پروژه و تحقیق رایگان - 985

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره بررسی ومیزان اضطراب

بازديد: 139

 

فصل اول

تحقیق درباره بررسی ومیزان اضطراب

مقدمه :

قرن حاضر قرن فن‌آوري، قرن اضطراب و قرن پيچيدگي‌‌هاست كه هر كدام انسان را مخاصره كرده‌اند. در ميان اين گرداب، آن چه از انسان امروزي انتظار مي‌رود دانش آموزي و كنار آمدن با پيچيدگي‌هاي دنياست. اين پيچيدگي، انسان امروزي را بر آن داشته تا با آن كنار آيد و براي كنار آمدن بر اين وضع، از مكانيزم تعادل حياتي سود مي‌جويد. انسان مجموعه‌اي از هيجانات است كه براي مقابله با اين پيچيدگي‌ با آنها توسل مي‌جويد. در اين ميان اضطراب مشهود و بارز است. همه ما از معناي واژه اضطراب و چگونگي احساس‌مان در زماني كه مي‌گوييم مضطربيم، تصور كلي داريم. ما مي‌توانيم تا حدي در مورد تجربه‌ دروني مرتبط با چنين احساس‌هايي هم داستان‌ باشيم. جدا از نظريه‌‌پردازيهاي كه در مورد اضطراب شده، اضطراب نقش يك علامت خطر را مبني بر اين كه جريان بر وقف مراد نيست براي فرد ايفا مي كند. در اين تلاطم قرن، نقش انسان بر كسب دانش رقم زده است. انسان دانش را كسب كرده و به پيش مي‌رود و هرچه مي‌آموزد در انبار ذهن خويش آنها را اندوزش مي‌كند.

انسان در عصر پراضطراب به پيش مي‌رود و علم مي‌آموزد ولي ارتباط مخزن اندوزش ذهني وي با اين هيجانات، او را با مشكلات عديده‌اي مواجه ساخته است. ارتباط بين هيجانات و حافظه بسيار پيچيده است؛ زيرا اين دو در بسياري از زمينه‌ها با يكديگر روابط متقابل دارند( خداپناهي، 1376).

به هر حال اضطراب به منزله بخشي از زندگي هر انسان، در همه افراد در حد اعتدال آميز وجود دارد و در اين حد به عنوان يك پاسخ سازش يافته تلقي مي‌شود، به گونه‌اي كه مي‌توان گفت اگر اضطراب نبود همه ما پشت ميزهايمان به خواب مي‌رفتيم، يا فقدان اضطراب ممكن است ما را مشكلات و خطرات قابل ملاحظه‌اي مواجه كند( دادستان، 1376). ولي با اين حال اضطراب مي‌تواند عملكرد شناختي را مختل سازد و بايستي اين پديده را در موسسات آموزشي مد نظر قرار داد. عملكرد يك دانش آموز در جلسه امتحان تحت تأثير اضطراب قرار مي‌گيرد، اين امر نبايد سبب شود فكر كنند يادگيري صورت نگرفته است، اين دانش آموز ممكن است، جواب سوال‌ها را به خوبي ياد گرفته باشد، اما اضطراب او باعث ناتواني‌اش در دادن جواب كامل سوال گردد( سيف، 1379).

اگر موقعيتي فراهم شود تا افراد در سطح بهينه هيجاني به آموزش بپردازند در اين صورت اضطراب نه به عنوان عامل مختل، بلكه به عنوان ياري رسان در يادگيري ايفاي نقش مي‌كند. همه مي‌دانند كه در پايين‌ترين سطح هيجاني، انسان دچار كسالت و خواب‌آلودگي مي‌شود و در بالاترين سطوح هيجاني، فرد دچار آشفتگي رواني مي‌شود، ولي با اين حال در سطح بهينه هيجاني، فرد به بهترين عملكرد دست مي‌يابد. سطح پايين انگيختگي با محروميت حسي ارتباط دارد و انگيختگي زياد به احساس استرس فشار و ناكامي مي‌انجامد و در سطح بهينه انگيختگي، عملكرد به بهترين شكل بروز مي‌كند( مارشال ريو[1]، 1376).

اضطراب به عنوان يك انگيختگي هيجاني در نظر گرفته مي‌شود و در دهه‌هاي اخير در پرداخت به اضطراب متخصصان باليني و آموزشي، يكي از نشانه‌هاي حاصل از اضطرابي سطح بالا را افت تحصيلي ناميده‌اند و از آن به بعد تحقيقاتي در اين زمينه انجام گرفته است و افرادي چون دارك[2] 1989، و بسياري كسان ديگر، در اين زمينه دست به تحقيق زده‌اندو تأثير اضطراب بر هوش، حافظه، پيشرفت تحصيلي، عزت نفس و ... را  مورد توجه قرار داده‌اند.


بيان مسئله

تقريباً هر كسي تجاربي از نوع ناراحتي‌هاي كلي، انتظار رويدادهاي شوم و احساس تنش در موقعيت‌هايي را داشته است كه علت تنش نيز روشن نيست. ما معمولاً اضطراب را به اين گونه پديده‌ها ارتباط مي‌دهيم. اضطراب را مي‌توان در گسترده‌ترين معناي آن به حالت عاطفي و فيزيولوژيكي گوناگوني ارتباط داد. هنگامي كه كودكي در بامداد امتحان، تمايلي به مدرسه رفتن نشان نمي‌دهد. ممكن است بي‌ميلي او را به احساس اضطراب نسبت به كاركرد وي در امتحان نسبت دهيم. هنگامي كه قهرمان ورزشي نمي‌تواند پيش از مسابقه مهمي غذا بخورد ممكن است رفتار او را ناشي از اضطراب بدانيم. همچنين هنگامي كه كودكي، درسي را بر مي‌گزيند كه آشكارا براي او كششي در بر ندارد، ممكن است گزينش او نتيجه ترس از شكست و يا اضطراب بدانيم. ظاهراً اضطراب داراي منابع گوناگون است و مي‌تواند از راههاي ممكن بسياري پديدار شود. اضطراب ممكن است به نشانه‌هاي فيزيولوژيكي معيني منجر شود كه بي‌شباهت به نشانه‌هاي ناشي از عاطفه‌ ترس نيست . اضطراب مي‌تواند به كاهش كاركرد در كار فكري پيچيده بينجامد. ممكن است به گزينش غير منطقي بينجامد و يا ممكن است به عقب‌نشيني فرد از موقعيت‌هايي منجر شود كه اضطراب‌آورهستند. در هر صورت، در حالي كه تفكر درباره منشاء و معني اضطراب سده‌هاي پياپي مورد توجه الهيون و فلاسفه بوده است. اغلب گفته مي‌شود كه فرويد نخستين بررسي روان‌شناسي اضطراب را انجام داده است. منظور از اضطراب نوعي حالت هيجاني ناخوشايند و مبهم است كه با پريشاني، هواس، تپش  قلب، تعرق، سردرد، بي‌قراري و تكرر ادرار همراه است. هنگامي كه فرد نسبت به كارآمدي، توانايي و استعداد خود در شرايط امتحان دچار نگراني و ترديد مي‌شود مي‌توان از اضطراب امتحان سخن گفت. در هنگام امتحان، به ويژه امتحانات سرنوشت ساز( كنگور و امتحان نهايي) بيشتر دانش آموزان و دانشجويان اضطراب امتحان را تجربه مي‌كنند. وجود اندكي اضطراب در انسان طبيعي و مطلوب است و موجب افزايش تلاش و تكاپو مي‌شود، اما اگر از حد اعتدال تجاوز كند موجب كاهش پيشرفت تحصيلي خواهد شد. دانش آموز و دانشجويي كه اضطراب امتحان دارد احساس مي‌كند كه ذهنش خالي شده و هرچه را كه آموخته فراموش كرده است، چنين فردي معمولاً به پرسش‌ها پاسخ‌هاي بي‌ربط، نادرست و يا ناقص مي‌دهد و با افكاري نامربوط و ناخواسته در مورد پيامدهاي امتحان درگير است.

ساراسون و ماندلر بر اين باورند كه در موقعيت‌هايي نظير موقعيت امتحان، معلومات مرتبط با آزمون و حالات اضطرابي آموخته شده وارد ميدان مي‌شوند. پاره‌اي از اين حالات اضطرابي با آزمون مورد نظر مرتبط و برخي ديگر با آن نامرتبطند. اگر سطح اضطراب برانگيخته شده با محتواي آزمون مرتبط باشند سطح كارآمدي افزايش مي‌يابد. در حالي كه اضطراب نامرتبط با وظيفه محوله، سطح كارآمدي را كاهش مي‌دهد(دادستان، 1376).

اهميت و ضرورت مسئله

جامعه امروز با يك تغيير سريع به جلو مي‌رود و عدم انطباق با تغييرات آن، موجب عدم سازگاري انسان‌ها مي‌شود. براي انطباق دادن خود با محيط، بايد هم محيط و هم خود شناخته شود. احتياجات و نيازهاي افراد به دقت مورد كنكاش قرار گيرند، اگر اين تحولات را وارد جريان دانش كنيم بايد آموزشگاه، مدرسه و دانشگاه اين تغييرات را در نظر بگيرند. يكي از موضوعاتي كه امروزه در روان‌شناسي به طور گسترده مطالعه مي‌شود، نقش هيجانات و عواطف است. اضطراب مي‌تواند عملكرد فرد را به شدت تحت تأثير قرار دهد. بنابراين درك اضطراب، روند و تأثيرات آن ضروري است.

بايستي گفته شود، كه اضطراب در بين انسان‌ها وجود دارد، هر موجود با هوشي، اضطراب‌دارد، مي‌توان گفت كه اضطراب يك حالت طبيعي بدن است، انواع متعدد مسائل زندگي فردي، اجتماعي و جسماني ايجاب مي‌كند كه به طور دايم از خود سازگاري نشان دهيم، غير از اضطراب چه چيزي ما را بر جلو بر مي‌دارد و هر انساني كه فكر مي‌كند داراي سهمي از اضطراب است و به طور كلي مي‌توان گفت 10 درصد اضطراب‌ها براي يك انسان عادي، ضرورت دارند اما متاسفانه اين درصد هميشه پايين نيست(گنجي، 1376). به هر حال، انسان‌ها داراي سهمي از اضطراب هستند كه از پائين‌ترين حد تا بالاترين حد گسترده شده است. به همين خاطر نياز است تا به اهميت و گستردگي مسئله پرداخت شود.

با شروع فصل امتحان باز هم شاهد سردرد، تهوع، دل درد و ... ناشي از استرس فراگير امتحاني، ميان دانش آموزان و دانشجويان هستيم. استرسي كه هر ساله با شروع فصل امتحانات، حتي جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و كارشناسان مسايل آموزشي و تربيتي را هم به تحليل، هشدار و ارايه راهكارها وا مي‌دارد. پس ضرورت دارد تحقيقاتي در زمينه اضطراب و به خصوص اضطراب امتحان صورت پذيرد. دراين پژوهش نيز سعي شده است تا ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات با هم مقايسه شود. اين پژوهش بر آن است تا به اين سوال پاسخ دهد كه آيا ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات با ميزان اضطراب دانشجويان در ايام امتحانات تفاوت دارد و آيا اين تفاوت معني‌دار است.

 


اهداف پژوهش

آيا بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و موقع امتحانات تفاوت
وجود دارد.

 

فرضيه‌هاي پژوهش

بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و موقع امتحانات تفاوت
وجود دارد.

 


تعريف متغيرها

تعريف مفهومي اضطراب

اكثر نظريه‌پردازان با نظر لنگ[3] مبني بر آن اضطراب يك سازه فرضي است موافقند. به اين ترتيب اضطراب مفروضه‌اي است كه موجوديت فيزيكي ندارد، اما مي‌تواند در تهمين پديده‌هاي قابل مشاهده سودمند باشد. مي‌توان اضطراب را بر حسب افكاري مانند اينكه «‌من مي‌ترسم»، يا احساس‌هاي جسمي، از جمله افزايش ضربان قلب، تعريق و تنش و يا بر اساس رفتارهاي مثل اجتناب از موقعيت يا گريختن تفسير كرد(انرايت[4] و پاول[5]، 1378).

 

تعريف مفهومي اضطراب امتحان

اضطراب امتحان نوعي خود اشتغالي ذهني است كه با خود كم انگاري و ترديد درباره توانايي‌هاي خود بروز پيدا كرده و اكثراً به ارزيابي شناختي منفي، عدم تمركز حواس، واكنش‌هاي جسماني نامطلوب و افت عملكرد تحصيلي منجر
مي‌گردد( ساراسون و ديديوسون).

 

تعريف عملياتي اضطراب

در اين پژوهش اضطراب به عنوان مفهومي در نظر گرفته شده است كه به وسيله آزمون اضطراب زونگ سنجيده مي‌شود. در اين ارتباط سطوح اضطراب با موارد ذيل مشخص مي‌شود.

 

سطح اضطراب

درصد اضطراب

طبيعي

%49-%0

خفيف

%59-50%

متوسط

%69-%60

شديد

%79-%70

بسيار شديد

%100-%80

 

 


 

فصل دوم

پايه‌هاي نظري و پيشينه  تحقيق

 

مقدمه

در اين فصل سعي شده است تا ابتدا هيجاني نظري مربوط به پژوهش ارائه شود و سپس يافته‌هاي تجربي حاصل از تحقيقات داخلي و خارجي مرتبط با آن مورد بررسي قرار گيرد.

 

اضطراب

اضطراب به منزله بخشي از زندگي هر انسان، در همه افراد در حدي اعتدال‌آميز وجود دارد، و اين حد، به عنوان پاسخي سازش يافته‌ تلقي مي‌شود به گونه‌اي كه مي‌توان گفت « اگر اضطراب نبود همه ما پشت ميزهايمان به خواب مي‌رفتيم». فقدان اضطراب ممكن است ما را با مشكلات و خطرات قابل ملاحظه‌اي‌ مواجه كند. بنابراين اضطراب به منزله بخشي از زندگي هر انسان، يكي از مولفه‌هاي ساختار شخصيت وي را تشكيل مي‌دهد و از اين زاويه است كه پاره‌اي از اضطراب‌هاي دوران كودكي و نوجواني را مي‌توان بهنجار دانست و تأثير مثبت آنها را بر فرآيند تحول پذيرفت به عبارتي ديگر مي‌توان گفت كه اضطراب در پاره‌اي از مواقع سازندگي و خلاقيت‌ را در فرد ايجاد مي‌كند و بالعكس، اضطراب مرضي نيز وجود دارد، چرا كه حدي از اضطراب مي‌‌تواند سازنده و مفيد باشد و اغلب مردم بايد تجربه كنند، اما اين حالت ممكن است جنبه مزمن و مداوم بيابد كه در اين صورت نه تنها نمي‌توان پاسخ را سازش يافته دانست بلكه بايد آن را به منزله منبع شكست و استيصال فرد تلقي كرد كه فرد را از بخش عمده‌اي از امكاناتش محروم مي‌كند و طيف گسترده‌اي از اختلال‌هاي اضطرابي را كه از اختلال‌هاي شناخته و بدن تا ترس‌هاي غيرموجه و وحشت‌زدگي‌ها گسترده‌اند، به وجود مي‌آورند(دادستان، 1375، ص60).

بسياري از اوقات ترس با اضطراب، به صورت يك جا در نظر گرفته مي‌شود. حال آن كه بين ان دو تفكيك وجود دارد، چنان كه ترس بستگي به محرك شناخته شده‌اي دارد، در حالي كه اضطراب، محرك ناشناخته و غيرمشخصي خواهد داشت. در مورد ترس، محرك تهديد كننده قابل ملاحظه‌ و مشاهده است، ولي اضظراب به انتظار خطر بستگي دارد، آدمي از عامل، خطر مي‌ترسد ولي در اضطراب عامل ناشناخته است( عظيمي، 1370). ترس عبارت است از واكنش در مقابل يك خطر واقعي، ولي اضطراب عبارت است از واكنش در مقابل خطري كه وجود ندارد(گنجي، 1376). در تقسيم‌بندي كلي دو نوع اضطراب وجود دارد. اول، نوعي كه به طور طبيعي به عنوان عكس‌العمل در مقابل استرس يا خطر تجربه مي‌شود. مثلاً شخصي بتواند تهديد عليه امنيت يا سلامتي‌اش را به درستي تشخيص دهد يا وقتي سارق مسلحي تهديدش مي‌كند، يا هنگامي كه ترمز اتومبيل ببرد. در اين هنگام شخص احساس لرزه و رعشه مي‌كند، دهانش خشك مي‌شود، كف دست‌ها و پيشانيش عرق مي‌كند، ضربان قلبش سريع‌تر شود، در معده‌اش احساس سوزش كرده و عصبي مي‌گردد، او اضطراب و ترس روحي را تجربه مي‌كند. بيشتر مردم اين چنين احساساتي را به هنگام خطر يا فشار داشته‌اند. همچنين اگر كسي مكرراً در موقعيت ميعني مورد حمله قرار بگيرد يا ترسانيده شود، ياد مي‌گيرد كه هر زمان با آن موقعيت مواجه شود، هراسان گردد. اين يك عكس‌العمل دفاعي معمول است اين اضطراب را كه يك عكس‌العمل طبيعي به استرس موجود در محيط خارجي فرد است برون‌زا[6] يا اضطراب تحريك شده مي‌ناميم. عبارت فوق اين عقيده را منعكس مي‌كند، كه فرد هميشه مي‌تواند هنگام ظاهر شدن اين نوع اضطراب منشأ قابل توجيهي بر آن تشخيص دهد.

نوع ديگري از اضطراب وجود دارد كه اضطراب‌ درون‌زا[7] ناميده مي‌شود، اكنون شواهد جمع‌آوري شده نشان مي‌دهد كه نوع دوم اضطراب يك بسياري است كه به نظر مي‌رسد قربانيان آن با يك آسيب‌پذيري ژنتيكي به آن زاده مي‌شوند، اين نوع معمول با علائمي از اضطراب شروع مي‌شود كه ناگهان و بدون هشدار و بي‌هيچ علت ظاهري، ضربه زننده هستند. گاهي به نظر مي‌رسد كه بخش‌هاي متفاوتي از بدن از كنترل خارج مي‌گردد. حتي ممكن است در غياب هر نوع خطر يا استرس ظاهري قلب به سرعت بزند يا حالت سرگيجه، خفگي و تنگي نفس و يا احساس مورمور شدن ظاهر شود. ناگهاني بودن اين علائم و اين حقيقت كه آنها بدون  هشدار و بدون وجود استرس آشكار ظاهر مي‌شوند، بيماري را از نوع ديگر اضطراب يعني پاسخ طبيعي به
تهديد جدا مي‌كند در واقع اضطراب برون‌زا و درون‌زا كاملاً متفاوت هستند( شيهان، بي‌تاريخ).

 

تعاريف ارائه شده از اضطراب

اساساً اضطراب را نمي‌توان در قلمرو آن چه تحت عنوان آزردگي مشخص مي‌شود محدود كرد، چرا كه احساس اضطراب نه تنها در بيماران افسرده، وسواسي و روان گسسته وجود دارد، بلكه در افراد بهنجار نيز به صورت‌هاي مختلف، پديدار مي‌گردد. شايد به همين دليل است كه در مورد اضطراب نمي‌توان تعريف مشخص و روشني را ارائه داد، چرا كه اضطراب در افراد مختلف به گونه‌هاي متفاوت بيان مي‌شود. با توجه به موارد ذكر شده مي‌توان در زير به تعاريفي در زمينه اضطراب پرداخت:

لافون اضطراب را اين چنين تعريف مي‌كند: اضطراب يك انتظار به ستوه آورنده است و ممكن است در تنشي گسترده، موحش و اغلب بي‌نام اتفاق مي‌افتد، اين حالت كه به شكل احساس و تجربه كنوني است مانند هر اغتشاش هيجاني در سطح همبسته رواني و بدني در فرد پديد مي‌آيد و ممكن است يك تهديد عيني و اضطراب‌آور داشته باشد. در واقع اضطراب به عنوان احساسي رنج‌آور است كه با يك موقعيت ضربه‌آميز كنوني يا به انتظار خطري كه به شئي نامعيني وابسته است تعريف مي‌شود(دادستان، 1375، ص 61).

- اضطراب يك حالت احساسي و هيجاني است كه از خصوصيات برجسته آن توليد حالت بي‌قراري و دلواپسي است كه با اتفاقات زمان و شرايط تناسب ندارد (معاني، 1370، ص21).

- اضطراب حالت هيجاني ناخوشايند و مبهم و وضعيت تحريك تشديد شده هيجاني است كه اساسا نگراني يا ترس را هم دربر دارد( آرتور، 1999؛ فرانكو، 1370).

- اضطراب را در واقع همه انسان‌ها تجربه مي‌كنند، اضطراب احساس ناخوشايند و اغلب مبهم دلواپسي است كه با يك يا چند تا از احسا‌س‌هاي جسمي همراه مي‌گردد(آلن وهمكاران، 1372).

اما تعريف D.S.M.I.V از اضطراب اين گونه است :

نگراني پيشاپيش نسبت به خطرها، بدبختي‌هاي آينده، توأم با احساس بي‌لذتي، با نشانه‌هاي بدني تنش، منبع پيش بيني نشده مي‌تواند دروني‌ يا بيروني باشد( ترجمه پورافكاري، 1368).

و نهايتاً اين كه با اضطراب عبارت است از احساس مبهم و توأم با ناراحتي كه اغلب منشاء و علت مشخصي ندارد، و براي فرد شناخته شده نيست( آرلن، 1998).

 

فيزيولوژي اضطراب

دستگاه عصبي خودمختار[8] (ANS) و غدد درون‌ريز[9] Eg نقش مهمي در اضطراب دارند. مي‌‌توان گفت دستگاه عصبي خود مختار واسطه دستگاه عصبي مركزي[10] و غدد درون ريز است. دستگاه عصبي خودمختار در اكثر موارد موجب فعاليت غدد درون ريز مي‌شود و غدد درون‌ريز با پسخوراند[11]، فيزيولوژيك فعاليت عصبي را تعديل مي كند كنش دستگاه عصبي خود مختار اين است كه بدن را در محيط متغير، ثابت نگه مي‌دارد(دابسون، 1983، ترجمه پناهي شهري، 1372).

فعاليت دستگاه عصبي خود مختار و غدد درون‌ريز موجب بروز علائمي مي‌گردد كه در تشخيص اضطراب داراي اهميت زيادي مي‌باشد. به هنگام بروز اضطراب بي‌قراري و تنش عضلاني مشهود است، فرد سريع‌تر سخن مي‌گويد، راه مي‌رود و اين تنش شديد موجب هدر رفتن انرژي و بروز خستگي مي‌شود كه بسيار آن را به صورت فشار توضيح مي‌دهد. احساس فشار در عضلات پيشاني و گيجگاهي موجب نوعي سردرد تنشي[12] مي‌شود و فرد احساس مي‌كند چيزي محكم دور سر او بسته شده است و معمولاً از اين حالت درد در پيشاني شكايت مي‌كند.لرزش اندام در بيماران اضطرابي به علت تنش عضلاني محسوس‌تر است، به هنگام كارهاي ارادي و تمركز و دقت كاهش مي‌يابد و موجب شكايت‌هاي رواني بيمار مي‌گردد و اين تصور به فرد دست مي‌دهد كه مبادا قدرت فكري خود را از دست داده باشد، تظاهرات حركتي در حالت اضطراب بسيار بارز است. اضطراب مزمن نيز معمولاً توأم با اختلالات روان ‌تني است( شافر[13]، 1984؛ به نقل از پناهي شهري، 1372).

 

سبب شناسي اضطراب

عواملي كه سبب ايجاد و حالت اضطراب شخص مي‌شوند و به دو دسته كلي تقسيم مي‌شوند: گروه اول، آن دسته عواملي هستند كه با اثرگذاري بر روي ساختمان بدن و جسم، موجب اضطراب مي گردند، گروه دوم؛ عواملي كه برخاسته از طرز تفكر و بينش فرد است و سبب اضطراب دروني مي‌گردد.

گروه اول : عوامل جسمي و فيزيكي ،

1- كم كاري يا پركاري تيروئيد[14]

2- نزول شديد قند خون[15]

3- پركاري مركز غده فوق كليوي

4- افزايش هورمون كورتيزول

5- مسموميت با داروهاي محرك

6- قطع ناگهاني اين داروها

 

الف) الكل

ب ) مسكن‌ها :

بسياري كه از اضطراب رنج مي برد، در اولين گام بايد اطمينان حاصل گردد مبني بر اينكه اضطراب او مربوط به داروها نباشد؛ چرا كه قطع ناگهاني برخي داروها منجر به اضطراب هاي شديد مي‌گردد، از جمله قطع داروهايي از گروه آرام‌بخش‌ها، خواب‌آورها و باربيتوراتها.

7- تومورهاي مغزي، در مواردي ممكن است عامل به وجود آورنده اضطراب باشد، به خصوص تومورهاي حوالي بطن سوم.

8- بيماريهاي مزمن انسداد ريه‌ها

9- مسموميت با فلزات سنگين

10- بعضي از انواع صرع مربوط به ابتلاء ديانسفال

11- عدم تحمل قرص آسپرين( معاني، 1370، ص 14).

گروه دوم؛ داشتن افكار نامعقول، اصرار فرد بر اينكه ؛

1- چنان چه امور بر وفق مراد نباشند، نهايتاً به بدبختي فرد ختم مي‌شود.

2- اعتقاد فرد به اينكه، براي كسب احساس ارزشمندي بايد از تمامي جهات كامل و بي نقص باشد.

3- اعتقاد فرد بر اينكه تجارب گذشته به طور مطلق بر رفتار تأثير مي‌گذارد.

4- اعتقاد فرد بر اينكه عوامل خطرناك بيروني وجود داشته و فرد بايد از بروز آنها جلوگيري كند(شفيع آبادي، 1372، ص 11).

 

علائم اضطراب

پژوهشگران علائم اضطراب را به دو دسته علائم جسمي و علائم رواني تقسيم مي‌كنند:

 

- علائم جسماني اضطراب :

فقدان اشتها، بي خوابي، احساس خستگي دائمي، مشكلات تنفسي، احساس خفگي، تپش قلب، در برخي از موارد از نفس افتادن، حالت تهوع، سردردهاي متوالي، پاهاي لرزان، از دست دادن تعادل بدن، تمايل به عرق كردن زياد بدون علت مشخص، درد و فشار در سينه، احساس كرختي خصوصاً در پاها و پنجه‌ها، پرش عضلات، گرفتگي شديد عضلات، سرگيجه و غش، تنش‌هاي عصبي، حملات گريه كردن يا تمايل به گريه كردن، فشار خون بالا، ناخن جويدن، سوء هاضمه‌هاي متعدد( شيهان 1953؛ ترجمه حريري 1371، ص 42).

 

- علائم رواني اضطراب :

كج خلقي دائم با مردم، احساس عدم توانايي در مقاومت، بي‌علاقه به زندگي به طور دائمي يا ادواري، ترس از بيماري، احساس گناه، احساس بد بودن و آزار رسانيدن به خود، اشكال در تصميم‌گرفتن، بي‌علاقگي نسبت به ساير مردم، آگاهي از خشم فرو خورده، هراس از آينده، از دست دادن احساس لذت،‌ عدم توانايي در نشان دادن احساس واقعي، احساس هدف دشمني ديگران قرار گرفتن، احساس شكست، احساس نداشتن كسي كه به او اعتماد كند، اشكال در تمركز حواس،ترس شديد از يك فضاي باز يا بسته يا از تنهايي، عدم توانايي در اتمام يك كار قبل از پرداختن به كار ديگري، ترس از ديوانه‌شدن و ترس از دست دادن كنترل( كوپر، مترجم مديحي، 1370، ص32).

 

بيماري‌هايي كه در اثر اضطراب ايجاد مي‌شود:

- افزايش فشار خون و بيماري قلبي

افزايش فشار خون و بيماري قلبي ارتباط نزديكي با اضطراب دارند. فشار خون بالا در اغلب اوقات منشاء عضوي مستقيمي كه به سادگي بتوان شناخت، ندارد. افزايش فشار خون جزئي به علت بروز تغيير در مقاومت رگ‌هاي خوني است و قسمتي از فشار عروق خوني كه خون را به بافت‌ها حمل مي‌كند به وسيله سيستم عصب سمپاتيك و رها ساختن مواد شيميايي به داخل عروق ايجاد مي‌شود و ادامه فعاليت پاسخ‌هاي شيميايي عصب سمپاتيك باعث كاهش قدرت انقباض و انبساط رگ‌ها و درنتيجه بالا رفتن فشار خون مي‌گردد. فشار خون پديد آمده مي‌تواند منجر به بيماري‌هاي قلبي گردد، زيرا قلب به ناچار، خون را با نيروي بيشتري به داخل شرياني كه فشار آن بالا رفته است مي فرستند و در نتيجه كار اضافي به آن تحميل مي‌گردد و همچنين افزايش فشار خون احتمال پارگي شريان‌ها را كه مي‌تواند منجر به مرگ گردد بالا ببرد به طوري كه پاره شدن يك سياهرگ در مغز مي‌تواند ايجاد سكته مغزي نمايد( كوپر 1982، مترجم، مديحي، 1370).

 

سرطان

اضطراب در ايجاد سرطان مي‌تواند نقش اساسي داشته باشد چرا كه اضطراب در بسياري از موارد باعث وقفه در سيستم دفاعي بدن مي‌گردد در مطالعه‌اي كه بر روي 2000 زن در يك درمانگاه بيماريهاي ويژه پستان انجام شده، مشخص شده است كه در دو سال آخر درصد ابتلا به سرطان در ميان زناني كه فردي از قبيل شوهر، دوست، يا يكي از اقوام خود را از دست داده‌اند.بيشتر از زماني كه اين ضربه‌ها را نداشته‌اند( كوپر 1982، مترجم مديحي 1370، ص 54).

 

- مسائل معده و روده

افراد معيني در مقابل اضطراب با افزايش اسيد معده عكس‌العمل نشان مي‌دهند كه غالباً عامل موثري در ايجاد زخم معده و روده است. ساير حالاتي كه معتقدند به علت اضطراب ايجاد مي‌شود يا با اضطراب مزمن تشديد مي‌گردد شامل زخم‌هاي خونريزي دهنده روده بزرگ و سندروم روه تحريك‌پذير مي باشد كه باعث حملات انقباضي دردناك در روده بزرگ مي‌گردد(همان منبع، ص 21).

 

- سردرد و كمر درد

بسياري از سردردها به علت كشش عضلاني صورت و جمجمه پيدا مي‌شود. اين نوع سردردها كه بعضي از اوقات از آنها به نام سردرد تنشي نام برده مي‌شود يكي از شايعترين علائم اضطراب است. سردردهايي كه به نام ميگرن ناميده مي شود به نظر مي رسد كه ناشي از انقباض عروق خوني مغز باشد و انقباض عروق خوني به خاطر اضطراب ايجاد مي‌گردد. بنابراين نتيجه مي‌گيريم كه يكي از علل ميگرن اضطراب است. همچنين پشت درد و كمر درد كه غالباً متعاقب انقباض عضلاني ناشي از  اضطراب يا به علت ضعف جسماني يا عدم انعطاف‌پذيري در طول كار پديد مي‌آيد
( منبع قبلي، ص 22).

 

- بيماريهاي ريوي و مسائل جلدي

اضطراب شديد همراه با استعمال دخانيات مي‌تواند در بروز سينه پهلو و آنفلوانزا اثر داشته باشد. به نظر مي رسد كه اضطراب اثر مستقيم تري در بروز بيماري آسم داشته‌ باشد نهايتاً اينكه اضطراب در بيماريهاي پوستي به طور قابل ملاحظه‌اي باعث تشديد بيماري مي گردد. اگزما و كهيل، صورت‌هاي مختلف بيماري پوستي هستند كه به احتمال زياد به دليل اضطراب به وجود مي‌آيند چون اضطراب باعث تغييراتي در سلول‌هاي پوستي فرد مي‌گردد و اين مساله نهايتاً به تغييراتي در پوست افراد مي‌گردد(منبع قبلي، ص 22).

قبل از پرداختن به رويكردهاي گوناگون اضطراب تعريفي كه لانگ ارائه داده و اكثر نظريه‌پردازان با آن موافقت كرده‌اند را از نظر مي‌گذرانيم. اكثر نظريه‌پردازاني با لانك موافقند كه اضطراب يك مفهوم فرضي است. يعني اضطراب نوعي تصور است كه وجود خارجي و عيني ندارد ولي در تغيير پديده‌هاي مشاهده‌پذير مي‌تواند مفيد باشد. وي مدلي سه سيستمي از اضطراب ارائه داده است كه وسيعاً به فهم تعريف‌هاي مختلف كمك كرده است. اضطراب را مي‌توان بر حسب افكار تغيير كرد، براي مثال « من وحشت‌زده هستم» يا آن را به حسب احساسات و واكنش‌هاي جسماني تغيير كرد مثل افزايش ضربان قلب، تعريق و تنش يا بر حسب رفتار مثل اجتناب ورزيدن از يك موقعيت يا گريز از آن در نظر گرفت. نيمرخ اضطراب افراد مختلف بسته به اين كه كدام نظام بيشترين تأثير را پذيرفته است، متفاوت خواهد بود( پاول و اندايت ، 1377).

 

رويكردهاي نظري به اضطراب

در ذيل نظريه‌هاي مكاتب گوناگوني به اضطراب را از نظر مي گذرانيم و خواهيم ديد كه اين مكاتب، سازه اضطراب را تببين مي‌كنند، البته هيچ كدام از آن تبيين رضايت بخش يا كاملي از علت و ماهيت اضطراب ارائه نمي‌كنند، با اين همه، هر يك در پيشبرد دانش ما براي شناخت بيشتر اين پديده سهمي دارند.

 

نظريه‌هاي زيست شناختي اضطراب

البته ترديدي نيست كه همراه با اضطراب يك فرآيند زيست شناختي نيز وجود دارد. اما پرسشي كه به ميان مي‌آيد اين است كه در بحث از سبب شناسي اضطراب، آيا اين فرآيند بعداز مكانيسم‌هاي روانشناختي اوليه قرار مي‌گيرد يا آن كه تجربه‌هاي متفاوت افراد از اضطراب صرفاً مبين ساخت زيست شيميايي و كاركرد مغزي متفاوت آنهاست. به منظور درك پيچيدگي‌ مغز و فرآيندهاي زيست شيميايي همراه با اضطراب، نخست لازم است بحث مختصري پيرامون مباني كالبدشناسي عصبي داشته‌باشيم. مي‌توان مغز را تقريباً به سه ناحيه تقسيم كرد : ناحيه بسيار پيشرفته پيش مغز[16]، كه مركز هوش و استدلال است، ميان مغز[17] يا سيستم ليمبيك به ويژه بادامه[18] كه در فرآيندهاي هيجاني دخالت دارد.سومين ناحيه، مغز پسين[19] است كه در تعادل حياتي نقش دارد. اين ناحيه شامل هيپوتالاموس و غده هيپوفيز است و اين ساختارها هستند كه در پاسخ هاي زيست شناختي اضطراب و فشار رواني اهميت ويژه‌اي دارند( پاول و اندايت، 1378).

نظريه‌پردازان در صدد مطالعه احتمال وجود يك حلقه ژنتيكي در تجربه اضطراب برآمده‌اند. اسلاتر و شيلدز ميزان همگاني اختلال‌هاي اضطرابي و در دوقلوه‌هاي يك تخمكي را 41 درصد و دو قلوهاي غيرهمسان را 4 درصد نقل مي‌كنند. اگرچه اين نتايج ممكن است از فرضيه زيست پزشكي حمايت كنند، اما بايد در نظر داشته باشيم كه دو قلوهاي همسان همان‌طور كه ژن‌هاي همانندي به ارث مي‌برند اغلب در محيط عادي همانندي نيز بزرگ مي‌شوند. شواهد ديگري در تاييد نقش عوامل زيست شناختي ارائه كرده‌‌اند. آيزنگ[20] مي‌گويد تفاوت‌هاي فردي در تجربه اضطراب ممكن است ناشي از نظرات ساختار ژني ويژه‌اي باشد كه فرد را مستعد نوسانات هميجاني پايين يا بالا مي‌سازد. آيزنگ اين فرايند را به صورت تمايل به نشان دادن واكنش‌هاي خيفيف يا شديد در برابر محرك ويژه‌اي كه مي‌‌تواند موجب ناراحتي و پريشاني فرد شود تعريف مي‌كند. وي همچنين اظهار مي‌دارد كه علاوه بر اين، برخي افراد مستعد يادگيري پاسخ‌هاي شرطي نيرومندي هستند و بدين ترتيب نظريه‌هاي زيست پزشكي و رفتاري را تلفيق مي‌كند.

نظريه سليگمن پيرامون آمادگي در ابتلاء به هراس، تلفيقي است از نظريه‌هاي زيست شناختي و رفتاري، به نظر او آدمي، به واسطه فرايندهاي تكاملي، از نظر زيستي متسعد ابتلاء به شماري ترس‌هاي شرطي در برابر محرك‌هاي خاصي است. اين ترس ها در انسان نخستين به مثابه پاسخي طبيعي واكنشي كه ضامن بقاي نوع به شمار مي‌رفته، تجلي پيدا كردند( به نقل از پاول و اندايت، 1378).

 

نظريه‌هاي روانكاوي

نظريه فرويدي:

فرويد بين سه نوع متفاوت از اضطراب تمايز قائل شده است: اضطراب عيني يا اضطراب در برابر واقعيت كه هر كسي آن را تجربه مي‌كند و قابليت واكنش به خطر واقعي است آن گونه كه در همان خارجي رخ مي‌دهد. فرويد مشخص مي‌كند كه چنين اضطرابي هم منطقي و هم متناسب با محرك مي‌باشد. چنين اضطرابي شيوه‌اي سريع و سازگارانه است كه فرد هنگام مواجهه با خطر به آن متوسل مي‌شود. دو شكل اضطراب كه موجب مشكلات رواني مي شوند اضطراب اخلاقي[21] و اضطراب روان رنجوري[22] خوانده مي‌شوند.

فرويد اظهار مي‌دارد كه نخستين تجربه اضطراب در اثر تولد رخ مي‌دهد. نوزاد از رحم كه جايي امن براي اوست جدا مي‌شود و وارد يك موقعيت نو و ناآشنا مي‌شود و به ناگاه در مي‌يابد كه نيازهاي نهاد[23] يا تأخير ارضا مي شود. اين اضطراب اوليه است كه پس از آن براي تمامي تجربه‌‌هاي ديگر الگو مي شود به دومين شكل از اشكال سه گانه اضطراب فرويد بر مي‌گرديم. اضطراب اخلاقي به ترس از تنبيه توسط فراخود[24] اشاره دارد و زماني رخ مي‌دهدكه نهاد، فرد را مجبور كند تا رفتاري را انجام دهد
يا تمايل انجام آن رفتار را در او برانگيزد و رفتار با هنجارهاي معمول،
سازگار نباشد.

در چنين مواقعي اضطراب به شكل احساس گناه و شرح در مي‌آيد. سومين شكل يعني اضطراب روان رنجوري نتيجه تهديد نهاد براي تسلط برخود است كه پيامد اجتماعي آن نيز رفتار ناپسند لذت جويانه يا پرخاشگرانه است. كودك شديداً به واسطه چنين رفتارهايي از گذشته تا حال مورد تنبيه قرار گرفته است. همچنين انتظار تنبيه آتي است كه اضطراب ايجاد مي‌كند خود[25] تلاش مي‌كند تكانش هاي نهاد را با توجه به نظارت فراخود، واپس زند ولي وقتي اين واپس زني به طور جزئي موفق باشد اضطراب شناور[26] تجربه مي‌شود( پاول و اندايت، 1378).

 

نظريه نو فرويدي :

اين نظريه‌‌ها در دهه‌هاي 1930 و 1940 و عمدتاً نتيجه اختلاف نظر درباره آن چه تاكيد افراطي فرويد بر اهميت تكانه‌هاي بيولوژيكي تلقي مي‌شد، خصوصاً تكانه جنسي و تهديدي كه آن تكانه‌ها بر فرد تحميل مي‌كند، مطرح شدند.

نوفرويدها شخصيت آدمي را به ميزان زيادي پيامد و نتيجه تأثيرات اجتماعي مي‌دانند. آنها بر اين باورند كه اضطراب اوليه نه در آغاز تولد بلكه بعدها بروز مي‌كند، زماني كه كودك فهميد به والدين وابسته است. كودك نه تنها براي ارضاي نيازهاي فيزيولوژيكي اساسي، بلكه براي حفاظت و حمايت نيز به والدين وابسته است. اضطراب در نتيجه ناكامي بالقوه يا واقعي چنين نيازهاي ايجاد مي‌شود. بر اثر رفتارهاي بد كودك، والدين ممكن است عواطف و حمايت خويش را از كودك دريغ كنند. اين تهديد، كودك را بر مي‌انگيزد تا با انتظارات والدين همنوا[27] شود. با وجود اين، نياز مداوم كودك به واپس زني اين تكانه‌ها، ناكامي و سپس پرخاشگري معطوف به والدين را بوجود مي‌آورد. آشكارا اگر كودك اين پرخاشگري را ابراز دارد به طرد و اضطراب اوليه منتهي مي شود و در غير اين صورت در نتيجه مجبور مي‌شود، با استفاده از مكانيسم‌هاي دفاعي كاملاً تثبيت شده كه در اوان زندگي براي سركوبي اضطراب اوليه به چالش گرفته شوند. بر طبق نظريه نوفرويديها وقتي كه دفاع‌هاي اوليه كه عليه اضطراب به كار گرفته مي‌شوند منطقي و معقول باشند به آساني در موقعيت‌هاي جديدي مورد تهديد خواهند گرفت. اگر چنين دفاع‌هايي ضعيف باشند يا در نتيجه فشار رواني درازمدت تضعيف گردند، آن گاه دفاع‌هاي جديدي شكل مي‌گيرند كه اضطراب‌هاي جديد را دامن مي‌زنند و در نتيجه روان نژندي تمام عيار ايجاد مي‌شود(پاول و اندايت، 1378).

 

نظريه‌هاي رفتاري اضطراب

آزمايش‌هاي اوليه واتسون[28] و رينر[29] اضظراب را بر اساس نظريه رفتاري مورد پژوهش قرار داده. بنابر توصيف آنها، هراس‌ها مي‌توانند از طريق شرطي شدن كلاسيك فرا[30] گرفته شوند و اين تبيين را از آزمايش‌هايي كه در مورد آلبرت كوچولو انجام داده بودند، به دست آوردند( سيف، 1997).

ماوور[31] در اين مورد نظريه دو عاملي را ارائه داده است. در عامل اول، ترس ها همان گونه كه اشاره شد از طريق شرطي‌سازي كلاسيك ايجاد مي‌شوند و فرد ياد مي‌گيرد كه ترس را به وسيله گريز آموزي كاهش دهد. كاهش ترس از طريق اجتناب يعني دومين نوع يادگيري شرطي سازي فعال ايجاد مي‌شود و پاسخ اجتنابي فرا گرفته مي‌شود. مساله آموخته مي شود و اضطراب كاهش مي‌يابد و تقويت مي‌شود. نظريه سليگمن نيز بر اساس پيوستار از پيش آمادگي، عدم آمادگي مي‌تواند بر فهم ترس شرطي شده كمك كند. محرك‌هايي كه ما نسبت به آنها از نظر فيزيولوژيكي آمادگي داريم، با سرعت بيشتري نسبت به محرك‌هاي غير آماده، شرطي مي‌شود(سيف، 1997).

 

نظريه يادگيري شناختي اجتماعي

اين ديدگاه از رفتارگرايي تحول يافت و گسترش آن در نتيجه انتقاد از چيزي بود كه انعطاف‌ناپذيري و عقايد ساده‌گراينه رفتارگرايي محض خوانده مي‌شود. بندورا[32] اين نظريه را درست مي‌داند كه ترس و اضطراب فرا گرفته مي‌شوند، ولي براي يادگيري، چهار مكانيسم اجتماعي را بر شمرد: نخست ، ترس ممكن است از طريق شرطي‌سازي كلاسيك دقيقاً به همان شيوه‌اي كه توصيف شده، فرا گرفته شود. دوم بنا به اظهار بندورا تجربه نيابتي[33] مي‌تواند با اهميت تلقي شود. اين فرآيند هم سرمشق‌گيري[34] خوانده شده است. سوم، آموزش نمادين كه به يادگيري از طريق آموزش اشاره دارد، خواندن يا گفتن اينكه چيزهايي معين تهديد‍ا، دردزا، يا منع شده[35] هستند. چهارم، بندورا به منطق نمادين[36] كه بالقوه در ايجاد اضطراب مهم مي‌باشد نيز اشاره دارد. شخصي ممكن است استنباط كند چيزي خطرناك است. اين فرايند ممكن است منطقي يا غيرمنطقي باشد. بنابراين در نظريه‌هاي يادگيري شناختي اجتماعي بر اهميت تركيب اصول يادگيري همراه با نقش تفكر و استدلال فردي در ايجاد اختلالات اضطرابي تاكيد مي‌شود( پاول و اندايت، 1378).

 

نظريه‌هاي شناختي اضطراب

در نظريه‌هاي شناختي عقيده بر اين است كه عامل بوجود آورنده اضطراب يا فشار رواني رويدادها يا مشكلات نيستند، بلكه تفسير فرد از رويدادها يا وقايع است كه مي‌تواند اين مشكلات را به دنبال داشته باشد. نظريه‌هاي شناختي به عنوان رويكردي براي تبيين و درمان افسردگي توسعه يافته‌اند. اخيراً از اين نظريه‌ها در حيطه اضطراب نيز استفاده شده است و نكات مورد تأكيد و تلويحات درماني آنها در اين مورد نيز معتبر به شمار مي‌روند. با وجود آن كه نظريه‌هاي مختلف نكات نسبتاً متفاوتي را مورد تاكيد قرار مي‌دهند، در مجموع مي‌توان گفت كه اضطراب به وسيله ارزيابي اشتباه يا نادرست از موقعيت ايجاد مي‌شود(پاول و اندايت، 1377). تئوري شناختي بك از اضطراب و افسردگي، مورد بررسي قرار گرفته است. اين تئوري مطرح مي‌كند كه هر حالت آسيب شناختي يك نيمرخ شناختي خاصي دارد. در وضعيت اضطرابي اين نيمرخ شامل موقع تهديد جسماني يا رواني ادراك شده در حوزه فردي است،‌ نظريه شناختي بك تفاوت ميان حالت عاطفي مبتني بر محتواي شناختي خاص همراه با هر اختلال را مطرح مي‌كند(بك، 1992). بك مي‌گويد افكار اضطراب‌زا در اثر يك يا چند مورد از 4 نوع معناي فكري ايجاد مي‌شود. اليس[37] با طرح اين موضوع كه شماري از باورهاي غيرمنطقي، عامل اوليه رنج و ناراحتي آدمي هستند به بسط و گسترش نظريه شناختي پرداخت به نظر وي اضطراب از باورهاي غيرمنطقي ايجاد مي شود. وي محرك‌ها را موجب اضطراب نمي‌داند.بلكه تفسير فرد از محرك‌ها در ايجاد اضطراب مهم مي‌داند و بازده باور غيرمنطقي طرح مي‌كند(پاول و اندايت، 1377).

 

اضطراب امتحان

منظور از اضطراب نوعي حالت هيجاني ناخوشايند ومبهم است كه باپريشاني، هراس، تپش قلب، تعريق، سردرد، بي‌قراري و تكرر ادرار همراه است. هنگامي كه فرد نسبت به كارآمدي، توانايي و استعداد خود در شرايط انسان دچار نگراني و ترديد مي‌شود
 مي‌توان از اضطراب امتحان سخن گفت، در هنگام امتحان، به ويژه امتحانات سرنوشت ساز( كنكور و امتحان نهايي) بيشتر دانش‌آموزان و دانشجويان اضطراب امتحان را تجربه مي‌كنند. وجود اندكي اضطراب در انسان طبيعي و مطلوب است و موجب افزايش تلاش و تكاپو مي‌شود، اما اگر از حد اعتدال تجاوز كند موجب كاهش پيشرفت تحصيلي خواهد شد. به عبارت ديگر يكي از دلايل اساسي افت تحصيلي، اضطراب امتحان است كه 15 تا 30 درصد از موارد تجديدي و مردودي را به آن نسبت مي‌دهند. دانشجويي كه اضطراب امتحان دارد احساس مي‌كندكه ذهنش خالي شده و هرچه را كه آموخته فراموش كرده است، چنين دانشجويي معمولاً به پرسش ها پاسخ‌هاي بي‌ربط، نادرست و يا ناقص مي‌دهد و با افكاري نامربوط و ناخواسته درمورد پيامدهاي امتحان درگير است.

ساراسون و ديويد سون اضطراب امتحان را اين گونه تعريف مي‌كنند: اضطراب امتحان نوعي خود اشتغالي ذهني است كه با خود كم انگاري و ترديد درباره توانايي‌هاي خود بروز پيدا كرده و اكثرا به ارزيابي شناختي منفي، عدم تمركز حواس، واكنش‌هاي جسماني نامطلوب و افت عملكرد تحصيلي منجر مي‌گردد.

 

علل اضطراب امتحان

علل و عوامل اضطراب امتحان در دانشجويان بسيار مختلف و متفاوت است، اما آنها را مي‌توان به سه دسته كلي تقسيم كرد:

1- عواملي فردي و شخصيتي دانشجو مانند اضطراب عمومي، پايين بودن اعتماد به نفس، هوش، تمركز و به ويژه روش‌هاي نادرست مطالعه و انتظارات نادرست از خود.

2- عوامل آموزشگاهي و اجتماعي همچون انتظارات اساتيد، رقابت، سيستم آموزشي، حاكم بر دانشگاه، نوع درس و مدرك گرايي.

3- عوامل خانوادگي چون شيوه تربيتي والدين، انتظارات سطح بالاي والدين، جوعاطفي حاكم بر خانواده، ويژگي‌هاي شخصيتي والدين و طبقه اقتصادي و اجتماعي والدين.

 

پيشگيري از اضطراب امتحان

اضطراب امتحان به ميزان زيادي قابل پيشگيري است. در اين جا به برخي از روش‌هاي پيشگيري از آن اشاره مي‌شود. 1- ارزيابي واقع بينانه وبدون اغراق از امتحان: اگر دانشجويان امتحان را امري عادي تلقي كنند و از قوانين و سوالات ترسانده نشوند، كمتر دچار اضطراب مي‌شوند. 2- اجتناب از توجه بيش از حد به اضطراب امتحان : هر اندازه كه دانشجويان اضطراب امتحان را بيشتر در معرض توجه قرار دهند، دلهره و نگراني‌ آنها بيشتر خواهد شد  بهتر است به جاي توجه بيش از اندازه به اضطراب امتحان، به تجارب موفقيت‌آميز قبلي خود توجه كنند. 3- رفتارهاي سازنده مانند مشورت و تمرين: پاسخ‌ها و رفتارهاي سازنده از قبيل مطالعه بيشتر، مشورت با ديگران، تمرين سوالات امتحاني قبلي و يا سوالات احتمالي فعلي مي‌تواند مضر باشد. 4- ايجاد شايستگي براي غلبه بر امتحان: بايد در دانشجويان اين احساس ايجاد شود كه امتحان مشكلي ندارد و مي‌توان بر آن مسلط شود براي اين منظور مي‌توان موقعيت‌هاي مشابه امتحان واقعي ايجاد كردتا اضطراب آنان در اثر ترجبه اين موقعيت‌هاي بي‌خطر كاهش يابد. 5- برطرف كردن محرك‌هاي نامطلوب: محرك‌هاي نامطلوبي ماند احساس گناه، ناامني و ترس از گرفتن نمره پايين.

 

روش‌هاي كنترل اضطراب

آرميدگي :

يكي از روش‌هاي موثر در كنترل اضطراب روش آرميدگي است. در اين روش فرد به حالت نشسته يا دراز كش قرار مي‌گيرد، سپس چشم‌ها را بسته و به صورت عميق و آرام تنفس مي‌كند. بين دم و بازدم براي مدت كوتاهي نفس را در سينه حبس مي‌كند و هنگام بازدم عضلات بدن و چهره را آرام و شل مي‌كند.

 

ورزش :

انجام ورزش به طور منظم و مداوم موجب سلامتي جسماني، كاهش اضطراب و فشار رواني و افزايش عزت نفس مي‌شود. نوع ورزش بايد متناسب با علاقه و توانايي فرد باشد. ورزش‌هايي مانند دويدن، شنا كردن، و به ويژه يوگا در كاهش اضطراب و افزايش تمركز تأثير چشمگيري دارند.

 

تغذيه:

مصرف ويتامين‌ها به ويژه ويتامين‌هاي گروه B در كاهش اضطراب تأثير بسزايي دارند و مي‌توان براي تأمين آنها را در بدن از ميوه و سبزي تازه استفاده كرد. يكي از عواملي كه موجب كاهش تمركز در انسان مي‌شود، هايپوگليسمي( كاهش قند خون) است، براي جلوگيري از آن مي‌توان قندهاي طبيعي مانند خرما، كشمش، انجير، عسل و مانندآن استفاده كرد و از پرخوري پرهيز كرد، زيرا باعث تجمع خون در اطراف دستگاه گوارش مي‌شود و تمركز را كاهش مي‌دهد.

 

با اضطراب امتحان چه كنيم؟

اضطراب امتحان نوع خاصي از اضطراب است كه به آن اضطراب عملكردي تظاهري مي‌گويند، در اضطراب امتحان، فرد هر بار كه مي‌خواهد امتحان بدهد دلشوره گرفته، عرق مي‌كند، معده درد مي‌گيرد، مي‌لرزد و ضربان قلبش سريع مي‌شود. گاهي اين ماجرا آنقدر جدي است كه فرد حس مي‌كند الان است كه غش كند. البته ماجراي اضطراب امتحان از عدم تمركز در شرايط خاص جدا است. مثلاً وقتي عزادار است يا خانواده‌اش دچار بحران جدي شده و يا مسائلي از اين قبيل، قطعاً در سر جلسه امتحان تمركز نداشته و نمي‌تواند نتيجه مطلوبي بگيرد.

دو علت عمده براي اضطراب امتحان وجود دارد. يكي اينكه فرد براي امتحان مطالعه كافي و مناسب نداشته است و در سر جلسه امتحان متوجه مي شود كه آمادگي لازم را ندارد و همين مسئله باعث ترس و وحشت او مي‌شود. دوم نوع نگاه افراد به موضوع است اگر فرد منتظر اضطراب و شكست باشد، به احتمال زياد همان‌ها را هم تجربه مي‌كند. اما اگر طرز برخورد فرد مثبت باشد همه چيز خوب پيش مي‌رود. معمولاً وقتي منتظر اتفاقي تنش‌زا و ناراحت كننده باشيم، اضطراب به صورت بك واكنش طبيعي بروز مي‌كند، در اين شرايط بدن تحت تأثير قرار مي‌گيرد و علائم جسمي اضطراب كه قبلاً ذكر شده بروز مي‌كند.

قبل از امتحان زمان‌بندي كنيد. تا وقت براي مطالعه كافي باشد. براي اين كار از روش‌هاي مناسب استفاده كنيد:

مرور دائم مطالب، تهيه خلاصه درس و مطالعه صحيح زودتر از زمان امتحان. براي اينكه طرز برخوردتان با امتحان صحيح باشد خودتان را توانمند و با مهارت تصور كنيد. به امتحان با اين ديد نگاه كنيد كه انگار فرصتي پيدا كرده‌ايد تا دانسته‌هاييان را نشان دهيد. از استرس به نفع خودتان استفاده كنيد، استرس سيستم هشدار دهنده بدن است و نشانه‌اي است كه به شما كمك مي‌كند خودتان را براي شرايط مهم آماده كنيد، بنابراين از آن به نفع خودتان استفاده كنيد. به جاي اينكه با ترس، شكايت و غر غر كردن با امتحان برخورد كنيد، فقط بگذاريد استرش شما را براي امتحان آماده‌تر كند.

بعضي از دانشجويان فكر مي‌كنند حضور در كلاس براي يادگيري و موفقيت در امتحان كافيست. اما قضيه فقط به كلاس ختم نمي‌شود. بايد روش مطالعه شما درست باشد. براي همين است كه فقط در شب امتحان درس خواندن و تا صبح بيدار ماندن هيچ فايده‌اي ندارد. بايد از قبل آماده باشيد. هر چه مطالب را كاملتر درك كرده باشيد اعتماد به نفستان بيشتر شده و اضطرابتان كمتر مي‌شود.


پيشينه تحقيق

هيجان‌ها چه نقشي را در زدگي ما بازي مي‌كند؟ بسياري از افراد بر اين باورند كه هيجان‌هاي آدمي از زمان‌هاي قديم و از نسل‌هاي اوليه به نسل‌هاي فعلي منتقل شده‌اند و اين به زماني باز مي‌گردد كه رفتار هيجاني با بقاي انسان سرو كار داشت. لذا براي انسان امروزي هيجان‌ها نامربوط و حتي مزاحم هستند( سيف، 1997). امروزه براي علم ثابت شده است كه وجود هيجان‌ها براي زندگي ضروري است، اين ضرورت از سطح بقاي فردي تا سطح دانش اندوزي گستردگي دارد. نورمن معتقد است كه هيجان‌ها در برخورد ما با محيط نقش مهمي ايفا مي‌كنند و او آنها را در بين نظام هماهنگ كننده و نظام شناختي قرار مي‌دهد. از نظر نورمن، دانستن اين نكته كه چگونه تجارب شناختي‌ ما به وسيله هيجان‌ها رنگ مي‌گيرند مهم است( سيف، 1997).

به اعتقاد گيورا و لودلو اضطراب امتحان نوعي واكنش ناخوشايند و هيجاني نسبت به موقعيت ارزيابي در مدرسه و كلاس است. اين حالت هيجاني معمولاً با تنش، تشويق، نگراني، سردرگمي و برانگيختگي سيستم اعصاب خودمختار همراه است. همين طور از نظر كالو اضطراب امتحان عبارت است از نگراني فرد در مورد عملكرد( انتظار شكست) استعداد و توانايي خويش به هنگام امتحان و موقعيت‌هاي ارزيابي.

با اين همه بسياري از متخصصين اضطراب امتحان را از ديدگاهي كلي مثبت ارزيابي كرده و اين دو پديده را  لازم و ملزوم هم و در كل پديده‌اي مثبت مي‌دانند. آنها معتقدند اضطراب علاوه بر امتحان با انتخاب نيز قرين شده كه نشان دهنده سلامت فكر و روان فرد است. كسي كه از ميان دو راه و يا چند گزينه بايد يك راه و يك گزينه را انتخاب كند، دچار اضطراب و استرس مي‌شود. اين موقعيت براي او معناي امتحان هم دارد بنابراين طبيعي است كه تا حدودي شخص به دليل اين كه خود را در اضطراب انتخاب و امتحان ببينددچار اضطراب شود. اما آنچه كه به صورت يك بيماري همراه با سرگيجه، خشك شدن آب دهان، بالا رفتن تعداد ضربان قلب، تهوع، سردرد، بي‌خوابي، كم شدن اشتها و ... بروز پيدا مي‌كند. در يك پژوهش در زمينه علايم و نشانه‌هاي اضطراب امتحان آمده است: « علايم و نشانه‌هاي اضطراب امتحان همانند علايم و نشانه‌هاي اضطراب است. با  توجه به تحقيقات انجام شده، آشفتگي معده، به هم خوردن ساعت‌هاي خواب و آرامش، تغييراتي در ميل به غذا، ضعف، سرگيجه، تغيير در فشار خون، ميزان نبض و ترشح هورمون‌هاي آدرنالين و نورآدرنالين در افراد داراي اضطراب امتحان و يا در ايام امتحانات و در نتيجه هنگام امتحان در افراد مستعد به اضطراب را افزايش مي‌دهد. همچنين در افراد داراي اضطراب امتحان در امتحانات شفاهي، تپش قلب، پريدگي رنگ صورت، لكنت زبان، حركت‌هاي غيرارادي دست و پا، تغيير صدا، لرزش بدن و صدا، تغيير دماي بدن ، خشك شدن دهان و عرق كردن بارز است.

اضطراب امتحان باعث ضعف ايمني بدن مي‌شود و در نتيجه در ايام امتحانات عفونت دستگاه تنفس در دانش‌آموزان و دانشجويان افزايش مي‌يابد» در اين پژوهش در مورد شيوع اضطراب امتحان مي‌خوانيد: « درباره شيوع سني و كلاس اضطراب امتحان بايد گفت كه بازياد شدن سن و بالا رفتن پايه تحصيلي، اضطراب امتحان نيز افزايش مي‌يابد و به نظر مي‌رسد اضطراب امتحان بين سنين 10 تا 11 سالگي شكل گرفته و ثبات پيدا مي‌كند و تا بزرگسالي ادامه مي‌يابد.

تحقيقات نشان مي‌دهد دختران بيش از پسران اضطراب امتحان را تجربه مي‌كنند. تفاوت‌هاي جنسيتي در اضطراب به خوبي با نقش پذيري جنسيتي تبيين مي‌شود زيرا در دختران، تشويق به پذيرش اضطراب و قبول آن به عنوان يك ويژگي زنانه ديده مي‌شود و آن را ويژگي زنانه ادراك مي‌كند. به عبارت ديگر دختران ياد مي‌گيرند كه به هنگام اضظراب به شكلي منفعلانه تسليم شوند. در حالي كه در پسران در مورد پذيرش اضطراب دفاعي برخورد شده و آن را تهديدي براي احساس مردانگي خود به حساب مي‌آورند پسران مي‌آموزند كه با اضطراب كنار آمده و يا آن را انكار كنند و يا راهكارهايي براي مقابله و تسلط بر آن پيدا كنند».

ابراهيم ناصري، كارشناس مسايل آموزشي و تربيتي بخش عمده اضطراب امتحان را در حوزه نابساماني فضاي آموزش بررسي مي‌كنند:

« اضطراب امتحان را در دو بعد عوامل دروني و بروني مي‌توان تحليل كرد؛ بخش دروني آن بر مي‌گردد به ويژگي‌هاي شخصيتي افراد، وراثت و تربيت ( تأثير تربيت بر روي شخصيت فرد)، اما بخش عمده پديده استرس امتحان را بايد در عوامل بيروني و خارج از كنترل افراد بررسي كرد». برخي معتقدند انتظارات بيش از حد والدين از فرزندان خود يكي از اصلي‌ترين عوامل اضطراب انسان است. بسياري از مادران و پدران، فرزندان خود را با ديگر همسالان مقايسه كرده و كودك خود را به دليل ناتواني در رسيدن به آن مرحله تحت فشار قرار مي‌دهند.

كارشناسان به طور مشخص سه عامل اصلي اضطراب را عوامل شخصيتي، خانوادگي و آموزشگاهي ارزيابي مي‌كنند كه در اين ميان دو عامل خانوادگي و آموزشگاهي كه به عنوان بيروني مطرح هستند از اهميت بالاتري برخوردارند. با اين همه موضوعي كه مي‌تواند متوجه خود دانش آموزان و دانشجويان باشد . بيش از ساير عوامل به موقع خواندن درس است و تقريباً تمامي كارشناسان در اين زمينه متفق القول هستند كه باقي نگذاشتن خواندن دروس و تمرينات براي شب امتحان يك روش مطمئن جلوگيري از اضطراب  امتحان است.

همان طور كه عنوان شد مقداري از اضطراب در شكل طبيعي خود در همه افراد وجود دارد كه در صورت موفقيت اين نوع، اضطراب و هيجان به نيروي مثبت تبديل مي‌شود و نه تنها آثار مخربي ندارد، مي‌تواند قوا و انرژي خود را به شكل مطلوبي تجديد كند. اما اگر استرس از حالت نرم و طبيعي خارج شده و به خصوص آن كه نتيجه مثبتي هم در پي نداشته باشد مي‌تواند به نيروي مخرب براي جسم و روح تبديل گردد.

كارشناسان مختلف، نظريات و روش‌هاي مختلفي را براي مبارزه با اضطراب و يا پيشگيري از آن پيشنهاد مي‌كنند. برخي از اين نظريات، نظرياتي در ارتباط با نوعي فعاليت بدني همچون ورزش است در حالي كه برخي ديگر روش‌هايي را براي تعديل روحيه پيشنهاد مي‌دهند و نيز مديريت در فرآيند آموزش شيوع اين اختلال گسترده است، پژوهش‌هاي 1988 و ده سال بعد 1998 نيز اين موضوع تاييد شده است ولي در ايران در مورد شيوع شناسي آن كار چنداني نشده است.

داو در سال 2000 نشان مي‌دهد چنانچه مهار‌ت‌هاي مطالعه آموزش داده شود، اضطراب امتحان كاهش مي‌يابد.

خانواده در شدت بخشيدن به اضطراب نقش مهمي دارد( روش‌هاي آمرانه، انتظارات دور از توانائيها و استعدادهاي فرد) تحقيق جالب بولدوگ 1992، در مورد اين كه آيا فشار پدر يا مادر با ميزان اضطراب امتحان رابطه دارد. پسراني كه از طرف پدر احساس فشار مي‌كرده‌اند اضطراب امتحان كمتري نسبت به كساني از طرف مادر تحت فشار بوده‌‌اند، داشته‌ايد. مطالعه واكتا 1999، باكاهش اضطراب امتحان، اعتماد به نفس
افزايش مي‌يابد.

رابين 1999، عزت نفس پائين موجب اضطراب مي‌شود. افراد باهوش بالا و با هوش پايين‌كمتر رنج مي‌برند، افراد با هوش متوسط بيشتر از اضطراب امتحان،
رنج مي‌برند.

رابين 1999، معتقد است در اضطراب امتحان به جنبه‌هاي فرهنگي توجه شود. نوع فرهنگ در آسيا، آمريكا، اروپا تفاوت معناداري نشان مي‌دهد. ارزش‌هاي فرهنگي بر تشكيل عزت نفس تأثير مي‌گذارد و اين عزت نفس باعث بروز يا عدم بروز اضطراب امتحان مي‌شود.

1373 سماوات در دانشگاه تبريز، تركيبات خون دانشجويان قبل و بعد از امتحان را مشاهده كرده است، اين تركيبات قبل و بعد از امتحان، متفاوت بوده كه مي‌تواند اضطراب امتحان باعث تشديد بيماريهاي قلبي شود.

 


 

فصل سوم

روش تحقيق

مقدمه

در اين فصل سعي شده است، تا ضمن معرفي جامعه آماري تحقيق از نمونه آماري و روش انتخاب آن سخن گفته شود و با ارائه مطالبي در خصوص ابزارهاي تحقيق و روش‌ اجراي تحقيق در پايان شيوه تجزيه و تحليل داده‌ها ذكر شود.

 

جامعه آماري

جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانشجويان پسر دانشگاه تبريز در مقطع كارشناسي در نيمسال دوم سال تحصيلي 86-1385 مي‌باشد.

 

نمونه آماري

روش نمونه‌گيري در اين پژوهش تصادفي ساده است و چون اين تحقيق در خوابگاه دانشجويان اجرا شد، به طور تصادفي 50 اتاق از مجتمع خوابگاه دانشجويي وليعصر دانشگاه تبريز انتخاب و به هر اتاق دو پرسشنامه اضطراب زونگ ارائه گرديد.

تعداد كل نمونه آماري 100 نفر مي‌باشد كه در جدول زير جزئيات بيشتر
مشاهده مي‌گردد.

 

جدول 3-1 فراواني و درصد فراواني بر حسب رشته

گروه تحصيلي

فراواني

درصد فراواني

فني و مهندسي

33

33%

علوم پايه

33

33%

انساني

34

34%

كل دانشجويان

100

100%

 

همانطور كه در جدول فوق ملاحظه مي‌گردد حجم كل نمونه آماري 100 نفر مي‌باشد كه 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي فني و مهندسي، 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي علوم پايه و 34 نفر مربوط به گروه تحصيلي انساني مي‌باشد.

با توجه به جدول فوق ملاحظه مي‌گردد كه درصد دانشجويان در سه گروه تحصيلي يكسان مي‌باشد.

 

 

 

ابزارهاي اندازه‌گيري

در اين تحقيق جهت جمع‌آوري اطلاعات به منظور بررسي فرضيه‌هاي تحقيق از پرسش‌نامه اضطراب زونگ استفاده شده است.

اين پرسش‌نامه داراي 20 سوال مي‌باشد. براي تكميل آن حدوداً 10 دقيقه وقت نياز مي‌باشد. روش نمره‌گذاري به اين صورت است كه هر كدام از گزينه‌ها امتيازي بين 4-1 نمره را به خود اختصاص مي‌دهد. ارزش گزينه‌ها در برخي سوالات ترتيب 1 تا 4 و در برخي سوالات به طور معكوس يعني از 4 به 1 مي‌باشد. لذا نمرات مقياس مي‌تواند دامنه بين 20 الي 80 را دارا باشد.

روش محاسبه درصد اضطراب آزمودني به اين صورت است :

 

درصد اضطرابي=

100×

نمره خام

80

 


 

كليد مقياس اضطراب زونگ

سوالات 5، 9، 13، 19 (منفي)

بقيه سوالات (مثبت )

 

+

1

2

3

4

-

4

3

2

1

 

 

سطح اضطراب

درصد اضطراب

طبيعي

49%-0%

خفيف

59%-50%

متوسط

69%-60%

شديد

79%-70%

بسيار شديد

100%-80%

 

 

شيوه اجراي تحقيق

همانطور كه در جدول 3-1 كه مربوط به نمونه آماري پژوهش مورد نظر مشاهده مي‌گردد حجم كل نمونه آماري 100 نفر مي‌باشد كه 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي فني و مهندسي، 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي علوم پايه و 34 نفر مربوط به گروه تحصيلي انساني مي باشد. بعد از انتخاب تصادفي دانشجويان از بين دانشجويان مجتمع خوابگاه وليعصر دانشگاه تبريز به هر يك از آنها يك پرسش‌نامه اضطراب زونگ كه شامل 20 سوال بود ارائه گرديد.

در اين تحقيق اجراي پرسش‌نامه به صورت انفرادي در بين دانشجويان بومي و غيربومي ساكن در خوابگاه دانشجويي وليعصر دانشگاه تبريز بود. حتماً دانشجويان قبل از جواب دادن به پرسش‌نامه، به سوالات در حيطه جمعيت شناسي كه در قسمت بالاي پرسش‌نامه درج گرديده بود، بايد جواب مي‌دادند. اين سوالات شامل مشخص كردن نام، سن، ميزان تحصيلات، جنسيت، رشته تحصيلي، وضعيت تأهل، بومي يا غير بومي بودن و تعداد اعضاي خانواده بود.

 

روش‌هاي آماري

در اين پژوهش براي سازمان دادن، خلاصه نمودن و تجزيه و تحليل داده‌ها از آمار توصيفي و استنباطي استفاده شده است.

در تحليل توصيفي با استفاده از مشخصه‌هاي آماري نظير فراواني، درصد فراواني، ميانگين، به تجزيه وتحليل داده‌ها پرداخته شده است.

همچنين در تجزيه و تحليل استنباطي براي بررسي تفاوت ميانگين‌ها از آزمون t استفاده شده است.

 

 


 

فصل چهارم

يافته‌هاي پژوهش

 

مقدمه

در ابتدا لازم است در زمينه پژوهش و نمونه آماري به طور اختصار توصيح داده شود. همانطور كه در فصل اول اشاره شد، هدف اصلي پژوهش پاسخ به اين سوال است كه آيا بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و موقع امتحانات تفاوت وجوددارد. تعداد كل نمونه آماري 100 نفر مي‌باشد كه 33 روز مربوط به گروه تحصيلي فني و مهندسي، 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي علوم پايه و 34 نفر مربوط به گروه تحصيلي انساني مي‌باشد.

ملاحضه مي‌گردد كه درصد دانشجويان در سه گروه اصلي تحصيلي يكسان است.

 

 

 

 

 

يافته‌هاي توصيفي

 

جدول 4-1- مقايسه ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات

 و موقع امتحانات

 

ميانگين اضطراب دانشجويان

قبل از امتحانات

ميانگين اضطراب دانشجويان

موقع امتحانات

42%

58%

 

همانطور كه در جدول فوق ملاحظه مي‌گردد، ميانگين اضطراب دانشجويان قبل از امتحان 42 درصد است، اين ميزان اضطراب نشان مي‌‌دهد كه اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات طبيعي است، ميانگين اضطراب دانشجويان موقع امتحانات 58درصد است، اين ميزان اضطراب نشان مي‌دهد كه اضطراب دانشجويان موقع امتحانات بالاتر رفته است و در طبقه اضطراب خفيف قرار مي‌گيرد.

 

 

 

 

 

جدول 4-2- بررسي وضعيت سني دانشجويان

 

حداقل

حداكثر

ميانگين

ميانه

20

26

22

22

 

همان طور كه در جدول بالا ملاحظه مي‌گردد حداقل و حداكثر سن دانشجويان نمونه آماري به ترتيب 20 و 26 سال است. همچنين ميانگين سني نمونه آماري 22 سال و ميانه 22 سال است.

 

جدول 4-3- فراواني و درصد آزمودني‌ها بر حسب گروه تحصيلي

گروه تحصيلي

فراواني

درصد فراواني

فني و مهندسي

33

33%

علوم پايه

33

33%

انساني

34

34%

تعداد كل

100

100%

 

همانطور كه در جدول فوق ملاحظه مي‌گردد از تعداد كل دانشجويان 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي فني و مهندسي، 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي علوم پايه و 34 نفر مربوط به گروه تحصيلي انساني مي باشد. درصد دانشجويان در سه گروه تحصيلي يكسان مي‌باشد.

 

جدول 4-4- توزيع فراواني و درصد فراواني دانشجويان مجرد و متأهل

وضعيت تأهل

فراواني

درصد فراواني

مجرد

76

76%

متأهل

11

11%

وضعيت نامعلوم

13

13%

 

مطابق جدول بالا 76% از دانشجويان نمونه آماري را افراد مجرد، 11% آنها را متأهلين تشكيل مي‌دهند. ضمناً 13% از دانشجويان نيز وضعيت تأهل خود را مشخص نكرده‌اند.

 

جدول 4-5- توزيع فراواني و درصد دانشجويان بومي و غيربومي

شاخص‌هاي آماري

فراواني

درصد فراواني

بومي

64

64%

غيربومي

31

31%

وضعيت نامعلوم

5

5%

 

بر حسب جدول فوق 64 درصد  از افراد نمونه دانشجويان غيربومي، 31 درصد بومي و 5 درصد نيز وضعيت خود را مشخص ننموده‌اند.

 

جدول 4-6- درصد فراواني دانشجويان بر اساس تعداد اعضاي خانواده[38]

اعضاي خانواده

فراواني

درصد فراواني

تعداد كم

38

38%

تعداد متوسط

33

33%

تعداد زياد

21

21%

تعداد افرادي كه اعضاي خانواده خود را مشخص نكرده‌اند.

8

8%

 

همانطور كه در جدول فوق ملاحظه مي‌گردد 38 درصد از دانشجويان در خانواده‌هاي كم جمعيت، 33 درصد در خانواده‌هاي با جمعيت متوسط، 21 درصد در خانواده‌هاي را جمعيت و حدود 8 درصد از افراد تعداد اعضاي خانواده خود را مشخص نكرده‌اند.

 

يافته‌هاي استنباطي

نتايج حاصل از مقايسه ميانگين نمرات اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات

 

تعداد n

ميانگين

انحراف استاندارد

خطاي انحراف استاندارد

تفاوت ميانگين

T

df

p

قبل از امتحانات

100

15/42

64/15

38/1

22/16

7/6

99

001/0

در ايام امتحان

100

37/58

41/17

17/1

 

فرضيه پژوهش :

بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات تفاوت وجود دارد و اين تفاوت از لحاظ آماري معني‌دار است.

براي آزمون فرضيه فوق از آزمون T استفاده شده است. همانطور كه در جدول مشاهده مي‌شود چون T به دست آمده 7/6= T از T جدول  62/2= T بزرگتر است، پس اين نتيجه مبين تفاوت در ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات است و اين ميزان تفاوت از لحاظ آماري معني‌دار است. بدين ترتيب فرضيه پژوهش تاييد مي‌گردد.


 

فصل پنجم

بحث و نتيجه‌گيري

 

مقدمه

در اين فصل تلاش مي‌شود تا يافته‌هاي اين پژوهش با يافته‌هاي قبلي مقايسه شده و بحث و نتيجه‌گيري به عمل آيد. در اين راستا ابتدا سوال پژوهشي ارائه شده در فصل اول مورد بررسي قرار مي‌گيرد و در پايان پس از جمع‌بندي، پيشنهادهاي پژوهشي و كاربردي ارائه خواهد شد.

 

بحث و نتيجه‌گيري

دراين پژوهش سوال پژوهشي به اين صورت مطرح شد كه آيا بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات تفاوت وجود دارد.

تحليل اين سوال نشان داد كه بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات تفاوت وجود دارد و اين تفاوت معني‌دار است. به طور كلي تحقيقات زيادي تأثير نامطلوب اضطراب را بر عملكرد دانش آموزان و دانشجويان تأييد كرده‌اند.

از جمله اين پژوهش‌ها  مي‌توان به پژوهشي كه هيل و ساراسون انجام دادند اشاره كرد. آنها در مدت چهار سال در يك مطالعه طولاني مدت 713 كودك دبستاني را پيگيري كردند. كودكاني كه اضطراب زيادي داشتند نسبت به آنهايي كه اضطراب كمي داشتند نمرات كمتري گرفتند. تفاوت بين كودكاني كه اضطراب امتحان در آنها بالا بود و آنهايي كه اضطراب كمتري داشتند با بالاتر رفتن سن بيشتر مي‌شد.

سماوات 1373 در دانشگاه تبريز، تركيبات خون دانشجويان قبل و بعد از امتحان را مشاهده كرده است، اين تركيبات قبل و بعد از امتحان، متفاوت بوده كه مي‌تواند اضطراب امتحان باعث تشديد بيماريهاي قلبي شود.

خانواده در شدت بخشيدن به اضطراب نقش مهمي دارد. (روش‌هاي آمرانه، انتظارات دور از توانائيها و استعدادهاي فرد). تحقيق جالب بولدوگ 1992، در مورد اينكه آيا فشار پدر يا مادر با ميزان اضطراب امتحان رابطه دارد. پسراني كه از طرف پدر احساس فشار مي‌كرده‌اند اضطراب كمتري نسبت به كساني كه از طرف مادر تحت فشار بوده‌اند، داشته‌اند.

رابين 1999 معتقد است در اضطراب امتحان به جنبه‌هاي فرهنگي توجه شود. نوع فرهنگ در اسيا، اروپا و آمريكا تفاوت معنا‌داري را نشان مي‌دهد. ارزش‌هاي فرهنگي بر تشكيل عزت نفس تأثير مي گذارد و اين عزت نفس باعث بروز يا عدم بروز اضطراب امتحان مي شود.

البته تحقيقات ضد و نقيض ديگري نيز وجود دارد. يان سيچاني(1372) در تحقيقي با عنوان بررسي ميزان اضطراب ناشي از امتحانات در دروس دانش آموزان به اين نتيجه رسيد كه بين اضطراب ناشي از امتحانات و پيشرفت تحصيلي رابطه معني‌داري وجود ندارد.

وكلمر و فيتر(1991) در پژوهشي كه انجام دادند بين تلاش به پيشرفت و آزمون اضطراب رابطه نيافتند.

 


پيشنهادهاي كاربردي

1- ايجاد و گسترش مراكز مشاوره‌ در خوابگاه‌هاي دانشجويي

2- روان شناسان و متخصصان در زمينه پيشگيري، كنترل و درمان اضطراب، كتاب‌ها و نشرياتي را چاپ كرده‌ و در اختيار دانشجويان قرار دهند.

3- از آن جايي كه تحقيقات زياد تأييد كرده‌اند كه دانشجويان در شرايط اضطراب كم، بهتر مي‌آموزند، توجه به اين شرايط مي‌تواند در امر يادگيري موثر افتد.

4- برقراري شرايط رقابت سالم بين دانشجويان، اجراي امتحانات آزمايشي و ميان ترم قبل از امتحانات اصلي، وقت امتحان متناسب با موضوع باشد. همه اين عوامل در كاهش اضطراب دانشجويان نقش بسزايي دارند.

 


پيشنهادهاي پژوهشي

1- جهت افزايش اعتبار بيروني تحقيق، پيشنهاد مي‌شود كه اين تحقيق روي دانشجويان دانشگاههاي دولتي و آزاد اسلامي از هر دو جنس اجرا گردد.

2- با توجه به اين كه اضطراب امتحان موضوع مهمي است ضروري است در آينده بيش از پيش بر روي متغيرهاي دخيل در اضطراب امتحان مانند عوامل آموزشگاهي، والدين (سطح انتظارات و تحصيلات آنها) و فرهنگ  پژوهش‌هايي صورت گيرد.

3- متغيرهاي در اين زمينه پيشنهاد مي شود كه پژوهشگران علاقمند مي‌تواند با تدوين فرضيه‌هاي مناسب، آنها را مورد بررسي قرار دهند. از جمله بررسي ميزان اضطراب دانشجويان با عزت نفس، خودكارآمدي، شيوه‌هاي فرزند پروري و محوبيت گروهي.

4- با همكاري اساتيد محترم در جهت بومي كردن، اعتباريابي و پايايي پرسش‌نامه اضطراب زونگ مطالعات صورت گيرد تا اين پرسش‌نامه به عنوان ابزاري معتبر در تحقيقات آينده به كار رود.

5- بررسي رابطه رشته تحصيلي با اضطراب امتحان.

6- بررسي تفكيكي بين اضطراب امتحان و اضطراب كلي و تأثير آنها

7- پژوهش در مورد تأثيرگذاري اضطراب بر حافظه

 

محدوديت‌هاي پژوهش

پژوهش حاضر نيز همچون ساير پژوهش‌ها با محدوديت‌هايي مواجه بود كه موارد زير از جمله مهمترين آنها هستند:

1- اجراي تحقيق روي دانشجويان پسر تعميم‌پذيري و يا به عبارت ديگر اعتبار بيروني پژوهش را محدود مي‌سازد.

2- به دليل عدم آشنايي برخي از دانشجويان با روح تحقيق، وقت و انرژي زيادي صرف توجيه و توضيح اهميت اجراي تحقيق و جلب همكاري و مساعدت آنها گرديد.

3- پايين بودن اعتبار دروني post test به دليل خستگي و كسالت دانشجويات در فصل امتحانات

4- عدم وجود فضايي آرام براي اجراي آزمون؛ از آنجا كه آزمون مي‌بايست در فضاي نسبتاً آرام اجرا شود، يافتن فضاي نسبتاً آرام براي اجراي آزمون در محيط خوابگاه دانشجويي امكان‌پذير نبود، ولي بيشتر سعي شد تا استانداردهاي اجراي آزمون رعايت شود.

 

 


منابع و ضمائم

1- انجمن روانپزشكي آمريكا، 1373. طبقه‌بندي اختلالات رواني D.S.M.I.V ترجمه نصرالله پورافكاري، انتشارات آزاد.

2- انرايت، سايمون، ج.، پاول، ترور، ج. 1378. كنترل اضطراب و فشار رواني. ترجمه مهرداد پژوهان. تهران. غزل

3- شولتز، دوان شولتز، الن سيدني. 1381. نظريه‌هاي شخصيت. ترجمه يحيي سيدمحمدي. تهران. ويرايش.

4- پورافكاري، نصرت‌الله. 1373. فرهنگ جامعه روان‌شناسي روانپزشكي و زمينه‌هاي وابسته. تهران. فرهنگ معاصر.

5- كاپلان، سادوك و گرب . 1367. خلاصه روانپزشكي علوم رفتاري و روانپزشكي باليني. ترجمه پورافكاري. تهران. انتشارات شهر آشوب.

6- كاپلان، هارولد و سادوك، بنيامين. 1368. خلاصه روانپزشكي باليني. ترجمه پورافكاري. تهران. ذوقي.

7- مجد، محمد. 1365. روان پويايي اضطراب، نشريه روان‌شناسي ، سال هفتم ، شماره 13، ص 41.

8- سيف، علي‌اكبر، مقدمه‌اي به روان‌شناسي يادگيري. انتشارات دوران.

9- دادستان، پريرخ. 1375. روان شناسي مرضي تحولي از كودكي تا بزرگستالي. انتشارات سمت. ج 1.

10- سيف ، علي‌اكبر. 1367. تغيير رفتار در رفتار درماني نظريه‌ها و روش‌ها. انتشارات نشر دانا.

11- گلدبرگ، ريچارد. اضطراب. ترجمه نصرالله پورافكاري. 1368. تبريز. انتشارات تابش.

12- كوپر، كاري. 1980. غلبه بر اضطراب. ترجمه ماشاءالله مديحي. 1373. انتشارات يادآوران .

13- معاني، ايرج. 1370. اضطراب. انتشارات چاپ پخش.

14- دادستان، پريرخ. 1376. سنجش و درمان اضطراب امتحان. مجله روان‌شناسي. شماره 1. ص 31.

15- خداپناهي، محمدكريم. 1376. انگيزش و هيجان. تهران. انتشارات سمت.

16- غفوري، منصور. 76-1375. بررسي رابطه بين انگيزش پيشرفت، منبع كنترل، خلاقيت و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان سال سوم دبيرستان‌هاي نظام جديد متوسط شهر تبريز. در سال تحصيلي 76-1375. پايان‌نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تبريز.

17- آلياني، زهرا. 1382. بررسي رابطه پايبندي به دعا با ميزان اضطراب دانشجويان دانشگاه تبريز. پايان‌نامه كارشناسي ارشد. داشگاه تبريز.

18- پناهي شهري، محمود، 1372. بررسي مقدماتي روايي و اعتبار فرم هاي سياهه حالت و صفت اضطراب. پايان‌نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تربيت مدرس.

19- آذرنيا، اكبر. 1382. بررسي رابطه بين سطوح مختلف اضطراب با حافظه و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان پسر سوم راهنمايي شهرستان تبريز در سال تحصيلي 82-1381 . پايان‌نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تبريز.

20- يان سيچاني، كرمعلي. 1372. بررسي ميزان اضطراب ناشي از امتحانات در دروس دانش آموزان سال دوم دبيرستان‌هاي اصفهان. پايان‌نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تربيت مدرس.

21- پاول و اندايت. 1378. فشار رواني اضطراب و راههاي مقابله با آن. ترجمه دكتر بخشي‌پور و صبوري. مشهد. انتشارات آستان قدس رضوي.

 


كليد مقياس اضطراب زونگ

سوالات 5، 9، 13، 19 (منفي)

بقيه سوالات (مثبت)

 

+

1

2

3

4

-

4

3

2

1

 

درصد اضطرابي=

100×

نمره خام

80

 

 

سطح اضطراب

درصد اضطراب

طبيعي

%49-%0

خفيف

%59-50%

متوسط

%69-%60

شديد

%79-%70

بسيار شديد

%100-%80

 

آزمون اضطراب زونگ

لطفاً جملات زير را بخانيد و متناسب با حس خودتان در يكي از خانه‌هاي داخل پاسخنامه علامت بگذاريد.

1- احساس مي‌كنم بيشتر از حدعادي، عصباني و مضطرب هستم.

2- بدون هيچ دليلي احساس ترس مي‌كنم.

3- زود برآشفته مي‌شوم.

4- احساس مي‌كنم كه دارم خورد مي‌شوم و از هم مي‌پاشم.

5- احساس مي‌كنم كه همه چيز روبراه است و اتفاق بدي رخ نخواهد داد.

6- دست و پايم مي‌لرزد.

7- سردرد، گردن درد و پشت درد اذيتم مي‌كند.

8- احساس ضعف مي‌كنم و زود خسته مي شوم.

9- احساس آرامش كرده و آرامش خود را به راحتي حفظ مي‌كنم.

10- احساس مي‌كنم قلبم سريع مي‌زند.

11- دايم سرم گيج مي‌رود.

12- غش مي‌كنم يا احساس شبيه به غش كردن دارم.

13- به راحتي نفس مي‌كشم.

14- احساس مي‌كنم انگشتان دست و پايم كرخت شده و مورمور مي‌كند.

15- دل درد و سوء هاضمه آزارم مي‌دهد.

16- زياد ادرار مي‌كنم.

17- دستهايم معمولاً گرم و خشك است.

18- صورتم داغ و سرخ مي‌شود.

19- به راحتي به خواب مي‌روم و شبها خوب مي‌خوابم.

20- در خواب كابوس مي‌بينم.

 


پاسخ نامه آزمون اضطراب زونگ

 

 

نام                      سن                        ميزان تحصيلات

جنسيت      مردo                    زن o                     رشته تحصيلي

وضعيت تأهل

مجردo                  متأهلo        بومي o           غيربومي  o

تعداد اعضاي خانواده : كم (3-1)o         متوسط (6-3)o    زياد (6 به بالا) o

 

رديف

اصلاً ، خيلي كم

گاهي وقتها

بيشتر وقتها

اغلب وقتها

 

رديف

اصلاً، خيلي كم

گاهي وقتها

بيشتر وقتها

هميشه

1

 

 

 

 

 

11

 

 

 

 

2

 

 

 

 

 

12

 

 

 

 

3

 

 

 

 

 

13

 

 

 

 

4

 

 

 

 

 

14

 

 

 

 

5

 

 

 

 

 

15

 

 

 

 

6

 

 

 

 

 

16

 

 

 

 

7

 

 

 

 

 

17

 

 

 

 

8

 

 

 

 

 

18

 

 

 

 

9

 

 

 

 

 

19

 

 

 

 

10

 

 

 

 

 

20

 

 

 

 

 

 



[1]-Marshal Reeve

[2]-Darke

[3]-Lang

[4]-Enright

[5]-Powell

[6]-Exogenous

[7]-Endogenous

[8]-Auto nomic neurous system

[9]-Endocrine Glands

[10]-‍‍Central neurous system

[11]-Feed back

[12]-Tension headache

[13]-Shaffer

[14]-Hydo and hypethyoidism

[15]-Hypogly cemia

[16]-Forebrain

[17]-Mindbrain

[18]-Amygdulu

[19]-Hidbrain

[20]-Eysenk

[21]-Moral anxiety

[22]-Neuratic anxiety

[23]-Id

[24]-Superego

[25]-Ego

[26]-Free- floating

[27]-Confrom

[28]-Watson

[29]-Rayner

[30]-Classical conditioning

[31]-Mawrer

[32]-Bondura

[33]-Vicarious exprience

[34]-Modeling

[35]-Taboo

[36]-Symbolic logic

[37]-Ellis

[38]- تقسيم‌بندي تعداد اعضاي خانواده به صورت كم منظور 3-1، تعداد متوسط 6-4 و تعداد زياد 6 نفر بالا مي‌باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 20:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خانواده و نقش آن در مهرورزی

بازديد: 135

خانواده و نقش آن در مهرورزی

پيشگفتار

مهر و محبت يكي از برترين و باارزش ترين گوهرهاي وجودي انسان بوده و مهروزي اساس شكل گيري و انسجام جوامع انساني را تشكيل مي دهد. در سايه ي مهر و محبت انسان ها روابط سالم با يك ديگر برقرار كرده و امكان پيشرفت جامعه ي خود را فراهم مي آورند. بدون شك وجود مهر و محبت در يك جامعه اطمينان و اعتماد افراد به يك ديگر را افزايش داده و با كاهش تنشها و مشكلات ناشي از آن، تمام توان انسان صرف نيكوكاري و پرداختن به همنوعان خواهد شد.

وجود مهر و محبت و مهرورزي در يك خانواده از مهمترين ويژگي هاي يك خانواده ي موفق و سالم مي باشد. برقراري روابط محبت آميز بين والدين و همچنين بين والدين و فرزندان و بين فرزندان با يكديگر  مي تواند اطمياني براي پيشرفت كودكان باشد. چرا كه كودكان در سايه ي مهر و محبت مي توانند جداي از استرس ها وتنشها و نگراني ها به فعاليت پرداخته و استعداد هاي خود را شكوفه كنند. با توجه به اهم مهروزي و نقش خانواده در ابراز مهر و محبت ، اين تحقيق به بررسي اين موضوع پرداخته است.

 

 

 

 

1- اهداف

 

بدون شك خانواده، مهمترين و بينيادي ترين نقش را در شكل گيري افكار، عقايد، نگرش ها، رفتار، شخصيت و نحوه ي زندگي و عملكرد هر فرد دارد. اولين و مهمترين آموزشهايي كه به هر يك از افراد بشر در طول تاريخ داده شده است در درون خانواده شكل گرفته. پدر و مادر به عنوان اولين آموزگاران بشريت، منش ها و اخلاق را به كودك آموخته اند و شخصيت او را تا حد زيادي شكل داده اند. افرادي كه در كودكي از مهر و محبت خانواده برخوردار بوده اند، تحت حمايت خانواده توانسته اند به يك جهانبيني دقيق و صحيح دست يابند و مراحل پيشرفت را طي كرده، باعث ترقي جامعه ي خويش شوند.

مهر و محبت خانواده و تاثير آن بر پيشرفت فردي و اجتماعي و همچنين تاثير خانواده در گسترش مهرورزي و تمايل افراد براي ابراز محبت، موضوعي است كه در اين پژوهش مورد نظر بوده است.

بدون شك ابراز مهر و محبت به شيوه هاي مختلف صورت مي گيرد و فقط يك موضوع عاطفي و رواني نبوده و به تمام جنبه ها و زواياي زندگي يك فرد مربوط مي شود. بنابراين ابراز محبت مي تواند به شكل هاي مختلفي بروز نمايد كه مشخص ترين آن تاثير رواني و عاطفي است، اما درصد بسيار زيادي از ابراز محبت مي تواند به صورت جنبه هاي مادي باشد. بايد توجه داشت كه ابراز محبت بايد در تمام جنبه هاي آن مورد توجه قرار بگيرد، چه مادي و چه معنوي. اين تحقيق علاوه بر جنبه هاي مادي و معنوي ابراز محبت كه معمولاً به صورت آگاهانه در خانواده ها بروز مي كند مواردي را كه به صورت غير آشكار مي تواند بر ابراز محبت در خانواده تاثير داشته باشد مورد بررسي قرار مي دهد. به عنوان مثال نقش ساختار خانواده در ميزان ابراز محبت و يا تاثير خانواده هاي مشكل دار در ميزان ابراز محبت و بالعكس (يعني تاثير محبت و مهرورزي بر روي ساختار خانواده و بهبود روابط) مورد بررسي قرار گرفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2- پيشينه ي تحقيق

 

ارتباط بين ساختار خانواده و پيامدهاي اخلاقي و رفتاري وهمچنن نحوي تاثير اين ساختارها بر نوع زندگي آينده ي افراد جوان زياد مورد سوال قرار نگرفته است (McLanahan & Sandefur, 1994; Wu, Cherlin, & Bumpass, 1997). براي بررسي ميزان تاثير عوامل مختلف روحي رواني و يا مادي خانواده بر روي فرزندان ميتوان از مقايسه ي ساختارها ي مختلف خانواده گي و تاثير اين ساختار ها استفاده نمود. بررسي ها نشان داده كه خانواده هاي تك والدي يعني خانواده هايي كه يكي از والدين (پدر يا مادر) با انها زندگي نمي كنند مي تواند ارتباط زيادي با رفتار هاي مشكل دار جوانان داشته داشته باشد (Dornbusch et al., 1985; Steinberg, 1987). (البته بايد توجه داشت كه در زندگي بسيار پيچيده ي انسان عوامل و شرايط بسيار متنوعي دخالت دارند كه مي توانند اين نتايج را دگرگون كنند اما در يك جامعه ي آماري مي توان تا حدود زيادي احتمال تاثير هر موضوع را بررسي كرد.) همچنين اين نوع ساختار تك والدي خانوادگي ارتباطي تگاتنگ با مشكلاتي مانند استفاده جوانان از مواد مخدر، الكل و تنباكو (Covey & Tam 1990; Stern, Northman, & Van Slyck, 1984)، خود باوري پايين (Parish, 1991)، ترك مدرسه (Astone & McLanahan, 1991)، سن پايين در هنگام ترك خانه (Goldscheider& Goldscheider, 1993) و فعاليت جنسي زود هنگام (Tornton & Camburn, 1987; Wu. 1996) داشته است. 

به اين علت كه والدين بر فرزندان خود به روشهاي گوناگون اثر مي گذارند، مكانيسم هاي تئوريك كه ممكن است اثرات ساختار خانواده بر پيامد هاي رفتاري فرزندان را نشان دهد، بيشمار است. با اين وجود چهار مكانيسم اوليه كه در منابع مختلف درباره ي آنها بحث شده است عبارتند از: وضعيت اقتصادي، اجتماعي سازي والدين، استرس كودكي و رفاه روانشناختي مادري.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3- روش تحقيق

با توجه به گسترده بودن اطلاعات و تحقيقات انجام شده در جنبه هاي مختلف خانواده و اهميتي كه اين موضوع در دنياي امروزي دارد، مي توان از مقالات علمي جديد براي بهبود روابط خانواده و ارتقاء سطح كيفيت روابط خانواده گي استفاده كرد. وجود اطلاعات و مقالات بي شمار در زمينه ي خانواده باعث مي شود، تفكيك يك موضوع خواص و بررسي دقيق آن احتياج به جمع آوري تعداد بسيار زيادي از اين گونه مقالات علمي داشته باشد. از اين رو در اين تحقيق از تعداد 28 منبع علمي جهت تكميل اطلاعات استفاده شده است. اين تحقيق به روش كتابخانه اي انجام شده است و از مجلات علمي مختلف استفاده شده است. اين مقالات بيشتر از كتابخانه هاي دانشگاه تهران و تربيت مدرس و همچنين از سازمان ملي جوانان تهيه شده  و بعد از مطالعه دقيق آنها موضوعاتي كه به طور مستقيم يا غير مستقيم با مهرورزي ارتباط داشته است انتخاب شده. موضوعات دسته بندي شده و بعد از تكميل آنها و بيان ديدگاه ها نتيجه گيري در مورد موضوع بيان شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

3- ارتباط بين ساختار خانواده بر ابراز محبت و پيامدهاي رفتاري جوانان و نوجوانان

 

والدين بر فرزندان خود به روشهاي گوناگون اثر مي گذارند، مكانيسم هاي مختلفي كه ممكن است اثرات ساختار خانواده بر پيامد هاي رفتاري فرزندان را نشان دهد، بيشمار است. با اين وجود چهار مكانيسم اوليه كه در منابع مختلف درباره ي آنها بحث شده است عبارتند از: وضعيت اقتصادي، اجتماعي سازي والدين، استرس كودكي و رفاه روانشناختي مادري. در ادامه به بررسي هر يك از اين مكانيسم ها پرداخته شده است. بايد توجه داشت كه ساختارهاي مختلف اجتماعي و فرهنگي هر جامعه مي تواند تاثيرات بسيار زيادي بر نوع اثر ساختار خانواده بر افراد داشته باشد.

 

 

 

 

 

 

3-1 وضعيت اقتصادي:

 

          يكي از عوامل مهم تعيين كننده ي اثر ساختار خانواده بر پيامدهاي رفتاري و اجتماعي جوانان، وضعيت اقتصادي خانواده مي باشد زيرا ساختار خانواده و وضعيت اقتصادي همبسته هستند و درآمد هاي پايين پيامدهاي منفي براي بچه ها دارد (Dancan & Brooks-Gunn, 1997). اگرچه دور بودن پدر از خانواده، انتظار مي رود كه پرداخت هاي منظمي براي حمايت آنها را موجب شود ولي تقريباً دو سوم مادران تنها هيچ كمكي براي فرزندان دريافت نمي كنند (Sorensen, 1997). خانواده هايي كه سرپرست آنها زن است بيش از پنج بار فقيرتر از خانواده هاي مزدوج مي باشند (Baugher & lamison-White, 1996) و درآمد متوسط آنها حدود يك سوم درآمد اين زوجين مي باشد.

          بچه هايي كه فقر دائمي را تجربه نموده اند با نقص هاي نموي مواجه هستند (Korenman, Miller, & Sjaastad, 1995). يك دليل اين مي تواند باشد كه خانواده هاي كم درآمد قادر به تامين غذا، مسكن و ساير كالاهاي لازم كه براي نمو سالم اجتماعي و شناختي بچه ها مي شود، نيستند (Hill et al., 2001). همچنين درآمد خانواده نوع محله اي را كه خانواده ها مي توانند زندگي كنند تحت تاثير قرار مي دهد و بچه ها در جوامع پر درآمد، تاثير مثبت دوستان را دريافت مي كنند كه در تحريك رفتار اجتماعي آنها بسيار موثر است (McLanahan & Sandefur, 1994). بعلاوه فقر و فشار اقتصادي مي تواند منجر به والدي غير موثر شود كه پيامد هاي معكوس براي نمو و تنظيم بچه ها و ابراز محبت به آنها دارد (Dodge, Petit, & Bates, 1994).

3-2 اجتماعي سازي:

 

          خانه براي كودك زمينه اي ايجاد مي كند كه در آنجا آموختن و اجتماعي سازي صورت گيرد و جداي از ساير متغيير ها، كيفيت و محيط خانه و بويژه ميزان مهرورزي در خانواده نتايج مهمي براي بچه ها دارد. يك محيط خانه ي مناسب مرتبط با فرصتهايي براي يادگيري و آموختن بوده و با گرمي و حمايت احساسي و مهرورزي باعث رشد سالم و نمو بچه ها خواهد شد (Bradley & Rock, 1998).

 وقتي كه دو والد در خانه باشند، مسئوليت كنترل بچه ها را تقسيم نموده و تشويق ها و روش هاي مورد نياز را ايجاد مي كنند. زماني كه والدين جدا زندگي مي كنند والد ساكن اغلب تهيه كننده ي اوليه ي منابع اقتصادي مي شود و بنابراين وادار به اعمال محدوديت زماني براي كنترل و اجتماعي سازي بچه ها مي شود. والد غير ساكن كمتر به فعاليت هاي بچه ها نزديك بوده و بنابراين كنش منظم كمتري در فعاليت هاي روزانه دارد و مي توان گفت كه صرف زمان كمتر براي توجه ابراز محبت به فرزندان مي تواند ميزان اجتماعي سازي را به ميزان قابل توجهي كاهش دهد.

 

 

 

 

 

 

3-3 استرس

 

          تئوري استرس بيان مي كند كه تغييرات در سازمان خانواده و شرايط باعث ايجاد استرس در زندگي بچه ها مي شود. به اين دليل كه تغييرات ممكن است منجر به ايجاد دگرگوني هايي در پويايي خانواده، سازماندهي و نقش هايي شود كه باعث تغييرات رفتاري براي بچه ها و افراد بالغ مي شود (Hill et al., 2001). حوادث معين خانواده به علت برخورد و مشاجره ي مشاهده شده بين والدين، تغييرات در تركيب خانه و يا تغييرات در موقعيت مسكوني به طور مستقيم استرس را افزايش مي دهد. بچه ها ممكن است در پاسخ به مشكلات خانه، از محيط خانواده زده شده و اجتماعي سازي، مهر و محبت و تربيت كمتري از سوي والدين دريافت نمايند و يا اينكه تحت تاثيرات منفي دوستان قرار گيرند.

بعضي از محققان بيان كرده اند كه فشار تغيير خانواده فزاينده مي باشد زيرا هر تعيير نيازمند سازش مجدد مي باشد و بنابراين تعداد گذرهاي خانواده، پيامدهاي منفي بيشتري بر بچه ها دارد (Amato, 1993).

 

 

 

 

 

3-4 رفاه روانشناختي مادري:

 

          سلامت رواني مادر مكانيسم ديگري است كه ممكن است مسئول اثرات ساختار خانواده بر رفتار بچه ها و نمرات تست شناختي بچه ها باشد. مادران تنها نرخ هاي بالاتري از افسردگي و سطوح پايين تري از عملكرد روانشناختي را نسبت به ساير مادران نشان مي دهند (McLanahan & Adams, 1987). اين امر ممكن است به علت فشار ناشي از تجزيه ي خانواده و يا فشار هر روزه ي سازش و برخورد با مشكلات خانواده و منابع مالي يا اجتماعي محدود شده و يا كمبود محبت باشد. سلامت رواني ضعيف مادران به طور معكوس رفتار فرزندان را تحت تاثير قرار مي دهد (Downey & Coyne, 1990). اين ممكن است به علت رفاه روانشناختي كم باشد و يا به علت ديد منفي مادران افسرده درباره ي فرزندان كه ممكن است درك او را از مشكلات رفتاري افزايش دهد (Friedlander, Weiss, & Traylor, 1986).

 

 

 

 

 

 

 

4- مقايسه ي ميزان مهرورزي در بين خانواده هاي داراي فرزند خوانده، دو والدي تني، مادر تنها، پدر خوانده و مادر خوانده

 

        در اين بخش ميزان مهرورزي و ابراز محبت و كيفيت روابط خانواده و رفاه در بين ساختار متفاوت خانوادگي با تاكيد بر خانواده هاي داراي فرزند خوانده مورد بررسي قرار مي گيرد. محققان اين تحقيقات را به چندين روش بررسي نموده اند. غالباً اين بررسي ها با مقايسه ي محدوده ي وسيعي از پيامدها براي فرزندان و والدين آنها در خانواده هاي دو والدي در مقابل خانواده هاي تك والدي و ناتني بوده است.ساختار خانوادگي داراي فرزند خوانده يك فرم خانوادگي مي باشد كه به طور فزاينده اي در دنيا در حال معمول شدن مي باشد.

          تعدادي از مطالعات نشان مي دهد كه فرزند خواندگي با افزايش احتمال مشكلات رفتاري، نواقص و معايب رواني و ساير پيامد هاي منفي مرتبط مي باشد (Haugaard, 1998) اما بسياري از مطالعات ديگر هيچ گونه تفاوت مهمي بين كمبود ها ي بچه هاي واقعي و فرزند خوانده پيدا نكرده اند (Borders, Black, & Pasley, 1998).

          اكثر تحقيقات از خانواده هاي دو والدي به جاي ساير انواع معمول خانواده به عنوان پايه ي مقايسه براي خانواده هاي داراي فرزند خوانده استفاده مي كنند. در اين قسمت تفاوت هاي ساختار خانواده در ميزان مهرورزي، آسايش رواني و كيفيت روابط فرزند خوانده و والدين در يك نقطه ي زماني با مقايسه ي آنها با اعضاي چهار نوع خانواده ديگر مورد بررسي قرار مي گيرد. اين چهار نوع خانواده شامل الف) خانواده هاي واقعي دو والدي، ب) خانواده هاي تك مادر كه بعد از طلاق فرزند واقعي بزرگ مي كنند، ج) خانواده ي پدر خوانده و د) خانواده ي مادر خوانده. براي توضيح اين ساختار هاي متفاوت خانواده چند ديد گاه تئوريك وجود دارد هر يك از اين ديدگاه هابه طور متفاوتي بر روي موضوعاتي مانند بدنام سازي اجتماعي اين خانواده ها، روابط زيست شناختي و فرايند هاي خانواده بحث مي كنند. هر ديد گاه با جزئيات در زير بحث شده اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4-1 بد نام سازي به عنوان يك فاكتور كليدي:

 

          فرزند خوانده هاي و والدين آنها اغلب با تبعيض و بد نام سازي مواجه هستند. با توجه به منابع مختلف (Brodzinsky, 1987)روابط فرزند خواندگي اغلب بدنام مي شوند. به علت انتظارات اجتماعي، والدين فرزند خوانده ممكن است از نظر نقش هاي والدي مورد سوال قرار گيرند. بعلاوه فرزند خوانده ها تبعيض قانوني و اجتماعي و رفتار هاي تبعيض آميز ديگران را گزارش مي كنند. در مواردي مشكلات درماني گزارش شده است چرا كه فقدان اطلاعات گذشته ي درماني خويشاوندان واقعي مي تواند در درمان و يا پيشگيري از برخي بيماري ها موثر باشد.

          خانواده هاي داراي فرزند خوانده نسبت به ساير ساختار هاي خانواده بد نام تر مي باشند چرا كه بقيه ي ساختار هاي خانوادگي حداقل  شامل يك والد واقعي مي باشند و بنابراين در اكثر موارد داراي رفاه پايين تر، كيفيت روابط ضعيف تر و ميزان مهر و محبت كمتري دريافت مي كنند.

 

 

 

 

 

 

 

4-2 اجتماعي سازي توسط دو والد به صورت بهينه:

 

          با توجه به تئوري هاي اجتماعي سازي كه حضور دو والد را براي اجتماعي سازي بهينه ي بچه ها حياتي مي داند، اعضاي خانواده هاي تك والدي بيشتر در خطر مي باشند. بسياري از محققان بيان نموده اند كه اختلافات در ميزان منابع اقتصادي بين خانه هاي تك والدي با خانواده هاي دو والدي ممكن است مسئول پيامد هاي نامناسب براي بچه هاي خانواده هاي تك والدي باشد. تك والدي طولاني مدت اغلب با عوامل استرس حاد مثل دسترسي كم به حمايت هاي ابزاري و احساسي رخ مي دهد(Thompson & Ensminger, 1989).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4-3 تحقيق طلاق و والدين ناتني: تقدم روابط تني:

 

          مطالعات زيادي نشان داده است كه بچه هاي طلاق و ازدواج مجدد، مشكلات رفتاري و عاطفي منفي در مقايسه با بچه هاي خانواده هاي سالم نشان مي دهند. براي مثال بچه هاي طلاق، تك والدي و خانواده هاي با ازدواج مجدد بيشتر مضنون به دروني سازي و برون سازي مشكلات، خود باوري پايين ، رفتار بزهكارانه هستند. چندين ديدگاه كه مسئول تنظيم منفي بچه ها با والدين و ازدواج مجدد است مورد بررسي قرار گرفته است (Amato, 1993). اين ديدگاه هاي شامل غياب يكي از والدين تني ، دوره ي سازش مشكل براي والدين سرپرست، برخورد و ناسازگاري بين والدين، سختي اقتصادي  و تغييرات زندگي پر استرس. شواهدي وجود دارد كه نقش هاي منفي والدين ناتني در اشكال جديد خانواده شكل مي گيرد و رابطه ي والد-فرزند در خانواده هاي بدون دو والد تني با فاصله ي بيشتر يا ناسازگاري توصيف مي شود.

 

 

 

 

 

 

 

4-4 تاثير فرايند هاي خانواده:

 

        بررسي در مورد فاكتور هاي فرايند خانواده بين انواع مختلف خانواده نسبتا نادر است. اما برخي از برسي ها نشان داده است كه سازش فرزندان بزرگتر به دنبال طلاق والدين از سازش بچه ها در ساير اشكال خانواده بعد از ساز ش مادر مي باشد. كيفيت رابطه ي مادر- فرزند و ساير شاخص هاي اجتماعي كه ارزش آزمايش ساختار و فرايند را به طور همزمان نشان مي دهد، فرق نمي كند. محققان پي برده اند كه پيامد هاي سلامت رواني به خوبي توسط گزارش هاي نوجوانان از وجود مهر و محبت و گرمي در خانواده پيش بيني مي گردد (Benson et al. 1994). بعلاوه بدون در نظر گرفتن ساختار خانواده و وضعيت طلاق، بچه ها در خانواده هاي پر مشاجره مشكلات تطابقي بيشتري را نسبت به ساير بچه ها تجربه مي كنند. رفاه نوجوانان در چهار ساختار خانواده مطالعه شده است و نشان داده شده كه تفاوت در رفاه بچه ها به عنوان عملي از ساختار خانواده نسبتا ناچيز بوده بويژه وقتي با تفاوت هاي عمل متغيير هاي فرايند خانواده مقايسه گرديد. يافته ها اين نظر را كه ساختار خانواده به طور معكوس رفاه اعضاي خانواده را تحت تاثير قرار نمي دهد، حمايت مي كند. بر اساس اين ديدگاه خانواده هاي فرزندخوانده در روش هاي سيستماتيك از ساير انواع خانواده با توجه به رفاه و كيفيت روابط اجتماعي فرقي نمي كند.

 

 

 

4-5 اهمت ساختار خانواده در پيش بيني رفاه رواني، مهرورزي و كيفيت روابط اعضاي خانواده:

 

          هدف ما بررسي اهميت ساختار خانواده در پيش بيني رفاه رواني، مهرورزي و كيفيت روابط اعضاي خانواده در پنج شكل مختلف خانواده مي باشد. چهار ديدگاه تئوريك باعث فرضيه هايي درباره اينكه آيا اين خانواده ها از يكديگر متفاوتند و اگر هستند چگونه شده است. يك ديدگاه اين است كه بدنامي فاكتور كليدي است كه منجر به پيامد هاي توصعه اي ضعيف مي شود.

          خانواده هاي فرزند خوانده رفاه كمتر و كيفيت روابط ضعيف تري نسبت به خانواده هاي واقعي نشان مي دهند. مادر خوانده ها بيان مي كنند كه بچه هاي آنها بيشترين مشكلات برون سازي را دارند. و مادران در خانواده هاي دو والدي واقعي كمترين مشكل را در اين زمينه دارند. مادر خوانده ها عدم توافق با فرزندان را نسبت به ساير مادر ها گزارش مي كنند.

          دومين ديدگاه اين است كه اجتماعي سازي توسط دو والد بهينه است. اگر اين مسئله درست باشد، بايد انتظار داشت كه خانواده هاي تك والدي بدتر از ساير چهار نوع ديگر باشند. مشخص شده كه مادران تنها رفاه كمتري نسبت به مادران متاهل داشتند. آنها در روش هاي سازگار از ساير خانواده ها متفاوت نبودند و بچه ها در خانواده هاي مادر تنها هيچ تفاوتي در رفاه يا ساير روابط در مقايسه با ساير خانواده ها گزارش نداده اند.

          سومين ديدگاه بر تقدم روابط تني با دو والد تاكيد دارد. بر اساس اين ديدگاه مي توان انتظار داشت كه خانواده هاي تك والدي ، والد ناتني و فرزند خوانده در مقايسه با خانواده هايي كه دو والد متاهل كه با فرزندان تني خود زندگي مي كنند، ناقص هستند. يافته هاي تحقيقي حمايت محدودي براي اين ديدگاه ايجاد مي كند. بعلاوه پدر ها در خانواده هاي دو والدي گزارش نموده اند كه زمان بيشتري با بچه هاي خود مي گذرانند و پيوستگي خانوادگي بيشتري نسبت به پدران در ساير خانواده ها دارند.

          ديدگاه چهارم اهميت فرايند هاي خانواده در همه ساختار هاي خانواده را بيان مي كند و بيان مي كند كه ساختار خانواده در پيش بيني رفاه و كيفيت روابط و ميزان مهرورزي و كيفيت روابط نسبتاً غير مهم است. در واقع پدر ها از ساختار هاي متفاوت خانواده در گزارش هاي خود در مورد رفاه خود ، رفاه بچه ها ، پايه ي تحصيلي بچه ها، روابط خانوادگي، دوستي بچه ها، ميزان محبت به بچه ها و برعكس، تفاوتي را بيان نمي كنند. همچنين تفاوت هاي ساختار خانواده در رفاه مادر و گزارش هاي مادر از رفاه بچه ها بعد از كنترل متغيير هاي فرايند خانواده مهم نمي باشد.

          به طور خلاصه بيشترين حمايت براي ديدگاهي است كه پيشنهاد مي كند فرايند هايي كه در همه ي انواع خانواده رخ مي دهند مهمتر از ساختار هاي خانواده در پيش بيني رفاه، مهر و محبت و پيامد هاي روابط مي باشند. اين موضوع بويژه براي گزارش هاي پدران و فرزندان صحيح مي باشد.

          الگوي يافته ها بر اساس گزارشات مادران بسيار پيچيده بود ولي بعد از كنترل براي عدم توافق بين همسران و بين مادران و بچه ها تفاوت هاي ساختار خانواده در رفاه مهم نبود. علاوه بر تهيه ي اطلاعات درباره ي زندگي بچه ها ، مطالعات انجام شده اطلاعات مهمي با بيان رفاه والدين و روابط آنها ايجاد مي نمايد. وارد نمودن رفاه والدين تصوير كامل تري از چگونگي انواع مختلف خانواده مي دهد. بعلاوه مطالعه ي اوليه ي خانواده هاي فرزند خوانده بر پايه ي جمعيت هاي كلينيكي و گروه هاي تيپيك كنترل و يا كنترل هاي ضعيف، اندازه هاي كوچك نمونه، و تعداد محدود معيارهاي پيامد با قابليت اعتماد قابل سوال و اعتبار، مطالعات نتايج روش شناختي اين كار اوليه را نشان مي دهد. محدوديت هايي نيز مثل عدم وجود اطلاعات در مورد شرايط پيش بيني كننده ي فرزند خواندگي. بخاطر اينكه بچه ها ي با نياز هاي ويژه ممكن است مشكلات نموي و رفتاري به خانواده هاي خود بياورند و درنتيجه اين بچه ها ممكن است پيامد هاي بدني به دنبال فرزند خواندگي داشته باشند، بنابراين يك جهت كليدي براي  تحقيقات آينده بررسي ارتباط هاي بين فرايند هاي خانواده ، كيفيت روابط ، رفاه درون و ميان ساختارهاي خانواده خواهد بود. يافته هاي تحقيقاتي پيشنهاد مي كند كه فرزند خواندگي ، طلاق و ازدواج مجدد لزوماً با مشكلات تنظيمي كه در منابع كلينيكي گزارش شده مرتبط نمي باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

5- مهرورزی در سيره امام موسی کاظم(ع)

 

امام كاظم (ع)عليه السلام مي فرمايد :
مهرورزي و دوستي با مردم ، نصف عقل است
از آنجا كه امام كاظم (ع) در يكي از سخت ترين دورانهاي مبارزه و دشوارترين اوقات تقيه و پنهانكاري مي زيسته است، ثبت ماجراها و داستانهاي ايشان و گذر از حصار ممنوعيتهاي رژيم حاكم و رسيدن به نسلهاي بعدي در حد خود يك معجزه به حساب مي آيد. بر ماست كه بر اين داستانهائي كه به دست ما رسيده استدلال كنيم اگر چه مي دانيم آنچه به دست ما رسيده قطره اي از معجزات و داستانهاي شگفت انگيز آن حضرت مي باشد.


عبادت و زهد امام
يكي از برجسته ترين نشانه هاي رهبران مكتبي، زهد و پارسايي و عبادت در درگاه خداست. روزگاري كه امام كاظم (ع) در آن مي زيست به " قرن طلايي" معروف بود. در آن هنگام كاخهاي فرمانروايان عباسي آكنده از ثروتهاي هنگفت و شاهد برپايي جشنهاي پرخرج و هزينه بود. برخي از اين صحنه ها را مي توان در كتاب داستانهاي هزار و يك شب خواند. در چنين روزگاري ابراهيم بن عبدالحميد مي گويد:
" به خانه امام كاظم (ع) رفتم. او به نماز ايستاده بود. در خانه اش چيزي نبود مگر منسوجي از برگهاي درخت خرما ( يا جامه اي بسيار خشن) و شمشيري آويخته و يك قرآن .
آن حضرت از شدت فروتني و تواضع در برابر خداوند و عبادت به درگاه او پياده به زيارت خانه خدا مي رفت و اگر مسافت 400 كيلومتري ميان مكه و مدينه و طبيعت صحراي عربستان را در نظر بگيريم آنگاه به نهايت تحمل و بردباري امام كاظم (ع) در برخورد با دشواريها در راه خداوند، پي خواهيم برد.
علي بن جعفر گويد: با برادرم موسي بن جعفر و اهل و عيالش 4 بار پياده به حج رفتيم. يك بار آن حضرت در مدت 26 روز و بار ديگر 25 روز و سومين بار 24 روز و مرتبه چهارم 21 روز مسافت ميان مدينه و مكه را پياده طي كرد.
درباره علاقه وافر آن حضرت به نماز كه نور چشم مؤمنان و ساعت ديدار دو دوست با يكديگر است، حديث زير چنين مي گويد:
" روايت شده است كه امام موسي بن جعفر (ع) نافله هاي شب را به جاي مي آورد و آنها را به نماز صبح متصل مي كرد و آنگاه تا طلوع آفتاب به تعقيبات مي پرداخت و سپس به سجده مي افتاد و تا نزديك زوال سر از سجده و ستايش خداوند بر نمي داشت. بسيار دعا مي كرد و پيوسته مي فرمود:
" اللهم اني اسألك الراحة عند الموت، و العفو عند الحساب". يكي ديگر از دعاهاي ايشان اين بود كه مي گفت:" عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك".
از ترس خدا بسيار مي گريست تا آنجا كه محاسنش از اشك خيس مي شد. بيشتر از ديگر مردمان صله رحم به جاي مي آورد و فقراي مدينه را مورد تفقد قرار مي داد.
درباره نحوه قرائت قرآن آن بزرگوار، حفص روايت كرده است كه : كسي را بر خويش بيمناك تر از موسي بن جعفر(ع) و اميدوارتر از او به مردم نديدم ، به حزن قرآن مي خواند و چنان تلاوت مي كرد كه گويي انساني را مخاطب قرار داده است.


بخشش و كرم امام
با توكل بر خدا و يقين به او، پاداش نيكوكاران در پيشگاه الهي فزوني مي گيرد. اعتماد به اينكه خداوند روزي ده و نيرومند است، به مومن غنائي مي بخشد كه از فقر و تنگدستي نمي هراسد. امامان ما نمونه هائي والا در بخشش و كرم هستند. امام موسي بن جعفر (ع) با وجود سختي شرايط و اوضاعي كه در آن مي زيسته ، در جود و كرم شهره آفاق بوده است.
در اين باره از محمد بن عبدالله بكري روايت شده است كه گفت: در طلب وامي به مدينه در آمدم . اما( به مقصود خود نرسيدم) خسته شدم و با خود گفتم: اي كاش نزد ابوالحسن (ع) بروم و حال خود را براي او بازگو كنم. از اين رو به مزرعه آن حضرت رفتم و خدمت او رسيدم. آن حضرت به همراه غلامش به سوي من آمد همراه غلام ظرفي بود كه در آن مقداري گوشت غذا نيم پخته بود و جز آن چيز ديگري نداشتند ، امام مشغول خوردن شد و من نيز خوردم. سپس از حاجتم پرسيد و من ماجراي خود را براي او بازگفتم. پس آن حضرت به درون رفت و اندكي نگذشت كه به سوي من برون آمد و به غلامش گفت: برو. سپس دست خود را به طرف من دراز كرد و كيسه اي كه در آن 300 دينار بود، به من داد. آنگاه برخاست و رفت ، من نيز بر مركب خويش سوار شده بازگشتم.

 


شجاعت و استقامت
امام كاظم (ع)با همان قدرت و اراده بزرگي كه پيامبران (ع) از آن برخوردار بودند، رسالت انبيا را بر دوش گرفت. او با تمام مظاهر طغيان استكبار و فساد ، تنها با اتكا بر پروردگار جهانيان به رويارويي برخاست.
هنگامي كه فضل بن ربيع نزد آن حضرت آمد عرض كرد:
اي ابو ابراهيم! خداوند تو را رحمت كند براي مجازات آماده شو، آن حضرت به وي فرمود: آيا "مالك دنيا و آخرت پشتيبان من نيست؟ امروز نمي توانيد به من آسيبي برسانيد، ان شاءالله."
همچنين هنگامي كه بر هارون الرشيد، اين فرمانرواي سركش و مغرور كه روزي با ابرها سخن مي گفت و به وسعت امپراتوري خويش مي نازيد و مي گفت: چه شرق و چه غرب، هر كجا كه بباري خراج تو را براي من مي آورند! وارد مي شود. هارون از آن حضرت مي پرسد: اين دنيا چيست؟ امام موسي بن جعفر (ع) به او پاسخ مي دهد: اين سراي فاسقان است و اين آيه را تلاوت فرمودند:
" سأصرف عن آياتي الذين يتكبرون في الارض بغير الحق و إن يروا كل آية لا يومنوا بها و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا و إن يروا سبيل الغي يتخذوه سبيلا ... ( اعراف/146)
" به زودي آن كسان را كه در روي زمين به ناحق تكبر كردند از آيات خويش بگردانم و اگر ايشان هر آيه اي را ببينند بدان ايمان نياورند و اگر راه راست ببينند آن را راه " خود" نگيرند و اگر راه گمراهي را ببينند، آن را راه " خود" مي گيرند..."
هارون پرسيد: دنيا خانه كيست؟ امام فرمود:
دنيا براي شيعيان ما يك فترة ( برهه) و براي ديگران فتنه است.
هارون پرسيد: چرا صاحب اين سرا( خدا) آن را پس نمي گيرد؟
امام (ع) فرمود: خداوند اين دنيا را آباد به بشر تحويل داد بنابراين آنرا جز به حالت آباد پس نمي گيرد.
هارون پرسيد: شيعيان تو كجايند؟ حضرت اين آيه را تلاوت فرمود:
" الم يكن الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين منفكين حتي تاتيهم البينة"( بينه/1)
" آن كساني كه كافر شدند از اهل كتاب و مشركان باز نايستند تا وقتي كه حجت پيدا برايشان بيايد."
هارون پرسيد: آيا ما كافريم؟ امام (ع) پاسخ داد: نه ... ولي چنان هستيد كه خداوند فرموده است:
" الذين بدلوا نعمت الله كفراً و أحلوا قومهم دار البوار"( ابراهيم /28)
" كساني كه نعمت خدا را به كفر مبدل كردند و قوم خود را به سراي تباهي فرود آوردند."
هارون با شنيدن اين پاسخ خشمگين شد و بر او سخت گرفت.
آن حضرت از زندان، جايي كه دژخيمان جنايتكار ِ هيأت حاكمه ، آن را احاطه كرده بودند، نامه اي به هارون نوشت و در آن فرمود:
" روزي از بلا و سختي بر من سپري نمي شود جز آنكه روزي از راحتي و رضا از تو سپري مي گردد تا آنكه تمام روزهاي ما دو نفر به روزي مي رسد كه پايان ناپذير است و اهل باطل در آن روز زيانمند شوند. "

 

 


مرارت و شهادت امام عليه السلام
رنجها و غمهاي امام موسي بن جعفر عليهما السلام بعد از فاجعه كربلا، دردناكتر و شديدتر از ساير ائمه عليهما السلام بود. هارون الرشيد همواره در كمين ايشان بود، اما نمي توانست به آن حضرت آسيبي برساند. شايد او از ترس اينكه مبادا سپاهيانش در صف ياران آن حضرت در آيند، از فرستادن آنان براي دستگيري و شهيد كردن امام خودداري مي ورزيد . از اين رو بود هارون خود شخصاً به مدينه رفت تا امام كاظم عليه السلام را دستگير كند. نيروهاي مخصوص هارون به اضافه سپاهي از شعرا و علماي درباري و مشاوران، او را در اين سفر همراهي مي كردند و ميليونها درهم و دينار از اموالي كه از مردم به چپاول برده بود را با خود حمل مي كرد و به عنوان حق السكوت به اطرافيان خود دراين سفر بذل و بخشش مي نمود. و در اين ميان به رؤساي قبايل و بزرگان و چهره هاي سرشناس مخالف توجه و رسيدگي بيشتري نشان مي داد.
هارون الرشيد اين گونه عازم مدينه شد تا بزرگ ترين مخالف حكومت غاصبانه خويش را دستگير كند.
چگونگي برخورد هارون در مدينه
اول: هارون چند روزي نشست. مردم به ديدنش مي آمدند و او هم به آنها حاتم بخشي مي كرد تا آنجا كه شكم هاي برخي از مخالفان را كه مخالفت آنان با حكومت جنبه شخصي و براي رسيدن به منافع خاصي بود، سير كرد.
دوم: عده اي را مأموريت داد تا در شهرها بگردند و بر ضد مخالفان حكومت تبليغات به راه اندازند. او همچنين شاعران و مزدوران درباري را تشويق كرد كه در ستايش او شعر بسرايند و بر حركت محاربه با هارون فتوا دهند.
سوم: هارون قدرت خود را پيش ديدگان مردم مدينه به نمايش گذارد تا كسي انديشه مبارزه با او را در سر نپروراند.
چهارم: هنگامي كه همه شرايط براي هارون آماده شد، شخصاً به اجراي بند پاياني طرح توطئه گرانه خويش پرداخت. او به مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله رفت ؛ شايد حضوراو مصادف با فرا رسيدن وقت نماز بوده كه مردم و طبعاً امام موسي بن جعفر(ع) براي اداي نماز در مسجد حضور داشته اند.
هارون به سوي قبر پيامبر (ص) جلو آمد و گفت: السلام عليك يا رسول الله ! اي پسر عمو.
هارون در واقع مي خواست با اين كار ، شرعي بودن جانشيني خود را اثبات كند و آن را علتي درست براي زنداني كردن امام كاظم (ع)جلوه دهد.
اما امام اين فرصت را از او گرفت ، صفها را شكافت و به طرف قبر پيامبر(ص) آمد و به آن قبر شريف روي كرد و در ميان حيرت و خاموشي مردم بانگ برآورد:
السلام عليك يا رسول الله! السلام عليك يا جداه!
امام كاظم (ع)با اين بيان مي خواست بگويد: اي حاكم ستمگر اگر رسول خدا پسر عموي توست و تو مي خواهي بنابراين پيوند نسبي، شرعي بودن حكومت خود را اثبات كني بايد بداني كه من بدو نزديكترم و آن حضرت جد من است. بنابراين من از تو به جانشيني و خلافت آن بزرگوار شايسته ترم!
هارون مقصود امام را دريافت و در حالي كه مي كوشيد تصميم خود را براي دستگيري امام كاظم (ع)توجيه كند، گفت:
اي رسول خدا من از تو درباره كاري كه قصد انجام آن را دارم پوزش مي خواهم . من قصد دارم موسي بن جعفر را به زندان بيفكنم. چون او مي خواهد ميان امت تو اختلاف و تفرقه ايجاد كند و خون آنها را بريزد.
چون روز بعد فرارسيد، هارون ، فضل بن ربيع را مأمور دستگيري امام كاظم (ع)كرد. فضل بر آن حضرت كه در جايگاه رسول خدا (ص) به نماز ايستاده بود، درآمد و دستور داد او را دستگير كنند و زنداني نمايند.
سپس دو محمل ترتيب داد كه اطراف آنها پوشيده بود. ايشان را در يكي از آنها جاي داد و آن دو محمل را روي استر بسته بر هر يك عده اي را گماشت. يكي را به طرف بصره و ديگري را به سوي كوفه روانه كرد تا بدينوسيله مردم ندانند امام را به كجا مي برند. امام كاظم (ع) در هودجي بود كه به سمت بصره مي رفت. هارون به فرستاده خود دستورداد كه آن حضرت را به عيسي بن جعفر منصور كه والي وي در بصره بود، تسليم كند. عيسي يك سال آن حضرت را نزد خود زنداني كرد ؛ سپس نامه اي به هارون نوشت كه موسي بن جعفر را از من بگير و به هركه مي خواهي بسپار و گرنه من او را آزاد خواهم كرد.
من بسيار كوشيدم تا دليلي و بهانه اي براي دستگيري او پيدا كنم، اما نتوانستم ، حتي من گوش دادم تا ببينيم كه آيا او در دعاهاي خود بر من يا تو نفرين مي فرستد، اما ديدم كه او فقط براي خودش دعا مي كند و از خداوند رحمت و مغفرت مي طلبد!
هارون پس از دريافت اين نامه، كسي را براي تحويل گرفتن امام موسي الكاظم (ع) روانه بصره كرد و او را روزگاري دراز در بغداد، نزد فضل بن ربيع، زنداني كرد. هارون خواست به دست فضل ، آن امام (ع) را به شهادت برساند، اما فضل از اجراي خواسته هارون خودداري ورزيد، در نتيجه هارون دستور داد كه آن حضرت را به فضل بن يحيي تسليم كند و از فضل خواست تا كار امام را يكسره سازد، اما فضل هم زيربار اين فرمان نرفت. از طرفي به هارون كه در آن هنگام در "رقه" بود، خبر رسيد كه امام موسي كاظم (ع)در خانه فضل به خوشي و آسودگي روزگار مي گذراند. از اين رو هارون" مسرور" خادم را با نامه هائي روانه بغداد كرد و به وي دستور داد كه يكسره به خانه فضل بن يحيي در آيد و درباره وضع آن حضرت تحقيق كند و چنانچه وضع را همانگونه ديد كه به وي خبر داده اند ، نامه اي را به عباس بن محمد بسپارد و به او امر كند تا آنرا به اجرا گذارد و نامه ديگري به سندي بن شاهك بدهد و به او بگويد كه فرمان عباس بن محمد را به جاي آورد.
اين ماجرا را از اينجا به بعد از يكي از روايات تاريخي پي مي گيريم:
اين خبر به گوش يحيي بن خالد( پدر فضل) رسيد. او بي درنگ سوار بر مركب خويش شد و نزد هارون آمد و از دري جز آن در كه معمولاً مردم از آن وارد قصر مي شدند، پيش هارون رفت و بدون آنكه هارون متوجه شود از پشت سر او داخل شد و گفت: اميرالمؤمنين به سخنان من گوش فرا ده. هاورن هراسان به وي گوش سپرد. يحيي گفت: فضل جوان است، اما من نقشه تو را عملي مي كنم.
چهره هارون از شنيدن اين سخن از هم شكفت و به مردم روي كرد و گفت: فضل مرا در كاري نافرماني كرد و من او را لعنت فرستادم ، اينك او توبه كرده وبه فرمان من در آمده است پس شما هم او را دوست بداريد.
حاضران گفتند: ما هر كس را كه تو دوست بداري دوست مي داريم و هر كس را كه دشمن بخواني ما نيزاو را دشمن مي خوانيم!! و اينك فضل را دوست داريم.
يحيي بن خالد از نزد هارون بيرون آمد و شخصاً با نامه اي به بغداد رفت. مردم از ورود ناگهاني يحيي شگفت زده شدند. شايعاتي درباره ورود ناگهاني يحيي گفته مي شد، اما يحيي چنين وانمود كرد كه براي سروسامان دادن به وضع شهر و رسيدگي به عملكرد كارگزاران به بغداد آمده و چند روزي نيز به اين امور پرداخت. آنگاه سندي بن شاهك را خواست و دستور قتل آن حضرت را به او ابلاغ كرد. سندي فرمان او را به جاي آورد.
امام موسي كاظم (ع)هنگام فرا رسيدن وفات خويش از سندي بن شاهك خواست . غلام او را كه در خانه عباس بن محمد بود، بر بالين وي حاضر كند. سندي گويد: از آن حضرت خواستم به من اجازه دهد كه از مال خود او را كفن كنم، اما او نپذيرفت و در پاسخ من فرمود: ما خانداني هستيم كه مهريه زنانمان و مخارج نخستين سفر حجمان و كفن مردگانمان همه از مال پاك خود ماست و كفن من نيز نزد من حاضر است.
چون امام دعوت حق را لبيك گفت فقها و چهره هاي سرشناس بغداد را كه هيثم بن عدّي و ديگران نيز در ميان آنها بودند، بر جنازه آن حضرت حاضر كردند تا گواهي دهند كه هيچ اثري از شكنجه بر آن حضرت نيست و وي به مرگ طبيعي جان سپرده است . آنان نيز به دروغ به اين امر گواهي دادند. آنگاه پيكر بي جان امام را بر كنار جسر (پل) بغداد گذارده، ندا دادند: اين موسي بن جعفر است كه ( به مرگ طبيعي) جان سپرده است . بدو بنگريد. مردم دسته دسته جلو مي آمدند و در سيماي آن حضرت به دقت مي نگريستند.
امام در زندان
روايات تاريخي نقل مي كنند كه امام كاظم (ع)از زندان با شيعيان و هواخواهانش ارتباط برقرار مي كرد و به آنها دستوراتي مي داد و مسايل سياسي و فقهي آنان را پاسخ مي گفت:
به راستي امام كاظم (ع)(ع) چگونه با شيعيان خويش رابطه برقرار مي كرد؟ شايد اين ارتباط از راههاي غيبي صورت مي گرفت، اما احاديث بسياري اين نكته را روشن مي كنند كه بيشتر كساني كه امام (ع) نزد آنان زنداني مي شد از معتقدان به امامت وي بودند . اگر چه حكومت مي كوشيد زندانبان هاي آن حضرت را از ميان خشن ترين افراد و طرفداران خود برگزيند ، اما آنها( زندانبانان) از نحوه عبادت امام كاظم(ع) ، دانش سرشار و مكارم اخلاقي آن حضرت اطلاع داشتند و كرامات بسياري را از آن حضرت مشاهده كرده بودند. و حكومت شكست مي خورد پس سكي از راه هاي ارتباط امام با شيعيان از طريق برخي از همين زندانبانان بود .
در كتاب بحار الانوار آمده است كه عامري گفت: هارون الرشيد كنيزي خوش سيما به زندان امام موسي كاظم (ع)فرستاد تا آن حضرت را آزار دهد. امام در اين باره فرمود: به هارون بگو:
" بل انتم بهديتكم تفرحون "( نمل/36)
" بلكه شما به هديه خود شادماني كنيد"
مرا به اين كنيز و امثال او نيازي نيست . هارون از اين پاسخ خشمگين شد و به فرستاده خويش گفت: به نزد او برگرد و بگو: ما تو را نيز به دلخواه تو نگرفتيم و زنداني نكرديم و آن كنيز را پيش او بگذار و خود بازگرد.
فرستاده ، فرمان هارون را به انجام رساند و خود بازگشت . با بازگشت فرستاده، هارون از مجلس خويش برخاست و پيشكارش را به زندان امام موسي كاظم (ع) روانه كرد تا از حال آن زن تفحص كند. پيشكار آن زن را ديد كه به سجده افتاده و سر از سجده بر نمي دارد و مي گويد: قدوس سبحانك سبحانك.
هارون از شنيدن اين خبر شگفت زده شد و گفت: به خدا موسي بن جعفر آن كنيز را جادو كرده است. او را نزد من بياوريد . كنيز را كه مي لرزيد و ديده به آسمان دوخته بود در پيشگاه هارون حاضر كردند. هارون از او پرسيد؟
اين چه حالي است كه داري؟ كنيز پاسخ گفت: اين حال، حال موسي بن جعفر (ع) است. من نزد او ايستاده بودم و او شب و روز نماز مي گذارد. چون از نماز فارغ شد زبان به تسبيح و تقديس خداوند گشود. من از او پرسيدم؟ سرورم! آيا شما را نيازي نيست تا آن را رفع كنم؟ او پرسيد: مرا چه نياز به تو باشد؟ گفتم: مرا براي رفع حوايج شما بدين جا فرستاده اند. گفت: اينان چه هدفي دارند؟ كنيز گفت: پس نگريستم ناگهان بوستاني ديدم كه اول و آخر آن در نگاه من پيدا نبود، دراين بوستان جايگاههايي مفروش به پر و پرنيان بود و خدمتكاران زن و مردي كه خوش سيماتر از آنها و جامه اي زيباتر از جامه آنها نديده بودم، بر اين جايگاهها نشسته بودند، آنها جامه اي از حرير سبز پوشيده بودند و تاج ها و درّ و ياقوت داشتند و در دستهايشان آبريزها و حوله ها و هر گونه طعام بود. من به سجده افتادم تا آنكه اين خادم مرا بلند كرد و در آن لحظه پي بردم كه كجا هستم.
هارون گفت: اي خبيث شايد به هنگامي كه در سجده بودي، خواب تو را در گرفته و اين امور را در خواب ديده باشي؟
كنيز پاسخ داد: به خدا سوگند نه ، پيش از آنكه به سجده روم اين مناظر را ديدم و به همين خاطر به سجده افتادم.
هارون به پيشكارش گفت: اين زن خبيث را نزد خود نگه دار تا مبادا كسي اين سخن را از او بشنود . زن به نماز ايستاد و چون در اين باره از او پرسيدند ، گفت: عبد صالح( امام موسي كاظم(ع)) را چنين ديدم
آن زن تا زمان مرگ به همين حال بود. اين ماجرا چند روز پيش از شهادت امام كاظم (ع)رخ داد.

 منبع: http://monasebatha.persianblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

6- موانع مهرورزی

 

از جمله مهمترین موانع مهرورزی در عصر کنونی غلبه حس دنیا دوستی و شهو درآدمیان است.

 

 

علماء اخلاق معتقدند آدمی زمانی که دچار قساوت قلب شد بر اثر مرور زمان  قلب خود را که جایگاه اصلی مهرورزی است به پایگاه خشم و نفرت  تبدیل میکند. قلب انسانها بر اثر انباشته شدن نفرت و خشم به موجودی مسخ شده تبدیل می شود که هرکاری از او ممکن است سربزند.

جهان معاصر مانیز متأسفانه بر اثر رواج فرهنگ ماشینیسم و ماشین مداری فاصله شایان توجهی با اصول و معیارهای معرفتی و محبتی قرنهای سراسر افتخار خود گرفته است.

انسان معاصر می کوشد تا به جای دل خوش کردن به خود اوقات خود را با ساخته های دست خود بگذراند . ساخته هایی که هرکدام مبین سختی و خشونت است  ماشین آلاتی که جز سردی هدیه دیگری به محیط مهربانی آدمیان نیاورده اند.

اکنون زمان رسیدن به خود فرا رسیده است.

زمان رهایی از بند هوی و هوس و به قول حافظ شیراز زمان زمان پرده بر فکندن از غبار تن:

حجاب چهره جان می شود غبار تنم

خوشا دمی که از این چهره پرده بر فکنم

 

 

 

7-نتيجه گيري

 

والدين بر فرزندان خود به روشهاي گوناگون اثر مي گذارند، مكانيسم هاي مختلفي كه ممكن است اثرات ساختار خانواده بر پيامد هاي رفتاري فرزندان را نشان دهد، بيشمار است. با اين وجود چهار مكانيسم اوليه كه در منابع مختلف درباره ي آنها بحث شده است عبارتند از: وضعيت اقتصادي، اجتماعي سازي والدين، استرس كودكي و رفاه روانشناختي مادري

يكي از عوامل مهم تعيين كننده ي اثر ساختار خانواده بر پيامدهاي رفتاري و اجتماعي جوانان، وضعيت اقتصادي خانواده مي باشد زيرا ساختار خانواده و وضعيت اقتصادي همبسته هستند و درآمد هاي پايين پيامدهاي منفي براي بچه ها دارد

خانه براي كودك زمينه اي ايجاد مي كند كه در آنجا آموختن و اجتماعي سازي صورت گيرد و جداي از ساير متغيير ها، كيفيت و محيط خانه و بويژه ميزان مهرورزي در خانواده نتايج مهمي براي بچه ها دارد. يك محيط خانه ي مناسب مرتبط با فرصتهايي براي يادگيري و آموختن بوده و با گرمي و حمايت احساسي و مهرورزي باعث رشد سالم و نمو بچه ها خواهد شد

تئوري استرس بيان مي كند كه تغييرات در سازمان خانواده و شرايط باعث ايجاد استرس در زندگي بچه ها مي شود. به اين دليل كه تغييرات ممكن است منجر به ايجاد دگرگوني هايي در پويايي خانواده، سازماندهي و نقش هايي شود كه باعث تغييرات رفتاري براي بچه ها و افراد بالغ مي شود

سلامت رواني مادر مكانيسم ديگري است كه ممكن است مسئول اثرات ساختار خانواده بر رفتار بچه ها و نمرات تست شناختي بچه ها باشد. مادران تنها نرخ هاي بالاتري از افسردگي و سطوح پايين تري از عملكرد روانشناختي را نسبت به ساير مادران نشان مي دهند. سلامت رواني ضعيف مادران به طور معكوس رفتار فرزندان را تحت تاثير قرار مي دهد.

خانواده هاي فرزند خوانده رفاه كمتر و كيفيت روابط ضعيف تري نسبت به خانواده هاي واقعي نشان مي دهند. مادر خوانده ها بيان مي كنند كه بچه هاي آنها بيشترين مشكلات برون سازي را دارند. و مادران در خانواده هاي دو والدي واقعي كمترين مشكل را در اين زمينه دارند. مادر خوانده ها عدم توافق با فرزندان را نسبت به ساير مادر ها گزارش مي كنند.

          دومين ديدگاه اين است كه اجتماعي سازي توسط دو والد بهينه است. اگر اين مسئله درست باشد، بايد انتظار داشت كه خانواده هاي تك والدي بدتر از ساير چهار نوع ديگر باشند. مشخص شده كه مادران تنها رفاه كمتري نسبت به مادران متاهل داشتند. آنها در روش هاي سازگار از ساير خانواده ها متفاوت نبودند و بچه ها در خانواده هاي مادر تنها هيچ تفاوتي در رفاه يا ساير روابط در مقايسه با ساير خانواده ها گزارش نداده اند.

          سومين ديدگاه بر تقدم روابط تني با دو والد تاكيد دارد. بر اساس اين ديدگاه مي توان انتظار داشت كه خانواده هاي تك والدي ، والد ناتني و فرزند خوانده در مقايسه با خانواده هايي كه دو والد متاهل كه با فرزندان تني خود زندگي مي كنند، ناقص هستند. يافته هاي تحقيقي حمايت محدودي براي اين ديدگاه ايجاد مي كند. بعلاوه پدر ها در خانواده هاي دو والدي گزارش نموده اند كه زمان بيشتري با بچه هاي خود مي گذرانند و پيوستگي خانوادگي بيشتري نسبت به پدران در ساير خانواده ها دارند.

          ديدگاه چهارم اهميت فرايند هاي خانواده در همه ساختار هاي خانواده را بيان مي كند و بيان مي كند كه ساختار خانواده در پيش بيني رفاه و كيفيت روابط و ميزان مهرورزي و كيفيت روابط نسبتاً غير مهم است. در واقع پدر ها از ساختار هاي متفاوت خانواده در گزارش هاي خود در مورد رفاه خود ، رفاه بچه ها ، پايه ي تحصيلي بچه ها، روابط خانوادگي، دوستي بچه ها، ميزان محبت به بچه ها و برعكس، تفاوتي را بيان نمي كنند. همچنين تفاوت هاي ساختار خانواده در رفاه مادر و گزارش هاي مادر از رفاه بچه ها بعد از كنترل متغيير هاي فرايند خانواده مهم نمي باشد.

          به طور خلاصه بيشترين حمايت براي ديدگاهي است كه پيشنهاد مي كند فرايند هايي كه در همه ي انواع خانواده رخ مي دهند مهمتر از ساختار هاي خانواده در پيش بيني رفاه، مهر و محبت و پيامد هاي روابط مي باشند. اين موضوع بويژه براي گزارش هاي پدران و فرزندان صحيح مي باشد.

          الگوي يافته ها بر اساس گزارشات مادران بسيار پيچيده بود ولي بعد از كنترل براي عدم توافق بين همسران و بين مادران و بچه ها تفاوت هاي ساختار خانواده در رفاه مهم نبود. علاوه بر تهيه ي اطلاعات درباره ي زندگي بچه ها ، مطالعات انجام شده اطلاعات مهمي با بيان رفاه والدين و روابط آنها ايجاد مي نمايد. وارد نمودن رفاه والدين تصوير كامل تري از چگونگي انواع مختلف خانواده مي دهد. بعلاوه مطالعه ي اوليه ي خانواده هاي فرزند خوانده بر پايه ي جمعيت هاي كلينيكي و گروه هاي تيپيك كنترل و يا كنترل هاي ضعيف، اندازه هاي كوچك نمونه، و تعداد محدود معيارهاي پيامد با قابليت اعتماد قابل سوال و اعتبار، مطالعات نتايج روش شناختي اين كار اوليه را نشان مي دهد. محدوديت هايي نيز مثل عدم وجود اطلاعات در مورد شرايط پيش بيني كننده ي فرزند خواندگي. بخاطر اينكه بچه ها ي با نياز هاي ويژه ممكن است مشكلات نموي و رفتاري به خانواده هاي خود بياورند و درنتيجه اين بچه ها ممكن است پيامد هاي بدني به دنبال فرزند خواندگي داشته باشند، بنابراين يك جهت كليدي براي  تحقيقات آينده بررسي ارتباط هاي بين فرايند هاي خانواده ، كيفيت روابط ، رفاه درون و ميان ساختارهاي خانواده خواهد بود. يافته هاي تحقيقاتي پيشنهاد مي كند كه فرزند خواندگي ، طلاق و ازدواج مجدد لزوماً با مشكلات تنظيمي كه در منابع كلينيكي گزارش شده مرتبط نمي باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع

 

 

Amato, P. R. (1993). Children’s adjustment to divorce: Theories, hypotheses, and empirical support. Journal of Marriage and the Family, 55, 23-38.

Astone, N. M., & McLanahan, S. (1991). Family structure, parental practices and high school completion. American Sociological Review, 6, 309-320.

Baugher, E., & lamison-White, L. (1996). Poverty in the United States: 1995 (U.S. Bureau of the Census, Current Population Reports, Series P-60-194). Washington, DC: U.S. Government Printing Office.

Benson, P. L., Sharma, A. R., & Roehlkepartain, E. C. (1994). Growing up adopted: A portrait of adolescents and their families. Minneapolis, MN: Search Institute.

Borders, L. D., Black, L. K., & Pasley, B. K. (1998). Are adopted children and their parents at greater risk for negative outcomes? Family Relations. 47, 237-241.

Bradley, R. H., & Rock, S. L. (1998). Home environment and school performance: A ten-year follow-up and examination of three models of environmental action. Child Development, 59, 852-867.

Brodzinsky, D., M. (1987). Adjustment to adoption: A psychosocial perspective. Clinical Psychology Review, 7, 25-47.

Covey, L. S., & Tam, D. (1990). Depressive mood, the single-parent home, and adolescent cigarette smoking. American Jurnal of Public Health, 80, 1330-1333.

Dancan, G. J., & Brooks-Gunn, J. (Eds.). (1997). Consequences of growing up poor. New York: Russell Sage Foundation.

Dodge, K., Petit, G., & Bates, J. (1994). Socializationmediators of the relation between socioeconomic status and child conduct problems. Child Development, 65, 649-665.

Dornbusch, S. M., Carlsmith, J. M., Bushwall, S. J., Ritter, P. L., Leiderman, H., Hastorf, A. H., & Gross, R. T. (1985). Single parents, extended households, and the control of adolescents. Child Development, 45, 326-341.

Downey, G., & Coyne, J. C. (1990). Children of depressed parents: An integrative review. Psychological Bulletin, 108, 50-76.

Friedlander, S., Weiss, D. S., & Traylor, J. (1986). Assessing the influence of maternal depression on the validity of the Child Behavior Checklist. Journal of Abnormal Psychology, 14, 123-133.

Goldscheider, F. K., & Goldscheider, C. (1993). Leaving home before marriage: Ethnicity, familism, and generational relationships. Madison: University of Wisconsin Press.

Haugaard,J. J. (1998). Is adoption a risk factor for the development of adjustment problems? Clinical Psychology Review, 18, 47-69.

Hill, M. S., Yeung, W., & Duncan, G. J. (2001). Parental family structure childhood behaviors. Jurnal of Economics, 14.

Korenman, S., Miller, J. E., & Sjaastad, J. E. (1995). Long-term poroverty and child development in the United States: Results from the NLSY. Children and Youth Services Review, 17, 127-155.

McLanahan, S., & Adams, J. (1987). Parenthood and psychological well-being. Annual Review of Immunology, 5, 237-57.

McLanahan, S., & Sandefur, G. (1994). Growing up with a single parent: What hurts, what helps. Cambridge, MA: Harvard University Press.

Parish, T. S. (1991). Ratings of self and parents by youth: Are they affected by family status, gender, and birth order? Adolescence, 26, 105-112.

Sorensen, E. (1997). A national profile of nonresident fathers and their ability to pay child support. Journal of Marriage and family, 59, 785-797.

Steinberg, L. (1987). Single parents, stepparents, and the susceptibility of adolescents to antisocial Peer Pressure. Child Development, 58, 269-275.

Stern, M., Northman, J. E., & Van Slyck, M. R. (1984). Father absence and adolescent problem behaviors: Alcohol consumption, drug use, and sexual activity. Adolescence, 19, 301-312.

Thompson, M. S., & Ensminger, M. E. (1989). Psychological well-being among mothers with school age children: Evolving family structures. Social Forces, 67, 715-730.

Tornton, A., & Camburn, D. (1987). The influence of the family on premarital sexual attitudes and behavior. Demography, 24, 323-340.

Wu, L. L. (1996). Effects of family instability, income, and income instability on the risk of a premarital birth. American Sociological Review. 61, 386-404.

Wu, L. L., Cherlin, A. J., & Bumpass, L. L. (1997). Family structure, early sexual behavior, and premarital births (Discussion paper no. 1125-97). University of Wisconsin at Madison, Institute for research on poverty.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 20:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاثير سطح اقتصاد خانواده بر گرايش به مواد مخدر

بازديد: 405

تحقيق آماري در خصوص

تاثير سطح اقتصاد خانواده بر گرايش به مواد مخدر

در بين زندانيان ندامتگاه نيشابور

 

 

سرمقاله

امروزه كسي نيست كه در خصوص مضرات و اثرات سوء سياسي،اجتماعي و فرهنگي معضل اعتياد و قاچاق مواد مخدر شكّي داشته باشد.كارشناسان و صاحب نظران معتقدند كه در حال حاضر بحران مواد مخدر در كنار 3 بحران يعني((بحران نابودي محيط زيست،بحران تهديد اتمي و بحران فقر))به عنوان مسئله روز در آمده است.طبيعي است كه حل اين بحران و معضل و بلاي خانمانسوز از عهده يك سازمان و يا چند مرجع،آن هم صرفاً با يك بر خورد قهري نه تنها خارج بوده بلكه نگرش يك بُعدي به مسئله است و وضعيت فعلي را بدتر خواهد نمود.به گونه اي كه عميقاً احساس مي شودتنها راه حل موضوع،خارج شدن از ((برنامه روزي))و گام برداشتن در مسير ((برنامه ريزي))و ايجاد عزم ملي و بسيج همگاني در اين راستا است.
اعتياد يا به تعبير آن وابستگي به مواد مخدر و سوء مصرف آن در قرن حاضر از مهمترين و دردناكترين معضلات بشري است.سيل خروشان اعتياد بي رحمانه در مسير حركت خود،كودكان،نوجوانان و جوانان و حتي سالخوردگان را طعمه قرار داده و علاوه بر متلاشي كردن كانون گرم و پاك خانوادگي سبب ناكامي در زندگي و تمايل بخودكشي و مرگ در آنها نيز مي گردد.

 

 

 

 

موضوع تحقيق:

 

تحقيق آماري در خصوص ارتباط وضعيت اقتصادي و اجتماعي خانواده بر معتاد شدن افراد در بين زندانيان ندامتگاه نيشابور

 

 

مسئله تحقيق:

 

1.     بررسي فراواني هاي مربوط به اعتياد در بين زندانيان ندامتگاه نيشابور

2.     ميزان ارتباط وضعيت اقتصادي خانواده با اعتياد

3.     ميزان ارتباط سطح درآمد براي ارائه تفريحات سالم و اعتياد

4.     ارتباط سطح سواد و اشتغال با  شيوع اعتياد

مفاهيم تعريف شده در مسئله و موضوع تحقيق:

الف: زندانيان   ب: خانواده     ج:اعتياد      د: وضعيت اقتصادي و اجتماعي افراد و خانواده ها

 

 

 

تعريف اعتياد: اعتياد يعني عادت كردن،خو گرفتن،حالتي كه سبب مداومت در استعمال بعضي از داروها از قبيل ترياك،مرفين،هروئين،حشيش ، اكستازي و الكل در انسان مي شود.(فرهنگ فارسي عميد) يا به عبارتي ديگر حالتي ناشي از استعمال منظم و پيگير بعضي از مواد كه شخص در صورت محروميت از آنان دچار اختلالات عصبي و مزاجي مي شود.

اهميت و ضرورت تحقيق:

درك راههاي مبارزه با اعتياد و اتخاذ تصميمات پيشگيرانه با توجه به نتايج تحقيق

 

اهداف تحقيق:

الف:هدف كلي
1- بررسي و آشنايي با علل خانوادگي اعتياد در جامعه زندانيان نيشابور
2- آشنايي با نيازها و تمايلات و خواسته هاي زندانيان نيشابور

ب: اهداف جزئي:
1- شناسايي مهمترين عوامل خانوادگي مؤثر در اعتياد زندانيان نيشابور
2- تعيين ميزان و تنوع و پراكندگي مواد مواد مخدر در بين زندانيان
نيشابور

فرضيات تحقيق:
فرضيات انتخاب شده جهت بررسي در اين پژوهش عبارتند از:
الف:احتمالاً ميان اعتياد يكي از اعضاي خانواده(الگوي معتاد) و اعتياد زنداني رابطه معني داري وجود دارد !
ب: به نظر مي رسد ميان انسجام در بين اعضاي خانواده و اعتياد زنداني رابطه معني داري وجود دارد !
ج:احتمالاً بين كم توجهي والدين به نيازهاي جوانان در زندگي و اعتياد زنداني رابطه معني داري وجود دارد !
ح:احتمالاً ميان ميزان در آمد و وضعيت اقتصادي خانواده و اعتياد زنداني  رابطه معني داري وجود دارد !
هـ :به نظر مي رسد ميان سطح سواد و آگاهي والدين و اعتياد زنداني  رابطه معني داري وجود دارد !

متغييرهاي تحقيق:
متغيير وابسته: اعتياد زندانيان  ندامتگاه نيشابور
متغيير مستقل: كه اثر آنها را بررسي متغيير وابسته مورد آزمون قرار گرفته شده است.عبارتند از:
1)وجود الگوي معتاد در خانواده       2)   انسجام خانواده و ارتباطات عاطفي در بين اعضاي خانواده
3) كم توجهي به نيازهاي افراد در معرض اعتياد   4)پايين بودن وضعيت اقتصادي در خانواده
5) ميزان سواد و آگاهي والدين
 و خود فرد معتاد

جامعه آماري در تحقيق:
تعداد 58 نفر از زندانيان ندامتگاه نيشابور انتخاب و در معرض آزمون قرار گرفتند  كه سوالات مشخصي از نمونه ها پرسيده شد و در فرم هاي مربوطه ثبت شد .

 

 

 

 

 

 

نمونه فرم سوالات مورد آزمون :

فرم ثبت اطلاعات مربوط به تحقيق و پژوهش در خصوص تاثير سطح اقتصاد خانواده بر گرايش به مواد مخدر در زندانيان ندامتگاه نيشابور

نمونه شماره  :

 

سن :

جنس:

متاهل:

مجرد :

افراد تحت تكفل:

اعتياد به مواد مخدر :

دارد

ندارد

نوع اعتياد :

تزريقي

استنشاقي

اكستازي

خوراكي

علت معتاد شدن

بيكاري

فقر

بيماري

سرگرمي

وضعيت معيشتي:

عالي

خوب

متوسط

ضعيف

وضعيت درآمد :

بالاي 200 هزارتومان

100 تا 200 هزارتومان

تا 100 هزارتومان

درآمد ندارم

وضعيت اشتغال:

كار تمام وقت

كارنيمه وقت

كار پاره وقت

بيكار

وضعيت تحصيل

بيسواد

ابتدايي

سيكل

ديپلم

ليسانس

فوق ليسانس

دكترا

                               

.چند سال است كه اعتياد به مواد مخدر پيدا نموده ايد ؟                                                                       

. آيا وضعيت معيشتي شما در خانواده نقشي در معتاد شدن شما داشته است ؟                     بلي                   خير

. در خانواده شما سابقه اعتياد وجود داشته است؟                                               بلي                      خير

. آيا روابط عاطفي بين خانواده و بين پدر و مادر در سطح خوبي بوده است.؟                                بلي                       خير

. آيا ميزان درآمد در خانواده شما به اندازه اي بوده كه اعضاي خانواده شما بتوانند به تحصيل ادامه دهند؟    بلي           خير

. آيا ميزان در آمد شما و يا خانواده تان به اندازهاي بوده كه بتواند وسايل سرگرمي و تفريحي شما را فراهم كند؟  بلي        خير

ازميان 58 مورد نمونه مورد آزمون كه همگي مرد ميباشند  :

 

كمترين سن : 20 سال 

بيشترين سن : 61 سال

افراد بين 20 تا 30 سال : 22 نفر

افراد بين 30 تا 40 سال : 26 نفر

افراد بين 40 تا 50 سال : 5 نفر

افراد بين 50 تا 61 سال : 5 نفر

 

تعداد افراد داراي اعتياد : 45 نفر

تعداد افراد غيرمعتاد :  13 نفر

 

 

 

 

 

 

قرار داد آماري :

 

V1 = سن

V2= جنس          مرد =1   زن = 2

V3= وضعيت تاهل               متاهل = 1       مجرد = 2

V4= افراد تحت تكفل      ندارد =1   يك نفر=2   دونفر=3   سه نفر=4   بيشتر=5

V5= اعتياد به مواد مخدر         دارد = 1     ندارد = 2

V6=نوع اعتياد    ندارد=1     تزريقي= 2  استنشاقي=3   اكستازي =4   خوراكي =5

V7= علت معتاد شدن     ندارد=1  بيكاري=2      فقر=3      بيماري=4     سرگرمي=5   دوستان ناباب = 6

V8= وضعيت معيشتي     عالي=1     خوب= 2     متوسط= 3    ضعيف= 4

V9= وضعيت درآمد        بالاي 200 هزارتومان=1     100 تا 200 =2    تا 100 = 3     ندارم=4

V10=وضعيت اشتغال    تمام وقت=1    نيمه وقت =2   پاره وقت=3    بيكار=4 

V11= وضعيت تحصيل    بيسواد=1    ابتدايي=2   سيكل=3   ديپلم=4   ليسانس=5

 فوق ليسانس=6   دكترا = 7 

V12= سوال يك    ندارد=1  زير يكسال=2   يك تا پنج سال=3      بيشتراز پنج سال =4

V13= سوال دو     بلي=1        خير = 2

V14= سوال 3      بلي =1       خير=2 

V15= سوال چهار      بلي=1       خير=2

V16= سوال 5             بلي=1        خير=2

V17=سوال 6              بلي=1        خير = 2

 

 

 

 

 

 

نتايج حاصل از بخش توصيفي داده هاو نمودارهاي آماري :

 

 

 

 

 

نمودار ميله اي درصد فراواني اعتياد در بين زندانيان مورد آزمون

1= افراد معتاد       2= افراد غير معتاد

 

 

 

 

 

درصد فراواني سن زندانيان مورد مطالعه معتاد و غير معتاد

 

 

درصد فراواني ميزان تاهل و تجرد در بين زندانيان مورد آزمون

   1= متاهل        2= مجرد

درصد فراواني علت اعتياد در بين زندانيان مورد آزمون

 

 

 

                        درصد فراواني نوع اعتياد

 

1= معتاد نيست     2= تزريقي     3= استنشاقي      4= اكستازي      5= خوراكي

 

                درصد  نقش اقتصاد خانواده در اعتياد  ( پاسخ به سوال 2 )

                               1=بلي           2= خير

 

           درصد فراواني افراد تحت تكفل زندانيان

        V4فراد تحت تكفل      ندارد =1   يك نفر=2   دونفر=3   سه نفر=4   بيشتر=5

فراواني ارتباط اعتياد با سطح سواد

اين نمودارنشان ميدهد كه بخش بيشتري از افراد معتاد داراي سطح سواد ابتدايي هستند

 

فراواني مربوط به سوال 4

 

                              فراواني علت اعتياد در معتادين

اين نمودارنشان ميدهد كه در بين موارد آزمون  مورد بيكاري بيشترين سهم را در معتاد شدن دارد.

   1= اعتياد ندارد   2= بيكاري   3= فقر   4 = بيماري    5= سرگرمي     6= دوستان ناباب

 

 

           نمودار دايره اي كفايت درآمد براي ادامه تحصيل ( سوال 5 )

 

 

نمودار فراواني كفايت درآمد براي تفريحات سالم در بين خانواده  زندانيان

 

                     1= درآمد كافي دارد       2=درامد كافي  ندارد

 

فراواني نوع اعتياد در معتادين

5= نوع خوراكي از فراواني بيشتري برخوردار است .

 

 

مقايسه بين وجود سابقه اعتياد در خانواده بين معتادين  و غير معتادين

V5=اعتياد به مواد مخدر   1= دارد      2= ندارد  

مشاهده ميشود كه در دايره شماره يك اعتياد بيشتر ديده ميشود و لي در خانواده كه سابقه اعتياد نبوده كمتر اعتياد به چشم ميخورد

 

 

               نمودار جعبه اي فراواني اعتياد و ارتباط آن با وضعيت درآمد

                     فراواني سطح درآمد زير 100 هزارتومان بيشتر به چشم ميخورد در بين معتادين به مواد مخدر كه 45 مورد را تشكيل ميدهند.

 

نمودار مقايسه اي ارتباط عواطف خانوادگي با گرايش به اعتياد 

ارتباط v15  با v5

 

 

 

 

 

              نمودار مربوط به v8

              V8= وضعيت معيشتي     عالي=1     خوب= 2     متوسط= 3    ضعيف= 4

 

 

 

 

 

 

                نمودار فراواني وضعيت درآمد در موارد آزمون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                                          Case Processing Summary

 

  

 

  

 

 

 

 

VAR00005

Cases

Valid

Missing

Total

N

Percent

N

Percent

N

Percent

VAR00008

1.00

45

100.0%

0

.0%

45

100.0%

2.00

13

100.0%

0

.0%

13

100.0%

 

 

                            نمودارجعبه اي ارتباط وضع معيشتي با اعتياد

 

 

نمودار دايرهاي وضع اشتغال در بين موارد آزمون

 

 

 

                نمودار ميله اي درصد سابقه اعتياد در خانواده زندانيان مورد آزمون

 

هيستوگرام ارتباط اعتياد با درآمد براي تحصيل در خانواده زندانيان

مشاهده ميكنيم كه درآمد براي تحصيل در خانواده ها نقش بسزايي در افزايش اعتياد ندارد .

 

 

 

هيستوگرام ارتباط درآمد براي سرگرمي هاي سالم و  اعتياد

 

 

 

                   هيستوگرام فراواني سالهاي اعتياد

 

 

 

 

 

 

 

           هيستوگرام فراواني سواد در بين زندانيان مورد آزمون

        V11= وضعيت تحصيل    بيسواد=1    ابتدايي=2   سيكل=3   ديپلم=4   ليسانس=5         فوق ليسانس=6        دكترا = 7 

فراواني موارد 5 و 6  و7 در آزمون صفر بوده است .

 

مشاهده ميشود كه اكثر معتادان به مواد مخدر از سطح سواد پاييني برخوردار بوده اند .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 20:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره علل فرار دختران2

بازديد: 115

تحقیق درباره علل فرار دختران2

مقدمه :

همه روزه شاهد درج عكسهايي از كودكان و نوجوانان در جرايد رسمي كشور هستيم كه بدون اطلاع والدين، خانه و كاشانة خود را ترك نموده و به ديگر سخن اقدام به فرار از خانه نموده‌اند و چشمان مضطرب خانواده‌اي را بي‌صبرانه در انتظار بازگشت خويش به دور انداخته‌اند. البته اين تنها بخش كوچكي از جامعه آشنا با مطبوعات را شامل شده كه دسترسي به جرايد داشته و با درج آگهي در آن، ملتمسانه مردم را در يافتن فرزند خويش به استمداد طلبيده‌اند در صورتيكه بسياري از خانواده‌هاي بحران زده آشنايي چنداني با جرايد نداشته تا بنابر دلايلي! «بالاخص در ترس از آبرو» از درج آگهي در مطبوعات خودداري نموده‌اند. بعلاوه هيچ آمار دقيقي از تعداد فراريان از منزل در ايران وجود ندارد و مسئولين اداره آگاهي نيز از ارئه آمار به دلايل مختلف طفره رفته‌اند. همچنين مشخص نيست از ميان فراريان نوجوانان، چه تعدادي دوباره پس از برخورد با مشكلات خود به منزل مراجعت مي‌كنند؟ يا آنكه بوسيلة نيروهاي انتظامي دستگير شده و به والدين تحويل مي‌گردند؟ يا با در پيش گرفتن كاري شرافتمندانه مستقل از والدين خانواده به زندگي خود ادامه مي‌دهند؟ وتعداد زيادي نيز پس از ارتكاب جرمي دستگير شده و پس از تشكيل پرونده تحويل كانون اصلاح و تربيت گرديده تا اقدامات تعليمي و تربيتي لازم در مورد آنان صورت گيرد و اين تنها قسمتي است كه در صورت همكاري مقامات زيربط در آگاهي آمار دقيقي دارد كه متأسفانه ارائه نگرديده است.

 

فصل اول :كليات تحقيق

اهميت مسأله:

در تحقيقي كه در سال 1365 بوسيلة انجمن اولياء و مربيان در مورد علل انحرافات، اخلاقي و فرار دختران  انجام گرفته است متوسط سن فرار 16 سال مي‌باشد. دلايلي چون: اختلافات شديد خانوادگي، عاشق شدن، داشتن رابطة نامشروع و ترس از برملا شدن آن، داشتن نامادري، ناپدري و بدرفتاري والدين را براي فرار آنها ذكر نموده‌اند. «فراهاني، 1365» بنابر گزارش سازمان بهداشت جهاني، يكصد ميليون كودك و نوجوان در جهان وجود دارد كه در كوچه‌ها و خيابانها زندگي مي‌كنند و در برابر مواد مخدر و خشونتهاي جسمي آسيب پذيرند. موضوع مهم در اين فرارها يافتن پاسخ براي سئوالات زير است:

1 . نوجوانان چرا خانه‌هاي خود را ترك مي‌كنند؟

2 . نوجوانان در مدتي كه خانه را ترك مي‌كنند كجا بسر مي‌برند؟

3 . اوقات خود را چگونه و با چه كساني سپري مي‌كنند؟

4 . هزينه‌هاي زندگي خود را از چه محلي تأمين مي‌كنند؟

گروه فراريان دختران از خانه و كاشانه رقم عمده‌اي را تشكيل مي‌دهند. آنها به هر علتي از خانه فرار كرده باشند امروزه در وضعيتي قابل مطالعه بسر مي‌برند. اختلافات خانوادگي، وضع مدرسه و تحصيل، روابط بين دوستان و اطرافيان همه مسائلي هستند كه ممكن است به امنيت، استقلال و شخصيت نوجوانان لطمه بزنند و آنها را دچار نگراني كنند و در اين موارد است كه ما بايد آنها را درك كنيم و به آنها كمك كنيم تا بتوانند استقلال و امنيت از دست رفتة خود را باز يابند. اين كار ارزش آن را دارد كه قبلاً مورد توجه قرار گيرد و از آن پيشگيري گردد.

 

تعريف علمي واژه‌ها:

فرار بخشي از رفتار ناسازگارانه‌اي است كه كودكان و نوجوانان مرتكب مي‌شوند كه ابتداء براي رفع نيازهاي عادي خود يا پركردن اوقات فراغت و سپس به اعمال ناهنجار ديگري از قبيل دزدي، ولگردي، روي مي آورند. از همه مهمتر يافتن افراد همسن و سال خود در پاركها و كوچه‌ها و خيابنها به تشكيل گروههاي بزهكاري مبادرت مي‌ورزند.

نوجواني:نوجواني به دوره‌اي اطلاق مي‌شود كه حدفاصل بين كودكي و ميانسالي است 18 12 سالگي و آغاز بزرگسالي، به عبارت ديگر فرد از كودكي به بزرگسالي، از مرحله‌اي مي‌‌ گذرد كه نوجواني گويند «نوايي‌نژاد، 1366».

بحراني‌ترين ادوار زندگي به حساب مي‌آيد. چون عوامل زيست، رواني، اجتماعي، تواماً در بروز نوجواني دخالت دارند. تعيين سن دقيقي براي آغاز و پايان آن امكان‌پذير نيست ولي معمولاً نوجواني در دختران سنين 15 11 و در پسران 16 12 سالگي را شامل مي‌شود.

كجروي يا انحراف: انحراف نوعي درد، عارضه يا بيماري است كه آن را آسيب اجتماعي نام نهاده‌اند. بدين خاطر كه آثار و عوارض آن در اجتماع ظهور مي‌يابد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم :فرار دختران از خانه

مقام زن در جهان‌بيني اسلامي:

اگر بخواهيم ببينيم نظر قرآن دربارة خلقت زن و مرد چيست؟ لازم است به مسألة سرشت زن و مرد كه در ساير كتب مذهبي نيز مطرح است توجه كنيد، قرآن نيز در اين موضوع سكوت نكرده است، قرآن با كمال صراحت در آيات متعددي مي‌فرمايد كه زنان را از جنس مردان و از سرشتي نظير سرشت مردان آفريده‌ايم يكي ديگر از نظريات تحقيرآميزي كه در گذشته وجود داشته است و در ادبيات جهان آثار نامطلوبي بجا گذاشته است اين است كه زن عنصر گناه است و از وجود زن شر و وسوسه برمي‌خيزد. قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كرده ولي هرگز نگفته است كه شيطان يا مار، حوا را فريفت و حوا ادم را، قرآن نه حوا را به عنوان مسئول اصلي معرفي مي‌كند و نه او را از حساب خارج مي‌كند قرآن مي‌گويد: به آدم گفتيم خودت و همسرت در بهشت مسكن گزينيد و از ميوه‌هاي آن بخوريد قرآن آنجا كه پاي وسوسة شيطاني را به ميان مي‌كشد ضميرها را به شكل تثنيه مي‌‌آمد و مي‌گويد: شيطان آن دو را وسوسة شيطاني را به ميان مي‌كشد ضميرها را به شكل تثنيه مي‌ آورد و مي‌گويد: شيطان آن دو را وسوسه كرد يا شيطان آن دو را به فريب راهنمايي كرد و يا شيطان در برابر هر دو سوگند ياد كرد كه جز خير آنها را نمي‌خواهد.

در قانون اساسي كشورمان در بسياري قوانين تساوي مرد و زن به وضوح ديده مي‌شود. براي مثال بند 14 از اصل 3 قانون اساسي «تأمين تساوي عموم در برابر قانون» با اصل بيستم «همة افراد ملت» اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همة حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي با رعايت موازين اسلام برخوردارند.

ولي مطابق برخي اصول، زنان اجازة ورود به برخي حيطه‌ها را ندارند براي نمونه طبق اصل 115، رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبي و سياسي انتخاب گردد. البته در اين پژوهش مجالي نيست تا به تحليل قانون اساسي و ساير قوانين مدني، حقوقي و كيفري و يا مقرارت فقهي بپردازيم فقط به اين مقدار بسنده مي‌كنيم كه در حال حاضر در جامعه‌مان زنان با محدوديت‌هايي مواجه هستند بدون آنكه دليلي براي آن وجود داشته باشد. با توجه به تمام مطالب به نظر مي‌رسد جامعة ما به متمايز بودن وظيفة مردان و زنان معتقد است و انتظار دارد زنان در خانه نقش بارزتري را ايفاء كنند.

 

فرار دختران از خانه:

فرار نوجوانان و جوانان از خانواده امروزه در جهان به عنوان يك مسأله و مشكل اجتماعي توجه صاحبنظران را به خود جلب كرده است اهميت اين مسأله از آنجا بيشتر آشكار مي‌شود كه جامعه‌‌شناسان بقاء جامعه را در گرو بقاي خانواده و موفقيت و شكست جامعه را در سلامت و يا گسستگي نهاد خانواده، يافته‌اند خانواده به عنوان سازمان اجتماعي كوچكي برخوردار از روابط تعاملي والدين ـ فرزندان است و روابط فرزندان، والدين و ساير اعضاء خانواده چون شبكه و نظامي در هم پيچيده است كه افراد آن در كنش متقابل با يكديگر و اين نظام در مجموعه‌اي از نظامهاي اجتماعي بزرگتر قرار گرفته است جامعة بزرگتر خود جزئي از زمينة فرهنگي براي الگوهاي رفتاري خانواده است و در تثبيت يا تزلزل آن تأثير دارد.

كانون خانواده، اساسي‌ترين سهم را در آن دارد. مسير رشد، دورة بلوغ و نوجواني از حساس‌ترين مراحل زندگي است كه از آن به عنوان دورة بحران يا دورة بي‌سر و ساماني روحي تعبير مي‌شود، در اين مرحله اگر والدين درك و شناخت درستي از شرايط روحي، عاطفي و جسماني فرزندان نداشته باشند و براي گذر بي‌مخاطره و كم مخاطره اين بحرانها او را مشتاقانه و آگاهانه همراهي نكند امكان بروز كجروي و رفتارهاي نابهنجار از سوي آنان افزايش خواهد يافت، فرار نوجوانان و جوانان از خانه يك زنگ خطر و هشدار است كه علاقمندان و دلسوزان جامعه را براي حفظ كيان خانواده و سلامت و تعادل جامعه به چاره‌انديشي فرار مي‌خواند.

اصطلاح نوجوان فراري بر كسي اطلاق مي‌شود كه منزل را بدون قصد بازگشت ترك نمايد، به نظر مي‌رسد اين پديده از معضلات خانوادگي و اجتماعي فراگير در سطح جهان است و طي سالهاي اخير در كشورها، رو به افزايش است، «اقليما، 4: 1380»

براي مثال: انجمن كودكان در انگلستان اطلاعات زير را در مورد كودكان فراري گزارش كرده است:

هر سال 100000 كودكزير 16 سال فرار مي‌كنند. 80 درصد فراري‌ها از مشكلات موجود در خانه فرار مي‌كنند، به دلائلي از قبيل خشونت، آزار و تعارض با والدين.

4/1 بچه‌هاي فراري، اولين فرارشان قبل از 8 سالگي است.

3/1 پسرها و 5/1 دخترها وقتي كه اولين بار فرار مي‌كنند 11 ساله هستند.

بسياري از بچه‌هاي فراري بعد از يك روز به خانه بر‌مي‌گردند و آسيب جدي‌اي نمي‌بينند، اگر چه 4/1 از آنها در شرايط سختي مي‌خوابند، مثلا: در كوچه‌ها، روي زمين و يا ايستگاه اتوبوس.

7/1 بچه‌اي فراري مورد تجاوز جنسي يا حمله‌هاي خشونت‌بار و يا هر دو قرار مي‌‌گيرند.

41 درصد فراريها، از مدرسه اخراج شده‌اند «انجمن كودكان انگلستان 1999»

دكتر مصطفي اقليما در پژوهشي با عنوان بررسي عوامل مؤثر در بازگشت مجدد زنان و دختران آسيب ديده اجتماعي بر مراكز باز‌پروري سازمان بهزيستي، معتقد است كه از جمله آسيب‌هاي اجتماعي، مسألة فرار دختران از خانواده و به دنبال آن مسألة روسپيگري است و با مطالعه در علل اين پديده و به خوبي روشن مي‌شود كه فقط بيكاري، جنگ، تنوع‌طلبي، فريب‌خوردگي، طردشدگي، شكست در عشق، تمايل بر درآمد بيشتر، علل جنسي و عوامل خانوادگي مهمترين عواملي هستند كه هر روز بر تعداد لطمه‌هاي جديد روسپيگري مي‌‌افزايد با توجه به اينكه در جامعة ما اين مسأله به عنوان جرم محسوب مي‌گردد افرادي كه مرتكب چنين عملي مي‌گردند به مراكز باز‌پروري جهت انجام فعاليتهاي بازپروري ارجاع مي‌گردند. «اقليما، 1380: چكيده»

 

نقش عوامل اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و خانوادگي در انحراف:

نقش مسائل اجتماعي در انحراف: وقايع اجتماعي و امور جريانات آن در رفتارهاي انحرافي داراي نقش و تأثيري فوق‌العاده است آن چنان كه حتي عده‌اي از جامعه‌شناسان آن را علت اصلي آسيب‌هاي اجتماعي ذكر كرده‌اند از مسائل اجتماعي كه در دامن زن به انحرافات و يا زمينه‌سازي در آن اثر دارند موارد بسياري را مي‌توان نام برد كه برخي از آنها عبارتند از:

 

تراكم جمعيت:

گسترش روزافزون صنعت و توسعه، بدون توجه به نظارت جوانب آن خود سبب تراكم جمعيت بيش از اندازه است كم اثر شده و فقر و محروميت افزايش مي‌يابد در نتيجه زمينه براي آسيبها فراهم مي‌گردد.

بررسي‌ها دور كيم نشان داده است افزايش جنايات با تراكم و افزايش جمعيت، نسبت مستقيم دارد در اماكن پرجمعيت، شلوغ، سوءاستفاده‌ها، فحشاء اعتياد بيشتر به چشم مي‌خورد و اين امر در جوامع صنعتي ودر توسع‌ه‌هاي شهرنشيني بيشتر نمايان است زيرا در جوامع متراكم و پرجمعيت، كنترل‌‌ها ضعيف شده و به سبب تعارض فرهنگي، و رسوم اخلاقي گوناگون و ايدئولوژيهاي متفاوت موجب مي‌گردد كه دوستي‌هاي متقابل كاهش يابد و امكان آشنايي‌هاي عميق از بين رفته و روابط صوري شود.

 

محل سكونت:

هميشه اين سئوال مطرح است كه چه رابطه‌اي بين محيط اقامت و انحراف وجود دارد؟ پاسخ اين پرسش در مناطق بسته به موقعيت فرق مي‌كند تفاوت روشني كه بين ميزان انحرافات شهرهاي‌بزرگ و پايتختها و شهرهاي‌كوچك و روستانشين وجود دارد، بيانگر اين واقعيت است.

براي مثال محل سكناي متصل بر خطوط راه‌‌ آهن يا كارگاهها يا اماكن صنعتي و يا مناطق گرم و دور افتاده نيز محيط مناسبي به شمار نمي‌رود از آنجا كه اغلب، طفل يا نوجوان مقيم اين‌گونه اماكن، همواره احساس محروميت مي‌كند چه بسا كه گرفتار طغيان و عصيان نيز مي‌‌گردد كه اغلب بر ارتكاب جرائم منجر مي‌شود، اقامت در محلات پست يكي از عوامل مساعد كنندة زمينة انحراف است.

 

مناطق جرم‌‌ خيز:

در بيشتر شهرهاي صنعتي مجرمين در نواحي نامناسب و فقير شهر زندگي مي‌كنند و البته آنچنان نيست كه در مناطق اغنيا از جرم و انحراف خبري نباشد، بلكه در آنجا كمتر آشكار است در نواحي فقيرنشين، بيكاري، هرج‌و‌مرج، بيماري، انحراف دائماً رو به توسعه است. بيشترين بودجة رفاهي و درماني درست در مناطق جرم‌خيز صرف مي‌شود، سوءاستفاده و دزدي، فحشاء و ديگر آلودگيها مربوط به اين مناطق است. اگر دولتها بودجه‌اي را كه به دستگيري، حبس، محاكم اين افراد اختصاص مي‌دهند براي سلاح آن صرف كنند به صرفه‌تر است.

اغلب جرائم در مناطق فقير و كثيف شهر صورت مي‌گيرد و يا در زاعه‌ها و مناطق پرت و متروكه و يا شلوغ و پرهياهو، اين امري است كه در كشورهاي ديگر هم مصداق دارد.

مهاجرت:

مهاجرت‌هاي بي‌حساب و حركتهاي دائمي مردم از منطقه‌اي به منطقه‌اي ديگر، مشكلات بسياري را در رابطه با آسيبهاي اجتماعي پديد مي‌‌‌آورد، مهجران به سختي مي‌توانند خود را با شرايط قانوني و حيات جديد و از همه مهمتر، فرهنگ آن منطقه سازگار كنند. ضمن اينكه افزايش جمعيت ناشي از مهاجرت در يك محدوده و منطقه مسألة اجتماعي پديد مي‌آورد.

مهاجرين در طريق جا انداختن تثبيت موقعيت خود گاهي رفتاري خلاف انتظار از خود بروز مي‌دهند و البته اين امر دربارة نسل اول مهاجران اندك است و نسل‌هاي بعد كه خود را در آن منطقه صاحب آب و گل يافتند، زيادتر مي‌گردند. كودكان مهاجر كه در اقلتند از وجود والدين احساس شرمساري مي‌كنند و اين خود منشأ بسياري از نابسامانيهاست. گسستگي روابط، كاهش دوستي‌ها و صميميت‌ها، طرح اندك روابط متقابل، دير مأنوس شدن با محيط اجتماعي خود سبب پيدايش و گسترش دشواري است.

 

ماهيت زندگي شهري:

ماهين زندگي در شهر همانند عاملي از عوامل انحرافي است اصولاً اين نوع زندگاني فرار از دست قانون، پليس، اختفاء از نظر قدرتها را بيشتر مهيا و آماده مي‌سازد و همچنين در شهرهاي‌بزرگ بسيار از درهاي خوشگذراني و بطالت بر روي اشخاص خصوصاً جوانان باز است. آنان مي‌توانند در اوقات فراغت روشهاي غير قانوني را فراگيرند، طبيعتاً در شهرهاي‌بزرگ، مجال انتشار خانه‌هاي فساد و دواير قماربازي زياد است، در حاليكه اين انگيزه‌ها در مناطق كم جمعيت بسيار نادر است.

 

دوستان و رفقا:

تكوين شخصيت فرد، متكي به عناصر موجود در محيط داخلي و خارجي اوست، در اين ميان پدر و مادر نقش اساسي دارند، وقتي جوان با شخص منحرف ارتباط دارد عملاً منحرف مي‌گردد.

همنشيني اطفال با دوستان منحرف كه در سنين بلوغ به سر مي‌برند اثرات عميق‌تر و نتايج شديدتري به دنبال دارد، اگر فردي در ابتداي سنين نوجواني با افراد شرور بالغ برخورد داشته باشد، شخصيت او به طرز شديدي تحت تأثير قرار مي‌گيرد، خواه اين برخورد به صورت تصادفي و يا غير مترقبه و يا به طور تماس دائم باشد، و اعم از اينكه شناسايي در خانواده انجام پذيرد يا در خارج از منزل، در هر حال جوان كم سن و سال از عناصر شخصيت دوست بالغ خود متأثر مي‌شود و نسبت به عناصر نادرست شخصيت او اعتقاد پيدا مي‌كند. انحراف آن دوست بزرگتر را شجاعت و شهامت تصور مي‌كند و دشمني با ديگران را نشانة مرد بودن تلقي مي‌كند.

 

تأثير عوامل فرهنگي بر انحراف:

فرهنگ را مي‌توان شامل عقايد و افكار، دانش و تربيت، آداب و رسوم و سنن، اخلاق و رسوم اخلاقي، فلسفه و هنر، ادبيات، ابداعات و اختراعات دانست يا مجموعه‌اي در مواريث اجتماعي كه از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شود، كار فرهنگ، تعيين و تنظيم قواعد و آداب و رسوم جامعه است و مي‌تواند از عوامل كنترل كننده به حساب آيد كه همة شئون زندگي انسانها را زير نظر مي‌گيرد. برخي از جرم‌شناسان معتقدند كجروي و انحراف حاصل از تضادهاي فرهنگي و منحرف پرورش يافتة فرهنگ جامعة‌خويش است و پاي‌بندي به فرهنگ جامعه است كه او را كجرو بار آورده است.

 

تأثير عوامل اقتصادي بر انحراف:

عدم تأمين اقتصادي، روشهاي كسب پول و مبارزه با نداري، نداشتن شغل و مسكن نامناسب، عدم امكان بهره‌مندي از غذا، بهداشت و بلاخره با فقر دست به گريبان بودن، تنگدستي، بيكاري و  . . . زمينه را براي تن‌در‌دادن به بسياري از كجرويها فراهم مي‌نمايد، البته اگر موجبات رشد و پيشرفت اقتصادي و امكان رفاه و آسايش پديد آيد، همة مسائل و دشواريهاي بشر حل نخواهد شد، اما اگر احتياجات اولية انسان برآورده شود مانع بسياري از مفاسد و آلودگي‌ها خواهد شد.

فشارهاي اقتصادي موجب پيدايش تجاوزات، اعتياد و تن‌دادن به روسپيگري مي‌شود. با پيشرفت انديشة بشري و ظهور عقايد جديد دربارة تربيت، اهل تحقيق بر وجود تأثير عوامل اقتصادي در تعيين شخصيت و رفتار انسان پي‌ بردند و متوجه شدند كه انحراف به صورت بارزي با فقر و اقتصاد نادرست ارتباط دارد.

گرسنگي و برهنگي، كمبود موادغذايي و عدم ارضاي نيازمنديهاي ضروري، از بزرگترين عواملي است كه منجر به ظهور رفتار ضد اجتماعي مي‌گردد. فقر افراد به خصوص افراد جوان را براي پذيرش انحراف آماده مي‌كند و اين آمادگي وقتي با عوامل كمك كنندة ديگري همراه شد به احتمال زياد باعث سقوط مي‌گردد.

خلاصه اينكه، فقر ذاتاً سبب انحراف نيست، ولي بي‌گمان به وجود آورندة سختيها و ناملايماتي است كه اگر نتوان در قبال آنها مبارزه كرد، خواه‌ناخواه انسان را به زانو در مي‌آورد. اغلب محروميتها و برآورده نشدن تمايلات كه باعث عدم اطمينان اجتماعي است متكي به عامل فقر است و نمي‌توان آن را ناديده گرفت.

 

خانواده و انحراف:

نخستين محيطي كه كودك در آن پرورش مي‌يابد و در رفتار بعدي فرد فوق‌العاده مؤثر است، خانواده است. آنچنان كه حتي عده‌اي از جرم‌شناسان آن را عامل سلامت يا بيماري آيندة فرد ذكر كرده‌اند و مخصوصاً ظهور آثار آن را در دورة جواني فوق‌العاده دانسته‌اند.

جامعه‌شناسان رابطه‌اي بين جنايات و حيات خانوادگي يافته‌اند به طور‌يكه ميزان جنايات را در خانواده از هم گسسته بسيار زياد مي‌دانند. رويدادهاي خانوادگي در سرنوشت افراد مؤثرند، روابط ناخوشايند والدين، فوت و طلاق، جدايي و متاركه، مشكلات بسياري براي افراد مي‌آفرينند.

مطالعات انجام يافتة دانشمندان و متخصصان علوم اجتماعي و انساني و دستورات و راهنمايي‌هايي كه پيامبران الهي براي هدايت و رشد و كمال و تربيت انسانها از منبع وحي ابلاغ كرده‌اند بر نقش نهاد خانواده به عنوان اصلي‌ترين كانون پرورش و تربيت تأكيد شده است.

خانواده، زنجيرة ارتباطي اجتماع و تضمين كنندة آرامش و ثبات جامعه است. كودكان نخستين وابستگي‌‌‌هاي عاطفي نزديك و صميمي خود را در خانواده برقرار مي‌سازند و دروني‌كردن ارزشها و هنجارهاي فرهنگي را در ان آغاز مي‌كنند.

كاركرد عاطفي خانواده از نياز انسان به محبت و وابستگي‌ها ناشي مي‌شود، بدون وجود محبت و احساس پيوستگي، خانواده ممكن است با مشكلات عاطفي و رواني مواجه گردد. دختران نوجواني كه كمبود محبت دارد به هركس كه سر راه او قرار گيرد و به او اظهار محبت كند علاقه‌مند مي‌شود و چه بسا در اين مسير تباه شود.

 

خشونت والدين و اثرات آن:

انظباطهاي سخت و خشن، مانع رشد فكري، بدني، اخلاقي و عاطفي كودكان مي‌شود. فرزنداني كه در چنين خانواده‌هايي رشد نموده‌اند، زمينه هاي ابتكار و خلاقيت در آنها كمرنگ شده و همواره در تصميم‌گيري مردد هستند، غالباً افرادي بي‌ارده بار آمده و در نتيجة كرامت انساني آنها مخدوش مي‌گردد.

هنگامي كه به خاطر انظباط سخت، آزادي فرد محدود و يا نقش‌ها از بين برود امر تربيت دچار خطر مي‌گردد و امكان رشد را از آنان سلب مي‌نمايد، كنجكاوي‌هايشان را مي‌‌كشد،طفل را وا مي‌دارد كه راه خموري، بي‌حالي، غيرفعال بودن را در پيش بگيرد و از راه و رسم رشد فرو ماند.

اين خطر هنگامي شديد مي‌شود كه والدين هراز گاهي فرزندان خود را وسيله‌اي براي فرونشاندن خشم فرد قرار دهند و طفل را به باد كتك و خشونت گيرند. بي‌رحمي‌هاي پدر، كتك‌كاري او به قصد كشت، چنان ناامني و وحشتي در آنان پديد مي‌آورد كه گاهي خواب و قرار از آنان مي‌ستايد.

 

فساد و آلودگي والدين:

اعتياد و سرگرميهاي آلوده در محيط خانواده، از عوامل ويران كننده و متلاشي كنندة بناي خانواده و تربيت است. كودكي كه شاهد آلودگي‌‌ها و انحرافات والدين خويش است از آنها درس مي‌آموزد، ولي درس خطرآفرين و ويران كنندة والدين با عمل انحرافي خود الگوي بدن براي كودك خود مي‌شوند حتي اگر كودك در سني باشد كه ار اين مسائل سر در نياورد مشاهده آن براي او خطرناك است.

خانه‌اي در آن آمد و شد براي افراد ناباب و معاشران آلوده باشد خانه خوبي نيست زمينه‌ساز انحرافات فكري و اخلاقي براي كودكاني است كه در آنجا زندگي مي‌كنند.

بررسي‌هاي آسيب‌شناختي نشان داده است كه حاصل اعتياد را در اين سردي كانون و سستي پيوند عاطفي در اين كانون و وارض ناشي از تبهكاران و آلودگي والدين، بدآموزي تقليد ناروا، احساس شرمساري، نابساماني زندگي، استعداد انحراف و سرانجام منجر شدن به ارتكاب جرم مي‌باشد معمولاً والدين و اعضاء معتاد خانواده، تنها فكر تهيه مواد جهت رفع خماري خود بوده و نسبت به فرزندان و ساير اعضاي خانوادة خود احساس مسئوليت نمي‌كنند زنداني دوربند شدن والدين به خصوص مادر كه كانون مهر و شرافت و پاكدامني طفل مي‌باشد علاوه بر اينكه باعث جدايي طفل از مادر مي‌گردد باعث عوارض نابهنجاري خواهد گرديد.

از ديگر عوامل خانوادگي كه در بروز انحراف و بزهكاري مؤثر است، مي‌توان از طرد و بي‌مهري، توجه بيش‌‌ از حد به فرزندان، عدم مراقبت و بي‌توجهي والدين و سرپرستان بر امور فرزندان و خانواده و فقر مالي خانواده، مرگ يا جدايي والدين، نفاق و ناسازگاري والدين نام برد. (اقليما، 81: 1380 ـ 45)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل سوم:علل فرار

چه كساني از خانه فرار مي‌كنند؟

همة انسانها اگر در جايي كه به سر مي‌برند «اعم از خانه و محل كار» احساس رضايت نكنند و فضاي حاكم بر محيط موجب رنج و عذابشان شود، به فكر فرار مي‌افتند. ولي از ميان خيل انسانهاي ناراضي و ناراحت، درصد بسيار كمي فكر خود را عملي مي‌كنند و آنهايي كه مانده‌اند سعي كرده‌اند مشكلات و موجبات ناراحتي خود را در محيط بر طرف كنند يا خود را با شرايط موجود تطبيق دهند تا محيط قابل قبول و تحمل‌پذير گردد.

تمايل بر فرار از محيط در مورد جوانها به خصوص در افراد 12 ساله تا 20 ساله قويتر و جدي‌تر است. فرار از خانه براي نوجوان، نتيجة يك مسألة عاطفي و لاينحل، براي خانواده يك مسألة مربوط به روابط متقابل و براي جامعه يك مسألة احتمالي است.

فرار نوجوان از خانه، يك مشكل و معضل حاد و عمومي مبتلا به نهاد خانواده نيست، ولي نمود آشكاري از وجود مسأله‌اي عميق‌تر و پيچيده‌تر به نام مسألة ارتباط نوجوان با والدين است.

نوجوان گاهي براي رهايي از رنج و ناراحتي، نجات از سرزنش‌هاي مداوم و تحقيرهاي مكرر و خردشدن شخصيت خود از خانه مي‌گريزد. گاهي براي مقابله و نتبيه والدين و گاهي به خاطر احساس بي‌پنهاي و عدم امنيت. پشت‌پا زدن به عواطف و پاي بنديهاي موجود در خانواده و ناديده گرفتن انتظارات جامعه مسلماً يك نوع رفتار عادي و طبيعي به‌هنجار نيست ولي عكس‌العمل  طبيعي و به هنجار، رويارويي و برخورهاي كسالت‌آور و خسته كنندة موجود در محيط نابهنجار خانوادگي است.   

جوانان فراري از خانه مانند ولگردن براي تهية مايحتاج زندگي خود و خوراك، مرتكب سرقت، جيب‌بري و اعمال منافي عفت، خودفروشي، و در دختران آشنايي با افراد مفسد به فحشاء كشانده مي‌شوند.

 

شرايط عمومي افراد فراري:

بررسي‌ها نشان داده است كه افراد فراري از نظر  فردي، خانوادگي و اجتماعي داراي اين شرايط هستند: از نظر فردي: اختلال‌منش دارند، افرادي ضعيف‌الاراده‌اند، حساس و زودرنجند، عقب‌ماندگي درسي دارند، براي امور غير درسي ارزش بيشتري قائلند، برخي از آنها عقب‌ماندگي ذهني دارند، شخصيتي تلقين‌‌‌پذير داشته و يا به انحرافات و اختلالات و بيماريهاي رواني از جماه صرع، اسكپرونرمني پارانويا مبتلا هستند و به علت عدم تكوين شخصيت، ثبات و انظباط اجتماعي ندارند. اگر چه افراد باهوش هم در بين آنها اندك نيست و حتي در بين آنها نوابغ هم ديده مي‌شود.

برخي از اينان كه البته بيشترشان نوجوانند دچار رنج عصبي هستند، بيخوابي دارند، احساس گناه آنان را آزار مي‌دهد، دسته‌اي از اين اطفال و نوجوانان از لحاظ وضع جسمي و رواني سالم و عاري هستند. ممكن است تحت تأثير محيط خانوادگي و محيط تحصيلي براي تفريح و خوشگذراني و يا تقليد از فيلم‌ها و ماجراجويي اقدام به              فرار كنند.

از نظر خانوادگي:

به علت نفاق، ناسازگاري، اهتياد پدر و مادر، تشنج در محيط خانوادگي، طرد و تحقير، كمبود محبت، از هم گسيختگي خانواده «طلاق، جدايي، فوت» و عدم مراقبت و بي‌توجهي والدين و سرپرستان نسبت به امور تحصيلي بويژه در خانواده‌هاي پر جمعيت، ترس از تنبيه در صورت عدم موفقيت در تحصيل، اقدام به فرار از منزل و ترك تحصيل مي‌كنند. اطفال نازپرورده كه دائم تحت مراقبت، نظارت شديد قرار دارند براي كسب آزادي و استقلال از خانه فرار مي‌كنند.

 

از نظر اجتماعي:

اغلب در منطقه‌ و محيطي زندگي كرده‌اند كه مناسب براي داشتن حيات شرافتمندانه نبوده است. در محيط اجتماعي‌شان رفتار ضد اجتماعي، آلودگي، اعتياد وجود داشته است. با تيپ بي‌‌بندوبار و پرخاشگر مواجه بوده‌اند. بدآموزي در زندگي‌شان بسيار بوده است، مشكل انظباطي و اخلاقي داشته‌اند. منطقة زندگي‌شان منطقة شكست، خواري‌ها، سرافكندگي‌ها بوده و اين خود زمينة را براي محدود ساختن فرد و حوزة معاشرتي او فراهم كرده است. (همان منبع، 148 و 149)

كاتر در مقاله‌اي تحت عنوان «شناخت فرار نوجوانان و پيشگيري آن» علل فرار از منزل را به شرح زير مي‌داند:

1)  اجتناب از عواقب و نتايج ناخوشايند رفتار يا اعمالي كه فرد انتظار دارد، در آينده با آن مواجه شود. مثل تهديد به تنبيه و يا تنبيه والدين در مقابل شكست تحصيلي فرزند.

2)     فرار از دام مواجهه با تجربه‌اي مستمر و پيش‌روندة نامطلوب. دردناك يا سخت در زندگي مثل آزار جسمي و جنسي در منزل.

3)   پيشگيري از ترك فعاليتها، ارتباطات يا دوستي‌هايي كه براي فرد مهم و با ارزش به نظر مي‌رسند مثل جلوگيري والدين از معاشرت نوجوانان با دوستانش بدون جايگزيني و با تحكم.

4)     به منظور بودن با افرادي كه به رغم ايشان حمايتگر، مشوق و فعال هستند، مثل زندگي با همسالان.

5)     براي بودن با افراد يا مكانهايي كه آنها را از مشكلات ديگر زندگي‌شان دور مي‌سازد.

6)   تغيير يا توقف آنچه كه در حال انجام است يا قرار است انجام گيرد مثل ازدواج نامناسب توأم با تهديد والدين. همچنين معتقد است مشكلاتي كه خطر بروز فرار كودكان و نوجوانان را افزايش مي‌دهد عبارتند از:

1)    كودك آزاري يا غفلت نسبت به كودك.

2)     استفاده از الكل يا مواد مخدر.

3)     طلاق يا جدايي كه مواجهه با آن بدرستي انجام نشده است.

4)     رفتار متضاد و، مماند والدين كه با تخيلات نامناسب نوجوان تركيب شده باشد.

5)     آميزش با يك گروه همسالان ضد اجتماع

6)     مرگ يكي از اعضاي خانواده كه مواجهه با آن به درستي انجام نشده باشد.

در كنفرانسي كه در اكتبر سال 2000 در شهر ادمونتون با عنوان فراهم كردن امنيت در مورد افراد معلول و كاهش خطر آزار و سوءرفتار برگزار شد، يكي از مقالات مطروحه با عنوان سوءرفتار با افراد معلول و يك شخص از اين مقاله در مورد علائم هشدار دهنده بود و در آن يكي از اثرات سوءرفتار را فرار از خانه ذكر كردند.

 

اقسام فرار:

فرار اقسام مختلفي دارد. از جمله فرار صرعي، فرار هيستريك، فرار فراموشي و فرار معمولي، كه در اين پژوهش فرار معمولي مورد نظر بوده است. در فرار صرعي: بيمار ممكن است دست به جنايت يا قتل بزند و بعد از اتمام آنها را فراموش كند. در فرار عادي كاملاً بر فعاليتهاي خود، چه قبل و چه بعد از فرار آگاهي دارد «بيرجندي، 1346» به عقيدة راندوشستروم ميل به فرار از زير بار فشارهاي خانوادگر و اجتمايي و پناه بردن به محيطي كه نيازهاي نوجوان در آن بهتر صورت پذيرفته و مورد توجه قرار گيرد هميشه در فكر نوجوانان وجود دارد. در اين دوره تمايل به عضويت در گروههاي اجتماعي به اوج مي‌رسد «راندوشستروم، 1356» نوجوان مي‌خواهد از سيطرة خانواده آزاد بوده تا فرديت و استقلال خود را احساس كند. «شاري نژاد، 1364» قائمي اميري در كتاب خود تحت عنوان آسيبها و عوارض اجتماعي، پيرامون علل فرار چنين مي‌نويسد: «فرار از جمله پديده‌هايي است كه عوامل مختلفي مي‌تواند سبب آن گردد.

تحقيقات انجام شده در كنورهاي مختلف هر يك به بخشي از عوامل مؤثر در بروز فرار اشاره دانسته‌اند كه در اينجا به تناسب امكانات به تعدادي از آنها، اشاره مي‌‌شود:

1 وجود شرايط تنبيه و اذيت و آزار كودك و طاقت‌فرسا بودن محيط خانه

2 فرار به علت انتقام گرفتن از والدين

3 از هم گسيختگي خانواده و نبودن سرپرست در خانه

4 فرار به منظور جلب توجه ديگران

5 وجود نامادري يا ناپدري در خانه

6 تبعيض در خانه

7 دوستان ناباب و مشكل‌دار

8 آموزشهاي نادرست «بالاخص فيلم‌هاي نيمايي و ويدئويي مبتذل»

9 -  ريسك و ماجراجويي و انجام كارهاي متهورانه

 

علل فرار:

1 فقدان يكي يا هر دو والدين:

فقدان والدين هم براي فرار و هم براي اجتماع عواقب وخيمي را به دنبال دارد. اكثر محققين آن را يكي از مهمترين علل ولگردي، عقب‌ماندگي درسي و تمايل به بزهكاري ذكر كرده‌اند. «صاحب الزماني، 1347» يكي از روانشناسان آلماني در تحقيقي نشان داد كه 40 درصد كودكانيكه در مدرسه مردود شده‌اند اطفال محروم از پدر و 30 درصد بي‌مادر بوده‌اند.

تحقيق ديگري در آلمان نشان مي‌دهد كه از ميان 2704 تبهكار نوجوان بيش از 43 درصد از داشتن يكي از والدين محروم بوده‌اند. تحقيقات انجام شده در آمريكا نيز اين موضوع را مورد تأييد قرار داده است. در تحقيقي كه در مورد دخترانيكه در دارالتاديب نگهداري مي‌شوند انجام شده نشان داده است كه 70 درصد آنان از يك طرف يا دو طرف يعني هم از مادر و هم از پدر محروم بوده‌اند. «صاحب الزماني، 1347»

2 جدايي و طلاق

جدايي و طلاق يكي از عوامل مهم ايجاد نابساماني در روح كودك و نوجوان به حساب آمده و گاهي وي را بر انجام كارهاي سخت و نادرست توانا مي‌سازد. تحقيقات فراواني اين مطالب را تأييد نموده كه بسياري از بزهكارن نوجوان و مجرمين مسن‌تر از خانواده‌هاي كمتر در اثر طلاق به جامعه تحويل داده شده‌اند و محصول مستقيم طلاق به حساب مي‌آيند. فحشاء تكدي، پرخاشگري، ناسازگاري، توقف يا ايست تحصيلي، مشكلات متعدد شخصيتي، بيماريهاي عصبي و رواني و هزاران آسيب اجتماعي ديگر در كنار ساير عوامل مربوط مي‌شود «كيهان، 1309». يك پژوهش در كانون اصلاح و تربيت مشهد نشان مي‌دهد كه 26 نفر از آنان متعلق به خانواده‌هايي بوده‌اند كه در آنان طلاق رخ داده است. «احمدي، 1361»

گريف مي‌‌نويسد: «اگر پدر فوت كرده باشد عاطفة مادر مي‌تواند تا حدي آن را جبران نمايد ولي طلاق وضع ديگري پيدا مي‌كند، زيرا اكثراً با مشكلات فراواني نظير زدوخورد، منازعه و كشمكشهاي پدر و مادر و عدم توافقهاي آنها روبروست و يا گرفتار خصومت نامادري است. «جگسون، 1957»

دكتر خزائي در كتاب خود تحت عنوان بزهكاري اطفال چنين مي‌نويسد: «در كشور فرانسه هر ساله نزديك به 2500 ولگرد كمتر از 18 سال نزد قاضي فرستاده مي‌شوند تا تحت اقدامات تربيتي و حمايتي قرار گيرند. اين افراد كه اغلب از خانواده جدا شده‌اند فرار اختيار كرده‌اند.

ضمن ولگردي غالباً به فحشاء و پسرها به روابط جنسي مردانه مي‌پردازند. حمايت از اين قبيل اطفال و پيشگيري از سقوط آنان در دامهاي تبهكاري نيز امروزه شديداً مورد توجه متخصصين مي‌باشد «خزائي، 1373».

فرار به مبناء انتقام از والدين: بچه‌ها اصولاً دوست دارند در برابر اعمال ناشايست و يا زندگي ناسازگارانه‌اي كه دارند، دست به تلافي بزنند و با افكار محدود خود اين تلافي را به شكل فرار ظاهر مي‌كنند. برخي از اين افراد براي انجام مقصود خويش ماهها اقدام به جمع‌آوري پول توجيبي خود كرده و حتي در بعضي موارد اشياء قيمتي را از خانه ربوده تا بتوانند با فروش آن پولي را بدست آورده و ديگر محتاج والدين نباشد، اينها اكثراً در روزهاي اول فرار با دست و دلبازي فراوان پولهايي را كه همراه دارند خرج مي‌كنند.

ليكن پس از گذشت چند روزي كه پولشان ته كشيد تازه به فكر مي‌افتند كه چه كنند؟

و اين مرحله حساسترين مرحله گريز آنها از خانه و كاشانه مي‌باشد. متأسفانه، تعداد زيادي از والدين به علت بي‌اطلاعي و ناداني با فرزند خود بدرفتاري مي‌كنند و موجب مي‌شوند كه ناراحتيها و غمهاي آشكار و پنهان كودك آنها جانشان را بخورد و بعيد نيست بعدها هم به صورت عقده‌هاي گوناگون كه در مسير كودك و نوجوان نقش بسته به اشكال ديگر تجلي كند.

عدم درك صحيص والدين از موفقيت خاص نوجوانان، عدم درك صحيح والدين از موقعيت خاص نوجوانان و سوءبرخورد آنان با نوجوانان نيز مي‌تواند مشكلاتي را بوجود آورد. زيرا والدين به شرايط خاص نوجوانان كه نيازمند كسب تجربه و استقلال مي‌باشد، توجه نداشته با دخالتهاي بي‌مورد و بي‌جا، روح او را آزار نموده و سبب بروز طغيان و سركشي در وي مي‌گردند. اگر پدر و مادر اين واقعيت روحي و رواني را درك نكنند كه آنرا پديده‌اي غير طبيعي به شمار آورند و اجازه ندهند تا نوجوان اين مرحله را پشت‌سر گذارند، فاصله بين دو نسل هر روز عميق‌تر شده تا جاييكه پدر و فرزند قادر به تحمل يكديگر نخواهند بود و عاقبت مي‌توانند سبب فرار نوجوان از خانه گردد. تحقيقات انجام شده نشان مي‌دهد كه 82 درصد نوجوانان مورد مصاحبه قادر نبوده‌اند مسائل و مشكلات خود را با والدين خود در ميان گذارند. «ملك‌ آبادي. 1355».

در يك نظرخواهي كه از نوجوانان سطوح راهنمايي و دبيرستان به عمل آمده است اين سؤال مطرح شد كه در برخورد با مسائل و مشكلات مايلند آنرا با چه كساني در ميان گذارند؟ دوست، معلم، والدين و  . . . متأسفانه تنها 23 درصد پاسخ‌دهندگان والدين را انتخاب كرده، آنها را محرم اسرار خويش دانسته‌اند، اين پاسخ ضعيف حاكي از آن است كه والدين نتوانسته‌اند رابطة عاطفي سالمي با فرزندان خود برقرار نمايند. «سعيدي، 1371».

 

وجود ناپدري يا نامادري:

وجود نامادري و برخورد غرض‌آلود و آكنده از تبعيض او با فرزندان شوهر نيز مي‌تواند محيط خانه را به محيطي ناامن براي زندگي نوجوان تبديل نمايد. تحت چنين شرايطي وقتيكه تحمل آن از عهدة نوجوانان خارج مي‌گردد، فرار را بر قرار در آن خانه ناامن ترجيح مي‌دهند. نامادريها غالباً به محض تولد اولين فرزند خود با فرزندخوانده‌ها از در ناسازگاري در مي‌آيند و از آنها بهانه‌هاي عجيب و غريب مي‌گيرند. آنها را به بداخلاقي و انحرافاتيكه اكثراً زاييده فكر و انديشة خودشان است متهم مي‌كنند. در اين مرحله هنگامي كه نوجوان با بي‌مهري و كج‌خلقي نامادري مواجه مي‌شود، به تدريج مقاومت و تحمل خود را از دست داده و ناگزير از خانه فرار مي‌كند. «مكتب مام، شمارة 86».

 

فقر عاطفي

يكي از عوامل مهم ترك خانواده محسوب مي‌شود. اگر خانه كه بايد محل امني براي تأمين نيازهاي عاطفي كودك و نوجوان باشد به محيطي عاري از محبت و عواطف مبدل شود طبيعي است كه نوجوان حساس و زودرنج‌تر شده و در جستجوي محبت پا را از خانه بيرون گذاشته و در ميان گروههاي هم سن و سال يا دسته‌جات خلافكار وارد شود. تجارب تلخي برايش فراهم مي‌سازد مي‌گريزد و از اينكه خود را شريك يا عضوي از آن گروه بداند روي برمي‌گرداند. زيرا توان همسازي رفتار خود با آنان را ندارد.

سيروس ايزدي به تحقيقي كه پيرامون علل فرار نوجوانان در كانون اصلاح و تربيت كرج به انجام رسانيده‌اند اشاره نوجوانان احساس طرد شدگي مي‌كند. محيط طوري است كه نيازها و عواطف او را كه براي رشد شخصيت‌اش لازم و ضروري است مانند استقلال، قبول‌شدن و يافتن محلي براي تخلية هيجانات را ناديده گرفته و مي‌‌كوشد او را در سطح يك كودك نگهدارد نوجوان ترجيح مي‌دهد كه از خانه فرار نمايد، «ايزدي، 1355».

نقش محبت و تأثير خانواده به خصوص در سالهاي اولية رشد كودك انكارناپذير است. كودكانيكه از مراقبت و نوازش مادر محروم بوده و در پرورشگاهها نگهداري مي‌شوند، رشد عادي آنان دچار اختلال شده و حتي برخي از صاحب‌نظران اعتقاد دارند كه بر رشد ذهني و هوشي آنان نيز تأثير منفي گذارد. كودكان براي رشد متعادل جنسي و رواني و اجتماعي نياز مبرمي به آرامش و امنيت و محبت در خانواده دارند. الاين ايدر مي‌گويد: «ما فرصت پيدا نمي‌كنيم تا به حرف فرزندان و نوجوانان خود توجه كنيم».

بنابر گزارش وزارت دادگستري تنها در سال 1988 ميلادي، 127 كودك و نوجوان توسط والدين به زور از خانه اخراج شده‌اند كه اين مسأله حاكي از سردي روابط خانوادگي و نابودي پيوندهاي عاطفي در آن مي‌باشد. «اطلاعات، 1369». تحقيقات نگارنده نيز اين مطلب را تأييد كرده است به عنوان مثال نوجواني اظهار داشت: «پدر و مادرم هميشه مرا مورد شماتت قرار مي‌داده‌اند و مي‌گفتند اگر تو به دنيا نمي‌آمدي وضع ما خيلي بهتر بود، اصلاً تو بد قدم بودي، حتي در مواردي گفته بودند تو اصلاً بچة ما نيستي، از اينجا برو و من هم در يك فرصت مناسب از خانه فرار كردم».

گاهي نيز علت فرار، تنهايي يا احساس تنهايي بيش از حد نوجوان در خانه است. نوجوان احساس مي‌كند شديداً تنهاست و كسي از اعضاي خانواده با وي تماس عاطفي ندارد و مورد توجه و محبت قرار نمي‌گيرد. تحقيقات نشان داده است كه احتمال بروز بزهكاري نوجوانان در خانواده‌هايي كه خصومت متقابل، بي‌اعتنايي و بي‌احساسي وجود دارد حتي از خانواده‌هاي از هم پاشيده بيشتر است «ماسن، 1981».

 

شكست تحصيلي و نگراني از سرزنش يا تنبيه والدين:

شكست تحصيلي و نگراني از سرزنش يا تنبيه والدين يكي ديگر از عوامل فرار از خانه محسوب مي‌‌‌شود. آمار نشان مي‌دهد كه گريز از خانه در ماههاي خرداد تا شهريور به شدت افزايش پيدا مي‌كند. به طوريكه در روزهاي عادي هر روز 3 نفر و در روزهاي امتحان و اعلام نتيجه هر روز 5 نفر كودك و نوجوان از خانه فرار مي‌كنند. اين آمار در اواخر شهريور ماه و در اوايل مهر كه نتايج امتحانات تجديدي تحصيلي را مشخص مي‌كنند از 5 نفر در روز نيز تجاوز مي‌كند، كه اين امر مي‌تواند رابطة فرار با شكست تحصيلي را مشخص نمايد.

اين بحران گاهي آنقدر شديد رخ مي‌نمايد كه ممكن است نوجوان تحت شرايطي خاص پس از فرار از خانه اقدام به خودكشي نمايد «كيهان». تحقيقات در امريكا نشان مي‌دهد كه 95 درصد 17 سالگان فراري و بزهكار در اثر شكست تحصيلي مدرسه را ترك كرده بودند «صفوي، 1364».

تحقيقات انجام شده در كانون اصلاح و تربيت مشهد نيز ارتباط بين فرار و شكست تحصيلي را مورد تأييد قرار داده است «علوي، 1361».

در تحقيقي كه پيرامون علل انحراف اخلاقي و فرار دختران بوسيلة انجمن اولياء و مربيان انجام گرفته است نشان مي‌دهد كه 30 درصد افراد مورد پژوهش علت اصلي فرار خود را شكست تحصيلي قيد نموده‌اند «فراهاني، 1365».

اطلاعات بدست آمده نشان مي‌دهد كه 90 درصد نوجوانان فراري قبل از اقدام به فرار مدرسه را ترك نموده و به ديگر سخن، ترك تحصيل نموده‌اند. حدوداً 90 درصد، به كرات از مدرسه بدون عذر‌موجه گريخته‌‌اند. در صورتيكه در گروه كنترل تقريباً 77 درصد پاسخ دهندگان

 

سخت‌گيري و وجود شرايط تنبيه:

سختگيري و وجود شرايط تنبيه عامل ديگري در بروز پديدة فرار است: تحقيقات مكرر كوك نشان مي‌دهد كه كودكانيكه در خانواده‌هاي معمولي و سخت‌گير تربيت يافته‌اند امكان بيشتري براي انحراف آنان وجود دارد، همين تحقيق درصد افراد پرورش يافته در خانواده‌هاي سخت‌گير را 7/26 درصد و در خانواده‌هاي معمولي 8/15 درصد ذكر كرده است. شلدوون و الينورگلوك در تحقيقات خود نشان داده‌اند كه سخت گيري و فشار بيش از حد واليدن خصوصاً پدر يكي از عوامل مهم فرار از خانه محسوب مي‌شود. در اين شرايط تنها عدة معدودي از نوجوانان ارتباط خود را با خانواده حفظ مي‌كنند «مهران، 1354».

دكتر تيم انداز در مقاله‌اي كه در مجلة دانشكده بچاپ رسيده اظهار مي‌دارد: « والديني كه به فرزندان خود آزادي بدون قيد و شرط مي‌دهند، همانطور دچار مشكلات مي‌شوند كه والدين سخت‌گير زيرا اغلب فرزندان آنها خودخواه، نظم‌ناپذير، و بي‌توجه بار مي‌‌آيند به قول هاروكس، ريشة هر نوع انحراف و بزهكاري نوجوانان را بايد در خلال اطلاعات ناقص يا سختگيريهاي بيجا و غيرمنطقي بزرگسالان جستجو كرد. البته نبايد تصور كرد كه مفهوم ضمني آن لجام گسيختگي و لاقيدي نوجوان است. بلكه توجه كردن به زندگي نوجوان در حقيقت نوعي احترام گذاردن به نيازهاي منطقي و پذيرفتن خواسته‌ها و تفريحات مشروع آنان مي‌باشد «شايو ريان، 1378».

بنابر گزارش وزارت دادگستري امريكا تنها در سال 1988 ميلادي، 45 هزار تن به علت «سختي زندگي» از خانه فرار كرده‌اند. زيرا تقريباً 100 درصد نوجوانان فراري نيز آنها به زنجير بسته و ساعتها در زير زمين خانه حبس نموده‌اند و همين فشارهاي جسماني و رواني بوده كه فكر فرار از خانه را در ذهن و مخيلة آنها بروز كرده است و آنرا در فرصتي مناسب عملي ساخته‌اند.

فقر اقتصادي نيز عاملي مهم و زمينه‌ساز پديده فرار بوده است. فقر اقتصادي يكي از عوامل زمينه‌ساز در بروز پديده «فرار» به حساب مي‌آيدو وجود فقر طبيعتاً كج‌خلقي والدين و آسيب‌پذيري آنان را به دنبال دارد و همين امر سبب مي‌شود تا نوجوان حساس و زودرنج را در جستجوي كار به بيرون از خانه و گاهي شهر و ديار راهي شهرهاي بزرگ نمايد.

بعلاوه والدين نيز در تذمين معاش خويش تن به كارهاي سخت و طاقت‌فرسا داده و شبانگاه كه خسته و كوفته به خانه باز مي‌گردند. در برابر تمينات كودكان خود با خشونت و كتك‌كاري آنها را ساكت مي‌كنند. اين گونه افراد معمولاً براي بهره‌گيري از نيروي كار فرزندان تمايلي در فرستادن آنها به مدرسه نيز از خودشان نشان نمي‌دهند و همين امر آنها را در مسير فرار از خانه و ارتكاب جرم قرار مي‌دهد.

 

تمايل به ديدن نقاط ديدني:

تحت تأثير فيلمهاي سينماييو ماجراجويي جوانان، قصه‌ها و ماجراهاي جسورانه به تقليد از قهرمانان فيلم يا قصد في‌المثل براي بدست آوردن گنج يا زندگي مطلوب، خانه و كاشانه خود را ترك مي‌كنند اكثراً با گروهي از دوستان هم سن‌و‌سال اقدام به اينكار مي‌كنند و پس از مدتي غلط‌بودن محاسبات خود را به تجربه دريافته و سرافكنده و پشيمان نزد والدين خود بازمي‌‌گردند.

 

 

 

فصل چهارم : نحوة ارائه خدمات بهدختران فراري

ژنحوة ارائه خدمات در ايران به افرادي كه از خانه فرار مي‌كنند:

در ايران، ارائة خدمات به اين افراد توسط چند ارگان انجامئ مي‌شود از جمله سازمان بهزيستي كشور و شهرداري، سازمان بهزيستي در قالب طرح بازپروري زنان و دختران آسيب‌ديده اجتماعي طرح «مداخله در بحران» و طرح «خانة سلامت» بر ارائة خدمات مي‌پردازد. البته درصدي از مددجويان مراكز كودكان خياباني سازمان بهزيستي و خانه‌هاي سبز و ريحانه شهرداري، شامل كودكان و نوجوانان فراري هم مي‌شود. چون موضوع تحقيق در مورد مراكز نگهداري دختران فراري است فقط به توصيف طرحهاي مربوط به زنان و دختران در معرض آسيب و يا آسيب‌ديده اجتماعي مي‌پردازيم.

 

مركز باز‌پروري زنان و دختران آسيب‌ديده اجتماعي:

به استناد ماده واحده لايحه قانوني راجع به تشكيل سازمان بهزيستي كشور مصوب مورخ 24/3/1359 شوراي انقلاب با الحاق اصلاحيه 24 مرداد ماه 1359 و اصلاحات و الحاقات به عمل آمده در جلسه 19/11/1375 مجلس شوراي اسلامي، در خصوص تجديد تربيت منحرفين اجتماعي «آسيب ديدگان اجتماعي» و نظر بر اجراي نهاد آئين‌نامة اجرائي مصوب هيأت محترم وزيران به شمارة 60615/ت 85/هـ مورخ 3/3/71 در رابطه با دختران و زنان در معرض آسيب اجتماعي حاد و زنان آسيب‌ديدة اجتماعي مسئوليت بازپروري به منظور اصلاح، بازتواني بازگشت به زندگي سالم اجتماعي به سازمان بهزيستي واگذار گرديد كه در سازمان با عنايت به كمبود اعتبار، كمبود نيروي متخصص، عدم تجهيزات و نداشتن ساختمان مناسب و مطابق استاندارد جهت بازپروري نهايت سعي و تلاش را در اين امر بكار مي‌‌برد.

مراكز حمايت و بازپروري دختران آسيب‌ديده اجتماعي به مراكز اطلاق مي‌شود كه طبق وظايف قانوني محوله، اين افراد را نگهداري و يا به صورت شبانه‌روزي تحت پوشش داشته و از طريق ارائة خدماتي نظير مددكاري اجتماعي، روانشناسي، آموزشهاي فني و حرفه‌اي و فرهنگي زمينه‌ي بازگشت آنان به زندگي سالم را از طريق پيوند مجدد با خانواده آموزش و ايجاد اشتغال و كسب درآمد مشروع، ازدواج و تشكيل خانواده فراهم‌آورده و در تأمين حداقل نيازهاي اقتصادي و حل و فصل مسائل و مشكلات ياري مي‌نمايد. 

 

خانه سلامت:

مقدمه: براي اينكه انسانها بتوانند در جامعه، زندگي سلمي داشته باشند و فرصت لازم براي رشد طبيعي را بدست آورده، بتوانند توان و استعدادهاي بلقوه خويش را بالفعل ساخته و از گزند هر نوع آسيب در امان بمانند بايد بتوانند از مواهب اجتماعي و اقتصادي موجود در جامعه استفاده كنند حال اگر به هر دليل، چه فردي، خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي عده‌اي از افراد جامعه از جمله زنان و دختران را از حضور در صحنه اجتماعي، تعليم و تربيت و فعاليتهاي اقتصادي و غيره مانع شوند طبعاً فرصتي براي آسيب بيشتر آنان فراهم خواهد شد.

بنابراين رفته امور آسيب‌ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور، به منظور نگهداري و حمايت از دختران نيازمند حمايتهاي اجتماعي تا زمان استقلال و خودكفايي فردي و اجتمعي آنان اقدام به ايجاد خانه‌هاي سلامت براي دختران نموده است.

خانه سلامت به مراكزي اطلاق مي‌شود كه طبق وظايف قانوني محوله، دختران در معرض آسيب اجتماعي و فاقد حمايت‌هاي خانوادگي و اجتماعي را تحت پوشش قرار داده و از طريق ارائه خدمات زمينه‌هاي كسب استقلال اقتصادي و اجتماعي را فراهم آورده و در تأمين حداقل نيازهاي اقتصادي و جلوگيري از ابتلاء به آسيب‌هاي اجتماعي ياري مي‌نمايد.

دختران نيازمند حمايت اجتماعي به دختراني اطلاق مي‌شود كه به دلائلي چون فقدان حمايت خانوادگي مؤثر يا وجود سوءرفتار در محيط خانوادگي به طور موقت آمادگي و درايت اجتماعي و رواني لازم را از دست داد و به دليل عدم توان اجتماعي ـ اقتصادي لازم براي زندگي مستقل، در معرض خطر آسيب اجتماعي قرار دارند.

اهداف:

1)  حمايت و نگهداري از دختران نيازمند حمايتهاي اجتماعي كه مشكلات اخلاقي نداشته و نيازمند خدمات بازپروري نيستند.

2)     فراهم نمودن زمينه‌هاي تحصيلي، اشتغال، خودكفائي و استقلال اين افراد.

3)     شناخت استعدادها و توانمنديهاي دختران و هدايت آنان بسوي استفاده از اين توانمندي‌ها.

4)     جلوگيري از ابتلاء دختران به آسيب‌هاي اجتماعي.

شرايط پذيرش:

1)    ايراني بودن يا داشتن تابعيت جمهوري اسلامي ايران.

2)     فوت والدين و يا فقدان حمايت خانوادگي مؤثر با ارائة مدارك لازم و قانوني.

3)   زنداني بودن يكي از والدين با تأييد مقامات قضائي يا انتظامي و عدم صلاحيت آنها بنابر تشخيص كيمتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان.

4)     بيماري يا فقدان توانمندي جسماني يا رواني والدين يا سرپرست قانوني با تأييد ادارة پزشكي قانوني.

5)     عدم شناسايي و دسترسي به والدين يا بستگان به تأييد مقامات قضائي.

6)     عدم صلاحيت والدين به تأييد مقامات قضائي يا تشخيص كيتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان.

7)     داشتن گواهي پزشكي قانوني مبتني بر باكره بودن دختر.

8)     نداشتن سوءپيشينة‌ كيفري.

نحوة پذيرش:

به منظور ايجاد هماهنگي در امر پذيرش‌هاي، خانة سلامت توسط كميتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان انجام خواهد گرفت. از ابتداي شروع فعاليتها بايد كوشش در زمينة فراهم آوردن امكانات بازگشت دختر به خانواده و يا بستگان و يا ساير روشهاي ترخيص به منظور كوتاه نمودن زمان زندگي، مورد نظر باشد.

 

كميتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان:

متشكل از معاونت امور اجتماعي، كارشناس امور آسيب‌ديدگان اجتماعي، كارشناس امور حقوقي، مددكار اجتماعي و روانشناس است كه به منظور ايجاد هماهنگي بر جريان كار، نظارت مستقيم دارد.

مدت زمان حمايت مالي از دختران در خانة سلامت حداكثر 76 ماه مي‌باشد و ظرف اين مدت، كميتة تمور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان موظف به تأمين شغل و فراهم آوردن زمينة استقلال مالي دختران مي‌‌باشد به استثناي زماني كه دختران خانة سلامتي، با تأييد كيتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي، توانايي لازم را براي ادامة تحصيل در مقاطع مختلف تحصيلي و دانشگاهي را دارا باشند در اينصورت تا پايان سال اشتغال يا تحصيل بايد از حمايت‌هاي اقتصادي ـ اجتماعي لازم برخوردار باشند.

در اين مركز، زمينه‌هاي فراگيري آموزشهاي فني و حرفه‌اي، اشتغال و استقلال اين دختران، بايد فراهم گردد. همچنين تدوين برنامة اوقات فراغت بايد به گونه‌اي باشد كه موجب آشنايي هر چه بيشتر اين دختران با ارزشها، آداب و رسوم و فرهنگ جامعه شود.

موارد انضباطي، توسط تيم مركز و «مسئول مركز، مددكار اجتماعي و روانشناس» مورد بررسي قرار گرفته و كلية موارد و تصميم‌ها در فرم صورتجلسه بايستي مكتوب گردد.

 

روشهاي ترخيص:

روشهاي ترخيص‌ عبارتند از:

1)    تحويل به خانواده يا بستگان نسبي و سببي.

2)     زندگي مستقل با حفظ شرايط قانوني.

3)     ازدواج.

4)     ادامة تحصيل.

شرايط و مراحل ترخيص و تحويل به خانواده يا بستگان:

1)    شناسايي خانواده يا بستگان نسبي و سببي با استفاده از مدارك قانوني يا از طريق مراجع ذي‌‌‌صلاح.

2)   تأييد وضعيت كلي تحويل گيرندگان توسط كميتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان و در موارد خاص تأييد از مقامات ذي‌صلاح قضائي الزامي است.

3)     ارائة راهنمايي‌هاي لازم به تحويل گيرنده در مورد خصوصيات اخلاقي دختر.

4)    ارائة اطلاعات بهداشتي و پزشكي دختر به فرد تخويل گيرنده.

5)    تهية گزارشات لازم توسط مددكار اجتماعي به استناد بازديد منزل و تحقيقات انجام شده.

6)    ارائة خدمات اقتصادي و اجتماعي با استفاده از موارد دستور‌‌العمل.

7)     گزارشات جامع اقدامات انجام شده به كميتة امور آسيب‌ديدگان سازمان بهزيستي كشور.

8)     تنظيم صورتجلسه ترخيص توسط اعضاء كميتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان.

شرايط و مراحل زندگي مستقل:

1)    ارائه راهنمايي‌هاي لازم به دختران در زمينة اشتغال و انتخاب محل سكونت.

2)   ارائه راهنمايي‌هاي لازم به منظور رعايت قوانين و مقررات، عرف و عادات موجود در جامعه و توجه به احكام اسلامي.

3)     فراهم آوردن زمينة رواني ـ اجتماعي مناسب براي پذيرش موقعيت جديد اجتماعي.

4)     تهية گزارش‌هاي لازم توسط مددكار اجتماعي به استناد بازديدها و پيگيري‌هاي انجام شده.

5)   توصية دختران در مورد اينكه خروج از خانة سلامت بر فراز قطع نظارت بر زندگي آنها نبوده و تا هنگام ازدواج، رفتار و سلوك اجتماعي آنان تحت نظارت سازمان بوده و بعداً نيز به عنوان مشاور و حامي در اختيار آنان خواهد بود.

6)   تكميل صورتجلسه ترخيص توسط اعضاء كميتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان و اعلام اقدامات انجام شده به دفتر امور آسيب‌ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور.

شرايط ترخيص از طريق ازدواج:

1)    فراهم آوردن زمينة مساعد به منظور تسهيل در امر ازدواج دختران، با توجه به مسائل و ضوابط شرعي.

2)     ارائه راهنمايي‌هاي لازم و كمك به دختران، جهت انتخاب همسر مناسب.

3)     بررسي موقعيت اجتماعي و اخلاقي خواستگار توسط مددكاراجتماعي و ارائه گزارشهاي لازم.

4)     طي كردن دورة آموزشهاي مهارتي زندگي زناشوئي.

5)     توجيه خواستگار و والدين وي از موقعيت فردي و اجتماعي فرد در جهت تحكيم خانواده‌ها.

6)   ترتيب ديدار طرفين ازدواج و توجه به اصول مذهبي اخلاقي و عرف جامعه و رعايت اثرات رواني و عاطفي فردي و جمعي.

7)  ارائه راهنمايي‌هاي لازم به دختر، جهت پذيرش موقعيت جديد و راعايت شئون و روابط خانوادگي با توجه به عرف جامعه و ايجاد تفاهم و جلوگيري از بروز اختلافات خانوادگي.

8)     مشاركت در برگزاري مراسم ازدواج و رعايت آداب و رسوم متناسب با شئونات طرفين.

9)  تكميل صورتجلسة ترخيص توسط اعضاء كميتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان و اعلام اقدامات انجام شده به دفتر امور آسيب‌‌ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي.

 

شرايط ترخيص از طريق ادامة تحصيل:

1)    ارزيابي توانايي‌ها و استعاداد‌ها توسط روانشناس و مددكاراجتماعي.

2)     فراهم نمودن زمينة هدايت تحصيلي مناسب.

3)     تأييد كميتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي.

4)   پذيرش در مراكز آموزشي و دانشگاهي و اطلاع از وضعيت تحصيلي و ارئه گزارشها و انعكاس آن در پروندة تحصيلي.

5)  0 در مورد دختراني كه در مراكز دانشگاهي غير دولتي پذيرفته مي‌شوند كميته از محل بودجه حمايت از دانشجويان هزينه‌هاي مربوط به تحصيل را پرداخت مي‌نمايد.

6)   دختران تا زمانيكه شاغل به تحصيل هستند مي‌توانند از خدمات حمايتي، رواني اجتماعي و اقتصادي، برخوردار باشند كميتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي، موظف بر تنظيم برنامة ترخيص دقيق بوده كه امكان بازگشت مجدد دختران به حداقل برسد.

 

 

 

 

 

 

 

فصل پنجم : بحث و نتيجه‌گيري

توصيه و پيشنهادات يكي براي مسئولين:

براي آنكه انحرافي پديد نيايد لازم است تا خانواده به عنوان كسب كانون مقدس بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد. همچنين بايد:

1)    امنيت خانواده از هر حيث تعيين شود.

2)     نابسامانيها و اختلافات و بگومگوها تعطيل گردد يا حداقل از انظار كودكان پنهان باشد.

3)     به امر تعليم و تربيت فرزندان توجه گردد.

4)     به حقوق زوجين از نظر اسلام توجه گردد.

5)     والدين با آموزشهاي مستمر با اصول و مباني تربيتي آشنا گردند «ارتقاء سطح فرهنگ خانواده».

6)     والدين تشويق گردند تا ساعات بيشتري را در خانواده و با اعضاء آن بگذرانند.

7)     زمينه‌ها و عوامل ايجاد و تزلزل در خانواده از بين برود.

8)     پرورش مذهبي و رعايت اخلاق اسلامي سرلوحة كارها و فعاليتهاي اجتماعي قرار گيرد.

9)     روح عدالت‌طلبي و رعايت مساوات بين فرزندان گسترش يابد.

10)     همواره شخصيت فرزندان بويژه در حضور ديگران مورد تكريم قرار گرفته و از سرزنش و تحقير آنان جداً پرهيز گردد.

11)     تشكيل دوره‌هاي فشرده و كوتاه مدت قبل از ازدواج براي زوجهاي جوان و استفاده از اساتيد مجرب و صاحب‌نظر براي ارائه آموزهاي لازم، زيرا بسياري از زوجهاي جوان با مسئوليتهاي سنگين خود در قبال فرزندان خود آگاهي ندارند.

12)     فراهم نمودن تحصيلات لازم براي اوامر تحصيل فرزندان، خانواده‌هاي بي‌سرپرست و آسيب‌پذير، زيرا بسياري از نوجوانان فراري بدليل فشارهاي اقتصادي ترك تحصيل نموده و ابتدا در جستجوي كار به شهرهاي بزرگ روي آورده‌اند و بعداً بر اثر همنشيني با افراد منحرف به سوي انحراف سوق پيدا كرده‌اند.

13)     تأسيس يك مؤسسة شبانه‌روزي براي نگهداري كودكان بي‌سرپرست و يا كودكانيكه گرفتار سوءسرپرستي مي‌باشند كه متأسفانه مورد دوم بسيار بيشتر است و در عين حال كمتر مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال نوجواني 13 ساله به پژوهشگر گفته بود پدر و مادرش هر دو مفسد بوده‌اند و با سوءاستفاده از وي در جهت خريد و فروش مواد وي را نيز معتاد كرده‌اند. نوجوان ديگري گفته بود كه مادر من براي آنكه 2 كودك ديگرش در هنگام تكدي در معابر مزاحمش نشوند آنها را معتاد كرده بود و آنها دائماً در خواب بودند.

 

چند توصيه به والدين:

والدين بايد توجه داشته باشند كه از نظر اسلامي وظيفه دارند تا نسبت به تعليم و تربيت صحيح فرزندان خود از هيچ كوششي فروگذار ننمايند. روايات و احاديث بسياري به اين مهم تأكيد دارند به علاوه ضرورت دارد تا به موارد زير توجه نمايند:

1)  فرزندان خود را از محبت سيراب نموده تا دچار كمبود محبت سبب نشود و  در جستجوي اين نياز مهم به بيگانه و افراد فاسد و منحرف روي آورند زيرا بسياري از انحرافات نه به دليل پول و يا ارضاءشهوات انجام مي‌گيرد بلكه فقط به دليل كمبود محبت شديد عاطفي و نياز به محبت بوجود آمده است.

2)  اگر چه ممكن است در هر خانه‌اي گهگاهي مشاجره و درگيري رخ دهند، اما هرگز نبايد اين اختلافات و درگيريها، به ميان فرزندان كشانده شود و از ذكر اين‌گونه مباحث در حضور آنان جداً خودداري گردد. زيرا اساس امنيت آنها را در خانه متزلزل خواهد نمود.

3)   والدين خانواده به محيطي امن، صميمي و دوست‌داشتني براي فرزندان تبديل نموده تا آنها در خانه احساس امنيت نمايند. مسلماً جذبه چنين خانواده‌هايي مانع از گريز كودكان و نوجوانان از خانه خواهد بود.

4)   به فرزندان خود احترام بگذارند و صادقانه بكوشند تا آنها را جهت برخورد با مشكلات خويش و حل آن ياري دهند و از پندواندرز مستقيم به آنها بالاخص در حضور ديگران پرهيز نمايند.

5)   در هر فرصتي سعي شود تا با فرزندان گفتگو نموده و به سخنان آنها نيز گوش فرا دهيد و با جلب اعتماد آنها زمينه‌اي را فراهم آوريد تا براحتي بتوانند مسائل و مشكلات خود را با شما در ميان گذارند در پژوهشي كه شده نشان داده شده است كه چنين رابطه‌اي كمتر بين والدين و نوجوانان وجود دارد. در پاسخ به اين سؤال كه هنگام برخورد با مشكلات مايلند آن را با چه كسي در ميان گذارند؟ معلم، سرپرست، والدين و دوستان . . . 27 درصد آنهاوالدين را انتخاب نموده‌اند كه متأسفانه حكايت از سستي روابط عاطفي والدين با فرزندان دارد.

6)     هرگز فرزندان خود را با ديگر هم‌سن‌وسالان پرهيز نمايند و امتيازات ديرگان را به رخ او نكشيد.

7)   بيش از حد توان آنها تكليف به آنها واگذار نكنيد زيرا عدم توفيق در انجام تكاليف محوله وي را دچار احساس بي‌كفايتي و عدم اعتمادبه‌نفس مي‌نمايد در صورتيكه توفيق در انجام وظايف محوله به وي اعتمادبه‌نفس و احساس خودباوري مي‌بخشد. پيامبر اكرم(ص) بسيار تأكيد فرموده‌اند كه به فرزندان خود احتران كنند و به آنان به اندازة توازن تكليف واگذاريد.

8)     به فرزندان خود بياموزيد كه از برخورد با مشكلات نهراسيده و در دفع آن به طور منطقي و شجاعانه اقدام نماييد و هر گونه پيشرفت آنها را در اين مسير مورد تشويق قرار دهيد.

9)   روح معنويت را در خانه زنده نگداريد و سعي نماييد تا در اعماق دل فرزندان آن را رسوخ دهيد زيرا بهترين نيروي بازدارنده از هرگونه اغزش و انحرافات فرد و جامعه همان تقويت روح معنويت ايمان به خالق جهان است.

10)     بايد توجه داشصت كه زمان براي فرزندان با زمانيكه خود در آن رشد يافته‌اند متفاوت بوده و هرگز نبايد توقع داشت نسل جديد نيز همان شيوه پيشينيان را در زندگي، لباس‌پوشيدن پيشة خود سازند.

حضرت علي(ع) فرمودند:

«خوشا به سعادت كسيكه فرزندان خود را در برابر نيازهاي زمانه تربيت كند».

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتايج پژوهشهايي كه در خصوص دختران انجام شده است

نتايج يك پايان‌نامة كارشناسي ارشد روانشناسي عمومي نشان داد: ميزان افسردگي در دختران نوجوان بيشتر از پسران است. نصرت‌الله نوروزي در پايان‌نامة خود با موضوع ارتباط بين افسردگي، احساس‌تنهايي و باورهاي غيرمنطقي در نوجوان و تفاوت‌هاي جنسي، آورده است: «ميزان افسردگي در دوران نوجواني از هر دورة سني ديگر بيشتر است و طرف ديگر در دوران نوجواني تفاوت‌هاي جنسي در ارتباط بين افسردگي و احساس‌تنهايي و باورهاي غيرمنطقي خود را نشان مي‌دهند، ولي چگونگي اين تفاوت‌هاي جنسي سؤال برانگيز است.

بدين معني كه با وجود ميزان افسردگي بيشتر دختران نسبت به پسران، دختران تنهاتر از پسران نيستند، همين‌طور با وجود همبسته بودن افسردگي و باورهاي غير منطقي، ميزان باورهاي غيرمنطقي در دختران بيشتر از پسران نيست. ولي با وجود اهميت دوران نوجواني، تحقيقات زيادي در اين ارتباط در داخل كشور صورت نگرفته است. بنابراين با توجه به نكات فوق اين سؤالات مطرح گشته‌اند كه، در جامعه ايراني از نظر ميزان افسردگي و احساس‌تنهايي چه تفاوتهايي بين نوجوانان دختر و پسر وجود دارد و آيا ارتباط بين افسردگي و احساس‌تنهايي در دختران و پسران نوجوان متفاوت است و يا اينكه باورهاي منطقي تا چه حد در اين تفاوت‌ها مؤثر مي‌باشند.»

نتايج اين پايان‌نامه كه در سال 1377 با راهنمايي دكترمحمود ساعتچي در دانشگاه علامه‌طباطبايي تدوين شده، مي‌افزايد: ميزان افسردگي در نوجوانان دختر بيشتر و ميزان تنهايي نيز در نوجوانان دختر بيشتر است. از نظر ميزان باورهاي غيرمنطقي در بين دو جنس تفاوتي وجود ندارد. همبستگي بين افسردگي و احساس‌تنهايي در نوجوانان دختر بيشتر از نوجوانان پسر است و همبستگي بين افسردگي و باورهاي غيرمنطقي در دو جنس تفاوتي با هم ندارند.

در اين پايان‌نامه براي بررسي اين مسأله، فرضيات تحقيق عبارتند از:

1)    ميزان افسردگي در نوجوانان پسر بيشتر از نوجوانان دختر است.

2)     از نظر ميزان احساس‌تنهايي تفاوتي بين دختران و پسران نوجوان وجود ندارد.

3)     از نظر ميزان باورهاي غيرمنطقي تفاوتي بين دختران و پسران نوجوان وجود ندارد.

4)     همبستگي بين افسردگي و احساس‌تنهايي در نوجوانان پسر بيشتر از نوجوانان دختر است.

5)     همبستگي بين افسردگي و باورهاي غيرمنطقي در نوجوانان پسر بيشتر از نوجوانان دختر است.

براي آزمون اين فرضيه‌ها از بين جامعه آماري «دانش‌آموزان سالهاي دوم و سوم دبيرستان شهرستان نكا» تعداديك دبيرستان دخترانه و يك دبيرستان پسرانه و از هر دبيرستان تعداد 5 كلاس انتخاب شدند كه در مجموع 117 پسر و 126 دختر در تحقيق شركت داشته‌اند و ميانگين سني پسران شركت كننده در پژوهش برابر 8/16 سال است و ميانگين سني دختران برابر 3/16 سال است. اما پس از جمع‌‌آوري اطلاعات، نمرات آزمودني‌ها از طريق برنامة كامپيوتري SPSS مورد تجزيه و تحليل كامپيوتري قرار گرفت و بر اساس نتايج حاصله فرضيه‌هاي اول و سوم تأييد شدند ولي فرضيه‌هاي دوم، چهارم و پنجم تحقيق رد شدند.

تبعيض جنسي در خانواده و جامعه مي‌تواند منجر به مشكلات رواني «آرزوي مرگ، انزجار از جنس مذكر، پرخاشگري، افسردگي و غيره» و مشكلات اجتماعي «فرار از منزل، فساد و فحشا، تن به ازدواج اجباري و نامناسب، عدم پيشرفت تحصيلي و غيره» در دختران مي‌شود.

نتايج تحقيقات مشترك سرور پرويزي و ليلا جويباري دانشجوي دكتري پرستاري دانشگاه‌هاي علوم پزشكي گرگان و تهران كه به بررسي تبعيض جنس «توصيف علل، عوارض» از ديدگاه دختران نوجوان پرداختند، مي‌افزايد: توصيف دختران نوجوان از تبعيض جنس و علل و عوارض آن بيانگر آن است كه تبعيض مي‌تواند تمام ابعاد سلامت را تحت تأثير قرار دهد. عمق آثار سوءتبعيض با توجه به اينكه دختران امروز، فردا نقش مادري، تربيت فرزند و مديريت خانه را تجربه خواهند نمود بيشتر مي‌شود.

فرهنگ‌سازي، توجه و رفع علل و عوامل زمينه‌ساز اقتصادي، اجتماعي با پيشگيري از تبعيض مي‌تواند موجب شود به جاي انديشة خودكشي با نشاط و سالم زندگي كنند.

پژوهشگران در اين مطالعه از پديدارشناسي توصيفي براي كمك به درك تجارب زندگي پيرامون موضوع مورد پژوهش استفاده كردند.

مشاركت‌كنندگان در اين پروژه 26 دختر نوجوان با سنين 14 تا 26 سالة شاغل به تحصيل در يكي از مدارس راهنمايي ويژة بزرگسالان جنوب شهر تهران بوده‌اند كه با نمونه‌گيري مبتني بر هدف انتخاب شدند. همچنين داوطلبان داراي تجربة غني در اين زمينه بوده و در بحث گروهي و مصاحبه‌اي انفرادي باز و نيمه ساختار يافته شركت جستند، مكالمات بر روي نوار ضبط‌صوت و سپس كلمه به كلمه دست‌نويس و مطابق شيوة كلايزي مورد تحليل قرار گرفتند.

يافته‌ها نشان مي‌دهد، از تحليل دست‌نوشته‌‌ها، تم‌هاي زير در مورد توصيف اشكال تبعيض جنس در خانواده و جامعه به دست آمد كه شامل محدوديت «در امكانات رفت‌ و آمد، خواب و استراحت، لباس و اشتغال، تفاوت چشمگيري در برخورداري از حمايت‌هاي مالي و غيره در خانواده و جامعه و تمايل جامعه به داشتن فرزند پسر، محبت بيشتر به پسران، توجه بيشتر به فرزند ذكور در ميزان وجه روزانه، تغذيه، البسه و غيره» مورد بي‌احترامي واقع‌شدن «بي‌احترامي در خانه، جامعه و بي‌اعتمادي به آنان» و سوءاستفاده «تنبيه بدني، استثمار در منزل و محل كار» و نداشتن قدرت انتخاب «حاكميت پسران در منزل، عدم نظرخواهي در ازدواج و تحميل شرايط و غيره» مي‌باشد.

يافته‌هاي اين تحقيق مي‌افزايد: به نظر نوجوانان علل ايجاد تبعيض جنسي در خانواده‌ و جامعه عبارتند از: باورهاي فرهنگي «اقامت موقت در منزل پدري و ازدواج، هزينة تهية جهيزيه، سربلندي و حفظ نام خانوادگي توسط پسران» مشكلات اجتماعي ـ اقتصادي «بيكاري، تورم، فقر و بيماري‌رواني والدين».

نتايج پژوهش دانشگاهي نشان داد كه ميزان اختلالات رشدي در دختران بيشتر از پسران است.

نتايج پژوهش شيرين حسن‌پور كارشناس ارشد مامايي و مربي باعنوان «رشد كودكان تحت مراقبت در مراكز بهداشتي درماني شهر تبريز در دو سال اول تولد در سال 81» مي‌افزايد: «65 درصد كودكاني كه دچار اختلالات رشدي بودند در 2 سال اول تولد خود دچار بيماري‌هاي عفوني و اسهال شده بودند، اما هيچ ارتباط معني‌داري بين اختلالات و ساير متغيرهاي مورد بررسي وجود نداشت.»

بنابر نتايج اين تحقيق كه در دانشگاه پرستاري و مامايي دانشگاه علوم پزشكي تبريز بر روي 50 دختر و 50 پسر 2 ساله انجام شده، «11 درصود كودكان مورد بررسي از رشد مطلوب برخوردار بوده و 89 درصد آنان از الگوي رشد مطلوب منحرف شده بودند.»

اين محقق در پايان آورده است: «با توجه به آمار بالاي اختلالات رشد در نمونه‌هاي مورد پژوهش و اينكه اين اختلالات در دختران بيشتر از پسران مي‌باشد، بنابراين، ارتقاي سطح فرهنگي خانواده‌ها، آموزش كادر بهداشتي ـ درماني و مادران در زمينة خطر رعايت نكردن نكات بهداشتي و تغذيه‌اي كودك، استفادة بجا و صحيح از غذاهاي كمكي و لزوم تغذيه با شير مادر و پيشگيري از بيماريهاي عفوني و واگيردار و توجه مسوولين امر به اهميت موضوع پايش در رشد كودكان ضروري است.

تحقيقات نشان مي‌دهد: عفونت دستگاه ادراري يكي از بيماريهاي شايع بويژه در كودكان و در جنس مؤنث است كه شيوع آن در دختران سه برابر پسران است.

نتايج تحقيقات دكترمهرانگيز اميري و دكترعلي شبستاني‌منفرد از بخش پزشكي هسته‌اي بيمارستان شهيد‌بهشتي دانشگاه علوم پزشكي بابل كه به ارزش تشخيصي اسكان راديوايزوتوپ در بررسي ريفلاكس در عفونت‌هاي اداري كودكان پرداختند، حاكي از آن است كه اهميت تشخيص و درمان به موقع و پيگيري مناسب كودكان مبتلا به عفونت از طريق اسكن راديوايزوتوپ را با توجه به حساسيت بالا و دز تشعشعي كم، براي پيشگيري از عوارض زيانبار ريفلاكس مشخص مي‌سازد.

در اين مطالعه توصيفي قطعي كه به منظور بررسي ميزان فراواني ريفلاكس و زيكويورترال در بيماران 28 روزه تا 14 ساله مراجعه كننده به مركز پزشكي هسته‌اي بيماران شهيدبهشتي با تشخيص عفونت ادراري صورت گرفت، اسكن راديوايزوتوپ براي همة بيماران انجام شد و نتايج به تفكيك سن، جنس و شدت بيماري مورد ارزيابي قرار گرفت.

يافته‌هاي تحقيق نشان مي‌دهد، در طي اين مطالعه از 30 بيمار مراجعه‌كننده با عفونت ادراري، بعد از انجام مراحل مختلف جمع‌آوري و آناليز اطلاعات، مشخص نمود كه عفونت ادراري تمام دوره‌هاي سني كودكان را درگير مي‌كند. همچنين درصد بالايي از اين كودكان همزمان با عفونت ادراري يا در طي پيشگيري بعد از عفونت ادراري دچار ريفلاكس و زيكويورترال به درجات مختلف بودند.

شايان ذكر است، با استناد اين موضوع هرچه سن ابتلا به عفونت ادراري و ريفلاكس كمتر باشد احتمال بروز عوارض زيانبار آن بيشتر خواهد بود.

پژوهشگران يادآور شده‌اند: عفونت ادراري به رغم پيشرفت فزاينده‌ي طب كودكان، هنوز از بيماريهاي قابل بحث و بعضاً از مشكلات طب امروزي است. به دليل آسيب‌پذيري دستگاه ادراري و كليوي در اين محدودة سني، عوارض عفونت بسيار جدي بوده و در صورتي كه درمان صحيح و پيشگيري مناسب صورت نگيرد، مشكلات فرواني به دنبال خواهد داشت.

از سوي ديگر عليرغم درمان‌هاي متفاوت و آنتي‌بيوتيك‌هاي متعددي كه در درمان عفونت ادراري اطفال به كار برده مي‌شوند، هنوز ميزان شيوع عوارض اين بيماري در اطفال بالاست.

در ادامة اين تحقيقات امده است: اين بيماري در حد 20 درصد مراجعات پزشكان متخصص اطفال را تشكيل مي‌دهد و مسؤول 10 درصد افزايش فشار خون اطفال و نيز پيوند كليه در كودكان است، از ميان روشهاي تشخيصي علل عفونت ادراري، تكنيك سيتوگرافي راديوايزوتوپيك در مقايسه با VCUG «با استفاده از اشعة X »، از نظر تابش اشعه به كودك ايمن‌تر بوده و همچنين در اراية اطلاعات كمي كه با تكنيك‌هاي راديو‌گرافيك قابل دسترسي نيست، بسيار كم كننده است.

مقايسه ميزان مطالعه درسي و غيردرسي دختران و پسران نشان داد كه دختران در مطالعات درسي و غيردرسي بيش از پسران وقت صرف مي‌كنند.

بگزارش سرويس پژوهش ايسنا، دكترمحمود بحراني عضو هيأت علمي دانشگاه شيراز با بررسي عوامل مؤثر بر ميزان كتابخواني و مطالعة آزاد دانش‌آموزان متوسطة استان فارس ضمن تحقيق در اين زمينه اظهار داشت: 8 درصد كل اوقات فراغت دختران و 6 درصد كل اين اوقات پسران صرف مطالعة غيردرسي مي‌شود. 

بر اساس پژوهش عضو هيأت علمي دانشگاه شيراز، ميانگين اوقات فراغت دانش‌آموزان پس از ترك مدرسه تا زمان خواب هشت ساعت برآورده شده است كه بيش از 3/1 آن فاقد برنامه‌ريزي مي‌باشد.

بر اساس اين تحقيق 8/22 درصد اوقات آزاد جامعة‌آماري كه به صورت تصاوفي گزينش شده است به انجام امور درسي طي مي‌شود و 17 درصد اين زمان به تماشاي تلويزيون تخصيص مي‌يابد و تنها يك درصد از اين زمان صرف مطالعة غيردرسي مي‌شود.

پژوهنده در پايان اين تحقيق تأكيد مي‌كند كه مدرسه و معلمان مي‌توانند در پژوهش عادت خواندن نقش مهمي را ايفا كنند. در حال حاضر اغلب مدارس اقدام به داير كردن كتابخانه‌هاي كوچكي در محل آموزشگاه‌ كرده‌اند اما صرف دسترسي به كتاب كافي نيست بلكه مهمتر از آن ايجاد رغبت و انگيزه در دانش‌آموزان است.

به عقيده‌ي پژوهنده، اين كار از طريق برگزاري جلسات روخواني و نقد كتاب، روزنامه‌ها و مجلات امكان‌پذير است و مي‌توان در قالب ساعت‌هاي پژوهشي با ارائه خلاصه اي از كتاب‌هاي جذاب و مطالعة مهم روزنامه‌ها و مجلات به ترويج اين عادت پرداخت.

 

 

 

منابع:

1)    زواره‌اي، فاطمه: بررسي علل خانوادگي و اجتماعي فرار دختران «20ـ14» ساله از منزل.

2)   پايان‌نامة كارشناسي ارشد روانشناسي عمومي «نصرت‌الله نوروزي» با راهنمايي دكترمحمود ساعتچي در دانشگاه علامه‌طباطبايي تدوين شده است.

3)   گدازنده، زهرا: بحران و فرار «تعريف، علل و پيشنهادهايي براي پيشگيري و درمان»، مقاله، مركز مداخله در بحرانهاي اجتماعي شهيدنواب صفوي. 1380.

4)   اقليما، مصطفي: بررسي عوامل مؤثر در بازگشت مجدد زنان و دختران آسيب‌ديدة اجتماعي به مراكز بازپروري سازمان بهزيستي، معاونت پژوهشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي 1380.

5)    رفيع‌پور: فرامرز: كندوكاوها و پنداشته‌ها، تهران: شركت سهامي انتشار، چاپ دهم 1378.

6)     توسلي، غلام‌عباس: نظريه‌هاي جامعه‌شناسي، انتشارات سخت، چاپ پنجم، بهار 74.

7)  دلاور، علي: مباني نظري و عملي پژوهش در علوم انساني و اجتماعي، تهران: انتشارات رشد، چاپ سوم 1378.

8)  پاكدل‌سلطاني، علي‌اصغر و پرويز شمس: ريشه‌هاي مفاهيم مدكاري اجتماعي در ادب فارسي، تهران: انتشارات دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، چاپ اول 1374.

9)     ارونسون، اليوت: روانشناسي اجتماعي، ترجمة حسين شكرشكن، انتشارات رشد.

10)    آلافيليپ، دانيل و ديگران، درآمدي بر روانشناسي اجتماعي، مجموعه ضرورت‌هاي جامعه‌شناسي‌رواني، ترجمة درتضي كتبي، تهران نشرني، چاپ اول 1379.

11)    بولتن‌ها و مقالت سازمان بهزيستي، بررسي عوامل مؤثر در بازگشت مجدد دختران آسيب ديدة اجتماعي «فراري» به مراكز بازپروري.

 

12)     دكتر محمود بهراني عضوء هيأت علمي دانشگاه شيراز، بررسي چگونگي گذراندن اوقات فراغت در بين دختران و پسران. 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 20:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره عسل

بازديد: 141

 

نر ریزی

 

هنگامی که به هر دلیلی ملکه در کندو بمیردیا کشته شود که ممکن است در فصل جفتگیری با شکار شدن ملکه حین پرواز جفتگیری توسط پرندگان شکاری و یا له شدن ملکه حین بازدید،حمل و نقل کندوها یا حین برداشت عسل زیر یا بین کادرها اتفاق بیفتد.

در این هنگام در صورتی که در کندو شاخون یا تخم روز برای درست کردن شاخون وجود نداشته باشد پس از اینکه بوی ملکه در کندو از بین رفت تخمدان برخی از زنبورهای کارگر فعال شده و شروع به تخم ریزی می نمایند و از آنجایی که تخمدان زنبورهای کارگر ناقص بوده و قادر به جفتگیری نمی باشند و همچنین تخمهایی که با اسپرم لقاح پیدا نکرده اند تولید زنبور نر می نمایند تمام تخمهای گذاشته شده توسط کارگران تبدیل به زنبور نر میگردد و پس از مدت کوتاهی بدلیل عدم تولید زنبور کارگر کندو رفته رفته ضعیف می شود و پس از مدتی در صورت عدم رسیدگی از بین خواهد رفت.

  روش تشخیص

در هنگامی که کارگران تخم گذار می شوند بدلیل کوچک بودن شکمشان قادر به گذاشتن تخم در ته حجره ها نیستند بنابراین تخم ها را روی دیواره های حجره می گذارند و به همین دلیل هنگام مشاهده حجره ها توسط بازدید کننده چندین تخم در هر حجره دیده می شود.

 

 

روش از بین بردن کارگران تخم گذار

بدین منظور بایستی کندو را در فاصله یک کیلومتری از زنبورستان برده و تمام جمعیت کندو را درگودالی تکانده و کندو را همراه با کادرها به محل اولیه کندو در زنبورستان برمیگردانیم.

کارگران سالم به محل اولیه کندو برگشته و به کندو می روند اما زنبوران تخمگذار بدلیل سنگین بودن شکمشان قادر نیستند که این مسافت را طی کرده و به کندو باز گردند در نتیجه از بین می روند.

لازم به یاداوری است که پس از برگشت زنبورها به کندو بایستی نسبت به معرفی ملکه جدید،شاخون یا کادر تخم روز به کندو اقدام کرد.

ضمنا بایستی کادر هایی که در آنها کارگران تخم ریزی کرده اند را از کندو خارج کرد تا کارگران وقت خود را صرف پرستاری از آنها بنمایند.


 

 

مقدمه :
عسل تركيبي طبيعي مملو از قندها است . تمامي اين قندها ساده اند و در عسل فيبري وجود ندارد. دوتركيب مهم و فراوان عسل فروكتوز و گلوكز اند و آب سومين تركيب فراوان عسل است. در جدول زير مقدار قندهاي مختلف عسل را ببينيد :

              نام قند

     متوسط مقدار عسل%

  دامنه مقدار قند از حداقل تا حداکثر%

فروکتوز

               38.38

44.26   تا 30.91

گلوکز

30.31

40.75تا 22.89

سوکروز

1.31

7.57   تا 0.25

نسبت فروکتوز به گلوکز

1.23

1.86تا 0.76

قند های احیا کننده

76.65

83.72   تا 61.39

غير از قندها مواد ديگري چون اسيدها ، موادمعدني و پروتئين نيز در عسل يافت ميشود. چون فروكتوز در عسل فراوان است شيريني آن از شكر بيشتراست كه تا 1.5 برابر شيرين تر هم ميشود.
اهميت قندها در عسل :
قند در عسل بر ويژگي طبيعي عسل اثرميگذارد پس :
رطوبت عسل ، طول عمر عسل،انرژيزايي عسل ،مزه ،بلوري شدن عسل،رنگ و واكنش رنگ گيري عسل در اثر حرارت تحت تاثير قندهاي عسلند.اگر مقدار فروكتوز عسل را بر مقدار گلوكز موجود در عسل تقسيم كنيم عددي به دست مي آيد كه از آن ميتوان به عنوان شاخصي براي تمايل عسل به بلور زدن استفاده كرد.همچنين نسبت مقدار گلوكز به مقدار آب در عسل هم براي اين منظور به كار ميرود. مقدار اين شاخص آخري بايد از 1.7 كمتر باشد و اگر از 2.1 بيشتر شد عسل سريعا بلور ميزند. هر گرم عسل 3.68 كالري انرژي دارد.

رنگ عسل :
رنگ عسل را در 7 طبقه تقسيم بندي ميكنند :
1-روشن همانند آب
2- بيش از حد روشن
3- روشن
4-كهربايي بسيار روشن
5- كهربايي روشن
6- كهربايي
7-كهربايي تيره
براي اندازه گيري رنگ عسل روشهاي اختصاصي وجود دارد.رنگ عسل ملاكي از كيفيت عسل نيست ولي براي سليقه مصرف كننده عامل مهمي است.اگر حرارت وگذشت زمان رنگ عسل را عوض نكرده باشد ميتوان از روي رنگ عسل منبع گل تغذيه زنبور را شناسايي كرد. بعد از كريستاله شدن رنگ عسل روشنتر ميشود.عسل به عنوان يك عامل رنگ در صنايع غذايي به كار برده ميشود واكنش قهوه اي شدن(
Mailard reactin) عسل بسيار قوي است.

ارتباط رنگ عسل با مزه آن :
عسل با رنگ روشن مزه ملايمتري دارد ورنگهاي تيره مزه قوي و سنگين تري دارند ولي استثنائات زياد است مثلا عسل لاله درختي با رنگ روشن مزه اش سنگين است.

مزه عسل :
عسلهايي كه منبع گل آنها يك گل باشد مزه بسيار متغيري دارند و عسلهايي كه فروكتوز آنها زياد باشد بسيار شيرينند.به اين ترتيب گاهي چند عسل براي كسب يك شيريني و مزه مناسب مخلوط ميشوند. مزه عسل در زنبورستانهايي با چند گل متعادل تر است.

كريستاله شدن عسل ( بلورزدن ) :
كريستاله شدن عسل يعني اينكه عسل از حالت مايع به حالت نيمه جامد تبديل شود. اين پديده طبيعي وقتي رخ ميدهدكه يكي از سه قند فراوان عسل است از دامنه بالايي استاندارد آن بالاتر باشد. اين گلوكز با آب در عسل تبديل به گلوكز آبدار شده و هسته بلوروكريستال را تشكيل ميدهد.تمام عسلها بلور نميزنند ، برخي اصلابلور نميزنند وبرخي مدت كمي بعد از توليد بلوري ميشوند. عسلي كه در قاب بماند كمتر از عسلي كه با استخراج كننده ( اكستراتور)تهيه شده باشد بلور ميزند.مواد معدني موجود در عسل ، اسيدهاي طبيعي عسل ، پروتئين ، ذرات خارجي در عسل ، ذرات موم ،گرده ، حباب هوا و مواد ديگر ميتوانند بلور زدن عسل را تحريك كنند .
با گرما دادن عسل ميتوان مجددا آنرا ذوب كرد ومايع ساخت.


 

در جدول زير عسل گلهاي مختلف را از لحاظ شدت وتمايل به بلوري شدن باهم مقايسه كنيد.

       تمايل به بلوري شدن نسبت به ميانگين

   نوع عسل از گل ....

                           كم

         اقاقيا

                           زياد

         يونجه

                           زياد

         پنبه

                           زياد

         قاصدك

                           كم

         انگور)مو)

                           كم

         كهور

                           كم

         استبرق

                           زياد

         نخل

                           كم

         گوجه

                           كم

         تمشك

                           كم

    ترشك درختي

                           كم

       آفتابگردان


نگهداري عسل‌در شرايط مناسب ازلحاظ ‌رعايت دما وحرارت درمراحل مختلف فراوري و تصفيه تاحد ممكن بلور زدن عسل را به تعويق مي‌اندازد.(بخش نگاهداري را ببينيد).

بلور زدن عسل به طورمصنوعي هم ميتواند انجام شود. با اين روش محصولات مختلفي توليد ميشود و ميتوان كرم عسل را نام برد. بلورزدن خود بخودي عسل منجر به توليد يك محصول دانه‌درشت خواهدشد ولي كريستاله شدن تحت كنترل محصولي نرم باقابليت پراكنش مطلوب توليد ميسازد.

بلور و كيفيت عسل :
استفاده از عسل كريستاله شده به سليقه مصرف كننده بستگي دارد. وقتي كه هنوز بلور زدن عسل كامل نشده است ، لايه بلور آن با يك لايه آب ازعسل كنار هم قرار ميگيردو اين شرايط را براي تخمير فراهم ميسازد.عسل پاستوريزه كريستاله ميشود ولي تخميرنميشود.

عسلی را که کریستاله شده میتوان با قرار دادن آن در آب گرم و گذاشتن آن روی حرارت به حالت اولیه  برگرداند.

عمر عسل و پايداري آن :
عسلي كه در ظرف در بسته نگاهداري شود براي دهها و حتي قرنها ميتواند پايدار باقي بماند ولي در برابر تغييرات شيميايي و فيزيكي حساس است .در طول مدت نگاهداري عسل تيره ميشود ومزه اش را از دست ميدهد كه البته اين فرايند وابسته به حرارت است. براي طول عمر عسل عدد ثابتي را نميتوان ارائه داد به طور كلي طول عمري برابر2 (دو) سال مشهوراست.

ميكربها در عسل :
عسل به خاطرداشتن
PH اسيدي ، تركيبات ويژه ضد ميكروب ،رطوبت پايين ، و آب فعال اندك براي فعاليتهاي ميكربي در برابررشد ميكروبها مقاوم است. با پاستوريزه كردن عسل قبل از بسته بندي‌‌ ميتوان مقاومت آنرا در برابر ميكرو ارگانيسمها افزايش داد.

اسيدها در عسل :
منظور اسيدهاي طبيعي و خوراكي است مثلا آمينو اسيدها يا اسيد سيتريك يا اسيد بوتيريك وغيره. در حدود05/0درصد تا01/0درصد يعني 5 تا10گرم در 10كيلوگرم عسل، ميتوان در عسل اسيد آمينه يافت .درمورد اسيدهاي آلي 17 تا 117گرم در 10كيلوگرم عسل، ميتوان در عسل اسيد آلي يافت(% 0.17 تا % 1.17).اين تركيبات باعث ميشوند
PHعسل بين4/3 تا 1/6 متغير باشد. درعسل 18 اسيد آمينه به صورت آزاد وجود دارد كه فراوا نترين آنها اسيد آمينه پرولين ميباشد .

فراوري و نگهداري عسل :
درطول فرايند بسته بندي بهتراست عسل در دامنه درجه حرارت40تا 71 درجه سانتي گراد
( متوسط55-60 درجه سانتيگراد)بسته بندي شود اين دامنه حرارت از بلوري شدن عسل ميكاهد.
حرارت 60 تا71 درجه سانتي گراد بلور عسل را حل ميكند و حبابهاي هوا را خارج ميسازد. تصفيه عسل ذرات خارجي را از عسل پاك ميكند.
بهترين درجه حرارت براي نگهداري عسل18 تا 24 درجه سانتيگراد است. عسلي كه فرايند نشده است(فرايند شامل تصفيه ،پاستوريزاسيون وغيره ) بايد زير 10درجه سانتيگراد نگهداري شود.
بهترين شرايط نگهداري عسل در طولاني مدت استفاده از ظروف استيل ضد زنگ در بسته ميباشد.

 

اقداماتی که باید در اردیبهشت ماه برای کندو انجام شود عبارتند از:

۱.برای جلوگیری از بچه دادن کندو کادر موم آجدار به کندو اظافه کنید

۲.وقتی که ۱۰ کادر پر از زنبور شد می توانید روی آن طبقه دوم بگذارید.

۳.تعویض ملکه را می توان در همین ماه انجام داد .

۴.در صورتی که مایل به برداشت عسل بیشتری هستید بایستی به هر نحو ممکن از بچه دادن کندو جلوگیری کنید.

سر و تفاوت های آن در زنبور کارگر نر و ملکه | پرورش زنبور

الف:سر يك زنبور كارگر

سر هر زنبور كارگر از قسمتهاي مختلف زير تشكيل شده است:

۱.چشمهاي نقطه اي به تعداد سه عدد و در قسمت بالاي پیشانی قرار دارد.

۲.پيشاني در جلو سر.

۳.چشمهاي مركب در طرفين سر به تعداد دو عدد.

۴.شاخكها يا آنتن به تعداد دو عدد در طرفين سر زنبور قرار داشته كه در ملكه و كارگران 12بند و در زنبور نر 13 بند دارد.

۵.پوششي در جلو سر.

۶.لب جلو.

۷. آرواره هاي جلويي: كه در ملكه و كارگران قوي و در زنبور نر نسبتا ضعيف است. ۸.اعضاي لامسه وسطي آرواره اي.

۹.آرواره وسطي.

۱۰.اعضاي لامسه انتهاي آرواره اي.

۱۱.خرطوم يا زبان كه از موهاي بسيار ريز و ظريف پوشيده شده است.

۱۲.قاشق: براي جمع آوري شهد از روي گلها.

ب:سر يك ملكه

سر ملكه از لحاظ شكل و ساختمان ظاهري درست همانند سر يك زنبور كارگر است. تفاوت بين اين دو تنها در كوتاه تر بودن خرطوم ملكه مي باشد.

ملكه به خرطوم درازي هم نياز ندارد زيرا نمي خواهد با خرطومش شهد را از روي گلها جمع آوري كند بلكه در داخل كندو دائما بوسيله كارگران تغذيه مي شود و حال آنكه كارگران بايد اغلب شهد را در پايين ترين و عميق ترين نقطه گلها جستجو كنند.در خيلي از موارد شهد در عميق ترين نقطه لوله هاي نسبتا دراز گلها قرار دارد و زنبور عسل براي جمع كردنش ناچار است كه خرطوم را بداخل آن تا عمق فرو برده و آن را بمكد.بنابراين داشتن خرطوم دراز در زندگي و فعاليتهايش نه تنها بسيار موثر بلكه حتي لازم هم است.

ج:سر يك زنبور نر 

سر زنبور ملكه و كارگر با هم شباهت دارند و تشخيص آنها مشكل است ولي سر زنبور نر با هر دو تفاوت زيادي نشان مي دهد بطوري كه تميزش از آنها حتي با چشم هم ساده است و با چند بار تمرين از عهده همه برمي آيد.مهمترين اختلافها بين آنها عبارتند از:در حالي كه چشمهاي مركب ملكه و زنبور كارگر از دو طرف سر به هم نمي رسند،چشمهاي مركب زنبور نر خيلي بزرگ بوده و از پشت سر از دو طرف به يكديگر مي رسند.اين واضح ترين و مهمترين فرق بين آنهاست و به كمك آن مي توان زنبور نر را حتي در حال پروازش شناخت.

زنبودرارها هم با استفاده از همین موضوع آنها را می شناسند.شناخت سایر اختلافات که در زیر شرحشان می آید تنها پس از گرفتن زنبور و دقت زیاد و یا حتی اغلب در آزمایشگاه امکان پذیر است.

۱.تعداد بندهای هر یک از شاخکها در ملکه و زنبوران کارگر 12عدد و در زنبور نر 13 عدد است.

۲.خرطوم زنبور نر کوتاه تر از زنبور کارگر است دلیلش هم مثل آنچه در مورد ملکه گفته شد دراین است که زنبور نر ازآن در جمع آوری شهد استفاده نمی کند.چون زنبور نر هم مانند ملکه بوسیله کارگران تغذیه میشود.

۳.آرواره های جلوی زنبور نر ضعیف تر از آرواره های جلوی کارگران است.

۴.سه چشم نقطه ای زنبور نر در جلو پیشانی ولی در ملکه و زنبور کارگر در بالای پیشانی قرار دارند.

 پرورش زنبور

بیشترین قسمت زندگی زنبور عسل در تاریکی داخل کندویش میگذرد که از چشمهای ما بدور است.هر گاه بخواهیم بفهمیم که در آنجا چه میگذرد باید به برسی دقیق و کامل جمعیت و طرز زندگی هر دسته از زنبورها در داخل کندو بپردازیم.تنها در این صورت است که میتوایم به چشم،شاهد طرز ساختن شانها باشیم و ببینیم که زنبورها چطور عسل و گرده را انبار میکنند،یا رشد تخمها و لاروهایشان چگونه صورت میگیرد و ...

برای درک صحیح عوامل و دلایل فعالیتهای مختلفشان باید با طرز ساختمان بدن زنبور عسل آشنا بوده و دانست که هر عضو چگونه و برای انجام چه کاری درست شده است.

من قصد دارم در این وبلاگ مطالبی هر چند مختصر برای آشنایی کسانی که میخواهند پرورش زنبور را بعنوان یک حرفه انتخاب کنند بنویسم.امیدوارم مورد استفاده همه عزیزان قرار بگیرد

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 14:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس