پروژه و تحقیق رایگان - 882

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره شاهنشاهان ايران زمين پيش از اسلام

بازديد: 159

تحقیق درباره شاهنشاهان ايران زمين پيش از اسلام

کيومرث : نخستين پادشاه و بنيانگذار سلسله پيشدادي در پيش از ظهور هخامنشيان . نام وي در اوستا گيومرتا آمده است و ذکر شده است که زرتشتيان او را نخستين انسان ميدانند . در زمان او مردم در غارها و کوهها بودند و بدن خود را با پوست حيوانات مي پوشاندند

کيخسرو : سومين پادشاه مقتدر کياني به خونخواهي کشتن سياوش برخواست و مدتهاي زيادي با تورانيان جنگيد و در نهايت آنان را مغلوب ساخت و افراسياب را به دليل کشتن سياوش که نه تنها پدر وي بود بلکه يکي از قهرمانان نامي ايران بود کشت . پدرش سياوش و مادرش فرنگيس بود

جمشيد : پسر طهمورث - چهارمين پادشاه پيشدادي . که جشن نوروز را بنيان نهاد و رسوم و آيين هايي شادي براي ايرانيان بر جا گذاشت که او را جم يا جمشاسب هم گفته اند

گشتاسب : پنجمين پادشاه از سلسله کياني . پسر لهراسب و پدر اسفتديار روئين تن گفته شده که زرتشت در زمان وي ظهور نموده است و گشتاسب شاه اولين کسي است که به زرتشت گرويده است و از مبلغان اصلي دين بهي ميبشاد که در گسترش آن نقش مهمي ايفا کرده است

مادها :600سال قبل از ميلاد مسيح مادها بر ايران حکومت مي کردند پايتخت سلاطين ماد اکباتان ( همدان ) بود

دياکو : بنيانگذار دولت ماد .مردم ماد او را به پادشاهي برگزيدند. دياکو هگمتانه‌ را به پايتختي خود اختيار کرد و در آن بر روي تپه‌اي، هفت دژ تو در تو ساخت و هر يک را به رنگ ويژه‌اي در آورد.دياکو ?? سال پادشاهي کرد و برهمه طايفه‌هاي ماد فرمانروايي کرد و پارس‌هاي انشان نيز پيرو او شدند.

فره ورتيش : فَروَرتيش پسر دياکو، دومين شاه ماد بود.وي مانند پدرش، با دولت آشور آغاز به جنگ کرد ولي شکست خورد و به دست پادشاه آشور آشوربني‌پال، کشته شد. نام فرورتيش تلفظ ديگري از نام فرهاد است.

هوخشتره :

آستياگ :

کوروش کبير : کورش بزرگ بنيانگذار حقوق انسان ها و آزادي و برابري بشريت است که جهان را دگرگون نمود . وي از مقتدرترين و با تدبير ترين افراد تاريخ جهان است که بدليل اخلاق و منش و کردار نيک نامش در تاريخ به ثبت رسيد . او پيرو دين بهي زرتشت بود . که همواره تاريخ از او به عنوان يکي از نوابغ بشريت نام ميبرد . او پادشاه ماد را شکست داد . پادشاه ليدي را نيز مغلوب ساخت و بابل را که يکي از بزرگترين مراکز جهان آن روزگار بود با صلح و آرامش و با رغبت مردمان آنجا به کلي فتح کرد و پس از ورود به بابل به احترام به خداي مردوک آنان تاجگذاري نمود تا حسن نيت خويش را به ملت مغلوب به اثبات برساند به صورتي که آنان وي را فرستاده خدا ميناميدند. پس از آن بناي بزرگترين شاهنشاهي و امپراتوري تاريخ را بنا نهاد که در نهايت در سال 528 قبل از ميلاد در جنگ با سکاهاي خونريز کشته شد . هم اکنون تنديس سنگي اين بزرگ مرد در سيدني استراليا و يکي از پارکهاي بزرگ ايالات متحده و سازمان ملل متحد از طلاي خالص نصب ميباشد و اعلاميه او در سازمان ملل نقش سمبل آزادي و دموکراسي را براي نخستين بار در جهان ايفا ميکند

کمبوجيه : پسر بزرگ کوروش بزرگ هخامنشي بود که به نام‌هاي کمبوجيه دوم، کمبوزيه و کامبيز نيز معروف است.طبق گفته هرودوت مادر وي کساندانه بوده است، اما کتزياس نقل کرده که مادر وي امتيس نام داشته است. کمبوجيه پس از کوروش، پدرش، به سلطنت رسيد. او با اقتداري ستودني و باور نکردني در سال 525 قبل از ميلاد سرزمين هاي مصر را بدليل عمل نکوهيده مصريان در برابر ايرانيان که تعداي از ايرانيان را در مصر کشتند و به تمسخر پرداختند فتح کرد و کل مصر به زير چتر پادشاهي ايران در آورد . او پيرو مزديسنا زرتشت بود و همواره دين بهي را دنبال ميکرد وي برادري به نام برديا داشت.کمبوجيه قصد لشگرکشي به مصر را داشت،اما از بيم اينکه برادرش در غياب او پادشاهي او را بدست آورد، برديا را مخفيانه به قتل رساند.او به مصر لشگر کشيد و اين کشور را فتح کرد.به همين دليل به وي در تاريخ لقب فاتح مصر را داده اند.در زمانيکه کمبوجيه در مصر حضور داشت خبر به سلطنت رسيدن برادرش برديا را به وي دادند در حاليکه او برديا را پيش از اين کشته بود. اما شخصي که در ايران تاج پادشاهي را به سر گذاشته بود گئومات از تبار ماديان بود و خود را برديا معرفي کرده بود. کمبوجيه در بازگشت به ايران درگذشت. هرودوت چون او به خداي مصر ( يک گاو ) بي احترامي کرده بود و او را با ضرب چاقو کشته بود به او لقب ديوانه داد ولي اين يکي ديگر از برگهاي زرين خداپرستي در ايرانيان آن روزگار بود

بردياي دروغين ( گئومات مغ ) نام پسر کوچک‌تر کوروش بزرگ هخامنشي و برادر کمبوجيه دوم بود.کوروش بزرگ، در بستر مرگ، برديا را به فرماندهي استان‌هاي خاوري شاهنشاهي ايران گماشت. کمبوجيه دوم، پيش از رفتن به مصر، از آنجا که از احتمال شورش برادرش مي‌ترسيد دستور کشتن برديا را داد.مردم از کشته شدن او خبر نداشتند و در سال ??? (پيش از ميلاد) شخصي به نام «گئوماته مغ» خود را به دروغ برديا ناميد و بر کوهي نزديک شهر ايراني پَيشياوادا اعلام شاه بودن کرد. در متون تاريخي از وي به عنوان «بردياي دروغين» ياد شده است.

داريوش کبير : پسر ويشتاسپ، ملقب به داريوش بزرگ يا داريوش اول، سومين پادشاه هخامنشي بود. وي با کمک ديگر نجباي پارسي با کشتن گئومات مغ که به عنوان برديا فرزند کوروش بزرگ بر تخت نشسته بود سلطنت را به خاندان هخامنشي بازگرداند. وي در سال 521 بر تخت پادشاهي ايران زمين جلوس کرد و بزرگترين و شکوهمند ترين پادشاهي تاريخ ايران را پس از کورش بزرگ از خود به جاي گذاشت . او پيرو دين بهي و مزديسنا زرتشت بود و همواره منش و بزرگي کوروش را دنبال ميکرد . پس از آن شورشهاي داخلي را سرکوب کرد. نظام شاهنشاهي را استحکام بخشيد و سرزمينهايي چند به شاهنشاهي الحاق کرد. آغاز ساخت پارسه (تخت جمشيد) در زمان پادشاهي او بود. از ديگر کارهاي او حفر کانال بود که درياي سرخ را به رود نيل و از آن طريق به درياي مديترانه پيوند مي‌داد.اين کانالي در 2500 سال پيش ساخت که بعدها به کانال سوئز معروف گرديد . طول اين کانال دريايي به بيش از 161 کيليومتر ميرسيده است و از عرض آن دو کشتي به راحتي عبور ميکردند . داريوش بزرگ خطي جديد براي ايرانيان بوجود آورد که بعدها از خطوط رايج دنيا شد . داريوش بزرگ ايران را به بزرگ ترين کشور جهان مبدل کرد ( بيش از 28 کشور ) . داريوش بزرگ آموزش رايگان را براي قشر عوام کشور به صورت اجباري در آورد و طرح سواد آموزي را اجباري نمود و . . . او را از ابرمردان ايران و جهان مي دانند مقبره? او در دل کوه رحمت در مکاني به نام نقش رستم در مرودشت فارس (نزديک شيراز) است. شهرت او در غرب به خاطر وقوع نبرد ناموفق ايرانيان با يونانيان در مکاني به نام ماراتن، در زمان اوست.

خشايارشا : از پادشاهان هخامنشي است. پدرش داريوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود.نام خشايارشا از دو جزء خشاي (شاه) و آرشا (مرد) تشکيل شده و به معني «شاه مردان» است. کتيبه‌هايي در کوه الوند و نيز در ارمنستان از خود به جاي گذاشت. او يکي ديگر از جانشيانان بر حق پادشاهي هخامنشيان بود که وي را فاتح سرزمين هاي آتن اروپا ميدانند . او آتن را به کلي تصرف کرد . دليل لشگر کشي وي عدول کردن يونانيان از قوانين آن روزگار بود زيرا ليدي که جزوي از ايران بود که توسط يونان به آتش کشيده شده بود و خشيارشا در صدد بر آمد اين کار زشت را که در آن زمان نزد ايرانيان گناه محسوب ميشده است جبران نمايد که موفق نيز شد ولي در نبردهاي بعدي به ايران عقب نشيني کرد ولي اقتدار ايران را به زيباترين شکل حفظ نمود

اردشير يکم ( اردشير درازدست ) : پسر خشايارشا ملقب به اردشير درازدست يا اردشير يکم پادشاه هخامنشي بود. نخستين بار يونانيان به او لقب درازدست دادند. از اين رو در بسياري از کتب و منابع اردشير درازدست ناميده شده‌است. وجه تسميت اين لقب به گونه‌هاي مختلف آمده‌است. 1- او دستان درازي داشت به طوري که وقتي مي‌ايستاد دستش به زانويش مي‌رسيد.2- درازدستي کنايه از قدرت زياد و تسلط بر امور است. به خاطر تسلط او به اوضاع مملکت درازدست ناميده شد. از زمان اردشير دراز دست تاريخ ملي با تاريخ اساطيري ايران در هم مي‌آميزد. در بسياري از منابع اردشير درازدست و بهمن اسفنديار يکي دانسته شده‌اند.

خشايارشاي دوم : از پادشاهان هخامنشي بود.به گفته تاريخ نويسان وي تنها پسر اردشير يکم از ملکه داماسپيا بوده که پس از مرگ پدر به پادشاهي مي‌‌رسد و چهل و پنج روز بعد توسط برادرش سغديانوس به قتل مي‌‌رسد

سغديانوس : از شاهزادگان هخامنشي و پسر نا مشروع اردشير يکم است. وي، برادرش - خشايارشاي دوم - را چهل و پنج روز بعد از به سلطنت رسيدن به قتل رساند و خود به دست برادر ديگر داريوش دوم به قتل رسيد.

داريوش دوم : با نام اصلي اخس (به يوناني) يا وهوک (به پارسي باستان) فرزند نامشروع اردشير يکم بود که پس از شورش بر ضد برادرش سغديانوس به سلطنت رسيد و نام «داريوش» را براي خود بر گزيد. اين پادشاه هخامنشي که يونانيان به وي لقب حرامزاده داده بودند، نوزده سال بر ايران حکومت کرد. داريوش از همسرش پريزا صاحب دو پسر به نامهاي اردشير و کورش شد و بعد از وي پسرش اردشير دوم به سلطنت رسيد.

اردشير دوم : پادشاه هخامنشي، پسر بزرگ داريوش دوم و پريزا بود که پس از مرگ پدر به سلطنت رسيد.اردشير در ابتداي سلطنت خويش شورشهاي برادرش - کورش کوچک - را سرکوب کرد و سرانجام او را به قتل ‌رساند. از اتفاقات مهم دوران سلطنت اردشير تلاش نا موفق او در تسخير مجدد مصر است. اين پادشاه هخامنشي تا زمان مرگ خويش ??? (پيش از ميلاد) بر ايران حکومت کرد.

اردشير سوم : نام نخست اردشير سوم اُخُس بوده که تصور مي‌کنند يوناني شده وهوک است، ولي وي پس از اينکه به تخت نشست، خود را در سنگ‌نبشته تخت جمشيد ارتَ خْشثَر يا اردشير ناميد. چنين نوشته‌اند:،نويسندگان يوناني ديودور و آريان،نام او را آرتاکسرک سس يا آرتاسس‌سس نوشته اند. ابوريحان بيروني در آثارالباقيه وي را اردشير سوم و اُخُس ناميده. اما در برخي نوشته‌هاي تاريخي اين شاه با اردشير يکم اشتباه گشته‌اند.

ارسس :

داريوش سوم : آخرين پادشاه هخامنشي بود و از اسکندر شکست خورد. اين شاه كه او را در كتب پهلوى «دارا پسر دارا» خوانده‌اند فرزند آرسان بوده و آرسان پسر استن و نوه? داريوش دوم است. بنابراين داريوش سوم نسبش با فاصله? سه نسل به داريوش دوم مي‌‌رسد و بهمين جهت او را «پسر دارا» (فرزند داريوش دوم) گفته‌اند آغاز پادشاهى داريوش سوم با شروع حكومت اسكندر پسر فيليپ در مقدونيه تقريباً مقارن است و در سير تاريخ، او مانند رقيبى است كه سرنوشت براى اسكندر تراشيده است. داريوش سوم در سال ??? ق. م. بر تخت نشست و سلطنتي را آغاز كرد كه دوران كوتاه آن پر از وقايع بزرگ و در عين حال سوزناك است. پايان زندگى او در حقيقت پايان امپراتورى بزرگ هخامنشى است

 

 

اشکانيان

مهرداد بزرگ يا مهرداد کبير : موئسس سلسله شاهنشاهي پارتيان بود که ايران را از گسستگي و لجام گسيختگي دوران تحت اشغال يونانيان سلوکي رهايي بخشيد . وي در سال 160 تا 140 قبل از ميلاد با نبردهاي وطن پرستانه ايالتهاي ماد - پارس - خراسان - بابل - آشور - هرات و سيستان و . . . را جزو ايران بزرگ نمود . وي پادشاه سلوکيان را اسير نمود و با وي با انسانيت رفتار کرد و به او در گرگان مستقر ساخت و براي حسن نيت به آنان با دختر وي ازدواج نمود . او را از بزرگ ترين اشخاص موثر در تاريخ ايران ناميده اند که به راستي اگر ظهور نمي کرد امروز مشخص نبود ما در کجاي تاريخ جاي داشتيم

ارشک يکم : اين شخص با طايفه خود آپارني همدست شد در قرن ??? ق.م. پرچم مخالفت با سلوکي‌ها بيافراشت و جنگهاي متعدد با آنها نمود ، در نتيجه غلبه يافت و دولت پارت را تاسيس کرد . پس از اين فتح ، عزيمت باختر نمود و با اين مملکت که نيز مستقل شده بود جنگ کرد در حين جنگ کشته شد چون ارشک باني سلطنت اشکاني بود ، شاهان ديگر اشکاني او را تقديس مي‌کردند چنان که به او لقب اپي فانس (به زبان يوناني به معني نامي و پر افتخار) دادند و به ياد بود اينکه او سرسلسله اشکاني است به اسم خود کلمه ارشک (اشک را يوناني‌ها «آرزاکس» نوشته‌اند که يوناني شده ارشک است) را افزودند (ارشک بعد‌ها اشک شد) مورخين اين نکته را رعايت کردند .

تيرداد يکم ( اشک دوم ) : اين شخص با طايفه خود آپارني همدست شد در قرن ??? ق.م. پرچم مخالفت با سلوکي‌ها بيافراشت و جنگهاي متعدد با آنها نمود ، در نتيجه غلبه يافت و دولت پارت را تاسيس کرد پس از اين فتح ، عزيمت باختر نمود و با اين مملکت که نيز مستقل شده بود جنگ کرد در حين جنگ کشته شد چون ارشک باني سلطنت اشکاني بود ، شاهان ديگر اشکاني او را تقديس مي‌کردند چنان که به او لقب اپي فانس (به زبان يوناني به معني نامي و پر افتخار) دادند و به ياد بود اينکه او سرسلسله اشکاني است به اسم خود کلمه ارشک (اشک را يوناني‌ها «آرزاکس» نوشته‌اند که يوناني شده ارشک است) را افزودند (ارشک بعد‌ها اشک شد) مورخين اين نکته را رعايت کردند .

آردوان يکم ( اشک سوم ) : بعد از پدر به تخت نشست و از گرفتاري انتيوخوس سوم (کبير) برادر سلوکوس سوم استفاده کرده ، ولايت مردها (mardes) و ري و همدان را گرفت ، و ليکن بعد که پادشاه مزبور با قشون زياد به ايران آمد ، اردوان عقب نشسته ، پايتخت خود را هم به سلوکي‌ها داد. بعد آنتيو خوس به گرگان رفت ولي از عهده سواره نظام پارتي برنيامد ، بالاخره عهد نامه‌اي بين دولتين منعقد و اردوان رسما شاه ايران شناخته شد . شايان ذکر است که در اين جنگ آنتيو خوس معبد آناهيتا را در همدان غارت کرده ، ذخاير و نفايس زياد از آنجا و نفايس زياد از آنجا بر گرفت . نوشته‌اند چهار هزار تالان (چهار ميليون و هشتصد هزار تومان امروزي تقريبا !!) قيمت ذخاير بوده‌است

فرياپت ( اشک چهارم ) : شاه ايران از سلسله اشکاني - ارشك ? : فري يا پيت - پس از پدر به تخت نشست و به آسودگي سلطنت كرد زيرا باختري ها متوجه هند بودند و با پارتي ها كاري نداشتند

فرهاد يکم ( اشک پنجم ) : بعد از پدر به تخت نشست و تبرستان را تسخير کرده ، طايفه مردها را مجبور نمود که در بند درياي خزر و راهي را که از خراسان به ماد مي‌رفت حفظ کنند . اين شاه شهر خارکْسْ را در ري بنا نهاد(خارکس را بعضي با در بند درياي خزر و برخي با شهرستانک تطبيق داده‌اند. عقيده آخري مبني بر اين است که ايزدور خارکسي (يکي از جغرافي دانان قديم) نوشته‌است : وطن او خارکْس در وسط کوههاي البرز واقع است.دربند درياي خزر را با سردره خوار تطبيق کرده‌اند)

مهرداد يکم ( اشک ششم ) : بعد از برادر به تخت نشست و باني عظمت دولت پارت گرديد . در اين دوران دولت سلوكي به واسطه جنگ با رومي ها و يهودي ها ضعيف شده بود . مهرداد در ابتدا مرو را از باختري ها گرفت بعد آذربايجان را از امراي محلي كه در آنجا استقلال يافته بودند انتزاع نمود. پس از آن به خوزستان و پارس و بابل پرداخت و بعد به هند رفته ، قطعه اي را تا رود جِلُمْ به مملكت خود ضميمه كرد . از زمان او دولت پارت بزرگ شد . اين شاه با دمتريوس سلوكي جنگ كرد ، ولي در ابتدا ، بهره مندي نداشت ، زيرا يوناني ها با دمتريوس همراهي كردند و باختر هم بر پارتي ها قيام نمود ، وليكن مهرداد داخل مذاكره صلح شده ، دمتريوس را اغفال و بعد جنگ كرد و او را گرفته در زندان انداخت. اين شاه به تقليد از شاهان هخامنشي خود را شاهنشاه خواند.

فرهاد دوم ( اشک هفتم ) : بعد از پدر به تخت نشست ، آنتيخوس برادر دمتريوس در غياب او مملكت سوريه را تصرف كرد و به آن هم اكتفا نكرده خواست ايران را تسخير كند. در ابتدا بهره مندي با او بود . مردمان ايران بر فرهاد شوريدند و عرصه بر او تنگ شد زيرا تنها مملكت پارت براي او باقي مانده بود . فرهاد خواست صلح كند .ولي شرايط صلح خيلي سنگين بود زيرا فرهاد مي بايست به مملكت پارت اكتفا كرده و باج دهد. شاه براي ايجاد جنگ خانگي در سوريه ، دمتريوس را از زندان رها كرد تا سلطنت شامات را از برادرش استرداد كند، وليكن كار فرهاد از جاي ديگر درست شد . زيرا شدت ظلم سلوكي ها مردم را به طرف فرهاد كشانيد و آنتيخوس با سپاهي جرار به ايران آمد ، ولي فرهاد به او فرصت نداده، ناگهان بر او تاخت و در حين جنگ پادشاه سلوكي كشته شد . از اين به يعد سلوكي ها ديگر جرئت نكردند متعرض ايران شوند و انحطاط كامل در دودمان سلوكي شروع گرديد پس از اين فتح گرفتاري ديگر بر فرهاد پيش آمد چون او سك ها را به كمك خود طلبيد و وعده كرده بود به آنها مبلغ زيادي بدهد ، بعد چون بي كمك آنها فايق آمد پولي نداد و آنها بناي قتل و غارت را در ولايات گذاشتند و در جنگي كه فرهاد با آنها كرد كشته شد تقريبا مقارن اين زمان سكها به ايران هجوم آورده در افغانستان امروزي و در سيستان برقرار شدند . بر اثر اين واقعه اين مملكت كه زرنگ نام داشت از اين به بعد سَكستان ناميدند و اين اسم بعد ها سيستان شد ( نيمه قرن دوم ق.م) براي فهم اين واقعه لازم است گفته شود كه در اين زمان تاريخ ايران با تاريخ چين ارتباط مي يابد .

اردوان دوم ( اشک هشتم ) : عموي فرهاد بود با مردم يوئه چي جنگ كرده زخم برداشت و بر اثر آن فوت كرد . اين مردم را هونها به طرف ايران رانده بودند. بر اثر فشار آنها دولت باختر به هند منتقل گرديده ، بعد از شصت سال منقرض شد و يوئه چي ها در باختر دولتي تاسيس نمودند كه در تاريخ موسوم به "كوشان" است . مدت سلطنت اردوان ظاهرآ دو سال بود و بعد از او پسرش مهرداد به تخت نشست.

مهرداد دوم ( اشک نهم ) : يکي از شاهان بزرگ اشکاني است. در زمان او ايران بر سک‌ها و مردمان صحراگرد که از طرف شمال فشار به ممالک ايران وارد مي‌نمودند، فايق آمدند و مهرداد چنان شکستي به آنها داد که ديگر مدتها متعرض ايران نشدند از زمان اين شاه، ايران در مرحله جديدي داخل شد. مهرداد اشکاني نه فقط سک‌ها را شکست داد بلکه حدود ايران را تا کوههاي هيمالايا در شمال هندوستان رسانيد.

سيناتروک ( اشک دهم ) : بعد از مهرداد ، مدتي به فترت گذشت ، تا آنکه سندروگ برادر فرهاد دوم بر تخت نشست . (به عقيده گوت شميد ، عالم آلماني که در تاريخ اشکانيان تتبعاتي کرده بعد از مهرداد دوم اردوان نامي به تخت نشسته جلوس او تقريبا مقارن سنه ?? ق.م بوده‌است . مصنف مذکور او را اردوان دوم دانسته‌است) بعضي سندروگ را پسر ارشک ديکايُس نوشته‌اند . اين شاه پير و ناتوان بود و ارمنستان در اين زمان به واسطه اتحاد با دولت پني قادر و زورمند ، لذا تيگران ، آذربايجان را متصرف شده ، جلگه فرات را غارت کرد و به باقي مانده مستملکات سلوکي‌ها دست انداخته ، خود را شاهنشاه خواند آنچه هم بدست آمده دلالت بر سستي آن در اين زمان دارد . مدت سلطنت سندروگ را هفت سال نوشته‌اند

فرهاد سوم ( اشک يازدهم ) : او پس از پدر به تخت نشست. وقتي كه پوميه تازه به آسياي صغير وارد شده بود و ارمنستان قوت داشت فرستاده‌اي نزد فرهاد فرستاده تكليف كرد كه اگر شاه ايران به ارمنستان قشون كشي كند دو شهر كُرْدُونْ و اَديابن (اين دو ولايت قسمتي از آسور قديم بودند) از آن ايران خواهند شد.بعد كه پوميه ارمنستان را مغلوب و دست نشانده نمود نخواست وعده خود را به جا آرد، رفتار مذكور و نيز اينكه پوميه نمي خواست فرهاد را شاهنشاه خطاب كند باعث كدورت بزرگ بين شاه ايران و او گرديد.پوميه مادامي كه در آسيا بود با دولت اشكاني مدارا مي كرد، وليكن اوضاع بخوبي نشان مي داد كه بزودي دو دولت بزرگ ايران و روم خصمانه مواجه خواهند شد، زيرا فرهاد از پوميه خواست كه فرات سرحد دولتين گردد و او جواب مساعدي نداد و ديگر اينكه پوميه با خوزستان و پارس و آذربايجان روابطي ايجاد مي كرد. فرهاد سوم را دو پسر او مهرداد و اُرُد مسموم كردند.

مهرداد سوم ( اشک دوازدهم ) : مهرداد پس از پدر به تخت نشست و چهار سال سلطنت كرد ، وليكن از جهت سختي و سفاكي او نجبا و مردم بر او شوريدند و اُرُد برادر كوچكترش را بر تخت نشاندند . مهرداد نزد گابي نيوس والي روم در سوريه رفت و در ابتدا والي مزبور اين موقع را بهانه مناسبي براي دخالت در امور ايران پنداشت ، ولي به زودي متوجه امور مصر شده از خيال همراهي با مهرداد منصرف گرديد.

اُرد يکم ( اشک سيزدهم ) : يكي از شاهان نامي سلسله اشكاني است . جنگ ايران با روم در زمان اُرُد روي داد و به غلبه ايران خاتمه يافت .قبل از جنگ اُرُد سفيري پيش كراسوس فرستاد كه اين پيغام را برساند : اگر مردم روم مي خواستند با من جنگ كنند من جنگ مي كردم و از بدترين عواقب آن بيمي نداشتم وليكن اگر چنانچه فهميده ام شما براي منافع شخصي به خاك ايران دست اندازي مي كنيد حاضرم اسراي رومي را پس بدهيم !! كراسوس به سفير گفت : جواب پادشاه شما را در سلوكيه خواهم داد . سفير خنديده و جواب داد : اگر از كف دست من مويي برويد شما هم سلوكيه را خواهيد ديد!!

پس از آن كراسوس با سپاهي جرار كه مركب از لژيون هاي ورزيده و عده نفراتشان جمعا به چهل و دو هزار بالغ بود عازم بين النهرين گرديد ، اما اُرُد با پياده نظام خود با نهايت سرعت داخل ارمنستان شده اين مملكت را اشغال نموده تا پادشاه آن نتواند سواره نظام خود را به كمك كراسوس بفرستد اين جنگ به فتح ايران انجاميد. اُرُد بعد از فوت پسرش از سلطنت بيزار شده آن را به پسر ارشد خود فرهاد واگذارد

فرهاد چهارم ( اشک چهاردهم ) : بعضي مورخين ، پاكر را اشك چهاردهم دانسته اند ، وليكن اين عقيده با اينكه او در زمان پدرش كشته شد موافقت نمي كند . فرهاد چهارم همين كه به تخت نشست برادرهاي خود را نابود كرد پدرش اُرُد كه او را ملامت نمود نيز به قتل رسانيد.

فرهاد پنجم يا فرهادک ( اشک پانزدهم ) : شاه اشکاني که پس از پدرکشي با مادرش موزا بتخت نشست. پارتيها از فرهادک ناراضي بودند و يکي از جهات نارضايتي اين بود که از ارمنستان صرف‌نظر کرد، در صورتي که از زمان مهرداد دوم دولت پارت نظر خاصي به اين کشور داشت و ميخواست آن را مانند سنگري در جلو روم در تحت نفوذ خود نگاه دارد. باري بجهات گوناگون وضع فرهادک در ايران مشکل شد و سرانجام شورشي برضد وي روي داد و پس از زد و خورد مختصري او را از سلطنت خلع کردند و کشتند. وي روي هم‌رفته پادشاهي نالايق و شخصاً عنصري فاسد بود. از لحاظ سياست هم نخستين شاه اين دوره? تاريخ بود که در برابر روميها از ابهت دولت پارت کاست و از مسئله? ارمنستان نيز صرف نظر کرد. واقعه? مهم زمان او تولد عيسي مسيح بود.

ملکه موزا همراه با پسرش فرهاد پنجم :. موزا يک كنيزك‌ رومي بود که اوگوست? امپراطور روم (?? ق.م- ?? م) او را در ازاي استرداد درفشهاي روم که‌ سپاه‌ کراسوس‌ آنها را در جنگ حران از دست داده بود و‌ هنوز در ايران‌ مانده‌ بودند به فرهاد چهارم پادشاه اشکاني هديه کرد. تئاموزا كنيزك‌ رومي‌ كه‌ در اين‌ هنگام‌ زوجه? فرهاد چهارم‌ و در واقع‌ ملکه?‌ دربار شد اين‌ زن‌ كه‌ كودكي به‌ نام‌ فرهادک‌ براي شاه‌ زاييد، به‌ بهانه?‌ لزوم‌ تأمين‌ جان‌ اين‌ فرزند و اجتناب‌ از هر گونه‌ توطئه‌ احتمالي‌ داخلي‌، فرهاد را وادار كرد تا ساير پسران‌ خود را از دربار دور سازد. فرهاد هم‌ چهار پسر را با اقرباي آنها كه‌ در حرم‌ وي‌ بودند به‌ روم‌ فرستاد تا در آنجا تربيت‌ شوند (ح‌ 7 ق‌.م‌). فقط‌ فرهادك‌ را با مادرش‌ نزد خود نگه‌ داشت‌. وقتي كه‌ فرهادك‌ به‌ سن‌ بلوغ‌ رسيد، به‌ تحريك‌ مادر و از بيم‌ آنكه‌ برادرانش‌ عنوان‌ وليعهدي‌ را به‌ دست‌ آورند، پدر را زهر داد و خود به‌ نام‌ فرهاد پنجم‌ با مادرش موزا بتخت نشست (ح‌ 2 ق‌.م‌(.

اُرد دوم ( اشک شانزدهم ( :

ونُن يکم ( اشک هفدهم ( :

اردوان سوم ( اشک هجدهم ( :

تيرداد سوم :

وردان ( اشک نوزدهم ( :

گودرز( اشک بيستم ( :

ونن دوم ( اشک بيست و يکم ( :

بلاش يکم ( اشک بيست و دوم) : يکي از پادشاهان اشکاني که به اشک بيست و دوم معروف بود و در سالهاي 51 تا 77 ميلادي پادشاهي ايران را بر عهده داشت و خدمتي بزرگ به ايران زمين نمود . زيرا کتاب ارزشمند ايرانيان ( اوستا ) که در زمان حمله اسکندر به ايران از ميان رفته بود با تلاش و همت او دوباره گردآوري شد

 

 

 

پاکور ( اشک بيست و سوم( :

اردوان چهارم :

خسرو ( اشک بيست و چهارم( :

بلاش دوم ( اشک بيست وپنجم (:

مهرداد چهارم :

بلاش سوم ( اشک بيست و ششم ( :

بلاش چهارم ( اشک بيست و هفتم ( :

بلاش پنجم ( اشک بيست و هشتم( :

اردوان پنجم ( اشک بيست و نهم ( :

بلاش ششم :

اردوازاد :

ساسانيان

اردشير يکم ( بابکان ) : اردشير بابکان بنيانگذار شاهنشاهي ساساني

شاپور يکم : دومين شاهنشاه ساساني و فرزند اردشير بابکان است. شاپور بعد از مرگ پدر جانشين او شد و مطابق يک سنت باستاني که تاجگذاري در نخستين نوروز پس از جلوس شاه انجام ميگرفت در 242 م. رسماً تاج‌گذاري کرد. شاپور از شاهان بزرگ ساساني است. او بدست مهندسان و اسيران روم سد شادروان را در شوشتر بر رود کارون ساخت و نيز شهر شاپور را در نزديکي کازرون بناکرد. بناي نيشابور و گندي‌شاپور را نيز بدو نسبت داده‌اند. ظهور ماني (بسال 242 م.) در روزگار او بود. مرگ او بسال 271 م. روي داد.

هرمز يکم:

بهرام يکم : از پادشاهان ساساني و بزرگترين پسر شاپور ? بود که بر تخت پادشاهي ايران نشسته بود. در روزگار او زنوبيا شاهبانوي تَدمُر زن اذينه از ايران ياري خواست. بهرام سياست غلطي در پيش گرفت. بدين صورت که سپاه اندکي روانه کرد و در نتيجه هم تدمر بدست روميان افتاد و هم ارلين امپراتور روم از مداخله? ايران رنجيد و بقصد کينه‌جوئي مردم آلان را بر آن داشت که از طرف قفقاز به ايران تاختند. ولي ارلين پس از ورود به بيزانس (??? م.) و اندکي بعد بهرام در گذشت. به دستور اين شاه، ماني را گرفتند و زنده پوست کندند و در گندي‌شاپور براي تماشاي مردم به تيري آويختند.

بهرام دوم : بهرام دوم بعد از پدر پادشاه شد. ابتدا ستمگر و خونريز بود و چون کنکاشي براي خلع او کردند به اندرز موبدي رفتار خود را تغيير داد. از کارهاي او مطيع کردن سکاهاي سيستان و افغانستان بود که بتحريک و همدستي برادرش هرمزد فرمانرواي خراسان طغيان کرده بودند. بهرام دوم نخستين شاه ساساني بود که دستور دادبر روي سکه‌ها و نيز سنگنوشته‌هايش فرتور خانواده اش را حک کنند.

بهرام سوم : ناماور به سکان شاه يا شاه سکاها پادشاه ساساني بود به شاهي رسيد. او با پشتيباني موبدان زرتشتي بر تخت نشست.

نرسي : نرسي پسر شاهپور يا شاپور ? و نوه‌ي اردشير پاپکان که در زمان او تيرداد تحت حمايت رومي‌ها و حکمفرماي ارمنستان هر سال لشگرکشي مي‌کرد و خساراتي در مرزهاي ايران بوجود مي‌آورد. نرسي هم به ارمنستان حمله کرد و آن‌جا را تصرف کرد. چند سال پس از اين رويداد نرسي از سلطنت کناره گرفت و تاج را بر سر پسر خويش هرمز گذاشت

هرمز دوم : 302-309 ترسايي؛پادشاه خروگوه بود.در زمان او ارمنستان دين ترسايي را پذيرفت.پس از هرمز دوم پسزش آذرنرسه بر تخت نشست

آذرنرسي :

شاپور دوم : 309- 379 ترسايي ؛ پسر هرمز دوم بود.او را در کودکي و پس از بر کناري برادرش آذرنرسه بر تخت نشاندند. داستاني درباره او هست که مي‌‌گويد درباريان زماني که مادرش وي را باردار بود بر زهدان مادر تاج شاهي نهادند و به ديگر سخن او پيش از زايش شاه شده بود. در زمان کودکي او عربها به مرزهاي ايران تاختند و تاراج و خونريزي بسيار به راه انداختند. هنگامي که شاپور به جواني رسيد و خردسالي را پشت سر گذارد از تازيان انتقام سختي گرفت. او سزاي کارهاي عرب‌ها را با سوراخ کردن شانه هايشان مي‌‌داد از اين رو بدو لقب شانه سُنب يا ذوالاکتاف دادند. براي نخستين بار به دستور او قبيله‌اي عرب به نام بني حنظله را به خوزستان کوچاندند تا آسانتر ايشان را کنترل کنند. پيش از اين در خوزستان عربي زندگي نمي‌کرد.همچنين در زمان او هونها يا خيون‌ها به ايران دست اندازي کردند که شاپور آنان را نيز تاراند. همچنين وي در سال 359 به جنگ با روميان پرداخت و شهر آمد(دياربکر کنوني ) را گشود. امپراتور يوليانوس نيز در سال 363 به ايران لشکر کشيد ولي خودش کشته شد و سپاهش نيز از ميان رفت. از اين رو روم به ناچار با ايران از در صلح درآمد و سوريه را به ايران واگذار کرد. شاپور همچنين ارمنستان را باز پس گرفت. در زمان او مسيحيان آزارانده شدند. شاپور در دنباله کاميابي هايش همچنين توانست نيروي موبدان زرتشتي را نيز محدود کند. از شاپور دوم سنگنوشته‌هايي در طاق بستان به يادگار مانده است

 

 

اردشير دوم : پادشاه ساساني.

شاپور سوم : شاه ساساني و پسر اردشير دوم بود و بعد از او بتخت نشست. در دورهء او ارمنستان ميان ايران و روم تقسيم شد. قسمت بزرگ شرقي جزو ايران و قسمت كوچكتر غربي از آن روم شد و در هر دو قسمت شاهزادگان اشكاني بحكومت معين شدند سنگ‌نوشته‌هاي او و پدرش در طاق بستان به يادگار مانده اند.

بهرام چهارم :، پادشاه ساساني بود. بعد از برادر برتخت نشست و چون در زمان پدر والي کرمان بود معروف به کرمانشاه است. در زمان پادشاهي او خسرو والي ارمنستان ايران، بتحريک تئودس ياغي شد. بهرام سپاهي به ارمنستان فرستاد، خسرو را گرفتند و به ايران آوردند و در دژ فراموشي زنداني کردند و بهرام شاپور برادر خود را بجاي او گماشت. در روزگار بهرام، تئودس امپراتور، روم را بدو قسمت غربي و شرقي تقسيم کرد. بهرام در شورشي که در سپاه روي داد کشته شد.

يزدگرد يکم :

بهرام پنجم : يا بهرامِ گور فرزند يزگرد يکم پادشاه ساساني بود.او توانست داوداران پادشاهي را کنار بزند و بر تخت پادشاهي ايران بشيند بهرام از کودکي نزد نعمان پسر منذر پادشاه عرب حيره بررگ شده بود.پس از مرگ يزدگرد بزرگان شاپور پسر بزرگ وي را که شاه ارمنستان و جانشين پدر بود را کشتند و خسرو نامي را که پدرش شاه نبود و خويشي نزديکي با شاه نداشت را بر تخت نشاندند.

ما لحظه ها را ميگذرانديم تا به خوشبختي برسيم افسوس خوشبختي همان لحظه ها بود که ميگذرانديم

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره سياه سرفه

بازديد: 243

تحقیق درباره سياه سرفه

سياه سرفه يكي از خطرناك ترين بيماري هاي كودكان بخصوص در سنين زير يك سال است. اين بيماري توسط يك باكتري به نام بوردتلاپرتوسيس ايجاد مي شود. اين باكتري سبب انسداد مجاري هوايي توسط ترشحات مخاطي ( موكوس ) مي گردد. شروع اين بيماري به صورت يك سرماخوردگي معمولي همراه با سياه سرفه است. به تدريج سرفه ها شديدتر شده و به صورت حمله اي بروز مي كنند و سبب دشواري تنفس مي گردند. به دنبال يك حمله شديد سرفه ( كه مي تواند حتي تا يك دقيقه نيز طول بكشد ) ، كودك يك دم صدا دار را انجام مي دهد كه اصطلاحاً Whoop ناميده مي شود و بر اثر ورود هوا به داخل حنجره ي متورم ايجاد مي شود. در بچه هاي كوچكتر كه قادر به تنظيم تنفس خود نيستند، اين مشكل مي تواند كـُشنده باشد. گاهي اوقات به دنبال يك حمله سرفه، استفراغ  رخ مي دهد. فاز سرفه در اين بيماري مي تواند تا ده دقيقه نيز به طول بيانجامد. همچنين احتمال ابتلا به ساير عفونت هاي تنفسي مثل پنوموني ( ذات الريه ) يا برونشيت به دنبال اين بيماري وجود دارد.

امروزه با تزريق واكسن سياه سرفه شيوع اين بيماري كاهش يافته است . عوارض واكسن كه عبارت اند از  درد محل تزريق، تورم و قرمزي و واكنش هاي سيستميك مثل تب، گريه مداوم ، گيجي و استفراغ، بسيار به ندرت ديده مي شود. اين عوارض در طي چند ساعت پس از تزريق واكسن مشاهده مي شوند و خود بخود و بدون بر جاي گذاشتن عارضه اي پايدار برطرف مي شوند. همچنين ممكن است از هر 1750 نفر دچار تشنج شود. تشنج معمولاً 48 ساعت پس از تزريق واكسن رخ مي دهد و خود به خود محدود شونده است و تقريباً در تمام موارد در كودكان تب دار ديده مي شود. اين عارضه در كودكاني كه سابقه فاميلي تشنج دارند بيشتر رخ مي دهد اما سبب بروز صرع ( حملات تكرار شونده تشنج در سال هاي بعد ) و يا عارضه مغزي پايدار نمي شود.

سياه سرفه بيماري جدي و خطرناكي است و بخصوص در بچه هاي كوچك مي تواند سبب كاهش دريافت اكسيژن در طي حملات سرفه شود. همچنين خطر آسيب ريه و عفونت هاي مكرر ريوي وجود دارد. موارد منع مصرف واكسن سياه سرفه:  سابقه فاميلي تشنج- سابقه فاميلي عوارض به دنبال واكسن- سابقه فاميلي مرگ ناگهاني نوزاد- در كودكاني كه يك بيماري عصبي زمينه اي شناخته شده يا مشكوك دارند.

 

علائم احتمالي:

- علائم سرماخوردگي شامل تب، آب ريزش بيني ، درد و كوفتگي.

- سرفه هاي قطاري همراه با تلاش كودك براي تنفس و علامت Whoop ( دم صدادار )،

- استفراغ به دنبال حملات سرفه،

- بي خوابي به دنبال سرفه هاي مكرر در شب.

 

نخستين اقداماتي كه شما مي توانيد انجام دهيد:

1- اگر سرماخوردگي كودك بهبود نيافت و سرفه هاي وي بدتر شد، او را در بستر بخوابانيد و با پزشك تماس بگيريد؛

2- اگر مشكوك به سياه سرفه در كودك هستيد، هر چه سريعتر با پزشك تماس بگيريد؛

3- اگر مشكوك به سياه سرفه در كودك هستيد تا قبل از مشاوره با پزشك، از رفتن وي به مدرسه ممانعت كنيد؛

4- اگر كودك دچار حملات سرفه قطاري شده ، او را مستقيم بنشانيد و كمي به جلو خم كنيد، سپس ظرفي را زير دهان وي قرار دهيد تا بتواند خلط خود را خارج كند.

 

اقداماتي كه پزشك انجام مي دهد:

- پزشك براي كاهش شدت سرفه و كم كردن دوره سرايت بيماري، يك آنتي بيوتيك تجويز مي كند. با اين حال مشكل عمده اين است كه تشخيص سياه سرفه در مراحل اوليه آن مشكل است و درمان دارويي نيز بايد در مراحل اوليه شروع شود تا اثر بخشي لازم را داشته باشد؛

بچه هاي كوچك مبتلا به سياه سرفه بايد به طور دقيق تحت نظر باشند، از اين رو ممكن است لازم باشد كه اين بيماران به بيمارستان فرستاده شوند تا تحت مراقبت باشند و دچار كم آبي و كمبود اكسيژن نشوند.

 

اقداماتي كه شما مي توانيد براي كمك به كودك انجام دهيد:

در طي يك حمله سرفه، كودك را همان طور كه گفته شد بنشانيد و سعي كنيد او را آرام نگهداريد زيرا اضطراب و وحشت، حملات سرفه را بدتر مي كند. همچنين كودك را تشويق كنيد تا خلط خود را خارج كند زيرا اين كار به پاك سازي مجاري تنفسي كمك مي كند؛

- اگر كودك به دنبال يك حمله سرفه استفراغ كرد، پس از آن كمي غذا و مايعات به وي بدهيد و او را مستقيم بنشانيد تا به اين ترتيب مواد ضروري و مايعات به بدن وي برسد؛

- تا زمان بهبود كامل اجازه بازي هاي سنگين به كودك ندهيد ؛ زيرا فعاليت زياد مجدداً حملات سرفه را تحريك كرده و وي را خسته مي كند؛

- كودك را از دود سيگار و هواي آلوده دور نگه داريد؛

- بدون تجويز پزشك به كودك  داروي ضد سرفه ندهيد؛

- در سياه سرفه معمولاً در فواصل بين حملات سرفه، حال عمومي كودك خوب است. اگر بعد از پايان حملات سرفه، كودك بدحال به نظر برسد و يا به دشواري تنفس كند بايد سريعاً با پزشك خود مشورت كنيد زيرا ممكن است يك عفونت ثانويه مثل پنوموني يا برونشيت وجود داشته باشد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره فوتبال

بازديد: 619

تحقیق درباره فوتبال

در بازی‌ فوتبال دو تیم در مقابل هم بازی می‌کنند و هدف وارد کردن توپ به دروازه‌ی حریف است. هر تیم‌ای که بیش‌ ترین گل را به حریف بزند برنده‌ی بازی است.

در این بازی هر تیم دارای ۱۱ بازیکن است که یکی از آن‌ها در دروازه قرار می‌گیرد و بقیه با توجه به استراتژی‌ بازی در نقاط مختلف زمین قرار می‌گیرند. در تقسیم‌بندی‌ دقیق، بازیکن‌ها با توجه به مکان قرارگیری‌شان در زمین به مدافع، هافبک و مهاجم تقسیم می‌شوند.

داوری مسابقات فوتبال به عهده‌ی چهار داور است. یکی از داوران که به نام داور وسط معروف است که در زمین فوتبال هم‌راه با بقیه‌ی بازیکنان حرکت می‌کند، دو کمک‌داور نیز در کناره‌های زمین قرار می‌گیرند و داور چهارم نیز بیرون زمین است.

هر تیم فوتبال دارای حداقل یک سرمربی، یک مربی و یک مربی دروازه‌بان است. هم‌چنین هر تیم دارای تعدادی بازیکن ذخیره است که می‌توانند در میان بازی با بازیکن‌های درون زمین تعویض شوند. تعداد تعویض‌های هر تیم به سه تعویض محدود است.

تاریخچه

اگرچه اطلاعاتی در مورد ریشه اصلی و حقیقی این ورزش در دست نیست ولی از مطالب جالب و شخصی در مورد تاریخچه آن اطلاع داریم. فوتبال امروزی به تدریج رشد کرده است ولی گفته می‌شود که نوعی از آن قبل از مسیح بازی می‌‌شد. در چین نیز نوعی بازی شبیه به فوتبال در ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح وجود داشت. عکس‌های مصریان نیز نوعی بازی شبیه به فوتبال را نشان می‌‌دهد ولی در یونان یک بازی به نام اسپیشکیروز به طرز جالبی به فوتبال امروزی شبیه است. فوتبال در برزیل از سال ۱۸۹۴ شروع شد. این ورزش به وسیله چارلز میلر برزیلی که اجداد او بریتانیایی بودند به مردم برزیل معرفی شد. در سال ۱۹۷۰ مسابقه‌ای بین ایتالیا و برزیل برگزار شد و هیچ کس تصور نمی‌کرد که ۸۰۰ میلیون نفر از مردم جهان ناظر بر اجرای مسابقه باشند. امروزه اکثر مردم جهان به فوتبال بیشتر از سایر ورزش ها می‌‌پردازند.

فوتبال مدرن از کشور بریتانیا سرچشمه گرفته است. در ابتدا اختلافات عقیده‌ای بسیاری میان علاقمندان راگبی و فوتبال وجود داشت زیرا راگبی با دست و فوتبال با پا اجرا می‌‌شد. این مسئله در سال ۱۸۶۳ زمانی که طرفداران فوتبال شروع به اجرای این ورزش توسط پاها کردند اتفاق افتاد. گروه دیگر انجمن راگبی را تأسیس کردند و بالاخره در سال ۱۸۷۱ این دو رشته ورزشی کاملاً از یکدیگر جدا شدند. از آن زمان به بعد هر دو رشته پیشرفت‌های شایانی نموده و طرفداران بسیاری پیدا کردند. فدراسیون بین‌المللی فوتبال در سال ۱۹۰۴ بنیان گزاری شد. این فدراسیون وظیفه دارد که به نحوه اجرای مسابقات نظارت داشته باشد. قوانین فوتبال بدون موافقت و تصویب سایر کشورهای عضو فدراسیون تغییر نمی‌کند.

اولین مسابقه بین‌المللی فوتبال جهان در سال ۱۸۷۲ بین تیمهای انگلیس و اسکاتلند در شهر گلاسگو انجام شد، که با نتیجه صفر‌-‌صفر پایان یافت. در سال ۱۹۲۰ بازیکنان فوتبال در مسابقات المپیک بلژیک شرکت کردند و در سال ۱۹۳۰ اولین جام جهانی در کشور اروگوئه برگزار شد.

استادیوم همدن پارک  در شهر گلاسگو رکورددار تعداد تماشاچیان در مسابقات فوتبال اروپا است؛ در سال ۱۹۳۷ جمعیتی معادل ۱۴۹.۵۴۷ نفر در این استادیوم شاهد بُرد ۳ بر ۱ تیم ملی اسکاتلند در مقابل تیم ملی انگلیس بودند.

 

اصطلاحات فارسی فوتبال

در ورزش‌های فوتبال و فوتسال اصطلاحات ویژه زیادی رواج دارند که بجز اصطلاحات معمول بین‌الملی همچون هافبک، داور، کمک‌داور، کرنر، هد، شوت، پاس، آفساید، آوانتاژ و غیره، در زبان فارسی اصطلاحات ویژه‌ای نیز کاربرد دارند که در زیر می‌آیند: یارکشی: به تعیین افراد تیم‌ها پیش از آغاز بازی گفته می‌شود. یارگیری: یا یار گرفتن، عمل کوشش در جلوگیری از رسیدن توپ به فردی مشخص از افراد تیم مقابل است. جاگیری: کوشش در یافتن محوطه‌ای بازتر در زمین تا دیگران بتوانند راحت‌تر به شما پاس بدهند. لایی (زدن): رد کردن توپ از میان دو پای یار حریف. گل کوچک: دروازه‌های کوچک با قاب فلزی و توری‌دار. دیواری: برخورد دادن توپ به دیوار و سپس دویدن با سرعت از کنار یار حریف و گرفتن توپ در سوی دیگر او. برنده‌به‌جا: زمانی که سه یا چند تیم خواهان شرکت در یک بازی هستند هر تیم بازنده به نوبت با تیم بعدی جایگزین می‌شود. برگردان: پشت کردن به توپ هوایی نزدیک‌شونده و سپس سعی در ضربه زدن به آن با یک پا در حالیکه شخص با پشت به زمین فرومی‌افتد. کتف‌بسته: اگر توپ در حالیکه بازوی شخص به بغل او چسبیده باشد به دست و بازوی او برخورد کند، این برخورد هَند به شمار نمی‌آید. روپایی: تلاش در نگه داشتن توپ در هوا با زدن ضربه‌های متوالی به توپ از زیر با پا. زیرتاقی: حالتی‌که توپ با ضربه از پایین به زیر تور بالایی دروازه برخورد کند و گل بشود. سجاف دروازه: گوشه‌ای از دروازه که سه توری پشتی، بغلی و بالایی به هم می‌رسند. مرده‌خوری: حالتی که بازی‌کننده‌ای به کرّات به هنگام جاگیری، محوطه‌ای خالی نزدیک به دروازه حریف را انتخاب کند بمنظور دریافت پاس‌های بلند. توپ پلاستیکی: توپی از پلاستیک نازک معمولاً راه‌راه به رنگ‌های قرمز و سفید. این توپ‌ها را گاه قاچ داده و بدور توپ پلاستیکی دیگری می‌کشند تا توپی سفت‌تر بدست بیاید. به این توپ بدست‌آمده توپ دولایه یا دوپوسته می‌گویند. برگشت: زمانی که یک پنالتی زده می‌شود اگر بعد از برگشت توپ پس از برخورد به دروازه‌بان، دیگر بازیکنان مجاز به ادامه بلافاصله بازی داشته باشند گفته می‌شود «پنالتی برگشت دارد». یک ‌پادوپا: حالتی‌که با یک پا با ضربه‌ای عرضی و کوتاه توپ را به پای دیگر راهمایی کرده و با پای دیگر ضربه‌ای طولی و محکم به توپ زده می‌شود. یک‌پادوپا بیشتر برای ادغام دریبل یک حریف با شوت یا پاس استفاده می‌شود. استوپ‌سینه: ضربه‌گیری از یک توپ هوایی با استفاده از برخورد با سینه.

فوتبال امروزه چنان مردم را به خود مشغول کرده است که از بسياری امور مانند سياست، عدالت، فرهنگ و... غافل گردیده اند. می گويند صهيونيسم برای مشغول کردن مردم دنيا آنان را با فوتبال سر کار گذاشته است. بارها شده که در ورزشگاه ها بسیاری از هيجان های کاذب و يا زير دست و پا گير کردن مرده اند و یا مصدوم گردیده اند. در اکثر کشور ها و اکثر شهر های آن مردم خود را به خاطر فوتبال با ديگران در گير می کنند و به زد و خورد می پردازند. اينکه فوتبال تا چه اندازه ای برای عموم مفيد است جزء سوالاتی است که سياست مداران به آن پاسخ نداده اند.

 

قوانین فوتبال، زمین بازی


زمین فوتبال

یکی از مهمترین موضوعاتی که علاقمندان به فوتبال می بایست از آن مطلع باشند قوانین کلی و داوری این ورزش است.

در تمامی ورزشها، قوانین رسمی نوشته شده ای وجود دارند که چهارچوب و اصول آن ورزش را وضع می کنند. این قوانین همچنین نحوه قضاوت و تصمیم گیری را در ورزش تعریف می کنند. قوانین رسمی ورزشها معمولا توسط فدراسیونها و اتحادیه های جهانی آن ورزش مشخص می شوند. برخی از کمیته ها یا سازمانهای وابسته نیز می توانند در وضع آن دخالت داشته باشند.

برای مثال در فوتبال، مجمعی بنام "بورد بین المللی" نظاره گر قانونهای تعریف شده در فیفا و ارایه گر تصمیمات مربوطه می باشد.

ما سعی داریم تا در این سایت شما را با قوانین نوشته شده ورزشهای مختلف آشنا کنیم. در این مقاله از قوانین داوری فوتبال، قانون شماره یک آن که قانون "زمین بازی" است را برگزیدیم:

 

 

اندازه ها

زمين بازى بايد به شكل مستطيل و درازاى طول بايد بزرگتر از دارازى خط دروازه باشد.
طول حداقل 90 متر و حداكثر 110 متر، عرض حداقل 45 متر و حداكثر 90 متر.

مسابقات بين المللى

طول حداقل 100 متر و حداكثر 110 متر، عرض حداقل 64 متر و حداكثر 75 متر


علامت گذارى زمين

علامت گذارى زمين بازى بوسيله خطوط مشخص می شود، ضخامت خطوط متعلق به محوطه مربوط مى باشد. خطوط بلندتر را خطوط طولى و خطوط كوتاه تر را خطوط دروازه می نامند.

ضخامت كليه خطوط نبايد بيشتر از 12 سانتی متر باشد.

زمين بازى بوسيله خط ميانى به دو نيمه تقسيم می شود.

مركز زمين بازى در وسط خط ميانى مشخص ميشود و يك دايره به شعاع 9.15 متر در اطراف آن رسم شده می شود.


محوطه دروازه (گل)

محوطه دروازه در انتهاى هر نيمه زمين به صورت زير معين می شود:
دو خط به فاصله 5.5 متر از داخل تيرهاى عمودى بر روى خط دروازه به طرف گوشه ها رسم می شود. اين خطها به فاصله 5.5 متر به طرف داخل زمين بازى كشيده و بوسيله خطى موازى با خط دروازه، متصل می شود. محوطه محدود شده بوسيله اين خطوط و خط دروازه را، محوطه دروازه يا همان گل می نامند.



محوطه جريمه (پنالتى)

محوطه جريمه در انتهاى هر نيمه زمين به صورت زير معين می شود:

دو خط به فاصله 16.5 متر از داخل تيرهاى دروازه در روى خط دروازه به طرف گوشه ها رسم می شود. اين خطها به فاصله 16.5 متر به طرف زمين بازى كشيده و به وسيله خطى موازى با خط دروازه، متصل می شود. محوطه محدود شده بوسيله اين خطوط و خط دروازه را، محوطه جريمه يا پنالتى می نامند.

 

ميله هاى پرچم

ميله پرچمى كه ارتفاع آن كمتر از 1.5 متر نیست و نوك تيزى ندارد در گوشه هاى زمين بازى نصب می شود. چنين پرچمى را مى توان در دو طرف خط مركزى و به فاصله حداقل 1 متر در خارج از خط طولى قرار داد.


قوس كرنر

يك ربع دايره به شعاع 1 متر از ميله پرچم گوشه زمين، در داخل زمين بازى رسم می شود.


دروازه ها

دروازه ها در وسط هر خط عرضى قرار دارند و شامل دو تير عمودى اند كه به يك اندازه از ميله هاى گوشه فاصله داشته و در بالا بوسيله يك تير افقى بهم متصل می شوند.
فاصله بين دو تير عمودى، 7.32 متر و فاصله لبه پايين تير افقى تا زمين 2.42 متر است.
تيرهاى عمودى و افقى بايد در عرض و عمق يكسان بوده و نبايد بيشتر از 12 سانتى متر باشند.

تور مى تواند به تيرهاى عمودى و افقى و زمين پشت دروازه متصل شود و براى دروازه بانها مجال حركت در فضاى وسيعى را بوجود آورد.

رنگ تيرهاى عمودى و افقى دروازه بايد سفيد باشند.


سالم بودن دروازه ها

دروازه ها بايد بطور محكم برروى زمين نصب شوند.

دروازه هاى قابل حمل تنها موقعى مى تواند مورد استفاده قرار گيرند كه نياز فوق را براورده كنند.


- تصميمات برد بين المللى:

تصميم 1

اگر تير افقى جدا شود يا بشكند، بازى ميبايستى متوقف شده تا تير دروازه تعمير يا تعويض، و در موقعيت اصلى خود قرار گيرد. اگر تعمير يا تعويض آن امكان پذير نبود مسابقه تعطيل ميگردد.

استفاده از طناب بجاى تير افقى مجاز نيست.

اگر تير افقى تعمير شد، بازى مجددا با رها كردن توپ از محلى كه قبلا متوقف شده بود، ادامه می یابد.

 

 

 

 

تصميم 2

تيرهاى عمودى و افقى بايد از چوب، آهن يا ساير موادى كه مورد تايید باشد ساخته شوند. شكل تيرها ممكن است مربع، مستطيل، گرد، بيضى باشد و نبايد براى بازيكنان خطرناك باشد.


تصميم 3

از زمانى كه تيمها وارد زمين مسابقه می شوند تا پايان نيمه اول و از شروع نيمه دوم تا پايان مسابقه، اجازه هيچ نوع تبليغات برروى زمين بازى و وسايل مربوط به آن (شامل تور دروازه و محيط دروازه) داده نمی شود.

گذاشتن اجناس تبليغاتى و نصب وسايل اضافى مانند: دوربين، ميكروفون و ... برروى دروازه ها، تورها، ميله هاى پرچم و پرچمها نيز ممنوع است.


تصميم 4

هرگونه تبليغات درون زمين محوطه فنى و يا تا فاصله 1 مترى خطوط طولى زمين و خارج از زمين بازى روى زمين، اجازه داده نمی شود. هم چنين انجام تبليغات در محوطه بين خطوط دروازه اجازه داده نمی شود.

تصميم 5

هرگونه آگهى تبليغاتى يا استفاده از علايم و نشانه هاى فيفا، كنفدراسيون، فدراسيون ها و اتحاديه هاى ملى و باشگاه ها برروى زمين يا وسايل زمين (بانضمام تور دروازه و محيط دروازه) در جريان بازى همانطوريكه در تصميم 3 شرح داده شده است، ممنوع می باشد.

تصميم 6

در خارج از زمين بازى، مى توان علامتى به فاصله 9.15 متر از قوس مركز روى خط دروازه رسم كرد، تا داور در موقع اجراى ضربه كرنر، از رعايت فاصله مجاز، مطمين شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره پرواز با نماز

بازديد: 167

تحقیق درباره پرواز با نماز

فايده نماز

نوجوانان، غالباًمىپرسند چرا بايد مشقتهايى را تحمل كرد و نماز به جا آورد.

براى پاسخ آنان بايد فوايد نماز را برشمرد.

دراين فصل مهمترين فايده نماز را شرح مىكنيم:

دورى از فحشاء و منكر

(وَاَقِمِ الصَّلاةَ اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ وَاللهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ).

«نماز را به جاى آر كه همانا نماز است كه اهل نماز را از هر كار زشت و منكر باز مىدارد و همانا ذكر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه كنيد آگاه است».

نماز به حوضى مانند است كه اگر انسان روزى چند مرتبه خود را در داخل آن بشويد و بدن خود را از آلودگى پاك نمايد، هيچ آلودگى در او باقى نمىماند.

و همچنين است انسانى كه روزانه پنج مرتبه با خداى خود خالصانه روبرومىشود و در ياد او آلودگىهاى معنوى را از ياد مىبرد.

او به طهارتى روحانى دست پيدا مىكند.

البته هر نمازى انسان را از فحشا ومنكر باز نمىدارد.

نمازى چنين فايدهاى را به دنبال دارد كه با حضور قلب و بدون ريا و خودنمايى انجام شود.

يعنى نماز براى خدا باشد نه جلب توجه و نظر ديگران.

اگر نماز براى خودنمايى پيش دوستان ،و يا فىالمثل پيش آموزگار باشد نماز نيست.

اين نماز نه تنها نمازگزار را از فحشا دور نمىكند، بلكه به طرف فحشا مىكشاند، فحشا ومنكرى كه گناه كبيره است.

خداوند در قرآن به نمازگزاران ريايى وعده عذاب داده است:(فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ* الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ* اَلَّذِينَ هُمْ يُراؤُونَ).

«واى بر نمازگزاران، كه دل از ياد خدا غافل كردند، هم آنان كه ريا مىكنند».

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند:نمازى كه انسان را از فحشا ومنكر باز ندارد، آدمى را از خدا دور مىكند.

نمازى انسان را از فحشا و منكر باز مىدارد كه انجام آن به صورتى رياكارانه نباشد.

نمازى مطلوب خداى تعالى است كه با حضور قلب انجام شود واز خودنمايى مبرا باشد.

اساساً، نمازها، گرچه در ظاهر شبيه هم هستند ولى در حقيقت با هم تفاوت دارند.

يك نماز، چون نماز حضرت على (عليه السلام) است كه نمازگزار به هنگام آن كاملاً در ذكر خدا مىرود وحتى از بيرون آمدن تير از پايش نيز غفلت مىكند.

ونمازهايى هم هستند كه در مرتبه پايينتر قرار دارند.

هرچه نماز، از ذكر وتوجه به خداى تعالى بيشتر بهرهمند باشد، در حقيقت نمازى كاملتر خواهد بود.

پس آن چه كه مطلوب خداى تعالى است، نمازى است كه باتوجه كامل انجام شود.اين مرتبه عالىِ نماز است.

ازاين مرتبه اگر به سمت پايين سير كنيم، به نمازى مىرسيم كه تنها صورت و ظاهر نماز را دارد.اين نماز ديگر هيچ فايدهاى به دنبال نخواهد داشت.و تنها رنج و زحمت است.

در حديث، اين نمازگزاردن ، چون نوك زدن كلاغان دانسته شده.

 

آيات و رواياتى پيرامون نماز

(اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاة وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ* اُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَاُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).
«آنان كه نماز بپا مىدارند و زكات فقيران را ادا مىكنند، و به عالم آخرت كاملاً يقين دارند هم آنان از لطف پروردگار خويش به راه راستند و هم آنان رستگاران عالمند».

 (قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الّذِينَ هُمْ فِى صَلاتِهِمْ خاشِعُون).

«همانا اهل ايمان به پيروزى و رستگارى رسيدند.

 [اهل ايمان چه كسانى هستند؟]آنان كه در نمازشان خاضع و خاشعند».

 (قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ*الّذِينَ هُمْ عَلى صَلواتهم يُحافِظُون).

«همانا اهل ايمان به پيروزى و رستگارى رسيدند.

 [اهل ايمان چه كسانى هستند؟]آنان كه بر نمازهاشان محافظت دارند».

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند:هيچ نمازى وقتش نمىرسد مگر آن كه فرشتهاى نداى عمومى در برابر مردم دهد كه بپا خيزيد آن آتشهايى كه با دستهاى خود بر پشت خويش برافروختهايد با نماز خود خاموش بنماييد.

عَنْ جَميل عَنْ اَبِى عَبْدِاللهِ (عليه السلام) قالَ : لِلْمُصَلّى ثَلاثُ خِصال:اِذا قامَ فِى صَلاتِهِ يَتَناثَرُ عَلَيْهِ البِرُّ مِنْ اَعْنانِ السَّماءِ اِلى مَزقِ رَاسِهِ وَتَحُفُّ بِهِ المَلائِكَةُمِنْ تَحْتِ قَدَمَيْهِ اِلى اَعْنانِ السَّماءِ وَمَلَكٌ يُنادِى : اَيُّهَا المُصَلّى لوْ تَعْلَمُ مَنْ تَناحى ما انفَتَحتِ.

جميل بن درّاج از امام صادق (عليه السلام) روايت كند كه فرمود: براى نمازگزار سه فايده است:

١.هرگاه به نماز ايستاد نيكوييها بر او ريزش دارد از بالاى فضا تا فرق سر او.

2.فرشتگان از زير تا بالاى آسمان بر او احاطه دارند.

3. فرشته به او مىگويد: اى نمازگزار اگر بدانى كه با كه مناجات مىكنى هيچگاه التفاتى و توجهى به سوى ديگرى نخواهى كرد.

قالَ الصّادِقُ (عليه السلام): «فَضْلُ الوَقْتِ الاَوّل عَلى الآخِرَ كَفَضْلِ الآخِرَةِ عَلَى الدُّنْيا».

«امام صادق (عليه السلام) فرمودند: فضيلت و برترى نماز اول وقت بر آخر وقت مانند فضيلت آخرت است بر دنيا».

پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود:هر كس از شما قنوتش در اين دنيا طولانىتر باشد در آخرت در مُوقِف محشر راحتى او بيشتر خواهد بود.

امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود:يك نماز در بيت المقدس برابر هزار نماز است، و يك ركعت در مسجدجامع شهر برابر صد نماز، و يك نماز در مسجد قبيله و محل برابر بيست و پنج نماز و يك ركعت در مسجد بازار برابر دوازده نماز است و نماز مرد در خانهاش به تنهايى فقط يك نماز است.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:هر كس نماز خود را با اذان و اقامه بخواند صفى از فرشتگان پشت سر او به نماز مىايستند كه دو طرف آن صف ديده نمىشود.

وهر كس نماز خود را تنها با اقامه بخواند فقط يك ملك يا يك صف پشت سر او نماز مىخواند.

فصل دوم

كيفيت نمازهاى يوميّه

فصل دوم:كيفيت نمازهاى يوميّه/ نماز مشتمل بر چند امر است:

1. مقدمات:امورى كه بايد پيش از نماز آن ها را انجام داد، مانند وضو.

2. مقارنات: منظور همان متن نماز است : از تكبيرة الاحرام تا سلام.

3. مبطلات: امورى كه موجب بطلان نماز مىشوند.

 

گفتار اول

مقدمات نماز

الف) وضويكى از مقدمات نماز«وضو» است.

با وضو روح و جسم نمازگزار تطهير، و براى نماز آماده مىشود.

 (يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اِذا قُمْتُمْ اِلَى الصَّلوةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأيْدِيَكُمْ اِلَى الْمَرافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَأرْجُلِكُمْ اِلَى الْكَعْبَيْنِ...).

«اى اهل ايمان چون براى نماز خواهيد برخيزيد، صورتها و دستها را تا مرافق (آرنج) بشوييد و سر و پاها را تا برآمدگى مسح كنيد...».

بنابر اين آيه شريفه، وضو با شستشو و مسح انجام مىشود.

براى وضو بايد سه قسمت از بدن را شست و سه قسمت از آن را مسح كرد.
مسح يعنى كشيدن دست روى سر.
قسمتهايى را كه بايد شست، از اين قرار است:

1. صورت;از جايى كه موى سر روييده تا آخر چانه(طول)و پهنا به فاصله بين شست و انگشت ميانه (عرض).
2. دستها;از آرنج تا نوك انگشتان.

توجه

براى حصول اطمينان از شسته شدن تمام آرنج بايد چهار انگشت بالاتر از آرنج نيز شسته شود.
قسمتهايى از بدن را كه بايد مسح كرد، از اين قرار است:

١.سر; قسمت جلوى سر كه بالاى پيشانى است.

٢. پاى راست و چپ; روى پا از نوك انگشت تا برآمدگى پا.

اعمال وضو به ترتيب ذيل انجام می گيرد:

 اوّل: صورت.

دوم: دست راست.
سوم: دست چپ.
چهارم: مسح سرپنجم: مسح پاى راستششم: مسح پاى چپ.

 

چندى از احكام وضو

1. مقدار واجب در شستن صورت و دستها همان مقدار است كه گفته شد.
ولى براى آن كه انسان يقين كند تمام مقدار واجب را شسته بايد كمى از اطراف آن مقدار را هم بشويد.
2. صورت و دستها بايد از بالا به پايين شسته شود.
واگر از پايين به بالا شسته شود وضو باطل مىشود.
3. شستشو براى بار اول واجب است .
و براى بار دوم جايز; يعنى انسان مىتواند بعد از آن كه مثلاً دست راست را يك بار كامل شست بار ديگر هم كاملاً بشويد.
و بار سوم حرام است.
يعنى اگر انسان بعد از اين كه دوبار مثلاً دست راست يا صورت را كاملاً شست نمىتواند باز هم شستشورا تكرار كند.
4. وقتى «يك بار» شستشو محقق مىشود كه اعضا به طور كامل شسته شود.
يعنى اگر يك بار به طور كامل به نيت وضو تمام صورت يا دستها شسته شود و بار ديگر هم به طور كامل شسته شود، ديگر براى بار سوم نمىتواند آن عمل را تكرار كند.
5.مسح سر به مقدارى است كه مسح، صدق كند.ولى بهتر است كه به پهناى سه انگشت بسته و به طول يك انگشت باشد.
6. مسح سر با دست چپ هم جايز است.
7. مسح سر بايد به مقدارى نباشد كه آب آن به صورت برسد.
8. عرض مسح پا هر قدر باشد كافى است هر چند به مقدار يك انگشت باشد.
9. پاى راست را بايد قبل از پاى چپ مسح كرد.ولى لازم نيست پاى راست با دست راست و پاى چپ را با دست چپ مسح كرد.
10.در مسح بايد دست را بر سر يا پا كشيد.اگر دست را نگه داشت و سر يا پا را بكشد وضو باطل مىشود.
11. بين محل مسح و دست رانبايد چيزى مثل چادر، كلاه و جوراب فاصله اندازد.
12. اگر كف دست قبل از مسح خشك شود، بايد آن را با اعضاى ديگر وضو تر كرد.
و اگر با آبى غير از آب اعضاى وضو تر شود براى مسح كافى نيست .

 

ب)تيمم

(...فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَمُّوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأيْدِيَكُمْ مِنْهُ).
«پس اگر آب نيافتيد با خاك پاك و پاكيزه تيمم نماييد و با آن صورت و دستها را مسح كنيد».
تيمم به صورتى كه در زير مىآيد، انجام مىپذيرد:

1. زدن كف دو دست با هم به چيزى كه تيمم بر آن صحيح است.
2. كشيدن كف دو دست بر تمام پيشانى و دو طرف آن از جايى كه موى سر روييده است تا ابروها و بالاى بينى.بايد دستها روى ابروها هم كشيده شود.
3. كشيدن كف دست چپ بر تمام پشت دست راست.
4. كشيدن كف دست راست بر تمام پشت دست چپ.


تيمم بر چيزهاى زير صحيح است:

1. خاك.
2. ريگ.
3. اقسام سنگها: سنگ سياه، سنگ مرمر، سنگ گچ و سنگ آهك(قبل از پخته شدن).
3. گل پخته شده مانند آجر، كوزه و...در موارد زير بايد تيمم كرد:

1. آب نباشد.
2. آب براى انسان ضرر داشته باشد.
3. آب به مقدارى كم باشد كه اگر با آن آب بخواهيم وضو بگيريم، خود يا كسانى كه با ماهستند از تشنگى مىميرند.
4. وقت براى وضو گرفتن نباشد.يعنى اگر وضو بگيرد نمازش قضا مىشود.

 

چندى از احكام تيمم

1. براى تيمم لازم نيست كه انسان يقين كند آب براى او ضرر دارد بلكه اگر حتى احتمال هم بدهد كه آب براى او ضرر دارد بايد تيمم كند.
2. براى تيمم بايد اعضاى تيمم پاك باشد.
3. در هنگام مسح چيزى بين دست و محل مسح فاصله نشود.يعنى چيزى مثل انگشتر بين كف دست و پشت دست فاصله نشود.
4. تيمم بايد از بالا به پايين باشد.اگر از پايين به بالا باشد باطل است.
5. تمام چيزهايى كه وضو را باطل مىكند تيمم را هم باطل مىكند.


تيمم با امور زير باطل مىشود:

1. خارج شدن ادرار، مدفوع يا باد از انسان.
2. خوابيدن.
3. ديوانگى، مستى و بيهوشى.
4. دست كشيدن بر ميّت [مرده].

 

ج)اوقات نماز

هر فرد مسلمانى بايد در روز 5 مرتبه نماز بخواند:

1. نماز صبح دو ركعت.
2. نماز ظهرچهار ركعت3. نماز عصرچهار ركعت4. نماز مغربسه ركعت5. نماز عشاچهار ركعت

نماز صبح را بعد از اذان صبح و قبل از طلوع آفتاب [قبل از روشن شدن هوا]بايد خواند.
نماز ظهر و عصررا بايد بعد از اذان ظهر و قبل از اذان مغرب خواند، و بايد توجه كرد كه نماز ظهر قبل از نماز عصر خوانده مىشود.
نماز مغرب و عشا را بايد بعد از اذان مغرب و قبل از نيمه شب خواند.
بايد توجه داشت كه نماز مغرب جلوتر از عشا خوانده مىشود.
[نيمه شب: اگر وقت بين اذان مغرب تا نماز صبح را دو نيم كنيم به اول نيمه دوم و يا آخر نيمه اول نيمه شب گفته مىشود].
به اين پنج نمازى كه در هر روز خوانده مىشود، نماز يوميه مىگويند.

نماز قضا

به نمازى كه در وقت خود خوانده شود ادا و به نمازى كه بعد از وقت خود خوانده شود قضا گفته مىشود.
انسان بايد تمام نمازهاى واجب را در وقت خود بخواند و چنانچهبدون عذر نمازى از او قضا شود گناهكار است و بايد توبه كند و قضاى آن را به جا آورد.
تمام نمازهاى قضا به صورت نماز ادا خوانده مىشود.
منتهى بايد نمازگزار نيت قضا كند.
سؤال: شخصى كه مدت 2يا 3 روز بيهوش بوده، آيا نمازهايى كه در اين مدت نخوانده قضا لازم دارد يا خير؟جواب: اگر تمام مدت بيهوش بوده است و به دست خود بيهوش نشده، قضا ندارد.

نماز قضاى پدر و مادر

پس از مرگ پدر، نمازها و روزههايى را كه پدر به جا نياورده بر پسر بزرگتر اوواجب است كه آن نمازها و روزهها را قضا كند.
واحتياط مستحب است نماز و روزههايى را كه از مادرش نيز قضا شده، به جا آورد.

گفتار دوم

مقارنات نماز (متن نماز)

مستحب است براى هر يك از نمازهاى يوميه اول اذان و بعد اقامه خوانده شود.
در ذيل، اذان واقامه همراه با ترجمه عرضه مىشود:ترجمهدر اذاندراقامهالله اكبراشهد ان لااله الاّ اللهاشهدانّ محمّداًرسولاللهأشهد أنّ عليّاً حجّة اللهحىّ على الصلاةحى على الفلاححى على خير العملقد قامت الصلاةالله اكبرلااله الاّ اللهخدا بزرگتر از آن است كه وصف شودگواهىمىدهمكه خدايى جزالله نيستگواهىمىدهممحمد(ص)پيامبرخدااستگواهى مىدهم على(ع)حجّت خدا استبشتاب به سوى نمازبشتاب به سوى رستگارىبشتاب به سوى بهترين عملنماز بر پا شدخدا بزرگتر از آن است كه وصف شودمعبودى جز الله

حالات نماز

به دليل آن كه متن و ذكرهاى نماز در حالات مختلف ادا مىشود، لازم است پيش از بيان متن نماز، حالات نماز بيان شود:قيام: يعنى ايستاده بودن.
تكبيرة الاحرام: يعنى نمازگزار بعد از نيت كردن دستها را بالا آورده و الله اكبر مىگويد.
ركوع: حالتى است كه نمازگزار خم مىشود و دستها را به زانو مىگذارد.
سجده: حالتى است كه نماز گزار پيشانى خود را بر روى مهر مىگذارد.
قنوت: حالتى است كه نمازگزار دستهارا بالا مىآورد و به طرف آسمان مىگيرد.
تشهد و سلام: حالتى است نشسته كه نمازگزار در ركعت دوم و نيز در ركعت آخر انجام مىدهد.

نماز صبح

همانطور كه گفته شد نماز صبح دو ركعت است.
و بعد از اذان صبح و قبل از طلوع [روشن شدن هوا ]خوانده مىشود.
نمازگزار بعد از نيت، تكبيرة الاحرام [الله اكبر]مىگويد: ركعت اول;بعد از تكبير سوره حمد و سوره توحيد خوانده مىشود.
[در حال قيام] در زير به ترتيب سوره حمد و توحيد رابا ترجمه ذكر مىكنيم:n بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم ; به نام خداوند بخشاينده مهربان.
اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِينَ;سپاس مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است.
اَلرَّحْمنِ الرَّحِيْمِ;بخشاينده و مهربان است.
مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ;صاحب روز جزا است.
اِياكَ نَعْبُدُ وَاِياكَ نَسْتَعِينُ;(خدايا) تنهاتو را مىپرستيم و تنها از تو يارى مىخواهيم.
اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ;ما را به راه راست هدايت فرما.
صِراطَ الَّذِينَ اَنْعَمْتَ عََليْهِمْ ;راه كسانىكه بهآنهانعمت دادهاى.
غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ;نه كسانى كه بر آنها غضب كردهاى.
وَلاَ الظَّالِينَ;ونه گمراهان.
n بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم;به نام خداوند بخشاينده مهربان.
قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ;بگو او خداوند يكتااست.
اَللهُ الصَّمَدُ;خداوند بىنياز است.
لَمْ يَلِدْوَلَمْ يُولَدْ ;نه زاده و نه زاييده شده است.
وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ;هيچ كس همتاى او نيست.
بعد از سوره حمد و توحيد با گفتن الله اكبر به ركوع مىرود وسه بار مىگويد:سُبْحانَ اللهِ;پاك ومنزه است خدا.
نمازگزار پس از ركوع مىايستد و بعد دو مرتبه به سجده مىرود و در هر مرتبه مىگويد[بعد از هر سجده مىنشيند]:سُبْحانَ اللهِ;پاك ومنزه است خدا.

ركعت دوم

نمازگزار پس از پايان ذكر سجده مىايستد و دوباره شروع به خواندن سوره حمد و توحيد مىكند، كه در اين هنگام ركعت دوم نماز است.

 

قنوت

نمازگزار پس ازخواندن سوره حمد و توحيد دستها را بالا گرفته و سه مرتبه صلوات مىفرستد.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآل مُحَمَّدخدايا بر محمد(صلى الله عليه وآله) و آل او درود و رحمت بفرست.

ركوع

نماز گزار پس از قنوت وبعد از گفتن الله اكبر به ركوع مىرود وسه بار مىگويد:سُبْحانَ اللهِنمازگزار پس از ركوع مىايستد و بعد از گفتن الله اكبر دومرتبه به سجده مىرود.
وسه بار مىگويد[بعد از هر سجده بايد بنشيند]:سُبْحانَ اللهِپس از آن كه دو سجده را تمام كرد مىنشيند و تشهد و سلام نماز را به ترتيب مىگويد.
در زير ذكر تشهد و سلام را همراه با ترجمه بيان مىكنيم:n اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ;گواهى مىدهم خدايى جز خداى يكتانيست.
وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ ;[خدا]يكتااست و شريكى نداردوَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ;و گواهى مىدهم كه محمد (صلى الله عليه وآله)بنده و فرستاده او استاللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد; خدايا بر محمد(صلى الله عليه وآله) و آل او درود و رحمت بفرست.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِىُّ;سلام بر تو اى پيامبر.
وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ;و رحمت و بركتهاى خدا بر تو باد.
اَلسَّلامُ عَلَيْنا;سلام بر ما.
وَعَلى عِبادِاللهِ الصّالِحين; و بر بندگان شايسته خدا.
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ;سلام بر شما و بركتهاى خدا بر شما باد.
نمازگزار پس از سلام نماز سه مرتبه اللهاكبر مىگويد و هر بارى كه الله اكبر مىگويد به يك طرف نگاه مىكند [چپ يا راست].
سه نماز ظهر، عصر و عشا همه يك طور خوانده مىشود و هر سهرا نمازهاى چهار ركعتى مىناميم; چون همه آنها چهار ركعت هستند و به يك صورت خوانده مىشوند.
تنها فرق اين سه نماز در نيّت است.
يعنى اگر نمازگزار مىخواهد نماز ظهر بخواند بايد نيت نماز ظهر بكند.
اگر مىخواهد نمازعصر بخواند بايد نيّت نماز عصر بكند.
واگر مىخواهد نماز عشا بخواند بايد نيّت نماز عشا بكند.
در اين سه نماز مستحب است كه نمازگزار قبل از خواندن نماز اذان و اقامه بگويد.
نيمى از نماز ظهر، عصر و عشا مثل نماز صبح است ولى ما براى تسهيل در يادگيرى، همه را يكجا نقل مىكنيم.

ركعت اول;

نمازگزار بعد از آن كه اذان و اقامه نماز را گفت رو به قبله مىايستد و بعد از نيت دستها را به طرف گوش خود مىآورد و اللهاكبر مىگويد، ونماز را شروع مىكند و سوره حمد و توحيد را مىخواند.
در زير متن سوره حمد وتوحيد را آوردهايم.
شما مىتوانيد به منظور تمرين، ترجمه آن دو را كه جلوتر بيان آن گذشت، در جاى خالى بنويسيد:n بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم …اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِينَ…اَلرَّحْمنِ الرَّحِيْمِ…مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ…اِياكَ نَعْبُدُ وَاِياكَ نَسْتَعِينُ…اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ…صِراطَ الَّذِينَ اَنْعَمْتَ عََليْهِمْ …غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ…وَلاَ الظَّالِينَ…n بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم…قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ…اَللهُ الصَّمَدُ…لَمْ يَلِدْوَلَمْ يُولَدْ…وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ:…پس ازخواندن سوره حمد و توحيد الله اكبر گفته وبه ركوع مىرود وسه بار مىگويد:سُبْحانَ اللهِ…پس از ركوع مىايستد و بعد از گفتن الله اكبر دو مرتبه به سجده مىرود، و درهر مرتبه سه بار مىگويد:سُبْحانَ اللهِ…

 

ركعت دوم

;نماز گزار بعد از سجده مىايستد و دوباره شروع به خواندن سوره حمد وتوحيد مىكند.
در زير، ترجمه سوره حمد و توحيد را ذكر كردهايم.
شما مىتوانيد به منظور تمرين، متن آن دو را در جاى خالى بنويسيد:n به نام خداوند بخشنده مهربان:…سپاس مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است…بخشنده ومهربان است…صاحب اختيار روز جزااست…(خدايا) تنها تو را مىپرستم و تنها از تو يارى مىخواهم…ما را به راه راست هدايت فرما…راه كسانى كه به آنها نعمت داده است…نه كسانى كه بر آنها غضب كرده است…ونه گمراهان…n به نام خداوند بخشنده مهربان…بگو او خداوند يكتاست…خداوند بىنياز است…نه زاده و نه زاييده شده…و هيچ كس همتاى او نيست…نمازگزارپس از آن كه سوره حمد و توحيد را خواند قنوت گرفته و مىگويد:خدايا بر محمد و آل او درود بفرست…پس از قنوت الله اكبر گفته و به ركوع مىرود وسه مرتبه مىگويد:پاك و منزه است خدا…پس از ركوع دو سجده مىرود و در هر كدام سه بار مىگويد:پاك و منزه است خدا…نمازگزار در ركعت دوم پس از دو سجده تشهد را مىخواند:اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ…وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ …وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ…اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد…

ركعت سوم

; نمازگزار پس از تشهد مىايستد و تسبيحات اربعه را سه مرتبه مىگويد:سُبْحانَ اللهِ…وَالْحَمْدُ للهِ…وَلااِلهَ اِلاّ اللهُ…وَاللهُ اَكْبَر…پس از تسبيحات اربعه به ركوع مىرود و سه بار مىگويد:سُبْحانَ اللهِ:…نمازگزار پس از ركوع مىايستد و بعد از الله اكبر گفتن دو سجده مىرود.
و در هر سجده ذكر ركوع را مىگويد.

ركعت چهارم

; نمازگزار پس از دو سجده ركعت سوم مىايستد و سه بار مىگويد:سُبْحانَ اللهِ…وَالْحَمْدُ للهِ…وَلااِلهَ اِلاّ اللهُ…وَاللهُ اَكْبَر…پس از تسبيحات اربعه به ركوع مىرود و سه بار مىگويد:پاك و منزه است خداوند…پس از ذكر ركوع مىايستد و بعد از گفتن الله اكبر دو مرتبه به سجده مىرود و ذكر ركوع را مىگويد.
پس از سجده مىنشيند و تشهد و سلام مىدهد.
در زير ترجمه يا متن تشهد و سلام بيان مىشود.
شما مىتوانيد، در جاى خالى، معادل آن را بنويسيد:گواهى مىدهم كه خدايى جز خداى يكتا نيست…يكتاست و شريكى ندارد…و گواهى مىدهم كه محمد (صلى الله عليه وآله)…بنده و رسول خداست…خدايا بر محمد و آل او درود بفرست…n اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِىُّ…وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ…اَلسَّلامُ عَلَيْنا…وَعَلى عِبادِاللهِ الصّالِحين…اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ…وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ…نمازگزار پس از تشهد و سلام نماز را به پايان رسانده و سه مرتبه «الله اكبر» مىگويد، و در هر مرتبه به طرف چپ يا راست نگاه مىكند.

نماز مغرب

نماز مغرب، سه ركعت است و همانند نمازهاى چهارركعتى است، البته با يك ركعت كمتر، ازاين روى توضيحى درباره نماز مغرب ارائه نمىدهيم.
فقط متن ذكرهاى آن را به منظور تمرين بيان مىكنيم، تا اگر خواستيد آنها را اعرابگذارى كنيد:

ذكرهاى ركعت اول و دوم;

بسم الله الرحمن الرحيمالحمد لله رب العالمينالرحمن الرحيممالك يوم الديناياك نعبد واياك نستعيناهدنا الصراط المستقيمصراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم ولا الضالين.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره قرآن

بازديد: 565

تحقیق درباره قرآن

قرآن (نام پارسی: نُبی)، کتاب دینی اسلام و یکی از ثقلین است.

در باور مسلمانان، این کتاب در یک دورهٔ ۲۳ ساله از جانب خدا و از طریق جبرئیل بر محمد، که آخرین پیامبرمی‌خوانندش، فروفرستاده شده‌است. مجموع این فروفرستاده‌ها (وحی) به گونهٔ کتابی گردآوری شده که قرآن نام دارد. قرآن دارای ۳۰ جزء، ۱۱۴ سوره (بخش) و ۶۲۳۶(عدد کوفی)=۶۲۲۶(عدد شامی)=۶۲۱۴(عدد مدنی)=۶۲۰۴(عدد بصری) آیه(بند) است.

مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود می‌دانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد می‌کنند. برای ایشان، این کتاب بازآفرینی زمینی از مفاهیم اصلی آسمانی‌ست که ابدی و ازلی هستند. قرآن خود را به عنوان «لوح حفاظت‌شده« (»اللَوح المحفوظ»، ۸۵:۲۲) می‌خواند.

آیه

آیه در واژه به معنی نشانه‌است و در اصطلاح کوچک‌ترین واحد تقسیم قرآن است. این کلمه در قرآن به همین معنای خاص نیز به کار رفته‌است. یک آیه می‌تواند چند حرف، چند کلمه، یک یا چند جمله و یا یک یا چند بند (پاراگراف) باشد. طبق محاسبهٔ کامپیوتری تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶عدد است. (رامیار، تاریخ قرآن:۵۷۰) برخی آیات نظیر آیهٔ نور (نور، ۳۵)، آية الكرسي (بقره، ۲۵۵)، آیهٔ تطهیر (احزاب، ۳۳) و آیهٔ حجاب (نور، ۳۰ و ۳۱) با نامهای خاصی مشهورند.

 

 

سوره

سوره در لغت به معنای «بُریده شده» است و در اصطلاح واحدی است دربرگیرندهٔ گروهی مستقل از آیات قرآن که مَطلَع «بسم الله الرحمن الرحيم» و مقطعی دارد. به اعتقاد شیعیان هر سورهٔ قرآن - جز سورهٔ توبه - با آیه «به نام خداوند بخشندهٔ مهربان» آغاز می‌شود. و اهل سنت «بسم الله» را جزء سوره نمی‌دانند. در قرآن کلمهٔ «سوره» به همین معنا به کار رفته‌است؛ مثلاً در آیهٔ تحدی (مبازره طلبی)(بقره، ۲۳).

قرآن ۱۱۴ سوره دارد. هر سوره یک یا دو نام دارد، که معمولاً از کلمه‌ای از آن سوره گرفته شده‌است. برخی معتقدند ترتیب سوره‌ها توسط پیامبر تعیین شده و برخی بر این باورند که آنها به هنگام گردآوری در زمان عثمان کما بیش به ترتیب طول مرتب شده‌اند. سوره‌های قرآن به دو دستهٔ مکی (فروفرستاده شده در مکه) و مدنی (فروفرستاده شده درمدینه) تقسیم می‌شوند. سوره‌ها لزوماً وحدت موضوعی ندارند. نام رایج و تعداد آیات هر یک در انتهای این مقاله آمده‌است. برای مشاهده فهرست نام سوره‌ها و تعداد آیات آنها به مقاله سوره رجوع کنید.

دیگر تقسیم‌بندی‌ها

قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شده‌است. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شده‌است و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم می‌شوند (برخی نیز هر جزء را به چهار حزب تقسیم می‌کنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).

سبک

سبک آیات قرآن با زمان پیدایش و نیز محتوای آنها متناسب است. سوره‌های مکی از سوره‌های مدنی مسجع‌ترند. همچنین آیاتی که به حوادث قیامت و بیم و امیدِ آن می‌پردازند، بیشتر احساسات خوانده را منقلب می‌سازند و آیاتی نظیر آیات احکام به گونه‌ای است که خرد خواننده را مخاطب قرار می‌دهد.

مسالهٔ دیگر تفاوت آشکار سبک قرآن با سایر سخنان روایت شده از پیامبر اسلام و نیز سخنان چون علی بن ابیطالباست.

متن پاشان

اسلوب متعارف نگارش اغلب کتابها، روایت خطی است؛ یعنی از یک نقطه به عنوان مقدمه آغاز و پس از بیان مستندات و استدلالات به نتایجی می‌رسد. اما قرآن بدین معنا آغاز و پایانی ندارد و می‌توان آن را از هر قسمتی آغاز نمود، بی آنکه نیاز باشد بیش از چند آیه به عقب بازگشت. به بیان دیگر هر رکوع مستقل از باقی متن گویاست، جز در مواردی معدود نظیر سوره یوسف که تمام آن وحدت موضوع و مضمون دارد. بهاءالدین خرمشاهی در این باره می‌گوید:

»امـا مـهمترین مشخصه و خصیصه ساختاری قرآن که شاید قدما نیز به آن توجه داشته‌اند، اسلوب چندوجهی و بلاتشبیه گسسته‌نمای آن است. یـعـنی شاخه به شاخه شدن معانی و مضامین و قطع پیاپی توالی یک مضمون و مدام از معنایی به معنای دیگر پرداختن. این گسسته‌نمایی ظاهری قرآن مجید در فرهنگ و ادب فارسی نظیر دارد. دو کـتـاب عـظیم که از شاهکارهای جاویدان زبان فارسی نیز هستند از همین اسلوب و ساختار الهام گرفته‌اند. نخستمثنوی معنوی اثر مولانا جلال الدین بلخی(م ۶۷۲ ق). دوم غزلهای خواجه شمس الدین حافظ (م ۷۹۲ ق). در مـورد مـثـنـوی، مرحوم فروزانفر بر آن [نظر] بوده‌اند که تحت تأثیر قرآن این سبک و سیاق را پیدا کرده‌است. در مـورد غزلهای حافظ که به اصطلاح بعضی فارسی‌زبانهای پاکستان، «پاشان» (از پاشیدن) است نگارنده برای نخستین بار این نظر را مطرح کرده‌است که حافظ با انقلابی که (‌به قول آربری‌) در غزل کرده‌است، نه تحت تأثیر سنت شعری و تاریخ غزل فارسی است (‌چنانکه غزلش هیچ شباهت صـوری و سـاخـتاری با غزل بزرگ‌ترین سلفش سعدی ندارد) بلکه تحت تأثیر ساخت و ساختار سوره‌های قرآن کریم است‌. مسلمانها اعم از عرب و غیر عرب، گویی بیم داشته‌اند که به این خصیصه اشاره کنند. قدیمترین اشـاره‌ای که در این باب دیده می‌شود حدیثی است که یکی از معاصران پیامبر که یهودیی به نام «سلام بن مشکم» بوده‌است. [او] از سر شِکوه و گلایه به [پیامبر] عرض می‌کند: «چـگـونـه از تـو پیروی کنیم حال آنکه قبلهٔ ما را ترک کرده‌ای و کتابی هم که آورده‌ای آن طور که توراتِ متناسق است، تناسق (نظم و نسق) ندارند. کتابی بیاور که مانوس و متعارف باشد وگرنه ما هم نظیر اینکه تو آورده‌ای می‌آوریم». سپس خداوند این آیه را [در مقام تحدی] نازل کرد: قل لئن اجتمعت الانس و الجن ... [اگر انس و جـن هـمـدسـتی کنند که نظیر این قرآن را بیاورند، نظیر آن را نخواهند آورد، ولو آنکه بعضی پشتیبان بعضی باشند  ...طه حسین [...بحث مـبسوطی در این باره دارد و می‌نویسد: «مثلاً موضوعهای سوره بقره بسیار و از هم بیگانه‌اند و ایـن خـود دلیل است که این سوره یکمرتبه نازل نگشته، بلکه به تدریج و خُرد خُرد نازل می‌شده‌است. سپس دهها موضوع و مضمون متنوع سوره بقره را برای نمونه یاد می‌کند .»

حال آنکه چنانچه این کتاب به شکل متعارف و نظیر سایر کتب نگاشته شده بود، به عنوان مثال باید از مباحث اعتقادی آغاز می‌کرد و پس از بیان داستان آفرینش و انبیا به روزگار پیامبر می‌رسید و نهایتاً احکام را بیان می‌نمود، که در این صورت اسلوب آن بیشتر منطقی بود و نه هنری.

دیدگاه اسلام‌شناسان اروپایی

بهاءالدین خرمشاهی می‌گوید:

»از قرآن‌پژوهان اروپایی گویا ابتدا نولدکه اسلامشناس آلمانی که مهم‌ترین تاریخ قرآن را نوشته اسـت، در مقاله قرآن که برای طبع یازدهم دایرة المعارف بریتانیکا نوشته‌است به این خصیصه از سبک قرآن اشاره کرده و گفته‌است اصولاً ذهن هر پژوهشگر امروزین اروپایی سبک قرآن را به اصطلاح ناپیوسته و پاشان می‌یابد. ریـچـارد بـل یـکی از برجسته ترین قرآن پژوهان غربی، در کتاب مقدمه بر ترجمهٔ قرآن به این خصیصه اشاره و آن را ناشی از بی‌دقتی و اشتباه ناسخان و کاتبان وحی می‌داند ولی مونتگمری وات قـرآن شـنـاس اسکاتلندی معروف که این مقدمه او را تهذیب کرده و گسترش داده‌است، تعلیل او را نادرست می‌شمارد. آرتـور جـان آربـری، از [...] اسلام‌شناسان و قرآن‌پژوهان غربی، در مقدمهٔ ترجمه قرآنش به انگلیسی و نیز فریتیوف شوآن در کتاب «فهم اسلام» بهتر از دیگران به اهمیت هنری و زبانی - ادبی این خصیصه ساختاری قرآن پی برده‌اند و آن را حسن و هنر قرآن شمرده‌اند، نه عیب و ایراد آن‌. به نظر می‌رسد که اعجاز و سبک تقلیدناپذیر و خارق‌العاده قرآن جز از این طریق میسر نمی‌شد. اگر بیان اندیشه با رعایت ترتیب و توالی منطقی و مضمونی در کتابهای دیگر خطی باشد شیوه بـیـان انـدیـشـه قـرآن حـجـمی و حلقوی ... و به قول آربری کنترپوآنی و پلی فونیک است .«

محتوا

کتاب قرآن خود را این گونه معرفی می‌کند:

»کتابی است که به سوی تو فروفرستاده‌ایم، تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکی‌ها به سوی روشنی درآوری، به سوی راه خدای توانای ستوده»(سوره ابراهیم، آیه۱)

پیدایش

مسلمانان همگی قرآن را وحی و الفاظ آن را عیناً و دقیقاً از جانب خدا می‌دانند، که توسط روح الامین (جبرئیل) برپیامبر اسلام نازل شده‌است.

برخی غیر مسلمانان قرآن را متنی می‌دانند، که محمد خود آن را بیان کرده‌است. برخی از ایشان نیز معتقدند قرآن یک کار گروهی و نوشته شده توسط اشخاص مشخصی است که محمد تنها یکی از آنها بوده‌است.

گردآوری

متن قرآن در سه مرحله گردآوری شد، تا نهایتاً به صورت امروزین یا اصطلاحاً «مصحف» درآمد. نخست زمان محمد. سپس زمان ابوبکر و در آخر زمان عثمان. در دوره‌های بعدی رسم الخط آن اصلاح شد.

زمان محمد

در زمان حیات پیامبر، وی قرآن را بر مسلمانان می‌خواند. برخی آن را حفظ می‌کردند و برخی بر تکه‌های چرم، استخوانهای شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما، سنگهای صاف و صیقلی و گاه کاغذ می‌نوشتند. از آنجا که هنوز قرآن بر پیامبر وحی می‌شد و متن آن ناقص بود، امکان «کتاب ساختن» آن وجود نداشت. «جمع قرآن در زمان رسول خدا را اصطلاحاً تألیف گویند.« در زمان حیات پیامبر ۳۷ نفر حافظ کل قرآن بودند. (رامیار،تاریخ قرآن:۲۵۵) و تعداد کاتبان وحی که برای خود نسخه‌ای برمی‌گرفتند به بیش از پنجاه نفر می‌رسیده‌است.

زمان ابوبکر

در این زمان جنگهای ردّه بین مسلمانان و از دین برگشتگان و متنبّیان رخ داد، که در آن تعدادی از حافظان قرآن کشته شدند. به پیشنهاد عمر و به دستور ابوبکر »زید بن ثابت» که از کاتبان وحی و حافظ قرآن بود، مأمور جمع آوری قرآن شد. »زید همه نوشته‌های قرآنی را ولو آنکه ده‌ها حافظ و ده‌ها نوشته مطابق آن بود، با اخذ حداقل دو شاهد یکی از کتابت و یکی از حفظ می‌پذیرفت.« قرآن توسط زید طی ۱۴ ماه و تا زمان فوت ابوبکر در سال ۱۳ هجری به صورت مجموعه‌ای از صحیفه‌ها جمع آوری شد و طبق وصیت ابوبکر در اختیار عمر و سپس دخترش «حَفصه» قرار گرفت.

 

زمان عثمان

در زمان عثمان با توجه به گسترش سرزمین مسلمانان تا ایران، شام و مصر نیاز بود به سرعت متن واحدی از قرآن در تمام سرزمینهای مسلمان منتشر شود. همچنین به علت فوت یا کشته شدن تعدادی از حافظان و نویسندگان وحی بیم تفرقه در متن قرآن وجود داشت. از این رو، خلیفه عثمان با جمع‌آوری نسخه‌های مختلف دست به یکسان‌سازی قرآن زد. وی انجمنی متشکل از «زید بن ثابت»، «سعید بن عاص»، «عبدالله بن زبیر» و «عبدالرحمن بن حارث» تشکیل داد. این گروه با همکاری دوازده نفر از قریش و انصار کار تهیه نسخه نهایی را انجام دادند. آنها تمام نوشته‌های قرآن موجود را گرد آوردند و با تکیه بر شهادت شاهدان و حافظان نسخه نهایی یا «مصحف امام» را تهیه کردند، که معروف به مصحف عثمانی است و به خط کوفی ابتدایی بود. این کار در فاصله سالهای ۲۴ تا ۳۰ هجری قمری انجام شد و از روی آن ۵ یا شش نسخه تهیه شد. دو نسخه در مکه و مدینه نگهداری شد و باقی نسخه‌ها به همراه یک حافظ قرآن که نقش راهنمای درست خوانی را داشت، به بصره، کوفه، شام و بحرین ارسال شد.

عثمان برای دستیابی به «توحید نص» یا یگانگی متن قرآن دستور داد، تمام نوشته‌های موجود قرآن را با آب و سرکه جوشانده و محو کنند، تا ریشه نزاع و اختلاف از بین برود. نسخه‌هایی که نابود شدند شامل قرآن عبدالله پسر مسعود-که گویا فاقد دو سوره فلق و ناس بوده‌است.- ابی پسر کعب بودند و قرآن امام علی نزد وی و فرزندانش باقی ماند و گرچه وی در گردآوری قرآن مستقیما حضور نداشت، در هیچ جا و در زمان خلافت صحت متن گردآوری شده را رد نکرده‌است. صاحب‌ نظران مسلمان معتقدند این نسخه‌ها عموماً از نظر لغوی، املایی و تعداد سوره‌ها تفاوت جزئی داشته‌اند. اما به هر حال عموم مسلمانان حتی خاندان علی و سایر مخالفان خلافت بر صحت نسخه عثمان در طول تاریخ تاکید کرده‌اند.

نظر مشهور جمع آوری در مورد جمع آوری قرآن همین است که ذکر شده اما محققین متاخر نظر بر جمع آوری قرآن در همان زمان محمد (پیامبر) دارند و روایات ونقلهای مربوط به جمع آوری قرآن بعد از محمد را متناقض یا ناظر به اموری دیگر نظیر تکثیر مصحف یا توحید مصاحف می‌دانند. ر.ک. تاریخ قرآن ،عزت دروزه /البیان ،خویی /کاوشی در جمع آوری قرآن ،ایازی /مباحثی در علوم قرآن ،صبحی صالح.

اصلاحات بعدی

نسخه عثمان به خط عربی اولیه نوشته شده بود، که بدون علامت‌گذاری، اعراب و حروف «والی»(حروفی که نوشته می‌شود و خوانده نمی‌شود) است. تا زمانی که اسلام محدود به سرزمینهای عرب زبان بود، اعراب مشکلی در قرائت قرآن نداشتند. اما با گسترش سرزمینهای اسلامی مردمان غیر عرب زبان نمی‌توانستند قرآن را درست بخوانند. برای حل مشکلات ناشی از آن و مقابله با اشتباه خواندن قرآن به دستور علی «ابوالاسود دوئلی» اقدام به اعراب گذاری قرآن نمود. روش او برای این کار بر اساس شیوه رسم الخط سریانی بود. سپس در طی قرن اول به دستور خلفا و امرای اموی «یحیی بن عامر» و «نصر بن عاصم» حروف مشابه نظیر ب، ت و ث را نقطه گذاری کردند. یزید فارسی حرف «الف» را به قرآن افزود(در عربی الف و همزه دو حرف متفاوت محسوب می‌شود.) در قرن دوم هجری «ابوعبدالرحمن خلیل بن احمد بصری» که اصلیتش ایرانی است، علم نحو و عروض را ابداع کرد و علائم همزه، تشدید و ساکن را وضع کرد و روش امروزی ثبت حرکات را ایجاد کرد. در طی قرن سوم هجری رسم الخط قرآنی معیار(استاندارد) موجو بوده‌است و ابوحاتم سجستانی(سیستانی) رساله‌ای در رسم الخط قرآن نگاشته، که بخش‌هایی از آن امروزه موجود است. همچنین خط عربی بتدریج طی چند قرن از «کوفی اولیه» به »نسخ» که امروزه قرآن را بدان می‌نویسند، تحول یافت.

نسخه‌ای که امروزه بیشترین استفاده را دارد در سال ۱۹۲۲ (میلادی) توسط دانشگاه الازهر مصر تایید شده‌است و اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان شیعه نیز معتقدند چیزی از آن کاسته یا به آن افزوده نشده‌است.

قرائت قرآن

قاریان هفتگانه(قرّاء سبعه) و راویان چهارده گانه

در خواندن متن واحد قرآن چهارده شیوه یا روایت مختلف وجود داشته‌است. مشهورترین روایت که امروزه قرآن را بر اساس آن اعراب گذاری می‌کنند، روایت حفص از عاصم کوفی است، که به علی می‌رسد. تمام قرآن‌هایی که در ایران به چاپ می‌رسد از جهت صحت کتابت و انطباق با این قرائت در اداره نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم سازمان تبلیغات اسلامی مورد بررسی قرار می‌گیرد و این مسأله در پایان تمام قرآن‌ها ذکر شده‌است.

چنانکه حافظ می‌گوید:

عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ

 

قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

این چهارده روایت در تلفظ حروف و اعراب اندکی متفاوت هستند. مثلاً در قرائت مشهور حفص از عاصم آمده‌است: ملك يوم الدين (م با الف مقصوره که مالک خوانده می‌شود) و در قرائت مشهور دیگر مَلك يوم الدين.

اسامی قاریان و راویان آنها بر اساس کتاب »الاتقان في علوم القرآن» اثر «جلال‌الدین سیوطی« عبارت‌اند از:

عاصم کوفی(ف.۱۲۷-۱۲۹ه.ق.). وی قرائت را از «ابوعبدالرحمن سلمی« از «امام علی» و همچنین از «سعد بن ایاس شیبانی» و «زر بن حبیش» اخذ کرده‌است. قرائت وی را «حفص» و «ابوبکر شعبة بن عیاش» روایت کرده‌اند.

عبدالله بن کثیر مکی(ف. ۱۲۰ه.ق.). وی قرائت را از «عبدالله بن صائب صحابی» و «مجاهد» از «ابن عباس» از «امام علی» اخذ کرده‌است. قرائت وی را «قنبل» و «بزی» روایت کرده‌اند.

نافع بن عبدالرحمن اصفهانی مدنی(ف. ۱۵۹ یا ۱۶۹ ه.ق.). وی قرائت را از «یزید بن قعقاع» از «ابو میمونه» غلام «ام سلمه»همسر پیاه هستند.

ابن عامر دمشقی(ف. ۱۱۸ه.ق.). وی قرائت را از «ابودرداء صحابی» اخذ کرده و راویان او «هشام» و «ابن ذکوان» با یک واسطه هستند.

علاوه بر این هفت قراو غیر مسلمانان است. چانچه فردی در صحت متن قرآن، در اسناد آن به پیامبر و امثال آن شک داشته باشید، در هر سند تاریخی دیگری از آن دوران قطعاً شک خواهد داشت.واقع شودو چنین اجماعی بعید است ریشه در واقعیت نداشته باشد. ۳- گرچه نقل است عثمان و امویان نُسَخ قرآنی متفاوت را از بین برده‌اند، اما مخالفان آنها بعدا بر این مبنا به مخالفت با آنها نپرداخته و در دوره عباسیان و نزد شیعه نیز همین متن قرآن مورد تایید قرار گرفته‌است.۴- نهایتا برخی دانشمندان نظیر محدث نوری قائل به حذف برخی مطالب از قرآن هستند، ولی عده بسیار زیادی از علمای شیعه و سنی در رد این ادعا کتاب نوشته‌اند. ر.ک. افسانه تحریف قرآن،رسول جعفریان.

 

 

 

آمارهایی دربارهٔ قرآن

تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶ است. البته در این رقم هم اختلاف هست. مثلاً در این محاسبه، «بسم الله الرحمن الرحیم» فقط در سورهٔ فاتحه (اولین سورهٔ قرآن) شمرده شده‌است (البته بجر سوره فاتحه؛ «بسم الله الرحمن الرحیم» که در ابتدای همه سوره‌های قرآن جز سوره توبه که «بسم الله الرحمن الرحیم« ندارد- قرار دارد جزء آیه اول آنها محسوب می‌شوند.)نظراتی دیگر نیز در این باره بسیار موجود است, برای مثال اشخاصی می‌گویند ۶۶۶۶ و اشخاصی دیگر می‌گویند ۶۲۳۴.

بسته به روش شمارش و تعریف کلمه و نیز نحوهٔ رسم‌الخط, اعداد مختلفی برای تعداد کلمات و حروف قرآن گفته شده. مشهورترین آن‌ها ۷۷۷۰۱ کلمه و ۳۲۳۶۷۱ حرف است.

قرآن ۱۱۴ سوره دارد. سورهٔ ۹ قران سوره توبه «بسم الله الرحمن الرحیم« ندارد اما سورهٔ ۲۷ قران یعنی سورهٔ نمل ۲ «بسم الله الرحمن الرحیم» دارد. طولانی‌ترین سوره قرآن سوره بقره یا گاو است که شامل ۲۸۶ آیه‌است. کوتاه‌ترین سوره قرآن هم کوثر با ۳ آیه‌است.

بلندترین آیه قرآن، آیه ۲۸۲ بقره‌است که در ان ۲۰ حکم الهی آمده‌است. کوتاه‌ترین آیه قرآن نیز آیهٔ ۶۴ سورهٔ الرحمن است که رنگ باغ بهشتی را توصیف می‌کند.

 

دیدگاه‌ها درباره قرآن

مسلمانان

»قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی[شیوا(فصیح)] به عین الفاظ توسط فرشته وحی، جبرئیل، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالا یکباره و هم تفصیلا در طول بیست و سه سال نازل شده.«

اعتقاد عموم مسلمانان و تمامی مذاهب آن است که قرآن کتاب آسمانی و مقدس اسلام است، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد و معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را معجزه و سند اثبات نبوت محمد می‌دانند. تمام مذاهب اسلامی جز معدودی از دانشمندان بر صحت متن آن اتفاق نظر دارند و اختلاف در نحوه خواندن متن، تفسیر و احیانا ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به حدی است، که شیعیان دوازده امامی ایران و وهابیان عربستان از قرآن با رسم الخط واحدی استفاده می‌کنند.

مستشرقان

مستشرقان دیدگاههای متعددی درباره قرآن داشته‌اند. برخی چون گلدزیهر


مبارزه‌طلبی

مسلمانان معتقدند که قرآن معجزه پیامبر و اثبات کننده درستی ادعای پیامبری اوست.

قرآن در آیاتی منکران وحیانی بودن را به مبارزه طلبیده‌است. ازجمله در آیه ۲۳ سوره بقره می‌گوید «و اگر در آنچه بر بنده خویش فرو فرستاده‌ایم شک دارید، اگر راست می‌گویید سوره‌ای همانند آن بیاورید و از یاورانتان در برابر خداوند یاری بخواهید.« در آیات متعددی از قرآن از منکران وحیانی این کتاب خواسته شده‌است، که اگر می‌توانند نظیر آن را بیاورند. البته در آیه‌ای درخواست شده که کتابی مثل آن بیاورند. در آیه دیگر ده سوره ذکر شده و آیه بالا یک سوره نیز در اثبات مدعای بشری بودن قرآن کافی دانسته شده‌است. از موارد دیگر مبارزه‌طلبی قرآن ادعای انسجام و عدم تناقض در متن آن است. «چرا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟ که اگر از غیر خدا بود، اختلاف‌های زیادی در آن می‌یافتند«

از سویی، افرادی نظیر مسیلمه نیز خود را پیامبر خوانده و عباراتی نظیر الفيل، ما الفيل، و ما ادريك ما الفيل، له ذنب و بيل، و خرطوم طويل را گفته‌اند.(طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ص ۱۰۸)

دانستنیهای قرآن

 

تعداد جزء قرآن

آیا مى دانید که : قرآن کریم داراى سى جزء است ، که هر جزء با جزء دیگر از نظر طول برابر است. احتمال دارد که حضرت رسول(ص) یا جانشینان ایشان این تقسیم را، براى آن‏که قراءت روزانه قرآن آسان باشد، انجام داده‏اند. در مصحف رسمى امروز جهان اسلام، یعنى در مصحف مدینه، به کتابت عثمان طه، هر جزء درست در بیست صفحه پانزده سطرى کتابت شده است.

 

تعداد حزب قرآن

آیا مى دانید که : هر جزء از اجزاى سى‏گانه قرآن، چهار یا دو حزب و کل قرآن 120 یا شصت حزب است. شاید این تقسیم‏بندى نیز براى تسهیل قراءت قرآن در مجالس فاتحه بوده باشد.



تعداد آیات قرآن

آیا مى دانید که : تعداد آیات قرآن بر طبق اصح روایات 6236 فقره است.

 

 

تعداد کلمات قرآن

آیا مى دانید که : تعداد کلمات قرآن 77807 فقره است.

 
کلمه جلاله (اللَّه)

آیا مى دانید که : کلمه جلاله (اللَّه) در قرآن کریم 2699 بار به‏کار رفته است.

 

حامدات

آیا مى دانید که : حامدات پنج سوره است که با الحمدللَّه آغاز مى‏شود که از این قرارند:

1.سوره فاتحه.

2. سوره انعام.

 3. کهف.

 4. سبأ.

5. فاطر.

 

 

مسبّحات قرآن

آیا مى دانید که : مسبّحات عبارتنداز :

 اِسراء

 حدید

حشر

صف

جمعه

تغابن

اعلى.

 

 پیشینهء تفسیر قرآن

آیا مى دانید که : پیشینهء تفسیر قرآن به زمان رسول اکرم (ص ) بر مى گردد زمانیکه آن حضرت در پاسخ به پرسشهاى صحابه از آیات قرآن , آیات را تفسیر مى فرمود.

منابع تفسیر

آیا مى دانید که : منابع مهم تفسیر نقلى از نگاه شیعه عبارتنداز: قرآن , روایات پیامبر (ص ) و ائمه معصومین (ع )و از نظر اهل سنت این منابع عبارتنداز: قرآن , روایات پیامبر(ص )و صحابه .

اولین نمونه تفسیر

آیا مى دانید که : اولین نمونه هاى تفسیر علمى در تفاسیر شیعه به تفسیر تبیان شیخ طوسى متوفى (460 برمى گردد.

تفاسیر مهم

آیا مى دانید که : تفاسیرِ المیزان , الفرقان , الکاشف , البصائر, نوین , نمونه , من هدى القرآن , پرتوى از قرآن و...از تفاسیر مهم علمى قرن 14هستند.

آیا مى دانید که : علامه طباطبائى , صاحب تفسیر ارزشمند المیزان , معتقد است که نزول دفعى قرآن بر قلب پیامبر (ص ) بوده است .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس