پروژه و تحقیق رایگان - 794

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

زندگينامه آنتوان چخوف

بازديد: 137

زندگينامه آنتوان چخوف

آنتوان چخوف
داستان نويس روسي ( 1860- 1904 )


 چخوف نويسنده اي بشردوست، آزديخواه و روشنفکر بود و داستانهاي وي حکايت از افکار مترقي او مي نمايد. او با فساد و دروغ، خودنمايي، سرشکستگي، منفي بافي، کوته نظري، ستمگري، آزاديخواهي دروغين و سرانجام، صفات منفي با کمال خشونت مبارزه مي کند و جامعه عقب مانده را به آينده درخشان و زندگاني سعادتمندانه اميدوار مي سازد و براي رسيدن به اصول مترقي افکار برجسته اي به خوانندگان آثار خود تلقين مي کند.
«آنتوان پاولويچ چخوف» Anton – Tchekhov درام نويس و داستانسراي معروف روسي در 17 ژانويه سال 1860 در شهر « تاگان روگ» در شمال قفقاز در آغوش يک خانواده  بي چيز و معتقد به سنن و آداب قديمي و ملي به دنيا آمد و در دوم ژوئيه سال 1904 در 44 سالگي در «بادن وايلر» محلي واقع در جنگل سياه درگذشت.
جد چخوف از سرف هايي بود که با صرفه جويي و کار زياد آزادي و حيات خود و خانواده اش را از ارباب خويش بازخريد کرده بود. پدرش با داد و ستد جزئي اي که داشت نمي توانست هزينه ي زندگي خانواده را تأمين نمايد و از اين رو «آنتون» کوچک، در آغاز زندگي با قيافه ي شوم فقر آشنا گرديد و به اثرات مخرب آن پي برد. با آنکه چخوف در سختي و فشار زندگي مي نمود لکن با عزت نفسي که داشت کوچکترين گله و شکايتي ابراز نمي کرد و با کار و کوشش فراوان، تحصيلات مقدماتي خود را در «ژبمنازيوم » مسقط الرأس خاتمه داد و براي تحصيل در دانشکده پزشکي عازم مسکو شد و در سال 1879 در نوزده سالگي وارد دانشگاه مسکو گرديد و به تحصيل طب پرداخت. وي تنها به تحصيل در دانشکده اکتفا نکرد و با وجود ذوق فطري به نوشتن داستانها و نوول ها و مقالات در مطبوعات فکاهي سرگرم شد و به اين جهت وقتي در سال 1884 درجه ي دکتراي طب را گرفت شغل طبابت را با حرفه ي نويسندگي توأم ساخت ولي بعدها تمام اوقات خود را وقف نوشتن کرد و از اين راه مقام شامخي در دنيا به دست آورد. چخوف جز در دوره ي عموميت بيماري و يا در سالهاي 1892 و 1893 به طبابت نپرداخت. نخستين داستانهاي او با نام مستعار چخوف انتشار يافت و در سال 1886 برخي از داستانهايش به صورت کتابي به نام «داستانهاي رنگارنگ» منتشر شد، اين کتاب موفقيت بسيار کسب کرد. در سال 1887 وي نخستين نمايشنامه ي خود را به نام «ايوانف» تحرير کرد. 
آنتوان چخوف بر اثر فقر و استيصال دوران کودکي و زحمات شبانه روزي دوران جواني در سي سالگي مبتلا به بيماري خانمانسوز سل گرديد که تا پايان حيات کوتاهش مونس اين نويسنده ي بزرگ بود و بالاخره هم باعث مرگ وي شد. با آنکه چخوف مريض بود و با آنکه خودش هم طبيب و از مرض خود اطلاع داشت با اين وصف دمي از کار و کوشش دست بر نمي داشت و تقريباً تمام ساعات فراغت خود را سرگرم نوشتن بود و براي مطالعه ي روحيات و احوال عموم مردم و طبقات مختلف به مسافرتها و گردشهاي پر زحمتي تن مي داد، چنانکه در سال 1890 راه سخت و دور و دراز سيبري را در پيش گرفت و در آنجا وضع تبعيديها را مطالعه کرد و از اين سفر ره آوردي به نام «جزيره ي ساخالين» براي ستمديدگان رژيم تزاري به ارمغان آورد که در سال 1891 منتشر شد . اين کتاب تا حدودي رژيم پليس تزار را که محکومين را به جزيره ي ساخالين مي فرستاد تخفيف داد. چخوف در سال 1891 تا 1897 با پدر و مادرش در ملکي که که در نزديکي مسکو خريده بود زندگي کرد. در سال 1897 که در معرض تهديد مرض سل قرار گرفت ناگزير شد قسمت اعظم اوقات خود را در کريمه و خارجه بگذارند. وي در سال 1896 نمايشنامه ي خود را به نام «مرغ نوروزي» در مسکو انتشار داد، اما اين اثر در «پطرزبورگ» با عدم موفقيت روبرو شد و دو سال بعد در سال 1898در مسکو نيز از اين نمايشنامه تجليل شاياني شد. 
 
آنتوان چخوف در سال 1900 بر اثر توجه نويسندگان و دانشمندان و قاطبه ي ملت به وي و در نتيجه ي نفوذ و شهرت انکار ناپذير خود به عضويت افتخاري آکادمي روسيه انتخاب شد و مورد تقدير فراوان قرار گرفت. «عمووانيا» در 1899 و «سه خواهران» در 1901 و «باغ گيلاس» در سال 1904 از جمله نمايشنامه هاي او بود که در مسکو با موفقيت روبرو شد. وي در سال 1901 با يک هنرپيشه به نام «اولگاکپنير» ازدواج کرد.
موقعي که دولت روسيه عضويت به نام «ماکسيم گورکي» نويسنده ي معروف روسيه را از آکادمي لغو کرد آنتوان چخوف نيز استعفا داد. در محيط تئاتر از نمايشنامه هاي وي با اشتياق زياد استقبال شد و اغلب از نمايش نامه هاي  وي در صحنه نمايشگاه آکادمي مسکو به معرض تماشا گذارده شد و در ساير پايتخت هاي اروپا هم مورد نمايش و تحسين تماشاگران قرار گرفت. در جهان هنر و ادب پيروزي روزافزون چخوف افتخارات زيادي براي وي فراهم آورد و آکادمي براي مجموعه ي داستانهايش جايزه ي «پوشکين» را به وي اهداء کرد. 
چخوف به نويسندگي خود ادامه مي داد که بيماري وي شديدتر شد و به دستور پزشکان ناگزير به نقاط جنوبي فرانسه رفت و با آنکه کار کردن برايش زيان داشت دست از کارهاي ادبي نکشيد و پس از مدتي اقامت در آن کشور به مسافرت خود در ايتاليا و آلمان ادامه داد و بالاخره به وطن خود بازگشت و در سال 1904 با مرض سل از دنيا رفت. 
چخوف نويسنده اي بشردوست، آزديخواه و روشنفکر بود و داستان هاي وي حکايت از افکار مترقي وي مي نمايد. اي با تمام قوا از آزادي دفاع کرد، براي دسترسي مردم به حقوق خود کوشش نموده و با انتقاد از اصول اجتماعي و وضع موجود مردم را به سوي ترقي فکري و اخلاقي سوق داده است. وي با فساد و دروغ، خودنمايي، سرشکستگي، منفي بافي، کوته نظري، تحمل ظلم، آزاديخواهي دروغي و بالاخره صفات منفي با کمال خشونت مبارزه مي کند و جامعه عقب مانده را به آينده ي درخشان و زندگاني سعادتمندانه اميدوار مي سازد و براي رسيدن به اصول مترقي افکار برجسته اي به خوانندگان آثار خود تلقين مي کند. 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 4:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

زندگينامه آناتول فرانس

بازديد: 117

زندگينامه آناتول فرانس

 آناتول فرانس
نويسنده و شاعر فرانسوي ( 1844- 1924 )


«آناتول فرانس»، نویسنده، شاعر و منتقد فرانسوی با نام حقيقي «فرانسوا آناتول تیبو» (Francois-Anatole Thibault)، در پاریس و در خانه‌ای کنار رودخانه «سن» - جایی که پدرش کتابفروشی داشت - متولد شد. وي تحصیلات خود را در کالج «استانسیلاس» (Stanislas) به پايان رساند و براي مدتي با ناشران کتاب همکاری کرد، اما بتدريج به كار تحقیق و بررسي تاریخ روی آورد. او در سال 1868، اولین اثر تحقیقی خود را درباره «آلفرد دو وینیی» ((Alfred de Vigny به چاپ رساند و يك سال بعد، به عنوان ممیز [ =دانا و جدا كننده ]، در مجموعه‌های شعر جدید که با عنوان «پارناس معاصر» (Parnasse Contemporain) منتشر می‌شد، شروع به كار كرد. در 1871 در دومین جلد مجموعه، دو شعر از او چاپ شد و در 1873، «اشعار طلایی» (Poemes dores) را منتشر کرد که به «لوکنت دولیل» تقدیم شده بود. این اشعار توصیفی و موزون به سبک اشعار «پارناسی» بود که توجه شاعر را به فنون و حرفه شعر نشان می‌داد؛ چنانکه گاه لحن توصیفی آن تاحد پرده نقاشی اساطیری پیش می‌رفت و شوق آناتول فرانس را به افسانه‌های کهن آشکار می‌ساخت. آناتول فرانس در 1876، نمایشنامه منظوم «عروسیهای مردم کورنت» (Les Noces corinthiennes) را منتشر كرد که مربوط به عهد کهن بود و در 1902 در پاریس به روي صحنه رفت. موضوع نمایشنامه، داستان ساده‌ای است که در شهر «کورنت» از شهرهای یونان باستان و در نخستین قرنهای مسیحیت اتفاق افتاده و بر مبنای جدال میان طرفداران دین پیروز مسیح و مشرکان، شكل گرفته است. اين داستان، عشق يك جوان مسیحی را به دختری از خانواده کافران نشان می‌دهد که به ناکامی و مرگ دختر می‌انجامد. این نمایشنامه اگرچه فاقد تحرک نمایشی بود، به سبب شیوه نگارش زیبا و شاعرانه، اثری ممتاز به شمار مي رفت. آناتول فرانس در 1876، در کتابخانه مجلس سنا مشغول به كار شد و يك سال بعد، ازدواج كرد و صاحب دختري شد؛ اما ازدواج او در 1893 به جدایی انجامید. 
در این دوره، آناتول فرانس به طور پی در پي، آثاری را منتشر ‌کرد که بیشتر آنها با استقبال عمومی همراه شد؛ از آن جمله است : داستان کوتاه «ژوکاست و گربه لاغر» (Jocaste et le chat maigre) (1879) و رمان «جنایت سیلوستر بونار» (Crime de Sylvestre Bomnard) (1881) که او را به شهرت رساند. قهرمان این اثر - که سبک خاص آناتول فرانس را در بردارد - مردی با فرهنگ و عاشق مطالعه است كه زندگی را از خلال کتاب می‌بیند. نویسنده با هنرمندی بسیار، اندیشه‌ها، شورشها، قضاوتها و طرز فكر دانشمندانه او را درباره زندگی به شیوه‌ای دلپذیر بیان می‌کند و نگارش سبک «پارناسی» را با رئالیسم بي پرده استادش «فلوبر» می‌آمیزد. در بين آثار فرانس، داستان «جنایت سیلوستر بونار» موفقیت بسیاري به دست آورد. داستان «امیال ژان سروین» (Les Desirs de Jean Servien) (1882) که از عشق آناتول فرانس به هنرپیشه اي الهام گرفته بود، دارای قسمتهای بسیار زیبایی مبتني بر تحلیل دقیق روانی و اخلاقی است. از جمله آثار آناتول فرانس که خاطرات زندگی او را نيز در بردارد، کتاب «دوست من» (Le Livre de mon ami) (1885) است. نویسنده در ورای چهره قهرمان کتاب، «پیرنوزی‌یر»، چهره خود را نهان کرده و از اين رو توانسته است در نقل خاطرات شخصی، تغییرات لطیف و دلپذیری صورت دهد و در میان تصویرهای دوران کودکی، نکته‌های خاصی را از دوره بلوغ و پختگی خود نیز بگنجاند و با شیوه‌ای دقیق و نکته‌سنجی فراوان، چهره برخي از دوستان و خویشاوندان را از چشم کودکی پنج تا هفت ساله ترسیم و از نظر «پیر کوچک»، درباره مشاهدات خود قضاوت کند. 
مسأله اساسي که در همه آثار آناتول فرانس مورد هجو و انتقاد قرار گرفته، عالم مسیحیت و جامعه نوین آن است. از جمله رمانهای معروف او در زمينه انتقاد مذهبی، رمان «تائیس» That’s (1890) است که «تورات بی‌ایمانان» ناميده مي شود. آناتول فرانس در این اثر با ناباوری، به بحث هایی طنزآمیز درباره مذهب و زندگی روحی و اخلاقی قدیسان و شهیدان قرون اول مسیحیت می‌پردازد و وصف استادانه‌ای از تمدن یونان باستان به عمل می‌آورد. اين داستان از نظر قالب و شیوه نثر نویسی، از شکوه و جلال بسیار برخوردار است و توجه ويژه فرانس را به نوشتن رمانهای بزرگ نشان می‌دهد. «تائیس» موفقیت بي نظيري به دست آورد و در 1894، اپرایی از آن با آهنگ «ماسنه» (Masenet)، آهنگساز معروف فرانسوی ساخته شد. از آن پس، آناتول فرانس راه تازه‌ای را به سبک «ولتر» در پیش گرفت كه حاکی از بی‌ایمانی و شکاکیت مذهبی و انتقاد آمیخته به طنز و نیشخند بود. نمونه این شیوه را مي توان در رمان «بریان پزی ملکه پدوک» (ملکه سبا) (La Rotisserie de la Reine Pedauque) (1893) و «عقاید آقای ژروم کوانیار» (Les Opinions de M.Jerome Coignard) مشاهده نمود. 
آناتول فرانس از سال 1885، به عنوان منتقد ادبی در روزنامه «تان» مشغول به كار شد. وي مقاله‌های انتقادی خود را که در این روزنامه چاپ مي شد، در يك مجموعه پنج جلدي به نام «زندگی ادبی» (La literaire) فراهم آورد كه اولین جلد آن در 1888 منتشر شد. رمان «زنبق سرخ»Le Lys rouge) ) (1894) از زندگی مادام «آرمان دوکایاوه» ((Mme Arman deCaillavet - که دوستی اش با آناتول فرانس از 1888 آغاز شد- الهام گرفته است و رويدادهاي یکی از انجمنهاي ادبی پاریس را در اواخر قرن نوزدهم توصيف مي كند. اگرچه آناتول فرانس با شیوه نگارش رمان احساسی و تحلیلی ناآشنا بود، با انتشار «زنبق سرخ»، در ردیف «آلفونس دوده» و «گی دی موپاسان» قرار گرفت. «زنبق سرخ» در 1899 به روي صحنه تئاتر رفت. «باغ اپیکور» (Le Jardin d’Epicure) (1894)، شامل مقاله‌های کوتاهی در زمينه هاي گوناگون، زندگی و مرگ و شیوه دست یافتن به خوشبختی و حفظ آن، یا تفسیرهای مختلف از رويدادهاي جاری است که از بهترین مقاله‌های آناتول فرانس به شمار می‌رود و بيانگر فلسفه و طرز فکر اوست. در نظر آناتول فرانس، وجود هیچ چیز به خودش بستگي ندارد؛ به طور مثال، نادانی از امور لازم عالم هستی است و اگر همه چیز را می‌دانستیم، نمی‌توانستیم زندگی را حتی براي یک ساعت تحمل کنیم. احساسی که زندگی را برای ما شیرین یا دست كم قابل تحمل می‌کند، تنها زائیده دروغ و پندارهاي سست و ناپايدار است. این موضوع که زندگی يا خوب و یا بد است، حرفی بی‌معنی است و باید گفت که زندگی شامل امور خوب و بد، گوارا و ناگوار، پرجاذبه و نفرت‌انگیز، شیرین و تلخ و خلاصه همه چیز است و حال که آداب و رسوم و عادتهای زندگی، قرن به قرن تغییر می‌یابد، پس عقل ایجاب می‌کند که زندگی را آنچنان که هست، بپذیریم. 
آناتول فرانس در 1896 به عضویت آکادمی فرانسه در آمد و طي سالهای 1897 تا1901، رمان «تاریخ معاصر» L’Histoire contemporaine) ) را در چهار جلد منتشر ساخت و با لحنی تلخ، از جامعه عصر خود انتقاد کرد. قهرمان کتاب، شخصیتی است که در جامعه قرن نوزدهم همان وضعي را دارد که «آبه کوانیار» در آغاز قرن هیجدهم داشته است. این کتاب از نظر عامه مردم، شاهکار آناتول فرانس به شمار مي رود. مجموعه داستان «کرنکبیل» (Crainquebille) (1903)، متعلق به دوره‌ای است که تحولی آشکار در هنر نویسندگی آناتول فرانس پدید آمده است؛ به اين معنا كه او دست از بی‌ایمانی و شکاکیت مذهبي كشيده و به راهنمایی در نظام اجتماعی و عدالت و قوانین انسانی روی آورده است. «کرنکبیل»، قهرمان داستان، فروشنده دوره‌گردی است که به اتهام دشنام دادن به مأمور انتظامی به زندان می‌افتد و پس از رهایی از زندان، مورد تحقیر مشتریان قرار می‌گیرد و همه آنان را از دست می‌دهد و به فقر و گرسنگی دچار می‌شود و بار دوم که از روی عمد به مأمور دیگری دشنام می‌دهد تا به زندان بیفتد و از مسکن و غذای رایگان برخوردار گردد، نيروهاي انتظامی او را سرزنش می‌كنند. این داستان به سبب هجو نیشدار و مستقیم بر ضد دستگاه عدالت، موفقیت بسیار یافت و نمایشنامه‌ای از آن ساخته شد که اولین بار در سال 1903 به روي صحنه رفت. 
«جزیره پنگوئن‌ها» ((L’lle des Pingouins (1908)، چشم‌انداز استعاری و زننده‌ای از تاریخ فرانسه است. آناتول فرانس به تقلید از افسانه‌های قدیم بروتانی، داستان عجیب «کشیش سن مائل» (Saint Mael) را نقل می‌کند که برای هدايت کافران با وسیله‌ای ابتدایی از آبهای اقیانوس می‌گذرد و هر چند وقت یكبار، به جزیره‌ای پا می‌نهد و پس از هدایت ساکنان آن، به جزیره دیگر مي رود. تا اينكه به جزیره پنگوئن‌ها می‌ رسد و مرغان زیبای جزیره را که دسته دسته گرد هم آمده بودند، به جای مردمی باوقار و کوتاه قد و ساده در نظر می‌گیرد و به ارشاد آنها می‌پردازد و انجیل را به آنان مي آموزد. بدین ترتیب، «قوم پنگوئن» به وجود می‌آید که استعاره‌ای از مبدأ تاریخ فرانسه است. آناتول فرانس، تاریخ این قوم را بتدریج پیش می‌برد و آن را به جامعه سرمایه‌داری، انقلاب اشتراکی، جدال مسلح، تمدنهای جدید و خطاهایی که عالم بشریت تا ابد به ارتکاب آن محکوم است، می‌کشاند. تحقیق شیطنت‌آمیز تاریخی، سبک پرشور و طبع شوخ نویسنده، از این اثر پرده نقاشی دلپذیری ساخته است که در عين حال، اندیشه‌های تازه انقلابی آناتول فرانس و آمادگی او را برای پذیرفتن انقلاب کمونیستی در 1917 آشكار می‌سازد. 
رمان «خدایان تشنه‌اند» (Les Dieux ont soif) (1912)، از معروفترین آثار آناتول فرانس به شمار می‌رود. تار و پود این اثر از انقلاب فرانسه ساخته شده است که آناتول فرانس به خوبی آن را شناخته، از دید خاص خود به آن نگریسته و برخي از نظریه‌های خود را درباره تاریخ و وضع بشر در آن گنجانده است. اين كتاب به دليل مهارت آناتول فرانس در ساخت صحنه‌ها و دقت در عمق رويدادها و نفوذ به طرز فکر عصر حاضر، توجه به انعکاس اندیشه‌ها و حوادث و آداب و رسوم و محیط اجتماعی و همچنين نثر شیوای خود، پیروزی‌ شگفت‌انگیزي به دست آورد. از دیگر آثار مهم این دوره، «عصیان فرشتگان» (La Revolte des Anges) (1914) است؛ کتابی اساطیری که آناتول فرانس در آن، بار دیگر به طور گسترده، نظر خود را درباره مذهب، زندگی، عقل و هوش ارائه داده است. جهت گيري ضد کاتولیک آناتول فرانس در این اثر به بالاترين حد گستاخی رسیده است. او هرگز تا این حد در حمله به مذهب کاتولیک، شدت و خشونت نشان نداده و لحن تمسخرآمیز به کار نبرده است. از آثار سیاسی و اجتماعی آناتول فرانس، مي توان به موارد زير اشاره نمود : 
«بر سنگ سفید» ((Sur la Pierre blanche (1905)، «نظریه‌های اجتماعی» (Opinions socials) (1902)، «به سوی زمانهای بهتر» (Vers les temps meilleurs) (1909).
آناتول فرانس نویسنده‌ با هوشی بود كه با ذهنی قاطع، ادراکی قوی و استعدادی عمیق در طنزگویی و از سوي ديگر، با فرهنگی شگفت‌انگیز و قلبی حساس در برابر بی‌عدالتی‌ها، فارغ از هرگونه جریان زیبائی‌شناسی عصر خود، قالب خاصي از نثر و نظم زبان فرانسه را به وجود آورد و درصدد حفظ قواعد انشا و دستور زبان و شیوه نگارش قرن هیجدهم بود. آناتول فرانس، «سلطان نثر» خوانده شده است. در نثر او هر کلمه همچون نگینی بر جای خود نشسته است. هجوپردازی او در میان گرمی شاعرانه و عشق به زیبایی کلام، لطف خاص می‌یابد و طنزها و انتقاد هاي او به دليل محبت و دلسوزی برای عالم بشریت، دلپذیر می‌گردد. آناتول فرانس در سال 1921 به دریافت جایزه ادبی نوبل نایل آمد.
 
برگرفته از :

http://www.ketabnews.com
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 4:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

زندگينامه آلبرت انيشتين

بازديد: 151

زندگينامه آلبرت انيشتين

آلبرت انيشتين 
دانشمند آلماني (1879- 1955)


«آلبرت انيشتين» در چهاردهم مارس 1879 در شهر «اولم» واقع در ناحيه «ورتمبرگ» آلمان متولد شد. وقتي كه آلبرت يك ساله بود، خانواده وي از اولم عازم مونيخ گرديدند. پدر آلبرت، هرمان انيشتين، كارخانه كوچكي براي توليد محصولات الكتروشيميايي داشت و با كمك برادرش كه مدير فني كارخانه بود، از آن بهره برداري مي كرد. وي از لحاظ عقايد سياسي با حكومت پروسي ها مخالفت داشت، اما امپراتوري جديد آلمان را ستايش مي كرد و صدر اعظم آن « بيسمارك » و ژنرال « مولتكه » و امپراتور پير يعني « ويلهم اول» را مورد تجليل قرار مي داد. مادر انيشتين كه پائولين كوخ نام داشت، بيش از پدر زندگي را جدي مي گرفت و از احساسات هنرمندانه اي برخوردار بود.
آلبرت كوچولو به هيچ عنوان كودك اعجوبه اي نبود و حتي مدت زيادي طول كشيد تا سخن گفتن را بياموزد؛ بطوريكه پدر و مادرش وحشت زده شدند كه مبادا فرزندشان ناقص و غيرعادي باشد. اما بالاخره شروع به حرف زدن كرد، ولي غالباً ساكت و خاموش بود و هرگز بازيهاي عادي كودكان را دوست نداشت. تحصيلات ابتدائي خود را طبق تعاليم كاتوليك گذراند و از آن لذت فراوان برد و حتي در دروسي  كه به شرعيات و قوانين مذهبي كاتوليك بستگي داشت، چنان قوي شد كه توانست در هر مورد كه همشاگردانش قادر نبودند به سوالهاي معلم جواب دهند، به آنها كمك كند. انيشتين جوان در ده سالگي مدرسه ابتدائي را ترك كرد و در شهر مونيخ به مدرسه متوسطه « لوئيت پول» وارد شد. 
 
ذوق هنري 
ذوق هنري انيشتين چنان بود كه وقتي در سن پنج سالگي، پدرش قطب نمايي جيبي را به او نشان داد، خاصيت اسرار آميز عقربه مغناطيسي تأثير عميقي بر وي گذاشت. زماني كه انيشتين پانزده ساله بود، حادثه اي اتفاق افتاد كه جريان زندگي او را به سمت جديدي سوق داد. پدر او در كار تجارت با مشكلاتي مواجه شد و صلاح را در آن ديد تا كارخانه خود را در مونيخ بفروشد و جاي ديگري را براي كسب و كار خود ترتيب دهد. از آن جا كه وي خوش بين و علاقمند به كسب لذت بود، تصميم گرفت به كشوري مهاجرت كند كه زندگي در آن با سعادت بيشتري همراه باشد و به اين منظور، ايتاليا را انتخاب كرد و در شهر ميلان مؤسسه مشابهي را ايجاد نمود. هنگاميكه وارد شهر ميلان شدند، آلبرت به پدر خود گفت كه قصد دارد تابعيت كشور آلمان را ترك گويد، اما آقاي هرمان به وي تذكر داد كه اين كار زشت و نابهنجار است.
 
دوران دانشجويي 
در اين دوران، مشهورترين مؤسسه فني در اروپاي مركزي به استثناي آلمان، مدرسه دارالفنون سوئيس در شهر زوريخ بود. آلبرت در امتحان ورودي اين مؤسسه شركت كرد، ولي بخاطر اينكه درعلوم طبيعي اطلاعات وسيعي نداشت، پذيرفته نشد. با اين حال، مدير دارالفنون زوريخ تحت تأثير اطلاعات وسيع او راجع به رياضيات واقع شد و از وي درخواست كرد تا ديپلم متوسطه اي را كه براي ورود به دارالفنون لازم است، در يك مدرسه سوئيسي بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر كوچك « آرائو » كه با روش جديدي اداره مي شد، معرفي كرد. وي بعد از يك سال اقامت در مدرسه مذبور، ديپلم لازم را بدست آورد و در نتيجه، بدون امتحان در دارالفنون زوريخ پذيرفته شد. با اين كه درس هاي فيزيك دارالفنون از هيچ گونه عمق فكري برخوردار نبود، اما حضور در آنها آلبرت را تحريك كرد تا آثار استادان كلاسيك فيزيك نظري از قبيل بولترمان، ماكسول و هوتز را با حرص عجيبي مطالعه كند. آلبرت درست در اواخر قرن 19، تحصيلات خود را به اتمام رساند و با مسأله مهم كسب شغل مواجه گرديد. از آنجا كه نتوانست مقام تدريس در مدرسه پلي تكنيك را بدست آورد، تنها راه باقي مانده اين بود كه چنين شغل و مقامي را در يك مدرسه متوسطه جستجو كند. 
در سال 1910 ، آلبرت بيست و يك سال داشت و تابعيت سوئيس را بدست آورده بود. وي داوطلب شغل معلمي خصوصي گرديد و پذيرفته شد. انيشتين از كار خود راضي بود؛ چرا كه مي توانست به پرورش جوانان بپردازد، اما بزودي متوجه شد كه معلمان ديگر نيكي را از او ضايع و فاسد مي كنند و اين شغل را ترك كرد. بعد از مدتي، در دفتر ثبت اختراعات مشغول به كار شد و به شهر« برن» انتقال يافت. كمي بعد از انتقال به شهر برن، با ميلواماريچ همشاگردي قديم خود در مدرسه پلي تكنيك ازدواج كرد و حاصل آن دو پسر بود كه اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. كار انيشتين در دفتر اختراعات خالي از لطف نبود و حتي بسيار جالب به نظر مي رسيد. او وظيفه داشت، اختراعاتي را كه به دفتر مذبور مي آوردند، مورد آزمايش اوليه قرار دهد. شايد تمرين در همين كار موجب شده بود كه وي با قدرت خارق العاده و بي مانند، بتواند نتايج اصلي و اساسي هر فرض و نظريه جديدي را به سرعت درك و استخراج كند؛ چرا كه انيشتين به قوانين كلي فيزيك علاقه داشت و به حقيقت درصدد بود تا ميدان وسيع تجارت را به وجهي منطقي استنتاج كند.
در اواخر سال 1910 كرسي فيزيك نظري در دانشگاه آلماني پراگ خالي شد. انتصاب استادان اين قبيل دانشگاهها طبق پيشنهاد دانشكده بوسيله  امپراتور اتريش انجام مي گرفت كه معمولاً حق انتخاب خويش را به وزير فرهنگ واگذار مي كرد. تصميم قطعي براي انتخاب داوطلب، قبل از همه، برعهده فيزيكداني به نام « آنتون لامپا » بود و او براي انتخاب استاد، دو نفر را مد نظر داشت كه يكي از آنها « كوستاويائومان» و ديگري « انيشتين» بود. يائومان اين پيشنهاد را رد كرد و انيشتين پس از كش و قوس هاي فراوان، اين مقام را پذيرفت. دو ويژگي  انيشتشن موجب شد كه استاد زبردستي گردد : نخست اينكه، علاقه  فراواني داشت تا براي عده بيشتري از همنوعان خود و بخصوص كساني كه در حول و حوش او مي زيستند، مفيد باشد. ويژگي دوم، يعني ذوق هنريش، وي را وا مي داشت كه افكار عمومي خود را به نحوي روشن و منطقي مرتب سازد. از سوي ديگر، روش تنظيم آنها به نحوي بود كه چه خود او و چه مستمعان از نظر جهان شناسي نيز لذت ببرند. 
 
عزيمت از پراگ 
انيشتين در مدتي كه در پراگ تدريس مي كرد، نه تنها نظريه جديد خود را بنا نهاد، بلكه با شدت بيشتري، نظريه خود درباره  كوآنتوم  نو را كه در شهر برن شروع كرده بود، توسعه داد. با همه اين تفاصيل، انيشتين به دانشگاه پراگ اطلاع داد كه در خاتمه دوره تابستاني سال 1912 اين دانشگاه را ترك خواهد كرد. عزيمت ناگهاني انيشتين از پراگ، سر و صداي زيادي را در اين شهر بوجود آورد. در سر مقاله بزرگترين روزنامه  آلماني شهر پراگ نوشته شد : 
« نبوغ و شهرت فوق العاده انيشيتن باعث شد كه همكارانش او را مورد شكنجه و آزار قرار دهند و به ناچار شهر پراگ را ترك كرد ». انيشتين عازم شهر زوريخ گرديد و در پايان سال 1912در سمت استاد مدرسه پلي تكنيك زوريخ مشغول به كار شد. شهرت انيشتين تا بدانجا رسيده بود كه بسياري از مؤسسات و سازمانهاي علمي جهان علاقه داشتند كه وي بعنوان عضو وابسته با مؤسسه ايشان در ارتباط باشد. مقامات رسمي آلمان، سالها كوشش مي كردند كه شهر برلن نه فقط مركز قدرت سياسي و اقتصادي، بلكه در عين حال كانون فعاليت هنري و علمي نيز محسوب گردد؛ بهمين جهت از انيشتين دعوت بعمل آوردند. انيشتين مدت كمي بعد از ورود به برلن، از همسر خويش هيلوا كه از جنبه هاي مختلف با او توافق نداشت، جدا گرديد. هنگاميكه به عضويت آكادمي پادشاهي انتخاب شد، سي و چهار سال سن داشت و نسبت به همكاران خود كه از او مسن تر بودند، بيش از حد جوان مي نمود. 
فعاليت اصلي انيشتين در برلن اين بود كه با همكاران خويش و يا دانشجويان رشته فيزيك، درباره كارهاي علمي مصاحبه و مذاكره نموده  و آنها را در تهيه برنامه علمي راهنمايي كند. هنوز يكسال از اقامت انيشتين در برلن نگذشته بود كه در ماه اوت 1914 جنگ جهاني شروع  شد. در طي جنگ جهاني اول ، روزنامه هاي برلن همه روزه از وقايع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان سخن مي گفتند. در عين حال، انيشتين در منزل خود با دختر عمه خويش الزا آشنايي پيدا كرد. الزا زني مهربان و خونگرم بود و از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت؛ با اين حال، انيشتين با او ازدواج كرد. جنگ بين المللي و شرايط معرفت النفسي كه در نتيجه آن بر دنياي علم تحصيل گرديد، مانع از آن نشد  كه انيشتين با حرارت فوق العاده به توسعه و تكميل نظريه ثقل خويش بپردازد و با پيمودن راه تفكري كه در پراگ و زوريخ  در پيش گرفته بود، در سال 1916 توانست نظريه اي براي ثقل ارائه دهد. وي  جاذبه عمومي را بنا نهاد كه به كلي مستقل از نظريه هاي گذشته و از نظر منطقي داراي وحدت كامل بود.
اهميت نظريه جديد به زودي مورد تأييد و توجه دانشمنداني واقع گرديد كه داراي قدرت خلاق علمي بودند. تأييد تجربي نظريه انيشتين، توجه عموم مردم را نيز به شدت جلب كرده بود. از اين پس، ديگر انيشتين مردي نبود كه فقط مورد توجه دانشمندان باشد. به زودي، او نيز همچون زمامداران مشهور ممالك ، بازيگران بزرگ سينما و تئاتر، شهرت عام بدست آورد. 
 
مسافرتهاي انيشتين 
تبليغات مخالف و حملاتي كه عليه انيشتين مي شد، موجب گرديد كه در تمام ممالك جهان و در همه طبقات اجتماعي، توجه عموم مردم به سوي تئوريهاي او جلب شود. در اين زمان، انيشتين ابتدا به هلند و سپس به كشورهاي چكسلواكي، اسپانيا، فرانسه، روسيه، اتريش، انگليس، آمريكا و بسياري از كشورهاي ديگر سفر كرد. اما نكته قابل توجه اين است كه وقتي انيشتين و همسر او به بندرگاه نيويورك رسيدند، با استقبال شديد و تظاهرات پرشوري مواجه شدند كه به احتمال قوي نظير آن هرگز هنگام ورود يكي از دانشمندان رخ نداده بود .
انيشتين به آسيا و كشورهاي چين، ژاپن و فلسطين سفر كرد و اين خاتمه سفرهاي او بود. وي درسال 1924 بعد از مسافرتهاي متعدد به اكناف جهان، بار ديگر در برلن مستقر گرديد. حملات همچنان بر عليه او ادامه داشت و نظريات او را بعنوان بيان افكار قوم يهود و به سوي فاشيسم مي دانستند. از اين رو، انيشتين به شهر پرينستون در آمريكا رفت. در سال 1936 همسرش الزا از دنيا رفت و خواهر انيشتين كه در فلورانس بود، به شهر پرينستون نزد برادرش آمد. در همين دوران، انيشتين تابعيت كشور آمريكا را پذيرفت. وي در سال 1945 طبق قانون بازنشستگي، مقام استادي مؤسسه مطالعات عالي پرينستون را ترك كرد، ولي اين تغيير سمت رسمي، تغييري در روش زندگي و كار او به وجود نياورد. او كماكان در پرينستون بسر مي برد و در مؤسسه  مذبور به تحقيقات خود ادامه مي داد.
 
آخرين سالهاي زندگي انيشتين 
دوران تحقيق در شهر پرينستون آميخته با اضطراب بود. هنوز ده سال ديگر از زندگي انيشتين باقي مانده بود؛ ليكن اين دوره ده ساله، درست مصادف با عهد بمب اتمي بوده و بشريت، تمرين و آموزش خود را در اين زمينه آغاز نمود. بنابراين، مسأله واقعي كه براي او مطرح شد، موضوع چگونگي پيدايش بمب اتمي نبود. 
سرانجام در روز هجدهم آوريل 1955 بزرگترين دانشمند و متفكر قرن بيستم ، پيغمبر صلح و حامي محنت ديدگان جهان، مردي كه احتمالأ همراه با ناپلئون و بتهوون مشهورتر از همه مردان جهان بوده است، در شهر پرينستون واقع در ممالك متحده آمريكاي شمالي از زندگي، تفكر و مبارزه دست كشيد و درگذشت.
در پايان به اظهار نظر برخي از مشاهير درباره  انيشتين مي پردازيم :
«پيشرفتي كه انيشتين درباره طبيعت، نصيب معرفت ما كرد، از قدرت جهان امروز خارج است. فقط نسل هاي آينده مفهوم واقعي آن را درك خواهند كرد». «دكتر هارولددوز، رئيس دانشگاه پرينستون در آمريكا ».
«وي دانشمند بزرگ اين عصر و به واقع يكي از جويندگان عدالت و راستي بود كه هرگز با نادرستي و ظلم مصالحه نكرد».« جواهر لعل نهرو، نخست وزير هند».

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 4:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگينامه آلبر كامو

بازديد: 65

زندگينامه آلبر كامو

آلبر كامو
نويسنده فرانسوي ( 1913- 1960 )


«آلبر كامو»، نويسنده توانا و فيلسوف نامي فرانسوى است كه همچون «ژان پل سارتر»، از روشنگران مكتب «اگزيستانسياليسم»[*] به شمار مي رود. او در سال ۱۹۵۷ و در سن ۴۴ سالگى، موفق به دريافت جايزه نوبل ادبى شد. كامو پس از «روديارد كيپلينگ»، جوان ترين نويسنده اى است كه به دريافت اين جايزه نايل آمده است. «آلبر كامو» در هفتم نوامبر ۱۹۱۳، در «موندووى» الجزاير و در خانواده اى فرانسوى - الجزايرى به دنيا آمد. مادرش اصل و نسب اسپانيايى داشت و  پدرش، «لوسين»، در جنگ «مارن» كه در سال ۱۹۱۴ و طى جنگ جهانى اول رخ داد، در حين مبارزه داوطلبانه كشته شد و به همين دليل، دوران كودكى «كامو» در فقر و تنگدستى گذشت.
در سال ۱۹۲۳، كامو در آزمون ورودي آموزشكده اى پذيرفته شد و پس از پايان تحصيلات خود در آنجا به دانشگاه الجزاير راه يافت. او در كنار تحصيل، فعاليت ورزشى فراوانى داشت و دروازه بان تيم فوتبال دانشكده بود، اما ابتلا به بيمارى سل در سال ۱۹۳۰، به فعاليت ورزشى و فوتبال «كامو» خاتمه داد. او كه توانايى مالى چندانى نداشت، به ناچار كلاسهاى خود را به صورت نيمه وقت در دانشگاه انتخاب كرد و سه روز از هفته را مشغول كار و كسب درآمد بود؛ از معلمى سرخانه گرفته تا كار در موسسه شهاب شناسى. او در سال ۱۹۳۵، موفق به دريافت مدرك ليسانس در رشته فلسفه شد و در ماه مه ۱۹۳۶، از رساله فوق ليسانس خود با موضوع «پلوتينوس» - كه پيرو مكتب افلاطونيون جديد بوده است - دفاع كرد. كامو در همان دوران دانشجويى به عضويت حزب كمونيست در آمد و دليل اصلى آن را درك اوضاع سياسى اسپانيا مى دانست كه سرانجام به جنگ داخلى اسپانيا منجر شد. در سال ۱۹۲۶، حزب كمونيست مستقل الجزاير (PCA) تاسيس شد و در چنين وضعيتي، كامو به همكارى سياسى با حزب مردمى الجزاير (Le Parti du Peuple Algerien) پرداخت. اين امر مشكلات زيادي را بين او و سران حزب كمونيست به وجود آورد.
به همين دليل، «كامو» را به طور رسمى، «تروتسكى» - صاحب ايده هاي كمونيستى و حامي انقلاب سراسرى جهانى - ناميدند؛ كه به معناى نفي او از كمونيسم استالينى بود. او در سال ۱۹۳۴ با «سيمون هاى» كه اعتياد زيادي به مرفين داشت، ازدواج كرد و زندگى مشترك شان به دليل عدم تعهد «سيمون» به «آلبر»، به جدايى انجاميد. كامو در سال ۱۹۳۵، موسسه «تئاتر كارگردان» را بنيان نهاد كه تا سال ۱۹۳۹ پا بر جا بود. وي در خلال سالهاى ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۹، در روزنامه سوسياليستى «آلجر ريپابليك» مشغول به كار شد و با نوشتن مقاله هايي درباره مردمان عربى كه به سختي در الجزاير زندگى مى كردند، شغل خود را از دست داد و به دليل ابتلا به بيمارى سل، از پيوستن به ارتش فرانسه هم بازماند.
كامو در سال ۱۹۴۰ با «فرانسيس فار» ازدواج كرد و در مجله فرانسوى «پاريس - سور» مشغول به كار شد. با شروع مرحله اول جنگ جهانى دوم كه آن را «جنگ تلفنى» مى نامند، كامو مواضعى صلح طلبانه داشت، اما با مشاهده مراسم اعدام «گابريل پرى» در پاريس بيان داشت كه اين حادثه، تنفر او را نسبت به آلمانها برانگيخته است.
وي پس از اين حادثه به «بوردو» نقل مكان كرد و در همان سال، نوشتن اولين آثار ادبى خود، «بيگانه» و «افسانه سيسى فوس» را به پايان رساند. او در سال ۱۹۴۲ به الجزاير بازگشت و در خلال جنگ جهانى اول، به هسته مقاومت فرانسه با نام «كومبات» پيوست و يك نشريه زيرزمينى با همين نام منتشر كرد. هدف اصلى اين گروه، فعاليت بر ضد حزب نازى بود. كامو در سال ۱۹۴۳، سر دبير نشريه سازمان مقاومت گرديد و با آزادسازى پاريس به دست متفقين، بر ادامه مبارزه مطبوعاتى اش تاكيد كرد و هنگامى كه روزنامه «كومبات» به نشريه اى با اهداف اقتصادى تبديل شد، از سمت سردبيرى استعفا داد. 
پس از جنگ، كامو با سفر به سراسر آمريكا، سخنرانيهاى فراواني در باب اگزيستانسياليسم فرانسوى انجام داد. او كه داراى گرايشهاي سياسى چپ بود، با انتقاد شديد از سياست هاى كمونيسم، دشمني آنان را بر ضد خود برانگيخت. در سال ۱۹۴۹ بيمارى او شدت بيشتري يافت و به مدت دو سال در تنهايى بسر برد. در سال ۱۹۵۱، مقاله «شورشى» را منتشر كرد كه تحليلى فلسفى درباره شورش و انقلاب است. او كه در دهه ۵۰ زندگى خود را وقف اقدامات بشردوستانه كرده بود، در سال ۱۹۵۲ از فعاليت در يونسكو سر باز زد و در سال ۱۹۵۳، جزء انگشت شمارترين سياستمداران چپى بود كه به انتقاد از سياست شوروى در برخورد با گردهمايي هاي كارگرى پرداخت. «كامو» در ۴ ژانويه ۱۹۶۰ در يك سانحه رانندگى جان سپرد. خودرو آنها در ۲۴ کیلومتری شهر «سانس» و در بزرگراه  RN۵ حاشیه دهکده «پتی‌ویل» نزدیک «مونته‌رو» از جاده منحرف ‌شد. آلبر کامو در صندلی عقب خودرو نشسته بود و در این سفر همراه خانواده دوست ناشرش، «میشل گالیمار»، بود. او پيش از اين سانحه در جايى گفته بود : 
«مرگي كه در اثر تصادف و رانندگي رخ دهد، خنده دارترين و بى معنا ترين نوع مرگ است».
 
برگرفته از :
 
http://www.arooz.com

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 4:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

زندگينامه آگاتا كريستي

بازديد: 159

زندگينامه آگاتا كريستي

آگاتا كريستي
رمان نویس انگلیسي ( 1890- 1976 )


«لیدی مالوُوان آگاتا ماری کلاریسا»، مشهور به [ بانو ] «آگاتا کریستی» و ملقب به «ملکه جنایت»، مشهورترین نویسنده در زمينه جنایی ‌ـ‌ پلیسی است که تأثیر بسیاری بر نویسندگان عصر طلایی ادبیات جنایی و نویسندگان بعد از خود گذاشت. وي آثاری در زمينه هاي دیگر نیز دارد، اما تنها 66 رمان و چندین مجموعه ‌داستان جنایی او (بویژه آنهایی که شخصیت اصلی آن، هرکول پوارو یا خانم مارپل است)، نامش را تا این اندازه بلندآوازه کرده است.
آگاتا کریستی در «تورکوای» از توابع دِووُن در انگلستان به دنیا آمد و کوچکترین فرزند خانواده‌ بود. او پدر و برادرش را در کودکی از دست داد و بدون آنکه به مدرسه برود، در خانه و تحت نظر مادرش، تحصیلات خود را به پايان رساند و به يادگيري موسیقی پرداخت. وي در سال 1914، با «كلنل آرشيبالد كرستي»، يك شاهزاده و اشراف زاده انگليسي ازدواج کرد و پنج سال بعد، صاحب يك فرزند دختر شد. كريستي طي جنگ جهانی اول به عنوان پرستار به جبهه جنگ رفت و دانستنيهاي بسیاری در مورد پزشکی کسب کرد که بعدها در رمان‌هایش از آنها بهره برد. 
آگاتا كريستي در سال 1930 با «سر ماكس مالون» زمين شناس و استاد دانشگاه آكسفورد ازدواج كرد. وي در ازدواج اول خود، تجربه هاي زيادي را از محيط اشرافي انگلستان به دست آورد و در زندگي با همسر دوم خود – كه باستان شناس بود و آگاتا با وي سفرهاي زيادي به مشرق زمين كرد - با آداب و رسوم زندگي مردم در اين مناطق آشنا شد. آگاتا كريستي از كودكي علاقه شديدي به خواندن كتابهاي «جين استين»، «چارلز ديكنز» و «سر آرتور كانن دويل»، آفريننده شخصيت شرلوك هولمز داشت. از اين رو شروع به نگارش داستانهاي جنايي كرد. در حقيقت، كريستي دنباله رو كارهاي پليسي «كانن دويل» بود، ولي روش تازه و پيشرفته تري را نسبت به او در پيش گرفت.
وي حدود صد اثر از خود به جاي گذاشت. قهرمانان اصلي داستانهاي او، پيرزن انگليسي به نام «جين مارپل» و يك كارآگاه بلژيكي به نام «هركول پوارو» بودند. نزدیک به یک میلیارد نسخه از کتابهای آگاتا کریستی در بریتانیا و یک میلیارد نسخه از آن در سرتاسر جهان به فروش رفته‌ است. کریستی در سال 1955، نخستین کسی بود که جایزه‌ «استاد اعظم» را از «مجمع معما‌نویسان امریکا» دریافت کرد. در سال 1967، مدرک افتخاری دانشگاه «اکستر» انگلیس به او داده شد و در سال 1967 به ریاست باشگاه کارآگاهی بریتانیا رسید. وي در سال 1971 نیز بالاترین نشان افتخار خود، یعنی لقب «دِیم» (بانو) (معادل لقب افتخاری سِر) را دریافت کرد.
کتابهاي او بارها و بارها به صورت فیلم، داستانهاي زنجيره اي و نمایشنامه درآمده‌ و از جمله محبوب‌ترین کارها بوده اند. برای نمونه می‌توان به نمایشنامه‌ او با نام «تله‌موش» اشاره کرد که مقام طولانی‌ترین اجرا را در شهر لندن دارد. این نمایشنامه از سال 1955 تا به حال، بیش از 20000 بار در شهر لندن به روي صحنه رفته است. 

برخي از مشهورترين آثار او عبارتند از :
1- راز قطار آبی  The Mystery of the Blue Train) - 1928)
2- قتل در بین‌النهرین 1936 - (Murder in Mesopotamia)
3- پنج خوک کوچک  Five Little Pigs) - 1924)
4- فیلها به یاد می‌آورند Elephants Can Remember) - 1972)
5- پرده [آخرین اثری که هرکول پوارو در آن نقش دارد] - Curtain) 1975 )
6- جسدی در کتابخانه  The Body in the Library) - 1942)
7- نمسیس - Nemesis)1971)
8- قتل در قطار سریع‌السیر شرق (Murder on the Orient Express)
آگاتا كريستي در چهل و چهار سالگي، يكي از زيباترين داستانهاي خود را با نام «قتل در قطار سريع السير» به چاپ رساند. وي علاوه بر آثار پليسي، آثار رمانتيك هم دارد. سرانجام، آگاتا كريستي (ملكه جنايت)، در سال 1976 و در سن هشتاد و شش سالگي درگذشت.
برگرفته از :

http://www.caravan.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 4:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس