پروژه و تحقیق رایگان - 619

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق در مورد ورزش شنا

بازديد: 9563

 

ورزش شنا

شنا

 

بالاترین نهاد ورزشی

فدراسیون بین‌المللی شنا (FINA)

مشخصات

اعضاء تیم

از ۱ تا ۴ نفر

تفکیک جنسیت

تکی

رده‌بندی

ورزش‌های آبی ، ورزش‌های رقابتی

محل برگزاری

استخر

المپیک

از نخستین دوره بازی‌ها۱۸۹۶تا به امروز

 

 

 

ورزش شنا یکی از ورزش‌های آبی است که ورزشکاران با شنا کردن در آب به رقابت می پردازند.

تاریخچه

تاریخچه شنا در جهان

شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهند که قدمت شنا و شنا کردن به ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد در تمدن مصر و بعد از آن در تمدن‌های آشور و یونان و روم باستان باز می‌گردد. آنچه از گذشته آموزش شنا می‌دانیم بر اساس یافته‌هایی است که از «حروف تصویری» هیروگلیف مصریان به دست آورده‌ایم. یونانی‌های باستان و رومی‌ها شنا را جزو برنامه‌های مهم آموزش نظامی خود قرار داده بودند، و مانند الفبا یکی از مواد درسی در آموزش مردان بوده‌است. شنا در شرق به قرن اول قبل از میلاد باز می‌گردد. ژاپن جایی است که شواهد و مدارکی از مسابقات شنا در آن وجود دارد. در قرن هفدهم به دستور رسمی حکومتی شنا به صورت اجباری در مدارس تدریس می‌شد.

مسابقات سازمان یافته شنا در قرن ۱۹ میلادی قبل از ورود ژاپن به دنیای غرب شکل گرفت. از قرار معلوم مردم ساحل نشین اقیانوس آرام، به کودکان هنگامی که به راه می‌افتادند یا حتی پیش تر شنا می‌آموختند. نشانه‌هایی از مسابقات گاه و بی گاه میان مردم یونان باستان وجود دارد و همچنین یکی از بوکسورهای معروف یونان شنا را به عنوان تمرین در برنامه ورزشی خود گنجانیده بود. رومی‌ها اولین استخرهای شنا را بنا کردند و گفته می‌شود که در سدهٔ یکم پیش از میلاد گایوس ماسناس[۱] رایزن سیاسی سزار آگوست رومی، نخستین استخر آب گرم را ساخت.

برخی عدم تمایل اروپائیان به شنا را در سده‌های میانه ترس از گسترش و سرایت عفونت و بیماری‌های مسری می‌دانند از طرفی شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد در سواحل بریتانیای کبیر در اواخر قرن ۱۷ میلادی از شنا در آب به عنوان وسیله‌ای برای درمان استفاده می‌شد. البته تا پیش از قرن نوزدهم شنا به عنوان تفریح و ورزش در میان مردم جایگاهی پیدا نکرد. زمانی که نخستین سازمان شنا در سال ۱۸۳۷ تأسیس شد در پایتخت بریتانیا یعنی لندن، ۶ استخر سر پوشیده وجود داشت که مجهز به تخته شیرجه بودند. در سال ۱۸۴۶ اولین مسابقه شنا در مسافت ۴۴۰ یارد در استرالیا بر پا شد که بعد از آن هر ساله نیز به اجرا در آمد. باشگاه شنای «متروپولیتین»[۲] لندن در سال ۱۸۶۹ تأسیس شد که بعدها به انجمن شنای غیر حرفه‌ای تغییر نام پیدا کردکه در واقع هیئت رئیسه شنای غیر حرفه‌ای بریتانیا بود. فدراسیون‌های ملی شنا در چندین کشور اروپایی در سال ۱۸۸۲ تا ۱۸۸۹ شکل گرفتند...

تاریخچه شنا در ایران

تاریخچه شنا به عنوان یک ورزش، در ایران، بسیار کوتاه است ولی به طور کلی هم این رشته از ورزش به نسبت دیگر رشته‌ها در کشور ایران چندان پیشرفتی حاصل نکرده‌است. در حالی که به جهت موقعیت جغرافیایی ایران که در شمال و جنوب کشور به دریا متصل است و هم به جهت تأکیدات مذهبی، می‌بایستی این ورزش را مورد توجه قرار می‌دادند.

در قدیم، مکان‌هایی شبیه استخر سرپوشیده در حمام‌ها می‌ساختند، به نام چال حوض. این چال حوض‌ها، که حداکثر از ۱۰ متر تجاوز نمی‌کرد، برای شنا کردن و آب بازی بود. در اطراف چال حوض‌ها، سکوهایی به ارتفاع ۲ یا ۳ متر وجود داشت که از بالای آن به درون آب می‌پریدند و عملیاتی مانند پشتک و وارو انجام می‌دادند. روشنایی چال حوض‌ها از سوراخ کوچکی که در سقف بود، تأمین می‌شد. در این گونه آبگیرهای غیر بهداشتی، هیچ گونه مقرراتی وجود نداشت و هر کس می‌توانست قبل از استحمام یا پس از آن وارد چال حوض شود و به آب بازی و شنا که به معنای واقعی هم شنا نبود بپردازد. تا سال ۱۳۱۴ در سراسر ایران حتی یک استخر شنا هم نبود و فقط در اردوگاه نظامی اقدسیه تهران یک استخر برای آموزش شنا به دانشجویان دانشکده افسری ساخته بودند. در سال ۱۳۱۴، استخر دیگری در باغ فردوس شمیران احداث شد که به وزارت فرهنگ تعلق داشت. نخستین استخری که برای استفاده ورزشکاران و تعلیم اصول جدید شنا به آنها به وجود آمد، در سال ۱۳۱۴در منظریه تهران بود که یک مربی ورزش خارجی به نام «گیبسون» بر آن نظارت می‌کرد. پایه‌های ورزش شنای نوین در ایران از همان استخر منظریه گذاشته شد.

تاریخچه شنا در سایر کشورها

مصر

مصریان قدیم که اساساً مردم کوشا و فعالی بوده‌اند و به فعالیتهای گوناگون بدنی می‌پرداختند، شنا از جمله ورزشهای بسیار متداول نزد آنان بوده و مرد و زن بدان علاقه فراوانی داشتند.

میان‌رودان

در میان‌رودان که در تاریخ کهن، اهمیتی همپایه مصر دارد، شنا به عنوان هنری جنگی تلقی می‌گردید و برخی از شناگران نظامی به پوستهای پر از باد مجهز می‌شدند تا جریان آب را بهتر تحمل کنند. این ورزش در ایران نیز از دوران باستان دارای طرفداران زیادی بوده‌است

اسپارت‌ها

اسپارتها که ژیمناستیک را پایه و اساس فعالیتهای ورزشی کودکان می‌دانستند، از آموزش دو و شنا و.... نیز غافل نبوده‌اند. اسپارتها را نخستین پایه‌گذاران شیوه‌های تربیت بدنی در نظام آموزشی به شمار می‌آورند و دیگر کشورهای گیتی شیوه‌های مذکور را از آنان تقلید و اقتباس کرده‌اند.

 

روم قدیم

تمرینهای ورزشی رومیان قدیم را اسب سواری، تیراندازی، پرتاب نیزه و شنا در رودخانه‌های تند و سیلابی تشکیل می‌داده‌است. همچنین دو، شنا، شکار، توپ‌بازی، ماهیگیری، و قایقرانی ورزشهای مورد علاقه مردم روم جدید بوده‌است.

رشد شنا از قرن نوزدهم

با شروع قرن نوزدهم رشد کمی و کیفی شنا چشمگیر می‌شود. در سال ۱۸۱۰ لرد بایرون شاعر نامدار بریتانیا تنگه داردانل را با شنا می‌پیماید. اولین مدرسه‌ای که در سال ۱۸۱۰ شنا را در برنامه خودگنجاند، مدرسه (فورتا) در آلمان بوده‌است و به تدریج سایر مدارس از این برنامه استقبال کرده‌اند. (گوتس موتس) در مورد توسعه ورزش شنا در مدارس نقش اساسی داشته و این نقل از اوست که (ورزش شنا باید قسمت اصلی تعلیم و تربیت باشد) وی به کمک طناب، کمربند و قلاب، مبتدیان را در آب تعلیم می‌داد.

سال ۱۸۷۵ شناگر آمریکایی (ماتیووب) دریای مانش را به وسیله شنای قورباغه در مدت ۲۲ ساعت طی کرد و شاهکار او انعکاس بزرگی داشت.

در سال ۱۸۷۸ شنای (تروجن) ابداع شد که نام نخستین نمایش دهنده آن (جیمزتروج) بر روی آن نهاده شده‌است. تروجن با مشاهده بومیان آمریکای جنوبی، استراحت هر دو دست را به طور متناوب در خارج از آب قرار داد. وی در همین دوره این شنای کرال را با یک ضربه پای قورباغه ترکیب کرد. پیشرفت بعدی، اجرای دو ضربه پا در یک دور بود یعنی دو ضربه پا در هر حرکت دست که موجب کوتاهتر و سریعتر شدن حرکات دست شد. در آخر ضربه پای شنای قورباغه با ضربه عمودی جایگزین و شنای کرال سینه متولد شد. ابداع کننده این سبک شناگر استرالیایی (ریچارد کاویل) در آستانه قرن بیستم بوده‌است. ضربه پا در شنای کاویل به (ضربه کرال استرالیایی) معروف و آن عبارت‌اند از ۴ ضربه پا در هر حرکت دست می‌شد.

در سال۱۹۰۶ هم وطن او (سیسیل هالی) این حرکت را به اروپا برد. در همین زمان کرال در آمریکا نیز پیشرفت کرد و بالاخره شیوه آمریکایی ۶ ضربه پا، جهان را فتح کرد.

نخستین رقابتهای بین‌المللی به نام (قهرمانی۱۰۰ یارد جهان) در سال ۱۸۵۸ در استرالیا برگزار شد. بعد از آن طرح برگزاری مسابقات شنا در کشورهای مختلف توسعه یافت و در نیمه دوم قرن نوزدهم این مسابقات شروع شده‌است.

  • سال ۱۸۶۹ اولین دوره مسابقات شنای قهرمانی انگلستان
  • سال ۱۸۷۷ اولین دوره مسابقات شنای قهرمانی آمریکا
  • سال ۱۸۹۹اولین دوره مسابقات شنای قهرمانی فرانسه
  • سال ۱۸۹۶ اولین دوره مسابقات شنا در بازیهای المپیک (دوران جدید)

برنامه مسابقات شنای مردان در المپیک شامل رقابتهای کرال سینه، کرال پشت و شنای قورباغه می‌شد که تقریباً در سال ۱۹۰۸ جنبه استاندارد پیدا کرد و تا سال ۱۹۵۲ بدون تغییر باقی می‌ماند. برای اولین بار در المپیک ۱۹۰۸ لندن مسابقه‌های شنا در استخرهایی انجام گرفت که طول آن ۱۰۰ متر بوده‌است. در مسابقات المپیک ۱۹۵۶ ملبورن مشکل جدیدی بروز کرد. در این مسابقات (ماسارو یوروکاوا) قهرمان المپیک و همچنین تعداد دیگری از شناگران بیشتر مسیر خود را در زیر آب طی کردند. این مساله باعث شد تا قانون جدیدی از سوی کنگره فینا وضع شود و شنای زیر آبی حذف گردید، بدین ترتیب که پس از شیرجه و یا برگشت، با هر ضربه پا سر شناگر باید سطح آب را بشکافد.

افزایش بحث و جدل در مورد قوانین شنا به خصوص شنای قورباغه سبب پدید آمدن کمیته فنی شنا در فینا در سال ۱۹۵۴ شد. استفاده از وسایل زمان سنجش الکترونیکی و رایانه ای کردن اطلاعات مربوط به شنا و نیز استفاده از دستگاههای تلویزیونی مدار بسته برای رده‌بندی شناگران در پایان شناها از سال ۱۹۶۴ و از بازیهای المپیکتوکیو آغاز شده‌است.

در خصوص پیشینه استارت و برگشت گفتنی است که استارت در ابتدا در آب انجام می‌شد، بدین‌صورت که شناگران در آب می‌ایستادند و یا دراز می‌کشیدند، این شیوه تا زمان ساخت سکوهایی که شیرجه به درون آب را ممکن گردانید، ادامه یافت.

نخبگان تاریخ شنا

اولین شناگر مردی که شنای ۱۰۰ متر کرال سینه را زیر یک دقیقه شنا کرد، جانی ویسمولر آمریکایی بود. وی این مسافت را در۵۸ ثانیه و۶ دهم ثانیه در سال۱۹۲۲ شنا کرد. اولین زنی که این مسافت را زیر یک دقیقه شنا کرد داون فریزر است. او در سال ۱۹۶۲، ۱۰۰ متر کرال سینه را در ۵۹ ثانیه و ۹ دهم ثانیه پیمود.

موفقترین قهرمان مردالمپیک تمامی ادوار شنا (مایکل فلپس) آمریکایی است. این شناگر در المپیک ۲۰۰۸ پکن صاحب ۸ مدال طلا شد. در میان زنان (کریستین اتو) با کسب ۶ مدال طلا در المپیک ۱۹۸۸ سئول، ۴ مدالطلا در رشته‌های انفرادی و ۲ مدالطلا در مسابقات تیمی، پرافتخارترین زن شناگر می‌باشد.

تاریخ فدراسیون بین‌المللی شنا

فدراسیون بین‌المللی شنا (FINA) در سال ۱۹۰۸ نه بر اثر یک حادثه بلکه از روی قصد و نیت بنیان نهاده شد. جورج دبلیو هرن دبیر موسس این فدراسیون، ایجاد این نهاد بین‌المللی را نتیجه افزایش تماسهای بین‌المللی در ورزش و مخصوصاً به تأسّی از بازیهای المپیک آن روز ذکر می‌کند. طرز برگزاری مسابقات باعث بالا گرفتن مخالفتهایی شد که نتیجه آن برگزاری کنفرانس بین‌المللی لندن در تاریخ ۱۹ ژوئیه ۱۹۰۸ است. ثمره و میوه این کنفرانس تاسیس فینا بود.

با شروع جنگ جهانی اول، ادامه پیشرفت سازمان جوان فینا حداقل به مدت ۴ سال متوقف شد و حتی پس از جنگ به علت سردی بین کشورها و روابط ورزشی عملاً ادامه کار فینا میسر نشد و این امر تا سال۱۹۲۵ به درازا کشید. با پشت سرگذاشته شدن این مدت، فدراسیون مجدداً فعال شد. بدین‌ترتیب که هیئت اجرایی فینا مرکب از ۵ عضو تشکیل شد تا بتوانند در فواصل نزدیک به راحتی گرد هم آیند و نیز دفتر فینا برقرار گردید.

در سال ۱۹۲۸ هیئت مدیره بین‌المللی واترپلو و کمیته بین‌المللی شنا نیز پا گرفتند. در کنگره فینا که در همان سال برگزار شد، جورج دبلیو هرن دبیر موسس فینا از سمت خود کناره‌گیری کرد و به عنوان اولین رئیس افتخاری فینا برگزیده شد. با شروع جنگ جهانی دوم به ناگاه پیشرفت مستمر مجدداً متوقف شد (سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵)، زیرا جنگ مانع از تماسهای بین‌المللی در ورزش گردید. با پایان یافتن جنگ پر مشقت دوم، بیشتر از یک سال طول کشید تا هیئت اجرایی فینا توانستند در ۱۴ ژوئن ۱۹۴۶ در لندن گرد هم جمع شوند. دوره مربوط به جنگ جهانی دوم در سال۱۹۵۰ خاتمه یافت و تماسها و ارتباطهای ورزشی روزبه‌روز بیشتر گشت.

در سال ۱۹۵۸، فینا پنجاهمین سالگرد خود را برگزار کرد. در این سال تعداد اعضای فینا به ۷۵ فدراسیون ملی رسیده بود. در سال ۱۹۹۲ اعضای فینا به ۱۳۷ فدراسیون ملی ارتقاء یافت.

مشخصات استخر

استخر، محل خصوصی است برای شنا، شیرجه، و واترپولو که در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود. ولی، استخرهایی که در آنها مسابقات رسمی را برگزار می‌کنند باید دارای مشخصاتی معین باشد. این مشخصات از طرف فدراسیون بین‌المللی شنای آماتور، که آن را فینا (FINA) می‌خوانند به شرح زیر تعیین شده‌است:

1.      طول: ۵۰ متر؛ عرض: حداقل ۲۱ متر

2.      عمق: حداقل ۸۰/ ۱ متر

3.      شمار خطوط: ۸ خط (عرض هر خط ۵/ ۲ متر)

در استخرهایی که رکوردگیری می‌کنند، دمای آب باید ۲۲ تا ۲۴ درجه سانتی گراد باشد.

تجهیزات

لباس شنا

لباس مخصوص شنا یک شلوار کوتاه و چسبیده به بدن است که باید وزن آن بسیار کم باشد و آب را در خود نگاه ندارد. طبق مقررات بین‌المللی، شلوار شنا هنگام مسابقات بین‌المللی و رکوردگیری، باید از پارچه‌ای به رنگ روشن و به صورت یک تکه باشد. در حال حاضر لباس شناگران را از پوست «کوسه»ها درست می‌کنند که کل بدن را می‌پوشاند.البته این لباس در زنان با مردان متفاوت است. عده ای نیز پوشیدن مایو را به خاطر اشغال کردن قسمت کمتری از بدن و راحتی مایو نسبت به لباس شنا ترجیح میدهند.می توانید توضیحات بیشتر را در مایو مطالعه نمایید.

کلاه شنا

استفاده از کلاه شنا سرعت فرد را افزایش داده و این کار به افراد تازه کار اعتماد به نفس می‌دهد و همچنین افرادی که موهای بلند دارند از ریختن موهایشان به داخل آب جلوگیری کرده و کلر موجود در اب به موهای افرادی که حساسیت دارند و موهایشان می‌ریزد اثر گذار نخواهد بود و خانمها که موهای بلند دارند حتما باید از کلاه استفاده کنند که این کار به بهداشت استخر کمک زیادی می‌کند.

عینک شنا

بیشتر برای دیدن دیوار استخر و انجام برگشت سالتو استفاده می‌شود در ضمن به علت وجود کلر در آب و آسیب ندیدن چشم نیز خوب می‌باشد

شنای بچه‌ها

شنا در نوزادان موجب افزایش هوش، تمرکز حواس، هوشیاری و پیشرفت در روابط اجتماعی آینده آنها می‌شود. شنا تأثیر مثبتی بر روح و روان نوزادان می‌گذارد. نوزادانی که در ماه‌های اولیه زندگی یعنی حدود ۶ تا ۱۰ ماهگی شنا می‌کنند، احساس امنیت و آسایش و آرامش بیشتری دارند. بچه‌ها به علت کم بودن جاذبه آب، آزادی عمل بیشتری بدست می‌آورند. آموزش شنای کودکان باید تحت نظارت مربی‌های مخصوص صورت بگیرد.

بسیاری از بچه‌ها قبل از آنکه بتوانند راه بروند قادر به شنا کردن هستند. شنا باعث تقویت ماهیچه‌ها و افزایش حجم ریه می‌شود. به علاوه الگوی خواب شبانه کودکانی که شنا می‌کنند، بسیار منظم می‌شود. اولین چیزی که بعد از مدتی شنا می‌توانید در کودک خود مشاهده کنید، اعتماد به نفس و احساس استقلالی است که در او رشد یافته‌است. بچه‌های ۶ تا ۱۰ ماهه، قادر هستند در زیر آب به مدت ۵ دقیقه شنا کنند و نفس خود را نگاهدارند.

همیشه این سوال از طرف والدینی که علاقه مند هستند فرزندشان شنا یاد بگیردعنوان می‌شود، که چه موقع باید آموزش شنا را شروع کرد. زمان مناسب برای آموزش شنا، سن ۷ یا ۸ سالگی می‌باشد. علمای تربیت بدنی و متخصصین آموزش شنا، شش سالگی را برای آموزش انتخاب کرده‌اند. وضع مطلوب اینست که از سنین پایین بچه آموزش را شروع نماید ولی در سنین پایین شنا را به صورت فنی یاد نمی‌گیرد. زیرا قدرت درک بعضی از حرکات را ندارد و هماهنگی لازم جهت یک مهارت به سختی (هماهنگی دست و پای کرال سینه) انجام می‌پذیرد. شنا برای کودکان زیر سه سال فقط به صورت به اصطلاح شنای سگی است که کودک سر را بیرون از آب نگه داشته و شنا می‌کند.

مزایای شنا برای سلامت

1.      شنا، فشار را از روی ستون فقراتتان بر می‌دارد. این اتفاق تقریباً مشابه تجربهٔ جاذبهٔ صفر است. بنابراین شنا کردن برای استخوان‌های شما خوب است و مفاصلتان را سالم نگاه می‌دارد.

2.      شنا، اکثر عضلات بدن شما را به حرکت می‌اندازد، اما شما به ندرت احساس فشار بیش از حد یا کشیدگی عضلات می‌کنید. شما می‌توانید هر دوره، از تکنیک‌های مختلف شنا استفاده کنید تا انواع عضلات بدنتان را پرورش داده و به عضلات دیگر استراحت دهید.

3.      شنا یک تمرین کاردیوی عالی‌ست. قلبتان را آموزش و راه صحیح تنفس را به شما یاد خواهد داد و به استقامت بدن و قلبتان می‌افزاید.

4.      شنا می‌تواند با ایروبیک در آب نیز ترکیب شود تا به شما کمک کند راحت‌تر چربی‌های اطرف باسن و ران خود را بسوزانید.

5.      شنا به شما کمک می‌کند تا به خوبی به بدن خود شکل دهید. پوست و عضلات شما را ماساژ می‌دهد و از بوجود آمدن چربی‌های ناخواسته جلوگیری می‌کند.

6.       شنا، از نظر آسیب‌پذیری یکی از کم خطرترین ورزش‌هاست و نسبت به بدنسازی یا ورزش‌های قدرتی خیلی امن‌تر است. این ورزش از مفاصل شما محافظت کرده تا کمتر دچار صدمات مفصلی بشوید.

7.      شنا کردن، نتایج سلامتی بسیار خوبی برایتان دارد، در حالی که ورزشی با فشار کم است. همهٔ آدم‌ها می‌توانند شنا کنند، حتی کسانی که توانایی ورزش بصورت مؤثر و سنگین را ندارند. بعنوان مثال، برای خانم‌هایی که باردار هستند یک ورزش عالی و ایمن است. با این حال احتیاج دارند تا پیش از اینکه در استخر شیرجه بزنند با پزشک خود در اینباره مشورت نمایند.

8.      شنا، انرژی مثبت شما را افزایش می‌دهد و استرس را از روح و جسمتان دور خواهد کرد.

9.      شنا همچنین کمک می‌کند تا فشار خونتان را کنترل کنید. می‌تواند قلب شما را سالم نگاه دارد.

10.  شنا باعث خواهد شد تا دستگاه تنفسی‌تان نیز سالم بماند. اگر در آب و هوای خشک و خنک زندگی می‌کنید، در اکثر مواقع در خانه یا در محل کار تان هوای خشک تنفس می‌کنید. تنفس هوای تازه و مرطوب در محیط استخر یا دریا می‌تواند دستگاه تنفسی شما را سالم نگاه دارد.

خطرات شنا

شنا یک ورزش سالم است و در مقایسه با ورزش‌های دیگر خطرات کمتری در پی دارد. با این وجود تعداد کمی خطرات وجود دارد که در زیر می‌آید:

  • غرق شدن و استنشاق آب به دلیل:
    • شرایط ناسازگار آب که باعث آبپوشیدگی یا آب گرفتگی شناگر می‌شود یا استنشاق آب را در پی دارد
    • این که دیگران برای بازی یا عمداً سرمان را به زیر آب فشار دهند
    • خستگی مفرط یا بی هوشی
    • ناتوانی از طریق بیهوشی حاصل از شنا در آب‌های کم عمق (یا بیهوشی غواص که نفس را زیر اب حبس کرده)، حمله قلبی، نارسایی سینوس‌های شریانی یا شنای بیش از حد
  • اثرات مضر زیر آب ماندن:
  • قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی:
    • کلر گند زدا pH آب را افزایش می‌دهد. مقدار زیاد pH ممکن است باعث سوزش چشم یا پوست شود[۱]
    • استنشاق کلرٍ؛ استنشاق طولانی مدت مقادیر کم کلر موجود درسطح آب ممکن است اثرات مخربی بر ریه‌ها بگذارد به خصوص برای کسانی که آسم دارند. این مشکل ممکن است با استفاده از استخرهایی که سیستم تهویه بهتری دارند حل شود. با یک استخر روباز با نتیجه بهتری مواجه می‌شویم.
    • قرار گرفتن طولانی مدت در برابر کلر اثرات مخرب آرایشی دربر دارد. مثلا رنگ مو را تغییر می‌دهد. کلر ساختار مو را خراب می‌کند و آن را مجعد و پیچیده می‌کند. کلر می‌تواند مس را در خود حل کند که این خاصیت باعث می‌شود رنگ مو تغییر کند. مراقبت خوب از استخر می‌تواند مقدار مس موجود در آب را کاهش دهد. تر کردن مو با استفاده از مایعات لغزنده مخصوص قبل از ورود به استخر می‌تواند جذب مس را کاهش دهد.
    • کلر حتی بعد از چند بار شستن معمولاً به صورت بی آب روی پوست باقی می‌ماند. این کلر وقتی دوباره در یک ترکیب آبدار (آبپوشیده) برگردد بدبو می‌شود (وقتی بزاق روی آن ریخته شود یا در طی دوش گرفتن و غیره)
  • عفونت:
    • آب بسته به نوع آن محل ایده آلی برای باکتری‌ها، انگل‌ها، قارچ‌ها و ویروس‌ها است.
    • عفونت پوست حاصل از شنا یا حمام باعث بیماری ترک خوردن بین انگشتان پا می‌شود. آسان‌ترین روش برای رفع این مشکل تمیز کردن بین انگشتان پاست. [۲]
    • انگل‌های میکروسکپی مثل کریپتوسپوریدیوم می‌توانند در برابر کلر مقاومت کنند و اگر شناگر آن را ببلعد دچار بیماری‌های اسهالی می‌شود.
    • بیماری‌های گوش، التهاب گوش میانی، التهاب گوش خارجی
    • وقتی تعادل میزان کلر موجود در آب به هم بخورد ممکن است بیماری‌های جدی همچون برونشیت مزمن و آسم به وجود آید.
  • فعالیت‌های خود شناگران:
    • صدمات ناشی از فعالیت زیاد؛ به عنوان مثال شنای پروانه مسابقه‌ای (پروانه سرعت، و نه استقامت) ممکن است باعث مقداری کمر درد شود شامل شکستن استخوان‌های ستون فقرات در موارد نادر و درد شانه‌ها پس از سالهای متمادی تمرین، شنای قورباغه ممکن است باعث درد مچ پا و درد مفاصل ران شود، شنای آزاد و کرال پشت ممکن است باعث ورم زانو شود.
    • نفس نفس زدن بیش از حد برای نگه داشتن نفس در زیر آب باعث می‌شود که دی اکسید کربن در خون کم شود و در نتیجه کم شدن متوالی هوشیاری بموجب بیهوشی می‌شود.
  • شرایط نامساعد جوی و وضع نابسامان آب:
    • جریان‌ها از جمله موج و رودها می‌تواند خستگی مفرط را به دنبال داشته باشد و شناگران را به دور از ناحیه سالم هدایت کند یا آنها را به زیر آب بکشد.
    • باد، موج را زیاد می‌کند و می‌تواند باعث از دست رفتن کنترل شناگر شود.
    • کم شدن حرارت بدن در اثر شنا در آب‌های سرد می‌تواند به سرعت باعث خستگی مفرط یا بیهوشی شود.
    • شدت آفتاب سوختگی می‌تواند با انعکاس نور به وسیله سطح آب و نپوشیدن لباس مناسب شنا بیشتر شود. ماندن زیاد در آفتاب می‌تواند یکی از علت‌های سرطان پوست باشد.
  • اشیاء موجود در آب:
    • پروانه کشتی علت بزرگی برای صدمات است چه در وقت شنا در زیر قایق و نزدیک آن و چه هنگام بالا آمدن از قایق
    • برخورد به شناگران دیگر یا به دیوار استخر یا سنگ یا قایق
    • شیرجه زدن در آب‌هایی که اشیایی با عمق کم در آن هستند مخصوصاً در آب گل آلود (چون عمق آب را نمی‌بینیم)
    • پای نهادن روی چیزهای شکسته همچون شیشه خرده
  • جانوران آبزی:

سازمان‌ها راهنمایی‌هایی درباره سلامت منتشر کرده‌اند که به شناگران برای جلوگیری از این خطرات کمک کند.[۵][۶][۷]

انواع مسابقات

شنای امدادی

نوعی شنا که چهار نفر به صورت گروهی و به طور امدادی طول مسیر مسابقه را طی می‌کنند.

شنای استقامت

نوعی مسابقه شنا با مسافت‌های طولانی به وسیله انواع شناها که معمولاً در آب‌های آزاد صورت می‌پذیرد.

شنای مختلط

نوعی مسابقه شنا که در آن از چهار نوع شنای مختلف کرال سینه، کرال پشت، قورباغه و پروانه استفاده می‌گردد.

شنای آزاد

نوعی مسابقه شنا که شناگر برای طی کردن مسیر مسابقه مجاز است از تمامی شناهای موجود استفاده کند.

تغذیه

در اینجا برخی اطلاعات اساسی درباره تغذیه در جریان مسابقات ارائه می‌شود:

  • همواره غذای خیلی کم بهتر است از غذای خیلی زیاد.
  • در فاصله زمان ۴۵ دقیقه مانده به یک مسابقه، چیزی نخورید اما آب یا یک آب میوه کوچک بلامانع است.
  • به هنگام روز، خوردن موز، ماست، بیسکویت و میوه بلامانع است، اما هرگز ۹۰ دقیقه پیش از یک مسابقه، آنها را نخورید.
  • نگذارید بدن شما دچار کم‌آبی شود، لذا آب و آب‌میوه بنوشید.
  • در روز مسابقه، از خوردن خشکبار، گوشت، دونات ۲۴ و غذاهای نپخته خودداری ورزید.
  • اگر شما جزو شناگرانی نیستید که باید شب در فینال شرکت کنید، یک شام خوب بخورید و از خوردن گوشت و غذاهای با چربی زیاد پرهیز کنید.

پیوستار انرژی

درست از زمانی که فعالیت ورزشی شروع می‌شود، سه سیستم انرژی در بازسازی ATP مشارکت می‌کنند. زمانی که شناگر استراحت می‌کند، بیشتر ATP موجود در عضله اسکلتی از راه سیستم‌انرژی هوازی بازسازی می‌شود. زمانی که شناگر در حال مسابقه دادن است، نیاز به انرژی به سرعت افزایش می‌یابد که این انرژی در ابتدا از راه سیستم انرژی بی‌هوازی بی‌لاکتیک و سپس از طریق سیستم انرژی بی‌هوازی بالاکتیک و سیستم انرژی هوازی تأمین می‌شود.

سیستم‌های رهایش انرژی

به هنگام ورزش، سهمATP تولیدی از هر یک از سیستمهای رهایش انرژی به عوامل‌زیر بستگی دارد:

  • نیازمندیهای انرژی (شدت و مدت فعالیت ورزشی) عضله در آن زمان.
  • سوخت در دسترس
  • کارآیی سیستم هوازی

سیستم انرژی بی‌هوازی بی‌لاکتیک

این سیستم انرژی در درجه اول برای به کار انداختن انرژی استفاده می‌شود و بیشتر انرژی فعالیتهای فوق‌العاده سریع یا کم مقاومت را که۱۰ ثانیه یا کمتر به طول می‌انجامند، تامین می‌کند.

سیستم انرژی بی‌هوازی با لاکتیک

سیستم انرژی بی‌هوازی با لاکتیک، بیشتر انرژی فعالیتهای با شدت متوسط تا زیاد را که بیشتر از۱۰ ثانیه و حداکثرتا ۲ دقیقه ادامه می‌یابند، تأمین می‌کند. زمانی‌که مقادیر زیادی اسید لاکتیک در سلولهای عضله تجمع یافت، خستگی عضلانی رخ می‌دهدکه پیامد آن‌کاهش هماهنگی و سرعت است. در شنا، این سیستم زمانی استفاده می‌شود که سرعتهای نزدیک به بیشینه برای حداکثر تا ۲ دقیقه دوام داشته باشند. به عبارت دیگر، شناگران از این سیستم برای سرعتهای زیاداستفاده می‌کنند.

سیستم انرژی هوازی

سیستم انرژی هوازی، بیشتر انرژی فعالیتهای تداومی طولانی مدت یا فعالیتهای متناوب طولانی مدت را که فاصله‌های استراحتی کوتاهی بین آنها قرار دارد، تامین می‌کند. چنین ورزشهایی به‌کار زیر بیشینه نیاز دارند و شامل همه مسابقه‌ها یا نوبتهای تمرینی می‌شود که بیشتر از ۲ دقیقه طول می‌کشد تا به اتمام برسند. منبع سوختی این سیستم رهایش انرژی به دو عامل اصلی وابستگی دارد: موجودی گلیکوژن عضله و شدت ورزش.

کنترل فعالیت هوازی

فعالیت هوازی می‌تواند به راههای زیادی کنترل شود. ساده‌ترین و عملی‌ترین راه عبارت از شمارش تواتر قلبی است. در آغاز فصل، تواتر قلبی باید به کرانه پایینی منطقه تمرین‌های هوازی نزدیک باشد. همچنان که شناگر آماده‌تر می‌شود، تواتر قلبی می‌تواند به کرانه (محدوده) بالایی منطقه برسد.

قوانین

مقامهای رسمی

سرداور

سرداور بر تمام عوامل برگزار کننده نظارت و تسلط دارد. او می‌تواند گفته‌ها و نوشته‌های آنها را تایید کند و با در نظر گرفتن موارد ویژه و کلیه قوانین و مقررات، آنها را هدایت و راهنمایی کند.

در آغاز هر مسابقه، سرداور باید با زدن چند سوت کوتاه به شناگران اعلام کند که به‌جز لباس مخصوص شنا کلیه لباسهای خود را از تن خارج سازند.

پس از آن با زدن یک سوت ممتد و کشیده از شناگران دعوت می‌کند تا در پشت سکوی استارت خود قرار گیرند.

هنگامی که شناگران و کادر برگزار کننده برای آغاز مسابقه‌آماده شوند، سرداور باید با بالا بردن دست خود به‌صورت کشیده، به استارتر اشاره‌کند که شناگران تحت نظارت او هستند.

استارتر

استارتر باید کنترل کامل شناگران را از زمانی که سرداور این وظیفه را به او می‌سپارد، تا هنگام آغاز مسابقه به‌عهده بگیرد.

استارتر باید شناگری را که مرتکب یکی از خطاهای زیر شده به سرداور معرفی کند:

  • از استارت زدن خودداری کرده باشد.
  • از قوانین عمداً اطاعت نکرده باشد.
  • در هنگام استارت مرتکب خلاف دیگری شده باشد.

هماهنگ‌کننده

  • هماهنگ کننده باید پیش از آغاز مسابقات، شناگران را گرد هم جمع کند.
  • هماهنگ کننده باید هرگونه نقض قوانین ذکر شده (قوانین عمومی) در رابطه باتبلیغات و نیز غیبت یک شناگر در هنگام اعلام اسامی شناگران را به سرداور اطلاع دهد.

سرپرست داوران برگشت

اگر خطایی رخ دهد، سرپرست داوران برگشت باید گزارش آن را از داوران برگشت دریافت کند و بی‌درنگ به سرداور اطلاع دهد.

داوران برگشت

  • برای هر خط باید دو داور برگشت درنظر گرفت (در هر انتها یک داور).
  • داوران برگشت باید مراقب باشند که آیا شناگران قوانین برگشت را رعایت می‌کنند یا خیر

داوران استیل

داوران استیل باید در دو طرف استخر و به موازات خط طولی قرار گیرند.

داوران استیل باید مراقب رعایت قوانین مربوط به استیل شنا که برای آن مسابقه تعیین شده‌است، بوده و برای کمک به داوران برگشت، برگشتها را زیر نظر داشته باشند.

سرپرست وقت نگهداران

سرپرست وقت نگهداران موظف است تا برگه‌های ثبت زمان را از وقت نگهداران تحویل بگیرد و در صورت لزوم زمان سنجهای آنها را مورد بررسی قرار دهد.

وقت نگهداران

هر وقت نگهدار باید زمان سنج خود را با علامت استارت به‌کار اندازد و با پایان کارشناگر خط خود، آن را متوقف سازد.

سرپرست رده‌بندی

پس از پایان مسابقه، سرپرست رده‌بندی باید تمام برگه‌های امضاء شده داوران رده‌بندی را که شامل نتیجه و مقامهاست، مستقیما به سرداور تحویل دهد.

داوران رده‌بندی

داوران رده‌بندی باید در یک محل یا سکوی بلند که با خط پایان مسابقه در یک راستا باشد قرار گیرند، به شکلی که همواره تصویر روشنی از مسابقه و خط پایان داشته باشند.

میز منشی (نظارت)

منشی کل موظف است تا در هر مسابقه نتایج بدست آمده از کامپیوتر یا زمان‌سنجها را با مقامهایی که از سرداور دریافت کرده، مقایسه کند و پس از بازبینی، امضای سرداور را گواهی کند.

استارت‌ها

مسابقات شنای آزاد، قورباغه و پروانه باید با یک شیرجه (از بیرون آب) آغاز شوند.

استارت مسابقات شنای پشت و مختلط تیمی در داخل آب انجام می‌شود.

قوانین شنا در مسابقات

آزاد

منظور از شنای آزاد این است که در مسابقات این شنا، یک شناگر می‌تواند با هراستیلی که می‌خواهد شنا کند، مگر در مسابقات مختلط انفرادی یا مختلط تیمی که منظور از شنای آزاد، هر استیلی است به غیر از پشت، قورباغه یا پروانه.

کرال پشت

به جز هنگام برگشت، شناگر باید همواره بر پشت قرار داشته باشد. وضعیت طبیعی پشت در شنای پشت می‌تواند شامل یک حرکت چرخشی بدن باشد بشرط اینکه این چرخش نسبت به سطح افقی، ۹۰ درجه یا بیشتر نشود.

در تمام طول مسابقه قسمتی از بدن شناگر باید سطح آب را بشکافد (یعنی باید قسمتی از بدنش بیرون از آب باشد و بردن تمام بدن به زیر آب مجاز نیست).

به استثنای زمان برگشت که شناگر مجاز است تمام بدنش را به زیر آب ببرد و پس ازاستارت و هر برگشت نیز می‌تواند این عمل را انجام دهد بشرط اینکه مسافتی را که در زیر آب طی می‌کند بیش از ۱۵ متر نباشد.

قورباغه

از آغاز نخستین دستی که پس از استارت و هر برگشت زده می‌شود، بدن شناگر باید بر روی سینه قرار گیرد و شانه‌های او با سطح طبیعی و معمولی آب در یک راستا باشند.

تمام حرکات بازوان باید همزمان و در یک صفحه افقی انجام شوند و حرکت متناوب(یک در میان) نداشته باشند

تمام حرکات پاها باید همزمان و در یک صفحه افقی انجام شوند و حرکت متناوب نداشته باشند.

در مرحله‌ای از حرکت پا که باعث پیشروی و جلو رفتن شناگر در آب می‌شود، پاها باید چرخش خارجی داشته باشد، پای قیچی، پای کرال و پای دلفین پایین رونده مجاز نیست.

در هنگام برگشتها و پایان مسابقه، لمس دیواره باید با هردو دست و بطور همزمان‌انجام شود، این تماس می‌تواند در سطح آب و یا در بالا و یا در زیر آب باشد. تا زمانی که دستها دیواره را لمس نکرده‌اند شانه‌ها باید در صفحه افقی باقی بمانند.

به هنگام هر دوره کامل یک دست و یک پای قورباغه، قسمتی از سر شناگر باید سطح آب را بشکافد (یعنی قسمتی از سر از آب خارج شود).

شنای پروانه

در تمام طول مسابقه (به جز در هنگام برگشت) بدن شناگر باید بر روی سینه قرار داشته باشد و از آغاز نخستین دستی که پس از استارت و برگشتها زده می‌شود شانه‌ها با سطح آب در یک راستا باشند.

هر دو دست را باید به‌طور همزمان و در بالای آب به طرف جلو برد و به طور همزمان نیز به‌طرف عقب آورد

تمام حرکات پا باید همزمان باشند. حرکات همزمان ساق و کف پا که در صفحه عمودی و به طرف پایین و بالا انجام شوند، مجاز است.

در هنگام برگشتها و پایان مسابقه، هر دو دست باید به‌طور همزمان دیواره را لمس کنند. این تماس هم می‌تواند در سطح آب باشد و هم در زیر یا بالای آب.

قوانین کلی

اگر در یک مسابقه تنها یک شناگر شرکت داشته‌باشد، باید تمام مسافت مقرر را شناکند تا واجد شرایط شناخته شود.

یک شناگر باید مسابقه خود را در همان خطی که استارت زده‌است، به پایان برساند.

در مسابقات شنای آزاد یا بخش شنای آزاد مسابقات مختلط، ایستادن به روی کف استخر باعث اخراج شناگر نمی‌شود اما باید توجه داشت که شناگر حق راه رفتن ندارد.

عبور از خط (طناب) شنا و ورود به خط شنای دیگر مجاز نمی‌باشد و شناگر خاطی اخراج می‌شود.

در هنگام مسابقه، هیچ شناگری اجازه ندارد اشیایی به تن کند یا از وسایلی استفاده کند که باعث افزایش سرعت، غوطه‌وری و یا استقامت او می‌شوند، (مانند فین‌هاو...) استفاده از عینک شنا مانعی ندارد.

در هر تیم امدادی، ۴ شناگر شرکت دارند.

در مسابقات امدادی، اگر پیش از این که شناگر داخل آب، دیواره استخر را لمس کند، تماس پای شناگر بعدی با سکوی استارت قطع شده‌باشد، خطا محسوب می‌شود.

منابع

1.      Gaius Maecenas

2.      Metropolitan

3.      zebra mussels

4.      stingray

5.      River and Lake Swimming Association's Safety Pages

6.       Insurance Information Institute's Pool Safety Pages

7.      Safe Sea Swimming

  • فرهنگ یک جلدی دکتر محمد معین
  • هفته‌نامه سلامت
  • سایت تبیان

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت: 9:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد کندوکاوی در ریشه های انقلاب ایران[1]

بازديد: 209

 

 

کندوکاوی در ریشه های انقلاب ایران[1]

(نهضت تنباكو، انقلاب مشروطه، جنبش ملي شدن صنعت نفت)

 

 

انقلاب ايران قطعاً يكي از انقلابهاي بزرگ است. انقلاب اجتماعي و يا بزرگ عبارت است از انتقال و دگرگوني سريع و اساسي حكومت و ساختارهاي اجتماعي و تحول درايدئولوژي غالب كشور. انقلاب اسلامي در شمار انقلاب هاي اجتماعي قرار دارد. زيرا از يك سو سبب تغيير در اساس و نوع حكومت گرديد و از سوي ديگر به تحول در ايدئولوژي غالب و رسمي كشور و خط مشي هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي در ابعاد داخلي و خارجي انجاميد. برخی از انقلاب ها حتی با هدف تغییر انسانها می آیند. یعنی علاوه بر تغییرات اجتماعی و سیاسی، قصد دارند که انسان را که اساسا لذت جو و منفعت طلب و در پی سود شخصی است به انسان هایی متعالی و دارای آرمان های بزرگتر مانند عقیده، استقلال کشور و یا دستیابی به موارد مشخص تبدیل نمایند.

 

هر انقلاب در بستري از شرايط شكل مي گيرد و بدون وجود آن شرايط هيچ تحول عمده اي صورت نمي پذيرد.انقلاب اسلامي ايران نيز از اين مقوله مستثني نيست. در مورد عوامل به وجود آورنده انقلاب تا کنون بسیار بحث شده است من نیز از دیدگاه خود این مسئله را می شکافم:

1.       موزائیک فکری مردم ایران

نهضت تنباكو، انقلاب مشروطه، جنبش ملي شدن صنعت نفت، قيام 15 خرداد 1342 و سرانجام انقلاب اسلامي، مجموعه پنج حركت بارز سياسي اجتماعي تاريخ معاصر ايران هستند كه هر يك به نوبه خود تاثيرات مهمي در انديشه و عمل جامعه سياسي ايران نهاده اند. بصورت کلی ایرانیان از لحاظ فکری تحت تاثیر نیروهای متعددی هستند. اولین آنها هویت ملی آنان است. دوم عنصر مذهب و یا مکتب تشیع است. سوم تحولات تاریخی این کشور است که به نوعی به حافظه تاریخی مردم تدریجا اضافه شده است.

-هویت ایرانی: شکل گیری هویت ایرانی به عنوان یک انگاره سیاسی و مذهبی به اواسط دوره ساسانیان و پادشاهی اردشیر بر می گردد. اما تکامل این مفهوم یک روند طولانی تاریخی دارد. هویت ایرانی شامل ملیت و قومیت است که به نژاد آریایی باز می گردد. دوم آنکه ایرانیان همواره خداپرست بوده اند. با ظهور اسلام به قول دکتر اسلامی ندوشن، "ایرانیان با آوردن اسلام، تغییری بنیادی در بعضی از شئون پدید نیاوردند. اعتقاد به پروردگار یکتا برجای ماند و ابلیس به جای اهریمن نشست. آتشکده تبدیل به مسجد گردید. نمازها و نیازها تنها تعییر شیوه دادند." ادبیات و زبان فارسی نیز بخشی از هویت ایرانی است که نقشی اساسی و محوری در هویت بخشی ایفا کرده و می کند.  

-هویت ملی: هویت ملی پدیده ایست که به 200 سال اخیر مربوط می شود. سرزمین مشترک، منافع مشترک، حقوق و دولت مشترک و یک حس روان شناسی فردی و جمعی از عناصر هویت ملی است. همان عنصری که هویت ایرانی، یعنی دین و زبان مشترک را تشکیل داده است، مقدمه ای برای هویت ملی ایران شده است. در ایران هویت ملی نیز سابقه ای بیش از 200 سال دارد و در دوران هایی مانند صفویه درایران نوعی ناسیونالیسم وجود داشته است. به همین دلیل میهن دوستی بخشی از فرهنگ عمومی ایرانیان است که توسط مبانی تشیع تقویت شده است.

-تشیع: انقلاب اسلامي در ايران و تاسيس جمهوري اسلامي در اين كشور از نقطه نظر تاريخي حاصل يك سري رويدادهائي است كه با پيوستن اكثريت ايرانيان به مكتب فكري شيعي و به عبارت ديگر رسميت يافتن اين مذهب از قرن شانزدهم ميلادي آغاز گرديد. در واقع يكي از عوامل مهمي كه انقلاب اسلامي را از تمامي انقلاب هاي دگرگون ساز ديگر قرن حاضر متمايز مي كند، همين ريشه هاي عميقي است كه اين انقلاب در گذشته تاريخي دارد. اساسي ترين موضوع در بررسي نقش تشيع عبارت است از اصل "امامت " و تشخيص "امام" كه نه تنها در زمينه اختيارات قضائي ،اجرائي و حتي نظامي جانشين پيامبر است ، بلكه مصداقي از ابعاد روحاني رسالت پيامبرانه نيز بحساب مي آيد. از نظر شيعه ، حكومت تنها در صورتي مشروعيت پيدا ميكند كه مرتبط با امام معصوم باشد. لذا حكومت هائي كه بنام اسلام فرمانروائي مي كرده اند كمتر مورد تائيد شيعيان بوده اند. در موارد بسياري شيعيان علاوه بر نافرماني، بر عليه اين حكومت ها بپا خواسته و قيام كرده اند.

-تحولات تاریخی: در عصر صفويه، براي اولين بار، در ايران، تشيع حكومتي فراگير تشكيل ميدهد. هرج ومرج و فلاكتي كه بعد از سقوط صفويه حاكم ميشود و سياست سردي كه نادر شاه نسبت به شيعه اعمال ميكند، موجب ميشود كه بسياري از علماي تراز اول ايران به نجف  مهاجرت كنند. با به قدرت رسيدن سلسله قاجار و به پايان رسيدن دهها سال جنگ داخلي ،سه عاملِ  بي ريشگي مذهبي فرمانروايان قاجار، جنگهاي ايران و روس، كه علما با صدور فتواي جهاد و تشويق وترغيب مردم براي پيوستن به جنگ نقش با اهميتي از نظر حكومت يافته بودند، باعث گرديد تا علما بخشي از قدرت و نفوذ زمان صفوي خود را باز يابند. ولي آنان تمايل چنداني به نزديكي و سهيم شدن در قدرت دربار قاجار نشان نميدادند و نجف همچنان بعنوان قلب حوزه علميه تشيع باقي ماند. فتواي ميرزاي شيرازي را ميتوان نقطه عطف عصر جديد در زندگي سياسي اجتماعي روحانيت دانست.از اين تاريخ به بعد روحانيت كم و بيش بصورت جزء جدائي ناپذيري از مبارزات سياسي جامعه در مي آيد.

بى‏توجهى به ارزشها و معتقدات جامعه و مقابله با ارزشهاى اسلامى، مشخصه اى از سلطنت شاه در دوره 57ـ1342 و از عوامل زمينه ساز انقلاب اسلامي است.در جامعه‏اى مانند ايران كه 98 درصد جمعيت آن مسلمان و بيش از 90 درصد آنها پيرو مذهب شيعه هستند، هيچ دولتى نمى‏تواند اين عامل وحدت بخش را ناديده بگيرد. اما رژيم شاه با گستاخى خود عليه مذهب و روحانيت، مصداق اين بى‏توجهى شده، مورد خشم و نفرت مردم قرار گرفت. بر همين اساس يكى از عوامل عمده بروز انقلاب اسلامى، تلاش شاه در زير پا گذاشتن ارزشها و سمبلهاى ديرين اجتماعى بود كه ريشه عميقى در مذهب داشتند.اين حركت و تلاش شاه، از سالهاى 1340 به بعد بسيار واضح‏تر شد و بخش بزرگى از مخالفين رژيم شاه با تمسك به اسلام و مذهب به مقابله با وى برخاستند. تقليد و اقتباس شاه از سكولاريسم، نفى ميراث اسلامى، نفرت از اعراب و تجليل از گذشته پيش از اسلام، تأكيد بيش از حد برناسيوناليزم قومى و نژاد، تغيير تاريخ اسلامى به تاريخ شاهنشاهى و جستجوى‏پايه‏هاى نظرى و تاريخى براى مشروعيت سلطنت، تغيير در قوانين و مقررات و حذف مواد مربوط به اسلام در آنها و...مسايلى بودند كه واكنش اقشار و طبقات مذهبى را برمى‏انگيخت.

شاه طى يك برنامه حساب شده به سمتى مى‏رفت كه دين را هم، به عنوان بخشى از مدرنيزاسيون جامعه، غربى كند و در يك جامعه بشدت مذهبى، نقش دين را همانند جهان غرب تنزل دهد، بدون اين كه به تفاوت زمينه‏هاى فرهنگى و تاريخى دو جامعه و دو دين توجه داشته باشد. يكى از دلايل اقبال گسترده مردم به اسلام در دهه آخر سلطنت شاه، اصرار بيش از حد رژيم در محو ارزشهاى اسلامى بوده است، بنا بر اين نارضايتى مردم به اين خاطر روز به روز تشديد مى‏شد. مدلهاى لباس، الگوى مصرف، رواج اشياء لوكس، ادبيات و موسيقى مبتذل و بسيارى از مسائل ديگرى كه ترويج مى‏شد چيزهايى نبود كه با روح فرهنگى اصيل ما سازگار باشد ولي هر چه رژيم بيشتر تلاش مى‏كرد، مردم بيشتر حساس مى‏شدند. اين موج گسترده، در سالهاى آخر سلطنت شاه به طور كامل بر روند انقلاب و اعتراضات مردم حاكم شد و همه شعارها و پيرايه‏ها را تحت الشعاع قرار داد و انقلاب به طور عملى در قالب اسلام و سمبلها و شعائرهاى مذهبى قرار گرفت به همين دليل در اين دوره، سخنرانيهاى سياسى اسلامى به مساجد و منابر و حسينيه‏ها كشيده شد و مردم از مراسم و شعائر مذهبى همانند نماز جماعت، نماز عيد فطر، شهادت، اربعين، تاسوعا و عاشورا به عنوان وسيله پوششى براى تحرك خوداستفاده نموده، همه چيز را از دست رژيم شاه خارج ساخته بودند.

مجموعه عوامل فوق که به موزائیک فکری ایرانیان باز می گردد باعث گردید که ایرانیان در آستانه انقلاب اسلامی دارای ذهنیتی پیچیده و تاریخی باشند. از یکطرف نسبت به دخالت خارجی بدگمان بوده و از طرف دیگر استبداد داخلی حکومت را تحمل نکردند. از طرف دیگر به عنصر ایرانیت بها داده و از سوی چهارم مذهب و کارکردهای آن بیشترین ابزار را برای بسیج و راهنمایی طبقات مختلف تمهید نمود. نقش امام خمینی در رهبری انقلاب نقشی یگانه و بی بدیل است، اما جا دارد که از نقش دیگر نخبگان موثر در ایجاد موزائیک فکری نیز یاد شود. یکی از مهمترین بخش های شکل گیری ذهنی ایرانیان در آستانه انقلاب به تلاش دکتر علی شریعتی باز می گردد. زندگي كوتاه و پر ثمرش كه جز نوشتن و سرودن دردها و دغدغه ها و دريغ ها و آرزوهاي یک ایرانی مسلمان نبود، گواه گوياي شخصيت و ويژگي روحي اوست. شايد برجسته ترين ويژگي كلام او نيز همان همدلي و پيوند مستقيم با مخاطبانش بود. شریعتی بعلت تسلط برعلوم مذهبی وهم بر فرهنگ و تمدن جدید نقش ویژه ای در تحرک جوانان و بیداری نسل جوان ایفا کرد. او در آشنا ساختن جوانان با آنچه که خود داریم سهم بی نظیری ایفا کرد. یکی از دانشجویان در دانشگاه صنعتی شریف اخیرا برای تحقیق خود مصاحبه ای با استاد محمد رضا حکیمی انجام داده است. جایگاه حکیمی در ذهن شریعتی از آنجا معلوم می شود که او تنها وصی دکتر شریعتی است و شریعتی در وصیت نامه خویش مفصلا در باره فضائل او سخن گفته است. او در پاسخ محمود سرکاری خرمی می گوید:

" من در ســال 1314 در مشهد متولد شدم. دکتر شریعتی هم متولد 1312 در مشهد بود. من از نوجوانی به کانون نشر حقایق دینی می رفتم. این کانون توسط پدر دکتر شریعتی ایجاد شده بود. در آنجا با دکتر شریعتی آشنا شدم. از همان دوران با دکتر روابطمان نزدیک شد. بدون شک دکتر نقش بسیـار مؤثری در انقلاب داشت. او در بیداری جوانان نقش عمده ای داشت. سروکار او بیشتر با روشنفکران و جامعه تحصیل کرده بود نه عوام. از قبیل این جامعه دانشجویان بودند. دکتر شریعتی تقریباً 70 درصد افرادی که در دانشگاه بودند یا در بازار ولی دارای روحیه دانشگاهی بودند را متوجه انقلاب ساخت. دکتر شریعتی یک فریادگر است نه یک فقیه و مفسر قرآن. این مطلب را خود دکتر هم اعلام کرده بود. منتها فریادگری اگر بخواهد به نتیجه برسد، یک ایدئولوژی می خواهد. دکتر شریعتی هم تشیع علوی را برگزیده بود. تشیعی که با ظلم و سلطنت ناسازگار است ، نه تشیع ظاهری. بنابراین دکتر شریعتی قطعاً در جریان انقلاب و مذهبی شدن جامعه روشنفکر نقش داشته است. در ضمن باید گفته شود که حدود 30 درصد از جمعیت دانشگاه مذهبی بودند و اگر دکتر شریعتی هم نبود آنان انقلاب می کردند. در یکی از سخنرانی های دکتر در حسینیه ارشاد که من هم در آن حضور داشتم، بین سخنرانی دکتر با چشمی گریان به من نگاه کرد و گفت : پای همه قرارداد های استعماری امضای دکتر و مهندس فرنگ رفته است، باعث خجالت امثال بنده؛ در حالیکه در مخالفت با استعمار امضای آخوند نجف رفته دیده می شود."

  

2.      استبداد دستگاه حاکمه

دو عامل استبداد داخلى و استيلاى خارجى در ايران، دست به دست هم داده، ملت ايران را از بسيارى از حقوق سياسى و اجتماعى خود محروم كردند. استبداد، خود به خود حاكى از فشار و اختناق، خفقان، فقدان آزادى و ارعاب و شكنجه است و به ميزان امنيت سياسى اجتماعى در جامعه، به حقوق ملت و رفتار رژيم با مخالفين خود مربوط مى‏شود. بدين لحاظ يكى از ريشه‏هاى مخالفت ملت با رژيم شاه را بايد در همين عامل جستجو كرد. استبداد شديد شاه و به تبع او دولتمردان ايرانى، امرى آشكار و زبانزد همگان بود. وى به جز قدرت خويش قدرت ديگرى برايش قابل تحمل نبود. هرگاه احساس مى‏كرد فردى از مقدارى نفوذ مردمى برخوردار شده است، اگر مقامى رسمى داشت‏ بلادرنگ او را بر كنار مى‏كرد و چه از مقامات باشد چه از مردم، حتى او را نابود مى‏نمود. شاه طى دوران حكومت 37 ساله خود به طور دايم كنترل خود را بر جامعه و سياست ايران افزايش داد. قانون اساسى كاملا مورد سوء استفاده وى قرار مى‏گرفت و عملا از استقلال قوا خبرى نبود و تمام تصميمات مهم - و از جمله انتصاب و بركنارى نخست وزير و وزراء، صاحبان پست‏هاى بالا، استانداران و غيره - توسط شاه اخذ مى‏شد. البته سلطه شاه بر سياستهاى نظامى و خارجى كشور از بقيه آشكارتر بود. در اين دوران، شاه با تفرقه انداختن بين افراد و سازمانهاى داراى وظايف متداخل و ايجاد و تحريك دشمنى و حسادت بين آنها حكومت مى‏كرد. همچنين نهادهايى مانند بازرسى شاهنشاهى، ساواك، نيروهاى مسلح شاهنشاهى، دادگاههاى نظامى و افراد ذينفوذ خاص و قدرت اقتصادى و سياسى خانواده سلطنتى در راستاى هدايت نهادهايى مانند دفتر نخست وزيرى و وزراء، مجلس، مطبوعات و غيره و در جهت منافع و خواسته شاه، عمل مى‏كردند و گاه خود، وظايف اينها را انجام مى‏دادند. كابينه هيچ تصميم مهمى نمى‏گرفت.

شاه با ايجاد سيستم اقتدارگراى تك حزبى تلاش مى‏كرد كه در همه شؤونات جامعه دخالت نموده و همه افراد و طبقات اجتماعى را به اطاعت‏خود درآورد. اراده حاكم، فقط اراده شاه بود. شاه همه چيز را تحت كنترل خود در آورده و يك شبكه پليسى مقتدر براى سركوب ناراضيان ايجاد كردكه در واقع به عنوان يكي از تكيه گاههاي مهم شاه در آمد. در شكل گيرى ساواك (سازمان اطلاعات و امنيت كشور) ـ كه از اواخر سال 1335 كار خود را آغاز كرد ـ آمريكا و اسرائيل نقش عمده‏اى داشتند. ساواك از چنان بودجه عظيمى برخوردار بود كه مى‏توانست تمام طرحهاى مورد نظر شاه را اجرا كند. ساواك به روزنامه‏ها و مجلات در مورد درج اخبار و مقالاتشان، رهنمود مى‏داد، در مورد همه كسانى كه قرار بود به مقاماتى برسند، از جمله نمايندگان مجلس تحقيق مى‏كرد. بازجويى و محاكمه افرادى را كه عليه رژيم مخاطره انگيز بودند، به عهده مى‏گرفت، راديو و تلويزيون را زير سانسور داشت. صلاحيت استخدام همه داوطلبان براى كار در ادارات دولتى، و حتى در مواردى، بخش خصوصى را تعيين مى‏كرد. از همه امكانات لازم براى تعقيب و دستگيرى، بازداشت، و شكنجه مخالفان برخوردار بود. همچنين ساواك در راستاى كنترل مخالفين در خارج از كشور، پول‏هاى هنگفتى براى رؤساى ساواك در خارج ارسال مى‏كرد و به اشخاص داخلى يا سياستمداران خارجى و از جمله يكصد روزنامه و نشريه خارجى مبالغ بسيارى حق السكوت مى‏داد. ساواك با فشار بى‏رويه و بازداشت‏هاى غير ضرورى كسانيكه در واقع خطر زيادى براى رژيم نداشتند، خود بر موج نارضايى در طبقات مختلف مردم مى‏افزود.

يكى از مشخصات جامعه ايران در سالهاى 57ـ 1342، گسترش و رواج انواع فساد (ادارى، مالى و اخلاقى) در اركان دولت و جامعه است كه در نتيجه آن ثروت ملت توسط دولت و دربار سلطنتى حيف و ميل مى‏شد و يا به جيب يغماگران خارجى مى‏رفت. فساد مالى نيز به نوبه خود تكميل كننده اين فرايند است. معاملات دولتى در داخل و خارج به طور عمده با رشوه بود، اختلاس از داراييهاى دولت، بسيار مرسوم بوده، مقامات درجه اول حكومت، همگى در خارج براى خود حسابهاى بانكى داشتند و دارايى غارت شده را به خارج منتقل مى‏كردند. وامهاى بسيار كلانى به دلالان و وابستگان به رژيم داده مى‏شد. خزانه مملكت همچون حساب شخصى شاه بود و به انحاء مختلف از آن برداشت مى‏شد. گوشه ديگرى از حيف و ميلهاى رژيم شاه، مربوط به اسراف و ولخرجى در كارهاى بيهوده و تبليغاتى بود، برگزارى مراسم و جشنها و صحنه سازيهاى تبليغاتى رژيم پهلوى از اين گونه است كه عمدة جهت جبران كمبودها و نقص‏هاى اساسى سلطنت و نيز جبران احساس بى‏اعتمادى و ناامنى درونى خود شاه برگزار مى‏گرديد. اوج اين جشن ها جشن 2500 ساله شاهنشاهي بود. اين جشنها و مراسم بى‏محتوا كه مردم را سرگرم مى‏ساخت، موجب اسراف و ولخرجى زيادى مى‏شد. علاوه بر اين  فساد اخلاقي و فحشا به صورتهاى مختلف، جامعه را فرا گرفته و توسعه يافت و حكومت هم علاوه بر اين كه ممانعتى ايجاد نمى‏كرد، با وسايل مختلف به آن دامن مى‏زد، قمارخانه ‏هاى مجهز و كازينوهاى شبانه‏روزى وابسته به دولت، هميشه داير بود و پولهاى هنگفت بدست آمده از نفت در آنها صرف مى‏شد و در نهايت به مجامع معتبرترى از همين نوع در خارج منتقل مى‏شد.

 

3.     روابط خارجی شاه

ايران يكي از مهمترين كشورهاي جهان بلحاظ استراتژيكي و ژئوپليتيكي است. از نقاط قوت اين كشور مي توان به همسايگي با 15 كشور در مرزهاي خاكي و آبي خود اشاره داشت.  اين كشور دومین دارنده ذخائر نفت خام در جهان پس از عربستان سعودي، و دومين دارنده ذخائر گاز جهان پس از فدراسيون روسيه است. به همین دلیل همواره دیگر اقوام و ملل به این کشور نظر داشته و روابط با ایران برای آنان مهم بوده است. حكمرانان ايران همواره كوشيده اند با ايجاد موازنه بين نفوذ قدرت هاي بزرگ ،كشور را حفظ كنند اما در اين زمينه گاه توفيق چنداني نيافته اند.ولي از لحاظ سنتي، تجربه كشور چنين مي نمود كه در روابط با متحدين خود پيوسته بازيچه دست قدرت هاي خارجي قرار ميگيرد. احساس حقارت، خشم، دلزدگي عميق و تمكين آميخته به احتياط و چاپلوسي نسبت به زورمندان، در برخورد ايرانيان با ممالك قدرتمند و مسئولان كشور انعكاس داشته است. اين امر با ديدگاههاي گوناگون توسط طبقات مختلف و دركل جامعه، احساس مي گرديد. مداخله تاريخي ساير ملل و آخرین آنها یعنی ايالات متحده آمريكا بصورت حیرت انگیزی در میان مردم ایران با نفرت همراه شد. زمانی که مستشاران نظامی آمریکا در خیابان های تهران و یا اصفهان با اتوموبیل های با شیشه سیاه که داخل اتوموبیل معلوم نبود تردد می کردند، هیچکس نسبت به آنان احساس گرم نداشت، بلکه این طور تفسیر می شد که آمریکا برای آنکه پول نفت ایران را نپردازد، بجای آن با تعریف پروژه های اقتصادی و نظامی بی مصرف سعی می نماید منابع مالی ایران را در آمریکا نگه دارد.

به دنبال کودتای 28 مرداد، شركت هاي نفتي آمريكائي 40% از سهم توليد نفت ايران را كه پيش از ملي شدن صنعت نفت تماما از سوي شركت نفت ايران و انگليس كنترل مي شد بدست آوردند. از اين دوره به بعد آمريكا به تدريج جاي پاي خود را در صحنه اقتصادي سياسي و نظامي ايران تحكيم بخشيده به گسترش حوزهء نفوذ خود پرداخت. طي دهه هاي  1950  و  1960 دولت هاي آيزنهاور، كندي، جانسون و نيكسون كمك هاي بي سابقه و گسترده اي به رژيم پهلوي كرده ضمن تقويت نظامي و اقتصادي اين رژيم  با راه اندازي و آموزش دستگاههاي امنيتي همچون" ساواك"  رژيم شاه را در سركوبي ملت مسلمان ياري مي دادند.

درمورد علت اين حمايت آمريكا از رژيم بطور خلاصه بايد گفت كه رژيم شاه حامي منافع آمريكا در منطقه خاورميانه و خليج فارس و يكي از عمده ترين هم پيمانان آن كشور بود. اين رژيم يكي از دو " ستوني "  بود كه سياست آمريكا در خاورميانه متكي بر آنها بود. عربستان سعودی ستون دیگر بود. سياست بومي كردن مسائل منطقه اي به آمريكا امكان داد تا ازطريق تجهيز قدرت هاي هر منطقه مخالفان حفظ منافع آمريكا را سركوب كند. دولت ايالات متحده براي گسترش نفوذ خود در منطقه و همچنين ممانعت از دسترسي شوروي به آبهاي گرم خليج فارس و محصور كردن نفوذ كمونيسم "پيمان سنتو " را تشكيل داد كه در واقع با "پيمان ناتو" و" پيمان سيتو" يك زنجيرهء دفاعي سرتاسري را در مقابل شوروي بوجود مي آورد. در راستاي اين سياست  سيل انواع تسليحات مدرن بسوي ايران سرازير شد و رژيم شاه مجاز شمرده شد كه بجز تسليحات اتمي هر نوع سلاح ديگري را كه بخواهد بتواند در اختيار بگيرد. در عوض حكومت شاه نيز در پشتيباني از منافع آمريكا اقدامات گوناگوني انجام مي داد. از جمله آنها حمايت از رژيم هاي مرتجع منطقه و سركوب جنبش هاي مخالف در منطقه، حمايت از رژيم صهيونيستي اسرائيل و تامين بيش از 70% نفت مورد نياز اسرائيل، كمك به حكومت دست نشانده ويتنام جنوبي، حمايت از حكومت هاي غرب گراي آفريقائي و كمك به آنان در مبارزه عليه نفوذ كمونيسم، پشتيباني از معاهده كمپ ديويد ميان مصر و اسرائيل، باز گداشتن دست آمريكا در غارت منابع نفتي ايران، در اختيار قرار دادن راهها و تسهيلات دريائي و هوائي براي مقاصد نظامي و تجاري آمريكا، استقرار دو پايگاه استراق سمع آمريكائي ها در خاك ايران در مجاورت مرزهاي شوروي، خريد تسليحات آمريكائي ها به قيمت هاي گزاف و در اختيار قراردادن بازار ايران براي كالاها و خدمات آمريكائي بود.

 

4.     نارسائی های اقتصادی در دوران قبل از انقلاب

دردهه های اول و دوم 1300 ايران داري اقتصادي نسبتاً بسته بود كه بر كشاورزي سنتي استوار شده بود. در آغاز قرن بيستم و با بالاگرفتن نقش نفت در اقتصاد صنعتي و پيدايش نفت مداخله خارجیان در ايران بیشتر شد. اين عوامل طي نودسال اخير درجهت تطبيق ساخت اقتصاد ايران با منافع غرب، نقش آفريني اساسي داشته اند. پس از جنگ جهاني دوم توسط ملي گرايان و اصلاح طلبان باكمك نيروهاي مذهبي به اميد حفظ استقلال سياسي و توسعه و تحول اقتصادي و اجتماعي در ايران حركتي در جهت ملي كردن نفت صورت گرفت، ولي با كودتاي 28مرداد 1332 مجدداً ايران هرچه بيشتر در چنگال انگليس و آمريكا فرو رفت. پس از آن شاه دست بيگانگان بخصوص آمريكا را براي اعمال نظر و نفوذ خود در ايران باز گذاشت تا ساختار اجتماعي و اقتصادي مورد نظرخودرا در ايران ايجاد كنند و انقلاب سفيد در سال 1342 بهترين برنامه براي ايجاد چنين منظوري بود.درنتيجه وابستگي بيش ازحد دولت به درآمدهاي نفتي، افزايش واردات محصولات عمده كشاورزي و پرداخت يارانه موجب شد كه در اوايل دهه 1350 كشاورزي به حاشيه رانده شود و ازروند كلي توسعه عقب بماند. از طرفي هزينه هاي عمومي و زيربنائي دولت افزايش چشمگيري يافت و اين افزايش موجب شكوفائي برنامه ضربتي صنعتي كردن دولت گرديد و بنابراين دولت دربخشهاي مختلف اقتصادي و بافت نهادين جامعه رسوخ كرد. البته  بيشتر پروژه‏هاى بزرگ اجرا شده طورى نبودند كه بينه و بنيانهاى صنعتى - اقتصادى ايران را تقويت و در طول زمان، اين مملكت را از نظر صنعتى و پروژه‏هاى زيربنايى مستقل و خود كفا سازند. بلكه طرحهاى بى جهت ‏بزرگى بودند كه چندان مطابق شرايط ايران طراحى نشده بودند، در حد اسراف گران و پرخرج بودند، بيشتر جنبه نمايشى داشته و به همراه اسلحه‏هاى فوق پيچيده و گرانى كه خريدارى مى‏شدو نيز كالاهاى لوكس و تجملى مصرفى، اتكاى اقتصادى ايران به غرب را بشدت افزايش مى‏داد و منافع آنها عمدتا به جيب شركتهاى آمريكايى مى‏رفت. دستگاه ناكارآمد اداري ايران نيز قادر به كنترل آنها نبود، زيرا بسيار عريض و طويل شده و به انواع زدوبندها و فسادهاي مالي آلوده بود. بنابراين پروژه هاي بزرگ ملي از زمان خود عقب مي افتادند و پيمانكاران خارجي كه باعوامل داخلي شريك بودند به اين بهانه و دلايل ديگر هزينه هاي پيش بيني شده پروژه هارا افزايش ميدادند.

ازطرفي الگوي مصرف در ايران بتدريج تغيير كرد ودرچهارچوب الگوي مصرف شهري توسعه و تنوع يافت. رژيم به شكلهاي مختلف مردم را به مصرف گرائي تشويق و ترغيب ميكرد و براي پاسخ گوئي به مصرف گرائي روبه تزايد مردم در درجه اول واردات را افزايش داد كه بخش عمده آن كالاهاي مصرفي و واسطه اي بود و دردرجه دوم توليد از طريق ايجاد صنايع مونتاژ افزايش داده و درآمد نفت تنها منبع تامين هزينه اين اقتصاد بود. ازديگر نارسائيهاى اقتصادى و اجتماعى حاصل از برنامه‏هاى نوسازى و صنعتى شدن جامعه ايران مساله ايجاد فاصله عميق طبقاتى در جامعه ايران در عهد پهلوى است، بطورى كه  يكى از دلايل عمده نارضايتى مردم در زمان حكومت پهلوى شكاف و اختلاف عظيم طبقاتى بين معدودى اقشار بسيار غنى و مرفه جامعه كه شامل اطرافيان شاه، و صاحبان قدرت و نفوذ در دستگاه پهلوى مي شده - و اكثريت عظيم توده مردم است، چرا كه نحوه توزيع در آمدهاى ملى در دوران رژيم پهلوى آشكارا غير عادلانه بوده است. بنابراين در سطح كلان و اساسي، اقتصاد ایران روزبروز بسمت عدم تعادل و درهم ريختگي پيش مي رفت، اما در سطح خرد و عليرغم توزيع بسيار ناعادلانه كالا و پول، بعلت حجم بالاي پول و كالاي درگردش ـ كه ناشي از درآمد نفت بود ـ چند صباحي سطح مصرف عمومي روبه افزايش بود ويك رضايت مندي اقتصادي نسبي عمومي وجود داشت.

زنگ خطر زماني بصدا درآمد كه با تمهيدات آمريكا از سال 1974، كشورهاي عمده مصرف كننده نفت از چند سو براي كنترل وكاهش تقاضاي نفت اقدام كردند؛ اقداماتي مانند صرفه جوئي، جانشيني سوختهاي ديگر و تعبيه ذخائر استراتژيك. اين امر باعث شد كه در سال 1355، تقاضاي جهاني نفت روبه كاهش گذارد و قيمت آن ثابت ماند. بنابراين توليد نفت ايران افت كرده و درآمدهاي نفتي ايران كاهش يافت. طرح هاي ملي مانند سد سازي و نيروگاه سازي كه دچار آن اوضاع بودند و بموقع حاضر نشدند اثر خودرا نشان دادند. سوء استفاده هاي كلاني كه در عقب افتادن پروژه ها و ناهماهنگي صنعت و اقتصاد ایران اثر زيادي داشتند آشكار شد و اطرافيان شاه به افشاي فسادهاي مالي يكديگر پرداختند. باطن و حقيقت اقتصاد شاه داشت براي همه آشكار مي شد. همچنين درسايه اين اقتصاد، نارضايتي سياسي و فرهنگي مردم بسيار بالارفته بود و زماني كه درهم ريختگي اقتصادي آشكار شد، شاه و رژيم شاه را زمين گير كرد. سياست رياضت اقتصادي و صرفه جوئي در هزينه هاي دولتي و همزمان با آن مبارزه با گراني  كه با فشار به اصناف و بازاريان همراه بود  نه فقط حاصلي ببار نياورد  بلكه بر عدم رضايت عمومي افزود. فطع مستمري عدهء كثيري از كساني كه از بودجهء  نخست وزيري و ساير دستگاههاي دولتي استفاده مي كردند  و بسياري از آنان اشخاص دست وپادار و بانفوذي بودند، بر جمع مخالفان دولت افزود و فشار بر اصناف و بازاريان  بدون اينكه تاثير زيادي در مبارزه با گراني و تورم بگذارد اين گروه را بيش از پيش ناراضي كرد.

5.     ضعف و بی تصمیمی شاه و اراده استوار امام خمینی

 

علل ضعف و بي تصميمي شاه، كه شخصيت و خصوصيات ذاتي او و آثار جسمي و رواني بيماري مهلك سرطان ميتواند از عوامل عمده و اساسي آن باشد، موجب شد كه شاه، نه فقط خود قاطعيت و جسارت لازم براي روياروئي با بحران هاي بزرگ را نداشته باشد، بلكه از سپردن اختيار و مسئوليت به اشخاص جسور و كاردان هم بيمناك باشد. اما درباره قاطعيت و جسارت و اراده تزلزل ناپذير امام خميني بايد گفت كه بدون وجود شخصيتي چون امام خميني در مقام رهبري انقلاب اسلامي، يا اين انقلاب به ثمر نمي رسيد و يا به سازشي در جهت اجراي اصول قانون اساسي مشروطه و محدوديت اختيارات مقام سلطنت مي انجاميد. تنها قاطعيت امام در سرنگوني شاه بود كه انقلاب را تا اين مرحله پيش راند و به عمر نظام دوهزاروپانصد ساله شاهنشاهي در ايران خاتمه داد. استاد محمد رضا حکیمی در این باره می گوید: "یکی از تفاوت های فعالیت های دکتر شریعتی با امام خمینی در این است که امام با عوام رابطه برقرار می کرد؛ او با افرادی که در مساجد یا بازار رفت و آمد داشتند، خیلی خوب رابطه برقرار کرد و با اعلامیه های بیشمار خود مردم را به انقلاب دعوت نمود و آنان را از مسائل اجتماع مطلع ساخت. به همین دلیل سهم عمده ای را در انقلاب داشت. بطوریکه اگر امام در جریان انقلاب حضور نداشت، انقلاب انجام نمی شد. امـا نمی توان گفت که اگر دکتر شریعتی نبود انقلاب نمی شد؛ بلکه اگر نبود انقلاب ایران به تاًخیر می افتاد."

 

حال با توجه به نكات ذكر شده و عوامل ياد شده بنظر ميرسد كه عوامل اقتصادي و سياسي در طول زمان موجبات نارضايتي عميق مردم از حكومت شاهنشاهي را  فراهم آوردند و نارضايتي هاي مذهبي موجب تشديد آن شد و روحانيت شيعه كه مظهر بارز آن امام خميني بود با جمع اين عوامل وبا استفاده از ضعف هاي رژيم پهلوي، به حركت هاي مردمي جهت داده و انقلاب را به ثمر رساند.

 

 

 

منابع:

 

 

۱.       . از بیانات ۲۸/۸/۱۳۵۹ امام خمینی (ره) .

 

۲.       . تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج۱، سید جلال مدنی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم،۱۳۶۱، ص ۲۵ - ۲۳.

 

۳.       . سید جمال الدین اسد آبادی بنیان گذار نهضت احیاء تفکر دینی، محمد جواد صاحبی، فکر روز، تهران، اول ۱۳۷۵، ص ۲۲۹.

۴.       . میرزای شیرازی، شیخ آقا بزرگ تهرانی، مترجم محمد دزفول، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۶۵، ص ۲۴۳.

 



[1] چاپ شده در مجله همشهری دیپلماتیک، دی ماه 1385

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت: 9:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد نماز 1

بازديد: 221

 

نماز

 

36 نکته درباره نماز

1 - نماز در تمام اديان بوده است قبل از حضرت محمد صلى الله عليه وآله در آئين حضرت عيسى‏ هم نماز بوده كه قرآن از زبان او نقل مى‏كند كه خداوند مرا به نماز سفارش كرده است: «واوصانى بالصلوة» (1) وقبل از او موسى‏ بوده كه خداوند به او خطاب مى‏كند: «اقم الصلوة لذكرى» (2) و قبل از موسى پدر زن او حضرت شعيب بوده كه نماز داشته است: «يا شعيب اصلاتك تأمرك» (3) و قبل از همه آنها ابراهيم بوده كه از خداوند براى خود و ذريّه‏اش توفيق اقامه نماز را مى‏خواند: «ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريّتى» (4) و اين لقمان است كه به فرزندش مى‏گويد:«يا بنىّ اقم الصلوة و أمربالمعروف و انه عن المنكر» (5) پسر من نماز را بپا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن.جالب آن است كه معمولاً در كنار نماز سفارش به زكات مى‏شود ولى از آنجا كه نوجوان معمولاً پول ندارد، در اين آيه در كنار نماز به جاى زكات به امر به معروف ونهى ازمنكر سفارش شده است.

 2 - هيچ عبادتى به اندازه نماز تبليغات ندارددر هر شبانه‏روز پنج نماز واجب داريم ودر هرنمازى سفارش به اذان واقامه شده است. در اين دو نداى آسمانى جمعاً:بيست مرتبه «حىّ على الصلوة»بيست مرتبه «حىّ على الفلاح»بيست مرتبه «حىّ على خيرالعمل»و ده مرتبه «قد قامت الصّلوة» مى‏گوئيم.با توجّه به اينكه مراد از «فلاح» و «خيرالعمل» در اذان همان نماز است، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با كلمه «حىّ» به خود و ديگران، تلقين شتاب به سوى نماز مى‏كند و براى انجام هيچ عبادتى اين همه هياهو و تشويق وارد نشده است. به خصوص كه سفارش شده اذان را بلند بگوئيد و با صداى زيبا بگوئيد.اذان، شكستن سكوت است، اذان، يك دوره ايدئولوژى و تفكّرات ناب اسلامى است،اذان، سرود مذهبى است با عباراتى كوتاه و پرمحتوا،اذان، هشدار به غافلان است، اذان، نشانه باز بودن جوّ مذهبى است و اذان، نشانه حيات معنوى است.

3 - نماز در رأس همه عبادات استدر ايام ويژه مثل شب قدر، اعياد اسلامى، و هر شب و روزى كه داراى فضليت و ارزشى است و براى آن دعا و مراسمى مخصوص وارد شده است، مثل شب مبعث، شب ميلاد پيامبر، شب جمعه، معمولاً نمازهاى مخصوصى هم وارد شده است. شايد نتوان ايّام مقدّسى را پيدا كرد كه در آن برنامه نماز نباشد.

 4 - نماز پر تنوّع‏ترين عبادت استاگر جهاد وحج چند نوع است، ولى نماز صدها نوع است.با يك نگاه ساده به كتاب مفاتيح‏الجنان علاّمه محدّث حاج شيخ عباس قمى، مى‏توان انواع نمازهاى مستحبّى را كه براى مكان و زمان‏هاى خاص وارد شده است، مرور نمود كه البتّه در يك كتاب مستقل به نام «نمازهاى مستحبّى» جمع‏آورى و عرضه گرديده است.

 

 

 5 -  نماز و هجرتحضرت ابراهيم مى‏گويد:خداوندا! ذريّه خودم را در منطقه خشك و بى‏آب و گياه قرار دادم، پروردگارا! براى اقامه نماز. «ربّنا انّى اسكنت من ذريّتى بواد غير ذى زرع ربّنا ليقيمواالصلوة» (6)آرى، ابراهيم براى اقامه نماز به مكه آمد، تا كعبه را به عنوان قبله نمازگزاران تجديد بنا كند، و سپس مردم را به حج دعوت نمود، گويا نماز به سوى كعبه، بيش از طواف به دور كعبه، در نظر ابراهيم جلوه كرده است!

6  - ترك جلسه به خاطر نمازيكى از اديانى كه نامشان در قرآن آمده، «صابئين» هستند كه به حضرت يحيى‏ گرايش دارند وبراى ستارگان تأثيرى قائلند. نماز و مراسم ويژه‏اى دارند و هنوز در خوزستان گروهى از آنان هستند.اين فرقه، رهبرى دانشمند ولى مغرور داشتند كه بارها با امام رضاعليه السلام گفتگو كرد، ولى زير بار نمى‏رفت.در يكى از جلسات، امام رضا عليه السلام استدلالى كرد كه او تسليم شد و گفت: اكنون روح من نرم شده حاضرم مكتب تو را بپذيرم، ناگهان صداى اذان بلند شد، امام رضاعليه السلام جلسه را ترك كرد، مردم گفتند: فرصت حساسى است، چنين فرصتى پيش نمى‏آيد، امام فرمود: اوّل نماز!او كه اين تعهّد را از امام ديد، علاقه‏اش بيشتر شد. بعد از نماز گفتگويش را تكميل كرد و ايمان آورد. (7)

 7  - نماز اوّل وقت وسط جنگابن عباس مى‏ديد كه حضرت على عليه السلام گاهى در وسط جنگ به آسمان نگاه مى‏كند.جلو آمد و پرسيد: چرا به آسمان نگاه مى‏كنيد؟حضرت فرمود: براى اينكه نماز اوّل وقت از دستم نرود.گفت: الآن شما در حال جنگ هستيد. حضرت فرمود:از نماز اوّل وقت نبايد غفلت شود، حتّى در ميدان جنگ. (8)

8  - آنجا كه خواب از مناجات بهتر است روزى رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله نماز صبح را با جماعت خواندند، ولى ديدند امروز على‏عليه السلام به مسجد نيامده است. حضرت، در خانه على رفتند و پرسيدند چرا او در جماعت شركت نكرده است؟!فاطمه‏عليها السلام گفت: على ديشب تا صبح مناجات داشت و صبح از خستگى نمازش را در منزل خواند.حضرت فرمود: به او بگوئيد به جاى مناجات طولانى مقدارى بخوابد ولى نماز جماعت صبح را از دست ندهد.آرى، خوابى كه مقدّمه جماعت باشد، بهتر از مناجاتى است كه حال جماعت را از بين ببرد.

 9 - نماز در جلو چشم مردم نه در خفاامام حسين عليه السلام روز دوّم محرم وارد كربلا و روز دهم شهيد شد. بنابراين مدّت اقامت حضرت هشت روز بود و مسافرى كه كمتر از ده روز بماند نمازش شكسته است.نماز دو ركعتى دو دقيقه بيشتر طول نمى‏كشد، به خصوص در هنگام خطر، امام حسين عليه السلام نيز روز عاشورا بارها به خيمه‏ها رفت و آمد داشت و مى‏توانست نماز ظهرش را در خيمه بخواند، ولى بنا داشت در معركه بخواند. دو نفر از يارانش جلو نماز حضرت ايستادند و سى تير را به جان خريدند، ولى نماز آشكارا برگزار شد نه در خيمه.آرى، به صحنه كشاندن نماز يك ارزش است. نبايد در هتل‏ها، شركت‏ها، پارك‏ها، فرودگاه‏ها، خيابان‏ها و رستوران‏ها، نمازخانه در گوشه باشد، بلكه بايد در بهترين مكان و در جلو چشم ديگران نماز اقامه شود، زيرا هر چه از جلوه دين كم شود، به جلوه فساد اضافه خواهد شد.اگر كاسب‏ها اوّل وقت كنار مغازه خود اذان بگويند، مشتريان بد حجاب، خودشان را جمع‏تر خواهند كرد.

10  - بانى، معمار ومهندس مسجد بايد اهل نمازباشددر آيه هيجده سوره توبه مى‏خوانيم: «انّما يعمر مساجد اللَّه من آمن باللَّه واليوم الاخر و اقام الصلوة» فقط كسانى حقّ تعمير و آباد كردن مساجد را دارند كه علاوه بر داشتن ايمان به خدا و روز جزا، اهل اقامه نماز باشند.نااهلان حقّ تعمير مساجد را ندارند، زيرا تعمير مسجد يك عنوان مقدّس است.در حديث مى‏خوانيم: اگر ظالمى مسجد مى‏سازد شما به او كمك نكنيد .

11 - تحريم شراب و قمار به خاطر حفظ نماز استبا اينكه شراب و قمار مفاسد جسمى، روحى و اجتماعى فراوانى بدنبال دارد، امّا قرآن درباره آثار اين دو مى‏فرمايد:«و يصدّكم عن ذكراللَّه و عن الصلوة» (9) اينها ميان شما كينه ايجاد مى‏كند و شما را از ياد خداوند و نماز باز مى‏دارد.در اين آيه از ميان دهها خطر و ضررى كه شراب دارد، روى ضرر اجتماعى ومعنوى آن تكيه شده است. ضرر اجتماعى پيدا شدن كينه وضرر معنوى غفلت از ياد خدا و نماز.

12 - توجّه به نماز فرزندان و ذرّيهقرآن، دعاهاى بسيارى را از حضرت ابراهيم نقل نموده است. امّا تنها در دو مورد، آن حضرت براى نسل و ذرّيه‏اش دعا نموده است، يكى رهبرى امّت و ديگرى اقامه نماز، كه مى‏فرمايد: «ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريّتى» (10) پروردگارا! من و ذريّه‏ام را از به پا دارندگان نماز قرار ده.جالب اين است كه حضرت تنها به دعا قناعت نكرد و براى رسيدن به اين آرزو قيام و هجرت كرد، آوارگى‏هائى را به جان خريد تا نماز را به پا داشت.

13 -  اوّلين وظيفه حكومت اسلامى اقامه نماز است«الّذين ان مكنّاهم فى الارض اقاموا الصلوة» (11) مسلمانان، آنانند كه چون قدرت را بدست گيرند اوّلين كارشان اقامه نماز است.خدا نكند فكر مديرعامل ما فقط به سوددهى كارخانه و فكر دانشگاه ما پرورش متخصصّ وفكر دولت ما فقط توليد وتوزيع باشد، كه اوّلين وظيفه مسئولان حكومت اسلامى اقامه نماز است، هم با شركت خودشان و هم با تشويق همه جانبه مردم.

14 - نماز تعطيلى ندارد«و اوصانى بالصلوة والزكاة ما دمت حيّا» (12) هر يك از دستورات اسلامى ممكن است به دليلى تعطيل شود. مثلاً جهاد براى بيمار و نابينا واجب نيست، روزه بر مريض واجب نيست، خمس و زكات و حج، بر طبقه محروم واجب نيست، امّا تنها عبادتى كه بر همه افراد و اقشار جامعه از مرد و زن، فقير و غنى، سالم و بيمار واجب است، نماز است كه تا لحظه مرگ حتّى يك روز قابل تعطيل شدن نيست. (گرچه براى زن‏ها در هر ماه برنامه خاصّى وجود دارد)

15 - نماز همراه با مردم‏دارى«قولوا للناس حسنا و اقيموا الصلوة» (13) با مردم خوب سخن بگوييد و نماز را به پا داريد.با سخن و برخورد خوب مى‏توانيم عملاً نماز را تبليغ كنيم و بدانيم كسانى كه با اخلاق و سيره پيامبر صلى الله عليه وآله مسلمان شده‏اند بيش از كسانى هستند كه با استدلال عقلى مسلمان شده‏اند.حتّى با كفّارى كه انسان جدال و بحث مى‏كند، بايد به طور نيكو جدال كند، يعنى اوّل خوبى‏هاى آنان را بپذيرد و بعد نقطه نظرات خود را بيان كند.

16 - نماز، اوّلين واجب بعد از ايمان به خدا«الّذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوة» (14) در ابتداى قرآن و آغاز سوره بقره، بعد از ايمان به غيب كه شامل ايمان به خداوند و معاد و فرشتگان است، اوّلين اصل عملى كه مورد توجّه قرار گرفته، مسئله اقامه نماز است.

17 - نماز، مقدّم بر كسب و كار«رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر اللّه» (15) قرآن از كسانى كه هنگام اذان، كار و كسب را رها مى‏كنند ستايش كرده است.به خصوص در روز جمعه سفارش شده كه معامله را رها كنيد: «و ذرواالبيع» وپس از پايان نماز جمعه، به سراغ كار و درآمد برويد: «فانتشروا فى الارض وابتغوا من فضل اللَّه» (16) رئيس جمهور شهيد ايران مرحوم رجائى مى‏فرمود: به نماز نگوئيد كار دارم، به كار بگوئيد نماز دارم.

18 - مردم و نمازبا همه اهميّتى كه نماز در نزد خداوند و اوليا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است:الف: عدّه‏اى ايمان ندارند ونماز نمى‏خوانند: «فلا صدّق و لاصلّى» (17) ب: عدّه‏اى مانع نماز ديگران مى‏شوند: «ارايت الذى ينهى عبداً اذا صلّى» (18) در شأن نزول آيه آمده است كه ابوجهل تصميم گرفت هنگامى كه پيامبر براى نماز به سجده مى‏رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشكند. مردم او را ديدند كه رفت ولى منصرف شد. گفتند: چرا چنين نكردى؟!گفت: چون خواستم چنين كنم، خندقى از آتش ديدم كه در پيش روى من شعله‏ور شد. (19) ج: عدّه‏اى نماز را مسخره مى‏كنند: «و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوها هزواً» (20) د: عدّه‏اى بى‏نشاط نماز مى‏خوانند: «واذا قاموا الى الصلوة قاموا كُسالى» (21) ه : عدّه‏اى گاهى مى‏خوانند و گاهى نمى‏خوانند: «فويل للمصلّين الّذينهم عن صلوتهم ساهون» (22) و: عدّه‏اى به خاطر رسيدن به دنيا، از نماز كم مى‏گذارند: «و اذا رأوا تجارة او لهواً انفضّوا اليها و تركوك قائما» (23) هرگاه لهو و تجارتى ديدند به سوى آن روانه شده و تو را در حالى كه به خواندن خطبه نماز ايستاده‏اى وامى‏گذارند.اين آيه اشاره به ماجرائى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مشغول خواندن خطبه‏هاى نماز جمعه بود كه كاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن كردند. مردم از پاى سخن پيامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند.

19 - نذر براى نمازبعضى فرزند خود را نذر خدمت در مسجد مى‏كنند. مادر مريم گفت: «نَذرتُ لك ما فى بَطنى مُحرّراً» (24) خدايا! من نذر كردم كه فرزندم را براى خدمت در بيت‏المقدّس از هر كار معاف و آزادش كنم تا با فراغت كامل در بيت‏المقدّس خادم باشد. لكن همين كه فرزند متولّد شد و ديد دختر است، گفت: خدايا! من دختر آوردم و دختر نمى‏تواند مثل پسر به راحتى خادم باشد. ولى به هر حال به نذرش عمل كرد، و مريم خادم مسجد شد.

20 - توجّه به نماز در خانواده«وامر اهلك بالصلوة واصطبر عليها» (25) اوّلين مسئوليّت انسان بعد از خودش، خانواده اوست، ولى از آنجا كه همسر وفرزند انسان گاهى سرسختى نشان مى‏دهند، انسان بايد استقامت كند وبه شيوه‏هاى مختلف آنان را به سوى دين و نماز دعوت كند، نه آنكه اگر چند بار گفت و اثر نكرد آنان را رها كند

 21  - نماز در حكومت علوىحضرت على عليه السلام به مالك اشتر مى‏فرمايد: «واجعل افضل اوقاتك للصلوة» (26) بهترين وقت خودت را براى نماز قرار بده.و بدان ارزش تمام كارهاى تو تابع نماز تو است:«واعلم انّ جميع اعمالك تبع لصلوتك»

22 - دعوت عملى به نمازامر به معروف و دعوت به سوى حقّ، يكى از وظايف هر مسلمانى است و نماز بهترين معروف و كار نيك است.اين دعوت، هم با زبان مى‏شود و هم با عمل. اگر چهره‏هاى بارز در صف اوّل قرار گيرند، اگر مردم هنگام رفتن به مسجد لباس خوب و بوى خوش مصرف كنند و اگر نماز، ساده و سريع برگزار شود، اين خود يك تشويق عملى براى اقامه نماز است.اگر مثل ابراهيم عليه السلام و اسماعيل عليه السلام براى نمازگزاران خانه خدا را تطهير مى‏كنند، پس بايد بدانيم كه اگر شخصيّت‏هاى مهم، مسئول اقامه نماز باشند در دعوت مردم بسيار مؤثّر است.

23-  نماز، جهاد، شهادتبعضى براى اقامه نماز كتك‏ها خوردند، مثل انقلابيون در زندان شاه و اسرا.بعضى تير خوردند مثل زُهير كه روزعاشورا جلو امام‏حسين ايستاد تا امام نمازش را بخواند.بعضى در راه نماز شهيد شدند، مثل شهداى محراب: آية اللَّه اشرفى اصفهانى، دستغيب، صدوقى، مدنى و قاضى طباطبائى.وبعضى در حال نماز شهيد شدند مثل على‏بن ابيطالب‏عليهما السلام.

24- ترك نماز و دوزخدر قيامت بارها ميان اهل بهشت و اهل دوزخ گفتگو رخ مى‏دهد كه قرآن برخى از آنها را بيان فرموده است. در يكى از آن صحنه‏ها، اهل بهشت از مجرمان مى‏پرسند: چه عاملى شما را به دوزخ روانه كرد؟ آنها چهار عامل را مى‏شمرند، كه اوّلين آنها پايبند نبودن به نماز است: «لم نك من المصلّين» (27)

 25 - نماز، كليد قبولى تمام عباداتدر اهميّت نماز، همين بس‏كه در روايات مى‏خوانيم: اگر نماز، قبول شود، عبادات ديگر هم قبول مى‏شود، ولى اگر نماز مردود شود، كارهاى ديگر هم ردّ خواهد شد. (28) پيوند پذيرش عبادات ديگر به قبولى نماز، نقش كليدى آن را نشان مى‏دهد.مثل آنكه اگر پليس، از شما گواهينامه رانندگى بخواهد، شما هر مدرك و كارت شناسايى معتبر ديگرى هم ارائه دهيد، پذيرفته نيست. مجوّز رانندگى، داشتن گواهينامه است، و بدون آن، تمام مدارك، بى اثر خواهد بود.در قيامت نيز مجوّز عبور از صراط، اقامه نماز است وبدون آن هيچ عبادتى قبول نمى‏شود.

26-  نماز، اوّلين كلام و آخرين وصيّتدر بعضى روايات مى‏خوانيم كه نماز، هم اوّلين سفارش انبيا بوده (29) و هم آخرين وصيّت اوليا. (30) در تاريخ زندگى امام صادق آمده است كه حضرت در آخرين لحظه‏هاى عمر مبارك خود چشم باز كرده و فرمود: تمام بستگانم را جمع كنيد و سپس فرمود:

شفاعت ما شامل كسانى كه نسبت به نماز سهل‏انگارى كنند نخواهد شد. (31)

27 - نماز، وسيله آزمايش خوددر حديث مى‏خوانيم كه هر كس مى‏خواهد بداند مقام و ارزش او نزد خداوند چگونه است، ببيند كه خداوند نزد او چه مقامى دارد. (32) اگر اذان نماز نزد تو بزرگ و محترم بود، تو نيز نزد خداوند احترام دارى و اگر نسبت به انجام فرمان او بى‏تفاوت بودى، مقام و ارزشى نزد او ندارى و همچنين اگر نماز ترا از فساد و فحشا بازداشت نشانه تأثير و قبولى نماز است.

28-  نماز اوّلين سؤال در قيامتدر حديث مى‏خوانيم اوّلين چيزى كه در قيامت مورد سؤال و حساب قرار مى‏گيرد نماز است. (33) آرى، اوّلين واجب بر هر مكلّفى قبل از روزه و خمس و زكات و حج و... نماز است و طبيعى است كه در قيامت نيز در اوّلين فرصت، از اوّلين تكليف سؤال شود

29- نماز ياد خداستخداوند به حضرت موسى‏ مى‏فرمايد: «اقم الصلوة لذكرى» (34) براى ياد من نماز به پا دار.نماز، ذكرى است زبانى وقلبى، با روشى مخصوص و شيوه‏اى ابتكارى كه اعضاى بدن از موى سر تا نوك پا در آن نقش دارند. هنگام وضو، هم روى سر را مسح مى‏كنيم و هم روى پا را، هنگام سجده هم پيشانى بر زمين نهاده مى‏شود هم انگشت پا، در طول نماز هم زبان ذكر او مى‏گويد هم دل به ياد اوست. چشم‏ها بايد خاشع باشد، كمر در ركوع خم شود، دست‏ها هنگام گفتن «اللَّه‏اكبر» بالا بيايد، گردن، صاف ودر ركوع كشيده شود، به هر حال در نماز همه اعضا به نحوى در خدمت ياد خدا هستند.

30- نماز و تشكّريكى از اسرار نماز، تشكّر از ولى نعمت است، قرآن مى‏فرمايد: «واعبدوا ربّكم الّذى خلقكم والّذين من قبلكم» (35) عبادت كنيد پروردگارى را كه شما و نياكان شما را آفريد، هستى شما و همه از اوست.در سوره كوثر مى‏خوانيم: «انّا اعطيناك الكوثر فصلّ» ما به تو «كوثر» داديم، خير زياد عطا كرديم پس نماز بخوان. يعنى به شكرانه عطاياى ما نماز به پا دار.نماز بهترين نوع شكرگزارى است كه شيوه آن را خداوند بيان فرموده و تمام انبيا و اوليا هم آن شيوه را به كار بسته‏اند. نماز تشكّرى است عملى، زبانى، دائمى و سازنده.

31- نماز و قيامتمردم نسبت به رستاخيز و معاد، چند دسته هستند:1- گروهى به قيامت شك دارند: «ان‏كنتم فى‏ريب من البعث» (36) 2- گروهى به قيامت گمان دارند: «يظنّون انّهم ملاقوا اللَّه» (37) 3- گروهى به قيامت يقين دارند: «و بالاخرة هم يوقنون» (38) 4- گروهى منكر قيامت هستند: «و كنا نكذب بيوم الدّين» (39) 5 - گروهى ايمان دارند ولى فراموش مى‏كنند: «نسوا يوم‏الحساب» (40) قرآن براى رفع شك استدلال كرده و از مؤمنين وگمان دارندگان ستايش كرده است و از منكران، برهان خواسته كه دليل انكار شما چيست؟ و براى گروه پنجم دائماً تذكّراتى داده كه انسان فراموش نكند.نماز، هم شك‏زدايى مى‏كند و هم غفلت‏ها را به «ياد» تبديل مى‏سازد. در نماز با گفتن «مالك يوم الدّين» در هر شبانه روز حداقل ده بار، انسان مسئله قيامت را به خود تلقين مى‏كند و تذكّر مى‏دهد.

32 - نماز و راه‏يابىما در هر نماز با گفتن «اهدنا الصرط المستقيم» از خداوند راه مستقيم را مى‏خواهيم.انسان هر لحظه فكر تازه‏اى دارد، دوستان و دشمنان، نزديكان و بيگانگان، طاغوت‏ها و وسوسه‏گران وشياطين نيز با تلقين و تشويق و تهديد و تبليغ، براى انسان طرح‏هائى را دارند و برنامه‏ريزى‏هائى مى‏كنند كه انسان جز با امداد الهى هرگز نمى‏تواند در ميان اين همه راه كه از هوسها مايه مى‏گيرد، نجات يابد و راه مستقيم را بپيمايد.«اهدنا الصراط المستقيم»، را مستقيم:راه خدا و اولياى خداست.راهى است كه از هرگونه خطا و انحراف دور است.راهى است كه ترسيم كننده آن مرا دوست دارد و نيازم را مى‏داند.راهى است كه به بهشت منتهى مى‏شود.راهى است كه با فطرت سالم هماهنگ است.راهى است كه اگر در آن راه بميرم شهيد محسوب مى‏شوم.راهى است كه از عالم بالا و بالاتر از علم ماست.راهى است كه انسان در آن دچار شك وپشيمانى نمى‏شود.راهى است از همه راه‏ها صاف‏تر، نزديك‏تر و روشن‏تر.

وبالاخره راه مستقيم، راه انبيا، شهدا، صالحان وصديّقين است.

اينها نشانه‏هاى راه حقّ ومستقيم است كه شناخت آن مشكل و دقيق است وحركت وپايدارى در آن نياز به امداد الهى دارد.

33  -نماز، جنگ با شيطان است همه ما با كلمه محراب آشنا هستيم، اين كلمه در قرآن نيز درباره محلّ نماز زكريّاعليه السلام آمده است. «هو قائم يصلّى فى المحراب» (41)
محراب در لغت يعنى محلّ حرب وجنگ، پس نماز وحضور در محرابِ عبادت، قيام براى جنگ با ابليس است.اگر انسان هر روز چند بار در محلى قرار بگيرد كه نامش محل جنگ باشد، جنگ با هوس‏ها و شيطان‏ها و طاغوت‏ها، القاى اين كلمه چه تأثيرى در فرد و جامعه دارد؟بگذريم كه امروز به خاطر فرهنگ غلط، محراب‏ها را تزيين مى‏كنند وگل‏بوته‏هاى كاشى‏كارى‏ها، صحنه را درست به عكس كرده وبه جاى فرار شيطان جولانگاه او قرار داده است.
روزى پيامبرصلى الله عليه وآله به فاطمه‏عليها السلام فرمود:
اين پرده را از جلو ديد من بردار، زيرا گلِ روى اين پارچه، در حال نماز توجّه مرا از بين مى‏برد.

ولى ما امروز مبلغ سنگينى خرج مى‏كنيم تا محراب را با انواع كاشى تزيين كنيم. نمى‏دانم چرا به اسم شعائر مذهبى و هنر معمارى، از متن اسلام دور مى‏شويم؟ اسلام هر چه عميق ولى بى آلايش معرفى شود جاذبه بيشترى خواهد داشت. ما با اين همه تزيينات چند نفر را به مسجد جذب كرده‏ايم و اگر بودجه اين تشريفات را صرف نيازهاى ضرورى جوانان كنيم چقدر جذب خواهيم كرد؟
34  - نماز و توحيد«انّنى انا اللَّه لااله الاّ انا فاعبدنى واقم الصلوة لذكرى» (42)
رابطه نماز و توحيد بسيار نزديك است، توحيد ما را به سوى نماز مى‏كشاند و نماز روح توحيد ما را زنده مى‏كند. نماز با تكبير آغاز مى‏شود و در هر ركعت بعد از پايان سوره، قبل و بعد از ركوع و هر سجده و در پايان هر نماز، مستحب است اللّه اكبر بگوئيم. در ذكر ركوع و سجود، سبحان اللّه مى‏گوئيم و در ركعت سوم وچهارم «لااله الا اللَّه» مى‏گوئيم كه همه مايه صيقل‏دادن روح توحيد و جلوه دادن روح ايمان است.
35-  بريدن از نماز، زمينه گرايش به مفاسد«فخلف من‏بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتّبعوا الشهوات» (43)

پس از انبيا گروهى جانشين آنها شدند كه نماز را ضايع كردند و از شهوات پيروى نمودند.اين آيه، ابتدا ضايع شدن نماز را مطرح كرده و سپس در دام شهوات قرار گرفتن را. چون نماز ريسمان ارتباط با خداست، همين كه پاره شد، افتادن در وادى تباهى حتمى است، همچون گسستن بند تسبيح، كه همه دانه‏ها در اثر آن پخش و گم مى‏شوند.

36-  جهاد تا شهادت براى حفظ نمازخانه ديگر ادياندر آيه 40 سوره حج مى‏خوانيم:«ولولا دفع اللَّه الناس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم اللَّه» اگر مؤمنان دست به اسلحه نبرند و جلو مفسدين را با قدرت و جنگ نگيرند، تمام نمازخانه‏ها و عبادتگاه‏هاى يهوديان و مسيحيان و مسلمانان خراب مى‏شود.صَوامع، جمع صُومعه، به مكان عبادت در بيرون شهر (دِير) گفته مى‏شود كه براى زُهّاد ساخته مى‏شد. بِيَع جمع بيعة، محل عبادت نصارى‏ است كه همان كليسا و كِنيسه است.صلوات، جمع صلوة، محل عبادت يهوديان است كه بعضى آن را معرّب ثلوثا در زبان عبرى دانسته‏اند و مسجد محل عبادت مسلمين است.به هر حال بايد به قيمت خون دادن، از مكان نماز و عبادات حفاظت كرد.

 

اهميت نماز جماعت

غير از آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت(كه به آنها اشاره خواهدشد)پاداش‏هاى عظيمى براى آن بيان شده كه در اينجا به بعضى ازروايات،اشاره مى‏شود. از رسول خدا(ص)نقل شده كه:«من سمع النداء فلم يجبه من غيرعلة فلا صلاة له‏» (1) نماز كسى كه صداى اذان را بشنود و بى دليل،در نماز جماعت‏مسلمانان شركت نكند،ارزشى ندارد.
در حديث،تحقير نماز جماعت،به منزله تحقير خداوند بشمار آمده‏است:«من حقره فانما يحقر الله‏» (2) شركت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بيمه مى‏كند. (3) و براى هر گامى كه به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثواب‏و حسنه در نظر گرفته شده است. (4) همين كه كسى براى شركت در نماز جماعت از منزل خارج‏مى‏شود،يا در مسجد،در انتظار نماز جماعت‏به سر مى‏برد پاداش كسى‏را دارد كه در اين مدت،به نماز مشغول بوده است. (5) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بيشتر باشد،پاداش آن بيشتراست.اين كلام رسولخداست كه فرمود:«ما كثر فهو احب الى الله‏» (6) حديث جالبى در بيان فضيلت نماز جماعت است كه قسمتى از آن‏در رساله‏هاى عمليه هم ذكر شده است.ترجمه تمام حديث چنين است:

اگر اقتدا كننده 1 نفر باشد،پاداش 150 نماز داده مى‏شود.

اگر اقتدا كننده 2 نفر باشد،پاداش 600 نماز داده مى‏شود.

اگر اقتدا كننده 3 نفر باشد،پاداش 1200 نماز داده مى‏شود.

اگر اقتدا كننده 4 نفر باشد،پاداش 2400 نماز داده مى‏شود.

اگر اقتدا كننده 5 نفر باشد،پاداش 4800 نماز داده مى‏شود.

اگر اقتدا كننده 6 نفر باشد،پاداش 9600 نماز داده مى‏شود.

اگر اقتدا كننده 7 نفر باشد،پاداش 19200 نماز داده مى‏شود.

اگر اقتدا كننده 8 نفر باشد،پاداش 36400 نماز داده مى‏شود.

اگر اقتدا كنندگان و امام جماعت‏به 10 نفر رسيدند،پاداش‏72800 نماز دارد.

ولى،همين كه عدد افراد از ده نفر گذشت،حساب آنرا جز خداكسى نمى‏داند. (7) در حديث ديگر است:هر كه نماز جماعت را دوست‏بدارد،خدا وفرشتگان او را دوست مى‏دارند. (8) در زمان پيامبر(ص)هرگاه افراد نماز جماعت كم مى‏شدند،آنحضرت به جستجو و تفقد از افراد مى‏پرداخت و مى‏فرمود:شركت درنماز صبح و عشاء،بر منافقان از هر چيز سنگين‏تر است. (9) قرآن نيز،از اوصاف منافقان،بى حالى و كسالت هنگام نماز را بيان‏كرده است. (10 چرا كه سحر خيزى و حضور در جماعت مسلمين،آن هم ازراه‏هاى دور و در گرما و سرما،نشانه صداقت در ايمان و عشق نمازگزاراست.
حضور در نماز جماعت،خاص يك منطقه نيست.انسان در هر جا كه باشد،خوب است‏به فكر نماز جماعت و حضور در آن و تشويق‏ديگران باشد.

رسول خدا(ص)در باره اهميت جماعت،فرمود:

«صلاة الرجل فى جماعة خير من صلاته فى بيته اربعين‏سنة.قيل:يا رسول الله!صلاة يوم؟ فقال(ص):صلاة‏واحدة‏» (11) يك نماز با جماعت،بهتر از چهل سال نماز فرادى در خانه‏است. پرسيدند:آيا يك روز نماز؟فرمود:بلكه يك نماز.
و مى‏فرمود:صف‏هاى نماز جماعت،همانند صف‏هاى فرشتگان درآسمان چهارم است. (12) اولين نماز جماعتى هم كه بر پا شد،به امامت رسول خدا و شركت‏حضرت على(ع)و جعفر طيار(برادر حضرت على(ع))بود.همين كه‏ابوطالب،فرزندش على(ع)را ديد كه به پيامبر اقتدا كرده،به فرزندديگرش جعفر گفت:تو نيز به پيامبر اكرم اقتدا كن و اين جماعت دو سه‏نفرى،پس از نزول آيه «فاصدع بما تؤمر» بود،كه فرمان به علنى ساختن‏دعوت و تبليغ مى‏داد. (13)

آثار نماز جماعت

بر پايى فريضه‏هاى دينى به صورت دسته جمعتى،غير از پاداش‏هاى فراوانى كه ياد شد،در زندگى فردى و اجتماعى امت مسلمان نيز،آثارمثبت و فراوانى دارد كه به برخى اشاره مى‏شود:

 

1-    آثار معنوى

   بزرگترين اثر معنوى نماز جماعت،همان پاداش‏هاى الهى است كه گفته شد.روايت است كه شبى،على عليه السلام تا سحر به عبادت‏مشغول بود.چون صبح شد،نماز صبح را به تنهائى خواند و استراحت‏كرد.  رسولخدا(ص)كه آنحضرت را در جماعت صبح نديد،به خانه اورفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زنده‏دارى على(ع)و عذر او از نيامدن به‏مسجد سخن گفت.پيامبر فرمود:پاداشى كه بخاطر شركت نكردن درنماز جماعت صبح،از دست على(ع)رفت،بيش از پاداش عبادت تمام‏شب است. (14) رسول خدا(ص)فرموده است:

لان اصلى الصبح فى جماعة احب الى من ان اصلى ليلتى‏حتى اصبح (15) اگر نماز صبح را به جماعت‏بخوانم،در نظرم محبوب‏تر ازعبادت و شب زنده‏دارى تا صبح است.

بخاطر همين فضيلت و پاداش‏هاست كه اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربيشتر شود،اگر تمام آسمان‏ها كاغذ،و درياها مركب و درخت‏ها قلم شودو فرشتگان بنويسند،پاداش يك ركعت آنرا نمى‏توانند بنويسند. (16) . و نماز جماعت‏با تاخير،بهتر از نماز فرادى در اول وقت است. (17)

 

 

2       - آثار اجتماعى

نماز جماعت،مقدمه وحدت صفوف و نزديكى دلها و تقويت كننده‏روح اخوت است.
نوعى حضور و غياب بى تشريفات،و بهترين راه شناسائى افراداست.
نماز جماعت،بهترين،بيشترين،پاكترين و كم خرج‏ترين‏اجتماعات دنياست و نوعى ديد و بازديد مجانى و آگاهى از مشكلات ونيازهاى يكديگر و زمينه ساز تعاون اجتماعى بين آحاد مسلمين است.

3- آثار سياسى

نماز جماعت،نشان دهنده قدرت مسلمين و الفت دلها و انسجام‏صفوف است.
تفرقه‏ها را مى‏زدايد،بيم در دل دشمنان مى‏افكند،منافقان را مايوس‏مى‏سازد،خار چشم بدخواهان است. نماز جماعت،نمايش حضور در صحنه و پيوند«امام‏»و«امت‏»
است.

4-آثار اخلاقى،تربيتى

در نماز جماعت،افراد در يك صف قرار مى‏گيرند و امتيازات موهوم صنفى،نژادى،زبانى،مالى و...كنار مى‏رود و صفا و صميميت ونوعدوستى در دلها زنده مى‏شود و مؤمنان،با ديدار يكديگر در صف‏عبادت،احساس دلگرمى و قدرت و اميد مى‏كنند.

نماز جماعت،عامل نظم و انضباط،صف‏بندى و وقت‏شناسى‏است.
روحيه فردگرايى و انزوا و گوشه‏گيرى را از بين مى‏برد و نوعى مبارزه‏با غرور و خودخواهى را در بر دارد.

نماز جماعت،«وحدت‏»در گفتار،جهت،هدف و امام را مى‏آموزدو از آنجا كه بايد پرهيزكارترين و لايق‏ترين اشخاص،به امامت نمازبايستد،نوعى آموزش و الهام دهنده علم و تقوا و عدالت است.

نماز جماعت،كينه‏ها و كدورت‏ها و سوء ظن‏ها را از ميان مى‏برد وسطح دانش و عبوديت و خضوع را در جامعه اهل نماز،افزايش مى‏دهد.
به خاطر اينهمه آثار است كه به نماز جماعت،آنهمه توصيه شده‏است.حتى نابينايى وقتى از حضور پيامبر،اجازه خواست كه به مسجدنيايد،آنحضرت فرمود:از خانه تا مسجد،ريسمانى ببندد و به كمك آن،خود را به نماز جماعت‏برساند. (18) و نيز،نابينايانى كه اجازه ترك شركت‏در نماز خواستند،رسول خدا(ص)اجازه نفرمود. (19) از طرف ديگر،برخورد شديد نسبت‏به كسانى كه به نماز جماعت‏اهميت نمى‏دهند،نشان ديگرى بر اهميت و سازندگى آن است.
در حديث است كه به چنان كسان،همسر ندهيد (20) و معرف آنان‏نشويد. (21)

 

 

عدالت در امام جماعت

از شرايط امام جماعت،عادل بودن است.

عدالت را در كتب فقهى تعريف كرده‏اند.فقهاى گرانقدر،از جمله‏حضرت امام خمينى(قدس سره)مى‏فرمايند:

عدالت،يك حالت درونى است كه انسان را از ارتكاب گناهان‏كبيره،و تكرار و اصرار نسبت‏به گناهان صغيره باز دارد. (37) پاكى،تقوا،دورى از گناه،از نشانه‏هاى عدالت است.بنا به‏اهميت اين صفت،در نظام اسلامى يكى از امتيازات به حساب آمده ودر فقه اسلامى و قانونى اساسى، داشتن آن براى مسئولان بلند پايه ومشاغل حساس،شرط است و كارهاى مهم كشور و امور مردم،بايد بدست افراد عادل انجام گيرد.
به برخى از اين موارد كه عدالت‏شرط است،توجه كنيد:
در مسائل عبادى،امام جماعت‏بايد عادل باشد.

در مسائل سياسى عبادى،مثل نماز جمعه،خطيب و امام جمعه بايدعادل باشد.
در مسائل سياسى و حقوقى،(همچون نمايندگى مجلس و تصويب‏قوانين)نظر فقهاى عادلى بنام‏«شوراى نگهبان‏»معتبر است.

در مسائل حقوقى،گرفتن و دادن هر حق به صاحبش،بايد با گواهى‏افراد عادل باشد.
در مسائل تربيتى،اجراى حدود اسلامى و تاديب ظالم و خلافكار،وقتى است كه افراد عادل،به خلاف و گناه او شهادت دهند.

در مسائل اقتصادى،بيت المال بايد دست افراد عادل باشد.

در مسائل اجتماعى و فرهنگى،پخش و نشر خبرها،بايد دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق،اعتماد نمى‏توان كرد،مگر پس ازتحقيق و تفحص.
در مسائل نظامى،فرمانده كل قوا،با رهبرى است،كه عدالت‏شرط‏آنست.
پس عدالت،از اركان مهم در نظام حكومتى اسلام و واگذارى‏مسئوليت‏هاى اجتماعى و تنظيم امور زندگى است.

راه شناخت عدالت

گرچه برخوردارى از عدالت،و داشتن ملكه ترك گناه،از اموردرونى افراد است،ولى با علائم و نشانه‏هايى كه در زندگى و عمل افرادبروز مى‏كند،مى‏توان به بود و نبود آن در افراد،پى برد.در روايات، برخى از اين علائم به چشم مى‏خورد و بعضى ملاك‏ها بيان شده كه باوجود آنها، مى‏توان كسى را عادل شمرد.

از امام صادق(ع)پرسيدند:عادل كيست؟

فرمود:

«اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و كفه عن‏المظالم‏» (38) كسى كه چشمش را از نامحرم،زبانش را از گناه،ودستش را از ظلم حفظ كند:
پيامبر خدا(ص)نيز در حديثى انسان جوانمرد و عادل را چنين معرفى‏مى‏كند:
«من عامل الناس فلم يظلمهم و حدثهم فلم يكذبهم و وعدهم‏فلم يخلفهم فهو ممن كملت مروته و ظهرت عدالته...» (39) كسى كه با مردم،در معاملات،ستم نكند و در سخن،دروغ نگويد و در وعده‏هايش تخلف نكند،او از كسانى‏است كه مروتش كامل و عدالتش آشكار است.

از امام صادق(ع)سؤال شد:عدالت انسان را از كجا بشناسيم؟
فرمود:همين كه كسى اهل حيا و عفت‏باشد و در خوراك و گفتار وشهوت،خود را به گناه نيالايد،و از گناهان بزرگى مثل زنا،ربا،شراب،فرار از جنگ،...(كه مورد تهديد قرآن است) بپرهيزد،و جز در مواردى‏كه عذر دارد،از شركت در جماعت مسلمين دورى نكند،چنين انسانى‏عادل است و تفتيش از عيوب او و غيبت او بر مردم حرام است... (40) در روايات ديگرى مى‏خوانيم:

به آنكس كه نمازهاى پنجگانه را به جماعت‏بخواند،خوشبين باشيدو گواهى او را بپذيريد. (41) شايد آنچه را كه فقهاء،به عنوان‏«حسن ظاهرى‏»در عدالت‏بيان‏مى‏كنند،همين باشد كه با حضورش در مراسم و جماعت مسلمين ونبودنش در مراكز فساد و گناه،مايه اعتماد مردم شود و او را از اين‏طريق،انسان عادل و درست كارى بشناسند.

امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان مى‏فرمايد:

همين كه اهل حجاب و از خانواده‏هاى محترم بود و از شوهر خويش‏اطاعت مى‏كرد و از كارهاى ناپسند و جلوه‏گرى‏هاى ناروا پرهيز داشت،عادل است. (42) در بعضى روايات،«فاسق‏»را كسانى مى‏داند كه به خاطر گناهان‏زشت علنى،در جامعه شلاق خورده،يا ميان مردم مشهور به خلاف وبدكارى يا مورد سوءظن باشند. (43) البته معناى عدالت در يكنفر،آن نيست كه در طول عمر،مرتكب‏گناهى نشده باشد،چرا كه اين ويژگى،تنها در انبياء و اولياء معصوم‏است، ولى همين كه ما،در ظاهر،از او گناه بزرگى نديده باشيم،كافى‏است.

اين نيز ناگفته نماند كه:اگر كسى خود را عادل نمى‏داند،و حتى به مردم بگويد كه من عادل نيستم،اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند،مى‏تواند امام جماعت‏شود و مردم نيز مى‏توانند به او اقتدا كنند و اگرمردم،مايل به اقتدا باشند،نبايد سرپيچى كند. (44) و حتى اگر پس ازنماز جماعت،معلوم شود كه امام جماعت،عادل نبوده،نمازهايى را كه‏پشت‏سر او خوانده‏اند صحيح چرا بعضى به جماعت نمى‏روند؟ است و اعاده لازم نيست. (45)
با همه پاداشها و آثارى كه براى نماز جماعت وجود دارد،برخى ازاين فيض بزرگ محرومند و با تاسف،شاهديم كه بسيارى،به آن‏بى اعتنا و كم رغبت‏اند و حتى در همسايگى مسجد به سر مى‏برند،ولى‏در جماعت مسلمين حاضر نمى‏شوند و مسجدها،گاهى به صورت‏ناراحت كننده و دردآورى خلوت است.
علت‏شركت نكردن افراد در نمازهاى جماعت،گوناگون است.
بعضى واقعا عذر دارند و دليلشان پذيرفتنى است،ولى در بسيارى موارد،بهانه‏هايى پوچ، بيشتر نيست.مرورى به اينگونه دلايل و بهانه‏هامى‏كنيم:
بعضى،از پاداشهاى نماز جماعت،غافلند.

برخى،از بدرفتارى برخى نمازگزاران در مسجد،به نماز جماعت‏بى رغبت مى‏شوند.
بعضى،تنها بد اخلاقى امام جماعت را،بهانه عدم شركت‏خود قرارمى‏دهند و آنرا منافى با عدالت او به حساب مى‏آورند.

بعضى،بخاطر همفكر نبودن امام جماعت،با ديدگاههاى سياسى آنان‏نسبت‏به موضوعات و اشخاص و...از شركت در جماعت،دورى‏مى‏كنند.

بعضى،بخاطر مشغوليت‏هاى اقتصادى و اجتماعى و گرفتارى‏هاى‏روزمره،از پاداشهاى عظيم نماز جماعت محروم مى‏شوند.

بعضى،از برخورد سرد افراد مسجد،دلسرد مى‏شوند و ديگرنمى‏روند.
بعضى،عيب‏هاى بستگان و نزديكان امام جماعت را به حساب اومى‏گذارند و او را قبول ندارند.

بعضى،شركت‏خود را در نماز جماعتى را،مايه تقويت و بزرگ شدن‏پيشنماز در جامعه مى‏دانند و از آن پرهيز دارند،بى آنكه دليلى روشن بربيعدالتى امام جماعت داشته باشند.
بعضى،از روى غرور،حاضر نيستند در نماز جماعت‏يك امام جوان‏يا فقيرزاده،اما پاك و متعهد و لايق،شركت كنند.

برخى هم،تن‏پرور و تنبل‏اند و در عبادات،بى حوصله و كسل‏اند ونماز جماعت را،بجاى آنكه كار بدانند،بار مى‏دانند و به سختى‏حاضرند دست از كارهاى ديگر بكشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوشندند.

بعضى نيز،از طول كشيدن نماز جماعت،از مسجد مى‏گريزند.
بعضى نيز،از متولى يا دست‏اندركاران مسجد،خوششان نمى‏آيد،ازاين رو به نماز جماعت نمى‏آيند.

اينها گوشه‏اى از علل سردى برخى نسبت‏به حضور در نماز جماعت‏بود.
همانطور كه ديديد،بيشتر اينها،بهانه‏هايى غير قابل اعتناست. اگر آگاهى و رشد دينى مردم به حدى برسد كه عوامل ياد شده راكنار بگذارند،و با خلوص و همدلى،در صفوفى منظم كنار هم بنشينند،به پاداش‏هاى عظيم جماعت،توجه داشته باشند،بدخلقى پيشنماز را،مغاير با عدالت او ندانند،گناه بستگان او را به حساب او نگذارند،و...به بركات و آثار مثبت فراوان اين‏«گردهمايى دينى‏» بينديشند،خواهيم ديد كه مساجد،رونق بيشترى خواهد يافت و خلوتى‏نمازهاى جماعت،از ميان خواهد رفت.

البته،صلاحيت‏هاى علمى و اخلاقى پيشنماز،و محيط گرم وآموزنده بودن مساجد،و برخورد شايسته و احترام‏آميز با شركت كنندگان درنماز،به خصوص با جوانان و نوجوانان،مى‏تواند سهم عمده‏اى در جذب‏آنان به مسجد،اين كانون وحدت و معنويت داشته باشد.

سهم مسئولان فرهنگى،تبليغى و تربيتى كشور نيز در اين زمينه،مهم‏است.

اگر مربيان محترم و معلمان و پدران و مادران،خود در جماعت‏هاشركت كنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بايستند،يا به مساجدبروند،الهام بخش ديگران نيز خواهد بود.
اگر مدارس،در كنار مساجد ساخته شود،براى حضور دانش‏آموزان‏در نمازهاى جماعت، تسهيلى به حساب مى‏آيد.

نماز مسافر

نماز،از واجبات بسيار مهمى است كه در هيچ حال از انسان ساقطنيست،حتى در مسافرت، بيمارى،ميدان جنگ،در حال غرق شدن و...
البته بنا به شرايط خاص،صورت‏هاى مختلفى به خود مى‏گيرد،ولى‏همواره بر انسان واجب است.

يك مسلمان هنگام سفر و در طول راه هم بايد بر نمازهاى خويش‏مواظبت كند.در قطار، اتوبوس،در سرما و گرما،در تنگى وقت و عجله،نبايد نماز را سبك شمرد و اداى آن را به فراموشى سپرد.وقتى اتوبوس ياقطار،براى نماز يا صرف غذا نگه مى‏دارد،بايد شتافت و نماز را هم‏خواند.و اگر توقفى نكرد،از راننده خواست تا نگهدارد.
شرايط نماز قصر

مسافر،در مدت مسافرت و در راه،با هشت‏شرط،نمازهاى چهارركعتى خود را بايد شكسته و قصر(دو ركعت)بجا آورد: (46) شرط اول:آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.

شرط دوم:آنكه از اول مسافرت،قصد هشت فرسخ را داشته باشد.
شرط سوم:آنكه در بين راه،از قصد خود بر نگردد.

شرط چهارم:آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ،از وطن‏خود بگذرد،يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند.

شرط پنجم:آنكه براى كار حرام سفر نكند و سفرش،سفر معصيت‏نباشد.

شرط ششم:آنكه از صحرانشينان بيابان گرد نباشد.

شرط هفتم:آنكه شغل او مسافرت نباشد.

شرط هشتم:آنكه به حد ترخص (47) برسد.

اقامت ده روز

در مسافرت،اگر انسان قصد ماندن ده روز تمام يا بيشتر در يكجاداشته باشد،بايد نمازهايش را تمام بخواند.اگر نيت واقعى او،ماندن‏كمتر از ده روز است،نمى‏تواند در ظاهر قصد ده روز كند و تمام بخواند.

اگر قبل از تمام شدن ده روز،به دلايلى تصميم انسان عوض شد وتصميم به بازگشت گرفت، روزهاى باقيمانده را هم بايد تمام بخواند.

اگر كسى مسافرت كند و به وطن خود برود،هر چند كمتر از ده روزبماند،نمازهايش تمام است.مگر آنكه از وطن خود اعراض كرده وبنايش بر بازنگشتن باشد،كه حكم مسافر دارد.
زادگاه انسان،وطن اصلى اوست،مگر آنكه از آنجا اعراض كند.
محل ديگرى را هم كه انسان براى اقامت دائمى انتخاب مى‏كند،وطن‏غير اصلى او به حساب مى‏آيد.كسى كه در دو جا زندگى مى‏كند،هر دوجا وطن او محسوب مى‏شود.تا انسان،قصد ماندن هميشگى در جايى‏غير از وطن اصلى نداشته باشد،وطن او حساب نمى‏شود،مگر آنكه بدون‏قصد ماندن،آنقدر بماند كه مردم بگويند آنجا وطن اوست.
كسى كه مسافرت،شغل اوست(مثل رانندگان،خلبانان و...)ياشغلش به گونه‏اى در ارتباط با سفر است كه همواره در تردد و رفت و آمداست،نمازهايش را بايد تمام بخواند.(توضيح بيشتر در رساله‏هاست).

مسافر،در چهار جا مى‏تواند نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند:
1-مسجد الحرام

2-مسجد النبى

3-مسجد كوفه

4-حرم سيد الشهداء و مسجد متصل به حرم آنحضرت. (48)

در اين موارد،براى فيض بيشتر بردن از معنويات اين اماكن،مسافرمجاز است نمازش را تمام بخواند.

 

 

 

 

پى‏نوشتها:

1-    وسائل،ج 5 ص 375،كنز العمال،ج 8 حديث 22799.

2-    2- من لا يحضره الفقيه،ج 1 ص 377.
3- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 488.
4- كنز العمال،ج 8 حديث 22815 از پيامبر اسلام(ص).
5- كنزالعمال،ج 8 حديث 22818 و 22827.
6- كنزالعمال،ج 8 ص 258.
7- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 487،رساله حضرت امام،مسئله 1400.
8- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 488.
9- كنزالعمال،ج 8 ص 256.
10- و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى(نساء،آيه 142).
11- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 488.
12- همان مدرك.
13- همان مدرك،ص 689،وسائل،ج 5 ص 373.
14- سفينة البحار،ج 1،جماعت.
15- كنز العمال،ج 8 حديث 22792.
16- توضيح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1400.
17- توضيح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1402.
18- وسائل،ج 5 ص 377.
19- كنزالعمال،ج 8 ص 255.
20- و21- سفينة البحار،ج 1،جماعت.
22- و23- من لا يحضره،ج 1 ص 377.
24- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 490.
25- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 491،وسائل،ج 5 ص 416.
26- وافى،ج 2 ص 177.
27- و28- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 491.
29- وسائل ج 5 ص 417 و مستدرك،ج 1 ص 492.
30- اعراف،آيه 31.
31- نورالثقلين،ج 2 ص 19.
32- و33- مستدرك الوسائل،ج 1 ص 492.
34- من لا يحضر،ج 1 ص 381.
35- وافى،ج 1 ص 177،مستدرك الوسائل،ج 1 ص 492 و 493،وسائل،ج 4 ص 419.
36- من لا يحضر،ج 1 ص 378.
37- تحرير الوسيله،ج 1،بحث امام جماعت.
38- بحار،ج 75 ص 248.
39- بحار،ج 67 ص 1-
40- استبصار،ج 3 ص 12.
41- وسائل،ج 18 ص 291.
42- استبصار،ج 3 ص 13.
43- وسائل،ج 18 ص 295.
44- جواهر،ج 13 ص 277،تحرير الوسيله،ج 1،شرايط امام جماعت.
45- تحريرالوسيله،شرايط امام جماعت.
46- هر يك از اين شرايط،داراى مسائل و جزئيات بسيارى است كه توضيح آنها را از رساله‏مطالعه كنيد.
47- حد ترخص يعنى جايى كه با رسيدن به آنجا،انسان ديگر ديوار شهر را نبيند و صداى‏اذان آنرا نشنود(توضيح المسائل حضرت امام).
48- رساله حضرت امام،مسئله 1356.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت: 9:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد رويارويي انسان با طبيعت

بازديد: 161

 

رويارويي انسان با طبيعت

مساله ي جمعيت

آدمي از كهن ترين روزگاران با آتش، آب و ابزار به زيست پوش يورش برده است.تا يك يا چند سدهي پيش اين يورش قلمروهاي محدودي داشت و در بيشتر موارد با آهنگ نسبتاٌ كندي صورت مي گرفت. اموزه اين خطر هست كه انسان زمين سكونت گاه و كشت پذير خود را به نابودي بكشاند. فعاليت ها ي بشر از ظرفيت ترميم بارخيزي زمين و زايندگي آب كه پديد آمدنش هزاران سال وقت مي خواهد، بيش از پيش فرا مي رود. آدمي با خطاها و كاربرد نابجاي نيروهايش بخشهاي گستردهاي از جهان را ويران يابي حاصل مي گرداند . نيروي انگيزاننده ي بزرگي كه پشت اين يورش نيرومند تازه ايستاده، انفجار جمعيت است. همه ي جمعيت هاي حيواني با محيط شان رابطه ي مستقيمي دارند. اين رابطه تنها رابطه با منابع خوراكي نيست،بلكه رابطه با فضاي زيستن نيز هست. انسان بر كنار از اين قاعده نيست، امه بر خلاف ساير جانوران اين توانايي را دارد كه جمعيتش را آگاهانه تنظيم كند.

حركتهاي جمعيتي تاثسصري بر محيط زيست به جاي مي گذارد كه مانند اثر موجها سيل آساست. فرسايش ناشي از اين حركتها پيش از اين شناخته شده نبود. شايد كرانه ي درياها آماج سخت ترين يورشها باشد.رشد سريع مسافرت با قطار و سفر هوايي و دريايي دو قرن گذشته به اندازهي مسافرت هاي يك نسل دوره ي ما نيست عده ي بي شماري از مردم كه وسيله هاي كوچك آمد و رفت يا اتومبيل و پول دارند، در داخل و خارج از كشور سفر ميكنند روزهاي تعطيل عمومي ، جمعيت هاي انبوهي از مردن به كنار دريا هجوم مبردند و جاده هاي ميان شهر را از اتو بوس مالامل مي كنند. صنعت كشت و سفر يكي از بزگترين صنعتهاي جهان است و براي اقتصاد عمومي كشور تعيين كننده است و به راهها، ساختمانها و خدمات بيشتر نياز دارد.  

نگرش به طبيعت

با اين وضع چشم ا ندازآينده چگونه است ؟ از تاثيرهاي نياز ا نسان به خوراك ، مسكن ، قدرت و سفر چه درسي مي توان آموخت؟ محيط طبيعي بدون كوشش جدي انسان براي نگا هداري ازآن نمي تواند باقي بماند .

دگرگوني در طبيعت كه نتيجه فعاليتهاي ا نسان در چند سده ي  گذشته است ، نسبتاٌ

 به صورت تدريجي صورت گرفته است . اگر در سده هاي گذشته ما هواره ها و شيوه هاي نوين عكسبرداري مي بوده ، چگونگي دگرگوني مداوم حومه ي شهر ها معلوم مي شد. بعضي از كارها ،مثلاً بريدن جنگلها درعصر روميها، تادوره ي ما به منزله ي استثنايي بر دگرگوني كند و به ظاهر سنجيده ي منطقه هاي سبز وگياهي بود.براي مثال اگر از ماهواره نگاه مي كرديم، به چشم مي ديديم كه جنگلهاي مديترانه بر اثر چراي بزوگوسفند، فرسايش، مصرف براي سوخت وافزايش جمعيت انسان چگونه به تدريج كوچك مي شد.اما امروزه فيلم هاي ماهواره نشان ميدهد چگونه زمين هاي كشاورزي به سرعت جاي خود را به آجروآسفالت مي دهد.هر چه دگرگوني شتاب ناك ترباشد، تاثيرش شديدتراست با وجود اين پيشرفت هاي نويد بخش اگر انسان         مي خواهد تاٌثير جبران نا پذيري روي زيست بوم بگذارد، بايد ميان خودش وطبيعت رابطه ي بهتري برقرارسازد.بايستي  ترديدودودلي درباره ي عامل هاي اجتماعي محيط زيست وغفلت از آنرا انكار بگذارد.لازم است تاثير نظارت خود را بر محيط طبيعي كه هم اكنون بر آن تسلط دارد، اعمال كند و بيشترين اولويت را به نگاهداري بلند مدت از ذخاير خاك، هوا، آب و زندگي وحش بدهد كه اجزاي اصلي زيست بوم متناسبي هستند كه آيندگان انتظار دارند، زمان سرعت مي گذرد. آغاز آينده امروز است.خلاصه آن كه اگر بشر مي خواهد تندرست بماند و با ارج و احترام زندگي كند، برخي تفسيرهاي بنيادي در راه و روشش لازم است. واداشتن مردم مردم به پذيرفتن وظايف غالباً ماخوشايند دو راه دارد: راه نخست پند دادن و اندز گفتن مستقيم است و راه دوم، نشان دادن چگونگي نمونه ي در خور توجه تفسيراتي ولو تفسيرات بسيار بزرگ كه مي تواند رخ دهد.

بسياري از مردم بي اعتقادي عميقي به علم و تكنولوژي نشان مي دهند. احساس آنان كه آكنده از ياُس و بد گماني است، نه تنها ما را در يافتن راه حل بحرانهاي   كنوني- كه البته پاره اي از اين بحرانها نتيجه ي استفاده ي نادرست و نا بجا از تكنو لوژي در گذشته بوده- با شكست روبه رو مي كند، بلكه هر گاه در آينده با مشكلاتي روبه رو شويم، قدرت پيش بيني و آينده نگري را نيز از دست خواهيم داد.

اهميت نقش دانشمند در اجتماع به شدت مورد ترديد قرار گرفته است. به ما تذكر جدي داده اند دست از تاكيد بر انجام تحقيقات علمي و فني برداريم و حتي مهلتي نيز براي اين تذكر تعيين كرده اند.

اينان، رشهاي علمي كنوني جامعه را غير انساني خواهد كرد و احتمالاً آن را به ورطه ي نابودي خواهد كشيده گروه بي شماري از مردم براي عوارض جانبي و ناخو شايند تكنو لوژي صلاح انديشي مي كنند و پيشنهادي مي دهند بسياري از فعاليتهاي علمي و و همه ي فعايت هاي تكنو لوژيك اگر واقعاً بين اين دو تفاوت بگذارند تا زماني كه آلودگي محيط زيست از بين نرفته ، مشكلات زندگي شهري رخت بر نبسته و    دشواري هاي ياُس آور زندگي كنوني حل نشده، متوقف گردد مي خواهند خطرهاي مسابقه تسليحاتي از ميان برود و از مصرف بي رويه مواد خام و زير زميني كره ي مسكون جلوگيري شود.

همه ي اين اعتراضات را مي توان با دو رشته استدلال باز نمود. رابطه تفكر كمي با انسان گرايي يعني جريان فلسفي كه مدتها قبل از عصر رياضي دانان يوناني آغاز شده، سپس ادامه يافته و به عصر ما رسيده است، رابطه اي است كه انسان در طول اين دوران با انديشه آن در جنگ و جدال بوده است. با اين وصف، مسائل اين انديشه هنوز بي پاسخ مانده است.

اما اگر ما بخواهيم در باب پيشرفت تكنولوژي صلاح انديشي كنيم بايد صريح و بي پرده سخن بگوييم، حقيقت اين است كه نمي توانيم راهي را كه انسان از*****دريافت هاي علمي و كاربرد عملي علم در محيط زندگي خود اختيار كرده است، تغيير دهيم. اگر درست بينديشيم، رها كردن معرفت علمي و مهارت فني به قصد جبران نا بساماني هاي فعلي، در زيباترين صورتش بيهوده ترين نتيجه را خواهد داشت. اين واقعت را            نمي توان ناديده بگيريم كه راه حل بسياري از مسائل جهاني در تكنو لوژي هاي نو نهفته است يا به نحوي با تكنولوژي پيوند دارد، هر چند به اين نكته واقفيم كه خود تكنو لوژي باز هم آبستن مشكلات تازه تري است.

 

 

 

موضوع: محيط زيست

منابع: كتاب تكنو لوژي و بحران محيط زيست

ترجمه: عبدالحسين آذرنگ

گروه آورنده: هدي حاتم زاده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت: 9:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد نقش رسانه ها در بزهكاري اطفال

بازديد: 319

 

نقش رسانه ها در بزهكاري اطفال

 

 

چكيده

با توجه به اهميت فوق العاده نقش گسترده رسانه ها در زندگي امرروزي بشر از پس از جنگ جهاني اول ، اين مقاله درصدد است تا به بررسي نقش رسانه ها دربزهكاري اطفال بپردازد.با استفاده از روش كتابخانه اي ، اطلاعات و داده هاي مورد نياز گردآوري شده است.يافته هاي اين تحقيق نشان ميدهد كه اگر برنامه هاي تلويزيون در راستاي اهداف متعالي زندگي بشري باشد مي تواند يكي از عوامل تاثير گذار درجلوگيري از بزهكاري اطفال باشد .ولي برنامه هايي كه به اين اهداف توجه نكند مي تواند منجر به رواج خشونت جنايت در بين اطفال شود.

 

واژگان كليدي:رسانه-بزهكاري- اطفال- سينما-تلوزيون- كودكان بزهكار

 

مقدمه

مساله بزهکاری اطفال و نوجوانان از جمله مسائل بغرنج اجتماعی است که دنیای امروزا شدیدا به خود مشغول داشته است . بیش از یک قرن پیش ؛یعنی از اواخر قرن نوزدهم ؛ارتکاب جرم و جنایت از ناحیه کودکان و نوجوانان ؛در کشورهای بزرگ صنعتی جلب توجه نموده است. ازآن هنگام تا کنون درممالک مترقی جهان اکثریت محققین ؛جامعه شناسان ؛جرم شناسان؛روانشناسان؛و روانپزشکان و متخصصین تعلیم و تربیت برای یافتن راه حلی جهت گیری از بروز تبهکاری در میان جوانان و نوجوانان جهان ؛ در تکاپو بوده اند . در حال حاضر؛دربسیاری از محافل رسانه ای بزهکاری خردسالان و لزوم پیشگیری از آن به صورت بحث روز در آمده است.

درباره علت افزایش بزهکاری در روزگار ما؛عقاید مختلفی ابراز شده است. پاره ای از محققین ازدیاد جرم و جنایت را در جهان امروز؛از اختصاصات جوامع متمدن کنونی دانسته و معتقدند:به همان نسبتی که بشر چهار اسبه به سوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش تاخته و از معنویت دور می شود به همان نسبت نیز تبهکاری؛قانون شکنی؛ بزهکاری و ارتکاب اعمال ضد اجتماعی ؛در جوامع صنعتی گسترش یافته و از سکون و آرامش معنوی در این گونه اجتماعات کاسته می گردد.(دکتر جاوید صلاحی.بزهکاری اطفال و نوجوانان ص17 . میزان.پاییز 1387)

بدون شک یکی از علل افزایش بزهکاری در دهه های اخیر را بتوان رشد فراگیر رسانه های جمعی همانند تلویزیون ماهواره اینترنت سینما دانست.

رادیو و تلویزیون از جمله رسانه های جمعی هستند که ضمن داشتن محاسن و مزایای فراوان آموزشی، هنری تفریحی، القاء عقیده، سازمان یابی، کسب مهارت، سرگرمی، آگاهی و ، بدآموزی های اجتماعی را نیز به همراه دارند.

برخی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی مشوق فرار از خانه است روحیه استقلال طلبی غیر منطقی در سنین نوجوانی ؛تنوع طلبی؛عدم رعایت احترام نسبت به والدین ؛پرخاشگری نسبت به بزرگترها ؛ترویج فرزند فرزند سالاری و مادی گرایی و .. حتی نمایش فرار جمعی از جوانان ؛بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت آنها ؛ می تواند در شیوع این پدیده موثر می باشد. .(دکتر جاوید صلاحی.بزهکاری اطفال و نوجوانان . میزان.پاییز 1387)

رسانه های جمعی جزو وسایل ارتباطی محسوب می شوند که در آنها در اکثر اوقات ارتباط یک طرفه آن هم از سوی کارگردان به سوی مصرف کننده شکل می گیرد و این کارگردان است که قادر است آنچه را که خود خواهان آن است، در اختیار مصرف کننده قرار دهد.

در ارتباطات جمعی به جای «دیالوگ» (گفتگوی دو طرفه) یک حالت «منولوگ» (گفتگوی یک طرفه) وجود دارد. رسانه های جمعی معمولاً ارزش های کلان جامعه و جنبه های هنری خرده فرهنگ ها را به مردم عرضه می دارند. مثلاً در فیلم ها تاکید روی ارزش های کلان چون میهن پرستی، وظایف افراد به عنوان پدر، مادر، فرزند ، شوهر و و یا مسایل دینی هست. الگوهای خرده فرهنگ مانند تبلیغات تجاری، مقررات و آئین های گروهی با قشر خاص از طریق رسانه های جمعی به اعضای جامعه کلان منتقل می شود. پیر و جوان، زن و مرد به طور پیوسته تحت تاثیر تصاویر و گفتار برنامه های سینمایی یا رادیویی و تلویزیونی قرار می گیرند.

روزانه صدها مجله پر از داستان های پرخاشگرانه و یا فیلم های مملو از اعمال خشن پر از قساوت و شقاوت در مقابل چشمان مصرف کنندگان قرار می گیرد و تاثیرات خود را بر روی رفتار، کردار، پندار و عواطف مصرف کنندگان می گذارد. -.(مقاله نقش رسانه هاي جمعي بر بزهكاري كودكان و نوجوانان. فاطمه قرمز چشمه.)

تا قرن بيستم ، رهبري و ارشاد انسان رويارو و براساس ارتباط بود ، در صورتي كه در عصر حاضر ارتباطات يك طرفه و از راه دور صورت مي گيرد . به طوري كه بين شنونده و گوينده ، يا بهتر بگوييم بين موثر و متاثر به طور نسبي فاصله زيادي وجود دارد . برخي معتقدند كه رسانه هاي گروهي داراي چنان قدرتي هستند كه مي توانند نسلي تازه در تاريخ بشر پديد آورند ، نسلي كه با نسل هاي پيشين بسيار متفاوت است . لازرسفلد و مرتن در تشريح اين عقايد متفكران مي نويسند : « وسايل ارتباط جمعي جديد ابزاري بس نيرومندند كه مي توان از آن در راه خير و شر با تاثيري شگرف سود برد و چنانچه كنترل مطلوب وجود  نداشته باشد ، امكان استفاده از اين وسايل در راه شر بيشتر از خير آن است . (ستوده ، هدايت الله ، مقدمه اي بر آسيب شناسي اجتماعي ، نشر نور ، سال 1373 ، ص 203.)

امروزه بررسي اثرات اين وسايل از پيچيده ترين مباحث انحرافات اجتماعي است . به همين دليل ، جامعه شناسان در صحت نتايج و پژوهش هايي از اين قبيل ، ترديد نشان مي دهند . البته عليرغم تاثير انكار ناپذير رسانه هاي جمعي در آموزش فرهنگ سازي ، القاء عقيده و غيره بايد اذعان داشت كه در زمينه اثر اين وسايل در رفتار انسان ، تحقيقاتي بعمل آمده است كه البته تحقيقاتي كه بتواند اثرات تلويزيون سينما و مطبوعات را در انحراف و بزهكاري جوانان در كشور ثابت كند بسيار كم است .

تقريبا" در اكثر كشورها ، به ويژه كشورهاي در حال رشد ، تعداد نسل جوان بيشتر و دلبستگي آنان بر رسانه هاي جمعي فزونتر است . تحقيقات انجام شده در شهر تهران ، حاكي از آن است كه بيشتر تماشا كنندگان تلويزيون ، كودكان زير 15 سال و بعد از آنان بانوان خانه دار و سپس جوانان بيشتر از 15 سال هستند -     ( شيخاوندي داور ، جامعه شناسي انحرافات آسيب شناسي جامعه ، نشر مزيديز ، سال 1373 ، ص 344 . )

 

در اين تحقيق تاثيرات رسانه هاي تصويري چون تلويزيون ، سينما ، ويدئو ، ماهواره و مطبوعات در بزهكاري كودكان و نوجوانان مورد بررسي قرار مي گيرد .

 

 

 

بزهكاري

تعریف بزهکاری

بزهکاری در معنا و مفهوم لفظی خودعمل خطائی قلمدادمی شود که ناشی از ترک انجام وظیفه قانونی با انجام یک عمل خطائی است که جرم قلمدا نمی شود که این لفظ بیشتر برای کودکان و اطفال به کار برده میشود .بزهکاری در هر حال از لحاظ اصطلاحی معنای بسیار نزدیکی با جرم و تبه دارد ولی به این لحاظ در برابر اطفال استعمال می شود که اطفال با توجه به روح لطیف و ساده ای که دارند نامناسب است که آنها را به مجرم و تبهکاری عنوان کرد و از این حیث اطفال بزهکار نامیده می شوند و دربرخی از موارد نیز بزهکار به فردی اطلاق میشود که صرفا مرتکب جرم نشده ولی به طور کلی فردی سرکش و ضد اجتماعی باشد.(مقاله آسیب شناسی در بزهکاری اطفال .محمد رضا اکبری)

 

تاريخچه بزهكاري

تاريخچه اطفال بزهكار در جوامع اوليه با سرگذشت غم انگيز آن شروع مي شود . در دوران قديم كساني كه ( اعم از طفل يا بزرگسال ) برخلاف مقررات اجتماع خود رفتار مي كردند يك فرد خبيث و غير قابل ترحم محسوب مي شدند و مردم براي در امان ماندن از غضب الهي و نابودي ، متهم را به شديدترين وجه مجازات مي كردند و عفو جزء معايب به شمار مي رفت و در صورت وقوع جرم از طرف كسي ، اقوام و كسان وي نيز در امان نبودند و بسا اطفال را به انتقام اينكه پدرشان مرتكب قتل يا جرمي شده بود ، به قتل مي رساندند و بدين گونه عدالت را اجرا مي كردند . در اثر تحولات اجتماعي و نفوذ احكام مذهبي ، براي مجازاتها حدي قائل شدند و قصاص جاي انتقام را گرفت ، قانون قصاص در قوانين رومي ، يوناني ، مصر و اسلامي وجود داشت . مثلا" در احكام حضرت موسي ( دين يهود ) چشم براي چشم و دندان براي دندان تعيين شد ، و در اين مورد نيز اطفال از انتقام در امان نبودند و در صورتي كه طفلي مرتكب جرم مي شد مورد مجازات قرار مي گرفت .

 

با پيشرفت تمدن سن اطفال و ميزان مسئوليت آنان در ارتكاب جرايم مورد توجه قرار گرفت و در قوانين كيفري مجازات اطفال بزهكار خفيف تر از مجازات بزرگسالان پيش بيني شد .

در قرن 13 ميلادي « سنت لويي » پادشاه فرانسه فرمان صادر كرد كه اطفال تا 10 سال غير مسئولند ، و مجازات اطفال بزهكار تا 14 را پرداخت تاوان و تنبيه بدني و شلاق تعيين نمود . همچنين تاكيد كرد كه اطفال و جوانان در زندان ها از بزرگسالان تفكيك و جدا نگهداري شوند .

در روسيه طبق قانون 1742 م افراد تا 17 سال از شكنجه بدني و مجازات مرگ معاف شدند و طبق فرمان كاترين دوم افراد تا 10 سال غير مسئول و در صورت ارتكاب جرم براي تنبيه به والدين و يا به اربابشان سپرده مي شدند و مجازات كار با اعمال شاقه در مورد اطفال بزهكار 10 تا 14 سال اجرا نمي شد و به طور كلي مجازات اطفال بزهكار تا 17 سال خفيف تر از مجازات بزرگسالان بود .

با ظهور مذهب مسيح ، عقايد اخلاقي فلاسفه آميخته با افكار مذهبي گرديد و رحم و نيكوكاري كه يكي از اصول مذهب مسيح است سبب شد كه روحانيون به فكر اصلاح و تربيت بزهكاران بوده و در هدايت و حمايت اطفال بي پناه كوشا باشند . تحت تاثير عقايد آنان در سال 813 ميلادي از طرف مجمع عمومي روحانيون مسيحي پيشنهاد شد كه به زندانيان مخصوصا" اطفال كاردستي آموخته شود و با نصايح سودمند آنان را به راه راست هدايت كنند .

در اجراي روشهاي اصلاحي و تربيتي در سال 1602 در شهر آمستردام اولين زندان تربيتي جهت اطفال بزهكار افتتاح شد . و در سال 1667 در شهر فلورانس ايتاليا اولين زندان به سيستم انفرادي جهت نگهداري اطفال تاسيس گرديد . در سال 1703 م در رم زندان تربيتي مخصوص جوانان به نام سنت ميشل افتتاح شد و جوانان اين زندان روزها به صورت دسته جمعي كار مي كردند . شب ها در سلول به سر مي بردند .(مقاله نقش رسانه هاي جمعي بر بزهكاري كودكان و نوجوانان. فاطمه قرمز چشمه.)

1- در سال 1815 م اصطلاح بزهكاري اطفال براي اولين بار در قوانين انگلستان عنوان شد و بعدها به عناوين مختلف از قبيل اطفال بزهكار يا بزهكاري جوانان و غيره در تمام دنيا متداول گرديد . (دانش ، تاج زمان ، دادرسي اطفال بزهكار در حقوق تطبيقي ، انتشارات كتابخانه ملي ، سال 1352 ، صفحه 9 -14 .)

پس از جنگ دوم جهاني دولت ها با وجود گرفتاريهاي سياسي در صدد چاره جويي و پيش گيري از افزايش جرائم ارتكابي اطفال بر آمدند . در فرانسه قوانين مربوط به اطفال مورد بررسي و تجديد نظر قرار گرفت .

ژنرال دوگل با تصويب قانون 2 فوريه 1945 م تمام مقررات و قوانين مربوط به اطفال را لغو كرد و اطفال كمتر از 18 سال را غير مسئول اعلام و مجازات افراد مذكور را اجراي روشهاي اصلاحي و تربيتي و درماني تعيين نمود .

1- در انگلستان نيز در سال 1947 م قانون مربوط به اطفال مورد تجديد نظر قرار گرفت و اطفال كمتر از 17 سال در دادگاه هاي جنجه و كمتر از 15 سال در دادگاه هاي جنايي از محكوميت به حبس معاف شدند و در سال 1960 م نيز مجددا" اصلاحاتي در قانون مزبور به نفع كودكان انجام گرفت( دانش ، تاج زمان ، دادرسي اطفال بزهكار در حقوق تطبيقي ، انتشارات كتابخانه ملي ، سال 1352 ، صفحه 9 -14 .)

 

كودكان بزهكار

كودكان بزهكار در اصطلاح علوم رواني و تربيتي امروز ، به طور كلي به افرادي گفته مي شود كه عموما" يك معما و يا حداقل يك مشكل تربيتي براي جامعه ، پليس و كارگردانان دستگاه هاي قضايي به شمار ميروند .

البته بزهكاري اين كودكان داراي مراحل و شدت و ضعف فراوان است . مثلا" از يك دزدي كوچك ، فرار از مدرسه و ... شروع مي شود و به انواع بزهكاري ها ، طغيان عليه قانون ، انجام اعمال شنيع و جنايات مانند قتل نفس ، عمل منافي عفت و نظاير آن منتهي مي گردد . اين گونه كودكان نه تنها يك مشكل ، بلكه يك معما و مسئله بزرگ اجتماعي محسوب مي شوند و هر متفكر اجتماعي مي تواند به خود حق بدهد كه درباره آنها و رفتار ضد اجتماعي آنان بينديشد .

كودكان بزهكار غالبا" كساني هستند كه در كانون خانواده اي نابسامان ، خانواده اي كه از فروغ پرتو محبت ، گرم و روشن نشده است ، پا به عرصه وجود نهاده اند و يا احيانا" از كودكي بنا به عللي ، مفهوم زندگي ثابت خانوادگي را درك نكرده اند و يا حداقل به جاي محبت از ترحم ديگران برخوردار شده اند و در نتيجه رشد عاطفي شخصيت آنان متوقف مانده است . اين محرومين لطف و محبت ، اين قربانيان جهل و بي مهري خانواده و محيط ، ناچار نياز به خودنمايي و جلب توجه خود را از راههاي ديگر كه به زيان اجتماع است ارضا مي كنند . آنان اگر دخترند ، چه بسا به فحشا تن در مي دهند ، و به خاطر اطفاء عطش محبت خويش به سهولت فريب تملق و زبان بازي مردان هوسران را مي خورند و اگر پسرند ممكن است به آساني عليه قانون و اجتماع قد برافراشته و دستهاي خود را به جرم و جنايت بيالايند و به هر گونه دروغ و تقلب و دزدي و پستي تن بدهند و غالبا" بدبين . كينه توز نسبت به همه كس باشند .

 

اين كودكان چرا به جرم و جنايت دست مي آلايند ؟ آيا آنان فطرتا" جاني آفريده شده اند ؟ يا آنكه بيماراني رواني اند و در اثر ابتلاي به يك بيماري روحي مرتكب جرم و جنايت مي گردند ؟ و يا مسئله و مشكل ديگري دارند ؟ و بالاخره با آنان چگونه بايد رفتار كرد و از ابتلا به بزهكاري به چه نحو بايد جلوگيري نمود ؟ آيا حبس و نگهداري در زندان يا موسسات تربيتي توانسته است تعدادشان را كاهش دهد ؟ و اگر نمي تواند ، عيب كار كجاست ؟ از كودك بزهكار ؟ و يا از گرداندگان اين موسسات كه نتوانسته اند به درون وي مراجعه كنند و مشكلش را دريابند و در صدد رفع ناراحتي و معالجه اش بر آيند ؟

شمار زيادي از كودكان بزهكار و مرتكبين اعمال خلاف قانون كساني هستند كه تنها بر اثر يك اختلال جزئي در ترشح يكي از غدد دروني * و بر هم خوردن توازن شيميايي بدن خود ، كج خلق و در نتيجه خلاف كار و بزهكار مي شوند .كسانيكه دچار اختلال پارواي از اين غدد مي گردند به آساني نمي توانند با زندگي و مردم از در آشتي در آيند ، كيفرهاي سخت و پر شكنجه ، زندان با اعمال شاقه و نظير آن نمي تواند اخلاق اين گونه اشخاص را تغيير دهد . آنها بيمارند بايد آنها را به جاي كيفرهاي شديد يا نگهداري در موسسات تربيتي ، معالجه و مداوا كرد و براي سازش مجدد با خانواده و اجتماع آماده نمود . (ناصرالدين صاحب الزماني ، محمد حسن ، روح بشر ، تهران ، موسسه مطبوعاتي عطايي ، چاپ هفتم ، صفحه 56 تا 65 .)

آيا موسسات تربيتي ما در برنامه كار خود تا كنون توجهي به اين موضوع داشته اند ؟ به هر حال نگهداري طفل در موسسات آموزشي و تربيتي مخصوصا" در سنين كم مسائل و مشكلات فراوان ايجاد مي نمايد . به طور مثال در كانون اصلاح و تربيت طفل از مهر و محبت خانوادگي محروم و از كمبود محبت رنج مي برد و به همين لحاظ حس كينه و انتقام جويي در او تقويت مي گردد و به خاطر سلب آزادي اش نسبت به اجتماع بد بين مي گردد و يا اطفال در كانون هاي تربيتي ممكن است با افراد منحرف آشنا شده و با طرح دوستي و تشكيل باند براي آينده نقشه هاي خطرناك طرح كنند و تعليمات آموزشي و حرفه اي كانون ، نه تنها آنها را به سوي يك زندگي سالم راهنمايي نكند بلكه وجود دوستان ناباب و نفوذ آنان آينده خطرناكي را برايشان پي ريزي نمايد .

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم

بررسي تاثير تلويزيون بر بزهكاري كودكان و نوجوانان

يکي از مسائلي که از ديرباز، توجه انديشمندان حوزه هاي گوناگون علوم انساني را به خود جلب کرده و موجب قلم فرسايي اين انديشمندان شده، مسئله ي «رابطه ي تلويزيون با کودک و نوجوان» است.

تلويزيون پديده اي است عجيب که چندي است وارد زندگي انسان شده و به گونه اي معجزه آسا تقريبا همه ي خانه ها را اشغال کرده است؛ چنان که توجه بيشتر انديشمندان را به خود معطوف داشته است. به همين دليل، گروهي از پژوهشگران آن را وسيله اي براي نابودي جامعه ي انساني مي دانند. در مقابل، گروهي ديگر آن را وسيله اي براي سرعت بخشيدن و بالا بردن توانمندي بشر محسوب مي دارند.

 

قابليت هاي تلويزيون

کسي نمي تواند مدعي شود که تلويزيون براي کودکان صرفا خوب يا بد است. براي برخي کودکان در برخي شرايط، برخي برنامه هاي تلويزيوني زيان بخش است، براي ساير کودکان در همان شر ايط يا براي همان کودکان در شرايط ديگر، تلويزيون مي تواند سودمند باشد. براي بيشتر کودکان در اغلب شرايط، بيشتر برنامه هاي تلويزيون خنثي است و زيان و يا سود خاصي ندارد؛ زيرا تلويزيون هم مثل ديگر مصنوعات بشري کارکردهاي سه گانه در دو بعد آشکار و نهان دارد:

کارکردهاي مثبت (نهان و آشکار)؛

کارکردهاي منفي (نهان و آشکار)؛

کارکردهاي خنثا (نهان و آشکار)؛

با توجه به اين تقسيم بندي، تلويزيون نه صرفا عاملي است که زندگي طبيعي انسان ها را به خطر اندازد و نه وسيله اي است مطلقا براي پيشبرد اهداف بشر. در اين زمينه، ديويد سالکيد در گفت و گو با مجله ي لايف مي گويد:

 

 

من روشن فکري هستم که نگران تلويزيون است. برخي چيزهاي خوب در آن است. اين چيزهاي خوب مثل جزايري مرجاني در اقيانوسي از زباله هستند... . تلويزيون مرا ديوانه کرده است؛ چرا که واقعا دوستش دارم، در حالي که چيز کثيفي است؛ مثل زن بسيار زيبايي که نفرت انگيز به نظر مي رسد. تنها [ راه ] درست کردن آن (تلويزيون) تهذيب گروهي است که تلويزيون را اداره مي کنند. ( ويلبر شرام، جک لايل و ادوين بي پارکر، تلويزيون در زندگي کودکان، ترجمه ي محمود حقيقت کاشاني، تهران، مرکز تحقيقات و مطالعات و سنجش برنامه اي صدا و سيما، 1377، ص 1و 5.)

 

آيا تلويزيون خشونت را ياد مي دهد و موجب بزهكاري مي شود ؟

برخي از كودكان قوانين جهان خيال را با قوانين جهان واقعيت اشتباه مي گيرند ، كودكاني كه هنگام تماشاي تلويزيون پرخاشگري را نيز به همراه مي آورند . به احتمال بيشتر اعمال پرخاشگرانه برنامه هاي تلويزيوني را به ياد مي آورند . بزهكاري رفتاري پيچيده است كه معمولا" رشد آن منبعث از چندين ريشه است . عمده ترين اين ريشه ها معمولا" وجود نوعي فقدان بزرگ در زندگي كودك است كه اغلب عبارت است از خانواده از هم پاشيده ، يا نوعي احساس مورد پذيرش واقع نشدن از طرف والدين يا گروه همسالان كودك ، تلويزيون حداكثر يك علت جانبي است .

داستانهاي خشونت آميز وحشتناك ، مسائلي چون مناقشه ، قدرت و همبستگي بشري را مطرح مي سازند .خشونت و وحشت ، جزئي از اسطوره ، ادبيات و ديگر ابعاد فرهنگي محسوب مي شوند . رسانه هاي گروهي ، وحشت و خشونت را ساده سازي و استاندارد كرده ، سپس آنها را به عنوان بخشي از آداب و سنن روزمره وارد زندگي بسياري از خانواده ها مي كنند . قرار گرفتن در معرض وحشت و خشونت از خردسالي آغاز و در طول زندگي ادامه مي يابد . فرهنگ جديد از صحنه هاي خشونت و وحشت توليد شده توسط رسانه ها اشباع شده است . و اين امري است كه گريز ناپذير به نظر مي رسد .

مطالعات انجام شده در زمينه قرار داشتن در معرض خشونت رسانه اي نشان مي دهد كه در اين زمينه مسائل ديگري نيز مثل رواج خشونت و وحشت در محتواي رسانه هاي مختلف ، موقعيت اجتماعي اقتصادي ، جنسيت و برخي از الگوهاي گزينشي موثر هستند . گربنر جورج ، خشونت و وحشت در رسانه ها ، ترجمه داوود جعفري ، ص 15 .

 

پژوهش ها در زمينه تاثير « خشونت تلويزيوني » بر رفتار كودكان و نوجوانان نشان مي دهد ، اين نوع مشاهدات به رفتار در خانواده ، مدرسه و جامعه تعميم مي يابد .از جنبه كوتاه مدت اين تاثير ، تحقيقات متعدد نشانگر اين امر است كه كودكان بلافاصله پس از ديدن برنامه اي خشونت بار به همسالان خود در خانواده يا مدرسه تعرض مي كنند و رفتار خشن بروز مي دهند . در رسانه هاي تصويري بخصوص تلويزيون ، خشونت فراوان و تقريبا" در همه جا ديده مي شود . انواع آن عبارتند از : خشونت در فيلم هاي تخيلي ، خشونت در بازي ، خشونت جسمي و غير جسمي در تراژدي ها و كمدي ها ، كارتونها ، داستانهاي خانوادگي ، فيلم هاي ويدئويي ، داستانهاي جنگي و پليسي و امثال آن .كودكان « خشونت » تلويزيون را به چند شكل دريافت مي كنند . خشونت جسماني ، خشونت جسماني به شكل بازي ، خشونت كلامي ، خشونت رمزي و نمادين و خشونت اشيايي .

خشونت جسماني شامل ضربه زدن ، چنگ زدن ،لگد زدن ،جنگ تن به تن ، شلاق زدن و غيره و خشونت كلامي شامل تهديد كردن ، متلك گفتن ، ناسزاگويي ، تحقير و ... است . خشونت رمزي حركات و اعمالي مانند دنبال كردن كودك به قصد زدن يا تهديد ديگران براي انجام اعمال خشونت بار توام با فعاليت هاي غير كلامي را شامل مي شود . نكته جالب در خشونت هاي تلويزيوني اين است كه عواقب اين خشونتها و به ويژه درد و رنج مصائب و فاجعه اي كه ممكن است از آن حاصل شود ، به ندرت نشان داده مي شود .نتايج پژوهشها و بررسي هاي مكرر كوتاه و دراز مدت نشان دهنده اين واقعيت است كه خشونت در تلويزيون به كودكان ، رفتار ضد اجتماعي ( سوسياپاتي ) مي آموزد ، از حساسيت آنها نسبت به اعمال خشن مي كاهد ، آن ها را براي مضطرب شدن آماده مي سازد ، اختلال در خواب بوجود مي آورد ، علائم بعد از تنش ايجاد مي كند ، رفتار خشونت آميز در آنها به وجود مي آورد ، اين باورها را در آنان تقويت مي كند كه مسائل را با خشونت مي توان حل كرد ، آنان را نگران و ترسو و مضطرب به دنياي اطراف خود بار مي آورد ، حساسيت نسبت به درد و رنج ديگران كمتر مي شود ، بيشتر دست به كارهاي خطرناك مي زنند ، از قواعد و قوانين سرپيچي و بحث و جدل بيشتري مي كنند و بالاخره رفتار معمولي آنان با ديگران معمولا" توام با پرخاشگري و آزار و تحقير ديگران مي شود .

كودكان كودكستاني كه انواع رفتارهاي پرخاشگرانه يك فرد بزرگسال را در برابر يك عروسك بادي بزرگ در تلويزيون ديده بودند ، بعدا" بسياري از اعمال از جمله الگوهاي نا متداول رفتار پرخاشگرانه او را تقليد مي كردند . تماشاي خشونت در تلويزيون رفتار پرخاشگرانه را از طريق تعليم و شيوه هاي پرخاشگرانه ، افزايش برانگيختگي ، كاهش حساسيت پرخاشگري و كاهش قيد و بند هاي رفتاري بر مي انگيزد .

 

برخي تحقيقات گوياي آن است كه فرستنده هاي تلويزيوني مستقر شده ، آمار جرائم از قبيل از آن به طور محسوسي بيشتر شده است . در ارزيابي سه شبكه تلويزيوني آمريكا معلوم شده است كه اين شبكه ها در برنامه هاي خود در هر هفته 92 مورد حمله با اسلحه گرم ، 113 صحنه تجاوز به عنف ، 9 فقره خفه كردن ، 128 فقره نزاع با مشت و لگد و 179 مورد تخلف از قانون را نمايش مي دهند . از سوي ديگر ، هر كودك تا رسيدن به 14 سالگي جمعا" 13000 مورد قتل و تجاوز را مشاهده مي كند . در يك تحقيق ديگر در اين زمينه ، نشان داده شده است كه مقدار تعيين كننده ميزان پرخاشگر بودن او را در 10 سال بعد يعني در 19 سالگي بوده است . نگراني از خشونت در برنامه هاي تلويزيوني به طور مشخص با زمينه رشد اخلاقي كودك مرتبط است . بيش از 20 سال تحقيقات آزمايشگاهي ، آزمايش هاي ميداني و تجزيه و تحليل رفتارهايي كه به صورت طبيعط بروز مي كنند ، به اين نتيجه گيري منجر شده كه صحنه هاي خشونت آميز تلويزيون بر رفتارها و باورهاي كودكان و خردسالان پيامد منفي و قطعي دارد .   (   نيومن فيليپ ، نيومن باربارا ، اثرات تلويزيون بر رشد كودك ، ترجمه اسماعيل بيابانگر ، ماهنامه آموزش و پرورش 1378 .)

چون بينندگان رسانه هاي تصويري ، روابط متقابل شخصيتهاي تلويزيوني و روش هاي حل مسائل مشاهده شده در تلويزيون را تقليد مي كنند ، بنابراين بسيار مفيد خواهد بود كه نمونه هايي از رفتارهاي مناسب اجتماعي ، رفتارهاي مفيد و سازنده نشان داده شود . مي توان از نفوذ شديد و دقيق تلويزيون كه تقريبا" در دسترس اكثر خانواده هاست استفاده كرد و به كودكان فنون مديريت ، رهبري ، مطالعه ، آموزش قوانين راهنمايي و رانندگي ، انواع بازي هاي خلاق ، كار با رايانه و غيره را ياد داد .

خانم سوزان هيرولد ( 1986 ) ، نتايج 108 تحقيق مربوط به مقايسه اثر برنامه هاي اجتماعي ، برنامه هاي خنثي و نبود برنامه درباره آزمودني ها را به طور آماري بررسي مي كند . او به اين نتيجه مي رسد كه اگر تماشاچيان ، به جاي برنامه هاي خنثي ، به برنامه هاي اجتماعي نگاه مي كردند ، ( حتي به طور موقتي ) رفتارهاي اجتماعي مناسب آنها از 50 درصد به 74 درصد افزايش مي بافت .علاوه بر مهمترين امتياز رايانه هاي شخصي ( PC ) و اينترنت شاهراه جهاني ارتباطات يعني ارائه خدمات اطلاعاتي و ارتباطي در سريع ترين زمان . آن ها مي توانند كودكان و نوجوانان را با خطرات و ضد ارزش ها و عوامل مخرب مربوط كنند . بيشترين خطر اينترنت براي كودكان و نوجوانان اين است كه اطلاعاتي در دسترس آنان قرار مي دهد كه به هيچ وجه مناسب اوضاع و احوال آنان نيست . مهمترين اين خطرات دور محور امور جنسي و خشونت مي چرخد . دسترسي به چنين اطلاعاتي ممكن است كاملا" تصادفي و يا عمدي باشد . هر دو اين طرق دستيابي ، مورد توجه متخصصان بوده است . هشدارهاي مكرر داده شده كه صدمات به بهداشت رواني از طريق اين گونه برنامه ها به كودكان و نوجوانان به ويژه در ايجاد مسائلي مانند انحرافات جنسي ، خشونت ، اعتياد ، رفتارهاي ضد اجتماعي ، سست شدن مباني خانواده ، اشاعه جرم و جنايت در طيفي وسيع در بسياري از موارد جبران ناپذير است .مسئولان كشور بايد بكوشند از طريق علمي و با مشورت دانشمندان علوم تربيتي و روانشناسي و متخصصان فناوري هاي جديد از گسترش اينگونه خطرهاي اينترنت جلوگيري كنند و يا حداقل بكاهند ، زيرا صدمات وارده به بهداشت رواني كودكان و نوجوانان از اين راه بسيار شديد و آسيب زاست .

 

ايدئولوژي حاکم بر تلويزيون

تلويزيون به عنوان وسيله اي براي شکل دادن افکار عمومي، با زير پوشش قرار دادن معضلات اجتماعي و مسائل مربوط به سياست داخلي و خارجي و همچنين با عرضه ي برنامه هاي تفريحي و نمايشي اش، نقش خود را مي نماياند، بدون توجه به نوع برنامه اي که از آن پخش مي شود؛ مجله هاي خبري، موسيقي ها، مسابقه هاي تلويزيوني، نمايش مجموعه ها و مانند آن.

اين وسيله ي ارتباطي در هر حال، ملزم به ارائه ي يک پيام ايدئولوژيک است. تعدد و گوناگوني روش ها و فنوني که به وسيله ي برنامه سازان به کار گرفته مي شود و در واقع بيانگر مجموعه اي از اصول و گرايش ها ايدئولوژيک حاکم بر تلويزيون و يا به تعبير ديگر، مبين آن وظايف اصلي است که در زمينه ي ايدئولوژي از سوي طبقه ي حاکم بر تلويزيون تعيين مي شود. اين ايدئولوژي منعکس کننده ي وضع ملي، فرهنگي و سياسي خاص هر کشور است.( ن.س.بيريوکف، تلويزيون و دکترين هاي آن در غرب، ترجمه ي محمد حفاظي، تهران، مرکز مطالعات و تحقيقات رسانه اي، 1372، ص 113)

براي مثال، ايدئولوژي حاکم بر تلويزيون هاي غرب، سرمايه داري است که آن را به عنوان يک نظام و روش زندگي ارج نهاده است و تمام فعاليت ها، نه تنها تلويزيون بلکه تمام رسانه ها بايد در اين زمينه باشند.در تاريخ آمريکا، بارها مشاهده شده که کساني که حتي کوچک ترين بي توجهي به اين ايدئولوژي حاکم داشته اند دچار ورشکستگي شده اند. بنابراين، اين يک قانون کلي است.

در کشور ما نيز ايدئولوژي حاکم بر تلويزيون، بايد از نظام حاکم - يعني نظام جمهوري اسلامي - اتخاذ شده باشد و جهت گيري آن در راستاي تقويت دين باشد. از اين رو، متوليان رسانه ها، بخصوص تلويزيون، بايد تخصص، تعهد و تدين داشته باشند.

 

 

تأثير فيلم هاي مربوط به بزرگسالان بر کودکان

کودک در دنياي خاص خود زندگي مي کند و تا زماني که کودک است، بايد در اين فضا قرار داشته باشد. طبيعي است که اگر فضاي بزرگ سالان جايگزين دنياي کودک گردد، کودک را دچار تعرض دروني و «از خودبيگانگي» مي کند. کودکان بيشتر زمان تماشاي تلويزيون خود را صرف مشاهده ي برنامه هاي بزرگ سالان مي کنند. زهره سعادتمند، «اثرات تلويزيون بر کودکان و نوجوانان»، فصلنامه ي آموزش، ش 5 (پاييز 1376)، ص 38.برخي از روان شناسان و روان کاوان احساس مي کنند مواجهه ي دايمي با اين سرگرمي ها مي تواند به نحوي غيرطبيعي تأثير محيط زندگي بزرگ سالان را بر کودک تسريع بخشد و او را به اجبار به نوعي بلوغ زودرس بکشاند؛ بلوغي که ويژگي هاي آن سردرگمي، عدم اعتماد به بزرگ سالان، رويکرد سطحي به مسائل بزرگ سالان و حتي عدم تمايل به بزرگ شدن است.

وقتي کودک در وضعيت هايي که گاه توسط تلويزيون بر وي تحميل شده است قرار مي گيرد، به بزرگ سالان واقعي متعلق به اولين گروه تماس با خود متوسل مي شود. در اين موقع، بيشتر آنها را ناتوان مي يابد. تأثير اين عدم توانايي بزرگ سالان واقعي بر کودک مي تواند به اندازه ي تأثير عدم اطمينان به بزرگ سالان به روايت تلويزيون يا بيش از آن باشد.

 

فیلم های سینمایی

فیلم سینمایی نقشی موثری در انحراف و بزهکارهای جوانان بازی می کند؛ نمایش اعمال خشونت بار، کشتار، جنایت، خون آشامی (دراکولا) و نیز صحنه های هیجان انگیز در فزونی و تشدید اعمال انحرافی و بژه اثر بسزایی دارد. اگر در گذشته تماشاگران فیلم های سینمایی به طور نسبی به اختیار خویش فیلم دلخواه خود را (در شهرهای بزرگ) بر می گزیدند و خانه را به سوی سالن های سینمایی ترک می کردند، امروزه مسئولان و کارگردانان تلویزیون، بدون توجه به اثرات نیک و بد فیلم روی گروه سنی، جامعوی و جنسی گوناگون، آنها را به همه خانه هایی که دریچه تلویزیون بر روی آنها باز می شود صادر می کنند و افراد خانواده، زن و مرد، کوچک و بزرگ، بدون این که امکان انتخاب داشته باشند چشم و گوش خود را به کانال های فرستنده می سپارند.

نقش فیلم ها در بزهکاری، جرم و جنایت از این امر ناشی می شود که آنها صحنه های پرخاشگرانه مانند تندخویی، سخت دلی، بیرحمی، آدمکشی و را با تمام فنون رنگی، حرکتی و صوتی مربوط نمایش می دهند. فیلم های جنایی زمینه را برای تجسم بصری و عینی فنون و شیوه های جنایت فراهم می آورد.

اختلال بين فعاليت هاي کودکان

کودکاني که مدت زمان زيادي را صرف تماشاي تلويزيون مي کنند، فرصت کمتري براي ديگر فعاليت هاي پر تحرک و تعامل با همسالان دارند. به نظر مي رسد تماشاي تلويزيون جايگزين ديگر فعاليت هايي مي شود که کودکان بايد به طور مستقيم با آنها درگير شوند؛ از قبيل رفتن به سينما، بازي کردن، مطالعه، گوش دادن به راديو، شرکت در ورزش هاي سازمان يافته و ديگر فعاليت هايغيرسازماني. فيليپ نيومن و باربارا نيومن، «اثرات تلويزيون بر رشد کودکان و نوجوانان»، ترجمه ي اسماعيل بيابانگرد، فصلنامه ي پژوهش و سنجش، ش 15 و 16 (پاييز و زمستان 1377)، ص 134.

ويليامز و هنرفورد (1986) در يک آزمايش طبيعي، فعاليت هاي روزانه ي بزرگ سالان و کودکان را در سه شهر کانادا مورد مقايسه قرار دادند: يک شهر که تلويزيون نداشت (نوتل)، يک شهر که فقط يک شبکه ي تلويزيوني داشت (يونتيل) و يک شهر که چهار شبکه داشت (مالتيتل). پيش از ورود تلويزيون به «نوتل» و مجددا چهار سال پس از آن داده هايي جمع آوري شد. پيش از ورود تلويزيون، کودکان و نوجوانان نوتل در مقايسه با نوجوانان دو شهر ديگر به طور معناداري بيشتر به فعاليت هاي اجتماعي و ورزشي مي پرداختند؛ اما وقتي شهر نوتل داراي تلويزيون شد، شرکت در اين فعاليت ها به طور چشمگيري کاهش يافت. (همان،ص134

تحقيقات درباره ي رشد شناختي نشان مي دهد که تعامل اجتماعي محرک مهمي در تکامل آن است. ذهن کودکان از طريق تعامل و ارتباط با ديگران، که عقايد و نظرات متفاوتي با آنها ابراز مي کنند، رشد مي يابد. تعاملات و مبادلات روزمره با بزرگ سالان و همسالان، کودکان را ترغيب مي کند تا ديدگاه خود را مورد آزمون قرار دهند؛ به عنوان يک فرد شايسته براي مسائل و مشکلات خود راه حلي پيدا کنند و به عنوان عضو يک گروه، طرح هايي ارائه دهند. به دليل آنکه تلويزيون تعامل اجتماعي را کاهش مي دهد، بنابراين، مي تواند بر رشد شناختي تأثير منفي داشته باشد.

وجود تلويزيون در يک جامعه مشارکت در فعاليت هاي جمعي را کاهش مي دهد، حتي درون يک خانواده، وقتي تلويزيون روشن است، صحبت ها و گفت و گوها کاهش مي يابند. (همان.

علاوه بر اين، کودک براي تمام فعاليت هاي خود، نياز به توانايي روحي و جسمي دارد که خواب محور اين نيازمندي هاست، و اگر برنامه ي خواب کودکان درست تنظيم نشود فعاليت هاي کودکان مختل مي گردد و شکي نيست که تلويزيون عامل مهم بي نظمي در ساعات خواب کودکان و نوجوانان است!

 

تأثير آگهي هاي تلويزيوني

يکي از جنبه هاي تماشاي تلويزيون که زياد مورد توجه قرار گرفته، تأثير منفي آگهي هاي تبليغاتي تلويزيوني بر نگرش ها و علايق کودکان (از نظر مصرف خوراکي ها) است. کودکان 3-4 ساله معمولا مي توانند تفاوت بين برنامه ها و تبليغات تجاري را تشخيص مي دهند. با اين حال، کودکان تا 8 سالگي از قصد تبليغات تجاري به وضوح آگاه نيستند. کودکان معمولا اطمينان دارند که پيام هاي بازرگاني دقيق و درست است. آنها معمولا نمي توانند انگيزه ي شرکت ها را از تبليغات به درستي درک کنند. از اين رو، تبليغاتي که مخاطبان آن کودکان و نوجوانان هستند، دست کم دو پيام منفي دارند:

نخست آنکه کودکان ممکن است با والدينشان بر سر خريد محصولاتي که تبليغات آن را در تلويزيون ديده اند دچار تعارض شوند. به دليل آنکه کودکان در مقايسه با بزرگ تر ها آسان تر فريب مي خورند، پذيرش قضاوت والدين درباره ي ارزش واقعي يک کالاي تبليغ شده برايشان دشوار است. دومين پيامد منفي اين گونه تبليغات تلويزيوني، مصرف زياد محصولات غذايي قندي مانند آب نبات و نوشيدني هاي شيرين ميوه اي است. جالب تر اينکه تبليغ اين محصولات قريب 80 درصد تبليغات تلويزيوني مربوط به کودکان را تشکيل مي دهد.

مشاهده ي اين تبليغات بر باورهاي کودکان در خصوص تغذيه و نيز انتخاب آنها از مواد غذايي

تاثير مي گذارد. کودکان نمي توانند درک کنند که خوردن اين گونه مواد غذايي داراي قند زياد سبب افزايش وزن و پوسيدگي دندان هايشان مي شود. وقتي کودکان در معرض تبليغات مربوط به اين مواد خوراکي قرار گرفته و قدرت انتخاب داشته باشند به احتمال زياد آنها را انتخاب خواهند کرد، حتي اگر بدانند که ميوه ها و سبزيجات خوراکي هاي سالم تري هستند. (همان، ص 35)

 

رواج خشونت

خشونت: ابزار آشکار قدرت فيزيکي (با سلاح يا بدون آن) عليه خود يا ديگري، اقدام تحميلي عليه خواست طرف مقابل از ترس صدمه ديدن يا کشته شدن و در واقع، صدمه زدن و کشتن است.بحث تلويزيون و خشونت در کودکان يکي از پر سر و صداترين موضوعات دنياي حاضر است، به گونه اي که کمتر انديشمندي را مي توان يافت که در اين موضوع داد سخن نداده باشد، بخصوص اگر انديشمندي اجتماعي باشد؛ ولي چون موضوع بحث حاضر بيان برخي از کارکردهاي تلويزيون است به بحث هاي تفصيلي و جزئيات اين معضل و مشکل اجتماعي وارد نمي شود، اما به اجمال، نظري کوتاه به تأثير تلويزيون بر ميزان خشونت کودکان دارد:

با نگاهي به دنياي اطراف خود، به روشني درمي يابيم که در دنياي امروز، خشونت موج مي زند و خشن بودن نشانه ي قدرت است و جذابيت زيادي دارد. در اين دنيا، انسان ها در لحظاتي که تحت فشارند خشن مي شوند و درست در همين لحظات، نوجوانان و بزرگ سالان به باورهاي قديمي خود، درباره ي نقش خشونت در جامعه و رفتارهاي افراد رجوع مي کنند؛ باورهايي که بخش عمده اي از آنها متأثر و برگرفته از تلويزيوني است که نمايانگر اوج خشونت در زيباترين و فريبنده ترين جلوه هاست و اين يک امر مسلم و بديهي است که کسي نمي تواند در آن شک کند. براندون اس سنتيروال، «آيا تماشاي تلويزيون موجب افزايش پرخاشگري در کودکان مي شود؟»، ترجمه ي وحيده عرفاني، مجله ي پژوهش و سنجش، ش 15 و 16 (پاييز و زمستان 1377)، ص 200.

 

تلويزيون و روابط اجتماعي

وقتي كودكي با خانواده يا همسالان خود روابط رضايت بخشي ندارد ، تمايل پيدا مي كند كه به تلويزيون رو كند و آنجا مي تواند براي مدتي عرصه مسائل زندگي و احتمالا" تنش خود را كاهش دهد . اما  وقتي ما برخي ديگر از متغيرها را وارد قضيه كنيم ، اين رابطه ديگر يك رابطه ساده نيست . اگر به كودكان داراي هوش و پايگاه اجتماعي پايين توجه كنيد ، چنانچه روابط آنان با والدين يا همسالان خود رضايت بخش نباشد چه اتفاقي روي مي دهد . در اين حالت برخورد بيشتر موجب تماشاي بيشتر تلويزيون نمي شود ، اگر امري هم روي دهد ، كاهش در تماشاست .

كيفيت روابط كودك با خانواده و گروه همسالان خود بدين ترتيب به تعيين ميزان تماشاي تلويزيون كمك مي كند . اما اين كمك بسيار فراتر هم مي رود ، در حالي كه به دليل ناكامي در روابط خانوادگي يا روابط با دوستان از پرخاشگري آكنده است ، احتمالا" در جستجوي محتواي خشونت آميز تلويزيون است و آن را به ياد مي آورد . اگر روابط اجتماعي وي رضايت بخش نباشد احتمال دارد براساس خيال پردازي هاي حاصل از تلويزيون به خيال پردازي رو كند . اگر وي براي پاسخ به نيازهاي اجتماعي خويش در جستجوي خشونت بر آيد ، احتمالا" آن خشونت را هنگامي كه در زندگي واقعي نياز به پرخاشگر بودن را حس كند ، به ياد مي آورد و آن را زنده مي كند .

 

راه هاي مقابله با کارکردهاي منفي تلويزيون

گرچه به صفر رساندن کارکردهاي منفي تلويزيون امکان پذير نيست، ولي نبايد نسبت به آنها بي تفاوت بود. از اين رو، بايد تمام هم خود را به کار بست تا اين کارکردهاي منفي به حداقل ممکن برسند. به دليل آنکه تلويزيون در کشور ما يک رسانه ي ملي و دولتي است، کاهش کارکردهاي منفي آن، همکاري همه جانبه اي مي طلبد که در يک سو، مسئولان و متوليان امر قرار دارند و درسوي ديگر، خانواده ها و مددکاران اجتماعي. از اين رو، بايد از همه ي آنها - هر چند توان کمي داشته باشند - به نحو شايسته استفاده کرد؛ زيرا مسئله بسيار حائز اهميت است. در پايان، به برخي از اين راه کارها اشاره مي گردد:

1. استفاده از تراشه ي رايانه اي V-ship: مي توان اين وسيله را در دستگاه تلويزيون کار گذاشت تا والدين به کمک آن بتوانند در برنامه هايي که تصور مي کنند براي فرزندانشان مناسب نيست، اختلال ايجاد کنند. (ملوين دفلور و اورت اي. دنيس، شناخت ارتباطات جمعي، ترجمه ي سيروس مرادي، تهران، دانشکده ي صدا و سيما، 1383، ص 300-301.)

2. متوليان امر سعي کنند برنامه هاي مخصوص بزرگ سالان را زماني پخش کنند که تا حد امکان، کودکان موفق به ديدن آنها نشوند.

3. والدين و مربيان درباره ي اهداف آگهي هاي تجاري و اينکه چگونه بايد آنها را ارزيابي کنند، با کودکان حرف بزنند. فيليپ نيومن و باربارا نيومن، پيشين، ص 48.

4. برنامه ريزي خانواده ها به گونه اي باشد که کودکان کمترين فرصت را براي تماشاي برنامه هاي تلويزيوني، آن هم برنامه هاي مخصوص خود، داشته باشند.

5. والدين همراه کودکان تلويزيون تماشا کنند و درباره ي داستان ها و اطلاعات نمايش داده شده ي آن صبحت کنند؛ درباره ي اينکه موقعيت هايي که در تلويزيون ارائه شده، چگونه ممکن است با زندگي واقعي همخوان باشد يا نباشد، حرف بزنند. همان، ص 47

6. انديشه ها و پيشنهادهايي را که در برنامه هاي آموزشي ارائه مي شود با فعاليت هايي که در خانه يا کلاس صورت مي گيرد پي گيري کنند. چنين فعاليت هايي به کودکان کمک خواهند کرد تا از اطلاعاتي که از تلويزيون ارائه مي شوند فعالانه تر استفاده کنند. همان، ص 48

 

7. کودکان را تشويق کنند که از ميان انواع برنامه هاي تلويزيوني، دست به انتخاب بزنند؛ آنها را علاوه بر برنامه هاي کودکان، با اخبار، ويژه برنامه هاي علمي، فيلم هاي کلاسيک و برخي اخبار و رويدادها آشنا کنند.( همان)

8. والدين از نوارهاي ويدئويي که از نظر سني براي کودکان مناسب است براي اوقاتي که آنها در خانه هستند و يا زماني که تشخيص مي دهند يک برنامه ي تلويزيوني مناسب طبع يا سن کودک نيست استفاده کنند.

9. محدود کردن تماشاي تلويزيون کودکان بايد در دستور کار برنامه هاي بهداشتي قرار گيرد.

10. توسط متوليان امر، قفل هاي الکترونيکي در اختيار والدين قرار گيرد تا در برنامه ريزي تلويزيون به والدين کمک نمايند. (همان)

 

سینما

نمی توان منکر این نکته شد که تصویر سینمائی به ویژه برای کودک ؛ بسیار القا گراست و به شدت او را تحت تاثیر قرار می دهد . سینما یک محرک قوی است که نیروی آن در اثر شرایطی که مربوط به تماشای فیلم است از قبیل تاریکی تالار ؛عزلت تماشاگر ؛روشنائی پرده؛آهنگی که به همراه داستان پخش می شود ؛ شدت فوق العاده می یابد .

ودکی که به تماشای فیلم پرزدو خورد ؛جنائی ؛سرقت ؛خشونت یا امور جنسی می نشیند در حالتی شبیه هیپونوز فرو میرود که در روزهای پس از تماشای آن ممکن است اعمالی مجرمانه از او سر بزند که تقلیدی خالص از نقش قهرمان فیلم باشد.(دکتر کی نیا. جرم شناسی . جلد اول.انتشارات دانشگاه تهران . ص196چاپ سال 1386)در باره تاثیر سینما شازل می نویسد:ما به ندرت به سوء کنش سینما برخورده ایم ولی همیشه این تاثیر نامطلوب در افرادی مشاهده شد که نقایص مربوط به منش یا ادراک آنان موجب آمادگی برای تلقین پذیری یا تحریک به وسیله تصویر شده است.

طبق این نظریه تماشای سینما موجب می شود که استعدادی از قوه به فعل در آید. شازال جرم زائی فیلم را نسبت به کودک مربوط به زندگی او در جهان واقعی سینما توگرافیک شناخت و نوشت که این امر را باید بر حسب رفت و امدهای افراطی او در تالار سینما سنجید.القاء آلوده سازی فیلم از یک سو و مکانیسم عینیت یافتن نوجوان تماشاگر بر بعضی از شخصیت های پرده سینما از دیگر سو با هم درامیخته موجب می شود که نوجوان پیوند خود را از جامعه بگسلد و مفتون و مجذوب قدرت؛ شکوه و جلال و لباسهای فاخر ؛ ثروت بیکران و گشاده دستی بازیگران فیلم و زیبائی صحنه های آن گردد و گاهی نیزاوضاع فلاکت بار و بی نوائی دیگر بازیگران او را به سوی خود می کشاند.

کودکی که تقریبا هر روز به سینما می رود و خود را در نقشهای گوناگون بازیگران فیلم می بیند نمی تواند خویشتن را با آهنگ های روزمره زندگی منطبق سازد ؛ خانوداده و کار برای او یکنواخت و خسته کننده خواهد شد در بی نظمی و غوغای اجتماعی او به دنبال ماجراجوئی می رود.

مسلما سینمائی که به عنوان یک کانون اجتماعی مانع از ولگردی است و ارزش فرهنگی و هنری و تربیتی دارد از حساب فیلمهای زیانبخش و بد آموز جرم زا جداست. .(دکتر کی نیا. جرم شناسی . جلد اول.انتشارات دانشگاه تهران . ص197چاپ سال 1386)

 

بررسي تاثير مطبوعات بر بزهكاري كودكان و نوجوانان

مطبوعات

امروزه مطبوعات همه روزه اخبار مربوط به جرم و جنایت و جنگ را منعکس می کنند. تنظیم کنندگان صفحات حوادث روزنامه ها یا مجلات عامیانه می کوشند حادترین و خشن ترین جنایات را با طول و تفصیل منتشر کنند. درباره متهمان یا مجرمان حتی پیش از صدور حکم قطعی داوری می کنند و شاید این داوری های نابجا در رای قضات دادگاه ها بی اثر نباشد.

در بسیاری از مطبوعات غربی، و به تقلید از آنها در مطبوعات ایرانی، حوادث جنایی در مرکز دقت روزنامه نگاران قرار می گیرند تا در پناه آن آگهی های تبلیغاتی کالاهای مصرفی را بدیده خوانندگان برسانند. اگر نسبت فضایی را که حوادث جرم و جنایت، آگهی های تبلیغاتی و صفحه مرگ و میر به خود اختصاص می دهند، را به نسبت کل مطالب مندرج بسنجیم در می یابیم که بیشتر فضا به مسایل فوق اختصاص یافته است. و محتوی پاره ای از روزنامه ها مربوط به اخبار کشت و کشتار، مرگ و میر و اعمال خشونت بار است.

انتشار اخبار مربوط به جرم و جنایت و بزهکاری ها تنها به روزنامه ها و مجلات ختم نمی شود، بلکه بعدها در محافل دوستانه، زنانه و مردانه دوباره بازگو شده و از جهات گوناگون مورد تعبیر و تفسیر قرار می گیرند. برخی از مطبوعات برای این که اثرات داستانهای جنایی را فزونتر سازند تنها به نقل مطالب اکتفا نکرده بلکه با عکسهای رنگین حوادث را به واقعیت نزدیک می کنند.

تنظيم كنندگان صفحات حوادث روزنامه ها يا مجلات عاميانه مي كوشند تا حادترين و خشن ترين جنايت ها را با طول و تفصيل منتشر سازند . در سالهاي ( 1950 1940 ) با افزايش بزهكاري نوجوانان در آمريكا عده اي از مردم درباره نسل نوجوان و رفتار آنان اعلام خطر كردند ؛ زيرا در اين دوره رفتار نابهنجار تقريبا" در ميان تعداد كثيري از نوجوانان به چشم مي خورد .به دنبال اظهار نگراني پدران و مادران ، روانپزشكان و مربيان و جامعه شناسان ، بالاخره مجلس سناي آمريكا كميته اي را مامور رسيدگي به علل جرم و جنايت كرد و انجمني به نام « انجمن بنياد اخلاقي » تشكيل شد تا كتب بد آموز را ارزيابي كرده و سپس ارتباط آن را با بزهكاري بسنجد .

معمولاً مطبوعات در قبال حوادث و تاثیر آنها بر روی خوانندگان بی تفاوت هستند. مهمترین مسأله برای مدیران مطبوعات افزایش تیراژ نشریات می باشد. از یک سوی تجارت آزاد و سودآوری دست نویسندگان و ناشران را در تهیه رپرتاژ و داستانهای جنایی، جنسی و احضار ارواح باز گذارده است تا مبادا به آزادی قلم خدشه ای وارد شود ولی از سوی دیگر مسئولیت های جامعه وی و اثرات نوشته ها در ضمیر جوانان و عواقب بعدی آن در طی سالیان آینده ایجاد می کند که مسئولین مربوطه باید در این زمینه نیز چون سایر امور نقش ارشادی و کنترل خود را نادیده نگیرند.

 

تاثیر رادیو بر انحرافات اجتماعی

برغم ناتوانی فنی رادیو برای واقعیت بخشیدن به صحنه های نمایش (مانند نشان دادن صحنه های خون آلود یا قیافه های آشفته) مسایل جرم و جنایت در آن کم نیست؛ از اخبار ترور، اعدام و کشتار گرفته تا داستان های شب، با خنده های وحشتناک و نمایشنامه های رعب آور، کم و بیش در حالات روانی کودکان و بزرگسالان اثر می بخشند.

 

نتیجه گیری:

رسانه های جمعی نیز مانند بسیاری از یافته ها و ساخته های انسانی می توانند مفید یا مضر باشند. این انسان ها هستند که نیک و بد روزگار را در آن منعکس می سازند و باز انسان ها هستند که مفاهیم نیکی و بدی را به محتوای برنامه های منتشر شده نسبت می دهند. بنابراین رادیو، تلویزیون، فیلم های سینمایی و مطبوعات خود وسیله تعیین کننده و تاثیرگذار بر روی انحرافات اجتماعی نیستند بلکه ابزاری در دست انسان ها می باشند . لذا تعیین کننده قاطعیت مثبت یا منفی آن مربوط به محتوای برنامه هایی است که بوسیله انسان ها از این وسایل انتشار می یابد.

تاثیرات رسانه های جمعی بر روی انحرافات اجتماعی، مربوط به تغییراتی است که انسانهای سازنده، اداره کننده و پخش کننده برنامه های آگاهانه یا ناآگاهانه به جامعه عرضه می دارند.

این نکته را همواره به خاطر داشته باشیم که رسانه های جمعی، در مبارزات داخلی ملت ها و پیکارهای خارجی بین المللی برای تهیج و بسیج عقاید عمومی، و نیز گاهی برای سرکوبی آن، یکی از قاطع ترین و تعیین کننده ترین حربه ها هستند. نکته دیگر که ذکر آن مهم می نماید، این است که اگر بنا باشد تمام داستان ها و حوادث جرم و جنایت از صحنه های تلویزیون، از بلندگوی رادیو و ستونهای مجلات خذف شوند، بازهم احتمالاً در جوامع بهمان اندازه مجرم و جانی و بزهکار پیدا خواهد شد که امروزه وجود دارد. اما نباید فراموش کرد که رسانه های جمعی می توانند با پرداختن به برنامه های اصولی و کارشناسی شده از بروز برخی انحرافات اجتماعی بکاهند و جامعه ایده آل و عاری از جرم و جنایت را تداعی نمایند.

 

منابع:

1-.(دکتر کی نیا. جرم شناسی . جلد اول.انتشارات دانشگاه تهران .1386)

2-.(دکتر جاوید صلاحی.بزهکاری اطفال و نوجوانان . میزان.پاییز 1387)

3-. (ستوده ، هدايت الله ، مقدمه اي بر آسيب شناسي اجتماعي ، نشر نور ، سال 1373 ، ص 203.)

4-.(مقاله آسیب شناسی در بزهکاری اطفال .محمد رضا اکبری)

5-( دانش ، تاج زمان ، دادرسي اطفال بزهكار در حقوق تطبيقي ، انتشارات كتابخانه ملي ، سال 1352 ،)

5-.(مقاله نقش رسانه هاي جمعي بر بزهكاري كودكان و نوجوانان. فاطمه قرمز چشمه.)

6- شيخاوندي داور ، جامعه شناسي انحرافات آسيب شناسي جامعه ، نشر مزيديز ، سال 1373

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت: 9:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس