پروژه و تحقیق رایگان - 573

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

درباره عید نوروز و عزاداری امام حسین در دوره صوفیه مطالبی را جمع آوری کنید

بازديد: 435

درباره عید نوروز و عزاداری امام حسین در دوره صوفیه مطالبی را جمع آوری کنید


عید نوروز در دوره صفویه

 در دوره صفویه ایرانیان اگرچه فقط یک چنین جشن (ملی) نوروز دارند، ولی آن را به‌طور باشکوهی برگزار می‌کنند فی‌المثل این جشن سه روز تمام طول می‌کشد و در بعضی مقامات مانند دربار تا هشت روز ادامه دارد چنانکه گفتیم از ورود آفتاب به برج حمل آغاز می‌‌یابد و این عید را نوروز سلطانی می‌نامند. در بیست و یکم مارس 47 دقیقه بعد از طلوع آفتاب، مطابق غره ذی‌الحجه (غرّه: اول هر ماه نو در برابر سلخ روز آخر هر ماه قمری) دوازدهمین‌ ماه سنه هجری قمری، توپخانه و ساخلوی سه بار شلیک کردند و بدین طریق حلول سال نو را اعلام داشتند معمولا همیشه در موقع ورود آفتاب به برج حمل، خواه شب باشد، خواه روز، سال جدید اعلام می‌شود.

... این عید را نوروز سلطانی می‌نامند، تا از سال جدید و واقعی تاریخ فعلی ایران که مبدأ آن هجرت حضرت محمد (ص) از مکه است مشخص باشد. آغاز سال تاریخ اسلامی که قمری می‌باشد، غرّه محرم است که اول سال هجری می‌باشد.

ایرانیان جشن نوروز را مطابق سال شمسی که معمولا تاریخ باستانی این بوم بوده است برگزار می‌کنند و بانی این عید را جمشید می‌دانند  که شاهنشاه ایران است و از همین سنت باستانی به ثبوت می‌رسد که مردم این کشور به اعیاد مربوط به تحویل آفتاب و اعتدال ربیعی بسیار اهمیت قائل بوده‌اند و آغاز بهار را سخت نیکو و مبارک می‌شمرده‌اند، جشن نوروز هشت روز تمام ادامه داشته است. در نخستین روز عید، شاهنشاه بارعام می‌داده...

روز دوم مخصوص شرفیابی علما و دانشمندان و مخصوصا اخترشناسان بوده است، سوم به‌مغان و موبدان اختصاص داشته، چهارم ویژه قضات بوده، پنجم مخصوص بزرگان و اعیان و اشراف کشور، ششم برای خویشاوندان و منسوبین شاهنشاه و دو روز آخر به زنان و کودکان سلطان اختصاص داشته است. این جشن تا هجوم اعراب به ایران باشکوه و جلال تمام ادامه داشته است.

... چنانکه گفته شد، با شلیک توپ و تفنگ، البته در نقاطی که این تسلیحات موجود باشد از قبیل پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ و مهم، حلول سال نو برای مردم اعلام می‌شود. منجمین لباس فاخر در برکرده، یک یا دو ساعت پیش از اعتدال ربیعی برای تعیین تحویل آفتاب به برج حمل، به کاخ سلطنتی یا عمارت حکومت محل می‌روند و در پشت‌بام یا روی مهتابی با اسطرلاب خود مشغول کار می‌شوند و به محض اینکه علامت دادند برای اعلام حلول سال جدید شلیک می‌شود و صدای آلات موسیقی: طبل و شیپور، نای و نقاره در هوا طنین‌انداز می‌شود و بدین ترتیب ترانه و طرب و جشن و سرور تماشاچیان و بزرگان مملکت آغاز می‌شود در اصفهان در همه روزهای عید در مقابل کاخ شاهنشاه مراسم سرور با رقص و طرب، آتش‌بازی و صحنه‌های کمدی به‌مانند هفته بازار برگزار می‌گردد و هر فردی هشت روز عید را با شادی بی‌پایان به سر می‌برد.

ایرانیان برای نوروز نام‌های مختلفی دارند از جمله آن را عید لباس نو می‌خوانند چون هر کس هر اندازه‌ای نادار باشد در این جشن یک‌دست لباس نو به تن می‌کند و افراد متمکن در ایام عید، هر روزی ملبوس دیگری در برمی‌نمایند.


عزاداری امام حسین در عصر صفویه

دولت صفویه که مذهب تشیع را در ایران رسمی نمود، حوادث عاشورا را محور تبلیغات خویش قرار داد و علی(ع) و فرزندانش را مظهر تمامی تلاش های خود معرفی کرد و شور و هیجان شیعیان را با برپایی مجالس ویژه اهل بیت حفظ نمود. یکی از مورخین نوشته است شاه اسماعیل صفوی روز عاشورا مجلس عزایی منعقد می کند و یکی از وعاظ کتاب روضة الشهدای کاشفی را بر منبر می خواند امّا چون این کتاب به فارسی است و امیران و لشکریان زبان ترکی دارند، آن را نمی فهمند، شاه اسماعیل برای رفع این مشکل دستور داد ملا محمد بغدادی مشهور به فضولی کتابی در مقتل الحسین به زبان ترکی نوشته تا مردم از آن استفاده کنند.(11)

در دهه های نخست حکومت صفویه مراسم سوگواری عاشورا در دهه اول محرّم برگزار می گردید امّا به مرور ایام از ابتدای محرم تا آخر صفر ایام عزا و ماتم شناخته شد. وان کالمار می نویسد: تجدید خاطره فاجعه کربلا به صورتی که در زمان صفویه جانی تازه گرفت دنباله سنتی دراز از آداب مذهبی است، در سراسر دوران صفویان، مراسم محرم با شکوفایی ادامه یافت و بخش هایی از ادبیات عامیانه به آن افزوده شد. در دهه های آخر سده دهم هجری شاهد متداول شدن مراسم عزاداری ماه محرم بیشتر در مراکز شهری ایران هستیم. عزای عمومی که گرایش به آن دارد که از دهه اول محرم گام را فراتر نهند و تا بیستم و حتی بیست و هشتم صفر کشانیده شود و بر وجوه مختلف شعائر دینی رعایت مصیبت اثر می گذارد، به موازات این امر روضه خوانی گسترش می یابد و از سده یازدهم هجری موجب افزایش خیرات برای پذیرایی جمع کثیری که به این مجالس روی می آورند می گردد. از نیمه دوم قرن یازدهم هجری مراسم عزاداری به صورت مصیبت نماهایی واقعی در می آیند که حیثیت هر کدام نصیب حاکمی می گردد که سامان یافتن آنها را زیر نظر دارد، بر حسب نوع آنها، اعتبار مصارف و هزینه های آنها را تأمین می کند.(12) پیتردلاواله که در عصر صفویه به ایران آمده است یادآور می شود ایرانیان تمام این مدت (محرم) را بطور مداوم عزاداری می کنند، تشریفات و مراسم عزاداری به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر می رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه می پوشند، هیچ کس سر و صورت خود را نمی تراشد و می کوشند از هر گناهی پرهیز کنند، عده ای که با پارچه های تیره سترعورت کرده اند سرتاپای خود را با جوهری سیاه و براق رنگ زده اند و حرکت می کنند و تمام این تظاهرات برای نشان دادن مراتب سوگواری و غم و اندوه آنان در عزای حسین است، به همراه این اشخاص، عدّه ای برهنه راه می روند که تمام بدن خویش را به رنگ قرمز درآورده اند تا نشانی از خونهایی که به زمین ریخته و جنایاتی که در روز عاشورا نسبت به امام حسین(ع) انجام گرفته باشد و همه با هم آهنگ هایی غم انگیز در وصف حسین(ع) و مصائبی که بر او وارد شده می خوانند و دو قطعه چوبی را که در دست دارند به یکدیگر می کوبند و از آن صدای حزن انگیزی به وجود می آورند و حرکتی که به سر و تن می دهند علامتی از اندوه بی پایان آنان است، هنگام ظهر در وسط میدان در بین جماعتی که گردآمده اند ملّایی که از سادات است و علامت ممیزه اش عمامه سبز است برای مردم بر فراز منبر روضه می خواند و به شرح وقایعی که منجر به شهادت امام حسین(ع) گردید می پردازد و گاهی نیز شمایلی را نشان می دهد و روی هم رفته تمام همّت خود را بکار می برد که حاضرین وادار به ریختن اشک شوند. همین مراسم روزها در مساجد و شب ها در مکان های عمومی و برخی خانه ها که با چراغ های فراوان و علامات عزاداری و پرچم های سیاه مشخص شده اند تکرار می شود و روضه خوانی با شدت هرچه تمام تر ادامه دارد و مستمعین با صدای بلند گریه می کنند. زنان بر سینه می کوبند و با نهایت حزن با هم مرثیه می خوانند و آه حسین می گویند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 15 آذر 1394 ساعت: 18:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(6)

زندگی نامه شاعر برجسته اقبال لاهوری

بازديد: 175

 

مقدمه :

از سال 369 هجري قمري ( 986 ميلادي ) يعني از زمان ورود ناصرالدين به هند تا سال 1275 هجري قمري ( 1857 ميلادي ) يعني انقراض سلطنت خاندان مغول كبير    سلسله بابري هند از اعقاب اميرتيمور گوركان زبان فارسي ، زبان رسمي و درباري و ديواني ، و زبان شعر و ادب مردم هند ، جزء افتخارات خاندانهاي بزرگ و خواص مردم بود و هنوز هم در هند وپاكستان خاندانهاي اصيل مسلمان بدانستن زبان فارسي ، افتخار مي نمايند .

 دردوران پادشاهي گوركانيان كه از سال 932 تا 1275 هجري قمري يعني  سيصد و چهل و سه سال طول كشيد ، دربار دهلي يكي از  مراكز فرهنگ و علوم و تمدن ايراني بود و ا عتبار  و شكوه زيادي داشت تا جايي كه دربار صفويه را در اصفهان تحت الشعاع قرار داده بود و اغلب شعراي فارسي زبان از ايران به هند رفته و پادشاهان اين خاندان را مدح گفته و صله مي  گرفتند .

زبان فارسي  تا نيمه قرن نوزدهم زبان رسمي بود . خط فارسي نستعليق نيز دراغلب زبانهاي هندي مورداستفاده  قرار گرفت و بعدها خط رسمي زبان اردو شد . ولي  زبانهاي سندي و پنجابي و بنگالي به خط نسخ درآمدند  .

در لشكر كشيهاي سلطان محمود غزنوي  به  هند، جمعي از شاعران و علماي ايراني به هند رفت و هند را به ايرانيان شناساندند. پس از سلطان محمود نيز با اعقاب  او ، شاعراني مانند ابوالفرج روني و هجويري و ممسعود  سعد سلمان به هند رفته و درلاهور اقامت گزيدندو درعهد  ملوك غوري و پادشاهان شرقي  ، شعرا ونويسندگان ديگري مانند عبدالملك جرياني و محمود عوفي و امير خسرو دهلوي و آذري اسفرايني موجب  رواج زبان فا رسي درهند شدند .

شعراي ديگر مشهور فارسي زبان عهد  گوركانيان و بعد از آنان درهند عبارتند از :

ظهيرالدين بابر و اسماعيل عادلشاه دكني متخلص به وفايي و غزالي مشهدي  و عرفي شيرازي و نظيري نيشابوري و طالب آملي و كليم كاشاني و قدسي و غني كشميري  و صائب تبريزي .

اين شاعران علاوه بر آنكه درهند از احترام خاصي برخوردار بودند  و سبب شهرت ممدوحين خويش مي شدند ، زبان فارسي را بعنوان زبان  ادب و كمال و نشانه فضل و هنر ، در سراسر منطقه رواج دادند تا جائي كه در شعر فارسي سبكي هم بنام سبك هندي بوجود آمد . از جمله شهرهاي بزرگ هند شهرلاهور بود كه پايگاه عمده اي براي نشو و نماي  زبان  فارسي و سرزمين مناسبي جهت شاعران و فضلاي ايراني  شده بود .

قدمت نام و آبادي لاهور تا حدود دو قرن قبل از ميلاد مسيح مي رسد، ولي مقارن ظهور اسلام و در دوران تاخت  و تاز مهلب بن ابي صفره  و محمد بن قاسم ثقفي و تا فتح اين شهر  بدست سلطان محمود  غزنوي درسال  405 هجري ، اين شهر اهميت زيادي نداشت و از توابع ملتان محسوب  مي شد و ملتان خود جزو استان پنجاب بود ، ولي بعدها به واسطه آمد و شد شعرا و فضلاي ايرا ني ، شهر لاهور اهميت فراواني يافت تا جائي كه زبان فارسي و تمدن ايراني از آنجا به دهلي و ساير بلادهند و آسياي جنوب خاوري راه يافت .

همانطور كه قبلامتذكر شديم در شهر لاهور با وجود نفوذ زبان انگليسي هنوز زبان فارسي حرمت خود را از دست نداده و در بين خواص و خاندانهاي بزرگ رواج  كامل دارد ، بنابر اين بايد گفت يكي از دلائلي كه علامه اقبال لاهوري را به سرودن شعر فارسي ترغيب كرده آن است كه زبان فارسي ميراث خانودگيش بوده و اقبال توانسته بوداين زبان را هم مانند زبان اردوفرا گيرد .

 

خاندان اقبال

نياكان اقبال از بزرگان و پانديت هاي عالي مقام كشمير بودند  كه در عهد سلطنت شاه زين العابدين بدين اسلام مشرف شدند و بنام خاندان « سپرو»  يعني ملا و درس خوانده معروف گشتند .

از اجداد اقبال  نخستين كسي كه بدين اسلام گرويد  « لولي حاجي » نام داشت كه در روستاي « چگو » از دهستان « ادون » دربخش « پهلگام » متولد شد .

اقبال حدود يك صدو ده سال در شهر سيالكوت  از بلاد پنجاب چشم به جهان گشود و مقدر بود يك چنين طفلي ، از چنان خانداني ، مردم هند ، بخصوص مسلمانان را  از خواب غفلت بيدار كند و آنان را بسر غزّت و شرف و سعادت رهنمون باشد .

مادراقبال نيز زني پرهيزكارو از خانداني شريف ومسلمان بود و « امام بي بي »  نام داشت . اين بانوي ارجمند به قرائت قرآن مجيد سعي و اهتمام بسيار مينمود و پيداست تربيت  اين پدر و مادر تا چه حد در پرورش شخصيت و افكار فرزندشان ،  علامه ي اقبال تاثير داشته است .

 

تحصيلات اقبال

همان طور كه متذكر شديم اقبال  در دامان پدر و مادري متقي و پرهيزگار و اهل علم و ادب و عرفان و روحانيت پرورش يافت . او كوچكترين فرزند خانواده اش بود .

پدر اقبال « شيخ نور محمد » او را براي آموختن قرآن و خواندن ونوشتن به مكتبي در مسجد حسام الدين سيالكوت فرستاد و سپس او را به مدرسه « اسكاچ ميشن سيالكوت  » گذاشت .

اقبال پس از گرفتن گواهي نامه از اين مدرسه وارد كالج شد و در آن دانشكده علاوه بر علوم متداول ، زبان فارسي و عربي را  در محضر مولانا سيد مير حسن شمس العلماء فرا گرفت و در سال 1897 درسن بيست و چهار سالگي ديپلم ليسانس خود را از آن كالج دريافت داشت .

افكار بلند و ترقي خواهانه اقبال ،او را بر آن داشت تا دنبال كار پدر نرود و گوئي از همان اول ميدانست كه رسالتي  براي جامعه مسلمانان هند دارد و بايد اين وديعه  را به سر منزل مقصود  برساند ، بنابر اين محيط كوچك سيالكوت را براي پرورش  افكار خود مناسب نديد و به شهر لاهور آمد كه دانشگاه پنجاب  در آنجا بود و استادان اروپائي  و هندي در آن دانشكده مشغول تدريس  و پژوهش انواع علوم بودند .

اقبال در همان سال دردانشكده دولتي لاهور ثبت نام كرد و بنا به تشويق  استادش « سرتامس آرنولد » رشته فلسفه را برگزيد و دوره فوق ليسانس خود را در رشته فلسفه با رتبه اول حائز گرديد و موفق به اخذ مدال شد .

اقبال در تاريخ دوم سپتامبر 1950 از  لاهور وارد دهلي و از آنجا به بمبئي   و سپس به لندن عزيمت نمود  و دردانشگاه كمبريج در رشته فلسفه ثبت نام نمود و در آنجا با دكتر « مارك تيگرت » از استادن بنام فلسفه و پيرو مكتب « هگل » آشنائي پيدا كرد و از محضر او استفاده ها بود . همچنين با « ادوارد براون » و دكتر « نيكلسن »  نيز آشنا و در  صحبت اين دانشمندان به بسياري  از رموز زبان و ادب فارسي و تصوف اسلامي دست يافت و در همين  دوره بود كه طبع بارور او به سرودن شعر فارسي تمايل پيدا كرد .

سرانجام اقبال درجه ليسانس خود را از دانشگاه كمبريج دريافت داشت و در حاليكه  مشغول تحصيل فلسفه بود در دانشكده حقوق « لينكولن ان » نيز ثبت نام كرد وسپس در سال 1907 براي تكميل مطالعات فلسفي  خويش عازم هايدلبرگ آلمان شد و در همانجا بود كه با دختر جوان هندي آشنائي و دوستي پيدا كرد واگر چه اين  آشنائي بازدواج نيانجاميد ولي اين دوستي بي آلايش تا آخر عمر اقبال دوام يافت .

اقبال در همين سالها رساله « سير حكمت درايران » را نوشت و بخاطر آن درجه  دكتراي حقوق از دانشگاه مونيخ را اخذ كرد .

چاپ اين رساله ، اقبال را در اكثر محافل علمي و ادبي و سياسي اروپا بنام فيلسوفي از مشرق زمين مشهور ساخت و از در اكثر محافل علمي براي سخنراني دعوت بعمل آمد و چاپ  اين سخنرانيها در اكثر مطبوعات انگلستان نيز موجب شهرت بيشتر وي گشت .

اقبال همه راه و روش ها و منزلهاي فلسفي و روحي عصر خويش  را با بينش و جهت يابي ايمان و عرفان اسلامي خويش پيمود ، و ره آورد سفرها و مطالعات خود را در مغرب زمين  ، يك جا به هموطنانش عرضه كرد .

 

نقش اقبال در شناخت اسلام به مسلمانان هند

اقبال درانگلستان با انجمن « اتحاد اسلام » كه جمعيتي مركب از هنديهاي مسلمان و انگليسي هاي علاقمند و بعضي افراد ديگر بود آشنا شد .

افراد اين جمعيت ، خواهان اتحاد تمام كشورهاي اسلامي و در حقيقت دنباله رو افكار سيد  جمال الدين اسد آبادي بودند . اصولا انديشه اتحاد اسلام درسالهاي آخر قرن نوزدهم پيدا شده و شكوفا گشته بود و در همان زمان ، جهان اسلام را به شور و ولوله انداخته ، جوانان پرشور هند مخصوصا شهر لاهورا را نيز وسوسه مي كرد .

اقبال چنان شيفته اين افكار شده بود كه تقريبا وطن پرستي را نيز يكي از دسائس استعمارگران مي دانست و عقيده داشت ، يكي از عوامل انحطاط امت محمديه همين نظريه ي مليت ( ناسيوناليسم ) مي باشد كه از فكر و سياست غربي به وجود آمده و موجب تفرقه ي مسلمانان جهان شده است . بنابر اين مسلمانان را از اين افكار بر حذر مي داشت و به كساني كه وطن محدود خاكي را در برابر وطن « ايدئولوژيك » قرار داده بودند با شهامت و صراحت ، لزوم تشكيل يك حكومت جهاني اسلامي را بر اساس تعاليم قرآن مجيد و سنت محمدي نويد ميداد و پيشنهاد مي كرد . 

اقبال به خوبي دريافته بود كه اصلاح فردي ، و خود را از جامعه مستثني و بر كنار داشتن  يك فكر ارتجاعي است و هر فرد بايد خود را متعلق به جامعه اي بداند كه در آن زندگي مي كند و عقيده داشت ملت و امت ازافراد متشكل مي گردد و به همين منظور برايروشن شدن روابط فرد و ملت دو كتاب بزرگ خود به نام هاي : « اسرارخودي » و

« رموز بيخودي » را به شعر فارسي سرود  .

اين دو كتاب انسان را متكي بخود و اعتماد به نفس را در او بيدار مي كند .

اقبال مي گفت من از تاريخ اسلام يك درس آموخته ام و آن اين است كه : در لحظات حساس و بحراني تاريخ كه مسلمين پشت سر گذاشته اند ، دين اسلام بوده كه آنها را نجات داده است نه اين كه مسلمين اسلام را نجات داده باشند .

 

اقبال پس از اتمام تحصيلات :

اقبال در سال 1287  هجري شمسي عضو كانون وكلاي دادگستري لاهور شد و تا آخر عمر به شغل وكالت دعاوي مشغول گرديد . در سال 1290 به سمت استاد فلسفه در دانشكده دولتي لاهور برگزيده شد ولي چند سالي بيشتر آن را ادامه نداد . در سال 1309 هجري شمسي در اجلاس حزب « مسلم ليك » كه امثال محمد علي جناح عضو آن بودند در الله آباد ، رياست كنفرانس را بر عهده داشت و در همانجا بود كه طرح تشكيل دولت پاكستان را مطرح نمود و سپس در سال 1310 براي دفاع از حقوق مسلمانان به لندن رفت  و در كنفرانس ميز گرد آنجا شركت كرد .

سال 1312 در ايتاليا با موسوليني ملاقات نمود و او را مجذوب كتاب « اسرار خودي » خويش ساخت ، و بعد به اسپانيا رفته و مسجد آنجا را زيارت نموده و نماز خواند و بر غريبي چنان مسجدي  هزاران افسوس خورد و بعد به دعوت محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان به كابل و غزنين سفر كرد و در سال 1315 تا 1316 طي نامه هايي به محمد علي جناح نظريه استقلال مسلمانان را درايالات شمال غربي هند تشريح نمود .

دراين زمان اقبال تقريبا رسالت خود را براي مردم كشورش انجام داده بود و كم كم عليل و رنجور شده و از درد كليه رنج مي برد. او مرگ را با آغوش باز استقبال مي كرد و گويند اندكي قبل از مرگ اين شعر خود را تكرار مي نمود :

سرود رفته باز آيد كه نايد                    نسيمي از حجاز آيد كه نايد

سرآمد روزگار اين فقيري                    دگر داناي  راز آيد كه نايد

سرانجام اقبال در اول ارديبهشت سال 1317 هجري شمسي مطابق با بيست و يكم آوريل 1938 ميلادي در سن شصت و يك سالگي  بدرود حيات گفت و جنازه اش را با شكوه بسيار در جنب مسجد پادشاهي لاهور به خاك سپردند و بنائي بسيار زيبا از مرمر سرخ  بر آرامگاهش بنياد كردند و سنگي از مرمر افغانستان كه محمد ظاهر شاه ، پادشاه افغانستان هديه كرده بود بر روي تربتش نصب نمودند و اين اشعار را بر طاق آرامگاه ابديش نقش نمودند :

دم مرا نفس باد فرودين كردند                        گياه راز سرشكم چوياسمين كردند

نمود لاله صحرانشين زخوبانم                        چنانكه باده لعلي به ساتكين كردند

بلند بال چنانم كه بر سپهربرين                       هزار بار مرا نوريان كمين كردند

فروغ آدم خاكي زتازه كاري هاست                 مه و ستاره كنند آنچه پيش از اين كردند 

چراغ خويش برافروختم كه دست كليم    در اين زمانه نهان زير آستين كردند 

در آبه مسجد و ياري زخسروان مطلب   كه روز فقر نياكان ما چنين كردند

محمد علي جناح قائد اعظم پاكستان پس از مرگ اقبال گفته بود : « براي من او يك دوست ، متفكر و راهنما بود . در زماني كه حزب « مسلم ليك » وضع نامساعدي داشت ، از پشتكار نشان داد و مانند يك صخره محكم پا برجا ماند و هرگز متزلزل نشد و بايد گفت استقلال مسلمانان هند از فكر و آرزوي هميشگي او بود . »

 

مكتب اقبال

اقبال علت عقب افتادگي مسلمانان را نشناختن حقايق دين اسلام مي دانست و به همين سبب مي  كوشيد اين دين شريف را به مسلمانان جهان بشناساند و جامعه اسلامي را به وحدت و يگانگي و خود شناسي دعوت كند ، و خوب درك كرده بود كه استعمارگران ، مسلمانان را غرب زده كرده اند ، به همين دليل تا آنجا كه توانست درنوشته ها و اشعار و سخنرانيها و مسافرتهايش ، حقيقت اسلام را بي پرده و بدون ترس بيان كرد و در اين راه از هيچ مانعي حتي تعصبات خشك مذهبي كه آنروزها گريبانگير مسلمانان شده بود نمي هراسيد .

 درست است كه اقبال علم و دانش را در مغرب اكتساب نموده بود ولي قلباً هميشه شرقي بود و بردة جهان مغرب نشد . علم و دانش جديد را كه سرچشمه اش در مغرب بود به مشرق آورده و به راه و روش مشرق و مطابق سنن و آداب مشرقيان بكاربرد و عقيده داشت « تمدن و فرهنگ غرب با شمشير خودش كشته  خواهد  شد .»

اقبال بخوبي دريافته بود ، جوانان ملت مسلمان كه علوم جديد اروپائي را تحصيل نموده اند ، دين را منافعي علوم طبيعي پنداشته از آن كناره مي  گيرند . به همين جهت لازم دانست براي آگاهي و اصلاح اين جوانان ماده پرست و نيم تحصيل كرده ، و باطل نمودن غرب زدگي ايشان ، قيام نمايد و ترياقي براي اين سهم مهلك بسازد . بهمين جهت افكار آزاديخواهانه و مترقي خويش را طي اشعار و رسالات و سخنرانيهايش بمردم شناساند و در اين راه از هيچ كوششي فروگذارنكرد .

اقبال براي بيان افكار و انديشه هاي بلند و تابناك خويش ، زبان  فارسي را كه صدها سال زبان بين المللي در هند بود انتخاب كرد و با اين كه بايران نيامده بود مهمترين اشعار فلسفي و عرفاني و مسلكي خويش را به شعر فارسي سرود و از اين راه نيز  بين دو ملت مسلمان هند و ايران ، وحدت و رابطه سياسي و فرهنگي ايجاد نمود.

علاقه اقبال نسبت به ايران قابل توصيف نيست . او درباره آينده ايران بسيار خوش بين و اميدوار بود و پيش بيني مي كرد ، روزي ملت ايران از خواب غفلت بيدار  خواهند شد و مردي در اين كشور ظهور مي كند كه زنجيرهاي استعمار را از دست و پاي ملت ستمديده ايران باز خواهد كرد :

مي رسد مردي كه زنجير غلامان بشكند                    ديده ام از روزن ديوار زندان شما

اقبال درشعر فارسي سبك  جديدي به وجود آورد كه بايد آن را « مكتب اقبال » ناميد و يكي از نوادرشعرائي است كه افكار و معتقدات مسلكي و ديني خويش را به شعر بازگو كرده است و از اين جمله شاعران  بسيار معدودند و بايد سرآمد آنان را حكيم ناصر خسرو علوي دانست .

اقبال در  عرفان و تصوف ، خود را ميريد و شاگرد  مولانا جلال الدين محمد مولوي مي دانست و در اغلب اشعار و مثنويهاي عرفاني خويش ، از مراد خود الهام و بهره گرفته است :

پيرو رومي  خاك را اكسير كرد            از غبار جلوه ها تعمير كرد

در سرودن غزل نيز پيرو سبك حافظ بود ، هر چند كه افكار حافظ را نمي پسنديد  . همچنين كتاب گلشن راز جديد خود را به سبك گلشن راز شيخ محمود شبستري به نظم كشيده و مثل همان كتاب  طرح سوال كرده و با آنها پاسخ داده است . در اشعار دو بيتي خويش از بابا طاهر همداني  پيروي كرده است .

í             í               í

اشعار فارسي اقبال چندين بار در لاهور و  اغلب زير نظر خود اقبال و نيز يكي دوبار درتهران به چاپ رسيده است ، ولي آن طور كه بايد و شايد مردم ايران ، اقبال را نمي شناسند . بنابر اين براي شناسائي بيشتر اقبال به ايرانيان بار ديگر  اشعار فارسي او را به ترتيبي خاص ( قسمت غزليات تهجي در اول كتاب قرار داده شده ) با شرح احاديث و آيات قرآني و معاني لغات و اصطلاحات عرفاني و مقايسه اشعار او را با ديگر شعراي زبان فارسي در پاورقي صفحات ، به چاپ         رسانده ايم .

 

آثار  اقبال

آثار  اقبال به سه زبان فارسي ، اردو و انگليسي است . كتابهاي فارسي او كه همه به شعر   مي باشد عبارتند از :

اسرار و رموز شامل دو كتاب : « اسرار خودي » و « رموز بيخودي » كه پايه و اساس مكتب اقبال است .

گلشن راز جديد كه مانند گلشن راز شيخ  محمود شبستري سوالاتي طرح گرديده و با آنها جواب داده شده و با كتاب بندگي  نامه به نام زبور عجم مي باشد .

پيام مشرق بانضمام افكار و مي باقي و نقش فرنگ كه در جواب ديوان غربي گوته ،  شاعر و متفكر آلماني سروده شده است .

جاويدنامه و خطاب به جاويد كه آن را با كمدي الهي ( ويرژيل ) دانته مقايسه   كرده اند .

پس چه بايد كرد اي اقوام شرق كه راهنمائي است براي مردم مشرق زمين خاصه ملت مسلمان . ( صفحه 453 ) .

مثنوي مسافر كه يادگار سفر علامه اقبال به افغانستان است .

و بالاخره ارمغان حجار كه آخرين كتاب فارسي اقبال و شامل نظريات سياسي و اجتماعي و ديني او است و يك ربع آن به زبان اردو مي باشد .

ارمغان حجاز به شوق و آرزوي زيارت مكه و مدينه و به سبك دو بيتي هاي باباطاهر سروده شده است .

 

 

 

 

 

 

 

آثار غير فارسي اقبال عبارتند از :

يك قسمت از ارمغان حجاز كه به زبان اردو و شعر مي باشد و قسمت زيباي آن « مجلس شواي ابليس » است كه اقبال در آن سياست امروز جهان را بباد انتقاد گرفته است .

بانگ درا بزبان اردو و شامل اشعاري است كه اقبال قبل از سفر فرنگ و درزمان اقامتش در آنجا و پس از مراجعتش به پنجاب سروده و چند بيتي هم اشعار فارسي دارد .

بال جبريل كه با بزبان اردو و شعر است و تك بيني هاي فارسي  هم دارد .

ضرب كليم ، شعر و بزبان اردو كه شامل عقايد و نظريات و مشرب روحاني و عقايد ديني  و تربيتي اقبال مي باشد و در آن به دين بهائي حمله شده است .

اقبال در اين كتاب پيرامون صفات « مهدي برحق » و راهنمائي هاي او اشاراتي دارد.

از آثار اقبال به نثر در زبان اردو ، رسالة « علم اقتصاد » است . اين رساله نخستين كتاب معتبر اقتصادي اسلامي است . همچنين كتاب « تاريخ هند » كه براي دانشجويان دبيرستاني تأليف شده و جزء كتابهاي درسي پنجاب بوده است .

اقبال رساله معروف « سير حكمت درايران »  را كه به عنوان رساله دكتراي خود به دانشگاه مونيخ تسليم نمود به زبان انگليسي نوشت . اين رساله در سال 1908 در لندن منتشر شد و آقاي مير حسن الدين آن را به زبان اردو بنام « فلسفة عجم » ترجمه كرد و همسر اين مرد فاضل آنرا به فرانسه برگرداند . قسمتي از  اين كتاب نيز توسط آقاي آرين پور به نام سير فلسفه در ايران به فارسي ترجمه شده است .

ديگر از آثار اقبال كتاب هاي : « احياي  افكار دين در اسلام » و رسالة « خلافت اسلامي » و « نگاهي به جامعة اسلامي » مي باشد كه همه به زبان انگليسي است .

                  

    

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 15 آذر 1394 ساعت: 11:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

رژیم کانادایی 15 روزه

بازديد: 69

 

رژیم کانادایی 15 روزه

روز اول

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند

ناهار : 2 عدد تخم مرغ سفت آب پز + اسفناج پخته + 1 عدد گوجه فرنگی

شام : 300 گرم گوشت پخته یا کبابی  + کاهو + آب لیمو ترش

 روز دوم

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند

ناهار : 10 ورق کالباس مرغ + یک لیوان ماست کم چرب

شام : 300 گرم گوشت کبابی یا پخته +کاهو + آب لیمو ترش

 روز سوم

صبحانه : یک فنجان چای + 2 عدد خرما

ناهار : نصف سینه مرغ پخته یا کبابی + کاهو بدون آبلیمو

شام : سالاد کرفس +کلم + گوجه فرنگی + سس آبلیمو

 روز چهارم

صبحانه : یک فنجان قهوه +یک حبه قند + یک ورق نان تست

ناهار : یک لیتر آبمیوه ترجیحا آب سیبیا هویج + یک لیوان ماست کم چرب

شام : 2 عدد تخم مرغ آب پز + هویج پخته رنده شده + 200 گرم پنیر رژیمی یا کم نمک

 روز پنجم

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند + یک ورق نان تست

ناهار : یک عدد ماهی پخته یا کبابی کامل + یک قاشق چایخوری کره + آبلیمو

شام : نصف سینه مرغ + کاهو + آبلیمو + روغن زیتون

 روز ششم

صبحانه : یک فنجان چای + 2 عدد خرما

ناهار : 10 ورق کالباس مرغ + یک فنجان ماست کم چرب

شام : نصف سینه مرغ + کاهو + آبلیمو + روغن زیتون

 روز هفتم

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند + یک ورق نان تست

ناهار : 2 عدد تخم مرغ سفت آب پز + یک ورق کالباس + کاهو

شام : سالاد کلم + گوجه فرنگی + سس آبلیمو + یک عدد میوه

 روز هشتم

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند

ناهار : نصف سینه مرغ پخته یا کبابی + کاهو + آبلیمو

شام : 300 گرم گوشت کبابی یا پخته +کاهو + آبلیمو + یک عدد میوه

روز نهم

صبحانه : یک لیوان شیر

ناهار : نصف سینه مرغ پخته یا کبابی + کاهو + آبلیمو

شام : سالاد کاهو + خیار + گوجه فرنگی + سس آبلیمو + یک عدد میوه

 روز دهم

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند + یک ورق نان تست

ناهار : یک لیتر آبمیوه ترجیحا آب سیبیا هویج + یک لیوان ماست کم چرب

شام : یک عدد تخم مرغ آب پز + یک هویج پخته شده + 200 گرم پنیر رژیمی یا کم نمک

 روز یازدهم

 صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند + یک ورق نان تست

ناهار : یک عدد ماهی پخته یا کبابی کامل + یک قاشق چایخوری کره + آبلیمو

شام : نصف سینه مرغ + کاهو و کرفس

 روز دوازدهم

صبحانه : یک لیوان چای + 2 عدد خرما

ناهار : 2 عدد تخم مرغ سفت آب پز + یک هویج پخته شده

شام : نصف سینه مرغ + کاهو و کرفس

 رژیم نگهدارنده

روز سیزدهم

صبحانه : یک لیوان شیر

ناهار : گوشت یا مرغ پخته یا کبابی + گوجه فرنگیو سس آبلیمو + سالاد کاهو

شام : سوپ آب مرغ یا آب گوشت + 2 عدد نان تست + 2 عدد میوه


 
روز چهاردهم

صبحانه : یک لیوان چای + یک ورق نان تست با عسل

ناهار : 5 ورق کالباس مرغ + گوجه فرنگی + 1 عدد خیارشور + 2 ورق نان تست

شام : نصف سینه مرغ + سالاد کاهو + خیار + گوجه فرنگی + یک عدد میوه

 روز پانزدهم

صبحانه : یک لیوان شیر

ناهار : گوشت یا مرغ کبابی یا پخته شده + سالاد خیار و گوجه فرنگی

شام : سوپ آب مرغ یا گوشت + 2 ورق نان تست + 2 عدد میوه

 بعد از 15 روز میتونید بصورت معمول غذا میل کنید حتی شیرینی اما به اندازه ی کم اگه وزنتون تا 6 یا 10 ماه بعدش به اندازه 2 کیلو برگشت فقط 3 روز رژیم نگهدارنده رو بگیرید تا به وزن اولتون برگردین حتما در طول روز 5 لیوان آب بنوشید

رژیم بدون کوچکترین تغییری باید انجام بشه و اگه حتی یه آب نبات خوردید رژم رو قطع کرده دو ماه بعد شروع کنید اثر رژیم تا یک ساله

جای چای و قهوه نباید عوض بشه

اگه کامل رژیم رو انجام بدید 8تا10 کیلو وزن و 10تا15 سانت سایز کم میکنید

 ورزش موثر در این رژیم :

روزی 6 نوبت و هربار 11 نفس عمیق که معادل 3 کیلومتر دویدن است .

پاها را به اندازه عرض شانه باز کنید و شکم و باسن را منقبض کنید  به وسیله ی بینی ریه ها را پر از هوا کنید و به آرامی دستها را بالا ببرید و تا 10 بشمارید بعد از راه دهان تمام هوا را خارج کنید و به آرامی دستها را پایین بیاورید هنگام خارج کردن هوا از ریه شکم و باسن را آزاد کنید

 

سس آبلیمو : 2 قاشق ماست + یک قاشق غذاخوری روغن زیتون + یک قاشق آبلیمو + نمک و فلفل

سوپ مرغ : یک لیوان آب مرغ + نصف فنجان سیب زمینیخرد شده + یک فنجان هویج خرد شده + نصف فنجان نخود فرنگی + کمی نمک و آبلیمو

 غذاهایی که به جای گوشت قرمز و مرغ و ماهی و تخم مرغ میتوان استفاده کرد :

1-بورانی کدو : 2 عدد کدوی متوسط را حلقه حلقه کرده یک عدد گوجه فرنگیخرد شده و یک قاشق روغن مایع به آن اضافه کرده پخته با یک لیوان ماست بدون چربی میل کنید

2-بورانی اسفناج : نیم کیلو اسفناج را با کمی نمک پخته با یک لیوان ماست کم چرب میل نمایید

3-عدسی : یک فنجان عدس پخته را با کمی آبلیمو میل نمایید

4-گل کلم : یک چهارم گل کلم متوسط را با یک قاشق روغن جامد و یک لیوان آب و یک قاشق رب گوجه فرنگیپخته و میل نمایید

5-سالاد کرفس : یک لیوان کرفسخرد شده را به همراه کاهو و یک عدد گوجه فرنگیبه همراه سس آبلیمو میل نمایید

روز اول

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند

ناهار : 2 عدد تخم مرغ سفت آب پز + اسفناج پخته + 1 عدد گوجه فرنگی

شام : 300 گرم گوشت پخته یا کبابی  + کاهو + آب لیمو ترش

 روز دوم

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند

ناهار : 10 ورق کالباس مرغ + یک لیوان ماست کم چرب

شام : 300 گرم گوشت کبابی یا پخته +کاهو + آب لیمو ترش

 
روز سوم

صبحانه : یک فنجان چای + 2 عدد خرما

ناهار : نصف سینه مرغ پخته یا کبابی + کاهو بدون آبلیمو

شام : سالاد کرفس +کلم + گوجه فرنگی + سس آبلیمو

 روز چهارم

صبحانه : یک فنجان قهوه +یک حبه قند + یک ورق نان تست

ناهار : یک لیتر آبمیوه ترجیحا آب سیبیا هویج + یک لیوان ماست کم چرب

شام : 2 عدد تخم مرغ آب پز + هویج پخته رنده شده + 200 گرم پنیر رژیمی یا کم نمک

 روز پنجم

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند + یک ورق نان تست

ناهار : یک عدد ماهی پخته یا کبابی کامل + یک قاشق چایخوری کره + آبلیمو

شام : نصف سینه مرغ + کاهو + آبلیمو + روغن زیتون

 روز ششم

صبحانه : یک فنجان چای + 2 عدد خرما

ناهار : 10 ورق کالباس مرغ + یک فنجان ماست کم چرب

شام : نصف سینه مرغ + کاهو + آبلیمو + روغن زیتون

 
روز هفتم

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند + یک ورق نان تست

ناهار : 2 عدد تخم مرغ سفت آب پز + یک ورق کالباس + کاهو

شام : سالاد کلم + گوجه فرنگی + سس آبلیمو + یک عدد میوه

 
روز هشتم

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند

ناهار : نصف سینه مرغ پخته یا کبابی + کاهو + آبلیمو

شام : 300 گرم گوشت کبابی یا پخته +کاهو + آبلیمو + یک عدد میوه

روز نهم

صبحانه : یک لیوان شیر

ناهار : نصف سینه مرغ پخته یا کبابی + کاهو + آبلیمو

شام : سالاد کاهو + خیار + گوجه فرنگی + سس آبلیمو + یک عدد میوه

روز دهم

صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند + یک ورق نان تست

ناهار : یک لیتر آبمیوه ترجیحا آب سیبیا هویج + یک لیوان ماست کم چرب

شام : یک عدد تخم مرغ آب پز + یک هویج پخته شده + 200 گرم پنیر رژیمی یا کم نمک

 
روز یازدهم

 صبحانه : یک فنجان قهوه + یک حبه قند + یک ورق نان تست

ناهار : یک عدد ماهی پخته یا کبابی کامل + یک قاشق چایخوری کره + آبلیمو

شام : نصف سینه مرغ + کاهو و کرفس

 
روز دوازدهم

صبحانه : یک لیوان چای + 2 عدد خرما

ناهار : 2 عدد تخم مرغ سفت آب پز + یک هویج پخته شده

شام : نصف سینه مرغ + کاهو و کرفس

رژیم نگهدارنده

روز سیزدهم

صبحانه : یک لیوان شیر

ناهار : گوشت یا مرغ پخته یا کبابی + گوجه فرنگیو سس آبلیمو + سالاد کاهو

شام : سوپ آب مرغ یا آب گوشت + 2 عدد نان تست + 2 عدد میوه


 
روز چهاردهم

صبحانه : یک لیوان چای + یک ورق نان تست با عسل

ناهار : 5 ورق کالباس مرغ + گوجه فرنگی + 1 عدد خیارشور + 2 ورق نان تست

شام : نصف سینه مرغ + سالاد کاهو + خیار + گوجه فرنگی + یک عدد میوه


روز پانزدهم

صبحانه : یک لیوان شیر

ناهار : گوشت یا مرغ کبابی یا پخته شده + سالاد خیار و گوجه فرنگی

شام : سوپ آب مرغ یا گوشت + 2 ورق نان تست + 2 عدد میوه

 بعد از 15 روز میتونید بصورت معمول غذا میل کنید حتی شیرینی اما به اندازه ی کم اگه وزنتون تا 6 یا 10 ماه بعدش به اندازه 2 کیلو برگشت فقط 3 روز رژیم نگهدارنده رو بگیرید تا به وزن اولتون برگردین حتما در طول روز 5 لیوان آب بنوشید

رژیم بدون کوچکترین تغییری باید انجام بشه و اگه حتی یه آب نبات خوردید رژم رو قطع کرده دو ماه بعد شروع کنید اثر رژیم تا یک ساله

جای چای و قهوه نباید عوض بشه

اگه کامل رژیم رو انجام بدید 8تا10 کیلو وزن و 10تا15 سانت سایز کم میکنید

 ورزش موثر در این رژیم :

روزی 6 نوبت و هربار 11 نفس عمیق که معادل 3 کیلومتر دویدن است .

پاها را به اندازه عرض شانه باز کنید و شکم و باسن را منقبض کنید  به وسیله ی بینی ریه ها را پر از هوا کنید و به آرامی دستها را بالا ببرید و تا 10 بشمارید بعد از راه دهان تمام هوا را خارج کنید و به آرامی دستها را پایین بیاورید هنگام خارج کردن هوا از ریه شکم و باسن را آزاد کنید

سس آبلیمو : 2 قاشق ماست + یک قاشق غذاخوری روغن زیتون + یک قاشق آبلیمو + نمک و فلفل

سوپ مرغ : یک لیوان آب مرغ + نصف فنجان سیب زمینیخرد شده + یک فنجان هویج خرد شده + نصف فنجان نخود فرنگی + کمی نمک و آبلیمو 

غذاهایی که به جای گوشت قرمز و مرغ و ماهی و تخم مرغ میتوان استفاده کرد :

1-بورانی کدو : 2 عدد کدوی متوسط را حلقه حلقه کرده یک عدد گوجه فرنگیخرد شده و یک قاشق روغن مایع به آن اضافه کرده پخته با یک لیوان ماست بدون چربی میل کنید

2-بورانی اسفناج : نیم کیلو اسفناج را با کمی نمک پخته با یک لیوان ماست کم چرب میل نمایید

3-عدسی : یک فنجان عدس پخته را با کمی آبلیمو میل نمایید

4-گل کلم : یک چهارم گل کلم متوسط را با یک قاشق روغن جامد و یک لیوان آب و یک قاشق رب گوجه فرنگیپخته و میل نمایید

5-سالاد کرفس : یک لیوان کرفسخرد شده را به همراه کاهو و یک عدد گوجه فرنگیبه همراه سس آبلیمو میل نمایید

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 15 آذر 1394 ساعت: 11:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگی نامه امام جواد(ع)

بازديد: 275

 

زندگی نامه امام جواد(ع)

امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجری در مدينه ولادت يافت . نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقی است . القاب ديگری مانند : رضی و متقی نيز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر مي باشد . مادر گرامي اش سبيکه يا خيزران است که اين دو نام در تاريخ زندگی آن حضرت ثبت است .

 امام محمد تقی (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت . مأمون خليفه عباسی که همچون ساير خلفای بنی عباس از پيشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد . " از اينجا بود که مأمون نخستين کاری که کرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع)درآورد ، تا مراقبی دايمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد .

 رنجهای دايمی که امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگی برده است ، در تاريخ معروف است " . از روشهايی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار مي بست ، تشکيل مجالس بحث و مناظره بود . مأمون و بعد معتصم عباسی مي خواستند از اين راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نيز چنين روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع) نگذشته بود . مأمون نمي دانست که مقام ولايت و امامت که موهبتی است الهی ، بستگی به کمی و زيادی سالهای عمر ندارد . باری ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غير اسلامی در ميدان رشد و نمو يافته بودند و دانشمندان بزرگی در اين دوران ، زندگی مي کردند و علوم و فنون ساير ملتها پيشرفت نموده و کتابهای زيادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمی سن وارد بحثهای علمی گرديد و با سرمايه خدايی امامت که از سرچشمه ولايت مطلقه و الهام ربانی مايه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعليم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسياری پاسخ گفت .

 برای نمونه ، يکی از مناظره های ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تقی (ع ) را در زير نقل مي کنيم : " عياشی در تفسير خود از ذرقان که همنشين و دوست احمد بن ابی دؤاد بود ، نقل مي کند که ذرقان گفت : روزی دوستش ( ابن ابی دؤاد ) از دربار معتصم عباسی برگشت و بسيار گرفته و پريشان حال به نظر رسيد . گفتم : چه شده است که امروز اين چنين ناراحتی ؟ گفت : در حضور خليفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جريانی پيش آمد که مايه شرمساری و خواری ما گرديد . گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقی را به حضور خليفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود . خليفه طريقه اجرای حد و قصاص را پرسيد . عده ای از فقها حاضر بودند ، خليفه دستور داد بقيه فقيهان را نيز حاضر کردند ، و محمد بن علی الرضا را هم خواست .

خليفه از ما پرسيد : حد اسلامی چگونه بايد جاری شود ؟ من گفتم : از مچ دست بايد قطع گردد . خليفه گفت : به چه دليل ؟ گفتم : به دليل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کريم در آيه تيمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ايديکم . بسياری از فقيهان حاضر در جلسه گفته مرا تصديق کردند . يک دسته از علماء گفتند : بايد دست را از مرفق بريد . خليفه پرسيد : به چه دليل ؟ گفتند : به دليل آيه وضو که در قرآن کريم آمده است : ... و ايديکم الی المرافق . و اين آيه نشان مي دهد که دست دزد را بايد از مرفق بريد . دسته ديگر گفتند : دست را از شانه بايد بريد چون دست شامل تمام اين اجزاء مي شود . و چون بحث و اختلاف پيش آمد ، خليفه روی به حضرت ابوجعفر محمد بن علی کرد و گفت : يا اباجعفر ، شما در اين مسأله چه مي گوييد ؟ آن حضرت فرمود : علمای شما در اين باره سخن گفتند . من را از بيان مطلب معذور بدار .

 خليفه گفت : به خدا سوگند که شما هم بايد نظر خود را بيان کنيد . حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند مي دهی پاسخ آن را مي گويم . اين مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بيان کردند خطاست . حد صحيح اسلامی آن است که بايد انگشتان دست را غير از انگشت ابهام قطع کرد . خليفه پرسيد : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زيرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود بايد بر هفت عضو از بدن انجام شود : پيشانی ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه يا مرفق يا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمي ماند ، و در قرآن کريم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسی نبايد آنها را ببرد . معتصم از اين حکم الهی و منطقی بسيار مسرور شد ، و آن را تصديق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند . ذرقان مي گويد : ابن ابی دؤاد سخت پريشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خليفه رد شده است .

 سه روز پس از اين جريان نزد معتصم رفت و گفت : يا اميرالمؤمنين ، آمده ام تو را نصيحتی کنم و اين نصحيت را به شکرانه محبتی که نسبت به ما داری مي گويم . معتصم گفت : بگو . ابن ابی دؤاد گفت : وقتی مجلسی از فقها و علما تشکيل مي دهی تا يک مسأله يا مسائلی را در آنجا مطرح کنی ، همه بزرگان کشوری و لشکری حاضر هستند ، حتی خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهايی که در حضور تو مي شود هستند ، و چون مي بينند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه مي کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل مي گردد ، و پايه های قدرت و شوکت تو متزلزل مي گردد .

 اين بدگويی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد اين مشعل نورانی و اين سرچشمه دانش و فضيلت را خاموش سازد . اين روش را - قبل از معتصم - مأمون نيز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار مي برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکيل مجالس مناظره زد و از جمله از يحيی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهايی کند ، شايد بتواند از اين راه به موقعيت امام (ع ) ضربتی وارد کند . اما نشد ، و اما از همه اين مناظرات سربلند درآمد .

روزی از آنجا که " يحيی بن اکثم " به اشاره مأمون مي خواست پرسشهای خود را مطرح سازد مأمون نيز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقی (ع ) احترام بسيار کرد و آنگاه از يحيی خواست آنچه مي خواهد بپرسد . يحيی که پيرمردی سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه مي فرمايی مسأله ای از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت مي خواهد بپرس . يحيی بن اکثم پرسيد : اگر کسی در حال احرام قتل صيد کرد چه بايد بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آيا قاتل صيد محل بوده يا محرم ؟ عالم بوده يا جاهل ؟ به عمد صيد کرده يا خطا ؟ محرم آزاد بوده يا بنده ؟ صغير بوده يا کبير ؟ اول قتل او بوده يا صياد بوده و کارش صيد بوده ؟ آيا حيوانی را که کشته است صيد تمام بوده يا بچه صيد ؟ آيا در اين قتل پشيمان شده يا نه ؟ آيا اين عمل در شب بوده يا روز ؟ احرام محرم برای عمره بوده يا احرام حج ؟ يحيی دچار حيرت عجيبی شد .

 نمي دانست چگونه جواب گويد . سر به زير انداخت و عرق خجالت بر سر و رويش نشست . درباريان به يکديگر نگاه مي کردند . مأمون نيز که سخت آشفته حال شده بود در ميان سکوتی که بر مجلس حکمفرما بود ، روی به بنی عباس و اطرافيان کرد و گفت : - ديديد و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختيد ؟ سپس بحث را تغيير داد تا از حيرت حاضران بکاهد . باری ، موقعيت امام جواد (ع ) پس از اين مناظرات بيشتر استوار شد . امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعليم حقايق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته ای داشت که : هر يک خود قله ای بودند از قله های فرهنگ و معارف اسلامی مانند : ابن ابی عمير بغدادی ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری ، احمد بن ابی نصر بزنطی کوفی ، ابوتمام حبيب اوس طائی - شاعر شيعی مشهور - ابوالحسن علی بن مهزيار اهوازی و فضل بن شاذان نيشابوری که در قرن سوم هجری مي زيسته اند .

 اينان نيز ( همچنانکه امام بزرگوارشان هميشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه ای مورد تعقيب و گرفتاری بودند . فضل بن شاذان را از نيشابور بيرون کردند . عبدالله بن طاهر چنين کرد و سپس کتب او را تفتيش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحيد و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت مي خواهم عقيده سياسی او را نيز بدانم . ابوتمام شاعر نيز از اين امر بي بهره نبود ، اميرانی که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترين شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاريخ ادبيات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند .

 اگر کسی شعر او را برای آنان ، بدون اطلاع قبلی ، مي نوشت و آنان از شعر لذت مي بردند و آن را مي پسنديدند ، همين که آگاه مي شدند که از ابوتمام است يعنی شاعر شيعی معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور مي دادند که آن نوشته را پاره کنند . ابن ابی عمير - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نيز در زمان هارون و مأمون ، محنتهای بسيار ديد ، او را سالها زندانی کردند ، تازيانه ها زدند . کتابهای او را که مأخذ عمده علم دين بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدين سان دستگاه جبار عباسی با هواخواهان علم و فضيلت رفتار مي کرد و چه ظالمانه !

 شهادت حضرت جواد (ع)

اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و رواياتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد . امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند .

 علت اين امر - همچنان که اشاره کرديم - اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علويان منتقل شود . از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد .

 اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد . آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روی دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار کرد . امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چيزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدی بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سيه کار با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيمانی سودی نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گريه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بيفتی که نتوانی از آن نجات بيابی. در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای ديگری هم نقل شده است .

 زنان و فرزندان حضرت جواد (ع)

زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندی نداشت . حضرت امام محمد تقی زوجه ديگری مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربيه داشته است . فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدين شرح : 1 - حضرت ابوالحسن امام علی النقی ( هادی ) 2 - ابواحمد موسی مبرقع 3 - ابواحمد حسين 4 - ابوموسی عمران 5 - فاطمه 6 - خديجه 7 - ام کلثوم 8 - حکيمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلوميت داشت . بدخواهان نگذاشتند اين مشعل نورانی نورافشانی کند . امام نهم ما در آخر ماه ذيقعده سال 220ه . به سرای جاويدان شتافت . قبر مطهرش در کاظميه يا کاظمين است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع ) زيارتگاه شيعيان و دوستداران است

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 15 آذر 1394 ساعت: 11:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

آلوئه ورا ( آلوورا ):

بازديد: 101

 

آلوئه ورا ( آلوورا):

آلوئه ورا ( آلوورا ) یا صبر زرد گیاهی است علفی و چند ساله با برگ‌های ضخیم، گوشتی و دراز. حاشیه‌ برگ‌های آن کمی پیچ و خم‌دار و دارای تیغ است. گل‌های آن‌ به‌صورت خوشه‌ای زیبا در انتهای محور ساقه گل‌دار و به رنگ سبز مایل به زرد قرار دارند.

 آلوئه ورا خاص مناطق آفریقایی است که به آن زنبق بیابانی یا صحرایی هم می‌گویند. در برخی کشورها با نام‌هایی چون «گیاه جاودانگی»، «گیاه دارویی»، «گیاه ملکه» و نامیده می‌شود.

نخستین بار مصری‌ها  گیاه آلوئه ورا(آلوورا )را برای درمان زخم‌ها، سوختگی‌ها و عفونت‌ها به کار می‌گرفتند. پس از آنها یونانی‌ها، اسپانیایی‌ها و آفریقایی‌ها به شیوه‌ها و منظورهای مختلف از  گیاه آلوئه ورا ( آلوورا ) استفاده می‌کردند.

 ترکیبات مهم گیاه آلوئه ورا ( آلوورا)

گیاه آلوئه ورا ( آلوورا ) حاوی مشتقات هیدروکسی آنتراسن از جمله آلوئین‌های A2وB به میزان ۴۰- ۲۵درصد کل ترکیبات و مشتقات کرومون از جمله آلوئه رزین ۲A، B وC است.

ترکیبات مهم دیگر گیاه آلوئه ورا(آلوورا ) شامل قندها از جمله: گلوکز، مانوز و سلولز، آنزیم‌ها از جمله: اکسیداز، آمیلاز و کاتالاز، همچنین ویتامین‌هایی نظیر: B1، B2، B6، C، E و اسید فولیک و مواد معدنی مانند: کلیسم، سدیم، منیزیم، روی، مس و کروم می‌باشند.

 مرور کلی بر خواص دارویی گیاه آلوئه ورا ( آلوورا):

آلوئه ورا ( آلوورا ) از نظر طب قدیم ایران گرم و خشک است و شیرابه آن به مصرف طبی می‌رسد.

 ۱)آلوئه ورا تقویت‌کننده بدن است.

۲)آلوئه ورا یبوست را برطرف می‌کند و روده‌ها را تمیز می‌کند.

۳)آلوئه ورا برای معالجه آسم مفید است.

۴)آلوئه ورا سوء‌هاضمه را برطرف می‌کند.

۵)آلوئه ورا در معالجه صرع مفید است.

۶) آلوئه ورا خون را تصفیه می‌کند.

۷)برای برطرف کردن خارش ناشی از گزیدگی حشرات شیرابه آلوئه ورا را روی پوست بمالید.

8 )اگزما را درمان می‌کند.

۹)آلوئه ورا برای معالجه اسهال خونی مفید است.

۱۰)برای رفع ریزش مو، شیرابه آلوئه ورا به سر مالیده و موها را با آن ماساژ دهید.

۱۱)بیماری کبدی را برطرف می‌کند.

۱۲)برای التیام زخم‌ها شیرابه آلوئه ورا روی زخم بمالید.

۱۳)صبر زرد (آلوئه ورا )بهترین کرم مرطوب‌کننده است برگ‌ها را بشکنید و ژله آن‌را به پوست بمالید.

۱۴)مبتلایان به بیماری قند می‌توانند با مصرف اآلوئه ورا قند خون خود را کنترل کنند.

۱۵)برای شستن چشم و زخم‌ها شیرابه آلوئه ورا را با آب مخلوط کرده و استفاده کنید.

 

آلوئه ورا گياهي فوق العاده براي رويش مو

 آلوئه ورا :یكی از راههای كنترل و درمان كم پشتی موی سر استفاده از آلوئه ورا  است. بسیاری از مردم از محصوالات گوناگونی كه حاوی آلوئه ورا می‌باشد برای ضخیم شدن مو و سلامت آن استفاده می‌كنند كه یكی از روشها استفاده از ژل آلوئه ورا می‌باشد.

آلوئه ورا حاوی آنزیمهایی است كه عامل محركی برای تولید و رشد موهای جدید هستند، مكانیسم عملكرد آن بگونه ای است كه سرعت جریان گردش خون را افزایش داده بنابراین پاپیلای پوستی (زائده بافتی ریشه موی سر) را فعال نموده و سبب افزایش تغذیه فولیكولهای مو می‌گردد.

همچنين به علت خواص ضد باكتري و قارچي كه آلوئه ورا ( آلوورا ) دارد مانع از ايجاد شوره سر مي‌گردد.

 گياه آلوئه ورا ( آلوورا ) براي كنترل عفونت هاي قارچي مثل بيماري كچلي نيز مفيد است.

طریقه  استفاده از آلوئه ورا ( آلوورا ) برای پوست :

طریقه استفاده از آلوئه ورا : ژل گیاه را بعد از برداشتن برشی از برگ ، کندن پوست سبز آن روی پوست بمالید ، بلافاصله ژل جذب پوست می شود و یا ژل را روی پوست صورت ماسک کنید . در حالت درد می توانید ژل را روی قسمت متورم و یا دردناک با پارچه ای ببندید و سپس اعجاز آن را مشاهده کنید .

طریقه نگهداری آلوئه ورا ( آلوورا):

برگ را بعد از برش داخل کاغذ پیچیده و در قسمت پایین یخچال نگهداری نمائید .

 توجه :مادرانی که در زمان شیردهی هستند از این ژل استفاده ننمایند چون امکان تلخ شدن شیرشان وجود دارد .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 15 آذر 1394 ساعت: 10:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس