آرتریت روماتویید کودکان
آرتریت روماتویید کودکان
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 10:31 منتشر شده است
برچسب ها : آرتریت روماتویید کودکان,
سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
آرتریت روماتویید کودکان
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
رابطه حافظه وافزايش سن
در بسياري از بيماران ، تغييرات حافظه به دنبال افزايش سن مورد توجه قرار مي گيرد. از آنجا كه پزشكان و دانشمندان توجه زيادي به بيماري آلزايمر و زوال عقلي (dementia) مربوط به آن نشان مي دهند بيماران نيز بيشتر به تغييرات حافظه ناشي از سن توجه مي كنند. وقتي كه نتايج يك تحقيق جديد در مورد تشخيص زود هنگام و يا پيشگيري از تغييرات حافظه منتشر مي شود بيماران زيادي به كلينيك هاي مربوطه مراجعه مي كنند و در مورد حفظ توانايي هاي حافظه خود سوالاتي مي پرسند.
با افزايش سن ، احتمال از بين بردن رفتن حافظه زياد مي شود. نوع خفيف آن كه اختلالات حافظه ناشي از سن ناميده مي شود عبارت از درك كاهش حافظه توسط خود بيمار و اثبات كاهش قدرت حافظه توسط تشخيصي استاندارد مي باشد. در حدود 40 درصد افراد بالاي 65 سال در ايالات متحده به اختلالات حافظه ناشي از سن مبتلا هستند. در هر سال تنها يك درصد اين افراد مبتلا به زوال عقلي مي شوند. نوع شديدتر اختلال حافظه عبارتست از اختلالات شناختي خفيف كه اغلب با نقصان جدي در حافظه مشخص مي شود ولي شدت آن به حدي نيست كه در عملكرد فرد ايجاد اختلال نمايد اين بيماران مي توانند به تنهايي و بدون نياز به ديگران به زندگي خود ادامه دهند. در حدود 10 درصد افراد بالاي 65 سال مبتلا به اين نوع اختلال در حافظه مي باشند و هر سال 15 درصد ان ها مبتلا به آلزايمر مي شوند. مطالعات در مورد استفاده از داروها در اين مرحله جهت به تعويق انداختن آلزايمر تحت بررسي است. با افزايش سن احتمال ابتلا به آلزايمر نيز زيادتر مي شود. اگر چه اين بيماري شايع ترين علت زوال عقلي در سال ها آخر زندگي مي باشد بايد به ساير علل و زوال عقلي ، به خصوص بيماري هاي عروقي نيز توجه نمود.
از آن جا كه تغييرات حافظه ناشي از سن مي تواند به علت يك بيماري قابل علاج باشد ، در شرح حال بيمار بايد به هر گونه شكايتي در مورد حافظه توجه نمود. در موارد زير بايد به قدرت حافظه بيمار توجه شود :
سن بالاي 65 سال
بيماري هايي كه خطر زوال عقلي را افزايش ميدهند مانند ديابت ، پاركينسون و سكته مغزي
سابقه خانوادگي زوال عقلي.
ابتدا بايد تعيين نمود كه بيمار در كداميك از سه گروه اصلي اختلالات حافظه قرار مي گيرد ك
1.اختلالات حافظه ناشي از سن
2. اختلالات شناختي خفيف
3. زوال عقلي.
سپس با تست هاي تشخيصي استاندارد مانند mini – mantal atate exam درجه قدرت حافظه بيمار بايد بررسي شود. اين تست شامل 30 سوال است كه ميزان حافظه ،تعيين موقعيت ، توجه ، محاسبه و توانايي هاي گفتاري و ديداري را مي سسنجد. انجام اين تست تنها 10 دقيقه طول مي كشد و اشكال آن اين است كه اختلالات حافظه خفيف ومخفي را مشخص نمي كند. تست هاي ديگري نيز در اين زمينه وجود دارند. به عنوان مثال يكي از اين تست ها كه در افراد تحصيل كرده استفاده مي شود تست “ ليست كلمات ” مي باشد كه در جدول زير آمده است :
در بررسي قدرت حافظه بايد به شروع و سير اختلالات توجه نمود ، همچنين بايد به توسعه انجام معاينات باليني و ازمايشگاهي علل قابل درمان را جستجو نمود. توجه به داروهايي كه بيمار مصرف مي كند بسيار مهم است زيرا ممكن است آن ها علت اختلال حافظه بيمار باشند. هنگامي كه بيمار در اتاق انتظار است با پرسشنامه اي بايد غربالگري در مورد افسردگي انجام شود. تست هايي آزمايشگاهي بايد حدالق شامل بررسي تيروئيد ، كمبود ويتامين B – 12 كم ، خوني ، بيماري هاي كبدي و اختلالات متابوليك باشد.
درمان
اگر شدت اختلال حافظه به حدي باشد كه تشخيص زوال عقلي داده شود ، بايد درمان را با مهار كننده هاي كولين استراز شروع نمود. در ايالات متحده بسياري از پزشكان ويتامين E ( 2000 واحد در روز ) سبب كاهش سرعت افت عملكرد حافظه مي شود. براي انواع خفيف اختلالات حافظه نيازي به درمان دارويي نيست. تنها عامل موثر در بيماري آلزايمر ، مسايل ژنتيكي نمي باشند لذا بررسي مسايل محيطي از جمله توجه به روش زندگي فرد در كاهش عوامل خطر وجلوگيري از ابتلا سودمند است.
عوامل خطر و فاكتورهاي موثر در پيشگيري از پيري مغز
الل (allele) آپوليپوپروتئين E-4 يكي از عوامل ژنتيكي موثر در ايجاد آلزايمر است. هر چقدر ميزان بروز اين الل بيشتر باشد احتمال بروز آلزايمر بيشتر مي شود و سن ابتلا نيز پايين تر مي آيد. مطالعاتي كه بر روي دو قلوهاي تك تخمكي انجام شده نشان داده است كه در 50 درصد موارد ، آلزايمر در هر دو همزاد بروز مي كند. اين مساله بيانگر اين موضوع است كه علاوه بر عوامل ژنتيكي ،عوامل محيطي نيز در اين بيماري دخيلند. ضربات شديد مغزي و پايين بودن سطح تحصيلات از عوامل غير ژنتيكي دخيل در بيماري آلزايمر مي باشند. بعضي از عوامل احتمالي محافظت كننده فرد در برابر اين بيماري عبارت از استفاده از داروهاي ضد التهاب غير استروئيدي (NSAID s) ، هورمون درماني جانشيني در خانم هاي يائسه (HRT) ، ويتامين هاي آنتي اكسيدان ، داروهاي پايين آورنده قند خون و رژيم هاي غذايي كم چرب مي باشند. البته تاثير قطعي هيچكدام از عوامل فوق به اثبات نرسيده است.
استراتژي هاي موثر در حفظ سلامت مغز كاهش استرس
استرس مزمن براي سلامت مغز وحافظه خطرناك است. مطالعات بر روي حيوانات نشان داده است كه هورمون هاي استرس اثرات مخربي بر عملكرد هيپوكامپ ( قسمتي از مغز كه در حافظه و يادگيري موثر است ) دارند. مطالعات ب روي انسان نيز نشان داده است كه قرار گرفتن در معرض ميزان بالاي هورمون هاي استرس به مدت چند روز ، سبب اختلال در حافظه مي شود. استرس مزمن مي تواند سبب افسردگي و حالات اضطرابي شود كه به نوبه خود سبب اختلال در حافظه مي گردد.
فعاليت بدني
مطالعات بر روي حيوانات آزمايشگاهي نشان داده است كه اگر حيوانات تحت تجربه به طور مرتب فعاليت جسماني انجام دهند نرون هاي جديدي در هيپوكامپ آن ها به وجود مي آيد. فعاليت جسماني سبب افزايش خون رساني به مغز مي شود كه به نوببه خود رشد سلول هاي عصبي را تسريع مي كند. مطالعات بر روي افرادي كه در سنين بين 20 تا 60 سالگي فعاليت بدني مناسب داشته اند نشان داده است كه احتمال ابتلا به آلزايمر در آن ها كمتر است. اين موضوع در اشخاصي كه فعاليت هاي جسماني هوازي (aerobic) انجام داده اند چشمگيرتر است.
غذاي سالم
افراد چاق در معرض خطر ابتلا به ديابت و افزايش فشار خون هستند كه به نوبه خود خطر بيماري هاي عروقي مغز را افزايش مي دهند و اين بيماري ها منجر به كاهش حافظه و زوال عقلي مي گردند. مطالعات اپيدميولوژييك نشان داده است كه مصرف غذاهاي حاوي مقادير اندك چربي ها در دوران جواني سبب كاهش خطر ابتلا به آلزايمر در سنين پيري مي شود. از طرف ديگر بعضي از چربي ها مفيد هستند به عنوان مثال مطالعات اخير نشان داده است غذاهاي ساكنين مديترانه كه حاوي مقادير فراوان روغن زيتون مي باشد نقش محافظت كننده در اين زمينه دارند. ويتامين هاي آنتي اكسيدان مانند ويتامين C و E نيز مفيدند ولي دوز مناسب آن ها براي اين منظور هنوز معلوم نيست. ميوه هايي مانند توت فرنگي ،سنبل كوهي و گوجه فرنگي و سبزيجاتي مانند گل كلم حاوي مقادير زيادي آنتي اكسيدان هستند. غذاهاي حاوي مقادير بالاي كربوهيدرات مي توانند خطر ابتلا به ديابت را افزايش دهند كه به نوبه خود مي تواند سبب سكته مغزي و دمانس عروقي (VASCULAN DEMENTIA ) شود. در مطالعه اي كه به تازگي در اين زمينه انجام گرفته نشان داده شده است كه كاهش وزن ، غذاي سالم و فعاليت جسماني منظم سبب كاهش خطر ابتلا به ديابت نوه اا تا 50 درصد مي شود.
فعاليت هاي مغزي
خطر ابتلا به آلزايمر در افرادي كه از نظر مغزي فعال هستند كمتر است. همچنين در گزارشات آمده است كه فعاليت مغزي بالا در دهه سوم زندگي سبب عملكرد بهتر مغز در آينده مي شود. افرادي كه مدت زمان بيشتري را صرف مطالعه كتاب مي كنند و آن هايي كه مشاغلي دارند كه نياز به فعاليت مغزي بيشتري دارد و نيز اشخاصي كه تحصيلات بالاتري دارند ديرتر دچار مشكلات حافظه مي شوند. همچنين مطالعه ديگري نشان داده است كه فارغ التحصيلان دانشگاه ها در معرض خطر كمتري از ابتلا به آلزايمر هستند. ارتباطات بين سلول هاي عصبي مغز در افرادي كه تحصيلات بالايي دارند بيشتر است.
عوامل ديگر
افرادي كه سابقه ضربه مغزي همراه با بيهوشي به مدت بيش از يك ساعت داشته اند دو برابر بيش از بقيه در معرض خطر ابتلا به آلزايمر هستند. مطالعه اي كه بر روي فوتباليست هاي آماتور و شناگران و دوندگان ( احتمال ضربه مغزي در دو گروه اخير كمتر است ) انجام گرفت نشان داد 30 درصد فوتباليست در آينده دچار اختلالات حافظه مي شوند و اين رقم در مورد دوندگان و شناگران كمتر از 10 درصد است. لذا پيشگيري از ضربه مغزي عامل مهمي در جلوگيري از ابتلا به اختلالات حافظه مي باشد. يكي ديگر از عوامل خطر ، سيگار است. در يك بررسي گزارش شده است كه خطر ابتلا به آلزايمر در افراد سيگاري دو برابر افرادي است كه هرگز سيگار نكشيده اند. به هر حال ، ترك سيگار در هر سني سبب كاهش خطر ابتلا به بيماري خواهد شد. در گزارش ديگري آمده است كه ارتباط بيشتر و نزديك با مردم ممكن است سبب بهبود عملكرد مغز شود.
منابع ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. Small GW.what we need to know about age related memory loss. Br Med J. 2002;324: 1502 – 1505.
2. Larabere GJ.Grook TH. Estimated prevalence of age - associated memory impairment derived from standardized tests of memory function. Intl psychogeriatr. 1994;6:95 – 104.
3. peterson RC.Smith GE.Warning SC.Mild cognitive impairment : clinical characterization and out come. Arch Neurol. 1999 ; 58 ; 303 – 308.
دكتر نويد بوذري واحد علمي شركت پخش هجرت
منبع : سايت فکر نو
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
نقش فيزيک در پزشکی
پزشكان براى تشخيص بيمارى ها از انواع وسايل ساده مانند دماسنج و فشارسنج، گوشى طبى (استتوسكوپ) تا دستگاه هاى بسيار پيچيده مانند ميكروسكوپ الكترونى، ليزر و هولوگراف كه همه براساس قانون هاى فيزيك طراحى و ساخته شده استفاده مى كنند. در اين قسمت به ساختمان و طرز كار برخى از آنها مى پردازيم.
راديوگرافى و راديوسكوپى
راديوگرافى عكسبردارى از بدن با پرتوهاى ايكس و راديوسكوپى مشاهده مستقيم بدن با آن پرتوها است. در عكاسى معمولى از نورى كه از چيزها بازتابش مى شود و بر فيلم عكاسى اثر مى كند استفاده مى شوند در صورتى كه در راديوگرافى پرتوهايى را كه از بدن مى گذرند به كار مى برند.
پرتوهاى ايكس را نخستين بار در سال ۱۸۹۵ ميلادى، ويلهلم كنراد رنتيگن استاد فيزيك دانشگاه ورتسبورگ آلمان كشف كرد. اين كشف بسيار شگفت انگيز بود و خبر آن با سرعت در روزنامه هاى جهان منتشر شد. جالب است كه رنتيگن بر روى پرتوهاى كاتدى كار مى كرد و به طور اتفاقى متوجه شد كه وقتى اين پرتوها، كه همان الكترون هاى سريع هستند به مواد سخت و فلزات سنگين برخورد مى كنند پرتوهاى ناشناخته اى توليد مى شود او اين پرتوها را پرتو ايكس به معنى مجهول ناميد.
پرتوهاى ايكس قدرت نفوذ و عبور بسيار زياد دارند. به آسانى از كاغذ، مقوا، چوب، گوشت و حتى فلزهاى سبك مانند آلومينيوم مى گذرند، ليكن فلزهاى سنگين مانند سرب مانع عبور آنها مى شود. اشعه ايكس از استخوان هاى بدن كه از مواد سنگين تشكيل شده اند عبور نمى كنند در صورتى كه از گوشت بدن به آسانى مى گذرند. همين خاصيت سبب شده كه آن را براى عكسبردارى از استخوان هاى بدن به كار برند و محل شكستگى استخوان ها را مشخص كنند. براى عكسبردارى از روده و معده هم از پرتوهاى ايكس استفاده مى شود ليكن براى اين كار ابتدا به شخص مايعاتى مانند سولفات باريم مى خورانند تا پوشش كدرى اطراف روده و معده را بپوشاند و سپس راديوگرافى صورت مى دهند.
كشف پرتوهاى ايكس كه به وسيله رنتيگن عملى شد سرآغاز فعاليت هاى دانشمندانى مانند تامسون، بور، رادرفورد، مارى كورى، پيركورى، باركلا و بسيارى ديگر شد به طورى كه نه فقط چگونگى توليد، تابش و اثرهاى پرتو ايكس و گاما و نور شناخته شد بلكه خود اشعه ايكس يكى از ابزارهاى شناخت درون ماده شد و انسان را با جهان بى نهايت كوچك ها آشنا كرد و انرژى عظيم اتمى را در اختيار بشر قرار داد.
پرتوهاى ايكس در پزشكى و بهداشت براى پيشگيرى، تشخيص و درمان به كار مى رود به طورى كه در فناورى هاى مربوطه يكى از ابزارهاى اساسى است.
سونوگرافى
سونوگرافى عكسبردارى با امواج فراصوت است. فراصوت امواج مكانيكى مانند صوت ۲ است كه بسامد آن بيش از ۲۰ هزار هرتز است. اين امواج را مى توان با استفاده از نوسانگر پتروالكتريك يا نوسانگر مغناطيسى توليد كرد.
خاصيت پيزوالكتريك عبارت است از ايجاد اختلاف پتانسيل الكتريكى در دو طرف يك بلور هنگامى كه آن بلور تحت فشار يا كشش قرار گيرد و نيز انبساط و انقباض آن بلور هنگامى كه تحت تاثير يك ميدان الكتريكى واقع شود. بنابراين هرگاه از يك بلور كوارتز تيغه متوازى السطوحى عمود بر يكى از محورهاى بلور تهيه كنيم و اين تيغه را ميان دو صفحه نازك فولادى قرار دهيم و آن دو صفحه را به اختلاف پتانسيل متناوبى وصل كنيم، تيغه كوارتز با همان بسامد جريان منبسط و منقبض مى شود و به ارتعاش درمى آيد و در نتيجه امواج فراصوت توليد مى كند. پديده پيزوالكتريك در سال ۱۸۸۰ به وسيله پيركورى كشف شد و از آن علاوه بر توليد امواج فراصوتى، در ميكروفن هاى كريستالى و فندك استفاده مى شود.
امواج فراصوتى داراى انرژى بسيار زياد است و مى تواند سبب بالا رفتن دماى بافت هاى بدن انسان، سوختگى و تخريب سلول ها شود. از اين امواج در دريانوردى، صنعت و پزشكى استفاده مى شود.
در پزشكى براى تشخيص، درمان و تحقيقات اين امواج را به كار مى برند. دستگاهى كه براى عكسبردارى به كار مى رود اكوسكوپ۳ يا سونوسكوپ۴ است. اساس كار عكسبردارى با امواج فراصوت بازتابش امواج است در اين عمل دستگاه گيرنده و فرستنده موجود است و از بسامدهاى ميان يك ميليون تا پانزده ميليون هرتز استفاده مى كنند. دستگاه مولد ضربه هاى موجى در زمان هاى بسيار كوتاه يك تا پنج ميليونيم ثانيه را در حدود ۲۰۰ ضربه در ثانيه مى فرستد و اين ضربه ها در بدن نفوذ مى كند و چنانچه به محيطى برخورد كند كه غلظت آن با محيط قبلى متفاوت باشد پديده بازتابش روى مى دهد و با توجه به غلظت نسبى دو محيط مقدارى از انرژى ضربه هاى فراصوت بازتابش مى شود. دستگاه گيرنده اين امواج را دريافت مى كند و به كمك دستگاه الكترونى و يك اسيلوسكوپ آن را به نقطه يا نقاط نورانى به تصوير تبديل مى كند. عكسبردارى با فراصوت را براى تشخيص بيمارى هاى قلب، چشم، اعصاب، پستان، كبد و لگن انجام مى دهند.
وسايل الكتروپزشكى
بخشى از وسايل تشخيص بيمارى ها، دستگاه هايى هستند كه براساس قانون هاى مربوط به الكتريسيته و الكترونيك ساخته و به كار گرفته مى شوند. نمونه اى از اين دستگاه ها عبارتند از الكتروكارديوگراف، الكتروبيوگراف و الكترو آسفالوگراف. اين دستگاه ها مى توانند با رسم نمودارهايى وضع سلامت يا بيمارى را براى پزشك مشخص كنند. ممكن است اين دستگاه ها مجهز به نوسان نگار باشند و در نتيجه نمودارها مستقيماً بر روى يك صفحه تلويزيون مشاهده شود. نمونه اين دستگاه ها كارديوسكوپ است كه معمولاً در اتاق بيمار قرار مى گيرد و بر آن منحنى ضربان قلب بيمار مشاهده مى شود. در الكتروكارديوگراف به جاى آنكه منحنى ها مستقيماً ديده شود آن منحنى ها (نمودارها) بر روى نوارى از كاغذ ثبت و ضبط مى شود و پزشك از روى آنها مى تواند وضعيت قلب و نوع بيمارى را تشخيص دهد.
الكتروآنسفالوگرافىدستگاهى است كه با آن بيمارى هايى چون صرع، تومورهاى مغزى، ضربه، اعتياد به دارو و الكل تشخيص داده مى شود و كار اين دستگاه با استفاده از فعاليت هاى الكتريكى كه در سطح بدن ظاهر مى شود، صورت مى گيرد. اندازه گيرى ها نشان مى دهد كه در قشر مغز تغييرات پتانسيل الكتريكى منظمى انجام مى شود. «اين پتانسيل هاى الكتريكى به استثناى حالت بيهوشى عميق يا قطع جريان خون به مغز هميشه وجود دارند. هنگامى كه قشر مغز خراب شود، اين نقش تغيير مى كند. با قرار دادن الكترودهاى پهن يا الكترودهاى سوزنى شكل بر روى پوست سر مى توان امواج را از پوست سر به سمت دستگاه ثبات هدايت كرد… اين امواج نتيجه پتانسيل هاى كار نورون هاى عصبى قشر مغزند كه در سطح مغز ظاهر مى شوند … خاصيت مهم اين امواج بسامد آنها است. گستره معمولى اين بسامد از يك تا ۶۰ هرتز تغيير مى كند… اين امواج برحسب بسامد، ولتاژ، محل هاى تلاقى، شكل امواج و نقش هايى كه دارند، ارزيابى مى شوند.»۵
تهيه طرح هاى سه بعدى از بدن
در سال هاى ۷۰-۱۹۶۰ براى تشخيص بيمارى ها چهار روش جديد ابداع شد:
الف _ گرمانگارى: نخستين روش گرمانگارى بود كه در سال ۱۹۶۲ عرضه شد. مى دانيم كه هر جسمى كه دمايش بالاتر از صفر مطلق (۲۷۳- درجه سلسيوس) باشد از خود امواجى تابش مى كند كه به نام امواج گرمايى معروف است. از اين خاصيت يعنى انتشار امواج گرمايى از بدن انسان استفاده شده و اختلاف دماى قسمتى از بدن را به صورت تصويرى رنگى تهيه مى كنند. اين روش براى تحقيق و بررسى رگ هاى خونى سطحى بدن مفيد است و با آن مى توان از وجود تومورها نيز باخبر شد.
ب- توموگرافى: پرتوهاى ايكس مى توانند از بافت هاى نرم بگذرند، ليكن ميزان جذب يا عبور آنها به غلظت بافت بستگى دارد. چنانچه پرتو ايكس در مسير خود از غده اى بگذرد، ميزان جذب آن نسبت به وضعيتى كه غده وجود نداشته باشد، تفاوت مى كند. به كمك كامپيوتر مى توانند تصويرى را كه از بدن گرفته اند، پردازش كنند و اطلاعات دقيق مربوط به ساختمان بدن و وجود غده را مشخص نمايند. عملى كه با كمك پرتو ايكس و كامپيوتر براى تعيين غده ها صورت مى گيرد را توموگرافى مى نامند.
پ- هولوگرافى (تمام نگارى): دنيس گابور فيزيكدان نوع جديدى از عكاسى را در سال ۱۹۴۷ ابداع كرد كه بعداً در موارد گوناگون از جمله در پزشكى از آن استفاده شد. هولوگرافى براساس خواص امواج متكى است و تصويرى كه از ريزشىء گرفته مى شود، سه بعدى است. در اين طريقه تصويرى كه از هر عضو بدن گرفته مى شود، كاملاً همه قسمت هاى اطراف آن عضو ديده مى شود. براى تهيه عكس سه بعدى معمولاً از پرتوهاى ليزر استفاده مى شود.
ت- دستگاه تشديد مغناطيسى (NMR ) :اساس اين دستگاه بر اين خاصيت است كه هسته اتم هاى خاصى در صورت قرار گرفتن در ميدان مغناطيسى امواجى از خود تابش مى كنند كه قابل رديابى است. اين پديده در سال ۱۹۴۰ شناخته شد و كاربرد آن در پزشكى براى نخستين بار در سوئد توسط «اريش اودبلاد»۶ و از دهه ۱۹۵۰ شروع شد.
در سال ۱۹۷۳ در انگليس از طريق رديابى تابش تراكم اتم هاى هيدروژن در بافت هاى مختلف بدن نخستين تصوير NMR تهيه شد. از سال ۱۹۷۷ به بعد تصوير از مغز نيز به اين وسيله گرفته شد.
شما در لينك زير می توانيد تصاوير زيبای برخی از كاربرد های فيزيك در پزشكی را ببينيد.
بعد از ورود به سايت روی لينك flash enter sait كليك كنيد.
برای ديدن تصاوير اينجا كليك كنيد.
منابع و مآخذ:
۱- ايزديان، حبيب الله _ بيوفيزيك، حفاظت در مقابل اشعه _ دانشگاه تهران
۲- ترور آى. ويليامز _ اختراعات و اكتشافات در قرن بيستم _ ترجمه لاله ص
احبى _ انتشارات يگانه – ۱۳۷۵
۳- بلت، فرانك.ج _ فيزيك پايه _ ترجمه: ناصر مقبلى، محمد خرمى _ انتشارات فاطمى.
۴- كارل آرنيو، برندا سى نيو _ فيزيك در خدمت علوم بهداشت _ ترجمه على اصغر تكالو _ آستان قدس
۵- معتمدى، اسفنديار _ فيزيك زنده _ انتشارات مدرسه
۶- معتمدى، اسفنديار _ ماوراى صوت _ انتشارات مدرسه
۷- هشترودى، دكتر محسن _ جهان انديشه، دانش و هنر _ كتابفروشى دهخدا
۸- هسل هوارد فليتر _ آشنايى با فيزيك در پرستارى _ ترجمه جهانشاه ميرزابيگى، پروين عزالدين زنجانى _ مركز نشر دانشگاهى
نقش فيزيك در زندگي
- هر فرد بزرگ يا كوچك، درس خوانده يا بيسواد ، شاغل يا بيكار خواه ناخواه با فيزيك زندگي مي كند. عمل ديدن و شنيدن ، عكس العمل در برابراتفاقات ، حفظ تعادل در راه رفتن و… نمونه هايي از امور عادي ولي در عين حال وابسته به فيزيك مي باشند.
- پديده هاي جالب طبيعي نظير رنگين كمان ، سراب ، رعد و برق ، گرفتگي ماه و خورشيد و… همه با فيزيك توجيه مي شوند.
- برنامه هاي راديو ، تلويزيون ، ماهواره ، اينترنت ، تلفن و… با كمك فيزيك مخابره مي شوند.
- با اين نمونه هاي ساده ، مي توان تصور كرد كه اگر فيزيك نبود و اگر روزي قوانين فيزيك بر جهان حاكم نباشند، زندگي و ارتباطات مردم شديدا دچار مشكل مي شود.
فيزيك و آينده
با اين روند رو به رشدي كه علم فيزيك در كنار ساير علوم دارد، مي توان اميدوار بود كه در آينده به چراها و چگونگي هاي عالم طبيعت پاسخ داده شود و اين دنياي فيزيك سكوي پرتاب به عالم متا فيزيك باشد.
در آينده شايد فيزيك بتواند …
- رسيدن به سرعت نور و فراتر از آن را مقدور سازد.
- مثالهاي عجيب نسبيت را عملي كند.
- معماي مثلث برمودا را حل كند.
- واقعيت يوفوها( بشقاب پرنده ها) را مشخص كند.
- به راز وجود يا عدم وجود هوش فرا زميني واقف شود. و…
پى نوشت ها:
۱- هنرهاى مفيد: پس از گذشت بيش از سه قرن، بعيد به نظر مى رسد كه دريابيم آن چهل تن عضو جامعه سلطنتى از كلمه «هنرهاى مفيد» چه منظورى داشتند كه به تعبير خود آنان مى بايست از كاربرد معلومات علمى الهام مى گرفت. البته با رجوع به مباحث اوليه آنان روشن مى شود كه آنها مكانيزه كردن روند صنايع را به طور اخص در سر داشتند كه قبلاً شروع شده بود و پيش بينى مى شد كه تا آغاز انقلاب صنعتى در يك قرن بعد به طور كامل شكوفا شود. نتيجتاً «هنرهاى مفيد» را مى توان با تكنولوژى آن روز معادل دانست. اختراعات و اكتشافات قرن بيستم صفحه ۱۴
۲- صوت، امواج مكانيكى با بسامد ۲۰ تا ۲۰ هزار هرتز است. امواج كمتر از ۲۰ هرتز را فروصوت و امواج بالاتر از ۲۰ هزار هرتز را فراصوت مى نامند.
۳-Echoscope
۴- Sonoscope
0- فيزيك در پرستارى، تاليف هسل هوارد فليتر. ترجمه: جهانشاه ميرزابيگى و پروين عزالدين زنجانى، مركز نشر دانشگاهى. ص ۳۹۶.
5- Erich Odeblad
————————————
منبع : مرکز تحقيقات معلمان
کانون دانش
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اندازه گيري ميزان دز دريافتي تخمدانها در بيماران تحت درمان با راديواكتيو
اندازه گيري ميزان دز دريافتي تخمدانها در بيماران تحت درمان با راديواكتيو
دكتر محمدباقر توكلي
دانشيار گروه فيزيك و مهندسي پزشكي دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي - درماني استان اصفهانStewart در سال 1956 ميباشد(3). وي اين نتايج را با توجه به مطالعاتي كه در سالهاي بين 1953 تا 1955 بر روي كودكاني كه در اثر بيماري سرطان در انگلستان و ولز در سنين قبل از ده سالگي مردند و مادرانشان تحت آزمايشهاي راديولوژيكي قرار گرفته بودند، به دست آورد. او دريافت كه ريسك سرطان در كودكاني كه مادرانشان موقع بارداري مورد آزمايش راديولوژيكي واقع شده بودند، تا سن قبلي از ده سالگي، دو برابر كودكاني است كه چنين وضعيتي را نداشتند.McMahon نيز نتايج مشابهي را از مطالعات خود كه بر روي كودكان شمال آمريكا انجام داده بود، ارائه كرد(4). در مطالعه ديگري كه تحت عنوان غربالگري آكسفورد شناخته شده است OSCC ( Oxford Survey of Childhood Cancers ) و در آن مطالعه بر روي كودكاني كه تا سن شانزده سالگي در اثر سرطان در انگلستان مردهاند صورت پذيرفت، دريافتند كه با افزايش مدت مطالعه، تعداد كودكاني كه در اثر تابش مادرانشان در دوران بارداري مردند، كاهش يافته است(5). Kno با مرور اين مطالعه دريافت كه حداكثر مرگ كودكان، در سنين بين 4 تا 7 سالگي ميباشد(6). نتايج روي حيوانات نيز مؤيد اين مطلب است كه افزايش دز تابشي در دوران بارداري موجب افزايش ريسك سرطان نوزادان ميشود(7و8). مطالعات مربوط به Monson و Bithell نشان دادند كه ريسك سرطانهاي با تودههاي جامد و خون تقريباً يكسان است (9و10) در حالي كه مطالعات مربوط به نوزادان ژاپني كه والدين آنها مورد تابش حاصل از بمب اتمي قرار گرفتند، بيانگر آن است كه تنها سرطانهاي ايجاد شده، از نوع سرطان خون ميباشد(11و12). آزمايشهاي با راديو داروها علاوه بر ريسك و خطر براي بيمار، براي همراهان و اطرافيان نيز ميتواند خسارتزا باشد. در اين صورت لازم است توجه مادراني كه داراي فرزندان شيرخوار هستند و يا كساني كه در مجاورت با او بسر ميبرند را به اين موضوع جلب نمود.تخمين دز ارگانهاي مختلف در روشهاي پزشكي هستهاي از آن جهت كه تعيين كننده مقدار دز مصرفي است، بسيار مهم ميباشد. در اين خصوص روشهاي تئوريكي مختلفي ارائه شده است، از آن جمله، پروتكل MIRD ( Medical Internal Radiation Dose Commitee ) است كه توسط انجمن متخصصين پزشكي هستهاي آمريكا ارائه شده است(13). براساس اظهارات NRPB تابش به جنين در خلال ده روز اوّل بارداري به جز زماني كه دز دريافتي تا حد چند ده ميليگري باشد، خطري در پي نخواهد داشت(14). بنابراين، NRPB توصيه نموده است كه با توجه به خطرات حاصل از بكارگيري اين گونه پروسيجرها، در دوران بارداري بايستي پرهيز شود.ARSAC ( Substrance Radioactive of Administration Committee Advisory ) توصيه مينمايد بيماران زن پس از اعمال اين روشها، حداقل براي دوره مشخصي كه توسط اين سازمان ارائه شده است از مقاربتهايي كه منجر به بارداري ميشود، خودداري نمايند(15). مطالعات به عمل آمده بر روي زنان بيمار تحت آزمايشهاي راديوايزوتوپ به منظور بررسي تأثير بر روي تخمدانها و بالتبع كودكان حاصل از اين زنان، بسيار محدود ميباشد. اگر چه بعضي مطالعات تأثيرات طولاني مدت را انكار نمودهاند(16و17)، ليكن نياز به بررسيهاي بيشتر ضروري ميباشد.اين مطالعه با هدف تعيين مقدار دز تخمدانها در زنان بيمار تحت درمان با يد راديواكتيو ميباشد. تعيين ميزان دز دريافتي ميتواند راهنماي خوبي براي توصيههاي بعدي باشد.روشهاتعداد 58 نفر از زناني كه به ترتيب از تاريخ شروع مطالعه به بخش گاماكمراي بيمارستان سيدالشهدا براي درمان سرطان تيروئيد به طريقه يد درماني مراجعه نمودهاند، انتخاب و سپس با استفاده از روش دزيمتري با TLD ميزان دز دريافتي تخمدانهاي آنها در مدت قرنطيه (72 ساعت) اندازه گيري گرديد(18).
با پيشرفت زمان، كاربرد داروهاي راديواكتيو چه در امر درمان و چه در تشخيص رو به گسترش ميباشد. همراه با اين پيشرفت، نگراني در مورد خطرات حاصل از تابشهاي مواد راديواكتيو براي بيماران و همچنين ديگر افراد و به ويژه فرزندان حاصل از بيماران تحت تابش اين مواد نيز، رو به افزايش است. افزايش كاربرد اين مواد علاوه بر تابش به بيماران، موجب افزايش تابش به عموم مردم ميشود و اين در حاليست كه برآوردهاي اخير سازمانهاي بينالمللي در مقايسه با قبل، احتمال ريسك بيشتري را نشان ميدهد و به دين لحاظ حد تابشهاي شغلي را كاهش دادهاند (1و2). شواهد مربوط به سرطانزايي اشعههاي يونيزان بسيار زياد ميباشد.
از اوّلين گزارشهايي كه اين موضوع را مورد تأييد قرار داده است مربوط به گزارش
نتايجضرايب كاليبراسيون و ميزان دز زمينه مربوط به هر يك از كانالهاي اندازهگيري، با استفاده از كارتهاي كاليبراسيون به دست آورده شد. پس از اعمال اين پارامترها، در برنامه كامپيوتري دز ذخيره شده در هر يك از آشكارسازهاي مربوط به هر يك از بيماران، توسط دستگاه قرائت ( TLD Reader ) اندازهگيري گرديد. همان گونه كه قبلاً ذكر شد، هر يك از كارتها حاوي دو آشكارساز بودند. بنابراين، دز هر يك از بيماران توسط دو آشكارساز اندازهگيري گرديد. حداكثر تفاوت دز اندازهگيري شده بين دو آشكارساز هر بيمار 18درصد بوده است. به منظور تعيين دز هر بيمار، متوسط مقدار اندازهگيري شده توسط دو آشكارساز به عنوان دز هر بيمار در نظر گرفته شد.مقدار ماده راديواكتيو مصرف شده براي هر بيمار بين 100 تا 300 ميليكوري ميباشد. به منظور مقايسه ميزان دز دريافتي بين بيماران، مقدار دز دريافتي به ازاء هر ميليكوري داروي مصرف شده محاسبه و ملاك بررسي قرار گرفت. مقادير حاصل در جدول 1 ارائه گرديده است.در اين جدول مقدار ميانگين دز دريافتي مربوط به بيماران زير 45 سال و بالاي 45 سال بطور مجزا همراه با تعداد بيماران در هر گروه سني و انحراف معيار مربوط به آنها ارائه شده است. دز دريافتي در گروه سني زير 45 سال به ازاء هر ميليكوري داروي مصرفي 8/1 3/4 ميليراد و در گروه سني بالاي 45 سال 1/2 9/3 ميليراد به دست آمده است. جدول 1. توزيع سني بيماران، متوسط دز دريافتي به ازاء هر ميليكوري بر حسب ميليراد.
ريسك ژنتيكي حاصل از مصرف يك ميليكوري يد-131
ريسك سرطان كشنده حاصل از مصرف يك ميليكوري يد-131
بحثهمان گونه كه از نتايج مشاهده ميشود، متوسط دز دريافتي به ازاء هر ميليكوري I 131 استفاده شده براي بيماران زن زير 45 سال، برابر 8/1 3/4 ميليراد و در سنين بالاتر 1/2 9/3 ميليراد به دست آمد. با استفاده از روش آماري T-test و مقايسه ميانگين دو مقدار حاصل براي دو گروه سني، تفاوت معنيداري بين دو مقدار ميانگين به دست نيامد (05/0 P> ). به عبارت ديگر، تفاوتي بين دز دريافتي به ازاء هر ميليكوري داروي مصرفي در گروههاي سني مختلف وجود ندارد. تفاوت حاصل ميتواند زاييده عوامل متعددي، به ويژه نحوه دفع و تخليه ادرار بيماران باشد. هر چه تكرار ادار بيشتر و سريعتر باشد، دفع راديواكتيو تخليه شده در مثانه بطور مؤثرتر صورت پذيرفته و بنابراين، دز تخمدانها نيز كمتر خواهد بود.نيمه عمر بيولوژيكي I 131 در بدن انسان حدوداً 15 روز است. اين موضوع بدين معني است كه 15 روز پس از ورود ماده راديواكتيو I 131 نصف آن از بدن تخليه ميشود. مدت زمان اندازه گيري دز دريافتي تخمدانها در اين مطالعه سه روز بوده است. از طريق محاسبه ميتوان ميزان دز دريافتي كلي به ازاء هر ميليكوري را به دست آورد. اين مقدار تا دفع تقريباً كامل ماده راديواكتيو از بدن در گروه سني اوّل 25 ميليراد و در گروه سني دوم 23 ميليراد ميباشد.ميزان دز محاسبه شده با روش توضيح داده شده در اين تحقيق منحصراً مربوط به پرتوهاي گاماي ساطع شده از راديو داروي مصرف شده به وسيله بيمار است. لازم به ذكر است اگر چه اندازهگيري پرتوهاي گاما دقيقاً دز مربوط به تخمدانها نيست بلكه مربوط به سطح پوست بدن بر روي تخمدانهاست ليكن اين تقريب تغيير چنداني در ميزان دز جذبي تخمدانها ايجاد نمينمايد زيرا عمق تخمدانها در بدن از سطح پوست در حدي نيست كه موجب خطاي قابل ذكري شود. تضعيف پرتوهاي گاماي I 131 با انرژي kev 364 به ازاء هر سانتيمتر بافتنرم است، در صورتي كه ميزان دز واقعي دريافتي را بخواهيم، بايستي دقت نمود كه I 131 علاوه بر پرتو گاما، پرتو بتا نيز ايجاد مينمايد.دياگرام واپاشي I 131 بسيار پيچيده است، ليكن در 2/87 درصد از حالات واپاشي از طريق تابش يك فوتون گاما با انرژي Kev 364 و يك ذره بتا با انرژي Kev 608(مجموعاً Kev 976) صورت ميپذيرد. بنابراين، دز دريافتي تخمدانها مجموع دز حاصل از پرتو گاما و بتا ميباشد.دز تابشي پرتوهاي حاصل از واپاشي واپاشي I 131 با توجه به عمق نفوذ آنها كه حدود سه ميليمتر است، قابل اندازهگيري نميباشد. لازم به ذكر است تنها آن بخش از تابشهاي بتا ميتواند موجب افزايش دز تخمدانها شود كه ماده راديواكتيو در اين ارگان وارد شده يا در مجاورت آن باشد. در صورتي كه بخواهيم ميزان دز مربوط به تابش بتا را نيز در نظر بگيريم، لازم است با استفاده از روش ارائه شده توسط MIRD (13) يا با كاشت TLD در داخل بافت مربوطه (تخمدانها) اينكار را انجام دهيم. در اين تحقيق تنها دز مربوط به تابشهاي گاما در نظر گرفته شده است و فرض شد ميزان دز مربوط به بتا با توجه به آن كه منحصراً مربوط به مقدار ماده راديواكتيوي است كه به داخل تخمدانها از طريق جريان خون و متابوليسم منتقل شده است كه در مقايسه با تابش گاما زياد نميباشد.ريسك مزمن حاصل از تابشهاي يونيزان، سرطان و اثرات ژنتيكي ميباشد. تابشهاي يونيزان گاما كه در اثر واپاشي I 131 حاصل ميشود نيز، همچون ديگر انواع پرتوهاي يونيزان ميتواند موجب سرطان تخمدان بيمار مورد درمان شود و همچنين ميتواند موجب تأثير روي تخمكها گردد. بالتبع در صورتي كه تخمكهاي تابش يافته كه تحت تأثير اشعه گاما واقع شدهاند منجر به جنين شود، ميتواند موجب اختلالهاي ژنتيكي در نوزاد حاصل از اين تخمكها گردد. با در نظر گرفتن نتايج اين مطالعه، ميتوان احتمال ريسك سرطان و همچنين ارزيابي اثرات ژنتيكي حاصل از ميزان پرتو گاماي اندازهگيري شده در اين تحقيق را به دست آورد.ICRP ريسك حاصل از تابش به يك عضو يا ارگان برحسب دز معادل ( Dose equivalent ) را براي اثرات ژنتيكي 1- SV 2- 10*3/1، براي سرطانهاي كشنده 1- SV 2- 10*5 و براي سرطانهاي غير كشنده 1- SV 2- 10*1 ارائه نموده است (جمع كل 1- SV 2- 10*5/7)(1و2). اين مقادير بدين معني است كه در صورت دريافت mSV 1 تابش توسط جامعهاي، يك در 77000 نفر مبتلا به اثرات ژنتيكي، يك در 20000 نفر مبتلا به سرطانهاي كشنده و يك در 000/100 نفر مبتلا به سرطانهاي غير كشنده ميشوند. همان گونه كه در اين آزمايش مشخص گرديد، ميزان دز دريافتي به تخمدانها در اثر mCi 1 ماده راديواكتبو I 131 پس از دو نيمه عمر بيولوژيكي حدود mRad 15 ميباشد (با فرض 3/4 ميليرنتگن پس از سه روز) در صورتي كه فاكتور كيفيت ( Q ) براي اشعه گاما حاصل از I 131 برابر يك فرض شود، دز معادل از اين پرتو به ازاء هر ميليكوري برابر با mSV 15/0 خواهد بود.با در نظر گرفتن اين مفروضات و فاكتورهاي ريسك ارائه شده توسط ICRP ، ميزان ريسك حاصل از مصرف هر ميليكوري I 131 بوسيله بيمار عبارتست از:6- 10*95/1=15/0* 3- 10* 2- 10*3/15- 10*75/=15/0* 3- 10* 2- 10*5توضيحات بالا بيانگر آن است كه به ازاء مصرف هر ميليكوري توسط 512820 بيمار زن كه داراي قابليت بارداري هستند، در فرزندان يكي از آنها ناهنجاري ژنتيكي اتفاق خواهد افتاد و همچنين از هر 333/133 نفر، يك نفر به بيماري سرطان كشنده مبتلا خواهد شد.ريسك محاسبه شده در بالا مربوط به وقتي است كه بيمار تنها يك ميليكوري I 131 دريافت نمايد. باتوجه به اين كه ريسك بيماري با مقدار دز دريافتي در سادهترين حالت داراي رابطه خطي است، بنابراين، با افزايش مقدار ماده راديواكتيو دريافتي به همان نسبت وقوع بيماري نيز افزايش مييابد.قدردانيبا تشكر از معاونت پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي اصفهان بخاطر حمايت مالي كه از اين تحقيق نمودند. همچنين از سركار خانم دكتر شاهي و آقاي توازهي كه كمكهاي زيادي براي انجام اين طرح نمودند، كمال سپاسگزاري را مينمايم.
References
1- ICRP, Recommendations of the International Commission on Redioligical Protection, ICRP Publication 60 Oxford: Pergamon Press, 1991.
2- National Radiological Protection Board, Occupational, Public and Medical Exposure Documents of the NRPB 4(2), London: HMSO, 1993.
3- Stewart A. Webb J. Giles D. Hewitt D, Malignant Disease in Childhood and Diagnostic Irradiation in Utero, Lancet 2: 447; 1956.
4- MacMahon B, Prenatal X-ray Exposure and Childhood Cancer, J. Nath Cancer Inst, 28: 1173-91; 1962.
5- Gilman EA. Stewart AM. Knox EG. Kneale GW, Trends in obstetric radigraphy, J. Radiol, Prot, 9: 93-101; 1989.
6- Knox EG. Stewart AM. Kneale GW. Gilman EA, Prenatal
بيشتر از 45 سال 17 1/2 9/3كمتر از 45 سال 41 8/1 3/4گروه سني تعداد mRadmCiاطلاعات به دست آمده در نرمافزار SPSS با روش آماري T-test بررسي شد.كليه آشكار سازها كه براي آزمايش، كاليبراسيون و تعيين حساسيت بكار رفتند، قبل از انتقال به محل بيمارستان، براي حذف دز ذخيره شده در آنها، با شرايط كاملاً يكسان، به وسيله كورة Carbolite با شرايطي كه در دستورالعمل ارائه شده توسط شركت سازنده آنها مشخص شده، تخليه گرديدند. سپس TLD ها به محل بيمارستان منتقل و در ظرف مناسبي نگهداري گرديد. TLD هاي مورد استفاده براي كاليبراسيون و تعيين حساسيت در طول آزمايش در محل بيمارستان، در شرايط مشابه با TLD هاي مورد استفاده براي نصب به بيمار واقع گرديدند. پس از اتمام اندازه گيريها، كليه TLD ها به محل قرائت (محل دستگاه TLD Reader ) براي كاليبره نمودن دستگاه و اندازهگيريها منتقل گرديد. پس از كاليبره نمودن دستگاه، انجام تست حساسيت و اعتماد از مقدار اندازه گيري، آشكار سازهاي مورد استفاده براي بيماران توسط دستگاه مورد بررسي و دز ذخيره شده در آنها كه همان دز دريافتي بيماران بوده است، اندازهگيري گرديد. تعداد بيماران داراي سن كمتر از چهل و پنج سال 41 نفر و بالاتر از چهل و پنج سال 17 نفر بودند. در اين مطالعه دزيمتري با استفاده از دو TLD كه به شكل ديسكهاي دايرهاي هستند و در كارتهاي مخصوص نصب و مجموعاً در يك بج پلاستيكي قرار ميگيرد، انجام گرديد. ديسكها در محل تخمدانها نصب بوده و بدين طريق دز دريافتي تخمدانهاي بيمار اندازهگيري گرديد. موقع ترخيص بيمار TLD هاي مربوط به ايشان در يك پلاستيك مجزاي علامت گذاري شده قرار داده شده و در ظرف معيني تا موقع خواندن نگهداري گرديد. به منظور كاليبره نمودن دستگاه TLD Reader از تعداد 27 عدد TLD استفاده شد. تعداد دو عدد نيز براي تعيين حساسيت استفاده گرديد.
Irradiation and Childhood Cancer, J SOC Radiol Prot, 7: 177-89; 1987.
7- Morin M. Boncorps J. Masse R, Elude experinatale des effects biolgiques dune irradiation gamma pendant less perciodes intra-utoine et post-natale chez lerat, Radioprotection, 24: 109-21; 1989.
8- Morin M. Masse R. Lafuno I, Role de lage au moment de L, irradiation sur L, Induction des tumeurs, CR Acad Sc
منبع:http://asp.irteb.com
بررسي آسيبشناسي ضايعات پوستي با نماي زگيلي در بيماران پيوندكليه
دكترفريبا ايرجي1 ، دكتر اسداله كياني2 ، دكتر شهرزاد شهيدي3 ، دكتر رامش وهابي4
استاديار گروه پوست، 2-دستيار گروه پوست، 3- استاد يار گروه داخلي، 4-استاد يارگروه آسيبشناسي؛ دانشگاه علوم پزشكي اصفهان
زگيل در بيماران پيوندكليه شايع است و شيوع آن از 24% تا 100% گزارش شده است. طيف عفونت با Human Papilloma Virus
در يك مطالعه كه بر روي 13 بيمار پيوند كليه صورت گرفت، از 59 ضايعه كه نماي باليني آنها زگيل معمولي به نظر ميرسيد، بيوپسي به عمل آمد. بررسي پاتولوژي آنها نشان داد كه 18 ضايعه
با توجه به اين پيش زمينه، ما نيز تصميم گرفتيم كه آسيبشناسي ضايعات با نماي زگيلي را در بيماران پيوند كليه بررسي نمائيم و ميزان تغييرات ديسپلاستيك و يا بدخيمي را در اين ضايعات تعيين نمائيم.
روش اجرا
55 بيمار پيوند كليه كه توسط نفرولوژيست به درمانگاههاي پوست وابسته به دانشگاه علوم پزشكي اصفهان جهت بررسي ضايعات پوستي ارجاع داده شده بودند، از نظر وجود ضايعات زگيلي معاينه شدند.از ضايعات پوستي كه در معاينه نماي زگيلي داشتند، بيوپسي به عمل آمد و جهت بررسي بافتي به آزمايشگاه آسيبشناسي فرستاده شد.
يافتهها
از 55 بيمار بررسي شده، 17 نفر (9/30%) مبتلا به ضايعات پوستي با نماي زگيلي بودند. از مجموع 50 عدد ضايعه زگيلي كه در اين بيماران بيوپسي شد، 47 عدد (94%) در آسيبشناسي زگيل معمولي ، 3 عدد (6%) زگيل همراه با ديسپلازي گزارش شد. موردي از تغييرات بدخيمي در پاتولوژي هيچيك از ضايعات گزارش نشد. مدت زمان پيوند 1 ماه تا حداكثر 10 سال و بطور متوسط 49 ماه (كمتر از 5 سال) بود. تمام بيماران تحت درمان با داروهاي مهاركنندة سيستم ايمني شامل پردنيزولون، سيكلوسپورين و آزاتيوپرين بودند.
بحث
عليرغم مطالعه مشابه قبلي در اين زمينه كه در آن تعداد موارد ديسپلازي و بدخيمي، درصد قابل توجهي از ضايعات با نماي زگيلي را در بيماران پيوند كليه تشكيل داده است، در اينمطالعه دراكثرموارد (94%)، آسيبشناسي ضايعاتي كه نماي باليني آنها زگيل معمولي بود، مطابقت با نماي باليني آنها داشت. فقط در 6% موارد، ديسپلازي همراه وجود داشته و موردي نيز از بدخيمي گزارش نشد.
در بيماران پيوند عضو، با فاصله كمي بعد از پيوند، زگيل ايجاد ميشود و در 5 سال بعد از پيوند، تا 90% بيماران مبتلا به زگيل ميباشند(3). به طور كلي شيوع زگيل در بيماران پيوند كليه از 24 تا 100 درصد گزارش شده است(1). در ايجاد سرطانهاي پوست در بيماران پيوند كليه، HPV را دخيل ميدانند. در يك مطالعه DNA ويروس HPV از گروه ايجادكننده اپيدرموديسپلازي و روسيفرم را در بيوپسي ضايعات پيش بدخيم و سرطانهاي پوستي غيرملانومايي در بيماران پيوند كليه، رديابي كردهاند(4)، همچنين بسياري از ضايعات پيش بدخيم و بدخيم مخاط دهان در بيماران پيوند عضو، همراه با وجود HPV بوده است(5). نقش HPV حتي در ايجاد ضايعات بدخيم پوستي در بيماران بدون نقص ايمني نيز مطرح است(6).
به هرحال ، نقش HPV در اتيولوژي كارسينوم در جا و مهاجم ناحيه تناسلي به خوبي اثبات شده است. ولي نقش احتمالي HPV در اتيولوژي سرطانهاي پوستي غيرملانومايي كه به صورت نسبتاً شايع در بيماران پيوند كليه ديده ميشود، تا اين اواخر كاملاً شناخته نشده بود. اين امر به خاطر نبودن سيستمهاي رديابي حساس انواع HPV در ضايعات پيش بدخيم و بدخيم بوده است. ولي با روشهاي جديد از جمله PCR نقش HPV در سرطانهاي پوستي غيرملانومايي، بيشتر شناخته شده است(7). حتي در موهاي كنده شده از بيماران پيوند كليه نيز ميزان انواع HPV عامل اپيدرموديسپلازي و روسيفورم، بيشتر از ميزان آن در افراد سالم داوطلب بوده است(8). اكنون HPV در ايجاد سرطانهاي پوستي در بيماران پيوند كليه، به شدت مطرح است(9). يافتنDNA ويروس پاپيلوماي انساني در سرطانهاي پوستي غيرملانومايي در اين بيماران، اين نقش را تأييد ميكند(10).
در ايجاد زگيل در بيماران پيوند كليه، رژيم دارويي نيز مؤثر ميباشد. در يك مطالعه، سه رژيم درماني متفاوت از داروهاي مهاركننده سيستم ايمني در بيماران پيوند كليه در رابطه با ايجاد زگيل در اين بيماران بررسي شد. پردنيزولون+ آزاتيوپرين (PA) ، پردنيزولون+ آزاتيوپرين+ سيكلوسپورين(PAC) و پردنيزولون+ سيكلوسپورين(PC) سه رژيم درماني متفاوت بررسي شده بودند. در اين مطالعه نشان داده شد كه در گروه تحت درمان با رژيم PAC و PC در مقايسه با گروه تحت درمان با رژيم PA ، زگيل زودتر ايجاد شده است. در 2 بيمار، بررسي آسيبشناسي ضايعه زگيلي، تغييرات بدخيمي را نشان داد(11).
همگي بيماران بررسي شده در اين مطالعه، حداقل درمقطعي از زمان، تحت درمان با رژيم سه دارويي پردنيزولون+سيكلوسپورين+ آزاتيوپرين بودهاند. ولي آسيبشناسي هيچيك از ضايعات زگيلي تغييرات بدخيمي و ترانسفورماسيون نئوپلاستيك را نشان نداد و فقط در سه مورد، تغييرات ديسپلاستيك گزارش شد.
ميزان زگيل و سرطانهاي پوستي غيرملانومايي با مدت زمان پيوند نسبت مستقيم دارد و با افزايش اين زمان ميزان ضايعات زگيلي و سرطانهاي پوستي غيرملانومايي نيز در اين بيماران افزايش مييابد. در يك مطالعه، 40% بيماران پيوند كليه كه بيش از 9 سال از مدت پيوند آنها ميگذشته است، مبتلا به سرطانهاي پوستي غيرملانومايي بودهاند(12). متوسط زمان پيوند در بيماراني كه در مطالعه ما بررسي شدند، 49ماه (كمتر از 5 سال) بوده است كه شايد اين امر توجيه كننده عدم تغييرات بدخيمي و شيوع كم تغييرات ديسپلاستيك درآسيبشناسي ضايعات زگيلياين بيماران باشد.
به جز مدت زمان مهار سيستم ايمني، سايرعواملي كه همراه با افزايش خطر SCC و BCC در بيماران پيوند كليه ميباشد عبارتند از : سن بالاي بيمار هنگام پيوند، وجود كراتوزآكتينيك، جنس مرد و شغل بيرون از خانه. شرح حال مصرف تنباكو با خطر ايجاد SCC همراه ميباشد(13).
به هر حال با توجه به شيوع نسبتاً بالاي زگيل در بيماران پيوند كليه، شناخته شدن نقش HPV در ايجاد سرطانهاي پوستي غيرملانومايي در اين بيماران، اينكه هميشه از روي ظاهر باليني ضايعات نميتوان تغييرات آسيبشناسي آنها را خصوصاً در موارديكه مدت زمان زيادي از پيوند گذشته باشد پيشبيني نمود، آموزش مداوم بيمار در رابطه بامعاينه پوست به طور منظم ضروري ميباشد. در موارديكه خطر ايجاد بدخيمي پوستي در بيمار بالا ميباشد (مثل شغل خارج از خانه و ضايعات بدخيم قبلي)، معاينه منظم پوست و آموزش بيمار در مورد استفاده از ضدآفتابها و محافظت از نور آفتاب امري بسيار ضروري ميباشد(14).
(HPV) در بيماران پيوند كليه از يك زگيل معمولي تا كارسينوم سلول سنگفرشي Squamous Cell Carcinoma (SCC) متفاوت است. علاوه بر مهار سيستم ايمني، نور ماوراء بنفش نيز ممكن است به صورت يك كوفاكتور در ايجاد بدخيميهاي همراه با عفونت HPV در بيماران پيوند كليه نقش داشته باشد. در اين بيماران، زمان تبديل زگيل به كارسينوم نيز تسريع ميشود. در بررسي باليني زگيل در اين بيماران بايد احتياط نمود. هر چند در بيماران بدون نقص ايمني، آسيبشناسي زگيلهاي معمولي كاملاً قابل پيشبيني ميباشدولي در بيماران پيوند كليه اين امر صادق نيست(1).SCC ، نوزده ضايعه زگيل همراه با ديسپلازي و فقط 16 ضايعه زگيل ساده بوده است. بقية ضايعات، آسيبشناسي مطابق با اپيدرموديسپلازي وروسيفرم، كراتوزهاي غيراختصاصي و يك مورد هم كارسينوم سلول بازال بوده است. اين مطالعه نشان داد كه ارتباط بين نماي باليني و آسيبشناسي ضايعات در بيماران پيوند كليه، ضعيف ميباشد(2).
منابع
2-Blessing K, Mclaren KM, Benton EC, et al. Histopathology of skin lesions in renal allograft recipients: an assessment of viral features and dysplasia. Histopathology 1989;14: 129-39.
3-Odom RB, James WD, Berger TG. Viral diseases. In: Odom RB, James WD, Gerger TG (eds). Andrews’ diseases of the skin. Philadelphia: W.B. Saunders Company, 2000:518.
4-de Jong-Tieben LM, Berkhout RJ, Ter Schegget J, et al. The prevalence of human papillomavirus DNA in benign keratotic skin lesions of renal transplant recipients with and without a history of skin cancer is equally high: a clinical study to assess risk factors for keratotic skin lesion and skin cancer. Transplantation 2000; 69: 44-49.
5-Leigh IM, Buchanan JA, Harwood CA, et al. Role of human papillomavirus in cutaneous and oral manifestations of immune suppression. J Acquir Immune Defic Syndr 1999; 21: 49-57.
6-Bens G, Wieland U, Hofmann A, et al. Detection of new human papillomavirus
sequences in skin lesions of a renal transplant recipient and chracterization of one complete genome related to epidermodysplasia verruciformis- asso-ciated types. J Gen Virol 1998; 79: 779-87.
7-de Villiers EM, Lavergene D, McLaren K, et al. Prevailing papillomavirus types in non-melanoma carcinomas of the skin in renal allograft recipients. Int J Cancer 1997; 73: 356-61.
8-Boxman IL, Brekhout RJ, Mulder LH, et al. Detection of human papillomavirus DNA in plucked hairs from renal transplant recipients and healthy volunteers. J Invest Dermatol 1997; 108: 712-13.
9-Mansat-Krzyzanowska E, Dantal J, Hourmant M, et al. Frequency of mucosal HPV DNA detection (types 6/11, 16/18, 31/35/51) in skin lesions of renal transplant patients. Transpl Int 1997; 10: 137-41.
10-Shamanin V, zur Hausen H, Lavergne D, et al. Human papilloma-virus infections in nonmelanoma skin cancers from renal transplant recipients and immuno-suppressed patients. J Natl Cancer Inst 1996; 88: 802-11.
11-Barbera A, Tessari G, Talamini G, et al. Analysis of risk factors for cutaneous warts in renal transplant recipients. Nephron 1997; 77: 422-26.
12-Glover MT, Niranjan N, Kwan JT, et al.
Non-melanoma skin cancer in renal transplant recipients: the extent of the problem and a strategy for management. Br J Plast Sug 1994; 47: 86-89.
14-Cowen EW, Billingsley EM. Awareness of skin cancer by kidney transplant patients. J Am Acad Dermatol 1999; 40:697-701.
1-Androphy EJ, Beutner K, Olbricht S. Human papillomavirus infection. In: Arndt KA, Leboit PE, Robinson JK, et al (eds). Cutaneous medicine and surgery. Philadelphia: W.B. Saunders Company, 1996:1105. 13-Ramsay HM, Fryer AA, Reece S. et al. Clinical risk factors associated with
nonmelanoma skin cancer in renal transplant recipients. Am J Kidney Dis 2000; 36: 167-76.
منبع:http://asp.irteb.com
پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.
سامانه خرید و امن این سایت از همه لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .