پروژه و تحقیق رایگان - 1537

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

گروههای خونی

بازديد: 703

گروههای خونی

گروههای خونی آنتی ژنهایی هستند که در سطح گویچه‌های قرمزخون و سلولهای دیگر قرار دارند و از والدین به فرزندان به ارث می‌رسند. گلبولهای قرمز مانند همه سلولهای هسته‌دار بدن واجد اختصاصات آنتی ژنتیکی در سطح خود می‌باشند. این آنتی ژنها ، آنتی ژنهای گروه خونی نامیده می‌شوند.

گاهی دیده می‌شود که خون شخصی را به شخص دیگری تزریق می‌کنند خون شخص دهنده در بدن فرد گیرنده لخته می‌کند و رسوب می‌دهد. چگونگی این عمل با انعقاد خون متفاوت است و به وجود گروه‌های خونی مختلف مربوط می‌شود. در سطح خارجی گلبول‌های قرمز افراد دو نوع آنتی ژن از جنس پروتئین وجود دارد که به نامهای A و B معروف هستند. برخی افراد آنتی ژن نوع A و برخی نوع B ، برخی هر دو آنتی ژن A و B را دارا هستند و برخی هیچ یک از آنتی ژنها را ندارند این افراد را به ترتیب در گروه های خونی AB ، B ، A و O قرار می‌دهند.

 

بیان آنتی ژنهای گروههای خونی تحت کنترل ژنهای خاصی است و توارث آنها از قوانین ساده مندل تبعیت می‌کند. برای هر سیستم گروه خونی ، تعداد متغیری از آللهای مختلف وجود دارد. آللها به نوبه خود تعداد متغیری از آنتی ژنهای غشایی گلبول قرمز را کنترل می‌نمایند. حیوانات سالم علاوه بر داشتن آنتی ژنهای گروههای خونی بر سطح خود ممکن است واجد آنتی بادیهای سرمی بر علیه آنتی ژنهای گروه خونی که خود فاقد آنها نیز هستند، ‌باشند. مثلا افرادی که گروه خونی آنها فاقد آنتی ژن A است، در سرم خود آنتی بادی بر ضد آنتی ژن A دارند. تصور می‌شود این آنتی بادیهای طبیعی حاصل برخورد با گلبولهای قرمز گروه A نبوده بلکه متعاقب تماس با آنتی ژنهای مشابهی هستند که در طبیعت به وفور یافت می‌شوند.

 

انتقال خون

گلبولهای قرمز را می‌توان به سهولت از حیوانی به حیوان دیگر انتقال داد. اگر گلبولهای قرمز فرد دهنده ، آنتی ژنهای مشابه با گلبولهای قرمز گیرنده داشته باشند، پاسخ ایمنی در حیوان گیرنده گلبول ایجاد نمی‌شود. اما اگر گیرنده آنتی بادیهایی بر علیه آنتی ژنهای گلبول قرمز دهنده داشته باشد، در آن صورت گلبولهای دهنده در معرض خطر تهاجم سریع قرار خواهند گرفت. زمانی که این آنتی بادیها به آنتی ژنهای موجود در سطح گلبولهای قرمز بیگانه متصل گردند، ممکن است سبب همولیز و فاگوسیتوز این سلولها شوند. در صورت فقدان آنتی بادیهای طبیعی ، گلبولهای قرمز تزریق شده موجب برانگیخته شدن پاسخ ایمنی در فرد دریافت کننده خون می‌شوند. سپس گلبولهای تزریق‌شده مدتی در خون گردش می‌کنند.

 

دومین انتقال خون با این گلبولها یا گلبولهای شبیه به گلبولهای قبلی باعث تخریب سریع این گلبولها می‌گردد که منجر به بروز واکنشهای پاتولوژیک شدید می‌گردد. علایم این روند تخریبی ناشی از همولیز گسترده داخل عروقی است. این علایم عبارتند از : لرزش بدن ، فلج و تشنج و انعقاد داخل عروقی ، تب و پیدایش هموگلوبین در ادرار. درمان واکنشهای انتقال ناشی از چنین انتقال خونی شامل متوقف کردن انتقال خون و زیاد کردن حجم ادرار بوسیله یک دیورتیک می‌باشد، چرا که تجمع هموگلوبین در کلیه ممکن است موجب تخریب توبولهای کلیه شود. بهبود وضعیت فرد به دنبال حذف همه گلبولهای قرمز بیگانه حاصل می‌گردد.

 

انواع گروههای خونی (سیستم ABO)

در سال 1901 میلادی کارل لاند اشتاینر ، ایمونولوژیست آلمانی برای نخستین بار ، وجود آنتی ژنهای گروه خونی بر روی گلبولهای قرمز و نیز آنتی بادیهایی بر علیه همان آنتی ژنها را در سرم انسان ثابت نمود. لاند شتاینر ، ابتدا گلبولهای قرمز را از سرم جدا کرد و سپس به مطالعه نتایج حاصل از مخلوط کردن سرم و گلبولهای قرمز افراد مختلف پرداخت. وی دریافت که سرم بعضی از افراد قادر به آگلوتینه کردن گلبولهای قرمز برخی دیگر از افراد می‌باشد، اما بر روی گلبولهای قرمز همه افراد موثر نیست. در تجزیه و تحلیل نتایج ، او فهمید که می‌توان افراد را از نظر گروههای خونی به گروههایی تقسیم نمود:

 

گروه خونی A : آنتی ژن نوع A را سطح گلبول قرمز خود دارند و در پلاسمای خونشان نیز آنتی کور B (ضد آنتی ژن B) را دارا هستند.

گروه خونی B : آنتی ژن نوع B را در سطح گلبو لهای قرمز خود را دارند و در پلاسمای خونشان نیز آنتی کور A (ضد آنتی ژن A) را دارند.

 

گروه خونی AB : آنتی ژن نوع A و B را در سطح گلبولهای قرمز خود را دارند و در پلاسمای خونشان نیز هیچ یک از آنتی کورها را ندارند.

 

گروه خونی O : هیچ یک از آنتی ژنها را در سطح گلبولهای قرمز خود ندارند ولی هر دو آنتی کور را دارا هستند.

 

نحوه تعیین گروه خونی

برای پی بردن به گروه خونی هر کس ، مقداری از خون را با آنتی کورهای معین شده A یا B مخلوط می‌کنیم. از تولید یا عدم تولید رسوب که در اثر به هم چسبیدن گلبولهای قرمز ایجاد می‌شود می‌توان گروه خونی شخصی را معین کرد. اگر بخواهیم به فردی از گروه خونی B خون تزریق کنیم، چون پلاسمای خون او آنتی کور A را دارد نمی‌توان خونی را که دارای آنتی ژن A باشد به او داد. این آنتی ژن در گروه های A و AB یافت می‌شود پس او نمی‌تواند از این گروهها ، خون دریافت کند.

 

رسوب خونی

گروه خونی A : با آنتی کور B رسوب نمی‌دهد ولی با آنتی کور A رسوب می‌دهد.

گروه خونی B : با آنتی کور B رسوب می‌دهد ولی با آنتی کور A رسوب نمی‌دهد.

گروه خونی AB : با هر دو آنتی A و B رسوب می‌دهد.

گروه خونی O : با هیچ یک از آنتی کورهای A و B رسوب نمی‌دهد.

 

درصد گروههای خونی در مردم

در میان جمعیت مردم در حدود 42 درصد گروه خونی A حدود 9 درصد گروه خونی AB و 42 درصد گروه خونی O را دارا هستند. با این وجود لازم به ذکر است که یک آنتی ژن گروه خونی هیچگاه نمی‌تواند به همراه آنتی بادی ضد خود در بدن یک فرد وجود داشته باشد. زیرا در آن صورت وقوع همولیز ، گردش خون را مختل نموده و گلبولهای فرد تخریب می‌شود. گروههای خونی O ، AB ، B ، A نمایانگر فتوتیپ گلبولهای قرمز یک فرد است که مطابق با یک سیستم ساده که متشکل از سه ژن آللی A ، B ، O می‌باشد، به ارث می‌رسند.

 

افرادSecretor , Nonsecretor

تقریبا 75% از انسانها مواد آنتی‌ژن A و B را نه تنها در سطح غشای سلولی بلکه به صورت آزاد در ترشحات مختلف نظیر سرم ، ادرار ، بزاق دارا می‌باشند. مواد آنتی ژن گروه خونی در سطح غشای سلولی به مولکولهایی از جنس گلیکوپروتئین متصلند. این صفت بوسیله یک ژن به نام Se= Secretor کنترل می‌گردد. عمل ژن se در صورتی که وجود داشته باشد کنترل اتصال ساده آنتی ژنی به مولکولهای گلیکو‌پروتئینی است. در افراد هموزیگوت مغلوب اتصال مواد آنتی ژنی به مولکولهای گلیکو‌پروتئین تحت کنترل نبوده ، در نتیجه آنتی ژنهای A و B اجازه حضور در مایعات بدن را نمی‌یابند.

 

 سیستم RH

در سال 1940 ، لاندشتاینر و وینر نشان دادند آنتی بادیهایی که بر علیه گلبولهای قرمز میمون رزوس (Rhesus) تولید می‌گردد، قادرند گلبولهای قرمز 85% از جمعیت انسانی را نیز آلگوتینه نمایند. این آنتی بادیها بر علیه مولکولی که (RH) نامیده شده ، بوجود می‌آمدند و افرادی را که واجد این مولکول بودند Rh مثبت نام گرفتند و به 15 درصد بقیه که فاقد این مولکول بودند، افراد Rh منفی اطلاق گردید. آنتی‌بادیهای طبیعی بر علیه آنتی ژنهای Rh در بدن تولید نمی‌شوند

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 18:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

موضوع تحقیق: بررسی پدیده النینو

بازديد: 367

 

موضوع تحقیق: بررسی پدیده النینو

فهرست مطالب

 عنوان                                                     صفحه

النینو El Nino.............................................    4

النینو و تعریف آن...........................................    8

بررسی پدیده  «ال نینو» از دیدگاه جغرافیایی............   20

النينو و تاثيرات آن بر محيط زيست.......................    24

آخرين گزارش ازپديده ال نينو..............................   26

در مورد پدیده ال نینو چه می دانیم؟......................    28

 

 رويداد ال نينو / نوسان جنوبي يكي از مهمترين و شاخص ترين رويداد هايي است كه منجر به ظهور نا بهنجاري هاي بزرگ آب و هوايي در بسياري از نقاط جهان مي شود . هواشناسان و اقيانوس شناسان جهان در سالهاي اخير مطالعات زياد و دقيقي در مورد مكانيزم ايجاد ال نينو و تاثيرات متقابل جو و اقيانوس انجام داده اند ، بويژه مطالعات گسترده اي در ارتباط با ناموزوني دما در سطح دريا و نوسانات فشار جو در سالهايي كه ال نينو رخ مي دهد انجام گرفته است ، مجموعه اين تغييرات را بنام نوسانات جنوبي مي نامند كه با كلمه اختصاري ENSO (ElNino Southern Oscillation )يعني تركيبي از دو كلمه ال نينو و نوسانات جنوبي است بكار مي رود . براي نخستين بار واكر (1932) و بليس (1937) بر وجود نوساني در فشار سطح و در مقياس جهاني اشاره كردند و آن را نوسان جنوبي SO ناميدند . بدين سان SOيك الگوي ارتباط از راه دور جهاني در اتمسفر است و به دليل تميز آن از ساير الگوهاي ارتباط از راه دور ( بويژه نوسانات اطلس شمالي و آرام شمالي ) جنوبي ناميده شده است . مراكز عمل SO توسط يك گردش مداري شرق به غرب در امتداد صفحه استوا همراه با صعود هوا در غرب اقيانوس آرام و نزول هوا در شرق اقيانوس آرام به يكديگر مربوط مي شود و به اين ترتيب گردش شكل مي گيرد كه توسط بژرگنس (1969) گردش واكر ناميده شد . ال نينو مولفه اقيانوسي ENSO مي باشد و با دگرگونيهاي بزرگ در دماهاي سطح دريا در منطقه آرام حاره اي پديدار مي گردد .

مشخصات ال نينو :

در طول پديده ال نينو باد ها در استوا بر روي اقيانوس از غرب به شرق مي وزند . اين بادها در سطح آب اقيانوس جابجا شده و آبهاي گرم سطح اقيانوس را كه بوسيله خورشيد در مناطق گرمسيري حرارت ديده اند ، به سواحل غربي شمال و جنوب قاره آمريكا مي آورد . به دنبال آبهاي گرم ، بارندگي نيز به سمت مشرق متمايل مي شود ، به همراه سيل در پرو و خشكسالي در اندونزي و استراليا . نشانه كليدي ال نينو ، افزايش دماي غير عادي در امتداد و هر دو طرف خط استوا در اقيانوس آرام مركزي و شرقي است . اين جريان هر چند سال يكبار با يك گرمايش عظيم و غير معمول همراه مي شود . بطوري كه در اين حال دماهاي سطح دريا حداقل براي چند ماه پياپي در 3 تا 5 محل ساحلي بالاي حد نرمال مي رود . و در پي آن دماي سطح دريا براي يك سال و يا حتي بيشتر بصورت غير عادي باقي مي ماند و براي برگشت به شرايط عادي منطقه ، حداقل تا ژانويه يا مارس آينده زمان لازم است .

ال نينو اصولاً تغييراتي در موقعيت تندبادها بوجود آورده و موجب پديد آمدن رفتارهاي آب و هوايي غير معمول در كره زمين مي گردد . تغييرات در تند بادها كه توسط ENSO صورت مي گيرد بر آب و هوا نه تنها در شمال و جنوب قاره آمريكا بلكه در نقاط دوردستي همچون آفريقا و نواحي جنوبگان تاثير مي گذارد .

 

در حالت عادي آب و هواي نواحي گرمسيري منطقه غرب داراي دماي بيشتر از 10 درجه سانتيگراد نسبت به سواحل شرق پرو و اكوادور مي باشد . فشار هوا در بالاي آب هاي گرم كاملاً پايين است . هواي مرطوب برخاسته از منطقه باعث تشكيل ابر هاي سنگين و بارانهاي شديدي مشابه بارانهاي جنوب شرق آسيا ، گينه نو و شمال استراليا مي شود. كه نهايتاًمنجر به افزايش بارندگي در مناطق جنوبي آمريكا و پرو و خشكسالي در قسمت غربي اقيانوس آرام كه استراليا و كشور هاي مجاور را نيز تحت تاثير قرار مي دهد ، مي گردد . در طي يك رويداد ال نينو نابهنجاري هاي دماي سطح دريا ، سطحي به وسعت 5 ميليون كيلومتر مربع را در طي مراحل انتقال تا تكامل پوشش مي دهد .

دلايل وقوع ال نينو :

گردش واكر : اين گردش يك گردش اتمسفري ، در صفحه اي عمود بر استوا مي باشد كه با صعود هوا در غرب آرام استوايي و نزول هوا در شرق آرام استوايي شكل مي گيرد و همراه با آن بادهاي سطحي شرقي و بادهاي غربي فوقاني به موازات استوا در سطح وسيعي از حوضه آرام استوايي ايجاد مي شود . در واقع گردش واكر اتمسفر ، به گراديان دماي سطح دريا در طول استوا ، ميان دماهاي بالا در غرب آرام استوايي و دماهاي پايين در شرق آرام استوايي مي باشد و قوياً در ارتباط با رويداد ENSO است .

حال اين گراديان دما در سطح دريا چگونه شكل مي گيرد ؟

در شرايط عادي منطقه ، در غرب آرام حاره اي به واسطه بادهاي تجارتي جنوب شرقي نسبتاً آرام ، گرايش حاصل از تشعشع خورشيدي موجب گرم شدن آبهاي اقيانوس مي شود .

به طور همزمان بادهاي تجارتي جنوب شرقي موجب فرا رفت آبهاي گرم به سمت غرب مي شوند . بنابراين در غرب آرام حاره اي يك انباشتگي از آبهاي با دما هاي بالا بوجود مي آيد و تراز دريا در اين منطقه بالا است . حال به دليل تنش باد شرقي در آرام استوايي حركتي به سمت قطب در لايه اكمن اقيانوسي ايجاد مي شود و در پي آن به دليل پيوستگي ، فراجهندگي آب سرد در نواحي مركزي و شرقي آرام استوايي به وجود مي آيد كه اين علتي بر وجود زبانه آب خنك در نواحـــــي مــركزي و شرقي آرام استوايي مي باشد . بدين ترتيب در شرايط عادي منطقه ، در غرب آرام استوايي آبهاي سطحي با دماهاي بالا و در مركز و شرق آرام استوايي ، زبانه اي از آبهاي سطحي با دماهاي پايين وجود دارد . حال در نواحي استوايي توزيع فعاليتهاي همرفتي قوي در اتمسفر به ميزان زيادي به همگرايي بادهاي تجارتي و دماي سطح دريا بستگي دارد به طوري كه منطقه همگرايي درون حاره اي (ITCZ - Inter Tropical Convergence Zone) و منطقه همگرايي آرام جنوبي (SPCZ - South Pacific Convergence Zone) بر روي مناطقي واقع شده اند كه داراي آب هاي سطحي با دماي بالاتر از 27 درجه سانتيگراد مي باشند . بنابراين در غرب آرام استوايي توسط بادهاي تجارتي همگرايي و در نتيجه صعود هواي گرم و مرطوب اتفاق مي افتد و به دنبال آن در اثر فعاليتهاي همرفتي و بارندگي ، گرماي نهان به طور گسترده اي در اتمسفر فوقاني آزاد مي شود و در اين حال زمينه اي مساعد جهت يك شارش برگشتي به سمت شرق و به موازات استوا در اتمسفر فوقاني پديد مي آيد و در پي آن هواي خشك در شرق آرام استوايي نزول مي كند . بنابراين در شرق آرام استوايي ناحيه پر فشار سطحي و در غرب آرام استوايي ناحيه كم فشار سطحي شكل ميگيرد و به دليل گراديان فشار به وجود آمده ، حركتي از شرق به غرب در سطح و موازات استوا ايجاد شده و بدين سان گردش واكر كه حاصل گرمايش آدياباتيك در نواحي استوايي است شكل مي گيرد . همراه با بادهاي تجاري جنوب شرقي قوي، گردش واكر شدت مي يابد اما قدرت گردش واكر با دماي سطح دريا در شرق آرام استوايي نيز در ارتباط است به اين ترتيب زماني كه دماهاي سطحي دريا در شرق آرام استوايي پايين تر از حد نرمال است (شرايط عكس ال نينو كه لانينا نام گرفته است ) بادهاي تجاري و گردش واكر در قويترين وضعيت خود قرار دارند . تحت اين شرايط ، شرق استراليا ، اندونزي و هندوستان از هوايي مرطوب و باران زا برخوردارند و شرق آرام استوايي هواي خشك حاكم است واين شرايط عادي منطقه مي باشد . اما زمان وقوع رويداد ENSO يعني شرايط غير عادي منطقه ، زماني است كه گردش واكر ضعيف شده و به دنبال آن هواي خشك و كم باران حاكم مي شود .

راههاي مشاهده ، ثبت و اندزه گيري :

نوسان جنوبي يك رفتار الاكلنگي در تودة اتمسفري است كه مستلزم تبادل هوا ميان دو نيمكره شرقي و غربي بوده و در عرضهاي جغرافيايي حاره اي و جنب حاره اي متمركز مي باشد . مراكز عمل آن اطراف اندونزي و شرق آرام جنوبي در بخش حاره اي است . زماني كه فشارهاي سطح در شرق آرام جنوبي حاره اي (تاهيتي در 17 درجه جنوبي و 150 درجه غربي ) بالاي نرمال است در بيشتر نواحي غرب آرام جنوب حاره اي (داروين در 12 درجه جنوبي و 130 درجه شرقي ) فشارهاي سطح زير حد نرمال است، كه اين فاز سرد نوسان جنوبي نام گرفته و با پديده لانينا (عكس ال نينو ) همراه است . در اين حالت دماهاي سطح دريا در شرق آرام جنوبي حاره اي پائين تر از نرمال است و بادهاي تجارتي و گردش واكر در قويترين وضعيت خود قرار دارند . اما زماني كه فشارهاي سطح در شرق آرام جنوبي حاره اي پائين تر از نرمال است در اكثر نواحي غرب آرام جنوبي حاره اي فشار هاي سطح بالاتر از نرمال است و اين شرايط فاز گرم نوسان جنوبي نام گرفته و در اكثر مواقع با پديده ال نينو همراه است . با اندازه گيري فشارهاي سطح در حوزة آرام جنوبي حاره اي يك شاخص اتمسفري (Southern Oscillation Index-SOI) براي نوسان جنوبي به صورت زير تعريف شده است :

اگر فشار تاهيتي منهاي فشار داروين عددي مثبت شود شرايط غير ال نينو است و اگر فشار تاهيتي منهاي فشار داروين عددي منفي شود شرايط ال نينو برقرار است .

به طور كلي مداركي قوي وجود دارد دال بر اينكه يك گرمايش كلي در اتمسفر جهاني در حدود چند ماه بعد از يك رويداد قوي ال نينو به وجود مي آيد . بر اين اساس پروفسور ويرتكي از دانشگاه هاوايي در سال 1985 پيشنهاد نمود كه مقياس زماني براي وقوع رويداد ال نينو بايستي با محاسبه زمان لازم براي اندوختن آب گرم در مناطق حاره اي جهت شارژ سيستم تعيين شود زيرا به هنگام ظهور ال نينو حرارتي شارژ شده به سمت عرض هاي جغرافيايي بالا و نيز به داخل اتمسفر آزاد مي شود . در طول مرحله تكامل ، يك پريشيدگي به شكل منبع حرارتي در غرب آرام استوايي ايجاد مي شود و اين منبع حرارتي يك سلسله رويدادهايي را ايجاد مي نمايد و سرانجام شرايط غير ال نينو در منطقه حاكم مي شود .

براي گرد آوري داده هاي لازم NOAA از يك شبكه چند شناوري استفاده مي كنند كه دما و جريان ها و بادهاي خطوط استوايي را اندازه گيري مي كند . اين شناورها به طور روزانه داده ميفرستند كه بلافاصله در دسترس محققان و پيش بيني كنندگان در سراسر دنيا قرار مي گيرد .

در اقيانوس آرام استوايي ، ال نينو به روشهاي مختلفي هم چون ماهواره ها ، شناورهاي متصل به لنگر گاه ها ، تجزيه و تحليل سطح دريا و XBT ها رديابي مي شود . بسياري از اين سيستمهاي بررسي اقيانوس جزيي از برنامه «اقيانوسهاي گرمسيري ـ اتمسفر جهاني » بوده اند و هم اكنون در طرح « سيستم بررسي ENSO » به كار گرفته شده اند .

تاثير ال نينو بر محيط و زندگي بشر :

همراه با رويداد ال نينو توليدات بيولوژيكي به دليل كاهش فرا جهندگي آب سرد در سرتاسر سواحل پرو و اكوادور كاهش مي يابد كه اين سبب مرگ و مير ماهيان و به خصوص ماهي كولي كه غذاي عمدة پرندگان دريايي است مي شود . به دنبال مرگ و مير ماهيان ، ميليونها پرنده دريايي به علت عدم وجود غذاي عمدة خود يعني ماهي كولي در ساحل نابود مي شوند كه اين لطمه اقتصادي جبران نا پذيري را در صنايع ماهيگيري و كود مرغ ( دريايي ) گيري براي كشور هاي پرو و اكوادور به بار مي بارد . از آسيب هاي محلي ديگر ، بارندگي هاي سيل آسا در بخش هايي كه به طور معمول لم يزرع سواحل پرو و اكوادور است كه سبب ته نشست هاي گلي و تخريب شالوده اين مناطق مي شود و در مجموع به دليل شرايط نا به هنجار به وجود آمده ، پديده ال نينو در منطقه به عنوان فاجعه طبيعت شناخته شده است . همچنين اين پديده رابطه اي قوي با خشكسالي در هند ، شرق استراليا ، مالزي ، اندونزي و كلاً آسياي جنوب شرقي دارد . مثلاً ال نينوي 19831982 كه شديد ترين رويداد اقليمي دريايي از اين نوع بوده است موجب انقال زنجيره باران هاي حاره اي به طرف شرق و مركز اقيانوس آرام گرديد . كه اين مطلب از تفسير نقشه هاي ماهواره اي و تشعشعات موج بلند بازتابيده از سطح اقيانوس ثابت شده است . از نتايج اين واقعه بارانهاي شديد به مقدار 2000 ميليمتر و جاري شدن سيل هاي مخرب در جنوب اكوادور و شمال شرق پرو مي باشد .

 

اطلاعاتي در مورد واژه ال نينو :

 

ال نينو لغتي اسپانيولي و به مفهوم پسر بچه و با تعميم معنا ، كودك مسيح است . علت اين نام گذاري به دليل اعتقادات قلبي و مذهبي سكنه ساحل نشين كشور هاي اكوادور و پرو است . عبارت ال نينو در اصل به يك جريان گرم و ضعيف ساليانه اطلاق مي شود كه حدوداً در زمان كريسمس به سمت جنوب در امتداد سواحل پرو و اكوادور جريان مي يابد . از اين رو كودك مسيح ناميده شده است . لانينا (Lanina) يعني دختر كوچك و بعضــي مواقع (El-viejo) يا (Anti Elnino ) خوانده مي شود .

 

منبع : eduphysics.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دسته هاي در حال رشد ماهي ها در سواحل غربي پرو جاي دسته هاي ماهي هاي مرده که سواحل را کثيف مي کنند مي گيرد . شرايط غير عادي جو به دليل حرکت جت استريم ها توفانها و بادهاي موسمي رخ مي دهد .

 

 

 

همه اين آشفتگي ها به خاطر يک جريان آب گرم است که هر سه سال يا هفت سال يکبار در سواحل شرقي اقيانوس آرام رخ مي دهد . اين پديده را النينو مي نامند.

 

 

 

1 - تعريف النينو ( يک جريان آب گرم )

 

 

 

النينو يک نام اسپانيايي براي نوزاد پسر است که اشاره دارد به هفته اي که جريان آب گرم سالانه در نزديکي کريسمس در امتداد سواحل اکوادور و پرو ظاهر مي شود و از يک هفته تا يک ماه يا بيشتر به طول مي انجامد. هر سه تا هفت سال النينو ممکن است که براي ماه هاي زيادي باقي بماند که اثرات قابل توجهي بر روي اقتصاد منطقه  و شرايط جوي خواهد داشت .

 

 

 

در طول 40 سال گذشته 10 عدد از اين گونه النينو ها ثبت شده است که بدترين آنها ، در سال 1998 1997 رخ داد .قبل از آن نيز النينوي سال 1983 1982 قوي ترين النينو بوده است.

 

 

 

برخي از پديده هاي النينو حتي بيشتر از يک سال طول مي کشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سال هاي وقوع النينو

 

 

 

1902-1903

 

 

 

1905-1906

 

 

 

1911-1912

 

 

 

1914-1915

 

 

 

1918-1919

 

 

 

1923-1924

 

 

 

1925-1926

 

 

 

1930-1931

 

 

 

1932-1933

 

 

 

1939-1940

 

 

 

1941-1942

 

 

 

1951-1952

 

 

 

1953-1954

 

 

 

1957-1958

 

 

 

1965-1966

 

 

 

1969-1970

 

 

 

1972-1973

 

 

 

1976-1977

 

 

 

1982-1983

 

 

 

1986-1987

 

 

 

1991-1992

 

 

 

1994-1995

 

 

 

1997-1998

 

 

 

 

 

 

 

درمناطق حاره اقيانوس آرام بادهاي تجارتي آبهاي سطحي را به سمت غرب مي رانند. آب هاي سطحي به تدريج که به سمت غرب مي روند گرم مي شوند زيرا در مدت زمان بيشتري در معرض تابش خورشيد قرار مي گيرند . النينو هنگامي مشاهده مي شود که بادهاي تجارتي غربي ضعيف مي شوند و به آبهاي گرم غرب اقيانوس آرام اجازه مي دهند که به سمت شرق حرکت کنند و سر انجام به سواحل آمريکاي شمالي برسند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آب سرد پر از املاح و مواد غذايي که به طور معمول در سواحل پرو يافت مي شود با آب هاي گرم تهي از مواد غذايي جايگزين مي شود که منجر به کاهش قابل توجه جمعيت ماهي ها ي دريايي و زندگي جانوري مي شود.

 

 

 

در مقابل النينو لانينو ( نوزاد دختر ) مربوط به يک نا هنجاري غير معمول دمايي در سطح دريا است که در نواحي شرقي مناطق حاره اي اقيانوس آرام يه وقوع مي پيوندد. لانينو تقربا نصف النينو رخ مي دهد

 

 

 

 

 

 

سال هاي وقوع لانينو

 

 

 

1904-1905

 

 

 

1909-1910

 

 

 

1910-1911

 

 

 

1915-1916

 

 

 

1917-1918

 

 

 

1924-1925

 

 

 

1928-1929

 

 

 

1938-1939

 

 

 

1950-1951

 

 

 

1955-1956

 

 

 

1956-1957

 

 

 

1964-1965

 

 

 

1970-1971

 

 

 

1971-1972

 

 

 

1973-1974

 

 

 

1975-1976

 

 

 

1988-1989

 

 

 

1995-1996

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

النينوي سال 1998 1997

 

 

 

 

 

 

 

آخرين النينو ي اخير در ماه هاي بهار سال 1997 رخ داد . بعد از النينوي سالها 1993 1992 ابزار هايي بر روي بويي هايي که در اقيانوس آرام وجود داشت ، نصب شد که نا هنجاري هاي دمايي بالاي سواحل پرو را ثبت مي کرد .

 

 

 

دو ماه بعد دو ماه بعد قدرت اين ناهنجاري هاي دمايي افزايش پيدا کرد و در اکتبر 1997 چنان رشد کرد که به بزرگترين النينو در 50 سال گذشته تبديل شد .

 

 

 

تصوير زير ناهنجاري هاي دمايي سطح دريا (SST) را بر حسب درجه سليسيوس براي اواسط سپتامبر 1997 نشان مي دهد.

 

 

 

در آن زمان الگوي کلي النينو نشان مي داد که اين نا هنجاري دمايي به 4+ درجه سليسيوس مي رسد.

 

 

 

 

 

جزاير غربي اقيانوس آرام و اندونزي همانند مکزيک و آمريکاي مرکزي ، قربانيان اخير خشکسالي هاي ناشي از النينو هستند. اين مکان ها در گذشته نيز شاهد النينو هاي فصلي بوده اند.

 

 

 

در شکل زير ، تصوير اثرات آب هوايي طبيعي ناشي از النينو نشان داده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

اثرات النينو بر روي آب و هواي آمريکا کمتر آشکار است . در گذشته و در سال 1983 1982 خليج آمريکا و کاليفرنا ، بارندگي هاي شديدي را دريافت کرد . هنگامي که زمستان نزديک شد پيشبينان انتظار داشتند که دوباره بارندگي هاي شديدي رخ دهد. به اين ترتيب در بخش هاي مرکزي و جنوبي کاليفرنيا بارندگيهاي رکورد شکني رخ داد . ويراني ها و خسارات ناشي از اين بارندگي ها علاوه بر سيل و طغيان ، شامل سيل گل و لاي (mudslides ) نيز بود . سيل گل و لاي (mudslides ) ميتواند يک منطقه را در يک چشم به هم زدن ويران کند و خسارات زيادي به بار آورد.

 

 

 

علاوه بر اين مشکلات ديگري نيز در منطقه خليج وجود داشت از جمله هواي شديد بالاي ميانگين و توفانهايي که بدترين حالت خود را به هنگام النينو داشتند . پيش بينان معتقدند که پديده النينو شرايط را براي وقوع چنين حوادثي فراهم مي کند.

 

 

 

 

 

 

 

پديده Upwelling (انتقال آبهاي عميق به سطوح بالاتر)

 

 

 

يکي از پديده هايي که هنگام وقوع النينو رخ مي دهد Upwelling است که عبارت است از انتقال آبهاي سرد اعماق به سطوح بالاتر.

 

 

 

نمودار زير نشان مي دهد که چگونه پديده Upwelling در امتداد سواحل پرو رخ مي دهد . به خاطر تنش برشي ناشي از اصتکاک که بين لايه هاي اقيانوس به وجود مي آيد آبهاي سطحي در امتداد يک زاويه 90 درجه به سمت چپ باد در نيمکره شمالي منتقل مي شوند. اين پديده در نيمکره جنوبي 90 درجه به سمت راست باد اتفاق مي افتد. به همين دليل است که باد موازي با خطوط ساحلي پرو که به سمت شمال مي رود ، آبهاي سطحي را به سمت غرب ساحل منحرف مي کند .

 

 

 

آب پر از املاح و مواد مغذي از اعماق بالا مي آيد تا جايگزين آب سطحي به اطراف رانده شده شود. اين مواد مغذي دليل اصلي جمعيت هاي بزرگ ماهي ها است که در سواحل اين مناطق يافت مي شود. اثر Upwelling و توانايي آن در پشتيباني فراوان زندگي دريايي، به طور قابل توجهي به عمق ترموکلين (دمالايه) بستگي دارد.

 

 

 

 

 

ترموکلين لايه گذار بين لايه ترکيبي در سطح آب و لايه هاي عميق آب مي باشد . تعريف اين لايه بر اساس دما مي باشد. لايه ترکيبي در نزديکي سطح و جايي است که دما تقريبا برابر دماي آب هاي سطحي است. در ترموکلين دما از لايه ترکيبي تا آبهاي سرد اعماق به سرعت کاهش مي يابد. لايه ترکيبي و لايه هاي عميق آب از نظر دما تقريبا يکنواخت هستند ، در حالي که ترموکلين جايگزين منطقه گزار بين اين دو تراز است.

 

 

 

 

 

ترموکلين عميقتر مقدار مواد غذايي را هنگام النينو به خاطر پديده Upwelling به سطح مي آيد، محدود مي کند و به شدت بر روي محصولات ماهي گيري اثر منفي ميگذارد.

 

 

 

سال هاي بدون النينو

 

باد هاي شرقي مناطق حاره آبهاي سطحي مناطق شرقي اقيانوس آرام را از سواحل آمريکا منتقل مي کند. هنگامي که اين آب جابجا مي شود به سمت شمال منحرف مي گردد و منجر ميشود که آب از استوا به دو طرف منحرف شود. Upwelling در شرق اقيانوس آرام آبهاي سرد را از اعماق بالا مي آورد و جايگزين آبهاي سطحي جابجا شده مي کند. اطلاعات دماي سطح آب دريا وجود آبهاي سرد را در شرق اقيانوس آرام نشان مي دهد. نقشه دماي ميانگين سطح دريا در سالهاي 1993- 1994 نشان مي دهد که ميانگين (SST) در ماه دسامبر در شرق اقيانوس آرام سرد تر از غرب آن بوده است. و به مرور از غرب به شرق کاهش ميابد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بادهاي تجارتي آبهاي گرم سطحي را در غرب اندونزي متراکم مي کنند و موجب مي شوند که سطح آب دريا در غرب اقيانوس آرام نيم متر بالاتر باشد. هنگاميکه پديده Upwellin رخ مي دهد، تراز دمالايه در سواحل آمريکاي جنوبي به اعماق کمتر منتقل مي شود و در غرب اقيانوس آرام فشرده مي شود. آب Upwellin سرشار از مواد غذايي است و جمعيت ماهي ها را پشتيباني مي کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هنگامي که آبهاي سطحي به سمت غرب رانده مي شوند، تحت شرايط جوي و تابش خورشيد گرم و در غرب اقيانوس آرام متراکم مي شوند. آب سرد تر در شرق اقيانوس آرام هواي بالاي خود را سرد مي کند . بنابراين هوا چگاليده شده و توليد ابر و باران مي کند. از طرفي در غرب اقيانوس ارام ، هواي در بالاي ابهاي گرم، گرم شده و تراز هاي پايين جو را بي ثبات مي کند و موجب افزايش بارندگي مي شود.

 

 

 

 

 

 

 

بدين ترتيب در بيشتر سالهاي بدون النينو، بارندگي هاي شديدي در قسمت غربي اقيانوس آرام (نزديک اندونزي) مشاهده مي شود ، در حالي که قسمت شرقي آن نسبتا خشک است.

 

 

 

دليل وقوع النينو

 

 

 

باد هاي تجارتي شرقي توسط يک الگوي فشاري پر فشار در شرق اقيانوس آرام و يک الگوي کم فشار در غرب آن، رانده مي شوند.

 

 

 

وقتي اين گراديان فشار ضعيف مي شود، باد هاي تجارتي نيز ضعيف ميشوند. باد هاي تجارتي ضعيف شده اين امکان را فراهم مي کنند که آبهاي گرم از غرب اقيانوس آرام، به سمت شرق جابجا شوند.

 

 

 

 

 

اين امر موجب شکل گيري لايه سطحي آب گرم و ته نشين کردن ترموکلين در شرق اقيانوس ارام ميشود. دمالايه عميقتر موجب مي شود که آب پر از املاح و مواد غذايي که از اعماق توسط پديده Upwelling به سطح مي آيد محدود شود. اين امر بر روي جمعيت ماهي ها که به طور عادي در منطقه وجود داشته تاثير گذاشته و باعث کاهش آنها مي شود.

 

 

 

 

 

ابرهاي همرفتي و بارش هاي سنگين ناشي از افزايش شناوري ترازهاي پايين جو، به خاطر گرماي ناشي از آبهاي گرم سطحي مي باشند. هنگامي که اب هاي سطحي به سمت شرق جابجا مي شوند، ابرها و توفان هاي تندري نيز با آنها به سمت شرق سوق داده مي شوند و موجب ايجاد شرايط خشک در مناطقي مثل اندونزي و استراليا مي شوند. در حالي که باران هاي سيل آسا و طغيان و سيل در کشور هاي پرو و اکوادور به وقوع مي پيوندد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

النينو مي تواند موجب ايجاد انواع مختلف شرايط جوي شود . گاهي اوقات موجب ايجاد باران هايي در بيابان هاي ساحلي جنوب آفريقا ميشود که در سالهاي بدون النينو هرگز مشاهده نشده بوده است. سيل و طغيان خود موجب حجوم حشرات و شيوع بيماري هاي مختلف مي شود.

 

 

 

 

 

تقابل بين هوا و دريا که در سالهاي وقوح النينو رخ مي دهد، موجب تقويت شرايط جوي مي شود. هنگامي که فشار در شرق افت مي کند، در غرب افزايش مي يابد، گراديان فشار سطحي کاهش پيدا مي کند و باد هاي تجارتي ضعيف مي شوند . اين امر مقدار بيشتري از آبهاي سطحي را به سمت شرق منتقل مي کندکه موجب افزايش بارندگي در شرق اقيانوس آرام مي شود و فشار بيشتر افزايش مي يابد.

 

 

 

دماي سطح دريا به هنگام وقوع النينو

 

 

 

پديده النينو با گرمايش بيش از حد نرمال دماي سطح دريا مشخص مي شود.يک نقشه ناحنجاري دماي سطح دريا (SST ) مانند آنچه در زير نشان داده شده است، تفاوت هاي بين SST ديده باني شده و SST نرمال را براي يک ماه مشخص، نشان مي دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سايه هاي سرخ و زرد اقيانوس آرام نشان مي دهد که آب به طور قابل ملاحضه اي از حد نرمال گرمتر است. در حقيقت النينوي سال 1983- 1982 قوي ترين النينوي قرن بوده است که ناحنجاري دمايي آن به 3.5 درجه سليسيوس مي رسد.

 

 

 

 

 

 

 

آثار جوي النينو

 

 

 

در سال هاي وقوع النينو، باران هاي حاره اي که معمولا در اندونزي متمرکز هستند، به سمت شرق جابجا شده و الگوي جوي باد را در سراسر کره زمين مورد تاثير قرار مي دهند. به طور مثال جابجايي جت استريم ها ، storm track ها و بادهاي موسمي مونسون، که موجب ايجاد شرايط جوي نابهنگام در بسياري از مناطق زمين مي شوند. در طول النينوي سال 1983 1982 يک سرس ناحنجاري جوي از قبيل موارد زير مشاهده شد:

 

 

 

 

 

 

 

خشکسالي در جنوب آفريقا، جنوب هند، سري لانکا، فيليپين، اندونزي، استراليا، پروي جنوبي، بوليوي غربي، مکزيک، آمريکا و آمريکاي مرکزي

 

 

 

باران هاي شديد و سيل آسا در اکوادور، پروي شمالي، کوبا و خليج آمريکا

 

 

 

هاريکن در تاهيتي و هاوايي

 

 

 

 

 

النينوي سال 1983 1982 پشته هاي (Ridge) تراز هاي فوقاني را که در سواحل غربي آمرکا واقع بودند تقويت کرد. (اين تشديد با افزايش دامنه امواج در نقشه سمت راست نشان داده شده است)

 

 

 

 

 

زمستان معمولي

 

 

 

 

 

زمستان النينو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اين تشديد موجب گرم شدن اقيانوس آرام در نزديکي آمريکاي شمالي گرديد و از آلاسکا تا شمال آمريکا ادامه يافت.

 

 

 

همچنين به طور همزمان با اين امر، عميق شدن تراف (trough) سطوح فوقاني در زمستان به ويژه در بالاي شرق آمريکا موجب ايجاد بارش هاي بيشتر از حد نرمال در منطقه جنوب شد. به عنوان يکي از نتايج النينوي سال 1983- 1982 ميتوان به وقوع سيل و طغيان در مناطق آمريکاي جنوبي اشاره کرد.

 

 

 

 

 

 

 

آثار اقتصادي النينو

 

 

 

سواحل پرو يکي از پنج منطقه اصلي ماهي گيري در دنيا است. جمعيت زياد ماهي ها توسط مواد غذايي که توسط پديده Upwellig به آبهاي ساحلي آورده مي شو، تغذيه مي شوند. آبهاي سرشار از مواد غذايي اعماق مي تواند جمعيت بزرگ ماهي ها را تقويت کند

 

 

 

در سال هاي وقوع النينو، باد هاي تجارتي جنوبي ، تضعيف مي شوند و ميزان Upwelling کاهش مي يابد. دمالايه عميق موجب مي شود که پديده Upwelling نتواند مواد غذايي کافي به سطح بياورد. اين امر نيز موجب کاهش جمعيت ماهي ها مي شود

 

 

 

 

 

. کاهش جمعيت ماهي ها باعث کاهش توليد غذاهاي دريايي شده و صادرات اين مواد غذايي به کشور هاي ديگر که به منظور تغذيه مرغ و ماکيان صورت مي گيرد، کاهش مي يابد. چنانچه غذا هاي دريايي کاهش يابد، بايد از ديگر منابع غذايي گران قيمت استفاده کرد که اين امر نيز موجب افزايش قيمت غذا هاي غير دريايي مي شود . پس به طور کلي پديده النينو علاوه بر منافع زيادي که مي تواند داشته باشد، مضراتي نيز براي اقتصاد منطقه در بر خواهد داشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برگشتی به صورت یک مجموعه به هم بافته به طرف شرق حرکت کرده و سرانجام سیستم کامل جریانهای اقیانوسی _ جوی غربی در منطقه فوق حاکم شده و تا پایان مرحله ال نینو وجود دارد . لازم به ذکر است که ؛ ناهنجاریهای شدید سطح آرام غربی بویژه در مرحله لانینا و لزوم برگشت به حالت تعادل خود نیز همراه با سازوکارهای فوق الذکر  ( بادغربی و زبانه آب برگشتی ) در ایجاد پدیده ال نینو موثر می باشد .  این حالت مشابه امواج سش (  Seiche Wave امواج ایستا ) بوده ولی سازوکار آن حالت ترکیبی بین امواج انتقالی و ایستا را نشان می دهد . بنا به عقیده برخی دانشمندان این حرکات آب ناشی از امواج کلوین ( Kelvin) یعنی تلفیقی از اثرات دینامیکی دمايی آب و نیروی کوریولیس می باشد .   با توجه به این توضیحات آن چه مسلم است تغییر فشار هوا و گرایش به شاخص پایین نوسان جنوبی نسبت به برگشت آب در الویت بوده و سازوکار موجبه آن نیز سرمایش نسبی آب گرم غرب آرام استوایی به دلیل ابر آلودگی بالا و بارشهای فراوان در مرحله لانینا و اندکی بعد از آن می باشد . متقابلاً در شرق آرام با وجود بالا آیی آب سرد عمقی به دلیل هوای صاف و ساعات آفتابی بالا ، به ویژه در حوالی پرفشار غرب آمریکای جنوبی در طی دوره تکرار  ( تقریباً 5سال ) آب بانسبه گرمتر شده و کم فشار می شود؛ به ویژه در تاهیتی .

 

با این تفسیر توالی مراحل شاخص بالا و پایین و بروز ال نینو ولانینا را می توان بدین گونه درنظر گرفت؛ که ابتدا لانینا اتفاق می افتد و متعاقب آن در فاصله زمانی  نسبتاً کوتاهی ال نینو صورت می گیرد .

 

ولی فاصله زمانی بین وقوع ال نینو تا لانینا بیشتر است . در هر دو پدیده نقش  سرویس دهی آب گرم منطقه مرکزی اقیانوس آرام استوایی از اهمیت زیادی برخوردار است و تداوم هر کدام به ایجاد وذخیره سازی آب گرم در این منطقه بستگی دارد .

 

روش محاسبه و اندازه گیری پدیده ال نینو:

 

برای مطالعه پدیده ال نینو  از فرایند "پیوند از دور" استفاده می شود . طی این فرایند اقلیم شناسان با استفاده از روابط آماری مانند همبستگی و گراسیون رابطه احتمالی موجود  بین تغییرات عناصر اقلیمی نقاط مختلف جهان را شناسایی وبررسی می کنند . این نوع پیوندهای دور وروابط ، تحت نام عمومی شاخص قرار می گیرند ، مانند شاخص وزش مداری بادهای غربی ، یا شاخص آتلانتیک شمالی .

 

یکی دیگر از شا خصها ، شاخص نوسان جنوبی   (soi)   است که توسط واکر به شرح زیر محاسبه شده است :

 

SOI=Pt-Pd

 

که در آنPt نشانگر فشار سطح دریا در ایستگاه  تاهیتی و Pd فشار سطح دریا در داروین است. هر قدر فشار تاهیتی بیشتر باشد ، نشان می دهد که پر فشار پرو بیشتر از حد معمول به طرف شمال جابجا شده است و جریا ن آب سرد پرو بیشتر به استوا نزدیک شده است .

 

شاخص نوسان جنوبی تغییرات  و وابستگیهای پراکندگی فشار را در تابستان نیمکره جنوبی در اقیانوس آرام اندازه می گیرد . اندازه های بالای آن نشان می دهد، که شیب فشار سطح دریا بین شرق و غرب اقیانوس آرام شدیدتر است . اندازه های کمتر شاخص نشان می دهد ؛ که پر فشار ، پرو را  نمی پوشاند .

 

نوسانهای آب وهوایی ایران و پدیده انسو:

 

انسو (  ENSO ) نشانگر یک سازوکار جهانی بوده و لذا تاثیرات آن فراتر از یک قاره یا یک کشور است . با جابجایی وتغییر جهت جریانهای هوا در آغاز و اثنای دوره ال نینو ( شاخص پایین ) و لانینا (شاخص بالا ) مناطق مختلف تحت تاثیرهای گوناگونی قرار می گیرند .  هرچند این دگرگونی ها در عرضهای حاره و جنب حاره رو به استوا شناخته شده ولی در نواحی دیگر مثل مدیترانه، خاورمیانه و ایران تاثیر گذاری آنها هنوز در پرده ابهام است .   همان گونه که می دانیم ایران کشوری با آب و هوای خشک تا نیمه خشک می باشد ، که بین عرضهای 25تا 40 درجه شمالی قرار گرفته است ، و به علت دارا بودن اشکال گوناگون ناهمواریها  ، نسبت به دیگر کشورهای خاورمیانه از آب وهوای متنوعی برخوردار است .  البته این حالت تنها ناشی از تنوع ناهمواریها نبوده ؛ بلکه بیشتر از جریانهای جوی در مقیاس جهانی و سینوپتیکی نشات می گیرد .   در مورد تاثیر پدیده انسو در آب وهوا ی کشور ابتدا باید ا ذعان کرد که دوری و نزدیکی مناطق مختلف با ناحیه شرق آرام استوایی در میزان تاثیر گذاری موثر است و بدیهی است که بین میزان تاثیر و دوری از منطقه فوق رابطه معکوس وجود دارد .  چون شاخص نوسان جنوبی در حال حاضر تنها شاخص عددی مورد استفاده برای مطالعه پدیده انسو و سازوکارهای ال نینوو لانینا در واقع یک فرایند فیزیکی در رابطه با آن است ، لذا در بررسی پدیده انسو فعلاًجز شاخص نوسان جنوبی ، کمیت دیگری وجود ندارد .

 

یک مقایسه ساده آماری که بین خشکسالیها و ترسالیهای کشور نوسان جنوبی انجام گرفت ؛ نشان داد که خشکسالیهای ایران در 1966 ، 71_1970 ، 1973 ، 1978 ، 89_ 1988 ؛ میلادی با شاخص بالا ( لانینا  ) و ترسالیهای کشور در 1969 ، 1972 ، 1976 ، 1982 ، 1986 ؛ میلادی باشاخص پایین ( ال نینو ) همزمان بوده است . ( خوش اخلاق 1377)

 

ـ بررسی بارش سالانه ایران :

 

در طول سی سال ( 63_ 1962 الی 92 _ 1991 ) شاخص استاندارد محاسبه شده برای متوسط بارش کشور در بیشتر موارد نسبت به شاخص نوسان جنوبی معکوس است . البته مواردی نیز دیده می شود که در آنها همخوانی وجود دارد ، ولی چندان شدید نبوده و فراوانی کمی دارند . بعلاوه هموارسازی چند جمله ای که در مورد داده ها انجام شد ؛ نشانگر روند متفاوت در منحنی شاخص  بارش کشور و نوسان جنوبی است . ضریب همبستگی  بارش سی ساله 37 ایستگاه کشور با بارش سالانه نوسان جنوبی نشانگر فراوانی زیاد ضرائب منفی بارش این ایستگاه نسبت به شاخص مذکور می باشد 0

 

این مقادیر از لحاظ آماری معنی دار نبوده و فقط در چند ایستگاه معنی دار است ولی نکته مهم تعداد ایستگاههای دارای ارقام منفی می باشد ، که به 31 مورد می رسد. از این تعداد 22 ایستگاه ضریب همبستگی کمتر از  r=0/18 دارند. منفی بودن ضرایب همبستگی نشانگر این است که در دوره شاخص بالا ، بارش ایران کاهش ، ودر دوره شاخص پایین ، افزایش می یابد.

 

ـ ـ‌‌‌چگونگی تاثیر گذاری پدیده انسو در ناهنجاریهای بارش ایران

 

در پدیده انسو تغییرات فشار هوا و وقوع شاخص بالا یا پایین نوسان جنوبی نسبت به رویداد ال نینو و لانینا تقدم زمانی دارد و نیز این که مرحله لانینا و ناهنجاری سطح آب اقیانوس نهایتاً به رخداد  ال نینو منجر می شود .   در مرحله شاخص بالا و وقوع لانینا در استرالیا ی شمالی و جنوب شرقی آسیا بارشهای زیادی اتفاق می افتد و بالعکس در حوالی جنوب خاورمیانه  و دریای عرب ( میان شبه جزیره عربستان و هند، در جنوب دریای عمان ) هوا حالت فرونشینی دارد و پر فشارها ی جنب حاره در این قسمت تقویت شده  و به صورت نیمروزان گسترش می یابد  که از حوالی استوا تا ناحیه رو به قطب کمربند پر فشار جنب حاره کشیده می شود . متقابلاً در دوره شاخص پایین و پدیده ال نینو در استرالیای شمالی و جنوی شرق آسیا بارش به شدت کاهش یافته و جریان هوا در جنوب خاورمیانه و جنوب غرب آسیا از افزایش برخوردار بوده و احتمالاً کم فشار سودانی و دریای سرخ نسبت به متوسط قویتر بوده و انتقال دهنده انرژی و رطوبت عرضهای استوایی به سمت عرضهای میانه و بالا می باشد .

 

در مقیاس  نیمروزان وقتی کم فشار درون حاره ای در شرق آرام به دلیل فرایند     ال نینو گسترش یافت ،   پر فشارجنب حاره ای  موازی با آن به طرفین رانده شده و  کمربند پر فشار های جنب حاره ای به سمت قطبین سوق می یابد . بالمال تاوه قطبی (  Polar Vartex) به نیمکره مقابل لغزیده و سطح غربی پیرا قطبی ircumpolar Westerly)) افزایش می یابد .

 

به دنبال این سازوکار ، سیستم پر فشار جنب حاره در نیمکره شرقی به سمت استوا عقب نشسته و در مقابل ، کمربند بادهای غربی و امواج آن به طرف استوا پیشروی   می کند و در خاورمیانه و ایران  ( با شدت و ضعف ) دوره مرطوبتری آغاز می شود 0

 

در وضعیت لا نینا پر فشارهای موجود در نیمکره غربی به ویژه در امتداد نیمروزان 90 درجه غربی قوی تر است که علت آن وجود جریانهای سرد کالیفرنیا ، همبولت در شرق اقیانوس آرام است . در این شرایط کم فشار درون حاره ای ضعیف و پر فشار جنب حاره به سمت استوا سوق یافته و متقابلاً در نیمکره مقابل  پر فشارهای مذکور به دلیل تقویت نسبی کم فشار اخیر به سمت قطب کشیده می شوند و در خاورمیانه و ایران وقوع خشکسالیها ، فراوانی نسبتاً بیشتری می یابد.    البته این نکته را باید پذیرفت ؛ که برخی از مراحل شاخص پایین ( ال نینوی سال 73_1972) درکشور ما مقارن با خشکسالی بوده است . در این مورد تغییرات در هم بافته الگوهای جهانی و سینوپتیکی نیز موثر  می باشد .

 

برای مثال می توان به موقعیت و ارتفاع تاوه قطبی و نیز جهت گیری محور تاوه و پشته بادهای غربی در آسیا نسبت به مناطق خاص مانند کوههای اورال یا شبه جزیره اسکاندیناوی اشاره کرد .

 

در این خصوص لغزش تاوه قطبی ( فرضاً رویداد ال نینو ) به سمت شرق اورال باعث جریان شمال غربی در کشور و آغاز دوره خشک وانتقال آن به غرب اورال باعث جریان جنوب غربی و دوره مرطوب می شود ؛ که حالت اخیر فراوانی بیشتری دارد.

 

 

 

تاثیرات ال نینو بر زندگی بشر:

 

در زمان استیلای پدیده ال نینو پر فشار جنب حاره پرو به دنبال جریان آب سرد پرو به طرف جنوب جابجا  می شود به دنبال این تغییرات جریان آب گرم ، سواحل پرو  و سواحل اکوادور را هم در  برمی گیرد . این جریان گرمتر و کم املاح تر و در نتیجه از مواد غذایی فقیر تر است .

 

علاوه بر آن در سواحل پرو مانع بالا آمدن آبهای حاصل خیزتر زیرین می شود ؛ که این سبب مرگ ومیر ماهیها و بخصوص ماهی کولی که غذای عمده پرندگان دریایی است می شود . به دنبال مرگ و میر ماهیان ، میلیونها پرنده دریایی به علت عدم وجود غذای عمده خود یعنی ماهی کولی در ساحل نابود می شوند ؛ که این لطمه اقتصادی جبران ناپذیری را در صنایع ماهیگیری و کود مرغ دریایی گیری برای کشورهای پرو و اکوادور به بار می آورد .

 

از آسیب های محلی دیگر ؛ بارندگی های سیل آسا در بخشهایی  از سواحل پرو و اکوادور که به طور معمول لم یزرع می باشد ، است که سبب ته نشست ههای گلی و تخریب شالوده این مناطق می شود و در مجموع به دلیل شرایط نابهنجار به وجود آمده ، پدیده ال نینو در منطقه به عنوان فاجعه طبیعت شناخته شده است .

 

 

 

نـتـایـج :

 

پدیده انسو سازو کار در مقیاس جهانی بوده و نقاط گوناگون کره زمین با شدت و ضعف از آن تاثیر می پذیرند.

 

با وجود محرز بودن رابطه بین شاخص نوسان جنوبی وبارشهای کشور به سبب بعد مسافت بین آن منطقه و  ایران و نیز وجود عوامل دیگر اثرات آن تعدیل ، تخفیف و یا حتی به شکل معکوس در می آید.

 

پدیده انسو نه مستقیماًً بلکه به صورت غیر مستقیم از طریق دگرگون سازی الگوهای گردش عمومی جو و مراکز فشار مربوطه  یا یه عبارت دیگر از طریق "پیوند از دور "در شرایط آب وهوایی کشور تاثیر می گذارد .

 

با توجه به داده های شاخص بارش کشور و نوسان جنویی تقریباً در حدود 65% و بیشتر موارد خشکسالی کشور با شاخص بالا " لانینا" و 35% و کمتر با شاخص پایین "ال نینو " همراه بوده است .البته این ارقام تقریبی بوده و نیاز به بررسیهای بیشتر دارد .

 

با توجه به موقعیت مکانی و استقرار متفاوت امواج راسبی (Rossby Wave) وسیستمههای مربوطه در دوره های ال نینو و لا نینا ، وقوع پدیده های اخیر ، معیار کاملی برای پیش بینی دقیق تغیرات بارش نبوده است ، ولی نشان دهنده این است که شرایط آب وهوایی کشضور دچار تغییرات مشخصی خواهد شد .

 

 

 

پیشنـهادات:

 

1- استفاده از روشهای آماری برای یافتن ارتباط بین پدیده جهش بارشهای کشور و جهش های موجد در شاخص نوسان جنوبی .سعی در یافتن شاخص های جدید هواشناختی که هم به صورت مداری و هم نیمروزان تغییرات فشار را در مناطق بحرانی مورد سنجش قرار دهد و همبستگی بهتری را با بارشهای کشور ظاهر سازد.

 

2- استفاده از نوسانات سطح آب در اقیانوسهای آرام و اطلس استوایی ، دریای مدیترانه و دریای عرب .

 

3 - سعی در طراحی مدلی چند متغییره که در آن شاخصهای نوسان جنوبی ، وزش زناری ( کمربندی) ، شاخص اطلس شمالی ونیز دمای آی دریاها با تغییرات عناصر جوی در سطح کشور مورد برازش قرار گیرد ، که در این خصوص روش تحلیل کانونیکAnalysis)  (Canonical توصیه می شود.

 

 

 

منـابع و مـاخـذ:

 

1- خوش اخلاق ، فرامرز : پديده انسو و تاثيرات آن بر رژيم بارش در ايران ، فصلنامه تحقيقات جغرافيايي، شماره 51 ،مشـهد ، زمستان، 1377

 

2- عليجاني، بهلول : معرفي جغرافيايي پديده ال نينو ، گاهنامه افق، نشريه داخلي دانشگاه تربيت معلم تهران ، شماره 1 ، پاييز،1377

 

3- قائمي ،هوشنگ :  هوا شناسي عمومي ، انتشارات سمت ، تهران، 1377

 

 

 

4-  www.yazdmet.ir/ubci

 

5- www. jazirehdansh.com

 

6- www. Bbcparsian.com

 

7- www. Elnino.nova.gov

 

8- www.usgs.gov

 

9- www. Coudysky.ir

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازارهاي جهاني از جمله بازار نفت و انرژي هرازگاهي تحت تأثير تغييرات اقليمي با بي ثباتي شديد روبرو مي شوند. مردم جهان به خاطر دارند كه توفان مهيب كاترينا چگونه در نخستين سال هاي هزاره سوم ميلادي، سواحل جنوب شرقي ايالت متحده را در نورديد و ميلياردها دلار خسارت به بار آورد. آسيب هاي وارد آمده به بنادر نفتي، پالايشگاهها، خطوط لوله نفت و پست هاي برق چنان شديد بود كه بلافاصله بازار و قيمت هاي جهاني را متلاطم كرد. اما با توسعه و پيشرفت داده هاي پژوهشگران و افزايش ضريب پيش بيني تغييرات اقليمي، انتظار مي رود خسارات رويدادهاي احتمالي آتي، كاهشي محسوس داشته باشد    »زمين شناسي و محيط زيست« عنوان كتابي است به قلم برنارد پيپكين كه در سال2001 در استراليا منتشر شده است. حسن داداشي آراني، از خوانندگان ماهنامه نفت پارس در دانشگاه پيام نور اصفهان، با ترجمه فصلي از اين كتاب با عنوان »النينو و مناطق ساحلي« و ارسال آن به دفتر ماهنامه، به توضيح و تشريح اين پديده اقليمي پرداخته است.

   

   

    النينو نوعي بهم ريختگي و آشفتگي در وضعيت آبهاي سرد طبيعي است كه در امتداد سواحل غربي آمريكاي جنوبي و شمالي بوجود مي آيد. در سالهاي النينو سلولهاي پرفشار بطور طبيعي به سلولهاي كم فشار اتمسفري در اقيانوس آرام غربي تغيير مي يابند. زيرا اختلاف فشاري كه بادهاي بين اقيانوس آرام شرقي و غربي را به حركت در مي آورد كاهش مي يابد. به اين ترتيب، بادها متوقف مي شوند و يا حتي ممكن است جهت آنها عوض يا معكوس شود. يك برآمدگي از آبهاي گرم سطحي(به ارتفاع چند متر) كه موج كلوين(Kelvin wave) ناميده مي شود، خيزاب هايي را از طرف شرق به سوي آمريكا منتقل كرده و آبهاي سرد منطقه را جابجا مي كند. اين پديده در ابتدا توسط ماهيگيران پروئيايي در كريسمس1892 مورد توجه قرار گرفت. از اين رو اين هجوم آب گرم را كورينته دل نينو(Corriente delnino) يعني»جريان بچه مسيح« ناميدند!

     امروزه مشخص شده كه وارونگي فشار اتمسفري در ناحيه اقيانوس آرام غربي موسوم به نوسان جنوبي، موجب حوادث النينو مي شود. اين همبستگي و ارتباط بين آب گرم را كه به دنبال آن حادثه النينو روي مي دهد نوسان جنوبي- النينو(Elnino - southern oscillation) و به طور اختصاري اِنسو(ENSO) مي نامند. حوادث مهم النينوي سالهاي1973-1972 و1977-1976 و النينوي شديد سال1983-1982 آن را به صورت يك پديده جهاني ثبت كرد. از سال1991 تا1994 وضعيتي تقريباً پايدار در النينو ادامه داشت و سپس النينوي شديد ديگري در سال1998-1997 بوجود آمد. در سالهاي النينو بر اثر تغييرات همرفتي(وزش بادهاي گرم) اتمسفري، خشكسالي گسترده اي در آفريقا، استراليا، اندونزي و سيلاب هايي در كاليفرنيا، اكوادور، پرو و تاهيتي به وقوع پيوست و امواج سهمگين، سواحل شرقي و غربي ايالت متحده را فرسايش داد. در پي النينوي سال97-98، همچنين چندين زمين لغزه و جريان گل در كاليفرنيا، اروگوئه و واشينگتن گزارش شد. طبق نظر جيم ابراين(Jim O،brien) از مركز مطالعات پيشگويي اقيانوس- اتمسفر(COAPS) در دانشگاه ايالتي فلوريدا، خبرهاي خوشايندي نيز مبني بر وقوع النينو وجود دارند كه مي توان آنها را به اين صورت خلاصه كرد:

    - فعاليت هوريكن هاي اقيانوس اطلس كاهش مي يابد.

    - آتش سوزي در جنگل هاي آريزونا، تگزاس و نيومكزيكو كاهش مي يابد.

    - تورنادوها(توفانهاي سهمگين) كاهش مي يابند.

    - محصولات كشاورزي به ويژه مركبات افزايش مي يابند.

    - ماهيگيري در كاليفرنيا به دليل وجود آبهاي گرم رونق مي يابد.

    قابل توجه است كه هوريكن هاي هاوايي فقط در طول سالهاي النينو بوجود

    مي آيند. النينو مثال خوبي از عملكرد زمين به عنوان يك سيستم است كه واكنش هاي متقابل بين اتمسفر- هيدروسفر و ليتوسفر را در ايجاد حوادث طبيعي نشان مي دهد. پديده ديگر اقيانوسي لانينا(Lanina) نام دارد كه به خواهر النينو شهرت يافته و با حالتي متعادل ظاهر مي شود. لانينا حالتي از يك جريان آب سرد است، با وضعيتي كاملاً ويژه كه البته براي سواحل غرب آمريكا عادي است. در هر حال، لانينا با خشكسالي در ارتباط است و بطور متناوب فعاليت هوريكن ها را افزايش مي دهد، اگر چه اين مطلب هنوز به روش علمي ثابت نشده است.

   

   

    پيشگوهاي هوريكن

    هوريكن ها نمادي از آب و هواي جانفرساي استوايي به شمار مي روند. آنها به طور دوره اي هر چند سال يكبار بوجود مي آيند. طبق نظر ويليام گري(William Gray) هواشناس دانشگاه ايالتي»كلرادو«، پيشگوهاي واقعي

    مي توانند مسائل و مشكلات دوره هوريكن را پيش بيني كنند. گري درسال1984، با توجه به نظر پيشگوها احتمالاتي را عنوان و منتشر كرد كه از جمله پيش بيني هاي صحيح او، رويدادهاي مربوط به سال1995 بود.

    در اين سال، كانون هوريكن اقيانوس اطلس شرقي19 توفان استوايي را پمپ كرد كه از اين شمار،11 توفان جزو هوريكن ها بودند.5 هوريكن بزرگ و قوي نيز بيش از185 كيلومتر در ساعت سرعت داشتند. در اين مورد، گري يك دوره سخت و شديد با9 هوريكن را پيشگويي كرده بود.

    هواشناسان مركز بين المللي هوريكن در فلوريدا(Cord Gables) برخي

    پيش بيني هاي جالب و موفق را از طريق مدلهاي كامپيوتري تهيه كرده اند. پيشگوها با تأكيد برروش هاي گري، اطلاعات زيادي را با زحمت جمع آوري كردند كه در زير به برخي از آنها اشاره مي شود.

    - بادهاي تروپوسفري بالاتر از ارتفاع12هزارمتر(4هزار فوت): بادهاي تروپوسفري كه در مقابل چرخه هوريكن با شدت زياد عمل مي كنند بطور عمودي گسترش مي يابند و اين براي ايجاد بادهاي قوي و گرفتن قدرت هوريكن لازم است. بالن هاي هواشناسي با پرواز روزانه برفراز درياي كاراييب، براي اندازه گيري شدت باد در ارتفاعات استفاده مي شوند. زماني كه شدت باد كم است- مانند آنچه كه در سال1995 وجود داشت- هوريكن ها ممكن است بيشتر توسعه يابند.

    - آب و هواي غرب آفريقا: در سال هاي خشك، بادهاي غربي در ارتفاع12هزار متري بالاي اقيانوس اطلس در استوا گسترده مي شوند كه اين امر، قدرت باد را افزايش داده و از توسعه قدرت هوريكن مي كاهد. در طول سالهاي مرطوب كه بادها از شرق و از ارتفاع12هزار متري مي وزند غالباً قدرت باد كاهش يافته و در نتيجه توفانهاي شديد هوريكن زيادتر مي شوند.

    - النينو: آبهاي بخش استوايي اقيانوس آرام گرم مي شوند و بادهاي غربي را رواج مي دهند كه در حوضه هاي كاراييب و اقيانوس اطلس مي وزند. جايي كه بادها در سطوح پايين تر از شرق مي وزند، شدت باد افزايش يافته و موجب از بين رفتن قدرت هوريكن مي شود. بين سالهاي1991 و1994 به علت كم شدن هوريكن ها، النينو دوباره تكرار شد و در سال1995 و1999 با سرد شدن بخش استوايي حوضه اقيانوس آرام النينوها به لانينا تغيير يافتند كه در اين حالت فعاليت هوريكن ها بسيار افزايش يافت.

    - فشار اتمسفري: فشار اتمسفري پايين(كم فشارها) در اقيانوس اطلس و درياي كاراييب كه نواحي آبهاي گرم را مشخص مي كند هوريكن ها را تحريك و همگرايي

    توده هاي هوا را افزايش مي دهد. اين امر موجب افزايش ارتفاع ابرهاي مرطوب مي شود.

     بيشتر رويدادهاي مربوط به يك هوريكن قابل پيش بيني است. اين پيش بيني موقعي انجام مي شود كه هوريكن از خشكي دور باشد. اين اطلاعات را ساكنان مناطق ساحلي بيش از همه احتياج دارند اما متأسفانه آن را در اختيار ندارند. تاكنون تعداد كمي از پيش بيني هاي كامپيوتري موفقيت آميز بوده است. با وجود اين هنوز

    بررسي ها و مطالعات زيادي بايستي انجام شود تا با وجود دور بودن از خشكي بتوان از قبل آنرا بطور كامل پيش بيني كرد.

 

 

 

 

 

احتمال وقوع ال نينو يا لانينا در چند ماه آينده كم است . وضعيت تمامي حوضچه هاي اقيانوس آرام عادي خواهد بود و بيشتر شواهد حكايت از آن دارند كه اين پديده تا اوايل نيمه 2004 از بين خواهد رفت. بنابراين پيا م فوق بابيانيه گذشته ( اكتبر 2003 ) يكسان مي باشد. اما ، در حال حاضر با در نظرگرفتن موقعيت زماني لازم است تا از هشياري بيشتري برخوردار بود. از دير باز اينگونه حوادث اغلب با شروع ماه ژوئن به وقوع پيوستند. همچنين در چنين زماني پيش بيني بسيار دشوار خواهد شد.

 

با اينهمه . مدلهايي كه جهت پيش بيني تحولات اقيانوس حاره اي بكار مي روند در واقع نوعي اتفاق نظر كلي مي باشند كه در پيش بيني هاي خود اعلام مي دارند احتمال وقوع النينو يا لانينا در اوائل نيمه امسال كمتر خواهد بود. با تفسير كارشناسانه مي توان موضوع فوق را تاييد نمود ،بطوريكه هيچ گونه اصلي وجود ندارد تا بخواهد اعلام دارد كه وضعيت اقليم اقيانوس و جو در اقيانوس حاره اي تبديل به پديده ال نينو و لانينا بشود.

 

بنابراين ، تنها لازم نيست بر اساس اطلاعات مربوط به ال نينو و لانينا ، آماده رويارو شدن با الگوهاي اقليمي غير معمولي كه معمولا‏‏ همزمان با چنين پيشامدهائي همراه هستند باشيم. اما در مقايسه با وضعيت اكتبر گذشته يعني هنگام انتشار بيانيه گذشته ، لازم است تا در مورد تفسير پيش بيني هاي ال نينو و لانينا از هشياري بيشتري بر خوردار بود. از طريق تفسير جنبه هاي بسيار مهم دماي اقيانوس حاره اي مي توان به اطلاعات بيشتر در زمينه الگو هاي اقليمي منطقه اي كه انتظار مي رود در ماههاي آتي در حال وقوع باشند ، دسترسي پيدا كرد. در حال حاضر ، بر خلاف انتظار دماي سطح دريا در نقاط اقيانوس اطلس شمالي با گرما روبرو است و شرايط فراتر از حد نرمال در مناطق اقيانوس آرا م و استوائي غربي مركزي و اقيانوس هند مركزي حكمفرماست و اين روند مي تواند منجربه بوجود آمدن شرايط عادي در اطراف مناطق قاره اي و چه بسا فراتر از آن بشود. با نمايان شدن اينگونه حالتها در مدلهاي اقليمي و نيز تفسير كارشناسانه ، زمينه اي جهت اطلاعات برخي الگوهاي اقليمي منطقه اي كه در ماههاي آتي پيش بيني مي شوند ، فراهم مي شود.

 

بنابراين با در نظر گرفتن راهبردهاي واكنشي ، به منظور تفسيرهاي جامع از عواقب منطقه اي وضعيت سيستم اقليمي اين موضوع بسيار مهم به نظر مي رسد تا با خدمات آبشناسي ملي در ارتباط بود.اينگونه تفسير ها در برگيرنده نوسنات اقليمي فصلي منطقه اي و محلي مي باشند ؛ نوساناتي كه ممكن است دلائل ديگر داشته باشند كه شامل الگو هاي دماي سطح دريا و عوامل ديگر كه در آن سوي اقيانوس آرام وجود دارد، باشد. براي توضيح بيشتر ، مي توان گفت كه علت پديد آمدن نوسانات اقليمي منطقه اي ،الگوهاي دماي سطح دريا در مناطق حاره اي اقيانوس آرام و هند هستند. اما مي بايست به اين موضوع تاكيد داشت كه به منظور پيش بيني الگوهاي دماي سطح دريا در حوضچه هاي اقيانوس هاي هند و اطلس لازم است تا از تخصص بالائي سود جست. علت آنرا بيشتر مي بايست به ديده باني ها ي نامناسب از شرايط سطح اقيانوس و عد م شناخت لازم از مكانيسم هاي تغييرات دماي سطح دريا در اقيانوسها ارتباط داد.

 

وضعيت تمامي حوضچه هاي اقيانوس آرام عادي خواهد بود ؛بطوريكه وقوع النينو و لانينا از بين مي رود.

 

مدلهاي پيش بيني و نظرات كارشناسانه نوعي اتفاق نظر كلي مي باشند ؛بطوريكه تا اوائل نيمه سال 2004 شرايط عادي حكمفرما خواهد بود.

 

به ويژه آنكه شرايط هاي عادي ،داشتن شناخت كافي از الگوهاي اقليمي غير عادي امري ضروري به نظر مي آيد زيرا علت آنها را تنها نبايد به ال نينو و لانينا ارتباط داد.

 

وضعيتي را كه در مناطق حاره اي اقيانوس آرام حكمفرماست به دقت تحت كنترل قرار مي گيرد ، به ويژه آنكه احتمال وقوع سريع و پيش بيني بسيار دشوار باشد. كانون پيش بيني كنندگان اقليمي تفسيرهاي كاملتر نوسانات اقليمي منطقه اي را در ماههاي آتي انجام مي دهند و سپس مي توان از طريق خدمات هواشناسي و آبشناسي ملي به آنها دسترسي پيدا كرد.

 

الگوهاي اقليمي اقيانوس آرام

 

تحقيقات صورت گرفته در چند دهه گذشته نقش اساسي تاثيرات متقابل جو و اقيانوس را در كمربند حاره اي اقيانوس آرام و آب و هوائي را تغيير مي دهد . نمايانتر نموده است. براي مثال ، در طي وقوع ال نينو ،دماي آب دريا در مناطق حاره اي اقيانوس آرام شرقي و مركزي به بيشتر از حد نرمال مي رسد. و در طي وقوع لانينا ، دماي فوق در اينگونه مناطق به پائين تر از حد نرمال مي رسد. اينگونه تغييرات دمائي موجب مي شود تا تمامي نقاط زمين دستخوش نوسانات اقليمي گردد و پيشامدها بمدت 12 يا بيشتر ادامه داشته باشد. وقوع ال نينو شديد سال 98-1997 پس از دوره لانيناي طولاني مدتي كه از اواسط 1998 تا اوائل 2001 به طول انجاميده بود‌، رخ داد.شدت النينوئي كه در طول 98-1997 بوقوع پيوسته بود با دوره ال نينوي 2003-2002 بسيار متفاوت بود. به احتمال زياد هيچگونه وجه اشتراكي ندارند. به علاوه ، در حالي كه بين تاثيرات همه جانبه پيشامد ال نينو و شدت آن ارتباط وجود دارد ، اين امكان هميشه براي يك پيشامد وجود دارد كه تاثيرات جدي را صرف نظر از شدت بروي برخي از مناطق داشته باشد.

 

پيش بيني و نظارت پديده هاي النينو و لانينا

 

پيش بيني رويدادهاي اقيانوس آرام از راههاي مختلف صورت مي گيرد.در حال حاضر مدلهايي از كامپيوترهاي پيشرفته وجود دارد كه قادرند تحولات مناطق حاره اي اقيانوس آرام را تصوير برداري كنند .مدلهاي پيش بيني آماري همچنين قادرند شروع وقوع اينگونه رويدادها را به ثبت برسانند. بررسي كارشناسانه از وضعيت موجود مي تواند كمك شاياني در اين راستا باشد ، بويژه آنكه با تفسير وضعيت درحال شكل گيري در اعماق اقيانوس آنرا شناسائي مي كنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چند سال پیش ماهیگیران در سواحل پرو  شاهد تغییراتی در جریان آب های این منطقه شدند . اولین ماه سال میلادی بود و تازه جشن های آغاز سال نو را پشت سر گذاشته بودند که ناگهان متوجه جریان آب گرم جنوبی شدند ، جریانی که دمای آب سرد این منطقه را تعدیل می کرد.

 

آبهای این منطقه زیستگاه بسیاری از پرندگان وماهی ها بود. این آبهای سرد ، سرشار از مواد غذایی برای موجودات آبزی بود و محیط مناسبی برای آنان فراهم می کرد . به همین خاطر ، کار ماهیگیران این منطقه هم پر رونق بود ، ولی وجود آب گرم به صورت غیر طبیعی ، داشت اوضاع را به هم می ریخت و کار و کسب آنها را کساد می کرد.

 

آبهای گرم، یکی دو سال در منطقه  باقی ماند و باران های فراوان استوایی را باعث شدند ، باران هایی که به گفته بعضی ها ، کویر ها را به باغ تبدیل کردند.حال دیگر این پدیده هر چند سال یک بار تکرار می شود و چون این پدیده ، یعنی گرم شدن آبهای اقیانوس آرام جنوبی ، اغلب همزمان با میلاد مسیح (ع) ودر ابتدای سال میلادی اتفاق می افتد ، ماهیگیران منطقه آن را "ال نینو "[1]  نامیدند.

 

ال نینو در زبان اسپانیولی به معنی پسر کوچک است و ماهیگیران هنگامی که  عکس این پدیده رخ دهد، یعنی آبهای سرد جایگزین ، نام دیگری را زمزمه می کنند : لانینو[2] یا دختر کوچک . در پدیده لانینو که بعد از ال نینو اتفاق می افتد ، آبها ی اقیانوس  آرام جنوبی ، به شدت سرد می شوند .

 

 

 

باد و زبانه های سرد و گرم

 

معمولا همیشه آبهای غرب اقیانوس آرام گرم و آبهای شرق این اقیانوس سرد است که اصطلاحا به آن زبانه سرد می گویند.در وضعیت عادی باد از جهت شرق اقیانوس آرام به طرف غر ب می وزد و در اثر همین وزش باد ، سطح آب اقیانوس آرام جنوبی در بخش غربی بالا می آید. به طوری که سطح آب اقیانوس در سواحل اندونزی حدود 120 سانتی متر بالاتر از سطح آب در سواحل اکوادور است . با توجه به جریان آب گرم و د رنتیجه گرمای هوا، منطقه غربی اقیانوس آرام پر باران و بر عکس آن ، نواحی شرقی این اقیانوس خشک و کم باران است .

 

پدیده ال نینو با اندازه گیری دمای سطح آب اقیانو س مشخص  می شود در فرایند وقوع این پدیده ، بادهای بسامان[3]،  حجم زیادی از آبهای گرم  سواحل اندونزی را به سمت سواحل شرقی( امریکای جنوبی ) جاری می کند .

 

9 سال پیش ، یعنی در سال 1372(1994م) شاهد شکل گرفتن یکی از بزرگترین نمونه های پدیده ال نینو بودیم. دراین سال آبهای منطقه غربی اقیانوس آرام جنوبی، به طرف منطقه شرقی جریان پیدا کرد و زبانه های سرد منطقه شرقی ضعیف شد . بادهای منطقه غرب که معولا ضعیف  بودند به بادهایی قوی تبدیل شدند و به طرف شرق اقیانوس وزیدن گرفتند و آبهای گرم را بیشتر به آن سمت راندند.

 

 

 

ال نینو و تغییرات جوی

 

ال نینو مانند یک فصل ، دارای دوره است؛ اما فصلی که به صورت نا منظم ظاهر می شود ودر زمان غیر مشخصی در جهان استقرار می یابد . به همین دلیل دردوره ظاهر شدن این پدیده ، بعضی تغییرات آب و هوایی و دگرگونی هایی در الگوها ی طبیعت به وجود می آید و این تغییرات ، افزایش باران وسیل های ویرانگر در بخش هایی از امریکای جنوبی و پرو وخشکسالی در قسمت غربی اقیانوس آرام را به دنبال دارد . بنابراین با توجه به خسارات ناشی از آل نینو باید شرایط منطقه جاوه اقیانوس آرام را با دقت مشاهده و تغییرات هوا را در یک دوره کوتاه ( یک ماه تا یک سال ) پیش بینی کرد.

 

ال نینو معمولا با یک تغییر د رجریان اتمسفر همراه است که s.o [4]نامیده می شود . حرکت یا جنبش جنوبی یکی از علت های اصلی است که باعث تغییرات آب و هوا در کل دنیا می شود. این پدیده از 25 سال پیش توجه اقیانوس شناسان را به خود جلب کرد و تحقیقات زیادی درباره آن انجام شد. در حقیقت اولین قدم ، تخمین شروع ال نینو و لانینو و پیش بینی آب و هوا بود . واضح ترین علامت S.O ایجاد رابطه عکس فشار هوای سطحی در دو نقطه ، داروین استرالیا و جزایر تایپیتی در جنوب اقیانوس آرام ، فشار زیاد یک طرف ، همرا با کاهش فشار در طرف دیگر بود و این عمل به صورت معکوس انجام می گرفت.

 

بادهای شرقی مهم ترین علت پیدایش ENSO [5] است و دارای دو اثر بسیار قوی است : اول اینکه آب اقیانوس آرام را به سمت غرب حرکت می دهد و به همین دلیل سطح آب در فیلیپین معمولا 60 سانتی متر از سطح آب در سواحل جنوبی پاناما  بالا تر است.

 

دیگر آنکه باعث می شود جریان دریایی غربی در سطح آب باقی بماند  و به تدریج آب را گرم کند . این امر سبب می شود که در ناحیه غربی اقیانوس آرام ، گرم ترین آب سطح کره زمین وجود داشته باشد؛ آبی که معمولا  بالای 28 درجه سانتی گراد است و حتی بعضی مواقع به 5/38 درجه هم می رسد .

 

آب گرمی که در قسمت غربی اقیانو س آرام جمع می شود ، سبب فشار دادن ترمو کلابین [6] به سمت پایین می شود  و با آب سطحی کاملا مخلو ط شده و بدین ترتیب آب گرم سطحی از آ بسرد عمیق جدا می شود.

 

معمولا ترموکلابین در قسمت شرقی 40 متر ودر قسمت غربی 100 تا 200 متر متغیر است .

 

ال نینو پدیده ای است که  تازه کشف شده و در نیمکره جنوبی زمین اتفاق می افتد ؛ مانند سواحل امریکای جنوبی و نواحی شرقی آسیا و استرالیا . د رحالت نرمال و طبیعی جریان آب سرد در شرق اقیانوس آرام و جریان آب گرم در غرب آن استقرار دارد که سرمای آب در ناحیه شرقی فوایدی برای ساکنان امریکا ی جنوبی دارد ؛ از جمله استفاده از سواحل به منظور ماهیگیری . این مساله سبب پیدایش بادهای قو ی شرقی به سمت غربی می شود و آن را در قسمت غربی اقیانو س بالا می آورد.طی فرآیند بادهای بسامان از ناحیه غرب اقیانوس آرام ، آب گرم از قسمت غرب به سمت شرق جاری می شود . این امر سبب ضعیف شدن زبانه ها ی سرد شرقی شده و جهت عادی وزش باد بر عکس می شود (غرب به شرق) . در سواحل شرقی اقیانوس یا سواحل غربی امریکای جنوبی نیزبه خصوص حوالی پرو ، آب گرم استقرار می یابد و گاهی این آب یک تا دو سال در منطقه می ماند و رطوبت منطقه سبب بارش بارانها ی فراوان می شود . این باران ها گاه منجر به سیل های ویرانگر در سواحل امریکای جنوبی و خشکی در طرف مقابل آن در نیمکره جنوبی زمین می شود.

 

1- El Nino

 

2-  La Nino

 

3- بادهای بسامان همان بادهای منظم همیشگی است که پیوسته و دائم در منطقه استوایی می وزد.

 

4- خط مرزی بین آب گرم وسرد؛ Thermo cline

 

5-  جنش جنوبی اتمسفر ؛ southern Osclilletion

 

 

6- جنبش جنوبی اتمسفرال نینو؛

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 18:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

فرایندهای استراتژیک در سازمانهای هلدینگ

بازديد: 304

فرایندهای استراتژیک در سازمانهای هلدینگ

چکیده: برنامه ریزی، هماهنگی فعالیتها برای نیل به اهداف با در نظر گرفتن شرایط است. بقا و رشد سازمانها در بازار رقابتی و تغییر مستمر شرایط محیطی، بکارگیری روشی اثربخش برای برنامه ریزی سازمانها را ضروری ساخته است . شناسایی و تعریف صحیح فرایندهای استراتژیک، منابع سازمان را جهت رسیدن به اهداف هماهنگ می‌سازد‌. پس، نبود فرایندهای استراتژیک باعث می شود، منابع سازمان در جهات مختلفی که نهایتًا منجر به ایجاد ارزش افزوده برای سازمان نمی شود، صرف شوند. بسیاری از سازمانها در مرحله شناسایی فرایندهای استراتژیک خود با مشکل روبرو می شوند. از جمله مهمترین این سازمانها که تدوین این فرایندها نیز برای آنها به دلیل پیچیدگی و گستردگی حوزه های فعالیت آنها، بسختی صورت می گیرد، سازمانهای هلدینگ هستند. بنابراین برآن شدیم تا با توجه به نوپا بودن این گونه سازمانها در ایران به شناسایی و تعریف فرایندهای استراتژیک به صورت کلی برای یک سازمان هلدینگ بپردازیم.

  مقدمه

شرکت هلدینگ شرکتی است که دارای سهام ممتاز و یا عمده چندین شرکت دیگر است، به این معنا که در هیئت مدیره آن شرکتها حداقل یک عضو نماینده دارد و بنابراین دارای حق رای است و می تواند از این طریق آن شرکتها را مدیریت و کنترل کند و از مزایای حاصل از کسب و کارهای مختلف نیز منتفع شود. به این شرکتها گهگاه شرکتهای مادر نیز گفته می شود. اصطلاحات رایج و مشابه دیگری نیز وجود دارند که از آن جمله می توان به شرکتهای کنترل کننده، شرکتهای دارنده و یا شرکتهای مالک اشاره کرد. به عنوان نمونه در تعریف شرکت مالک گفته اند که شرکت مالک، شرکتی است که مالک سهام شرکتهای دیگر است و ازاین طریق شرکتهای دیگر را کنترل می کند. در واقع می توان گفت هلدینگ ها شرکتهای بزرگی هستند که اغلب، تنها به صورت شرکتهای مالک هستند و هیچ گونه نقش تولیدی بر عهده ندارند و به گونه ای روز افزون تبدیل به واحدهای مالی می شوند و مسائل مالی در تصمیم گیری آنها نقش مهمی را ایفا می کند.

ستاد هلدینگ شامل فرایندهایی چون برنامه ریزی ،کنترل ،نظارت و پشتیبانی است. شرکتهای تابعه(واحدهای کسب و کار استراتژیک) همان کارخانه ها و واحدهایی هستند که به صورت مستقیم به تولید و ارائه محصولات و خدمات می پردازند و به صورت مستقیم با مشتری سروکار دارند.

 ضرورت طراحی فرایندهای استراتژیک در سازمانهای هلدینگ

از آنجایی که سازمانهای هلدینگ در رشته های مختلف کسب وکار فعالیت می کنند و با واحدها و فرایندهای گوناگونی سروکار دارند، برنامه ریزی، کنترل و هدایت این اجزا در راستای تحقق اهداف هلدینگ از چالشهای بسیار مهم این دسته ازسازمانها محسوب می‌شود. از طرف دیگر ماهیت وجودی سازمانهای هلدینگ ایجاد ارزشی مازاد بر مجموع ارزش تک تک واحدها و فرایندهای آن(هم افزایی) است. چرا که در غیر این صورت، با منحل کردن هلدینگ انتظار می رود عملکرد واحدهای تابعه بهبود یابد.

بر این اساس، می توان طراحی و پیاده سازی فرایندهای استراتژیک را به عنوان یک گام اساسی در اداره سازمانهای هلدینگ قلمداد کرد.

 انواع فرایندهای استراتژیک در یک سازمان هلدینگ

فرایندهای استراتژیک در یک سازمان هلدینگ به چهار حوزه زیر تقسیم بندی می‌شوند:

1. حوزه بین کسب و کار: که تعاملات بین واحدی در آن حکم فرماست.

2. حوزه مالی: مباحث پولی، مدیریت مالی و مهندسی مالی را در بر می گیرد.

3. حوزه پشتیبانی: پشتیبانی یکپارچه از واحدها و فرایندهای سازمان را مد نظر دارد.

4. حوزه مشتری: فرایندهای ارزش آفرینی که خروجی آنها مستقیما به مشتری بر می‌گردد را مد نظر دارد.

 -1حوزه بین کسب و کار

فرایندهای این حوزه عبارتند از الگوبرداری، تقویت همکاری در زنجیره تامین، فروش بین واحدی، مدیریت دانش، مدیریت برند، مدیریت ادغام و مدیریت ارتباطات و فناوری اطلاعات. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می‌پردازیم.

1 1 بنچ مارکینگ

در سازمان هلدینگ به علت وجود چندین رشته فعالیت و تعداد زیادی واحدهای کسب و کار، می بایستی عملکردهای موفق در هر گروه شناسایی و بهترین تجارب کسب شده تسهیم شود. به این‌ وسیله هم شیوه های کارآمد و تجارب موفق به دیگران منتقل می شود و هم برای هدف‌گذاری می تواند ملاک مقایسه قرار گیرد.

فرایند بنچ مارکینگ از مراحل زیر تشکیل یافته است:

_ شناسایی شرکتهای موفق داخلی؛

_ تسهیم بهترین تجارب شرکتهای موفق؛

_ تحلیل فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب.

1-2 - مدیریت دانش

از آنجایی که شرکتهای زیر مجموعه هلدینگ نسبت به فرصتها، تهدیدات، نقاط قوت و ضعف خود آگاهتر از مدیران هلدینگ هستند، مدیران این واحدها از قابلیت بهتری برای تصمیم گیری در مورد واحد خود برخوردارند. بنابراین می بایستی دانش این پرسنل استخراج و به مدیران هلدینگ برای تصمیم گیری اثربخش منتقل شود.

  1-3 - مدیریت نام تجاری

موارد اساسی در مدیریت نام تجاری عبارتند از:

_ تقویت نامهای تجاری شرکتهای تحت پوشش؛

_ توسعه و عرضه محصولات تحت یک نام تجاری معتبر؛

_ فروش نام تجاری.

1-4 - مدیریت زنجیره تامین

هدف اصلی مدیریت زنجیره تامین هماهنگ سازی جریانهای مواد و اطلاعات بین واحدهای موجود است. اجزای سازنده زنجیره تامین در شکل (1) آورده شده اند.

1-5 - فروش بین واحدی

در یک شرکت هلدینگ فروش بین واحدی می تواند به عنوان استراتژی برای کلیه واحدهای تحت پوشش مطرح شود. به این ترتیب آنها ملزم به این خواهند بود تا در کنار محصولات خود محصولات دیگر واحدهای شرکت را نیز تاحد امکان عرضه دارند تا به این وسیله سهم سبد و هزینه مشتری از سازمان افزایش یابد.

این فرایند از دو جزء اساسی تشکیل یافته است:

1. معرفی محصولات جانبی دیگر واحدها در کنار محصول اصلی؛

2. معرفی مشتریان یک واحد تابعه به واحد دیگر.

معرفی محصولات در کنار محصول اصلی به این معنی است که می توان همزمان با ارائه محصولات یک واحد تابعه محصولاتی مرتبط از واحدهای دیگر نیز ارائه شود. مثلا در کنار فروش موتور سیکلت می توان کلاه ایمنی را نیز به عنوان محصول شرکت دیگر عرضه کرد.

معرفی مشتریان به سایر شرکتها بدین ترتیب است که با ارائه لیست مشتریان یک واحد به واحدهای دیگر می توان سهم خرید هر یک از آنها را افزایش داد. مثلا یک واحد فروش محصولات لبنی می تواند مشتریان واحد فروش مواد غذایی را شناسایی و با فرستادن کاتالوگ محصولات خود را نیز معرفی کند.

1-6 - مدیریت فناوری اطلاعات و ارتباطات

تسهیم خدمات، از جمله اطلاعات مورد نیاز در بین واحدهای یک سازمان هلدینگ به عنوان یکی از مهمترین اقدامات برای کاهش هزینه های دسترسی به اطلاعات مطرح است. مدیریتIT به عنوان بخشی از پورتفوی خدمات استراتژیک مطرح است.

مدیریت فناوری اطلاعات و ارتباطات از دو جزء زیر تشکیل شده است:

1. تهیه و پردازش داده ها و ارائه اطلاعات مورد نیاز؛

2. تدوین نظام اطلاعاتی و پشتیبانی از سیستم های اطلاعاتی و شبکه.

1-7 - مدیریت ادغام

از مزیتهای عمده مدیریت ادغام می‌توان دست‌یابی به منافع مشترک از طریق هم افزایی و کاهش ریسک تجاری را نام برد. اهمیت این هدف از آنجایی مشخص می‌شود که بسیاری از ادغامها به علت نبود همسو سازی و تلفیق مدیریتها، فرهنگها، استراتژی‌ها و سیستم‌های اطلاعاتی شکست می خورند. در همین خصوص مطالعات مکنزی در خلال سالهای1990 تا2000 موارد زیر را نشان می‌دهد:

_ تنها11درصد از 193 ادغام در خلال سالهای1990 تا 1997 توانستند رشد درآمدهای خود را در کمتر از یک سال محقق سازند. به طور متوسط ادغامها با 12درصد کاهش درآمد مواجه شدند.

_ تنها 12درصد از ادغامهای سالهای1995 و 1996 توانستند رشد درآمدهای خود را در سه سال بعد نیز حفظ کنند. به طور متوسط این ادغامها دارای رشد 4درصد زیر متوسط صنعت بودند.

_ علت اصلی این ناکامیها نارضایتی مشتری و کارکنان پس از ادغام انجام شده بود.

بدین ترتیب مشخص می شود که مدیریت ادغام جزء حیاتی برای هلدینگ ها به شمار می رود تا بتوانند به گونه ای موثر واحدهای تحت پوشش خود را در راستای ایجاد هم افزایی تلفیق کنند.

-2 حوزه مالی

فرایندهای این حوزه عبارتند از مدیریت سرمایه گذاری، مدیریت مالی، مدیریت ریسک و مدیریت سبد سهام. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می‌پردازیم.

 

2 1 - مدیریت سرمایه گذاری

شرکتهای هلدینگ دارای این مزیت هستند که می توانند با شناسایی چرخه عمر محصول ارائه شده و هدفی که در منظر مالی خود با توجه به این مورد تعیین می‌کنند، سود برخی از واحدها را برای سرمایه گذاری در واحدهای دیگر به کار برند.

مدیریت سرمایه گذاری وظایف زیر را برعهده دارد:

1. شناسایی فرصتهای موجود؛

2. مطالعات راهبردی و بررسیهای اقتصادی؛

3. تهیه طرح تجاری.

2-2 - مدیریت ریسک

جدای از رویکرد ادغام، فعالیتهای دیگری نیز مثل طراحی ابزارهای مالی برای کاهش انواع ریسک در شرکتها وجود دارد.

2-3 - مدیریت مالی

تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، مدیریت ورود و خروج سرمایه و وجوه نقد هلدینگ در این فرایند مد نظر قرار می گیرد.

2 4 - مدیریت سبد سهام

مدیریت سبد سهام یا مدیریت پورتفولیو با رویکرد خرید و فروش سهام به منظور کنترل واحدهای تحت پوشش (سهام مدیریتی) و همچنین سودآوری انجام می گیرد. متاسفانه در ایران اکثر شرکتهای هلدینگ از این فرایند برای سود دهی استفاده می کنند و خود را از قید و بند کنترل شرکتهای خود رها می سازند.

اهم وظایف مدیریت سبد سهام عبارتند از:

1 - تجزیه و تحلیل های مالی-اقتصادی واحدهای تحت پوشش؛

2 - استفاده از مدل‌های ترکیبی برای تعیین نوع سهامهای موجود در سبد بر اساس ریسک و بازده.

-3 حوزه پشتیبانی

فرایندهای این حوزه عبارتند از مدیریت حقوقی، مدیریت اداری و منابع انسانی،مدیریت برنامه ریزی و مدیریت تحقیق و توسعه. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می پردازیم.

3-1 - مدیریت حقوقی

یکی از واحدهای ستادی سازمانهای هلدینگ می تواند واحد حقوقی باشد. بنابراین این فرایند نیز در منظر فرایندهای داخلی یک شرکت هلدینگ لحاظ شده است.با توجه به مطالعه موردی که در مورد بنیاد مستضعفان صورت گرفته است، فرایندهای فرعی زیر پیشنهاد می شود:

1. حل اختلافات؛

2. طرح و اقامه دعاوی و دفاع از حقوق؛

3. دعاوی و قراردادهای بین المللی؛

4. نگهداری و حفاظت اسناد و پرونده های حقوقی.

3-2 - مدیریت اداری و منابع انسانی

فرایند مدیریت منابع انسانی به عنوان یک فرایند پشتیبانی نه تنها در یک سازمان هلدینگ بلکه در بسیاری از شرکتها نیز مرسوم است. اما تفاوت این فرایند در هلدینگ با شرکتهای دیگر آن است که در هلدینگ ارائه این خدمات به تمامی واحدهای تحت پوشش به صورت یکپارچه انجام می گیرد. البته این بدان معنی نیست که مثلا وظیفه جذب پرسنل هر واحد تابعه بعهده هلدینگ می باشد. بلکه بیشتر سطوح مدیریتی را تحت تاثیر قرار می دهد.

بعنوان مثال در شرکت هلدینگ جنرال الکتریک مدیران ابتدا در واحدهای کوچک سازمان مشغول می شوند به گونه ای که موفقیت و یا شکست در این واحدها روی سه رقم اول درآمد عملیاتی سازمان تاثیری ایجاد نمی کند. سپس با توجه به توانمندیهایشان به پستهای بالاتر و کلیدی‌تر دست می یابند.

3-3 - مدیریت برنامه ریزی

فرایند برنامه ریزی در هلدینگ در نهایت به تهیه و تدوین برنامه های کلان سازمان و حداکثر تا سطح رشته فعالیت ها منجر خواهد شد. برنامه ریزی در سطح واحدهای تابعه توسط خود آنها انجام می شود، ولی در نهایت باید به تایید ستاد هلدینگ برسد.

این فرایند می تواند شامل زیر فرایندهای ذیل باشد :

1. تدوین نظام سنجش عملکرد برنامه و بودجه؛

2. تدوین و تلفیق برنامه و بودجه؛

3. نظارت و کنترل بر اجرای برنامه و بودجه؛

4. تهیه و تدوین آیین نامه ها و دستورالعملهای تخصصی مورد نیاز؛

5. تدوین و بهسازی نظام بهره وری و نظارت کلان بر اجرای آن.

3-4 - تحقیق و توسعه

تحقیق و توسعه در هلدینگ به منظور طراحی و ایجاد سیستم مدیریت تحقیق و توسعه در شرکتها،سیاست گذاری در خصوص نوآوری در محصولات و فرایندهای تولیدی و مدیریت تکنولوژی انجام می شود.

 

4 - حوزه مشتریان

فرایندهای این حوزه عبارتند از انتخاب،جذب،حفظ و رشد. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می پردازیم.

4-1 - انتخاب

شناسایی مشتریان برای بنگاه، تنظیم ارزش قابل ارائه برای جلب این مشتریان و خلق تصویری از نام تجاری که مشتریان مورد نظر را به محصول یا خدمت شرکت جلب کند.

4-2 - جذب

انتقال پیام به بازار، یافتن مشتری احتمالی و تبدیل آن به مشتری.

4-3 - حفظ

تضمین کیفیت، تصحیح اشکالات و ارتقای رضایت مندی مشتریان.

4-4 - رشد

شناخت از مشتری، ایجاد ارتباط با ایشان و بالا بردن سهم شرکت از خریدهای مشتریان هدف.

در ادامه فرایندهای استراتژیک برای ایجاد هم افزایی در یک سازمان هلدینگ در شکل (2) آورده شده است.

 

نتیجه گیری

در پایان پیشنهاد می شود، سازمانهای هلدینگ در ایران با توجه به اهمیت معماری فرایندی. اقدام به طراحی فرایندهای استراتژیک خود کنند. در این خصوص آماده سازی بستری مناسب برای پیاده سازی این فرایندها بسیار قابل تامل است. به عبارت دیگر بسیاری از فرایندهایی که از آنها نام برده شده است یا کاملا ناشناخته اند و یا شناخت مناسبی از آنها وجود ندارد. بنابراین آموزش و درک صحیح فرایندها و رویکرد فرایندی به عنوان پیاده سازی مدل مطرح هستند.

 

منابع

1. محسن اتابکی، راهبری سازمان های هلدینگ، انتشارات پیام مؤلف، سال1384.

2. Kaplan and Norton, 2006. Alignment, fist edition. Harvard Business School Press.

3. اندرسون و پترسون، راهنمای بهبود تطبیقی، ترجمه دکتر محمد کیمیا گری، انتشارات دانشگاه صنعتی امیر کبیر، سال1378

4. سارا کوک، رویکرد سیستماتیک الگوگیری، ترجمه دکتر مهدی غضنفری، انتشارات دانشگاه علم و صنعت، سال1381

5. دکتر عباس افرازه، مدیریت دانش، انتشارات دانشگاه صنعتی امیر کبیر

6. هارتموت استلر، مدیریت زنجیره تامین و برنامه ریزی پیشرفته، ترجمه نسرین عسگری و رضا زنجیرانی فراهانی، انتشارات ترمه، سال1382

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 18:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

حركات اصلاحي و اهميت آن

بازديد: 399

حركات اصلاحي و اهميت آن

حركات اصلاحي و اهميت آن

امروزه بسياري از افراد از ديسك كمر، فتق ديسك و سياتيك رنج مي برند . اين درد ها معمولا در افراد مسن به علت بالا رفتن سن و تغييرات ايجاد شده در هورمون ها و استخوان ها چيزي معمولي به شمار مي آيد در حاليكه اگر منشاء اين دردها را تشخيص دهيم در هنگام پيري و كهولت كمتر دچار اين مشكلات خواهيم شد. چيزي كه جلب توجه مي كند اينست كه افراد جوان نيز به همين درد ها گرفتار هستند كه علت اصلي آن زندگي ماشيني و كم تحركي است كه در زندگي ما بوجود آمده اما علت هاي ديگري نيز در بوجود آمدن آن نقش دارند .

ناهنجاري جسماني مزيد بر علت است كه به مرور در افراد به علت شيوه ي غلط زندگي ( خوابيدن، راه رفتن ، نشستن ، كار كردن و... ) ايجاد مي شود.

ناهنجاري جسماني چيست؟

ناهنجاري يعني هر تغيير شكلي كه در رابطه با وضعيت نرمال در بدن فرد ايجاد شود.

بدن زماني استاندارد است كه:

-1 - اندام سالم باشد ( دو دست و دو پا )

-2 فرد وقتي مي ايستد در هيچ قسمت از بدنش احساس فشار و خستگي نكند.

- - 3 احساس درد نداشته باشد .

-4 نقاط شاخص بدن روي خطوط افقي و عمودي قرار گيرد.

لذا براي رفع و پيشگيري از ابتلا به اين ناهنجاري ها بايد از علم حركات اصلاحي كمك گرفت.

حركات اصلاحي شاخه اي از علم تربيت بدني است كه اهدافش شناسايي، پيشگيري و اصلاح ناهنجاري هاي جسماني فرد است . در واقع حركات اصلاحي به مجموعه حركات كششي و تقويتي گفته مي شود كه بمنظور پيشگيري و اصلاح ناهنجاري ها ي جسماني ( كشش عضلات ، افزايش دامنه ي حركتي مفاصل و تقويت عضلاتي كه ضعيف شدند) انجام مي گيرد.

حركات اصلاحي معمولا از سن نه سالگي شروع مي شود زيرا بدن از نظر شكل تقريبا شبيه بزرگسالان است .

براساس نتايج طرح اجرايي سنجش ناهنجاري هاي قامتي بين دانش آموزان پايه ي دوم راهنمايي و اول متوسطه سال تحصيلي 85/86 در سطح شهرستان مريوان توسط اينجانب صورت گرفته است ، متاسفانه آماردانش آموزاني كه از مشكل ناهنجاري قامتي رنج مي برند در سطح وسيع و بالايي بوده و تكان دهنده و قابل تامل است .

دانش آموزان دوم راهنمايي از 551 نفر ، 418 نفر

دانش آموزان اول متوسطه از 459 نفر ، 417 نفر

اين معضل به حق كه قابل توجه بوده ومي طلبد كه خانواده ها و خود دانش آموزان و مسئولين آموزش وپرورش در راه كاهش اين آمار گامهاي موثري بردارند.

ضرورت دارد همكاران محترم و پر تلاش تربيت بدني نيز دانش آموزان را با فرهنگ درست وصحيح عادات زندگي، آشنا سازند و اهميت حركات اصلاحي را براي دانش آموزان تشريح كنند تا در آينده شاهد سلامتي ، زيبايي و بقاي عمر افراد جامعه باشيم و بتوانيم مادراني سالم وبا نشاط را پرورش دهيم زيرا كه به حق دختران وزنان قشر آسيب پذيرتر جامعه هستند.

نحوه قرار گرفتن بدن وشناخت آن

خوب ایستادن/خوب راه رفتن وخوب نشستن علاوه بر اینکه شکل حرکتی ما را زیبا میکند کارایی بدن را بیشتر و خستگی را کمتر می نماید.

رسیدن به چنین وضعیتی که بدن با کارایی بیشتر وخستگی کمتر همرا ه باشد با چگونگیمکانیک بدن ارتباط دارد.مکانیک بدن به هماهنگی وتناسب قسمتهای مختلف بدن گفته میشود.

برای آنکه بتوان از عضلات بدن به نحو احسن استفاده کرد وبرای عضلات هماهنگی لازمرا در قسمتهای مختلف بدن فراهم کرد این شناخت(درک بدن در فضا)لازم وضروری است.

منظور از طرز قرار گرفتن بدن یک حالت مشخص وبدون حرکت نیست بلکه حالتهای مختلفبدن همیشه وبا هر حرکت تغییر می کند.

برای نحوه قرار گرفتن بدن نمی توان یک استاندارد بین المللی وخاصی را ارایه دادولی دادن اطلاعاتی در ارتباط با چگونگی مکانیک بدن در حالتهای مختلف و نحوه استفادهصحیح بدن در حالتهای حرکتی گوناگون می تواند مورد استفاده قرار گرفته و مفید واقعشود.

اصول راه رفتن

هنگام پیاده روی سریع ممکن است بدن از وضعیت صحیح خارج شود یا عضلات سفت شوند. برای اینکه بتوانید به خوبی پیاده روی سریع را تجربه کنید باید ابتدا با روش های صحیح پیاده روی عادی و آهسته آشنا شوید.

ایستادن بازتابی از راه رفتن است

وضغیت و حالت شما هنگام ایستادن به طور کلی به وضعیتی که هنگام راه رفتن از خود نشان می دهید شباهت دارد. به عنوان مثال، اگر قوس کمرتان هنگام ایستادن افزایش یافته یا سرتان به جلو خم شود، این اختلال در تعادل به طور معمول هنگام راه رفتن نیز وجود خواهد داشت. اگر تمایل داشته باشید قدمتان را هنگام ایستادن سفت و محکم بگیرید، درراه رفتن تان نیز، این حالت را منعکس می کنید. اگر بدن را هنگام ایستادن خم کنید، این وضعیت را هنگام راه رفتن نیز به خود میگیرید. از این رو، مهم است از تمایل های بدنتان آگاهی داشته باشید.

ایستادن را آزمایش کنید

در کنار یک آیینه ی تمام قد، به پهلو بایستید. اگر بتوانید از دو آیینه استفاده کنید، بهتر است. این دو آیینه را با زاویه ای نسبت یه یکدیگر قرار دهید تا بتوانید هنگام ایستادن در کنار آیینه، نمای نسبتا کاملی از خود را ببینید.

تنفس عمیق انجام دهید. هنگام عمل بازدم، بدنتان را راحت بگیرید و هر گونه فشار درونی را از آن خارج کنید. وضعیت مشخصی از ایستادن را که پس از سپری کردن یک روز دشوار به خود میگیرید، در آیینه نمایش دهید. نواحی اصلی بدن را به عنوان سلسله بلوک هایی در نظر بگیرید که روی یکدیگر قرار گرفته اند، یک بلوک را برای سر، یکی را برای تنه، یکی برای لگن و برای هر زانو و پا، یک بلوک دیگر را در نظر بگیرید. از نحوه ی قرار گیری "بلوک ها" روی یکدیگر و ارتباط آن ها با همدیگر آگاهی یابید. سپس راستای قرار گیری" بلوک های" بدنتان را از جلو و پهلو بررسی کنید.

زانو های خود را بررسی کنید.

A) زانو ها بطور بسیار مناسب، باید در آرامش کامل قرار داشته و نسبتا صاف باشند. آنها نباید قفل شده و سفت گرفته شوند. (تصویر A)

 

B) آنها نباید قفل شده و سفت گرفته شده اند یا به عقب متمایل شده باشند. (تصویر B)

C) آنها نباید بیش از حد به جلو خم شده باشند. (تصویر C)

نکته: اگر زانوهای شما قفل و سفت شده یا به جلو خم شده اند، آنها را حرکت داده و جابه جا کنید تا بدون اینکه قفل شوند، صاف شده و در وضعیت مناسب قرار گیرند. توجه داشته باشید که آیا این حالت بر کج شدن لگن شما به جلو یا عقب تاثیر می گذارد یا نه؟

فیزیوتراپی. حرکات اصلاحی. صدمات ورزشی

چگونه مي توان شکمي صاف داشت ؟

سئوالي که اين روزها بيش از هر زمان ديگري شنيده مي شود . متخصصين ورزشي در جواب اين نکته را ذکر مي کنند که اگر بخواهيد شکمي صاف داشته باشيد بايد روي آن کار کنيد . شکم لاغر نيازمند ترکيبي از تغذيه خوب ، سلامت قلب و عروق و ورزشهاي شکمي مي باشد . کسانيکه اين سه را ترکيب کنند بهترين نتايج را خواهند گرفت .

تغذيه خوب براي سلامت کلي بدن يک جزء بسيار ضروري است . در صورتيکه اکثريت کالري مصرفي خود را از غذاهاي آماده بدست بياوريد داراي بدني ناسالم و فاقد مواد مغذي خواهيد بود . از سوي ديگر انتخاب غذاي مناسب باعث لاغر شدن خواهد بود . اگر غذاي کامل و طبيعي بخوريد مي توانيد به نسبت زمانيکه از غذاهاي آماده استفاده مي کنيد غذاي بيشتري بخوريد .

اگر چه تعادل کالري هاي مصرف شده يا کالري هاي استفاده شده مهم است ولي فقط محاسبه ها کافي نيست . توصيه مي شود که در روز پنج تا شش وعده غذا ولي با حجم کم مصرف کنيد . به اين ترتيب متابوليسم شما در تمام روز حفظ شده و به شما انرژي مي دهد . و همچنين مانع پرخوري شما خواهد شد .

ورزش به تنهايي براي مصرف کالري ها خوب است ولي بدون کنترل رژيم غذايي فقط تکيه به ورزش يک راه طولاني و کند رسيدن به نتيجه است .

تحرک قلبي - عروقي به شکل دويدن ،‌ پياده روي ، دوچرخه سواري مي تواند به سوزاندن کالري ها کمک کند . ورزش آئروبيک همراه با يک رژيم غذايي متعادل مي تواند به شما در کاهش چربي روي عضلات کمک کند .

 

بيشتر بهتر نيست

شما نمي توانيد ميزان چربي خود را کاهش دهيد مگر با ميزان زيادي ورزش شکم ( و يا انواعي از ورزشهاي آئروبيک ) که غيرضروري و اتلاف وقت است .

عضلات شکمي از سه لايه تشکيل شده اند . عميقترين لايه عضله ترانسورسوس ابدومينيس است که بعنوان کمربند بدن عمل کرده و حمايت و ثبات بدن را فراهم آورده و نقش مهمي در بازدم دارد . در وسط عضله رکتوس ابدومينيس است که باعث خم شدن ستوان فقرات به جلو مي شود . سطحي ترين عضلات نيز مايل داخلي و خارجي هستند که تنه را چرخانده و براي بدن حرکات چرخشي و جانبي را ايجاد مي کنند .

ورزش هاي زير عمدتاً براي افراد در دهه دوم و سوم زندگي طراحي شده و هر چقدر سن بالاتر مي رود اين ورزش ها مشکل تر مي شود زيرا چربي زيرجلدي بيشتري تجمع مي يابد . اگر چه با برنامه ريزي دقيق حتي افراد در دهه چهارم و پنجم زندگي خود نيز مي توانند به هدف مطلوب برسند .

از لحاظ ژنتيکي زنان نسبت به مردان داراي يک نکته منفي مي باشند . بدن آنها چربي بيشتري از مردان ذخيره مي کند . علت اين مسئله اين است که بدن زنان براي بارداري و تغذيه کودک طراحي شده و چربي منبع انرژي اوليه براي حمايت از تکامل جنين است . بعلاوه مردان با تمرينات مرتب سريعتر وزن خود را کاهش مي دهند . کاهش شديد چربي بدن در زنان حتي ممکن است منجر به نامنظمي سيکل قاعدگي آنان شود .

اگر چه داشتن شکم کاملاً تخت و صاف يک هدف بسيار مشکل مي باشد که نيازمند صرف وقت زيادي است ولي با اين وجود دلايل مهم ديگري نيز براي ورزش شکم وجود دارد . عضلات شکم باعث بهبود وضعيت بدن ،‌ کاهش کمردرد و کاهش صدمات مي شوند .

مؤثرترين ورزشهاي شکم به شرح ذيل مي باشد . اين ورزش ها بايد ۲ تا ۳ بار در هفته انجام شوند . ( براي مبتديان دوبار در هفته براي شروع کافي است ) هر ورزش بايد تا آخرين لحظه قدرت عضلات انجام شود که معمولاً بين ۹۰-۳۰ ثانيه طول مي کشد . همچنين هر بار نبايد بيش از ۲۰-۱۵ بار اين حرکات را تکرار کرد . بين حرکات براي ۳۰ تا ۶۰ ثانيه استراحت کنيد . روي انجام هر ورزش به شکل مناسب تمرکز کنيد .

شماره ۱ - روي زمين دراز کشيده و زانوها را ۹۰ درجه خم کنيد . کف پاها از همديگر و از سطح زمين چند سانتيمتر فاصله داشته باشد . دست ها را کنار بدن بگذاريد ( اگر تجربه بيشتري داريد دست ها را پشت گوش ها قرار دهيد ) روي انقباض شکم تمرکز کنيد و لگن خود را بالا آورده و به سمت قفسه سينه خود نزديک کنيد . در زمان انقباض عضلات ، نفس خود را خارج کنيد . هنگام برگشت به وضعيت شروع هوا را بداخل بکشيد .

منبع :

http://forum.patoghu.com/thread11052.html

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 16:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

صفات خداوند

بازديد: 711

صفات خدا

- صفات سلبيه

- صفات ثبوتيه

- صفات ذات و افعال

- صفات خدا راهنماي هدايت

 صفات خدا

خداوند پاك و منزه و آفريننده ي جهان هستي، بنا به مقتضاي كمال ربوبيت و الوهيتش داراي نامهاي نيكو و صفات عالي است.

خداوند در داشتن اين صفات تنها و بي شريك است؛ زيرا او پروردگار يگانه است و هيچ معبود و الهي جز ذات پاكش وجود ندارد.

صفات خدا به دو دسته تقسيم مي شوند: 1- صفات سلبيه 2- صفات ثبوتيه.

1- صفات سلبيه عبارتند از: الأول و الآخر. الأول: بودنش پيش از بودن همه ي موجودات است و وجودش مسبوق به عدم نيست. الآخر: پسين. بي انتها ازلي، ابدي، فنا ناپذير، واجب الوجود. آن كه پس از نابودي همه ي موجودات باقي و برجاي است. خداوند پاك ومنزه مي فرمايد:

(هو الأولُ والآخرُ والظاهرُ والباطنُ وهو بكلِّ شيءٍ عليم)_ (حديد:3)

"او پيشين و پسين و پيدا و نا پيدا است، و او آگاه از همه چيز است".

و مي فرمايد:

(كلّ شى هالكُ اِلاّ وجهَهُ) _ (قصص:88)

"همه چيز جز ذات او فاني و نابود مي شود".

مي فرمايد:

(كلُّ مَنْ عليها فانٍ و يبقي وجْهُ ربِّكَ ذو الجلال والاكرام) _ (الرحمن:26-27)

"همه ي چيزها و همه ي كساني كه بر روي زمين هستند، دستخوش فنا مي گردند و تنها ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو مي ماند وپس".

بخاري و بيهقي از عمران بن حصين روايت مي كنند كه گفت: نزد پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) بودم كه گروهي از قبيله بني تميم آمدند. فرمود: اقبلو البشري  مژده، مژه گفتند: دم از مژده زدي پس كو؟ گروهي از مردم يمن آمدند. فرمود: حالا كه مردم بنو تميم نپذيرفتند اي اهل يمن بر شما مژده باد. گفتند: پذيرفتيم. آمديم تا دين خدا را بياوزيم و در باره ي چگونگي آغاز اين امر از تو برسيم. فرمود: "كان الله ولم يكن شي قبله، و كان عرشه علي الماء، ثم خلق السموات والأرض، و كتب في الذكر كل شي" خدا بود و چيزي قبل از او وجود نداشت. تخت و عرشش بر آب است، سپس آسمانها و زمين را خلق كرد و هر چيزي را در لوح المحفوظ ثبت نموده است.

تذكر: لوح المحفوظ، موجود عظيمي از مخلوقات خداست كه سر نوشت هستي و تمام مخلوقات را در آن ثبت نموده است يا منظور: علم خدا به جزئيات و كليات امور و ساير موجودات بزرگ و كوچك. و معني "تخت او بر آب است": يعني، تخت قدرت او رفيع و بر همه جهت احاطه دارد و آب در قسمت زيرين آن قرار دارد، منظور از آن چسبيدگي و سوار شدن تخت بر آب نيست؛ بلكه، مانند رفعت آسمان بر زمين؛ يعني در جهت بالاي آن قرار گرفته است.

ابتداي آفرينش از نظر عالمان ديني

در احادث بيان شده كه اولين پديده ي عالم بالا، عرش و اولين پديده ي مادي آب مي باشد و بنا به روايت احمد و ترمذي آپ پيش از عرش آفريده شده است و بعد از خلقت عرش و آب، خدا آسمانها و زمين را آفريد. و باز همين روايات حاكي از آن است كه اولين مخلوقات معنوي قلم مي باشد. عباده بن صامت از پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) روايت مي كند كه فرمود: "اول ما خلق الله القلم، ثم قال له اكتب، فجري بما هو كائن الي يوم القيامة" اولين چيزي كه خدا آفريد، قلم بود، سپس به او گفت: بنويس. پس نوشت آنچه را تا روز قيامت هستي مي يابد.

اما آن احاديثي كه اولين آفريده ها را عقل يا نور پيامبر (صلي الله عليه وسلم) مي داند مانند حديث : "اول ما خلق الله نور نبيك يا جابر" سند آنها ثابت نشده است.

غير از اينها، دليل شرعي ديگري در مورد اصل كاينات وجود ندارد تا بتوان بر آن تكيه كرد.

شروع آفرينش از ديدگاه ستاره شناسان و زمين شناسان

ستاره شناسان، زمين شناسان و عالمان ديني در مورد حادث بودن جهان و اينكه قبلاً نبوده و بعد تكامل پيدا كرده، اتفاق نظر دارند. ولي در مورد شروع و تحول اين رخداد، ديدگاههاي متفاوت دارند. شرع در اين باره سكوت اختيار كرده است. اما آن طور كه در كتاب "تاريخ زمين" اثر جورج ژامبو آمده است: دانشمندان معتقدند كه بيش از ميلياردها سال از عمر جهان هستي مي گذرد؛ ولي عمر زمين از 2 ميليارد سال تجاوز نمي كند. حدود يك ميليارد سال پيش زندگي و حيات در روي زمين پيدا شده حيوانات (البرمائيه) تك سلولي از دويست ميليون سال پيش و پستانداران، از جمله انسانها نيز، حدود 120 ميليون سال پيش زندگي خود را بر روي زمين شروع كرده اند.

انسان كنوني تازه ترين هيأت اعزامي بر روي زمين است كه از 50 ميليون سال پيش تاكنون با اين قيافه و شكل، زندگي مي كند. اصل مطلب و واقعيت امر را تنها خدا مي داند و بس. اما اينكه بپرسيم: حالا كه خدا همه ي موجودات را آفريده پس چه كسي خود او را آفريده است؟ اين سؤالي غلط و از پايه و اساس نادرست مي باشد. چگونه ممكن است كسي كه خود در عين اينكه خالق و آفريننده است مخلوق هم باشد؟ در صورت وقوع چنين امري دور و تسلسل پيش مي آيد و دور و تسلسل باطل است. عقلهاي ما از درك حقيقت خدا عاجزاند، چگونه مي توانند به كنه ذات بيچون پروردگار پي ببرند؟! در حالي كه ما را از بحث و جدال در باره ي آن، برحذر داشته اند. ابو هريره در حديثي از پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) روايت مي كند كه پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرمود: "لايزالُ الناس يتساءلون حتي يقال هذا: خلق الله الخلق فمن خلق الله؟ فمن وجد من ذلك شيئاً فليقل: آمنتُ بالله" 

مردم پيوسته از همديگر سؤال مي پرسند و (پرسش خود را ادامه مي دند) تا اينكه گفته شود: خدا مخلوقات را آفريد پس چه كسي خدا را آفريده است؟ هر كسي چنين چيزي را شنيد، بايد بگويد: من به خدا ايمان آوردم. يكي از دانشمندان جديد با آوردن مثالي روشنگرانه، پاسخ مناسبي به اين سؤال داده است. مي گويد: هر گاه كتابي را در قفسه ي كتابخانه بگذاري و بعد از خانه خارج شوي و بعد از اندكي به خانه برگشته و متوجه شوي كه همان كتاب در كيف جا دارد. يقين حاصل مي كني كه شخصي آن را برداشته و در كيف نهاده است. چون با توجه به خصوصيات كتاب مي فهمي كه خود به خود نمي تواند از جايي جا به جا شود. اين نكته را داشته باشد، تا مطلب ديگري را بيان كنم. اگر شخصي را در همان اطاق كتابخانه ات در حالي كه بر صندلي نشسته، مدتي تنها بگذاري و بعد به اطاق برگردي و ببيني كه مثلاً بر روي فرش نشسته است؛ از چگونگي انتقال و آمدن او بظ روي فرش پرسش نمي كني و معتقد نيستي كه شخصي او را برداشته و در آن موضع نهاده است؛ زيرا با توجه به ويژگيهاي آن شخص، مي داني كه او ذاتاً مي تواند از جايي به جاي ديگر برود، بدون اينكه به كسي ديگر احتياج داشته باشد. باز هم اين نكته را داشته باش و ببين چه مي گويم. از آنجايي كه تمام اين موجودات حادثتند و ما از صفات و ويژگيهاي فطري آنها پي مي بريم كه آنها خود به خود و ذاتاً آفريده نشده اند؛ بلكه آفريننده اي آنها را بوجود آورده است و مي دانيم آن آفريننده تنها خداوند والا و بلند مرتبه و بي نياز مي باشد و بلكه او واجب الوجود و قائم به ذات خود بوده و هيچ احتياج به آفرينش ديگري ندارد. اگر دو مطلب گذشته را به آخري ضميمه كني و مفهوم آنها را در نظر گيري، جان و لب مطلب بر تو آشكار و روشن مي شود. و مي فهمي كه عقل بشري از آن حقيرتر است كه بتواند در چنين درياي بي پاياني، بيشتر از اين غوطه ور شده و مداخله نمايد.

خدا نظير و مانندي ندارد

خداوند، پاك و منزه و بي مثل و مانند است. او به چيزي شباهت ندارد و هيچ چيز هم شبيه او نيست و هر تصوري كه به مخيله انسان عبور مي كند خداوند بر خلاف آن است. چونكه خود مي فرمايد:

(ليس كمثله شئ وهو السميعُ البصير) _ (شوري:11)

"هيچ چيز مانند خداوند نيست و او بسيار شنوا و بينا است".

اما همانندي موجودات در برخي از صفات با خداوند، صرفاً از جهت نامگزاري آنها است نه حقيقي. وقتي گفته مي شود: فلاني عالم، دانا، زنده، موجود، توانا و حكيم و مهربان است، نسبت اين صفات به او فقط جنبه ي لفظي و مجازي دارد نه حقيقي. ولي نسبت به خداوند حقيقي است. يعني صفاتي چون: علم، قدرت، حيات، حكمت، رحمت و... به طور كامل و مطلق در خداند وجود دارند ولي نسبت به ساير افراد نسبتي اضافي، ناقص و غير حقيقي را دارا مي باشد. خداوند مي فرمايد:

(وللهِ المثلُ الأعلي وهو العزيز الحكيم) _ (نحل:60)

"خدا داراي صفات عالي است و او با عزت و با حكمت است".

انسان، ضعيف و نا توان، ولي خداوند قوي و نيرومند است. انسان فقير است و خداوند غني و بي نياز، انسان زاد و ولد مي كند ولي خدا نه زاده است ونه زاده شده، انسان ناقص و فراموشكار، اما خداوند كامل مطلق است و لغزش و نسيان ندارد. انسان محكوم به فنا است و ميميرد ولي خدا زنده ي مطلق، جاويد و فنا ناپذير است. خداوند مي فرمايد:

(اللهُ لا الهَ إلاّ هو الحقيُّ القيّوم لا تأخذُهُ سنةُ ولا نومُ له ما في السمواتِ وما في الأرض مَنْ ذا الذي يشفعُ عندهُ الا باذنه يعلمُ ما بينَ ايديهم وما خلفهم و لايُحيطون بشيءٍ مِنْ علمِهِ الا بما شاءَ وَسِعَ كرسيُّهُ السموات والارضَ ولا يَؤدُهُ حفظُهما وهُو العليُّ العظيم) _(بقره:255)

"خدايي بجز الله وجود ندارد و او زنده ي پايدار (و جهان هستي را) نگهدار است.

او را نه چرتي و نه خوابي فرا نمي گيرد از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است كيست آنكه در پيشگاه او ميانجيگري كند مگر با اجازه ي او؟ مي داند آنچه را كه در پيش روي مردمان است و آنچه را كه در پشت سر آنان است چيزي از علم او را فرا چنگ نمي آورند جز آن مقداري را كه وي بخواهد. فرماندهي و فرمانرواي او آسمانها و زمين را در بر گرفته است و نگاهداري آن دو وي را درمانده و نا توان نمي سازد و او بلند مرتبه و سترگ است".

آيه به نكات زير اشاره دارد:

1- خداوند در صفت خدايي تنها و يگانه است و جز او هيچ كس شايستگي پرستش و عبادت را ندارد. زيرا او زنده ي حقيقي و بر پا دارنده ي آسمانها و زمين مي باشد.

2- از مشابهت و همانندي با ساير موجودات زنده، پاك و مبرّا است. به چرتزدگي، خواب، سستي و كسالت دچار نمي شود.

3- مالكيت آسمانها و زمين از آن خداست و تمام آنچه كه در آنها موجود است، همه تسليم قدرت او يند و هيچ چيز از قبضه ي قدرت و فرمانرواي او خارج نمي باشدز

4- در پيشگاه خدا هيچ كس نمي تواند شفاعت و يا ميانجيگري كند؛ مگر به اجازه و خواست او.

5- علم خدا برهمه چيز، اعم از گذشته، حال و آينده، احاطه ي كامل دارد.

6- هيچ كس نمي تواند چيزي از علم او را به دست آورد، جز آن مقداري كه وي بخواهد.

7- فرماندهي و فرمانرواي او، تمام عرصه ي گيتي و آسمانها و زمين را در بر گرفته است.

8- حفظ و نگهداري آسمانها و زمين، خداوند را خسته و درمانده نمي كند و او بلند مرتبه و بزرگ است.

از پيامبر (صلي الله عليه وسلم) پرسيدند، خدا را برايمان توصيف كن. خداوند اين سوره را نازل فرمود:

(قل هو اللهُ احد، الهُ الصّمدُ، لم يَلِدْ ولم يولد و لم يكن له كُواً اَحَدُ)_ (اخلاص).

"بگو كه خدا يكتيا يگانه است. خدا سرور والاي برآورنده ي اميد ها و بر طرف كننده ي نيازمنديها است. نزاده است و زاده نشده است".

يعني هيچ مثل و مانند و همتاي ندارد.

تمام آنچه در آيات قرآن كريم و سنت مطهر رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) در مورد مشابهت ظاهري مخلوقات در برخي صفات، با خدا آمده است؛ بدون ارتكاب تشبيه، هماندي يا تعطيلي صفات، همه را پذيرفته و هماهنگ با گذشتگان و سلف صلاح خود به آنها ايمان آورده ايم.

حضرت اما شافعي (رضي) در اين باره كلام زيبايي دراد و مي فرمايد:

(آمنتُ بكلام الله علي مراد الله و بكلام رسول الله علي مراد رسول الله)

به كلام خدا آن طور كه مراد و منظور اوست و به سخنان رسول خدا آن طور كه قصد و نظر اوست، ايمان آوردم.

 

احد

خداوند، در ذات و صفات و افعالش، يكتاي يگانه و بي شريك است.

ذات يگانه: يعني ذات پروردگار از اجزاي مختلف تركيب نيافته است و او در فرمانروايي و فرماندهي اش هيچ شريكي ندارد.

(سبحانَهُ هو اللهُ الواحدُ القهار) _ (زمر:4)

خداوند پاك و منزه است او خداوند يگانه پيروزمند است"

وحدت صفات: يعني، هيچ كس صفتي همچون صفات خدا را ندارد.

وحدت افعال: يعني، هيچ كس غير از خدا دارنده و صاحب فعلي از افعال نيست، و تنها وي آفريننده و خالق افعال مي باشد و در آفرينش و خلقت استقلال مطلق دارد.

(قل هو اللهُ احد، الهُ الصّمدُ، لم يَلِدْ ولم يولد و لم يكن له كُواً اَحَدُ)_ترجمه آن از پيش گذشت.

بنا بر اين خدا در ذات، صفات و افعال، يكتاي يگانه است وتمام كارها به او بر مي گردد وهمه چيز در قبضه ي قدرتش قرار دارد.

صمد: يعني سرور والا، كعبه آمال و بر آورنده ي اميد ها و بر طرف كننده نيازمنديها. خدايي كه براي رفع حوايج و دفع مصائب، تنها بدو رو كنند.

لم يلد: خدا فرزندي نزاده و كامل مطلق است.

لم يولد: فرزند كسي نيست. كسي او را به دنيا نياورده است.

(ولم يكن له كفواً احد): يعني كسي شبيه و همسنگ و همبر او نيست.

اگر خداوند در امر نظام كاينات شريكي مي داشت، كار و بار جهان هستي رو به نابودي و تباهي كشيده مي شد:

(لو كان فيهما آلهةٌ الاّ اللهُ لفسَدَتا) _ (انبياء:22)

"اگر در آسمانها و زمين، غير از خدا، معبود ها و خداياني مي بودند، قطعاً آسمان و زمين تباه مي گرديدند".

يعني اگر در آسمانها و زمين معبودها و خداياني غير از خداي يگانه وجود داشتند كه امور جهان را بچرخانند، نظام گيتي به هم مي خورد؛ زيرا وجود دو صاحب قدرت و دو پادشاه در يك مملكت، موجب مي شود كه هر يك دستورات متضاد و مخالف هم صادر كنند و در نتيجه نظام كاينات فاسد و از هم گسيخته گردد. خداوند در اين باره مي فرمايد:

(ماتخذ اللهُ من ولدٍ ما كان معَهُ من اِلهٍ اِذنْ لذَهَبَ كلُّ الهٍ بِما خَلَقَ و لَعَلاَ بعضُهُم علي بعضٍ سُبحانَ اللهِ عمّا يصفون) _ (مؤمنون:91)

"خداوند نه فرزندي براي خود بر گرفته است و نه خدايي با او (انباز) بوده است.

چرا كه اگر خدايي با او مي بود، هر خدايي به آفريدگان خود مي پرداخت و هر يك از خدايان بر ديگري برتري و چيرگي مي جست. خدا والاتر و بالاتر از آن چيزهايي است كه ايشان مي گويند".

آيه، در بر دارنده ي نكات زير مي باشد:

1- خداوند پاك، فرزندي اختيار نكرده است؛ زيرا لازمه فرزند بودن جدا شدن از پدر و مادر و يا به عبارت ديگر مستلزم تركيب جنس مي باشد و اين برخدا محال و غير ممكن مي نمايد. چون فرزند، همواره مشابه و همجنس والدين خود است، حال اينكه خداوند نظير و همانندي ندارد.

2- شايسته نيست، معبود ديگري با خدا همراهي كند؛ زيرا اگر اله و خالق ديگري با او وجود داشت، هر خدايي به اداره ي امور آفريدگان خاص خود مي پرداخت و يكي بر ديگري برتري مي جست. يعني: برخي بر برخي ديگر مي خواست چيره شود، تا بر رقعه ي ملك خود بيفزايد و سايرين را مغلوب خويشتن نمايد و اگر چنين چيزي اتفاق مي افتاد نظام عالم تباه و دگرگون ميشد. اگر با خداوند جهان، خداياني، به زغم مشركان، در گستره ي هستي وجود مي داشت؛ خواستار ايجاد مزاحمت و غلبه بر خداوند جهان مي شدند. خداوند مي فرمايد:

(قُلْ لَوْ كان مَعَهُ آلهةٌ كما يقولون اذاً لابتغوا اِلى ذى الْعَرشِ سبيلاً، سبحانَهُ و تعالى عمّا يقولون علواًّ كبيراً) _(اسراء:43).

"بگو: اگر با خداوند جهان، آنچنان كه مي پنداريد، خداياني بودند، در اين صورت قطعاً در صدد بر مي آمدند كه بر صاحب تخت (جهان) چيره شوند. خداوند از آنچه آنان مي گويند بسيار به دور و خيلي والاتر و بالاتر است".

 

تثليث نوعي عقيده ي بت پرستانه است

اصول عقيده ي مسيحيان بر اساس ثالوث مقدس يا خدايان سه گانه، پدر، پسر و روح القدس، پايه ريزي گرديده و هر كدام مستقل از ديگري اند. با اين وصف معتقدند كه هرسه، اله واحد هستند. يكي از مسيحان مي گويد:

فهو الاله ابن الا له و روحه  فثلاثة هي واحد لم تقسم

او خدا و فرزند و رو خدا است و هر سه يكي اند و تقسيم نپذيرفته اند.

تثليث يا سه گانه پرستي، مختص آيين مسيحيان نمي باشد، در كتاب دايره المعارف قرن بيستم فرانسه، در باره ي ثالوث چنين مي خوانيم: ثالوث، در عقيده ي مسيحيان و برخي آيينهاي ديگر، يعني: اتحاد و همبستگي كامل افراد مشخص و معني، در هيأت الهي واحد. مثلاً مي گويند ثالوث مسيحي و ثالوث هندي.

علامه مرحوم جناب استاد فريد وجدي مي گويد: آري ثنويت در ميان آيينهاي قديمي مصر باستان و در كنار خدايان ملي شان، رواج داشته ولي آن آيينها، امروزه از بين رفته است.

اما ميليونها نفر در كشورهاي هندوستان و چين اكنون آيين ثالوث دارند و اين آيين همچنان در ميان آنها باقي مانده است. برهمنها معتقدند كه: ابتدا خداوند در "برهمن" و سپس در "فيشنو" و بعد د "سيفا" تجسم پيدا نمود و براي هر يك از اين خدايان سه گانه مجسمه ها و پيكره هاي نمادين تراشيدند. بودائيان معتقدند: فيشنو، يكي از الهه هاي سه گانه هنديان، بارها و بارها، خود را در قالب جسم مادي در آورده تا جهان را از شر، فتنه، فساد و گناهان نجات دهد و نهمين بار هم در قالب "بودا" ظاهر شد.

اين عقيده، در واقع نوعي شرك و بت پرستي و بيگانگي از دين خداست.

خداوند پاك و منزه، مثل و مانندي ندارد و از هر نوع مشاهبتي با ديگران پاك و مبرا مي باشد. و مي فرمايد: "ليس كمثله شئ" هيچ چيز نظير و مانند خدا نيست و ذات پاكش مافوق عقل و ادراك انساني است

(لا تدركهُ الابصار و هو يُدرِكُ الابصارَ وهو اللّطيفُ الخبيرُ)_ (انعام:103)

"ديدگان او را نمي بينند و او بينندگان را مي بيند و او دانا و آگاه به دقائق امور است".

ذات مقدس پروردگار مركب و متغير نيست و در مخلوقات ديگر حلول نكرده و با چيزي آميخته گي پيدا ننموده است. مي فرمايد:

(و يعلم ما بين ايدهم و ما خلفهم ولا يحيطون به علماً) (طه:110)

"خدا مي داند آنچه را كه مردمان در پيش دارند و آنچه را كه پشت سر گذاشته اند ولي آنان (از كار و بار و حكمت) آفريدگار آگاهي ندارند".

عقيده ي توحيد و يگانه پرستي، عقيده و بينش تمامي پيامبران خدا، بخصوص حضرت عيسي مسيح (ع) مي باشد. و مسيحياني كه بر خلاف اين عقيده، مطالبي ديگر اظهار داشته اند، هيچ دليل عقلي و يا سند و مدرك ديني و الهي در اختيار ندارند؛ بلكه تنها بر اساس يك سري گمانها و توهمات بي پايه و اساس ناشي از آيينهاي بت پرستان قديم و تحت تأثير آنها، عقايد خود را مطرح مي كنند.

كتاب دايره المعارف قرن بيستم در ذيل كلمه ثالوث چنين مي نويسد:

عقيده ي ثالوث، در زمان نزديك به ظهور نزول انجيل و يا هيچ يك از پيامبران خدا و شاگردان آنها موجود نبوده است؛ بلكه كليساي كاتوليك و مذهب پروتستان كه گرفتار تقليد كور كورانه شدند، گمان مي بردند كه اين عقيده ي نادرست در هر زماني مورد قبول مسيحيان واقع مي گردد و بي خبر از شواهد تاريخي اند كه نشان مي دهد اين عقيده چگونه و از كجا رشد و گسترش پيدا نمود و كليسا چگونه بعد ها خود را در دام آن گرفتار كرد. آري، در انجام مراسم غسل تعميد عادت اين بود كه معمولاً نام پدر، فرزند و روح القدس را بر او مي خواندند. ولي من مصمم كه ثابت كنم، اين سه كلمه داراي معاني و مفاهيمي هستند غير از آنچه كه مسيحيان امروزي از آن مي فهمند. شاگردان و حواريون حضرت عيسي (ع) نزديكترين اشخاص به آن حضرت بودند. شخصيتش را مي شناختند و سخنانش را خوب مي فهميدند و در عين حال هيچ يك چنين ادعاي كاذبي نكرده و از عقيده ي ثالوث و سه گانه پرستي و يا اعتقاد به الوهيت عيسي (ع) كاملاً به دور بودند. يكي از حواريون به نام پطرس، حضرت عيسي را تنها پيامبري ازجانب خدا مي داند كه بر او وحي شده است. ولي پولس با حواريون و شاگردان حضرت عيسي از در مخالفت در آمد و معتقد شد كه: عيسي (ع)، عقل كل، فرزند خدا و نمونه انسان جديد و بلكه مقامي بالاتر و برتر از مقام انسانيت را دارد. و پيش از آفرينش جهان خلق شده است و براي اينكه مردم را از شر و گناه نجات دهد، به قالب جسم در آمد ولي همواره پيرو و تابع الهه ي پدر مي باشد. بعد در كتاب دايره المعارف اضافه مي كند كه: سپس، اعتقاد به انسان بودن حضرت عيسي در آن دوران اوليه و در ميان كليسهاي تازه تأسيس و يهودياني كه تازه نصراني شده بودند، غلبه و رواج داشت. ناصريان، اثبيوتيان و تمام گروههاي مسيحاني كه قبلاً بر دين يهود بودند؛ عقيده دارند كه حضرت عيسي (ع) انسان محض و تأييد شده روح القدس مي باشد و با اين وصف هيچ كس آنها را به الحاد و بيديني متهم نكرده است.

ژويستن مارشير  مي گويد: "در آن زمان مسيحيان مؤمني در كليساها بودند كه عقيده داشتند، حضرت عيسي انسان محض بوده، هر چند مقام و منزلتي بالتر و برتر از انسان برايش قائل مي شدند. و بعداً كه گروههاي از بت پرستان، مسيحي شدند، عقايد و نظريات نوظهوري پيدا كردند كه پيش ازآن سابقه نداشت".

بطلان عقيده ي (تثليث) مانند روز روشن است و با اين حال نمي دانم، اينها چرا اينقدر بر روي عقيده ي باطل خود پا فشاري مي كنند و كوركورانه و بدون دليل منطقي يا سندي تاريخي بر آن تعصب مي ورزند. خداوند مي فرمايد:

(فانها لا تعمي الابصارُ و لكن تعمي القلوبُ التي في الصدور) (حج:46).

"اين چشمها نيستند كه كور مي گردند بلكه اين دلهاي درون سينه ها هستند كه نابينا مي شوند".

(ومَنْ لم يجعل اللهُ له نوراً فماله من نورٍ) _نور:40)

"و كسي كه خدا نوري بهره ي او نكرده باشد او نور ندارد".

در گفتگويي جالب و با مزه چنين مي خوانيم:

شخص مسلماني به كشيشي مسيحي گفت: بعضي از مردم اظهار مي دارند كه سر كرده ي فرشتگان فوت كرده است. كشيش گفت. دروغ است. فرشتگان جاويدانند و نمي ميرند. مسلمان گفت: چطور مگر؟ تو همين حالا در سخنرانيت گفتي كه: اله (مسيح) به صليب كشيده شد و مرد. پس چگونه است كه خدا مي ميرد و فرشتگان جاويد مي مانند؟ كشيش مات و مبهوت شد و لب نتركاند و سكوت اختيار كرد.

يكي از شاعران مسلمان در قصيده اي چنين مي سرايد:

عجباً للمسيح بين النصاري

و الي الله والدا نسبوه

أسلموه الي اليهود وقالوا

انهم بعد قتله صلبوه

فلئن كان ما يقولون حقاً

فاسلوهم فاين كان أبوه

فان كان راضياً بأذاهم

فاشكروهم لاجل ما صنعوه

و اذا كان ساخطاً غير راض

فاعبدوهم لأنهم غلبوه

شگفتا! در ميان نصارا، خدا را پدر عيسي مي دانند.

او را به يهود تسليم كردند و گفتند: يهود پس از كشتن عيسي (ع) او را به صليب كشيدند.

اگر اين گفته ي آنها درست باشد؛ از آنها بپرسيد: پس پدرش چه كاره بود؟

اگر پدرش به اين عمل زيانبار يهوديان راضي بوده پس بايد از يهوديان بخاطر اقدامشان سپاسگزاري كنند.

و اگر پدر (خدا) از اين عمل ناراضي و خشمگين بوده بايد بخاطر غلبه ييهوديان بر خدا (پدر عيسي) آنها را بپرستند.

و بوصيري در قصيده اي چه زيپا در اين باره سروده است:

جاء المسيح من الاله رسولا

فأبي أقل العالمين عقولا

أسمعتم ان الاله لحاجه

يتناول المشروب والمأكولا

و ينام من تعب و يدعو ربه

و يروم من حر الهجير مقيلا

و يمسه الا لم الذي لم يستطع

صرفاً له عنه و لا تحويلا

يا ليت شعري حين مات بزعمهم

من كان بالتدبير عنه كفيلا

زعموا الالاه فدي العبير بنفسه

و اراه كان القاتل المقتولا

أيجوز قول منزه لالهه

سبحان قاتل نفسه فأقولا

اَوَجلُ من جعل اليهود بزعمكم

شوك القتاد لرأسه اكليلا

و معني لحبل صليبه مستسلماً

للموت مكتوف اليدين ذليلا

ضل النصاري في المسيح و أقسموا

لايهتدون الي الرشاد سبيلا

جعلوا الثلاثه واحدا ولو اهتدوا

لم يجعلوا العدد الكثير قليلا

اذا اراد الله فتنه معشر

و أضلهم رأوا القبيح جميلا

مسيح (ع) از طرف خدا به پيامبري برگزيده شد و عقل كمترين مردم او را نپذيرفت.

آيا شنيده ايد كه پرودرگار نيازمند خوردنيها و نوشدني ها باشد؟

كسي كه بر اثر گرسنگي و رنج بخوابد و به درگاه خدا مناجات كند و به خاطر گرماي تابستان به خواب قيلوله پناه ببرد و چگونه خدايي است؟

كس كه اگر دچار دردي شود توانايي دفع آن را از خود نداشته باشند.

كاش مي دانسم وقتي كه مسيح (ع) به گمان آنها بميرد، چه كسي تدبير امور او را بر عهده مي گيرد؟ (جانشينش خواهد بود).

گمان برند كه خدا خودش آن بنده را فديه قرار داد. انگار قاتل و مقتول يكي باشد.

آيا جايز است گفتار كسي كه خدا را از هر عيب منزه مي داند، او را قاتل نفس خود قرار دهيم. پاك است خداوند كه به چنين قولي اعتراف كنيم.

آيا مهمترين پندار يهود، به گمان شما، راجع به قتل عيسي (ع) همان خار بيابان بود كه به صورت تاج بر سرش نهاده شد؟

كسي كه در راستاي ريسمان صليب تسليم شود براي مرگ دست بسته و ذليل گردد.

مسيحيان در باره ي عسي (ع) راه انحراف پيمودند و به تفرقه دچار شدند و راه هدايت و رستگاري را پيش نگرفتند.

خداي واحد را، خدايان سه گانه قرار دادند و اگر بهره اي از عقل و هدايت داشتند، كم را زياد نمي كردند.

وقتي كه خدا اراده كند كه گروهي را با فتنه و آزمايش مواجه سازد و سرگردانشان نمايد، زيباييها را در نظر شان زشت و نا پسند جلوه مي دهد.

صفات ثبوتيه

آنچه گذشت مربوط به صفات سلبيه بود و اينك صفات ثبوتيه كه عبارتند از:

قدرت

خداوند قادر تواناست و از انجام هيچ كاري ناتوان نيست و جهان آفرينش با اين همه عظمت، حكايت از قدرت بيكران او دارد. قدرت بيكران او به گونه اي است كه هر وقت اراده كند، مي تواند تمام موجودات را خلق و يا نابود سازد. اندكي تأمل در آسمانها و زمين، شب و روز، زندگي و مرگ و آنچه كه هر لحظه مي گذرد، ما را متوجه نيرو و قدرت آشكار پروردگار مي نمايد.

خداوند پاك مي فرمايد:

(وَلَقَدْ خلقنا السمواتِ والرضَ و ما بينهما في ستة ايامٍ و ما مسنا مِنْ لُغُوب)_ (ق:38)

"ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ما بين آنهاست، در شش دوره آفريده ايم و هيچگونه درماندگي و خستگي به ما نرسيده است".

مي فرمايد:

(وهو الذي يُحيي و يميتُ وله اختلاف الليل والنهار افلا تعقلون)_ (المؤمنون:80)

"اوست كه زنده مي گرداند و مي ميراند و آمد و شد (پياپي) شب و روز مربوط به اوست آيا نمي فهميد؟".

مي فرمايد:

(ألم ترَ انّ اللهَ يُزجي سحاباً ثم يُؤلفُ بينهُ ثم يجعلُهُ ركاماً فتري الودقً يخرُجُ من خلاله و ينُزلُ من السماء من جبالٍ فيها من بَردٍ فيُصيبُ به من يشاء و يصرفُهُ عمن يشاءُ يكادُ سنابرقِهِ يذهبُ بالابصار يُقلبُ اللهُ الليلَ والنهار انّ في ذلك لعبرة الأولي الّبصار واللهُ خَلَقَ كل دابةٍ من ماءٍ فمنهم مَنْ يمشي علي بطنه و منهم من يمشي علي رجلين و منهم من يمشي علي أربع يخلق اللهُ ما يشاء ان الله علي كل شيءٍ قدير) _(نور:43-45)

"مگر نمي بيني كه خدا ابرها را آهسته (به سوي هم) مي راند، سپس آنها را گرد مي آورد، بعد آنها را متراكم و انباشته مي سازد، آنگاه مي بيني كه باران از لابلاي آنها بيرون مي ريزد و نيز خدا از آسمان، از ابرهاي كوه مانند آن، تگرگهاي بزرگي را فرو مي ريزد و هر كس را بخواهد با آن زيان مي رساند و هر كس را بخواهد از زيان آن بدور مي دارد. درخشش برق ابرها نزديك است چشمها را (خيره و) از ميان بر دارد.

خدا شب و روز را دگرگون مي نمايد. واقعاً در اين عبرت بزرگي براي كساني است كه چشم داشته باشند. خداوند هر جنبنده اي را از آب آفريده است. گروهي از آنها بر شكم خود راه مي روند و گروهي از آنها بر روي دو پا راه مي روند و دسته اي بر روي چهار پا راه مي روند. خدا هر چه را بخواهد مي آفريند. قطعاً او بر هر چيزي توانا است".

اراده

خدا مريد است: يعني شئ ممكن را به برخي ويژگيهايي كه شايسته اوست، متصف مي كند. مثلاً او را كوتاه يا بلند، زشت يا زيبا، دانا يا نادان، در اين جا يا جاهاي ديگر قرار مي دهد و خداوند پاك و منزه، هر طور كه خواست و اراده و مشيتش اقتضا كند، در جهان هستي دخل و تصرف مي نمايد.

(انما قَوْلُنا لشيءٍ اذا اَردناه اَنْ نقولَ لَهُ كُنْ فيكون) _ (نحل:40)

"ما هر گاه چيزي را بخواهيم (پديد بياوريم) كافي است كه (خطاب) بدان بگوييم: باش، پس فوراً مي شود...".

(وربك يخلقُ ما يَشاءُ و يختارُ ماكان لهم الخيرةُ سبحانَ اللهِ و تعالى عما يُشرِكون) _ (قصص:68)

"پروردگار تو هر چه را بخواهد مي آفريند، و هركس را بخواهد بر مي گزيند و مردمان حق انتخاب و اختيار را ندارند. خداوند بسي منزه تر و بالاتر از آن است كه چيزي را انباز او كنند".

(قل اللهم مالك المُلك تْتى الملكَ مَنْ تشاءُ و تنزعُ المكَ ممَّنْ تشاءُ و تعزُّ مَنْ تشاءُ و تُذِلُّ مَنْ تشاءُ بيدِكَ الخيرُ انكَ علي كلِّ شيءٍ قديرُ)_ (آل عمران:26).

"بگو: پروردگارا!اي همه چيز ازآن تو! تو هر كه را بخواهي حكومت و دارايي مي بخشي و از هر كه بخواهي حكومت و دارايي را باز پس مي گيري و هر كس را بخواهي عزت و قدرت مي دهي و هر كس را بخواهي خوار مي داري، خوبي در دست تو است و بيگمان تو بر همه چيز توانايي".

(لله مُلكُ السمواتِ والارضِ يخلُقُ ما يشاءُ يهبُ لِمَنْ يشاءُ اناثاً و يَهَبُ لمن يشاء الذكورا و يزوجُهُم ذُكراناٍ و اناثاً و يجعلُ مَنْ يشاءُ عقيماً انهُ عليم قدير) _(شوري:49-50)

"مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن خداست. هرچه را بخواهد مي آفريند.

به هر كس كه بخواهد دختراني مي بخشد و به هر كس كه بخواهد پسراني عطا مي كند و يا اينكه هم پسران ميدهد و هم دختران و خدا هر كه را بخواهد نازا مي كند. پس او آگاه و تواناست".

(يُريد اللهُ ليُطهركم و ليتم نعمتَهُ عليكم لعلكم تشكرون) _(مائده:6)

"خداوند مي خواهد شما را پاكيزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نمايد. شايد شكر او را بجاي آوريد".

(يُريدُ اللهُ لِيبيِّنُ لكم و يهديكم سُنَنَ الذينَ من قبليكم و يتوبَ عليكم و اللهُ عليمُ حكيمُ، واللهُ يُريدُ أنْ يتُوبَ عليكم و يُريدُ الذن يتبعُونَ الشهواتِ اَنْ تميلوا ميلاً عظيماً) _(نساء:26-27)

"خداوند مي خواهد برايتان روشن كند و شما را به راه كساني رهنمود كند كه پيش از شما بوده اند و توبه ي شما را بپذيرد و خداوند آگاه و حكيم است".

علم

خداوند به هر چيزي داناست و علم ودانش او بر تمام اشياء، خواه گذشته و حال و آينده، احاطه دارد. خدا عالم مطلق است و جهل و نسيان در او راه ندارد. و علم و دانشش مقيد به زمان و مكان نيست. و بر تمام جزئيات و كليات امور آگاه است و جهان هستي توأم با ترتيب و نظم خاص آنها، گواه و دليل قاطع و روشني بر گستردگي علم و دانش بي پايان او مي باشد.

(الم ترَ انَّ اللهَ يعلَمُ ما في المسواتِ و مافي الارض، ما يكونُ من نجوي ثلاثة الا هُوَ رابعُهم و لا خمسه الا هو سادسُهُم و لا أدْني مِنْ ذلك ولا اكثر الا هو معهم اينما كانوا ثم ينبئُهُم بما عَمِلوا يَومَ القيامة ان اله بكلِ شيءٍ عليم) _ (مجادله:7)

"مگر نديده اي كه خداوند مي داند چيزي را كه در آسمانها و زمين است؟ هيچ سه نفري نيست كه با همدگر رازگويي كنند؛ مگر اينكه خدا چهارمين ايشان است و نه پنج نفري مگر اينكه او ششمين ايشان است، و نه كمتر از اين و نه بيشتر از اين، مگر اينكه خدا با ايشان است در هر كجا كه باشند. بعداً خدا در روز قيامت آنان را از كارهايي كه كرده اند آگاه مي سازد. چرا كه خدا از هر چيزي با خبر و آگاه است".

(وعندهُ مفاتيحُ الغيب لا يعلمُها الا هُوَ وهو يعلَمُ ما في البر والبحر و ما تسقُط من ورقة الا يَعْلمُهَا ولا حبةٍ في ظُلُماتِ الارضِ ولا رطبٍ ولا يابسٍ الا في كتابٍ مُبين) _(انعام:59)

"گنجينه هاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او ازآنها آگاه نيست و خداوند از آنچه در خشكي و دريا است آگاه است. و هيچ برگي فرو نمي افتد مگراينكه از آن خبردار است و هيچ دانه اي در تاريكيهاي زمين و هيچ چيز تر و يا خشكي نيست كه فرو افتد، مگر اينكه در لوح محفوظ ضبط و ثبت است".

(وما تكونُ في شأنٍ وما تتلُو مِنْهُ من قرآنٍ ولا تعلمونَ من عملٍ الا كنا عليكم شُهُوداَ اذ تفيضونَ فيه وما يعذُبُ عَنْ ربكَ مَنْ مثقالِ ذرّةٍ في الارض ولا في السماء ولا اصغر من ذلك ولا اكبَرَ الا في كتاب مبين) _(يونس:61)

"(اي پيامبر) تو به هيچ كاري نمي پردازي و چيزي از قرآن نمي خواني و هيچ كاري نمي كنيد، مگر اينكه ما ناظر بر شما هستيم، در همان حال كه شما بدان دست مي يازيد و سرگرم انجام آن مي باشيد. و هيچ چيز در زمين و آسمان از پروردگار تو پنهان نمي ماند چه ذره اي باشد و چه كوچكتر و چه بزرگتر از آن. (همه اينها) در كتاب واضح و روشني ثبت و ضبط مي گردد".

حيات

خداوند زنده است. حيات، صفتي است كه دارنده ي آن بايد متصف به صفاتي چون: اراده، قدرت، علم، شنوايي و بينايي باشد. خداي فاقد حيات، دارنده ي چنين صفاتي نخواهد بود. صفت حيات براي خداوند مطلق بوده و كاملتر از آن را نمي توان تصور نمود و هيچ كس حقيقت اصلي و راز واقعي آن را، همچون ساير صفات او، نمي داند. خداوند زنده ي جاويد است و عدم و نيستي و فنا در او راه ندارد و آفرينش هستي جز به وسيله ي خداي زنده ي جاويد، غير ممكن خواهد بود.

(وتوكلْ علي الحي الذي لايموت) _ (فرقان_58)

"و بر خداي زنده اي كه هرگز نمي ميرد، توكل كن".

(وهو الحي لا اله الا هُوَ فاعْبُدوهُ مخلصين له الدين الحمدُ لله رب العالمين)_ (غافر:65)

"زنده ي جاويد است. جز او خداي وجود ندارد. پس او را به فرياد خوانيد و عبادت را خاص او بدانيد. سپاس و ستايش الله را سزاست كه پروردگار جهانيان است".

(وعنتِ الوجوهُ للحيّ القيّوم) _ (طه:111)

"در آن روز همه" چهره ها در برابر خداوند باقي و جاويدان، و گرداننده و نگهبان جهان خضوع و خشوع مي كنند".

كلام

خداوند متكلم است و كلامش از جنس كلمات و توليد صدا نمي باشد و خدا اين صفت را براي خود در قرآن ثابت كرده و با حضرت موسي سخن گفته است:.

(و كلّم اللهُ موسي تكليما) _ (نساء:164)

"خداوند حقيقتاً با موسي سخن گفت".

و فرمود:

(ولما جاء موسي لميقاتنا و كلمهُ ربُّهُ)_ (اعراف:143)

"هنگامي كه موسي به ميعاد گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت".

و با پيامبران نيز سخن گفته است:

(وما كان لبشرٍ اَنْ يُكلِّمُهُ اللهُ الا وحياً) _(شوري:51).

"هيچ انساني را نسزد كه خدا با او سخن بگويد مگر از طريق وحي".

سخنان خداوند نا محدود و غير قابل شمارش مي باشد.

(قل لو كان البحرُ مداداً لِكلمات ربي لَنفِد البحرُ قبلَ اَنْ تنفَد كلماتُ ربي و لوجئنا بمثله مَدداً) _(كهف:109)

"بگو اگر دريا براي (نگارش شماره و صفات و ويژگيهاي) موجودات پروردگارم جوهر شود، دريا پايان مي گيرد پيش از آنكه موجودات پروردگارم پايان پذيرد. هر چند هم همسان آن دريا را به عنوان كمك بدان بيفزائيم".

(ولو ان ما في الأرضِ منْ شجرة اقلامٌ والبحرُ يمدُّهُ من بعدِهِ سبعةُ اَبحُرٍ مانَفِدَتُ كلمات اللهِ)_ (لقمان:27)

"اگر همه ي درختاني كه روي زمين هستند قلم شوند، و دريا (براي آن مركب گردد) و هفت دريا كمك اين دريا شود مخلوقات خدا پايان نمي گيرد، خداوند عزيز و حكيم است".

ما، به اين صفت (تكلم) كه خداوند براي خود ثابت نموده است، ايمان داريم و در مورد كم و كيف و چگونگي آن نمي پرسيم، چون مانند ساير صفات حضرتش، شناختن حقيقت آن غر ممكن مي باشد.

سميع و بصير

خداوند سميع (شنوا) و بصير (بينا) است. خدا هر نجوايي را مي شنود؛ حتي صداي پاي مورچه سياهي را كه در دل شب بر روي صخره ي سنگ حركت مي كند؛ بدون اينكه سر و صدا و نيايش آنها را با همديگر اشتباه گرفته يا تحت تأثير ضجه و ناله ي كسي قرا گيرد و يا مشغوليت فكري پيدا كند اما شندين او مثل نشدين ما با لاله ي گوش و دستگاه اعصاب و شنوايي صورت نمي پذيرد.

زني نزد رسول خدا از همسرش شكايت نمود و با او (ص) به جر و بحث و گفتگو پرداخت. خداوند پاك و منزه اين آيه را نازل فرمود:

(قد سَمِعَ اللهُ قولَ التي تجادِلُك في زوجها و تشتكي الي اللهَ واللهُ يسمعُ تَحَاوُركما ان اللهَ سميعٌ بصيرٌ)_ (مجادله:1)

"خداوند گفتار آن زن را مي پذيرد كه در باره ي شوهرش با تو بحث و مجادله مي كند وبه خدا شكايت مي برد. خدا قطعاً گفتگو شما دو نفر را مي شنود چرا كه خدا شنوا و بينا است".

همانطور كه خدا مي شنود، هر چيزي را مي بيند و اين ديدن، مانند ديگران، با چشم و دستگاه بينايي صورت نمي پذيرد؛ بلكه بيناييش فراگير، همه جانبه و شامل تمام مدركات مي گردد.

خداوند حضرت موسي (ع) و هارون را به سوي فرعون فرستاد و به آنها فرمود:

(اذهاب الي فرعونَ انّهُ ذقي فقولا لهُ قولاً ليناً لعلهُ يَتَذكّر او يخشي. قالا: ربناً اننا تخافُ اَنْ يُفرطَ علينا أوْ اَنْ يطغ، قال لا تخافا انني معكما أسمعُ و أري)_ (طه:43-46)

"به سوي فرعون برويد كه سركشي كرده است. سپس به نرمي با او سخن بگوييد، شايد ياد كند و بهراسد. گفتند: پروردگارا! ما مي ترسيم كه او برما پيش دستي كند و يا طغيانگري آغازد. فرمود: نترسيد، من با شما هستم و مي شنوم و مي بينم".

(يعلمُ خائنةُ الأعينِ وما تُخفي الصدور. واللهُ يقضي بالحق والذين يدعون مِنْ دونِهِ لا يقضون بشيءٍ ان الله هو السيمع البصير) ( )

"خداوند از دزدانه نگاه كردن چشمها و از رازي كه سينه ها در خود پنهان مي دارند، آگاه است خداوند به حق وعدل داوري مي كند و كساني راكه بجاي او به فرياد مي خوانند كمترين داوري از دستشان ساخته نيست. تنها خداوند شنوا و بينا است".

صفات ذات و صفات افعال

صفات خداوند دو دسته اند: 1- صفات ذاتي كه از جمله ي صفات ثبوتيه يا معاني اند. و شامل صفاتي چون: حيات، علم، قدرت، اراده، شنوا، بينا و كلام مي گردند.

2- صفات افعال مانند: صفت خلق و رزق. خالق و رازق كسي است كه عمل آفرينش و روزي دهي را انجام دهد و تمام دانشمندان اسلامي متفقند بر اينكه: صفات افعال چيزي غير از ذات و زايد بر آن مي باشد. اما در باره ي ذاتي و چگونگي اتصاف آن به ذات الهي اختلاف نظر دارند. كه آيا اين صفات عين ذات الهي اند؛ يعني خداوند ذاتاً زنده و عالم و... است يا ان صفات زائد بر ذات اند؟ به اين معني كه خدا عالم است به سبب علم، زنده است به سبب حيات، قادر است به سبب قدرت و مريد است به سبب اراده و شنوا است به سبب سمع و بيناست به سبب چشم و متكلم است به سبب كلام.

من با توجه به نظر دانشمندان و پيشوايان ديني اظهار مي دارم كه: چنين موضوعاتي در اسلام عارضي و از بدعتهاي غير مترقبه ي عقيدتي و از منكراتي است كه بايد مسلمانان دامن عقيده و فكر خود را از آن پاك گردانند؛ زيرا ذات پاك پروردگار، بالاتر و برتر از آن است كه شامل چنين چيزهايي گردد.

اين نوع طرز تفكر براي ما ممنوع است و خداوند ما را بدان مكلف ننموده؛ زيرا بيرون از دايره ي عقل محدود ما مي باشد و ذات پروردگار مافوق ادراك و انديشه ها است.

(لا تدركُهُ الابصارُ وهو يدركُ الأبصار وهو اللطيفُ الخبير)

(ليس كمثله شيءُ وهو سميع البصير)

(يعلم ما بين اديهم و ماخلفهم و لا يحيطون به علماً)

وحديث: (تكفروا في خلق الله، لا تفكروا في الله فانكم لن تقدروه قدره) كه ترجمه آنها از پيش گذشت.

آنچه كه ما ملزم به دانستنش هستيم اين است كه بدانيم خداوند موجود است و داراي نامهاي نيكو و صفات عالي و كمال مطلق مي باشد و بس. و به همين موارد اكتفا و از بحث و جدال درباره ي آنها دوري كنيم؛ زيرا دانستن و نداستن آنها براي ما يكسان است بدين معني كه دانستنش سود آور و ندانستنش زيان آور نمي باشد.

صفات خدا راهنماي هدايت

بر ما لازم است كه بر راه و روش هدايت آنها پيش برويم نور هدايت را از آنها اقتباس كرده و به عنوان غايت، هدف و نمونه هاي عالي از آنها بهره ببريم تا به بالا ترين درجه تكامل روحي و عزت نفس ارتقا پيدا كنيم.

حجه الاسلام امام محمد غزالي طوسي (خدايش رحمت كناد) كتاب (المقصد الأسني) را تأليف نمود و در آن به شرح اسماء و نامهاي نيكوي خدا پرداخت و ميزان بهره گيري مؤمن را از آنها بيان نمود براي اطلاع بيشتر به آن كتاب مراجعه شود. ما از كتاب "دين و برنامه ي اسلامي" موارد زير را اقتباس نموديم:

خداوند، پروردگار جهانيان (رب العالمين): بر مؤمن واجب است به اين نمونه عالي اقتدا كند و خود و خانواده و خويشانش را نيكو تربيت نمايد و مطابق آنچه كه به خير و صلاح و رستگاري اش است عمل كند.

بخشاينده (رحمان): نعمت را بر بندگانش گسترانيد، و مهرو شفقتش را بر آنها آشكار فرمود بي آنكه عملي انجام دهند كه متسحق آن گردند. چه خوب است انسان به اين صفت الهي اقتدا نمايد و با تمام همجنسان خود مهربان و دلسوز باشد. هر كار نيكي را بخاطر رضاي خدا انجام دهد و نسبت به سود و زيان احتمالي آن توجه و اعتنايي نكند.

داراي مهر هميشگي (رحيم): پاداش و جزاي اعمال انسان را مي دهد و اين صفت نيز نمونه ي عالي است بر اينكه انسان بايد نيكي را با نيكي مقابله به مثل كند.

خداوند مالك روز سزا و جزاست (مالك يوم الدين): اعمال را محاسبه مي كند. بدون ميل به انتقام، بلكه از روي تسامح و آسانگيري، گناهكاران و جنايتكاران را مجازات مي كند. همانطور كه مربي يا پدر دلسوزي نسبت به كار دانش آموزش يا فرزند خود عكس العمل نشان مي دهد. و اين نمونه عالي ديگري براي هر انساني است تا بداند كه در برخورد با مردم بايد روحيه تسامح و گذشت را دارا باشد.

اين صفات چهار گانه از بارزترين صفات عالي خداوند و نمونه هاي برتر اند، هر چه در باره ي اينها صادق باشد در باره ي ديگر صفات الهي نيز صادق است.

صفات محبت و رحمت عبارتند از: رئوف، ودود، تواب، عفو، شكور، سلام، مؤمن، البار، رفيع الدرجات، رزاق، وهاب و واسع. اينها صفاتي اند كه بر انسان واجب است به آنها اقتدا نوده و مانند چراغي روشن در مسير هدايت خود قرار دهد و از آنها به خوبي بهره ببرد.

صفات علم عبارتند از: عليم، حكيم، سميع، بصير، شهيد، رقيب، باطن. انسان بايد از اين صفات پيروي كرده، و بر علم و دانش خود بيفزايد. چون خداوند او را به عنوان نماينده ي خود در زمين انتخاب نموده است. در اين باره مي فرمايد:

(و اذْ قالَ ربُّكَ للْمَلائِكةِ اِنّي جاعِلٌ في الارضِ خليفة) _(بقره:30)

"زماني (را ياد آوري كن) كه پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمين جانشيني مي آفرينم".

- اور ا از ساير موجودات متمايز ساخت و علم همه ي اسماء را به او آموخت مي فرمايد:

(علّم آدَمَ الاسماء كُلَّها)_ (بقره:31)

"سپس به آدم همة نامها را آموخت".

آن طور كه حكمت خداوندي است؛ پيامبراني را براي مردم فرستاد تا حكمت و دانش را به آنها بياموزد.

(كما ارسلنا فيكم رسولاً منكم يتلو عليكم آياتِنا و يزكّيكُم و يعُلِّمُكُم الكتابَ والْحكمة)_ (بقره:151).

"و همانطور پيامبري را از خودتان در ميانتان برانگيختم كه آيات ما را بر شما فرو مي خواند و شما را پاكيزه مي دارد و به شما كتاب (قرآن) و حكمت (اسرار و منافع احكام) را مي آموزد".

فرمود:

(لَقدْ مَنَّ اللهُ علي المؤمنينَ اِذ بَعَثَ فيهم رسولاً مِنْ اَنفُسهم يتلو عليهم آياتِهِ و يُزكيهم و يُعلِّمُهُم الكتابَ والحكمة)_ (آل عمران:164)

"يقينا خداوند بر مؤمنان (صدر اسلام) منت نهاد و تفضل كرد بدانگاه كه در ميانشان پيغمبري از جنس خود شان برانگيخت. (پيامبري كه) بر آنان آيات او را مي خواند و ايشان را پاكيزه مي داشت و بديشان كتاب و حكمت مي آموخت".

و نيز مي فرمايد:

(هو الذي بَعَثَ في الدميينَ رسولاً مَنهم يَتلُو عليهم آياتِهِ ويزكيهم و يعلمُهم الكتاب والحكمة)_ (جمعه:2)

"خدا كسي است كه از ميان درس نخوانده ها، پيغمبري را برانگيخته و به سويشان گسيل داشته است، تا آيات خدا را برا ايشان بخواند و آنان را پاك بگرداند. او بديشان كتاب (قرآن) و شريعت (يزدان) را مي آموزد".

خداوند به مقتضاي صفات قدرت و تدبير و برنامه ريزي اش، به فرشتگان دستور فرمود تا به انسان سجده كنند و آسمان و زمين را به تسخير او در آورد. تا آنها را به خدمت گرفته و از منافع آنها به سود خود بهره ببرد. پس بر انسان واجب است كه آنها را به عنوان نمونه هاي عالي و سر مشق زندگي برگزيند تا شايستگي مقام خلافت و جانشيني الهي را در زمين به دست آورد. منظور ما اين نيست كه انسان با سرمشق گرفتن از صفات عالي الهي حتماً امكان دست يابي به درجه كمال و پيشرفت را پيدا مي كند؛ بلكه، منظور ما اين است كه انسان بايد، اين صفات را جلودار و راهنماي زندگي خود قرار دهد و با آن زندگي پاك و مباركي داشته باشد.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم دی 1389ساعت 20:29  توسط رامین  |  آرشیو نظرات

________________________________________

صفات خدا

________________________________________

صفات خدا

- صفات سلبيه

- صفات ثبوتيه

- صفات ذات و افعال

- صفات خدا راهنماي هدايت

 

صفات خدا

خداوند پاك و منزه و آفريننده ي جهان هستي، بنا به مقتضاي كمال ربوبيت و الوهيتش داراي نامهاي نيكو و صفات عالي است.

خداوند در داشتن اين صفات تنها و بي شريك است؛ زيرا او پروردگار يگانه است و هيچ معبود و الهي جز ذات پاكش وجود ندارد.

صفات خدا به دو دسته تقسيم مي شوند: 1- صفات سلبيه 2- صفات ثبوتيه.

1- صفات سلبيه عبارتند از: الأول و الآخر. الأول: بودنش پيش از بودن همه ي موجودات است و وجودش مسبوق به عدم نيست. الآخر: پسين. بي انتها ازلي، ابدي، فنا ناپذير، واجب الوجود. آن كه پس از نابودي همه ي موجودات باقي و برجاي است. خداوند پاك ومنزه مي فرمايد:

(هو الأولُ والآخرُ والظاهرُ والباطنُ وهو بكلِّ شيءٍ عليم)_ (حديد:3)

"او پيشين و پسين و پيدا و نا پيدا است، و او آگاه از همه چيز است".

و مي فرمايد:

(كلّ شى هالكُ اِلاّ وجهَهُ) _ (قصص:88)

"همه چيز جز ذات او فاني و نابود مي شود".

مي فرمايد:

(كلُّ مَنْ عليها فانٍ و يبقي وجْهُ ربِّكَ ذو الجلال والاكرام) _ (الرحمن:26-27)

"همه ي چيزها و همه ي كساني كه بر روي زمين هستند، دستخوش فنا مي گردند و تنها ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو مي ماند وپس".

بخاري و بيهقي از عمران بن حصين روايت مي كنند كه گفت: نزد پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) بودم كه گروهي از قبيله بني تميم آمدند. فرمود: اقبلو البشري  مژده، مژه گفتند: دم از مژده زدي پس كو؟ گروهي از مردم يمن آمدند. فرمود: حالا كه مردم بنو تميم نپذيرفتند اي اهل يمن بر شما مژده باد. گفتند: پذيرفتيم. آمديم تا دين خدا را بياوزيم و در باره ي چگونگي آغاز اين امر از تو برسيم. فرمود: "كان الله ولم يكن شي قبله، و كان عرشه علي الماء، ثم خلق السموات والأرض، و كتب في الذكر كل شي" خدا بود و چيزي قبل از او وجود نداشت. تخت و عرشش بر آب است، سپس آسمانها و زمين را خلق كرد و هر چيزي را در لوح المحفوظ ثبت نموده است.

تذكر: لوح المحفوظ، موجود عظيمي از مخلوقات خداست كه سر نوشت هستي و تمام مخلوقات را در آن ثبت نموده است يا منظور: علم خدا به جزئيات و كليات امور و ساير موجودات بزرگ و كوچك. و معني "تخت او بر آب است": يعني، تخت قدرت او رفيع و بر همه جهت احاطه دارد و آب در قسمت زيرين آن قرار دارد، منظور از آن چسبيدگي و سوار شدن تخت بر آب نيست؛ بلكه، مانند رفعت آسمان بر زمين؛ يعني در جهت بالاي آن قرار گرفته است.

ابتداي آفرينش از نظر عالمان ديني

در احادث بيان شده كه اولين پديده ي عالم بالا، عرش و اولين پديده ي مادي آب مي باشد و بنا به روايت احمد و ترمذي آپ پيش از عرش آفريده شده است و بعد از خلقت عرش و آب، خدا آسمانها و زمين را آفريد. و باز همين روايات حاكي از آن است كه اولين مخلوقات معنوي قلم مي باشد. عباده بن صامت از پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) روايت مي كند كه فرمود: "اول ما خلق الله القلم، ثم قال له اكتب، فجري بما هو كائن الي يوم القيامة" اولين چيزي كه خدا آفريد، قلم بود، سپس به او گفت: بنويس. پس نوشت آنچه را تا روز قيامت هستي مي يابد.

اما آن احاديثي كه اولين آفريده ها را عقل يا نور پيامبر (صلي الله عليه وسلم) مي داند مانند حديث : "اول ما خلق الله نور نبيك يا جابر" سند آنها ثابت نشده است.

غير از اينها، دليل شرعي ديگري در مورد اصل كاينات وجود ندارد تا بتوان بر آن تكيه كرد.

شروع آفرينش از ديدگاه ستاره شناسان و زمين شناسان

ستاره شناسان، زمين شناسان و عالمان ديني در مورد حادث بودن جهان و اينكه قبلاً نبوده و بعد تكامل پيدا كرده، اتفاق نظر دارند. ولي در مورد شروع و تحول اين رخداد، ديدگاههاي متفاوت دارند. شرع در اين باره سكوت اختيار كرده است. اما آن طور كه در كتاب "تاريخ زمين" اثر جورج ژامبو آمده است: دانشمندان معتقدند كه بيش از ميلياردها سال از عمر جهان هستي مي گذرد؛ ولي عمر زمين از 2 ميليارد سال تجاوز نمي كند. حدود يك ميليارد سال پيش زندگي و حيات در روي زمين پيدا شده حيوانات (البرمائيه) تك سلولي از دويست ميليون سال پيش و پستانداران، از جمله انسانها نيز، حدود 120 ميليون سال پيش زندگي خود را بر روي زمين شروع كرده اند.

انسان كنوني تازه ترين هيأت اعزامي بر روي زمين است كه از 50 ميليون سال پيش تاكنون با اين قيافه و شكل، زندگي مي كند. اصل مطلب و واقعيت امر را تنها خدا مي داند و بس. اما اينكه بپرسيم: حالا كه خدا همه ي موجودات را آفريده پس چه كسي خود او را آفريده است؟ اين سؤالي غلط و از پايه و اساس نادرست مي باشد. چگونه ممكن است كسي كه خود در عين اينكه خالق و آفريننده است مخلوق هم باشد؟ در صورت وقوع چنين امري دور و تسلسل پيش مي آيد و دور و تسلسل باطل است. عقلهاي ما از درك حقيقت خدا عاجزاند، چگونه مي توانند به كنه ذات بيچون پروردگار پي ببرند؟! در حالي كه ما را از بحث و جدال در باره ي آن، برحذر داشته اند. ابو هريره در حديثي از پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) روايت مي كند كه پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرمود: "لايزالُ الناس يتساءلون حتي يقال هذا: خلق الله الخلق فمن خلق الله؟ فمن وجد من ذلك شيئاً فليقل: آمنتُ بالله" 

مردم پيوسته از همديگر سؤال مي پرسند و (پرسش خود را ادامه مي دند) تا اينكه گفته شود: خدا مخلوقات را آفريد پس چه كسي خدا را آفريده است؟ هر كسي چنين چيزي را شنيد، بايد بگويد: من به خدا ايمان آوردم. يكي از دانشمندان جديد با آوردن مثالي روشنگرانه، پاسخ مناسبي به اين سؤال داده است. مي گويد: هر گاه كتابي را در قفسه ي كتابخانه بگذاري و بعد از خانه خارج شوي و بعد از اندكي به خانه برگشته و متوجه شوي كه همان كتاب در كيف جا دارد. يقين حاصل مي كني كه شخصي آن را برداشته و در كيف نهاده است. چون با توجه به خصوصيات كتاب مي فهمي كه خود به خود نمي تواند از جايي جا به جا شود. اين نكته را داشته باشد، تا مطلب ديگري را بيان كنم. اگر شخصي را در همان اطاق كتابخانه ات در حالي كه بر صندلي نشسته، مدتي تنها بگذاري و بعد به اطاق برگردي و ببيني كه مثلاً بر روي فرش نشسته است؛ از چگونگي انتقال و آمدن او بظ روي فرش پرسش نمي كني و معتقد نيستي كه شخصي او را برداشته و در آن موضع نهاده است؛ زيرا با توجه به ويژگيهاي آن شخص، مي داني كه او ذاتاً مي تواند از جايي به جاي ديگر برود، بدون اينكه به كسي ديگر احتياج داشته باشد. باز هم اين نكته را داشته باش و ببين چه مي گويم. از آنجايي كه تمام اين موجودات حادثتند و ما از صفات و ويژگيهاي فطري آنها پي مي بريم كه آنها خود به خود و ذاتاً آفريده نشده اند؛ بلكه آفريننده اي آنها را بوجود آورده است و مي دانيم آن آفريننده تنها خداوند والا و بلند مرتبه و بي نياز مي باشد و بلكه او واجب الوجود و قائم به ذات خود بوده و هيچ احتياج به آفرينش ديگري ندارد. اگر دو مطلب گذشته را به آخري ضميمه كني و مفهوم آنها را در نظر گيري، جان و لب مطلب بر تو آشكار و روشن مي شود. و مي فهمي كه عقل بشري از آن حقيرتر است كه بتواند در چنين درياي بي پاياني، بيشتر از اين غوطه ور شده و مداخله نمايد.

خدا نظير و مانندي ندارد

خداوند، پاك و منزه و بي مثل و مانند است. او به چيزي شباهت ندارد و هيچ چيز هم شبيه او نيست و هر تصوري كه به مخيله انسان عبور مي كند خداوند بر خلاف آن است. چونكه خود مي فرمايد:

(ليس كمثله شئ وهو السميعُ البصير) _ (شوري:11)

"هيچ چيز مانند خداوند نيست و او بسيار شنوا و بينا است".

اما همانندي موجودات در برخي از صفات با خداوند، صرفاً از جهت نامگزاري آنها است نه حقيقي. وقتي گفته مي شود: فلاني عالم، دانا، زنده، موجود، توانا و حكيم و مهربان است، نسبت اين صفات به او فقط جنبه ي لفظي و مجازي دارد نه حقيقي. ولي نسبت به خداوند حقيقي است. يعني صفاتي چون: علم، قدرت، حيات، حكمت، رحمت و... به طور كامل و مطلق در خداند وجود دارند ولي نسبت به ساير افراد نسبتي اضافي، ناقص و غير حقيقي را دارا مي باشد. خداوند مي فرمايد:

(وللهِ المثلُ الأعلي وهو العزيز الحكيم) _ (نحل:60)

"خدا داراي صفات عالي است و او با عزت و با حكمت است".

انسان، ضعيف و نا توان، ولي خداوند قوي و نيرومند است. انسان فقير است و خداوند غني و بي نياز، انسان زاد و ولد مي كند ولي خدا نه زاده است ونه زاده شده، انسان ناقص و فراموشكار، اما خداوند كامل مطلق است و لغزش و نسيان ندارد. انسان محكوم به فنا است و ميميرد ولي خدا زنده ي مطلق، جاويد و فنا ناپذير است. خداوند مي فرمايد:

(اللهُ لا الهَ إلاّ هو الحقيُّ القيّوم لا تأخذُهُ سنةُ ولا نومُ له ما في السمواتِ وما في الأرض مَنْ ذا الذي يشفعُ عندهُ الا باذنه يعلمُ ما بينَ ايديهم وما خلفهم و لايُحيطون بشيءٍ مِنْ علمِهِ الا بما شاءَ وَسِعَ كرسيُّهُ السموات والارضَ ولا يَؤدُهُ حفظُهما وهُو العليُّ العظيم) _(بقره:255)

"خدايي بجز الله وجود ندارد و او زنده ي پايدار (و جهان هستي را) نگهدار است.

او را نه چرتي و نه خوابي فرا نمي گيرد از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است كيست آنكه در پيشگاه او ميانجيگري كند مگر با اجازه ي او؟ مي داند آنچه را كه در پيش روي مردمان است و آنچه را كه در پشت سر آنان است چيزي از علم او را فرا چنگ نمي آورند جز آن مقداري را كه وي بخواهد. فرماندهي و فرمانرواي او آسمانها و زمين را در بر گرفته است و نگاهداري آن دو وي را درمانده و نا توان نمي سازد و او بلند مرتبه و سترگ است".

آيه به نكات زير اشاره دارد:

1- خداوند در صفت خدايي تنها و يگانه است و جز او هيچ كس شايستگي پرستش و عبادت را ندارد. زيرا او زنده ي حقيقي و بر پا دارنده ي آسمانها و زمين مي باشد.

2- از مشابهت و همانندي با ساير موجودات زنده، پاك و مبرّا است. به چرتزدگي، خواب، سستي و كسالت دچار نمي شود.

3- مالكيت آسمانها و زمين از آن خداست و تمام آنچه كه در آنها موجود است، همه تسليم قدرت او يند و هيچ چيز از قبضه ي قدرت و فرمانرواي او خارج نمي باشدز

4- در پيشگاه خدا هيچ كس نمي تواند شفاعت و يا ميانجيگري كند؛ مگر به اجازه و خواست او.

5- علم خدا برهمه چيز، اعم از گذشته، حال و آينده، احاطه ي كامل دارد.

6- هيچ كس نمي تواند چيزي از علم او را به دست آورد، جز آن مقداري كه وي بخواهد.

7- فرماندهي و فرمانرواي او، تمام عرصه ي گيتي و آسمانها و زمين را در بر گرفته است.

8- حفظ و نگهداري آسمانها و زمين، خداوند را خسته و درمانده نمي كند و او بلند مرتبه و بزرگ است.

از پيامبر (صلي الله عليه وسلم) پرسيدند، خدا را برايمان توصيف كن. خداوند اين سوره را نازل فرمود:

(قل هو اللهُ احد، الهُ الصّمدُ، لم يَلِدْ ولم يولد و لم يكن له كُواً اَحَدُ)_ (اخلاص).

"بگو كه خدا يكتيا يگانه است. خدا سرور والاي برآورنده ي اميد ها و بر طرف كننده ي نيازمنديها است. نزاده است و زاده نشده است".

يعني هيچ مثل و مانند و همتاي ندارد.

تمام آنچه در آيات قرآن كريم و سنت مطهر رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) در مورد مشابهت ظاهري مخلوقات در برخي صفات، با خدا آمده است؛ بدون ارتكاب تشبيه، هماندي يا تعطيلي صفات، همه را پذيرفته و هماهنگ با گذشتگان و سلف صلاح خود به آنها ايمان آورده ايم.

حضرت اما شافعي (رضي) در اين باره كلام زيبايي دراد و مي فرمايد:

(آمنتُ بكلام الله علي مراد الله و بكلام رسول الله علي مراد رسول الله)

به كلام خدا آن طور كه مراد و منظور اوست و به سخنان رسول خدا آن طور كه قصد و نظر اوست، ايمان آوردم.

 

احد

خداوند، در ذات و صفات و افعالش، يكتاي يگانه و بي شريك است.

ذات يگانه: يعني ذات پروردگار از اجزاي مختلف تركيب نيافته است و او در فرمانروايي و فرماندهي اش هيچ شريكي ندارد.

(سبحانَهُ هو اللهُ الواحدُ القهار) _ (زمر:4)

خداوند پاك و منزه است او خداوند يگانه پيروزمند است"

وحدت صفات: يعني، هيچ كس صفتي همچون صفات خدا را ندارد.

وحدت افعال: يعني، هيچ كس غير از خدا دارنده و صاحب فعلي از افعال نيست، و تنها وي آفريننده و خالق افعال مي باشد و در آفرينش و خلقت استقلال مطلق دارد.

(قل هو اللهُ احد، الهُ الصّمدُ، لم يَلِدْ ولم يولد و لم يكن له كُواً اَحَدُ)_ترجمه آن از پيش گذشت.

بنا بر اين خدا در ذات، صفات و افعال، يكتاي يگانه است وتمام كارها به او بر مي گردد وهمه چيز در قبضه ي قدرتش قرار دارد.

صمد: يعني سرور والا، كعبه آمال و بر آورنده ي اميد ها و بر طرف كننده نيازمنديها. خدايي كه براي رفع حوايج و دفع مصائب، تنها بدو رو كنند.

لم يلد: خدا فرزندي نزاده و كامل مطلق است.

لم يولد: فرزند كسي نيست. كسي او را به دنيا نياورده است.

(ولم يكن له كفواً احد): يعني كسي شبيه و همسنگ و همبر او نيست.

اگر خداوند در امر نظام كاينات شريكي مي داشت، كار و بار جهان هستي رو به نابودي و تباهي كشيده مي شد:

(لو كان فيهما آلهةٌ الاّ اللهُ لفسَدَتا) _ (انبياء:22)

"اگر در آسمانها و زمين، غير از خدا، معبود ها و خداياني مي بودند، قطعاً آسمان و زمين تباه مي گرديدند".

يعني اگر در آسمانها و زمين معبودها و خداياني غير از خداي يگانه وجود داشتند كه امور جهان را بچرخانند، نظام گيتي به هم مي خورد؛ زيرا وجود دو صاحب قدرت و دو پادشاه در يك مملكت، موجب مي شود كه هر يك دستورات متضاد و مخالف هم صادر كنند و در نتيجه نظام كاينات فاسد و از هم گسيخته گردد. خداوند در اين باره مي فرمايد:

(ماتخذ اللهُ من ولدٍ ما كان معَهُ من اِلهٍ اِذنْ لذَهَبَ كلُّ الهٍ بِما خَلَقَ و لَعَلاَ بعضُهُم علي بعضٍ سُبحانَ اللهِ عمّا يصفون) _ (مؤمنون:91)

"خداوند نه فرزندي براي خود بر گرفته است و نه خدايي با او (انباز) بوده است.

چرا كه اگر خدايي با او مي بود، هر خدايي به آفريدگان خود مي پرداخت و هر يك از خدايان بر ديگري برتري و چيرگي مي جست. خدا والاتر و بالاتر از آن چيزهايي است كه ايشان مي گويند".

آيه، در بر دارنده ي نكات زير مي باشد:

1- خداوند پاك، فرزندي اختيار نكرده است؛ زيرا لازمه فرزند بودن جدا شدن از پدر و مادر و يا به عبارت ديگر مستلزم تركيب جنس مي باشد و اين برخدا محال و غير ممكن مي نمايد. چون فرزند، همواره مشابه و همجنس والدين خود است، حال اينكه خداوند نظير و همانندي ندارد.

2- شايسته نيست، معبود ديگري با خدا همراهي كند؛ زيرا اگر اله و خالق ديگري با او وجود داشت، هر خدايي به اداره ي امور آفريدگان خاص خود مي پرداخت و يكي بر ديگري برتري مي جست. يعني: برخي بر برخي ديگر مي خواست چيره شود، تا بر رقعه ي ملك خود بيفزايد و سايرين را مغلوب خويشتن نمايد و اگر چنين چيزي اتفاق مي افتاد نظام عالم تباه و دگرگون ميشد. اگر با خداوند جهان، خداياني، به زغم مشركان، در گستره ي هستي وجود مي داشت؛ خواستار ايجاد مزاحمت و غلبه بر خداوند جهان مي شدند. خداوند مي فرمايد:

(قُلْ لَوْ كان مَعَهُ آلهةٌ كما يقولون اذاً لابتغوا اِلى ذى الْعَرشِ سبيلاً، سبحانَهُ و تعالى عمّا يقولون علواًّ كبيراً) _(اسراء:43).

"بگو: اگر با خداوند جهان، آنچنان كه مي پنداريد، خداياني بودند، در اين صورت قطعاً در صدد بر مي آمدند كه بر صاحب تخت (جهان) چيره شوند. خداوند از آنچه آنان مي گويند بسيار به دور و خيلي والاتر و بالاتر است".

 

تثليث نوعي عقيده ي بت پرستانه است

اصول عقيده ي مسيحيان بر اساس ثالوث مقدس يا خدايان سه گانه، پدر، پسر و روح القدس، پايه ريزي گرديده و هر كدام مستقل از ديگري اند. با اين وصف معتقدند كه هرسه، اله واحد هستند. يكي از مسيحان مي گويد:

فهو الاله ابن الا له و روحه  فثلاثة هي واحد لم تقسم

او خدا و فرزند و رو خدا است و هر سه يكي اند و تقسيم نپذيرفته اند.

تثليث يا سه گانه پرستي، مختص آيين مسيحيان نمي باشد، در كتاب دايره المعارف قرن بيستم فرانسه، در باره ي ثالوث چنين مي خوانيم: ثالوث، در عقيده ي مسيحيان و برخي آيينهاي ديگر، يعني: اتحاد و همبستگي كامل افراد مشخص و معني، در هيأت الهي واحد. مثلاً مي گويند ثالوث مسيحي و ثالوث هندي.

علامه مرحوم جناب استاد فريد وجدي مي گويد: آري ثنويت در ميان آيينهاي قديمي مصر باستان و در كنار خدايان ملي شان، رواج داشته ولي آن آيينها، امروزه از بين رفته است.

اما ميليونها نفر در كشورهاي هندوستان و چين اكنون آيين ثالوث دارند و اين آيين همچنان در ميان آنها باقي مانده است. برهمنها معتقدند كه: ابتدا خداوند در "برهمن" و سپس در "فيشنو" و بعد د "سيفا" تجسم پيدا نمود و براي هر يك از اين خدايان سه گانه مجسمه ها و پيكره هاي نمادين تراشيدند. بودائيان معتقدند: فيشنو، يكي از الهه هاي سه گانه هنديان، بارها و بارها، خود را در قالب جسم مادي در آورده تا جهان را از شر، فتنه، فساد و گناهان نجات دهد و نهمين بار هم در قالب "بودا" ظاهر شد.

اين عقيده، در واقع نوعي شرك و بت پرستي و بيگانگي از دين خداست.

خداوند پاك و منزه، مثل و مانندي ندارد و از هر نوع مشاهبتي با ديگران پاك و مبرا مي باشد. و مي فرمايد: "ليس كمثله شئ" هيچ چيز نظير و مانند خدا نيست و ذات پاكش مافوق عقل و ادراك انساني است

(لا تدركهُ الابصار و هو يُدرِكُ الابصارَ وهو اللّطيفُ الخبيرُ)_ (انعام:103)

"ديدگان او را نمي بينند و او بينندگان را مي بيند و او دانا و آگاه به دقائق امور است".

ذات مقدس پروردگار مركب و متغير نيست و در مخلوقات ديگر حلول نكرده و با چيزي آميخته گي پيدا ننموده است. مي فرمايد:

(و يعلم ما بين ايدهم و ما خلفهم ولا يحيطون به علماً) (طه:110)

"خدا مي داند آنچه را كه مردمان در پيش دارند و آنچه را كه پشت سر گذاشته اند ولي آنان (از كار و بار و حكمت) آفريدگار آگاهي ندارند".

عقيده ي توحيد و يگانه پرستي، عقيده و بينش تمامي پيامبران خدا، بخصوص حضرت عيسي مسيح (ع) مي باشد. و مسيحياني كه بر خلاف اين عقيده، مطالبي ديگر اظهار داشته اند، هيچ دليل عقلي و يا سند و مدرك ديني و الهي در اختيار ندارند؛ بلكه تنها بر اساس يك سري گمانها و توهمات بي پايه و اساس ناشي از آيينهاي بت پرستان قديم و تحت تأثير آنها، عقايد خود را مطرح مي كنند.

كتاب دايره المعارف قرن بيستم در ذيل كلمه ثالوث چنين مي نويسد:

عقيده ي ثالوث، در زمان نزديك به ظهور نزول انجيل و يا هيچ يك از پيامبران خدا و شاگردان آنها موجود نبوده است؛ بلكه كليساي كاتوليك و مذهب پروتستان كه گرفتار تقليد كور كورانه شدند، گمان مي بردند كه اين عقيده ي نادرست در هر زماني مورد قبول مسيحيان واقع مي گردد و بي خبر از شواهد تاريخي اند كه نشان مي دهد اين عقيده چگونه و از كجا رشد و گسترش پيدا نمود و كليسا چگونه بعد ها خود را در دام آن گرفتار كرد. آري، در انجام مراسم غسل تعميد عادت اين بود كه معمولاً نام پدر، فرزند و روح القدس را بر او مي خواندند. ولي من مصمم كه ثابت كنم، اين سه كلمه داراي معاني و مفاهيمي هستند غير از آنچه كه مسيحيان امروزي از آن مي فهمند. شاگردان و حواريون حضرت عيسي (ع) نزديكترين اشخاص به آن حضرت بودند. شخصيتش را مي شناختند و سخنانش را خوب مي فهميدند و در عين حال هيچ يك چنين ادعاي كاذبي نكرده و از عقيده ي ثالوث و سه گانه پرستي و يا اعتقاد به الوهيت عيسي (ع) كاملاً به دور بودند. يكي از حواريون به نام پطرس، حضرت عيسي را تنها پيامبري ازجانب خدا مي داند كه بر او وحي شده است. ولي پولس با حواريون و شاگردان حضرت عيسي از در مخالفت در آمد و معتقد شد كه: عيسي (ع)، عقل كل، فرزند خدا و نمونه انسان جديد و بلكه مقامي بالاتر و برتر از مقام انسانيت را دارد. و پيش از آفرينش جهان خلق شده است و براي اينكه مردم را از شر و گناه نجات دهد، به قالب جسم در آمد ولي همواره پيرو و تابع الهه ي پدر مي باشد. بعد در كتاب دايره المعارف اضافه مي كند كه: سپس، اعتقاد به انسان بودن حضرت عيسي در آن دوران اوليه و در ميان كليسهاي تازه تأسيس و يهودياني كه تازه نصراني شده بودند، غلبه و رواج داشت. ناصريان، اثبيوتيان و تمام گروههاي مسيحاني كه قبلاً بر دين يهود بودند؛ عقيده دارند كه حضرت عيسي (ع) انسان محض و تأييد شده روح القدس مي باشد و با اين وصف هيچ كس آنها را به الحاد و بيديني متهم نكرده است.

ژويستن مارشير  مي گويد: "در آن زمان مسيحيان مؤمني در كليساها بودند كه عقيده داشتند، حضرت عيسي انسان محض بوده، هر چند مقام و منزلتي بالتر و برتر از انسان برايش قائل مي شدند. و بعداً كه گروههاي از بت پرستان، مسيحي شدند، عقايد و نظريات نوظهوري پيدا كردند كه پيش ازآن سابقه نداشت".

بطلان عقيده ي (تثليث) مانند روز روشن است و با اين حال نمي دانم، اينها چرا اينقدر بر روي عقيده ي باطل خود پا فشاري مي كنند و كوركورانه و بدون دليل منطقي يا سندي تاريخي بر آن تعصب مي ورزند. خداوند مي فرمايد:

(فانها لا تعمي الابصارُ و لكن تعمي القلوبُ التي في الصدور) (حج:46).

"اين چشمها نيستند كه كور مي گردند بلكه اين دلهاي درون سينه ها هستند كه نابينا مي شوند".

(ومَنْ لم يجعل اللهُ له نوراً فماله من نورٍ) _نور:40)

"و كسي كه خدا نوري بهره ي او نكرده باشد او نور ندارد".

در گفتگويي جالب و با مزه چنين مي خوانيم:

شخص مسلماني به كشيشي مسيحي گفت: بعضي از مردم اظهار مي دارند كه سر كرده ي فرشتگان فوت كرده است. كشيش گفت. دروغ است. فرشتگان جاويدانند و نمي ميرند. مسلمان گفت: چطور مگر؟ تو همين حالا در سخنرانيت گفتي كه: اله (مسيح) به صليب كشيده شد و مرد. پس چگونه است كه خدا مي ميرد و فرشتگان جاويد مي مانند؟ كشيش مات و مبهوت شد و لب نتركاند و سكوت اختيار كرد.

يكي از شاعران مسلمان در قصيده اي چنين مي سرايد:

عجباً للمسيح بين النصاري

و الي الله والدا نسبوه

أسلموه الي اليهود وقالوا

انهم بعد قتله صلبوه

فلئن كان ما يقولون حقاً

فاسلوهم فاين كان أبوه

فان كان راضياً بأذاهم

فاشكروهم لاجل ما صنعوه

و اذا كان ساخطاً غير راض

فاعبدوهم لأنهم غلبوه

شگفتا! در ميان نصارا، خدا را پدر عيسي مي دانند.

او را به يهود تسليم كردند و گفتند: يهود پس از كشتن عيسي (ع) او را به صليب كشيدند.

اگر اين گفته ي آنها درست باشد؛ از آنها بپرسيد: پس پدرش چه كاره بود؟

اگر پدرش به اين عمل زيانبار يهوديان راضي بوده پس بايد از يهوديان بخاطر اقدامشان سپاسگزاري كنند.

و اگر پدر (خدا) از اين عمل ناراضي و خشمگين بوده بايد بخاطر غلبه ييهوديان بر خدا (پدر عيسي) آنها را بپرستند.

و بوصيري در قصيده اي چه زيپا در اين باره سروده است:

جاء المسيح من الاله رسولا

فأبي أقل العالمين عقولا

أسمعتم ان الاله لحاجه

يتناول المشروب والمأكولا

و ينام من تعب و يدعو ربه

و يروم من حر الهجير مقيلا

و يمسه الا لم الذي لم يستطع

صرفاً له عنه و لا تحويلا

يا ليت شعري حين مات بزعمهم

من كان بالتدبير عنه كفيلا

زعموا الالاه فدي العبير بنفسه

و اراه كان القاتل المقتولا

أيجوز قول منزه لالهه

سبحان قاتل نفسه فأقولا

اَوَجلُ من جعل اليهود بزعمكم

شوك القتاد لرأسه اكليلا

و معني لحبل صليبه مستسلماً

للموت مكتوف اليدين ذليلا

ضل النصاري في المسيح و أقسموا

لايهتدون الي الرشاد سبيلا

جعلوا الثلاثه واحدا ولو اهتدوا

لم يجعلوا العدد الكثير قليلا

اذا اراد الله فتنه معشر

و أضلهم رأوا القبيح جميلا

مسيح (ع) از طرف خدا به پيامبري برگزيده شد و عقل كمترين مردم او را نپذيرفت.

آيا شنيده ايد كه پرودرگار نيازمند خوردنيها و نوشدني ها باشد؟

كسي كه بر اثر گرسنگي و رنج بخوابد و به درگاه خدا مناجات كند و به خاطر گرماي تابستان به خواب قيلوله پناه ببرد و چگونه خدايي است؟

كس كه اگر دچار دردي شود توانايي دفع آن را از خود نداشته باشند.

كاش مي دانسم وقتي كه مسيح (ع) به گمان آنها بميرد، چه كسي تدبير امور او را بر عهده مي گيرد؟ (جانشينش خواهد بود).

گمان برند كه خدا خودش آن بنده را فديه قرار داد. انگار قاتل و مقتول يكي باشد.

آيا جايز است گفتار كسي كه خدا را از هر عيب منزه مي داند، او را قاتل نفس خود قرار دهيم. پاك است خداوند كه به چنين قولي اعتراف كنيم.

آيا مهمترين پندار يهود، به گمان شما، راجع به قتل عيسي (ع) همان خار بيابان بود كه به صورت تاج بر سرش نهاده شد؟

كسي كه در راستاي ريسمان صليب تسليم شود براي مرگ دست بسته و ذليل گردد.

مسيحيان در باره ي عسي (ع) راه انحراف پيمودند و به تفرقه دچار شدند و راه هدايت و رستگاري را پيش نگرفتند.

خداي واحد را، خدايان سه گانه قرار دادند و اگر بهره اي از عقل و هدايت داشتند، كم را زياد نمي كردند.

وقتي كه خدا اراده كند كه گروهي را با فتنه و آزمايش مواجه سازد و سرگردانشان نمايد، زيباييها را در نظر شان زشت و نا پسند جلوه مي دهد.

صفات ثبوتيه

آنچه گذشت مربوط به صفات سلبيه بود و اينك صفات ثبوتيه كه عبارتند از:

قدرت

خداوند قادر تواناست و از انجام هيچ كاري ناتوان نيست و جهان آفرينش با اين همه عظمت، حكايت از قدرت بيكران او دارد. قدرت بيكران او به گونه اي است كه هر وقت اراده كند، مي تواند تمام موجودات را خلق و يا نابود سازد. اندكي تأمل در آسمانها و زمين، شب و روز، زندگي و مرگ و آنچه كه هر لحظه مي گذرد، ما را متوجه نيرو و قدرت آشكار پروردگار مي نمايد.

خداوند پاك مي فرمايد:

(وَلَقَدْ خلقنا السمواتِ والرضَ و ما بينهما في ستة ايامٍ و ما مسنا مِنْ لُغُوب)_ (ق:38)

"ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ما بين آنهاست، در شش دوره آفريده ايم و هيچگونه درماندگي و خستگي به ما نرسيده است".

مي فرمايد:

(وهو الذي يُحيي و يميتُ وله اختلاف الليل والنهار افلا تعقلون)_ (المؤمنون:80)

"اوست كه زنده مي گرداند و مي ميراند و آمد و شد (پياپي) شب و روز مربوط به اوست آيا نمي فهميد؟".

مي فرمايد:

(ألم ترَ انّ اللهَ يُزجي سحاباً ثم يُؤلفُ بينهُ ثم يجعلُهُ ركاماً فتري الودقً يخرُجُ من خلاله و ينُزلُ من السماء من جبالٍ فيها من بَردٍ فيُصيبُ به من يشاء و يصرفُهُ عمن يشاءُ يكادُ سنابرقِهِ يذهبُ بالابصار يُقلبُ اللهُ الليلَ والنهار انّ في ذلك لعبرة الأولي الّبصار واللهُ خَلَقَ كل دابةٍ من ماءٍ فمنهم مَنْ يمشي علي بطنه و منهم من يمشي علي رجلين و منهم من يمشي علي أربع يخلق اللهُ ما يشاء ان الله علي كل شيءٍ قدير) _(نور:43-45)

"مگر نمي بيني كه خدا ابرها را آهسته (به سوي هم) مي راند، سپس آنها را گرد مي آورد، بعد آنها را متراكم و انباشته مي سازد، آنگاه مي بيني كه باران از لابلاي آنها بيرون مي ريزد و نيز خدا از آسمان، از ابرهاي كوه مانند آن، تگرگهاي بزرگي را فرو مي ريزد و هر كس را بخواهد با آن زيان مي رساند و هر كس را بخواهد از زيان آن بدور مي دارد. درخشش برق ابرها نزديك است چشمها را (خيره و) از ميان بر دارد.

خدا شب و روز را دگرگون مي نمايد. واقعاً در اين عبرت بزرگي براي كساني است كه چشم داشته باشند. خداوند هر جنبنده اي را از آب آفريده است. گروهي از آنها بر شكم خود راه مي روند و گروهي از آنها بر روي دو پا راه مي روند و دسته اي بر روي چهار پا راه مي روند. خدا هر چه را بخواهد مي آفريند. قطعاً او بر هر چيزي توانا است".

اراده

خدا مريد است: يعني شئ ممكن را به برخي ويژگيهايي كه شايسته اوست، متصف مي كند. مثلاً او را كوتاه يا بلند، زشت يا زيبا، دانا يا نادان، در اين جا يا جاهاي ديگر قرار مي دهد و خداوند پاك و منزه، هر طور كه خواست و اراده و مشيتش اقتضا كند، در جهان هستي دخل و تصرف مي نمايد.

(انما قَوْلُنا لشيءٍ اذا اَردناه اَنْ نقولَ لَهُ كُنْ فيكون) _ (نحل:40)

"ما هر گاه چيزي را بخواهيم (پديد بياوريم) كافي است كه (خطاب) بدان بگوييم: باش، پس فوراً مي شود...".

(وربك يخلقُ ما يَشاءُ و يختارُ ماكان لهم الخيرةُ سبحانَ اللهِ و تعالى عما يُشرِكون) _ (قصص:68)

"پروردگار تو هر چه را بخواهد مي آفريند، و هركس را بخواهد بر مي گزيند و مردمان حق انتخاب و اختيار را ندارند. خداوند بسي منزه تر و بالاتر از آن است كه چيزي را انباز او كنند".

(قل اللهم مالك المُلك تْتى الملكَ مَنْ تشاءُ و تنزعُ المكَ ممَّنْ تشاءُ و تعزُّ مَنْ تشاءُ و تُذِلُّ مَنْ تشاءُ بيدِكَ الخيرُ انكَ علي كلِّ شيءٍ قديرُ)_ (آل عمران:26).

"بگو: پروردگارا!اي همه چيز ازآن تو! تو هر كه را بخواهي حكومت و دارايي مي بخشي و از هر كه بخواهي حكومت و دارايي را باز پس مي گيري و هر كس را بخواهي عزت و قدرت مي دهي و هر كس را بخواهي خوار مي داري، خوبي در دست تو است و بيگمان تو بر همه چيز توانايي".

(لله مُلكُ السمواتِ والارضِ يخلُقُ ما يشاءُ يهبُ لِمَنْ يشاءُ اناثاً و يَهَبُ لمن يشاء الذكورا و يزوجُهُم ذُكراناٍ و اناثاً و يجعلُ مَنْ يشاءُ عقيماً انهُ عليم قدير) _(شوري:49-50)

"مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن خداست. هرچه را بخواهد مي آفريند.

به هر كس كه بخواهد دختراني مي بخشد و به هر كس كه بخواهد پسراني عطا مي كند و يا اينكه هم پسران ميدهد و هم دختران و خدا هر كه را بخواهد نازا مي كند. پس او آگاه و تواناست".

(يُريد اللهُ ليُطهركم و ليتم نعمتَهُ عليكم لعلكم تشكرون) _(مائده:6)

"خداوند مي خواهد شما را پاكيزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نمايد. شايد شكر او را بجاي آوريد".

(يُريدُ اللهُ لِيبيِّنُ لكم و يهديكم سُنَنَ الذينَ من قبليكم و يتوبَ عليكم و اللهُ عليمُ حكيمُ، واللهُ يُريدُ أنْ يتُوبَ عليكم و يُريدُ الذن يتبعُونَ الشهواتِ اَنْ تميلوا ميلاً عظيماً) _(نساء:26-27)

"خداوند مي خواهد برايتان روشن كند و شما را به راه كساني رهنمود كند كه پيش از شما بوده اند و توبه ي شما را بپذيرد و خداوند آگاه و حكيم است".

علم

خداوند به هر چيزي داناست و علم ودانش او بر تمام اشياء، خواه گذشته و حال و آينده، احاطه دارد. خدا عالم مطلق است و جهل و نسيان در او راه ندارد. و علم و دانشش مقيد به زمان و مكان نيست. و بر تمام جزئيات و كليات امور آگاه است و جهان هستي توأم با ترتيب و نظم خاص آنها، گواه و دليل قاطع و روشني بر گستردگي علم و دانش بي پايان او مي باشد.

(الم ترَ انَّ اللهَ يعلَمُ ما في المسواتِ و مافي الارض، ما يكونُ من نجوي ثلاثة الا هُوَ رابعُهم و لا خمسه الا هو سادسُهُم و لا أدْني مِنْ ذلك ولا اكثر الا هو معهم اينما كانوا ثم ينبئُهُم بما عَمِلوا يَومَ القيامة ان اله بكلِ شيءٍ عليم) _ (مجادله:7)

"مگر نديده اي كه خداوند مي داند چيزي را كه در آسمانها و زمين است؟ هيچ سه نفري نيست كه با همدگر رازگويي كنند؛ مگر اينكه خدا چهارمين ايشان است و نه پنج نفري مگر اينكه او ششمين ايشان است، و نه كمتر از اين و نه بيشتر از اين، مگر اينكه خدا با ايشان است در هر كجا كه باشند. بعداً خدا در روز قيامت آنان را از كارهايي كه كرده اند آگاه مي سازد. چرا كه خدا از هر چيزي با خبر و آگاه است".

(وعندهُ مفاتيحُ الغيب لا يعلمُها الا هُوَ وهو يعلَمُ ما في البر والبحر و ما تسقُط من ورقة الا يَعْلمُهَا ولا حبةٍ في ظُلُماتِ الارضِ ولا رطبٍ ولا يابسٍ الا في كتابٍ مُبين) _(انعام:59)

"گنجينه هاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او ازآنها آگاه نيست و خداوند از آنچه در خشكي و دريا است آگاه است. و هيچ برگي فرو نمي افتد مگراينكه از آن خبردار است و هيچ دانه اي در تاريكيهاي زمين و هيچ چيز تر و يا خشكي نيست كه فرو افتد، مگر اينكه در لوح محفوظ ضبط و ثبت است".

(وما تكونُ في شأنٍ وما تتلُو مِنْهُ من قرآنٍ ولا تعلمونَ من عملٍ الا كنا عليكم شُهُوداَ اذ تفيضونَ فيه وما يعذُبُ عَنْ ربكَ مَنْ مثقالِ ذرّةٍ في الارض ولا في السماء ولا اصغر من ذلك ولا اكبَرَ الا في كتاب مبين) _(يونس:61)

"(اي پيامبر) تو به هيچ كاري نمي پردازي و چيزي از قرآن نمي خواني و هيچ كاري نمي كنيد، مگر اينكه ما ناظر بر شما هستيم، در همان حال كه شما بدان دست مي يازيد و سرگرم انجام آن مي باشيد. و هيچ چيز در زمين و آسمان از پروردگار تو پنهان نمي ماند چه ذره اي باشد و چه كوچكتر و چه بزرگتر از آن. (همه اينها) در كتاب واضح و روشني ثبت و ضبط مي گردد".

حيات

خداوند زنده است. حيات، صفتي است كه دارنده ي آن بايد متصف به صفاتي چون: اراده، قدرت، علم، شنوايي و بينايي باشد. خداي فاقد حيات، دارنده ي چنين صفاتي نخواهد بود. صفت حيات براي خداوند مطلق بوده و كاملتر از آن را نمي توان تصور نمود و هيچ كس حقيقت اصلي و راز واقعي آن را، همچون ساير صفات او، نمي داند. خداوند زنده ي جاويد است و عدم و نيستي و فنا در او راه ندارد و آفرينش هستي جز به وسيله ي خداي زنده ي جاويد، غير ممكن خواهد بود.

(وتوكلْ علي الحي الذي لايموت) _ (فرقان_58)

"و بر خداي زنده اي كه هرگز نمي ميرد، توكل كن".

(وهو الحي لا اله الا هُوَ فاعْبُدوهُ مخلصين له الدين الحمدُ لله رب العالمين)_ (غافر:65)

"زنده ي جاويد است. جز او خداي وجود ندارد. پس او را به فرياد خوانيد و عبادت را خاص او بدانيد. سپاس و ستايش الله را سزاست كه پروردگار جهانيان است".

(وعنتِ الوجوهُ للحيّ القيّوم) _ (طه:111)

"در آن روز همه" چهره ها در برابر خداوند باقي و جاويدان، و گرداننده و نگهبان جهان خضوع و خشوع مي كنند".

كلام

خداوند متكلم است و كلامش از جنس كلمات و توليد صدا نمي باشد و خدا اين صفت را براي خود در قرآن ثابت كرده و با حضرت موسي سخن گفته است:.

(و كلّم اللهُ موسي تكليما) _ (نساء:164)

"خداوند حقيقتاً با موسي سخن گفت".

و فرمود:

(ولما جاء موسي لميقاتنا و كلمهُ ربُّهُ)_ (اعراف:143)

"هنگامي كه موسي به ميعاد گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت".

و با پيامبران نيز سخن گفته است:

(وما كان لبشرٍ اَنْ يُكلِّمُهُ اللهُ الا وحياً) _(شوري:51).

"هيچ انساني را نسزد كه خدا با او سخن بگويد مگر از طريق وحي".

سخنان خداوند نا محدود و غير قابل شمارش مي باشد.

(قل لو كان البحرُ مداداً لِكلمات ربي لَنفِد البحرُ قبلَ اَنْ تنفَد كلماتُ ربي و لوجئنا بمثله مَدداً) _(كهف:109)

"بگو اگر دريا براي (نگارش شماره و صفات و ويژگيهاي) موجودات پروردگارم جوهر شود، دريا پايان مي گيرد پيش از آنكه موجودات پروردگارم پايان پذيرد. هر چند هم همسان آن دريا را به عنوان كمك بدان بيفزائيم".

(ولو ان ما في الأرضِ منْ شجرة اقلامٌ والبحرُ يمدُّهُ من بعدِهِ سبعةُ اَبحُرٍ مانَفِدَتُ كلمات اللهِ)_ (لقمان:27)

"اگر همه ي درختاني كه روي زمين هستند قلم شوند، و دريا (براي آن مركب گردد) و هفت دريا كمك اين دريا شود مخلوقات خدا پايان نمي گيرد، خداوند عزيز و حكيم است".

ما، به اين صفت (تكلم) كه خداوند براي خود ثابت نموده است، ايمان داريم و در مورد كم و كيف و چگونگي آن نمي پرسيم، چون مانند ساير صفات حضرتش، شناختن حقيقت آن غر ممكن مي باشد.

سميع و بصير

خداوند سميع (شنوا) و بصير (بينا) است. خدا هر نجوايي را مي شنود؛ حتي صداي پاي مورچه سياهي را كه در دل شب بر روي صخره ي سنگ حركت مي كند؛ بدون اينكه سر و صدا و نيايش آنها را با همديگر اشتباه گرفته يا تحت تأثير ضجه و ناله ي كسي قرا گيرد و يا مشغوليت فكري پيدا كند اما شندين او مثل نشدين ما با لاله ي گوش و دستگاه اعصاب و شنوايي صورت نمي پذيرد.

زني نزد رسول خدا از همسرش شكايت نمود و با او (ص) به جر و بحث و گفتگو پرداخت. خداوند پاك و منزه اين آيه را نازل فرمود:

(قد سَمِعَ اللهُ قولَ التي تجادِلُك في زوجها و تشتكي الي اللهَ واللهُ يسمعُ تَحَاوُركما ان اللهَ سميعٌ بصيرٌ)_ (مجادله:1)

"خداوند گفتار آن زن را مي پذيرد كه در باره ي شوهرش با تو بحث و مجادله مي كند وبه خدا شكايت مي برد. خدا قطعاً گفتگو شما دو نفر را مي شنود چرا كه خدا شنوا و بينا است".

همانطور كه خدا مي شنود، هر چيزي را مي بيند و اين ديدن، مانند ديگران، با چشم و دستگاه بينايي صورت نمي پذيرد؛ بلكه بيناييش فراگير، همه جانبه و شامل تمام مدركات مي گردد.

خداوند حضرت موسي (ع) و هارون را به سوي فرعون فرستاد و به آنها فرمود:

(اذهاب الي فرعونَ انّهُ ذقي فقولا لهُ قولاً ليناً لعلهُ يَتَذكّر او يخشي. قالا: ربناً اننا تخافُ اَنْ يُفرطَ علينا أوْ اَنْ يطغ، قال لا تخافا انني معكما أسمعُ و أري)_ (طه:43-46)

"به سوي فرعون برويد كه سركشي كرده است. سپس به نرمي با او سخن بگوييد، شايد ياد كند و بهراسد. گفتند: پروردگارا! ما مي ترسيم كه او برما پيش دستي كند و يا طغيانگري آغازد. فرمود: نترسيد، من با شما هستم و مي شنوم و مي بينم".

(يعلمُ خائنةُ الأعينِ وما تُخفي الصدور. واللهُ يقضي بالحق والذين يدعون مِنْ دونِهِ لا يقضون بشيءٍ ان الله هو السيمع البصير) ( )

"خداوند از دزدانه نگاه كردن چشمها و از رازي كه سينه ها در خود پنهان مي دارند، آگاه است خداوند به حق وعدل داوري مي كند و كساني راكه بجاي او به فرياد مي خوانند كمترين داوري از دستشان ساخته نيست. تنها خداوند شنوا و بينا است".

صفات ذات و صفات افعال

صفات خداوند دو دسته اند: 1- صفات ذاتي كه از جمله ي صفات ثبوتيه يا معاني اند. و شامل صفاتي چون: حيات، علم، قدرت، اراده، شنوا، بينا و كلام مي گردند.

2- صفات افعال مانند: صفت خلق و رزق. خالق و رازق كسي است كه عمل آفرينش و روزي دهي را انجام دهد و تمام دانشمندان اسلامي متفقند بر اينكه: صفات افعال چيزي غير از ذات و زايد بر آن مي باشد. اما در باره ي ذاتي و چگونگي اتصاف آن به ذات الهي اختلاف نظر دارند. كه آيا اين صفات عين ذات الهي اند؛ يعني خداوند ذاتاً زنده و عالم و... است يا ان صفات زائد بر ذات اند؟ به اين معني كه خدا عالم است به سبب علم، زنده است به سبب حيات، قادر است به سبب قدرت و مريد است به سبب اراده و شنوا است به سبب سمع و بيناست به سبب چشم و متكلم است به سبب كلام.

من با توجه به نظر دانشمندان و پيشوايان ديني اظهار مي دارم كه: چنين موضوعاتي در اسلام عارضي و از بدعتهاي غير مترقبه ي عقيدتي و از منكراتي است كه بايد مسلمانان دامن عقيده و فكر خود را از آن پاك گردانند؛ زيرا ذات پاك پروردگار، بالاتر و برتر از آن است كه شامل چنين چيزهايي گردد.

اين نوع طرز تفكر براي ما ممنوع است و خداوند ما را بدان مكلف ننموده؛ زيرا بيرون از دايره ي عقل محدود ما مي باشد و ذات پروردگار مافوق ادراك و انديشه ها است.

(لا تدركُهُ الابصارُ وهو يدركُ الأبصار وهو اللطيفُ الخبير)

(ليس كمثله شيءُ وهو سميع البصير)

(يعلم ما بين اديهم و ماخلفهم و لا يحيطون به علماً)

وحديث: (تكفروا في خلق الله، لا تفكروا في الله فانكم لن تقدروه قدره) كه ترجمه آنها از پيش گذشت.

آنچه كه ما ملزم به دانستنش هستيم اين است كه بدانيم خداوند موجود است و داراي نامهاي نيكو و صفات عالي و كمال مطلق مي باشد و بس. و به همين موارد اكتفا و از بحث و جدال درباره ي آنها دوري كنيم؛ زيرا دانستن و نداستن آنها براي ما يكسان است بدين معني كه دانستنش سود آور و ندانستنش زيان آور نمي باشد.

صفات خدا راهنماي هدايت

بر ما لازم است كه بر راه و روش هدايت آنها پيش برويم نور هدايت را از آنها اقتباس كرده و به عنوان غايت، هدف و نمونه هاي عالي از آنها بهره ببريم تا به بالا ترين درجه تكامل روحي و عزت نفس ارتقا پيدا كنيم.

حجه الاسلام امام محمد غزالي طوسي (خدايش رحمت كناد) كتاب (المقصد الأسني) را تأليف نمود و در آن به شرح اسماء و نامهاي نيكوي خدا پرداخت و ميزان بهره گيري مؤمن را از آنها بيان نمود براي اطلاع بيشتر به آن كتاب مراجعه شود. ما از كتاب "دين و برنامه ي اسلامي" موارد زير را اقتباس نموديم:

خداوند، پروردگار جهانيان (رب العالمين): بر مؤمن واجب است به اين نمونه عالي اقتدا كند و خود و خانواده و خويشانش را نيكو تربيت نمايد و مطابق آنچه كه به خير و صلاح و رستگاري اش است عمل كند.

بخشاينده (رحمان): نعمت را بر بندگانش گسترانيد، و مهرو شفقتش را بر آنها آشكار فرمود بي آنكه عملي انجام دهند كه متسحق آن گردند. چه خوب است انسان به اين صفت الهي اقتدا نمايد و با تمام همجنسان خود مهربان و دلسوز باشد. هر كار نيكي را بخاطر رضاي خدا انجام دهد و نسبت به سود و زيان احتمالي آن توجه و اعتنايي نكند.

داراي مهر هميشگي (رحيم): پاداش و جزاي اعمال انسان را مي دهد و اين صفت نيز نمونه ي عالي است بر اينكه انسان بايد نيكي را با نيكي مقابله به مثل كند.

خداوند مالك روز سزا و جزاست (مالك يوم الدين): اعمال را محاسبه مي كند. بدون ميل به انتقام، بلكه از روي تسامح و آسانگيري، گناهكاران و جنايتكاران را مجازات مي كند. همانطور كه مربي يا پدر دلسوزي نسبت به كار دانش آموزش يا فرزند خود عكس العمل نشان مي دهد. و اين نمونه عالي ديگري براي هر انساني است تا بداند كه در برخورد با مردم بايد روحيه تسامح و گذشت را دارا باشد.

اين صفات چهار گانه از بارزترين صفات عالي خداوند و نمونه هاي برتر اند، هر چه در باره ي اينها صادق باشد در باره ي ديگر صفات الهي نيز صادق است.

صفات محبت و رحمت عبارتند از: رئوف، ودود، تواب، عفو، شكور، سلام، مؤمن، البار، رفيع الدرجات، رزاق، وهاب و واسع. اينها صفاتي اند كه بر انسان واجب است به آنها اقتدا نوده و مانند چراغي روشن در مسير هدايت خود قرار دهد و از آنها به خوبي بهره ببرد.

صفات علم عبارتند از: عليم، حكيم، سميع، بصير، شهيد، رقيب، باطن. انسان بايد از اين صفات پيروي كرده، و بر علم و دانش خود بيفزايد. چون خداوند او را به عنوان نماينده ي خود در زمين انتخاب نموده است. در اين باره مي فرمايد:

(و اذْ قالَ ربُّكَ للْمَلائِكةِ اِنّي جاعِلٌ في الارضِ خليفة) _(بقره:30)

"زماني (را ياد آوري كن) كه پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمين جانشيني مي آفرينم".

- اور ا از ساير موجودات متمايز ساخت و علم همه ي اسماء را به او آموخت مي فرمايد:

(علّم آدَمَ الاسماء كُلَّها)_ (بقره:31)

"سپس به آدم همة نامها را آموخت".

آن طور كه حكمت خداوندي است؛ پيامبراني را براي مردم فرستاد تا حكمت و دانش را به آنها بياموزد.

(كما ارسلنا فيكم رسولاً منكم يتلو عليكم آياتِنا و يزكّيكُم و يعُلِّمُكُم الكتابَ والْحكمة)_ (بقره:151).

"و همانطور پيامبري را از خودتان در ميانتان برانگيختم كه آيات ما را بر شما فرو مي خواند و شما را پاكيزه مي دارد و به شما كتاب (قرآن) و حكمت (اسرار و منافع احكام) را مي آموزد".

فرمود:

(لَقدْ مَنَّ اللهُ علي المؤمنينَ اِذ بَعَثَ فيهم رسولاً مِنْ اَنفُسهم يتلو عليهم آياتِهِ و يُزكيهم و يُعلِّمُهُم الكتابَ والحكمة)_ (آل عمران:164)

"يقينا خداوند بر مؤمنان (صدر اسلام) منت نهاد و تفضل كرد بدانگاه كه در ميانشان پيغمبري از جنس خود شان برانگيخت. (پيامبري كه) بر آنان آيات او را مي خواند و ايشان را پاكيزه مي داشت و بديشان كتاب و حكمت مي آموخت".

و نيز مي فرمايد:

(هو الذي بَعَثَ في الدميينَ رسولاً مَنهم يَتلُو عليهم آياتِهِ ويزكيهم و يعلمُهم الكتاب والحكمة)_ (جمعه:2)

"خدا كسي است كه از ميان درس نخوانده ها، پيغمبري را برانگيخته و به سويشان گسيل داشته است، تا آيات خدا را برا ايشان بخواند و آنان را پاك بگرداند. او بديشان كتاب (قرآن) و شريعت (يزدان) را مي آموزد".

خداوند به مقتضاي صفات قدرت و تدبير و برنامه ريزي اش، به فرشتگان دستور فرمود تا به انسان سجده كنند و آسمان و زمين را به تسخير او در آورد. تا آنها را به خدمت گرفته و از منافع آنها به سود خود بهره ببرد. پس بر انسان واجب است كه آنها را به عنوان نمونه هاي عالي و سر مشق زندگي برگزيند تا شايستگي مقام خلافت و جانشيني الهي را در زمين به دست آورد. منظور ما اين نيست كه انسان با سرمشق گرفتن از صفات عالي الهي حتماً امكان دست يابي به درجه كمال و پيشرفت را پيدا مي كند؛ بلكه، منظور ما اين است كه انسان بايد، اين صفات را جلودار و راهنماي زندگي خود قرار دهد و با آن زندگي پاك و مباركي داشته باشد.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 16:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس