سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
1) باید میان کار
مستقل و کار در خدمت دیگری فرق گذاشت. حقوق کار در خصوص اشخاصی است که نیروی کار خود
را در اختیار دیگری قرار می دهند. حقوق کار رابطه میان کارفرما (کسی که دارای وسایل
کار و سرمایه است) با کارگر مزدبگیر که در خدمت اوست و از دستوراتش پیروی می کند به
وجود می آید.
2) کارکنان دولت
کار در خدمت دیگری انجام می دهند. اما به دلیل ویژگی های خدمات دولتی و وجود قوانین
خاص استخدامی تابع حقوق کار نیستند. بلکه مشمول حقوق استخدامی می باشند.
3) از آنجا که کارفرما
با تکیه بر برتری اقتصادی خود و نیاز کارگر شرایط خود را به کارگر تحمیل می کند. قوانین
کار در جهت حمایت از کارگران به وجود آمدند تا انعقاد قرارداد را تابع شرایط خاصی نمایند
به بیان دیگر هرچند کارگر و کارفرما در مقابل یکدیگر حقوق و تکالیفی دارند اما تکیه
اصلی حقوق کار قواعد حمایتی از کارگر می باشد.
4) موضوع حقوق کار
تنها روابط کارگر و کارفرما (روابط فردی) نیست بلکه در کنار روابط فردی بخش مهمی از
حقوق کار به روابط جمعی و تشکلهای کارگری، کارفرمایی، پیمان های جمعی و اختلاف های
جمعی کار اختصاص دارد.
5) دولت در روابط
کارگر و کارفرما نمی تواند بی طرف بماند زیرا یکی از تکالیف دولت تنظیم سیاست های اجتماعی
و اقتصادی است و یکی از مصادیق تنظیم این سیاست رابطه کاری بین کارگر و کارفرما می
باشد.
تعریف حقوق کار:
در تعریف حقوق کار اتفاق نظر وجود ندارد زیرا هر یک از حقوقدانان بر اساس اندیشه های
اقتصادی و فکری خود حقوق کار را تعریف می کنند. بر این اساس می توان به دو نظریه عمده
اشاره کرد:
1) حقوقدانان پیرو
مکتب فردگرایی (لیبرال) این حقوقدانان حقوق کار را قواعد حاکم بر قرار داد کار و بخشی
از حقوق قرار داد می دانند.
2) نظریه پیرو مکاتب
اقتصادی حقوق کار قواعد حاکم بر نیروی کار است و از اراده طرفین رابطه کار تعیین شرایط
کار خارج است
هر دو نظریه دارای
ایراداتی است:
1) ایرادات نظریه
اول: در دوران کنونی روابط کار بیشتر تابع قوانین امری است و از حدود عقود و قرار دادها
خارج است همچنین روابط جمعی در چهارچوب حقوق قراردادها نمیگنجد.
2) ایرادات نظریه
دوم: هر چند حقوق کار در جهت حمایت از کارگران به وجود آمد. اما امروزه علاوه بر منافع
کارگران ضرورت های اقتصادی کارگاه نیز (که مبتنی بر سودهی است) می بایست در حقوق کار
لحاظ شود. در مجمع می توان حقوق کار را اینگونه تعریف کرد. حقوق کار بر همه روابط حقوقی
ناشی از انجام کار برای دیگری حاکم است مشروط بر اینکه اجرای کار با تبعیت یک طرف نسبت
به طرف دیگر همراه باشد.
«ویژگیهای حقوق
کار »
هدف از بیان ویژگیهای
حقوق کار جدا کردن این رشته از سایر شاخه های حقوق نیست، زیرا حقوق کار دارای ماهیتی
دوگانه است از یک سو ناشی از قواعد حقوق خصوصی «قواعد عمومی قراردادها» و از سوی دیگر
ناشی از قواعد حقوق عمومی « لزوم سیاست گذاری دولت در عرصه های اقتصادی و اجتماعی می
باشد».
1)جنبه حمایتی حقوق
کار
2) جنبه امری حقوق
کار
3) مفهوم اجتماعی
و اقتصادی حقوق کار
4) انعطاف پذیری
حقوق کار
1)جنبه حمایتی حقوق
کار: حقوق کار ناشی از روابط نابرابر کارگر و کارفرما می باشد، تحولات اجتماعی و اقتصادی
بعد از انقلاب صنعتی در اروپا باعث ایجاد نابرابری به وجود آمده کاست. هدف حقوق کار
تعدیل رابطه کار و برابر کردن رابطه کارگر و کارفرما بود. به همین دلیل در تنظیم قوانین
کار مفاد قانون در جهت حمایت از حقوق کارگر تصویب شد. به عنوان مثال می توان به موضوعات
اخراج کارگر و استعفای کارگر اشاره نمود. نتیجه هر دوی اینها پایان قرارداد کار است.
اما در قوانین کار برای اخراج کارگر شرایطی سخت تر از استعفای کارگر تصویب شده است.
مثال2: موضوع اعتصاب کارگر و تعطیل کردن کارخانه توسط کارفرماست نتیجه هر دو پایان
کار است. اما در قانون کار برابر تعطیلی کارخانه شرایطی سخت تر از اعتصاب کارگران وضع
شده است.
2) جنبه امری حقوق
کار:
هرچند همه قوانین
دارای جنبه الزامی می باشد اما در اصطلاح حقوقی قانون را از حیث درجه اخبار ناشی از
قانون به قانون امری و قانون تکمیلی تقسیم می کنند. در قانون امری توافق بر خلاف آن
مجاز نیست- اما در قانون تکمیلی یا تفصیلی اشخاص می توانند در قرارداد های خود ترتیبی
بر خلاف آنچه در قانون تکمیلی آمده مقرر نمایند. یکی از ویژگیهای حقوق کار این است
که اغلب مقررات حقوق کار جنبه امری دارد و از اجزای نظم عمومی محسوب می شود که نمی
توان بر خلاف آنها توافق کرد.به بیان دیگر حقوق کار جنبه حداقلی دارد ،یعنی نمیتوان
با توافق کارگر مزایایی کمتر از مزایای قانونی برای کارگر منظور کرد. ماده 8 قانون
کار« طبق بند الف ماده141» در تشخیصمزایای بیشتر برای کارگر مرجع صلاحیت دار ضابطه
نوعی را در نظر میگیرد نه ضابطه شخصی را.
اگر در قرارداد
کار مزایایی کمتر از مزایای قانونی با توافق کارگر برای وی درج شود آن قرارداد قابل
قبول نیست. اما اگر مزایای بیشتربرای کارگر در قرار داد ذکر شود آن قرارداد لازم الجراست.
اگر مزایای مندرج در قرارداد که در تاریخ 1/7/91 کمتر از مزایای قانون جدید مصوب
20/7/91 باشد، آیا قانون جدید برقرارداد حاکم می شود یا اینکه توافق پیشین طرفین همچنان
معتبر است پاسخ: قرارداد طرفین در مورد این شرط از تاریخ تصویب قانون جدید بی اثر است
اجرای قانون جدید در این قانون بر خلاف اصل عطف به ماسبق شدن قوانین «مندرج در ماده4
قانون مدنی نیست زیرا قوانین مربوط به نظر عمومی که یکی از مصادیق آن قانون کار است
اثر نوری دارد یعنی فوراً لازم الاجرا می شوند. با توجه به جنبه آمرانه داشتن حقوق
کار به دلیل ارتباط آن با نظم عمومی برای قوانین کار علاوه بر ضمانت اجرای مدنی در
برخی موارد ضمانت اجرای کیفری نیز تعیین می شود (فصل 11قانونکار مواد 171 تا 186) صلاحیت
رسیدگی به جرایم مربوط به قانون کار در صلاحیت دادگاههای کیفری دادگستری است.
تحقیق درباره مشکلات اجتماعی
و عاطفی کودکان کم توان ذهنی
افراد عقب مانده
ذهنی با تعدادی از مشکلات اجتماعی و عاطفی مواجهند این که انها با دیگران متفاوتند
به تنهایی کافی است که در موقیعت های اجتماعی به صورت متفاوت با انها بر خورد شود در
واقع حس اعتماد به نفس کودکان عقب مانده در مقایسه با کودکان عادی پایین تر است علاوه
بر دانش اموزان عقب مانده ذهنی در معرض خطرات ناشی از سایر مشکلات رفتار نظیر نابهنجاری
وبی دقتی نیز قرار دارند
تحقیقات نشان داده
است که افراد عقب مانده ذهنی اعتقاد به اینکه می توانند بر سر نوشت خود کنترل داشته
باشند ندارند انها معتقدند که زندگی انها از طرف نیروهای خارجیکنترل می شوند به نظر
انها انچه برای انها اتفاق می افتد جنبه شانس واتفاق دارد و انها خود قادر به تغییر
اوضاع نمی باشند افراد عقب مانده خود را در کارهای پیچیده در گیر نمی کنند
موقی که کودکان
عقب مانده در باره انچه در زمینه کارهای شناختی (یادگیری) انجام می دهند باز خورد منفی
دریافت می کنند انها کوشش خود را برای به کار بشتن روشهای موثر متوقف می سازند درحالی
که کودکان هم سن وسال انها در چنین مواقعی برای حل مشکل به کوشش های بیشتری دست می
زنند
عملکرد اجرای عامل
اصلی درگیری است که درعملکرد ضعیف کودکان عقب مانده ذهنی نقش دارد به گفته این معلمان
این کودکان فاقد قضاوتهای خوب میباشد تعداد زیادی از کودکان درپردازش مرکزی با مشکل
مواجه اند
طبقه بندی کردن
یا سازمان دادن اطلاعات- ظاهراً یکی از مشکلات ویژه است که کودکان عقب مانده ذهنی با
ان مواجه هستند و این کودکان کمتر می توانند اشیا را گروه بندی کنند انها اغلب قادرنمی
باشند تشابهات موجود بین دو شی به هم بیان کنند
بارز ترین خصوصیت
عقب مانده ذهنی توانایی اندک کودکان برای یادگیری است از نتایج تحقیقاتی که به عمل
امد در مورد این کودکان چنین استنباط شده است که این قبیل دانش اموزان حداقل در چهار
حوزه مربوط
به شناخت دچار اشکال
می باشند که عبارت از توجه, حافظه, زبان, دروس
حال این کودکان
را در 3 گروه تقسیم می کنند که توضیح دتده خواهد شد
همان طور که می
دانید سه دسته کودک عقب مانده ذهنی از نظر اموزشی وجود دارد که به ترتیب اموزش پذیر,تربیت
پذیر,وعقب مانده شدید یا پناه گاهی
گروه کودکان عقب
مانده خفیف یا اموزش پذیر
عواطف مناسب وبهتری
نسبت به گروهای دیگر دارند به نزدیکان عشق می ورزند نسبت به انها قدر شناسند از حافظه
خوبی برخوردارند از نظر تفکر وتخیل در زندگی دز حد معمولی بهره می گیرند.
از نظر اموزشی قادر
به فرا گیری مطالب در حد قابل توجه ای هستند و معمولا می توانند درس را تا پایان کلاس
سوم ابتدایی فرا بگیرند می توانند مسائل و موضوعات مختلفی را از محیط خانواده و مدرسه
ومحله فرا بگیرند و به حافظه خود بسپارند انها می توانند از عهده کارهای ساده حرفه
سیک برایند در مواردی دچار هیجانات شدید می شوند (ممکن از دیدن فیلم ,یا منظره ای باشد)
از نر اجتماعی اکثرا تحمل خشونت را ندارند
پیرو ودنبال رو
دیگران هستند و به اسانی تحت تاثیر دیگران قرار می گیرند اگر محیط نا مناسب باشد ممکن
است به بزهکاری کشیده شوند نسبت به خانواده خویش وفا دارند و می کوشند وسائل اسایش
ورفاه را برای انها فراهم کنند
این کودکان دراستعمال
جمله های پیچیده وبسط موضوعات نقایص کمتری از خود نشان می دهند اینها ن نقایس ارتباطی
مهمی نیستند زیرا که می توانند نوع ومیزان اطلاعات را که کودک قادر است از طریق ان
با دیگرا ارتاط برقرار کند به خصوص در مواردی که فرایند های موجود در هر فعالیتی چنین
کاری را ایجاب می کنند محدود نمی سازد
با دیگران تعامل
رقابتی می پردازند برخی از فعالیت های گروهی را اغاز می کنند ممکن است عضو یک گروه
مذهبی و تفریحی شوند اما نمی توانند در سازمانها اجتماعی یا در گروه افراد ماهر باشند
کودک عقب مانده
متوسط یا تربیت پذیر چه کسانی هستند
این کودکان با ضریب
هوشی حدود 50 -35 هستن در اثر تعلیم وتربیت مداوم قادر خواهندبود اعمالی چون دست رو
شستن لباس به تن کردن نظافت شخصی جابه جا کردن وسائل و ....
می توان تفاوت کار
خوب و بد را تا حدی به انها اموخت تا حدی پایبند عواطف خویش هستند به اطرافیان محبت
قابل ملاحظه ای دارند از معاشرت با افراد ناشناس بیم ناک هستند در انجام کارها زود
خسته می شوند در موقع ارامش مطیع و مهربان هستند و در مواردی که چیزی می خواهند و نیاز
دارند به انها نمی رسد پرخاشگر می شوند گروهی از انها می توانند کارهای یک نواختی را
انجام دهنداین کودکان را می توان با روش های تعلیمی تربیتی بویژه برای یک زندگی خود
مختار و مفید اماده کرد انها در اصل همان احتیاجاتی را دارند که که افراد سالم از ان
بر خوردار خواهندبود بنا براین اگر افراد را طوری پرورش دهیم که محدودیت های خود را
بشناسند و قبول کنند و اشخاصی که با انها در تماسند نسبت به این خصوصیات اگاهی پیدا
کنند و انها را همان طور که هستند بپذیرد
قادر خواهند بود
برای خود و جامعه مفید واقع شوند.
عقب مانده ذهنی
عمیق (پناهگاهی)با بهره هوشی 25 و کمتر از ان
تعداد گروه این
بچه ها نسبت به سایر گروه های عقب مانده 3 تا 5 درصد را تشکیل می دهد اما علاوه بر
میزان هوش, خصوصیات دیگری نیز مورد توجه قرار گردیده عمیق بودن این گروهرا تایید می
نماید اینگونه کودکان بیشترین حد هوشی (25) و در بالاترین نسبت هوشی در حد کودک 3 ساله
رشد می کنند
اکثرا چهره این
کودکان غیر عادی است در بیشتر موارد حالت عدم تقرن در صورت مشاهده می شود کوتاهی وبلندی
بیش از حد کوچکی و بزرگی جمجمه از نشانهای این بچه هاست
بسیاری از انها
دارای مشکل بلع هستند و فاقد توانایی در جویدن می باشند .بسیاری از انها از لحاظ ایستادن
و راه رفتن نارسائیهای قابل توجه ای از خود بروز می دهند کنترل ادرال ومدفوع در این
بچه ها خیلی به ندرت به وجود می اید در بیشتر موارد علاوه بر اختلالات فوق الذکر اختلالات
بزرگتری بخصوص از لحاظ دستگاه و نظام عصبی افزوده می شود . حملات صرع اعم از صرع بزرگ
و کوچک پسیکوموتور ویا فلج نیمی از بدن در این گونه کودکان مشاهده می شوداز لحاظ ذهنی
و فعلیت های مربوط به ان این قبیل افراد تکلم را به خوبی فرا منی گیرند و قادر نیستند
از تکلم به عنوان وسیله ارتباطی استفاده کنند بسیاری از انها اصوات یکنواخت ونابجا
و ممتد از گلوی خود خارج می کنند
از لحاظ عاطفی احساسات
و هیجانات در این قبیل اطفال کم یا هیچ است از انجای که اکثرا بدون فعالیت وبیشتر در
بستر استراحت می گذرانند به گروه پناه گاهی نیز معروف هستند.
نگاهی به
غریزه جنسی این کودکان کم توان ذهنی
غریزه جنسی از بدو
تولد همراه کودک است فقط زمان ظهور این غریزه این کودکان متفاوت است نحوه تربیت جنسی
برخی از این گروه ها استثنایی با توجه در نقص درکدام عضو نیاز به توجه خاصی دارند
برخی از این کودکان
به علت داشتن ضمیر ساده ونداشتن تجربه کافی بیشتر در معرض انحراف هستند
عقب مانده ذهنی
هم از قوای جنسی کافی برخوردار است و با توجه به محدودیت های تفکر وتعقل و عدم تشخیص
وموقعیت های ممکن است بهره برداری غلط کنند وتحت تاثیر واقع شوند.
منابع :
دانش اموزان استثنایی
دکتر عزت الله نادری ومریم سیف
1- متغیر مستقل: زیان ها فراوان و زوال عقل – آثار سوء
فردی و اجتماعی
2- متغیر وابسته: حرمت مسکرات
تعریف مفاهیم:
مسکر: از سکر به معنی بستن جوی یا از سکور به معنای ایستادن
باد است، چیزی که به صورت مایع (معمولا از گرفتن آب انگور یا خرما بدست می آید) مصرف
گردد و سبب مسدود شدن راه عقل از ادراکات و معقولات می گردد.
خمر: آن است که سکر (مستی) آورد و از انگور باشد یا اعم
از انگور و غیر آن مانند خرما و جو که بجوش آید و شدید شود. اصل خمر نیز مانند مسکر
به معنای پوشاندن عقل (زایل نمودن) می باشد.
اثم: الاثم و الاثام اسم للافعال المبطئة عن الثواب و
جمعه آثام و لتضمنه لمعنى البُطء و قوله تعالى: فيهما اثم كبير. (بقره: 219) اى فى
تناولهما ابطاء عن الخيرات. إثم و أثام اسم براى كارهايى است كه دوركننده از ثواب مى
باشد و جمع آن آثام است كه متضمن معناى بُطء (كندى و دورساختن) است و كلام خداوند كه
مى فرمايد: «شراب و قمار إثم بزرگ است» بدين معناست كه استفاده از آن دو موجب دورى
از نيكى ها مى گردد.
حدود: مجازات جرايمي است كه در ميان همه دولت ها پذيرفته
شده است بدون اينكه تغييراتي در آنها داده شود. مجازات حدود را باتوجه به فقه حنفي
بررسي خواهيم كرد.
لغت حد به معناي منع كردن است . اما به عنوان يك واژه
حقوقي به جزايي گفته ميشود كه حق الله است و ميزان آن معين شده است .مجازات حد در هفت
مورد است : زنا، قذف ، شرب ، خمر، سرقت ، قطع طريق ، ارتداد و بغي .
تعزير: در لسان فقها به معناى تأديب به كار رفته است
كه مقدار آن از مقدار حدّ پايين تر است. چنان كه در تحريرالوسيله مى فرمايند: «تعزير
از حدّ پايين تر است و اندازه آن با حاكم است و احوط در آن در مواردى كه اندازه آن
معين نشده است، و دليلى بر آن در دست نيست اين است كه از كم ترين اندازه حد تجاوز نكند.»
بنابراين، تعزير مجازاتى است بازدارنده و متناسب با جرايمى
است كه مستوجب حدود، قصاص يا ديات نباشد و هدف از آن اصلاح و تربيت مجرم است..
شرب خمر: كليه حقوقدانان اسلامي شراب را حرام و خوردن
آن را ممنوع مي دانند. از نظر ابوحنيفه شرب خمر ولو كم باشد و در مورد ساير نوشيدني
ها به قدري كه موجب سرخوشي فرد گردد، جرم است . درحالي كه از نظر ساير حقوقدانان اسلامي
، شرب خمر يا هر چيز مستي آور در صورتي موجب حد است كه اولاً مستي آورد، هر چند كه
مقدار كمي خورده باشد. ثانياً قصد و اراده (جزايي ) وجود داشته باشد. مجازات شرب خمر
80تازيانه است .
مشروبات الکلی: الکل ماده ای می باشد که به روشهای متفاوتی
تولید می شود از جمله :
• از تخمیر حبوبات و میوه ها (مانند آب جو)
• از تقطیر حبوبات و میوه ها(مانند ودکا و
ویسکی)
• از تغییر شیمیایی در سوخت های فسیلی همچون
گاز ، ذغال سنگ و نفت (مانند الکل صنعتی) (1)
• از ترکیب شیمیایی مونوکسید کربن و هیدروژن
(مانند متانول و الکل چوب.) مشروبات الکلی به نوشیدنی هایی اطلاق می گردد که الکل موجود
در آنها از نوع ایتل الکل (اتانول) باشد. مشروبات الکلی میزان متفاوتی از الکل را دارند.
برای مثال: آب جو 5 تا 7 درصد ، شراب 10 تا 15 درصد، ویسکی و عرق حدود 40 درصد.
الکلیسم: عبارت است از وابستگی فیزیولوژیک (جسمانی) و
روانی به الکل، که منتهی به اعتیاد به آن شده است که نهایتا منجر به بروز بیماریهای
مزمن و بروز مشکلات در روابط فردی و خانوادگی و اجتماعی فرد می شود.
پیشینه پژوهش
در بسیاری از مسائل فقهی که امروزه مطرح است، شناخت موضوع،
تاثیر بسزایی در بدست آوردن حکم از ادله فقهی دارد. موضوع حرمت مسکرات هم در همین قاعده
قابل ارزیابی است. از طرف دیگر برقراری رابطه این مقوله با آثار سوء استعمال مسکرات
لزوم توجه به پیشینه ی تحقیق وسیع تر را طلب می نماید.
در خصوص حرمت مسکرات سخنان و ذکر روایات مختلف از ائمه
معصومین علیهم الاسلام از سوی فقیهان گرانقدری همچون علامه حلی، شیخ محمد حسن نجفی،
شیخ طوسی و شیخ حر عاملی اشاره نمود.
در رابطه با ساختمان شیمیایی الکل ، انواع الکل و شناخت
حکم آن فقیهان عالی مقامی چون آیت الله سید محمد باقر صدر، آیت الله خویی، آیت الله
حکیم، امام خمینی (ره) و آیت الله گلپایگانی به درجات مختلفی باب مباحث گشوده اند که
در مباحثشان به مواردی چون نجاست الکل، اثبات طهارت الکل، انواع الکل و تفاوت میان
الکل صنعتی و تخمیری نیز پرداخته اند.
کتاب های دیگری نیز با توجه به فرا خور موضوع بابی را
راجع به مسکرات ، خمر و الکل باز نموده اند مانند کتاب « خلاصه الاخبار» سید محمد مهدی
موسوی ، کتاب « شناخت الکل» سید رضا آقاپور مقدم و کتاب « ترکیبات الکل از نظر فقه
اسلامی » که از سوی دارالتبلیغ اسلامی قم انتشار یافته است .
همچنین علاوه بر منابع فوق مقالاتی نیز از سوی برخی پژوهشگران
ارائه شده است که از مهمترین آن می توان به مقالات " دلایل علمی منع مشروبات الکلی
/ همه با این سم مبارزه کنیم" و "دلایل علمی منع مشروبات الکلی / تاثیرات
سوء الکل در نسل جوان " هر دو از رحمت الله قهرمانی و همچنین مقاله " سمیت
مشروبات الکلی به شهادت خدا ، عقل و وجدان " از غلام علی عقیقی کرمانشاهی می توان
اشاره نمود.
سابقه تاریخی مشروبات الکلی
الکل که مستی آور است الکل اتلتیک می باشد که در انواع
مختلف توسط برخی مردم نوشیده می شود و مورد استفاده قرار می گیرد.
در مصرف الکل به عنوان یک داروی اندوه زدا از قدیمی ترین
ادوار تاریخی مخصوصاً در بشر متمدن سابقه داشته است، ولی اجتماعات بشری اولیه تقریباً
منزه از آن بوده اند و به نظر می رسد آدمی با پیشرفت تمدن و پس از آنکه از بابت تامین
مسکن و خوراک و پوشاک خیالش راحت شد به فکر تفنن و تفریح افتاده و از همین رهگذر نوشابه
الکلی را برای ایجاد شادی و سرور در خود بکار گرفته است علاوه برآن در بسیاری از مذاهب،
نوشابه الکلی در بعضی از مراسم مذهبی، به حد اعتدال مصرف می گردیده ولی در همان ادیان
زیاده روی در مصرف نوشابه الکلی مذموم بوده و گناه محسوب می شده است.
مصرف مشروبات الکلی از دیر باز آفت زندگی نوع بشر بوده
است. زمان پیدایش این آفت دقیقاً معلوم نیست ولی در ابتدا توسط فرمانروایان مصرف می
شده است و سپس به مردم عامی سرایت نموده است.
مصرف انواع مشروبات الکلی در بسیاری از کشورهای جهان
بر طبق قانون خاص آن کشور رایج بوده و می باشد و در کشور ایران، قبل از انقلاب اسلامی
رایج بوده و پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، مصرف انواع نوشابه های مسکر آور ممنوع
اعلام شد.
مشروبات الکلی عامل اصلی بسیاری از جرائم از قبیل، سرقت
، قتل و غیره می باشد. علاوه بر آن مشروبات الکلی عامل بسیاری از تصادفات رانندگی در
جهان نیز می باشد اکثر کشورها هم اکنون به مضرات این آفت خطرناک پی برده اند و در صدد
هستند که با وضع قوانین جدید، مصرف این ماده را محدودتر بسازند تا مانع بروز جنایات
و تصادفات شوند.
بر طبق قانون اسلام مصرف هر گونه مشروبات الکلی حرام
بوده و موجب جاری شدن حد می شود.
حرمت خمر از سوی خداوند متعال بطور تدریجی نازل شده است
ولی در آیات قرآن اشاره ای به مجازات آن نشده است ولی به وسیله ی سنت نبوی و سیره ائمه
معصوم ما، میزان مجازات آن (حد) معلوم شده است.
تاریخچه پیدایش خمر
در جمع ادیان ملل و مذاهب به اجماع علما و اخبار صحیحه
شرب خمر حرام و عمل شیطان می باشد و علت حرام بودن خمر و پیدایشش در کافی از ابی الربیع
نقل شده است که گفت من از ابی عبدالله (علیه السلام) درباره اصل خمر که چگونه در ابتدا
حلال بوده و چگونه حرام گشت و از چه زمانی خمر ساخته شد سوال کردم؟
حضرت فرمودند: زمانی که آدم (علیه السلام) از جنت به
زمین هبوط کرد و از خداوند در خواست میوه های بهشتی نمود و خدای تعالی دو شاخه از شاخه
های انگور نازل کرد و آدم آنها را در زمین کاشت.
وقتیکه برگ میوه دار شد ابلیس آمد و دیواری بر آن کشید
پس آدم (علیه السلام) خطاب به ابلیس گفت « ما حالک یا ملعون» یعنی ای ملعون حال ( مقصود
) تو چیست؟
ابلیس گفت : آنها (منظور میوه های شاخ انگور) از من است.
آدم (علیه السلام) فرمود: دروغ می گوئی.
بعد از آن به محاکمه؛ روح القدوس( حضرت جبرئیل ) مشتی
از آتش بر گرفت و در میان آنها انداخت در آن حال شاخه های انگور در گرما بود و آتش
گرفت و آدم بعد از آن گمان کرد که شاید چیزی از آن باقی بماند و ابلیس نیز همین گمان
را کرد .آتش همانجایی که افتاده بود بجا ماند و انگاه دو ثلث از انگور سوخت و کم شد
و یک ثلث از آن باقی ماند.
روح القدوس گفت : آنچه که رفت و گم شد نصیب و قسمت ابلیس
لعین بود و ای آدم باقی برای توست»
و نیز از ابی عبدالله (علیه السلام) روایت شده است که
فرمودند : زمانی که آدم (علیه السلام) به زمین آمد خدای تعالی او را به زراعت کردن
امر کرد و به آدم درخت نخل و انگور زیتون و انار عطا فرمود آدم آنها را کاشت و از میوه
های آن خورد . سپس ابلیس ملعون آمد و گفت: ای آدم اینهایی را که غرس کردی چه می باشد
؟ من اینها را نمی شناسم حال آنکه من پیش از تو در زمین بودم و بعد از آن ابلیس گفت
: اذن بده من از اینها بخورم.
آدم (علیه السلام) از خوردن او ابا ء کرد و در اواخر
عمر آدم ابلیس پیش حوا آمد و گفت : من گرسنه و تشنه ام. حوا گفت چه می خواهی ؟
گفت : می خواهم که از آن میوه ها به من ببخشایی.
حوا گفت: آدم از من عهد گرفته است که از اینها چیزی به
تو ندهم . برای اینکه اینها از جنت است و سزاوار نیست که تو از آن بخوری.
به حوا گفت: چیزی از آنها به کف من بفشار.
حوا ابا ء نمود.
ابلیس بعد از آن گفت : بگذار من آنها را بمکم اما نمی
خورم.
آنگاه حوا یک خوشه ای از انگور را گرفت و به ابلیس لعین
داد.
ابلیس آنرا مکید ولی نخورد. سپس خوشه را از دهن ابلیس
بکشید.
خداوند تعالی به آدم (علیه السلام) وحی کرد: بدرستیکه
دشمن من و دشمن تو انگور را مکید و من بر تو از عصیر او خمر را حرام کردم و آن چیزی
است که او بر نفس ابلیس مخالطت کرد پس خمر را حرام کردم.
به جهت آنکه عدو خدا حوا را مکر کرد تا آنکه انگور را
مکید و اگر آنرا می خورد از اول تا آخر و جمیع میوه های او را و آن چیزی که از آنها
خارج می شود را حرام می کرد.
ابلیس به حوا گفت : اگر به من از تمر و خرما بدهی که
آنها بمکم همانطوریکه از انگور مکیدم چه می شود؟
حوا از آنها به او داد. و ابلیس لعین او را نیز مکید
. انگور و خرما خوشبو تر از مشک و شیرین تر از عسل بود . وقتی که دشمن خدا انها را
مکید رایحه شیرینی انها بعد از آن رفت .
ابلیس لعین بعد از فوت آدم رفت و به بیخ انگور و خرما
بول کرد . پس بول در رگهای انها جاری گشت و از این جهت است که از انگور و خرما خمر
حاصل می شود و آدم را مست می کند . خدای تعالی بر ذریه ادم جمیع مسکرات را حرام کرد
. زیرا عصاره آنها به بول دشمن خدا در انگور و خرما جاری شد»
- از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) روایت شده است
: « وقتی که نوح (علیه السلام) از کشتی بیرون آمد حقیقتاً درختی از «مو» را در زمین
کاشت و پیش اهلش آمد . بعد از آن ابلیس آمد و انرا کند.»
پس نوح (علیه السلام) برای غرس نمودن آن برگشت و دید
که از بیخ کنده شده است و ابلیس را نزد آن یافت.
جبرئیل (علیه السلام) آمد و خبر داد که ابلیس ان را کنده
است.
نوح (علیه السلام) به ابلیس گفت چه چیزی تو را وادار
کرد که اینرا بکنی ؟ به خدا قسم حقیقتاً آنچه را که غرس کردم بیشتر از خودم دوست دارم
. بخدا قسم تا اینرا غرس نکنم ترکش نمی کنم. ابلیس لعین گفت: بخدا قسم تا اینرا غرس
نکنم ترکش نمی کنم.
ولی جبرئیل (علیه السلام) گفت: برای او نصیبی از این
قرار بده و برای ابلیس ثلثی از ان را قرار داد. ابلیس اباء کرد و راضی نشد . آنگاه
برای او نصف قرار داد . دوباره راضی نشد . نوح از بیشتر دادن به ابلیس امتناع کرد.
جبرئیل (علیه السلام) گفت: ای نوح احسان کردن از تو است.
نوح (علیه السلام) فهمید که ابلیس بر این درخت سلطه دارد
. سپس دو ثلث آن را برای ابلیس قرارداد و جبر ئیل فرمود: از این احتراز کن زیرا نصیب
شیطان است.
همچنین ابو جعفر فرمودند: هنگامی که عصیری را گرفتی ان
را طبخ کن تا 3/2 آن برود و کم شود . آنگاه بخور و بنوش چون 3/2 آن نصیب شیطان است»
- ابی عبد الله فرمودند: « ابلیس لعنه الله درخت انگور
نوح را کند.
جبرئیل (علیه السلام) آن را به نوح داد و گفت: این حق
نوح (علیه السلام) است . و آنرا به نوح (علیه السلام) اعطا کرد و به ابلیس 3/1 از آنرا
بخشید ولی ابلیس راضی نشد و بعد به ابلیس نصف را داد دوباره راضی نشد. پس جبرئیل آتش
را بیفکند و 3/2 آن سوخت و 3/1 آن باقی ماند و فرمود:
آنچه که به وسیله آتش سوخت نصیب ابلیس است و ای نوح آنچه
که باقی ماند برای توست که حلال است»
با توجه به احادیث یاد شده می توان از پیدایش خمر آگاهی
حاصل نمود ؛ و حتی علت حکم تحریم و نجاست خمر را دانست. و به این نکته رسید که شیطان
برای پوشاندن عقل آدمی به نیرنگ ها متوسل می گردد و خداوند متعال در آن نشانه ای قرار
دادند برای جدا شدن اهل گناه از اهل ایمان؛ تا اهل گناه با توسل به مسکرات موجبات پوشیده
شدن عقلشان در برابر روشنایی ها می شوند و اهل ایمان با خضوع در برابر فرمان خداوند
دانا لذتهای زودگذر خمر و مسکرات را بر خود حرام می نمایند تا به لذایذ واقعی برسند
.
تعاریف و ویژگی های خمر
سیری در واژه خمر از بعد لغوی واصطلاحی
برای خمر که ما از آن به شراب،باده،می و مشروب الکلی
نام می بریم معانی مختلفی وجود دارد که با نگاه به لغت نامه ها و تعبیرهای علمای اسلامی
و حقوقی به مواردی از آن در ذیل اشاره می کنیم:
• خمر: فشرده انگور یا خرما که تخمیر و تبدیل
به شراب می شود، هر نوشابه ای که مستی بیاورد و از شراب و عتق و امثال آنها، بیشتر
به شراب اطلاق می شود.
• خمر: آب انگور- هر چیز مست کننده.
• خمر: پوشاندن. طبرسی می گوید: اصل خمر به
معنی ستر و پوشاندن است. راغب می گوید: اصل خمر به معنی پوشاندن شیء است و به آنچه
با آن چیزی را می پوشانند خمار می گویند. به شراب از آن جهت خمر می گویند که عقل را
می پوشاند و زایل می کند.
• خمر: اصل خمر پوشاندن چیزی است و به هر
چیزی که با آن و به وسیله آن پوشانده می شود خمار گویند ولی خِمار در سخنان معمولی
اسمی است برای روپوشی که زنان سر خود را با آن می پوشانند و جمع آن خُمر است.
• خمر: نامیدن خَمر به نوشیدنی سکرآور است
برای این است که در مرکز و جایگاه خرد انسان پنهان می شود و نظر بعضی از مردم این است
که هر مست کننده ای خمر است و بعضی نظرشان این است که خمر اسمی است برای چیزی که از
انگور و خرما تهیه می کند و سکرآور است.
• خمر: عبارت است از هر مایعی که در اثر تخمیر
(ورآمدن) خاصیت سکر و مستی به خود گرفته باشد و خوردنش عقل را تیره و بیهوده کند.
• خمر: شراب انگور، اکثر فقها مسکرات، و از
جمله خمر را در ضمن فی بست دهگانه نام برده اند، و جمعی از فقها، ادعای اجماع بر نجاست
آن کردند ولی در عین حال نجاست آن مورد اختلاف است. گروهی از فقهای قدیم و متاخر به
پاکی آن فتوا دادند، چنانچه گروهی به پاکی اهل کتاب قائل شده اند و از جمله کسانی که
خمر را پاک می دانند می توان از شیخ صدوق، مقدس اردبیلی و خوانساری نام برد.
• خمر: آن مایع مخصوص که از شراب و کشمش می
گیرند.
• خمر: شراب، می، آب انگور که مسکر بوده،
باده، هر چه مسکر بود. زیرا زمانی که آب تحریم در مدینه نازل شد، شراب انگوری در مدینه
نبود، بلکه شراب خرما بود (ناظم الاطباء).
11- شراب: عصاره تخمیر شده انگور، می، باده، هر نوع نوشیدنی
12- می، (بفتح میم) شراب انگور، نوشابه الکلی.
در کل می توان این معانی را برای خمر در نظر گرفت : پوشاندن
، پنهان کردن ، نوشیدن می ، شرم داشتن ، مایه کردن در خمیرو گذاشتن آرد سررشته و گل
لای را تا خمیر شود.
خَمر :شراب ، می ، باده ، مل ... و آب انگور که مسکر
بود.
خَمر : پنهان شدن و پنهان ماندن خبر.
طبرسی گوید : خمر : پوشاندن است ، اصل خمر به معنی ستر
و پوشاندن است و هر چیزی را که با آن یا وسیله آن پوشانده شود ، خمار گفته می شود و
چیزی است که زن به وسیله آن سرش را می پوشاند و در سوره نور آیه 31 نیز به همین معنی
آمده است و خَمر ، هر شراب مست کننده و آمیزنده با عقل و پوشاننده عقل را گویند.
راغب می گوید: اصل خمر به معنی پوشانیدن شی ء است و به
آنچه با آن چیزی را می پوشانند ، خمار می گویند ولی در تعاریف ، خمار مخصوص شده است
به آنچه زن سر خود را با آن می پوشاند و جمع آن خَمر ( بر وزن عنق) است و در سوره نور
آیه 31 آمده است :« وَ لیُضرِبنَ بِخُمُرِهِنَ عَلی جَیُوبِهِنَّ» یعنی روسری های خود
را بر گریبانهای خویش بزنند . و به شراب از آن جهت خمر گویند که عقل را می پوشاند و
زایل می کند و نزد بعضی از مردم خمر ، اسم برای هر مسکری است و نزد بعضی از مردم ،
اسم است برای هر چیزی که از انگور و خرما گرفته شده است.
از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است
: خمر از دو درخت نخل و انگور است... و آنچه کثیر آن ، مست کننده باشد قلیل آن نیز
خمر است . این همان است که ازروایات امامیه آشکار است .
ولی بعضی گفته اند : خمر عصیر انگور ( آب انگور) است
و عرب انگور و خرما و جو را خمر می دانست آنگاه که بجوش آید و شدید شود و مردم بتدریج
در اقسام آن اضافه کردند تا امروز که دارای انواع زیاد است به حسب درجات مست کردن و
همه آنها خمر است.
در قاموس آمده است : خمر آن است که مستی آورد و از انگور
باشد یا اعم از انگور و غیر آن ولی عموم اصح است . زیرا خمر در حالی تحریم شد که در
مدینه شراب انگور نبود و شراب آنها از خرمای تر و خرمای خشک بوده است.
در تفسیر المیزان عنوان شده است : عنب انگور به اعتبار
آینده خمر خوانده شده است و خمر بنابر آنچه از لغت بدست می آید هر مایعی است که برای
مست کردن درست شده باشد . و خمر عبارتست از هر مایعی که در اثر تخمیر «ور آمدن » خاصیت
سکر و مستی بخود گرفته باشد و خوردنش عقل را تیره و بیهوده کند .
در مذهب شافعی و ابوحنیفه خمر چنین تعریف شده : عصیر
عنبی (آب انگور) را که غلیان کند و سفت غلیظ شود و کف کند خمر گویند .
خمر: پوشاننده شی است و هر چه از عصیر عنبی ایجاد مستی
کند را خمر گویند زیرا خمر عقل را می پوشاند.
خمر: مطلق مسکر است ، یعنی چیزی که در اصل روان باشد
و عقل را بپوشاند و از خمر به معنی ستره ، یعنی او را پوشانید ، زیرا که پوشانیده عقل
است ، همانگونه که مسکر چنین است.
در واقع نقطه اشتراک در تمامی این معانی و تعاریف این
است که همگی بر پوشانیده شدن و درک آدمی و زایل شدن اعمالی که در زمان سلامتی و صحت
عقل انجام می گیرد؛ تاکید شده است .
مقایسه سکر با اغماء
سکر بر خلاف اغما حالتی است که موجب نقص عقل از استدلال
می شود وبه دنبال سکر ضعف قلب و بدن ایجاد می گردد یا اینکه حالتی است که موجب قوت
نفس ؟( شاید مقصود شیخ حسن نجفی ، نفس اماره باشد ) و ضعف عقل شود، در حالتی که اغما
ء موجب ضعف و قوت نفس و عقل می شود.
مقایسه مسکر با خمر
در مقایسه مسکر با خمر به دو مورد می توان اشاره کرد
:
1- ابتدا خداوند تعالی خمر را به نص صریح در قرآن حرام
نمود و آنگاه رسول خدا آنچه غیر از خمر که در زمره مسکرات است را حرام کرده که معنای
آن حرمت نفس « خمر» است که به وسیله قرآن بیان شده است و سپس « مسکر» به وسیله سنت
بیان شد .
2- خمر در جملات آیات قرآن ذکر شد که تغلیظ نهی از مسکرات
از آن اراده شده است آنگاه فرد فرد آن تاکیدی برای نهی کردن از آن را بیان داشت.
به هر حال در مقایسه این دو به وجوه اشتراک بیشتری می
رسیم تا افتراق؛ زیرا منظور از هر دو توسل به موادی است که منجر به پوشانیدن (ستردن)
عقل در برابر واقعیات می گردد که نهایتا سایر گناهان ( اثم) را به دنبال خواهد داشت.
تعریف فقاع و حکم آن
فقاع شرابی مخصوص است که از شعیر گرفته می شود و در بعضی
از روایات بیان شده است که فقاع خمر مجهولی است یا فقاع خمری است که مردم آنرا کوچک
شمرده اند .
در الانتصار المنتهی لتنقیح جامد المقاصد الخلاف لغنیه
المهذب البارع و کشف الالتباس و ارشاد الجعفریه و ظاهرا در لتذکره و المبسوط اجماع
محصل و منقول بر آن است و صراحتا حکم به خمریت فقاع در آنها تاکید شده است و در بعضی
اخبار مستفیضه معتبری که متواتر هم هستند چنین گفته شده است که فقاع عین خمر است هر
چند اگر سکر آور نباشد هر مسکری حرام است و هر مخمر فقاعی حرام است.
از ابوالحسن درباره فقاع سوال شد . ایشان فرمودند « حد
فقاع حد شارب خمر است و فرمودند: فقاع خمری است که مردم آنرا کوچک شمرده اند.»
هشام بن الحکم روایت کرده است بایونس در بغداد بودم از
امام صادق علیه السلام درباره فقاع سوال شد امام فرمودند:« آنرا نیاشام زیرا فقاع خمر
مجهولی است زمانی که به لباست اصابت کرد پس لباس خود را بشوی.»
از این روایت می توان حکم به نجاست فقاع هم نمود و نزد
شارع مشاء خمر و فقاع نسبت به یکدیگر قریب است.
فقاع مانند نبیذ مسکر و حرام است و اگر چه سکر آور نباشد
واجب است که از درمان کردن بوسیله فقاع امتناع شود و تحریم فقاع صرفا اختصاص به تناول
و درمان نمودن ندارد بلکه اگر با چیز دیگری آمیخته شود یا غلظت آن به وسیله آمیختن
مستهلک شود باز هم حرام است.
از شیعه نقل شده است که بر شارب فقاع حد جاری می شود
همانطور که بر شارب خمر حد جاری می شود و او را تازیانه می زنند و تعزیر می کنند ولی
در این مسئله فقها با یکدیگر اختلاف عقیده دارند زیرا برخی از آنان گفته اند که فقاع
مباح است یا احمد بن حنبل گفته است مالک آنرا مکروه دانسته است و عبد الله الاشجعی
فقاع را مکروه می داند.
ولی دلیل امامیه بر حرام بودن فقاع اجماع فرقه و اخبار
می باشد و احتیاط اقتضا می کند که از آن باید دوری کرد تا برائت ذمه شود و در این مورد
کسی نظر مخالفی ابراز نداشته است ولی در مورد اینکه اگر کسی فقاع را بنوشد یا عملی
انجام دهد مثل خرید و فروش فقاع ....باز هم اختلاف نظر وجود دارد امر به احتیاط واجتناب
از آن شده است.
عطا بن یسار روایت کرده است که از نبی درباره لغبیر سوال
شده که آیا از الغبیر نهی شده است؟ نبی فرمودند: در آن هیچ خیری نیست و الغبیر اسمی
است که به فقاع اختصاص دارد.
در تحریر الوسیله چنین آمده است مایع فقاع از محرمات
است زیرا در آن نشیش و غلیان صورت گرفته است حتی اگر مسکر هم نباشد در حالی که فقاع
شراب و معروفی است که ابتدا آن را از شعیر می گرفته اند و ماء الشعیری که میان اطباع
معمول است از فقاع نیست.
فرقی میان انواع مسکرات نیست مانند اینکه از انگور خمر
گرفته شود یا از خرما ، شراب از خرما، یا از کشمش مویز، شراب مویز یا از عسل ، شراب
عسل یا از جو شراب جو یا گندم یا ذرت و غیره فقاع به مسکر ملحق می شود اگر چه فرض شود
که مسکر نیست در نوشیدن فقاع حد می باشد.
همانطور که پیش از این اشاره شد حکم در باب حرمت شراب
و مسکرات به دلیل زایل نمودن عقل و تفکر صحیح آدمی است که نقاط مشترکی در تمامی مسکرات
و انواع آن و شبه مسکرات به حساب می آید؛ اگرچه در انواع مسکرات علاوه بر زایل نمودن
عقل ضرر و زیان های مختلفی را از لحاظ جسمانی برای انسان به وجود می آورد . به هر حال
سست شدن و از بین رفتن تفکر و پی آوردن گناهان پس از آن حکم اصلی بر حرمت انواع مسکرات
است.
در قوانین و مقررات جزایی اسلام تبصره 1 ماده 165 چنین
عنوان شده است که« آب جو در حکم شراب است اگر چه مست کننده نباشد خوردن آن موجب حد
است.»
از ابی عبدالله روایت شده است که هر نوع مسکری نوشیده
شود در ان حد واجب میشود همانطوریکه در مورد خمر حد واجب شده است.
انواع مسکرات
خمر (مسکر) به چه چیزهایی اطلاق می شود؟ (بررسی متون
فقهی)
آنچه را که خداوند متعال به خاطر مستی آور بودنش حرام
کرده، فقط از انگور بدست نمی آید، بلکه در گذشته و حال از انواع مختلفی از نعمتهای
خداوند به دست می آید که بهره برداری شرعی از هر کدام از آنها (رزقی حسن) است و استفاده
و به کارگیری نادرست از هر کدام آنها نیز موجب (گناه و اثم) می گردد.
منظورمان از (رزق حسن) همان (روزی نیکو) است، چرا که
اگر انسان از دید انصاف و حق به نعمتهای خداوند بنگرد، نیکویی را در انگور، خرما، عسل،
گندم، جو و ذرت و تمام چیزهایی که از آنها خمر بدست می آید به آسانی مشاهده می کند
و در می یابد که این نعمت ها جهت استفاده صحیح پدید آمده اند، ولی اگر به قصد تولید
و ساخت انواع مشروبات مست کننده به آنها نگاه کند، نه تنها خود را به دام شیطان انداخته،
بلکه درهای گناه و ناپاکی را نیز به روی خود می گشاید.
در این زمینه نظریه های مختلفی وجود دارد که همه آنها
بر این امر گواهی می دهند که: (هر چه مسکر باشد، در حکم خمر بوده حرام است، خواه از
انگور باشد یا از خرما یا مویز یا ارزن یا جو، اندک و بسیارش در باب تحریم یکسان است).
شیخ کلینی باستناد خود در فروع کافی، روایاتی درباره
آنچه از آن مسکر تولید می کنند، آورده است که از آن جمله به دو طریق از حضرت امام صادق
(علیهم السلام) روایت کرده و آن حضرت فرموده است:
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) :« الخَمرُ
من خَمَسه: العصیرُ من الکَرَم و النّقیعُ من الزبیبِ و التبعُ من العسلِ و المرزُ
من الشعیرِ و النَّبیذُ من التّمر.»
حضرت امام صادق علیهم السلام فرمودند که رسول الله (صلی
الله علیه و آله وسلم) فرموده اند:خمر از پنج چیز حاصل می شود:
• عصیر ؛که از گندم به دست می آید.
• نقیع؛ از مویز به دست می آید.
• تبع؛ از عسل بدست می آید.
• مرز؛ که از جو به دست می آید.
• نبیذ؛ که از خرما به دست می آید.
ابوالفتح در تفسیر خود آورده است:
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:« ان التمر
اخمراً و ان من الغیب لخمراً و ان من الزبیب لخمراً و ان من العسل لخمراً و ان من الحنطه
لخمراً و ان الشعیر لخمراً و ان من الذره لخمراً.»
همانگونه که می دانیم مسکرات انواع دیگری(مایع وجامد)نیز
دارد که در فصل های بعدی بدان اشاره خواهیم نمود ودر اینجا تنها به ذکر آنچه که در
صدراسلام وجود داشته است اکتفا نموده ایم.
تعاریف سکر و مسکر در لغت
سکر در لغت و با توجه به نوع تلفظ آن معانی متفاوتی را
به دست می دهد، از آن جمله :
السکر(مصدر): مستی؛
السَکر: شراب ، هر چیز مستی آور ، سرکه؛
السِکر( جمع سکور) سد جلو آب ، جلو نهر را بستن؛
السکر ( به فتح یا ضم سین و به فتح و کسر و سکون کاف
): مسکر که بعضی آنرا چنین بیان نموده اند: به چیزی که باعث اختلال کلام منظم و افشاء
سر(راز) نهفته می گردد .
و بعضی دیگر بیان نموده اند : به چیزیکه در غالب شاربین
عقل را دگرگون می نماید و سبب سرور نیروی نفس می شود.
ولی اولی است که این امر به عرف ایکال شود؛ چه اینکه
مرجع این لفظ مثل سایر الفاظ وارده « کتاب و سنت » همان عرف می باشد.
سکر: ابوالفتح در مورد سوره نحل آیه 67 چنین گفته است
: « عبدالله مسعود ، عبدالله عمر ، سعید جبیر ، ابوزین ، ابراهیم ، حسن ، مجاهد ، کلبی
و ابن ابی لیلی» گفتند : مراد از سکر خمر است.
قتاده گفته است : سکر خمرهای اعاجم است.
ابی نیز گفته است: که عبدالله عباس گفت : « سکر» نبیذالتمر(شراب
خرما) باشد و رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند:« خمر آن بود که از انگور
گیرند و « یسکر» از خرما ، نقیع از انگبین ، مرز از گاورس و غبیرا ء از گندم است و
من که رسول خدا هستم شما را از هر چه مستی کند نهی می کنم .»
مسکر هر مایع مست کننده و هر چه نوعا مست کننده و اصلا
مایع باشد و هر چیزی که در آن طبیعت آشکار یافت شود حال مقدار آن کثیر باشد یا قلیل.
مسکر: از سکر به معنی بستن جوی یا از سکور به معنی ایستادن
باد است ، زیرا که در راه عقل را از ادراک معقولات می بندد و عقل را از حرکات فکریه
و تعقلات ، ساکن می گرداند و از این جهت در جمع ادیان حرام شده است .
در مسکرات نیز مشاهده می شود که مسدود شدن راه عقل و
ادراک از طریق نوشیدن هر مایعی که مستی آور است بیشتر مراد است و از بین بردن قوه ی
تعقل آدمی از طریق آن مد نظر است.
تاریخچه تحریم قطعی خمر بعد از ظهور اسلام
می دانیم که شراب و میگساری از رایجترین کارها در عربستان
مانند مکه و مدینه بود و تجارت عمده آنان نیز بشمار می رفت و کمتر مکان و خانه ای یافت
می شد که شراب در آنجا راه نیافته باشد و مردمش را معتاد نساخته باشد.
میخانه ها همیشه در تمام اوقات در مکه و مدینه باز بودند
و پرچمی به نام غایه بر بام میخانه ها نصب بود که آزادی ورود برای همه در تمام اوقات
را اعلام می داشت . رواج فوق العاده شرابخوری حتی بعد از ظهور اسلام و در بین تازه
مسلمانان نیز چشمگیر بود . چون هنوز اسلام آنرا حرام نکرده بود و حتی ممنوعیت از آن
پس از اسلام در سال سوم و چهارم هجرت برای برخی از مسلمانان فوق العاده سخت بود.
شاید با توجه به همین نکات و شرایط فراهم شدن زمینه ریشه
کنی یک عادت زشت و یک بیماری اجتماعی و اخلاقی اسلام یکباره آنرا تحریم نکرد بلکه تدریجا
آن را پیاده کرد و در اجرای این طرح بیش از هر چیز از عوامل معنوی و سلاح ایمان بهره
گرفت.
اعراب از زمان گذشته انواع مسکرات را استعمال می کردند
و از میوه های گوناگون مانند : عسل ، حبوبات و غلات و غیره شرابهای مختلفی تهیه می
نمودند و هر یک را به نام ویژه ای می خواندند بعنوان مثال صهبا ( شراب انگور) بتع
(شراب عسل و خرمای تر) نبیذ ( شراب فشرده شده از خرما یا انگور) غبیرا( شراب گندم یا
ذرت) جعه ( شراب جو) مزر( شراب جو یا ذرت یا گندم) فضیخ ( فشرده انگور شرابی است که
از خرما تهیه می کنند ) و نقیع ( شرابی که از مویز و میوه های خشک می گیرند) و دیگر
مشروبات مستی آور در عربستان وجود داشته است.
هنگامی که دین مبین اسلام ظهور کرد، هرگونه مواد مستی
آور را حرام نمود.
این قانون الهی موجب شد که مسلمانان دست از مشروب خواری
کشیدند ولی پس از آنکه حکومت بی کفایت بنی امیه روی کار آمد بساط شراب در هر محفلی
دیده شد چنانکه گاهی پس از نوشیدن شراب فرمانها صادر می کردند . معاویه شراب می خورد
ولی برای عوام فریبی از شراب بد می گفت: پس از او یزید بی پروا به میخوارگی می پرداخت
و کارهای زشت غیر انسانی انجام می داد . خلفای بنی عباس باده گساری می کردند . ولی
آنان نیز در ترویج مستی آورها کوشیدند
از این رو برای نمونه می توان به رویدادهای تاریخی در
رابطه با شرب خمر مانند نعمان بن منذر و جنایت شراب یا قضیه عمرو که همراه عماره از
جانب قریش عازم حبشه برای برگرداندن مهاجرین بودند؛ اشاره نمود.
همچنین روایتی که فضل بن شاذان از حضرت رضا (علیه السلام)
نقل کرده است که با آوردن سر مقدس حضرت ابا عبدالله چه جریاناتی بوقوع پیوست؛ یا قضیه
یزید بن عبد الملک و شراب؛ یا ولید بن یزید که شراب خوار کم نظیری در دوران خود بود؛
یا غلامی که از شرب خمر توبه نمود و هنگامی که ولید برای ندیم مسیحیش بطور ماهانه سهمی
از بیت المال مسلمین را بابت شراب گوشت خوک اختصاص داده بود و نیز به امثالهم اشاره
کرد.
حال اگر به دستورات اسلام حقیقتاً و خالصانه عمل شود
می توان شاهد دفع هرگونه ضرر و فساد و شر و گناه وغیره بود. زیرا همانگونه که پیامبر
با این ام الفساد به تنهایی بدون معتقد و ملزم شدن به دستورات اسلام کافی نخواهد بود
و موفقیتی در بر نخواهد داشت. پس بنابراین برای دوری گزیدن از این ماده فساد آور باید
با چنگ زدن به ریسمان الهی و تقویت ایمان و پیشه نمودن تقوی الهی پرداخت و با سالم
نگه داشتن خود از آفت های عقلی آن دیگران را نیز از این مسئله نهی نموده تا در بعدی
کلان جامعه اسلامی پاک و مبرا از ناپاکی ها داشته باشیم.
منابع و مآخذ:
قرآن کریم
1- ابن مکی، شمس الدین محمد، لمعه، دارالفکر، قم
1411 ه ق
فلاسفه یونان باستان
و دوران پس از آن به اتفاق زبان را مهمترین وجه تمایز انسان از حیوانات دانستهاند.
محققان هر رشته علمی آن جنبه از زبان را که اهمیت بیشتری برای رشتههایشان دارد، در
کانون توجه خود قرار میدهند. در این میان، از نظر دانشمندان علوم اجتماعی، زبان مشخصترین
رسانه مبادلات اجتماعی است. جاذبه بررسی زبان در بافت اجتماعی آن، در این است که راهگشای
فهم بهتر اجتماع خواهد بود. از سویی محققان زبان و ادبیات کلاسیک ، نقش زبان را در
فرایند شکلگیری ارزشها و خلاقیت ادبی مورد بررسی قرار میدهند. از دیدگاه آنان زبان،
آیینه میراث فرهنگی، وسیله ارتباط ما با گذشته و تجسم تمام چیزهایی است که هم انسانی
است و هم شریف.
توجه به بافت اجتماعی
گفتار، به هیچ روی منحصر به مجامع دانشگاهی نیست؛ بسیاری از مسائل حاد سیاسی، بر محور
زبان میچرخد. بررسی فرهنگهای گوناگون اعم از اقلیتهای درون مرزها یا ملتهای دیگر
یکی از موضوعات مورد مطالعه در بودجه کشورهای قدرتمند است.
قدرت ساختاری زبان
این فرصت را در اختیار گروههای توانمند قرار میدهد تا گفتمان حاکم بر جامعه را به
نفع خویش سمت و سو بخشند. فریدون بدرهای در کتاب «واژگان نوشتاری کودکان دبستانی ایرانی»
او میگوید اگر در یک زبان فرضی هزار اسم، هزار صفت، صد فعل لازم و صد فعل متعدی داشته
باشیم قاد خواهیم بود 000/100/200/200/100 جمله بسازیم (بدرهای، 1352، صص 13ـ
12). البته قابلیت یک زبان طبیعی بیش از این است، برای مثال، فرهنگ معین دارای چهل
هزاره واژه است. بنابراین، مشاهده میکنیم در این سازمان بینهایت زبان چقدر قدرت مانور
وجود دارد، چنان که یک رسانه میتواند متناسب با رویکرد سیاسی ـ اجتماعی خود ساختار
خبری مستقلی ارایه کند؛ آن گونه که بافت گفتمانی آن با سایر بافتها متمایز باشد.
«فوکو» با تأکید
بر اهمیت ساخت زبان و اندیشه، بر «قرائت متون» به منظور کشف ساختارهای شناخت آدمی اصرار
میکند. به نظر او، شیوه خاص فهم و دریافت ما درباره جهان، تعیینکننده خصلت خاص یک
عصر است و این خصلت خود شیوه اعمال قدرت را تعیین میکند. از دیدگاه ساختاری «فوکو»،
سیاستمداران، صاحب منصبان و اصحاب قدرت و نظایر آنان، به طور عمدی و آگاهانه نهادهای
لازم برای تأمین و تضمین امتیازات و حفظ مواضع خود را ایجاد نمیکنند، بلکه اعمال افراد
به طور کلی در هر عصری برآمده از نظرگاه رایج آن عصر است. به سخن دیگر، ساخت عمل تابع
ساخت اندیشه است. طبقات حاکم و مسلط در یک ساختار اجتماعی نابرابر و تضادآمیز، برای
سازگار کردن ذهنیت مردمان با شرایط رنجآور عینی، یعنی پر کردن شکاف بین ذهن و عین،
به ایدئولوژی و استفاده از مفاهیم ایدئولوژیک و هژمونیک متوسل میشوند، زیرا ناسازگاری
بین ذهن و عین، برای همیشه نمیتواند تداوم یابد. بنابراین، ایدئولوژی ساخته و پرداخته
میشود تا ذهن را با عین آشتی دهد و وضعیت موجود را تثبیت کند. در چنین مواقعی، زبان
بیشترین نقش را در تبلیغات خدعهآمیز و مشروعیت بخش دارد. زبان مالامال از مفاهیم
ارزشی همراه با نفرت و عشق است. عشق و تجزم به همه آنهایی که تسلیم سازوکار قدرت شدند
و نفرت از آنهایی که در این سازوکار آمرانه و فریبگونه، حل و جذب نشدند (مهدیزاده،
1380، صص 66 ـ 65).
شمار زیادی از اندیشمندان
حوزه ارتباط جمعی، سازو کارهای بازتولید ایدئولوژی را در گفتارهای رسانه ای، به ویژه
اخبار مطالعه کردهاند. عدهای از آنان با بررسیهای تطبیقی نشان دادهاند که چگونه
رویدادهای واحد، از رسانههای جوامع مختلف به شیوههایی کاملاً متفاوت بازتاب یافتهاند.
برای مثال میتوان به تحقیقات انجام شده توسط «ادوارد سعید» (1981، پوشش خبری اسلام
در غرب)، «استیونسن» و «کول» (1980، اخبار خارجی در کشورهای منتخب)، «ملکوت» و «دایانهپه»
(1991)، جانبداری در گزارشگری: تحلیل محتوای پوشش خبری مطبوعات آمریکا از سقوط هواپیمای
کره و ایران) و موارد مشابه اشاره کرد
کنترل جریان بینالمللی
اخبار / کنترل در نظام جهانی
هجده دسامبر
2002، سایت اینترنتی بی.بی.سی خبر داد «آمریکا با پخش برنامههای تبلیغاتی که فرماندهان
نظامی و غیرنظامی عراقی را مخاطب قرار میدهد، سعی دارد فشار روانی بر صدام حسین را
تشدید کند». جالب این که این برنامهها را به مدت پنج ساعت هواپیمای آمریکایی «کماندو
سولو» که بر فراز عراق گشت میزد و توسط یک واحد تخصصی عملیات تجسسی آمریکا اداره میشد،
پخش میکرد. از این هواپیما در آن واحد امواج کوتاه، متوسط و بلند و همچنین امواج تلویزیونی
پخش میشد. در این برنامهها از مردم عراق درخواست میشد حاکمیت صدام حسین را رد کنند.
در طول جنگ اخیر
آمریکا با عراق نیز که پس از گذشت یک سال و اندی از حمله به افغانستان در بیستم مارس
2003 آغاز شد، نظامیان آمریکایی و انگلیسی بر فعالیت خبرنگاران نظارت داشتند چنان که
حتی پنتاگون خبرنگار فاکس نیوز را از عراق خارج کرد. آنان دو خبرنگار شبکههای خبری
الجزیره و العربیه را به قتل رساندند و به دفتر شبکه الجزیره در عراق حمله کردند.
در جنگ قبلی خلیج
فارس (1991) نیز مردمی که در بغداد جنایات جنگی و کشتار غیرنظامیان را محکوم میکردند
نوشتهای را با این مضمون که «نظارت بر سی.ان.ان را پایان دهید» با خود حمل میکردند.
نوشته بودریار با عنوان جنگ خلیج فارس اتفاق نیفتاده است، اشارهای پرمعنا به همین
سکوت و کنترل رسانهها و قلب واقعیات در ایام جنگ دارد (خسروی، 1378، ص 7). این همان
واقعیتی است که اندیشمندان با صراحت به آن پرداختهاند. «در دنیای ما، هر چه رسانههای
ارتباطی بیشتر پیشرفت کرده و حجم اطلاعات بیشتر شده، معنای کمتری به دست آمده است»
.
باید گفت که اساس
فناوری ماهوارهای بر کنترل قرار داده شده است. «در اوایل دهه 1960 یعنی آغاز دستیابی
بشر به فناوری ماهوارهای جان.اف.کندی، رئیس جمهور وقت آمریکا، گفته بود هدف ما از
دستیابی به فناوری ماهوارهای «کنترل» است (جعفری چمازکنی، 1374، ص 17).
طی تحقیقاتی که
بیست سال بعد (1981) از اظهارنظر کندی صورت گرفت شاهد بودیم که هشتاد درصد مخابره و
پردازش دادهها در آن زمان توسط ایالات متحده آمریکا صورت میگرفت .اکنون با گسترده
شدن فعالیت شبکههای رایانهای و مطرح شدن جریان دادههای فرامرزی، مسأله به خطر افتادن
حاکمیت ملی بسیاری از کشورها مطرح شده است.
نزد بسیاری از دولتها
و ملتها واژه «بیگانه» مترادف با «خطر» شده است. این نخستین باری است که در طول تاریخ
تقریباً هر کس از هر طبقه اجتماعی میتواند تحت تأثیر تحولات بینالمللی قرار گیرد.
در این بین ما و شما یا جزء گروهی هستیم که این تغییرات آنها را تهدید میکند و یا
در دستهای قرار داریم که از این روند منتفع خواهند شد اما، تقریباً غیرممکن است به
ذهن کسی خطور کند که گروهی از گزند این تغییرات در امان باشند.
«دیوید روثکوپ»
مدیر اجرایی مؤسسه کیسینجر و از سرشناسان دولت کلینتون که در دانشگاه کلمبیا نیز دارای
کرسی امور بینالملل است با بیان آشکار در خصوص جهانیسازی و نقش محوری فرهنگ در آن
میگوید: «جهانیسازی ریشههای اقتصادی و پیامدهای سیاسی دارد، با وجود این قدرت فرهنگ
را در محیط جهانی، در کانون توجه قرار میدهد» (Rothkop,
1971). او سپس به اقتضای موقعیت شغلی خود با توصیههایش ذهنیت دولتمردان
آمریکایی را متوجه این موضوع میکند. «در عصر اطلاعات، برای سیاست خارجی ایالات متحده
یک هدف اساسی وجود دارد و آن پیروزی در نبرد جریانهای اطلاعاتی جهانی است، حاکمیت
بر امواج همان گونه که بریتانیای کبیر بر دریاها حاکم بود» (Rothkop,
1971).
او بدون پرده ادامه
میدهد: «منفعت اقتصادی و سیاسی ایالات متحده است که اطمینان یابد اگر قرار باشد جهان
به سوی داشتن زبان مشترک پیش رود آن زبان انگلیسی است و اگر قرار باشد ارتباطات راه
دور، دارای استانداردهای ایمنی و کیفیت مشترک باشد آن، استاندارد آمریکایی است. اگر
ملتهای جهان با تلویزیون ، رادیو و موسیقی به هم پیوند مییابند باید از طریق برنامههای
آمریکایی باشد و اگر ارزشهای مشترکی ایجاد میشود باید به نحوی باشد که آمریکاییها
با آن احساس راحتی و آسایش کنند (Rothkop, 1997).
روثکوپ با ارایه
این توصیهها به یک نتیجه عجیب میرسد و آن «صدور مدل آمریکایی فرهنگ» است. او با بهکارگیری
جملاتی قوممدارانه این گونه نتیجهگیری میکند: «ایالات متحده نباید از برتری بخشیدن
به ارزشهایش ابا داشته باشد. آمریکاییها برای آن که مؤدب یا سیاستمدار باشند نیازی
ندارند این واقعیت را که از میان فرهنگهای تمامی ملل در طول تاریخ جهان، فرهنگ آنان
متناسبترین (موزونترین)، تحملپذیرترین، دارای بیشترین اشتیاق به ارزیابی مجدد و
بهبود پیوسته و بهترین الگو برای آینده است، انکار کنند. از سوی دیگر، آمریکاییها
نباید در مقابل حرف کسانی همانند «لی کوانیو» رئیس جمهور سنگاپور و «ماهاتیر بن محمد»
نخستوزیر مالزی تسلیم شوند که میگویند «راهی آسیایی» وجود دارد که غیرآسیاییها نباید
دربارهی آن قضاوت کنند، باید گذاشت تا چنین راهی بر روند وقایع مربوط به تمام کسانی
که در این بخش از جهان زندگی میکنند حاکم باشد» (Rothkop,
1997).
این استاد روابط
بینالملل و صاحب منصب دولت آمریکا، راهبردهای لازم برای رسیدن به این اهداف را چنین
بیان میکند: «آمریکاییها باید چهره خود را ارتقا دهند. استفاده از ابزارهای عصر اطلاعات
برای انجام چنین کاری بیشک صلحآمیزترین و قدرتمندترین ابزار پیشرفت منافع آمریکاییها
است … ایالات متحده ترافیک جهانی اطلاعات و ایدهها را تحت
سیطره خود دارد. موسیقی آمریکایی، فیلم آمریکایی، تلویزیون آمریکایی و نرمافزار
آمریکایی آنقدر بارز و غالب و آنقدر عیان هستند که در هر نقطهای از زمین در دسترسند
…، ما باید
ماهیت و اهمیت عمیق فضای اطلاعاتی در حال ظهور و توانایی بالقوه آن را با عنوان یک
پردازشگر فرهنگی سازماندار، عامل تحکیمبخش دموکراسی، وسیله مرتبط سازنده جهانی و
ارتباطگر نهایی بشناسیم». (Rothkop, 1997).
کندوکاو در وضعیت
کنونی روابط بینالملل نشان میدهد استقلال رفتاری مجموعههای ملی تا حد زیادی کاهش
یافته و در مقابل، مجموعههای فراملی رشد انکارناپذیری در عرصه جهانی پیدا کردهاند.
این میدان گسترده، در عرصه فرهنگ فرایندی پیش رو دارد که به شکلگیری جامعه اطلاعاتی
منجر شده است. در این حوزه، ماهوارهها، اینترنت و همچنین سازمانهای بینالمللی مانند
اتحادیه بینالمللی ارتباطات راه دور و یونسکو فعالیت دارند و غولهای ارتباطی مانند
چهار خبرگزاری غربی بر تصمیمگیریهای بینالمللی و ملی تأثیر میگذارند. بنابراین
«دگرگونی فرهنگی» از مفاهیمی است که نشاندهنده مصونیت نداشتن فرهنگهای ضعیف و بدون
پشتوانه فناورانه در برابر تأثیرپذیری از فرهنگهای جهانگستر است. وابستگی و برخورد
فرهنگها از طریق بزرگراههای اطلاعاتی مشکلات فزایندهای را برای واحدهای اجتماعی
در سطح دولت ـ ملت، جوامع و افراد در راه حفظ هویتشان ایجاد کرده است. البته این نکته
را باید توضیح داد که این بزرگراههای اطلاعاتی خود میتوانند در مسیر آگاهیبخشی و
بالا بردن فشار وجدان جهانی در هنگام وقوع آسیبهای جهانی، منطقهای و ملی مورد استفاده
قرار گیرند اما مالکیت انحصاری این شبکههای فراملی، اطلاعرسانی واقعگرایانه در مورد
رویدادهای بعضی از مناطق را که با صاحبان این شبکهها برخورد منافع دارند دچار تحریف
کرده و با دگرگون کردن واقعیت مخاطبان را گمراه میکند.
ساموئل هانتینگتون،
استاد کرسی حکومت در دانشگاه هاروارد نیز در مقاله «رویارویی تمدنها» که در سال
1993 در نشریه “Foreign Affairs" به چاپ
رسید و در مجامع مطالعاتی و روابط بینالملل انعکاس گستردهای یافت منبع اصلی برخورد
در جهان جدید را دارای ماهیتی فرهنگی میداند نه اقتصادی. وی تفاوتهای موجود بین تمدنها
را اساسی ذکر میکند و با اشاره به افزایش روند خودآگاهی تمدنی میگوید: «روابط بینالمللی
به گونهای فزاینده به سمت غربی شدن حرکت کرده است چنان که تمدنهای غیرغربی نقش بازیگر
را بر عهده دارند و روابط بین «غرب و دیگران» محور اصلی سیاستهای جهانی خواهد بود.
او کانون درگیری را در آینده غرب و چند کشور اسلامی کنفوسیوسی میداند (احراری،
1380).
هانتینگتون با اشاره
به این موارد و ذکر مثالهای گوناگونی از رشد خودآگاهی تمدنی در نقاط مختلف و شرح سرشت
تمدنها، راهکارهایی را که باید سیاستمداران غرب در کوتاه مدت و بلندمدت مورد توجه
قرار دهند، عرضه میکند، راهکارهایی که در حقیقت گوشهای از تفکر حاکمان کشورهای غربی
است. از دید او «منافع غرب به روشنی ایجاب میکند همکاری و یگانگی بیشتری در درون تمدن
خود، به ویژه بین اجزای اروپایی و آمریکای شمالی آن، به وجود آورد …، دامنه
قدرت نظامی کشورهای کنفوسیوسی ـ اسلامی را محدود کند و … اختلافات
و درگیریهای موجود بین کشورهای اسلامی و کنفوسیوسی را مورد بهرهبرداری قرار دهد؛
از گروههایی که در درون تمدنهای دیگر به ارزشها و منافع غرب گرایش دارند پشتیبانی
کند و آن دسته از نهادهای بینالمللی را که منعکسکننده منافع و ارزشهای غرب هستند
و به آنها مشروعیت میبخشند تقویت و … تشویق کند» (احراری،
1380).
آنچه در راهکارهای
پیشنهادی هانتینتگتون، که بسیاری از آنها در حال حاضر عملی شده و یا در برنامهریزیهای
استراتژیکی غرب مورد توجه قرار گرفته، قابل تأمل است، این نکته است که این برنامهها
از چه طریقی قابل اجرا است. آیا میتوان در این مبارزه فرهنگی نقش رسانهها را نادیده
گرفت؟ غرب از چه طریق میتواند بر نقاط مورد اختلاف کشورهای اسلامی ـ کنفوسیوسی دست
بگذارد و بر آنها اصرار ورزد؟ آیا این کار جز از طریق تضعیف اتحادیههای منطقهای خطرناک
و بیاثر کردن فرهنگ خلاق و نوآور دیگران امکانپذیر است؟
همان گونه که نظریهپردازان
قدرت معتقدند، در نظام بینالمللی کنونی عناصر عمدهای که ایجادکننده مقام و موقعیت
یک کشور بزرگ است عبارتند از: «استعداد و توانایی اقتصادی» همراه با «برخورداری از
ابزار فناورانه و رسانهای» و ما مشاهده میکنیم که بهرهگیری از این عناصر عملاً فرصتی
را برای جهان غرب به ارمغان آورده که اعضای آن توانستهاند در سطح بینالملل با اکثر
کشورهای جنوب برابری کرده و به معنای واقعی بر آنها تسلط یابند چنان که در حال حاضر
میبینیم «قدرت» و «حق»، بدون هیچ اختلافی در طرفی واحد قرار گرفتهاند (احراری،
1380).
برای شناخت عملکرد
رسانههای بینالمللی و روشن شدن موضوعهای فوق باید سه سطح «ساخت»، «فرایند» و «واقعه»
را مورد توجه قرار داد. به عبارتی باید به شکل نظام سرمایهداری جهانی که رسانهها
را به عنوان ابزاری برای آمادهسازی بسترهای فرهنگی و فکری مصرفگرایی در کشورهای پیرامون،
به کار میگیرد تکنیکهای تبلیغ و اطلاعرسانی که در این فرایند به جذب دو قشر اندیشمند
و متوسط جوامع جنوب کمک میکند و «واقعهای» که در این کشورها روی داده و به آن «از
خودبیگانگی فرهنگی» نام داده میشود، پرداخته میشود. در این طیف «انحطاط فرهنگی»
به «انحطاط سازمان اجتماعی» و به دنبال آن «زوال نظام اقتصادی» در کشورهای جنوب منجر
شد و آنها را به راندهشدگانی در نظام جهانی تبدیل کرد که سعی دارند امروز را پیروز
به فردا برسانند.
بنابراین در دنیای
جهانی شده، رقابت اقتصادی مبتنی بر تولید اطلاعات یک «رقابت امنیتی» محسوب میشود و
تمام پیشرفتها بر فناوری های مربوط به آن متمرکز است. این تحولات اقتصادی و ارتباطی
است که تأمینکننده امنیت است. در این میان کشورهایی که در این دو زمینه ضعیف هستند
روز به روز حاشیهایتر شده و وضعیت وخیمتری پیدا میکنند زیرا حضور «دولتهای رسانهای»
در عرصه جهانی و تأثیر بر تصمیمگیریهای بینالمللی «روحیه خودگردانی» دولتهای ضعیف
و فاقد امکانات را تحت تأثیر قرار میدهد چنان که همه دولتها سعی دارند حضور خود را
در رسانهها اعلام کنند و به تعبیری «حضور در رسانهها به معنی وجود واقعی است».
بنابراین نظر، مدیران
نظامهای سیاسی ـ اقتصادی قدرتمند مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه برای افزایش نفوذ
و مشروعیت با بهکارگیری امکانات ارتباطیای چون چهار غول خبری آسوشیتدپرس، یونایتدپرس،
رویترز و فرانس پرس و شبکههای رادیو ـ تلویزیونی فراملی، اوضاع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی
کشورهای پیرامون را آن گونه که مطابق منافع خود باشد تغییر میدهند.
متأسفانه تاكنون
تایپوگرافی درایران معاصر به دلیل عدم شناخت طراحان گرافیك از ویژگیها و چند و چون
خط فارسی و نوع نگارش آن در اقلام مختلف خوشنویسی و یا تمایل به شیوهها و ملكهای
زیبایی شناسی و نوع نگارش در تایپوگرافی غرب دچار مشكلات فراوانی بوده و میباشد.
هرچند قصد نداریم
حركتهای درست و اصولی را از جانب طراحان با تجربه و آشنا باخط ولو بسیار از درك را
نادیده بگیریم. ولی شایان ذكراست كه بسیاری از فعالیتهایی كه تا به امروز در این رشته
در ایران صورت گرفته، خصوصا نشانههای نوشتاری، بدلیل موارد ذكر شده فاقد اصول زیباییشناسی
و قوانین نگارش خط فارسی صورت گرفته است. پیشینهی خط فارسی و تلاشهای صورت گرفته
در روند تكامل آن به حتی كه سزاوار توجه بیشتری است.
بررسی و تجزیه و
تحلیل آثار موفق و ماندگار، بیانگر این است كه هدف از تایپوگرافی، ارسال هرچه مؤثرتر
پیام، برقراری ارتباط لازم، ایجاد تفهیم و تفاهم نفوذ بیشتر نسبت به نوشتار عادی
بوده است.
بعد از گذشت سالیان،
هنوز هم این اهداف كم و بیش در كار تایپوگرافی وجود دارد و هدفهایی را هم كمكم به
خود اختصاص داده كه كل این هدفها را، در مرحلهی اول میتوان به: اهداف فرهنگی، آموزشی،
پرورشی، اهداف موضوعی و اهداف اقتصادی و تجاری بخشبندی كرد.
با گذشت زمان و
توجه به هنر گرافیك و گسترش خدمات آن در جهت برقراری ارتباط تصویری به این قضیه توجه
ویژهای شد و كشف ظرفیتهای بصری خط و در مواردی همراهی تصاویر با خط در طراحی عناوین
با علاقه بیشتری دنبال شد.
از عرصههای بسیار
مناسب برای شكلگیری و بروز كارهای تایپوگرافی میتوان به طراحی پوستر، آگهی، روی جلد
كتاب، نشریات، نوارهای كاست، بیلبوردها و ... اشاره كرد. طراحان گاه به طراحی عناوین
آثارشان متناسب با تصویر به كار گرفته شده و در جهت تقویت مفاهیم و محتوای اثر پرداختهاند
و یا در بعضی موارد، صرفا طراحی نوشتار را برای خلق آثار كافی دانسته و برای ارسال
هرچه موثرتر پیام با متوسل شدن به فنون تایپوگرافی، كیفیتهای بصری نوشتار را نمایش
دادهاند.
تایپوگرافی در رشتههای
دیگر غیر از گرافیك همچون نقاشی نیز، ظهور كرده است و چه بسا نقاشان در برخی موارد
بهتر از این فرمها بهره جستند و برخوردی متفاوت با آن داشتند. اشخاصی همچون حسین زنده
رودی كه یكی از به وجود آورندگان مكتب «سقاخانه» است، از این خصوصیات حروف به خوبی
استفاده كرد. زنده رودی در عرصههای مختلف از جمله معماری، نقاشی، سرامیك، مجسمهسازی،
قالیبافی و ... كار كرده است. از میان آثار او كارهای به یاد ماندنیاش در فرودگاه
ریاض و جده عربستان سعودی معروفاند.
با توجه به نكات
فوقالذكر میتوان گفت كه تایپوگرافی و مورد استفاده آن با گذشته متفاوت است، كه البته
این امری بدیهی است. ولی عدم استفاده آن در گرافیك محیطی و به خصوصی بناهای معماری
امروز بسیار سوال برانگیز است. زیرا تاریخچهای كه بررسی شد نشان میدهد كه این مسئله
پیشینه وسیعی دارد و بسیار مورد توجه بوده است. اینكه امروز هنرمندان از خط و خوشنویسی
و تایپوگرافی در گرافیك محیطی بهره نمیگیرند مسئلهایست كه باید مورد بررسی قرار گیرد.
البته ممكن است در مواردی معدود به آن پرداخته شده باشد كه این نتیجه با توجه به محدودیتهای
تحقیق حاضر، حاصل گشته است.
تعریف تایپوگرافی
عقیده بر این است
طراحان وظیفه انتقال ذهنیات خود و پیام موضوع را در طرحهایشان بر تصویر و حروف قرار
میدهند. اینک خط ، در روند تحولات جدید ، وظیفه خود را خوانایی و سهولت نگارش نمیداند
و کم و بیش به فرمی زیبا تبدیل شده است که در درجه اول مفهوم نوشته را قبل از خوانده
شدن ، بیان میکند.
در این دوره با
رواج تایپوگرافی که سعی در تقویت ویژگی بصری حروف و نزدیک کردن نوشته به تصویر دارد
، برخی آن را با "خط نگاره" ، "خط نگاری" ، " کالیگرافی"
و "طراحی حروف" هممسیر میدانند. در حالی که تایپوگرافی ، اثری گرافیکی
است که حروف ساختار اصلی آن را تشکیل میدهد و از فونتهای موجود با دخل و تصرفاتی
که در آنها برای کشف ویژگیهای بصری حروف انجام میشود ، استفاده میکند. اما طراحی
حروف به معنای آنست که الفبایی را طراحی کنیم که قابلیت تایپ در موقعیتهای گوناگون
را داشته باشد.
در حالی که تایپوگرافی
هدف دیگری دارد ، برخلاف مسولیتی که در دنیای سنتی به خط واگذار شده بود تا با سهلترین
و خواناترین صورت ، مفهوم خود را بیان نماید و در نگاه اول محتوا و مفهوم فرم یکجا
به بیننده و خواننده القا شود.
اینک هنرمندان بدعت
و شگفتی را به همراه زیبایی، از اهداف مهم بصری تعیین کردهاند ، آنهم با سه اقدام
مهم یعنی تغییر شکل در حروف (دفرماسیون) ، اغراق در حروف (اگزجریشن) و سادهسازی حروف
(استیلزیشن) ، تا بتوانند زیبایی ، قدرت ارایه و روح تبلیغگرای آن را بالا ببرند.
اما این روند در
بعضی مواقع تا جایی پیش میرود که مانند نقاشی ، به حروف بعنوان فرم محض نگاه شده است.
شاید این دید در نقاشی مشکلی نداشته باشد ، اما هنرمند گرافیست در روند کاربردهای روزمره
، زیبایی را باسودمندی وگویایی ترکیب میکند تا بتواند ذائقه بصری انبوه مخاطبان خود
را که اغلب شهروندان معمولی هستند ، تغییر و ارتقا دهد. در این صورت است که بیننده
و مخاطب با مشارکت فعال خود در فهم و خواندن خط جدید ، تلاش مینماید و این یکی از
مهمترین ویژگیهای تایپوگرافی در خط معاصر است.
تحولات فرمی خط
در ایران از سرلوحههای روزنامهها شروع شد و خوشنویسان که در آن زمان عهدهدار طراحی
عنوان نشریات بودند ، به این مهم آگاهی داشتند که با باید برای طراحی عنوان ، زبان
بصری جدیدی خلق نمود. آنها از خطهایی چون طغری و نستعلیق برای نوشتن عنوانها استفاده
کردند و در ترکیب و نوع اتصالات آنها تغییراتی دادند. البته در پیشینه خوشنویسی ایران
نمونههایی از این گونه تلاش را به وفور میتوان در دورههای مختلف دید. تلاشی که برای
ابداع شکلهای نوین و کشف ظرفیتهای بصری نوشتار انجام گرفته است و در آن خط و نقش
به گونهای همساز درهم میآمیزند. طراحی عنوان ، نوعی ویترین و نمایانگر فضا و روحیه
مطلب است که امروزه کمتر به آن توجه میشود.
از طرف دیگر ، شاید
هدف اصلی تایپوگرافی ، سرعت بخشیدن به ارسال هرچه سریعتر پیام و برقراری ارتباط بصورت
زبان بصری نسبت به نوشتار عادی باشد و مضمونی که از تایپوگرافی در اذهان جای گرفته
، آنست که حروف را بصورت درهم ریخته بر روی کار قرار گیرند. در صورتی که تایپوگرافی
چنین نیست. تایپوگرافی به معنای کشف ارزشهای بصری حروف برای بیان مفهومی جدید است
و شاید بدلیل آنکه حروف چاپی فارسی به اندازه کافی دارای تنوع قلم و کاراکتر نیست ،
اهمیت هماهنگی شکل و حروف با موضوع ، در جامعه ما بدرستی شناخته نشده و کمتر کسی به
این نکته توجه کرده است.
ولی بطور طبیعی
، شکل حروف باید طوری انتخاب شود که دارای هماهنگی تصویری با محتوای آن باشد و در نتیجه
درک مطلب برایش بهتر و مطبوعتر میشود. همان طوری که " کیوستی واریس" چشمانداز
فنلاند و گذشته آن را سرچشمه طراحی هنری و گرافیک فنلاند میداند ، ما نیز باید از
جامعه و گذشته هنریمان تاثیر بگیریم.
تایپوگرافی فقط
جابجا کردن خط کرسی حروف نیست و باید به ظرفیتهای حروف فارسی آشنا باشیم. حروف فارسی
بخاطر فرم خاصی که دارد برخلاف حروف لاتین ، اگر فواصل بین حروف برداشته شود و بهم
نزدیک یا به یکدیگر بچسبند ، خوانایی خود را از دست نداده و میتوان فرمهای خاصی را
از ترکیب فونتهای امروزی براساس ترکیبات خوشنویسی گذشته بدست آورد. باید به این نکته
توجه داشت که الفبا و حروف بعنوان نمادهایی که عهدهدار بار فرهنگی و عاطفی هستند ،
چیزی فراتر از نمایش الفبایی حروف هستند و این تجربیات برای حروفچینی صفحات نیست ،
بلکه برای طراحی عنوان فیلم ، کتاب ، پوستر و . . . است.
ما برای رشد و پیشرفت
تایپوگرافی باید با شناخت و توجه به ملاکهای زیباییشناسی این هنر بر پایه گرایشهای
بومی و ملی ، آن را در فضایی جهانی جستجو کنیم و با فهم صحیح از هنر ایران ، بویژه
خوشنویسی ، تایپوگرافی ایران را از تایپوگرافی غربی متمایز کنیم.
تایپوگرافی شاخهای
از گرافیک است که با استفاده از حروف چاپی روحیه و كاراكتر ثابتی را به حروف میدهد
و با تغییرات مختلف، به مفهوم و هدف گرافیست نزدیک میشود.
این اواخر، تعداد
زیادی نمایشگاه تایپوگرافی در ایران و کشورهای دیگر برگزار شده است که آثار ایرانی
در آنها جایگاهی خاص و برجسته داشتهاند.
تایپوگرافی یکی
از مهمترین وجوه تمایز گرافیک ایران است؛ به خاطر اینکه رسمالخط ما نسبت به رسمالخطی
که در کشورهای غربی استفاده میشود متفاوت است. این نوع کار برای بیننده و بهخصوص
طراحان گرافیک بینالمللی خیلی جذاب است. صرفا به خاطر اینکه فرم رسمالخط متفاوت
است و کاراکتر حروف و الفبای فارسی یا همان الفبای عربی بسیار جذاب است، چون غربیها
این حروف را به اندازهی الفبای لاتین ندیدهاند. و البته این در مورد خط چینی هم صدق
میکند.
دقیقا. همین داستان
در مورد خط چینی هم صدق میکند. به همین دلیل تایپوگرافی چینی و استفاده از خوشنویسی
آنها در گرافیک هم خیلی مطرح شده و هم در دنیا مورد توجه است.
جوانان و گرافیستهای
ایرانی هم این روزها به شدت علاقه دارند این سبک از هنر را یاد بگیرند. دلیلش چیست
که داخل ایران هم از تایپوگرافی استقبال میشود؟
تایپوگرافی بهعنوان
یکی از اصلیترین رشتههای گرافیک از حدود ۵۰۰ سال پیش در اروپا مطرح بوده و در طراحی
گرافیک همه جای دنیا بسیار اهمیت دارد. یعنی فقط در ایران از این هنر استقبال نمیشود.
تایپوگرافی نقش خیلی اساسی در طراحی گرافیک بازی میکند.
دو ملاحظه ی ریشه
ای نشانگر تفاوت اصلی و منحصر به فرد تایپوگرافی فارسی نسبت به زبانهای دیگری که از
این الفبا استفاده می کنند است:
اول- به کار گرفتن
بیشتر یا کمترِ بعضی از مفردات، آواها، و نقطه گذاری یا مکثهای های خاص در کلمات و زبان فارسی.
دوم- برداشت ها
و اَشکال فرهنگی از قبیل: ادبیات فارسی و نوع
بیان های تصویری در هنر ایرانی.
ملاحظات دیگری از
نوع ویژگی های جغرافیای طبیعی و نیز جغرافیای انسانی یا شرایط مردم شناسانه ایرانیان نیز می تواند در شکل
گیری سبک های تایپوگرافی فارسی تا حدی تاثیر گذار بوده باشد.
زبان ها و گویشهای
دیگری نیز بین مردم ایران وجود دارد، از قبیل ترکی ایرانی یا آذری، ارمنی، زرتشتی و
کردی. می دانیم که حداقل دو تای آن ها به صورت جاری از الفبای غیر عربی برای نوشتن
استفاده می کنند. ولی در مجموع هیچ یک از آن ها تا کنون سبکی قابل توجه تایپوگرافی
به معنی امروزی از خود نشان نداده اند. بهرحال عموم آن مجموعه ای را که در دهه های
اخیر مشاهده می کنیم باید تایپوگرافی فارسی خواند، و برای رسیدن به تایپوگرافی ایرانی همچنان باید در
انتظار آثار به زبان یا گویشهای دیگر ایرانی بود.
تایپو گرافی:
هر کجا طراحی گرافیک
با متنی که به صورت مکانیکی یا الکترونیکی تایپ یا ماشین شده همراه باشد، خواه ناخواه
با طراحی تایپوگرافی سر و کار داریم. یک کتاب
مرجع، قبض برق، مطبوعات، نوشته های انواع تابلوهای
شهری، اعم از چاپی یا الکترونیک و نیز البته
پوستر و غیره همگی نیاز به طراحی تایپو گرافی دارند.
تایپو گرافی همیشه
با زبان، کلمات و مفاهیم مشترک بین مردم یک جامعه سر و کار دارد. با این نگاه متوجه
می شویم که همیشه نوعی احترام آمیخته با عشق نسبت به مردم در نهادِ کارِ تایپو گرافی
نهفته است. نوعی علاقه و گرایش باطنی به دموس ـ کراسیا یا، دموکراسی = مردم + حکومت.
هدف آخر طراح تایپو گرافی این است که به کمک تایپ یا قلم و تصویر نه فقط خواندن را آسان کند، بلکه معنا را
به صورتی نو و خلاقانه القا نـماید، کاری کند
که مردم به خواندن و فهمیدن موضوع با شوق و
علاقه جذب شوند. طراحی تایپو گرافی در بهترین شکل خود از معنای مورد نظر اولیه سفارش
دهنده فراتر می رود و همیشه چیزی زیباتر به آن می افزاید.
ابزار و زمینه های
مورد توجه تایپو گرافیک:
متن و تصویر
انواع قلم های ماشینی برای نگارش با شکل های مختلف
حروف
انواع سبک ها و
خانواده ها برای قلم
نوع طراحی فاصله
بین حروف و خط ها
نوع طراحی خطوط
کشیده بین حروف در کلمات و تراز کردن سطرها
اجزای غیر الفبایی
قلم مثل علائم نقطه گذاری و شماره ها
تعیین و طراحی اندازه های مختلف برای قلم، ستون ها،
حاشیه ها
ترکیب بندی رنگ
و شکل برای قلم و تصاویر
کمبودهای قلم های
مورد استفاده عربی و فارسی
نبودن چهار عامل
یا ابزار اصلی در قلم های عربی و فارسی، کمبود
و محدودیتی خاص به طراحی تایپو گرافی آن ها تـحمیل کرده است، که مهمترین آنها به قرار
زیرند:
نا کافی بودن قلم
های مناسبی که به طور خاص برای منظورها و کاربردهای مختلف طراحی شده باشند.
کمبود شدید سبک
ها و خانواده ی کامل از یک قلم.
نا مناسب بودن ابزار
و اجزای فاصله گذاری بین حروف در یک کلمه، جمله و سطر. حال آنکه این اجزا برای قلمهای
لاتین غالباً دارای طراحی بسیار مناسب و خوبی هستند.
نا مناسب بودن شیوه
ی کشیده گذاری بین حروف متصل در کلمات.
خط کشیده برای تراز
کردن سطر در حروفچینی فارسی مفید است ولی برای
زبان عربی بسیار ضروری است. در حال حاضر کشیده ی قلمها، نیازهای حروفچینی عربی را هم
به خوبی پاسخگو نیست.
شیوه و طراحی کشیده
گذاری در قلم ها برای زبان فارسی آنقدر ضعف دارد که در حروفچینی کتاب های رسمی آموزشی
از سطح دبستان تا دبیرستان ، مدتها است که به طور کلی کنار گذاشته شده است. و زیرا
باعث کندی و اختلال در خواندن می شود، و در آنها به جای کشیده فقط از فاصله گذاری بین
کلمات استفاده می شود. این کار در واقع پذیرفتن یک عیب نسبتاً کوچک برای جلوگیری از
ورود نقصی به مراتب بزرگتر است، و تقریباً هرجا به شیوه ی حروفچینی یا تایپوگرافی متون
فارسی،با جدیت نگاه شود از کشیده گذاری به صورت فعلی تا حد ممکن پرهیز می شود.
در طراحی تایپو
گرافی نـمایشی و در اندازه های بزرگ مثل تیتر نویسی و عموم اطلاع رسانی ها، نیز محدودیت
های زیادی در انتخاب قلم برای طراحان وجود دارد ، که بیشتر به علت ترسیم یا باز طراحی
های نا مناسب از یک قلم است. این موضوع تقریباً یک عارضه شناخته شده در تـمام کشورهایی
است که از قلم های پایه عربی استفاده می کنند. بنابر این کارهای بنیادین و عقب افتاده
زیادی برای طراحان تایپوگرافی که در این مناطق جهان زندگی می کنند، هنوز به جامانده
است.
تلقی و برخوردهای
خاص طراحان ایرانی به تایپوگرافی:
ابداع و خلاقیت
برای جبران کمبودها:
از چندین دهه ی
گذشته تا کنون، طراحان گرافیک ایرانی که انگیزه های قوی برای ایجاد طرح های بدیع داشتند،
پس از روبرو شدن با کمبودها و محدودیت های قلم های فارسی بیشتر توان حرفه ای و شور
و شوق خود را متوجه بخش تایپو گرافی نـمایشی و تیتر نویسی کردند. نظیر آثار گاه بسیار
بدیعی که روی جلد کتابها، بسته بندیها و پوسترها ملاحظه می کنیم، هر چند تعداد قابل
توجهی از آن ها آمیخته ایست از خطاطی و تایپوگرافی...
باعث تعجب است که
علی رغم کمبودهای بسیار در لوازم مورد نیاز تایپوگرافی فارسی ، کوشش های فراوان و گاه
تا حدنبوغ آسای طراحان گرافیک نسل های گذشته نظیر استاد مرتضی مـمیز که آثاری قابل
توجه در سطح جهانی از خود به جا گذاشته است، باعث الهام و ایجاد انگیزه در بسیاری از
طراحان گرافیک بعدی تا کنون شده است، و امروز تعداد قابل توجهی از طراحان با همین جعبه
ابزار پر نقص قلم های فارسی توانـمندی های نهفته در امکانات تایپوگرافی در زبان خود
را به نمایش در می آورند. ولی برای رفع واقعی کمبودها هنوز باید کوششهای زیادی انجام
گیرد.
تلقی و برخوردهای
خاص طراحان ایرانی به تایپوگرافی :
به کارگیری گسترده
و بدیع از حروف برگردان یا لتراست و حروف شابلونی.
طراحی کلمات برای
تیترها با اجرای گرافیک به سبک قلم های ماشینی، با امید به آن که یک کلمه یا تیتر روزی
تبدیل به یک قلم کامل شوند.
دستنویسی آزاد،
انواع خطاطی و خوشنویسی و نیز خوشنویسی سنتی با تغییرات گرافیکی و ماهرانه طراح.
ایجاد طرح های نوشتاری
یا شبیه تایپوگرافی جدید با استفاده از اجزا و مفردات حروف قلم های موجود و ایجاد نوعی
تایپو گرافی آبستره یا انتزاعی.
آمیختن یک یا چند روش متفاوت از نوع بالا در یک ترکیب
بندی واحد.
تعدادی کم طراحی
و ترکیبندی کاملاً خالص و ساده و البته خلاق
تایپوگرافی با استفاده از همان قلم های موجود و بدون دخل و تصرف در قلم.
آمیختن یک یا چند
روش متفاوت از نوع بالا در یک ترکیب بندی واحد.
و امروز:
فن آوری الکترونیک
در چند سال گذشته گامهای بزرگی در زمینه اجرا و مهندسی قلم ها و طراحی حروف و قلم های
دیجیتال برداشته است. از جمله مهمترین آن ها برای ما اینست که یک قلم را می توان در
صدها بلکه چند هزار جز طراحی و تعریف نمود و با همان صفحه کلید معمول ا مروزی آنها
را می توان کنار هم چید. این امکان برای زبان
هایی که الفبای پایه ی آن ها عربی است بسیار سودمند است و شاید بیش از زبان های لاتین کاربرد ریشه ای داشته
باشد . علائم آوایی، خطوط کشیده ی مناسب خط و زبان فارسی و صدها شکل مختلف ترکیبی دو یا چند حرف و نیز توجه به گویشهای
مختلف بومی ما، اکنون در یک قلم واحد قابل پیش بینی و طراحی است. همه اینها خوراک اصلی تایپوگرافی فارسی آینده و فراگیر ایران خواهند بود. مسلماً طراحان گرافیک
ایرانی می توانند سهم خلاقانه ی زیادی در این امر داشته باشند. و نتیجه ی این کوششها مورد استفاده ی همه ی اقوامی
خواهد بود که با این نوع الفبا در این منطقه ی عالم سروکار دارند.
ایجاد قلم هایی
با خصوصیات الفبایی دوگانه مثل طراحی قلم عربی یا فارسی شبیه لاتین، یا لاتین شبیه به فارسی همگی کارهای تجربی زیبائیست و اکنون امکان پذیر است، ولی رسیدن به نیازهای پایه ای تایپو گرافی فارسی با وضع
فعلی و در حال حاضر ضروری تر به نظر می رسد.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن