تحقیق و پروژه رایگان - 809

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تربيت كـودک از تولـد تا نوجوانــی

بازديد: 119

تربيت بچه ها وظيفه اي براي والدين است و همه آنها مي خواهند به خوبي از عهده اين كار برآيند. يكي از بزرگترين نگراني هاي والدين اين است كه فكر مي كنند فرزندشان دارد بد بار مي آيد، چون اصلاً به حرف آنها گوش نمي كند و هر كاري خودش دوست دارد انجام مي دهد. در واقع اين سئوال مشترك بيشتر والدين است كه مي خواهند بدانند: اگر من به فرزندم اجازه بدهم كه هركاري خواست انجام بدهد، بد تربيت مي شود؟ و اغلب دوستان و خويشاوندان شما جواب مي دهند: اگر هر وقت كودك شما گريه مي كند، به سراغ او برويد، قطعاً بي ادب خواهد شد! اما تربيت غلط واقعاً به چه معناست؟ بيشتر مردم عقيده دارند بچه هايي كه خودخواه، بي ملاحظه، سهل انگار هستند و هر لحظه درخواست جديدي دارند، بچه هاي بي ادبي هستند.

 

در اينجا مي خواهيم به اين موارد اشاره كنيم كه چطور فرزندانمان را تشويق كنيم به جاي اين كه خودخواه باشند، اعتمادبه نفس داشته باشند؛ به جاي اينكه هميشه ما آنها را تحت كنترل قرار دهيم، با ما همكاري كنند و به جاي اين كه هميشه چيزي از ما بخواهند، كمي ملاحظه كار باشند. بيشتر مردم عقيده دارند توجه نشان دادن سريع به كودكي كه گريه مي كند، او را به گريه بيشتر تشويق مي كند، در واقع اين يك باور قديمي است. البته گريه كودكان هميشه دليل خاصي دارد.كودكان نمي توانند وقتي گرسنه مي شوند خودشان غذا بخورند و يا وقتي درد دارند خود را آرام سازند، آنها به كمك والدين خود نيازمندند؛  بنابراين با گريه كردن به آنها اعلام مي دارند كه به كمكشان نياز دارند. شما نمي توانيد گريه كردن كودكان را عاملي براي بد بارآمدن آنها بدانيد، بلكه  توجه سريع نشان دادن به كودكان به آنها احساس آرامش مي دهد.

 

گاهي والدين فكر مي كنند فرزندان آنها رفتار غيرطبيعي و نامناسبي دارند، درحالي كه رفتار كودكان با توجه به سن آنها بايد مدنظر قرار گيرد، براي مثال رفتار كودك كه اسباب بازيهايش را به اطـــراف پرت مي كند، غيرطبيعي نيست. اين كار ممكن است ما را عصباني كند و براي ما خوشايند نباشد، اما بدان معني نيست كه كودك بي ادب شده است. براي كودك در فاصله سني 14 تا 20 ماهگي تنها نه گفتن و يا سر او فرياد كشيدن كافي نيست.

 

بدين گونه ارتباطي ميان شما و او ايجاد نمي شود. گاه نه گفتن شما بايد با نگاه خشمگينانه يا چهره عصباني همراه باشد. در واقع ارتباط غيركلامي بسيار مهم است. بسياري از مشكلات از ناحيه كودكاني ايجاد مي شود كه نمي دانند چه رفتاري مناسب است. پدرومادر محدوديت هاي آنها را كاملاً مشخص نمي كنند و يا قواعد و مقررات را آن طور كه بايد به كودك انتقال نمي دهند و يا به صورت ناخودآگاه چنان محدوديت هاي زيادي قائل مي شوند كه كودك مي بيند بخش اعظم رفتارش مورد سرزنش قرار دارد و در اين شرايط بسيار طبيعي است كه ناراحت شود.

 

شما هر اندازه فرزندتان را دوست داشته باشيد، گه گاه عصباني مي شويد و خونسردي خود را از دست مي دهيد. در واقع كودكان در عصباني كردن پدرومادر خود استادند، ولي شما نبايد آرامش خود را ازدست بدهيد و زود از كوره دربرويد، بلكه بايد با رفتاري صحيح كودك را به انجام كارهاي درست ترغيب سازيد.

 

آمــــوختن نظــم و تــــرتيب اوليــــه

بدون ترديد بـــزرگترين مشكل والدين با كودكان نوپا، وادار كردن آنها به همكاري و تشريك مساعي است. وقتي كودكان شيطنت مي كنند، شما چه كار مي كنيد و چگونه به آنها مي گوييد كه نبايد بچه هاي كوچكتر را كتك بزنند. بچه ها بايد بتوانند حدو حدود خود را تشخيص بدهند و بدانند كه محدوديت هايي در كار است و نبايد سر ديگران داد بكشند، به آنها ناسزا بگويند و هــر كاري بخواهند انجام دهند. شما براي اين كه در اين راه كودك خود را كمك كنيد نبايد حتماً با داد و بيداد، خشـــونت و يا كتك او را ادب كنيد؛ بلكه معناي واقعـــي ادب كردن ، آمــــوختن و درس دادن است؛ يعني اين كه به فـــرزند خود بياموزيد راه بهتري انتخاب كند.

 

ايجـــاد اعتمــــاد

تربيت كودك از روز تولد او شروع مي شود. رابطه عاطفي و سرشار از عشق و محبت با كودك است كه به ما امكان مي دهد او را در جهترفتار معقول هدايت كنيم. شما وقتي نيازهاي اوليه كودكان رابرآورده مي سازيد، اعتماد و اطميناني براي آنان ايجاد مي كنيد؛ رابطه اي مبتني بر اعتماد و اطمينان كه كودك را به اين نتيجه مي رساند كه شما صلاح او را مي خواهيد. در واقع پدرومادر به سه طريق مي توانند به فرزندان خود آموزش دهند:

 

۱. پــرت كردن حواس كــودک:  

شما مي توانيد حواس كودك را از كاري كه مي كند پرت كنيد. مثلاً اگر او ابراز ناراحتي مي كند، مي توانيد او را در آغوش بكشيد و از اتاق بيرون ببريد و يا مي توانيد به اويك اسباب بازي بدهيد. بچه ها خيلي زود فراموش مي كنند كه چه مي كردند و خيلي زود به شادي دوباره مي رسند. به اين صورت شما مي توانيد با پرت كردن حواس كودك، مانع رفتار قبلي او شويد.

 

۲. هدايت دوبـاره :

براي پرت كردن حواس كودكان نوپا از اين روش استفاده كنيد.از آنجا كه كودك هنوز از توان و مهارت كلامي مطلوب برخوردارنيست، بايد آنها را هدايت كنيد. البته نه اين كه آنها را متوقف سازيد، بلكه در جهت كار آنها حركت كنيد. مثلاً فرض كنيد كودك شما دستش را به سمت ظرف شيريني دراز مي كند و جيغ مي كشد. اگر شما نمي خواهيد به او شيريني بدهيد، مي توانيد خوردني ديگري به او بدهيد كه از آن استقبال كند. با اين رفتار شما در واقع به او مي گوييد: مي دانم كه گرسنه اي، مي توانم كمكت كنم، اما نمي توانم دقيقاً آن چيزي را كه مي خواهي به تو بدهم .

 

۳. گفتگــوي آمـــوزنده :

از دوران طفوليت تا زماني كه كودك به مدرسه مي رود، مهارت هاي فكري و جسماني او افزايش مي يابد و زماني فرا مي رسد كه كودكان دقيقاً مي دانند چه مي خواهند و حاضر نيستند كه به راحتي از خواسته هايشان بگذرند. ما بايد به آنها بياموزيم چگونه از چيزي كه به نفعشان نيست، دست بكشند و رفتارشان را تغيير دهند و نظم و انضباط را نيز رعايت كنند. هنگام طفوليت، وقتي فرزندمان گريه مي كند، بلافاصله بغلش مي كنيم و خواسته هايش را برآورده مي سازيم، اما وقتي كودكان بزرگتر مي شوند، بايد به آنها ياد بدهيم كه رفتارشان را كنترل كنند.

 

لحـــــن قاطــع امــــا با محبـت

شما بايد به فرزند خود كمك كنيد تا خواسته ها و نيازهايش را بشناسد و به گونه اي صحيح خواسته هاي خود را برآورده سازد. آموختن انضباط براي راحتي پدرومادرو يا حفظ آرامش نيست، هرچند به اين امر نيز كمك مي كند. هدف اين است، كه مهارت هاي فرزندتان را افزايش دهيد.

 

اصــلاح اشتباهـــات

اشتباه كردن بخشي از زندگي است و شما يكي از بزرگترين كمك هايي كه مي توانيد به فرزندتان بكنيد، اين است كه به او بگوييد مي تواند اشتباه كند و اشكالي ندارد، به شرط آنكه در مقام اصلاح اشتباهش برآيد.

 

به رفتار خـــودتان تــوجه كنيـد

گاهي اوقات لازم است ابتدا مشكلي را كه در وجود خودمان است، برطرف كنيم.اگر ما براي حل مشكل فرزندمان او را كتك مي زنيم، نمي توانيم از او انتظار داشته باشيم كه براي رسيدن به خواسته خود ساير بچه ها را كتك نزند!

 

توجه كم مــي تواند باعث بـــدرفتاري در كودكــان شــــود

اين درست است كه بچه ها گاهي رفتار بسيار ناخوشايندي دارند، زيرا آنها هنوز مهارت هاي خود را توسعه نداده اند، و نمي توانند ارتباط درستي با بزرگترها برقرار كنند، ولي در اين خصوص ممكن است خود والدين نيز مقصر باشند، بدين صورت كه بي توجهي والدين به فرزندان خود، گاه سبب بروز رفتار نادرست كودكان است. كودكاني كه والدين شان به آنها توجه كافي ندارند، سعي مي كنند با بدرفتاري، توجه والدين را به خود جلب كنند.

 

براي مثال، جيغ و داد راه مي اندازند، اشيا را به اطراف پرت مي كنند و… اين رفتار ممكن است براي والدين قابل قبول نباشد، زيرا كودكان مي خواهند توجه آنها را به خود جلب كنند، حتي اگر اين جلب توجه به قيمت ايجاد عصبانيت براي والدينشان باشد. در واقع، حتي اگر والدين با كودكان خود با عصبانيت نيز رفتار كنند، بهتر از آن است كه هيچ توجهي به آنان نداشته باشند. اگر شما در باره نحوه تربيت كودك خود نگران هستيد، مي توانيد به سوالات زير پاسخ دهيد:

 

۱ـ آيا شما تا به حال به كودك خود گفته ايد كه دقيقاَ چه كارهايي را بايد انجام دهد و چه كارهايي را نبايد انجام دهد؟

۲ـ آيا وقتي فرزندتان كار خوبي انجام مي دهد او را تشويق مي كنيد؟

۳ـ آيا وقت كافي به كودك خود اختصاص مي دهيد؟

 

والديني كه بيشتر به رفتار بد فرزندان خود توجه مي كنند، بايد سعي كنند كه رفتار خوب آنان را نيز در نظر بگيرند و آنها را تشويق كنند، براي مثال وقتي فرزندتان به خواندن كتاب توجه نشان مي دهد، او را تحسين كنيد و به او بگوييد: آفرين! چقدر خوب است. كه از اين كتاب خوشت آمده يا اينكه وقتي كودك از عهده كاري به خوبي برمي آيد، بگوييد: تو پشتكار خوبي داري و يا وقتي اسباب بازي هايش را مرتب مي كند او را تشويق كنيد.

 

توجه زياد نتيجه منفــــي دارد

بعضي اوقات رفتار غلط كودكان در نتيجه توجه زياد والدين به آنهاست. براي مثال، كودكان در سنين پيش دبستاني خودشان مي توانند لباس هايشان را عوض كنند، موهايشان را شانه بزنند و يا اسباب بازي هاي خود را مرتب كنند. انجام اين كارها باعث رشد استقلال در كودكان مي شود و بدين ترتيب آنها احساس مي كنند كه مي توانند از عهده انجام وظايف خود برآيند. در واقع، والديني كه بيش از حد در انجام كارهاي فرزندانشان به آنها كمك مي كنند، مانع پرورش حس استقلال كودك مي شوند و بدين ترتيب فرزندان نيز ياد مي گيرند كه هر روز درخواست تازه اي از والدين خود داشته باشند، درحالي كه والدين آگاه به فرزندانشان ياد مي دهند كه انجام وظايف شان را به عهده بگيرند.

 

اختيار دادن بيش از حد به كودك مي تواند باعث بدرفتاري او شود.
برخي از والدين به كودك اجازه مي دهند هركاري مي خواهد انجام دهد، به اين علت كه:
گاهي والدين براي جلوگيري از دعوا و نزاع اينگونه رفتار مي كنند،عده اي هم عقيده دارند فرزندانشان به هيچوجه نبايد ناراحت شوند،زيرا گمان ميكنند كه كودكان ناراحت به معناي والدين ناآگاه هستند و عده اي ديگر نيز از اين واهمه دارند كه اگر فرزندان خود را بيازارند،آنها ديگر علاقه اي به والدين خود نخواهندداشت؛درحاليكه كودكان بوجود محدوديت وقانونمندي در امور نياز دارند.

 

والدين خـوب نحـــــوه رفتار صحيح با كـودک را مي دانند 
والدين آگاه مي دانند در هر سني بايد چه توقعي از فرزند خود داشته باشند، تا چه اندازه در انجام كارها به او كمك كنند، چطور به او توجه كنند، چگونه رفتار قانونمند را به او بياموزند و تا چه ميزان براي او ،محدوديت قائل شوند. ممكن است شما در انجام اين امور دچار خطاشويد، ولي آنچه مهم است اين است كه به اشتباه خود پي ببريد و درصدد اصلاح آن برآييد.شما بايد نسبت به فرزند خود صبور باشيد،در واقع با رعايت اين نكات شما به كودك خود كمك مي كنيد تا فردي خوش خلق، مسئول و مستقل بار بيايد.

 

والدين قاطـــــع 
والدين قاطع و سخت گير اغلب كـــودكاني انعطاف پذير دارند، زيرا رفتار اين گونه والدين، با وجود خشونت، قابل پيش بيني است؛ بنابراين فرزندانشان دقيقاً مي دانند كه بايد از چه قوانيني پيروي كنند و چگـــونه خود را با رفتار آنها تطبيق دهند تا دچار دردسر نشوند، در نتيجه اين دسته از كودكان به ندرت تنبيه مي شـــوند، به علاوه آنها مي دانند كه براي والدين شان مهـــم هستند و پدر و مادر به آنها عشق مـــي ورزند، چون آنها اين نكته را به فـــرزندانشان نشان مــي دهند. در نتيجه در كنار قـــوانين خشك، محبت بي قيد و شرط هم وجود دارد.

 

والـديـن مستـبــــــــد 
والدين مستبد تقريبا هميشه در برخورد با فرزندان خودعصباني هستند.خيلي اوقات عصبانيت آنها هيچ ربطي به رفتار كودكان ندارد و اغلب تنشهاي خود را با تنبيه و تحقير فرزندانشان آرام ميسازند. تحقير و تنبيه بيش از اندازه والدين بر بعضي كودكان تاثير مخربي دارد و باعث مي شود تا آنها ناخودآگاه در آينده همان گونه كه به آنان نسبت داده شده است، افرادي شرور و خرابكار شوند. پايه روابط در اين خانواده ها براساس اعمال زور و ترس بنا شده است. كودكان فقط بايد همان كاري را انجام دهند كه به آنها گفته مي شود و در غير اين صورت، احتمالاً تنبيه بدني مي شوند.

 

والديـن سهل گيـــــــــــــر 
والدين سهل گير بسيار فراوان اند. اين نوع والدين به كودك خود اجازه مي دهند هر كاري دوست دارد، انجام دهد و در واقع فكر مي كنند با اين كار مي توانند محبت و علاقه خود را به او نشان دهند، درحالي كه يكي از موارد مهم در تربيت كودكان اين است كه آنها با محدوديت ها و قوانين آشنا شوند و پدرومادر نخستين افرادي هستند كه بايد اين قوانين را به فرزندان خود آموزش دهند. كودكان بايد ياد بگيرند كه اجازه ندارند هر كاري را بخواهند انجام دهند و در واقع آموزش اين موارد به كودك از علاقه ما به او چيزي نمي كاهد.

 

قـبـــــول مسئــوليت 
براي آن كه كودك كم كم احساس مسئوليت كند، بهتر است در كارهاي خانه از او كمك بخواهيد، به اين ترتيب او ياد مي گيرد كه به عنوان عضوي از خانواده بايد كارهايي انجام دهد و مسئوليت بسياري از امور را برعهده گيرد. افرادي كه در كودكي و نوجواني كارهاي خانه را با رضايت كامل و به خوبي انجام مي دهند، در بزرگسالي نيز مي توانند به خوبي از عهده مسئوليت هاي خودبرآيند.


شما مي توانيد از 18 ماهگي تا 2 سالگي وظايف سبكي را به عهده فرزند خود قرار دهيد و به او آموزش دهيد چگونه كارهاي شخصي خود را انجام دهد. مثلاً در 3 سالگي مي تواند هميشه در چيدن ميز به شما كمك كند. سعي كنيد به تدريج مسئوليت هاي او را اضافه كنيد و در موقع لزوم به او خاطر نشان سازيد كه بايد چه كار كند و اگر درست كارش را انجام دهد تشويقش كنيد.

 

كــــــــــــلام آخـــــــــــــــــــــــر 
شما بايد علاوه بر آن كه كودكان خود را ملزم به رعايت قوانين و مقررات مي كنيد به آنها آزادي عمل دهيد تا عزت نفس بيابند و بتوانند خود را باور كنند. بدين ترتيب كودكان مي توانند جنبه هاي منحصر به فرد خود را درك كنند و به امكانات بالقوه خود برسند. كودكان بايد اجازه داشته باشند اشتباه كنند، اما در مقام اصلاح خود برآيند و از اشتباهاتشان درس بگيرند تا به موفقيت بيشتري برسند. شما بايد بتوانيد بهترين مربي براي فرزندان خود باشيد، زيرا آنها به والديني احتياج دارند كه بيشترين تلاش خود را مي كنند و مسئوليت اشتباهاتشان را نيز مي پذيرند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

آیا کودکان ما باهوش تر شده اند ؟

بازديد: 213

فيليدا براون می گويد بچه ها ... آنها تمام وقت خود را با بازيهای ويديوئی و رد و بدل نمودن نوشته برای يکديگر صرف می کنند آيا می توان به پای آنها رسید ؟

يک جمله تکراری ، ممکن است ، ولی بايد بپذيريد که اين موضوع واقعيت دارد. بیشتر بچه ها در برنامه ريزی ويديو و set up کردن کامپيوتر ، از پدر و مادرخود بسیار بهتر هستند. آنها می توانند پدر و مادر خود را در بازيهای ويديوئی شکست دهند و  احتمالا فکر می کنند که از پدرو مادر خود باهوشترند. اما باعث شگفتی است که اين بچه ها ممکن است راست بگويند . اگر از تست های IQ چيزی دستگيرمان شود ، نشان    می دهد که جوانان امروزی واقعا" با هوشتر از پدر و مادر خود هستند. مطالعات انجام شده در کشورهای متعددی نشان می دهد که نمرات IQ لااقل از دهه 1950 ميلادی ، درحال افزايش است ، بدين ترتيب اگر فردی دارای IQ متوسط آن دوره باشد ، امروز کم هوش درنظر گرفته می شود. بنظر می رسد که باگذشت هرنسل ، انسانها با هوشتر و با هوشتر می شوند ، ولی نه به اين سرعت.

 هوش یک مفهوم بی ثبات و وابسته به زمان می باشد و بين روانشناسان ، جدالهای جدی ای برسر اين مسئله که چه چیزی بعنوان افزايش ميزان IQدرنظر گرفته شود، وجود دارد برخی از محققان بر اين باورند که ما اصلا" باهوشتر نمی شویم ، بلکه فقط در حل برخی از مسائل خاص ، مهارت می يابيم. با اين وجود، ديگران می گويند که ، آنها بازتاب افزايش ميزان IQ را در دنيای واقعی سنجش هوش ديده اند و برای مغشوش تر ساختن امور، توصيه هايی وجود دارد و زمان آن رسيده که به آنها خاتمه دهيم.

ما بايد با اينها چه کار کنيم ؟ برای پرسش دراين زمينه ، بايد از شخصيت بارزی چون James Flynn ، استاد علوم سياسی دانشگاه Otago درDunedin نيوزيلند استفاده نمود.

وی ابتدا نشان داد که ميزان IQ در اواسط دهه 1980 ميلادی افزايش يافته است. اين روش با توجه به القابی که ديگران به آن داده اند، تحت عنوان اثر فلين شناخته شده است ، يافته ها ، سئوالات جديدی را در اين مورد برانگيخت که آيا تست های IQ قادر به بازگو نمودن یکسری از مسائل هستند يا خير . در رويداد بزرگی که در سال 1987 ميلادی در روزنامه ها بچاپ رسيد ،Flynn بکمک تست های قدرت استدلال افراد ، مقايسه هايی را با جزئيات کامل در 14 کشور انجام داد. اين اطلاعات ازکشورهايی مانند بلژيک و هلند که خدمت سربازی تا سال 1980 ميلادی در آنها جريان داشت ، بدست آمد . ضرورتا" ، هرمرد جوانی ( و در برخی از کشورها ، هر زن جوانی ) مجبور به انجام تست هايی بودند که بر اساس طرحهايی تعيين شده بود ، و از اين رو ، نتايج شاخصی برای آن جمعيت محسوب می شد.

نتايج ، از کشوری به کشور ديگر متفاوت بود ، ولی نتايج آنها را می توان به ميزان IQ تبديل نمود تا بتوان آنها را با يکديگر مقايسه کرد. در کشورهای ديگر ، می بايستی فلين به اطلاعات تست IQ اعتماد نمايد بطور کلی نتايجی را که او در( Psychology Bulletin( p171 ,vol 101  به چاپ رسانيد ، رشد واقعی را در امتيازات ، تا 25  امتياز در يک نسل نشان داد.

با اين وجود ، هنوز نمرات خام کلی ، مطالب زيادی را برای فلين آشکار نساخت . برای افزايش يافته ها ، او به امتيازاتی توجه کرد که هر تست IQمنطقی برای سنجش قدرت کلام ، شمارش و ديد فضايی انجام شده بود . این گروه آخر ، معمولا" ماتريس های Raven را نيز شامل ميشود. اشکال متسلسل که يک قسمت آن گم شده بود. داوطلب می بايستی از بين متغيرها ، يکی را انتخاب کرد. مثلا" اينکه کدام شکل را بايد در ناحيه خالی قرار داد . زمانی که فلين به امتيازات بيشتر دقت نمود ، طرح کلی ، کاملا" واضح بود بيشترين افزايش امتيازات تقريبا" در هرمورد ، مربوط به ماتريس Raven و تست های مشابه به آن بود ، در حاليکه امتيازات شمارشی و کلامی ، افزايش ناچيزی را نشان می داد. از زمان تحقيق نوشته شده در سال 1987 ميلادی فلين ،بيشتر کشورها ، بعلاوه اسرائيل و اخيرا" آرژانتين را مورد توجه قرار داده بود . وی سمت گيری رو به افزايش مشابهی را بدست آورد که علت بيشتر اين افزايشها مهارتهای ديدن فضايی و خيالی بوده است.

فلين از پر معنا بودن اثری که بنام وی نامگذاری شده مطمئن است ولی ، به اين مسئله که ما به مغزهای متفکر تبديل می شويم اعتماد ندارد. او می گويد که اجداد ما از ما عقب نمانده بودند و ما هم نابغه نيستيم . احتمالا" ما ، فقط مهارتها و عادات ذهنی خود را که سبب حل شدن مسائل ذهنی می شود را افزايش داده ايم. مهمتر آنکه اين مسائل را جدی تر می گيريم.

فلين می گويد : انسانها برای حل يکسری از مهارتها پيشرفت نموده اند . دلیل او اين است که با گذشت زمان جامعه ما ، مردم را وادار به فراگرفتن اين مهارتهای ذهنی نموده است . زمانيکه اجداد ما بزرگ می شدند ، مردم مهارتهای ذهنی ديگری چون محاسبات ذهنی یا حفظ کردن لغات متعدد را مهم می دانستند . عکس العمل آنها در برابر برخی از اين مسائل که ما اکنون آنها را جدی می گيريم می توانست اين باشد که حالا فايده آن چيست ؟

فيلن بر اين باور است که در جوامعی که تست هوش بعنوان يک نگرانی در نظر گرفته می شود ، مهارتهايی چون حل مشکلات بطريقه ذهنی ، سريعتر از مهارتهای ديگر رشد می کند. همچنين نياز به توانايی های ديدن فضايی ( سه بعدی ) به اين علت رشد يافته که ما نياز به استفاده از کامپيوتر ، تلويزيون و رانندگی کردن داريم . پس ، انتظار می رود که نسلهای موفق مهارتهای فردی را ، در اين جهت بيشتر از جهات ديگر رشد دهند. او می گويد : تصور نمی کنم که هوش يکباره افزايش يابد. بيشتر روانشناسان پذيرفته اند که ميزان IQافزايش پيدا کرده ولی در مورد اينکه چه مقدار افزايش يافته است ، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی مانند ، Robert-Howard روانشناس تجربی دانشگاه New South Wales سيدنی به اين موضوع اشاره می کند که هوش عمومی ما ، بر اثر تغذيه بهتر ، خانواده های کوچکتر ، تحصيلات بالاتر و ديگر تغييرات محيطی بالا رفته است. John Rust از کالج Goldsmiths دانشگاه لندن ، براین عقيده است که فقط جبر در انجام فعاليتهای ديد فضايی سبب افزايش ميزان IQ نمی گردد. در بين عوامل فراوانی که وجود دارد ، او معتقد است که با پيچيده تر شدن جامعه ، مردم بايستی بر روی تمام مسائل فکر کنند . همچنين وی اشاره می کند که اگر يک انسان پيشرفته مانند آينشتاين که تئوری نسبيت را کشف نمود ، مفهومی را کشف نمايد برای ما راحتر خواهد بود تا بطريقی ماهرانه تر انديشه نماييم.

بطور کلی ما بايستی ياد بگيريم تا با ايده های پيچيده تر سروکار داشته باشيم. ولی برخی از محققان در تست های IQ به فراسوی جلوه گری انسان می نگرند و به تحقيق در مورد شواهدی در دنيای واقعی پرداخته اند که بيانگر باهوشتر شدن انسانها می باشد.

در مطالعه ای که در سال گذشته به انجام رسيد ، Howard مجموعه ای از شاخصهايی که شامل ميزان بهره وری علمی و حضور در بازيهای فکری نظير شطرنج ، بريج و شطرنج ژاپنی بود را تجزيه و تحليل نمود. وی بطور آزمايشی دريافت که حقيقتا" مردم ، بطور فزاينده ای باهوشتر شده اند. بعنوان مثال ، سن جوانترين و ماهرترين بازيکن شطرنج از سال 1991 ميلادی چهار برابر کاهش يافته است درحاليکه از سال 1950 ميلادی تا آن زمان تغيير ايجاد نشده بود. بايد پذيرفت که هيچکدام از معيارها به تنهايی يک شاهد مجاب کننده برای افزايش هوش نمی باشد. مثلا" افزايش ميزان بهره وری علمی ، بسادگی بيانگر اين حقيقت است که دانشمندان همواره تحت فشار فزاينده ای قرار دارند تا مقالات تحقيقی خود را بچاپ برسانند و تعدادی از اندازه گیری ها ، مانند امتيازات انحصاری ، روند آشکاری را نشان نداده است. با وجود این محدوديتها، Howard تشخيص داد که که واقعيتی به وقوع پيوسته است ، بويژه در مورد مهارتهای ديد فضايی ، که بازيکنان شطرنج ماهر بدان نیاز دارند.

وی می گويد : کودکان از لحاظ ديداری باهوشتر می شوند ، چرا که آنها همواره با موضوعات ديداری سروکار دارند و همانند فلين بر این باوراست که اين امر ، سبب افزايش IQ آنها می گردد. علت زمينه ای هرچه باشد ، بنظر می رسد که اثر فلين حقيقت دارد. زمانيکه مجبور به حل مشکلی باشيد یا موضوع مهارتهای ديد فضايی مطرح باشد ، شما از پدر و مادر خود باهوشتر و از پدربزرگ و مادر بزرگ خود بسيار باهوشتر هستيد ، اما آيا همواره می تواند اينگونه باشد؟ آيا کسی باهوش متوسط امروزی ، در سال 2050 ميلادی بمانند يک کودن است ؟ احتمالا" نه تحقيقات اخير ، Howard را به مسير تحقيقاتی متفاوتی هدايت کرده است. برعکس ، اکنون وی بر این باور است که افزايش هوش ، احتمالا" در کشورهای صنعتی به اوج خود رسيده است . بخشی از نتايج وی از بررسی هايی که بکمک معلمان مدارس صورت گرفته ، بدست آمده است . او می گويد : اگر هوش در حال افزايش باشد ، معلمان بايستی آنرا گزارش دهند.

هیچکس اين مسئله را بطور سيستماتيک از آنها بازخواست نکرده است . به همين خاطر Howard به کمک معلمان دبيرستان های سيدنی که از سال 1979 ميلادی در آنجا کار می کرده اند ، بررسی های را به عمل آورده است . بيشتر آنهايی که به اين سئوال جواب داده اند ، اظهار داشته اند که هوش عمومی افزايش نيافته است . سپس Howard همين پرسشنامه را به معلمان با تجربه در مدارس ابتدايی استراليا ، سنگاپور و کره جنوبی داد. تفاوتها بسيار چشمگير بود . معلمان دبستانی در استراليا اظهار داشته اند چندين سال است که بچه ها باهوشتر نشده اند . ولی معلمان دبستانهای سنگاپور و کره جنوبی به وضوح اظهار داشته اند که در آنجا ، بچه ها باهوشتر شده اند.Howard می گويد: کاملا" بديهی است که بچه های امروزی باهوشتر از بچه های قبل هستند. او معتقد است که اين مسئله در قياس با نظرات معلمان استراليايی ساختگی نيست . " تعبير من اين است که افزايش هوش عمومی درکشورهای صنعتی ساليان سال است که متوقف شده است " . او حدس می زند که در جوامع صنعتی ، تغييرات اجتماعی ای که سبب تحريک افزايش هوش عمومی می شوند، اکنون کاملا" پايدار و مشخص شده است ، فقط مهارت های ديداری ، فضايی رو به بهبود است. بر عکس ، اقتصاد بسيار روبه رشد آسيايی ، در طی 40 سال ، آن جوامع را به جوامع پيشرفته تبديل کرده است و تغييرات سريع ادامه دارد. بعنوان مثال Howard برای حمايت از اين نظريه ، اطلاعات بدست آمده از دانمارک را بيان می کند. هنوز ارتش دانمارک ، مردان جوان را برای خدمت سربازی ضروری احضار می کند ، با اين وجود، تعداد کمی از افراد ، بايستی خدمت سربازی را بر خلاف ميل خود انجام دهند. از سال 1957 ميلادی همه اشخاص 17 ساله ، تست هوش دقيقا" مشابهی را انجام دادند.  که تست های مشابه ماتريس Raven را شامل می شود. همچنين داوطلبان بايستی بتوانند اشکال هندسی اصلی که در بوجود آمدن اشکال پيچيده تر نقش دارند را شناسايی کنند. سئوالات شفاهی نيز دارد. مانند آيا خورشيد همانند ماه برای روز است ؟ و سئوالاتی در مورد سری اعداد مانند 8532 ؟ نتايج اين آزمون ها توسط Tomas Teasdale نوروپاتوبيولوژيست دانشگاه کپنهاک و David Owen که اکنون در دانشگاه نيويورک می باشد ، به دقت بررسی گرديد . در طی دهه های 1960 و 1970 ميلادی ، نمراتی که بر پايه يک معيار مشخص سنجيده شده بود در کشورهای ديگر نيز افزايش يافته بود. اما در طی دهه 1990 ميلادی ميزان رو به بهبود IQ به اندازه یک واحد کاهش يافت(telligence, vol.28 p.115 ) بعلاوه ، امتيازات فقط در ارتباط با سئوالات ديداری . فضايی بهبود یافته بود. اعمال شفاهی و شمارش، اهميت خود را از دست داده اند. همه چيز به اينجا ختم نمی شد. اخيرا" Teasdaleگزارش داده است که نمرات از سال 1999 ميلادی به بعد يک کاهش عمومی را نشان  می دهد. وی می افزايد که سال 1999 ميلادی ، اولين سالی است که در آن تعداد نوجوانان دانمارکی ای که پس از 16 سالگی به تحصيلات دانشگاهی می پردازند ، کاهش يافته است . چرا اين مسئله اتفاق افتاده است ؟ يکی از علل آن می تواند آن باشد که برای سنجش ميزان توانايی افراد در اين تست ها ، محدوديت هايی وجود دارد و اکنون نوجوانان دانمارکی در حال رسيدن به آن هستند. ممکن است که يک حداکثر مطلقی برای تواناييهای افرادجهت انجام اين اعمال وجود داشته باشد بدون توجه به اين مطلب که فرهنگ رايج تا چه اندازه آن را مورد تشويق قرار می دهد. ولی بر اساس گفته های Tesadale جواب مسئله اين نيست . اين موضوع روشن نمی سازد که چرا نمرات روند روبه کاهش را پيدا کرده اند. اگر به آن حداکثر نرسيده باشيم ، نتايج تست بايستی آن را تحت فشار قرار دهد ، نه آنکه آن را کاهش دهد.

ترازکننده بزرگ

Howard براين باور است که ترازکننده نمرات IQ در دانمارک ، بدلیل مشکل انگيزه ، پايين می باشد . او از تحقيقات معلمان مدرسه در استراليا يک علامت هشدار دهنده ای را بدست آورد . بيشتر معلمان تصور می کردند که دانش آموزان آنها باهوشتر يا کودن تر از قبل نشده اند. ولی اکثريت قريب به اتفاق از اين مسئله شکايت می کردند که دانش آموزان نسبت به مدرسه علاقه کمتری نشان می دهند. Teasdale با هيپکدام از اين نظريات متقاعد نگرديد. نظر معلمان فقط نمونه ای از تمايل بزرگسالان نسبت به اين مسئله است که جوانان بدترينند. مسئله اين است که حتی در کره جنوبی که معلمان بر اين باور بودند که انگيزه دانش آموزان نسبت به گذشته کاهش يافته است . با این وجود ، بزرگترين و بدترين بخش گمشده در اين معما، نتايج ترک تحصيل کنندگان دوره دانشگاهی است. در سراسر جهان ، نتايج ، درحال بهبود يافتن يا بهتر شدن است يا آنکه به همان ترتيب باقی مانده است ؟ متاسفانه جواب دادن به این سئوال مشکل است . آزمونها در طی سال ها تغيير يافته اند. و به همين ترتيب تعيين اين که داوطلبان اين تست ها را با چه دقتی انجام می دهند نیز مشکل است. و اين مسئله که دريابيم بهترين حدس در اين مورد آن است که اگر روند کلی درحال کاهش نباشد ، تغييری نکرده است.

در ايالات متحده آمریکا ، که تست ترک تحصيل کنندگان نسبتا" بدون تغيير مانده است ، نتايج از دهه 1950 ميلادی بهترين حالت ثبات را نشان می دهد. در بريتانيا تعداد دانش آموزانی که نمرات بالايی را در سن 18 سالگی می گرفتند از سال 1990 بشدت افزايش یافته است . ولی Rust بر اين باور است که اين مسئله بيانگر افول استانداردهای آزمونها برای ورود افراد بيشتری به تحصيلات عالی می باشد . اگر بخواهيد ميزان راهيابی را از 5 به 3% برسانيد ، تنها راه ممکن اين است که استانداردهای ورودی را پايين بياوريم.

فلين شخصا" ازنزديک بر اين يافته ها نظارت دارد. وی در نتيجه گيری شتاب نمی کند بلکه منتظر می ماند تا نتايج بيشتری را از کشورهای ديگر بدست آورد. ولی او از خود سئوال می کند که آیا ما به جايی رسيده ايم که دانش آموزان ، ديگر دوست ندارند ، بيشتر از اين به آنها فشار وارد شود. آيا شرايطی که سبب چنين پيشرفت سرسام آوری در توانايی افراد شده است با رشد و غنی شدن هر چه بيشتر جامعه از بين می رود؟ وی اظهار می دارد که درتاريخ بشريت ، غنی شدن باعث نابودی می شود . به آنچه که بر سر رومی ها آمد نگاهی بيافکنيد : آنها تنبل شدند و يونانی ها را به خدمت گرفتند تا بجای آنها فکر کنند. تا به امروز دلیلی بر صحت اين مطلب وجود ندارد که ما فکر کنيم جوامع صنعتی شده  بدين راه کشيده شوند. اما شايد ، فقط شايد بايستی کمی نگران باشيم !


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

رويكــردی بر برنامه ‌ريـزی در مديريت

بازديد: 131

امروزه برنامه‌ريزي به صورت يكي از تدابير اساسي وابزار اصلي و مسلم مديريت درآمده است. اغلب مديران برنامه‌ريزي را وسيله‌اي پويا تلقي كرده زيرا معتقدند كه آن ابزاري مهم و بسترساز براي تكامل و رسيدن به هدف و تكيه‌گاهي محكم براي بقاء سازمان‌هاست. نبود برنامه و يا عدم كنترل و نظارتي دقيق و صحيح بر آن، مشكلات فراواني را فرآروي سيستم‌هاي مختلف قرار داده و مي‌دهد. بدون برنامه بودن و يا فقدان كنترل بر آن احتمال مقتضيات و موجبات خاصي از قبيل كمي كارايي و راندمان سازمان نقد مسووليت و تخصص، جانبداري و تبعيض نابجا، جايگزيني هدف‌هاي شخصي به جاي اهداف سازماني و  را به دنبال خواهد داشت.

 

برنامه‌ريزي و فرايندي است كه پيش‌بيني را ميسر و ما را به آينده مرتبط مي‌سازد به صورتي كه آينده را به نحو مطلوب‌تري مورد تشخيص، مطالعه و تجزيه و تحليل قرار داده و براي نيل به مقاصد سازماني، بهترين انجام كار را با حداكثر كارآيي و راندمان به صورتي اثربخش و كارآ، مدنظر قرار مي‌دهد، اگر وظايف مديريت را حول رئوس هرمي در نظر بگيريم، برنامه‌ريزي در رأس آن قرار مي‌گيرد، و اگرچه وظايف مدير را به طور جداگانه بررسي مي‌كنيم ولي همه‌ آنها به هم مرتبط‌اند و در اين بين برنامه‌ريزي از اهميت و اولويت خاصي برخوردار است. 1

 

فيلپو 2 معتقد است: «مديريت هماهنگي همه‌ منابع از طريق فرايندهاي برنامه‌ريزي و كنترل عمليات سازمان به طوري كه هدف‌ها را بتوان به طور موثر و صرفه‌جويانه حاصل كرد.»3   

 

«در ميان همه‌ وظايف مديريت برنامه‌ريزي بنيادي‌ترين آنهاست كه مانند پلي زمان حال را به آينده مرتبط مي‌سازد. به عبارت ديگر برنامه‌ريزي ميان جايي كه هستيم با جايي كه مي‌خواهيم به آنجا برويم پلي مي‌سازد و موجب مي‌شود تا آنچه را كه غير آن شكل نمي‌گيرد پديد آورد.» 4

 

لوند گيلوليك 5 از دانشمندان كلاسيك مديريت است كه براي مديران وظايفي به شرح زير عنوان مي‌كند: « برنامه‌ريزي ،سازماندهي، كارمنديابي ،هدايت ،هماهنگي ،گزارش‌دهي ،بودجه‌بندي »6

 

دانشمندان و صاحب‌نظران مختلفي از قبيل فايول، نيومن، سي‌بيرز، جانسون و همكاران و  برنامه‌ريزي را از وظايف اصلي و قابل توجه به مديريت ذكر كرده و در ارتباط با آن تجربيات و تحقيقات خود را بيان كرده‌اند.

 

در يك برنامه‌ريزي افزايش احتمال رسيدن به هدف، از طريق تنظيم فعاليت‌ها با عنايت به مقرون به صرفه بودن عمليات مدنظر قرار گرفته مي‌شود. تمركز بر روي مقاصد و اهداف و احتراز از تغيير مسير و در نظر قرار دادن و تهيه‌ي ابزاري براي كنترل از ديگر مواردي است كه در برنامه‌ريزي بايد به آن توجه شود. اما در برخي اوقات مشاهده مي‌شود كه مديريت عالي سيستم آنقدر در مسائل جاري درگير مي‌شود كه نه تنها وقت كافي براي برنامه‌ريزي پيدا نمي‌كند بلكه اصلا اين مقوله را فراموش مي‌كند در اين صورت اگر برنامه‌اي هم وجود داشته باشد، در سطوح پايين‌تر بي‌ارزش و اعتبار مي‌شود و در وجهي ناخوشايند‌تر مديريت مالي سيستم مبتني براحساس و بينش خود تصميم مي‌گيرد كه گاهي با برنامه‌هاي رسمي تضاد پيدا مي‌كند. مديريت ارشد مي‌بايستي اهداف و ماموريت‌هاي سازمان را به صورت واضح و روشن اعلام كند (اين اهداف همان پايه و اساس برنامه‌ريزي بلند مدت است).

 

براي استمرار برنامه مي‌بايستي جوي مناسب و موافق با برنامه در سازمان ايجاد كرد و وجهي از ارزيابي عملكرد مديران را براساس پيشرفت برنامه قرار داد و همچنين مي‌بايستي نظارت و كنترل دقيق در اجراي برنامه وجود داشته باشد و برنامه هميشه مورد ارزيابي و بازنگري قرار گيرد.

 

« برنامه بستر لازم براي دستيابي به هدف را در نظر گرفته و مهيا مي‌سازد. در برنامه‌ريزي نگاه‌ها معطوف به هدف مي‌باشد و منظور نظر نهايي، تحقق هدف به عالي‌ترين وجه ممكن است. هدف در برنامه‌ هم مي‌تواند به صورت اهداف كلي سازمان باشد، هدف نهايي سازمان‌ها به عنوان يك واحد مستقل توليد ارزش‌هاي اقتصادي در قالب توليد محصول يا خدمت است» 7 و هم مي‌تواند براي دستيابي به اهداف قسمت‌هاي مختلف سازمان باشد.

 

شايان ذكر است كه يك قسمت يا واحد جداگانه در يك سيستم ممكن است به تنهايي محصول يا خدمتي را به طور كامل توليد نكند اما لازم است كه تمام واحدهاي موسسه در رسيدن به اهداف كلي با هم مشاركت و وحدت رويه داشته باشند. (مديريت به مبناي هدف 8 در اين راستا بحث مي‌كند) بعد از تعيين هدف‌هاي برنامه، وظيفه‌ برنامه‌ريزي متوجه شناخت و انتخاب خط‌مشي‌ها، رويه‌ها و روش‌هاي لازم براي تحقق اهداف مي‌شود. خط مشي‌ها را به عنوان شرح كلي و يا مفاهيمي كه مرئوسان در واحدهاي مختلف يك موسسه در اتخاذ تصميم راهنمايي مي‌كنند، توجيه كرده‌اند، رويه‌ها در مقام مقايسه با خط‌مشي داراي شرح مشخص و منجزتري مي‌باشند. زيرا قدم‌هايي را كه براي نيل به هدف مي‌توان برداشت به ترتيب تقدم و تاخر زماني مشخص مي‌كنند. از طرف ديگر روش، چگونگي انجام هر يك از اين مراحل را مشخص مي‌كند. به صورت مشخص‌تر، شرحي كه چگونگي انجام دادن هر يك از مراحل رويه را توصيف مي‌كند روش خوانده مي‌شود. همچنين آگاهي از فرصت‌ها و تهديدات و توجه به نقاط قوت و ضعف سازمان از نكات قابل توجهي است كه در برنامه‌ريزي مي‌بايستي در آن دقت لازم به عمل آيد.

 

از آنجا كه آينده داراي پيچيدگي‌هاي خاصي است بنابراين در يك برنامه‌ريزي راه‌حل‌هاي متعدد و متنوعي در پيش‌روست و مي‌بايستي راه‌‍حل‌هاي مختلف كه مرتبط با موضوع مي‌باشند، مشخص گردند كه اين مرحله داراي اهميت خاصي است. بعد از تعيين فرصت‌ها و تهديدات و مشخص كردن راه‌حل‌هاي گوناگون، و بررسي نقاط قوت و ضعف آنها، راه‌حل‌هاي مزبور در پرتوي پيش‌فرض‌ها ارزيابي مي‌شوند و از آنجايي كه برنامه‌ريزان عموما با شرايط مطمئن، مساله‌ي كمبود سرمايه و عوامل مختلف نامحسوس روبرو هستند، لذا ارزيابي معمولاً دشوار است. بعد از اين مرحله نوبت به تصميم‌گيري اصلي است، يك راه حل و يك راه برگزيده مي‌شود و برنامه‌ريزي مي‌گردد. به طوري كه مي‌توان دريافت، برنامه‌ريزي يك جريان مداوم براي پيشرفت فعاليت‌ها براي دستيابي به اهداف و مقاصد از پيش تعيين شده است.

 

همچنين مي‌توان از نتايج برنامه‌هاي اجرا شده، نقاط ضعف و انحرافات و نقاط قوت و جنبه‌هاي مثبت به منظور بهينه‌سازي برنامه‌ها استفاده كرد.

برنامه‌ريزي را به صور مختلف مورد طبقه‌بندي قرار داده‌اند از آن جمله مي‌توان به:برنامه‌ريزي استراتژيك ، برنامه‌ريزي عملياتي ،برنامه‌ريزي نيروي انساني ،برنامه‌ريزي مالي و .. اشاره كرد.

 

مديريت مي‌تواند، در چيره شدن بر مقتضيات آينده، ارائه فرصت به موقع، كمك به تصميم‌گيري درست در زمان مناسب و همچنين تمركز به افعال كنوني كه براي رسيدن به آينده مطلوب است و بايد انجام شود از برنامه‌ريزي استراتژيك استفاده كند.برنامه‌ريزي استراتژيك يك برنامه‌ي بلند مدت و دور انديشانه است كه مشتمل بر موارد متعدد و متنوعي از جمله، تعيين هدف‌هاي نهايي و ماموريت‌ها، تعيين خط‌مشي‌ها و سياست‌هاي كلي مي‌شود.

 

برنامه‌ريزي پرنسلي نيروي انساني، كه در اكثر اوقات به فراموشي سپرده مي‌شود مي‌تواند در تعيين تعداد افرادي كه در سال‌هاي آينده براي تامين هدف‌هاي سازمان بايد انتخاب شوند، آموزش ببينند، ترفيع يابند، بازنشسته و يا اخراج شوند كمك موثر و خوبي باشد. براساس همين برنامه‌ريزي نيز مي‌توان تسهيلات و وسايل مورد نياز براي ايشان نيز تخمين زده شود.

 

در برنامه‌ريزي عملياتي، رسيدن به اهداف كوتاه مدت در نظر است. در اين برنامه‌ريزي استفاده از امكانات و منابع از لحاظ كميتي و كيفيتي در زمان‌هاي كوتاه مورد بررسي قرار مي‌گيرد. در برنامه‌ريزي مالي نيز مديران به منظور تعيين ميزان و چگونگي منابع، مالي و متقابلاً تعيين ميزان و چگونگي مصارف منابع مذكور براي دستيابي به هدف از اين برنامه استفاده مي‌كنند. (شرح وبسط بيشتر اين زمينه در اين مقاله مسير نيست و مي‌توان براي اطلاع بيشتر به كتب مرتبط مراجعه كرد.)

 

از فنون برنامه‌ريـــزي مي‌توان به دو مورد آن اشاره كرد:

  • نمـــــــــــودار گانت
  • بـــــرنامه‌ريـــــــزي شبكـــــــه‌اي

يكي از ساده‌ترين و قديمي‌ترين روش‌هاي برنامه‌ريزي استفاده از نمودار گانت مي‌باشد در اين نمودار اثرات تغيير متغيرهاي مختلف با توجه به زمان، مورد بررسي قرار مي‌گيرد. برنامه‌ريزي شبكه‌اي شامل مجموعه‌اي از فعاليت‌ها و رويدادهايي است كه براي انجام يك پروژه لازم ديده مي‌شود و براي اينكه اين كه اين فعاليت‌ها به شكل نمودار درمي‌آيند. لذا پس از اتصال به يكديگر به صورت يك شبكه نمايان مي‌شوند.

 

روش پرت 9 و سي‌پي‌ام 10 كه از روش شبكه استفاده مي‌كنند دو فن بسيار نزديك به هم هستند. از نظر مفهومي تنها تفاوت آنها در اين است كه سي‌پي‌ام تلاش مي‌كند به طور مشخص زمان مورد انتظار پايان كل پروژه يا پروژه‌هاي فرعي (كارهاي كه يك پروژه را تشكيل مي‌دهند) تعيين كند، در حالي كه پرت پا را فراتر گذاشته و مي‌كوشد تا تغييرات زماني همراه با زمان مورد انتظار را تخمين بزند. در باب فنون برنامه‌ريزي و چگونگي استفاده از آن مطالب كاربردي و موثري از صاحبنظران و انديشمندان علم مديريت ارائه گرديده است كه به علت عدم مجال كافي در اين مقاله به همين مختصر بسنده مي‌گرديد.

 

اشاره به دو نكته نيز لازم به نظر مي‌رسد اول اينكه به منظور حصول اطمينان از اينكه اقدامات انجام شده مطابق با هدف‌ها و روش‌هاي پيش‌بيني شده است مي‌بايستي كنترلي مستمر بر اجراي برنامه داشت، به عبارت ديگر بين بايدها (پيش‌بيني شده‌ها و مطلوب‌ها) و هست‌ها (انجام شده‌ها و هست‌ها) و اقدامات در حال انجام با بايدها مي‌بايستي مقايسه‌اي مستمر وجود داشته باشد و دوم، در انجام برنامه‌ مي‌بايستي بين تمامي اعضاء و اجزاء درگير، يك وحدت خاصي وجود داشته باشد، هنري فايول درخصوص وحدت جهت مي‌گويد:

 

« وحدت جهت ـ مفهوم اين اصل چنين است: يك سرپرست و يك برنامه براي اموري كه هدف مشترك دارند. مراعات اين اصل براي وحدت عمل، هماهنگي قابليت‌هاي موجود و تمركز كوشش‌ها ضروري است.» 12

 

سخنان لوترگوليك 13 يكي ديگر از دانشمندان مديريت كه تحقيقات زيادي در مورد اصول علم اداره داشته را پايان‌بخش اين مقاله قبل از مبحث نتيجه‌گيري قرار مي‌دهيم. ايشان در ارتباط با برنامه‌ چنين عنوان داشته‌اند: «تنظيم برنامه: شامل پيش‌بيني عمليات اساسي و تعيين استراتژي عملياتي به منظور نيل به هدف سازماني مي‌باشد. در برنامه‌ريزي، كليه‌ي حقايق را مي‌بايستي در دست داشت و براساس تجربيات گذشته، مشاهدات و حقايق حال و همچنين فعاليت‌هاي آينده برنامه‌ريزي فعاليت‌هاي سازماني را پيش‌بيني كرد.»14

 

به كوتاه سخن، در انتها مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه، برنامه‌ريزي اولين قدم پيشرفت براي  آينده است، زيرا كه در مقابل با عدم اطمينان و تغييرات محيطي، مي‌توان با آينده‌نگري نسبتاً مطمئني گام برداشت و در برابر با چالش‌هاي جدي كه دائماً با سيستم‌هاي مختلف در تعارضند مديريت مي‌تواند با تكيه بر برنامه‌اي انعطاف‌پذير و استفاده‌اي بهينه از منابع و امكانات انساني و فيزيكي، تصميماتي مناسب اتخاذ كند و همچنين مي‌توان گفت كه، برنامه‌ريزي موجب تمركز و توجه بر روي اهداف سازمان، صرفه‌جويي در وقت و هزينه، افزايش سرعت كار، روشن شدن روش كار، كمك به درك نتايج منطقي، ايجاد هماهنگي در عملكرد و مسووليت‌هاي مختلف سازمان و باعث بهترين انتخاب از تركيب منابع براي پيشرفت و گسترش با كمترين هزينه مي‌گردد.

 

پانوشت هــا :

1ـ اصــول مديريت، دكتــر علــي رضاييان، 1374، ص 86 و 85

2ـ Filipo

3ـ مباني سازمان و مديريت، محمدرضا دلولي، دكتر مهدي جمشيديان، رحيم پورحكيم، 1379 ، ص23

4ـ مــروري جامع بر نظريه‌هاي مديريت و سازمان، دكتــر سيدرضا جوادين، دكتــر عليرضا اميركبيري، 1380، ص 69

 L.Guleick

6ـ مبانـــي سازمان و مديريت ص 26

7ـ اصــول مديريت، لئونارد، كازمايــر، اصغرزمرديان، آرمن مهــروژان، 1370، ص 61

Management by abjecteve 

9ـ Program Evaluation and Review the chnique (PERT)

10ـ gritical path method (C.P.W)

11ـ اصــول مديريت، دكتــر علــي رضاييان، ص 120

12ـ مبانـــي سازمان و مديريت، ص 664 

Gulieck 13ـ

14ـ همــان منبــع، ص 369

www.saify.blogfa.com *

.با تشکر و سپاس بسیار از نویسنده مقاله استاد ارجمنـد جناب آقای مهـرداد سیفـی که مقاله فوق را برایم فرستادند *

 


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

خروج از مديريت قارچي

بازديد: 135

كسب و كارهاي امروزي بايد سريعاً مسير خود را تغيير دهند. ارتباطات و اطلاعات، ابزارهاي ضروري نوآوري، خدمت دهي خوب به مشتريان، پايداري بالا و تغيير هستند و بايستي آزادانه جريان داشته باشند.

در يك تحقيق سازماني، در پاسخ به اين پرسش كه به منظور ارتقاي محيط كار خود، دوست داريد شاهد چه كاري از سوي مديران و يا سرپرستان خود باشيد؟ 69 درصد از پاسخگويان چنين اظهار داشته اند: ارتباطات بهتر.

به شيوه هاي متعدد ارتباطات فكر كنيد (تلفن همراه، اينترنت، ايميل، پيجر و...)، قدرت ما براي ارتباط بهبود يافته است اما برخلاف آنچه كه درست به نظر مي رسد كيفيت ارتباطات تنزل كرده است. به عبارت ديگر، كميت ابزارهاي ارتباطي افزايش و كيفيت ارتباط كاهش يافته است.

در سال 1995، شركت بوئينگ، زماني كه اتحاديه ماشين كاران، اعتصاب 69 روزه خود را عليه اين شركت آغاز كرد، درگير دومين و طولاني ترين اعتصاب عليه خود شد. اين شركت ميليونها دلار را از دست داد و دردسرهاي خدمت به مشتريان بزرگ (36 خط هوايي) را تجربه كرد.

بخشي از اين مشكل مربوط به اين بود كه زماني كه شركت بوئينگ مشغول موعظه كارگروهي و بهره وري بود برخي از كارها را براي هزينه كمتر به پيمانكاران فرعي واگذار كرد. اين قطع ارتباط بين آنچه مديران مي گفتند و انجام مي دادند به بروز تنش بين اتحاديه و شركت منجر شد. رئيس و شركت بوئينگ تقصير را بر گردن فقدان فهم عواطف و احساسات كارگران و شكست در ارتباط شركت با نيروي كار انداخت. او خاطرنشان كرد كه بخشي از مشكل به دليل عدم توانايي بوئينگ در ارتباط متقابل موثر پيرامون ما چه كرديم و چرا كرديم ايجاد شد.

در سال 1998 شركت (UNITED PRODUCT SERVICE)UPS نيز درگير سرنوشت مشابهي گرديد. با اعتصاب كاركنان، اين شركت بيش از 700 ميليون درآمد خود را از دست داد و اعتبار و اعتمادش نيز در بين كاركنان وفادار شركت بر باد رفت. در اين رابطه مدير منـــابع انساني شركت آتلانتا گفت: هيچ كس برنده نشد. او خاطرنشان ساخت كه مي شد جلو اين اعتصاب را گرفت اگر UPS ارتباط بهتري را قبل و يا درحين مذاكرات برقرار مي كرد. UPS دو درس مهم از اين اعتصاب آموخت: اول اينكه كاركنان درك كاملي از مزاياي كاري خود قبل از اعتصاب نداشتند، اگر آنها در اين مورد اطلاع درستي داشتند شايد برخي از ابهاماتي كه وجود داشت از بين مي رفت. 

به طوري كه در توافق نهايي بين اتحاديه و مديريت افزايش مزاياي كاركنان به طور برجسته اي نسبت به قبل از قرارداد افزايش نيافت.
دوم اينكه، UPS ضرورت ارتباط درضمن فرايند مذاكرات را كم اهميت تخمين زده بود. به منظور اجتناب از ابهام كاركنان كه در جريان مذاكرات به سرعت چرخش كرد، UPS افسار اطلاعات را بيش از حد محكم كرد كه يك اشتباه عمده آن را گشود. كاركنان مي خواستند بدانند چه چيزي در جريان است و بسياري از آنها احساس كردند توسط مديريت لورفته و كارشان را از دست مي دهند، فقدان اطلاعات موجي از واپس زني، خشم، رنجش و كاهش درآمد را براي شركت ايجاد كرد.

سرانجام UPS آموخت كه هرگز نبايد فرض كرد كه كاركنـــان شما آنچه را كه شما فكر مي كنيد مي دانند، مي دانند. 

سازمانهاي با دسترسي بالا و پايين
دو نوع اصلي از سازمانها وجود دارند. سازمانهايي با دسترسي بالا و سازمانهاي با دسترسي پايين. ارتباط خوب، نشانه تمام عيار سازماني با پايداري بالاست كه در قلب آن، ارتباط حدوداً در همه جا وجود دارد. در سازمانهاي با دسترسي پايين، جريان ارتباط محفوظ و محدود است. 

درحقيقت، كاركنان خود را در تاريكي مي يابند مثل قارچ، در حاشيــه باريكي از شرح وظايف محدود و درجه بندي مي شوند و در چارت سازماني قرار مي گيرند. جاي تعجب نيست كه در اين سازمانها، بسياري از آنها به طور سلسله مراتبي با مشكلات بزرگتري در واكنش با تغيير، نوسانات نيازهاي مشتريان و روان بودن محيطهاي كاري مدرن مواجه مي شوند. برعكس، در سازمانهايي با دسترسي بالا اطلاعات تا بالاترين حد امكان اوج مي گيرد و همه را شريك مي كند. افراد اطلاعات بيشتري دارند و بنابراين، مي توانند سريعاً به نيازهاي مشتريان و محيط پاسخ دهند. سازمانهاي با دسترسي بالا خود را به ارتباطات شفاف و باز متعهد مي دانند.

نشانه هاي سازمانهاي با دسترسي پايين
اين سازمانها داراي فرهنگ مبتني بر مقررات هستند. مديريت بيشتر بر قدرت تحميل قوانين و مقررات تاكيد دارد تا حذف قوانين و مقررات غيرضروري؛
در اين سازمانها تصميم گيري متمركز است و فرايند تصميم گيري از بالا به پايين است؛
اين سازمانها داراي سيستم هاي پاداشي هستند كــــــه تغيير و نوآوري را به حداقل مي رساند چرا كه فقط مديران بالاي اين سازمانها مسئول تغيير و تاييد هر نوع قانون و مقررات هستند. سرعت تصميم گيري نيز كند است زيرا مسئوليت و قدرت تصميم گيري از آنهايي سلب شده كه بيشترين نياز را براي آن دارند؛
در ايـــن سازمانها در مقابل تغيير، مقاومت مي شود. چنين سازمانهايي خود را در مقابل تغيير محافظت مي كنند و فقط يك حادثه، يك تهديد يا يك بحران عمومي براي شروع تغيير كافي است؛

در اين سازمانها در بدترين شكل، از لايه هاي بالا به پايين اينكه چه نقشهايي بايستي داده شود، با چه كساني بايد صحبت شود و چه كساني بايد درگير شوند، ديكته مي شود و بالاخره اينكه در اين سازمانها درجه تحصيلي مهمتر از نتايج و دستاوردهاست. 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

مدیریت بر مافوق چگونه می‌تواند باشد؟

بازديد: 79

شاید آرزوی هر کدام از ما، این عنوان باشد که چگونه می‌توانیم بر مافوق خود، مدیریت کنیم؟ بسیار آسان است به سهولت قابل دسترسی است. به سرعت می‌توان به آن رسید. اگر این تمرینات را انجام دهید:
۱. قلباً و همیشه صادق باشید:
صداقت، گوهر گرانبهائی است که صاحب خود را همیشه به مقصد می‌رساند. صداقت، شرط اصلی اعتماد است. 
▪ صداقت را تنها نباید بر زبان جاری نمود، بلکه باید در رفتار پدیدار نمود.
▪ صداقت را تنها نباید بر چشم‌ها جاری نمود، بلکه باید در دیدار پدیدار نمود.
▪ صداقت را تنها نباید بر گوش‌ها جاری نمود، بلکه باید در شنیدن پدیدار نمود.
▪ صداقت را تنها نباید بر دست‌ها جاری نمود، بلکه باید در عمل پدیدار نمود.
▪ صداقت را تنها نباید بر پاها جاری نمود، بلکه باید در طریقت پدیدار نمود.
▪ باید با صداقت اندیشید، با صداقت شنید، با صداقت دید، با صداقت گفت، با صداقت عمل نمود و با صداقت طی طریقت نمود.
۲. همیشه اعتماد به نفس داشته باشید:
اطمینان از خود را سرلوحه امور خود قرار دهید. با متانت و بی‌منت بر امور سوار و مسلط باشید. به مثبت‌ها فکر کنید و منفی‌ها را پایمال کنید. به بله‌ها لبخند بزنید و به نه‌ها اخم کنید. بر غم‌ها مسلط باشید و بگذارید شادی‌ها بر شما مستولی گردند، نه این که بر شادی‌ها مسلط باشید و بگذارید غم‌ها بر شما مسلط شوند. به رسیدن به هدف بیندیشید و مشکلات و راه حل مشکلات را بررسی کنید، نه این‌ که به مشکلات و راه‌حل مشکلات بیندیشید و رسیدن به هدف را بررسی کنید. با یاد خدا و توکل به خدا، کمربند همت را ببندید نه کمر را به بند همت بنده خدا تکیه زنید. خود را اشرف مخلوقات بدانید نه بازیچه مخلوقات. حکمت خداوند را در سعی و تلاش بی‌وقفه و بی‌پایان بدانید نه بر پیش آمدها.
۳. انتقادپذیر باشید و تحول‌خواه:
چنین گفت بوذرجمهر حکیم که همه چیز را همگان دانند. انتقاد با انتقام راهی جدا است. باور کنید انتقادات سازنده و پیشنهادات راهگشا، راهگشای سازنده است نه تخریب شخصیت ما. انتقاد شنیدن با دهن‌بین بودن راهی جدا است، باور کنید از یک نقطه امکان ندارد تمامی زوایا را دید، حتی با تیزبین‌ترین چشم‌ها، تحول‌پذیر بودن، با هر دم یک مزاج داشتن، راهی جدا است. باور کنید تحول با تحول‌پذیری ایجاد می‌شود. مبادا هرگز انتقاد را به انتقام تبدیل کنیم و یا بگذاریم تبدیل شود. انتقاد را هدیه‌ای از دوستان خود بدانیم و از آنها بخواهیم که این هدیه حیاتی را دایم به ما هدیه نمایند. همان‌گونه که محیط کاری و مسکونی خود را به سیستم اعلام حریق و اعلام خطر مجهز می‌نمائیم، وضعیت کاری و رفتاری خود را هم به سیستم ایمنی انتقادات سازنده و پیشنهادات راهگشا مجهز نمائیم.
۴. در انتظار پاداش الهی باشید:
بر این باور باشید که شیرینی کار خوب را با یک جعبه شیرینی عوض نکنیم، بلکه با دنیائی از شیرینی جایگزین نمائیم. چرا که جعبه شیرینی خورده می‌شود و مضرات جسمانی فراوانی مانند بالا رفتن چربی را به دنبال دارد اما شیرینی یک کار خوب، برکاتی ویژه و ماندگار را به دنبال دارد. رسیدن به هدف و برابر شدن با ناملایمات را با ذکر: خسته شدم و بی‌خیال و نامردی، همراه نکنید بلکه با این معجون زمزمه کنید که: گر به شوق کعبه خواهی زد قدم، سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور. پاداش را چشم داشت ندانید. پاداش را شهد بهتر رسیدن به هدف بدانید. عشق را به عشوه مفروشید. عشوه را به عشق ارزانی دارید. قضاوت را در رضایت خداوند بدانید نه رضایت را در قضاوت بندگان. پیشرفت دیگران را موفیت خود بدانید نه موفقیت دیگران را در گروی پیشرفت خود. به پیشرفت خود و ماندن دیگران فکر نکنید بلکه به ماندن خود و پیشرفت جمع بیندیشید.
۵. کلید‌دار باشید نه قفل‌گذار:
کلید و قفل، مکمل یکدیگر هستند اما متضاد هم. برای بلند شدن از جایگاهی به دو گونه می‌توان عمل کرد: یکی دست بر روی شانه دیگران گذاشت و دیگران را به سمت پائین فشار داد تا خود بلند شویم و دیگر این‌که زیر بازوان دیگران را بگیریم و با هم بلند شویم. در روش اول، باید هر لحظه در انتظار شانه خالی کردن دیگران بود و در روش دوم، هر لحظه در انتظار بالا رفتن بیش از پیش. باید پیام رسان بود نه خبر رسان، چرا که پیام‌ها می‌مانند و خبرها لحظه‌اند و ابر گذرا. بیایید باور داشته باشیم که سختی‌ها فانی‌ هستند و سرسختان باقی. بیایید فرصت‌ها را غنیمت شمریم نه غنیمت‌ها را شمارش. بیایید طراح حل مسأله باشیم نه طراح مسائل. بیایید دیگران را یار باشیم نه بار. بیایید رنگین کمان بعد از باران باشیم نه خرابی‌های بعد از باران. 

 

منبع :مجله موفقیت 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس