جواب سوالات کتاب - 180

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

زمین لرزه باعث چه خسارت هایی می شود ؟

بازديد: 987

زمین لرزه باعث چه خسارت هایی می شود ؟

پاسخ:

خسارت های جانی و مالی

 

توجه

 

همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.

بر روی هرپایه و کلاس کلیک کنید :

 

 

 
 
 
 
 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 12 آبان 1394 ساعت: 16:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

در منطق های که در آن زندگی می کنید چه خراف ههایی وجود دارد؟ به نظر شما چرا مردم به دنبال این امور می ر

بازديد: 145

در منطق های که در آن زندگی می کنید چه خراف ههایی وجود دارد؟
به نظر شما چرا مردم به دنبال این امور می روند؟

پاسخ :

رافه، نوعی از باور و اعتقاد است که پایه ی علمی و منطقی ندارد و بر اساس دانسته های قبلی و اطلاعات ثابت شده مطرح نمی گردد. واژه ی "خرافه" برای نخستین بار در درگیری ایدئولوژیک بین پیروان مذهب کاتولیک و پیروان مذهب پروتستان در آمریکا و انگلیس مطرح شد و هر کدام از این گروه ها سعی می کردند برای کمرنگ و بی اهمیت نشان دادن اعتقادات طرف مقابل، باورهای یکدیگر را خرافه یا superstitions بخوانند. از همان زمان بود که تصور وجود ارتباط بین اعتقادات دینی و خرافات نیز وارد افکار عمومی و رسانه ها شد و به یک فرصت تبلیغاتی برای گروه های ضددین بدل شد.

با این حال علی رغم سوء استفاده ی بسیاری از افراد فرصت طلب از ناآگاهی مردم در چنین زمینه ای، خرافات امروزه به بخشی از حیات روزمره ی ما حتی کمرنگ و ناچیز بدل گشته و کمتر کسی پیدا می شود که بتواند ادعا کند حداقل یک نوع از هزاران نوع خرافه ی مشترک بین فرهنگها را نمی پذیرد.
بدون تردید ما نیز مانند بسیاری از دیگر انسانهای ساکن در این کره خاکی به طرز ناخودآگاه و بدون داشتن آگاهی، بسیاری از عقاید و باورهایی که ریشه در خرافات دارند را به نوعی پذیرفته ایم.
در هر کشوری که زندگی می کنید یا به هر نقطه دنیا که سفر می کنید یا هر کجا که باشید از این خرافات گریزی نیست. هر چند باید پذیرفت که بعضی از کشورها در زمینه خرافات و خرافه پرستی شهرت بیشتری دارند.
 نیک واقفیم که عقاید من ­درآوردی و بی­پایه در هر دورۀ تاریخی با ابداء کننده­ اش به خاک سپرده شده و به دوران بعد نرسیده است اما آنهایی که دارای بنیان­ های قوی اجتماعی هستند، زبان به زبان چرخیده و در طول زمان صیقل خورده و چون میراثی گرانبها به نسل­ های بعد رسیده است. برای این­که بر هر پدیدۀ فکری مُهر باطل نچسبانیم، باید با شناخت هرچه دقیق­تر آنها، به منشأشان دست یابیم.
بسیاری از این باورها مفاهیم اولیۀ خود را در طی زمان از دست داده و مبهم مانده­ اند تا حدی که امروزه بی ­معنی و موهوم تلقی می ­شوند و همین تلقی است که بر اعتقادهای عامیانه اما ریشه­ دار اقوام، مُهر خرافات می ­زند.
هر انسانی با هر طرز تفکری دارای اعتقادی است که شخصیت فردی و اجتماعی وی را رقم می ­زند. هیچ انسان بی­ اعتقادی در هیچ دوره­ ای از تاریخ بشریت پای به عرصۀ گیتی ننهاده تا پس از چند صبا زندگی اجتماعی، جهان را ترک کند. این اعتقاد فردی در هر جامعه ­ای به دلیل مشترکات زندگی اجتماعی، به اعتقادات و باورهای اجتماعی بدل شده است و همین باورهای غیر مادی است که ضمن دادن انسجام به نظام اجتماعی اقوام، به عنوان میراث فرهنگی و هویت تاریخی به آنان دوام و بقا می­ بخشد. برای روشن­تر شدن این مبحث نیاز به مثال­ های ملموس است. یکی از این مثال ­ها در بارۀ خروس است و بانگ نا به ­هنگام آن که به مثل «خروس بی محل» نیز مزین شده است

 

 


در فرهنگ مردم ایران­ زمین چه پیش از اسلام و چه پس از آن ، چنین است که اگر خروسی به هنگام غروب بانگ برآوَرَد، صاحب خروس باید آنرا گرفته و سر ببُرد. در غیر این­ صورت بلایی، دامن­گیر او و افراد خانواده ­اش می­ گردد. مردم دَوان نیز از دیرباز دارای چنین اعتقادی بوده ­اند و هرآن که خروسی نا به ­هنگام بانگ ­زده است، آنرا سر ­بُریده­ اند و به اعتقاد خود بلایی را از سر ­گذرانده ­اند.
 می ­دانیم که خروس در نزد ایرانیان کهن، از جمله پرندگان مقدس و از یاران سروش ایزدی و دشمن دیوان و نیروهای اهریمنی است. بانگ آن در آخر شب و به گاه سپیده ­دمان راندن دیوان از خانه ­ها و بیدار کردن مردمان برای نیایش به درگاه باریتعالی است. این اعتقاد در آئین میترایی و پس از آن در میان پیروان زرتشت و در دورۀ اسلامی نیز وجود داشته است. بنا بر تفسیر طبری، حضرت محمد (ص) به هنگام رفتن به معراج، ضمن ذکر ویژگی­ هایی از مشاهدۀ خروس سفید در آسمان چهارم چنین گوید: «در آسمان چهارم مرغی را دیدم سپیدتر از عاج، بر مثال خروهی (خروسی) و پای او بر هفتمین طبقۀ زمین بود و سر او را دیدم در زیر هفتم آسمان….و من از جبرئیل پرسیدم که این چه مرغی است بدین عظیمی؟ جبرئیل علیه ­السلام گفت: این خروهی سپید است و خدای عزوجل او را بدین گونه آفریده است و شبی دو بال خویش را باز کند و بانگ کند. جملۀ خروهان زمین آواز بشنوند…. و چون پیامبر (ص) آن خروه را بدیده بود، چون به زمین آمد همواره خروه سپید داشتی و گفت: هر آنجا که خروه سپید باشد بر اهل آن خانه جادویی کار نکند و دیوان از آنجا پرهیز کنند…» (مقالۀ خروس سفید از متن تا تصویر، مجلۀ فرهنگ مردم، شمارۀ ۲۱ و ۲۲)  بنابراین علاقۀ نگهداری خروس در خانه به منظور پاک نگهداشتن فضای خانه از دیوان و نیروهای اهریمنی سابقه ­ای دیرینه دارد.
نقش خروس در معبدها و محرابه ­های میترایی نشان از اهمیت این پرندۀ مقدس در آن فرهنگ دارد. علاوه براین در تاریخنامۀ طبری روایتی از کیومرث آمده که بنیانِ­ اعتقادی مردم را در شوم بودن بانگ بی ­هنگام خروس، به ویژه در زمان غروب خورشید را نشان می ­دهد.
«….پس کیومرث برفت. چون از حد فرزندان خویش بیرون آمد، وقت نماز پیشین بود. یکی خروس سفید دید بر میان راه ایستاده و یکی ماکیان در عقب وی، و ماری پیش خروس آمده، آهنگ وی کرد و خروس بر مار حمله کرد و به غلبه، او را همی زد و هرگاه که مار را بزدی، بانگ خوش کردی. پس دیدار و بانگ و حرب او کیومرث را خوش آمد. گفت: از مرغان این عجب مرغی است. بر جُفت خویش اِیدون مهربان که دشمن را ازو دور همی دارد و با او حرب همی کند، چون فرزندان آدم، طبع او با طبع مردم نزدیک است. پس کیومرث آن مار را بکُشت و آن مرغ بدان مقدار الهامی که او را بود به نشاط بانگی کرد.کیومرث را سخت خوش آمد. طعامی که داشت پاره­ ای پیش وی انداخت. آن مرغ سر بر زمین گرفته منقار بر آن همی زد و آن جُفت خویشتن را خواندن گرفت و از آن هیچ نخورد تا آن ماکیان فراز آمد و آن علف بخورد. کیومرث این هنر و طبع سخاوت که اندر وی دید گفت: به فال نیک است که من به طلب دشمن روم و از دشمنان فرزند آدمی یکی مار است. این مرغ با مار حرب همی کرد و این فرخ مرغی است و به فال نیک است و داشتن وی واجب. چون از آن حال که همی شد بپرداخت، خروس و ماکیان ببرد نزد فرزندان و گفت: این را نیکو دارید. طبع این با طبع آدمی نزدیک است و به فال نیک است. و اهل عجم خروس را و بانگ او را به وقت، خجسته دارند، خاصه خروس سفید را و اِیدون همی گویند که به هر خانه که این مرغ باشد دیوان در آن خانه در نیایند و بانگ خروس را به نماز شام بد دارند و به فال نیک ندانند. از آن بود که چون کیومرث را کار به آخر رسید نالان شد. آن خروس که وی را بود، نماز شام بانگ کرد و هرگز بدان وقت آن بانگ نشنوده بودند. همه گفتند چه شاید بودن؟ بدین وقت چون بنگریدند، کیومرث مرده بود. پس از آن سبب بانگ خروس را بدان وقت به فال بد گرفتند. تا امروز خداوندان اخبار گویند که خروس که بدان وقت بانگ کند، خداوند خروس آن خروس را بکُشد آن بد از او درگذرد و اگر نکُشد در بلا افتد.» (تاریخنامۀ طبری جلد نخست ص۸۰).
از این­گونه مثال­ها برای نشان دادن بنیان­ های فکری مردم که امروزه هر نا آگاهی آن را خرافه می ­پندارد، در تاریخ این مرزوبوم کم نیست. بنابراین شایسته است که با تدبیر به باورهای مردم بنگریم و هرآنچه که به عنوان باورهای عامیانه می­ شناسیم با انگ خرافه آن را موهوم نپنداریم.
خرافه ها در جهان  نمونه های خرافه
بسیاری از انسان ها، بدون آگاهی و ناخودآگاه در بسیاری از عقاید و موهومات خرافه پرستی دخیل هستند. طی دهه های اخیر اعتقاد به خانه ارواح، سحر و جادو و جن و پری به شدت افزایش یافته است.آمارها نشان می دهد که بخش قابل توجهی از مردم، افرادی خرافاتی هستند؛ اما به راستی خرافه چیست و چرا مردم به آن جذب می شوند؟
 
منشأ خرافات
واقعیت این است که مردم به سختی دست از افکار خرافی برمی دارند و سرسختانه به آنها چسبیده اند؛ به همین جهت احتمال می رود خرافات، ریشه در درون شخصیت افراد داشته باشد. اسپینوزا درباره خرافات و عدم قطعیت می نویسد:
اگر آدمیان قواعد مشخصی برای اداره امور زندگی خود در اختیار داشتند یا بخت همیشه با آنها یار بود، هرگز به خرافات روی نمی آوردند. اما چون اغلب به مشکلات برمی خورند که قواعد موجود پاسخگوی آنها نیست، بین ترس و امید سرگردان شده و سخت زودباور می شوند.
حال به بحث درباره علل ایجاد خرافات می پردازیم:
از نظر قرآن: خداوند در آیه168 سوره بقره به همه مردم (اعم از مسلمان ها و غیرمسلمان ها) فرموده و می گوید: ... و از گام های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
از نظر روانشناسان: خرافات در مواقع حساس و لحظه های عدم اطمینان و اعتماد بر آینده به وجود می آید؛ مثلاً در ارتباط با مسائلی چون تولد ، مرگ ، مرض و ... تا از این طریق از اضطراب و تشویش رها شده تسکین خاطری یابند.
اقسام خرافات
گروهی اعتقاد دارند که در تاریخ فرهنگ بشری، خرافه پرستی، تاکنون جلوه های متنوع و فراوانی داشته و از حد شمار خارج است. شاید بتوان آنها را از لحاظ اقبال فردی و جمعی اشخاص یا از لحاظ زیان هایی که به طور انفرادی یا اجتماعی برای بشر داشته اند، به دو نوع ذیل تقسیم کرد:
خرافاتی که جنبه فردی و عوام پسندانه دارد: اینگونه خرافات، عقایدی واهی را در بر می گیرد که افراد یا اقلیت های خاص در یک جامعه به آن معتقد هستند و طبعاً زیان آنها، ضمن آنکه مستقیماً به خود آن اشخاص خرافه پرست می رسد، به طور غیرمستقیم دامن اجتماع آنها را نیز می گیرد.
خرافاتی که جنبه اجتماعی دارد: مقصود از خرافات اجتماعی، افکار موهوم و علایق و احساسات غیرمنطقی است که اکثریت جامعه به آنها معتقد و پایبند می شوند و گاه آنگونه از آنها هواداری می کنند که برای حفظ و بقایشان حاضرند جان و مال خویش را فدا سازند.
دلایل علاقه به خرافات
هنگامی که خرافه را به درستی درک کنیم، آگاه می شویم که هرگز به حقیقت منجر نخواهد شد. دکتر شریفی در این باره می گوید:
به لحاظ علمی خرافه گرایی به ذهن کنجکاو بشر که همواره درصدد یافتن پاسخ سوالات و مجهولات خود بوده است، برمی گردد انسان گاهی سعی کرده با یافتن پاسخی غیرمنطقی، خود را قانع کند که علت معلولها را یافته است. اندک اندک این پاسخها به یک باور جمعی تبدیل و تبدیل به اموری شده که بدون توجیه و دلیل منطقی از سوی همگان پذیرفته شده است.
چه چیزی سبب می شود تا افراد خرافه را بر حقیقت ترجیح دهند؟ این چه انگیزه ای است که افراد در همه جای دنیا ترجیح می دهند سخنانی را باور کنند که واقعا غیرقابل باور هستند؟
آن چیزی که مردم می خواهند، رهایی از نتایج است. آنها به دنبال میانبری برای به دست آوردن موفقیت، ثروت، خوشحالی یا هر چیز دیگری هستند که خیالات و آرزوهای آنها، آن را می خواهد. عقل این راه را به آنها نشان نمی دهد. عقل تنها آنها را قادر می سازد تا حقیقت را درک کرده و براساس آن عمل کنند. اما مردم، حقیقت را نمی خواهند. حقیقت، آنها را به خاطر تنفر از واقعیت، سرزنش کرده و محکوم می کند. مردم از حقیقت متنفر هستند.
در قلب تمام اعتقادات خرافی قولی وجود دارد که می گوید چیزی بیش از حقیقت وجود دارد، چیزی برتر از حقیقت، چیزی که نیاز به حقیقت را از بین می برد. خرافه، کارتی ماوراءالطبیعی است که فرد را یک شبه و خیالی برنده میلیونی می کند.
عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت با اشاره به ترکیب خرافه با پدیده های شومی مثل جن گیری، جادو و فال بینی می گوید:
این پدیده ها طی دهه های گذشته رواج بسیاری یافت و عده ای کلاه بردار با استفاده از شیوه های مختلف از نقطه ضعف مراجعان خود برای سوءاستفاده های مالی نهایت استفاده را می کردند و قربانیان خود را فریب می دادند. در واقع وجود مسائل و مشکلات مشابه بین انسان ها کلید طلایی کلاه بردارانی است که به فال بینی و جادوگری می پردازند و از مردم اخاذی می کنند.
خرافه دوست است یا دشمن؟
دکتر فاکسمن معتقد است که:
گاهی خرافات و اعتقادات خرافی مایه دلخوشی انسانها هستند؛ به این معنی که فکر می کنید یک نیروی غیبی به شما کمک می کند. شاید واقعا هم همین طور باشد. پشت اعتقادات انسانها، نیروی شگرفی پنهان است. تأثیرات روانشناسی بر رفتارها و عقاید خرافی بسیار واضح و مشخص است؛ مثلا آیا تا به حال برای شما پیش آمده که احساس کنید یک لباس یا شیء خاص برای شما خوش شانسی می آورد؟ در این صورت شما با پوشیدن آن لباس یا همراه داشتن آن شیء خاص افکار مثبت را در ذهن خود ارتقا می دهید و از تنش و نگرانی دور می شوید؛ اما ناگفته نماند که گاهی این طرز فکرها سد راهی برای عملکرد مناسب شما است.
محققان معتقدند که:
ترس از خرافات، زندگی برخی افراد را مختل می کند و باعث تنشهای بسیاری می شود؛ مثلا عدد 13و نحسی آن برای برخی افراد واقعا دردسرساز شده است. خطر خرافه، شباهتی به خطری که ناآگاهی می تواند ایجاد کند، ندارد. ناآگاهی می تواند خطرناک باشد، اما قابل اصلاح است. ولی این اصلاح در مورد خرافه صدق نمی کند. افراد ناآگاه، ناآگاهی را انتخاب نمی کنند، اما افراد خرافه پرست، از روی آگاهی و به عمد، اعتقادات خرافی را پذیرفته اند؛ ناآگاهی آنها عمدی است. گاهی اوقات، فرد برای پذیرفتن یک عقیده خرافی، باید به عمد اعتقادی را به عنوان حقیقت در آغوش بکشد که به خوبی می داند خرافه ای بیش نیست. این عقاید خرافی نه تنها فرد را به تباهی می کشاند، بلکه نهادینه شدن اینگونه عقاید در جامعه، می تواند آن جامعه را از لحاظ ارزشهای فرهنگی به ورطه نابودی بکشاند.
چند خرافه معروف
خارش کف دست: بسیاری از افراد وقتی کف دستشان می خارد آن را نشانه ای نیک از به دست آوردن پول در آینده ای نزدیک می دانند.
شکستن آیینه: آیینه را انعکاس وجود می دانند و شکستن آن را آسیب جان! برای دور ماندن از آسیب این بدیمنی باید تکه های آیینه شکسته را در زیر نور ماه دفن کرد!
پیدا کردن نعل اسب: نعل را نشانه خوش شانسی می دانند. به خصوص اگر وقتی آن را پیدا می کنید دهنه آن رو به شما باشد. به محض پیدا کردن، آن را با دست راست بردارید آرزویی کنید و به سمت چپ خود پرتاب کنید! اگر یک نعل بر سردر خانه خود نصب کنید که دیگر شانس حسابی به شما روی آورده است.
عطسه کردن: عطسه زدن که یک پدیده بسیار ساده است در فرهنگ ما تعبیرهای مختلفی می شود که صبر آمدن یکی از آنها است. وقتی کسی عطسه می زند می گویند صبر آمد و بهتر است کاری را که آغاز کردی ادامه ندهی.

آیا آخرین باری را که از نگاه کردن به گربه سیاه پرهیز کردید و یا به تخته زدید به خاطر می آورید؟ اینها همان باورها و عقاید خرافی هستند که از گذشته های دور از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند.
 در این قسمت به برخی از خرافه های خواندنی در انگلستان اشاره می شود:
زدن به تخته
زدن به تخته یکی از باورهای خرافی انگلیسی ها است که متأسفانه وارد فرهنگ کشورمان نیز شده است. بر اساس این باور قدیمی، هنگامی که شرایط بر وفق مراد است با زدن به تخته، ادامه این روند را تضمین می کنند!
خوش یمن بودن وزغ
خرافه بسیار شایع در مورد وزغ در انگلستان این است که وجود آن را علامت برگزار شدن مراسم عروسی می دانند و اگر وزغی از سر راه عروس به کلیسا عبورکند، او و همسرش در آینده خوشبخت و بهره مند خواهند شد.
قرنها دزدهای انگلیسی معتقدبودند اگر قلب وزغ را در جیب خود حمل کنند هیچ گاه دستگیر نخواهند شد.
رد نشدن از زیر یک نردبان
نظریه های مختلفی در مورد منشأ این خرافه ها وجود دارد. یکی از این نظریه ها بر این مبنا است که از آنجا که نردبان تکیه داده شده به یک دیوار تصویر کننده یک شکل مثلثی خواهد بود، و از سوی دیگر، مثلث در فرهنگ مسیحی، نمادی از تثلیث مقدس محسوب می شود، قدم گذاشتن در داخل این فضا می تواند حرکتی وهن آلود و مستوجب عقاب تصور شود.
مناسک عجیبی برای شخصی که سهواً از زیر یک نردبان می گذرد، پیش بینی شده است تا بتواند خود را از شر بدیمنی حاصل دور نگه دارد؛ مثل نگه داشتن دو انگشت سبابه و میانی به حالت ضربدری بر روی هم تا زمانی که شخص یک سگ را مشاهده کند، یا انداختن آب دهان بر روی کفش و سپس ادامه دادن به راه، یا دوباره رد شدن از زیر نردبان در مسیر عکس و سپس گذراندن یک آرزوی خوب از ذهن.

توجه

 

همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.

بر روی هرپایه و کلاس کلیک کنید :

 

 

 
 
 
 
 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت: 17:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

عبارات زیر مربوط به کدا میک از رسولان الهی است؟ ضمن بیان داستان هریک از آنها، ارتباطشان را با موضوع

بازديد: 635

عبارات زیر مربوط به کدا میک از رسولان الهی است؟ ضمن بیان
داستان هریک از آنها، ارتباطشان را با موضوع درس بیان کنید.

شعب ابوطالب:

شِعب ابی طالب ، دره‌ای میان دو کوه ابوقبیس و خندمه در مکه است. این شعب ملک عبدالمطلب بوده است. در سال هفتم بعثت، رسول خدا(ص)، بنی‌هاشم و مسلمانان به سبب آزارهای مشرکان مکه به شعب پناه جستند و سه سال در محاصره اقتصادی و اجتماعی در این مکان به سر بردند.

امام علی(ع) در نامه‌ای به معاویه به دشمنی قریش و محاصرۀ ۳ ساله شعب ابی‌طالب اشاره کرده است. این شعب که در قسمت شرق کعبه، در کنار شعب بنی عامر و پس ازمَسعیٰ قرار گرفته، به دلیل نزدیکی به کعبه بهترین نقطه مکه بوده است. شعب ابی‌طالب زادگاه برخی از بزرگان بنی‌هاشم چون پیامبر(ص) و فاطمه‌ زهرا(س) نیز بوده است.

امروزه تنها بخشی از محلۀ شعب ابی‌طالب به نام سوق اللیل باقی مانده و سایر قسمت‌های آن در توسعه‌های مختلف در داخل حرم قرار گرفته است.

لغت

به شکاف در میان کوه[۱]، دره، راهی در کوه[۲]و به محدودۀ قرار گرفته میان دو کوه نزدیک به هم شعب گویند.[۳]

نام‌ها

این شعب در اختیار خاندان بنی هاشم بوده و در دوره‌های مختلف به نام‌های متفاوتی چون شعب بنی هاشم، شعب ابی طالب، شعب علی بن ابی طالب و شعب ابی یوسف[۴] نامیده می‌شده است.[۵]

موقعیت جغرافیایی

این شعب در نزدیکی مسجد الحرام پشت کوه صفا و مروه و در دهانه و فاصله کوه ابوقبیس و کوه خندمه قرار داشته است.[۶] محل شعب دربردارندۀ فضای بسیاری است که امروزه سنگ‌فرش شده و استراحتگاه حجاج در زمان حج است.[۷]

برخی به غلط قبرستان حُجون را که ابوطالب در آنجا مدفون است، شعب ابوطالب پنداشته‌اند. در صورتی که آنجا از پیش قبرستان مکه و جدای از شهر بوده است.[۸]

زمانی که زائر از مسجد الحرام خارج می‌شود و از باب العباس، باب العلی و یا باب السلام بیرون می‌آید از مَسعیٰ هم عبور می‌کند به فضای بازی می‎رسد که در پایین کوه ابوقبیس سنگفرش شده است.

در حال حاضر تنها بخشی از محلۀ شعب ابی طالب باقی مانده که نام آن سوق اللیل و بر فراز کوه است محلۀ سوق اللیل خانه‌هایی را که روی کوه، مقابل مسعی ساخته‌اند را دربرمی‌گیرد خانه‌ها و اماکن تاریخی موجود در شعب در توسعه‌های مختلف مسجد، در مسجد قرار گرفته است.[۹]

جایگاه مذهبی و تاریخی

وقتی قصی بن کلاب بر مکه حاکم شد، هر خاندانی از قریش را در جایی از مکه سکونت داد، او وَجه کعبه را که دربردارندۀ شعب ابی طالب و به سمت معلاة مکه بود، برای خاندان خود و فرزندانش عبد مناف و عبدالدار برگزید، این شعب به لحاظ نزدیکی به کعبه، بهترین نقطۀ مکه بود.[۱۰]

زمین شعب متعلق به عبدالمطلب بود که در اواخر عمر آن را میان فرزندان قسمت کرد و پیامبر (ص) سهم پدرش عبدالله را سهیم گشت.[۱۱]

چهره‌های برجسته‌ای از بنی‌هاشم در این شعب به دنیا آمده‌اند. شعب همچنین محل تولد رسول خدا بوده[۱۲] و به همین جهت به شعب مولد نیز معروف است.[۱۳]

شعب همچنین خانۀ خدیجه و محل زندگی وی با پیامبر (ص) بوده و فاطمه زهرا (س) در آنجا زاده شده است.[۱۴]

همچنین عبدالله بن عباس نیز در این شعب متولد شد [۱۵]و زندگی کرده‌اند.

محاصره بنی هاشم

در این شعب رسول خدا (ص) به همراه بنی هاشم و بنی عبدالمطلب به مدت سه سال در محاصره اقتصادی سایر خاندان های قریش قرار گرفتند و آن دوران را با مشقت و رنج فراوان سپری کردند.[۱۶]

در اواخر سال ششم سران قریش از نفوذ و پیشرفت حیرت‌انگیز آیین یکتاپرستانه اسلام سخت ناراحت بودند و در فکر چاره و راه‌حلی بودند.

اسلام آوردن افرادی مانند حمزه و تمایل جوانان قریش و آزادی عملی که در کشور حبشه نصیب مسلمانان شده بود، بر حیرت و سرگردانی حکومت وقت افزوده بود و از اینکه از نقشه‌های خود بهره‌ای نمی بردند سخت متأثر بودند از این رو به فکر نقشۀ دیگری افتادند و خواستند به وسیلۀ محاصرۀ اقتصادی که نتیجۀ آن بریدن رگ‌های حیاتی مسلمانان بود از نفوذ و گسترش اسلام بکاهند و پایه‌گذار و هوادارن آن را در میان این حصار خفه سازند.[۱۷][۱۸]

پیمان مشرکان

مشرکان در دارالندوه جلسه‌ای تشکیل دادند و عهدنامه‌ای به خط منصور بن عکرمه و امضای هیئت عالی قریش نوشتند و در داخل کعبه آویزان نمودند و سوگند یاد کردند که ملت قریش، تا دم مرگ طبق موازین ذیل عمل کند:

مواد پیمان نامه

  • هرگونه خرید و فروش با هوادارن محمد (ص) تحریم می‌شود.
  • ارتباط و معاشرت با آنان اکیداً ممنوع می‌گردد.
  • هر گونه ارتباط زناشویی و... با مسلمانان ممنوع است.
  • در تمامی پیش‌آمدها باید از مخالفان محمد (ص) حمایت کرد.

متن پیمان با مواد یادشده به امضای تمامی متنفذان قریش جز مطعم بن عدی[۱۹] رسید و با شدت هر چه تمام‌تر به اجرا گذارده شد.[۲۰] [۲۱] [۲۲][۲۳]

ابو طالب از بنی هاشم دعوتی به عمل آورد و یاری پیامبر را بر دوش آنان گذارد و دستور داد عموم فامیل از محیط مکه به دره‌ای که در میان کوه‌های مکه قرار داشت و به شعب ابی طالب معروف بود که دارای خانه‌های کوچک و سایبان‌های مختصری بود منتقل شوند و در آنجا سکنا گزینند. او اطراف آن را افرادی گمارد تا از شعب حراست بنمایند.

هر کس به شهر مکه وارد می شد حق نداشت با بنی هاشم معامله کند و اگر کسی چنین کاری انجام می‌داد اموالش را مصادره می‌کردند.[۲۴]

مسلمانان در مواقعی که مراسمی رسمی وجود داشت می‌توانستند برای خرید یا دعوت و تبلیغ از شعب خارج شوند.[۲۵]

سال نخست هنگام موسم حج رسول خدا (ص) هر که را دید به اسلام دعوت نمود و همین امر باعث کینۀ مشرکین شد و به ابوطالب گفتند که برادرزاده‌ات را به ما تحویل بده که قصد قتل او را داریم. ابوطالب پاسخ محکمی به آنان داد و آنان را ناامید کرد.[۲۶]

ابوطالب از ترس اینکه مبادا نیمه شب پیامبر (ص) را بکشند هرگاه پیامبر به خواب می رفت رختخواب خود را در یک طرف او می‌انداخت و محل خواب یکی از فرزندانش را در طرف دیگر قرار می‌داد و پیامبر را در وسط قرار می‌داد.

وضع حزن‌انگیز بنی هاشم

محاصره شعب سه سال طول کشید فشار و سختگیری‌ها به حدی رسید که نالۀ فرزندان بنی هاشم به گوش مشرکان مکه می‌رسید[۲۷] ولی در دل آنها تأثیر چندانی نمی‌کرد.

جاسوسان قریش در تمام راه مراقب بودند مبادا کسی خواروباری به شعب ابی طالب ببرد. ولی علی‌رغم این کنترل گاه و بیگاه حکیم بن حزام[۲۸] برادرزادۀ خدیجه و ابوالعاص بن ربیع[۲۹] و هشام بن عمر نیمه شب ها مقداری گندم و خرما بر شتری حمل کرده تا نزدیکی شعب می‌آوردند سپس افسار آن را دور گردنش می‌پیچیدند و رها می‌کردند و گاهی همین مساعدت موجب گرفتاری آنان می‎گردید.[۳۰]

پیامبر و یاران و عمویش ابوطالب و همسرش خدیجه 3 سال در سخت‌ترین شرایط به سر بردند؛ آنان در این مدت از محل دارایی‌های خدیجه گذران کردند. گاهی نیز اقوام نزدیکشان، به رغم پیمان‌نامه و از سرِ کششِ خون و خانواده پنهانی آذوقه به آنجا می‌فرستادند. مقاومت پیامبر و یاران او در آن مدت، عرصه را بر قریش تنگ کرد. بیشتر آنان که دختر، پسر، نواده‌ یا اقوامی نزدیک در شعب داشت، در پی بهانه بودند تا آنان را از شعب خارج کنند.

پایان محاصره

در سال دهم بعثت شبی ابوجهل، حکیم بن حزام را که برای خدیجه بار گندم می برد مانع شد. دیگران مداخله کردند و به سرزنش ابوجهل برخاستند. اندک‌اندک گروهی از کرده خود پشیمان گشتند و به طرفداری از بنی هاشم برخاستند که چرا بنی مخزوم در نعمت به سر ببرند و پسران هاشم و عبدالمطلب در سختی بمانند. و سرانجام گفتند این عهدنامه باید باطل شود. جمعی از شرکت کنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را پاره کنند. به روایت ابن هشام از ابن اسحاق چون به سروقت پیمان نامه رفتند دیدند موریانه آن را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است.[۳۱]

ابن هشام می نویسد گروهی از اهل علم گفته‌اند:

ابوطالب به انجمن قریش رفت و گفت: برادرزاده ام می گوید موریانه پیمان نامه ای را که نوشته اید خورده و تنها نام خدا را باقی گذاشته؛ ببینید اگر سخن او راست است محاصره ما را بشکنید و اگر دروغ می گوید او را به شما خواهم سپرد. چون به سروقت نامه رفتند دیدند موریانه همه آن را جز نام خدا خورده است. بدین ترتیب پیمان محاصره بنی هاشم شکسته شد و آنان از شعب (دره) ابوطالب بیرون آمدند.[۳۲][۳۳]

زمان

به گفتۀ ابن سعد این محاصره در محرم سال هفتم بعثت اتفاق افتاد[۳۴]و هنگامی که ابوطالب خبر محوشدن پیمان نامه را به اطلاع مشرکان رساند در سال دهم بعثت پایان یافت.[۳۵]

نامه امام علی به معاویه

به روایت نصر بن مزاحم حضرت علی (ع) در شرحی که بعدها در مورد ظلم و ستم قریش در شعب ابی طالب به پبامبر اکرم (ص) و مسلمانان وارد کردند چنین به معاویه نوشت:

خویشان ما (قبیلۀ قریش) بر این شدند که پیامبر ما را بکشند و نسل ما را براندازند. دربارۀ ما تصمیم گرفتند و ستم‌ها رواداشتند. خواروبار از ما قطع کردند و آب گوارا از ما بازگرفتند و ما را در جایگاه بیم و هراس نشاندند و جاسوس‌ها بر ما گماشتند و ما را ناچار ساختند تا در میان کوهی ناهموار پناه جوییم و بدین اکتفا نکرده جنگ علیه ما افروختند و پیمان‌نامه در میان خود علیه ما نوشتند بدین مضمون که با ما هم خوراک نشوند و با ما آب ننوشند و با ما وصلت و ازدواج نکنند و خرید و فروش ننمایند و از آنان در امان نباشیم تا اینکه محمد (ص) را در اختیار آنان نهیم تا اینکه وی را بکشند و جسدش را مثله[=قطعه قطعه] کنند. جز در موسم حج و عمره ما بنی هاشم از امنیت برخوردار نبودیم. اما مشیت خداوند دربارۀ ما چنین قرار گرفت که ما با تمام وجود از آن حضرت دفاع کنیم. و پروانه وار شمع وجودش را طواف نماییم و با شمشیرهای خود شب و روز از او حمایت کنیم. مومنانمان به انگیزۀ نیل به پاداش پروردگار و کافرانمان به منظور دفاع از از حریم قوم و تبار از وجود مقدس وی حمایت می کردند.
لیلة المبیت:
ليلة المبيت چيست و چه واقعه‏اي در آن شب، به وقوع پيوست؟

شب اول ماه ربيع‏الاول سال سيزدهم بعثت را كه حضرت على(عليه السلام) جاى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) خوابيد، «ليلة المبيت» مى‏گويند. وقتى فرشته وحى، پيامبر را از نقشه شوم مشركان براى هجوم به خانه حضرت و كشتن وى آگاه ساخت، به آن حضرت دستور داد تا از مكه به عزم مدينه خارج شود. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) حضرت على(عليه السلام) را از اين نقشه آگاه كرد و به او فرمود: «امشب در خوابگاه من بخواب و رواندازِ سبزِ مرا به خود بپيچ تا آنان تصور كنند كه من هنوز در خانه و در بستر آرميده‏ام و مرا تعقيب نكنند». آن گاه، پيامبر مخفيانه به سمت غار ثور حركت كرد.جعفر سبحانى، فروغ ولايت، ج 1، ص 45 - 57. اين اقدام امام، يكى از برجسته‏ترين فضائل اميرمؤمنان(عليه السلام) است؛ به طورى كه بر اساس روايات شيعه و اهل سنت، چون على(عليه السلام) اين كار را انجام داد، خداوند،آيه ذيل را در شأن وى نازل فرمود:ر.ك: طبرسى، مجمع البيان، ج 2، ص‏301؛ بحارالانوار، ج 19، ص 78؛ غزالى، احياءالعلوم، ج 3، ص 378؛ ابن الجوزى، تذكرة الخواص، ص 35؛ حاكم حسكانى، شواهد التنزيل، ج 1، ص 123؛ الغدير، ج 2، ص 47 - 49. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»؛بقره (2 )، آيه 207. «بعضى از مردم - با ايمان همچون على(عليه السلام) به هنگام خفتن در جايگاه پيامبر - جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏فروشند و خداوند، نسبت به بندگان مهربان است». به فرموده امام سجاد(عليه السلام) نخستين كسى كه جان خود را براى جلب رضاى خداوند تقديم كرد، على‏بن ابى طالب(عليه السلام) است.المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص‏4.

جنگ احد :

جنگ احد یکی از غزوه های مشهور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود که در دامنه کوه احد، در 4 کیلومتری شمال مدینه و در روز شنبه هفتم شوال سال سوم هجری، بین مشرکان قریش و سپاه اسلام رخ داد. 
قریش به تلافی شکست در جنگ بدر و خونخواهی کشتگان خود با سه هزار مرد جنگی و دویست اسب و هزار شتر، به همراه جمعی از زنان از جمله هند جگرخوار، به قصد جنگ با مسمانان راهی مدینه شدند و پس از ده روز راهپیمایی در دامنه کوه احد که در شمال مدینه و جای خوش آب و هوایی بود چادر زدند. 
پیامبر که از طریق عمویش، عباس بن عبدالمطلب، از حرکت قریش اطلاع یافته بود، پس از مشورت با یاران خود آماده جنگ شد و به همراه هزار نفر از مسلمانان از مدینه بیرون آمد. اما در میان راه عبدالله بن ابی، رئیس منافقان مدینه، با سیصد تن از یاران خود از صف مسلمانان خارج شد و به مدینه بازگشت. سرانجام رسول خدا با هفتصد تن از جنگجویان مسلمان (و تنها با دو اسب و صد تن زره‌پوش) شامگاه به احد رسید. 
فردای آن روز جنگ تن به تن آغاز شد و در نهایت با یورش همگانی مسلمانان، قریش شکست خورد. پس از این پیروزی اولیه، هنگامی که مسلمین به جمع آوری غنایم مشغول بودند، محافظان و تیراندازانی که حفاظت تنگه مهم و سوق الجیشی احد را بر عهده داشتند، علی رغم تاکید شدید پیامبر به حفظ محل نگهبانی خود، به دنبال سهم خود از غنایم، مقر خویش را ترک کردند. 

خالد بن ولید که در کمین همین فرصت بود با سواران خود از تنگه احد به مسلمانان حمله کرد و از پشت، بر قلب سپاه اسلام خنجر زد. به این ترتیب، پیروزی مسلمین به شکست تبدیل شد. 
در این نبرد، دندان رسول خدا شکست، 74 تن از مسلمانان، از جمله حمزه سید الشهدا، به شهادت رسیدند و بسیاری نیز مجروح شدند. 
فردای شبی که پیامبر و سپاهش به مدینه برگشتند، دوباره از طرف خدا مامور شدند دشمن را تعقیب کنند. پیامبر ابن ام مکتوم را جانشین خود در مدینه قرار داد و با پیشروی به‌سوی حمراء الاسد در هشت فرسخی مدینه، دشمن را از حمله مجدد به مرکز اسلام منصرف ساخت.

 

توجه

 

همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.

بر روی هرپایه و کلاس کلیک کنید :

 

 

 
 
 
 
 
 
تجربیات ارتقای شغلی دبیران و معلمان
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت: 17:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(2)

به نظر شما، ما به عنوان یک مسلمان چگونه م یتوانیم در زندگی خود، تسلیم در برابر امر خدا باشیم. درباره�

بازديد: 3931

به نظر شما، ما به عنوان یک مسلمان چگونه م یتوانیم در زندگی خود،
تسلیم در برابر امر خدا باشیم. دربارهٔ این موضوع با هم کلاس یهایتان
گفتگو کنید.

پاسخ :

 

به طور كلي رابطه انسان با خداوند بر اساس معرفت، ايمان، اطاعت و عبادت استوار است. ارتباط انسان و خدا بايد يك ارتباط بنده و مولا باشد .فكر سركشي از بنده در مقابل مولا پسنديده نيست.
وظيفه ما در مقابل پروردگار به دو دسته از وظايف تقسيم مي شود.
1- در حيطه اعتتقاد و علم : ما يك وظيفه اعتقادي نسبت به خدا داريم.بدين ترتيب كه او را به عنوان «خدايي» باور داشته با شيم و از صفات او نيز با خبر باشيم و بدانيم كه او خالق ،رازق،حكيم و ... است و در اين زمينه هر چقدر مطالعه و معرفت بيشتري بيابيم در حيطه عمل نيز موفق تر هستيم.به عنوان مثال فردي كه خداوند را مدبّر و رازق مي داند،ديگر حرص روزي را نمي خورد، تلاش خود را انجام مي دهد و بقيه را به خدا واگذار مي كند.
2- در حيطه عمل : فردي در خانه اش غلامي داشت كه تمامي اوامر صاحب خود را به دقت مي نوشت مثلاً خريد نان و ساير نيازها ، تميز كردن خانه و ده ها كار ديگر.اما وقتي براي اجراي آنها مي رفت،مقدار بسيار كمي از كارها را انجام مي داد.دوباره روز بعد همين طور،با دقت مي نوشت اما در عمل كاري نمي كرد. يك روز صاحبش گفت:اين همه چاكرم مخلصم تو به درد خودت مي خورد . معلوم است كه ظاهري بيش نيست زيرا تو اصلاً به دستورات من توجهي نداري بنده و غلام وقتي خوب است كه دستورات صاحب خود را به خوبي انجام دهد.
حكايت ما و خداي متعال هم همين است.هر چقدر بگوييم من قلباً خدا را دوست دارم حتي شعر هم براي خدا مي سرايم ،خدا به قلب ما نگاه مي كند و از اين قبيل حرف ها كه امروزه به گوش مي خورد،تا وقتي كه به دستورات صاحب خود كه همانا خالق و خداوند ماست توجه نكنيم،فايده اي ندارد.اگر خداوند فرمود:بنده من! فلان كار را انجام بده مثلا ًنماز بخوان و فلان كار را انجام نده مثلاً دروغ نگو، از آن جايي كه ايمان داريم خداوند به صلاح و مصلحت ما احاطه كامل دارد و حكيم است ،بايد احترام گذاشته و با جان و دل انجام دهيم زيرا با اين كار ،خدا را براي خود نگاه مي داريم . در حالي كه اگر دستورات او را اطاعت نكنيم او را از دست خواهيم داد.از دست دادن خدا هم يعني ضرر دنيا و آخرت.
وقتي رابطه حقيقي انسان و خداوند معلوم شد كه به صورت مولا و عبد است آن گاه وظيفه آدمي نيز روشن است.
مولاي يا مولاي أنت المولا و أنا العبد و هل يرحم العبد الاّ المولا
فرازي از مناجات اميرالمؤمنين در مسجد كوفه
چند نكته :
1- وظيفه انسان نسبت به خدا را در يك جمله خلاصه مي كنم؛ترك محرمات وانجام واجبات
2- فرض نماييم در خانه دنيا ، غلام يك صاحب مهربان و خوب هستيم و وظيفه ما هم اطاعت كردن ازدستورات اوست.
3- هميشه خود را در محضر خدا بدانيم و تا فرماني از او شنيديم فوري در صدد اجراي آن باشيم تا رضايتش جلب شود.متأسفانه ما خداوند را دور از خود مي پنداريم در حالي كه او از رگ گردن به ما نزديك تر است و در همه جا ساري ، جاري ، حاضر و ناظر است.
4- بار ديگر روي معرفت تكيه مي كنم.با معرفت ،ايمان انسان بالا مي رود و ايمان بالا اطمينان قلبي مي آورد و به انسان آرامش مي دهد كه اثر آن در عمل نمودار مي گردد.

 

توجه

 

همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.

بر روی هرپایه و کلاس کلیک کنید :

 

 

 
 
 
 
 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت: 17:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

دو علت اصلی که موجب شده است برخی جوامع به ظاهر دین دار دچار چالش ها و مشکلات فراوان باشند را توضیح ده

بازديد: 621

دو علت اصلی که موجب شده است برخی جوامع به ظاهر دین دار دچار چالش ها
و مشکلات فراوان باشند را توضیح دهید.

پاسخ :

اولین علت بروز این مسئله، جهل بسیاری از مردم نسبت به دستورها و تعالیم دین است.

دومین علت، عمل نکردن مردم به دستورهای دین است.

توجه

 

همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.

بر روی هرپایه و کلاس کلیک کنید :

 

 

 
 
 
 
 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت: 17:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 219

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس