تحقیق رایگان دبیران و معلمان - 98

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

17 راهکار برای مشکلات نوجوانان

بازديد: 309

1- شناخت شخصیت نوجوان:

ما والدین با شناخت ویژگی‌های دوره نوجوانی بسیاری از رفتارهای ناخوشایند آنان را غیرطبیعی نپنداریم که موجب بروز عکس‌العمل در ما شود و به تیرگی روابط با نوجوان نیانجامد.

2- استفاده از روش تغافل (نادیده گرفتن):

از موثرترین روش‌های تربیتی در این دوره «روش تغافل» است. یعنی مسائل و مشکلات نوجوان را بزرگ نشان ندهیم که در او ایجاد وحشت نماید و یا او را به لحاظ رفتارهایش دائم باز خواست ننمائیم بلکه نوجوان بایستی همواره در حالت خوف و رجاء باشد.

3- ایفای نقش راهنمایی، بجای دستوری:

در برخورد با مسائل نوجوان بهتر است از خودش کمک بگیریم یعنی این واقعیت را بداند که نخستین مسئول حلّ مشکل او، خودش است و برای حل آن باید اقدام نماید و ما والدین فقط وظیفه ی راهنمایی او را داریم که از عواقب تصمیم خودش مطلع شود.

4- آموزش:

مهمترین دلیل ترس و اضطراب از هر موضوعی جهل و ناآگاهی نسبت به آن موضوع می‌باشد که ضروری است برای کاهش ترس و اضطراب‌های نوجوانی آموزش‌های لازم در مورد بلوغ، دوست‌یابی، حل مساله، گذراندن اوقات فراغت، برنامه‌ریزی درسی و مواردی از این قبیل به نوجوان آموزش داده شود.

5- برقراری رابطه دوستانه و عاقلانه:

ما والدین با مراقبت دوستانه و عاقلانه خود احساس ایمنی و اطمینان را در وجود نوجوان ایجاد می‌کنیم.

6- اعتماد سازی:

باید بیاموزیم که چگونه حس اعتماد نوجوان را نسبت به خودمان جلب و جذب کنیم، چنانچه اعتماد میان نوجوان و والدین کمرنگ شود او برای حل مسائل خود به دیگران مراجعه می‌کند.

7- ارتباط کلامی مقدمه ارتباط عاطفی:

ما والدین با تنظیم ساعات کار خود و بسترسازی مناسب در منزل بایستی فرصت کافی برای «ارتباط‌های کلامی» با اعضای خانواده به ویژه نوجوان را فراهم آوریم چرا که ارتباط کلامی خود مقدمه «ارتباط عاطفی» است که نوجوان سخت به آن نیازمند است.

8- تاکید بر محبت و پرهیز از خشونت:

ارتباط با نوجوان اگر بر اساس عشق و علاقه و صمیمیت استوار باشد اعتماد به نفس را در او تامین و تضمین می‌نماید و اگر بافشار و خشونت همراه باشد ممکن است موجب اختلال عصبی و دشواری‌های روانی در او شود.

9- الگوهای رفتاری والدین:

نوجوان علاقمند است که والدین دارای شخصیتی مستحکم و با ثبات و پایدار باشند چون به اتکاء شخصیت و همانند سازی آنان نیازمند است و توجه والدین به الگوهای رفتاری خود مورد تاکید است.

10- پرهیز از مناقشات خانوادگی:

خانه بایستی محل آرامش و امن و مستحکمی برای اعضاء خانواده به ویژه نوجوان باشد و مناقشات و جرو بحث‌ها و دعواهای علنی والدین به آن لطمه نزند و بهانه گریز نوجوان از خانواده را فراهم نیاورد.

11- گوش دادن:

با نوجوان صحبت کنیم و به سخنان او با علاقه گوش فرا دهیم و بدانیم که خوب گوش کردن به حرف‌های نوجوان رمز ارتباط موثر با اوست.

12- تکیه بر نقاط قوت:

با مشاهده ی برخی ضعف‌ها، نوجوان را تحقیر و سرزنش و یا با دیگران مقایسه‌اش نکنیم بلکه بیشتر سعی نمائیم برای از بین بردن ضعف‌هایش قوتش را تجلی بخشیم.

13- انتظار به اندازه:

با کسب شناخت همه جانبه از نوجوان به اندازه ی توان و ظرفیت وجودیش از وی انتظار داشته باشیم.

14- اجازه خطا کردن به‌ نوجوان بدهیم:

نوجوان بایستی بیاموزد که از مشکلات گریزان نباشد بلکه برای حل مشکلاتش به دنبال کشف راه حل باشد و این زمانی است که اجازه خطا کردن را به او بدهیم تا از خطا کردن احساس گناه نکند و بتواند فرصت یافتن راه حل را بیابد.

15- مشورت با نوجوان:

نوجوان در اندیشه ی مستقل شدن است بنابراین نبایستی عقاید خود را بر او تحمیل کنیم بلکه بایستی او را  تحمل کرد و با مشورت گرفتن از او در امور خانه در کسب استقلال یاریش کنیم.

16- فعال بودن نقش پدر در تربیت نوجوان:

همان‌گونه که «مادر» نخستین گذرگاه کودک و نوجوان به زندگی اجتماعی است آنچه که بسیار مورد نیاز یک نوجوان است وجود «پدری» است که خانواه بتواند بر او تکیه کند. «پدری» که گرم، مهربان و پرشور باشد.

17- پذیرش بدون قید و شرط نوجوان:

نوجوان را همانطور که نشان می‌‌دهد بپذیریم نه ‌آن‌طور که در رویا و تخیل خود تصور می‌کنیم و بدانیم اگر نوجوان در خانواده مورد احترام قرار گیرد، یاد می‌گیرد خودش را آن‌طور که هست بپذیرد.

منبع:انجمن علمی و آموزشی مدرسین آموزش خانواده شهر تهران

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

چگونه ترس خود را خرد کنیم؟ چگونه شجاع باشیم؟

بازديد: 273

دانشمندان ذهنی می گن " ترس " یه جور تمرکزه اما همراه با انرژی منفی.

وقتی تمرینات نیمه ی تاریک رو انجام می دیم ، به این نتیجه می رسیم که در همه ی ما " ترس" از یک چیزی وجود داره. ترس از فقر، از تنهایی، از بیکاری، ترس از دست دادن عزیزان، ترس از دست دادن همه ی چیز هایی که دوستشون داریم.و حتی ترس ها و اضطرابهای ناشناخته که نمی دونیم ریشه شون در کجاست! اما به هر حال چون ترس در ما خیلی قدمت داره و ریشه در ایام کودکی و نیمه ی تاریک و خیلی چیز های دیگه داره ، قدرت خیلی عجیبی داره!

حتما" شنیدین می گن " از هر چی که بترسی، سرت می آد!!! " واقعا" همینه! چون قانون کائنات می گه به هر چیزی که تمرکز کنی، و باورش کنی ، اون رو می سازی و خلق می کنی، به همین دلیل از هر چیزی که بترسی و اضطراب و نگرانی اون رو داشته باشی ، خلقش می کنی.

تکنیک بررسی ریشه های یک ترس:


 

یک ورق کاغذ بردارین و بر اساس اولویت هاتون، پنج تا از ترس هاتون رو بنویسین. مثلا" ترس از تاریکی. ترس از گربه. ترس از بودن در جمع. ترس از بلندی. ترس از آینده. ترس از، ازدست دادن یک دوست، ترس از قبول نشدن در کنکور و...( مهمترین هاش رو بنویسین.)

حالا تمرین " خرد کردن و بررسی کردن " رو برای هر کدوم اون ها انجام بدین. چه طوری؟ به صورت سوال و جواب.

مثلا" من این رو از صحبت با یکی از دوستان وبلاگیم _ بعد از کسب اجازه از خودش _براتون می نویسم. اون از " از دست دادن کسی که دوستش داره " می ترسه. اون مدام سعی میکنه خودش رو به شکلی در بیاره که طرف مقابلش می خواد و برای همین مدام خواسته های خودش رو زیر پا می گذاره.

اون این سوال و جواب ها رو، با راهنمایی من، برای خودش نوشت و بهش صادقانه جواب داد.

 اگه اون رو از دست بدم ، چی می شه؟

 تنها می شم.

 اگه تنها بشم چی می شه؟

 غمگین می شم.

 </span>اگه غمگین بشم، چی می شه؟

 بی حوصله و بی انگیزه می شم.

 اگه بی انگیزه بشم چی می شه؟

 از زندگی بدم می آد.

 اگه از زندگی بدم بیاد چی می شه؟

 احساس بدبختی می کنم.

 اگه احساس بدبختی کنم چی می شه؟

دلم می خواد برم بمیرم.طاقتش رو ندارم.

-اگه نمیرم و مجبور باشم تحمل کنم چی میشه؟

  احساس بی ارزشی می کنم. احساس این که به اندازه ی کافی خوب نبودم که از دستش دادم.

- اگه احساس بی ارزشی کنی چی میشه؟

-  عصبانی میشم. دلخور می شم.یعنی لایق این نیستم که دوست داشته بشم!

و....

خوب! این یعنی بررسی ریشه ی یک ترس.این ترس از احساس " بی ارزش بودن" و احساس " به اندازه ی کافی خوب و دوستداشتنی نبودن" منشا گرفته. در واقع اون فکر می کنه فقط وقتی با ارزشه ، که توسط دیگران مورد دوست داشتن و پذیرش قرار بگیره. اون خودش رو دوست نداره به همین دلیل حتی نمی تونه قانون بخشایش رو در باره ی خودش انجام بده. در واقع اون صفت" خوب نبودن" رو که در نیمه ی تاریکش قایم کرده، نمی تونه بپذیره و نمی تونه خودش رو به خاطر داشتن اون صفت ببخشه!

خوب! حالا به نظرتون اون باید چه طوری با این ترس " از دست دادن" مقابله کنه؟ درسته! برای این کار، حتی هزار بار گفتن و تکرار این که " من شجاعم و من نمی ترسم! " واقعا" بی فایده است!

اون باید با این ترس برخورد ریشه ای بکنه. یعنی چی؟

یعنی اگه اون خودش رو بپذیره و احساس با ارزش بودن پیدا کنه ، دیگه فکر نمی کنه که فقط وقتی مورد تایید دیگران قرار بگیره ، باارزشه. اول باید بار احساسی ای رو که به این صفت داره از دست بده و خودش رو کامل بپذیره. برای این کار باید به پست قبلی و نحوه ی تحت تملک درآورن ویژگی ها رجوع کنه و اون تمرینات رو انجام بده.(مراجعه به منبع)

نکته: ترس ها فقط روحی نیستن. برای ترس هایی که خیلی فیزیکی و خاص هستن _ و خصوصا" برای ترس های موهومی _ انتهای هر کدوم از جواب هاتون ، برای خودتون بنویسین که چقدر احتمال داره این اتفاق برای من بیفته؟ یه مثال واقعی می زنم.

مثال دوم: دوستی داشتم به شدت از ارتفاع می ترسید! این واقعا" یه ترس بیمار گونه و موهومی، نسبت به ارتفاع بود! اون هرگز با کسی کوه نمی رفت! هرگز مهمونی یکی از دوستها، که خونه اش طبقه ی پنجم بود و پله هاشون نرده نداشت، نمی رفت! هرگز پشت بوم نمی رفت! اون همیشه از بیرون رفتن با دیگران وحشت داشت چون می ترسید مجبور بشه با اون ها به جایی بره که روی بلندی و ارتفاعه!!!

شاید ترس اون، به نظر ما خیلی مضحک بیاد اما واقعا" وجود داشته و داره! شاید جوابهایی که به سوالات داده به نظرتون عجیب بیاد اما واقعیت اینه که اون سعی کرده با عمیق شدن در تاریکی های درونش عمیق ترین احساساتش رو صادقانه بررسی کنه و این شجاعت بزرگیه که همه ی ما نداریم)

وقتی ترسش رو به شیوه ی سوال و جواب خرد کرد، به این نتیجه رسید که:

اگه بالای بلندی برم ، چی میشه؟

 شایدزبونم از ترس بند بیاد! ( چقدر احتمال داره واقعا" این اتفاق بیفته؟)

 اگه زبونم از ترس بند بیاد چی میشه؟

 آبروم پیش اونهایی که اون جا هستند میره!

 اگه این طوری بشه چی میشه؟

 به من می خندن و توی دلشون می گند چقدر مسخره هستم! (چقدر احتمال داره این اتفاق بیفته؟)

 اگه همه ی این ها پیش بیاد مگه چی میشه؟

 شاید من رو به دیگران نشون بدن و بهم بخندن! (چقدر احتمال داره این اتفاق بیفته؟)

 اگه این کار رو بکنن چی می شه؟

 شاید این موضوع کم کم به گوش همه برسه! (چقدر احتمال داره این اتفاق بیفته؟)

 اگه برسه چی میشه؟

 اگه این طوری بشه، من همیشه تنها می مونم ! هر کسی رو که دوست بدارم، به خودش میگه من چقدر ترسو ئم ! و برای همین از من متنفر می شه و ترکم می کنه! (چقدر احتمال داره این اتفاق بیفته؟

 اگه همه ی این ها پیش بیاد و طرف مقابل من، بگه من ترسو هستم و ترکم کنه، چی می شه؟

 احساس وحشتناکی به خودم پیدا میکنم!فکر می کنم واقعا" بی ارزشم که این طوری در مورد من فکر می کنه! فکر می کنم واقعا" دوست داشتنی نیستم! شاید تا آخر عمرم تنها بمونم و هرگز کسی رو پیدا نکنم که بتونم دوستش داشته باشم و دوستم بداره!

 و.....

بعضی وقت ها ، با محاسبه ی درصد این که واقعا" چقدر احتمال داره چیز هایی که ازشون می ترسیم همون جوری که ما فکر می کنیم ، اتفاق بیفته، خودمون خنده مون می گیره!

یه نکته ی دیگه که از این مثال دوم میشه فهمید اینه که ریشه ی خیلی از ترس ها، و اضطرابها همون احساس " بی ارزش بودن و عدم پذیرش خود" و " نیاز به تائید دیگرانه." یعنی باور این که فقط وقتی خوبم که دیگران دوستم داشته باشن و تائیدم کنند!

نتیجه: از هر چیزی که می ترسیم اول باید اون رو بررسی کنیم و بعد از پیدا کردن ریشه ها،از تمرین های به تملک در آوردن ویژگیها( پست قبلی) استفاده کنیم. البته تمرین های دیگه ای هم هست که وقتی درسمون بهشون برسه حتما" با هم انجامش می دیم.

در پایان می خوام چند خطی هم از قول " فلورانس اسکاول شین" معلم بزرگ ماورا الطبیعه، بنویسم.

اون ، در چهار اثرش، می گه:ترس و نگرانی و دلشوره همزاد هایی همجنس هستند. اگر در مورد چیزی نگرانی یا دلشوره و اضطراب داری، در واقع ، از چیزی می ترسی! بزرگترین ترس در انسان "ترس از دست دادن " است و آن ، از این جا نشات می گیرد که ما باور می کنیم ، قدرتهای زیادی وجود دارند که می توانند چیزهایی را که دوست می داریم، از ما بگیرند! در واقع ، انگار ، به غلط، باور کرده ایم،غیر از خدا ، قدرتی هم هست! هر وقت بترسی، از دست می دهی! هر وقت بترسی، شکست می خوری!

در انجیل آمده:"ای کم ایمانان! چرا ترسان هستید؟!"پس ترس یعنی ایمان انحراف یافته و وارونه!

موسی به قوم خود گفت:"نترسید! بایستید تا نجات خداوند را ببینید!" در مزمور بیست و هفتم ، که بشارت فتح و ظفر میدهد، آمده :"خداوند نور و نجات من است، از که بترسم؟! خداوند، ملجا جان من است، از که هراسان شوم؟!"

"اسکاول شین " میگه هر وقتی احساس ترس کردی خصوصا" در مورد از دست دادن چیزی، از قدرت سحرآمیز کلامت که مثل عصای موسی شکافاننده ی دریاست، استفاده کن و این جمله ی تاکیدی را به کار ببر که:

در ذهن الهی، از دست دادن وجود ندارد! پس محال است من چیزی را که حق الهی من است، از دست بدهم! چون تنها یک قدرت وجود دارد و آن هم قدرت خداست!

پروردگارا! کمکمان کن تا در یابیم که در دنیا فقط یک قدرت وجود دارد و آن هم تو هستی! آمین!

 

منبع:

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت: 9:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(1)

سرانه مطالعه در ایران 18 دقیقه است.

بازديد: 153

یک آسیب شناس اجتماعی با استناد به نتایج یک تحقیق، متوسط سرانه مطالعه در ایران برای هر نفر را 18 دقیقه عنوان کرد و گفت: گرایش به رایانه و اینترنت، تماشای تلویزیون، ماهواره و استفاده از نوار، سی دی، موزیک و موسیقی جایگزین مطالعه برای نوجوانان و جوانان ایرانی شده است.

 دکتر مجید ابهری  به پژوهشی که توسط مرکز مطالعات استراتژیک آریا انجام شده اشاره کرد و افزود: نتایج تحقیق بر روی سه هزار و 500 دانش آموز دوره دبیرستان تا پیش دانشگاهی و همچنین یکهزارو 500 نفر از افراد شاغل و خانه دار نشان می دهد، سرانه مطالعه غیر درسی برای دانش آموزان و مطالعات نشریات و روزنامه ها برای افراد دیگر، 18 دقیقه است و سرانه مطالعات درسی نیز از 44 دقیقه تا 6 ساعت بسته به پایه تحصیلی تعیین می شود.

 این محقق و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه میزان مطالعه شاخص رشد فکری و معیار رشد فرهنگی است، تاکید کرد: گرایش به رایانه، اینترنت، تماشای تلویزیون و ماهواره و استفاده از نوار، سی دی، موزیک و موسیقی جای مطالعه را برای نوجوانان و جوانان ایرانی گرفته است.

به گفته ابهری مطالعه غیر درسی دختران دو برابر بیشتر از پسران بوده و اصلی ترین منابع مطالعه آنها کتب شعر، رمان و موضوعات ادبی است.

این آسیب شناس اجتماعی اظهار داشت: محدود بودن کتابخانه های محلی و کامل نبودن موضوعات کتابهای مراکز تحصیلی و همچنین گران بودن کتاب از دلایل نبود گرایش به مطالعه عنوان شده است.

این متخصص علوم رفتاری با اشاره به اینکه افراد شاغل و خانه دار برای مطالعه روزنامه و نشریات تخصصی و ... روزانه 44 دقیقه وقت صرف می کنند، گفت: سرانه 18 دقیقه مطالعه برای هر ایرانی بسیار کم بوده و به همین دلیل با افزایش تعداد کتابخانه های محلی و مساجد و مدارس، برگزاری مسابقات مقاله نویسی و خلاصه کردن کتابها باید زمینه های ایجاد علاقه مندی در نوجوانان و جوانان را به مطالعه فراهم کرد.

ابهری افزود: البته در این میان نقش والدین و میزان مطالعه آنها به میزان الگوهای رفتاری در ایجاد علاقه فرزندان غیر قابل انکار است و رسانه ها نیز در این زمینه نقش موثری دارند.

منبع: خبرگزاری مهر


به دلایل ذکر شده دکتر ابهری که، چرا سرانه مطالعه در ایران پایین است؟  می توانیم دلایل زیر را اضافه کنیم.

 

1-     عدم احساس نیز به مطالعه نزد افراد جامعه.

2-     رواج مدرک گرایی به جای دانش گرایی.

3-     عدم ترویج فرهنگ کتاب خوانی.

4-     ناکارآمدی مدارس، به علت نداشتن کتابخانه های مناسب و نداشتن برنامه و نداشتن سرمایه گذاری در این زمینه.

 

5-     کم سوادی بیشتر افراد جامعه.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت: 9:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

هوش هیجانی - افزایش هوش هیجانی کودکان

بازديد: 237

در گذشته بسیاری از روانشناسان فکر می کردند که هوش تحصیلی (IQ) تعیین کننده بسیاری از توانمندی های انسان در برخورد با محیط است. بنابراین هر کسی هوش تحصیلی (IQ) بالایی داشته باشد باید برای پیشرفت در امور هم توانمند باشد. اما بر خلاف این تصور افرادی در جامعه مشاهد می شدند که علیرغم (IQ) بالا موفقیت های خوبی در برخی زمینه ها نمی توانستند کسب کنند مثلا نمی توانستند پدر خوب یا مدیر خوبی باشند.از طرف دیگر مصلحان اجتماعی بودند که علیرغم تحصیلات اندک می توانستند جنبش های اجتماعی را رهبری کنند.

ما در مدارس هم شاهد دانش آموزانی هستیم که علیرغم اینکه از نظر ذهنی و پیشرفت تحصیلی در حد خوبی هستند اما برخی از آنها با همسالان خود در تعارض و در تضاد هستند. و نمی توانند روابط سالمی با دیگران داشته باشند و مدام مشکل آفرینی میکنند.و خود گردانی مناسبی در اجتماع خود ندارند. بر عکس این مسئله هم صادق است دانش آموزان تنبلی هستند که روابط اجتماعی گسترده ای دارند و بخوبی نزد دیگران شاد هستند و جامعه پذیری بالایی دارند.

همانطور که موفقیت در درس خواندن نیاز به هوش تحصیلی(IQ) است، تنظیم ارتباط سالم و هم حسی و درک احساسات دیگران هم به هوش عاطفی یا هیجانی (EQ) نیازمند است. بدون هوش هیجانی ما دچار اختلال اضطرابی و اختلال در خود گردانی میشویم و مثل افراد اوتیسم در خود فرو رفته و نمی توانیم به سوی امید و روشنی و پیشرفت حرکت کنیم.

این توضیحات بیان همه چیز در باره هوش هیجانی نیست برای تکمیل اطلاعات خود پیشنهاد می کنم که مقاله زیر را بخوانید.

منابع مقاله ها در پایان ذکر شده است

هوش هیجانی

هوش هیجانی پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرس هاست .

بطور خلاصه هوش هیجانی یعنی : داشتن ظرفیتی برای شناخت احساسات و هیجان های خود و دیگران و استفاده از این هیجان ها به بهترین نحو برای برقراری ارتباط با خود و دیگران .

واژه هوش هیجانی برای اولین بار توسط واین پاین د‌ر رساله د‌کترا استفاد‌ه شد‌ه است ولی مایر و سالووی د‌ر سال 1990 معنای آن را توسعه د‌اد‌ند‌ (حد‌اد‌ی کوهسار، 1383). مایر و سالووی (1998) هوش هیجانی را نوعی هوش اجتماعی و مشتمل بر توانایی کنترل هیجانهای خود‌ و د‌یگران و تمایز بین آن‌ها و استفاد‌ه از اطلاعات برای راهبرد‌ تفکر و عمل د‌انسته و آن را متشکل از مولفههای د‌رون فرد‌ی و میان فرد‌ی گارد‌نر مید‌انند‌

 

 

..... دو نوع هوش وجود دارد: هوش تحصیلی و هوش هیجانی. با دیدی محدود که تا به حال وجود داشته است تنها به هوش تحصیلی توجه شده است و اصلاً تنها هوش تحصیلی به رسمیت شناخته شده است. هوشی که شاخص وجود آن و شاخص مقدار آن در افراد مختلف نمرات درسی یا نتایج تست‌های هوشی بوده است. آزمون‌هایی که معمولاً در محیط‌های بسته و انتزاعی برگزار می‌شوند و سایر متغیرهای اثرگذار به حداقل رسیده و در واقع متغیرهای محیطی که می‌توانند اثری سرنوشت ساز در توفیق یا شکست یک کار داشته باشند اثرشان تا حد خنثی پایین آورده می‌شود.

در صورتی که حالا توجه دانشمندان به نوع دیگری از هوش متمرکز شده است. هوش هیجانی که حداقل در زندگی اجتماعی (بخصوص فعالیت‌های تجاری و بازاریابی) اهمیتی فراتر از هوش تحصیلی دارد. هوشی که در طول تاریخ مصلحان و نخبگان اجتماعی را از نخبگان علمی جدا می‌سازد.

هوش هیجانی بیانگر آن است که در روابط اجتماعی و در بده بستان‌های روانی و عاطفی در شرایط خاص چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است. یعنی اینکه فرد در شرایط مختلف بتواند امید را در خود همیشه زنده نگه دارد، با دیگران همدلی نماید، احساسات دیگران را بشنود، برای به دست آوردن پاداش بزرگتر، پاداش‌های کوچک را نادیده انگارد، نگذارد نگرانی قدرت تفکر و استدلال او را مختل نماید، در برابر مشکلات پایداری نماید و در همه حال انگیزه خود را حفظ نماید. هوش هیجانی نوع استعداد عاطفی ا ست که تعیین می‌کند از مهارت‌های خود چگونه به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و حتی کمک می‌کند خرد را در مسیری درست به کار گیریم.

گلمن در کتاب هوش هیجانی خود به نقل از سالوی توصیف مبنایی خود از هوش هیجانی را درباره استعدادهای فردی در ۵ توانایی اصلی تشریح می‌نماید:

شناخت عواطف شخصی: خودآگاهی و تشخیص هر احساسی است به همان گونه که بروز می‌نماید. توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای به دست آوردن بینش و ادراک. ناتوانی در تشخیص احساسات راستین ما را سردرگم می‌کند. افرادی که در مورد احساسات خود اطمینان و قطعیت دارند بهتر می‌توانند زندگی خود را هدایت کنند.

به کارگیری درست هیجان‌ها: قدرت تنظیم احساسات خود توانایی است که بر حس خودآگاهی متکی می‌باشد. افرادی که به لحاظ این توانایی ضعیف‌اند دایماً با احساس ناامیدی و افسردگی دست به گریبانند در حالی که افرادی که در آن مهارت زیادی دارند با سرعت بسیار بیشتری می‌توانند ناملایمات را پشت سر بگذارند. این توانایی کمک شایانی ا ست برای از بین بردن تهدیدهای محیطی و یا کم کردن ضعف‌های درونی.

برانگیختن خود: افراد دارای این مهارت در هر کاری که به عهده می‌گیرند بسیار مولد و اثر بخش خواهند بود. برای عطف توجه برانگیختن شخصی تسلط به نفس خود و برای خلاق بودن لازم است سکان رهبری هیجان‌ها را در دست گرفت. توانایی دستیابی به مرحله غرقه شدن در کار انجام فعالیت‌های چشمگیر را میسر می‌گرداند.

شناخت عواطف دیگران: همدلی اساس مهارت مردم است. کسانی (مدیران و تجاری) که از همدلی بالایی برخوردار باشند به علایم اجتماعی ظریفی که نشان دهنده نیازها یا خواسته ‌های دیگران است توجه بیشتری نشان می‌دهند. این توان آنها را در حرفه‌های مدیریت و فروش که مستلزم مراقبت و توجه به دیگرانند موفق می‌سازد.

حفظ ارتباط‌ها: بخش عمده‌ای از هنر برقراری ارتباط مهارت کنترل عواطف در دیگران است. اینها مهارت‌هایی هستند که محبوبیت رهبری اثر بخشی بین فردی را تقویت می‌کنند. این افراد هر آنچه که به کنش متقابل آرام با دیگران بازمی‌گردد به خوبی عمل می‌کنند و ستاره‌های جامعه‌اند.

ساختار مغز انسان با وجود رشد سرسام آوری که در علوم و ریاضیات و منطق داشته است از نظر عواطف با انسان‌های اولیه تفاوت چندانی نکرده است. هنوز عکس‌العمل انسان در قبال خشم جریان یافتن خون به سمت دست‌ها و تندتر شدن ضربان قلب می‌باشد. در برابر ترس خون به سمت عضلات اسکلتی بزرگ مانند عضلات پا جریان می‌یابد و گریختن را آسان می‌کند و در نتیجه صورت رنگ خود را از دست می‌دهد و در برابر عشق دچار انگیختگی پاراسمپاتیکی می‌شود که واکنشی از آرامش کلی و خرسندی را پدید می‌آورد و در هنگام تعجب ابروها را بالا می‌اندازد تا میدان دید وسیع تری داشته باشد.

در واقع با وجود رشد بسیار بالای خردورزی در انسان که فاصله‌ای زیاد با اجداد خود پیدا کرده است قلب و عواطف و احساسات انسان‌ها تغییرات زیادی نکرده‌اند و انسان در این زمینه رشد چشمگیری نداشته است. با وجود آنکه خیلی پیش از آنکه مغز متفکر و منطقی پدید آید مغز هیجانی وجود داشته است. در واقع بادامه مغز که در مسایل هیجانی تخصص دارد و به عنوان مخزن خاطرات هیجانی عمل می‌کند در جریان تکامل نوع بشر موجب پیدایش قشر مخ شده است. مغز انسان در قرن ۲۱ زندگی می‌کند در صورتی که قلب او در دوران پارینه سنگی است.

نویسنده : شفقی‌زاده، امیرحسین

منبع : روزنامه همشهری،‌ پنج‌شنبه 24 شهریور 1384، سال سیزدهم، شماره 3801، صفحه 12.

 

 


 

اهمیت هوش هیجانی :

روان شناسان عقیده دارند می توان هوش هیجانی را در کودکان و حتی افراد بالغ افزایش داد. ممکن است این سئوال مطرح شود که چرا پرورش و رشد هوش هیجانی مهم است؟

ایجاد حس مسئولیت پذیری : هوش هیجانی به ما کمک می کند که فرد مسئولیت پذیری در جامعه باشیم، برای رسیدن به این مرحله باید به کودکان آموزش های لازم را بدهیم. ابتدا با آموزش کودکان ، به آنان یاد دهیم به جای آنکه دیگران احساسات شان را در دست گیرند، مسئولیت احساسات و هیجان های خود را بپذیرند، به عنوان مثال : به جای اینکه بگوید" شما باعث خوشحالی من شدید " از جمله " من احساس خوشحالی       می کنم " استفاده کند. همچنین به آنها بیاموزیم در مقابل احساسات خود حق انتخاب دارند، انتخاب هایی چون استفاده از مهارت های کلامی و غیر کلامی ، تغییر دادن، اقدام کردن و ..... همه ما می توانیم بر هیجان های خود تسلط داشته باشیم و آن را تحت کنترل خود بگیریم و این امر با تقویت هوش هیجانی میسر می شود وقتی هیجان ها و احساسات ما کنترل شود، رفتار مناسب تری را هم تجربه خواهیم کرد و این رفتار خوب باعث ایجاد احساس خوب و بالا رفتن اعتماد به نفس و تقویت ارتباط اجتماعی می شود.

ایجاد زندگی شاد و با نشاط : تحقیقات نشان داده است هر چه افراد شاد و خوشحال باشند از سلامت بیشتری برخوردارند و هر چه از هوش هیجانی بیشتری برخوردار باشند، افرادی مسئولیت پذیر و اجتماعی تر هستند و بالا بودن هوش هیجانی به آنان کمک می کند که شادتر باشند و غم واندوه را از خود دور کنند.

برخورد با موقعیت های خطرناک :  تحقیقات نشان می دهد کودکانی که از هوش هیجانی بیشتری برخوردارند، زودتر موقعیتهای خطرناک را تشخیص داده و عکس العمل نشان میدهند و در دوران حساس نوجوانی کمتر امکان دچار شدن به انحراف اخلاقی را دارند و کمتر جذب دوستان ناباب می شوند.

ایجاد روحیه همکاری و کمک به دیگران : کودکان که از هوش هیجانی بالاتری برخوردار باشند از احساسات دیگران آگاهی کامل دارند و  در گروه سعی می کنند عضو سازنده باشند و نیازهای دیگران را درک می کنند و حداقل با همدلی به آنان کمک می کنند. با پرورش هوش هیجانی کودکان پی می برند وقتی احساس بهتری نسبت به زندگی دارند که با یکدیگر همکاری داشته و به هم کمک کنند. تحقیقات نشان داده کودکانی که از نظر هوش هیجانی در سطح بالاتری هستند ویژگی های زیر را دارند: یاد گیرندگان بهتری هستند، مشکلات رفتاری کمتری دارند، هیجان های خود را به خوبی بیان می کنند، به حرف های دیگران خوب گوش  می کنند، ا زخود خشونت کمتری نشان می دهند، دوستان زیادی پیدا می کنند، خوشحال و با نشاط هستند، اگر در زندگی آنان مشکلی پیش آید، در حل مشکل خوب عمل می کنند و تحمل مشکلات در این کودکان بیشتر است، بیشتر از دیگران هیجان ها و تکانه های خود را کنترل می کنند،در باره اطرافیان خود احساس خوبی دارند.

چگونه هوش هیجانی کوکان را افزایش دهیم ؟

بیشتر مهارت ها بر اثر تعلیم و تربیت توسعه می یابد. هوش هیجانی به وسیله رشد مهارت های هیجانی قابل رشد توسعه است. هوش هیجانی مفهومی ، قابل یادگیری است. بر خلاف بهره هوشی که در طول زندگی سطح آن تقریبا" ثابت است، هوش هیجانی را می توان افزایش داد.

قبل از هر چیز والدین باید در باره احساسات و هیجانات اطلاعات بیشتری پیدا کنند و در باره انواع هیجان مثل شادی و غم، شجاعت و ترس، صبر و بی حوصلگی، عشق و تنفر و.... اطلاعات سازنده ای داشته باشند.

با ایجاد یک محیط امن عاطفی کودکان می توانند با آزادی در باره احساساتشان با والدین گفت و گو کنند.

مهلت های هوش هیجانی با تعامل خوب والدین و کودک آغاز می شود . والدین به کودکان یاد می دهند که هیجان های خود را تشخیص دهند و آنها را نامگذاری کنند. به عنوان مثال : احساس ناامیدی می کنم، احساس شادی می کنم، الان عصبانی هستم و ... پس وقتی از رفتار دوستش شکایت می کند و می گوید من اصلا" او را دوست ندارم، می توان جمله او را به این صورت تصحیح کرد: به نظر می رسد از دست دوستت عصبانی هستی، با بیان این جمله، هم نشان داده اید احساس فرزندتان را درک کرده اید و هم الگوی مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید.

به جای نامگذاری روی فرزندان با صفاتی چون دست و پا چلفتی، بی عرصه، ترسو، کودن و .... احساسات آنها را نامگذاری کنید: مثلا" (( الان احساس خجالت می کنی، به نظر می آید احساس ترس می کنی و .... )

به حرف های فرزندان خود با دقت گوش دهید و همزمان از زبان بدن (حالات و حرکات اعضای بدن و صورت ) استفاده کنید. این روش به شما کمک می کند ارتباط بهتری با فرزندتان برقرار کنید و او را بهتر بشناسید.

متخصصان باور دارند که آموزش طبیعی هیجانی که همراه با هنرهای آزاد است از اهمیت بیشتر برخوردار است. در درسهایی که داستان های مهیج وجود دارد، کودکان در مورد احساسات قهرمانان شروع به یادگیری می کنند و خود را به جای قهرمان داستان می گذارند و با نحوه برخورد یا مقابله با احساساتی چون خشم، ترس، شادی، غم و ... آشنا می شوند.

آموزش مهارت های اجتماعی ار راه های افزایش هوش هیجانی است. این آموزش شامل برنامه کنترل خشم وعصبانیت، همدلی، پی بردن به تفاوت ها و شباهت های مردم، حل مسائل و مشکلات ، برقراری ارتباط موثر، ارزیابی خطرات، تصمیم گیری، تقویت روحیه افراد گروه، ابتکار و مدیریت تغییر، استفاده از روشهای گوناگون برای متقاعد کردن دیگران و ... است.

 

منبع : مقاله  "  کدام هوش ، کدام هیجان ؟ " تهیه کننده :  زهرا باقری -روزنامه همشهری -سه شنبه 3 مرداد 85

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت: 9:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

سطح سواد در جهان و جایگاه ایران

بازديد: 275

بنا بر اطلاعات آماری که در سایت نیشن مستر از منابع معتبر جهانی از 205 کشور جهان ارائه شده است سطح سواد جهانی 83.6 درصد است(این آمار از سال 2000 تا 2008 از کشور های مختلف بدست آمده است). البته توزیع سطح سواد در جهان نابرابر است به این معنی که کشور های توسعه یافته بیشترین سواد و کشور های ضعیف کمترین آن را دارند.در این زمینه به ترتیب قاره اروپا بالاترین سپس آمریکا شمالی و روسیه و آسیای مرکزی و آمریکای جنوبی و آسیای شرق و جنوب شرقی و خاورمیانه و در نهایت آفریقا قرار دارد. همانطور که یکی ار شاخص های توسعه  مربوط به منابع انسانی می شود لذا داشتن سواد می تواند یک کشور  را در ابعاد مختلف به رشد و بالندگی برساند.

جامعه ای را در نظر بگیرید که همه افراد آن با سوادند و  همه (زن و مرد) بطور برابر از امکانات تحصیل برخوردار هستند. از طرف دیگر جامعه ای را در نظر بگیرید اکثریت افراد آن بی سواد هستند و امکانات تحصیل برابر برای همه وجود ندارد.

در این دو جامعه فرضی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ کدام جامعه فرزندان خود را خوب تربیت خواهد کرد؟ سطح بهداشت در این دو جامعه چگونه است؟ سطح فرهنگ چطور؟ پیشرفت و بالندگی در کدام جامعه وجود دارد؟ به سطح ابتکارات و اختراعات و تحولات اجتماعی و آگاهی نسبت به حقوق اجتماعی و غیره نگاهی بیندازید، آن موقع است که شما متحیّر خواهید شد .

مقایسه سطح سواد در بین کشورهای توسعه یافته و عقب مانده گویای مطالب فوق است. در یک سو کشورهایی قرار دارند که جمعیت آنها صد در صد(یا نزدیک به آن) با سواد هستند مثل، فنلاند و نروژ و ژاپن و آمریکا و غیره و در سویی دیگر کشورهایی قرار دارند که پائین ترین سطح سواد را در بین مردمان جهان دارند و جزء عقب مانده ترین کشورها هستند. مثل بورکینافاسو (21.8 درصد) و افغانستان (28 درصد) و نیجر (29 درصد).

همچنین مقایسه سطح سواد مردان و زنان در کشورهای جهان نشان می دهد که چگونه هنوز در بسیاری از کشورهای جهان سطح سواد زنان نسبت به مردان کمتر است. این اختلاف در کشور های عقب مانده بسیار بالاست اما در کشورهای توسعه یافته تقریبا برابر است. به چند نمونه توجه کنید:

 فنلاند: زنان100%، مردان 100%

آمریکا: زنان%99 ، مردان99%

فرانسه: زنان99%، مردان99%

روسیه: زنان 99.5% ، مردان 99.7%

..................................................

هند: زنان48.3% ، مردان 70.2%

ترکیه: زنان 79.6، مردان 95.3%

عراق: زنان 24.4%، مردان 55.9%

افغانستان: زنان 12.6%، مردان 43.1%

اما وضعیت کشور ما هم   از نظر سواد در منطقه زیاد مناسب نیست. برخی از کشورها مثل ترکیه، کویت، بحرین، قطر وضعیت بهتری نسبت به ما دارند. بنا بر اطلاعات نهادهای داخلی، سطح سواد در کشور حدود 82%(زنان 78% مردان 86%) است در این صورت کشور ما از نظر سواد در رتبه 140 تا 150 در جهان قرار خواهد گرفت(که برای ما ایرانی ها شایسته نیست).

گرچه بعد از انقلاب فعالیت نهضت سواد آموزی در کنار آموزش و پرورش موجب با سوادی حدود ده میلیون نفر شده است. ولی هنوز 14 درصد بی سواد در کشور داریم (این می تواند برای یک کشور مدعی چون ایران یک فاجعه باشد.)

 میانگین سواد در کشور ما بنا به آمار های مختلف 5 تا 6 سال ممکن است باشد و این نشان میدهد که افراد با سواد جامعه، کم سواد هستند. این میانگین در کشور آمریکا 12 سال، در نروژ 11.8، در کانادا 11.6، در ژاپن 9.5، در کویت 7.1 و در افغانستان 1.7 سال است.

 

مبارزه با بیسوادی در جامعه ای که میراث گذشته را به یدک می کشد سخت و دشوار است و عده ای زیادی از بیسوادان بالای 50 سال سن دارند و آموزش آنها بعضا غیر ممکن است. همچنین آموزش افراد کم توان ذهنی و افرادی که از نظر بینایی و شنوایی مشکل دارند نیازمند به توجه و همت و برنامه ریزی مسئولان است. به امید روزی که بتوانیم ریشه بیسوادی را در سر زمین ایران ریشه کن کنیم و همانطور که در برنامه چشم انداز 20 ساله پیش بینی شده است، ایران را در منطقه به مقام اول تبدیل کنیم.

  منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت: 9:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 127

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس