تحقیق رایگان دبیران و معلمان - 108

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

آیا کوچک شدن مغز به معنی کم‌هوش شدن است؟

بازديد: 219

رسانه آمریکایی «نشنال پابلیک ریویو» (ان‌پی‌آر) روز دوم ژانویه مطلبی را در سایت خود منتشر کرد با عنوان «مغزهای ما دارد آب می‌رود. آیا داریم احمق‌تر می‌شویم؟»

نویسنده این مقاله پیرامون واقعیت علمی کوچک شدن تدریجی مغز نوع بشر با دانشمندان سخنی داشته‌است بدین مضمون:

در بسیاری موارد بشر می‌کوشد تا به ابعاد بزرگ‌تری دست پیدا کند اما این در مورد مغز صادق نیست و در این مورد بزرگ شدن مترادف با بهتر شدن نیست. حتی دانشمندان اینک خلاف این روند را بیان می‌کنند و می‌گویند با تکامل انسان در طول تاریخ، مغز انسان هم در واقع کوچک‌تر شده‌است.

کوچک‌تر شدن اندازه مغز به عنوان یک واقعیت تکاملی از جمله باعث تعجب کاتلین مک‌آلیف، نویسنده متون علمی شده‌است.

وقتی که خبرنگار سایت شبکه رادیویی «ان‌پی‌آر» این مطلب را برای او توضیح داد خانم مک‌آلیف با تعجب گفت که تا کنون فکر می‌کرده مغز انسان به تدریج در حال بزرگ شدن است.

کاتلین مک‌آلیف الان دریافته‌است که این ماجرا تا ۲۰ هزار سال پیش درست بوده اما از آن زمان مغز نیاکان ما جریان معکوسی را طی کرده و به مرور کوچک‌تر شده‌است و این روند کوچک‌تر شدن هم‌چنان هم ادامه دارد.

انسان‌های اولیهٔ گونه کرومَنیون که نزدیک به ۲۰ تا ۳۰ هزار سال پیش در اروپا زندگی می‌کردند بزرگترین اندازه مغز را در میان گونه‌های انسان در طول تاریخ دارا بوده‌اند و مغز انسان امروزی از آن زمان ۱۰ درصد کوچک‌تر شده‌است که به گفته مک‌آلیف این یعنی تقریباً به اندازه یک توپ تنیس.

متخصصان هنوز درباره علل و پیامدهای این روند تکاملی مطمئن نیستند. برخی بر این باورند که این روند می‌تواند جریانی رو به کم‌هوشی باشد. دیوید گیری، یک دانشمند روان‌شناسی «شناخت»، در این زمینه استدلال می‌کند که همزمان با پیچیده‌تر شدن جامعه انسانی، افراد برای بقا و تولید نسل به اندازه انسان‌های قدیمی نیازی به استفاده از هوش خود ندارند.

اما همه پژوهشگران هم به این اندازه بدبین نیستند. برایان هِیر، از مردم‌شناسان «مؤسسه علوم مغزی دانشگاه دوک» آمریکا بر این باور است که کاهش اندازه مغز در واقع یک امتیاز تکاملی است.

مغز اهلی

برایان هیر می‌گوید که کوچک‌تر شدن مغز نشانه اینست که انتخاب طبیعی در انسان به سوی خشونت‌گرایی کمتر می‌رود یا به عبارت دیگر مدارا و تسامح در نوع بشر رو به افزایش است.

او می‌افزاید زمانی که روند تکاملی و گزینش طبیعی یک گروه به سوی خشونت کمتر پیش می‌رود، این گروه را می‌توان یک جامعه «اهلی» نامید.

نگاهی به بدن شماری از گونه‌های اهلی از جانوران از جمله میمون، سگ یا بوقلمون نشان‌دهنده رشد برخی از ویژگی‌های جسمانی در آنها است. از جملهٔ این روندها می‌توان به استخوان‌بندی سبک‌تر و باریک‌تر، پیشانی صاف و سرانجام مغز کوچک‌تر اشاره کرد.

تمرکز پژوهش‌های برایان هیر بر شامپانزه‌های معمولی و شامپانزه‌های کوتوله یا همان بونوبوها قرار گرفته‌است. این جانوران از نظر تکاملی همانندی بسیاری با انسان دارند ولی از نظر جسمانی بسیار متفاوت از یکدیگر هستند. مغز بونوبوها از شامپانزه‌ها کوچک‌تر و هم‌چنین پرخاشگری آنها از شامپانزه‌ها کمتر است.

هر دو جانور دارای قدرت شناخت و توان حل مشکلات‌اند. به گفته هیر شامپانزه‌ها در صورتی که نیاز به کار گروهی باشد از عهده چاره‌یابی بر نمی‌آیند اما بونوبوها توانایی این کار را دارند.

به گفته او: به هنگام کم بودن خوراکی‌ها و سخت بودن مسئله تقسیم خوراک، بونوبوها قادر به حل این مشکل هستند اما شامپانزه‌ها زمانی که در همان موقعیت قرار می‌گیرند از همکاری و مشکل‌گشایی سر باز می‌زنند، با وجودی که راهش را هم می‌شناسند.

هیر این نکته را می‌پذیرد که روند کاهشی مغز انسان می‌تواند نشانه‌ای از روند تکاملی در راستای کندذهنی باشد اما مسئله مهم‌تر شناختی است که با بررسی این روند نسبت به نوع بشر پیدا می‌کنیم. مقایسه تکامل انسان با تکامل دیگر جانوران به دست یافتن به درک بهتری از وضعیت انسانی کمک می‌کند.

این دانشمند می‌گوید: «خوبی مطالعه سرشت جانوران و انسان این است که با استفاده از این مطالعات می‌توانیم راهکارهایی یا طرح‌هایی را برای تعامل با جنبه‌های منفی‌تر خود پیدا کنیم.»

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

اصل مقدمه گویی در آموزش

بازديد: 137

به طور کلی باید بدانیم که هر درس بدون توجه به ماده، موضوع و کلاس درس مربوطه، بر یک عده اصول روان شناختی مبتنی است و میزان موفقیت معلم در تدریس یا آموزش با مقدار اطلاعات و تجارب علمی وی درباره این اصول، رابطه مستقیم دارد. این اصول عبارتند از: 

۱) مقدمه

۲) مراجعه به درس قبلی

۳) ماده یا موضوع درسی (معلومات)

۴) روش تدریس پرسش و پاسـخ

۵) دانش آموزان و وضع عمومی کلاس

۶) انضباط

۷)وسایل کمک آموزشی

۸) خلاصه درس

۹) کاربرد آموخته ها

۱۰) آمادگی معلم یا تهیه طرح درس

۱۱) امـــتــحان یا ارزشــیابی

۱۲) گزارش وضع تحصیلی

۱۳) شخصیت معلم

که ما در اینجا به بحث مقدمه یعنی موضوع نخست می پردازیم.

 

 

● مقدمه:

در بحث از قانون های یادگیری به این نتیجه می رسیم که انسان مطلب تازه را وقتی بهتر و آسانتر یاد می گیرد که آمادگی لازم (بدنی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی و تجربی) را داشته باشد یعنی هم خود را نیازمند یادگیری احساس کند و بتواند یاد بگیرد و هم میان تجربه های قبلی و موضوع تازه ارتباط برقرار شود. به همین سبب تدریس هر موضوعی با یک مقدمه آغاز می شود و در آن باید به نکات زیر توجه نمود.

الف) هدف:

معلم در بیشتر درس ها برای اینکه دانش آموزان را از فضای بازی به فضای درس بکشاند، از لحاظ روانی یا ذهنی برای موضوع درسی جدید آماده شان کند و دقتشان را برانگیزد و بی اختیار به درس جدید توجه نمایند، به مقدمه چینی می پردازد.

ب) انواع مقدمه:

مقدمه ممکن است به چند شکل باشد: گفتن داستانی که برای دانش آموزان تازگی دارد به شیوه جذاب و جالب. یا طرح چند پرسش با نشان دادن تصویر، نقشه یا نمونه ای که محور بحث یا مجموعه ای از پرسش ها باشند. با استفاده از یک رویداد فعلی واقعی مانند باریدن باران یا برف، پوشیدن لباس نو، صدای یک گربه یا سگ، آمدن یک دانش آموز جدید و... یا با یادآوری خاطرات دانش آموزان از روندهای تحصیل یا جشن و یا استفاده از حوادث سیاسی یا اجتماعی که در شهر، کشور و یا جهان اتفاق افتاده اند و...

پ) شرایط مقدمه:

مقدمه باید کوتاه باشد زیرا وسیله است نه هدف و مدت آن به نظر معلم بستگی دارد. همچنین باید آسان و مفهوم و با سطح سنی و ذهنی دانش آموزان متناسب باشد؛ بر تجارب و اطلاعات قبلی آنان مبتنی باشد؛ دقت و توجه آنان را برانگیزد و برای آموختن موضوع جدید تشویق نماید. ضمناً مقدمه هر درس باید طبیعی و به جا باشد بطوری که دانش آموزان آن را نامربوط به موضوع درس تلقی نکنند. در بحث از مقدمه درس یادآوری چند نکته زیر ضروری است: موفقیت بیشتر درس ها بر همان دقیقه های نخست شروع درس، شکل مقدمه، روش اجرای مقدمه و نتیجه ای که دانش آموزان از آن می گیرند بستگی دارد و اگر معلمی در این مرحله، توفیق پیدا نکند نه تنها در خود آن درس موفقیتی نخواهد داشت بلکه در سایر درس هایش نیز اثر منفی خواهد گذاشت و این خطر بسیار مهم برای معلم وجود دارد که دانش آموزان او را به عنوان معلم ضعیف بشناسد و تغییر و تعدیل این شناخت هم بسیار دشوار است. گاهی ممکن است نیازی به مقدمه نباشد زیرا ماهیت موضوع به مقدمه احتیاج ندارد که در این صورت معلم می تواند مستقیماً به موضوع درس وارد شود به عبارت دیگر، معلم است که باید نیاز یا بی نیازی به مقدمه درس را تشخیص دهد و خود را مقید و محدود نسازد چنان که بارها اشاره خواهد شد همه فعالیت های معلم به این هدف متوجه هستند که دانش آموزان به سرعت و سهولت و در کمترین مدت، بیشترین تجارب را یاد بگیرند.معلم موفق کسی است که می تواند مقدمات جالبی به ابتکار شخصی تهیه کند و از ذکر مقدمه های کلاسیک (قدیمی) یا سنتی که غالباً خشک و ملال انگیز هستند، بپرهیزد.

● مراجعه به درس قبلی:

الف) هدف:

معلم در آغاز درس ناگزیر است به درس قبلی مراجعه کند تا از میزان و کیفیت یادگیری دانش آموزان آگاه شود و درس جدید را برپایه محکمی قرار بدهد بخصوص که در بیشتر درس ها موضوع ها کاملاً به هم پیوستگی دارند و دانش آموزان باید این پیوستگی و وحدت را دریابند. علت اینکه دانش آموزان و حتی دانشجویان ما کمتر نظام و وحدت فکری دارند و نمی توانند مطالب مختلف را به هم ارتباط دهند غالباً به همین سبب است. مثلاً دانش آموزان می کوشند که هیچ لغتی یا کلمه ای را در درس املا غلط ننویسند ولی در درس انشا به درست نویسی لغات چندان توجهی ندارند زیرا در نظر ایشان املا و انشا دو درسی با دو موضوع جدا و مستقل از هم هستند.

ب) شرایط:

معلم در این مرحله از تدریس باید نکات زیر را مورد توجه قرار دهد: هدف معلم از مراجعه به درس گذشته تنها پی بردن به کمیت معلومات قبلی دانش آموزان نیست بلکه می خواهد میزان درک و فهم آنان را نسبت به موضوع درس گذشته دریابد و برایش روشن شود که آن موضوع تا چه اندازه جزئی از شخصیت آنها شده است، یا به قول معروف، چقدر توانسته اند آن موضوع یا مطلب را هضم کنند که در این رابطه باید به نکات ذیل توجه کرد:

ـ باید به نکات مهم درس قبلی مراجعه شود نه جزییات آن.

ـ باید روابط و موارد تشابه درسی قبلی با درس جدید توضیح داده شوند.

ـ معلم در ضمن مراجعه به درس قبلی باید دانش آموزان ضعیف یا آنهایی را که خوب مطالعه نکرده اند بشناسد و به نقاط ضعف آنها پی ببرد تا بتواند آن ضعف را جبران کند و آنان را به پای همکلاسانشان برساند.

ـ مراجعه به درس قبلی خود باید توجه دانش آموزان را نسبت به آن برانگیزد و به آمادگی آنها برای آموختن درسی جدید کمک کند.

● ماده یا موضوع درسی (معلومات)

الف) انواع:

ماده یا موضوع درسی (یعنی معلومات) در یکی از سه گروه زیر می باشد:

ـ معلومات برای دانش آموزان تازگی دارند و معلم برای نخستین بار آنها را مطرح می کند.

ـ دانش آموزان در درس قبلی آن را آموخته اند و معلم به آن معلومات مراجعه می کند و با روش نو آنها را عرضه می نماید.

ـ دانش آموزان، افکار و عقایدی دربارة ماده یا موضوع علمی در زندگی روزانه خود کسب کرده اند و معلم به تصحیح و تکمیل و تنظیم آنها می پردازد.

ب) شرایط:

ماده درس باید از لحاظ کمی با سن زمانی و عقلی دانش آموزان متناسب باشد و معلم در آماده ساختن موضوع درس باید به معلومات اساسی لازم برای دانش آموزان توجه نماید و نیز تفاوت های فردی میان دانش آموزان را در نظر بگیرد.

درس جدید معلم باید عین آنچه در کتاب درسی یا کتاب معلم آمده است، نباشد بلکه بر منابع موثق علمی جدید مبتنی باشد، و نیز مطالب آن چنان با هم پیوستگی داشته باشد که وحدت و کلیت منظم را نشان بدهند. ماده علمی باید صحیح و از اوهام و اشتباهات بدور باشد. گاهی ممکن است درس خسته کننده یا خشک باشد ولی دقت در انتخاب مسائل و تنظیم آنها در یک قالب فکری جامع، درس را نشاط انگیز می نماید. ترتیب معلومات یا مطالب درس باید منطقی، روان شناختی و یا حاوی هر دو باشد. منظور از تربیت منطقی این است که مطالب ار لحاظ پیرایش و تکامل در نظر انسان، به هم مربوط باشند به عبارت دیگر، ماده یا موضوع درسی برپایه تربیت تکاملی، تدریس شود مثلاً تدریس جغرافیا را با تعریف آن و چگونگی گسترش این علم آغاز کنند.

● آمادگی قبلی معلم و شاگرد برای درس:

معلم و شاگرد بیش از آنکه درس آغاز شود و قبل از آنکه شاگرد سؤالی مطرح سازد، در مورد درس و سؤال خود دقت و تامل نمایند و آن را آماده سازند تا از شتابزدگی و لغزش و تصورات و واژگونی درک و فهم مصونیت داشته باشند.

▪ مقدمه یا معرفی:

هر عمل فکری از جایی آغاز می شود که معلم احساس کند دانش آموزان توانایی اجرای آن را دارند یا لازم است آن را بیاموزند معلم می تواند مهارت را در درسی مقدماتی به مدت سی تا پنجاه دقیقه معرفی کند؛ البته مدت زمان واقعی به توانایی دانش آموزان و تبحر آنان در مهارتهای پیش نیاز و پیچیدگی مهارت معرفی شده بستگی دارد. هدف مقدمه، معرفی اجزاء یا عناصر اصلی مهارت فکری جدید است.

اگر مهارت معرفی شده، مهارتی اساسی و مهم باشد، معلم باید به طور مستقیم آن را آموزش دهد؛ البته نباید فقط به معرفی و ارائه یک الگوی عملی طراحی شده اکتفا کند بلکه با راهنمایی مناسب فرصت یا فرصتهایی را برای درگیر شدن دانش آموزان با موضوع فراهم نماید.

زمانی که معلم در یک درس یا در موقعیت آموزشی خاصی احساس کند دانش آموزان باید بهتر از گذشته قادر به تفکر باشند به آموزش مهارت تفکر می پردازد. زمان و محتوای مورد نیاز برای آموزش این مهارت به پیچیدگی مهارت، توانایی و تجارب گذشته دانش آموزان بستگی دارد.

▪ انواع مقدمه:

برای تدریس درس، مقدمه های بی شماری وجود دارد که در اینجا به پنج نمونه معمول اشاره می شود:

الف) مقدمة مروری:

این نوع مقدمه، نگرشها، مهارتها و دانش پیشین را مرور می کند بدون داشتن یک چنین مقدمه ای هیچ جرقه یا تکانی برای علاقه مند کردن فراگیرندگان به درس وجود نخواهد داشت.

ب) مقدمة موضوعی:

این نوع مقدمه ارجاعاتی به وقایعی دارد که به تازگی اتفاق افتاد و در خبرها و مطبوعات و رادیو و تلویزیون آمده است. این مقدمه باید حتماً به رخدادهایی اشاره کند که در چند روز اخیر در مراکز و محیط های گوناگون روی داده است. مقدمه های عنوانی پیوند نزدیکی میان کلاس و دنیای خارج از کلاس ایجاد می کنند. چنین مقدمه هایی به سادگی قابل طرح و ارائه هستند و نشان می دهند که معلم در جریان وقایعی که در خارج از کلاس اتفاق می افتد قرار دارد.

پ) مقدمه روایتی:

در این نوع مقدمه ها، از تجارب عمومی برای تصویر کردن یک اصل استفاده می کنند گاهی لازم است قیاسی نیز صورت گیرد. این عمل وام گرفتن اندیشه ای از رشته ای و به کار بردن آن در زمینه دیگر است. مقدمه های روایتی روشنگر موضوعات هستند و از آنجا که چنین مقدمه ای تا حدی مشکل است باید موارد قبلاً تعیین و برای کلاس آماده شوند.

ت) مقدمه تاریخی:

مقدمه تاریخی نوعی از مقدمه است که در آن، از رخدادهای تاریخی استفاده می شود. تاریخ منبع فوق العاده ای برای مقدمه یا شروع درس است و منبع تغذیة پایان ناپذیری برای این منظور به شمار می رود. ممکن است مقدمه های تاریخی فریبنده باشند، به این سبب، باید محتاطانه از آنها استفاده کرد.

استفاده زیاد از مقدمه های تاریخی سبب خستگی می شود.

هـ) مقدمه شوک آور:

این مقدمه، محرکی بسیار قوی است و برانگیزانندة علاقه و جلب کننده توجه است. آغاز کردن درس با این روش، فراگیرندگان را با واقعیت رودررو می کند اما از مقدمه های شوک آور باید با احتیاط استفاده کرد. زیرا فراگیرندگان را می ترسانند و سطح اضطراب آنان را بالا می برند. اگر شوک وارده زیاد باشد، دانش آموزان در برگشتن به حالت اولیه و آماده شدن برای توجه به درس با مشکل مواجه خواهند شد صرف نظر از نوع مقدمه هایی که به کار گرفته می شود لازم است مقدمه در جایی پایان یابد. نقطه ای که مقدمه خاتمه می یابد پیکره اصلی درس شروع می شود و ضرورت دارد که در مقدمه، اهداف درس فهرست وار ذکر شود و منظور از اهداف مورد نظر نیز بیان گردد.

● نتیجه گیری

 

هر معلم یا مدرس برای تدریس خود در ابتدای تدریس از مقدمه گویی استفاده کند خیلی بهتر است و نتیجه می دهد ولی اگر استفاده نکند و معلم بدون مقدمه وارد بحث اصلی درس شود دانش آموز چه می داند این موضوع درس در چه مورد است و چرا باید یاد بگیرد و سؤالات دیگر...ولی در استفاده از مقدمه گویی نباید زیاد مقدمه طولانی و نباید کوتاه باشد بلکه باید طوری استفاده شود که دانش آموز بداند موضوع درس چیست. چرا که مقدمه هدف نیست بلکه یک وسیله برای یادگیری دانش آموزان است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

آموزش وپرورش و بُعد سیاسی توسعه

بازديد: 241

اغلب در کشورهایی که سطح سواد و آگاهی عمومی پایین است، ساختار حکومت، نظامی و استبدادی است. عکس این حالت نیز مصداق دارد. یعنی در کشورهایی که حاکمان مستبد و خود کامه، حکمروایی می کنند، مردم از سطوح علمی و سواد پایینی برخوردارند. اشاره به این نکته از این حیث ضروری بود چون توسعه در نظام سیاسی بسته و آمرانه، شدنی نیست. احمد بیرشک می گوید: «کسانی که می خواهند قومی را راد و آزاده و آزاد ببار آورند، دست به دامن تعلیم و تربیت میزنند؛ و کسانی هم که می خواهند برمردمی چشم بر حکم و گوش بر فرمان حکومت کنند، بهتر از تعلیم و تربیت وسیله ای پیدا نمی کنند.»)        

 

 

اگر آموزش و پرورش سواد علمی و آزادمنشی را نگستراند؛ فرهنگ مطالعه نهادینه نمی شود، مطبوعات و رسانه های نوشتاری تقویت نمی شوند و در نتیجه مشارکت سیاسی به تأخیر می افتد. آموزش و پرورش، تضمین کننده آزادی است. آزادی نیاز به محافظت دارد. یک مشتق این حفاظت ها، به تعبیر آمارتیاسن در کتاب توسعه به مثابه آزادی، «حفاظت اجتماعی» نام دارد.

«در جوامعی که با سلطه نامحدود اداره می شوند، آموزش وپرورش مانند هر چیز دیگر کاملا برنامه ریزی و تنظیم می شود و به صورت یکسان در می آید. همه جزئیات آن معین می شود… گردانندگان این جامعه ها، آموزش و پرورش را از دیدگاه علمی _صنعتی به ویژه از دیدگاه روانشناسی چون دستگاهی ماشینی سازمان می دهند. به طور کلی کاهش دادن آموزش و پرورش به جریانی که انسان را به صورت یک ابزار سودمند و فرمانبر در می آورد، انگیزه ای است برای شرکت در قدرتی که نوید یک آینده با شکوه را می دهد. این نوید، توده ها را برآن می دارد که خود را به امواج بسپارند و در راه انجام کار فداکنند. هم دیگران را به صورت وسیله و ابزار درآورند و هم خود به صورت ابزار درآیند. به نظر آنان آنچه مهم است، بنای عظیم انسانیت است. بنایی که به خیال خود می سازند. فرد و شخصیت اهمیتی ندارد. این ها عوض کردنی هستند. اینان را باید به حسب نیروی حیاتی، توانایی هوشی، مهارت های فنی و به حسب کارایی شان ارزیابی کرد. این ها مصرف کردنی هستند و پس از آنکه بی مصرف شدند، می توان به کنارشان نهاد...»

جان دیویی در کتاب مهم خود با عنوان «دموکراسی و آموزش و پرورش» می گوید: دموکراسی، تنها یک روش سیاسی برای اداره جامعه نیست بلکه بیش از هرچیز، یک روش زندگی است. دموکراسی سیاسی را باید تنها به چشم وسیله نگریست نه هدف؛ وسیله ای که بتواند دموکراسی را به صورت یک روش زندگی درآورد ... دموکراسی تنها در سرزمین هایی به نابودی گرایید که طبعی فقط سیاسی داشت و به گوشت و خون مردم وبه زندگی روزانه آنان راه نیافته بود… من برآنم که دموکراسی سیاسی نامطمئن خواهد بود، مگر آنکه خوی دموکراسی به اندیشه وکردار و به بافت زندگانی مردم راه یابد»

از نظر برخی دیدگاهها؛ دموکراسیِ پایدار عمدتاً در جوامع و کشورهای توسعه نیافته ایجاد نمی شود چراکه این کشورها قبل از پرداختن به مسائلی همچون دموکراسی و فرایندهای مربوط به آن، نیازمند بسترهای فرهنگی دموکراسی هستند. نظام سیاسیِ مشارکت گریز از زمینه های اجتماعی و فرهنگی افرادی مشارکت گریز و ناآشنا با حقوق مدنی و اجتماعی خود بر می خیزد. البته طبیعی است که عوامل تسهیل کننده نظیر آزادی بیان، انتخابات آزاد، نقد و نظر، برابری و ... نیز اهمیت دارند اما چگونه می شود مردم آموزش ندیده، ناآگاه و یا کم آگاه، توان و امکان شناخت و استفاده از حقوق خود را داشته باشند؟

انسان در بستر آموزش و کسب تجربه، قابلیت های درونی خود را بارور می سازد و این قابلیت های بروز یافته، نابرابری، استبداد و انحصار را پس می زند. شاید منطقی ترین و معتدل ترین پاسخ این باشد که جوامع استبداد زده ای که دائماً استبداد را در دامن خود می پروانند، برای رهایی از وضعی که بدان دچارند یک راه حل کوتاه مدت اما ناپایدار و یک راه حل اساسی پیش رو دارند؛ اولی حذف مستبد و دومی اصلاح فرهنگ مستبد خیز.

دیکتاتوری، ریشه های اجتماعی دارد. در تاریخ مبارزات ملت ها بسیار به چشم می خورد که چگونه توان و انرژی یک ملت و حتی رهبران جنبش ها صرف مبارزه با معلول می شود تا علت. دیدگاه ِتوسعه انسانی، حقوق بشر و آزادیهای دمکراتیک را یکی از پیش شرط های توسعه می داند. مردم تنها با وجود آزادیهای دمکراتیک است که می توانند در تصمیم گیریهای اجتماعی شرکت کنند و به نیروی تغییر بدل شوند و در جامعه تأثیرگذار باشند.

مرتضی نظری (mortezanazari)

 

منابع:ـ نظری، مرتضی، آموزش و پرورش و توسعه انسانی، انتشارات سپیده تابان، تهران ۸۸۹۶۲۹۴۹- ۸۸۹۶۹۳۶۴

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

فلسفه آموزش و تدریس

بازديد: 171

همه جوامع انسانی گذشته و حال، علاقه ویژه ای به آموزش داشته اند و برخی محققان گفته اند تعلیم (که یکی از فعالیت های آموزشی است) دومین حرفه کُهن است. همه جوامع برای پشتیبانی از فعالیت ها و نهادهای آموزشی منابع کافی اختصاص نمی دهند، اما دست کم به نقش محوری آنها معترفند که دلایلش هم معلوم است، چون اولاً معلوم است بچه ها وقتی به دنیا می آیند بی سواد و بی دانش هستند و از هنجارها و دستاوردهای فرهنگی جمع یا جامعه ای که از آن سر در آورده اند هیچ نمی دانند؛ اما به کمک آموزگاران، معلمان غیرحرفه ایشان در خانواده و محیط پیرامونشان (و نیز به کمک منابع آموزشی ای که رسانه ها و اکنون اینترنت فراهم کرده)، ظرف چند سال می توانند بخوانند، بنویسند، حساب کنند و (دست کم در بیشتر موارد) به گونه ای فرهنگ پسند رفتار کنند. 

 

 

برخی افراد این مهارت ها را آسان تر از دیگران فرامی گیرند و بنا براین آموزش به عنوان سازوکار طبقه بندی اجتماعی عمل می کند و بی شک اثر عمده ای بر سرنوشت اقتصادی فرد دارد. به بیان چکیده تر، در حالت ایده آل آموزش افراد را به مهارت ها و دانش قابل توجهی مجهز می کند که به آنها مجال می دهد اهداف خودشان را تعریف و دنبال کنند و نیز به آنها مجال می دهد همچون شهروندانی بالغ و مستقل زندگی اجتماعی را آغاز کنند.

اما بیان مطلب به صورت بالا بسیار فردگرایانه است. بهتر است از منظری اجتماعی نیز به موضوع نگاه کنیم، زیرا نگرش مان را کمی تغییر می دهد. این منظر اجتماعی به ما نشان می دهد در جوامع تکثرگرا مثل مردم سالاری های غربی، گروه هایی هستند که مشتاقانه از رشد افراد مستقل حمایت نمی کنند، زیرا چنین افرادی می توانند با تفکر مستقل و زیر سوال بردن هنجارها و باورهای جمعی یک گروه را از درون ضعیف کنند.

از منظر گروه هایی که بقای شان از این طریق به خطر می افتد، آموزش رسمی کشور لزوما چیز مطلوبی نیست، اما به انحای دیگر حتی این گروه ها هم برای بقای شان به فرآیندهای آموزشی وابسته هستند، همان طور که جوامع بزرگ تر و ملت دولت هایی که گروه های مذکور جزوشان هستند، چنیناند؛ زیرا همان گونه که جان دیویی در فصل آغازین کتاب مردم سالاری و آموزش (۱۹۱۶) می گوید، آموزش به گسترده ترین معنی، وسیله تداوم اجتماعی حیات است. دیویی خاطرنشان می کند «واقعیت های ناگزیر اولیه تولد و مرگ هریک از اعضا در گروه اجتماعی» آموزش را ضروری می کند، زیرا علی رغم این ناگزیری زیستی حیات گروه ادامه می یابد. اهمیت خطیر اجتماعیِ آموزش را این واقعیت نیز تاکید می کند که وقتی بحرانی جامعه را به لرزه درمی آورد، تصور بر این است که این نشانه فروپاشی آموزش است و آموزش و آموزگاران مقصر دانسته می شوند.

عجب نیست که چنین حوزه اجتماعی مهمی هزاران سال است که توجه فیلسوفان را جلب کرده است، بخصوص از آن جهت که مسائل پیچیده بسیاری هست که اهمیت فلسفی زیادی دارند. فلاسفه در بررسی های جدید تنها به برخی مسائلی که طی اعصار انگیزنده بحث های مهم بوده اند، پرداخته اند و به هیچ وجه همه آن مسائل را بررسی نکرده اند؛ مسائلی که بحث مذکور بر محور آنها چرخیده براساس اصطلاحات مأنوس فیلسوفان آموزش عبارت بوده اند از: آموزش به عنوان انتقال دانش در برابر آموزش به عنوان پر و بال دادن به پژوهش و مهارت های تعقل که منجر می شوند به رشد استقلال (این تقریباً همان کشمکش میان آموزش محافظه کارانه و آموزش ترقی خواهانه است و ارتباط تنگاتنگی دارد با دیدگاه های مختلف درباره کمال پذیری انسان و این بخشی از فلسفه مواد آموزشی بوده است.

یادگیری چگونه ممکن است و یاد گرفتن یعنی چه ۲ دسته از مسائلی که مربوطند به بحث توانایی هایی که هنگام تولد وجود دارند و نیز به بحث سیر (و مراحل) رشد انسان و به این که چنین سیری چه اندازه منعطف است و بنا براین چقدر می شود بر آن تاثیر گذاشت و تغییرش داد، کشمکش میان آموزش آزادیخواه و آموزش حرفه ای و این مساله مشترک که کدامیک تقدم دارد آموزش برای رشد فردی یا آموزش برای شهروندی (و بحث این که آیا این تفکیک درست است یا نه)، تفاوت های آموزش با آموزش فرهنگ ((enculturation) در صورت وجود تفاوت)، تفاوت های آموزش دادن، تعلیم، پرورش، و القاء، نسبت آموزش با حفظ ساختار طبقاتی جامعه، و بحث این که آیا می توان به طبقات یا گروه های فرهنگی مختلف به نحو عادلانه برنامه های آموزشی ای داد که محتوا یا اهدافشان فرق داشته باشد؟ آیا حقوق کودکان، پدر و مادر، و گروه های فرهنگی اجتماعی یا قومی تعارضی دارند یا نه و اگر دارند آیا آموزش باید به باورها و رسوم همه گروه ها احترام گذارد و اصلا چگونه می توان به این هدف نائل آمد؟ و یک سلسله بحث های پیچیده درباره نسبت آموزش با اصلاح اجتماعی که محورش عبارت است از این که آیا آموزش ذاتاً محافظه کار است یا می تواند عاملی برای تحول اجتماعی باشد؟

قابل توجه است که یکی از اولین شاهکارهای سنت فکری غرب یعنی جمهوری افلاطون به مسائل جالب فلسفی که بالا به آنها اشاره کردیم به علاوه مسائل دیگری که مجال ذکر آنها نیست پرداخته است. آلفرد نُرث وایتهد در جایی می گوید تاریخ فلسفه چیزی نیست جز پانوشت هایی بر فلسفه افلاطون، و اگر منُن و قوانین را به جمهوری بیفزاییم، این مطلب بویژه درباره تفکر آموزشی و فلسفه آموزش هم درست است. تشریح این حوزه [یعنی فلسفه آموزش] را باید با برخی ویژگی های آن شروع کرد که ممکن است موجب سردرگمی شوند یا توصیف جایگاه آن را دشوار کنند. از جمله این ویژگی ها تعاملات میان فلسفه آموزش و علمی است که فلسفه آموزش از آن منشعب شده است.

 

دی.سی.فیلیپس -مترجم: علی اصغری

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

آموزش و پرورش و رسالت تربیت شهروندی

بازديد: 183

آموزش و پرورش در جوامع امروزی به عنوان کلیدی ترین نهاد آموزشی در جهت توسعه همه جانبه بشمار می رود. چرا که در پرتو آموزش است که انسانها متحول می شوند. برپایه نظام آموزشی و تربیتی یک جامعه است که نظم و انضباط اجتماعی حالت نهادی به خود می گیرد و عامه مردم به طرف فرهنگ ترقی و توسعه حرکت می کنند.

 

 

انسان باید ارزش پیدا کند و تربیت او مبنای توسعه قرار گیرد. چون هدف از آموزش و سرمایه گذاری آموزشی کشف و توسعه ی منابع انسانی در جهت تعالی بخشی ارزشها و استعدادها و بهینه کردن آن است چون محور اصلاحات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی در کلیه ممالک توسعه یافته، انسان بوده می باشد... آموزش مهمترین رکن برنامه ریزی جامعه است وکلیدی ترین عنصر در توسعه یک جامعه مردم آن جامعه هستند که باید از فرهنگ، آگاهی و مهارتهای گوناگون برخوردار باشند.

توشیرو دوکو یکی از معماران توسعه ژاپن، امروزه درباره نقش سازنده و بارورکننده و رشد دهنده انسان و آموزش و پرورش در فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی چنین بیان می کند: ما نه هیچ منبع طبیعی داریم و نه هیچ قدرت نظامی، ما فقط یک منبع در اختیار داریم، ظرفیت ابداع مغزهایمان. این منبع پایان ناپذیر است. باید آن را ترکیب کرده، تمرین داده، مجهز ساخت. این قدرت دفاعی خواه ناخواه، در یک آینده نزدیک گرانبهاترین ثروت مشترک همه بشریت خواهد بود... در کشور ژاپن تربیت انسانها، بهترین مساله است و کسانی که در نظام آموزشی کار می کنند افراد بسیار محترم و با پرستیژ اجتماعی والایی هستند همین آموزش دهندگان هستند که در واقع، توسعه و زمینه های آن را (از طریق تربیت شهروندانی آگاه و مسئول) فراهم می آورند و ارزشمندترین سرمایه های انسانهای با فرهنگ، آموزش دیده و با شخصیت آن جامعه (شهروندان مدنی) هستند.

بنابراین زمانی آموزش و پرورش در رسیدن به اهداف و آرمانهایش موفق خواهد بود که بتواند شهروندانی آگاه، مسئول و خلاق بپرورد و این امر میسر نیست مگر از طریق آموزش بهینه شهروندی و نیز ارتقاء فرهنگ شهروندی.

● آموزش شهروندی چیست؟

منظور از آموزش شهروندی عبارت است از فرایند انتقال دانشها، ارزشها و نگرشهای لازم برای مشارکت و ثبات سیاسی جامعه از یک نسل به نسل دیگر. این انتقال شامل موارد مختلفی نظیر: آگاهی از تاریخ و ساختار نهادهای سیاسی، احساس وفاداری به ملت، نگرش مثبت نسبت به اقتدار سیاسی، باور به ارزشهای بنیادی (مانند حاکمیت قانون و تسامح و تساهل)، علاقه به مشارکت سیاسی و کسب مهارتهای لازم برای فهم سیاستهای عمومی و نظارت بر آنها می شود.

بدین ترتیب، هدف اساسی آموزش شهروندی در هر جامعه ای، انتقال مجموعه ای از دانشها، ارزشها و جهت گیریهای رفتاری ضروری برای دوام و رفاه آن جامعه، به نسل جوان است. لذا آموزش شهروندی به دنبال جلب حمایت جوانان از فرهنگ مدنی جامعه است که این امر از طریق فرایندهای آموزشی تحقق می یابد. (همان، ص ۳۱۷) در جوامع اقتدار طلب و خودکامه تعلیم و تربیت شهروندی به شدت در پی القای عقیده حاکم است و حق انتخاب چندانی برای فرد در جهت ابراز مخالفت وجود ندارد در حالی که در جوامع مردم سالار، هدف از تعلیم و تربیت شهروندی، پرورش افرادی است، مسئول، خودآگاه، کارآمد و بالتبع در خدمت اهداف و آرمانهای جامعه.

● شهروند کیست؟ و شهروندی یعنی چه؟

شهروند کسی است که با همنوع خود زندگی می کند و از طریق دولت حمایت می شود. از حقوق اجتماعی برخوردار است و وظیفه اجتماعی انجام می دهد. شهروندی راههای زندگی کردن شهروندان با یکدیگر است. شهروندی توانایی افراد را برای قضاوت در مورد زندگی خودشان تصدیق می کند. بنابراین شهروندی افراد از پیش بوسیله نژاد، مذهب، طبقه، جنسیت یا هویتشان تعیین نمی شود.

بنابراین شهروندی در نحوه ی ارتباط فرد با فرد و با جامعه معنا و مفهوم حقیقی خود را در می یابد.در این راستا به اعتقاد تی،اچ،مارشال: اولاً شهروندی وضعیتی است که ناشی از عضویت کامل فرد در اجتماع است. ثانیاً کسانی که حائز این وضعیت هستند حقوق و تکالیف یکسان و برابری دارند.

باید دانست که شهروندی با احساس مسئولیت همراه است. و حس شهروندی در عمیق ترین معنای خود دارای دو جنبه ی مهم است:

الف) جنبه مهمی از مسئولیت شهروندی، داشتن شرافت کاری است که بدون آن مدنیّت پیشرفته ای حاصل نمی شود.

ب) مسئولیت مدنی در جایی امکان بروز می یابد که جامعه ی مدنی به معنای واقعی مستقر شده باشد امّا جامعه مدنی نمی تواند بدون تلاش شهروندان برخوردار از حس مسئولیت قوی برپا می گردد. (نیکفر، ۱۳۷۸، ص ۱۷۳).

● آموزش و پرورش و شهروندی

شهروندی همانگونه که بیان شد یک فرایند مربوط به تمام عمر است و به همین جهت، همه ی افراد در تمام طول زندگی خود نیازمند آموزشهای متناسب با شهروندی در مراحل گوناگون زندگی هستند. البته این امر زمانی جامه عمل می پوشد که فضای آموزشی جامعه، فضایی دمکراتیک بخود گیرد و این ممکن نیست مگر به شرط استقرار نظام سیاسی مردم سالار (که در آن افراد خود را در مقابل جامعه مسئول و برای عمل به وظایف شهروندی) و در نتیجه برخورداری از حقوق مترتب برآن آزاد می بینند. در این فضای دمکراتیک، دانش آموزان نیز نیازمند آن هستندکه در زمینه های اخلاقی، رشد اجتماعی و دانش و درک درست و عینی از جهان، آموزش می بینند. در تمام تصمیم گیریهای مربوط به خودشان در خانه و مدرسه و جامعه مشارکت کنند و به عنوان یک شهروند، به صورتی فعال در مناسبات اجتماعی متناسب با احوال خودشان قرار گیرند. آموزش و پرورش باید به کودکان و نوجوانان کمک کند تا شهروندانی مسئول، مشارکت کنندگانی فعال در امور زندگی اجتماعی و فرهنگی، یادگیرندگانی موفق و علاقمند و افرادی متکی به خود و قابل اعتماد بار آیند. افرادیکه نه تنها ارزشها و ویژگیهای مورد ستایش جامعه را دارا باشند، بلکه بتوانند در راستای بهسازی و ارتقای فرهنگ جامعه تلاش مؤثرتری را به نمایش گذارند.

در سایه ی چنین برداشتی است که از نظر مربیان بزرگ تعلیم و تربیت... مدرسه نه تنها یک مکان جهت آماده شدن برای زندگی است، بلکه در حقیقت جایی برای تمرین زندگی و تجربه عرصه های مختلف آن است. به عبارت دیگر مدرسه مکانی برای یادگیری حقوق و مسئولیتهای شهروندی است. از این رو آنچه که می تواند رسالت و فلسفه اصلی شکل گیری و توسعه ی مدارس را در دوران کنونی توجیه کند، تربیت شهروندی و به عبارت دیگر عمل کردن مدارس به عنوان <مدرسه ی زندگی> است.در راستای احراز ویژگیهای شهروندی، مدرسه باید مکانی برای تدارک فرصتهای لازم و مناسب برای تجربه و تمرین در عرصه های مختلف زندگی باشد تا از این رهگذار، زمینه های لازم برای برطرف کردن نیازهای فردی، خانوادگی و اجتماعی دانش آموزان فراهم آید... بنابراین مدرسه باید خود زندگی و نمونه و الگویی کوچک از جامعه باشد و در آن دانش آموزان در عرصه های مختلف نظیر حرفه، دین، سیاست، فرهنگ، علم و فناوری، خانواده، بهداشت محیط زیست، ارتباطات، و مانند آن به یادگیری بپردازند. این چگونگی مستلزم پرداختن هرچه بیشتر به تربیت شهروندی و مهارتهای زندگی در سطح مدارس است.

● نظام آموزشی مردم سالار لازمه ی تربیت شهروندی

به عقیده ی بسیاری از دانشمندان تعلیم و تربیت، وظیفه آموزش و پرورش، تربیت شهروندانی است که بتواند برای رشد و شکوفایی جامعه ی مردم سالار و تجدید بنای آن تلاش کند... نظام آموزشی مردم سالار، درصدد تربیت نسلی است که بتواند در دنیای پیچیده ی کنونی، هم برسرمایه ی دانش خود بیفزاید و هم با افزایش قابلیت همبستگی و نقش پذیری خود در ایجاد فضای گروهی که مسئولیت چند جانبه و جمعی به بار می آورد، کوشش نماید در چنین جامعه ای از ما می خواهند که همه با هم برای درک دنیای یکدیگر تلاش کنیم و چشم انداز مشترکی بسازیم که ما را قادر می سازد از یکدیگر بیاموزیم و درحالیکه واقعیت کثرت گرایی را حفظ می کنیم بر خود حکومت کنیم. تعلیم و تربیت در جامعه ی اسلامی بر توسعه ی فرایند آموزش مردم سالاری دینی تکیه دارد؛ فرایند پویایی که هم می تواند به حالت انسجام و وابستگی درونی فرد عقل او و کارکردهای اجتماعی او بیندیشد و هم می تواند او را به ارزشهای اخلاقی و اصول اعتقادی که در جهت تکریم مقام و منزلت انسانی قرار دارد، پایبند نماید.

اگر واقفیم که آموزش و پرورش به عنوان رکن تولید آگاهی مدنی دانش آموزان به عنوان عاملان اصلی باز تولید این آگاهی و شناخت، در واقع همان پشتوانه های راهبردی رشد فرهنگ شهروندی و توسعه ی سیاسی کشور به شمار می رود. در این خصوص انتظاراتی از آموزش و پرورش کارآمد و منطبق با نیازهای امروزی هست که عبارتند از:

۱) آموزش مفید، اثربخش و کاربردی.

۲) تربیت نسل جوان و نوجوان براساس معیارهای مورد قبول جامعه.

۳) تسهیل در فرایند جامعه پذیری افراد و یادگیری هرچه بهتر استانداردهای زندگی سالم.

۴) هدایت نسل جوان و نوجوان در جهت ترقی و توسعه ی مطلوب.

۵) تربیت انسانهای قانونمند، مشارکت پذیر، منظم، مسئول و پرتلاش از طریق نهادینه سازی قانون و پرهیز از زور و خشونت و سلطه گری و جلوگیری از تنش و تن دادن به آن.

۶) جا انداختن فرهنگ تحزّب گرایی و تمرین مشارکت در اداره ی امور مدرسه و جامعه.

۷) تقویت ایمان، روحیه ی شجاعت، اعتماد به نفس، شکیبایی در برابر مصائب و رنجها، عدالت جویی، وجدان کاری و انضباط اجتماعی، مشورت، تعاون و ایثار.

● ضرورت تربیت شهروندی در عصر جهانی شدن

امروزه باتوجه به پیچیدگی عصر جهانی شدن، آموزش و پرورش ایران اگر بخواهد هدایت ملی و نظام ارزشی و مهارتهای شهروندی کودکان و نوجوانان را تحکیم و اعتلا بخشد، باید آنان را برای زندگی در عصر جهانی شدن در قرن بیست و یکم، آماده کند. چرا که جهانی شدن نه فقط براقتصاد و سیاست و مناسبات اجتماعی، بلکه بر فرهنگها و نظامهای آموزشی و هویت مردمان نیز تأثیر می گذارد. به همین دلیل، برنامه ریزی ثمربخش و نوآوری در آموزش و پرورش زمان ما نمی تواند بدون توجه دقیق و عمیق به تأثیرات جهانی شدن در تعلیم و تربیت کشورها و ملت ها صورت گیرد.فرایند جهانی شدن خصوصیات ویژه ای را برای شهروند قرن ۲۱ می طلبد که می توان آنها را در سه قالب کلی و بدین صورت برشمرد:

۱) دانش، مهارت و نگرش جهانی اندیشیدن و عمل کردن

۲) دانش مهارت و نگرش دمکراتیک

۳) توانایی در کاربرد فناوری اطلاعات

این سه مفهوم به شدت درهم تنیده شده، اثرات متقابل و چندجانبه ای دارند. فناوری اطلاعات: باعث نزدیکی سریع و آسان افراد و ملت ها شده است. این امر موجب شده است اگر تا دیروز مردم یک کشور به صورت محلی اندیشیده اند و به نحوه ی عمل دمکراتیک در درون خود می اندیشیده اند، امروزه به اقدام دمکراتیک در سطح جهانی، بین ملتها بیندیشند. فناوری اطلاعات باعث شده است تا جهان در عرصه ی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی به یکدیگر وابسته گردد و این وابستگی، لزوم اندیشه و عمل جهانی را پدید آورده است... در نهایت می توان گفت در قالب جهانی باید به صورت دمکراتیک عمل کرد و ابزار و اندیشه ی عمل دمکراتیک، فناوری اطلاعات است. چرا که باتوجه به فرایند جهانی شدن آینده تربیت به طور جدی متأثر از فناوریهای اطلاعاتی خواهد بود.

● ویژگیها و صلاحیتهای مطلوب شهروندی برای جامعه ی ایران

واضح است که نظام آموزشی هر کشوری متأثر از نظام ارزشهای حاکم بر جامعه است و بالتبع تربیت شهروندی نیز باید در راستای فرهنگ و هویت دینی و ملی جامعه، انجام گیرد. در این راستا زندگی شهروندی باید محتوای عینی مرتبط با محیط زندگی ایرانی را که دانش آموز در آن به سر می برد، داشته باشد. از چنین مسیری است که بومی کردن آموزش زندگی شهروندی محلی و ملی میسر می شود و مقدمه ی آموزش شهروندی جهانی را فراهم می آورد. باتوجه به مباحث مطرح شده، یک شهروند مطلوب برای جامعه ی ایران در سه حیطه با قلمروهای خاص و دارای صلاحیتهای معینی می باشد که عبارتند از:

۱) شناخت مدنی. و آن عبارت است از مجموعه ای از آگاهیها، اطلاعات و درک و فهم مدنی که مؤلفه های آن عبارتند از: آگاهی از نحوه ی بدست آوردن اطلاعات، آگاهی از ساختار و نحوه ی عملکرد دولت، آگاهی از دیدگاههای احزاب عمده ی کشور، آگاهی از حوادث و رویدادهای جامعه، آگاهی از قوانین و مقررات اجتماعی و آگاهی از حقوق شخصی و بین المللی.

۲) <توانایی مدنی> که عبارت است از مجموعه ای از مهارتها، قابلیتها و توانمندیهایی که هرفرد برای زیست در جامعه ای که در آن زندگی می کند، به آنها نیاز دارد و مؤلفه های آن عبارتند از: توانایی مشارکت با دیگران، توانایی انجام امور بدون اتکاء به دیگران، توانایی اتخاذ تصمیم منطقی و توانایی رفتار براساس اصول اخلاقی و مذهبی مطلوب.

۳) <نگرش مدنی> که عبارت است از مجموعه ای از طرز تلقی ها، باورها و دیدگاههایی که برای یک شهروند خوب ضروری است و مؤلفه های آن عبارتند از: پذیرش تنوع و تکثر در جامعه و احترام به آن، داشتن اعتقادات و باورهای مستقل، داشتن روحیه ی مسئولیت پذیری، دارا بودن حس وطن پرستی، داشتن روحیه ی بردباری و تحمل، داشتن روحیه ی انتقادپذیری، دارا بودن روحیه ی قدرشناسی نسبت به میراث فرهنگی و هویت مذهبی و ملی.

با عطف به این ویژگیهاست که رسالت سترگ و خطیر آموزش و پرورش در عصر جهانی شدن معنا و مفهوم خود را درمی یابد بنابراین ضروری است تا ضمن توجه به سیاستهای کلی نظام آموزشی، مرحله ی درک و فهم عمیق و دستیابی به شعور تربیت شهروندی و تدارک مدرسه ی زندگی را وجهه ی همت قرار داده، بسترهای لازم را برای توجه هرچه بیشتر به این رسالت سنگین (تربیت شهروند مدنی) نظام آموزشی فراهم نمائیم.

علی بهروش - کارشناس ارشد مسائل آموزش و پرورش

منابع:

۱) سروش، عبدالکریم، (۱۳۷۴)، روش تفسیر در علوم اجتماعی، تهران؛ مؤسسه فرهنگی صراط

۲) مشارع پور، محمود، (۱۳۸۳)، جامعه شناسی آموزش و پرورش، تهران؛ انتشارات سمت

۳) نیکفر، محمدرضا، (۱۳۷۸)، خشونت، حقوق بشر، جامعه ی مدنی، تهران؛ انتشارات طرح نو

۴) فتحی واجارگاه، کوروش، (۱۳۸۵)، لحاظ کردن ارزشهای شهروندی در برنامه ی درسی، مجله نوآوریهای آموزشی، شماره های ۱۷

۵) علی ضیایی، مرتضی، (۱۳۸۱)، مشارکت و شناخت در تصمیم گیریها (چکیده مقاله های همایش ملی مهندسی اصلاحات در آموزش و پرورش)، تهران؛ انتشارات پژوهشکده ی تعلیم و تربیت.

۶) گلیار، حسین، (۱۳۸۱)، تأثیر آموزش و پرورش در تحقق جامعه ی مدنی و نظام مردم سالاری دینی، تهران؛ انتشارات پژوهشکده ی تعلیم و تربیت.

۷) قائدی، یحیی، (۱۳۸۵)، تربیت شهروند آینده، مجله ی نوآوریهای آموزشی، شماره ی ۱۷

۸) فالکس، کیث، (۱۳۸۱)، شهروندی، ترجمه محمدتقی دلفروز، تهران؛ انتشارات کویر 

 

روزنامه اطلاعات ( www.ettelaat.com )

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 127

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس