موضوع : باورها و سنتها
(بررسي مراسم ازدواج سنتي در استان آذربايجان شرقي و در ميان تركمن ها)
مقدمه
تحقيقي را در رابطه با آداب و آيين سنتي ازدواج در استان آذربايجان شرقي و اهالي تركمن استان گلستان انجام داده شده است، كه جهت ارائه در درس جامعهشناسي خدمت شما ارائه ميگردد. منابع كليه نوشتههاي اين تحقيق سخنان اهالي اين استان و روستاهاي اطراف آن ميباشند كه يا ساكن استان آذربايجان شرقي و يا ساكن تركمنصحرا بودهاند و يا هماكنون در تهران سكونت دارند.
اين تحقيق در دو بخش مجزا تنظيم گرديده است.
بخش اول شامل سنتهاي ازدواج در استان آذربايجان شرقي.
بخش دوم شامل سنتهاي ازدواج در ميان اهالي تركمن مي باشد.
مراسم سنتي ازدواج در استان آذربايجان شرقي
مراسم خواستگاري: بعد از انتخاب دختر توسط شخص داماد و يا خانواده داماد، براي انجام مراسم خواستگاري شخص داماد به همراه خانواده به منزل خانواده دختر انتخاب شده ميروند.
اين مراسم حتما بايد شب هنگام برگزار گردد. در اين منطقه رسم بر اين گونه است كه از همان ابتدا با يك قوطي شيريني خانواده داماد قصد رفتن به خانه عروس را ميگيرد.
و پس از صحبتهاي خانواده عروس و داماد بايكديگر اگر خانواده عروس راضي بودند و عروس نيز راضي بود، درب قوطي شيريني را باز ميكنند و شيريني را با شادي و مباركي ميل ميكنند.
اما اگر جواب منفي بود و عروس ناراضي بود جعبه را باز نكرده و روز بعد از شب خواستگاري آن را پدر عروس به خانواده داماد يا بستگان داماد برميگرداند.
بعد از موافقت كردن خانواده عروس، شخص داماد به همراه خانواده خود يك چادري و يك حلقه نشوني به منزل عروس ميبرند و عروس را اصطلاحا «نشاني» ميكنند كه به اين مراسم «نشانناماخ» ميگويند. در اين مرحله از خواستگاري داماد و عروس ميتوانند با يكديگر جداگانه صحبت كنند و نظرات و خواستههاي خود را به يكديگر بگويند. در همين حين پدر و مادر عروس و داماد نيز در اتاقي ديگر راجع به نحوه مراسم عروسي، شيربها، مهريه و كليه مسائل مربوط به ازدواج اين دو جوان بحث ميكنند. در اين مراسم خانواده دختر معمولا مبلغي را به عنوان شيربها از خانواده داماد دريافت ميكند كه به اصطلاح به آن «باشليخ» ميگويند. اين مبلغ ميتواند نقدي باشد و يا به صورت كمك كردن در هنگام خريد وسايل جهيزيه و وسايل مورد نياز براي برگزاري مراسم عروسي باشد. از جمله رسومات مخصوص اين استان درخواست خانواده عروس مبني بر كمك كردن خانواده داماد به آنها در تهيه اقلام موردنياز براي برگزاري مراسم ازدواج ميباشد.
مثلا خانواده عروس بدين گونه شرط مي كند كه تمامي هزينههاي خريد چاي، برنج، روغن، گوشت و ميوه و شيريني عروسي را بايد خانواده داماد پرداخت كند.
البته اگر چنين شرطي هم در بين خانوادهها بيان نشود به صورت خودبخودي نيز خانواده داماد تعدادي جعبه ميوه و مواد غذايي را به خانه عروس ميفرستد اما خوب برخي از خانوادهها شايد به علت وضع مالي و نگران بودن از فراموش شدن اين رسم از سمت خانواده داماد آن را شرط ميكنند و روز خواستگاري اين مسائل را عنوان ميكنند.
بعد از گذراندن اين مراسم روز بعد از آن داماد خانواده خود را به همراه فاميل خود و بزرگان و ريش سفيدان خود كه اغلب پدربزرگها، مادربزرگها، عمه، دايي و خالههاي داماد هستند براي صحبت كردن و برگزاري مراسم بلهبرون كه به اصطلاح به آن «دانيشيخ» گفته ميشود به خانه عروس ميروند. دانيشيخ به معني گفتگو كردن بحث كردن و صحبت كردن درباره مهريه ميباشد. و كل مراسم دانيشيخ بيشتر به خاطر آشناشدن خانواده دو طرف و تعيين مقدار مهريه كه البته اين روزها خيلي هم مهم شده است ميباشد.
مراسم دانيشيخ:
در اين مراسم ابتدا طرف دختر خواستههاي خود را به همراه مبلغ مهريه عنوان ميكند و بعد از گفتگو و بحث كردن مبلغ ذكر شده اگر مطابق با قيمت رايج در ازدواجهاي قبلي قبيله يا شهر باشد، موافقت ميشود و مبارك باد گفته ميشود، اما اگر خواسته عروس بيشتراز عرف شهر يا روستا باشد، اينجا ديگر كار ريشسفيدها سخت ميشود چرا كه خانواده داماد به هيچوجه زير بار حرف پدر عروس نميرود و عنوان ميكند كه مثلا مهريه دختر فلاني اينقدر بود كه درماه گذشته ازدواج كرده و ما هم همين مقدار مي توانيم پرداخت كنيم. اگر بيشتر از اين طي كنيم خلاف رسم و سنت عمل كردهايم و كساني كه بعد از ما ميخواند مهريه را براي فرزندان خود تعيين كنند همواره ما را سرزنش خواهند كرد كه چرا مبلغ مهريه را بالا بردهايم. و خلاصه با هر دردسر و سختي كه وجود دارد دو طرف بالاخره سر مبلغ و شرايط مهريه به توافق ميرسند. البته شرطهايي مثل بردن عروس توسط داماد به مكه، زدن سند ماشين يا ويلا و يا خانه و زمين و يا حتي بخشيدن تعدادي گوسفند و گاو ميتواند از شروط مذكور در مهريه باشد.
بعد از پذيرفتن مهريه توسط پدر داماد، يكي از بزرگان،حال از طرف داماد يا از طرف عروس، 2 تا كله قند را كه خانواده داماد به همراه خود آورده است، ميشكند و بدينگونه ديگر ازدواج اين دو حتمي ميشود. فلسفه شكستن اين قند از طرف بزرگان فاميل بدينگونه روايت شده است:
ميگويند كه پس از شكسته شدن قند كه نشانه شيريني و خوشي ميباشد، و شگون خوبي براي نوعروس دارد، خردههاي اين قند را بزرگ فاميل به افرادي كه جوان باشند چه پسر وچه دختر و ازدواج نكردهاند، ميدهند تا بخت آنها نيز باز شود و به زودي ازدواج كنند.
بعد از اعلام نامزدي اين دو جوان و رسمي شدن نامزدي توسط عاقد خطبه عقد خوانده ميشود و مثل اكثر نقاط ايران 2 دختر در بالاي سر عروس به همراه توري مخصوص قند را ميسايند و معمولا بعد از سه مرتبه خواندن خطبه عروس بله ميگويد اما در اين بين سفره عقد ويژگيهاي خاصي دارد و از موارد و بخشهاي مختلفي تشكيل شده است.
در اينجا به برخي از چيزهايي كه در درون سفره قرار داده ميشوند، اشاره مينماييم:
آينه و شمعدان، قرآن، ميوه و شيريني، تزئينات ويژه سفره، خنچه عقد و در برخي از روستاها سنگك و نان محلي نيز در سفره گذاشته ميشود.
در هنگام باز كردن سفره عقد اقوام نزديك دعوت ميشوند، پدر و مادر عروس، پدر و مادر داماد خواهر و برادر عروس و داماد و عموها، عمهها، خالهها و داييها و اقوام نزديك براي مبارك باد گفتن يا همان «مبارك اوسون» و دادن كادو به كنار سفره عقد ميآيند و اين مراسم در خانه عروس برگزار ميشود. هدايايي گرانبها از جمله سكه و يا طلا و يا پلاك از طرف خانواده داماد به عروس داده ميشود و اقوام با دادن مبلغي پول و گاهي اوقات كادو به عروس خانم تازه فاميل شده تبريك ميگويند.
تقريبا ديگر چيزي از مراسم عقد نمانده كه نگفته باشيم اما در مدت زمان باقي مانده از هنگام عقد تا عروسي تا هنگام ازدواج روزهاي مهم يا اعيادي در پيش روي داماد و عروس و خانوادههاي آنها خواهد بود. اينك به ذكر كردن مراسم انجام شده توسط خانوادههاي طرفين در هنگام اعيادي چون قربان، فطر و نوروز ميپردازم.
مراسم عيد قربان
در اين روز داماد گوسفندي را بايد براي خانواده عروس بفرستد. گوسفند را خانواده داماد با پارچهاي به عنوان هديه كه دور گردن آن پيچانده شده است تزئين ميكند و اين گوسفند را به خانه عروس يكي از اقوام داماد ميبرد و مادر عروس در عوض يك هديه و يا پارچهاي به داماد كادو ميدهد و سپس گوسفند را قرباني ميكنند و از گوشت آن به همه فاميل پخش ميكنند و در آن شب شام ميدهند.
مراسم شب يلدا
در اين شب نامزد (شخص داماد) به همراه چند جعبه شيريني، چند جعبه ميوه و تعدادي آجيل و چند هندوانه تزئين شده به همراه يك قطعه طلا وارد خانه عروس ميشود و در آنجا (خانه عروس) مراسم شادي و رقص برگزار ميشود كه به آن مراسم «چلهكچهسي» ميگويند كه به معني مراسم شب چله ميباشد و در آنجا هندوانه بريده ميشود و به هريك از اعضاي فاميل و مهمانها قطعهاي از هندوانه داده ميشود.
مراسم عيد فطر
در ماه رمضان و در هنگام شهادت حضرت علي(ع) خانواده داماد 4 الي 6 ديس حلواي تزئين شده را به همراه مبلغي پول بر روي آن روانه خانه عروس ميكند.
مراسم عيد نوروز
در فصل بهار شخص داماد از هر ميوه نوباري كه به بازار آمده است، داماد يك جعبه براي خانواده عروس ميخرد و به خانه عروس ميفرستد كه به اين مراسم «نوبار چيليخ» ميگويند در عيد نوروز خانواده داماد لباسهاي نو و طلا و سبزه سال نو را براي عروس خريداري مينمايند و بدين مراسم «بايرامليخ» ميگويند يعني عيدي دادن و مراسم عيد.
مراسم عروسي
اين مراسم شامل حنابندان در شب قبل از عروسي و خود عروسي ميباشد.
حنابندان
در اين مراسم كه در شب قبل از روز عروسي برگزار ميشود، خانواده داماد ظرف حنايي را تزئين ميكنند و لاي گل ميگذارند و مقداري انار را دانه ميكنند و در درون هندوانه ميگذارند و زنها عروس را «بزك» ميكنند كه به معني تزئين و آرايش كردن عروس ميباشد و شيريني و گل و ميوه به خانه دختر ميبرند.
در آنجا حنابندان برگزار ميشود، داماد در كنار عروس مينشيند و همه دختران دم بخت دور آنها جمع ميشوند و دست عروس و داماد حنا ميگذارند و خنچه درست ميكنند و بعد به دور آنها ميرقصند. بعد از اين مراسم گل و حنايي كه خانواده داماد تدارك ديدهاند توسط عروس و داماد حمل ميشود و در دستان خود آنها قرار ميدهند و به دور مجلس ميچرخند و آن را به همگان تعارف ميگويند. كه ميگويند اين كار و دست زدن به حناي عروس و داماد جوان «شگون» دارد.
و اما مراسم جالبي در حنابندان انجام ميشود كه مراسم «كچل اوغلان» به معني پسر بيمو ميباشد كه توسط يكي ازدختران دم بخت انجام ميشود، در اين مراسم دختري خود را به شكل و شمايل مردي درمي آورد و سبيل و ريش براي خود ميگذارد تا مردم او را به عنوان داماد قبول كنند و از ميان دختران دمبخت مجلس يكي را بايد انتخاب كنند و همانند عروس و داماد مراسم ازدواج را به طور نمايشي برگزار ميكنند.
مراسم جهاز برون
البته مراسم جهازبرون قبل از حنابندان و عروسي انجام ميشود ولي ما در اينجا در بين حنابندان و عروسي اين مطلب را ذكر نمودهايم.
اين مراسم بدينگونه است كه تعدادي از اقوام داماد براي ديدن لوازم جهيزيه عروس به خانه پدر عروس ميروند و در آنجا ليستي را از وسايل جهيزيه از پدر عروس ميگيرند و به عنوان شاهد آن را امضا ميكنند و سپس جهيزيه را به همراه وسايل مورد نياز زندگي به خانه جديد عروس و داماد ميآورند.
مراسم عروسي
از طرف خانه داماد به خانه عروس و فاميلهاي ايشان ميروند تا عروس خانم را بياورند. برادر داماد شال قرمزي را دور كمر عروس ميبندد و اين عمل را 3 مرتبه تكرار ميكند و شال را باز و بسته ميكند و نيت ميكند به عنوان فرزند 7 پسر و 1 دختر را به دنيا بياورد.
بعداز آن پدر عروس دست عروس را ميگيرد و دعايي براي بهبود زندگي و خوشبختي آينده دو جوان ذكر ميكند كه به اين مراسم «خيردوآسي» ميگويند كه همان دعاي خير پدر و مادر براي عروس و داماد ميباشد.
بعد از اين مراسم فاميلهاي عروس و داماد براي صرف شام وارد سالن عروسي ميشوند و در ضمن در روستاهاي آذربايجان هنگام آوردن عروس به خانه داماد، داماد به همراه دوستان خود به پشت بام ميرود و بر سر عروس سيب پرت ميكنند و در ضمن، پسران مجرد نيز به بالاي پشت بام رفته و بر سر دختري كه ميخواهند سيب پرتاب ميكنند و اين به معني اين ميباشد كه اين دختر مال من است.
بعد از عروسي، فرداي عروسي روز پايتختي از راه ميرسد.
فاميلهاي عروس به همراه خانواده داماد راهي خانه دو جوان ميشوند. براي گفتن تبريك و دادن كادو به نزد عروس و داماد ميروند. به اين مراسم «دوآخ قالپا» ميگويند. شال را بر سر عروس مياندازند و يك بچه سعي ميكند اين شال را بدزدد و عروس سعي ميكند از اين كار جلوگيري كند ولي او قبول نميكند و بادادن مبلغي از سوي عروس، پسربچه راضي ميشود تا شال را به او برگرداند. (پايان بخش اول)
بخش دوم
سنتهاي ازدواج در ميان زنان تركمن
در اين بخش سنتهاي ازدواج در ميان زنان تركمن را در قالب يك مصاحبه با دو زن تركمن به نامهاي جيلان و زوليخا بيان كردهام.
مهم ترين خصوصيت زنان تركمن صبر و شكيبايي آنان است . آنچنان كههمه زنان تركمن آن را مهم ترين ويژگي خود عنوان مي كنند. تا آنجا كه جيلان پس ازجدايي از همسرش پنج سال در انتظار بازگشتش چشم به راه بوده و فقط پس از ازدواج دومهمسرش، اميدش را از دست داده است. او انگشتان ورم كرده و كبودش را به ما نشانمي دهد و مي گويد:" زندگي خودم و دختر كوچكم را از راه قالي بافي مي گذرانم." تنهاآرزوي او داشتن يك اتاق مستقل است. اتاقي كه دمي در آن به دور از نگاه هاي سنگين وپرجمعيت خانواده پدري اش بياسايدجيلان زن 27 ساله اي كه پشت دار قالينشسته و با گره هاي هنرمندانه اش تارو پود قالي را جان مي بخشد، با چشمان خسته وغمگين توي صورتمان نگاه مي كند و مي گويد:" نمي دانيد زندگي كردن در اين كلاه، آنهم در خانه ي پدري سخت است.
همه زنان ازدواج كرده تركمن طبق سنت زير چارقد هايرنگانگشان كلاهي روي سرشان مي گذارند. اين رسم نيز در مورد زنان مطلقه صدق مي كند وجيلان مطلقه نيز از اين رسم مستثني نيست. روبرويمان نشسته، زل مي زند بهچشمهايمان و بعد از چند لحظه مكث از زندگي اش، آرزوهاي برباد رفته اش و ناكامي هايشمي گويد. او از اينكه يك زن مطلقه تركمن است اما همچنان در خانه پدري مجبور استكلاه زنان ازدواج كرده را به سر بگذارد غمگين است و غمگين از ننگ جدايي در ميانتركمن ها. جيلان فقط چهار ماه با شوهرش زندگي كرد . اما اكنون مجبور استكودك هشت ساله و نگاه سنگين مردم و خانواده اش را به دوش بكشد. او با چشمانمرطوب نگاهمان مي كند و مي گويد:" زنان تركمن بعد از ازدواج مجبورند در خانه پدرشوهر زندگي كنند و فرمانبر مادر شوهر و اقوام شوهر باشند. زناني كه از اين سنتسرپيچي كنند از فاميل و خانواده طرد شوند." جيلان نيز مانند ساير زنان تركمن براين رسم گردن مي نهد و به خانه پدر شوهر مي رود . اما در آنجا مورد شكنجه اقوامشوهر قرار مي گيرد و با كوچك ترين اعتراض به خانه پدري فرستاده مي شود. ميپرسيم:" مگر تو چه تقاضايي از شوهرت داشتي كه با اين سرعت از سوي او طرد شدي؟" چارقدش راروي سرش جابه جا مي كند و سرش را پائين مي اندازد: " من فقط يك خانه كوچكمستقل از او مي خواستم. آن هم به خاطر عذاب هايي كه در آنجا مي كشيدم وگرنه هرگزاعتراض نمي كردم." مهم ترين خصوصيت زنان تركمن صبر و شكيبايي آنان است . آنچنانكه همه زنان تركمن آن را مهم ترين ويژگي خود عنوان مي كنند. تا آنجا كه جيلان پس ازجدايي از همسرش پنج سال در انتظار بازگشتش چشم به راه بوده و فقط پس از ازدواج دومهمسرش، اميدش را از دست داده است. او انگشتان ورم كرده و كبودش را به ما نشانمي دهد و مي گويد:" زندگي خودم و دختر كوچكم را از راه قالي بافي مي گذرانم." تنهاآرزوي او داشتن يك اتاق مستقل است. اتاقي كه دمي در آن به دور از نگاه هاي سنگين وپرجمعيت خانواده پدري اش بياسايد.
اما ننگ طلاق تنها مشكل زنان تركمننيست. در بين تركمن ها ازدواج زن تركمن با يك غير تركمن كه خود آن را فارس ميخوانند، تقريباً محال است و زناني كه اين سنت را زير پا مي گذارند در خوشبينانهترين حالت حداقل تا پنج سال از ميان اقوام و خانواده و مردم شهرستان طرد مي شوند.
به جميله جوان بيست و ساله كه سال گذشته در جشنواره خوارزمي رتبه سوم طراحي يكنرم افزار كامپيوتري را به خود اختصاص داده، مي گوييم:" تو كه يك دختر تحصيلكردههستي قطعاً به ازدواج با يك غير تركمن فكر كرده اي ؟ در پاسخ مي گويد:" تو را بهخدا اين حرف ار نزنيد. دلم نمي خواهد پدر و مادرم را كه اين همه سال زحمتم را كشيدهاند براي هميشه از خود برنجانم. فكر مي كنم مي توانم بر قلب و احساسم پا بگذاريماما بر سنت هايم نه". با تعجب مي پرسيم:" يعني مي خواهي بگويي حاضري به يكازدواج بدون علاقه بر سر اجبار به خاطر سنت هايت تن دهي؟" خيلي جدي مي گويد:" اگردر ميان تركمن ها مرد مناسبم را بيابم، ازدواج مي كنم و گرنه براي هميشه از ازدواجچشم پوشي خواهم كرد." دلايلي كه برخي دختران تركمن اجازه ازدواج با غير خود رامحال مي دانند طرد شدن از خانواده پدري، انگشت نماشدن در شهر، حفظ سنت ها و زبانمادري و عدم تناسب فرهنگي با ساير اقوام است. اما زناني هم در اين ميان اين رسمرا ناديده مي گيرند. گلين زن 30ساله تركمن كه سنت ازدواج با خودي ها را زير پاگذاشته و به قول خودشان با يك فارس ازدواج كرده بعد از سال ها زندگي با شوهر غيرتركمن همچنان انگشت نماي مردم شهرش است. پدر گلين بعد از سپري شدن پنج سال ازازدواج دخترش حاضر به پذيرش او شده اما همچنان اقوام او حاضر نيستند او را مانندگذشته بپذيرند. گلين هرچند از زندگي با همسرش رضايت دارد اما از رنج ها و عذابهايش برايمان مي گويد و اينكه اگر دوباره به سال هاي قبل بازمي گشت پا روي احساساتشمي گذاشت و با يك مرد تركمن ازدواج مي كرد. مي گويد: برايم خيلي سخت است كهناديده گرفته شوم." گلين و زناني مثل او هرچند اندك در شهرانگشت نمايند. آنچنانكه راهنماي ما هنگام عبور از خيابان هاي بندر تركمن منزل آنها را به ما نشان مي دادو مي گفت :"اينجا زناني زندگي مي كنند كه با يك فارس ازدواج كرده اند" جرن دخترپرشور و پر هياهوي بندر تركمن است. او كه 23سال دارد در اين باره مي گويد: هرچند مندر شهر ديگري درس مي خواندم و خواستگاران زيادي از غير تركمن ها داشتم اما به دليلمخالفت اقوام با وجود دلبستگي هاي عاطفي از اين كار منع شدم. چرا كه در ازدواج فقطدختر و پسر مطرح نيستند بلكه هركدام فرهنگي خاص را به دنبال دارند و هيچ فرهنگي بافرهنگ تركمن همخواني ندارد." مي پرسيم اما ما همه ايراني هستيم و شباهت هايفرهنگي بي شماري داريم. بي صبرانه به ميان حرفمان مي پرد و مي گويد: "من يك دختر دوساله دارم، اگر با يك غير تركمن زندگي مي كردم تكليف زبان مادري ام چه مي شد؟
همه زنان تركمن اينگونه نمي انديشند و برخي از رسومشان را دست و پا گير و مانعپيشرفت هاي اجتماعي اشان تلقي مي كنند. آنچنان كه زليخا زن 33 ساله و فعال امورزنان كه به دعوت او به اين شهر رفته بوديم در اين باره مي گويد:برخي از اين سنت هاهرچند داراي كاركردهاي اجتماعي مفيد براي اقوام تركمن هستند، اما براي زنان محدودكننده اند."
يك روز كه با زليخا در يكي از خيابان هاي اصلي بندر تركمن قدم ميزديم برخورد ناگهاني او با مردي، حيرت زده مان كرد او ناگهان چارقد بلندش را رويصورتش انداخت و با صدايي آرام احوالپرسي كرد و ما را به آن مرد معرفي كرد. وقتي باتعجب دليل اين رفتار او را جويا شديم باخنده روبه ما گفت:" اين آقا برادر شوهر بزرگمن است و اين رسم ماست كه در برابر اقوام بزرگ شوهر به خاطر احترام به آنها سكوتكنيم و رويمان را بپوشانيم." زليخا برايمان از زماني گفت كه براي كاري به خارجاز شهررفته بود و چون منزل خودشان تلفن نداشت مجبور به تماس تلفني با برادر شوهرشمي شود تا پيغام مهمي را به شوهرش برساند.
او با خنده مي گويد:" سه ساعت تمامزنگ مي زدم و چون برادر شوهرم گوشي را بر مي داشت مجبور به قطع تلفن مي شدم. اما درنهايت سنت شكني كردم و خيلي سريع پيغامم را آن هم به اشتباه به برادر شوهرم رساندمو بلافاصله تلفن را قطع كردم."
زليخا گلايه مندانه ادامه داد: "از آن به بعد بهعروسي سنت شكن و پررو مشهور شدم كه روي خود را مي گيرد، اما حرفش را مي زند."
برخي اززنان تحصيلكرده تركمن به خاطر ماهيت كارشان مجبور به مسافرت به بيرون ازاستان شان هستند، اما آنها بدون همراهي شوهر هرگز اجازه خروج ندارد و اگر در سفريشوهر قادر به همراهي شان نباشد، آن سفر قطعاً لغو خواهد شد.
اگر زني شوهر داردر اين ميان سنت شكني كند و به تنهايي به سفر برود ، پيامدش ، روزها مشاجره است.
ازدواج هاي درون گروهي برخي سنت ها در ميان تركمن ها آنقدر ريشه دوانده كه كمترزن تركمني فشار اجتماعي آن را احساس مي كند و حاضر به زير پا گذاشتن آنهاست.
عايشه پزشك تركمن اين شهر نيز اين سنت ها را مفيد و داراي كاركرد ذكر مي كند . پيامد هاي نفوذ اين سنت در ميان زنان و دختران تحصيلكرده تركمن نيز به دليل پيامدهاي اجتماعي و فرهنگي آن نقشي پر رنگ دارد.
تركمن ها از اختلاط رسم و رسوم خودبا غير خودي ها پرهيز مي كنند چرا كه خواهان حفظ سنت هاي ناب تركمن هستند و دربارهازدواج با ساير اقوام نيز اينچنين مي انديشند و آن را موجب اضمحلال فرهنگ خود تلقيمي كنند.
وقتي از پدر و مادر هاي تركمن درباره اين رسم و رسوم به ويژه ازدواجهايشان مي پرسيم حتي يك لحظه هم فكر نمي كنند و مصرانه مي گويند: "اين رسم ماست."
حتي عزيز مرد 33 ساله تركمن حاضر نيست به ازدواج دختر كوچكش با يك مرد غيرتركمن بيانديشد. اين افكار نهفقط در نسل قديم بلكه در ميان جوانان كاملاً پذيرفتهشده است.
در ابتداي ورودمان به بندر تركمن لباس هاي زيبا و رنگانگ زنانتركمن توجه امان را جلب كرد.
پيراهن هاي بلند كه گويي براي هواي گرم و شرجيبندر تركمن طراحي شده اند. اما زنان تركمن به ويژه دختران جوان اين گونه فكر نميكنند و با اين نظر كاملاً مخالف اند. آنها نوع پوششان را يكي از مشكلات اصلي خودعنوان مي كنند. حفظ پوشش تركمن و اصالت آن در ميان تركمن ها بسيار حائز اهميت است واستفاده از پوشش هايي مثل مانتو و شلوار غير قابل پذيرش است. زني كه در شهر پوششيغير از تركمن دارد با تمسخر ديگران روبرو مي شود . چرا كه در ميان تركمن ها پوششغير سنتي، پوشش اقوام فارس تلقي مي شود.
بسياري از زنان تركمن دليل مخالفت خودبراي استفاده از لباس سنتي شان را قابل پذيرش نبودن آن در ميان غير تركمن ها عنوانمي كنند. برخي از اين زنان از تجارب خود در ساير شهرها و نگاه اطرافيان دربارهپوششان مي گويند. بيش از از نيمي از زنان تركمن كه فعاليت اجتماعي دارند اين نوعپوشش را بازدارنده تلقي مي كنند و ترجيح مي دهند از لباس معمول - مانتو و شلوار- استفاده كنند.
نكاتي جالب راجع به عروس تركمن
عروس یا گلین از آن روزی که پا به خانه شوهر می گذارد تابع قوانین مرسوم ایل شوهراست . گلین زمان زیادی ندارد تا این مراسم را بیاموزد و گرنه در مضان سرزنش و تحقیراز سوی (قاین انه)مادر شوهر و یا سایر افراد وابسته به ایل قرار گیرد . این موضوعدر گذشته اعتبار بیشتری داشت تا امروزه . تا پنجاه سال پیش گلین ها مطابق آئین کهنترکمن مجبور بودند بعد از ازدواج یک الی دو سال را جدای از خانه شوهر و در کنارپدرو مادر زندگی کنند . احتمالا همان چیزی که در بین ایرانیان به نام فاصله عقد کنانرایج است وفا صله عقد کنان تا ازدواج چنین زمانی را می طلبد.
طبق عرف گلینبعد از دو شبانه روز اقامت در خانه شوهر می رفت تا روز های طولانی به انتظار نشیندگفته اند که گلین جهت کسب تجربه و مهارتهای شروع زندگی مشترک به خانه پدری بر گشتهاست تا جزئیات خانه داری را از مادر فرا گیرد .
حقیقت آن است که علاوه براین موضوع که در جای خود اهمیت زیادی داشته ، دختران دم بخت سن كمي داشته اند. بعبارت بهتر سن ازدواج بسیار پایین بوده است به گونه ای که به محض رسیدن به سن بلوغمراسم ازدواج بر پا می شده است .
امروزه که دیگر مدرنیسم تا اعماق تار وپود جامعه ما رخنه کرده است. آیا گلین ها همانند گذشته پایبند آداب وظواهر سنن قومیهستند ؟ !
آیا آنان می توانند مانند گلین های گذشته با یاشماق و ادای احتراماتویژه به پدرو مادرشوهر، برادر شوهر و سایربستگان شوهررضایت دهند.
اغلب خانوادههایی که پیوند فامیلی فاکتور تعیین کننده در اتخاذ تصمیمات است و قانون خویشاوندی وعلقه های عشیره ای در بین آنان معتبر است .گلین ها در چار چوب این مناسبات مجبورخواهند بود تنظیم کننده روابط با اطرافیان باشند . در این صورت از دستیابی به پارهای مطالبات عروس های امروزی محروم خواهند شد .
از طرف دیگر مورد پذیرش قرارگرفتن در چنین مجموعه واحد خود شوق و صفای دیگری دارد . آن وقت راحت تر می توان درجمع خودی ها راه نفوذ باز کرد.با این حال، استقلال طلبی اولین و آخرین خواسته یکگلین با مشخصات مدرنیسم امروزی است .
حق اوست که او از امرو نهی درست و نا درستبه یک سامان جدید در زندگی مشترک برسد . همچنانکه حق اوست که از خانه ی مستقل و شغلمناسب و در آمد خوب ، تحصیلات بهره مند گردد . از گردش ، تفریح و کسب تجارب برایبهبود معیارهای زندگی نیز استفاده کند. در این حال حق اوست که راه و رسم دیرینهنیاکان را به فراموشی نسپارد. در اين مورد در شهر های دور تر مشکلات گلین ها بیشترنمود پیدا می کند . محيط او را مجبور مي كند تا از لباس تركمني خود فاصله بگيرد . با نوزاد خود جهت هماهنگي با محيط به زبان غير تركمني صحبت كند. آموزش و پرورشفرزند را مطابق فرهنگ غالب جامعه ساماندهي كند.
اگرچه در بادي امر اين تلاش هايك نوع موفقيت در هماهنگي با محيط بشمار مي رود ليكن در عمق ماجرا واقعيت چيز ديگرياست. بقول شاعر دانا مختومقلي / ايليندان آيرا دوشان – جهدا در يولي گورالار
هركسي كه از بستر فرهنگ خود جدا شود در حسرت وصال مجدد به آن است.
در اينجا گلينحق دارد تا به سر چشمه زلال فرهنگ خود بازگردد و فرزند خود را از آن سيراب كند . آموزش زبان و پند و اندرزهاي تركمني خواندن سرود ها و لالايي هاي تركمني در گوشدلبند خود يك آموزش غير مستقيم است . و رمز ماندگاري قوم و ايل و تبار.
درگذشتهاتفاق افتاده است كه دختران بالغ و نابالغ را در اثر هجوم وحشيانه از تركمن صحرا ميبردند . داستان طوفان بي بي را هيچوقت فراموش نخواهم كرد . او در دوره ناصرالدينشاه در اثر حمله شبانه به روستاي آقچه ملا به تهران برده شد و جزو سوگلي هاي شاهگرديد . آري در گذشته گلين ها دزديده مي شدند . تا فرزندانشان نيز بويي از آداب وسنن آبا و اجداد نبرده باشند. اما اكنون فكرها را مي ربايند تا از گذشته مان چيزيندانيم و اگر مدرنيسم بگذارد تا با آموخته هاي قومي و دينی خود فرزندانمان را ازمهر مادري سيراب كنيم آنوقت مي توانستيم تأثير مدرنيسم بر گلين ها را راحت تربپذيريم.
پايان
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 05 فروردین 1394 ساعت: 19:55 منتشر شده است
برچسب ها : (بررسي مراسم ازدواج سنتي در استان آذربايجان شرقي و در ميان تركمن ها),