پیام آسمانی غدیر و مصلحت سنجیها

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

پیام آسمانی غدیر و مصلحت سنجیها

بازديد: 85

پیام آسمانی غدیر و مصلحت سنجیها




 


 

عنوان مقاله : پیام آسمانی غدیر و مصلحت سنجیها

نویسنده : سيدحسن قريشى

منبع : مجله کوثر شماره 48

 

چهره درخشان على عليه‏السلام در تاريخ اسلام چنان پرفروغ است كه كمتر كسى را مى‏توان يافت كه از نقش على عليه‏السلام در صدر اسلام و قرب او در نزد پيامبراسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اطلاعى نداشته باشد. همه مورخين و محدثين اذعان دارند كه على عليه‏السلام در اوان نوجوانى در دامان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پرورش يافت و على عليه‏السلام عطيه‏اى بود از خاندان ابوطالب عليه‏السلام در عصر فقر و مكنت، براى پيامبر؛ تا اين كه خداوند زمينه رشد و نمو على عليه‏السلام را در خانه پيامبر بدين طريق فراهم نمود و از سن ده سالگى به طور مستقيم تحت تربيت كامل‏ترين انسان عصر قرار گرفت.پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بعد از بعثت، از آغاز رسالت خود تا زمان ارتحالش در هرجا و در هر زمان كه شرايط اقتضا مى‏نمود، از فرصت بهره مى‏جست و مقام و منزلت على عليه‏السلام را به اصحاب يادآور مى‏شد و جانشينى او را به عام وخاص گوشزد مى‏نمود كه احاديث الدار، منزلت، ثقلين، علم و... نمونه‏هايى از موارد فوق است.(1) و آخرين اقدام پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در اين مورد در غدير خم مى‏باشد كه بيش از سيصدنفر از بزرگان اهل سنت به طرق مختلف حديث غدير خم را از يكصد صحابه پيامبر نقل نموده‏اند.(2)پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در احاديث فوق ـ از جمله در واقعه غديرخم ـ على عليه‏السلام را در ولايت خود شريك كرده بود، او پس از دعوت مسلمانان به گردهم آمدن، از آن‏ها پرسيده بود كه: «الست اولى بكم من انفسكم»؛ آيا من از شما برشما مسلط‏تر نيستم؟ وقتى كه پاسخ «بلى» را شنيد، سپس اعلام داشت كه: «من كنت مولاه فهذا على مولاه»؛ هركس كه من مولاى اويم، اين على مولاى اوست. براى «مولا» حدود ده معناى مختلف وجود دارد كه يكى از آن‏ها به معنى «اولى به تصرف» است و بقيه چيزهايى هستند در حدود «مُحِبّ»، «ناصر» و «دوست». باتوجه به سؤال پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در غديرخم «الست اولى بكم من انفسكم»؛ استفاده ازكلمه «مولا» ناظر برمعناى «اولى به تصرف» است. متأسفانه در طول تاريخ، دستگاه حكومتى بنى اميه، بنى عباس و غيره سعى كردند كلام پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را ناظر بر معناى ديگر از جمله محب و دوست نمايند.پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پس از واقعه غديرخم براى تثبيت جانشينى على عليه‏السلام تمهيدى انديشيد، آن اين كه سپاهى به فرماندهى جوانى نورس ـ اسامة بن زيدـ را مأمور حركت به سوى شام نمود و اصحاب را تحريص به شركت در آن سپاه نمود و متخلفين را لعن فرمود تا شايد بتواند موانعى را كه برسر راه جانشينى على عليه‏السلام پس از رحلتش وجود داشت، برطرف سازد و اما با تمام اصرار پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله سپاه اسامه تا حضرتش حيات داشت، حركت نكرد و حتى كوشش پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله براى مكتوب داشتن آخرين وصيت نامه‏اش ناكام ماند و بلافاصله بعد از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله صفحه تاريخ به گونه‏اى باور نكردنى ورق خورد كه خود امام عليه‏السلام چنان مسئله جانشينى رابراى خود محرز مى‏دانست و تصور نمى‏كرد كه كسى در آن طمع داشته باشد و همه اذعان داشتند كسى كه لايق جانشينى است، على عليه‏السلام مى‏باشد. وقتى عباس عموى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله برعلى عليه‏السلام به ـ هنگامى كه مشغول تجهيز پيامبر بود.ـ گفت: دست بده تا با تو بيعت كنم و اگر چنين كنى، در خلافت باتو رقابت نخواهد كرد و در آن طمع نخواهد نمود. ولى على عليه‏السلام به خلافت خود آن قدر مطمئن بود كه به عباس پاسخ داد: «اى عمو! مگر كسى هست كه در اين امر طمع داشته باشد؟»(3)با تمام اين وجود، امت اسلام پس از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دچار فاجعه‏اى عظيم گرديد و عده‏اى با توجه به قرابت‏هايى كه با پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله داشتند؛ خواستار ارائه نقشى در عهد پيامبر بودند كه حد اقل در جامعه مطرح شوند و چون آن‏ها خود را محروم از همه چيز ديدند، حب جاه و مقام در خانه دل آن‏ها به نحوى مأوى كرده بود كه دنبال فرصتى بودند كه اين فرصت بعد از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله برايشان فراهم شد و جامعه اسلامى را تجزيه نمودند و چنان ضربه‏اى به وحدت اسلامى زدند كه در طى قرون متمادى مسلمانان نتيجه اين اقدام را ديدند و مى‏بينند.در اين مقاله به دو سؤال اساسى پاسخ داده مى‏شود:ـ اول اين كه علل غصب خلافت چه بود؟ـ دوم اين كه چرا على عليه‏السلام سكوت اختيار نمود و براى گرفتن حق خود دست به شمشير نبرد؟ اسرار سكوت على عليه‏السلام در چيست؟ و چرا اصحاب پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دست به چنين اقدامى زدند و برخلاف دستور پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عمل نمودند؟

الف ـ علل غصب خلافت

1 ـ احياى فرهنگ قبيله‏اى

پى بردن و شناختن به علل غصب خلافت نياز به شناخت جامعه اسلامى همزمان با رحلت پيامبراسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دارد. همه مى‏دانيم درجه ايمان صحابه از انصار و مهاجرين متفاوت بود و نيز پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله براى جايگزين كردن فرهنگ اسلامى به جاى فرهنگ قبيله‏اى و جاهليت نهايت كوشش خود را نمود. اما اختلافات قبيله‏اى ريشه كن نگرديد. حتى در زمان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چندين بار بين انصار و مهاجرين و حتى دو قبايل انصار اختلافاتى بروز كرد كه اگر درايت و مديريت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نبود، آتش جاهليت دوباره شعله‏ورتر مى‏شد.بسيارى از سران قريش و قبايل اطراف در اواخر عمر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به اسلام ايمان آوردند كه اسلام آن‏ها بيشتر از روى اكراه بود و آن‏ها روح اسلام را درك ننموده و خداوند در سوره حجرات، آيه 14 به اين امر اشاره دارد كه به اعراب بگو: ايمانتان به قلب وارد نشده، به حقيقت هنوز ايمان نياورده‏ايد ليكن بگوئيد ما اسلام آورديم: «قالتِ الاعراب امنّا قل لم تؤمنوا ولكن قولوا أسلمنا و لمّا يدخل الايمان فى‏قلوبكم»زندگى قبيله‏اى و ويژگى‏هاى جامعه قبيلگى موجب شد كه مردم بعد از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به طور جانانه از حق على صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دفاع نكنند. آن‏ها طبق زندگى قبيله‏اى وقتى رئيس قبيله بيعت كرد، تمام افراد قبيله بايد بيعت نمايند. در اواخر عمر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بيشتر سران قبيله به اسلام ايمان آوردند و بعد تمام افراد قبيله پشت سر رئيس قبيله بودند.

2 ـ احياى فرهنگ اشرافى

به دنبال احياء فرهنگ قبيله‏اى، فرهنگ اشرافى نيز رشد كرد، اشراف در فرهنگ قبيله‏اى جايگاه ويژه اقتصادى و سياسى دارند. در داخل مكه اشرافيت زر و زور را در اختيار داشتند تا اين كه در جنگ بدر، به سختى زخمدار شدند و بيش از هفتاد نفر از سران قبايل كشته شدند كه اشرافيت مكه بعدها در صدد انتقام و التيام اين زخم بودند كه حوادث ناگوارى چون غصب خلافت، حوادث خونين جمل، صفين، نهروان و عاشورا را آفريدند و «هنوز جثه پيامبر روى زمين بود كه كشمكش آغاز شد. ابوسفيان نماينده اريستوكراسى منقرض مكه ـ كه در آغاز مى‏خواست خيلى زود از آب گل آلود ماهى بگيرد.ـ به خانه على عليه‏السلام دويد تا شايد او را ابزار مقاصد خود كند، انصار بيم داشتند كه اشراف زادگان مكه خون پدران را فراموش نكرده باشند، سعدبن عباده را براى بيعت نشاندند و چون تعرض مهاجران آغاز شد، مى‏خواستند دست كم براى خودشان اميرى داشته باشند.»(4)

3 ـ كينه قريش از بنى هاشم

بنى اميه از قبل با بنى‏هاشم خوب نبود و نسبت به آن‏ها دشمنى ديرينه داشتند و آخرالامر سعى نمودند بنى‏هاشم را از خلافت محروم كنند كه نمونه‏هاى اين دشمنى را در دوران جاهليت و دوران رسالت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در تاريخ داريم و به تبع آن قريش با على عليه‏السلام دشمنى خاصى داشتند و سه دليل مواضع قاطع امام بزرگان و رؤساى قبايل، كينه‏اى عظيم از او بر دل داشتند.

4 ـ دسته بندى‏هاى سياسى

در اواخر عمر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله گروهى مقاصد نهائى خود را با طرح نقشه‏اى ماهرانه برملا كرده و اجرا نمودند. چنان كه از قرائن و اقدامات ابوبكر، عمر و ابوعبيده جراح  برمى‏آيد، آن سه نقشه‏اى براى غصب خلافت داشتند و با تشكيل حزب ثلاثه در نهايت مردم را تحريص به غصب خلافت نمودند. چنان كه از عملكرد آن‏ها مشخص مى‏باشد هرسه براى انتخاب خليفه باهم متحد بوده و در روز سقيفه تعارف‏هايى باهم داشته و هرسه باهم به سوى سقيفه رفتند، در حالى كه بزرگان مشغول تجهيز و تكفين بدن پيامبر بودند و بعد از رفتن به سقيفه، عمر و ابوعبيده اصرار عجيبى در بيعت گرفتن مردم براى ابوبكر داشتند و ابوبكر نيز بعد از وفات خود عمر را جانشين خود كرد كه نشان دهنده نوعى هماهنگى قبلى بين آن‏ها بود و هرسه از رفتن با سپاه اسامه تخلف نمودند و در مدينه ماندند با اين كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله متخلفين را لعن كرده بود.*

5 ـ دشمنى قريش با على عليه‏السلام

قريش به علت قتلهايى كه امام از بزرگان آن‏ها بويژه از بنى اميه كرده بود كينه و دشمنى عجيبى از او به دل داشتند و حتى بعد از 25 سال در نبردهاى مختلف (جمل، صفين، نهروان) اين كينه را دنبال كردند.

6 ـ حسادت

برخى از صحابه از قرب و منزلت على عليه‏السلام نزد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله حسد مى‏بردند و حتى حسد برخى از زنان پيامبر ـ عايشه ـ در تاريخ مشهود مى‏باشد. اين حسد به نحوى در ميان اصحاب جلوه‏گر يافته بود كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آن را احساس مى‏كرد و به آن‏ها گوشزد مى‏نمود تا از حسادت خود دست بكشند؛ به طورى كه على عليه‏السلام در جنگ جمل وقتى سخن پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را به ياد زبير مى‏اندازد، زبير دست از جنگ مى‏شويد.(5)

7 ـ حبّ رياست

علماى اخلاق اصول كفر را حرص، حسد و تكبر دانستند كه اين سه صفت نقش عمده‏اى در دگرگونى تاريخ اسلام داشته است. برخى از صحابه با توجه به نفوذى كه در خانه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله داشتند و به وسيله بعضى از زنان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اسرار خانه او را مى‏دانستند و با توجه به اين كه خواهان قدرت‏يابى بودند و حداقل مقام‏هاى دوم و سوم را خواهان بودند، وقتى به منصب دست نيافتند برآن شدند كه زمينه رياست خود را بلافاصله بعد از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فراهم نمايند. على عليه‏السلام نيز به اين امر اشاره دارد:«قومى با حرص، ولع و بخل زيادى طالب خلافت شدند و آن را از ديگران باز داشتند و عده‏اى نيز جنبه سخا و كرم پيش گرفتند.»(6)

8 ـ هراس از عدالت

اعراب با على عليه‏السلام آشنا بودند و سختگيرى‏هاى او را در برابر عدالت و حق در دوران حيات پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به چشم ديده بودند. آن ها ديده يا شنيده بودند على عليه‏السلام در خندق ـ كه حساسترين نبرد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله با كفار بود.ـ شمشيرش را به خاطر غضبى كه بر او مستولى شد بر فرق دشمن فرود نياورد، گذاشت خشمش فرونشيند و سپس كار دشمن را يكسره كرد، عرب از عدالت او در هراس بودند، على عليه‏السلام اهل طفره و مداهنه و سهل‏انگارى نبود، او اهل حق و عدل بود.

9 ـ سستى و بى‏رمقى مردم

امام هنگام بيعت به اين مسأله اشاره مى‏كند و سپس به عمر گوشزد مى‏كند: اى عمر! نيك بدوش كه نيمى از اين شير خلافت براى تو خواهد بود. امروز اساس آن را به نفع او استوار كن تا او هم فردا آن را به تو بازگرداند.گاهى نيز رقابت بين دو قبيله اوس و خزرج موجب مى‏شد عده‏اى از اين رقابت به وجود آمده سوء استفاده نموده و زمينه را براى حكومت خود فراهم نمايند. در جريان سقيفه اسيدبن خضير، سالار قبيله اوس به سبب حسد بر سعدبن عباده و رشك براين كه مبادا وى به حكومت برسد با ابوبكر بيعت كرد. چون او بيعت نمود همه افراد قبيله اوس بيعت كردند.

10 ـ جوانى على عليه‏السلام

در نظام قبيله‏اى رسم براين بود كه رياست از آن ريش سفيد و بزرگ قبيله است. متأسفانه به علت كوته بينى برخى از اصحاب، فرهنگ و انديشه‏هاى جاهليت كاملاً از بين نرفته بود و بسيارى از صحابه در اواخر عمر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به اسلام ايمان آورده بودند و چنان كه ذكر نموديم، روح اسلام را درك ننموده بودند و على عليه‏السلام گرفتار و مواجه با روح قبيله‏اى ـ كه چند ساعت پس از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دوباره از تاريك خانه جاهليت سربرآورد.ـ شد.ابن ابى‏الحديد از ابن عباس نقل كرد كه عمرگفت: من به طور مسلم على را مظلوم مى‏دانم و مهاجرين از على اعراض ننمودند مگر به جهت اين كه سنش را كم ديدند.(7)ابوعبيده به على عليه‏السلام گفت: يابن عم! ما قرابت تو را و سبقت تو را و علم تو را و نصرت تو را انكار نمى‏كنيم، لكن خود مى‏دانى كه تو جوانى و ابوبكر پيراست، وى سنگينى اين امر را بهتر از تو مى‏تواند حمل كند.(8)نقل است، وقتى كه ابوبكر به خلافت رسيد، به پدرش ابوقحافه ـ كه در طائف بود.ـ نامه نوشت كه: مردم مرا به جهت كبر سن به خلافت برگزيدند و تو نيز به موافقت قوم بيا و با من بيعت كن كه من امروز خليفه رسول خدايم. او در جواب ابوبكر نوشت:مى‏گويى كه مردمان مرا به خلافت برداشتند به جهت سن من و من خليفه رسول خدايم؛ پس تو خليفه مردم مى‏باشى نه خليفه رسول و خدا و اگر تو را به جهت سن خليفه كرده‏اند، من از تو سزاوارترم و بايستى مرا خليفه كنند، تو خود مى‏دانى اين امر از غير تو است. اگر حق را به اهلش كه خانواده پيغمبرند، واگذارى، تو را بهتر باشد.(9)عمر نيز به ابن عباس اعتراف نموده كه: همانا على درميان شما بود و او از من و ابوبكر به اين امر اولى بود.(10)

11 ـ شوخ طبعى على عليه‏السلام

از ايرادهايى كه برامام مى‏گرفتند، يكى اين بود كه مى‏گفتند: تو چهره‏ات خنده روست و مزاح مى‏كنى. مردى بايد خليفه شود كه عبوس باشد و مردم از او بترسند. و عمر شوخ طبعى را يكى از ايرادهاى امام مى‏دانست.(11)با غصب خلافت، رابطه الهى بين مردم و حكومت قطع گرديد و با غصب خلافت حق مردم نيز غصب شد. چون داشتن حاكم صالح، عادل و متصل به منبع غيب، حق مردم است ولى اين حق در سقيفه غصب گرديد و چنان ضربه‏اى بر پيكره اسلام پديد آمد كه تا روز قيامت نمى‏توان آن را جبران نمود. خود عمر پس از مدتى درباره انتخاب ابى‏بكر گفت: «كانت بيعة ابى‏بكر فلتة وقى اللّه شرّها»؛ بيعت ابوبكر براى زمامدارى كار عجولانه و ناگهانى بود كه خداوند شر آن را كم كند و ببرد.(12)مظلوميت حضرت زهرا عليهاالسلام و شهادت او، رفتن ابوذرها به تبعيد، برگشتن رانده شده‏هاى پيامبر به مدينه، تسلط بنى اميه بر امور مسلمين، قتل و غارت برجان و مال مردم، رشد فرهنگ جاهليت و دورى مردم از سيره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، سوختن مكه و مدينه در آتش خصم، وقايع عاشورا و شهادت فرزندان پيامبر در دشت كربلا و تسلط بنى‏عباس برسرنوشت مردم، همه و همه از نتايج و عواقب غصب خلافت مى‏باشد.

ب ـ علل سكوت على عليه‏السلام

پس از بررسى علل غصب خلافت، بايد به علل سكوت على عليه‏السلام نيز اشاره كرد. چرا امام با اين كه خود را كاملاً برحق مى‏دانست، براى به دست آوردن حق خود دست به شمشير نبرد و حقش را نگرفت؟مهم ترين علل سكوت على عليه‏السلام در برابر غصب حق خود عبارتند از:

1 ـ سفارش پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به على عليه‏السلام توصيه فرموده بود: در صورتى كه حقت را غصب كردند، اگر تعداد يارانت از تعداد انگشتان دست و پايت فزون شد، براى گرفتن حقت دست به شمشير ببر و گرنه صبر پيشه نما. وقتى عده‏اى بعد از سقيفه به نزد على عليه‏السلام مى‏آيند و اعلام آمادگى مى‏كنند كه: حاضريم حقت را بگيريم. امام براى اين كه ايمان و پايدارى آن‏ها را بيازمايد، فرمود: فردا همه با سرهاى تراشيده به اينجا حضور يابيد. كه جز چهار يا پنج نفر حاضر نشدند.

2 ـ حفظ وحدت جامعه اسلامى

على عليه‏السلام را بايد بنيانگذار وحدت دانست چرا كه بيش از هركسى در اين راه فداكارى و سختى كشيده است. بعد از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرهنگ قبيله‏اى دوباره جان گرفت و على عليه‏السلام براى حفظ وحدت مجبور به سكوت بود كه تحمل آن از دست بردن به شمشير بسيار سخت‏تر و جانفرساتر بود.جامعه اسلامى در آن عصر با هجوم دشمن خارجى بويژه روم مواجه بود و وجود پيامبران دروغين مزيد برعلت بود و على عليه‏السلام در سخنى مى‏فرمايد: من از همه حريص‏تر به وحدت مردم در جامعه مى‏باشم.

3 ـ پيدايش پيامبران دروغين

ارتدادى كه در سال دهم هجرى و آخرين سال حيات پيامبر بويژه در بين قبايل بزرگ عرب بنى حنيفه، اسد، كنده، غطفان و لخم روى نمود ـ كه اوج آن پس از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نمودار گشت.ـ در موضع‏گيرى امام در برابر شرايط به وجود آمده تأثير به سزايى داشت و علاوه برمرتدين، پيامبران دروغين در نقاط مختلف عربستان ادعاى نبوت مى‏كردند و وحدت اسلامى را مورد تهديد قرار مى‏دادند كه امام در نامه‏اى به مالك اشتر يكى از علل سكوت خود را «پيدايش مرتدين» مى‏داند.

4 ـ ميدان يافتن منافقان

منافقين كه در صدد از هم پاشيده شدن جزيرة‏العرب و وحدت مسلمين بودند و قيام امام به اهداف آن‏ها كمك مى‏نمود، لذا امام تير منافقين را به سنگ زد و اهداف شوم آن‏ها را خنثى نمود.

5 ـ كمى ياران و حاميان

امام عليه‏السلام در خطبه شقشقيه، يكى از علل سكوت خود را كمى ياران و حاميان خويش مى‏داند كه يا بايد با دست تهى حق خود را بگيرد و يا با وضع تاريك روزگار بسازد. سپس مى‏فرمايد: در حالى كه در چشمم خار بود و گلويم را عقده گرفته و ميراثم به تاراج رفته بود، صبر را پيشه ساختم.(13)

6 ـ حفظ كيان اسلام

امام درخطبه پنجم نهج البلاغه كمى يار و حفظ كيان اسلام و جلوگيرى از اختلافات را متذكر مى‏شود و علت سكوت خود را ترس از مرگ نمى‏داند بلكه قيام خود را بى‏حاصل و زيانبار براى جامعه اسلامى مى‏داند.

7 ـ احياى فرهنگ قبيله‏اى

چنانچه در بحث علل غصب خلافت گفته شد، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در مدت 23 سال فرهنگ جاهليت را از جامعه زدود ولى بسيارى از سران مكه بعد از 23 سال جنگ به اسلام ايمان آوردند كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله لقب «طلقاء» را به آن‏ها داد. آن‏ها به علت عدم درك روح اسلام، فرهنگ جاهليت را در بين خود بعد از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله احياء كردند و چون رئيس قبيله از على عليه‏السلام پيروى ننمود، مردم نيز به تبع آن‏ها از امام حمايت ننمودند. آن‏ها توجيه كردند كه بايد جانشين از قريش باشد كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قريشى است. على عليه‏السلام به آن‏ها فرمود: چه كسى از من به پيامبر نزديك‏تر است؟

8 ـ حركت خشونت‏آميز

برخى از صحابه از جمله عمر چنان دست به خشونت زدند كه كمتر كسى ياراى مخالفت با آن را داشت. مثلاً عمر تازيانه به دست مى‏گرفت و مى‏گفت: هركه بگويد پيامبر از دنيا رفته، او را شلاق مى‏زنم.يا عده‏اى از رجاله‏ها در كوچه‏ها راه مى‏افتادند و مردم را به بيعت با ابوبكر فرا مى‏خواندند. مردم هم تابع احساسات جمع بودند، از روى ترس و بى‏اطلاعى با خليفه بيعت كردند. امام در مورد خشونت عمر مى‏گويد: آنگاه خلافت در حوزه خشن قرار گرفت، با مردى شد كه شخص درشت بود و حضورش محنت‏زا، بسيار اشتباه مى‏كرد و عذر آن را مى‏خواست.(14)

9 ـ سرعت بيعت

سرعت بيعت و شدت عمل اصحاب سقيفه به حدى بود كه هرگونه عكس العمل را از امام گرفت. امام كه در حال تغسيل و تكفين بدن پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بود، واگذاشتن جنازه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را بدون غسل و كفن بى‏احترامى و خيانت بزرگى به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏دانست. اصحاب سقيفه از اين دل مشغولى على عليه‏السلام بهره جسته و به حدى درگرفتن بيعت سرعت عمل به خرج دادند كه آب غسل پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خشك نشده بود. على عليه‏السلام به خلافت خود آن قدر مطمئن بود كه وقتى عباس عموى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ـهنگامى كه على عليه‏السلام مشغول تجهيز پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بود.ـ براو وارد شد و گفت: دست بده تا با تو بيعت كنم، اگر چنين كنى، احدى در خلافت با تو رقابت نخواهد كرد. على عليه‏السلام به عباس پاسخ داد: اى عمو! مگر كسى هست در اين امر طمع داشته باشد؟

10 ـ نگه داشتن حرمت دين

على عليه‏السلام خلافت را حق خود مى‏دانست، اما حرمت دين را برتر از آن مى‏ديد. و اگر دين ضربه مى‏ديد، آن را نمى‏شد جبران كرد. على عليه‏السلام گرچه حق خود را حق دين مى‏دانست ولى وحدت دينى را لازمتر از حق خود مى‏شمرد.

 

 



 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 23 فروردین 1395 ساعت: 9:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس