معرفی زنان مهم شاهنامه
معرفی زنان مهم شاهنامه
اگر شخصیت زن را در شاهنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم می بینیم زن نه تنها در هر گونه عملیات قهرمانی و لشکرکشی ها و موفقیتها و عدم موفقیتهای پادشاهان و پهلوانان به طور مستقیم و یا غیر مستقیم نقشی مؤثر داشته است که خود می تواند لااقل موضوع یک کتاب جداگانه گردد، بلکه زنان سربازنامداری به چشم می خورند که خود رأساً در جنگ ها شرکت کردند و عده ای را رهبری کرده و یا با فداکاری و درایت و هوش بی نظیر خود مسیر وقایع تاریخی را غالباً تغییر داده اند که می تواند اثر بدیعی را بنام تجزیه و تحلیل حماسه زنان شاهنامه به وجود آورد. در این بررسی کوتاه سعی شده است بدون طولانی کردن کلام از میان تعداد زیادی زنان قهرمان شاهنامه به طور نمونه سه تن را معرفی نمائیم:
سیندخت
مهراب پادشاه کابلستان از خانواده ضحاک است. شاه از سام خواسته است که به کابلستان لشکرکشی کرده آنجا را به خاک و خون بکشد. زال عاشق رودابه دختر مهراب می باشد. سین دخت مهراب و مادر رودابه است و زنی با کفایت و درایت می باشد. وقتی می فهمد سام به کابلستان لشکر خواهد کشید شخصاً برای دیدن او حرکت کرده و به نزد سام می رود و با او به صحبت می پردازد و سین دخت می خواهد سام را از این لشکرکشی منصرف نماید.
دل بی گناهان کابل موز
که آن تیرگی اندر آید بروز
از آن ترس کوهوش و زور آفرید
درخشنده ناهید و هور آفرید
سام از هوش خرد سین دخت متعجب شد.
زجائی کجا مایه چندین بود
فرستادن زن چه آیین بود
چو دید آن چنان پهلوان پر خرد
ستائید او را چنان چون سزد
مجدداً سین دخت با بیان نغز و هوشمندانه خود می خواهد سام را برسر آشتین آورد.
چنین گفت سین دخت با پهلوان
که بارای تو پیر گردد جوان
بزرگان ز تو دانش آموخته
به تو تیره گیتی برافروخته
به داد تو شد بسته دست بدی
به گرزت گشاده ره ایزدی
به این ترتیب سام نرم می شود و به او قول مساعدت می دهد و سین دخت می گوید اگر کسی اشتباه و خطائی کرده است چرا مردم کابل بایستی نابود شوند:
اگر ما گنه کار و بد گوهریم
بدین پادشاهی نه اندر خوریم
گنه کار اگر بود سهراب بود
ز خون دلش مژه بر آب بود
سر بی گناهان کابل چه کرد
کجا اندر آورد آید گرد
همه شهر زنده برای تواند
پرستنده خاک پای تواند
سام از شاه اجازه می خواهد از گناه مردم کابل صرف نظر شود. بر اثر هوش و کفایت و سخن رانی سین دخت نتایج زیر حاصل می شود: شاه ایران وساطت سام را می پذیرد. سان اجازه می دهد که زال با دختر سین دخت، رودابه ازدواج کند. از قتل و خونریزی جلوگیری می شود و کابل از خطر انهدام نجات می یابد.
گرد آفرید
سهراب به تحریک افراسیاب به ایران حمله کرده و فرمانده ارتش ایران را از میان بر می دارد. گردآفرید خواهر کژدم زن شجاع و دلیریست که در جنگ آوری مشهور و بی پروا است و به قول فردوسی هرگز در جهان مردی نظیر او دیده نشده است. گردآفرید هنگامی که می فهمد هژیر فرمانده سپاه ایران به دست سهراب منکوب شده است بدون هیچ گونه تردیدی لباس نبرد را می پوشد.
چو آگاه شد خواهر کژدهم
که سالار آن انجمن گشت گم
غمین گشت و برزد خروش به درد
برآورد از دل یکی باد سرد
که بد نام آن دخت گرد آفرید
زمانه زما در جهان ناورید
چنان ننگش آمد ز کار هژیر
که شد لاله رنگش به کردار قیر
بپوشید درع سواران به جنگ
نکرد اندرآن کار جای درنگ
نهان کرد گیسو به زیر زره
بر افکند بند زره را گره
گردآفرید از دژ پایین می آید و مانند شیری سوار بر باد پای می شود و مانند پهلوانی در مقابل سپاه دشمن قرار می گیرد و مانند رعد می غرد مبارز می خواهد و می گوید کدام یک از شجاعان و جنگجویان و فرماندهان کار کشته که خود را در جنگجویی و دلاوری همانند نهنگ می داند، پیش می آید که با من جنگ آزماید.
فرود آمد از دژ به کردار شیر
کمر بر میان بادپائی به زیر
به پیش سپاه اندر آمد چو گرد
چو رعد خروشان یکی دید گرد
که گردان کدامند و نام آوران
دلیران کار آزموده سران
که بر من یکی آزمون را به جنگ
بگردد به سان دلاور نهنگ
زن گشتاسب
ترک ها به بلخ تاخته و آنجار ا به غارت گرفته و مردم را قتل عام نموده اند. لهراسب با اینکه با آنها دلیرانه رزم کرده ولی کشته شده است. گشتاسب در این موقع شاه سیستان است و زن او در نزد لهراسب می باشد. این زن دارای یک دنیا احساس و درعین حال محتاط و خیلی عاقل و هوشمند است. برای نجات بلخ از دست ترکان به شیوه آنها لباس می پوشد و اسبی از اصطبل سوار شده و به سرعت راه سیستان را که شوهرش گشتاسب در آنجا بوده است، در پیش می گیرد. ناراحت و مضطرب برای آنچه در بلخ گذشته، بدون اینکه خواب به چشمش آید شب و روز راه می پیماید، به طوریکه در هر روز راه دو روز را طی می کند تا به نزد گشتاسب می رسد و به او خبر می دهد که یک سپاه تورانی به بلخ آمده و لهراسب کشته شده و روز از این واقعه شب تاریک و پر از درد و رنج شده اشت.
زنی بود گشتاسب را هوشمند
خردمند و دانا و رایش بند
از آخر چمان باره ای برنشست
به کردار ترکان میان را به بست
از ایران ره سیستان برگرفت
وز آن کارها مانده اندر شگفت
نخفتی به منزل چو برداشتی
دو روزه به یک روز بگذاشتی
چنین تا به نزدیک گشتاسب شد
به آگاهی درد لهراسب شد
گشتاسب ابتدا کار را سهل می پندارد و زنش به او می گوید که موضوع خیلی جدی تر از آنست که تصور می کنی:
چنین داد پاسخ که یاوه مگوی
که کاری بزرگی که آمدش روی
شهنشاه لهراسب را پیش بلخ
بکشتند شد بلخ را روز تلخ
وز آنجا آذر اندر شدند
ز دوهیر بد را همه سر زدند
زخون شان فروزنده آذر بمرد
چنین بد کسی خوار نتوان شمرد
ببردند بس دخترانت اسیر
چنین کار دشوار آسان مگیر
و اضافه می کند که تمام دختران تو را اسیر کرده اند و به آفرید دختر تو را که وزش نسیم به او دسترسی نداشت، تاج از سرش برداشته اند و ظلم های ناگفتنی کرده اند و طوری با احساس صحبت می کند که اشک های خونین از چشم شوهرش جاری می شود و گشتاسب چنان تحت تأثیر قرار می گیرد که فوراً برای نجات بلخ لشکر می آراید و حرکت می کند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 اسفند 1394 ساعت: 16:46 منتشر شده است
برچسب ها : معرفی زنان مهم شاهنامه,