حضرت ابراهيم عليه السلام

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

حضرت ابراهيم عليه السلام

بازديد: 171

حضرت ابراهيم عليه السلام

حضرت ابراهيم عليه السلام در ميان همه انبياء داستان جالب و قابل تأمل دارد. در روايات  معصومين عليهم السلام آمده است كه آن حضرت در زمان نمرود، يكي از حاكمان ظالم و  مستبد، زاده شده است.

منجمان گفتند: براي نمرود آورده شده است كه در اين سال فرزندي زاده خواهد شد كه تاج و تخت، يال و كوپال، جلال و جبروت تو را به خاك مذلّت خواهد كوفت.

نمرود براي پيشگيري از خطر، دستور داد تا همه فرزندان پسر را كه از در آن سال زاده مي شود، نابود نمايد. بدين منظور براي هر زن حامله اي خبرچيني گماشت تا از تولّد فرزند پسر او، حكومت را مطّلع نمايد. مادر حضرت ابراهيم عليه السلام هنگام وضع حمل از شهر خارج شد و در غاري دور افتاده حضرت ابراهيم را به دنيا آورد. حضرت ابراهيم مدت چند سال در آن غار مخفي بود تا به سن نوجواني رسيد و اين زماني بود كه آن حضرت با گوشه ها و زواياي دنيای ناشناخته رسالت ارتباط برقرار مي كرد و بارقه هايي از الهام الهي بر قلب مبارك او مي تابيد. حضرت ابراهيم از غار خارج مي شود و به ميان قوم خود باز مي گردد. حضرت ابراهيم عمويي داشته، كه در قرآن از او به نام آذر و به عنوان پدر او ياد شده است. آذر مردي مشرك و بت پرست بوده است و هيچ گاه جانب حمايت از حضرت ابراهيم را نگرفته است. در اينجا لازم است كه به مسئله اي مهم اشاره شود. آن مسأله اين است كه يكي از اعتقادات ما پيروان ائمه معصومين عليهم السلام اين است كه انبياء و امامان از پدر و مادري كافر و مشرك زاده نشده اند. بلكه والدين آنها  موحّد و مؤمن به روز جزا و پيرو پيامبران الهي بوده اند.

بنابراين چگونه بايد اين مسئله را كه از آذر به عنوان پدر حضرت ابراهيم ياد شده است، حل نموده در جواب اين مسأله دو جواب ارائه مي نمائيم.

اول ـ اعراب، بسياري اوقات از عمو، مخصوصاً اگر بزرگتر از پدر شخص باشد و متكفل و نان آور خانواده باشد، به عنوان پدر ياد مي كند. لذا از آذر در قرآن به عنوان پدر ياد كرده است با اينكه نام پدر او تارُخ بوده است.

دوم ـ در قرآن بعضاً آياتي وجود دارد كه كه از ظاهر لفظ آن نمي توان معناي واقعي آن را به دست آورد. مثلاً در يكي از آيات قرآن آمده است:

«خداوند بر عرش نشسته است » اما پرواضح است كه نشستن، كار موجودات مادي و هر موجود مادي نيز مركب است. هر چيزي كه مركب باشد محتاج است و همه مي دانيم كه خداوند بزرگ نه محتاج و نه مركب و نه ماده است. پس اين آيه بايد معناي ديگري داشته باشد. آن آيه كه آذر را پدر حضرت ابراهيم معرفي مي كند، نيز از همين گونه آيات است. براي فهم اين گونه آيات ما راهي جز مراجعه به بيانات نوراني ائمه معصومین عليهم السلام نداريم. زيرا مفسّرين و مبيّنين حقيقي قرآن غير از امامان كسي ديگر نمي باشد و زماني كه به بيان و كلام نوراني آن بزرگواران مراجعه مي كنيم، مي بينيم كه در روايات از آذر، به عنوان حضرت ابراهيم ياد شده، نه پدر او.

حضرت ابراهيم تنها پيامبري است كه خداوند از او به عنوان، « خليل » ياد ميكند. خليل يعني دوست، آن هم يك نوع خاصي از دوستي به گونه اي كه هيچ گونه پرده اي ميان دو دوست واسطه نباشد و آنها هر لحظه كه اراده نمايند، در اختيار هم باشند. به همين دليل است كه حضرت ابراهيم در هيچ جايي و در هيچ لحظه اي خود را تنها احساس نمي كند. بنابراين يكه و تنها در مقابل عالم كفر مي ايستد و از هيچ پيامدي هم نمي هراسد.

اولين موضع گيري حضرت ابراهيم در برابر كفار، شكستن بتها است كه او را به عنوان « بت شكن » تاريخ معروف مي كند. در روزي كه همه مردم براي جشن به بيابان و صحرا رفته بودند، آن حضرت به درون بتخانه مي رود و همه بتها را ميشكند. آن گاه تبر را به دوش بت بزرگ بتخانه مي گذارد و به خانه باز ميگردد. بعد از جشن مردم به منازلشان باز مي گردند. روز بعد كه براي عبادت به بتخانه مي روند، با منظره اي عجيب روبه رو مي شوند. همه بتها شكسته شده است و تبر بر دوش بت بزرگ جاخوش كرده است. اينجاست كه اواين جرقه در ذهن مردم زده مي شود و اين سئوال در ذهن آنها جاري مي گردد كه آيا بت بزرگ بتها را شكسته است؟ اگر بله، به چه دليل؟ و اگر نه، چرا تبر بر دوش اوست و او تنها سالم مانده است؟

كاهنان مي گويند: كسي اين بتها را شكسته است. پرس و جو براي يافتن شكننده بتها شروع مي شود. كسي مي گويد: ابراهيم در مراسم جشن همراه ما نبوده است. ديگري حرف او را    تأييد مي كند و مي گويد: آري! او گفت كه مريض است و نمي تواند به جشن بيايد. حضرت ابراهيم را آوردند و از او پرسيدند: آيا تو بتها راشكسته اي؟ حضرت مي فرمايد: از بت بزرگ بپرسيد. تبر بر دوش اوست. او شكسته است!

كاهنان مي گويند: بت نمي تواند اين كار را بكند. حضرت مي فرمايد: چيزي كه نمي تواند كاري انجام دهد آيا لايق پرستش و عذر و التماس مي باشد؟ در اينجا دومين جرقه در ذهن گروهي از مردم كه دو دل شده بودند، زده مي شود و با اين سئوال مواجه مي شوند كه به راستي آيا سزاوار بوده است كه ما از موجوداتي خواهش و تمنّا مي كرديم كه قدرت حفاظت از خود را ندارند و آن قدر زبون و حقير و بي اراده هستند كه توان دفاع از خود را ندارند؟ و ....

به اين ترتيب گروهي از مردم، بت پرستي را رها و به حضرت ابراهيم ايمان آوردند.

در اينجا سئوالي مطرح مي شود كه با وجود اينكه حضرت ابراهيم بتها را شكسته بود، اما فرمود: بت بزرگ اين كار را كرده است و اين البته دروغ و خلاف عصمت انبياء است. لذا چگونه به اين سؤال بايد پاسخ داد؟ براي پاسخ به اين سؤال، ذكر اين نكته ضروري است كه ما در محاورت روزمره خود به انواع گوناگوني صحبت مي كنيم. مثلاً مي گوييم، سؤال مي كنيم و پاسخ مي دهيم. مثلاً شما كار بزرگي انجام داده ايد و اين كار بزرگ و صحيح، تبعات گوناگوني به دنبال دارد. شما نمي خواهيد كه تبعات آن كار نتيجه دهد و آنچه را مي خواستيد به ظهور برسانيد. اينجاست كه در برابر سوالات مردم، كار انجام شده را بر دوش كس يا كساني كه نزد مردم داراي احترام هستند مي گذاريد تا بدين وسيله هم به مقصود برسيد و هم مردم را به اشتباهاتشان واقف نمائيد. كار حضرت ابراهيم هم از همين قسم امور بود. اين نه تنها دروغ نيست بلكه يك عمل كاملاً صحيح است. زيرا موجب شد تا گروه كثيري از مردم ناآگاه به سوي حق تمايل پيدا كرده و هدايت و  موحّد شوند.

حضرت ابراهيم را به جرم شكستن بتها و اهانت به مقدسات خرافي بازداشت، و در دادگاهي او را محكوم به سوزانده شدن در ميان تلي از هيزم شعله ور مينمايند.

به اين منظور كوهي از هيزم جمع كردند و آتش روشن شد. دماي آتش به حدي است كه كسي را ياراي نزديكي به اطراف آن نيست.  منجنيقي را حاضر كردند. حضرت ابراهيم علیه السلام را در ميان آن نشانده و به ميان آتش پرتاب کردند. اما خداوند قادر متعال در هيچ لحظه وآني دوستان و بندگان مخلص خود را تنها نمي گذارد. مخصوصاً اگر آن بنده مخلص، پيامبر او باشد. خداوند هميشه آنها را مشمول لطف لايتناهي خود قرار مي دهد. حضرت حق جل و علا، به ياري حضرت ابراهيم مي شتابد و او را بشارت به گلستان مي دهد. با امري الهي، خطاب به آتش مي فرمايد:

« اي آتش براي ابراهيم چون گلستاني روح افزا، لذّت ناك و فرح بخش باش ».

با كمال ناباوري همه مردم ـ اعم از موحّدين و كفّار ـ مشاهده مي كنند كه آن آتش كه تا لحظه اي قبل از فاصله دور نيز موجب سوزاندن مي شد، اينك تبديل به گلستاني شده است و ابراهيم در كمال خوشي و راحتي در سايه درختان نشسته است. وقتي مردم با اين اعجاز رو به رو مي شوند، نوري ديگر در قلب و اذهان خفته آنها نمايان مي شود كه ابراهيم تنها نيست. آري ابراهيم تنها نيست.

 

قدرتي ماوراي قدرتهاي عادي او را حمايت مي كند. قدرتي كه نه در توان نمرود است و نه در توان آذر و نه در توان بتها كه در كمال ذلت و خواري تن به شكسته شدن دادند.

اينجا بود كه گروهي ديگر به عظمت و جلال خداوند بزرگ مؤمن شدند و به دوستداران و پيروان حضرت ابراهيم افزوده شد.

همانگونه كه قبلاً گفته شد يكي از كارهاي مهم حضرت ابراهيم، خلق سؤال در اذهان خفته و انحراف يافته كساني بود كه دل و دين به غير از خداوند متعال سپرده بودند. سئوالات حضرت ابراهيم به گونه اي بود كه تا بن استخوان آنها را مي سوزاند و راهي جز ترك دين خرافي و گرويدن به دين حق براي آنها باقي نمي گذاشت.

براي اين منظور آن حضرت گاهي خود را متمايل و متظاهر به دين آنها نشان مي داد و بعد سؤالي را طرح مي نمود و بدين وسيله « ماه پرستان » و گاهي ديگر نيز در كيش « خورشيد پرستان » با طلوع زهره، ماه و خورشيد، به همراه پيروان آنها تظاهر به عبادت آنها مي كرد و به محض غروب آنها، مي فرمود: من چيزي را كه غروب مي كند، شايسته پرستش نمي دانم. زيرا آنكه شايسته پرستش است، هيچ گاه غروب نمي كند تا دوباره زاده شود.

وقتي مردم با اين سؤال مواجه مي شدند، براي اولين بار براي آنها طلوع و غروب خدايشان مطرح مي شد و البته طلوع و غروب دليل بودن و نبودن نبود. همان گونه كه خودشان روزي زاده مي شدند و روزي ديگر مي مردند و خدايي كه در گرو زاده شدن و مردن باشد، به درد خدايي نمي خورد. زيرا فرقي با خودشان ندارد. لذا از دين منحرف خود، روي گردان و به گرد حضرت ابراهيم جمع مي شدند.

خوب است به سئوالي كه راجع به اين قصّه قرآني مطرح شده است بپردازيم.

سؤال اين است: زماني كه حضرت با ماه و زهره و خورشيد مواجه مي شد، ميفرمود: هذا ربي ـ اين خداي من است ـ آيا، اين گفته حضرت ابراهيم آن چيزي است كه او به آن ايمان و اعتقاد داشت؟

اگر بله، مستلزم شرك است و اگر نه، پس منظور آن حضرت از اين گفته چيست؟

در جواب بايد گفت: كه حضرت به آنها ايمان نداشت. اما مي خواست از اين طريق آنها را از عمل و اعتقاد ناصوابشان مطلع نمايد.

به عبارت بهتر، اين كار حضرت ابراهيم نوعي فرض بود و پرواضح است كه فرض، واقعيت را تغيير نمي دهد.

مثلاً شما در اين لحظه، در گوشه اتاقتان نشسته و مشغول مطالعه ميباشيد. ناگهان به ياد دوستتان مي افتيد كه ديروز شما را براي جشن تولد خود دعوت كرده بود. اما شما دعوت او را فراموش كرده بوديد. الآن آرزو مي كنيد كه چقدر خوب بود تا در همين لحظه در جشن حضور داشتيد. اگر خوب دقّت كنيد، مي بينيد كه اين آرزوي شما يك آرزوي محال است. ولي شما لحظه اي جشن را در ذهن خود تصور مي كنيد و خود را در جشن فرض مي كنيد. همان گونه كه ملاحظه شد اين تصوّر شما صرفاً يك فرض است و فرض نمي تواند واقعيت را تغيير دهد. قصّه حضرت ابراهيم نيز از همين گونه است.

گفته حضرت ابراهيم به اين معني است كه: فرض مي كنيم اين « زهره، ماه و خورشيد » پرودگار من باشد. پس بايد او را عبادت كرد. بعد به قوم مشرك ميفرمايد: اين اشياء نمي توانند پرودگار باشند. زيرا اوصاف پرودگار حقيقي را ندارند و بعد با شمردن اوصاف پرودگار متعال، آن قوم گمراه را هدايت و مؤمن به خداي كريم مي نمايد.

گفتيم كه حضرت ابراهيم تنها پيامبري است كه خداوند او را « خليل » خود قرار داده است. راجع به معني خليل نيز گفتيم كه نوعي دوستي و محبّت كه هيچ حد و مرز نمي شناسد.

اين گونه است كه خداوند آتش را براي آن حضرت گلستان مي نمايد و در همه شدائد و گرفتاريها به او ياري مي رساند و او را حفظ مي كند. با شديدترين آزمايشها او را مي آزمايد و ....

نيز گفتيم كه يكي از كارهاي جالب توجّه آن حضرت، خلق سؤال بود. اين سؤال خلق كردن گاهي نسبت به مردماني بود كه مشرك بودند و گاهي خود آن حضرت از خداي بزرگ، بعضي سئوالها داشت و بعضي كارها را ميخواست.

قرآن كريم به چند مورد كه ايجاد سؤال در ذهن مشركان باشد اشاره مي كند كه در قسمتهاي قبل بيان شد. غير از آن موارد، به قصه اي ديگر نيز اشاره ميفرمايد كه عبارت از سؤال حضرت ابراهيم راجع به نحوه زنده شدن مردگان باشد. اين سؤال و جواب به نحو بسيار شيرين در قرآن بيان شده است كه با هم آن را مرور مي كنيم.

حضرت ابراهيم خطاب به خداوند مي فرمايد: پرودگار من به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده مي نمايي؟ خداوند نيز در جواب حضرت ابراهيم به نحو عتاب مي فرمايد: مگر به زنده گردانيدن مردگان ايمان نداري؟

حضرت ابراهيم نيز مي فرمايد: ايمان دارم اما مي خواهم بدين وسيله ايمانم افزون و قلبم بيشتر آرام بگيرد. خداوند متعال براي برآورده نمودن خواهش پيامبر خليل خودش مي فرمايد: چهار پرنده از انواع مختلف را بِكُش. آنگاه قطعه قطعه و با هم مخلوط بنما. سپس آنها را به چهار قسمت تقسيم و در چهار نقطه دور از هم قرار ده. پس از آن هر پرنده را به نام، مورد خطاب قرار داده و صدا كن. حضرت ابراهيم همانگونه كه خداوند متعال فرمودند عمل كرد. پرندگان را صدا زد. به نحو اعجازآسا مشاهده نمود كه اجزاء پرنده مزبور، از اجزاء پرندگان ديگر جدا و با هم جمع مي شود و پرنده به شكل اول درمي آيد و پرواز مي كند. به همين گونه ساير پرندگان نيز يكي پس از ديگري بعد از صدا زدن، زنده مي شدند. پرندگان زنده شدند و يكي ديگر از قدرتهاي الهي را بر بشر نمايان نمودند.

اين قصّه بزرگترين دليل است بر معاد و زنده گردانيدن مردگان در روز بازپسين.

در پايان ذكر اين نكته الزامي است كه حضرت ابراهيم دومين پيامبر اولوالعزم است و از بزرگترين افتخارات آن حضرت، همين بس كه سه دين توحيدي ديگر را اديان ابراهيمي مي نامند.

حضرت ابراهيم كتاب نيز داشته است كه از آن به نام « زبور » ياد شده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 22:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس