تربیت دانش آموزان
تعریف اخلاق و تربیت دانش آوزان
چگونه دانش آموزان خلاق تربیت کنیم،روش های پرورش خلاقیت دانش آموزان در کلاس درس و مدرسه
خلاقیت زیباترین و شگفت انگیزترین خصیصه ی انسان است. غنا، پویایی و بقای هر فرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را تاریخ بارها به اثبات رسانده است.
اکنون در آغاز هزاره ی سوم به جرأت می توان گفت خلاقیت همان چیزی است که زندگی مدرن بشر متمدن را از زندگی ابتدایی انسان نخستین جدا می کند. اگر اکنون در شروع قرن بیست ویکم مشاهده می کنیم که در قسمتی از دنیا انسان هایی رؤیایی دست یابی به کرات دور دست و سکونت در فضا را به واقعیتی عینی بدل کرده اند ، برای لحظه ای بیندیشیم که در همین لحظه در گوشه های دیگری از دنیا ، انسان های دیگری نیز زندگی می کنند که شیوه ی زیستن آنها همانند بشر هزاران سال پیش است ، به راز خلاقیت ، این موهبت منحصر به فرد انسان ، پی خواهیم برد.
فصل اول
ویژگیهای شخصیت خلاق
دانش آموز خلاق را بشناسید
ویژگیهای شخصیت خلاق
هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه ی انسان ها کمابیش از آن برخوردارند، اما افراد ی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند، دارای خصوصیات شخصیتی و رفتاری ویژه ای هستند که به وسیله ی این خصوصیات می توان آن ها را از سایر افرادی که از خلاقیت کم تری برخوردار هستند ، تشخیص داد. فایده ی اصلی آشنایی با ویژگی های افراد خلاق این است که می توانیداز آن ها به عنوان الگوهای رفتاری برای ایجاد و پرورش رفتارهای خلاقانه در کودکان استفاده کنید . در این قسمت با مهمترین و بارزترین این ویزگی ها آشنا می شوید:
_ استقلال_ ریسک پذیری_ کنجکاوی_ علاقه به کارهای پیچیده_ تحمل ابهام
_ انعطاف پذیری_ شوخ طبعی_ اعتمادبه نفس بالا_ ابتکار_ پشتکار_ تخیل قوی
_ حساسیت وتوجه_ زیبایی دوستی_ تردید
دانش آموزخلاق رابشناسید
هرچندبسیاری ازویژگیهای کلی افرادخلاق که درقسمت قبل معرفی گردیدکمابیش شامل دانش آموزان خلاق نیزمیگردد،اماازآنجاکه تاکیداصلی این کتاب ،پرورش خلاقیت دانش آموزان خلاق که معمولا درمحیط مدرسه وکلاس درس مشاهده میشود،دربخشی مجزابرشمرده شود.درهمین موردسه دلیل دیگر نیزوجودداردکه این ضرورت راتاکیدکند:
1: محیط مدرسه وکلاس به خودی خودرفتارهای ویژه ای رادردانش آموزان خلاق ایجادمیکندکه ممکن است دانش آموزان هارا درمحیط منزل یامحیط های دیگرنمایان سازدویابه گونه ای متفاوت نشان دهد.
2: بسیاری ازرفتارهای دانش آموزان خلاق،خاص محیط تحصیلی آن هاست وازلحاظ نوع وشدت با خصوصیات سایرافرادخلاق متفاوت است
3: آشنایی باخصوصیات بارزدانش آموزان خلاق به معلم امکان میدهدتاآن هارابهتربشناسدوبه برنامه ریزی درجهت تقویت،پرورش،تغییرواصلاح مواردلازم بپردازد.
به طورکلی دانش آموزخلاق غالبا ازطریق خصوصیات ورفتارهای زیرقابل شناسایی است:
1: ایده ها ونظرات خودرابدون ترس در کلاس مطرح می کند.
2: معمولا برای مسائل راه حل ها و پاسخ هایی متفاوت از سایر دانش آموزان ارائه می کند.
3: به فعالیت های هنری علاقه زیادی داردودراین زمینه دارای تجربه ومهارت است.
4: غالباً ایده ها و راه حل های بیش تری نسبت به سایر هم کلاسی های خود پیش نهاد
می کند.
5 : معمولاً قادر است با طنز پردازی ها و شوخی های جالب دیگران را بخنداند.
6: تمایل زیادی به تغییر نظرات معلم و یا مطالب کتاب دارد.
7: در کلاس اغلب سوالاتی غیر عادی و گاه عجیب و غریب می پرسد.
8: علاقه ی زیادی به نقاشی و ترسیم افکار و ایده های خود دارد.
9: انتقادگر است و هر نظر یا عقیده ای را به راحتی نمی پذیرد .
10:گاهی به خاطر بیان نظرات و ایده های عجیب و غریبش در نظر دانش آموزان دیگر
فردی غیر عادی جلوه می کند.
11: از قوه ی تخیل خوبی برخوردار است.
12: معمولاً در کلاس با آب و تاب صحبت می کند و سعی می کند ایده هایش را با جزئیات کامل شرح دهد.
13: داری ابتکار است و غالباً ایده ها و پاسخ های منحصر به فرد ارائه می کند.
14: حساس ، باریک بین و نکته سنج است .
15: بسیار فعال است و غالباً در آن واحد چند طرح و ایده در زمینه های مختلف را در سر می پروراند.
16: به تجربه و آزمایش علاقه ی فراوانی دارد.
17: در نفوذ و تأثیر گذاری بر دوستان خود از توانایی زیادی برخوردار است.
18: آمادگی طرد شدن و عدم تأیید از طریق دیگران را داراست.
19: به مطالعه ی موضوعات متنوع و گوناگون علاقه مند است و زمان قابل توجهی را به این امر اختصاص می دهد.
20: از اطلاعات عمومی زیادی برخوردار است و سعی می کند که از آن ها استفاده ی عملی و کاربردی کند.
دانش آموز خلاق:قبل از این که گردو را بشکنم به این فکر افتادم که شایدبتوانم با نیمه ی پوست آن د وتا لاک پشت درست کنم
فصل دوم
موانع خلاقیت
موانع خلاقیت در محیط مدرسه
موانع خلاقیت در محیط خانواده
موانع خلاقیت در محیط مدرسه
1. تأکید زیاد بر نمره ی دانش آموز به عنوان ملاک خوب بودن
2. روش های تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری
3. عدم شناخت معلم نسبت به خلاقیت
4. فقدان حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت های خلاق دانش آموزان
5. اهداف و محتوای کتاب های درسی
6. عدم توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان
7. عدم پذیرش ایده های جدید
8. ارایه ی تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان .
9. استهزا و تمسخر به خاطر ایده یا نظر اشتباه
دانش آموز خلاق :به خانم معلم گفتم که نقاشی خواب دیشب خودم راکشیده ام. اما او هم مثل بقیه ی بچه ها مرا مسخره کرد ؛ من هم
آن را پاره کردم و به جای آن یک خانه و یک درخت کشیدم
موانع خلاقیت در محیط خانواده
1. تأکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظه ی کودک
2. ایجاد رقابت میان کودکان
3. تأکید افراطی بر جنسیت کودک
4. قرار دادن قوانین خشک و دست وپاگیر
5. عدم آشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت
6. انتقاد مکرر از رفتارهای کودک
7. بیهوده شمردن تخیلات کودک
8. عدم شناسایی علائق درونی کودک
9. عدم وجود حس شوخ طبعی در محیط منزل
10.تحمیل نقش بزرگ سال به کودک.
به تخیل کودکان خود پروبال بدهید ؛ آن وقت از پروازبلند آن ها شگفت زده خواهید شد
فصل سوم
*اصول پرورش خلاقیت در کلاس درس
*ویژگی های معلم پرورش دهنده ی خلاقیت
اصول پرورش خلاقیت در کلاس درس
عوامل ، اصول و روش های زیادی وجود دارد که می تواند مستقیماً کیفیت آموزش های معلم را بهبود بخشیده و بازدهی فعالیت های یاددهی _ یادگیری را در زمینه ی خلاقیت افزایش دهد. در این قسمت مهم ترین اصول و روش هایی که در این مورد وجود دارد و می تواند در فرایند رشد خلاقیت نقش تسهیل کننده و تسریع کننده داشته باشد ، بیان می گردد:
1: دانش آموزان خود را به تناسب رفتارها ، فعالیت ها و دستاوردهای خلاق آن ها مورد تشویق قرار دهید.
2: به دانش آموزان خود بیاموزید که نسبت به ایده ها و افکار خود حساس باشند و آن ها را یادداشت کنند.
3: به عنوان معلم شخصاً به فعالیت های خلاق علاقه نشان دهید و با دانش آموزان خود در انجام تمرینات خلاقیت مشارکت نمایید.
4: در مورد ماهیت خلاقیت و مفاهیم آن ، به دانش آموزان اطلاعات لازم را بدهید.
5: در کلاس خود تا حد امکان از وسایل و روش های آموزشی دیداری _ شنیداری استفاده کنید.
6: برای تخیلات و افکار نو دانش آموزان ارزش و احترامی ویژه قائل باشید.
7: در کلاس خود فضایی برای ابراز شوخ طبعی پدید آورید و این حس را در خود و دانش آموزان خود فعال نگاه دارید.
8: به دانش آموزان بیاموزید که افکار و رفتارهای خود را بیش از حد مورد قضاوت و ارزش یابی قرار ندهند.
9: با دانش آموزان خود از روش پرسش و پاسخ استفاده کنید و آن ها را به پرسیدن سوالاتشان ترغیب نمایید.
10: آن ها را عادت دهید که برای حل مسایل ، همواره راه های متعددی را جست و جو کنند.
11: تفاوت های فردی میان دانش آموزان را در نظر داشته باشید و به فردیت هر یک از آن ها احترام بگذارید.
12: تا حد امکان به دانش آموزان امنیت و آزادی عمل بدهید و از وضع مقررات خشک و محدود کننده در کلاس خودداری کنید.
13: دانش آوزان را به دست کاری و تغییر عقاید و اشیا تشویق کنید .
14: آن ها را به مطالعه و کسب اطلاعات در زمینه های مختلف ترغیب نمایید.
15: اهمیت خلاقیت و آثار و نتایج ارزشمند تفکر خلاق را برای آن ها تبیین کنید.
16: آن ها را با زندگی نامه های افراد خلاق تاریخ آشنا نمایید.
17: دانش آموزان خود را با مسائل حل نشده روبه رو کنید و از آن ها حل های جدید بخواهید.
معلم دوست دار خلاقیت:هیچ چیز برایم جذاب تر از گوش دادن به ایده های عجیب و غریب دانش آموزانم نیست ؛ به ویژه هنگامی که با هیجان و آب و تاب در مورد آن صحبت می کنند
ویژگی های معلم پرورش دهنده ی خلاقیت
مربی یا معلمی که می خواهد یک کلاس ویژه ی پرورش خلاقیت را اداره کند و یا این که علاقه مند است در جریان تدریس روزمره ی خود به طور جدی پرورش خلافیت دانش آموزان را هم مد نظر داشته باشد، اگر چنان چه از خصوصیات و نگرش های ویژه ای که با ماهیت و فرایند خلاقیت مناسبت دارد ، برخوردار باشد ، مطمئناً در کار خود بسیار موفق تر عمل خواهد کرد . البته یک چنین معلمی حتماً لازم نیست که خودش فردی بسیار خلاق باشد، اما اگر چنان چه شخصاً از مهارت های اساسی خلاقیت برخوردار باشد و بتواند عملاً از آن ها استفاده کند .
برخی از ویژگی های معلم علاقه مند به خلاقیت که داشتن آن ها به بازدهی بیش تر کلاس و تدریس او می انجامد :
1: فردی انتقاد پذیر باشد .
2: تحمل عقاید نو دانش آموزان را داشته باشد .
3: از صبر و تحمل بالایی برخوردار باشد.
4: به تفاوت های فردی و منحصر به فرد بودن تک تک دانش آموزان اعتقاد داشته باشد.
5: از انگیزه ای قوی برخوردار باشد.
6: پذیرایی ایده ها و نظرات غیر عادی دانش آموزان خود باشد .
7: دوست دار هنر وزیبایی شناسی باشد.
8: تا حد امکان به دانش آموزان خود آزادی عمل بدهد.
9: در چند زمینه ی مختلف معلومات و مهارت داشته باشد.
10: برای هر دانش آموز احترامی ویژه قائل باشد.
11: خیال پردازی دانش آموزان را تشویق کند.
12: در مواقع لزوم بتواند کودکانه بیندیشد و کودکانه عمل کند.
13: به دانش آموزان خود اجازه دهد که گاهی اشتباه کنند!
کودکان امروز، لازم است بزرگسالانی خلاق و مبتکر باشند، زیرا جهان به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و آنان نیاز دارند برای رویارویی با مشکلات و فائق آمدن بر آنها خلاقانه فکر و عمل کردن را بیاموزند.
بیشتر بزرگسالان هیچگاه فکر نمیکنند که چگونه میتوانند خلاق و مبتکر شوند، زیرا نه یک رشته هنری خاص را که منجر به شکوفا شدن استعدادهای آنها شود، دنبال میکنند و نه سعی دارند میان دانستهها و پدیدههای محیطیشان ارتباطی جدید برقرار کنند. در صورتی که خلاقیت، ابتکار و نوآوری مرحلهای از رشد عقلی است که میتواند منجر به ساخت و ایجاد موقعیتی برای راحتتر زیستن شود. همه ما از حاصل فکر افراد خلاقی که در گذشته به نحوی از قدرت تخیل، تفکر و برقراری روابط میان آنها استفاده کردهاند، بهره میبریم. آنها آنچه را که نبوده، ولی قابلیت بودن را داشته است، ساختهاند.
برای خلاق بودن نیازی به داشتن هوش و ذکاوت بالا نیست. به عبارت دیگر، یک فرد خلاق الزاما فردی باهوش نیست، بلکه تنها با استفاده از تجربه، آزمایش و البته کنجکاوی و بررسی درباره پدیدههای محیطیاش قوه خلاقیت و ابتکار خود را متجلی میسازد.
خلاق بودن به معنای ایجاد تغییراتی در محیط برای کشف ناشناختهها و روابط جدید است. کودکان ذاتاً خلاقاند، به شرط آنکه بتوانیم شرایط و موقعیتی برایشان فراهم آوریم که سرشار از ایدهها و ابتکارات جالب باشد و آنها بتوانند بدان وسیله استعدادها و مهارتهای ناشکفته خود را شکوفا سازند و فرصتی برای رشد و پرورش نیروی خلاقانهشان پیدا کنند.
کودکان، تخیلات، ایدهها و افکار خود را به به کار گرفتن روشهای گوناگون و خاص خود بیان میکنند. آنها نقاشی، میکشند داستان مینویسند، نقش بازی میکنند، یک قطعه موسیقی میسازند، کاردستی درست میکنند، و یا مسأله حل میکند. کودکان برای ارائه کارهای خلاقانه خود نیازمند ایده و اطلاعات خاصاند که با ترکیب کردن آنها بتوانند قوه ابتکار و نوآوریشان را نمایش دهند. کتاب، بازیهای گوناگون، لوازم و مواداولیه خام، نوارهای موسیقی عروسکهای نمایشی و... همگی میتوانند انگیزه و عاملی برای احیا و بروز خلاقیت هنری ـ علمی بچهها باشند.
اسباب بازیها و وسایلی که ساخته فکر بزرگسالانند، هیچگاه نمیتواند خلاقیت کودک را برانگیزند.
تجاربی که کودکان در سالهای اولیه رشدشان از محیط کسب میکنند، اندوختهای برای تفکر خلاقانه آنان به حساب میآید، هر قدر این دانستهها و اطلاعات بیشتر و متنوعتر باشد، پیش زمینه بهتری برای پرورش و بروز خلاقیت در خود ذخیره خواهند کرد.
● تعریف خلاقیت
قبل از ورود به موضوع بررسی راههای ایجاد خلاقیت، ارائه تعاریف گوناگونی که از آن شده است و نیز عوامل موثر بر آن ضروری مینماید. دانشمندان و صاحبنظران تعاریف متعدد و متنوعی از خلاقیت ارائه دادهاند که در زیر به برخی از آنها اشاره مینماییم.
پاپالیا خلاقیت را در دیدن چیزها با یک نظر نو و غیرمعمولی و دیدن مشکلاتی میداند که هیچ کس دیگر وجود آنها را تشخیص نمیدهد و سپس ارائه رهیافتهای جدید، غیرمعمولی و اثر بخش را ذکر میکند.
موریس دبس معتقد است خلاقیت فرآیندی فکری است که مربوط به تفکر واگراست که تحلیل را به کار میبرد و نوآوری را در سطوح مختلف افزایش میدهد. ارلیچ میگوید: خلاقیت عبارت است از تجدید سازمان تجاربی که منحصر به فرد بوده و متفاوت از دانستههای قبلی است. اندرسن خلاقیت را عمیقتر کردن، دوباره نگاه کردن و خط زدن اشتباهات معنی میکند و مکنیون معتقد است خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو است، باید مشکل گشا باشد و متبکرانه صورت گیرد. گیلفورد خلاقیت را مجموعهای از تواناییها و خصیصهها میداند که موجب تفکر خلاق میشود. به عقیدهی تایلور، خلاقیت شکل دادن به تجربهها در سازمانبندیهای تازه است. استین خلاقیت را فرآیندی تعریف میکند که نتیجه آن کار تازهای است که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت بخش مقبول واقع میشود.
مایرووایز برگ عقیده دارند خلاقیت توانایی حل مسایلی است که فرد قبلا حل آنها را نیاموخته باشد. بسیاری از افراد هنگامی که عبارت شخص خلاق را میشنوند احتمالاً فردی مشهور و خارقالعاده را در نظر دارند که کارهای غیرمعمولی و شگفتانگیز و غیر مترقبه انجام میدهد. با این طرز تفکر خلاقیت فقط در اختیار عده خاصی قرار گرفته و نشان میدهد که تعداد بسیار کمی از افراد میتوانند خلاق باشند، در حالی که خلاقیت فرد را توصیف نمیکند بلکه ایده و تولیدش را که به طرز مناسبی تازگی دارد تعریف میکند. بدین معنی خلاقیت چیزی نیست که در اختیار گروه خاصی از افراد باشد بلکه یک ظرفیت ذهنی است که همگی افراد نسبت یا درجهای از آن را در اختیار دارند و با تربیت صحیح میتوانند آن را شکوفا کنند و به فعلیت برسانند.
رابرت استین میگوید: من بعد از ۲۰ سال تحقیق و بررسی دریافتهام که همه انسانها از قوه خلاقیت برخوردار هستند و استثنایی وجود ندارد. به عبارت دیگر میتوان این گونه نتیجه گرفت که خلاقیت ذاتی نیست، فقط ممکن است عدهای از خلاقیت بیشتری برخوردار باشند و بقیه میتوانند در صورت پرورش مطلوب از خلاقیت مناسب بهرهمند شوند.
● عوامل موثر بر خلاقیت
۱) علاقه: کارهای خلاقانه به استناد تحقیقات همیشه با علاقه زیادی همراه بودهاند.
۲) اطلاعات: خلاقیت فعالیتی فکری و در عین حال مبتنی بر اطلاعات است. اگر تفکر را عامل یا جریان اصلی خلاقیت بدانیم اطلاعات نیز ماده اولیه یا اساسی آن محسوب میشود.
۳) انگیزه: با توجه به نتایج تحقیقات انجام گرفته، معلوم میشود وقتی انگیزش درونی حفظ شود، خلاقیت نیز حفظ خواهد شد.
۴) افزایش سرعت واکنش: غنی بودن آموزش و پرورش، توسعه اطلاعات و افزایش سرعت واکنش افراد نسبت به انگیزههای محیطی برکیفیت خلاقیت میافزاید.
۵) افزایش حل مساله و تصمیمگیری: اگر بتوانیم قدرت تصمیمگیری و مهارت حل مساله را به گونهای تلفیق نماییم به حصول تفکر خلاق کمک نمودهایم و زمینههای لازم برای پرورش خلاقیت را فراهم آوردهایم.
۶) اعتماد به نفس و نترسیدن از ابراز عقاید: اگر شخصی از اعتماد به نفس کافی برای ارائه افکار و عقاید به خود برخوردار باشد و از تمسخر و افکار منفی دیگران نهراسد، خلاقیت او افزایش مییابد. قدرت تفکر خلاق از نگاه آدمی به فراسوی تجارب و خارج کردن خود از بنبستها و محدودیتها ریشه میگیرد و فرد را از حالت خشک و قالبی گذشته به سوی اندیشههای آزاد و ارائه نظریه متفاوت سوق میدهد.
۷) مکنیون معتقد است که اگر چند اصل را رعایت کنیم زمینه برای پرورش خلاقیت را فراهم کردهایم.
این اصول به شرح زیر است:
ـ اظهار نظر کودکان را مورد انتقاد قرار ندهیم یعنی آنها را از ارزیابی و قضاوت نترسانیم.
ـ درباره احتمالات و دیدگاه های خیالی با دانشآموزان بحث و گفتگو کنیم.
ـ با الگو قرار دادن خودمان، انتقادپذیری و در واقع تحمل دیدگاه های دیگران را به دانشآموزان آموزش دهیم.
۸) محیط مناسب: تجربیات عینی و تعامل با محیط یادگیری در شکوفایی خلاقیت نقش اساسی دارد. محیط غنی خانوادگی و نیز غنای محیط اجتماعی به لحاظ فرهنگی از عوامل موثر در خلاقیت کودکان و نوجوانان به شمار میآید.
اصولاً استعدادهای خلاق در محیطهای مطلوب شکوفا و متبلور میشوند. بنابراین یکی از الزامات و روشهای مهم متبلور کردن خلاقیت به وجود آوردن فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. بدین گونه که مسئولان باید به طور مستمر آمادگی شنیدن اندیشههای بدیع و نو را داشته باشند.
البته باید توجه داشت که عوامل فردی نیز نقش مهمی در بروز خلاقیت دارند، ولی نکته مهم این است که سهم محیط بسیار متغیرتر است، یعنی راحتتر میتوان عوامل محیطی را تغییر داد تا ویژگیها و تواناییهای خود را .
تحقیقات نشان دادهاند عوامل اجتماعی و محیطی نقش اصلی را در کار خلاق ایفا میکنند.
محققان معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق برخوردار هستند، لیکن نبود محیط مناسب و بیتوجهی و تقویت نشدن این توانایی مانع بروز آن میشود.
● ویژگی های افراد خلاق
▪ افراد خلاق مسائل و وضعیتهایی را میبینند که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته است. آنها افکار، عقاید ودیدگاه های جدیدی ارائه میدهند که دیگران از آن عاجزند.
▪ اندیشه، فکر و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط داده، آنها را بررسی و مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند و به خلق آثار جدید میپردازند.
▪ از طرق معمول به بررسی هر موضوع میپردازند و به آنچه گذشتگان انجام دادهاند اکتفا نمیکنند و نسبت به پیش فرضهای قبلی گذشتگان تردید میکنند.
▪ فی البداهه از نیروی ذهنی و بینش بیشتری برخوردارند و از آنها کمک میگیرند و استفاده میکنند.
▪ در فکر و عمل از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند. مطالعاتی که «بارون» در زمینه شخصیت افراد خلاق انجام داده است نیز نشان میدهد که آنها در مقایسه با افراد عادی خوشبینتر و دارای انرژی روانی و جسمی استثناییاند. زندگی آنها بیشتر است و به دنبال تنشاند یا از طریق آزاد شدن آن احساس لذت میکنند. افراد خلاق، کمتر ضعیف النفس بوده و از مسائل و امور آگاهند. آنان به مسائل بنیادی علاقهمندند و تمایل بسیاری به خطر کردن دارند این خصلت به آنها کمک میکند تا از شناخت منفی و بیتفاوتی بگذرند و به شناختی فعال برسند.
تورنس در پاسخ به این پرسش که ویژگیهای شخصیتی چه نقشی در خلاقیت ایفا میکنند، گفته است: شخصیت هم میتواند خلاقیت را آسان سازد و هم مانع آن شود. ویژگیهایی از قبیل آمادگی برای خطر کردن، کنجکاوی و جستجوگری، استقلال اندیشه، پشتکار و پایداری، شهامت، استقلال رای، خودآغازگری، ابتکار، پرسشگری درباره موقعیتهای معماگونه و درگیر شدن با امور دشوار، از جمله ویژگیهای آسانساز خلاقیت شمرده شدهاند. او میگوید: هر عملی که ما برای تشویق این گونه رفتارها انجام میدهیم، شخص را در جهت خلاقیت بیشتر سوق میدهد.
در مقابل ویژگیهای شخصیتی بالا که موجب شکوفایی خلاقیت میشوند، ویژگیهای دیگری وجود دارند که از بروز خلاقیت جلوگیری میکنند.
● موانع بروز خلاقیت
از آنجا که نظامهای آموزشی نقش اساسی در شکوفایی استعدادهای بالقوه فراگیران دارند و ناکار آمد بودن این نظامها خود بزرگترین مانع بروز خلاقیت و نوآوری است. برای جلوگیری خاموشی خلاقیت، بزرگان تعلیم و تربیت اصولی را پیشنهاد کردهاند که رعایت آنها در محیطهای آموزشی به طور مرتب و مداوم و هماهنگ کمک خواهد کرد تا به جای خاموشی، خلاقیت رشد و توسعه پیدا کنند.
نظام آموزشی که علاقهمند به تربیت جامعهای خلاق و جوشان است از انجام سه کار سخت پرهیز میکند:
۱) محدود کردن شاگردان به کتاب درسی و گفته معلم
۲) استفاده از روشهای سنتی متکی به تکرار و تقلید در آموزش
۳) جلوگیری از شک و برخورد عقاید
معلمانی که فقط بر حفظ مطالب تاکید دارند با دادن اطلاعات صرف به دانش آموز و باز پس گرفتن اطلاعات، علاوه بر از بین بردن خلاقیت کودک به قدرت بیان، استدلال و ابداع او ضربه وارد میکنند و در نتیجه خلاقیتهای او یا از بین میروند و یا کاهش مییابند. مربیان بنا به ضرورت شغلی خود مستقیماً میتوانند حس طبیعی کودکان را تضعیف کنند و انگیزهها را از بین ببرند و یا با ایجاد جوی مناسب سبب رشد و پرورش این استعدادها می شوند.
به طور کلی موانع خلاقیت در محیط مدرسه عبارتند از:
ـ تاکید زیاد برنمره دانشآموز به عنوان ملاک خوب بودن
ـ روش تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری، دانش آموزی که در این نوع سیستم تحصیل میکند مجالی برای بروز استعدادهای خلاق نمییابد و به تدریج تحرک و پویایی خود را از دست میدهد.
ـ نبود شناخت در معلم نسبت به خلاقیت: وقتی معلم با خلاقیت و شیوههای پرورش آنان آشنا نباشد نمیتواند دانش آموز خلاق تربیت کند.
- نبود حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیتهای خلاق دانش آموزان: کمبودها تأثیر مخرب بر علاقه و انگیزش دانشآموزان دارد.
- اهداف و محتوای کتابهای درسی: چنانچه در یک نظام آموزش کتاب درسی به عنوان مهمترین منبع تدریس و آموزش مورد استفاده قرار گیرد و در عین حال در میان اهداف و محتوای آن چیزی به عنوان پرورش خلاقیت منظور نشده باشد، مسلماً دانش آموز آزادی عمل و توانایی لازم را نخواهد داشت.
- بی توجهی به تفاوتهای فردی دانش آموزان
- نپذیرفتن ایدههای جدید: برای دانشآموزی که از تفکر خلاق برخوردار است و میل به خلق ایدههای نو دارد بسیار مایوس کننده خواهد بود که ایدهها و افکارش مورد بیتوجهی معلم و یا دانشآموزان قرار گیرد .
- ارائه تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان
- استهزاء و تمسخر به خاطر ایده و یا نظر اشتباه
استفاده از سیستم پاداش و تنبیه: علمای تعلیم و تربیت بر این نکته معتقدند که آموزش مبتنی بر خلاقیت پربار تر از آموزش به وسیله اعمال قدرت است. شاگردی که با به کار بستن حداکثر ظرفیت انگیزش درونی کار میکند، دیگر نیازی به پاداش و تنبیه ندارد.
- نظارت و مراقبت شدید: دانش آموزی که دائماً تحت مراقبت و نظارت باشد، فرآیند خلاقیت در او کاهش مییابد و از ترس اینکه مورد نکوهش قرار گیرد، از انجام کار مورد نظرش منصرف خواهد شد.
● آموزش و پرورش و خلاقیت
از آنجا که دانشآموزان مدت زیادی را در مدرسه سپری می کنند و تجارب زیادی را در مدرسه فرا میگیرند، میتوان مدعی شد آموزش و پرورش و مدرسه نقش مهم و اساسی در تحقق خلاقیت در دانشآموزان برعهده دارند.از این رو آموزش و پرورش باید سعی کند به طرق گوناگون زمینههای پرورش و بروز خلاقیت در دانشآموزان را فراهم آوردو بدین ترتیب موجب پرورش مهارتهای شهروندی دانش آنان شود.
برخی از روشهایی که آموزش و پرورش برای پرورش خلاقیت دانشآموزان میتواند از آنها بهره جوید عبارتند از:
ـ به دانشآموزان باید فهماند اطلاعات موقتی، غیرکامل و غیردقیق تلقی شوند و اینکه هرتجربه در نتیجه مواجهه با اطلاعات ایجاد شده است.
ـ دانشآموزان باید باور کنند که میتوانند در به وجود آوردن اطلاعات سهیم باشند.
ـ دانشآموزان باید باور کنند که آنها اجازه سوال و انتقاد دارند. آنها باید همواره به اظهار داشتن عقاید خویش ولو بر خلاف معلم تشویق شوند و بیاموزند که فقط آن عقیدهای قابل پذیرفتن است که مستدل و مستند باشد.
ـ در اغلب آموزشهای سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارتهای ارائه شده از سوی معلم قرار می گیرند و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزییات پیش میروند ولی در آموزش خلاقانه فراگیرنده نقش فعال ایفامی کند و مربی به جز در کلیات در جهت اصلی آموزش نقش تعیین کنندهای ندارد.
ـ دانشآموزان باید به مجموعهای غنی و ارزنده از اطلاعات دسترسی داشته باشند. تجهیز مدارس به کتابخانهها و پایگاههای اطلاعاتی میتواند منابع این اطلاعات را در اختیار دانشآموزان قرار دهد.
ـ خلاقیت از طریق آزمایش، تجربه و کندوکاو توسعه مییابد. بنابراین زمینهها و کسب تجربه و انجام آزمایش و ایجاد کنجکاوی را باید برای دانشآموزان فراهم کرد و آن را مورد حمایت قرار داد.
ـ برنامههای آموزش و محتوای مطالب حتیالامکان باید در جهت رشد و توسعه فکر واگرا به جای تفکر همگرا باشند.
ـ شناخت علایق و انگیزههای عاطفی و غیرعاطفی هر یک از فراگیرندگان برای پیشبرد امر آموزش خلاقیت اساسی و ضروری است، زیرا انگیزه و علاقه نقش مهم و اساسی را در بروز خلاقیت ایفا میکند.
ـ مباحث و فنون مطرح شده در هر مرحله آموزش باید کاربردهای علمی و ملموس در کار و زندگی فرد داشته باشد.
ـ امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش مستمر نصیب فراگیر خواهد شد باید در دورههای آموزش خلاقیت مورد تاکید قرار گیرد تا انگیزه بیشتری برای فراگیرنده بوجود آید.
ـ تجسم وضع آینده و مقایسه آن با وضعیت فعلی کمک در یافتن راه حلهای بدیع خواهد کرد.
ـ خود معلمان، هم در پرورش خلاقیت بسیار موثر هستند. نقش معلم در شناخت و هدایت استعدادها و باور کردن خلاقیتها و نوآوریها بسیار تعیین کننده است، مربیان تا حدی میتوانند مهارتهای خلاقیت، مانند روشهای تفکر درباره مسائل و قوانین علمی برای تدبیر راههای جدید نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنین مهارتهایی را میتوان مستقیماً آموزش داد. اما بهترین روش انتقال از طریق نمونه بودن خود مربی است.
ـ باید از روشهای تدریس گوناگون استفاده کرد. دانشآموزان دارای تفاوتهای فردی بیشماری هستند و هر یک مساله را به شیوههای خاص خود تجزیه و تحلیل میکنند پس یک روش یادگیری نمیتواند موفقیت همه بچهها را تضمین کند.
● ویژگیهای دانش آموز خلاق
خلاقیت، عبارت از قدرت استدلال، درک سریع مفاهیم و حافظهقوی در دانشآموز خلاق است. شاگردان خلاق لزوماً در آزمونهای هوشی نمره چندان فوقالعادهای کسب نمیکنند. اما در آزمونهای مربوط به سنجش مهارتهای تفکر واگرا نمره بالایی به دست میآورند. بنابراین فقط اشخاص تیزهوش نیستند که میتوانند خلاق باشند، بلکه با هوش متوسط هم میتوان خلاق بود و کمبود خلاقیت را فقط به افرادی که عقب ماندگی ذهنی دارند میتوان نسبت داد. نتایج تحقیقات تورنس راجع به رابطه هوش و خلاقیت نشان دهنده این است که معدل بهره هوشی دانشآموز خلاق بین ۹۷ تا ۱۲۶ است و در نتیجه بین شاگردان باهوش و خلاق تفاوت معنی داری در پیشرفت تحصیلی وجود ندارد.
دانش آموزانی که خلاقند راه حلهای هوشمندانه برای مسائل ارائه میدهند. آنها در باز خورد و نگرشهای خود مستقل و بیتعصباند و ترجیح میدهند که در شرایطی باز و نامحدود (از نظر یادگیری) فعالیت کنند تا دیدگاههای خود را مطرح کنند. این کودکان به فعالیتهای اجتماعی علاقه دارند. دختران خلاق علاقه دارند که بیشتر با پدر خود همسانی داشته باشند. دانشآموزان خلاق از خوانندگان کتاب و مجله به شمار میآیند و از مهمترین قصایص آنها احساس بیشباهت بودن به دیگران است. آنها در فعالیتهای گروهی غالباً نقش رهبر را به عهده میگیرند و برای مشورت، بیشتر به دوستان مراجعه میکنند تا والدین. آنها دارای تخیلی قویاند حتی در کودکی دوست خیالی داشتهاند. از جمله خصوصیات دیگر آنها رویاهای با شکوه و وحشت انگیز است که نشان از ناایمنی عمیقی است که در زیر ظاهر مطمئنشان پنهان است. شاگردان خلاق، آشوبگر و بیانضباط لقب گرفتهاند. سوالات آنها عجیب و نامعقول جلوه میکند و باعث تهدید معلم میشود. از نظر اجتماعی کتزل و جکسون معتقدند که یکی از خصوصیات مهمی که کودک دارای خلاقیت سطح بالا را از کودک دارای بهرهی هوشی سطح بالا متمایز میکند توانایی یا گرایش فرد خلاق به خطر کردن است.
نیکسون، تورنس و ولیکاک تحقیقاتی انجام دادهاند و ویژگیهای دانشآموزان خلاق را این چنین عنوان کردهاند:
۱) این دانشآموزان از نظر هوش بالاتر از سطح متوسط هستند.
۲) از نظر هوش کلامی و فضایی بسیار برجستهاند.
۳) دارای ظرفیتهای حافظه فوقالعاده در سطح و نگهداری وقایع مختلف هستند.
۴) آمادهاند امور و فعالیتهای مختلف را تجربه کنند.
۵) از نظر فکری مستقلاند.
۶) از نظر اجتماعی، رفتاری مطلوب دارند.
۷) از نظر بیان، صریح و راحتاند.
۸) افرادی فعال و کنجکاوند.
۹) در حل مسائل و پاسخ به سوالات عموماً از تفکر واگرا برخوردارند. تفکر واگرا تفکری است که به گونهای متفاوت از جریان عالم فکری جامعه به حل مسائل میپردازد.
۱۰) به مسائل مذهبی و فلسفی علاقه نشان میدهند.
۱۱) عموماً مقاوم و با جرأت، انتقادپذیر و خستگی ناپذیرند.
۱۲) خود جوش، صادق و سادهاند.
اگر ویژگیهای مزبور در یک فرد خلاق به طور کامل دیده نشود مطمئناً در گروه افراد خلاق قابل مشاهده خواهند بود.
● روشهای ایجاد تفکر خلاق
معلم میتواند با به کارگیری شیوههای مناسب زمینه رشد خلاقیت را در دانشآموزان فراهم نماید و موارد ذیل از آن جملهاند:
۱) استفاده از مغایرتها: ارائه مطالبی که خلاف باورهای مرسوم و عمومی علمی باشد، مثلاً معلم در درس علوم از دانشآموزان بخواهد که نظریات قدیمی را رد کنند و بدین ترتیب دانشآموزان را برانگیزاند تا چیزها را ارزیابی کنند و راههای جالبی برای آزمودن و اثبات کردن مسائل بیابند.
۲) استفاده از تمثیل: معلم به دانشآموزان کمک کند تا با استفاده از چیزهایی که قبلاً میدانستند در موقعیتی مشابه به اطلاعات، حقایق و اصول تازهای دست یابند. به آنها نشان داده شود چگونه محصولات علمی براساس موقعیتهای مشابه شکل گرفتهاند.
۳) توجه دادن به کمبودها و خلاء موجود در دانش: از دانشآموزان خواسته شود به جای آنکه به دانستنیهای انسان بپردازند آنچه را که برای انسان مجهول مانده است بررسی کنند. مهارتهای دانشآموزان را برای جستوجوی شکافها، ناشناختهها و مجهولات توسعه دهند.
معلم باید از دانشآموزان بخواهد تا تمام تعاریف ممکن یک مساله و همچنین موارد نقض آن را جستجو کنند.
۴) تقویت تفکر درباره امکانات و احتمالات
فرصتهایی ایجاد شود تا با سوالهایی مانند چطور، اگر، از چه راههایی پاسخ داده شود و حتی خود وادار به پاسخ دادن به آن شود. دانشآموزان باید بفهمند چگونه یک چیز به یک چیز دیگر منجر میشود. هنگام ارائه مساله به دانشآموزان فرصت اندیشیدن به راههای مختلف حل مساله داده شود.
۵) استفاده از سوالهای محرک: معلم باید بیشتر به گزارههای پرسشی که نیاز به درک عمیق دارد، توجه کند و از سوالهایی که نیاز به ترجمه، تفسیر، تعریف، اکتشاف و تجزیه و تحلیل دارد استفاده کند.
۶) ایجاد فرصتهایی برای دانشآموزان تا رازهای هر چیز را جستجو کنند.
۷) تشویق به مطالعه درباره افراد خلاق.
۸) تقویت تعامل دانشآموزان با اطلاعات قبلی: ایجاد فرصتهایی برای دانشآموزانتا با اطلاعاتی که دارند بازی کنند و به آنها کمک کنند و فرصت دهند تا بتوانند با استفاده از حقایق و اطلاعاتی که قبلاً آموختهاند کارهایی را تجربه کنند.
۹) تقویت مهارتهای مطالعه خلاق: از دانش آموزان خواسته شود به جای آنکه بگویند چه خواندهاند، عقایدی را که در نتیجه خواندن به دست آوردهاند بیان کنند.
۱۰) ایجاد ابهام و تقویت آن: همه میدانند که دانشآموزان زمانی یاد میگیرند که با موقعیتهای حل مسأله مواجه باشند. بنابراین معلم باید موقعیت یادگیری را با بیان نکتهای آغاز کند و سپس دست نگه دارد و اجازه دهد دانشآموزان خود با اطلاعات بازی کنند و درگیر شوند، این روش خوبی است که منجر به یادگیری خود هدایتی میشود.
۱۱) استفاده از روشهای اکتشافی: در روش اکتشافی، دانش آموز خود به جستجوی راه حل میرود و معلم نقش راهنما را ایفا میکند. در این روش پیش از جواب مسأله چگونگی یافتن جواب مهم است. دانش آموز خود را به اطلاعاتی که پیرامون مساله وجود دارد محدود نمیکند، بلکه از زوایای مختلف به مساله توجه کرده و حتی ممکن است تغییراتی در آن ایجاد نماید. بدین ترتیب امکان تجربه شخصی توسط دانش آموزان، موقعیت یادگیری را برای آنها جذاب و مطلوب مینماید و انگیزههای درونی آنها را تقویت میکنند. همه این جنبهها در کشف و شکوفایی استعداد خلاق دانشآموزان تأثیر مستقیم دارد.
پال تورنس در مورد روشهای ایجاد تفکر خلاق معتقد است که خصوصیات معلم میتواند به افزایش ابتکار و نوآوری در شاگردان بیانجامد به شرط آنکه معلم:
ـ به تفکر خلاق ارزش بدهد.
ـ کودکان را نسبت به محرکهای طبیعی پیرامون حساس نماید.
ـ به نظریات و عقاید و ساختههای کودکان احترام بگذارد و آنها را مورد تشویق قرار دهد.
ـ پذیرش عقاید جدید و اصیل و غیرمعمولی را در کودکان تسهیل نماید.
ـ از تاکید استفاده از الگوهای قالبی اجتناب ورزد.
بسیاری از ما آموزشگاههای گذشته و روشهای گذشتگان را به باد انتقاد میگیریم. «کافی است که به یاد آوریم آموزش و پرورش قرن نوزدهم آن طور که آن را تدوین کردهاند مبتنی بر تعلیم مستقیم و بنابراین تقلید و انتقال متمرکز بوده». معلم دانش را منتقل میکند و دانش آموز ملزم به پس دادن آن بود و در هیچ موردی بیش از آنچه که ارائه میشد پس داده نمیشد و راه بر خلاقیت بسته میماند. یعنی دادهها و ستادهها برابرند. به قول «امرسن» این تقلید و الگودهی نوعی خودکشی خلاقیت است از آن جا که آموزشگاههای فعلی هنوز هم بار تعلیم و تربیت قرن نوزدهم را بردوش میکشند، تخیل را تضعیف میکنند و به کشتن خلاقیت کمک مینمایند.
ـ معلم کلاس را چنان سازماندهی نماید که محیطی متنوع و خلاق ایجاد شود.
سازماندهی محیط و فضای آموزشی در تحقق بخشیدن به نیازهای کودکان و غنا بخشیدن به رشد همه جانبه کودکان، بسیار حساس است. خلاقیت لازمهاش تفکر فعال، استقلال و شرکت در فعالیتهای خودمدار است، ولی گاه مقدار فضا برای هر کودک چنان کم و نامتناسب است که کودکان در انجام فعالیتهای مستقل از آزادی عمل به دور میمانند.
به هر حال آن چه روشن است یک محیط آموزشی سازمان نیافته و محدود به کشتن انگیزه و تخریب اندیشه کودکان میانجامد.
ـ معلم به کودکان یاد دهد که برای تفکر خلاق خود ارزش قائل شوند.
ـ موقعیتهایی را برای تفکر خلاق ایجاد کند.
-فعالیتهای مناسبی را در برنامه کودکان تدارک ببیند.
ـ عادت به ابراز بیقید و شرط عقاید را در کودکان ترغیب نماید و راههای گوناگونی را برای ابراز عقیده کودکان تدارک ببیند.
پذیرش عقاید کودکان در حد معمول نشانه احترام به خود آنهاست. آموزشگاه سکوت، آموزشگاه تقلید و تکرار و آموزشگاه ایجاد ترس، موانع کلی در راه خلاقیت کودکانند.
ـ معلم انتقاد سازنده را در کودکان تشوق کند. استهزا کردن، طعنه زدن به استفاده از روشهای انضباطی سخت و حتی نظم و ترتیب افراطی چه در خانه و چه در مدرسه مشکلی در این راه محسوب میشود.
ـ زمینههای متنوعی را برای کسب دانش فراهم آورد.
ـ معلم سرزنده و فعال باشد. شخصیت خشک معلم و تاکید بر روش مستبدانه به خصوص در سنین اولیه کودکی برای ابراز عقیده سدی بازدارنده است. صبر و حوصله و شکیبایی در کار کودکان نشانهای از سر زندگی معلم است.
ـ روش حل مسأله و آگاهی از مسائل را تشویق نماید. «آلن بودو» در کتاب خلاقیت در آموزشگاه میگوید: کنکاش مغزی به عنوان تکنیکی در شکل دهی به خلاقیت شناخته شده است. باید کودکان را عادت دهیم که به راههای مختلفی بیندیشند و به یک پاسخ بسنده نکنند.
«آلفردبینه» یکی از پیشگامان روانشناسی که از حامیان تاثیرگذار برنظریه خلاقیت است، اصرار میورزید که نباید به شاگردان مکررات و مطالب حفظی یاد داده بشود.
او فکر میکرد که باید به کودکان یاد داد تا نظریهها را آزمایش کرده و پاسخهای خود را مورد قضاوت قرار دهند، در فعالیتهای مختلف محیط پیرامون خود شرکت کنند و نقشه بکشند، به تخیل بپردازند و به طور «واگرا» تفکر نمایند
ـ ترس و کمرویی را از محیط آموزش دور کند و ترس از روبهرو شدن با مسائل و مشکلات جدید را در کودکان کاهش دهد.
کم رویی و ترس مانع خلق ایدههاست و باعث میشود که نتایج نیکویی را که ممکن است در صورت نترسیدن و کوشش کردن به دست آوریم، از دست بدهیم. لیکن در صورت ترس و کمرویی حتی وقتی ایدهای به نظرمان میرسد، غالباً به علت شک و تردید آن را بروز نمیدهیم، بنابراین، لازم است ترس و کمرویی را در کودکان از بین ببریم.
ـ پیش گام شدن در یادگیری را تشویق نماید. خلاقیت، همچون گل لطیفی است است که تحسین آن را با شکوفایی وا میدارد. هر ایدهای اگر با تحسین روبهرو نشود باید لااقل از آن استقبال شود. حتی اگر خوب نباشد لااقل باید با تشویق روبهرو شود. نزدیکان مانند افراد خانواده و معلمان دبستانها، بهترین مشوق کودکانند و در زمینههای مختلف میتوانند پرسشهای کودکان را مورد تشویق قرار دهند. با دادن مجال در ارائه اندیشه، آنها را به کوشش بیشتر وا دارند و به هر حال تشویق، یکی از مهمترین اصول ایجاد تفکر آفریننده و توانایی سازنده است.
تورنس معتقد است در بیشتر کلاسها کودکی که اندیشه یا محصولی غیرعادی ارائه میدهد در معرض یک خطر قرار میگیرد. بدین ترتیب کودک باید خیلی شجاع باشد تا به اندیشه و تصویر خود پافشاری کند زیرا اغلب چنین اندیشههایی را مسخره میکنند و احمقانه و عجیب میپندارند. وی دستورهای زیر را برای پرورش استعداد خلاقیت ضروری میشناسد.
۱) شاگردان را تشویق کنید که در اشیاء و افکار دخل و تصرف کنند یا در آنها وضعتازهای به وجود آوردهاند.
۲) وقتی شاگردان اندیشههای نو ابراز میکنند هر قدر هم که دور از ذهن باشد به دیده اغماض بنگرید.
۳) در تنظیم درسها انعطاف داشته باشید و به دارندگان فکرهای نو همیشه میدان بدهید.
۴) همواره محیط کلاس را هنگام تدریس آرام و بیتشنج نگه دارید.
۵) میان شاگردی که دارای استعداد خلاق است، با دیگر شاگردان رابطه نیکو برقرار کنید.
۶) مسائل بحثانگیز را مطرح کنید و حتی عقاید پذیرفته را مورد بحث قرار دهید.
۷) اساس حل مسأله را آموزش دهید.
۸) به شاگردان بیاموزید که نیروی خلاقیت خود را ناچیز نشمرند و عظمت و اهیمت شاهکارها در آنان ترس و ناامیدی ایجاد نکند.
یکی از روانشناسان برای پرورش خلاقیت در دانشآموزان پیشنهادهای زیر را به معلمان عرضه میکند.
۱) برای رسیدن به عقاید، منابعی در دسترس آنها قرار دهید.
۲) موقعیتهایی برای فعالیت و آرامش فراهم کنید.
۳) از مسائل آگاه باشید.
۴) کسب دانش در رشتههای مختلف را تشویق کنید.
۵) آموزگارانی که روحیه حادثه جویی دارند پرورش دهید.
خلاقیت مفهومی پیچیده و در برگیرنده ابعاد مختلف علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی است. اگر بخواهند در جامعه ای این مفهوم توسعه یابد و به شکلی پایدار تحقق یابد باید در درجه اول شرایط علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی آن را به وجود آورند...
زیرا اگر شرایط لازم و مناسب علمی فراهم نیاید هر نوع کوشش از نظر کیفیت و محتوا بی نتیجه خواهد ماند. همچنین اگر نتوانیم شرایط فرهنگی و سازمانی تحقق و توسعه خلاقیت را ایجاد کنیم هر چه بکوشیم و توان علمی خود را افزایش دهیم باز هم نمی توانیم به توسعه ای پایدار دست پیدا کنیم.
● آماده سازی شرایط گام اول پرورش خلاقیت دانش آموزان ابتدایی:
اکثر صاحبنظران بر این باورند که اولین گام در پرورش خلاقیت کودکان به وجود آوردن شرایط مناسب در محیط خانوادگی، آموزشی است. کارل راجرز می گوید: واضح است که خلاقیت را نمی توان با فشار به وجود آورد بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند. در مورد خلاقیت هم همین وضع صادق است. چگونه می توانیم شرایط خارجی را مساعد بسازیم تا شرایط داخلی تسریع شود و خلاقیت پرورش یابد؟ تجربیات من در روانشناسی مرا به این مطلب معتقد کرد که می توانیم با فراهم کردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش دهیم. آموزش و پرورش برای رشد و خلاقیت و نوآوری در معلم و دانش آموز به ویژه در دوره آموزش ابتدایی به منزله زیربنای تعلیم و تربیت باید درک روشن و صریحی از شرایط موجود به دست بیاورد، در گام بعدی باید بکوشد بر مبنای فلسفه تعلیم و تربیت و اهداف اصولی و معیارهای علمی و معتبر تصویر روشنی از شرایط مطلوب پرورش خلاقیت رسم کند. با ارایه این تصویر می توان به خوبی دریافت که شرایط پرورش خلاقیت در کلاس درس، مدرسه، سازمان آموزش، خانواده یا هر محل آموزشی و پرورشی دیگر، باید به چه صورتی باشد. در نتیجه می توان با کمترین صرف وقت، انرژی، انگیزه و سرمایه در مسیر پرورش و شکوفایی خلاقیت و نواندیشی قرار گرفت. اما اگر شرایط مناسب علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فردی پرورش خلا قیت را فراهم نیاوریم هر عامل مثبتی در مسیر خلا قیت نه تنها موثر نخواهد بود بلکه به صورت یک مانع عمل خواهد کرد.
● معلم خلا ق و نقش او در پرورش خلا قیت دانش آموزان:
بسیار می شنویم می خوانیم و مشاهده می کنیم که همه درباره شیوه های پرورش خلا قیت دانش آموزان بحث می کنند. در حالی که دانش آموزان در مقام فراگیرنده و شکل پذیر آموزش و پرورش به شدت تحت تاثیر رفتار معلم قرار دارد. در دوره ابتدایی که اثرپذیری، نقش پذیری و انعطاف پذیری بیشتر به چشم می خورد، ضرورت دارد که بیش از پیش از پرداختن به شیوه های پرورش خلا قیت دانش آموزان سعی کنید یک معلم نواندیش، نوآور و خلا ق باشید، زیرا معلم در ابتدای امر آموزش در نظر دانشآموز الگوی قابل اعتمادی است که سبب اثبات یا نفی یادگیری می شود. اگر معلم آموزش خلا قیت را به دانش آموز به صورت کلا می ارائه دهد، ولی خودش الگوی عملی خلا قیت نباشد برای او تناقض و تضاد شناختی به وجود می آورد. اگر در گفتار خود شیوه آموزش و نحوه پرسیدن سوال شیوه برقراری ارتباط عاطفی و نحوه ارزشیابی خلا قی را بروز ندهیم و احساس و عاطفه خود را به شکل خلا قانه ای ابراز نکنیم هر چه تلا ش کنیم نمی توانیم به خوبی آموزش عملی باعث پرورش خلا قیت آنها بشویم. در حقیقت معلم باید با رفتار عملی خود به شکل خلا قانه ای اندیشه ها و افکارش را نمایش دهد و با ابراز احساس عاطفه و شکل های گوناگون کلا می و غیرکلا می خلا قیت، فرصت نمونه برداری ادراکی را برای دانش آموز فراهم کند تا او بتواند به خلا قیت و نوآوری دست یابد. ضروری ترین گام معلم برای پرورش خلا قیت دانش آموزان تلا ش و کوشش او در پرورش خلا قیت خود اوست. ولی این حرکت نباید سبب شود که معلم از یاد دانش آموزان غافل شود. در اصل این حرکت دو سویه است و از معلم به شاگرد و از شاگرد به معلم باز می گردد. «بی آرتورا - کارین و رابرت بی ساند» درباره نقش خلا قیت معلم در زمینه توسعه خلا قیت در کلا س می نویسد:
معلمانی که از خود رفتار خلا ق نشان می دهند، محیط های کلا س درسی به وجود میآورند که خلا قیت را ارتقا می دهند. این معلمان از موانع حسی و فرهنگی در کلا س خود پرهیز می کنند:
▪ آثار مطابقت
▪ ایمان بیش از حد به منطق
▪ ترس از اشتیاه یا ناکامی
▪ خود ارضایی
▪ نداشتن استقلال
▪ اتکا به قدرت
▪ کمال گرایی.
اگر این چند نشانه را در مورد معلم خلا ق و آفرینشگر در نظر بگیریم می توانیم از همین امروز در جهت پویایی و خلا قیت بیشتر خود حرکت کنیم.»
● خلاقیت در کلاس:
معلم دوره ابتدایی می باید ذهنی فعال، پویا و اطلا عاتی علمی و به روز و کاربردی داشته باشد. معلم دوره ابتدایی باید یک سلسله اصول و مبانی را در جهت پرورش خلا قیت دانشآموزان در کلا س درس در نظر بگیرد تا بتواند دراین زمینه موفق شود. برخی از این اصول به شرح زیر است:
۱) پرورش خلا قیت در آموزش ابتدایی نیازمند نوگرایی، انعطاف پذیری و تنوع در رفتار، گفتار و تدریس است.
۲) اگر معلم ابتدایی پرتکاپو، با انرژی و فعال و با نشاط باشد سبب رشد خلا قیت در دانشآموز خواهد بود.
۳) اعتماد به نفس معلم در رشد اعتماد به نفس در دانشآموزان ابتدایی خلا قیت است.
۴) خطر پذیری، بارش فکری، یورش اندیشه برای دانشآموز زمینه فن پرورش خلا قیت است.
۵) میل به تجربه های آموزشی ناشناخته، ترجیح دادن سادگی به پیچیدگی، طرح سوال، تحریک کنجکاوی، آموزش کشف محیط، جهت دهی ذهنی دانشآموز، برای رشد خلا قیت در دوره ابتدایی ضروری است.
۶) فشار نیاوردن، تحمیل نکردن دانسته های خود و تقویت مثبت دانشآموز ابتدایی در پرورش خلا قیت تاثیر بسیار دارد.
۷) بازی و فعالیت های آزاد و انعطاف پذیر کلا س سبب رشد افکار و احساسات خلا قانه می شود.
۸) معلم شوخ طبع، خوش رو و دارای علا یق هنری باعث تحریک در رشد خلا قیت می شود.
۹) پرهیز از دانش جدید، روش های تازه، فکر نو، برنامه های جدید و ابراز وجود مانع رشد خلا قیت است.
۱۰) گرایش به روش های تکراری، آموزش از روی عادت، پرسش و پاسخ کلیشه ای، روح خلا قیت را در دانشآموز ابتدایی می کشد.
۱۱) نداشتن تمرکز ذهنی، تحمل نکردن، ابهام و تضاد وابستگی و انجام فکری نشانه نبود خلا قیت است.
۱۲) رشد علمی، تجربه کلا سی، ارزشیابی مستمر از خود از عوامل رشد خلا قیت است.
● پرورش خلا قیت در خانواده:
۱) به اندیشه ها، ایده ها و نظرهای فرزندانتان بی اعتنا نباشید و آنها را بی اهمیت و ناچیز نشمارید.
۲) فرزندانتان را با داستان، اسطوره و افسانه ها آشنا کنید تا پشتوانه فرهنگی قوی و محکمی در این زمینه داشته باشید.
۳) در صورت امکان به فرزندانتان حق انتخاب و آزادی عمل بدهید.
۴) با فرزندانتان از رویاها و امیدهای آینده صحبت کنید.
۵) طوری رفتار نکنید که گویی فقط آن چه بزرگ ترها انجام می دهند اهمیت دارد.
۶) به فرزندتان یاد بدهید چگونه برای کاری که می خواهد انجام دهد پیشاپیش برنامه ریزی کند و آینده نگر باشد.
۷) اگر فرزندتان گوشه گیر و خجالتی است در حضور دیگران از او تعریف کنید و برایش احترام قائل شوید و در خلوت در آغوشش بگیرید.
۸) ترس و تشویش خود را نسبت به دستگاه های صاحب اقتدار به فرزندتان منتقل نکنید.
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:58 منتشر شده است
برچسب ها : تربیت دانش آموزان,