تحقیق درباره ظهور حضرت مهدی

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره ظهور حضرت مهدی

بازديد: 207

مقدمه

براساس اخبار وتعاليم پيشوايان معصوم دين و دلالت و بعضي از آيات قرآن قيامت بوقوع نمي‌پيوندد مگر اينكه دو مرحله پيش از آن طي شود يكي ظهور حضرت مهدي (عج) و ديگري رجعت هر يك از اين دو مرحله شباهت و سنخيتي باقيامت دارند و بعبارت ديگر مراحل نازله آن هستند.

جهان آفرينش به سمت كمال مطلوب خود پيوسته در حركت مي باشد و آخرت آخرين منزلگه آن است كه در آن به اوج تكامل خود مي‌رسد بنابراين مراتب پيش از قيامت يعني مسئوله ظهور و پيدايش حكومت جهاني آسماني و مسئله رجعت در مسير تكامل بشريت قرار دارند در هر يك از اين دو مرتبه بشريت مراحلي از شكوفايي استعدادهاي عاليه  و الهي خود را در مي‌يابد و بيشتر به راز خلقت و حكمت آفرينش آشنا مي شود و آيات الهي را در آفاق وانفس بهتر از بيش درك مي كند تا سرانجام به قيامت و آخرت مي‌رسد و در آنجا حقيقت اشياء و جهان آفرينش را در عالي‌ترين درجه بروز و تجلي خود درك مي‌كند وحق وحقيقت بطور كامل ظاهر شده و با ظهورش باطل را يكسره نابود مي‌كند بنابراين عالم بشريت در مسير تكاملي خود سه مرحله متوالي را طي خواهد كرد.

1-     ظهور حضرت مهدي (عج) كه در آن بشريت راه سريعي را به سوي كمالات طي مي نمايد .

2-     رجعت كه در آن با پيدايش آيات الهي و رجوع و برگشت برخي از انسانها به دنيا مرايتي از قيامت بوقوع پيوسته و استعدادهاي عاليه انساني كه در زمان‌هاي پيشين به مرحلة كامل فعليت نرسيده بود شكوفا مي‌شود.

3-     قيامت كه موجب تكامل دو مرحلة قبلي است و در آن همه آيات الهي در منتهاي درجة قوت و كمال ظاهر شده و سلسله روابط اعتباري كلي از بين رفته و همه چيز در ارتباط با خالق جلوه ملكوتي خود نمايان مي‌شود.

 

آيات و روايات در زمينه ظهور حضرت مهدي (عج)

آيه 55 سوره نور «وعدالله الذين امنومنكم و عملوالصالحات لسيتخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لايشركون بي شيئا و من كفر بعد ذلك فاؤلئك هم الفاسقون »

خداوند به كساني كه از شما ايمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده مي دهد كه آنها را قطعا خليفه روي زمين خواهد كرد همانگونه كه پيشيان را خلافت روي زمين بخشيد و دين و آييني را كه براي آنها پسنديده پابرجا و ريشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنيت و آرامش مبدل مي‌كند آنچنان كه تنها مرا مي‌پرستند و چيزي را براي من شريك نخواهد ساخت و كساني كه بعد  از آن كافر شدند فاسقند.

در مورد شان نزول آيه بيان شده است هنگاميكه پيامبر و مسلمانان به مدينه هجرت كردند وانصار با آغوش باز آنها را پذيرا گشتند تمامي عرب برضد آنها قيام كردند آن چنان كه آنان ناچار بودند اسلحه را از خود دور نكنند شب را با سلاح بخوابند و صبح با سلاح برخيزند ادامه اين حالت براي مسلمانان سخت بود از پيامبر پرسيدند اين حالت تاكي ادامه خواهد يافت آيا زماني فراخواهد رسيد كه ما با خيال آسوده شب را استراحت كنيم و اطمينان و آرامش بر ما حكم فرما گردد و جز از خداوند از كسي نترسيم كه اين آيه نازل شد.

از مجموع اين آيه اين مطالب فهميده مي شود كه خداوند به مؤمناني كه داراي دو صفت ايمان و عمل صالح باشند سه نويد داده است:

1-     جانشيني و حكومت روي زمين

2-     نشر آيين حق به طور اساسي و ريشه دار

3-     از ميان رفتن تمام اساب خوف و ترس

امام سجاد (ع) در تفسير اين آيه فرموده اند آنها به خدا سوگند شيعيان ما هستند خداوند كار را براي آنها به دست مردي از ما انجام مي دهد كه مهدي اين امت است و زمين را از عدل و داد مي‌كند انگونه كه از ظلم و جور پر شده است.

امام باقر (ع) مي فرمايند: هنگام ظهور حضرت مهدي هيچ كس در روي زمين نخواهد بود مگر حقانيت محمد (ص) راكند از نظر اينكه وعده الهي از آن كيست مفصران نظرات گوناگون بيان كرده اند بعضي ان را مخصوص صحابه پيامبر دانسته‌اند و بعضي ديگر اشاره به حكومت خلفاي چهار گانه نخستين و بعضي مفهوم آن را چنان وسيع دانسته اند كه اين وعده را شامل تمام مسلماني كه داراي اين صفتند مي دانند و گروهي آن را اشاره به حكومت حضرت مهدي عج مي دانند بدون شك ايه شامل مسلمانان نخستين و شامل حكومت مهدي (عج) كه طبق عقيده عموم مسلمانان ازجمله شيعه و اهل تسنن سراسر روي زمين را پر از عدل و داد مي‌كند بعد از آنكه ظلم و جور همه جا را گرفته باشد.

همان طور كه مي‌دانيم محصول تمام زحمات پيامبران و تبليغات مستمر و پي گير آنها و نمونه كامل حاكميت توحيد و امنيت كامل وعبادت خالي از شركت زماني تحقق مي يابد كه مهدي آن صلاحه انبيا و فرزند پيامبر اسلام ظاهر شود همان كسي كه همه مسلمانان اين حديث را درباره او از پيامبر نقل كرده اند.

اگر از عمر دنيا جز يك روز باقي بماند خداوند آن يك روز را آنقدر طولاني مي كند تا مردي از دودمان من كه نامش نام من است حاكم بر زمين شود و صفحه زمين را پر از عدل و داد كند آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد. در روايات ديگري آمده است كه پيامبر نگاهي به امام حسين (ع) كردند و فرمودند اين فرزند من سيد است و از سلاله اش مردي خواهد آمد كه هم نام من است در سيرت با او شباهت و در صورت با او اختلاف دارد و زمين را پر از عدل و داد مي كند.

سوره قصص

و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين.

اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثين روي زمين قرار دهيم حضرت علي (ع) در تفسير اين آيه مي فرمايند اين گروه آل محمد هستند خداوند مهدي آنها را بعد از زحمت و فشاري كه بر آنان وارد مي شود بر مي انگيزد و به آنها عزت مي دهد و دشمنانشان را ذليل وخوار مي‌كنند.

آيه پانزده انبياء و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون ان في هذا البلاغا لقوم عابدين

مادر زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد در اين ابلاغ روشني است براي جمعيت عبادت كنندگان

در اين آيه يكي از پاداش هاي دنيوي كه به آن اشاره شده است حكومت روي زمين است كه سرانجام بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد و سراسر زمين را شامل مي شود درمورد تفسير اين آيه از امام باقر (ع) در مجمع البيان آمده است بندگان صالحي را كه خداوند در اين ايه وارثان زمين ياد مي كنند ياران مهدي در آخر الزمان هستند.

ايه 81 سوره اسراء

و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا

بگو حق فرا رسيد و باطل نابود شد براستي كه باطل نابود شدني است.

در بسياري از روايات اين آيه به قيام حضرت مهدي عج تفسير شده است امام باقر (ع) فرمود مفهوم اين سخن الهي اين است كه هنگامي كه امام قائم قيام كند دولت باطل برچيده مي شود يا در روايات ديگري مي‌خوانيم مهدي به هنگام تولد بر بازويش اين آيه نقش بسته بوده است دانشمندان عالم اسلامي رساله‌اي را در زمينه ظهور حضرت مهدي بيان كرده اند در اين رساله پس از ذكر نام حضرت مهدي و محل ظهور او يعني مكه مي‌خوانيم به هنگام ظهور فساد در جهان وانتشار كفر و ستم خداوند بوسيله مهدي عج جهان را پر از عدل و داد مي كند همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده است او آخرين خلفاي راشدين دوازده گانه است كه پيامبر خبر از آنها در كتب صحاح داده است احاديث مربوط به ظهور حضرت مهدي را بسياري از صحابه پيامبر من جمله عثمان بن عفان علي بن ابيطالب طلحه بن عبيدا عبدالرحمن بن عوف عبدالله بن حارث ابوهريره عبدالله بن عمر وام سلمه نقل كرده اند از مجموع احاديثي كه تاكنون روايت شده چنين برمي‌آيد كه سه نداي آسماني در مورد حضرت شنيده مي شود نداي اول در ماه رجب: نمايان شدن بدني كاملا واضح در قرص خورشيد دستي كه از آسمان اشاره مي‌كند خارج شدن سرو سينه مردي در قرص خورشيد امام باقر (ع)‌مي‌فرمايند ثابت ماندن خورشيد از ظهر تا وقت عصر وخارج شدن سينه و صورت مردك در قرص خورشيد كه نسبش براي مردم شناخته شده است دستي كه در آسمان ظاهر شود واشاره مي كند هذا حق اين حق است نداهاي سه گانه همه در ماه رجب مي‌شنوند بدانيد لعنت خدا شامل حال جمعيت ظالم ستمكار مي شود نداي دوم: اي گروه مومنان ظهور نزديك شده است نداي سوم: بدن آشكار ونماياني ندا مي دهد بدانيد كه خداوند مهدي آل مهدي را براي اجراي قضاي خود برستمكاران برانگيخت .

نداي دوم در ماه رمضانشب 23 رمضان كه صيحه آسماني ظهور حضرت مهدي را بشارت مي‌دهد نداي سوم در ماه محرم: صبح شنبه اي كه مصادف با عاشورا است حضرت پس از طلوع افتاب پشت مقام حضرت ابراهيم دو ركعت نماز به جا مي‌آورند ميان ركن و مقام ايستاده و اولين سخنراني خويش را به گوش جهانيان مي رسانند و پس از معرفي خويش مردم را به بيعت دعوت مي‌كنند و جبرئيل در آن زمان به شكل پرنده اي سفيد رنگ است و اولين كسي است كه با او بيعت مي كنند و بعد از آن 313 تن ازمؤمنان و صالحان كه به مكه آمده اند با ايشان بيعت مي كنند و همگي آماده جهاد و شهادتند هر مومني كه بر سطح زمين هستند نور درون خانه اش مي تابد و نفوس مومنان از آن نور شادمان مي گردند هر چند كه نمي دانندحضرت مهدي ظهور كرده است.

 

علايم ظهور حضرت مهدي عج

علايم ظهور به علايم  مشروطه و حتميه تقسيم مي‌شود علايم مشروط اشاره شده كه بواسطه توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممكناست در نزول آن تاخير رخ دهد يا اصلا چنين يلايي به جهت عظمت عمل صالح ايشان نازل نشود.

علايم ظهور حتمي

پيامبر فرمودند ده چيز حتما بيش از قيامت خواهد آمد

1-     حروج سفياني: جنبش يماني را به عنوان پرچم هدايت معرفي مي‌كنند كه همزمان با شورش سفياني در شام او هم در يمن قيام كرده و مردم را به حق و حقيقت دعوت مي‌كند واجابت دعوتش واجب است پس از حركت به سمت عراق و شام و ملاقاتش با سيد خراساني در جنگ با سفياني او را ياري مي‌رساند يماني از فرزندان زيدبن علي بن الحسين (ع) است.

2-     قيام سيد خراساني پرچمدار خراساني كه در اين لشكر جمعي از ياران حضرت مهدي تحت فرماندهي سيد خراساني وجود دارد امام باقر (ع) مي‌فرمايند سفياني لشكر را به سوي كوفه مي‌فرستد كه هفتاد هزار نفرند در انها در آنجا به قتل و كشتار و اسارت مردم مي‌پردازند در چنين شرايطي پرچم‌هايي ازسوي خراساني به رهبري سيد خراساني نمايان مي‌شوند كه منزلگاه‌ها را با سرعت  چشمگيري طي كرده و پشت سر مي‌گذارند و در ميان آنها عده‌اي از اصحاب حضرت مهدي هستند.

3-     دجال 4 دود جنبده- طلوع خورشيد از معرب فرود  آمدن عيسي فرو رفتن زمين در مشرق فرو رفتن درجزيره العرب آتشي كه از اعماق زمين خارج مي شود و مردم را به سوي محشر سوق مي‌دهد.

 


نقش زنان در نهضت حضرت مهدي (عج)

حضور 50 زن در بين ياران امام و اولين گروه از زناني كه به محضر امام زمان مي‌شتابند آنها نيز كه در آن ايام مي‌زيسته‌اند و همانند ديگر ياران امام به هنگام ظهور در حرم امن الهي به خدمت امام (ع) مي‌رسند در اين باره دو روايت وجود دارد.

روايت اول ازام سلمه نقل شده است كه فرموده است در هنگامي كه پناهنده‌اي به حرم امن الهي پناه مي‌آورد و مردم همانند كبوتراني از چهار سمت به يك سو هجوم مي‌برند و به سوي او جمع مي‌شوند تا اينكه در نزد آن حضرت 314 نفر گرد مي‌آيند كه برخي از آنان زن مي‌باشند و برهر جبار و جبار زاده اي پيروز مي‌شوند. جابربن نخعي روايت كرده به خدا سوگند كه 313 نفر مي‌آيند كه پنجاه نفر آنها زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلي در مكه در كنار هم جمع مي‌شوند و خداوند بر هر كاري تواناست.

آيات و رواياتي كه درباره مسئله رجعت آمده است:

الم تر الذين خرجوا من ديارهم و هم الوف حذرالموت فقال لهم الله موتواثم احياهم ان الله لذوفضل علي الناس و كلي اكثر الناس لايشكرون سوره بقره آيه 243

آيا نديدي جمعيتي را كه از ترس مرگ از خانه‌هاي خود فرار كردند و آنان هزار ها نفر بودند خداوند به آنها گفت بميريد سپس خداوند آنها را زنده كرد و ماجراي زندگي آنها را درس عبرتي براي آيندگان قرار داد خداوند نسبت به بندگان خود احسان مي‌كنند ولي بيشتر مردم شكر او را به جا نمي آورند پس از اين آيه مسئله امكان رجعت فهميده مي‌شود در تاريخ گذشتگان مواردي را مي‌يابيم كه افرادي بعد از مرگ به اين جهان بازگشتند مانند ماجراي جمعي از بني اسرائيل كه همراه موسي (ع) به طور رفتند كه در آيه 55-56 سوره بقره آمده است.

داستان عزيز يا ارميا كه در آيه 259 سوره بقره آمده است بنابراين مانعي ندارد كه از اين قبيل مسائل در آينده تكرار شود مرحوم شيخ صدوق همين آيه براي امكان مسئله رجعت استدلال كرده و مي‌گويد يكي از عقايد ما اعتقاد بر رجعت است كه گروهي از انسانهاي پيشين ديگر در همين دنيا به زندگي باز مي گردند آيه 83 سوره نمل

«يوم تحشر من كل امه فوجا ممن يكذب باياتنا فهم يوزعون

به خاطر بياور روزي را كه ما از هر امتي گروهي را از كساني كه آيات ما را تكذيب مي‌كردند محشور مي‌كنيم و آنها را نگه مي‌داريم تا به يكديگر ملحق شوند.

مسئله كه از آيات 85-82 سورة نمل فهميده مي‌شود همين مسئله رجعت است كه در تفسيرش آمده است از عقايد معروف شيعه است و تفسيرش در يك عبارت كوتاه چنين است بعد از ظهور حضرت مهدي در آستانه رستاخيز گروهي ازمؤمنان خالص و كفار و طاغيان بسيار شرور به اين جهان باز مي‌گردند گروه اول مدارجي از كمال را طي مي كنند و گروه دوم كيفرهاي شديدي مي‌بينند.

مرحوم سيد مرتضي از بزرگان شيعه است چنين مي‌گويد خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدي گروهي از كساني كه قبلا از دنيا رفته اند به اين جهان باز مي‌گرداند تا در ثواب و افتخارات ياري او و مشاهده حكومت حق بر سراسر جهان شركت جويند و نيز گروهي از دشمنان سرسخت را باز مي گرداند تا از آنها انتقام گيرد پس در قرآن مجيد وقوع رجعت اجمالا در پنج مورد از امتهاي پيشين آمده است.

داستان عزيز آيه 259 آيه 243 سوره بقره آيه 56-56 سوره بقره درباره بني اسرائيل كه گروهي از انها بعد از تقاضاي مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباري مي شدند ومردند سپس خداوند آنها را به زندگي بازگرداند تا شكر نعمت او را به جا آورند آيه 110 سوره مائده ضمن بر شمردن معجزات عيسي مي‌خوانيم تو مردگان را به فرمان من زنده مي كردي اين تعبير نشان مي دهد كه مسيح از اين معجزه خود استفاده كرد بلكه به تعبير به فعل مضارع دليل بر تكرار آن است و اين خود يك نوع رجعت براي بعضي محسوب مي‌شود.

در آيه 73 سوره بقره در مورد كشته اي كه بني اسرائيل براي پيدا كردن قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود قرآن مي‌گويد دستور داده شد گاوي را با ويژگي‌هايي سر ببرند و بخشي از آن را بر بدن مرده زنند تا زنده گردد وقاتل خود را معرفي كند و غير از اينها داستان اصحاب كهف، داستان مرغان چهار گانه ابراهيم كه بعد از ذبح به زندگي بازگشتند.

در احاديث و روايات آمده است كه خداوند به بركت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد كرد و بار ديگر به دنيا رجعت خواهند نمود اين گروه دو دسته‌اند برخي از نام ونشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخي ديگر فقط از امدنشان سخن به ميان آمده است كه 13 زن ياد مي‌شود كه به هنگام ظهور قائم زنده خواهند شد و به مداواي مجروحان جنگي و سرپرستي يتيمان خواهند پرداخت.

 

معاد جسماني و روحاني است:

معاد از كلمه عود به معني بازگشت اشياء با تمام وجودشان به خيري است كه از آن وجود يافته‌اند به همين علت انسان كه با تمام موجوديت ومراتب هستي خود به عالم كثرت نزول پيدا كرده است بايد همه مراقب وجودي خود دوباره راه صعود و تكامل را طي كرده و به آستان قدس الهي رجوع نمايد وگرنه معاد او به تمام معني تحقق نپذيرفته است از اين رو ملحق شدن بدن به نفس در معاد امري حتمي وترديد ناپذير است البته در قيامت نشئه دنيوي به نشئه ديگري كه آخرين مرحله كمال وحيات در آن است تبديل شده و بدن انسان همچون نفسي زنده نوراني و زنده مي‌گردد از سوي ديگر ترديدي نيست كه ادراك كننده حقيقي لذات و آلام روح انساني است ولي مادام كه روح انساني همراه با پيكر ظاهري و محسوس است علاوه بر درك لذات وآلام روحي و معنوي از قرينه مادي ومحسوس انها تير متاثر است يعني پيكر ظاهري يا بعد جسماني انسان نيز وسيله اي براي انتقال لذت والم به روح اوست از اين رو اگر لذت يا الم از هر دو مجرا بعد جسماني و روحي به انسان روي آورند.

قطعا شدت مراتب تاثر پذيري روح انسان بيشتر از حالتي است كه تنها از طريق روحي متاثر شود حال با توجه به اينكه در قيامت و آخرت لذت و اسم و سعادت وشقاوت به حدكمال و نهايت خود مي‌رسند طبعا ضروري است كه وسايل انتقال ومجاري تاثر پذيري آنها نيز كامل باشد بنابراين الحاق نفس و روح به بدن براي درك كامل وهمه جانبه لذت و سهر و يا عذاب والم لازم و ضروري است .

 

آيات قراني كه اين مطالب را تاييد مي‌كنند

در يك دسته از آيات كه مشركين زنده كردن استخوانهاي پوسيده را مطرح مي‌كنند و آن را امر غير ممكن مي‌دانند خداوند خلقت اوليه آنها را از نطفه يادآوري كرده و اشاره به قدرت لايزال ونامحدود خود مي‌كند لذا بعد جسماني معاد را نه تنها نفي نمي كند بلكه بطور ضمني آن را تاييد كرده و اعاده آنرا در يد قدرت خود معرفي مي كند سورة يس آيه 77-76

اولم يرالانسان انا خلقناه من نطفه فاذا هو خصيم مبين و ضرب لنا مثلا و نسي خلقه قال من يحي العظام و هي رميم قل يحييها الذي انشاها اول مره و هو بكل خلق عليم

«آيا انسان نديده است كه ما او را از نطفه‌اي آفريديم پس اكنون دشمن آشكار شده است و براي ما نمونه‌اي آورده و آفريده شده خود را فراموش كرد و گفت آن كيست كه استخوانهاي پوسيده را دوباره زنده مي كند بگو كسي آن را زنده مي‌كند كه نخستين بار او را ايجاد كرده است و خداوند به هر آفرينشي داناست.

سورة قيامت آيه 4-3 ايحسب الانسان الن نجمع عطامه بلي قادرين علي ان نسوي نمانه

آيا انسان مي‌پندارد كه استخوانهاي او را جمع نخواهم كرد آري ما قادريم كه حتي خطوط سرانگشتان او را موزون و مرتب كنيم.

آيه 10 سوره سجده «و قالواء اذا ظلت في الارض ءانا لفي خلق جديد كل هم بلقاء ربهم كافرون

گفتند چگونه ما وقتي خاك شديم و خاكهاي ما در زمين گم شد دوباره لياس حيات در تن كنيم.

در دسته ديگر آيات شواهدي متعددي براي زنده شدن مردگان ارائه مي دهد كه در همه آشكارا بعد جسماني معاد ملاحظه مي‌شود.

ماجراي يكي از انبياء كه بر قريه ويراني عبور كرده بود هنگامي كه چشمش به استخوانهاي متلاشي شده اهل قريه افتاد به آنها اشاره كرد واين سوال را از خود پرسيد كه چگونه خداوند اينها را بعد از مرگشان زنده مي‌كند خداوند يكصد سال او را ميراند و سپس او را زنده كرد و به او گفت چقدر درنگ كردي گفت يك روز يا قسمتي از يك روز خداوند فرمود نه تو يكصد سال درنگ كردي «حديثي از امام صادق بيان شده كه اين پيامبر عزيز بوده است» .

اكنون به غذا و آشاميدني خود نگاه كن و ببين كه آنها در طول اين مدت تغيير نكرده است و براي اينكه بداني يكصد سال از مرگ تو گذشته است نگاهي به مركب سواري خود كن و ببين متلاشي و پراكنده شده است و خداوند اجزايي پراكنده او را جمع آوري كرد و او را زنده كرد و او هنگامي كه اين منظره را ديد گفت مي دانم خداوند بر هر چيزي تواناست.

جريان زنده كردن پرندگان توسط حضرت ابراهيم فقيه گاو بني اسرائيل معجزه حضرت عيسي داستان اصحاب كهف يا حضرت ايوب تمام فرزندانش را در يك آزمايش الهي از دست داده بود خداوند در مقابل صبر عظيم او و موفقيت در آزمايش به عنوان           از نزد خود اهلش را زنده و دوباره به او بازگرداند.

يا در آيه 84-83 سورة انبياء الم ترالي الذين خرجوا من ديارهم و هم الوف خذر الموت فقال لهم الله موتو اثم احياهم ان الله لذوفضل علي الناس و لكن اكثر الناس لايشكرون

آيا نديدي آنان را كه از ترس مرگ ازديارشان بيرون رفتند در حالي كه هزاران نفر بودند سپس خداوند به آنان فرمود آنان بميرند سپس آنان را زنده كرد به حقيقت خداوند صاحب فضل بر مردمان است وليكن بيشتر مردم سپاس نمي‌گذارند .

آيا نديدي آنان را كه از ترس مرگ ازديارشان بيرون رفتند در حالي كه هزاران نفر بودند سپس خداوند به انان فرمود آنان بميرند سپس انان را زنده كرد به حقيقت خداوند صاحب فضل بر مردمان است و ليكن بيشتر مردم سپاس نمي‌گذارند.

در تعداد آيات ديگر درباره كيفيت احياء مردگان را با بعد جسماني و روحاني بيان شده است.

سورة انفطار آيه 4 واذا القبور بعثرت زماني كه قبرها زير و رو شود و مردگان از آن بيرون آيند.

سوره عاديات آيه 9 افلا يعلم اذا بعتر ما في القبور ايا انسان نمي داند كه روزي از قبرها برانگيخته مي شود

آيه 7 سوره حج و ال الساعه اتيه لاريب فيها و ان الله يبعث من في القبور

قيامت آمدني است و هيچ گونه شكي در آن نيست و اينكه خداوند آنان را كه در قبرها هستند بر مي‌انگيزد

آيه 51 سوره يس و نفخ في الصور فاذا هم من اجداث الي ربهم نيسلون

بار ديگر در صور دميده مي‌شود ناگهان آنها از قبرهايشان به سوي «دادگاه» پروردگارشان مي‌روند.

آيه 53 سوره يس: ان كانعت صيحه واحده فاذاهم جميع لدنيا محضرون

صحيه واحدي بيش نيست (فريادي بر مي‌خيزد) ناگهان همگي نزد ما حاضر مي‌شوند.

در دسته ديگر از آيات در مورد مواهب مادي ومعنوي بهشت سخن به ميان آمده است كه همه نشان مي‌دهد كه معاد هم در مرحله جسم و هم در مرحلة روح تحقق مي‌پذيرد و گرنه قصور و حور انواع غذاهاي بهشتي و لذايذ مادي در كنار مواهب معنوي معني ندارد.

اعتقاد به معاد جسماني پاره‌اي از سوالات و اشكالات بر مي‌انگيزد مانند شبه آكل و مأكول كه محققان اسلامي اين چنين در ذيل آيه 260 سوره بقره پاسخ داده‌اند.

در رستاخيز خدا انسان را با همين بدن مادي بازمي‌گرداند و به اصطلاح هم جسم انسان و هم روح انسان بر مي‌گردد حال اين سوال پيش مي‌ايد اگر بدن انسان خاك شد و به وسيله ريشة درختان جزء گياه و ميوه‌اي گرديد و انسان ديگري آن را خورده و جزء بدن او شد يا في المثل اگر در سالهاي قحطي انساني از گوشت بدن انسان ديگري تغذيه كند به هنگام رستاخيز اجزاي خورده شده جزء كدام يك از دو بدن خواهد گرديد اگر جزء بدن اول گردد بدن دوم ناقص مي‌شودو اگر به عكس جزء بدن دوم باقي بماند اولي ناقص و يا نابود خواهد شد 

پاسخ به اين سوال نياز به چند مقدمه به شرح زير دارد:

1-     مي‌دانيم كه اجزاء بدن انسان بارها از زمان كودكي تا هنگام مرگ عوض مي شود حتي سلولهاي مغزي با اينكه از نظر تعداد كم و زياد نمي شود با از نظر اجزاء عوض مي‌گردند زيرا از يك طرف تغذيه مي‌كنند و از سوي ديگر تحليل مي‌روند و اين خود باعث تبديل كامل آنها با گذشت زمان است خلاصه اينكه در مدتي كمتر از ده سال تقريبا هيچ يك از ذرات پيشين بدن انسان باقي نمي‌ماند ولي بايد توجه داشت كه ذرات قبلي به هنگامي كه در آستانه مرگ قرار مي‌گيرند همه خواص وآثار خود را به سلولهاي نو و تازه مي‌سپارند به همين دليل خصوصيات جسمي انسان از زنگ و شكل و قيام گرفته تا بقيه كيفيات جسماني با گذشت زمان ثابت هستند و اين نيست مگر به خاطر انتقال صفات به سلولهاي تازه بنابراين آخرين اجزاي بدن هر انساني كه پس از مرگ تبديل به خاك مي‌شود داراي مجموعه صفاتي است كه در طول عمر كسب كراه و تاريخ گويايي است از سرگذشت جسم انسان در تمام عمر .

2-     درست است كه اساس شخصيت انسان را روح انسان تشكيل مي‌دهد ولي بايد توجه داشت كه روح همراه جسم پرورش و تكامل مي‌يابد و هر دو در يكديگر تاثير متقابل دارند و لذا همانطور كه دو جسم از تمام جهت به هم شبيه نيستند دو روح نيز از تمام جهات با هم شباهت نخواهند داشت به همين دليل هيچ روحي بدون جسمي كه با آن پرورش و تكامل پيدا كرده و نمي تواند فعاليت كامل و وسيع داشته  باشد و لذا در رستاخيز بايد همان جسم سابق باز گردد تا روح با پيوستن به آن فعاليت خود را در يك مرحله عالي تر از سرگيرد و از نتايج اعمالي كه انجام داده بهره مند شود.

3-     هر يك از ذرات بدن انسان تمام مشخصات جسمي او را در بر مي گيرد يعني اگر راستي هر يك از سلولهاي بدن را بتوانيم پرورش دهيم تا به صورت يك انسان كامل درآيد آن انسان تمام صفات شخصي را كه اين جزء از او گرفته شده درا خواهد بود دقت كنيد مگر روز نخست يك سلول بيشتر بود همان يك سلول نطفه تمام صفات او را در برداشت و تدريجا از راه تقسيم به دو سلول تبديل شد و دو سلول به چهار سلول و به همين ترتيب تمام سلولهاي بدن انسان بوجود آمدند بنابراين هر يك از سلولهاي بدن انسان شعبه اي از سلول نخستين مي باشد كه اگرهمانند او پرورش بيابد انساني شبيه به او از هر نظر خواهد ساخت كه عين صفات او را دارا باشد.

اكنون با نظر گرفتن مقدمات سه گانه به پاسخ اصل ايراد مي پردازيم.

آيا قرآن صريحا مي گويد آخرين ذراتي كه در بدن انسان در هنگام مرگ وجود دارد زور قيامت به همان بدن باز مي گردد.

بنابراين اگر انسان ديگر از او تغذيه كرده اين اجزاء از بدن او خارج شده و به بدن صاحب اصلي بر مي‌گردد تلف چيزي كه در اينجا خواهد بود اين است كه لابد بدن دوم ناقص مي‌شود ولي بايد گفت در حقيقت ناقص نمي‌شود بلكه كوچك مي‌شود زيرا اجزاي بدن او در تمام بدن دوم لاغر و كوچك تر مي‌شود مثلا يك انسان 60 كيلويي 40 كيلو از وزن بدن خود را كه مال ديگري بوده از دست خواهد داد و تنها بدن كوچكي به اندازه كودكي از او باقي مي‌ماند .

حال اين سوال مطرح مي‌شود آيا اين موضوع ميتواند مشكلي ايجاد كند پاسخ اين است كه مسلما نه زيرا اين بدن كوچك تمام صفات شخص دوم را بدون كم و كاست در بردارد و به هنگام رستاخيز همچون فرزندي كه كوچك است و سپس بزرگ مي‌شود پرورش مي‌يابد و به صورت انسان كاملي محشور مي‌گردد اين نوع تكامل و پرورش به هنگام رستاخيز هيچ اشكال عقلي ونقلي ندارد.

آيا اين پرورش هنگام رستاخيز فوري است يا تدريجي پاسخ اين است كه بر ما روشن نيست ما اينقدر مي‌دانيم هر كدام باشد هيچ اشكالي توليد نمي كند و در هر دو صورت مسئله حل شده است.

تنها در اين جا يك سوال باقي مي‌ماند و آن اين است كه تمام بدن انساني از اجزاء ديگري تشكيل شده باشد در آن صورت تكليف چيست.

پاسخ اين است كه چنين چيزي اصولا محال است زيرا مسئله آكل وماكول مرغ بر اين است كه بدني اول موجود باشد و از بدن ديگر تغذيه كند و پرورش يابد و با توجه به اين موضوع ممكن است تمام ذرات بدن اول از بدن دوم تشكيل گردد بايد بدني قبلا فرض كنيم تا از بدن ديگري بخورد بنابراين بدن ديگر حتما جزء او خواهد شد نه كل او

 

اثبات عقلي بعد روحاني و تجرد روح انسان

در اين زمينه دلايل گوناگون بيان شده است از قبيل برهان ثبات شخصيت وخواب و رؤيا كه در كتاب درسي بينش اسلامي 3 به طور كامل توضيح داده شده است از دلايل ديگري كه در اين زمينه بيان شده است.

1-     عدم انطباق بزرگ بر كوچك: وقتي شيء در برابر چشمان ما قرار مي‌گيرد در نتيجه عبور امواج نوري از قرينه و عدسي شبكيه تصويري از آن در لكة زرد تشكيل مي گردد و سپس خبر آن به مركز بينايي در مغز انتقال مي‌يابد و واضح است تصوير تشكيل يافته از يك ساختمان بزرگ يا از يك درخت 20 متري در لكة زرد بسيار ريز و كوچك است اما تصويري كه ما از شيء خارجي در ذهن خود داريم بسيار بزرگ و به اندازه جسم خارجي است حال اين سوال مطرح مي شود كه اين تصوير با آن ابعاد بزرگ خود در كجا قرار دارد؟

در اينكه چنان تصويري در ذهن ما وجود دارد ترديدي نيست و نمي توان قبل از تشكيل اين تصوير را با بعد از آن يكي دانست اما اين تصوير كه گاهي ابعاد آن ممكن است هزاران متر طول وعرض داشته باشد آيا مي تواند در مغز انسان وجود داشته باشد طبيعي است كه چنين چيزي امكان پذير نيست زيرا كه ابعاد مغز از چند سانتي متر مربع تجاوز نكرده و يك تصوير چندين متري در سلولهاي مغز جاي نمي‌گيرد همچنانكه يك دريا در يك ليوان و يك اتومبيل بزرگ در حفرة چند سانتي متري جاي نمي گيرد ممكن است گفته شود كه مغز با توجه به معيارهايي كه بنا به فرض در اختيار دارد تصوير بسيار كوچك موجود در لكة زرد را بزرگ كرده وتصويري با ابعاد جسم خارجي مي‌سازد اما سخن در اين نيست كه چه چيز اين تصوير را مي‌سازد يا چگونه مي‌سازد بلكه سخن در اين است كه اين تصوير در كجا قرار دارد.

آنچه مسلم است اين است كه اين تصوير با همان ابعاد جسم خارجي در ذهن ادراك مي شود و اگر اين ادراك وجود نمي‌داشت ما از وجود جسم خارجي با آن ابعاد با خبر نمي‌شديم زيرا چيزي كه سبب اطلاع ما از جسم خارجي مي شود تنها همان تصويري است كه در ذهن خود داريم و باز مسلم است كه اين تصوير بعلت بزرگي خود نمي تواند در گوشه اي از مغز جاي گيرد بناچار بايد يك وجود غير مادي در انسان را بپذيريم كه اين تصويرهاي بزرگ در آنجا نقش بسته است.

 

ابزار ادراك

ستاره شناسي كه مي خواهد ستارگان آسمان را رصد كند از دستگاهي به نام تلسكوپ استفاده مي‌كند و بدون استفاده از اين دستگاه قادر به رصد كردن ستارگان نيست آيا مي توان گفت كه در اين ميان بينندة واقعي تلسكوپ است زيرا بدون استفاده از آن ستاره شناس قادر به رصد كردن نيست قهريست كه تلسكوپ در اين ميان تنها يك وسيله است و بيننده واقعي شخص ستاره شناس است در پديدة رؤيت نيز اگر چه وجود مغز و دستگاه بينايي لازم بوده و بدونآنها رؤيت صورت نمي‌پذيرد ولي براساس دليلي كه ذكر شد مي توان دريافت دراين امر پاي يك عامل ديگري غير از مغز و دستگاه بينايي در ميان است بنابراين مي توان گفت كه وجود جسم در امر رؤيت بعنوان يك وسيله شرط لازم است اما شرط كافي نيست.

 

آيا پيكر انسان در معاد عين پيكر دنيوي اوست يا مثل آن:

اگر بعد جسماني انسان در معاد مثل پيكر اين جهاني او باشد در اين صورت خود مردگان احيائ و مبعوث نشده اند بلكه امثال و مانند هاي آنها برانگيخته شده و لذ معاد كه بازگشت خود اشياء است تحق نيافته است وموضوعات متفرع از آن مانند مسئله عدالت در پاداش و جزا كه در اين صورت گناه دوزخيان چيست زير آنان خود انسانهاي گناهكار دنيوي نيستند بلكه مانندهاي آنها مي باشند وهمين طور اهل بهشت نيز انسان هاي صالح و نيكوكار دنيوي نيستند بلكه امثال آنان مي‌باشند.

ظاهرا براي هر يك از دو جنبه عينيت و مثليت شواهدي از قرآن وجود دارد در آيه 33 سوره احقاف آمده است اولم يروا ان الله الذي خلق السموات و الارض و لم يعي بخلقهن بقادر علي ان يحيي الموتي بلي انه و علي كل شي قدير » آيا هنوز نمي دانند كه خداوند كه آسمانها و زمين رابيافريد و از آفرينش آنها ناتوان و خسته نشد قادر است كه مردگان را زنده كند آري او قادر است زيرا او بر هر چيزي تواناست.

در آيه فوق صحبت از زنده كردن خود مردگان است نه امثال آنان

سوره يس آيه 81 (اوليس الذي خلق السموات والارض بقادر علي آن يخلق مثلهم بلي و هوالخلاق العليم » آيا آنكه آسمانها و زمين را پديد آورد قادر نيست كه مثل و مانند ايشان را بيافريند آري او تواناست و او آفريننده دانا مي باشد.

اما اندك تاملي در ايات قرآن نشان مي دهد كه اشكال فوق از ديد و نگرشي سطحي و ناقص برمي خيزد و تناقضي در بين آيات وجود ندارد چه مشخصه وجودي هر كس با شخصيت حقيقي انسان مربوط به بعد روحي او است كه قيام ساير مراتب وجود او نيز به همان بعد است و جسم يا پيكر ظاهري ومحسوس انسان اصولا داخل در حقيقت وي نيست بعد جسمي انسان حداكثر مركب يا وسيله اي است براي سير كمالي و بعد متعالي او است و بس و نقش آن نيز در تكامل شخصيت انسان در حد نقش و اثر يك وسيله است با توجه ه اين حقيقت است كه قرآن ايراد منكرين معاد مبني بر گم و خاك شدن اجزا وجودشان را پس از مرگ رد كرده و مي‌فرمايد كه در لحظه مرگ شما توسط فرشتة مرگ تمام وكمال دريافت مي‌شويد و گم شدني در كار نيست يعني ان بعد جسماني يعني آن بعد جسماني شما كه پس از مرگ متلاشي مي‌شود داخل در حريم هويت شما نيست بنابراين مجموعه استعدادها، مكتسبات و ملكات نفساني هر كسي كه منشا صدور اعمال ، رفتار وگفتار وهمة تظاهرات وجوديش مي‌باشد و شخصيت حقيقي او را تشكيل مي‌دهد مربوط به بعد ماوراء طبيعي وي است كه از بقاء و ابديت برخوردار مي‌باشد لذا در آخرت انسان با عين شخصيت قبلي خود بر انگيخته مي‌شود و همان روح دوباره به پيكر جسماني تعلق گرفته و ملحق مي شود اما پيكر اخروي انسان در مقايسه با پيكر دنيوي است نه عين آن و خداوند هم فرموده است افعينا بالخلق الاول بل هم في ليس من خلق جديد » آيا ما از خلقت نخستين عاجز وناتوان شديم بلكه آنان از آفرينش جديد در شك و اشتباه هستند زيرا اگر قرار باشد كه پيكر اخروي انسان نيز عين همين پيكر دنيوي باشد يعني داراي همين نحوة وجودي و اجزاء مربوطه در اين صورت نظام اخروي همان نظام دنيوي خواهد بود و معاد يا عود و بازگشت اشياء به سوي خداوند مفهوم خود را از دست خواهد داد.

علاوه بر ان مگر درحيات دنيوي پيكر انسان در تمام طول عمر از ثبات و عينيت برخوردار است كه در آخرت چنان باشد؟ پر واضح است كه در طول عمر هر كس پيكر او بارها و بارها اجزاء و مواد سازنده آن تبديل و تعويض شده است تا آنجا كه حتي در هر دقيقه متحملا حدود يك ميليارد سلول جديد در بدن انسان بوجود مي‌آيد و طبعا در همين حدود هم از بين رفته تا جانشيني صورت گيرد اما بعلت ثبات بعد متعالي انسان هر كس همواره خود را واحد و ثابت در طول زندگي خود مي يابد .

بدين ترتيب حتي در دو زندگي دنيوي نيز پيكر انسان در سنين مختلف مثل پيكر سالهاي قبل است و نه عين آن تا چه رسيد به قيامت و حيات اخروي كه همة اشياء مراحل سير تكاملي خود را طي كرده و از نحوه وجودي جديد وكامل برخوردارند تا آنجا كه مادة كور و ظلماني كنوني تبديل به شي اي نوراني وزنده مي‌شود.

بنابراين همچنان كه قرآن در آيات گروه سوم به نظام موت و حيات اشاره مي كند با فرا رسيدن فصل بهار و باران هاي آن زمين واجزاء مردة آن از طريق تغذيه جذب دانه و ريشه و گياهان شدن جز پيكره گياهان درآمده و لباس حيات مي پوشد در فصل جديد عالم و با اران نشور بفرمان الهي اجزاء مردة زمين دوباره به نفس و روح يا ريشة وجودي انسان الحاق پيدا كرده و تبديل به پيكري زنده مي‌شود كه مشابه پيكر نبوي اوست اما روح او كه در حقيقت انسان اوست غيبت خود را حفظ كرده و مجموعه مكتبات خود را در نظام اخروي دريافت مي‌كند و چون هم فاعل حقيقي افعال وامور هم ادراك كنندة لذات و آلام روح نفس انساين است به احدي ظلم نشده و عدل تحقق خواهد يافت.

 

آيا بهشت و دوزخ الان موجودند

اكثر دانشمندان اسلامي معتقدند كه ايندو هم اكنون وجود خارجي دارند و ظواهر آيات قرآن نيز اين نظر را تاييد مي كنند (آيه 133 سوره آل عمران)

و سارعوا الي مغفره من ربكم و جنه عرضها السموات و الارض اعدت للمتقين

شتاب كنيد براي رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتي كه وسعت آن ها آسمان ها و زمين است و براي پرهيزگاران آماده شده است.

در آيات مربوط به معراج در آيه 13 تا 15 سوره النجم مي‌خوانيم و لقد راه نزله اخري عبد سدره المنتهي عندها حبه الماوي بار ديگر پيامبر جبرئيل را نزد سوره المنتهي درآنجا كه بهشت جاويدان قرار داشت مشاهده كرد و اين تعبير گواه ديگري بر وجود فعلي بهشت است.

در سوره تكاثر آيه 5 و 6 و 7 مي‌فرمايد وكلالو تعلمون علم اليقين لترون لجحيم ثم لترونها عين اليقين اگر علم اليقين داشتند دوزخ را مشاهده مي‌كرديد سپس به عين اليقين آن را مي ديديد ايه 24 سوره بقره فان لم تفعلوا و لن تقعلوا فاتقوالنار التي و قودها الناس والحجاره اوعدت يكافرين  اگر اين كار نكرديد وهرگز نخواهيد كرد از آتشي بترسيد كه هيرم هاي آن بدن مردم گناهكار و سنگها است كه راي كافران مهيا شده است.

ايه 89 سوره توبه اعدالله لهم جنات تجري من تحتها الانهر خالدين فيها ذلك الفوز العظيم خداوند براي آنها باغهايي از بهشت فراهم ساخته كه نهرها از زير درختانش جاري است جاودانه در آن خواهند بود و اين رستگاري و پيروزي بزرگي است.

آيه 21 سوره حديده سايقوا الي مغفره من ربكم و حبه عرضها لعرض السماء و الارض اعدت للذين امنوا بالله و رسله ذلك فضل الله يوتيه من يشاء و الله ذوالفضل العظيم .

بر يكديگر سخت گيريد براي رسيدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتي كه بهينه ان مانند بهينه آسمان و زمين است و آماده شده براي كساني كه به خدا و رسولانش ايمان آورده اند اين فضل الهي است به هر كس بخواهد مي دهد و خداوند صاحب فضل عظيم است.

 

بهشت و دوزخ در كجا هستند:

به دنبال بحث فوق اين بحث پيش مي‌آيد كه اگر اين دو هم اكنون موجودند در كجا هستند؟

پاسخ اين سوال را از دو راه مي توان داد

1-     بهشت و دوزخ در باطن و روان اين جهانند ما اين آسمان و زمين و كرات مختلف را با چشم خود مي بينم اما عوالمي كه در درون اين جها نقرار دارند نمي‌بنيم و اگر ديد و درك ديگري داشتيم هم اكنون مي‌توانيم آنها را ببينيم در اين عالم موجودات بسياري هستند كه امواج آنها با چشم ما قابل درك نيستند آيه كلالو تعلمون علم اليقين ولترون گواه اين حقيقت است.

2-     عالم آخرت و بهشت و دوزخ محيط بر اين عالم است و به اصطلاح اين جهان در شكم و درون اين جهان قرار گرفته است درست همانند عالم چنين كه در درون عالم دنيا است زيرا مي‌دانيم عالم جنين براي خود عالم مستقلي است اما جداي از اين عالمي كه در آن هستيم نيست بلكه در درون آن واقع شده است عالم دنيا نيز نيست به عالمآخرت همين حال را دارد يعني در درون آن قرار گرفته است و اگر مي‌بنيم قرآن مي‌گويد وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمانها و زمين است به خاطر آن است كه انسان وسيع تر از آسمان و زمين نمي‌شناسد و قرآن براي درك عظمت و بزرگي آن را به بهينه آسمانها وزمين تشبيه كرده است.

 

اعراف گذرگاه مهمي به سوي بهشت

آيه 46سوره اعراف، و بينهما حجاب علي الاعراف رجال يعرفون كلا بسيماهم و نادوا اصحاب الجنه ان سلام عليكم لم يدخلوها و هم يطمعون » در ميان بهشتيان و دوزخيان حجامي قرار دارد و در اعراف مرداني هستند كه هر يك از اندو را از سيمايشان مي‌شناسند و به بهشتيان صدا مي زنند كه درود بر شما اد اما داخل بهشت نمي شوند درحالي كه اميد آن را دارند در اين آيه تا آيه 49 همين سوره درباره اعراف كه منطقه اي است حدفاصل ميان بهشت و دوزخ با ويژگي‌هايي كه دارد سخن مي گويد نخست به حجامي كه در ميان بهشتيان و دوزخيان كيده شده است اشاره كرد و مي گويد ميان اين دو گروه حجابي قرار دارد وحجاب مزبور همان اعراف است كه مكان مرتفعي است كه در ميان اين دو گروه كه مانع از مشاهده يكديگر مي‌شود ولي وجود چنين حجامي مانع از آن نيست كه آواز و صداي يكديگر را بشنوند .

 

اصحاب اعراف چه كساني هستند

در بعضي از آيات افرادي كه براعراف قرار دارند چنين معرفي شده‌اند كه آرزو دارند وارد بهشت شوند ولي موانعي از ورود انها جلوگيري كرده است هنگامي كه به بهشتيان نگاهي مي كنند بر آنها درود مي‌فرستند و مي‌خواهند با آنها باشند اما هنوز نمي‌توانند به هنگامي كه نظر به دوزخيان مي‌افكنند از سرنوشت آنها وحشت نموده و ه خدا پناه مي برند.

در بعضي ديگر از آيات آنها افرادي با نفوذ و صاحب قدرتند دوزخيان را مؤاخذه و سرزنش مي كنند به واماندگان در عراف كمك مي‌نمايند كه از آن بگذرند و به سر منزل سعادت برسند.

در بعضي روايات مي‌خوانيم آنها گرامي ترين مردم در پشتگاه خدايند يا آنها گواهان بر مردمند و پيامبران گواهان آنها هستند.

دسته ديگري از روايات مي‌گويد آنها واماندگاني هستند كه بديها و نيكي هايشان مساوي بوده است طبق حديثي از امام صادق (ع) كه فرمودند آنها گروهي هستند كه نكي ها و گناهانشان مساوي است اگر خداوند آنها را به دوزخ بفرستد به خاطر گناهانشان است واگر به بهشت بفرستد به بركت رحمت اوست.

بنابراين در اعراف دو گروه وجود دارند ضعيفان و آلودگاني كه در رحتمند و پيشوايان بزرگي كه در همه حال يار و ياور ضعيفانند بنابراين قسمت اول آيات اشاره به گروه نخستين بعضي ضعفاست و قسمت دوم اشاره به بزرگان و انبياء و امامان است.

 

نعمت هاي بهشتي ها

ايه 25 سوره بقره «و بشر الذين ءامنوا و عملوالصاحبات ان لهم جنات تجري من تحتها الانهار كلما رزقوا منها من ثمره رزقا قالوا هذا الذي رزقنا من قبل واتوا به متشابها و لهم فيها ازواج مطهره و هم فيها خالدون»

بشارت بده به كساني كه ايمان اورده اند و عمل صالح دارد به باغهاي از بهشت براي آنها كه نرها از زير درختانش جاري است هر زمان ميوه اي از ان به انها داده شود مي‌گويند اين همان است كه قبلا به ما روزي شده ولي مهمتر و عالي تر است وميوه هايي كه براي آنها مي آورند همه از نظر خوبي و زيبايي يكسانند و براي آنها همسراني پاك و پاكيزه است.

در قسمت اول بشارت به باغ‌هاي از بهشت مي دهد كه زير درختانش نهرهايي جاري است و همانطور كه مي‌دانيم طراوت و شادابي از آن باغي است كه هميشه آب در اختيار دارد آب هايي كه متعلق به خود آنست و هرگز قطع نمي‌شود و خشكسالي و كمبود آب آن را تهديد نمي كند.

در قسمت بعد به ميوه هاي بهشتي اشاره شده است بعضي از مفسرين گفته اند منظور اين است كه اين نعمت ها به خاطر اعمالي است كه ما قبلا در دنيا انجام داديم و زمينه ان را از قبل فراهم كرده ايم و بعضي ديگر گفته اند هنگامي كه ميوه‌هاي بهشتي را براي دومين بار براي آنها مي‌آورند مي‌گويند اين همان ميوه‌اي است كه قبلا خورديم ولي هنگامي كه آن را مي‌خوردند مي‌بينند طعم جديد و لذت تازه‌اي دارد و بعضي ديگر گفته‌اند منظور اين است كه انها هنگامي كه ميوه هاي بهشتي را مي بينند آن را شبيه ميوه‌هاي دنيا مي‌يابند اما به هنگامي كه مي‌خورند طعم كاملا تازه و عالي در آن احساس مي‌كنند.

اخرين نعمت بهشتي كه در اين آيه به آن اشاره شده همسران پاك و پاكيزه است مي‌فرمايد براي انها در بهشت همسران مطهر و پاكي است پاك از همه آلودگي‌هايي كه در اين جهان ممكن است داشته باشد پاك از نظر روح و قلب و پاك از نظر جسم و تن

تنها وصفي كه براي همسران بهشتي در اين آيه بيان شده وصف پاك و پاكيزه است و اين اشاره‌اي است به اينكه اولين و مهمترين شرط هر پاكي و پاكيزگي است و غير از آن همه تحت الشعاع آن قرار دارد حديث معروفي از پيامبر نقل شده است كه فرمودند از گياهان سرسبزي كه بر مز         مي‌رويد بپرهيزد عرض كردند اي  پيامبر منظور شما از اين گياهان چيست فرمودند زن زيبايي كه در خانواده اي آلوده پرورش يافته است.

ايات 45-54 سوره حجر در اين آيات سخن از بهشت و بهشتيان و نعمت  هاي مادي و معنوي جسمي و روحاني به ميان آمده است. آيه 45 ان المتقين في جنات و عيون در باغهاي سرسبز بهشت و در كنار چشمه‌هاي زلال پرهيزكاران خواهند بود كه در آغاز به يك نعمت مهم جسماني اشاره شده است.

آيه 46 ادخلوا بسلم وامنين اين آيه به دو نعمت مهم معنوي كه سلامت و امنيت است اشاره كرده سلامت از هر گونه رنج و ناراحتي و امنيت از هر گونه خطر مي‌گويند فرشتگان الهي به انها خوش آمد مي‌گويند و مي‌گويند كه داخل اين باغها شويد با سلامت وامنيت كامل آيه 47 و نزعنا ما في صدور هم من غل اخوانا علي سرر متقابلين

ما هر گونه حد و       و عدوات و خيانت را از سينه هاي انها را مي‌شويم در حالي كه همه برادرند و نزديكترين پيوندهاي محبت در ميان آنها حكمفرماست در حالي كه برسريرها روبه روي يكديگر قرار گرفته اند آيه 48 لايمسهم فيها نصب و ماهم منها بمخرجين

هرگز خستگي و تعب به آنها نمي‌رسد و همانند زندگي اين دنيا كه رسيدن به يك روز آسايش وخستگي‌هاي فراواني قبل و بعد از آن دارد كه فكر آن آرامش انسان را بر هم مي‌زند نيست و همچنين فكر نابودي پايان گرفتن نعمت آنان را آزار نمي‌دهد چرا كه آنها هرگز از اين باغ هاي پرنعمت و سرور اخراج نمي شوند.

اكنون كه نعمت هاي فراوان و دل انگيز بهشتي به طرز موثري بيان گرديد و دربست در اختيار پرهيزكاران و متقين قرار داده شده ممكن است افراد گناهكار و الوده در هاله اي از غم و اندوه فرو روند كه اي كاش ما هم مي توانيم به گوشه‌اي از اين همه موهبت دست يابيم در اينجا خداوند رحمان و رحيم درهاي بهشت را به روي انها نيز مي‌گشايد اما به صورت مشروط خداوند مي‌فرمايند پيامبر بندگانم را آگاه كن كه من غفور و رحيم هستم گناه را مي بخشم و پر محبتم اما از آنجا كه قرآن هميشه جلو سوء استفاده از مظاهر رحمت الهي را با جمله هاي تكان دهنده‌اي كه حاكي از خشم و غضب اوست مي گيرد تا تعادل ميان خوف و اميد كه رمز تكامل وتربيت است برقرار گردد و بلافاصله اضافه مي كنند كه به بندگانم نيز بگو كه عذاب و كيفر من همان عذاب دردناك است.

به گفته بعضي از مفسران پاداش و ثواب در صورتي كامل مي شود كه چهار شرط در ان جمع گردد.

1-     منفعت قابل ملاحظه‌اي داشته باشد ان المتين في جنات وعيون

2-     بااحترام مقرون باشد عبارت ادخلوا سلام آمنين

3-     از هرگونه ناراحتي خالي باشد و نزعنا ما في صدور هم من غل احوانا علي سرر متقابلين

4-     جاوداني و هميشگي باشد و ما هم منها مخرجين

آيه 60 سورة مريم جنات عدن التي وعد لرحمن عباده بالغيب انه كان و عده ماتيا

باغهايي است جاوداني كه خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است و هرچند آن را نديده اند وعده خدا حتما تحقق يافتني است و اين آيه به باغهايي جاوداني كه خداوند بندگانش را به آن وعده داده است توصيف به عدن به معني هميشگي وجاوداني است.

آيه 61 سوره مريم لايمسمعون فيها لغوا الاسلاما و لهم رزقهم فيها بكره وعشيا

اين آيه به يكي از بزرگترين نعمت اي بهشتي اشاره كرده و مي‌گويد آنها هرگز در آنجا سخن لغو و بيهوده‌اي نمي‌شنوند نه دروغي، نه دشمناي، نه تهمتي و نه زخم زباني تنها چيزي كه در آنجا   به گوش مي رسد سلام است كه دلالت بر سلامت روح و فكر و زبان و رفتار و كردار بهشتيان دارد

ايه 55 سوره يس ان اصحاب الجنه اليوم في شغل فاكهون

اين آيه مي گويد بهشتيان در آن روز چنان به نعمت هاي خدا مشغولند كه از هر انديشه ناراحت كننده بر كنار باشد و در نهايت سرور و شادي به سر مي برند.

واژه فاكه به معني مسرور و خوشحال وخنداناست مي تواند ااره به اموري باشد كه از فرط شادي انسان را چنان به خود مشغول مي دارد كه از امور نگراني زا را به كلي غافل مي سازد به طوري غرق در سرور و نشاط خواهد شد كه غم و اندوهي بر او چيره نخواهد گشت و حتي هول ووحشتي را كه به هنگام قيام و قيامت در حضور در دادگاه عدل الهي به او دست داده به فراموشي مي‌سپارد به هر حال بعد از نعمت آرامش خاطر كه خمير ماية همه نعمت ها وشرط استفاده از همة مواهب است به شرح نعمت‌هاي ديگر پرداخته چنين مي گويد:


آيه 56 هم و ازوجهم في ضلال علي الارائك متكون

و آنها و همسرانشان در سايه هاي لذت بخش بر تختها در خلوت گاهها تكيه كرده اند ازواج به معني همسران بهشتي و يا همسران با ايماني است كه در اين دنيا داشتند و بعضي احتمال داده اند به معني همطرازان بوده باشد تعبير به خلال (سايه‌ها) اشاره به سايه‌هاي درختان بهشتي است كه تختهاي بهشتيان در لابلاي آن قرار گرفته و يا سايه قصرهاي بهشتي است وهمه اينها نشان مي دهد كه در آنجا نيز آفتابي وجود دارد ولي نه آفتابي آزار دهنده آري آنها در سايه مطبوع درختان بهشتي نشاط و سرور ديگري دارند.

آيه 57 لهم فيها فاكه و لهم مايدعون

ميوه هاي بسيار لذت بخش است و هرچه بخواهند دراختيار آنها خواهد بود البته غذاي بهشتيان فقط ميوه نيست هر چه طلب وتمنا كنند براي آن ها حاصل مي شود.

آيه 58 از نعمت هاي معنوي بهشت سلام و تهنيت الهي است اين سخني است از ناحيه پروردگار رحيم و مهربان سلام قولا من رب رحيم اين نداي روح انزار نشاط بخش و مملو از مهر و محبت او چنان روح انسان را در خود غرق مي‌كند و به او لذت شادي و معنويت مي بخشد كه با هيچ نعمتي برابر نيست در روايتي از پيامبر آمده است در هما نحال كه بهشتيان غرق در نعمت هاي بهشتي هستند نوري بر بالاي سر آنها آشكار مي‌شود نور لطف خداست كه بر آنها پرتو افكنده ندايي بر مي‌خيزد كه سلام بر شما اي بهشتيان و اين همان است كه در قران امده سلام قولا من رب رحيم

نعمت هاي بهشتي كه در آيات 41 49 سوره صافات آمده است.

نخست مي گويد براي انها روزي معلوم و معيني است (اولئك لهم رزق معلوم) اين آيه بيانگر نعمت هايي است كه در اينجا به صورت سر بسته بيان گشته يا اشاره به نعمت‌هاي ناشناخته معنوي وغير قابل توصيفي است كه در صدر نعمت‌هاي بهشتي قرار گرفته جمعي از مفسران آن را به صورت اول تفسير كرده‌اند درحالي كه بعضي ديگر آن را به صورت دوم تناسب بحث و جامعيت نعمت‌ها با معني دوم سازگار تر است به اين ترتيب نخستين نعمت از نعمت‌هاي هفت‌گانه كه در آيات مورد بحث آمده مواهب معنوي و لذات روحاني و درك جلوه‌هاي ذات پاك حق و سرمست شدن از بادة طهور عشق اوست همان لذتي كه تا كسي نبيند نمي‌داند و اينكه مواهب مادي بهشت در آيات قرآن به تفصيل آمده اما مواهب معنوي و لذات روحاني به صورت سربسته بيان شده به خاطر همين است كه اولي قابل توصيف است و در دومي غير قابل توصيف سپس به بيان نعمت‌هاي ديگر پرداخته و قبل از هر چيز از نعمت‌هاي بهشتي نام مي‌برد. ان هم نعمت هايي كه با نهايت احترام به بهشتيان داده مي‌شود و مي‌گويد براي آنها ميوه‌هاي رنگارنگ است و آنها گرامي و مكرمند سپس سخن از جايگاه انها به ميان مي‌آيد مي‌فرمايد جايگاه انها در باغهاي سرسبز و پرنعمت بهشت است (في جنات النعيم) هر نعمتي بخواهند در آنجا هست و هر چه اراده كنند در برابر آنها حاضر است و از آنجا كه يكي از بزرگترين لذات انسان بهره گرفتن از مجلس انس با دوستان يك رنگ و با صفا است در چهارمين مرحله به اين نعمت اشاره كرده مي‌گويد بهشتيان بر تختها روبروي يكديگر نشسته اند و چشم در چشم هم دارند (علي سرر متقابلين) در پنجمين مرحله از بيان مواهب بهشتيان سخن از نوشابه و شراب و طهور آنها است مي‌فرمايد قدحهاي لبريز از شراب طهور گرداگرد آنها در حركت است وهر لحظه اراده كنند از پيمانة آن سيراب مي‌شوند و در عالمي از نشاط و معنويت فرو مي‌روند (يطاف عليهم بكاس من معين) اين ظرفها در گوشه‌اي قرار نگرفته‌ كه آنها تقاضاي جامي از آن كنند بلكه به مقتضاي تعبير يطاف عليهم گردآنها مي‌گردانند سپس به توصيف از ظروف آن شراب طهور پرداخته مي‌گويد آنها سفيد و درخشنده است و لذت بخش براي نوشندگان ـبيضاء لذه للشار بين) از آنجا كه نام شراب و پيمانه و مانند اينها ممكن است مفاهيم ديگري در اذهان تداعي كند بلافاصله در آيه بعد با ذكر جملة كوتاه و گوياي همه اين مفاهيم را از ذهن شنوندگان مي‌شويد و مي‌گويد آن خمر شراب طهور نه مايه فساد عقل است و نه موجب مستي مي شود (لافيها غون و هم عنها نيزقون) جز هوشياري و نشاط و لذت روحاني چيزي در آننيست سرانجام در ششمين مرحله به همسران پاك بهشتي اشاره كرده و مي‌گويد نزد آنها همسراني است كه جز به شوهران خود عشق نمي‌ورزند  و به غير آنان نگاه نمي كنند و چشمان درشت و زيبا دارند توصيف ديگري براي همين همسران بشتي بيان كرده و پاكي و قداست آن ها را با اين عبارت بيان مي كند بدن آنها از شدت پاكي و ظرافت و سفيدي و صفا همچون تخم مرغهايي است كه نه دست انسان ان را لمس كرده و نه گرد و غباري بر آن نشسته بلكه در زير بال و پر مرغ پنهان و پوشيده مانده است (كانهن بيض مكنون)

آيات 51-57 سوره دخان

در اين آيات آمده پرهيزگاران در جايگاه امن و امان هستند (ان المتقين في مقام امين ) بنابراين هيچ گونه ناراحتي و نامني به آنها نمي‌رسد و در امنيت كامل از آفات و بلاها از غم و اندوه ها از شياطين و طاغوتها به سر مي‌برند انها در ميان باغها و چشمه‌ها به سر مي‌برند و جايگاه آنها از هر سو با درختان و چشمه‌ها احاطه شده است. (في جنات و عيون)

در مرحلة سوم به لباسهاي زيباي آنها اشاره كرده و مي افزايد آنها اشاره كرده و مي افزايد آنها لباس هاي از حرير لطيف و نازك و ضخيم مي‌پوشند و در برابر يكديگر بر تختها جاي دارند (يلبسون من سندس و استبرق متقابلين سندس به معني پارچه هاي ابريشمي نازك و لطيف است و بعضي قيد زر بافت را به آن افزوده اند استبرق به معني پارچه‌هاي ضخيم است) و درخشندگي خاصي اين پارچه ها دارد.

البته در بهشت گرما و سرماي شديدي وجود ندارد تا به وسيله پوشيدن لباس برطرف شود .

بلكه اينها اشاره به لباس هاي متنوع و گوناگون بهشتي است و همانگونه كه گفته‌ايم الفاظ و كلمات ما كه براي رفع حاجت در زندگي روزمره دنيا وضع شده قادر نيست مسائل آن جهان بزرگ و كامل را توصيف كند بلكه مي‌تواند تنها اشاراتي به آن داشته باشد.

در مرحلة چهارم نوبت به همسران آنها مي‌رسد مي‌گويند آري اين چنين هستند بهشتيان و حور العين را به همسري آنها در مي‌آوريم (كذلك و زوجنا هم بحور العين) حور به كسي مي‌گويند كه سياهي چشم او كاملا مشكي و سفيدي آن كاملا شفاف است عين به معني درشت چشم است از آنجا كه زيبايي انسان پيش از همه در چشمان اوست در اين جا چشمان زيباي را حورالعين توصيف مي‌كند سپس به ذكر پنجمين نعمت بهشتيان پرداخته مي‌افزايد آنها هر نوع ميوه‌اي را كه بخواهند تقاضا مي كنند و در اختيارشان قرار مي گيرد و در نهايت امنيت هستند (يدعون فيها بكل فاكهه آمنين حتي مشكلاتي كه در بهره گيري از ميوه‌هاي دنيا وجود دارد براي آنها وجود نخواهد داشت ميوه ها همگي نزديك و در دسترسند بنابراين زحمت و رنج چيدن ميوه از درختان بلند در آنجا نيست (قطوفها دانيه ) حاقه آيه 23

انتخاب هر گونه ميو اي را كه بخواهند به دست آنهاست (و فاكهه مما يتحيرون (واقعه آيه 20) جاودانگي بهشت ونعمت‌هاي بهشتي ششمين موهبت الهي بر متقين است كه آنچه فكر انسان را به هنگام وصال ناراحت مي‌كند بيم فراق است لذا مي‌فرمايد آنها هيچ مرگي جز همان مرگ اول كه در دنيا چشيدند نخواهند چشيد لايذوقون فيها الموت الاالموته اولي هوتمين و آخرين نعمت را در اين سلسله چنين بيان مي‌كند.

و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ كرده است و وفاهم عذاب الجحيم كمال نعمت در اين است كه احتمال عذاب و فكر مجازات را بهشتيان را به خود مشغول نمي دارد و نگران نمي‌كند در آيه فضلا من ربك و ذلك هوالغفور العظيم) درست است كه پرهيزكاران حسنات بسياري در دنيا انجام داده‌اند ولي مسلما پاداش عادلانه آن اعمال ناچيز اين همه نعمت بي‌پايان و جاوداني نيست اين فضل خداست كه اين همه پاداش در اختيار آنها گذارده است.

سوره محمد آيه 15

اين آيه همچنان توصيفي است براي سرنوشت دو گروه كافر و مؤمن كه يكي داراي اعمال صالح و ديگري اعمال زشت و ننگيني است كه در نظرش تزيين شده در اين آيه از شش نوع مواهب بهشتيان و دو نوع كيفر سخت و دردناك دوزخيان پرده برداشته و عاقبت كار اين دو گروه را مشخص مي‌كنند.

نخست مي‌فرمايد بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شده در آن نهرهايي است از آب صاف وخالص كه هيچ گونه دگرگوني در بوي آن حاصل نشده است الجنه التي وعدالمتقون فيها انهار من ماء غير آلن يعني آبي كه بر اثر طول ماندن يا غير آن بوي آن دگرگون نشده است اين نخستين قسمت از نهرهاي بهشتي است كه در آن صرفا اب زلال خوشبو و خوش طعم جاري است وسپس مي افزايد و نهرهاي از شير كه طعم آن دگرگون نگشته است و انهار من لبن لم تيغير طعمه بعد به سراغ سومين قسمت از نعمت هاي بهشتي رفته مي گويد:

نهرهايي از شراب طهور كه مايه لذت نوشندگان است (انهار من خمرلده لشارين ) با حزه چهارمين و آخرين قسمت از نهرهاي بهشتي را به اين صورت بيان مي كند ونهرهايي از عسل مصفا و انهار من عسل مصطفي و براي آنها در بهشت از تمام انواع ميوه ها موجود است و لهم فيها من كل الثمرات ميوه هاي رنگارنگ با طعم ها وعطرهاي متفاوت و بالاخره در شميش موهيت كه بر خلاف مواهب مادي قبلي جنبه معنوي و روحاني دارد و مي گويد براي انها است آمرزشي از سوي پروردگارشان مغفره من ربهم رحمتي عظيم و گسترده كه تمام لغزش هاي آنها را مي‌پوشاند و به آنها اطمينان و آرامش مي‌بخشد و محوب درگاه حق مي‌كند و مصداق رضي الله عنهم و رضوا عنه ذلك لغفور العظيم هم خدا از آنها راضي است و هم آنها از خدا راضي و اين پيروزي بزرگي است آيه مائده 119

در آيه 15 سوره محمد به نهرهاي آب و شير و شراب طهور و عسل اشاره شده است كه ممكن است اولي براي رفع تشنگي و دومي تغذيه سومي نشاط و چهارمي لذت قوت مي آفريند.

در ايات ديگر قرآن آمده است كه همه بهشتيان از همه اين نوشيدنيها نمي‌نوشند بلكه سلسله مراتبي دارد كه به تناسب آن بهره مند مي‌شوند در سوره مطففين آيه 28 مي خوانيم عينا شرب بها المقربون چشمه اي است كه مقربان درگاه خدا از آن مي‌نوشند شراب طهمور خمر و شراب بهشتي هيچ گونه ارتباطي با خمر و شراب آلوده دنيا ندارد همانگونه كه قرآن در توصيف آن در جاي ديگر گفته است لافيها غول و لاهم عنها نيز قون آن نمر و شراب نه مايه فساد عقل است و نه موجب مستي مي شود  وجزء هوشياري و نشاط ولذت روحاني چيزي ديگر در آن نيست در توصيف نهرهاي بهشتي در يك مورد باغير اسن (بوي آن تغيير نيافته و در مورد ديگر لم ننيغير طعمه (طعم آن دگرگون نشده آمده است و اين نشان مي‌دهد كه نوشابه ها و غذاهاي بهشتي هميشه به همان طراوت و تازگي روز نخست است و در بهشت جايي براي موجودات فاسد كننده نيست وهمه چيز آن هميشه صاف و پاك و سالم و تازه است در آيه مورد بحث و بسياري از آيات ديگر از ميان غذاهاي بهشتي بيشتر روي ميوه تكيه شده است ميوه هاي متنوعي كه باب همه ذائقه هاست و اين نشان مي دهد كه ميوه مهمترين غذاي بهشتي است حتي بهترين و سالم ترين غذاي انسان در اين دنيا ميوه است.

 

سوره طه آيه 46 تا 55

در آيه لمن خاف مقام به جنتان براي كسي كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است در اينجا جنتان دو باغ بهشت ممكن است بهشت اول بهشت مادي و جسماني است و بهشت دوم بهشت معنوي و روحاني كه در در آيه 15 سوره محمد نيز به آن اشاره شد بهشت جسماني نهرها از زير درختانش مي گذرد و همسران پاك در آن هستند و بهشت معنوي منظور خشنودي خدا است.

كه بهشت اول به عنوان پاداش اعمال و بهشت دوم به منظور بهره برداري از فضل خدا يا اينكه بهشت براي اطاعت و ديگري براي ترك معصيت يا اينكه يكي براي ايمان و عقيده و ديگري براي اعمال صالح و مانند آن سپس در توصيف اين دو بهشت مي‌افزايد آنها داراي انواع نعمت ها و درختان پرشاخه با طراوتند (ذواتافنان) افنان در اصل به معني شاخه هاي تازه و پربرگ است و گاه به معني نوع نيز مي‌آيد در آيه مورد بحث در هر يك از اين دو معني ممكن است استعمال شده باشد در صورت اول اشاره به شاخه‌هاي با طراوت و درختان بهشتي است و در صورت دوم اشاره به تنوع نعمت‌هاي بهشتي و انواع مواهب است اين احتمال نيز وجود دارد كه درختان بهشتي به گونه‌اي هستند كه در يك درخت شاخه هاي مختلفي است و بر هر شاخه نوعي از ميوه‌ها از آنجا كه يك باغ سرسبز وخرم و پرطراوت علاوه بر درختان بايد چشمه‌هاي آب جاري داشته باشد در آيه بعد مي‌افزايد در آن دو بهشت دو چشمه به طور مداوم جريان دارد (فيها عيتان تجريان) بعضي از مفسران اين دو چشمه را به چشمه‌هاي سلسبيل و شنيم كه در آيه هاي 18 دهر و 27 مصففين آمده تفسير كرده اند و بعضي به دو چشمه شراب طهور و عسل مضمي كه در سوره محمد آمده است تعبير كرده اند در آيه فيها من كل فاكهه زوجان به ميوه هاي بهشتي كه در آنها از هر نوع ميوه‌اي دو نوع وجود دارد يك نوع آن را در دنيا ديده‌ايد نوع ديگر هرگز شبيه و نظير آن را در جهان نديده‌ايد.

در آيه متكئين علي فرش بطائنها من استبرق در حالي كه بهشتيان بر فرشهاي شته وتكيه كرده اند كه آستر آنها از پارچه‌هاي ابريشمن است معمولا انسان وقتي تكيه مي‌كند كه در محيطي آرام و در نهايت امنيت باشد اين تعبير نشانه آرامش كامل روح بهشتيان است فرش جمع فراش به معني فرشهايي است كه گسترده مي شود در اين جا گران قيمت ترين پارچه‌اي كه در دنيا تصور مي‌شود آستر اين فرشها ذكر شده اشاره به اينكه قسمت رويين آن چيزي است كه از لطافت و زيبايي و جذابيت در وصف نمي‌گنجد در آيه 56 سوره الرحمن آمده فيهن قاصدات الطرف در اين قصرهاي بهشتي زناني هستند كه جز به همسران خود چشم ندوخته و جز به انها عشق نمي‌ورزند و هيچ جن و انس قبلا با آنها تماس نگرفته است (لم يطمثهن انس قبلهم و الاجان بنابراين آنها دوشيزه‌اند ودست نخورده و پاك از هر نظر «طرف» به معني پلك چشم ها است و از آنجا كه هنگام نگاه كردن پلكها به حركت در مي‌آيد كنايه از نگاه كردن است بنابراين تعبير قاصدات الطرف اشاره به زناني است كه نگاه كوتاه دارند يعني فقط به همسراشان عشق مي‌ورزند و اين يكي از بزرگترين امتيازات همسر است كه جز به همسرش نينديشد و به غير او علاقه نداشته باشد سپس به توصيف بيشتري از اين همسران بهشتي پرداخته مي‌گويد آنها همچون ياقوت و مرجانند كاالهن الياقوت و المرجان به سرخي و صفا و درخشندگي ياقوت با سفيدي و زيبايي شاخه مرجان كه هنگامي كه اين دو رنگ به هم آميزند زيباترين رنگ را به آنها مي‌دهند و زنان مؤمن در سن 16 سالگي و مردان سن 23 سالگي زندگي مي كنند . چه كساني وارد دوزخ خواهند شد.

كساني كه به خدا كفر ورزيدند و از دستورات او اطاعت نكنند را حق را ببندند حق مردم را ضايع كنند و به مردم ظلم و ستم كنند و توشه‌اي براي جهان آخرت خود فراهم نكنند وارد دوزخ خواهند شد تا طعم عذاب هاي خداوند را بچشند.

منظور از دوزخ چيست؟

دوزخ گودالي است بي‌پايان و آتشي است افروخته شده از عضب يزدان و زنداني اخروي است كه در آن انواع عذاب ها و اصناف شدتها و اقسام بلاها است كه انسان قادر به درك آن نيست در جهنم انواع شدتها وناراحتي ها موجود است و اندكي آسايش و راحتي نيست.

خوردنيها و آشاميدنيهاي جهم

در آيات 50-43 سوره دخان آمده است ان شجره الزقوم درخت زقوم غذاي گناهكاران است زقوم نام گياه تلخ و بدبو و بدطعم است همانند فلز گداخته در شكم گنهكاران مي‌جوشد در خبر است كه عذاب گرسنگي را به دوزخيان مسلط مي‌كنند و آنان به ناچار شكم هاي خود را از زقوم پرسازند پس از آن تشنگي را چنان بر آنها چيره مي‌كنند و حميم به آنان داده مي‌شود به قسمي گرم است كه اندرون آنها را ريزيه ريزه مي كند كه اگر قطره‌اي از آن بر كوههاي دنيا بريزند آنها را متلاشي مي سازد.

در آيه كاالمهل يغلي في البطون مهل به گفته بسياري از مفسران و ارباب لغت مذاب و گداخته  است و حميم هم به معني آب داغ و جوشان است به هر حال هنگامي كه گياه زقوم وارد شكم آنها مي شود حالت حرارت فوق العاده‌اي ايجاد كرده و همچون آبي جوشان غليان پيدا مي‌كند و به جاي اينكه اين غذا مايه قوت و قدرت گردد بدبختي و عذاب و درد و رنج مي‌افيند سپس مي‌فرمايد به ماموران دوزخ خطاب مي شود اين كافر پرگناه را بگيرد و به ميان دوزخ پرتابش كنيد خذوه فاعتلوه الي السواء الجحيم سپس به ماموران دوزخ خطاب مي‌شود كه بر سر او از عذاب سوزان  بريزيد ثم صبوا فوق راسه من عذاب الحجيم

به اين ترتيب هم از درون مي سوزند و هم از بيرون تمام وجودشان را آتش فرا گرفته و در وسط آتش نيز آب سوزان بر آنها مي‌ريزند و همانطور كه طبيعت دوزخ است باز به حال اول برمي‌گردد چرا كه در آنجا مرگي نيست بعد از اين همه عذاب هاي دردناك جسماني مجازات بانكاه رواني آنها شروع مي‌شود به اين مجرم گناهكار و بي ايمان گفته مي‌شود بچش تو همان كسي هستي كه به گمان خود از همه قدرت مندتر ومحترم‌تر بودي در مجمع البحرين درباره خوراكيهاي ديگر دوزخيان آمده است كه آنچه از شكم دوزخيان بيرون مي‌آيد پس از خوردن زقوم همان دوباره خوراكشان مي‌شود واز آن جمله ضريع است كه چيزي است شبيه خار از حنظل تلختر و از لاشه بدبوتر واز آتش سوزنده تر است .

در سورهحج قطعت لهم ثياب من نار از لباس هاي جهنميان سخن به ميان آمده است كه براي كفار جامه‌هايي از آتش بريده شده و آماده شد است و در سوره ابراهيم آمده است سرابيلهم من قطران و تغثي وجوههم النار يعني لباسهاي ايشان از قطرات است و مي‌پوشانند رويهايشان  را آتش و قطران كه چيزي است سياه و بدبو كه بيشتر چرب دار مي‌ماند كه او را با پوست مي‌سوزانند و نيز به آتش زود شعله ور مي‌گردد در روايت‌ها آمده كه اگر جامه‌اي از جامه‌هاي جهنم را بين اسمان و زمين دنيا آويزان سازند تمام اهل زمين از بوي گند و حرارتش خواهند مرد.

 

جهنم و درهاي آن

آيه 4 سوره حجرالها سبعه ابواب لكل باب منهم جزو مقوم

جهنم هف در دارد و براي هر دري گروه معيني از آنها تقسيم شده اند واضح است كه تعدد درها مانند تعدد درهاي بهشت نه به خاطر كثرت واردان به جهنم است به طوري كه از يك در كوچك نتوانند وارد شوند و نه جنبه تشريقاتي دارد بلكه در حقيقت اشاره به عوامل گوناگوني است كه انسان را به سوي جهنم مي‌كشاند هر نوع از گناهان دري محسوب مي‌شود در خطبه جهاد در نهج البلاغه مي‌خوانيم جهاد دري از درهاي بهشت است كه آن را به روي بندگان خاصش گشوده است و يا در حديث ديگر مي‌خوانيم شمشير كليد‌هاي بهشتند و امام باقر (ع) مي‌فرمايند بهشت هشت در دارد در حالي كه اين آيه 7 در براي جهنم بيان مي كنند اين تفاوت اشاره به اين است كه هر چند درهاي ورود به بدبختي و عذاب فراوان باشد ولي با اين حال درهاي وصول به سعادت و خوشبختي از آن افزونتر است.

اسفل دركات آن جهنم است و فوق آن نطي و فوق ان حطمه و فوق آن سقر و فوق آن جحيم و فوق آن سعير و فوق آن ها ويه مي‌باشد و البته عذاب هاي اين طبقات متفاوت خواهد بود.

 

پاسخ به چند سوال :

1-     آيا رستاخيز براي حيوانات هم وجود دارد

شك نيست كه نخستين شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تكليف و مسئوليت است طرفداران اين عقيده مي گويند مداركي در دست است كه نشان مي دهد حيوانات نيز به اندازة خود داراي درك و فهمند از جمله: زندگي بسياري از حيوانات آميخته با نظام جالب وشگفت انگيزي است كه روشنگر سطح عالي فهم و شعور آنها است كيست كه دربارة مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجيب آنها و نظام شگفت انگيز لانه و كند و سخناني نشنيده باشد و بر درك و شعور تحسين آميز آنها آفرين نگفته باشد گرچه بعضي ميل دارند همه اينها را يك نوع الهام غريزي بدانند اما هيچ دليلي براين موضوع در دست نيست كه اعمال آنها به صورت غريزه و بدون عقل انجام مي‌شود چه مانعي دارد كه اين اعمال همانطور كه ظواهرشان نشان مي دهد ناشي از عقل ودرك باشد بسيار مي‌شود كه حيوانات بدون تجربه قبلي در برابر حوادث پيش بيني نشده دست به ابتكار مي زنند مثلا گوسفندي كه در عمرش گرگ را نديده براي نخستين بار كه آن را مي‌بيند به خوبي خطرناك بودن اين دشمن را تشخيص داده و به هر وسيله كه بتواند براي دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مي‌شود علاقه‌اي كه بسياري از حيوانات تدريجا به صاحب خود پيدا مي‌كنند شاهد ديگري براي اين موضوع است بسياري از سگهاي درنده و خطرناك نيست و صاحبان خود و حتي فرزندان كوچك آنان مانند يك خدمتگذار مهربان رفتارمي‌كنند داستانهاي زيادي از وفاي حيوانات و اينكه انها چگونه خدمات انساني را جبران مي‌كنند.

در كتابها و در ميان مردم شايع است كه همه آنها را نمي‌توان افسانه دانست و مسلم آن است كه آنها را به آساني نمي‌توان ناشي از غريزه دانست زيرا غريزه معمولا سرچشمه كارهاي يكنواخت و مستمر است اما اعمالي كه در شرايط خاصي كه قابل پيش بيني نبوده بعنوان عكس العمل انجام مي‌گيرد به فهم و شعور شبيه تر است تا غريزه و يا امروزه بسياري از حيوانات را براي مقاصد قابل توجهي تربيت مي‌كنند سگهاي پليس براي گرفتن جنايتكاران كبوترها براي رساندن نامه ها و بعضي از حيوانات براي خريد جنس از مغازه ها و حيوانات شكاري براي شكار كردن از همه اينها گذشته در آيات متعددي از قرآن مطالبي ديده مي شود كه دليل قابل ملاحظه اي براي فهم و شعور بعضي از حيوانات محسوب مي‌شود. داستان فرار كردن مورچگان از برابر شكر سليمان ـ داستان آمدن هدهد به سباويمن منطقه و آوردن خبرهاي هيجان انگيز براي سليمان شاهد اين مدعاست.

در روايت اسلامي نيز احاديث متعددي در زمينه رستاخيز حيوانات ديده مي‌شود از جمله از ابوذر نقل شده كه مي‌گويد ما خدمت پيامبر بوديم كه در پيش روي ما دو نيز به يكديگر شاخ زدند پيامبر فرمود.

ميدانيد چرا اينها به يكديگر شاخ زدند حاضران عرض كردند نه پيامبر فرمود ولي خدا مي‌داند چرا؟ و به زودي در ميان آنها داوري خواهد كرد در روايتي از طريق اهل تستن از پيامبر نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمودند.

ان الله يحشر هذه الامم يوم القيامه و يقتص من بعضها لبعض حتي يقتص للجماء من القرناء خداوندتمام جنبندكان راروزقيامت برمي انگيزدوقصاص بعضي ازبعضي ديگررا ميگيرد حتي قصاص حيواني كه شاخ نداشته و ديگري بي‌جهت به او شاخ زده است از او خواهد گرفت در آيه 5 سورة تكوير نيز مي‌خوانيم و اذالوحوش حشرت هنگاميكه وحوش محشور مي‌شوند اگر معني اين آيه را حشر در روز قيامت بگيريم يكي ديگر از دلايل نقلي بحث فوق خواهد بود.

اگر آنها رستاخيز دارند تكليف هم دارند.

آيا مي‌توانيم قبول كنيم كه حيوانات تكاليفي دارند با اينكه يكي از شرايط مسلم تكليف عقل است و به همين جهت كودك و يا شخص ديوانه از دايره تكليف بيرون است؟ آيا حيوانات داراي چنان عقلي هستند كه مورد تكليف واقع شوند؟ و آيا مي‌توان باور كرد كه يك حيوان بيش از يك كودك نابالغ و حتي بيش از ديوانگان درك داشته با شدو اگر قبول كنيم كه آنها چنان عقل ودركي ندارندچگونه ممكن است تكليف متوجه آنها شود در پاسخ بايد گفت كه تكليف مرحله اي داردو هر مرحله ادراك عقل متناسب خود مي خواهد تكاليف فراواني كه در قوانين اسلام براي يك انسان وجود دارد به قدري است كه بدون داشتن يك سطح عالي از عقل و درك انجام آنها  ممكن نيست و ما هرگز نمي‌توانيم چنان تكاليفي را براي حيوانات بپذيريم زيرا شرط آن در آن‌ها حاصل نيست اما مرحلة ساده و پايين‌تري از تكليف تصور مي‌شود كه مختصر فهم و شعور براي آن كافي است ما نمي‌توانيم چنان فهم و شعور و چنان تكاليفي را بطور كلي درباره حيوانات انكار كنيم حتي درباره كودكان و ديوانگاني كه پاره‌اي از مسائل را مي‌فهمند انكار همه تكاليف مشكل است اگر نوجوان 14 ساله كه به حد بلوغ نرسيده ولي كاملاً مطالب را خوانده و فهميده‌اند در نظر بگيريم اگر آنها عمداً مرتكب قتل نفس شوند در حالي كه تمام زيانهاي اين عمل را مي‌دانند آيا مي‌توان گفت هيچ گناهي از آنها سر نزده است قوانين كيفري دنيا نيز افراد غير بالغ را در برابر پاره‌اي از گناهان مجازات مي‌كند گرچه مجازت‌هاي آنها مسلماً حفيف‌تر است بنابراين بلوغ و عقل‌ كامل شرط تكليف در مرحله عالي و كامل است در مراحل پايين‌تر بعضي در مورد پاره‌اي از گناهانيكه قبح و زشتي آن براي افراد پايين‌تر ونيز كاملاً قابل درك است بلوغ و عقل كامل را نمي‌توان شرط دانست.

آيا اين آيه دليل برتناسخ است.

عجيب اينكه بعضي از طرفداران عقيده خرافي تناسخ به اين آيه براي مسلك خود استدلال كرده‌اند و گفته‌اند آيه مي‌گويد حيوانات امتهايي همانند شما هستند در حاليكه مي‌دانيم آنها ذاتاً همانند ما نيستند بنابراين بايد بگويم ممكن است روح انسانها پس از جدا شدن از بدن در كالبد حيوانات قرار بگيرند با اين وسيله كيفر بعضي از اعمال سوء خود را بيبنند ولي علاوه بر اينكه عقيده به تناسخ بر خلاف قانون تكامل و بر خلاف منطق عقل مي‌باشد و لازمه آن انكار معاد است آيه بالا به هيچ وجه دلالتي بر اين مسلك ندا رد زيرا همانطور كه گفتيم حيواني از جهاني همانند مجتمعات انساني هستند و اين شباهت جنبه فعلي دارد نه بالقوه زيرا آنها نيز سهمي از درك و شعور دارند و سهمي از مسئوليت و سهمي از رستاخيز و از اين جهات شباهتي به انسانها دارند اشتباه نشود و تكليف و مسئوليت انواع جانداران در يك مرحله خاص مفهومش اين نيست كه آنها داراي رهبر و پيشوايي براي خود هستند و شريعت و مذهبي دارند آنچنان كه از بعضي صوفيه نقل شده است بلكه رهبر آنها در اين گونه موارد تنها درك و شعور باطني آنها است يعني مسائل معيني را درك مي‌كند و باندازه شعور خود در برابر آن مسئول هستند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 17:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس