تحقیق درباره جدایی واقعی

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره جدایی واقعی

بازديد: 183

تحقیق درباره جدایی واقعی

 

دنياي انسان، دنياي خلق انديشه هاي اوست. انديشه هاي زيبا و مثبت، يك زندگي زيبا را بشارت مي دهد و انديشه هاي منفي و كريه، يك زندگي نابسامان را تصوير مي كند.

در اين راستا بشر به عنوان قائم مقام خداي رحمان، شگفتي هاي زيبايي از خود نشان داده است و ثابت كرده است آنجايي كه بخواهد مي تواند واقعيت ها را جادوگرانه خلق كند و به پديده اي به ظاهر جادويي، رنگ واقعيت بخشد.

ديگر خود را محدود نخواهيد دانست، بلكه درخواهيد يافت حقيقتِ وجود و توان شما نامحدود است.

به جاي اين كه خود را در اختيار وراثت، محيط و عوامل فراطبيعي بدانيد، به اين مرحله از آگاهي خواهيد رسيد كه، خود شما واقعيت وجود خود را مي سازيد و به جاي اين كه نيروهاي ذاتي و الهي مستقل از شما كار كنند، با شما همراه خواهند بود.

به جاي اين كه زندگي را آشفته و درهم بدانيد، باور خواهيد كرد كه در هر آشفتگي نظم وجود دارد و در عالمي كه بر اساس نظم مطلق است، تصادف معني ندارد.

وقتي ما آماده باشيم تا از اين زندگي كه به آن خو گرفته ايم فراتر رويم، قلمرو ديگري وجود دارد كه مي توانيم به آن گام نهيم. اين قلمرو، با قوانين علمي و منطقي هماهنگي ندارد. اين قلمرو كه در درون هريك از ما قرار دارد، از مرزها، قوانين و محدوديت هاي عادي فارغ است. اين قلمرو، سرزمين واهي نيست كه تنها در تصور بگنجد، بلكه واقعيتي معجزه آساست كه در اختيار هركسي قرار دارد؛ به شرطي كه آماده باشد.

سه مسير به سوي آگاهي

1. آگاهي از طريق تحمل درد و رنج

تجربه، شيوة يادگيري از طريق بازانديشي و درك ماهيت حوادث است كه با تكرار پي در پي اين الگوي درد و رنج به دست مي آيد.

زندگي آزمون است و تا از اشتباهات خود درس نگيريم، محكوم به تكرار آنها هستيم.

براي كساني كه در اين گروه قرار مي گيرند، جادوي واقعي دست نيافتني خواهد بود.

2. آگاهي از طريق توجه به پيامدها

چه چيزي در اين حادثه وجود دارد كه مي توانم به گونه اي مفيد از آن استفاده كنم؛ حتي اگر ندانم چرا اين حادثه هم اكنون اتفاق افتاده است؟

وقتي تمام توجه شما معطوف به اين باشد كه از هر رخدادي چه مي توانيد بياموزيد، از اين گونه افكار رنج نمي بريد كه «چرا من؟» ، «من خيلي بدبختم»، «آيا وحشتناك نيست؟» تحول در انديشه، به شما اين امكان را مي دهد كه به جاي غصه خوردن، به پيامدهاي هر حادثه و آنچه مي توانيد از آن بياموزيد بنگريد. به جاي ديدگاه «بيچاره من»، به ديدگاهي آموزنده روي مي آوريد. مثلاً از خود مي پرسيد: «چگونه مي توانم از اين بيماري كه هم اكنون با آن دست به گريبانم، نتيجه اي دلخواه به دست آورم؟» يا: «در ممورد خودم چه مي توانم ياد بگيرم و براي برخورد مؤثر با اين مسئله چقدر از توانم را قادرم فرا بخوانم؟»

زندگي كردن براي نتيجه بسيار بهتر از زندگي كردن با درد و رنج است.

3. آگاهي از طريق شناختن هدف و رسالت

«براي غلبة انسان بر مشكلاتش احتمالاً هيچ چيز مهم تر از اين نيست كه بداند در زندگي رسالتي بر عهده دارد.»

هر چيزي در اين عالم هدفي دارد. در واقع، شعور يا عقل ناپيدايي كه به گونه اي هدفمند درون همه چيز جاري است، در درون شما نيز جريان دارد.

شما رسالت زندگي خود را فراتر از موفقيت، پيشرفت و درخشش بدانيد و در نتيجه هر لحظه اي را تمام و كمال و يا عشق زندگي خواهيد كرد.

«همواره با عشق و صداقت كار كن و به هيچ وجه به ثمرة كار خود وابسته مباش. اگر بتواني به اين مرحله از موهبت زندگي برسي، به گونه اي معجزه آسا به آرامش دست خواهي يافت. در تمام مراحل زندگي هدف داشته باش. از هرگونه شهرتي كه حاصل كار توست چشم پوشي كن. همواره اين احساس را داشته باش كه به خداوند نياز داري و به هر طريقي كه مي تواني به ديگران خدمت كن.» اين شيوة فرد اعجازگر است.

به جاي جمع كردن مال، تصاحب ثروت و رقابت ناسالم، از گذشت، تعاون و فعاليت لذت ببريد.

دارايي كامل فقط با بخشش محقّق مي شود و آنچه نمي تواني ببخشي مالك و صاحب توست.

دانشجو- همواره دانشجو باشيد. آماده و مشتاق يادگيري، از هركسي و در هر جايي باشيد. دانشجو بودن به اين معناست كه براي يادگيري آمادگي داري.

وقتي قلباً اين گونه باور داري كه با هر فردي كه در زندگي خود برخورد مي كني چيزي دارد كه به تو بياموزد، آماده خواهي بود كه از پيشنهادهاي او به گونه اي مطلوب بهره بگيري.

اگر دانشجو باشي، مي پذيري كه هر كسي و هر چيزي به نحوي معلم توست.

وقتي دانشجوي آماده اي شدي، فردي بيگانه كه در مورد چگونگي غلبة خود بر اعتياد در سال هاي قبل با شما سخن مي گويد، رهنمودي مي شود براي شما تا با كمك آن بر عادات بد شخصي خود فايق آييد.

مجبور نيستي بيش از اين منتظر باشي. هم اكنون شروع كن، همة كمكي را كه نياز داري خواهي يافت.

آمادگي يعني اشتياق. اشتياق صادقانه و از صميم قلب. وقتي اين گونه آماده باشيد، معلم خود را خواهيد يافت.

معلم- معلم همه جا هست. همين كه آمادگي خود را به اشتياق بدل سازيد، كمكي را كه نياز داريد، كائنات در اختيارتان خواهد گذاشت. زماني كه مشتاق باشيد، در همة مراحل زندگي خود معلم را پيدا خواهيد كرد.

اين معلم هم اكنون در زندگي شما وجود دارد؛ هر لحظه كه آماده باشيد، ممكن است اين معلم به صورت حادثه اي بروز كند، يا به شكل اخراج از كار كه شايد خواست خدا باشد. اما اين فرد عاقل در همه حال در دسترس شماست. اشتياق شماست كه معلم را قادر مي سازد به شما كمك كند.

غير از ويژگي هدفمند بودن و آمادگي، براي اين كه خودتان را در چارچوب فكري و ذهني مناسب قرار دهيد، رهنمودهايي وجود دارد. براي اين كه بتوانيد وارد اين مرحله شويد و آنچه را پيشتر غير ممكن مي دانستيد، حقيقتاً آشكار كنيد، آن رهنمودها يا «آگاهي ها» لازم است.

به ياد حرف هاي مسيح (ع) در مورد معجزه مي افتم: «آن كه به من ايمان دارد، آنچه را من انجام مي دهم او نيز انجام خواهد داد؛ و او كارهايي بزرگ تر از اين نيز به انجام خواهد رساند.»

هفت باور براي جلوه گر ساختن جادوي واقعي

1. نيروي حياتي نامرئي، اما قابل شناختي در درون شما وجود دارد.

2. اقكار شما از درونتان سرچشمه مي گيرند و در اختيار شما هستند.

3. هيچ گونه محدوديتي وجود ندارد.

4. زندگي شما هدفمند است.

همة كائنات سامانه اي هوشمند است. وجود مادي شما نيز از يك سري نظام تشكيل شده است كه در حد كمال مطلوب عمل مي كنند.

باور كنيد كه هدف داريد و در مسيري هستيد كه زندگي جادويي را در تمام زمينه هاي مورد نظر خود ايجاد خواهيد كرد.

5. تنها راه غلبه كردن بر ضعف ها، فكر نكردن به آنهاست.

6. اگر به اين نتيجه رسيديد كه آنچه باور داريد، غيرممكن است، در اين صورت باورهاي خود را تغيير دهيد.

اين باور را كه غيرممكن است بتوانيد چيزي را در ذهن خود تصور كنيد، به فراموشي بسپاريد و به جاي آن امكان پذير بودن اين باور را جايگزين سازيد. همين الان و در همين لحظه اين حركت را شروع كنيد.

7. شما مي توانيد به ماوراي منطق برويد.

يك بُعد معنوي و الهي نيز وجود دارد كه فراسوي مرزها و حدود دنياي مادي ماست.

ما در دنياي مادي متولد مي شويم؛ تولد دوم ما ورود به دنياي غيرمادي است.

                                                                             بهاگاواد گيتا

از شما مي خواهم به انسان معنوي بدل شويد؛ زيرا اين گونه است كه اعجاز و جادوي واقعي عملي خواهد شد و آن گاه كه به آگاهي قلبي از خود غيرمادي خويش رسيديد، يعني همان خويشتني كه محدوديت مكاني ندارد، در اين صورت همة اطلاعات به ظاهر علمي مفهوم خود را از دست خواهد داد.

امام صادق عليه السلام مي فرمايند: ما رأيت شيئاً الّا رأيتُ الله قبله و بعده. يعني:

هيچ چيزي نمي بينم، مگر آن كه خدا را پيش و پس از آن ببينم.

1. انسان مادي در زندگي، فقط به حواس پنج گانة خود توجه دارد.

2. انسان مادي بر اين باور است كه ما در اين جهان تنها هستيم، اما انسان معنوي مي داند كه هرگز تنها نيست.

3. توجه انسان مادي به قدرت بيروني معطوف است؛ اما انسان معنوي به توانمندي هاي دروني خود توجه دارد.

براي انسان معنوي، استفاده از قدرت بر ضد ديگران پذيرفته نيست. او علاقه اي به جمع آوري قدرت ندارد، بلكه برعكس، به كمك به ديگران علاقه مند است. اين قدرت، عشق است. در اين گونه قدرت، هيچ نوع خشم و عصبانيتي وجود ندارد. توانمندي واقعي اين است كه بدانيم آدمي مي تواند با كساني كه ديدگاه هاي متفاوتي دارند زندگي كند و نيازي نيست كه بر ديگران تسلط داشته باشد و آنان را قرباني خواسته هاي خود سازد. انسان معنوي مي داند قدرت عظيمي كه مي تواند دنياي مادي را به طور دقيق مديريت كند، از ذهن انسان سرچشمه مي گيرد. ذهني كه در آرامش است، ذهني كه درد ديگران را مي فهمد و در فكر آسيب رساندن به ديگران نيست، از هر نيروي مادي ديگري در دنيا قوي تر است. هدف از قدرت جسماني نبايد برتري نسبت به حريف و تسلط بر او، بلكه بايد بر پاية رفع تجاوز باشد. اين نوع قدرت، لذت معنوي دارد و براي قدم نهادن در اين راه، به قدرت بيروني نيازي نيست.

اگر احساس كرديد ديگر لزومي ندارد بر ديگران مسلط باشيد، مال بيشتري كسب كنيد يا بر محيط اطراف خود تسلط داشته باشيد، در اين حالت، تمركز خود را از قدرت بيروني به قدرت شخصي معطوف كرده ايد. در اين صورت درخواهيد يافت كه قدرت شخصي شما، شما را ضعيف نمي كند تا قرباني ديگران باشيد، بلكه كاملاً برعكس، در خواهيد يافت كه ديگران نيز در فكر آزار و اذيت شما نيستند و چنين تهديدهايي را مهار خواهيد كرد. بي نيازي شما به اين كه نشان دهيد چقدر قدرتمنديد، اين فرصت را به شما مي دهد كه به ديگران تفويض قدرت كنيد.

4. انسان مادي خود را از همه، جدا و متمايز مي داند؛ فردي كه فقط خودش را مي بيند.

انسان مادي به گونه اي مي انديشد و عمل مي كند كه گويي جزيره اي است جدا و دور از ديگران و بي ارتباط با آنان.

5. انسان مادي در زندگي تنها قانون علت و معلول را باور دارد.

آدمي كه تنها با قوانين علت و معلول زندگي مي كند، هرگز نمي تواند انتظار داشته باشد كه معجزه بيافريند؛ زيرا معجزه و جادوي واقعي، فراتر از منطق فيزيك است.

6. هدف انسان مادي، موفقيت، كارآيي و تملك و هدف انسان معنوي اخلاق، آرامش و كيفيت زندگي است.

7. انسان مادي چيزي از مراقبه يا مديتيشن نمي داند، در حالي كه انسان معنوي نمي تواند زندگي بدون آن را تصور كند.

8. براي انسان مادي، مفهوم شهود يا الهام، تا حد حدس يا فكري كه تصادفاً به ذهن انسان برسد، تنزل پيدا مي كند. اما براي انسان معنوي، الهام خيلي بالاتر از حدس است و رهنمود يا كلام خدا تلقي مي شود و اين نگرش معنوي هيچ گاه نه خوار شمرده و نه ناديده گرفته مي شود.

9. انسان مادي از شيطان تنفر دارد و مصمم است تا با هر آنچه شيطاني است مبارزه كند. انسان معنوي مي داند كه از آن متنفر است و با آن مبارزه مي كند، او را ضعيف مي كند.

جادوي واقعي وقتي در زندگي شما اتفاق مي افتد كه تنفر را از زندگي خود دور كنيد؛ حتي اگر تنفر شما از خودِ تنفر باشد!

10. انسان مادي نسبت به عالم هستي هيچ گونه احساس مسئوليتي ندارد. از اين رو، هيچ حرمتي براي زندگي قايل نيست. اما انسان معنوي براي زندگي حرمتي قايل است كه به ذات همة موجودات مربوط مي شود.

رفتار انسان معنوي به گونه اي است كه گويي خداوند را در تمام مراحل زندگي حاضر مي بيند و در مقابل كائنات احساس مسئوليت مي كند.

11. انسان مادي مملو از حسادت، تنفر و حس انتقام است. در حالي كه انسان معنوي، در قلبش براي اين پديده ها كه مانع از خلق معجزه و جادوي واقعي است، جايي ندارد.

12. انسان مادي بر اين باور است كه محدوديت هايي در دنياي واقعي وجود دارد و ديگر آن كه، اگرچه ممكن است شواهدي مبني بر وجود معجزه وجود داشته باشد، اين معجزات، رخدادهايي تصادفي هستند براي شماري معدود آدم خوش اقبال، در حالي كه انسان معنوي معجزات و توانايي بي نظير خود را براي بهره مندي از هدايت الهي و ساختن دنيايي از معجزه، باور دارد.

انسان معنوي:

1. از تفكر چندبُعدي بهره مي برد.

2. بر اين باور است كه هدايت الهي وجود دارد.

3. بر قدرت فردي و دروني تكيه دارد.

4. احساس مي كند با همة انسان ها ارتباط دارد.

5. عاملي فراتر از علت و معلول را باور دارد.

6. تحت تأثير اخلاق، آرامش و كيفيتِ زندگي قرار دارد.

7. مديتيشن و مكاشفه مي كند.

8. شهود و الهام را گفت و گوي با خدا تعبير مي كند.

9. تنفر از شيطان را همكاري با شيطان مي داند و تمام توجه او معطوف به اين موضوع است كه براي چه زندگي مي كند.

10. نسبت به كائنات احساس مسئوليت و تعلق خاطر مي كند.

11. با بخشش زندگي مي كند.

12. بر اين باور است كه مي تواند معجزه خلق كند.

هدف شما همواره بايد كمك به ديگران باشد تا بدين ترتيب بهشت روي زمين به وجود آيد.

شما نبايد در قلب خود نفرت و دشمني داشته باشيد و اين حاصل آگاهي شما از اين نكته است كه همة ما با يكديگر مرتبط هستيم. اگر روزي عصباني شديد و احساس كرديد از كسي تنفر داريد، بايد بدانيد كه نه تنها به دشمن فرضي خود لطمه مي زنيد، بلكه به خودتان و همه انسان ها نيز آسيب مي رسانيد.

براي اين كه توجه شما بر هدف معطوف باشد نه بر نتايج: ذهن، جسم و روح خود را در لحظة فعاليت كاملاً بر هدف متمركز كنيد.

وجود شما در اين دنيا حكمتي دارد كه اين حكمت، مسلماً احتكار اين همه وسايل نيست. شما بدون اين امكانات به اين دنيا آمده ايد و بدون آن ها نيز اين جا را ترك مي كنيد. آنچه اهميت دارد اين است كه چگونه در خدمت آرمان هاي خود بوده ايد و نحوة ارتباط شما با ديگران چگونه بوده است.

براي اين كه نگرشي عاشقانه و نيروبخش براي خود بپرورانيد: رفتارها و نقاط ضعف خود را كه از آن ها راضي نيستيد، با جملات مثبت و قاطع بيان كنيد. مثلاً، اگر از سستي و كم تحركي خودتان ناراضي هستيد و احساس ناخشنودي مي كنيد، با خود بگوييد، من مي خواهم انساني پرانرژي باشم. وقتي به اين كه چگونه مي توانيد پرانرژي باشيد توجه مي كنيد، اقدامات شما در جهت رفع سستي و كم تحركي خواهد بود؛ اما به شيوه اي مثبت. اما اگر همواره به كسالت و سستي خود فكر كنيد، از خودتان عصباني و ناراضي خواهيد بود و اين امر تصميم شما را براي اصلاح خود تضعيف مي كند.

من مي خواهم ياد بگيرم، از اين رو، به جاي حركت با شك و ترديد، مي خواهم درس هاي زندگي ام را با اعتماد و آگاهي فرا بگيرم. من در ضميرم، به توانايي بي نظير خويش در خلق هر آنچه بخواهم، اعتماد مي كنم. اين ضمير من است و اين ها افكار من. اگرچه مي توانم ترديد را انتخاب كنم و يا اعتماد را. من اعتماد را انتخاب مي كنم. من مي توانم به توانايي خودم در خلق معجزات ترديد كنم و يا به توانايي خويش در انجام دادن چنين كاري اعتماد كنم. من مي توانم بر اساس هر روشي كه برمي گزينم عمل كنم. من صحت اين گفته را باور دارم كه «همان گونه هستي كه مي انديشي».

تغيير نگرش به سوي اعتماد و آگاهي ضروري است. به خاطر داشته باشيد، وقتي به اين آگاهي جديد روي مي آوريد، ديگر ترس اثر خود را از دست مي دهد. از هرچه بترسيد، خود را در حال جنگ با آن مي بينيد و جنگ هميشه شما را ضعيف مي كند.

 ترس شما را ناتوان مي كند و موجب عدم رشد شما مي شود. اما قدرت و عشق، حاصل اعتماد است. پيشداوري نكنيد، خشمگين نشويد، تنفر نداشته باشيد و نترسيد، در اين صورت نيازي به جنگ نيست.

نيت و قصد شما كه انرژي روح شماست، بر واقعيت مادي شما تأثير مي گذارد و عامل حركت شما براي رسيدن به آرزوهايتان است. آنچه اطراف خود مي بينيد، كساني كه با آنان ارتباط برقرار مي كنيد، نحوة عملكرد روزانة شما، ميزان درآمد شما، نحوة ارتباط شما با ديگران، شرايط جسمي شما و تقريباً تمام دنياي مادي شما، حاصل نيت شماست.

به جاي اين كه اهداف يا آرزوهاي خود را تنها براي گذران زندگي به روش دلخواه خود طرح ريزي كنيد، بكوشيد به عنصر پوياي نيت و تصميم روي آوريد.

ميان آرزوها و اميال خود و آنچه واقعاً در صدد تحقق آن هستيد، تفاوت قايل شويد. وقتي من مي خواهم سالم تر باشم، و مي دانم كه در ذهنم خواستار آن هستم، معمولاً صاف مي ايستم، كمي ورزش مي كنم يا دست كم مقداري پياده روي مي كنم. در واقع، نيت، آنچه را در ذهن مي گذرد به عمل در مي آورد.

براي رسيدن به هر چيزي تنها راه ممكن تلاش و كوشش است.

وقتي شما تصميم به انجام دادن كاري داريد، به گونه اي عمل مي كنيد كه گويي از آگاهي لازم براي اجراي آن كار برخورداريد. در اين صورت، نه تنها تخصص لازم را خلق مي كنيد، بلكه واقعاً معجزه مي آفرينيد.

طوري شروع به كار كنيد كه گويا متخصص هستيد. حتي اگر لازم باشد كه در آغاز كار خود را فريب دهيد. اگر خودتان را به اندازة كافي باور داشته و آماده باشيد، معلم پديدار خواهد شد و شما درست به هدف خواهيد زد و صلاحيت لازم براي انجام دادن كار را كسب خواهيد كرد.

متخصص كسي است كه تخصص خود را باور دارد و از اين كه بر اساس اين باور اقدام كند، ترس و هراسي به دل راه نمي دهد.

اگر در مورد موضوعي خود را باور داشته باشيد و براي ياديگري مطالب مورد نياز به خود اعتماد كنيد، كم تر كاري است كه در مدت كوتاهي نتوانيد انجام دهيد.

اگر مي خواهيد چيزي را به دست آوريد كه هميشه از دسترس شما دور بوده است، همين امروز به گونه اي اقدام كنيد كه گويي هم اكنون آن چيز وجود دارد.

مسرت و شادماني و احساس نشاط واقعي ناشي از آرامش دروني و بيروني براي كسي حاصل مي شود كه دنياي مادي او از خواسته هاي روح وي پيروي كند. اين فضاي معجزه و جادوي واقعي است.

روح شما، آن فضاي خالي آرام معنوي، براي مشورت در اختيار شماست. او همواره شما را در مسير صحيح هدايت خواهد كرد. او تمام ابزارهاي مورد نياز شما را براي خلق نتايج جادويي در زندگي تان در اختيار شما قرار مي دهد؛ به شرطي كه اجازه بدهيد او در خط مقدم باشد و واقعاً زندگي مادي شما را هدايت كند.

وقتي من از تعقيب و جست و جوي پول دست كشيدم، پول فراواني در زندگي ام پيدا شد كه هرگز در ذهنم نمي گنجيد. چرا؟ زيرا من بر اساس هدفم زندگي مي كنم و براي تأمين نيازهايم تسليم كائنات شده ام.

از چيزهايي كه همچنان به دنبال آن ها هستيد، اما واقعاً مورد نياز شما نيستند، فهرستي تهيه كنيد و سپس فهرستي از آن چه دوست داريد. مثلاً به جاي نوشابة گازدار، هشت ليوان آب در روز ميل كنيد و به جاي خشم، عشق و همدلي را جايگزين سازيد.

هيچ انتظاري از هيچ كس نداشته باش. انتظار و درخواست شما از ديگران، شرايطي را فراهم مي آورد كه در آن معجزه به ظهور نمي رسد.

من از اين افراد انتظاراتي دارم و به دليل نقشي كه بايت دريافت حقوق و دستمزد در زندگي من دارند، از آنان سپاسگذارم، اما اين كه من حقوق دهنده و آنان دريافت كننده هستند، به هيچ وجه دليل برتري من نسبت به آنان نيست. اين ها تنها نقشي است كه من و شما داريم و نه چيز بيشتر. نكتة مهمي كه از بسط اين نگرش حاصل مي شود آن است كه، هرچه كم تر انتظار داشته باشيد و هرچه كم تر درخواست كنيد، زندگي برايتان راحت تر خواهد شد و از خدماتي هم كه براي شما انجام مي گيرد، رضايت كامل خواهيد داشت.

به جاي توقع و انتظار داشتن از ديگران، سعي كنيد دست بخشش داشته باشيد، بخشنده باشيد؛ حتي اگر آنچه مي بخشيد، تنها پرتو عشق و ايمان بدون قيد و شرطي باشد كه در درون احساس مي كنيد. آدم هاي بخشنده هستند كه مي توانند معجزة كافي را خلق كنند؛ نه آناني كه دستِ بگير دارند. به نظر مي رسد آدمي كه هدفش در زندگي بخشش است، از آدمي كه همواره در جست و جوي مال بيشتر است، روزيِ خيلي بيشتري به دستي مي آورد.

منظور از اقتدار، توانايي حكومت بر ديگران يا تسلط بر آنان نيست.

براي اين كه فردي با اقتدار باشيد، قدرت شما نبايد به واكنش ديگران نسبت به شما يا قدرت بدني و ظاهري شما بستگي داشته باشد.

خلاصه اي از چهارده نكتة مهم براي ايجاد نظام فكري معجزه آسا

1. از شك و ترديد بپرهيزيد.

2. در ضمير خود جايي براي جادوي واقعي فراهم كنيد.

3. خود را فردي نامحدود تلقي كنيد.

4. نداهاي دروني و شهود يا الهام را باور داشته باشيد.

5. كانون اسرارآميزي را كه در درون شماست و كانون آگاهي است، كشف كنيد.

6. هرچيزي را با آگاهي و اطمينان ياد بگيريد، نه با شك و ترديد.

7. بپذيريد كه نيّت شما واقعيت شما را خلق مي كند.

8. آگاهي سريع و تسليم شدن را بيازماييد.

9. ياد بگيريد عملتان به گونه اي باشد كه گويي بار دوم است كه زندگي مي كنيد.

10. اول بر اساس خويشتن الهي و سپس بر اساس خويشتن مادي خود زندگي كنيد.

11. به اين معما دقت كنيد «هرگز از آنچه بدان نياز نداريد نمي توانيد به قدر كافي به دست آوريد.»

12. از ديگران انتظاري نداشته باشيد و آنان را بدون قيد و شرط بپذيريد.

13. سعي كنيد ميزان اقتدار خود را افزايش دهيد.

14. هر روز به مراقبه بپردازيد.

احساس شما در مورد كساني كه دوستشان داريد از افكارتان ناشي مي شود. مثلاً ممكن است آنان به گونه اي رفتار كنند كه از نظر شما ناخوشايند باشد. اما روابط شما با آنان، هنگامي كه رفتار بدي دارند، با رفتارشان تعيين نمي شود، بلكه تنها با برداشت شما از آن رفتار تعيين مي گردد.

اگر شما تصور مي كنيد انساني متزلزل هستيد، اين انديشة شما باعث مي شود در عمل نيز همين گونه باشيد و غير از اين ممكن نيست. اگر خود را مقتدر و بانفوذ، مهربان، با احساس، ملكوتي و فردي مي بينيد كه ممكن است مرتكب اشتباه شود، اين گونه نيز عمل خواهيد كرد.

آنچه در درون داريد حاصل افكار شماست؛ هيچ ساز و كار ديگري براي ورود نداريد. اگر نفرت را در درونتان مي پرورانيد، چيزي كه عرضه مي كنيد نفرت است. اگر در درونتان دچار تحقير نفس (خود كوچك بيني) هستيد، تحقير و توهين چيزي است كه به ديگران مي بخشيد. اما اگر در درون خود عشق و همدلي مي پرورانيد، عشق و همدلي به ديگران خواهيد بخشيد.

اگر در درون خود فقط عشق و محبت داشته باشيد، هر اندازه هم كه زير فشار باشيد، نمي توانيد نفرت بروز دهيد.

اين عجب معمايي است! هرچه بيشتر ايثار كنيد، بيشتر به دست مي آوريد. هرچه بيشتر سعي كنيد به زور منافعي را به دست آوريد، كم تر نتيجه مي گيريد و كم تر لذت مي بريد.

محبت يعني ايثار كردن، بي توجه به آن كه چه چيزي نصيب شما مي شود.

در همة روابطي كه با ديگران داريد هيچ انتظاري نداشته باشيد، و محبت خود را به ديگران تقديم كنيد، بدون اين كه در ازاي آن چيزي بطلبيد.

محبت كنيد؛ حتي هنگامي كه براي پياده روي رفته ايد و از كنار بيگانه اي مي گذريد. بي ترديد خودتان نيز دوست داريد با شما اين گونه رفتار شود.

چهار عامل در روابط هدفمند

اظهار محبت و نداشتن هيچ گونه انتظاري از ديگران، عامل اصلي روابط هدفمند است.

1. هرگز پافشاري نكنيد كه حق با شماست.

يادتان باشد كساني كه اعتماد به نفس دارند، لزومي نمي بينند ديگران را بد جلوه دهند.

2. براي ديگران حريم خصوصي و خلوت شخصي در نظر بگيريد.

3. تفكرِ تملك بر ديگران را از سر خود بيرون كنيد.

هيچ كس مايل نيست احساس كند ديگري مالك اوست و هيچ كس دوست ندارد احساس كند كه به شيئي مي ماند كه صاحبي دارد، و هيچ كس تمايل ندارد احساس كند كه زير نظر و اختيار ديگري است.

اين كه انسان احساس كند فرد ديگري خود را مالك او مي داند، بزرگ ترين مانع اوست براي اين كه خود را در زندگي هدفمند و داراي رسالت بداند.

4. بدانيد كه مجبور نيستيد از كار ديگران سر در آوريد.

شيوة كار براي داشتن روابط جادويي

از همة كساني كه در زندگي شما حضور دارند، راضي باشيد و از بودن با آنان احساس خوشبختي كنيد و برخورد نامطلوبي با آنان نداشته باشيد.

شما سرانجام به جايگاهي خواهيد رسيد كه مي توانيد به گذشته بنگريد و به همة كساني كه در زندگي شما بوده اند نگاهي بيندازيد و دريابيد كه روبه رو شدن شما با آنان به اين دليل بوده است كه آنان چيزي به شما بياموزند. شما ياد خواهيد گرفت كه همة آنان را دوست بداريد؛ حتي كساني را كه هنوز متوجه نشده ايد قرار بوده است چه چيزي را به شما بياموزند.

وقتي تصميم گرفتيد ديگري را تغيير دهيد، تنها هنگامي مي توانيد موفق باشيد كه خود او اين آمادگي را داشته باشد.

شما براي خدمت و ابراز محبت به اين دنيا آمده ايد؛ اما اين حرف به اين معنا نيست كه شما بردة كسي باشيد.

حتي در مورد بچه هايم، مي توانم آنان را راهنمايي و كمكشان كنم، به آنان درس هاي اخلاقي بدهم و سعي كنم براي آنان الگويي باشم تا از آنچه من مي خواهم، تقليد يا پيروي كنند. اما نمي توانم از آن ها انتظار داشته باشم آن گونه كه من مي خواهم باشند.

حال اين آگاهي و هوشياري را در ضمير خود بپرورانيد كه شما نبايد در جست و جوي خوشبختي باشيد، بلكه خوشبختي زماني در زندگي شما وجود خواهد داشت كه باور كنيد خوشبخت هستيد و اگر اين را درك كنيد، اعمال شما مطابق با اين باور خواهد بود. همين مطلب در مورد فقر و محروميت نيز صادق است. اگر شما افكار فقيرانه داشته باشيد و فقيرانه عمل كنيد، زندگي شما فقيرانه خواهد بود. شما آن چيزي هستيد كه در مورد آن مي انديشيد؛ زيرا تماماً بر اساس آن عمل مي كنيد.

فرهنگ رقابت، با دريدن ديگران به بقاي خود ادامه مي دهد؛ در حالي كه در فرهنگ تعاون و همكاري، مردم با كمك يكديگر ارزش و قدر خود را مي فهمند و احساس شايستگي و اعتبار معنوي مي كنند. انتخاب با شماست. حتي اگر همة كساني كه در اطراف خود مي بينيد در حال رقابت با يكديگر هستند، شما نبايد آن گونه زندگي كنيد.

اين باور را در قلب خود پرورش دهيد كه هركسي به خوشبختي رسيده است، استحقاق آن را دارد. ضمن اين كه، موفقيت آنان دليل نمي شود شما احساس كنيد صلاحيت نداريد و يا داراي كمبود و ضعف هستيد.

وقتي ديگران را ارزيابي مي كنيد و آنان را مورد قضاوت قرار مي دهيد، شخصيت آنان را بيان نكرده، بلكه شخصيت خود را آشكار ساخته ايد. آيا دوست داريد خود را انساني حسود و نامهربان معرفي كنيد و بعد در تمام زندگي آن گونه باشيد؟ وقتي ديگران را خيلي خوشبخت مي بينيد، شاد و خوشحال شويد و هر باوري را كه خلاف اين باشد، از سر خود بيرون كنيد.

پنج نكته براي رسيدن به تمركز كامل

1. يك هدف معنوي بزرگ داشته باشيد كه به كار شما معنا دهد.

منظور اين است كه خود را كاملاً فراموش كنيد و تمام توان خود را به كار ببريد تا به بهترين نحو به ديگران خدمت كنيد. كار خود را عبادت به شمار آوريد و به جاي اين كه خود را مجبور به انجام وظيفه بدانيد در ضميرتان، خود را شايستة آن وظيفه بدانيد.

2. تمركز كنيد و ضمير خود را بر روي همة عوامل منحرف كنندة حواس ببنديد.

3. واقعيت ها را بپذيريد. بايد در برابر وسوسه و خواسته هاي خود مقاومت كنيد.

در حالت تمركز كامل، جهان براي شما كار مي كند، از اين رو، شما بايد تسليم واقعيت ها شويد و از مخالفت با آن ها دست برداريد. تسليم خدا باشيد و يا تسليم قدرت برتر خود. تسليم آن نيروي الهي كه هميشه همراه شما و فراتر از حواس پنج گانة شماست.

راحت باشيد و تلاش نكنيد كه كار را هرچه سريع تر به پايان برسانيد، بلكه برعكس از خودِ كاري كه داريد انجام مي دهيد، لذت ببريد و سعي كنيد نتايج كار مستقل از تلاش شما براي انجام دادن آن باشد. وقتي ذهن شما، به جاي آن چه انجام مي دهيد متوجه نتايج آن باشد، دچار نوعي كشمكش دروني مي شود كه از بروز هرگونه معجزه اي ممانعت به عمل مي آورد.

4. شور و شعف داشته باشيد.

شور و شعف نتيجه اي است كه در صورت پيروي از رهنمودهاي ياد شده خود به خود حاصل مي شود.

5. دقت كنيد و ببينيد چگونه بدون هيچ گونه تلاش فوق العاده اي، بهره وري شما به حداكثر مي رسد.

حالت شور و شعف، چشم اندازي جديد از خلاقيت و انرژي بر روي شما مي گشايد. اين احساس لذت طبيعي كليد افزايش بهره وري شماست و افراد بسيار موفق قادرند اين حالت را براي خود ايجاد كنند. نكتة مهمي كه در اين جا وجود دارد، اين است كه افزايش بهره وري نتيجة رسيدن به حالت شعف و سرمستي است. فرآيند هاي تسليم، تمركز و زندگي هدفمند به شعف و سرمستي منجر مي شود.

اگر كسي با اطمينان خاطر در مسير رؤياهاي خويش حركت كند و بكوشد زندگي را آن گونه كه در ذهن خود به تصوير كشيده است، به پيش ببرد، در شرايط و زمان عادي به موفقيت هايي خواهد رسيد كه برايش باوركردني نيست.

در باور، جادويي وجود دارد فراتر از منطق. موفقيت در هر چيزي، از جمله در كسب پول، از اين تصويرها نشئت مي گيرد. بله، منظور من اين است كه ما با استفاده از ضمير خود، حقيقتاً مي توانيم بر دنياي مادي و تمام شرايط زندگي مان تأثير بگذاريم.

پول درآوردن، مانند خلق هرچيز ديگري در زندگي شما، مسلتزم اين است كه شيفتة آن نباشيد و در زندگي خود به هيچ نحوي براي آن قدرتي قايل نباشيد. با كسب پول، قدرت واقعي نصيب شما نمي شود؛ زيرا در آن صورت بدون پول فاقد هرگونه قدرتي هستيد.

پول، مانند تندرستي، عشق، شادي و ديگر رخدادهاي جادويي كه مايل هستيد در زندگي خود خلق كنيد، حاصل زندگي هدفمند شماست. به اين معنا كه پول، به خودي خود، هدف نيست. اگر به دنبال آن روان شويد، هميشه از دست شما فرار مي كند. هيچ گاه به اندازة كافي نخواهيد داشت و در نتيجه، هميشه از كمبود آن رنج خواهيد برد.

استفاده از اصول خوشبختي در زندگي روزمره

داشتن ثروت هاي مادي، بدون آرامش دروني، چونان مردن بر اثر تشنگي است، آن هم در حال شنا كردن درون درياچه اي. اگر قرار است از تهيدستي مادي اجتناب شود، از فقر معنوي بايد نفرت داشت! زيرا فقر معنوي عامل اصلي همة دردهاي بشري است، نه فقر مادي.

به نداهاي دروني و شهودي خود اعتماد كنيد.

خوشبختي را در زندگي احساس خواهيد كرد، مشروط بر اين كه در زندگي به درون خود توجه داشته باشيد. درون است كه اهميت بسيار دارد. اين انديشه و قدرت نامرئي هدايت كنندة شماست كه هرگز تنهايتان نمي گذارد. ياد بگيريد كه به آن اعتماد كنيد و بگذاريد جسم مادي شما مسيري را بپيمايد كه در درونتان احساس مي كنيد.

براي جايگزين كردن افكاري كه در درون شما از محروميت ها و كمبودها خبر مي دهند، دست به اقدام بزنيد.

اين موضوع را از صميم قلب باور داشته باشيد كه خوشبختي از آن شماست.

وقتي در هنر بخشيدن به ديگران استاد شديد، هنر بخشش نسبت به خودتان را نيز كه همان قدر اهميت دارد، تمرين كنيد.

درصدي از آن چه را نصيب شما مي شود، روي خود سرمايه گذاري كنيد. اين مبلغ را در حساب يا طرحي به عنوان پس انداز قرار دهيد و بر آن نظارت كنيد و به آن به عنوان صندوق معجزه بنگريد.

براي رسيدن به خوشبختي از مراقبه كمك بگيريد.

در درون خود تصويرهايي بسازيد كه شما را فردي خوشبخت نشان دهد. تحت هيچ شرايطي نگذاريد اين تصويرها كمرنگ شوند.

كس نخارد پشت من                   خم شود از بار منت پشت من

همتي كن تا نخاري پشت خويش                وارهي ازمنت انگشت خويش

ما خودمان چيزهايي را مي گوييم كه به عنوان واقعيت مي پذيريم، حال آن كه در واقع باورهايي غلط هستند كه براي ما به حقيقت بدل شده اند. تا زماني كه شما به اين دروغ بزرگ، يعني واقعي بودن باورهاي غلط، متكي باشيد، نمي توانيد شخصيتي معجزه آفرين داشته باشيد.

باورهاي غلط

1. من نمي توانم غير از اين باشم، من هميشه اين گونه بوده ام.

اگر خود شما به اين نتيجه برسيد كه بايد هميشه همين گونه كه بوده ايد باشيد، مخالف رشد و پيشرفت خود هستيد. حالت شخصيت شما هرچه كه باشد- خجالتي، پرخاشگر، ترسو، درونگرا (افرادي كه بر اين باورندن كه بر سرنوشت خويش حاكم اند)، يا برونگرا (افرادي كه خود را بازيچة دست سرنوشت مي دانند و آنچه را در زندگي برايشان اتفاق مي افتد به حساب بخت و اقبال مي گذارند.) بايد اين تصور غلط را كه نمي توانيد تغيير كنيد، به دست فراموشي بسپاريد.

بايد اين آگاهي را در درون خود به وجود آوريد كه قادريد هر شخصيتي را كه مايل باشيد، در همة جنبه هاي انساني خود، خلق كنيد.

2. اين ذات من است؛ هرچه هستم ارثي است و تغيير پذير هم نيستم.

دنيا پر از افرادي است كه از محدوديت هاي حاصل از ژن خود پا فراتر گذاشته اند.

اگر قرار است ما بدن جادويي داشته باشم، بايد ضمير و ذهن جادويي داشته باشيم. تركيب شيميايي بدن ما همواره تحت تأثير نحوة تفكر ماست و هيچ ترديدي در اين نيست.

3. خانوادة من مسئول شخصيت من است.

4. من نمي توانم از فرهنگ و شرايط حاكم بر خودم رهايي يابم.

àààààààà

شما مي توانيد زندگي خود را به اثر هنري بي نظيري بدل سازيد. كليد اين كار در افكار شما قرار دارد، در آن بخش نامرئي شما كه روح الهي شماست.

شما در دنياي مادي خود، چيزي مي شويد كه در دنياي نامرئي خود خلق مي كنيد.

شما دقيقاً آن شخصيتي خواهيد شد كه در ذهن خود به تصوير كشيده ايد.

شما، براي تأمين هدف خود، آن قدر كه لازم باشد قابليت داريد. هوش شما بي كران است. بايد بدانيد كه تخصيص ضريب هوشي خاص به افراد مختلف بيهوده و نامعقول است. هوش مربوط به ضمير آدمي است و ضمير حد و مرز ندارد، در حالي كه اعداد ضريب هوشي محدودند.

ضمير نامشهود شما، مي تواند آن دنياي مادي اي را خلق كند كه شما مي خواهيد. بله، ضمير شما قادر است بر چيزهايي در دنياي مادي اثر بگذارد و در واقع، شما مي توانيد با استفادة معجزه آسا از ضمير خود، براي خود معجزه خلق كنيد.

در مورد شخصيتي كه مي توانيد بشويد هرگز ترديد نكنيد.

پيوسته به خودتان يادآوري كنيد آنچه هستيد، نتيجة انديشه شماست.

از عبارتي كه برخلاف الگوهاي شماست استفاده نكنيد.

اگر شما خودتان را ناتوان، كم هوش، ترسو و ضعيف بدانيد، امكان خلق معجزه را از خود سلب كرده ايد.

هر روز به ياد خود بياوريد كه انساني هدفمند هستيد.

وقتي با هدف زندگي كنيد و از زندگي خود لذت ببريد، شخصيت شما اين لذت را نشان خواهد داد.

هر از چند گاه يك روز به الهامات و نداهاي دروني خود توجه كنيد.

بدانيد كه در عمق وجود و درون خودِ نامرئي شما يك كانون اسرارآميز وجود دارد.

از اهداف و تصميمات خودتان فهرستي تهيه كنيد.

رفتاري را آغاز كنيد كه گويي فرد موردنظري كه دوست داريد باشيد، هم اكنون هستيد.

ياد بگيريد پيش از آن كه دست به اقدامي بزنيد، نقش خود را در ذهنتان تمرين كنيد.

يادتان باشد اگر خود را در هر يك از عوامل تشكيل دهنده شخصيت ضعيف بدانيد، تا زماني كه در ضمير خود بر اين باور باشيد، آن كمبود نيز همراه شما خواهد بود.

همواره به دنبال مسائل مورد علاقة خود باشيد و اگر به موانعي نيز برخورديد، از هدف خود دست برنداريد. مشكلات زندگي را آزمون الهي بدانيد و به حركت خود ادامه بدهيد.

در ضميرتان برنامه اي ممتاز براي خود طراحي و سپس سعي كنيد آن را در زندگي روزمرة خود به مرحلة عمل درآوريد.

اگر مي خواهيد تحولي جادويي را در تمام بدن خود ببينيد، به سلامت كامل و دستاوردهاي مهم برسيد كه زماني آن را غيرممكن مي دانستيد، بايد دنياي درون خود را دگرگون كنيد، بايد آن خويشتن نامرئي يا ضمير شما، به جاي آرزوكردن و اي كاش گفتن و منتظر نشستن، داراي باوري شود تا مشتاقانه در پي آن چيزهايي باشد كه در اين مسير براي شما ضروري است.

هفت مرحله براي جلوه گر شدن جادوي واقعي در جسم شما

1. بپذيريد كه يك نيروي حياتي نامرئي در درون شما وجود دارد.

2. بدانيد كه افكار شما از خودتان سرچشمه مي گيرد.

افكار شما از خودتان سرچشمه مي گيرد و بدانيد كه اين افكار همة زندگي مادي شما را زير سلطه دارند.

3. بدانيد كه هيچ محدوديتي وجود ندارد.

4. بدانيد كه زندگي شما هدفمند است.

5. فايق آمدن بر ضعفها با فراموش كردن آن ها.

6. بررسي كنيد و ببينيد چه چيزي را غيرممكن مي دانيد، سپس باورهاي خود را تغيير دهيد.

همواره يادتان باشد، هر ذره اي در عالم، از جمله بدن شما، از نيرويي نامرئي تشكيل شده است. كاري نداشته باشيد كه اين نيرو چيست و يا چه نام دارد. اما بدانيد كه اين نيرو هست و در اين بُعد، غيرممكن وجود ندارد. از جمله اين كه، مي توانيد با استفاده از آن نيروي حياتي زندگي خود را در جهان مادي آن گونه بسازيد كه مي خواهيد. فراموش نكنيد معجزه تنها هنگامي اتفاق مي افتد كه از شرّ آن مفهوم غيرممكن رها شويد و به خود اجازه دهيد جادوي باور را تجربه كنيد.

7. از منطق فراتر برويد.

در زندگي خود معجزه خلق كنيد.

با تمرين عبارات مثبت تأكيدي از شك و ترديد بپرهيزيد.

اگر اين عبارات را با صداي بلند بگوييد و تكرار كنيد به شما كمك مي كند تا باورهاي غلط خود را از بين ببريد:

·                   من در حال خلق معجزه اي هستم كه شايستگي آن را دارم.

·                   من مي خواهم آنچه را تاكنون مانع رشدم بوده است، رها كنم.

·                   من اطمينان دارم تنها نيستم و هرگاه كه آماده باشم، از راهنمايي لازم برخوردار خواهم شد.

·                   من براي تحول خود آماده ام.

·                   من مي دانم توانايي آن را دارم تا هرآنچه را در ضمير خود به تصوير مي كشم، به اجرا در آورم.

·                   من مشتاقم آنچه رؤياهايم را به حقيقت تبديل مي كند، انجام دهم.

با توجه به جسم خود و پيامي كه به شما مي دهد، براي خود يك جايگاه جادوي واقعي ايجاد كنيد.

آگاهي سريع را در درون خود احساس كنيد.

هر روز به خاطر داشته باشيد از آنچه نيازي به آن نداريد، نمي توانيد به قدر كافي به دست آوريد.

اگر به اين حقيقت رسيده ايد كه هرگز نمي توانيد از آنچه نيازي به آن نداريد، به قدر كافي به دست آوريد، هنگام آن فرا رسيده است از آنچه نمي خواهيد دست برداريد و به دنبال چيزي باشيد كه به آن نياز داريد.

هرگز ترديد نكنيد كه گروهي كوچك از افراد متفكر و متعهد، مي توانند دنيا را تغيير دهند. اين واقعيتي است كه هميشه اتفاق افتاده است.

مارگارت ميد

فكر وقتي به شكل عقيده اي مطرح شود، مانند آتشي مي تواند همة جهان را فراگيرد و براي انتقال پيام خود نيازي به ابزارهاي مادي ندارد و با شيوه هاي عادي نيز گسترش مي يابد. اين عقيده نامرئي است، از اين رو، بدون هيچ گونه ابزار يا وسيله اي نيز منتشر مي شود.

يادتان باشد، افكار شما، هم مي تواند ثروت بيافريند و هم فقر و محروميت. افكار شما، هم مي تواند روابط شادي بخشي بيافريند و هم روابط فلاكت بار. افكار شما شخصيت و حتي شرايط مادي زندگي تان را خلق مي كند. همين افكار بر اطرافيان شما هم تأثير دارد. افكار سالم موجود معنوي بر شرايط اثر مي گذارد.

·                   قدرت فكر بي نهايت است.

·                   ما مي توانيم خلق كنيم.

·                   جهت كلي زندگي ما حاصل فكر ماست.

·                   ما بر اساس افكار خود عمل مي كنيم.

·                   ما آن چيزي مي شويم كه تمام روز به آن مي انديشيم.

·                   هرچه مي انديشيم در دنياي بدون بُعد فكر قرار دارد.

·                   ما توانايي آن را داريم كه با قدرت ذهن خود، هر فكري را به عمل تبديل كنيم.

·                   فكر، انرژي بي شكلي است كه اساس انسانيت ما را تشكيل مي دهد.

·                   زندگي ما را افكارمان خلق مي كند.

نه تنها شما همان چيزي مي شويد كه به آن مي انديشيد، بلكه جهان نيز همان چيزي مي شود كه در مورد آن فكر مي كنيد.

وقتي نيروي من، به جاي اين كه متوجه چيزهايي شود كه با آن مخالفم، بر مواردي متمركز گردد كه بدانها تمايل دارم، قدرتم زياد مي شود.

انتقال هوشياري جديد به ديگران

شما چه چيزي را بايد به ديگران اهدا كنيد؟ هميشه يادتان باشد، صرف نظر از اين كه چه شغلي داريد، هدف شما ايثار، محبت و خدمت كردن به ديگران است و اين پرسش كه چه چيزي را مي توانيد به عنوان رسالت و هدف خود به ديگران هديه كنيد، خيلي مهم است. براي درك اين حقيقت ساده كه شما نمي توانيد چيزي را كه نداريد ببخشيد، به هوش سرشار نياز نداريد.[1] اگر شما هيچ پول نداشته باشيد، نمي توانيد پولي به كسي ببخشيد. اين اصل در مورد انقلاب معنوي نيز صادق است. پس، اگر در درون خود عشق، همدلي و صفا نداشته باشيد، نمي توانيد اين ها را به كسي ببخشيد. در نتيجه، شما هم جزو كساني خواهيد بود كه وقوع اين انقلاب را تماشا مي كنند و نمي دانند كه چرا بخشي از اين انقلاب نيستند و يا بخشي از كساني هستند كه در برابر آن مقاومت مي كنند. اگر شما دچار نگراني، اضطراب، ترس، عصبانيت و تنش دروني هستيد، تنها همين صفات را مي توانيد ببخشيد و به ديگران عرضه كنيد و بديهي است كه همين صفات را نيز مي توانيد در اطراف خود مشاهده كنيد.

اگر ما مي خواهيم وحدت را در زمين حاكم كنيم، نبايد به افكار تفرقه افكنانه ادامه دهيم. اگر مي خواهيم در دنياي ما صلح حاكم شود، نمي توانيد به افكار جنگ طلبانه ادامه دهيم. اگر مي خواهيم محبت را به دنياي خود بياوريم، نمي توانيم به افكار تنفر آميز ادامه دهيم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] - ذات نايافته از هستي بخش         كي تواند كه شود هستي بخش؟

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس