تحقیق درباره برزخ

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره برزخ

بازديد: 611

 

مقدمه

عالم تكوين با همه زير مجموعه ها و اجزاي آن ، جملگي از آيات خداوند قادر متعالند. از جمله اين آيات و نشانه هاي الهي ، ظهور فصلهاي چهارگانه  عمر انسان است ، كه همانند ابرها ، در آسمان عمر انسان ، ظاهر مي شوند و سپس با طوفان اجل ، از پهنه آسمان محو مي گردند . خالق نظام هستي ، فصول اربعه بهار ، تابستان ، پاييز و زمستان را ايجاد نموده تا علاوه بر چرخش زيباي طبيعت ، انسان را به فلسفه خلقت عوالم وجود و غايت نظام  هستي متنبه سازد . طلوع و غروب خورشيد و ماه و ستارگان ، علاوه بر روشنايي در روز و پوشاندن پرده سياه در شب ، بيانگر واقعيت ديگري براي انسان متدبر است كه همگان را بيداري بعد از مرگ، در اين عالم تكوين آگاه مي‌سازد. همان طور كه نعمت خواب و بيداري قبل از خواب نشانگر  حيات واقعي پس از مرگ است اگر چه نردبان عقل و احساس و تجربه در شناخت اين حيات كوتاه است ، اما با تدبر در محسوسات طبيعت و نظام آفرينش ، درك آن  آسان ترمي‌گردد .

حيات دنيوي انسان چيزي شبيه فصول چهارگانه طبيعت است كه دوران طفوليت و كودكي آن ، زمان ظهور انسان در عرصه زندگي دنيايي است ، سپس به دوران نوجواني و جواني و بعد به مرحله پيري پا مي گذارد و كم كم به افق حيات دنيوي خود نزديك شده و زمستان عمرش از راه خواهد رسيد و دار فاني را براي وصول به دار بقاء وداع خواهد كرد .

از علي عليه السلام سئوال شد چرا از مرگ نمي ترسيد و مرگ را دوست مي‌داريد ؟ فرمود : چون نمونه الطاف خداوند را در دنيا ديده ام ، يقين دارم آن خداوندي كه در دنيا به من لطف داشته و مرا در راه فرشتگان و پيامبرانش قرار داده پس از اين جهان و در روز قيامت فراموشم نخواهد كرد ، از پذيرائي خداي بزرگ در آن روز بزرگ دلهره و ترس ندارم .

لذا آن حضرت مي فرمود : علاقه من به مرگ از علاقه كودك شيرخوار به پستان مادرش بيشتر است ( نهج البلاغه ).

انتظار مرگ ، نزديك ديدن مرگ ، يقين به مرگ ، انسان را از انجام تكاليف و وظائف  فردي واجتماعي دنيوي و اخروي باز نمي دارد ، بلكه بهترين وسيله براي تلاش و ايجاد شور و نشاط براي انجام كارهاي دنيا و آخرت است . مرگ و ياد مرگ يعني ساختن و ساخته شدن .

 

 

 

 

 

 

عالم برزخ

برزخ از نظر لغت اصطلاح

كلمه « برزخ» معمولا در محاورات ، همراه با كلماتي مثل « مابين »، « ما بينهما » به كار مي‌رود ، مثلا گفته مي شود :« برزخ ما بين اين دو » يا « برزخ بين دو چيز » و يا «برزخ بين دنيا و آخرت » و در قرآن شريف آمده است :

« بينهما برزخ لايبقيان »[1] « و جعل بينهما برزخا و حجراً محجوراً »[2].

مشاهده مي شود كه ، « برزخ» در دو آيه فوق همراه با كلمه « بينهما» به كار رفته است و اين بدان علت است كه « برزخ» در لغت به معناي « حاجز و مانع » است ،  و حاجز و مانع در محاورات يك معناي مستقلي نيستند ، درست مثل معناي « في » در عربي و كلمه «در» در فارسي است . اگر چه اين دو كلمه به خودي خود داراي معني و مفهومي هستند [يعني:تو ، داخل ، درون ] اما اين معنا ، معناي مستقلي نيست و براي تمام شدن معناي آن احتياج به كلمه يا كلمه هاي ديگر است ، مثل اينكه مي‌گوئيم: « در خانه ، در مدرسه و »  كه كلمه « در » همراه با « خانه و مدرسه» توانسته است معناي خود را ايفا كند . روي همين حساب اگر معناي لغوي « برزخ » حاجز و مانع باشد بايد معلوم شود حاجز ميان چه و چه چيزي، و يا مانع ميان كدام دو چيز .

برزخ در كتب لغت

1-در كتاب « المنجمد » كه كلمات مستعمله در لغت عرب را معنا مي كند در ماده «برز» آمده است :

« البرزخ : الحاجز بين الشيئين ، ما بين الدنيا و الاخره من وقت الموت الي البعث»

يعني : برزخ مانع ميان دو چيز است ، و زمان ميان دنيا و آخرت از هنگام مرگ تا قيامت نيز برزخ است .

2-كتاب « مفردات »  راغب اصفهاني كه لغات قرآن شريف را معنا مي‌كند در مورد «برزخ» آورده است :

« البرزخ : الحاجز و الحد بين الشيئين ، و البرزخ في القيامه : الحائل بين الانسان و بين بلوغ المنازل الرفيعه في الاخره و منه قوله تعالي : و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون».

يعني : برزخ  مانع و حد فاصل بين دو چيز است ، و برزخ در قيامت همان فاصله  بين انسان و رسيدن او به درجات رفيع در آخرت است ، و از همين باب است فرمايش خداوند كه فرموده : « پشت سر اينها ( مردگان ) برزخي است تا روز قيامت .

3-و در كتاب «مجمع البحرين » در همان ماده آورده اند :

« البرزخ : الحاجز بين الشيئين ، البرزخ في قوله (ع)  « نخاف عليكم هول البرزخ» هو ما بين الدنيا و الاخره من وقت الموت الي البعث ، فمن مات فقد دخل البرزخ ، و فيه الحديث كلكم في الجنه و لكني والله اتخوف عليكم في البرزخ ، قلت : و ما البرزخ ؟ قال : القبر منذ حين موته الي يوم القيامه ».

يعني : برزخ مانع دو چيز است ، و در اين حديث از امام صادق (ع) كه فرمود : « من از هول و سختي برزخ براي شما مي ترسم » مقصود همان زماني است كه فاصله ميان دنيا و آخرت از هنگام مرگ تا قيامت است . پس هر كس كه مرد ، داخل عالم برزخ مي شود، و از همين باب است حديثي كه فرموده :« همه شما در بهشت هستيد جز اينكه  من از عالم برزخ شما مي ترسم ، سئوال شد : برزخ چيست ؟»

حضرت فرمود : « قبر است از زمان مرگ تا قيامت ».

 آنچه از كتاب نقل كتب لغت استفاده شد ، اين بود كه : « برزخ » داراي دو معناي لغوي و اصطلاحي است . معناي لغوي كه همان حاجز و مانع است ، مانند پرده اي كه بين زرده و سفيده تخم مرغ است . اين پرده مانع از مخلوط شدن اين دو ماده به يكديگر است  ومعناي اصطلاحي كه به معناي فاصله زماني بين دنيا وعالم آخرت است .

قرآن شريف در مورد معناي اصطلاحي برزخ مي فرمايد :

« حتي اذا جاء احدهم الموت قال : رب ارجعوني لعلي اعمل صالحا فيما تركت كلا، انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون»[3].

آنچه محل بحث است اينكه : وقتي مرگ آنها مي‌رسد مي گويند : « خدايا ما را به دنيا بازگردان تا اعمال صالح انجام دهيم» پاسخ اين است كه : « نه چنين است ، اين حرفي است كه اينها مي زنند » سپس فرمود : «پشت سر اينها ، يعني پس از اينكه از دنيا مي‌روند ، تا روز قيامت عالم «برزخ » است .

در آيه شريفه ، حد فاصل بين مرگ و قيامت را « برزخ » ناميده است ، و دراحاديث فراواني از ائمه معصومين نيز همين حد فاصل را عالم « برزخ» ناميده اند .

 

عالم برزخ از ديدگاه قرآن

عبدالله ادامه داد درست است بحث در ويژگي مرحله اول قيامت است اما به شرح عالم برزخ پرداخته بوديم و بيان كرديم كه عالم برزخ براي اكثريت مردم كه در حالتي متوسط از ايمان و كفر قرار دارند بي شباهت به حالت خواب نيست ، مومنان پيشرو و متنعم و كافران گرفتار انواع عقوبت و عذابند ( آيه 100 ، مومنون ) ، براي احياي مردگان و برخاستن آنها از قبرها و حضورشان در دادگاه عدل پروردگار ، زمان زيادي وقت لازم نيست ، همانگونه كه براي  مرگ انسانها زمان طولاني لازم نبود ، صيحه اول مرگ است و صيحه دوم فرياد زنده شدن و رستاخيز و حضور در دادگاه  عدل الهي « ان كانت الا صيحه واحده فاذاهم لدينا محضرون » (‌‌آيه 53 سوره يس ) اي انسانهاي به خواب رفته، اي خاكهاي پراكنده و اي استخوانهاي پوسيده به پا خيزيد ، به پا خيزيد و براي حساب و جزا آماده شويد .

در اينجا به بعضي روايات گويا و پر محتوي اشاره مي كنند : عالم برزخ بهشت است  براي نيكوكاران و شهيدان كه در آن متنعمند به نعمتهاي الهي و دوزخ است براي گناهكاراني مانند آل  فرعون كه صبح و شام در برابر آتش معذبند ، و در اين رابطه علي عليه السلام در روايتي مي‌فرمايد: قبر يا باغي از باغهاي بهشت است يا حفره و گودالي از گودالهاي جهنم ( بحارج 6 صفحه 218).

حقيقت اين است كه آگاهي بر كيفيت عالم برزخ تأثير زيادي در مسائل اعتقادي ندارد ، قرآن مجيد اصل وجود عالم برزخ را در آياتي چند با صراحت بيان نموده است ، همان‌گونه آل فرعون قبل از قيام قيامت هر صبح و شام از طريق عرضه شدن آتش بر آنها مجازات مي شوند .

در سوره مومن آيه 11 مي فرمايد : از قول عده اي كه گرفتار عذاب در عالم برزخند مي‌گويند : پروردگارا ما را دوباره ميراندي و احييتنا دوباره زنده كردي اكنون به گناهانان خود معترفيم . آيا راهي براي خارج شدن از دوزخ وجود دارد ؟ «قالو ربنا امتنا اثنتين و احتيتنا اثنتين فاعترفنا بذنوبنا فهل الي خروج من سبيل » آنها كه در اين جهان اصرار به انكار معاد داشتند و پيامبران را به باد استهزاء مي گرفتند در آنجا پرده هاي غرور و غفلتشان كنار مي رود و چشم حقيقت بين آنها باز مي‌شود و چاره اي جز اعتراف به گناه ندارند ، و گمان مي كنند در آنجا اعتراف به گناه برايشان سودي دارد .

 

 

عالم برزخ كجاست ؟

دانستيم فاصله زماني بين مرگ و قيامت « عالم برزخ » ناميده شده و مردگان تا برپائي قيامت ، در عالم برزخ به سر مي برند . لازمه اين علم اين است كه معتقد شويم همه آنهائي كه از ابتداء‌خلقت عالم هستي تا كنون از دنيا رفته و از اين پس نيز مي ميرند از انبياء واولياء و صالحين گرفته تا پادشاهان و ظالمين و مستكبرين و مشركين ، همگي در آن عالم جمع هستند و در  انتظار برپائي قيامت به سر مي برند كه البته معتقد هم هستيم.

اينك به اين نكته مي پردازيم كه : عالم برزخ كجاست ؟ آيا عالم برزخ جزء اين عالم است ؛ يعني آيا  عالم برزخ در همين دنياست و مثلاً همين خورشيد و ماه بر آن طلوع و غروب دارد، و ارواح اموات چه مومن و چه كافر در روز اين عالم يك حالت و در شب اين عالم داراي حالت ديگري هستند ؟ يا اينكه طلوع و غروب خورشيد براي اهل اين دنيا تأثير دارد و شب و روز براي برزخيان تأثيري ندارد ؟

اينها سئوالاتي است كه در اذهان بسياري از مؤمنين به معاد وجود دارد بايد چند مطلب را خاطر نشان كرد كه  :

1-          عالم قيامت هنوز بر پا نشده و يكي از مقدمات برپائي آن نابودي نظام اين عالم است و به تعبير قرآن ، قيامت وقتي برپا مي شود كه :

« اذا الشمس كورت ، و اذا النجوم النكدرت ، و اذاالجبال سيرت ، و و اذا البحار سجرت»[4] « اذا السماء انفطرت ، و اذا الكواكب انتثرت ، واذا البحار فجرت ، و اذالقبور بعثرت »[5] « اذا وقعت الواقعه ، ليس لوقعتها كاذبه ، خافضه رافعه ، اذا رجعنت الارض رجا ، و بست الجبال بسا ، فكانت هباء منبثا»[6]

خورشيد منكدر و نابود شود ، ستارگان در هم بريزند ، كوهها غبار پراكنده شوند ، درياها دگرگون شوند ، ستارگان در هم و برهم  شوند ، قبرها زير و رو شوند ، زمين آن چنان به خود بلرزد كه كوهها مانند پنبه زده شده شوند و زمين مانند غباري خفيف شود و

اينها همه علائم فروپاشيدن نظام اين عالم است ، و بايد بدانيم تا اين نظام وجود برپاست، عالم قيامت بر پا نشده و مردگان در عالم ديگري به نام « عالم برزخ » به سر مي برند.

2-          در جاي خود ثابت است كه اين خورشيد و ماه در عالم قيامت وجود ندارند ، و خداوند متعال عالم قيامت را به وسيله نيروي ديگري روشن مي كند و البته در آنهم اختلاف است كه آيا نور و روشنائي قيامت ، بوسيله اعمال صالح هر شخص و آنهم براي خود اوست . همانگونه كه قرآن شريف فرموده :

« يوم يقول المنافقون  والمنافقات للذين آمنوا انظرونا نقتبس من نوركم ، قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورا »[7]

در آن روز ، زنان و مردان منافق به مومنين مي گويند : از نور و روشنائي خود به ما نيز بهره دهيد . به آنها خطاب مي شود : بازگرديد و از پشت سرتان (دنيا) نور بياوريد .

و يا چيزي همانند خورشيد ، عالم قيامت را روشن مي گرداند و همه خلائق از آن بهره مي‌گيرند ، در اين مورد  نيز قرآن شريف مي فرمايد :

« و نفخ في الصور فصعق من في السموات و من في الارض الا من شاء‌الله ، ثم نفخ فيه اخري فاذا هم ينظرون ، اشرقت الارض بنور ربها و وضع الكتاب [8].

در صور دميده مي شود و همه آنهائي كه در آسمان و زمين هستند از بين مي‌روند مگر آنهائي را كه خدا نمي خواهد . ( پايان دنيا ) ، براي مرتبه دوم صور دميده مي شود ، آنگاه است كه قيامت بر پا مي شود و زمين قيامت به نور پروردگارش روشن مي‌شود و

پس از بيان اين سه مقدمه ، به اصل بحث كه :« عالم برزخ كجاست ، خورشيد و ماه اين جهان ، شب و روز ما بر آنها هم اثر دارد يا نه » باز مي گرديم .

در اين مورد از ميان آن همه احاديثي كه هست به نقل چند حديث مي پردازيم :

1-          مرحوم شيخ كليني دركافي به نقل از علي بن ابراهيم آورده است :

« علي بن ابراهيم ، عن ابيه ، عن احمد بن محمد بن ابي نصر ، عن الحسين بين ميسر قال: سألت اباعبدالله عن جنه آدم (ع) :  فقال جنه من جنان الدنيا تطلع فيها الشمس و القمر و لو كانت من الجنان الاخره ما خرج منها ابدا»[9].

حسين بن ميسر گفت : از حضرت صادق (ع) در مورد بهشتي كه حضرت آدم (ع) در آن بوده سئوال كردم . حضرت فرمودند : آن باغي است از باغهاي دنيا كه خورشيد و ماه بر آن طلوع و غروب مي كنند و اگر از باغهاي قيامت بود هرگز آدم (ع) از آن خارج نمي‌شد.

مرحوم مجلسي نيز اين حديث را با سند ديگري در كتاب بحار نقل فرموده و بهر حال حديث فوق از چند جهت قابل توجه است :

الف ) حضرت آدم (ع) در آن بهشتي كه در عالم قيامت وعده داده شده خلق نشده و آن بهشت را مشاهده نكرده است .

ب ) در جائي از اين دنيا بهشتي وجود دارد كه قابل رؤيت و مشاهده انسانهاي عادي نيست و نمي توانند به آنجا رفت و آمد كنند و در حقيقت مي توان گفت : آن بهشت درعين حالي كه در دنياست ولي براي بشر از عوالم غيب محسوب است و البته بايد توجه داشت كه دنيا منحصر به كره زمين و چند صد كيلومتر اطراف آن نيست .

ج ) همين خورشيد و ماه ، آن بهشت را روشن مي كنند و بر آن طلوع و غروب دارند و بهترين دليل « الف و لام » عهد حضوري است كه حضرت بر كلمه « شمس و قمر» درآورده  و در حقيقت مثل اين است كه فرموده باشند : اين خورشيد و ماه بر آن طلوع و غروب دارند ، وگرنه بايد « شمس و قمر » را بدون « الف و لام » و با تنوين ذكر مي‌كردند و مي فرمودند : « شمس و قمر » يعني ماه و خورشيدي بر آن طلوع و غروب دارند .

2-          باز مرحوم شيخ كليني به نقل از ضريس كناسي مي نويسد :

« عده من اصحابنا ، عن احمد بن محمد ، و سهل بن زياد ، و علي بن ابراهيم ، عن ابيه ، جميعا عن ابن محبوب ، عن علي بن رئاب ، عن ضريس الكناسي قال : سألت ابا جعفر(ع) ان الناس يذكرون ان فراتنا يخرج من الجنه فكيف هو ، و هو يقبل من المغرب و تصب فيه العيون و الادويه ؟ فقال ابوجعفر (ع) : و انا اسمع ان الله جنه خلقها الله في المغرب و ماء فراتكم بخرج منها ، و اليها تخرج ارواح المومنين من حفر هم عند كل مساء فتسقط علي ثمارها و تأكل منها و تتنعم فيها و تتلاقي و تتعارف فاذا طلع الفجرهاجت من الجنه [10]

ضريس گفت : از حضرت باقر (ع) پرسيدم : مردم ( مقصود اهل سنت است ) مي‌گويند: «آب فرات از بهشت خارج ميشود » چگونه مي شود درست باشد در صورتي كه اين آب از مغرب جاري است ( يعني سرچشمه اش از مغرب زمين است ) و در بين راه چشمه ها و جويبارهاي ديگري هم به آن ريخته مي شود ؟ حضرت فرمودند :« بلي من هم شينده‌ام ( مقصود شنيدن از پدران و اجدادشان مي باشد ) كه خداوند در مغرب زمين بهشتي خلق فرموده و آب فرات شما از آن خارج مي گردد و ارواح مؤمنين عصر هر روز به آن بهشت مي‌روند و از ميوه هاي آن مي خورند و از نعمت هاي ديگر خداوند بهره مي‌گيرند و همديگر را ملاقات مي كنند و چون فجر صادق طلوع كند از آن خارج ميشوند »

توجه در جملات حديث نكات زير را روشن مي كند :

الف ) بهشتي در مغرب زمين وجود دارد كه آب فرات هم از آنجا عبور مي كند .

 

برزخ يا قيامت صغري و عوالم چهار گانه حيات

قال علي عليه السلام : من مات قامت قيامه

آنگاه كه انسان بميرد قيامت او بر پا مي شود

علي عليه السلام مي فرمايد :  هر وقت انساني از اين دنيا برود ، وارد قيامت خواهد شد . حال بايد دانست كه منظور  از اين جمله نوراني اميرالمومنين عليه السلام چيست ؟ اجمالا بايد گفت كه قيامت صغري و كوچك منظور است و اما تفصيل آن عبارت است از اينكه انسان چهار مرحله را مشاهده مي كند :

1-          حيات دنيايي كه عالم ماده و جسم است .

2-          عالم مثال و برزخ كه چه بسا از عالم ماده قويتر و لطيفتر است ، كه اين عالم را قيامت صغري و كوچك معرفي مي كنند .

3-          عالم نفس كه به قيامت كبري معروف است .

4-          عالم صفات و اسماء‌ الهيه كه بالاتر از عالم نفس و قيامت است .

حال انسان اين نردبان رشد و تكامل را بايد از دنيا آغاز كند ، يعني چند صباحي در دنيا زندگي مي كند و پس از امتحانات و آزمايشات الهي كه انجام مي‌گيرد، مرگ او فرامي‌رسد و به عالم بالاتر يعني عالم برزخ منتقل مي شود و در آن حيات برزخي ، آمادگي پيدا مي كند ، براي ورود در عالم قيامت كبري ، در حيات برزخي كه همان قيامت صغري و كوچك انسان است ، چه بسا انسانهايي كه در دنيا ، خويشتن خويش را صيقل نداده اند و خود را تزكيه نكرده اند ، كفاره اين كج انديشيها و كم كاري ها را بايد با چشيدن عذابهاي برزخي بپردازند ، تا آمادگي كامل پيدا كنند كه به محض دميده شدن در صور اسرافيل ، پاك و مصفي وارد قيامت كبري و  روز محشر شوند . باز در همين حيات برزخي ، حال چند هزار و يا چند ميليون سال طول خواهد كشيد ، بسياري از انسانها ، با آن همه عذابهايي را كه تحمل كرده اند ، پاك و منزه نخواهند شد و بايد در جهنم وارد شوند و بعد از مدتي كه عذابهاي دردناك واليم قيامت را چشيده اند ، وارد بهشت گردند،  و عده كثيري هم براي هميشه در جهنم مخلدند و باقي خواهند ماند و سپس انسانها با پشت سر گذاردن عالم دنيا و قيامت صغري يعني برزخ ، و قيامت كبري يعني نفس ، به عالم اسماء و صفات الهي پا مي گذارند كه نهايت تكامل انسان به اين عالم و مقام نوراني منتهي مي شود . توضيح بيشتر اينكه انسان داراي طبيعتي است مادي كه بسيار ملموس و محسوس است و داراي محدوديت خاصي است و رشد و سيطره وجودي آن محدود است مثلا از بعد وزن و حجم و حواس پنجگانه بشري ، حد يقف  دارد و قابل رشد و گسترش بالائي نيست . حال از اين عالم طبيعت انسان كمي بالاتر بيائيم ، مي بينيم انسان داراي قواي باطني و دروني است ، اينكه انسان فكر مي كند، مطالبي را حفظ و در ذهن خويش نگه مي دارد و داراي قوه خيال و وهم است ، و انسان در حيطه اين قوه الهي ، كارهاي بسيار عجيبي را انجام مي دهد ، مثلا در ذهن خود حركتهاي ستارگان و سيارات را تصور مي كند و يا به درياها ، كوهها و دشتها مي‌انديشد و يا در يك لحظه ، كل تاريخ زندگي خود را در نوار ذهن خويش تماشا و مرور مي كند و يا در يك چشم بهم زدن ، جهان مادي را دور مي زند . اين بعد معنوي انسان بسيار گسترده‌تر از بعد طبيعي و جسمي انسان است كه آن را مثال متصل مي نامند ، چون با انسان همراه و متصل است . حال همين نيرو اگر از انسان به طور موقت جدا شود آنرا مثال منفصل مي گويند ،  چون جداي از انسان است . نام ديگر مثال را مي شود برزخ ناميد ، لذا برزخ متصل و برزخ منفصل خواهيم داشت .عالم خواب را ، برزخ منفصل معرفي مي كنند كه روح انسان ، به طور موقت از بدن فاصله مي گيرد ، درعين حال سيطره ضعيفي  بر بدن  دارد . انسان در عالم خواب ، بسيار قويتر از عالم مثال و برزخ متصل ، عمل مي كند . چرا كه گستردگي او در عالم خواب نسبت به عالم بيداري كه از ذهن و قوه مخيله و وهميه  خود استفاده مي كند ، قويتر خواهد بود .

لذتها و شاديها ، غمها و شدائد ، حركتها و تنوعهاي زندگي ، قابل قياس با حالت بيداري انسان نيست ، لذا عالم مثال متصل و منفصل ، نمونه كوچكي است از عالم بالاتر كه عالم برزخ و قيامت صغري است و همين طور عالم برزخ نمونه اي است از قيامت كبري و هكذا عالم قيامت نمونه اي از عالم اسماء و صفات كماليه الهيه خواهد بود .

 

حيات برزخ براي همه و اثبات آن

حيات برزخي براي همگان خواهد بود و مخصوص گروه خاصي نيست  . آياتي كه برزخ را ثابت مي كنند اطلاق و عموميت آنها شامل همه انسانها با هر اعتقادي كه دارند خواهد شد . علاوه بر شمول اطلاقات آيات و روايات براي جميع خلائق ، دلائلي هم جداگانه براي مومنين و كفار و مشركين وارد شده است كه نمونه هايي را متذكر مي شويم :

« و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون فرحين بما اتيهم الله من فضله »[11]

« گمان مبريد آناني كه در راه خدا به شهادت رسيده اند مردگانند ، بلكه آنان زنده اند و در پيشگاه خدا ، روزي مي خورند،  آنان به فضل و رحمتي كه خداوند نصيب آنها گردانيده شادمانند ، بشارت و مژده دهند به مومناني كه هنوز به آنها نپيوسته اند و بعداً در پي آنها به سراي آخرت خواهند شتافت ، كه از مردن هيچ نترسند و از فوت متاع دنيا هيچ غم مخورند »

روايتي صحيح السند و مشهور است كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله  در جنگ بدر، بعد از پيروزي سربازان اسلام بر كفار و مشركين ، بر جنازه هاي سران و فرماندهان كفر و شرك حضور پيدا  كردند و خطاب به اجساد آنان فرمود :

« يا فلان يا فلان قد وجدت ما وعدني ربي حقاً فهل وجد تم ما وعد ربكم حقا »[12]

پيامبر مكرم اسلام صلي الله عليه و آلي ، خطاب به سران كفر فرمود : اي ابوجهل ! عتبه ، شيبه و اميه ! به تحقيق ما وعده خداوند خويش را به حق ديديم و اما شما ، آيا وعده خداوند را كه حق است ديده ايد ؟ اصحاب به پيامبر عرضه داشتند: «يا رسول الله اتناديهم و هم اموات ؟ فقال و الذي نفسي بيده انهم  لاسمع لهذا الكلام منكم الا انهم لايقدرون علي الجواب »[13]

آيا شما با مردگان سخن مي گوييد ، در حالي كه آنان نمي توانند بشنوند ؟ حضرت فرمود : قسم به آنكسي كه جانم در دست و قدرت اوست ، آنان  از شما بهتر مي شنوند و كلام مرا بهتر درك مي كنند ، ولي قدرت بر جوابگويي ندارند .

از جمله آياتي كه حيات برزخي را ثابت مي كند و در اينكه بين مرگ و عالم برزخ هيچگونه فاصله اي وجود ندارد و صراحت در وجود نعمات و نقمات برزخي دارد ، اين آيه شريفه قرآن است كه مي فرمايد :

« فاما ان كان من المقربين فروح و ريحان و جنه نعيم و اما ان كان من اصحاب اليمين فسلام لك من اصحاب اليمين و اما ان كان من المكذبين الضالين فنزل من حميم و تصليه جحيم »

« انسان وقتي دار فاني را وداع نمود ، اگر از مقربين و دوستداران خدا باشد ، بلافاصله بعد از مرگ ، روح و ريحان و بهشت نعيم الهي به آنان خواهد رسيد و كساني كه از اصحاب يمين باشند ، ثواب و سلام خداوند به آنان مي رسد و آناني كه از گمراهانند ، پس غذاي آنان همان غذاهاي جهنمي است آبهاي داغ مانند فلز گداخته در حلقوم آنها خواهند ريخت و آنها را به آتش نزديك مي كنند »

لذا اين آيه مي خواهد بفرمايد : كه عالم برزخ بدون هيچ فاصله زماني پس از مردن انسان، مشهود است و انسان خود را در آن خواهد ديد .

قال رسول الله صلي الله عليه و آله : ان اولياء‌الله لايموتون و لكن ينقلون من دار الي دار

به تحقيق اولياي خدا نمي ميرند و ليكن از خانه اي به خانه ديگر انتقال پيدا مي‌كنند . شواهد و قرائن پيرامون انتقال سريع انسان از دنيا به عالم برزخ بواسطه مرگ در تاريخ شرايع الهيه ، فراوان است كه به يك نمونه بارز آن ، اشاره مي كنيم : مرحوم علامه طبسي در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه شريفه بل احياء عند ربهم يرزقون (بلكه شهداء زنده اند و در نزد خدا روزي مي خورند ) مي فرمايد : از پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله روايتي نقل شده است پيرامون جعفر بن ابيطالب كه در جنگ موته شركت فرمود ، و به شهادت رسيد . حضرت فرمود : من جعفر را ديدم كه با دو بال با فرشتگان الهي ، در بهشت در حال پرواز بود . اين جمله نوراني پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نشانگر حيات انسان در عالم برزخ است كه پس از ارتحال از دنياي خاكي ، پا به عالم ديگري مي‌گذارد به نام عالم برزخ .

آيات و روايات زيادي دلالت بر وجود عالم برزخ دارند علاوه بر آنكه عقل و تجربه و حس هم به كمك آنها مي آيند .كلمه برزخ كه به معناي فاصله بين دو آب ويا دو خشكي است ، حد فاصل بين عالم اول كه دنياي خاكي است و عالم سوم كه آخرت و قيامت كبري نام دارد قرار دارد . دنيا به خاطر محسوس بودن آن قابل انكار نيست و همه انسانهايي كه در عرصه دنيا حضور پيدا كرده اند ، عالم مادي را لمس كرده و به يقين ، وجود چنين دنيايي را شاهد بوده و هرگز در وجود آن شك و شبهه‌اي به خود راه نمي‌دهند . و اما عالم دوم كه برزخ نام دارد ، به خاطر مادي و محسوس نبودنش در معرض شك و ترديد قرار مي گيرد . اينجاست كه انسان بايد از راهنمائي هاي پيامبران و رسولان الهي و كتب آسماني بهره مند شود ، علاوه بر آنكه از قوه عاقله خويش نيز استفاده مي كند  و همين طور عالم سوم كه قيامت كبري و روز حشر و نشر نام دارد ، موجب شك و ترديد بشر قرار مي گيرد و اين در حالي است كه انسان مي تواند پله هاي نردبان يقين را طي كند ، از پله اول كه علم اليقين است شروع كرده سپس پا به پله عين اليقين نهاده و با پيمودن سومين پله كه حق اليقين مي باشد خط بطلان بر همه شكوك بكشد.

«  حتي اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلي اعمال صالحا فيما تركت كلا انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون »[14]

« تازماني كه مرگ يكي از آنها فرا رسد مي گويد : خدايا ! مرا باز گردان شايد در آنچه ترك كردم ، عمل صالحي انجام دهم ، گفته مي شود : چنين نيست ، اين سخني است كه او به زبان مي گويد و اگر برگردد باز همان خواهد بود ، و پشت سر آنها برزخي است تا روزي كه برانگيخته مي شوند »

كليه آياتي كه دلالت بر زنده بودن شهداي مجاهد في سبيل الله دارند و آنها را مرزق عند الله معرفي مي كنند قرائن و شواهدي هستند بر وجود عالم برزخ كه به طور اجمال به چند روايت بسنده مي كنيم :

قال الصادق عليه السلام : اتخوف عليكم في البرزخ

امام صادق عليه السلام فرمود : من از برزخ براي شما مي ترسم.

سئوال شد : ما البرزخ ؟ برزخ چيست ؟

حضرت فرمود : القبر منذ حين موته الي يوم القيامه

برزخ همان قبر است از آن زماني كه انسان مي ميرد تا روز قيامت .[15]

از امام زين العابدين عليه السلام نقل شده است :

ان القبر اما روضه من رياض الجنه او حفره من حفر النيران

بدرستيكه قبر يا باغي از باغهاي بهشت است و يا گودالي از گودالهاي جهنم است [16]

شبيه اين حديث از پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله و ديگر معصومين هم  نقل شده است :

القبر اما روضه من رياض الجنه او حفره من حفر النيران

قبر يا باغي از باغهاي بهشت و يا حفره اي از حفره هاي دوزخ است .

 

عذاب برزخي و نعمات و نقمات در برزخ

از آيات استفاده مي شود كه آتش برزخي نمونه اي از آتش دوزخ است.

النار يعرضون عليها غدواً و عشياً[17]

عذاب آنها ( فرعونيان ) همان آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مي‌شوند و در روز قيامت خداوند امر كند : كه آل فرعون را در سخت ترين عذابها داخل نمائيد.

در اين آيه ، دوزخ برزخي را بيان مي كند ، لذا عالم برزخ را ثابت مي كند :

روايتي از رسول مكرم اسلام صلي الله عليه و آله اين آيه را تفسير مي كند كه حضرت فرمود : آنگاه كه يكي از شما از دار دنيا كوچ كنيد ، جايگاه او صبح وشام به او عرضه مي شود . اگر از بهشتيان باشد جايگاهش در بهشت واگر از اهل دوزخ باشد جايگاهش در دوزخ است و به او گفته مي شود : اين جايگاه تو خواهد بود ،  تا زماني كه خداوند ، تو را در قيامت كبري مبعوث كند. [18]

انسان در عالم برزخ نمونه اي از بهشت يا جهنم را مي بيند و چه بسا با مشاهده آنها شاد و يا غمگين مي شود .

قرآن و روايات مي فرمايند : عذاب بر آنها عرضه مي شود . در تفاسير آمده است كه خداوند مي فرمايد : ما عذاب را بر آنها عرضه مي داريم يعني آتش جهنم واقعي را به آنان نشان مي دهيم . و در روايات آمده است كه جايگاه آنان در قيامت كبري به آنها عرضه مي شود و آنان از ديدن عذابهاي قيامت كبري زجر مي كشند ، و يا از ديدن بهشت و نعمات آنها شادمان مي گردند .

 

انسانها در برزخ به سه دسته تقسيم مي شوند

انسانها در عالم برزخ به سه گروه تقسيم مي شوند :

1-          كساني كه داراي ايمان خالص مي باشند واعمالشان با ايمان آنان كاملا مطابقت مي‌كند و در مقابلشان كفاري كه داراي كفر خالصند و هيچگونه اعمال صالحه ندارند .

2-          كساني كه مانند گروه اول نخواهند بود بلكه بالعكس داراي ايمان و يا كفر خالص نيستند .

3-          عده اي هم از مجرمين و گناهكاران هستند .

حال در اينكه  هر سه گروه داراي عذاب قبر خواند بود ، البته بجز مومنين خالص و يا اينكه مجرمين ، عذاب قبر نخواهند داشت و در يك حالت بي خبري باقي خواهند ماند ، ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد كه ذيلا مطرح مي كنيم :

الف ـ عده اي همانند جناب شيخ مفيد در كتاب تصحيح الاعتقاد ، قائل به عدم عذاب براي مجرمين هستند ، كه به‌ آيات و رواياتي هم استدلال مي كنند .

ب ـ گروهي معتقدند كه مجرمين هم عذاب مي بيننند . از جمله جناب علامه طبرسي در تفسير مجمع البيان مي فرمايد : ما نعه الجمع نيست كه پس از چشيدن عذاب در برزخ ، به حالت بي خبري تا  صور اسرافيل باقي بمانند .

ج ـ گروه سومي هم فرموندند: مجرمين هم عذابهاي عالم برزخ را خواهند چشيد اما به خاطر طولاني بودن  ساعات و روزهاي عالم برزخ نسبت به دنيا ، اظهار مي دارند به اينكه ما چند روزي بيشتر در دنيا زندگي نكرده ايم . شاهد بر اين نظر داستان اصحاب كهف است كه فرآن مي فرمايد :

و لبثوا في كهفهم ثلاث مائه سنين و ازدادوا تسعا [19]

« و آنها در غار به مدت 309 سال باقي ماندند »

اما وقتي از خواب بيدار شدند ، از همديگر مدت خواب را سئوال كردند ، قرآن مي فرمايد :

قال قائل منهم كم لبثتم قالوا لبثنا يوماً او بغض يوم

« يكي از آنان سئوال كرد : چه مدت خوابيديد؟ جواب دادند : يك روز يا قسمتي از يك روز در اينجا خوابيديم »

لذا زمان در عالم برزخ قابل قياس با زمان دنيايي نيست ، به خاطر همين زندگي عالم دنيا را به يك روز يا نصف روز تشبيه مي كنند . پس آناني كه در زمان بر پايي قيامت اظهار مي كنند كه يك روز در دنيا زندگي كرديم ، به خاطر طولاني بودن زمان در برزخ است.

البته آن عده اي كه قائل به عدم عذاب قبر براي مجرمين هستند و معتقدند كه آنان در يك حالت بي خبري باقي مي مانند ، به آياتي از قرآن تمسك  جستند :

« و يوم تقوم الساعه يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعه [20]»

« وروزي كه ساعت قيامت بر پا شود بدكاران و مجرمين ، قسم ياد مي كنند كه در دنيا و در قبر و در برزخ ساعتي بيش درنگ نكردند ، اينطور دروغ مي گويند و از حقيقت سر باز مي زنند »

« يتخافون بينهم ان لبثتم الاعشراً ان لبثتم الا يوماً»[21]

آنها از هول و هراس آن روز با يكديگر آهسته ، زير لب گويند : كه اي افسوس ، ده روزي بيش در حيات دنيا درنگ نكرديد ، ما به آنچه مي گويند ، بهتر آگاهيم كه از آن بدكاران،  بهترينشان به آنها از روي حسرت خواهند گفت : اي افسوس ، گويي در دنيا و يا در قبر و برزخ ، يك روز بيشتر درنگ نكرديد . پس معلوم مي شود كه مجرمين در عالم برزخ عذابي را مشاهده نكردند . كه اظهار مي دارند : ما چند روزي در دنيا،  زندگي كرده ايم و الان با صور اسرافيل دوباره بعد از مردن زنده شديم .

اگر چه كلام علامه طبرسي گذشت كه ايشان مي فرمايد : مجرمين عذاب مي‌بينند و سپس در يك عالم بي‌خبري باقي مي مانند ، تا قيامت بر پا گردد. و عده اي هم توجيه كردند به اينكه از بس برپايي قيامت براي انسان ، هولناك است ، كل عمرش را در يك روز يا نصف روز خلاصه مي كند ، وديگر اينكه زمان در عالم برزخ و قيامت با زمان دنيايي قابل قياس نيست ،‌لذا عمر 80 ساله يا كمتر و بيشتر آنان در دنيا بسيار كوتاه جلوه مي كند .

 

ارواح در عالم برزخ در چه صورت و قيافه اي هستند ؟

اين كه ارواح پس از خارج شدن از بدن در عالم برزخ به چه صورت و قيافه اي ظهور مي‌كنند خود موضوع قابل توجهي است .

گاهي از مردم عامي شنيده مي شود : ارواح پس از خارج شدن از بدن بصورت پرنده‌هاي كوچك ( كبوتر ، گنجشك ، مرغ سبز رنگ و ) در مي‌آيند ، اين تصورات با آن واقعيتي كه احاديث بيان مي كنند تفاوت هاي فاحشي دارد و پس از آنكه تعدادي از احاديث صحيح را نقل كرديم خواهيم فهميد علت رسوخ اين گونه عقائد و فاسد و باطل در اذهان شيعيان و پيروان ائمه معصومين (ع) چيست ؟

1-          مرحوم كليني به نقل از علي بن ابراهيم آورده است .

« علي بن ابراهيم ، عن ابيه ، عن الحسن بن محبوب ، عن ابي و لادالحناط ، عن                  ابي عبدالله(ع) قال : قلت له : جعلت فداك يروون ان ارواح المومنين في حواصل طيور خضر حول العرش؟ فقال : لا ،‌المومن اكرم علي الله من ان يجعل روحه في  حوصله طير ، ولكن في ابدان كابدانهم »[22]

راوي حديث گفت : به حضرت صادق گفتم : جانم فداي شما با د ، مي گويند : ارواح مومنين را پس از خارج شدن از بدن داخل چينه دان پرندگان سبز رنگ مي كنند و اين مرغها در اطراف عرش خدا در پروازند ، درست است ؟ حضرت فرمود : خير ، احترام مومن در پيشگاه خداوند بيش از اين است كه روح او را در چينه دان مرغها قرار دهد. سپس فرمود : روح افراد پس از خارج شدن از بدن داخل بدني همانند بدن دنيائي او قرار مي‌گيرد .

2-          باز مرحوم كليني در كافي حديثي نقل فرموده ، اين حديث گر چه از نظرسند ضعيف است ولي چون از نظر معنا و مفهوم با احاديث صحيح مطابقت دارد ، لذا تلقي به قبول شده و عينا آنرا ذكر مي كنيم :

« عن يونس بن ظبيان قال : كنت عند ابي عبدالله (ع) فقال : ما يقول الناس في ارواح المومنين ؟ فقلت : يقولون : تكون في حواصل طيور خضره في قناديل تحت العرش، فقال ابوعبدالله (ع) : سبحان الله ،المومن اكرم علي الله من ان يجعل روحه في حوصله طير. يا يونس اذا كان ذلك ، اتاه محمد (ص) و علي و فاطمه و الحسن والحسين (ع) والملائكه المقربون ، فاذا قبضه الله عز وجل صير تلك الروح في قالب كقالبه في الدنيا فياكلون و يشربون .فاذا قدم عليهم القادم عرفوه بتلك الصوره التي كانت في الدنيا »[23]

يونس گفت : درخدمت حضرت صادق (ع) بودم ، حضرت پرسيدند : اين مردم [24] در مورد ارواح مومنين پس از مرگ چه مي گويند ؟ گفتم : مي گويند : ارواح مومنين در چينه دان مرغهاي سبزرنگ قرار مي گيرند و در زير عرش خداوند هستند . حضرت فرمودند : پاك و منزه است خداوند ، مومن نزد خداوند گرامي تر از اين است كه روحش را در چينه‌دان مرغ قرار دهد . اي يونس وقتي هنگام مرگ مومن رسيد ، پنج نور مقدس به همراه ملائكه مقرب خداوند بر بالين او حاضر مي شوند و پس از قبض روح  وي خداوند روح او را در قالبي چون قالب دنيائي قرار مي دهد . پس مومنين درعالم برزخ در قيافه اي همچون قيافه دنيايي جلوه مي كنند و در حقيقت بدن برزخي همانند همين بدن دنيائي است . با آن مي‌خورند و مي آشاممند و اگر كسي پيش آنها آمد او را مي شناسند »[25].

3-          همين حديث را با اندك اختلاف در متن و با سند ديگر مرحوم مجلسي به نقل از كتاب امالي شيخ طوسي در ص 229 از ج 6 بحار الانوار حديث 32 نقل فرموده است.

احاديث فوق و نظائر آن بر مطالب زير دلالت دارند :

الف ) اعتقاد به اينكه « روح مومن و يا هر انسان ديگر پس ازمرگ به صورت پرنده و يا در چينه دان پرنده اي داخل شود و به گردش عرش خدا رود » اعتقاد باطل و فاسدي است و از اخبار مجعول برخي فرق اسلامي نشأت گرفته است .

ب ) همانگونه كه قبلا گفتيم ، فرقي بين مومن و كافر در اين جهت نيست كه روح هر انسان پس از مرگ به قالبي مثل همين بدن دنيائي داخل مي شود و عالم برزخ را با آن بدن مي گذارند . اين قالب و بدن برزخي آنقدر با بدن دنيائي شباهت دارد كه وقتي كس ديگري هم از دنيا برود و اورا ببيند مي شناسد و او هم اين فرد تازه از دنيا رفته را مي‌شناسد .

البته اين نكته نيز قابل توجه است كه قالب مثالي منحصر به عالم برزخ و زمان پس از مرگ نيست و ممكن است هر فردي داراي چند قالب مثالي باشد و مثلا يك قالب مثالي براي موقع خواب وجود داشته باشد كه روح انسان پس از به خواب رفتن به آن قالب منتقل شود با اين تفاوت كه در وقت خواب روح انساني و نفس ناطقه از بدن خارج مي‌شود ولي وقت مرگ هر چند روحي كه براي انسان تصور كرده‌اند ، از بدن خارج‌ مي‌شود .

مرحوم شيخ بهائي (ره ) در كتاب مفتاح الفلاح در بخش اعمال وقت زوال تا غروب به نقل از حضرت صادق (ع) آورده است :

« ما من مومن الا وله مثال في العرش ، فاذا الشتغل بالركوع و السجود و نحو هما فعل مثاله مثل فعله ، فعند ذلك تراه الملائكه فيصلون و يستغفرون له ، و اذا اشتغل العبد بمعصيه ارخي الله تعالي علي مثاله  سترا لئلا تطلع الملائكه عليها . فهذا تأويل « يا من اظهر الجميل و ستر القبيح ».

هر مومني در عرش خدا مثل و مانندي دارد ، هر گاه مشغول عبادت شود و به ركوع يا سجده رود قالب مثالي او نيز در عرش خدا همين عمل را انجام مي دهد [ درست مثل اينكه آئينه اي گذاشته و در مقابل آن كاري انجام دهيم و يا فردي در مقابل ما هر كاري كه مي كنيم او نيز انجام دهد ] خداوند اين قالب مثالي درعرش را به ملائكه خود نشان مي‌دهد و آنها براي چنين بنده اي درود مي فرستند و استغفار مي كنند ، و هر گاه مؤمن به معصيتي مشغول شود خداوند آن قالب مثالي را از چشم ملائكه دور نگه مي دارد تا او را در حال گناه مشاهده نكنند . آنگاه امام (ع) فرمود : اين معناي دعاي « يا من اظهر جميل و سترالقبيح » است .

پس ملاحظه مي كنيد كه باداشتن قالبها و بدنهاي مثالي نيازي به اين نيست كه روح مومن را در چينه دان مرغي قرار دهند و او را به تماشاي عرش خدا بفرستند .

در پايان اين بحث تذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه : ارواح كفار و مشركين نيز پس از مرگ مانند ارواح مومنين در قالب هاي مثالي قرار ميگيرند ولي اينها بر خلاف مومنين به عذابهاي خداوند معذب مي شوند .

مرحوم مجلسي (ره ) به نقل از حضرت صادق (ع) چنين آورده است :

« وقد روي عن الصادق (ع) في ما سئل عمن مات في هذه  الدار اين تكون روحه ؟ فال (ع): من مات و هو ما حض للايمان او ماحض لكفر محضا نقلت روحه من هيكله الي مثله في الصوره و جوزي با عماله الي يوم القيامه ، فاذا بعث الله من في القبور انشاء‌جسمه ورد روحه الي جسده و حشر ليوفيه اعماله . فالمومن ينتقل روحه من جسده الي مثل جسده في الصوره فيجعل في جنات من جنان الدنيا يتنعم فيها الي يوم المآب ، و الكافر ينتقل روحه من جسده الي مثل بعينه و يجعل في نار فيعذب بها الي يوم القيامه [26].

حضرت صادق (ع) در جواب سئوالي كه از آن حضرت در مورد روح پس از مرگ كردند فرمود : كسي كه از دنيا مي رود چه در درجه اعلاي ايمان و يا در درجه ادناي كفر باشد روحش به هيكلي كه مثل همين هيكل دنيائي است منتقل مي شود و تا روز قيامت با اعمال خود همراه است. پس روح مومن وقتي از بدن خارج مي شود به بدني مثل اين بدن داخل مي‌شود و تا روز قيامت از نعمتهاي خدا استفاده مي كنند ، روح كافر نيز وقتي از اين بدن خارج مي شود به بدني مثل همين بدن داخل مي شود و در جهنم دنيا قرار مي گيرد تا قيامت بر پا شود .

از حديث فوق نكات زير استفاده مي شود :

الف ) در اين كه روح مومن و كافر پس از مرگ به قالب مثالي منتقل مي‌شوند فرقي وجود ندارد .

ب ) هر يك از مومن و كافر در طول عالم برزخ همرا ه با اعمال خود مي باشند و پاداش يا مكافات آنرا مشاهده مي كند .

ج ) وقتي قيامت بر پا شود ، دوباره همين بدنهاي پوسيده زنده مي شوند و مجدداً روحها از بدن هاي مثالي به همين بدن منتقل مي شوند .

د ) عالم برزخ و بهشت و جهنم آن در همين دنياست ولي از نظرها غايب هستند.

ه ) روحهاي مومنين و كفار در قالب مثالي ( بدن برزخي ) هستند نه در چينه‌دان مرغهاي‌رنگارنگ .

 

حبيب نجار در برزخ ،دوستان دنيا را دعوت به بهشت مي كند

قيل ادخل الجنه قال يا ليت قومي يعلمون بما غفرلي ربي و جعلني من المكرمين [27]

« سرانجام او را به شهادت رساندند و به او گفته شد : وارد بهشت شو . گفت : اي كاش قوم من مي دانستند كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامي داشتگان قرار داده است».

شأن نزول آيه ، پيرامون زندگي پر افتخار انسان با ايماني است به نام حبيب نجار كه به مومن آل ياسين ملقب شد . حضرت عيسي عليه السلام رسولاني را براي شهر انطاكيه فرستاد . حبيب نجار مردم شهر را سفارش كرد ، كه از رسولان و فرستادگان حضرت عيسي مسيح پيروي نمايند، ولي آن قوم لجوج به سخنان او وقعي ننهادند و بر عليه او قيام كردند و اورا به شهادت رساندند . در عالم برزخ به اين شهيد گفته شد وارد بهشت شو! او اظهار مي كند كه ايكاش قوم من مي دانستند كه خداوند ، مرا در چه جايگاهي قرار داده است و او دوست مي دارد كه قوم خويش را از نعمات بهشتي كه خداوند به او رحمت داشت آگاه سازد .

 مرحوم طبسي در مجمع البيان مي فرمايد : اين آيه دلالت بر نعمات قبر و عالم برزخ دارد، چون اين شهيد موقعي اين سخن را مي‌گويد كه قوم او زنده هستند و آنگاه كه نعمات در قبر تصور مي شود و انسان مومن از نعمتهاي بهشتي بهره مند مي گردد ،‌ در رابطه با عذاب الهي نيز چنين تصوري صحيح  مي باشد .[28]

 

چند روايت زيبا درتأييد عالم برزخ

اما از نظر روايات ، روايات فراواني از طريق شيعه وسني نقل شده در اينجا  به نقل چند حديث كوتاه اكتفا مي كنم : در كلمات قصار نهج البلاغه ( شماره 30) مي‌خوانيم كه علي عليه السلام هنگام مراجعت از جنگ حنين وقتي نزديك كوفه كنار قبرستان دروازه كوفه رسيدند توقف كردند و فرمودند : اي ساكنان خانه هاي وحشتناك و مكانهاي خالي و قبرهاي تاريك ، اي خاك نشينان اي غريبان ، اي تنهايان ، اي وحشت زدگان ! شما پيشي گرفتيد ما نيز به زودي به شما ملحق مي‌شويم  ،  اگر از خبر هاي دنيا بخواهيد ، خانه‌هايتان را ديگران ساكنند ، همسرانتان به نكاح ديگرانند ، ثروتهايتان در تصرف ميراث خواران است . خبر دنيا همين است . بگوييد در نزد شما چه خبر است ؟

در اين حال آن حضرت روي به اصحاب خود نموده و فرمود : اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده مي شد تمام آنها به اتفاق كلمه فرياد مي زدند بهترين زاد و توشه در اين سفر پرهيزكاري است ( ان خير الزاد التقوي ) اين حديث ثابت نموده كه پس از اين دنيا عالم ديگري است كه نياز به زاد و توشه دارد .

در حديث ديگري كه در بحار الانوار ( ج 6 صفحه 243 ) ذكر شده : اصبغ‌بن‌نباته از علي‌عليه السلام نقل نموده روزي كه آن حضرت از كوفه خارج شدند و به نزديك ( غري) نجف اشرف رسيدند در آنجا روي زمين به استراحت پرداختند ، قنبر گفت : اي امير‌المومنان اجازه مي دهي عبايم را زير پاي مباركتان پهن كنم ؟ آن حضرت فرمود : نه زيرا اينجا سرزميني است كه خاكهاي مومنين در آن قرار دارد . با اين كار تو مزاحمتي براي آنان فراهم مي آيد . قنبر گفت : يا امير المومنين خاك مومن را فهميدم اما چگونگي مزاحمت را نفهميدم ، حضرت فرمود : اگر پرده از مقابل چشم شما برداشته شود ارواح مومنان را مي بينيد كه در اينجا حلقه حلقه دور هم نشسته‌اند و يكديگر را ملاقات مي‌كنند و سخن مي گويند ، اينجا ( وادي السلام ) جايگاه مومنان است و وادي برهوت جايگاه كافران . و منظور از ايجاد مزاحمت شايد اين باشد كه جايي را از آن وادي اشغال كردن سبب تنگي جا بر مومنين مي شود ، لذا حضرت به قنبر فرمودند عبايت را پهن مكن زيرا جاي بيشتري را اشغال مي كند و راه عبور را بر ارواح مي بندد و از توقف و ماندن بيشتري خبر مي دهد .

در تفسير نور الثقلين ( جلد دوم صفحه 553) از امام سجاد عليه السلام در حديثي چنين آمده است كه آن حضرت فرمود : قبر يا باغي است از باغهاي بهشت و يا گودالي است از گودالهاي جهنم و امام صادق عليه السلام فرمود : برزخ همان قبر است كه پاداش  وكيفر ميان دنيا و آخرت است به خدا ما بر شما نمي ترسيم مگر از برزخ . و از كتاب كافي ( در صفحه 286) بحار الانوار نقل كرده : شخصي به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كرد : جمعي نقل مي كنند كه ارواح مومنان بعد از مرگ در سينه پرندگان سبز رنگي قرار مي گيرند كه اطراف عرش الهي مي گردند . امام (ع) فرمودند : چنين نيست مومن نزد خداوند گرامي تر از اين است كه روح او را در سينه پرنده اي محبوس كنند ، بلكه ارواح مومنين در بدنهايي مانند بدنهايشان قرار دارد .

اين حديث اشاره به قالب مثالي انسان در عالم برزخ دارد ، كه آن بدن مثالي از جهاتي از شباهت به همين بدن  مادي دارد ليكن داراي يك نوع تجرد مناسب با عالم برزخ است.

در صفحه 269 ( بحار ) در حديثي ديگر از امام صادق (ع) آمده است كه فرمود: آنها در حجره هايي از بهشت قرار دارند ، از غذاهاي بهشتي مي خورند و از نوشيدني‌ها مي‌نوشند و مي گويند : پروردگارا ، هر چه زودتر قيامت بر پا كن و به وعده هايي كه به ما داده اي وفا فرما.

در همين صفحه كتاب نفيس بحار آمده است كه امام (ع) فرمود : هنگامي كه يكي از مومنان از دنيا مي رود ارواح مومنين او را احاطه مي‌كنند و از كساني كه در دنيا بوده‌اند و زنده‌اند  يا مرده‌اند جستجو مي كنند . اگر بگويند فلان شخص از دنيا رفته  اما او را نزد خود حاضر نمي بينند مي‌گويند حتما سقوط كرده ( يعني در دوزخ قرار گرفته )  از اين حديث معلوم مي شود هر كس در عالم برزخ متنعم است بر همه افراد متنعم احاطه دارد و آنها را مي شناسد .

غرض از نقل چند حديث براي اين بود كه قدري آشنا با اوضاع عالم برزخ بشويم و چنان كه  گفتيم كيفيت عالم برزخ را ناجاريم از زبان وحي بپذيريم و علم و عقل نمي‌تواند چگونگي اين ريزه كاري ها را درك كند لذا اين نوع احاديث هميشه تازه و جديدند ، هيچگاه كهنه نمي شوند ، انسان مؤمن هم نمي تواند از سرنوشت خود بي اطلاع بماند يا خود را بي تفاوت بداند .

آنها كه به اين گونه احاديث بي اعتنا هستند و ژست روشنفكي به خود مي‌گيرند و اداي ماديين را در مي آوردند سخت در اشتباه و زيانند ، زيرا جز پيش پاي خود را نمي‌بينند و نابيناياني كوردل ، هذيان گوياني سبك مغز ، ناباوراني به ظاهر مسلمان ، مرتجعيني بنيادگرا ، تهي مغزاني واپس گرا و همسانان و همپاياني براي اهل جاهليت و مردم دوران افول علم و عقل و زمان تفتيش عقايد و جريان كليساها  در كشورهاي اروپائي ، بلكه به بمراتب پست تر ، بدتر و نادان ترند .

ماهيت مرگ

مفهوم مرگ از ديدگاه هاي مختلف

مرگ تنها واژه اي است كه همگان از طرح آن گريزانند ، اگر چه در نهايت جملگي مغلوب او خواهند بود . به تناسب جهان بيني و برداشت از عوالم وجود ،‌واژه مرگ و موت ، تعريف خاص بخود را پيدا مي كند .

1-          ره يافتگان كوي حق و حقيقت ، مرگ را تغير حال انسان دانسته اند ، كه از حالتي به حالت ديگر متحول مي شود و مرگ وسيله اي است براي مفارقت روح از بدن خاكي و يا جدايي روح از ماشين تن ، ارتباط و فرمانبرداري اعضاء و جوارح انسان ، نسبت به فرمانده آن منقطع مي گردد و از آن پس ، هيچگونه تصرفي در بدن نخواهد داشت مگر به اذن الهي و مرگ ابزاري است براي انتقال انسان از عالم ماده به عالم معنوي برزخ .

2-          گروه هاي الحادي و ماديگرايان ، به اقتضاي جهان بيني مادي و كور خويش ، كه نه خود را شناخته اند و نه خالق خويش را ، مرگ را فنا و نابودي تلقي مي كنند و هيچگونه حياتي  براي انسان پس از مرگ قائل نيستند ، و انسان را همانند حيوانات مي دانند كه بعد از مردن معدوم خواهند شد و يا همانند گياهان  كه بعد از مردن تبديل به چوب خشك  و هيزم وخاكستر مي شوند .

3-          گروه سوم ، كساني هستند كه مرگ را ، به جدايي روح از بدن تعريف نموده اند ليكن معتقدند كه انسان تا زماني كه در قبر و عالم برزخ قرار دارد ، از هر گونه عذاب و عقاب و يا پاداش ، خبري نيست ولي درعالم قيامت كبري ، ظهور پيدا مي كند .

4-          عده اي معتقدند كه روح انسان با مردن جسم ، باقي مي ماند ، ولي جسم انسان معدوم مي شود و مشمول حشر و نشر قيامت نخواهد شد. لذا معتقد به معاد روحاني شده اند ومعاد جسماني را انكار مي كنند . در بين اين تعاريف و عقائد چهارگونه ،  آن  چه را به حقيقت نزديك تر است و با آيات و روايات منطبق است ، نظريه و تعريف اول است به اينكه مردن ، وسيله اي است كه باعث تحول و دگرگوني و انتقال انسان از عالم ماده به عالم برزخ مي گردد و در آن عالم است كه انسان برزخي ، يا از نعمات الهي بهره مند است و يا از عذاب و عقاب ، معذب و معاقب است. و تا صور اسرافيل اين حيات برزخي استمرار دارد ،‌سپس در قيامت كبري حضور جسماني و روحاني پيدا خواهد كرد .

 

انواع مرگ

مرگ را به دو نوع مي توان تقسيم كرد :

1-          مرگ كرامت

2-          مرگ كراهت

مرگ كرامت مومنان راست ، ومرگ كراهت كافران راست . در مرگ مومن مي‌گويند : اي نفس مطمئنه به سوي خدا بازگرد و كافر را گويند: امروز عذاب رسوائي سزاي شما است! كه ناحق مي گفتيد و از آيات الهي سرباز مي زديد .

مومنان را فرشته رحمت با هزاران روح و راحت و بشارت و كرامت گويد : دل تنگ مباش و نترس و فرشته عذاب ، كافران را گويد : عذاب سوزان را بچشيد .

اگر كسي گويد مومن با آن همه كرامت ، رفعت و منزلت چرا از مرگ كراهت دارد ؟ جواب آنست كه كراهت وي نه از مرگ است ، بلكه از فوت لذت خدمت حق  است ، چون بر مومن هيچ كرامت و نعمتي مانند خدمت و ذكر حق نيست .

يكي از پيامبران هنگام مرگ گريه مي‌كرد ، او را وحي آمد كه از مرگ مي نالي و مرگ نخواهي ؟ گفت : نه خداوندا ، گريه ، به واسطه غيرت من بر كساني است كه پس از من ، ذكر تو كنند و من نتوانم ! گفته اند نفس مومن را روزگاري با روح مخالطت افتاده و به وي انس گرفته ، به وقت مرگ ، نفس از جدائي روح ، كراهت دارد، نه روح از جدائي نفس.

از اين لطيف تر گفته اند : نفس كه مي نالد نه از مرگ مي نالد ، بلكه وي را به روح،  غيرت مي آيد كه به سرمنزل معشوق مي رسد و شب فراقش به آخر رسيده و بامداد وصال ، دميده و سوز عشق را مرهم ديده ، ولي نفس را به خاك مي دهند كه از خاك آفريده شده[29].

البته از بين دو گروه ذكر شده ، گروه سومي متصور است كه نه مانند آناني هستند كه علاقه و شوق وافر نسبت به مرگ نشان مي دهند و نه از زمره گروهي هستند كه كراهت دارند ، بلكه گروه سومي هستند كه نسبت به آينده ، خوف و ترس دارند ، لذا فرصتي را جستجو مي كنند كه خود را بيشتر آماده كنند ، تا با اطمينان بيشتري نسبت به سرنوشت در آخرت به سوي مرگ گام بردارند .

 

انواع چهار گانه مرگ و متعلقات آنها

قرآن كريم پيرامون كيفيت مرگ كافران مي فرمايد :

« و لوتري يتوفي الذين كفرو الملائكه يضربون وجوههم و ادبارهم و ذوقوا عذاب الحريق[30]»

« و اگر ببيني آنگاه كه فرشتگان ، كافران را مي ميرانند و ايشان را بر صورتها و پشتها مي‌زنند و مي گويند : عذاب سوزناك را بچشيد »

مرحوم خواجه عبدالله انصاري مرگ را به تناسبي به چهار شكل تقسيم نمود :

1-مرگ اهانت و لعنت 2- مرگ حسرت و معصيت 3- مرگ تحفه و كرامت 4- مرگ خلقت و مشاهدت .

1-          مرگ لعنت ، مرگ كافران است ،‌مرگ حسرت مرگ عاصيان است ، مرگ كرامت ، مرگ مومنان است ، مرگ مشاهدت مرگ پيامبران است ، مرگ اهانت ، كافران را است كه فرمود : اي محمد اگر مرگ كافران راببيني  و آن زخم فرشتگان عذاب كه از هيبت و نهيب‌ آن كافر ، ميان دود و آتش و بوي ناخوش گرفتار آمده ! كه اگر بنالد ، بر خود ، درد افزايد و اگر بزارد ، نداء لابشري شنود ! در آن حال بيني كه گرد بي نوايي بر روهاشان نشسته و آتش در جانشان افتاده .

2-          مرگ حسرت ، مرگ گناه كاراني است كه روزگار را به غفلت به سر آورده و در طاعات و عبادات تقصير كرده ، ناگاه در چنگ ملك الموت افتاده و گرفتار سكرات مرگ شده ، از اين سو فرشته رحمت بيند ، شرمش آيد كه كار نيك نكرده ،و از سوي ديگر فرشته عذاب بيند ، بترسد از اينكه بديها و زشتي ها كرده ، بيچاره اين بنده عاصي در ميان مانده و چشم برعيب نهاده تا خود چه آيد! كرامت آيد از غيب يا اهانت؟ فضل بيند ياعدل ؟

3-          مرگ تحفه و كرامت ، مرگ مومنان و نيك مردان است كه فرشتگان رحمت به صد هزار لطف و كرامت و رفق و راحت و بشري وبشارت ايشان را قبض روح  كنند و به الطاف كرم و نوازش بي نهايت پروردگار ، بشارت مي دهند كه مصطفي صلي الله عليه و آله فرمود : عطاي مومن مرگ است ، زيرا حجاب مومن از نفس او است و مرگ برداشتن آن حجاب است و عارفان را هيچ عطائي و تحفه اي بدان نرسند كه راه دوست بر ايشان گشوده گردد و حجابها برداشته شود.

 

 

از اين مــرگ صورت نگر تــا نترسي

از اين زندگي نترس كه اكنون در آني

از ايــن زنـــدگي زنـــدگاني نخيــزد

كه گرگ است و نايد زگرگان شباني

چه قدر تفاوت است ميان گروهي مردگان كه دلها به يادشان زنده مي شود و ميان گروهي زندگان كه دلها  از ديدن آنها سياه مي گردد .

درويشي خداشناس اين آيه را از كسي شنيد :

« ان زلزله الساعه شي ء عظيم » در حال وقتش خوش گشت ، حالت سماعش افتاد ، نعره‌اي بزد و گفت : آه ، كي باشد كه اين روز آيد ! و اين درويش از بند در آيد! اورا گفتند : تو را چه روي نمود از اين آيت ؟ گفت :دنيا حجاب است و قيامت وقت مشاهدت و دوستان را حجاب ، بلا است و مشاهدت عطا ، كي باشد كزين حجاب باز رهيم وبه دولت مواصلت برسيم .

كي باشد كه اين قفس بپردازم                           در باغ الهي آشيان سازم

4-          مرگ مشاهدت ،  مرگ پيمبران است كه اعزاز و اكرام پيمبران و نوازش ايشان به نداء لطف بي واسطه از حضرت عزت روان ، گويد : اي نفس مطمئن و آرميده ، بسوي خدا خويش خشنود وخوشحال بشتاب .

 

 

 

يا رب ار فنــا كنــي مـــا را به تيغ دوستــي             

پس فــرشته مرگ را با ما نباشد هيچ كار

هر كه از جام تو روزي شربت عشق توخورد 

چون نماند آن شراب ، او داند آن رنج خمار

 

سفارشي از علي عليه السلام پيرامون مرگ

و اوصيكم بذكر الموت و اقلال الغفله عنه [31]

و شما را سفارش مي كنم كه به ياد مرگ باشيد و از آن غافل مباشيد . و چگونه از مرگ غافليد ، در حالي كه او از شما غافل نيست . و چگونه طمع داريد از كسي كه شما را مهلت نمي دهد ؟ پس براي شما كافي است پند دهنده ، مردگان كه ديديد ، آنها را بر دوشها به سوي قبرهاشان بردند  در حاليكه سوار نبودند و در قبرها نهادندشان درحاليكه فرود نيامده بودند ( چون با اختيار خودشان روي دستها حمل نشدند ويا با رضايت خود در دل قبرها فرود نيامدند ) پس گويا ايشان بنا كنندگان دنيا نبودند و هميشه آخرت جايگاه آنان بوده . بيرون رفتند از دنيايي كه در آن سكونت داشتند و جا گرفتند در گوري كه از آن مي رميدند .

آلوده بودند به دنيايي كه از آن دست كشيدند و تباه ساختند آخرتي را كه به سوي آن منتقل گشتند . نه از كار زشت مي توانند برگردند و نه كار نيك را مي توانند زيادت نمايند. به دنيا انس گرفتند ، دنيا ايشان را فريب داد و به آن اعتماد نمودند ، آنها را به خاك انداخت، پس خدا شما را بيامرزد . چه بسيار شتاب مي گذرد ساعتها در روز  و چه زود سپري مي شود روزها در ماه ، و چه شتابنده است ماهها در گذراندن سال و چه با تندي مي گذرد سالها درعمر . مرگ پند دهنده براي خردمند است و عبرت براي نادان و غافل،  و پيش از رسيدن به پايان ( قيامت ) چيزهايي را مي‌دانيد از تنگي قبرها و فراواني غم واندوه و از ترس محلي كه آگاه مي شويد (برزخ) و پياپي رسيدن خوف و بيم و جابجا شدن دنده ها ( بر اثر فشار قبر ) و كرشدن گوشها (‌از صداهاي وحشت انگيز قبر ) و تاريكي لحد و ترس عذابي كه خداوند خبر داده است و پوشاندن قبر و استوار كردن سنگ پهن(كه قبر را با آن مي‌پوشانند ) پس اي بندگان خدا از خداوند بترسيد .[32]

 

دو هدف اصلي مرگ

جايگزيني و پل گذر

قرآن كريم براي مرگ دو نقش اساسي قائل است :

1-          جايگزيني آيندگان

2-          بهره مندي از يك زندگي عالي تر .

« نحن قدرنا بينكم الموت و ما نحن بمسبوقين علي ان نبدل امثالكم و ننسئكم في ما لا تعلمون[33]»

« ما مرگ را براي همه مقدر ساختيم و هيچكس بر قدرت ما سبقت نخواهد گرفت و اگر بخواهيم هم ، شما را فاني كرده و خلقي ديگر مثل شما بيافرينيم و شما را به صورتي در جهاني ديگر ( برزخ ) كه از آن بي خبريد بر مي انگيزيم »

لذا يكي از مقاصدي كه نعمت مرگ در پي آن است عبارتند از : انسانهايي كه در دنيا زندگي مي كنند و امتحانات متنوعي را پشت سر گذاشته اند را به عالم دوم كه بسيار متنوع تر و زيبا تر از عالم دنياست و نعمات بسياري را براي مومنين و يا نقمات و تنبيهات را براي كفار و مشركين به همراه دارد ، منتقل مي سازد .

و انسانهاي جديدي كه در انتظار ورود به عالم دنيا به سر مي برند را جايگزين فرشتگان مي كند لذا مرگ ، پلي است كه انسانها از آن عبور مي‌كنند و خود را به ساحل عالم برزخ مي رسانند كه اين خود ، تكاملي براي آنان خواهد بود .

 

چرا مرگ ناخوشايند است ؟

به امام جواد عليه السلام عرض شد از چه رو مسلمانان مرگ را ناخوشايند مي‌دارند؟ حضرت فرمود : چون به مرگ جاهلند لذا خوششان نمي آيد و اگر نسبت به مرگ معرفت پيدا كنند و از دوستان خداوند باشند ،‌بدان محبت مي ورزند .

 

تشبيه مرگ به درب خانه از علي عليه السلام

حديثي است از حضرت علي ابن ابطالب عليه السلام كه مرگ انسان را به درب خانه تشبيه نمود :

« لكل دار باب و باب دار الاخره الموت »

« براي هر خانه دري است و درب خانه آخرت مرگ است »[34]

منظور علي عليه السلام از آخرت در اين حديث نوراني ، همان عالم برزخ است كه به عنوان قيامت كوچك معرفي شده است ، كه خود حضرت در جاي ديگر فرمود : وقتي انسان بميرد ، قيامتش بر پا مي شود كه منظور حضرت همان قيامت صغري است براي مومنين ، بهشت برزخي و براي انسانهاي متمرد و فرار  از دين و ديانت ، جهنم برزخي است و عالم برزخ را مي شود به فتوكپي يك سند  اصلي تشبيه نمود كه نمائي از اصل را به ما نشان مي دهد . لذا عالم قبر و برزخ نمائي از آخرت و قيامت كبري خواهد بود.

 

انسان در حال مرگ از سه چيز كمك مي طلبد .

علي عليه السلام فرمود : آنگاه كه انسان در بستر احتضار ، آماده انتقال به عالم برزخ است ، اموال و فرزندان و اعمالش را در جلو چشمانش مجسم مي بيند . در اين حال ، شخص محتضر دست به كمك دراز مي كند و به اموالش خطاب مي كند : چه كمكي مي‌توانيد داشته باشيد ، در حالي كه من خيلي براي جمع آوري شما در دنيا حريص بوده‌ام ؟

اموال به اذن الله زبان مي گشايند و در جواب مي گويند : ما فقط يك كفن به تو مي دهيم و بيش از يك كفن مجاز به ياري تو نيستيم . سپس به فرزندان و اهل عيالش متوجه مي‌شود كه شما چه كمكي  مي توانيد داشته باشيد ، در حالي كه خدمات و محبتهاي زيادي نسبت به شما داشته‌ام؟ در جواب مي گويند : ما تو را تشييع مي كنيم و سپس در قبري كه آماده كرده ايم ، دفن مي كنيم و با لحد آنرا مي پوشانيم .

سپس خطاب به اعمالش اشاره مي كند و مي گويد : نسبت به شما زاهدانه زحمت كشيده‌ام ، آيا كمكي مي توانيد داشته باشيد ؟ اعمال مي گويند : ما در كنار تو هستيم و در قبر وعالم برزخ و در قيامت كبري با تو قرين و همسايه خواهيم بود . آنگاه علي عليه‌السلام مي فرمايد : اگر انسان مومن باشد بعد از تسليم جان خويش ، جوان زيبا صورتي را مي بيند كه مي‌گويد من عمل تو هستم  و انسان را به نعمات بهشتي بشارت مي‌دهد و در جواب ملائك كه از رب و كتاب و نبي سئوال مي كنند ، دقيقاً جواب مي دهد و سپس او را به رحمت واسعه الهي بشارت مي دهند و اگر از مومنين نباشد در جواب آنان مي گويد : هيچ نمي دانم و او را به عذاب الهي بشارت مي دهند .

 

 

تنها يك جا عزرائيل در گرفتن جان غمگين شد

نوشته اند : در روزگار پيشين پادشاهي بود سخت بزرگ و كشور او وسيع ، نعمت وي تمام ، فرمان او روان ، چون عمر به آخر رسيد ملك الموت او را قبض روح كرد و به آسمان رفت . فرشتگان از او پرسيدند : در اين همه جان ستاني ، تورا به هيچ كس رحمت آمد ؟ گفت : آري ،‌ زني در بيابان بود آبستن كودك بنهاد، در آن حال مرا فرمودند : كه جان مادر كودك را بستانم ، جان وي بستدم و آن كودك در بيابان گذاشتم ، به غريبي آن مادر مرا رحمت آمد و بر آن كودك از تنهايي وبي‌كسي، فرشتگان گفتند : اي فرشته مرگ ، آن پادشاه را كه جان ستدي ، همان كودك تنها و بي كسي بود كه در بيابان گذاشتي . گفت : جل الخالق [35]

سه زمان سخت ترين ساعات عمر بشر

امام سجاد عليه السلام مي فرمايد :

سخت ترين ساعات انسان ، سه زمان است :

1-          وقتي كه ملك الموت را مي بيند

2-          وقتي كه از قبر بر مي خيزد .

3-          وقتي كه در پيشگاه خدا براي حسابرسي قرار مي‌گيرد [36]

قال الكاظم عليه السلام : اللهم اني اسئلك الراحه عند الموت و العفو عند الحساب .

خدايا از تو درخواست مي كنم راحتي را در وقت مرگ و عفو و بخشش را در وقت حساب .[37]

منابع و مآخذ :

1- تراژدي بازگشت                                            ع . عطائي خراساني

2ـ عالم برزخ                                                     مهدي احمدي

3ـ انسان وعالم برزخ                                          محمد مظاهري

4- منازل الاخره و مطالب الفاخره                          حاج شيخ عباس قمي

5- تصويري از بهشت و جهنم                               احمد حبيبيان



[1] سوره 55 آيه 20

[2] سوره 25 آيه 53

[3] سوره 23 آيه 100

[4] سوره 81 آيات 1 تا 6

[5] سوره 82 آيات 1 تا 4

[6] سوره 56 آيات 1 تا 6

[7] سوره 57 آيه 13

[8] سوره 39 آيه 67

[9] كافي ج 3 ص 247 حديث 2

[10] كافي ج 3 ص 246 حديث 1

[11] سوره آل عمران آيه / 169

[12] صحيح مسلم ج 8 ، ص 138

[13] صحيح مسلم ج 8 ، ص 138

[14] سوره مومنون آيه 100-99.

[15] تفسير برهان ، ج 3 ، ص 120.

[16] تفسير برهان ، ج 3 ، ص 120.

[17] سوره مومن ، آيه 46-47

[18] صحيح مسلم و بخاري

[19] سوره كهف آيه 25

[20] سوره روم آيه 55

[21] سوره طه آيات 103-104

[22] كافي ج 3 ص 244 حديث 1

[23] كافي ج 3 ص 245 حديث 6

[24] مقوصد از « اين مردم » معلوم است

[25] بدن برزخي بنا به تعبير  پاورقي شماره 2 از ص 246 ج 3 كتاب كافي : « بدن لطيفي است كه در خور عالم برزخ است و با چشم بدن دنيائي ديده نمي شود ».

[26] بحار الانوار ج 6 ص 253 حديث 87

[27] سوره يس آيه 26-27

[28] نقل از مجمع البيان ج 7 و 8 ص 421

[29] تفسير خواجه عبدالله انصاري ج 2 ص 116

[30] سوره انفال آيه 50

[31] نهج البلاغه خطبه 230

[32] نهج البلاغه خطبه 232.

[33] سوره واقعه آيه 61-60

[34] حكمت الهي ج 1 ص 322

[35] كشف الاسرار ، جلد 1 ص 290

[36] خصال صدوق ص 119

[37] ارشاد شيخ مفيد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 10:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس