تحقیق تحلیل سخنان امام زمان در زمان خلافت

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق تحلیل سخنان امام زمان در زمان خلافت

بازديد: 107

تحليلي بر سخنان امام در زمان رسيدن به خلافت

با بيان جامعي كه در زمان رسيدن به خلافت براي مردم ايراد كرد ، پروندة خود را گشود ، تا روش خود را توضيح دهد ، و شيوة رفتار خويش را به روشني اعلام كند .و او چنين گفت:

 ((.... مبادا افرادي از شما – كه در نعمتهاي دنيا غرقه شده ، املاك و زمينها برگرفته ، نهرها شكافته ، بر مركبهاي تندرو سوار شده ، كنيزكان سيمين تن زيبا روي انتخاب كرده برايشان به صورت ننگ و عار درآمده است – اگر از اين تجملات خود بي بهره شدند و به حقوقي كه دارند و آان را مي شناسند باز گردانيده نشدند ، فردا بگويند : پسر ابي طالب ما را از حقوقمان محروم كرد !))

پس اين سخن يك اعلاميه و ابلاغ بود ؟

هم ابلاغ بود و هم اخطار ! گفتاري روشنتر از نور ، ونظري برنده تر از شمشير ،‌و راهي مستقيم همچون پل صراط پيوسته به روشني اعلام كرد : آن ثروت بي حساب كه گروهي از آنان ، در سالهاي گذشته ، بي هيچ موجبي ، از بيت المال صاحب شده اند ، اكنون ساعت قطعي بازگردانيدن به حق و عادلانة آن به منبع اصليش فرا رسيده است .و ديگر تبعيض قائل شدن در تقسيم بيت مال ، به اين دليل و آن بهانه ، از امروز در مجتمع جديدشان هيچ جايي نخواهد داشت : اگر چه آنچه مي گفته اند ، يا مي گيرند ، به عنوان صلة رحم دريافت مي داشته اند ، يا عطاي سخاوتمندانه اي در پاداش جهاد بوده ، يا غنيمتي بوده كه چند برابر حقشان به نام سابقة همنشيني يا پيشي در ايمان مي گرفتنه اند . اگر چه در حوزة رجالي باشند كه عنوان اشرافي يافته اند ، يا نژادشان آنان را از توده مقدم ساخته باشد . زيرا مال مال خداست . و همة افراد ملت در بردن سهم يكسان هستند ، و شيوه برابري و يكساني كه رسول خدا در ميان همگان گذاشت غير قابل نقض مي باشد ، و اجا زه کم وزياد کردن آن براي هيچ انساني ، نيرومند يا ناتوان ، نژاده يا كم نژاد ، قدرتمند و حاكم يا بادار حكومت شده ، داده نشده است .

 

امام در دنبال آن گفت :

(( ... توجه داشته باشيد هر شخصي از مهاجران وانصار از رفقاي رسول خدا كه از لحاظ رفاقتش خود را برتر از ديگران مي داند ، برتري را فردا در پيشگاه خدا طلب كند ، و پاداش و مزدش با خداست . و هر شخصي كه دعوت خدا و رسول را پاسخ داد ، ملت و آيين ما را تصديق كرده ، به دينمان در آمده و روي به قبله ما آورده است مستوجب حقوق و حدود اسلام گرديده است ... ))

در تعيين وظيفه هيچ اختلافي در ميانشان نبود ، و همگي ملزم بودند به سطح اين تكليف برسند ، زيرا نتيجه عمل اجتماعي و تجزيه ناپذير بود ، همچون دستگاهي كه با تمام اجزاي ريز و درشت خود ، با هماهنگي و يكپارچگي كار مي كند و هيچ جزيي در هيچ حال نمي تواند به گونه ديگري به عمل بپردازد.

اين است نظر امام درباره مردم و دارايي ، كه گفت :

(( شما بندكان خدا هستيد و مال متعلق به خداست ، به يكسان در ميان شما تقسيم مي شود ، در اينباره هيچكس بر ديگري برتري ندارد ، پرواداران را فردا بهترين مزد و برترين پاداش در پيشگاه خدا است . خدا براي پرواگيران دنيا را به عنوان مزد و پاداش تعيين نكرده     است .... ))

واه چه زيبا گفتاري و راست سخني . پروردگارش را تصديق كرده پيغمبرش را راستگو دانسته است ، و با اين نگرش آگاه منطبق با حق ، و استوار گر داد ، و همهنگ با منطق واقعيت زنده اي كه در شرايط جهاد و پيكار براي نشر كلمه الله بر حكومت فرمانروايي داشت ، امتش را هم تصديق كرده است . حتي با اين سخن به فرمان سنت و قانون طبيعت گردن گذاشته است ،‌همان سنت و قانوني كه بر انسانيت فرمان نمي راند تا همگي را بصورت وحدتي به هم پيوسته در آورد ، و همه افرادش را برادراني شبيه و يكسان سازد .

علاوه بر همه اينها گفتارش بوسيله عمل او تصديق مي شود ، سخن را به پايان مي رساند  و آنان را به ديدار فردا دعوت مي كند :

(( ... اگر ان شاء الله فردائي بود ، پيش ما بيائيد . زيرا در نزد ما مالي است كه آنرا به روي شما تقسيم مي كنيم . بدون شك هيچ يك از شما ، چه عرب و چه غير عرب كه از مستحقان عطا بوده يا نبوده است ، در صورتي كه مسلمان آزاده اي باشد ، نبايد از ديگري عقب بماند ... ))مساواتي كامل در مال خدا ، بدون هيچ تفاوت يا تبعيضي ، اگر چه منزلتها متفاوت باشد ، يا از نژادهاي گونه گون باشند ،‌ زيرا همگي در حق يكسان مي باشند .

عدالت براي همه ي مردم از سوي همه ي مردم

 با مرزهايي روشن و مفهوم و بدون هيچ ابهامي براي جستجوگران . عدالتي همگاني و فراگيرنده كه هيچ انساني از آن بي بهره نگردد . بدون كوتاهي و تقصيري آهنگ اجرا داشته باشد . بدون گزافه گويي ، با گذشت ، و بدون هيچ اطلاقي ، نسبي باشد . در ميدان امكان وسيع بگنجدة در حدود توانهاي بشري ، و در چار چوب  نيروهاي اجرائي و در مرزهاي شرايط و افكار قرار گيرد . اين عدالت واقعيتي است كه ميدانهاي قانون خدا را مي شناسد . طبيعت بشر را درك مي كند ، و با زمان و مكان مرتبط است . در همانجا كه تشكيل شده نمي ايستد كه منجمد گردد و بميرد ، و با بال خيال به پرواز در نمي آيد كه در خلأ بيكران سرگردان شود . به سوي كمال نمي گرايد كه از جهان پايين برتر رفته در جهاني بي مردم سر در آورد زيرا كمال بر روي زمين و در بشر از جمله امور محال مي باشد .

بي گمان عدالت اين جهاني است و به كمال نمي رسد ، ليكن مي تواند رنگ همه جانبگي بر سيما داشته باشد ، با منظور و هدف ايده آل هماهنگ نمي شود ، اما با مفهوم همگاني همراه است .

اين بود خواست امام . و اين چكيدة سخناني بود كه روز شنبه ، يازده روز گذشته از ماه ذيحجة سال سي و پنج هجري يعني سال رسيدن به سرپرستي امور مسلمانان ، ايراد كرد . و نيز خلاصة درسهاي مستفاد از تجربة انسانيت بس بزرگي است كه مجتمع او را از سالهاي اندك پس از رسول خدا از سر گذرانيده به امروز رسيده است . چون شخص جريان رفتار عمومي و رفتار خصوصي را پيگيري كند ، به روشني در ميابد ، كه چگونه در هر دو جنبه خط انحراف سقوط مي كند تا اينكه به نقطة صفر مي رسد . در ابتداي خط، مجتمع اسلامي به عدالت ، به عنوان طرز تفكر و برنامه عمل و شيوه زندگي ، چنگ مي زند . اين خط راه صعود را_ با خزش و يا پرش _ در پيش مي گيرد و به سوي سخت ترين هدفها و مهمترين اوجها روانه مي شود ، همينكه در اين رفتن به سستي مي گرايد ، مجتمع با اصرار اين عدالت را با فعاليت و تحرك برقرار مي دارد و از آن دست مي كشد .

با وجود اينكه حقيقت ادعاي ما ، در نخستين وهله ، به آساني درك مي شود ، اما اگر از همان ابتدا دروجدان انسان نفوذ نكند راهي براي رسيدن به حقيقتش وجود ندارد . و چنانچه عدالت برتر را بر فراز خود احساس نكرده باشد ، و ما عدالت الهي را بر فراز آن مي بينيم آن حقيقت نفوذ نمي كند . تعجب ندارد ، زيرا عدالت ، با وجود رفعت و همه جانبگي وقدرتي كه دارد ، شعله اي است فراز اين كه راه بشر را براي رسيدن به عدالت مطلوب روشن مي گرداند ، ودستي راهنما افراد بشر را از غارهاي تيرة ستم و بيغوله هاي تاريك تجاوز كاري بيرون مي آورد تا دلهايشان را در ابتداي راه روشن قرار دهد . ناظر و مراقبي نيرومند بر جريان حركاتشان نظارت دارد ، و گامهايشان را در صورت انحراف و كجروي تعقيب مي كند .

از جمله مسلمات بديهي اين است كه احساس عدالت الهي كردن و اين احساس در جانها مستقر شدن ، بوسيلة ايمان _ نه بوسيلة علم تنها _ صورت مي گيرد . شخص نسبت به چيزي جهل دارد و در نتيجه بدان ايمان پيدا نمي كند ، در حقيقت بدان علم پيدا مي كند سپس علمش _ از روي عناد يا انحراف _ به حد ايمان پيدا كردن بدان نمي رسد ، يا از روي شك بدان معتقد مي شود ، و شناختش دربارة آن موضوع با نتيجة ديگر شناختهاي معنوي و ماديش در هم مي آميزد . اگر آن را احساس كند با تمام وجود _ برتر از آگاهي عقلي _ از آن به دست مي آورد كه شعله اش هرگز خاموش نمي شود ، وبا اثر خود بر تمام ديگر دركهايش تفوق مي يابد .

اين است عدالت خدا . شعاعهاي نوري كه از آسمان احساس و آگاهي بر بشر مي تابد و چون روشنايي چراغ در اين زندگي سو سو مي زند . دلهايشان را روشن مي سازد تا راه را به آنان بنمايد ، و همانند نگهباني خواب نشناس بر فراز سرشان آويزان است . چون اشعة فرو رونده اي رفتارشان را كشف كرده هيچ ظاهر آشكار و اندرون پنهاني از نظرش پوشيده نمي ماند . چون ميزاني بر پا گردد ، همة اقدامهاي آنان : رفتار ، گفتار و پندارشان ، را مي سنجد و به حق ارزش مي نهد و با ترازوي دقيق و سالمي وزن مي كند ، بي هيچ اشتباهي و كم گذاشتني ؛ زيرا همة آنان در پيشگاه پروردگارشان داخل در حساب مي باشند . با وجود اين ، پاداشي كه عدالت الهي در برابر وفا كردن به امانت ، براي هر انسان قابل است همچنان از رازهاي سر به مهر علم خدا است ، پرده از روي آن كنار نمي رود تا مردم در زندگي نخستين خود اندازة دقيقش را بدانند ، و ادراك بشري از شناختن نوع آن يا دريافتن اندازه اش بسي نارسا است .در اين حقيقت شكي نيست . زيرا عدالت پروردگار رساتر و بخشايش آن فرا گيرنده تر از آن است كه تنها اجرا كرذن و انجام دادن به تنهايي را پاية سنجش كند و ارزش عمل قرار دهد ، و معيار پاداش و كيفر سازد ، چه خداي سبحان به چيزي احاطه دارد كه دانش بشر آنرا از اسرار جهان هستي به شمار مي آورد ، و اين سبب و مسببهاي آشكار و نهان و مؤثرهاي پيدا و پنهان است  كه عادتا بر رفتار بشر فرمان مي راند ، و نيز بدان سبب كه عدل خداي متعال وابسته به مشيت او و همراه با رحمتش بوده با سنجش بي نظير خود ارزيابي كرده هر كس را بر طبق خواست عادلانه خويش يافت كيفر مي دهد و هر كس در اين مسير با خواست عفو او همراه بود از آن برخوردار مي گردد .

انسان ، با ديد دروني خويش ، در ميان دو سوي اين عدالت والا در جهاني بيكران از عواطف و انفعالات، شناور است . در اين مسافرت دراز ، به صورتهاي گوناگوني از دريافته هاي نفساني و ذهني برخورد كرده آنها را  بر صفحه احساس خود ، تا آنجا كه قدرت اين احساس ماده تلقي و پذيرش باشد ، منعكس مي كند . گاه با احساس خود مي بيند ، گاه با عقلش ، ليكن در هر دو حال به وجود صورتهاي  درك شده يقين داشته با دركي روحي يا دريافتي عقلاني ، بدان ها ايمان پيدا مي كند .اگر چه ممكن است اين دو وسيله يقين پيدا كردن با هم مختلف باشد ، و در مقدار ايمان متفاوت ، و اگر چه هر كدام درك ديگري را منكر شود يا با آن موافق باشد .درك روحي آن قسمت عدالت الهي را در مي يابد و به شگفت در مي آيد كه ناشناخته ، در جهان غيب خدا از دانش مردم نهفته ، به خواست سرشار از رحمتش وابسته است . يا اينكه در شگفتي خود را به رويشان گشاده وجود انسان را از بيم و اميد سرشار ، و از ترس حساب خدا ، و اميد بخشش او لبريز مي سازد.

آگاهي عقلاني به جهت شناخته شده اي پا مي گذارد ، كه داراي رمزي مشخص است ، بازداشتن و فرماندادنهايش روشن و در برابر گنه عمل و ارزش اجرا پاداش حتمي دارد ، لذا انسان در مي يابد كه چگونه راه مي سپرد و رفتار آزادانه اش او را به چه سرانجام مي كشاند و به هنگام حسابرسي در چه مرتبه اي از پاداش يا كيفر قرار دارد .

نفس بشري سفري بس دراز در عدالت بيكران خدا در پيش دارد . سفري بس دراز به درازي زندگانيها و امتداد روزگاران . گامهاي دستاوردهاي ذاتي شدة انسان و نيروهاي ارادي و عاطفي اكتسابي و فطريش ، در ميان دو جهت اين عدالت والا در آمد و رفت است كه جهت حتمي و لازم ، كه براي هر عمل حكمي ، و براي هر اجرا پاداشي تعيين مي كند ، و جهت مشيت سرشار از رحمتش ، كه براي عفو دري گشاده دارد ، و آمرزش را برفراز قصاص قرار مي دهد .

بر بيكران پهنة اين بيابان نا پيدا كنارة احساس و آگاهي و در ميان مرزهاي نامشخص معلوم و مجهول ، قضاي حسابشدة رقم زده و قضاي پنهان مورد اميد است كه وجدان و ضمير انسان ، با گام خرد و بال روان ، در التزام اين عدالت ايده آل والا در آمد و رفت است ، يا با الهامجويي از ريشه ها و پايه هايش براي عمل و حساب و پاداش ، خود را همانند آن مي سازد ،‌روش ترسيم ميكند ، رفتار به نظم در مي آورد ، توبيخها و پاداشها را مشخص مي گرداند ، و در اين صورت ، با همراهي ممكن و همانندي نزديك ، در ساية عدالتي جديد قرار مي گيرد كه رنگ دنيوي دارد و – به نظر خودش – ضامن ادامة جريان حركت زندگي در مجتمعي پسنديده و مرفه ، و با هماهنگي و روابط ميان همة اجزائش بدون هيچ آشفتگي و عدم تعادلي مي باشد .

امام خواسته است در ضمن سخنان خود ، مردمش را به آنچنان شيوة عدالت دنيوي مورد پسندي آگاه گرداند كه از طغيان باز مي دارد آرامش مي پراكند ، زندگي انساني ارجمندي فراهم مي سازد ، نيروها در ساية آن متوازن مي گردند ، تناقضات متعادل مي شوند ، و بالأخره نزديك با دور ، همگان با گزيدگان ، نژادگان با بي نژادان ، همچون هنگامي كه در پيشگاه خدا يكسان بودند ، يكسان و برابر مي شوند . با اين اقدام خود كاري جز اين نكرده است كه بدانان چيزي را يادآوري كند كه در گذشته اي نزديك داشته اند و اكنون بدست فراموشي سپرده اند . اگر آنان – تا آن روز – حكم قرآن را درك كردند ، و خود را بدون هيچ اجازة عدولي بدان متعهد ساختند ، وضعشان براي هميشه به سامان مي رسد ، و پيوسته در جهانهاي برين پرواز كرده هدفهاي پست آنان را به گل و لجن نمي چسباند .

از پيش خود چيز تازه اي نياورده است . ليكن برايشان توضيح داده كه چگونه مي توانند عدالت خود را بر روي زمين با چنان شيوه اي براي هميشه اجرا كنند كه بشر توان اجرايش را دارد ، با انديشه هاي گوناگون مي سازد ، با شرايط مختلف و اندازه هاي متفاوت و انگيزه هاي متعدد و با هر چيزي كه ممكن است طبيعت انسان و شرايط محيط ها را دگرگون سازد و فرا گيرد ، جور در مي آيد . چون در گفتارش نيك بنگريم بدون ابهام مي توانيم اصول اساسي ، يا برنامه هايي وسيع ، براي سياست امور و ادارة مردم در آن بيابيم ، و از خلال كلمات روشنايي بخش او همان عدالت مورد نظر ساده و آسان را ، بر پايه اي كلي ، و دور از فرو رفتن در جزئيات و دقايق ، به خاطر اجتناب از اختلاف نظرها ، در يابيم . منصف به عموميتي است كه بنيادهاي نرمش را برايش فراهم مي سازد ، و خصوصيت قدرت يافتن بر شكل دادن آن به گونه اي كه متناسب و شايسته براي اجرا در همة مجتمع ها ، و در همة زمانها و مكانها باشد ، بدان مي دهد .

عدالتي با اين فراگيرندگي بيكران و امكانات وسيع ، بيگمان شايستگي دارد كه بشريت را از تسلط ستم در زندگي خصوصي و اجتماعي شخص بر روي زمين آزاد سازد .

شگفت انگيز نيست . زيرا عدالت دو قطب دارد : حق خود ، و حق ديگري ، هر دو حق روياروي و همراه با هم در درون انسان مي زيند ، و نشايد كه به عمل پردازند مگر با هم ، همسنگ و هماهنگ . در نتيجه آن دو را – با اين شيوة عمل متعادل – شايد كه هر دو جنبة زندگي بشر را نگه دارند : جنبة خصوصي و اجتماعي آن را ، نظام موزون و ناموزونش را و بايد كه ستونهاي پيوند هاي فردي و روابط جمعي را از فروريختن و ويراني حفظ كنند . واين دو قطب ، بدون اين تعادل ، مي توانند نظام را ويران كنند و روابط و پيوندها را از هم بگسلند ، زيرا در اين صورت ، فاصلة موجود ميان احساس به خويش شخص ، و طغيان عليه افراد پيرامون خود را تهي مي گذراند ، و اين شخص هر طور بخواهد در فرد پرستي فرو مي رود . با ديدن ستمهاي مجتمع نسبت به خود ايمانش سست مي گردد ،‌احساس همكاري با ديگران در وجودش به ضعف مي گرايد و ميل به كار كردن براي ديگران پيدا نمي كند . در اينجا شايسته نيست از دادگري مادي براي فراهم ساختن خوراك و نوشيدني و پوشيدني شخص و اينگونه چيزها سخن به ميان آيد ، زيرا زندگي بشر بر روي زمين ، به معناي حقيقي آن ، موجوديتي تمدني است ، نه چارپاوار و حيواني كه نهايت خواستش تأمين اين مواد باشد ، و نيز بدان جهت كه محيط متناسب با شرايط زندگي انسان تنها در فراهم شدن خواستهاي محسوس جسم كه حيوان بي زبان غريزي را مطلوب است ، نمي باشد . اينها هرگز براي زندگي بشر كه داراي حيات و طپش قلب و انديشه هاي فعال ، و واكنشهاي نفس است و قدرتشان بر همة رفتارهاي انسان چيره است ، بسنده نيست .

يه علت همين دو جنبه متقابل عدالت امكان پذير دنيايي بود كه اميرالمؤمنين در سخنان آغاز خلافتش ، به عنوان مسئولي آگاه همچنانكه از ژرفاي جانها خبر مي دهد از عمق اوضاع هم آگاه مي سازد ، و همچنانكه و قايع را معرفي مي كند انتظارهاي بعدي را هم بيان مي دارد .

همانگونه ديگري را احساس مي كند كه خود را . در نتيجه به رهبري همين احساس متعادل ، براي مردم به صورت فردي و براي همگان به صورت جمعي به عمل مي پردازد . چون در سخنان خود با بينش و اگاهي ، از اين نقطه آغاز ميان خود دوستي و ديگر خواهي ، گرفتن و بخشش ،خويشتن خواهي و ديگر دوستي به راه مي افتد ، قواعد اوليه اي براي شيوة خود وضع مي كند : تقسيم عادلانه ميان جنبة طبيعت حيواني كه در خواستهاي جسمي و احساسات نفساني نمايان مي شود و ميان جنبة طبيعت زندگي مدني آنان كه در احساس فردي و جمعيشان هويدا مي گردد ، با اين اقدام خود ، هدفش تنها كشف سالمترين پايه ها و نيرومندترين بنيادها جهت رهبري افراد و ملتها بود . واينها همه بيش از نظرهاي جديد نسبت به عدالت اجتماعي مورد استفادة فرد ، و عدالت سياسي مورد اجراي دولت بود . وانديشة انساني معاصر فقط قرنها پس از ظهور اسلام بدين دو اصل رسيد ، آن هم پس از مدتها كشمكش مسلكي ميان مكتبهاي فلسفي و عقايد فكري ، و در ضمن پيكارهاي خونين ميان قدرتهاي طغيانگر كه براي ركود و نگه داشتن وضع موجود مي جنگيدند و ميان نيروهاي آزاديبخش كه جهت تغيير پيكار مي كردند .

در زمينة عدالت اجتماعي – به مفهوم مصطلح امروزي – كه در خدمت افراد مي باشد و آنان را به صورت انسان منظور مي دارد نه همچون چارپايان  امام به زندگي فرد همچون هسته اي جهت زندگي جمعي نظر مي كرد ، و به امت به عنوان محيطي ارگانيك كه اندامهايش جمعيتها هستند ، مي نگريست . چكيدة نظرش وجوب گردآوري هسته ها همه براي هماهنگي و همبستگي بود به عنوان تضميني جهت درستي و سلامت جسم كلي و يكپارچة انسان . وي بدان جهت چنين نظر توحيدي و يكتايي داشت كه مي ديد نظر اسلام ،‌ و يكي از اصول مهمش ، گردآوردن همة مردم به صورت يك واحد است ، و همگي را با وجود اختلاف در ميان نژاد عرب و عجم ، و مقام خاص و عام ، و وضع فقير و ثروتمند ، و رنگ سياه و سفيد ، به يك چشم مي نگرد . زيرا سرچشمة همه يكي است ، ريشة تمام شاخه هاي بشري يكي و پايه هاي آفريش و مراحل تكوين – از عناصر مواد اولية تركيب كنندة اجسام گرفته تا نطفه ها ، و جنين ، و جسم كامل آن ، هسته هاي ساختماني ، اندامها و دستگاههاي حركت و سكون ، مراكز حس ، كار اندامها و نشانه هاي ظاهري و تشريحي همگي – يكي است . همة افرد را بدون هيچ ضمن اختلاف ، در حقيقت بزرگي كه اين وحدت را تأكيد مي  كند ، و آن انتسابشان به عبوديت خدا است ، يكي مي داند .

 

 

ساختار سياسي و درونمايه ي حکومت

برخي از نويسندگان براين اعتقاد هستند که دوران کوتاه خلافت علي بن ابيطالب و سپري شدن آن در جلوگيري از شورش ها و جنگ هاي آتشين مانع از اين شد که وي بتواند يک هسته سياسي و يا تشکيلات سياسي که ضامن اجراي انديشه هاي او در زمينه عدالت و حق باشد بنيان نهد .

     برخي از نويسندگان نظر گاه ديگري را هم اضافه مي کنند که مفاد آن چنين است : علي بن ابيطالب از عدالت خواهان پاک و پاکيزه اي بشمار مي رود که بيش از آن که انديشه هايش را در عمل به مورد اجرا بگذارد اصول عدالت را به بشريت مي آموزد .

     به رغم ابنکه دوران خلافت امام مالامال از جنگ هاي تلخ بود ليکن او براي پياده کردن عدالت اسلامي و بوجود آوردن يک نگرش سياسي کار بردي به سختي و تا آنجا که توان داشت و نيز در شرايط بسيار پيچيده و استثنايي مبارزه کرد .

     رابطه ميان انديشه هاي امام علي و اجراي آن داراي بعد زماني نبوده است تا عوامل متعددي بر آن اثر بگذارد و براي اجرا و عمل گذرگاه ديگري باز کند که هيچ رابطه اي با انديشه ها نداشته باشد چه او انديشه را با عمل توام ميکرد زيرا سرشت شخصي اش چنين بود و فشار برخي از عوامل و مقتضيات موجب نمي شد که وي برخي از انديشه هايش را واپس افکند و آن را به مورد اجرا نگذارد .

     امام بر اثر سرشت شخصي خويش انديشه را با عمل توام مي کرد و رابطه ميان انديشه و عمل را به چشمه جوشاني تبديل مي کرد که بطور برابر هم ديدگاه ها و انديشه ها را سيراب مي کرد و هم تجربه آشکار و مستقيم اجتماعي را به رغم کوتاه بودن دوران زماني امام علي مي توان نشانه هاي بنيادين طرح سياسي – اسلامي او را براي ساختن يک حکومت عادلانه بخوبي مشاهده کرد حکومتي که از لحاظ ضرورت هاي تاريخي به سال ها صلح و سازندگي نياز داشت تا نشانه هاي اصلي اش را آشکار گردد .

     ليکن دشواري هاي دوران خلافت طلسم ها و پيچيدگي هاي آن و دگرگوني ها وسختي هاي جنگ ها و نياز مصيبت هاي اين دوران نتوانست نشانه ها و آثار آن تجربه دنيا در زمينه عدالت اسلامي و انساني يعني تجربه امام علي را از بين ببرد . در آغاز بايد به ارزش يابي درست از آن تجربه بپردازيم و يک حقطقت ارزنده را بيان کنيم و آن اينکه رابطه ميان ماهيت حکومت و صورت آن در حکومت هاي طبقاتي رابطه چهره با ماسک است که اين ماسک بارها و بارها  عوض مي شود و تغيير رنگ مي دهد و در حقيقت پوشش يک چيزو پوشنده چيز ديگر است . در طول تاريخ اين گونه تجربه هاي حکومتي بسيار اندک است که حقاييق بي پرده و آشکار و با صميميت در سطح ملت و حکومت مطرح شود و حکومت را هم مردم با اراده مستقل خود به وجود آورده باشند .

     به عنوان مثال در دوران هاي نظام طبقاتي در تاريخ حکومت براساس اراده آگاهانه مردم تشکيل نمي شده است بلکه در تمامي و يا اکثر حالات از جامعه جدا بوده و نسبت کمي و يا زيادي اين جدايي به دورنمايه آن حکومت طبقاتي بستگي داشته است و اين حکومت به نحوي به يک هويت برتري طلبانه و سلطه جويانه تبديل مي شده است .  دموکراسي امروزي غربي تلاش کرده است که رابطه ميان حکومت و جامعه را حل کند ليکن نه دموکراسي غربي توانسته است تصويري از يک راه حل ريشه اي ارائه دهد و نه ديگر انديشه هاي سياسي . از اين رو در ميان دولت و جامعه تضادي بوجود آمده است که در صورت نبودن زمينه تفاهم و گفتگو آبستن بدبيني ، در گيري ، بحران ، تنش و انفجار خواهد بود .

     تاکنون تزها و نظر گاه هاي مهم بشري در زمينه حل مشکل تضاد و درگيري ميان حکومت و مردم ارائه شده است و از آن جمله نظرگاه از ميان برداشتن حکومت و جايگزيني هرج و مرج است . ليکن روند بررسي اين ديدگاه ها و اختلاف آن ها در دو زمينه اجرا و بقاي حکومت با تمامي قدرتش در عصر حاضر بار ديگر اهميت اين موضوع را در اذهان زنده مي کند که بايد مساله حکومت را مورد بحث و بررسي قرار داد و به گذشته دور يعني به دستاوردهاي ارزنده اي که نخستين دوره اسلامي شاهد آن بود و نيز به شيوه فکري و عملي امام علي بايد نگاه کرد همان شيوه اي که يک پديده غير منتظره بود همان گونه که صاحب آن علي نيز يک پديده غير منتظره و استثنايي بود که مردم خود او را ترور کردند .

 

  زمامدار و رعيت

 نخستين اصل سياسي که امام علي بر آن تاکيد ميکند اين است :" ملت تنها زماني اصلاح مي شود که زمامداران اصلاح شوند ." اين اصل نشان مي دهد که ملت نياز به يک زمامدار صالح دارد تا در راه تامين مصالح و اصلاح ملت کار کند . در اين باره امام تاکيد مي کند که وظيفه حکومت – هر حکومتي که باشد – آن است که در خدمت رعيت باشد و اين وظيفه حکومت فراتر از حدود و چهار چوب هاي سياسي اقتصادي و خدماتي کوتاه مدت است و حتي اين تکليف به يک هدف بزرگتر پيوند مي خورد و اين همان هدف صلاح ملت است که از بزرگترين و مهم ترين اهداف و آرمان هاي سياست هاي اجتماعي بشمار مي رود .

     براساس اين نظرگاه سياسي صلاح بالاتر از اصلاحات جزئي و مرحله اي است زيرا صلاح عبارت است از : تحقق يافتن خير عمومي و سعادت مشترک که بر پايه مادي استوار است و اين پايه مادي بوسيله يک دسته انديشه هاي حقوقي پشتيباني مي شود که هم پايگاه مادي را تضمين مي کند و هم بوسيله آن تضمين مي شود .

     امام علي به يک مساله اصلي و اساسي و داراي محتويات تاريخي و ريشه اي اشاره مي کند و آن اينکه زمامدار تنها از طريق پايداري ملت اصلاح مي شود . چه اولا: شخص زمامدار ، محصول وجود اجتماعي ، فکري و رواني ملت خودش مي باشد . ثانيا : او نماينده دولتي است که يا ستمگر است و يا ستمگر نيست ليکن بر اثر انحرافي که از قدرت طغيان مصلحت گرايي و احساس نيروي برتر پديد مي آيد به سمت ستمگري گرايش پيدا مي کند. اين سخن امام اين مسئوليت را به ملت مي دهد که بايد در برابر ستمگري و يا انحراف زمامدار بايستند و لب به اعتراض بگشايند .

     از ديدگاه بي نظير امام علي ضمانت جلوگيري از انحراف استاندارد همانا در اراده مردم و حضور عادلانه آنان تجلي پيدا مي کند نه در خود حکومت .

     بنابراين ديدگاه امام با اين معنا اراده مستقيم ملت و دخالت مستقيم آنان در ساختار سياسي و انتخاب استانداران و جلوگيري از انحراف را بيان مي کند و همچنين اصلالت و درستکاري ملت در فعاليت فراگير سياسي را بر ملا مي سازد و اين فعاليت سياسي عبارت است از : انتقاد ، ارزشيابي ، سازندگي ، بدون اينکه به دولت يا هر عامل ديگري اجازه دخالت در اين کارها را بدهد .

     بر اين اساس رابطه ميان صالح بودن استاندار و درستکاري مردم بسيار عميق دقيق و حساس است که واقعيت ها و نقطه هاي مشترکي که برخي از آن ها و برخي ناپيدا است اين نوع رابطه را به اثبات مي رساند .

 

 

 

 

 

منابع :

 

www.tebyan.net

 

http://www.tebyan.net/H_Tebyan/Homes/Main.aspx?

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 01 اسفند 1393 ساعت: 17:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس