سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط nevisandeh

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره صفحات وب

بازديد: 165

 

1 معرفي

هم اكنون ما در حال توليد نسل دوم صفحات وب قرار داريم. همانطوريكه مي دانيم در نسل اول صفحات HTML توسط دست بشر طراحي مي شد مستقيماً توسط وي مورد پردازش قرار مي گرفت. در حالي كه صفحات وب در نسل دوم به صفحات وب با اطلاع معروف هستند يعني صفحات كه از طريق ماشين اطلاعات آن تفسير مي شود و اين همان چيزي است كه در (1) تحت عنوان وب معنايي نام گرفته است. در وب با اطلاع توانايي انجام سرويس هاي هوشمندي از قبيل: عامل هاي جستجو، فيلترهاي اطلاعات و غيره وجود دارد. آنتوژيها نقش اساسي در توانايي پردازش و اشتراك دانش بين برنامه ها در وب ايفا مي كنند. و اصولاً به عنوان نمايشي از يك مفهوم در دامنه هاي خاص تعريف مي شوند. در (2) و (3) و (4) جوانب مختلفي از آنتولوژيها را پوشش مي دهند به عنوان يك مثال از كاربرد آنتولوژيها، در مورد موتورهاي جستجو مي توان از شيوه هاي رايج كنوني يعني لغات كليدي رهايي يافته و صفحاتي را پيدا كنند كه از نظر نحوي متفاوت بوده اما از نظر معنايي مشابه باشند. (WWW. hot bot. com) . براي نمايش آنتولوژيها بايد از زبانهاي مخصوص براي اين كار استفاده كرد يكي از اين زبانها، زبان OIL(Ontology Intrfoce Layer) مي باشد. OIL اولين زبان نمايش آنتولوژي است كه بر پايه استانداردهايي از قبيل RDF- Shema و XML-Schema ساخته شده است. در ادامه اين مقاله با هر دوي اين استانداردهاي بيشتر آشنا خواهيم شد.

شكل 1- مثالي از يك آنتولوژي را به زبان OIL نشان مي دهد.

اين زبان به گونه اي طراحي شده است كه: 1- بيشترين سبك هاي اوليه مدلسازي را ارايه مي دهد كه به طور رايج در زبان منطقي مبتني بر آنتولوژيها بكار مي رود. 2- به ساده و معناي مرتبه اول را به خوبي تعريف مي كند.3- حمايت از استدلال خودكار (سازگاري كلاس و چك كردن فرضيات) را ارائه مي دهد در اين راستا مي توان به مثال هاي موجود در (5) و (6) اشاره كرد. چك آنتولوژي در OIL بوسيله دو قسمت Ontology defenition , Ontology Container نمايش داده مي شود.

در قسمت تعريف آنتولوژي شامل يك جمله ورودي (اختياري)، يك بخش قانون (اختياري) و تعاريف و كلاس و اسلات مي باشد. براي دسيابي به جزييات بيشتر به (7) مراجعه كنيد.

شكل 1

ساختار نحوي OIL به سمت RDF, XML جهت گرفته است (8) و (9) و (10) لذا در ادامه اين زبان با استانداردهاي RDF, XML مقايسه كرده و نقاط قوت به اين صورت سازماندهي شده است:

در 2 به معرفي XML و مقايسه آن با OIL مي پردازيم و در 3 به معرفي RDF و مقايسه آن با OIL پرداخته و در 4 به بيان كلي از نمايش اطلاعات در وب نقاط ضعف و قوت با استفاده از RDF و يا XML مي پردازد و در انتها نتيجه حاصله را بيان خواهيم كرد.

2 XML و رابطه كلي آن با OIL

XML و آنتولوژيها براي اهداف متفاوتي استفاده مي شوند زبانهاي آنتولوژي وسيله اي براي تعيين تئوريهاي دامنه اي مي باشند. و XML وسيله اي براي فراهم ساختن قيود جامعيت در مورد منابع اطلاعاتي است (1) و (12) و (13) بنابراين تعجب آور نيست كه در هنگام مقايسه XML و زبان OIL داراي يك هدف مشترك مي باشند يعني هر دوي آنها را مقايسه كرده و رابطه بين آنها را بررسي نمايي. اين كار در طي دو مرحله انجام مي گيرد. در مرحله اول ما به مغرفي XML و به ؟؟؟ اشتراك هاي و تفاوت هاي آن با OIL مي پردازيم. و در مرحله دوم رويه اي را براي تبديل مشخصات OIL به XML فراهم مي كند.

201 XML در مقايسه با OIL:

يك توضيح ساده و آسان براي XML را مي توان در (14) ديد. شكل 2 بيانگر يك مثال از XML مي باشد همانطور كه مي بينيم XML داراي مزاياي زير مي باشد: تعاريف XML همان اسناد XML هستند: با توجه به برچسب آدرس در شكل مي بينيم كه خود يك سند XML مي باشد و بنابراين اين ابزارهايي كه براي اسناد XML ايجاد شده اند مي تواند براي اين تعاريف نيز به كار رود. XML يك مجموعه اي از غني از انواع را فراهم مي كند:

انواع داده در (15) آمده است. در شكل 2 نوع داده String بكار برده شده است. به طور كلي هر نوع داده شامل سه قسمت: فضاي مقدار، فضاي معنوي و مجموعه اي از Facet ها مي باشد.

XML داراي ابزاري قوي براي تعريف برچسب است: ساختارها تسهيلاتي را براي گنجاندن محتواي اعضاء و مقادير صفحات و همچنين براي تحكيم مجموعه اطلاعات مربوط به نمونه ها را فراهم مي كند. (16) به عنوان يك مثال در شكل 2 عضو Zip كه از نوع Zipcode استفاده كرده است.

XML از مكانيزم Namespace براي تركيب اسناد XML با اسناد ديگر:

براي اسمبل كردن مولفه هاي كامل از <schema> مختلف XML از مكانيزم استفاده مي كند. يك عضو <schema> ممكن است حاوي يك يا چند عضو <include>include:= UR6 باشد.

شكل 2

براي مقايسه XML با OIL از عبارات زير بهره مي بريم:

هم XML و هم OIL داراي ساختار نحوي XML هستند:

XML در OIL براي حمايت از تبديلات آنتولوژي تعيين شده در OIL مفيد هستند.

طرح XML داراي نوع داده هاي غني مي باشد اما OIL اينطور نيست:

به همين دليل OIL با دامنه هايي استدلال مي كند كه به سرعت كاراي خود را از دست مي دهد اما XMLدر اين مورد نگراني ندارد زيرا همه نيازها به صورت آشكار را تعريف مي شود.

XML ساختارها را ارائه مي دهد. اعضاء اوليه هاي اصلي مدلسازي در XML اعضاء هستند در حالي كه در OIL اوليه هاي اصلي مدلسازي مفاهيم و slot ها هتسند.

Slot ها در OIL داراي هيچ مترادفي در XML نمي باشند.

XML ساختارها را ارايه مي كند: گرامره OIL هيچ گونه گرامري را براي مفاهيم فراهم نمي كند.

XML ساختارها را ارايه مي كند: اشتقاق نوع XML معرف اشتقاق نوع است. اگر چه اين مورد تنهايي مي تواند به صورت جزيي با آنچه كه در زبانهاي مانند OIL تحت عنوان وراثت وجود دارد مقايسه شود. اما وارثت بالا به پايين صفات را به سختي مي توان مدلسازي كرد زيرا اشتقاق نوع در برنامه XML مي تواند باعث مقيد كردن نمونه اصلي شود و يا آن را گسترش دهد همچنين وراثت پايين به بالا نمونه هاي، سوپر كلاس ها به صورت خودكار در برنامه XML قابل دسترس نمي باشد. به هر حال با استفاده از يك سفت اضافي اين امكان وجود دارد.

XML مي تواند Nmaes space را ارايه كند: همچنين OIL اين توانايي را دارد.

پيام اين قسمت در يك اين كه OIL به XML به هم مرتبط مي شوند.

OIL كلاس ها، solt ها و روابط بين آنها را تعريف مي كند. و XML از اوليه هاي مدلسازي غني تري با توجه به تنوع انواع داده و گرامر جهت مدلسازي اعضاء فراهم مي كند.

ما اين مطلب را با فراهم ساختن يك شيوه تبدليلي نشان مي دهيم:

202 ترجمه مشخ هاي OIL به تعاريف XML:

مثال موجود درشكل 1 طي مراحل زير به XML تبديل خواهيم كرد:

اول: بوجود آوردن سلسله مراتب: اين كار از طريق آشكار ساختن همه فرضيه هاي موجود در كلاس و solt در OIL مي باشد. (شكل 3)

دوم: تعريف يك نوع پيچيده براي هر يك از تعاريف solt در OIL:

اضافه كردن دامنه اسم و range به اعضاء اگر مولفه هاي doman , range در OIL موجود باشند. (شكل 4)

سوم: تعريف يك نوع پيچيده براي هر تعريف كلاس در OIL: اضافه نمودن اسامي solt- constraint به عنوان عضو (شكل 5).

چهارم: ايجاد يك تعريف عضو براي هر كلاس و solt: (شكل 6)

پنجم: تعريف يك گرامر براي هر موجوديت، ارتباط دادن نوع داده هاي بنيادي با نوع داده هاي ساخته شده و در صورت لزوم قيود لغوي.

ششم: جايگزين ساختن مفهوم ماژول OIL با Namesopace:

رابطه بين RDF و OIL خيلي به هم نزديك است به اين دليل كه RDF وسيله اي است كه براي دريافت معاني از وب مورد استفاده قرار مي گيرد (17) در واقع RDF به منظور تعريف زبان آنتولوژي كاربرد دارد در ادامه اين بخش خواهيم ديد كه چگونه هسته OIL منطبق با RDF مي باشد و در واقع RDF بيان كنترل كننده ساختار نحوي OIL مي باشد. اين بخش شامل دو زير بخش مي باشد در بخش اول RDF معرفي و در بخش دوم مشخصه هاي OIL را به RDF ترجمه مي كنيم.

301 معرفي RDF:

با اضافه كردن اوليه هاي مدلساز بيشتر در RDF از قبيل: كلاس، زير كلاس با روابط بين الملل بين كلاس ها، قيود domaen , range براي خصوصيات RDF به زبانهاي آنتولوژي نزديكتر شده است در ادامه با اوليه هاي اصلي RDF بيشتر آشنا خواهيم شد.

3.1.1 مدل داده RDF6:

شكل 7 زير كلاس سلسله مراقبي RDFS را به تصوير مي كشد و شكل 8 نمونه روابط اوليه ها در RDFS را بر اساس (18) نشان مي دهد و پيشوند radf به نمونه هاي جديد تعريف شده توسط RDFS اشاره مي كند.

شكل 7- شكل 8

301.2 اوليه هاي مدلسازي RDFS:

شامل كلاس هاي اصلي، خصوصيات و قيود در RDFS مي شود:

كلاس ها شامل rdf: Property , rdfs: resource و rdfsa: class است.

خصوصيات : شامل rdfs: subproprrty of , rdfs: subclossof , rdf : type است.

قيود: شامل rdfs: doman , rdfs: range , rdfs: constraint Resorce هستند.

در بخش بعدي به تبديل مشخصه هاي RDF , OIL خواهيم پرداخت.

302 ترجمه مشخصه هاي OIL به تعاريف RDF:

اول: Ontology Container، مكانيزم rule base, import:

سرآغاز مشخصه هاي OIL در RDFS از طريق Xlmn: rdfs, Xlmn: rdf تعريف مي شود.

برنامه ص 12

قسمت Ontology Container از OIL باعث فراهم نمودن توصيف داده يك آنتولوژي در OIL مي شود. از آنجايي كه از ساختار و شكل RDF مربوط به publin core استفاده مي شود، كافي است كه name space مجموعه مولفه publin در Import كنيم.

تعريف Import: يك فهرست ساده عبارت است از ادجاعات به ماژولهاي ديگر تا همه آنها در اين آنتولوژي گنجانده نشوند. براي اين كار ما از مكانيزم name space در XML استفاده مي كنيم.

هيچ قيدي در مورد شكل يا محتواي قانون در OIL وجود ندارد. اين مورد مي تواند به سادگي از يك سري از قوانين چاپ نشده تشكيل شده باشد يا متشكل از قوانين ساختاري بر اساس يك ساختار تعريف شده بيروني باشد.

برنامه ص 13

دوم: تعريف صفت و كلاس:

در OIL تعريف يك كلاس، كلاس را به نام، اسناد، نوع، سوپر كلاس، صفات آن كلاس متصل مي كند. در RDFS، كلاس ها به سادگي با دادن نام آنها اعلام مي شوند. (جدول 1) مثلاً: برنامه ص 13 (2)

ما با ترجمه سر آغاز تعريف شروع مي كنيم و براي اين كار از خصوصيات rdfs: class و rdf: type استفاده مي شود. برنامه ص 13 (3)

در اين تعريف هنوز كلاس تعريف نكرده ايم، براي تعريف كلاس از خاصيت rdf: type استفاده مي شود. برنامه ص 13 (4)

براي قيد subclass- of  موجود در مثال ها در RDF براي هر اتيم يك بر چسب subclassof استفاده مي كنيم. برنامه ص 14

در RDFS مكانيزمي براي مقيد كردن صفحات يك كلاس وجود ندارد به دليل آنكه صفات در RDF به صورت سراسري تعريف مي شوند براي غلبه بر اين مشكل ما از خصوصيت Oil: has slor Contractin استفاده مي كنيم.

برنامه ص 15 (1)

سوم: تعريف slot ها:

تعاريف slot در OIL به خوبي با تعاريف موجود در RDF نگاشت مي شود. جدول 2 برنامه ص 15 (2)

مثال:

4- نمايش دانش روي وب با استفاده از XML يا RDF؟

در دو زير قسمت بعدي RDF , XML را با توجه به قدرت آنها در استفاده از نمايش اطلاعات در وب و مرتفع كرد ن كليه نيازهاي مورد نياز مقايسه مي كنيم.

401) استفاده از XML:

XML يك فرم براي تعريف گرامر مي باشد به طوري كه هر چيزي در XML كد مي شود اگر يك گرامر بتواند براي آن تعريف شود و اين بر قدرت XML براي نمايش اطلاعات مي افزايد.

از آنجايي كه يك پارسر XML مي تواند هر داده XML را پارس كند و معمولاً يك مولفه قابل استفاده مجدد مي باشد. (19)، XML داراي Syntatic Interoperability مي پردازيم، XML داراي معايبي هم مي باشد. XML به منظور ساختارسازي اسناد در نظر گرفته شده است. و هيچ گونه تفسير مشتركي از داده موجود در اسناد ارايه نمي كند. اين مسئله محدوديت بزرگي براي XML مي باشد زيرا XML فقط گرامرها را توصيف مي كند و هيچ روشي بريا تشخيص معناي يك واحد ندارد. ما اين مطلب را در دو مقوله نشان مي دهيم:

مقوله اول: در اين مقوله دو برنامه كاربردي سعي مي كند سعي مي كند تا با هم ارتباط برقرار مي كنند (شكل 9) هر دوي برنامه هاي كاربردي بر استفاده و معناي مورد نظر ساختار ارائه شده توسط DTDA اتفاق نظر دارند. به هر حال، قبل از اينكه تبادل داده بين دو برنامه كاربردي بوجود آيد، يك مدل براي دامنه اي از داده هاي مورد علاقه بايد ساخته شود زيرا لازم است كه مشخص نماييم كدام نوع از اطلاعات از كاربرد اول به دوم فرستاده شده است. (20)

از روي مدل دامنه اي يك XML يا DTD ساخته مي شود. از آنجايي كه يك DTD فقط يك گرامر را توصيف مي كند و با توجه به اينكه چندين امكان براي كد كردن مدل به DTD وجود دارد (21) بنابراين ارتباط مستقيم از DTD به مدل از دست رفته و نمي توان به سادگي آن را مجدداً ايجاد نمود. بنابراين مزيت استفاده از XML در اين مقوله به قابليت استفاده مجدد از مولفه هاي نرم افزاري پارسر مربوط مي شود.

شكل 9

مقوله دوم:

اين مقوله كه در شكل 10 نشان داده شده است مكرراً در وب روي مي دهد. همكاران جديد بايد به رابط وجود اضافه شوند، منابع جديد اطلاعاتي در دسترس قرار گيرند و غيره.

از آنجايي كه اين عمليات بسيار متداول است، مهم است كه تا حد امكان از هزينه هاي اضافه نمودن همكاران ارتباطي جديد بكاهيم «شكل 11» اين كافي نيست كه تنها يك مدل دامنه اي را به مدل ديگر نگاشت كنيم. به دليل مدلهاي دامنه اي در DTD ها كد مي شوند. و بايد در ابتدا دوباره بازسازي شوند به يك نگاشت مستقيم بين DTD ها امكان پذير نيست، زيرا مي توان يك گرامر را به گرامر ديگر نگاشت كرد. اما مي توان اشياها و روابط از يك مدل به مدل ديگر نگاشت كرد. تعريف نگاشت بين DTD ها يك گام اضافي است كه پس از نگاشت بين مدلهاي دامنه اي به آن مي پردازيم. بنابراين مراحل زير بايد انجام شود: 1- بازسازي مدل دامنه اي از روي طرح XML يا DTD (به شكل 11 مرحله اول مراجعه كنيد) از آنجايي كه لازم موجوديت حال معنايي ار نگاشت كنيم لازم است تا مدل دامنه اي را بازسازي كنيم. 2- برقراري نگاشت بين موجوديت در مدل دامنه اي : مفاهيم و روابط مربوط به دامنه اي بايد با هم نگاشت شوند در انجام اينكار شيوه هاي ايجاد شده در زمينه مهندسي دانش (22) و بانك اطلاعاتي مفيد خواهند بود. 3- تعريف رويه ترجمه اي براي اسناد XML: از آنجايي كه اسناد XML مبادله مي شوند نگاشت ايجاد شده در مرحله دوم بايد رويه نگاشت مربوط به اسناد XML ترجمه مي شوند.

در پايان به اين نتيجه مي رسيم كه XML براي تبادل اطلاعات بين برنامه هاي كاربردي كه هر دو طرف درباره ماهيت اطلاعات داراي آگاهي هستند مناسب تر است، اما براي موقعيت هاي كه همكاران جديد مكرراً اضافه مي شوند مناسب نمي باشد.

402 استفاده از RDF:

RDF يك ساختار مبتني بر مقدار – ويژگي را تعريف مي كند. RDF داراي قدرت بيان فوق العاده است و از اين حيث با XML مشابه است. پارسرهاي متفاوت RDF در دسترس هستند و مستقل از برنامه هاي كاربردي مي باشند بنابراين داراي Syntactic Interoporalility هستند در اين مقوقله نيز با XML مشابه است اما زماني كه صحبت از Semantic Interoperability مي شود RDF نسبت به XML داراي مزيت هاي مي باشد يك مدل دامنه اي كه اشياء و روابط مربوط به دامنه اي خاص را تعريف مي كند مي تواند در RDF نمايش داده شود بنابراين مراحل ترجمه اي كه در هنگام استفاده از XML مورد نيزا بودند لازم نمي باشند. براي نگاشت بين دو RDF مي تواينم دو RDF از شيوه هاي موجود در مهندسي دانش استفاده نماييم (22).

علاوه بر اين از آنجايي كه RDF لايه اي مستقل از XML توصيف مي كند، مدل RDF را مي توان هنوز مورد استفاده قرار داد، حتي اگر ساختار نحوي XML تغيير كرده باشد. به طور كلي ما به زبان نمايش به طور مشترك براي حمايت از وب معنايي نياز داريم كه بنا به دلايل تكنولوژيكي نمي توانيم به اين مطلوب در محمل دست پيدا كنيم و بايد با يك نمايش چند گانة داده سر و كار داشته باشيم. RDF داراي حداكثر فن آوري در زمينه نمايش دانش مي باشد كه مي تواند به صورت گسترده بين زبانهاي متفاوت داده اي سهيم شود.

5- نتيجه گيري:

از آنجايي كه ما به دنبال استخراج معنايي محتوايي صفحات وب مي باشيم لذا در اين رابطه دو علم معناشناسي اظهاري و معناشناسي رواني وجود دارد. در يك معناشناسي اظهاري، معناي يك عبارت مثلاً E بوسيله نگاشت با يك فرمول و يا بوسيله ذكر نتايج و ويژگيهاي كه به دنبال دارد بدست مي آيد. در اين حالت معنايي عبارت E را مي توان بدون رجوع به روال محاسباتي خاص دريافت با استفاده از معناشناسي رواني معناي عبارت E با رجوع به رفتاريكه يك روال حقيقي يا مجازي بر روي E نمايش مي دهد، بدست مي آيد. اين تفاوت بين يك معناشناسي اظهاري و روالي نسبتاً با تفاوت بين شيوه هاي RDF , XML درباره معناشناسي صفحات وب هماهنگي دارد. همانطور كه بحث شد يك عبارت XML داراي هيچ معنايي نمي باشد و معناي آن تنها به فعاليتهايي كه يك يا چند برنامه روي XML انجام مي دهند مشخص مي شوند در صورتي كه RDF داراي يك معناشناسي اظهاري مي باشد و اين بصورت مستقل از هر پردازش كننده عبارت RDF تعيين مي شود. هوش مصنوعي بر اين باور است كه شيوه معناشناسي اظهاري منجر به اطلاعات گسترده تر و با قابليت اشتراك بهتري مي شود در ادامه بايد بگوييم كه مكانيزم توسعه نوع XML نمي تواند بهاي مدل كردن زير نوع هاي آنتولوژي بكار برده شود در حالي كه اين درست متمايز با رابطه subclassof در طرح RDF مي باشد يعني subclassof را مي توان بعنوان وسيله اي براي مدلسازي زير نوع در آنتولوژي بكار برد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 03 فروردین 1394 ساعت: 11:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره ايران‌ و انقلاب‌ ديجيتال

بازديد: 201

 

Iranian Futurist

بنیاد آینده نگری ایران

Ayandeh-Negar

Welcome To Future

 

Tomorow is built today

 

ايران‌ وانقلاب‌ ديجيتال
اين‌ نوشتار سعي‌ دارد به‌ اجمال‌ با معرفي‌ ويژگيهاي‌ انقلاب‌ديجيتال‌ اهميت‌ آن‌ رابراي‌ ايران‌ مورد بحث‌ قرار دهد. نخست‌، نگاهي‌ خواهيم‌داشت‌ به‌ اوضاع‌ جهان‌ و ويژگيهاي‌انقلاب‌ ديجيتال‌. سپس‌ با بررسي‌ شكاف‌ديجيتال‌ زمينه‌ را براي‌ ورود به‌ بحث‌ ايران‌ بازخواهيم‌ كرد. سرانجام‌ با شرحي‌كوتاه‌ درباره‌ اوضاع‌ ايران‌ و معرفي‌ چالش‌ها و فرصت‌هاي ‌انقلاب‌ ديجيتال‌ براي‌ايران‌ توصيه‌هايي‌ براي‌ اجراي‌ طرح‌هاي‌ ملي‌ ديجيتال‌ كردن‌ ارائه‌مي‌شود.
جهان‌ وارد عصر تازه‌اي‌ شده‌ است‌. از نيمه‌هاي‌ دوم‌ قرن‌ بيستم‌، پايان‌ عمرعصرصنعتي‌ آغاز شد. تحولات‌ پر شتاب‌ علمي‌ فن‌ شناختي‌ موتور محرك‌ اين‌ تحول‌بوده‌ است‌.نخست‌ با ورود رايانه‌ به‌ سپهر فني‌، زندگي‌ انسان‌ دگرگون‌ شد. سپس‌،با هم‌ گرايي‌ امواج‌ تحول‌حوزه‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ رايانه‌ها به‌ كمك‌ فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ از جمله‌ تلفن‌ به‌ هم ‌وصل‌ شدند و چندي‌ بعد قابليت‌هاي‌ اين‌دو فن‌ آوري‌ پرتوان‌ با توانمندي‌هاي‌ فن‌ آوري‌تلويزيون‌ تركيب‌ شد و باعث‌پيدايش‌ عظيم‌ترين‌ ماشين‌ مصنوع‌ دست‌ انسان‌ گرديد، يعني ‌شبكه‌ جهاني‌ ارتباطات‌و اطلاعات‌ به‌ هم‌ پيوسته‌اي‌ كه‌ نماد آشكار و آشناي‌ آن‌ اينترنت‌ است ‌و به‌سرعت‌ و پرتوان‌ دارد همه‌ ابعاد زندگي‌ بشر را دگرگون‌ مي‌سازد. اين‌ جريان‌تحول‌پرشتاب‌ حول‌ محور فن‌آوري‌ ديجيتال‌ باز هم‌ شتاب‌ گرفته‌ و راه‌ را براي‌ورود به‌ عصرديجيتال‌ هموار ساخته‌ كه‌ با فرصت‌ها ، چالش‌ها، اميدها و بيم‌ هايي‌بي‌ سابقه‌ همراه‌ است‌.
وقتي‌ تحولات‌ شتاب‌ مي‌گيرند، بر پديده‌ها پيچيدگي‌ وابهام‌ حاكم‌ مي‌شود و سيستم‌ها از حالت‌ تعادل‌ خارج‌ مي‌شوند و وضعيت‌ بحراني‌مي‌گردد و ديگر قانون‌ مندي‌ مرسوم ‌بر پديده‌ حاكم‌ نيست‌. عصر ديجيتال‌، عصري‌است‌ بحران‌ خيز و پر آشوب‌. دستاوردهاي‌بشردرعرصه‌ مادي‌ سريع‌تر از توانايي‌انسان‌ و نظامهاي‌ اجتماعي‌ مخلوق‌ انسان‌، براي‌ انطباق‌خلاق‌ با اين‌ دستاوردهاحركت‌ مي‌كنند.
انسان‌ از آفريده‌هاي‌ خودش‌ عقب‌ مي‌ماند و آشفته‌ و سردرگم‌نه‌ حال‌ را درك‌ مي‌كند و نه‌ مي‌تواند به‌ گذشته‌ پناه‌ برد و نه‌ قادر است‌آينده‌ راپيش‌ بيني‌ كند. حالت‌ آشفتگي‌ وسردرگمي‌ تعادل‌ ذهني‌ را به‌ هم‌مي‌ريزد. اما، ذهن‌ انسان‌ ذاتا گرايش‌ دارد به‌ تعادل‌ جويي‌ و گريزان‌ بودن‌ ازآشفتگي‌ و آشوب‌. انسان‌ مي‌خواهد در دنياي‌ بي‌ نظمي‌، نظمي‌ بجويد. درفضاي‌ پرابهام‌ به‌ درك‌ روشني‌ دست‌ يابد و در شرايطي‌ كه‌ پيش‌ بيني‌ آينده‌ دشوار است‌،آينده‌مطلوب‌ خود را رقم‌ زند. فضيلت‌هاي‌ وجودي‌ انسان‌ كه‌ عبارت‌اند ازخردورزي‌، خودآگاهي‌، تامل‌ و بازپس‌ نگري‌، تفكر انتزاعي‌، تجسم‌ و تخيل‌، خلاقيت‌و نوآوري‌، يادگيري‌، وانطباق‌ خلاق‌ با شرايط پر تحول‌، همگي‌ فعال‌ مي‌شوند وانسان‌ فرزانه‌ به‌ سرعت‌ در مي‌يابد كه‌راه‌ حل‌ مسئله‌، نه‌ در پناه‌ جستن‌ به‌گذشته‌اي‌ است‌ كه‌ از دست‌ رفته‌ و نه‌ توقف‌ در حال‌ به‌شيوه‌اي‌ سرگردان‌ ودرمانده‌، بلكه‌ ادامه‌ راه‌ است‌ با نگاهي‌ راهبردي‌ و آينده‌ ساز همراه‌ باعزمي‌راسخ‌ براي‌ انتخاب‌ خردمندانه‌ مسير حركت‌ و غايت‌ مطلوبي‌ كه‌ به‌ كيفيت‌زندگي‌اش‌آسيب‌ نرساند. اين‌ گونه‌ است‌ كه‌ در عصر ديجيتال‌ انگاره‌ها ورهيافت‌هاي‌ اميدبخش‌ شكل ‌مي‌گيرند كه‌ هر يك‌ به‌ گونه‌اي‌ بازتابي‌ هستند ازفضائل‌ انساني‌ كه‌ تجهيز شده‌اند تا اشتباهات ‌گذشتگان‌ را جبران‌ كنند. اشتباهاتي‌ كه‌ هزينه‌هاي‌ سنگيني‌ را بر جامعه‌ بشري‌ تحميل‌ كرده‌اند و كيفيت‌زندگي‌ انسان‌ معاصر را تنزل‌ داده‌اند. با نگاهي‌ به‌ پي‌آمدهاي‌ آشكار اين‌اشتباهات‌ كه ‌به‌ شكل‌ بحران‌هاي‌ زير بروز كرده‌اند، متوجه‌ خواهيم‌ شد كه‌ درعصر ديجيتال‌ چه‌ چالش‌ هايي‌فراروي‌ نسل‌ حاضر قرار دارد. بحران‌ها از اين‌قرارند:
ـ بحران‌ زيست‌ بومي‌ و زيست‌ محيطي‌ به‌ معناي‌ ناديده‌ گرفتن‌ اين‌واقعيت‌ كه‌ انسان‌جزيي‌ است‌ از طبيعت‌ كه‌ معرف‌ كل‌ هستي‌ است‌ و نظامي‌ است‌به‌ هم‌ پيوسته‌ با اجزايي‌ كه‌رابطه‌اي‌ سيستميك‌ با هم‌ دارند و اگر تعادل‌ اين‌نظام‌ مختل‌ شود، به‌ كل‌ سيستم‌ و اجزاي‌ آن ‌آسيب‌هاي‌ جدي‌ وارد خواهد شد. اشتباه‌ بشر در ناديده‌ گرفتن‌ اين‌ اصل‌ در فعاليتهاي ‌اقتصادي‌ باعث‌ شده‌ كه‌آسيب‌هاي‌ زير بروز كنند:
برهم‌ خوردن‌ تعادل‌ جو و بروز تغييرات‌ ناگهاني‌ آب‌و هوايي‌ ناشي‌ از آثار
گرم‌خانه‌اي‌، نازك‌ شدن‌ و از بين‌ رفتن‌ لايه‌ اوزون‌و امثال‌ آن‌ ؛
از بين‌ رفتن‌ بسياري‌ از گونه‌هاي‌ جانوري‌ وگياهي‌؛
نابودي‌ جنگل‌ها؛
آلودگي‌ هوا و آب‌ وخاك‌ و طبيعت‌ به‌ طور كلي‌؛وبه‌ تحليل‌ رفتن‌ منابع‌
طبيعي‌ احيا ناپذير (سوخت‌هاي‌ فسيلي‌ و مواد معدني‌).
بحران‌ بازارهاي‌ مالي‌: مي‌گويند در جهان‌ پيشرفته‌، بازارهاي‌ مالي‌ به‌كازينويي‌ تبديل‌شده‌اند جهاني‌ كه‌ روزانه‌ 1/5 تريليون‌ دلار در آن‌ معامله‌صورت‌ مي‌گيرد. خدمات‌ مالي‌ در اقتصادهاي‌ پيشرفته‌ 9 برابر رشد داشته‌اند و ازراه‌ دادوستد پول‌، سريع‌تر از فعاليت‌هاي‌ ديگرمي‌توان‌ پول‌ دار شد. اين‌ كازينو،نقدينگي‌ و پس‌ اندازهاي‌ كوچك‌ و بزرگ‌ مردم‌ عادي‌ و حتي‌ بازنشستگان‌ رامي‌بلعد. آسيب‌ پذيري‌ آن‌ در نوسان‌هاي‌ بحران‌زاي‌ بازارهاي‌ بورس‌ به‌ويژه‌بازار بورس‌ نيويورك‌ پس‌ از حادثه‌ 11 سپتامبر به‌ خوبي‌ آشكار شد و نيز آثارگسترده‌آن‌ بر اقتصاد جهاني‌ همه‌ را نگران‌ كرده‌ است‌. جهان‌ كنوني‌ تحت‌ سلطه‌شبكه‌اي‌ از دولت‌هاي ‌بزرگ‌، شركت‌هاي‌ جهاني‌ و نهادهاي‌ سرمايه‌ گذار و البته‌كازينويي‌ جهاني‌ قرار دارد كه‌ با منطقي‌ كار مي‌كنند كه‌ جهان‌ را به‌ وضعيت‌كنوني‌ كشانده‌ است‌. انفجار بمب‌ در باشگاه‌هاي‌تفريحي‌ جزيره‌ بالي‌ در اندونزي‌كه‌ بيش‌ از دويست‌ نفر كشته‌ بر جاي‌ گذاشت‌ و گروگان‌گيري‌در آمفي‌ تاتر مسكوتوسط شورشيان‌ چچن‌ و البته‌ حادثه‌ 11 سپتامبر وحوادث‌ ديگري‌ كه ‌شايد در پيش‌باشد،واكنش‌ها و هشدارهايي‌ هستند درباره‌ خطرناك‌ شدن‌ اوضاع‌ جهان‌ و به‌بي‌خردي‌ منطق‌ حاكم‌ بر اداره‌ امور جهان‌ اشاره‌ مي‌كنند. جهان‌ به‌ نگاه‌ كاملاپمتفاوتي‌ نياز دارد.
بحران‌هاي‌ سياسي‌ كه‌ ماهيت‌ فرهنگي‌ دارند. حادثه‌ 11سپتامبر نقطه‌ عطفي‌ در تاريخ ‌بين‌الملل‌ به‌ شمار مي‌آيد و هشداري‌ است‌ به‌كشورهاي‌ پر قدرت‌ از جمله‌ آمريكا و بيانگراين ‌واقعيت‌ است‌ كه‌ هر گاه‌ بنيان‌تصميم‌گيري‌ به‌ ويژه‌ در تصميم‌هايي‌ باآثار جهاني‌، نگاه ‌سيستميك‌ و كل‌ نگرنباشد و جوامع‌ كره‌ زمين‌ را عناصر يك‌ نظام‌ جهاني‌ تلقي‌ نكند، هزينه‌هاي‌سنگيني‌ خواهدپرداخت‌. در هيچ‌ نظامي‌ يك‌ عنصر و يا معدودي‌ از عناصر نمي‌توانندبه‌ قيمت‌ عقب‌ ماندگي‌ عناصر ديگر رشد كنند و آن‌ نظام‌ در كل‌ متعادل‌ بماند. نابرابري‌، تعادل‌ نظام‌ را به‌ هم‌ مي‌زند و بقاي‌ آن‌ را به‌ خطر مي‌اندازد. حل‌بحران‌ سياسي‌معاصر در گروي‌ وجود رهبراني‌ است‌ جهاني‌ كه‌ خردورز باشند و با كل‌نگري‌ سيستميك‌ ـ اكولوژيك‌ و از روي‌ تدبير براي‌ خروج‌ از بن‌ بست‌هاي‌ كنوني‌راه‌ حل‌ دراز مدت‌ بيابند.رهبران‌ كنوني‌ جهان‌ پيشرفته‌، سيستم‌ جهاني‌ را درجهت‌معكوس‌ هدايت‌ مي‌كنند و نمونه‌اي‌ارائه‌ مي‌دهند متضاد با اين‌ الگوي‌ آرماني‌. درجهان‌ امروز كه‌ رهبران‌ كشورهاي‌ بزرگ‌،مشروعيت‌ جهاني‌ خود را به‌ سرعت‌ از دست‌مي‌دهند، خلاء رهبري‌ سياه‌ چال‌ هايي‌ را پديدآورده‌ است‌ كه‌ بيش‌ از هر چيزنيروي‌ حياتي‌ خود جوامع‌ پيشرفته‌ را به‌ درون‌ خود مي‌بلعد.
بحران‌هاي‌فرهنگي‌ ـ اجتماعي‌ كه‌ در سطوح‌ مختلف‌ بازتاب‌ دارند. ازجمله‌ اين‌بحران‌ها درسطح‌ بين‌المللي‌ تقابل‌ اسلام‌ ـ مسيحيت‌ است‌ كه‌ بيش‌تر از جانب‌ منافع‌ مستقري‌هدايت‌ مي‌شود كه‌ در پي‌ منافع‌ كوتاه‌ مدت‌ هستند و به‌ نجات‌ جامعه‌ بشري‌ ازبن‌ بست‌هاي‌كنوني‌ نمي‌انديشند. در سطح‌ فردي‌ اين‌ بحران‌ به‌ بهترين‌ وجه‌ خودرا در روان‌ آشفته‌ واحساس‌ بي‌ قراري‌ و احساس‌ عدم‌ امنيت‌ دروني‌ و ناامني‌محيطي‌ انسان‌ معاصر متجلي‌ ساخته‌است‌. در بيرون‌، گروههاي‌ انساني‌ به‌ جان‌ هم‌افتاده‌اند ودر درون‌، انسان‌ با خود منازعه‌اي‌ تلخ ‌را به‌ پيش‌مي‌برد.
مردمان‌ مرفه‌ و پيشرفته‌ براي‌ نخستين‌ بار با انسان‌هاي‌ نادار و عقب‌مانده‌ به‌ درك‌ مشتركي‌ رسيده‌اند و هر دو دردمند ونگران‌ از خود مي‌پرسند اين‌همه‌ هياهو براي‌ چيست‌؟چرا كار به‌ اين‌ جا كشيده‌ است‌؟ غايت‌ زندگي‌ چيست‌؟نيويوركي‌ مرفه‌ و موفقي‌ كه‌ تا قبل‌ از11 سپتامبر آهنگ‌ پر شتاب‌ زندگي‌ روزانه‌به‌ او فرصتي‌ براي‌ ايستادن‌ و از دور به‌ خود نگريستن‌ را نمي‌داده‌ است‌، بامشاهده‌ فروريختن‌ دو برج‌ تجارت‌ جهاني‌ در برابر چشمانش‌ كه ‌همواره‌ نماد قدرت‌پايدار تجاري‌ و رهبري‌ اقتصادي‌ جهان‌ بوده‌اند و ناپديد شدن‌ چند هزارفرد موفق‌ وپرتحرك‌ مانند خودش‌، ناگهان‌ مجبور شده‌ با نگاهي‌ تازه‌ و با فاصله‌ و متفاوت‌به‌خودش‌ بنگرد و از خود سؤال‌ كند، معناي‌ اين‌ زندگي‌ چيست‌، اين‌ همه‌ تلاش‌ وكوشش‌ كه‌حاصل‌ آن‌ در يك‌ آن‌ به‌باد مي‌رود، چه‌ فايده‌اي‌ دارد؟ سرنوشت‌ من‌دست‌ كيست‌؟ و سرنوشت‌ من‌ در كجا هدايت‌ مي‌شود؟ و ناگهان‌ حس‌ مي‌كند دشمناني‌دارد ،قوي‌تر ازرهبرانش‌، دشمناني‌ نامريي‌ و ناشناخته‌ كه‌ مجبور است‌ آن‌ها رابشناسد و انگيزه‌هاي‌ آن‌ها رادرك‌ كند. ناگهان‌ زندگي‌ رنگي‌ دگر مي‌يابد. ماجراهاي‌ پس‌ از 11 سپتامبر، در سرزمين‌هاي‌پررونق‌ اروپا نيز واكنش‌ مشابهي‌ايجاد كرده‌ است‌. حال‌ و هواي‌ ديگري‌ بر زندگي‌ مردمان‌ پرنخوت‌ و آسوده‌ و بي‌خيال‌ بخش‌هاي‌ پيشرفته‌ جهان‌ حاكم‌ شده‌ است‌. ولي‌ رهبران‌، ترجيح‌مي‌دهند به‌راه‌ خود ادامه‌ دهند.
افزون‌ بر آن‌ دستاوردهاي‌ انقلاب‌ ديجيتال‌ همراه‌ باپيشرفت‌هاي‌ ساير حوزه‌هاي‌ علوم‌و فن‌آوري‌، شكاف‌هاي‌ تازه‌اي‌ را پديد آورده‌اندو برنابرابري‌هاي‌ گذشته‌ عمق‌ بخشيده‌اند. شكاف‌ ديجيتال‌، شكاف‌ فن‌ آوري‌، شكاف‌دانايي‌ و شكاف‌ ژنتيك‌ باعث‌ شده‌اند كه‌ يك ‌بخش‌ از جهان‌ به‌ سرعت‌ پيش‌ برود وبخش‌ ديگر عقب‌ بماند. شايد ريشه‌ اصلي‌ بحران‌هاي‌سياسي‌ و فرهنگي‌ ـ اجتماعي‌ دربروز همين‌ شكاف‌هاي‌ روز افزون‌ باشد. بخشي‌ از جهان‌ به‌دلايل‌ بسيار توانسته‌است‌ با ايجاد زير ساخت‌ها، بنيان‌ها و ظرفيت‌هاي‌ لازم‌ در زمينه‌ علم‌ و فن‌آوري‌به‌ طور مستمر پيشرفت‌ كند، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ سهم‌ عمده‌ را در بازارهاي‌ توليد ومصرف‌ فن‌آوري‌ پيشرفته‌ به‌ خود اختصاص‌ داده‌ و در ضمن‌ از توانايي‌ بالايي‌براي‌ جذب‌ اين‌ پيشرفت‌ها در حل‌ مسائل‌ و توسعه‌ قابليت‌ها و ظرفيت‌ سازي‌برخوردار شده‌ است‌. در نتيجه‌، سريع‌تر و بهتر ثروت‌ توليد مي‌كند و دانايي‌هاي‌پيشرفته‌ را در خدمت‌ توليد ثروت‌ و دستيابي‌ به‌ رفاه‌ به ‌كار گرفته‌ است‌. به‌عكس‌، باقيمانده‌ جهان‌ نه‌ از بازارهاي‌ خلق‌ علم‌ و فن‌ آوري‌ سهمي‌ دارد ونه‌توانايي‌ آن‌ را دارد كه‌ دانايي‌هاي‌ موجود پيشرفته‌ ديگران‌ را جذب‌ كند و ازآن‌ براي‌ حل‌ مسائل‌ و توسعه‌ قابليت‌هاي‌ خود بهره‌ بگيرد. بد نيست‌ در اين‌ جانگاه‌ كوتاهي‌ داشته‌ باشيم‌ به‌انقلاب‌ ديجيتال‌ كه‌ موضوع‌ بحث‌ مقاله‌ است‌.

ويژگي‌هاي‌ انقلاب‌ ديجيتال‌
امروزه‌ در ادبيات‌، به‌ دواصطلاح‌ فن‌آوري‌ اطلاعات و فن‌ آوري‌ اطلاعات‌ و ارتباطات برمي‌خوريم‌ كه‌ باديجيتالي‌ شدن‌ ابزار و فن‌ آوري‌هاي‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌، در اين‌ مقاله‌، هر دورا معادل‌ فن‌ آوري‌هاي‌ ديجيتال‌ تلقي‌ خواهيم‌ كرد. انقلاب‌ در فرهنگ‌ معين‌تبديل‌ ازحالي‌ به‌ حال‌ ديگر و از صورتي‌ به‌ صورت‌ ديگر و دگرگون‌ شدن‌ تعريف‌شده‌ است‌. انقلاب ‌ديجيتال‌، در همين‌ معنا، يعني‌ دگرگوني‌ و تغيير از حالي‌ به‌حال‌ ديگر كه‌ عامل‌ آن‌فن‌آوري‌هاي‌ ديجيتال‌ است‌. بدين‌ ترتيب‌، مي‌توان‌ گفت‌انقلاب‌ ديجيتال‌ باعث‌ پديد آمدن‌عصر ديجيتال‌ شده‌ كه‌ عصري‌ است‌ كه‌ در آن‌ فن‌آوري‌هاي‌ ديجيتال‌ (ارتباطات‌ و اطلاعات‌ديجيتالي‌ شده‌)، به‌ سرعت‌ به‌ همه‌عرصه‌هاي‌ زندگي‌ انسان‌ نفوذ كرده‌ و قاعده‌ بازي‌ را در همه‌عرصه‌هااز جمله‌فعاليت‌هاي‌ مربوط به‌ اقتصاد، تجارت‌، آموزش‌ و يادگيري‌، سرگرمي‌، معاشرت‌،ارتباطات‌، كار،فراغت‌، جنگ‌ و هنر تغيير داده‌اند.
به‌ هر حال‌، در اين‌عرصه‌ها، فن‌ آوري‌ ديجيتال‌ قاعده‌ خود را حاكم‌ كرده‌ است‌ ومي‌كند؛ آن‌ هم‌قاعده‌اي‌ متفاوت‌ با قواعد مرسوم‌ انقلاب‌ ديجيتال‌ محصول‌ تعامل‌ پيچيده‌ تركيبي‌از علوم‌ و فن‌ آوري‌ها است‌، از جمله‌: الكترونيك‌ ،رايانه‌، روباتيك‌، مخابرات‌،مخابرات‌، ارتباطات‌، سايبرنتيك‌، هوش‌مصنوعي‌، واقعيت‌ مجازي‌.
نظريه‌اطلاعات‌، علوم‌ شناختي‌، زبان‌شناسي‌، عصب‌شناسي‌، روان‌شناسي‌ اعصاب‌،ژنتيك‌ وبسياري‌ ديگر، تركيب‌ و تعامل‌ اين‌ حوزه‌ هاست‌ كه‌ عصر ديجيتال‌ را رقم‌ زده‌وباعث‌ پيداش‌ عظيم‌ترين‌ اختراع‌ بشر شده‌ است‌، يعني‌ شبكه‌ جهاني‌ اطلاعات‌ وارتباطات‌ به‌هم‌ پيوسته‌، كه‌ در درون‌ آن‌ فعاليت‌هاي‌ اصلي‌ در سطوح‌ مختلف‌فردي‌، جمعي‌، گروهي‌،سازماني‌، ملي‌ و بين‌ المللي‌ و جهاني‌ جريان‌ دارد.
ازسوي‌ ديگر، فن‌ آوري‌ ديجيتال‌ به‌ عنصر مهم‌ ابزاري‌ تبديل‌ مي‌شود،كه‌ در زندگي‌روزمره‌ از آن‌ استفاده‌ مي‌كنيم‌، محيط زندگي‌ ما،خارج‌ از حيطه‌ اختيار ما،اندك‌ اندك ‌ديجيتال‌ مي‌شود. به‌ زودي‌، در خانه‌، محيط كار، خودرو و محل‌ هايي‌كه‌ رفت‌ و آمد داريم‌، بدون‌ ابزار ديجيتالي‌، قادر به‌ ادامه‌ حيات‌ نخواهيم‌بود. در واقع‌، جبر حاكم‌ بر فن‌آوري‌، بيش‌از هر زمان‌ ديگري‌ احساس‌ مي‌شود. بدون‌ آن‌ كه‌ بخواهيم‌، نيرويي‌ قوي‌تر از اراده‌مان‌، ما رابه‌ خريد آخرين‌مدل‌هاي‌ تلفن‌، دوربين‌ ،ويديو، يخچال‌ و ماشين‌ لباس‌ شويي‌ برمي‌ انگيزد كه‌همگي‌ ديجيتال‌ شده‌اند. با استفاده‌ دم‌ افزون‌ از اينترنت‌ نيروي‌مقاومت‌ناپذير آن‌ چنان‌ خزنده ‌و آرام‌ دارد بر ما حاكم‌ مي‌شود كه‌ خيلي‌ زودفراموش‌ خواهيم‌ كرد كه‌ پيش‌ از آن‌ زندگي‌ مان‌به‌ گونه‌اي‌ ديگر و به‌ شيوه‌اي‌ديگر يعني‌ ـ غير ديجيتالي‌ ـ جريان‌ داشته‌ است‌.
انقلاب‌ ديجيتال‌ پر توان‌ ونيرومند فرايند دگرگون‌ سازي‌ زندگي‌ فردي‌ و اجتماعي‌ را پيش‌مي‌برد و امواج‌تحول‌ بسيار مهمي‌ چون‌ جهاني‌ شدن‌ و مجازي‌ شدن را به‌ راه‌ انداخته‌ وتقويت‌مي‌كند. به‌ اين‌ ترتيب‌، فعاليت‌ها در همه‌ سطوح‌ به‌ عرصه‌هاي‌ جهاني‌ و مجازي‌انتقال‌مي‌يابند. در عرصه‌هاي‌ جهاني‌ فرد و سازمان‌ و كشور مجبورند در كنار و درارتباط با ديگران‌مسائل‌ خود را پيش‌ ببرند، آن‌ هم‌ طبق‌ قاعده‌ بازي‌ جهاني‌ وبين‌ المللي‌ و در فضايي‌ كه‌ اغلب‌ برآن‌ رقابت‌ حاكم‌ است‌، عرصه‌هاي‌ مجازي‌ نيزقاعده‌ بازي‌ خود را دارند و شامل‌ عرصه‌هايي ‌هستند كه‌ ماهيت‌ فيزيكي‌ ندارند والكتروني‌اند و در واقع‌ حضوري‌ هستند در شبكه‌ جهاني‌اينترنت‌ براي‌ كار، زندگي‌،فراغت‌، مبادله‌، پژوهش‌، يادگيري‌و يا هر منظوري‌ كه‌ فرد ياسازمان‌ را به‌ حضوردر فضاي‌ اينترنت‌ بر مي‌انگيزد.
انقلاب‌ ديجيتال‌، در اقتصاد باعث‌ پيدايش‌مفاهيم‌ نوين‌ شده‌، از جمله‌ اقتصاد فرا ـ ماده‌ و اقتصاد بي‌ وزن‌ و اقتصادنرم‌افزاري‌ كه‌ همه‌ اين‌ مفاهيم‌ به‌ نوعي‌ حكايت‌ از آن‌ دارندكه‌ عامل‌ محرك‌اقتصاد ديگر ماده‌ نيست‌، بلكه‌ چيزي‌ است‌ بي‌ وزن‌ و غير مادي‌ ماننداطلاعات‌ ودانايي‌. در مورد آثار انقلاب‌ ديجيتال‌ بر اقتصاد مي‌توان‌ به‌ موارد زير نيزاشاره‌كرد:
ـ قاعده‌ بازي‌ توليد ثروت‌ و رقابت‌، به‌ ويژه‌ رقابت‌ جهاني‌ راتغيير داده‌ است‌.
ـ به‌ عقيده‌ برخي‌ از اقتصاد دانان‌، باعث‌ شده‌ مجبورشويم‌ مفاهيم‌ اقتصادي‌ را از نوتعريف‌ كنيم‌.
ـ عوامل‌ نرم‌افزاري‌ و غيرملموسي‌ چون‌ سرمايه‌ انساني‌،سرمايه‌ فكري‌، سرمايه‌اجتماعي‌، دانايي‌، خلاقيت‌ ونوآوري‌ و ارتباطات‌، مهم‌ترين‌ دارايي‌ و مؤثرترين‌ عوامل‌ بهره‌وري‌ شده‌اند.
ـ راه‌ اندازي‌ و ايجاد شبكه‌ عصبي‌ ديجيتال‌ را به‌ عامل‌ توسعه‌ تبديل‌ كرده‌است‌.
ـ باعث‌ شده‌، اينترنت‌ و فضاي‌ رايانه‌اي‌ جديدترين‌ و مهم‌ترين‌دارايي‌ عمومي‌جهاني‌ تلقي‌ شود كه‌ تحت‌ نظارت‌ هيچ‌ كشوري‌ قرار ندارد.
ـ درعرصه‌ مالي‌، باعث‌ شكل‌گيري‌ و رشد كازينوي‌ جهاني‌ ـ بازارهاي‌ بورس‌ وسرمايه‌مالي‌ جهاني‌ ـ شده‌ كه‌ در آن‌ بدون‌ انتقال‌ فيزيكي‌ پول‌ يا سرمايه‌، ميلياردهادلار مبادله‌مي‌شود.
ـ ساختار اشتغال‌ را دگرگون‌ ساخته‌ و باعث‌ از بين‌ رفتن‌بسياري‌ مشاغل‌ و پيدايش‌گروه‌ تازه‌اي‌ از مشاغل‌ شده‌ و نظام‌ آموزشي‌ را كه‌متولي‌ اصلي‌ تشكيل‌ سرمايه‌ انساني‌ است‌، دچار بحران‌ كرده‌ است‌.
ـ در حال‌حذف‌ نيروي‌ كار يدي‌ و ساده‌ و بدون‌ مهارت‌ و جايگزيني‌ آن‌ با نيروي‌ كارمتخصص‌و داراي‌ مهارت‌ها ICT است‌.
در عرصه‌هاي‌ اجتماعي‌، الگوهاي‌ كار، فراغت‌،معاشرت‌ و سرگرمي‌ را تغيير داده‌است‌ و در سطح‌ سازمان‌ باعث‌ پيدايش‌ الگوها وساختارهاي‌ جديد سازماني‌ شده‌ است‌.
در عرصه‌ فرهنگي‌، با يادگيري‌ الكتروني‌قاعده‌ بازي‌ آموزش‌ رسمي‌ را دگرگون‌ ساخته ‌و نيز كالاهاي‌ فرهنگي‌ را به‌مهم‌ترين‌ كالاي‌ قابل‌ مبادله‌ در بازارهاي‌ جهاني‌ تبديل‌ كرده‌ وباعث‌ شده‌تجارت‌ كالاهاي‌ فرهنگي‌ به‌ مبحث‌ مهمي‌ در تجارت‌ جهاني‌ تبديل‌ شود و دربسياري‌از كشورها در سياست‌هاي‌ تجاري‌ و اقتصادي‌ جايگاهي‌ مهم‌تر از مبادله‌كالاي‌فيزيكي‌ پيدا كند.
در عرصه‌ زندگي‌ فردي‌، ضمن‌ فراهم‌ آوردن‌ فرصت‌هايي‌شگفت‌انگيز براي‌ بهبودكيفيت‌ زندگي‌، يادگيري‌، توانمند سازي‌، توسعه‌ قابليت‌هاي‌فردي‌ از نظر فيزيكي‌، ذهني‌، مهارتي‌ و اجتماعي‌ الگوي‌ زندگي‌ را دگرگون‌ ساخته‌است‌.
در عرصه‌ سياسي‌، به‌ ابزار مهمي‌ جهت‌ راه‌ اندازي‌ و تسريع‌ فرايندمردمي‌(دموكراتيزه‌) شدن‌ ساختار سياسي‌ تبديل‌ شده‌ است‌ و اصولا الگوهاي‌حاكميت‌، اعمال‌اقتدار، انتخابات‌، مشاركت‌، رابطه‌ مردم‌، حاكميت‌، پاسخ‌گويي‌نظام‌ حكومت‌ در برابر مردم‌،مرزهاي‌ نظارت‌ و كنترل‌ و بسياري‌ ديگر و مهم‌تر ازآن‌ تركيب‌ حقوق‌ فردي‌ و مدني‌ وشهروندي‌ و حقوق‌ بشري‌ را متحول‌ ساخته‌ است‌.
به‌ سخني‌ كوتاه‌، انقلاب‌ ديجيتال‌، جهان‌ را يكپارچه‌ و به‌ هم‌ مرتبط ساخته‌و باعث ‌شده‌، اخبار، انديشه‌ها، الگوها، ارزش‌ها و دغدغه‌ها به‌ سرعت‌ از مرزهاعبور كنند و در همه ‌جهان‌ پخش‌ شوند و بازخورد آن‌ها به‌ سرعت‌ به‌ كانون‌ مولدآن‌ باز گردد.
اما، عصر ديجيتال‌ دغدغه‌هاي‌ بسيار دارد، كه‌ مهم‌ترين‌ آن‌نابرابري‌ است‌. نابرابري ‌همواره‌ وجود داشته‌ است‌.در طول‌ تاريخ‌، مردم‌ ازنابرابري‌ ثروت‌ و قدرت‌ و امكانات ‌همواره‌ در رنج‌ بوده‌اند و براي‌ دستيابي‌ به‌برابري‌ هزينه‌هاي‌ سنگيني‌ پرداخته‌اند. ولي‌ هنو زاين‌ نابرابري‌ها از بين‌نرفته‌، نابرابري‌هاي‌ جديدي‌ پديد آمده‌اند كه‌ مهم‌ترين‌ آن‌ها نابرابري‌ دردانايي‌ و اطلاعات‌ است‌ كه‌ به‌ نابرابري‌هاي‌ موجود عمق‌ و ابعاد تازه‌اي‌بخشيده‌ و باعث‌ بروزحوادثي‌ شده‌ كه‌ مهم‌ترين‌ آن‌ حادثه‌ 11 سپتامبر است‌.
در گزارش‌ توسعه‌ انساني‌، سال‌ 2002 مي‌خوانيم‌ كه‌ در جهان‌ نابرابر كنوني‌،هنوز فقط47 كشور به‌ دموكراسي‌ كامل‌ دست‌ يافته‌اند و فقط 14 درصد از نمايندگان‌پارلمان‌هاي‌ جهان ‌زن‌ هستند و 23 درصد از مردم‌ جهان‌ در فقر شديد به‌ سر مي‌برندو درآمد 5 درصد ثروتمندترين‌ مردم‌ جهان‌، 114 برابر 5 درصد فقيرترين‌ مردم‌ است‌ واز هر شش كودك‌، فقط یک كودك‌ به‌ مدرسه‌ مي‌رود و 60 درصد كودكاني‌ كه‌ به‌ مدرسه‌نمي‌روند، دختر هستند و هر روزبيش‌ از 3 هزار كودك‌ در اثر بيماري‌هاي‌ قابل‌پيشگيري‌ مي‌ميرند. در چنين‌ اوضاعي‌ است‌ كه‌نابرابري‌ تازه‌ كه‌ آن‌ را شكاف‌ديجيتال‌ مي‌ناميم‌، اهميت‌ بيش‌تري‌ مي‌يابد.

شكاف‌ ديجيتال‌
شكاف‌ ديجيتال‌ فاصله‌ روزافزون‌ كشورهاي‌ توسعه‌ نيافته‌ از كشورهاي‌توسعه‌ يافته‌است‌ كه‌ بيش‌تر به‌ اين‌ موارد مربوط مي‌شود:
ـ دسترسي‌ به‌ فن‌آوري‌هاي‌ ديجيتال‌ ؛
ـ استفاده‌ از اين‌ فن‌آوري‌ براي‌ بهبود بهره‌وري‌ وكارآيي‌ فرايندهاو فعاليت‌ها ونظام‌هاو كارها در همه‌ بخش‌هاي‌ زندگي‌ فردي‌ واجتماعي‌ و در سطح‌ خرد و كلان‌ ؛ و
ـ توانايي‌ به‌ كارگيري‌ اين‌ فن‌آوري‌ درايجاد زير ساخت‌ مناسب‌ براي‌ مشاركت‌ فعال‌در توليد دانش‌ و فن‌ آوري‌ ديجيتال‌ ومصرف‌ ابزار و كالاها و خدمات‌ ديجيتال‌.
اين‌ شكاف‌ با شاخص‌هاي‌ متفاوتي‌سنجيده‌ مي‌شود، از جمله‌ دسترسي‌ به‌ فن‌آوري‌هاي‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ مانندتلفن‌، تلفن‌ سيار و اينترنت‌ و پخش‌ ماهواره‌اي‌برنامه‌هاي‌ راديويي‌ وتلويزيوني‌، حجم‌ تجارت‌ الكتروني‌ و امثال‌ آن‌. جامع‌ترين‌ شاخصي‌ كه ‌براي‌مقايسه‌ كشورها و شناخت‌ اين‌ شكاف‌ ارائه‌ شده‌، شاخصي‌ است‌ كه‌ بانك‌ جهاني‌ به‌نام‌شاخص‌ جامعه‌ اطلاعاتي‌10 ارائه‌ داده‌ است‌ كه‌ شامل‌ 23 متغير است‌ (گزارش‌،2001). اين‌متغيرها در چهار زير ساخت‌ به‌ شرح‌ زير طبقه‌ بندي‌ شده‌اند كه‌توانايي‌ شهروندان‌ هر كشوري‌را براي‌ مبادله‌ اطلاعات‌ در داخل‌ و خارج‌ از كشورمي‌سنجند:
1.
زير ساخت‌ رايانه‌: سرانه‌ رايانه‌ شخصي‌11 نصب‌ شده‌ ؛ تعدادرايانه‌ شخصي‌ حمل‌ شده‌ برحسب‌ خانوار ؛ رايانه‌هاي‌ شخصي‌ حمل‌ شده‌ ت‌ جاري‌ ودولتي‌/ بر حسب‌ نيروي‌ كارحرفه‌اي‌ ؛ رايانه‌هاي‌ حمل‌ شده‌ آموزشي‌/ بر حسب‌دانشجو و استاد ؛ درصد رايانه‌هاي‌شبكه‌اي‌ شده‌ ؛ و مخارج‌ نرم‌افزار/ سخت‌افزار.
2.
زير ساخت‌ اينترنت‌؛ حجم‌ تجارت‌ الكتروني‌ ؛ تعداد كاربران‌ خانگي‌اينترنت‌؛ تعدادكاربران‌ اينترنت‌ در كسب‌ و كار ؛ و تعداد كاربران‌ اينترنت‌ درسازمان‌هاي‌ آموزشي‌.
3.
زير ساخت‌ ارتباطات‌: تعداد خطوط تلفن‌/ خانوار ؛هزينه‌ تلفن‌هاي‌ داخلي‌ ؛ سرانه ‌مالكيت‌ گيرنده‌ تلويزيون‌ ؛ سرانه‌ مالكيت‌گيرنده‌ راديو ؛ سرانه‌ مالكيت‌ دستگاه‌ نمابر ؛ سرانه ‌مالكيت‌ تلفن‌ سيار ؛مشتركان‌ تلويزيون‌ سيمي‌ ؛
4.
زير ساخت‌ اجتماعي‌: تعداد دانش‌آموزان‌ متوسطه‌؛ تعداد دانش‌آموزان‌ دبيرستان‌ ؛ نرخ‌ خواندن‌ روزنامه‌ ؛ آزادي‌ مطبوعات‌ ؛ وآزادي‌هاي‌ مدني‌.
بر اساس‌ اين‌ متغيرها، در سال‌ 2001، كشورهاي‌ جهان‌ به‌ 5گروه‌ به‌ شرح‌ زير رتبه‌بندي‌ شده‌اند:

گروه‌ اول‌:این گزارش آنانرا Skaters نامیده است. به معنای کشورهایی که اسکیت به پا بسته و تند و پرشتاب درمسیر عصر دیجیتال به راه افتاده‌اند. این کشورها در موقعیتی عالی برای بهره‌گیری ازمواهب انقلاب دیجیتال قرار دارند، زیرا زیرساخت پیشرفته‌ای د رهر چهار حوزهاطلاعات، اینترنت، ارتباطات و اجتماع برپا داشته‌اند. در این گروه 15 کشور به شرحزیر قرار دارند:

 



در اين‌كشورها، بخش‌ فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ خصوصي‌ شده‌ است‌ ورقابت‌ موجودباعث‌ كاهش‌ قيمت‌ و امكان‌ بهتر دسترسي‌ به‌ اينترنت‌ و خدمات‌ شده‌ است‌.

گروه‌ دوم‌:اين‌ گروه‌ بلندگامان‌ (Striders) نام‌ دارند. به‌معناي‌ كساني‌ كه‌ با گام‌هاي‌ بلند و مؤثر درراه‌ ديجيتالي‌ شدن‌ حركت‌ مي‌كنند. كشورهاي‌ اين‌ گروه‌ هدفمند و با برنامه‌ وارد عصراطلاعات‌ شده‌اند و بخش‌ مهمي‌ اززير ساخت‌ لازم‌ را ايجاد كرده‌اند و عبارت‌ اند از:

 



اين‌كشورها در جهت‌ رفع‌ موانع‌ اين‌ حركت‌ گام‌ برداشته‌اند و ازجمله‌، در دهه‌ گذشته‌بخش‌ مهمي‌ از صنعت‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ خود را خصوصي‌ كرده‌اند.

گروه‌سوم‌:دوندگان‌ پرسرعت (Sprinters) در اين‌ گروه‌ قرار دارند كه‌ با توجه‌ به‌فشارهاي ‌اقتصادي‌ و اجتماعي‌ و سياسي‌ كه‌ تجربه‌ مي‌كنند، اولويت‌هاي‌ خود راتغيير داده‌اند و با تمام ‌نيرو سعي‌ دارند راه‌ را براي‌ ديجيتالي‌ شدن‌ هموارسازند. اعضاي‌ اين‌ گروه‌ عبارتند از:

 



در مجموع‌اين‌ سه‌ گروه‌، يك‌ سوم‌ كشورهاي‌ جهان‌ را تشكيل‌ مي‌دهند.

گروه‌چهارم‌:كشورهاي‌ اين‌ گروه‌ تفريح‌ كنان‌ (Strollers) به‌ راه‌ افتاده‌اند. دربخش‌ مهمي‌ ازاعضاي‌ اين‌ گروه‌، محدوديت‌ منابع‌ مالي‌ و جمعيت‌ زياد باعث‌ شده‌كه‌ حركت‌ آنان‌ پايدار و استوار نباشد. كشورهاي‌ اين‌ گروه‌ عبارتند از:

 



البته‌،كشورهاي‌ چين‌ و اندونزي‌ و هند در سال‌هاي‌ اخير براي‌ ايجاد جامعه‌اطلاعاتي‌سرمايه‌ گذاري‌ سنگيني‌ انجام‌ داده‌اند، ولي‌ به‌ دليل‌ خصوصي‌ نشدن‌بخش‌ مهمي‌ از ICT ، دراين‌ كشورها رقابت‌ هنوز ضعيف‌ است‌.
گروه‌ پنجم‌: دركل‌ 55 كشور جهان‌ وارد عصر ديجيتال‌ شده‌اند، ولي‌ 150 كشورديگر ـ از جمله‌ ايران‌ـ تازه‌ واردان‌ (Starters) اين‌ جريان‌ هستند. در اين‌ كشورها، هنوز زيرساخت‌لازم‌ براي‌ بهره‌ برداري‌ از عصر ديجيتال‌ ايجاد نشده‌ است‌. اين‌ گروه‌ 40درصد از جمعيت ‌جهان‌ و 4درصد از توليد ناخالص‌ جهاني‌ را تشكيل‌ مي‌دهند و سهم‌آنان‌ از مخارج‌ جهاني‌ كم‌تر از 1 درصد است‌. فاصله‌ اين‌ گروه‌ با چهار گروه‌ديگر است‌ كه‌ شكاف‌ ديجيتال‌ را پديدآورده‌ است‌. 55 كشور چهار گروه‌ اول‌، 97درصد توليد ناخالص‌ جهاني‌ و 99 درصد مخارج‌ICT را دارند. نكته‌ جالب‌ آن‌ كه‌،امارات‌ متحده‌ در سال‌هاي‌ اخير با نرخ‌ رشد 20 درصد درزمينه‌ ICT از همه‌ كشورهااز نظر رشد جلو افتاده‌ است‌.
سطح‌ ديگري‌ از شكاف‌ ديجيتال‌ نيز در درون‌كشورها وجود دارد. در همه‌ كشورها،بخش‌ هايي‌ از مردم‌ سريع‌تر و بهتر از ديگران‌از دستاوردهاي‌ فن‌ آوري‌ ديجيتال‌ استفاده‌مي‌كنند و به‌ سرعت‌ در حال‌ پيشرفت‌اند. بيشترين‌ كاربران‌ اينترنت‌ مردان‌ تحصيل‌ كرده‌ وداراي‌ درآمد بالاتر ازمتوسط اند. شكاف‌ جنسيتي‌ ديجيتال‌ نيز وجود دارد كه‌ جدول‌ زير آن‌را به‌ خوبي‌نشان‌ مي‌دهد.

 



در آخرين‌گزارش‌ توسعه‌ انساني‌ (گزارش‌ 2002) نيز شكاف‌ ديجيتال‌ آشكاراست‌. در نروژ كه‌ درسال‌ 2002 مقام‌ اول‌ جهان‌ را در شاخص‌ HDI كسب‌ كرده‌ است‌، به‌ازاي‌ هر هزار نفرجمعيت‌ 532 تلفن‌ و 751 تلفن‌ سيار و 101 ميزبان اينترنت‌ وجود داشته‌است‌. اين‌رقم‌ براي‌ ايران‌ كه‌ در ميان‌ 173 كشور رتبه‌ نود و هشتم‌ را دارد؛ به‌ ازاي‌ هرهزارنفر جمعيت‌ 149 تلفن‌ و 15 مشترك‌ تلفن‌ سيار است‌. براي‌ ايران‌ ،آمار رسمي‌مربوط به‌اينترنت‌ موجود نيست‌، ولي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌ در ايران‌ 2 ميليون‌ نفركاربر اينترنت‌ وجود داردكه‌ حدود 3/5 درصد جمعيت‌ را در بر مي‌گيرد. اين‌ رقم‌براي‌ آمريكا، طبق‌ گزارش‌ اينترنت كه‌ توسط دانشگاه‌ يو سي‌ ال‌ اي‌ كه‌ دسامبر 2002 منتشر شده‌، 75 درصد جمعيت‌ و طبق‌گزارش‌ فوريه‌ 2002 وزارت‌ بازرگاني‌ اين‌كشور براي‌ سال‌ 2000 حدود، 47 درصد بوده‌است‌.
هستند كشورهايي‌ كه‌ كاربران‌اينترنت‌ آنان‌ سهمي‌ كم‌تر از 0/03 درصد جمعيت‌ را دارندو بخش‌هاي‌ مهمي‌ از مردم‌جهان‌ نه‌ تنها به‌ تلفن‌ سيار، بلكه‌ به‌ تلفن‌ معمولي‌ نيز دسترسي ‌ندارند. باتوجه‌ به‌ نقش‌ روزافزون‌ ICT در توليد ثروت‌ و توسعه‌ اقتصادي‌، طبيعي‌ است‌ كه‌كشورهاي‌ داراي‌ پايين‌ترين‌ رتبه‌ در شاخص‌ ISI و يا در هر شاخص‌ ديگري‌ مربوطبه‌ عملكرد ديجيتال‌، در عملكرد اقتصادي‌ نيز در جهان‌ رتبه‌هاي‌ پاييني‌ را داشته‌باشند.
معناي‌ واقعي‌ انقلاب‌ ديجيتال‌ با نگاهي‌ به‌ تاريخ‌ بهتر درك‌ مي‌شود. در اقتصاد كهن‌ درقرن‌ 19 منبع‌ ثروت‌ زمين‌ بود و ثروتمندترين‌ كشورهاي‌ قرن‌ 19،كشورهايي‌ بودند كه‌ يا خود غني‌ترين‌ منابع‌ طبيعي‌ و زمين‌هاي‌ حاصل‌ خيز را دراختيار داشتند و يا از طريق‌ استعمار و شيوه‌هاي‌ ديگر به‌ منابع‌ سرشار كشورهاي‌ديگر چنگ‌ مي‌انداختند. در سطح‌ خرد نيز، طبق‌گزارش‌ مجله‌ فورچون‌، اول‌ ژانويه‌ 1900، ده‌ شركت‌ بزرگ‌ در ايالات‌ متحده‌، شركت‌‌هايي ‌بودند كه‌ در زمينه‌ نفت‌ وفولاد و شكر و تنباكو و سرب‌ و گاز و زغال‌ سنگ‌ و چرم‌ و لاستيك ‌فعاليت‌ داشتند وتنها GE( جنرال‌ الكتريك) بود كه‌ در زمينه‌ منابع‌ طبيعي‌ فعاليت‌ نداشت‌.
به‌گفته‌ لستر تارو، امروزه‌ منبع‌ جديد ثروت‌ نيروي‌ فكري‌ است‌ و به‌ همين‌ دليل‌شركت‌مايكروسافت‌ در آغاز سال‌ 2000 با ارزش‌ترين‌ شركت‌ قلمداد شد و بازار بورس‌،ارزش‌دارايي‌ آن‌ را نيم‌ تريليون‌ دلار يعني‌ 500 ميليارد دلار برآورد كرد. واين‌در حالي‌ است‌ كه‌ارزش‌ دارايي‌هاي‌ فيزيكي‌ اين‌ شركت‌ يعني‌ ساختمان‌ و تجهيزات‌و مبلمان‌ و امثال‌ آن‌ به‌سختي‌ به‌ 10 ميليارد دلار مي‌رسد. دارايي‌هاي‌ سرنوشت‌ساز مايكروسافت‌ كه‌ ارزشي‌ معادل‌490 ميليارد دلار خلق‌ كرده‌اند عبارتند ازسرمايه‌هاي‌ دانايي‌ و سرمايه‌هاي‌ فكري‌، توانايي‌رهبري‌، مالكيت‌ معنوي‌، ظرفيت‌سازماني‌، دانايي‌ جمعي‌ كاركنان‌، رابطه‌ با تامين‌ كنندگان‌، شهرت‌ نزد مشتريان‌و كنترل‌ سيستم‌هاي‌ عملياتي‌ رايانه‌ شخصي‌ و امثال‌ آن‌. اينان‌ دارايي‌هاي‌هستندناملموس‌ كه‌ در عصر حاضر ثروت‌ آفرين‌اند. هر ساله ماكروسافت‌ براي‌ حفظپيشگامي‌خود، 3 ميليارد دلار صرف‌ تحقيق‌ و توسعه‌ مي‌كند و سخت‌ مي‌كوشد بهترين‌مغزها راجذب‌ كند. انقلاب‌ ديجيتال‌ اين‌ گونه‌ قاعده‌ بازي‌ را تغيير داده‌ است‌.

ايران‌ و انقلاب‌ عصر ديجيتال‌
ايران‌ جامعه‌اي‌ است‌ پيچيده‌ وبا سابقه‌ تاريخي‌ ديرينه‌ و فرهنگي‌ كه‌ بيش‌ از هر چيز پرتنوع‌ و متكثر است‌. درسه‌ دهه‌ آخر قرن‌ بيستم‌ اين‌ كشور رفت‌ و برگشت‌هاي‌ متعددي‌ را درفرايند گذر ازسنت‌ به‌ مدرنيسم‌ تجربه‌ كرده‌ است‌ و به‌ ويژه‌ طي‌ دو دهه‌ بعد از انقلاب‌باحاكميت‌ حكومت‌ ديني‌، هر چند تكليف‌ خود را در بسياري‌ از مباحث‌ بنيادين‌ معاصراز جمله‌دموكراسي‌، آزادي‌، رابطه‌ تجاري‌ و سياسي‌ با جهان‌، توسعه‌ اقتصادي‌ به‌عنوان‌ ارزش‌ و امثال‌آن‌ تا حدي‌ روشن‌ ساخته‌، ولي‌ هنوز در زمينه‌ مباحث‌ كليدي‌چون‌ دين‌ ـ سياست‌ و معناي ‌حكومت‌ ديني‌ و مباني‌ ارزشي‌ برنامه‌ ريزي‌ توسعه‌دچار سردرگمي‌ است‌. البته‌، هنوز نمي‌داند با ماهواره‌ و با اينترنت‌ چه‌ كند.
از بعد رتبه‌ بندي‌ جهاني‌، متاسفانه‌ ايران‌ به‌ دليل‌ درگير بودن‌ در مباحث‌مباني‌ و مفاهيم‌و كشمكش‌هاي‌ سياسي‌ حاصل‌ از آن‌ و درگير بودن‌ بيش‌تر حاكمان‌ ومسئولان‌ و مديران‌ عالي‌در بازي‌هاي‌ قدرت‌ و تجارت‌ و نداشتن‌ دغدغه‌ توسعه‌ وپيشرفت‌ جامعه‌، به‌ رغم‌ وجودامكانات‌ پيشرفت‌ (منابع‌ سرشار انرژي‌ و مواد خام‌،نيروي‌ انساني‌ توسعه‌ خواه‌ و تحول‌ جو) وضعيت‌ درخشاني‌ ندارد.
از نظر فن‌آوري‌ جفري‌ سكس‌، در دانشگاه‌ هاروارد مطالعه‌اي‌ انجام‌ داده‌ است‌ و براساس‌ دومعيار تعداد حق‌ امتياز اختراعات‌ به‌ ازاي‌ هر يك‌ ميليون‌ نفر جمعيت‌ وسهم‌صادرات‌ فن‌آوري‌ پيشرفته‌ از توليد ناخالص‌ ملي‌ از جهان‌ را به‌ سه‌ منطقه‌فن‌ شناختي‌ زيرتقسيم‌ كرده‌ است‌:
نوآوران‌ فن‌ آوري‌: كشورهايي‌ هستند داراي‌ 10 حق‌ امتياز (اختراع‌ ثبت‌ شده‌) يابيش‌تر كه‌ به‌ ازاي‌ هر يك‌ ميليون‌ نفرجمعيت‌ صادرات‌ فن‌ آوري‌ پيشرفته‌ در اين‌ كشورها،حداقل‌ 2درصد توليد ناخالص‌ ملي‌آنان‌ را تشكيل‌ مي‌دهد.
كاربران‌ فن‌ آوري‌: اين‌ كشورها توانايي‌ بالايي‌ درجذب‌ دانايي‌ها و فن‌ آوري‌هاي‌پيشرفته‌ دارند و زير ساخت‌ لازم‌ رابراي‌ اين‌ كارفراهم‌ آورده‌اند.
حذف‌ شدگان‌: اين‌ كشورها در توليد و در جذب‌ و مصرف‌ فن‌آوري‌ پيشرفته‌ سهمي ‌ندارند و يا سهم‌ آنان‌ ناچيز است‌.
ايران‌ در گروه‌ سوم‌قرار دارد. شايد گفته‌ شود چون‌ مدل‌ و ارقام‌ اين‌ طبقه‌ بندي‌ در دست‌ نيست‌،نمي‌توان‌ اعتبار اين‌ طبقه‌ بندي‌ راتائيد كرد. ولي‌ شكي‌ نيست‌ كه‌ سهم‌ ايران‌از صادرات‌ فن‌ آوري‌ پيشرفته‌ و حق‌ امتياز كه‌ معرف‌ توليد فن‌ آوري‌ نوين‌هستند، بسيار ناچيز است‌. ايران‌ در سال‌ 2001، تنها یک حق‌ امتياز داشته‌است‌. اين‌ درحالي‌ است‌ كه‌ در سال‌ 1997، اين‌ رقم‌ براي‌ امريكا 111906 بوده‌ است‌.
در ارتباط با ISI نيز ايران‌ در گروه‌ پنجم‌ كشورها قرار دارد.
شايدمعتبرترين‌ اطلاعات‌ موجود در مورد سنجش‌ وضعيت‌ ايران‌ در مقايسه‌ باكشورهاي‌جهان‌ پروژه‌ توسعه‌ انساني‌ باشد كه‌ بر حسب‌ HDI كشورها را رتبه‌ بندي‌ مي‌ كند. البته‌ اين‌ شاخص‌ به‌ طور مستقيم‌ وضعيت‌ ديجيتال‌ را نمي‌سنجد. ولي‌ مؤلفه‌هاي‌آن‌ معرف‌ زيرساخت‌هاي‌ مهمي‌ هستند كه‌ براي‌ استفاده‌ از دست‌آوردهاي‌ انقلاب‌ديجيتال‌ در فرايند توسعه ‌ضرورت‌ حياتي‌ دارند. بد نيست‌ به‌ نتايج‌ گزارش‌ 2002در مورد ايران‌ نگاهي‌ بيفكنيم‌:
در اين‌ گزارش‌، ايران‌ در ميان‌ 173 كشور، بارتبه‌ 98 در گروه‌ ميانه‌ قرار دارد و ارزش‌ شاخص‌ براي‌ آن‌ 0/721 محاسبه‌ شده‌است‌. از سال‌ 1975 وضع‌ ايران‌ در اين‌ شاخص ‌به‌ شرح‌ زير بوده‌ است‌:

 



اگربپذيريم‌ كه‌ آمار مربوط به‌ مؤلفه‌ها واقعي‌ است‌، يعني‌ آمار واقعي‌ انتقال‌يافته‌ است‌،شكي‌ نيست‌ كه‌ طبق‌ اين‌ آمار وضعيت‌ توسعه‌ انساني‌ در ايران‌ به‌طور مستمر رو به‌ بهبود بوده‌است‌ كه‌ جاي‌ اميدواري‌ است‌. اما، در موردمولفه‌هاي‌ HDI در ايران‌ وضعيت‌ اين‌ گونه‌ است‌:

 



براي‌ درك‌بهتر وضعيت‌ ايران‌ در زمينه‌ توسعه‌ انساني‌، اگر بپذيريم‌ كه‌ نروژ در تمام‌شاخص‌هاي‌ مربوط به‌ كيفيت‌ زندگي‌ وضع‌ مطلوبي‌ دارد از جمله‌ در HDI دو سال‌ پي‌در پي‌(2001و2002) رتبه‌ اول‌ را داشته‌ ودر سال‌ 2001 رتبه‌ سوم‌ را و طبق‌ نظرخواهي‌ سي.‌ان.‌ان ‌در سال‌ 2002 به‌ عنوان‌ بهترين‌ مكان‌ براي‌ زندگي‌ معرفي‌شده‌ است‌، بد نيست‌ در چند مولفه‌HDI، وضعيت‌ ايران‌ را با نروژ مقايسه‌ كنيم‌.

 



اين‌ جدول‌بسيار گوياست‌ و نيازي‌ به‌ شرح‌ ندارد. در مورد عملكرد ايران‌ درعرصه‌هاي‌ديجيتال‌، تا كنون‌ دولت‌ برنامه‌ و سياست‌ مشخصي‌ براي‌ ديجيتالي‌ شدن‌نداشته‌است‌، تا آن‌ كه‌ در تاريخ‌28/3/1381 در قانون‌ بودجه‌ 1381 كل‌ كشور اجراي‌طرح‌ ملي‌ توسعه ‌و كاربري‌ فن‌ آوري‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ (تكفا) تصويب‌ وچارچوب‌ اجرائي‌ آن‌ براي‌ تمام‌سازمان‌ها ابلاغ‌ شد. دبيرخانه‌ شوراي‌ عالي‌اطلاع‌ رساني‌ مكلف‌ شده‌ با همكاري‌ و هماهنگي‌كليه‌ دستگاه‌ها در راه‌ تكميل‌ وتصويب‌ برنامه‌ جامع‌ آن‌ اقدام‌ نمايد. در اين‌ طرح‌ بخش‌هاي‌اصلي‌ به‌ شرح‌ زيرتعريف‌ شده‌اند:
ـ توسعه‌ منابع‌ انساني‌ و آموزش‌ الكتروني‌
ـ فرهنگ‌ درمحيط رايانه‌اي‌
ـ دولت‌ الكتروني‌
ـ خدمات‌ الكتروني‌
ـ تجارت‌الكتروني‌
ـ اقتصاد الكتروني‌
ـ شبكه‌ زير ساخت‌ اطلاع‌ رساني‌ ملي‌ ايران‌ (IR-NII ) و امنيت‌
ـ بستر قوانين‌
ـ شركت‌هاي‌ كوچك‌ و متوسط
ـ بخش‌صنعت‌
نقد اين‌ برنامه‌ در چارچوب‌ حاضر نمي‌گنجد، ولي‌ بايد اذعان‌ داشت‌ كه‌اين‌ طرح‌ به‌ هرحال‌ حركتي‌ است‌ كه‌ هر چند دير شروع‌ شده‌، ولي‌ گامي‌ است‌مثبت‌ در جهت‌ همگام‌ سازي‌ باتحولات‌ ديجيتال‌ در جهان‌، در اين‌ طرح‌ الزام‌ها واهميت‌ ديجيتال‌ شدن‌ در حوزه‌هاي ‌مختلف‌ براي‌ ايران‌ تشريح‌ شده‌ است‌، اما،تجربه‌ نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ برنامه‌ها و طرح‌هاي‌ ملي‌ به‌ دليل‌ بي‌ توجهي‌ به‌الزام‌هاي‌ اجرايي‌ در عمل‌ با شكست‌ مواجه‌ شده‌اند. در مورد اين‌ طرح ‌نيز اين‌نگراني‌ وجود دارد. از جمله‌ اين‌ الزام‌ها ايجاد زير ساخت‌ها و ظرفيت‌هاي‌مناسب‌است‌.
شكي‌ نيست‌ كه‌ ايران‌ بدون‌ داشتن‌ زيرساخت‌ پيشرفته‌ ديجيتال‌،حتي‌ اگر منابع‌ طبيعي ‌از جمله‌ نفت‌ ارزش‌ خود را حفظ كند، نمي‌تواند جمعيت‌ 70ميليوني‌ خود را كه‌ بيش‌تر آن‌جوان‌ هستند،تامين‌ كند. آن‌ هم‌ در شرايطي‌ كه‌ به‌دلايل‌ زياد بهره‌وري‌ و كارايي‌ منابع‌ و سيستم‌ها بسيار پايين‌ بوده‌ است‌.
مطالعات‌ انكتاد نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ ICT مي‌تواند به‌ بهبود بهره‌ وري‌ كمك‌كند و نيزطبق‌ برآوردها با هر 1 درصد رشد بهره‌ وري‌ در بخش‌ خدمات‌ در آسيا،مي‌توان‌ مزاياي‌ رفاهي‌ در حد 12 ميليارد دلار امريكا و رشد GDP در حد 0/4 درصد ورشد صادرات‌ درخدمات‌ در حد 2تا3درصد پديد آورد. در همين‌ مطالعات‌، تاثير فن‌آوري‌ هاي‌ ديجيتال‌ بركاهش‌ هزينه‌، افزايش‌ كارايي‌ و بهره‌ وري‌، افزايش‌ سرعت‌و بهبود رقابت‌ پذيري‌ جهاني‌ درتجارت‌ و حمل‌ ونقل‌ و خدمات‌ مالي‌ انكارناپذيرذكر شده‌ است‌.

از سوي‌ ديگر، تجربه‌ كشورهايي‌ چون‌ ايرلند حاكي‌ از آن‌است‌ كه‌ برنامه‌ ريزي‌ سنجيده‌ و خردمندانه‌ و دورانديشانه‌ در زمينه‌ ICT مي‌تواند نتايج‌ اقتصادي‌ ـ فرهنگي‌ چشم‌گيري‌ به‌ بارآورد.
حتي‌ در شرايطي‌كه‌ در جامعه‌ ثبات‌ و آرامش‌ سياسي‌ كامل‌ حكم‌ فرما نباشد. ايران‌، مي‌تواند بادرس‌ گرفتن‌ از اين‌ مطالعات‌ و تجربه‌ها جهت‌گيري‌ راهبردي‌ خود را در زمينه‌ ICT طراحي‌ كند. تجربه‌ جهاني‌ توجه‌ مارا به‌ نكات‌ زير جلب‌ مي‌كند:
1.
فن‌آوري‌هاي‌ ديجيتال‌ بايد ارزان‌ و آسان‌ در اختيار مردم‌ قرار گيرند. بدون‌اين‌دسترسي‌، فرصت‌ها از دست‌ مي‌رود ؛
2.
فن‌ آوري‌هاي‌ ديجيتال‌ و به‌ بياني‌ديگر ايجاد زير ساخت‌ ديجيتال‌ و يا شبكه‌ عصبي‌ديجيتال‌ كه‌ بعد سخت‌افزاري‌ قضيه‌است‌، به‌ تنهايي‌ كافي‌ نيست‌ و نبايد هدف‌ قرار گيرد. زيرابه‌ خودي‌ خودنمي‌تواند به‌ بهبود اوضاع‌ كمك‌ كند. البته‌، دسترسي‌ مردم‌ به‌ ابزار ديجيتال‌،فرصت‌هاي‌ با ارزشي‌ براي‌ رشد و شكوفايي‌ قابليت‌ها در اختيار مي‌گذارد، ولي‌ كاربه‌ اينجاختم‌ نمي‌شود ؛
3.
فن‌ آوري‌هاي‌ ديجيتال‌ در سازمان‌ها و كشورهايي‌به‌ عامل‌ توسعه‌ و بهبود وري‌ وكارايي‌ و كيفيت‌ و رقابت‌ پذيري‌ تبديل‌ شده‌اندكه‌ زير ساخت‌هاي‌ مناسب‌ وجود داشته‌ ياايجاد شده‌اند، ازجمله‌ زير ساخت‌هاي‌سياسي‌ و اجتماعي‌ و سازماني‌ ؛
4.
اين‌ زير ساخت‌ها در سطح‌ كلان‌ شامل‌نهادها و ساختارهاي‌ دموكراتيكي‌ مي‌شوند كه‌ بايد پديد آيند و يا راه‌ براي‌ ايجادآن‌ها هموار شود. انقلاب‌ ديجيتال‌ با ساختارهاي ‌استبدادي‌ و خودكامه‌ حكومتي‌ ومديريتي‌ ناسازگار است‌ و در رويارويي‌ اين‌ دو، ساختارهاي‌ استبدادي‌ و اقتدارطلب‌ محكوم‌ به‌ نابودي‌ اند. فن‌ آوري‌هاي‌ ديجيتال‌، اقتدارفردي‌ مي‌آفرينند وفرد را در جايگاهي‌ قرار مي‌دهند به‌ دور از نظارت‌، كنترل‌ و سلطه‌ آمرانه ‌نظام‌حكومت‌. در واقع‌، ابزار دموكراتيزه‌ كردن‌ ساختارها و روابط سياسي‌ ـ اجتماعي‌ـمديريتي‌اند ؛
5.
در سطح‌ خرد، فن‌ آوري‌هاي‌ ديجيتال‌ در صورتي‌مي‌ توانندتحول‌ توسعه‌اي ‌بيافرينند كه‌ زمينه‌هاي‌ زير فراهم‌ آيند:
ـ ساختار سازماني‌سازمان‌ها در جهت‌ ساختارهاي‌ منعطف‌، ارگانيك‌، مسطح‌ و تيمي ‌و مشاركت‌ جو ودموكراتيك‌ متحول‌ شود. به‌ ويژه‌ ساختارهايي‌ كه‌ ديوان‌ سالار،اقتدار طلب‌،بسته‌، سلسله‌ مراتبي‌ و بدون‌ انعطاف‌ اند؛
ـ فرايندها از نو مهندسي‌ شوند ونظام‌هاي‌ مديريت‌ فرايند محور و IT محور شوند ؛
ـ سرمايه‌ انساني‌ مناسبي‌تشكيل‌ شود و نيروي‌ انساني‌ از دانش‌ و مهارت‌ و تخصص‌ مورد نياز ICT برخوردار شودوبراي‌ ايجاد اين‌ سرمايه‌، وقت‌ و هزينه‌ لازم‌ صرف‌ شود ؛
ـ فرهنگ‌ سازماني‌،تحول‌ جو، دانايي‌ محور و نوآور شود. بدون‌ تحول‌ فرهنگي‌،ديجيتال‌ شدن‌ به‌سرانجام‌ نمي‌رسد و يا اثر بخش‌ نخواهد بود ؛
ـ نظام‌هاي‌ عملياتي‌، اطلاعاتي‌و پرسنلي‌ ديجيتال‌ و از نو طراحي‌ شوند و نوسازي‌ آن‌ها همگام‌ با تحولات‌IT پيش‌رود ؛ و
6.
ديجيتال‌ شدن‌ فرايندها و نظام‌ها با هدف‌ بهبود بهره‌ وري‌، كيفيت‌و رقابت‌ پذيري ‌طراحي‌ و اجرا و هدايت‌ شود. ديجيتال‌ شدن‌ بدون‌ هدف‌، پر هزينه‌و بي‌ ثمر خواهد بود. نمودار زير، مدلي‌ ارائه‌ مي‌دهد كه‌ مي‌تواند راهنماي‌تدوين‌ برنامه‌هاي‌ اجرايي‌ طرح‌هاي‌ ملي‌تكفا باشد.
با توجه‌ به‌ اين‌ نكات‌ ونيز وضع‌ موجود سازمان‌ها و ساختارها در ايران‌ است‌ كه‌ به‌ نظرمي‌رسد طرح‌هاي‌ملي‌ چون‌ تكفا در ايران‌ به‌ مديريت‌ و رهبري‌ پيچيده‌ و ويژه‌اي‌ نياز داشته‌باشند. اين‌ طرح‌ بايد خود را به‌ عنوان‌ طرح‌ تحول‌، راهبردي‌ تلقي‌ كند وتيم‌هاي‌ مركب‌ ازصاحب‌ نظران‌ مجرب‌ داراي‌ دانش‌ و تجربه‌ نوين‌ مديريت‌ تحول‌راهبردي‌ اجراي‌ آن‌ رارهبري‌ كنند. اين‌ تيم‌ها بايد بتوانند هم‌ زمان‌ با ايجادزير ساخت‌ سخت‌افزاري‌ و راه‌ اندازي ‌شبكه‌ عصبي‌ ديجيتال‌، ظرفيت‌ و توانمندي‌لازم‌ را در ساختار سازماني‌، فرايندها، سيستم‌ها،نيروي‌ انساني‌ و فرهنگ‌ سازماني‌پديد آورند و نهادها و سازمان‌ها را براي‌ مواجهه‌ با اين ‌تحول‌ آماده‌ سازند. بدون‌ اين‌ ظرفيت‌ سازي‌ و توانمند سازي‌، طرح‌ با صرف‌ هزينه‌ بسيار ازنظر مالي‌ ووقت‌، و اثر بخشي‌ نه‌ چندان‌ مطلوب‌، اجرا خواهد شد و به‌ سرنوشت‌ سايرطرح‌هاي‌ملي‌ دچار خواهد شد.
به‌ هر حال‌، بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ ديجيتال‌ شدن‌ جوامع‌تحت‌ فشار دو دسته‌ نيرو جريان‌دارد:
ـ جبر زمانه‌ و آهنگ‌ طبيعي‌ تحولات‌ واجبار طبيعي‌ افراد، سازمان‌ها و جوامع‌ به‌همگامي‌ با نيروهاي‌ پر فشار فن‌شناختي‌ كه‌ از درون‌ بسته‌ترين‌ مرزها راه‌ خود را به‌ درون ‌كشورها باز مي‌كنند واقبال‌ طبيعي‌ مردم‌ به‌ ويژه‌ جوانان‌، راه‌ را براي‌ استفاده‌ و جذب ‌نوآوري‌هاي‌زمانه‌ به‌ ويژه‌ اين‌ فن‌ آوري‌ها در زندگي‌ هموار مي‌سازد.
ـ برنامه‌ ريزي‌در سطوح‌ كلان‌ و خرد براي‌ جذب‌ اين‌ فن‌ آوري‌ها و استفاده‌ سنجيده‌از فرصت‌هاي‌با ارزشي‌ كه‌ ارائه‌ مي‌دهند و كاهش‌ آثار تهديدآميز آن‌ها.
در ايران‌، بيش‌ترنيروي‌ اول‌ فعال‌ بوده‌ است‌ و تنها چند ماهي‌ است‌ كه‌ دولت‌ تحت‌فشار واقعيت‌ها،آن‌ هم‌ پس‌ از، از دست‌ رفتن‌ فرصت‌هاي‌ بسيار، برنامه‌اي‌ براي‌ همگامي‌باتحولات‌ جهان‌ در عرصه‌ ICT تدوين‌ كرده‌ است‌.
به‌ هر حال‌، انقلاب‌ديجيتال‌ فرصت‌هاي‌ بسياري‌ براي‌ توسعه‌ ايران‌ دارد. در حوزه‌اقتصاد، سه‌ بخش‌صنعت‌، كشاورزي‌ و خدمات‌ به‌ خوبي‌ مي‌توانند از مزاياي‌ اين‌ تحول‌بهره‌مند شوند،صنعت‌ ايران‌ به‌ تدريج‌ وارد فضاهاي‌ پر رقابت‌ جهاني‌ مي‌شود و بدون‌ديجيتال‌شدن‌ فرايندها و سيستم‌ها و نوسازي‌ ساختار و جذب‌ الگوهاي‌ سازماني‌ جديد،صنايع‌ايران‌ نمي‌توانند رقابت‌پذير شوند.
كاهش‌ قيمت‌ تمام‌ شده‌ و بهبود كيفيت‌ جزاز اين‌ طريق‌ ممكن‌ نيست‌.در بخش‌ خدمات‌، فعاليت‌هايي‌ چون‌ آموزش‌، پژوهش‌،تجارت‌، بانك‌ داري‌، بيمه‌، خدمات‌ مالي‌، توريسم‌، خدمات‌ بيمارستاني‌ و سايرفعاليت‌ها بدون‌ ديجيتال‌ شدن‌ حتي‌ در شرايط موجود نيز قادر به ‌ادامه‌ حيات‌نيستند. تجارت‌ الكتروني‌ براي‌ ايران‌ يك‌ الزام‌ است‌ ، و بحث‌ مفصلي‌ دارد كه‌دراين‌ نوشتار نمي‌گنجد. در بخش‌ كشاورزي‌ نيز فن‌ آوري‌ ديجيتال‌ به‌ بهبودبهره‌وري‌ درفرايندهاي‌ كاشت‌، داشت‌، برداشت‌، نگهداري‌، بسته‌ بندي‌ و صادرات‌محصول‌ كشاورزي‌ايران‌ كمك‌ و آن‌ها را رقابت‌پذير خواهد كرد. به‌ طور كلي‌،مهم‌ترين‌ فرصت‌ انقلاب‌ ديجيتال‌براي‌ ايران‌، مواجهه‌ با الزام‌ مهندسي‌ مجددساختارها و فرايندها و الگوهاي‌ سازمان‌ دهي‌است‌. در واقع‌، ايران‌ مانند بسياري‌از كشورهاي‌ ديگر، تحت‌ چنين‌ فشاري‌ خود را از زير بار سنگين‌ ديوان‌ سالاري‌ لخت‌و بي‌ خاصيت‌ و نظام‌هاي‌ ناكار آمد و روش‌هاي‌ عقب‌ مانده‌ وفرايندهاي‌ غير ضروري‌رها خواهد ساخت‌.
در حوزه‌ فرهنگ‌، ايران‌ فرصتي‌ درخشان‌ پيدا خواهد كرد براي‌مبادله‌ كالاهاي‌فرهنگي‌ خود و داشتن‌ سهمي‌ در خور در بازار كالاهاي‌ فرهنگي‌ وايفاي‌ نقش‌ در عرصه ‌فرهنگي‌ و ادبي‌ جامعه‌ جهاني‌. انقلاب‌ ديجيتال‌ اين‌ فرصت‌را از طريق‌ اينترنت‌ و پخش‌ماهواره‌اي‌ و ساير ابزارهاي‌ ديجيتال‌ فراهم‌ آورده‌است‌. در عين‌ حال‌، با چنين‌ حضور فعالي‌است‌ كه‌ فرهنگ‌ ايران‌ در معرض‌ آميزش‌با فرهنگ‌هاي‌ ديگر خود را باز مي‌شناسد و عناصر نامناسب‌ و بازدارنده‌ پيشرفت‌ وتوسعه‌ خود را پالايش‌ مي‌كند و در مسير تكامل‌ توسعه‌ گام‌ برمي‌دارد.
افزون‌بر آن‌، با اشاعه‌ امكانات‌ يادگيري‌ و آموزش‌ الكتروني‌ جمعيت‌ جوان‌، با هوش ‌ونوجوي‌ ايران‌ خود را در معرض‌ فرصت‌هاي‌ بي‌ شمار انواع‌ يادگيري‌ها وآموزش‌هاي‌رسمي‌ و غير رسمي‌ جهان‌ قرار مي‌دهد و از اين‌ طريق‌ راه‌ براي‌ تشكيل‌سرمايه‌ انساني‌ مجهز بهدانش‌ و مهارت‌هاي‌ نوين‌ هموار مي‌شود و احساس‌ زهرآگين‌عقب‌ ماندن‌ ايرانيان‌ از جهان‌پيشرفته‌ و عقده‌ حقارت‌ ناشي‌ از آن‌ به‌ تدريج‌ ازبين‌ مي‌رود.
در عرصه‌ سياسي‌، انقلاب‌ ديجيتال‌ براي‌ تمرين‌ دموكراسي‌ ومشاركت‌ آگاهانه‌ در عرصه‌هاي‌ اجتماعي‌ و سياسي‌ و فرهنگي‌ فرصت‌هاي‌ بيشماري‌دارد. مردم‌ ايران‌ به‌ دليل‌ سابقه ‌طولاني‌ زندگي‌ تحت‌ حكومت‌هاي‌ غيردموكراتيك‌، آداب‌ و اصول‌ رفتار دموكراتيك‌ را نياموخته‌اند. با وجود هوش‌ سرشار وآگاهي‌ زيركانه‌، در مواردي‌ نمي‌دانند چگونه‌ درباره مسائل‌ صاحب‌ نظر شوند و نظرخود را با توجه‌ به‌ منافع‌ جمع‌ ابراز دارند و قوانين‌ را به‌ خاط رحفظ منافع‌عمومي‌ رعايت‌ كنند. در تيم‌ ، گروه‌ ، حزب‌ و تشكل‌ گردهم‌ آيند و با تحمل‌ آراوزندگي‌ در كنار افراد متفاوت‌ با خود، حيات‌ جمعي‌ خود را اداره‌ كنند. عرصه‌هاي‌مجازي‌ و ديجيتال‌ فرصت‌ خوبي‌ براي‌ يادگيري‌ و تمرين‌ اين‌ رفتارها و الگوهاي‌فكري‌ فراهم‌ مي‌آورد.
و اما، انقلاب‌ ديجيتال‌ چالش‌ هايي‌ نيز در بر دارد. مهم‌ترين‌ چالش‌، همان‌ گونه‌ كه ‌گفتيم‌، شكاف‌ ديجيتال‌ است‌. مردم‌ ايران‌ ديگرنمي‌توانند عقب‌ ماندن‌ از جهان‌ پيشرفته‌ رابيش‌ از اين‌ تحمل‌ كنند. انتشار آمارو ارقام‌ اين‌ عقب‌ ماندگي‌ چه‌ بسا باعث‌ بر انگيختن‌ خشم‌مردم‌ نسبت‌ به‌مسئولان‌ جامعه‌ شود، زيرا آن‌ را نتيجه‌ طبيعي‌ سوء مديريت‌ كلان‌ جامعه ‌خواهنددانست‌.
چالش‌ ديگر آن‌ است‌ كه‌ ايران‌، مانند هر جامعه‌ ديگري‌ ريشه‌ در سنت‌دارد و هنوز سنت‌ها بخش‌ مهمي‌ از نيروهاي‌ اجتماعي‌ ـ فرهنگي‌ ـ سياسي‌ آن‌ راتشكيل‌ مي‌دهند؛ با بازشدن‌ مرزهايش‌ به‌ روي‌ فن‌ آوري‌هاي‌ ديجيتال‌، بسياري‌ ازاين‌ عناصر سنتي‌ در معرض‌ خطر نابودي‌ قرار خواهند گرفت‌. الگوهاي‌ فكري‌ ورفتاري‌ مردم‌ از منشا ديگري‌ به‌ جز سنت‌ تغذيه ‌خواهد كرد. نسل‌ جوان‌، آگاهانه‌دست‌ به‌ انتخاب‌ خواهد زد و مرجعيت‌ و مشروعيت‌ دروازه‌بانان‌ سنت‌ ضعيف‌ خواهدشد. براي‌ نظام‌ سياسي‌ حاكم‌ كه‌ خود را حافظ سنت‌هاي‌ ديني‌مي‌داند، رويارويي‌ بااين‌ چالش‌ سخت‌ دشوار به‌ نظر مي‌رسد. به‌ ويژه‌ آن‌ كه‌ كارگزاران‌ اين‌نظام‌ دردرون‌ خانه‌هاي‌ خود شاهد فروپاشي‌ اقتدار ديرينه‌ خود در برابر فرزنداني‌ هستندكه‌ به‌رغم‌ ميل‌ باطني‌ شان‌، از طريق‌ اينترنت‌ با دنياي‌ ديگري‌ آشنا شده‌اند.
انقلاب‌ ديجيتال‌ براي‌ دولت‌ ايران‌ نيز چالش‌هايي‌ دارد. از جمله‌ مسئله‌ناامن‌ شدن ‌نظام‌هاي‌ امن‌ اطلاعات‌ دولتي‌ و حكومتي‌ و پخش‌ اطلاعاتي‌ كه‌ تاكنون‌ اسرار تلقي‌مي‌شده‌اند، با پيشرفت‌ نرم‌ افزارهاي‌ سرقت و دسترسي‌ جوانان‌رايانه‌ باز به‌ راه‌ و رسم‌ اين‌كار، حفظ امنيت‌ نظام‌هاي‌ اطلاعات‌ دولتي‌ ازاهميت‌ بالايي‌ برخوردار مي‌شود، و معلوم ‌نيست‌ دولت‌ بخواهد در اين‌ زمينه‌سرمايه‌ گذاري‌ كند. در يك‌ سوي‌ قضيه‌ نظام‌ حكومت ‌وجود دارد كه‌ با ناامن‌ شدن‌سيستم‌هاي‌ اطلاعاتي‌ اش‌ مورد تهديد قرار مي‌گيرد و در سوي ‌ديگر مردمي‌ كه‌ باازدست‌ رفتن‌ حريم‌ خصوصي‌ شان‌ و دسترسي‌ افراد غير مسئول‌ به‌ اطلاعات‌ شخصي‌ آنان‌كه‌ در پرونده‌هاي‌ اطلاعاتي‌ دولتي‌ موجود است‌، چه‌ بسا از اين‌ مسئله‌ آسيب‌ببينند. درباره‌ اين‌ خطر (چالش‌) بحث‌ بسيار است‌.
به‌ هر حال‌، بر انقلاب‌ديجيتال‌ همان‌ گونه‌ كه‌ گفته‌ شد، نوعي‌ جبر حاكم‌ است‌، در برابرامواج‌ آن‌ هيچ‌كشوري‌ نمي‌تواند مقاومت‌ كند. چه‌ بهتر كه‌ با برنامه‌ ريزي‌ سنجيده‌ فرصت‌هاي‌ازدست‌ رفته‌ براي‌ بهره‌گيري‌ از مواهب‌ آن‌ جبران‌ شود و با مديريت‌ و رهبري‌خردمندانه‌، باخطر (چالش‌) روبه‌ رو شويم‌ و اين‌ تحول‌ را به‌ اهرم‌ توسعه‌ همه‌جانبه‌ و پايدار تبديل‌ سازيم‌.

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 03 فروردین 1394 ساعت: 11:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انيميشن

بازديد: 135

 

بسمه تعالي

فروش فيلمهاي ديزني و كمپاني هاي ديگر در عرصه فيلم هاي انيميشن كه تازگي خاصي از لحاظ تكنيك و سبك ها و موضوعات دارند روز به روز در حال افزايش است آيا مي دانيد فيلم باورنكردني ها چقدر فروش كرده است؟

پيلبان در شماره جديد خود اعلام كرد در ستوني به نام فروش باورنكردني (باورنكردنيها) جديدترين انيميشن سه بعدي پيكسار ركورد فروش افتتاحيه  آثار كارتوني  تاريخ را شكست باورنكردني ششمين محصول مشترك دو شركت فيلمسازي والت ديزني و پيكسار با كسب هفتاد ميليون و هفتصد هزار دلار درآمد در طي سه روز اكران در آمريكا ركورد قبلي بهترين فروش افتتاحيه يك انيميشن را كه در دست «در جستجوي نمو» بود شكست باورنكردني ها با اين فروش پس از فيلمهاي «هري پاتر» در رده سومين افتتاحيه پر فروش هاليوود در ماه نوامبر (آبان) قرار گرفت اين انيميشن سه بعدي در ضمن ظرف مدت 10 روز فروش خود را به 145 ميليون دلار رساند.

بررسي انيميشن «باورنكردني ها»، جديدترين محصول مشترك «ديزني» و «پيكسار»

خانواده باورنكردني ها !

زمان اكران : 5 نوامبر 2004 (15 آبان 1383)

محصول : والت ديزني و پيكسار

كارگردان : براد بيرد

فيلم نامه نويس : براد بيرد

صداپيشگان : كريگ نلسون،  هالي هانتر، ساموئل ال جكسون، جيسون لي، والاس شان، سارا واول، براد بيرد

گونه سينمايي : انيميشن، اكشن، ماجراجويي، كمدي

خلاصه داستان : خالقان اسكار گرفته «داستان اسباب بازي»، «شركت هيولاها» و «در جستجوي نمو»، انيميشن سه بعدي بامزه ديگري براي علاقه مندان سينما تدارك ديدند. اما اين بار شخصيت هاي اصلي داستان سوپر قهرمانان هستند. آقاي «باب پار» سابقا يكي از بزرگترين سوپر قهرمانان جهان بوده است و همگان او را با اسم مستعار «مرد باورنكردني» مي شناختند. اما حالا پانزده سال از مبارزات او برعليه پليدي مي گذرد و او به همراه همسر (كه خودش هم زماني يك سوپر قهرمان بوده) و سه بچه اش به آرامي در حومه شهر زندگي مي كند و هويت ديگري براي خود برگزيده است. اما وقتي يك پيغام مرموز، باب را براي ماموريت سري جديدي به يك جزيره دور افتاده دعوت مي كند، او تصميم مي گيرد بار ديگر به عرصه برگردد و جلوي نابودي دنيا را بگيرد. البته او، براي اين منظور ابتدا بايد شكم گنده اش را آب كند!

هواداران كميك استريپ هاي سوپر قهرماني عاشق انيميشن «باورنكردني ها» خواهند شد. «برادبيرد» فيلم نامه نويس و كارگردان فيلم كه از او پيشتر انيميشن فوق العاده «غول آهني» را ديده بوديم، شاهكاري ساخته  كه به مقدار كافي خوراك براي اين هوادران دارد. «باور نكردني ها» بينننده را كاملاً درگير داستان روان خود مي كند. از آنجايي كه اين انيميشن ماجراهاي اعضاي يك خانواده را كه هر كدام نيروهاي فوق بشري دارند روايت مي كند، بيننده مرتباً به ياد اقتباس هاي كميك استريپي مي افتد. اما علاقه مندان ديگر ژانرهاي سينما هم از ديدن فيلم ضرر نخواهند كرد و به طور مثال «بيرد» در برخي صحنه ها به آثار جاسوسي، به خصوص فيلم هاي «جيمزباند» كه در آن ها «شون كانري» ايفاگر نقش اصلي بود، اداي احترام مي كند. حتي موسيقي متن «باورنكردني ها» كه  توسط «مايكل جيا چينو» ساخته شده، شباهتهاي بسياري به موسيقي به يادماندني «جان باري» در فيلم هاي قديمي جيمز باند دارد.

بدون شك پس زمينه ها و چشم اندازها رئاليستي فيلم، شگفت زده تان خواهد كرد. اگر پيكسار روزي تصميم به ساخت پس زمينه هاي ديجيتالي براي فيلم هاي زنده بگيرد، شايد شركت ILM (متعلق به جرج لوكاس) ورشكست شود! انيميشن كاراكترها به خوبي انجام شده است. كاراكترها به اندازه كافي شبيه به آدم هاي واقعي هستند اما هنوز در حركات و رفتار آنها كيفيت كارتوني ديده مي شود. در ضمن شنيدن دوباره صداي صدا پيشگاني همچون «والاس شان» و «جان راتزنبرگر» كه پيشتر استعداد شگرفت خود را «داستان اسباب بازي» به رخ كشيده بودند، واقعاً جالب توجه است.

يكي از شگردهاي پيكسار، تلفيق احساسات با جلوه هاي تكنولوژيك محصول رايانه است و به راستي در طي چندين و چند مورد مشكلات كاراكترهاي فيلم را با تمام وجود حس مي كنيم. معلوم نيست پيكسار چطور اين كار را مي كند. اما تماشاچي در بين صحنه هاي اكشن و ماجرا جويانه ناب و هيجان انگيز با قهرمانان داستان ارتباط روحي برقرار مي كند. «باورنكردني ها»  تقريباً دو ساعت طول مي كشد كه البته شايد كمي براي كودكان زياد باشد، اما صادقانه بايد گفت كه تمام مخاطبين از  ديدنش لذت وافري خواهند برد. از نقش «براد بيرد» هم نبايد غافل شد. او يكي از بهترين نوابغ سالهاي اخير هاليوود است.

«باورنكردني ها» به همراه «اسپايدر من» بهترين فيلم سال 2004 است، در اين حقيقت شك نكنيد.

آشنايي با اعضاي خانواده «باورنكردني ها»

نام قهرمان : آقاي باورنكردني

صدا پيشه : كريك تي نلسون

هويت اصلي : باب پار، متاهل و داراي سه فرزند، 15 ساله پيش به دليل شكايت همان كساني كه باب قصد نجاتشان را داشت، از شغل شريف سوپر قهرماني استعفا داد. او در حال حاضر  كارمند بيمه است و حسابي دلش براي ماجراجويي هاي سابق تنگ شده.

نيروي فوق بشري :‌ قدرت زياد، صداقت خلل ناپذير.

زندگي شخصي : او همواره روياي روزهاي خوش گذشته را در سر مي پروراند. او از اين  كه ديگر نمي تواند يك سوپر قهرمان باشد، بسيار ناراحت است. او آدم را ياد ستارگان راگبي بازنشسته مي اندازد كه هنوز با خاطرات ورزشي شان زنده هستند.

چگونه دوباره سوپر قهرمان شد. باب شب ها با رفيق اش «فروزون» ( با صداي ساموئل ال جكسون) بيرون مي رود و سعي مي  كند به طور مخفيانه با جنايت مبارزه كند. يك روز او فرصت مي يابد، تا دوباره لباس مخصوص قهرماني اش را بر تن كند. البته اين لباس به خاطر اضافه وزن 50 پوندي او، كمي برايش تنگ شده ! در ضمن بايد مواظب كمربندش هم باشد تا به خاطر شكم گنده اي كه به هم زده، پاره نشود!

نام قهرمان : دختركِش سان

صدا پيشه : هالي هانتر

هويت اصلي : هلن پار

نيروهاي فوق بشري : انعطاف فوق العاده بدني، قابليت كِش آمدن.

زندگي شخصي : او خودش را كاملاً باوظايف خانه داري ( بشور، بپز و بِساب) وفق داده و تمام فكر و ذكرش مراقبت از بچه هايش است. او برخلاف همسرش زياد به بازگشت به حرفه سابق اش (سوپر قهرمان بازي) فكر نمي كند. چگونه دوباره سوپر قهرمان شد : او به جزيره دور افتاده اي فرا خوانده مي شود تا از نابودي جهان جلوگيري كند.

نام قهرمان :‌ وايولت (بنفشه)

صدا پيشه : سارا واول (او يك گوينده راديو است)

نيروي فوق بشري : نامريي شدن.

زندگي شخصي : او يك نوجوان خجالتي و ناراضي است واقعاً براي همچنين دختري چه قدرتي بهتر از نامريي شدن؟ او خانواده اش را  دوست دارد ولي گاهي اوقات از دست آنها حسابي عصباني مي شود. او هنوز به بلوغ شخصيتي نرسيده و به همين دليل گاهي اعتماد به نفس ندارد و گاهي هم از انجام مسئوليت شانه خالي مي كند.

او به كمك برادرش درصدد نجات پدر و مادر خود بر مي آيد.

نام قهرمان : دُش

صدا پيشه : اسپنسر فاكس

هويت اصلي : دشيل پار

نيروي فوق بشري : سرعت

زندگي شخصي : او هميشه در حال جنب و جوش است و انرژي مهار نشدني فوق العاده اي در او وجود دارد. او خودش را با ضمير سوم شخص مفرد خطاب مي كند و گاهي در مدرسه دردسر ساز مي شود. او حتي سر به سر معلمش مي گذارد و در خانه با خواهرش وايولت دعوا مي كند. در ضمن مادر اجازه نمي دهد، دُش ورزش  كند زيرا به دليل سرعت فوق بشري اش، هم تيمي هايش ضايع خواهند شد!

چگونه يك سوپر قهرمان شد :           پدر ومادرش ربوده مي شوند. پس برخلاف ميل باطني اش با خواهرش متحد مي شد تا آن ها را نجات دهد.

نام قهرمان : هنوز انتخاب نشده (!)

هويت اصلي : جُك جُك (كودك دو ساله)

نيروهاي فوق بشري : هنوز بروز نكرده !

چگونه يك سوپر قهرمان خواهد شد : براي فهميدن تا زمان اكران قسمت دوم «باورنكردني ها» صبر  كنيد!

گفت و گو با براد بيرد كارگران «باورنكردني ها»

انيميشن، ژانر نيست

ـ چطور پس از ساخت «غول آهني» كه يك انيميشن دو بعدي و يا سنتي بود، از عهده پروژه تمام رايانه اي «باورنكردني ها»  برآمدي؟

خيلي  سخت نبود. ابتدا بايد با دنياي سه بعدي آشنا شوي و سپس با ابزار و تكنولوژي كه به نظر من كمي گول زننده است. مثلاً تفاوت يك تلويزيون قديمي با يك تلويزيون مدرن ديجيتالي را در نظر بگيريد. اگر تلويزيون قديمي سيگنال هاي بدي دريافت كند و در نتيجه تصوير برفكي شود، آن وقت بيننده ناراحت مي شود اما شكايت نمي كند و مشكل را درك مي كند چون تقريباً به آن عادت كرده است. اما اگر تلويزيون يا ماهواره ديجيتالي شما به دليل يك محاسبه بسيار كوچك و ظريف، تصويري تحويل بيننده ندهد، آن وقت او بسيار عصباني مي شود و فكر مي كند كه سرش را كلاه  گذاشته اند. اين مساله براي انيميشن هاي سه بعدي هم صادق  است زيرا كوچكترين اشتباه نظر تماشاچي را به خود جلب مي كند در مجموع، هميشه به بخش تكنولوژيك انيميشن هاي رايانه اي توجه زيادي مي شود، ولي به نظر من رمز موفقيت و يا عدم آن را بايد در بخشي جستجو كرد كه مي تواند باعث موفقيت هر فيلم يا انيميشني شود. بايد كاري كني تا  تماشاچي با داستان و شخصيت هايش همذات پنداري كنند. بايد از خود سوال كني «آيا كاراكترها ملموس هستند؟ آيا خط اصلي داستان منطقي است؟» اگر اين موارد را در فيلم خود رعايت نكني، قطعاً شكست مي خوري.چه  انيميشن دو بعدي باشد، چه انيميشن سه بعدي، مساله مهم نحوه انتقال روح و عواطف داستاني به  تماشاچي است.

ـ چطور توانستي اين قدر خوب مشكلات يك خانواده سوپر قهرمان را به تصوير بكشي؟

ده سال پيش وقتي براي اولين بار به ايده فيلم رسيدم پروژه هاي زيادي به من پيشنهاد مي شد، اما احساس مي كردم هنوز آمادگي لازم را ندارم. زيرا به تازگي پدر شده بودم! مي ترسيدم كه فشار كار مرا از خانواده ام دور كند. از طرفي  ديگر، نگران بودم كه  هرگز نتوانم ايده هايم را به فيلم برگردانم. به قول معروف هم خر را مي خواست و هم خرما را! يعني مي خواستم علاوه بر يك پدر و همسر نمونه، يك كارگردان انيميشن خوب باشم. بنابراين به خوبي مشكلات خانوادگي را درك مي كنم.

ـ چرا به پيكسار آمدي؟

چند سال است كه «جان لستر» (كارگردان «داستان اسباب بازي» ) را مي شناسم. او و دوستانش پس از «زندگي يك حشره» پيشنهاد كردند تا به پيكسار ملحق شوم. موضوع  را زياد جدي نگرفتم اما ارتباطم را با آنها قطع  نكردم. پس از «غول ‌آهني» احساس  كردم كه زمان مناسب فرا رسيده.  ايده «باور نكردني ها» را ارايه دادم. آنها سعي نكردند ايده مرا تغيير دهند و به نظر مي رسيد كاملاً ارزش پروژه را درك مي كنند.آنها از من نخواستند تا از شيوه هايشان در «داستان اسباب بازي»  يا ديگر آثار پيكسار پيروي كنم. بنابراين با كمال ميل به پيكسار رفتم.

ـ فرق پيكسار با ديگر استوديوها چيست؟

در تمام انيميشن هاي پيكسار، كارگردان نقش كليدي دارد. در پيكسار بايد هميشه ايده هاي اريژينال داشته باشي و فكر و روحت را وقف آن كني. در پيكسار كار سفارشي معني ندارد. بايد عاشق پروژه باشي. چون  در غير اين صورت نمي توان پس از 3 يا 4 سالي كه صرف ساخت فيلم مي شود، فيلم خوبي بسازي.

ـ منابع الهام بخش شما در نگارش فيلم نامه «باور نكردني ها» چه بود؟

«باور نكردني ها» مخلوطي از فيلم ها وبرنامه هاي تلويزيوني ماجراجويانه، جاسوسي و كمدي و هم چنين كميك استريپ هاي مورد علاقه من در  دوران كودكي است. خانواده اي كه در آن رشد كردم و در ضمن خانواده اي كه در حال حاضر به همراه همسر و پسرم تشكيل داده ام، نيز الهام بخش من بود.

ـ آيا  انيميشن، ژانر مختص كودكان است؟

نه، به هيچ وجه. مثلاً به مجموعه تلويزيوني «خانواده سيمپسون»  نگاه كنيد كه چطور سال ها نظر مخاطبين با سنين مختلف را به خود جلب كرده است.

به نظر من هيچ فرم هنري در جهان نمي تواند خودش را به يك قشر خاص محدود كند. مثلا هيچ كس نمي گويد اپرا فقط براي آدم هاي 35 تا 60 سال جذابيت دارد. بعضي ها از من مي پرسند : «از اين كه در ژانر انيميشن فعاليت مي كني، چه احساسي داريد؟» به آنها مي گويم: انيميشن يك ژانر نيست، بلكه يك فرم هنري است كه هر ژانري مي تواند در قالب آن ارايه شود.

ـ آيا «باورنكردني ها» هجويه آثار كميك استريپي و سوپر قهرمانانه هاليوود، كه در سالهاي اخير بسيار هم محبوب بوده اند، مي باشد؟

خير. البته قبول مي كنم كمي با ژانر سوپر قهرماني شوخي كرده ام. ولي هميشه سعي  كرده ام تا باعث شوم تماشاچي با كاراكترهاي داستان ارتباط برقرار كند و به دنياي غلوآميز كميك استريپي وارد شود و به آن احترام بگذارد. بعضي از كارگردانان امروز هاليوود فكر مي كنند فراتر از ژانر هستند و بنابراين فيلم خود را محدود مي كنند، من سعي كردم كمي با اين دنيا شوخي كنم ولي در عين حال نسبت به آن صادق باشم.

ـ آيا انيميشن دستي يا  سنتي زنده خواهد ماند؟

حماقت فعلي مي گويد كه اين نوع انيميشن نفس هاي آخر را مي كشد. خيلي ها در مطبوعات اين را مي گويند. اما به نظر من ديزني هرگز از ساخت انيميشن هاي اين چنيني دست بر نخواهد داشت. ديزني در حال حاضر هم انيميشن هاي سنتي زيادي به خصوص در قالب DVD توليد مي كند. نمي دانم چرا دليل ناكامي انيميشن هاي اخير ديزني را در تكنولوژي جست و جو مي كنند. اگر اين طور است پس مي توان با خريد يك رايانه ناكامي را به راحتي جبران كرد. اما ديزني ياد خواهند گرفت كه رايانه حلال مشكلات نيست. متاسفانه در ‌آينده شاهد هجوم انيميشن هاي جور واجور سه بعدي به پرده سينماها خواهيم بود. زيرا هاليوود عادت دارد آنقدر يك فرمول موفق را تكرار كند تا لوس و بي مزه شود. به نظر من بعضي از آنها، فيلم هاي خوبي خواهند بود. ولي بسياري ديگر قطعاً آثار نازلي از آب در خواهند آمد و بنابراين تيتر روزنامه مي شود :‌« علاقه مردم نسبت به انيميشن رايانه اي در حال كم شدن است». مي خواهم بگويم كه شايد علاقه مردم نسبت به نوعي خاص از ابزار توليد انيميشن كاهش يابد ولي تا وقتي به شعور تماشاچي احترام گذاشته شود، انيميشن زنده خواهد ماند و اين موضوع هيچ ربطي به رايانه اي، سنتي، خميري يا عروسكي بودن انيميشن ندارد.


هيجان انگيز و هوشمندانه

راجرابرت

استوديو پيكسار كه به نظر مي رسد هرگز قدم اشتباه بر نمي  دارد، بار ديگر  در مسير صحيح قدم برداشته است. «باور نكردني ها» نوعي هجويه فيلم هاي سوپر قهرماني است كه پيوندي دلپذير ميان صحنه هاي اكشن نفس گير و نقد زندگي حومه نشينان ايجاد مي كند. اين فيلم پس از «داستان اسباب بازي1 و2»، «زندگي يك حشره»، «شركت هيولاها» و «در جست و جوي نمو» نمونه  اي ديگر از تبحر پيكسار در ساخت انيميشن هاي محبوب است. «باور  نكردني ها» شايد به اعجاب انگيزي «در جست وجو نمو»نباشد، ولي به راستي چند فيلم يافت مي شوند كه خاصيت مشابه اي داشته باشند؟ شايد دليل اين مساله اين باشد كه اين فيلم به جاي ماهي درباره آدم ها است و به همين علت رابطه اي ظريف با واقعيت ايجاد مي كند كه از عنان گسيختگي فانتزي «در جستجوي نمو» بي بهره است. داستان فيلم حول و حوش همان سوپر قهرمانان مي چرخد. مثلا آيا تا به حال فكر كرده ايد كه اگر ماده كريپتونايت،  نقطه ضعف سوپر من نبود، آن وقت شخصيت او كاملاً بي عيب و نقص و در نتيجه كسالت آور مي شد؟ به همين دليل است كه اكثر سوپر قهرمانان محبوب پس از سوپرمن، به دنبال جبران نقاط ضعف بر آمده از خصوصيات انساني شان بوده اند. يعني هميشه داستان با قهرماني آغاز ميشود كه شكست ناپذير جلوه مي كند اما به زودي شكست كاملي مي خورد.

آقاي باور نكردني (كريگ تي نلسون) قهرمان اصلي «باور نكردني ها» است كه انگار از روي سوپر قهرمانان سنتي  دهه 50 ميلادي كپي برداري شده : شنل پوش است و از سويي به سوي ديگر شهر مي دود تا با جرم و جنايت مبارزه كند و جان شهروندان را نجات دهد. اما افسوس كه روزگار خوش او با شكايت شهروندان نمك نشناس به پايان مي رسد و آقاي باورنكردني، به دليل نجات دادنهاي غيرقانوني و خسارت هايي كه ناخواسته به شهر وارد آورده است، به ناچار از شغل شريف سوپر قهرماني دست مي كشد. او به نواحي حومه اي شهر كوچ مي كند و به همراه همسر مهربانش (هالي هانتر) و بچه هايش ويولت (سارا واول)، دشيل (اسپنسر فاكس) و جك جك (الي فوسيل) زندگي آرامي را ‎آغاز مي كند. باب سپس به عنوان  كارمند يك شركت بيمه مشغول به كار مي شود و كم  كم بالاتنه عضلاني اش به دليل عدم تحرك كافي شكم مي آورد! هلن هم بچه  داري مي كند.

بچه هاي آنها هم مشكلات خاص خودشان را دارند و به طور مثال ويولت كه مي تواند با استفاده از نيروهاي فوق بشري اش، نامريي شود و يا محيط هاي غير قابل نفوذ در اطرافش توليد كند در مدرسه با مشكلاتي روبه روست و يا برادرش دشيل كه قادر است به سرعت باد بدود اجازه ندارد در مسابقات دو شركت كند. البته قدرت  هاي جك جك هنوز بروز نكرده. باب پار از شغل جديدش در اداره بيمه تنفر دارد. او به زودي دوست جديدي با نام مستعار « فروزون» (ساموئل ال جكسون) پيدا مي كند. فروزون هم مثل باب يك سوپر قهرمان سابق است كه در حومه شهر زندگي مي كند و مي تواند همه چيز را به يخ تبديل كند. آنها به بهانه رفتن به باشگاه بولينگ، شب ها جيم مي شوند و با سوپر قهرمان بازي يادي از گذشته مي كنند. اما ناگهان شخصيت خبيثي با نام ميراژ (اليزابت نپا)، آقاي باور نكردني را به جزيره اي در اقيانوس آرام  مي كشاند و در آنجا او كه اضافه وزن پيدا كرده و قدرت جسماني قبلي اش را از دست داده، مجبور به مبارزه با روباتي به نام Omnidroid مي شود. به زودي مي فهميم كه روبات مذكور يكي از صدها ماشين ترس آوري است كه سيندروم پليد (جيسون لي) اختراعشان كرده تا نابودگر جهان باشد. سيندروم در جواني آقاي باور نكردني و اعمال او را  تحسين مي كرده است اما به دليل آن كه  او در خواست ش را براي قبول وي به عنوان دستيار رد كرده است، كينه به دل گرفته و به همين خاطر مي خواهد از آقاي باور نكردني انتقام بگيرد.

در ظاهر، «باورنكردني ها» هجويه اي بر مجلات كميك استريپ سوپر قهرماني است. اما در اصل جامعه مدرن آمريكايي را به نقد مي كشد. يعني اين كه آقاي باورنكردني مجبور به بازنشستگي مي شود، البته او نه به سن كهولت رسيده و نه تاريخ مصرف اش به سر آمده، بلكه به اين دليل كه وكلا از دستش شكايت كرده اند تا به خاطر خسارت هايي  كه غيرعمدي و در طي عمليات هاي خير خواهانه اش به بار آورده، محاكمه شود. شرايط او مثل همان عضو گروه پيش آهنگان پسر است كه بدون  توجه به  اين كه آيا پيرزن مي خواهد از خيابان مي برد. در واقع جامعه اي كه آقاي باورنكردني در آن زندگي مي كند، به  تصويب قوانين جديد نياز دارد، نه به اعمال قهرمانانه. او در صحنه اي با آه مي گويد : « آنها هميشه براي حفظ تنزل خواري، راههاي جديدي مي يابند.» هر بيننده اي كه فيلمي از جيمز باند ديده باشد، حتماً با ديدن مخفي گاه جزيره اي سيندروم، به ياد مقر شخصيت هاي خبيث فيلم هاي جاسوسي مي افتد. «باورنكردني ها» در ضمن مثل آثار جيمزباند، شخصيتي دارد كه تخصص اش ساختن وسايل عجيب و غريب و جديد است. اين شخصيت «ادنا مود» نام دارد كه با اسم مستعار «E»  شناخته مي شود. او يك نابغه كوچك است كه براد بيرد، كارگردان و فيلم نامه نويس «باورنكردني ها» به جايش حرف مي زند. او در جايي در مورد اين كه چرا آقاي باور نكردني نمي خواهد يونيفرم جديدش شنل داشته باشد، نطق بامزه اي مي كند و مي گويد :‌«شنل ها مي توانند همان بلايي را بر سر آدم بياورند كه روسري «ايزادورادانكن» بر سرش آورد! اگر نمي دانيد كه چه بر سر اين خانم آمد، در سايت اينترنتي گوگل در موردش تحقيق كنيد و اشكي برايش بريزيد»!

فيلم قبلي براد بيرد، «غول آهني» (1999) درباره روباتي بود كه از فضا به زمين مي آيد و در حالي كه مردم را به وحشت مي اندازد، دوست كوچكي پيدا مي كند. اين فيلم جذابيت و ظرافتي داشت كه در دنياي انيميشن منحصر به فرد است. «باورنكردنيها» نيز از ويژگي هاي خاص بهره مند است و صحنه هايي كه در آنها كاراكترهاي فوق بشري سعي مي كنند به دنياي آدم هاي عادي قدم بگذارند، از جمله اين صحنه ها هستند. تماشاچيان كم سن و سال احتمالاً اين شوخي ها را به درستي درك نخواهد كرد اما عاشق نشاط و هيجان  شخصيت هايي مثل «دُش» خواهند شد. بزرگترها هم از هوشمندي بالاي اين انيميشن رايانه اي و اين كه چقدر اثر زيركانه اي است، تعجب خواهند كرد.

برش  كوتاه

ـ تا كنون تمام فيلمهاي پيكسار موفق شده اند به فروش خوبي در سه روز نخست نمايش خود دست يابند : «داستان اسباب بازي»؛ 29 ميليون دلار ـ «زندگي يك حشره»؛ 34 ميليون دلار ـ «داستان اسباب بازي 2»؛58ميليون دلار ـ «شركت هيولاها»؛ 63ميليون دلار ـ «درجستجوي نمو»؛ 70 ميليون دلار - «باورنكردني ها» 71 ميليون دلار.

ـ«جان لستر» كارگردان «داستان اسباب بازي» درباره «براد بيرد» كارگردان «باورنكردنيها» مي گويد : «پيكسار براي آدم هايي مثل براد تاسيس شده است. زيرا او نابغه اي است كه تبحر خاصي در استفاده از سرگرمي، انيميشن  كاراكترهاي فوق العاده در ايده هاي ناب و از پيش تعيين نشده دارد.»

 


 

منابع و ماخذ :

 

مجله پيلبان

سايت پيكسار

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 03 فروردین 1394 ساعت: 11:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع ميكروفن

بازديد: 353

 

انواع ميكروفن

ميكروفون ها مبدل هايالكتروآكوستيك هستند كه تغييرات فشار صوتي را به توان الكتريكي تبديل

. ميكنند

انواعميكروفون ها از نظر ساختمان

ــ ميكروفن ذغالي
ــ ميكروفنكريستالي يا پيزوالكتريك

ــ ميكروفن خازني و الكترتخازني 

ميكروفون نواري -

از ميان ميكروفن هاي فوق انواعالكتروديناميك با سيم پيچ متحرك و خازني در  استوديوها وكارهاي صدابرداري مورد استفاده قرار ميگيرند

 

عواملي كه مرغوبيتو كيفيت ميكروفنها را تعيين مي كنند عبارتنداز

 

( Frequency response)       پاسخ فركانس  20-20000 خطي

 حداقل ( Distortion  )        ديستورشن يا واپيچيدگي
حداقل (  Background noise )  نويز زمينه  

Polar pattern     الگوي گيراييميكروفن ها
الگوهاياصلي گيرايي صدا توسط ميكروفن ها عبارتند از
Cardioid   
قلبي يا يكسويه-
Figure of eight   
دو سويه-
Omni directional     
همه سويه-
Hyper cardioid    -
Gun   -

 

 

ميكروفنهايذغالي
 
تشكيل مي شودDC  اين ميكروفن از ديافراگم مخزن ذغال و منبعتغذيه
ميكروفون مقاومت الكتريكي مخزن زغال را تغييرارتعاشات ديافراگميا Membrance مي دهد به دنبال آن جريان عبوري از مدار تغيير ميكند 


اين تغييرات بعنوان هماهنگ با صدا مورد استفاده قرار مي گيرند اينميكروفن منحصرا 
در گوشي تلفن مورد استفاده داشته است زيرا پاسخ فركانسي محدود وديستورشن زيادي دارد

ميكروفن هاي كريستالي ياپيزوالكتريك


ارتعاشات ديافراگم ميكروفن به پيزوالكتريك منتقلمي شود و بنابر خاصيت پيزوالكتريك ولتاژ متناسب با ارتعاشات توليد مي شود كه پس ازتقويت بعنوان سيگنال الكتريكي هماهنگ با صدا مورد استفاده قرار مي گيرد به علت پاسخفركانس محدود و ديستورشن زياد اين ميكروفن مورد استفاده حرفه ايندارد

microphoneميكروفن خازني و الكترت
دراين نوع ميكروفن ديافراگم يكي از صفحات خازن است كه با ارتعاشات صوتي مرتعش
شدهو باعث تغيير فاصله دو صفحه خازن و به دنبال آن تغيير ظرفيت خازن مي شود تغييرظرفيت تغييرات ولتاژ را بوجود مي آورد از اين تغيرات ولتاژ پس از تقويت بعنوانسيگنال هماهنگ با صدا استفاده مي شود

 


=8.85*ثابت دي الكتريك
=
ثابت دي الكتريك ماده بين دو صفحه
A=
سطح صفحه
d=
فاصله دوصفحه

معمولا48 ولتاستفاده DCدر ميكروفونهاي خازني براي پلاريزاسيون صفحات از ولتاژ 
مي شود
درميكروفن هاي الكترت پلاريزاسيون صفحات توسط ماده الكترت انجام ميشود
ميكروفونهاي خازني مي توانند يك پاسخ خطي 20-20000 هرتز را تامين نمايندديستورشن و نويز زمينه ناچيز اين ميكروفونها را در رديف نخست ميكروفونهاي حرفه ايو Broadcasting قرار دارند 


ميكروفونديناميك
e = B . L . V    اين ميكروفنبراساس
  
شدت ميدان مغناطيسي  B
طول سيم      L
سرعت نوسان     V


اين ميكروفونها مي توانند پاسخ فركانسي وسيعتر 100-18000هرتز راتامين نمايند و نيز ديستورشن كمي دارند لذا موارد استفاده حرفه ايوBroadcasting
دارند

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 03 فروردین 1394 ساعت: 11:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع سيستم هاي اطلاعاتي

بازديد: 313

 

انواع سيستم هاي اطلاعاتي

 

در نخستين سالهاي اختراع رايانه متخصصان توجه چنداني به نيازهاي اطلاعاتي مديران نداشته و از رايانه ها فقط جهت پــردازش داده ها در امور حسابداري استفاده مي شد. در طول اين دوره كه تا اواسط دهه 60 به طول انجاميد بيشترين تاكيد بر قدرت محاسباتي و پردازش رايانه بود. درحال حاضر به اين نوع كاربرد رايانه پردازش داده ها، گفته مي شود و بايد توجه داشت كه سيستم هاي پردازش داده مقـــــداري اطلاعات نيز توليد مي كنند.

در اوائل دهه 1960 و پس از اختراع انواع رايانه هاي جديد كه با هزينه كمتر اطلاعات بيشتري را پردازش مي كردند روشهاي جديدتري براي معرفي تجهيزات جديد ترويج داده شده؛ يعني سيستم هاي اطلاعاتي مديريت. پس از گذشت يك دهه و به دليل به وجود آمدن نيازهاي اطلاعاتي جديد، سيستم اطلاعاتي جديد به نام سيستم پشتيباني تصميم گيري يا (DECISION SUPPORTSYSTEM)DSS به وجود آمد. پس از تكميل سيستم پشتيباني تصميم گيري باتوجه به پيشرفتهاي حاصله در تجهيزات رايانه اي، موضوع افزايش بهره وري و كارايي دفاتر مديران و تسهيل ارتباطات بين مدير و كاركنان ازطريق به كارگيري تجهيزات رايانه اي و الكترونيك مطرح گرديد و در سال 1980 سيستم هاي اتوماسيون اداري طراحي گرديدند.

اما درواقع اتوماسيون اداري در سال 1964 وقتي كه IBM محصول جديد خود، يعني نوار مغناطيسي/ ماشين تايپ سلك توري (MT/ST) را معرفـــي كرد شروع شد، ماشين تايپي كه مي توانست به صورت اتوماتيك از روي حروف ضبط شده بر روي نوار مغناطيسي تايپ كند. اين عمليات تايپ اتوماتيك خيلي زود به سيستم هاي كوچك در ريزپردازنده ها تبديل شد. و تكاملهاي بعدي در اين زمينه ايجاد شد. و نياز واقعي به تكامل اين بود كه طي دهه 1970 كارايي كارخانه ها 90 - 85 درصد افزايش يافت، درحالي كه كارايي دفتري تنها 4 درصد افزايش داشت، پس بايستي سيستم هايي به وجـــــود مي آمدند كه موجب افزايش بهره وري و كارايي دفاتر هم مي شدند.

سير تكامل فناوري اداري

سير تكامل فناوري اداري شامل دوره هاي فناوري اداري، فناوري رايانه اي و فناوري ارتباطات است. در دوره اول كارفرمايان در تلاش بودند تا محيطي را به وجود آورند كه جدا از مسائل كارخانه اي و درمعناي عام محيط توليد، كليه امور اداري، پرسنلي و تجارتي در آن صورت گيرد، از مهمترين شاخصهاي اين دوره انجام مطالعاتي درمورد جايابي و فضاسازي براي محيطهاي اداري بود. (دهه 20 به بعد) درحقيقت در اين دوره سعي در جداساختن فعاليتهاي اداري از فعاليتهاي توليدي بود و درنهايت واحدهاي ستادي از لحاظ مكاني از واحدهاي اجرايي جدا گرديدند. تفكر اين دوره اين چنين بود كه محيطي با شرايط بهتر براي انجام امور اداري كه در آن زمان، بيشتر امور محاسباتي نظير حسابداري، حقوق و دستمزد و مالي بود، فراهم گردد.

در دوره دوم؛ يعني فناوري رايانه، با ورود رايانه هاي كوچك كه از سرعت و دقت بالايي بهره مند بودند،‌ مديران تصميم گرفتند كه با استفـــاده از اين وسايل و سرمايه گذاري در رايانه اي كردن سازمان خود از سرعت و دقت رايانه در كاهش زمان كار و حذف اشتباهات انساني استفاده كــــــرده و پيامد اين حركت به وجود آمده اين بود كه كاربران را براي انجام امور روزمره شان به خوبي ياري كرد.

در دوره سوم؛ يعني فناوري ارتباطات، با گسترش روزافزون و همه جانبه علوم و فناوري رايانه و استفاده از وسايل جانبي آن و يكپارچه شدن و ادغام هريك از اين سيستم ها در يكديگر. درحقيقت امروزه سيستم هاي اداري سيستم هاي جهاني هستند كه وظيفه اصلي شان ايجاد ارتباط و بهبود ارتباطات هستند. نوعاً ارتباطات از لحاظ اطلاعات تجاري از اهميت بسزايي برخوردار است. از مشخصات ديگر اين دوره كه الان در آن به سر مي بريم، اين است كه سازمانها و شركتها به ارزش واقعي اطلاعات به هنگام و يا كيفيت پي برده اند و در بازارهاي پيچيده امروزي نبود ارتباط با منابع اطلاعات به معناي از دور خارج شدن سازمان است. به دست آوردن ارتباطات درست و با كيفيت و مربوط به معني هماهنگي و سازگار بودن سازمان با محيط و جوابگو بودن نسبت به تغييرات است.

تعريف اتوماسيون اداري: بسياري عقيده دارند كه سيستم و چارچوبي به نام اتوماسيون اداري وجود ندارد، بلكه

تركيبي از وسايل و تجهيزات گوناگون براي تسهيل درامور مرتبط با فعاليتهاي اداري را اتوماسيون اداري مي نامند.
اما از دهه 1960 كه جنبه هاي بيشتري از كاربردها و فعاليتهاي اداري و بازرگاني گسترش يافت، وجود يك سيستم يكپارچه اداري، مناسب كه حجم عظيم اطلاعات، مكاتبات، مراسلات را دربرگيرد به وضوح احساس شد كه با نامهاي مختلفي همچون سيستم هاي اداري، سيستم هاي اطلاعات اداري، سيستم هاي كاربر نهايي و سيستم هاي محاسباتي كاربر نهايي ناميده شده است. ولي عمومي ترين و بالاترين درجه از اتوماسيون سيستم هاي اداري به نام اتوماسيون اداري ناميده مي شود. سيستم هاي فوق تعريف مشخصي ندارند بلكه منحصر به تعيين ديدگاههاي كاربر است و اين خود بدين معني است كه سيستم هاي اتوماسيون اداري داراي تعاريف بي شماري است. در اينجا به برخي از آنها اشاره مي كنيم.

اتوماسيــــون اداري، مشتمل بر تمام سيستم هاي الكترونيك رسمي و غيررسمي بوده كه به برقراري ارتباط اطلاعات بين اشخاص در داخل و خارج موسسه و بالعكس مربوط مي شود. كلمه اصلي كه اتوماسيون اداري را از داده پردازي، سيستم اطلاعات مديــــريت و سيستم پشتيباني تصميم متمايز مي سازد ارتباطات است. اتوماسيون اداري به منظور تسهيل انواع ارتباطات به هر دو صورت شفاهي و كتبي است. (RAYMOND,1998)
سيستم هاي اطلاعات اداري (
OFFICEINFORMATION SYSTEM=OIS) از امور اداري ازطــــريق فناوري اطلاعاتي حمايت مي كند. سيستم هاي اطلاعات مدرن ازجمله اجزا سيستم اطلاعاتي مديريت (MIS) است كه ابزارهايي را براي ارتباطات و هماهنگي مابين كارگران دانشي به وسيله ايجاد مديريت اثربخش اسناد و پيامها و جلسات الكترونيك فراهم مي كند. (ZWASS, 1992) اتوماسيون اداري عبارت است از كاربرد وسايل الكترونيك در فعاليتهاي دفتري به منظور افزايش كارايي؛ كارايي افزايش يافته ناشي از تكامل تبادل اطلاعات، در داخل دفتر و بين دفاتر و محيط آنها بوده و درنتيجه با ارائه اطلاعات بهتر براي تصميم گيري مي تواند به مدير سود برساند. (بهشتيان،1378)

مقايسه انواع سيستم هاي اطلاعاتي

اتوماسيون اداري براي جريان اطلاعات در داخل سازمان مناسبت تر است تا بين سازمان و محيط؛ زيرا خيلي از كاربردهاي اتوماسيون اداري به فرستنده و دريافت كننده براي استفاده از وسايل سازگار و يا پروتكل هاي ارتباطات نياز دارد. البته بايد مدنظر داشت كه اتوماسيون اداري تمام ارتباطات را فراهم نمي سازد. مديران هنوز از تلفن، جلسات حضوري و خواندن گزارشهاي اداري استفاده مي كنند. اتوماسيون اداري راهي براي تكميل و ايجاد ارتباطات خاص است، ولي هنوز مديران به استفاده از گزارشهاي غيررسمي ادامه مي دهند.

اتوماسيون اداري عمدتاً يك سيستم رسمي با رويه تعريف شده است كه بايستي در ارتباط با ديگر سيستم هاي رسمي مانند سيستم پشتيباني تصميم گيري مورداستفاده قرار گيرد. كاربرد اتوماسيون اداري بسيار ساده است. بنابراين، احتمال استفاده مدير از آن بيشتر است. يك مدير بايستي هم رايانه و هم دانش MIS را به منظور استفاده از بعضي از ابزارهاي پيچيده سيستم پشتيباني تصميم گيري دارا باشد. ولي استفاده از اتوماسيون اداري احتياج به چنين ابزار پيچيده توسط مدير را ندارد به همين دليل اتوماسيون اداري از جذابيت خاصي برخوردار است.

از لحاظ حل مسئله و فضاي حل مسئله نيز مي توان كاربردهاي انواع سيستم هاي اطلاعاتي را با هم موردمقايسه قرار داد، شكل شماره 2 نشان دهنده اين تفاوت است. كاربردهاي اتوماسيون اداري با شخص مديران انطباق يافته و بهترين شكل براي مسائل كمتر ساختاريافته كه ارتباطات غيررسمي فراوان است وفق مي يابد. با وجود آنكه سيستم اتوماسيون اداري اطلاعات حل مسئله را دراختيار قرار مي دهد، تصميم درمورد نحوه به كارگيري آن به مديران محول مي شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 02 فروردین 1394 ساعت: 22:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 158

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس