رابطه بیکاری ، کار ، تحصیل
رابطه بیکاری ، کار ، تحصیل
کنگره60
به عنوان مرکز راهنمایی رایگان درمان اعتیاد ، همواره سعی دارد موضوعاتی را که در ارتباط نزدیک با پدیده
اعتیاد و درمان آن می
باشند را
مورد بررسی و کنکاش قرار دهد . یکی از میادین اصلی تبادل نظر و گفت وشنود در خصوص این موضوعات ، دستور
جلسات هفتگی کنگره 60 می باشد . این هفته در کلیه شعب کنگره 60 موضوع دستور جلسه هفتگی ، بیکاری ، کار و تحصیل است .
منظور از
طرح این دستور جلسه ، بررسی این موضوعات
در ابعاد اجتماعی نیست بلکه بررسی وضعیت وضعیت مصرف کننده مواد مخدر و درمان اعتیاد در ارتباط با این موضوعات است .
می
خواهیم بدانیم فردی که برای درمان
اعتیاد خود اقدام کرده است ، در طول دوره درمان و بعد از درمان نسبت به موضوعات فوق چه دیدگاهی باید داشته باشد ،
چگونه در خصوص این موضوعات
برنامه
ریزی و عمل کند .
شاید
تصور شود مصرف کننده مواد مخدر که تحت درمان می باشد و در دوره درمان را سپری می کند . نیاز به استراحت و
بستری شدن داشته باشد ،
در بعضی
از روش های درمان اعتیاد وضعیت فرد به گونه ای است که از کار از بستری شدن و استراحت کردن نیز فراتر می
رود و فرد وضعیت بسیار وخیمی را پشت سر می گذارد
.
تفاوت اصلی
روش درمان تدریجی یا کاهش پله ای مصرف ( تیپرینگ ) یا با سایر
روش های
درمان اعتیاد در این است که در این روش هیچ گونه نیازی به استراحت نیست . فردی که با استفاده از روش کنگره 60 دوره درمان را سپری می
کند می تواند مانند
دیگر
شهروندان زندگی کند ، سرکار خود باشد و به امورات زندگی خود رسیدگی کند ، در این روش با توجه به برنامه ریزی
دقیق و مصرف داروی تریاک یا اپیوم تینکچر و کاهش تدریجی و پله ای آن ، شخص از یک تعادل نسبتا خوب برخوردار است
و به راحتی از عهده
کلیه
امورات زندگی خود برمی آید . در روش درمان کنگره 60 هیچ گونه نیازی به استراحت نیست
.
در این
روش هیچ گونه رژیم ، برنامه یا پرهیز غذایی وجود ندارد . در این روش هیچ گونه نیازی به مصرف قرص
یا داروهای شیمیایی و حتی داروهای تقویتی نیست ، در این روش شخص مانند یک انسان معمولی به زندگی خود می رسد ،
اینکه بگوییم یک سفر اولی
که دوره
درمان و تیپرنگ را سپری می کند نباید کارکند، چنین چیزی به صورت کلی در کنگره 60 وجود ندارد . مگر در
موارد خاص و استثنایی که به راهنمای شخص مربوط می شود و بعضی از مشاغل سنگین از نقطه نظر حجم کار و ساعات کار که
ممکن است در برنامه
درمان
شخص و حضور فرد در کلاس ها اختلال ایجاد نماید
.
به طور
کلی در طول سفر
اول که
شخص در حال تیپر داروی خود ( تریاک یا اپیوم تینکچر ) می باشد ، اولویت او در صدر برنامه های زندگی بایستی
، درمان و حضور به موقع در کلاس ها باشد . تا این اتفاق روی ندهد ، یعنی خواست و برنامه ریزی او و حضور در کلاس
ها در صدر تمام
برنامه
هاقرار نگیرد، بعید به نظر می رسد که بتواند از عهده درمان بیماری اعتیاد برآید . زیرا در زمان اعتیاد ،
مصرف مواد مخدر در صدر تمام مسائل زندگی و اولویت اول است و هیچ عاملی نمی تواند از حیث اهمیت و اولویت بالاتر
از مصرف مواد مخدر
قرار
بگیرد . به همین دلیل در زمان درمان اعتیاد این وضعیت معکوس می شود و برنامه ریزی درمان و رهایی و شرکت به
موقع در جلسات و غیبت نداشتن بایستی اولویت اول باشد ، به همین دلیل راهنمایان توصیه می کنند که شاگردانشان وضعیت کار و
ساعات کاری خود
را به
گونه ای تنظیم کنند که بتوانند جلسات و کلاس های خود را به موقع
شرکت کنند ، سفر اولی هایی که غیبت و عدم
حضورشان را به بهانه کار و زندگی توجیه می کنند ، یا خواست رهایی را ندارند که در
این صورت اگر هزاران سال هم سفر کنند به درمان و رهایی نمی رسند و یا اینکه از سر ناآگاهی اهمیت لازم را به حضورشان
نمی دهند که در این
صورت نیز
خبری از درمان اعتیاد و موفقیت نخواهد بود.
بنا
براین در کنگره 60
برای سفر
اولی ها ، نسخه بیکاری وجود ندارد ، برنامه کار سنگین و پرحجم به گونه ای که نتواند در کلاس ها شرکت کند
و عملیات تیپرینگ را با موفقیت اجرا کند نیز نبایستی وجود داشته باشد . حد فاصل و تعادل بین این دو ،
موضوعی است که کنگره 60 از
مسافران
سفر اول انتظار دارد .
در مقاطع
بعدی ، یعنی بعد از درمان و رهایی نیز
کار و
زندگی بایستی به گونه ای باشد که شخص بتواند پایه های مالی زندگی خود را محکم کند ، این مسئله از دروس مهم
کنگره 60 میباشد .
بعضا
شنیده می شود و دیده می شود
که در
خارج از کنگره 60 مصرف کنندگان مواد مخدر به طور کلی روحیه طلب کارانه ای دارند و معتقدند ، حالا که ما
ترک کرده ایم بایستی خانواده و جامعه ما را حمایت کنند . به ما کار بدهند تا ما پاک بمانیم و نزنیم ( مواد مصرف
نکینم )
کنگره 60 هرگز چنین اعتقادی ندارد و
معتقد است که این افراد درمان نشده اند و فقط ترک کرده اند و به دنبال بهانه ای هستند برای مصرف مواد .
کنگره 60
معتقد است کسی که از
عهده
درمان اعتیاد بر می آید بسان فردی است که با ندانستن و بلد نبودن شنا بتواند از وسط اقیانوس خود را به ساحل
برساند ، چنین شخصی در سایر امورات زندگی مانند پیدا کردن کار و تحکیم پایه های مالی زندگی بایستی کاملا موفق عمل
کند و چنین مسائلی
برای او
در قیاس با اقیانوس ، مانند پریدن از جوی آب است . خودش بایستی تمام بار و مسولیت زندگی اش را به عهده
گیرد و منتظر کوچکترین حمایتی در این خصوص نباشد
.
تحصیل :
کنگره 60
معتقداست که درمان فوق ترک است وتعادل فوق درمان و ما در کنگره 60 به دنبال تعادل هستیم . یکی از نشانه های بارز تعادل
، کار ، زندگی و پایه
های
مستحکم مالی است ، اما تمام زندگی کار و پول درآوردن نیست، آموزش و خدمت نیز از دیگر مصادیق بسیار مهم
تعادل می باشند ، اعضای کنگره 60 خوب می دانند که چگونه این امور را در کنار یکدیگر قرار دهند و از عهده همه برآیند ، کار
، زندگی ، آموزش و
خدمت .
بخش مهمی از بار مفهوم آموزش در درون واژه تحصیل نهفته است ، تحصیل
علم و کوتاهی نکردن در طریق علم نیز
از توقعات مهم کنگره 60 از مسافران خود می باشد
.
بسیاری
از ما ممکن است در زمان اعتیاد ، تحصیل خود را رها کرده باشیم . مانند خود من ، اما حالا کنگره 60
از ما می خواهد که تحصیل را از سر بگیریم ، بسیاری از اعضای کنگره 60 بعد از درمان و
رهایی و حتی در سفر اول تحصیلات خود را از سر گرفته اند . خیلی ها در زمان ورود به کنگره 60 دیپلم هم نداشته اما
اکنون
نه تنها دارای تحصیلات دیپلم می باشند بلکه
وارد دانشگاه شده و تحصیلات عالیه را دنبال می کنند
. آقای رضا
ترابخانی ، یکی از راهنمایان موفق کنگره 60 ، تا چندی پیش مدرک دیپلم هم نداشت اما اکنون نه تنها دارای
مدرک دیپلم می باشد ، بلکه در کنکور دانشگاه آزاد اسلامی نیز پذیرفته شد . یکی از اعضای کنگره 60 شعبه انقلاب ( مهدی حسینی )
که مصرف کننده هروئین و قرص بود ،
تحصیلاتش را در مقطع دبیرستان رها کرده بود ، او سال های دبیرستان را در اوج اعتیاد بود ، او همزمان با سفر اول و سپری
کردن دوره درمان
،
تحصیلش را شروع کرد و موفق شد مقطع دبیرستان را به اتمام برساند ، بعداز درمان و رهایی همزمان با قبولی در
امتحانان کمک راهنمایی ، در دانشگاه نیز قبول شد ( مقطع کاردانی ) بعد از اتمام دوره کاردانی همزمان با کمک راهنمایی
، در مقطع کارشنانسی
نیز
پذیرفته شد ، یکی دیگر از اعضای کنگره 60 ( آقای فریدون ) در سن 50 سالگی تحصیلات دانشگاهی را از سر گرفت ، او
دارای مدرک لیسانس بود اما این بار در رشته ای دیگر .
یکی دیگر
از اعضای کنگره 60 ( علی جلالی ) که مصرف کننده هرویین و حشیش بود ، در زمان ورود به کنگره ،
دیپلم نداشت و از درس و درس خواندن فراری بود . علی در حتا حاضر نه تنها تحصیلات متوسطه را به پایان رسانده بکله
دانشجوی رشته موسیقی
نیز می
باشد . نمونه های این چنینی در کنگره 60 زیاد داریم و این ها نشانه های تعادلی هستند که مد نظر کنگره
60 می باشد . اینکه بگوییم از ما گذشته است و ما دیگر وقت و حوصله درس خواندن نداریم ، دیدگاهی کاملا ً اشتباه و
بازدارنده است . برای
درس
خواندن و برای تحصیل هیچ زمانی دیر نیست ، همانگونه که برای برخاستن هیچ گاه دیر نیست . همان گونه که برای
درمان اعتیاد و خروج از تاریکی هیچ گاه دیر نیست
. فراموش
نکنیم که در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر ، توصیه مهمی که از سوی سردار خطاب به نویسنده کتاب و
در ادامه خطاب به تمامی اعضای کنگره 60 می شود این است که در طریق علم کوتاهی نکنیم . شاید جالب باشد که بدانید
آقای مهندس دژاکام در
آستانه
سن 60 سالگی ، به صورت منظم آموختن زبان انگلیسی و عربی را ادامه می دهند . هفته ای سه روز ساعت 6
صبح استخر هستند و در طول روز ، حدود 12 ساعت کار می کنند
. کار ،
زندگی ، آموختن و آموزش ، خدمت ، ورزش . و هماهنگی این امور یعنی تعادل ، یعنی نزدیک شدن به فرمان عقل .
اعتیاد یک بیماری روانی، اجتماعی و اقتصادی است که از مصرف غیرطبیعی و غیرمجاز برخی مواد مانند الکل، تریاک، حشیش و... ناشی میشود و باعث وابستگی روانی یا فیزیولوژیک فرد مبتلا (معتاد) به این مواد میشود و در عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی وی تأثیرات نامطلوب بر جای میگذارد. [۲] بررسی پدیده اعتیاد در قالب علوم پزشکی، روانشناسی و جامعهشناسی صورت میگیرد. از سال ۱۹۶۴ میلادی، سازمان بهداشت جهانی استفاده از عبارت وابستگی دارویی یا وابستگی به دارو را به جای اصطلاح اعتیاد توصیه نمودهاست، اما استفاده از اصطلاح اعتیاد هنوز رایج است.
اعتیاد حالتی است که ناشی از استعمال مداوم بعضی از داروها (موسوم به مواد مخدر) میباشد، بهطوری که قطع استفاده از این مواد باعث بروز اختلال در عملکرد بدن انسان میشود. این وابستگی از طرفی باعث تسکین و آرامش موقت و گاهی تحریک و نشاط گذرا برای فرد میگردد و از طرف دیگر بعد از اتمام این اثرات سبب جستجوی فرد برای یافتن مجدد ماده و وابستگی مداوم به آن میشود. در این حالت فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به ماده مخدر وابستگی پیدا میکند و مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را ا فزایش دهد.
مواد اعتیادآور
سازمان بهداشت جهانی مواد اعتیادآور را از جهت تأثیر آنها بر انسان به ۸ دسته کلی تقسیم میکند ،که عبارتاند از:
- ۱.توهمزاها
- ۲.کانابیس یا شیره گیاه شاهدانه
- ۳.مواد مخدر
- ۴.سستیزاها (مسکنها–خواب آورها)
- ۵.آرامبخشها
- ۶.چسب و مواد فرار (مواد استنشاقی)
- ۷.محرکها
- ۸.الکل ، توتون و قهوه
مراحل اعتیاد
1. آشنایی: در این مرحله فرد از راههای مختلف (مثلاً از طریق دوستان خود) با مواد مخدر و نحوه استعمال آن آشنا میشود.
2. شک و تردید: در این مرحله، فرد سعی میکند با میل خود مبارزه کند.
3. اعتیاد واقعی: در این مرحله فرد دچار اعتیاد میشود و برای رسیدن به حالت نشئگی، هر بار بر میزان مصرف خود میافزاید.
زیانهای جانبی
اعتیاد به مواد مخدر افزون بر زیانهایی که به طور مستقیم برای مصرفکنندهٔ آن دارد و هیچ فایده و سودی برای استفادهٔ آن تأیید نشدهاست یکی از عوامل اصلی گسترش بیماریهایی چون ایدز و هپاتیت میباشد و همچنین زیانهای اجتماعی و اقتصادی درخوری برای جامعه دارد که از آن میان میتوان به از بین بردن بخشی از نیرو و مغز فعال جامعه اشاره کرد.
به تازگی، برخی با مدلسازی اعتیاد با به کارگیری دانش اقتصاد نشان دادهاند که درآمد و مصرف امروز مواد مخدر به چه میزان بر تقاضای مواد مخدر در آینده تأثیر خواهد گذاشت
آزمایش اعتیاد
یکی از آزمایشهای سنتی اعتیاد آزمایش ادرار است که روشی حتمی و دقیق نبوده و فرد میتواند با استفاده از مصرف مواد شیمیایی ویژهای نتیجهٔ آزمایش را تغییر دهد هرچند که روشهای دیگری برای آزمایش اعتیاد وجود دارد که با اطمینان بسیار بالا میتوان از آنها بهره گرفت
شاید
بهترین واژه ای را که میتوان جایگزین مخدرات کرد و حقیقت مخدر است (ام الخبائث)باشد و برای
درک آن کافی است یک لحظه چشمانمان را ببندیم و مجسم کنیم و به یاد آوریم که با ما و زندگی ما چه کرده و اینکه
چگونه انسان را احاطه
میکندو
خیلی آرام انسان را آنجایی فرود میآورد که میخواهد.مگر او به خاطر این موضوع تا روز موعود از خداوند مهلت
نخواسته تا تنها ویژگی محترم انسان را دچار اختلال کند.
البته او
فقط دعوت می کند و کسی که از دعوت اجابت به عمل میاوردمن هستم و با یک تعارف و با اولین بار مرا
چنان حساب شده و زیرکانه در دام خود اسیر می کند که بعد از آن هر چه سعی میکنی از دستش رها شوی در دام او اسیر تر
میشوی و در جایی که
با روبرو
شدن و مواجهه با دشمن دو راه بیشتر پیش رو نداری و باید یا مقابله کنی و یا تسلیم شوی ،دومی را انتخاب
میکنی و مانند مسخ شده ها تن به معامله دو سر سوخت می دهی و اگر در سایر معامله های زندگیت(قدرت ،ثروت و ...)به ظاهر
برنده بودی ولی در
این
معامله به ظاهر و باطن بازنده ای و شیطان با گماشته هایش در این کارزار برنده اند و من فقط قربانی سرابی شده
ام که خود ساخته ام.
باعث
میشوی تا با دستان
خودت
،خودت را در نکبتی که برای خویش مهیا نموده ای غوطه ور کنی و زندگیت را به طرف نابودی بکشانی و هر زمان که
بخواهی از دست این عجوزه که بصورت عروس زیبایی آراسته شده اعتراضی کنی به تو پاسخ خواهد گفت که برو ونفس پر طمع
خودت را ملامت و سرزنش
کن،من
فقط از تو دعوت کردم و از حربه و شیوه ای که تابلوی خطری جدی برای انحراف است استفاده کردم و در افکارت به
گونه ای وارد شدم که تو فکر کردی من دعوت به خیر و خوبی می کنم و چنان باطل را با چهره حق و حقیقت جلوه دادم و
معرفی کردم(تحت این
عنوان که
ماده مخدر انرژی میدهد،باعث تسکین و فراموشی درد ها میشود و...)که تو حتی یک لحظه هم فکر نکردی و به
سادگی فریب خوردی و با خود نگفتی که این چگونه انرژی است که تبدیل به دندانهای خراب و شانه های افتاده و قیافه کج و
کوله و ... میشود.
آخر اگر
این ماهروی جادوگر ظاهری فریبنده دارد و باطنی زشت و وحشت آفرین دارد ولی انسانی که با میل و
رغبت خود آلوده به مواد مخدر میشود دارای ظاهر و باطنی زشت می شود و تبدیل به یک فرمانروای نا لایق و بی کفایت که هر
بلایی را بر سر جسم و
روان و
تفکرش میاوردو سرمایه گوهر جانش را دو دستی تقدیم اهریمن می نماید و انواع و اقسام ضربه ها را به خودش و
خانواده اش و جامعه و کل هستی وارد میکندو خود را تبدیل به زشت ترین انسانها می نماید(البته ممکن است اندازه این
لطمات و ضربه ها به یک
اندازه
نباشد) و شاید در ظاهر حتی مشخص هم نباشد که باز خود این دام دیگریست ولی نکته حائز اهمیت این است که
باطن اعتیاد و مواد مخدرخبیث و پلید است و خمر محسوب میشود چون روی افکار و اندیشه انسانی حجاب ایجاد میکند.
ما تا
زمانی که از آمادگی لازم بر خوردار نشویم و
نتوانیم خود را قوی نماییم همچنان طعمه درندگان خونخوارخواهیم شدو باید همان طور که با دستان خویش وسایل
نابودی خویش را فراهم
نموده
ایم باید خودمان هم از این جهنم بیرون بیاییم و الهی شکر که خوشبختانه خداوند رحم کرده و اجازه داده که هر
زمان که بخواهیم میتوانیم ره را بر بیگانه ببندیم و راه نجات همیشه هست و هیچ کس نمی تواند بگوید از من گذشته و
من دیگر در زشتی ها
غوطه ورم
و کاملا غرق شده ام بلکه اختیار کامل دارد و میتواند خود را تغییر دهد و خداوند هم قطعا او را یاری
خواهد کرد تا بتواند از ظلمت اعتیاد رها و آزاد شود و طوق بردگی را به تاج بندگی تبدیل کند و خداوند را ولی و سر
پرست خود قرار دهد
نگهبان جلسه ، مرزبان ، دیده بان
کنگره 60
مرکز علمی و تحقیقاتی و سازمان مردم نهادی
است که در حوزه کاهش آسیب های ناشی از مصرف مواد مخدر و اعتیاد فعالیت می کند . یافته های علمی و تجربی کنگره 60 در
طول 10 سال تحقیقات
میدانی
گوی سبقت را از بسیاری مجامع علمی فعال در حوزه اعتیاد و مواد مخدر در سراسر دنیا ربوده است و اکنون کنگره
60 از پیشگامان ارائه کننده نظریه ها و روش های کاملا علمی و تجربه شده می باشد که به نتیجه قطعی و موفقیت آمیز نیز
رسیده است. این
موفقیت
ها روی کاغذ نیست ، بلکه شمار زیادی از مصرف کنندگان انواع مواد مخدر سنتی و صناعی شیمایی است که توانسته
اند اعتیاد خود را بر خلاف نظر و دیدگاه جهانیان که می گویند اعتیاد درمان ندارد ، درمان کننده آن هم درمان قطعی .
کنگره 60
همان گونه که در زمینه درمان اعتیاد مبتکر
و ارائه کننده روش بسیار موفق DST بوده است ، در ساختار درونی و از نقطه نظر
چارت سازمانی و نحوه اداره این سازمان مردم نهاد ، طرح های بسیار مبتکرانه و جالبی را ارائه کرده است که شاید در هیچ
کجای دنیا و در هیچ
سازمان
دیگری شاهد آن نباشیم .
اعضای
کنگره 60 و به وجود آورندگان این سازمان مردم نهاد ، افرادی هستند که در گذشته مصرف کننده مواد مخدر
بوده اند و هر کدام
برای به
هم ریختن یک خانواده و یک طایفه کافی بوده اند ، اما چه شده است که اکنون در کمال آرامش و احترام و
درنهایت نظم و برنامه ریزی در قالب های اداره کننده کنگره
60 جای می
گیرند و به بهترین شکل ممکن کار خود و وظیفه و خدمت خود را انجام می دهند ،آن هم به دور از کوچکترین بی نظمی . سیستم
اداره کنگره 60 به گونه ایست که تمامی
برنامه
های کلاس ها ، مراسم ، جشن ها ، تولد ها ، و خلاصه تمامی امور ، راس ساعت مقرر، بدون کوچکترین تاخیری انجام می
شود.
به عنوان مثال
کلاس های گروه درمانی و
کارگاه
های آمورزشی کنگره 60 در سراسر کشور و در تمام شعب کنگره ساعت 5
بعد از ظهر آغاز می شود . کنگره 60در طول
سال نزدیک به یک هزار جلسه و کارگاه آموزشی برگزار می کند ، آیا تا به حال شنیده اید که یکی از کلاس ها مثلاً با ده
دقیقه تاخیر برگزار
شود ؟
برگزار کنندکان این جلسات و کلاس ها ، همان مصرف کنندگان مواد مخدر هستند که زمانی کسی برای آنها ارزشی قائل
نبود . همان افراد بی نظم و بی مسئولیت . معجزه کنگره 60 تنها به درمان قطعی اعتیاد ختم نمی
شود ، بلکه بخش عظیمی از این معجزه در
پرورش
انسان سالم و صالح است ، انسان منظم و باانضباط است . انسانی که نظم در سرلوحه تمام کارهایش است. آن هم
انسانی که زمانی در قعر تاریکی اعتياد بوده است .
روزهای
جمعه در پارک طالقانی تهران شاهد برگزاری مسابقات المپیاد ورزشی کنگره 60 هستیم که نزدیک به 9
ماه طول می کشد و در طول این مدت صدها مسابقه و بازی گروهی در 14 رشته ورزشی و با حضور صدها ورزشکار که
رهایافتگان از دام اعتیاد هستند
برگزار
می شود . آیا تا به حال اتفاق افتاده است که حتی 1 روز مثلا به دلیل بدی هوا ، باران ، برف ، و یا به هر علت دیگری ،
مسابقات برگزار نشود ؟
این ها
بخش کوچکی از شگفتی های اداره کنگره
60 است که توسط خود بچه های کنگره 60 صورت می گیرد
. وقتی به
این موضوعات فکر می کنیم دوست داریم از صمیم قلب و با تمام وجودمان به کسی که طراح ساختار های کنگره
60 می باشد ، یعنی مهندس حسین دژاکام ، تبریک بگوییم ، او در شرایطی کنگره 60 را بنا نهاد که هیچ کدام از ما در کنگره
نبودیم نه راهنمایی بود و نه مرزبانی ، نه
کلاسی بود و نه کارگاهی ، نه مسافری بود و نه همسفری . نه دیده بانی بود و نه
شورایی ، او تنهای تنها ، با قوت گرفتن از قدرت مطلق کار خود را آغاز کرد ، در اولین جلسه کنگره 60 فقط
تعدادی که شمار آنها به
انگشتان
دست هم نمی رسید و همگی مصداق کامل واژه حال خراب بودند ، حضور داشتند . نگهبان کنگره 60 از این نقطه حرکتش را
آغاز کرد و در ادامه با تبدیل این انسان ها به انسان هایی درمان شده و رها یافته و در ادامه با
کادر سازی و طراحی ساختارهای
مدون ،
نوشتارها ، چگونگی برگزاری کلاس ها ، طراحی ساختار آموزشی ، کمک راهنما و راهنما ، نگهبان جلسه ، دبیر ،
استاد و در ادامه تشکیل کنگره دیده بانان و سپس تشکیل کنگره های مرزبانی مناطق ، کنگره 60 را به جایگاه
امروزی رساندند.
کنگره 60 از نقطه نظر علم سازمان و مديريت
، دارای چارت سازمانی بسیار پیشرفته ای است که امورات آن در نهایت نظم و بدون کوچکترین اصطکاکی برگزار می
شود .
وظایف صف
و ستاد با نهایت دقت
و با نگاه همه جانبه ، طراحی و به اجرا گذاشته شده است . محض آشنایی با بعضی از این مسولییت ها در حد امکان به بخشی از آن
ها اشاره می کنیم .
نگهبان
جلسه :
در کنگره
60 به جلسات گروه درمانی ، کارگاه آمورشی گفته می شود ، زیرا در این جلسات پیرامون موضوعی خاص به صورت علمی و
تجربی گفت و شنود و
تبادل
نظر و بیان مسائل علمی و تجربی و نتایج آنها به صورت کاربردی انجام می گیرد . به همین دلیل ، کارگاه آموزشی است .
کارگاه
های آموزشی یا جلسات گروه درمانی
کنگره 60
در دو نوع عمومی و خصوصی برگزار می شود . عمومی یعنی
شرکت برای عموم آزاد
است و
خصوصی یعنی فقط مسافران می توانند شرکت داشته باشند. این کلاس ها در سه بخش اصلی کنگره 60 ، یعنی کنگره
آقایان مسافر ، کنگره خانم های مسافر و کنگره همسفران یاخانواده ها به صورت کاملا جداگانه و تفکیک شده ، برگزار می
شود .
هر یک از
این جلسات دارای یک کادر اداره
کننده است که به ترتیب مسئولیت عبارتند از : نگهبان جلسه ، دبیر جلسه و استاد جلسه . نگهبان جلسه شخصی است که
برای مدت 14 هفته و یا 14
جلسه با
رای مستقیم اعضای شعبه ، برای اداره جلسه یا کارگاه آموزشی ، انتخاب می شود . معمولا در هریک از شعب کنگره 60 به
صورت استاندارد ، در هفته 4 کارگاه آموزشی برگزار می شود ، یک کارگاه آموزشی عمومی ، دو کارگاه آموزشی
خصوصی ویژه آقایان
مسافر و
یک کارگاه آموزشی خصوصی ویژه همسفران . برای هریک از این جلسات یا کارگاه ها به صورت جداگانه یک کادر
اداره کننده نگهبان و دبیر انتخاب می شود که انتخاب نگهبان با رای گیری کتبی است و انتخاب دبیر به پیشنهاد نگهبان
منتخب و رای گیری
شفاهی از
اعضا صورت می گیرد .
نگهبان
کارگاه های آموزشی عمومی بایستی در کارنامه خود ، گذراندن یک دوره دبیری و یک دوره نگهبانی جلسات خصوصی
را داشته باشد و در
زمان
کاندیدا توری در هیچ یک از شعب کنگره ، داری مسئولیت دبیری و یا نگهبانی نباشد .نگهبان کارگاه های آموزشی عمومي بایستی حداقل یک سال از
رهاییش گذشته باشد اما
برای
نگهبانی کارگاههای آموزشی خصوصی ، مدت رهایی می تواند کمتر از یک سال باشد .از نقطه نظر مسئوليت فردي در
كارگاه هاي آموزشي کنگره 60 ، بعد از مرزبان کشیک ، بالاترین مسئولیت به عهده نگهبان جلسه است .
در کنگره
60 به واژه رئیس ، از
واژه
نگهبان استفاده می شود ، بنابراین نگهبان جلسه ، رئیس جلسه است . کلیه سوالاتی که ممکن است درخصوص برگزاری
یک جلسه یا کارگاه آموزشی مطرح شود ، از حیث بار آموزشی، مدت زمان برگزاری جلسه ، نظافت و مرتب نمودن سالن قبل
و بعد از جلسه ، و یا
هر مسئله
دیگری
، پاسخگو ، نگهبان جلسه است . نگهبان بایستی حداقل یک ساعت قبل از برگزاری جلسه در سالن حضور
داشته باشد . کلیه امور مربوط به برگزاری جلسه را هماهنگ نماید و در انتخاب استاد جلسه نیز با توجه به موضوع دستور
جلسه دقت کافی را لحاظ
نماید .
مرزبان :
طراحی
ساختار مرزبانی و کنگره مرزبانان منطقه یا شعبه در کنگره 60 به سال 1381 بر می گردد. تا آن موقع مسولییت اداره
شعب به عهده دیده بانان
و
نگهبانان جلسات در شعب بود . در آن زمان جلساتی تحت عنوان جلسه هماهنگي نگهبانان برگزار می شد که تقریبا مسائل
مربوط به شعبه در آن جلسه مطرح می شد . به دلیل مشکلاتی که در آن زمان مطرح بود ، ساختار مرزبانی توسط نگهبان
کنگره 60 طراحی و در
شورای
دیده بانان به تصویب رسید و اولین گروه مرزبانان درکنگره 60 در آذر ماه 1381 در شعبه انقلاب
فعالییت خود را آغاز نمودند .
طراحی
ساختار مرزبانی
یکی از حرکت های بسیار ثمر بخش در
کنگره 60 بود که برکات بسیاری را برای کنگره 60 به ارمغان آورد .مرزبانان اداره کننده گان شعب کنگره 60 هستند که
در اداره امور داخلی
شعبه
مستقل هستند اما در خط مشی کلی ، تابع مرکز می باشند. مرزبانان حافظ و نگهبان مرزهای علمی و معنوی شامل اصول
، قوانین و حرمت کنگره 60 در شعبه خود هستند
. مرزبانان
مسئول مستقیم کیفیت آموزشی و درصد رهایافتگان شعبه خود می باشند . مرزبانان همه ساله توسط آرای مستقیم
اعضای هر شعبه برای مدت یک سال انتخاب می شوند
.
کنگره
مرزبانان هر منطقه ، شامل 7 نفر مرزبان است که 5 نفر از آنها از گروه آقایان مسافر و 2 نفر از کنگره
همسفران یا خانواده ها می باشند . هر یک از شعب کنگره 60 دارای دیده بان رابط نیز می باشد که این شخص ، رابط
بین کنگره مرزبانان
منطقه و
کنگره دیده بانان می باشد و تصمیمات و مصوبات مرزبانان شعبه را در کنگره دیده بانان مطرح می نماید و به
اطلاع دیگر اعضای کنگره دیده بانان می رساند
.
دیده
بانان رابط ناظر بر اجرای قوانین کنگره 60 در شعب می باشند ، بعد از طراحی و به وجود آمدن ساختار
مرزبانی در کنگره 60 ، شعب و مناطق مختلف کنگره ، پیوسته درحال ارتقا و پیشرفت بوده و همه ما شاهد هستیم که هر
سال با روی کار آمدن
مرزبانان
جدید، گویی روح تازه ای در هریک از شعب کنگره 60 دمیده می شود که حقیقتا در ارتقای شعبه در تمامی سطوح ،
نقش بسیار تعیین کننده ای دارد.
افرادی
که برای شرکت در انتخاب مرزبانی ، می
توانند کاندید شوند ، بایستی به درجه کمک راهنمایی رسیده باشند ، نشان مرزبانی در کنگره 60 شال زرد رنگ می باشد
و مرزبانان پس از کسب
آرای
لازم ، در کنگره دیده بانان پیمان مرزبانی خود را امضا می کنند .
ما ، اعضای کنگره 60 آموخته ایم که
در تمام امور با مرزبانان هماهنگ باشیم و به گفته ها و فرامین آن ها توجه نماییم و از آن ها حرف شنوی کامل داشته
باشیم . این مهم نشان
دهنده
سطح آگاهی ، دانایی و تعادل ماست . بی توجهی به این مسئله ، یکی از مصادیق بارز بی تعادلی و حال خرابی است
. زیرا آن ها با تمام وجود به ما و به کنگره 60 خدمت می کنند ، مرزبان کشیک از 9 صبح تا 9 شب در خدمت کنگره و
اعضای کنگره است. برای من ، برای تو ، و برای
تمام آنهایی که خواستار رهایی از دام اعتیاد هستند و آن هایی که در راهند .
دیده بان :
کنگره 14
نفره دیده بانان ، بالاترین مرجع
تصمیم
گیری کنگره 60 ، بعد از موسس و بنیانگذار می باشد . کنگره دیده بانان ، متشکل از اعضای هئیت مدیره و خبرگان
دیگر است که کلیه قوانین داخلی کنگره 60 را به تصویب می رسانند ، کنگره دیده بانان هر 21 روز ، روزهای چهارشنبه
راس ساعت 3 بعد از ظهر،
تشکیل
جلسه می دهد . در این نشست درباره کلیه امور جاری کنگره ، بحث و تبادل نظر صورت می گیرد ، از جمله وظایف
کنگره دیده بانان می توان به بررسی و تایید انتخاب مرزبانی شعب و اعطای شال مرزبانی به مرزبانان جدید ، بررسی
شرایط قانونی کمک
راهنمایان
جدید و اعطای شال کمک راهنمایی به آنها ، تصویب دستور جلسات سالانه ، تعیین اهداف سالانه و اهداف
دراز مدت کنگره 60 اشاره نمود .
دیده
بانان علاوه بر عضوییت در کنگره 14 نفره ،
مسئولیت کلی شاخه های فعالییت کنگره 60 را نیز دارا می باشند . این مسئولیت ها به قرار زیراست .
دیده بان
امور مالی : مجید سلامی ، روابط عمومی : محسن خان ،
گروه خانواده : خانم آنی ، کنگره خانم های مسافر : خانم راد ، راهنمایان : رضا ترابخانی ،
آموزش و جهان بینی : امین دژاکام ، ورزش : مهدی سهیلی ، مناطق و امور شهرستان ها : احمد حکیمی
،
انتشارات : ساسان حیدری ، تحقیقات : علی خدامی ،
مسئولیت
انتخاب دیده بانان جدید نیز به عهده کنگره دیده بانان می باشد
.
افرادی که
در طول دوره خدمت خود در مسئولیت های محوله از جمله مرزبانی ، کمک راهنمایی و غیره بهترین عملکرد را داشته اند ،
از سوی شورا به عنوان
سیتی زن
دیده بانی معرفی می شوند .این افراد مدت زمانی در حدود 3 سال را به عنوان سیتی زن دیده بانی پشت سر می
گذارند و در این مدت آموزش های لازم را می بینند
. سیتی زن
ها در جلسات دیده بانی حضور دارند اما حق رای ندارند . در حال حاضر سيتي زن هاي ديده باني عبارتند از
آقايان : محمود هنر بخش ، سعيد سبزه اي و احمد ربيعي
. این
افراد پس از گذراندن این دوره در صورت كسب راي موافق ديده بانان ، به عنوان دیده بان معرفی می شوند . نشان
دیده بانی در کنگره 60 شال سفید می باشد
.
معتادان را مار نگزيده كه سم
زدايي مي كنيم
۱۴
اصل
اعتياد : سخنرانی در سمينار سراسری اعتياد ، چالش ها و درمان ها ، دانشگاه علوم پزشکی و
خدمات بهداشتی درمانی استان زنجان آبانماه ۸۱
متن سخنراني
بيا تا
گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم
فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو در
اندازيم
اگر غم
لشگر انگيزد كه خون عاشقان
ريزد
من و
ساقي به هم سازيم و بنيادش براندازيم
چو در
دست است رودي خوش بزن مطرب سرودي خوش
كه دست
افشان غزل خوانيم و پاي گوبان سراندازيم
يكي از
عقل مي لافد يكي طامات مي بافد
بيا كين
داوري ها را به پيش
داور
اندازيم
بله يكي
از عقل مي لافد و يكي طامات مي
بافد؟
جنگ
هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون
نديدند حقيقت ره افسانه زدند
من مهندس الكترونيك بودم و يك
محقق در الكترونيك
بودم ،
از بد حادثه به اينجا پناه آورده ام ، من تمامي پزشكان و روانپزشكان را از صميم قلب دوست دارم ، انسان را
دوست دارم ، علم را دوست دارم ، به من مي گفتند تو مهندس برقي ، نبايد در علم پزشكي و روان پزشكي و اعتياد
مداخله كني چون درسش را
نخوانده
اي ، پاسخ من اين بود:
من خود
اعتيادم ! من خود مواد مخدرم ! من خود كتاب اعتيادم ! من ويروس اعتيادم !
من خود جرمم ! من خود بيمارم ! من در دم و درمانم ! من 17 سال معتاد حرفه اي بوده
ام و قريب پنج سال از اعتياد آزادورها هستم ، من زبان دارم . خودم خودم را براي شما تعريف مي كنم . نقاط ضعف و قدرتم را بيان مي كنم ، براي شما مي
گويم درد چيست و درمان چيست به شما ميگويم با روشهاي موجود درمان شده ام يا نه ! شما بعنوان عالم و دانشمند قضاوت
كنيد ، من هر چه مي
گويم
آرزو ميكردم پزشك يا روانپزشك بودم تا شما مرا مي پذيرفتيد ، ولي خداوند نخواست و زندگي مرا بگونه اي
ديگر رقم زد و خواست من بيش از 20 سال روي سيستم هاي پيچيده صنعتي كار كنم و عيب آنها را مشخص كنم ولي در همان حال
به اعتياد كشيده شدم
و با
كوله باري از بدبختي هاي اعتياد عاقبت بفكر عيب يابي خودم افتادم .
تجربياتم
را در كتاب عبور از منطقه 60 درجه زير صفر منشر نمودم . كه تاكنون 5 نوبت تجديد چاپ شده و اكثر نقاط
كور درمان اعتياد در اين كتاب شكافته شده و روش جديد درمان اعتياد ابداع گرديده است
.
من دست
يك يك شما هموطنان خودم را مي
فشارم .
در 21 ژوئن سال 2000 طبق اعلاميه
سازمان
دارويي وابسته به وزارت
بهداشت
آمريكا، روش درمان اعتياد ، تدريجي پله اي ، كه اينجانب طراحي نمودم ، كه درمان اعتياد با استفاده از خود
مواد مخدر بعنوان دارو مي باشد ، بعنوان بهترين و كم خطرترين و با راندمان ترين روش اعلام گرديد و 15 كشور بزرگ
جهان آن را تائيد
نمودند و
اكنون هزاران ، هزار نفر با استفاده از اين روش درمان شده اند يا در حال درمان هستند ، براي من گريه آور
است كه در داخل كشورم هنوز عزيزان از اين موضوع اطلاع ندارند و حتي چون من پزشك نيستم روي سخنانم بعضي ها حتي
فكر هم نمي كنند، من
با اكثر
خبرگزاري هاي معتبر جهان مصاحبه
داشته ام
، با هيئت هاي علمي انگلستان
،
فرانسه ، آلمان ، اسپانيا ، نشست داشته و طبق دليل روش هاي آنها را نقد كرده ام و نقاط ضعف آنها را بيان نمودم .
به اولين
كنگره پزشكي سراسري ايران در زاهدان
مقاله
علمي صورت مسئله اعتياد را ارائه كردم كه پذيرفته شد در
آن مقاله روش هاي درمان اعتياد
موجود را مردود اعلام كردم .
اكنون
طبق بخشنامه مركز
دانشگاه
آزاد اين مقاله و ساير مقالات من براي استفاده استادان و دانشجويان به بيش از 150 دانشگاه ارسال شده است ،
در بيش از 20 دانشگاه سخنراني داشته ام . اكنون دبير کل کنگره ۶۰ و عضو هيئت مديره آن هستم ،
مركز تحقيقاتي و گروه درماني كنگره
60 را بنيان نهادم و تمامي روش ها و قوانين آن را مكتوب نمودم .
كنگره 60
هم اكنون يكي از موفق تريم نوع گروه درماني در سطح جهان مي با شد ، همه روزه دانشجوياني براي تحقيق نزد من مي آيند و
رساله خود را مي
نويسند
هم اكنون صدها نمونه كه به درمان قطعي رسيده اند ، ترياك ، هروئين ، ترزيق و قرص و اعتيادهاي وحشتناك نزد من
مي باشند و آماده هستند هر كجا كه بگوئيد بيايند و سخن بگويند مگر براي اثبات هرگونه علم يا سخن علمي راهي جز
بوته آزمايش و تجربه
وجود
دارد؟
اكنون در
هفته 14 جلسه گروه درماني كنگره 60 در 5 نقطه تهران برگزار مي شود كه حداقل افراد گروه از 50 نفر تا 400 نفر مي باشند و
همه خدمات بصورت
رايگان
ارائه مي گردد.
ما سر
شوريدگان را به كجا بايد شد !
معتادان
را مار نگزيده كه سم زدايي مي كنيم
!
سم امر
نسبي است و سم زدايي در پزشكي كاربرد
ويژه اي
دارد.
مواد
مخدر براي كسانيكه آن را مصرف نمي كنند سم است و حتي اثر كشنده دارد اما براي فرد معتاد كه هر روز آن را مصرف مي كند
مثل سم عمل نمي كند .
اعتياد
مسموميت مزمن نيست
،
هر كس اين تعريف را ارائه نموده
است
مفهوم سم و اعتياد را نشكافته است .
اعتياد :
جايگزيني مزمن است . چون مواد
مخدر
خارجي دقيقاً جايگزين سيستمهاي توليد كننده مواد شبه افيوني و سيستم درد بدن شده است ، ( مثل : اندروفين ها
، دينورفين ها و آنكفالين ها و ...)
اين
تعريف « مسموميت مزمن » جهاني را گمراه
نموده است چون در اين تعريف ، مسئله سم مطرح مي شود و فردي كه سم مصرف كرده بايد سم زدايي شود.
ما اگر
بخواهيم شخص معتاد به مواد
مخدر را
سم زدايي كنيم نيازي به روشهاي آنچناني و پر هزينه نيست . كافي است نصف قاشق چايي خوري جوهر ليمو در آب
حل نمائيم و يا يك استكان آب ليمو و يك كاسه ترشي به فرد معتاد بخورانيم تا ظرف مدت كوتاهي سم زدايي شود. ديگر نه
نياز به بيهوشي مي
باشد و
نه جراحي مغز و نه تعويض خون و غيره ....
اما در
تعريف جايگزيني ،
جايگزين
مطرح مي شود ، مواد مخدر جايگزين مواد شبه افيوني بدن شده و نبايد جايگزين را به يكباره حذف نمائيم .
ما زماني
مي توانيم جايگزين را حذف كنيم كه سيستم توليد كننده مواد شبه افيوني بدن راه اندازي شده با شد.
امروز در
سطح جهان معتادان خواستار و علاقمند به
درمان و رهايي از اعتياد را
گروه
گروه به
مسلخ
سم زدايي مي برند و چون جواب نمي گيرند مي گويند : اعتياد درمان ندارد و معتاد اراده! ؟
كسي نيست
سئوال كند : خارج كردن تركش بمبهاي جنگي از يك شهري كه 10 سال تمام بمباران شده چه اثري روي خرابيهاي تاسيسات
شهري دارد ، و خارج كردن
بقاياي
بمبهاي مواد مخدر از جسم شخص معتاد ، چه اثري روي تخريبهاي جسم او دارد. مضافاً به اينكه جسم انسان ، خود به خود سه روزه بقاياي مواد
مخدر را از جسم معتاد
خارج مي
كند ولي ما بدون توجه به مكانيزم جسم ، مواد جايگزين را خارج مي كنيم و زلزله اي را در حدود 8 ريشتر در
جسم معتاد بوجود مي آوريم كه اثرات بسيار مخرب و نابود كننده دارد!
به فضل
خداوند اكنون 14 اصل از اعتياد را مطرح مي نمايم تا به كمك دانشمندان عزيز تكميل گردد:
اصل يكم
: مواد مخدر
ماده
مخدر به ماده اي گفته مي شود كه انسان را از حالت تعادل طبيعي خارج نمايد . بنابر اين به غير از مواد مخدر شناخته
شده الكل ، حشيش و داروهاي روان گردان عادت آور كه بدون تجويز پزشك متخصص مورد استفاده قرار گيرند نيز
ماده مخدر محسوب مي
گردند.
اصل دوم
: معتاد كيست
معتاد
فرد بيماريست كه بر
اثر
استفاده مكرر از مواد مخدر در قسمت جسم ، روان و جهان بيني (تفكر و انديشه ) او تخريب ايجاد گرديده و از تعادل خارج
شده است .
اصل سوم : جايگزيني
اعتياد
مسموميت مزمن نيست ، اعتياد جايگزيني مزمن است ، چون مواد مخدر خارجي جايگزين مواد مخدر داخلي يا جسم گرديده است .
اصل چهارم :روان
معتاد
بيما راست . اما بيمار الزاماً و ذاتاً رواني نيست
! همانطوريكه
انسان مست بيمار رواني نيست . حركات نامعقول او اثرات الكل است و همينطور اختلالات رفتاري فرد معتاد
در اثر مصرف يا عدم مصرف مواد مخدر مي باشد
.
اصل پنجم
: زمان
طول
درمان اعتياد در اكثر مواد مخدر
مثل
ترياك ، هرويين ، الكل ، داروها در قسمت جسم يا راه اندازي سيستمهاي توليد كننده مواد شبه افيوني بدن
حدوداً 11 ماه است و مثل فرآيند حاملگي ، زمان بخصوص دارد و ما طول درمان را با هيچ دارويي نمي توانيم كاهش اساسي
بدهيم .
توضيح اينكه : اين مدت 11 ماه فقط در
اثر تجربه هاي گوناگون بدست آمده است .
اصل ششم : بهترين دارو
بهترين و كاملترين دارو براي درمان
هرگونه اعتياد همان مواد مخدر مصرفي فرد معتاد است كه در طول زمان طبق محاسبات دقيق ميزان مصرف آن را كاهش مي دهيم
تا به موازات كاهش
مصرف
مواد مخدر سيستمهاي از كار افتاده جسم فرصت بازسازي خود را داشته باشند . براي الكل ، الكل ، براي ترياك ،
ترياك ، براي هروئين ، ترياك ، جون هروئين و ترياك هر دو از يك خانواده هستند و پايه هر دو مرفين است .
اصل هفتم : عكس العملهاي جسم
عوارض
قطع ناگهاني مصرف در خانواده ترياك شامل دو بخش است
:
الف – عكس العملها يا اختلالات آشكار ،
طول درمان يك تا دو هفته .
علائم :اسهال
،عطسه ، خميازه ، آب ريزش بيني و چشم ،
بي خوابي ، استخوان درد ، پرش عضلات .
ب – عكس العملها يا اختلالات پنهان ،
طول درمان ده ماه و نيم .
علائم :
افسردگي ، تنبلي
،
بي خوابي ، عدم ميل به زندگي ، بالا رفتن ميل جنسي ، ناتواني جنسي ، تمايل به خودكشي ، كند ذهني .
علت :
عدم تعادل سيستمهاي شبه افيوني بدن .
توضيح :
بعضي از مواد مخدر مثل حشيش فقط علكس
العملهاي پنهان را دارد به همين دليل فكر
مي كنند حشيش اعتياد ندارد.
اصل هشتم : سم زدايي
قطع سريع مواد مخدر يا سم زدايي باعث
ايجاد شوك مخرب در فرد معتاد مي شود و ترميم اثرات اين تخريب بسيار مشكل و در بعضي موارد غير قابل جبران است . بنا براين
، بستري ، بيهوشي
،
و درمانهاي سرپايي امروزي به منظور سم زدايي فاكتورهاي غلط در درمان اعتياد هستند !
اصل نهم : داروهاي رواني يا
روان
گردان
براي
درمان اعتياد بايستي فقط از داروهاي استاندارد درمان اعتياد استفاده شود و استفاده از داروهاي خواب آور ، روان گردان
، ضد افسردگي و
داروهايي
كه مربوط به بيماران رواني مي باشد ، فرآيند درمان اعتياد را به تعويق مي اندازد و شخص دوباره به اعتياد
برمي گردد. در حاليكه به مصرف اين داروها نيز عادت كرده است ، عوارض طولاني مدت اين داروها به مراتب بيش از مواد
مخدري مثل ترياك و
هروئين
است .
اصل دهم : گروهبندي معتادان
معتادين
به سه گروه اصلي تقسيم مي شوند :
الف –
نامزدهاي اعتياد يا معتادان
تفريحي
كه مواد مخدر را به صورت تفنني مصرف مي كنند اين افراد معتادان آينده را تشكيل مي دهند ، شايسته است
پيشگيري به عمل آيد.
ب -
معتادان دوستار اعتياد ،
شايسته
است مهار گردند.
ج – معتادان
خواستار رهايي از اعتياد ، شايسته است درمان شوند.
اصل يازدهم : روشهاي ترك و
درمان
اعتياد
الف – ترك
سقوط آزاد يا قطع سريع مواد مخدر بدون استفاده از هرگونه ماده اي .
ب – ترك شبه
سقوط آزاد يا اصطلاحاً سم زدايي .
ج – ترك
سنتي با استفاده از مواد مخدر مصرفي
و كاهش آن در مدت كوتاه حدوداً 20 روز
د – روش درمان تدريجي يا پله اي : روش
ابداعي اينجانب كه مشروح آن در كتاب عبور از منطقه 60 درجه زير صفر به چاپ رسيده است در اين روش مواد مخدر مصرفي يا
داروي جايگزين كه
مطابق با
استانداردهاي جهاني باشد در طول مدت 11 ماه به تدريج كاهش مي يابد و به صفر مي رسد.
توضيح :
اعتياد موضوعي فقط رفتاري نيست كه آن را ترك نماييم
. اعتياد
بيماري است و بيماري ترك ندارد و بايستي درمان شود.
اصل دوازدهم : تعادل
درمان اعتياد ، فوق ترك اعتياد است و
رسيدن به تعادل ، فوق درمان است اشخاصي كه پس از ترك اعتياد به اعتياد بازگشت مي نمايند در اثر عدم تعادل جسم
آنهاست كه درمان نشده است .
اشخاصي
كه پس از درمان جسم به اعتياد بازگشت مي نمايند در اثر عدم تعادل جهان بيني آنهاست زيرا در طول درمان
بايستي روي تفكر و جهان بيني يا نگرش فرد معتاد كار شود و از حالت افيوني بودن خارج شود تا به تعادل جسمي ، رواني
و جهان بيني برسد .
اصل سيزدهم : آگاهي
بزرگترين اصل در پيشگيري ،مهار و درمان
اعتياد آگاهي است مشروط به اينكه فرد پيشگيري كننده ، مهار كننده و درمان كننده اعتياد ، خودش اعتياد را كاملاً بشناسد
و آن طوريكه اعتياد هست نه آن طوريكه تصوير
مي نمايند چون اعتياد در شروع كار بسيار جذابيت دارد و در آخر بدبختي .
اصل چهاردهم :
هيچ فرد
يا پزشگ يا روانپزشك ، روانشناس كه
اعتياد را به صورت تخصصي نخوانده و كارآموزي نكرده است نمي تواند و نبايد معتادان را درمان نمايد. چون هر معتاد
الزاماً بيمار رواني نيست !
كنگره 60 اعتقاد دارد در كنار
بازسازي جسم بايد روان و جهان بيني فرد مصرف كننده مواد مخدر تغيير نمايد . توضيح
كامل و شرح صورت مسئله اعتياد مقاله اي است كه توسط مهندس دژاكام در اولين كنگره
سراسري پزشكي راهكارهاي اعتياد در سال 1378 نوشته و پذيرفته شده است .
هدف :
در اين
مقاله بررسي ميشود كه
درمان يا
ترك اعتياد موادمخدر از نظر جسمي يا فيزيولوژي در كوتاه مدت مثلاً يك هفته و يا دوهفته امكانپذير نيست و
روشهاي متداول امروزي براي ترك اعتياد كه توسط اكثر پزشكان ارجمند اجرا ميشود ، صحيح نميباشد. زيرا هنوز درمان
بهطور كامل انجام
نشده است
كه با يك آزمايش صوري و قراردادي (آزمايش ادرار) بيمار را رها مينمايند .
مقدمه :
اينجانب
به مدت 17 سال بهطور مداوم معتاد به
ترياك
بودم و روزانه به جز كشيدن ، 5 تا 7 گرم ترياك يا شيره ميخوردم و بارها اقدام به ترك اعتياد به روشهاي
گوناگون و زير نظر پزشكان عزيز نمودم كه هميشه ناموفق بوده است و چون مهندس الكترونيك و محقق بودم ، روي
اعتياد خود شروع به تحقيق
نمودم و
به اين نتيجه رسيدم كه
ترك
اعتياد به علت اثر مواد افيوني روي
ساختار
جسم و تخريبي كه ايجاد ميكند ، در كوتاه مدت امكانپذير نيست .
روشتحقيق :
با توجه
به اينكه از اولينباري كه در سال 63 اقدام
به ترك اعتياد نموده بودم ، دوازده سال ميگذشت ، پس از شكستهاي پيدرپي و مطالعات بسيار در ترك اعتياد با فرض
اينكه سيستمهاي تخريب
شده
ضددرد و سيستمهاي توليدكننده مواد شبهافيوني جسم من مجدداً بايد راهاندازي گردد ، اقدام به كاهش مواد
مصرفي خود طبق برنامه نمودم و به مدت 11 ماه موادمخدر مصرفي خود را به صورت كاهش پلهاي و تدريجي تيپر نموده و به
صفر رساندم تا به آرامي
جسم من
فرصت بازسازي خود را داشته باشد كه اين كار در تاريخ 15/9/76 با موفقيت به پايان رسيد ، كه اين روز در
واقع احياي دوباره من است. سپس اين تحقيق روي افراد ديگري نيز انجام پذيرفت كه نتيجه تقريباً مشابه بود. به دليل
تحقيقات فراوان روي
تعداد
زيادي از مصرفكنندگان موادمخدر توانستم كنگره 60 را بهوجود آورم و همچنان به مطالعه و تحقيقات خود ادامه
ميدهم .
يافتههاي
پژوهشي :
در اين
مقاله صورت مسأله اعتياد فقط در مقوله جسم و فيزيولوژي انسان در دو بخش تحت عنوان عكسالعملها يا اختلالات آشكار و عكسالعملها
يا اختلالات پنهان جسم انسان بهطور خلاصه
بررسي شده است. در مرحله عكسالعملهاي آشكار مسأله روشن است. اما در مرحله عكسالعملهاي پنهان(اختلال در توليد
12 ماده شبهافيوني
بدن
انسان) قضيه فرق ميكند و هميشه مسأله ناديده گرفته ميشود. طول اين مرحله حدوداً 11 ماه است كه روي بالغ
بر 50 نفر معتاد ترك كرده صادق بود. پس از اين مدت ، مشكلاتي مثل خواب ، پرش عضلات ، بالا رفتن ميلجنسي در عوض
ناتواني جنسي ، گريه
كردن ،
عدم ميل به زندگي و . . . روبه تعادل ميرود. شرح كامل در كتاب عبور از منطقه 60درجه زيرصفر به قلم نويسنده مقاله تقديم ميگردد .
عكسالعملهاي
جسم در اثر قطع مصرف
موادمخدر
هرگاه
شخص مصرفكنندة موادمخدر(ترياك و خانواده آن) به هر دليل مصرف مادة خود را قطع نمايد و يا به او نرسد ، عكسالعملهاي
نسبتاً شديدي در
جسم او
ظاهر ميگردد. اين عكسالعملها شامل دو بخش عمده ميباشد كه نكته كور درمان يا ترك اعتيادهاي ناموفق و
متداول امروزي در آن نهفته است .
الف : عكسالعملهاي آشكار
ب : عكسالعملهاي پنهان
عكسالعملهاي آشكار يا به
اصطلاح سمزدايي :
در صورت
نرسيدن موادمخدر به شخص مصرفكننده و يا قطع ناگهاني مواد ، عكسالعملهايي در جسم او ظاهر ميشود كه بسته به نوع مواد
مصرفي ، مقدار و تعداد
دفعات
مصرف در 24 ساعت ، معمولاً چند ساعت پس از دير شدن نوبت مصرف آغاز ميشود و اختلالاتي كه به آرامي شروع شده
بود پس از 24 ساعت به اوج خود ميرسد. اين عكسالعملها و اختلالات شامل موارد زير است :
عرق كردن |
پرش پا |
آبريزش بيني |
گرفتگي عضلات در پاها و گردن |
عطسه هاي پي در پي |
بي خوابي |
استخوان درد يا سم كشي در مچ پا و بازوها |
اسهال |
با وجود
اين عوارض اگر از دارو هم استفاده نشود
،
مكانيزم بدن حداكثر پس از يك هفته رو به تعادل ميرود و پس از طي دو هفته به حداقل خود ميرسد ولي باز ادامه
دارند .
درمان در
مرحله عكسالعملهاي آشكار يا به
اصطلاح
سمزدايي :
براي
كاهش عكسالعملهاي اين مرحله ميتوان از روشهاي ذيل استفاده نمود :
1 ـ از
طريق پزشك با استفاده از داروي مناسب ، مثل متادون (آمپول ، شربت و قرص)، ظرف يكهفته يا دوهفته دُز دارو
را كاهش داد .
2 ـ كاهش
موادمخدر مصرفي با استفاده از روش سنتي مثل استفاده از تنتور ترياك و يا آب شيرة ترياك كه بايد ظرف مدت
دوهفته مواد مصرفي را كاهش داد .
3 ـ از
طريق ساير روشهاي حاشيهاي مثل طب سوزني
همراه با دارو و غيره .
4 ـ از
طريق شلاق درماني
،
شلنگ آب ، زنداني كردن در منزل و غيره و هزار ترفند ديگر كه البته اين روش بسيار مردود و غلط ميباشد و كساني كه
با زور اين كار را انجام دادهاند ، تصور ميكنند روش آنها درست است و جواب ميدهد ، در حاليكه در اين مرحله
زمان مسأله را حل
ميكند و
مكانيزم بدن خودبهخود به حال تعادل ميرسد كه البته زمان را فرد معتاد سپري ميكند و از اين مرحله موفق بيرون ميآيد .
5 ـ با
استفاده از روش ترك
يابويي
يا سقوطآزاد : اين روش مثل سقوطآزاد ، فرد معتاد بدون استفاده از هيچ دارويي مواد خود را قطع ميكند
و به اين دليل آن را معتادان تركيابويي گفتهاند ، چون انسان بايد مثل يك يابو از نظر جسمي قوي باشد .
نتيجهگيري :
اين
مشكلات هيچ كدام در وحلة اول منشاء يا علت
رواني ندارند. به دليل اينكه ريشه وجود اين اختلالات ضعيف شدن سيستم ضددرد بدن انسان و عدم توليد يا بازدهي
نامناسب سيستمهاي توليد
مواد شبهافيوني
و شبه مرفيني جسم انسان است. بايستي براي معالجه بهگونهاي رفتار نمود تا اين سيستمها به آرامي
كار خود را شروع نمايند. به عبارتي چشمه بايستي از خود جوشش داشته باشد. با آب ريختن درون چشمهاي كه متروكه شده
نميتوان آن را به
جوشش
آورد. به ديگر سخن استفاده از داروهاي عادتآور و مخرب باعث نابودي چشمههاي درون بدن ميشود .
براي
ترميم اين سيستم تجربه نشان داده است در صورت برنامهريزي صحيح ميتوان با طي مسافت زماني حدود 11 ماه به
90% تعادل از نظر جسمي
رسيد. با
تعادل جسم ، روان هم به تعادل ميرسد. 10% بقيه در طول زمان حل ميشود كه البته مشكل جهانبيني يا نگرش
فرد نسبت به خودش و جهان پيرامونش هنوز به قدرت خود باقي است و اگر اين مشكل هم حل نشود با برطرف شدن كليه مشكلات
جسم و روان دوباره
شخص به
اعتياد روي ميآورد .
درمان
اين مرحله :
1 ـ ميتوان بدون دارو و مواد مصرفي اين مرحله را طي نمود كه از نظر
بازگشت به اعتياد بسيار
خطرناك
است و اگر شخص به اعتياد خود برگردد ، كاري طبيعي انجام داده است و اگر به اعتياد برنگردد عملي غيرعادي و
فوقالعاده انجام داده است. البته شخص تا يكسال راندمان كاري مناسبي ندارد. از نظر جنسي ناتواني پيدا ميكند
و مشكلات زيادي دارد. در اين مرحله در اثر قطع مواد
شوك مخرب بر جسم و روان شخص وارد ميشود كه بعضي از تخريبها تا پايان عمر شخص هم به تعادل نميرسد .
2 ـ ميتوان از روز اول قطع مواد با جايگزين كردن داروي
مناسب ، كه داروها بايستي داروي اصلي و مخصوص ترك اعتياد باشد ، اين مرحله را در فاصله زماني 6 تا 11 ماه طي
نمود و به آرامي دُز
دارو را
كاهش داد و به صفر رساند .
3 ـ براي معتادان ترياك ميتوان
موادمخدر مصرفي فرد را در طي زمان كاهش
داد و به صفر رساند و اين مرحله شايسته است در 11 ماه طي شود .
4 ـ براي معتادان هروييني و
تزريقيها بايستي مصرف هرويين به مدت
يكهفته
يا حداقل سهروز كاملاً قطع شود ( در صورت ضرورت 100 ميليگرم ترياك به صورت خوراكي ) و سپس 500 ميليگرم
در دو وعده به صورت خوراكي مصرف شود و سپس به صورت تدريجي تيپر شود تا به صفر برسد. ترياك به صورت خام
متناسب با دستگاه گوارش
همه نيست
و بايستي ترياك پخته شود تا قابل هضم باشد (براي پخته شدن ، ترياك را روي شعلة كبريت يا منبع حرارتي ديگر
قرار ميدهند).
نكته :
خارج از
بحثهاي قانوني و حقوقي ، من به تجربه دانستم هيچ دارويي مناسبتر ، قويتر ، كاملتر ، ارزانتر و مفيدتر از خود ترياك
براي ترك اعتياد يك
معتاد
فعلاً وجود ندارد .
طرح كلي
درمان معتادان
شايسته
است ما در طرح پيشگيري ، درمان و مهار اعتياد ، مانند باطري اتومبيل عمل نماييم. به عبارتي ما با نيروي اوليه
خود ، نيروگاه نسبتاً بزرگي را به كار مياندازيم
و كنار ميرويم. درست مثل باطري ، موتور ساكن اتومبيل را روشن ميكند و كنار ميرود. البته موتور هم پس از
روشن شدن باطري را
شارژ مينمايد
تا براي راهاندازي بعدي آماده گردد.
ما هرگز
نميتوانيم نقش
باطري و
موتور را به عهده بگيريم. اگر به فرض محال از تمام پزشكان استفاده نماييم ، قرنها طول خواهد كشيد تا
بتوانيم تمام معتادان موجود را معالجه نماييم كه البته با روشهاي متداول دوباره همة آنها به اعتياد خود برخواهند گشت .
در حقيقت
ما هستههاي گروه درماني به وجود
ميآوريم و از انرژي خود مصرفكنندگان براي اداره آن با دادن اطلاعات به آنها بالاترين استفاده را ميكنيم. درست
مثل زدن اولين ضربه به
ساچمههايي
كه پشت سرهم با فاصله كمي قرار دارند .
اين روش
مثل تصاعد حسابي با
كمترين
هزينه و بالاترين راندمان عمل خواهد نمود. انشاا...
درمان به
صورت كامل :
ترك اعتياد بسيار آسان است. آنقدر
آسان كه هر معتاد چندين بار اين كار را انجام داده است و تجربه كافي دارد ! اما در اين طرح هدف ما درمان و بهبودي
كامل فرد معتاد
ميباشد
كه از زاويه ديگري كه به حقيقت نزديكتر باشد ، به موضوع نگاه خواهيم نمود و روشي كاربردي را مطرح مينماييم .
براي
درمان و معالجه فرد معتاد ما بايد سه
پارامتر
در انسان را مورد توجه قرار دهيم كه بايستي اين سه پارامتر همزمان و به موازات هم جلو بروند و چنانكه
يكي از اين مؤلفهها ناقص باشد مشكل فرد معتاد حل نخواهد شد و درمان حاصل نميگردد
.
اين
مؤلفهها به شرح زير ميباشند :
الف :
جهانبيني انسان
ب : جسم
انسان
ج : روان
انسان
براي مثال اگر فردي در جهانبيني خود به پوچي برسد ، چنانكه مشكل جسم و روان او حل بشود ، بازهم به طرف اعتياد كشيده خواهد شد .
حل مشكل جسمي 11 ماه |
حل مشكل رواني 11 ماه |
حل مشكل جهانبيني متفاوت |
جدول
زمانی برای رسيدن به حدود ۹۰٪ سلامتی
در اين
طرح بيشتر روي پارامتر مشكل جسمي
بررسيهاي لازم انجام گرفته كه بايستي همزمان با آن براي اصلاح مسأله جهانبيني و مسأله رواني كلاسهاي ويژه
آموزش ، سخنراني و
مشاورههاي
لازم انجام پذيرد. در ضمن با حل مشكل جسمي به ميزان قابل توجهي مسأله رواني هم خودبهخود حل ميگردد.
چون با طول درمان حسابشده ، سيستمهاي از كارافتاده جسم شخص معتاد بهبودي يافته و شخص به حال تعادل
نزديك ميگردد .
مراحل
اجراي طرح در سازمانها :
الف ـ
جلسه توجيهي براي مديران و آشنايي با
مقولة اعتياد جهت اقدامات پيشگيري و درمان معتادان و جلب حمايت آنان از معتادان خواستار ترك اعتياد .
ب ـ
برگزاري جلسات سخنراني
براي
كليه كاركنان همراه با پرسش و پاسخ به منظور پيشگيري ، درمان و مهار اعتياد .
ج ـ به
مدت يكسال به كاركنان فرصت داده شود تا براي درمان اعتياد خود اقدام نمايند. البته اين عمل بايستي
توسط مديران به وسيله بخشنامه يا هر اقدام ديگر انجام پذيرد تا بدين ترتيب راه براي داوطلبان درمان اعتياد باز شود
و بتوانند خودشان را
معرفي
نمايند .
د ـ
ايجاد پايگاهي در سازمانها براي تشكيل كلاسهاي آموزشي و مشاورهاي ، جهت درمان ، پيشگيري و مهار اعتياد تا همه روزه
در ساعات خاصي در اين
محلها
توسط خود مصرفكنندگان عمليات گروه درماني انجام پذيرد. البته مصرفكنندگان در شيفتهاي خاص به گروههاي
خاص تقسيمبندي ميشوند.
ه ـ در
اختيار گذاشتن كتاب ، بروشور ، جزوه ، نوار
كاست ، فيلم و . . . به پايگاهها ، به منظور درمان ، پيشگيري و مهار اعتياد ، كه هزينة آن توسط سازمان يا مصرفكنندگان
انجام پذيرد .
و ـ در
اين پايگاهها به مصرفكنندگان كه گزينش ميگردند ، آموزش لازم داده ميشود تا به درمان خود و
ديگران بپردازند .
لازم به
توضيح است كه در سازمانها
تحت هيچ
شرايطي نميتوان از ترك سريع استفاده نمود. چون در ترك سريع بايستي فرد در منزل باشد و تا يكماه اصلاً
قادر به كار نخواهد بود و پس از يكماه تا يكسال بازهم راندمان كاري ندارد و شخص با كوچكترين حركتي از كنترل
خارج ميگردد و اين
براي
نيروهاي حساس بسيار مسألهساز خواهد بود و ميتواند نظم سازمان را مختل نمايد .
الف ـ
نامزدهاي اعتياد :
كساني
هستند كه از موادمخدر به صورت تفريحي
استفاده ميكنند. اين گروه مطمئن هستند و تصور مينمايند واقعاً هرگز معتاد نخواهند شد ! اين افراد معتادان آينده
خواهند بود !
راهحل
پيشگيري
شايسته
است از نظر اطلاع و
شناخت و
آگاهي به صورت واقعي محاسن و معايب اعتياد را براي آنها بشكافيم تا بدانند آنچه نميدانند. اين گروه در
اولويت قرار دارند و از اهميت خاصي برخوردارند
.
راهحل
اجرايي
برگزاري
جلسات سخنراني در كارخانهها ،
ارگانها
، سازمانها و ميزگردهاي تلويزيوني ، جرايد ، آموزش معلمهاي پرورشي مدارس و كتابهاي درسي .
جلسات سخنراني بايد توسط افرادي باشد كه مردم حرفهاي آنان را از دل و جان قبول داشته باشند ، نه افرادي كه به مصرفكنندگان ناسزا بگويند و مردم را بترسانند .
ب ـ گروه
معتاداني كه از اعتياد خود خرسند هستند
:
اين گروه
تصور ميكنند به يك ماده جادويي دست يافتهاند و لذت ميبرند و حتي تصور ميكنند انسانهايي كه از اين ماده جادويي
استفاده نميكنند
بايد
چيزي كم داشته و يا انسانهاي كمخردي هستند. اين گروه يا در اوايل كار هستند و اعتياد براي آنها كار انجام
ميدهد و يا در اعتياد غرق شدهاند و بسان زنبارگاني هستند كه عجوزه را جوان ميبينند
.
راهحل
اول :
ما فعلاً
از نظر درماني هيچ
كاري
براي اين گروه نميتوانيم انجام دهيم مگر اينكه از نظر انديشه ، نقطه تفكري در آنها به وجود آوريم تا شايد
روزي اين نقطه تفكر بزرگتر گردد .
راهحل
دوم :
مهار
اعتياد مبحث جديدي است كه
به جز
درمان و پيشگيري در حال وارد كردن آن در فرهنگ اعتياد ميباشيم. چون عملاً پله مناسبي خواهد بود براي ترك
اعتياد اين گروه.
در مهار
اعتياد به فرض اگر
بتوانيم
حركتي انجام دهيم تا فردي كه مثلاً روزانه 17 بار به خودش تزريق ميكند و يا 200 عدد قرص ميخورد و يا دو
مثقال (5/9 گرم) ترياك يا شيره ميخورد ، 17تزريق خود را مثلاً به 3 تزريق برساند و در همان وضع بماند ، به هر
حال كار مناسبي انجام
دادهايم
و بين بد و بدترين ، بد را انتخاب ميكنيم و اين خود باعث كاهش ميزان تقاضاي موادمخدر ميگردد و شخص
هم در حالت تعادل بهتري قرار ميگيرد و ممكن است براي مرحله بعدي ترك يا درمان آماده گردد و يا به او براي
تزريق سرنگ بدهيم تا ناقل
بيماري
ايدز و هپاتيت در جامعه نباشد و هزينههاي سنگين را براي درمان جامعه به وجود نياورد . (كاهش آسيب)
ج ـ گروه
معتادان خواستار ترك اعتياد :
اين گروه
معتاداني هستند كه از اعتياد خود در رنج دائم به سر ميبرند و هرچه تاكنون تلاش كردهاند راهي براي
رهايي از اعتياد پيدا نكردهاند اين افراد همان گروهي هستند كه جوياي كمك ما ميباشند و ما ميتوانيم برنامة
مشخص و نسبتاً صحيحي
را براي
درمان آنها اجرا نماييم .
در اينجا
قبل از مطرح كردن راهحل ، بهتر
است
موادمخدر مورد نظر را به طور خلاصه ذكر نماييم
:
هرويين :
كه با
روشهاي زير مورد استفاده
قرار ميگيرد :
1ـ
تزريق در رگ : معمولاً به دستها تزريق ميشود و در نهايت به كيسهخوني (رگهاي ناحيه كشاله ران) منتهي ميگردد .
2 ـ دودي : روي زرورق دود ميشود .
3ـ
دماغي : توسط بيني بالا كشيده ميشود .
ترياك :
كه به
روشهاي زير مورد استفاده
قرار ميگيرد :
1 ـ تزريق در داخل رگ : در ايران
كمتر تزريق ميشود ولي مرسوم
ميباشد .
2 ـ كشيدن : با ابزارهاي متفاوت
دود آن كشيده ميشود .
3ـ خوراكي : به صورت خام خورده ميشود
( در معده دير حل ميشود ولي امروزه ، به ويژه در نسل جوان ، بسيار زياد شيوع پيدا كرده است.)
شيرة
ترياك :
نوع اصل
آن از جوشاندن سوخته
ترياك به
دست ميآيد طريق استفادة آن مشابه ترياك بوده ، اما خيلي قويتر از ترياك است. 2 تا 3 برابر ترياك ايجاد
نشئگي ميكند. چون در معده سريع حل ميشود بيشتر به صورت خوراكي مصرف ميشود . چرتآور است. با نگاري و قليون
كشيده ميشود .
قرص ،
دارو و آمپول (خوابآورها ، مسكنها و آرامبخشها)
:
گاهي ترك
اعتياد آن به مراتب سختتر از ترياك و هرويين ميباشد و تخريب وحشتناكي روي انسان ايجاد ميكند و پس از قطع ناگهاني ،
شخص ممكن است در روز
چندينبار
دچار غش و تشنج شديد گردد. افرادي يافت ميشوند كه در روز 200 تا 300 قرص ميخورند و هر چه آمپول هم
گيرشان بيايد تزريق ميكنند. در حقيقت اين افراد هرچه گيرشان بيايد مصرف ميكنند و چند مصرفه هستند. از سر كشيدن
شربتهاي گوناگون كه
داراي
مواد افيوني هستند خودداري نميكنند .
مقابسه
اثرات مصرف موادمخدر در بدن انسان بهطور تقريبي
:
1% گرم
تزريق ترياك = 1 گرم خوردن ترياك = 10 گرم كشيدن ترياك
گروه معتادان خواستار رهايي شامل افراد زير ميباشد :
معتادان
شاغل :
به مصرفكنندگاني
گفته ميشود كه به كار مشغول هستند.
مثل كارگران ، كارمندان ، دانشجويان ، پيشهوران و
. . . براي اين
گروه درمان به روش ترك تدريجي پيشنهاد ميگردد. چون در اثر ترك سريع عملاً قادر به انجام كارهاي
محوله خود نيستند و اين موضوع باعث ميگردد كه مجدداً به طرف مصرف مواد كشيده شوند. براي مثال اگر مصرفكنندهاي
صافكار باشد ، پس از قطع
مواد تا
يكسالي قادر نيست كار خود را به نحو احسن انجام دهد و بيحوصله است. به هرحال روزي به خودش خواهد گفت :
اگر امروز يكذره مواد مصرف كنم ، كارم را تند و سريع انجام ميدهم و اين خود آغازي براي بازگشت به مصرف مواد
خواهد بود. طول درمان 10 ماه ميباشد .
نكته :
در اين
مرحله افراد معتاد با مشاوره
لازم و
گزينش و تقسيمبندي ميگردند. ممكن است براي بعضي افراد روشهاي ويژهاي كه خارج از برنامة تركتدريجي باشد
، اعمال گردد.
معتادان
بيكار :
1 ـ ميتوان از ترك سريع با دارو يا بدون دارو و يا با
استفاده از مواد ، مرحلة اول را طي نمود
.
2 ـ ميتوان از ترك تدريجي استفاده
نمود. البته به اوضاع و احوال و شرايط فرد بستگي دارد .
نكته :
به اين
معتادان حداقل تا 11 ماه
نميتوان
مسؤوليتهاي سنگين واگذار نمود. شايسته است اول برادري خود را ثابت نمايند و از گروهدرماني هم ، بايستي
استفاده نمود .
معتادان
آخر خطي :
به گروهي
از معتادان گفته
ميشود
كه همهچيز خود را از دست دادهاند. كار ، خانواده ، دوستان ، سرمايه ، حتي جايي براي خوابيدن هم ندارند .
پيشنهاد :
اين گروه
به مراكز ويژهاي هدايت
شوند و حداقل
تا يكسال به آنها هيچ مسؤوليتي واگذار نگردد و اگر رو به بهبودي رفتند ، از طريق كمكهاي
غيرنقدي مورد حمايت قرار گيرند .
در خاتمه
چنانكه دبيرخانه همايش هزينههاي
مربوطه را بپذيرند تا 10 نفر از مصرفكنندگاني كه درمان شدهاند ميتوانند در همايش حاضر شوند و صحبت نمايند .
نكته :
خارج از
بحثهاي قانوني و حقوقي ، من
به تجربه
دانستم هيچ دارويي مناسبتر ، قويتر ، كاملتر ، كمخطرتر ، ارزانتر و مفيدتر از خود ترياك براي ترك
اعتياد يك معتاد فعلاً وجود ندارد .
معتاد كيست ؟
معتاد فرد بيماري است كه در اثر استفادة مكرر از مواد مخدر در شهر وجودي يا جسم
خود تخريب به وجود آورده و زندگي خود و اطرافيان را آشفته نموده است .
اين عمل چه دانسته و چه ندانسته انجام شده باشد ، به هر حال فرقي نميكند ، چون هر
دو حالت دليل بارزي است بر عدم آگاهيها .
اين تخريب در قسمت جسم شامل از بين بردن سيستم ضد درد بدن و همينطور انهدام
سيستمهاي توليد كنندة موادّ شبه افيوني و ساير قسمتهاي ديگر ميباشد .
در قسمت جهانبيني ، در اثر وابستگي به مواد مخدر و از تعادل خارج شدن جسم و روان ،
باعث گرديده جهاني مملو از ترس ، اضطراب ، نگراني و حقارت پيرامون خود بوجود آورد
. براي اصلاح
90%
از ساختارهاي جسم و روان حدوداً 11 ماه وقت لازم است و براي
جهانبيني
خدا ميداند!
شاهكار خلقت در جمع اضداد. بيماري و سلامتي
گالري
تصاوير ترياك
دراين مقاله قصد داريم به صورت گذرا و با نگاهي اجمالي يكي از قديميترين و شايع
ترين مواد مخدر يعني ترياك را مورد بررسي قرار دهيم زيرا گفتنيها در مورد ترياك
به قدري گسترده است كه به طور قطع نميتوان آنها را در يك مقاله گنجانيد.سابقه
استفاده از ترياك توسط انسان به گذشتههاي بسيار دور بر ميگردد ، آن قدر دور كه
ميتوان گفت از زماني كه انسان با طبابت و مقابله با بيماريها آشنا شد با ترياك
نيز به عنوان يك ماده دارويي آشنا شده است. به عنوان مثال در مصر باستان در حدود 4
هزار سال قبل از ميلاد استفاده از ترياك توسط طبيبان آن زمان مرسوم بوده است. در
ديگر تمدنهاي باستاني نيز آن گونه كه تاريخ حكايت ميكند رد پاي ترياك را ميتوان
مشاهده نمود. اگر قدري به جلو بياييم و تاريخ قرون اخير و نزديك را بررسي كنيم ميبينيم
ترياك از حد و اندازههاي يك ماده گياهي با استفادههاي دارويي و سطحي ، پاي خود
را فراتر گذاشته و به عنوان كالايي كه بسيار مورد توجه بوده است ، پا به ميدان ميگذارد
تا جايي كه به خاطر آن مسائلي چون لشكركشيها ، جنگها ، فتح سرزمينها و غيره نيز
مطرح ميشود. از مهمترين اين رويدادها ميتوان به توليد ترياك در هندوستان توسط
كمپاني هند شرقي و صدور آن به كشور چين كه در قرن نوزدهم باعث بروز چندين جنگ ميان
دو كشور چين و انگلستان گرديد ، اشاره كرد. در آن زمان مصرف ترياك در بين چينيها
به شدت شيوع پيدا كرده بود و فروش ترياك توسط كمپاني هند شرقي در چين مهمترين و كلانترين
درآمد اين كمپاني محسوب ميشد. امپراطوري چين نيز كه متوجه تخريب ترياك در بين
آحاد مردم خود شده بود هرزمان كه اقدام به مقابله يا ممنوعيت ورود ترياك مي كرد ،
با جنگي سخت روبرو ميشد و معمولاٌ در اين جنگها شكست ميخورد. جالب است بدانيد
كه جزيره تايوان را كشور چين به عنوان غرامت يكي از همين جنگ ها به طرف مقابل خود
واگذار كرد كه در سال 2000 ميلادي مجدداٌ به چين واگذار گرديد. ترياك توسط هنديها
و چينيها به بسياري از كشورهاي اروپا ، آمريكا و همين طور كشور خودمان رسوخ كرد.
تاريخچه مصرف ترياك در كشور ما از زماني كه به عنوان يك پديده قابل بررسي است ، به
حدود 200 سال قبل برميگردد. زماني كه مردم براي مقابله با بيماريهايي مانند وبا
، ترياك مصرف مي كردند و پس از مدتي دچار مصرف دائمي آن شده و به ْآن اعتياد پيدا
ميكردند.بررسي سير تاريخي مصرف اين ماده د كشورمان تا به امروز مطلبي نيست كه
بتوانيم در اين نوشتار به آن به پردازيم اما آن چه كه براي ما مهم و قابل بررسي
است جايگاه ترياك به عنوان يك ماده گياهي و دارويي و شناخت عوارض و خواص مثبت و
منفي آن است.
آنچه امروزه در ذهن بسياري از مردم از عوام گرفته تا خواص نسبت به شناخت ترياك
وجود دارد ، چيزي جز نگاهي منفي ناشي از نگريستن به عوارض سوء مصرف اين ماده نيست.
از اين ديدگاه ترياك يك ماده مخدر است كه مصرف آن باعث تخريب وجود انسان ، اعتياد
، بيماري ، بدبختي و بيچارگي است. از اين ديدگاه ترياك يك سم است ( در زمانهاي
قديم كساني كه قصد خودكشي داشتند با خوردن ترياك اقدام به اين كار ميكردند) از
اين ديدگاه ترياك يك ماده كشنده است كه استفاده اي جز سوء مصرف ندارد. مادهاي است
كه بايستي به شدت از آن دوري كرد و نسبت به آن تنفر داشت . مادهاي است كه بايد
نيست و نابود شود و اثري از آن نباشد .
تمامي اين ديدگاهها ناشي از نگريستن فقط به يك روي سكه است. رويي از سكه ترياك كه
فقط نشان دهنده عوارض ناشي از سوء مصرف اين ماده به دليل عدم آگاهي ، جهل ، ناداني
و عدم شناخت انسان و عدم درك او از استفاده صحيح مي باشد. شكي نيست كه اين ديدگاهها
واقعي است و مصائب ذكر شده در سوء مصرف اين ماده وجود دارند و غير قابل انكار.
حال اگر روي ديگر سكه را بررسي كنيم ميبينيم ترياك يكي از شاهكارهاي خلقت خداوند
در بخش گياهان دارويي است. ترياك ماده اي است كه امروزه در علم پزشكي و داروسازي
جايگاهي بسيار مهم و ارزشمند دارد. مرفين اولين و مهمترين تركيب ترياك است كه در
بين ترياك هاي مختلف مقدار آن از 3 تا 23% متغير است.مرفين در پزشكي امروز كه اغلب
داروهاي مسكن ، ضد درد ، بيهوش كننده و غيره از آن تهيه مي شود به قدري مهم و
حياتي است كه تصور نبود آن غير ممكن است.
كدئين دومين تركيب مهم ترياك است. كديين نيز در صنعت داروسازي جايگاهي بسيار مهم
دارد و طيف وسيع داروهاي كديين دار را همه ما ميشناسيم و نقش آن ها بر هيچكس
پوشيده نيست. نارسيين ، ناركوتين ، تبايين ، پاپاورين ، لودانيزين ، كوتامين ،
كدامين ، لودانين ، و غيره كه تا 25 مورد ادامه دارند همگي آلكالوييدهاي ترياك
هستند كه تمامي آن ها استفاده و كاربرد دارويي دارند.با نگاهي به اين تركيبات ،
طيف وسيع اثرات آنها و كاربرد آنها در داروهاي مختلف مشاهده ميكنيم در سيستم
دارويي كه امروزه بشر با تمامي تكنولوژي و دانش پيشرفته خود در اختيار دارد و با
استفاده از آن به رويارويي و مقابله با بيماريها ميرود ، ترياك و تركيبات آن
بدون اغراق جايگاه اول را به عنوان ماده اوليه دارويي به خود اختصاص داده است.
وضعيت فوق نشان مي دهد كه تنها نگرش منفي داشتن نسبت به اين ماده و آفريده شگفت
انگيز خداوند بي انصافي است و اگر بخواهيم در مورد اين ماده به درستي قضاوت كنيم
بايستي هر دو روي سكه را مد نظر قرار دهيم .
شايان ذكر است در حال حاضر مواد مخدر جديد مانند كرك ، شيشه يا آيس يا كريستال
چنان تخريبي در مصرف كننده به وجود ميآورند كه تخريب ترياك در مقابل آنها صفر
است.
سوء مصرف و عوارض نامطلوب ناشي از آن و استفاده صحيح و كاربرد شفا بخش و زنگي بخش آن.
استفاده
صحيح و استفاده غلط و نابجا موضوعي نيست كه فقط منحصر به ترياك باشد بلكه هر موضوع
ديگري نيز ميتواند در اين قالب يعني استفاده درست و غلط گنجانده شود . هر موضوعي
را مي توان از اين زاويه بررسي كرد و به جرأت ميتوان گفت هيچ موضوعي نيست كه خارج
از اين چهارچوب باشد.كه مثلاً بتوانيم بگوييم اين مسئله فقط كاربرد منفي دارد و يا
فقط كاربرد مثبت دارد. هر چيزي در هستي داراي هردو نوع كاربرد مي باشد و اين موضوع
يكي از ظرافتهاي خاص خلقت خداوند و يكي از پايهها و اصول خلقت خداوند است يعني
جمع اضداد.
اين كه كدام يك از اين كاربردها مورد استفاده قرار گيرد به دانايي ، تشخيص ، معرفت
و شناخت انسان بر ميگردد. ابزاري ساده مثل چاقو كه در هر خانهاي يافت مي شود و
به آن نياز است ( كاربرد مثبت ) و آدم كشي و چاقو كشي ( كاربرد منفي ) ، گرفته تا
سرآمد تكنولوژي بشري يعني انرژي هستهاي كه ميتوان از آن در توليد انرژي استفاده
كرد ( كاربرد مثبت ) و همين طور ميتوان از آن بمب اتم ساخت ( كاربرد منفي ) . حتي
آب كه حياتي ترين عنصر زندگي است در حالت هايي ميتواند ويرانگر، مخرب و باعث مرگ
و نابودي شود.
قدر مسلم وجود كاربرد منفي و استفاده نادرست از هر موضوعي نمي تواند دليلي براي
كنار گذاشتن آن موضوع ، دوري از آن و منفي نگري نسبت به آن امر باشد.
ترياك ، اين ماده قدرتمند دارويي و عجيب همانقدر كه مي تواند باعث ايجاد بيماري ،
اعتياد ، فلاكت و بدبختي باشد ، همانقدر كه در تهيه مواد مخدر مختلف نظير هرويين و
اين روزها كرك ( كه از هرويين به دست مي آيد ) مي تواند مخرب و ويرانگر باشد به
همان اندازه و حتي به مراتب بيشتر از آن قدرت شفا بخش و زندگي بخش دارد. اصولاً هر
موضوع و يا امري كه در بعد منفي داراي قدرت تخريب و نابودي بالايي باشد ، در بعد
مثبت و استفاده صحيح و يا به ديگر سخن در جهت صراط مستقيم ميتواند با قدرتي بسيار
بيشتر به كمك انسان در زندگي و رويارويي با با مسائل منفي بيايد.
اعتياد به موادمخدر كه بارزترين و مهمترين عارضه منفي ناشي از سوء مصرف و سوء
استفاده ترياك به عنوان ماده اوليه ميباشد ، موضوعي است كه سالهاست ذهن بشر را
به خود معطوف كرده است. به راستي درمان آن چگونه است. با چه دارويي ؟ با چه روشي ؟
در چه مدت زماني ؟ اينها حداقل سؤالاتي هستند كه در بخش درمان اعتياد ، بشر هميشه
با آنها روبهرو است. در طول تاريخ جوابهايي بيشمار و گوناگون به اين سؤالات
داده شده است. روشهاي مختلف براي درمان اين بيماري پيشنهاد شده است و همينطور
بازار وسيعي از داروهاي ترك اعتياد نيز وجود داشته و وجود دارد. اما به راستي اين
جوابها ، اين روش ها و اين داروها تا چه اندازه مؤثر و مفيد بودهاند ؟ آيا
توانستهاند يك نفر بيمار يا يك مصرفكننده خواهان رهايي از اعتياد را براي هميشه
از اين بيماري نجات دهند و او را درمان كنند ؟ بهگونهاي كه شخص پس از قطع مصرف
يك انسان متعادل و با راندمان باشد و وسوسه و ميل مصرف مجدد را نداشته باشد. يا
اينكه فقط مصرفش را قطع ميكند و پس از قطع مصرف تنها چيزي كه وجود ندارد تعادل و
حال خوب است. آيا اين روشها توانستهاند در مقابل اين پديده به صورت قوي و كارآمد
ظاهر شوند و يا حد اقل قدري از گسترش آن جلوگيري كنند ؟ ما قصد نداريم به اين
سؤالات جوابي بدهيم كه مورد قبول همگان واقع شود و يا بگوييم كه جواب درست فقط
همين است كه ميگوييم. اما ميتوانيم نتايج تحقيقات و تجربيات خود را آن گونه كه
هست بيان كنيم قضاوت در درست يا نادرست بودن آن به عهده شماست.
جمعيت احياي انساني كنگره 60 يك سازمان غيردولتي و مردمي و تحقيقاتي است كه مدت 7
سال در زمين آموزش ، پيشگيري ، مهار و درمان اعتياد به تحقيقات ميپردازد و نتايج
كاربردي آن به وضوح و عينه قابل مشاهده است. دانش و علم كنگره 60 در خصوص اعتياد و
درمان آن دانشي نيست كه فقط در حد سخن و حرف باشد بلكه كاملاً جنبه كاربردي داشته
و نتايج مثبت آن بر روي صدها و هزاراننفر قابل مشاهده و بررسي است. كنگره 60 توسط
بنيانگذار خود آقاي مهندس دژاكام روشي نوين را جهت درمان اعتياد در دستور كار خود
دارد. اين روش كشف و يافتهاي است كه حاصل 17 سال تجربه اعتياد و بيش از 10 سال
تحقيق در اين خصوص ميباشد. اين روش طول درمان بيماري اعتياد را 11 ماه ميداند و
بهترين ، كاملترين ، كمعارضهترين ، سالمترين و با راندمانترين دارو براي
درمان اين بيماري را خارج از بحثهاي قانوني ، ترياك ميداند. آري همان ترياك كه
عامل ايجاد بيماري و اعتياد بوده است در اينجا به عنوان دارو مورد استفاده قرار ميگيرد.
اگر بپرسيد چرا 11 ماه ؟ ميگوييم به اين دليل كه سيستم توليد كننده مواد شبهافيوني
كه بر اثر مصرف مادهمخدر و ورود مرفين خارجي يا ساير تركيبات دارويي ضد درد ،
آرامبخش ، خوابآور و . . . از كار افتاده است و براي درمان بايستي راهاندازي
شود ، تحت هيچ شرايطي در كوتاه مدت قابل راهاندازي نيست زيرا يك فرايند بازسازي
سلولي در سيستم عصبي و مغز است كه گذشت زمان جزو لاينفك آن است. در كنگره 60 نتايج
تحقيقات انجام شده و تجربيات صدها و حتي هزاران نفر كه از اين روش استفاده كردهاند
نشان ميدهد راه اندازي اين سيستم با بالاترين راندمان در كمتر از 11 ماه امكان
پذير نيست.
اگر بپرسيد چرا ترياك ؟ ميگوييم بخش عمده موادمخدر مصرفي موجود يا خود ترياك است
و يا از خانواده ترياك نظير شيره و سوخته ترياك و يا بدست آمده از مرفين ترياك
نظير هرويين و كرك و يا ساير تركيبات دارويي نظير متاآمفتامين ، بنزوديازپينها ،
باربيتوراتها و همينطور ضد دردهاي غير مخدر و آرامبخشها و ضد افسردگيها ميباشد
كه همگي آنها دقيقاً روي سيستم توليدكننده مواد شبهافيوني اثر مستقيم ميگذارند
و آن را از كار مياندازند حتي اگر به طور مستقيم داراي مرفين نباشند. فقدان مواد
شبهافيوني جسم را هيچ مادهاي نميتواند به صورت كامل پوشش دهد. تنها مادهاي كه
به صورت كمپلكس داراي جميع خواص موادمخدر و داروهاي فوق ميباشد و ميتواند بهترين
جايگزين براي مواد شبهافيوني جسم باشد آن هم با كمترين عارضه ، ترياك است. زيرا
ترياك و تركيبات آن به طور كامل طبيعي و گياهي است و عوارض مواد و يا داروهاي
شيميايي را ندارد. در اين روش مصرفكنندگان موادمخدر به منظور درمان و مانند يك
دارو ترياك را مصرف ميكنند البته نه بيحساب و كتاب و نه به منظور سرخوشي و لذتجويي
، بلكه با محاسبات دقيق و برنامهريزي دقيق زماني ، آن هم در حد نياز جسم. در اين
روش هر 21 روز كه يك پله يا توقف و پريود كاملاً محاسبه شده و دقيق و علمي ميباشد
، 20 درصد از مقدار مصرف قبلي توسط راهنما كاهش داده شده و تيپر ميشود. اين كاهش
در حدي است كه به هيچ وجه عوارض شديد خماري را به دنبال ندارد و عوارض آن كاملاً
خفيف و قابل تحمل است در حدي كه جسم و سيستم توليدكننده مواد شبهافيوني ميتواند
به راحتي با آن هماهنگ شده و به اندازه كاهش صورت گرفته در مصرف موادمخدر ، مواد
شبهافيوني طبيعي را توليد كند و جاي خالي آن را پر كند.
اين افزايش توليد در بدن بعد از گذشت حداكثر يكهفته از كاهش مصرف موادمخدر به
خوبي خود را نشان مي دهد و شخص به وضوح آن را حس ميكند. اين فرايند ادامه مييابد
تا جايي كه مصرفكننده در آخرين پله خود به مقدار يك گرم براي مصرف 30 روز ميرسد.
در اين پله شخص روزانه حدود 33 ميليگرم ترياك را مصرف مينمايد كه بسيار ناچيز
است. در اين مقطع سيتم توليدكننده مواد شبهافيوني جسم به حداكثر توليد و كارايي
خود رسيده است و به طور كامل آمادگي قطع مصرف ترياك را دارد. زماني كه دستور قطع
مصرف صادر ميشود شخص بدون كوچكترين عارضه و تغييري مصرف خود را قطع ميكند. باور
اين موضوع شايد كمي سخت باشد اما حقيقتي است امكانپذير.
اين جانب نويسنده مطلب با همين روش اعتياد خود را به ترياك در كنگره 60 درمان كردهام
و در روزهاي پس از قطع مصرف باور اين موضوع براي خودم هم سخت بود چه رسد به
ديگران. در كمال ناباوري ميديدم كه مواد مصرف نميكنم و حالم خوب است شب به راحتي
ميخوابيدم و صبح به راحتي بيدار ميشدم بدون كوچكترين ناراحتي. شرح كامل اين روش
را ميتوانيد در كتاب عبور از منطقه 60 درجه زير صفر و يا در مانيفست كنگره 60 و
يا مقاله علمي اعتياد ، درمان و راهكارهاي مناسب نوشته مهندس حسين دژاكام در همين
سايت (www.congress60.org)
مطالعه كنيد. در كنگره 60 ميتوانيد حضوراً صدها نفر از مصرفكنندگان موادمخدر
مختلف كه با اين روش اعتياد خود را درمان كردهاند را ببينيد و با آنها صحبت كنيد
البته اگر مايل باشيد زيرا درب كنگره 60 هميشه به روي شما باز است .
يكي از نكات ظريف و تعجب برانگيز كه در بسياري از بچههاي كنگره 60 كه از اين روش
استفاده كردهاند مشاهده شده ، اين است كه بعضي از اين افراد علاوه بر بيماري
اعتياد داراي بيماريهاي ديگري نظير بيماري قلبي ، كبدي ، گوارشي ، عصبي و رواني و
حتي نازايي بودهاند كه بعد از گذراندن دوره 11 ماهه درمان تدريجي با استفاده از
ترياك به عنوان دارو و قطع مصرف متوجه شدهاند بيماري آنها كه شايد به ظاهر
ارتباطي با اعتياد نداشته است نيز از بين رفته و يا درمان شده است. آنچه كه از
ظاهر موضوع قابل برداشت و استنباط ميباشد اين است كه در اين دوره 11 ماهه كه
سيستم توليدكننده مواد شبهافيوني به بازسازي خود ميپردازد و از آنجايي كه ترشحات
اين سيستم نظير دينورفين ، اندروفينها ، انكفالينها و ساير واسطههاي شيميايي
فعال در سيستم عصبي كه روي عملكرد تمامي بخشهاي جسم اثر ميگذارند ، به گونهاي
بازنگري و چكاپ صورت ميگيرد و تمامي بخشها تحت تأثير اين بازسازي قرار گرفته و
با آن هماهنگ ميشوند و بسياري از بيماريها و ناراحتيهاي ديگر نيز در اين مدت از
بين ميروند .
يكي از بچهها به نام كورش علاوه بر اعتياد به ترياك داراي مشكل قلبي نيز بود به
گونهاي كه ريتم ضربان قلب او هيچ گونه نظم خاصي نداشت و پزشكان حتي از جراحي او نيز
نااميد بودند. كوروش بعد از درمان اعتياد خود با اين روش نه تنها اعتيادش درمان شد
بلكه مشكل قلبي او نيز تا 90 درصد از بين رفته است. يكي ديگر از بچهها موهاي سرش
بر اثر تركهاي پيدرپي و اشتباه و استفاده از داروهاي شيميايي به طور كامل ريخته
و طاس شده بود. پزشكان معتقد بودند رويش موهاي او به هيچ وجه امكانپذير نيست.
حسين حتي به خارج از كشور نيز رفته بود و نتيجهاي عايدش نشده بود وضعيت سر و پوست
سر حسين به گونهاي بود كه با ديدن ان انسان دچار حالت بد و چندشآور ميشد. اما
در حال حاضر حسين بعد از گذراندن روش درمان تدريجي و درمان اعتياد خود با ترياك ،
موهايي دارد كه همه به او غبطه ميخورند ، كسي باورش نميشود كه او طاس بوده است.
يكي ديگر از بچهها بر اثر سالها مصرف ترياك و الكل با هم دچار مشكل بينظمي در
كاركرد تيروئيد بود ، او نيز بعد از درمان اعتياد خودش با روش درمان تدريجي مشكل
تيروئيدش به صورت كامل از بين رفت. خود من زمان اعتياد دچار ناراحتي معده و دستگاه
گوارش بودم اما بعد از درمان اعتياد با روش تدريجي و با استفاده از ترياك در حال
حاضر كوچكترين اثري از آن بيماري گوارشي وجود ندارد. تمامي اين بچهها در طول دوره
درمان خود حتي يك عدد قرص يا داروي شيميايي مصرف نكردهاند. به طور قطع اين
تغييرات و درمان شدنها با مسئله استفاده از ترياك در درمان اعتياد به عنوان دارو
و دوره 11 ماهه بازسازي سيستم توليدكننده مواد شبهافيوني ارتباط مستقيم دارد. حال
مكانيزم آن به صورت دقيق به چه شكل عمل ميكند امري است كه محققين آينده به طور
قطع به آن خواهند پرداخت و زواياي پنهان آن را خواهند شكافت.
كساني كه در كنگره 60 با روش درمان تدريجي و با استفاده از ترياك با عنوان دارو
اعتياد خود را درمان كردهاند براي هميشه دفتر اعتياد را در زندگي خود بستهاند آنها
در طول 11 ماه دوره درمان نفس گرسنه خود را تربيت كرده و خواسته نامعقول مصرف
موادمخدر را به صورت كامل در خود ريشهكن كردهاند. نياز آنها به طور كامل بر طرف
شده است و بعد از قطع مصرف مواد هيچگونه ميل و نيازي به مصرف در خود احساس نميكنند
زيرا جسم آنها به اندازه كافي قويترين موادمخدر را توليد ميكند. در طول اين مدت
آنها با شركت در جلسات و كارگاههاي آموزشي تفكرات و جهانبيني خود را از حالت
افيوني و معتاد گونه خارج كرده و به سطحي از دانايي رسيدهاند كه ديگر فكر مصرف
موادمخدر و لذتها آن حتي در ذهنشان هم خطور نميكند. حتي اگر در بدترين شرايط و
آلودهترين محيطها نيز قرار بگيرند كوچكترين تأثيرپذيري از محيط آلوده نخواهند
داشت. آنها تنفري از ترياك ندارند و از آن فرار نميكنند زيرا نيك ميدانند كه
ترياك هرچند به دليل عدمآگاهي و تصورات غلط و استفاده ناصحيح از آن عامل اعتياد و
بسياري از مشكلات در زندگيشان بوده است ، اما از سويي ديگر همين ترياك به عنوان
دارو نجاتبخش آنها و عامل درمان و رسيدن به سلامتي بوده است. نسبت به ترياك نه
تنفري وجود دارد و نه عشق و دوست داشتن. حساب آنها با ترياك به طور كامل صفر شده
است و به همين دليل بدون كوچكترين تأثيرپذيري و به راحتي از كنار آن رد ميشوند ،
در غير اينصورت يعني وجود تنفر و يا عشق و دوست داشتن كه هر دوي اين حالات نشاندهنده
وجود وابستگي و عدم درمان است باعث ميشود شخص نتواند بدون تأثيرپذيري از كنار آن
بگذرد .
اعتياد به ترياك از ديدگاه غرب
ترجمه و تدوین: دکتر نازی اکبری ، عضو هیئت علمی کنگره 60
حروف چینی و تدوین : مارال شمشیری
گالري
تصاوي ترياك
تریاک چیست؟
تریاک در مقایسه با مواد مخدر دیگر، خام ترین و کم تاثبرترین به شمار می آید. تریاک مایعی است شیر مانند که از گیاه کال خشخاش بدست می آید. زمانی که این مایع در معرض هوا قرار می گیرد سخت شده و به ماده قهوه ای سوخته و یا سیاه رنگی تبدیل میشود. شکل سخت شده آن معمولا" تدخین میشود اما به طور خوراکی هم میتوان از آن استفاده کرد. تریاک به طور معمول در کشور برمه و افغانستان کشت میشود.
تریاک به شکل استفاده میشود؟
در کشورهای غربی امروزه ، تریاک به شکل پودری یا کلوخی به رنگ قهوه ای سوخته در دسترس مصرف کنندگان قرار میگیرد. این ماده یا تدخین شده و یا به صورت خوراکی یا تزریقی مورد استفاده قرار میگیرد.
تاثیرات تریاک چیست؟
از آنجایی که ساختار تریاک
بسیار شبیه به ساختار مواد مخدر طبیعی بدن می باشد در اثر استفاده مولکولهای مخدر
موجود در تریاک گیرنده های اعصاب را تسخیر کرده و همان حس آرامش فاقد درد را در
بدن تولید میکند. این ماده مخدر ابتدا باعث حس شادمانی و سرخوشی شده اما با
استفاده مکرر، بدن برای دسترسی به این حالت به میزان هرچه بیشتر از این مواد نیاز
پیدا می کند.
سوء تغذیه، مشکلات تنفسی و افت فشار خون از جمله بیماریهایی هستند که با اعتیاد به
تریاک در رابطه اند.
تریاک ماده ای بسیار اعتیادآور است. در اثر استفاده از این ماده استیاق به مصرف چه
جسمانی و چه روانی بسیار سریع پیشرفت می کند. خماری ناشی از تریاک باعث تهوع،
آبریزش چشم، خمیازه، سرمازدگی و یا عرق میگردد.
حالت خماری بسیار ناراحت کننده و دردناک است.در واقع معتادین بیشتر برای جلوگیری
از درد ناشی از خماری به مصرف آن ادامه می دهند تا به دست آوردن حس سرخوشی نخستین
و یا رسیدن به تعادل جسمی و روانی !
تاریخچه کشت و مصرف تریاک درغرب:
شواهد نشان می دهد که از 100
سال پیش از میلاد مسیح یعنی حدودا" 2100 سال پیش تریاک به عنوان دارویی محبوب
به شکل شربت و یا حب مصرف خوراکی داشته است. اعتیاد به تریاک از اواسط قرن 17
میلادی به بعد که به وسیله چینی ها به شکل تدخینی آن معرفی شد، به عنوان معضل
اجتماعی مطرح شد. در قرن 18 میلادی اعتیاد به تریاک به حدی بالا گرفت که چینی ها
برای جلوگیری از کشت و خرید و فروش آن به کشورهای غربی اقداماتی صورت دادند.
همزمان تریاک راه خود را به کشورهای اروپایی و شمال امریکا باز کرد تا جائیکه مصرف
دارویی آن جای خود را به اعتیاد داد.
پس از خاک برداری و حفاری باستان شناسان بر روی باقیمانده های دوران نوسنگی در
کشور سوئیس (به قدمت حدودا" 3200 سال پیش از میلاد مسیح) نشان داد که گیاه
خشخاش در آن زمان کشت می شده است. دانشمندان بر این باورند که این گیاه مصرف
خوراکی داشته و به عنوان مواد غذایی (حاوی 45 درصد روغن) مورد استفاده قرار می گرفته
است . اما بدون شک مردمان آن دوره از قدرت مخدری این گیاه آگاهی داشته اند.
مایع شیرگونه که از این گیاه گرفته می شود پس از خشک شدن از قدرت مخدر بالایی
برخوردار است که به آن تریاک می گویند. نوشته های تئوفراستوس فیلسوف یونانی (3 قرن
پیش از میلاد مسیح) از اولین نوشته هایی است که به تریاک اشاره کرده است. لغت
لاتین تریاک، "اوپیوم" گرفته شده از زبان یونانی به معنای "عصاره
گیاه" است و خود تریاک نیز ابتدا به شکل عصاره یا شیره گیاه خشخاش تولید می
شود.
پزشکان غرب به خوبی به فوائد و تاثیرات تریاک واقف بودند و تاجرین غربی این ماده
را به خاور دور معرفی کردند. پاراسلوس (1500 سال پیش از میلاد مسیح) زیست شناس،
فیزیکدان و منجم سوئیسی این ماده را مجددا" به اروپائیان معرفی کرد به طوریکه
دکتر سیدنهام انگلیسی (سال 1680 میلادی) در این باره می نویسد:
" در میان تمامی امکاناتی که خداوند بزرگ برای رهایی درد انسانها خلق کرده هیچکدام به موثری تریاک نیست!"
در قرن
18 میلادی تدخین تریاک در خاور دور بسیار رواج پیدا کرده بود و داد و ستد تریاک
یکی از منابع اصلی درآمد برای مستعمره های انگلستان و هلند محسوب می شد. حتی
اسپانیائیها هم سهم خود را از این معاملات از فیلیپین دریافت می کردند. با اینکه
در آن زمان تریاک در اروپا در دسترس همگان بود ولی وفور آن مشکل ساز نبود.
تریاک به طور قابل توجه ای از مواد مخدر مختلف ترکیب شده که در قرن 19 میلادی
دانشمندان موفق به تجزیه این ماده شدند. در سال 1806 فردریک سرترنر، شیمیدان
آلمانی ، برای نخستین بار موفق به استخراج یک ماده از کل مواد ترکیبی در تریاک شد
که آن را مرفین نامید. وی اسم "مرفین" را بر مبنای اسم خدای خواب
یونانیان "مورفوس" انتخاب کرد. دومین ماده اسنخراجی از تریاک
"کدئین"، توسط روبیکت ، پروفسور و شیمیدان فرانسوی، در سال 1832 میلادی
و به دنبال آن در سال 1848 میلادی ماده پاپاورین توسط " مرک" دانشمند
آلمانی به دست آمد. این مواد خالص جایگزین استفاده دارویی از تریاک خام شدند و
همانند تریاک این مواد به عنوان داروی ضد درد و اسهال مورد استفاده قرار گرفتند.
با اختراع و کشف تزریق زیرجلدی در اواسط قرن 19 ، مرفین به عنوان مسکن وریدی مورد
استفاده قرار گرفت.
میزان اعتیاد در آمریکا در طی صد سال گذشته رشد گسترده ای داشته است. این، بخشی به
دلیل مهاجرت چینی های معتاد به تریاک و بخشی به دلیل تزریق بی رویه مواد مخدر به
عنوان مسکن به زخمی های جنگی بوده است. به علاوه اینکه در بسیاری از داروهای معمول
و مورد استفاده عموم ، ترکیباتی از تریاک وجود دارد.
شاید بتوان گفت که بخشی به همین دلیل بود که مرفین به عنوان درمان اعتیاد معمول
شد، بدین شکل که اگر پزشکان برای درمان اعتیاد به تریاک مرفین استفاده می کردند،
شخص معتاد علاقه ای به خود تریاک نشان نمی داد و اعتیاد وی درمان می شد!!!
اروپایی ها هم با مشکلاتی مشابه روبرو شدند و با اینکه استفاده تریاک به مراتب
بیشتر از حال بود اما به عنوان مصارف دارویی مورد قبول قرار گرفت و این عمل باعث
بوجود آمدن مشکلات فراوانی شد.
در پایان قرن گذشته ایالات متحده آمریکا سعی وافری در مهار کردن مصرف غیردارویی از
تریاک کرد، خصوصا" درکشور چین و حتی اواخر قرن پیش سعی در ممنوعه کردن این
مواد کرد. علاقه آمریکا برای مهار این معضل به دو دلیل بود، یکی اینکه آنان برای
بازاریابی و فروش محصولات خود، به کشور چین نیاز داشتند اما کشور چینی با اقتصاد
قوی. و دلیل دوم ظاهرا" جنبه اخلاقی این موضوع بود.
در اثر جنگ اسپانیا و آمریکا، فیلیپین در استعمار آمریکا قرار گرفت و فرمانداران
جدید با مشگلی گسترده روبرو گشتند. در آن زمان اسقف اعظم فیلیپین، چارلز هنری برنت
آمریکایی، مبارزه اخلاقی در رابطه با داد و ستد تریاک و اعتیاد ناشی از آن علیه
آمریکا به راه انداخت که حمایت گسترده ای را به همراه داشت.با وجود ممنوعه اعلام
کردن مصرف تریاک در آمریکا و برخلاف کشورهای اروپایی، اعتیاد به تریاک همواره یکی
از معضلات اجتماعی به حساب می آمد.
با ضعیف شدن وضع اقتصادی چین، این کشور شاهد رشد جنبش ضد تریاک در دنیا بود.
ناگفته نماند که در عین حال انگلستان و هلند حامی این جنبش نبودند. چرا که کشت
خشخاش برای آنان از جمله منابع اصلی درآمد محسوب می شد.
در سال 1909 با فشار شدید
آمریکا، نمایندگان کشورهایی که دارای مستعمره در خاور دور بودندبه همراه کشور
ایران در شانگهای اولین کنفرانس بین المللی تریاک را به ریاست اسقف هنری برنت
برگزار کردند.
این کنفرانس پایه ای برای کنفرانس بعدی در سال 1911 در هیگ شد. انگلستان برای شرکت
در این کنفرانس با این پیشنهاد پیش آمد که این کنفرانس و معاهدات ناشی از آن می
بایست تهیه و داد و ستد کدئین و مرفین را هم در برگیرد. آلمانی ها به این شرط مخالفت
شدیدی نشان دادند چرا که صنعت داروسازی آنان در این زمینه فعالیتهای گسترده ای
داشته و به نوعی متکی به تولید این مواد بود.
پس از کشمکش های بسیاراین کنفرانس منجر به اخذ پیمان بین المللی تریاک در23 ژانویه
1912 میلادی شد. لازم به تذکر است که این پیمان تا آنجایی پیش رفت که کشورهای هم
پیمان موظف به کنترل دادوستد تریاک در چهارچوب قانونی و ملی کشور خود شدند.
آلمانی ها برای حفظ صنعت دارویی خود و تولید مرفین و کدئین حتی لغات و نوشتار این
معاهده را با وسواس انتخاب می کردند. تصویب این پیمان نهایتا" متکی بر همکاری
کشورهایی بود که در این کنفرانس شرکت نداشتند و به عبارتی این معاهده بسیار باز و
بی در و پیکر و عاری از هرگونه چهارچوب و مرزبندی خاصی بود.
کنفرانس بعدی در هیگ در سال 1913 برگزار شد که به همان اندازه کنفرانس قبلی در
اجرای شروط ناموفق بود. در کنفرانس هیگ به سال 1914 توافق نامه های به امضاء رسید
که "اجرای" شروط پیمان کنترل تریاک را در رابطه با هر کشوری، بدون امضای
تمامی کشورهای هم پیمان مجاز شمرد و این خود حرکتی به جلو بود.
پیرو این توافق نامه ایالات متحده آمریکا بلافاصله مصوبه "مواد مخدر" را
به تاریخ دسامبر 1914 به بندهای قانونی کشورخود اضافه کرد. این مصوبه نه تنها داد
و ستد مواد مخدر را تحت کنترل قرار داد بلکه تصاحب بدون مجوز هر کدام از مواد مخدر
نامبرده در پیمان را عملی "جنایی" شناخت و عدم رعایت آن منجر به 2000
دلار جریمه نقدی ومحکومیت تا 5 سال زندان می شد!!
و این خود اولین گام قانونی برای جنایی ساختن استفاده از مواد مخدر شد!
جنگ جهانی اول باعث رکود تمامی تلاشهای پیشین شد و این موضوع تنها پس از امضای
معاهده ورسای مجددا" مطرح شد. در این معاهده آمریکا اقداماتی را جهت تشویق و
جلب کشورهای دوری گزیده از الحاق به معاهده 1912 معرفی کرد. این پیمان در سال 1920
میلادی جهت اجرا به دست "لیگ ملت ها" سپرده شد.
همزمان در سال 1920 مصوبه "مواد مخدر خطرناک" در انگلستان به اجرا
درآمد. جالب توجه اینجاست که در حالیکه امریکائیها در این دوره استفاده از هروئین
را برای مصارف دارویی هم غیرقانونی اعلام کردند اما انگلیسی ها استفاده و تهیه
مواد مخدر، به طور مثال، هروئین، را برای مداوای معتادین به مواد مخدر مورد قبول
قرار دادند.
همانطور که قبلا" اشاره شد به دلیل عدم استحکام و انسجام معاهده 1912 تک تک
کشورها چگونگی وظایف مذکور در معاهده در رابطه با کنترل تریاک را هر زمان و به هر
شکلی که مایل بودند پیاده کردند و به همین دلیل استفاده از تریاک تا سال 1920 به
طور قانونی معمول بود. مشکل اصلی در این بود که استفاده شیمیایی قانونی یود و
تولید انواع مواد مخدر به غیر از تریاک خود معضلی اجتماعی را به وجود آورد. برای
مبارزه با این معضل جدید "لیگ ملت ها" دو کنفرانس دیگر در ژنو برگزار
کرد که موجب اخذ دو معاهده دیگر یکی به تاریخ 11 فوریه و دیگری 19 فوریه 1925
میلادی شد.
اولین معاهده میزان تولیدات داخلی و داد و ستد تریاک در مستعمره های خاور دور را
محدود کرد. دومین معاهده تولید برگ کاکائو، کوکائین خام، اکوگنین (مایع مخدر موجود
در برگ کاکائو) وگراس (علف) هندی را به لیست مواد مخدر مذکور در معاهدات قبلی
اضافه کرد. به علاوه کشورها موظف بودند که تهیه، داد و ستد و مالکیت تمامی مواد
"کرخت کننده" را به طور جدی و به طور سیستماتیک تحت نظر داشته باشند.
استفاده این مواد در چهارچوب شروط معاهده جرم جزایی محسوب نمی شد به علاوه اینکه
تریاک همچنان به طور قانونی در کشورهای شرقی کشت و مصرف می شد. در نتیجه تنها راه
مبارزه با سوء استفاده از تریاک ایجاد "حق امتیاز انحصاری" یا مونوپلی
به نظر می آمد.
در سال 1931 در سطح بین المللی تلاشهایی برای تغییر قوانین و ممنوع ساختن تولید
قانونی و استفاده تریاک تنها برای مصارف دارویی صورت گرفت. معاهداتی دیگر به این
منظور بسته شد از آن جمله می توان از معاهده ژنو (13 جولای 1931)، معاهده بانکوک
(27 نوامبر 1931) و معاهده ژنو (26 جولای 1936) و چندین معاهده دیگر با پیچیدگیهای
خاص خود نام برد.
آخرین معاهده مشخصا" برای سرکوبی معاملات غیرقانوی مواد مخدر از هم پیمانان
این معاهده درخواست کرد تا با جنایی معرفی کردن این عمل مجازات سخت تری تائین
کنند. با کمال تعجب آمریکایی ها با این معاهده مخالفت کرده و از امضای آن خودداری
کردند!
پس از جنگ جهانی دوم سازمان ملل
متحد این قضیه را به دست گرفت. بخش اقتصادی و شورای اجتماعی سازمان ملل متحد موفق
شد تا کمیسیون مواد مخدر سازمان ملل را دایر کند. این کمیسیون از اعضای 40 کشور
تشکیل شده و تهیه و نوشتار خط مشی و سیاست جهانی مواد مخدر را شروع کرد.
نتیجه فعالیت های این کمیسیون منجر به اخذ معاهده ای جدید (نیویورک 30 مارس 1961)
شد که جایگزینی برای تمامی معاهدات پیشین گردید و همواره مورد استفاده است!
بر مبنای این معاهده تمامی هم پیمانان می بایست جهت محدود ساختن دادوستد مواد
مخدر، تولیدات و مالکیت مواد مخدر تنها جهت مصارف علمی و دارویی ، اقدامات قانونی
و اجرایی لازم را ارزیابی کنند. تمامی فعالیت های دیگری که در جهت استفاده مواد
غیر از مصارف علمی و دارویی صورت می گرفت جرم محسوب شده و درخور مجازات است.
این معاهده مواد مخدر را به چهار بخش دسته بندی کرده که شرایط نظارت بر هر کدام از
این مواد مختلف است. سازمان ملل می تواند با مشورت و توصیه سازمان جهانی بهداشت هر
نوع مواد جدید دیگری راکه باعث تهدید و خطر جدی بر سلامت عموم بوده و منبع درآمدی
برای قاچاقچیان شود را به این لیست اضافه کند. تا آنجایی که این مواد ممنوعه اعلام
نشود ، تولید، داد و ستد و استفاده از آنها می تواند قانونی تلقی شود!
در این معاهده با در نظر گرفتن میزان سوءاستفاده از هر ماده، اسامی آن می تواند از
یک دسته یندی به دسته بندی دیگر منتقل شود و قوانین بین المللی نیز می بایست با
این تغییرات تغییر یابد.
جالب توجه اینجاست زمانی که تمامی این معاهدات بسته شد، استفاده از تریاک یک معضل
اجتماعی نبوده و برعکس تمامی قوانین اجتماعی دیگر، وعظ قانون مبارزه با استفاده از
تریاک در اثر عکس العمل به یک مشکل اجتماعی نبود بلکه در اثر تحمیل کشورهای بیگانه
به عنوان مثال آمریکا صورت گرفت. آمریکائیها تنها به خاطر عقاید غیرعادی و
ستمگرانه خود با برچسب زدن به افراد و تنها به خاطر منافع شخصی خود با قوانین به
اشکال مختلف بازی کردند و می کنند.
متأسفانه هیچ معاهده ای قادر به کنترل ، مصرف و کشت خشخاش در دنیا نشد. دولت ها در
عین حال که به این معاهدات می پیوندند از طرف دیگر تنها به خاطر مسائل اقتصادی از
داد و ستد های غیرقانونی چشم پوشی می کنند و قربانیان تنها مردم بیگناهی هستند که
در اثر عدم آگاهی و شرایط نامساعد اجتماعی به چنگال این هیولای در لباس دوست اسیر
می شوند و در پایان روز با برچسب "هروئين
اشتباه پزشكي به چه قيمت؟
گالري
تصاوير هروئين
آن گونه كه تاريخ و پنل مصرف مواد مخدر در جهان نشان ميدهد ، يكي از قويترين مواد
مخدر كه توانست در تخريب و ويراني شهر وجودي انسان و گسترش پديده اعتياد در سطحي
وسيع عمل كند هرويين است. در اواخر قرن نوزدهم مصرف ترياك در اروپا به شكل گستردهاي
رواج يافته بود و مردم براي درمان بساري از بيماريها مانند وباكه ناشي از آلودگي
محيط زيست آن موقع اروپا بود به مصرف ترياك روي ميآوردند و پس از مدتي به مصرف آن
اعتياد پيدا ميكردند. پزشكان آن زمان در اروپا به دنبال دارويي بودند تا بتواند
در درمان و يا ترك اعتياد به ترياك مؤثر باشد . ظاهراً براي اولين بار داروسازي
باير آلمان در سال 1896 از تركيب انيدريد استيك و مرفين خالص دارويي را ساخت كه
هرويين ناميده شد.
نام هرويين از واژه يوناني هيروHiro به معني قهرمان گرفته
شده است . در اين فرايند از يك كيلوگرم مرفين حدود 900 گرم هرويين به دست ميآمد
كه به آن دي استيل مرفين نيزگفته ميشود. هرويين براي اولين بار به عنوان داروي
ترك اعتياد به ترياك پا به عرصه وجود گذاشت . پزشكان آن زمان نميدانستند كه چه
اشتباه بزرگي را مرتكب شدهاند و چه ماده خطرناكي را به عنوان دارو به بازار عرضه
كردهاند. تصور پزشكان بر اين بود كه كه با مصرف هرويين و جايگزيني آن با ترياك ميتوان
اعتياد به ترياك را درمان كرد و سپس مصرف هرويين را ميتوان به راحتي قطع كرد اما
مصرف كنندگان ترياك با مصرف هرويين از چاله در ميآمدند و به چاهي عميق ميافتادند
كه بيرون آمدن از آن به مراتب سخت تر بود و اين آغازي بود براي ظهور گسترده ترين و
مخربترين نوع اعتياد كه در جاي جاي كره خاكي قرباني گرفته و ميگيرد و شعلههاي
ويرانگر آن هنوز زبانه ميكشد.
اين وضعيت يعني تجويز هرويين توسط پزشكان براي ترك اعتياد تا اواخر قرن بيستم
ادامه داشت تا جايي كه در دهه 1960 ميلادي پزشكان شهر لندن بيش از 500 كيلوگرم
هرويين به بيماران خود تجويز كردند.
شايد تصور بر اين باشد كه هرچه پزشكان ميگويند و هردارويي كه تجويز ميكنند بدون
نقص و اشتباه است ، اما آن گونه كه تاريخ نشان ميدهد علم پزشكي خصوصاً در مسئله
بيماري اعتياد دچار اشتباهات فاحشي شده است و توليد و عرضه داروهاي ترك اعتياد
توسط پزشكان نه تنها كمكي به حل مسئله نكرده است بلكه باعث تخريب بيشتر و حاد شدن
مسئله درمان بيماري اعتياد شده است و داستان داروهاي ترك اعتياد هنوز هم به همين
شكل اما در قالب داروهاي ديگر ادامه دارد.
در اواخر قرن بيستم با مشخص شدن عوارض ناشي از مصرف هرويين و نه تنها ناكارآمدي آن
بلكه تخريب وحشتناك آن ، تجويز آن براي درمان يا ترك اعتياد كنار گذاشته شد اما
ديگر دير شده بود و هرويين به عنوان يك ماده مخدر قوي و ويرانگر به همه جا رسوخ
كرده بود. اكنون بعد از گذشت سالها هنوز هم در فرهنگ عاميانه اعتياد و مواد مخدر
از زبان مصرف كنندگان هرويين شنيده ميشود كه ما براي ترك اعتياد به ترياك هرويين
مصرف كرديم ، به ما گفتند اگر چند روزي هرويين مصرف كنيد راحت تر ميتوانيد
اعتيادتان را ترك كنيد.
هرويين اصل يا لابراتواري كه هنوز هم به صورت قاچاق توليد ميشود پودري سفيدرنگ
است اما هرويينهايي كه به هرويين خياباني شهرت دارند كرم رنگ و بعضاً قهوهاي
روشن هستند. اين ماده به صورت مصرف كشيدني با زرورق ، استنشاقي و تزريق وريدي مصرف
ميشود.
هرويينهايي كه در حال حاضر در بازار قاچاق كشور ما وجود دارند ، طي آزمايشهاي به
عمل آمده مشخص شده است كه بيش از 90 درصد تركيبات آن تركيبي عجيب و غريب از انواع
قرصهاي روان گردان شامل خواب آور، ضد افسردگي ، آرامبخش و غيره است و كمتر از 10
درصد آن هرويين خالص است و بهتر است به آن قرصئين گفته شود تا هرويين. اين نوع
هرويين باعث چرت شديد ميشود و مصرف كننده آن پس از مصرف در وضعيتي قرار ميگيرد
كه مشاعر آن تقريباً از كار ميافتد در حاليكه تخريب هرويين خالص در اين حد و
اندازه نيست.
نشئگي هرويين در مقايسه با ترياك از دوام ، ماندگاري و طول عمر كمتري برخوردار است
. مصرف كنندگان هرويين تنها چند دقيقه و حتي در روش تزريق پس از چند ثانيه به اوج
نشئگي ميرسند اما باگذشت يكي دوساعت دوباره سطح نشئگي پايين ميآيد و مصرف كننده
خمار ميشود و بايد دوباره مصرف كند به همين دليل مصرف كنندگان هرويين عمدتاً از
ادامه روند زندگي عادي عاجز هستند و تمامي وقت خود را صرف تهيه و مصرف هرويين ميكنندو
زندگي آنها به سرعت از هم مي پاشد و سر از بيغولهها در ميآورند در حاليكه مصرف
كنندگان ترياك به دليل بالا بودن مدت ماندگاري و دوام نشئگي آن قادر هستند در طول
شبانه روز به زندگي و امورات خود رسيدگي كنندو مشكلات آنها به هيچ وجه قابل مقايسه
با مصرف كنندگان هرويين نيست.
ظاهراً تأثير هرويين بر روي گيرندههاي مرفين بدن به گونهاي است كه خيلي سريع جذب
آنها مي شود و همينطور اثر تخريبي آن روي سيستم توليدكننده مواد شبه افيوني جسم و
سيستم ضد درد ، بيشتر و سريعتر از ساير مواد مخدر است و در مدت كوتاهي اين سيستم
را در جسم انسان از كار مياندازد و مصرف كننده آن خيلي زود به مصرف آن اعتياد
پيدا مي كند.
شايان ذكر است در حال حاضر مواد مخدر جديد شامل كرك و شيشه يا آيس يا كريستال گوي
سبقت را در تخريب از هرويين ربودهاند و بلايي بر سر مصرف كننده ميآورند كه
هرويين با آن قدرت وحشتناك نميتواند بياورد و بسياري از مصرف كنندگان هرويين به
مصرف كرك روي آوردهاند. روش درماني كنگره 60 در مورد مصرفكنندگان هرويين تاكنون
كاملاً مؤفق بوده است و در حال حاضر مصرف كنندگان هرويين كه توانستهاند اعتياد
خود را به اين ماده مخدر در كنگره 60 كاملاً درمان كنند تعدادشان بسيار است. در
كنگره 60 طول درمان اعتياد به هرويين 11 ماه است زيرا در اين مدت سيستم توليدكننده
مواد شبه افيوني و ضد درد كاملاً راهاندازي ميشود.
جنایتکار" به دید "انگل های" جامعه از اجتماع طرد می شوند!
مرفين
در سال 1804 م. اولين الكالوئيد ترياك – كه شناخته شد – مورفين(morphine) نامگذاري كردند كه از كلمه مورفئوس (Morpheuse)خداي روياي يونان باستان مشتق شده بود . از سال 1850م. كه سرنگهاي
تزريقي زير جلدي به بازار آمد ، استفاده از آن گسترش بيشتري پيدا كرد.مورفین از
ترياک استخراج میشود و یا مستقیما از ساقه خشخاش بدست مي آيد و به صورت پودري
کريستالي به رنگ قهوه اي روشن و يا سفيد مي باشد.
مورفين به اشكال قرص، كپسول، پودر يا محلول عرضه مي شود و از طريق خوراكي، كشيدن از راه مجاري تنفسي و تزريق زير پوستي و داخل سياهرگي مورد استفاده قرار مي گيرد.شروع مصرف ‹‹ مورفين ›› را متخصصان به ‹‹ ماه عسل ›› تعبير مي كنند. زيرا ‹‹ مورفين ›› تمام احساسها را تغيير مي دهد، و به تجربه هاي اداركي، خلقي و حسي و اساساً ارتباطات شخص با دنياي خارج، ظاهر دلنشيني مي بخشد. اين لذت در ابتدا در مورد احساسات داخلي نامشخص، بسيار شديد است.
كاركرد ذهني در سطوح بالا مانند قدرت استدلال نه تنها دچار اشكال نمي گردد، بلكه عملكرد آن با شور و هيجان زياد توأم است. البته پس از مدتي مصرف، عادت پديدار مي گردد و شخص به ناچار مقدار مصرفي خود را افزايش مي دهد.
اضطراب كه خود جزئي از درد و رنج وابسته به كمبود احتمالي در اعتياد است، سبب مي
شود كه شخص علاوه بر افزايش مقدار مصرفي خود، فواصل مصرف را كاهش داده و به اين
شكل از بروز علائم كمبود و اضطراب احتمالي جلوگيري نمايد.
البته افرادي هستند كه مصرف روزانه خود را بدون افزايش قابل ملاحظه ادامه مي دهند، و زندگي خود را براساس ريتم سرنگ ها قرار داده و به كار و زندگي معمولي خود مشغول مي باشند. اما افراد ديگر قادر به تداوم كار و فعاليت نبوده و دائماً درپي بالا بردن مقدار مصرفي و پر كردن سرنگ هاي بعدي هستند.
اختلاف مورد اشاره مربوط به سازمان رواني – شخصيتي فرد و قدرت او در كنترل تمايلات و ارضا آن است. اما در اكثر موارد، اعتياد به مشتقات ‹‹ ترياك ›› به طور عام و به ‹‹ مورفين ›› به طور خاص، موجب زوال سريع فيزيكي ، رواني و اجتماعي مي گردد، و افرادي كه قدرت ذهني خود را حفظ كرده اند، رنج فراوان مي كشند. زيرا ديگر از ماه عسل خبري نيست، بلكه فقط لحظات پر اضطراب و سختي وجود دارد كه شخص به پركردن سرنگ فرداي خود مي انديشد.
مرفين به صورت امروزي براي از بين بردن درد از قرن 19 م. سابقه دارد و از حيث طبقه بندي فارماكولوژي، تضعيف كننده سيستم مركزي اعصاب مي باشد.
کدئين
كدئين به عنوان يك مخدر آگونيست كه اغلب بصورت كريستالهاي سفيد رنگ مشاهده ميشود
و به عنوان يك آرام كننده و ضد درد جزو مواد ناركوتيك و از مشتقات ترياك به شمار
ميرود. و درساخت با غلظت 10/1 درصد تا 2% درصد ساخته ميشود. اشكال مختلف كدئين
درسراسر جهان موجود ميباشد. كدئين فسفات سفيد رنگ وبصورت كريستالهاي سوزني شكل كه
بصورتمحلول معلق در آب و قابل حل در الكل ديده ميشود. كدئينسولفات نيز بصورتكريستالهاي
سوزني شكل بي رنگ ياسفيد يافتميشوندكه پودرآن قابليت حلاليت در آب وكمي آن
درالكل ميباشد.اشكال مختلف دارويي ديگر قرص، شربت و كپسول ميباشد.كدئين درشكل
شربت كه از راه خوراكي كه تجويز ميشود جهت تسكين سرفههاي غير خلطي و همچنين
تركيب آن با بعضي از داروها غير ناركوتيك مسكن جهت تسكين درد تجويز ميشود. مقادير
زياد كدئين و مصرف آن حتماً بايد با تجويز پزشك صورت بگيرد.
موارد تجويز کدئين:
جهت تسكين دردهاي خفيف و متوسط شامل دردهاي مفصلي ـ دردكمرـ درد استخوان، درد دندان وسردرد و ميگرن وهمچنين تسكين سرفههاي خشك واسهال بكار ميرود.
موارد احتياط:
تمام اپيوئيدها و مخدرهاي آگونيست سبب ايجاد وقفه و يا اختلال درتواناييها ي مغزي و فيزيكي انسانهاي مبتلا ميگردند. كدئين بايستي در افراد با بيماريهاي مزمن قلبي و نارسايي تنفسي و آسم برونكيال و افزايش فشار جمجمه با احتياط مصرف شود. در افرادي كه دچار صدمات مغزي نخاعي جمجمه اي شده اند استعمال اپيوئيدها ميتواند منجر به نارسائي تنفسي گردد.اپيوئيدها همچنين بدليل اثر گذاري روي ماهيچة مثانه باعث احتباس اداري و يا سختي دفع ادرار ميشوند.
مصرف در دوران بارداري :
درزنان باردار استفاده كدئين احتمال تشكيل نقائص دستگاه تنفسي جنين را افزايش داده ويا منجر به زايمان زودرس يا سقط جنين ميگردد. همچنين دربعضي از جنينها علايم سندرم ترك نيز مشهود بوده است. اگر شما باردار هستيد و يا مادراني كه وظيفه شيردادن دارند نبايد از كدئين استفاه نمايند.
طرق مصرف:
كدئين ميتواند از راه خوراكي (PO) زيرجلدي (SC) داخل ماهيچه اي (IM) ومقعدي (PR) مصرف گردد. اثر مصرف مقعدي يا ركتال بطور قابل ملاحظه اي موثر تر از اثر مصرف به روش خوراكي آن ميباشد. مصرف كدئين بصورت وريدي ممكن است منجر به ورم ريه، تورم پوست و آزاد كردن مقادير خطرناك هيستامين و اثرات گوناگون قلبي عروقي شود. زمانيكه كدئين بصورت خوراكي مصرف ميشود حتماً بايد يك ليوان پرآب و يامقداري غذا با آن خورده شود تا كمترين اثر را روي سيستم گوارش داشته باشد.
دوز اثر:
بعضي از افراد جهت سرخوشي از مقادير بالاي 150 ميلي گرم استفاده مينمايند. براي دردهاي خفيف ومتوسط دوز ائر به ترتيب زير ميباشد. در بالغين 15 تا 60 ميلي گرم از راه خوراكي هر شش ساعت يا هر چهار ساعت يكبار براي سرفههاي غير خلطي و خشك در اطفال يك سال به بالا mg/kg 5/0 دو بار در روز استفاده ميشود. پايين ترين دوز كشندة گزارش شده دوازده ميلي گرم درهركيلوگرم ميباشد.
متابوليسم:
كدئين به سادگي در دستگاه گوارش جذب ميشود و به سرعت به سرتاسر بافتهاي بدن از طريق سيستم عروقي انتشار مييابد و پس از بافتها بوسيلة كبد و طحال و كلية دفع ميشود. آگونيستهاي مخدر و آنتاگونيستهاي مخدر بطور مشخص برگيرندههاي مغزي و ديگربافتها اثري ميگذارند. اين گيرندهها بطور گسترده اما نه پراكنده درسراسر سيستم مركزي اعصاب شاهده ميشوند. انواع گيرندههاي مخدر شامل گيرنده مو(M) و كاپاKappa و دلتاdelta ميباشند. تمركز و انتشار آنها و انواع مختلف گيرندهها براساس وجود آنها در سيستم اعصاب مركزي ميباشد. گيرنده مو(M) بطور گسترده درسرتاسر سيستم مركزي اعصاب خصوصاً سيستم لمبيك يافت ميشود و همچنين دربخشهاي ديگري مثل تالاموس و مغز مياني نيز مشاهده ميشود.گيرنده كاپا در طناب نخاعي و كورتكس مغزي يافت ميشود.
بي دردي يا فقدان احساس درد در اثر تغييرات سيستم درد در طناب نخاعي و ردههاي فوقاني سيستم مركزي اعصاب ناشي ميشود. بطور كلينيكال تحريك گيرنده مو سبب ايجاد حالت فقدان درد، سرخوشي، دپرسيون تنفسي ، تنگي مردمك چشم و كاهش حركات گوارش ميگردد. تحريك گيرنده كاپا نيز علاوه براثرات فوق سبب كسالت و خستگي نيز ميگردد.
اثرات كدئين :
ليست زيرشامل تمام اثرات كدئين و همچنين اثرات جانبي آن ميباشد.
1- ساپرس كردن يا جلوگيري و توقف احساس پاسخ به درد، سرخوشي، خواب آلودگي، سستي كاهش اعمال فيزيكي دربعضي افراد و افزايش اعمال فيزيكي دربعضي ديگر، ترس، بي احساسي و احساس خستگي كردن، تنگي مردمك چشم،اختلال مغزي،عدم ديد در شب توهم و متوقف كردن سرفه.
2- پايين آوردن وكاهش سرعت تنفس
3- تهوع و استفراغ، يبوست، كاهش اشتها ، كاهش حركات معده، خشكي دهان، واكنشهاي آلرژيك، مشكلات تنفسي، تورم لبها و زبان وصورت، تعريق، كاهش ميل جنسي، خارش پوست.
حشيش و ترکيبات مشابه آن (canabis)
گالري
تصاوير حشيش
اين گروه از مواد به نامهاي مختلفي مانند "ماري جوانا"،
"علف"، "گراس"، "بنگ" و غيره وجود دارند. ماري
جوانا شايع ترين ماده مورد سوء مصرف در جوامع غربي است . سوء مصرف تمام ترکيبات
مشابه اين گروه در سطح بسيار وسيعي در ميان جوانان ديده ميشود. در پژوهشهاي
معتبر نشان داده شده است که مصرف اين مواد و به خصوص تکرار مصرف آنها احتمال مصرف
مواد قوي تر مانند کوکايين يا هرويين را در سنين بالاتر افزايش ميدهد. به عنوان
مثال در يک پژوهش انجام شده، تنها کمتر از 1% افرادي که به هيچ وجه سابقه مصرف
ماري جوانا را نداشتند، به هرويين و کوکايين وابسته شده بودند؛ ولي از کساني که
هزار بار يا بيشتر ماري جوانا مصرف کرده بودند؛ بعدها 73% به سراغ کوکايين و 33%
به سراغ هرويين رفتند.
اگرچه اين گروه از مواد در روزهای نخست مصرف موجب وابستگي جسماني نميشوند؛ ولي با
مصرف مزمن، تحمل ايجاد ميکنند (اين موضوع باعث ميشود که فرد معتاد، در طول روز،
ساعتها وقت خود را براي کشيدن اين نوع مواد صرف کند و بنابراين در کارهاي روزانه
اش وقفه و شکست ايجاد شود.)
آثار حشيش به نوع ماده مصرفي، روش مصرف، مقدار مصرف و موقعيت مصرف و اطرافيان فرد
و انتظارات او بستگي دارد. در صورت تدخين آثار آن به سرعت ظاهر شده و 3 تا 4 ساعت
باقي ميماند و در حالت مصرف خوراکي، آثارش ديرتر ظاهر شده و ممکن است تا 24 ساعت
هم ادامه پيدا کند.
کانابيس
کانابيس از گياهي به همين نام به دست ميآيد. قدرت اثر انواع مختلف گياهي آن به
غلظت ماده اي به نام دلتا-9 تتراهيدروکانابينول (THC) بستگي دارد. THC ماده اصلي روانگردان در
کانابيس است. در هر حال بيش از 60 ترکيب مولکولي ديگر در کانابيس وجود دارد که
احتمالاً بي تأثير هستند و يا تأثير کميبر افراد دارند.
متابوليسم و جذب
THC به سرعت از ريهها به جريان خون جذب ميشود
و حدود ده دقيقه بعد از کشيدن، غلظت خوني آن به حداکثر ميرسد. کاهش ميزان THC در خون نيز نسبتاً سريع است و بعد از يک ساعت شايد فقط 5% تا 10%
سطح خوني اوليه باقي بماند. در صورتي که THC به صورت خوراکي مصرف شود؛ جذب آن آسانتر خواهد بود و شروع اثر آن
بعد از يک ساعت يا بيشتر خواهد بود.
متابوليسم THC در ريه (در صورت تدخين) يا در روده (در صورت
خوردن) شروع شده و سپس اکثر اين ماده جذب خون شده و به کبد حمل ميشود. در کبد اين
ماده تبديل به 9-کربوکسي- THC و 11-هيدروکسي دلتا-9- THC ميگردد. اگرچه 9-کربوکسي- THC اثر رواني ندارد؛ اما 11 هيدروکسي دلتا-9- THC شايد قوي تر از THC باشد و شايد بسياري از
اثرات کانابيس مربوط به اين ماده باشد (مخصوصاً وقتي که خوراکي مصرف شود).
THC در چربي قابل حل بوده و در بافت چربي ذخيره
ميشود و آزاد سازي تدريجي آن از بافت چربي باعث طولاني شدن اثر آن ميگردد. نيمه
عمر THC در بدن از سه تا پنج روز است. سطح خوني THC
شايد رابطه مستقيميبا ميزان سرخوشي يا ساير علايم آن نداشته
باشد؛ بلکه بر طبق پژوهشهاي انجام شده، حداکثر سرخوشي به طور معمول مدتي بعد از
اينکه غلظت THC در خون شروع به کاهش
کرد؛ ظاهر ميشود. اين موضوع نشان دهنده اين است که يا برخي از متابوليتهاي THC باعث ايجاد سرخوشي ميشوند و يا وقتي که غلظت خوني THC کاهش پيدا ميکند، سطح THC در مغز افزايش پيدا ميکند.
نوروفارماکولوژي
در دهه 90 گيرندههاي کانابينوييدي در کورتکس مغز، هيپوکامپ، مخچه و غده پايه مغزي
مشخص شد. تحريک هر يک از اين گيرندههاي کانابينوييدي در کورتکس باعث افکار مغشوش،
در هيپوکامپ باعث حافظه مختل، و در مخچه موجب مختل شدن هماهنگي حرکتي ميشود.
سرخوشي به وسيله حشيش نيز با تحريک گيرندههاي کانابينوييدي در مسير دوپامينرژيک
مزولمبيک ايجاد ميشود.
ترکيب، مقدار و شيوه مصرف
ماري جوانا شايع ترين شکل مورد استفاده کانابيسها در آمريکاست. ماري جوانا شامل
مخلوطي از گلهاي دست چين شده و برگها و ساقه خشک شده گياه کانابيس است. THC موجود در ماري جوانا از 5% تا 14% متفاوت بوده و اين موضوع به
قسمتهاي گياهي که در توليد ماري جوانا به کار رفته و به ويژگيهاي ژنتيکي آن گياه
بستگي دارد. THC بيش از همه در گلها و پس از آن در برگهاي
بالايي و سپس برگهاي پايين و نهايتاً ساقه و تخم گياه کانابيس وجود دارد.
سينسميلا SINSEMILIA نوع بسيار قوي ماري جوانا است که قسمت اعظم
آن گلهاي انتخاب شده گياه ماده کانابيس بوده و غلظت THC در آن بين 7% تا 14% يا بيشتر است.
حشيش ترکيب قوي ديگر کانابيس است که از به هم فشردن و چلاندن گلهاي انتخاب شده
کانابيس يا شيوه ديگري که در طي آن صمغ زرد رنگ گلهاي دست چين شده گياه کانابيس
بيرون بيايد، به دست ميآيد. رنگ حشيش بعد از خشک شدن؛ قهوه اي تيره ميشود. آن را
تدخين کرده و يا به صورت خوراکي استفاده ميکنند (حتي در پختن نان قندي و در ميان
آن نيز حشيش را به کار ميبرند.) غلظت THC در حشيش بين 2% تا 8% و گاهي 10% تا 20% است.
روغن حشيش ماده خالص شده از حشيش است که به وسيله يک حلال، THC و ساير کانابينوييدهاي حشيش جدا شده تغليظ ميگردد. رنگ اين ماده،
سياه يا قرمز است که به وسيله پيپ يا قاطي شده با تنباکوي سيگار کشيده ميشود.
غلظت THC در روغن حشيش معمولاً بين 15% تا 50% بوده اما
گاهي به بالاي 60% هم ميرسد.
فقط 2 تا 3 ميلي گرم THC داخل وريدي باعث ايجاد
اثرات سرخوشي کافي است. يک سيگار ماري جوانا شايد بين 5 تا 150 ميلي گرم THC داشته باشد. اما در حين مصرف شايد 30% تا 80% آن جذب نشود و
تقريباً 5% تا 24% THC استنشاق شده به جريان خون
وارد ميشود. برآورد شده است که متوسط مصرف حشيش در ايالات متحده 50 ميلي گرم THC در روز و در جامائيکا يا آسيا 200 تا 400 ميلي گرم THC است. کشيدن کانابيس شايع ترين شيوه مصرف آن است. ماري جوانا
معمولاً با سيگار مخلوط شده و کشيده ميشود يا ميتواند با پيپ کشيده شود. پيپهاي
مخصوصي هم براي آن وجود دارد. يک راه ديگر مصرف آن خوردن است که اثرات آن ديرتر
ايجاد شده و طولاني تر باقي ميماند. حتي ميتوان آن را با خمير نان، شيريني و کيک
مخلوط کرده و بعد از پخت آن را مصرف نمود. در مصرف خوراکي اسهال، اضطراب و حملات
هراس بيشتر ميشود و اثرات مستي و آسيبهاي رفتاري را زيادتر ميکند. کشيدن
کانابيس سرخوشي ناشي از مصرف کوکايين از راه بيني را افزايش ميدهد. ماري جوانا و
آمفتامينها فعاليت سيستم عصبي اتونوم را افزايش ميدهند و محرکها اثرات تسکين
بخش و خواب آلودگي ناشي از کانابيسها را از بين ميبرند. ماري جوانا ميتواند با PCP يا ساير توهم زاها براي افزايش اثرات THC مصرف شود.
اثرات مصرف حاد
كانابيس ها طيف وسيعي از اثرات شناختي، احساسي، فيزيولوژيك و رفتاري را كه به
مقدار مصرف ارتباط دارند؛ ايجاد ميكنند. موقعيت و حالت هم زمان مصرف كننده، تجربه
قبلي مصرف كننده و انتظارات و نگرش او در ايجاد علائم مؤثر است. براي اغلب مصرف
كننده ها كانابيس يك سرخوشي خفيف يا آسودگي ايجاد ميكند. معمولاً كانابيس احساس
ساير تجربه ها مانند گوش كردن به موسيقي، مزه غذا يا لذت از فعاليت جنسي را افزايش
ميدهد. درك زمان از بين ميرود و معمولاً گذشت زمان طولاني تر احساس ميشود. در
موقعيت هاي اجتماعي پرحرفي و خنده بيشتر ميشود اما شايد نوسان هايي در خلق ايجاد
شود و افزايش توانايي هاي اجتماعي به خيال پردازي هاي درون گرايانه تبديل شود. بي
قراري و خواب آلودگي در هنگام از بين رفتن اثرات آن شايع است. از ديگر آثار مصرف
حشيش، قرمزي چشم، افزايش اشتها، خشكي دهان و گاهي اضطراب و يا افسردگي است.
مصرف مداوم با كانابيس ميتواند باعث افزايش اضطراب، هراس و بدبيني شود. معمولاً
اين علايم به دنبال مصرف مقدار بيش از حد معمول يا مصرف خوراكي ايجاد ميشود.
افزايش ضربان قلب ميتواند باعث افزايش هراس مصرف كننده شود. نوسانات فشار خون و
سبكي سر و غش كردن در هنگام ايستادن ممكن است، ديده شود. اگرچه اين اثرات ناراحت
كننده هستند؛ اما افراد مصرف كننده منظم، به اين اثرات تحمل پيدا ميكنند.
افرادي كه بيماري قلبي دارند معمولاً بايد در مصرف كانابيس ها احتياط كنند،. مصرف
مداوم كانابيس ها حافظه كوتاه مدت و توجه فرد را مختل ميكنند و بنابراين افكار و
گفتار منقطع ميشود و فرد جريان افكار و حرف هاي خود را فراموش ميكند.
تحمل، محروميت و وابستگي
تحمل به بسياري از اثرات كانابيس ها در مطالعات بر روي انسانها و حيوانات نشان
داده شده است. در اين مطالعات نشان داده شده كه مصرف گاه به گاه كانابيس تحمل قابل
توجهي ايجاد نميكند؛ اما مصرف روزانه مقادير بالاي كانابيس باعث تحمل به بسياري
از اثرات فيزيولوژيك شناختي و اجتماعي THC ميشود. در همين مطالعات شواهدي از محروميت در قطع ناگهاني مقادير
بالاي روزانه كانابيس نشان داده شده است و بعد از گذشت ساعت ها از آخرين مقدار THC، بي قراري دروني در افراد مصرف كننده منظم وجود داشته است.
بعد از گذشت 12 ساعت از آخرين مقدار مصرف THC، بي قراري، گرگرفتگي، بي خوابي، تعريق، خستگي، آبريزش بيني،
اسهال(مدفوع شل)، سكسكه و بي اشتهايي به طور شايع به چشم ميخورد. در مواردي رفتار
غير دوستانه و حتي رفتار پرخاشگرانه گزارش شده است؛ هر چند مواردي كه اين اثرات را
ايجاد كرده بودند؛ بالاست (مثلاً حدود 210 ميلي گرم در روز) اما شواهدي وجود دارد
كه در صورت مصرف مزمن مقاديري همانند ده ميلي گرم روزانه براي ده روز ميتواند
باعث ايجاد تحمل شود و علايم محروميت قطع مصرف نيز ايجاد ميشود. اما علايم
محروميت حتي با مصرف مقادير متوسط به بالاي روزانه هميشه آشكار نميشود.
در پژوهشي انجام شده 15% مصرف كننده هاي متوسط تا شديد كانابيس، سندرم محروميت قطع
مصرف را گزارش كردند كه شامل عصبيت، بي قراري، اختلال در خواب و بي اشتهايي بود. اين
علايم به مدت مصرف روزانه كانابيس ارتباط داشتند.
تعريق، اسهال، تهوع، استفراغ، درد عضلاني، لرزش، تحريك پذيري و اضطراب نيز در
مواقع نادر و در صورت مصرف بالا و طولاني مدت كانابيس ها و سپس قطع ناگهاني آن ميتوانند
ايجاد شوند. البته براي اين ناراحتي ها درمان دارويي به خصوصي وجود ندارد. به
عبارت ديگر درمان عمدتاً حمايتي و پرهيزي است. در واقع درمان اصلي وابستگي به
كانابيس ها همان درمان هاي غير دارويي نگه دارنده بعد از قطع مصرف آنها است.
اين موضوع مهم است كه به خاطر بسپاريم در هر حال علايم محروميت قطع مصرف كانابيس
خفيف بوده و در عرض 8 ساعت به اوج ميرسد و معمولاً 1 تا 3 روز به طول ميكشد.
بنابراين نيمياز كساني كه براي درمان مراجعه ميكنند؛ علايم محروميتي ندارند.
تشخيص وابستگي دارويي امروزه كمتر بر وابستگي فيزيكي بستگي دارد و بيشتر بر مبناي
رفتاري است (يعني بر مبناي رفتارهاي ايجاد شده در اثر مصرف مواد در طول زندگي،
مشكل بودن ترك يا كنترل مصرف آن و برگشت سريع وابستگي بعد از مدتي حفظ پرهيز از
مصرف). فقدان علايم محروميت قطع مصرف و تحمل، دليل نبودن وابستگي نيست و وابستگي
رواني ميتواند بدون اين دو نيز وجود داشته باشد.
وابستگي به كانابيس ها يكي از شايع ترين وابستگي ها به مواد در جهان محسوب ميشود.
خطر وابستگي به كانابيس ها در مردان بيشتر از زنان است. خطر وابستگي با افزايش
تعداد موارد مصرف بيشتر ميشود.
عوارض جانبي
كشيدن حشيش همانند كشيدن سيگار ميتواند خطراتي را براي انسان ايجاد كند (به خصوص
در سيستم تنفس)؛ اما خطر مصرف حشيش از سيگار بيشتر است. افرادي كه حشيش مصرف ميكنند؛
با تعداد كمتري سيگار حشيش و در سن كمتري (و مدت زمان كمتري) نسبت به افراد سيگاري
دچار عوارض جانبي ميشوند. اغلب آزمايش هاي عصبي رواني حساس، آسيب هاي كوچك اما
مهميرا در توانايي توجه كردن، تمركز و عملكرد اجرايي مصرف كننده هاي سنگين حشيش
گزارش كرده اند.
چندين مطالعه انجام شده نشان دهنده تأثير حشيش بر عملكرد شناختي فرد است. مصرف
كننده با دوزهاي بالا، ممكن است احساس مسخ واقعيت پيدا كند. مطالعات بر روي
حيوانات نشان دهنده كاهش قدرت دفاعي و ايمني بدن در اثر مصرف حشيش است اما در
انسانها هنوز اين موضوع ثابت نشده است.
كشيدن حشيش در حاملگي ميتواند باعث كوتاه شدن مدت حاملگي و تولد نوزاد با وزن كم
شود. در مطالعه اي بر روي مادران مصرف كننده حشيش در طي حاملگي، افزايش خطر در
ابتلا به شكل نادري از سرطان كودكان گزارش شده است؛ اما بايد اين موضوع در تحقيقات
بيشتري نشان داده شود.
مصرف حشيش ميتواند مقدمه اي بر استفاده مواد خطرناك تر باشد.
شواهدي وجود دارد كه حشيش گاهي به صورت نادر باعث سايكوز در فرد مصرف كننده ميشود.
گيجي، بي قراري، اضطراب، توهم و هذيان ميتوانند به دنبال مسموميت با حشيش ظاهر
گردند.
ديگر عوارض مصرف طولاني مدت اين مواد عبارت اند از : حملات هراس (Panic)، فراموشي دوره اي، زوال شخصيت (Depersonalization)، اغتشاش شعور (Deliriun) (كه غالباً به دنبال مصرف مقدار زياد به صورت خوراكي ايجاد ميشود)،
اختلال در مهارت هاي حركتي (اين مشكل تا پس از رفع اثرات ذهني آن دوام ميآورد و
تا 12 ساعت بعد از مصرف آن ممكن است باعث تلوتلو خوردن فرد شود)، اختلال در
قاعدگي، اختلال در تعداد و فعاليت اسپرم ها و در موارد نادر به دنبال مصرف طولاني
مدت مقادير بالا، تشنج نيز ديده شده است.
الكل
الكل خالص، مايعي شفاف است و معمولا داراي 96 تا 97 درجه الكل خالص است. به اين
معني كه در 100 حجم آن، 97 حجم الكل و 3 حجم آب و ديگر ناخالصي ها وجود دارد. الكل
اتانول از دير زماني شناخته شده و در طبيعت تقريبا در همه جا يافت مي شود. در
بسياري از انواع تخميرها هميشه مقداري از اين الكل به وجود مي آيد و مقدار كمي از
آن نيز در آبهاي طبيعي و معدني يافت مي شود. براي تهيه الكل از شيوه هاي تخمير
مواد نشاسته اي و قندي ، يا از شيوه هاي سنتز و مصنوعي استفاده مي كنند.
از نظر طبقه بندي فارماكولوژي، تضعيف كننده سيستم مركزي اعصاب است كه جزو آرام بخشها و سستي زاها طبقه بندي مي شود. در پزشكي مصارف زيادي دارد ولي به علت سو استفاده در مصرف آن، مشكلاتي را در جامعه بشري ايجاد مي كند.
الكل
از جمله اثرات الكل افزايش خواب و گشاد شدن عروق است و به عنوان منبع انرژي زا
استفاده مي شود. در دردهاي بسيار شديد مانند دردهاي سرطاني يا تخفيف اسپاسم هاي
شديد عضلاني موثر است. هم چنين به صورت بخار در ماسكهاي اكسيژن براي افرادي كه
دچار برخي ناراحتي هاي آسم، ريوي و اختلالات تنفسي هستند، استفاده مي شود. همراه
با مرفين در اعمال جراحي قلب باز و نيز در ضد عفوني و پانسمان جراحات مختلف پوست
به كار مي رود.
از نامهاي خياباني الكل مي توان Booze (مشروب خواري ، ميگساري)،
Sauce (سوس، ترشي) و Juice (عصاره، شربت) را ذكر كرد.
اثر اصلي و عمده كوتاه مدت الكل بر سيستم اعصاب مركزي است و به عنوان خواب آور يا بي حس كننده عمل مي كند. علاوه بر آن، اثراتي در هوشياري فرد و اعمال و وظايف دستگاه مغز و اعصاب دارد. به طور كلي اثر الكل بستگي به ميزان نوشيدن، اندازه، وزن بدن وضعيت سلامت جسمي و روحي فرد مصرف كننده، تجربيات فرد از جمله درجه تحمل و وابستگي، خلق و خوي و درجه خلوص نوشيدني محتوي الكل دارد.
مصرف نوشابه هاي الكلي در ابتدا موجب نوعي آرامش و رها شدن از قيودات و سرخوشي زياد مي گردد، ولي پس از مدتي اثرات واقعي آن از جمله ناهماهنگي در حركات عضلات (آتاكسي)، اختلال در قضاوت، آسيب اعمال حركتي و مهارتي، كندي واكنش و فعاليت دماغي و فكري تشديد حالت تهاجمي و پرخاشگري، تلوتلو خوردن، درهم و بر هم حرف زدن، سوزش قلب، پرحرفي، دوتا ديدن اشيا و افراد، گيج، گر گرفتگي ، كرختي و بي حسي اعضاي بدن و افزايش ادرار مي باشد.
مصرف الكل حتي مصرف كم آن به خصوص اگر همراه با ديگر مواد اعتياد آور باشد به مهارت رانندگي صدمه و آسيب مي رساند. پس از 8 تا 12 ساعت كه از مصرف زياد آن بگذرد، سردرد، تهوع، لرزش و استفراغ ايجاد مي شود. مصرف خيلي زياد آن ممكن است موجب فلج شدن فعاليتهاي مغزي و دستگاه تنفسي و در نتيجه مرگ مي گردد. به طور كلي اين اثرات چنانچه همراه با مصرف آرام بخشها و ديگر داروهاي تضعيف كننده باشد، تشديد مي گردد. مصرف زياد آن همراه با داروهاي ضد افسردگي از جمله بار بيتوريك ها اغلب ممكن است، موجب مرگ فرد گردد. مصرف منظم و مستمر حداقل 4 بار نوشابه هاي الكلي در روز ممكن است در بلند مدت و به تدريج موجب آسيب كبد، مغز، قلب، و ديگر اعضاي بدن گردد. مصرف مداوم نوشابه هاي الكلي موجب سايروز كبدي، پانكريت و اختلالات كيسه صفرا، ناراحتي هاي گوارشي، زخم معده و اثني عشر، گاستريت و برخي از سرطانها در دستگاه جهاز هاضمه مي گردد. نقشهاي دستگاه عصبي از جمله نارسايي هاي اعمال هوشي، حركتي و بي ثباتي هيجاني، كاهش ادراك حسي و سرانجام از دست دادن حافظه و فراموشي، تيرگي بينايي در بيشتر افراد معتاد به الكل ديده مي شود. شايع ترين اختلال سيستم عصبي در الكليسم مزمن، آسيب قرنيه و اعصاب چشم است. آسيب به مغز و ضايعات نسوج مغز، ناراحتي هاي قلبي از جمله آريتمي و تاكيكاردي از عوارض سوء مصرف است. الكل، رگهاي كرونري قلب را كاهش مي دهد. اين ماده در مردان موجب ضعف قواي جنسي مي گردد و قدرت باروري آنان را كاهش مي دهد. مصرف مزمن و زياد مشروبات الكلي موجب اضطراب، عصبانيت و تند خويي، تحريك پذيري دليريوم، ترمنس و دپرسيون سيستم اعصاب مركزي مي گرد. از هم پاشيدگي زندگي خانوادگي، شغل و اجتماعي به طور كلي اعمال ضد اجتماعي و زوال ابعاد شخصيتي در نتيجه ادامه مصرف مشروبات الكلي پديدار مي گردد.
الكل اتانول يكي از داروهاي اعتياد آور محسوب مي شود كه به عنوان ماده آرام بخش
براي خواص نشاط آور آن مصرف مي شود. افزايش مقدار مصرفي آن به منظور ايجاد اثر
مطلوب، ممكن است موجب ايجاد تحمل و وابستگي فيزيكي گردد. مصرف كنندگان مزمن يا
افراد معتاد به آن ممكن است به مقدار ثابت مشروب بنوشند بدون اينكه مست شوند، در
اين صورت احتمال دارد كه يك نوع وابستگي جسمي و رواني در آنان به الكل به وجود آيد
كه قطع مصرف آن، نشانه هاي ترك را به صورت تحريك پذيري زياد، تشنج، دليريوم ترمنس،
حالات بي قراري يا عصبانيت، بي خوابي، بد اشتهايي، عرق كردن و استفراغ ظاهر مي
سازد.
الكل به عنوان داروي اعتياد آور، قدرت ايجاد وابستگي جسمي و رواني را دارد.
الكل و بارداري:
استفاده از مشروبات الكلي در دوران بارداري موجب ايجاد ناراحتي هاي جدي و غير طبيعي شدن نوزاد مي گردد. زنان بارداري كه در دوران بارداري به حد زياد مشروب مي نوشند، ممكن است كودكان غير طبيعي با نقيصه هاي ذهني يا جسمي به دنيا آورند. در يك آزمايشگاه – كه در اثرات الكل بر روي جنين مادران الكلي آزمايش انجام شد- مشخص گرديد كه: نوشيدن زياد و سپس قطع مصرف الكل در دوران بارداري، اثراتي را بر جنين مي گذارد. در 322 نوزادي كه غير طبيعي بودند، 32 درصد آنان متعلق به مادران مشروب خوار در حد افراط بودند و 14 درصد آنان متعلق به مادران مشروب خوار در حد متعادل و 9 درصد آنان متعلق به مادراني كه ترك كرده و در حال محروميت به سر مي برند. 20 نفر از 162 نوزادي كه پس از تولد دچار سندرم قطع الكل بودند، متعلق به مادراني بودند كه در دوران بارداري شان روزانه 300 ميلي ليتر يا بيشتر مشروبات الكلي مي نوشيده اند.
متادون
ترجمه و تدوين
دكتر نازي اكبري عضو هيئت علمي كنگره 60
متادون چيست ؟
متادون اولينبار در زمان جنگ جهاني دوم در كشور آلمان ساخته شد. زماني كه عرضة
ترياك در اروپا به دليل آغاز جنگ جهاني دوم متوقف شد مصرف كنندگان ترياك دراروپا و
خصوصاً در آلمان كه تعدادشان كم نبود با مشكل جدي مواجه شدند. در ميان مصرف
كنندگان آلماني ، مقامات عاليرتبه نظامي نيز از جمله هرمانگورينگ (جانشين هيتلر)
به چشم ميخوردند. شيمي دانان و شركتهاي داروسازي آلمان به سفارش مسئولين كشور
مادهمخدر مصنوعي جديديي توليد كردندكه به خشخاش متكي نبود. شيميدانان موفق به
توليد دارويي شدند كه نه تنها مؤثر بود بلكه ماندگاري آن نيز در بدن بيشتر از ساير
مواد مخدر بود.
مدت زمان تأثير هروئين در بدن حدود 2 ساعت است در نتيجه مصرف كنندگان نياز دارند
كه چندينبار در روز از اين ماده استفاده كنند درحاليكه اين دارو ميانگين بين 24
تا 74 ساعت ، با درنظر گرفتن ميزان مصرف و سوخت و ساز بدن افراد ، تداوم دارد .
نام اين دارو يا ماده مخدر مصنوعي متادون بود. با گذشت زمان متادون داروي منتخب
پزشكاني شد كه سعي در درمان بيماري اعتياد و وابستگي به موادمخدر داشتند و دارند .
متادون به چه شكل استفاده ميشود ؟
متادون مادهمخدر مصنوعي است كه به صورت قرص ، شربت و آمپول مورد استفاده قرار ميگيرد
و نوع قرص و شربت آن با دوزهاي مشخص به طور خوراكي مصرف ميشود. اين ماده ميتواند
معمولاً خماري و اشتياق معتادان به هروئين را تا 24 ساعت كنترل كند. بيماران
معمولاً از نظر فيزيكي به همان اندازه به متادون وابسته هستند كه به هروئين و يا
هر مادهمخدر ديگري وابسته بودند .
معتادان پس از هر بار استفاده از هروئين و كذشت ساعات اوج نشئگي ، مدت زمان كوتاهي
حالات طبيعي داشته و پس از آن با خماري روبرو ميشوند . اين خماري و حس نياز ميتواند
عوارضي شبيه به آنفلوآنزا با درد ، اضطراب و افسردگي.......... داشته باشد .
اين دوره يا سيكل تكراري ، هر 4 تا 8 ساعت با استفاده از هروئين تكرار ميشود. برخي
از متخصصين بر اين باورند كه اين دوره يا سيكل با استفاده از متادون قابل كنترل
است. از نظر علمي احتمال چنين امري وجود دارد چرا كه متادون با سرعت كمتري به
سيستم بدن وارد و رها ميشود و مدت طولانيتري از هروئين و يا هر موادمخدر ديگري
در بدن باقي ميماند. موادمخدر با گيرايي كوتاه مدت مانند هروئين ، هيدروكرون و
مرفين باعث ايجاد و تداوم نوعي فرايند غيرطبيعي در مغز شده كه باعث اختلال در
احساس سلامتي و روند عملكرد طبيعي بدن ميشوند .
استفاده از متادون در شرايط قطع مصرف مواد مخدر باعث قطع بسياري از اين روندهاي
تخريبي شده و بسياري از عملكردهاي بيولوژي سيستم عصبي را به حالت طبيعي در ميآورد
.
اما آنچه كه بايد درنظر گرفته شود اين است كه متادون به عنوان جايگزيني براي ديگر
موادمخدر استفاده شده و به خودي خود نوعي اعتياد است نه درمان !!
تأثيرات متادون
از معمولترين عوارض استفاده از متادون ميتوان از خوابآلودگي ، منگي ، ضعف ،
ناخوشي ، خشكي دهان ، اختلال دريچه پروستات و تأخير در روند ادرار طبيعي ، يبوست و
يا نوسان تنفسي نام برد .
حساسيت پوستي ، كهير ، خارش ، سردرد ، سرگيجه ، فقدان تمركز ، احساس مستي ، گيجي ،
افسردگي ، ضعف بينايي ، رنگ پريدگي ، عرق كردن ، طپش قلب ، حالت تهوع و استفراغ از
عوارض احتمالي استفاده از متادون ميباشند.
از غيرمعمولترين عوارض استفاده از متادون ميتوان از حساسيت آنافيلاكسي (نوعي
مسموميت خوني) ، اُفت فشار خون كه باعث ضعف و از حالرفتگي ميشود ، سردرگمي ،
توهم ، عدم تعادل در راه رفتن ، رعشه ، پرش عضلات و ضعف عضلاني نام برد. استفاده
از متادون خطر انسداد و از كار افتادگي كليهها را نيز همراه دارد .
علائم استفاده مفرط (overdose) يا استفاده بيش از حد
متادون شامل موارد ذيل مي باشد:
خوابآلودگي ، گيجي ، رعشه ، تشنج ، منگي كه منجر به كما ميشود ، سرماي بدن ، افت
فشار خون و كندي نسبي ضربان قلب ميباشد .
سمزدايي با متادون چيست ؟
سمزدايي با متادون معمولاً تحت نظر متخصصين صورت ميگيرد. در طول اين دوره درمان
هر زماني كه شخص معتاد علائم خماري را تجربه كند به وي متادون داده ميشود. اين
علائم عبارتند از عطسه ، خميازه ، آبريزش چشمها ، آبريزش بيني ، عرق شديد ، تب ،
گشادي مردمك چشمها ، دلپيچه ، حالت تهوع ، بدن درد ، رعشه و تندخويي .
پس از چندين هفته تنظيم ميزان و مقدار استفاده و با وضعيت ثابت حال درمانجو،
ميزان متادون به تدريج كاهش مييابد. ميزان كاهش متادون بستگي مستقيم به عكسالعملهاي
جسمي شخص دارد. هدف استفاده از متادون نگهداري عوارض خماري در حد قابل تحمل ، براي
درمانجوست .
آيا متادون اعتيادآور است ؟
پاسخ به اين سؤال مثبت است. در طي تحقيقاتي كه در جهت كشف ميزان اعتياد به متادون
در كشور انگلستان انجام شد اين موضوع به اثبات رسيد. به عنوان مثال در يكي از اين
آزمايشها به درمان جوياني كه چشمانشان بسته بود متادون و هروئين داده شد. هيچيك
از آن ها قادر به تشخيص بين تأثير اين دو مادهمخدر نبودند. اين تحقيق نشان داد كه
مشكل اضافي كه مصرفكنندگان متادون براي رهايي از هروئين تجربه ميكنند ترك خود
متادون است ! ترك اوليه هروئين شايد در مدت يك هفته تا 10 روز ميسر باشد ولي ترك
متادون ميتواند ماهها يا سالها طول بكشد .
عجيب آنكه متادون كه به عنوان مادهاي براي ترك موادمخدر بايد استفاده شود مرتباً
در بازار سياه و به طور غيرقانوني خريد و فروش شده و باعث ايجاد شمار گوناگوني از
مرگ در اثراستفاده بيش ار حد يا (overdose) شده است .
اعتياد به متادون بسيار خطرناك بوده و ترك آن هم بسيار مشكل. در تحقيقات NHSDA در آمريكا بسياري از افراد رها شده از مصرف هروئين معتقد بودند كه
”وحشت“ ترك هروئين به مراتب كمتر از ”عذاب“ ترك متادون است .
بسياري افراد از اعتياد به هروئين به اعتياد به متادون منتقل ميشوند و تنها وحشت
عذاب ترك متادون باعث ميشود كه طول درمان سالها ادامه يابد.
آيا متادون راه چاره است ؟
تحقيقات در گلاسگو بريتانيا
دكتر راسلنيوكومب مطالعه و تحليل خاصي را در مورد ميزان مرگ و مير در اثر استفاده
از متادون در شهر ليورپول انگلستان به انجام رساند . بر مبناي اين تحقيق وي به اين
نتيجه رسيد كه طرح استفاده از متادون براي كاهش صدمات به معتادين ممكن است باعث
افزايش تعداد قربانيان شود تا پيشگيري و درمان اعتياد .
وي يادآور ميشود كه متادون
ماده بيخطري نيست. تأثير متادون بر افراد مختلف متفاوت است. ميزان مصرفي متادون
يك شخص ميتواند براي شخص ديگر مسموميت ايجاد كند. اين به اين معناست كه شخص با
استقامت بدني بالا ميتواند از متادون استفاده و به زندگي عادي خود ادامه دهد و
همان مقدار متادون ميتواند براي شخص ديگري با استقامت پائينتر مرگآور باشد .
اين تحقيق باعث بروز بحث ، گفتگو ، انتقاد و تبادلنظر در ميان متخصصين در اين
زمينه شد. با اينكه عدهاي با نظرات و يافتههاي دكتر نيوكومب موافق بودند ، عدهاي
نيز اعتبار تحقيقات وي را زير سؤال بردند چرا كه معتقد بودند از تعداد مرگ و مير
ذكر شده در تحقيقات كلاسگو تعداد كثيري از تركيب داروهاي مختلف استفاده ميكردند و
نميتوان به صحت اين تحقيق تكيه كرد .
چكيدهاي از تحقيق و يافتههاي
دكتر نيوكومب :
در دهه 1970 در انگلستان (35 سال پيش) سمزدايي در انگلستان معمول بوده ولي از دهه
80 با شيوع بيماري ايدز استفاده از سوزن مشترك يكي از راههاي انتقال اين بيماري
شناخته شده و درمان از طريق متادون به طور قانوني آغاز شد .
هدف درمان از طريق متادون
ـ بهبود بخشيدن به وضع سلامتي معتادين با استفاده از مواد كم خطر و خالص و اندازهگيري
شده و تحت نظر متخصصين .
ـ پائين آوردن ميزان دزدي و جنايت با در اختيار گذاردن متادون به صورت مجاني. به
اين شكل كه آنان براي پرداخت هزينه مواد به دزدي و جنايت دست نزنند .
ـ بهبود بخشيدن به وضعيت اجتماعي معتادين ، روابط خانوادگي ، مالي ، كاري ، خانه و
قوانين مسكن (مثلاً افرادي كه در يكي از مراكز مخصوص با استفاده از متادون اقدام
به ترك ميكنند در ليست اولويت واگزاري خانههاي دولتي قرار ميگيرند. به اين شكل
از وضعيت كارتنخوابي نجات پيدا ميكنند. وقتي آدرس و مسكن داشته باشند ميتوانند
پول بيكاري بگيرند ـ جهت كاريابي به آنان كمك ميكنند و با داشتن آدرس مشخص پليس
به راحتي ميتواند آنان را زير نظر داشته باشد.
ـ در واقع استفاده از متادون و حتي مرگ و مير ناشي از آن حداقل بهايي است براي
مهار كردن شيوع بيماري HIV يا ايدز .
در سال 1988 ، 971مورد مرگ در اثر مسموميت با موادمخدر كنترلي اعلام شد. تا سال
1992 اين تعداد به 1001 رسيد و سه مورد مواد مشخص تجويزي يعني متادون ، مرفين و
هروئين شناخته شد .
در طول 10 سال يعني سال 82 تا 92
ـ مرگ در اثر متادون از 16 مورد در سال به 131 مورد رسيد
ـ مرگ در اثر مرفين از 27 مورد در سال به 95 مورد رسيد
ـ مرگ در اثر هروئين از 11 مورد در سال به 51 مورد رسيد
منتقدين معتقدند با اينكه در گلاسگو تعدادي از افراد در اثر اُوردوز با متادون جان
خود را از دست ميدهند ، در اثر نبود متادون اين احتمال وجود دارد كه تعداد بيشتري
در اثر تركيب مواد متعدد خياباني جان خود را از دست دهند .
دكتر نيوكومب در برآورد تحقيقي خود به اين نتيجه ميرسد كه :
ـ اگر به طور كلي ميزان مرگ و مير در اثر استفاده از هروئين را با متادون مقايسه
كنيم ـ ميزان تلفات در اثر استفاده متادون در سال 1990 شش برابر ، در سال 1991 سه
برابر و در سال 1992 چهار برابر بيشتر از استفاده از هروئين بود. همچنين اگر ميزان
مرگ و مير اتفاقي در رابطه با هروئين را با متادون مقايسه كنيم ميزان تلفات در اثر
استفاده از متادون در سال 1990 چهار برابر ، سال 1991 سه برابر و در سال 1992 چهار
برابر بوده است .
لازم به توضيح است با وجود اينكه ارقام ذكر شده در بالا نياز به تفسير و توضيحات و
حتي بررسي بيشتري دارد ، اما به طور شفاف نشانگر اين واقعيت است كه ميزان تلفات و
مرگ و مير در بين مصرفكنندگان متادون به مراتب بيشتر از مصرفكنندگان هروئين است
.
دكتر نيوكومب در نتيجهگيري پاياني اين تحقيق متذكر ميشود كه يكي از سؤالات مطرح
در اين تحقيق اين است كه چرا دستاندركاران امر ، توجه لازم را به عواقب استفاده
از متادون معطوف نميدارند ؟
وي معتقد است كه دولت ميبايست بيش از آنكه به مهار كردن موادمخدر به طور كل تمركز
كند در سياستهاي خود ، به چگونگي كمك به معتادان و شناسايي چگونگي كاهش آسيب و
ايجاد خطر براي سلامتي آنان بپردازد. يكي از نمايشهاي كليدي در جهت تشخيص اين
آسيبها پرداختن و تحت نظر گرفتن روند استفاده از مواد جايگزين و عوارض آن و تعداد
مرگ و مير در اثر استفاده از مواد است .
از ديد دكتر نيوكومب براي
مقابله با مرگهاي ناشي از مصرف متادون ، شايد ميبايست از رژيم و درمان با
استفاده از موادمخدر ديگري به جاي متادون استفاده كرد. به طور مثال مورفين يا
ديامورفين. اين نظريه مورد بررسي مديركل مراقبتهاي باليني در كينگر كالج لندن
قرار گرفت. وي در يكي از بيانيههاي مطبوعاتي خود گفت :
« معتادين ميزان صحيح متادون تجويز شده را استفاده نميكنند و شايد ميبايست به
آنان مواد ديگري مانند هروئين تزريقي تجويز شود. ما ميبايست به دنبال راهي براي
توقف روند استفاده و مصرف بيش از حد متادون و همزمان درمان ايمن معتادين باشيم. »
در پايان دكتر نيوكومب يادآوري ميكند كه استفاده از متادون به يادآورندة اين مَثَل در بين پزشكان است كه ميگويند : عمل جراحي با موفقيت انجام شد ولي مريض درگذشت ! اگر افرادي كه از هروئين به متادون روي ميآورند در معرض خطر و ريسك بيشتري قرار ميگيرند ، با چه معياري ميتوان تصميم گرفت كه چه تعداد مرگ و مير قابل قبول است ؟
نظر به اينكه ديدگاه دكتر نيوكمب و مديركل مراقبتهاي باليني در كينگركالج لندن كه ميگويد شايد بايستي به جاي متادون براي درمان اعتياد به معتادان مواد مخدر ديگري مثل هرويين تجويز كرد و اين برنامه به صورت پروژه تحقيقاتي در حال اجرا مي باشد ، خوب است نظرمهندس خودمان آقاي دژاكام كه در سخنراني خودش در كنگره سراسري اعتياد در دانشگاه سيستان و بلوچستان در 8 سال پيش ارائه كرد را بنويسم.
مهندس دژاكام در پايان مقاله
خود كه تحت عنوان صورت مسئله اعتياد مطرح گرديد چنين ميگويد :
خارج از بحثهاي قانوني و حقوقي ، من به تجربه دانستم هيچ دارويي مناسبتر، قويتر
، كم خطرتر ، ارزانتر و مفيدتر از خود ترياك براي ترك اعتياد يك معتاد وجود
ندارد.
همچنين با صحبتي كه با ايشان داشتم با نظر آقاي دكتر نيو كمب كاملاً موافق هستند ولي مي گويند ، هرويين به دليل طول عمر و ماندگاري كوتاهش مناسب نيست اما ترياك با 25 نوع آلكالوييد قوي و نيرومندش جايگزين بسيار مناسبي ميباشد.
به هرحال استفاده از ترياك براي
درمان اعتياد كه شامل پروتكل درمان به صورت كاهش تدريجي و پلهاي در طول 11 ماه ميباشد
به صورت جامع براي اولينبار در تاريخ 1997 توسط كنگره 60 در ايران مورد آزمايش
قرار گرفت كه نتايج بسيار مطلوبي را تاكنون به ارمغان آورده است كه غيرقابل تصور
ميباشد و بر همين مبنا كنگره 60 معتقد است كه اعتياد كاملاً قابل درمان ميباشد و
من خودم در سفري كه در چندين مرحله به ايران داشتم از نزديك با اين موضوع برخورد
نمودم و با افراد متعددي از كنگره 60 كه با اين روش درمان شده بودند مصاحبه داشتهام
و هماكنون نيز در حال تحقيق در كنگره 60 ميباشم .
لازم به توضيح است مشروح پروتكل درمان اعتياد با موادمخدر در كتاب عبور از منطقه
60 درجه زير صفر به زبان فارسي در سال 1997 توسط مهندس حسين دژاكام كه خودشان هفدهسال
مصرفكننده موادمخدر بودهاند ، نوشته شده است و تاكنون 6 مرحله تجديد چاپ شده است
.
ديفنوكسيلات
: مخدری مخرب و مهلک...
بشر از ابتداي آشنائي با ترياك از خواص درماني آن استفاده كرده است .ويژگي هائي
مانند ضد درد ، تسكين سرفه ،رفع مشكلات تنفسي ، درمان اسهال ، بيهوشي و ....
همواره باعث سوء مصرف از اين گياه قدرتمند و جادوئي شده است .
اما عمده مشگلات از جائي آغاز شد كه بعلت هزينه بالای استخراج آلكالوئيد هاي ترياك
در آزمايشگاه ها ساخت دارو هاي شبه مخدرسنتتیک يا نيمه سنتتيك بر پايه سنتز
شيميائي ترياك و يا همانند سازي مولكولي با دست بردن تغييراتي درساختار آنها شروع
شد و انواع و اقسام داروها به بازار سرازير گشت كه بسياري از اين دارو ها بعلت
عوارض شديد جانبي و پس از مشاهده آثار مخرب آن از چرخه توليد رسمي خارج گرديد اما
بعدها با فاش شدن فرمول ساخت آنها وارد بازار مصرف مواد مخدر شدند كه هروئين نمونه
شاخص اين گروه است ، اين روند اكنون نيز ادامه دارد . و داروهائي مانند
تمجيزك و ترامادول از اين دسته هستند . يكي از اين دارو ها كه دركنار مصرف پزشكي
نه چندان قابل توجه ( با توجه به نمونه های مشابه داروئي بدون عوارض )
باعث سوء مصرف گسترده گرديده است داروئي است سنتتیک به نام ديفنوكسيلات يا
لوموتیل.
ديفنوكسيلات
مطابق با آمار رسمي منتشر شده در سال 1385چهارمین دارو از لحاظ فروش عددي در
ميان داروهاي مصرف شده ايران است كه همين موضوع بيانگر سوء مصرف فراوان ازاين دارو
است .
عمده مصرف كنندگان ديفنوكسيلات را افرادي تشكيل مي دهندكه قصد ترك يا درمان مواد
مخدر را داشته و به توصيه ديگران و يا خود سرانه براي از بين بردن علائم ناشي از قطع
مواد به مصرف اين قرص روي آورده اند و متاسفانه با افزايش دارو در مواردي شخص با
لغ بر صدها قرص را يكجا مصرف مي كند . قابل توجه اينكه سازندگان ديفنوكسيلات براي
جلوگيري از سوء مصرف آن مقداري آتروپين به آن افزوده اند ولي اين نيز هرگز چاره
ساز نبوده و با توجه به تداخل شديد داروئي اين ماده با ضد افسردگي ها و خواب آورها
باعث عوارض شديد و مخربي مي گردد . .
عوارض سوء مصرف ديفنوكسيلات در افراد با مصرف طولاني مدت و مقدار زياد دارومتفاوت
است و بيشتر شامل علائمي نظير خشكي دهان ، گر گرفتگي ، تاري ديد ، يبوست هاي مزمن ،
خواب آلودگي ، بي اشتهائي ، خارش ، مشكلات تنفسي ، تشنج ، اشكال در دفع ادرار ،
تاول هاي شديد عفوني ، نا تواني جنسي ، تيك هاي عصبي و .... است
قطع به يكباره ديفنوكسيلات در مصرف هاي با دوز بالا امكان پذير نمي
باشد و در واقع هيچ داروئي جوابگوي رفع علائم آن نيست اما با روش درمان تدريجي و
كاهش پله اي دارو در كنگره60 ، افراد بسياري كه روزانه
بالغ بر 500 قرص را به همراه مواد مخدر یا دارو هاي ديگر مصرف مي كردند اكنون
سلامتي خود را باز يافته اند و به درمان رسيده اند هر چند كه راه بسيار سختي را
پيموده اند و عوارض وحشتناكي را تجربه كرده اند ، شرح حال اين افراد در بر گيرنده
نكات عبرت انگيز بسياري است .
توصيه ها ؛
1-
ديفنوكسيلات داروئي است براي رفع علائم اسهال و به هيچ وجه علت زمينه اي اسهال را
درمان نمي كند .
2- هرگز دارو را خود سرانه مصرف نكنيد و مصرف آنرا بيش از يك هفته ادامه ندهيد .
3- اگر دچار اسهال خوني هستيد از ديفنوكسيلات استفاده نكنيد .
4-ديفنوكسيلات را هرگز با داروهاي ضد درد مخدري ، خواب آورها ، ضد افسردگي ، شل
كننده عضلات و داروهاي كاهش فشار خون استفاده نكنيد .
5- در صورت ابتلا به بيماري های: اختلال كليه و كبد ، مشكلات ريوي ، كوليت و مصرف
الكل پزشك خود را مطلع كنيد .
6- مصرف اين دارو براي كودكان ، زنان باردار و شيرده مجاز نيست .
7- اين دارو هرگز جايگزين مناسبي براي مواد مخدر و رفع علائم ناشي از محروميت قطع
مواد نمي باشد .
كراك
جمعيت احياء انساني كنگره 60 ، به عنوان يك تشكل مردمي و سازمان غيردولتي در حوزه
اعتياد و مواد مخدر شامل آموزش ، پيشگيري ، مهار و درمان و فعاليت ميكند. پايه و
اساس فعاليت كنگره 60 در اين حوزه تحقيقات علمي و كاربردي براي شناخت انسان و مواد
مخدر و ارائه طريق و راه حل براي رهايي از آن ميباشد. زيرا اعتياد از تركيب انسان
و ماده مخدر به وجود ميآيد و براي شناخت اعتياد بسيار لازم و ضروري است كه
تأثيرات فيزيولوژيك مواد مخدر بر روي انسان و همينطور بر روي صور پنهان يا روان
مورد بررسي قرار گيرد.
در طول 6 سال فعاليت كنگره 60 ، آمارهاي علمي نشان ميدهد بيشترين درصد مصرف مواد
مخدر را مصرف كنندگان ترياك تشكيل ميدهند 43% . دسته دوم هرويين 18% و به ترتيب
خانواده حشيش 13% ، الكل 13% ، قرصهاي روانگردان 10 % و در ردههاي آخر اكستازي
و كوكايين قرار دارد.
اين آمار مربوط به 2 سال پيش ميباشد كه در يك تحقيق علمي برروي گروه 300 نفري از
مراجعه كنندگان به كنگره 60 با استفاده از روش اف . جي . اس بدست آمد.
در حال حاضر آمار مراجعه كنندگان به كنگره 60 نشان ميدهد الگوي مصرف مواد مخدر در
حال دگرگوني و چرخشي عجيب به سمت مواد مخدر جديد شامل كرك و شيشه است كه در اين
ميان كرك جايگاه اول را به خود اختصاص داده است.
كرك يك ماده مخدر است كه خواستگاه نوع اصل آن آمريكاي جنوبي و لاتين است و از
تغييراتي كه بر روي برگ گياه كوك كه كوكايين از آن استحصال مي شود بدست ميآيد. در
اين فرايند مادهاي به نام كرك بدست ميآيد كه قوي تر و سريع الاثر تر از كوكايين
است و در دسته مواد مخدر انرژي زا قرار ميگيرد.
اما مادهاي كه امروزه در كشور ما تحت عنوان كرك عرضه ميشود ماده جديدي است كه
هيچ شباهتي به كرك بدست آمده از كوكايين ندارد . شكل ظاهري اين ماده كلوخي شكل ،
كرم رنگ و داراي پرزهايي شبيه پشمك مي باشد . جرم حجمي آن پايين و سبك وزن است .
طريقه مصرف آن همانند ترياك به صورت تدخين و با سنجاق و سوزن كه جايگزين سيخ و
سنجاق شده است ميباشد.. يكي از دلايل مهم شيوع مصرف اين ماده مخدر، مصرف راحت آن
، بي بو بودن و سريع الاثر بودن است و مهمتر از همه اينكه گفته مي شود مصرف اين
ماده اعتياد ندارد. تحقيقات كنگره 60 نشان ميدهد اين ماده از تركيب هرويين ، قرص
هاي روان گردان و مواد شيميايي و اسيدي ناشناخته ساخته شده است طوري كه به آن شيره
هرويين هم گفته ميشود و خواص آن شبيه خواص مواد مخدر از خانواده ترياك و هرويين
است در حاليكه به مراتب قوي تر و خطرناكتر از مواد فوق است و اعتياد بسيار سنگيني
كه از اعتياد به ترياك و حتي هرويين سنگين تر و وحشتناك تر است به دنبال دارد .
كساني كه مصرف ترياك به صورت كشيدني دارند با توجه به دردسرهاي مصرف ترياك به صورت
كشيدني نظير بوي قوي و شناخته شده آن و همينطور زمان قابل توجه براي مصرف و نياز
داشتن به مكان امن ، تحت تأثير اطلاعات غلط و تبليغات اين مواد جديد قرار گرفته و
به مصرف آن گرايش پيدا ميكنند زيرا كرك را ميتوان به راحتي و با دوسنجاق ، يكي
براي حرارت دادن و ديگري به جاي سيخ و همينطور شعله فندك به جاي شعله اجاق گاز و
يا گاز پيك نيك استفاده كرد و در هرجايي نظير اتوموبيل ، دستشويي ، حمام ، پارك و
حتي خيابان و اماكن عمومي مصرف كرد زيرا بو ندارد و مصرف كننده آن با گرفتن چند
دود يا پك به اوج نشئگي ميرسد و از اين بابت به آن 1 ، 2 ، 3 هم ميگويند .
در حال حاضرتعداد زيادي از مراجعه كنندگان به كنگره 60 جهت درمان اعتياد را مصرف
كنندگان كرك تسشكيل مي دهند و كنگره 60 هشدار خود را از شيوع اين ماده مخدر خطرناك
كه تخريب آن به هيچ وجه قابل مقايسه با ترياك نيست ، اعلام كرده است.
مصرف كنندگان كرك در ابتدا با مقادير بسيار كم شروع ميكنند و پس از مدتي تلورانس
يا نقطه تحمل آنها بالا رفته و دوز مصرفيشان به شدت بالا مي رود.تخريبي كه ترياك
در طول دهها سال براي مصرف كننده به وجود مي آورد را كرك در طول چند ماه بوجود ميآورد
و حتي بيشتر.
عوارض مصرف كرك علاوه بر نشئگي شامل سرخوشي ، احساس آرامش و ريلكس بودن ، چرت زدن
شديد و عرق كردن است . عوارض خماري آن نيز علاوه بر عوارض خماري ترياك و هرويين ،
عصباني بودن و پرخاشگري شديد ، تهوع و استفراق است و شخص مصرف كننده در اين حالت
قابل كنترل نيست و رفتارهاي بسيار پرخطري از او سر مي زند كه قابل پيشبيني نيست.
از نزديكترين افراد خانواده گرفته تا فروشنده مواد مخدر و يا مأموران پليس و يا
به هركس ديگري حمله ور مي شود.
در حال حاضر مصرف كنندگان كرك كه به كنگره 60 مراجعه ميكنند با استفاده ار روش درماني كنگره 60 ميتوانند اعتياد خود را به اين ماده مخدر خطرناك كاملاً درمان كنند و موفقيت كنگره 60 در اين خصوص به عينه قابل مشاهده است.
مواد
مخدر توهم زا (hallucinogens )
توهم
زاها مجموعه نا هماهنگ و گسترده اي از مواد مخدر را تشكيل مي دهند و
بصورت كلي به دو دسته طبيعي و غيرطبيعي تقسيم مي شوند :
از جمله مواد طبيعي مي توان به گراس ، حشيش ، ماري جوانا ، چرس و برخي قارچها ي
خاص و ... اشاره كرد .
مواد مصنوعي اين دسته شامل MDMA,PCP,DMT,LSD ،
يا همان اكستازي ، كتامين ، مسكالين ، .... مي باشند .
مواد توهم زا ناراحتي هاي فكري و ادرا كي ايجاد مي كنند . تحمل نسبت به اين دارو
ها خيلي سريع و پس از 3 تا 4 روز از مصرف مداوم پديد مي آيد . مصرف اين مواد بسته
به دوز مصرف و محيط پيرامون فرد مي تواند سر خوشي ،انرژي كاذب و حالتي شبيه گذر از
عالم طبيعي و ورود به عالم متا فيزيك ، توهم هاي شنوائي يا بينائي ،هذيان ، اختلال
در قضاوت ، حافظه و هوشياري ايجاد مي كند و آشفتگي هاي رواني بسيار شديد در مقايسه
با ناراحتي هاي جسمي در هنگام قطع مصرف بوجود مي آيد.
بيش از 100 نوع ماده مخدر توهم زاي مصنوعي با ساختارهاي متفاوت شناخته شده است كه
در مقايسه با مواد توهم زاي طبيعي به مرا تب خطرناك تر وعوارض شديد تري دارند .
توهم زاها در سراسر تاريخ به عنوان قسمتي از مراسم مذهبي و فرقه اي مورد مصرف قرار
گرفته اند وعمده ترين مشكل در هنگام مصرف اين مواد عدم تشخيص واقعيت با خيال است
كه باعث فوت و مرگ مي شود .
توهم زاها
بطور معمول
سريع ترين تاثير را برروي سيستم عصبي گذاشته ، باعث افزايش ضربان قلب و دماي بدن
،لرزش ، تعريق ، خشكي دهان ، سر گيجه شده و بتدريج اختلالت ادراكي و توهم شامل مسخ
واقعيت و خطاهاي حسي مي شود كه همراه با توهم هاي بينائي و شنوا ئي است . رنگها پر
احساس تر و موسيقي پر معني تر شده و با اختلال حس ها به مرحله اي رسيده كه صداها
ديده و رنگها شنيده مي شوند. حس گذشت زمان آهسته مي شود و حتي زمان كاملاً
متوقف
مي گردد . و اين تجربيات به قدري واقعي مي نمايد كه فرد را فوق العاده تحت تاثير
قرار داده و مجبور مي سازد براي رسيدن به تجربيات جديد مدام مصرف خود را افزايش
دهد . توهم زاها گاهي باعث ايجاد ارتباط با ديگران و گاهي باعث احساس تنهائي
و جدائي از جمع مي شود . حافظه كوتاه مدت آسيب ديده ، اما خاطرات گذشته هاي دور
ظاهر مي شوند و در مواردي بسيار زنده و واقعي هستند .
اثر مواد توهم زا براي افراد بسيار متفاوت است ، موارد ظهور اين علائم و شدت آن
وابسته به پارامتر هائي چون :
مقدار مصرف و خلوص ماده مصرفي ، انتظارات فرد مصرف كننده ، حالات خلقي و شناختي
قبل از مصرف ، محيط فيزيكي مصرف و تجربيات گذشته ناشي از مصرف مواد توهم زا وابسته
است و به همين علت است افراديكه مقادير كم اين ماده را استفاده مي كنند بسياري از
موارد زير را تجربه نكرده اند و عوارض بيشتر جسمي و كمتر ادراكي واحساسي داشته اند
.
سفر بد (bad trip ) مهمترين اثر نا مطلوب مواد توهم زا مي
باشد اين عارضه زماني رخ ميدهد كه فرد مصرف كننده احساس مي كند،تجربه توهم زائي هرگز
پاياني نخواهد داشت و د ر اين مرحله قادر به تشخيص واقعيت از اثر دارو نمي باشد .
در اين حالت فرد دچار اضطراب و وحشت شديد مي شود . كنترل خود را از دست مي دهد و
احساس مي كند ارتباطش با محيط بيرون قطع شده است . اين مرحله خطرناك بوده و منجر
به آسيب رساندن بخود و ديگران مي شود و شخص بايد سريعاً تحت درمان
مناسب قرار بگيرد .
بطور كلي توهم زاها گيرنده هاي سروتونيني را سدمي كنند و در فضاي سينا پسي آنها را
بلوكه مي كنند . و يا از نگاهي ديگر فعاليت سروتونين
را تغيير مي دهند كه همين امر موجب سرخوشي در فرد مي
گردد و اين باور اشتباه را در مردم عادي تقويت كرده كه اين مواد اعتياد جسمي
ندارند . امروزه ثابت شده است جسم و روان در تقابل با يكديگر بوده و ريشه بسياري
از بيماري هاي رواني در جسم يا بالعكس مي باشد . اثرات مخرب مواد توهم زا و
شيميائي بمراتب گسترده تر و خطرناكتر از مواد طبيعي مي باشد و شيوع گسترده اين
مواد در سالهاي اخير زنگ هشداري است بر اي همگان .
اين مطلب در تاريخ: جمعه 30 خرداد 1393 ساعت: 19:13 منتشر شده است
برچسب ها : رابطه بیکاری ، کار ، تحصیل,