دانش آموزی - 792

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

زندگی نامه آلبرت انیشتن

بازديد: 481

آلبرت انیشتن

در سال 1905 ميلادي، اينشتين، فيزيك‌دان آلماني ساكن امريكا، مقاله‌هايي منتشر كرد كه اكنون يك صد سال است جهان دانش را تحت تاثير خود قرار داده است. انجمن فيزيك اروپا ( EPS ) يك‌صد سال پس از انتشار آن مقاله‌ها، يعني سال2005، را سال جهاني فيزيك معرفي كرده است تا ضمن بزرگ‌داشت اينشتين، جنبش تازه‌اي در آموزش و پژوهش فيزيك در جهان پدپد آيد. دولت جمهوري اسلامي ايران نيز سال 1384 را به پيشنهاد انجمن فيزيك، به عنوان سال فيزيك نام نهاد. از اين رو، با برگزاري مراسمي در روز پنج‌شنبه 20/12/1384 در تالار وحدت، سال 1384 سال جهاني فيزيك اعلام شد و قرار شد فعاليت‌هايي در راستاي هدف‌هاي جهاني اين بزرگ‌داشت انجام شود .

يادآوري مي‌شود سال جهاني فيزيك فقط سال گرامي‌داشت اينشتين نبود، بلكه اينشتين مي‌توانست بهانه‌اي باشد براي كندوكاو در چند و چون آموزش فيزيك در ايران، گرامي‌داشت فيزيك‌دانان نامي ايران و ديگر فيزيك‌دانان مسلمان، سپاس‌گذاري از معلمان برتر فيزيك، نشر كتاب و مجله و راه‌اندازي و تقويت پايگاه‌هاي اينترنتي آموزش فيزيك و فعاليت‌ها ديگري كه در ترغيب دانش‌آموزان و دانشجويان به فراگيري فيزيك موثر خواهند بود.

به‌هرحال، سال جهاني فيزيك به تاريخ ميلادي آن به پايان رسيد و از تاريخ هجري آن نيز اندكي باقي مانده است. متاسفانه با وجود اين كه در جاي‌جاي جهان شاهد تكاپوي چشمگيري در زمينه‌ي آموزش فيزيك در سال گذشته بوديم و دست كم مي‌توان به راه‌اندازي چند پايگاه آموزشي بسيار كارآمد از جمله پايگاه http://physics.org اشاره كرد، فعاليت‌هاي سال جهاني فيزيك در ايران چندان قابل توجه نبود و اين سال نيز مانند سال‌هاي ديگر سپري شد. البته، فعاليت‌هاي خوبي از سوي اتحاديه‌ي انجمن‌هاي علمي و آموزشي معلمان فيزيك و گروه علمي جزيره‌ي دانش انجام شد كه در اين‌جا به معرفي آن فعاليت‌ها مي‌پردازيم.

راه‌اندازي پايگاه ويژه‌ي سال جهاني فيزيك

نظر به اين كه گروه علمي جزيره‌ي دانش از 2 سال پيش در زمينه‌ي اطلاع رساني آموزشي از راه شبكه‌ي جهاني اينترنت فعال شده و پايگاه پويا و سودمندي در زمينه‌ي آموزش مفاهيم علمي راه‌اندازي كرده است، اتحاديه‌ي انجمن‌هاي علمي و آموزشي معلمان فيزيك ايران همكاري خود را در جهت راه‌اندازي پايگاه ويژه‌ي سال جهاني فيزيك و توليد محتواي آن با گروه علمي جزيره‌ي دانش آغاز كرد كه همچنان ادامه دارد. فرآورده‌ي اين همكاري، پايگاهي به نشاني http://www.physicd.jazirehdanesh.com/است كه زيرمجموعه‌اي از حدود 15 پايگاه اينترنتي جزيره‌ي دانش است. پايگاه سال جهاني فيزيك، كه فعاليت‌هاي آن هم‌چنان ادامه خواهد يافت، تا كنون در زمينه‌هاي زير اطلاع‌رساني كرده است:

1.  معرفي جنبه‌هاي گوناگون شخصيت علمي اينشتين

مقاله‌هاي زير در اين زمينه منتشر شده است:

سال‌شمار زندگي اينشتين؛ گوشه‌هايي از زندگي طنزآميز اينشتين؛ روزي كه اينشتين رمق فكر كردن نداشت؛ از اينشتين بياموزيم؛ شوخي با اينشتين؛ مقايسه‌ي اينشتين و نيوتن

2.  معرفي نقش فيزيك در زمينه‌هاي گوناگون زندگي، فناوري و ديگر شاخه‌هاي علم

مقاله‌هاي زير در اين زمينه منتشر شده است:

فيزيك و كاربرد آن: آموزش؛ فيزيك و كاربرد آن: پزشكي؛ فيزيك و كاربرد آن: فناوري؛ نقش مديران دانش‌آموخته‌ي فيزك در توسعه‌ي تعليم و تربيت

3.  بازخواني تاريخ فيزيك و معرفي فيزيك‌دانان مسلمان

مقاله‌هاي زير در اين زمينه منتشر شده است: ده آزمايش برتر فيزيك؛ فيزيك بازي بزرگان؛ ابن‌هيثم: مرد روش علمي؛ عبدالسلام از زبان عبدالسلام

4. معرفي معلمان برتر فيزيك و دستاوردهاي آموزشي آنان

مقاله‌هاي زير در اين زمينه منتشر شده است:

زندگي‌نامه‌ي دكتر محمود حسابي؛ زندگي‌نامه‌ي دكتر كمال‌الدين جناب؛ زندگي‌نامه‌ي هوشنگ شريف‌زاده؛ زندگي‌نامه‌ي اصغر نوروزيان؛ زندگي‌نامه‌ي اسفنديار معتمدي

5. معرفي كتاب‌هاي مربوط به آموزش و تاريخ فيزيك

مقاله‌هاي زير در اين زمينه منتشر شده است:

مهندسي فيزيك در تمدن اسلامي(معرفي كتاب الجزري)؛ مشاهير فيزيك در تمدن اسلامي( معرفي كتابي به همين نام)؛ فرزانگان دانش( معرفي مجموعه كتاب دانشمندان مسلمان)؛ دانش پايه(معرفي مجموعه كتاب‌ها دانش‌افزايي درباره‌ي فيزيك)

6. انتشار خبرها و نظرها پيرامون سال جهاني فيزيك

نوشته‌هاي زير در اين باره منتشر شده است:

گزارشي از مراسم آغاز سال جهاني فيزيك؛ گزارشي از همايش فيزيك و آزمايشگاه در گيلان؛ گزارش كاروان علم در اسلام‌شهر؛ گزارش كاروان علم در سده‌ي لنجان؛ گزارش كاروان علم در تنكابن؛ گزارش كاروان علم در رودبار؛ گزارش كاروان علم در لامرد فارس؛ گزارش كاروان علم در اهواز؛ گزارش كاروان علم در تهران

7.معرفي پايگاه‌هاي اينترنتي مفيد

ويژه‌ي دانش آموزان(بازي‌هاي آموزشي)؛ ويژه‌ي معلمان(پايگاه‌هاي آموزشي)؛ پايگاه‌هاي سال جهاني فيزيك

8.راه‌اندازي بخش ويژه‌ي طنز چهاربعدي

در اين بخش، كاريكاتورهاي آموزشي جواد علي‌زاده، كاريكاتوريست مشهور ايراني، كه پيرامون نظريه‌هاي اينشتين طراحي شده، عرضه شده است. هدف از اين كار، سپاس‌گذاري از هنرمندي است كه با كاريكاتورهاي خود در جهت آسان كردن فهم نظريه‌هاي اينشتين تلاش‌ چشمگيري كرده است. خوشبختانه اين آثار علي‌زاده، مورد توجه گروه‌هاي فعال در زمينه‌ي برگزاري سال جهاني فيزيك قرار گرفته و برخي از آثار ايشان در پايگاه اينترنتي سال جهاني فيزيك( http://www.wyp2005.org/) نيز معرفي شده است.

راه‌اندازي كاروان علم

كاروان علم نام طرح و برنامه‌اي است كه اتحاديه ‌‌ي انجمن‌هاي علمي‌آموزشي معلمان فيزيك ايران به مناسبت سال جهاني فيزيك به راه انداخته است. هدف اين كاروان ايجاد انگيزه و تحرك در ميان دانش‌آموزان و معلمان به علم، به‌ويژه علم فيزيك، است. محرك اين كاروان نياز كشور به علم و فناوري و سرمايه‌‌ اوليه‌ي آن عشق به آبادي ايران و ارتقاي سطح علمي و مهارت‌هاي زندگي مردم آن است.

كاروان علم نخستين بار در منطقه آموزش و پرورش اسلام‌شهر شكل گرفت. خبر تشكيل كاروان علم در كنفرانس فيزيك گيلان سبب شد كه ديگر منطق ه‌هاي آموزشي به دعوت كاروانيان بپردازند. دومين دعوت پذيرفته شده از سوي منطقه ‌ي آموزشي سده‌ي لنجان بود و پس از آن ر ودبار، تنكابن ، ملارد فارس و اهواز. اكنون نيز منطقه‌هاي زيادي در نوبت قرار دارند. پوشش خبري اين روي‌داد آموزشي تا كنون فقط از سوي جزيره‌ي دانش صورت گرفته است.

برنامه‌هاي آتي جزيره و اتحاديه‌ي انجمن‌هاي معلمان فيزيك

ادامه‌ي فعاليت‌هايي كه تا كنون انجام شده است

معرفي پايگاه‌هاي اينترنتي مرتبط با سرفصل‌هاي كتاب‌هاي درسي

معرفي كتاب‌هاي كمك‌آموزشي مرتبط با سرفصل‌هاي كتاب‌هاي درسي

انتشار مقاله‌هايي پيرامون شيوه‌هاي آموزش مفهوم‌هاي فيزيكي

تهيه‌ي گنجينه‌ي از بهترين طرح درس‌هايي كه روي شبكه منتشر شده است

فراهم ساختن فرصتي براي آموزشگران ايراني براي عرضه‌ي طرح درس‌هاي خود در اينترنت

تهيه‌ي گنجينه‌ي از بهترين بازي‌هاي آموزشي كه روي شبكه منتشر شده است

طراحي بازي‌ها و شبيه‌سازي‌هاي آموزشي مرتبط با مفهوم‌هاي فيزيكي

تهيه‌ي روزشمار مهم‌ترين پژوهش‌ها و رويداد‌هاي فيزيكي از آغاز تا امروز

معرفي سهم دانشمندان ايراني در پيشرفت‌هاي دانش فيزيك

انتشار فرهنگ‌نامه‌ي دانشوران فيزيك

انتشار كتابچه‌ها و نرم‌افزارهاي آموزشي

تهيه‌ي پوسترهاي آموزشي به صورت كاغذي و الكترونيك

تلاش براي ترغيب مسوولان به چاپ تمبر درباره‌ي فيزيك‌دان‌هاي ايران

معرفي فيزيك‌دان‌هاي ايراني فعال در پژوهشگاه‌هاي جهان و ارتباط با آن‌ها

كلام آخر

بدون شك فعاليت‌هايي كه تا كنون در زمينه‌ي آموزش فيزيك انجام شده است، كاستي‌هاي زيادي دارد. اما بايد يادآوري كرد كه اين فعاليت‌هاي ناچيز در شرايطي انجام شده كه گروه علمي جزيره‌ي دانش و اتحاديه‌ي انجمن‌هاي علمي و آموزشي معلمان فيزيك از هيچ گونه پشتوانه‌ي مالي برخوردار نبوده‌اند و حتي گاهي خود نويسندگان و مترجمان به حروفچيني مقاله‌هاي خود پرداخته‌اند. بدون شك فراهم شدن پشتوانه مالي براي چنين كاري، كه مورد توجه معلمان و دانش‌آموزان قرار گرفته است، در بهبود كيفي آن بسيار موثر خواهد بود. اميدواريم دست كم از پشتوانه‌ي فكري معلمان بهره‌مند شويم و با بهره‌گيري از راهنمايي‌هاي آنان، فعاليت‌هاي پربارتري را آغاز كنيم و ادامه دهيم. با ما تماس بگيريد.


 

مرورى بر زندگى و تلاش هاى علمى آلبرت اينشتين

 

اينشتين در سال 1905سه نظريه مهم «نسبيت

خاص»،«كوآنتومى بودن نور» و «حركت براونى ذرات»

 را ارايه كرد كه هركدام تحول بسيار مهمى در حوزه

 خود ايجاد كرده اند.به همين مناسبت انجمن بين المللى

 فيزيك محض و كاربردى سال 2005 را به مناسبت

يكصدمين سال ارائه اين نظريه ها و پنجاهمين سال

درگذشت وى سال جهانى فيزيك نامگذارى كرد تا توجه جهانيان به اهميت فيزيك جلب شود و تلاش هايى براى ترويج اين علم صورت گيرد. در ايران نيز درسال 1384 برنامه هايى براى بزرگداشت سال فيزيك برگزار مى شود. به همين مناسبت خلاصه اى از زندگى نامه اينشتين را از خبرگزارى ايسنا انتخاب كرديم كه از نظرتان مى گذرد.

آلبرت اينشتين در 24 اسفندماه سال 1258 هجرى شمسى در شهر اولم (ulm) آلمان به دنيا آمد. «هرمان» پدر وى يك مهندس برق بود كه تبحر چندانى در امور اقتصادى نداشت. مادرش «پائولين» نيز زنى خانه دار بود كه گاهى ويولن تدريس مى كرد. خانواده آلبرت يك سال بعد از تولد او به مونيخ مهاجرت كردند. اينشتين در 9 سالگى (1267) تحصيلات خود را در مدرسه «لوئيت پولد» مونيخ آغاز كرد و با وجود مهاجرت خانواده اش در سال 1273 به ايتاليا در اين مدرسه شبانه روزى ماند.

اينشتين يك سال بعد به خانواده اش در «پاويا» ملحق شد و سپس به مدرسه «كانتونال» در شهر «آرا» واقع در سوئيس رفت. آلبرت 17 ساله در سال 1275 رسماً به تابعيت سوئيس درآمد و در همان سال پس از اخذ ديپلم در مركز صنعتى فدرال ETH در شهر زوريخ در رشته رياضى و فيزيك نام نويسى كرد. وى چهار سال بعد موفق به دريافت ديپلم از اين مركز شد و در سال 1280 در سن 22 سالگى شهروند سوئيس شد. اينشتين در سن 23 سالگى (1281) در موسسه ثبت اختراعات در شهر برن استخدام شد و در همان سال پدرش را از دست داد. وى در سال 1282 با «ميلوا ماريك» ازدواج كرد كه حاصل آن دو پسر به نام هاى هانس آلبرت (1352-1283) و ادوارد (1344-1289) بود. پسر بزرگ آنها بعدها در رشته مهندسى مكانيك (هيدروليك) تحصيل كرد و يك مهندس موفق شد. ادوارد فرزند ديگر آنها به بيمارى شيزوفرنى علاج ناپذيرى دچار بود. آنها يك دخترخوانده به نام «ليزرل» نيز داشتند كه قبل از ازدواج آنها از پدر و مادر ديگرى به دنيا آمده بود. اينشتين در سال 1284 مقاله هاى متعددى را در زمينه كوانتوم هاى نور و اثر فوتوالكتريك، هم ارزى انرژى و جرم، نسبيت خاص، حركت براونى ذرات در نظريه اتمى، نظريه كوانتومى براى مواد حالت جامد و اصول نسبيت عام در مجله Annalen der physik آلمان به چاپ رساند. وى در سال 1288 در سى سالگى دانشيار دانشگاه زوريخ شد و تحقيقات بيشترى روى نظريه كوانتومى خود انجام داد. اينشتين دو سال بعد هنگامى كه به عنوان استاد در دانشگاه «كارل فرديناند» شهر پراگ مشغول كار بود، خميدگى نور (نور ستاره ها) در هنگام خورشيدگرفتگى را پيش بينى كرد.

وى در سال 1291 در سن 33 سالگى با رتبه استادى به ETH مركزى كه چهار سال در آن تحصيل كرده بود، رفت. اينشتين دو سال بعد همزمان با آغاز جنگ جهانى اول به استادى دانشگاه برلين رسيد. اينشتين از جمله امضاكنندگان بيانيه موسوم به «بيانيه اى به اروپائيان» در سال 1294 بود كه براساس آن برائت خود از نظامى گرى دولت آلمان را اعلام كرد. وى در همان سال مقاله مشهور معادلات نسبيت عام را به چاپ رسانيد و سال بعد كتابى در مورد همين نظريه منتشر كرد. اينشتين در سال 1295 به رياست انجمن فيزيك آلمان رسيد. محاسبه تكانه كوانتوم هاى نورى از جمله موفقيت هاى علمى وى در آن سال بود. اين فيزيكدان برجسته در سال 1296 به مديريت مركز «سزار ويلهلم» آلمان كه موسسه حمايت كننده تحقيقات در آن كشور بود، منصوب شد. وى در همان سال مقاله هاى معادلات كيهان شناسى و تكانه كوانتومى را منتشر كرد. اينشتين در سال 1298 در سن چهل سالگى از همسر اول خود جدا شد و با دختر خاله اش «الزا» ازدواج كرد. وى از شوهر سابقش دو دختر به نام هاى «اليزه» و «مارگوت» داشت كه بنابر قانون پس از ازدواج نام فاميلى اينشتين را اخذ كردند. در همان سال بود كه نظريه هاى وى در مورد خميدگى نور به عينه اثبات شد. در سال 1299 با اوج گرفتن تبليغات ضديهودى اذهان عمومى شديداً نسبت به اينشتين و نظريه نسبيت عام وى تحريك شده بود. اينشتين سال بعد براى اولين بار به آمريكا سفر كرد و در سال 1301 ضمن كار بر روى نظريه ميدان هاى واحد به پاس تحقيقات فراوانش در زمينه فيزيك نظرى و به ويژه كشف قانونمندى اثر فوتوالكتريك موفق به دريافت جايزه نوبل فيزيك شد. در سال 1303 مركز اينشتين در برج اينشتين در «پوتردام» افتتاح شد. در همان سال مقاله اينشتين - بوز (فيزيكدان هندى) در باب افت و خيزهاى آمارى به چاپ رسيد. وى پنج سال بعد براى آگاهى اذهان عمومى مقاله ديگرى در مورد نظريه وحدت ميدان گرانشى و ميدان الكترومغناطيسى منتشر كرد.

اينشتين در سال 1309 (در سن 51 سالگى) بار ديگر در ميان استقبال گسترده مردم آمريكا به آن كشور سفر كرد. در سال 1311 با حفظ سمت استادى نيمه وقت در دانشگاه برلين تدريس در مركز تحقيقات و مطالعات پيشرفته «پرينستون» را پذيرفت. وى سال بعد همزمان با به قدرت رسيدن نازى ها، آلمان را ترك كرد و پس از مدتى اقامت در انگلستان براى هميشه رهسپار آمريكا شد. اينشتين در سال 1314 مقاله مشهور خود با عنوان «آيا توصيف مكانيك كوانتومى از حقيقت واقعى مى تواند كامل باشد؟» را با همكارى «ب. پوزولسكى» و «نيلس بور» منتشر كرد. وى در سال 1318 همزمان با آغاز جنگ جهانى دوم به تشويق دو تن از استادان فيزيك دانشگاه كلمبيا نامه آنها به «روزولت» رئيس جمهورى وقت آمريكا را كه در آن نسبت به تلاش دانشمندان نازى در دستيابى به بمب اتمى هشدار داده شده بود امضا كرد. اين كار براى اينشتين كه عمرى در خدمت صلح جهانى فعاليت كرده بود بسيار دشوار بود ولى به هر حال از ترس تبعات ناگوار دستيابى نازى ها به سلاح هاى هسته اى حاضر به امضاى آن نامه شد. پس از آن اينشتين تا آخر عمر بابت اين كه «دكمه را فشار داده است» ملامت شد. هر چند سعى مى كرد توضيح بدهد كه او پدر بمب اتمى نبوده وmc2 = E فرمول ساخت اين جنگ افزار هولناك نيست. سال بعد وى با حفظ تابعيت سوئيسى خود، تابعيت آمريكا را پذيرفت. در سال 1324 نخستين بمب هاى اتمى بر شهرهاى هيروشيما و ناكازاكى فرود آمد. اينشتين سال بعد در سن 67 سالگى به عنوان سرگروه كميته فورى دانشمندان اتمى خدمت كرد. در سال 1327 مقاله معروف «تعميم نسبيت عام» از سوى وى منتشر شد. آلبرت اينشتين سرانجام در 30 فروردين ماه سال 1334 به دنبال بروز يك حمله قلبى در سن 76 سالگى در شهر پرينستون آمريكا در گذشت.

وى در وصيت نامه اش نوشته بود كه دلش نمى خواهد استخوان هايش را عبادت كنند و خواسته بود جسدش را بسوزانند.





 



انيشتين مردى كه زياد مى دانست

بنا به پيشنهاد انجمن فيزيك اروپا (EPS) و تصويب

مجمع بين المللى فيزيك محض و كاربردى (IUPAD)

 سال 2005 به عنوان «سال جهانى فيزيك»

نامگذارى شده است. هدف از اعلام سال جارى به

عنوان سال جهانى فيزيك جلب توجه جهانيان به

اهميت فيزيك و تلاش براى ترويج اين علم ذكر شده است.

گفتنى است پيش از اين نيز سال 2000 به عنوان سال جهانى رياضيات اعلام شد و تلاش هاى فراوانى براى آشنايى مردم با اين رشته و توسعه آن صورت گرفته است. مناسبت اين نامگذارى نيز صدمين سال تولد نظريه نسبيت اينشتين و پنجاهمين سال درگذشت وى است. اينشتين در سال 1905 سه نظريه مهم «نسبيت خاص»، «كوانتومى بودن نور» و «حركت براونى ذرات» را ارائه كرد كه هر سه آنها تحول بسيار مهمى را در حوزه خود ايجاد كرده اند. به همين دليل سال 1905 را سال طلايى اينشتين ناميده اند. در ايران نيز بنا به پيشنهاد انجمن فيزيك ايران و تصويب دولت، سال 1384 به عنوان سال فيزيك نامگذارى شده است. به همين مناسبت نيز مراسم مختلفى در طول سال برگزار شده است و رسانه ها نيز سعى دارند با پرداختن به اين موضوع اهميت فيزيك را يادآور شوند. ستاد ملى سال جهانى فيزيك راهبرد سال جهانى فيزيك در ايران را به مقتضاى نيازهاى ملى تعريف كرده و گفته است: «براى اينكه درك همگانى مناسبى از وجوه و ويژگى هاى علم ايجاد شود و علم باورى در ميان مردم گسترش يابد، هدف از فعاليت هاى سال جهانى فيزيك در ايران «ارتقاى ذهن علمى مردم و اعتماد آن به علم» تعيين شده است.»

رشد سريع و شگفت ا نگيز علم و فناورى و حضور روزافزون آن در زندگى روزمره، كاهش دانشجويان دوره هاى عالى در رشته هاى رياضى و فيزيك و گرايش دانشجويان مستعد به علوم كامپيوتر و علوم زيستى و اعلام اينكه قرن 21 به علوم زيستى تعلق دارد، گسترش عرصه هاى ميان رشته اى كه تعريف جديدى از نقش اين رشته هاى علوم پايه را ايجاب مى كند از مهمترين عواملى است كه در تعيين سال 2005 به عنوان سال جهانى فيزيك نقش داشته است.

امسال در تمام جهان، سال جهانى فيزيك را گرامى مى دارند و همگان را از اهميت فيزيك و نقش آن در توسعه علوم ديگر و همچنين جايگاه آن در زندگى روزمره آگاه مى سازند. ايران نيز در تلاش است تا در راستاى همگانى كردن علوم، گامى هر چند كوچك بردارد.

گروه علم روزنامه شرق نيز براى آنكه سهمى در بزرگداشت سال جهانى فيزيك داشته باشد، تصميم گرفته است اولين شماره «دانشنامه شرق» را به همين موضوع اختصاص دهد. اگر امكان آن را بيابيم كه دانشنامه شرق را به طور مرتب انتشار دهيم، يكى دو شماره آينده از اين دانشنامه هم به موضوع فيزيك اختصاص خواهد يافت. مى دانيم كه اين اولين شماره دانشنامه خالى از نقص نيست، از همين سو از همه شما علاقه مندان دعوت مى كنيم تا ما را از ديدگاه هاى خود آگاه ساخته و براى بهتر شدن شماره هاى بعدى دانشنامه يارى كنيد. پيشاپيش از لطف همه خوانندگان شرق ممنويم


كارمندى كه شهرت جهانى يافت

اينشتين به معلمى علاقه داشت اما تا مدت دو سال نتوانست شغل ثابتى به دست آورد و با تدريس خصوصى و جانشينى معلمان ديگر زندگى خود را مى گذراند. سرانجام به عنوان بازرس در دفتر ثبت علائم و اختراعات سوئيس استخدام شد. هفت سال در آنجا ماند و فرصت خوبى براى ادامه مطالعات و تكميل نظرات خود داشت و توانست مقاله هاى تاريخى و به يادماندنى خود را در مجله آلمانى رويدادهاى فيزيكى سال منتشر كند و به شهرت دست يابد.آلبرت در سال 1909 به دانشگاه زوريخ دعوت شد و به استادى دانشگاه آلمانى پراگ و استادى دارالفنون زوريخ برگزيده شد. در 1914 عضويت فرهنگستان علوم پزشكى و رياست مؤسسه وريك كايزر ويلهلم را پذيرفت و همكار ماكس پلانك، والتر نرنست، اروين شرودينگر و ماكس فون لاوه شد. شهرت آلبرت با اعلام نظريه نسبيت عام در سال 1916 به اوج خود رسيد و پس از تائيد آن در كسوف سال 1919 (1298 ش) شهرت جهانى يافت.

نفرين و درود نثار اينشتين

استفاده از بمب اتمى و كشتار جمعيت زيادى در ژاپن سبب شد، اينشتين به طرفدارى از برقرارى صلح برخيزد و اعلاميه جلوگيرى از جنگ و صرف نظر كردن از جنگ هسته اى را كه برتراند راسل فيلسوف انگليسى تنظيم كرده بود، امضا كند. از اين رو است كه گروهى ثمره فعاليت علمى اينشتين را بمب اتم و جنگ هسته اى مى دانند و به او نفرين مى فرستند و گروهى ديگر او را بزرگترين دانشمند سراسر تاريخ بشر مى دانند كه جهان به بن بست رسيده علم را نجات داد و با بيان نظريه هاى خود راه علم و انديشه را هموار كرد.

در سال 1905 ميلادى، اينشتين فيزيكدان آلمانى ساكن آمريكا مقاله هايى منتشر كرد كه اكنون يكصد سال است جهان دانش را تحت تاثير خود قرار داده است. انجمن فيزيك اروپا (EPS) يكصد سال پس از انتشار آن مقاله ها يعنى سال 2005 را سال جهانى فيزيك معرفى كرده است تا ضمن بزرگداشت اينشتين جنبش تازه اى در آموزش و پژوهش فيزيك در جهان پديد آيد.

در ايران با برگزارى مراسمى در روز پنجشنبه 20/12/1384 در تالار وحدت سال 1384 سال جهانى فيزيك اعلام شد و قرار شد فعاليت هايى در راستاى هدف هاى جهانى اين بزرگداشت انجام شود. به نظر نگارنده، آن چه در كشور ما ايران بيش از هر چيز نياز است، پيرامون آن بحث شود و مورد توجه بيشتر قرار گيرد، جنبشى در آموزش علوم است كه از كودكستان ها تا دانشگاه ها را در برگيرد و انتظار داريم مانع ها برطرف شود و آموزش علوم در مسير توسعه كشور قرار گيرد.

 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اينشتين كه بود

آلبرت اينشتين در 14 مارس 1879 برابر با 24 اسفند 1257 در شهر اولم آلمان به دنيا آمد. يك سال بعد با خانواده اش به مونيخ رفت. تحصيلات خود را در مونيخ آغاز و در سوئيس دنبال كرد. دوره دبيرستان را در آراو در سوئيس به پايان رسانيد و در دارالفنون زوريخ به تحصيل فيزيك و رياضى ادامه داد تا آنكه در 1905 دكتراى خود را گرفت.

اينشتين به معلمى علاقه داشت اما تا مدت دو سال نتوانست شغل ثابتى به دست آورد و با تدريس خصوصى و جانشينى معلمان ديگر زندگى خود را مى گذراند. سرانجام به عنوان بازرس در دفتر ثبت علائم و اختراعات سوئيس استخدام شد. هفت سال در آنجا ماند و فرصت خوبى براى ادامه مطالعات و تكميل نظرات خود داشت و توانست مقاله هاى تاريخى و به يادماندنى خود را در مجله آلمانى رويدادهاى فيزيكى سال منتشر كند و به شهرت دست يابد.

آلبرت در سال 1909 به دانشگاه زوريخ دعوت شد و به استادى دانشگاه آلمانى پراگ و استادى دارالفنون زوريخ برگزيده شد. در 1914 عضويت فرهنگستان علوم پزشكى و رياست مؤسسه وريك كايزر ويلهلم را پذيرفت و همكار ماكس پلانك، والتر نرنست، اروين شرودينگر و ماكس فون لاوه شد. شهرت آلبرت با اعلام نظريه نسبيت عام در سال 1916 به اوج خود رسيد و پس از تائيد آن در كسوف سال 1919 (1298 ش) شهرت جهانى يافت.

با روى كار آمدن هيتلر در آلمان اينشتين كه يهودى بود، مورد آزار و بى حرمتى قرار گرفت و به آمريكا مهاجرت كرد و در آن جا به عضويت مؤسسه مطالعات پيشرفته پرينستون درآمد. در سال 1939(1318 ش) به درخواست چند نفر از دوستانش به فرانكلين روزولت رئيس جمهور آمريكا نامه نوشت و در آن از سلاح خطرناك اتمى كه در آلمان مورد مطالعه بود خبر داد و او را تشويق به مطالعه درباره سلاح اتمى كرد. همين كار سبب شد كه آمريكا در استفاده از انرژى اتمى از آلمان جلو افتد و نخستين بمب اتمى در آمريكا ساخته و به كار گرفته شود.

 

استفاده از بمب اتمى و كشتار جمعيت زيادى در ژاپن سبب شد، اينشتين به طرفدارى از برقرارى صلح برخيزد و اعلاميه جلوگيرى از جنگ و صرف نظر كردن از جنگ هسته اى را كه برتراند راسل فيلسوف انگليسى تنظيم كرده بود، امضا كند.

 از اين رو است كه گروهى ثمره فعاليت علمى اينشتين

 را بمب اتم و جنگ هسته اى مى دانند و به او نفرين

مى فرستند و گروهى ديگر او را بزرگترين دانشمند

سراسر تاريخ بشر مى دانند كه جهان به بن بست رسيده

علم را نجات داد و با بيان نظريه هاى خود راه علم  و

انديشه را هموار كرد.

 

پايان عمر اينشتين

اينشتين در سال هاى اقامت خود در پرينستون به طور روزافزونى با جريان هاى اصلى پژوهش در فيزيك فاصله پيدا كرد اما بدون شك همچنان داناى جمع باقى ماند. او كماكان در راه آرمان هاى خيرخواهانه، صلح طلبانه، بشردوستانه و هموارسازى راه رسيدن به حكومت جهانى گام برمى داشت. با اين حال اينشتين در سخنانى كه در سال 1930 به زبان آورده است، به گونه اى به گرايش به دورى از جمع نيز اعتراف كرده است: «من در واقع يك مسافر تنها هستم. من هرگز با همه وجود به كشورى، به خانه شخصى ام يا به دوستان و حتى خانواده خودم تعلق نداشته ام. من با همه اين دلبستگى هاى زندگى روبه رو و در تماس بوده ام، اما احساس نياز به فاصله گرفتن و تنها شدن را هرگز از دست نداده ام. اين احساس با بالا رفتن سن در من در حال شدت گرفتن نيز هست...» (از كتاب فيزيكدانان برنده جايزه نوبل، ترجمه دكتر فقيهى نژاد)

بزرگداشت اينشتين در ايران

پس از درگذشت اينشتين براى تجليل از مقام شامخ علمى او مجلس يادبودى در ايران تشكيل شد. اين مجلس روز پنج شنبه 7/ 2/ 1334 در تالار ابن سيناى دانشكده پزشكى با حضور جمعى از وزيران و نمايندگان دو مجلس و رئيس و استادان دانشگاه برگزار شد. سخنرانان كه آقايان دكتر منوچهر اقبال، دكتر محمود خانى، دكتر محسن هشترودى، دكتر كمال جناب و دكتر رضازاده شفق بودند، در موضوع انديشه هاى علمى اينشتين و نتايج فلسفى آنها سخنرانى كردند.

مجموعه آن سخنرانى ها را شادروان غلامرضا عسجدى در كتابى به نام «نقد و تحقيق درباره نسبيت همزمانى» به شماره ثبت 429- 3/4/1354 كتابخانه ملى چاپ و منتشر كرده است.


بن بست هاى فيزيك كلاسيك

نيوتن با كشف قانون جاذبه و قانون هاى حركت و ماكسول با بيان نظريه الكترومغناطيس، فيزيك كلاسيك را چنان قدرت بخشيدند كه توانست از عهده تفسير و توجيه بسيارى از پديده هاى مربوط به طبيعت برآيد. اما در سال هاى پايانى قرن نوزدهم، فيزيكدانان با پديده هاى جديدى روبه رو شدند كه قانون ها و اصل هاى شناخته شده فيزيك از حل آنها عاجز ماندند. بعضى از اين پديده ها عبارت بود از:

1-معماى سرعت نور: در سال 1887 مايكلس و مورلى به اندازه گيرى سرعت نور در امتدادهاى مختلف فضا پرداختند. براساس فرضيه اى كه آنان مطرح كرده بودند، سرعت هاى اندازه گيرى شده بين دو حد C+V و C - V خواهد بود (C سرعت سير نور در فضا و V سرعت حركت انتقالى زمين) است. اما برخلاف پيش بينى آنان سرعت سير نور نسبت به دستگاه اندازه گيرى در امتدادهاى مختلف فضا هميشه مقدار ثابت C بود. اين موضوع تجربى خلاف قانون جمع سرعت هاى نيوتن بود. چرا؟

2-پديده فوتوالكتريك: هرتز در سال 1887 پديده فوتوالكتريك را كشف كرد. او در برابر يك كمان الكتريكى كه مقدار زيادى اشعه فرابنفش تابش مى كرد الكتروسكوپ باردارى را قرار داد و مشاهده كرد وقتى اشعه فرابنفش كمان الكتريكى به صفحه فلزى تميزى برخورد كند كه به كلاهك الكتروسكوپ متصل است، الكتروسكوپ تخليه مى شود و اگر در برابر اشعه، تيغه شيشه اى قرار دهيم كه براى نور بنفش كدر باشد، الكتروسكوپ تخليه نمى شود. هرتز با آزمايش دريافت نور سرخ بسيار شديد نمى تواند سبب خالى شدن الكتروسكوپ شود، اما نور آبى رنگ ضعيف به خوبى الكتروسكوپ تخليه مى شود. اين پديده، قبول نظريه موجى نور و معادله ها و رابطه هاى موجود قابل توجيه نبود و راه حل جديدى را مى طلبيد.

3-انفصالى بودن طيف تابشى و جذبى گازها: گازها مى توانند طيف خطى و ناپيوسته را تابش يا جذب كنند و دليل اين پديده در فيزيك كلاسيك روشن نبود.

4-تابش مداوم اتم ها: بر طبق نظريه هاى فيزيك كلاسيك و فرضيه اتمى رادرفورد الكترون در اثر تابش بايد به هسته نزديك شود و روى آن قرار گيرد و در اين صورت طيف تابشى بايد متصل باشد. در حالى كه آزمايش اين پديده ها را تائيد نمى كند. چرا؟

5-تابش جسم سياه: تابش جسم سياه به صورت طيف پيوسته و شدت آن با توان چهارم دماى مطلق جسم متناسب است. اين پديده هم با نظريه هاى كلاسيك قابل توجيه نبود.

6-خاصيت راديواكتيويته: تابش پرتوهاى آلفا، بتا و گاما و تبديل يك عنصر به عنصر ديگر نيز با قانون هاى فيزيك كلاسيك توجيه پذير نبود.

خلاصه با همه موفقيت هايى كه فيزيك كلاسيك داشت و نتيجه هايى كه در فناورى هاى حمل نقل، ارتباطات و صنعت به دست آورده بود، در برابر اين پرسش به طور كامل ناتوان و به بن بست رسيده بود تا آنكه آلبرت اينشتين به حل اين معماها دست يافت.


كاربرد علم فيزيك در ورزش

 

كاربرد علم فيزيك و علوم وابسته علم مكانيك و مكانيك زيستي " بيومكانيك " در تكنيك و مهارتهاي ورزشي :

حدودا از سال 1914 ميلادي اهميت استفاده از قوانين علم فيزيك و رشته هاي وابسته آن خصوصا علم مكانيك در فعاليتهاي روزمره و ورزشي مورد توجه قرار گرفت . خانم واتز " WATTS " درهيمن سال با بكارگيري وسايل تحقيقاتي ساده ، اهميت درك و كاربرد صحيح اصول علم مكانيك را در فعاليتهاي روزانه و ورزشي گوشزد نمود و گفت :

زمانيكه اين اصول كاملا تفهيم شد ، آنوقت ما مجاز به استفاده از آنها نه تنها براي تمرينهاي بخصوص ، بلكه در تمام رشته هاي ورزشي و فعاليتهاي عادي روزمره هستيم .

خانم واتز گفت : كاربرد درست اصول علم مكانيك ، نتايج فعاليتهايي ورزشي شما را مطلوبتر و از جراحات هولناك به نحو چشم گيري پيش گيري كي نمايد . ناخودآگاه ، در حركات ورزشي و فعاليتهاي ورزشي روزمره قوانين علم مكانيك و مكانيك زيستي " بيو مكانيك " نظير ، قوانين نييروي جاذبه ، تعادل ، حركت ، طرز بكار بردن اهرم ، نيرو ، شناوري " در ورزشهاي آبي " برخورد و پرتاب و غيره مورد استفاده قرار مي گيرند . از سال 1950 ميلادي سود جستند از اين علوم و رقابتهاي المپيك و بين المللي توسط كشورهاي صاحب در ورزش خصوصا شوروي سابق جنبه جدي و ظهور خط سياسي در ورزش را هر چه بيشتر دامن زد . كاربرد قوانين فيزيك زماني شگفتي آفريد كه ورزشكاران آلمان شرقي سابق با شركت خود در مسابقات بين المللي و ثبت ركوردهايي باور نكردني در اكثر رشته ها ، دو كشور صاحب نام ورزشي يعني شوروي سابق و آمريكا را مات و مبهوت نمودند .

انستيتوهاي ورزشي آلمان شرقي با تجهيزات آزمايشگاهي فوق مدرن و اساتيد مجرب و صاحب كلاس و با ارائه سيستم هاي مدرن و جديد تمريني و تربيتي و خلق تكنيك هاي باور نكردني بر مبناي قوانين علم مكانيك ، فاصله خود را در تحقيقات علمي ورزشي با ساير كشورها به نحو چشم گيري عميق تر كردند . اين چنين تكنيك هاي علمي تا حدود زيادي موضوع شانس يا بهانه قرعه سخت و جهت گيري دارو بنفع كشور خاصي را خنثي كرد و ثابت نمود ، تنها ورزشكاران صاحب تكنيكهاي علمي كامل و بي نقصي مي توانند مبارز به طلبند .

امروزه شاهد شكوفائي ورزش علمي در تمام زمينه ها هستيم و آينده نشان خواهد داد كه كشورهاي صاحب " علم و تحقيقات " و آماده سرمايه گذاري معنوي و اقتصادي دراين جهت ، مقمهاي بزرگ را به دست مي آورند . در اين مقالات سعي مي شود با زبان ساده ، قوانين علم فيزيك و رشته هاي وابسته " مكانيك و بيو مكانيك " و كاربرد مؤثر آنها را در ورزش بررسي كنيم . قبل از ارائه اين قوانين ، لازم است ، رابطه بين علم فيزيك و مكانيك و بيو مكانيك براي خوانندگان عزيز تشريح گردد :

فيزيك چيست ؟

فيزيك يكي از شاخه هاي مهم " شايد مهم ترين " علومم طبيعي بوده و بررسي تمام پديده هاي طبيعي را به نحوي زير پوشش خود قرار مي دهد . علم فيزيك در مطالعه عناصر تشكيل دهنده ماده يا جسم مادي و عمل متقابل اين عناصر غير قابل انكار و بررسي چنين برهم كنشها ، خواص جسم مادي را در پيش روي ما قرار داده و دسترسي به مجهولات پديده هاي طبيعي را آسان مي كند . فيزيك علاوه بر بررسي ساختار جسم مادي و عوامل تشكيل دهنده آن ، ارتباط نزديك با ساير علوم طبيعي در رشته و بعنوان يك پديده بنيادي در تمامي پژوهشهاي علمي كاربرد وسيعي را به خود اختصاص مي دهد . بررسي اوضاع و احوال علومي نظير انرژي ، نور ، مكانيك " جامدات و سيالات " شيمي ، نجوم ، زمين شناسي بدون استفاده از فيزيك امكان ندارد .

شاخه هاي سنتي فيزيك :

تا پايان قرن نوزدهم و شروع قرن بيستم ، حيطه عمليات علم فيزيك را در علومي نظير ، مكانيك ، ترموديناميك ، الكتريسيته ، مغناطيس ، صدا و نور خلاصه مي دانستند . مثلا ،مكانيك را علم الحركات و نور را براي دستيابي به علم اپتيك و صدا و شنوائي را براي دسترسي به علم اكوستييك و الكترومغناطيس را بعنوان رابط با تمامي شاخه هاي ذكر شده بكار مي گرفتند . علم مكانيك بعنوان شاخص ترينن رشته هاي علم فيزيك بكار گرفته شد و بسرعت توسعه يافت و بهه دو بخش استاتيك وديناميك تقسيم گرديد. قوانين بيشماري در ارتباط با استاتيك و ديناميك مطرح شد كه اغلب آنها امروز نيز در فعاليتهاي علمي ـ صنعتي ـ ورزشي مورد استفاده قرار مي گيرند " در مقالات آتي به اين قوانين و كاربرد آنها در ورزش اشاره خواهد شد ". در شروع قرن بيستم ديدگاه ها نسبت به علم فيزيك دستخوش دگرگوني گرديد و شاخه جديدي بنام فيزيك نوين خصوصا بررسي انرژي هسته اي بدان اضافه شد . اين تغييرات بيشتر تحت تاثير انديشه هاي نوين ، ستاره تابناك و جاويدان عالم فيزيك يعني " آلبرت انيشتين " قرار داشت . انيشتين ديده فيزيك دانان ، عالمان و دانشمندان را نسبت به فضا ، زمان و سرعت و حركت بكلي دگرگون ساخت و مسائل پيچيده نيروي جاذبه ومعماهاي كهكشانها را حل نمود . كارهاي علمي انيشتين و معادلات و برداشت او از نيروي جاذبه " كه بنحو چشم گيري با تعريف نيروي جاذبه نيوتن اختلاف دارد " زمان فعلي را پوشش ميدهد و قوانين ارائه شده او برآينده جهان تاثير خواهد گذاشت . ثقل انيشتيني يا " نسببيت عام " همانطوري كه بر اجرام سماوي و اقمار و ستارگان و سفينه ها اثر ميگذارد ، مطمئنا رشته هاي مختلف ورزش را متحول و متاثر خواهد كرد . چرا كه سرعت در بيدار كردن انرژي نهفته اجسام رل اساسي بازي مي كند و اين مهم در فرمول E= mc انيشتين بيان شده . مي دانيم سرعت و شتاب در كسب ركوردهاي بالا رل اساسي را بازي مي كند و كسب انرژي بالا توسط ورزشكار " يعني فرمول انيشتين " قادر به خلق ركوردهاي غير قابل باور در سالهاي 2500 يا 3000 ميلادي خواهد بود . البته آنچه در رابطه باانرژي نهفته و سرعت گفته شد ، مي تواند بعنوان خيال پردازي تلقي شده ، ولي آينده ركوردهاي حيرت انگيز در رشته هاي گوناگون ورزشي بستگي به سرعت و جذب انرژي دراين راستا دارد . بهر صورت با بكارگيري و استفاده از ثقل انيشتيني و حذف ثقل نيوتني " به هر حال در مقابل ثقل انيشتيني قابل هضم نيست " كار ركوردها و ورزش نيز بهمين جا ختم نمي شود . به هر صورت فيزيك نوين ايجاب مي كند در هر زمان ، اصول و مباني و تفكرات قبلي دانشمندان علوم رياضي ـ فيزيك مورد بررسي قرار گرفته و تغييرات جديد بكار رود .

پيدايش علم مكانيك زيستي يا بيومكانيك در ورزش :

در سالهايي اخير براي تجزيه و تحليل حركات جسماني موجودات زنده خصوصا انسان " بيش از همه حركات ورزشي " دانشمندان پس از بحث هايي طولاني به واژه بيو مكانيك يا مكانيك زيستي رو آوردند . در حقيقت بيو مكانيك نيز شاخه اي از علم مادر يعني فيزيك است و همان قوانين در اين رشته نيز صادق مي باشد .


تعريف علم بيومكانيك :

در رابطه با تكنيكها ومهارتهاي ورزشي ، بيو مكانيك باين شرح تعريف مي شود :
بيو مكانيك علمي است كه با بكارگيري قوانين فيزيك و مكانيك در حركات ورزشي و فعاليت هاي روزمره انسان و تجزيه و تحليل عمل و عكس العمل نيروهاي داخل و خارجي بر بدن انسان وتاثيرات نهائي اين نيروها صحبت مي كند .

مكانيك زيستي يا بيو مكانيك چه تغييراتي در روشها و فنون ورزشي ايجاد كرده :
بطور كلي كاربرد قوانين علم بيو مكانيك يا مكانيك زيستي در ورزش وتكنيكهاي مربوطه موجب تغييرات شگرف و باورنكردني شده . مثلا ، تغيير در حركات كلاسيك وزنه درر حركات كلاسيك وزنه برداري و برگزيدن " استيل چمباتمه " و كشش هاي انفجاري " كشش با شتاب بالا " ركوردهاي اين ورزش سنگين را بنحو چشم گيري تغيير داده ، ضمنا موجب دگرگوني پايه اي در تكنيك هاي آن گرديده .

رابطه علم فيزيك با ورزش :

فيزيك اساس و بنياد اكثر علوم طبيعي است و در زمينه هاي گوناگون علمي كاربرد دارد .

ارزش ني از اين قاعده مستثني نيست و بدون استفاده از قوانين فيزيك هيچ يك از فرآيندهاي ورزشي قابل تجزيه و تحليل نيستت . يكي از شاخه هاي پر ارزش فيزيك ، مكانيك است كه در تمام زمينه هاي ورزشي بصورت پايهاي وو گسترده بكار مي رود " در مقالات آينده تك تك آنها با ذكر مثال ورزشي عرضه مي شوند " . براي ايجاد ارتباط بيشتر بين ورزش علمي و علم مكانيك تعريف هر دو را بشرح ذيل ارائه مي كنيم . مقايسه اين دو تعريف مي رساند كه چقدر ورزش علمي به علوم مربوط به فيزيك وابسته است .

تعريف علم مكانيك :

علم مكانيك علمي است كه در رابطه با حركت و تاثير نيروها بر اجسام صحبت مي كند .
تعريف علم ورزش :

علم ورزش علمي است كه ، در ارتباط با بكارگيري نيروي عضلاني ورزشكار و انتقال آن توسط تاندونهاي ماهيچه به اهرمهاي بدن او حركت و جنبش آنها را باعث شده و فعاليتهاي ورزشي به سرانجام مي رسد يا نيروهاي واقعي ورزشكار كه نيروي عضلانني مي باشند ، بر اجسام كه مي تواند وسايل ورزشي و غيره باشد اثر كرده و تحركات اهرمها را بدنبال مي آورد وموجب تكامل حركت ورزشي خواهد شد . اين دو تعريف بسيار شبيه مي باشند و ميي رساند چقدر قوانين فيزيك ورشته هاي مربوط آن در تكنيكهاي ورزش موثرند .

همين طور زمانيكه سرعت و قدرت و نرمش و كم نياوردن نفس در كشتي آزاد فرنگي با ضوابط و قوانين جديد اعمال گرديد ، اين دو ورزش از حالت خسته كننده و بي تحرك به ورزشي فعال و صاحب سبك و تكننيك و جذاب مبدل گرديد يا زمانيكه مقررات شنا در برگشت تغيير كرد بطور وضوح بر روي ركوردها اثرات عميق گذاشت. اين مسئله در پرش ارتفاع با بكارگيري نيزه هاي فايبر گلاس و قابل انعطاف نيز معجزه كرد اما در اين ميان كوچ ها و مربيان با بروز چنين تغيرات غير قابل پيش بيني روبرو و غافل گير شدند ، ولي كلاسهاي توجيهي ـ آموزشي و تئوريك ـ عملي اين نقيصه را نيز جبران رركد . علم بيو مكانيك مربيان و مدرسين ورزشي را در تجزيه وتحليل علمي حركات ورزشي ياري داده و آنها را در اجراء تكنيك ها و فنون علمي حركات ورزشي ياري داده و آنها را در اجراء تكنيك ها و فنون علمي راهنمائي و تصميم گيري را برايي آنان آسان تر مي كند .

 

مثلا در وزنه برداري استفاده وسيع از قوانين بيو مكانيك و مكانيك در حركات كلاسيك و آموزشي جنبه هاي فني ـ تكنيكي اين دو حركت بعهده مربي است . اين مربيان در سطح خيلي پيشرفته بايد دانش بيو مكانيك وقوانين مربوط به آنها را جذب كرده و بكار گيرند . نقطه شروع جذب اين دانش علمي بدون شك دانشكده هاي ورزش است . اين دانشكده ها بجايي واحد هاي درسي غير ضروري ، بايد دروس فيزيك و بيو مكانيك ورياضيات مربوطه را جدي گرفته ، علاوه بر واحدهاي تئوريك ، آزمايشگاههاي آنها را كه به شكل عملي چگونگي كاربرد قوانين فيزيك و بيو مكانيك در ورزش را نشان مي دهند ، بر پا و تجهيز نمايند . آنچه ارزش علم بيو مكانيك را هر چه وسيع تر نمايان مي كند ، بهبود بخشيدن بر تكنيكها و ركورهاي ورزشي است و سرانجام شكوفائي استعدادهاي نهفته نوآموزان ورزشكار است كه از وظايف مربي بحساب مي آيد . 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت: 10:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

زندگی نامه حضرت نوح(ع)

بازديد: 1089

حضرت نوح(ع)

ادوارنبوت: دوره دوم نبوت

لقب:شیخ الانبیاء

معنای اسم:نوح=نوحه و اسامی دیگری نیز دارد.عبدالغفار،عبدالملک،عبدالسلام

پدر:لمک

مادر:قینوش

تاریخ ولادت:۱۶۴۲سال بعد از هبوط ادم

مدت عمر:بیش از هزار سال نوشته اند

بعثت:پیامبری ایشان در بابل،عراق و شام بود

محل دفن:نجف اشرف درکشور عراق

نسب:نوح بن متوشلخ بن اخنوخ بن یارد بن مهلا ییل بن قینان بن انوش بن شیث بن ادم(ع)

تعداد فرزندان:ان حضرت ۴پسرداشت

 مختصری از زندگینامه

حضرت نوح(ع) نخستین پیامبراولواالعزم است که خداونداورا با کتاب وشریعت جداگانه ای

بسوی مردم ان روزگار مبعوث نمود.هرچند ان حضرت سالیانی دراز،قوم خودرا به یکتا پرستی دعوت

کرد، ولی نتیجه ای نبخشید،تا اینکه به امر خداوند کشتی بزرگی ساخت واز هر نوع حیوان یک جفت

(نروماده)درانقرار داد و سپس خود و عده کمی از همراهان به علاوه سه فرزندش (سام-یافث-حام)

و همراهانش در کشتی نشستند پس از ان چهل شبانه روز باران سیل اسایی بارید و بعد از اینکه اب فرو نشست کشتی بر قله کوه جودی و به روایت تورات ، بر کوه ارارات یا اغاری به خشکی نشست بدین

ترتیب نوع بشر از بازماندگان کشتی نوح بوجود امد.

 فهرست سورهایی که نام نوح در ان ذکر شده است

ال عمران-نساء-انعام-اعراف-توبه-یونس-هود-ابراهیم-اسراء-مریم-انبیاء-حج-مومنین-فرقان-

شعراء-عنکبوت-احزاب-صافات-ص-غافر-شوری-ق-ذاریات-نجم-قمر-حدید-تحریم-نوح.

مؤمنين به حضرت نوح، واقعاً انسانهاى برگزيده‏اى بودند. درباره ماجراى حضرت نوح ومؤمنين به او، در آيات شريفه سوره «هود»، به طور مفصّل صحبت شده است. حضرت نوح،نهصد و پنجاه سال دعوت كرد. نتيجه و محصول دعوت او بعد از نهصد و پنجاه سال، عبارتبود از جمع معدودى كه در بين آن مردم جاهل و طغيانگر، به نوح ايمان آوردند: «و ماآمن معه الّا قليل.(3)» سپس امتحان الهى براى آن قوم كافر، نزديك شد؛ يعنى قضيهتوفان. حضرت نوح، به كشتى ساختن در خشكى پرداخت و مايه مسخره همه كسانى شد كه به اونگاه مى‏كردند. كشتى را بايد لب دريا ساخت، نه در خشكى و آن‏جايى كه با دريا، شايدفرسنگها فاصله داشته باشد! كشتى بزرگى كه جماعتى را مى‏خواهد با خود حمل كند، چطورمى‏شود با فاصله زياد از دريا درست كرد؟! قومِ كافر وقتى كه از كنار نوح و مؤمنينبه او عبور مى‏كردند، به تمسخر مى‏پرداختند و مى‏گفتند: ببينند نوح و يارانش، دربيرون شهرى كه محل سكونتشان است، به ساختن يك كشتى عظيم مشغولند!

مؤمنين به نوح، كسانى بودند كه تمسخرها را تحمّل مى‏كردند. آنهاكه نمى‏دانستند كشتى براى چيست! آنها كه از ماجراى توفان و آبى كه از آسمان و زمينمى‏خواست بجوشد، خبر نداشتند! امّا ايمانشان آن‏قدر قوى بود كه در مقابل تمسخرها وتسخر زدنها، تاب آوردند و فشار افكار عمومى قدرتمندان جامعه را عليه خود، تحملكردند. مؤمنين نوح، مردمان فرودستى هم بودند: «الا الذّين هم اراذلنا بادىالرأى.(4)» شايد مردمان طبقه سه و چهار جامعه آن روز محسوب مى‏شدند. حالا شما فكركنيد: جمعيت كمى، در مقابل جمعيت زيادى كه پول دارند، قدرت دارند، زبان دارند،تبليغات دارند، مورد تمسخر قرار مى‏گيرند و اهانت مى‏شوند، اما تحمّل مى‏كنند. تحمّلى اين چنين، ايمانى قوى مى‏خواهد. اطرافيان نوح و مؤمنين به نوح، اين ايمانقوى را داشتند. بعد كه موضوع كشتى سازى پيش آمد، ايمان اينها بيشتر واضح شد: آنهابر پيغمبرشان فشار نياوردند كه «اين چه كارى است مى‏كنى؟! براى چه در خشكى، كشتىمى‏سازى و چرا مايه مسخره ما شده‏اى؟!» نه. همه تلخيها را تحمل كردند.

آنها كار عجيب و غريبى را شروع كرده بودند. فرض كنيد در يك ميدانبزرگ، وسط شهرى مانند تهران كه فرسنگها تا دريا فاصله دارد، يك نفر شروع به ساختنكشتى كند! اين كار، توجيهى ندارد. مؤمنين به نوح، تمسخرى را كه به جا هم تلقّىمى‏شد، تحمّل كردند. چنين تحمّلى، ايمان مى‏خواهد؛ آن هم ايمان قوى. بعد كه باراناز آسمان شروع به باريدن كرد و آب از زمين جوشيد، نوح به مؤمنين خود گفت: «حالاسوار شويد.» سوار شدند و حيوانات را هم سوار كردند. اوضاع و شرايط جوّى طورى بود كهمعلوم مى‏كرد سرتاسر دنيا را آب فرا خواهد گرفت. فرمان خدا به نوح اين بود كه: «قُلنَااحْمل فيها من كلّ زوجين اثنين و اهلك.»(5) همه موجودات جفت را( «زوجيناثنين» يعنى دو جفت) سوار كشتى كن. معلوم بود حادثه‏اى در شرف تكوين است كه بناستبه هيچ چيزِ دنيا رحم نكند.

آنها سوار كشتى شدند. كشتى حركت كرد و پس از آن دنيا را آب گرفت. انسانها غرق و حيوانات نابود شدند. آن جمع برگزيده مؤمن، اطراف حضرت نوح ماندند. امتحان كفّار تمام شد؛ اما امتحان مؤمنينْ هنوز تمام نشده بود. يك امتحان بود كه دردوران ايمان به پيامبر، در مقابل سختيها صبر و تحمّل كنند و تمسخرها را تاببياورند. امتحان سختى بود. امتحانِ دوران شدّت! مؤمنين به نوح، امتحان را راحتگذراندند.

گاهى امتحان دورانِ شدّت، راحت‏تر از امتحان دوران رخاء و رفاه وآسايش است. امتحان دوران مقابله مظلومانه با اسرائيليهاىِ غاصبِ غاشمِ ظالم، امتحانسختى بود. عدّه‏اى از عهده آن امتحان بر آمدند. بعد كه چند سالى گذشت، به بركت همانمبارزات، بين مردم احترامى پيدا كردند. پولها سرازير شد، احترامها سرازير شد ودوران راحتى فرا رسيد. ديگر مبارزه‏اى نبود. ديگر خطر مرگى نبود. ديگر مسلسل به دوشانداختنى نبود. لذا، در امتحانِ دوران آسايش، بريدند؛ آن هم چه بريدنى! فضاحتِفروشِ فلسطين را كه ديديد! از اين قبيل، در تاريخ معاصر، زياد داريم. بنده ديده‏اممبارزينى كه دوران شدّتشان را به پاكيزه‏ترين وضع گذراندند، امّا در دوران رخائشان،گرفتار كثافت و فساد شدند.

گردابِ امتحان، گرداب بسيار سختى است. همان مردمى كه آن شدّتها رادر كنار نوح تحمّل كردند، به دوران رخاء و آسايش رسيدند. «قيل يا نوح اهبط بسلاممنّا و بركات عليك.(6)» و آب فرو نشست. دوران گردش كشتى نوح بر امواج آبى كه توفانغضب الهى بود، به پايان رسيد. بنا بود در دنياى سالم، از كشتى پياده شوند؛ دنيايىكه ديگر مستكبرين و ملأ و مترفين در آن نيستند. بايستى زندگى اسلامى و الهى خودشانرا شروع مى‏كردند. قرآن مى‏فرمايد كه به نوح گفتيم: «اهبط.» از كشتى فرود آ. «بسلاممنّا على امم ممّن معك.(7)» درود ما برتو (يا «سلامتى و امنيت ما براى تو») و براىبعضى از كسان كه با تو هستند.

عجبا! اين درود و توجّه و لطف الهى، براى مؤمنينى كه در آن شرايطاز امتحان بيرون آمدند، همگانى نيست. «عدّه‏اى» از آنها مشمول سلام الهى هستند: «وامم سنمتّعهم ثم يمسّهم منّا عذاب اليم.(8)» اما عده ديگر از همانهايى را كه با توبودند ( ظاهر آيه اين است: «سنمتّعهم») اوّل بهره‏مند مى‏كنيم. «ثم يمسّهم منّاعذاب اليم.» بعد به دنبال آن بهره‏برى (به دنبال برخوردارى از زندگى راحت، به دنبالچشيدن مزه امنيت و رفاه و آسايش) يك عذاب دردناك از سوى ما به آنها خواهد رسيد! يعنى آنها در امتحان، بد عمل خواهند كرد. در امتحان الهى خواهند بريد.

وقتى تقوا نبود، وقتى مراقبت ازخود نبود، وقتى نسبت به عملخودمان، حرف خودمان، معامله خودمان، خدمتى كه در دستگاه دولتى بر عهده گرفته‏ايم،وظيفه‏اى كه در ميدان بردوش گرفته‏ايم، و خلاصه به رفتارى كه بر حكم وظيفهاسلامى‏بر ما لازم است، حواسمان جمع نبود، لغزشها به سراغمان مى‏آيد. خيال نكنيد كهلغزش از آنِ عده‏اى مخصوص و شهوات ويژه جمع معيّنى است! همه انسانها دچار شهوتمى‏شوند. شهوتِ برخى گران و شهوتِ بعضى ارزان است. لذّتِ بعضى فاخر و لذّتِ بعضىناچيز و كوچك است. لذّت، لذّت است. لذّتِ حرام، لذّتِ حرام است. فرق نمى‏كند؛ بزرگشهم حرام است، كوچكش هم حرام است. از آدم بزرگ هم حرام است، از آدم كوچك هم حراماست. امتحان، امتحان است. براى همه، امتحان است. براى همه قشرها امتحان است. البتهآن كس كه توقّع و انتظار بيشترى از او هست - يا به خاطر لباسش، يا به خاطر مقامش،يا به خاطر ظاهرش، يا به خاطر حرفهاش - مراقبتش لازمتر و واجبتر، و انحرافش زشت‏ترو دردناكتر است. اما امتحان براى همه هست. امتحان، امتحان است. يك ملت هم امتحانمى‏شود. همان‏طور كه درقضيه حضرت نوح - وامم سنمتّعهم - بود.

در روايتى ديدم كه نبى‏اكرم صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله‏وسلّم براىاميرالمؤمنين عليه‏الصّلاةوالسّلام نشانه هاى انحراف در ملت مسلمان را شرح مى‏دهد،كه چنين مى‏شوند و چنان مى‏شوند. امّا در نهايت و در مآل همه تكيه‏ها روى تقواست.

در ادامه همين آياتِ مربوط به نوح، خداى متعال مى‏فرمايد: «تلك منانباء الغيب نوحيها اليك ما كنت تعلمها انت و لاقومك من قبل هذا فاصبر انّ العاقبةللمتّقين.(9)» عاقبت از آنِ متّقين است. فرجام نيك، وابسته به تقواست. يعنى در قضيهنوح هم، آيه كأنّه چنين اشاره مى‏كند در آن‏جا هم آنهايى كه زمين خوردند، به سبببى‏تقوايى‏شان بود. براى من و شما برادران و خواهران عزيز كه در دوران امنيت اسلامىزندگى مى‏كنيم، امتحان همين امروز است. امتحان، نقد است. روزى در اين مملكت كسىجرأت نمى‏كرد يك كلمه سخن حق بر زبان آورد. زيرا باطل بر همه جا مسلّط بود. ولىامروز، به فضل پروردگار و به بركت اسلام، سخنِ حق، سخنِ رايج است. تازه، آنهايى همكه اهل باطلند، امروز فرصت مى‏كنند تا باطل خودشان را بگويند! نگاه كنيد به فضاىجامعه! نگاه كنيد به مطبوعات كشور! نگاه كنيد به آدمهايى كه در خانه هايشاننشسته‏اند و كسى هم با آنها كارى ندارد! تماس مى‏گيرند. از صدها فرسنگ راه، با كسىكه دشمن جمهورى اسلامى است، ارتباط برقرار مى‏كنند و حرفشان را به او مى‏گويند، تااو حرف آنها را در دنيا پشت بلند گو پخش كند! مى‏گويند، و حرفشان هم باطل است؛ كسىهم كارى به كارشان ندارد. بگذار حرف باطلشان را بگويند! وقتى كه فضا فضاى حقّ است،حاكميتْ مالِ حقّ است، ملت طرفدار حقّند، دل ملت به طرف حقّ است، حالا يك باطل گوىياوه‏سرا هم، اگر خواست حرف چرندى از گوشه‏اى بپراند، بپراند! ما حسّاسيتى نداريم. براى همه، امنيت هست؛ حتى براى كسانى كه با نظام حق و روال حق، سازگار نيستند. ايندوران كجا و روزگارانى كه حتى افرادِ همراه با حكومت باطل هم، امنيت نداشتند كجا؟! اين، حكومت اسلام است. حكومت حقّ است. فضاى قرآنى و فضاى نماز است. فضاى «الذين انمكّنا هم فى‏الارض أقاموا الصّلوة و آتو الزّكوة(10)» است. فضاى دين است. اين فضا،فضايى است كه امتحان دوران رخاء براى ملت ما نيز هست. روزى در ماه رمضان، همينتهران، موشكباران مى‏شد. روز وشب در خانه خودتان، از دست دشمن متجاوز امنيتنداشتيد. امروز آن دشمن، به بركت فداكارى جوانان اين ملت - رزمندگان، شهيدان،جانبازان و آزادگان - به كوته‏دستى محكوم شده و سر جاى خود نشسته است. امنيت به شمارسيد. اما لحظه امتحان است.مراقب باشيد. اى مؤمنينى كه در سخت‏ترين شرايط، سواركشتى نوح شديد! مواظب باشيد از امتحان، سربلند بيرون آييد. راهش هم اين است كه تقوارا درخودتان ذخيره كنيد. تقوا يعنى همين كه مواظب رفتار خودتان باشيد كه خلاف امر ونهى خدا رفتار نكنيد. اين، معناى تقواست. يك وقت ممكن است سرِ رشته از دست انسانخارج شود و گناهى هم از او سر بزند. مهم اين است كه شما مراقب باشيد و بنا داشتهباشيد كه گناه نكنيد. اين، آن روحيه تقواست. اينْ روحيه هشيارى است، كه وقتى شماهشيار خودت بودى، هشيار دشمنت هم هستى. وقتى مواظب شيطانِ درون خودت بودى، مراقبشيطان بيرونى هم خواهى بود. وقتى شيطان درون ما نتواند به ما آسيب برساند، شيطانِبيرون هم به آسانى نخواهد توانست ما را محكوم كند و ضربه وارد سازد. اين، آن پيامماه رمضان است. «كتب عليكم الصيام كما كتب على الّذين من قبلكم لعلّكم تتّقون.(11مقدّمه تقواست و تقوا غايتِ است.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت: 10:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

زندگي نامه استاد شهرياري

بازديد: 475

زندگي نامه استاد شهرياري

زندگي نامه دكترپرويز شهرياري     
مقدمه :
      
شهرياري ، روشنفكري آزاده و عاشقي در خدمت به مردم است . مجال آن نيست كه همه ويژگي هاي نيك او از جمله انديشه هاي متوقي و ارزشمندش ، محبت و ادب فراوانش ، استواري در عمل و كلامش دراين جا باز گوشود . او نمونه اي كامل و شاهدي زنده از تواناييهاي فرهنگ اصيل و دانش علمي پرتوان اين سرزمين است .
شهرياري نه فقط يك رياضي دان كه يك چهره سياسي است و در اين راستا ، چه تلاشها نكرده و چه اثرهايي كه برجا نگذاشته است . اوهمواره در زندگي ، آزادي خواه و ايران دوست بوده و با توجه به حجم گسترده آثار با ارزشش ، چه درزمينه رياضيات و چه در عرصه تحقيقات ادبي وتاريخي ، فلسفي و داستاني ، مي توان گفت كه در وحله نخست ، اويك اديب ودر مرحله بعد ، يك رياضي دان و سپس ، يك جامعه شناس و سياستمدار است .
    
شهرياري موجود والايي است كه حتي مخالفانش در وطن پرستي و عشق او به فرهنگ ملي ايران ، ترديدي ندارند . زنده است و زندگي بخش . كار و ايثار براي او نيايش است . طراوت و سادگي قلم او در كمتر اثري مي توان يافت . او درد دردمندان را مي شناسد و او باعشقي كه به حقيقت در وجود خدا دارد ، زندگي ميكند . به دور از خود خواهي و پيوسته ديگر خواه و هميشه نسبت به خود بي ترحم و در مورد ديگران درد شناس است . همچون لبخند ، بي ادعا و همچون ابر ، مهربان و بي دريغ است . راد مردي شجاع ، مومني شيدا و مترجمي زبردست است .
  
تامل و پژوهش در آثار او ، خود مطلبي دلپذير و شايسته كاوش است . نثري شيوا ، ساده و استوار و دلنشين دارد . طي ساليان دراز از طريق انتشار مجلاتي همچون سخن علمي ، آشنايي با رياضيات ، چيستا در گسترش و تقويت زبان و ادب فارسي و نيز دانش رياضي و تاريخ و فلسفه علم كوشيده است و به جاست كه نامش محترم و پايدار بماند .
يقين است كه همه كساني كه با شهرياري وآثار او آشنا هستند ، براين عقيده اند كه در ايران كم تر دانشمندي چون او ، علاوه بر فضايل اخلاقي و حسن خلق و حوصله و ادراك ، تقريبا بسياري از علوم زمان خود را بشناسد و بر آنها احاطه اي به كمال داشته باشد .
   
در دوم آذر ماه 1305 در محله دولت خانه كرمان پرويز شهرياري چشم به جهان گشود . پدرش شهريار، روز مزد و دهقان زاده بود . مادرش ((گلستان)) نيز دهقان زاده بود وهردو زرتشتي مذهب .
  
دوران كودكي استاد پرويز شهرياري در فضايي وهم آلود كه فقر سايه سنگين خود را برآن گسترده بود گذشت . فقري فرهنگي و مالي كه پنج خواهر وبرادر و پدر او را به دليل غذايي و عدم حضور پزشك در كرمان آن زمان از او گرفته بود .
شهريار دهقان ( پدر استاد شهرياري ) در اواخر سال 1315 به خاطر درگيري با مالك از كار اخراج شد و در كارخانه ريسندگي ((خورشيد )) كه حيات خود را تازه در كرمان آغاز كرده بود مشغول كار شد .
ورود به فضاي بسته ، پرغبار و بي روح سالن ريسندگي ، دهقان زاده پرورده در دامن طبيعت را به سمت بيماري سوق داد و سرانجام در زمستان 1317 در سن 46 سالگي به خاطر تجويز داروي اشتباه وي را گرفتار مرگ زود هنگام كرد .
پس از فوت پدر ، پرويز ماند با يك خواهر بزرگتر و دو برادر كوچكتر و مادري كه سرپرست واقعي خانواده بود . هرچند سرپرستي ظاهري بچه ها به عهده پرويز گذاشته شد ، اما سرپرست واقعي آنهاشيرزني بود به نام (( گلستان )) كه براي ادامه تحصيل و زندگي بچه ها به انجام كارهاي سخت از قبيل پنبه پاك كني ، پشم ريسي و بادام شكني روي كرد تا فرزندان خود را به عالي ترين مدارج علمي برساند ، تا جامعه علمي و فرهنگي ايران به حضور پرويز شهرياري ببالد .
سال شمار زندگي استاد شهرياري :
1305
2 آذر تولد در شهر كرمان ودر محله دولت خانه .
1311
مهرماه آغاز تحصيل در دبستان كاوياني .
1318
اول دبيرستان ، دبيرستان ايرانشهر.
1321
ورود به دانشسراي مقدماتي كرمان .
1323
خرداد ، فراغت از تحصيل در دانشسراي مقدماتي كرمان .
ــــــــ شهريور، ورود به تهران .
ــــــــ مهر ، ورود به كلاس مقدماتي دانشكده ادبيات براي گرفتن ديپلم .
1324
مهر ، ورود به دانشگاه علوم رشته رياضي ، تدريس در كلاسهاي شبانه ، تدريس در دبستان كاخ ميدان رشديه ،
ــــــــ اسفند ، آغاز فعاليت سياسي .
1325
تابستان در آموزشگاه و دبيرستان (( فيروزبهرام )) و حدود يك ماه كار در راه آهن براي تامين مخارج زندگي .
ــــــــ انتشار ماهنامه انديشه ما كه 12 شماره منتشر شد .
1327
انتشار اولين كتاب (( جنبش فراك وفردكيان ))
1328
فروردين اولين بازداشت به جرم دگرانديشي براي مدت 3 ماه ومحروم ماندن از شركت دراستان نهايي .
1329
تهيه يك دوره كتب درسي رياضي دوره اول دبيرستان .
1331
آذربه علت تاخير نخست با ثبت نام ايشان مخالفت مي شود كه بااعتراض دانشجويان و اعتصاب آنها ثبت نام مي شدند ، ادامه تحصيل در دانشكده علوم .
1331
تامرداد 33 سردبيري هفته نامه (( وهومن )) انتشار حدود چهل شماره .
ــــــــ چاپ اولين ترجمه كه درزندان صورت گرفت : (( تاريخ حساب و بند تاتون ))
1332
خرداد ، گرفتن ليسانس در رشته رياضي دانشكده علوم و گرفتن ليسانس از دانشسراي عالي .
ــــــــ مهر تا خرداد 1333 . طبق حكم آموزش و پرورش تدريس در دبيرستانهاي شيراز .
1333 - ارديبهشت ، پيدا شدن كتابهاي درسي در خانه به تفتيش فرماندار نظامي و 10 روز زندان در شيراز.
ــــــــ خرداد ، به علت تحت تعقيب بودن بدون دريافت حقوق. 2 ماه آخر نقل مكان از شيراز به تهران .
1334
يازدهم تير ، ازدواج با خانم (( زمرد بهي زاده )) .
1335
9 خرداد ، تولد اولين فرزند به نام شهريار .
ــــــــ زندگي مخفيانه تا آذر 35 . تدريس در يك دبيرستان و آموزشگاه شبانه به نام مستعار (( احمدي )) .
ــــــــ آذر ماه ، بازداشت خانوادگي با زن و فرزند و زنداني شدن 40 روزه در خانه اي در نارمك . پس از 40 روزآزاد شدن زن و فرزند و انتقال خود ايشان به زندان پادگان قعره 18 روزه شكنجه در حمام قديم و انتقال به انفرادي و پس از يك ماه انتقال به زندان عمومي قعره .
1336
فروردين ، انتقال به زندان قزل قلعه تا فروردين 1337 آزاد شدن با قيد كفالت
ــــــــ تير ماه ، تولد دومين فرزند : مرجان .
1337
مهرماه ـ كار در دبيرستان هاي ابن سينا ، مهرجرون و نوباوگان حضرابي به صورت حق التدريس .
1338
مهرماه ، شروع به كار در دبيرستان انديشه .
1339
تابستان راه اندازي اولين كلاس كنكور درايران به نام گروه فرهنگي خوارزمي در خيابان دانشگاه .
ــــــــ مهرماه‌، تاسيس دبيرستان پسرانه خوارزمي .
1340
20 ارديبهشت ، تولد سومين فرزند : مژده .
ــــــــ مهرماه ، تاسيس دبيرستان دخترانه مرجان .
1342 و 43
تدريس در دانشكده فني ، دانشگاه تهران و دانشسراي عالي ( روزانه وشبانه ) .
1342
پائيز ، راه اندازي انتشارات خوارزمي با شركت حدود 170 معلم ، با عنوان رئيس هيئت مديره .
ــــــــ تا 1349 به مدت 8 سال . انتشار 90 شماره از مجله سخن علي و فني.
1344 تابستان ، فوت مرجان در 8 سالگي دراثر تصادف با اتومبيل .
1345
25 خرداد ، تولد چهارمين فرزند ، شروين .
1346
تا 1354 سرپرست دفتر ترويج علوم وزارت آموزش عالي . انتشار نشريه اي به نام (( مسائل دانشگاهي )) كه براي استادان تهيه مي شد .
1350
تاسيس گروه فرهنگي مرجان با شركت حدود 700 دبير .
1353
تاسيس انتشارات توكا ، با كمك 10 نفراز دوستان .
ــــــــ تاسيس مدرسه عالي علوم اراك با كمك دكتر عبدالكريم قريب و دكتر حسين گل گلاب .
ــــــــ تا 1356 ـ هفته اي يك روز تدريس در مدرسه عالي علوم اراك .
1354
5 تير ماه تولد پنجمين فرزند : توكا .
ــــــــ آذر ماه زنداني شدن در كميته مشترك به مدت 45 روزبه دليل كمك به يك دانشجوي اهوازي .
ــــــــ تا 1362
مسئول نشريه هاي جانبي دانشگاه آزاد .
1356 تا اسفند 1371
انتشار 70 شماره از جمله آشتي با رياضيات و آشنايي با رياضيات .
1357 تا 1358
انتشار 7 شماره از نشريه آشنايي با دانش .
1360
شهريور ، سردبيري نشريه ، چيست كه انتشارآن ادامه دارد ؟
1362 - 8 ارديبهشت ، بازداشت مجدد و اعزام به زندان 3000 ( كميته مشترك سابق ) تا آخر تير ماه 1363 .
1374
فروردين دربيست و ششمين كنفرانس آموزش رياضي كشور دركرمان از ايشان با عنوان پيشكسوت رياضي تجليل شد .
1376
در اولين كنفرانس آموزشي در اصفهان از ايشان تجليل شد .
1378
فروردين ، سخنراني در سومين گرد همايي شكوفه هاي رياضي در دانشكده علوم رياضي دانشگاه شهيد بهشتي و تجليل از استاد .
1379
فروردين ، انتشار ماهنامه دانش و مردم كه انتشار ان ادامه دارد .
1379
به مناسبت سال جهاني رياضيات ( سال 2000 ميلادي ) در مراكز مختلف به عنوان پيسكسوت از ايشان تجليل شد .
1380
2 آذر ، به مناسبت هفتادو پنجمين سال تولد ، مراسم با شكوهي با حضور دوستداران و بلند پايگان علم وادب و هنر در سالن حركت در تهران برگزار شد .
1380
18 ارديبهشت ، تقديم دكتراي افتخاري توسط دانشگاه كرمان به ايشان .
ــــــــ 26 مرداد ، بزرگداشت توسط انجمن مفاخر فرهنگي ايران .
ــــــــ 1 مهر، پاسداشت در ونكو در كانادا .
ــــــــ 26 دي ، نيكو داشت زرتشتيان كرج .
ــــــــ در دست تاليف ئ ترجمه : كتاب در جستجوي هماهنگي درباره اخترشناسان
تاليف گاه شمار رياضيات و تلاش براي تنظيم فرهنگ رياضي كه شامل تاريخ و فلسفه و كاربرد در رياضيات هم هست .
كه مي توان گفت ايشان داراي 250 تاليف وترجمه است . در حدود 6000 هزار مقاله در نشريه هاي كشور ثبت كرده اند.

2 نوشته شده در  پنجشنبه بيست و هفتم اسفند 1383ساعت 22:35  توسط دبیرخانه ریاضی   | نظر بدهید


خاطراتی از استاد شهریاری

خاطراتی از استاد پرويز شهرياري
همه جا سخن درمورد تدريس رياضي مي باشد و لذا من معترض هستم هركس كه اين شرايطي كه من عرض ميكنم كه هم به درد دانش آموز مي خورد و هم به درد معلم . اولاً رياضي احتياج به كارگروهي دارد نه كار انفرادي بايد حداقل دو يا سه نفر با هم كار كنند . من يك مثال مي زنم در مورد يك خاطره . اين خاطره براي همه شما ما قبل تاريخ است . اين خاطره مربوط به سال 1321 مي باشد . من در يك مدرسه دبيرستاني درس مي دادم كه خودم دانشجو بودم . درآن دبيرستان هندسه درس مي دادم . تصميم گرفتم يك آزمايشي بكنم . البته اين آزمايش به ضرر من تمام شد چون سال بعد در آن مدرسه من را راه ندادند و توصيه مي كنم ، شما معلمين هم اين كار من را انجام ندهيد . من يك ماهي سركار رفتم و بچه ها را تا حدودي شناختم . بعد آمدم آنها را سه نفر ، سه نفر شريك كردم . بطوريكه يك شاگردي قوي ، متوسط ، ضعيف را در كنار هم قرار دادم و گفتم من گروه تشكيل دادم . مثلاً من امتحان مي گرفتم و هر كسي براي خودش امتحان مي داد ولي ورقه هاي هر گروه را به هم وصل مي كردم . مثلا يك نفر گرفته 20 ، نفر بعد 10 ، بعدي هم 3 ، بعد همگي را باهم جمع مي كردم مي شد 33 و بعد 33 را تقسيم بر 3 مي كردم مي شد 11 به هركدام از اعضا گروه نمره 11 را مي دادم . شاگردان خوب صدايشان در آمد كه من چه گناهي كردم كه اين ضعيف است پيش من درس نمي خواند . گفتم : به رحال من نمي دانم . شاگردها باور نكردند بتدريج فراموش كردند ولي سه ماهه اول امتحان همين طوري نمره دادم . بچه ها افتادن به جان هم و احساس كردند كه با يك معلم بي منطق رو به رو هستند كه نمره 20 را مي دهد 11 و نمره 3 را هم مي دهد 11 .
( من معذرت مي خواهم از مدير آموزش وپرورش ) درآن زمان اداره فرهنگ مي گفتند تا آمدند ، گزارش بدهند از اين ميز به آن ميز از اين اتاق به آن اتاق در مورد كار من و ابلاغ بكنند اين كار را نكن . سال گذشت و خيال من راحت بود . دو گروه بود كه دست از سرمن بر نمي داشتند ، پدر و مادرها كه هر روز توي مدرسه بودند و مسئولين مدرسه دائماً مزاحم مي شدند كه اين چه كاري است كه شما مي كنيد . شايد اين شاگرد تنبلي باشد كه درس نمي خواند . من روي فكر خودم ، كار خودم پا فشاري كردم ، سه ماهه دوم يك مقدار سطح نمره ها بالا آمد . يعني يك مقدار نمره ها بالا آمد . يعني معدل كلاس را مي گرفتيم دو يا سه نمره بالا آمده بود و شاگردان به كل تغيير كرده بودند . آن زمان ظهر يك ساعت ، دو ساعت و در برخي مدارس 5/2 ساعت تعطيل بود . از صبح تا ساعت 5/11 و از ظهر بودند تا ساعت 4 بعدازظهر . اين 5/2 ساعتي را شاگردان كلاس سه نفر ، سه نفر گوشه مدرسه نشسته بودند . با هم كار مي كردند و وسيله آنها شاگردان زرنگ بودند . چون نمره آنها خراب شده بود و حتي منزل هم مي رفتند و بالاخره به جان هم افتادند . ثلث سوم نمره هر كس را به خودش دادم و معجزه واقعا اتفاق افتاد . كمترين نمره آن كلاس 5/15 بود ، آن هم در درس هندسه كه به نظرمن دشوارترين درس رياضي است. اگر قرار باشد عميق مورد مطالعه قرار گيرد و فهميده شود . آيا اون كلاس واقعا هندسه دانان روزگار بودند ؟ آيا آن كلاس را مي توان

در همان كلاس در درس جبر عده زيادي تجديد شدند و عده اي درآن كلاس در آن مدرسه رفوزه شدند ولي كمترين نمره هندسه 5/15 بود . من به نتيجه خودم رسيده بودم كه كار گروهي و كار جمعي مي تواند ارزش فوق العاده اي داشته باشد اين براي شاگردان قوي هم بسيار مفيد هست . چون اگر يك شاگرد ضعيف كنارش باشد و از اول سوال بكند ، ضعف خودش را هم مي فهمد و در نتيجه به راحتي مي تواند ضعف خودش را بر طرف كند . ولي همانطور كه توصيه كردم از معلمين عزيز خواهش ميكنم كه اين تجربه من را كه يك بار در سال انجام دادم آنها تكرار نكنند ، چون مواجه مي شوند با انواع مشكلات . منجمله اخراج از كار ، دومي هم كه هم براي شاگرد و هم براي معلم مفيد است اين است كه معلم سر كلاس فعال نباشد . معمولا ما معلمين عادت كرديم سر كلاس كه مي رويم گچ را برمي داريم و پشتمان را به كلاس ميكنيم ومينويسيم ، پاك ميكنيم ودوباره هم اين كار راتكرارمي كنيم تازنگ بخورد وهمه بيرون مي رويم و منتظريم همه چيزهارا شاگردان ياد بگيرند . اين كار ممكن نيست . به من اجازه بدهيد كه تجربه ديگرم را بيان كنم .
در يك دبيرستاني كه سال آخردبيرستان نظام قديم يعني كلاس دهم و كلاس يازدهم و دوازدهم و ،شاگردان اون كلاسها همه شاگردان من بودند و براحتي همه مرا مي شناختند . همه درسهاي رياضي آنها با من بود و وضع يك مقدار باحالا فرق داشت كه معلم رياضي زياد باشدواحتياج به چنين كاري نباشد به عنوان مثال عرض ميكنم ، سالي كه مامي خواستيم برويم رشته رياضي يك دانه رشته رياضي در سراسر ايران در دانشكده ، دانشگاه تهران بود كه دانشگاه تهران ،تنها دانشگاه مملكت بود وآن يك دانشكده علوم داشت و آن هم يك دانه هم رشته رياضي بود . آن سال ،سال 1323 بود در تابستانش مرتب وزارت علوم تبليغ مي كرد كه ما براي رشته رياضي 60 دانشجو مي پذيريم ،شمارا به خدا بياييد (به اين زبان نه ) در واقع با التماس آخرين باري كه ما در مهر ماه به كلاس رفتيم ما 13 نفر بوديم كه البته خوشبختانه 3 نفر از اونها خانمها بودند . براي اولين بار در ايران يك چنين رقابتي نه براي معلمان ونه براي دانشجو وجود نداشت . حالا من اين شاگردان را مي شناختم ، مي دانستم كدام چه ضعفهايي وچه قدرتي دارند .
كلاس ششم رياضي قديم يعني آخرين سال دبيرستان وقتي وارد كلاس شدم كوشش كردم درسهايي رابه عهده دانش آموزان بگذارم . يك شاگردي كه توي آن كلاس داشتم اين بود كه آن تمام درسهايش كمابيش خوب بود يعني نه برجسته ولي خوب بود ولي معتقد بود كه خودش هندسه را نمي تواند ياد بگيرد . يك درسي داشتند در ششم رياضي كه حالا نيست ، به نام هندسه و مخروطات ، دو قسمت بود . اين مبحث اولش هندسه بود ،قضاياي محدود رياضي ، قضيه بطلميوس ،قضيه
وغيره كه احتمالا كسي نمي داند كه هر كس احتياج داشته باشد به آن مراجعه مي كند . در بخش دوم آن مخروطات بود به طريق هندسي . مخروطات عبارت است از شكلهايي كه اثر برخورديك صفحه يا يك سطح مخروطي بدست مي آيد كه مثال ساده آن ، آن است كه اگر شما يك كله قند را بگذاريد و اگر يك صفحه آن را قطع كند چه شكلي بدست مي آيد ، اگر صفحه از روي ارتفاع آن را قطع كند دو خط متعادل و اگر عمود بر ارتفاع آنرا قطع كند يك دايره بوجود مي آيد و اگر مايل آنرا قطع كند يك بيضي به وجود مي آيد و غيره .
همه اينها دراولين فصل بخش دوم كتاب هندسه به كمك هندسه حل مي شد . نه هندسه تحليلي ونه جبر فقط هندسه خالي ، قضيه اي آنجا بود به نام قضيع دان لورن ، دان لورن كسي بود كه اين قضيه را گفته بود و آن شاگردي كه مي گفت هندسه نمي دانم ،بلند كردم وگفتم : اين قضيه براي تو ، وقت هم داري ، من به تو دوماه وقت مي دهم ، آنو قت شما مي آييد ، پاي تخته و من هم مثل يك شاگرد مي نشينم ياد مي گيرم و تو شرح بده . گفت : آقا من هندسه نمي دانم ، گفتم
خوب برو ياد بگير كاري ندارد . من يك قضيه مي خواهم . بعد از دوسه روزي آمد و گفت : آقا اگر من بخواهم قضيه دان راياد بگيرم بايد تمام هندسه مسطحه و تمام هندسه فضايي را بدانم . گفتم : برو ياد بگير ، گفت : وقتم كم است . گفتم سه ماه و بالا خره چهار ماه وقت دادم . روز موعود فرارسيد . من هم نشستم به حساب اينكه هر چه قدر ممكن است ايراد بگيرم و كنجكاوي كنم . درس را به اندازه اي پاكيزه در س داد كه به واقع تا آخر ساعت هم من هم چيزي ياد گرفتم واگر خودم درس مي دادم به هيچ وجه آن شكل نبود . بسيار منطقي وجالب اين شاگرد در سال ششم رياضي تنها كسي بود كه در آخر سال ، مسئله هندسه در امتحان داشتند مسئله را حل كرد .
آن موقع ممتهنين مي دانستند كه شاگردان معمولا در امتحان نهايي به مسئله كاري ندارند مسئله هندسه را حل نمي كنند ، پس براي ان سه نمره مي گذاشتند و 17 نمره بقيه قضيه هندسه . اين تنها كسي بود از اون كلاس كه مسئله امتحان را نيز حل كرده بود و هندسه را 20 گرفت . امتحان شفاهي آنها با معلم ومدرسه بود ، همه درسها امتحان شفاهي داشت . در كليه درسها من امتحان شفاهي او را 20 دادم واين شاگرد شد يك هندسه دان و اين شاگرد كه سالها بعد بااوبرخورد كردم ، انسان تحصيل كرده اي بود در آمريكا كه محلي را احداث كرده بود ، كه محل مراجعه كساني بود كه در هندسه اشكال داشتند

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت: 10:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگی نامه محمد رضا شفيعي كدكني

بازديد: 569

فصل اول : آن روز هاي روشن و رويان زندگي

الف) آن روز هاي بي غبار

محمد رضا شفيعي كدكني مشهد  به م.سرشك در تاريخ نوزدهم مهر 1318 در روستاي كدكن متولد شد كدكن در اراضي يك سلسله كوه قرار گرفته كه اين كوهها ،جلگه رخ را از ناحيه كاشمر جدا مي كنند. جلگه رخ يكي از ولايتهاي دوازده گانه نيشابور كهن ست.در تقسيم بندي جديد كدكن از نيشابور شده و جزء توابع تربت حيدريه به شمار مي آيد ولي در تقسيمات قديمي خود تربت همان رستاق زاوه است كه يكي از چندين رستاق هاي نيشابور بوده است.م. سرشك خود در توصيف كدكن مي گويد : كدكن از روستاهاي بسيار قديم است كه اكنون در تقسيم بندي هاي جديد جزء بخش هاي تربت حيدريه به شمار  مي رود م. سرشك در يك خانواده روحاني كشاورز متولد شد. مادر ايشان فاطمه،دختر شيخ عبدالرزاق توسلي بود .شيخ عبدالرزاق توسلي نيز مردي كشاورز-روحاني بود و تا حدود هشتاد سالگي به كار كشاورزي اشتغال داشت .م.سرشك در توصيف اين مرد مي گويد مردي پر انرژي و كاري بود تصوري كه از او دارم هميشه در حال رفتن به باغ و آمدن از آنجاست. بسياري از اوقات كودكي من با او سپري شده است. تمام تابستان و تقريباً نيمي از سال را ما در كدكن به سر مي بريم  و در تمام اين لحظات با همين پدر بزرگ مادري ام بودم. پدر بزرگم دو دختر داشت. دختر بزرگش فاطمه نام داشت همو كه بعد ها مادر من شد. دختر كوچكش عذرا نام داشت مادر محمد عبدالهيان كه رئيس ژاندارمري كدكن بود و من بسياري از لحظات كودكي و نوجواني ام را با او گذراندم. يك دائي نيز داشتم كه در جواني در گذشت و تمامي اهل كدكن در سوك او عزا دار شدند .او بسيار آزاده و جوانمرد بود به نام عباس علي توسلي عكسي از دو سالگي خود را دارم كه در بغل ايشان هستم در آن عكس دائي ام لباس سربازي به تن كرده است.

م. سرشك در شهر زادگاه ،من كه آن را به محمد عبدالهيان تقديم كرده است زادگاهش را اينچنين وصف مي كند :

اي روستا خفته بر اين پهن دشت سبز

اي گزند شهر پليدان پناه من

اي جلوه طراوت و شادابي و شكوه

هان اي بهشت خاطره اي زادگاه من!

باز آمدم به سوي تو ،زان دور دورها،

زان جا كه صبح مي شكفد خسته و ملول

زان جا كه ماه در افق زرد گونه اش ،

در كام ابر مي خزد آهسته و ملول

باز آمدم كه قصه اندوه خويش را

به صخره هاي دامن تو بازگو كنم و نور پناه سايه انبوه با نهايت

گلبرگهاي خاطره را جست و جو كنم

چنانكه بيان شد خانواده پدري م.سرشك روحاني-كشاورز بودند. پدر ايشان ميرزا محمد فرزند ميرزا عبدالمجيد ،فرزند ميرزا حسين ،فرزند ميرزا شفيعي كدكني است كه شرح حالش را در كتب عصر صفوي خاصه عالم آراي عباسي مي توان يافت. خانواده اي كه م. سرشك در آن متولد شد بافت و ساخت اشرافي و فئودالي نداشت چرا كه اصلاً در كدكن آن روز زمين دار بزرگ يا فئودال بزرگ جود نداشت. ميرزا محمد شفيعي بر روي همان زميني كه داشت كار مي كرد م.سرشك نيمي از سال را در كدكن به سر مي برد و نيمي ديگر در مشهد .در كدكن اغلب در جوار پدر بزرگ بود. پس از درگذشت او بيشتر اوقات با مادر بزرگ مادري و پدر بزرگ مادري خود بود. همبازيشان محمد عبدالهيان بود كه دو يا چند سالي از ايشان كوچكتر بود. م. سرشك در توصيف آن روزهاي بي غبار مي گويد: بازيگوش ترين بچه من بودم چه در كدكن و چه در مشهد .اولين بچه اي كه صبح زود وارد كوچه مي شد،علي التحقيق من بودم و آخرين كسي كه كوچه را ترك مي كرد نيز من بودم علتش شايد اين بود كه نه خواهر داشتم و نه برادري. ميرزا محمد شفيعي پس از مرگ فاطمه توسلي مادر م. سرشك چون اهل ازدواج مجدد نبود براي اينكه زندگي خانوادگي آنها از هم نپاشد بي بي جان را كه زني پروا پيشه و وارسته بود به عنوان سرپرست به خانه آورد.م. سرشك از همان دوران كودكي از حافظه بسيار خوبي برخوردار بود .يك قطعه شعر ده بيتي را با دو بار خواندن از بر مي شد بخش اعظم منظومه هادي سبزواري فاصله بخش منطق و الهيات بالمعني الاعم را در دهان سنين به خاطر سپرده بود. ميرزا محمد از هر فرصتي استفاده مي كرد تا چيزي را وارد خزينه ذهن فرزند نمايد فرزند بدون اينكه معني آنها را بداند آنها را طوطي وار حفظ مي كرد. م. سرشك مي گويد بسياري از شهر هاي انيه بن مالك را در اتوبوس خوانده ام لذا هر يك از آن ابيات براي من داراي رنگي است. مثلاً اين بيت: كذا اولات والذي اسما مرجعل      كاذر عات فيه ذا ايضاً قبل براي من خاكي و غبار آلود است. چرا كه به هنگاه سفر و نگاه به غبار كوير آنها را به خاطر سپرده ام. همين طور ديگر ابيات هر يك براي من رنگي دارند. در كنار اولين محفوظات كه ذخاير آينده ذهن او را تشكيل مي دهد در 6-7 سالگي جامع المقدمات را در خانه نزد پدر فرا مي گيرد. هر زمان كه فرزند از بازي در كوچه ها باز مي گشت پدر چيزي براي آموزش فرزند آماده داشت. پدر گاهي اوقات دست فرزند را مي گرفت و پياده در اطراف شهر مي گرداند. در تمام طول راه تصويري تازه از زندگي به او نشان مي داد .م. سرشك مي گويد: فاصله خانه تا حرم حضرت رضا (ع) چند دقيقه بيشتر راه نبود آنسوي بار مشهد مزارع سبزي كاري بود كه خراساني ها به آن بغتره ( باغ تره ) مي گويند. پدر در راه مدام برايم الفيه مي خواند و در بازگشت نيز از من مي خواست تا اشعار خوانده شده را براي او بخوانم .فرزند نيز مانند نوار ضبط صوتي كه چيزي را ضبط كرد.باشد همان ابيات را مي خواند. پدر گهگاه براي تشويق فرزند او را به محضر و محل طلاب سن و سال دار و پر مدعا مي برد تا نبوغ فرزند را به نمايش بگذارد. اولين شخصيت م. سرشك پدر او بود كسي كه حاصل بخشي از فرهنگ و متون اسلامي آن روز خراسان بود. اصلي ترين بخش شخصيت م.سرشك را ميرزا محمد شفيعي ساخته است. تربيت نخستين م. سرشك ديني و شاعرانه بود. م. سرشك هرگز اين دو وجه تربيت گذشته خود را از ياد نبرد. غير از ميرزا محمد مادر و مادر بزرگ م. سرشك نيز بخشي از ساختمان وجودي ايشان را بنيان نهاده اند. سرشك مدرسه ي نرفته و مكتب رفته است. ايشان مي گويد مادر ايشان نيز خوب شعر گفته و علاوه بر اين عربي مي دانست فارسي نيز خوب مي دانست ولي طبق سنت كه زن بايد خويشتن ياد بگيرد و فقط خواندن دانست

ب) شيخ هاشم قزويني و آفاق تفكر معنوي :

م. سرشك قبل از ورود به حوزه هاي علميهآن روز ، در نزد پدرش ميرزا محمد شفيعي كدكني نيشابوري مقدمات علوم ديني از قبيل جامع المقدمات و نكايه آخوند خراساني را فرا مي گيرد. بعد از ورود به حوزه علميه دريچه هاي جديدتري به روي ايشان باز مي شود. در نزد حاج ميرزا احمد مدرس يزدي ملقب به نهنگ شرح لمعه و قوانين ميرزاي قمي و در نزد مرحوم فلسفي اصفهاني غرالغرامد ملا هادي سبزواري را فرا مي گيرد. حاج شيخ هاشم قزويني در ميان اساتيد م.سرشك تشخص خاصي داشت چه از نظر هوش و ذكاوت و چه از نظر تقوي و پاك دامني. م. سرشك مي گويد كه در زندگي من بعد از پدرم حجت الاسلام ميرزا محمد شفيعي كدكني چند نفر بوده اند كه بيشترين تائيد را داشته اند. يكي از مهمترين ايشان مرحوم آيت الله حاج هاشم قزويني ست كه علاوه بر فقه و اصول عملاً برما آموخت كه از تنگ نظري هاي قرون وسطي به در آئيم و در يادگيري و دانش اندوزي ،مرزهاي تعصب بار بشكنيم.

دومين شخصيت شاخصي كه در حوزه هاي علميه آن دوره مطرح بحث بود و در تكوين شخصيت محمد رضا شفيعي كدكني نقش مهمي داشت اديب نيشابوري محمد رضا به اديب دوم بود. اديب نيشابوري ديدگاه استتيك به محمد رضا شفيعي كدكني مي دهد كه بعد ها در تمامي آثار و اشعارش نمود پيدا كند. اين تاثير شگرف را در كتاب صور خيال فارسي بيش از هر كتاب ديگري مي توان مشاهده كرد. تائيد و نفوذ اديب نيشابوري م.سرشك تنها به اعطا نگرش ادب تطبيقي محدود و خلاصه نمي شود بلكه تاثير ايشان فراتر و عميق تر از اين بود .شايد بتوان گفت تمايل شديد م.سرشك به ادب خراساني و سبك خراساني و تصحيح و تنقيح دواوين شاعران خراساني خاصه نيشابوري تا حدودي بر اين ديدگاه بر مي گردد.

ج) در مكتب حقايق :   

اديب استاد بزرگي براي م. سرشك بود و به همين خاطر به او اشاره مي كنيم

سيخ محد تقي اديب نيشابوري يا اديب ثاني در سال 1312 ه.ق در قريه خير آباد از بلوك عشق آباد نيشابور به دنيا آمد. پدرش اسدالله از دانش بي بهره نبود لذا در روستا بر تعليم اطفال مي پرداخت .مادرش فاطمه نام داشت. اجدادش از سران ليل اسكنري بودند. محمد تقي نيشابوري در سنين كودكي لكنت زبان داشت .شبي حضرت امير(ع)را در خواب مي بيند كه آن حضرت او را امر به برخواستن و خواندن رب اشرح لي صدري در قنوت مي كند. اديب نيز امر مولايش را اطاعت مي كند و زبانش گشوده مي شود .پدرش در همان زمان پيش بيني مي كند كه او از فصحا خراسان خواهد شد. در اواخر سال 1333 اديب به حوزه درس ميرزا عبدالجواد نيشابوري (اديب اول) وارد مي شود. محمد تقي اديب نيشابوري در محضر اساتيدي مانند شيخ محمد كدكني نيشابوري ،ميرزا عبدالجواد نيشابوري ،آقاميرزا ي عسگري حسيني رضوي مشهدي به آقابزرگ شهيدي،آقا شيخ حسن برسي-آقاي شيخ اسدالله يزدي-ميرزا محمد باقر مورس رضوي،قوام الحكما،مشيدالاطباءو حكيم فاضل خراساني بر تحصيل مي پردازد. اديب در مسجد ترك ها (بازار)و جامع و مرستاد و مدرسه سليمان خان در مدرسه ميرزا جعفر و مدرسه خيرات خان و آرامگاه شيخ بهايي(صحن نو) و منزل مسكوني اش (محله عيدگاه) تدريس مي كرد. در سال 1341 به عنوان مدرس استان قدس رضوي قدم به مقبره شيخ بهايي نهاد و حق التدريسي را كه تا آن وقت اط طلاب مي گرفت ترك نمود و بابت شهريه ماهي چهارصد تومان از استان مبارك دريافت مي نمود .از اديب آثاري به جا مانده است كه عبارتند از : گوهر تابنده،آئين نامه،ستايش نامه،طريقت نامه،حديث جانان،رساله يعقوبيه،محمع راز،فيروزي جاويد،البلايه النهايه ،گوهر نامه به ضميمه رساله قافيه،و رساله بديعيه و ...

اديب در زمستان 1348 در يخبندان شديد لغزيد و بر زمين افتاد و كلمه مبارك يا علي بر زبانش داشت جان به جانان آفرين تسليم كرد. و با تلاش چند تن از شاگردانش در ايوان غرفه جنوب شرقي صحن عتيق يا انقلاب به خاك سپرده شده است.

د- ورود به دانشگاه و آشنايي با روشهاي جديد علمي :  

م.سرشك پانزده سال تمام در حوزه هاي علميه خراسان آن روز آمد و شد مي كرد و اين يعني تكوين نيمي از شخصيت او. م. سرشك در تمامي ادوار تحصيل و تدريس خود به نحوي تمايل خويش را به فرهنگ و تمدن اسبامي حتي نوعي ناسيوناليسم (خراسان زدگي قديم ) كم رنگ در آثار خود نشان داده است.

عبارتي كه ايشان در مقدمه كتاب (تصوف اسلامي) آورده است و عباراتي مانند (( هانري كربن فقط مواد خام براي امثال لويي اشتراوس فراهم مي كرد)) حاكي از نوعي دلبستگي به فرهنگ و تمدن اسلامي آن هم از نوع شرقي آن است. تمايل به فرهنگ خراسان و نيشابور در تمامي آثار او حتي اشعارش نمايان است .م.سرشك خراسان و نيشابور را هم از جهت فرهنگ مستغني و پربار مي داند و هم از نظر زباني . زبان شعري او خراساني است كه به او اشاره اي بعداً فراهم داشت. شفيعي كدكني به عرفان و تصوف فاصله از نوع خراساني ان تمايل شديدي دارد و در ميان عرفاي گذشته شايد به او ابوسعيد ابوالخير بيشتر علاقه داشته باشد. كدكني تعلق خاطر خود را به نيشابور در چندين مورد به صراحه بيان مي كند اولي در آغاز كتاب تاريخ نيشابور و دومي كه مرشيد هاي سرو كاشمر عري دارد تحت عنوان در جهت و جوي نيشابور در آن شعر نيز تعلق خاطر خود به نيشابور را دقيق بيان مي كند.

روحم ابري                   

افق سرخ و

درختان صدري

ليك آن پدر

يكي پير

در افسانه و بيهر

زآستين كرده برون طرفه ،يكي طنبوري

ميزند راه جزيني،همه در مويه چنانك

دهنت درياي جهان

با همه طوفان هايش

ميزند غوطه در آن كاسه طنبور هنوز

در نيشابورم وجوياي نشابور هنوز

                                                             هزاره دوم آهوي كوهي/43-43

م.سرشك در مدرسه جديد درس نخوانده است خودش مي گويد: من از اينكه به مدرسه نرفتم بسيار بسيار خوشحالم يعني مي فهمم كه يك نوع عنايت الهي بوده ..... من اگر به شيوه معمولي به مدرسه مي رفتم مسلماً اين مايه اي كه از فرهنگ كلاسيك ايران،به خصوص به فرهنگ اسلامي مربوط است هرگز نداشتم .م.سرشك پس از مطالعه درس جديد و موفقيت در استان وارد دانشگاه مي شود. در دانشگاه چهره هايي مانند دكتر فياض،دكتر غلام حسين يوسفي و دكتر رجايي خراساني آفاق جديد تري را به روي او مي گشايد. دكتر فياض دروس حوزوي را تا مرز اجتهاد خوانده بود .مدتي به تدريس فارسي و عربي در دبيرستان مي پردازد ولي به خاطر نداشتن مدرك مدتي او را كنار مي گذارند و او مجبور مي شود همه آن علوم را در مدت اندكي فرا گرفته وارد دانشگاه شود و به درجه دكترا نايل مي گردد او كه قبلاً به ثقه الاسلام شهيدي معروف بود از اين پس به عنوان دكتر فياض مشهور مي شود. انجمن ادبي آن سال ها در مشهد پر پيمان بود و ملبساتش گرم و دكتر فياض نيز شمع انجمن بود. م. سرشك در خاطره اي از دكتر فياض نقل مي كند : در سال 1335 شريعتي يا قرايي با يكي از ديگر دانشجويان تخص ميروند نزد استاد           مي گويند شعر هاي نيما يوشيج كمي مبهم و تاريك است دكتر مي گويد بله آقا مبهم و تاريك است .باز آن ديگري مي گويد عجيب است كه در عين ابهام و تاريكي نوعي روشني در آن ديده مي شود دكتر مي گويد بله آقا در تاريكي هايش روشني هايي هم هست .باز آن ديگري مي گويد .عجيب است كه در همين روشني باز هم ابهام ها و تاريكي ها ديده مي شود .دكتر مي گويد بله آقا در همين روشني ها يي هست و اين قضيه (( توي تاريكي ها روشنايي هست)) ورد زبان بچه ها شده است.

از دكتر فياض كه بگذريم ،دكتر يوسفي نيز در تكوين اضلاع شخصيت م.سرشك نقش بسزايي داشت .يوسفي از نظر جديدت در تدريس و سخت گيري در امتحان و باريك بيني در متون زبان زد عام و خاص بود. دكتر يوسفي نمادي از اجتماع سنت و مدرنيسم بود چرا كه به متون كهن مانند گلستان و بوستان و قابوسنامه توجه مي كرد كه به آراي ديويد ديچز (شيوه نقد ادبي ) ورفه ولك (چشم اندازي از ادبيات و هنر) و ديگران.نثر شفاف و يم رويه اي داشت.

سومين استاد برجسته و شاخص شيفيعي كدكني در دانشگاه،مشهد دكتر رجايي خراساني بود. دكتر رجايي از يك جهت با تمامي استادان شفيعي تفاوت داشت.او به علت تعلق خاطري كه به متون عقلي داشت دانشجويان را وادار مي كرد تا يك دوره آثار افلاطون (ترجمه لطفي و كاوياني ) را بخوانند و امتحان بدهند . بدين سان دانشجويان ادبيات را وادار مي كرد تا نسبت تفكر و زبان را دريابند.

و.سرشك از رهگذر حمايت هاي دكتر رجايي با فرهنگ و متون يونان آشنا مي شود. شايد تلاشي كه او و دكتر شريعتي براي ترجمه برخي از متون از خود نشان مي دهند ناشي از حركت و حيرت و دغدغه اي باشد كه دكتر رجايي در ايشان ايجاد كرده بود. انس و آشنايي شفيعي كدكني با فنون علامي فلسفي را در شرح برگزيده ها و كتاب موسيقي خاصه فصل سوم كه به تحليل آراء فارابي و اخوان الصفار و بوعلي سينا اختصاص دارد مي توان مشاهده كرد. همين قرايين نشان ميدهد كه م.سرشك شاعر-محقق انديشه گر است نه در تحقيقات ادبي ايشان مي توان لفاظي هاي آنچاني را مشاهده كرد و نه در دفاتر اشعار ايشان .شفيعي شاعري خردگرا است. به همين خاطر اشعار ايشان ساده و شفاف و بي تحقير است خواننده به راحتي مي تواند روغن معنا را از بادام لفظ به در كشد.شفيعي زبان را ابزار انديشه مي داند نه انديشه را ابزار زبان به مظروف اصالت مي دهد نه به ظرف.

ه. نخستين بارقه ها :

حضور طولاني در محضر اديب و شيخ هاشمي قزويني و ... آمد و شد در محافل سنتي آن روز خراسان ،غور و تامل در متون كلاسيك عملاً شاعر را به طرف نوعي سنت گرايي يوق مي داد. از نظر شاعر بر همه محقق و شاعر ايراني فرض است كه چند و چون شعر كلاسيك را بداند. اين تجربه به شعر كلاسيك براي يك شاعر مدرن بد نيست، زيرا اندازه كلمات را بدست             مي آورد.براي آنهايي كه مثل اخوان و خويي يك استعداد براي نو گرايي داشتند اين امتياز را هم براي هميشه به ايشان داد كه اندازه كلمات و به اصطلاح معماري كليه و نگاه به اعاد مختلف كلمه را به آنها آموخت.

م. سرشك به علت روحيه حقيقت طلبي كه داشت خيلي زود از قالب هاي كهنه و كلاسيك پا فرا نهاد و بر قلمروهاي آنزمان دست يافت گويا اولين بار از طريق شعر مريم اثر توكلي است كه دريچه نسباتاً جديدتري به روي او گشوده مي شود.

در نيمه هاي شامگاهان در آن زمان كه ماه

زرو و شكسته ميدمد از طرف خاوران

ايستاده در سياهي شب مريم سپيد

آرام و سرگردان

او مانده تا كه از پس دندانه هاي كوه

مهتاب سرزند ،كشد از چهره شب نقاب

بارد بر او فروغ و بشويد تن لطيف

در نور مهتاب و ....

م.سرشك معتقد است كه آشنايي حقيقي او باشعر نو و نيمايي از زماني آغاز شد كه با دكتر علي شريعتي در انجمن ادبي پيكار و دانشكده ادبيات نشست و برخاست داشته است. م.سرشك با حضور در انجمن هاي ادبي آن روز خراسان مدام تجربيات هنري خودش را افزون مي كرد. در همين سالها به محمد قهرمان و م. آزرم و سرگرد نگارنده ارتباط مداوم داشت. م. آزرم و شريعتي به ادبيات جديد خاصه شاخه نيمايي آن گرايش داشت و بر عكس محمد قهرمان به سبك هندي و نشست و برخاست با محمد قهرمان عاملي بود تا م. سرشك به برخي از ظرافتهاي سبك هنري بيشتر توجه كند.خراسان آن روز به چند دليل شديداً تحت تاثير سبك هندي بود. يكي به علت ارتباط با هرات و ديگر وجود شعرايي مانند قهرمان و قدسي و رفت و آمد چهره هايي مانند اميري فيروز كوهي به خراسان.م.سرشك به انجمن ادبي فرخ نيز رفت و آمد داشت اين انجمن بيشتر متاثر از سبك خراساني بود و چهره هايي مانند احمد كمال پور در آنجا حضور پيدا مي كردند. م. سرشك مي گويد زماني كه براي هفتاد و پنج سالگي كمال پور مجلس بزرگداشتي تشكيل دادند من نيز شعري سرودم و براي آنها ارسال كردم شعري كه با اين مطلع آغاز مي شود:

كمال ما كخ به معني جمال لفظ دري است

زمرز طوس كنون در كمال جلوه گري است

م.سرشك در اين سالها با مجلات و روزنامه هاي آن روز خراسان مانند هيرمند،آفتاب شرق و همچنين با فطلنامه ادبي،هنري اي كه صاحب امتياز آن آقاي مجير فياض وكيل دادگستري و مدير روزنامه هيرمند و مدير داخلي آن مهدي علايي ،همكاري نزديكي داشت. گويا در همين فصل نامه است كه شعر هفتخواني ديگر را نيز منتشر مي كند چاپ اين نوع اشعار گهگاه مايه دردسر شاعر و دست اندكاران مجله نيز مي شود. تكه اي از شعر هفتخواني ديگر:

برفراز توده خاكستر ايام ،

شهربند جاودان قرن،

گامخوار سم اسبان تلارو ترك

رهگذر استران تشنه بازي

جاي پلي كاروان خشم اسكندر

بر فروز آن آذر مينوي جاويد

اي مغ خاموش! در آتشگهي ديگر

غير از دست اندر كاران مجله،پدرم م. سرشك نيز با شعر نو چندان ميانه خوبي نداشت و اين امر نيز گاهگاه مزيد بر علت مي شد. شعر هفتخواني ديگر مرا به ساواك نكشانيد ولي مدير روزنامه را به گفته خودش،بعد از انقلاب و سقوط سلطنت از بسياري از تهمت ها تبرئه كرد.

و-سنت و سياست

م. سرشك در دانشگاه تهران با چهره هايي مانند بديع الزمان فروزان فر و خانلري آشنا مي شود كه هر دو دست پروده مكتب اديب بودند .م. سرشك به مدت 5 سال در محضر فروزان فر با مثنوي و لايه هاي زيرين و معاني گوهرين مثنوي آشنا مي شود. فروزن فر نسبتاً به م. سرشك نظر مثبت داشت و در روز دفاعيه اش زير برگه اي كه مبين استخدام ايشان در دانشگاه تهران بود نوشت ((احترامي ست به فضيلت )) م. سرشك با وجود احترام فراواني كه براي فروزان فر قائل بود و با وجود تاثر بسياري كه از او پذيرفته بود ولي هيچگاه نقطه ضعفهاي شخصيتي او را در خويش متمكن نكرد. فروزان فر در كنار تحقيق شعر هم مي سرود. شعر تبريك به مصدق او يكي از اشعار به ياد ماندني تاريخ ادبيات ماست. فروزان فر به خاطر قيد و بند ها و مشغله هاي مختلفي كه براي خود مي تراشيد مانند رياست دانشگاه ادبيات تا سناتوري و رياست كتابخانه سلطنتي تا حدودي از نوشتن باز مي ماند .م. سرشك حد و مرز نسبت و اجتماع را دقيقاً مي شناسد. م. سرشك درست همان برخوردي را با جامعه دارد كه حافظ دارد. حافظ در عين اينكه با واقعيت هاي اجتماعي عصر خود پيوند دارد ولي هرگز اشعارش را تا سطح بيانيه هاي سياسي تنزل نمي دهد. م.سرشك با وجود تبجيل و تكريم و احترامي كه براي فرزندان قايل است هماره بر اين نقطه ضعف استاد فروزان فر انگشت گذاشته كه ايشان مرز علم و سياست را خوب نمي شناخت لذا آنها را به هم مي آميخت. م. سرشك از نظر شعري فروزان فر را همپايه اديب مي دانست. ولي از نظر تحقيق همسان زرياب خويي.

ز-تسامح علمي

 

بعد از فروزان فر بتيد از دكتر خانلري به عنوان نمادآزاد انديشي نام برد. خانلري به رغم فروزان فر و ديگران سنت و نوآوري را در خود جمع كرده بود. م.سرشك زماني كه خانلري را مثال مي زند او را همراه با چهره هايي مانند علي اكبر دهخدا،صادق هدايت،ملك شعرا بهار ،محمد قزويني،نيما يوشيج مطرح كرد،مي ستايد. 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت: 9:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

زندگی نامه دکتر محمد مصدق

بازديد: 361

دکتر محمد مصدق

دکترمحمدمصدقدرسال۱۲۶۱هجریشمسیدرتهران،دریکخانوادهاشرافیبدنیاآمد. پدراومیرزاهدایتاللهمعروفبه " وزیردفتر " ازرجالعصرناصریومادرشملکتاجخانمنجمالسلطنه  فرزندعبدالمجیدمیرزافرمانفرماونوهًعباسمیرزاولیعهدونایتالسلطنهایرانبود. میرزاهدایتاللهکهمدتمدیدیدرسمت " رئیسدفتراستیفاء " امورمربوطبهوزارتمالیهرادرزمانسلطنتناصرالدینشاهبهعهدهداشت،لقبمستوفیالممالکیرابعدازپسرعمویشمیرزایوسفمستوفیالممالکازآنخودمیدانست،ولیمیرزایوسفدرزمانحیاتخودلقبمستوفیالممالکرابرایپسرخردسالشمیرزاحسنگرفتومیرزاهدایتاللهبعنواناعتراضازسمتخوداستعفانمود. بعدازمرگمیرزایوسف،ناصرالدینشاهمیرزاهدایتاللهرابهکفالتامورمالیهوسرپرستیمیرزاحسنمنصوبکرد.

میرزاهدایتاللهسهپسرداشتکهمحمدکوچکترینآنهابود. هنگاممرگمیرزاهدایتاللهدرسال۱۲۷۱شمسیمحمددهسالهبود،ولیناصرالدینشاهعلاوهبراعطایشغلولقبمیرزاهدایتاللهبهپسرارشداومیرزاحسینخان،بهدوپسردیگراوهمالقابیداد،ومحمدرا " مصدقالسلطنه " نامید. دکترمصدقدرخاطراتخودازدورانکودکیشمینویسد: " چونمادرمپسازفوتپدربابرادرممیرزاحسینوزیردفتراختلافپیداکرد،بامیرزافضلاللهخانوکیلالملکمنشیباشیولیعهد  مظفرالدینشاهازدواجنمودومراهمباخودبهتبریزبرد. درآنموقعمندرحدوددوازدهسالداشتم.

محمدخانمصدقالسلطنهپسازاتمامتحصیلاتمقدماتیدرتبریزهمراهپدرخواندهاش،کهبعدازجلوسمظفرالدینشاهبرتختسلطنتبهسمتمنشیمخصوصشاهتعیینشدهبود،بهتهرانآمد.

مصدقالسلطنهباوجودسنکمدرنخستینسالهایخدمتدرمقاممستوفیگریخراسانکاملادرکارخودمسلطشدوتوجهوعلاقهعمومرابهطرفخودجلبنمود. دربارهخدماتاودرخراسانافضلالملکدرکتابافضلالتواریخچنینمینویسد: " میرزامحمدخانمصدقالسلطنهراامروزازطرفشغلمستوفیومحاسبخراسانگویند،لیکنرتبهوحسبونسبواستعداوهوشوفضلوحسابدانیاینطفلیکشبهرهصدسالهمیرود. اینجوانبقدریآدابدانوقاعدهپردازاستکههیچمزیدیبرآنمتصورنیست.

گفتارورفتاروپذیرائیواحتراماتشدرحقمردمبهطوریاستکهخوداوازمتانتوبزرگیخارجنمیشود،ولیبدونتزویروریاباکمالخفضجناحکمالادبرادربارهمردمانبجایمیآوردونهایتمرتبهانسانیتوخوشخلقیوتواضعراسرمشقخودقراردادهاست".

مصدقالسلطنهبعدازمراجعتبهتهراندراولینانتخاباتدورهمشروطیتنامزدوکالتشد. اوبهنمایندگیازطبقهاعیانواشرافاصفهاندراولیندورهتقنینیهانتخابگردید؛ولیاعتبارنامهاوبدلیلاینکهسناوبهسیسالتمامنرسیدهبودردشد.

مصدقالسلطنهدرسال۱۲۸۷شمسیبرایادامهتحصیلاتخودبهفرانسهرفتوپسازخاتمهتحصیلدرمدرسهعلومسیاسیپاریسبهسویسرفتودراینمرحلهبهاخذدرجهدکترایحقوقنائلآمد. مراجعتمصدقبهایرانباآغازجنگجهانیاولمصادفبود. بعدازمراجعتبهایرانمصدقالسلطنهباسوابقیکهدرامورمالیهومستوفیگریخراسانداشتبهخدمتدروزارتمالیهدعوتشد. دکترمصدققریبچهاردهماهدرکابینههایمختلفاینسمتراحفظمیکندتااینکهسرانجامدرحکومتصمصامالسلطنهبهعلتاختلافباوزیروقتمالیه  مشارالملکازمعاونتوزارتمالیهاستعفامیدهدوهنگامتشکیلکابینهدوموثوقالدولهمجدداًعازماروپامیشود.

دکترمصدقدرخاطراتخودازدوراناقامتدرسویسکهآنرا " وطنثانوی

 " خودمیخواندمینویسد: " درآنجابودمکهقراردادوثوقالدولهبینایرانوانگلیسمنعقدگردید.... تصمیمگرفتمدرسویساقامتکنموبهکارتجارتپردازم. مقدارقلیلیهمکالاکهدرایرانکمیابشدهبودخریدهوبهایرانفرستادم؛وبعدچنینصلاحدیدمکهباپسرودختربزرگمکهدهسالبودوطنخودراندیدهبودندبهایرانبیایموبعدازتصفیهکارهایمازایرانمهاجرتنمایم.

اینبودکههمانراهیکهرفتهبودمبهقصدمراجعتبهایرانحرکتنمودم..." دکترمصدقسپسشرحمفصلیازجریانمسافرتخودازطریققفقازبهایراندادهوازآنجملهمینویسدچونکمونیستهابراینمنطقهمسلطشدهبودند،بهاوتوصیهکردهبودندکهدستهایشرابادودهسیاهکندتاکسیاوراسرمایهدارنداند! دکترمصدقاضافهمیکند " بهدستورژنرانقنسولایراندرتفلیساتومبیلیتهیهنمودندکهباپرداختچهلهزارمناتتمرابهپتروسکیبرساندوازآنجاازطریقدریاواردمشهدسربابلسرفعلی  شویم.

ولیچندساعتیقبلازحرکتخبررسیدکهکمونیستهادربندراتصرفکردهاندکهازاینطریقنیزمایوسشدموچونناامنیدرتفلیسروبهشدتمیگذاشتازهمانخطیکهآمدهبودمبهسویسمراجعتکردم.

بعدازمراجعتدکترمصدقبهسویس،مشیرالدولهکهبهجایوثوقالدولهبهنخستوزیریانتخابشدهبود،تلگرافیبعنوانمصدقالسلطنهبهسویسفرستادواورابرایتصدیوزارتعدلیهبهایراندعوتکرد. دکترمصدقتصمیمگرفتازراهبنادرجنوببهایرانمراجعتکند.

درمراجعتدکترمصدقبهایرانازطریقبندربوشهر،پسازورودبهشیرازبرحسبتقاضایمحترمینفارسووالیگریاستانداریفارسمنصوبشدوتاکودتایسوماسفند۱۲۹۹دراینمقامماندوبرایایجادامنیتوجلوگیریازتعدیقدمهایموثریبرداشت.

باوقوعکودتایسیدضیاورضاخان،دکترمصدقتنهاشخصیتسیاسیایرانبودکهدولتکودتارابهرسمیتنشناختوازمقامخودمستعفیگشت. پسازاستعفاازفارسعازمتهرانشد. ولیبنابهدعوتسرانبختیاریبهآندیاررفتتاکابینهسیدضیاپساز۱۰۰روزساقطگردید.

باسقوطکابینهضیا،وقتیقوامالسلطنهبهنخستوزیریرسید،دکترمصدقرابهوزارتمالیه  دارائی  انتخابنمودکهباقبولشرایطیهمکاریخودرابادولتجدیدپذیرفت.

باسقوطدوتقوامالسلطنهورویکارآمدنمجددمشیرالدولهوقتیازمصدقخواستهشدکهباسمتوالیآذربایجانبادوتهمکاریکند،بااینشرطکهارتشیانتحتامراودرمنطقهباشند،قبولکرد. ازاواخربهمن۱۳۰۰بااواسطسال۱۳۰۱اینماموریتراپذیرفت،ولیدراواخرکاربخاطرسرپیچیفرماندهقشونآذربایجانازاوامرشبدستوررضاخانسردارسپه،وزیرجنگوقت،ازاینسمتمستعفیگشتوبهتهرانمراجعتکرد.

درخردادماه۱۳۰۲دکترمصدقدرکابینهمشیرالدولهبهسمتوزیرخارجهانتخابشدوباخواستهانگلیسیهابرایدوملیونلیرهکهمدعیبودندبرایایجادپلیسجنوبخرجکردهاندبشدتمخالفتنمودوآبپاکیرابردستوزیرمختارانگلستانریخت.

پسازاستعفایمشیرالدوله،سردارسپهبهنخستوزیریرسیدودکترمصدقازهمکاریباایندولتخودداریورزید.

دکترمصقدردورهپنجموششممجلسشواریملیبهوکالتمردمتهرانانتخابودرهمینزمانکهباصحنهسازیسلطنتخاندانقاجارمنقرضورضاخانسردارسپهونخستوزیرفعلیبهمقامپادشاهیرسید،اوقاطعانهبااینانتخاببهمخالفتبرخاست. زمانیکهعمرمجلسششمبهپایانرسیدورضاشاهبادیکتاتوریمطلقفاتحهحکومتمشروطهودمکراسیراخواند،دکترمصدقطیسالیاندرازخانهنشینشدودراواخرسلطنتپهلویاولکههمهرجالسابقیاازبینرفتهبودندویادستبیعتبهحکومتدادهبودند،مصدقبهزندانافتادولیپسازچندماهآزادشدوتحتنظردرملکخوددراحمدآبادمجبوربهسکوتشد. رضاشاهدرسال۱۳۲۰پسازاشغالایرانبوسیلهقوایروسوانگلیس،ازسلطنتبرکنارگشتوبهآفریقایجنوبیتبعیدگشتودکترمصدقبهتهرانبرگشت.

دکترمصدقدرانتخاباتشورانگیزدوره۱۲مجلسکهپسازسقوطرضاشاهانجامشد،باردیگردرمقاموکیلاولتهرانقدمبهمجلسنهادوموردتجلیلتمامملتایرانقرارگرفت.

درانتخاباتدوره۱۵مجلسبخاطرمداخلاتنامشروعقوامالسلطنهنخستوزیر  وشاهمانعشدندتادکترمصدققدمبمجلسبگذاردوانگلیسیهابتوانندقراردادتحمیلیسال۱۹۳۳دورهرضاشاهراکهبمدت۶۰سالحقوقملتایرانراازنفتجنوبضایعمیساخت،دردولتساعدمراغهایتنفیذسازند. خوشبختانهبراثرفشارافکارعمومیمقصودانگلیسیهاتامیننشدوعمرمجلسپانزدهمسررسید. درهمیندورانبودکهدکترمصدقوهمراهانویاقدامبهپایهگذاریجبههًملیایرانرانمودند  .

برخلافانتظارانگلیسیها،درانتخاباتمجلس۱۶باهمهتقلباتوحمایتشاهودربارصندوقهایساختگیآراتهرانباطلشدوهژیروزیردرباردستنشاندهوالاحضرتاشرفبقتلرسیدودرنوبتدومانتخابات،دکترمصدقوگروهیازیارانشکههنوزدوسهنفریازآنهاراهخیانتدرپیشنگرفتهبودند،بمجلسراهیافتند؛کهدرهمینمجلسپسازکشتهشدنسپهبدرزمآرا،طرحملیشدنصنایعنفتجنوببهرهبریدکترمصدقتصویبشدواندکیبعددرشورواشتیاقعمومیدکترمصدقبهنخستوزیریرسیدتاقانونملیشدنصنعتنفترابهاجرادرآورد.

دراردیبهشتماهسال۱۳۳۰دکترمصدقباتکیهبهرایاعتماداکثرنمایندگانمجلسبهنخستوزیریرسید. نخستیناقدامدکترمصدقپسازمعرفیکابینه،اجرایطرحملیشدنصنعتنفتبود.

بدنبالشکایتدولتانگلیسازدولتایرانوطرحشکایتمزبوردرشورایامنیتسازمانملل،دکترمصدقعازمنیویورکشدوبهدفاعازحقوقایرانپرداخت. سپسبهدادگاهلاههرفتودراحقاقحقملتایرانبهپیروزیدستیافت. دربازگشتبهایرانسفرینیزبهمصرکردودرآنجامورداستقبالپرشکوهملتمصرقرارگرفت.

انتخاباتدروههفدهممجلسبخاطردخالتهایارتشیانودرباربهتشنجکشیدوکاربجاییرسیدکهپسازانتخاب۸۰نماینده،دکترمصدقدستورتوقفانتخاباتحوزههایباقیماندهراصادرکرد.

دکترمصدقبرایجلوگیریازکارشکنیهایارتشدرخواستانتقالوزارتجنگبهدولتراازشاهنمود. کهایندرخواستازطرفشاهردشد. بههمیندلیلدکترمصدقدر۲۵تیرماه۱۳۳۱درمقامنخستوزیریاستعفامیکند.
یکروزبعد،مجلسقوامالسلطنهرابهنخستوزیریانتخابکردوقوامالسلطنهباصدوربیانیهشدیدالحنینخستوزیریخودرااعلامنمود.
مردمایرانکهازبرکناریدکترمصدقشدیداخشمگینبودند،درپیچهارروزتظاهراتوقیامهایپیوستهدرحمایتازدکترمصدق،موفقبهساقطکردندولتقوامگردیدند،ودر۳۰تیر۱۳۳۱دکترمصدقباردیگربهمقامنخستوزیریایرانرسید.

درروز۹اسفندماه۱۳۳۱دربارباکمکعدهایازروحانیون،افسراناخراجیواراذلواوباشتصمیمبهاجرایطرحتوطئهایبرعلیهمصدقکردندتااوراازبینببرند. نقشهازاینقراربودکهشاهدرآنروزبهعنوانسفربهاروپاازپایتختخارجشودواعلامداردکهاینخواستهدکترمصدقاست ( برایاطلاعاتبیشترلطفابهکتاب " خاطراتوتالماتدکترمصدق" بقلمخودایشانمراجعهکنید.

 ارازلواوباشنوکردربارهمبهبهانهجلوگیریازسفرشاهدرمقابلکاخشاهتظاهراتبرپاکنندوهنگامخروجدکترمصدقازدربارویرابقتلبرسانند. ولیازآنجائیکهمصدقازنقشهاطلاعیافتتوانستجانسالمبدربردوتوطئهباشکستروبروگشت.

سرتیپافشارطوسرئیسوفادارشهربانیدکترمصدق،بوسیلهعمالدرباروافسراناخراجیبهطرزوحشیانهایبقتلرسید.

بعلتاختلافاتشدیدمجلسبادولتدکترمصدق،وبدنبالاستعفایبسیاریازنمایندگانمجلس،دولتاقدامبهبرگذاریهمهپرسیدرسطحکشورنمودتامردمبهانحلالیاعدمانحلالمجلسرایدهند. دراینهمهپرسیکهالبتهبهخاطرهمزماننبودنزمانانتخاباتدرتهرانوشهرستانها،وهمچنینجدابودنمحلصندوقهایمخالفانوموافقانانحلالمجلسموردانتقادبسیاریازمنتقدانقرارگرفت؛درحدوددومیلیونایرانیبهانحلالمجلسرایمثبتدادندومجلسدرروز۲۳مرداد۱۳۳۲راسماانحلالیافت.

درروز۲۵مرداد۱۳۳۲طبقنقشهایکهسازمانهایجاسوسیآمریکاوانگلیسبرایبراندازیدولتمصدقکشیدهبودند،شاهدستورعزلدکترمصدقراصادرنمودورئیسگاردسلطنتیخویش،سرهنگنصیریراموظفنمودتابامحاصرهخانهنخستوزیرفرمانرابهویتحویلدهد. همچنیننیروهاییازگاردسلطنتیماموربازداشتعدهایازوزرایدکترمصدقگشتند. ولینیروهایمحافظنخستوزیریبایکحرکتغافلگیرکنندهرئیسگاردسلطنتیونیروهایشراخلعسلاحوبازداشتنمودندونقشهکودتای۲۵مردادبهشکستانجامید.

درروز۲۸مردادماه۱۳۳۲دولتینآمریکاوانگلیسبااجراینقشهدقیقتریدستبهکودتایدیگریعلیهدولتملیدکترمصدقزدندکهاینبارباعثسقوطدلتمصدقگشت. دراینروزسازمانسیاباخریدنفتوایبرخیازروحانیونوهمچنیندادنپولبهارتشیان،اراذلواوباشتهرانآنهارابهخیابانهاکشانید. بدلیلخیانترئیسشهربانیوبیتوجهیرئیسستادارتشدولتمصدق،کودتاچیانتوانستندبهآسانیخودرابهخانهدکترمصدقبرسانندوپسازچندینساعتنبردخونینگاردمحافظنخستوزیریرانابودکنندوخانهویراپسازغارتکردنبهآتشبکشانند.

ولیدکترمصدقموفقشدبههمراهیارانخودازنردباناستفادهکندوبهخانههمسایهپناهببرد. دراینکودتاگروهیازیارانسابقدکترمصدقنیزبهبهانهمخالفتبامصدقبااجانبهمکارینمودند! همچنینشایانذکراستکهاعضایحزبکمونیستتودهکهدرروزهای۲۶و۲۷مردادبهبهانههواداریازدکترمصدقدستبهاغتشاشاتمیزدند،درروز۲۸مردادهیچعملیبرضدکودتایآمریکائیانانجامندادند.

 

درروز۲۹مرداددکترمصدقویارانشخودرابهحکومتکودتابهرهبریژنرالزاهدیتسلیمکردند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت: 9:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس