دانش آموزی - 105

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

زندگينامه آلبر كامو

بازديد: 65

زندگينامه آلبر كامو

آلبر كامو
نويسنده فرانسوي ( 1913- 1960 )


«آلبر كامو»، نويسنده توانا و فيلسوف نامي فرانسوى است كه همچون «ژان پل سارتر»، از روشنگران مكتب «اگزيستانسياليسم»[*] به شمار مي رود. او در سال ۱۹۵۷ و در سن ۴۴ سالگى، موفق به دريافت جايزه نوبل ادبى شد. كامو پس از «روديارد كيپلينگ»، جوان ترين نويسنده اى است كه به دريافت اين جايزه نايل آمده است. «آلبر كامو» در هفتم نوامبر ۱۹۱۳، در «موندووى» الجزاير و در خانواده اى فرانسوى - الجزايرى به دنيا آمد. مادرش اصل و نسب اسپانيايى داشت و  پدرش، «لوسين»، در جنگ «مارن» كه در سال ۱۹۱۴ و طى جنگ جهانى اول رخ داد، در حين مبارزه داوطلبانه كشته شد و به همين دليل، دوران كودكى «كامو» در فقر و تنگدستى گذشت.
در سال ۱۹۲۳، كامو در آزمون ورودي آموزشكده اى پذيرفته شد و پس از پايان تحصيلات خود در آنجا به دانشگاه الجزاير راه يافت. او در كنار تحصيل، فعاليت ورزشى فراوانى داشت و دروازه بان تيم فوتبال دانشكده بود، اما ابتلا به بيمارى سل در سال ۱۹۳۰، به فعاليت ورزشى و فوتبال «كامو» خاتمه داد. او كه توانايى مالى چندانى نداشت، به ناچار كلاسهاى خود را به صورت نيمه وقت در دانشگاه انتخاب كرد و سه روز از هفته را مشغول كار و كسب درآمد بود؛ از معلمى سرخانه گرفته تا كار در موسسه شهاب شناسى. او در سال ۱۹۳۵، موفق به دريافت مدرك ليسانس در رشته فلسفه شد و در ماه مه ۱۹۳۶، از رساله فوق ليسانس خود با موضوع «پلوتينوس» - كه پيرو مكتب افلاطونيون جديد بوده است - دفاع كرد. كامو در همان دوران دانشجويى به عضويت حزب كمونيست در آمد و دليل اصلى آن را درك اوضاع سياسى اسپانيا مى دانست كه سرانجام به جنگ داخلى اسپانيا منجر شد. در سال ۱۹۲۶، حزب كمونيست مستقل الجزاير (PCA) تاسيس شد و در چنين وضعيتي، كامو به همكارى سياسى با حزب مردمى الجزاير (Le Parti du Peuple Algerien) پرداخت. اين امر مشكلات زيادي را بين او و سران حزب كمونيست به وجود آورد.
به همين دليل، «كامو» را به طور رسمى، «تروتسكى» - صاحب ايده هاي كمونيستى و حامي انقلاب سراسرى جهانى - ناميدند؛ كه به معناى نفي او از كمونيسم استالينى بود. او در سال ۱۹۳۴ با «سيمون هاى» كه اعتياد زيادي به مرفين داشت، ازدواج كرد و زندگى مشترك شان به دليل عدم تعهد «سيمون» به «آلبر»، به جدايى انجاميد. كامو در سال ۱۹۳۵، موسسه «تئاتر كارگردان» را بنيان نهاد كه تا سال ۱۹۳۹ پا بر جا بود. وي در خلال سالهاى ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۹، در روزنامه سوسياليستى «آلجر ريپابليك» مشغول به كار شد و با نوشتن مقاله هايي درباره مردمان عربى كه به سختي در الجزاير زندگى مى كردند، شغل خود را از دست داد و به دليل ابتلا به بيمارى سل، از پيوستن به ارتش فرانسه هم بازماند.
كامو در سال ۱۹۴۰ با «فرانسيس فار» ازدواج كرد و در مجله فرانسوى «پاريس - سور» مشغول به كار شد. با شروع مرحله اول جنگ جهانى دوم كه آن را «جنگ تلفنى» مى نامند، كامو مواضعى صلح طلبانه داشت، اما با مشاهده مراسم اعدام «گابريل پرى» در پاريس بيان داشت كه اين حادثه، تنفر او را نسبت به آلمانها برانگيخته است.
وي پس از اين حادثه به «بوردو» نقل مكان كرد و در همان سال، نوشتن اولين آثار ادبى خود، «بيگانه» و «افسانه سيسى فوس» را به پايان رساند. او در سال ۱۹۴۲ به الجزاير بازگشت و در خلال جنگ جهانى اول، به هسته مقاومت فرانسه با نام «كومبات» پيوست و يك نشريه زيرزمينى با همين نام منتشر كرد. هدف اصلى اين گروه، فعاليت بر ضد حزب نازى بود. كامو در سال ۱۹۴۳، سر دبير نشريه سازمان مقاومت گرديد و با آزادسازى پاريس به دست متفقين، بر ادامه مبارزه مطبوعاتى اش تاكيد كرد و هنگامى كه روزنامه «كومبات» به نشريه اى با اهداف اقتصادى تبديل شد، از سمت سردبيرى استعفا داد. 
پس از جنگ، كامو با سفر به سراسر آمريكا، سخنرانيهاى فراواني در باب اگزيستانسياليسم فرانسوى انجام داد. او كه داراى گرايشهاي سياسى چپ بود، با انتقاد شديد از سياست هاى كمونيسم، دشمني آنان را بر ضد خود برانگيخت. در سال ۱۹۴۹ بيمارى او شدت بيشتري يافت و به مدت دو سال در تنهايى بسر برد. در سال ۱۹۵۱، مقاله «شورشى» را منتشر كرد كه تحليلى فلسفى درباره شورش و انقلاب است. او كه در دهه ۵۰ زندگى خود را وقف اقدامات بشردوستانه كرده بود، در سال ۱۹۵۲ از فعاليت در يونسكو سر باز زد و در سال ۱۹۵۳، جزء انگشت شمارترين سياستمداران چپى بود كه به انتقاد از سياست شوروى در برخورد با گردهمايي هاي كارگرى پرداخت. «كامو» در ۴ ژانويه ۱۹۶۰ در يك سانحه رانندگى جان سپرد. خودرو آنها در ۲۴ کیلومتری شهر «سانس» و در بزرگراه  RN۵ حاشیه دهکده «پتی‌ویل» نزدیک «مونته‌رو» از جاده منحرف ‌شد. آلبر کامو در صندلی عقب خودرو نشسته بود و در این سفر همراه خانواده دوست ناشرش، «میشل گالیمار»، بود. او پيش از اين سانحه در جايى گفته بود : 
«مرگي كه در اثر تصادف و رانندگي رخ دهد، خنده دارترين و بى معنا ترين نوع مرگ است».
 
برگرفته از :
 
http://www.arooz.com

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 4:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

زندگينامه آگاتا كريستي

بازديد: 159

زندگينامه آگاتا كريستي

آگاتا كريستي
رمان نویس انگلیسي ( 1890- 1976 )


«لیدی مالوُوان آگاتا ماری کلاریسا»، مشهور به [ بانو ] «آگاتا کریستی» و ملقب به «ملکه جنایت»، مشهورترین نویسنده در زمينه جنایی ‌ـ‌ پلیسی است که تأثیر بسیاری بر نویسندگان عصر طلایی ادبیات جنایی و نویسندگان بعد از خود گذاشت. وي آثاری در زمينه هاي دیگر نیز دارد، اما تنها 66 رمان و چندین مجموعه ‌داستان جنایی او (بویژه آنهایی که شخصیت اصلی آن، هرکول پوارو یا خانم مارپل است)، نامش را تا این اندازه بلندآوازه کرده است.
آگاتا کریستی در «تورکوای» از توابع دِووُن در انگلستان به دنیا آمد و کوچکترین فرزند خانواده‌ بود. او پدر و برادرش را در کودکی از دست داد و بدون آنکه به مدرسه برود، در خانه و تحت نظر مادرش، تحصیلات خود را به پايان رساند و به يادگيري موسیقی پرداخت. وي در سال 1914، با «كلنل آرشيبالد كرستي»، يك شاهزاده و اشراف زاده انگليسي ازدواج کرد و پنج سال بعد، صاحب يك فرزند دختر شد. كريستي طي جنگ جهانی اول به عنوان پرستار به جبهه جنگ رفت و دانستنيهاي بسیاری در مورد پزشکی کسب کرد که بعدها در رمان‌هایش از آنها بهره برد. 
آگاتا كريستي در سال 1930 با «سر ماكس مالون» زمين شناس و استاد دانشگاه آكسفورد ازدواج كرد. وي در ازدواج اول خود، تجربه هاي زيادي را از محيط اشرافي انگلستان به دست آورد و در زندگي با همسر دوم خود – كه باستان شناس بود و آگاتا با وي سفرهاي زيادي به مشرق زمين كرد - با آداب و رسوم زندگي مردم در اين مناطق آشنا شد. آگاتا كريستي از كودكي علاقه شديدي به خواندن كتابهاي «جين استين»، «چارلز ديكنز» و «سر آرتور كانن دويل»، آفريننده شخصيت شرلوك هولمز داشت. از اين رو شروع به نگارش داستانهاي جنايي كرد. در حقيقت، كريستي دنباله رو كارهاي پليسي «كانن دويل» بود، ولي روش تازه و پيشرفته تري را نسبت به او در پيش گرفت.
وي حدود صد اثر از خود به جاي گذاشت. قهرمانان اصلي داستانهاي او، پيرزن انگليسي به نام «جين مارپل» و يك كارآگاه بلژيكي به نام «هركول پوارو» بودند. نزدیک به یک میلیارد نسخه از کتابهای آگاتا کریستی در بریتانیا و یک میلیارد نسخه از آن در سرتاسر جهان به فروش رفته‌ است. کریستی در سال 1955، نخستین کسی بود که جایزه‌ «استاد اعظم» را از «مجمع معما‌نویسان امریکا» دریافت کرد. در سال 1967، مدرک افتخاری دانشگاه «اکستر» انگلیس به او داده شد و در سال 1967 به ریاست باشگاه کارآگاهی بریتانیا رسید. وي در سال 1971 نیز بالاترین نشان افتخار خود، یعنی لقب «دِیم» (بانو) (معادل لقب افتخاری سِر) را دریافت کرد.
کتابهاي او بارها و بارها به صورت فیلم، داستانهاي زنجيره اي و نمایشنامه درآمده‌ و از جمله محبوب‌ترین کارها بوده اند. برای نمونه می‌توان به نمایشنامه‌ او با نام «تله‌موش» اشاره کرد که مقام طولانی‌ترین اجرا را در شهر لندن دارد. این نمایشنامه از سال 1955 تا به حال، بیش از 20000 بار در شهر لندن به روي صحنه رفته است. 

برخي از مشهورترين آثار او عبارتند از :
1- راز قطار آبی  The Mystery of the Blue Train) - 1928)
2- قتل در بین‌النهرین 1936 - (Murder in Mesopotamia)
3- پنج خوک کوچک  Five Little Pigs) - 1924)
4- فیلها به یاد می‌آورند Elephants Can Remember) - 1972)
5- پرده [آخرین اثری که هرکول پوارو در آن نقش دارد] - Curtain) 1975 )
6- جسدی در کتابخانه  The Body in the Library) - 1942)
7- نمسیس - Nemesis)1971)
8- قتل در قطار سریع‌السیر شرق (Murder on the Orient Express)
آگاتا كريستي در چهل و چهار سالگي، يكي از زيباترين داستانهاي خود را با نام «قتل در قطار سريع السير» به چاپ رساند. وي علاوه بر آثار پليسي، آثار رمانتيك هم دارد. سرانجام، آگاتا كريستي (ملكه جنايت)، در سال 1976 و در سن هشتاد و شش سالگي درگذشت.
برگرفته از :

http://www.caravan.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 4:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

زندگينامه آرتور شوپنهاور

بازديد: 125

زندگينامه آرتور شوپنهاور

آرتور شوپنهاور
انديشمند آلمانی ( ۱۷۸۸–۱۸۶۰ ) 


"آرتور شوپنهاور" در 22 فوریه‌ي 1788، در شهر "دانتزیگ" آلمان (گدانسك در لهستان امروزي) ديده به جهان گشود. پدر او كه پيشه‌ي بازرگانی داشت، به سبب مهارت، مزاج گرم، سرشت پابرجا و عشق به آزادی، نام آور بود. هنگامی که آرتور پنج سال داشت، پدرش از "دانتزیگ" به "هامبورگ" كوچ کرد؛ زیرا "دانتزیگ" به دليل چيرگي "پروس" در سال 1793، استقلال [ =خودسالاري ] خود را از دست داده ‌بود. بدین ترتیب، شوپنهاور جوان، میان تجارت و داد و ستد بزرگ شد و با وجود تشویق و تحریک پدر، اين كار را ترك كرد، ولي اثرات آن در وی باقی ماند که عبارت بود از رفتاری كمابيش خشن، ذهنی حقيقت‌‌بین و شناختي نسبت به امور دنیا و مردم؛ همین امر، وی را در برابر فیلسوفان رسمی آکادمیک، که او از آنها بيزار بود، قرار داد. شوپنهاور می‌گوید:
"طبیعت، نهاد و یا اراده، از پدر به ارث می‌رسد و هوش، از مادر."
مادر او زني باهوش بود و یکی از نام آور‌ترین داستان نویسان روزگار خود گردید. این زن از همنشيني با شوهر عامی خود چندان خشنود نبود و پس از مرگ او، آزادانه به عشق ورزی پرداخت و به "وایمار"، که در آن زمان، مناسب‌ترین مكان براي اين گونه زندگی بود، رفت. آرتور شوپنهاور، همچون "هملت"، بر ضد ازدواج دوباره‌ي مادرش شورش کرد. این درگيري با مادر سبب شد که او فلسفه‌ي خود را با باورهايي نیمه حقیقی درباره‌ي زنان چاشنی دهد. یکی از نامه‌های مادرش، چگونگي روابط آنها را روشن می‌سازد :
"تو ستوه آور و آزار دهنده هستی و زندگی با تو بسيار دشوار است؛ خودخواهی‌ات همه‌ي ويژگي هاي نیک تو را در بر گرفته است و همه‌ي این ويژگي ها بيهوده است؛ زیرا تو نمی‌توانی از خرده‌گيري بر دیگران دوري کنی." 
از اين رو مادر و فرزند از يكديگر جدا شدند و شوپنهاور، گاهی مانند دیگر ميهمانان به خانه‌ي مادر خود می‌رفت؛ روابط آن دو بسيار رسمی و مؤدبانه گردید و آن ناسازگاري و کدورتی که گاهی میان افراد خانواده دیده می‌شود، بين آن دو وجود نداشت. 
رابطه ي مادر و فرزند را "گوته" تیره‌تر کرد، زیرا به مادر خبر داد که فرزندش مردی بسيار نام آور خواهد شد؛ مادر هرگز نشنیده‌ بود که دو نابغه از یک خانواده به وجود بیاید. سرانجام، روزی، درگيري به اوج خود رسید و مادر، رقیب و فرزند خود را از پله‌ها پایین انداخت و فرزند به مادرش گفت که آیندگان، مادر را تنها از راه فرزند خواهند شناخت. پس از آن شوپنهاور به زودی "وایمار" را ترک گفت و دیگر میان آن دو ديداري صورت نگرفت. 
تامس تافه می گوید:
"درباره‌ی ديدگاههاي او [شوپنهاور] درباره‌ی زنان چیزی نمی‌توان گفت، جز اینکه این ديدگاهها شاید کمی عجیب و غریب باشد."
شوپنهاور با پايان دوره‌ي دبیرستان و دانشگاه، مدتی را به همنشيني با مردم و عشقبازی گذرانید كه نتایج آن، در سرشت و فلسفه‌اش آشکار گردید. او افسرده و دریده و شكاك بار آمد؛ دچار وسوسه‌ي ترس و گمانهاي بد شد، پیپ خود را در قفل و کلید نهان می‌کرد و هرگز نگذاشت تیغ سلمانی به گردنش برسد؛ همیشه زیر بالش خود طپانچه‌ای پُر می‌گذاشت، شاید برای آنکه کار دزدان را آسانتر سازد. از سر و صدا بیزار بود و در این ‌باره می‌نویسد: 
"... ميزان بردباري که شخص می‌تواند در برابر سر و صدا داشته باشد، با استعداد ذهنی او نسبت عکس دارد و از این راه می‌توان به درجه ي هوش و استعداد او پی برد... سر و صدا برای مردم هوشمند، رنج و عذاب است... نیروی فراوانی که از برخورد اشياء و چکش زدن و افتادن آنها به وجود مي آيد، هر روز مرا رنج و عذاب داده ‌است." 
شوپنهاور به كمك یک هندو از باورهاي بودائیان آگاهی یافت و پس از بررسي و انديشه‌ي زیاد به آئین بودایی، باور کامل پيدا كرد. وي از اینکه قدر و اهمیت‌اش را كسي نمي شناخت، سخت آشفته گرديده و این حس در او به درجه‌ي بیماری رسیده‌ بود. 
"رساله ي اجتهادیه ي" او در سال 1812 با نام "چهار اصل دلیل کافی" نوشته شد و پس از آن، شوپنهاور، همه‌ي زمان خود را صرف تدوین شاهکار خود به نام "جهان همچون اراده و تصور" نمود. به نظر او این کتاب دیگ جوش پر از انديشه ها و باورهاي کهن نیست، بلکه از انديشه‌اي زيبا و تازه ترکیب شده است. این امر بيانگر خودخواهی و غرور گستاخانه‌ای است، ولي کاملاً درست است. 
شوپنهاور با نوشتن اين كتاب، مدعي شد كه پاسخ همه‌ي مسائل فلسفی را يافته است؛ تا آنجا که مي‌خواست بر نگین انگشتری خود، تصویر "سفینکس" را در حال انداختن خود به گرداب، نقش کند؛ زیرا سفینکس گفته بود که اگر کسی براي مسائل و چيستان‌های او پاسخي بيابد، خود را به گرداب خواهد افکند.
با این همه، کتاب شوپنهاور، توجه مردم را جلب نکرد؛ مردم به اندازه‌ي کافی بدبخت بودند و دیگر نمي‌‌خواستند کتابی درباره‌ي بدبختی و سيه‌روزي خویش بخوانند. از اين رو، شوپنهاور به سختی از مردم رنجید و نسبت به اجتماع بدبین گشت. شانزده سال پس از انتشار اين کتاب، به شوپنهاور خبر رسید که بخش بزرگي از نسخه هاي چاپی کتاب را به جای کاغذ باطله فروخته‌اند.
شوپنهاور همه‌ي باورها و آرای خود را در این کتاب گنجانید؛ تا آنجا که کتابهای ديگر او، تنها شرح این کتاب به شمار مي رود. وي در سال 1836، رساله‌ای به نام "اراده در طبیعت" منتشر کرد که تا اندازه‌اي در کتاب "جهان همچون اراده و تصویر"، که در سال 1844 منتشر شد، گنجانیده شده‌ بود. او در سال 1841، کتابی به نام "دو مسئله‌ي بنيادي اخلاقی" نوشت و در سال 1851، کتابی به نام "مقدمات و ملحقات" را منتشر كرد که می‌توان آن را به "پیش غذاها و دسرها" نیز برگردان کرد. این کتاب به انگلیسی به نام "مقاله ها" یا "رساله ها" برگردان شده است و از خواندنی‌ترین آثار او به شمار مي رود. شوپنهاور در ازاي نوشتن آن، تنها ده جلد از نسخه هاي چاپی آن را دریافت کرد. با چنین شرايطي، خوشبین بودن دشوار است.
شوپنهاور آرزو داشت که فلسفه‌ي خود را در یکی از دانشگاههای بزرگ آلمان تدریس کند؛ این فرصت در سال 1822 پیش آمد و وی را به عنوان دانشیار به دانشگاه "برلین" فرا خواندند. او از روي عمد، همان ساعاتی را که هگل در آن درس می داد، برای تدریس برگزيد و بر اين باور بود که دانشجویان به او و هگل همچون آیندگان خواهند نگريست؛ ولي به دليل عدم پيشباز دانشجويان، ناگزير شد در اتاق خالی تدریس کند. از اين رو، از امر تدريس كناه گرفت و برای انتقام، هجونامه‌های* تلخی بر ضد هگل نوشت. در سال 1831، بيماري وبا شهر "برلین" را فرا گرفت و هگل و شوپنهاور هر دو گريختند، ولی هگل پس از بازگشت، گرفتار بيماري شد و پس از چند روز درگذشت. شوپنهاور به "فرانکفورت" رفت و مانده‌ي عمر هفتاد و دو ساله‌ي خود را در آنجا سپري كرد.
دانشگاهها از او و آثارش بی‌خبر بودند؛ گویا هر پیشرفت مهم فلسفی می‌بایست بيرون از فضاي دانشگاه صورت گیرد. نیچه می‌گوید : 
"هیچ چیز، دانشمندان آلمان را مانند عدم شباهتی که میان شوپنهاور و آنان بود رنج نداد. " 
سرانجام، شوپنهاور به نام‌آوري رسيد و نزد همگان، پرآوازه گشت. مردم طبقه‌ي متوسط از وکلا و پزشكان و بازرگانان، او را فیلسوفی یافتند که با واژه هاي بر سر و صدای مظنونات [ =پندارها ] دانش الهي سر‌ و ‌کار ندارد؛ بلکه ديدگاهي پذيرفتني درباره‌ي رويدادها و زندگی روزانه دارد. اروپایی که از بردباريها و کوشش های 1848 سرخورده بود، به پيشباز اين فلسفه که بازتاب نومیدی 1815 بود، رفت. حمله ي دانش به الهیات، نفرت سوسیالیسم از تهيدستي و جنگ و اجبار حیاتی درگيري برای زندگی؛ همگي عواملی بودند که سبب نام‌آوري شوپنهاور شدند.
وي با آزمندي، همه‌ي گفتارهايي را که درباره ي او می‌نوشتند، مي خواند؛ از دوستان خود درخواست کرده ‌بود که هرچه درباره‌ي او چاپ می‌شود، برایش بفرستند. در سال 1854، واگنر نسخه‌ای از "حلقه ي نیبلونگ" را به همراه ستايشي از فلسفه‌ي موسیقی شوپنهاور برای او فرستاد. بدین ترتیب، این بدبین بزرگ در سنین پیری تا اندازه‌اي خوشبین گردید؛ پس از غذا به گرمی، فلوت می‌نواخت و از روزگار سپاسگزار بود که او را از آتش جوانی رهانيده ‌است. در سال 1858و در هفتادمین سال زايش وی، از همه ي بخش‌هاي اروپا، سیل تبریک و شادباش به سوی او روان گردید. 
شوپنهاور تنها دو سال پس از كسب چنين آوازه‌اي زنده ماند و در 21 سپتامبر 1860، هنگامي كه به تنهايي سرگرم خوردن صبحانه بود و ظاهراً تندرست به نظر می‌رسید؛ درگذشت. 
 
 
 
برگرفته از : 

- ویل دورانت، تاریخ فلسفه، برگردان عباس زریاب، چاپ هجدهم، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، تابستان ۱۳۸۴.
- تافه، تامس؛ فلسفه ي آرتور شوپنهاور؛ برگردان عبدالعلی دست غیب؛ نشر پرسش، 1379. 
http://www.bashgah.net
http://fa.wikipedia.org

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 4:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره نگاهي اجمالي به ايالات متحده آمريكا

بازديد: 183

تحقیق درباره نگاهي اجمالي به ايالات متحده آمريكا

ايالات متحده آمريكا سرزميني به وسعت 9695539 كيلومترمربع است و چهارمين كشور وسيع جهان پس از روسيه، كانادا و چين است كه از 52 ايالت تشكيل شده و پايتخت آن واشنگتن است آمريكا برخلاف قاره آسيا كه داراي گروه هاي جمعيتي مشخص و پرجمعيت است، قاره اي مهاجرنشين مي باشد، ساكنان واقعي آمريكا سرخ پوستان هستند كه در حال حاضر در اقليت كامل به سر مي برند و تعدادشان در سراسر آمريكا حدود يك ميليون نفر مي باشند براساس داده هاي آماري سال 1999 آمريكا داراي 813/690/272 جمعيت بوده كه از اين تعداد حدود نصف آن انگليسي زبان و مابقي گروه هاي اسپانيولي زبان و فرانسوي زبان مي باشند، تقريباً تمامي ساكنان اين قاره مسيحي هستند كه در ميان مذاهب سه گانه دين مسيحيت، تعداد پيروان كاتوليك نسبت به مذاهب ديگر بيشترند. تعداد 4140000 يهودي در آمريكا به سر مي برند تعداد مسلمانان آمريكا بالغ بر 5780000 نفر است كه در حدود 2/2 درصد از جمعيت اين كشور را شامل مي‌شود.

نظام آموزشي آمريكا:

نظام آموزشي آمريكا، سيستمي همگاني، غيرمتمركز، فراگير و حرفه اي است، ايالات متحده آمريكا به عنوان نيرومندترين كشور صنعتي جهان داراي نظام آموزش عالي با قدمت طولاني است كه به صورت غيرمتمركز اداره مي‌شود و دولت مركزي و دولت هاي ايالات نقش پشتيباني كننده را بر عهده دارند در آمريكا نزديك به 2000 مركز تحصيلي وجود دارد تعداد كل دانشجويان آمريكا در سال تحصيلي 98-1997 برابر 3/14 ميليون نفر بوده كه بيش از 1/11 ميليون نفر در مراكز آموزش عالي دولتي مشغول به تحصيل بوده اند.

اوضاع مالي و شاخص هاي اقتصادي

توليد ناخالص داخلي ايالات متحده در سه ماهه نخست سال 2000 ميلادي برابر با 3/9937 ميليارد دلار محاسبه گرديده است كه بيشترين مقدار در ميان همگي كشورهاي جهان است در سال 1999 درآمد ملي آمريكا برابر 7439 ميليارد دلار بوده است با اين حساب درآمد ملي سرانه آمريكا رقمي در حدود 27 هزار دلار بوده است. ايالات متحده آمريكا همچنين مهم ترين توليد كننده فرآورده هاي كشاورزي است و آن هم به دليل بهره گيري از آخرين دست آوردهاي صنعت در بخش كشاورزي است.

بودجه نظامي آمريكا سالانه 400 ميليون دلار يعني برابر با بودجه نظامي تمام كشورهاي جهان است.

به طور كلي ايالات متحده آمريكا داراي ويژگي هاي جمعيت فراوان و پويا، منابع طبيعي سرشار، اقتصاد نيرومند، پيشتازي در زمينه تكنولوژي، تسلط بر سرمايه و پول جهاني، داشتن پيوندهاي بازرگاني گسترده با ديگر كشور، درآمد سرانة چشمگير پيشتازي در زمينه علمي و فرهنگي، برخورداري از مهم ترين زبان بين المللي و بويژه برتري بي‌رقيب نظامي چه در سطح جنگ افزارهاي متعارف و چه در سطح جنگ افزارهاي هسته اي است.

 

 

پايه هاي هژمونيك آمريكا بر سه پايه قابل توجيه است الف- پاية امنيتي- نظامي- هسته اي- ب، پاية ژئوپوليتيك ج- پاية حفظ موقعيت دلار در بازارهاي جهاني كه هر سه پاية مژمونيسم آمريكا در نيم سدة اخير به گونه ساختاري با خاورميانه پيوند يافته است.


طرح خاورميانه بزرگ

پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 (20 شهريور 1380) كه مبارزه با تروريسم به صورت مفهومي غالب در سياست خارجي و امنيت ملي آمريكا درآمد، خاورميانه نيز به كانون روابط و مركز ثقل نظام بين‌المللي تبديل شد. تصميم سازان و سياست‌پردازان ايالات متحده با ايجاد پيوستگي و همبستگي بين اسلام‌گرايي با بنيادگرايي اسلامي با تروريسم، علاوه بر توسل به نيروي نظامي و قوه قهريه بر عليه تروريست‌ها، درصدد اصلاحات سياسي، اقتصادي و اجتماعي از طريق مهندسي اجتماعي- سياسي و اصلاح ديني- مذهبي جوامع خاورميانه به عنوان خاستگاه تررويسم بين‌المللي نيز برآمدند.

ژنرال كالين پاول وزير امور خارجه آمريكا در تاريخ 12 دسامبر 2002 (22 آذرماه 1381) در سخنراني خود در بنياد هريتچ در يك سخنراني، براي نخستين بار و به طور رسمي طرح اين كشور براي خاورميانه را مبني بر اصلاحات سياسي، اقتصادي و آموزشي اعلام كرد.

همچنين يكي از توجيهات و بهانه هاي سه‌گانه حمله آمريكا به عراق در كنار «نبرد عليه تروريسم» و «سلاح‌هاي كشتار جمعي»، استقرار دولت سرمشق در اين كشور براي توسعه و اشاعه دموكراسي در منطقه بر اساس منطق دومينوي دموكراتيك اعلام گرديد.

جورج بوش رئيس جمهور امريكا در 26 فوريه 2003، اندكي پيش از تهاجم نظامي به عراق طي سخناني در انستيتو آمريكايي اينتراپرايز، عزم خود را مبني بر استقرار ارزش‌هاي دموكراتيك در خاورميانه ابراز داشت. سپس در 9 مه همان سال در جهت عملياتي كردن ارزش‌هاي مورد نظر خود، «ايجاد منطقه مبادله آزاد ميان ايالات متحده امريكا و خاورميانه تا ده سال آينده» را پيشنهاد داد. ديك چني معاون رئيس جمهور آمريكا نيز در دسامبر 2003 در مجمع جهاني اقتصاد در داووس، صراحتاً سياست رسمي دولت آمريكا مبني بر دموكراتيك ساختن خاورميانه را بيان داشت.

روزنامه عرب زبان‌الحيات چاپ لندن در 13 فوريه 2004، مفاد سند اجرايي «طرح خاورميانه بزرگ» (1) را كه از سوي آمريكا براي طرح در نشست 8 تا 10 ژوئن 2004 سران گروه 8 (GB) در سي‌آيلند ايالت جورجيا ارايه شده بود، منتشر ساخت.

اهميت خاورميانه در نگاه نومحافظه كاران امريكا

منطقه خاورميانه از جنبه‌هاي گوناگون براي زمامداران امريكا در دروه‌هاي مختلف تاريخي داراي اهميت بوده و هست چكيده‌اي از دلايل اين اهميت به شرح زير است.

1)  خاورميانه از معدود مناطقي در جهان است كه به طور كامل سلطه يكي از قدرتها و بويژه امريكا در آن هنوز كامل نشده است. منابع گسترده‌ انرژي خاورميانه باعث شده است كه قدرتهاي رقيب بالقوه امريكا يعني اروپا، ژاپن و چين براي به گردش در آوردن موتور محركه اقتصاد و قدرت خود به آن وابسته شوند و در نتيجه كنترل و سلطه كامل بر اين منطقه توان كنترل رقبا و قدرت اعمال فشار بر آنها را در اختيار امريكا قرار مي‌‌دهد.

2)  از بعد ژئوپلتيك و ارتباطات، خاورميانه به طور سنتي در چهارراه جهاني قرار گرفته و كنترل آن نوعي دسترسي و اشرافيت را بر ساير مناطق جهان فراهم مي‌سازد.

3)  از بعد مسايل فرهنگي، خاورميانه تنها منطقه‌اي است كه به طور يكپارچه در برابر قرايند جهاني سازي مقاومت كرده است. موضوع جهاني‌سازي كه توسط امريكا مديريت و به كار گرفته مي‌‌شود و مهمترين ابزار فرهنگي و نرم‌افزاري براي تثبيت و گسترش ارزش‌هاي غربي محسوب مي‌گردد، در بسياري از مناطق جهان به طور نسبي پذيرفته شده است و مقاومت چنداني در مقابل آن صورت نمي‌گيرد. ولي حضور پررنگ اسلام در منطقه باعث شده است كه جهاني سازي موفق به تسلط برخاورميانه نشود.

4)  از منظر ايدئولوژيك نيز، خاورميانه جايگاه ويژه‌اي در نزد نومحافظه‌كاران حاكم بر امريكا دارد. اكنون استفاده از واژه‌هايي با رنگ ايدئولوژيك نظير «محور شررات» «شيطان» ، «جنگ صليبي» و بدون ريشه و پشتوانه ايدئولوژيك مطرح نمي‌شود. در اين پارادايم، خاورميانه و جهان اسلام هدف و دشمن اصلي است كه بايد روندهاي حاكم بر آن اصلاح شود از ديدگاه كساني كه مقابله با جهان اسلام و حمايت از صهيونيسم را هدف اصلي خود مي دانند. اهميت خاورميانه انكارناپذير است.

5)     ويژگي خاورميانه در اين چارچوب، جايگان بي‌نظير آن در موضوعات مربوط به امنيت ملي امريكا است.

از نگاه استراتژيست‌هاي نومحافظه‌كار حاكم بر امريكا ريشه و خاستگاه اصلي چالش «تهديدهاي تروريستي» را كه بعد از يازدهم سپتامبر سال 2001 به عنوان مهمترين منبع تهديد امنيت ملي امريكا مطرح شد، بايد در منطقه خاورميانه جستجو كرد.

در مقابل سياست‌هاي يكجانبه گرايانه امريكا بويژه حمايت از اسراييل در سرزمين‌هاي اشغالي موجي از نفرت را در  سراسر جهان اسلام بويژه خاورميانه عليه امريكا برانگيخته است بطوريكه مردم منطقه امريكا را عامل اصلي مشكلات خود مي‌بينند.

امريكا تا دوران جديد، با تكيه بر رژيم‌هاي وابسته حاكم بر كشورهاي خاورميانه سياست‌هايط منطقه‌اي خود را پي مي‌گرفت. اما در عمل ناكارآمد بودن اين راهبرد و گسترش بيشتر موج دشمني و كينه و نفرت عليه آمريكا در ميان مردم منطقه كه بعضا ناشي از اين راهبرد غلط بود اين كشور را به اتخاذ راهكار جديدي مجبور مي‌كند.

تمامي اين پنج محور، خاورميانه را به موضوعي محوري در عرصه سياستگذاري و استراتژي امنيت ملي امريكا تبديل مي‌نمايد. ايالات متحده براي حفظ مقام برتر خود در نظام بين‌الملل، ايفاي رسالت مورد ادعا، برقراري امنيت ملي و آرامش خاطر مردم خود نمي‌تواند در برابر خاورميانه و تحولات آن بي‌تفاوت باشد و از اين رو بايد در سياست‌هاي سنتي خود كه بر اساس اعمال برنامه‌ها توسط قدرت‌هاي دست نشانده و وابسته به خود در منطقه بود، تجديدنظر كند.

الف: مفاد و مفروضه‌هاي طرح

طرح خاورميانه بزرگ، بر چند مفروضه اساسي استوار است كه به محتوا و مفاد آن شكل مي دهد: (2) اول آنكه، منشاء و خاستگاه افراط‌گرايي و تروريسم كه منافع ملي غرب و امنيت بين‌المللي را تهديد مي‌كند، حوزه جغرافيايي شمال آفريقا، خاور نزديك و خاورميانه (خاورميانه بزرگ) است. دوم آنكه، وضع تهديدزاي منطقه حاصل فقدان آزادي و دموكراسي سطح پائين دانش، عدم توسعه علمي، جايگاه نامناسب زنان و وضعيت نامطلوب حقوق بشر است. به عبارت ديگر، توسعه نيافتگي و محروميت مردم از حقوق سياسي، اقتصادي و اجتماعي، باعث رشد افراط‌گرايي اسلامي، تروريسم، مهاجرت غيرقانوني و جرايم سازمان يافته بين‌المللي مي‌شود كه عامل بي‌ثباتي و ناامني منطقه‌اي و بين‌المللي هستند. سوم آنكه، بهترين راه‌حل براي درمان مشكلات و معضلات، توسعه همه جانبه در قالب اصلاحات سياسي، اقتصادي و اجتماعي است، بنابراين اولويت‌هاي توسعه منطقه عبارتند از: توسعه سياسي از طريق تشويق و هدايت كشورها به سوي مردم سالاري و حكومت‌هاي شايسته و مشروع، توسعه علمي و آ‎موزشي به وسيله ايجاد جامعه اي فرهيخته و پيشرفته، توسعه اقتصادي از طريق ايجاد فرصت‌هاي اقتصادي آزاد‌سازي و خصوصي سازي اقتصاد.

1.      توسعه سياسي: دموكراتيك سازي

از منظر اين طرح، دموكراسي و حكومت شايسته بستري است كه توسعه در درون آن رشد و نمو مي كند. اين همان پيش شرط و الزامي است كه كشورهاي خاورميانه بزرگ از فقدان آن رنج مي برند. سطح مشاركت سياسي در حكومت هاي منطقه در مقايسه با ديگر كشورهاي جهان بسيار پايين است. در خاورميانه، دموكراسي، آزادي و پاسخگويي، كالاهاي نايابي هستند و زنان نيز جايگاه مناسبي ندارند، بنابراين. ترغيب به دموكراسي و حكمراني شايسته به منظور تحقق توسعه سياسي ضرورتي تاريخي است. استقرار دموكراسي و اصلاحات دموكراتيك نيز از راه اتخاذ راه كارها و سازو كارهاي زير امكان‌پذير است:

1)     حمايت از انتخابات آزاد

مقامات كاخ سفيد همواره يكي از ابزارهاي مهم استقرار دموكراسي در كشورهاي در حال توسعه به طور عام و خاورميانه به طور خاص را برگزاري انتخابات آزاد بر پايه مدل مورد نظر خود عنوان كرده‌اند. واشنگتن با توجه به تلاش‌هايي كه براي اعمال نفوذ در اين جوامع بكار مي‌برد، با توسل به حربه انتخابات آزاد زمينه پيروزي متحدان خود را فراهم مي‌كند.

با توجه به پيشينه استفاده حاكمان نومحافظه كار امريكا از اين حربه بويژه در برخي جمهوري‌هاي آسياي ميانه امكان روي كار‎آمدن گروههاي متمايل به امريكا حذف گروههاي مستقل و يا حتي تغيير نظام سياسي مخالف افزايش مي‌يابد كه نمونه آنرا در يك سال گذشته در مورد تغيير نظام‌هاي سياسي در گرجستان، اوكراين، قرقيزستان شاهد بوديم. در طرح امريكا گفته شده كه در فاصله سالهاي 2044 تا 2006 كشورها ايران، الجزاير، افغانستان، بحرين، مغرب، قطر، عربستان سعودي، تونس، تركيه و يمن شاهد برگزاري انتخابات بوده يا خواهند بود. در اين رابطه، كشورهاي عرب حوزه جنوبي خليج فارس و شمار ديگري از كشورها به امريكا تعهد داده‌اند. در كشورهايشان انتخابات برگزار مي‌كند.

2)    آموزش پارلماني

مسئولان آمريكايي از طريق موسسه‌هاي پژوهشي و آموزشي امريكايي و بين‌المللي سعي دارند، با اعضاي پارلمان‌هاي منطقه ارتباط برقرار كنند.

3)    سازمان‌هاي آموزش امور مديريتي و رهبري زنان

براساس برخي گزارشها، دولت امريكا با هدف گسترش نفوذ خود، در حدود 200 ميليون دلار براي تقويت نقش زنان در مجالس كشورهاي عربي اختصاص داده است. در طرح ارايه شده از سوي امريكا به گروه 8 حضور گسترده سياسي و مدني زنان در كشورهاي خاورميانه بزرگ به عنوان يكي از مهمترين شاخص‌هاي اصلاحات در اين كشورها شمار آمده است. در اين زمينه تاكنون يك كنفرانس آموزشي نيز در كشور قطر برگزار شده است.

4)    تقويت ديپلماسي ارتباط با توده‌ها (ملت‌سازي)

امريكا سعي دارد علاوه بر تدوين طرح‌هايي كه به آن اشاره شد، فعاليت‌هاي خود را تا پايين‌ترين سطوح هرم جامعه يعني مردم عادي هم گسترش دهد. كميته خطر جاري (CPD) اخيرا در گزارشي كه در زمينه نحوه برخورد با جمهوري اسلامي ايران منتشر كرده، تقويت ديپلماسي ارتباط با توده‌ها را در ايران و ديگر كشورهاي خاورميانه از طريق ايجاد شبكه‌هاي متعدد راديويي و تلويزيوني و انتقال پيامهاي موردنظر با استفاده از فن‌آوري‌هاي نوين ارتباط جمعي بويژه اينترنت و ماهواره‌ پيشنهاد كرده است. اين كميته در همين رابطه، ايجاد و فعال كردن سازمان هاي غيردولتي (NGO) و تسهيل صدور رواديد براي فعالان جوان در اين كشورها جهت شركت در سمينارهاي موردنظر را در تقويت ديپلماسي ارتباط با توده‌ها مؤثر مي‌داند.

5)     تلاش براي نفوذ در رسانه‌هاي گروهي

سياستگذاران كاخ سفيد تلاش مي‌كنند تا سياست هاي مورد نظر خود براي ايجاد تغييرات بنيادين درماهيت سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشورهاي خاورميانه از طريق به كارگيري رسانه هاي گروهي و تأسيس شبكه‌هاي مختلف فرامرزي در خارج به اجرا در‌آورند. در اين راستا امريكا تلاش مي‌كند تا با استفاده از جريان‌هاي تبليغاتي، خبري و تفريحي رسانه اي، خلاء موجود در كشورهاي منطقه را به نفع خود تغيير دهد و به بازسازي وجهه خود در اين منطقه بپردازد.

6)     تقويت جامعه مدني

براي ايجاد و تقويت جامعه مدني مورد نظر امريكا در كشورهاي منطقه، كارشناسان امريكايي از كشورهاي گروه 8 انتظار دارند كه: كشورهاي منطقه را به ايجاد فضاي حركت براي تأسيس سازمان هاي مدني غيردولتي تشويق كنند كه ايجاد ساختارهاي دانشجويي مهمترين آن است.

كشورهاي بزرك جهان بايد از فعاليت سازمان‌هاي مدافع دموكراسي، حقوق بشر، رسانه‌هاي اصلاح طلب و سازمان مدافع حقوق زنان حمايت و پشتيباني كنند. امريكا نيز اجراي اصلاحات در ساختار آموزش و پرورش فرهنگ و آموزش عالي كشورهاي منطقه را در راس برنامه‌هاي خود قرار داده است.

اين كشور با اعمال فشار به كشورهاي عربي و اسلامي سعي دارد مفاهيمي چون جهاد و مبارزه براي آزادي در سرزمين‌هاي اسلامي را از برنامه‌هاي درسي دانش‌آموزان حذف كند.

در اين راستا مي‌توان فشار غرب و رژيم صهيونيستي به كشورهاي مسلمان براي حذف آنچه كه آنها از آن محتواي ضد اسراييلي و يهودي نام مي‌برند نمونه‌اي از مساله عنوان كرد.


7)    منطقه آزاد تجاري امريكايي- خاورميانه‌اي

امريكا با تشكيل سازمان‌هاي همكاري منطقه‌اي دو يا چند جانبه حضور اقتصادي‌اش را در منطقه خاورميانه گسترش مي دهد.

علاوه بر طرح مشاركت امريكايي- مديترانه‌اي واشنگتن تلاش‌هاي خود را براي تشكيل منطقه آزاد  تجاري امريكايي- خاورميانه‌اي آغاز كرده و براساس برنامه‌هاي از پيش طراحي شده قرار است اين منطقه تا سال 2013 ميلادي تشكيل شود.

در اين زمينه جرج دبليو در قالب طرح خاورميانه بزرگ پيشنهاد مي‌كند كه: يك منطقه آزاد تجاري ميان ايالات متحده و خاورميانه ظرف مدت يك دهه آينده تشكيل شود.

2. توسعه علمي- آموزشي

دومين محور طرح خاورميانه بزرگ توسعه علمي و آموزشي جهت ايجاد جامعه فرهيخته و تربيت نيروي انساني مناسب به عنوان زيربناي توسعه سياسي و اقتصادي است. مهمترين ساز و كارهاي دستيابي به اين هدف نيز عبارتند از: آموزش‌هاي بنيادي از طريق مبارزه با بي‌سوادي تشكيل و تقويت گروه‌ها و تشكل‌هاي مبارزه با بي‌سوادي، تهيه، تدوين و ترجمه كتابهاي آموزشي، تأسيس مدارس علمي و اكتشافي، اصلاحات آموزشي و اجراي آموزش‌هاي مجازي از طريق اينترت، تأسيس و تدريس رشته مديريت در مراكز آموزش عالي.

توسعه علمي و آموزشي جايگاه برجسته‌اي در اين طرح دارد. چون علاوه بر آنكه پيش‌شرط و پيش‌نياز توسعه سياسي و اقتصادي است، در آموزش و گسترش آموزه‌ها و ارزش‌هاي دموكراتيك به نسل جوان جوامع عقب‌مانده منطقه نيز نقشي محوري ايفا مي‌كند.

بهبود سطح آموزشي و فرهنگي موجب ارتقا و افزايش شناخت و آگاهي جوانان سرخورده‌اي مي‌شود كه عقب‌افتادگي جوامع خود را معلول سياست‌هاي آمريكا و غرب مي‌دانند. به ويژه اين اقدام، آموزش‌هاي ايدئولوژيك و ضدغربي سازمان ها و گروههاي سياسي- مذهبي اسلام‌گرا را خنثي مي‌سازد. به بيان ديگر، نفرت از غرب و آمريكا معلول بيسوادي، سوءتفاهم و عدم شناخت واقعي مردم منطقه از جهان است كه از طريق آموزش مي‌توان به آن فايق آمد.

3. توسعه اقتصادي

توسعه اقتصادي و گسترش فرصت‌هاي اقتصادي، محور سوم اين طرح است. توسعه نيافتگي، عقب‌ماندگي و وابستگي اقتصادي بارزترين ويژگي‌هاي جوامع و كشورهاي خاورميانه تصور مي‌شود. فقر، محروميت و اختلاف طبقاتي ناشي از توسعه نيافتگي اقتصادي وقتي در ساختار سياسي متصلب و جامعه بسته با ايدئولوژي افراطي در مي‌‌آميزد، مناسب‌ترين بستر براي رشد تروريسم ضدغربي را فراهم مي‌سازد.

بنابراين بايد از طريق توجه به ساز و كارهاي زير، در اقتصاد كشورهاي منطقه تحولي اساسي ايجاد كرد: سرمايه‌گذاري خارجي جهت رشد اقتصادي از طريق اعطاي وام به طرح‌ها و پروژه‌هاي كوچك، تأسيس صندوق پول و بانك توسعه خاورميانه بزرگ، اصلاح سيستم مالي و وسيله كاهش سلطه دولت بر خدمات پولي و مالي، رفع موانع موجود در راه تعاملات پولي بين كشوري، نوسازي خدمات بانكي، ارايه، بهبود و گسترش ابزارهاي لازم براي حمايت از اقتصاد بازار، تأسيس ساختارهاي سازمان يافته جهت حمايت از خدمات پولي، توسعه و تقويت تجارت آزاد در سطح منطقه از طريق عضويت در سازمان تجارت جهاني، ايجاد مناطق آزاد تجاري و مناطق آزاد تجاري و مناطق ويژه تجاري و سرانجام تأسيس مجمع فرصت‌هاي اقتصادي.

ب. خاستگاه و اهداف طرح

تبارشناسي و علت‌يابي طرح خاورميانه بزرگ از حيث واكاوي علل و انگيزه‌هاي وجودي آن نيز براي فهم چگونگي تأثير آن بر امنيت ملي ايران حائز اهميت است. به عبارت ديگر دلايل و اهداف آمريكا از پيشنهاد اين طرح درشرايط بين‌المللي پس از 11 سپتامبر و اشغال عراق چيست و اين كشور چه اهدافي از مطرح كردن آن پيگيري مي‌كند؟ به ويژه آنكه در دهه‌هاي پس از جنگ جهاني دوم، ايالات متحده نه تنها تقابل و تعارضي با رژيم‌هاي غير دموكراتيك منطقه و جهان عرب نداشته بلكه همواره از آنان حمايت كرده است. يافتن پاسخ به اين پرسش اساسي مستلزم توضيح و تبيين راهبرد امنيت ملي، نقش ملي و اهداف خاورميانه‌اي سياست خارجي آمريكاست. زيرا بدون درك و شناخت اين سه مولفه كشف خاستگاه و اهداف راهبردي و واقعي اين طرح امكان‌پذير نيست.


1.     راهبرد امنيت ملي آمريكا

راهبرد امنيت ملي آمريكا به معناي راهها و شيوه‌هاي به كارگيري ابزار و وسايل مختلف براي دفع و رفع تهديدات خارجي و داخلي نسبت به ارزش‌هاي بنيادي اين كشور است.

بنابراين تعريف، راهبرد امنيت ملي كه معطوف به عناصر قدرت ملي و كاربرد آن براي دستيابي به امنيت ملي است، با راهبرد نظامي كه ناظر به چگونگي به كارگيري قدرت نظامي براي صيانت از امنيت ملي به ويژه امنيت نظامي است، تفاوت و تمايز دارد. چون راهبرد نظامي تابعي از راهبرد كلان امنيت ملي مي باشد. بدين معنا كه راهبرد نظامي به چگونگي توزيع و اعمال ابزار نظامي براي تحقق اهداف امنيت ملي مي‌پردازد كه در راهبرد كلان امنيت ملي تعريف و تعيين شده است. به سخن ديگر، راهبرد امنيت ملي اعم از راهبرد نظامي است و به كارگيري قدرت نظامي و زور محدود نمي‌شود.

بر اين اساس، راهبرد امنيت ملي آمريكا، پس از 11 سپتامبر 2001، بر اين اصل و فرض محوري استوار شده است كه اين كشور علاوه بر تهديدات متقارن برخاسته از قدرت‌هاي هم سنخ و هم سنگ، با تهديدات نامتقارني رو به روست كه از بازيگران دولتي و غيردولتي نامتقارن سرچشمه مي گيرند.

تهديدات متقارن كه امنيت آمريكا را تهديد مي كنند. از قدرت نظامي و غيرنظامي رقباي اين كشور در سطح جهاني ناشي مي‌شوند. روسيه و چين، به رغم نابرابري در قدرت قادرند به صورت نظامي آمريكا را تهديد كنند و امنيت آن را به مخاطره بيندازند. اروپا و ژاپن نيز به عنوان دو ابرقدرت اقتصادي جهان از نظر اقتصادي و اطلاعاتي مي‌توانند ضريب امنيت اقتصادي ايالات متحده را كاهش دهند. به عبارت ديگر عاملان اين تهديدات، بازيگران بين‌المللي هستند كه از عقلانيتي همانند آمريكا برخوردارند. راهبرد و راه‌حل امنيتي آمريكا نسبت به اين تعهدات متقارن نظامي و اقتصادي، بازدارندگي و ديپلماسي است. اين هدف از طريق جلوگيري از ظهور رقيب در سطح بين المللي و اعمال هژموني آمريكايي محقق مي‌شود.

اما در شرايط بين‌المللي موجود، بيشترين آسيب‌پذيري امنيتي ايالات متحده ناشي از تهديدات نامتقارن از سوي بازيگران بين المللي دولتي و غيردولتي است كه از عدم تقارن راهبردي براي مقابله با اين كشور سود مي‌برند. عدم تقارن راهبردي عبارت از عدم تقارن اقدامات و تلاش‌ها در جهت دور زدن يا تحت‌الشعاع قرار دادن قدرت و توانايي‌هاي حريف به همراه استفاده بهينه از نقاط ضعف و آسيب‌پذيري‌هاي او و به كارگيري شيوه‌هايي است كه تا اندازه زيادي با روش‌ها و شيوه‌هاي او متفاوت و متمايز مي‌باشد. رهيافت نامتقارن درصدد ايجاد تاثيرات بزرگ رواني مانند شوك‌آفريني و مختل كردن اراده و ابتكار و آزادي عمل دشمن مي‌باشد. شيوه‌هاي نامتقارن متضمن افزايش دامنه آسيب‌پذيري‌ها و نقاط ضعف دشمن است كه معمولاً از فناوري‌ها تاكتيك‌ها و تسليحات غيرمرسوم و ابتكاري سود مي‌جويد و در تمامي سطوح و ابعاد اعم از راهبردي تاكتيكي و عملياتي در طيف عملياتي گسترده‌اي كاربرد دارند.

بنابراين همانگونه كه جانسون و استيون متز تعريف مي كنند عدم تقارن در حوزه مسايل نظامي و امنيتي به معناي اقدام، سازماندهي و انديشه متفاوت از دشمنان براي پيشينه‌سازيي برتري‌هاي خود از طريق بهره‌گيري از نقاط ضعف حريف، حفظ ابتكار عمل يا كسب آزادي عمل مي‌باشد. اين راهبرد مي‌تواند به صورت سياسي- راهبردي، نظامي- راهبردي، عملياتي تا تركيبي از همه آنها؛ دربرگيرنده روش‌ها و فناوري‌ها، ارزش‌ها، سازمان‌ها و ديدگاه‌هاي مختلف يا آميزه‌اي از كليه آنها؛ كوتاه مدت يا بلند مدت؛ عمدي يا سهوي؛ مستقل و مجزا يا تركيبي از اين دو و نهايتاً داراي ابعاد رواني و فيزيكي يا هر دو باشد.

جورج بوش رئيس جمهور آمريكا در مقدمه «استراتژي امنيت ملي آمريكا» صراحتاً به اين تهديدات نامتقارن و عدم تقارن راهبردي اشاره مي‌كند و مي‌نويسد:

«دشمنان در گذشته به نيروي نظامي زياد و توانايي‌هاي صنعتي عظيمي براي در معرض خطر قراردادن آمريكا نياز داشتند. امروزه شبكه‌هاي نامشخص و شرح‌گونه‌اي از اشخاص قادرند تا هرج و مرج و صدمات زيادي را براي ما ايجاد كنند و هزينه اين كار براي آنها كمتر از خريد يك تانك است.»

به نظر وي بزرگترين خطري كه آمريكا با آن روبه‌روست «تلافي و اتحاد افراط‌‌گرايي و تكنولوژي است.» يعني دستيابي گروههاي تروريستي و كشورهاي ضعيف دشمن آمريكا به سلاح‌هاي كشتار جمعي به ويژه تسليحات هسته‌اي.

بر اساس راهبرد امنيت ملي آمريكا، تهديدات نامتقارن كه به شدت امنيت اين كشور را به مخاطره مي‌اندازند، برآيند سه عامل و پديده تروريز، كشورهاي ياغي و قانون‌شكن و سلاح‌هاي كشتار جمعي است، دستيابي كشورهايي كه ايالات متحده آنان را سركش و محور اهريمني مي‌نامد به سلاح‌هاي هسته‌اي به مثابه تسليح گروه‌هاي تروريستي به اين جنگ‌افزارهاي راهبردي و مالا كاهش ضريب امنيت ملي اين كشور است. عقلانيت متفاوت و ايدئولوژي متمايز اين بازيگران بين‌المللي بر ميزان تهديدكنندگي آنان مي‌افزايد و آنان را از تهديدات متقارن خطرناكتر و مخربتر مي‌سازد.

در نتيجه راهبرد امنيت ملي آمريكا بيش از آنكه معطوف به قدرت‌هاي بين‌المللي متقارن باشد براي مبارزه و مقابله با تهديدات و بازيگران نامتقارن طراحي و تدوين شده است. به ويژه، مبارزه با تزوير و جلوگيري از گسترش كشتار جمعي مركز ثقل و كانون اين راهبرد را تشكيل مي‌ دهد. تحقق اين هدف راهبردي كلان با اتخاذ راهبرد پيشگيرانه در دو بعد نظامي و غيرنظامي و از طريق راهكارهاي زير تعقيب و پيگيري مي‌شود.

-         حمايت از آرمان‌هاي‌ شان و منزلت انساني

-         تقويت اتحادها براي شكست تروريسم جهاني و اقدام جهت جلوگيري از حملات عليه آمريكا و دوستان آن.

-         همكاري با ديگران براي خنثي كردن منازعات منطقه‌اي

-         بازداشتن دشمنان از به كارگيري سلاح‌هاي كشتار جمعي و تهديدات عليه ايالات متحده و متحدين و دوستان آن.

-         آغاز دوران تازه‌اي از رشد اقتصاد جهاني از طريق تجارت و بازار آزاد.

-         گسترش چرخه توسعه از طريق ايجاد فضاي باز و زيربناي دموكراسي.

-         گسترش برنامه‌هاي اقدام جمعي به وسيله ساير مراكز اصلي قدرت .

بنابراين طرح خاورميانه بزرگ بخشي از راهبرد پيشگيرانه امنيت ملي آمريكا براي مقابله با تهديدات نامتقارن و به ويژه مبارزه و نبرد با تروريسم است. اين هدف علاوه بر اينكه از محورهاي اين راهبرد استنتاج و استنباط مي‌شود، در متن آن نيز آشكارا ذكر شده است:

«ما همچنين نبردي را در عرصه عقايد و افكار براي پيروز شدن در نبرد عليه تروريسم بين‌المللي آغاز خواهيم كرد. براي اين كار تمام نفوذ ايالات متحده را به كار مي بريم.

از دولت‌هاي مدرن و ميانه‌رو، به ويژه در جهان اسلام حمايت مي كنيم تا تضمين كنيم كه شرايط و ايدئولوژي هاي مشوق تروريسم در هيچ ملتي زمينه رشد پيدا نمي‌كنند.

شرايط اساسي براي رشد قارچ گونه تروريسم را كاهش مي دهيم.»

3- نقش ملي آمريكا:

نقش ملي آمريكا عبارت است از تعريف سياستگذاران و تصميم گيرندگان اين كشور از انواع متداول تصميمات. تعهدات. قواعد و اقدامات مناسب و وظايف و كاركردهايي كه بايد در شرايط مختلف ايفا كند. نقش ملي بازتاب دهنده نيازهاي اساسي، گرايش ها. بيم و هراس ها و ايستارهاي آمريكا نسبت به جامعه بين المللي و عوامل و متغيرهاي سيستمي، جغرافيايي و اقتصادي است. بنابراين نقش هاي ملي ايالات متحده بيانگر وظايف و كاركردهايي است كه اين كشور در زمينه ها و عرصه هاي مختلف بين المللي، خود را متعهد و ملزم به انجام آن مي داند.

بدين ترتيب نقش هاي ملي، اتخاذ سياست ها و اقدامات لازم در شرايط و وضعيت هاي خاص در نظام بين الملل را ايجاب مي كنند. همچنين منعكس كننده هويت هاي عامل و خاصي هستند كه آمريكا در مناطق مختلف يا كل جهان پيگيري مي كند.

رهبران آمريكا در طول تاريخ اين كشور نقش هاي ملي متفاوتي را در صحنه جهاني تعريف و تعيين كرده اند. مهمترين نقش هاي ملي ايالات متحده از بدو تأسيس در سال 1776 تاكنون در چارچوب راهبرد و جهت گيري جهان گرايي، عبارتند از: «جمهوري امپرياليستي»، «مدافع آزادي»، «رهبر جهان آزاد» و «ژاندارم جهاني». ايفاي اين نقش ها متضمن اتخاذ اهداف، سياست ها، و اقدامات خاصي است كه آمريكا خود را متعهد و مكلف به تحقق و انجام آن مي داند. به عبارت ديگر، برآيند اين نقش هاي ملي چهارگانه، شكل گيري سنت جهان گرايي در سياست خارجي است كه مستلزم اعمال قدرت، مداخله در امور داخلي ديگران، نفوذ اقتصادي در بازارهاي جهاني از طريق سرمايه گذاري و تجارت، ديپلماسي توسعه طلب به منظور گسترش و اشاعه ارزش هاي آمريكايي در سطح بين المللي و صدور انقلاب آمريكا، دستيابي به جايگاه برتر نظامي و ديپلماتيك، حساسيت نسبت به تهديد و به مخاطره افتادن افتخار، اعتبار و حيثيت آمريكا و تلاش براي رواج و تأسيس نهادهاي آمريكايي مي باشد.

تعريف و تقبل اين نقش ها بازتاب دهنده و معلول نوعي ايستار و تلقي بنيادي راجع به جايگاه و منزلت منحصر به فرد آمريكا در جهان، برتري و قوم مداري فرهنگي و حتي گونه‌اي از نژاد پرستي است كه رسالت و ماموريت انساني و جهاني را بر دوش آمريكا مي گذارد.

بنابراين، ايالات متحده وظيفه شكل دهي به جهان درراستاي ارجحيت ها و ارزش هاي آمريكايي، تدوين و پاسداري از قوانين و قواعد رفتار بين المللي، دفاع از آزادي و دمكراسي حمايت از ملت ها و كشورهاي آزادي خواه، مبارزه با ايدئولوژي ها و نظام هاي غيردموكراتيك و اقتدارگرا و استقرار نظم سياسي- اقتصادي ليبرال درنظام بين الملل را برعهده دارد. درنتيجه كاركرد و كار ويژه سياست خارجي آمريكا، تنظيم روابط و رفتار خارجي با كشورهاي جهان بر پايه ميزان تبعيت و پيروي آنان از ارزش و قواعد اين كشور است.

تجلي ونمود عيني اين رسالت و ماموريت رهايي بخش و آزادسازي بشريت درسياست خارجي آمريكا رامي توان درمقابله با شوروي سابق بلوك شرق، ايدئولوژي كمونيزم و حمايت ازجنبش هاي غرب گراي جهان سوم مشاهده كرد. به ويژه مبارزه باكمونيزم و شوروي به عنوان نوك پيكان اين ايدئولوژي ازاهداف دايمي سياست خارجي آمريكا درطول جنگ سرد بود. با فروپاشي شوروي و پايان نظام دوقطبي، سياست خارجي آمريكا با خلاء مفهومي روبه رشد وپيگيري اين ماموريت نيز دچار فقر نظري و فلسفي گشت. تلاش رهبران ايالات متحده براي جايگزيني كمونيزم با اسلام گرايي دردهه 90 قرين موفقيت نبود؛ ولي حادثه 11 سپتامبر، زمينه و دليل مناسبي را فراهم آورد تا تروريسم جايگزين كمونيزم شود و رسالت آمريكا نيز مبارزه با آن تعريف شود. بنابراين، طرح خاورميانه بزرگ، بخشي از ماموريت و رسالت جهاني است كه آمريكا خود را ملزم به انجام آن مي داند.

3. اهداف خاورميانه اي آمريكا

سومين خاستگاه طرح خاورميانه بزرگ، اهداف سياست خارجي آمريكا دراين منطقه است. امنيت و بقاي اسرائيل ازمهمترين اهداف خاورميانه اي سياست خارجي آمريكا بوده است. تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ، موجوديت اسرائيل ازسوي  راديكاليزم و ناسيوناليسم عربي تهديد مي شد. اما اززمان شكل گيري جمهوري اسلامي وظهور جنبش هاي اسلامي، بزرگترين تهديد عليه امنيت و حيات اسرائيل اسلام گرايي و گروه هاي اسلامي بوده است. ازنظر آمريكا گرايش هاي اسلامي راديكال برخاسته از فقدان توسعه سياسي، اقتصادي و فرهنگي آموزشي است. لذا صيانت از موجوديت اسرائيل درگروي توسعه همه جانبه كشورهاي منطقه و به تبع آن خشكاندن ريشه هاي اسلام گرايي مي باشد. بدين ترتيب، اين طرح، راهبرد و راهكاري براي تأمين امنيت و موجوديت اسرائيل به حساب مي آيد.

انتقال آزادانه انرژي ازخاورميانه به غرب و كنترل منابع انرژي، جلوگيري از ظهور هژمون منطقه اي چالشگر با آمريكا و مهار جمهوري اسلامي از ديگر اهداف اين كشور درخاورميانه هستند كه درصورت اجراي موفق طرح خاورميانه بزرگ، بهتر و آسانتر محقق مي شود. فراتر از اين، تثبيت وتحكيم هژموني آمريكا درنظام بين الملل مستلزم تحكيم حضور آن درعراق و استقرار نظام ليبرال دموكراتيك دراين كشوراست. اين هدف راهبردي نيز از طريق عملي شدن اهداف و آمال طرح مذكور تسهيل و تسريع مي شود.

ج. تاثيرات طرح بر امنيت ملي ايران

بنا بر آنچه آمد، مشخص مي شود كه طرح خاورميانه بزرگ ماهيتي كاملاً امنيتي و آماجهاي راهبردي دارد. همانگونه كه توضيح داده شد اين طرح به عنوان بخشي از راهبر امنيت ملي، نقش ملي و اهداف سياست خارجي آمريكا درمنطقه درصدد رويارويي و مقابله پيشگيرانه با تهديدات نامتقارن عليه اين كشور است. بنابراين نبرد با تروريزم و ريشه هاي آن يعني راديكاليزم اسلامي، سلاح هاي كشتار جمعي و دولت هايي كه از هنجارها و ارزش هاي آمريكايي پيروي نمي كنند، مهم ترين و اساسي ترين اهداف اين طرح راتشكيل مي دهند. از اين رو، چون آمريكا جمهوري اسلامي را به صورت كشوري تعريف مي‌كند كه مصداق بارز تهديدات نامتقارن است. درنتيجه اين طرح به طور مستقيم و غير مستقيم امنيت ملي ايران راتحت تاثير قرار مي دهد.

به زعم ايالات متحده، اولا جمهوري اسلامي منشاء و خاستگاه اسلام انقلابي يا به تعبير آن بنياد گرايي و افراط گرايي اسلامي است. ثانياً به علت مخالفت با روند صلح خاورميانه و دفاع از حقوق مردم فلسطين، ازگروه ها و جنبش هايي حمايت مي‌كند كه به نظر آمريكا تورريست هستند. ثالثاً رهبران و سياستگذاران آمريكا براين اعتقادند كه جمهوري اسلامي درصددد دستيابي به سلاح هاي كشتارجمعي است. رابعاً جورج بوش،جمهوري اسلامي ايران را درزمره محور اهريمني قرارداده است كه نمونه كامل دولت هاي سركش به شمار مي روند.

بنابراين ترديدي نيست كه يكي از اهداف مرجع طرح خاورميانه بزرگ جمهوري اسلامي ايران است. اين طرح به دو گونه نسبي و ايجابي بر امنيت ملي ايران تاثير مي گذارد. ازيك طرف باايجاد چالش ها و آسيب پذيري هاي داخلي و خارجي كليه ابعاد امنيت ملي ايران را به مخاطره مي اندازد كه درصورت عدم چاره جويي، ضريب امنيت ملي را كاهش مي دهد. ازسوي ديگر، فرصت هاي امنيتي مناسبي را نيز براي ايران فراهم مي سازد كه به شرط بهره برداري و استفاده بهينه از آنها پايه هاي امنيت ملي كشور تحكيم شده و ضريب امنيت ملي را افزايش مي يابد.

1.      چالش هاي امنيتي

براساس تعريف موسع از امنيت ملي وهدف مرجع امنيت، كه فراتر از امنيت خارجي و صيانت ازدولت مي رود، تاثيرات منفي يا چالش هاي امنيتي طرح خاورميانه عليه امنيت ملي ايران رامي توان درچهار بعد و دسته نظامي، سياسي، اقتصادي و هويتي مورد بررسي قرار داد. طبعاً ميزان تاثيرپذيري هر يك از ابعاد امنيت ملي ايران از اين تهديدات متفاوت است. همچنين اگر چه اين طرح ممكن است دردراز مدت و به طور غيرمستقيم ضريب امنيت ملي ايران را دربعد زيست محيطي كاهش دهد ولي در شرايط موجود تاثير گذاري آن دراين حوزه قابل اغماض مي باشد. فراتر از اين ، با توجه به ماهيت غيرنظامي طرح مذكور طبيعي است كه تاثيرات سياسي، اقتصادي و اجتماعي هويتي آن بيش از اثرات نظامي خواهد بود. اما به هرترتيب، اثر گذاري آن برامنيت نظامي ايران را نمي توان ناديده گرفت.

1-1            چالش هاي نظامي

طرح خاورميانه بزرگ، ازآنجا كه بخش غيرنظامي راهبرد امنيت ملي آمريكا براي مقابله با تهديدات نامتقارن است به طور مستقيم چالش و تهديد نظامي عليه ايران را دربر ندارد و امنيت نظامي كشور را به مخاطره نمي اندازد. اما تاثيرات سلبي غير مستقيم آن برامنيت نظامي جمهوري اسلامي ايران دربلند مدت مي توان بسيار جدي و خطرناك باشد؛ به گونه اي كه بقا و حيات كشور را به خطر بيندازد. اگر انگيزه و هدف اصلي اين طرح را نبرد يا تروريزم مقابله با كشورهاي سركش و جلوگيري ازگسترش سلاح هاي كشتار جمعي، مبارزه با اسلام گرايي سياسي و حفظ امنيت اسرائيل بدانيم، ممكن است جمهوري اسلامي رانهايتا درمعرض تهديدات و اقدامات نظامي آمريكا قراردهد. اين مواجهه و رويارويي ازطريق فرايند «امنيتي كردن» جمهوري اسلامي ممكن مي شود.

امنيتي كردن، فرآيندي است كه درآن بازيگر امنيتي ساز موضوعي را به گونه اي تعريف مي‌كند كه تهديدات وجودي را دربردارد و به وسيله راه كارها، ابزارها و رويه هاي رايج و متداول سياسي نمي توان آن را مديريت و مرتفع ساخت. چون امنيتي ساختن ماهيتي بين الاذهاني دارد، صرفاً توسط بازيگر امنيتي ساز صورت نمي گيرد و نيازمند پذيرش آن ازسوي ناظران كنش گفتاري امنيت و مشروعيت درگفتمان عمومي امنيت غالب است. يعني آنان بايد بپذيرند كه موضوع يا پديده اي تهديدي حياتي و وجودي نيست به ارزش هاي مشترك آنها مي باشد و درچارچوب قواعد،هنجارها و رويه هاي غالب و رايج سياسي نيز نمي توان آن را رفع كرد.

براين اساس، ايالات متحده به عنوان بازيگر امنيت ساز تلاش مي‌كند تا جمهوري اسلامي راتهديدي وجودي عليه امنيت ملي خود و صلح جهاني معرفي كرده و به افكار عمومي داخلي و بين المللي نيز بقبولاند. پروژه متهم سازي جمهوري اسلامي به حمايت از تروريزم توليد سلاح هاي هسته اي اخلال درروند صلح خاورميانه و نقض حقوق بشر، قسمتي از پروسه امنيتي ساختن كشور ازسوي آمريكا به حساب مي آيد. درحقيقت آمريكا درصدد است تا تروريزم را مهمترين تهديد امنيتي عليه خود و جهان تعريف كند كه از افراط گرايي اسلامي به رهبري ايران سرچشمه مي گيرد. اگر اين كشور موفق شود افكار عمومي بين المللي را قانع كند كه جمهوري اسلامي را به عنوان سردمدار بنيادگرايي اسلامي و تهديدي عليه امنيت جهاني بپذيرند، ايران امنيتي شده و تهديدات نظامي عليه آن امكان پذير خواهدشد. زيرا امنيتي شدن ايران بدين معناست كه ازطريق ابزارها و ساز و كارهاي متداول سياسي-ديپلماتيك درچارچوب قواعد رايج بين المللي،نمي توان معضل آنرا حل كرد.

3-1. چالش هاي سياسي

طرح خاورميانه بزرگ بيش از هرچيز امنيت سياسي ايران، به معناي ثبات سازمان يانظام حكومتي و ايدئولوژي مشروعيت بخش به حكومت و دولت آن را به چالش مي‌گيرد. (13)

همانطور كه توضيح داده شد، هدف بنيادي اين طرح استقرار نظام هاي سياسي ليبرال دموكراسي دركشورهاي منطقه است. اشاعه و گسترش ليبرال دموكراسي درخاورميانه به چند طريق و درچند بعد، امنيت سياسي جمهوري اسلامي را تهديد و تضعيف مي‌كند. نخست، فرايند دموكراتيزاسيون خاورميانه و تعريف ليبرال دموكراسي به عنوان تنها نظام سياسي مشروع وشيوه حكمراني مطلوب، سازمان، ساختار و نهادهاي سياسي حكومتي جمهوري اسلامي را دستخوش بي ثباتي و تغيير مي‌كند. چون بسياري از سازمان ها ونهادهاي حكومتي ايران كه به ساختار سياسي آن شكل مي دهند باالگوي ساختاري و نهادي ليبرال دموكراسي تفاوت شكلي و ماهوي دارند. نهادهايي چون ولايت فقيه، شوراي نگهبان، مجلس خبرگان، كه جهان غرب به ويژه آمريكا از آنها به نام نهادهاي انتضايي ياد مي كند، درقالب ليبرال دموكراسي نمي گنجند،اين نهادها از ايدئولوژي اسلامي نشات مي گيرند نه ليبراليسم سياسي كه ليبرال دموكراسي ها برپايه آن استوارند.

دومين پيامد سياسي، چالش، تضعيف و تهديد ايدئولوژي سياسي مشروعيت بخش به نظام جمهوري اسلامي سياسي است. اسلام به معناي مجموعه اي از انديشه ها و ايده ها راجع به نظم و كنش سياسي اجتماعي و چگونگي اجراي آنها درعرصه زندگي اجتماعي و سپهر عمومي به هويت و ماهيت جمهوري اسلامي شكل داده و مشروعيت آن را تضمين مي كند، مفروضه ها و مفاهيم سياسي اسلام در زمينه رفتار و نظام سياسي- اجتماعي ازنظام فكري و سياسي ليبراليسم متفاوت و متمايزند و همخواني ندارد. فراتر از اين، اصلي ترين هدف طرح خاورميانه بزرگ، مبارزه با اسلام گرايي درقالب جنگ ايدئوژيك است. جنگ ايدئولوژيك به معناي مبارزه ميان دو طرز فكر وروش و شيوه زندگي سياسي است. دراين نبرد هدف تضعيف و تخريب ايدئولوژي اسلامي از طريق ناكارآمد نشان داد آن در عرصه حيات سياسي اقتصادي و نظام سياسي برآمده ازآن يعني جمهوري اسلامي است. سپس با شكست و ناكامي اسلام سياسي، زمينه براي جايگزيني آن با ايدئولوژي ليبراليسم سياسي- اقتصادي فراهم مي شود. بنابراين سومين تاثير طرح برامنيت سياسي جمهوري اسلامي ايران، مي تواند تهديد وجودي اصل نظام سياسي ازطريق ثبات زدايي، نامشروع سازي و ناكارآمد ساختن آن نيز كاسته مي شود و مقدمات لازم براي جايگزين كردن آن يا نظام سياسي ليبرال دموكراسي مهيا مي شود. به نظر آمريكا نوك پيكان اسلام گرايي سياسي معارض با اين كشور و الهام بخش آن درمنطقه، جمهوري اسلامي است كه با دگرگوني، تغيير يا فروپاشي آن تهديدات نامتقارن نيز از بين خواهند رفت. چالش ها و تهديدات امنيتي سه گانه سياسي كه درقالب اهداف تغيير رفتار، ساختار و نظام سياسي جمهوري اسلامي ازسوي آمريكا تعقيب مي شود، ازطريق مداخلات خارجي و افزايش آسيب پذيري هاي داخلي تحقق مي يابد. حمايت از نيروها و گروه هاي سياسي مخالف جمهوري اسلامي درخارج و داخل كشور، تلاش براي ايجاد شكاف بين دولت و ملت ازطريق سلب رضايت و حمايت مردم ازحكومت، تضعيف اراده و روحيه ملي راه كارها و ابزارهايي است كه درچارچوب اين طرح به كار گرفته خواهد شد.

3-1. چالش اقتصادي

امنيت اقتصادي جمهوري اسلامي ايران، به معناي توانايي تأمين نيازهاي جامعه، رفاه اقتصادي و توسعي صنعتي فناوري اقتصادي و تجاري از طريق حفظ اصول سازمان دهنده اقتصاد ملي و دسترسي به منابع، سرمايه و بازار جهاني به چند صورت ممكن است توسط طرح خاورميانه تهديد شود.(14) براساس ماهيت قدرت اقتصادي (قدرت مستقل يا ابزاري) و عوامل تهديدزاي كارگزاري يا ساختاري طيفي از تهديدات اقتصادي شكل مي گيرد كه يا به طور مستقيم بخش اقتصادي امنيت ملي را با چالش مواجه مي سازد يا ساير ابعاد امنيت ملي را به مخاطره مي اندازد. بعضي از چالش هاي اقتصادي ناشي از سياست ها و اقداماتي خواهد بود كه آمريكا به عنوان طراح طرح ممكن است به منظور اجراي آن برعليه جمهوري اسلامي اتخاذ كند. ايجاد محدوديت هاي اقتصادي و تجاري ازطريق اعمال تحريم ها يا مجازات هاي تنبيهي ازسوي ايالات متحده، كشور را درتامين امنيت اقتصادي با چالش هاي جدي روبه برو ميسازد. به عنوان مثال تحريم نفتي ايران، ناامني هاي اقتصادي گسترده اي درپي خواهد داشت.

برخي ديگر از چالش هاي اقتصادي ازساختار اقتصادي و استقرار نظام اقتصادي ليبرال مبتني بر بازار و تجارت آزاد نشأت مي گيرد. بااستقرار الگوي اقتصادي مورد نظر درطرح، كشورهاي منطقه به عضويت سازمان تجارت جهاني درخواهند آمد، موافقت نامه هاي تجاري آزاد بين آنها به امضا خواهد رسيد و نهايتاً منطقه آزاد تجاري خاورميانه شكل خواهد گرفت.

فراتر از اين روابط و مناسبات اقتصادي كشورهاي منطقه با اسرائيل عادي وبرقرار خواهد شد. اين تحولات ساختاري، جمهوري اسلامي را با چالش چگونگي انطباق و هماهنگي با خاورميانه جديد اقتصادي مواجه مي‌كند. چون درصورت سازگاري كامل با ساختار و نظام اقتصادي جديد معضل استيلا و هژموني اقتصادي اسرائيل وجود دارد. ازطريق ديگر عدم انطباق با شرايط اقتصادي جديد محدويت هاي اقتصادي و تجاري جديد را بركشور تحميل خواهد كرد.

بنابراين برآيند محدوديت هاي اقتصادي ساختاري و كارگزاري اقتصاد ملي ايران را با چالش ناامني درزمينه ها و موضوعات ذيل مواجه مي سازد: صادرات كالا و خدمات به ويژه صدور انرژي بادسترسي به بازار جهاني؛ جذب سرمايه گذاري خارجي و اعتبار بين المللي؛ توسعه اقتصادي، صنعتي وتكنولوژيك؛ تأمين نيازمنديهاي اقتصادي جامعه؛ تأمين رفاه ووضعيت مطلوب اقتصادي براي ملت ايران و سرانجام دستيابي به جايگاه و منزلت اقتصادي، علمي و فناوري برتر درمنطقه به عنوان هدف اول چشم انداز بيست ساله جمهوري اسلامي ايران .

اگر چه هريك از اين چالش ها موجب ناامني اقتصادي مي شوند ولي هيچ كدام از آنها به صورت تهديدات وجودي بقا وحيات كشور يا اقتصاد ملي را تهديد نمي كنند. اين ناامني هاي اقتصادي باعث شكل گيري تهديدات وجودي دربخش ها وابعاد ديگر امنيت ملي ايران مي شوند. اولاً تضعيف قدرت اقتصادي كشورمستقيماً قدرت نظامي ايران را كاهش داده و امنيت نظامي آن را تهديد مي‌كند. زيرا بدون توانايي و توسعه اقتصادي صنعتي و تكنولوژيك امكان ايجاد و حخفظ قدرت مستقل نظامي و تقويت بينه نظامي ملي وجود ندارند. به ديگر سخن، توانايي اقتصادي شرط لازم قدرت نظامي است و بدون تأمين آن حيات و بدون تأمين آن حيات و بقاي كشور درمعرض تهديد قرار ميگرد.

ثانياً چالش هايي اقتصادي بيشترين تهديدات امنيتي وجودي را دربخش و بعد سياسي امنيت ملي به بار مي آورند. بدون ترديد عدم توانايي دولت درتامين نيازها و رفاه اقتصادي و ناكارآمدي حكومت دردستيابي به توسعه اقتصادي است. چون روحيه ملي برحسب ميزان آمادگي ملت و مردم براي حمايت از سياست هاي دولت تعريف ميشود. همچنين يكي ازمهمترين سازوكارها و راه كارهاي حفظ وحدت ملي تأمين حداقلي از توسعه و رفاه اقتصادي درمناطق مختلف كشوربه ويژه مناطق محرومي است كه زيستگاه اقليت هاي قومي زباني و مذهبي اند.

4-1. چالش هاي هويتي

چهارمين دسته از چالش هاي امنيتي طرح خاورميانه بزرگ براي امنيت ملي ايران، معطوف به امنيت اجتماعي باهويتي جمهوري اسلامي ايران است. توانايي مردم و ملت ايران دراستمرار شيوه زندگي موسوم و معمول خودبا حفظ فرهنگ زبان و مذهب آداب و رسوم و هويت بيانگر امنيت اجتماعي يا هويتي است. طبعاً پديده ها، حوادث، تحولات و عواملي كه اين شيوه زندگي و مولفه هاي آن را به مخاطره افكند، تهديد امنيت ملي به حساب مي آيد. با توجه به ماهيت و اهداف اين طرح، امنيت اجتماعي و هويتي ايران با چالش هاي جدي مواجه خواهد شد. چون مبارزه باافكار، عقايد و باورهاي اسلامي درجوامع منطقه يكي از محورهاي طرح خاورميانه بزرگ است كه صيانت و پاسداري ازآن مركز نقل امنيت اجتماعي و هويتي است. هويت ملي به عنوان مفهوم اصلي نظام بخش و سازمان دهنده امنيت اجتماعي ايران، ازسوي دودسته از تهديدات ناشي ازرقابت هاي افقي و عمومي نهفته درطرح خاورميانه بزرگ به چالش طلبيده مي شود. چالش هاي امنيتي مبتني بررقابت افقي آن دسته ازتهديداتي است كه يكپارچگي ووحدت جامعه ايران را معرض تجزيه و فروپاشي قرار نمي دهند؛ بلكه منابع و عناصر هويتي آن را دستخوش تغيير و دگرگوني ناخواسته مي كنند. به عبارت ديگر دراثر نفوذ فرهنگ وارزش هاي ليبرالي و آمريكايي فرهنگ، مذهب، آداب و رسوم، سنت ها وارزش هاي ملي ايران به تبع آن شيوه زندگي مردم تغيير ماهوي مي‌كند. زيرا طرح خاورميانه بزرگ برپايه نوعي رويارويي فرهنگي و برخورد تمدني تعريف و تدوين شده است . جنگ فرهنگي نيروها به معناي مبارزه ميان دو طرز فكر اجتماعي و شيوه زندگي، مستلزم تضعيف وتخريب باورها، ارزش ها، اعتقادات و به طور كلي فرهنگ بومي و جايگزيني آن با ارزش ها، باروها و فرهنگ ليبرال يا آمريكايي است. ايجاد دوگانگي ارزشي دولت و ملت نيز يكي از تبعات اجتماعي و فرهنگي طرح به شمار مي آيد. اين شكاف و گسست بين ارزش هاي دولتي و هنجارها و ارزش هاي ملت، درصورت غلبه نظام معاني ليبراليسم درسطح جامعه و پايبندي حكومت به ارزشها و هنجاريهاي بومي وسنتي پديدار مي شود. دومين گروه از چالش هاي امنيتي دربخش اجتماعي و هويتي امنيت ملي، حاصل رقابت عمودي درجامعه و ناشي از هويت هاي فروملي و خرده فرهنگ هاي بومي خواهد بود.

برخلاف رقابت افقي، دراين نوع رقابت يكپارچگي هويتي و وحدت ملي كشور دستخوش تغييرات بينادي و ماهوي مي شود كه ممكن است به نقض تماميت ارضي و وحدت سرزمين نيز بيانجامد. شكل گيري هويت هاي فروملي باگرايشات تجزيه طلبانه و استقلال خواهانه درحوزه هاي جغرافيايي محل سكونت اقليت هاي قومي ونژادي دراثر شروع خودآگاهي هاي هويتي فروملي درسطح منطقه، امكان چنين تغيير وتحولي را فراهم مي سازد. چالش هاي امنيتي اجتماعي ساختاري هنگامي كه باانواع عامل محور درمي آميزد تهديدات بسيار جدي براي وحدت ملي و تماميت ارضي كشور به وجود مي آورند. تاريخ ايران نشان مي دهد كه همواره، گرايشات وحركت هاي تجزيه طلبانه قومي مورد حمايت و سوء استفاده بازيگران خارجي به ويژه همسايگان قرارگرفته است. درشرايط فعلي نيز احتمال دارد رقابت هاي عمودي درجامعه ايران توسط طراحان طرح خاورميانه بزرگ درجهت تحريك اقدامات استقلال طلبانه هويتي و سرزميني به كار گرفته شود. اين احتمال زماني قوت بيشتري مي گيرد كه به خاطر آوريم يكي از توجهات حمله آمريكا  به عراق واشغال آن، استقرار دولت سرمشق درعراق جهت گسترش ليبرال دموكراسي و ارزش‌هاي  ليبرالي درمنطقه بوده است.

فراتر از اين شكل گيري دولت فدرالي درعراق و اعطاي خودمختاري جغرافيايي وقومي به اكراد درشمال اين كشور، خودآگاهي قومي درمناطق كردنشين ايران رابرمي انگيزد كه ممكن است بامداخله عوامل خارجي به گرايشات گريز از مركز منجر شود. بنابراين، چالش هاي امنيتي هويتي نه تنها بعد اجتماعي امنيت ملي راتهديد مي كنند بلكه عامل بروز تهديدات جدي درساير ابعاد امنيت ملي نيز هستند.


پروژه نخبه سازي:

استراتژي و راهبردهاي كلان امنيت ملي و سياست خارجي آمريكا دررويكردي دوگانه براي تأمين و تضمين «جهاني سازي امنيت و امنيت جهاني سازي» استفاده توامان ازجنگ سخت و جنگ نرم مي باشد. به عبارت ديگر گام نخست آن، مداخله گرايي مبتني بر سخت افزار نظامي و بحران سازي يا همان انقلابات دائم درتفكر چپ افراطي (تروتسكيسم) و گام دوم آن، ايجاد بنايي مبتني بر ترويج و اشاعه انديشه و تفكر ليبرال دموكراسي ياهمان ارزش هاي آمريكايي درجهان بنا شده به نظم سلسله مراتبي دستوري مي باشد و ياهمان تناقض و پارادوكسي كه درانديشه شومپيتر درباره تخريب سازنده بيان شده؛ يعني ابتدا تخريب و ويران سازي، جنگ، مداخله و نابودي دشمنان و سپس ساختن جهاني با هنجارها وارزش ها ليبرال و ازطريق بسيج و مشاركت داوطلبانه همه ملت ها درائتلاف و اتحاد با اهداف آمريكا هم به لحاظ پذيرش هزينه هاي مادي و غير مادي دراستقرار و پاسداري ازنظم هژمون مطلوب كد خداي جهان .

درحال حاضر، محافظه كاران جديد درآمريكا، در موقعيتي قراردارند كه تصور مي‌كنند براي تثبيت رهبري دنيا توسط آمريكا لازم است به رغم مخالف هاي داخلي و خارجي، به بحران سازي درجهان ادامه دهند و اگر لازم باشد بارديگر به قوه نظامي متوسل شوند؛ چرا كه مي پندارند پيروزي دوباره بوش درانتخابات رياست جمهوري آمريكا به معني تاييد سياسيت هاي نظامي گري محافظه كاران از سوي اكثريت مردم آمريكاست و بقيه مردم جهان نيز چاره اي جز تبعيت ازهژموني آمريكا ندارند؛»

تداوم سياست هاي افراطي و راديكالي نومحافظه كاران درجهان به ويژه در خاورميانه براي تغييرات مورد نظر و تسلط برمناطق استراتژيك و ژتواستراتژيك جهان به رغم فراز و نشيب هاي آن نتوانسته چالش هاي اساسي فراوري آنها را كم رنگ و خنثي سازد. يكي از اين چالش ها و اولويت ها، قدرت و توان ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك انقلاب اسلامي است كه پس از گذشت بيش از 25 سال و بكارگيري و اعمال همه شيوه ها و امكانات عملياتي و ديپلماتيك همچنان استمرار و تداوم يافته است. باتوجه به اهميت و نقل جايگاه ويژه جمهوري اسلامي ايران درراهبرد كلان امنيت ملي و سياسيت خارجي اين كشور، برنامه ريزي و سياست هاي عملياتي جديد دركنار راهبرد گزينه نظامي در دستور دستگاه هاي عملياتي چون پتانگون ، سيا و نهادهاي اطلاعاتي و و نيز نهادهاي ديپلماسي و رسانه اي آمريكا قرار گرفته است. مانند وزرات امورخارجه، شوراي روابط خارجي، كنگره و سيستم هاي تبليغاتي و نهادهاي غيردولتي مانند بنيادها و موسسات ويژه NGO ها و هريك عهده دار نقش و ماموريت هاي ويژه و خاص در ارتباط با ايران شده اند. پروژه دموكراسي درايران ازسوي كنگره پيگيري مي شود واخيراً نيز اختصاص سه ميليون دلار كمك مستقيم به مخالفان داخلي درقلمرو جمهوري اسلامي ايران حاكي از تشديد اقدامات آمريكا براي ايجاد تغيير و تاثيرگذاري برروند ساخت سياسي جمهوري اسلامي ايران مي باشد . دركنار استفاده از موضوعاتي چون فشار برجمهوري اسلامي ايران براي دست برداشتن از دستاوردهاي هسته اي خود، تهديد به ارجاع پرونده جمهوري اسلامي ايران به شوراي امنيت براي ايجاد اجماع جهاني درتشديد مجازات ها و اقدام مشترك نظامي محتمل عليه ايران اتهام نقض حقوق بشر و آزادي هاي مدني درايران، مخالفت با روند صلح و امنيت درمنطقه و صلح اعراب و اسرائيل ونيز حمايت از تروريسم و ارتباط با القاعده و گروه هاي راديكال و مخالف آمريكا (حماس، حزب الله و ..) براي استفاده درجهت تشديد فشارهاي بين المللي، تلاش جديد آمريكا در درون جامعه ايران و با توسل به مداخله رسانه اي و عوامل نفوذي و تشويق و ترغيب اپوزيسيون خارجي و تقويت اپوزيسيون داخلي و كمك هاي مستقيم و غير مسقتيم بردوپايه استوار گرديده است: تشديد و دامن زدن به گسست اجتماعي قومي، ديني، فرهنگي درميان اقشار جامعه و نيز تشديد شكاف ارزشي ميان نخبگان و ساخت سياسي حاكم و بهره برداري از آن به منظور جذب نخبگان طرفدار غرب و درنهايت تشديد ناكارآمدي ساخت سياسي و حاكم و بستر سازي براي خيزش اجتماعي جامعه و مقاومت دربرابر دولت و حمايت و پشتيباني از جريانات اپوزيسيون و مخالف براي دردست گرفتن ساخت سياسي ازطريق بستر انتخابات آزاد وتحت نظارت خارجي و يا اقدام به تشديد اقدامات براندازانه و مقاومت مدني و درنهايت خشونت براي استيصال و براندازي نظام سياسي راهبردي است كه به طور خاص درمحافلي چون كميته تهديدات معاصر و ازسوي چهره هايي چون مارك پارلمر، مايلك لدين و برنامه ريزي و هدايت مي شود.

لغت نخبگان به معناي بزرگان صاحبان فكر و شخصيت و توانايي هاي وسيع فكري و ساماندهي مي باشد. نخبگان يا در طيف نخبگان فكري هستند و يا نخبگان ابزاري، نخبگان ابزاري صاحب قدرت سياسي و اقتصادي هستند و نخبگان فكري افرادي هستند كه انديشه، فكر، روش هاي بهينه، تئوري، آينده نگري و دورانديشي توليد مي‌كنند. به همين دليل نخبگان بهترين افراد براي توسعه يافتگي جوامع مي باشند و توسعه يافتگي نيز نيازمند اجماع ميان اين دو طيف از نخبگان مي باشد، عقلايي كردن آموزش، نظم، قانون پذيري، هويت مستحكم، فرهنگ قوي كار، مسئوليت پذيري، دورانديشي نخبگان و از اصول ثابت توسعه است كه نخبگان فكري بايد براي آن تئوري سازي كنند و نخبگان در هر جامعه اي نياز به تشكيلاتي دارند كه اين تئوري ها را شكل و صيقل دهند و اين تئوري سازي نيز كار نخبگان فكري است كه به كار نگرفتن و فعال نكردن نخبگان فكري در دراز مدت به ضرر نخبگان ابزاري است چون تشكل و ائتلاف آنها به نفع جامعه و مشروعيت يابي نخبگان ابزاري است، نخبگان فكري شامل نويسندگان، دانشگاهيان، محققان، كارشناسان، خبرنگاران و هنرمندان هستند كه انديشه و روش و رهيافت و راهبرد توليد مي‌كنند.

تعامل نخبگان فكري و ابزاري نيازمند فرآيندي است كه به استنباط هاي مشترك مي انجامد، يعني هم جامعه و هم نخبگان ابزاري و فكري بايد پيرامون مفاهيم ذيل تعاريف مشترك داشته باشد.

در حوزة فرهنگ پيرامون مفاهيم 1- انسان 2- جامعه  3- دين  4- زندگي

در حوزة اقتصاد پيرامون مفاهيم 5- كار  6- طبيعت  7- ثروت

در حوزة قدرت پيرامون مفاهيم 8- قدرت  9- دولت

اين مفاهيم كليد طلائي نخبه سازي مي باشند يعني نقاط اشتراك و اجماع مي‌تواند به نقاط افتراق و دردسر ساز تبديل شود وقتي اجماع در حوزه مفاهيم فرهنگ، اقتصاد و قدرت باعث مشروعيت يك نظام است ايجاد زمينه هايي براي بازتعريف مفاهيم نو و تزريق آن به جامعه موردنظر از طريق نخبگان فكري كه واسطة ميان و مردم و قدرت مي باشند مي توانند زمينه هاي نامشروع نمودن يك حكومت را فراهم سازد.

هر مكتبي براي مفاهيم بنيادي فرهنگ، اقتصاد و قدرت با توجه به بسترها و باورها و ارزش هاي تفكري خود تعاريف متفاوت دارد. تعريف انسان، دين، زندگي و در مذاهب و مكاتب مختلف دربرگيرنده تعاريف و تفاسير متفاوت است. تعريف اسلام از اين مفاهيم با تعريف مسيحيت يكي نيست و يا اين كه در چهارچوب هاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي هر كشور تعاريف از اين مفاهيم متفاوت است. به نظر مي رسد قدرت نخبه سازي به لحاظ تئوريك در دست گذاشتن بر اين كليد واژگان القاء معاني و تعاريف و باورسازي به تعاريف نو در انديشه كساني است كه واسط ميان مردم و دولت هستند يعني نخبگان فكري كه قدرت هدايت حمايت توده ها از حكومت را دارا مي باشند نخبگان علمي، فرهنگي، ديني و سياسي هر كدام مي توانند ايجاد كننده موج در حوزه هاي سه گانه باشند و زمينه هاي تحرك، خيزش و مطالبات نو را در مردم ايجاد كنند و در بلندمدت بر باورها و و ارزش هاي مردم تأثير بگذارند. برگزاري سمينارهايي تحت عناوين رابطه دين و دولت جدايي دين و دولت كه با زمينه سازي ها و حمايت هاي آمريكا توسط روحانيون خلع لباس شده اي مانند يوسف اشكوري ها انجام مي‌شود مي توانند به صورت هدفمند در اين راستا باشد. اختصاص بودجة 75 ميليون دلاري توسط رايس براي ايجاد تغييرات در ايران و تصويب بودجه 85 ميليون دلاري وزارت امور خارجه آمريكا بيشتر يك براندازي نرم را به ذهن القا مي‌كند. يكي از شيوه هاي نخبه سازي توسط كشور آمريكا در كشورهاي مسلمان منطقه جذب نخبگان علمي از طريق اعطاي بورس هاي تحصيلي است، هر چند جذب نخبگان علمي مي‌تواند در جهت ارتقا علمي توجيه شود. از طرفي ديگر ذهن هاي مستعد علمي مي توانند عوامل انتقال ارزش هاي موردنظر آمريكايي به كشور خودشان باشند مهاجرت نخبگان علمي ايران به آمريكا چشم گير بوده به طوري كه طبق آمار صندوق بين المللي پول ايران از نظر فرار مغزها كه جزء نخبگان علمي هر كشور مي باشند در بين 91 كشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان مقام اول را دارد.

هانالولو.. ما متاسفانه عادت كرده ايم بشنويم كه بقيه جهان و بخصوص جهان اسلام از آمريكا متنفر است. اما ما خبرهاي خوبي داريم كه از صدها گزارش دسته اول دانشجويان شركت كننده دربرنامه هاي مبادله اي زير نظر شوراهاي آموزش بين‌المللي آمريكا جمع آوري شده است. اينها مثال هايي از دانشجويان مبادله اي درچند كشورهاي اسلامي است.

از جيمزاسلون آلن

مردم اين كشورها كه با شركت دربرنامه هاي مبادله دانشجو مدتي را درايالات متحده مي گذرانند نه تنها ارزش زيادي براي فرهنگ دموكراتيكي كه دراينجا مي بينند قايل مي شوند، بلكه از آن مهم تر، با اين تصميم باز مي گردند كه محسنات آمريكارا دركشورهاي خودشان ترويج دهند.. مانند معلمي كه گفت، «به تركمنستان برگشته بودم ! به كشورم! تصميم را گرفتم كه هركاري ازدستم برمي آيد انجام دهم تا كشورم را بهتر كنم» چون «آمريكا به من الهام بخشيد و نشان داد مرز امكان تا كجا است»

اين هم چند نمونه مشابه ديگر از همين خبر خوب از منطقه اكثراً مسلمان نشين شوروي سابق كه جبهه مهمي درجنگ عقايد با استبداد بنيادگرايي اسلامي است.

درجمهوري آذربايجان، زن جواني مي گويد، ازوقتي كه درايالات متحده اقامت كردم  برداشت من ازمفهوم زندگي كاملاً تغيير كرده است.»  دركمال تعجب، او مي گويد بخشي از آن به اين علت بود كه بعد از تجربه «آزادي بيان و عقيده واحترام به قانون و دولت درآمريكا خواندن قرآن را شروع كردم و نه دركشور خودم، بلكه درايالات متحده بود كه به دينم رسيدم و آن را درك كردم.» درعين حال، متاثر از اينكه» مردم آمريكا چگونه به ديگران اهميت مي دهند و كمك مي‌كنند.» امروز او مسلماني با آرمان هاي دموكراتيك است كه دست به كار حفظ حقوق كودكان شده است.

درقزاقستان، چندين معلم به شوق آمده از آزادي ها و برابري اجتماعي درآمريكا مي گويند درتلاشند تا با تشكيل «جامعه مدني باز» درمدرسه و جامعه، ميهنشان را به «كشورهاي واقعاً دموكراتيك» مانند آمريكا تبديل كنند.

درتاتارستان (ازجمهوري هاي روسيه واقع درشمال قزاقزستان) زني تحت تأثير تحمل پذيري قومي درآمريكا تلاش مي‌كند با بازداشتن هم ميهنانشان از ستيز برسيراينكه «تاتارها از برادران مسلمانشان حمايت كنند يا با همسايه هاي روس متحد باشند» همين تحمل پذيري را كشورش اشاعه دهد. او با اين هدف درحال راه اندازي يك برنامه آموزشي چند فرهنگي محلي است.

درازبكستان، زني كه پس از تحصيل دررشته حقوق درايالات متحده و اتمام دوره كارآموزي درسازمان ملل به كشورش بازگشت، به استاد حقوق با نفوذي تبديل شد و رشته هاي درسي مبتكرانه اي مانند «حقوق قانون اساسي» و «حقوق زنان دراسلام» تشكيل داد. زن جوان ديگري دربازگشت برنامه اي «به منظور ارتقا جايگاه زنان» راه اندازي كرد كه بردن دختران به اردوي تابستاني و «تقويت عزت نفس آنها با آموزش حقوق اساسي» آغاز مي شود. با زهم زن جوان ديگري نگران از اينكه «تروريسم آرامش جهان را به خطر انداخته» با بهره گيري از دانش و درجه فوق ليسانس مديريت بازرگاني خود از آمريكا تلاش مي‌كند تا «اصلاحات دموكراتيك و اقتصادي» با هدف «ايجاد جامعه اي دموكراتيك و ساختن پل دوستي ميان ايالات متحده و ازبكستان» دركشورآغازشود.

درتاجيكستان، مرد جواني كه مي گويد ايالات متحده او را «قوي تر، فعال، آزاد و مسئوليت پذيرتر» كرد تحصيل هرچيز مرتبط با حقوق بشر«پرداخت تا به اين آرمان خدمت كند. او سپس وارد ادراه حقوق بشر و حاكميت قانون جمهوري شد. وظايف او دراين سازمان دفاع از حقوق بشر تشكيل كلاس هاي حقوقي براي مردم گزارش موارد نقض حقوق بشر درزندان ها و كمك به يكي از آژانس هاي سازمان ملل دربررسي مطابقت قوانين تاجيكستان يا كنوانسيون بين المللي حقوق مدني و سياسي است.

درقرقيزستان معملي مي گويد او درآمريكا دريافت كه «دموكراسي فقط واژه اي زيبا نيست كه اجازه مي‌دهد هركسي هركاري بكند؛» بلكه دموكراسي يعني «آزادي اما مسئوليت » او اين سه واژه رابه عنوان شعار خود برگزيد و اكنون مشغول آموزش» ماهيت حكومت هاي دموكراتيك » است و درعين حال درفكر راه اندازي يك مركز آموزش دموكراسي جديد است كه هدف اختصاصي اشاعه اصول دموكراتيك درسرتاسر زندگي جامعه محلي سپس كشور را دنبال كند. فرد ديگري ازقرقيزستان كه مي گويد دردوران تحصيل دراينجا «ايالات متحده اتحاد مرابه دست آورد» باتشكيل ائتلافي از 55 «سازمان غيردولتي براي جامعه مدني دموكراتيك» و آماده شدن براي رقابت درانتخابات پارلماني به عنوان طرفدار سرسخت آرمان هاي دموكراتيك آمريكا به تعهد خود عمل مي‌كند. اگر چه اين مثال ها كم و تعداد و قصه مانند هستند، اما تجسمي از عقايد صدها نفري است كه ازجنگ عقايد براي ماخبرهاي خوب مي آروند؛ جنگي كه آمريكا مي تواند درآن بدون شليك يك گلوله  فرهنگ دموكراتيك را دركشورهاي اسلامي و ديگر كشورهاي درحال توسعه پرورش دهد.

براي اين كار مي تواند تعداد حتي بيشتري از اين افراد (كه بسياري ازآنها زن هستند) را به كشورمان دعوت كند و به آنها آموزش و آگاهي دهد تا آينده دموكراتيك كشورهايشان را شكل دهند.. البته اگر اين كشورها قرار است آينده اي دموكراتيك داشته باشند.

هم اكنون ده ها زن ايراني در رشته مطالعات زنان دانشگاه ها با درجه دكترا و فوق دكترا مشغول تدريس اند و يا از نظريه پردازان فمينيسم اسلامي، همكاران نهادهاي بين المللي در موضوع حقوق زنان يا نويسندگان فعال به حساب مي آيند مانند دكتر افسانه نجم آبادي از مسوولان فصلنامه ايران نامه چاپ آمريكا كه وي از مطرح كنندگان فمينيسم اسلامي است و مقالات متعددي از وي در نشريات داخلي به چاپ رسيده است.

تزريق امكانات مادي، تقويت رسانه هاي خارجي زبان مثل صداي آمريكا- ايجاد سايت هاي مختلف ماهواره اي راديويي و اينترنتي، مصاحبه هاي مختلف كه با نخبگان اپوزسيون نظام صورت گيرد با هدف تاثيرگذاري بر جامعة ايران است تا مردم ايران به مرحله اي برسند كه خودخواهان تغيير شوند.

ايجاد زمينه ها براي افزايش تردد ايرانيان در خاك آمريكا با هدف آشنا نمودن آنها با واقعيت ها و پيشرفت هاي جامعه آمريكا صورت مي‌گيرد چرا كه اين اعتقاد وجود دارد كه كاهش تردد ايرانيان در آمريكا باعث كاهش نارضايتي ها شده است. مهاجرت ايرانياني كه از ظرفيت هاي دروني تغيير رژيم نااميد شده اند و كساني كه مورد سخت گيري هاي رژيم واقع شده اند مانند علي افشاري كه جوان دانشجوي تحكيم وحدتي به ابزارهايي تبليغاتي ضد رژيم در دستان آمريكا تبديل شده اند.

برگزاري سمينارهاي متعدد با حمايت آمريكا توسط علي افشاري در كشورهاي مختلف كه به يك نخبه فكري ظاهراً تاثيرگذار تبديل شده است كه افكار مورد دلخواه آمريكايي را از طريق NGO مقالات و سايت خود ترويج مي‌دهد. مهاجرت نمايندگاني مانند محسن سازگارا، فاطمه حقيقت جو كه صاحب كرسي تدريس در دانشگاه آمريكايي است با هدف نخبه سازي قابل تبين است و شايد تفكرسازي براي نخبگان ايراني و ايجاد باورهاي آمريكايي براي يك براندازي مخملين در درازمدت.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 4:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره اثرات دما و کشش سطحی درمکانسیم های مختلف تولید

بازديد: 209

تحقیق درباره اثرات دما و کشش سطحی درمکانسیم های مختلف تولید

خلاصه:

موضوع این مقاله مطالعه اهمیت نسبی دو مکانیسم تکمیلی همچون جابجایی با آب و آشام طبیعی، ارزیابی تأثیر حالت های مختلف دما و کشش سطحی درنرخ تولید و برداشت نهایی نفت ازآزمایشهای آزمایشگاهی است. مکانیسم تولید به وسیله آشام طبیعی به طور تاریخچه ای باتولید درمخازن شکاف دار طبیعی همراه شده است. با وجود این اثر ناهمگونی ها و کانالی شدن، که معمولاً درمخازن غیرشکاف دار آرژانتین وجود دارد، نشان می دهد که مکانیسم آشام بطور قابل توجهی به تولید نفت کمک میکند.

ارزیابی همزمان هر دومکانیسم (آشام و جابجایی) به وسیله آزمایشهای آزمایشگاهی مشکل است. بنابراین آزمایشهای جابجایی و آشام به طور جداگانه انجام شدند.آزمایشهای جابه جایی با آب در دمای اتاق و در انجام شدند. درحالیکه آزمایشهای آشام درو سانتیگراد انجام شدند. هر دو مطالعه درابتدا با آب و سپس با آب و سورفاکتانت، با رسیدن به شرایط با کشش سطحی پایین انجام شدند.

زمانیکه پدیده به طور زیادی به ترکیب مولکولی سیالها و سنگ وابسته است، آزمایشها تا حدممکن عیناً به صورت شرایط مخزن طراحی شدند و به این علت آب ، نفت و سنگ همان سازند استفاده شدند. سنگ استفاده شده برای این مطالعه به طور زیادی Water wet است.

آزمایشهای جابجایی با سورفاکتانت بااستفاده از دو روش مختلف انجام شدند. A) شروع تزریق سورفاکتانت همزمان با شروع جابجایی است. B)تزریق سورفاکتانت بعد از تزریق یک حجم منفذی (pv) ازآب شروع می شود.

روش دوم به طور کلی زمانیکه پروژه های EOR متعاقب پروژه های تزریق آب هستند به کار گرفته شد. مشاهده شد که با تجمع سورفاکتانت و مستقل اززمان شروع تزریق، برداشت نهایی نفت افزایش می یابد.

پدیده آشام طبیعی یک مکانیسم مهم تولید درسنگهای water wet بدست آمد. استفاده از سورفاکتانتها و افزایش دما اثر مکانیسم آشام را مطلوب میکند. بازده مکانیسم جابجایی با کاهش کشش سطحی و افزایش دما بهبود می یابد.

یک روش جدید که ناهمگونی نمونه را به کمک مکانیسم آشام مشخص می کند به وجود می آید. روش براساس یک آنالیز کیفی منحنی های آزمایشی برداشت نفت دربرابر حجم منفذی (pv) است.

درپايان يك روش جديد اندازه گيري ثابت نفوذ پخش آشام به توصيف آشام به عنوان يك فرآيند انتشار پراكنده كننده توسعه وبراي داده هاي آزمايشي به كار گرفته مي شود، يك راه ساده شده ديگر براي مدل كردن فرايند آشام است.

مقدمه :

اكثر مطالعه انجام شده برمكانيسم توليد نفت، جابه جايي است كه درآن نفت ازمحيط متخلخل به علت فعاليت يك نيروي بيروني برقرارشده ازگراديان فشار جابجا مي شود. اين مكانيسم شامل نيروهاي ويسكوز و موئينگي است اما نقش نيروهاي موئينگي به طور كامل درتئوريهاي حال حاضر تثبيت نمي شود.

مكانيسم آشام به طور كلي درفهرست كتب مربوط به قدرت توليد مخازن به طور طبيعي شكافدار مطالعه ميشود. اين مكانيسم، به وسيله توليد طبيعي نفت ازسنگهاي درمعرض گراديان هاي اشباع آب كه نياز به يك نيروي بيروني ندارند و هميشه درسنگهاي water wet وجود دارند مشخص مي شود.

دربيشتر حالتها اين دو پديده به طور جداگانه مطالعه ميشوند و اهميت نسبي يكي يا ديگري درمكانيسم كلي توليد نفت مشكل شناخته مي شود مگر اينكه درطراحي پروژه هاي نگهداري فشار يا برداشت ثانويه درمخازن به طور طبيعي شكافدار، فرايند آشام به طور كلي درنظر گرفته نشود.

اخيراً با پيشرفت آزمايشها و تكنيك هاي شبيه سازي و امكان ايجاد يك توصيف ليتولوژي دقيق تر، نقش آشام دربازيافت نفت به وسيله تزريق آب مي تواند بهتر درك و قبول شود.

براي مثال، دريك مخزن water wet كه با تنوع فراوان لايه بندي شده، آب تزريقي به طورترجيحي از ميان مناطق با تراوايي بالا كانال خواهد زد و يك درصد جاروب عمودي كمي رامي دهد. درنظر گرفتن تنها مكانيسم توليد جابجايي،فرايند مي تواند تمام شده به نظر برسد و آن احتمالاً متوقف خواهدشد. به هرحال، اگر تزريق آب ادامه يابد و ارتباط عمودي وجودداشته باشد، آشام طبيعي آب از لايه هاي باتراوايي بالاتر به لايه هاي باتراوايي پايين تر اتفاق خواهد افتاد و نفت رابه مناطق كانالي شده مي فرستد و ازميان آن به سمت چاههاي توليدي مي فرستد. ولو اينكه فرايند آشام جابجايي به زمان بيشتر و توليد و تزريق درباره حجم زيادي از آب نياز خواهد يافت، افزايش نفت توليد شده به وسيله مكانيسم آشام مي تواند به طور مشخص بازيافت نهايي نفت را بهبود دهد.

مكانيسم آشام يك پديده پيچيده وابسته به تعداد زيادي ازفاكتورهاست . چندين نويسنده ، آشام و وابستگي اش به چندين پارامتر همانند مشخصات پتروفيزيكی، تركنندگي، دما و تأثير محصولات شيميايي رامطالعه كرده اند. به طور دقيق تأثير تكنيكهاي آزمايشي مختلف به اندازه گيري آشام شامل اثرات قدمت، شكل،ژئوفيزيك نمونه و سطوح درمعرض آشام انجام شد.

هرچند، نتايج به دست آمده هنوز بعيد هستند كه يك روش به طور كلي قابل قبول و يكسان از اندازه گيري و مقياس داده اي آزمايشگاهي به مطالعات مهندسي مخازن عملي بدهد. داده آزمايشي تازماني كه آنها به طور دقيق قابل قياس نيست يك نتيجه قطعي را نمي دهد. علت اصلي اين مشكل آن است كه فرايند آشام به طور زيادي به مشخصات و تركيب سه جزء سيستم: سنگ، آب و نفت بستگي دارد. آزمايشهاي گزارش شده درنوشته ها مخصوص سيسيتم هاي ويژه اي هستند و درآن حالت اندازه گيري شده اند و دركل ارتباط بين آنها مشكل و دربعضي اوقات غيرممكن است.

درطي مطالعات ما فهميديم كه درآزمايشهاي آشام با تعيير تنهايك جزء (براي مثال نفت) ياتغيير دماي فرايند نتايج كمي مهمي بدست آورده شدند.

با درنظر گرفتن این حقيقت، ما نتيجه گرفتيم كه مشكلات پيدا كردن ارتباط و بدست آوردن قوانين كلي از آزمايشهاي مؤلفان مختلف، به علت مشخصات مختلف سيستم هاي مطالعه شده (محيط متخلخل و سيالها) و اختلاف گسترده متغيرها (دما، كشش سطحي و غيره) هستند.

وابستگي زياد نتايج به مشخصات سيستم ما را مجبور مي كند كه ازنمونه هاي آزمايشي و شرايطي كه تا حدممكن بيان كننده حالت مخزن است استفاده كنيم. به علاوه نتايج آزمايشي بدست آمده دراين مقاله تنهابراي نمونه هاي مخزنی ويژه، دما و محصولات شيميايي مطالعه شده تحت موقعيتهاي آزمايشگاهي معتبر درنظر گرفته مي شوند. اثرات قدمت درطي آزمايشها مطالعه نشد.

مواد و روشها:

نمونه هاي استفاده شده متعلق به سازند Magallanes Inferior در Austral Basin آرژانتين است. آنها براساس مشخصات پتروفيزيكي شان به منظور به دست آوردن يك گروه با خواص همگون (جدول 1) انتخاب شده اند. نمونه ها ناهمگوني هاي ليتولوژيكي مشخصي با مشاهده بصري ندارند.

دسته بندي ميكروسكوپي نمونه بوسيله microscopy(SEM)scannig electron، يك درجه بالاي تغييرات را بايك توزيع كاملاً منظم از مواد كلري رسي شده، روي يك درصد معني دار ازاجزاء دانه اي و مواد بين درزي منافذ راتعريف مي كند. درميكروفتوگرافي بدست آمده (شكل 8) دو جزء دانه اي () با توسعه منظم و چشمگير كلر روي سطوحشان همانند يك محصول ازتغييرات پس از رسوب مي تواند پيش بيني شود.

فاصله هاي () و ارتباط هاي درون ذره اي ()  كه به ترتيب منافذ را تعريف مي كنند به علت وجود همان تغييرات است.

نظم و درجه توسعه اين مواد رسي شده سطح مخصوص محيط متخلخل را به طور قابل ملاحظه اي افزايش مي دهد. اين دراشباع هاي بالاي آب كاهش نيافتني منتقل ميشود. ازنفت سازند همان مخزن همانند نمونه هاي سنگي استفاده شد. شرايط نفت براي آزمايشها شامل فيلتر شدن و بي گازشدن است. ولو اينكه اين دوفرايند مشخصات نفت اصلي را تغيير مي دهند (حفظ پارافين و فقدان اجزاء سبك)، آنها براي توسعه مناسب آزمايش ها ضروري هستند.

آب سازند به صورت تركيب يكسان با اصلش ساخته شد. محلوهاي سورفاكتانت بصورت 35/0 % سورفاكتانت به آب آماده شدند. خواص سيال درجدول 2و3 مشاهده ميشوند.

آزمايشهاي يكساني متعاقباً با نفت مصنوعي با ويسكوزيته مشابه با نفت اصلي انجام شد، كه اهميت استفاده از سيالهاي طبيعي را تاکید کند. به علت اضطرارهاي زماني درپروژه، تأثير قدرت درآزمايشها مطالعه نشد. درنمونه هاي قديمي يك بازيافت نهايي پايين تري انتظار مي رود.

آزمايشهاي جابجايي : دردماي اتاق و در  انجام شدند. آزمايشها دردماي اتاق درسلولهاي Hassler انجام شدند. نمونه ها تا اشباع آب كاهش نيافتني تا زمانيكه توليد آب توقف يافت به وسيله جابجايي با نفت سيلاب زده شدند. آزمايشها در  درسلوهاي سه محوري غوطه ور دريك حمام وابسته به ترموستات بااختلاف دماي  انجام شدند. درهمه حالتها، نمونه ها بااجتناب ازاثر قدمت بلافاصله بعد ازاينكه به اشباع آب كاهش نيافتني رسيدند فوراً آماده شدند.

بعد ازهر آزمايش، نمونه ها با تلوئن و متانول براي استفاده شدن درآزمايشهاي بعدي شسته شدند. نمونه هاي استفاده شده در آزمايشهاي سورفاكتانت دوباره استفاده نشدند. خواص پتروفيزيكي بعداز هرآزمايش متفاوت شدند. جدول 1 مقدارهاي تراوايي مؤثر رادرنقاط نهايي اشباع هاي آب كاهش نيافتني شامل مي شود. اين مقدارها يك ميانگين بدست آمده درهر آزمايش ازهمان نمونه هستند. درهيچ حالتي اختلاف بيشتراز 5/1 % نبود.

تزريق محول سورفاكتانت : دردو روش مختلف و دردو دما انجام شد. دريك حالت محلول ازشروع جابجايي و درديگري بعد از تزريق يك pv  تزريق شد.

آزمايشهاي آشام : در و  درفنجان هاي Amott، درون يك اجاق با اختلاف دماي  انجام شدند. قطعه ها يا نمونه ها باتمام سطوح معلق شده در سیال تركننده درمعرض فرايند آشام قرار گرفته شدند. همانند آزمايشهاي جابجايي قطعه ها تا اشباع آب كاهش نيافتني به وسيله جابجايي با نفت درسلوهاي Hassler تااينكه توليد آب توقف يافت انجام شدند. همينكه اين لحظه فرارسيده شد، نمونه هاي درون فنجان هاي Amott با اجتناب از اثر قدمت فوراً جايگزين شدند.

براي آزمايشهاي آشام با محلول سوفاكتانت، عمليات، مشابه با توصيف قبلي است. دراين حالت، همينكه توليد نفت در  توقف يافت، دما تا  افزايش داده شد.

آزمايشها با نفت مصنوعي: نتايج بدست آمده از آزمايشهاي جابجايي درادامه وجود دارند: در  اختلافهايي دراشباع آب كاهش نيافتني و بازيافت نهايي نفت درآزمايشهاي انجام شده با نفت مصنوعي وجود نداشت، اگر چه درآزمايشهاي انجام شده دردماي اتاق مقدارهاي مشابهي ازاشباع آب كاهش نيافتني بدست آورده شدند اما بازيافتهاي نفت دراثر وجود نفت مصنوعيooIP   10% بيشتر شدند.

درطي آزمايشهاي آشام در ، بازيافتهاي نفت با استفاده از نفت طبيعي ooIP  6% بيشتر بدست آورده شدند. همچنين درحالتهاي پيشين، اختلاف فاحشي دراشباع آب كاهش نيافتني وجود ندارد.

آزمايشهاي آشام با و بدون سورفاكتانت در : آزمايشهاي آشام بدون سورفاكتانت بازيافتهاي نهايي نفت بين IP  oo% 4/43-8/30  (جدول 4) رامي دهند. آزمايشهاي آشام با سورفاكتانت افزايش درنرخ توليد نفت رانشان دادند . درشكل 1 مي تواند مشاهده شود كه دريك ساعت پس از شروع آزمايش، نمونه هاي در تماس با محلول سورفاكتانت ازنمونه هايي كه درتماس با آب هستند قدرت تلويد بيشتري رادارند. مقدارهاي بازيافت نهايي، بااستفاده از سورفاكتانت، بين IPoo% 6/54-2/47 (جدول 4) هستند. تأكيد مي شود كه دريك ساعت ازشروع آزمايش، بيشتر ازنصف نفت قابل برداشت،توليد شد.

اختلاف دما درآزمايشهاي آشام با سورفاكتانت: همينكه توليد نفت د ر متوقف شد، دماي اجاق به  افزايش داده شد. بعد از چند دقيقه ازانتقال گرما، افزايش مهمي درتوليد نفت مشاهده شد. افزايش بين IPoo% 8/13-5/7 (جدول 5 شكل 2) بدست آمد.

آزمايشهاي جابجايي با و بدون سورفاكتانت ازشروع تزریق : درشكل 3 و 4 در جدول 6 نتايج آزمايشها در20 و  باو بدون سورفاكتانت مشاهده مي شود. منحني هاي برداشت نفت دربرابرpv تزريق شده تا ميان شكني كه درنتيجه تزريق سورفاكتانت اتفاق مي افتد سازگارند. رفتار هر دو حالت بعد ازميان شكني خيلي مشابه هستند. افزايش دربازيافت نفت بااستفاده از سورفاكتانت براي آزمايشها دردماي اتاق IPoo% 5/8 است وبراي دماي  ، IPoo% 5/6 بدست آورده شد.

 تزريق سورفاكتانت بعد از تزريق 1pv آب : شكلهاي 5و 6 باجدول 7 نتايج بدست آمده رانشان مي دهند. ميتواند مشاهده شود كه درو به همان ميزان در ، افزايش مهمي درتوليد نفت بعدازشروع تزريق سورفاكتانت به چشم مي خورد. بازيافت نهايي نفت بدست آمده بامقدار بدست آمده ازطريق تزريق سورفاكتانت ازشروع سيلاب زني قابل مقايسه است.

آزمايشهاي آشام دربرابر جابجايي: نمونه هاي يكساني درمعرض آزمايشهاي آشام و جابجايي قرارگرفتند. نتايج، بازيافت نهايي نفت را بين IPoo% 3/40-8/30 براي فرايند آشام و بين IPoo% 1/61-4/47 براي فرايند جابجايي را نشان مي دهد. (جدول8) . همه اين آزمايشها در و با سيالهاي طبيعي انجام شدند.

اثر دما روي آزمايشهاي جابجايي:آزمايشهای جابجايي دردماي اتاق و  روي قطعه هاي يكسان انجام شدند. بازيافتIPoo% 3/63 در و درمقابل IPoo% 51 دردماي اتاق بدست آورده شد. اين آزمايشها تأكيد كردند كه متوسط اختلاف مشاهده شده بين قطعه ها به علت اثر دما بودند.

آزمايشهاي جابجايي بااستفاده از يك قطعه ناهمگون: يك جابجايي بانفت طبيعي در روي يك قطعه باناهمگوني آشكار به منظور مقايسه منحني توليد براي يك قطعه همگون انجام شد. شكل 7 يك ميان شكني سريع براي قطعه ناهمگون و درنتيجه يك شيب بالا را نشان مي دهد.

بحث روي آزمايشهاي آزمايشگاهي

نتايج آزمايشهاي انجام شده با نفت مصنوعي و همچنين بانفت طبيعي روي قطعه هاي يكسان و درشرايط يكسان متفاوت است . اين حقيقت نشان ميدهد كه پديده اتفاق افتاده دراين آزمايش ها به مشخصات فيزيكي و شيمايي سيالهاي استفاده شده وابسته است. بنابراين، به اهميت استفاده از سيستم هايي كه شامل سيال، سنگ و شرايط دمايي مشابهي با مخزن هستند دوباره تأكيد مي شود. به همين دليل هنگامي كه ازسيالهاي مصنوعي استفاده ميشود به علت اختلاف خواص سيالهاي مصنوعي و طبيعي رفتار سيستم قابل پيش گويي نيست و هنگامي كه سيالهاي مصنوعي استفاده ميشوند، تصحيح هايي كه به كار گرفته خواهدشدبيشتر هستند. همين مقدار ازعدم اطمينان تحت كار دردماهاي خيلي متفاوت ازمخزن بدست آورده ميشود.  اين براي ارزيابي رفتار محصولات شيميايي مهمتر است، زيرا  بازدهي شان به طور مستقيم به تركيب سيالها و سرعت واكنشها وابسته است.

آزمايشهاي آشام با استفاده از سورفاكتانت بازيافت هاي بيشتري را موجب شد. همان سورفاكتانت براي يك سيستم كاملاً متفاوت نتايج مشابهي را نداد. همچنين افزايشي درنرخ برداشت مشاهده شد. دراين حالت، يك ساعت بعد از آزمايش، در آشام باسورفاكتانت بيشتر از بدون سورفاكتانت برداشت شد. اين نشان مي دهد كه همانند معادله حالتهايي كه توسطkyte  و mattax پيشنهاد شدند و به وسيله zhang تعديل شدند نرخ آشام متناسب با كشش سطحي نيست.

                                 (1)                     

اين مدل قادر خواهدبود با بعضي سيستم ها سازگار باشد اما حالتهاي زيادي وجود دارند كه خواص كنش و واكنش هاي سنگ و سيال رفتارهاي سازگاري را حاصل نمي كند. همچنان كه اشاره شد يك مدل كلي نياز است كه درآن همه خواص وكنش و واكنش ها درنظر گرفته شود. يك تئوري ديگر، هم اكنون درمطالعه است (پيوست1) كه آشام را به عنوان يك پديده پخش كننده درنظر ميگيرد. يك توصيف از پديده آشام را ميتوان ازميان يك زمان بي بعد بدست آورد كه به ثابت نفوذ پخش كننده و به طول مشخصه جديد كه معادل با حجم تقسيم شده نمونه برسطحش است، وابسته دانست.

             (2)                   

تحت اين تئوري، ثابت نفوذ پخش كننده، به دما و كشش سطحي وابسته است و به طور آزمايشي درهرحالت اندازه گيري خواهدشد. دراين روش فرضها مينيمم ميشوند و يك توصيف دقيق تري از فرايند آشام بدست آورده ميشود. كاربرد تئوري بالا و يك روش جديد اندازه گيري از آزمايشهاي آزمايشگاهي درپاراگراف بعدي آورده ميشود. متغييري كه به طور قوي بروي نتايج تأثير مي گذارد دماهست . دراين حالت، افزايش دما از  به  درآزمايشهاي آشام افزايش بازيافتي بين 8/13-8/7% رانشان داد. درمطالعه پيش استفاده ازهمان سورفاكتانت درهمان غلظت و موقعيت دمايي اما باسيستم سيال و سنگ مختلف، افزايش بازيافت به علت تغيير دما بيشتر از IPoo %2 نشد. اين دوباره نشان
مي دهد كه  رفتار به مشخصات سيستم وابسته است.

درآزمايشهاي جابجايي با آب، نتايج بدست آمده با بيشتر مطالعات انجام شده منطبق
مي شوند، كه درآن افزايش دما به طور مشخصي اشباع آب كاهش نيافتني را تغيير نمی دهد، اما بازيافت نهايي نفت را افزايش مي دهد. تفاوتهاي فاحشي درميزان نهايي مقدارهاي تراوايي وجود نداشت.

درآزمايشهاي انجام شده روي نمونه يكسان با سورفاكتانت  و بدون سورفاكتانت  هميشه افزايشي دربازيافت بااستفاده از سورفاكتانت  بدست آورده شد. درحالت استفاده از سورفاكتانت  ازشروع تزريق، درمقايسه با آزمايشهايي كه سورفاكتانت  استفاده نشد به طور واضح يك ميان شكني دیرتري مشاهده شد. درحالتي كه تزريق سورفاكتانت  بعد ازتزريق يك pv آب شروع شد، افزايش مهمي درتوليد نفت بعد ازتقريباً يك يا بيشتر pv ازمحلول سورفاكتانت  درو از 0/4pv در بدست آورده شد. اين اختلاف درواكنش به علت ارتباط شتاب فرآيند نفوذ با دما است. موردمطرح تر دراين آزمايشها، بازيافت نهايي بدست آمده ازميان اين روش است كه همان مقدار ازآن هنگامي كه سورفاكتانت  ازشروع سيلاب زني استفاده شد، بدست آمد.

ازنتايج بدست آمده درآزمايشهاي آشام و ازمقايسه بازيافت بدست آمده به وسيله جابجايي و آشام روي قطعه هاي يكسان، با درنظر گرفتن اينكه نيروي خارجي وجود ندارد مشاهده ميشود كه درسنگهاي water wet اين مكانيسم پربازده تر است. درطي يك سيلاب زني دريك مخزن، نيزوهاي موئينگي و ويسكوز ازشروع وجود دارند. دريك آزمايش جابجايي دو مرحله به دو طور واضح ميتواند تعريف شود: قبل و بعد از ميان شكني. دراولي نيروهاي عمل كننده براي توليد نفت ويسكوز هستند. درحاليكه ، بعد ازميان شكني، پديده سام مهمتر است. به نمونه اين مفهوم، يك مخزن ناهمگون بالايه بندي افقي با cross flow مي تواند تصور شود. درطي فرايند بازيافت ثانويه آب ازميان مناطق باتراوايي بالاتر كانال خواهد زدو نتيجه دهنده يك هجوم آب سريعتر است. بعد ازميان شكني، توليد نفت دريك نرخ پايين تر ادامه مي يابد. اين نفت به وسيله حركت كنندگي ازلايه هاي تراواتر و همچنين به وسيله آشام با درنظر گرفتن سود سطح تماس بيشتر توليد ميشود. اهميت نسبي هردو مكانيسم توليد به خواص پتروفيزيكي سنگ وابسته است . دريك مخزن لايه بندي شده ازاين مشخصات، با سنگ water wet، مكانيسم غالب توليد بعد ازميان شكني آب، آشام خواهدبود. مدل كردن اين نوع ازمخازن با مدل كلاسيك Buckley , Leverett رفتار حقيقي مخزن راتوليد نخواهد كرد. متأسفانه تابه حال مدلي كه هردو پديده را همزمان با هم درنظر بگيرد توسعه داده نشده است.

يك رفتار كيفي براي مشخص كنندگي مكانيسيم آشام بوسيله آزمايشهاي جابجايي درآزمايشگاه، به وسيله منحني توليد به عنوان درصد بازيافت دربرابرpv تزريق شده بيان مي شود. شيب منحني بعد ازميان شكني يك نشانه ازمقدار ناهمگونی درنمونه (تفاوت تراوايي) است. اين به طور واضح درشكلي 7 مشاهده ميشود. اين آناليز در آزمايش هاي زيادي درهمان شرايط عمل كننده (دما ، نرخ،سيال ها) و بايك سيستمي كه به طور ناخوشايند انگشتي شدن ويسكوزي را دارد معتبر خواهد بود.

يك روش اندازه گيري ثابت نفوذ پخش كننده آشام:

روش جديد براساس اين حقيقت است كه درهمه نمونه هاي سه بعدي فرايند آشام مانند روش يك بعدي، عمود به لايه ظاهري درمعرض آشام است. براي مثال، براي حالت نمونه استوانه اي با انتهاهاي ايزوله شده ازآشام، درزمان شروع آشام همانند صفحه مسطيلي با همان طول استوانه و همان عرض از محيط استوانه است . درحالت نمونه مكعب كه از شش طرف خارجي درمعرض آشام است، فرايند آشام مشابه به نمونه با يك سطح معادل به اندازه 6برابر سطح يك طرف مكعب است. اين معني مي دهد كه معادله (A-5) مي تواند براي اوايل دوره نمونه هاي سه بعدي با جايگزين كردن L بوسيله يك طول مشخصه معادل باحجم نمونه تقسيم شده به وسيله سطح فعال فرايند آشام به كاربرده شود.

براي مثال هاي هندسي ساده براي مثال نمونه مكعب طول مشخصه  است . براي حالت نمونه كروي با شعاع r طول مشخصه  است و براي حالت نمونه استوانه اي به طور كلي درمعرض آشام طول مشخصه به صورت:

                                                                     

گستره زماني كه ممكن است ثابت نفوذ پخش كننده آشام را با استفاده از معادله (A-6) محاسبه كند به طول مشخصه و وابسته است. درطي اين زمان يك رسم Log-log ازتوليد نفت دربرابر زمان يك خط راست راميدهد.

براي دوره هاي بلندومتوسط معادله (A-6) از رفتار مشاهده شده براي نمونه هاي سه بعدي، به علت اينكه نمونه سه بعدي داراي نرخ توليد تندتر است عدول ميكند. براي زمانهاي طولاني به توليد حجم كل فعال  متمايل خواهدشد. به عنوان نتيجه يكسان، يك آزمايش آشام با دو پارامتر با اهميت تر به توصيف فرايند آشام خواهد پرداخت. اين مقدارها مي تواند درتوصيف فرايند درشكلهاي هندسي و شرايط مرزي پيچيده استفاده شود.

اندازه گيري ثابت نفوذ پخش كننده آشام

براي محاسبه  از اطلاعات آزمايشگاهي، ما دردنباله ازمعادله استفاده ميكنيم.

(4)               

كه  :

                      درصد نفت كلي درجاتوليد شده به وسيله آشام :

                                                                  حجم نفت فعال :

                                                           حجم نفت اوليه نمونه : V

اندازه گيري ها بااستفاده از نمونه هاي استوانه اي كه بطور كلي درمعرض هستند انجام شد و همچنين معادله (6) براي محاسبه طول مشخصه استفاده شد:

وابستگي ثابت نفوذ پخش كننده آشام   و حجم فعال  به دما و كشش سطحي

روش جديد توضيح داده شده به سنجيدن و شبيه سازي كردن اثرات دما و كشش سطحي درفرايند آشام استفاده شد. شكلهاي 9 و 10 منطبق شدگي داده هاي آزمايشي با نمونه 48 و با استفاده از معادله (4) براي حالت آشام با سورفاكتانت  و بدون سورفاكتانت  را نشان
مي دهد.

نتايج

ازمطالعه انجام شده درسيال هاي ويژه و نمونه هاي سنگي استفاده شده نتايجي درادامه مي تواند بدست آورده شود.

1.   درمخازن water wet ناهمگون، مكانيسم طبيعي آشام به افزايش بازيافت نهايي نفت درمكانيسم جابجايي آب كمك خواهدكرد.

2.      جمع شدن محلول سورفاكتانت، بازيافت نهايي نفت رادرهردو مكانيسم هاي آشام و جابجايي مطلوب مي كند.

3.      درطي فرايند آشام، كاهش كشش سطحي، نرخ توليد نفت را افزايش مي دهد.

4.      افزايش دما درفرايند آشام با سورفاكتانت  يك افزايش مهم دربازيافت نهايي نفت را نتيجه مي دهد.

5.   نفت اضافي بازيافت شده به وسيله تزريق سورفاكتانت  دردنباله تزريق آب درآزمايشهاي آزمايشگاهي مستقل ازشروع تزريق سورفاكتانت  است.

6.   رسم درصد بازيافت نفت دربرابر pv تزريق شده مي تواند بعنوان يك روش كيفي براي دسته بندي مقدار ناهمگوني محيط متخلخل و همچنين كمك مكانيسم آشام به بازيافت
مي تواند استفاده شود.

7.   براي بدست آوردن نتايج نمونه از آزمايشهاي آزمايشگاهي، شرايط عمل كننده سيال ها و دما ميبايست تا حد ممكن به شرايط مخزن نزديك باشد.

8.   توصيف آشام به عنوان يك فرايند پخش كننده نفوذ به نظرميرسد يك روش ساده و مستقيم براي توصيف كردن فرايندآشام درمقياسهاي آزمايشگاهي و مخزن شود.

 

9.      ثابت پخش كننده نفوذ مي تواند از اطلاعات و آزمايشهاي محلی آشام محاسبه شود. 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 4:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس