دانش آموزی - 706

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

انواع ضرب المثل های ایرانی

بازديد: 1355

 

آ ـ الف

1- ادب از كه آموختي از بي ادبان :        باديدن رفتار بي ادبان و انجام ندادن آن.

2- آب در هاون كوبيدن :                      كاربيهوده انجام دادن .

3- آش كشك خاله ات بخوري پاته نخوري پاته :    اين كار را بايد انجام دهي  چه دلت بخواد چه دلت نخواد.

4- آش دهانسوزي نيست :                     بسيار مطلوب و محبوب نيست.

5- آتيش بيار معركه:                             كسي كه بهم زني مي كند .

6- آتيش زده به مالش :                         هر چي داشته بخشيده .

7- آب از دستش نمي چكد :                   خيرش به كسي نمي رسد .

8- آفتاب عمرش لب بومه :                    چيزي بمرگش نمانده .

9- آسمون همه جاش يه رنگه:               هر جا كه باشي وضع همينه .

10- از اين ستون به آن ستون فرجي است :     گذشت زمان ممكن است براي حل مشكل تو  مؤثر واقع شود.

11- آب ازآهن جدا كردن:                    كار د شواري را انجام دادن .

12- آب ازدريا بخشيدن :                      از مال ديگران بخشيدن و منت  نهادن

13- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو:    جمله ي توهين آميزي است.

14- اسب تازي گر ضعيف بود                  همچنان از طويله خربه

15- آن راكه حساب پاك است  ا ز  محاسبه چه باك است :كسي كه كارش در ست است از حساب و كتاب ترسي ندارد.

16- اندازه نگهدار كلواوشر بواو لا تسرفوا :  پرخوري .

17- اي كه پنجاه رفت و در خوابي                   مگر اين پنج روز را دريابي

18- آنروز كه آواز بود فكر زمستانت هم بود:   تا توان داشتي و مزمت داشتي به فكر آينده بودي يا نه مستانت

  19- آب دريا به دهن سگ نجس نمي شود :    پشت ديگران ازكسي بدگويي كردن.

ب

1- بازبان خوش مار را از سوراخ بيرون مي كشد:    باچرب زباني كارهاي خويش راپيش مي برد .

2- بزك نمير بهارمياد .خربزه با خيار مي ياد:           به كسي و عده هاي دورو رازدادن.

3- بادمجان بم آفت نداره:      كنايه از اين است كه يك آدم زشت خود برتر
مي ميرد.

4- با يك گل بهار نميشه:     با يك شخص درستگار دنيا درست نمي شود.

5- با يه من عسل هم نمي شود خوردش:    بد اخلاق بودن

6- به دعاي گربه سياه بارون نمي باره:     خدا به دعاي آدم گناهكار اهميت نمي دهد.

7- براي لاي جزر ديوار خوبه:     خيلي بي مصرف است.

8- با يك تير و دو نشون زدن:

9- باد آورده را باد مي برد:     هر چيزي كه آسان بدست مي آيد آسان هم از دست مي رود.

10- به در گفت ديوار بشنوه:    غير مستقيم حرف زدن

11- به هر گماني مبر كه خاكي است     باشد كه پلنگ خفته باشد:           بيشه

12- به نطق آدمي بهتر است از دواب ، دواب از تو به گر نگويي صواب

13- با هر دست كه دادي پس مي گيري.

14- بزرگي به عقل است نه به سال.

15- براي همه مادر است براي من زن بابا:   با همه مهربان است با من نا مهربان است.

16- با ماه نشيني ، ماه شوي ، با ديگ نشيني سياه شوي:    در تأثير همنشيني گويند ،‌يعني در اثر همنشيني با بدان ،‌بد مي شوي و با نيكان نيك.

17- با پولها كباب بي پول ها دود كباب:    شخص ثروتمند از مواهب زندگي استفاده مي كند و بينوا مي بيند و حسرت مي كشد.

پ

1- پشت چشم نازك كردن:      ناز آوردن

2- پشت دست داغ كردن:        تصميم گرفتن كه كاري را انجام ندهند.

3- پا به دريا بگذاره دريا خشك مي شود:      بد شانس است.

4- پرسيدن عيب نيست ،‌ ندانستن عيب است:      ناداني بد است.

5- پنجه با شير انداختن و مشت با شمشير زدن كار خردمندان نيست:     كار خطرناك كردن كار انسانهاي عاقل نيست.

6- پول كه زياد شد خانه تنگ مي شود و زن زشت:     ثروت زياد ، انسان را به تفنن هاي ناپسند وا مي دارد.

7- پي تقدير رفتن از كوري است.

8- پشم در كلاه نداشتن.

9- پرتو نيكان نگيرد هر كه بنيادش بد است:     تربيت نا اهل را چون گردوگان بر گنبد است.

10- پرده هفت رنگ مگذار تو كه در خانه بوريا داري:         قناعت.

11- پولش از پار و بالا مي ره:    ثروت زيادي دارد.

12- پشت دست را داغ كردن:       تصميم به انجام ندادن كاري گرفتن.

13- پايان شب سيه سپيد است:    مثل از پي هر گريه آخر خنده اي است.

14- پول علف خرس است:     دارايي و مال منان را به هر كس كه بخواهد نبايد داد.

15- پياده شو با هم راه بريم:   در مورد كسي كه خيلي مغرور و متكبر شده است.

 

ت

1- توبه گرگ مرگ است:    كسي كه دست از عادتش بر نداره.

2- تا تنور گرم است نان را بچسبان:   كاملاً از فرصت استفاده كردن.

3- تعارف اومد نيامد دارد:    به كسي كه تعارف مي كني ممكن قبول كنه ممكن نكنه.

4- تيرش به سنگ مي خوره:   به هدفش نرسيده.

5- تير توي تاريكي انداختن:    با چشم بسته كاري رو انجام دادن.

6- تافته جدا بافته بودن:      خود را غير از بقيه دانستن.

7- تا تواني دلي بدست آور:    دل شكستن هنر نمي باشد.

8- تيشه به ريشه زدن:‌        با پاي خود به گور رفتن.

9- توي هفت آسمون يك ستاره نداشتن:    بد شانسي آوردن.

10- تو را خواهند پرسيد كه عملت چيست نگويند پدرت كيست:    باز خواست آخرت.

11- ترسم نرسي به كعبه اي اعرابي كه اين ره كه تو مي روي به تركستان است

12- تا مردم سخن نگفته باشد                         عيب و هزش نهفته باشد

13- توانگري به قناعت به از توانگري به بضاعت:        كسي كه قانع است قدرتمند است.

14- تو به خير و ما به سلامت.

 

ج

1- جوجه را آخر پائيز مي شمرند:    نتيجه كار آخر معلوم مي شود.

2- جواب ابلهان خاموشيست:     جواب نادانها را نبايد داد.

3- جانماز آب كشيدن:     به ظاهر خود را خوب نشان دادن.

4- جنگل مولاست:     جماعتي نامناسب در جايي جمع شده اند.

5- جواب دندان شكن:     يعني با منطق و حساب پاسخ داد.

6- جايي نمي خوابه كه آب زيرش بره:     براي افراد زيرك گفته مي شود.

7- جايي رفت كه عرب ني انداخت:     كنايه از اين است كه بازگشتي ندارد.

8- جنگ دو سردارد:     يعني پايان جنگ گاهي پيروزيست و گاهي شكست است.

9- جاتره بچه نيست:    چيزي وجود ندارد.

10- جان كسي را به لب آوردن:      زيادي منتظر شدن.

11- جاي كه نمك خوردي نكمدان مشكن

12- جهان اي برادر نماند بر كس          دل اندر جهان آفرين بند و بس

13- جاي سوزن انداختن نيست

14- جوانمردي كه بخورد و بدهد به از عابري كه نخورد و بنهد:     جوانمردي كه به ديگران كمك مي كند بهتر از پارسايي است كه نمي خورد و به ديگران هم كمك نمي كنند.

15- جاي شكرش باقي است.

 

چ

1- چرا عاقل كند كاري كه باز آرد پشيماني:     عاقل كاري را كه پشيماني به بار مي آورد نمي كند.

2- چو فردا شد فكر فردا كنيم:     از حالا جوش فردا را نزنيم.

3- چند تا پيراهن بيشتر پاره كرده:     با تجربه تر است.

4- چغندر به هرات زيره به كرمون:     هر چيزي به جاي خودش.

5- چيزي كه عوض داره گله نداره:      اين كار به آن كار در.

6- چاقو دسته خودش را نمي بره:     خويشان و بستگان براي همديگر ناراحتي توليد نمي كنند.

7- چيزي بارش نيست:      ساده لوح بودن.

8- چيزي كه از خدا پنهان نيست از بنده چه پنهان:     چيزي مخفي كردن نيست.

9- چشم بسته غيب مي گويد:     به كسي گفته مي شود كه از موضوع روشن و واضح خبر مي دهد.

10- چشمش آلبالو گيلاس مي چينه:       چيزي را به طور درست نمي بيند.

11- چه خوش گفت آن تهي دست سلحشور                           جوي زر بهتر از پنجاه من روز.

12- چو آيد زپي دشمن جان شان                    بيند و اجل پاي اسب دوان.

13- چوب به لانه زنبور كردن.

14- چو انداختن:    جال و جنجال را انداختن.

15- چو كردي با كلوخ انداز پيكار                   سر خود را به نالاي شكستي.

16- چشمش آلبالو گيلاس مي چينه:    چيزي را به طور درست نمي بيند.

 

ح

1- حساب حساب ، كاكابرادر:     مثل ، برادريمان سر جاش بزغاله يكي هفت صنار.

2- حرف راست را بايد از بچه شنيد:     صحبت درست را كه كودك مي گويد ، صحيح است.

3- حسود هرگز نياسود:    از بخل و كينه به جايي نمي رسد.

4- حق به حقدار مي رسد:       كار شايسته سزاي آدم دستكار است.

5- حرفهاي گنده تر از دهنش مي زنه:      حرفهايي كه بزرگتر از دهنش است مي زند.

6- حالا كه ماست نشد شير بده:   مقصودي معين ندارد.

7- حاجي ، حاجي را در مكه مي بيند:     وقتي كسي وعده اي مي دهد و مي رود و مدتي از او خبري نمي شود چون او را مي بينند چنين مي گويند.

8- حسود از نعمت حق بخيل است و بنده بي گناه را دشمن مي داند:    حسادت.

9- حال در ماندگان كسي داند كه به اصول خويش در ما ند:    دردمندي.

10- حادثه خبر نمي كند:    اتفاقات پيش از آنكه بفهميم روي مي دهد.

11- حلوا حلوا دهن شيرين نمي شه:      با زدن حرف حلوا بدان كه دهانت شيرين نمي شود.

12- حسني به مكتب نمي رفت وقتي مي رفت جمعه مي رفت:      كار را بي موقع انجام دادن.

13- حرف حساب جواب نداره:     درست گفتن مسئله اي درباره حق كسي.

14- حرف حق تلخه:    درست گفتن هر حرفي را گويند.

 

خ

1- خرما از گرگي هم نداشت:    بدشانس بودن.

2- خودم كردم كه لعنت بر خودم باد:    كاش اين كار را نمي كردم.

3- خانه به دوش:    بي خانه بودن.

4- خرتب مي كنه:     در فصل تابستان كسي كه لباس گرم بپوشد.

5- خر بيار و باقالي بار كن:    در موردي گفته مي شود كه آشوب و معركه بر سر موضوعي باشد.

6- خدا از دهنت بشنوه:     كاش همان شود كه شما گفتين.

7- خواب زن چپ مي زند:     در موري گفته مي شود كه خواب به تعبيرش خود باشد و بالعكس.

8- خود را به موش مردگي زدن:     در مورد كسي گفته مي شود كه براي انجام كاري دچار ضعف مي شود.

9- خوردن براي زيستن و دكر كردن است     تو معتقد كه زيستن از بهر خوردن است

10- خران و گاوان كار بردار                  به ز آدميان مردم آزار

11- خر كه كمتر نهر بر وي بار                          بي شك آسوده تر كند رفتار:    بر خري كه كمتر بار بگذارند بهتر راه مي رود.

12- خواب نوشين بامداد در جميل                  ميل باز دارد سپاه از سبيل

13- خاموشي ، به كه جواب سخت.

 

د

1- ديگ به ديگ مي گه روت سياه:    كسي كه عيب دارد به ديگران طعنه مي زند.

2- در نا اميدي بسي اميد است                       پايان شب سيه سپيد است:       

هيچ گاه اميدت را از دست مده.

3- دل به دريا زدن:     ريسك كردن.

4- دل به دل راه داره:      كاري را عيناً انجام دادن.

5- در دوازه رو مي شه بست ولي در دهان مردم را نمي شود بست:     هر كاري بكني مردم درباره ات حرف مي زنند.

6- دودو تا چهار تا:     چيزي كه واضح است.

7- دشمن دانا به از دوست نادان:    دانايي و فهميدگي گرچه در دوست باشد ، خوب است.

8- ديوار موش داره موشم گوش داره:     حرف گوش به گوش بقيه مي رسد.

9- در كار نكو حاجت هيچ استخاره نيست:    در انجام دادن كار خوب فكر و تأمل كردن جايز نيست.

10- دود از كنده بلند مي شه:    هر چيز فشايي دارد.

11- درخت هرچه بارش بيشتر مي شود سر فروتر مي رود.

12- دروغي مصلحت آميز به كه داشتي فتنه انگيز:   دروغ مصلحت آميز.

13- دوست شمار آنكه در نعمت زند                 لاف ياري و برادر خواندگي

14- دشمن آن به كه نيكي بينند:    نيكوكاري.

15- داشتم فايده نداره از داريم بگو:     از آنچه داشته نگو بگو اكنون چه داري.

 

 

 

ر

1- ريگ تو كفششه:     منظور داشتن از كاري.

2- روكه نيست سنگ پاي قزوينه:     پررو بودن.

3- رفتم ثواب كنم كباب شدم:      در برابر خوبي ، بدي ديدم.

4- راه باز است و جاده دراز:     كسي براي رفتن مانع نمي شود.

5- روده بزرگه ، روده كوچكه رو خورد:    وقتي كه انسان خيلي گرسنه باشد.

6- رنگش مثل گچ سفيد شد:     منظور كسي است كه از چيزي ترسيده و رنگش پريده باشد.

7- رفتن و نشستن به كه دويدن و گسستن:      آرامش.

8- روده تنگ به يك نان تهي پر گردد              نعمت روي زمين پر نكند و بهره ننگ

9- رگ خواب كسي را به دست آورن.

10- ريش در دست ديگران داشتن.

11- ريش به فاضل انداختن گرسنه باشد.

12- رفت كه ريش در بياورد ، سبيلش را هم باخت:       خواست وضع بهتري پيدا كند ، آنچه داشت از دست داد.

 

ز

1- ز تعارف كم كن و بر مبلغ افزا:     هنگامي گفته مي شود كه تعارف بي فايده و باعث رنجش ديگران مي شود .

2- زديم و نگرفت :      كسي كه خود را به خطر بياندازد و نتيجه اي نداشته باشد .

3- زبانم مو در آورد : وقتي كه كسي زياد توضيح دهد و نتيجه نداشته باشد .

4- زير آب كسي را زدن :          ‌كسي را نزد ديگري بي اعتبار كردن

5- زير كاسه ، نيم كاسه است : يعني فريب و حقه اي در كار است .

6- زردآلو را مي خورد براي هسته اش:         هر كاري را براي نتيجه اش انجام مي دهد.

7- زن به در سراي مرد نكو هم درين عالم است دوزخ او

8- زاهد كه درم گرفت و دينار شتر زاهدتر از آن كسي به است آر

9- زير رنج بود گنج هاي پنهاني

 

س

1- سري كه درد مي كند دستمال نمي بندند :             وقتي احتياج به كاري نيست دنبال كار اضافي نرو.

2- سيب دو نيمه :‌             كنايه از شباهت .

3- سرش به تنش زيادي كرده است :‌             از جانش سير شده است.

4- سكوت نشانه ي رضايت است :‌            وقتي كسي ساكت است رضايتش را نشان مي دهد.

5- سرش به تنش مي ارزد :‌               ارزش احترام گذاشتن را دارد.

6- سگ زرد برادر شغال است :‌             يعني در يك جنسند .

7- بسيلش را چرب كردن :               يعني به كسي رشوه دادن.

8- سر پيري و معركه گيري :‌          در مورد كساني است كه زمان پيري كار جوانان را انجام مي دهند .

9- سالي كه نكوست از بهارش پيداست :           مواقعي گفته مي شود كه كاري بر وفق مراد باشد.

10- سير به پياز ميگه پيف پيف چقدر بو مي دي :‌              كنايه به كسي است كه خود پر از عيب و اشكال است ولي عيب كوچك ديگران را بزرگ جلوه دهد.

11- سه چيز پايداري نماند مال بي تجارت و علم بي بحث و ملك بي سياست :                   سه چيز استوار نمي ماند مال كه خريد و فروش شود و علمي كه مشورت در آن نباشد و پادشاه بي سياست.

12- سخن را سر است اي خردمند و بن                        مياور سخن در ميان سخن :‌           ارزش سخن

13- سخنران پرورده ي پيركهن            بينديشد آنكه بگويد سخن

14- سخي دوست خداست :‌             سخاوتمند و بخشنده دوست خداست.

15- ستاره ي سهيل است

 

 

 

ش

1- شتر در خواب بيند پنبه دانه ؟ :                 كنايه از آدمي است كه آرزوهاي دور و درازي دارد.

2- شنيدن كي بود مانند ديدن :              هرگاه با چشم خودت نديدي شايعات را باور نكن .

3- شتر بابارش گم مي شه :              وقتي چيزي با ظرفش گم مي شود.

4- شتر سواري دولا دولا نمي شود :            كار را بايد با آگاهي انجام داد.

5- شاهنامه آخرش خوش است :                  هميشه در اول كار نبايد قضاوت كرده

6- شتري كه در خانه ي همه را مي زند :‌             چيزي كه براي همه است .

7- شمر ، جلودارش نميشه :           يعني بسيار آدم شروري است.

8- شنيدم گوسفند را بزرگي              رها نيندازدهان و دست گرگي

9- شبانگه كاردبر حلقش بماليد روان گوسفند از وي نباليد .

10- شيطان با مخلصان بر نمي آيد و سلطان با مفسلان :‌                 شيطان با آدمهاي يك رنگ كاري ندارد.

11- شوي زن زشت روي و نابينا به :                شوهر زن زشت باشد بهتر است

12- شام و ناهار هيچ چيز ،‌آفتاب به لگن هفت دست :              خوراكي هيچ ،‌اسباب و ظروف و سفره بيار - اصل هيچ و فروع بسيار

 

ص

1- صابوش به جامه‌ي كسي خوردن :          يعني ضرور و زيان به او هم رسيده.

2-صد تا چاقو بسازه ، يكيش دسته نداره :      يعني هيچوقت به‌حرفش اعتماد نكن.

3- صورتش را با سيلي سرخ نگاه مي دارد :            كنايه از كسي كه هميشه ظاهرش را حفظ مي كند.

4- صبر ،‌كليد كارهاست :            يعني عجله كردن در كارها اصلاً جايز نيست .

5- صياد بي روزي در دجله نگيرد و ماهي بي اجل بر خشك نميرد:    روزي

6- صبر ايوب

7- صلاح مملكت خويش خسروان دانند.

8- صاحب دلي به مدرسه آمد ز خانقاه                        شكست عهد صحبت اهل طريق را:     پيمان شكني.

9- صدا از ته چاه بر آمدن.

10- صلح دشمن چو جنگ دوست بود.

 

ض

1- ضرر تلخه:    يعني ضرر و زيان حتي اگر خيلي كم هم باشد با اين حال ناراحت كننده است.

2- ضرب ، ضرب اول:    در مبارزه آن كسي برنده است كه ضربه اول را زده باشد.

3- ضامن روزي بود روزي رسان.

4- ضعيفي كه با قوي دلاور كند ياد دشمن است در هلاك خويش:    هركس بايد به توان خودش كاري را انجام دهد.

 

ط

1-    طاقتم طاق شد: بيش از اين تحمل ندارم ، صبرم تمام شده است.

2-   طوطي وار ياد گرفتن:   يعني بدون اين كه معني اش را بداند اين حرف را زده است.

3-  طبل توخاليست:   فقط داد و فرياد مي زند و گرنه چيزي بارش نيست.

4-   طاووس‌رابه‌نقش ونگاري‌كه هست‌خلق‌تحسين‌كنند:  واوخجل ازپاي‌زشت‌خويش.

5-   طلب كردم زدانايي بكي پند مرا فرمود با نادان مپيوند.

6-   طمع را سه حرف است هر سه تهي.

7-   طبالي به كه بطالي

 

 

ع

1- عاقبت جوينده يابنده بود:   كسي كه تلاش مي كند به مقصودش مي رسد.

2- عقل اون پاره سنگ بر مي داره:    عقل ندارد.

3- عجله كار شيطونه:   عجله كار درستي نيست.

4- عاقبت حق به حقدار رسيد:    هميشه در سرانجام هر كار كسي كه حق دارد برنده است.

5- عالم نا پرهيزگار كور شعله دارست:     عالم ناپرهيزگار.

6- عالم از بهر دين پروردن است نه از بهر دنيا خوردن.

7- عالم بي عمل به چه ماند گفت به زنبور بي عسل:    عالم بي عمل.

8- عاقلان را يك اشارت بس بود.

9- عروس تعريفي آخرش شلخته در مي آيد.

10- عطاي او را بلقاي او بخشيدم:   افرداي كه خير و شر آنها يكي است.

 

ف

1- فيلش ياد هندوستان كرده:    ياد خبري دور افتاده است.

2- فلفل نبين چه ريزه بشكن ببين چه تيزه:    هيچ گاه از ظاهر كسي نمي توان قضاوت كرد.

3- فردا هم روز خداست:    يعني اجبار نيست كه همه كارها را امروز بكنيد.

4- فلاني اجاقش كوره:    منظور از كسي است كه بچه دار نمي شود.

5- فرو مايه هزار سنگ بر مي دارد و طاقت سختي نمي آورد.    تحمل و طاقت.

6- فرق است ميان آنكه يارش در بر    آنكه دو چشم انتظارش بر در:    انتظار.

7- فهم سخن چون نكند مستمع                    قوت طبع از متلكم بجوي.

8- فكر نان كن كه خربزه آب است:    به فكر نان درآوردن باش كه خربزه آب است و شكم را سير مي كند.

 

ق

1- قدر زر ، زرگر شناسد ، قدر گوهر ، گوهري:    ارزش هر چيزي را خبره آن مي داند نه ديگران.

2- قصاص در اين دنياست:   يعني هر كس نتيجه اعمال خود را در زندگي مي بيند.

3- قاشق نداره آش بخورد:   كنايه از شخص بينهايت تهيدست است و وسيله لازم را دراختيار ندارد.

4- قوز بالاقوز:   كار را خراب تر از آنچه كه بود كردن.

5- قرص خورشيد در سياهي شد يونس اندر دهان ماهي شد.

6- قرآن بر سر زبان است و در ميان جان:    ديانت

7- قدر عافيت كسي داند كه به مصيبتي گرفتار آيد:    قدر عافيت.

 

ك

1- كوه به كوه نمي رسد آدم به آدم مي رسد:    آدم مي تواند تلافي كند.

2- كبكش خروس مي خونه:    خيلي خوشحال است.

3- كوگوش شنوا:    گوش ندادن به حرف.

4- كوزه گر از كوزه شكسته آب مي خورد:    خيس بودن.

5- كارها به صبر برآيد و مستعجل به سر در آيد:   صبر.

6- كس نبيند بخيل فاصل را       كر نه در عيب گفتنش كوشد ور كريمي دو صد گز دارد      كرمش عيبها فرو پوشد:      افراد فاصل.

7- كرم بين و لطف خداوند گار       گر بنده كرده است و او شرمسار.

8- كند همجنس با همنجنس پرواز:     هر كسي با مثل خودش رابطه دارد.

 

گ

1- گر صبر كني ز غوره حلوا سازم:   صبر كردن.

2- گاومون زائيده:     دردسر به سراغ آدم آمدن.

3- گاو پيشاني سفيد است:    همه كس و در همه جا او را مي شناسند.

4- گاو بي شاخ و هم:   يعني انسان قوي و هيكل دارد.

5- گر از بيني ديگر شد هلاكمرا هست بطراز طوفان چه باك

6- گر دست فتاده اي بگيري مردي                 ور بر كسي خرده نگيري مردي

7- گربه شير است در گرفتن موش                 ليك موش است در مصاف پلنگ

8- گاه باشد در كودكي نادان               بغلسط بر هدف زند تيري

9- گرت از دست برآيد ذهني شيرين كف       مردي آن نيست كه مشتي بزني بر دهني

10- گرگ كه پير مي شود ، رقاص شغال مي شود:      هر آدم شروري ، در روزگار پيري دست آموز ديگرانست

 

ل

1- لگد به بخت خود زدن:     در مقابل خود ايستادن

2- نقش دادن:     كاري به طول انجاميدن

3- لبش بوي شير مي دهد:      هنوز طفلي بيش نيست

4- همه مهربانتر از مادر:      تملق كردن

5- لذتي كه در بخشش هست در انتقام نيست:     هيچگاه وقتي مي توان ببخشي انتقام نگير

 

م

1- مرغ همسايه غاز است:    نا آگاهي

2- ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است:    وقت داشتن

3- ماست را كيسه كردن:    گول زدن

4- مرغ يك پا داره:    لجبازي كردن

5- مار تو آستين پرورش دادن:    كسي كه زيان و ضرر مي زند را بزرگ كردن

6- مار خورده و افعي شده:     خيلي باهوش و زيرك است

7- مگواندوه خويش با دشمنان                       كه لامول گويند شادي كنان:   دشمني

8- مال از بهر آسايش عمر است نه عمر از بهر گرد كردن مال:                        آسايش

9- مورچگان را چو بود اتفاق               شير ژيان را به راننده پوست

10- مزن بي تأمل بگفتار دم                 نگو گوي گردوگوئي چه غم

11- مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد مي ترسد

12- مسكين خر اگر چه تميز است                  چون با رهمي برد عزيز است:زحمتكش

 

ن

1- نفس از جاي گرم برآمدن:    در مورد شخصي گفته مي شود كه بي خيال مستمندان باشد.

2- نم پس نمي دهد:    كارش عيب و ايراد ندارد

3- نخود هر آش شدن:            فضول بودن

4- نور علا نور بودن:                كار خيل خوب بودن

5- نان خود خوردن و نشستن به كه كمر زرين بستن و به خدمت ايستادن:   قناعت

6- نصيحت پادشاهان كردن كسي رامسلم بود كه نيم سرندارد يااميد.          كاربيهوده

5- ندانستي كه بيني بر پاي                            چو در گوشت نيامد مردم

6- نماند به ستمكار بد روزگار               بماند بر او لعنت پايدار

7- نان از براي كنج عبادت گرفته اند صاحب دلان به كنج عبادت براي نان:   سوء استفاده

8- نا بينا به كار خويش بيناست.

 

و

1- وجود يكي است ولي شكم دوتاست:    يعني دو نفر هر چقدر به يكديگر نزديك باشند باز هم از هم جدا هستند.

2- وقت نداره سرشو بخارونه:  منظور آنست كه گرفتار است.

3- وين شكم بي هنر پيچ ، پيچ             صبر ندارد كه بسازد به هيچ

4- وقت ضرورت چون نماند گزير           دست‌بگيردسرشمشيرتيز: ضرورت‌كارواجب

5- وفاداري مدار از بلبلان چشم             كه هردم بر گلي ديگر سرآيند: وفاداري

هـ

1- هر پستي ، بلندي دارد:    بعد از هر سختي آساني هست.

2- هادي ، هادي اسم خود بر ما نهادي:    يعني كه به ارتكاب عمل خلافي دست زده اي و مرا بدان متهم مي كني.

3- هشتش گرو نهش است:   آه در بساط ندارد.

4- هر كه بامش بيش ، برفش بيشتر:   هر كس كار بيشتري كند بهره بيشتر مي‌برد.

5- هركه درحال‌توانايي نكوئي‌نكند         ازوقت ناتواني‌سختي ببيند: انجام‌كارخوب

6- هركه در زندگاني نانش بخورند چون بميرد نامش نبرند: حسنت در اين دنيا

7- هر كه آمد عمارتي تو ساخت                      رفت و منزل بديگري پرداخت

8- هر كه نان از عمل خويش خورد                  منت از حاتم طائي نبرد

9- هر كه با بزرگان ستيز و خون خود ريزد:     پا از گليم خود دراز كردن

10- هر جا سر است سخن است.

11- هر كه نان از عمل خويش خورد     منت از حاتم طائي نبرد

ي

1- يكي به دو كردن:    جر و بحث كردن

2- يك دست صدا نداره: بايد با ديگران متحد بود

3- يك من ماست چقدر كره مي دهد:   تلافي كردن

4- يك پاش لب گور است:    پير است

5- يك خلعت زيبا به از هزار خلعت زيبا

6- يزدان كسي را كه دارد نگاه                        نگردد ز سرما و گرما تباه

7- يارديرينه‌مراگونه‌زبان توبه مده    كه مراتوبه‌شمشيري نخواهدبودن: سرسختي

8- يك تير و دو نشان:            با يك كار به دو نتيجه رسيدن

9- ياسين به گوش خر خواندن:           پند بي فايده به كسي دادن

10- يك چشم گريان و يك خندان:    در مورد كسي گويند كه دو گانه عمل مي كند.

 

 

توجه :

برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :

نظر هم یادتون نره

بازنویسی حکایت یکی از حکما شنیدم که می گفت

باز نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

باز نویسی حکایت مردکی را چشم درد خواست

باز نویسی حکایت شخصی به عیادت مریضی رفت

بازنویسی حکایت در مورد دزدی پیراهنی را دزدید و به پسرش داد

باز نویسی حکایت صفحه ۷۰ پایه نهم با موضوع روزی شخصی نزد طبیب رفت

بازنویسی حکایت فردی با سپری به میدان جنگ رفته بود

بازنویسی حکایت شخصی شتری گم کرده بود جدید

بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود

بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران باجمعی از دوستداران

بازنویسی حکایت انوشیروان و وزیرش

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

بازنویسی حکایت بیابان گردی را دیدم در حلقه جوهریان بصره

مثل نویسی به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است

گسترش حکایت سوداگری بار آبگینه داشت

بازنویسی حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت

ساده نویسی حکایت در مورد طاووس و زاغی

داستان ضرب المثل حلّاج ِ گرگ بوده

مورچه سیاه کوچولو ( بر اساس ضرب المثلِ : مور گرد آورد به تابستان تا فراغت بود زمستانش

بازنویسی ضرب المثل در مورد اب که یک جا ماند می گندد

بازنویسی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

بازنویسی ضرب المثل در مورد از تو حرکت از خدا برکت

بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

باز نویسی ضرب المثل فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تر است

داستان نویسی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

بازنویسی ضرب المثل باد آورده را باد می برد

توضیح ضرب المثل عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

بازنویسی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

گسترش ضرب المثل از دل برود هر ان که از دیده برفت

بازنویسی ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

بازنویسی ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد

بازنویسی ضرب المثل زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

بازنویسی ضرب المثل برو کار می کن مگو چیست کار پایه دهم فنی صفحه 21

تحقیق درباره ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر می‌شود

تحقیق درباره ضرب المثلهای فارسی

تحقیق درباره ضرب المثلها

انواع ضرب المثل های ایرانی

بازنویسی شعر در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت: 17:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره زبان و اهميت آن

بازديد: 397

 

تحقیق درباره زبان و اهميت آن

زبان يكي از جلوه هاي تمدن و فرهنگ است كه انسان از دير باز به آن به عنوان پديده اي ويژه نگاه مي كرده است. بشود و يكي از خيزش هاي بزرگ تاريخي خود موفق به اختراع خط و ثبت زبان گفتاري شد ، يكي از مهم ترين و رساترين زبانها زبان عربي است.

مقايسه بين زبان عربي و فارسي كه هر دو صاحب ادبيات تاريخي ، پويا و توانمند مي باشند مفيد فايده است ، در فارسي حروفي داريم كه در زبان عربي نيست :
(پ ، ژ ، چ ، گ) ، در زبان عربي هم حروفي هستند كه گرچه صورت مكتوب آنها در فارسي هست اما صدا و تلفظ آنها در عربي تفاوت قابل ملاحظه اي دارند. مثل: ز ، ذ ، ض ، ظ كه همگي در فارسي يك صدا دارند اما در زبان عربي داراي تمايز غير قابل انكاري است.

پس بنابر آنچه گفته شد اهميت اين زبان كه زبان قرآن است بيش از پيش مشخص مي شود و بر ما مسلمانان لازم است كه اين زبان را ياد بگيريم و با آن آشنا شويم.

 

 

 

 

زبان عربي مانند ساير زبانها ما را با ساخت انواع كلمه و تغييراتي كه در كلمات داده مي شود تا معاني مختلفي از آن به دست آيد ، آشنا مي كند.

                                                                   اسم

كلمه در عربي به سه دسته تقسيم مي شود        فعل

                                                                   حرف

اسم: كلمه اي است كه داراي معاني مستقلي است و همراه يكي از زمانهاي سه گانه (حال ،‌ گذشته ، آينده ) نباشد.

مانند: رَجل (مرد) ، كتاب و

فعل: كلمه اي است كه داراي معاني مستقلي است كه همراه يكي از زمانهاي (گذشته، حال ،‌ آينده) باشد.

مانند: ضَرب (زد) ، يضرب (مي زند) و

حرف: كلمه اي است كه به تنهايي داراي معني نيستند و براي دلالت بر معني خود بايد از كلمات ديگري استفاده شود.

مانند: في (در)دَخَلت في المدرسه  (داخل در مدرسه شدم)

 

 

تقسيمات اسم

1-    مذكر يا مؤنث

2-    مفرد ، تثنيه ،‌ جمع (متصرف و غير متصرف)

3-    معرفه ، نكره

4-    مصدر و غير مصدر

5-    معرب و مبني

6-     جامد و مشتق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تقسيمات فعل

1-    ماضي

2-    مضارع

3-    امر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

       
 
   
 

 

 

 

1-   

مجازي

 

حقيقي

 

مجازي

 

اسم

 

 

مذكر حقيق: اسمي است كه حقيقتاً بر انسان يا حيوان مذكر دلالت دارد.

          مانند: رجل (مرد)         جمل (شتر نر)

مذكر مجازي: اسمي است كه مجازي و اعتباري به صورت مذكر استعمال مي شود (حقيقتاً مذكر نيست)

مانند: قلم ، كتاب ، جوار «ديوار» كه اين كلمات مذكر و مؤنث ندارند اما به صورت مذكر استعمال مي شوند.

مؤنث حقيقي: اسمي است كه حقيقتاً بر انسان يا حيوان ماده دلالت دارد.

مانند: اِمرأه (زن)ناقه (شتر ماده)

مؤنث مجازي: اسمي است كه مجازي و اعتباري به صورت مؤنث استعمال
مي شوند.

سفينه «كشتي»شمس «خورشيد»        كه به صورت مجازي مؤنث استعمال مي شوند

 

مؤنث معنوي

 

مؤنث لفظي

 

اسم مؤنث ممكن است به دو صورت ديگر نيز بيايد

 

مؤنث لفظي آن است كه آن اسم داراي يكي از علامتهاي مؤنث «ه ،‌ اء ، ي » باشد.

                   مانند: امرأه (مؤنث حقيقي و لفظي)        صحراء (مؤنث لفظي و مجازي)

                   صغري (لفظي و حقيقي)

مؤنث معنوي آن است كه اسم داراي علامتهاي مؤنث نباشد.

                   مانند: مريم (مؤنث حقيقي و معنوي)       شمس (مؤنث مجازي و معنوي)

نكته: علامتهاي مؤنث سه تا است:          ه «تامي تأنيث)

                                                اء «الف ممدوه)

                                                ي «الف متصوره)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسمي كه بتوان آن را به صورت مفرد ، تثنيه و جمع در آورد به آن اسم متصرف مي گويند.

مانند: رجل (يك مرد)              رجلان (دو مرد)           رجال (مردان)

اسم مفرد اسمي است كه فقط بر يك فرد يا يك حيوان يا يك شيئ دلالت دارد.

                   مانند: قلم‏ٌ (يك قلم)

تثنيه اسمي است كه برد و فرد يا دو حيوان يا دو شيئ دلالت دارد.

                   مانند: قلمان (دو قلم)

 

       
 

ان  رجلان        دو مرد

 
   
 

 

 

َ ين    رجلين       دومرد

 

علائم تثنيه

 

جمع اسمي است كه بر سه يا بيش از سه دلات مي كند

 

مذكر

 

                   مانند: رجال ، مؤمنون

 

       
 
   
 

 

 

مكسر

 

انواع جمع

 

جمع مذكر سالم جمعي است كه با «ون» و « ـ ين » جمع بسته مي شوند و شكل مفرد آن در هنگام جمع بستن تغيير نمي كند.

                   مانند: مؤمن : مؤمنون ، مؤمنين

 

جمع مكسر جمعي است كه داراي علامت مشخصي نيست و شكل مفرد آن نيز هنگام جمع بستن تغيير مي كند ، اين تغيير شكل مفرد به سه گونه است.

1)     به مفرد آن حرفي يا حروفي اضافه مي شود. رجل: رجال

2)     از مفرد آن حرف يا حروفي كم مي شود. مانند: كتاب : كتب

3)     يا شكل مفرد تغيير نمي كند فقط حركات آن تغيير مي كند.

مانند: اَسد «شير» : اسد «شيران»

 

       
 
   
 

 

3- اسم :

اسم معرفه اسمي است كه بر چيز معين و معلومي دلالت دارد.

                   مانند: محمد(ص) ،‌ مكه ، القمر

اسم نكره اسمي است كه بر چيز غير معين و ناشناخته اي دلالت دارد و داراي يكي از علامتهاي ً  ٍ ٌ  مي باشد.

                   مانند: رجلٌ (مردي)                كتابٌ (كتابي)

اسم هاي معرفه شش تا هستند.

1- ضماير        2- اسم اشاره             3- اسم موصول           4- اسم علم

5- اسمي كه داراي «ال باشد               6- اسمي كه به اسم ديگر اضافه شده باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت: 17:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در باره رمان

بازديد: 453

 

رمان به عنوان ادبيات غيرديني

مقدمه:

رمان نوعي هنر ادبي است كه دين را به ندرت مضمون اصلي و آشكار خود قرار مي دهد.

برخي از كتابها كه شبيه رمان اند چنين مي كنند ولي بهتر اين است كه آنها را از آثار ارشادي خواند، زيرا گرچه شايد از لطف اسلوب يا قوت ترغين بهره مند باشند، خاستگاهشان هنري نيست تبليغي است.

رمان اصيل،حتي در ساده ترين گونه هاي آن مي كوشد انسان را در جامعه نمايش دهد؛ هر آموزشي كه محتملاً ملازم آن است ، يا هر نتيجه اخلاقي كه محتملاً بدان اشارات دارد در مرتبتي فروتر ازاين سائقه هنري جاي دارد.

رمان نويسان بزرگ چه بسا مضمون هايي اختيار مي كنند كه واجد مفاهيم ضمني ديني اند، ولي اين مفاهيم ضمني پوشيده بيان مي شوند و در عمل و تفكر «شخصيت هاي داستان» بروز مي يابند نه در پند و اندرز مستقيم.

براي آنكه درك درستي از پيوند رمان ودين پيدا كنيم مي بايست پيوست اثر هنري را بشكافيمو به مغز آن بنگريم، و نمي بايست انتظار همرأييِ تام و تمام رمان با هيچ صورتي از مذهب رسمي باشيم. نمي خواهيم كه بگوييم كه آب رمان و دين به يك جوي نمي رود.، اگر واژه دين را به اين معناي آن بگيريم كه مستلزم رعايت دقيق نيروها، قوانين، انديشه ها و آرمانهايي است كه چندان نيرومندند كه حرمت و ايمان بر مي انگيزند.

رمان مي كوشد كه نشان دهد كه انسان، گيج و خطاكار، با پيچيدگي هاي زندگي روبرو مي شود كه در ميان آنها شايد عناصري باشد كه بتوان آنها را الهي خواند . اگر بپذيريم كه انسان فطرتاً ديني است، رمان نمي تواند دين را ناديده بگيرد گرچه مضمون اصلي آن همچنان انسان باشد.

تاريخچه رمان

رمان به تقريب 400سال پيش پديد آمد. اين شكل داستاني را مي توان خلف حماسه (epic) دانست كه با انسان به مثابه  وجودي قهرماني سروكار داشت و خلف رمانس(romance) كه فارغ از اين بايستگي بوده كه شخصيت هايش از قوانين احتمالات متابعت كنند يا علل معين   پيامدهاي معمولشان را سبب گردند.

رمان،كه در نتيجه رنسانس به عالم ادبيات پا نهاد و از نهضت اصلاح دين (REFORMATION) قوياً تأثير پذيرفت ، اقتضا مي كند كه داستان به طور كلي محتمل باشد و شخصيت هايش بر حسب تجربه متعارف باوركردني  جلوه كنند.

از رمان انتظار مي رود كه داستاني باشد درباره آنچه بيشتر خوانندگان زندگي واقعيش به حساب مي آورند و چون انديشه هاي مربوط به زندگي واقعي به نحو جدايي ناپذيري همبسته با چيزس است كه بشر در هر دوره اي از تاريخ، معمولاً آن را بدون چندان تفكري مي پذيرد.

رمان آيينه جامعه شد و به همين دليل آيينه سرشت دوراني كه رمان ناظر به آن بود گرچه رمان نمي كوشد از موضوع هايي كه كاملاً ديني است  دوري جويد ، كارمايه اصلي آن را در اين قلمرو بهتر است اخلاقي خواند.


اخلاق از نظر رمان نويسان

اخلاقي را كه رمان نويسان مطرح مي سازند مي توان در چند اصل اخلاقي كلي (ياموضوع كلي)خلاصه كرد:«خدا را نمي توان فريفت، زيرا هر كسي آن مي درود كه مي كاردٍ»(عهد جديد،رساله پولس رسول به غلاطيان ، باب6، آيه7)؛«خداوند مي گويد انتقام از آن من است، من مكافات خواهم داد»(همان،رساله به عبرانيان، باب10، آيه30)؛«سگ ديگر بار به قي خود باز گشته است و خنزير شسته شده  به كار غلطيدنش در گل»(همان، رساله دوم پولس رسول، باب2، آيه23)؛ «انسان هيچ است، و اگر گمان كند كه چيزي است خود را فريب داده است»(همان، رساله پولس به غلاطيان،باب6،آيه3).

اينها برخي از اصول اخلاقي متنبه ساز كتاب مقدس است كه خمير مايه دهها رمان بوده است.

اين واقعيت كه مجري بودن اين قوانين عام را در زندگي روزمره مي توان به چشم ديد، و نيز اين امر كه قوانين عام مزبور حقايق روان شناختي اند ، آنها را راهنماي رمان نويسان مي سازد كه لازم است، مثل هر هنرمند ديگري مشاهده تيزبين باشد. او ممكن است اين حقايق تلخ را با شوخ طبعي بيان كند، و بعضي از رمان هاي به حق ديني به چشم جهانيان كتابهاي با مزه اي جلوه كرده است ولي اخلاق موجود در زير ساخت آنها فراتر از بامزگي و خنده است.

دون كيشوت

در اين مقاله مجال بررسي تاريخي رمان نيست با وجود اين بي فايده نيست به دون كيشت (1605) اثر ميگوئل دِ سروانتس اشاره كنيم كه غالباً آن را نخستين رمان اصيل دانسته اند.

داستان اين رمان سرگذشت مردم محترمي است كه مطالعه كتابهاي قديمي رمانس و سلحشوري عقل او را زايل كرده است؛ او ابلهانه لباس شواليه ها بر تن مي كند و به دنبال ماجرا پيش مي تازد. او در قصه اي پريشان و گاه خشن وسرسري به مسخره گرفته مي شود، كتك مي خورد و تحقير مي شود، تا سرانجام در بستر مرگ بلاهت آميز بودن پندار واهي اش را در مي يابد.

بسياري از مردم اين كتاب را از طريق اقتباس هاي تئاتري و سينمايي و اپرايي و همچنين از طريق واژه quixotic كه «برانگيخته از آمارهاي افتخار آميز به دست نيامدني» معني مي دهد و رواج عام دارد، مي شناسند و ان را به طور سطحي مي خوانند يا اصلاً نمي خوانند .ولي مطالع دقيق رمان دليل اصلي قدرت فوق العاده آن را آشكار مي سازد.

دون كيشت نخستين نمونه ادبيات عامه پسند است كه مضمون عميقاً ديني آن عبارت است پيروز شدن در عين شكست ـ مفهومي كه ريشه محكمي در مسيحيت دارد دون كيشت كه در برابر كساني كه با او بد رفتاري مي كنند مؤدب و بزرگمنش است و آماده است به هر قيمتي كه هست به ياري درماندگان بشتابد و بر ظلم و جور بتازد، به وضوح از روستائيان كودن و اشراف بي رحمي كه او را مي آزارند و از او نفرت دارندوالاتر است.

ما او را دوست مي داريم زيرا ديوانگي او مسيح وار استو پيروزي او اينجهاني نيست.

نامه هاي پيكويك

اين مضمون در رمان هاي بيشماري تكرار شده است يكي از بزرگترين اين رمان ها نامه هاي پيكويك اثر چارلز ديكنز است كه در آن آقاي پيكويك كه در ابتدا شخصيتي ابله و تقريباً لوده جلوه مي كند به سبب حبس نا عادلانه اي چنان ژرف نگر مي شود كه از شقاوتي كه بخشي از جامعه اوست كاملاً آگاهي مي يابد.

اين نكته از لحاظ مضمون مورد بحث ما واجد اهميت است كه آقاي پيكويك به يمن وجود نوكرش ، سام ولر، همچنان كه دون كيشت به يمن وجود نديم روستايي اش سانچو پانزا ، به آن حد از فهم عادي و خرد عملي دست مي يابد كه از بلا نجات مي يابد.

سروران مظهر ايمان و اميد و خيرخواهي و عدالت و شجاعتند ولي آنان بدون تدبير و ميانه روي نوكران به گمراهي دچار مي شدند. شخصيتي كه همه هفت فضيلت بزرگ1 را داراست  مقامي فراتر از قهرمان رمان دارد، ولي هرگاه قهرماني كه بيشتر آن فضايل را داراست به يمن وجود ياور يا خادمي كامل گردد كه داراي فضايلي است كه او فاقد آنهاست شايد داستان بزرگ و سحر آميزي پدي آيد.

همچنان كه فضيلت هاي بزرگ در رمان هاي بزرگ به صورت هاي بيشمار، گرچه غالباً در لفافه ظاهر مي شوند گناهان كبيره نيز چنينند.

ذكر يك نمونه براي هر يك از اين گناهان فهرستي فراهم مي آورد كه به ناچار فاقد بسياري ديگري از آثاري است كه همپايه آن نمونه اند. با وجود اين هرگاه غرور را مد نظر قرارمي دهيم به ياد مي آوريم كه با چه درخششي در دامبي و پسر (1880) اثر فئودور داستايوسكي و موبي ديك(1851)اثر هرمن ملويل است؛ حسد خميرمايه دختر عمو بت(1846) اثر اونوره دوبالزاك است؛ شهرت نمونه هاي فراواني دارد كه برخي از آنها اين رذيلت را به صورتي ظريف عرضه كرده اند، از جمله كلاريسا هارلو اثر ساموئل ريچاردسون و برخي ديگر با صراحت ، از جمله فاني هيل اثر جان كله لند، شكم بارگي مضموني است كمتر متداول، گرچه شرابخواري كه مي توان آن را يكي از وجوه شكمبارگي دانست بسيار متداول است در آسوموار (1877)اثر اميل زولا كاويده شده است، آز مضموني است متداول و پسر عمو پونس (1847) اثر بالزاك آن را در لفافه جنون جمع آوري اشياء عتيقه نشان مي دهد. اين جنون در سيلون پونس با آزي مرتبط است كه شكمبارگي را در زرورق خوش خوراكي مي پوشاند  تا از زشتي آن بكاهد تنبلي او بلمف اثر ايوان گنچارف را به ياد مي آورد كه در آن اين گناه تا بطنش كاويده شده است بي ترديد اين فهرست كامل نيست ، چه مثلاً بي رحمي كه ديكنز نمونه هاي بسياري از آن به دست داده است. جزو هفت گناه كبيره1. نيست؛ و حماقت هم كه گوستار و فلوبر با ظرافت در مادام بوواري به نمايش گذاشته است جزو آن نيست؛ فخر فرشي هم نيست .

اين گناه اگر چه بزرگ نيست، در عالم بورژواها دلمشغولي رايجي است و در هيچ اثر ديگري به اندازه در جستجوي زمان گمشده اثر مارسل پروست موشكافانه تشريح نشده است. به واقع هر فضيلتي كه به افراط كشيده شود به رذيلت بدل مي شود و گاه نيز رذيلت ممكن است رنگ رنگ فضيلت به خود گيرد.

اين امر عالِم اخلاق را با وضع دشواري روبرو مي سازد ولي رمان نويس را خوش مي آيد زيرا كاميابي او منوط است به تمايزهاي ظريف و به حركت در جهت مخالف (enantiodromia) ، يا گرايش صفات و عواطف به اينكه به ضد خود تبديل شوند كه حقيقتي شناخته شده در روان شناسي است.

رمان هايي با مضمون كليسايي

رمان نويساني كه كليسا و كليساييان را مضمون اثر خود قرار مي دهند غالباً بر نقص ها انگشت مي گذارند كه ترديدي در وجود آن نقص ها نيست ولي تصويري كه آنان از كل كليسا به دست مي دهند التفات آميز نيست .

اين مطلب به ويژه هنگامي صادق است كه مذهبي كه تصوير مي گردداز نوع مذهب كليساي انجيلي است.

در چنين مذهبي عامه مردم انتظار دارند كه واعظ ي كشيش خود نمونه اي از فضيلت هايي باشد كه به ديگران توصيه مي كند واجد آنها باشند؛ به تعبير سينكلر لوئيس او يك «نيكمردحرفه اي» است. ناكامي او در اينكه نيكمرد تمام عياري باشد رمان را شيرين مي سازد زيرا ريا كاري داستان جذاب تري است تا فضيت.

در اِلمر گنتري(1927) اثر سينكلر لوئيس  تمام شيادي هاي مقدس نمايي  عاميانه بر ملا مي گردد و مضحك بودن جاذبه اي كه اين نوع شيادي ها براي مردم ساده دل و ساده انديش دارد نشان داده مي شود.

تصوير حقيقي تري از زندگي ديني بدان سان كه كشيشان خوش نيت ولي بي بهره از استعداد روحي داشته اند در رمان هاي انتوني ترولوپ يافت مي شود.

در سرپرست(1855)، شخصيت اصلي، آليجناب سپتيموس هاردينگ، مردي نيك ولي بزدل وضعيف است و و مشكل او به هنگامي كه متهم مي گردد بدون انجام كاري مقرري دريافت مي دارد انتخاب بين اصول اخلاقي مسيحي و مقتضيات زندگي است ؛ او به پيروي ازافكار عمومي از شغل سرپرستي بيمارستان استعفاء مي دهد .

در برجهاي بارچستر(1857)، كه دنباله سرپرست است، ما با داماد عاليجناب هاردينگ، كشيش گرانتلي آشنا مي شويم كه با اشتياق آرزوي جانشيني پدر را در سر مي پرورد كه اسقف است، زيرا او بلند پروازي دنيوي سفت و سختي دارد؛ ولي در فصل نخست كتاب،گرانتلي مي بايست تصميم بگيرد كه آيا حاضر است شغل اسقفي را به قيمت زندگي پدرش به دست بياورد يا نه. ا. به تكيه بر ايمانش تصميم مي گيرد نه به فرمان بلند پروازي اش.

صحنه اي كه در آن در كنار بستر پدرش طلب بخشايش مي كند تكان دهنده است و با استادي ساخته شده است.  ذره اي مقدس نمايي ب تزوير در آن صحنه به چشم نمي خورد.

گرانتلي قديس نيست ولي مردي است اصولي . درهمين رمان خوش ساخت ما با يكي از زير دستان اسقف ، آقاي اسقف ، آقاي اسلوپ آشنا مي شويم كه بلند پروازي مفرطش را در زير رداي پرهيزكاري مي پوشاند و با عاليجناب دكتر ويزي استنهوپ كه مواجب كشيشي دريافت مي دارد ولي در ايتاليا به تنعم زندگي مي كند و كارش را به دوش كشيشان زيردستش بار كرده است.

ترولوپ انواع زيادي از روحانيان را از برابر چشم هاي ما عبور مي دهد كه برخي از ايشان به اين دليل از رسوايي اخلاقي نجات مي يابندذ كه كليساي انگلستان نقش ويژه كشيشي را از شخصي كه آن را انجام مي دهد متمايز كرده است ، گرچه سوء استفاده از اين تمايز را ناپسند دانسته است ولي شخصيت هايي نظير آقاي هاردينگ سرپرست و عاليجناب فرانسيس ارابين كه نمونه اي است از دانشمند كشيش و روشنفكر و عاليجناب جوسايا كرولي كه خالق در وجود او غرور و فروتني ، مردانگي و ضعف و هوشياري زيركانه و خشك انديشي تلخ را در هم آميخته است ، روحانيون ترولوپ را سربلند مي سازند  و اين اعتقاد كاملاً انگليسي و كاملاً ويكتوريايي او را تأئيد مي كنند كه روحانيون لازم نيست قديس باشند ولي بايد مردان مطلقاً اصولي و محترمي باشند.

اِلمر گنتري، كه نه اين بود و نه آن بود، شباهت چنداني به چنين روحانيوني نداشت.

هيچ بحثي در باب اين موضوع نمي تواند نقشي را كه منش هنري و فكري رمان نويس در نمايش او از دين ايفا مي كند  و تأثير آن را بر شخصيت هايش ناديده بگيرد هر نوع تعميمي ترديد برانگيز است ولي به طور كلي مي توان گفت آن طبعي كه نويسنده را رمان نويس مي سازد با مذهب رسمي سر سازگاري ندارد، و مبازه مانوي بين تاريكي و روشنايي بيشتر با قصد او (نمايش انسان در جامعه)سرسازگاري دارد تا پايبندي تزلزل ناپذير به يك كيش، البته استثناهاي مهمي نيز وجود دارد.

تقدير كالونيستي خميرمايه خاطرات واعترافات خصوص يك گناهكاربخشوده(1824)اثر جيمز هاگ است.

به تحقيق در بتن تمامي آثار جيمز جويس ، گراهام گرين و آنتوني برجيس انديشه كاتوليكي وجود دارد و روح ارتودكسي يكپارچه اي به رمان هاي الكساندر سولژنيتسين دميده شده است. ولي غالباً مضمون دون كيشوت  تكرار مي گردد: مرد خوب ضعف هايي از خود نشان مي دهد كه او را ب دردسر مي اندازد و نيروهاي مخالف او كه به احتمال بيشتر بلاهت و سنت گرايي و خود پرستي اند و تا شرارت عمدي موقتاً پيروز مي شوند.

اين خواننده است كه خوبي قهرمان را درك مي كند و پاس مي دارد و اي امر در اثري كه حسن هنري چنداني ندارد شايد فقط رضليت خاطري به خواننده بدهد حال آنكه در رمان هاي بزرگ به او بينش وسيعتري از زندگي و دركي از احساس ديني مي بخشد كه او قبلاً فاقد آن بوده است.

هدف عمده ي رمان نويس

رمان نويس خوب به وسايل غير مستقيم به اين نتيجه دست مي يابد؛ قصد او آموزش دادن نيست بلكه سرگرم كردن به منظور متقاعد كردن است.

هدف عهده او، كه اگر از آن منحرف شود به هنرش لطمه زده است، تصوير كردن زندگي بدان گونه است كه مي بيند و طبع او هر چه او را لمس مي كند به رنگ خود در مي آورد.

طبع هنرمند همواره نجيب نيست؛ جامعيت جان هدف اوست نه كمال آن.

بسياري از رمان نويسان كه سينكلر لوئيس نمونهاي از ايشان است، آرمان گرايان سرخورده اي هستند كه از زندگي خشمگينند زيرا زندگي با بهتري تصورهاي آنان همنوا نيست، و خرده گيري آنان از دين همچون ساير مضمون هاي بزرگ ميل به تلخي دارد. نگرش ملايم ترولوپ موهبت نادرتري است. مي توان تا سرحد ملال نمونه ذكر كرد بي آنكه چندان حاصلي به دست آورد. اجازه بدهيد به گفتن اين مطلب بسنده كنيم كه روان معذب و ناآرامي چون داستايوسكي دين را مثل نويسنده اي چون تولستوي كه متخلق به اخلاق عميقتر و در عين حال محدود تري است نمي بيند.

هيچ يك از اين دو نويسنده روحيه اي شبيه به روحيه فلسفي و شوخ و قطعاً تحصلي توماس مان ندارد. دررمان هاي اينان و و نويسندگان بيشمار ديگر، اگر پي چيزي بگرديدكه«زندگي واقعي» خوانده مي شود، به جستجوي چيزي برخواسته ايد كه فقط به صورتي مبهم مي توان تعريفش كرد.

به گفته ولاديمير نابوكف :«هر داستان بزرگ استادانه اي جهان نومايه اي است و به همين جهت بعيد است با جهان خواننده مطابق داشته باشد» خواننده جدي به همان صورتي به چنين جهانهاي نومايه پا مي گذارد كه با هر اثر هنري مواجه مي شود- در جستجوي انبساط وروشن نگري.

ارگ رمان چنين حاصلي داشته باشد دريافت خواننده از «زندگي واقعي» دگرگون مي شود.

خوانندگا جدي اكثريت خوانندگان را تشكيل نمي دهند، نويسندگان جدي نيز در اكثريت نيستند.

لازم است از اين خطاي مهم برحذر باشيم كه مي كوشد هنر را منحصراً برحسب حدي اعلاي آن تعريف كند. فروتر از حد اعلا ، رمانهاي بيشماري وجود دارند كه نمي توان آنها را واجد هيچ نوع شايستگي ندانست و كنار گذاشت؛ آنها شايد آثار كوچكي باشند، يا در سطحي فروتر از اين ، يا شايد بسيار عامه پسند باشند و به همين لحاظ تا حدي تأثيرگذار .

 رمان پرفروش را نبايد به اين دليل كه بسياري از مردم دوستش مي دارند كنار گذاشت؛ همين محبوبيت خود نشان مي دهد كه بيشتر مردم چه چيزي را نمايش انسان در جامعه مي دانند و بنابراين نشانه هاي است از اينكه آن مردم جامعه را چگونه مي بينند.

ادبيات عامه پسند حتي بيش از اينكه بنماياند اين خوانندگان چه چيزي را حقيقت مي پندارند نشان مي دهد آنان آرزو دارند كه چه چيزي حقيقت مي داشت.

اين مطلب هم در مورد دين صادق استو هم در مورد بسياري از چيزهاي ديگر.

چنين مي نماياند كه بسياري از خوانندگان علاقه مندند كه دين از ورود به رمان معاف شود، چه به صورت مستقيم و چه به شكل نوعي آگاهي از امر مينوي.

نويسندگاني كه اين علاقه خوانندگان را ناديده مي گيرند خويشتن را در معرض خشم ايشان قرار مي دهند.

آلدوس هاكسلي ، كه به چشم گروه مشتاق و كثيري از خوانندگان مظهر كامل شكاكيت دوران پس ازجنگ جهاني اول بوده ، آنان را در سال 1936 با انتشار نابينا در غره حيرت زده و دلگير كرد.

در اين رمان صداي عالم اخلاق و كاشف ايمان را كه بيشتر در دنياي جديد زيبا(1932) آشكار بود ديگر نمي شدناشنيده گرفت.

تجربه مشابهي نيز براي اِوِلين وو رخ داد . آثار اين نويسنده كه هم طنز آميز است و هم خنده دار(اين دو اصطلاح مترادف نيستند) خوانندگان مشعوفي براي او دست و پا كرد. خوانندگان گرچه مي دانستندكه او كاتوليك است ولي تا سال 1945 كه ديداري ديگر از برايدزهد از خواننده مي طلبيد كه مذهب رسمي كاتوليكي را امري بسيار جدي طلقي كند در نمي يافتند كه او تا چه حد كاتوليك سرسختي است.

توبه لرد مارچمين را در بستر مرگ منتقداني استهزا كرده اند كه نمي توانستند به خود بقبولانند كه چنين چيزي مي تواند حقيقت داشته باشد. توده هاي از لحاظ ديني بي سواد، كه بسياري از منتقدان از جمله آنانند، اين حقيقت را بر نمي تافتند كه شخص بذله گو و لوده مي تواندذ مذهبي هم باشد.

نكته مهم اينكه هاكسلي هنگامي روحيه جستجو گرش را كه زير ظاهر شكاكش پنهان بود آشكار ساخت كه چهل ساله بود؛ و اِوِلين وو هنگامي خوانندگانش را مجبور كرد  با واقعيت گيج كننده روبرو شوند كه چهل و دو ساله بود. هر دوي آنان نيمي از عمر را پشت سر گذاشته بودند كه دگرگوني بنيادي روان شناختي مسائلي عرضه كرد كه ديگر نمي شد آنها را مطرح نساخت يا از چشم خوانندگان پوشاند.

زندگي تمام رمان نويسان جدي، بدون استثنا نشان مي دهد كه استحاله اي از اين دست در كار هنري شان رخ داده است.

اگر دين به نحو كاملاً قابل تشخيصي رخ ننمايد، روح خضوع ديني و نوعي اعتقاد اخلاقي در آثار نويسنده تجلي مي يابد -  به خصوص در اثري كه بيش از همه مبين روحيات اوست.

در داستان هاي عامه پسند، يعني در رمان هاي پر فروش، نويسنده دين يا ظواهر دين را بكار مي گيرد(نه لزوماً از سر كهنه رندي) تا در خوانندگانش اين تصور را به وجو بياورد كه درباره مسائل جدي به تفكر و تعمق مشغولند. نمونه اي از اين داستان ها درد عشق (1977) اثر كالين مكالچ است كه خوانندگان بيشماري آن را شگفت انگيز و حتي عميق دانسته اند.

كشيش از عشق خود دست نمي كشد زيرا اين كار پا گذاشتن بر سر چيزي است كه لازمه جامعيت اوست؛ به موقع، در هنگامي كه مقام كاردينالي يافته است، پسر حرامزاده اش را به حرفه كشيشي وارد مي كند.

 دربطن كتاب كالين مكالچ  و نظايرآن،چيزي نهفته است كه نبايد ناديده اش گرفته: مسيحيت تمايلات جنسي انسان را هرگز كاملاًبخش بالقوه شريفي از هستي او نشناخته است.

اين كتابها اعتراضي است نسبت به آن نگرش، و خواهان اين است كه دين تمايلات جنسي و عنصر مشخصاً زنانه را بخشي از جان انساني بدان سان كه در هر دو جنس متجلي استبه حساب آورد.

تعارض بين روحيه زنانه والا و روحيه عذاب دهنده كاملاً مردانه با ظرافت در داغ ننگ (1850) اثر ناتانيل هاثورن كاويده شده است؛ عظمت هستر پرين روياروي مذهب رسمي عاشق پنهاني اش عاليجناب آرتور ديمسديل ، قرار مي گيرد و ترديدي وجود ندارد كه روح كداميك در حقيقت ديني تري است.

كتابهاي بيشماري اين مسئله را به شيوه اي بررسي كرده اند كه شايد در حد اعلاي توان نويسندگانش بوده است ولي توان ايشان را فقط مي توان ناچيز خواند يا در پاره اي از موارد پوچ يكي از نخستين نمونه هاي اين نوع كتاب رمان پر طرفدار آمبروسيو يا راهب(1795) اثر جنون جنسي زنانه ، قتل ، جادو و شهرت نامطبوع آميخته با كنايه هايي از همجنس بازي كاويده شده است.  اين رمان بي ترديد بسيار خواندني است ولي تصور آن از الوهيت از صحنه هاي تفتيش عقايد و پيمان بي معني با شيطان فراتر نمي رود(نمونه اي زيبا از مضمون پيمان با شيطان دكتر فاستوس(1947) اثر توماس مان است).


اثر منزجز كننده وگوتيك1 لوئيس بدين لحاظ ذكر شد كه پيشرو بسياري از قصه هايي است كه در آنها دين به شيوه اي كه ويليام شكسپير «عسل چاشني شكر» توصيفش كرده است به زشتكاري خدمت مي كند ولي اين رمان ها عامه پسند، و نمي توان انكار كرد كه آنها نشان دهنده اين واقعيت اند كه بسياري از مردم دين را چگونه مي بينند.

گوژپشت نتردام(1831)اثر ويكتور هوگو از لحاظ هنري نمونه عاليتري است.

يهودي سرگردان(1844) اثر اوژن سو اثر كوچكي است كه در آن عقل گرايي فاقد اصول فوضي يسوعيان كاويده شده است.

لازم است اشاره بكنيم به گروه بزرگي از كتابها كه از راز به مثابه بخش حاشيه اي داستانهايشان و نوعي شيطان پرستي رمانتيك بكار مي گيرند تا فضايي شيطاني و منحط ايجاد كنند .

دو اثر ژوريس كارل هويسمانس تحسين شده است: وارونه(1884) كه در آن كاتوليسيسم چاره بدبيني فلج كننده اي دانسته شده است و انجا(1891) كه قهرمان آن از طريق سحر و جادو به جستجوي ايمان تسلي بخش برمي خيزد.

در سطحي فروتر از لحاظ هنري رمانس ديرپاي دراكولا (1897) اثر برم استاكر قرار دارد  كه در آن مضمون عامه پسند خون آشامي خمير مايه رويدادهاست .

اين كتاب ها را در هيچ بحثي در باب دين و رمان نمي توان ناديده گرفت زيرا آنها گواه اين آرزو در گروه كثيري از عامع خوانندگانند كه نازايي معنوي مسلم جهان را كه برآمده از انقلاب صنعتي و علمي است چيزي تعديل كند . اينكه عامه مردم به روح منفي سحر و جادوي روي مي آورند نه به چيزي اميد بخش تر تعجب انگيز نيست.

هرگان دين نيرويش را از دست بدهد ، خرافات به سرعت جاي آن را مي گيرد  و به وحي يا جهش ديني نو ونيرومندي نياز است تا آن حركت را ديگرگون سازد.

تعجب انگيز نيست كه هرگاه دين در اين طبقه از ادبيات ظاهر مي گردد كاتوليسيسم و ارتدوكسي و عرفان يهودي (قباله)همدلانه تر از پروتستانيسم با احساس ديني عاميانه يا تكامل نايافته سازگاري نشان مي دهند.

مذاهب اصلاح شده مسيحيت به خاطر شوقي كه در نابودكردن خرافه دارند گاه چنين مي نمايد كه هرگونه حس الوهيت را نيز به همراه خرافه نابود كرده اند و شايد بتوان گفت كه انسان نمي تواند بدون برخي از عناصر ايمان كه عالمان سخت گير اخلاق آنها را در رديف خرافه جاي مي دهند به آسودگي زندگي كند .

روح انسان قادر نيست فقط به سوي جنبه مثبت و روشن حيات جذب شود؛ مي بايست براي ايجاد تعادل بهره اي از عناصذ تاريك و ناشناخته و ترسناك نيز داشته باشد.

به خاط همين كشش ناشناخته به سوي جنبه تاريك الوهيت است كه حتي براي هنرمند ادبي بزرگ اين همه دشوار است كه شخصيتي كاملاً خوب و پسنديده تصوير كند . ضد قهرمانان ديكنز از قدرتي برخوردارند  كه در مردان و زنان خوب او يافت نمي شود و اين هرمند بزرگ معمولاً توازني ايجاد مي كند ، از جمله در مغازه عتيقه فروشي (1841) كه ليتل نل معصوم و مقدوس روياروي خباثت غريب كوئيلپ كوتوله قرار مي گيرد. اين رويارويي تنشي ايجاد مي كند كه به رمان حيات مي بخشد، و رمان سست مي شد اگر نل بدون برخورد با هيچ مانعي هر چه مي خواست مي كرد.

داستايوسكي در برادران كارامازوف (1880) نمي تواند با همه استادي و توان هنري اش آليوشاي مقدس را به اندازه برادرش  ايوان واقعي بنماياند كه مردي بود نيمي نيك و نيمي شرير.

انسان جديد آگاه است كه اين تنش عنصري ناگزير در زندگي خود اوست و ان را در داستان مي پسندد.

تصوير قدرتمندي كه لئو تولستوي در جنگ و صلح (1868) و آنا كارنين (1878) از اين تنش به دست داد او را هنرمند ادبي عاليمرتبه اي ساخت ولي هنگامي كه بعداً مصمم شد آثاري با لحن اصلاح گرانه آشگاري بنويسد  آن شكوه و جلال از دست رفت. با وجود اين ما مي بايست با اين اعتقاد عميق تولستوي همدلي نشان دهيم كه قوه محركه هنر بايد ديني باشد و احساس ديني را در اعلاترين مرتبه اش در دسترس مردمي بگذارد كه نه عابدند و نه فلسفي مشرب. اين اعتقاد را در بسياري از رمان هاي درجه يك مي توان مشاهده كرد.

در قلمرو وسيعي از ادبيات عامه پسند اخلاق مقبول ولي گاه خامي راه يافته است كه هدفش بيش از هر چيز ديگر جلب رضايت خوانندگان است.

 در رمان هاي وسترن قهرمان و ارزش هايي كه او به حمايتشان برخاسته است بر ضد قهرمان كه فاسد و بي رحم است و رفتارش با زنان غالباً تحقير آميز است پيروز مي شود. زيرا پيروزي ضد قهرمان در مبارزه اسطوره لياقت و شايستگي را كه خوانندگان رمان هاي وسترن ارزش مي نهند باطل مي كند. اخلاق ساده مشابهي نيز در بيشتر داستان هاي علمي به چشم مي خورد. اين نكته اي است معني دار و مهم .

 به گفته گيلبرت چسترتون:«مفروضات اساسي و انرژي هاي جاوداني بشر را مي توان درداستان هاي ترسناك دوپولي  و نو ولت هاي يك پولي يافت» . شمار زيادي از خوانندگان داستان هاي پليسي ، بي آنكه به روي خود بياورند، هواخواه اخلاق «خداوند مي گويد انتقام از آن من است ، من مكافات خواهم داد»هستند يا قانون خشن تر سفر خروج -«اگر فتنه اي ديگر پيش آيدآنگاه جان به عوض جان بستان ،چشم به عوض چشم،دندان به عوض دندان، دست به عوض دست و پا به عوض پا». چه كسي وسيله انتقام خداوند است، چه كسي قاتل يا دزد را به سزاي عملش مي رساند؟ البته كاراگاه بزرگ ، خواه شرلوك هولمز باشد كه ماشين استنتاج خونسردي است؛ خواه پدر براون خود چسترتون كه اهل شفقت است؛ خواه پيتر ويمسي كه اشراف زاده دانشوري است؛ و خواه نرو ولف كه روشنفكر بي تحركي است در حال كاراگاه بزرگ چهره اي است كه در نمايش ديني قرون وسطي نيز،كه گاه«تأديب الهي» ناميده مي شد، وجود داشت. او برقرار كننده توازن و مجري عدالت است و به نيابت از جانب قدرت برتري كار مي كند.

همين الگو در داستان جاسوسي نيز مشاهده مي شود كه رقيب اصلي رمان پليسي است . وسوسه هايي كه جاسوس را وا مي دارد به كشورش خيانت كند هر قدر كه جذاب و قابل اغماض باشد و ضد جاسوس هر قدر كه كُند وخسته و سرخورده و شلخته باشد، رد پايان خائن به ارزش هاي برتر مي بايست پيدا شود و جزاي خيانت خود را ببيند. 

در اين داستان ها لحن غالباً بدبينانه است ؛ خدمت جاسوسي غالباً نوعي بازي معرفي مي گردد ولي در وراي هر بازي آرزوي پيروزي نهفته است و در نتيجه پيروزي برقرار كردن يا اثبات مجدد برتري.برتري چه؟ برتري اخلاق متعالي.

اخلاق تا چه حد با دين فرق دارد؟ از لحاظ رمان نويس اخلاق گاه شبيه مذهبي است كه مردمي اختيار مي كنند كه مي خواهند خدا را ناديده بگيرند يا او را در وراي اين حجاب نگه دارند كه خدا بزرگتر از آن است كه با كار علائق عادي بيابد.

اين شايد مذهب مردمي باشد كه خداي هميشه حاضر را رفيق مزاحمي مي دانند ، زيرا آگاهند كه نمي توانند همواره در كمال زندگي كنند ، و باور ندارند كه خدا نقايص آنان را درك مي كند .

ولي اثبات يك نظام اخلاقي بدون توجه به ارزشهاي الهي كار دشواري است كه فيلسوف به عهده مي گيرد و فراتر از چشم انداز حتي خوانندگان بسيار هوشمند است.

رمان در بهترين حالتش يك اثر هنر ادبي است، و شكلي از سرگرمي در تمام سطوح، كه با انسان در تمام وجوه زندگي اش سروكار دارد از جمله ، ولي نه لزوماً با نظر موافق ، با زندگي ديني اش.

اينكه پيوستگي رمان با دين به طورعمده از طريق اخلاق صورت مي گيرد نه از طريق ايمان يا وحي نبايد باعث توجه كسي شود.

رمان به هر كمالي كه در اخلاق يا فلسفه دست يابد ، سرشتش اينجهاني باقي مي ماند.


چكيده مطالب:

در داستان هاي عامه پسند يعني در رمان هاي پرفروش نويسنده دين ي ظاهر دين را بكار مي گيرد تا در خوانندگانش اين تصوير را به وجود بياورد كه درباره مسائل جدي به تفكر و تعمق مشغولند. قصد رمان نويس خوب آموزش دادن نيست بلكه سرگرم كردن به منظور متقاعد كردن است هدف او كه اگر از آن منحرف شود به هنرش لطمه زده است . تصوير كردن زندگي بدان گونه است كه مي بيند و طبع او هر چه را لمس مي كند به رنگ خود در مي آورد. بسياري از رمان نويسان آرمان گرايان سرخورده اي هستند كه از زندگي خشمگينند زيرا زندگي با بهترين تصورهاي آنان هم نوا نيست  و خرده گيري آنان از دين همچون ساير مضمون هاي بزرگ ميل به تلخي دارد. رمان پر فروش را نبايد به اين دليل كه بسياري از مردم دوستش دارند كنار گذاشت همين محبوبي فرد نشان مي دهد كه بيشتر مردم چه چيزي را نمايش انسان در جامعه مي دانند بنابراين نشانه اي است از اينكه ان مردم جامعه را چگونه مي بينند ادبيات عامه پسند حتي بيش از اينكه نشان بدهد اين خوانندگان چه چيزي را حقيقت مي پندارند نشان مي دهد آنان آرزو دارند كه چه چيزي حقيقت مي داشت. گروهي از كتابها راز را به مثابه بخش حاشيه اي داستانهايشان استفاده مي كنند از نوعي شيطان پرستي رمانتيك بكار مي گيرد تا فضايي شيطاني ايجاد كنند . از نظر رمان نويس اخلاق گاه شبيه مذهبي است كه بعضي از مردم آن را انتخاب مي كنند تا خدا را ناديده بگيرند، يا او را در وراي اين حجاب نگه دارند كه خدا بزرگ تر از آني است كه به كار علائق عادي بيابد.

رمان در بهترين حاتش يك اثر هنر ادبي است و شكلي از سرگرمي در تمام سطوح كه با انسان درتمام زندگي اش سروكار دارد. رمان به هر كمالي كه در اخلاق يا فلسفه دست يابد سرشتش اين جهاني باقي مي ماند.   

 

 

 

 

 

فهرست منابع و مآخذ

1-    برگزيده مقالات دايره المعارف ديني ـ نويسنده ميرچا الياده

2-    ادبيات و دين ـ آنتوني سي. يو

3-    رمان به عنوان ادبيات غير ديني ـ رابرتسون ديويس

4-    اخلاق و دين ـ رونالد م. گرين=


 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت: 17:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ادبيات و تصويرگري كتاب كودك

بازديد: 579

 

   ادبيات و تصويرگري كتاب كودك

ما مردم جهان مصمم به حفظ نسل هاي آينده از بلاي جنگ هستيم . و ايمان خود را مجدداً مورد تأكيد قرار مي دهيم و براي نيل به اين اهداف دگرپذيري و زيستن صلح آميز ديگران را مد نظر داريم . در شرايط كنوني جهان و بنا به تجربة مردم جهان براي دفع جنگ و خشونت ، به عنوان يك امر حياتي ، امكان شناخت معناي دگرپذيري و مدارا  او يا چگونگي رفتارهاي تند و خشونت دار فراهم آمده است هيچ يك از اين مفاهيم قابل شناخت نيست . مگر آنكه به معناي متضاد خود قياس شود به عبارتي درك معناي اين مفاهيم به  درك سرگذشت تاريخي ملت ها بستگي دارد . تاريخ پرماجرا و سراسر تشنج اجتماعي سياسي ايران ، به تهاجم بيگانگان و درگيري و جنگ هاي خونين اعتراض و مرگبار مستبدان خودكامه آغشته بوده است . خاطرة‌ اعمال زور و خشونت در حافظة جمعي مردم ما از زمان هجوم اقوام ترك    و سلجوقي ، حملة عرب ها و هجوم اقوام ترك  و سلجوقي ، حملة‌ خانمانسوز مغول ها و ويرانگري تيمور ، گسترده اسكندر مقدوني ، و ديگر مصيبت ها ، نقش بسته است . حاصل اين تهاجم و خشونت ها چون يك ارثية شوم براي مردم ايران باقي مانده و اين كه مردم ايران چگونه در تنهايي و غربت به اين همه فجايع را از سر گذارنده و موجوديت خود را حفظ كرده اند . بحثي قابل تأ مل است ، اما بحث هاي ما روي بازتاب ابعاد آن پريشاني ها و خوف ها و خشونت ها در بخش ادبيات كهن فارسي ، در بخش كودك و نوجوان نيز مربوط مي شود . متمركز است . كوشيده ايم مفاهيم خاص را با توجه به اصول دگر پذيري كميسيون ملي يونسكو و اصول پذيرفته شده حقوق اساسي بشر و كنوانسيون حقوق كودك ، در روايات و حكايات ادبيات كهن فارسي نشا دهيم .

ناگفته نماند كه در حيات فرهنگي مردم ايران ، عامل بسيار مهم و مؤثر در مقابل تهاجمات و فرهنگ خشونت قرار گرفته كه در تعديل آن پريشاني هاي بسيار مؤثر واقع شده آن عامل ، مفهوم نيرومند ‹‹ عشق ›› بود كه بخش بزرگي از ادبيات كهن فارسي ( شفاهي و رسمي ) به شرح و توضيح آن اختصاص يافته است . آدمي زادة طرفه معجوني است كز فرشتهسر شانه و ز شيطان گررود سوي اين شود كم از اين ورود سوي آن شود به از آن .

در نتيجه ، ضرورت دارد براي مهار ديو درون او نيرويي به ميان آيد تا روح و جسم او را از پليدي ها بر حذر دارد ، بنا براين بر مبناي جملة احوال عالم بر محبت ›› و عشق نهاده اند و اولين قدم براي رسيدن به عشق را بردباري و مدارا دانستند .

     فرد بردباري بود چو تندري كن تن به خواري  . فردوسي

تقديم به كودكان يتيم ومادران آبرومند .

و گر بي پدر كودكانند نيز                      از آن كس كه دارد نخواهند چيز           

 

 

پيش گفتار :

نگاهي به نقاشيهاي ‹‹ علي اكبر صادقي ››

مصور كردن آثار كودكان در ايران ، عمري كوتاه دارد . با پيشرفت صنعت چاپ رنگي ، در ابتدا تصاويري كه در اين حوزه ارائه شده بود ، رنگ و بوي تقليد داشت و اكثراً كليشة كامل تصاوير آثار ترجمه شده بود ، و شايد اين خود دليل كشش مصوران آثار كودكان به سوي تصاويري از آنگونه شد . اگر نگاهي گذرا به مجموعة انتشارات كتابهاي طلايي و يا نقاشيهايي كه اوايل در كيهان بچه ها چاپ شده بيندازيم ، دور بودن مصوران و دست اندر كاران آفرينش كتابهاي تصويري را از انديشه ها و طرحهاي مستقل در مي يابيم . مي توان ادعا كرد كه با تأسيس كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان و برداشتن گامهاي اساسي در جهت توليد ( تأليف ، ترجمه ، چاپ و نشر ) آثاري در حوزة ادبيات و خوانديهاي كودكان و نوجوانان اين سرزمين ، نقاشان و تذهيبگران نيز در كنار نويسندگان ، شاعران ، مترجمان و علاقه مندان اين حوزه حضور يافتند و در مواردي نه چندان كم كارهايي كارستان انجام دادند .

 

نو بودن پديدة آفرينش آثاري براي كودكان و نوجوانان ايراني ميدان را براي تجربه باز كرد و در نتيجه شماري از مصوران و نقاشان با استفاده از امكانات كانون و بعضي ناشران ديگر ، دست به تجربياتي در اين زمينه زدند كه توفيقاتي را نيز در برداشت ؛ هر چند بايد گفت كه كانون و مصورانش كرده بودند . برخي از مصوران و نقاشان با همكاري فيلمسازان ، از امكانات ‹‹ انيميشن ›› را نيز در دستور كار فرد قرار دادند و در اين حيطه نيز درخشيدند در اين ميان بعضي از نقاشان و تصوير گران به شيوه هاي خاصي پرداختند و آنچه همان سبك و سياق خاص ارائه كردند ، حتي درانيميشنها ، با تحول همراه بود .

علي اكبر صادق ، نقاش و تذهيبگر ايراني كه بررسي آثار نقاشي و تذهيبهاي وي براي كتابهاي كودكان و نوجوانان موضوع اين نوشته است از جملة هنرمندان فوق الذكر است . با مروري در آثار در مي يابيم كه او شيوة خاصي در نقاشي براي كودكان و نوجوانان پرداخته است . سبك صادقي نمادي و مينياتور است و به گفتة خودش تركيبي از مينياتور سنگي و نقاشي قهوه خانه اي است . دلايل انتصاب و تأكيد بر اين سبك در گفتگويي كه در خاتمه آمده است ، بيان شده . در اينجا لازم مي دانم به ناتواني خود در نقد نقاشي و تصوير گري اشاره كنم . نگارنده در جنبه هاي هنري آثار ، صاحب سبك نيست بلكه تلاشي دار براي راهيابي در اين مسير !

آنچه در اين برسي مد نظر قرار خواهد گرفت بيشتر بيان نقاط قوت و يا ضعف سبك نقاشي علي اكبر صادقي در كتابهاي كودكان و نوجوانان ، و اشاره به پذيرش اين آثار از سوي مخاطبان اصلي و ميزان نزديكي وي به هدفش در اين زمينه است .نظريه هايي چند پيرامون تصاوير كتابهاي كودكان و نوجوانان :  

 

براي ورود به بحث ، نخست بايد مطالبي را بيان كرد تا در قبل تكليف نهايي تا حدودي روشن باشد . در ابتدا به ذكر يك سئوال مي پردازيم چه ضرورتي دارد كه به چنين نقد و بررسيهايي دست زده شود ؟

يكي از بهترين راهها براي نگهبانب از ادبيات كودكان ، اين است كه به نقد آن بپردازيم ، آن را توسعه دهيم و در اين راه ، هر چه بيشتر صاحب نظران را تشويق كنيم . لذا اطمينان به اهميت ادبيات بايد در بالاترين جاي ذهنمان قرار گيرد . اين نه فقط به خاطر بهره بري كودكان است كه اين آثار را مي خوانند بلكه دقيقاً به خاطر بقاي فرهنگي است كه در آن زندگي مي كنيم . اضافه مي كنم اين فرهنگ فقط در ادبيات خلاصه نمي شود ، بلكه مي تواند در مورد كل اجزايي كه در كنار ادبيات كودك حركت مي كنند ، تعميم داده شود . با اين حساب ديگر نگراني نداريم . مي دانيم كه غرض از نقد ، چوب تر با تأكيد زدن بر كسي نيست . بلكه هدف بالاتر از اينهاست . سئوال ديگر اين است : چرا علي اكبر صادقي ؟ آيا انتخاب اين نقاش از بين نقاشان اتفاقي است ؟

 

بايد بگويم   در درجة اول ، علت اصلي ، علاقة شخصي نگارنده به كارهاي اين هنرمند است و در ثاني اشاره به اين نقل قول است . از ميان آثار مقصود آثاري است كه به همين  مصوران براتيسلاوا در ايران ارائه شده . بيش از همه به كار علي اكبر صادقي ( مقصود كتاب پيروزي آفرين اثر وي بوده است ) توجه شده بود و آن را از نظر تجسم و رنگ قوي تشخيص داده بودند ، پيام اثر را گرفته بودند ولي معتقد بودند كه آنچه خوانندة نوجوان در اين اثر دريافت مي كند به نوعي با دنياي ما و انديشة انساني سازگار نيست و ) و از سويي آنچه دربارة ضرورت و كيفيت تصوير در آثار كودكان و نوجوانان بيان شده به شرح زير است :

1.       تصاوير بايد قدرت خلاقيت كودكان و نوجوانان را برانگيزاند .

2.       تصاوير بايد از كيفيت هنري قابل ملاحظه اي برخوردار باشند .

3.     تصاوير بايد با در نظر گرفتن قدرت درك خوانندگان تهيه شده باشند .

4.      تصوير ، كليدي باشند تا به درك بهتر مطلب كمك كنند .

همچنين برخي از صاحبنظران بر اين عقيده اند كه تصاوير بايد به پرورش هنر خوب ديدن عنايت داشته باشد و انگيزة زيباشناسي را در اين حوزة هنري ، تقويت و تربيت كند . شناخت دادن و نفوذ در تلفيق رنگها ، درك كيفيت اين تركيبها و احساس لطافت يا خشونت در رنگ و تصاوير نيز مي تواند از رسالتهاي هنرمندي باشد كه در حوزة تهية آثاري براي كودكان و نوجوانان تلاش مي كند . دراشاره اي ديگر چنين مي خوانيم در تصويرگري كتابهاي كودكان و نوجوانان همواره دو بعد خود را حفظ كرده است بدين معني كه هر تصوير به خودي خود لازم است در حدي باشد كه بتوان به عنوان يك كار هنري آن را در موزه جهان مورد استفاده ميليونها خانواده قرار گيرد و حتي از نسلي به نسل ديگر انتقال يابد .

 

تا اينجا نظرات صاحب نظران و منتقدان ادبيات كودكان و نوجوانان و گاه اشارات نگارنده ذكر شد . اكنون جا دارد نقطه نظر هاي چند تن از نقاشان و مصوران را نيز در اين زمينه نقل كنيم .

خانم ژانت  چنين مي گويند در تهية نقاشي و تصوير گري براي كودكان آنگونه و آنطور كه منطبق و فراخور دنياي شاد و درخشان كودكان باشد زياد آسان نيست ، دراين كار تجربه و لمس دنياي كودكانه نقش ويژه اي دارد .

بايد ديد چه نكات و خصوصياتي جلب نظر كودك را مي كند . تصور من اينست كه البته خطوط ساده و به كا بردن رنگهاي شاد و زنده بيشتر مورد توجه كودكان است . علاوه بر اينها نقاشي كوكان بايد داراي طنز كودكانه و سرشار از محبت و مهرباني باشد تا احساسات لطيف و ظريف كودكان را خدشه دار نكند .

آقاي عقيده دارند ‹‹ درنقاشي براي كودكان ، رنگ مهمترين مسأله است زيرا كودكان در مرحلة اول ببه كمك رنگ است كه با تصوير ارتباط برقرار مي كنند . اگر رنگها حالت خوشايند بود ، كنجكاو مي شوند كه روي تصوير نيز تعمق كنند . مدت زمان بيشتري با نقاش باشند ، خاطره آن كار را در ذهن نگهدارند و در مورد آن با دوستان و همسن و سال هاي خود صحبت كنند ، رنگها اگر به صورت تخت و بدون حجم باشند بهتر است . در مورد پرسپكتيو هم رعايت آن چندان براي كودكان لازم نيست ››

حالا با توجه به مطالب عنوان شده بهتر مي توانيم به بررسي آثار نقاش و تصوير گري كتاب كودكان بپردازيم .

به عنوان مثال آقاي صادقي حوزة نقاشي ، تذهيب و نقاشي و نقاشي متحرك ‹ انيميشن ›

كار مي كند . ما در اين بررسي به دو حوزه از كارهاي ايشان كه مربوط به كتاب كودك و نوجوان مي شود مي پردازيم ، تذهيب و نقاش براي ادبيات كودكان و نوجوانان براي اينكه معتقدم در سينماي نقاشي متحرك › يكي از حوزه هاي است كه اختصاصاً با توجه به نياز كودكان و نوجوانان پيدا شده و زايشش را مديون خواست اين گروه از جامعه است ، اما به خاطر محدود كردن بررسي و جلوه گري از بحث طولاني از ورود به بحث در اين مورد خودداري مي نمايم .

 

 

 

تذهيب در نقاشي كودكان ( در تصوير گري كتاب كودك )

شايد به علت باقي ماندن بعضي ار آثار خطي قديمي ظاهر آنها بوده است كه احتمالاً بر محتوا پيشي داشته اما بايد گفت با توجه به امكانات چاپ ، ضرورت حفظ و ماندن اثر مطرح نيست ، بلكه ضرورت آشنايي با اين هنر به ويژه به اين سبب كه در حوزة ادبيات مي تواند ياوري خوب در ارائه مطالبي از جمله اندرزها ، كلمات قصار و پندهاي بزرگان و از اين گونه باشد ، مطرح است .

علي اكبر صادقي از معدود كساني است و حتي مي توان ادعا كرد تنها كسي است كه كار تذهيب براي آثار ادبيات و خواندنيهاي كودكان و نوجوانان را به صورت جدي آغاز كرده است .

كودك و نوجوان ايران نياز دارد با آثار قومي خود آشنايي پيدا كند . اين آشنايي مي تواند از كاشي كاري مساجد و مدارس و تكايا و آب انبارها و امامزاده ها شروع شود ؛ اما غالباً برخورد كودكان با آن سطحي است . ولي وقتي تذهيب درحاشية كتابهاب متعلق به آنان پيدا شود ، بيشتر جلب توجه مي كند البته جلب توجه و هماهنگي بين متن و تذهيب نكته قابل توجهي است ؟ يعني هر متني را نمي شود تذهيب كرد . در چند اثر اين هنرمند اين هماهنگي كملاً احساس مي شود . نكته ديگر در اين زمينه ارائة هنر ‹‹ خط نقاشي ›› است با توجه به زمان ارائه اين آثار بايد گفت  تلاش ايشان گاهي لازم بوده و صد حيف كه ادامه آن مشاهده نمي شود . با توجه به اينكه هنر خطاطي و تذهيب با خطوط يك از علايق كتابسازان و صحافان ونقاشان  اين مرز و بوم بوده است .

و سابقه اي قديمي دارد چنانچه رسالت تذهيب و حاشيه سازي در آثار كودكان و نوجوانان امروز را بخشي از آشناسازي نسل جوان با داشته ها و امكانات هنري آن قوم بدانيم ، ادامه اين روش در برخي آثار مربوط به احاديث و كلمات قصار كاملاً بجاست به هر حال آنچه مربوط به اين نگاه مي شود اين است كه كار تصوير براي آثار كودكان و نوجوانان ( بالاخص نوجوانان ) قابل تقدير است علي اكبر صادقي در اين حوزه موفق بوده است .

نقاشي براي كودكان و نوجوانان از ديدگاه هنرمندان بالاخص علي اكبر صادقي

نقاشي هاي صادقي به ظاهر شكل و بوي سنتي دارد و وفاداري وي ، رعايت اصول به اين شيوه و تلاش در ارائه هر چه بيشتر اين آثار باتوجه به ويژگيها و نيازهاي نوجوانان ملموس و آشكار است . آنچه در اين آثار چشمگير است دخل و تصرفهاي صادقي در اين سبك و پرداختها و نوآوري ها و نونگري هاي اوست . او در سال 1348 براي اولين بار در اوج گرايش نقاشي كتابهاي كودكان به مدرنزيم و تقليد از هنر مدرن غربي ، آن طور كه در آثارش مشخص است بر اصالت كار هنري براي نوجوانان تأكيد داشت . اشارة اين نكته لازم است كه كارهاي غير كتابي وي فرا واقعيتگرايي نيز به كمك همان شيوة مينياتوري نقاشي مي شود . در ادامة مطالب ، نگارنده قصد ندارد وارد اين بحث شود كه امروز مينياتور چه جايگاهي مي تواند در نقاشي داشته باشد با رسالت نقاشان اين سبك چه چيز مي تواند باشد اين ، بحث مكتبي در نقاشي كودك نيست . نگارنده اين باور را قبول دارد كه نوجوانان در كتابهاي متعلق به آنها استفاده مي شود ، سبكهاي مينياتور ، نقاشي قهوه خانه اي و چاپ سنگي را نيز ببينند و بشناسند زيرا ارتباط مستقيم با هنر قومي ملي آنان دارد .

فضاي آثار نقاشي شده در كتابهاي كودكان الزاماً نه در تمام موارد ، زياد منطبق بر فضاي مورد نياز محتواي آثار او نيست . وي فرد را به هيچوجه ملزم بر تكرار متن به كمك نقاشي (متن ) در اثر ادبي ، نمي كند . كار او همان تابلوي ست كه بايد بتواند به عنوان يك تابلو مستقل در موزه اي نصب و در عين حال مورد استفاده ميليوينها خانواده نيز قرار گيرد .

صادقي با تلفيقي از رنگها و تصاوير ، براي فعاليت ذهن نوجوانان راباز مي كند . نقاش كتابها با وجود آنكه با متن ، رفيق و همراهي است گاه مستقلاً حركت مي كند و در عين حال از هيچ قسمت از اثر به سادگي نمي گذرد .

صادقي با تصوير ها بسيار جدي برخورد مي كند . براي نمونه به نقاشيهاي كتاب باران ، آفتاب و قصة كاشي ، كه به نظر نگارنده يكي از بهترين كارهاي وي است ، نگاه كنيد و توجه داشته باشيد كه در سرتاسر متن صحبت از تالار شهر است و ديوارهاي آن ، ولي خواننده هرگزدر صفحات نقاشي شدة كتاب اثري از ديوار و تالار نمي بيند ؛ در حالي كه تا آنجا كه ممكن است رنگ و طرح وكاشي و شادي و نگراني و تلاش وجود دارد كه منطبق با حال و هواي مخاطبان است چهرة قهرمانان در كارهاي نقاشان و تصويرگران كتاب كودك يكي از بارز ترين نقاط كار ست . غم و شادي ، تفكر و اضطراب به نوعي در چهره ها نمايان است و گويي كه مي خواهد درون قهرمانان را از برون مشخص سازد . در كتاب پهلولن پهلوانان كه اولين كتاب صادقي است با توجه به اينكه او تابع متن است ، چهره ها بسيار بيان كننده ، تصوير شده اند . در كارهاي بعدي تابعيت از متن كاسته مي شود . اما چهره ها همچنان گويا مي باشد . در تصوير كردن آثاري كه جنبة تاريخي دارند ، يا به عبارت ديگر در بازسازي گوشه هايي از تاريخ ، هنرمند بايد مانند نويسنده در ظرايف آن لحظة تاريخي تحقيق كند . همانگونه كه نويسنده نمي تواند با مستمسك خلق ذهن اثر ، رشته هاي تاريخي را پاره مند ، تصوير گر هم نمي تواند تنها به ذهنيت خود متكي باشد .

در پهلوان پهلوانان يك سلسله بي دقتي هاي تاريخي مشاهده مي شود : پورياي ولي يك پهلوان است . ورزشهاي باستاني ايراني كه كشتيهاي پهلوانان هم ؟؟؟ از آن است ، داراي آداب و حتي پوشاك خاص بوده است ، هرگز در هيچ جا ثبت نشده است كه پهلوانان ( البته به جز ميدانهاي نبرد ) با كلاه خود و زره كشتي بگيرند . زيرا لباسهاي مخصوص داشته اند . كه تا آخرين بقاياي آن هم در اين دوره اصالت خود را از دست داده است .

نكته اي كه بايد در مورد آن بحث كرد استفاده از رنگهاي دلگير و تيره در نقاشيها و تصوير گريهاي كتاب كودكان استفاده مي شود ، البته اين درصد استفاده از رنگهاي تيره و گرفته خوشبختانه جز چند مورد خاص زياد به چشم نمي خورد .

در كتاب پهلوان پهلوانان گرد آفريد رنگ قهوه هاي و تيره كه زياد پسند دل مخاطبان نمي افتد كار او را مصنوعي و دلگير جلوه مي دهد . در حالي كه در كتاب عبدالرزاق پهلوان فضاي باز كتاب بسيار مفيد و جالب است .

در تجربه اي كه اكثر مصوران ايراني متوجه آن شده اند اين است كه پسرها بيشتر از دخترها به آثار پهلواني كشش دارند .  حتي در آنهايي كه قهرمان افسانه زني از قهرمانان حماسي ايران است . )

حركت  ديگر از ضرورت ها در كار تصوير گري براي كودكان و نوجوانان است هر اين سني داراي حركت ، درون و برون را احساس و در اكثر آثار اين نكته را رعايت كرده است . در چند اثر او از جمله چهارشنبه   ، عبدالرزاق پهلوان و شكم گنده قد درازه ، و چشم تيزه ، حركتها بسيار مملوس است .

انتصاب رنگها در حد ضرورت و تنوع در به كارگيري آنها ، دلپذيري اثر را دو چندان مي كند . بالاخص در تصوير جلد كتاب را باز مي كنيم و نقاشيهاي چهارشنبه سوري ، خورشيد خانم آفتاب كن و پيروزي شتهد اين دلپذيري هستيم .

از دخالتهاي خوب آقاي صادقي تصويرگر سنتي و مذهبي و تاريخي در تركيب چهره ها و لباسها در قصة شكم گنده ، قد درازه ، چشم تيزه ، و كتاب با هم زندگي كنيم است . ( دقت كنيد كه قصه از سرزمين چكسلواكي است ولي قهرمانان متعلق به همه جا ! )

آثاري كه صادق نقاشي كرده است از نظر متن بيشتر متعلق به گروه سني نوجوانان و جوانان است و اين شايد به خاطر متنهاي جذاب آثار باشد ، اما جالب اينجاست كه كودكان قبل از دبستان ( البته پسرها ) به كارهاي او علاقة بسيار نشان مي دهند .

ضمناً آثاري كه براي كودكان و نوجوانان كار مي شود بايد توجه داشته باشيم كه در هنگام چاپ از كيفيت بالايي برخوردار باشند .

در سفرهاي سندباد و خورشيد خانم آفتاب كن سبك كار بسيار متفاوت با ديگر آثار است .

 

 

 

مختصري دربارة زندگي هنري تان بگوئيد :

من در سال 1316 در تهران متولد شده ام در چهارده سالگي با به بدست آوردن يك جعبه آبرنگ كار نقاشي را شروع كردم و در سال 1337 كه ديپلم گرفتم به دانشكدة هنرهاي زيبا رفتم . از شروع زمان دانشجويي در خط سينما افتادم و پلاكاردهاي سينمايي درست مي كردم .

بعد از دو- سه سال اين كار را رها كردم و به سراغ كارهاي تبليغاتي گرافيكي پوسترها رفتم و همزمان روي ويتراي ابتكار خودم كه الان در ايران مرسوم است ، كار كردم . بعد از دانشگاه ، در سال 1348 به سربازي رفتم . اولين كتابم را در همين زمان بنام پهلوان پهلوانان از سوي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان سفارش گرفتم و به چاپ رسيد . پس از چاپ اين كتاب ، در حالي كه افسر نيروي هوايي بودم ، به كانون منتقل شدم تا در زمينه نقاشي عاميانة ايران فيلم بسازم . اولين فيلمم هفت شهر نام داشت ، تاكنون شش فيلم ساخته ام به نامهاي هفت شهر ، گلباران ، رخ ، من آنم كه ، ملك خورشيد و زال و سيمرغ بيشتر جوايز و تشويقي ها با نصيبم شده است . كه البته به خاطر اينكه فيلمها كاملاً به صورت ‹ انيميشن › ساخته شده است ، تلاشي در خدمت اينكار بوده است .

و اولين كتابي كه در زمينة ادبيات كودكان و نوجوانان نقاشي كرده ام پهلوان پهلوانان در 1348 و آخرين كارم پيروزي است كه در سال 1346 منتشر شده است . مي دانيد كه اين كتاب آخري در دهمين جشنواره  مصوران براتيسلاوا مورد توجه داوران قرار گرفته است ؟

خبر ، خبر ندارم .

آقاي صادقي چرا حوزة ادبيات كودكان و نوجوانان را يك فضاي مناسب براي شناساندن هنر نقاشي مي دانيد و كودكان را به عنوان يكي از مخاطبان خود در راستاي اين هنر انتخاب كرده ايد ؟

محرك اصلي و اولية من در واقع كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان و استقبال بود كه از كارهاي خوب در اين زمينه مي شد كه از سويي لازم است فرزندان اين مملكت باسنتهاي هنري و بالاخص شيوة خاص اين هنر نقاشي ايراني آشنا شود او در عين حال به همراه داستانهاي پهلوانيها ومردي و مردانگيهاي جوانمردان و شيرزنان ، تصاوير خيالي آنها را كه در سبك قهوه خانه اي مينياتور منعكس است ، نيز بشناسد .

شيوة كار شما چگونه و چه نام دارد ؟

كار من تلفيقي است از مينياتور ، چاپ سنگي و نقاشي قهوه خانه اي ، اصل كار آفريد را روي تخته سه لا كار كرده ام .

به نظر شما ، نقاش آثار ادبي براي كودكان و نوجوانان چه رسالتي دارد ؟

من خودم دوست دارم با آثارم به نوجوانان احساس قديم را بدهم و بيشتر مي خواهم كارم ايراني باشد . حتي در فستيوالهايي كه شركت مي كنم دلم مي خواهد آثار بومي ايران و هويت هنر اين سرزمين را داشته باشد . معتقدم قصه ، داستان و افسانه ايران را بايد همراه با نقاشي ايران خواند .

تاكنون نظر كودكان و نوجوانان را در مورد آثار خود پرسيده ايد . آيا بررسي در اين زمينه شده است ؟

در گذشته كانون نقاشان ما را براي شركت در جلسات كتابخانه هايش تشكيل مي شدند دعوت مي كرد و بچه هايي كه قبلاً آثار و نقاشيهاي ما را ديده بودند در آن جلسات نظرشان را به ما مي گفتند و سئوالات را از ما مي كردند و اكثراً اظهار رضايت و علاقه مي كردند ، كلاً فكر مي كنم بچه ها در كتابهاي كودك و نوجوان آثار من را راحت درك مي كنند .

چقدر با نويسندة متن مشورت و هماهنگي مي كنيد ؟

كلاً ضرورت دارد كه نقاش ادبيات كودكان و نوجوانان نظر نويسندة اثر را در كارش دخالت دهد يا خير ؟

اولاً فكر مي كنم چيزي را كه نقاشي مي كنم بايد خودم در درجة اول از آن خوشم بيايد ، بعد سعي مي كنم روي آن خوب كار كنم و در مورد جواب سئوال دوم هم مي گويم ، زياد نه .

به اين ترتيب به نظر مي رسد نويسنده و نقاس يك اثر ادبي كودكان و نوجوانان هر دو كاري مستقل را ارائه مي كنند كه در نهايت به يك اثر مشترك هنري ختم مي شود ؛ آيا اين نظر موافقيد ؟  بله بايد اينطور باشد .

در مروري كه در آثار شما داشتم سعي كردم چند اثر ديگري را كه نقاشان آنها سعي كرده اند در اين شيوه قلم زني كنند نگاه كنم ؛ و آنها را بسيار ناپخته يافتم و گاهي مبتذل.

شما براي نقاشان جواني كه علاقمندند در اين وادي كار كنند چه توصيه هايي   داريد ؟

معتقدم بايد كار كنند . البته كارهاي اصيل را ببينند و تمرين كنند ؛ و مطمئن باشند در اثر كار زياد آثارشان بهتر مي شوند . بايد از خط يك نفر در اين رشته پيروي كنند و در درك متن آثاري كه براي آنها كار مي كنند تلاش كنند . اشكالي هم نمي بينم اگر لازم باشد حتي بعضي از كارهاي خوب را كپي كنند . مي توانم بگويم در اينجا كپي مجاز است . من خودم از نقاشيهاي مترغ سازان ، دقيقاً از مترغهاي لرستان كپي كردم . البته بايد بگويم تصاوير مترغ سازان را آن طور كه بايد چاپ نكرده اند ، خوب چاپ نشده .

شما جزو معدود نقاشاني هستيد كه در حوزة تصوير گري و نقاشي آثار كودكان ونوجوانان سبك و سياق خاص داريد ، بفرمائيد تا كنون سعي كرده ايد كه اين حريم را بشكنيد و شيوه اي ديگر را تجربه كنيد يا خير ( حتي تجربه اي كرده باشيد و آن را كنار گذاشته باشيد ) ؟

هر كتابي كه براي نقاشي بدستم مي رسد بارها و در شكلهاي مختلف روي آن كار مي كنم و در نهايت كاري را كه مي پسندم ارائه مي كنم ، مثلاً در مورد كتاب       روي مس ، كاغذ و در آخر روي تخته    كار كردم ، نكتة ديگر اينكه در مورد كتاب پهلوان پهلوانان حتي در تجديد چاپش تجديد نقاشي نيز شد ، اين كار اخيراً در ژاپن چاپ شده و نقاشيهااز چاپ ايراني قويتر است .

كار كداميك از نقاشان ديگر را ، مي پسنديد  براي آثار كودكان و نوجوانان در ايران مي پسنديد ؟

كاملاً آنهايي كه با كودكان كار مي كنند ، به خصوص قديميها كه تجربة بيشتري دارند كارشان بسيار خوب است و هر كدام ويژگي خاصي دارند . نورالدين زرين كلك ، نيكزاد نجومي ، كلانتري ، فرشيد مثقالي ، بهمن دادخواه ، و كارهايشان خوب است .

از شما تشكر مي كنم و اميدوارم براي بچه ها نقاشي كنيد . انشاء ا

تصوير گران و ادبيات ديني

نظر خواهي از تصويرگران كتاب كودك .

سابقة شما در تصوير گري داستانهاي مذهبي كودكان چيست ؟

    و تنظيم : فاطمه فروغي . منوچهر درفشه : سابقة تصويرگري داستانهاي مذهبي من از انقلاب به بعد است . قبل از آن حدود  بيست و پنج سال تلاش تبليغاتي و به اصطلاح ‹‹ گرافيست ›› بوده ام كه هم اكنون نيز قصد دارم سه روز از هفته را به اين حرفه اشتغال دارم .

 

 

محمد حسين صلواتيان :

اولين فضايي كه تصوير گري كردم ، موضوع مذهبي داشت ؟ اغلب كارهايم هم دور نمائي مذهبي داشته اند از جمله ‹‹ داد و ستد كودكان نوشته آقاي رهگذر، مي خواهم نماز بخوانم نوشتهخانم خليلي ، آن مرد در باران آمد نوشته حمزه زاده ››‌ . مجموعه داستاني ‹‹ چهارده معصوم ( ع ) ›› نوشتة آقاي مراد حاصل و سري كتابهاي ‹‹ قصص قرآن ›› كه آثاري از تويسندگان غير ايراني و خارج از كشور چاپ و منتشر مي شوند . در حال حاضر نيز كتابي در قالب قصه تصوير با موضوع نماز در دست دارم كه خودم نوشته ام .

 

صادق صندوقي :

نيك آگاهيد كه پرداختن به تصاوير مذهبي آن روزگار تبليغ از جانب بعضي منتقدان كافه نشين طرد و با انگ رزماتيك   بودن و بازاري شدن تكفير مي شد . دريغا كه هنوز هم از پس سالها ، اين القاب همچنان بر قامت ضعيف و قراضة حقير سنگيني مي كند . حال آنكه عاقلان مي دانند كه تهيه هر يك از تصاوير مذهبي مستلزم چه ميزان دقت‌ و جستجويي است از براي يافتن پوشاك و نوع معماري و وسائل زمان مورد نظر كه تنها همان قد است و ايمان در كار است كه انسان را با وجود نازل بودن قيمت كتاب ملزم به خلق اثري مي كند كه اگر در قواره و اندازه ديگر و شرايطي مناسب مي بود ، كاري هنري قلمداد مي شد .       

اخبار دنياي كتابهايي كودكان و نوجوانان .

نمايشگاه جهاني بولونيا .

بيست و هفتمين نمايشگاه جهاني كتابهاي كودكان و نوجوانان بولونيا ، ايتاليا . از پنجم تا هشتم آوريل در سال 1990 برابر با 16 تا 19 فروردين ماه 1369 برگزار شد . در اين نمايشگاه علاوه بر كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان كه حضوري بيست و پنج ساله در اين نمايشگاه منحصر به فرد جهاني دارد ، پنج ناشر ايراني نيز با كمك وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوري اسلامي ايران ، كه غرفه اي خاص خود نيز داشت شركت داشت .

اين نمايشگاه امسال از شكوه بيشتري برخوردار بود و علاوه بر غرفه هاي كشورها و ناشران شركت كننده از چهار گوشة‌جهان چندين نمايشگاه نقاشي نيز از كشورهاي كانادا و اسپانيا و همچنين نمايشگاهي با نام ‹‹ كتابهاي متحرك جادويي ›› بر پا بود . جايزة بزرگ اين دورة نمايشگاه بولونيا به كتاب ‹‹ شاهزادة قورباغه ›› نوشته و مصور شده توسط آليكس پرنزي (Allix Berenzty ) و همچنين كتاب Mijinltelc نوشته و مصورشده توسط كاترين مولاند تعلق گرفت . علاوه بر اين دو كتاب ، پانزده كتاب نيز به دريافت ديپلم افتخار نائل آمد . امسال در اين نمايشگاه علاوه بر جوايزي به كتابهاي مصور ، جايزه اي نيز براي بهترين برنامة تلويزيوني كودكان با نام ‹‹ الاغ طلايي ›› داشت كه برنامة ‹‹ باربار ›› تهيه شده توسط تلويزيون فرانسه تعلق گرفت .

دومين جشنوارة كتاب كودك و نوجوان طي مراسم با شكوهي در اول مهرماه در تالار اجتماعات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان برگزار شد . در اين مراسم حاصل چندين ماه بررسي هيأت داوران اين جشنواره به نظر همگان رسيد .

در روزهاي دوم و سوم مهر ماه نيز ميزگردهايي دربارة داستان نويسي شعر و تصويرگري كتابهاي و نوجوانان با شركت ‹‹ دست اندر كاران ›› اين هنرها و همچنين نظريات مخاطبين كتابهاي كودكان و نوجوانان توسط مديران و مربيان كتابخانه هاي كودك كانون پرورش فكري و نوجوانان برگزار شد .

هيأت داوران اين جشنواره مركب از آقايان عليرضا زرين مدير عامل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان و مهدي اركاني ، دبير اين جشنواره ، حميد نديمي ، شريف تهراني ، مهدي مجتهد ، سيروس محمدي و خانم زهرا احمدي ) آراء خود را به شرح ذير اعلام كردند :

هيأت داوران جشنواره كتاب كودك و نوجوان در مورد انتشارات غير كانون پرورش فكري كودكان در زمينة متن جوايز فرد را به اين ترتيب اعلام مي دارد .

ديپلم افتخار به كتاب بوي گندم نوشتة آقاي ابراهيم حسن بيگي به دليل نگارش داستانهايي كه در آن ماجراها و خاطرات كودكي نقش اساسي دارد .

نام مجلات : بچه ها گل آقا باران پويك سروش كودكان سروش نوجوانان سلام بچه ها شاهد نوجوان شاپرك كيهان بچه ها نهال انقلاب جمع فراواني

ميانگين استفاده از قالب ها و در مجموع نشريات قطع جمله اي

 

نام قالب ها

خبر و اطلاع رساني

مقاله

نثر

داستان

گزارش

گفتگو

طنز و سرگرمي

آثار خوانندگان

ساير

شعر

ميانگين

7/5

2/15

5/2

5/15

6/2

1/3

3/10

5/1

5/3

1/1

 

(شماره 18) ميانگين استفاده از قالبها در مجموع نشريات قطع جمله اي

گنج نامة گنبد كبود :

به طور ميانگين در هر جمله بيش از 15 مقاله و داستان به چشم مي خورد و نزديك به يك گزارش ، گفتني است كليه باز نويسي ها ، حكايت داستاني و تاريخي و مطالب ادبي مشابه به عنوان داستان محسوب شده اند .

بيشترين درصدد استفاده از قالب ها ونشريه مربوطه ( شماره 19 )

 

نام قالبها

خبرو

اطلاع رساني

مقاله

نثر

داستان

شعر

گزارش

گفتگو

طنز و سرگرمي

آثار خوانندگان

ساير

نام نشريه

كيهان بچه ها

باران

شاهد نوجوان

سروش كودكان

سروش كودكان

شاپرك

شاپرك

بچه ها گل آقا

بچه ها گل آقا

سروش نوجوان

درصد

12%

42%

12%

41%

14%

7%

10%

23%

28%

10%

 

بر اساس جدول شمارة 19 ، نشريه اي كه آثار خوانندگان بيشتر استفاده كرده ، مانند فصل قبل ، هفته نامه بچه ها گل آقاست ، به عبارت ديگر ، 28% از كل مطالب چاپ شده در اين مجله ، متعلق به خوانندگان و مخاطبان اين نشريه است كه البته اين بخش شامل مطالب ارسال از قبيل كاريكاتور ، نقاشي ، لطيفه ، مطالب طنز و يادداشتهاي كوتاه مي شود ، ضمناً 10% از مطالب ماهنامه سروش نوجوان ، خارج از قالب هاي فوق بوده ودر ستون ساير آمده است .

( محمد محمدي ) زيبا اما بيگانه با كودك امروز ( نويسنده : حسين شيخ الاسلامي ) كتاب ماه كودك و نوجوان :

از قاصدك تا آينده نويسنده : محمود معتقدي شعر كودك اثر مصطفي رحماندوست ، در همايش يك روزه ادبيات كودكان براي درك اين نكته كه كدام يك از خصوصيات تصوير ، شبيه ويژگي هاي ايشان واقعي است و كدام يك ، صرفاً مشخصه هاي سبكي وقتي محسوب مي شود و بنابراين شايسته بي اعتنايي است ، بايد از نوعي شناخت مقدماتي برخوردار باشيم .

مصطفي رحماندوست ابراهيمي شاهد جعفر پويش

ديپلم افتخار به كتاب در راه مانده نوشتة آقاي سيد مهدي شجاعي به خاطر باز نويسي اثر  سالم يك ماجرائي اين و تلاش براي پيدا كردن راههاي تازه براي بيان اينگونه مفاهيم . نوزدة غلام و نوزده كاسه نوشتة آقاي مصطفي خرامان بخاطر بازنويسي يك ماجراي جذاب و پند اموز قديمي نردبان جهان نوشتة‌آقاي رضا رهگذر به خاطر تلاش در بيان مفاهيم عميق معنوي براي مخاطبين نوجوان و توفيق نسبي نويسنده در اين تلاش .

روال اين مجموعه ، اگر چه اشعار اين كتاب بر خلاف ظاهر كودكانه اش هنوز با دنياي كودكي فاصله دارد .

و چندين ديپلم افتخار و لوح زرين به كتاب جزيرة اسبها خانم فاطمه زهروي عادل ارشقي كتاب باران اسيدي لوح زرين گلك چه مهربان است

برندگان جايزة هانس كريستين اندرسن 1990

جايزة جهان هانس تريستين اندرسن كه هر دو سال يكبار از طرف دفتر بين المللي كتابهاي كودك و نوجوان IBBY كه به تشخيص هيأت داوري جهاني تور مدهوگين 

TormedHaygen  از كشور نروژ هويگن در سال 1937

چرا براي كودكان مي نويسد ؟   ميشل انره ( آلمان غربي )( نويسندة كتاب مرمر)

بسياري از صاحبنظران ، پيدايش صنعت چاپ را پايان دوران ‹‹ كودكي  ›› و يا حتي ‹‹ بزرگسالي ›› بيولوژيك مي دانند . ‹‹ صنعت چاپ به نمادي بدل گشت و تحولي را فرا روي بشر قرار داد كه هر اثر آن ، ضرورت بازنگري در مفهوم بزرگسالي پديدار شد .

تحولات صنعتي اگر چه براي كودكان طبقه بورژوا كه والدين آنها صاحبان صنايع و كارگاه هاي كوچك و بزرگ بودند ، سرآغاز دوراني طلايي و بي نظير بود ، در همان حال دشمن نيرومند براي كودكان بدل شد كه متعلق به خانواده هاي طبقة‌ كارگر بودند .

از شاخصه هاي مهم ادبيات كودك و نوجوان در اين دو دهه رشد تصويرگري در ايران بوده اسست و اين رشد در حدي است كه در مواردي با آثار برتر جهان برابري مي كند منوچهر علي پور

مضامين و موضوعات متنوع و رويكرد شاعران ، به باورها و پشتوانه هاي فرهنگي و مذهبي در شعر كودك مي تواند از بارزترين و اصلي ترين مشخصه هاي شعر كودك در ايران پس از انقلاب باشد .

خود باوري و وجه تمايز ماست اميرحسين فردي

در هر حال با نگاهي اجمالي ، به موقعيت جايگاه كتاب در زندگي مردم مي توان به اين نتيجه رسيد كه اين كالاي فرهنگي جايگاه مستحكم و استواري در زندگي مردم ما ندارد اين امر علت هاي گوناگون مي تواند داشته باشد .

ازجمله : 1- عامل بيسوادي و كم سوادي  2- سنت سست تاريخي مطالعه

 3- استفاده از شيوه هاي شنيداري و سينه به سينه در امر انتقال اطلاعات

 4- عدم وجود فضايي مناسب و متعادل ، جهت تعامل فكري و فرهنگي سالم

 5- هجوم بي امان رسانه هاي تصويري ، با قدرت شگرف و دامنة گسترده .

ادبيات نمايشي كودك شاد و خلاق نيست چيستا يثربي    - مهمترين بحران در اين زمينه ، عدم نوجويي و نوگرايي است   - انقلاب تأليفي    - حسين فتاحي

پيوند بين حوزة خلق و حوزة ترويج برقرار نيست   . نوش آفرين انصاري

داستان هاي ترجمه اي اثر گذارتر بوده اند   - پروين علي پور

از جملة آثار علمي تخيلي منتشر شده است .

مرد مصور : ري / محمد فصاع جاذبه و جادو : ايزك آسيموف / محمد قصاع

سفر اكتشافي به زمين : آرتومي كلارك / محمد قصاع مأموريت فراموش شده ايزك آسيموف / محمد فصاع

نور زمين : آرتومي كلارك / محمد قصاع شكست ناپذير : استانيسللو . لم / پيمان اسماعيليان

عمليات آخر تالاب : آرتومي كلارك / پيمان اسماعيليان

آقاي مصطفي رحماندوست مي گويند ! مي توان براي فردي لان كه به همين قالب هاي قديمي نزديكتر هستند ، شعر هجائي سرود ، اما از آنجا كه يكي از وظايف عمدة شعر كودك و نوجوان ، ايجاد پلي بين امروز كودك و ديروز ادبيات كلاسيك خودمان است ، نبايد بر گرايش به سرودن شعرهجائي ، پافشاري كرد . آنجايي كه خود شعر مي گويد:

بگذاريد من هجائي باشم . خب اجازه بدهيم هجائي باشد . براي خردسالان هم كه خيلي هم نمي خواهيم آنها را به روي آن پلي ببريم ، عيبي ندارد كه هجائي بگوييم . ولي در شعر كودك بهتر است كه تا حد امكان ، عروضي بسراييم ، در شعر نوجوان مي توانيم از حيطة شعر عروضي خارج شويم و به سوي شعر معاصر كه نوع ديگري از عروضي و وزن را پذيرفته است حركت كنيم . -  

پژوهشنامه : ادبيات كودك و نوجوان :

علي اصغر سيد آبادي

تحولات رسانه ها ي كودك و نوجوان ايران : سيد علي كاشفي

خوانسازي : مجله هاي كودكان در جهان : ترجمة زهره قاييني

چهره به چهره : كاري كنيد كه كودك گوشي را نگه دارد . گفتگو با دكتر مهدي محسنيان راد

نظر خواهي : جوانمرگي مطبوعات كودكا ن ؛

چرا ؟ مجيد راستي ، افشين اعلاء‌ ، رضا رهگذر امير حسين فردي و جعفر ابراهيمي ( شاهد ) .

پايان نامه : بررسي جايگاه كودك در مطبوعات ايران : آناهيتا مظفري

نقد : 3 نقد از 3 ديدگاه به مجموعة‌ ‹‹ از سرزمين نور ›› اثر رضا رهگذر .

همراه با كتابشناسي تحليلي و فهرست مقاله هاي برگزيده غير فارسي و فهرست مقاله هاي سال دوم پژوهشنامه .

پركارترين ناشر :

نام مؤسسه انتشاراتي                                                تعداد عنوان

قدياني ( بنفشه ) و پيدايش                                          8

فرهنگ و هنر                                                            7

كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان                     6

دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، افق و همراه                       5

طرح و اجراي كتاب                                                 4

 

 

 

 

فهرست كتابهاي بررسي شده :                                           

1. آنسوي سرزمينهاي شعله ور     جان كريستوفر ( ترجمة حسين ابراهيمي الوند )

 انتشارات : قدياني ( بنفشه )

2. آواز رود خانه                        شرار هاوان ( ترجمه كتايون صدر نيا )

انتشارات : دفتر نشر فرهنگ اسلامي

3. الاغ باهوش و دزد ترسو                 ترجمة مهرداد مهدويان

انتشارات : پيدايش

4. بازي مدادها                                    امير ماد حاصل                             

انتشارات : كانون

بچه ها در خيابان                                 محمود برابادي                 

انتشارات : طرح و اجراي كتاب

6. جزيرة گنج                           رابرت نيون استيونسن ( ترجمة محسن سليماني )

انتشارات : افق

7. جوجه اردك زشت                هانس كريستين اندرس ( ترجمة سعيد بهروزي )

انتشارات : افق

8. جوجه اردك زشت            هانس كريستين اندرس ( ترجمة زهرا سعيدي بهر )

انتشارات : فرهنگ و هنر

9. حسني و ديو                   محمد رضا شمس          انتشارات : قدياني (بنفشه)

10. حسني و كلاغ               محمد رضا شمس           انتشارات : قدياني (بنفشه)

11. خانم چمن و درخت زرد آلو      افسانه شعبان نژاد     انتشارات : كانون

12. از سوگ سهراب                    جعفر ابراهيمي ( شاهد )       انتشارات : پيدايش

13. روباه نيمه شب                ( ترجمة مجيد عميق )   انتشارات : كانون

14. سفيد برفي و هفت كوتوله        ترجمة مهرداد مهدويان                پيدايش

15. شاه شير 1                           ترجمة مهرداد مهدويان                پيدايش 

16. شاه شير 2                          ترجمة مهرداد مهدويان                پيدايش

17. شنل قرمزي كوچولو      ترجمة‌مهدي محقق فر        دفتر نشرو فرهنگ اسلامي

18. شير مغرور                          عبدالرحمن زكائي                     تهران صدا

19. عصا و اسب چوبي               اسدا شعباني                                فردا

20. علاء الدين وچراغ جادو         ترجمة‌زهرا سعيد بهر                  فرهنگ و هنر

21. عمر رستم                          محمد مير يكاني                       قدياني ( بنفشه )

22. عموزنجير باف                     اسدا شعباني                              پيدايش

23. كلاه سرباز        تاج محمد جورنكف (ترجمة عبدالرحمن ديه جي)  پيدايش

24. كره عجايب                        حسن ذوالفقاري                             همراه

25. گربة چكمه پوش                زهرا سعيد بهر                           فرهنگ وهنر

26. گلاب و پري دريايي             مژگان مشتاق                         رهنماي انديشه

27. ماجراي سه بچه خرس     ژرت كانتر(ترجمة هالة فرانساري )     پيدايش

28. منم شجاع                             ويتالوژ پليسنكاي                      همراه

29. ملكة برفي                      شاگاهيراتا ترجمة سبا بابايي      قدياني ( بنفشه ) 

             

منابع :

1 - پژوهشنامه ادبيات كودك

2 پژوهشنامه ادبيات و هنر مفهومي كودك

3 پژوهشنامه علمي و تصويري كودك

4 كودك و رنگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت: 17:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

آثار ادبی یک سرزمین

بازديد: 287

 

مجموعه آثار ادبي يك سرزمين يا يك زبان

يا يك دوره از تاريخ است كه به وسيله شاعران و نويسندگان يك قوم يا ملت پديد آمده باشد . اثر ادبي سخني است كه انديشه و احساس و تجربه گوينده يا نويسنده را آميخته با تخيل هنرمندانه بيان كند . وسيله آفرينش اثر ادبي كلمه ها و جمله ها ؛ يعني زبان است . پديدآورنده اثر ادبي ، شعر يا نثرش را با خيال و عاطفه و انديشه و تجربه خود مي آميزد تا آن را به صورت اثري در آورد كه داراي ارزش هنري باشد . چنين اثري عاطفه و تخيل و انديشه شاعر يا نويسنده را به شنونده يا خواننده انتقال مي دهد ، احساسات و عواطف او را بر مي انگيزد ، او را شاد ، اندوهگين ، يا شگفت زده مي كند و تجربه هايي را به او مي آموزد . شاعر يا نويسنده هنگامي مي تواند اثري ادبي بيافريند كه خودش شادي ها ، رنج ها ، آروزها ،     ناكامي ها ، و فراز و نشيب هاي زندگي را آزموده باشد . به همين سبب اثر ادبي در ظاهر بيانگر عاطفه و انديشه و تجربه يك نويسنده يا شاعر است ، اما از عاطفه و انديشه و تجربه بسياري از انسان ها سخن مي گويد كه توانايي آفرينش و بيان را نداشته اند .

آثار ادبي ممكن است به صورت شعر ، نثر يا آميخته اي از آن ها باشند .

شعر

كلامي است موزون و خيال انگيز كه احساس و عاطفه شنونده يا خواننده را بر مي انگيزد . حقيقت زندگي را در قالب خيال بيان مي كند ، و آدمي را به تخيل وا مي دارد . به همين سبب ، بسياري از ادبيان خيال را پايه اصلي شعر دانسته اند . مثلا فردوسي ، سراينده شاهنامه ، براي آن كه سوگ كشته شدن سياوش به دست افراسياب را بيان كند و اندوه از دست رفتن او را در شنونده يا خواننده برانگيزد ، شعري چنين خيال انگيز سروده است .

          كه زيبد كزين غم بنالد پلنگ                       ز دريا خروشان برآيد نهنگ

و گر مرغ با ماهيان اندر آب                بخوانند نفرين بر افراسـياب

فردوسي ، به ياري خيال ، جانوران خشكي و دراي را همانند انسان ، داراي عاطفه تصور مي كند و همه را در غم كشته شدن سياوش نالان و خشمگين مي بيند .

شاعر براي سرودن شعر از وزن و قافيه استفاده مي كند . به كمك آن ها قالب يا شكل ظاهري شعر را مي سازد و آنچه به ياري آن ها بيان مي كند ، محتوا يا مايه اصلي شعر است . بسياري از آثاري را كه وزن و قافيه دارند ولي تخيل و عاطفه شنونده يا خواننده را بر نمي انگيزد ، شعر نمي خوانند ، اين گونه آثار را نظم يا سخن منظوم ناميده اند .

نثر ادبي

نوشته اي است كه در قالب شعر يا سخن منظوم بيان نشده باشد . نثر ادبي نيز چون شعر ، ويژگي هايي دارد . رواني ، نظو و به هم پيوستگي قسمت هاي مختلف نوشته ، توضيح انديشه ها در حدي كه براي انتقال آن ها به خواننده كافي باشد ، توجه نويسنده به انتخاب واژه ها و به بار تحيلي و توصيفي نوشته را مي توان از جمله ويژگي هاي نثر ادبي شمرد . نثر ادبي ممكن است ساده و بي پيرايه يا آهنگين باشد ؛ مثلا تاريخ بلعمي ترجمه و تاليف محمد بلعمي ، وزير منصوربن نوح ساماني ، نثري است آهنگين كه آميخته با نظم است .

نثر ادبي را در گذشته بيشتر در نوشته هاي تاريخي ، ديني ، فلسفي ، عرفاني و در نوشتن زندگينامه ، پند و اندرز و مانند آن ها به كار مي بردند . امروزه نثر ادبي را بيشتر در نوشتن داستان ، نمايشنامه و فيلمنامه به كار مي برند .

قالب ها يا گو نه هاي ادبي 

هر شعر يا نوشته محتوا و قالبي دارد . محتوا ، انديشه يا پيامي است كه شاعر يا نويسنده مي كوشد تا آن را به شنونده يا خواننده منتقل كند ، و قالب ، شكل و زبان و بياني است كه براي انتقال لين انديشه يا پيام به كار مي برد . شاعران و نويسندگان براي بيان موضوع هاي گوناگون از قالب هاي گوناگون استفاده مي كنند . مهم ترين گونه هاي ادبي ، گذشته از شعر كه پيش از اين شرح داديم ، عبارتند از داستان و نمايشنامه . زندگينامه ها ، نثر هاي تاريخي و جغرافيايي كهن نيز كه در اين قالب ها نمي گنجد ، ارزش ادبي دارند .

داستان 

سخن يا نوشته اي است كه در آن گوينده يا نويسنده ، فكر و هدف خود را در قالب رويدادهاي واقعي يا خيالي كه براي شخصيت هاي گوناگون پيش مي آيد ، بيان مي كند و كنجكاوي شنونده يا خواننده را بر مي انگيزد تا از دنباله رويدادها و نتيجه آن ها آگاه شود . داستان از روزگاران كهن تا به امروز مهم ترين گونه ادبي در ادبيات شفاهي و سپس در ادبيات كتبي مردم جهان بوده است . داستان ها را
مي توان به داستان هاي قديم و داستان هاي جديد تقسيم كرد .

داستان هاي قديم را قصه نيز مي نامند . قصه ها هم به نظم و هم به نثر و گاهي آميزه اي از اين دو هستند . قصه ها را به قصه هاي بلند و قصه هاي كوتاه و به قصه هاي تخيلي و قصه هاي واقعي نيز مي توان تقسيم كرد . در بعضي از قصه ها تخيل و واقعيت با هم آميخته اند . مثلا ، سمك عيار قصه اي است بلند به نثر ، و خسرو شيرين نظامي قصه اي است بلند به نظم . قصه كو تاه را حكايت مي نامند . حكايت ها ممكن است به نثر يا به نظم باشند . قصه ها را به افسانه و غير افسانه نيز تقسيم كرده اند .

افسانه قصه اي است كه بيشتر از تخيل مايه گرفته تا از واقعيت . در افسانه از ماجراهايي سخن گفته مي شود كه قهرمان هاي آن يا واقعي نيستند يا كارهاي غير واقعي انجام مي دهند . قهرمان هاي افسانه انسان ها ، جانوران ، اشيا ، پديده هاي طبيعي يا موجودات تخيلي هستند . رابطه زمان و مكان و قهرمان ها در افسانه ، منطقي و طبيعي به نظر نمي رسد و بيان بيشتر افسانه ها نزديك به زبان گفتاري است و از سخن پردازي ها و حاشيه رويها و توصيف هاي طولاني و زايد پرهيز دارد . هزاران سال است كه آدمي به ياري ذهن افسانه پرداز خود ، به كنجكاوي هايش درباره آفرينش و پديده هاي طبيعي و ناشناخته هاي ديگر و حتي آرزوهايش پاسخ داده است . بسياري از افسانه هاي كهن ، نويسنده معين ندارند . اين افسانه ها سينه به سينه نقل شده اند و از نسلي به نسل ديگر رسيده اند و با گذشت زمان دگر گوني هايي در آن ها پديد آمده است . بعضي از نويسندگان به جمع آوري و گاهي به باز نويسي اين گونه افسانه ها پرداخته اند . مانند افسانه هاي شارل پرو ، نويسنده فرانسوي ، افسانه هاي برادران گريم ، نويسندگان آلماني ، و افسانه هاي كهن گردآوري صحبي مهتدي .

قصه هاي غير افسانه اي ، قصه هايي هستند كه از رويدادهاي تاريخي و واقعي مايه گرفته اند ، مانند حماسه ها ، داستان هاي قهرماني ، سرگذشت هاي پيامبران ، و قصه هاي مذهبي . شاهنامه فردوسي ، ايلياد و اديسه اثر هومر ، نويسنده يونان باستان ، قصص الانبياي نيشابوري ، قصه هاي غير افسانه اي به شمار مي روند .

حكايت هاي طنز آميز كوتاهي را كه شخصيت هاي آن ها جانوران هستند و هدف نويسنده در آن بيان يك نكته اخلاقي است ، فابل مي نامند ، مانند فابل هاي ازوپ ، افسانه پرداز يونان باستان ، فابل هاي لافونتن ، نويسنده فرانسوي ، و فابل هاي كريلف نويسنده روسي .

داستان هاي جديد را به داستان بلند يا رمان و داستان كوتاه يا نوول و افسانه جديد مي توان تقسيم كرد .


رمان 

در برگيرنده مجموعه اي از رويدادهاي زندگاني يك يا چند شخصيت در زمان طولاني است ، مانند رمان كليدر نوشته محمود دولت آبادي و رمان آرزوهاي بزرگ اثر چارلز ديكنز ، نويسنده انگليسي ، و جنگ و صلح اثر لئون تولستوي ، نويسنده روسي .

داستان كوتاه يا نوول

برشي است از زندگاني يا از يك رويداد . در داستان كوتاه عده شخصيت ها كمتر از داستان بلند و رويدادي كه نويسنده به شرح آن مي پردازد ، ساده و كوتاه
 است .

افسانه هاي جديد

مانند افسانه هاي قديم بيشتر بر پايه تخيل استوارند تا واقعيت ، با اين تفاوت كه ساخته ذهن يك نويسنده هستند و از زندگي ، آرزوها ، و نيازهاي زمان نويسنده مايه مي گيرند . مانند افسانه قلعه حيوانات اثر جورج اورول ، نويسنده انگليسي ، و مسافرت به مركز زمين ،‌اثر ژول ورن ، نويسنده فرانسوي .

نمايشنامه

داستاني است كه با اين هدف پديد مي آيد كه روي صحنه تئاتر بازي شود ، يا به صورت نمايشنامه راديويي به گوش شنوندگان برسد ، يا بر صفحه تلويزيون براي بيندگان به نمايش درآيد . با اين همه ، نمايشنامه از آثار ادبي خواندني نيز به شمار مي رود . بيان نمايشنامه تركيبي است از گفتار و رفتار و حركت بازيگران كه تصويري روشن از داستان يا رويدادي به دست مي دهد . مانند نمايشنامه ديكته از غلامحسين ساعدي ، نويسنده معاصر ايراني . نمايشنامه اي را كه بر اساس آن فيلم سينمايي تهيه مي شود ، فيلمنامه مي نامند .

سبك ها و مكتب هاي ادبي

هر شاعر يا نويسنده اي براي بيان انديشه و پيام و عاطفه و تخيل خود شيوه اي خاص به كار مي برد و واژه ها و تركيب هاي خاصي را بر مي گزيند و جمله هاي كوتاه يا بلند به كار مي برد و از آرايش هاي سخن كمتر يا بيشتر استفاده مي كند . مجموعه اين ويژگي ها سبب مي شوند كه شعر يا نوشته يك شاعر يا نويسنده با آثار شاعران و نويسندگان ديگر فرق داشته باشد . چنين ويژگي هاي آثار هر شاعر يا نويسنده را سبك مي نامند .

از اين گذشته ، مسايل اجتماعي و سياسي هر دوره از تاريخ ، شيوه زندگي مردم ، و عوامل ديگر بر آثار ادبي آن دوره تاثير مي گذارد و پسند هاي خاصي به وجود مي آورند . در نتيجه شاعران و نويسندگان هر دوره در گزينش محتواي آثار خود ،‌چگونگي به كار بردن كلمه ها و تركيب ها در معناهاي گوناگون ،‌ چگونگي استفاده از وزن و قافيه و موسيقي كلام و مانند آن ها از اصل ها و شيوه هايي پيروي مي كنند كه ميان آن ها يا گروهي از آنان مشترك است . اين ويژگي هاي مشترك آثار گروهي از نويسندگان و شاعران هر دوره را مكتب مي نامند . اما در زبان فارسي  در اين مورد نيز به جاي مكتب بيشتر كلمه سبك را به كار مي برند .

مثلا سادگي و رواني و خالي بودن از صنايع بديعي ( آرايش هاي سخن ) و استفاده بيشتر از واژه ها و تركيب هاي فارسي از ويژگي هاي نثر فارسي در دوره سامانيان است كه نثر ساده يا نثر مرسل ناميده مي شود .

هيچ يك از سبك هاي ادبي ناگهان پديد نمي آيد و ناگهان جاي خود را به سبك ديگر نمي دهد . گاهي چندين سبك ادبي سال ها در ميان شاعران و نويسندگان پيرواني دارد .

هر يك از سبك هاي ادبي را معمولا هم با توجه به محتواي آن ، و هم با توجه به ويژگي هاي زبان و بيان آثاري كه به آن سبك پديد آمده اند در نظر مي گيرند . مثلا ، هنگامي كه از سبك خراساني در شعر فارسي سخن مي گوييم ، منظور هم نوع انديشه و دورنمايه شعري ، هم زبان و شيوه بيان و هم سرزميني است كه اين سبك شعر در آن پا گرفته است. گاهي منظور از سبك فقط درونمايه يا زبان و بيان يك اثر ادبي است. مثلاً، وقتي كه از نثرِ مَصنوع سخن مي گوييم، تنها به زبان و شيوه بيان آن توجه داريم.

سبك هاي ادبي سرزمين هاي گوناگون جهان يكسان نيستند. ادبيات هر سرزمين به سبب ويژگي هاي زبان و بيان وانديشه و رويدادهاي تاريخي و مسايل اجتماعي و سياسي و اقتصادي مردم جهان با يكديگر، نفوذ فرهنگ هاي بيگانه در فرهنگ و تمدن كشورهاي ديگر، و گسترش رسانه هاي همگاني، سبب تاثير و تاثرپذيري سبك هاي ادبي سرزمين هاي گوناگون در ادبيات سراسر جهان شده است. با اين همه، سبك هاي ادبي هر سرزمين داراي ويژگي هايي است كه مانند آن ها را كمتر مي توان در ادبيات مردم كشورهاي ديگر يافت.

مهم ترين سبك هاي شعر فارسي عبارتند از : سبك خراساني، سبكِ عراقي، و سبك هندي.

سبك خراساني يا سبك تركستاني

از قرن سوم هجري در سرزمين ماوَراءُالنهر رواج يافت. ويژگي هاي مهم اين سبك عبارت است از سادگي بيان، رواني انديشه، خودداري از آوردن موضوهاي تخيليِ دور از ذهن، استفاده كمتر از واژه هاي عربي و آرايش هاي سخن. اين ويژگي ها را در شعر شاعراني چون رودكي، منوچهري، فردوسي و مسعود سعد سلمان مي توان يافت.

سبكِ عراقي

از نيمه ششم هجري در عراقِ عَجم، يعني در منطقه اي كه شهرهايي چون همدان، ري و اصفهان واقع شده اند و همچنين در آذربايجان و فارس پديد آمد.

ويژگي هاي مهم اين سبك عبارت است از استفاده از آرايش هاي سخن بخصوص استفاده و كنايه، به كار بردن نكته ها و مفهوم هاي لطيف، استفادة بيشتر از واژه هاي عربي.

اين ويژگي ها را در شعر شاعراني چون سعدي، حافظ، خاقاني و عطار و مولوي مي توان يافت.

سبك هندي يا سبكِ اصفهاني

كه شيوة شاعران پارسي گويِ دربار شاهان هند بود، از قرن دهم هجري پديد آمد. ويژگي هاي مهم اين سبك عبارت است از تخيل دقيق و آوردن نكته هاي باريك و پيچيده و دور از ذهن، و استفادة بيشتر ازكنايه و استعاره و مَثَل. اين ويژگيها را در شعر شاعراني چون صائب تبريزي، بيدل دهلوي، و كليم كاشاني مي توان يافت.

مهم ترين سبك هاي نثر فارسي، عبارتند از نثرِ مرسل، نثر مسجع، و نثر مصنوع.

نثر مرسل

 از دوره سامانيان، يعني در قرن هاي سوم و چهارم هجري، رواج يافت. نويسندگان پيرو اين سبك، در نوشته هاي خود زبان و بياني ساده و روشن به كار مي بردند و نوشته هايشان روان دور از هرگونه صنعت پيچيده ادبي بود. كتابهاي تاريخ بيهقي و سياست نامه نمونه هايي از نثر مرسل هستند. پس از اين دوره، بسياري از نويسندگان ايراني، با روي آوردن به شيوه زبان و بيان آثاري كه به زبان عربي نوشته شده بود، كم كم ساده نويسي و زبان و بيان روان را كنار گذاشتند و نوشته هاي خود را با نثر مُسجع و نثر مَصنوع، كه به آن نثر فني نيز مي گويند، آراستند. از ويژگي هاي نثر مسجع به كار بردن كلمه ها و تركيب ها و جمله هاي آهنگين است. نثر مسجع داراي وزن و قافيه و نزديك به نظم يا سخن منظوم است. قديمي ترين نوشته ها به اين سبك را از قرن پنجم هجري در سخنان ابوسعيد ابوالخير و كمال آن را در نوشته هاي خواجه عبدالله انصاري مي توان يافت.

در نثر مصنوع، كه از نيمه قرن ششم هجري پديد آمد، به كار بردن صنعت هاي پيچيده ادبي در زبان و بيان، دور و درازنويسي، استفاده از كلمه ها و تركيب هاي عربي فراوان، و آوردن مثال ها و شعرها از هنرهاي نويسندگي شناخته شد. ترجمه فارسي كتاب كليله و دمنه، نمونه اي است از نثر مصنوع.

در ادبيات بعضي از سرزمين هايِ جهان سبك هاي جداگانه اي براي شعر و نثر وجود ندارد. گاهي يك سبك ادبي هم شعر و هم نثر و حتي بعضي از هنرهاي ديگر، چون نقاشي و مجسمه سازي و موسيقي، را در بر مي گيرد. از ميان سبك هاي اروپايي بيشتر شهرت دارند و امروزه در ادبيات بسياري از  سرزمين هاي ديگر پيروان فراوان يافته اند.

مهمترين اين سبك ها، كه بيشتر براساس درونمايه آنها دسته بندي شده اند، عبارتند از : كلاسيسيم، رمانتيسم، رئاليسم، ناتوراليسم، سمبوليسم، و سوررئاليسم.

رمانتيسم

مكتبي است كه بيشتر از احساس و  عاطفه و خيال پردازي پيروي مي كند. پيروان اين مكتب در آثار خود زشتي و زيبايي، ثروت و فقر، شكوه و خواري، شادي و اندوه و مانند آنها را كنار هم قرار مي دهند. قهرمان هاي آنها انسانهاي معمولي هستند و نويسنده به بيان ويژگي ها و حالتهاي روحي آن ها مي پردازد. ويكتورهوگو نويسنده فرانسوي، پوشكين شاعر روسي، و گوته شاعر آلماني، آثار خود را به اين سبك پديد آورده اند. مكتب رمانتيسم در پايان قرن هجدهم پديد آمد و در نيمه اول قرن نوزدهم، كه اروپا دستخوش دگرگوني هاي شديد اقتصادي و صنعتي و انقلاب هاي سياسي و اجتماعي بود، به اوج رسيد ودر نيمه دوم همان قرن از رونق افتاد. زياده روي در برتر شمردن احساسات و عواطف و خيال بر عقل و واقعيت در مكتب رمانتيسم سبب پيدايش مكتب رئاليسم شد.

رئاليسم

مكتبي است كه بيشتر بر بيان واقعيت هاي و زندگاني، همان گونه كه هست، تكيه دارد. رئاليسم به بررسي دقيق رفتارهاي آدميان، حالت هاي روحي ‌آنها، و محروميت ها و بيرحمي ها و فساد جامعه مي پردازد و علت هاي آنها را بيان مي كند.

بالزاك نويسنده فرانسوي، تولستوي نويسنده روسي، ديكنر نويسنده انگليسي، از پيشگامان اين سبك بوده اند. مكتب رئاليسم در نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي پديد آمد.

ناتوراليسم

مكتبي است كه احساس و عاطفه و تخيل را كنار مي گذارد و بر واقعيت هاي طبيعت و اصول و قانون هاي علمي تكيه دارد. ناتوراليسم، انسان را موجودي اسير در چنگال غريزه هاي خود و وراثت و قانون هاي طبيعي مي شناسد. اين مكتب كه در سال هاي پاياني قرن نوزدهم ميلادي پديد آمد، پيروان چنداني جز در اروپا نيافت. اميل زولا نويسنده فرانسوي، تورگنيف نويسنده روسي، و جورج اليوت نويسنده انگليسي از پيشگامان اين مكتب بودند.

سمبوليسم

مكتبي است كه بر احساس و عاطفه تكيه دارد و انديشه را با اشاره هاي غيرمستقيم بيان مي كند و از بيان روشن و صريح و مستقيم پرهيز دارد. پيروان اين مكتب عقيده دارند كه اثر هنري نيز مانند موسيقي است و هر شنونده يا خواننده و بيننده آن بايد به نسبت ادراك و احساس خود معني اثر را دريابد. مكتب سمبوليسم در سال هاي پاياني قرن نوزدهم ميلادي رواج يافت. موريس مترلينگ، نويسنده بلژيكي پيرو اين سبك بود.

سوررئاليسم

مكتبي است كه بر بيان احساس و انديشه آزاد، بدون توجه به وابستگي به قاعده هاي شناخته شده ادبي و هنري تكيه دارد.

كلاسيسيسم

در قرن هفدهم و هجدهم ميلادي، در اروپا، پيشرفت هاي علمي بسياري صورت گرفت و انقلاب صنعتي آغاز شد. نويسندگان، از سنت هاي مذهبي قرون وسطي و از بيان احساسات خود روي گرداندند و بر اهميت عقل و استدلال تكيه كردند. از اين رو اين دوران را عصر خرد يا روشنگري ناميدند. نويسندگان اين دوره مي كوشيدند تا آثارشان تقليدي از طبيعت انسان باشد و عقيده داشتند كه چون هنرمندان دوران باستان طبيعت انسان را به بهترين شيوه در آثار خود توصيف كرده اند، پس بايد آثار دوران باستان را سرمشق قرار داد. از اين رو نويسندگان به آثار روم و يونان باستان توجه كردند و به همين سبب آنها را كلاسيك يا نئوكلاسيك (كلاسيك نو) خوانده اند.

در انگلستان، نئوكلاسيك ها شروع به ساده نويسي كردند. رايج ترين شيوه نوشتن در اين دوران، طنز بود كه از پيشگامان آن در نثر، جاناتان سويفت و در شعر الگزاندرِر پوپ هستند. نويسندگاني چون جوزف اَديسون و ريچارد استيل با چاپ مقاله در روزنامه ها و مجله ها، روزنامه نويسي را رونق دادند. رمان نويسي از بزرگترين دستاوردهاي ادبيات انگلستان، در اين عصر است. نخستين نشانه هاي رمان را مي توان در آثار دانيل دفو، نويسنده رابينسون كروزو يافت. پاملاِ، با درونمايه اي اخلاقي، اثر سميوئل ريچاردسن و رمان تام جونز، نوشته هنري فيلدينگ از نخستين رمان هاي انگليسي به شمار مي روند. در زمينه نقد ادبي نيز، آثار مشهوري از پوپ و سميوئل جانسن به چاپ رسيد.

منابع :

www. Google. com

 


 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت: 17:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس