دوره دبیرستان - 29

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تاریخچه ورود برق به ايران

بازديد: 251

تاریخچه  ورود برق به ايران

آشكارا بايد پذيرفت كه برق و چگونگي ورود آن به ايران درگامهاي نخست، از زمينه‌هاي مهم اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي برشمرده نمي‌شد وداده‌ها و اطلاعات مربوط به آن با دقت دنبال نمي‌شد. اين روند شايد بدين خاطر بودهكه برق يك پديده صنعتي پيچيده، خطرناك و سرمايه بر بود و آينده‌ روشني نيز براي آنپيش‌بيني نمي‌شد. به همين خاطر ميزان اثرپذيري آن نيز در سطح جامعه ناشناخته بود وهرگز نتوانست باتلگراف كه چند دهه پيش از آن به پهنه كشور گام نهاد رقابت كند و ازاهميت سياسي برخوردار شود. سياست مردان سرمايه‌دار و سرمايه‌گذار دوران قاجار را يابه خود جلب نكرد و يا آن يكي دو نفري نيز كه بدان پرداختند، در ميانه راه بدان پشتكردند (ماجراي دريافت امتياز‌نامه برق و توسط مشيرالسلطنه) از ديگر سو بيگانگاننيز گرايشي راكه براي بهره‌گيري و مديريت (امنيتي- اطلاعاتي) خطوط تلگراف سرتاسريدر كشور از خود نشان مي‌دادند، در اين باره نشان ندادند و مقامات نيز براي برپايي ومديريت آن سر و دست نشكستند. در نتيجه مسايل مربوط به برق به سكوت يا با بي‌اعتناييروبرو بود.
امروزه اطلاعات مربوط به ورود تلگراف و ايجاد شبكه‌هاي ملي و فرامليتلگراف بسيار دقيق‌تر و با جزييات بيشتري در دسترس است. مقاماتي كه آنها را ادارهمي‌كردند را مي‌شناسيم، ايرانيهايش همه داراي القاب بودند و براي دستيابي به مقامرياست بر آن بر هم سبقت مي‌گرفتند. تلگرافخانه‌ها مانند مكانهاي مقدس، امامزاده‌هاو به صورت پايگاهي براي بست‌نشيني درآمده بود و شايان يادآوري است كه اينپايگاهها در ماجراي مشروطيت و ديگر هيجانهاي سياسي و اجتماعي ايران نقش بسياربرجسته‌اي بازي كردند.

در برابر اطلاعات مربوط به برق به ويژه در فاصله سالهاي 1279 تا 1283 خورشيدينارسا، مبهم و ناشناخته و پرسش برانگيز به دست ما رسيده است. منابع ارزشمندي كههمزمان ورود برق بدان پرداخته باشند و جزييات مربوط به حق تقدمها و ماجراهاي وابستهبه نصب و بهره‌برداري از مولدهاي برق را بازگويند وسرنوشت اين مولدها را دنبال كنندكمابيش نارسا هستند و اسناد يا گزارشهايي كه به طور ترديدناپذيري بر اين اقداماتروشني بخشند، كم و حتي ناچيز بوده و اسناد بر جاي مانده نيز از بافت و يكدستيمناسبي برخوردار نيستند. بسياري ازاطلاعات اوليه افواهي و از راه گوش به گوش بهنوشته‌ها راه يافته‌اند و نويسندگان همين نوشته‌هاي اندك و برجاي مانده نيز برايبررسي درستي و نادرستي مطالب مطرح شده يا به همين اسناد اوليه دسترسي نداشتند و يااهميت آنها را ناچيز برمي‌شمردند. به همين خاطر از بررسي و ارزيابي مسايل وتاريخ‌هاي هر رخداد و دنبال كردن مطالب آنها در هيچكدام به طور جدي خبرينيست.
شايان يادآوري است كه هم اينك نيز اگر اسناد مربوط به برق مشهد با پشتكارآقاي ممتحن ميلاني نوه محمدباقر رضايوف براي اثبات حق‌تقدم جدش (محمدباقر ميلانينامور به تاجرباشي- رضايوف و معاون التجار) گردآوري نمي‌شد شايد هنوز هم اين گروهاز اسنادي كه ايشان يافته و عرضه كرده‌اند در گوشه‌اي از بايگاني‌ها خاك مي‌خورد. همچنين اگر علاقه آقاي مهندس حامد در ايجاد موزه صنعت‌برق روندي عملي نمي‌يافت وياكتاب تاريخ صنعت‌برق توسط ايشان تدوين نمي‌شد شايد اسناد مهم خاندان امين‌الضربدرباره برق سر از جاي ديگري در‌مي‌آورد و در اختيار موزه برق تهران قرار نمي‌گرفت ودر برابر ديد گذاشته نمي‌شد و يا اگر كتابهايي درباره تاريخ صنعت‌برق نگاشته نمي شدو توجه‌ها را بر‌نمي‌انگيخت، اسناد خاندان خليلي يكي از مديران سابق برق تهران دردوران جنگ دوم نيز در اين باره به دست نگارنده نمي‌رسيد. هنوز هم آثار و اسنادبسياري در اين زمينه وجود دارد كه در بايگانيهاي نگهداري اسناد دولتي و خصوصي، دركتابخانه‌ها، در كنج خانه‌هاي پيشكسوتان صنعت برق و آب و يا در بايگانيهاي نهادهايدولتي وابسته به اين صنعت وجود دارند كه شناسايي و طبقه‌بندي نشده و كمر كسي ازوجودشان آگاه است (شايد هم هيچكس).
شايان يادآوري است كه اگر حيدرخان عمواغلومهندس برقي كه در ماجراهاي انقلابي دوران پيش و پس از مشروطيت حاضر بود و در ضمن دربرق مشهد و تهران نيز به كار گل واداشته شده بود (به خدمت برق درآمده بود)، دست بهكارهاي پرهياهوي سياسي نمي‌زد و مورد توجه زندگينامه نويسان چپ‌انديش و راست‌انديشقرار نمي‌گرفت، بسياري از اطلاعات مربوط به برق در دوران و سالهاي حضور او در مشهدو تهران از ابهام و پيچيدگي بيشتري برخوردار مي‌بود. شهرت وي به ويژه در ميانروشنفكران چپ‌انديش و الگو قراردادنش باعث شد كه بعدها چگونگي حضور او را در مشهد وتهران بيشتر دنبال كنند. هر چند كه پيش از چاپ خاطراتش توسط دكتر عبدالحسين نوايي(از روي دست‌نوشته‌هاي منشي‌زاده برگرفته از خاطره‌نويسي رودررو با حيدرخان) هرآنچه كه درباره «وي» گفته يا شنيده مي‌شد مانند «برق» كه تخصص وي بود بيشتر افواهيو شفاهي به نظر مي‌رسيد. براي نمونه: از علامه محمد قزويني و احمد كسروي، دو روايتمتفاوت از حيدرخان مطرح شده است كه داراي بخش‌هاي مشترك كمي هستند و به نظر مي‌رسدكه از دو فرد جداگانه در دو فضاي متفاوت به طور شفاهي برگرفته شده باشند.
آ) ازقول علامه قزويني (از استادان نامور در زمينه فرهنگ و ادبيات و تاريخ در ايران) درمجله يادگار چنين مطرح شده است:
«
حيدرخان را مظفرالدين شاه و ميرزا علي اصغرخانصدراعظم در مراجعت شاه از سفر اول به فرنگستان در سال 1318 قمري به عنوان مهندسچراغ برق در باكو استخدام كردند و براي داير كردن كارخانه چراغ برق مشهد مقدسفرستادند و او پس از يكسال و نيم به تهران آمد و در كارخانه چراغ برق مرحوم حاجحسين اقا امين‌الضرب استخدام شد.
ب) احمد كسروي در تاريخ مشروطه ايران چنيننگاشته است:
«
اين حيدرعمواوغلي از مردم سلماس بوده ولي در قفقاز بزرگ شده و درتفليس درس مهندسي برق مي‌خوانده، درباره آمدن به ايران مي‌گويند رضايوف كه يكي ازبازرگانان تبريز بوده چنين مي‌خواهد كه به بارگاه مشهد چراغ بكشاند و براي اين كاربه يك مهندس مسلماني نياز بوده، حيدرعمواوغلي از آنجا به تهران آمده در كارخانه برقبه كار مي‌پردازد و چون شورش مشروطه پديد مي‌آيد يكي از هواداران آنمي‌شود.
درباره اين دو نقل قول نكات جالبي مطرح است:
-
هر دو راوي از افرادسرشناس و شناخته شده در تاريخ‌نگاري معاصر ايران هستند كه به دقت نظر شهرت كافيدارند.
-
اين دو گزارش ناهمخوانيهاي ريشه‌اي با هم دارند در گزارش نخستمظفرالدين‌شاه و ميرزاعلي اصغرخان صدراعظم (اتابك اعظم) باني كارند و در گزارش دومرضايوف.
خاطرنشان مي‌سازد كه تا پيش از چاپ كتاب «تاريخ صنعت‌برق در ايران» كهبخش تاريخي آن را آقاي مهندس محمدصادق حامد تهيه كرده بودند گزارش‌ها و اخبارپراكنده‌اي در لابه‌لاي دست نوشته‌ها، مقالات، گزارش‌هاي گوناگون در زمينه برق وكتابهايي كه به نوعي وضعيت اقتصادي و اجتماعي دوران قاجار را مطرح مي‌ساختند، وجودداشت كه تدوين، نقد، يكدست و به هنگام نشده بودند. اين كتاب نخستين اثري بود كه بهبرخي از اطلاعات گذشته مي‌پرداخت و ايشان با بررسي اسنادي كه خانواده امين‌الضرب دراختيارشان قرار داده بودند ويا خودشان درميان منابع گذشته يافته بودند، كار راانجام دادند. به طوري كه كتاب از همان آغاز انتشار نگاه‌هاي بسياري را به سوي خودكشاند. از سوي ديگر همزمان با اين اقدام، برپايي يك موزه برق نيز در دست انجام بود،كه با پشتكار و پيگيري مهندس حامد و همكارانشان گشايش يافت. بدين ترتيب پنجره‌هايتازه‌اي در زمينه فعاليتهاي پيشين صنعت‌برق پياپي گشوده مي‌شد. در همين رهگذر بودكه چالش پيشگامي در كنار اداي وظيفه نسبت به پيشگامان و پيشكسوتان صنعت‌برق جايگاهويژه‌اي يافت. كه با جستجوي اسناد و مدارك جديد به مطرح شدن ادعاهاي تازه انجاميد،چون و چراها و چالش‌هاي پيش‌بيني نشده مطرح و كار بالا گرفت. كساني به تكاپوافتادند تا حق را بر كرسي نشانند كه دراين ميان مي‌توان به آقاي غلامرضا ممتحنميلاني نوه حاج‌محمدباقر ميلاني تاجرباشي (رضايوف) اشاره داشت كه با شور و پشتكار،موضوع پيشگامي جد خود را دنبال مي‌كرد. ايشان براي اثبات آراي خود به گردآورياسنادي دست زد كه هرچند وجود داشتند ولي هرگز پيش از آن بدان‌ها اهميت داده نشدهبود. از اين روهيچ گاه بازنويسي و ارزيابي نيز نشده بودند و بيشتر مي‌توان آنها رااسناد نو يافته است.
نگارنده بر اين باور است كه تصميم به چاپ و انتشار كتاب «يكصد سال صنعت‌برق در ايران» نيز كه با شتابي فزاينده، به منظور آماده شدن برايزمان برگزاري «آيينهاي يكصدمين سال صنعت‌برق» در كشور، تدوين و منتشر شد، در همينراستا و در پي توجه روزافزون به شناخت تاريخي ماجراهايي كه بر اين صنعت رفته، شكلگرفت. در اين كتاب نيز اسناد و مدارك جديدي در زمينه‌هاي گوناگوني و در ابعاديگسترده مطرح شد. ولي از آنجا كه براي بازنويسي اسناد و انجام تحليلهاي لازم زمانكافي در دسترس نبود، خود به خود نادرستي‌هايي چند به ويژه درباره تاريخها و نامهابدان راه يافت. براي رفع همين تنگناها و كمبودها و همچنين پاسخ به استقبالخواستاران كتاب باعث شد تا اينك چاپ دوم كتاب در چارچوب منطقي‌تر تدوين و آماده شودو بزودي آن را در دسترس خواهيم داشت.
شايان يادآوري است كه در تلاشي همرو چاپدوم كتاب «صنعت‌برق در ايران» نيز كه با نام جديد «صنعت‌برق ايران در آيينه تاريخ» همراه با افزايش مطالب و سندهاي بيشتر، در شكلي مناسب به تازگي از سوي برق تهرانچاپ و انتشار يافته است و با خبريم كه همه شركتهاي برق منطقه‌اي نيز در اين زمينهكوشا شده و كارهاي چشمگيري را انجام داده و مي‌دهند كه در اين ميان مي‌‌توان به «يكصدسال تاريخ برق در گيلان»، «تاريخچه صنعت‌برق در خوزستان» اشاره كرد. بدينترتيب گواه آنيم كه رويكرد به تهيه تاريخ با شيوه‌هاي نوين تاريخ‌نگاري در صنعت‌برقجدي‌تر دنبال مي‌شود.
به هر حال با پيدايش اين فضاي تازه به نظر مي‌رسد كه اينكارزيابي منابعي كه دستمايه تاريخ‌نگاري در صنعت‌برق به شمار مي‌آيند از اهميتبرخوردار شده باشند. ولي بايد خاطرنشان ساخت كه در اثر اشتباهات يا اطلاعات نادرستيكه به چالشهاي پيشگامي (حق تقدم) به شمار مي‌آيند. البته براي رسيدن به داده‌ها واطلاعات درست بي‌گمان بايد تلاش بيشتري كرد و به جستجوي منابع دست‌نخورده و اسنادديگري كه بي‌گمان وجود دارند ولي هنوز ما از وجودشان بي‌‌خبريم دست زد. بدانهاپرداخت و آنها را كاويد. در اين رهگذر است كه بايد به گزارشهاي مستند كنسولهاي روسو انگليس در شهرهاي گوناگون ايران دست يافت زيرا اين افراد جزئي‌ترين نكات رادرباره رخدادها و فعاليتهاي محل ماموريت خود به دولتهايشان گزارش مي‌كردند. بايد بهخاطرات ايرانگردان كنجكاو و بيگانه نگاه انداخت و آنها را كاويد، زيرا برخي از آنهاهمه جزييات را در نوشتهاي خود گزارش كرده‌اند. بايد به گزارشهاي گروه‌ها و هيات‌هايجاسوسي و مطالعاتي كه از سوي دولت هند،‌انگليس،‌دولت انگلستان و دولت روسيه برايارزيابي و شناخت شرايط اقتصادي و اجتماعي و زمينه‌سازي نفوذ بيشتر در كشور، به اينسرزمين مي‌آمدند توجه ويژه داشت زيرا در آنها به نكات ارزنده‌اي درباره امكاناتشهري و اجتماعي و تاسيسات زيربنايي اشاره شده است. بايد به اسناد خفيه نويسان دورانقاجاريه ايراني و چه بيگانه دسترسي پيدا كرد كه پر از گزارشهاي رنگارنگند و همچنينبه كتابهاي سياسي و اقتصادي و تاريخي اواخر قاجار رجوع كرد كه در بردارنده مطالبجالب در اين زمينه هستند. يكي از اين آثار كتاب ارزشمند گنج شايگان نوشته جمالزادهاست كه در سال 1296 خورشيدي (1335 هـ ق 1917 م) در برلن چاپ و منتشر شد و اين تاريخنزديك به 11 سال پس از بهره‌برداري از كارخانه امين‌الضرب ونزديك به 15 سال پس ازبهره‌برداري از مولد آستان قدس (حرم مطهر امام هشتم) است. همين منبع است كهنزديكترين اطلاعات را نسبت به زمان بهره‌برداري از يكانهاي توليدي در تبريز و رشتنيز به دست مي‌دهد و از اين ديدگاه هم در خور بررسي و تامل است.
خاطرنشانمي‌سازد كه بخش «تشبثات» كتاب گنچ شايگان نه تنها در زمينه برق بلكه در زمينهكارخانه‌هاي موجود ديگر، گوناگوني و اهميت آنها، يكي از مهمترين منابعي به شمارمي‌آيد كه همواره مورد توجه پژوهشگران و تاريخ‌نگاران بعدي بوده است به طوري كه هركدام به صورتي از آن سود برده‌اند. در اين زمينه به دو اثر زيرين اشاره مي‌كند كهيكي به طور مستقيم و ديگري به طور نامستقيم اطلاعات و داده‌هاي مربوط به برق وگسترش آن را از همين كتاب برداشته‌اند (البته در بسياري از نوشته‌هاي ديگر نيز گواهبر داشتهاي كامل و يا جزيي مطالب با و يا بدون يادآوري نام منبع هستيم.)
موردنخست اثر ارزشمند چارلز عيسوي نويسنده كتاب تاريخ اقتصادي ايران در عصر قاجار 1332-1215 هـ ق
1914-1800
ميلادي 1293-1179 خورشيدي است كه بخش «تشبثات» رابدون كم‌و كاست و به طور كامل با يادآوري نام منبع آورده و رجوع به منابع ديگر رالازم نديده است.
اثر دوم كتابي است درباره امين‌الضرب كه آقاي خسرو معتضد با نامامين‌الضرب تاريخ تجارت و سرمايه‌گذاري در ايران تهيه كرده‌اند (كه به احتمال تزدانشگاهي ايشان بوده است). التبه نويسنده اطلاعات و داده‌هاي مربوط به برق را ازمنابعي برگرفته كه آنها خود به طور قطع از گنج شايگان سود برده‌اند جون جزيياتارايه شده و شكل آنها اين نكته را بازنمايي مي‌كند ولي اندوهوارانه دستكاريهايي درآنها انجام شده كه راه به اشتباه برده است و با همان شكل نيز به اين اثر راه يافتهاست كه در جايگاه خود بدانها اشاره خواهد شد.
جمالزاده اين بخش از كتاب خود راصفحه‌هاي (93 تا 95) زير نام «تشبثات» آغاز مي‌كند كه جا دارد تا اندازه‌اي بدانپرداخت شود:
واژه «تشبث» در «فرهنگ معين» (مص‌ل) به معناي چنگ در زدن به چيزيدر آويختن به- وسيله قراردادن كسي يا چيزي را دست آويز ساختن- آويختگي- چنگ‌زنيبراي وسيله قرار دادن در «فرهنگ عميد» (مص-ع) دست آويز ساختن- چنگ در زدن و درآويختن به چيزي، و در فرهنگ بزرگ سخن (اسم مصدر) به معناي متوسل شدن به كسي يا چيزيچنگ در زدن و گرفتن چيزي، آمده است. از سويي در زيرنويس صفحه 93 كتاب گنج شايگاناين واژه در برابر واژه انگليسي Enterprise گذاشته شده است كه با مراجعه به فرهنگآريانپور معادل آن: «شركت بنگاه- موسسه بازرگاني» و همچنين «سرمايه‌گذاري و رقابتبازرگاني و مخاطره‌پذيري با حداقل دخالت دولت» داده شده است. در كتاب فرهنگ علوماقتصادي تاليف دكتر منوچهر فرهنگ نيز به معناي «تصدي- موسسه- بنگاه معاملاتتجاري» آمده است. به هر روي بررسي جايگاه كاربرد آن در كتاب ياد شده نشان مي‌دهد كهنويسنده به بنگاههاي بازرگاني توليدي در زمينه‌هاي گوناگون صنعت اشاره دارد و آن رادر برابر واژه «كارخانه» نيز آورده است.
اينك به نكاتي كه در متن كتاب شايگاندرباره كارخانه‌هاي موجود تا سال 1295 خورشيدي اشاره شده مي‌پردازيم:
1-كارخانهچراغ برق كه متعلق است به حاج حسين آقاي امين‌الضرب اين كارخانه تا به حال (1295خروشيدي- 1335 هـ ق) كار مي‌كند و مغازه‌ها و خيابانهاي مهم طهران را روشني مي‌دهد،اين كارخانه در حوالي سال 1323 از آلمان و از «شركت عمومي الكتريك» به ايران آوردهشده و در سال 1325 شروع به كار كرده و تا 4000 چراغ مي‌تواند روشني بدهد.
2- كارخانه برق كوچك ديگري در تهران در خيابان ارك هست كه عمارات دولتي را روشنيمي‌دهد.
3-كارخانه چراغ برق در مشهد: اين كارخانه را مرحوم حاجي‌محمدباقرميلاني معروف به رضايوف از طرف مظفرالدين‌شاه در حوالي سال 1320 از روسيه به قيمت 8هزارتومان براي روشن كردن حرم مطهر حضرت رضا وارد كرد و علاوه بر حرم مطهر قسمتخيابان موسوم به خيابان بالا را هم كه واقع است بين كارخانه و حرم مطهر روشنيميداد.
4-كارخانه چراغ برق در رشت و تبريز: كارخانه تبريز را قاسم‌خاناميرتومان پسرعالي خان والي به آنجا آورده است و 125 اسب قوه دارد.
اينك بهمنظور روشن‌تر شدن مطالب بالا و تاييد يا نقد آنها با مستندات نو يافته درهر موردبا توجه به ترتيب مطالب ارايه شده در متن مي‌پردازيم.
1-اسناد ارايه شده توسطخاندان امين‌الضرب كه در كتابهاي ياد شده پيشين (چاپ برق منطقه‌اي تهران) بازتابيافته‌اند به روشني نشان مي‌دهند كه حاج حسين امين‌الضرب (پسر) در محرم سال 1332 (برابر فروردين 1283 خورشيدي) امتيازنامه برق تهران را دريافت كرده است. هرچند بهنظر مي‌رسد كه امين‌الضرب بايد پيش از دريافت امتياز نامه كارهاي مقدماتي را آغازكرده باشد ولي كارهاي اجرايي خريد و حمل تجهيزات بي‌گمان بايد پس از دريافت امتيازنامه آغاز شده باشد و تجهيزات نيز در سال آينده يعني 1284 خورشيدي (1323 هـ ق) بهتهران وارد شده باشند. اين موضوع با بررسي تاريخ سند تلگرافهاي حمل تجهيزات موجودكه به ترتيب 29 فروردين 26 و 29 آذرماه سال 1284 است تاييد مي‌شود.
2-مولدخريداري شده از شركت آ ا گ آلمان به قدرت 400 كيلووات از نوع تيغه‌اي با سرعت 120دور در دقيقه كه ماشين بخار آن از نوع پيستوني دو مرحله‌اي بود به طوري كه قطراستاتور آن نزديك به 5 متر و طول كل موتور ژنراتور آن نزديك به 11 مترمي‌شد.
3-كارخانه برق امين‌الضرب در فوريه 1907 ميلادي برابر با بهمن 1285خورشيدي وبرابر با اوايل 1325 هـ ق نزديك به شش ماه پس از امضاي فرمان مشروطيت بهبهره‌برداري رسيد. شايان يادآوري است كه چون دو ماه آخر سال 1285 خورشيدي با ماههاينخست سال 1325 هـ ق همپوشاني پيدا مي‌كند و برق امين‌الضرب نيز در همين دوران بهبهره‌برداري رسيده است اين تاريخ درست است والا بايد توجه داشت كه كمابيش ده ماه ازسال 1325 هـ ق با سال 1286 خورشيدي همپوشاني دارد.
4-از سويي در متن كتابامين‌الضرب با بهره‌گيري از خاطرات حيدرخان عمو اوغلو و همچنين به احتمال از منابعديگر كه ناشناخته‌اند مطالبي به شرح زير به مطالب برگرفته از گنج شايگان افزوده شدهاست.
(اين نخستين كارخانه برق شهري تهران و دومين كارخانه برق كشور بود. نخستينكارخانه برق شهري در سال 1320 هـ.ق به همت حاج محمدباقر ميلاني معروف به رضايوف درمشهد به كار افتاده و سرمايه آن از سوي مظفر‌الدين‌شاه تامين شده بود. كارخانه برقمشهد علاوه بر حرم مطهر، قسمت خيابان موسوم به بالا خيابان را كه بين كارخانه و حرمواقع شده بود برق مي‌داد و اولين مهندس اداره‌كننده آن حيدرخان برقي بود كه بعدهابه حيدرخان عمواوغلي يا حيدرخان بمبي مشهور شد. حيدرخان بعدها مدتي نيز در كارخانهبرق حاج امين‌الضرب بكار اشتغال ورزيد. كارخانه برق حاج امين‌الضرب كه به مغازه‌هاو خيابانهاي مهم تهران برق مي‌داد از كارخانه آلماني شركت عمومي الكتريك «آلگمانيهالكتريسيته گزلشاف» خريداري شده و تا حدود سالهاي 1316 هـ.ش كه كارخانه برق جديدتهران به كار افتاده عمده كارخانه برق تهران بود. قبل از اين كارخانه در تهران،كارخانه برق كوچكي در زمان ناصرالدين‌شاه در خيابان ارك به كار افتاده بود كه برققصر گلستان، ارك و عمارات دولتي از آن تامين مي‌شد. از شرح احوال حيدرعمواوغليانقلابي معروف دوران مشروطه اطلاعات جالبي پيرامون اولين كارخانه‌هاي برق ايران كسبمي‌كنيم نامبرده مي‌نويسد:
«
در باكو با چند نفر ايراني مربوط بودم،مظفرالدين‌شاه در سفر اول به فرنگ با ميرزا علي اصغر اتابك مقتول يك نفر مهندسمسلمان لازمشان شده بود كه در مشهد مقدس كارخانه چراغ برق را داير كند. چون در آنزمان بين مسلمانها مهندس چراغ برق كم بود لذا مسلمانهاي باكو مرا معرفي كرده ماشين Otte Deuz و لوازم چهارصد چراغ را خريداري كرده به سمت خراسان حركت كردم (اگر چهخريد اشيا توسط حكيم‌الملك بود ولي من كه به واسطه اتابك معرفي شده بودم اين سمت راقبول كردم).
حيدر خان عمواوغلي پس ازيازده ماه اقامت در مشهد عازم تهران مي‌شود: «پس از آن كه وارد تهران شدم بعد ازچند ماه در ماشين‌خانه مستخدم شده بدين ملاحظهبا جميع صنعت‌كاران تهران آشنا شدم. چون مقصود عمده من آشنا شدن با مردم و شناختنآنها بود لذا از اداره ماشين‌خانه استعفا كرده در تجارتخانه روسي حمل و نقل ايرانمستخدم شدم و بدين جهت با اغلبي از تجار و غيره آشنا شدم. پس از يك سال اشتغال درآن اداره استعفا كرده در اداره برق حاج حسين آقا امين‌الضرب مستخدم شدم كه كارهايالكتريسيته عموماً تحت اختيار من و سركشي به امور آن به عهده من محولبود
كارخانه‌اي كه در مشهد تاسيس شده و براي روشن كردن آستانه و بالا خيابانبه مشهد آورده شده بود در سال 1320 (1279 شمسي) شروع به كار كرد.
هزينه خريد اينكارخانه هشت هزار تومان بود. در سال 1321 حاج محمد حسين امين‌الضرب ماشين‌آلات مولدبرق را از آلمان وارد كردو در سال 1322 هـ.ق بهره‌برداري از آن را آغاز كرد.
درآن زمان يك كارخانه برق در رشت و يك كارخانه برق ديگر در تبريز با 125 قوه اسب و بهوسيله قاسم‌خان امير تومان تاسيس شد.
كارخانه برق رشت را ميرزا محمدعلي اصفهانيمعروف به معين‌السلطنه رشتي در سال 1281 هجري شمسي به كار انداخت، تا سال 1305 شمسيكارخانه در دست خاندان معين‌السلطنه رشتي بود. در آن سال ارباب گشتاسب و ارباب رستمفيروزگر امتياز كارخانه را از معين‌السلطنه خريدند و شركت برق گيلان را تاسيس كردندو همانها در رشت و بندرانزلي و لاهيجان مولدهاي جديد برق به كار انداختند. اماكارخانه برق تبريز كه مدير و مهندس آن يك نفر روسي بود و به وسيله قاسم‌خان والياميرتومان تاسيس شده بود تا خاتمه جنگ بين‌الملل اول پاييد وزير نظر بانك ايران ووزارت ماليه درآمد. سپس قاسم‌خان والي با ارباب افلاطون شاهرخ شريك شد و شركتي بهنام شركت چراغ برق زرتشتيان در تبريز ايجاد كردند و سرمايه شركت به مردموسرمايه‌گذاران علاقه‌مند فروخته شد وتا سالها بعد آن كارخانه به همان ترتيب ادارهشد.
5-از آنجا كه مطالب مربوط به برق در اين منبع به طور چكيده درهم و فشرده وبدون ترتيب تاريخي نگاشته شده است ترجيح داده شد كه كل آن يكجا ارايه شود ولي درروند مقابله و بررسي با مطالب كتاب گنج شايگان و اسناد نو يافته جابه‌جا و بسته بهموضوع بدان‌ها اشاره مي‌شود.
6-درباره نخستين كارخانه برق شهري به همت حاجمحمدباقر ميلاني معروف به رضايوف كمابيش با برداشتهاي نادقيق سروكار داريم ماخذنويسنده براي اين بخش تاريخ رشد سرمايه‌داري (- احمد اشرف) است كه وي نيز به احتمالبسيار اصل مطلب خود را از گنج شايگان برگرفته و با اطلاعات ديگري درهم آميخته ومطرح ساخته و ناآگاهانه اشتباه چشمگيري را نيز مرتكب شده است به طوري كه سالبهر‌ه‌برداري از اين مولد را كه 1320 قمري است با سال 1279 خورشيدي همزمان ساختهاست در صورتي كه اين سال برابر يا سال 1281 خورشيدي است و درست همان سالي است كهاسناد ديگر هم آن را نشان مي‌دهند. بررسيهاي انجام گرفته نيز نشان مي‌دهند كه درنيمه دوم آن سال مولد آستانه به بهره‌برداري رسيده است. از سوي ديگر اگر مولد نصبشده همان مولدي باشد كه حكيم‌الملك خريداري كرد و به مشهد فرستاد (اسناد موجود برآن گواهي مي‌دهند). اين مولد آنچنان بزرگ نبوده كه بتواند به عنوان يك مولد برقشهري برشمارده شود. اين مولد همانطور كه در كتاب گنج شايگان نيز بدان اشاره شدآستانه و مسير بالاخيابان از محل كارخانه تا آستانه را روشن ساخته است. با آن كهآقاي غلامرضا ممتحن ميلاني پافشاري دارند كه اين مولد به مناطق اطراف حرم در بالاخيابان برق مي‌داده است ولي سندي كه چنين وضعيتي را تاييد كند تاكنون مشاهده نشدهاست.
7-براي روشن‌تر شدن سال بهره‌برداري از مولد برق آستانه مي‌توانيم بهخاطرات حيدرخان كه مورد عنايت نويسنده كتاب امين‌الضرب نيز هست استناد كنيم. حيدرخان عمواوغلي (بر پايه خاطرات خود وي كه توسط مرحوم منشي‌زاده نوشته شده) روز 17 رجب سال 1321 برابر با 17 مهرماه 1282 خورشيدي از مشهد خارج شده است در اين صورتاگر مدت اقامت وي در مشهد 11 ماه بوده باشد پس وي در آبان ماه سال 1281 به مشهدوارد شده است. در خاطرات حيدرعمواوغلي مدت اقامت وي 15 ماه ياد شده است كه به نظردرست‌تر مي‌آيد. بدين روال وي در تيرماه سال 1281 وارد مشهد شده است و اگر فرض براين باشد كه وي به سرعت دست به كار شده و ساختمان كارخانه نيز آماده بوده است(اسنادي در زمينه آماده‌سازي آن در دست است)، بدين ترتيب درست‌تر آن است كه نيمهدوم سال 1281 خورشيدي رازمان بهره‌برداري از مولد برق آستانه در نظر بگيريم.
8-از سوي ديگر بر پايه خاطرات حيدرخان، به‌ويژه در آن بخشي كه به حكيم‌الملك اشارهمي‌كند، نخستين مولد برقي كه حيدرخان آن را در مشهد نصب كرده توسط حكيم‌الملكخريداري شده. اسناد نشان مي‌دهند كه اين مولد پيش از ورود حيدرخان و به همين روالرضايوف به مشهد، يعني در اول شهريور سال 1280 خورشيدي به مشهد رسيده و به آستانهتحويل شده است (نزديك به يكسال پيش از ورود حيدرخان)
9-با توجه به مطالب يادشده در بالا مطرح شدن سال 1279 يا از يك خاطره ذهني نادرست برگرفته شده است و ياهمواره يك اشتباه نادرست در روند تبديل سالهاي قمري به خورشيدي بوده است. ولي هميناشتباه در نوشته آقاي احمد اشرف و تكرار آن در همين كتاب و به احتمال منابع ديگردستمايه برداشتهاي نادرستي درباره تاريخ بهره‌برداري برق در مشهد شده است.
10-درباره برپايي كارخانه برق در رشت و تبريز و نزديكي زمان برپايي كارخانه در مشهد درسال 1281-1282 بهتر است گفته شود كه برق تهران در حقيقت چندمين كارخانه برق كشور دردوران مظفرالدين‌شاه برشمرده مي‌شود و نه دومين آنها.
11-درباره كارخانه برقتبريز نيز خاطرنشان مي‌سازد كه قاسم خان والي درگام نخست شخصاً كارخانه برق تبريزرا وارد، نصب و راه‌اندازي كرد و چند سال از آن بهره‌برداري كرد ولي اين كارخانه درآشوبهاي دوران مشروطيت در تبريز و در روند ماجراهاي پي‌درپي هجوم‌هاي مستبدان بهشهر و مقابله مجاهدان، ويران شد. قاسم‌خان والي پس از مدتي به انديشه فعال‌سازيدوباره كارخانه افتاد واين كار را با مشاركت يك مهندس روس به انجام رساند. اينمهندس روس كارخانه را با دريافت وام از بانك استقراضي ايران و روس دوباره‌سازي وراه‌اندازي كرد ولي از آنجا كه درنهايت نتوانست به تعهدات خود نسبت به بانك عمل كنداز شرايط پديده آمده در دوران جنگ جهاني اول استفاده كرد و متواري شد. پس ازجنگ وتشكيل دولت جديد شوروي و واگذاري مطالبات بانك استقراضي به دولت ايران پرونده اينمشاركت نيز سرانجام به وزارت ماليه كشانده شد. بدين ترتيب مطالب عنوان شده كه ازسند شماه 3349 رديف 561 گزارشي از تاريخچه برق در آذربايجان- فهرست اسناد و مداركدولتي جلد 2 اقتصادي صفحه 158 برگرفته شده از دقت كافي برخوردار نيست ولي به هرحال در خور اعتناست.
12-درباره ايجاد شركت چراغ برق زرتشتيان در تبريز مستندويژه‌اي دراختيار نگارنده نيست و بهتر است تا دستيابي به اسنادي گويا اشاره به آنرا نديده گرفت.
13-درياره مطالب عنوان شده درباره برق گيلان نيز اكنون، كتابيكصدسال تاريخ برق گيلان در دسترس است و در آن مطالب با دقت كافي همراه با اسنادبازنويسي شده بسياري و ارزيابي و ارايه شده است كه كمابيش در كتاب يكصد سالصنعت‌برق در ايران نيز بازتاب يافته‌اند. البته در اين باره نيز يادآوري مي‌كند كهمطالب مندرج در سند 2350 رديف 562 و 3351 رديف 563 (گزارشي از سابقه برق در گيلان)فهرست اسناد و مدارك دولتي ايران جلد 2 اقتصادي صفحات 159-157 نيز در خوراعتنا است.
14-اسناد موجود به طور قطع ورود يك مولد (با نام كرام) به سفارشناصرالدين‌شاه و توسط محمدحسن امين‌الضرب در شهريور ماه سال 1263 خورشيدي را نشانمي‌دهند كه به هنگام ترخيص از گمرك در مرز روسيه با دشواري روبرو شد و كار به دخالتمستقيم ناصرالدين‌شاه كشيد سرانجام اين مولد در فروردين ماه سال 1264 براي نصبتحويل استاد يوسف مسيحي شد. اندكي پيش از اين تاريخ نيز اسباب آن كه شامل هشت عددحباب نيز مي‌شد، در روزهاي اول اسفند سال 1283 به وي تحويل شده بود. اين مولد برايروشنايي كاخ گلستان و تكيه دولت به كار مي‌رفته، هر چند از چگونگي بهره‌برداري ازآن گزارش مستند ديگري در دست نيست و نمي‌دانيم كه اين مولد تا كي كار مي‌كرده و تاچه اندازه موثر بوده است. پس از اين مولد نيز مساله برقدار شدن آستانه در دورانمضفرالدين‌شاه و نقش رضايوف تاجرباشي از جايگاه برجسته‌اي برخوردار مي‌شد. ولي دركتاب گنج‌ شايگان به مولدي اشاره مي‌شود كه هنوز در سال 1335 هـ ق يا 1295 خورشيديدر باب همايون بهره برداري و ساختمانهاي دولتي را روشن مي‌كرده است. به احتمال زياداين مولد نمي‌توانست همان مولد كوچكي باشد كه به فرمان ناصرالدين‌شاه وارد شد و ازديگر سو نمي‌بايد از مولدهاي كوچكي بشمار آيد كه امين‌الضرب بعدها تهيه و دربخشهايي از تهران به كار انداخت. چون بر پايه اطلاعات موجود، امين‌الضرب اين كار رادر سالهاي بعدتر انجام داده است، در ضمن خيابان باب همايون به خيابان چراغ برقبسيار نزديك است و امين‌الضرب حتي بعدها نبايد در اين فاصله كوتاه دو مولد جداگانهنصب كرده باشد. پس اين مولد چيست؟ و چرا از آن هيچگونه اطلاعات مستندي به جزگزارشهاي خبري در دست نداريم؟ در اين ميان آنچه كه ماجراي اين مولد برق را واردمرحله چالش برانگيز ديگري مي‌كند مطلبي است كه اعتماد‌السلطنه در گزارشهاي روزانه‌خود در روز جمعه 17 رمضان 1296 (17 اوت 1879 برابر با 26 مرداد 1258 خورشيدي) نوشتهاست. اين گزارش در كتاب‌‌هاي مرات‌البلدان و جلد اول چهل سال تاريخ ايران (الماثر والاثار) متعلق به اعتماد‌السلطنه تكرار شده است و آقاي دكتر حسين محبوبي اردكاني درتعليقات بر الماثر و الاثار يعني جلد دوم كتاب چهل سال تاريخ ايران و همچنين در اثرمستقل خودشان به نام تاريخ موسسات تمدني جديد در ايران آن را به عنوان نخستينكارخانه توليد برق در ايران مطرح كرده‌اند. نگارنده پيش از اين بدين مطلب با ديدهترديد مي‌نگريست و آن را جدي نمي‌‌گرفت و در نوشته‌هاي خويش اين داده‌ها را نادقيقارزيابي مي‌كرد و همواره بر اين باور بود كه اعتماد‌السلطنه به احتمال درباره گازوبرق اشتباه كرده و مساله مربوط به كارخانه گاز تهران است. ولي تكرار موضوع و بررسيكمابيش جدي‌‌تر آثار جنبي و همچنين توجه دوباره به مطالب مندرج در جلد دوم كتابچهل‌سال تاريخ ايران كه از تعليقات و بررسيهاي زنده ياد دكتر محبوبي اردكاني است،مي‌توان چنين استنباط كرد كه شايد كارخانه ديگري نيز در كار بوده است. براي روشن‌ترشدن موضوع يادداشت دكتر محبوبي اردكاني را عيناً در زير مي‌آورد:
(افتتاح چراغالكتريسيته: يكسال پيش از تاسيس كارخانه چراغ گاز، كارخانه برق كوچكي توسط ميرزاعلي خان امين‌الدوله كه آن موقع امين‌الملك لقب داشت در مجمع‌الصنايع جنب خيابانباب همايون تاسيس گشت و ناصرالدين‌شاه روز جمعه 17 رمضان 1296 (برابر با 12 شهريور 1258 خورشيدي) به شهر آمد مقارن غروب، با روشن كردن چراغي آن كارخانه را افتتاح كرد)ملحقات جلد چهار مرات‌البلدان( در‎‎آغاز دوسه چراغ بيشتر از اين كارخانه در عمارتسلطنتي و در مقابل سر در الماسيه و در ميدان توپخانه وجود نداشت و اين كارخانهنخستين كارخانه برق در ايران است و متخصص آن نيز همان بواتال بود و كارخانه آسيايبخار هم كه درچند صفحه بعد از آن صحبت شد گويا همين بوده است.)
از آنجا كه دراين گزارش به روشني به تاسيس كارخانه چراغ گاز در يكسال بعد اشاره شده پس مسالهاشتباهي گرفته شدن برق به جاي گاز توسط دكتر محبوبي اردكاني منتفي مي‌شود. پس دراين صورت اين كدام مولد بوده كه برق توليد مي‌كرده؟ پس موضوع مولدي كه با نام مولدكرام توسط محمدحسن امين‌ دارالضرب و به سفارش ناصرالدين‌شاه در سال 1263 به تهرانرسيده بود، يعني 5 تا 6 سال بعد، چه مي‌شود؟ از سويي در همين سال 1258 خورشيدي(يعني در 4 نوامبر سال 1879) است كه اديسون تقاضاي به ثبت رساندن نخستين لامپ ساختخود را كرد و در همان سال نيز آن را در نيويورك به نمايش گذاشت دراين صورتناصرالدين‌شاه در همين سال چه نوع لامپي را در تهران روشن كرده بود؟ و مولدي كه برقتوليد مي‌كرد از چه نوع بود؟ اين پرسشها بايد با دستيابي به مستندات جديد‌ترروشن‌تر شود. البته مي‌دانيم كه پيش از آن كه روشنايي برق توسط لامپهاي خلا بارشته‌هاي كربني و سپس با رشته‌هاي التهابي اختراع اديسون همه‌جا گير شود، روشناييبا روش قوس الكتريكي در فضاي باز شناخته شده بود و در نمايشگاه جهاني كه در سال 1870 (در سال آخر فرمانروايي ناپلئون سوم برابر با 1249 خورشيدي) در پاريس برگزارشد. براي توليد روشنايي در محوطه‌هاي باز از آن‌ها استفاده شد و در جاي ديگرمي‌خوانيم كه نور بر با روش قوسي (نه لامپي) براي روشنايي جايگاههاي عمومي از سال 1236 خورشيدي 1857 (م) به اجرا درآمده است. همچنين در نمايشگاه وين كه دربارهتجهيزات برق در سال 1883 (1262 خورشيدي) گشايش يافت نيز هر دو نوع لامپ يعنيلامپهاي قوسي و لامپهاي رشته‌اي التهابي در كنار هم روشنايي نمايشگاه را تامينمي‌كردند. بي‌گمان لامپهاي با رشته‌ التهابي اختراع اديسون پس از سال 1258 خورشيديدرحال همه جا گير شدن بود. در اين ميان گزارش‌هايي نيز در دست است كه اديسون پيش ازلامپهاي التهابي خود بر روي لامپهاي با رشته‌هاي كربني نيز كار كرده و آنها رابهبود بخشيده و چند ماه پيش از به نمايش گذاشتن لامپهاي جديد التهابي خود نمونه‌اياز اين نوع لامپ تكامل يافته‌تر شده‌اش را نيز به نمايش گذاشته بود. اين اطلاعاتنمايانگر اين واقعيت است كه مدلهاي اوليه لامپهاي داراي رشته‌هاي كربني پيش از اينتاريخ وجود داشته و مصرف مي‌شده‌اند.
در گزارش جالب ديگري در همينزمينه درروزنامه‌ خاطرات اعتماد‌السلطنه درباره روز عاشوراي سال 1302 هـ ق برابر با 18 آبانماه 1263 خورشيدي مي‌خوانيم: «امروز چهل چراغ برقي كه پنج سال است با طناب و مفتولاز سقف تكيه (دولت) آويخته بودند خيلي محكم و استوار بوده، قبل از تغزيه يك مرتبهبه زمين افتاد و شاه و مردم بفال بد گرفتند. استفاده از واژه «برق» دراين گزارش ومساله نصب چهل چراغ برق در پنج سال پيش يعني در سال 1297 هـ ق آن هم با توجه بهگزارشي كه از خود وي داشتيم و (پيش از اين درباره‌اش سخن گفته شد)، يعني گشايش يككارخانه برق متعلق به امين‌الملك (امين‌الدوله بعدي پدر اميني‌ها) توسطناصرالدين‌شاه در سال 1296 هـ ق، بي‌گمان دريچه تازه‌اي را بر روي ما مي‌‌گشايد وبه مساله پيشگامي در برق شهري ابعاد تازه‌اي مي‌دهد. به طوري كه بايد آن را جدي‌تربررسي كرد. هر چند به جز اين گزارشهاي خبري هيچگونه سند ويژه‌اي تاكنون در اين بارهمشاهده نشده است. نگارنده با مراجعه به خاطرات سياسي ميرزا علي خان امين‌الدوله وبررسي رخدادهاي سالهاي 1295 به بعد به نكته‌اي يا سندي كه نمايانگر تلاش امين‌الملك(امين‌الدوله) بعدي براي ايجاد يك كارخانه برق در تهران باشد دست نيافت. هر چند اينكتاب يك خاطرات سياسي بوده و آقاي دكتر محبوبي اردكاني نيز نسبت آن را بهامين‌الدوله نادرست مي‌دانند. در همين رهگذر در مقدمه‌اي كه ناشر (اميركبير) برهمين كتاب نوشته به اقدامات مهم امين‌الدوله مانند تاسيس كارخانه قند كهريزك، تاسيسكارخانه كبريت سازي درالهيه شميران، تاسيس مدرسه رشديه، دعوت از مستشاران بلژيكي واشاره مي‌كند ولي درباره كارخانه برق سخني گفته نمي‌شود.
خاطرنشان مي‌سازد كهدرباره برق و چالش‌هاي پيشگامي و نخستين كساني كه اين انديشه را پروردند هنوزناگفته‌ها واسناد بسياري وجود دارند كه رو نشده‌اند. براي نمونه دراين باره كه چرامشيرالسلطنه با آن كه امتياز برق تهران را از ناصرالدين‌شاه گرفت. كارها را پيشنبرد و چگونه بود كه اين ماجرا مدتها تعطيل شد تا دوباره در دوران مظفرالدين‌شاه درنقاط مختلف ايران تلاشهايي را در اين باره شاهد باشيم. البته بي‌اعتنايي بزرگان وتاريخ‌نگاران آن دوران به برق و برپايي كارخانه‌هاي برق در گوشه و كنار ايرانپيشينه جالبي دارد. براي نمونه مخبرالسلطنه هدايت در كتاب‌هاي نامور خود مانندخاطرات و خطرات به برخي از كارخانه‌هايي كه در تهران تاسيس و راه‌اندازي شد حتي اگركوچك هم بودند اشاره دارد ولي هرگز به مولد كاخ گلستان و بعدها كارخانه امين‌الضربو همين طور مولد احتمالي امين‌الدوله اشاره‌اي نمي‌كند. كار اين بي‌توجهي به ويژهدر جلد چهارم از كتابهايي كه زير نام گزارش نوشته شده بيشتر مشهود است. ايشان طييكسال و اندي كه از زمان پايان كار خياباني تا پايان كار لاهوتي به درازا كشيد،والي آذربايجان و مقيم تبريز بود و شرح اين ماجراها را با دقت نوشته و از جمله بهكارخانه‌هاي كوچكي مانند كبريت‌سازي و جز آن با همان دقت اشاره كرد، ولي دربارهكارخانه برقي كه قاسم‌خان والي به راه انداخته و در هياهوي مشروطيت در تبريز ويرانشده بود و همچنين ماجراي مشاركت وي با يك مهندس روس پس از رخدادهاي مشروطيت برايراه‌اندازي دوباره همان كارخانه، هيچگونه اشاره‌اي نمي‌كند.
15-در پايانخاطرنشان مي‌سازد كه برق صنعتي به معناي واقعي آن در شركت نفت ايران و انگليسپايه‌گذاري شد و نيروگاههاي بخاري تمبي در مسجد سليمان و پالايشگاه در آبادان باگنجايش نامي شايان توجه در سالهاي 1289-1290 خورشيدي به بهره‌برداري رسيدند و رفتهرفته بر گنجايش آنها نيز افزوده شد، به طوري كه اين مراكز تا ايجاد نيروگاههاي بزرگبرق در تهران مانند نيروگاه آلستوم و بعثت همچنان بزرگترين مراكز توليد برق دركشوربه شمار مي‌آمدند.
16-هدف و توجه نگارنده جستجوي هر چه بيشتر اطلاعات وداده‌هاي لازم براي هر چه روشنتر شدن وضعيت پيشگامي در صنعت‌برق بوده و براي اينهدف دست نياز به سوي مراكز و منابع اسناد دراز كرده و راهنمايي آنها را براي اجازهدسترسي به اين اسناد خواستار است و همچنين ياري خاندانهايي را مي‌طلبد كه اين گونهاسناد را هنوز براي خود حفظ كرده، رو نمي‌كنند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 8:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

امداد رساني در انواع حوادث

بازديد: 369

امداد رساني در انواع حوادث 

برق گرفتگي

داشتن اطلاعات در مورد برق، نحوه نصب وسايل روشنايي و تعمير بعضي از اسباب برقي براي همگان ضروري به نظر مي رسد. آموزش تدريجي اين مسائل از سنين نوجواني يكي از ضروري ترين موارد آموزشي عصر ما تلقي مي شود.

 بدن انسان هادي جريان برق است. اگر بدن انسان به برق اتصال پيدا كند منجر به عبور جريان برق از بدن فرد به زمين خواهد شد. در جريان برق گرفتگي علاوه بر سوختگي پوست كه محل ورود و خروج جريان برق را شامل مي شود بافتها هم دچار آسيب مي شود. اگر جريان برق از قلب عبور كرده باشد منجر به اختلال در سيستم قلب و اگر از مغز عبور كند منجر به مهار مركز تنفس و وقفه تنفسي خواهد شد. 

برق گرفتگي به دو دسته تقسيم مي شود.

۱- با ولتاژهاي بالا

۲- با ولتاژهاي پائين

 در موارد با ولتاژ بالا، حتماً بدن لازم نيست مستقيم با سيم يا كابل برق تماس داشته باشد بلكه ممكن است در فاصله ۲٠ متري هم جريان برق از هوا عبور كند و به بدن فرد منتقل شود و باعث برق گرفتگي شود. در اين موارد هر چقدر ولتاژ برق و رطوبت هوا بالا باشد ميزان انتقال و آسيبي كه به بدن وارد مي شود بيشتر است.

  موارد ولتاژ پائين بيشتر در خانه اتفاق مي افتد. مثلاً فرد از سيم لخت و يا وسايل برقي مخصوصاً آن دسته از وسايل كه در آنها آب ريخته مي شود آسيب مي بيند.ممكن است از طريق كليد برق برق گرفتگي ايجاد شود.

 در برق گرفتگي با ولتاژ پائين بدن فرد دچار لرزش مي شود حال آنكه در موارد با ولتاژ بالا بدليل گرفتگي عضلات، منجر به اتصال دائم با آن وسيله خواهد شد.

 كمكهاي اوليه كه در برق گرفتگي با ولتاژ پائين در منزل مي توانيم انجام دهيم رعايت جوانب احتياط است. مسائلي است كه فرد كمك كننده بايد انها را رعايت كند. بدين ترتيب كه تا وقتيكه جريان برق به مصدوم متصل است نبايد به مصدوم دست بزنيم. ابتدا بايد جريان برق قطع شود كه با قطع كردن فيوز يا كشيدن دو شاخه از پريز ممكن مي شود.

 بعد از قطع جريان برق بايد بدن مصدوم را از اتصال به لوازم برقي جدا كرد. فرد كمك كننده بايد دمپايي لاستيكي به پا كند و يا اگر زمين خيس است از چند روزنامه براي خشك كردن استفاده كند و توسط يك چوب و يا هر چيزي كه غير رسانا است فرد مصدوم را از محل كه برق در آن وجود دارد دور كند.

 بعد از قطع ارتباط برق در ابتدا بايد تنفس مصدوم را كنترل كرد. اگر تنفس نداشت بايد تنفس دهان به دهان انجام شود. بالافاصله بايد ضربان قلب و نبض كنترل شود. در صورتيكه نبض وجود نداشت ماساژ قلبي ضروري است.

 در هر نوع برق گرفتگي شخص بايد به بيمارستان منتقل شود و بايد تا ۲٤ ساعت تحت نظر باشد. البته تا رسيدن به پزشك يكبار تنفس مصنوعي و همچنين ٥ بار ماساژ قلبي لازم است.

در برق گرفتگي با ولتاژ بالا تا زماني كه جريان برق قطع نشده حتي نمي توان به مصدوم نزديك شد چون در فاصله ۶ متري هم ممكن است به فردي كه مي خواهد كمك كند برق منتقل شود.

  نكاتي كه بايد در هنگام صاعقه رعايت شود تا باعث پيشگيري از برق گرفتگي شود:

۱- دوري از درختان و پايه هاي برق

۲- گريز از روي ارتفاعات

۳- خوابيدن روي زمين يا جاي گود

سوختگي هاي الکتريکي

عبور جريان برق از بدن احتمالاً باعث ايجاد جراحتهاي وخيم و حتي مرگ آور مي شود . جريان برق ممکن است از يک منبع توليد برق با ولتاژ پايين ( وسايل الکتريکي خانگي ) يا ولتاژ بالا ( بيش از ۱۰۰۰ ولت - معمولاً در کارخانه ها يا در خيابان ) و يا احتمالاً از صاعقه ( برق زدگي )‌باشد . وقتي جريان برق از نقطه اي وارد بدن مي شود از محل ديگر که در آن بدن با زمين تماس دارد خارج مي شود . نقاط ورود و خروج جريان برق از بدن آسيب مي بيند و آسيب اين نقاط به صورت حفره اي شبيه به محل ورود گلوله به چشم مي خورد . به غير از محل ورود و خروج جريان برق ،‌بافتهايي که در مسير اين دو نقطه قرار دارند نيز تحت تأثير جريان برق و حرارت توليد شده تخريب مي شوند به طوري که هرچه ولتاژ برقي که وارد بدن مي شود بيشتر باشد ، سوختگي ايجاد شده عميق تر و جراحتهاي باقي مانده وخيم تر خواهند بود . علاوه بر اين ،‌ جريان الکتريکي ضمن عبور از بدن در اعصاب ( محيطي و مرکزي ) ، ماهيچه ها و قلب تغييرات شيميايي قابل توجهي ايجاد مي کند و باعث اختلال در واکنش هاي بدن شده و يا به طور کلي باعث توقف آنها مي شود ، در بسياري از موارد اگر چه سوختگي خارجي ( محل ورود و خروج جريان برق ) به طور فريبنده اي کوچک است اما اين مقدار کوچک نبايد پوششي بر آسيب هاي وخيم تر عمقي باشد و ما را به اشتباه بياندازد .ابزار و سيمهاي برق با ولتاژ پايين که در خانه يا محل کار يافت مي شوند مي توانند باعث برق گرفتگي بشوند . اکثر سيمها و ابزار الکتريکي توسط روکش هاي عايق پوشانده شده اند تا انسان تماس مستقيم با برق نداشته باشد . بسياري از برق گرفتگي ها ناشي از خراب بودن کليدها ، سائيده شدن روکش سيمها يا خرابي خود وسيله الکتريکي است . کودکان بيشتر در معرض خطر برق گرفتگي قرار دارند چرا که دوست دارند با کليدها ، سيمها و يا پريزها بازي کنند .

آب يک هادي خوب جريان برق است لذا تماس با وسايل الکتريکي با دست خيس يا زماني که زير پاها خيس است ، خطر برق گرفتگي را افزايش مي دهد .

صاعقه يک منبع طبيعي توليد الکتريسيته ( جريان مستقيم با سرعت و ولتاژ فوق العاده زياد ) است که به طور عادي براي رساندن خود به زمين از نزديکترين زائده بلندي که در آن حوالي وجود دارد استفاده مي کند و اگر شخصي در تماس با ، يا حتي نزديکي به يک زائده طبيعي مانند درخت ، برج يا دکل باشد صدمه شديدي خواهد ديد . الکتريسيته توليد شده به وسيله برق آسمان عمرش فوق العاده کوتاه است اما مي تواند موجب مرگ آني ( به علت ايست قلبي - تنفسي ) يا حداقل سبب به آتش کشيدن لباس شخص شود ( اما صدمات بافتهاي عمقي به نسبت سبکتر است ) . بنابراين در زمان رعد و برق بايد به سرعت از محلهاي خطرناک دور شد .

عوارض تهديد کننده جان مصدوم در صدمات الکتريکي

با ورود جريان برق به بدن در اثر انقباضهاي الکتريکي سفت ( کزازي شکل ) عضلات تنفسي يا آسيب مراکز تنفسي در مغز ( در بصل النخاع ) ايست تنفسي عارض مي شود و پس از مدتي قلب نيز از حرکت مي ايستد . البته اگر جريان برق از خود قلب نيز عبور کرده باشد با ايجاد انقباضات کرمي شکل و غيرمؤثرو اسپاسموديک در بطن ( فيبريلاسيون بطني ) ايست قلبي اوليه خواهيم داشت . پس از ايست قلبي - تنفسي اگر در عرض ۴ تا ۶ دقيقه عمليات احياء شروع نشود مرگ قطعي و حتمي خواهد بود . اما قبل از شروع عمليات احياء ابتدا بايد تماس مصدوم را با جريان برق از بين ببريم .

قطع جريان کم ولتاژ

معقولترين کار قطع کليد کنتور است . اگر دسترسي سريع به فيوز امکان پذير نبود دو شاخه را از پريز بيرون بياوريد يا سيم روکش دار را بکشيد تا از پريز خارج شود و مطمئن شويد که خود در يک محل بي خطر و سالم قرار گرفته ايد . اگر نتوانستيد جريان برق را به اين ترتيب قطع کنيد روي يک ماده عايق خشک مثل روزنامه يا يک تخته چوبي يا لاستيک بايستيد و با يک وسيله چوبي بلند ( مثل جارو ) منبع برق را از مصدوم دور کنيد . يا اينکه يک طناب را به دور رانها يا دست مصدوم بياندازيد و او را به سمت خود بکشيد تا از منبع دور شود .

توجه کنيد : از به کار بردن وسايل فلزي يا مرطوب يا از تماس با بدن لخت مصدوم کاملاً خودداري کنيد . اگر هيچ راهي وجود نداشت گوشه لباس مصدوم را که خشک است بگيريد و او را بکشيد .

برق گرفتگي با جريانهاي پر ولتاژ

در مواردي که با برق گرفتگي ولتاژ بالا روبرو هستيد به هيچ عنوان به مصدوم نزديک نشويد مگر اينکه از طرف پليس يا شخص مسئولي به شما اطمينان داده شود که مي توانيد به مصدوم نزديک شويد . تماس با برق هاي پرولتاژ در خطوط فشارقوي هوايي معمولاً سبب مرگ آني مي شود . در چنين مواردي ضمن ايجاد سوختگي هاي شديد ، در اثر نيروي ناشي از اسپاسم ناگهاني ماهيچه اي ، مصدوم به مساحتي دورتر از محل تماس پرت مي شود . اگر مصدوم همچنان در تماس با برق مانده بود يا اينکه کمتر از ۱۸ متر از خطوط فشار قوي فاصله داشت هرگز کوشش نکنيد که او را نجات دهيد ، حتي به او نزديک هم نشويد تا اينکه برق به وسيله مسئولين قطع شود چرا که برق فشار قوي حالت قوسي داشته و مي تواند مسافتهاي دور را نيز تحت تأثير قرار دهد در اين موارد مواد عايق ، مانند چوب خشک يا لباس خشک به هيچ وجه حفاظتي براي شما ايجاد نخواهد کرد . بلافاصله به پليس خبر دهيد و اجازه ندهيد کسي به مصدوم نزديک شود و زماني کمک هاي اوليه را شروع کنيد که از طرف مسئولين يا مراجع رسمي به شما اطلاع داده شود که برق قطع شده است .

ارزيابي مصدومين برق گرفتگي

شکايات وعلائم

مصدومي که دچار برق گرفتگي مي شود ممکن است يکي يا تمام شکايات و علائم زير را داشته باشد :

·         سوختگي هاي محل ورود و خروج جريان برق از بدن

·         قطع راههاي عصبي که به صورت فلج اندام تظاهر مي کند .

·         درد و حساس شدن ماهيچه ها

·         افزايش فشار خون يا کاهش فشار خون همراه با علايم و شکايات ناشي از شوک

·         مشکل شدن تنفس  يا ايست تنفسي ( ممکن است زبان ورم کند و راه هوايي را مسدود نمايد)

·         ضربانات نامنظم قلب يا ايست قلبي.

·         بي قراري و تحريک پذيري ، اگر مصدوم هوشيار است .

·         بيهوش شدن .

·         اختلالات بينايي .

·     شکستگي استخوانها ( از جمله ستون مهره ها ) و دررفتگي مفاصل به علت انقباضات شديد عضلات يا پرت شدن .

·         تشنج ( در موارد شديد )

مراقبت از مصدوم

مراحل مراقبتهاي اورژانس

·         مطمئن شويد که خود و مصدوم در يک منطقه بي خطر قرار داريد .

·     براي مصدوم يک راه هوايي مطمئن برقرار کنيد و اگر لازم است ( در موارد ايست قلبي - تنفسي ) عمليات احياي قلبي - تنفسي مقدماتي را شروع کنيد .

·     در صورت وجود ضايعات نخاعي و ستون فقرات ، آسيب هاي سر و شکستگي شديد ، مراقبتهاي اوليه مربوط به آنها را انجام دهيد .

·     سوختگي هاي الکتريکي را ارزيابي کنيد . در جستجوي حداقل دو محل سوختگي خارج باشيد : يکي محل تماس با منبع انرژي الکتريکي و ديگري محل تماس با زمين .

·         محل هاي سوختگي را سرد کنيد .

·         بر روي مناطق سوخته پانسمان استريل خشک قرار دهيد .

·         مراقب شوک باشيد . آن را درمان کرده و اکسيژن با غلظت بالا تجويز کنيد .

·     مصدوم را هر چه زودتر منتقل کنيد . بعضي از عوارض سوختگي ( مثل تورم راههاي هوايي و در نتيجه خفگي ، نارسايي کليه ، اختلالات قلبي و شوک ) شروع تدريجي دارند . بنابراين بايد مصدوم را سريعاً به مرکز مجهز منتقل کرد و او را تحت نظر قرار داد .

 

توجه کنيد : آسيب هاي الکتريکي سبب تخريب وسيع عضلات شده ، که اين باعث آزاد شدن مواد سمي ( مثل ميوگلوبين ) به داخل خون مي شود . اين مواد از راه خون به کليه ها رسيده و در ادرار ترشح مي شوند و رنگ آن را قرمز مي کنند و از طرفي با رسوب در کليه ها سبب نارسايي کليه خواهند شد . بنابراين براي جلوگيري از اين عارضه به مصدومين برق گرفتگي که ادرار قرمز دفع مي کنند بايد حجم زيادي از مايعات داخل وريدي ( ترجيحاً حاوي بي کربنات سديم ) تزريق کرد تا با شسته شدن کليه ها ، آسيب کليوي تقليل يابد .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 15 خرداد 1393 ساعت: 22:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد بسم الله الرحمن الرحيم

بازديد: 1783

تحقیق  در مورد بسم الله الرحمن الرحيم

مقدمه:

قرآن كتاب مقدس و پر ارزشى است كه محصول مغز بشر نيست، مجموعه اى از سخن الهى است كه در مدت 23 سال بوسيله امين وحى خدا بر قلب نازنين پيشواى گرامى اسلام نازل گرديد. كلمات نغز آن سايه روشنهائى حيرت انگيز است كه بلنداى معانى و فصاحت آن از اوج تصور هر خردمند بالاتر است، به حدى كه با آن كه پانزده قرن است فرياد تحدى و مبارزه طلبى آن در جهان طنين انداز است، جهانيان در برابر اين دعوت آن سر در گريبان حيرت فرو برده اند و در مقابل جلال و عظمت بيكران آن مات و مبهوت مانده اند. معانى ظريف آن چون پرتو آينه لرزان و از دسترس ‍ انديشه گريزان است ولى وقتى در دلى افتاد تا ناپديدترين زواياى روان او نفوذ كرده و آن را دربست مجذوب خود مى سازد. تعاليم و رهنمودهاى آن شعله هاى فروزانى از نور الهى است كه در طى سالهاى زياد بر جهان دانش ‍ گرمى و نور پاشيده و بشر هر اندازه در جاده علم به پيش مى رود و از اسرار پيچيده جهان خلقت پرده بر مى دارد چهره پر فروغش درخشان تر و حقيقتش نمودارتر مى شود. با اين همه از همان روز نخست كه اين كلمات از حنجره پاك محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم ) در زير سقف نيلگون آسمان جزيرة العرب طنين انداخت و گوش دلها را به خود متوجه ساخت، اهريمنانى انسان نما كه نشر و گسترش آن را مخالف منافع شيطانى خود مى پنداشتند بيكار ننشستند و به تلاشهاى مذبوحانه اى دست زدند، نغمه هاى ناموزونى ساز كردند سحر آشكارش خواندند،اساطير الاولينش گفتند، خيالات پريشانش پنداشتند،افتراء به خدا دانستند و چون از اين راه به مقصود خود نرسيدند به معارضه با آن برخاستند ولى جز رسوائى محصولى به بار نياوردند. پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلّم ) تا زنده بود كمال مراقبت در حفظ و پاسدارى از دستاوردهاى آن را داشت و به مسلمين توصيه مى فرمود: به اين ريسمان محكم الهى چنگ بزنيد و خود را از چاه ضلالت برهانيد. و در حديثى كه مسلم بين الفريقين است پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: من دو چيز بزرگ و گرانبها در در ميان شما مى گذارم اگر به اين دو چنگ زده و متمسك شويد هرگز گمراه نخواهيد شد و قطعا نجات مى يابيد، و اين دو يكى قرآن و ديگرى اهل بيت من است .

اين تحقيق سعي دارد كه به بررسي يكي از مهمترين آيات قران بپردازد، آيه اي كه هر سوره( به جز سوره توبه) با آن آغاز مي شود: بسم الله الرحمن الرحيم

گرچه هر چه گفته اند و بگوييم و بگويند، قطره اي بيش نيست از درياي معرفت ازلي چرا كه معروف است على (عليه السلام) از سر شب تا به صبح براى ابن عباس از تفسير بسم الله سخن مى گفت ، صبح شد در حالى كه از تفسير با بسم الله فراتر نرفته بود.

 

دليل شروع سوره هاي قران با " بسم الله الرحمن الرحيم":

 

هر كار مهمى كه بدون نام خدا شروع شود بى فرجام است.(رسول اكرم)

ميان همه مردم جهان رسم است كه هر كار مهم و پر ارزشى را به نام بزرگى از بزرگان آغاز مى كنند ، و نخستين كلنگ هر مؤسسه ارزنده اى را به نام كسى كه مورد علاقه آنها است بر زمين مى زنند ، يعنى آن كار را با آن شخصيت مورد نظر از آغاز ارتباط مى دهند .

اين معنا در كلام خداى تعالى نيز جريان يافته ، خداوند متعال كلام خود را به نام خود كه عزيزترين نام است آغاز كرده ، تا آنچه كه در كلامش هست نشانه او را داشته باشد، و مرتبط با نام او باشد، و نيز ادبى باشد تا بندگان خود را به آن ادب ، مودب كند، و بياموزد تا در اعمال و افعال و گفتارهايش اين ادب را رعايت نموده ، آن را با نام وى آغاز نموده ، نشانه وى را به آن بزند، تا عملش خدائى شده ، صفات اعمال خدا را داشته باشد، و مقصود اصلى از آن اعمال ، خدا و رضاى او باشد، و در نتيجه باطل و هالك و ناقص و ناتمام نماند، چون به نام خدائى آغاز شده كه هلاك و بطلان در او راه ندارد. خلاصه اينكه پايدارى و بقاء عمل بسته به ارتباطى است كه با خدا دارد . در تاييد اين سخن حديثي از امام باقر (عليه السلام) نقل مي كنم : سزاوار است هنگامى كه كارى را شروع مى كنيم ، چه بزرگ باشد چه كوچك ، بسم الله بگوئيم تا پر بركت و ميمون باشد .

 گفتن بسم الله در آغاز هر كار هم به معنى استعانت جستن به نام خدا است ، و هم شروع كردن به نام او و اين دو يعنى استعانت و شروع كه مفسران بزرگ ما گاهى آن را از هم تفكيك كرده اند و هر كدام يكى از آن دو را در تقدير گرفته اند به يك ريشه باز مى گردد ، خلاصه اين دو لازم و ملزوم يكديگرند يعنى هم با نام او شروع مى كنم و هم از ذات پاكش استمداد مى طلبم . به هر حال هنگامى كه كارها را با تكيه بر قدرت خداوند آغاز مى كنيم خداوندى كه قدرتش مافوق همه قدرتها است ، سبب مى شود كه از نظر روانى نيرو و توان بيشترى در خود احساس كنيم ، مطمئنتر باشيم ، بيشتر كوشش كنيم ، از عظمت مشكلات نهراسيم و مايوس نشويم ، و ضمنا نيت و عملمان را پاكتر و خالصتر كنيم . و باز روى همين اصل ، تمام سوره هاى قرآن - با بسم الله آغاز مى شود تا هدف اصلى كه همان هدايت و سوق بشر به سعادت است از آغاز تا انجام با موفقيت و پيروزى و بدون شكست انجام شود .تنها سوره توبه است كه بسم الله در آغاز آن نمى بينيم چرا كه سوره توبه با اعلان جنگ به جنايتكاران مكه و پيمان شكنان آغاز شده ، و اعلام جنگ با توصيف خداوند به رحمان و رحيم سازگار نيست .

نقل است كه حضرت نوح (عليه السلام) در آن طوفان سخت و عجيب هنگام سوار شدن بر كشتى و حركت روى امواج كوه پيكر آب كه هر لحظه با خطرات فراوانى روبرو بود براى رسيدن به سر منزل مقصود و پيروزى بر مشكلات به ياران خود دستور مى دهد كه در هنگام حركت و در موقع توقف كشتى بسم الله بگويند ( و قال اركبوا فيها بسم الله مجراها و مرسيها ) ( سوره هود آيه 41 ) . و آنها اين سفر پر مخاطره را سرانجام با موفقيت و پيروزى پشت سر گذاشتند و با سلامت و بركت از كشتى پياده شدند چنانكه قرآن مى گويد : (قيل يا نوح اهبط بسلام منا و بركات عليك و على امم ممن معك) ( سوره هود آيه 48 ) . و نيز سليمان در نامه اى كه به ملكه سبا مى نويسد سر آغاز آن را بسم الله قرار مى دهد ( انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم ... ) (سوره نحل آيه30 ).

 

لفظ جلاله " الله":

در لغت، لفظ جلاله الله در اصل ال اله بوده ، كه همزه دومى در اثر كثرت استعمال حذف شده ، و بصورت الله در آمده است ، و كلمه اله از ماده اله است، كه به معناى پرستش مي باشد ، وقتى مى گويند اله الرجل و ياله معنايش اين است كه فلانى عبادت و پرستش كرد.

اما در معني، كلمه الله جامعترين نامهاى خدا است . زيرا بررسى نامهاى خدا كه در قرآن مجيد و يا ساير منابع اسلامى آمده نشان مى دهد كه هر كدام از آن يك بخش خاص از صفات خدا را منعكس مى سازد ، تنها نامى كه اشاره به تمام صفات و كمالات الهى ، يا به تعبير ديگر جامع صفات جلال و جمال است همان الله مى باشد .به همين دليل اسماء ديگر خداوند غالبا به عنوان صفت براى كلمه الله گفته مى شود. مثلا ميگوئيم الله رحمان است، رحيم است، ولى بعكس آن را نميگوئيم، يعنى هرگز گفته نميشود: كه رحمان اين صفت را دارد كه الله است. به نمونه هاي بيشتري در قران توجه كنيد:

غفور و رحيم كه به جنبه آمرزش خداوند اشاره مى كند ( فان الله غفور رحيم - بقره - 226 ) .

سميع اشاره به آگاهى او از مسموعات ، و عليم اشاره به آگاهى او از همه چيز است ( فان الله سميع عليم - بقره - 227 ) .

بصير ، علم او را به همه ديدنيها بازگو مى كند ( و الله بصير بما تعملون - حجرات - 18 ) .

رزاق ، به جنبه روزى دادن او به همه موجودات اشاره مى كند و ذو القوه به قدرت او ، و مبين به استوارى افعال و برنامه هاى او ( ان الله هو الرزاق ذو القوة المتين - زاريات - 58 ) .

و بالاخره خالق و بارء اشاره به آفرينش او و مصور حاكى از صورتگريش مى باشد ( هو الله الخالق البارى المصور له الاسماء الحسنى - حشر - 24 ) .

آرى تنها الله است كه جامعترين نام خدا مى باشد ، لذا ملاحظه مى كنيم در يك آيه بسيارى از اين اسماء ، وصف الله قرار مى گيرند: هو الله الذى لا اله الا هو الملك القدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبر : او است الله كه معبودى جز وى نيست ، او است حاكم مطلق ، منزه از ناپاكيها ، از هر گونه ظلم و بيدادگرى ، ايمنى بخش ، نگاهبان همه چيز ، توانا و شكست ناپذير ، قاهر بر همه موجودات و با عظمت .

يكى از شواهد روش جامعيت اين نام آنست كه ابراز ايمان و توحيد تنها با جمله لا اله الا الله مى توان كرد ، و جمله لا اله الا العليم ، الا الخالق ، الا الرازق و مانند آن به تنهائى دليل بر توحيد و اسلام نيست ، و نيز به همين جهت است كه در مذاهب ديگر هنگامى كه مى خواهند به معبود مسلمين اشاره كنند الله را ذكر مى كنند ، زيرا توصيف خداوند به الله مخصوص مسلمانان است .

 

معنی رحمن و رحیم و فرق آن دو:

 

مشهور در ميان گروهى از مفسران اين است كه صفت رحمان ، اشاره به رحمت عام خدا است كه شامل دوست و دشمن ، مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكار مى باشد. زيرا مى دانيم باران رحمت بى حسابش همه را رسيده ، و خوان نعمت بى دريغش همه جا كشيده همه بندگان از مواهب گوناگون حيات بهره مندند ، و روزى خويش را از سفره گسترده نعمتهاى بى پايانش بر مى گيرند، اين همان رحمت عام او است كه پهنه هستى را در بر گرفته و همگان در درياى آن غوطه ورند .

ولى رحيم اشاره به رحمت خاص پروردگار است كه ويژه بندگان مطيع و صالح و فرمانبردار است ، زيرا آنها به حكم ايمان و عمل صالح ، شايستگى اين را يافته اند كه از رحمت و بخشش و احسان خاصى كه آلودگان و تبهكاران از آن سهمى ندارند، بهره مند گردند .

تنها چيزى كه ممكن است اشاره به اين مطلب باشد آنست كه رحمان در همه جا در قرآن به صورت مطلق آمده است كه نشانه عموميت آنست ، در حالى كه رحيم گاهى به صورت مقيد ذكر شده كه دليل بر خصوصيت آن است مانند و كان بالمؤمنين رحيما : خداوند نسبت به مؤمنان رحيم است ( احزاب - 43 ) و گاه به صورت مطلق مانند سوره حمد .

در روايتى نيز از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود : و الله اله كل شيىء ، الرحمان بجميع خلقه ، الرحيم بالمؤمنين خاصة : خداوند معبود همه چيز است ، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان ، و نسبت به خصوص مؤمنان رحيم است از سویى ديگر رحمان را صيغه مبالغه دانسته اند كه خود دليل ديگرى بر عموميت رحمت او است، و رحيم را صفت مشبهه كه نشانه ثبات و دوام است و اين ويژه مؤمنان مى باشد .

شاهد ديگر اينكه رحمان از اسماء مختص خداوند است و در مورد غير او به كار نمى رود ، در حالى كه رحيم صفتى است كه هم در مورد خدا و هم در مورد بندگان استعمال مى شود ، چنانكه درباره پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) در قرآن مى خوانيم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رؤف رحيم : ناراحتيهاى شما بر پيامبر گران است، و نسبت به هدايت شما سخت علاقمند است، و نسبت به مؤمنان مهربان و رحيم مى باشد ( توبه - 128 ) .

لذا در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) نقل شده : الرحمان اسم خاص ، بصفة عامة ، و الرحيم اسم عام بصفة خاصة : رحمان اسم خاص است اما صفت عام دارد ( نامى است مخصوص خدا ولى مفهوم رحمتش همگان را در بر مى گيرد ) ولى رحيم اسم عام است به صفت خاص ( نامى است كه بر خدا و خلق هر دو گفته مى شود اما اشاره به رحمت ويژه مؤمنان دارد ) .

با اين همه گاه مى بينيم كه رحيم نيز به صورت يك وصف عام استعمال مى شود البته هيچ مانعى ندارد كه تفاوتى كه گفته شد در ريشه اين دو لغت باشد ، اما استثناهائى نيز در آن راه يابد . در دعاى بسيار ارزنده و معروف امام حسين (عليه السلام) بنام دعاى عرفه مى خوانيم : يا رحمان الدنيا و الاخرة و رحيمهما : اى خدائى كه رحمان دنيا و آخرت توئى و رحيم دنيا و آخرت نيز توئى !  سخن خود را در اين بحث با حديث پر معنى و گويائى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلّم) پايان مى دهيم آنجا كه فرمود : ان الله عز و جل ماة رحمة ، و انه انزل منها واحدة الى الارض فقسمها بين خلقه بها يتعاطفون و يتراحمون ، و اخر تسع و تسعين لنفسه يرحم بها عباده يوم القيامة ! : خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد كه يكى از آن را به زمين نازل كرده است ، و در ميان مخلوقاتش تقسيم نموده و تمام عاطفه و محبتى كه در ميان مردم است از پرتو همان است ، ولى نود و نه قسمت را براى خود نگاه داشته و در قيامت بندگانش را مشمول آن مي سازد .

اين درس را نيز از بسم الله به خوبى مى توان آموخت كه اساس كار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائى دارد كه تا عوامل قاطعى براى آن پيدا نشود تحقق نخواهد يافت، چنانكه در دعا مى خوانيم يا من سبقت رحمته غضبه : اى خدائى كه رحمتت بر غضبت پيشى گرفته است . انسانها نيز بايد در برنامه زندگى چنين باشند ، اساس و پايه كار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را براى مواقع ضرورت بگذارند ، قرآن 114 سوره دارد ، 113 سوره با رحمت آغاز مى شود ، تنها سوره توبه كه با اعلان جنگ و خشونت آغاز مى شود و بدون بسم الله است !

 

تفسیر ادبی و عرفانی "بسم الله الرحمن الرحیم"

 

نزد اهل عرفان: ب بهار خدا و سین سنای خدا و میم مُلک خدا.

نزد اهل معرفت: ب بهای احدیت، سین سنای صمدیت، میم مُلک الوهیت.

نزد اهل ذوق: ب بّر با اولیاء، سین سّر با اصفیاء، میم منت بر اهل ولاء، ب بّر او با بندگان، سین سّر او با دوستان، میم منت او بر مشتاقان.

آغاز کتاب خدا بر نام الله و رحمن و رحیم از آن جهت است که همه معانی در آن سه نام جمع است و آن معانی سه قسم است: قسمی جلال و هیبت و آن در نام الله است، قسمی نعمت و تربیت و آن در نام رحمن است، قسمی رحمت و مغفرت و آن در نام رحیم است!

معنی دیگر آنست که در آن زمان که خداوند پیغمبر را به خلق فرستاد مردم سه گروه بودند: بت پرستان، جهودان، ترسایان.

گروه نخست نام آفریننده را الله می دانستند و این نام در میان آنان مشهور بود، گروه دوم نام او را رحمن می دانستند و در تورات مذکور، گروه سوم نام او را رحیم می دانستند و نزد آنان در انجیل معروف است.

اینکه آغاز به نام الله و بعد رحمن و سپس رحیم شده. جهت آنست که سرآغاز همه، آفرینش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت و آمرزش. یعنی که به قدرت بیافریدم و به نعمت بپروریدم و به رحمت بیامرزیدم!

 

منابع:

1-تفسیر نمونه اثر آيت الله ناصر مكارم شيرازي

2- تفسیر المیزان اثر علامه سيد محمد حسين طباطبايي

3- قرآن هرگز تحريف نشده اثر استاد علامه حسن حسن زاده آملى

4- تفسير ادبي و عرفاني قران اثر خواجه عبدالله انصاري( از وبلاگ كلئوپاترا دختر فيليپ)

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 15 خرداد 1393 ساعت: 9:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره سيستم تهويه مطبوع در خودرو

بازديد: 323

 

مقدمه

امروز سيستم تهويه مطبوع جايگاه ويژه اي در خودرو دارد. سرنشينان خودرويي كه از سيستم تهويه مطبوع پيشرفته و مجهزي برخوردار است، احساس آرامش مي كنند و چه بسا در شرايط سخت رانندگي در جاده هاي طولاني، به دليل داستن اين سيستم، سختي هاي سفر را بر خود هموار سازند و آن را با خاطره اي خوش به پايان رسانند.

سيستم هاي تهويه مطبوع پس از سال ها سير تكاملي، به شكل امروزي خود رسيده اند. اين سيستم در ابتدا از سرنشينان خودرو در برابر تابش مستقيم نور خورشيد يا بادهاي شديد محافظت مي كرد. پس از مدتي، سيستم گرمايش براي غلبه بر سرما طراحي شد و بالاخره با ساخت كولر، هوايي مطبوع و خنك در اتاق خودرو فراهم آمد. با توجه به جايگاه مهم سيستم تهوية مطبوع، بهتر است با روش و اصول كاركدر آن بيشتر آشنا شويم تا در مراحل گسترده تر، به رفع عيوب اين سيستم بپردازيم و با استفادة صحيح از آن، بيشترين بهره را از سيستم تهويه مطبوع ببريم.

تهويه مطبوع در خودرو

تهويه مطبوع در اتومييل ها از نظر كار و طرح با هم شبيه هستند، ولي كارخانجات سازنده خودروها از اجزاء متفاوتي براي بكار انداختن و كنترل اجزاء در محدوده مشخصات خود استفاده مي كنند.

عمل سرماسازي (برودت) در سيستم كولر

عمل سرماسازي در سيستم كولر خودرو از گردش گاز 12-R (ماده سرماساز) در يك مدار بسته انجام مي گيرد. گاز 12-R به حالت بخار از طرف اواپراتور (تبخيركننده) بوسيله كمپرسور مكيده مي شود و پس از فشردن 14bar در كمپرسور و افزايش دما حدود 80 درجه سانتيگراد بطرف كندانسور (رادياتور كولر) رانده مي شود. در كندانسور گاز داغ و فشرده خنك مي شود با خنك شدن گاز تقريباً تبديل به مايع يعني تقطير مي گردد. و از آنجا به طرف رطوبت گير (رسيور) رطوبت و ناخالصي آن گرفته مي شود و به صورت مايع كامل بطرف اواپراتور حركت مي كند، قبل از ورود به اواپراتور با عبور از شيرانبساط بواسطه گشاد بودن مسير فشار آن بشدت كاهش و منبسط مي گردد و در اواپراتور به سرعت تبخير مي گردد. سرعت تبخير سرماي زيادي را ايجاد مي نمايد كه توسط فن كولر تهويه هواي تازه محيط يا هواي محيط اطاق خودرو از اطراف اواپراتور عبور داده مي شود به اين معني كه حرارت اطاق خودرو را جذب خود مي كند و ماده سرماساز بصورت بخار مجدداً بطرف كمپرسور مكيده مي شود. اين سيكل تا زماني كه كمپرسور كار مي كند ادامه دارد در اين سيستم كار كمپرسور توسط جريان برق كه از كلاچ كمپرسور عبور داده مي شود ايجاد ميدان مغناطيسي كلاچ با محور كمپرسور درگير شده و با نيروي موتور كه توسط تسمه به پولي كلاچ متصل مي باشد حركت مي نمايد. در حالتي كه اواپراتور زياد سرد مي شود توسط ترموستاتي كه به اواپراتور متصل مي باشد مسير گاز را در شيرانبساط مسدودتر مي نمايد تا از يخ زدن هواي اطراف اواپراتور جلوگيري نمايد.

كولر

كولر دستگاهي است كه هواي اتاق را سرد مي كند و در صورتي كه رطوبت هوا زياد باشد، آن را كاهش مي دهد.

قانون عمومي سرمايش

در فصل تابستان گاهي اوقات پس از شنا احساس سرما يا خنكي مي كنيم. علت اين پديده آن است كه با توجه به گرماي خورشيد، آب روي پوست ما تمايل به تبخير دارد. آب، گرماي تبخير خود را از پوست بدن مي گيرد و با كاهش گرماي روي پوست، احساس سرما به ما دست مي دهد. مثال ديگر اين است كه اگر مقداري الكل روي دستمان بريزيم، به علت تبخير الكل از روي سطح پوست، احساس سرما مي كنيم. از اين روش مي توان در سيستم هاي سرمايش استفاده كرد. اين روش مبتني بر قانوني است كه مي گويد: هر ماده اي براي تبخير مجبور به جذب حرارت از محيط اطراف خود و در نتيجه سرد كردن محيط است.

در ظرفي كه كاملاً نسبت به محيط اطراف عايق بوده و شير كنترل بخار دارد، اگر مقداري مايع مبرّد بريزيم، اين ماده به هنگام تبخير، گرماي هواي ظرف را جذب خود مي كند. با اين كار، دماي هواي داخل ظرف از دماي هواي محيط خارج سردتر مي شود. همان گونه كه در شكل صفحة بعد نشان داده شده است، هنگام باز كردن شير بخار، بخارات مبرّد به سمت خارج رانده مي شوند. تا زماني كه شير باز نشده باشد، دماي هواي درون ظرف سرد مي شود. با اين روش مي توان در سيستم سرمايش نيز توليد سرما كرد. براي توليد سرما، بايد مايع مبرّد را زياد كنيم كه در نهايت اين مايع تمام مي شود. از اين رو استفاده از مايع مبرّد غيراقتصادي است. روش مناسب توليد سرما، تبديل گاز به مايع و تبخير مجدد آن است.

مبرّد

مبرّد ماده اي سيال مانند است كه در سيستم تبريد به كار مي رود و با انبساط و تبخير خود سرما توليد مي كند.

رايج ترين مبرّدي كه در سيستم سرمايش خودرو به كار مي رفت، ”12 ـ R” بود كه شكلي از گاز فريون است. اين مبرّد به دليل تخريب لاية اوزون، ديگر به كار نمي رود.

ويژگيهاي فريون 12ـ R

همان طور كه مي دانيد، در فشار جو، آب در دماي 100 درجة سانتي گراد يا 212 درجة فارنهايت به جوش مي آيد، در حالي كه ”12 ـ R” در دماي 8/29- درجة سانتي گراد يا 6/21- درجة

فارنهايت تبخير مي شود.

اگر فشار به 2 kg / cm 2 تبديل شود، 12ـ R در دماي 13- درجة سانتي گراد يا 6/8 درجة فارنهايت بخار خواهد شد. در حالي كه در اين شرايط، آب در دماي 121 درجة سانتي گراد يا 250 درجة فارنهايت به جوش مي آيد. حال اگر مبرّد 12ـ R را در دماي عادي اتاق و در شرايط فشار استاندارد قرار دهيم، گرماي محيط را جذب و بسرعت تبديل به گاز مي شود. فريون 12 تحت فشار مناسب مي تواند براحتي با گرفتن گرما و انتقال آن به محيط، تبديل به مايع شود.

نمودار صفحة بعد ارتباط مبرّد فريون 12 را با دما و فشار محيط نشان مي دهد. اين منحني نشان مي دهد كه فريون 12 در چه فشار و دمايي تبخير مي شود. قسمت بالايي نمودار، حالت گازي مرد و قسمت پاييني آن مرحلة مايع مبرّد را نشان مي دهد.

مبرّد با روش هاي نشان داده شده در نمودار زير، تبديل به مايع مي شود. مي توان با افزايش فشار و بدون كاهش دما، مبرد را از حالت گازي به حالت مايع رساند و يا بدون تغيير فشار و با كاهش دما، آن را به مايع تبديل كرد. اين حالت ها در مسير 1 و 2 نمودار نشان داده شده اند.

با ثابت نگه داشتن دما و كاهش فشار يا با ثابت نگه داشتن فشار و افزايش دما مي توان مايع مبرد را تبديل به گاز كرد.

توضيح آنكه هر اتمسفر معادل 1/03kg / cm2 يا 760mmHg يا 1bar ، معادل 0/1mpa است.

 قسمتهاي مهم سيستم كولر

اجزاء تشكيل دهنده سيستم كولر

1ـ كمپرسور                                                    2ـ كندانسور              

3ـ اواپراتور (تبخيركننده)                            4ـ رسيور (خشك كننده)                             

5ـ سوپاپ اطمينان ذوبي                                6ـ سوپاپ انبساط (شيرانبساط)                   

7ـ سوئيچ ترموستاتيك

1ـ كمپرسور

يك پمپ دوار با طراحي مخصوص كه وظيفه مكش و فشردن گاز را بر عهده دارد و حركت خود را از تسمه بوسيله موتور مي گيرد. دماي خروجي كمپرسور حدود 80 درجه سانتيگراد و فشار حدود 12 bar مي باشد.

2ـ كندانسور (رادياتور كولر)

در جلو رادياتور نصب مي شود كه گاز متراكم شده در كمپرسور با دماي 80 درجه سانتيگراد پس از ورود به داخل كندانسور دماي خود را تا حدود 45 درجه سانتيگراد از دست مي دهند و بصورت مايع در مي آيد.

3ـ اواپراتور (مخزن انبساط ـ تبخير)

در قسمت جلو اطاق خودرو نسب مي شود و وظيفه آن انتشار برودت به داخل اطاق مي باشد.

4ـ رسيور (رطوبت گير)

داراي سه وظيفه مي باشد. الف: جذب ذرات و ناخالصي

        ب: جذب رطوبت از ماده مبرّد

        ج: ذخيره نمودن ماده سرماساز در حالتي كه كولر متوقف مي باشد.

5ـ سوپاپ اطمينان ذوبي

روي كپسول رسيور يك سوپاپ اطمينان وجود دارد تا در صورتيكه دماي گاز از حدود 105 درجه سانتيگراد تجاوز كرد سوپاپ ذوبي عمل و گاز تخليه گردد.

6ـ شيرانبساط

وظيفه آن كنترل ورود مقدار معيني از ماده به داخل اواپراتور و همچنين كمك به كم كردن فشار ماده سرماساز جهت راندمان بيشتر مي باشد.

7ـ ترموستات

ترموستات از يك طرف به شيرانبساط و مخزن آن مجاور اواپراتور نصب مي شود تا مانع ورود ماده مبرد از شيرانبساط به اواپراتور و جلوگيري از يخ زدن آن شود.

اساس كار سيستم سرمايش خودرو

انبساط و تبخير

در سيستم تبريد مكانيكي، هوا به روش زير سرد مي شود:

ابتدا مايع مبرد درون ظرفي تحت دما و فشار بالا ذخيره مي شود كه به آن ظرف «رسيور» يا «مخزن ذخيره» مي گوييم. سپس مايع مبرد را از دهانة ريزي به نام «شيرانبساط» عبور مي دهيم. در اين هنگام دما و فشار مايع مبرد كاهش پيدا مي كند. بيشتر مبردها در اين حالت بخار مي شوند.

مبرد در فشار و دماي پايين به سمت محفظه اي به نام «اواپراتور» جريان مي يابد. در اين ظرف، مايع مبرد بخار مي شود. هنگام اين فرايند، گرماي هواي محيط اطراف جذب مبرد مي شود.

تقطير مبرد

همان گونه كه گفتيم، در سيستم تبريد مكانيكي، مي توان مبرد را با افزايش فشار و سپس كاهش دما به صورت مايع درآورد.

هنگامي كه مبرد گازي اواپراتور را ترك مي كند، به وسيلة «كمپرسور» متراكم مي شود. در «كندانسور» مبرد متراكم شده، گرماي خود را به محيط انتقال مي دهد. پس از آن مبرد تقطير و به مايع تبديل مي شود. در پايان، اين مايع به مخزن ذخيره باز مي گردد.

چرخة تبريد

1ـ مبردي كه با فشار و دماي بالا از كمپرسور خارج مي شود، علاوه بر گرماي جذب شده از اواپراتور، گرماي تشكيل شده در كمپرسور را نيز داراست.

2ـ مبرد گازي شكل در كندانسور جريان مي يابد و به مبرد مايع تبديل مي شود.

3ـ مايع مبرد به سمت مخزن ذخيره جريان پيدا مي كند و در اين محل ذخيره و به وسيلة فيلتر رطوبت گيري مي شود. تا زماني كه اواپراتور به مبرد نياز نداشته باشد، مايع مبرد از مخزن ارسال نمي شود.

4ـ شيرانبساط، مايع مبرد را به مخلوط دومرحله اي (گاز ـ مايع) و داراي فشار و دماي پايين تبديل مي سازد.

5ـ اين مبرد دومرحله اي در اواپراتور به جريان مي افتد. با تبخير مايع در اواپراتور، هواي گرم كه از روي اواپراتور عبور مي كند، گرما مي گيرد و مايع مبرد به گاز تبديل مي شود. پس از آن مبرد گازي شكل به سوي كمپرسور جريان مي يابد و اين فرايند مجدداً تكرار مي شود.

كمپرسور

كمپرسور پمپي است كه براي افزايش فشار مايع مبرد طراحي شده است. منظور از افزايش فشار، افزايش دماست. بخار مايع مبرد در دماي بالا بسرعت تقطير مي شود و انرژي گرمايي خود را به محيط پس مي دهد.

كمپرسورها را مي توان به 3 شكل زير طبقه بندي كرد:

1ـ كمپرسور رفت و برگشتي (خطي)

2ـ كمپرسور دوراني

3ـ كمپرسور صفحه مورب

نوع رفت و برگشتي يا خطي

در كمپرسور رفت و برگشتي، حركت دوراني ميل لنگ ناشي از حركت رفت و برگشتي پيستون است.

مدل دوراني

در اين مدل، پره ها از ميان يكديگر و در جهت مخالف هم به صورت اجزاي مركب قرار مي گيرند. هر كدام از اين پره ها در زواياي مستقيم بر روي شيارهاي موتور قرار گرفته اند. هنگامي كه موتور شروع به كار مي كند، پره ها در جهت شعاع دوران و انتهاي خود، در داخل به خموازات سطح سيلندر از يك طرف به سمت ديگر حركت مي كنند.

كندانسور يا واحد تقطير

كندانسور براي سرد كردن و گرفتن گرما از گاز مبرد به كار مي رود. در كمپرسور، مبرد تبديل به گازي با دما و فشار بالا مي شود كه كندانسور آن را به مايع مبرد تبديل مي كند.

گرماي گرفته شده از مبرد گازي شكل، شامل گرماي جذب شده در اواپراتور و گرماي ناشي از كار كمپرسور در هنگام تراكم مبرد است.

گرماي آزاد شده از كندانسور به شرطي اثر تبريد را افزايش مي دهد كه به وسيلة اواپراتور قابل دسترسي باشد. به تازگي كندانسورهاي جديدي ساخته شده اند كه مانند مدل هاي قديمي از فن رادياتور استفاده نمي كنند و داراي فن مستقلي هستند.

مخزن ذخيره / خشك كن

براي ذخيرة موقتي، مبرد مايع شده به وسيلة كندانسور و نيز زدودن ناخالصي و رطوبتي كه به سيستم تهويه آسيب مي زند، مخزن ذخيره طراحي شده است. براي تهية اين مخزن از فيلتر و خشك كن استفاده مي كنيم. در بالاي مخزن چشمي شيشه اي نيز براي ديدن ورود و خروج مبرد كار گذاشته شده است.

اگر گاز مبرد در رطوبت داشته باشد، باعث زنگ زدگي اجزاي سيستم مي شود. علاوه بر اين، رطوبت سبب مي شود مبرد در دهانة شيرانبساط يا در اواپراتور يخ بزند. براي جلوگيري از بروز اين گونه مشكلات، از خشك كن استفاده مي كنند.

چشمي شيشه اي قابل ذوبي كه در بالاي مخزن ذخيره و خشك كن نصب شده است. نقش سوپاپ اطمينان را دارد. اين چشمي شيشه اي كه پيچ ذوب نيز ناميده مي شود، از پركنندة لحيمي مخصوصي تشكيل شده است كه در مركز پيچ قرار دارد. اگر كاركرد كندانسور مختل شود يا سرمايش به طور مفرط افزايش يابد، فشار در كندانسور و مخزن ذخيرة خشك كن بالا مي رود و خطر تركيدن سيستم لوله كشي پيش مي آيد. براي جلوگيري از اين حالت در فشارهاي بالا (حدود 30 kg/cm2 و دماي 100 درجة سانتي گراد) فلز لحيمي مخصوص داخل درپوش زودگداز، ذوب مي شود و به مبرد براي تخليه به اتمسفر اجازة خروج مي دهد و به اين ترتيب از رسيدن هرگونه خسارت به سيستم تبريد جلوگيري مي كند.

در بعضي سيستم هاي جديد، مدل ديگري را به كار مي برند كه هم سبك تر و هم كوچك تر از مدل ياد شده است. در اين مدل، اتصالات لوله نيز با روش جديدي طراحي و تعبيه شده است.

واحد سرمايش

واحد سرمايش، تشكيل شده است از: اواپراتور، موتوردمنده، فن، شيرانبساط و ظرف تخليه اي كه در اتاقك سرنشين نصب شده است. در بعضي مدل ها، موتوردمنده و فن به صورت يكپارچه در واحد سرمايش قرار نگرفته اند.

ظرف تخليه محفظه اي در واحد سرمايش است كه هدف آن جمع آوري آب تقطيرشده به وسيلة اواپراتور و تخلية آن به سمت خارج است. تشتك يا ظرف تخليه به گونه اي طراحي شده است كه از زنگ زدگي در قسمت سرنشين جلوگيري مي كند. شيرانبساط و اواپراتور در قسمت بعدي تشريح خواهند شد.

شير انبساط

مايع مبرد پس از عبور از ميان مخزن ذخيره و خشك كن، از روزنه اي كوچك به سمت خارج تزريق مي شود. در اين مرحله، مايع مبرد ناگهان منبسط مي شود و فشار و دماي آن
كاهش مي يابد.

شيرهاي انبساط به دو گونة زير تقسيم مي شوند:

1ـ شيرانبساط فشار ثابت

2ـ شيرانبساط حرارتي

با توجه به بار اواپراتور، شرايط خروجي آن بايد به گونه اي باشد كه مايع مبرد بتواند گرماي نهان تبخير خود را از محيط اطراف بگيرد و به صورت كامل تبخير شود. در غير اين صورت، مايع مبرد نمي تواند به طور كامل در چرخه اي مشخص و شرايطي مناسب جريان پيدا كند.

شيرانبساط حرارتي براي تنظيم جريان مبرد به كار مي رود و بخار مبرد به صورت بخار فوق گرم از اواپراتور خارج مي شود. در اين زمان، اختلاف دما بين بخار مبرد و بخار اشباع، ثابت است. بنابراين با استفاده از شيرانبساط حرارتي، اواپراتور تنها مقدار لازم از مبرد را تبخير مي كند. اين كار باعث مي شود كه از بيشترين ظرفيت اواپراتور بهره ببريم و تمام اجزاي سيستم بخوبي و با بهترين بازدهي كار كنند. پس از آنكه مبرد در كندانسور به مايع تبديل شد، حركت عمودي شير سوزني ميزان جريان مبرد را كنترل مي كند. ميزان اين حركت به اختلاف فشار بخار P داخل لولة حسگر گرما و مجموع فشارهاي ” Ps ” و ” Pe ” بستگي دارد. فشار Ps فشاري است كه از فشار فنر گرفته مي شود و فشار Pe فشار بخار در داخل اواپراتور است.

اكنون اجازه دهيد زماني كه ميزان بار سرمايش زياد است را در نظر بگيريم. هنگامي كه بار سرمايش زياد است، دماي گاز مبرد در حين عبور از خروجي اواپراتور بالاست. بنابراين دما و فشار درون لولة حسگر گرما نيز بالا مي رود. در اين حالت، ساچمه به سمت پايين فشار مي آورد و باعث مي شود مقدار زيادي مبرد جريان يابد. هنگامي كه بار سرمايش كمتر مي شود، برعكس حالت يادشده اتفاق مي افتد و مقدار كمتري مبرد جريان مي يابد.

در شيرانبساط حرارتي، يك كتعادل كنندة داخلي يا خارجي تعبيه شده كه كاركرد آنها به فشار داخلي اواپراتور بستگي دارد، اما هر دو نوع از يك قانون تبعيت مي كنند.

اواپراتور يا واحد تبخير

كار اواپراتور برعكس كندانسور است. مبرد پيش از رسيدن به شيرانبساط، 100 درصد مايع است. به محض اينكه فشار مبرد افت مي كند، مايع به جوش مي آيد. در اواپراتور اين كار با جذب حرارت و گرما از هواي عبوري روي فين هاي سرمايش انجام مي پذيرد كه در نتيجة آن هواي محيط سرد مي شود.

جنس اواپراتورها از آلومينيم است و 3 نوع از آنها در بازار موجود است:

1ـ داراي فين لوله اي

2ـ داراي فين مارپيچ

3ـ داراي فين صفحه اي

ساختمان اواپراتور نيز مثل كندانسور بسيار ساده است. اواپراتور از اجزاي مهم سيستم تبريد است كه براساس قانون انتقال حرارت كار مي كند و اثر زيادي بر بازده سيستم سرمايش دارد.

از جمله اشكالاتي كه در فين ها يا پره هاي اواپراتور پيش مي آيد، يخ زدگي آنهاست. زماني كه هواي گرم به فين هاي اواپراتور برخورد مي كند و تا زير دماي نقطه شبنم سرد مي شود، بخارآب موجود در هوا تقطير شده و به صورت قطرات ريز آب درمي آيد. اگر در همين زمان فين ها سرد شوند و دماي آنها به زير صفر درجة سانتي گراد برسد، قطرات آب يخ مي زنند. قطرات يخ زده بر بازده اواپراتور كه به مثابة مبدل حرارتي است اثر مي گذارد و آن را كاهش مي دهد. علاوه بر اين، مقدار هواي عبوري از ميان فين ها نيز كاهش مي يابد كه اين امر به كم شدن سرما مي انجامد.

فن يا بادگير با جريان اجباري

در سيستم هاي تهوية اجباري هوا، فن الكتريكي يا وسيلة مشابه آن هوا را درون خودرو به جريان مي اندازد. در شكل زير، منفذهاي مكش و خروجي تهويه، مانند سيستم جريان طبيعي هوا نشان داده شده اند.

اين نوع سيستم تهويه مي تواند در سيستم هاي سرمايش و گرمايش، توأم با يكديگر و يا به صورت مجزا به كار رود.

فيلتر و تصفيه كنندة هوا

تصفيه كنندة هوا وسيله اي است كه هواي داخل خودرو را تصفيه مي كند. اين كار با گرفتن گردوغبار و زدودن بوهاي نامطبوع خودرو انجام مي شود. به طور كلي فيلتر هوا شامل فني است كه هوا را به داخل خود مي كشد و از سمت ديگر خود خارج مي سازد. براي پاك كردن غبار از «فيلترصافي» و براي از بين بردن بوهاي زايد از «فيلترذغالي» استفاده مي شود.

انواع ديگر فيلتر هوا، مجهز به لامپ ضد باكتري و فيلتريوني هستند. در شكل صفحة روبه رو ساختمان داخلي فيلتر هوا نشان داده شده است.

انواع دمنده

فن ها به دو نوع جريان محوري يا داراي سيستم گريز از مركز تقسيم مي شوند كه طبقه بندي كلي آن به جهت جريان هوا بستگي دارد. در نوع جريان محوري، هوا به موازات محور دوراني وارد و در امتداد همان محورهاي دوراني خارج مي شود. در مدل گريز از مركز، هوا به موازات محور دوران وارد و در جهت عمود بر محور دوراني فن وزيده مي شود.

فن هاي گريز از مركز، در مدل هاي توربوفن و جريان شعاعي ديده مي شوند.

كلاچ مغناطيسي

كلاچ مغناطيسي براي اتصال يا آزاد كردن كمپرسور از موتور به كار مي رود. اجزاي اصلي آن عبارتند از: «استاتور» ، «روتور با پولي» و «صفحة فشاردهنده».

روش كار اجزاي كلاچ مغناطيسي

كلاچ مغناطيسي از استاتور، روتور همراه با پولي و صفحة فشاردهنده اي براي درگير كردن پولي متحرك و كمپرسور به صورت مغناطيسي، تشكيل شده است. استاتور روي هوزينگ كمپرسور نصب شده و صفحة فشاردهنده متصل به شافت كمپرسور است.

بين سطح داخلي روتور و مقابل هوزينگ كمپرسور، دو ياتاقان به كار گرفته شده است.

مكانيزم عملكرد كلاچ مغناطيسي

هنگامي كه موتور روشن است، پولي به وسيلة تسمه به ميل لنگ متصل مي شود و شروع به چرخيدن مي كند، اما كمپرسور تا زماني كه كلاچ درگير نباشد، كار نمي كند. هنگامي كه سيستم تهويه شروع به كار مي كند، تقويت كننده جرياني را به كوئل استاتور مي فرستد. در اين هنگام آهن رباي مغناطيسي، صفحة فشاردهنده را جذب مي كند و آن را در جهت مخالف صفحه كلاچ به داخل پولي مي كشد. اصطكاك بين لنت و صفحه، باعث مي شود كلاچ به صورت يكپارچه با كمپرسور به حركت درآيد.

انواع كلاچ مغناطيسي

كلاچ هاي مغناطيسي را براساس شكل ظاهريشان به صورت زير تقسيم مي كنند:

1ـ مدل F و G براي انواع كمپرسورهاي رفت و برگشتي يا خطي همراه با ميل لنگ.

2ـ مدل R و P براي كمپرسورهاي دوراني.

سوئيچ فشار (سوئيچ دومرحله اي يا سه مرحله اي)

سوئيچ فشار را بين مخزن ذخيره و شيرانبساط نصب مي كنند. هنگام كه فشار در قسمت فشار بالايي چرخة تبريد در حال افزايش است، سوئيچ حركت كلاچ مغناطيسي را قطع مي كند و باعث متوقف شدن كمپرسور مي شود و به اين ترتيب هنگام تراكم چرخة تبريد از بروز هرگونه مشكلي جلوگيري مي كند.

فشار بالاي غيرعادي

هنگامي كه فشار در چرخة تبريد به صورت غيرعادي بالا مي رود، ممكن است به اجزاي مختلف سيستم آسيب وارد شود. در اين هنگام، سوئيچ فشار حس مي كند كه فشار به طور غيرعادي بالاست. منظور از فشار بالا، حدود 27 kg/cm2است. در اين فشار، حركت كلاچ مغناطيسي و كمپرسور متوقف مي شود.

فشار پايين غيرعادي

اگر مقدار مبرد در چرخة تبريد به ميزان غيرعادي پايين بيايد يا كاملاً به مصرف برسد، روانكاري روغن كمپرسور در سيستم اهرم بندي و ساير قسمت ها كم مي شود و ممكن است به كمپرسور آسيب برسد. بنابراين هنگامي كه مقدار مبرد كمتر از مقدار معمول باشد و فشار آن به 2/1 kg/cm2 يا كمتر از آن برسد، سوئيچ فعال مي شود و كمپرسور را متوقف مي كند.

انواع سوئيچ فشار

دو نمونه سوئيچ فشار به كار برده مي شوند. روش كار سوئيچ فشار دومنظوره به اين صورت است كه هم در هنگام بالا بودن فشار و هم در هنگام پايين بودن آن، برق كلاچ كمپرسور را قطع مي كند. ساختمان اين سوئيچ در شكل زير نشان داده شده است.

مدل هاي تهويه مطبوع و ويژگي هاي آنها

سيستم تهويه خودرو براساس مكان قرارگيري واحد سيستم تهويه يا عملكرد تقسيم مي شود.

قرارگيري در محفظة داشبورد

در اين مدل، سيستم تهويه معمولاً زير محفظة داشبورد و جلوي صندلي سرنشين قرار مي گيرد. ويژگي هاي اين مدل عبارتند از:

1ـ هواي سرد از واحد تهويه مستقيم به راننده مي وزد و اثر سرما به صورتي نامطلوب
حس مي شود.

2ـ مقدار هواي خروجي از جلوي پنجره تا اندازه اي كه راننده احساس مطلوبي داشته باشد، قابل تنظيم است.

قرارگيري در صندوق عقب

در اين مدل، واحد تهويه در قسمت عقب ماشين نصب مي شود. محل ورود و خروج هواي سرد، در قسمتي از صندلي عقب سرنشين قرار داده شده است. زماني كه واحد تهويه در قسمت عقب قرار بگيرد، فضاي نسبتاً بيشتري تهويه و سرد مي شود. اين سيستم، مزيت سيستم تهويه با اواپراتور بزرگ تر و نيز ذخيرة سرمايش را داراست.

مدل دوگانه

در اين مدل، هواي سرد مانند شكل زير جريان مي يابد.اين مدل تركيبي از دو مدل قبلي است و هواي سرد از قسمت جلو و عقب به درون خودرو وزيده مي شود.

ويژگي هاي اين سيستم در قسمت داخلي خودرو بسيار خوب است و با تقسيم هماهنگ دما در خودرو، همة سرنشينان احساس آرامش مي كنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 15 خرداد 1393 ساعت: 7:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره روان شناسی رنگ ها

بازديد: 593

تحقیق درباره روان شناسی رنگ ها

انسان-وبه تبع او اثر هنري-موجوديت نمي يابد،مگر انكه قالب وروحي داشته باشد0قالب و روح دو وجه منفك ياهمراه و تركيبي نيستند ،بلكه وجوهي محشور و عجيبند كه هيچ كدام بدون ديگري موجوديت و معنا نمي يابد0نه هر فالبي محمل هر روحي است و نه هر روحي تاب نشستن برهر قالبي رادارد0اين دو تنها با يكديگر موجوديت مي يابند و رشد مي كنند و مرتبت وجودي مي يابند0

در هنر معماري ، اثر و روح حاكم بر جايجاي آن از يكديگر منفك نيستند و نمي توانند كه باشند0نمي توان فضايي را تخيل نمود ؛بدون انكه صورت و شمايلي برايش قائل گشت و به همين منوال نمي توان صورت و شمايلي تصور نمود و مصالح ان را در نظر نداشت 0روح فراخ در همنشيني با قالب تنگ ،همچون انيسش خرد وحقير مي گردد يا قالب شكسته بر مي دارد0قالي فراخ نيز ذيل روح خرد شده ، ويران مي شود0 اين دو تنها با رشد متناسب و همپاي يكديگر ،كاراو زيبنده مي گردند0

هر عنصر يا واحد معماري در همان بدو پيدايي ، متحد با مصالح و پيكره ،معرفتي را نيز هويدا و اشكار مي گرداند كه به واسطه اين معرفت است كه آن پيكره ادراك مي شود0هرچند كه مصالح بنايي عامل ايستايي و برپا شدن هر اثر معماري است اما معرفت حاكم بر ان است كه حافظ و نگارنده كليت و گاه حتي جزئيات اثر خواهد بود و گرنه متروك خواهد ماند و ايستايي اش نيز ديري نخواهد پاييد و رو به ويراني خواهد گذاشت0

نقش و رنگ ،نقش پويايي در معماري دارند0 هنرمند در سطوح رنگارنگ كاشي كه به نحوي مانع حضور و قرب به جهت جاذبه خاص است-نمايش عالم ملكوت و مثال را ، كه عاري از خصوصيات زمان و مكان و فضاي طبيعي است، مي بيند0

پيشگفتار:

در هنر و معماري ايراني با دو پديده شكل و محتوا-يا عينيت و ذهنيت-و در يك كلام قالب و روح مواجهيم0اين مقولات در بر گيرنده هر سه جنبه از هنر معماري، يعني جايگاه اثر در شهر يا معماري شهري ، طراحي خود را بنا يا حجم اثر ، و در نهايت هنرهاي وابسته به معماري كه شامل مواردي چون رنگ و نقشي محوري در انچه كه معماري ايراني ناميده مي شود دارد، اما در دوره هاي پسين، اين شيوه يا مهجور گشته يا نقشي حاشيه يي يافته است 0 حال انكه چنين ظرفيتي را دارد كه فضاسازي كند و بدون اينكه تركيب احجام نا متجانس ضرورت يابد، فضاهاي دلخواه را ايجاد نمايد0

نقش و رنگ كه مبنا و اساس كاشي كاري مي باشند؛ چنانكه زاينده دنيايي از رموز و اسرار عميق اند و رنگ كه مبين حالات روحاني و نفساني ادمي در عالم ملكوت است وازصدها سال پيش مزين مساجد و مقابر و 000 بوده و در هر دوره سير تحولي ويژه خود را داشته است؛ در عصر حاضر به انزال و انزوار روي كرده است و توجه شاياني به ان نمي شود و كاشي كاري ، امروزه به صورت ماشيني انجام مي گردد و روح هنر امروز ، تجلي گاه روحيات عالي هنرمند نيست0

رنگ ها ، رنگ باخته اند و نقش ها مانند ستاره هاي درخشان اسمان بر صفحه كاشي كاري نمي درخشند0 باشد كه بدرخشند0

اين روزها بسياري از رنگ ها از دايره كلمات انسان دي حذف شده اند0 كسي حالا اسمشان را زبان نمي اورد0 كودكان اين دوره نمي دانند بيد مشكي چه رنگي است0 زرين ، لعل، مينايي ، ازرق ، گلگون ، و كهربايي هم به گوش نا اشنا هستند0ودر حال انقراض 0

محمدكاظمي ،نويسنده و پژوهشگر مي نويسد: از نظر عرفا مسائل غير مادي يا معنوي نيز رنگين بوده اند 0 ما بر  خلاف گذشتگان رنگ هاي مادي را هم از ياد مي بريم0 حال انكه انان معتقدبه رنگ هايي براي معنويات و ناديدني ها هستند0 رنگي براي دوست، رنگي براي صلاح و رنگي براي خدا0

ايه 138سوره بقره مي فرمايد: " اين رنگ خداست و چه رنگي بهتر از رنگ خداست؟ و ما پرستندگان اوييم" 0

فصل اول

رنگ

رنگها هر يك بنا بر مميزات خويش متضمن معنايي سمبوليك هستند0 حالات روحاني و نفساني ادمي و نحوه تحقيق وجود موجودات و اموردر عالم  همواره بابيان سمبوليك در ساخت هنر توام بوده است0 در سمبوليسم طبيعي ، رنگها بسيار ساده در كار مي ايند ، چنانكه سبز و سفيدو ابي و بي رنگ مظاهر تازگي ، پاكي ، اسمان و بي تعلقي است0 اما در هنر ديني و اساطيري حد مظهريت رنگها از اين فراتر مي رود0 في المثل در فرهنگ اسلامي سمبوليسم سبز متضمن عاليترين معاني عرفاني است و به اين صورت بالاخص در اطراف نام حضرت خضر(ع)تجلي مي كند .خضرسبز پوش جاويد است.

رنگ سبز سمبوليسم جاودانگي و نيكويي است كه صورتش از عالم طبيعت و محسوس اخذ شده ،اما معنايش از عالم معاني و نامحسوس .

درعين حال خشم و غضب و جنگ و جهاد نيزبا زبان خون ظاهر شده است و شياطين و ديو سيرتان در لباسي قرمزرنگ در نظر امده اند. علي رغم ايت تلقي ثا نوي رنگ سرخ از حيث زيبايي بسيار به هم نزديكند .بديسان نوعي سمبوليسم دوگانه از رنگ سرخ القا شده است كه درمورد رنگ سياه صدق مي كند .

نظام سه رنگه

سه در حد عدد ، و در حد مثلثدر هندسه  ، بازتابي از مفهوم بنيادي روح ، نفس ، و جسم است كه تمامي افرينش را مي سازد0 اگر از سوي ديگر در حد سيرهاي سه گانه روح در نظر گرفته شود، ياداور اعمال نزول، وبسيط عرضي است كه به ترتيب نمايشگر صفات انفعالي ، فاعلي ، و خنثي هستند( پيكره 66 )

سفيد غايت يكپارچگي همه رنگها است، پاك و بي الايش 0 در حالت نا مظهر خويش ، رنگ نور محض است پيش از تجزيه و پيش از انكه يكي خود بسيار گردد0 نور ، كه از حالت نمادين سفيد تلقي مي شود ، از خورشيد نازل مي شود و نماد توحيد است 0

همچنانكه رنگ با سپيدي اشكار مي گردد ، با سياهي پوشيده مي ماند ؛ " پوشيده از روشني بسيارش" سياه ، " شبي روشن ميان روز تاريك  " است ، چنانكه از خلال اين سياهي تابناك است كه مي توان وجوه پنهان حقتعالي را يافت 0 اين دريافت از طريق سياهي مردمك چشم حاصل مي شود كه ، در حد مركز چشم ، رمزا" حجاب بينش دروني و بيروني ، هردو است0 سياه فناي خويشن است0

نظام چهار رنگه

چهار در حد عدد ، و در حد مربع درهندسه ، بازتابي از نقش بندي تصويري نفس كل است كه به گونه ي صفات فاعلي طبيعت ( گرم ، سرد ، تر ، خشك) و كيفيات انفعالي ماده (اتش ، اب ، هواو خاك) ظاهر گشته است0 ( جدول 2) چهار ربع روز ، تربيعات قمر ، چهار فصل ، و بهره هاي چهارگانه ي زندگاني اين جهاني ادمي بازتاب هاي ثانوي اين نظام اند ( پيكره ي 67)0

رنگ هاي اوليه سرخ ، زرد ، سبز، و ابي به چشم مي ايند 0 اين چهار رنگ با چهار عنصر اصلي ( " اركان اربعه " ) همخواني دارند0 طبيعت ،عامل فاعلي در قبال ماده ، دائر كننده ي خلقت دنيوي ست و نواخت هاي ظاهر و باطن تمامي هستي راتعين مي بخشد 0 ادمي از طريق نظام چهار رنگه همخواني هاي محسوسي با جنبه هاي گونه گون اين نيروي جبلي طبيعت برقرار مي كند كه پيوسته در طلب حالت تعالي متماثل با حالت ازلي انتظام  خود است0

سرخ تداعي با اتش دارد ، نمايشگر صفات طبيعي و جفت گرمي و خشكي است 0خود مبين روح حيواني است-فاعلي، انبساطي ، انعقادي 0 از لحاظ زماني ، همان بامداد ، بهار ، و كودكي است0 سبز مكمل سرخ است ، نمايشگر صفات متضاد سردي و رطوبت است 0 سبز نماينده ي اب است و نفس مطمئنه ، با صفاتي انفعالي ، انقباضي ، و انحلالي 0 از لحاظ زماني همان شامگاه ، خزان ، و پختگي ست0 زرد هواست ، گرم و تر 0 صفتي فكورانه ، فاعلي ، انبساطي ، وانحلالي دارد0

ابي نماينده خاك است،سرد و خشك، ابي نشانه ي نفس اماره است ،با صفاتي انفعالي ،انقباضي، و انعقادي، ضمن انكه نمايشگر پايان دوره هاست ،زيرا كه شب است، زمستان است ،و پيري0سيرهاي نزولي و عروجي اين رنگها ،چون در حد حركتي از طريق چهار ربع يك دايره در نظر گرفته شوند، خود دايره ئي تمام و كمال ترسيم مي كنند؛ پايان يك دوره هيچ نيست جز نشانه ي اغاز دور ه ئي

ديگر0

سبز در اسلام برين هر چهار رنگ به شمار مي رود چرا كه متضمن ان سه رنگ ديگر هم هست0زرد وابي رويهم آميزه ئي متعادل از سبز به دست مي دهند كه سرخي ،پسديد آنست0سبز با دو ساحت فطري اش كه گذشته يا ازليت (ابي)و آينده يا ابديت (زرد)باشد،و با ضدش،زمان حال سرخ فام ،نشانه ي اميد ،باروري ،وجاودانگي ست0

هماهنگي رنگهاي همجوار

رنگهاي همساز ،يارنگهائي كه در دايره اي رنگ كنار هم هستند ،معمولا"در طبيعت يافت مي شوند0رنگين كمان مقياسي از سرخ تا به نارنجي و آبي تابه بنفش دارد0رنگهاي پائيزي رنگ سرخ را از خلال نارنجي ،زرد،طلايي،قهوئي ،و ار غواني در جه بندي مي كند0برگهاي در ختان با سبز زرد گونه ،سبز ،سبز ابي گونه درجه بندي مي شود 0بيشتر رنگها از حيث سايه-روشن با رنگهاي همجوار درجه بندي مي شوند0

رنگهاي همساز بر تاثيرات رنگي تاكيد دارد،همچنانكه در تمام موارد رنگ ساده ي اصلي يا فرعي به پيشگرمي دو همسايه ي واسط،كه نمايشگر منش اصلي انند،تشديد مي شود0

هماهمنگي رنگهاي ناهمساز

تضاد همزمان رنگهاي ناهمساز (مخالف)روي دايره ي رنگ در طبيعت نيز به همان فراواني رنگهاي موافق و همساز رخ مي نمايد0اين تضاد يا تخالف به شدت هر رنگ مي افزايدو،به اتكا‌ي پديده هاي پسديد، به هر كدام درخشش ،وضوح ،و باروري مي بخشد0

گلهاي بنفشه كه بيشتر مركز زرد فام دارند؛ بالهاي مرغ نيلي كه با تلا لو هاي مخالفتاب ،نارنجي زرد گونه مي زند؛و صحنه ي يك غروب نارنجي بر اسمان بحري سير هيچ نيستند جز نمو نه ئي چند استفاده عالي طبيعت از تضاد هماهنگ رنگها (پيكره ي 70)

با رنگهاي مكمله يا ناهمساز ،يك رنگ كرم (اغلب به مساحتهاي كوچك)را مي توان بر مساحتهاي بزرگي از رنگهاي سرد نشاند و بدينسان براي در هم شكستن كيفيتي انفعالي كيفيتي مثبت بر انگيخت 0ترتيب ناهمساز ها ،البته ،نه محدود به دايره ي رنگ بلكه شايد به بر جسته ترين نحوي در دو رنگ مكمل سياه و سفيد جلوه گر است 0

هفت رنگ

سنتا" مجمو عه ي هفت رنگ به مفهوم كلي رنگ نافذ است 0سفيد ،سياه ،و سندل فام،در حد گروه سه رنگه ي اول ،مكملسرخ ،زرد،سبز،و آبي اند كه در حد چهار رنگه ي دوم تلقي مي شوند0اينها رويهم ،به تعداد،گروهبندي  عالي هفت رنگ را نشان مي دهند0اين مشخصه ي عددي اساس درك نظام سنتي رنگ است0

رنگ سفيد:

سفيدي حتي "در بسياري از اشيا ي طبيعي نيز به نحو صفا بخشي زيبايي را تعالي مي بخشد ،چنان كه در مورد مرمر و مرواريد و گل ياس چنين است-بعضي از ملت هاي مختلف به طريقي در اين رنگ نوعي قداست و تاثير گذاري تشخيص داده اند 0در فلسفه حيات و رمزهاي مردمان ، اين رنگ نشانه بسياري چيز هاي موثر و بزرگ بوده است همچون عصمت نو عروسان وبركت پيري 0يا مثل تقدس آتش سپيد زبانه كشيده نزد زرتشتيان ،ولباس رو حانيان زرتشتي ،كه نشانه اي است از همان احساس احترام و حرمت ،ونيز پاكي دور از دسترسي كه براي روحانيت و مقام آن تصور  شده است0در بسياري از نقاط عالم ،سفيدي در پوستي كه بر گردن قضاوت مي افكنند ،حاكي از عظمت نمادين و عدالت در داوري است0هم چنين اين رنگ در بسياري از فر هنگ هاي ملل ،خبر آور نوعي شادي و بشارت نيز شده است0چنان كه در ميان روميان ،سنگ سفيد نشانه روز  خوش بود0

البته همه اين معاني و رموز رنگ سفيد و خصايص آييني آن ،كه به حالت خواسته يا نا خواسته در ذهن معماران اثار اسلامي ودر هيئت و جامه دروني و گاه بيروني اين بناها (به خصوص در مناطق كويري)متجلي مي گردد،علي رغم گوناگوني نظرات و تشتت اعتقاداتي كه اين رنگ در فر هنگ هاي قبلي داشته ،در مسجد اسلامي ،شكل واحدي و توحيدي به خود مي گيرد،از اعتقادات و معاني بومي فراتر رفته و در جهت بيان حالات قدسي و ان روح عبادتگر و نيايشگري قرار مي گيرد كه ديده بر نقطه اي واحد و نوري متجلي از منبع فياض وحدانيت دارد0

رنگ سفيد،هم چنان كه "پر معني ترين رمز پديده هاي روحاني است ،عامل تشديد در تمامي چيز هايي نيز هست كه براي بشر از همه چيز پر مهابت تر ،وحشتناك تر و حتي تر ساننده تر هستند0

رنگ سياه:

رنگ سياه در عرف عام با تيرگي و پريشاني روزگار و فلاكت و بدبختي قريت است0اما حضور آن در آداب ور سوم مختلف حكايت از معني دو گانه آن مي كند0لباس برخي روحانيون مسلمان و مسيحي  و لباستيره كاهنان  بابلي كه قبايي به شكل ماهي سياه بود از معاني مثبت آن حكايت مي كند0در محافل اشرافي قديم رنگ سياه رنگ رسمي لباسها بوده است0خلعت سياه از اين زمره است

سياه پوشي در برخي اقوام معنايي قريب به معتقدات اسلامي در باره سبز پوشي خضر دارد0

در ادبيات و عرفان اسلامي رنگ سياه نشانه تعالي است0چنانكه آب حيات در ظلمات به دست مي ايد و مقام شب قدر نشانه تعالي شب از روز است0

سندل فام خاكي ست، رنگ زمين:"تهي از رنگ" 0

سندل فام ،از جنبه ي نمادين ،همان آدمي ست به اجمال ،زمين است به تفصيل،جسم نزد صنعتگر ،سطح خنثي نز دهندسه دان،و كف از براي مهندس ومعمار0

آميزش بصري رنگها:

رنگها از كيفياتي واجد بعد بر خوردارند0رنگهاي كرم از قبيل سرخ ،نارنجي وزرد فاعلي و پيشتاز ،رنگهاي سرد از قبيل سبز ،آبي و بنفش انفعالي اندو پسنشين0با اين اصل ،سلسله هائي از تراز هاي اوليه ،ثانويه و ثالثه ،وابسته به پس زمينه ،الگوها و روشني ها يا تلالو حاصل مي ايد0

پس زمينه ،سنتا"به رنگي واحد يا به رنگهاي همساز متمركز به رنگ آبي كه همجوار با سبز-آبيها يا آبي-بنفش هايند،گرايش دارند0تراز هاي ثانويه ،در حالي كه سوي ناظر پيش مي آيند و گاهي اوقات مركب از الگوهاي بسيارند،نمايشگر رنگهاي مكمله ي پسزمينه هايشان هستند0تسلط عمده يرنگ زرد ويژگي اين تراز است،اما الگوهاي ثانويه ي فيروزه ئي هم رايج اند0در مورد اخر،اما،تاكيد اصلي هميشه روي تراز هاي نارنجي زرد گونه است0

روشنه هاي شكو فه هاي سفيد وزرد روشن يا ديگر نقشمايه ها ويژگي بخش تراز ثالثه اند كه به ناظر از همه نزديك تر مي نمايد0اين روشنه ها لاجرم به پسنشين ترين نظامالگو هاي ثانويه تعلق مي گيرند و بدينسان عمق بصري با توازني پديد مي اورند0

رنگها،نمايشگر اندازه ي نسبي آشكاري هستند ،چون رنگهاي روشن مايل به انبساط اندو رنگهاي تيره مايل به انقباض0زرد فراخمايه ترين رنگها مي نمايد ودر پي ان سفيد،سرخ ،سبز،آبي   و سرانجام سياه قرار داردكه تنكمايه ترين رنگهاست0گزينش عاقلانه ي شكوفه هاي كوچك سفيد يازرد در تراز هاي ثالثه، كه پيش تر مطرح شد، شاهدي است براي آگاهي هنرمند سنتي از اين ظرايف كاربرد رنگ0

قوانين آميزش بصري رنگ با تضاد هاي همزمان يا متوالي رنگها سرو كار دارد 0اگر رنگها پر تضاد در مساحت هاي كوچك ارائه شده باشند به چشم از هم شناخته نمي شوند و خبط بصر به بار مي اورند0اگر سرخ و سبز در اميزند حاصل كار قهوه اي گلفام است0

رنگ در معماري اسلامي

در معماري اسلامي به خصوص مساجد ،نقوش گچبري ها ،آجر كاريها و كاشي كاريها بر مبناي معناي سمبوليك هر يك از انها و حس پوياي زيبا پسندي مذهبي مردمان انتخاب مي شوند0ختايي ها ،اسليمي ها و ديگر نقوش كاشيكاري كه با رنگ هاي ملايم و تضاد هاي دلنشين كنار هم و در لابلاي هم مي خزند ،چشم را با منحني هاي بيكران به هم بافته شان به مسير هاي بي انتهاي مامني نامعلوم و بهشتي گم شده سوق مي دهند0

بيشترين قسمت سطوح كاشي كاري به رنگ هاي سردي چون زنگاري ها ،فيروزه اي ها و لاجوردي ها تعلق دارد0لاجوردي ها ورنگ هاي آبي خام،عمق دارند كه آدمي را به بي نهايت و به جهاني خيالي و دست نيافتني مي برند0ابي گستردگي و وسعت آسمان صاف را به ياد مي آورد0نشانه صلح است و بهجت و فرحناكي ورنگ بي گناهي 0نور ابي،كساني راكه بي قرارند،ارام مي كند0آبي همواره متوجه درون است و جنبه هاي گوناگون روح آدمي را نشان مي دهد ،در فكر و روح اوداخل مي شود و باروان او پيوند مي خورد0آبي معني ايمان مي دهد واشاره اي است به فضاييلايتناهي وروح0براي مردم مشرق زمين ،آبي سمبل جاودانگي است0وقتي به تاريكي مي گرايد،معني وهم ،بيم،وغم واندوه،يامرگرا به خود مي گيرد0مردمان آيين پرداز باستان،به قداست فيروزه اي معتقد بودند 0به زعم انها،فيروزه سوي چشم را زياد مي كرد0رنگ رويش وتعالي بود،نازايي و بي باري را از بين مي برد،عزت وسلامت نفس مي اورد ،و نقشي داشت در چيرگي نور بر ظلمت0

لاجورد رنگ عالم مثال است،حكمت عاليه عالم علوي است 0تماشاي اين رنگ،تماشاي وسعت درون است،رسيدن به شعور را زناك و شهود متاعلي است0بيانگر بيكرانگي آسمان آرام و تفكر بر انگيز سحرگاهان صاف و صميمي است0

در زمينه كاشيكاري ،اين رنگ به نهايت گويايي مي رسد و همچون سينه فراخ لاجوردين سپهر،تماميت فضاي ميان نقش ها را مي اكند و نقوش زير زرد و نارنجي در ميانه ان بسان ستارگاني در اسمان بيكرانه شب هنگام ، مي درخشند0

در اين عرصه ،هر عاملي كه به كار گرفته مي شود و هر فني كه مايه زايش و افرينش اثري است،نشان از جهان علوي دارد و هر نقش ورنگ ،در تمام نماد وسمبل ،بيانگر چيزي از همان عالم است وهنر مند در اين فرايند ،در مقام انساني است كه به صورت ،ديدار و حقيقت اشيا در وراي عوارض و ظواهر مي پردازد0او صنعتگري است كه هم عابد است وهم زائر،وبراي اين است كه صورت خيالي هنر اسلامي متكفل محالات و ابداع نور جمال ازلي حق تعالي است ؛ نوري كه جهان در آن آشكار مي شود و حسن جمال اورا چون اينه جلوه مي دهد.

نتيجه:

لذت ارتجالي از زيبايي رنگ ونوربي شك با معاني ماوراي طبيعي نور و تصاوير استعاري حاصل از رخشندگي و تابندگي مطلق آن قابل حس است.

رنگ ها هر يك نشانگر موجوديتي خاص هستند ،ويژگي هر رنگ با خصوصيت هر وجودي تطابق دارد ،رنگ ها به آنها شخصيت مي دهند و هر كدام را متمايز از ديگري مي كنند اين موجوديت شامل حالات روحاني ،دوره هاي مختلف زندگي زمان و عناصر چهارگانه و... مي باشد.

فصل دوم : كاشي كاري

سابقه تاريخي

كاشي سازي و كاشيكاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران ،وبه طور اخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده ، داراي ويژگي هاي خاصي است0

اين هنر و صنعت از گذشته بسيار دور در نتيجه مهارت ،ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده ،بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار با كاربرد و تركيب رنگهاي گوناگون و يادر كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگهاي رنگي و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده ،به اشكال متفاوت وموزون از تزينات بنا دست يافته است0

طرح هاي ساده هندسي ،خط منحني ،نيمدايره،مثلث،و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي انها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند،كه به مورور نقش هاي متنوع هندسي ،گل و برگ،گياه و حيوانات كه باالهام و تاثير پذيري از طبيعت شكل گرفتند پديدار مي گردند،و در همه حال مهارت هندمند و صنعت كار ، در نقش دادن به طرحها و هماهنگ ساختن انها ،بارزترين موضوع مورد توجه مي باشد0

اين نكته را بايد ياد اور شد كه مراد كاشيگر و كاشي ساز از خلق چنين اثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي وروزمره نبوده ،بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي مايه اصلي كارش بوده است 0مخصوصا"اگر به ياد اوريم كه هنرهاييي كاربردي بيبشتر جنبه كاربرد مادي دارند ،حال انكه خلق اثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد0

هنر كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشيا و رنگهاست ،كه بيننده را به  تحسين ذوق وسليقه واعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد0

وجه تسميه كاشي

جغرافي نويسان قديم عرب  شهر كاشان را قاشان نوشته اند ،ودر شرق زمين ساخت يك نوع اجر معروف به كاشي يا كاشاني به اين شهر نسبت داده شده است0

هنر در عرصه معنا

در تذهيب ها ،گچبري ها ،و معماري و كاشي كاري ،هر تصوير ي، نشان از بهشت مثال روح دارد0

ضمنا" انچه فرش را پيوند و يگانگي مي دهد همانا پود است كه در حواشي ظاهر مي شود0از نظرگاه سمبوليسم هنر ديني تارهاي پود مانند "اسما و صفات خدا "است كه زير بناي همه هستي است اگر ان را از فرش بكشيم سراسر مي پاشد0

باكمي تعمق روشن مي گردد كه هنرمندي كه همه نيروهاي باطني خودرا براي به وجود اوردن اثاري كه ابعاد ان از چند سانتي متر فراتر نمي رود گرد مي اوردو همه پريشانيهاي خاطررا به هنگام طرح دقيق و رنگ اميزي و قلم زني و اتصال ظريف چوب  و كاشي وفلز و ايجاد خطوط و نقوش برروي فلزات و شيشه و كاشي و چوب از ياد مي برد و جمعيت خاطر را جايگزين انها مي سازد،  در ان حال امادگي براي  الهامات و پذيرش صور خيالي ابداعي ،پيدا مي كند استاداني كه با قلم گيري ظريف سروكار دارند مجبورند نفس را در سينه حبس نمايند و مرتبا"لحظاتي چند به اين حالت كار كنند0معلوم است كه در اثار اين گونه هنرمندان  چه اندازه رنج و درد و زحمت وجود داشته كه طبيعتا"در نفوس انها اثري تهذيبي و پالايشي دارد، و خود يك نحوه  رياضت روحاني است كه در مراحل بعد با ادمي همراه مي شود كه سيرر وسلوك هنرمند را هنگام كار بيان مي كند0

از روحانيت هنر در اسلام است كه بسياري از هنرمندان اهل سير و سلوك بوده و ادابي معنوي را در صنايع اسلامي ايجاد كردند و به همين جهت صوفيه براي انان ادابي معنوي پرداختند كه از معماري گرفته تا چيت سازي را در بر مي گرفت و به اين فنون روحانيتي عميق مي بخشد0علاوه بر اين ،اوضاع خاص حاكم بر هنر هاي مستظرفه خود بر اين حالت مي افزود و ان عبارت از ريزه كاريهاي مندرج در كار صنايع بود 0

كاشي كاري در دوره هاي مختلف ايران

در ايران مراوده فرهنگي ،اجتماعي ، نظامي ،دادو ستد هاي اقتصادي و رابطه صنعتي ، گذشته از ممالك همجوار  با ممالك دور دست حتي از دوران تاريخي سابقه داشته است0اين روابط تاثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي به همراه داشته ،كه اولين اثار و مذاهب اين هنر در اواخر هزاره دوم ق0م0 جلوه گر مي شود0در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل ،شوش وساير نقاط باستاني ايران،علاوه بر لعاب روي سفال ،خشت هاي لعاب دار نيز يافت شده است0فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده است0

تزينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد اجرهاي لعاب دار رنگين و منقوش و تركيب انها دارد،بدنه ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي ارايش شده اند ،دو نمونه  جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش بدست امده كه به "شيران وتير اندازان"معروف است علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاي طرحها به كار رفته ،نفش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد0چنانكه چهره ها از سفيد تا تيره و باالاخره سياه رنگ مي باشد، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پادارند0از تزينات كاشي همچنين براي ارايش كتيبه ها نيز استفاده شده است 0 رنگ متن اصلي كاشي هاي دوره هخامنشيان اغلب زرد ،سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي اجر ها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است0

در دوره اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرت قابل ملاحظه اي كرد ،و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح سفالين معمول گرديد، و همچنين غالبا" قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده شده است0در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و ابي و فيروزه اي رونق كرده است0

طرح هاي تزيني اين دوره از نقش هاي گل و گياه  ،نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل لوتوس و تزينات انساني و حيواني است0

در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد ، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديده است0نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب انها به قطر يك سانتي متر مي رسد در كاوش هاي فيروز اباد و نيشابور به دست امده است0در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موزاييك سازي نيز متداول گرديد0 رنگ اميز هاي متناسب ، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد 0

پس از گسترش دين اسلام  به مرور ،هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد0يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبه الصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد0

از اوايل دوره اسلامي كاشيكاران و كاشي سازان ايراني  مانند ديگر هنرمندان ايراني پيش قدم بوده و طبق گفته مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري  را با خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده يعني اسپانيا نيز برده اند0

هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هايي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك نوع كاشي هاي "معرق"را به وجود اورده اند0و خشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع اميخته و نوع كاشي "هفت رنگ"را ساختند0 همچنين از تركيب كاشي هاي ساده با تلفيق اجر و گچ نوع كاشي هاي معلقي را پديد اوردند0و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه بايكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي رنگي تزيين نشده باشد0

انواع كاشي:

1-كاشي يكرنگ 2- كاشي معرق 3-كاشي هفت رنگ 4-كاشي زرين فام 5- كاشي با تلفيق اجر6-كاشي معلقي

سير تحول هنر كاشي سازي از اوايل دوره اسلامي تا عصر حاضر

ارزش و اعتبار معماري ايران تا حدود زياد ي به تزينات ان بستگي دارد 0كاشي كاري از مهم ترين خصوصيات معماري بوده ،و بسياري را عقيده بر اين است كه ايران اولين كشوري بوده كه از كاشي به عنوان عاملي براي تزئين و سپس استحكام بنا از ان بهره گرفته است0قبل از رواج كاشي كاري در معماري تقريبا"از اوايل دوره سلجوقيان اغاز مي شود ،"اجركاري "و "گچ كاري"دو عنصر مهم در تزيينات بودند0شيوه اجركاري  در معماري ايران منجر به "كاشي كاري گرديده است 0

از اوايل دوره اسلامي تا قرن چهارم هجري، گچبري ، " نقاشي" و " سنگ كاري " بيشترين تزئينات بناهاي مذهبي و غير مذهبي را در بر گرفته ، به نظر مي رسد بهره گيري از تزئينات اجر تا قبل از حدود سال سيصد هجري چندان متداول بوده است0

در دوره غزنويان نيز اجر كاري از اهميت ويژه اي برخوردار بوده و هنرمندان و معماران اين دوره بسياري از بناها را با اجر تزئين كرده اند0

با اغاز قرن پنجم هجري ،شيوه اجر كاري كه در اغاز از شرق ايران شروع شده بود تقريبا"در تمامي نقاط در تمامي نقاط به خصوص قسمت شمال متداول گرديد،و بناها ي مذهبي و غير مذ هبي با اين شيوه تزيين شدند0

از دوره سلجوقيان هنرمندان به رموز ساخت اجرهاي لعابدار اشنا بوده اند ،هم چنين پاره يي از منابع اوليه و تاريخي حكايت از ان دارد كه در اوايل دوره اسلامي بناها با نوعي كاشي اراسته شده اند0

معماران ايراني در اوايل دوره اسلامي در پوشش اجر با لعاب يكرنگ پيشقدم و مبتكر بودند و در رنگ اميزي كاشي ،رنگ ابي فيروه اي را بر ساير رنگها برتري دانسته و مورد توجه قرار داده ، و همراه با تلفيق اجر كاشي هاي فيرو زه يي رنگ استفاده كرده اند و به نحوه مانند نشانيدن نگين انگشتري ، تكه هاي رنگين كاشي را به اشكال هندسي در اندازه هاي مختلف ميان اجر هاي قالب زده ويا در بين اجر هاي تزئيني به صورت كتيبه هاي كوفي قرار داده اند 0

در دوره كوتاه مدت خوارزمشاهيان هنر اجر كاري و كاشي كاري يكرنگ به شيوه دوره متقدم ادامه يافت0 سردر وروديه بناها مزين به سوره هاي قراني به خط كوفي به رنگ فيروزه يي زيباترين نوع تزيين بنا با كاشي يكرنگ را در بر مي گيرند0

حملات "مغول" زماني فعاليت هاي هنري را دچار وقفه ساخت ولي به تدريج از اواسط قرن هفتم هجري ،با پذيرش دين اسلام توسط حكمرانان ايلخاني ، احداث بناهاي مذهبي و غير مذهبي همراه با تزينات اجر كاري و كاشيكاري اغاز گرديد0از اين زمان به بعد استفاده از رنگهاي ديگري چون زرد ،نيلي ،قهوه يي ،سياه و سفيد رواج يافت0

تزينات كاشيكاري كه تا دوره ايلخاني فقط سطوح خارجي بناها را مزين مي كردند،از اين دوره به بعد براي پوشش سطوح داخلي بناها نيز به كار گرفته مي شدند0

در اواخر دوره ايلخانيان و آغاز عهد تيموريان هنر كاشيكاري با سابقه يي در حدود سه قرن ، به زيباترين شكل خود يعني كاشي "معرق " نمايان گرديد0

هنر كاشي سازي معرق يا كاشي گل وبته به تدريج زينت بخش معماري ايران ،به ويژه بناهاي مذهبي گرديد0اهميت كاشي معرق نسبت به انواع ديگر كاشي ،زيبايي فو ق العاده و درجه استحكام آن است،وبه همين دليل پس از گذشت ساليان سال بر روي بناها بر جاي مي ماند0

هنرمندان دوره تيموريه كاشيكاري معرق رادر شرق ايران توسعه داده و بسياري از بناهاي مذهبي اين ناحيه ،به ويژه در هرات ،سمرقند و بخار اپايتخت هاي تيمورو جانشينان او با كاشي معرق تزيين گرديده است0

در كاشيكاري معرق، رنگ هاي متنوع بكار برده شده كه در اين بين رنگهاي متنوع سفيد وآبي تيره ،فيروزه يي ،سبز و پرتقالي بيشتر به چشم مي خورد0

از اواخر دروره تيموريه و آغاز دوره صفويه استفاده از نوع ديگري از كاشي معروف به كاشي "خشتي"يا"هفت رنگ" در تزيين بناهاي گوناگون متداول شد0

در اواخر دوره هاي تيموري و صفويه به تدريج تزئينات كاشي " هفت رنگ " جايگزين كاشي كاري معرق گرديد 0 تحول و رواج كاشي " هفت رنگ " را تا حدودي مي توان ناشي از دلايل اقتصادي و سياسي دانست 0 با توجه به اهميت معماري و احداث روز افزون بناهاي مذهبي و غير مذهبي در دوره صفويه معماران بر ان شدند كه در تزئين بناهاي گوناگون از شيوه تزئيني كاشي "هفت رنگ " بهره گيرند0

براي ساخت كاشي هفت رنگ ابتدا طرحهاي مورد نظر را روي كاشي ساده اماده ساخته ، و سپس نقش ها و نگاره ها را به رنگهاي مختلف دراورده و سر انجام لعاب داده و به كوره مي برند0 كه هر يك از كاشي هاي مربع ، خود شكل قسمتي از طرح تزئيني را تشكيل مي داده است0

طرح اسليمي از جمله طرحهاي متنوع كاشي هفت رنگ است كه هنرمندان دوره صفويه به ان توجه فراواني داشته اند اين شيوه امكان هماهنگ ساختن با معماري اسلامي را به ميزان زياد فراهم مي اورد ، كه از جمله پوشش گنبد هاي مزين به طرح اسليمي تناسب چشمگيري با اندازه گنبد دارند0

كاربرد كاشي كاري هفت رنگ كه از اواخر دوره تيموري در بناهاي مختلف مامور گرديد ، تا دوره قاجاريه ادامه داشت، ولي متاسفانه در دوره متاخر اين شيوه تزئين از نظر ساخت ، رنگ و لعاب به استثناي چند مورد نادر سير نزولي پيموده است0 رنگ هاي زرد و نارنجي روشن از جمله رنگ هاي متداول دوره قاجاريه هستند0

از ديگر انواع كاشي هاي تزييني دوره اسلامي ، كه به سابقه ساخت و استفاده از ان در تزيين معماري به قرون اوليه اسلامي باز مي گردد، نوع طلايي و زرين فام است 0 كه پس از اندك زماني در قرون اوليه اسلامي نزديك شد0

توسعه تدريجي ساخت كاشي زرين فام و استفاده ان در معماري به ويژه در بناهاي مذهبي از اواخر دوره سلجوقيان اغاز گرديد، و در دوره هاي خوارزمشاهيان و به خصوص ايلخانيان به اوج ترقي رسيد و تحول چشميگري در ان به وجود امد 0

برجسته اري در روي كاشي در زمان مغول رواج داشته و تعداد زيادي از كاشي هاي ستاره اي شكل اين دوره كه در حاشيه با كتيبه و در وسط با نقوش انسان ، حيوان و يا گل و گياه مزين گرديده در كارگاههاي كاشي سازي تخت سليمان ساخته شده است0 از انواع ديگر نقشهاي مختلف ، مخصوصا" نقش اژدها در روي كاشي ها مستطيل شكل بيشتر به شيوه برجسته در كاشي هاي كوكبي شش ضلعي و هشت ضلعي به شكل ساده به چشم مي خورد 0 اغلب نوشته هاي دور كاشي هاي كتيبه دار روي زمينه لاجوردي به رنگ قهوه اي ساده نوشته شده است0

در قرن هفتم هجري قمري كاشي كاران هنرمند با الهام از گرايشهاي مذهبي ، زيبا ترين كاشي هاي محرابي را ساختند0

شيوه كاشي  با تلفيق  اجر همانند شيوه اجر و كاشي يكرنگ بوده ،با اين تفاوت كه به جاي كاشي يكرنگ از كاشي هاي الوان استفاده شده است0تلفيق اجر و كاشي كه عموما"با حركت زيباي شطرنجي شكل مي گيرد ،ارزش ويژه اي به معماري دوره اسلامي بخشيده است0

استفاده از كاشي و اجر در ارايش بناهاي مذهبي و غير مذهبي از قرن هفتم هجري به بعد از زماني توسعه يافت كه هنرمندان كاشي كار در صنعت كاشي سازي با لعاب الوان به مرحله پيشرفته اي رسيدند، و به رنگهاي مورد نظر مانند لاجوردي، سفيد، آبي و سبز با لعاب هاي گوناگون دست يافتند0

تزينات خط بنايي كه به علت شيوه خاص نگارش آن به خط معلق نيز شهرت يافته زيباترين شكل تركيب اجر و كاشي را به روي نناها  نمايش مي دهند  ،اين شيوه به خصوص نقش افرين سطوح بناهاي مذهبي متعددي گرديده است0

هنر معلقي را مي توان مكمل كارها وتزيناتي دانست كه در اناوع نماسازيها و پوشش هاي خارجي و داخلي به كار گرفته مي شود0

در قرن چهارم و پنجم هجري براي زيبا سازي و نماسازي ساختمانها،از روش تزينات اجري در رج چيني بناها استفاده مي شد و اتصال و پيوند يك جاي نما به بنا از ويژگي هاي اين روش بود اين ،پيوند را در اسلام معماري "امود"مي نامند0

سنگ كاري ،اجر كاري ،گچبري و كاشيكاري از تزينات چهار گانه معماري دوره اسلامي ايران هستند ،كه در هر دوره اي از تاريخ عوامل مختلف طبيعي ،سياسي و اقتصادي را پشت سر گذاشته وراه خود را طي كرده و نمايشي از زيباييها افريده و به جايي گذاشته ،ولي در يكي دو قرن اخير،وبا اغاز عصر ماشين و توسعه هنر هاي جديد ،هنرهاي سنتي تزيني معماري ايران به دست فراموشي سپرده شده است0

گذشت 14قرن از معماري ايران، و انچه تا كنون از هنر اجر كاري ،گچبري و كاشيكاري در كشور پهناور ايران بر جاي مانده همگي ياد اور ذوق و سليقه و مهارت و ابتكار هنر مندان و استاد كاراني است ، كه هنر خود را با الهام از عقايد مذهبي به كار گرفته و با ايمان به وحدانيت در تزيين معماري ايران به خصوص كاشيكاري ، به زيباترين شكل به ان ارزش جاودانه اي بخشيده اند0

نگارش بر كاشي در تمامي ادوار اسلامي يكي از تزينات مهم و مورد علاقه سفالگران بوده است،كه زماني با الهام از عقايد و گرايش هاي مذهبي ،و زماني تحت تاثير ادبيات شكل گرفته و زيبايي و جلوه يي خاص به اين هنر  سنتي ايران بخشيده است0در اوايل دوره اسلامي از قرن دوم الي چهارم  هجري قمري كتيبه هاي ظروف سفالين را كلمات قصار ،احاديث، گفته هاي بزرگان ،ضرب المثل هاو همچنين عباراتي در طلب بركت و خوشبختي براي صاحب ظرف و تو كل به خدا در بر مي گيرد ،كه عموما"به شيوه كوفي به ويژه در جدار داخلي و سپس بر كف و يا بر روي آن جاي گرفته است0سفالگران همچنين پندواندر زهاي بزرگان و يا احاديثي منسوب به حضرت محمد (ص ) پيامبر اسلام ،حضرت علي (ع )پيشواي شيعيان جهان ،حضرت امام حسين (ع)و ديگر نام آوران دين اسلام ياد كرده ،و اين گفته ها را بر روي سفالينه ها و كاشي ها به تحرير در اورده اند0

 علاوه برشيوه كوفي  ساده، شكسته و تزييني از ديگر شيوه هاي نگارش است كه در تحرير كلمات بر روي كاشي به كار گرفته شده است0بسياري از نوشته ها ي روي كاشي از نظر شكل حروف و تحرير با نوع كتابت قران هاي اوايل دوره اسلامي هماهنگي و شباهت دارند0از انواع سفالينه ها كه در قرون اوليه سلامي با نوشته هاي كوفي همراه بوده مي توان از سفالينه با پوشش گلي وزرين فام اوليه ذكر كرد0

در قرون وسطي (از دوره سلجوقي تا پايان دوره تيموري) شيوه نوشته هاي كاشي ها تغيير نموده و به سبك هاي گوناگون روي سفالينه ها و كاشيها آرايش شده است0

از ديگر شيوه هاي نگارش برروي كاشي و سفالينه ،شيوه شكسته نستعليق است0

اواسط دوره ايلخاني به اين سبك آرايش شده است،و تزيينات عموما" جدار داخلي ،كف ظرف و سطح كاشي را در بر مي گيرد0مضمون نوشته ها عموما"رباعي يا غزل است كه از ديوان شعراي بزرگ آن دوره برگزيده شده ،كه اشعار فردوسي ،بابا افضل كاشاني ،ظهير فاريابي ،حافظ، ظغانشاه مجد الدين بغدادي و مولانا بيشترين نو شته ها را شامل مي شود0

از اين دوره به تدريج نام سفالگر و تاريخ ساخت سفالينه ظاهر مي شود كه پي امد ان بسياري از ظروف و كاشي هاي عهد خوارزمشاهي و ايلخاني داراي نام سازنده و تاريخ ساخت مي باشد0

هنر كاشي سازي از اوايل قرن ششم هجري 0قمري وارد مرحله نويني گرديد،و ساخت كاشي هاي گوناگون مانند كاشي هاي مربع ،كوكبي ، ستاره اي و چند ضلعي و محرابي رايج شد0اين گونه كاشي ها كه بر اي تزيين بناها ي مذهبي مانند مساجد ، مقابر يا مدارس و ديگر بناها مورد استفاده قرار گرفته نقوش تزييني و نوشته هاي گوناگون را در بر مي گيرد0

از دوره صفويه ،نوشته هاي تزييني به شيوه هاي نسخ و ثلث تغيير يافت ، و بسياري از بناهاي مذهبي مانند مساجد و مقابر با دارا بودن تزيينات كاشي كاري گو ناگون ساده ،معرق و هفت رنگ شيوه هاي متفاوت نگارش را نمايش مي دهند0

نتيجه

كاشي و كاشي كاري پايه پيشرفت و تو سعه بي نظير تزئينات در معماري اسلامي است0

كاشي كاري اميزه اي از نقش و رنگ مي باشد و هنر كاشي كار كارفن را به خدمت گرفته تاهنر خودرا به صورت الوان ترين تزينات در كنار ترسيمات و تناسبات عرضه دارد تكامل شناخت نقش و رنگ در هر دوره سير تكاملي كاشي كاري را در بر داردو بالعكس0

فصل سوم :مسجد و مدرسه سپهسالار

كتيبه هاي تاريخي بنا: كتيبه هشتي ورودي مدرسه تاريخ 1298را نشان مي دهد وبر ازاره سنگي ايران تاسال 1301خوانده مي شود و كتيبه سردر بنا مورخ به سال 1302است0كتيبه اي در جلو خان مدرسه داراي تاريخ 1311ه0ش0 مي باشد0

باني و سازندگان بنا : باني مدرسه ميرزا حسين خان سپهسالار متوفي به سال 1298بوده كه پس از فوت وي بناي مدرسه توسط برادرش ميرزا يحيي خان مشير الدوله ادامه يافت0از جمله معماران سازنده بنا مي توان به استاد جعفريان معمار باشي كاشاني و حاج ابوالحسن معمار اشاره كرد0

حجاران مدرسه استاد سيد محمد ،استاد عبداله قزويني ،عمر غلامحسين و استاد ابراهيم بوده اند 0و از استادان كاشي كار مهدي ومحمد صادق كاشاني در كتيبه ها نام برده شده اند0خطاطان كتيبه جلو خان ميرزا غلام رضا خوشنويس و ميرزا حسين خان عماد الكتاب سيفي بوده اند0

سير تحول بنا:چنانچه امد سپهسالار در قسمت جنوبي باغ شخصي خود به سال 1296بناي مدرسه را آغاز نمودو پس از وي برادر ش مشير الدوله به امر ناصر الدين شاه قاجار مامور اتمام بنا گرديد، وليكن پيش از اتمام بنا  در گذشت و قسمتي از تزيينات ان ناتمام ماندكه در دوره هاي بعد تكميل شد0

در سال 1326طد گلوله باران مجلس شورا توسط سربازان روسي گنبد مدرسه سپهسالار نيز مورد حمله قرار گرفتو اسيب ديد0

كاشي كاري گنبد در سال 1307و1308ه0ش0انجام شده ودرسال1319 ه0ش در مدخل شرقي تهيه و نصب گرديده است0

كتابخانه مدرسه از اثار دوره رضاخان مي باشد و تاسال 1339محل فرهنگستان ايران بوده و سپس كتابخانه مدرسه به انجا منتقل شده است0در سال هاي اخير مرمت هايي در گنبد خانه و ايوان جنوب غربي بنا به عمل امده است0

اغلب مدارس همانند بيشتر فضاي هاي معماري-شهري ايران سبب خصوصيت اقليمي ،اجتماعي ،فاقد نماي بسيار متمايز ي نسبت به محيط پيرامون خود بوده اندو به طور عمدهبه وسيله يك ورودي مرتفع و مزين موقعيت خودرا نسبت به فضاهاي پيرامون متمايز مي كردند،فضاي داخلي مسجد به صور گوناگون و بيشتر به توسط كاشي هايي با نقش هاي هنري ودر برخي مواقع با خطاطي به صورت معرق ،معلقي و يا خشتي ،هفت رنگ و000همچنين با استفاده از كاربندي ،مقرنس تزيين شده است0

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت: 12:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 71

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس