سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
- جرأت ورزی یکی از مهم ترین مهارت های زندگی است که به افزایش اعتماد به نفس خودمان و جلب احترام دیگران منجر می شود.
- خیلی از آدم ها در رویارویی با مشکلات زندگی ناتوان اند و در مقابل، عده دیگری می توانند از این مشکلات به آسانی عبور کنند و به کسانی تبدیل شوند که ما به آنها می گویند آدم های موفق.
آیا جرأت ورزی قابل آموزش است ؟؟؟؟!
روان شناسان با بررسی زندگی همین آدم ها به فرایندهای مشابهی دست پیدا کردند. تحت عنوان «راهبردهای مقابله ای» و مشاهده کردند که این راهبردها یک ویژگی مهم دارند:
می شود آن را آموزش داد.
مهارت نه گفتن یا جرأت ورزی
جرأت ورزی چیست؟
جرأت ورزی توانایی ابراز خود و احقاق حقوق خود بدون تجاوز به حقوق دیگران است. عمل به شیوه جرأت ورزی به شما اجازه می دهد تا اعتماد به نفس را در خود حس کنید و موجب برانگیختن حس احترام دوستان و آشنایان شوید.
جرأت مندی امکان دستیابی به روابط صادقانه را افزایش می دهد و به شما کمک می کند تا در باره خودتان احساس بهتری داشته باشید و بر موقعیت های روزمره، تسلط بیشتری پیدا کنید. جرأت ورزی رابطه تنگاتنگی دارد با حقوقی که ما به عنوان یک فرد برای خودمان در نظر می گیریم.
من حق دارم که ........
من حق دارم به دیگران بگویم دوست دارم با من چگونه رفتار شود.
من حق دارم افکارم را تغییر دهم، اشتباه کنم و گاه غیر منطقی عمل کنم و البته پیامدهای آن عمل را کاملاً می پذیرم.
من حق دارم خود را دوست بدارم، هرچند می دانم کامل نیستم و گاهی کارهار ا پایین تر از حد توانایی کامل خود انجام می دهم.
من حق دارم روابط مثبت و رضایت بخش برقرار کنم. روابطی که در آن احساس آرامش کنم و آزادم صادقانه احساسم را بیان کنم و حق دارم روابط خود را اگر نیازهایم را برآورده نسازد، تغییر یا خاتمه دهم.
من حق دارم زندگی خود را به هر شیوه ای که خودم می خواهم تغییر و تحول دهم.
من حق دارم مسئول مشکلات دیگران نباشم.
من حق دارم انتخاب های خاص خودم را داشته باشم و دلیلی برای توجیه همه آنها به دیگران وجود ندارد.
جرأت ها و آدم ها
با کمی آسان گیری می توانیم بگوییم آدمها در مورد ابراز حقوقشان در روابط اجتماعی چهار دسته اند:
1. منفعل
این آدمها معمولاً سبک ارتباطی منفعلانه ای دارند. اگر بخواهیم کلمه صریح تری به جای صفت این افراد بگذاریم «بی جرأت» بهترین گزینه است. ما در ظاهر این افراد را فروتن، صبور، از خودگذشته و مهربان می بینیم اما آنها به خاطر این که به دیگران اجازه می دهند به راحتی حقوق و احساساتشان را نادیده بگیرند، همیشه در درون خود ناراحت اند و با خودشان کلنجار می روند.
2. پرخاشگر
این افراد جرآت مندی را با خشونت اشتباه گرفته اند. آنها حقوق خود را به قیمت نادیده گرفتن حقوق دیگران به دست می آورند. پرخاشگرها با منفعل ها یک زوج مکمل ناعادلانه را تشکیل می دهند.
3. پرخاشگر منفعل
این افراد به دلایل مختلف ممکن است احساس خشم یا خصومت نسبت به دیگران را تجربه کنند، اما نه توانایی بیان آن را دارند و نه می توانند این احساس ها را تحمل کنند، مثلاً کارمندی که کار ده دقیقه ای شما را به خاطر احساس خشم از ارباب رجوع های دیگر یا رئیس توی دو ساعت انجام می دهد، نمونه یک فرد پرخاشگر منفعل است.
4. جرأت ورز:
آنها افکار و احساسات خودشان را خود انگیخته و صریح بیان می کنند. این آدمها در عین حال افرادی مورد اعتماد، پذیرا و شونده نیز هستند. آنها اگر با شما مخالف باشند بدون اینکه بی احترامی کنند نظرشان را می گویند.
جرأت ورزی به چه درد می خورد:
علاوه بر این جرأت ورزی در موقعیت های زیر هم به دردتان می خورد:
- تقاضای معقول از دیگران.
- برخورد درست یا مخالف دیگران.
- جلوگیری از تعارضات پرخاشگرانه غیر ضروری.
- اعلام موضع خود در تصمیم های جمعی.
- جرأت ورزی در سه حرکت
برای ورود به دنیای آدم های جرأت ورز لااقل باید از سه مرحله زیر عبور کنید:
- پیش از اعلام موضع.
- اعلام موضع با جمله سه بخشی.
- اعلام موضع در شرایط خاص
پیش از اعلام موضع
ابتدا از موضع خود مطمئن شوید، یعنی مشخص کنید که می خواهید بگویید بله یا خیر. اگر مطمئن نیستید، بگویی که برای پاسخ دادن باید کمی فکر کنید. به شخص مقابل بگویید که بداند چه زمانی پاسخ خواهید گفت.
اعلام موضع با جمله سه بخشی
1. بخش همدلانه یا بازخورد مثبت: این بخش که با کلمه «من» شروع می شود فضا را دوستانه می کند و از پرخاشگرانه بودن جمله تان جلوگیری می کند. همچنین طرف مقابل معمولاً می فهمد که شما علت درخواست و مشکل او را درک کرده اید: «من می دونم که تو واکمن من رو لازم داری ...».
2. بخش استدلالی: در این بخش دلیل یا دلایل تصمیم خودمان را اعلام می کنیم. این دلایل باید تا حد ممکن کوتاه، واضح و روشن باشند. یادتان باشد آوردن دلیل اضافی به ضرر خودتان تمام می شود: اما چون تصمیم گرفتم واکمنم را به کسی قرض ندهم / یا / چون در طول روز به واکمنم احتیاج پیدا می کنم .....».
3. بخش قاطع اعلام تصمیم: خیلی ها به این بخش نمی رسند. در این بخش ما تصمیممان را بدون تعارف اعلام می کنیم: «واکمنم رو به ات نمی دهم».
اعلام موضوع در شرایط خاص
- اگر طرف خیلی سمج بود می توانید از تکنیک های خاص استفاده کنید:
- سی دی خش دار
- قاطعیت پیش رونده
- خلع سلاح
- خود را به خنگی زدن
- عوض کردن موضوع صحبت
1. سی دی خش دار
در این تکنیک که به آن «صفحه خط افتاده» هم می گویند ما دقیقاً مثل یک سی دی آسیب دیده مرتب یک جمله را بی کم و زیاد تکرار می کنیم. شما یک ی دی خش دار هستید که هیچ استدلالی را نمی شوید. زبان بدن شما باید قاطعانه و بدون تغییر باشد.
2. قاطعیت پیش رونده
شما می توانید از یک جمله سه بخشی محترمانه شروع کنید و در صورت ادامه، مرتب زبان بدن و لحن و محتوای جمله تان را قاطعانه تر کنید و اگر جواب نداد محیط را ترک کنید. این تکنیک برای ایستادگی در مقابل دعوت به سیگار و مشروب و مواد مخدر توصیه می شود.
3. خلع سلاح:
همانطور که گفتیم افراد پرخاشگر برچسب زدن و جریحه دار کردن احساساتتان می خواهند به هدفشان برسند. شما بعد از به کار بردن جمله سه بخشی در مقابل این افراد معمولاً می شنوید: «خیلی خودخواهی»
بهترین راه در مقابل این افراد این است که بگویید »اگه این کار خودخواهیه آره من خودخواه ام» و او سلاحش را از دست داده است. البته یادتان باشد حتماً مطمئن باشید طرف می خواهد سوء استفاده کند.
4. خود را به خنگی زدن
این تکنیک در مقابل انتقادهای زیاده از حد کاربرد دارد. در مقابل این موقعیت خود را به خنگی بزنید. مثلاً اگر کسی به نحوه کارکردن شما ایرادی غیر منطقی گرفت و گفت «تو کار خودتو بلد نیستی» می توانید زبان بدن ساده لوحانه به خودتان بگیرید، یک لبخند احمقانه بزنید و بگویید: «آره اتفاقاً خودمم فکر می کنم کارمو بلد نیستم!».
5. عوض کردن موضوع صحبت
وقتی شما با چند بار گفتن جمله سه بخشی نتیجه نگرفته اید موضوع صحبت را عوض کنید.
منطقه گردشگری رویین به روستای شکوفههای سیب نیز معروف است و کوچههای پیچ در پیچ آن، نمای قدیمی خانهها و شیب کوچه به کوچه روستا از مشخصات بارز این منطقه است که نظر هر تازه واردی را به خود جلب میکند. بوستان ملی سالوک در اسفراین نیز 17 هزار هکتار وسعت دارد که به لحاظ داشتن تنوع جانوری یکی از مهمترین مناطق حفاظت شده ایران محسوب می شود. شرایط توپوگرافی دشتی و کوهستانی منطقه باعث شده که این منطقه یکی از متنوع ترین زیستگاه های گونه های وحشی به حساب
آید که یکی از جاذبه های زیبای گردشگری اسفراین است. زیبایی این بوستان زمانی آشکارتر می شود که بیننده درمی یابد قسمت شمالی این جاذبه طبیعی گردشگری، کوهستانی و زیست بوم حیوانات گوناگون کوه زی و قسمت جنوبی آن نیز مناسب حیوانات دشت زی است. در کف دره های این بوستان طبیعی نیز گونه های درختی و درختچه های زرشک، بید وحشی، انجیر وحشی، نسترن وحشی و در مناطق مرتفع گونه های ارس به چشم می خورد. بوستان ملی و منطقه حفاظت شده ساریگل نیز با 28 هزار هکتار وسعت در شرق اسفراین واقع است که به دلیل پستی و بلندی های منطقه و منابع فراوان آب از تنوع جانوری قابل توجهی برخوردار است و از 502 گونه پرنده شناخته شده در کشور 70 گونه در این منطقه مشاهده شده اند. این بوستان ملی همچنین با بیش از 200 گونه گیاهی از گونه های گلدار پوشیده شده است.
بقایای شهر کهنه بلقیس
این شهر در 3 کیلومتری جنوب شرقی اسفراین قرار دارد و از ویرانههای قدیمی اسفراین به شمار میرود. این بنای عظیم گِلی پس از ارگ بم دومین بنای گلی ایران است اما به دلیل استفاده از خاک آن برای کشاورزی، وسعت زیادی از زمینهای آن از بین رفته است. مساحت این شهر 48600 مترمربع میباشد که بر روی تپهای در ارتفاع 6 الی 9 متری قرار گرفته است. این شهر بر اساس اسلوب معماری ساسانی ساخته شده و شامل سه بخش کهندژ، ربض و شارستان بوده و 29 برج با ارتفاعهای مختلف داشته که اغلب آنها ویران شدهاند. در این شهر یک آتشکده نیز وجود دارد. در کاوشهای باستانشناسی قطعات چینیهای سبز رنگ و همچنین چینیهای گل و بوتهدار لاجوردی بر زمینه سفید مربوط به عصر صفوی به دست آمده است. به نظر میرسد این شهر در دوره صفوی متروک شده و شهر اسفراین به حدود 3 کیلومتری شمال این ویرانهها منتقل شده است.
شهر بلقیس یکی از بزرگترین بناهای خشتی و گلی ایران است که در ۳ کیلومتری جنوب غرب شهر کنونی اسفراین قرار گرفته است که بالغ بر ۱۸۰ هکتار وسعت میباشد که از یک مجموعه آثار شامل بقایای ارگ و خندق پیرامون آن، شارستان شامل: برج و بارو، مقبره شیخ آذری، ویرانههای معروف به منار تپه (مسجد جامع)، کوره سفالگری، آب انبار، بازار، کاروانسرا، بنای معروف به یخدانها و یک گورستان وسیع در نزدیک دروازه شرقی تشکیل شده است. از لحاظ قدمت استناد به متون تاریخی در قبل از اسلامآباد و شکوفا بوده و در سال ۳۱ هجری توسط مسلمانان فتح میشود و طبق یافتههای باستان شناختی قدیمی ترین استقرار در این شهر تاریخی که تاکنون شناسایی شده مربوط به اواخردوره ساسانی – صدر اسلام است و زندگی در آن تا پایان دوره صفوی به طور مداوم جریان داشته است و بالاخره این شهردر اواخر دوران طهماسب دوم و ابتدای حکومت نادر یعنی در سال ۱۱۳۱ هـ. ق توسط افاغنه کاملاًویران و در هم کوبیده شد. به نحوی که جایگاه پیشین خود را از دست داد از این زمان کمکم اسم افسانهای بلقیس بر روی خرابههای شهر قدیمی اسفراین گذاشته شد.
مورخان و جغرافی دانان اسلامی از اسفندیار پسر گشتاسب به عنوان بنیان گذار این شهر نام بردهاند. الحاکم مؤلف تاریخ نیشابور از تعلق خاطر قباد (کواذ) ساسانی به آن یاد کرده و نوشته که قباد اسفراین را «مهرجان» خطاب می کرده است. بیهقی نیز نام اسفراین را «اسپرآئین» خوانده و آن را مرکب از «اسپر» به معنای سپر و «آئین» به معنای راه و روش دانسته است. نام این شهر به صورتهای سبراین (حدود العالم)، سفراین (تاریخ سیستان)، اسپراین (بیهقی)، اسپرایین (برهان قاطع)، و اسفرائین (ثعالبی، یتیمة الدهر، یاقوت و قزوینی) نیز آمده است. اما گویاترین و موثق ترین سند، که هیچگونه دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته و زیر نظر حکومت مرکزی بوده و نام این شهر کهن را به مدت ۷۰۰ سال یعنی از زمان مغولان تا اواخر حکومت صفوی زنده داشته، سکه است این سکه متعلق به ارغون از پادشاهان ایلخانی است که در شهر تاریخی اسفراین که امروزه معروف به شهر بلقیس می باشد ضرب گردیده است.
مار، نوعی حیوان خزنده است که با حرکاتی خودش را با خزیدن به جلو میکشد.
مارها موجوداتی مرموز هستند و با وجود آنکه اغلب مردم از آنها وحشت دارند از پر طرفدارترین جاندارانی می باشند که می خواهیم راجع به آنها اطلاعات کسب کنیم.
تا کنون حدود 3000 گونه از این موجودات شناسایی شده اند که در این میان فقط حدود 400 گونه آنها سمی میباشند و از میان آنهافقط 50 گونه خطرناک بوده و میتوانند برای انسان مشکل ساز باشند. در ضمن باید بدانیم که مارهایی که سمی هم نیستند ممکن است شما را گاز بگیرند که در اینصورت جای هیچ نگرانی نیست.
مارهای زهر دار
با وجود فراوانی گونههای مار در جهان، فقط ۲۰ درصد از مارها، سمی هستند که معمولاً با وجود نشانههایی از قبیل دم نازک و وجود دو دندان تیز توخالی که در ابتدایش سوراخی دارد شناسایی میشوند و بقیه مارها غیرسمی هستند. همچنین از این ۲۰درصد مارهای زهردار، فقط ۷۵ درصد آنها قادر هستند با زهرشان انسان را از پا درآورند. دندانهای نیش مارهای زهری، در فک بالای دهان آنها قرار گرفته و با غدههای سمی که در سر مار قرار دارند در ارتباط هستند. با کشیدن دندان مار نمیشود برای همیشه با خیال آسوده از نیش مار زهری در امان بود چرا که دندانهای نیش در دهان مارهای زهری مجدداً رویش میکنند. مار زهری به کمک این نیشها زهر را به بدن شکار خود تزریق میکند و این گونه میکوشد تا جانش را بگیرد یا حداقل او را ناتوان و بیهوش سازد تا با خیال راحت به خوردن گوشتش بپردازد. تمام مارهای زهری علاوه بر نیش، دندان نیز دارند. در نتیجه، تمام مارهای زهری علاوه بر نیش زدن گاز هم میگیرند.
مار زنگی
از نوع مار زنگی نزدیک به ۱۲ نوع مختلف در جهان وجود دارد. مارهای زنگی را از زنگولهای که در ته دم خودشان دارند به راحتی میتوان تشخیص داد. هر چند دم این مار طوری ساخته شده است که در هنگام حرکت و جنبیدن صدای زنگ درآید ولی با این وجود صدای اصلی زنگوله دم مار بر اثر لرزش دم توسط خود مار، تنها زمانی انجام میپذیرد که مار از چیزی احساس خطر بکند.
افعی
افعی نیز که بیشتر در جنوب شرقی آسیا یافت میشود، همانند مار زنگی است. هر دوی آنها علاوه بر آنکه مانند مارهای دیگر از جلو حرکت میکنند، قادر به حرکت از سمت پهلو نیز هستند. افعیها تنها مارهای زهری در اروپا هستند.
کجا را برای زندگی انتخاب میکنند
این موجودات بجز در قطب جنوب تقریبا" در سایر قسمت های دنیا وجود دارند. اغلب مارها روی زمین یا زیر آن زندگی می کنند امابرخ از انواع آنها هم وجود دارند که درختان یا آب را محل زندگی خود انتخاب می کنند. کنار رودخانه ها باتلاقها نیز از جمله مکانهای مورد علاقه برای زیندگی این خزندگان می باشد. گونه های جالبی از مارها در آسیای جنوب شرقی مشاهده شده است که تواناییپریدن نیز دارند و بسادگی از شاخه درختی به شاخه دیگر میپرند.
غذای مورد علاقه مارها
با توجه به اندازه و ابعاد، یک مار عادی ممکن است انواع کرم، حشرات، انواع موش، انواغ تخم مرغ سایر حیوانات، قورباغه و ... را بعنوان غذا برای خودانتخاب کند ولي مارهاي با جثه بزرگتر موجوداتي بزرگتر و متناسب با وزنشان را انتخاب مي کنند.
نحوه شکار مارها
خطر مارها را می توان به دو دسته تقسیم کرد، اول آنهایی که با سم خود می توانند باعث مشکلاتی در سیستم عصبی یا گردش خون طعمه شوند و دسته دوم آنهایی که با قدرت ماهیچه های خود می توانند طعمه را تحت فشار قرار دهند یا خفه کنند. این نوع از مارها با آرامش خیال آنقدر منتظر می مانند تا طعمه به آنها نزدیک شود و سپس در زمان مقتضی خود را به دور آن پیچیده آنقدر فشار می دهند تا جانور - یا انسان ! - از نفس کشیدن باز ایستد. در حالی که مارهای سمی پس از تزریق یا پاشیدن سم به طعمه منتظر می مانند تا طعمه از پای در آید.
پس از ازپای در آوردن طعمه چه با سم و چه از طریق فشار دادن، از آنجایی که مارها دندان برای جویدن یا خرد کردن ندارند مجبورهستند که طعمه خود را درسته ببلعند و سپس توسط ترشحات معده آنرا هضم کنند.
تولید مثل مارها
اغلب مارها بوسیله تخمگذاری تولید مثل میکنند. تخم مارها بسیار سفت می باشد و حالت چرم مانند دارد بگونه ای که در برخی موارد نوزادان بدون کمک مادر نمی توانند از تخم بیرون بیایند. دلیل نرم بودن پوسته تخم آن است که مارهای ماده برای حفاظت از تخم ها اغلب آنها را در بدن خود تا هنگام تولد نوزادان نگاه می دارند. جالب است بدانید که اغلب بچه مارها در قسمت جلوی سر خود به هنگام بیرون آمدن از تخم دندان خاصی دارند که به Egg Toothمعروف است و توسط آن قاعدتا” باید بتوانند پوسته تخم را پاره کنند.
تورم یکی از آشناترین واژهها در علم اقتصاد است. تورم باعث میشود کشورها به دورههای طولانی بیثباتی گرفتار گردند. مقامات بانکهای مرکزی اغلب دوست دارند که به عنوان سردمداران مبارزه با تورم شناخته شوند.
سیاستمداران با وعدههای مبارزه با تورم بر سر کار میآیند و خیلی راحت با شکست خوردن در این مبارزه، از قدرت کنار گذاشته میشوند. در 1974جرالد فورد، یکی از روسای جمهور آمریکا، حتی تورم را دشمن عمومی شماره یک در آمریکا اعلام کرد. پس ببینیم این تورم چیست و چرا اینقدر اهمیت دارد؟
تورم، نرخ افزایش قیمتها طی یک دوره زمانی معین است. تورم، معمولا یک سنجه کلی از قبیل افزایش عمومی در قیمتها یا افزایش هزینه زندگی در یک کشور است؛ اما به شکل محدودتری نیز تعریف میشود (تورم کالاهای معین از قبیل غذا یا برای خدمات، از قبیل اصلاح موی سر). تورم در هر جا به کار رود، بیانگر میزان گرانتر شدن مجموعهای از کالاها یا خدمات طی یک دوره معین زمانی معمولا سالانه است.
اندازهگیری تورم
هزینه زندگی مصرفکنندگان به قیمت بسیاری از کالاها و خدمات و سهم هر یک در بودجه خانوار بستگی دارد. موسسات دولتی برای اندازهگیری هزینه زندگی یک مصرفکننده معمولی، اقدام به آمارگیری از خانوارهای نمونه میکنند تا سبد اقلام خریداری شده عمومی را شناسایی کرده و سپس هزینه خرید این سبد را طی زمان ردیابی کنند. (به طور مثال، هزینههای مسکن شامل اجاره و بهره وام مسکن، بزرگترین بخش از سبد مصرفی خانوارها در آمریکا را تشکیل میدهد.) هزینه این سبد در یک زمان معین، نسبت به سال پایه را شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) مینامند و درصد تغییر CPIطی یک دروه معین را تورم قیمت مصرفکننده، رایجترین شاخص اندازهگیری تورم است. (برای مثال، اگر سال پایه CPIعدد 100 باشد و CPIجاری 110 است، تورم طی این دوره 10 درصد است.)
تورم اصلی مصرفکننده، با حذف قیمتهایی که دولت تعیین میکند و حذف قیمتهای محصولات پرنوسان مثل غذا و انرژی، که تحت تاثیر شدید عوامل فصلی یا شرایط موقتی عرضه قرار دارند، روی روندهای زیربنایی و پایدار در تورم تمرکز میکند. تغییرات تورم اصلی را سیاستگذاران نیز با دقت نگاه میکنند. محاسبه نرخ تورم کلی برای یک کشور و نه فقط برای مصرفکنندگان، مستلزم ساختن یک شاخص با پوششدهی گستردهتر است از قبیل شاخص تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی.
سبد CPIبه منظور سازگاری آمار تورمی، معمولا طی زمان ثابت نگهداشته میشود؛ اما هر از گاهی تغییر میکند تا تغییر الگوی مصرف جامعه را منعکس نماید؛ مثلا کالاها پیشرفته و مدرن امروزی شامل میشود و اقلامی که دیگر مورد مصرف اکثریت جامعه نیست از آن حذف میشود. یکی از شاخصهای جانشین، شاخص تعدیلکننده تولید ناخالص داخلی است که تغییر قیمت هر کالایی را که در اقتصاد طی زمان تولید میشود، نشان میدهد و در نتیجه محتوای آن هر سال دچار تغییر شده و به روزتر از سبد عمدتا ثابت CPIاست؛ اما از طرف دیگر، چون شاخص تعدیلکننده شامل اقلام غیرمصرفی (از قبیل مخارج دفاعی) است؛ بنابراین نمیتواند معیار خوبی برای ارزیابی هزینه زندگی خانوارها به حساب آید.
برندگان و بازندگان تورم
در صورتی که درآمد اسمی خانوار که به صورت پول رایج دریافت میکند بهاندازه افزایش قیمتها افزایش نیابد، وضع خانوارها بدتر شده است؛ چون آنها حتی موفق به خرید همان سبد کالای سابق نخواهند شد. به عبارت دیگر، قدرت خرید آنها یا درآمد واقعی (که با تورم تعدیل شده است) کاهش مییابد. درآمد واقعی، یک متغیر جانشین برای نشان دادن سطح زندگی است. وقتی درآمدهای واقعی در حال افزایش است، به معنای افزایش سطح زندگی است و برعکس.
در واقعیت امر، قیمت کالاها و خدمات با آهنگ متفاوتی تغییر میکنند. برخی اقلام از قبیل کالاهای تجاری هر روزه تغییر میکنند، سایرین از قبیل دستمزدها بر اساس قراردادهای کاری تثبیت شدهاند که زمان بیشتری طول میکشد تا تعدیل شوند (یا به بیان اقتصادی، «چسبنده» هستند). در محیط تورمی، قیمتهايی که تصادفی و نابرابر افزایش مییابند، قدرت خرید برخی مصرفکنندگان را به شدت کاهش میدهند، که این از دست دادن درآمد واقعی، بزرگترین هزینه تورم است.
تورم همچنین میتواند قدرت خرید را طی زمان برای دریافتکنندگان و پرداختکنندگان نرخهای بهره ثابت مختل سازد. برای مثال یک بازنشسته تامین اجتماعی را در نظر بگیرید که هر ساله مستمریهایش به میزان ثابت 5 درصد افزایش مییابد. اگر تورم بیشتر از 5 درصد باشد، قدرت خرید فرد بازنشسته کاهش خواهد یافت.
از طرف دیگر، وام گیرندهای که نرخ بهره ثابت 5 درصدی برای وام مسکن میپردازد از تورم 5 درصدی سود میبرد؛ چون نرخ بهره واقعی (نرخ بهره اسمی منهای نرخ تورم) صفر خواهد بود. مادامی که درآمد وامگیرنده همراه با نرخ تورم افزایش یابد بازپرداخت اصل و بهره چنین وامی حتی آسانتر خواهد بود اگر تورم بالاتر باشد. البته درآمد واقعی وامدهنده در این حالت آسیب خواهد دید. هر اندازه که تغییرات تورم، خود را در نرخهای بهره اسمی نشان دهند، برخی قدرت خریدشان را از دست داده و برخی دیگر قدرت خرید بیشتری به دست میآورند.
در واقع تعدادی از کشورها هستند که گرفتار تورمهای بالا و در برخی موارد حتی ابرتورم شدهاند که به تورمهای با نرخ بالای 1000 درصد یا بیشتر در سال گفته میشود. در سال 2008، زیمبابوه یکی از بدترین موارد ابرتورم تاکنون در جهان را تجربه کرد که برآورد میشود تورم سالانه به نقطه 500 میلیارد درصد رسید. چنین سطح بالایی از تورم فاجعه بار بوده و کشورها مجبور شدهاند اقدامات سیاستی دشوار و دردآوری را پیشه کنند تا تورم را به سطح معقول و منطقی برگردانند و برخی اوقات مثل مورد زیمبابوه، پول ملی خود را از دست دادهاند.
با اینکه تورم بالا به اقتصاد صدمه میزند، تورم منفی یا کاهش یافتن قیمتها نیز پدیده مطلوب و خواستنی نیست. وقتی قیمتها در حال کاهش هستند، مصرفکنندگان با پیشبینی اینکه قیمتها در آینده کمتر خواهد شد خریدهای خود را تا جایی که میتوانند به تاخیر میاندازند. برای اقتصاد این به معنای فعالیت اقتصادی کمتر و رشد اقتصادی پایینتر است و برای تولیدکنندگان به معنای درآمد دریافتی کمتر است. ژاپن یکی از کشورهایی است که برای دوره طولانی ده ساله، تقریبا هیچ رشد اقتصادی نداشت که عمدتا به خاطر تورم منفی بود. جلوگیری از تورم منفی طی بحران مالی جهانی که در سال 2007 شروع شد یکی از دلایلی است که بانک مرکزی آمریکا و سایر بانکهای مرکزی در اطراف جهان، شروع به پایین نگه داشتن نرخهای بهره برای دورههای طولانی کردند و سایر سیاستهای پولی را دنبال نمودند تا مطمئن شوند که نظامهای مالی، نقدینگی به حد کافی دارند. امروز تورم جهانی یک از پایینترین سطوح خویش از ابتدای دهه 1960 تاکنون را میگذراند که بخشی از آن به دلیل بحران مالی است.
اینک اکثر اقتصاددانان معتقدند که تورم پایین، باثبات و از همه مهمتر قابل پیشبینی، یک عامل خوب برای اقتصاد است. اگر تورم پایین و قابل پیشبینی باشد، آسانتر میتوان آن را در قراردادهای تعدیل قیمت و نرخهای بهره گنجاند و اثرات اختلالزای تورم کاهش خواهد یافت. به علاوه با دانستن اینکه قیمتها در آینده، اندکی بالاتر خواهند رفت، به مصرفکنندگان انگیزه میدهد تا خریدهایشان را زودتر انجام دهند که فعالیت اقتصادی را تقویت میکند. بیشتر بانکهای مرکزی هدف اصلی سیاستگذاری خود را تورم پایین و باثبات قرار دادند که سیاست هدفگذاری تورم نامیده میشود.
چه چیز باعث تورم میشود؟
دورههای بسیار طولانی تورم بالا اغلب نتیجه سیاست پولی آسانگیرانه است. اگر عرضه پول نسبت بهاندازه اقتصاد خیلی زیاد رشد کند، ارزش واحد پول کشور سقوط میکند؛ به عبارت دیگر، قدرت خرید پول کاهش یافته و قیمتها افزایش يابند. این رابطه بین عرضه پول و اندازه اقتصاد را نظریه مقداری پول مینامند که یکی از قدیمیترین فرضیهها در علم اقتصاد است.
فشارها روی طرف عرضه یا تقاضای اقتصاد نیز میتواند تورمزا باشد. تکانههای عرضه که تولید را مختل میسازد از قبیل فجایع طبیعی یا افزایش هزینههای تولید از قبیل قیمتهای بالای نفت میتواند عرضه کل را کاهش داده و منجر به تورم «ناشی از فشار هزینه» گردد که محرک افزایش قیمتها از ناحیه بینظمی در عرضه میآید. تورم مواد غذایی و سوخت در سال 2008 یکی از این موارد در اقتصاد جهانی بود که افزایش شدید قیمت مواد غذایی و سوخت به واسطه تجارت از یک کشور به کشور دیگر منتقل گردید. برعکس آن تکانههای تقاضا هستند از قبیل ترقی بازار سهام یا سیاستهای انبساطی از قبیل زمانی که بانک مرکزی نرخ بهره را کاهش داده یا دولت مخارج خود را افزایش میدهد و میتواند موقتا تقاضای کل را تقویت کرده و رشد اقتصادی را بالا ببرد؛ اما اگر این افزایش تقاضا بیش از ظرفیت تولید اقتصاد باشد، فشار حاصله بر منابع، در تورم «ناشی از کشش تقاضا» منعکس میشود. سیاستگذاران باید توازن درستی بین تقویت تقاضا و رشد اقتصادی پیدا کنند بدون اینکه باعث تحریک بیش از حد اقتصاد شده و تورم به وجود آورند.
انتظارات نیز نقش کلیدی در تعیین تورم ایفا میکنند. اگر مردم یا بنگاهها پیشبینی بالارفتن قیمتها را بکنند، آنها این انتظارات را در مذاکرات و چانهزنیهای دستمزد خود و تعدیل قیمت قراردادها (از قبیل افزایش خودکار اجاره مسکن) وارد میکنند. این رفتار تا حدودی تورم دوره بعد را تعیین میکند؛ به محض اینکه قراردادها عمل شوند و دستمزدها و قیمتها طبق توافق افزایش یابند، انتظارات خودمحقق شونده میشوند و تا آن حد که مردم انتظارات خویش را براساس گذشته اخیر قرار دهند، تورم الگوهای مشابهی را طی زمان دنبال خواهد کرد و منجر به ماندگاری تورم میشود.
چگونه سیاستگذاران با تورم مقابله میکنند؟
مجموعه سیاستهای درست ضدتورمی، آنهایی که با هدف کاهش تورم اجرا میشوند، بستگی به علل تورم دارند. اگر اقتصاد بیش از حد به حرکت افتاده باشد، بانکهای مرکزی، اگر متعهد به تضمین ثبات قیمتها باشند، میتوانند سیاستهای انقباضی را اجرا نمایند که تقاضای کل را مهار کرده و معمولا با افزایش نرخ بهره این کار را میکنند. برخی بانکهای مرکزی، با درجات مختلفی از موفقیت، انضباط پولی را با تثبیت نرخ ارز تحمیل کردهاند که پول خود را به پول کشور دیگری گره زدهاند و بنابراین، سیاست پولی کشور خود را به سیاست پولی کشوری دیگر متصل کردهاند؛ اما وقتی تورم به واسطه تحولات جهانی و نه شرایط داخلی بوجود آمده است، چنین سیاستهایی کمکی نخواهد کرد. در سال 2008، وقتی تورم در سراسر جهان به دلیل بالارفتن قیمت غذا و سوخت افزایش یافت، بسیاری از کشورها اجازه دادند قیمتهای بالای جهانی به اقتصاد داخلی انتقال یابد. در برخی موارد دولت، مستقیما قیمتها را تعیین میکند (همانطور که در سال 2008 این کار را کرد تا از انتقال قیمتهای بالای مواد غذایی و سوخت جلوگیری کند). چنین اقدامات قیمتگذاری اداری، معمولا منجر به متعهدشدن دولت به مبالغ عظیم یارانه برای جبران درآمد از دست رفته تولیدکنندگان میشود.
بانکهای مرکزی هر چه بیشتر متکی به توانایی خود در تاثیرگذاری بر انتظارات تورمی به عنوان یک ابزار کاهش تورم هستند. سیاستگذاران اعلام میکنند که قصدشان پایین نگهداشتن موقت فعالیت اقتصادی است با این امید که بر انتظارات تورمی مردم و عنصر تورم درونیساز قراردادها تاثیر بگذارند. اعتبار بیشتر بانکهای مرکزی، تاثیر زیادی بر اعلانهای آنها روی انتظارات تورمی دارد.
وقتي صحبت از اقتصاد به ميان مي آيد، طبعاً توجه انسان به بانكها، بهره، تورم، وام، معاملات تجاري، و از اين قبيل موضوعات معطوف مي گردد. مقولات ديگر مانند، خانواده، اخلاق ، و معنويت و ساير موضوعات نظير اينها فقط به صورت جانبي ممكن است مطرح شوند. ولي در واقع دامنه اثرات و دست اندازي اقتصاد بسيار وسيع تر و عميق تر از بانكها و معاملات تجاري است. اثرات اقتصاد در تمامي جنبه هاي زندگي انسان اعم از مسكن، تغذيه، تحصيل، بهداشت، سياست و غيره به وضوح ديده مي شوند. اقتصاد شايد پر اثرترين نظام در زندگي بشر باشد، خواه اثرات مفيد و خواه اثرات مضّر. اگر نه در تمامي جنگها، حداقل بسياري از جنگهاي گذشته و حال به طور مستقيم يا غير مستقيم به محركهاي اقتصادي مربوط بوده و هستند. پيشرفت علوم، صنايع، و حتي هنرها بستگي مستقيم و پايا به حمايت هاي اقتصادي دارند. اگر اقتصاد در زندگي انسان اين قدر تاثير گذار است، سئوال طبيعي كه به نظر مي آيد اين است كه چه بر اقتصاد تاثير مي گذارد و به راستي نيروهاي محركه اقتصادي از كجا سرچشمه مي گيرند؟ براي پاسخ دادن به اين سئوال به مقدماتي نيازمنديم.
در این مقاله سعی داریم تاثیر خانواده را بر نظام اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم .
خانواده يكي از معصوم ترين نهادهاي اجتماعي است كه بر اساس ازدواج شكل مي گيرد و خود سرچشمه ساير نهادهاي اجتماعي مي باشد..
اقتصاد خانواده مي كوشد، تا مسائل اقتصادي خانواده را مورد ارزيابي قرار دهد. نظام اقتصاد خانواده بايد به گونه اي تكوين يابد كه بتواند نيازهاي افراد خانواده كه همواره در حال گسترش است را پاسخ بگويد..
هر خانواده بايد بتواند امور مربوط به هزينه هاي خود را تحليل كند و بر پايه آن مصرف خود را تعيين كند. اولين گام براي تحليل درست هزينه ها و تعين مصرف مناسب، اراده براي كسب آگاهي است..
علم اقتصاد، علم هماهنگ كردن امكانات و احتياجات در زمان و مكان است. اقتصاد امروز، اقتصاد برنامه اي است ، بدان معنا كه هماهنگ كردن امكانات و احتياجات درچارچوب برنامه است..
علم اقتصاد، علم بررسي چگونگي توليد، توزيع، و مصرف كالاست. هدف اقتصاد در اسلام تلاش براي زندگي سالم و رضايت بخش مي باشد..
سنجش صحيح و تجزيه و تحليل اثرات هر دستگاه و نظامي فقط در قالب مدل صحيح آن دستگاه انجام پذير است. كلاً، مدل يك دستگاه و يا نظام نموداري است از اجزاي تشكيل دهنده آن دستگاه يا نظام و تناسبات و روابط مابين اين اجزا. براي مثال، مدل يك خانه نمودار اجزايي مانند اتاق خواب، آشپزخانه ، حياط ، در و ديوار و غيره و تركيب و تناسبات مابين اينهاست. همين طور، مدل يك حكومت نمودار اجزاي تشكيل دهنده آن مانند رئيس جمهور، مجلس مقننه، نيروي انتظامي و غيره و روابط مابين آنها و طرز كارشان مي باشد. مفهوم مدل و استفاده از آن در تجزيه و تحليل علمي و اجتماعي منحصر به اشياء نيست، بلكه دامنه آن كاملاً كلي است و روابط ، مراحل كار، روش ها و بسياري مفاهيم ديگر را نيز در برمي گيرد. در واقع مي توان گفت تفكر انسان در هر مقوله و مطلبي، چه خودآگاهانه و چه ناخودآگاهانه، نيازمند مدلي مناسب است.يك نكته مهم در باره مدل اين است كه براي هر نظامي مدل هاي متفاوتي مي توان ابداع نمود كه نمودار و نمايانگر
جنبه هاي مختلف آن نظام است.
بنا بر اين مدل يك نظام يا دستگاه واحد و منحصر به فرد نيست. به اين دليل مدل هايي كه در اين مقاله ارائه مي گردند مدل هاي پيشنهادي هستند كه براي تجزيه و تحليل حاضر استفاده مي شوند و الزاما ً با مدل هاي ديگري كه در رابطه با اين مقولات وجود دارند يكي نيستد.
يكي از وظايف خانواده نسبت به اقتصاد، استفاده مؤثر از آنچه كه توليد مي شود، است. چنانچه اگر بخواهيم اقتصاد جامعه در حال رشد باشد و روز به روز پويا تر بشود، بايد از آنچه توليد مي شود استفاده موثر انجام داد..
بنابراين استفاده مناسب اگر از خانه و خانواده شروع شد، مقدمه اي براي تحقق اين مهم در جامعه است. چرا كه اكثر عادات اجتماعي و اخلاقي در خانواده شكل مي گيرد..
تربيت از خانه شروع مي شود يكي از زمينه هاي تربيت -تربیت براي كسب درآمد و هزينه مناسب است..
بهره وري در اصل استفاده مناسب و مؤثر از هر يك از عوامل توليد است. چنانچه شناخت راههاي مناسب در هزينه، به موقع به بهره وري مي انجامد..
براي ايجاد بهره وري در خانه، لازم است افراد خانه نسبت به چگونگي هزينه مناسب آگاهي يابند. هزينهمناسب به معني عدم توجه به نيازها نيست : بلكه به معني رفع مناسب نيازهاست..
در بهره وري انسان با فكر خودش، فعاليتش را با ارزشها و واقعيتها منطبق مي كند و مي كوشد تا با هوشمندي بهترين نتيجه مادي و معنوي را كسب كند..
يكي از مواردي كه در اقتصاد خانواده مي توان به آن اشاره كرد اينست كه مردم به صورت خانوادگي زندگي مي كنند و اكثر توليدات و واردات در خانواده استفاده مي شود..
حال اگر به اقتصاد جامعه توجه شود، ديده مي شود كه اقتصاد جامعه از چگونگي مصرف در خانه اثر مي گيرد. بنابراين تلاش براي اصلاح اقتصاد جامعه از تلاش براي اصلاح اقتصاد خانه آغاز مي شود..
زيرا بدون اصلاح ساختار درآمد و هزينه در خانه، اصلاح اقتصاد جامعه غيرممكن و يا حداقل سخت و مشكل است. بنابراين مديريت بودجه در خانه از ضرورت خاصي برخوردار است. خانه داري علم ايجاد نسبت مياندرآمد و هزينه است. بنابراين هر چقدر نسبت ميان درآمد و هزينه منطقي تر باشد، خانه داري هم منطقي تر است و هر چقدر نسبت ميان درآمد و هزينه بدتر باشد، خانه داري هم ضعيف تر است..
خانه داري ايجاد نسبت ميان ورودي ها و خروجي ها در فرآيند زندگي مي باشد.
فرآيند يعني كليه تلاشها و كوششهايي كه به يك نتيجه منجر مي شود و استاندارد سازي آنها يك امر ضروري است..
اكثر مردم تا حدود زيادي تحت تأثير خانه هستند. در هر خانه اي روابطي حاكم است كه اعضاي آن از اين روابط الگو برداري مي كنند..
يكي از الگوهاي مهمي كه از خانه گرفته مي شود، الگوي درآمد هزينه است، نباراين اصلاح الگوي درآمد و هزينه در خانه منجر به اصلاح آن در جامعه مي شود..
فرزندان ما خواسته يا ناخواسته از ما الگوبرداري مي كنند. پس همانطور كه پدر و مدر رفتار مي كنند، بچه ها همان را الگو برداري مي كنند..
روابط ميان افراد خانواده بر ساير روابط اجتماعي نيز تأثير ميگذارد. روابط اقتصادي در خانه يكي از مهمترين روابط در خانواده است احساس نزديكي ميان روابط اقتصادي در خانه با خود، اصلاح كننده اين روابط است..
پس خانه دار موفق كسي است كه به اصلاح بين روابط مي انديشد و بهترين استفاده از آنچه كه در اختيار اوست،مي نمايد..
. تعريف عرضه : عرضه عبارتست از كليه كالاهايي كه در اختيار مصرف كنندگان قرار مي گيرد.
در اينجا سؤالي مطرح مي شود: آيا هر چيز كه عرضه مي شود نياز مصرف كننده است؟ در پاسخ گفته مي شود، خير !
*نيازها برخي واقعي هستند و برخي كاذب هستند. حال اگر نيازهاي كاذب حذف نشود، مثل نيازهاي واقعي عمل مي كنند. براي مثال نياز انسان به آب و غذا يك نياز واقعي است. در حالي كه افراد سيگار مصرف مي كنند، و اين يك نياز كاذب است ولي به صورت نياز واقعي عمل مي كند، پس شناخت نيازهاي واقعي يك ضرورت است..
*نيازهاي غيرواقعي تحت تأثير آموزش و تربيت قرار دارند. مثلاً در يك فيلم سينمايي هنر پيشه نقش اول سيگار مي كشد، اين يك نياز كاذب است كه از طريق رسانه آموزش داده مي شود..
*نيازهاي غيرواقعي تحت تأثير تبليغات قرار دارند. مثلاً يك كارخانه مواد غذاي محصولي درست كرده است كه بدون هيچ گونه نيازي به آن ندارد، اما در اثر تبليغات خود به سراغ آن مي رود..
*نيازهاي غيرواقعي اگر بوجود بيايند تا مدتها ماندگارند. مثل كسي كه سيگاري شده است مدتها طول مي كشد كه اين نياز غيرواقعي را كنار بگذارد.
*نيازهاي غيرواقعي اگر كنترل نشوند، نامحدود هستند. چرا كه انسان به هر كدام از اين نيازها علاقه پيدا كند و خود را پاي بند به آن بكند، نياز كاذب ديگري هم وجود دارد كه به آن اضافه مي شود . مثل : پول – سيگار و ...
. تعريف تقاضا: عبارتست از درخواست افراد نسبت به در اختيار گرفتن چيزي#
بهترين تقاضا ميل به دراختيار داشتن چيزي است كه نياز واقعي را برطرف مي كند. در حالي كه نفس انسان زياده طلب و عقل انسان اندازه طلب است. بنابراين تقاضاهاي واقعي عقلاني و تقاضاهاي كاذب نفساني و زياده طلب است..
خانواده و اقتصاد نيز هر كدام مدلي دارند و در قالب اين مدل هاست كه مي توان اين دو نظام را به صورت انفرادي و نيز نسبت به هم مورد تجزيه و تحليل قرار داد. مجملاً، يك مدل نظام اقتصادي كه براي تجزيه و تحليل بعضي از جنبه هاي اقتصاد مي تواند موثر واقع شود عبارت است از واحد هاي اقتصادي كه با هم كالاهاي ارزشمند مبادله مي نمايند. در اينجا كالابه معني كلي آن تلقي شده و شامل پول، كار، سهام، اجناس، مستغلات، كاغذهاي بانكي و هر گونه كالاي ارزشمند ديگري مي باشد. در نظام اقتصادي تبادل كالاهميشه در جهت ازدياد ارزش انجام مي گيرد، بدين معني كه يك واحد اقتصادي هميشه مترصد است تا كالايي كه دريافت مي كند از كالايي كه تحويل مي دهد براي او ارزشمندتر باشد و الادليلي براي تبادل كالاوجود ندارد. اين بدان معنا نيست كه طرف معامله او الزاما ً كالاي كم ارزشتري دريافت مي كند، زيرا ارزش نسبي است. كالايي كه براي يك طرف مقدار معيني ارزش دارد، براي طرف ديگر غالباً ارزش بيشتري دارد و به همين سبب است كه طرفين راضي به تبادل كالاهستند. براي مثال، اگر يك نانوا و يك مرغدار طرف معامله يكديگر شوند، نانوا نان هاي اضافه خود را و مرغدار تخم مرغ هاي اضافه خود را مبادله مي كنند زيرا هر كدام فقط تا اندازه اي به محصولات خود نيازمندند و مابقي آن براي خودشان كمتر و براي طرف ديگر بيشتر ارزش دارد. عدالت اقتصادي در مورد يك مبادله وقتي واقع
مي گردد كه طرفين ارزش هاي معادل، نه مساوي، دريافت نمايند. بنابر اين عدالت اقتصادي خانواده به دو طريق عمده بر اقتصاد اثر مي گذارد: اول، از طريق موقعيت خانواده به عنوان يك واحد اوليه توليدي و مصرفي نظام اقتصادي و دوم از طريق تعليم و تربيت فرزندان.
به عنوان يك واحد اقتصادي، خانواده هاي جهان مقادير عمده اي از درآمد عمومي را مصرف مي نمايند كه البته در كشورهاي مختلف متفاوت است. مثلاً در آمريكا در سال 2008 مخارج خانواده ها حدود
45 درصد درآمد كل كشور را تشكيل داده بود. در بعضي از كشورهاي اروپاي شرقي مخارج خانواده تقريبا 90 درصد درآمد كل كشور هستند. بنابر اين قسمتي از اقتصاد كه مستقيما ً صرف خانوده ها مي شود بسيار قابل ملاحظه است.
گذشته از اثر مستقيمي كه خانواده ها در اقتصاد دارند، تمام بازده هاي اقتصادي، ولو به طور غير مستقيم، نهايتا ً صرف انسانها مي گردد كه خود عضو خانواده اي هستند. بنابر اين اثر كل اقتصاد خانواده ها در اقتصاد كشوري و به تبع اقتصاد جهاني بسيار وسيع، همه جانبه، و تعيين كننده است. از اين رو نقش خانواده در اقتصاد كلي قابل تامل است. اثر خانواده از طريق تعليم و تربيت، خود به دو قسمت عمده تقسيم مي شود: اثر تعليمات مادي و اثر تعليمات معنوي و اخلاقي. تعليمات مادي، تعليماتي هستند كه براي جنبه هاي مادي زندگي انسان لازمند، مانند خواندن و نوشتن، علوم طبيعي و رياضي و علوم انساني از جمله اقتصاد. معلومات رياضي، جامعه شناسي و روانشناسي همه به اداره زندگي مالي يك فرد كمك قابل ملاحظه اي مي كنند و به همان نسبت بر اقتصاد كلي نيز اثر مي گذارند.
يك جمعيت آگاه و با سواد تا اندازه اي مي تواند جهت اقتصاد كشوري خود را اداره كند، هم از حيث توليد و مصرف و هم از حيث قانون. كساني كه در مورد نقش و طرز كار بانكها، ميزان بهره، قوانين مالياتي، حسابداري، آمار مشاغل و بيكاري و غيره معلومات دارند تصميمات اقتصادي صحيح تري اتخاذ مي كنند و طرفدار وضع قوانين اقتصادي و مالياتي منصفانه تر و موثرتري مي شوند. متقابلاً، شخص بي سواد هدف آساني است براي تير عوامفريبان است و البته ريشه تشويقي و امكاناتي اين گونه تعليمات مادي عموما در خانواده به وجود مي آيد و مستحكم مي گردد.
بسياري از تعليمات خانوادگي به طريق عملي و ضمني به صورت سرمشقي براي اطفال خانواده درمي آيند. به اين علت، صرف نظر از اينكه يك فرد بالغ چه سمتي و شغلي دارد، زمينه و تاريخچه خانوادگي اش هميشه در تصميمات اقتصادي اش موثر است. مثلاً مشاهده دخل و خرج والدين مي تواند نقش تعيين كننده اي در تشكيل عادات و رفتار اقتصادي اطفال داشته باشد.
شايد مهم ترين اثر خانواده در اقتصاد كلي و يا كشوري ناشي از ارزش ها و معيارهاي معنوي و اخلاقي باشد كه در خانواده معامله گر رواج داشته است. معيارهاي معنوي مربوط به نوع بخصوصي از معاملات نيستند بلكه مربوط به طرز فكر و ديد معامله گر نسبت به اهداف و نتايج معامله مربوطند. كلاً، معنويت مربوط به امور غير مادي است، علي رغم اينكه معنوي غالبا ً به وسائط مادي انجام مي شوند. نفس يك عمل معنوي با نفس يك عمل مادي تفاوتي ندارد بلكه تفاوت در نيت انجام آن عمل و تكرار آن گونه عمل در آينده در موقعيت هاي مختلف و متفاوت است.
شايد اين مفهوم را در قالب يك مثال ساده بهتر بتوان بيان نمود؛ اگر كسي به فقيري اعانتي كند به اين خاطر كه براي اعانت كننده نفعي دارد (مثلاً در بعضي ممالك اعانات از مقدار ماليات مي كاهند)، آن عمل، عملي است مادي. ولي اگر عينا ً همين عمل انجام شود بدون چشمداشت به منافع شخصي، اين عمل عملي است معنوي. به غير از نيت، عاملي كه در اين مقايسه مطرح و مهم است اين است كه در مورد نيت مادي، اگر شرايط نافعه شخصي از ميان بروند، لهذا عمل خير در صورت امكان در آينده تكرار خواهد گرديد. صرف نظر از وسايل عملي نيل به معنويات كه در سطور زير بررسي خواهند شد، چون معنويت مستقل از ماديات و منافع مادي است، اهداف معنوي در وهله اول مربوط به نتايج غير مادي مانند محبت، عدالت، و پيشرفت همگاني هستند. معنويات، به معني كيفيات غير مادي، حائز بالاترين ارزش براي نيل به هر هدف هستند زيرا نهايتاً لازمه رسيدن به اهداف عقلاني كه مختص انسانند، منابع انساني غير مادي هستند. باز از مثالي استمداد مي كنيم؛ لازمه پيشرفت صنايع، كه از ماديات محسوبند، معلومات است، كه از مقولات معنوي و روحاني است. يك هواپيما وسيله اي است مادي كه بر اساس عقل انسان به وجود آمده ولي طرح و ساخت آن محتاج علم، كوشش، سعي، پشتكار، همكاري، تعليمات، مديريت، صداقت، عدالت و ساير خصايص معنوي است و بدون چنين لوازم معنوي ساخت هواپيما ممكن نيست. ماديات و معنويات از جمله علم و اخلاق، مانند دو بال پرنده انساني، پرواز انسان را در عالم پيشرفت ممكن و ميسر مي نمايند.
بنابر اين نه تنها ماديات و معنويات، منافاتي با يكديگر ندارند بلكه لازم و ملزوم يكديگر نيز هستند.
تربيت معنوي عموماً با دين و مذهب مترادف است، ولي چنين ترادفي شايد الزامي نباشد. اصول معنوي همانند اصول علوم نظري حقايقي مستقل هستند. مثلاً دروغ كه يك كيفيت منفي است باعث عدم اعتماد مي گردد. اين واقعيتي است مسلم بر اساس تعريف دروغ و اعتماد. همان طور كه عملكرد يك قانون فيزيكي مانند جاذبه موكول به هيچ شرايطي غير از شرايط لازم فيزيكي نيست، عملكرد يك قانون معنوي نيز موكول به شروط جانبي و خارجي نيست. مثلاً نيروي جاذبه زمين اجسام ديگر را به طرف خود مي كشد و اينكه اين جسم يك سيب است، يا يك بمب است، يا يك نوزاد است، و غيره و غيره، كوچك ترين تاثيري در عملكرد قوه جاذبه ندارد. به همين صورت، دروغگويي هادم اعتماد است و اينكه دروغ توجيه موجهي دارد يا نه، كسي آن را بخشيده يا نه، مفيد واقع شده يا نه، و غيره و غيره، در عملكرد آن تاثيري ندارد. ولي چون قوانين معنوي مانند قوانين فيزيكي قابل آزمايش قاطع نيستند، راهنمايي هاي اديان بسيار حائز اهميت بوده و هستند، به شرط آنكه آميخته با عوام فريبي، خرافات و تعصبات نباشند.
مدیریت مصرف زمانی تحقق مییابد که الگوی مصرف فعلی به سمت «الگوی مصرف اسلامی» حرکت کند و اصلاح شود. اهمیت وجود الگوی مصرف صحیح از آنجایی اهمیت دارد که از نظر علمی، اولین و مهمترین قدم برای اصلاح نظام اقتصادی، اصلاح الگوی مصرف است؛ زیرا غایت تولید کالا و خدمات در یک کشور مصرف آنهاست. از این رو، حاکمیت مصرفکننده بر اقتصاد یک امر عقلایی است. بنابراین اصلاح الگوی مصرف جامعه آغازی برای اصلاح تولید و به طور کلی، اصلاح نظام اقتصادی است.[3] بنابراین میتوان اصلاح الگوی مصرف مبتنی بر الگوی مصرف اسلامی را راهبرد بلندمدت دستیابی به پیشرفت و عدالت دانست.
اما در کوتاهمدت میتوان دو مورد جهت مدیریت مصرف ارائه نمود؛ یکی از علل اصلی مصرف نامتعادل خانوار، فقدان مکانیسمی برای جذب سرمایههای خُرد آنهاست. دهکهای متوسط جامعه معمولاً سرمایههای خُردی در دست دارند که به واسطهی عدم جذب در بازارهای مالی، معمولاً در نهایت به مسافرتهای پیدرپی و پُرهزینه، تعویضهای مکرر لوازم خانگی و... ختم میشود. بنابراین اولین راهبرد کوتاهمدت در زمینهی مدیریت مصرف، ایجاد مکانیسم جذب سرمایههای خُرد توسط بازار (به ویژه بازارهای مالی) است.
راهبرد دیگر را میتوان در جهتدهی به مدگرایی در بین جوانان دانست، زیرا مسئلهی پیروی از مد در عصر کنونی، اگر قابل مهار نباشد، بیشک قابل هدایت است. اگر تولیدکنندگان داخل بتوانند با برندسازی، افزایش تنوع و کیفیت محصول و... وارد بازار مد شوند، نه تنها با استقبال خانوارها، به رشد درآمد ملی کمک میکنند، بلکه وابستگی کنونی به واردات کالاهای مصرفی کاهش خواهد یافت.
اسراف به معنای تجاوز از حد و تبذیر به معنای ریختوپاش، هر دو به لحاظ اسلامی رفتاری ناپسند و مضموم هستند. جامعهای که این رفتار مصرفی را داشته باشد، دچار اختلال در فرآیند انباشت سرمایه میشود و نمیتواند رشد اقتصادی خود را به حد مطلوب برساند. مصرف نامتعادل در سطح خانوار، که عمدتاً در جامعهی ایران به تجملگرایی، لوکسگرایی و استفاده از کالاهای وارداتی منجر میشود، فرآیند انباشت سرمایههای خُرد را دچار اختلال میسازد و در نهایت، رشد کشور را متوقف و وابسته به نفت خواهد کرد.
سیاستی که بعد از جنگ تحمیلی به عنوان استراتژی صنعتی غالب در ایران دنبال شد، جایگزینی واردات بود که هرچند در رشد اقتصادی به واسطهی ورود کالاهای سرمایهای و واسطهای بیتأثیر نبود، اما عملاً نتیجهای جز وابستگی به کالاهای خارجی نداشت. شرکتهای جدید چندملیتی، که طیف گستردهای از کالاهای خود را از پودر لباسشویی گرفته تا اتومبیل، به نام محصولات وطنی تولید میکردند و به فروش میرساندند، علاوه بر اینکه مردم را به شدت مصرفزده نمودند، باعث شدند صنایع کشور، که عمدتاً تولیدکنندهی کالاهای مصرفی بودند، به شدت به کالاهای واسطهای و سرمایهای شرکتهای چندملیتی و کشور مادر (عمدتاً آمریکا) وابسته شوند.
مدگرایی را میتوان حالتی از مصرفگرایی در نظر گرفت که وابستگی بیشتری به محصولات وارداتی دارد. بنابراین مد و مدگرایی نه تنها تبعات منفی مصرفگرایی را برای جامعه دارد، بلکه فرآیند وابستگی به واردات را تشدید میکند. مدگرایی فرآیندی است که با اقبال مردم تشدید و با ادبار آنها به شدت تضعیف میشود. لذا همان طور که مقام معظم رهبری (دام ظله) میفرمایند، خود مردم باید راه مصرف کالاهای خارجی را ببندند و این فرآیند را مهار نمایند.
[1]روزنامهی کیهان، مورخ 18 فروردین 1380، به نقل از گزارش گروه مطالعات ریاستجمهورى انستیتو سیاست خارجى واشنگتن. [2]مؤسسهی تحقیقاتی تدبیر اقتصاد؛ جایگاه شرکتهای چندملیتی در فرآیند جهانی شدن و تأثیر آنها بر امنیت ملی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، تهران، مؤسسهی تحقیقاتی تدبیر اقتصاد، 1382، صص 94 و 95. [3]سید حسین میرمعزی، اصلاح الگوی مصرف، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی، 1388، مقدمهی کتاب.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن