معرفي بازيهاي بومي و محلي خراسان شمالی
معرفي بازيهاي بومي و محلي خراسان شمالی
در شماره هاي گذشته به معرفي تعدادي از بازي هاي بومي و محلي خراسان شمالي پرداختيم که طي آن افراد در گروه هاي سني مختلف قادر به بازي هاي مختلف و هيجان انگيز بودند، در اين شماره نيز به معرفي چند بازي بومي و محلي استان مي پردازيم.بازي هاي کم تحرک: بازي هاي کم تحرک با هدف سرگرمي و ايجاد نشاط و تقويت حافظه و استعداديابي دنبال مي شود. در اين بازي ها تيز هوشي و ذکاوت بيشتر اهميت دارد.اين بازي ها در فضاي باز اجرا مي شود و بازيکنان بايد همراه گروه خود در کسب امتياز تلاش کنند. برخي از اين بازي ها با شعر خواني فردي و دسته جمعي همراه است.بازي هاي کم تحرک بيشتر در بين دختران رايج است، چون به قدرت بدني و عضلاني کمتري نياز دارد. آن چه در بيشتر بازي ها اهميت دارد، توجه به ارزش ها و رفتارهاي نيک است. روحيه تعاون و همکاري، ايثار و از خود گذشتگي در اين بازي ها تقويت مي شود.سلامت فکري و بدني در اين بازي ها ارزش والايي دارد و اجراي قوانين و دستورات مربوط به بازي ها، نظم و هماهنگي را تقويت مي کند. مسئوليت پذيري و در جمع بودن، دانش آموزان را براي رو به رو شدن با مسائل و مشکلات جامعه و اجتماع آماده مي کند.در برخي بازي ها پند و اندرزهايي نهفته است که به طور ضمني به بازيکن منتقل مي شود. به طور کلي درس زندگي را مي توان از اين بازي ها فرا گرفت.اين بازي ها بيشتر با هدف اجرا در ساعت هاي تربيت بدني مدارس، گروه هم سالان و دوستان و محفل هاي خانوادگي تعيين شده است.
بازي اول: آسياب بچرخ
اهداف بازي : سرگرمي و نشاط
تعداد بازيکنان: 4 نفر به بالا
ابزار بازي: به ابزار نياز ندارد
محوطه بازي: فضاي باز
شرح بازي: بچه ها به طور دايره مي ايستند و دست يکديگر را مي گيرند. اوستا و بقيه بچه ها اشعار زير را به طور پرسش و پاسخ مي خوانند. براي سهولت، اوستا را شماره يک و بچه ها را شماره 2 ذکر مي کنيم.
1: آسياب بچرخ
2: مي چرخم
1: تندتر بچرخ
2: مي چرخم (بچه ها تندتر مي چرخند)
1: آسياب بشين
2: مي شينم (بچه ها مي نشينند)
1: آسياب پا شو
2: پا نمي شم
1: جون خاله جون
2: پا نمي شم
1: جون عمه جون
2: پا نمي شم
1: جون دايي جون
2: پا نمي شم
1: ترا به خدا
2: پا مي شم (همه با دست هاي گره کرده بلند مي شوند)
1: آسياب تندترش کن
2: تندتر و تندترش کن
و در اين جا بازي از سر گرفته مي شود، اين بازي بيشتر جنبه مشارکت گروهي، نرمش و تفريح دارد.
بازي دوم: يک دو سه در رو
اهداف بازي: سرگرمي و نشاط، افزايش هماهنگي عصبي عضلاني، تمرکز، دقت، قدرت پرش و تقويت عضلات چهار سر ران
تعداد بازيکنان: 4 نفر به بالا
ابزار بازي: يک ريسه طناب به طول حدود 4 متر
محوطه بازي: فضاي باز
شرح بازي: دو نفر از افراد دو سر يک طناب را مي گيرند و آن را به شکل دوراني مي چرخانند و بقيه افراد به صف و پشت سر هم کمي عقب مي ايستند و يکي يکي با هم هماهنگ مي کنند، با ضرب طناب به وسط مي پرند و پس از ورود او به داخل بازي بقيه افراد با هر ضرب طناب مي خوانند «يک دو سه در رو» ، در اين لحظه فردي که وسط بازي است با شنيدن کلمه «دررو» از سمت ديگر (نه از سمتي که وارد شده) خارج مي شود و نفر بعدي از سمتي که صف ايستاده است وارد مي شود و بازي به همين روش ادامه پيدا مي کند. فردي که پايش به طناب گير کند و يا نتواند به موقع خارج شود بازي را مي بازد و دور بعد نمي تواند بازي کند تا در انتها يک نفر به عنوان برنده شناخته شود.
خرگوش و شکارچي (خرگوش بي لانه)
اهداف بازي: بهبود سرعت در انجام عمل ها و عکس العمل ها، توانايي تصميم گيري در زمان کوتاه و افزايش چابکي
تعداد بازيکنان: 8 نفر به بالا
ابزار بازي: نياز به ابزاري ندارد
محوطه بازي: فضاي باز
شرح بازي: مربي يا معلم ورزش، بچه هاي داوطلب را در محوطه گرد هم مي آورد و در نزديکي گوشه هاي محوطه دايره هايي را رسم مي کند، سپس آن ها را در دسته هاي 3 يا 4 نفري تقسيم مي کند و از هر دسته يکي به عنوان خرگوش در وسط دايره ها مي نشيند و بقيه افراد گروه ها با دست به دست هم دادن و حلقه زدن در محيط دايره، لانه اي درست مي کنند و خرگوش را در وسط مي گيرند. تقسيم ها توسط مربي ، طوري انجام مي شود که 2 نفر هم به عنوان هاي شکارچي و خرگوش بي لانه در وسط محوطه به فاصله دو متري از هم، گوش به فرمان مي ايستند. به محض اشاره مربي، شکارچي، خرگوش بي لانه را دنبال مي کند تا او را با دست لمس کند و خرگوش بي لانه نيز با فرار سعي مي کند، خود را به يکي از لانه ها برساند تا از دست شکارچي در امان باشد. چون در هر لانه، فقط يک خرگوش مي تواند پناه بگيرد، ناگزير خرگوش فراري به هر لانه برود بايد خرگوش درون لانه، لانه را ترک کند و مورد تعقيب شکارچي قرار بگيرد.هرگاه شکارچي بتواند خرگوش را لمس کند، موقعيت نقش ها عوض مي شود، يعني خرگوش، شکارچي مي شود و شکارچي، خرگوش!بازي به همين صورت ادامه پيدا مي کند و به دليل اين که بازي براي افراد روي محيط دايره يا لانه، کسل کننده نباشد، به ترتيب و نوبت در نقش شکارچي و خرگوش ظاهر مي شوند.در اين بازي اگر خرگوش درون لانه با آمدن خرگوش فراري، لانه را ترک نکند، در داخل لانه نيز از دست شکارچي در امان نخواهد بود و هم چنين اگر خرگوش بدون دليل لانه اي را ترک کند، شکارچي مي تواند آن لانه را اشغال کند که در اين صورت خرگوش خطاکار، نقش شکارچي را بازي خواهد کرد.
نکات: 1- نوع ديگر از اين بازي هست که با وجود 4 خرگوش بي لانه اجرا مي شود. خرگوش هايي که لانه ندارند با شنيدن کلمه «عوض» از سوي خرگوش بي لانه، به تعويض لانه هاي خود اقدام مي کنندو خرگوش بي لانه نيز بايد حواس خود را جمع و در يک فرصت مناسب يکي از آن ها را اشغال کند.2- اين بازي با اندک تغييرهايي، نام هاي متفاوتي مانند خرگوش و شکارچي، سنجاب و روباه، خرگوش بي لانه، سنجاب بي درخت، بوحاخ توتدي به خود مي گيرد.
نتيجه بازي: با انجام اين قبيل بازي ها، مهارت هاي بدني، اعتماد به نفس، اتکا به خويشتن (چه در مراحل تحصيل و چه در مراحل کار و زندگي) در جسم و جان کودک ايجاد مي شود.
خرپشتونک
اهداف بازي: چابکي، قدرت در پريدن، کنترل بدن و تقويت عضلات کمربند شانه
تعداد بازيکنان: 3 نفر به بالا
ابزار بازي: به ابزاري نياز ندارد
محوطه بازي: فضاي باز
شرح بازي: با توجه به تعداد شرکت کنندگان چند نفر به حالت رکوع در فاصله هاي يکسان از يکديگر قرار مي گيرند. بعد بازيکنان ديگر، نوبتي از روي پشت آن ها مي پرند و اگر هر کدام پايش به پشت يکي از آن ها برخورد کند در ته صف قرار مي گيرد و او هم بايد پشت خود را خم کند و از پريدن محروم مي شود. اين بازي هم چنان ادامه پيدا مي کند تا جايي که همه افراد به جز يک نفر بازي را مي بازند. در نهايت فرد باقي مانده به عنوان نفر ممتاز شناخته مي شود و جايزه اش اين است که از تک تک افراد سواري (کولي) مي گيرد.
پليس
اهداف بازي: سرگرمي و نشاط، افزايش سرعت، چابکي و استقامت عضلاني
تعداد بازيکنان: 6 تا 12 نفر
ابزاربازي: به ابزاري نياز ندارد
محوطه بازي: فضاي باز
شرح بازي: اين بازي با 2 گروه 3 نفري آغاز مي شود. قبل از بازي، دايره اي به قطر 2 متر روي زمين رسم مي کنند و بعد از قرعه کشي و تعيين گروه آغاز کننده بازي، گروه بازنده وسط دايره قرار مي گيرد.چينش گروه بدين شکل است که يک نفر به حالت خميده (در حالت رکوع) مي ايستد و دو نفر ديگر بايد از او محافظت کنند. گروه بيرون دايره سعي مي کند، به دور از چشم محافظان به طرف شخص خميده برود و بر پشتش سوار شود. اگر کسي موفق به اين کار شود، نتيجه اش اين است که سه نفر وسط دايره بايد به سه نفر بيرون دايره تا جايگاه مشخصي که تعيين کرده اند، سواري بدهند. اگر چنان چه گروه بيرون موفق به انجام کار نشود و گروه داخل دايره با پا آن ها را بزند، گروه بيرون، بازي را مي بازد و بايد به جاي گروه داخل، وسط دايره برود. اين بازي به همين شيوه ادامه مي يابد.تنبيه و تشويق اين بازي همان سواري دادن گروه بازنده به گروه برنده است. ادامه بازي با توافق 2 گروه خواهد بود.
بازىهاى خراسان عبارتند از:آب پشتکبازي، آفتاب مهتاب، آقا آقا ازچنه، ارنگارنگ، از گلاچى گل، استاد سهپايه، اشترکجا، پيشتر بيا، اِشرَت کجاست، اطلّو ماطلّو، الک دولک، اُوسَنَه بُلبُلُدم، بلوبلو، پادشا وزيلک، تپتپ خمير، تخممرغ بازي، تسمهتسمه، تُشلهبازي، توپ زنجير پله، چشم بسته، چوببازي، خانهنشان، خَردُرنه، خَرِسوز، دال بازي، دانه شفتالوبازي، دوزبازي، دوشودوشو، ذوقىذوقي، رهارها، سناچ، سنگسنگ چليپا، سنگ و پنج، شير بگير پلنگ اومد، شيطانکبازي، علىلمبک، عمو زنجيرباف، قايم موشک، کبد بِدي، کلاهبازي، کوکوخراب، کيه کيه در مىزنه؟، گرگم به هوا، گرگم و گله مىبرم، گوکِ کُر، لحافبازي، مُجل، ماتماتو، هرنگهرنگ و ...
پشتکبازى
يک نفر خم مىشود و ديگران از روى او مىپرند .
اشتر کجا، پيشتر بيا (تربتحيدريه )
بازيکنان به دو گروه تقسيم مىشوند و هرکدام براى خود يک استاد انتخاب مىکنند. براى تعيين گروهى که بايد بازى را شروع کند دو استاد بين خود تر يا خشک مىکنند. استادى که برنده شده افراد خود را مىبرد و دور از چشم ياران رقيب، در گوشه ٔ خرابه يا در مکان تاريکى پنهان مىکند و خودش نزد گروه رقيب برمىگردد و به آنها مىگويد که به دنبال آن بروند. گروه رقيب از او مىپرسد: 'اشتر کجا؟' و استاد مىگويد: 'پيشتربيا' . بههمين ترتيب گروه رقيب را کمکم به محل مخفىشدن ياران خود مىبرد، وقتى خوب نزديک شدند فرياد مىزند: هوى و افراد آن از تاريکى بيرون مىريزند. گروه رقيب فرار مىکند. اگر از افراد دسته ٔ پنهانشده کسى توانست يکى از افراد فرارى را بگيرد تا محلى که بازى از آنجا آغاز شده و 'سرملّه' خوانده مىشود از او سوارى مىگيرد. گروه فرارى بايد با سرعت خود را به سرمله برساند .
تُشلهبازى (تيلهبازي) (مشهد )
به تعداد بازيکنان روى يک خط مستقيم و با فاصلهاى مساوى چالههاى کوچکى به قطر دو سانتيمتر و عمق ۲ - ۵/۲ سانتيمتر روى زمين حفر مىکنند. نفر اول بازي، تشله ٔ خود را لب چاله ٔ اول مىنشاند (در لهجه محلى شوند مىگويند). سپس نقطهاى را در امتداد چالهها با فاصله ٔ دو خانه بهعنوان نقطه ٔ شروع بازى تعيين مىکنند. بازيکنان بهترتيب از نقطه ٔ شروع تشلههاى خود را بهطرف چالهها مىزنند. در اينجا توافق مىکنند: لوکلى موکلى از سيخ تا سوزه قبوله (از سيخ تا سوزن قبول است ). در اينجا چندين وضع پيش مىآيد: يکى اينکه بازيکنى که تشله را زده است تشلهاش به لبه ٔ چاله برمىخورد و برمىگردد (لوکلي) که در اين حالت دوباره بايد آن را بزند. ديگر اينکه تشله به خانه برود يا به تشله ٔ بازيکن ديگر برخورد کند ( تير بزند) در اينصورت نيازى به تکرار بازى نيست . شکل ديگر تشله به لبه چاله بخورد و بهطرف چپ يا راست منحرف شود (موکلي) که در اينصورت بازيکن مجدداً بايد تشله را بزند . هربار که تشله بازيکنى به تشله ٔ يکى ديگر از بازيکنان بخورد يک امتياز مىگيرد. گاهى بازى بر سر پول انجام مىشود. (به ازاء هر تير مبلغى از قبل تعيين مىکنند). وقتى اين بازى دو نفره انجام مىشود، گرفتن سه خانه برابر با يک تير بهحساب مىآيد. در اينصورت وقتى هر چهارخانه گرفته شود بازى تمام مىشود .
سنگ سنگ چليپا (سبزوار )
بچهها در يک صف مىايستند و استاد در پشت سر آنها حرکت مىکند و سنگ ريزه را به طورىکه کسى متوجه نشود در دست يکى از بازيکنان مىگذارد و مىگويد: 'سنگ سنگ چليپا / نه در زمين نه در هوا.' کسى که سنگ ريزه را در دست دارد بايد قبل از اينکه ديگران متوجه شوند و او را بزنند از صف فرار کند و خود را به محلى که قبلاً در خارج از صف تعيين شده برساند. اگر کسى قبل از خارج شدن از صف او را بزند او ديگر نمىتواند فرار کند و در صف باقى مىماند. اگر خود را به محل موردنظر برساند آن وقت استاد براى هريک از بازيکنان داخل صف نامى را انتخاب مىکند. بعد از بازيکن خارج از صف مىخواهد نام بازيکنان را حدس بزند. بازيکن حدس مىزند، اگر درست بود از آن کسى که نام آن را درست حدس زده، از فاصله ٔ محلى که ايستاده تا صف کولى مىگيرد. اگر موفق نشد دو بار ديگر فرصت حدس زدن دارد اگر در اين دوبار هم نتوانست حدس درستى بزند دوباره به صف برمىگردد .
علىلمبک (مشهد )
چوبى ضخيم را روى تکيهگاهى قرار مىدهند و دو بازيکن در دو سر آن مىنشينند و چوب بالا و پائين مىرود و بچهها مىخوانند: 'علىلمبک، شاخدمبک ' .
کشتى محلي، چوخه (قوچان - بجنورد - اسفراين - فريمان - چناران )
لباس مخصوص اين کشتى شلوارى است که تا سر زانو مىرسد و روپوشى که از بافتههاى پشمى و نخى محکم محلى است و چوخه نام دارد و بدون آستين مىباشد و شالى که بازيکن به کمر مىبندد . مقررات کشتى شبيه ديگر کشتىهاى سنتى است، فقط در اين کشتى نمىتوان از يک خم و دست انداختن به پائين زانو استفاده کرد. در اين کشتى پُل زدن هم ممنوع است. بازنده کسى است که شانه آن با زمين تماس حاصل کند. قضاوت در اين کشتى با پيشکسوتانى است که باچوخه نام دارند. بنابر رسم محلى جايزه اين کشتى يک قوچ است .
کيهکيه در مىزنه؟ (طبس )
بازيکنان به وسط مىآيند و حاضران همراه با آهنگ تنبک و دايره دست مىزنند و بازى شورع مىشود. داستان مربوط به دخترى است که خواستگاران بسيارى دارد و آنها پيوسته به منزل آنها مىآيند. مادر از او سئوالهائى مىکند و جوابهائى مىشنود . نمونه ٔ متن از اين قرار است : مادر: گل پري، نازپرى - ديشب لب بومد که بود؟ کل کل غليوند چه بود؟ دختر: مرگ خودت، جون خودت کسى نبود - بچه ٔ تاجر بچه بود - تکه ٔ چپت آورده بود - بالاى سرم گذاشته بود - وقتى که من بيدار شدم - پدر سگه بجسته بود - گل سرخ و گل زرد و گل ناز - شالا من باشم و يار .
گرگم و گله مىبرم (مشهد )
يکى گرگ مىشود و ديگرى چوپان. گوسفندان پشت سر چوپان دستهاى خود را در کمر يکديگر حلقه کرده و صف مىبندند. سپس گرگ مىخواند: 'گرگم و گله مىبرم' چوپان و گوسفندان با هم جواب مىدهند 'چوپون دارم نمىذارم' به اين ترتيب هرکدام براى آن ديگرى رَجز مىخواند تا گرگ حمله مىکند و گوسفندان به اين طرف و آن طرف مىدوند. دست گرگ بههريک از بازيکنان که برسد بازيکنن مىسوزد و از بازى خارج مىشود. بازى اينقدر ادامه پيدا مىکند تا ديگر گوسفندى نماند .
گوشهبازى (مشهد )
چهارنفر در چهار گوشه ٔ اتاق مىايستند و يک نفر در وسط باقى مىماند. بهمحض شروع بازى بازيکنان بايد جاهاى خود را با هم عوض کنند و نفر وسط هم بايد سعى کند جاى يکى از آنها را بگيرد. در صورتىکه موفق شود بازيکنى که جاى خود را از دست داده در وسط مىماند .
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنیداين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 03 اردیبهشت 1393 ساعت: 11:34 منتشر شده است
برچسب ها : معرفي بازيهاي بومي و محلي خراسان شمالی,تحقیق درباره بازی های بومی و محلی خراسان شمالی,