پروژه و تحقیق رایگان - 970

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

موتور های الکتریکی (آسنکرون-یونیورسال-قطب چاکدار )

بازديد: 265
 

موتور های الکتریکی (آسنکرون-یونیورسال-قطب چاکدار )و عیب یابی ورفع عیب موتور های مذکور:

موتور ها مهمترین اجزایی هستند که در لوازم برقی گردنده بکار می روند.موتور ها انرژی الکتریکی را به انرژی مکانیکی تبدیل می کنند. الکتروموتور ها را می توان به سه دسته کلی تقسیم کرد.1-موتور های آسنکرون    2 -موتور های یونیورسال     3-موتور با قطب چاکدار

1- موتور های آسنکرون- که با برق متناوب کار می کنند از دو قسمت روتور واستاتور ساخته شده اند.با روشن شدن موتور سیم پیچ های درون شیار های استاتور یک میدان مغناطیسی دوار بوجود می آورند که این میدان برروتور که قسمت گردنده موتور ودارای محور انتقال حرکت می باشد نیز اثر گذاشته ودر آن خاصیت مغناطیسی بوجود می آید .به هر حال با بوجود آمدن قطب های مغناطیسی هم نام وغیرهم نام عمل جذب ودفع انجام شده که باعث حرکت چرخشی روتور می گردد.برای راه اندازی موتور ها از حالت سکون روش های مختلفی بکار می برند که مهمترین آن ها عبارتند از:الف- آسنکرون با راه انداز غیر خازنی (کلاجی ) در این موتور به غیر از سیم پیچی های اصلی یک سری سیم پیچ کمکی نیز قرار دارد که میدان مغناطیسی دیگری با فاصله زمانی با میدان مغناطیسی اصلی بوجود می آورد.که باعث چرخش پرقدرت تر موتور می گردد. پس از این که سرعت موتور به 75 درصد سرعت اسمی رسید کلاج که تحت تاثیر نیروی گریز از مرکز کار می کند به عنوان یک کلید عمل کرده وسیم پیچ کمکی را از مدار خارج می کند. ب - آسنکرون با راه انداز خازن موقت - این موتور ها دارای علامت اختصاری CSMمی باشند ودارای یک خازن الکترولیتی با ظرفیت حدود 200 الی 500 میکرو فاراد است که باسیم پیچ کمکی بطور سری بسته شده وهر دوی آنها باسیم پیچ اصلی موازی بسته می شوند. خازن وسیم پیچ کمکی یک اختلاف فاز ودو میدان مغناطیسی بوجود می آورد که باعث چرخش موتور می گردد. در این موتور نیز کلید گریز از مرکز سیم پیچ کمکی را از مدار خارج می کند. ج - آسنکرون با راه انداز خازن موقت وخازن دایم.(با علامت اختصاری TCM) - یکی از خازن ها پس از راه اندازی از مدار خارج شده وخازن دیگر در حالتی که با سیم پیچ کمکی سری می باشد در مدار باقی می ماند. د - آسنکرون با راه انداز خازن دایمی ( PSCM) در این موتور ها که دارای قدرت کم تری نسبت به موتور های قبلی هستند از یک خازن که با سیم پیچ کمکی سری بسته شده است استفاده شده و کلید گریز از مرکز ندارند بنابر این خازن به همراه سیم پیچ کمکی همیشه در مدار باقی است.

شناسایی سیم پیچ های اصلی وکمکی :

1- سیم پیچ های اصلی در زیر شیار ها و سیم پیچ کمکی در رو قرار دارند.

2-سطح مقطع سیم های کمکی همیشه از سیم های اصلی کمتر است.

3- سیم پیچ کمکی دارای مقاومت بیشتری (اهم بیشتر ) نسبت به سیم پیچ اصلی است وضمنا" خازن با سیم پیچ کمکی سری شده است.

عیب یابی موتور های آسنکرون - معیوب شدن موتور ها یا مربوط به قطعات برقی مثل سیم پیچ ها وخازن است یا مربوط به قطعات مکانیکی مثل بلبرینگ و بوشن ها .

عیب یابی قطعات برقی :

عیب1- موتور اصلا"روشن نشده و جریانی از مدار عبور نمی کند.

علت1 -جایی از مدار قطع است.

رفع عیب1- با آوامتر تمام مدار شامل پریز،دوشاخه ،سیم های رابط،کلیدها واتصالات در تخته کلم موتور را بر رسی وعیب مربوطه را بر طرف می نماییم.

عیب2- موتور اصلا"روشن نشده وجریانی از مدار عبور نمی کند.

علت2 -سوختن فیوز.

رفع عیب2-ابتدا علت سوختن فیوز که مربوط به اتصالی می باشد را بررسی نموده پس از آن به تعویض فیوز می پر دازیم.

عیب3-موتور پس از روشن شدن خیلی زود داغ می شود.

علت3-موتور نیم سوز است.

رفع عیب3- در هر کدام از سیم پیچ های کمکی واصلی میتواند اتصال حلقه ویا اتصال کلاف به کلاف بوجود آمده باشد.بنابر این مسیر جریان الکتریکی کوتاه شده در نتیجه میدان مغناطیسی مناسب برای گردش بوجود نمی آید وباعث داغی موتور میشود.موتور های نیم سوز جریان بیشتری نسبت به موتور های سالم مشابه خود دریافت می کنند. برای رفع عیب در صورتی که محل اتصالی مشخص باشد وبتوان به نحوی آن را عایق نمود اقدام کرده ودر غیر این صورت موتور باید دو باره سیم پیچی شود.

عیب4- موتور پس از روشن شدن خیلی زود داغ می شود.

علت4- زیاد بودن بار موتور.

رفع عیب 4- هر موتوری دارای توان مکانیکی مشخص است در صورتی که بیش از توان مربوطه از موتور نیرویی خواسته شود جریان بیشتری از سیم ها عبور می کند که با سطح مقطع وتعداد دور آن ها همخوانی ندارد وباعث گرما در موتور و آسیب دیدن آن خواهد شد .برای رفع عیب باید بار موتور را کم نموده واز کار مداوم آن خود داری کرد.

عیب5- موتور پس از روشن شدن خیلی زود داغ می شود وزیر بار می خوابد.

علت 5- عمل نکردن کلید گریز از مرکز .

رفع عیب 5 - علاوه بر جریان در یافتی توسط سیم پیچ اصلی ،سیم پیچ کمکی نیزچون  از مدار خارج نمی شود جریان دریافت می کند .برای اطمینان از صحت عمل کرد کلید گریز از مرکز باید به صدای کنتاکت آن در حالت دور گرفتن موتور وهمچنین از دور افتادن آن گوش کرد .برای رفع عیب باید کلید سرویس ویا تعویض شود.

عیب 6- با روشن کردن موتور صدای زیادی شنیده می شود ولی به گردش در نمی آید.

علت 6- خرابی کلید گریز از مرکز .

رفع عیب 6- درصورتی که کنتاکت های کلید در حالتی که موتور خاموش بوده وصل نشده باشد.درزمان شروع بکار ،سیم پیچ راه انداز در مدار قرار نگرفته وطبیعتا"موتور بگردش نمی افتد.برای رفع عیب کلید را با آوامتر امتحان ودر صورت معیوب بودن تعویض می نماییم.

عیب 7- با روشن شدن موتور صدای زیادی شنیده می شود ولی به گردش در نمی آید.

علت 7 - قطعی سیم پیچ اصلی یا کمکی .

رفع عیب 7 - به کمک آوامتر هر دو مدار را امتحان ودر صورت مشخص بودن محل پارگی ،آن را تعمیر می نماییم.

عیب 8 - با روشن شدن موتور صدای زیادی شنیده می شود ولی به گردش در نمی آید.

علت 8 - نیم سوز بودن یا سوختگی موتور .

رفع عیب 8 - موتور سریعا"داغ شده وجریان زیادی می کشد همچنین بوی سوختگی ویا دود از مشخصه های آن است.رفع عیب سیم پیچی مجدد است.

عیب 9 - با روشن کردن موتور صدای زیادی شنیده می شود ولی به گردش در نمی آید.

علت 9 - خرابی خازن.

رفع عیب 9 - خازن ها به منظور راه اندازی موتور بکار رفته اند خازن را مطابق با مطالبی که در مورد عیب یابی خازن ها گفتیم آزمایش نموده در صورت نیاز آن را تعویض می کنیم.

عیب 10 - با روشن کردن موتور فیوز عمل کرده مدار قطع می شود.

علت 10 - اتصال کوتاه در مدار اصلی موتور .

رفع عیب 10 - دوشاخه ،سیم های رابط وجعبه اتصالات موتور را بررسی کرده در صورت پیدا کردن محل اتصالی آن را مرتفع می نماییم.

عیب 11 - با روشن کردن موتور فیوز عمل کرده مدار قطع می شود.

علت 11 - سوختگی کامل موتور

رفع عیب 11 - با مشاهده استاتور وسیم پیچ های مربوطه عیب حاصل تایید گردیده وبرای رفع آن باید موتور سیم پیچی گردد.

عیب 12 - با روشن کردن موتور فیوز عمل کرده مدار قطع می شود.

علت 12 - اتصال کوتاه در خازن

رفع عیب 12 - اگر با جدا کردن خازن از مدار و به برق زدن موتور فیوز دیگر عمل نکرد عیب از خازن است وباید آن را تعویض نمود.

عیب یابی قطعات مکانیکی.

عیب 1 - محور موتور چه در حالت روشن وچه در حالت خاموشی به سختی حرکت می کند.

علت 1 -بطور کلی خرابی بلبرینگ ها ویاطاقان های دو سر محور موتور .

رفع عیب 1 - خرابی بلبرینگ ها شامل الف - ترک برداشتن حلقه های بلبرینگ،ترک بر داشتن ساچمه ها و غلطک ها .ب - بوجود آمدن حفره وشیار در سطح داخلی حلقه ها که علت آن وجود ذرات سخت بین ساچمه وحلقه می باشد.ج - گریپاژ (عدم چرخش ساچمه ها ) که ناشی از کثیفی و سخت شدن گریس بلبرینگ می باشد. د - فرسودگی وپوسیدگی - که به علت جازدن نادرست بلبرینگ ونفوذ رطوبت وعدم گریس کاری مناسب بوجود می آید. برای تشخیس عیوب گفته شده بلبرینگ را از نظر ظاهری مشاهده ولقی بین حلقه وساچمه را امتحان می کنیم . همچنین با چرخش بلبرینگ اگر صدای غیر عادی شنیده شود دلیل برخرابی آن می باشد که باید تعویض گردد.

عیب 2 - گاهی اوقات محور موتور با صدای زیادی می چرخد.

علت 2 - چرخش حلقه بیرونی بلبرینگ در جای خود.

رفع عیب 2 - جازدن نادرست بلبرینگ وعدم گریس کاری می تواند باعث لقی بلبرینگ در جای خود شود . رفع عیب-تعویض بلبرینگ در صورت معیوب بودن بوش زدن وتراش کاری جای آن یا تعویض دری موتور.

2- موتور های یونیورسال- این موتور ها که هم با جریان متناوب وهم با جریان مستقیم کار می کنند از دو قسمت اصلی تشکیل شده اند. الف:قطب ها (بالشتک ها ) ب - آرمیچر

در این موتور ها میدان مغناطیسی قطب ها بر خلاف موتور های آسنکرون دوار نیست وسیم پیچ آرمیچر که قسمت گردنده موتور است با سیم پیچ قطب ها سری بسته شده است . پس از عبور جریان از مدار فوق خطوط قوای مغناطیسی قطب ها با خطوط قوای آرمیچر عکس العمل نشان داده وباعث گردش موتور می شود .سرعت این موتور ها بالا بوده وخیلی سریع به سرعت نهایی می رسند. از این موتور ها در اکثر لوازم برقی خانگی مثل چرخ گوشت ،آب میوه گیری ،هم زن ،آسیاب و... استفاده می شود. برای برقراری ارتباط قطب ها با آرمیچر که گردان می باشد از قطعه ای بنام کلکتور استفاده می شود . کلکتور از تیغه های مسی کنار هم تشکیل شده است که به شکل استوانه روی محور قرار دارد . تیغه ازهمدیگر واز محور آرمیچر بوسیله میکا عایق شده اند وسیم پیچ های داخل شیار آرمیچر به وسیله پیچک ها به یکدیگر وصل می شوند. دو قطعه ذغال به همراه فنر پشت آن ها ارتباط قطب ها با کلکتور را میسر می سازد.

عیب یابی موتور های یونیور سال :

عیب 1 - موتور روشن نمی شود.

علت 1 - نبودن برق.

رفع عیب 1 - پریز ،دوشاخه وسیم رابط را با آوامتر آزمایش نموده ورفع عیب می کنیم.

عیب 2 - موتور روشن نمی شود.

علت 2 - کوتاه شدن ذغال ها.

رفع عیب 2 - چون ذغال ها جزیی از مدار سری موتور می باشد.با کوتاه شدن آن ها ممکن است مدار قطع گردد وموتور روشن نشود با تعویض ذغال رفع عیب می شود در صورت نبودن ذغال در اندازه مورد نظر می توان از ذغال بزرگ تر استفاده کرده وبا سوهان آن را به اندازه دلخواه در آورد.

عیب 3 - موتور روشن نمی شود.

علت 3 - خرابی فنر ذغال ها

رفع عیب 3 - به منظور درگیر بودن همیشگی ذغال با کلکتور از قطعه ای فنر در پشت ذغال استفاده می شود گاهی در اثر رطوبت ویا کار زیاد خاصیت خود را از دست داده ومدار قطع می گردد. باتعویض فنر رفع عیب می شود.

عیب 4 - موتور روشن نمی شود.

علت 4 - قطعی بالشتک ها.

رفع عیب 4 - چون مدار سری می باشد هر نوع پاره گی وقطعی در بالشتک وبا قسمت های دیگر موتور باعث عدم کار کرد آن می باشود .با آوامتر  دو سر بالشتک ها را اهم گیری می کنیم .لازم به یاد آوری است هر دو بالشتک دارای اهم مساوی می باشند . در صورت پاره گی اگر قابل ترمیم می باشد این کار انجام ودر غیر این صورت بالشتک مجددا" باید سیم پیچی گردد.

عیب 5 - قدرت موتور کم وداغ می شود.

علت 5 - نیم سوز بودن آرمیچر .

رفع عیب 5 - سه روش برای آزمایش آرمیچر بکار می رود

الف- اهم گیری از تیغه های کلکتور با استفاده از آوامتر در صورت متفاوت بودن مقاومت پیچک ها (سیم پیچ ها ) سوختن واتصالی سیم پیچ ها حتمی است.

ب - آزمایش اتصال بدنه - در صورت سوختن سیم پیچ ها عایق بندی داخل شیار ها نیز سوخته وپیچک ها به بدنه متصل می شود. برای این آزمایش می توان از لامپ سری استفاده کرده  وکلیه تیغه های کلکتور را مورد آزمایش قرار داد.

ج - آزمایش با دستگاه تستر آرمیچر (گرولر) این دستگاه تشکیل شده از یک سیم پیچ با هسته آهنی H شکل که یک طرف آن طوری مورب بریده شده تا آرمیچر داخل آن قرار گیرد . پس از برقراری برق دستگاه و قرار دادن آرمیچر روی آن یک تیغه اره روی شیار های بالایی آن می گذاریم در صورتی که اتصال بدنه داشته باشد هسته مغناطیسی شده وتیغه به لرزش در می آید. وبا چرخاندن آرمیچر می توان تمامی سیم پیچ ها را امتحان کرد.

3 - موتور با قطب چاکدار- این موتور که با برق متناوب تکفاز کار می کند با قدرت های 100/1 تا20/1  اسب بخار ساخته میشود. موارد استفاده آن کولر آبی ،دمنده ها ،باد زن ها و واتر پمپ کولر می باشد. قسمت های اصلی آن شامل بدنه واستاتور ،روتور وسپر ها (دری ها ) است . قطب های آن مثل موتور یونیورسال وروتور آن شبیه موتور آسنکرون می باشد برای گردش محور روتور از بلبرینگ ساچمه ای ویا بوش استفاده می شود قطب های برجسته آن شامل شیاری است که یک دور سیم مسی درون آن قرار دارد وبه اسم پیچک اتصال کوتاه نامیده می شود که به منظور راه انداز موتور می باشد سیم پیچ های اصلی با پیچک های اتصال کوتاه سری بسته شده وبا برقراری جریان ،یک اختلاف میدان مغناطیسی بوجود می آید که باعث بوجود آمدن دو گشتاور لازم برای به چرخش در آمدن روتور می شود.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 05 فروردین 1394 ساعت: 0:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ناگفته های جنگ تحمیلی

بازديد: 163

v  ناگفته های جنگ تحمیلی

نگاهی به تاریخ جنگ تحمیلی

صدام حسین رئیس جمهور مخلوع عراق همراه با دیگر متحدان عرب و غربی خود با هدف سرکوب انقلاب اسلامی ایران و تجزیه آن - که آن را از اهداف همه اعراب اعلام کرد - بر این کشور آتش گشود. چنانکه طارق عزیز معاون نخست وزیر وقت عراق اعلام می کند که "چند ایران کوچک بهتر از ایران واحد است و ما از شورش قومیت های مختلف حمایت می کنیم و همه سعی خود را در تجزیه ایران به کار خواهیم بست".

این سخنان درحالی است که "طه یاسین رمضان" نخست وزیر وقت عراق دلیل حمله به اعلام می کند" این جنگ به خاطر سرنگونی جمهوری اسلامی است".

صدام حسین با حمله غافلگیرانه به ایران در 31 شهریور 1359 و اشغال خرمشهر که از آن به «مروارید شط العرب» تعبیر می نمود، خود را بر قله پیروزی متصور کرده و گمان می کرد که چند روز دیگر نهار را در تهران صرف می کند! اما نیروهای عراقی با مقاومت 45 روزه ده ها تن‌ از نیروهای‌ سپاه‌ و بسیج‌ و مردم‌ محلی‌ مواجه شد که با کمترین‌ سلاح‌ و مهمات‌ و تا آخرین توان خود ایستادگی کردند.

ایستادگی همه جانبه مردم ایران همه رؤیاهای صدام را به عنوان " ژاندارم منطقه " فروپاشید به طوری که حسین الکامل- داماد صدام- شرایط روحی صدام را به هنگام فتح خرمشهر توسط نیروهای ایرانی بسیار بد توصیف کرده و می گوید: "وقتی خرمشهر آزاد شد به حدی فشار روحی بر صدام زیاد بود که در 24 ساعت اول یک پزشک دائما بالای سر صدام بود".

با فتح خرمشهر به دست رزمندگان اسلام ستون فقرات ارتش عراق در هم شکست و کشورهای غربی به خصوص آمریکا، فرانسه ، انگلیس ، آلمان و حامیان عرب صدام که تا آن زمان در صدد از بین بردن انقلاب اسلامی ایران، به وسیله عراق بودند؛ از آن پس با فتح خرمشهر، تمام توان خود را برای جلوگیری از سقوط صدام به کار بردند.

v  خدمات تسلیحاتی و اطلاعاتی غرب به عراق در جنگ علیه ایران

آمریکا و کشورهای اروپایی برای متوقف کردن گسترش انقلاب اسلامی به جهان عرب به خصوص حوزه خلیج فارس که بزرگترین تأمین کننده منافع آنان در خاورمیانه می باشد، تمام تلاش و قوای فکری و نظامی خود را در این راه منسجم کردند، تا جایی که حتی در تجهیز و تشویق عراق به استفاده از سلاحهای کشتار جمعی و شیمیایی چیزی فروگزار ننمودند.

سازمان ملل متحد طی گزارشی به کمک های کشورهای غربی به برنامه های تسلیحاتی عراق اشاره می کند و می نویسد: « عراق تسلیحات خود را از 150 شرکت آلمانی ، آمریکایی و انگلیسی تهیه کرده است. بر اساس گزارشها ، دولت عراق از سال 1975 توسط 80 کمپانی آلمانی ، 24 شرکت آمریکایی و حدود 12 شرکت انگلیسی و چند شرکت سوئیسی ، ژاپنی، ایتالیایی، فرانسوی، سوئدی ، برزیلی و آرژانتینی تجهیزات دریافت کرده است. آلمان بیشترین کمک را به برنامه اتمی با 27 شرکت و آمریکا با 24 شرکت انجام داده اند.»

نخستین اقدام آمریکا در حمایت آشکار از صدام حذف نام عراق از فهرست کشورهای مظنون به حمایت از تروریسم بین المللی در فروردین 1361 بود تا از این پس عراق استحقاق دریافت کمک های ایالات متحده را داشته باشد.

آمریکا به پیشنهاد ویلیام کیسی( رئیس وقت سیا)، تحویل بمبهای خوشه ای به عراق را در اولویت قرار داد. بمبهای خوشه ای موسوم به چرخ گوشتهای هوایی، کار آمدترین سلاح برای در هم شکستن امواج انسانی به شمار می روند. چنانچه این بمبها درست عمل کنند می توانند در وسعتی به اندازه 10برابر زمین فوتبال هر کسی را کشته یا زخمی کنند.

شبکه تلویزیونی ABC آمریکا در برنامه ای اعلام می کند که صدام حسین از یک شرکت آمریکایی به نام« آل کولاک» در بالتیمور، بیش از 500تن ماده شیمیایی به نام « فیودی گلیکول» خریداری نموده که این ماده در صورت مخلوط شدن با اسید کلریدریک به گاز خردل تبدیل می شود.»

همچنین این شبکه فاش می کند : یک شرکت خصوصی آمریکا در دهه 80 با گرفتن مجوز از طرف وزارت بازرگانی آمریکا نمونه هایی از مواد بیولوژیکی و میکروبی را به عراق صادر کرده اند که این مواد از نوع ضعیف شده نبوده و قادر به تولید مثل بوده اند. در میان آنها میکروب سیاه زخم، طاعون و همچنین یک باکتری سمی به نام « ستریدیوم باتولینی» به چشم می خورد.»

ایالات متحده آمریکا علاوه بر ارائه مشاوره های نظامی گسترده به عراق ، مانع از ارسال تسلیحات خریداری شده ایران که قبل از انقلاب هزینه آن پرداخت شده بود، می شد به طوری که وزارت دفاع آمریکا 110 میلیون دلار برای خرید 11 فروند هلی کوپتر شنوک 47-س ایتالیایی پرداخت تا این هلی کوپترها که به سفارش شاه ایران با 425 میلیون دلار خریداری شده بود به دست ایران نیفتد.

پیوند ماهواره ای در صدر توافقات بلند مدت عراق و آمریکا بود و در مورد تحرکات نیروی هوایی ایران نیز اطلاعات با ارزشی در اختیار ارتش عراق قرار می گرفت. این اطلاعات را آواکس های آمریکایی مستقر در ریاض، به کمک پرسنل آمریکایی از منطقه نبرد جمع آوری می کردند. در همین راستا مجتمع پیشرفته و پرهزینه ای در بغداد ساخته شد تا اطلاعات مستقیما از ماهواره دریافت شده و پردازش بهتری از اطلاعات بر روی عکس ها صورت گیرد.

با واگذاری رادیوهای کد گذاری شده به خلبانان عراقی، آنها امکان ارتباط مستقیم با افسران مستقر در کشتی های آمریکایی حاضر در خلیج فارس را داشتند. این روابط روزانه باعث شد تا هواپیماهای عراقی بتوانند نفتکش ها و کشتی های تجاری به مقصد ایران را شناسایی کنند.

آمریکا نه تنها به طور پنهان جزو حامیان اصلی عراق در استفاده از سلاحهای شیمیایی و میکروبی در جنگ علیه ایران بود بلکه از تصویب قطعنامه های سازمان ملل بر علیه عراق در استفاده از این نوع سلاحها، جلوگیری کرده و حتی در مواقعی این حمایت را آشکارا بیان می نمود. چنانکه "ریچارد مورفی" معاون اسبق وزیر امور خارجه آمریکا اعلام می کند: « تا زمانی که عراق از سلاحهای شیمیایی در دفاع از خاک خود و در مقیاس محدود استفاده می کند توسلش به این سلاح " قابل درک" است. از سوی دیگر حتی شورای امنیت تحت فشار آمریکا درخواست ایران را برای استقرار هیأتی دائمی در تهران جهت بررسی و گزارش موارد کاربرد سلاحهای شیمیایی رد کرد.

"سرلشگر وفیق السامری" مسئول اسبق بخش ایران استخبارات عراق در مصاحبه ای اعتراف می کند: هفته ای سه روز و گاهی تمام طول هفته را به سفارت آمریکا در بغداد می رفتم و از آنها پاکتهای سیاه رنگی می گرفتم که حاوی اطلاعات ماهواره ای از آخرین تحولات جبهه ایران بود. او در کتاب « ویرانی دروازه شرقی» در مورد اطلاعات ماهواره ای می گوید: این عکسها به گونه ای بود که ما به راحتی می توانستیم تصاویر سربازانی که در پادگان های ایران در حال آموزش هستند را مشاهده کنیم، حتی کسی که در رژه دست و پایش را به اشتباه حرکت می داد در این عکس ها مشخص بود. هنگامی که کارخانه های سیمان را بررسی می کردیم تعداد کیسه هایی که در روی کامیون ها قرار داشت را به راحتی شمارش می کردیم، در عین حال ماهواره ها نتایج حملات هوایی و موشکی را نیز گزارش می کرد.

وی در بخشی دیگر از اعترافاتش به نقش شوروی سابق در ارائه اطلاعات اشاره می کند و می گوید: با پرداخت 2 هزار دلار به یک افسر اطلاعاتی روس تمام اطلاعاتی که در باره ایران می خواستم به دست آوردم. چالز فیلیپ دیوید در کتاب «جنگ خلیج فارس؛ توهم پیروزی» می نویسد: شوروی با 61% بزرگترین تأمین کننده نیازهای تسلیحاتی عراق است.

"حسین الکامل" داماد صدام با سفر به بروکسل، طی امضای قراردادی با دکتر جرالد بول -که با حمایت پنتاگون بر روی پروژه ساخت بزرگترین توپ دنیا(HARP) در دانشگاه مک گیل کانادا به فعالیت می پرداخت- سفارش ساخت چهار سوپر توپ را با هزینه ده میلیون دلار داد که نمونه اولیه آن دارای لوله توپی به طول 56 متر و کالیبر 350 میلیمتر بود و طول لوله ها 107 متر و قطر دهانه آنها یک متر بود و در هر بار شلیک گلوله ای حاوی ده تن مواد منفجره را پرتاب می کرد و سه توپ دیگر تقریبا سه برابر این توپ بودند. ساخت این توپ با نام « بابل» در دامنه یک کوه در عراق آغاز شد.

در رأس کشورهای اروپایی حامی جنایات جنگی صدام کشور آلمان قرار دارد، چندان که در توسعه و تجهیز عراق به سلاحهای شیمیایی مقام نخست را داراست. ساخت مجتمع سامره عراق به عنوان «بزرگترین کارخانه سلاح شیمیایی جهان» در کارنامه تسلیحاتی این کشور به چشم می خورد. شرکت آلمانی « کارل کولمب» در مجتمع سامره 6 خط تولید سلاح شیمیایی به نام احمد، محمد، عیسی، عانی، مدای و قاضی را ایجاد کرد که اولین آنها در سال 1983(1362ه.ش) و آخرین آن در سال 1986(1365ه.ش) تکمیل شد. از گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید می شد و در خمپاره، راکت و گلوله های توپ جاسازی می شدند.

یک شرکت بلژیکی نیز به نام« سیکس کو» طی 4 سال 17 پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در عراق ایجاد کرد. پروژه های "عکاشات" و "القائم" که از بزرگترین کارخانه های آمایشی و تولید فسفات در جهان بود توسط "سایبترا" کنسرسیوم بلژیکی بنا شد.

"کارلوس کاردوئن" رئیس صنایع "کاردوئن" که با همکاری شرکتهای آمریکایی فعالیت می کرد، به تشویق مقامات ارشد شیلی به خصوص "ژنرال پینوشه" دیکتاتور سابق شیلی مقادیر زیادی "زیکونیوم" را از آمریکا برای ساخت بمبهای خوشه ای وارد و آنرا برای عراق ارسال کرد.

فرانسه در ژانویه 1981، تحویل 60 فروند میراژ F1 مجهز به موشک را که پیش تر به عراق متوقف شده بود از سر گرفت . هچنین در سال 1982( 1361 ه.ش) به دنبال خروج دیپلمات های فرانسه از تهران این کشور اقدام به تحویل 5 فروند هواپیمای سوپر استاندارد مجهز به موشک های اگزوست به عراق کرد. در سال 1986 سازمان های اطلاعاتی فرانسه بر آورد کردند که اگر فرانسه سه هفته از ارسال کمک به عراق خودداری کند این کشور شکست خواهد خورد.

همزمان با تکمیل رآکتورهای هسته ای عراق توسط فرانسه، برزیل در سال 1979 جهت همکاری های هسته ای قراردادی ده ساله با عراق امضا کرد که بر اساس آن برزیل متعهد بود که مقادیر زیادی اورانیوم طبیعی و غنی شده با درصد کم، تکنولوژی هسته ای، تجهیزات و آموزش مربوطه را در اختیار عراق قرار دهد.

معامله 6/1میلیارد دلاری طرح ولکان یکی ازشیرین ترین معاملات فرانسه با عراق بود. با خرید 83 توپی که موضوع قرارداد بود، عراق از شرکت فرانسوی TRT یک فیوز فوق العاده و پیچیده ای خرید که با نصب آن بر روی دماغه خمپاره، موجب می شد تا خمپاره قبل از رسیدن به زمین منفجر گردد و تا یک کیلومتری همه موانع را درو کند.

پس از بمباران شیمیایی مناطق مختلف جنگی توسط عراق، مأموران سازمان ملل یکی از نمونه های بمب شیمیایی عمل نکرده را در منطقه یافته و آن را ساخت کشور اسپانیا اعلام می کنند.

عراق 9 میلیون مین ضد نفر به ارزش 225 میلیون دلار را از شرکت «والسلا» که 50درصد آن تحت مالکیت شرکت فیات است خریداری کرد و آن را درجنگ علیه ایران به کار بست.

بر اساس اسنادی که شرکت «اسنیاتچینت »-که از مراکز هسته ای ایتالیا و وابسته به گروه فیات است- ارائه کرده است، این شرکت با فروش چهار آزمایشگاه هسته ای و سه سلول داغ به کمیسیون انرژی اتمی عراق موافقت کرده است. به اعتقاد "ویلسون" مدیر بخش فیزیک دانشگاه هاروارد این پروژه ایتالیایی سالانه 8 کیلو گرم پلوتونیوم در اختیار عراق قرار می داد که برای تولید یک بمب اتم کافی بود. درست چند روز قبل از حمله صدام به ایران، عراق اعلام کرد که ایتالیا را به عنوان شریک عمده و اصلی خود برای تجهیز نیروی دریایی عراق و تربیت پرسنل عراقی انتخاب کرده است. همچنین مقرر شد 1200 افسر نیروی دریایی عراق در ایتالیا دوره ببینند. این ترجیح دادن ایتالیا بر فرانسه و شوروی یک دلیل استراتژیک داشت نه فنی؛ عراق می خواست باشگاه حامیان بین المللی خود را توسعه و تقویت نماید.

شرکت سوئیسی به نام شرکت مهندسی « آلسا الوسوئیس» واحد تولیدی خاصی در کارخانه "القائم" عراق ایجاد کرد تا با استخراج نمک های فلوئور، فلوئور آمونیم از اسید فسفریک مایع بدست آورد که این ماده در ساخت بمب اتم کاربرد دارد.

در سال 1987(1366) برنامه های تسلیحاتی عراق شتاب بی سابقه ای پیدا می کند. شرکتهای بزرگ تولید کننده باروت جنگی در اروپا که شامل 13 شرکت از کشورهای سوئد، هلند، ایتالیا، بلژیک، سوئیس، آلمان، فرانسه، اسکاتلند، فنلاند می شدند تمام تلاش خود را برای جلوگیری از توقف جنگ به کار بردند، چراکه به برکت این جنگ چرخ کارخانه های آنها سرعت بیشتری می گرفت.

بخشی از همکاری برخی کشورهای عربی در جنایات صدام

برخی از کشورهای عربی آنچنان کمر همت در حمایت از صدام بسته بودند که با مرور برخی اسناد تاریخی و گزارشات گمان می رود در ارائه کمکهای مالی ، نظامی و... از یکدیگر سبقت می گرفتند. چندان که افتخار شلیک اولین گلوله در جنگ عراق علیه ایران نصیب ملک حسین شاه اردن می شود که او از داخل یک تانک به طرف ایران اولین گلوله را شلیک کرده و به نمایندگی از سران کشورهای عرب، شروع جنگ را به صدام تبریک می گوید!

در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، کشور کویت نه تنها خاک و پایگاههای هوایی خود را در اختیار عراق گذاشت بلکه 15میلیارد دلار پول نقد به عنوان وام بلاعوض به عراق داد و این علاوه بر نفتی است که کویت برای عراق صادر می کرد.

در طول دهه 80 حسنی مبارک رئیس جمهوری مصر حدود 5/3 میلیار دلار موشک و تسلیحات به عراق فروخت. مبارک در ملاقات خود با بوش( بوش پدر) در سال 1986(1365ه.ش) مصر را به کانالی برای صدور انواع فناوری های موشکی ناتو - که شرکت های پوششی اروپا به بغداد قاچاق می کردند- تبدیل ساخت.

خبرگزاری رویتر به نقل از " فهد "عنوان می کند که ارزش اعتبارات ، وام های بی بهره و سایر کمک هایی که به شکل محموله های نفتی یا تجهیزات به عراق به عمل آمده بیش از 5/27 میلیارد دلار است. علاوه بر این یک ماه پیش از آغاز جنگ زمامداران عربستان سعودی به هنگام استقبال از صدام، گزارش کاملی از وضعیت اقتصادی، نظامی و اجتماعی ایران و حتی تعداد نفرات ارتش ، مواضع و تجهیزات قابل بهره برداری نظامی ایران و اطلاعات محرمانه جمع آوری شده توسط دستگاههای سری آمریکا را به صدام دادند.

"جعفر نمیری" رئیس جمهور وقت سودان در مصاحبه با مجله " الیوسف" چاپ قاهره اعلام کرد: "اعزام نیرو به عراق از تصمیمات کنفرانس سران عرب می باشد"؛ در همین راستا علاوه بر سودان که صدها تن از سربازان ارتش خود را در سال 61 به جبهه های جنگ علیه ایران اعزام کرد، یمن نیز تیپ پیاده «العروبه» و اردن نیروی «الیرومک» را به کمک عراق گسیل داشت.

"طه یاسین رمضان" معاون نخست وزیر اسبق عراق حضور 14 هزار نیروی عربی را در جبهه عراق تأیید می کند که از کشورهای مصر، اردن، تونس، سودان، مراکش و یمن تشکیل می شدند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 05 فروردین 1394 ساعت: 0:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

انواع موشک های ضد زره

بازديد: 217

انواع موشک های ضد زره

 

در دنياي خمپاره اندازها ، نام M252 بيانگر اعتبار و ارزش خاصياست. اين خمپاره انداز با بردي متوسط و دقتي كم نظير ، در ميادين رزم سلاحي موثر وكشنده مي باشد. در دهه 80 ، ارتش امريكا نيازمند يك خمپاره انداز 81 ميليمتري موثرو دقيق بود. در سال 1986 ، M252 به عنوان خمپاره انداز استاندارد 81 ميليمتري درارتش امريكا پذيرفته و جايگزين انواع قبلي گرديد.
در طراحي و ساخت M252 ، علاوهبر استفاده از استانداردهاي ارتش امريكا ، از استانداردهاي ارتش انگليس در زمينهخمپاره اندازهاي 81 ميليمتري كه در دهه 70 تهيه شده بود ، استفاده شاياني گرديد ودر حال حاضر ، كمتر ارتشي در دنيا وجود دارد كه به اين سلاح مجهز نباشند.
يكي ازموارد تمايز اين خمپاره انداز با ساير مدل هاي هم خانواده ، طرح دهانه آن است. دردهانه اين خمپاره انداز از يك طرح ابتكاري موسوم به BAD (مخفف BLAST ATTENUATION DEVICE) استفاده شده است كه وظيفه آن ، كاهش صداي سوت پرتاب گلوله است كه اين امر ،باعث ايجاد يك وضعيت مناسب براي خدمه اين سلاح از لحاظ صوتي مي شود.

خمپاره انداز M252

اين سلاح براي واحدهاي هوابرد ، پياده نظام و ساير واحدهاي نظامي، بسيار ايده آل و ارزشمند است. براي استفاده موثر و سريع از اين سلاح ، به سه خدمهنياز است. حداكثر برد موثر آن 5700 متر و كمترين برد قابل شليك حدود 80 متر ميباشد. با اين سلاح ، در يك دقيقه حداكثر 33 گلوله مي توان شليك كرد. اما براي شليكمداوم ، تنها 16 گلوله در دقيقه مي توان شليك كرد. زاويه شليك اين خمپاره انداز ،از 45 تا 85 درجه قابل تنظيم است.
M252
علاوه بر استفاده از مهمات كلاسيك ، ازمهماتي با قدرت انفجاري بالا نيز مي تواند استفاده كند. M252 از سيستم نشانه روياستاندارد خمپاره اندازهاي 60 ميليمتري M64 استفاده مي كند. وزن اين خمپاره اندازبه همراه دو پايه ، سيستم نشانه روي و ساير قطعات ، در حدود 40.5 كيلوگرم مي شود كهنسبت به كارايي قدرت آن ، بسيار ايده آل و مناسب است.

 

انگیخته شود، اشعه ايكس

تاریخچه

در سال 1895 ، درخشش کوتاه صفحه فسفرسانتی که در گوشه‌ای ازآزمایشگاه نیمه تاریک بررسیاشعهکاتدیک قرار داشت، ذهن آماده و خلاقرنتگنکه در آن زمان استاد فیزیکبود، متوجه پرتوهای تازه‌ای نمود که از حباب شیشه‌ای لامپهای کاتودیک بیرون زده وبی آنکه به چشم دیده شود به اطراف پراکنده می‌شوند. آن چه مایه شگفتی رنتگسن شدهبود، نفوذ این پرتوها از دیواره شیشه‌ای لامپ به بیرون و تأثیر آن روی صفحهفاوئورسانت در گوشه‌ای نسبتا دور از لامپ در آزمایشگاه بود. رنتگن به بررسیهای خوددرباره کشف تازه که آن پرتو ایکس نامید (بخاطر فروتنی) ، ادامه داد. بعدها ایناشعه رنتگننامیده شد.

img/daneshnameh_up/1/17/PH_AS_X.jpg





طیف اشعه ایکس

اشعه تولید شده بوسیلهلامپاشعه ایکس یکطول موجندارد. بلکه شامل گستره‌ای از طولموجهاست. پرتوهای ایکس بوسیله دو نوع فرایند تولید می‌شوند:

  • شتابمنفی الکترونها در موقع برخورد با انتهای ماده هدف پرتوهای ایکسی با طول موجهای متفاوت تولیدمی‌کند. این پرتو "سفید" یا نوار پیوستهفرکانسها در طیف اشعه ایکس را به عنوانتابشترمزی می‌شناسند.
  • برخورد الکترون بااتم هدف موجب جابجایی الکترون مداری در اتم هدف و راندن آن به حالت پر انرژی‌تریمی‌شود. این عمل رابرانگیزشمی‌نامند.
    • هنگامی که الکترون مداری پر انرژی به موقعیت مداری نخستین خود برمی‌گردد، رهاشدن انرژی بصورت گسیل پرتوی با فرکانس خاصی خواهد بود. این پرتو شدت خیلی بیشترینسبت به پرتو "سفید" زمینه خواهد داشت.
    • معمولا برای هر ماده هدف معینی بیش از یک طول موج اشعه ایکس وجود دارد. طول موجپرتو تولید شده بوسیله لامپ اشعه ایکس ، حد پایینی دارد که باولتاژ لامپ نسبت عکس دارد. کمترین طول موج برحسب نانومتر (nm) از رابطه زیر بدست می‌آید. که در آنVولتاژ لامپ می‌باشد.

λmin = 1239.5/V

 

    • پرتو حد پایینی طول موج طیف ، بیشترین اهمیت را درپرتو نگاریدارد. زیرا توانایی نفوذ آنبیشتر است.

مشخصه‌های بارز اشعه ایکس

  • بزرگی جریان لامپ بر پخش طول موج اشعه ایکس تولید شده تأثیر ندارد. اما بر رویشدت پرتو موثر است.
  • طول موج اشعه ایکس یااشعهگاما بسیار مهم است. با کاهش طول موج ، نفوذپذیری پرتو به درون محیط افزایشمی‌یابد. به بیان دیگر در مقایسه با پرتوی با طول موج بزرگتر ، پرتوی با طول موجبسیار کوتاه قادر به نفوذ به ماده معینی با ضخامت بیشتر و یاچگالی بیشتر خواهد بود. بنابراین ، اگر حداقل طول موج پرتو تولید شده با افزایش ولتاژلامپ کاهش یابد، نفوذپذیری پرتو افزایش خواهد یافت.



تصویر




بررسی کمی اشعه ایکس

  • پرتو ناشی از لامپ 200 کیلوولتی به درون فولادی به ضخامت حدود 25mm نفوذمی‌کند.
  • اگر ولتاژ لامپ به 1Mv افزایش یابد، پرتو به درون فولادی به ضخامت حدود 130mm نفوذ خواهد کرد.
  • حد بالای عملی برای لامپهای اشعه ایکس رایج در حدود 1000Kv است و این امر سببتولید اشعه ایکس با کوتاهترین طول موج می شود. این پرتو انرژیفوتونیتقریبا برابر 1Mev دارد.
  • پرتو ایکس با انرژی فوتونی تا 30Mev را با استفاده از الکترونهای پرانرژی (الکترونهای سریع) بوجود آمده بوسیلهمولد واندوگرافشتابدهنده خطی یا چشمه بتاترون می‌توان تولید کرد.

نفوذ پذیری پرتوهای ایکس تولید شده از پرتوهای گاماکمتر بوده اما برای پرتوهای ایکس تولید شده در لامپهای اشعه ایکس بوسیله چشمه‌هایپرانرژی در خصوص فولاد نیز دیده می‌شود. باید توجه کرد که بیشترین ضخامتهای استفادهاز زمانهای پرتودهی چند دقیقه‌ای و فیلمی با سرعت متوسط می‌توان مورد بررسی قرارداد. مقاطع ضعیفتر را با استفاده از زمانهای پرتودهی طولانی و فیلمی با سرعت زیادمی‌توان بازرسی کرد.


نحوه تولید اشعه ایکس

تصویر





پرتوهای ایکس را بوسیله بمباران هدفیفلزی با باریکه‌ای ازالکترونهای سریعتولید می کنند. قطعات اصلیلامپ اشعه ایکس شاملکاتدبرای گسیل الکترونها وآندبه عنوان هدف می‌باشد، که هر دو درونلامپ خلاجای گرفته‌اند. با توجه به میزان نفوذ اشعه ایکس وفرکانس مربوطه‌اش از لامپهای اشعه ایکس متنوعی در کارهای تحقیقاتی ،پزشکی، صنعت و ... استفاده می‌کنند.

 

طیف نور گسیل شده از بخار هر عنصر را طیف اتمی آن عنصرمی‌نامند. پس می‌توان گفت که طیف اتمی عنصرهای مختلف با هم تفاوت دارد.

 

 

طیف اتمی

دیدکلی

همانطور که می‌دانیمنیوتونبرای نخستین بار با گذراندننور خورشیدازمنشور ، طیف نور سفید را تشکیل داد. نیوتون نشان داد که نور سفید آمیزه‌ای از رنگهایمختلف است و گسترده طول موجی این رنگها از 0.4 میکرومتر (بنفش) تا 0.7 میکرومتر (قرمز) است. طیف نور سفید یک طیف پیوسته است. به همین ترتیب می‌توان طیف هر نوری راتوسطپاشندگیدر منشور شناسایی کرد. اما علتاینکه در طیف اتمی خطوط مختلفی دیده می‌شود، چیست؟

خطوط طیفی

طیف اتمی مستقیما بهترازهایانرژی اتم نسبت داده می‌شود. هر خط طیفی متناظر یک گذار خاص بین دو تراز انرژییک اتم است. پس آنچه در طیف نمایی دارای اهمیت است، تعیین ترازهای انرژی یکاتم به کمک اندازه گیری طول موجهای طیف خطی گسیل شده از اتمها است. پایین ترین ترازانرژی ، حالت پایه و همه ترازهای بالاتر حالتهای برانگیخته نامیده می‌شوند. موقعیکه یک اتم ازحالت بر انگیختهبالاتر به یک حالتبرانگیخته پایین تر گذاری را انجام می‌دهد. یکفوتون متناظر به یک خط طیفی گسیل می‌شود.

طیف نشری

اگر جسمی بتواند نور تولید کند و نور تولید شده را از منشوریعبور دهیم، طیفی بدست می‌آید کهطیف نشرینامیده می‌شود. اگر رنگهای طیفحاصل بهم متصل باشند، طیف نشری اتصالی و اگر فاصله‌ای بین آنها باشد، طیف نشریانفصالی یا خطی می‌نامند. به عنوان مثال لامپ حاوی بخار بسیار رقیق را در نظربگیرید. این لامپ بصورت لوله باریک شیشه‌ای است که درون آن یک گاز رقیق در فشار کموجود دارد.

دوالکترود به نامهایکاتدوآنددر دو انتهای لوله قرار دارند. اگر بیناین دو الکترود ،ولتاژ بالایی برقرار شود، اتمهای گاز درون لامپ شروع به گسیل نور می‌کنند. اگر این بخارمربوط بهبخار جیوهباشد، این گسیل به رنگ نیلی - آبیاست. اگر این نور را از منشور بگذرانیم و طیف آن را تشکیل دهیم می‌ینیم که این طیفپیوسته نیست. بلکه تنها از چند خط رنگی جدا از هم با طول موجهای معین تشکیل شدهاست.

طیف جذبی

در سال 1814 میلادیفرانهوفرفیزیکدان آلمانی کشف کرد که اگر بهدقت بهطیف خورشیدبنگریم، خطهای تاریکی در طیفپیوسته آن مشاهده خواهیم کرد. این مطلب نشان می‌دهد که بعضی ازطول موجهادر نوری که از خورشید به زمینمی‌رسد، وجود ندارد و به جای آنها ، در طیف پیوسته نور خورشید خطهای تاریک (سیاه) دیده می‌شود. اکنون می‌دانیم که گازهای عنصرهای موجود در جو خورشید ، بعضی از طولموجهای گسیل شده از خورشید را جذب می‌کنند و نبود آنها در طیف پیوسته خورشید بهصورت خطهای تاریک ظاهر می‌شود. در اواسط سده نوزدهم معلوم شد که اگرنور سفیداز داخل بخار عنصری عبور کند و سپسطیف آن تشکیل شود، در طیف حاصل خطوط تاریکی ظاهر می‌شود. این خطوط توسط اتمهای بخارجذب شده‌اند.

طیف اتمی از دیدگاه فیزیک کلاسیک

درک ساز و کار جذب و گسیل نور بوسیلهاتمها ازدیدگاه فیزیک کلاسیکآسان است. زیرا بنابرنظریه‌های کلاسیکی یک اتم در صورتی نور گسیل می‌کند که به طریقی مانند برخورد باسایر اتمها یا توسطمیدانالکتریکی به الکترونهای آنانرژی داده شود، در نتیجه الکترونها با به دست آوردن انرژی ارتعاش می‌کنند وامواج الکترومغناطیسبوجود می‌آورند، یعنینور گسیل می‌کنند. اما این که چرا اتمهای همه عنصرها موج الکترومغناطیسی با طولموجهای یکسان نمی‌کنند و این که چرا هرعنصر طول موج خاص خود را دارد، ا ز دیدگاه فیزیک کلاسیک قابل توجیه نیست.

در موردجذب نور هم ، از دیدگاه فیزیک کلاسیک ، می‌توان گفت که وقتی نور به یک اتم می‌تابد،نوسان میدان الکتریکی ناشی از نور فروری باعث می‌شود که الکترونهای اتم شروع بهارتعاش کنند و نور فرودی را جذب کنند. ولی باز هم در این دیدگاه هیچ توجیه قانعکننده‌ای برای این که چرا هر عنصر تنها طول موجهای خاصی را که مشخصه آن عنصر استجذب می‌کند و بقیه طول موجها را جذب نمی‌کند؟ وجود ندارد.

رابطه ریدبرگ - بالمر

طیفاتمی هیدروژن، اولین طیفی بود که بطور کامل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آنگسترومتا سال 1885 میلادی طول موجهایچهار خط از طیفاتمهیدروژن را با دقت زیاد اندازه گرفت. بالمرکه یک معلم سوئیسی بود، وی این اندازهگیریها را مطالعه کرد و نشان داد که طول موج خطهای این طیف را می‌توان با دقت بسیارزیاد بدست آورد. توفیق بالمر در خصوص یافتن رابطه‌ای برای خطهای طیف اتم هیدروژن درناحیه مرئی موجب شد، که تلاشهای بیشتری در جهت یافتن خطوط دیگر طیف اتم هیدروژنصورت گیرد. کار عمده در زمینه جستجو برای طیف کامل اتم هیدروژن توسطریدبرگدر حدود سال 1850 میلادی انجام شد.

نتیجه

1.      هم در طیف گسیلی و هم در طیف جذبی هر عنصر ، طول موجهای معینی وجود دارد که ازویژگیهای مشخصه آن عنصر است. یعنی طیفهای گسیلی و جذبی هیچ دو عنصری مثل همنیست.

2.      اتمهرعنصر دقیقا همان طول موجهایی از نور سفید را جذب می‌کند که اگر دمای آن به اندازه کافیبالا رود و یا به هر صورت دیگر بر آنها راتابشمی‌کند.

 

 

 

 

موشك ضد زره سنگين ERYX ، محصول مشترك فرانسه و كانادا

 

 

اريكس ، يك سيستم موشكي ضدزره سنگين كوتاه برد مي باشد كه برايواحدهاي پياده نظام و نيروهاي ويژه طراحي طراحي و ساخته شده است.اين سيستم ضدزره ،براي استفاده در موقعيت هاي خاص و فضاهاي محدود (همانند جنگ هاي شهري و عمليات هايكماندويي) بسيار مؤثر و مناسب است. اريكس توسط كنسرسيومي مركب از MBDA فرانسه وصنايع هوافضاي كانادا توليد مي گردد. در سال 1989 ، فرانسه و كانادا تفاهم نامه ايرا براي توليد اريكس با سرمايه گذاري مشترك امضا نمودند و در سال 1994 بعد از سالها تحقيق و آزمايش ، اريكس وارد خدمت ارتش هاي فرانسه و كانادا گرديد و تا اين لحظه، ارتش هاي نروژ ، برزيل و مالزي نيز از اريكس بهره مي برند. همچنين بسياري ازكشورهاي حوزه خليج فارس ازجمله بحرين ، كويت ، قطر ، عربستان و امارات متحده عربينيز در زمره مشتريان علاقه مند به اين سيستم ضدزره قرار دارند. تركيه نيز در سال 1999 ، قراردادي با فرانسه امضا نمود كه طي آن ، امتياز توليد 10000 موشك اريكس رادر طي 10 سال بدست آورد. اما در سال 2004 ، وزير دفاع تركيه خبر لغو اين پروژه راداد.

يك سرباز در حال شليك با اريكس در حالت درازكش

 

 

كلاهك جنگي 137 ميليمتري موشك ، مجهز به سيستم انفجاري دوگانه HIGHT EXPLOSIVE بوده و قادر به نفوذ در خودروهاي مجهز به زره هاي انعكاسي به ميزان 90 سانتيمتر است. دو شبيه ساز براي آموزش استفاده از اريكس به سربازان وجود دارد ؛شبيه ساز مقدماتي و شبيه ساز پيشرفته. شبيه ساز مقدماتي ، توسط شركت سيمتران (SIMTRAN) كانادا طراحي و ساخته شده است. شبيه ساز پيشرفته نيز توسط بخشي از لاكهيدمارتين توليد شده و به نام EPGS مشهور مي باشد.

 

 

 

 

 

تيربار M60 ساخت امريكا

 

 

 

در جنگ جهاني دوم ، ارتش امريكا از نوعي تيربار سبك به نامبرونينگ 30/0 استفاده مي كرد. اين تيربار ، براي مقاصدي چون پوشش دادن نيروي زمينيو درگير شدن با خودروهاي زرهي سبك ايده آل به شمار مي آمد. ولي سنگيني و بددست بودنآن ، باعث محدود شدن دامنه عملياتي آن مي شد. پس از اتمام جنگ جهاني دوم و با توجهبه تغيير يافتن شيوه جنگي بسياري از ارتش ها ، مهندسان اسلحه سازي امريكا بر آنشدند تا تيرباري سبك تر ، خوشدست تر و داراي نواخت تير بهتر طراحي كنند. نتيجه اينكار ، طراحي و ساخت تيربار M60 بود. تحقيق درخصوص طراحي و ساخت اين تيربار ، در سال 1940 آغاز شد.
به گفته بسياري از صاحبنظران ، تيربار M60 را مي توان MG42 امريكايي دانست. چرا كه بدنه از ورق فولاد پرسكاري شده ، سيستم تغذيه نواري و بخشهايي از مكانيزم آن ، از MG42 به عاريت گرفته شده است. اولين نمونه هاي تيربار M60 ، در سال 1950 به ارتش امريكا تحويل داده شد. ارتش امريكا پس از آزمايش اين تيربارو البته ايجاد چند تغيير و بهينه سازي جزئي ، آن را به عنوان تيربار سازمانينيروهاي مسلح خود برگزيد. سال 1957 را مي توان تاريخ ورود اين تيربار به خدمتدانست. اين تيربار در جنگ كره با موفقيت مورد آزمايش قرار گرفت. ولي وسيع ترينگستره كاربرد آن را مي توان جنگ ويتنام دانست. يعني جايي كه بيش از 5000 قبضه ازاين سلاح ، توسط سربازان امريكايي به كار گرفته شد.

تيربار M60

گلنگدن اين تيربار از نوع باز و عملكرد آن با فشار گاز باروت است. مكانيزم تغذيه آن ، همانطور كه قبلآ ذكر شد از نوع نواري است و عمل خنك شوندگي آن ،با هوا صورت مي پذيرد. نوار فشنگ اين تيربار ، از نوع فلزي است (همانند تيربار MG42 آلماني) و معمولآ در 2 نوع 50 و 100 تير ساخته مي شود. تيربار M60 اگرچه سنگين است، ولي مي توان آن را مانند يك سلاح معمولي در دست گرفت و شليك كرد (نكته اي كهدرمورد تيربار برونينگ 30/0 غيرممكن بود) و يا آن را بر روي يك 2 پايه يا 3 پايهقرار داد. انواع جديد اين تيربار ، داراي 2 پايه سرخود هستند كه مي توان آن را بهراحتي تا كرده و در زير روپوش لوله جاسازي كرد. نكته جال درمورد باز و بسته كردناين سلاح اين است كه براي باز و بسته كردن آن مي توان از يك فشنگ شليك نشده بهعنوان ابزار استفاده كرده و پين هاي آن را به راحتي خارج كرد.
در طراحي اين سلاحمواردي چون وزن معقول ، طول كم و قابليت استفاده به صورت انفرادي مد نظر بوده است. استفاده از پلاستيك و مقداري آلومينيم باعث شده تا وزن سلاح به طور محسوسي كاهشپيدا كند. (اگر چه وزن آن كماكان زياد مي باشد كه اين وجه اشتراك تمامي تيربارهايتغذيه شونده با نوار است.) جاسازي فنر ارتجاع درون قنداق سلاح و به كارگيري نوعخاصي از گلنگدن نيز باعث كاهش طول سلاح شده است. يكي از معايب تيربار M60 ، حساسيتفوق العاده آن به گرد و خاك و رطوبت مي باشد كه اين خود يكي از نقاط ضعف اين تيرباردر جنگ ويتنام بود. همچنين درصورت گير كردن و خارج نشدن پوكه فشنگ شليك شده ، راهاندازي مجدد تيربار يك دردسر اساسي مي شود. دستگيره تپانچه اي شكل سلاح نيز توسط يكخار فنري شكننده به بدنه سلاح چفت مي شود كه خود چفت شدن آن ، باعث شكستن يا از كارافتادن خار فنري مي شود.

تيربار M60

مدل هاي مختلف تيربار M60 :
M60E2 :
نخستينگونه بهينه سازي شده تيربار M60 است كه به منظور نصب بر روي تانك ها و خودروهايزرهي طراحي شد.
M60E3 :
اين گونه در سال 1986 وارد خدمت شد و هدف از طراحي آن ،ساخت گونه اي سبك تر و خوشدست تر بود. اين مدل M60 ، نخستين گونه اي بود كه بهدوپايه سرخود و تاشو مجهز شده بود. سيستم گاز اين مدل ، ساده تر و مطمئن تر از مدلهاي قبلي بود و براي آن يك سيستم ضامن بهينه سازي شده در نظر گرفته شده بود. يكدستگيره حمل راحت و خوشدست نيز از تجهيزات اين مدل به شمار مي رفت.
M60C :
تفاوتاصلي اين مدل با انواع قبلي ، سيستم تغذيه آن بود. چرا كه عملكرد گلنگدن آن به كمكنيروي روغن فشرده صورت مي گرفت نه با فشار گاز باروت. اين مدل ، درواقع براي نصب برروي هواپيماها طراحي شد. نواخت تير اينگونه ، با نيروي برق كنترل مي شد. گفته ميشود چند قبضه از اين مدل تيربار ، بر روي برجك تانك هاي M60 امريكايي نصب شدهاست.
M60D‌ :
اين مدل به علت دارا بودن 3 پايه قابل تنظيم ، قابليت نصب بر رويانواع ناوچه و هليكوپتر را دارد. تفاوت آن با مدل M60C در اين است كه مدل M60D ،فاقد كنترل الكتريكي نواخت تير مي باشد.


انواع مهمات به كار رفته درتيربار M60 :
انواع فشنگ هاي به كار رفته در اين سلاح را مي تواناينچنين برشمرد:
فشنگ M61 از نوع ضدزره
فشنگ M62 از نوع رسام
فشنگ M63 ازنوع سرتخت
فشنگ M85 از نوع ساچمه اي كروي
فشنگ M993 از نوع تنگستني ضدزره (جديد)
تمامي اين فشنگ ها ، درون نوار فشنگ فلزي مورد تآييد NATO قرار مي گيرند. نوار فشنگ هاي مورد استفاده در امريكا ، داراي 4 فشنگ معمولي و يك فشنگ رسامهستند.

 

 

 

 

 

 

 

تيربار سبك RPD ، ساخت شوروي

 

 

اين تيربار ، اولين تيرباري بود كه براي شليك گلوله هاي سبك 39 ×‌ 62/7 طراحي شد. اين تيربار در سال 1944 طراحي و در سال 1949 توليد گشت. پياده نظامارتش شوروي تا دهه 60 ، به اين تيربار مجهز بود تا اينكه نهايتآ با تيربار سبك RPK تعويض شد. به عقيده بسياري ، اين حركت يك تعويض نابجا و اشتباه بود. چرا كه تيربار RPK ، هرگز نتوانست در حد و اندازه RPD ظاهر شود.
گشور چين ، اين تيربار را بانام Type 56 توليد كرده و تاكنون استفاده مي كند. عملكرد گلنگدن RPD - كه از مسلسلدگتياروف اقتباس شده است - به واسطه نيروي گاز عمل مي كند. سيلندر گاز سلاح ، درزير لوله قرار گرفته و در درون خود ، يك پيستون كورس بلند جاي داده است.

تيربار سبك RPD

سيستم قفل گلنگدن اين سلاح ، بسيار ساده و در عين حال مطمئن است. اين مكانيزم قفل ، از دو زبانه مخصوص تشكيل شده كه پس از چفت شدن پيشاني جنگي ولوله ، باز شده و در درون بدنه سلاح گير مي كند. عمل باز شدن اين زبانه ها ، توسطعقب نشيني حمال انجام مي شود. بدين صورت كه هنگام عقب نشيني حمال ، سوزن سلاح بهعقب رفته و موجب مي شود تا دوزبانه بتواند در محل خود كه بر روي گلنگدن قرار داردبروند و از مسير حركت آلات متحركه خارج شوند. سپس مجموعه آلات متحركه مي توانند بهعقب نشيني خود ادامه دهند. اين شيوه قفل اصطلاحآ ‍«كفشكي» ناميده مي شود. (همانندسلاح معروف دوشكا)

تيربار سبك RPD

مكانيزم تغذيه RPD ، معمولآ از نوع نواري است. ولي مي توان يكخشاب گرد را نيز به آن اضافه كرد.اين خشاب گرد، يك نوار فشنگ 100 تايي را در خودجاي مي دهد. اين نوع خشاب ، داراي يك دستگيره حمل مخصوص نيز مي باشد. برخلاف مسلسلهاي دگتياروف ، فنر ارتجاع اين تيربار در قنداق آن جاسازي شده است. لوله سنگين RPD را نمي توان به سرعت و سهولت تعويض كرد. ولي مي توان انتظار يك نواخت تير مداوم ومناسب را از آن داشت. مكانيزم نشانه روي عقب RPD ، از نوع تنظيم شونده است. تماميتيربارهاي RPD ، به يك دو پايه تاشو و بند حمل سلاح مجهز شده اند. با كمك اين بند ،مي توان سلاح را از شانه آويزان كرده و شليك كرد.
مشخصات فني:
كاليبر: 39 × 62/7
طول: 1037 ميليمتر
طول لوله: 520 ميليمتر
وزن: 7400 گرم
مكانيزمگلنگدن: كفشكي
مكانيزم مسلح شدن: فشار غيرمستقيم گاز باروت
نوع تغذيه: نواري
نواخت تير: 650 تير در دقيقه

 

منبع:    سايت www.gun.mihanblog.com

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 05 فروردین 1394 ساعت: 0:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

موشك ضد زره سنگين ERYX محصول مشترك فرانسه و كانادا

بازديد: 217

موشك ضد زره سنگين ERYX محصول مشترك فرانسه و كانادا

اريكس ، يك سيستم موشكي ضدزره سنگين كوتاه برد مي باشد كه برايواحدهاي پياده نظام و نيروهاي ويژه طراحي طراحي و ساخته شده است.اين سيستم ضدزره ،براي استفاده در موقعيت هاي خاص و فضاهاي محدود (همانند جنگ هاي شهري و عمليات هايكماندويي) بسيار مؤثر و مناسب است. اريكس توسط كنسرسيومي مركب از MBDA فرانسه وصنايع هوافضاي كانادا توليد مي گردد. در سال 1989 ، فرانسه و كانادا تفاهم نامه ايرا براي توليد اريكس با سرمايه گذاري مشترك امضا نمودند و در سال 1994 بعد از سالها تحقيق و آزمايش ، اريكس وارد خدمت ارتش هاي فرانسه و كانادا گرديد و تا اين لحظه، ارتش هاي نروژ ، برزيل و مالزي نيز از اريكس بهره مي برند. همچنين بسياري ازكشورهاي حوزه خليج فارس ازجمله بحرين ، كويت ، قطر ، عربستان و امارات متحده عربينيز در زمره مشتريان علاقه مند به اين سيستم ضدزره قرار دارند. تركيه نيز در سال 1999 ، قراردادي با فرانسه امضا نمود كه طي آن ، امتياز توليد 10000 موشك اريكس رادر طي 10 سال بدست آورد. اما در سال 2004 ، وزير دفاع تركيه خبر لغو اين پروژه راداد.

يك سرباز در حال شليك با اريكس در حالت درازكش

اريكس مي تواند برضد اهداف زرهي متحرك و ثابت ، مورد استفاده قرارگيرد. كمترين برد عملياتي آن 50 متر و بيشترين برد آن 600 متر مي باشد. اريكس ميتواند برضد انواع زره هاي كلاسيك ، تقويت شده و انعكاسي استفاده گردد. علاوه براهداف زرهي ، ساختار اريكس به گونه اي طراحي شده است كه قادر به انهدام انواعخاكريزها ، سنگرها و استحكامات بتوني نيز مي باشد. در آزمايش هاي انجام شده توسط MBDA ، از 1000 موشك اريكس شليك شده ، 950 موشك ، اهداف را با موفقيت از بين بردند. يعني 95% شليك ها موفقيت آميز بوده است. سيستم اريكس از 3 قسمت تشكيل شده است:موشك، لوله پرتاب و واحد آتش. اريكس را مي توان به صورت نشسته يا درازكش ، از روي شانهشليك نمود. همچنين امكان استفاده از سه پايه نيز وجود دارد. موشك اريكس ، از نوعهدايت شونده با سيم است و از يك سيستم هدايت نوري نيمه خودكار بهره مي برد. درانتهاي موشك اريكس ، يك منبع توليد كننده مادون قرمز وجود دارد. سيستم هدفگيرياريكس ، با استفاده از اين امواج مي تواند مسير موشك را تشخيص داده و در صورت لزومتوسط سيم رابط با موشك ، مسير را تصحيح نمايد.

يك سرباز در حال شليك اريكس در حال نشسته

سيستم پيشرانه اريكس ، از نوع كنترل برداري است و اين قابليت رادارد كه در سرعت پايين ، مؤثر عمل نمايد و اجازه مي دهد كه پرتاب موشك ، با كمتريننيروي ممكن انجام شود. با توجه به اين قابليت موتور موشك ، اريكس از سيستم پرتابآرام (SOFT LAUNCH) بهره برده و در فضاهاي محدود و بسته مي توان از آن به راحتي وبا ايمني بالا استفاده كرد. لازم به ذكر است كه موتور موشك اريكس ، توسط شركت مشهورراكسل فرانسه (ROXEL) توليد شده است. موشك در كمتر از 5 ثانيه آماه شليك مي گردد. بعد از شليك تنها وظيفه تيرانداز ، تنظيم نگه داشتن سيستم هدفگير اريكس بر روي هدفتا زمان اصابت مي باشد. در زمان شليك ، موشك سرعتي در حدود 18 متر در ثانيه مي گيردو در زمان رسيدن به مرز 600 متر ، سرعت موشك از مرز 245 متر در ثانيه نيز مي گذرد. در زمان 2 دقيقه مي توان 5 موشك اريكس را آماده نمود ، هدفگيري كرد و شليكنمود.

يك سرباز در حال شليك اريكس در حال نشسته

كلاهك جنگي 137 ميليمتري موشك ، مجهز به سيستم انفجاري دوگانه HIGHT EXPLOSIVE بوده و قادر به نفوذ در خودروهاي مجهز به زره هاي انعكاسي به ميزان 90 سانتيمتر است. دو شبيه ساز براي آموزش استفاده از اريكس به سربازان وجود دارد ؛شبيه ساز مقدماتي و شبيه ساز پيشرفته. شبيه ساز مقدماتي ، توسط شركت سيمتران (SIMTRAN) كانادا طراحي و ساخته شده است. شبيه ساز پيشرفته نيز توسط بخشي از لاكهيدمارتين توليد شده و به نام EPGS مشهور مي باشد.

 

خمپاره انداز كماندويي كاليبر 60 ميليمتري HIRTENBERGER ، ساخت اتريش

اين خمپاره انداز فوق العاده سبك ، موثر و ايمن براي عمليات هايكماندويي و خاص در مناطق كوهستاني و يا جنگلي ساخته شده است.

از ويژگي هاي اينخمپاره انداز ، مي توان به موارد زير اشاره كرد:
1-
دقت بالا

 (Hight Accuracy)

2- راحتي در حمل و جابجايي (قابل حمل توسط يك نفر در اين خمپاره انداز ، يك دستگيره ويژه به همراه يك چكاننده خاصوجود دارد كه امكان شليك گلوله را در زوايايي بسيار كم و سطوح خاص به تيرانداز ميدهد. اين خمپاره انداز مجهز به دو نوع سيستم نشانه روي است و قادر به شليك طيفگسترده اي از مهمات كاليبر 60 مي باشد. در كل اين سلاح ، يكي از ايده آل ترين جنگافزارها براي عمليات هاي كماندويي مي باشد.

مشخصات فني:
كاليبر: 60 ميليمتر
وزن: 1/5 كيلوگرم
طول كلي: 8/0متر
نواخت تير: 30 گلوله در دقيقه
آخرين برد: 6/1 كيومتر

سلاح k 98 Muser : اين سلاح، سلاحي است دقيق و قدرتمند و در عين حال قديمي كه هنوز توان رقابت با بهترين سلاح هاي دنيا را ندارد. اين سلاح در كارخانة Muser آلمان ساخته شد. طول و وزن زياد اين سلاح باعث شد كه مهندسان اين كارخانه، طول آن را كمتر كنند. اما هيچ تغيير ديگري در آن بوجود نيامد.گلنگدن اين سلاح از يك تكه فولاد مرغوب ساخته شده و تمامي شيارهاي موجود در آن به روش ماشين كاري بوجود آمده است. اين شيوة توليد گرچه زمان بر و پر هزينه است ولي دوام و كيفيت و دقت سلاح را افزايش مي دهد. مدل هاي تك تيرانداز اين سلاح به دوربينهاي ZF42  5X مجهز بودند.

برد آن 1500 متر است. ( كه هنوز بسياري از سلاحهاي تك تيرانداز مدرن به آن دست نيافته اند)

شانه فشنگهاي اين سلاح 5 تيري است، داراي گلوله هاي پرقدرت92/7 ×57 است كه مي تواند گراز 250 كيلويي را از پاي در آورد. مي توان اين سلاح را به صورت تك گلوله اي تغذيه كرد مثلاَ در سلاح M1 آمريكايي كه از شانه فشنگهاي 8 تيري استفاده مي شود تا تمامي 8 گلوله شليك نشود نمي توان سلاح را مجدداً تغذيه كرد. ولي در اين سلاح پس از شليك مثلا 3  گلوله در حاليكه هنوز 2 گلوله شليك نشده مي توان 3 گلوله جديد را به صورت تكي در سلاح قرار داد. يكي از دلايل قدرت زياد اين سلاح گلنگدن دستن آن است، در سلاحهاي اتوماتيك و نيمه اتوماتيك هميشه مقداري از انرژي گاز باروت صرف فعال كردن مكانيزم گلنگدن سلاح مي شود ولي در سلاحهايي با گلنگدن دستي صد درصد انرژي گاز باروت صرف راندن گلوله مي شود. با افزودن يك شعله پوش مخصوص به اين سلاح قادر به شليك انواع نارنجك هاي ضد نفر و ضد زره مي توان بود.

 

 

        سلاح دورزن Truvelo ساخت آفريقاي جنوبي: اين سلاح دوربين دار با كاليبر 50% توسط كارخانه Truvelo طراحي و ساخته شده است. هدف از ساخت آن ارائه يك تفنگ دقيق و قدرتمند براي مقابله با خودروهاي سبك زرهي بود. برد اين سلاح در حدود 1500 متر اعلام شده كه گلوله هاي آن خاصيت كشندگي خود را تا برد بيشتري هم حفظ مي كند. بدنه سلاح از جنس فولاد ساخته شده است. لبوله سلاح از نوع شياردار خنك شونده و شعله پوش آن از نوع كاهنده لگد است اين سلاح در دو نوع خشاب دار 5 تيري و بدون خشاب تك تيرزن ساخته مي شود. يك دوپايه مخصوص در جلو و يك دستگيره عمودي در زير قنداق كشويي و آلومينيومي آن باعث حفظ هرچه بيشتر تعادل سلاح در هنگام شليك مي شود. فاقد شكاف درجه و مگسك نشانه روي است. ولي به ريل يونيورسال مجهز شده تاقابليت نصب انواع دوربين را داشته باشد.

مشخصات فني Truvelo : كاليبر: 99 ×7/12   طول سلاح: 1510 ميليمتر طول لوله: 950 ميليمتر        وزن: 16 كيلوگرم    مكانيزم: گلنگدن دستي    ظرفيت خشاب: 5 تير

تيربار M60 ساخت امريكا

در جنگ جهاني دوم ، ارتش امريكا از نوعي تيربار سبك به نامبرونينگ 30/0 استفاده مي كرد. اين تيربار ، براي مقاصدي چون پوشش دادن نيروي زمينيو درگير شدن با خودروهاي زرهي سبك ايده آل به شمار مي آمد. ولي سنگيني و بددست بودنآن ، باعث محدود شدن دامنه عملياتي آن مي شد. پس از اتمام جنگ جهاني دوم و با توجهبه تغيير يافتن شيوه جنگي بسياري از ارتش ها ، مهندسان اسلحه سازي امريكا بر آنشدند تا تيرباري سبك تر ، خوشدست تر و داراي نواخت تير بهتر طراحي كنند. نتيجه اينكار ، طراحي و ساخت تيربار M60 بود. تحقيق درخصوص طراحي و ساخت اين تيربار ، در سال 1940 آغاز شد.
به گفته بسياري از صاحبنظران ، تيربار M60 را مي توان MG42 امريكايي دانست. چرا كه بدنه از ورق فولاد پرسكاري شده ، سيستم تغذيه نواري و بخشهايي از مكانيزم آن ، از MG42 به عاريت گرفته شده است. اولين نمونه هاي تيربار M60 ، در سال 1950 به ارتش امريكا تحويل داده شد. ارتش امريكا پس از آزمايش اين تيربارو البته ايجاد چند تغيير و بهينه سازي جزئي ، آن را به عنوان تيربار سازمانينيروهاي مسلح خود برگزيد. سال 1957 را مي توان تاريخ ورود اين تيربار به خدمتدانست. اين تيربار در جنگ كره با موفقيت مورد آزمايش قرار گرفت. ولي وسيع ترينگستره كاربرد آن را مي توان جنگ ويتنام دانست. يعني جايي كه بيش از 5000 قبضه ازاين سلاح ، توسط سربازان امريكايي به كار گرفته شد.

تيربار M60

گلنگدن اين تيربار از نوع باز و عملكرد آن با فشار گاز باروت است. مكانيزم تغذيه آن ، همانطور كه قبلآ ذكر شد از نوع نواري است و عمل خنك شوندگي آن ،با هوا صورت مي پذيرد. نوار فشنگ اين تيربار ، از نوع فلزي است (همانند تيربار MG42 آلماني) و معمولآ در 2 نوع 50 و 100 تير ساخته مي شود. تيربار M60 اگرچه سنگين است، ولي مي توان آن را مانند يك سلاح معمولي در دست گرفت و شليك كرد (نكته اي كهدرمورد تيربار برونينگ 30/0 غيرممكن بود) و يا آن را بر روي يك 2 پايه يا 3 پايهقرار داد. انواع جديد اين تيربار ، داراي 2 پايه سرخود هستند كه مي توان آن را بهراحتي تا كرده و در زير روپوش لوله جاسازي كرد. نكته جال درمورد باز و بسته كردناين سلاح اين است كه براي باز و بسته كردن آن مي توان از يك فشنگ شليك نشده بهعنوان ابزار استفاده كرده و پين هاي آن را به راحتي خارج كرد.
در طراحي اين سلاحمواردي چون وزن معقول ، طول كم و قابليت استفاده به صورت انفرادي مد نظر بوده است. استفاده از پلاستيك و مقداري آلومينيم باعث شده تا وزن سلاح به طور محسوسي كاهشپيدا كند. (اگر چه وزن آن كماكان زياد مي باشد كه اين وجه اشتراك تمامي تيربارهايتغذيه شونده با نوار است.) جاسازي فنر ارتجاع درون قنداق سلاح و به كارگيري نوعخاصي از گلنگدن نيز باعث كاهش طول سلاح شده است. يكي از معايب تيربار M60 ، حساسيتفوق العاده آن به گرد و خاك و رطوبت مي باشد كه اين خود يكي از نقاط ضعف اين تيرباردر جنگ ويتنام بود. همچنين درصورت گير كردن و خارج نشدن پوكه فشنگ شليك شده ، راهاندازي مجدد تيربار يك دردسر اساسي مي شود. دستگيره تپانچه اي شكل سلاح نيز توسط يكخار فنري شكننده به بدنه سلاح چفت مي شود كه خود چفت شدن آن ، باعث شكستن يا از كارافتادن خار فنري مي شود.

تيربار M60

 

 

مدل هاي مختلف تيربار M60 :

M60E2 : نخستينگونه بهينه سازي شده تيربار M60 است كه به منظور نصب بر روي تانك ها و خودروهايزرهي طراحي شد

M60E3 : اين گونه در سال 1986 وارد خدمت شد و هدف از طراحي آن ،ساخت گونه اي سبك تر و خوشدست تر بود. اين مدل M60 ، نخستين گونه اي بود كه بهدوپايه سرخود و تاشو مجهز شده بود. سيستم گاز اين مدل ، ساده تر و مطمئن تر از مدلهاي قبلي بود و براي آن يك سيستم ضامن بهينه سازي شده در نظر گرفته شده بود. يكدستگيره حمل راحت و خوشدست نيز از تجهيزات اين مدل به شمار مي رفت.
M60C :
تفاوتاصلي اين مدل با انواع قبلي ، سيستم تغذيه آن بود. چرا كه عملكرد گلنگدن آن به كمكنيروي روغن فشرده صورت مي گرفت نه با فشار گاز باروت. اين مدل ، درواقع براي نصب برروي هواپيماها طراحي شد. نواخت تير اينگونه ، با نيروي برق كنترل مي شد. گفته ميشود چند قبضه از اين مدل تيربار ، بر روي برجك تانك هاي M60 امريكايي نصب شدهاست.

M60D‌ : اين مدل به علت دارا بودن 3 پايه قابل تنظيم ، قابليت نصب بر رويانواع ناوچه و هليكوپتر را دارد. تفاوت آن با مدل M60C در اين است كه مدل M60D ،فاقد كنترل الكتريكي نواخت تير مي باشد.

انواع مهمات به كار رفته درتيربار M60 :
انواع فشنگ هاي به كار رفته در اين سلاح را مي تواناينچنين برشمرد:
فشنگ M61 از نوع ضدزره
فشنگ M62 از نوع رسام
فشنگ M63 ازنوع سرتخت
فشنگ M85 از نوع ساچمه اي كروي
فشنگ M993 از نوع تنگستني ضدزره-جديد
تمامي اين فشنگ ها ، درون نوار فشنگ فلزي مورد تآييد NATO قرار مي گيرند. نوار فشنگ هاي مورد استفاده در امريكا ، داراي 4 فشنگ معمولي و يك فشنگ رسام هستند.

 

تيربار سبك RPD ، ساخت شوروي

اين تيربار ، اولين تيرباري بود كه براي شليك گلوله هاي سبك 39 ×‌ 62/7 طراحي شد. اين تيربار در سال 1944 طراحي و در سال 1949 توليد گشت. پياده نظامارتش شوروي تا دهه 60 ، به اين تيربار مجهز بود تا اينكه نهايتآ با تيربار سبك RPK تعويض شد. به عقيده بسياري ، اين حركت يك تعويض نابجا و اشتباه بود. چرا كه تيربار RPK ، هرگز نتوانست در حد و اندازه RPD ظاهر شود.

گشور چين ، اين تيربار را بانام Type 56 توليد كرده و تاكنون استفاده مي كند. عملكرد گلنگدن RPD - كه از مسلسلدگتياروف اقتباس شده است - به واسطه نيروي گاز عمل مي كند. سيلندر گاز سلاح ، درزير لوله قرار گرفته و در درون خود ، يك پيستون كورس بلند جاي داده است.

تيربار سبك RPD

سيستم قفل گلنگدن اين سلاح ، بسيار ساده و در عين حال مطمئن است. اين مكانيزم قفل ، از دو زبانه مخصوص تشكيل شده كه پس از چفت شدن پيشاني جنگي ولوله ، باز شده و در درون بدنه سلاح گير مي كند. عمل باز شدن اين زبانه ها ، توسطعقب نشيني حمال انجام مي شود. بدين صورت كه هنگام عقب نشيني حمال ، سوزن سلاح بهعقب رفته و موجب مي شود تا دوزبانه بتواند در محل خود كه بر روي گلنگدن قرار داردبروند و از مسير حركت آلات متحركه خارج شوند. سپس مجموعه آلات متحركه مي توانند بهعقب نشيني خود ادامه دهند. اين شيوه قفل اصطلاحآ ‍«كفشكي» ناميده مي شود. (همانندسلاح معروف دوشكا)

تيربار سبك RPD

مكانيزم تغذيه RPD ، معمولآ از نوع نواري است. ولي مي توان يكخشاب گرد را نيز به آن اضافه كرد.اين خشاب گرد، يك نوار فشنگ 100 تايي را در خودجاي مي دهد. اين نوع خشاب ، داراي يك دستگيره حمل مخصوص نيز مي باشد. برخلاف مسلسلهاي دگتياروف ، فنر ارتجاع اين تيربار در قنداق آن جاسازي شده است. لوله سنگين RPD را نمي توان به سرعت و سهولت تعويض كرد. ولي مي توان انتظار يك نواخت تير مداوم ومناسب را از آن داشت. مكانيزم نشانه روي عقب RPD ، از نوع تنظيم شونده است. تماميتيربارهاي RPD ، به يك دو پايه تاشو و بند حمل سلاح مجهز شده اند. با كمك اين بند ،مي توان سلاح را از شانه آويزان كرده و شليك كرد.

مشخصات فني:
كاليبر: 39 × 62/7
طول: 1037 ميليمتر
طول لوله: 520 ميليمتر
وزن: 7400 گرم
مكانيزمگلنگدن: كفشكي
مكانيزم مسلح شدن: فشار غيرمستقيم گاز باروت
نوع تغذيه: نواري
نواخت تير: 650 تير در دقيقه

 

 

 

خمپاره انداز M252 ساخت امريكا

در دنياي خمپاره اندازها ، نام M252 بيانگر اعتبار و ارزش خاصياست. اين خمپاره انداز با بردي متوسط و دقتي كم نظير ، در ميادين رزم سلاحي موثر وكشنده مي باشد. در دهه 80 ، ارتش امريكا نيازمند يك خمپاره انداز 81 ميليمتري موثرو دقيق بود. در سال 1986 ، M252 به عنوان خمپاره انداز استاندارد 81 ميليمتري درارتش امريكا پذيرفته و جايگزين انواع قبلي گرديد.

در طراحي و ساخت M252 ، علاوهبر استفاده از استانداردهاي ارتش امريكا ، از استانداردهاي ارتش انگليس در زمينهخمپاره اندازهاي 81 ميليمتري كه در دهه 70 تهيه شده بود ، استفاده شاياني گرديد ودر حال حاضر ، كمتر ارتشي در دنيا وجود دارد كه به اين سلاح مجهز نباشند.
يكي ازموارد تمايز اين خمپاره انداز با ساير مدل هاي هم خانواده ، طرح دهانه آن است. دردهانه اين خمپاره انداز از يك طرح ابتكاري موسوم به BAD (مخفف BLAST ATTENUATION DEVICE) استفاده شده است كه وظيفه آن ، كاهش صداي سوت پرتاب گلوله است كه اين امر ،باعث ايجاد يك وضعيت مناسب براي خدمه اين سلاح از لحاظ صوتي مي شود.

خمپاره انداز M252

اين سلاح براي واحدهاي هوابرد ، پياده نظام و ساير واحدهاي نظامي، بسيار ايده آل و ارزشمند است. براي استفاده موثر و سريع از اين سلاح ، به سه خدمهنياز است. حداكثر برد موثر آن 5700 متر و كمترين برد قابل شليك حدود 80 متر ميباشد. با اين سلاح ، در يك دقيقه حداكثر 33 گلوله مي توان شليك كرد. اما براي شليكمداوم ، تنها 16 گلوله در دقيقه مي توان شليك كرد. زاويه شليك اين خمپاره انداز ،از 45 تا 85 درجه قابل تنظيم است.
M252
علاوه بر استفاده از مهمات كلاسيك ، ازمهماتي با قدرت انفجاري بالا نيز مي تواند استفاده كند. M252 از سيستم نشانه روياستاندارد خمپاره اندازهاي 60 ميليمتري M64 استفاده مي كند. وزن اين خمپاره اندازبه همراه دو پايه ، سيستم نشانه روي و ساير قطعات ، در حدود 40.5 كيلوگرم مي شود كهنسبت به كارايي قدرت آن ، بسيار ايده آل و مناسب است.

 

 

اشعه ايكس

تاریخچه

در سال 1895 ، درخشش کوتاه صفحه فسفرسانتی که در گوشه‌ای ازآزمایشگاه نیمه تاریک بررسیاشعهکاتدیک قرار داشت، ذهن آماده و خلاقرنتگنکه در آن زمان استاد فیزیکبود، متوجه پرتوهای تازه‌ای نمود که از حباب شیشه‌ای لامپهای کاتودیک بیرون زده وبی آنکه به چشم دیده شود به اطراف پراکنده می‌شوند. آن چه مایه شگفتی رنتگسن شدهبود، نفوذ این پرتوها از دیواره شیشه‌ای لامپ به بیرون و تأثیر آن روی صفحهفاوئورسانت در گوشه‌ای نسبتا دور از لامپ در آزمایشگاه بود. رنتگن به بررسیهای خوددرباره کشف تازه که آن پرتو ایکس نامید (بخاطر فروتنی) ، ادامه داد. بعدها ایناشعه رنتگننامیده شد.

 



 

 

طیف اشعه ایکس

اشعه تولید شده بوسیلهلامپاشعه ایکس یکطول موجندارد. بلکه شامل گستره‌ای از طولموجهاست. پرتوهای ایکس بوسیله دو نوع فرایند تولید می‌شوند:

  • شتابمنفی الکترونها در موقع برخورد با انتهای ماده هدف پرتوهای ایکسی با طول موجهای متفاوت تولیدمی‌کند. این پرتو "سفید" یا نوار پیوستهفرکانسها در طیف اشعه ایکس را به عنوانتابشترمزی می‌شناسند.
  • برخورد الکترون بااتم هدف موجب جابجایی الکترون مداری در اتم هدف و راندن آن به حالت پر انرژی‌تریمی‌شود. این عمل رابرانگیزشمی‌نامند.
    • هنگامی که الکترون مداری پر انرژی به موقعیت مداری نخستین خود برمی‌گردد، رهاشدن انرژی بصورت گسیل پرتوی با فرکانس خاصی خواهد بود. این پرتو شدت خیلی بیشترینسبت به پرتو "سفید" زمینه خواهد داشت.
    • معمولا برای هر ماده هدف معینی بیش از یک طول موج اشعه ایکس وجود دارد. طول موجپرتو تولید شده بوسیله لامپ اشعه ایکس ، حد پایینی دارد که باولتاژ لامپ نسبت عکس دارد. کمترین طول موج برحسب نانومتر (nm) از رابطه زیر بدست می‌آید. که در آن V ولتاژ لامپ می‌باشد.

λmin = 1239.5/V

 

    • پرتو حد پایینی طول موج طیف ، بیشترین اهمیت را درپرتو نگاریدارد. زیرا توانایی نفوذ آنبیشتر است.

مشخصه‌های بارز اشعه ایکس

  • بزرگی جریان لامپ بر پخش طول موج اشعه ایکس تولید شده تأثیر ندارد. اما بر رویشدت پرتو موثر است.
  • طول موج اشعه ایکس یااشعهگاما بسیار مهم است. با کاهش طول موج ، نفوذپذیری پرتو به درون محیط افزایشمی‌یابد. به بیان دیگر در مقایسه با پرتوی با طول موج بزرگتر ، پرتوی با طول موجبسیار کوتاه قادر به نفوذ به ماده معینی با ضخامت بیشتر و یاچگالی بیشتر خواهد بود. بنابراین ، اگر حداقل طول موج پرتو تولید شده با افزایش ولتاژلامپ کاهش یابد، نفوذپذیری پرتو افزایش خواهد یافت.


بررسی کمی اشعه ایکس

  • پرتو ناشی از لامپ 200 کیلوولتی به درون فولادی به ضخامت حدود 25mm نفوذمی‌کند.
  • اگر ولتاژ لامپ به 1Mv افزایش یابد، پرتو به درون فولادی به ضخامت حدود 130mm نفوذ خواهد کرد.
  • حد بالای عملی برای لامپهای اشعه ایکس رایج در حدود 1000Kv است و این امر سببتولید اشعه ایکس با کوتاهترین طول موج می شود. این پرتو انرژیفوتونیتقریبا برابر 1Mev دارد.
  • پرتو ایکس با انرژی فوتونی تا 30Mev را با استفاده از الکترونهای پرانرژی (الکترونهای سریع) بوجود آمده بوسیلهمولد واندوگرافشتابدهنده خطی یا چشمه بتاترون می‌توان تولید کرد.

نفوذ پذیری پرتوهای ایکس تولید شده از پرتوهای گاماکمتر بوده اما برای پرتوهای ایکس تولید شده در لامپهای اشعه ایکس بوسیله چشمه‌هایپرانرژی در خصوص فولاد نیز دیده می‌شود. باید توجه کرد که بیشترین ضخامتهای استفادهاز زمانهای پرتودهی چند دقیقه‌ای و فیلمی با سرعت متوسط می‌توان مورد بررسی قرارداد. مقاطع ضعیفتر را با استفاده از زمانهای پرتودهی طولانی و فیلمی با سرعت زیادمی‌توان بازرسی کرد.

نحوه تولید اشعه ایکس

پرتوهای ایکس را بوسیله بمباران هدفیفلزی با باریکه‌ای ازالکترونهای سریعتولید می کنند. قطعات اصلیلامپ اشعه ایکس شاملکاتدبرای گسیل الکترونها وآندبه عنوان هدف می‌باشد، که هر دو درونلامپ خلاجای گرفته‌اند. با توجه به میزان نفوذ اشعه ایکس وفرکانس مربوطه‌اش از لامپهای اشعه ایکس متنوعی در کارهای تحقیقاتی ،پزشکی، صنعت و ... استفاده می‌کنند.

 

طیف نور گسیل شده از بخار هر عنصر را طیف اتمی آن عنصرمی‌نامند. پس می‌توان گفت که طیف اتمی عنصرهای مختلف با هم تفاوت دارد.

 

طیف اتمی

دیدکلی

همانطور که می‌دانیمنیوتونبرای نخستین بار با گذراندننور خورشیدازمنشور ، طیف نور سفید را تشکیل داد. نیوتون نشان داد که نور سفید آمیزه‌ای از رنگهایمختلف است و گسترده طول موجی این رنگها از 0.4 میکرومتر (بنفش) تا 0.7 میکرومتر (قرمز) است. طیف نور سفید یک طیف پیوسته است. به همین ترتیب می‌توان طیف هر نوری راتوسطپاشندگیدر منشور شناسایی کرد. اما علتاینکه در طیف اتمی خطوط مختلفی دیده می‌شود، چیست؟

خطوط طیفی

طیف اتمی مستقیما بهترازهایانرژی اتم نسبت داده می‌شود. هر خط طیفی متناظر یک گذار خاص بین دو تراز انرژییک اتم است. پس آنچه در طیف نمایی دارای اهمیت است، تعیین ترازهای انرژی یکاتم به کمک اندازه گیری طول موجهای طیف خطی گسیل شده از اتمها است. پایین ترین ترازانرژی ، حالت پایه و همه ترازهای بالاتر حالتهای برانگیخته نامیده می‌شوند. موقعیکه یک اتم ازحالت بر انگیختهبالاتر به یک حالتبرانگیخته پایین تر گذاری را انجام می‌دهد. یکفوتون متناظر به یک خط طیفی گسیل می‌شود.

طیف نشری

اگر جسمی بتواند نور تولید کند و نور تولید شده را از منشوریعبور دهیم، طیفی بدست می‌آید کهطیف نشرینامیده می‌شود. اگر رنگهای طیفحاصل بهم متصل باشند، طیف نشری اتصالی و اگر فاصله‌ای بین آنها باشد، طیف نشریانفصالی یا خطی می‌نامند. به عنوان مثال لامپ حاوی بخار بسیار رقیق را در نظربگیرید. این لامپ بصورت لوله باریک شیشه‌ای است که درون آن یک گاز رقیق در فشار کموجود دارد.

دوالکترود به نامهایکاتدوآنددر دو انتهای لوله قرار دارند. اگر بیناین دو الکترود ،ولتاژ بالایی برقرار شود، اتمهای گاز درون لامپ شروع به گسیل نور می‌کنند. اگر این بخارمربوط بهبخار جیوهباشد، این گسیل به رنگ نیلی - آبیاست. اگر این نور را از منشور بگذرانیم و طیف آن را تشکیل دهیم می‌ینیم که این طیفپیوسته نیست. بلکه تنها از چند خط رنگی جدا از هم با طول موجهای معین تشکیل شدهاست.

طیف جذبی

در سال 1814 میلادیفرانهوفرفیزیکدان آلمانی کشف کرد که اگر بهدقت بهطیف خورشیدبنگریم، خطهای تاریکی در طیفپیوسته آن مشاهده خواهیم کرد. این مطلب نشان می‌دهد که بعضی ازطول موجهادر نوری که از خورشید به زمینمی‌رسد، وجود ندارد و به جای آنها ، در طیف پیوسته نور خورشید خطهای تاریک (سیاه) دیده می‌شود. اکنون می‌دانیم که گازهای عنصرهای موجود در جو خورشید ، بعضی از طولموجهای گسیل شده از خورشید را جذب می‌کنند و نبود آنها در طیف پیوسته خورشید بهصورت خطهای تاریک ظاهر می‌شود. در اواسط سده نوزدهم معلوم شد که اگرنور سفیداز داخل بخار عنصری عبور کند و سپسطیف آن تشکیل شود، در طیف حاصل خطوط تاریکی ظاهر می‌شود. این خطوط توسط اتمهای بخارجذب شده‌اند.

طیف اتمی از دیدگاه فیزیک کلاسیک

درک ساز و کار جذب و گسیل نور بوسیلهاتمها ازدیدگاه فیزیک کلاسیکآسان است. زیرا بنابرنظریه‌های کلاسیکی یک اتم در صورتی نور گسیل می‌کند که به طریقی مانند برخورد باسایر اتمها یا توسطمیدانالکتریکی به الکترونهای آنانرژی داده شود، در نتیجه الکترونها با به دست آوردن انرژی ارتعاش می‌کنند وامواج الکترومغناطیسبوجود می‌آورند، یعنینور گسیل می‌کنند. اما این که چرا اتمهای همه عنصرها موج الکترومغناطیسی با طولموجهای یکسان نمی‌کنند و این که چرا هرعنصر طول موج خاص خود را دارد، ا ز دیدگاه فیزیک کلاسیک قابل توجیه نیست.

در موردجذب نور هم ، از دیدگاه فیزیک کلاسیک ، می‌توان گفت که وقتی نور به یک اتم می‌تابد،نوسان میدان الکتریکی ناشی از نور فروری باعث می‌شود که الکترونهای اتم شروع بهارتعاش کنند و نور فرودی را جذب کنند. ولی باز هم در این دیدگاه هیچ توجیه قانعکننده‌ای برای این که چرا هر عنصر تنها طول موجهای خاصی را که مشخصه آن عنصر استجذب می‌کند و بقیه طول موجها را جذب نمی‌کند؟ وجود ندارد.

 

رابطه ریدبرگ - بالمر

طیفاتمی هیدروژن، اولین طیفی بود که بطور کامل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آنگسترومتا سال 1885 میلادی طول موجهایچهار خط از طیفاتمهیدروژن را با دقت زیاد اندازه گرفت. بالمرکه یک معلم سوئیسی بود، وی این اندازهگیریها را مطالعه کرد و نشان داد که طول موج خطهای این طیف را می‌توان با دقت بسیارزیاد بدست آورد. توفیق بالمر در خصوص یافتن رابطه‌ای برای خطهای طیف اتم هیدروژن درناحیه مرئی موجب شد، که تلاشهای بیشتری در جهت یافتن خطوط دیگر طیف اتم هیدروژنصورت گیرد. کار عمده در زمینه جستجو برای طیف کامل اتم هیدروژن توسطریدبرگدر حدود سال 1850 میلادی انجام شد.

نتیجه

1.  هم در طیف گسیلی و هم در طیف جذبی هر عنصر ، طول موجهای معینی وجود دارد که ازویژگیهای مشخصه آن عنصر است. یعنی طیفهای گسیلی و جذبی هیچ دو عنصری مثل همنیست.

2.  اتمهرعنصر دقیقا همان طول موجهایی از نور سفید را جذب می‌کند که اگر دمای آن به اندازه کافیبالا رود و یا به هر صورت دیگر بر آنها راتابشمی‌کند.

چکیده

ظهور تسلیحات هوشمند و رشد چشمگیر آن در اواخر قرن بیستم چهره صحنه های نبرد را کاملا متحول کرده است. اطلاعات زیاد، با دقت بالا و سرعت سه عمل سه عامل مهم برای پیروزی در جنگ های کنونی به شمار می روند. برتری هوایی، دریای، زمینی و زیر دریایی همه گرو شناسایی به موقع، رهگیری و هدف گیری دقیق عوامل تهدید می باشند. نسلهای مختلف تسلیحات هوشمند با بهره گیری از بالاترین سطوح تکنولوژی الکترونیک از جمله سنسور، سیستم های هدایت، سیستم های پردازش سیگنال و تصویر، و همچنین سایر شاخه های تکنولوژی مانند کنترل، شبکه های عصبی و سیستم های پیشران به مرور قابلیت های متعددی را فراهم نموده اند. توانایی گردآوری، انتقال و پردازش اطلاعات، رهگیری هدف، هدایت موشک و بمب، و نهایتا عملکرد خودکار موشک و بمب از آن جمله هستند. بمب های هوشمند یکی از نوآفرینی های جنگ افزار قرن 21 به شمار می رود.

در این مقاله با مطالعه روند تکنولوژی تسلیحات هوشمند و مدلهای مختلف آن، جهت استراتژیک برای محیط دفاعی کشور در راستای حفظ اقتدار و امنیت ملی و مقابله با تهدیدات آتی ترسیم می گردد.

کلید واژه : تسلیحات هوشمند، مهمات هوشمند، روند تکنولوژی، استراتژی دفاعی


مقدمه

بدون شک یکی از زمینه های توسعه قدرت نظامی در قرن 21 را می توان ظهور و رشد تسلیحات هوشمند دانست. قابلیت هدف گیری و هدایت دقیق این تسلیحات به سمت یک هدف مشخص از ویژگی های اصلی آنها می باشد که به واسطه یک سیستم هدایت و کترل بیرونی یا درونی تحقق می یابد به این ترتیب توانایی تصمیم  گیری از انسان به سیستم های نظامی منتقل شده است.

رشد سریع تکنولوژی الکترونیک در دو دهه اخیر نقش عمده ای در دستیابی به چنین قابلیت هایی داشته است. در واقع تلاش برای افزایش دقت در عملیات نظامی از طریق دستیابی به تسلیحات هدایت شونده به جنگ جهانی اول بر می گردد، گر چه با تکنولوژی های موجود آن زمان بیشتر شبیه آرزو و تخیلات ذهنی به نظر می رسید . اما ایده های اولیه این تسلیحات در زمان جنگ جهانی دوم به مرور به مرحله اجرا درآمد و تجربه موفق کاربرد آنها به ویژه در جنگ ویتنام و کره و  در دهه گذشته در جنگ های کوزوو و خلیج فارس اعتماد کشورها را به تسلیحات هوشمند بیشتر نموده است.

در حال حاضر قدرت اصابت دقیق مهمات، در کوتاه ترین زمان و در هر شرایط آب و هوایی به عنوان یک محور رقابتی برای نیروهای نظامی مطرح می باشد از این رو سهم بالایی از منابع نظامی کشورهای پیشرفته صرف تحقیق و توسعه در زمینه تکنولوژی تسلیحات هوشمند و زیر ساخت های تکنولوژیکی آن می گردد. علاوه بر اینکه جذب و ایجاد تکنولوژی های مذکور می تواند نقش موثری در ارتقا بنیه نظامی و کاهش فاصله تکنولوژی کشورهای در حال توسعه با صاحبان آن تکنولوژی ها داشته باشد، ماموریت مهم تر دفاع کشور  با توجه به استراتژی های تدافعی، پیشرفت در زمینه های تکنولوژیکی مقابله با این گونه تهدیدات می باشد. از این رو مباحث ضد جنگ الکترونیک از درجه اهمیت یکسان و یا حتی بیشتر از تسلیحات هوشمند برخوردار است.

تاریخچه

سیر تحول سلاح ها و مهمات از ابتدایی ترین سلاح دست ساز بشر یعنی تیر و کمان شروع شده است. تلاش برای به کارگیری سلاح هایی با قدرت تخریب، بالاتر، برد بلندتر و دقت بیشتر در اصابت به هدف روندی را طی نموده که امروز به بمب ها و موشک های هوشمند رسیده است.

با پیشرفت و توسعه سنسورهای الکترونیکی، سیستم های هدایت کننده، هدف یاب، تعقیب کننده و پیشران جهش عظیمی در ساخت تسلیحات جنگی به وجود آمده است. تسلیحات هوشمند ماهیت و معنای دیگری به جنگ و صحنه های نبرد بخشیده است بمب های هدایت شونده و دقیق یکی از نوآوری های جنگ افزاری قرن بیستم به شمار می آید و در بسیاری از جنگ ها نقش سرنوشت ساز داشه است.

در واقع ایده های اولیه دستیابی به تسلیحات دقیق هدایت شونده به جنگ جهانی اول برمی گردد. گر چه با توجه به تکنولوژی های آن زمان بیشتر شبیه رویا به نظر می رسید اما نمونه هایی از این نوع سلاح ها در جنگ جهانی دوم تحقق پیدا کرد.

 

 

 

 

 

پرتاب موشک های برد کوتاه آلمانی  V-2 در اواخر جنگ جهانی دوم به طرف لندن، نشان داد که موشک ها به ویژه اگر برد بلندتری داشته باشند، تهدید جدی علیه کشورها محسوب می شوند. در اواسط دهه 1950 با توسعه تکنولوژی و امکان پذیر شدن ساخت موشک های برد بلند مجهز به سیستم های هدایت دقیق و سرجنگی های هسته ای این خطر جدی تر شد تا حدی که تلاش برای ساخت تسلیحاتی برای مقابله با آنها شدت گرفت.

تسلیحات هوشمند با بهره گیری از سیستم های هدایت خارجی  یا داخلی برنامه ریزی از نظر افزایش دقت و صرف منابع کمتر و در نتیجه کاهش هزینه در صحنه های نبرد، مزیت دارند. البته بایستی توجه داشت که هوشمندی و دقت تسلیحات یک بحث نسبی است و قابلیت های آن با مقطع زمانی و سطح تکنولوژی زیر ساخت آن مقطع تطبیق دارد. به عنوان مثال در تابستان 1944 ، 47 جنگیده B-29 برفراز Yawata پرواز کرد و تنها یک هواپیما، آن هم فقط با یکی از بمب هایش موفق شد که هدف را مورد اصابت قرار دهد، یعنی 4/1 از 1% توان جنگی. در پاییز همان سال این قابلیت تا 7% افزایش یافت. در آن زمان یک بمب افکن 108 B-17 با 1080 نیرو بایستی 648 بمب شلیک می کرد تا با اطمینان 96% دو بمب به هدف اصابت نماید. در حالی که در جنگ خلیج فارس یک هواپیمایی جنگنده، تنها با یک یا دو خلبان، و با دو بمب هدایت شونده لیزری قابلیت مشابهی را با اطمینان 100% ایجاد کردند.

مهمات هدایت شونده دقیق

سازمان های نظامی میلیاردها دلار هزینه صرف کرده اند تا به مهمات هوشمندی دست پیدا کنند که قابلیت هدایت و اصلاح مسیر را پس از پرتاپ داشته باشند در این گونه تسلیحات موسوم به PGM اطلاعات مورد نیاز از موقعیت هدف برای هدایت تسلیحات به سمت آن از طریق یکی از منابع زیر یا ترکیبی از آنها به دست می آید:

انسان

GPS

سیستم  ناوبری اینرسی

هدف یاب

برخی از PGM ها مثل HARM برای یک نوع هدف بهینه شده اند در حالی که برخی دیگر مثل JDAM قابلیت انهدام انواع مختلف هدف را دارند.

در مجموع روند توسعه PGM ها را می توان در دو محور زیر مورد توجه قرار داد:

از نظر تعداد قابل حمل و ظرفیت شلیک

از نظر تکنولوژی های پشتیبانی از جمله هدف یابی و هدایت به سمت هدف

تنوع PGM ها براساس آمار سال 1995 آمریکا به تفکیک نوع هدف در جدول (1) ارائه شده است.

 

زیر ساخت های تکنولوژیکی

عمده ترین تکنولوژی هایی که در روند تحول تسلیحات هوشمند نقش داشته اند همچنان که در شکل (2) مشاهده می شود عبارتند از هدایت بیرونی و درونی، پردازش و کنترل، هدف یابی، سرجنگی و انفجار ، بهره گیری از سطوح بالاتر تکنولوژی سبب ارتقا قابلیت های این تسلیحات از جمله دقت، برد عملیاتی، تخریب، ظرفیت شلیک و قابلیت حمل شده است.

روند تکنولوژی تسلیحات هوشمند

شکل (3) روند تحولات در محورهای توسعه تسلیحات هوشمند را نشان می دهد که بنا به نیاز در سطح تسلیحات هوایی، زمینی و دریایی ظهور پیدا کرده است.

اولین بار تلاش برای هوشمند کردن بمب ها در جنگ جهانی دوم به نتیجه رسید. بمب های باله دار هوشمند به بمب افکن ها اجازه می دادند که از فاصله ای خارج از تیر رس دشمن هدف را مورد اصابت قرار دهند. اما با سطح تکنولوژی آن زمان دقت بالایی وجود نداشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Hagelkom اولین بمبی بود که با ایده هدایت توسط آلمانی ها ساخته شد گر چه سیستم پایدار ساز جامیروسکوپی که نقش هدایت کنندگی را به عهده داشت، روش خیلی خوبی برای هدایت به ویژه برای سلاح های برد بلند به شمار نمی رفت.

در اوایل دهه 1940 آلمانی ها روی توسعه  دو خانواده دیگر از بمب های باله دار هدایت شونده با نام Henschel Hs- Ruhrstahl frizzy , 223A برای هدف های دریایی کار می کردند که دارای سیستم هدایت امواج رادیویی و سپس هدایت TV بودند

از دهه 1950 موشک های هدایت شونده سیمی به منظور حمله به اهداف زمینی و دریایی با قابلیت پرتاب از هلیکوپتر و هواپیماهای بال ثابت توسعه پیدا کردند که البته هنوز فاقد قابلیت اصلاح مسیر پس از پرتاب بودند ضمن اینکه سرعت پایین و برد محدودی داشتند.

در همین زمان تحقیقات روی بمب های باله دار هدایت شونده با TV و لیزر آغاز شده بود ولی محدودیت های تکنولوژی الکترونیک از مشکلات عمده بر سر راه توسعه این سلاح ها به شمار می رفت تکنولوژی های TV، سنسورهای IR و رادار از تکنولوژی نو محسوب می شدند و هنوز کارایی و قابلیت زیادی نداشتند. آزمایش هایی با استفاده از ایده هدایت با IR و امواج رادیویی شروع شده بود که به صورت جدی دنبال نشد. هدایت راداری این بمب ها نیز که یک سال بعد تست موفقیت آمیزی داشت به مرحله عملیات نرسید.

با پیشرفت تکنولوژی و به ویژه رشد الکترونیک حالت جامد در دهه 1960 شرایط برای پاسخگویی به نیازهای صحنه های نبرد فراهم گردید. و شروع جنگ آمریکا در آسیای جنوب شرقی در سال 1964 نیز زمینه مناسبی برای ساخت تسلیحات هدایت شونده پرقدرت شد. روند تحقیقات هدایت شونده در دهه 1960 دو مسیر را طی می کرد:

هدایت با استفاده از TV یا سایر سنسورهای تصویری الکترواپتیکی (EO)

هدایت از طریق قفل مهمات روی هدف، در مسیر اشعه لیزر بازتابی از هدف

ایده استفاده از سیستم های لیزری برای نشانه گیری هدف به منظور ساخت گلوله توپ هدایت شونده لیزری از سال 1960 مطرح گردید. گرچه تجارب اول  موفق نبود اما بالاخره در سال 1964 این ایده به نتیجه رسید و به صورت سیستم هدف گیری لیزری به مرحله تست رسید یک سال بعد ایده بمب هدایت شونده لیزری (LGB) مطرح گردید و اولین آزمایش ها با بمب M-117 انجام شد در سال 1965 اولین LGB با نام TIBOLT-117 آزمایش شد که کارایی ضعیفی داشت. دقت بالاتری با بمب Mark-84 به دست آمد و منجر به طرح PAVEWAY شد مکانیزم سیستم به این ترتیب بود که بمب در مسیر اشعه لیزر با حرکتهای نوسانی به پیش می رفت تا به نزدیکی هدف برسد و روی آن قفل نماید. نمونه هایی عملیاتی LGB در سال 1968 توسط جنگنده بمب افکن های F-4 در جنگ ویتنام مورد استفاده قرار گرفت. در آن هنگام یک نفر با سیستم نشانگر لیزری (ALD) هدف را نشانه می گرفت که البته تثبیت آن روی هدف کار بسیار مشکلی بود.

توسعه بعدی این بمب ها در راستای دستیابی به برد بلند تر و ارتقاع پرتاب بالاتر صورت گرفت یکی از این بمب ها از نسل PAVEWAYII با نام (Skipper II) AGM- 123 در جنگ خلیج فارس به سمت یک شناور ایرانی پرتاب شد. در منابع خارجی گزارش شده از طرح ساخت نوعی LGB با نام Scatter – 2  در ایران به اجرا درآمده است.

نسل جدید تسلیحات هوشمند

استفاده از GPS طی دهه اخیر جهش مشهودی را در کارایی تسلیحات هوشمند پدید آورده است. ماهواره های موقعیت یاب شیوه هدایت جدیدی را در اختیار بشر قرار داده است که توانسته بسیاری از محدودیت های سیستم های هدایت لیزری و الکترواپتیکی را برطرف سازد.

به عنوان مثال بمبم های لیزری در شرایط آب و هوایی نامساعد، دود و گرد و غبار که معمولا در میدان جنگ حاکم است. قابلیت خوبی ندارند. در مقابل با سیستم GPS/INS تسلیحات هوشمند در هر شرایط آب و هوایی و در روز و شب کارایی خوبی دارند. یک هواپیمای جنگنده با استفاده از سنسورهای all-weather پیشرفته مانند SAR می تواند هدف را شناسایی کند، سلاح هدایت شونده به وسیله GPS را برای انهدام هدف در مکان های مشخص برنامه ریزی کند، سلاح را پرتاب کند و هم زمان از صحنه نبرد بگریزد.

ارتش  آمریکا همواره به دنبال یک سیستم هدایت شونده Fire & Forget واقعی بوده که تنها با گرفتن مختصات هدف بتواند آن را منهدم کند. در اوایل دهه 1990 با تکمیل منظومه ماهواره های ناوبری GPS توسط دفاع آمریکا این خواسته به واقعیت نزدیک تر شد. سیستم های مجهز به گیرنده GPS با دریافت سینگنال های ارسالی از ماهواره های شبکه GPS می تواند موقعیت خود را با دقت چند ده متر مشخص کنند. از این رو GPS این قابلیت را برای تسلیحات نظامی فراهم می کند که لا معین بودن مختصات ، هدف خود را پیدا کنند. معمولا برای مقابله با تهدیدات ناشی از Jamming سیگنال های GPS، مهمات هدایت شونده علاوه بر GPS به INS نیز مجهز می گردند. اکثر تسلیحات هوشمند ساخته شده در دهه 90 به سیستم هدایت GPS/INS مجهز می باشند بایستی توجه داشت که GPS/INS جایگزین هدایت EO و لیزر تلقی دقت بالاتری دارند و معمولا برای حمله به هدف های متحرک مناسب تر هستند. اما با قرار گرفتن GPS/INS در کنار سیستم های هدایت EO یا لیزر در صورت گم کردن هدف شانس پیدا کردن مجدد آن به دست می آید. نمونه های LGB از خانواده PAVEWAY مجهز به GPS/INS در بهار 1999 در جنگ کوزوو به کار رفتند.

دفاع آمریکا همچنان به دنبال بمب های هدایت شونده با GPS هوشمندتری است که دارای ابعاد خیلی کوچک و خیلی بزرگ باشند. در نوع SBS که حد پایین این بمب ها هستند از سیستم هدایت با GPS دیفرانسیلی استفاده می شود.

سیر  تحول و توسعه نسل جدید تسلیحات هوشمند در شکل (4) نمایش داده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

هوایی آمریکا است که JSOW نام دارد. هوشمندی این سلاح مجهز به سیستم هدایت GPS/INS تا حدی است که به سمت یک هدف از پیش تعیین شده پرواز کند، و در صورت نیاز مسیر خود را تغییر دهد یا خود را پشت کوه پنهان نماید به علاوه چنانکه هدف کاملا مشخص نباشد قابلیت شناسایی هدف پس از شلیک را دارد. JSOW بسیار سبک است، از این رو امکان حمل با جنگنده های کوچک مثل AV – 8 B Harrier , f-16 f/a-18 را دارد.

طرح سلاح دوربرد هوشمند JASSM با هدف کاهش قیمت و افزایش قابلیت ها در سال 1998 به اجرا درآمد. این سلاح که یک سال بعد وارد عملیت شد به سیستم هدایت GPS/INS، هدف یاب IR و سیستم تشخیص اتوماتیک هدف مجهز است و پیش بینی شده است که در سال 2002 به مرحله تولید برسد. روند بعدی در توسعه سلاح ها افزایش برد، جایگزینی هدف یاب بmw یا انواع پیشرفته می باشد.

کشورهای دیگر از جمله فرانسه، آلمان، سوئد، انگلیس، اسراییل و افریقای جنوبی نیز طرح هایی را در این رابطه اجرا کرده اند که MSOV , TORGOS, TARUS, APACHE  نمونه هایی از آنها هستند.

جهت استراتژیک توسعه تسلیحات هوشمند

تا چندی پیش قابلیت های تسلیحاتی هسته ای در بحث برتری های استراتژیک کشورها مطرح بود و ابر قدرت ها مانور عظیمی روی این محور داشتند. اما با کاهش منابع تهاجمی به تدریج فاکتورهای نقش استراتژیک پیدا کردند و منع سلاح های کشتار جمعی نیز آن را تشدید نمود در مجموع محورهای تعیین کننده جهت استراتژیک در توسعه و به کارگیری سلاح های هوشمند عبارتند از:

کاهش زمان حضور در صحنه نبرد

دقت بالا در هدایت موشک و اصابت به هدف در کلیه شرایط محیطی اعم از شرایط آب و هوایی و پدافندها

توانایی گمراه کردن هدف های فعال

عینیت بخشیدن به مکانیزم Fire & Forget

قابلیت های تسلیحاتی هدایت شونده دقیق در دهه گذشته رشد چشمگیری به ویژه در آمریکا داشته است و این تهدید بزرگی برای سایر کشورها محسوب می گردد. برنامه های ده سال آینده آمریکا کاربرد بیش از 150000 نوع PGW را در بردارد که بدون شک عدم تعادل شدیدی در موازنه تسلیحاتی پدید می آورد.

گزارش های به دست آمده از جنگ ها حاکی از آن است که تسلیحات هوشمند برتری استفاده کننده از آن را تضمین نموده است و آخرین مورد مربوط به استفاده موثر JDAM در جنگ افغانستان در سال 2001-2002 است. از این رو به ویژه برای کشورهایی که سیاست تدافعی را دنبال می کنند دو محور استراتژیک می تواند مطرح باشد:

تامین بسترهای لازم برای قدرت نمایی

تامین سیستم های مقابله با تهدید ناشی از تسلیحات هوشمند شامل انواع هشدار دهنده ها، گمراه کننده ها و منهدم کننده ها.

 

 

 

بمب های هوشمند GAM و JDAM

بعد از جنگ خلیج فارس نیروی هوایی آمریکا که نیاز به یک سلاح دقیق برای بمب افکن های استیک B-2 مجهز به سیستم های هدف یاب از طریق GPS داشت اقدام به ساخت یک بمب هدایت شونده با GPS به نام JDAM نمود. تا قبل از آن جنگنده های B-2 به نوع دیگری از مهمات مبتنی بر GPS به نام GPS مجهز بودند، کیت JDAM اولین بار به Mark84 اضافه شد که در سال 1995 به مرحله تست رسید، GDAM با استفاده از سیستم هدایت GPS/INS ، سازگار با انواع مختلف جنگنده ها توسعه پیدا کرده است در سال 1999 در جنگ کوزوو به صحنه نبرد وارد شد و گونه ای از این سلاح در جنگ افغانستان در سال 2001 نیز به کار گرفته شد.

بمب های هوشمند WCMD و SFW

در نوع دیگری از بمب های هوشمند با نام WCMD از یک سیستم هدایت INS بدون GPS استفاده شده است. این بمب ها که از ژانویه 2000 به مرحله تولید رسیده است امکان پرتاب از ارتفاع بالاتر را دارند.

WCMD قابلیت افزایش دقت بمب های خوشه ای حاوی انواع مهمات را دارد. یکی از انو.اع جدید این مهمات، بمب های خوشه ای فیوز سنسوری (SFW) هستند که هم زمان می توانند چند بمب را فعال کنند و چندین هدف نظامی را منهدم نمایند. SFW در اواسط دهه 1980 به وجو.د آمد و به خصوص با کاهش منابع نظامی در دهه 90 رشد بیشتری یافت. تست SFW در اوایل دهه 90 انجام گرفت ارتقاء این نوع سلاح برای پرتاب از ارتفاع بالاتر، پوشش دامنه اصابت وسیع تر و جایگزینی سنسورهای غیر فعال IR با ردار لیزری روند توسعه را تشکیل می دهد.

سلاح های هوشمند LOCAAS و BAT

 SFW ها کاملا هوشمند نیستند. آنها به سمت هدف پرتاب می شوند و تنها اگر به آن اصابت کنند، سرجنگی آن فعال می گردد. تحقیق روی نوع هوشمند تری از این سلاح ها تحت عنوان LOCAAS در جریان است. در این طرح قرار است که سلاح با استفاده از سیستم هدایت GPS/INS و هدف یاب Ladar روی منطقه پرواز کند، هدف ها را شناسایی کند، با اطلاعات موجود در حافظه خود ارزیابی و الویت بندی کند و آنها را منهدم نماید LOCAAS همچنین قابلیت برنامه ریزی قبل از پرتاب را برای اصابت به یک هدف مشخص نیز دارد. این سلاح در حال حاضر مراحل آزمایشی خود را می گذراند و به نظر می رسد تا قبل از سال 2007 به مرحله عملیاتی نرسد.

ارتش آمریکا در مراحل توسعه سلاح های هوشمند پیشرفته تری با نام BAT می باشد سلاح های BAT که بستر اصلی سیستم های جدید تر ATACMS هستند دارای سنسورهای IR و آکوستیکی می باشند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 05 فروردین 1394 ساعت: 0:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تقسیم بندی شمشیرهای ژاپنی

بازديد: 209

تقسیم بندی شمشیرهای ژاپنی

شمشیرهای ژاپنی اصولا بر چهار پایه طبقه بندی و تقسیم می‌شوند.

تقسیم بندی بر پایه اندازه تیغه آن

تمام شمشیرهای ژاپنی بر این پایه تولید می‌شوند. چیزی که شمشیرهای ژاپنی را از یکدیگر متمایز می‌کند طول تیغه آن است. شمشیرهای ژاپنی با واحد شکو (Shaku) اندازه‌گیری می‌شوند. (1 شکو = تقریبا برابر است با 30.3 سانتی متر و یا 11.93 اینچ) همچنین برای دقت بیشتر هر "سان", "بو" و "رین" (به ترتیب برابر با یک دهم, یک صدم و یک هزارم شکو) مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای مثال:

o        تیغه کمتر از یک شکو (30 سانتی متر) یک تانو (خنجر) نامیده می‌شود.

o        تیغه بزرگتر بین یک تا دو شکو (یعنی بین 31 تا 61 سانتی متر) شوتو (شمشیر کوتاه) نامیده می‌شود. معروف‌ترین انواع شوتو شمشیرهای واکیزاشی و کوداچی هستند.

o        تیغه بلندتر از دو شکو (61 سانتی متر) دایتو (شمشیر دراز) نامیده میشود. شمشیرهای کتانا در این بخش قرار می‌گیرند که متداول‌ترین نوع شمشیر ژاپنی هستند.

o        تیغه بلندتر از سه شکو (90 سانتی متر) آداچی و یا نوداچی خوانده می‌شوند. اینگونه شمشیرها کاربرد کمتی دارند و استفاده چندانی ندارند.

تقسیم بندی بر پایه نوع سبک رزمی مدرسه سامورایی و استان سازنده آن

از نوع شمشیر ژاپنی، می‌توان به محل ساخت و مدرسه سامورائی که شمشیر در آن ساخته شده‌است پی برد.

Diagram of the form of a katana

در واقع هر شش مدرسه معروف و صاحب سبک سامورائی, یعنی; مدرسه سوشو, مدرسه یاماتو, مدرسه بیزن, مدرسه یاماشیرو, مدرسه مینو و مدرسه واکیمونو که هر کدام در استانهایی به همین نام متمرکز بودند, به خاطر خواص منحسر به فرد شمشیرهای خود مشهور بودند. برای مثال شمشیرهایی که در استان مینو ساخته می‌شدند به خاطر قدرت بسیار بالای برندگی و یا شمشیرهای استان یاماتو به خاطر خسته نشدن دست و سبکی شمشیر معروف بودند.

همچنین هر یک از این مدارس امضاء مخصوص مدرسه خود را بر روی شمشیرهایشان حک میکردند.

تقسیم بندی بر پایه سیر و زمان ساخت آن

  •  

o        تا قبل از سال 978 میلادی: در این سال‌ها شمشیرهای "چوکاتو" و یا "جوکوتو" که دارای تیغه‌ای صاف و شکل‌های غیرمعمول و عجیب بودند، رواج بسیار داشتند.

o        از 978 تا 1597 میلادی: در این سال‌ها شمشیرهای موسوم به "کوتو" متداول گشت. در این دوره تاریخی هنر شمشیرسازی ژاپن به شکوفایی قابل توجهی رسید. گونه‌های اولیه "کوتو" شکل‌های نامناسبی داشتند، به طوری که دسته‌های شمشیر شکلی منحنی‌وار داشت. این شمشیرها همچنین در ابتدا در دست کمی سنگین بودند ولی بعدها اشکالاتشان بهبود قابل توجهی یافت و تغییراتی اساسی در شکل کوتوها ایجاد شد.

o        از 1597 تا 1760 میلادی: در این سال‌ها شمشیرهای موسوم به "شینتو" که به زبان ژاپنی به معنای "شمشیر جدید" بود متداول گشت. اما از لحاظ کیفیت، این شمشیرها در مقام پایین‌تری نسبت به شمشیرهای "کوتو" قرار داشتند و سامورایی‌های متمول همچنان از شمشیرهای "کوتو" استفاده می‌کردند.

o        از 1760 تا 1876 میلادی: در این سال‌ها نوع جدید و بهبود یافته شمشیرهای "کوتو" طراحی و ساخته‌شد که اصولا "شین شینتو" یا "شمشیرهای جدید جدید" نام گرفتند. این شمشیرها از شمشیرهای "شینتو" کیفیتی بالاتر داشتند اما همچنان شمشیرهای "کوتو" حرف اول را می‌زدند.

o        از 1876 تا امروز: بعد از وضع قانون هایتوره‌ای که حمل سلاح و شمشیر در میادین شهر را ممنوع می‌کرد, تیغه‌هایی که به صورت کارخانه‌ای ساخته می‌شدند را به صورتی استهزاء آمیز "گانتو" نامیدند. "گانتو"ها که بیشتر به شمشیرهای سواره نظام کشورهای فرانسه و انگلیس شبیهه بودند تا کتاناها (اگر چه "گانتو"ها شکل شمشیرهای کتانا را نیز تا حد زیادی حفظ می‌کردند) اندازه‌ای کوتاه‌تر از شمشیرهای "شینتو" و "شین شینتو" داشتند

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 05 فروردین 1394 ساعت: 0:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس