سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
مسلماً با شناسایی علت رفتار نادرست، میتوانیم در رفع آن موفق تر عمل کنیم:
۱ . چنانچه این گونه رفتار از والدین سرچشمه گرفته باشد، بایستی والدین به طور جدی آموزش داده شوند تا خود را کنترل کنند و چنین رفتاری را حداقل در حضور فرزند انجام ندهند. در ضمن لازم است به کودک گفته شود که این رفتارها درست نیست و اگر هم از والدین سر زده، آنها اشتباه کردهاند و دیگر تکرار نخواهد شد. بهعلاوه توصیه می شود اگر پدر و مادر چنین رفتاری را مرتکب شدند، به اشتباه خود اعتراف کنند و حتی از فرزند عذرخواهی نمایند.
۲ . اگر دوستان یا بچه های دیگر عامل بدزبانی کودک باشند، بایستی او را از این افراد دور کنیم و به جای آنها دوستان خوب و مودب را جایگزین نماییم.
۳ . در انتخاب فیلم ها دقت کنیم و چنانچه فیلمی مناسب سن کودک نیست، شرایطی فراهم آوریم که او فیلم را نبیند.
۴ . به اعتراضات کودک گوش دهیم و دقیقاً توجه کنیم که او چه می گوید و نسبت به چه چیز اعتراض دارد. دادن یک کمک فوری به کودک در چنین شرایطی بسیار مهم است. روشهای سختگیرانه والدین، اعتراض شدید فرزند را به همراه دارد.
۵ . هرگز کودک نباید به این وسیله به خواسته اش برسد؛ بلکه بایستی به او فهماند، چنانچه دست از این نوع رفتار بردارد و حتی از این بابت عذرخواهی کند، به خواسته اش خواهد رسید.
۶ . هرگز با شنیدن حرف های زشت کودک به او نخندیم، بلکه اخم کنیم و خود را از وی دور سازیم. با این روش به او نشان می دهیم که رفتار پسندیدهای نداشته است.
۷ . چنانچه فرزند ناکامی و افسردگی دارد، بهتر است فرصتی فراهم کنیم تا او موفقیت ، شادی و نشاط را تجربه کند. در چنین مواردی بایستی به درمان حالات افسرده وار او بپردازیم.
- علاوه بر توجه به نکات گفته شده، والدین می توانند با استفاده از روش «یادگیری وسیله ای» ، در جهت رفع عادت بدزبانی در کودکان برآیند. به این ترتیب که هر وقت کودک رفتار ناپسند از خود نشان نداد، به او جایزهای بدهند و به طور مشخص بگویند «این پاداش به این علت بود که امروز حرف های زشت بر زبان نیاوردی و بچه مؤدبی بودی…» با این روش، او میفهمد که رفتار ناپسند پاداش نمی گیرد، بلکه موجب اخم و قهر والدین است؛ برعکس رفتار مؤدبانه او تشویق و تأیید می شود.
بیشفعالی به حالتی دلالت میکند که در آن کودک به نحوی مفرط و بیش از اندازه فعال و پرجنب و جوش است. تحرک زیاد این کودکان نه تنها خود آنها را بلکه اطرافیان ، همکلاسها ، اولیای مدرسه را دچار مشکل میکند. از آن جایی که در میان درصد بالایی از معتادین و افرادی که ترک تحصیل کردهاند علایم بیش فعالی در کودکی قابل مشاهده است.
از طرفی کودکان بیش فعال در معرض خطر بالایی از اختلال سلوک ، شخصیت ضد اجتماعی و سوء مصرف مواد مخدر قرار دارند لذا آگاهی همگان بویژه والدین و معلمان در این حالات از اهمیت بسزایی برخوردار است. نقص در تمرکز یا اختلال بیشفعالی (ADHD) شرایطی را برای کودک ایجاد میکند که نتواند آرام و بدون حرکت بنشیند، رفتارش را کنترل کرده و توجه خود را به یک موضوع خاص معطوف کند.
شیوع بیش فعالی
از هر 100 کودک 5 کودک میتوانند مبتلا به ADHA باشند. پسران 3 برابر بیش از دختران در معرض ابتلا قرار دارند. اغلب این مشکلات قبل از 7 سالگی آغاز میشوند و ممکن است والدین تا وقتی که فرزندشان بزرگتر نشده متوجه مشکل او نگردند. پزشکان نمیدانند که چه چیزی باعث بروز ADHD میگردد ولی مطالعات بر روی مغز انسانها را به فهم علل اجتماعی ADHD نزدیکتر کرده است.
پزشکان معتقدند افراد مبتلا به ADHDفاقد میزان کافی از مواد شیمیایی خاص به نام میانجیهای عصبی در مغز هستند. این مواد شیمیایی به مغز در کنترل کردن رفتار کمک میکند. والدین و آموزگاران باعث ایجاد ADHD در کودک نمیشوند ، بلکه آنها میتوانند در فعالیتهای کودک به وی کمک کنند.
علایم ADHD
1- مشکل در توجه
2- فعالیت بیش از اندازه (بیشفعالی)
3- انجام عمل قبل از فکر کردن به آن (حرکات تکانشی)
انواع بیشفعالی
1- نوع بیدقت و بدون توجه
در این نوع فرد نمی تواند روی تکلیفی که به او میدهند و یا یک فعالیت خاص تمرکز داشته باشد. اکثر کودکان دچار ADHD در دقت و توجه کردن دچار مشکل هستند. این دسته از افراد غالبا:
توجه زیادی به جزئیات ندارند.
بر بازیها و کارهای مدرسه نمیتوانند تمرکز داشته باشند.
کارهای مدرسه و فعالیتهای روزانه خود را در منزل تا آخر دنبال نمیکنند و آنها را به پایان نمیرسانند.
نمیتوانند یک وظیفه یا تکلیف را تمام و کمال انجام دهند.
اسباب بازیها ، کتابها و وسایلشان را اغلب گم میکنند.
2- نوع تکانشی - بیشفعالی
در این نوع از اختلال فرد بسیار فعال است. و بدون فکر اقدام به فعالیت و انجام کار میکند. فعالیت بیش از حد معمول ، قابل مشاهدهترین مشخصه اختلالADHD است. کودک بیشفعال همیشه در حال انجام کاری میباشد. ممکن است سطح بیشفعالی با افزایش سن کاهش یابد. این کودکان قبلا از این که راجع به عملی فکر کنند آن را انجام میدهند.
برای مثال این کودکان ممکن است بطور ناگهانی وسط خیابان شروع به دویدن کنند و از یک سمت به سمت دیگر خیابان بدون نگاه کردن حرکت کنندو یا این که از درخت بلندی شروع به بالا رفتن کنند. ممکن است آن ها موقعیتهای خطرناک شگفت زده شوند. گاهی هم هیچ ایده و فکری برای خارج شدن از این وضعیت ندارند. غالبا، فعالیتهای تکانشی و بیشفعالی با هم همواره هستند. مشخصه کودکانی که این اختلال را با هم دارند بدین گونه است:
بیقراری و ناآرامی
دویدن مداوم از سویی به سوی دیگر و یا بالا رفتن از چیزی
پایین آمدن از صندلی وقتی که اجازه این کار را ندارند.
عدم توانایی در بیسر و صدا بازی کردن
بیش از حد صحبت کردن
پاسخدادن ناگهانی و بدون فکر به پرسشی که هنوز تمام نشده است.
عدم توانایی در صبر کردن برای نوبت خود
بدون اجازه وسط بازی دیگران پریدن
وسط صحبت دیگران پریدن
نوع ترکیبی
در این نوع اختلال فرد بسیار فعال است و بدون فکر اقدام به فعالیت و انجام کار مینماید. کودکان با این نوع اختلال نشانههایی از هر دو نوع قبل را که متذکر شویم دارا هستند. آنها در توجهکردن، بیشفعال بودن و کنترل تکانشهای خود دچار مشکل هستند. البته گاهی تمام کودکان بیتوجه هستند و یا اینکه بیش از حد فعالیت میکنند و حرکات تکانشی دارند.
اما در کودکان دچار ADHD این حرکات همیشگی هستند نه استثنایی این رفتارها برای کودک در خانه، مدرسه و با دوستان مشکلات حقیقی ایجاد میکنند در نتیجه اکثر کودکان دچار این اختلال، احساس افسردگی ، اضطراب و عدم اطمینان به خود را دارند. این احساسات جزء نشانههای ADHD محسوب نمیشوند و در اثر مشکلات مکرر در خانه و مدرسه در کودک ایجاد میشوند.
چطور میتوان فهمید کودکی مبتلا به ADHD است؟
وقتی علایم ADHD در کودکی مشاهده شود باید توسط یک متخصص ماهر مورد ارزیابی قرار گیرد. این فرد میتواند از کارکنان مدرسه باشد و یا این که در مطب خصوصی مشغول بکار باشد. تنها راه حصول اطمینان ، ارزیابی کامل توسط متخصص میباشد. باید در اینجا به دو نکته توجه داشت:
نباید نظر دیگران را دال بر این که کودکی ADHD است به آسانی پذیرفت.
این نکته حائز اهمیت است که کودک همراه با ADHD ناتواناییهای دیگران را نیز دارد.
درمان
درمان سریع برای ADHD وجود ندارد اما علایم آن قابل کنترل هستند. والدین و آموزگاران باید به نکات زیر توجه داشته باشند.
در مورد این اختلال اطلاعات بیشتری کسب کنند.
برنامه تعلیم و تربیتی خاصی را متناسب با نیازهای کودک ایجاد و طرحریزی نمایند.
ایجاد طرح دارو درمانی، درصورتی که والدین و پزشک احساس کنند که کودک به دارو درمانی نیاز دارد.
راهنماییهایی برای والدین
وقتی که فرزندتان کارش را خوب انجام میدهد به او پاداش دهید. در فرزند خود توانایی ایجاد کنید و نیز با او در مورد استعدادهایش صحبت کنید و او را به بکارگیری تواناییهایش تشویق و ترغیب کنید.
با فرزند خود کاملا واضح و روشن صحبت کنید. برای این کار با پشتکار ، مصر و مثبت باشید و خواستههای خود را کاملا برای فرزند خود روشن سازید. به فرزند خود بگویید چه کارهایی را باید انجام دهد نه این که فقط ، آنچه را نباید انجام دهد به او گوشزد کنید.
شیوههایی را برای کنترل رفتار فرزند خود یاد بگیرید این برنامهها عبارتند از: ایجاد جدول برای فعالیتهای فرزندتان ، داشتن برنامه برای پاداش ، نادیده گرفتن رفتارهای نامطلوب ، پیامدهای عادی و غیر طبیعی نتایج و پیامدهای منطقی.
با مدرسه فرزندتان تماس داشته باشید و برنامه تعلیم و تربیت خاص نیازهای فرزندتان را برای او تنظیم کنید. هر دوی شما (والدین و معلم) بایستی نمونهای از این برنامه را داشته باشید.
با معلم در تماس باشید و به او بگویید فرزند شما در خانه چه عملکردی دارد و از او بپرسید که در مدرسه چه میکند و آنها را حمایت کنید.
راهنماییهایی برای آموزگاران
باید بدانید که چه موارد خاصی برای دانش آموزان دشوار هستند. برای مثال ممکن است که دانش آموز ADHD در شروع یک کار دچار مشکل باشد در حالی که دانش آموزان دیگر در پایاندادن به یک عمل و شروع عمل بعدی شکل داشته باشند. بنابراین هر یک از این دانش آموزان نیاز به کمکهای متفاوتی دارند.
به دانش آموزان نشان دهید چگونه از کتاب تکلیف و برنامههای روزانه استفاده کنند. همچنین مهارتها و روشهای یادگیری را به آنها آموزش دهید و آنها را به شکل منظم تقویت (پاداش) کنید.
به دانش آموزان در فعالیتهای بدنیشان کمک کنید. (برای مثال) به آنها اجازه دهید تا کاری را ایستاده پای تخته سیاه انجام دهند). در بین برنامهها به آنها استراحت دهید.
با والدین و دانش آموزان هر دو با هم برای نو آوری و اجرای یک برنامه تعلیم و تربیتی متناسب بمنظور نیل به نیازهای دانش آموزان به فعالیت و همکاری بپردازید.
انتظارات بالا از دانش آموزان داشته باشید اما سعی کنید راههای جدیدی را برای انجام کارها امتحان کنید صبور باشید و شانس دانش آموزان را برای کسب موفقیت بالا ببرید.
چگونه با کودکان بیش فعال برخورد کنیم؟
کودکم بی قرار،کم توجه و کم دقت است،کلافه شده ام چگونه باید با او رفتار کنم؟
خیلی از والدینی که کودکشان دچار بیش فعالی هستند نمی دانند باید با او چگونه برخورد کنند،راهکارهای پیشنهادی "سلامت نیوز" می تواند کمکی در نوع برخورد والدین با کودک بیش فعال باشد:
1.کودکتان آینه شماست هر رفتاری که انجام دهید او با الگو گیری از شما همان عمل را تکرار خواهد کرد پس اگر می خواهید کودکتان صدایش رابلند نکند خودتان نیز در عمل صدایتان را در حد معقول نگه دارید.
2.احساس دست داده از رفتار او به خودتان را صادقانه به او نشان بدهید مثلا اگر با کاری ناراحتتان کرد این ناراحتی را پنهان نکنید بلکه به او نشان دهید که ناراحت شده اید.
3.فرزندتان را تشویق کنید،برای مثال اگر فرزند شما تکالیف خود را که قبلا به موقع انجام نمی داد اکنون درست و به موقع انجام داده به او بگوئید من از داشتن فرزندی مثل تو که تکالیفش را به وقت انجام میدهد افتخار می کنم.
4.به آسانی جلوی کودکتان زانو زده و مقابل او بنشینید بگذارید به واسطه حرفایتان توجه او به شما جلب شود نه اینکه به زور او را وادار به این امر کنید.این عمل یکی از مثبت ترین راههای ارتباطی با کودک است.
5.به سخنان او گوش دهید ،نقش یک شنونده خوب را برایش ایفا کنید با گفتن کلماتی همچون من درکت می کنم به او آرامش را هدیه بدهید.
6.به قولی که به کودکتان می دهید بیش از هر قولی پایبند باشید،چون باعث شده او به شما اطمینان کند و با شما راحتتر کنار بیاید.برای مثال اگر قول داده اید بعد از تمیز کردن اطاقش او را به پارک ببرید سر قولتان باشید و این کارا انجام دهید.
7.وسایل با ارزشی که کودکتان برا بازی به آنها توجه دارد برای آنکه به آنها صدمه ای نرسد از دسترس او دور کنید در این صورت هم خودتان در آرامشیدو هم او خرابکاری نمی کند.
8.حد و مرزی برای روابطتان با فرزند خود قائل شوید مثلا در هر کار شخصی او دخالت نکنید. دستورالعملها ،درخواستها و پاسخهای منفی را تا حد امکان کم کنید تا او دچار ناهنجاری فکری و ذهنی نشود.
9.با او بفهمانید که با داد و فریاد کاری از پیش نمی برد اگر شما به داد و فریاد او برای در خواست چیزی توجه کنید او تصور می کند که به این شیوه به آنچه می خواهد می رسد پس تمام خواست های نا معقول خود را اینگونه بیان می کند.
10.خواست هایتان را راحت و صریح و با ملایمت به گونه ای مثبت با او در میان بگزارید مطمئن باشید حتما انجام خواهد داد برای مثال به جای گفتن در را باز نگذار به او بگوئید عزیزم لطفا در راببند!
11.بگزارید مسئولیت کارهایش را خود به گردن بگیرد،به این ترتیب به او کمک کرده اید تا در مقابل بر خورد با مشکلات خود تصمیم بهتری بگیرد و در قبال کاری که انجام می دهد مسئولیت پذیر باشد.
12.زیاد انتقاد نکنید چون نتیجه ای جزخستگی خود را به دست نمی آورید .خواسته های خود را در قالب یک بازی ساده به او بگوئید تا او نیز حین انجام بازی به خواسته شما عمل کند.
13.به او ارزش دهید و به او نشان دهید که او نیز برای شما اهمیت دارد.او را در کارهائی که از پس آنها بر میاد سهیم کنید به این صورت هم اعتماد به نفس او را به کار انداخته اید هم به شما کمک کرده و هم مسئولیت پذیری در او پرورش می یابد.
14.موقعیت را فراهم کنید تا او خود از حقوقش دفاع کند چون شما همیشه کنار او نیستید که حق اور را بگیرید او باید خود قادر به این کار باشد.
15.لبخند را به چهره فرزندتان هدیه دهید با او شوخی کنید با او بازی کنید و در بازی باعث خنده وی شوید.با یک شوخی ساده می توانید خنده را برای او به ارمغان بیاورید.
رشد فزاینده میزان اقدام به خودکشی در بین دانش آموزان ایرانی طی یک سال اخیر در اثر تشدید مشکلات تحصیلی و اضطراب از یک سو و فشارها و ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی از سوی دیگر، متولیان تعلیم و تربیت را به چارهاندیشی واداشته است. در همین ارتباط وزارت آموزش و پرورش ایران در روزهای اخیر ضمن ارایه آمار رسمی اقدام به خودکشی دانش آموزان ابراز نگرانی کرده و لزوم وجود نیروی مشاور و روانشناس بیشتر در مدارس را مورد تاکید قرار داده است.
حیدر زندیه، معاون نظری و مهارتی آموزش و پرورش تهران در گفتوگو با ایسنا از اقدام به خودکشی 283 دانش آموز در شهر تهران خبر داد و گفت: بیشتر آنها که طی سال گذشته اتفاق افتاده مربوط به دانش آموزان دختر بوده است.
معاون وزارت آموزش و پرورش که عامل اصلی اقدام به خودکشی در میان دانش آموزان را مشکلات تحصیلی و اضطراب می داند، افزایش تعداد مربیان تربیتی و مشاوران را به عنوان راه حلی برای جلوگیری از این گونه ناهنجاریها پیشنهاد کرد اما به نظر میرسد تا کنون هیچ اقدام عملی برای مقابله با این وضعیت انجام نشده است.وزارت آموزش و پرورش ایران به عنوان متولی اصلی تعلیم و تربیت دانش آموزان وظیفه بررسی و برنامهریزی برای مقابله با این ناهنجاریها را بر عهده دارد اما معاونت این وزارتخانه ضمن انتقاد از روند موجود و ناکافی خواندن یک نیروی مشاور در هر مدرسه معتقد است برای هر سه کلاس درس باید یک مشاور وجود داشته باشد.مقامات آموزش و پرورش بر ضرورت ایجاد یک تیم پرورشی متشکل از مربیان تربیتی، روانپزشکان، روانشناسان و مددکاران در همین راستا تاکید میکنند.
***
همچنین کرم محبوب سرپرست "مرکز مشاوره روانشناختی همراه" افسردگی و اضطراب را دلیل اصلی روی آوردن جوانان به خودکشی می داند: "بسیاری از جوانان از زندگی فعلی خود ناراضی هستند و بیمناک از آینده. آنها هیچ چشم انداز روشنی در برابر خود نمی بینند. نتیجه این روحیه، احساس افسردگی و سرخوردگی شدید است. برخی از جوانان دانش آموز برای ایجاد تنوع در زندگی خود و دستیابی به تفریحی ارزان، به مواد مخدر روی می آورند که متأسفانه به راحتی در دسترس آنها قرار دارد."
خانم محبوب، مشاور متخصصی که با "سازمان بهزیستی ایران" نیز همکاری دارد، فشارها و تنشهای ناشی از محرومیت جنسی را یکی از عوامل اصلی افسردگی جوانان می داند: "جوانان به اقتضای سن و غرایز طبیعی خود از محرومیت جنسی رنج می برند که خود باعث اندوه و افسردگی می شود. از طرف دیگر چه بسا جوانان در لحظات غفلت و بی خبری با جنس مخالف رابطه برقرار می کنند، که در جامعه ما عواقب سنگینی به دنبال دارد، و جوان پس از یک تماس جنسی خیال می کند که دنیا به آخر رسیده و ادامه زندگی دیگر برایش ممکن نیست."
طبق گزارش یاد شده، دختران دانش آموز بیشتر از پسران به دام خودکشی افتاده اند. خانم محبوب این پدیده را طبیعی می داند و می گوید: "در ایران دختران هستند که در درجه اول از یک رابطه جنسی آسیب می بینند. آنها بیشتر در معرض پیامدهای ناگوار روابط نامشروع قرار دارند. هم قانون و هم خانواده انتظارات بیشتری از دختر دارند و با او شدیدتر برخورد می کنند."
در جامعه ای بحران زده که با مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی روبروست، جوانان احساس سرگردانی و بی پناهی می کنند. خانواده که باید پشت و پناه فرزندان باشد، نمی تواند به اندازه کافی از آنها حمایت کند. به عقیده اکرم محبوب: "بیشتر خانواده ها، به خاطر انبوه کمبودها و معضلات، خود در وضع نابسامانی قرار دارند. آنها نه تنها به فرزندان خود کمک نمی کنند، بلکه تنشها و ناراحتی هایی که از جامعه دریافت می کنند را به فرزندان خود منتقل می کنند. در جلسات مشاوره بسیاری از والدین به صراحت می گویند که خستگی و ناراحتی خود را در خانه با ایراد فشار بر بچه ها تلافی می کنند."
کمبود مشاوران آگاه
مشکل دیگر آن است که دانش آموزان به مشاوران دلسوز و آگاه دسترسی ندارند تا در مواقع بحرانی به آنها مراجعه کنند و برای بحرانی که در آن گرفتار آمده اند، چاره ای بجویند. به گفته خانم محبوب، مشاور باید قبل از هر چیز قابل اعتماد و رازدار باشد و هدفی جز کمک به دانش آموز نداشته باشد. اما در مدارس بچه ها به تجربه دیده اند که مراجعه به مشاوران و مددکاران آموزش و پرورش نه تنها باری از دوش آنها بر نمی دارد، بلکه دردسر آنها را حتی بیشتر می کند. انبوه مشکلات و سدهای اداری نیز مانع از آنست که دانش آموزان بتوانند از راهنمایی و مشورت کارشناسان مستقل و آگاه بهره ور شوند.
***
همچنین به گزارش ایسنا، نتایج یک تحقیق ملی به دست آمده از یک بررسی ۵ ساله در ایران حاکی از آن است که به طور متوسط از هر ۱۰۰ هزار جوان ایرانی، ۵ نفر خودکشی کرده اند.
طبق آخرین آمار سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۱، ایران بعد از کلمبیا و هند، بیشترین آمار خودکشی را دارد در صورتی که به نوشته روزنامه ایران ، در سال ۱۹۹۱ یعنی 10 سال قبل از آن، ایران بعد از کلمبیا، برزیل، چین و هند، پنجمین کشور این فهرست بوده است.
منابع: روزنامه اعتماد و خبر گذاری ایسنا و سایت بی بی سی
یکی از عقدههایی که از جهت واکنشهای رفتاری و علمی دارای دو گونه تاثیر مثبت و منفی میباشد، عقده حقارت است که در اثر عوامل و انگیزههای گوناگون در روان انسانها بوجود میآید. پیاژه در اینباره میگوید: به نظر روانشناسان هیچ مرد یا زنی نمیتواند بطور کامل از عدم تعادلی که منجر به نشانههای روانی عقده حقارت میشود، فرار کند. ولی این عدم تعادل گاه رسیدن به موفقیتهای بزرگ را سبب میشود. در واقع بعضی پیروزیها را ممکن است نتوان بدون محرک قوی احساس حقارت بدست آورد.
تفاوت بین شخصی که از احساس طبیعی حقارت استفاده مثبت میبرد و از آن برای کسب موفقیت بیشتر بهره میبرد، با کسی که تسلیم آن میشود، فراوان است. اما از نقطه نظر علمی هم آن پیروزی خارقالعاده و هم آن شکست و حالت منفی هر دو ، دو درجه مختلف از عقده حقارت است. هنگام مواجهه یا پیشامدهای تازه ، کوشش دارد با آنها برخورد نکند یا وضع دفاعی بخود بگیرد و یا به نحوی موقعیت خود را عوض کند.
حتی ممکن است در این راه مبالغه نموده و دفع تهاجمی به خود بگیرد و این وضع تهاجمی گاه به صورت مبالغهآمیز درآمده و به احساس برتری مبدل میشود.تفاوت بین یک شخص معمولی و کسی که مبتلا به عقده روانی حقارت یا برتری میباشد، در کوشش برای کسب قدرت است. اولی برای انجام بهتر کار و وظیفهاش و دومی قدرت را برای نمایش دادن شخصیت خود به مردم.
از احساس حقارت تا فعالیت مضاعف
در احساس حقارت ، شخص را میتوان به سهولت به طرف پیشرفتها و پیروزیها راهنمایی کرد. ولی وقتی احساس حقارت به عقده حقارت تبدیل شد، امکان هدایت و بهره برداری از آن از بین میرود. آدلر میگوید: احساس حقارت ممکن است هم اشخاص سالم و هم آنهایی که دچار عقده حقارت هستند را وادار به فعالیت کند، برای اشخاص سالم رسیدن به هدف ، احساس برتری بوجود میآورد. ولی کسی که دچار عقده حقارت است، هرگز موفق نمیگردد و حتی با رسیدن به هدفهایش نمیتواند بر احساس ناتوانی و بیکفایتی خود مسلط شود.
وقتی احساس حقارت تبدیل به عقده میگردد
وقتی احساس حقارت تبدیل به عقده گردید، علاوه بر اینکه امکان اصلاح و تبدیل آن به یک قدرت سازنده مشکل خواهد بود. بلکه به قدرت مخربی تبدیل خواهد شد که احتمال دارد شخص را به طرف جنایت و خیانت و خودکشی نیز سوق دهد. پیاژه معتقد است اشخاصی که از عقده حقارت رنج میبرند، ممکن است کوشش کنند جنبههایی را که موجب ایجاد احساس حقارت در آنها میشود، از دیگران پنهان دارند و این احساس را از ذهن خود محو کنند و اصولا سعی داشته باشند وانمود کنند که بالاتر از هر کس دیگر قرار دارند و بسیار متکی به خود و متعهد به نفس میباشند.
اما از آنجا که واقعا و باطناً به خودشان اعتماد ندارند، در این تظاهر مبالغه میکنند و برای شخصی که دچار عقده حقارت است، دنیا جای ستیز و دشمنی است. حال اگر عقده حقارت باعث غرور یا وحشت، لاف زدن یا اتکای شدید به دیگران گردد، این فرد هرگز از روابط خود با دیگران راضی نخواهد بود و هر وقت که میخواهد به دیگران نزدیک شود به اندازه کافی نسبت به وی همدردی و تفاهم نشان نمیدهند.
علل و انگیزههای احساس حقارت در کودک
پرخاش و سختگیری والدین
از جمله عواملی که گاه باعث احساس حقارت و یا به اصطلاح دیگر خود کمبینی میشود، پرخاش و سختگیری والدین میباشد. وقتی کودک در مقابل دیگران مخصوصا در مقابل همسالان و همبازیهای خود مورد پرخاش و اهانت قرار میگیرد و این کار تا جایی پیش میرود که اطرافیان هم کمکم همین رفتار را با او در پیش میگیرند، احساس حقارت در کودک شروع به جوانهزدن میکند. در واقع بسیاری از زخمهای روانی و نابسامانیهای روحی از دوران طفولیت در کودک ایجاد میشود، بنابراین باید مراقب کودک بود تا عوامل این ناراحتیها برای او فراهم نشود.
از سوی دیگر کودک یا هر شخص دیگری که به خود تکیه داشته باشد و این اعتماد را در خود احساس نماید که در مقابل خوشیها و ظواهر فریبنده زندگی فریب نخورده و در مقابل مشکلات نیز استوار و پابرجا باشد، هرگز احساس حقارت نمیکند. اما گاه والدین با رفتار نامناسب خود این اعتماد به نفس را از کودک خود میگیرند. گاهی احساس حقارت با حسادت توام است، که این احساس حسادت جز خود آزاری و احساس حقارت نتیجه دیگری ندارد و کودک کم کم احساس حقارت و خودکمبینی مینماید. اما میتوان با رفتاری صحیح کودک را از این احساس دور کرد.
نقص عضو یا محروم بودن از نعمت والدین
بعضی از کودکان دارای نقایص جسمی هستند و همین نقیصه سبب میشود که در مقابل دیگران احساس حقارت کنند و بعضی دیگر به دلیل فقدان یکی از والدین یا هر دو احساس کمبود و حقارت میکنند. و گاهی کودک با داشتن پدر و مادر اما نداشتن روابط صحیح عاطفی در خانواده احساس حقارت میکند. اما به هر حال ، هیچ کس را از این احساس راه گریزی نیست و تنها وقتی میتوان ریشهاش را از بیخ کند که بتوان آن را به صورت محرکی مثبت برای انجام کارهای مفید درآورد.
والدین باید توجه داشته باشند کودکی که با بروز اعمال و رفتارهای گوناگون میخواهد برتریهایی از خود نشان دهد، کودکی است که احتمالا احساس حقارت دارد. لذا نباید به ذوق چنین کودکانی زد. زیرا قبلا در خیلی موارد به ذوقشان زده شده که به این صورت درآمدهاند. باید بطور صحیح به آنها توجه کنند و به آنها بفمانند که واقعا آنها هم برتریهایی دارند و کارهایشان مورد توجه و علاقه والدین است تا در آنها اعتماد به نفس بوجود آورند و ریشه احساس حقارتی را که از این راه نصیبشان شده، بخشکانند. هرگز نباید برتریهای کودکان دیگر را وسیلهای برای انگیزه دادن برای پیشرفت کودک قرار دهند. زیرا کاملا برعکس تاثیر میگذارد.
مقایسه کودک با دیگران
والدین نباید به هر نحو که شده از کودک بخواهند که مانند فرد دیگری باشند، یا حتی مثل کسی که خود آنها روزی دوست داشتهاند آنگونه باشند، اما به آن نرسیدهاند. چرا که اینها کودک را از خود ناامید میکند و کودک ، خود را حقیر و ناتوان از آنچه که از او خواسته شده میبینند و در نتیجه دچار خودکمبینی و عدم اعتماد به نفس میشود.
نتیجه
والدین باید با رفتاری کاملا محترمانه به کودکان خود شخصیت بدهند تا کودکان احساس کنند که به راستی دارای شخصیتی قابل قبول و مورد احترام هستند، آنگاه برای حفظ شخصیت مورد احترام خودشان هم که شده سعی خواهند کرد همان چیزی باشند که شما میخواهید. چرا که پذیرش کودک از سوی خانواده ، مخصوصا پدر و مادر بسیار حائز اهمیت است و این پذیرش از سوی پدر و مادر کاهی بسیار بلند در جهت اعتماد به نفس بخشیدن به کودک و دوری او از احساس حقارت و خودکمبینی میباشد.
به گزارش «جهان»، عبدالکریم سروش اخیرا در گفت و گویی با میشل هوبینک خبرنگار بخش عربی رادیو جهانی هلند که در رادیو زمانه نیز منتشر شده است، گفت: «بنا به روایات سنتی، پیامبر تنها وسیله بود؛ او پیامی را که از طریق جبرئیل به او نازل شده بود، منتقل میکرد. اما، به نظر من، پیامبر نقشی محوری در تولید قرآن داشته است».
پایگاه جهان آنگاه متن این مصاحبه را به شرح زیر آورده است:
چگونه میتوان چیزی همچون «وحی» را در جهان مدرن و راز زدایی شدهی امروز، بامعنا دید؟
وحی «الهام» است. این همان تجربهای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح بالاتری تجربه میکنند. در روزگار مدرن، ما وحی را با استفاده از استعارهی شعر میفهمیم. چنانکه یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است: وحی بالاترین درجهی شعر است.
شعر ابزاری معرفتی است که کارکردی متفاوت با علم و فلسفه دارد. شاعر احساس میکند که منبعی خارجی به او الهام میکند؛ و چیزی دریافت کرده است. و شاعری، درست مانند وحی، یک استعداد و قریحه است: شاعر میتواند افقهای تازهای را به روی مردم بگشاید؛ شاعر میتواند جهان را از منظری دیگر به آنها نمایاند.
به نظر شما، قرآن را باید محصول زمان خودش دید. آیا این سخن متضمن این نیز هست که شخص پیامبر نقشی فعال و حتی تعیینکننده در تولید این متن داشته است؟
بنا به روایات سنتی، پیامبر تنها وسیله بود؛ او پیامی را که از طریق جبرئیل به او نازل شده بود، منتقل میکرد. اما، به نظر من، پیامبر نقشی محوری در تولید قرآن داشته است.
استعارهی شعر به توضیح این نکته کمک میکند. پیامبر درست مانند یک شاعر احساس میکند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. اما در واقع - یا حتی بالاتر از آن: در همان حال - شخص پیامبر همه چیز است: آفریننده و تولیدکننده. بحث دربارهی اینکه آیا این الهام از درون است یا از بیرون حقیقتاً اینجا موضوعیتی ندارد، چون در سطح وحی تفاوت و تمایزی میان درون و برون نیست.
این الهام از «نَفس» پیامبر میآید و «نفس» هر فردی الهی است. اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد؛ از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است. او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است. «نفس» او با خدا یکی شده است. سخن مرا اینجا به اشتباه نفهمید: این اتحاد معنوی با خدا به معنای خدا شدن پیامبر نیست. این اتحادی است که محدود به قد و قامت خود پیامبر است. این اتحاد به اندازهی بشریت است؛ نه به اندازهی خدا.
جلال الدین مولوی، شاعر عارف، این تناقضنما را با ابیاتی به این مضمون بیان کرده است که: «اتحاد پیامبر با خدا، همچون ریختن بحر در کوزه است.»
اما پیامبر به نحوی دیگر نیز آفرینندهی وحی است. آنچه او از خدا دریافت میکند، مضمون وحی است. اما این مضمون را نمیتوان به همان شکل به مردم عرضه کرد؛ چون بالاتر از فهم آنها و حتی ورای کلمات است. این وحی بیصورت است و وظیفهی شخص پیامبر این است که به این مضمون بیصورت، صورتی ببخشد تا آن را در دسترس همگان قرار دهد. پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود میداند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل میکند.
شخصیت او نیز نقش مهم در شکل دادن به این متن ایفا میکند. تاریخ زندگی خود او: پدرش، مادرش، کودکیاش و حتی احوالات روحیاش [در آن نقش دارند.] اگر قرآن را بخوانید، حس میکنید که پیامبر گاهی اوقات شاد است و طربناک و بسیار فصیح در حالی که گاهی اوقات پرملال است و در بیان سخنان خویش بسیار عادی و معمولی است. تمام اینها اثر خود را در متن قرآن باقی گذاشتهاند. این، آن جبنهی کاملاً بشری وحی است.
پس قرآن جنبهای انسانی و بشری دارد. این یعنی قرآن خطاپذیر است؟
از دیدگاه سنتی، در وحی خطا راه ندارد. اما امروزه، مفسران بیشتر و بیشتری فکر میکنند وحی در مسایل صرفاً دینی مانند صفات خداوند، حیات پس از مرگ و قواعد عبادت خطاپذیر نیست. آنها میپذیرند که وحی میتواند در مسایلی که به این جهان و جامعهی انسانی مربوط میشوند، اشتباه کند. آنچه قرآن دربارهی وقایع تاریخی، سایر ادیان و سایر موضوعات عملی زمینی میگوید، لزوماً نمیتواند درست باشد. این مفسران اغلب استدلال میکنند که این نوع خطاها در قرآن خدشهای به نبوت پیامبر وارد نمیکند؛ چون پیامبر به سطح دانش مردم زمان خویش «فرود آمده است» و «به زبان زمان خویش» با آنها سخن گفته است.
من دیدگاه دیگری دارم. من فکر نمیکنم که پیامبر «به زبان زمان خویش» سخن گفته باشد؛ در حالی که خود دانش و معرفت دیگری داشته است. او حقیقاً به آنچه میگفته، باور داشته است. این زبان خود او و دانش خود او بود و فکر نمیکنم دانش او از دانش مردم همعصرش دربارهی زمین، کیهان و ژنتیک انسانها بیشتر بوده است. این دانشی را که ما امروز در اختیار داریم، نداشته است. و این نکته خدشهای هم به نبوت او وارد نمیکند چون او پیامبر بود، نه دانشمند یا مورخ.
شما به فیلسوفان و عارفان سدههای میانه همچون مولوی اشاره میکنید. دیدگاههای شما دربارهی قرآن تا چه اندازه ریشه در سنت اسلامی دارد؟
بسیاری از دیدگاههای من ریشه در اندیشهی سدههای میانی اسلام دارد. این سخن را که نبوت مقولهای است بسیار عام و نزد اصناف مختلف آدمیان یافت میشود، هم در اسلام شیعی و هم نزد عارفان وجود دارد. متکلم بزرگ شیعی، شیخ مفید، امامان شیعه را پیامبر نمیداند؛ اما تمام ویژگیهایی را که پیامبران دارا هستند، به آنها نسبت میدهد. همچنین عارفان نیز عمدتاً متعقدند که تجربهی آنها از جنس تجربههای پیامبران است. و باور به این نیز که قرآن یک محصول بشری و بالقوه خطاپذیر است، در عقاید معتزله دال بر مخلوق بودن قرآن به طور تلویحی آمده است.
اندیشمندان سدههای میانه غالباً این نظرها را به شیوهای روشن و مدون بیان نمیکردند و ترجیح میدادند آنها را در خلال سخنانی پراکنده یا در لفافه بیان کنند. آنها نمیخواستند برای مردمی که توانایی هضم این اندیشهها را نداشتند، ایجاد تشویش و سردرگمی کنند. به عنوان مثال، مولوی جایی میگوید که قرآن، آیینههای ذهن پیامبر است. آنچه در دل سخن مولوی مندرج است این است که شخصیت پیامبر، تغییر احوال او و اوقات خوب و بد او، همه در قرآن منعکس هستند.
پسر مولوی حتی از این هم فراتر میرود. او در یکی از کتابهایش میگوید که چند همسری به این دلیل در قرآن مجاز دانسته شده است که پیامبران زنان را دوست میداشت. و به این دلیل بود که به پیروانش اجازهی اختیار کردن چهار زن را داده بود!
آیا سنت شیعی به شما اجازه میدهد که اندیشههایتان را دربارهی بشری بودن قرآن مدون کرده و توسعه دهید؟
مشهور است که در اسلام سنی، مکتب عقلگرای اعتزالی در برابر اشعریان و عقیدهی آنها دال بر جاودانی بودن و غیرمخلوق بودن قرآن شکست سختی خورد. اما در اسلام شیعی، معتزلیان به نحوی ادامهی حیات دادند و زمینی حاصلخیز را برای رشد یک سنتی فلسفی غنی فراهم کردند. اعتقاد معتزلیان دال بر مخلوق بودن قرآن در میان متکلمان شیعی، تقریباً اعتقادی است بلامنازع.
امروز میبینید که اصلاحگران سنی به موضع شیعیان نزدیکتر میشوند و اعتقاد مخلوق بودن قرآن را میپذیرند. اما روحانیون ایران در استفاده از منابع فلسفی سنت شیعی برای گشودن افقهایی تازه به روی فهم دینی ما مردد هستند. آنها قدرتشان را بر پایهی فهمی محافظهکارانه از دین مستحکم کردهاند و هراس دارند که مبادا با گشودن باب بحث دربارهی مسایلی از قبیل ماهیت نبوت، همه چیزشان از دست برود.
پیامدهای دیدگاههای شما برای مسلمانان معاصر و نحوهی استفادهی آنها از قرآن به منزلهی یک راهنمای اخلاقی چیست؟
تلقی بشری از قرآن تفاوت نهادن میان جنبههای ذاتی و عرضی قرآن را میسر میکند. بعضی از جنبههای دین به طور تاریخی و فرهنگی شکل گرفتهاند و امروز دیگر موضوعیت ندارند. همین امر، به عنوان مثال، دربارهی مجازاتهای بدنی که در قرآن مقرر شدهاند، صادق است. اگر پیامبر در یک محیط فرهنگی دیگر زندگی میکرد، این مجازاتها احتمالاً بخشی از پیام او نمیبودند.
وظیفهی مسلمانان امروز این است که پیام گوهری قرآن را به گذشت زمان ترجمه کنند. این کار درست مانند ترجمهی یک ضربالمثل از یک زبان به زبان دیگری است. ضربالمثل را تحتاللفظی ترجمه نمیکنید. ضربالمثل دیگری پیدا میکنید که همان روح و معنا را داشته باشد، همان مضمون را داشته باشد، ولی شاید همان الفاظ را نداشته باشد.
در عربی میگویند که فلانی خرما به بصره برده است. اگر قرار باشد این را به انگلیسی ترجمه کنید، میگویید فلانی زغالسنگ به نیوکاسل برده است. درک تاریخی و بشری از قرآن به ما اجازهی این کار را میدهد. اگر بر این باور اصرار کنید که قرآن کلام غیرمخلوق و جاودانی خداست که باید لفظ به لفظ به آن عمل شود، دچار مخمصهای لاینحل میشوید.
با این حال،اینکه از این مصاحبه انکار رسمی نزول قرآن فهمیده شود یا خیر،سوالی است که با قاطعیت نمی توان به آن پاسخ گفت.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن