پروژه و تحقیق رایگان - 720

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

کمال در فلسفه

بازديد: 137

 مقدمه:

  با تشکر فراوان از اینکه تصمیم گرفته اید این مطالب را مطالعه کنید، باید بگویم که نکاتی که میخوانید، به نحوی به من القا شده (یا از کسی شنیده ام، یا دیده ام، یا ...) بنابراین، از نظر من، این سخنان به هیچ عنوان انحصاری نیستند. بالعکس من خوشحال هم میشوم اگر خوانندگان به اندازه ای از این مطالب سود برده باشند که به دیگران هم منتقل نمایند.

مثل خیلی چیزهای دیگر در این دنیا، مفیدترین شیوه برای بهره برداری از مطالب این نوشته این است که آنرا بصورت یک واحد، یک کل، نه اجزای جدای از هم، ببینیم. به این معنی که مطالب هر فصل را میتوان به فصلهای دیگر تعمیم داد. مثلا مطلبی که در فصل اول آمده، شاید بعد از مطالعه فصلهای بعد، تازه روشن شود.

زندگی به همین صورت که هست کامل است. هیچگونه عیب و نقصی ندارد. حتی اگر نحوه زندگی بعضی افراد (از نظر ما) بسیار نامطلوب باشد، شاید آنها، ناخودآگاهانه، میخواهند آنطور زندگی کنند. فقط من می بینم که اکثر قریب به اتفاقما، در بندها و زنجیرهای خود ساخته زندگی گرفتاریم1 و میبینم که با اندکی تغییر در باورها، میتوانیم جهان هستی را "گلزار"2 ببینیم.

چگونه میتوانیم به یک چنین احساسی برسیم:

      الف- اندیشیدن راجع به اینکه خواسته ما چیست؟ "یک چنین احساسی" برای ما یعنی چه؟ مطلوب ما چیست؟ (بر اهمیت فکر کردن هر اندازه تأکید کنم، کم کرده ام.)

      ب- ایمان یا اعتماد به نگهدار3اینکه همیشه و در همه حال نیازهای اولیه ما برآورده میشوند. (اگر هم چیزی–از نظر محدود ما– برآورده نشد، لابد نیاز نبوده است!)

      ج- خود را به این احساس (واقعا واز ته دل) رسیده دانستن. و زندگی را (به هر نحوی که امکان داشته باشد) تجربه کردن4.

 

بنام خداوند5 جان و خرد:

بنام آن که به ما این قابلیت را داد که این پدیده عجیب (که ما آنرا زندگی مینامیم) را مشاهده و تجربه کنیم. هم او که تمامی نیازهای اولیه ما را برآورده ساخت، تا ما بتوانیم در این عرصه بازی کنیم6.

 یکی از شگفتیهای این زندگی اینست که هر کس هر جوری که بخواهد با آن بازی میکند وبازی هیچ کسی مطلقا درست یا غلط نیست. وشگفت اینکه زندگی هر گونه بازی با هر قوانینی را میپذیرد7.

ولی متاسفانه اکثر ما اجازه میدهیم قوانین بازیمان را از بیرون به ما تحمیل کنند. ما اغلب تابع قوانین خانواده، بعد معلم و مدرسه، بعد جامعه، و...، هستیم. ناگفته پیداست که انسان موجودی است اجتماعی و بدون رعایت قوانین جامعه نمی تواند در آن زندگی کند! پس بهتر است به خود بگوئیم که مثلا «من می خواهم که در جامعه زندگی کنم. و از مزایای زندگی در اجتماع استفاده کنم، پس انتخاب میکنم که قوانین اجتماع را رعایت کنم.» هیچ فرقی در نفس امر نمیکند، فقط خود را اسیر قوانینی که از بیرون تحمیل شده اند (که مثلا باید اینقدر پول داشته باشی، و ماشین فلان سوار شوی، و خانه فلان و هیکل فلان و... داشته باشی تا جامعه شما را "برنده" بداند) ندانیم، بلکه از مزایای زندگی در جامعه (یا پرورش و آموزش در مدرسه، یا ...) استفاده کنیم.

  لابد اعتراض می کنید که: «زندگی قوانین خود را دارد، و من نمیتوانم آنها را تغییر دهم.» کاملا صحیح است، در دنیای ظاهر محدودیت های بسیاری وجود دارند، خیلی چیزها هستند که دست من (نوعی) نیستند (یک سری قوانین طبیعی هستندکه باید رعایت شوند – مثلا نیروی جاذبه). اما در حیطه فکر میتوانیم هر کاری بکنیم (مثلا میتوانیم با سرعتی بیش از سرعت نور، بر خلاف جهت جاذبه زمین، پرواز کنیم). یا به محض اینکه به ما بگویند: «یک فیل صورتی»، آنا" یک فیل صورتی در یک جائی (شاید نه در دنیای ظاهر، بلکه در ذهن ما) ایجاد میشود8درذهنمان میتوانیم کاملا آزاد باشیم9

  شاید بگوئید: «خوب، که چی؟ حالا خواب یا رویا یا تخیل یا بیداری، دنیا همین هست که هست!» درست، دنیا همان دنیاست. فقط این طرز برداشت، پذیرفتن دنیا را آسانتر میسازد. وقتی به دنیا از این دید نگاه کنیم، میتوانیم انتخاب کنیم: ناملایمات را جدی نگرفته، و اتفاقات خوشایند را پر و بال بدهیم.10

  بقولی، جان و خرد به همراه انسان به این کره خاکی فرود آمدند تا مفهوم نامتناهی خود را به عرصه تجربه گذارند و به آن عینیت بخشند. میتوان گفت که خود را در قالبهائی محدود محصور کردند11 تا بتوانند امکاناتی نامحدود برای تجلی بخشیدن به مفهوم نامتناهی خود ایجاد کنند.

 

گر من زعجایبی که در دل دارم

                              دیوانه نمیشوم، زدیوانگی است

 در زندگی هر انسانی اتفاقات فراوانی روی می دهند و تنها روش توجیه منطقی همه آنها، بنظر من، این است که فرض کنیم برای تماشای فیلمی بسیار جالب به سینما رفته ایم. ولی این فیلم تنها سمعی و بصری نیست، بلکه در آن نقش اول را هم بازی میکنیم وهمه اتفاقات خیلی جدی بدظر می آیند.

  با این دید که بنگریم، دیگر نمیدانیم که مثلا فلان اتفاق خوب است یا بد، فقط میدانیم که خیلی خیلی جالب است. میتوانیم بدن فیزیکی خود و اعمال و رفتار خود و ...، کلا زندگی خود را از بیرون نظاره کنیم، خود را بزرگتر از بدن خود و عرصه خود را فراتر از عالم خاک بدانیم12دیگر درد و رنج و اندوه ناخوشایند نیستند، بلکه همه چیز جالب و بقولی زیبا13 هستند. میتوانیم انتخاب کنیم و هر وقت بخواهیم درگیر مسائل دنیوی باشیم14 و وقتی خواستیم نظاره گر باشیم.

 

دیدگاه:

  علت اینکه ما زندگی را، اکثر اوقات، ناقص می بینیم این است که دید ما محدود است. اگر دید ما به اندازه کافی بزرگ باشد، خواهیم دید که چگونه همه اجزا در شکل گرفتن یک کل بزرگترشرکت می کنند. مثلا یکنفر چند تخم مرغ را میشکند تا یک املتِ درست کند. ممکن است ما شکایت کنیم که او دارد تخم مرغها را از بین میبرد، در حالیکه اگر دید ما فراتر از تخم مرغها باشد و ببینیم که یک املت بوجود میاید، در می یابیم که تخم مرغها از بین نرفته، و فقط تغییر شکل یافته اند. مثالهای دیگر به وفور یافت میشوند15.

  یک داستان معروف هم در این مورد هست: پیرمردی در نزدیکی جنگل، یک اسب داشت. یکروز در طویله اش باز میماند و اسب او فرار میکند. همه میگویند: «چه بد شد! چه بدشانسی ای!» و آن پیرمرد میگوید: «خوب شد یا بد شد؟ کسی چه میدونه؟!!»

   روز بعد اسب با چند اسب وحشی دیگر برمیگردند میرود به طویله پیرمرد. همه میگویند: «چه خوب شد! عجب خوش شانسی ای!» و آن پیرمرد دوباره میگوید: «خوب شد یا بد شد؟ کسی چه میدونه؟!!»

  چند روز بعد نوه پیرمرد سوار یکی از اسبهای وحشی میشود و به زمین میافتد و پایش می شکند. باز همه میگویند: «چه بد شد! عجب بد شانسی ای!» و آن پیرمرد دوباره میگوید: «خوب شد یا بد شد؟ کسی چه میدونه؟!!»

  چند روز بعد از طرف ارتش می آیند که پسرهای جوان را ببرند جنگ. می بینند که نوه پیرمرد پایش شکسته. او را نمی برند. حالا آیا خوب شد؟؟

   زندگی هر لحظه در حال تغییر و تحول است. هیچ چیز مطلق نیست (تنها چیزی که ممکن است مطلق باشد، برای هر کس، دل اوست). نوع تجربه ما از هر اتفاق، به نوع برداشت ما بستگی دارد. مثلا اگر یکدست را در آب گرم، و دیگری را در آب سرد قرار دهیم، و سپس، همزمان هر دو را در آب ولرم قرار دهیم، از یک آب دو تجربه کاملا متفاوت خواهیم داشت.

 

هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز

                        معلومم شد که هیچ معلوم نشد

      سئوالات ما، که پاسخ قطعی ای به آنها داده نشده، در این یک بیت شعر خلاصه شده:

زکجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟    به کجا میروم آخر؟ ننمائی وطنم؟

سئوالات بیشمار دیگری نیز وجود دارند:

·                                 آیا زندگی ما از قبل تعیین شده و تابع قضا و قدر است، یا ما اختیار داریم که مسیر زندگی را تعیین کنیم؟

·                                 غرض از زندگی چیست؟ چه چیز صحیح است؟ چه باید بکنیم؟

·                                 بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد؟

·                                 اگر در جنگل، درختی بیافتد، و کسی در آن نواحی نباشد که صدای آنرا بشنود، آیا افتادن آن درخت صدائی ایجاد می کند؟ (به بیان دیگر: اگرما وجود نداشته باشیم تا عظمت هستی را مشاهده کنیم، آیا جهان هستی با این عظمت وجود دارد یا نه؟)

·                                 و سئوالات بیشمار دیگر...

      شاید بهتر باشد چیزهائی که نمیدانیم را به کناری گذاشته (و روی آن برچسب "ندانسته" بزنیم)، ولی با چیزهائی که میدانیم، جوری که میخواهیم و میتوانیم، بازی کنیم16بقول سهراب سپهری:

«کار ما نیست شناسائی راز گل سرخ.

کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم

 

اعتماد:

      بگفته مولوی:

بیرون زجهان و جان یکی دایه ماست    دانستــن او نه درخور پایه ماست

در مـــعرفــــتش هـــمینـــقدر میـــدانم    ما سایه اوئیم و جهان سایه ماست

      این "دایه" ازلی و ابدی از همه نگهداری میکند، ولی خودمان خبر نداریم. روزی که بدنیا آمدیم، نه لباسی بر تن داشتیم، نه پولی در جیب، نه ...، ولی آن "دایه" به نحوی نیازهای اولیه ما را برآورده ساخت. و بعدها که بزرگتر شدیم آن "دایه" فکری را در ما بوجود آورد که «من مسئول نان شب خودم هستم.» و این فکر باعث شد که ما کارکردیم و مثلا چیزی تولید کردیم و آنرا به جامعه ای (که آن جامعه را هم "دایه" فراهم کرده) دادیم و چیزهای مورد نیاز خود را گرفتیم

     حالا که خیلی چیزها را نمیدانیم، بهتر است به این "دایهاعتماد کنیم. به اینکه او از همه چیز به بهترین وجه نگهداری میکند. به اینکه، که در هر لحظه ای، هر کجا که باشیم، او –آن "دایه"- به یک نحوی، نیازهای ما را برآوردهخواهد ساخت. و اگر هم چیزی برآورده نشد به این دلیل است که لازم ("احتیاج") نبوده است. و این دید محدود ماست که به ما این اجازه را نمی دهد متوجه این نکته شویم.

     این "دایه" به اندازه ای مهربان است که بگفته مولوی حتی اجازه نمیدهد که دهانمان تلخ شود17شاید از خود بپرسید: «این "دایه" کجا مهربان است؟ چرا خواسته مرا برآورده نمیکند؟!». نکته درتفاوت بین "احتیاج" و "خواست" است. اگر خواسته ای برآورده نشد، حتما لازم و ضروری ("احتیاج") نبوده. احتیاجات ما چیزهائی نظیر: آب، هوا، غذا (به اندازه کافی) و ... هستند. ولی "خواست" چیزی است که دلمان بخواهد، مثلا: «من میخواهم در بشقاب زرین چلوکباب بخورم، نه نان و ماست در ظرف ملامین.» آن "دایه" در مورد اینکه چه چیز "احتیاج" است و چه چیز "خواست"، حکم میکند. ممکن است چیزی که از نظر محدود ما ضروری باشد، از نظر "دایه" اصلا مهم نباشد.

     یک مثال میاورم که امیدوارم مطلب را روشن کند: کودکی را در نظر بگیرید که در تخت محصور18 خود گذاشته شده و فریاد میکند که: «مرا بیرون بیاورید!»، ولی مادرش ("دایه") میداند که اگر آن کودک را بیرون بیاورد، او ممکن است دست به بخاری بزند، یا از پله بیافتد، یا ... پس به فریادهای او عکس العمل نشان نمیدهد.

     اعتماد کردن یا نکردن به "دایه" فرقی در نفس امر نمیکند، دنیا همان دنیاست، همان شرایط و محدودیتها وجود دارند، و ما کماکان باید برای کسب معاش تلاش کنیم (هر کس بنوبه خود). ولی وقتی با این دید به دنیا بنگریم (وقتی وجود این "دایه" ابدی و ازلی را آگاهانه حس کنیم)، جهان هستی را فضائی ایمن میبینیم وبه اصطلاح، پشتمان را گرم حس میکنیم.

      اکنون که متوجه امنیت جهان هستی شدیم، آزاد هستیم که هر کاری خواستیم (البته با توجه به شرایط زیر) انجام دهیم:

  1. حدود اختیاراتمان:

بعضی قوانین جهان هستی هستند که باید رعایت شوند. مثلا: «من با یک سر و دو دست و دو پا به این دنیا آمده ام و روزی هم از این دنیا خواهم رفت. ولی بین این دو واقعه، میتوانم (دست کم) هر فکری که میخواهم داشته باشم

2-نتیجه اعمالمان:

هر کاری که میکنیم نتیجه ای دارد. مثلا: «اگر آب بخورم، تشنگی ام رفع میشود، ولی چند ساعت بعد باید ادرار کنم

با توجه به شرایط فوق،

آزاد هستیم هر واقعیتی خواستیم بیافرینیم.

     این "دایه" کیست؟ چیست؟ دوباره بیاد بیاوریم سروده مولوی را که:

بیرون زجهان و جان یکی دایه ماست    دانستــن او نه درخور پایه ماست

در مـــعرفــــتش هـــمینـــقدر میـــدانم    ما سایه اوئیم و جهان سایه ماست

     شاید آن چیزی است که همیشه و در همه جا با ماست. شاید هم در خارج از من است، و هم اینکه من بخشی از او هستم. این "دایه" همه چیز را تحت فرمان خود دارد و خود از دیده ها پنهان است. همه چیز بعنوان نماینده های او عملمیکنند.

 

دل:

      دل بقولی همان چیزی است که همه جا و همیشه با ماست، چیزی که به هیچ عنوان قابل جدا شدن از ما نیست.

      مسئولیت هر کس خشنود ساختن دل خود اوست. به بیان دیگر، چرا دل خود را، که همیشه با ماست، خشنود نکنیم و بکوشیم کس یا چیز دیگری (که خارج از وجود ماست و تنها ساعات محدودی از عمرمان را با آن در ارتباط هستیم) راضی کنیم؟ 

      بهترین دلیل همیشه اینست«دلم خواست   هر دلیل دیگر هم که بیاوریم، هر قدر هم که منطقی و قاطع باشد، به نظر بعضی (بویژه آنها که با دلیل ما موافق نیستند) بهانه می آید.

      بهتر است اجازه دهیم دل آزادانه بازی کند، البته با توجه به اینکهدل به تنهائی، جدای از دیگران، بی معنی و پوچ است. این عشق به دیگران است که دل را زنده نگه میدارد.19

      نکته مهم دیگر این است که ما مسئول آسایش و رفاه هیچ کس یا چیزی (غیر از دل خود) نیستیم (البته مگر اینکه دلمان بخواهد). همانطوریکه "دایه" "احتیاج"های ما را برآورده می سازد، به کس یا چیزی دیگر (که ما از آن سلبمسئولیت کرده ایم) نیز میرسد. بقول معروف، ایمان داشته باشیم به اینکه«او هم خدائی دارد

     در دنیای ظاهر بسیاری از ما مجبور هستسم برای امرار معاش (بر خلاف میل خود) بدویم، با این حال میتوانیم در دنیای ذهنمان (دلمان) به خواسته های خود بپردازیم. به بیان دیگراگر خواسته دل ما ممکن نیست، تجسم آن که آزاداست! 

     این خودخواهانه بنظر میرسد. وقتی که موضوع مرگ و زندگی در میان باشد، هر کسی فقط به فکر خودش است. چرا اکنون که هنوز مسئله مرگ پیش نیامده، با خود صادق نباشیم؟ جرأت آنرا داشته باشیم که از دل خود حمایت کنیم.

      لازم به تأکید دوباره است که:

دل به تنهائی، جدای از دیگران، بی معنی و پوچ است.

این عشق به دیگران است که دل را زنده نگه میدارد.

      شاید بپرسید: «اینها همه درست. ولی من در دنیای ظاهر زندگی میکنم. بر زندگی این دنیای ظاهر چه تأثیری دارد؟20» در یک کلامدلخوشی! 

      باز هم، در نفس امر هیچ فرقی نمیکند. فقط نحوه برداشت از مسائل دنیائی فرق میکند. مثلا اگر من فکر کنم که: «من مجبورم این کار(هر کاری) را بکنم،» مثل این است که باری بر دوش من گذاشته باشند، ولی اگر فکر کنم که: «من دلم میخواهد این کار را بکنم (تا مثلا، پس فردا چلوکباب بخورم)،» آن کار برای من بی زحمت و لذتبخش میشود. اگر اینهمه کار و زحمت و تلاش که در دنیا برای امرار معاش میشود، در راه رسیدن به خواسته دل شود، همه چیز بی اندازه بی زحمت تر و مثمر ثمر تر میشوند.

      اکثر ما، بقول معروف، سنگ بزرگ برمیداریم، و تمام عمر تلاش میکنیم تا موقعیت انجام کاری که دوست داریم را فراهم سازیم. اما بعضی از ما ندانسته آن کار را انجام میدهیم و لذت آنرا نادیده می انگاریم. (کارهائی ساده مثل: ظرفشستن، یا در صف نانوائی ایستادن، یا مسافرکشی کردن و در راه بندان رانندگی کردن، یا ...)

 

ارزش:

      دل ما برداشت ما را از وقایع زندگی تعیین میکند. به خودی خود (فی نفسه)، چیزی دارای ارزش نیست، مگر اینکه دل ما به آن ارزش دهد. بگفته مولوی:

زهی شور، زهی شور، که انگیخته عالم

                                    زهی کار، زهی بار، که آنجاست، خدایا!

      در دنیا "کار و بار" بسیار هست. فقط کافیست که ما با "شورو شوق خود به آنها معنا (ارزش) بدهیم.

      بعنوان مثال، چندی پیش بیست تا جوجه مرغ داشتم. گاهی یک باریکه پوست مرغ را میان ایشان می انداختم ویکی از جوجه ها به خیال اینکه کرم است آنرا به نوک می گرفت و آژیر زنان میدوید، و بقیه جوجه ها هم به دنبال او. بعد از آن میدیدم که یکی از جوجه ها یک تکه شاخه درخت را برداشته و همانجور آژیر می زند و میدود، و بقیه جوجه ها هم به دنبال او. و بعد از چند دقیقه آن تکه شاخه را رها میکرد.

      برای همان چند دقیقه به آن تکه چوب معنا میدادند.

      میتوانیم آگاهانه بگذاریم دلمان به چیزهائی که میخواهیم ارزش دهد. (این همان مفهومی است، که تحت عنوان "قوانین بازی" در یکی از بخشهای گذشته، سعی کردم بیان کنم.) ولی متاسفانه اکثر ما اجازه میدهیم ارزشهای زندگی را از بیرون به ما تحمیل کنند.

 

      در خاتمه:

      با یک بیت شعر از دیوان شمس سخن را به پایان میبرم:

چه نقشیست! چه نقشیست! در این تابه دلها

                                    غریبست! غریبست! زبالاست، خدایا!

در دنیا در حدود هفت میلیارد بشر وجود دارد . هر یک دلی مجزا دارد. هر یک خواسته ای منحصر به فرد دارد. و این خواسته های متفاوت و فراوان، در جهان نقشی بی اندازه تحسین برانگیز بوجود می آورند21دل خود و یگانگی آنرا گرامی بداریم.

شمس تبریز، توئی آفتاب اندر ابر حرف

                        چون برآمد آفتابت، محوشد گفتارها!

      غرض من از نوشتن این مطالب این است که طرز فکری (که به من بی اندازه کمک کرده) را بیان کنم، شاید بعضی از خوانندگان هم از آن سود ببرند. نکته این است که وجود آن "آفتاب" را آگاهانه حس کنیم. در اینصورت همه اینها حرف است و ...

      امید است که این چند صفحه شما را یاری کند تا زندگی راحت تری داشته باشید.

 

1 «نه دامیست، نه زنجیر، همه بسته چرائیم؟  چه بندست؟ چه زنجیر؟ که بر پاست، خدایا

 

2 «هین خمش کن، خار هستی را زپای دل بکن تا ببینی در درون خویشتن گلزارها»

 

3 «گر نگهدار من آنستکه من میدانم  شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

 

4 کتاب سیذارتا نوشته هرمان هسه.

 

5 کلمه «خداوند» بار منفی زیادی به همراه دارد. در دوران کودکی، من فکر میکردم که خدا یک پیرمرد ریش سفید عبوس است که بالای ابرها نشسته و همه چیز را میبیند و همه کار میتواند بکند. مولوی به زیبائی بسیار در این مورد گفته

«تنگست بر او هر هفت فلک  چون میرود او در پیرهنم

هم خارج من است، و هم من نیز (بخشی از) او هستم.

 

6 «کودکان احساس، جای بازی اینجاست» - سهراب سپهری

 

7 "Field of Infinite Possibilities" – D. Chopra

 

8 «یقول له کن فیکون»

 

9 "Only in their minds can men truly be free, 'twas always thus, and always thus will be!" – J. Keating

 

10 از قدیم گفته اند: «وصف العیش، نصف العیش

 

11 «... چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم»

 

12 «مرغ باغ ملکوتم، نی ام از عالم خاک ...»

 

13 «زندگانی خواه تیره، خواه روشن، هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا

«زهی عشق، زهی عشق، که ما ر است خدایا  چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا

 

14 عقل و دل اغلب در حال کشاکش هستند. مثلا ما میتوانیم خود را فراتر از آنها بدانیم و انتخاب کنیم که آیا به مشاجره بین آنها دقت کنیم و به آتش دعوای آنها هیزم اضافه کنیم یا نه.

 

15«این سبزه که امروز تماشاگه ماست  تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست» و ...

 

16 فیلم Forrest Gump (1994).

 

17 «تلخی نکند شیرین ذقنم  خالی نکند از می دهنم»

 

18 Crib

 

19 «گر من به غم عشق تو نسپارم دل،  دل را چکنم؟ بهر چه میدارم دل؟»

 

20 «گویند بهشت با حور خوش است.  من معتقدم که آب انگور خوش است.

این نقد بگیر و چشم از آن نسیه بشوی  کآواز دهل شنیدن از دور خوش اشت

 

21 دوباره به یاد بیاوریم شعر سهراب سپهری را که:

«کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم

 

مطالب بالا نوشته شده توسط جناب آقای مهندس پور عظیما میباشد از ایشان بسیار سپاسگزارم به خاطر افتخار اجازه درج مطالب فوق در این وبلاگ

 


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

آموزش فلسفه به دانشجو

بازديد: 95

جهانگـــردي به كشور مصــــر سفر كرده بود تا روحانـــي مشهوري را ملاقات كند. وقتي وارد اتاق او شد با كمال تعجب مشاهده كرد كه او اتاق ساده با تعدادي كتاب و يك ميز و صندلي دارد. از او پرسيد‏، پس وسايل زندگيت كجاست؟ مرد مشهور پرسيد: وسايل زندگـــی تو کجاست؟ جهانگرد جواب داد، من مسافــــرم مرد مشهـــور گفت من هم مسافـــرم.

 

اين داستان كوتاه از جبران خليل جبران از كتاب پدران‏، فرزندان و نوه ها او در ابتداي يك كلاس درس فلسفه آموزش و پرورش براي دانشجويان خوانده شد. كلاسي كه در آن به طور سنتي انتظار مي رفت برخي از آراء فلاسفه در باب فلسفه و فلسفه تعليم و تربيت تدريس گردد. پس از دانشجويان خواسته شد. مدت 10 الي 15 دقيقه به تفكر بپردازند و سپس در قالب يك جمله نظر خود را پيرامون اين داستان به اسم خود روي تخته سياه بنويسند.

 

در مدت پانزده دقيقه اي كه دانشجويان در حال تفكر بودند، من به نحوه ادامه كار و مشكلات آن فكر مي كردم.و نگراني هاي زيادي از عدم ادامه مناسب داشتم. گرچه قبلاً به وضع قواعدي براي اين كار و فرايندها و اهداف آن فكر كرده بودم،اما ترجيع دادم در ابتداي جلسه براي دانشجويان بيان نكنم تا در ضمن اجرای فرآيند، برخي مشكلات بروز كند و آنگاه آنها را بيان كنم. دركلاسهاي تدريس عادي مشكلاتي از اين دست وجود داشت.

  • احتـــــراز دانشجويان از اعلام نظـــر خود به طـــور صــــريح
  • طفــــره رفتن از پذيــــرش مسئوليت نظــــرات خود
  • عـــدم ارائه دلايل و شـــواهد كافـــي براي نظـــرات خود
  • عـــدم وجـــود پرسش (يا پــرسشهاي اساســـي) در ذهن دانشجـــويان و يا در صورت وجود، عـــــدم بيــــان آن
  • عــــــــدم بيـــــــان منـــاسب
  • گوش ندادن به نظرات ديگران و بطور تلويحی عدم اهميت به نظرات ديگران
  • عـــدم تحمل عقـــايد يكديگــــــر

پس از اتمام وقت تفكر از دانشجويان خواسته شد كه نظرات خود را به همراه اسم خود روي تخته سياه بنويسند نظرات بدين شرح بود:

 

۱. مهــــدي فــــراست: «همه انسانها در سفـــرند »

۲. نيكا اسلامـــي : «وسعت ديد و تفكـــر افـــراد به زندگـــي مهم است»

۳. اميـــر خادمــي : «ديا لكتيك تاريخـــی هگـــل»

۴. اميـــن خادمــي :«زمانــي آمده ايم، خـــواهيم رفت، وقت زيادي نداريـــم»

۵. اميـــد فيـــروزي: «كار جهانگـــرد سيــر و سفـــر در دل طبيعت است و كار فـــرد مشهـــور سير و سفــــر در عمق معنايـــي كتابها».

۶. سميه اصلاحي: «انسانها با افكارشان جاودانه اند وبه غير از آن فاني»

۷. وحيد يـــزدانـــي: « همه انسانها از همديگــــر مـــي آموزند.»

۸. رقيه صمدايي: « از كجا آمده ام آمدنم بهرچه بود به كجا ميروم آخر ننمايي وطنم»

۹. خليل امـــدادي: «مسافــــر زمان باشيم و وسايل زندگــــي مان علم»

۱۰. مـــرتضــي شادكام: «نـــويسنده خود را متعلق به دنياي فانـــي نمي دانست و همه انسانها متعلق به دنياي باقـــي مي باشند»

۱۱. نادري فــــرد: همه انسانها مسافـــراني هستند كه زندگي آنها خلاصه مي شود در كوله پشتي كه در آن شناخت، آگاهـــي و معرفت‏‏، ايمان و تقوا مي باشد . همين است زندگــي انسان بعد از رسيدن به مقصد.

۱۲. وحيــــدي: وقتي انسان درك درستــي از زندگـــي پيدا مي كند به زندگـــي اصالت مي بخشد و از نيستي به هستـــي مي رسد.

 

از دانشجويان خواسته شد‏، ابتدا تأمل كنند و سپس يكي از جملات را براي آغاز بحث انتخاب كنند. آنها بايد اسم مورد نظر خود را روي يك ورق مي نوشتند و به استاد تحويل مي دادند. نتايج شمارش آراء بدين صورت بود.

 

 

۱. نیکا (۴)

۲. رقیــه (۳)

۳. مــرتضــی (۲)

۴. مهـــــدي (2)

۵. وحیــدی (۳)

۶. امیــــد (۲)

۷. خلیـــل (۲)

۸. امیــن (۳)

۹. امیـــر (۱۰)

۱۰. وحیـــد (۲)

 

بدين ترتيب جمله ديالكتيك تاريخی هگل از امير خادمي انتخاب شد. از اين رو از امير خادمي خواسته شد تا به جاي استاد كلاس درس را اداره كند. از دانشجويان خواسته شد تا درباره جمله انتخابي اظهار نظر كنند، در عين حال امير خادمی در اين مرحله تنها مي توانست نظرات دانشجويان را گوش كند و به آنها نوبت بدهد ولي حق هيچ گونه اظهار نظر يا واكنشي نداشت (هدف از اتخاذ چنين تصميمي افزايش آستانه تحمّل فرد است).

 

بحــــث:

فيــــروزي : اگر ممكن است درباره واژه ديا لكتيك توضيحي بدهيد.

امين خادمـــي: معتقد به اين قضيه نيستم، يك مفهوم كلي تر بايد مد نظر باشد. آن فرد مشهور هدفش يك فرمول مهم بود كه از همه اينها مقدمتر است.

نادري فـــرد: در انتخاب اين جمله به عنوان كتاب توجه شده است.

فيـــروزي: بيشتر به عنوان كتاب، پدران، فرزندان و نوه ها توجه شده نه به محتوي آن

اميـــر خان: آقاي امين خادمي بايد جمله آقاي امير خادمي را تاييد مي كردند، در حالكيه ايشان رد كردند، مفهوم هر دو جمله يكي است گذشته حال، آينده

سلامــــي: ما نبايد موضوعات اجتماعي و فلسفي را در اين بحث وارد كنيم.

فلاحــــي: (در پاسخ به سلامي) ماترياليسم تاريخي با فلسفه ارتباط دارد.

اسماعيلـــي: فلسفه هگل محدود به تاريخ نمي شود. بايد شفاف تر بيان شود. جمله مبهم است.

ميــــرزايـــي: بايد بيشتر راجع ماترياليسم بدانيم.

فراست: دو در يك زمان بود، پس هيچ ارتباطي نبايد با ديالكتيك تاريخی داشته باشد

يــــزدانــي: چرا آقاي خادمي چيزي مي نويسند كه ديگران اطلّاعي از آن ندارند. نمي توانيم مقايسه اي درست با داستان انجام دهيم‏، درست نيست.

امـــدادي: آنهايي كه اين جمله را انتخاب كرده  اند بايد نظر دهند.

جعفــــر زاده: هگــل مي گويد ما جزئي از يك جامعه هستيم، هيچ ربطي به داستان ندارد.

جهانگيري:به نظر من، انتخاب من از روي مفهوم ماترياليسم هگل بوده،سعي كنيم عبارات راروانتر و ساده تر بيان كنيم،آگاهي لازم را نداريم،مي خواهيم بدونيم.

ابوالفضلـــی : بــــرداشت خوبــــي از داستـــــان نيست. 

 

قواعــــد:

  • هر كس به موقع و سر نوبت صحبت كند.
  • به حرفهاي ديگران گوش دهد.

از آنجا كه بحث به نحوي پيش مي رود كه افراد صحبت يكديگر را قطع مي كردند و به حرفهاي يكديگر گوش نمي دادند، به دو قاعد فوق اشاره شد.

 

سمينو: از نظر فردي كه مشهور است كتاب خواندن مثل سفر كردن است و خيلي مهم است.

جمشيدي نيا: به عمق داستان توجه نشده، براساس عنوان كتاب جمله ارائه شده.

وحيدي: چگونه گذشته،حال و آينده در اين عبارت تشريح شده،ارتباط را توضيح دهيد

فدايي: چرا راجع به موضوع هايي كه بچه ها اطلاعي ندارند، بحث مي شود.

ژيلا طالبي: در اين عبارت به اسم كتاب توجه شده به محتوا توجه نشده است.

اميـــر خان: اين كه چرا اين موضوع انتخاب شده است براي آن است كه بچه ها مي خواهند بيشتر بدانند.

سلامي: اين جمله يك نكته قوت و يك نكته ضعف دارد. سياستي است كه واژه هاي مبهم انتخاب شده تا عوام فريبانه باشد و توجه جلب كند قوت اش آن است كه به موضوع ربط دارد و چندان هم بي ربط نيست.

ساعدي فرد: همه جملات ساده و روان و مناسب اند غير از همين جمله بايد سعي كرد از پيچيده به ساده رسيد.

شريف زاده: به نتيجه نرسيدم

حاجي مير آقا: به نظر ديگران بايد احترام گذاشت در حرفهاي همديگر نپريد.

شادگام: فارسي صحبت كنيد همه بفهمند !!!

امير خان: اكثريت در مورد اين موضوع اطلاعي ندارند.

امدادي: از عبارت ساده شروع كنيم و به عبارات پيچيده برسيم.

فيروزي: در مورد صحبت آقاي امدادي ما ديگر از بچه دبستاني ها بالاتريم، شايد اطلاعات ما كامل نباشد ولي تا اندازه اي اطلاعات داريم.

ابوالفضلي: راه منطقي اين است كه از ساده به مشكل يا پيچيده برسيم.

حسن دوست: ربطي به داستان ندارد.

امدادي (بدون اجازه): من نگفتم بچه دبستاني هستيم، مثال زدم.

سلامي: اول توضيح ماترياليسم،بعداً بحث.بعضيها هيچ نظري درباره موضوع ندارند.

آزيتا طالبي: بايد به هدف اصلي داستان اشاره نمود.

صمدايي:ما مطالعه نداريم در بحث كم مي آريم،بايد مطالعه كرد، بعد بحث واظهار نظر.

شريف زاده: نظــــــــــري ندارم.

حبيبيان: با توجه به اينكه دوستان مي گويند، معتقدم بي ربط با موضوع نيست،  مي خواهم بدانم چه ارتباطي وجوددارد.

امين خادمي: همگي به نوعي اعتراف مي كنيم كه انتخاب ما از روي حساب و كتاب نبوده، ظاهراً و بدون در نظر گرفتن اطلاعات و اندوخته هايمان انتخاب كرده ايم.

از دانشجويان خواسته شد برداشت خود از اين فرايند اجتماع پژوهشي باز گو كنند:

سلامي: ديد افراد مهم است.

استاد: از كجا به اين نتيجه رسيديد.

سلامي: از لابلاي بحث ها

فيروزي: در شرايط حساس تصميم درست  و حساس گرفته شود، دقت كنيم.

استاد: خانم سجادي

خانم سجادي: لحظه ها مهم نيستند، كلام را خوب بايد شنيد و فهميد و تحليل كرد وبعد صحبت كرد.

امدادي: به ضعف خود پي برده ايم. بايد مطالعه كنيم، اطلاعات بايد داشته باشيم تا به چيزي بپردازيم چرا كه در كلاس ما الان گير كرديم.

استاد: اگر اطلاع داشتي چه مي شد؟

امدادي: بهتر مي توانستيم تحليل كنيم

يزداني: فقط خواندن كتاب ملاك نيست زماني اين اطلاعات مفيد است كه تفكري در مورد نوشته ها داشته باشيم.

حاجي مير آقا: نبايد نظري داد كه ربطي به داستان نداشته باشد. بعضي هاي مي گويند درست است بعضي ها مي گويند غلط است. اينها مهم نيست. ما در اين بحث همگي به اين نتيجه رسيديم كه انتخاب چگونه بايد باشد. براي انتخاب خوب و مفيد بايد خوب سوال كرد حرف ديگران خوب شنيده به نظر ديگران احترام گذاشت و انتقاد پذير باشيم.

استاد: معلوم شده كه در بحث چگونه بايد سوال كرد؟ چه زماني بايد حرف زد و به نظر ديگران احترام بگذاريم و انتقاد پذير باشيم.

اصلاحي: اطلاعات عميق باشند نه سطحي و ظاهري. بلكه اطلاعات ما بايد قوي تر و عميق تر باشد.

شاد كام: هيچ كس مثل خودش (خادمی) نمي تواند اين جمله را تحليل كند.

استاد: اگر نظر تازه اي داريد بيان كنيد.

وحيدي: كلاس خوبي بود. در دانشگاههاي ما بايد اينگونه كلاسها برگزار شود براي من اين كلاس ماندگار شد و خوب جا افتاد.

 

پــس از پـــایـــان کــــلاس:

استـــــــاد قـائــــدی:

من حقيقتاً نمي توانم شعف و شادماني خود را پنهان كنم بسيار خوشحالم از اينكه خودتان به اين نتايج رسيديد. شايد اگر ساعت ها در مورد هگل صحبت مي كردم، اينگونه متوجه نمي شديد. در اين جلسه از لابه لاي صحبت هاي شما حداقل 20 سوال اساسي كه زير بناي فلسفه است پرسيده شد كه شايد اولين بار بود كه مطرح مي شد. شما خودتان به نتيجه رسيديد كه اطلاعات كافي نداريد و كمتر مطالعه مي كنيد. براي خود من نيز اين كلاس، كلاس به ياد ماندني شد. فهميدم كه بايد بيشتر بدانيم. نسبت به برگزاري كلاسهای فلسفه به اين صورت احساس تعهدي در من ايجاد شد.

 

به اين نكته رسيدم كه بايد خودمان دنبال مطالب برويم هفته آينده نيز مي توانيم جلسه اي مشابه را برگزار كنيم. در دانشگاههاي ما اين گونه شناخت ها كم است. از نتايج ديگر بسيار مفيد اين كلاس در مورد روش بحث  و مناظره و پرسش  و تحليل ساده موضوعات بود. ياد گرفتيم كه درمورد يك موضوع، خوب وبه جا صحبت كنيم. و نيز خوب و درست گوش دهيم. اگر گوش ندهيم و فقط بخواهيم حرف بزنيم نظرات ديگران را متوجه نمي شويم وبه نكات قوت و ضعف تكفر انديشه و كردارمان پي نمي بريم. بايد خودمان را كنترل كنيم. در مقابل ناملايمات‏، نظرات شديد و انتقادات صريح و تند، سعه صدر داشته باشيم كه اگر اينگونه باشد، به تدريج آستانه تحمل ما بالا مي رود. ديگران هم حق دارند در مورد حرف هاي ما اظهار نظر كنند. در اين صورت مي بينيم كه آرام آرام انتخابهاي ما بهتر مي شود.

 

به آقاي خادمي اجازه داده نشد واكنشي در مقابل منتقدان از خود نشان دهد، تا آستانه تحمل اش بالا برود. به تدريج ياد مي گيرم كه سوالهاي اساسي را بپرسيم و خود را از سرگرم كردن به سوالات بي اساس و سطحی دور كنيم سوالهاي ما بايد اساسي تر و بهتر باشد. اگر در اين موارد در كلاس درس تمرين كنيم به تدريج بيرون از كلاس نيز سرايت خواهد كرد. . بدين ترتيب پا در راه فلسفه گذارده ايم. وقتي در زندگي اينگونه باشيم. تفكرها‏‏ ، رفتار و وجود ما درگير سوالات زيادي  مي شود. و براي پاسخ آنها به جستجو مي پردازيم وبه يك آدم ديگر تبديل مي شويمبه هـــر حال به شما اميدوار شدم. اين جلسه بحث به مانشان داد كه در پس ظاهر آدمها چيزهاي ديگري نهفته است نتيجه مي گيريم كه نبايد رفتارهاي ظاهري را ملاك قرار دهيم. در درون آدمها چيز ديگري وجود دارد كه شايد غير از ظاهر آنها باشد. بايد از سطح بگذريم  به عمق برويم. بكاويم و بكاويم.

 

ادامـــه دارد ...

سه شنبه ۱۷ آذر مــاه ۱۳۸۳، ساعت ۱۰صبح ،کلاس شماره ۷ ساختمان علـــوم تربيتـــی

دانشگــاه آزاد اسلامــــی واحد گــــــرمســـار


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

قلمرو و ابعاد وظايف مدير و رهبر آموزشی

بازديد: 387

آموزش و پرورش يكي از بزرگترين ، پيچيده ترين و مهمترين نظام هاي اجتماعي است و مديريت بر سازمان هاي وابسته به آن به دليل نقشي كه در پرورش انسان هاي خلاق و مستعد و تأمين نيازهاي نيروي انساني هر جامعه دارد از جمله دشوارترين ، مؤثرترين و ظريف ترين انواع مديريت هاست .

 

شكوفايي استعدادها ، نوآوري و خلاقيت در روش ها و برنامه ها ، افزايش درجه رضايت شغلي دبيران ، كاهش افت تحصيلي ، استفاده از امكانات و توانائي هاي والدين در امر آموزش و ... تنها در سايه مديريت توانمند و مؤثر امكان پذير است .

 

فيليپ كــومبــز (p.h.combs) در كتاب بحران جهانــي تعليم و تربيت يادآور مي شود كه اگــر قرار است تحولي در عرصه تعليم و تربيت به وقوع پيوندد ، اين تحول و دگـــرگوني بايد از مديــريت آمــوزش و پــرورش آغاز شود.

 

اين جمله به سادگي و صراحتاً جايگاه مديران را در نظام هاي آموزشي نشان ميدهد. امروزه ديدگاه هاي مختلفي در باره اهميت و نقش رهبري در مديريت وجود دارد كه يكي از اين ديدگاه ها مدير را در نقش ابر رهبر (super directed) معرفي مي كند. مدير در نقش ابر رهبر تلاش مي كند تا دامنه مشاركت همكارانش را تا آن حد گسترش دهد كه هر همكار بتواند به شكل خود رهبر (self directed) در آيد .

 

اين الگوي رهبري بر اين فرض استوار است كه چنانچه كاركنان به اين مرحله برسند خود و سازمان حداكثر بهره گيري را از توانائي ها و ظرفيت هاي آنان به دست مي آورند .

 

شناخت قلمرو و ابعاد وظايف مديــر و نحوه انجام آنها به مديران قوت قلب ، اطمينان خاطر ، جرات و شهامت مي بخشد . با توجه به اين واقعيت كه امروزه سازمان هاي آموزشي با ابعاد و قلمـــرو وسيع و پيچيده خود به عمق نظر ، بينش و انعطاف پذيري بيشتر از سوي مديران نياز دارند و نيز بخصوص با توجه به ويژگي هاي مراكز آموزشي كه نسبت به ساير سازمان ها حساستر و پر اهميت تر هستند و در مجموع با عنايت به ضرورت تغيير و اصلاح ديدگاه برخي مديــران سنتي كه متاسفانه هنوز هم تعداد آنها در پيكره آموزش و پرورش كم نيست و هم اينان بدون در نظر گرفتن هيچيك از عوامل بالا، با نگاهـــي ساده و يا بهتر بگوييم ساده لوحانه به ابعاد پيچيده مسايل آموزشــي و پرورشـــي مي نگرند ، لازم به نظر مي رسد اشاره اي به قلمـــرو و ابعاد وظايف مديران آموزشي از ديدگاه صاحبنظران شود . باشد كه بدنبال آن زمينه هاي عمل به اين وظايف بيش از پيش فـــراهم شود .

 

كيمبل وايلز معتقد است وظيفه اساسي رهبر آموزشي عبارت از بهتر ساختن وضع آموختن كودكان است .اگر كسي كه در مقام رهبري آموزشي انجام وظيفه مي نمايد نتواند در بهبود كيفيت آموزش مؤثر واقع گردد ، وجود او در اين مقام قابل دفاع و توجيه نيست .

 

وايلــــز در كتاب مديريت و رهبري آموزشي به وظيفه هاي پنجگانه مديرآموزشي مي پردازد كه عبارتند از :

  •  مهارت در رهبـــــري
  •  مهارت در استفاده از روابط انسانـــي
  •  مهارت در روابط گـــروهـــي
  •  مهارت در امـــور استخدامــــي
  •  مهارت در ارزشيابــــي

علاقـــه بند وظايف مديـــران موسسات آموزشــي و مـــدارس را در شش گـــروه طبقه بندي كرده است :

  • بـــرنامه آمــــوزشــــي و تـــدريس 
  • امــــور دانش آموزان 
  • امــــور كاركنان آمــوزشــــي
  • روابـــــط مــــدرســـه – اجتمــــاع
  • تسهيــــلات و تجهيــزات آمــــوزشـــي
  • امـــور اداري و مالــي

در جايــي ديگــر علاقه بند به وظايف مديران در نقش رهبــــري اشاره مي كند كه بــــرخي از آنها عبارتند از :

 

۱. ايجاد انگيزه در كاركنان محيط آموزشي به منظور بالا بردن اثر بخشي كار و عملكرد آنها .

۲. ايجاد شرايطي كه كاركنان به قبول مسئوليت تشويق شوند و در قبال عواقب آن پاسخگو باشند به طوري كه نظارت و سرپرستي فعاليت هاي آنان از سوي مدير به حداقل كاهش يابد .

۳. ارزشيابـي واقع بينانه و منصفانه از كار و فعاليت كاركنان با همكاري خود آنان .

۴. برقراري ارتباطات موثر با والدين دانش آموزان و مشاركت دادن آنان در امور مدرسه .

۵. تشويق كاركنان به مطالعه و تحقيق و ارزشيابي در زمينه هاي آموزشي نظير اهداف ، روشها ، مواد و كتب درسي .

۶. استفاده از توان رهبري دانش آموزان در اداره امور مدرسه .

۷. ايجاد شرايطي كه به ابتكار و نو آوري ميدان دهد و كاركنان را به ابتكار عمل تشويق نمايد .

 

دكتر سيد محمد مير كمالي در كتاب رهبري و مديريت آموزشي ذيل عنوان وظايف اساسي مديريت آموزشي به هشت وظيفه مدير آموزشي اشاره مي كند كه عبارتند از :

  • تصميـــم گيــــــري
  • نياز سنجـــي و بـــرنامه ريـــزي
  • تاميــن و سازماندهــــي منابـــع و امكــانـــات
  • آمــوزش و آماده سازي نيروي انسانـــي
  • انگيــــــزش
  • بـــرقـــراري روابط انسانــــــي
  • نظــارت و كنتـــرل
  • ارزشيــابــــي و پــــاداش

در كتاب مديريت آموزشي و آموزشگاهي بخشهاي دهگانه قلمرو مديريت آموزشي به اين شرح آمده :

  • نظــارت و راهنمــايــــي دبيـــــــــران يا معلمـــان
  • بـــرنامه ريــزي (آموزشــي و درســي)
  • روابــط اجتماعــــي و فرهنگـــي در مناسبات
  • ايجاد و استقـــــرار تغييــــر
  • ارزشيابــــي (مطلق ، نسبــي ، مــــرحله اي ، پايانــي)
  • اجــــرايــــــــــــي
  • ميانجي و ياور در حل مشكلات ، بحــــرانها و تعارضات
  • حسابرسي و كنترل امور مالي و بودجه و پشتيباني تداركاتي
  • مشاوره و راهنمايي تحصيلي، شغلي و روحي دانش آموزان
  • رشــد سازمانـــي و امـــــور كـــاركنان

 شيــــرازي وظايف مديران مدارس را در هفت زمينه اصلــــي زير بر شمـــرده است :

  • پــــرسنل آمـــــــوزشــــي
  • پرسنل دانش آمــوزي
  • رهبـــريت مــدرســـه و محلـــــه
  • تــوسعه تدريس و مــــواد درســــي
  • مديـــريت امـــور مالــي – اداري
  • ســاختمــان مدرســــه
  • وظايف عمومـــي 

وسعت و تنوع وظايف مديران آموزشي ضرورت بكارگيري مديراني خلاق را در سازمان زنده و پوياي آموزش و پرورش آشكار مي سازد . مديراني كه همواره دغدغه بهتر شدن را در فراخناي سينه خود داشته و به روزمرگي كه مرگ خلاقيت هاست نه گفته باشند .

 

منــابــــع :

۱. بهــــرنگي (برنجي) . محمد رضا : مديريت آموزشــي و آموزشگاهــي.

۲. طـــوســـي . محمد علــــي : مديــريت و رهبـــري آموزشــي.

۳. علاقـــه بند . علــــي : مقدمات مديريت آموزشــــي.

۴. فصلنامه مديـــــريت در آمـــوزش و پـــرورش : شمـــــاره 22.


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تغییر نقش معلم در کلاس درس

بازديد: 363

-             ICT چه تأثیری بر معلم ورزش و روش تدریس او دارد؟

-             معلم چگونه تغییر می کند؟

-             ورود ICT به کلاس های درس، چه تأثیری بر معلمان دارد؟

-             آیا بر کار و فعالیت آنها می افزاید یا آن را کاهش می دهد؟

-             آیا ICT ابزاری برای کمک به تدریس برنامه ی درسی است یا محتوای برنامه را افزایش می دهد؟

-             فناوری چه تأثیری بر مدارس می گذارد؟

-             چگونه یادگیری را غنی تر می سازد؟

در این بخش به بررسی این پرسش ها می پردازیم:

ICT یکی از عوامل تغییر در کلاس درس است که ویژگی مهمی دارد و آن، این است که هم عاملی برای ایجاد تغییرات و هم ابزاری تغییردهنده است.

      ظهور و پیدایش جامعه ای اطلاعاتی، بسیاری از فرضیه های ما را در زمینه ی آموزش با پرسش های اساسی رو به رو ساخته است. فناوری های جدید ارتباطات و اطلاعات، دنیایی را که در آن زندگی می کنیم و روش های یادگیری چگونه زیستن را تغییر داده اند. ICT ، منبعی با ارزش برای تولید دانش، بستری مناسب برای انتقال محتوا و ابزاری توانمند برای ایجاد تعامل در فرآیند یاددهی – یادگیری در کلاس درس می باشد.

 

 

ارتباطات

      کاربردهای جدید فناوری ارتباطات و اطلاعات چون پست الکترونیکی و ویدئو کنفرانس، اینترنت و شبکه ی جهانی، امکانات ارتباطی گوناگونی را برای مدارس فراهم آورده است. در کلاسی که دانش آموزان به اینترنت دسترسی دارند، ارتباط با خارج از محیط و فرهنگ مدرسه می تواند امکان درک فراتر از محیط اطراف و فرهنگ را فراهم نماید.

      دانش آموزان در یک شهر، استان و کشور می توانند تجربیات خود را از طریق پست الکترونیکی و ویدئو کنفرانس با دانش آموزان شهرها، روستاها و کشورهای دیگر به اشتراک گذارند.

      دانش آموزان هنگام کار با ICT  اغلب در گروه ها با یکدیگر مشارکت می کنند. تجربه ی کار گروهی ICT بر رشد و توسعه ی مهارت های فردی – اجتماعی تأثیرات مفیدی دارد. در حل مسائل به شکل گروهی، در عین این که همه به طور فعال درگیر انجام دادن تکلیف و فعالیت اند، هر دانش آموز نقش خاصی دارد. ICT ابزار مناسب برای برقراری ارتباط و کنترل آن در اختیار داشتن دانش آموزان قرار می دهد.

 دانش آموزان در مواجهه با چالش های موجود، اعتماد به نفس خود را افزایش می دهند و احساس قدرت می کنند. این امر روابط بین معلمان و دانش آموزان را تغییر می دهد. ارتباط های On – Line به دانش آموزان قدرت کنترل می دهد. در این حالت، معلم یک رهبر، هدایت گر، یاری دهنده، همکار و ارزیاب است که نقش سنی کارشناس موضوعی وی را با مدیر برنامه تلفیق می کند.

ICT از طریق درگیر کردن دانش آموزان در کار جمعی مشترک، یک کلاس درس را به محیطی جامع با دایره شمول وسیع تر تبدیل می کند. ظرفیت و قابلیت ICT به گونه ای است که برای هر دانش آموز، با هر میزان توانایی مورد استفاده قرار می گیرد.

ICT مجموعه ای از ابزار را برای دانش آموزان فراهم می سازد تا پس از تسلط بر نکات فنی، تکالی و فعلیت های آموزشی را به شکلی جالب تر و لذت بخش تر ارائه نمایند. لازم به یادآوری است که برخی اوقات این امر با سرخوردگی و یأس نیز همراه است.

نقش معلمان در ICT : یکی از چالش هایی که ICT برای معلمان تدارک می بیند تعریف نقش آنان به عنوان تسهیل کننده ی یادگیری، سازمان دهنده ی کارهای گروهی، مدیر فعالیت های کلاس درس و ... است. به این ترتیب، معلمان بیشتر وقت خود را صرف پشتیبانی تک تک افراد یا گروه ها خواهند کرد و کمتر به تدریس در کلاس خواهند پرداخت: استفاده از ICT ، محیطی با قابلیت آموزشی ویژه در کلاس درس ایجا می کند که به طور مسلم در ظهور ظرفیت های پنهان دانش آموزان اثرگذار خواهد بود.

 

غنی سازی یادگیری

برنامه های درسی باید دوباره مورد بررسی قرار گیرند. یادگیری های لازم برای مواجهه با آینده، فراتر از یادگیری دانش محور در مدارس سنتی است. در پی یک دستور کار، کمیسیون بین المللی آموزش در قرن بیست و یکم یونسکو، چارچوب تحولات آموزشی برای محیط آینده را پیشنهاد داد. این چارچوب، بستر مناسبی برای بحث درباره ی برقراری ارتباط ICT و یادگیری است. ایده ی اصلی این گزارش، ایده ای قوی و مبتنی بر چهارچوبی برای یادگیری، (و شکلی جدید و متفاوت از تعدل را بین دانستن و دیگر انواع یادگیری برقرار می کند.) شامل چهارمحور و رکن اساسی است:

1-        یادگیری برای یادگرفتن: اولین عامل (محور) یعنی یادگیری برای دانستن، پایه ی بسیاری از آموزش های سنتی است ولی در چهارچوب جدید، (یادگیری برای یاد گرفتن) را ایجاد می کند.

2-        یادگیری برای عمل کردن: دومین عامل که وسعت زیادی دارد، تبحر در مقابله با وضعیت های مختلف و کار کردن در گروه است (مشارکت گروهی).

3-        یادگیری برای زندگی در کنار هم و با هم: یادگیری برای زندگی در کنار هم و با هم تنها به جهانی شدن توجه ندارد و به همان اندازه بر زندگی در خانواده و دیگر اجتماعات کوچک نیز تأکید می کند. به عبارت دیگر، این محور به معنای توسعه ی درک از دیگران و ارج نهادن به استقلال آنان در سایه ی احترام نهادن به ارزش های چندگانه، درک مشترک و صلح است.

4-               یادگیری برای بودن: این عامل نیز به توسعه ی ظرفیت های فردی اشاره دارد.

ایده ی چهارمحور، چشم اندازی از یک امیدی که در آن، یادگیری می تواند به صورت ها و در ابعاد مختلف شکل بگیرد. در آموزش های سنتی، یادگیری خطی است ولی احتمالأ در آموزش های آینده، پیچیده تر خواهد شد و ابعاد مختلف زندگی خارج از مدرسه را نیز در بر خواهد گرفت.

 

نقش ICT چیست؟

تجربه نشان می دهد که ICT در برانگیختن تعامل و تضعیف انفعال نقش مهمی دارد. شاید ICT بتواند یاددهی – یادگیری را از محدودیت های برنامه ی درسی خطی برهاند، بین یادگیری در مدرسه و خارج از مدرسه، خانه و مکان های دوردست پلی بزند و پایه و اساسی برای مفهوم یادگیری برای زیستن با هم و در کنار هم، فراهم سازد.

            هدف (یادگیری برای بودن)، رشد و توسعه ی شخصیت و توانایی عمل کردن با استقلال بیشتر، نقادی و موشکافی، برخورداری از قدرت تمیز و عهده دار شدن مسئولیتهای فردی است. در این ارتباط، آموزش نباید هیچ یک از ابعاد و ظرفیت های فردی شامل حافظه، استدلال، زیباشناسی، احساسات، توان فیزیکی و مهارت های برقراری ارتباط را نادیده بگیرید.

            مفهوم (یادگیری برای بودن) به طرح این مسئله اشاره دارد که یادگیری ضمنی که در
کلاس های درس مرتبط با هم شکل می گیرد، در آینده جایگاه قانونمند خود را در مدارس خواهد یافت.

       ICT با وجود امکانات بسیاری که در اختیار دارد، یادگیری را غنی تر می سازد اما ارکان چهارگانه اساسی آن بر ارزش و جایگاه رشد متعادل تأکید دارند. معملان برای دستیابی به این تعادل، باید رویکرد جدید یاددهی – یادگیری را در پیش گیرند.

 

آموزش برای فردا

       بحثهای فوق در زمینه ی ICT ارتباط و یادگیری، تغییرات چشمگیر و قابل ملاحظه ای را که در نقش معلم ایجاد شده است، برجسته می کند. پاره ای از این تغییرات عبارتند از:

-  تغییر نوع ارتباط با دانش آموزان

-  تغییر نقش معلم به عنوان تسهیل کننده، مدیر و پشتیبان یادگیری

-  تغییر محتوا و فرصتهای آموزش

-  تغییر کانون و تمرکز کنترل از معلم به فراگیر

          این تغییرات، چشمگیرند و قابل توجه هستند. ولی موانع بسیار جدی تر سر راه آنها وجود دارد. به راحتی می توان دریافت که مشکل اصلی، کمبود یا نبود منابع و تجربیات فنی است. گرچه وضعیت به سرعت در حال تغییر است و کمبود رایانه ها و هزینه بالای اتصال به اینترنت، هنوز برای بسیاری مدارس مشکل ساز است اما چنین به نظر می رسد، که مشکل اساسی، دگرگونی و تغییر اساسی در شیوه های تدریس باشد.

          بیشترین چالش تلفیق فناوری در مدارس و کلاسهای درس مربوط به نیروی انسانی است نه فن آوری. به علاوه، این دیدگاه فقط در مورد کمک به دیگران در کار کردن با ماشین نیست بلکه اساسأ هدف آن کمک به معلمان در تلفیق و بکارگیری این ماشینها به عنوان ابزاری در خدمت تدریس است. معلمان به چه کمکهایی نیاز دارند؟ در گزینش فن آوری های جدید، معلمان با پاره ای موانع احساسی مواجه اند که آنها را می توان در چند مورد زیر خلاصه کرد:

-  موانع بزرگ روان شناختی در ارتباط با آزمایش کردن و بکارگیری ICT

-  دشوار بودن تغییر باورهای تربیتی و آموزش زیربنایی

-  سختی تغییر ساختار (ریشه یافته در ذهن) در زمینه (هنر تدریس)

-  ترس معلمان در از دست دادن اختیارات و کنترل کلاس درس

    یکی از علل این ترس می تواند عدم اعتماد به نفس آنها در به کار گیری ICT و پایین بودن توانایی هایشان در این زمینه در مقایسه با دانش آموزان باشد.

-  عدم هماهنگی معلمان مدارس با تغییرات سریع سخت افزارها و نرم افزارها

-  وجود پاره ای از مسائل و مشکلات در سطوح مؤسسات آموزشی و یا دولتی

-  دست کم گرفتن تلاش معلمان برای یادگیری و کنترل فن آوری جدید

این عوامل، عوامل انسانی هستند. به نظر می رسد برخی از معلمان ICT را خطری می دانند که تجربیات حرفه ای آنان را تهدید می کند معلمان فردا باید رویکردی نو برای کار خود و دیدگاهی جدید درباره ی معنا و مفهوم آموزش و یادگیری پیدا کنند.

      بنابر آنچه گفته شد، ICT ابزاری بسیار ارزشمند است ولی استفاده مؤثر از آن، مستلزم برخورداری از مجموعه ای از مهارتها است. معرفی سطوح و مهارتهای مختلف به معمان و دیگر اقشار چالش بسیار بزرگی ایجاد می کند؛ بخصوص در زمانی که کاربرد فن آوری به سرعت یادگیری آن در حال رشد و توسعه است.

      کاربرد مؤثر ICT از نگرشها و رویکردهای یاددهی – یادگیری جدا نیست. معلم (جدید) باید رویکردی را در پیش گیرد که نسبتأ باز، ترغیب کننده و بدنبال خلاقیت باشد، یادگیری را پشتیبانی و تسهیل کند و محیطی مناسب برای هدایت آن فراهم سازد.

      بنابراین، لازمه ی تلفیق مؤثر ICT در مدارس، تحول و دگرگونی فرهنگ مدرسه است. شاید بتوان ICT را در کاتالیزوری در نظر گرفت که شیوه های تفکر در مورد یاددهی – یادگیری را فعال می کند و موجب تغییر در کلاسهای درس می شود. برای پاسخ گویی نیازهای مطرح شده، تلفیق ICT با آموزش ضرورتی انکارناپذیر است.

      در طراحی یک واحد درسی (یادگیری) مبتنی بر ICT ، به چه نکاتی باید توجه کرد؟

معلمان برای طراحی یک واحد درسی مبتنی بر ICT باید همواره به نکات زیر توجه داشته باشند.

1-   استفاده از ICT برای دستیابی به اهداف آموزش، چه زمانی می تواند مفید و مؤثر باشد، چه زمانی تأثیر کمی دارد و حتی مناسب نیست. در این تصمیم گیری، باید چگونگی عملکرد ICT و راه ها و روش ها ی دستیابی به اهداف یاددهی - یادگیری را در  نظر گرفت. برخی از نکات مورد توجه در این مورد عبارتند از:

- سرعت و عملکرد ICT چگونه معلمان را قادر می سازد تا برای یادگیری بهتر دانش آموزان ابعاد مختلف درس را نمایش دهند و بررسی و تحقیق کنند.

-  تنوع و قابلیتهای ICT چگونه می تواند به معلمان و دانش آموزان کمک کند تا به آخرین اطلاعات دست یابند.

- با توجه به موقتی بودن اطلاعات ذخیره شده، چگونه می توان با استفاده از ابزار ICT اطلاعات را به سادگی پردازش کرده و در آنها تغییر ایجاد نمود.

- چگونه ثبت و ذخیره سازی و پردازش و ارائه ی اطلاعات به شکل تعاملی، معلمان و دانش آموزان را قادر می سازد تا به بررسی مدلها بپردازند، بطور مؤثر با دیگران ارتباط برقرار کنند و اطلاعات را به طور مکرر در اختیار مخاطبان مختلف قرار دهند.

2-     چگونه می توان از ICT برای دستیابی به اهداف یاددهی – یادگیری استفاده کرد؟

-  از ICT نه تنها برای ایجاد انگیزه در مخاطبان و تشویق آنها بلکه برای دستیابی به اهداف یاددهی – یادگیری به طور مؤثرتر استفاده کرد؟

- استفاده نکردن از ICT در فعالیتهای آسان و ساده ای که در صورت کاربرد روشهای دیگر، فرد را
راحت تر به اهداف موردنظر می رسانند.

-  از ICT در چه زمانی باید استفاده کرد و ابزارها ، محتوا یا روش آماده سازی مورد کدامند؟

 

از القای این تفکر که کیفیت ارائه، بیش از محتوا اهمیت دارد و

 آن را تحت الشعاع می دهد، اکیدأ خودداری می شود.

-  معلم با استفاده از ICT کارهای دانش آموزان را برای تمرکز در جنبه های موردنظر و استفاده بهینه ی از زمان و منابع سازماندهی کند.

-  دانش آموزان می توانند از ICT برای پیدا کردن پاسخ صحیح سؤالها، متناسب با موضوع درس استفاده کنند.

-  دانش آموزان می توانند برای ذخیره کردن و ارزیابی و بهبود کار و تکالیف، از ابزار ICT استفاده کنند.

-  معلم باید ارتباط بین کاربرد ICT و هدف تدریس و تأثیر آن بر کاربردهای روزمره را برای دانش آموزان روشن کند.

3-   معلمان باید ابعاد و بخشهایی از تدریس را که در آن از ICT استفاده می شود، در طرح درسهای خود مشخص کنند؛ برخی از مورد استفاده از ICT عبارتند از:

-  روشها و شیوه های استفاده از ICT برای رسیدن به اهداف یاددهی – یادگیری

-  تعیین سؤالهای کلیدی و فرصتها و وضعیت مداخله معلم برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان و هدایت آنها

-  تعیین روشهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و ثبت آنها

-  تعیین معیارهای قضاوت در زمینه های دانش آموزان تا استفاده از ICT موجب نادیده گرفتن این یافته ها و پیشرفت ها نشود

-  توجه به هر گونه تأثیر استفاده از ICT در سازماندهی و انتقال مفاهیم درس و چگونگی مدیریت آنها

- بررسی تناسب ICT مورد استفاده، با تواناییهای دانش آموزان با در نظر گرفتن این نکته که برخی از دانش آموزان ممکن است از قبل در استفاده از ابزار مودر نیاز تبحر لازم را داشته و برخی فاقد این تبحر باشند.

4-   معلمان به منظور دستیابی به اهداف آموزشی، باید از چگونگی سازماندهی منابع ICTموجود آگاه باشند. این سازماندهی شامل موارد زیر است:

- استفاده از ابزار ICT برای تمامی افراد یک کلاس یا یک گروه برای معرفی و مرور مجدد یک موضوع یا برای کسب اطمینان از دستیابی دانش آموزان به مفاهیم اصلی درس

- تقسیم بندی دانش آموزان در گروههای فردی، دو نفره یا چند نفره، به منظور حصول اطمینان از استفاده آنان از ابزار ICT و درگیر شدن آنها با آن، تلاش و تعامل و همکاری با یکدیگر و مداخله در صورت نیاز

- در دسترس بودن منابع ICT برای دانش آموزان به منظور استفاده در تحقیقات یا سایر موارد در حین درس، طراحی و اجرای فعالیت و کسب اطمینان از مفید بودن و تناسب منابع با هدف آموزشی موردنظر

-  حصول اطمینان از ارتباط بین فعالیت موردنظر و آنچه به استفاده از ابزار ICT صورت می پذیرد.

توجه داشته باشید که ابزار ICT برای پشتیبانی اهداف تدریس است

و نباید مفاهیم مورد تدریس را تحت الشعاع خود قرار دهد.

5- معلمان باید تشخیص دهند ICT برای تدریس به دانش آموزان با نیازهای ویژه به طور خاص چه کمکی می کند تا بتوان آنها را با برنامه های درسی همراه ساخت و بین برنامه ی درسی و نیازهای ویژه ی آنان هماهنگی ایجاد کرد.

6- معلمان باید بهترین و مناسب ترین ICT را برای دست یابی به اهداف آموزش خود و کار کردن با آنها را با بررسی نقادانه ی نرم افزارهای خاص یا عمومی انتخاب کنند.

7- معلمان باید قابلیت های ICT در موضوع درسی را در دانش آموزان رشد دهند و تقویت کنند. این کار به روشهای زیر انجام پذیرد.

- بحث و گفتگو. در زمینه ی مهارتهای ICT (آموزش مهارتها در صورت لزوم) و کاربردهای آن در آموزش

- استفاده دقیق و مناسب از واژه ها و توضیح دادن واژه های مرتبط با کاربرد ICT در موضوع درسی

- استفاده از ICT به شکلی که الگو و مدلی مناسب برای دانش آموزان باشد و حصول از کاربرد صحیح ICT توسط آنان

8- معلمان باید به هنگام استفاده از ICT ، یادگیری دانش آموزان و چگونگی استفاده آنان از ICT را زیر نظر بگیرند و ارزشیابی کنند. آنها در ارزشیابی پیشرفت دانش آموزان باید به نکات زیر توجه داشته باشند:

- اهداف آموزشی و اجرایی ICT مورد نیاز و چگونگی به کارگیری آن برای رسیدن به هدف را به خوبی بشناسند.

- فعالیت مبتنی بر ICT دانش آموزان را مشاهده کرده و در صورت لزوم در آن مداخله کنند.

- با طرح چند سؤال دانش آموزان را به فکر کردن برای توجیه مناسب بودن ابزار ICT ملزم کنند.

- با توجه به استانداردهای دست یابی به موضوع درسی، منابع مورد استفاده ی ICT را بشناسند.

- با نتایج استفاده از رایانه و تأثیر آن بر انتظارات معلم از یافته های دانش آموزان، آشنا باشند.

- معیارهایی را که از طریق آنها بتوان میزان تأثیر استفاده از ICT را در یادگیری دانش آموزان
اندازه گیری کرد، تعیین نمایند.

- میزان یافته های تک تک دانش آموزان را طی فرایند یک فعالیت گروهی از طریق مشاهده، ثبت داده ها، مداخله در فرایند و گفت و گو با دانش آموزان تعیین کنند.

- از کیفیت یادگیری دانش آموزان از موضوع درسی ارائه شده توسط ICT اطمینان حاصل کنند.

- در صورت استفاده از ابزار ICT در تدریس، برای ارزشیابی تشخیصی، تکوینی و پایانی فعالیت های مبتنی بر ICT طراحی کنند و مقررات و شرایط استفاده از ICT برای ارتقای یادگیری دانش آموزان، سطح ادراک آنان و نیز میزان دست یابی شان به مفاهیم را تعیین کنند.

- حوزه ی وسیعی از ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی و محتوای آنها را مورد ارزیابی قرار دهند تا بتوانند انتخاب ابزار ICT در طراحی درس، تدریس، ارزشیابی و مدیریت کلاس را توجیه نمایند.

هنگام ارزشیابی، تنها کیفیت ارائه و پیچیده گی ابزار مورد استفاده، نباید ارزشیابی شود.

 

فرایند طراحی واحد یادگیری با استفاده از ICT

-  تعیین اهداف اصلی درس

-  تعیین سطوح مختلف توانایی های دانش آموزان

-  پیدا کردن نقطه مشترک (سطح پیش دانسته ها) قابل درک برای همه دانش آموزان

-  طراحی فعالیتهای گوناگون متناسب با سطح توانایی های دانش آموزان با سطح پایین تر از نقطه شروع

-  آگاهی از میزان تأثیر استفاده از ICT در ارتقای کیفیت یاددهی – یادگیری و ایجاد فرصت های آموزشی مبتنی بر ICT

-  تعیین سازماندهی آموزشی و فعالیتهای داخل یا خارج از کلاس

- تهیه ی مواد آموزشی لازم برای انواع فعالیتها شامل فعالیتهای از پیش طراحی شده یا طراحی شده توسط معلمان و برگه ها و کپی های لازم، فایل های از قبل آماده (صفحه ی گسترده، فایل هایی شمایل
داده ها و ...).

-  تعیین چگونگی گروه بندی دانش آموزان، آیا دانش آموزان کلاس با هم کار می کنند، در گروه های مختلف کار می کنند یا دو به دو و ... .

-  تعیین شیوه ها و ابزار ارزشیابی متناسب با شیوه ها و ابزارهای استفاده شده در طرح درس.

 

دانش آموزان را باید به یاری دادن یکدیگر به ویژه هنگام کار با ابزار ICT ترغیب و تشویق کرد

بازبینی و ارزیابی واحد یادگیری طراحی شده

 

ارزیابی از فعالیت ها: آیا فعالیتی برای دستیابی به اهداف ارزیابی مناسب بوده است یا باید تعدیل شود، به علاوه تأثیر ICT در درک بهتر دانش آموز نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرد. برگه ی مرور و بازبینی می تواند در این زمینه به شما کمک کند.

 

برگه ی مرور و بازبینی فعالیت

هدف این برگه، فراهم آوردن اطلاعاتی است که به شما در تجزیه و تحلیل و تکمیل فعالیت انجام شده جهت استفاده در سایر گروه ها یا زمان های دیگر کمک می کند.

1-از فعالیت چه انتظاری دارید؟ مقاصد و اهداف یادگیری شما کدام اند؟

2-شما به کدام دانش و مهارت های دیگر نیاز دارید؟

-  در زمینه ی فناوری

-  در زمینه ی موضوع درسی

-  در زمینه ی راهبردها و رویکردها

3-دانش آموزان به کدام دانش ها و مهارت های دیگر نیاز دارند؟

-  در زمینه ی فناوری

-  در زمینه ی موضوع درسی

-  در زمینه ی راهبردها و رویکردها

4-آیا تمرکز بر رشد و توسعه ی مهارت است یا درک مفهوم آن؟

5-آیا در جریان فعالیت، دانش آموزان بر درک موضوع بیشتر تمرکز داشتن یا صرفأ از دستورالعمل ها تبعیت می کردند یا دگمه ی رایانه را فشار می دادند؟

6-استفاده از فناوری چه تأثیری بر پاسخ پرسش های 4 و 5 داشته است؟

7-آیا استفاده از فناوری بر ترتیب (تقدم و تأخر) مفاهیم تدریس شده، چه تأثیری داشته است؟

8-مزایا و معایب استفاده از فناوری چیست؟

9-استفاده از ابزارهای فناوری چه فرصت هایی را برای برقراری ارتباط با سایر موضوعات درسی دیگر و زندگی روزمره فراهم کرده است؟

10- آیا شیوه ها و ابزارهای ارزش یابی با اهداف پیش بینی شده متناسب بوده اند؟

11- در طراحی درس بعدی چه تغییری در طرح درس خود ایجاد خواهید کرد؟

امیدواریم اگر تاکنون این کارها را انجام نداده اید، به استفاده از ICT در کلاس درس خود تمایل پیدا کرده باشید. بدیهی است که همچون دیگر جنبه های آموزش، با تمرین و تکرار بیشتر، کارها آسان تر
می شوند. توصیه می شود در صورت امکان، جزوه های خود را با سایر معلمان مقایسه کنید یا با آنها تبادل نظر کنید، طرح درس مشترک بنویسید، در مورد موفقیت ها و مشکلاتی که داشته اید (همه ی ما داشته ایم) با هم صحبت کنید و ...

 

به این ترتیب به کارگیری ICT نه تنها معلم را یاری می دهد که از راهبردهای گوناگون در آموزش استفاده کند، بلکه امکان پاسخ گویی به نیازها و تفاوت های فردی یادگیرنده را فراهم می سازد.

 

فواید استفاده از ICT در تدریس

-  استفاده از جذابیت های فناوری برای ایجاد انگیزه

-  تقویت توانایی دانش آموزان در کار با داده ها و داده گردانی رایانه ای

-  تقویت حس همکاری و مشارکت گروهی

-  امکان ارائه ی پرسش های باز پاسخ

-  تقویت توانایی دانش آموزان در استفاده از نرم افزارهای گوناگون

-  تقویت توانایی دانش آموزان در استفاده از پایگاههای اطلاعاتی جهانی اینترنت و چگونگی جستجو و دریافت اطلاعات

-  تقویت توانایی دانش آموزان در استفاده از ویدیو کنفرانس های جهانی برای ارسال و دریافت پیام ها

 

 

 

هاشم هاشم نژاد: مدرس و تکنولوژیست آموزشی مراکز تربیت معلم اصفهان آبان ماه 1384


 

 

مشخصات کلی

نام درس: .......................................... پایه تحصیلی .......................................      تاریخ اجرا .................................    موضوع: ................................... مدت اجرا: .............................

هدف ها

مفاهیم مورد نظر: ..............................................................

هدف های درسی با تعیین سطوح یادگیری (شناختی، عاطفی، روان حرکتی)

1-هدف کلی:

2-اهداف جزئی:

3-اهداف رفتاری

امکانات و

رسانه ها

امکانات ICT :

1-رایانه با امکانات ارتباط و دسترسی به اینترنت

2-نرم افزارهای مرتبط به محتوای درس

3-آدرس های پایگاههای اطلاعاتی اینترنت مرتبط به درس

 

 

مهارتهای مورد نیاز

مهارت های مورد نیاز ICT

1-آشنایی با محیط سیستم عامل ویندوز

2-آشنایی با محیط آفیس حداقل (ورد و پاورپوینت)

3-آشنایی با اینترنت و چگونگی در جستجو و دریافت اطلاعات

4-آشنایی با پست الکترونیکی و چگونگی ارسال و دریافت اطلاعات

5-آشنایی با ویدیو کنفرانس و چگونگی ایجاد ارتباط و ارسال و دریافت اطلاعات به صورت  سمعی و بصری

روش های تدریس

استفاده از الگوهای تدریس فعال:

منابع

منابع اطلاعاتی تدریس:

1- کتب درسی      2- کتاب های کمک درسی و جزوات      3- مجله و روزنامه          4- نرم افزارهای مرتبط      5- پایگاههای اطلاعاتی اینترنت    6- تجارب قبلی دانش آموزان      7- و اطلاعات معلم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مراحل اجرا

فعالیت های مقدماتی:

بهتر است که هر دانش آموز پشت یک سیستم قرار گیرد، در صورت کمبود تجهیزات، 
دانش آموزان به گروه های دو یا سه نفره گروه بندی گردند. و از آنها خواسته شود که پشت سیستم ها قرار گیرند.

فرایند تدریس:

- طراحی فعالیت های گوناگون متناسب با سطح توانایی دانش آموزان با سطح پایین تر از نقطه شروع تدریس

- طراحی فعالیت های گوناگون متفاوت جهت پرورش و ارتقای سطح توانایی دانش آموزان با توانایی های بالاتر

- طرح مسئله توسط معلم و از دانش آموزان خواسته شود که با توجه به منابع اطلاعاتی یاد شده وارد سایت های معرفی گردیده و جستجوی پاسخ آن را در پایگاههای مختلف پیدا و با استفاده از منابع دیگر (به صورت گروهی) نتایج را استخراج کنند و پس از انقضای زمان تعیین شده ی جستجو و استخراج نتایج، به صورت گروهی، اطلاعات به دست آمده را در میان بگذارند، رد و بدل، تجزیه و تحلیل، نقد و بررسی، تغییر و تحول و پردازش نمایند و نتایج پایانی را به صورت مکتوب در کلاس درس توسط منشی گروه قرائت و تحویل معلم گردد. نقش معلم در این فرایند نقش کارگردانی، راهنمایی، هدایت گر و تأیید یا اصلاح اشتباهات نتایج به دست آمده توسط تلاش و فعالیت گروهی دانش آموزان

 

 

فعالیت های تکمیلی:

-  مراجعه به کتاب درسی و حل برخی از تمارین

-  جمع بندی و نتیجه گیری:

 

ارزشیابی تکوینی:

از دانش آموزان خواسته شود، با توجه به آنچه آموخته اند، پاسخ پرسش های (از پیش تعیین شده توسط معلم) را به صورت شفاهی یا مکتوب به معلم خود ارائه دهند. و معلم آنها را ارزیابی کند.

 

تعیین تکلیف:

-  حل تمارین کتاب

-  تحقیق و پژوهش

-  خلاصه نویسی

-  نقد و ارائه ی راه کارها و قضاوت

-  اظهارنظر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هاشم هاشم نژاد: مدرس و تکنولوژیست آموزشی مراکز تربیت معلم اصفهان آبان ماه 1384

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

مشابهت آموزش سیستمی فیزیک با سیستم های ترمودینامیکی

بازديد: 155

چکیده

توسعه ترمودینامیک وکشف قوانین آن این نکته اساسی را به ما یادآور می شود که می توان به فرآیندهای فیزیکی خصلت یک سیستم را نسبت داد. در این مقاله کوشش کرده ام که وجوه اساسی سیستم را نشان دهم و در عین حال مشابهت هایی که این موقعیت با موضع ما در دیگر زمینه های شناخت خصوصا در زمینه آموزش علوم مخصوصا فیزیک دارد, یعنی زمینه هایی که در خارج از حوزه درک مکانیکی طبیعت است.خاطر نشان سازم و در پایان وجوه اساسی بین سیستم های یادگیرنده و یادگیری سیستمی را برشمارم.

 

واژگان کلیدی: ترمودینامیک، سیستم، دیدگاه سیستمی،  سیستم آموزشی، برنامه ریزی سیستمی، یادگیری سیستمی.

            

1. مقدمه

فیزیک با تازگیها و ویژگیهای مخصوص به خود, یک دانش دائما در حال تغییر است به تبع آن روشهای تدریسی که نسل پیش از ما آنها را به کار می بردند اکنون کنار گذاشته شده است و نوآوریهای جدید آموزشی و فنونهای جدید تدریس جانشین آنها گردیده است. دانش آموزان از میان جهان دائما در حال تغییر, اطلاعات جدیدی از پیرامون خود کسب کرده و می کنند و همواره به دنبال روشهای نوینی برای کسب اطلاعات هستند. یکی از روشهای جدیدی که می تواند در این زمینه به دانش آموزان کمک کند روش تدریس سیستمی توسط معلمان و دبیران است که در مقاله حاضر به چگونگی و اجرای این روش نوین می پردازیم. این روش دانش آموز را به عنوان یک سیستم در نظر گرفته و عوامل موثر بر یادگیری دانش آموز را که به عنوان محیط مد نظر قرار داده است را به چهار عامل مهم تقسیم       می کند.

▪ مسائل و مشکلات فردی دانش آموز

▪ مسائل مربوط به فرآیند آموزشی

▪ مسائل مرتبط با امکانات آموزشی

▪ مسائل مربوط به افراد متعامل با دانش آموز

2. ترمودینامیک

ترمودینامیک یکی از شاخه های مهم علم فیزیک است . معمولا به قسمتی از ماده که آن را در ذهن خود از محیط اطرافش جدا کرده ایم توجه می شود، چنین قسمتی را سیستم می نامیم و هر چیز خارج از سیستم که تاثیر مستقیم بر رفتار آن داشته باشد، محیط نامیده می شود. بنابراین، برای آنکه رفتار سیستم را مشخص کنیم ، باید ببینیم که برهم کنش آن با محیطش چگونه است. برای توصیف رفتار سیستم باید کمیتهایی قابل مشاهده ای انتخاب کنیم.این کمیتها را که به خواص کل سیستم مربوط اند و با عملیات آزمایشگاهی اندازه گیری می شوند، کمیتهای ماکروسکوپیک می نامیم. قوانینی که کمیتهای ماکروسکوپیک دخیل در فرایندها را به هم مربوط می کنند، اساس علم ترمودینامیک را تشکیل می دهد. علم ترمودینامیک راهنمای بشریت شده برای اینکه همه ما پدیده های اطراف خود را به صورت سیستم در نظر بگیریم و در برخورد با پدیده ها نه تنها ذهنیت خطی نداشته بلکه مولفه های مختلف را با یکدیگر تطبیق دهیم و تاثیرات متغیرها را با یکدیگر بسنجیم. چنانچه که وجود آدمی مانند هر پدیده دیگر، چرخه عمر و حیات دارد و دوران رشد، اوج، افول، زوال و سرانجام میرایی را می گذراند. بنابراین وجود آدمی یک سیستم است و می تواند از محیط تاثیرات فراوانی بپذیرد و تاثیرات عمیقی بر محیط بر جای گذارد.

3. بعضی از صفات سیستم

● هدفمند یا هدف پذیر، یعنی در ذات خود دارای هدف است یا ما برای آن هدف تعریف می کنیم.

● پویایی، یعنی دارای حرکت است. حرکت را با تغییر می شناسیم، تغییر شکل در بعد زمان.

● توسعه یابنده و توسعه پذیر، تکامل پیدا می کند و به سمت هدف می رود و در حال تغییر است.

4. ویژگی های سیستم

● ورودی و خروجی:  هر سیستم دارای ورودی و خروجی است.                                                                                                                                                                       

● بازخوراند (Feed back) : بازگشت بخشی از خروجی سیستم به عنوان ورودی مرحله بعد.

● هم پایانی : همیشه فقط یک راه به سوی هدف وجود ندارد.

5. ویژگی های دیدگاه سیستمی

کل گرایی : پدیدهای مورد بررسی به صورت یک کل بررسی می شود که این کل فراتر از جمع جبری اجزا است.

پویایی : در دیدگاه سیستمی، سیستم، پویا و دینامیک در نظر گرفته می شود و دائما در حال فعالیت و حرکت است. از این نظر، موقعیت و شرایط سیستم از لحظه ای به لحظه دیگرتغییر می کند.

6. فرآیند برنامه ریزی سیستمی 

روش کلی در برنامه ریزی سیستمی این است که برای رسیدن به هدف، گزینه های مختلف و پیامدهای احتمالی آنها بررسی می شود. گاهی اوقات بعد از به کار گیری شیوه مناسب و ارزیابی تاثیرات حاصل ممکن است تغییراتی در برنامه ریزی صورت گیرد. در نخستین مرحله اهداف مشخص و بر حسب اولویت مرتب می شود. هم چنین باید میزان سازگاری آن ها با یکدیگر ارزیابی شود. این اهداف باید به شکل اهداف کلان، اهداف خرد و برنامه های زمان بندی شده طبقه بندی شوند. مرحله بعد تهیه مدلی از سیستم است تا واکنش سیستم را در مقابل شیوه های عمل گوناگون بررسی کنند. گزینه های مختلف که با مدل شبیه سازی می شوند امکانات گوناگونی را برای طراحی برنامه به وجود می آورند. در واقع این همان مرحله اول طراحی برنامه است. در مرحله دوم آن گزینه های مختلف ارزیابی میشود و بهترین گزینه انتخاب می شود. در ارزیابی گزینه ها باید به اهداف کلان و خرد توجه شود. مرحله بعد اجرای برنامه است اما اجرای یک برنامه به معنای پایان کار نیست و در صورت لزوم فرآیند مدل سازی، ارزیابی و انتخاب مداوما تکرار می شود. در اینصورت برنامه ریزی به شکل یک سیستم کنترل و مراقبت در می آید.دیدگاه سیستمی علاوه بر نکات مثبتی که دارد، دارای مشکلات زیر می باشد:

         الف- اطلاعات ما از جهان اطراف ممکن است سریعا افزایش یابد و نتایج پیش بینی نشده ای بدست آید که         می تواند تصمیم گیری در یک بخش تاثیرات غیرمنتظره ای را در بخشهای دیگر بوجود آورد.

ب- به علت تغییر ارزشهای انسانی در طول زمان، سلایق برنامه ریزان نیز متغیر است    

       ج- تعارض ارزشها و منافع

       د- در این گونه از برنامه ریزی جایگاه خاصی برای مشارکت عمومی مردم در نظر گرفته نشده است.

7. یادگیری سیستمی و سیستم یادگیرنده

یادگیری سیستمی به عنوان روشی تعریف می شود که سیستم ها ایجاد، تکمیل و سازماندهی می کنند تا دانش و جریانهای عادی کار در رابطه با فعالیتهایشان و در داخل فرهنگ هایشان و نیز کارایی سیستم را از بهبود کاربرد مهارتهای گسترده نیروهایشان انطباق و توسعه دهند. سیستم یادگیرنده، سیستمی است که با ایجاد ساختارها و استراتژیها به افزایش یادگیری سازمانی کمک کند. افزون بر آن، سیستم یادگیرنده سیستمی است که توانایی ایجاد، کسب و انتقال دانش دارد و رفتار خود را چنان تعدیل می کند که بازتاب دهنده دانش و دیدگاههای تازه باشد. سیستم یادگیرنده، سیستمی است که با قدرت و به صورت جمعی یاد می کیرد و پیوسته خود را به گونه ای تغییر   می دهد که بتواند با هدف موفقیت مجموعه سیستمی، هرچه بهتر اطلاعات را گردآوری و مدیریت کند و به کار گیرد. در فرآیند یادگیری و آموزش، هر سه عنصر رقابت، نوآوری و اثر بخشی مورد توجه است زیرا روند آموزش یا یادگیری خود نوعی روند رقابتی بین یادگیرندگان است. همچنین یادگیرندگان در فضای رقابتی و فشرده حاکم بر آموزش، نیازمند نوآوری هستند تا بتوانند برتری خویس را محفوظ دارند. گذشته از آن، بی گمان اثربخشی، خود چشم انداز اصلی را در یادگیری تشکیل می دهد و آموزش (یادگیری) بی اثر همان به که انجام نگیرد زیرا انتظار نهایی از آموزش، ثمربخشی آن است. پژوهشگران، یادگیری سیستمی را به دو سطح بالا و پایین تقسیم می کنند. یادگیری سطح پایین در داخل سیستم در پرتو مجموعه ای از قواعد روی می دهد و به توسعه در روابط پایه ای میان رفتارها و نتایج می انجامد. این امر اغلب در دوره کوتاهی اتفاق می افتد و تنها بخشی از آنچه را سیستم به انجام می رساند تحت تاثیر قرار می دهد. هدف یادگیری سطح بالا، تنظیم قواعد و هنجارهای کلی به جای فعالیتها و رفتارهای ویژه است. روابطی که در نتیجه یادگیری سطح بالا ایجاد می شود، اثرات بلندمدت بر سیستم به عنوان کل دارد. این گونه از یادگیری با استفاده از کاوش خلاق و توسعه مهارت و بینش روی می دهد. بنابراین یادگیری سطح بالا، بیشتر از یادگیری سطح پایین از فرآیند شناخت برخوردار است.

8. فرصتهای یادگیری در آموزش سیستمی

 مک نیل ایجاد فرصتهای یادگیری در کلاس درس را شامل فعالیتها، درسها و تعامل بین فراگیران و شرایطی که توسط معلمان ترتیب داده شده می داند. 

8 .1. فرصتهای یادگیری در آموزش مداوم و خود راهبردی در یادگیری

 مجموعه مطالعات و مورد پژوهی های اسکاگر (1984)، گود (1984)، دمپسی (1987)، کندی (1991) نشان می دهد که فرصتهای یادگیری با توجه به اصول آموزش و پرورش مداوم (مادام العمر) و شاخصهای راهنمای خود راهبری و خود ارزشیابی در یادگیری ها مشخصاتی رامطابق اصول زیر دارد.     

            الف) انعطاف در موقعیت یادگیری                        ب) تشویق به انتخاب در یادگیریها

      ج) یاددهی به عنوان فعالیتی تسهیل کننده                د) یادگیرندگان به عنوان مسئولین ارزشیابی از خود

      ه) وجود روابط مردمی در موقعیتهای یادگیری          و) تکیه کردن بر انگیزش درونی

      ز) تاکید بر اهداف آموزشی                                ح) یکی شدن با یادگیریها خارج از موسسه

8 . 2. مبنای فرصتهای یادگیری در آموزش و پرورش انسان گرایانه

در این دیدگاه دانش آموزان خودشان ممکن است برنامه ای برای رسیدن به هدفی دور بنا کنند و آزادی  گسترده ای در دنبال کردن راه خودشان داشته باشند که خود شامل سه اصل زیر است.

▪ تاکید بر یاددهی به عنوان دگرگون سازی دانش آموز، و نه یاددهی به عنوان انتقال موضوع مطلب درسی.

▪ محیطی باید برای یادگیری خلق کرد که مانع رشد طبیعی نشود. در مجموع تمرکز بر شرایط مناسب یادگیری در این دیدگاه زیاد است. غنی بودن محیط، توجه به علائق، ویژگیها و الگوهای رشد هر دانش آموز و استفاده از تمام حواس تاکید می کند.

▪ ترتیب دادن موقعیتهایی که در آن فراگیران آنچه را می خواهند یاد بگیرند تعیین می کنند. برنامه درسی انسان گرایانه خودآگاهی را افزایش می دهد؛ این رویکرد به فراگیران اجازه می دهد تا در پاسخ های خود به دنباله ای از فعالیتها، در جستجوی یافتن الگوی شخصی متمایز باشند.

8 .3.  مبنای فرصتهای یادگیری در بازسازی گرایی اجتماعی

   در باب بازسازی گرایی اجتماعی این مطلب مهم است که فراگیران از دانش و عقل خود برای کمک به بهبود کیفیت تصمیمی که به عموم مردم برمی گردد و تعیین کننده شرایطی که در آن زندگی می کنند، استفاده کنند. بنابراین فعالیتهای یادگیری دانش آموز، دانش و عمل را در جهت تاثیر دادن تغییر در جامعه با هم ترکیب می کند. برای بازسازی گرایی اجتماعی، یک فرصت یادگیری می باید سه معیار را محقق سازد:

▪ اول اینکه، می باید واقعی باشد. یعنی این که فراگیران می باید روی یک مطلبی  و مساله ای در جامعه محلی متمرکز شوند که اعتقاد دارند آنها می توانند تغییرش دهند و کوشش خود را در آن معطوف دارند.

▪ دوم اینکه فراگیران می باید روی یک مساله یا موضوع عمل کنند و نه آنکه صرفا آن را مطالعه کنند. مثلا کار با گروههای محلی، مطلع کردن مردم نسبت به مسائل مورد بحث و منازعه.

▪ سوم آنکه فراگیران می باید یک نظام مرتبط و پیوسته از ارزشها را شکل دهند. کسب احساسی از آنچه که درست و نادرست است، دلخواه و مورد انزجار است اهمیت دارد.

8 .4. مبنای فرصتهای یادگیری در رویکرد فناوری

این دیدگاه بر یک رویکرد تحلیل مداوم و پشت سرهم از تکالیف یادگیرنده در تدوین برنامه درسی تکیه دارد و فرصتهای یادگیری به صورت هدفهای رفتاری با عملکردی بیان می شوند. نظامهای آموزشی مبتنی بر فناوری در جستجوی فراهم آوردن کاراترین وسایل در انتقال دانش و تسهیل یادگیری می باشند و فناوری بخشی از صلاحیتهای خاص می باشد. تنظیم فرصتهای یادگیری در رویکردهای فن آورانه تا حدود زیادی بر پاسخگویی مستقل، دنبال کردن توالی خاص با حداقل دخالت و هدایت معلم تاکید دارد. فناوری سیستمها، آموزش و پرورش نتیجه مدار و صلاحیت مدار، آموزشهای نظامدار فردی، یادگیری در تسلط نمونه هایی از برنامه درسی فناورانه هستند. برنامه درسی و فرصتهای یادگیری در رویکرد فناوری معمولا مرتبط با رشته های موضوعی مخصوصا فیزیک است.

8  .5. مبنای فرصتهای یادگیری در برنامه درسی موضوع علمی

دیدگاه موضوعات درسی و رشته های علمی برداشت مسلط و تا حدودی سنتی از برنامه درسی است که در مدارس و در تنظیم فرصتهای یادگیری بکار گرفته می شود. جامعترین و شاخص ترین ویژگی موضوع درسی علمی نسبی و خطی این دیدگاه است. فرصتهای یادگیری در این دیدگاه شامل برنامه درسی موضوع محور که، روی موضوعات سنتی تدریس، برترین اندیشه ها و برترین دستاوردهای علمی بشر و کسب مهارتهای اساسی سواد تاکید دارد. در این سمت گیری، این دیدگاه می خواهد دانش آموز ساختار یک رشته علمی را فرا بگیرد و بفهمد که چگونه امور بهم مرتبط است، می خواهد مغزهای منطقی پرورش دهد، می خواهد دانش آموز را تعلیم دهد که به تحقیق بپردازد.

9. نتیجه گیری

اگر شخص یادگیرنده را به عنوان یک سیستم در نظر بگیریم مطابق با پنج فرصت یادگیری مورد اشاره بالا، این سیستم یا این شخص یادگیرنده پس از مدتی دارای خصوصیت زیر می شود: رشد در  فضای رقابتی، احترام به ملتها، افزایش حق انتخاب (تکثرگرایی، تنوع، تاکید بر شرایط و مختصات محلی)، انعطاف در به کارگیری سیستمهای اطلاعاتی، مدیریت به هنگام مسائل شخصی، بهره گیری از اشکال و شیوه های جدید آموزش بخصوص آموزشهای مجازی، سلسله مراتب مسطح با ارتباطات افقی، مشارکت درسازوکارهای غیررسمی (مانند مشارکت اجتماعی، فرهنگ، ارتباطات)، کسب تفکرات فرهنگی (عدم اطمینان، کیفیت و مرغوبیت، تنوع و ابداع، تاکید بر گرایشهای جهانی و بین المللی)،کسب مهارتهای کار ( پیچیدگی، کارگروهی، مهارتهای متکی بر دانش، تاکید بر سیستمهای آموزشی). تئوریهای فیزیک نه تنها در مباحث مختلف فیزیکی قابل استناد هستند بلکه حتی در سایر امور غیر فیزیکی به صورتهای مختلف کاربرد دارند، چنانچه که در مقاله بالا از تئوری سیستمی در آموزش فیزیک دبیرستانی سخن گفته شده است و روشهایی که این تئوری پیش روی کلیه معلمان و دبیران فیزیک قرار می دهد تا برای بهبود تدریس فیزیک و فهم پدیده های فیزیکی توسط دانش آموزان اشاره شده است.

10. مراجع

  1. سلسبیلی، نادر، ارائه یک الگوی راهنما در خصوص کاربرد دیدگاههای برنامه درسی در نظام برنامه ریزی درسی کشور، رساله دوره دکتری رشته برنامه ریزی درسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تربیت علوم، تهران، 1379.
  2. علیدوستی، سیروس ( 1379 )، کاربرد پویایی سیستم در یادگیری سازمانی و سازمانهای یادگیرنده، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران.
  3. فقیه، نظام الدین ( 1378 )، سیستم های کنترل، شیراز: انتشارات نوید.
  4. فقیه، نظام الدین ( 1378 )، مبانی شبیه سازی سیستمها، شیراز: انتشارات نوید.
  5. فقیه، نظام الدین ( 1377 )، "توسعه فراکتالی در سیستمهای پویا و تحول در سیستمهای سازمانمند "، فصلنامه دانش مدیریت، 11و40-39، صص 39-5.
  6. فقیه، نظام الدین ( 1382  ) ، سیستمهای پویا : اصول و تعیین هویت، تهران، انتشارات سمت.
  7. کرشی، مسعود(1382)، نقش فناوری اطلاعات در پیشبرد آموزش فیزیک، مقاله ارائه شده به نهمین کنفرانس آموزش فیزیک ایران در اصفهان.
  8. کومبز، آرتور رایت، آموزش تخصصی معلمان، دیدگاه ادراکی در تربیت معلم، جواهر فروش زاده (مترجم )، انتشارات رشد، تهران، 1369.
  9. گلستانیان، نعمت الله و بهار، محمود. (1370) فیزیک جلد دوم، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی
  10. مهرمحمدی، محمود ، بررسی تطبیقی نظام برنامه ریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران، جمهوری فدرال آلمان ، نشریه شماره 2 ، پژوهشکده تعلیم و تربیت ، آبان 1375.
  11. Argyris, C. and Schon, D.A.(1998), Organizational Learning : a Theory of Action Prespective, Londo, Addison – Wesley.
  12. Candy Philip C. (1991). Self – Direction for Lifelong Learning. Jossey- Bass publisher Sanfrancisco. California.
  13. Dempsey Ruth & Others. (1987) An Alternative Approach to Teachers Education. Preparing Teachers for Excellent in facilitation of Learning. OttawaCanada.
  14. Dodgson, M. (1993) “Organizational Learning : A review of some literature”, Organizational Studies, 14, 3, pp . 375- 394 .
  15. Goad  L.H. (Ed). (1984). Preparing Teachers for Lifelong Education. pergamon press. Hamburg .
  16. Halliday, D - Resnik, R. (1978). Fundamentals of Physics, Jhon Willy & Sons, (1990)  
  17. Hatch, M .J . (1997) Organizational Theory : Modern Symbolic and Postmodern Perspective, Oxford , Oxford University Press.
  18. Huber, G. P. (1991) “Organizational Learning : The Contributing Processand the Literature”, organization science, 2,1 . pp. 88 – 115.
  19. Mc Niet John (1996 ). Curriculum, A Comprehensive Introduction. 5thEd. HarperCollins College publishers. New York.
  20. Miller John P. (1983). The Education Spectrume. Orientations to Curriculum. Longman Inc. New York.
  21. Saylor Galen J. & Alexander W.H & lewis A.J (1981). Curriculum Planning for Better Teaching and Learning. 4th. ed. Holt Rinehart and Winston inc. New York .
  22. Skager R. (1984). Organizing Schools to Encourage Self – direction in Learners. UIE. Pergamonpress. Hamburg.
  23. Suhubert William H. (1986). Curriculum Perspective, Paradigm and Possibility. Macmillan pub.co. New York
  24. Tyler Ralph W. (1949). Basic Priciples of Curriculum and Instruction. University ofChicago press.  Chicago
  25. Vennix, J.A.M.,et al. (1994),  “Model Building for Group decision Support : Issues and Alternatives in Knowledge Elicitation” In Modeling for Learning Organization, Edited by Morecrof, J.K. W and Sterman, J.D. New YorkOregon Productivity press, pp. 29 -49.
  26. Watkins W.H. (1991). Social Reconstructionist Approach , in Lewy Arieh. (ed). International Encyclopedia of Curriculum. Pergamon press inc. oxford.
  27. Wiles John & Bondi Joseph. (1993) Curriculum Development. A Guide to practice, 4th ed. Merrill Prentice – Hall Inc. New Jersey.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس