پروژه و تحقیق رایگان - 163

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

چگونه می توان فکر کردن را به کودکان آموخت؟

بازديد: 109

چگونه می توان فکر کردن را به کودکان آموخت؟

معمولا معلمان معترض هستند که یاد دادن یکسری اطلاعات خشک و بی روح به بچه ها و یادآوری آن در امتحانات بسیار سهل الوصول تر است از اینکه به آنها یاد دهیم که چگونه فکر کنند. آیا می توان اندیشیدن را به کودکان آموخت؟ تحقیقات می گوید: "بله".

بخشی از تفکر ، از تجربه نشات می گیرد، بنابراین برای اینکه بچه ها یاد بگیرند چطور فکر کنند (که شامل چگونگی ارزیابی آنها از موقعیت ، چگونگی توجه آنها بر مهمترین جنبه ها ، نحوه تصمیم گیری برای انجام کار و چگونگی ادامه کار می شود) ، نیاز به تجربه دارند.

چگونه می شود بستر مناسب برای تجربه کودکان را فراهم آورد؟
مهارت های فکر کردن درباره فعالیت های روزانه در مدرسه یا خانه را باید به کودکان و نوجوانان آموخت. این کار می تواند بسیار ساده آغاز شود. از خردسال ها سوالات با انتهای باز بپرسید که با آیا ، چرا و چطور شروع می شوند و درحالی که سوالات را برایشان می خوانید آنها را تشویق کنید مهارت های کلامی خود را بهبود بخشند، این سوالات پرسشی ، می تواند کمک کند تا کودکان چگونه فکر کردن را یاد بگیرند. همین روش به کودکان سنین بالاتر هم می تواند کمک کند.

▪ مرتب کردن اطلاعات و مقایسه آنها
از کودکان بخواهید اطلاعات را باهم جفت و جور کرده و داده های جدید را با آنچه از قبل می دانستند، مقایسه کنند. این کار به آنها کمک می کند یاد بگیرند، ارتباط بین لغات یا مفاهیم را بشناسند و دریابند دو موضوع در چه نکاتی و مواردی باهم اشتراک و در چه مواردی با هم تفاوت دارند. دانش آموزان می توانند از طبقه بندی کردن اشیا استفاده کنند که به آنها در یادآوری بهتر مطلب و اندوخته های ذهنی شان کمک کند. عملکرد تفکر انتقادی را که توانایی ارزیابی کردن اطلاعات است، به بچه ها بیاموزید. به آنها بیاموزید تا درباره هر چیزی که می شنوند یا می خواهند که به دست بیاورند چهار پرسش بپرسند.

▪ آیا آن چیز جالب و درخور شایسته است؟
دانستن اطلاعاتی راجع به آن چیز می تواند جزء اطلاعاتی قرار گیرد که اطلاعات عمومی به شمار می آید مثلا آب ترکیب شده است از اکسیژن و هیدروژن.

اگر جزء اطلاعات عمومی قرار نمی گیرد، دلیل خاص بودن آن چیست و چرا کودک میل دارد راجع به آن نکاتی را بداند. اگر دلیلی دارد، آیا دلیل معتبر هست یا خیر؟ اگر نیست، بچه ها باید یادبگیرند که تلاشی برای درک و دانستن اطلاعاتی که به دردشان نمی خورد یا آن را دوست ندارند، نکنند. به بچه ها نشان دهید چطور به یک مسأله نزدیک شوند: الف : کودکان نیاز دارند تشخیص دهند چه چیزهایی را می دانند، چه چیزهایی را نمی دانند و باید چه کاری انجام دهند،ب : سپس آنها می توانند نقشه ای را برای حل مساله طراحی کنند. پ: نقشه ای را ارزیابی کنند و تصمیم بگیرند که آیا موثر هست یا خیر؟

راهنمای تصورات دهنی
از راهنمای تصورات دهنی و تصویر یک حادثه یا تجربه استفاده کنید. تخیلات حسی به ما کمک می کنند که اطلاعات را در حافظه بلندمدت ذخیره کنیم. هر چه از ظرفیت بیشتر حواسمان استفاده کنیم، بهتر است. به این ترتیب ممکن است از بچه ها خواسته شود در حین خواندن داستان هایی درباره صحرا ، آن را ببینند، شن های آنجا را لمس کنند، به صدای باد گوش دهند و گرما و تشنگی را احساس کنند. این رویکرد از جزئیات و حواشی استفاده می کند.

تفکر فراتر از آموخته ها
به بچه ها یاد دهید فراتر از آنچه یادگرفته اند، فکر کنند. ممکن است از بچه ها خواسته شود در حین مطالعه انقلاب آمریکا بگویند سربازان در دوره «فورگ» چه احساسی داشتند؟ چه لباسی پوشیده بودند؟ تصور کنید شما در آن موقعیت قرار گرفته اید، نامه ای به خانواده خود بنویسید.

▪ ترغیب به نوشتن
کودکان را به نوشتن ترغیب کنید. زیرا وقتی افکار را بخواهیم بر روی کاغذ بیاوریم، ناچار باید آنها را مرتب کنیم. طرح هایی که بچه ها می توانند از آن لذت برده و چیزهایی از آن بیاموزند. از جمله نگهداری یک مجله ، ارایه یک بحث به یکی از والدین (برای افزایش پول توجیبی یا خرید یک چیز خاص یا یک حق) یا نوشتن نام به یک شخص مشهور.

▪ خلاقیت را برانگیزید.
از بچه ها بخواهید اطلاعات تازه ای را خلق کنند یا بسازند. مثلا یک وسیله خنگی برای یکی از کارهای سخت خانگی درست کنند. طرح های خلاق پیشنهاد کنید. مثل نوشتن یک شعر یا طراحی یک تصویر. بچه ها را تشویق کنید. نسخه دست اول تهیه کنند تا بعد آن را چاپ کنند.


ابزار اساسی کار
-- به کودکان ابزار اساسی کار را بدهید و به آنها یاد دهید چطور و چه وقت آنها را به کار ببرند، مثل خواندن نقشه ، انجام محاسبات و کاربرد ذره بین.

-- بچه ها را تشویق کنید اهداف را مرتب کنند و یک چارچوب زمانی برای آنها مشخص کنند و سپس آنها را یادداشت کنند. به این ترتیب می توانند پیشرفت خود را ببینند.

نکته یابی
کودکان را یاری دهید تا بیاموزند چطور مهمترین نکات آنچه را که می خوانند، می بینند یا می شنوند را پیدا کنند
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ذهن شفاف، ذهنیت خلاق

بازديد: 69

ذهن شفاف، ذهنیت خلاق

به مقوله ی «ذهن» می پردازیم؛ ذهنی که می تواند نقطه ی اوج باورهای ایده آل ما باشد و یا نقطه ی آغازین برای رسیدن به اهدافی زیبا و گاه به تصور برخی، دست نیافتنی.
 
ذهن، تفکر، اندیشه؛ واژه هایی که بارها و بارها می شنویم و گاه آن ها را درهم می آمیزیم، به یک معنا مورد استفاده قرارمی دهیم و تنها در پاره ای مواقع، اگر کمی دقت به کار بریم، دیواری خیلی کوتاه بین آن ها می کشیم بدون این که بدانیم این تقسیم بندی، درست است یا نادرست، اصلاً باید بین این واژه ها وجه تمایزی قائل باشیم یا خیر.
 
به هر حال با این باور که این سه واژه هر کدام معنا و کارکرد خود را دارند، به مقوله ی «ذهن» می پردازیم؛ ذهنی که می تواند نقطه ی اوج باورهای ایده آل ما باشد و یا نقطه ی آغازین برای رسیدن به اهدافی زیبا و گاه به تصور برخی، دست نیافتنی. ذهن، جایگاهی ست انتزاعی و ملموس؛ می توان آن را خاستگاه تمام افکاری دانست که درکم تر از صدم های ثانیه پدید می آید و باید آن را پردازش شده، به مرکز فرماندهی تمامی اعمالی که از ما سرمی زند، فرستاد و این ذهن باید آن قدر قدرت پردازش، گرفتن و پرداختن داشته باشد که از آن، کوچک ترین لغزش نابخشودنی سرنزند. این ذهن اگر دچار آلودگی های ناخواسته باشد، از سرعت پردازش و ساخت و پرداخت افکار تصمیم ساز، فاصله می گیرد و این یعنی از دست دادن صدم های ثانیه ای که می توانست ما را به قله ها برساند.
 
خلاقیت، یکی از زیباترین جلوه های برآمده از ذهن است؛ همان که گاه به وجودآورنده ی فرآیندهایی ست که می توان از آن ها به چیزی شبیه معجزه تعبیر نمود و این یعنی انسان می تواند با تکیه بر ذهن شفاف، با توجه و ابتکار، دست به خلق، ایجاد و گاه بالاتر از آن بزند یعنی از هیچ، بهترین و شگفت انگیزترین ها را به وجودآورد؛ مجموعه ی این فرآیندها را «خلاقیت» نام گذاری می کنیم.
 
حقیقت خلاقیت، همان تصمیم هایی ست که دیگران از نزدیک شدن به آن نیز عاجزند و برخی به خاطر برخورداربودن از یک ذهن شفاف و خالی از هرگونه وابستگی و آلودگی، از آن برخوردار می باشند.
 
خلاقیت، چیزی فراتر از آفریدن است و باید به این نکته توجه داشت که تمام دستاوردهای بشر دیروز تا امروز که نام ها و عباراتی چون اختراع، ابتکار، نوآوری و... روی آن نهاده اند، نشأت گرفته از همین اذهان خلاق است؛ البته ذهن هایی که پیش از خلاق بودن، شفاف و پاک بوده اند.
 
خلاقیت ذهن، در سایه ی پرورش استعدادهایی میسر است که میان لایه های پیچیده ی ذهن، هرلحظه درصدد بروز و جلوه گرشدن هستند و هرگونه آلودگی، این سرعت را می کاهد و این فرصت های تکرارنشدنی را از ما می گیرد. ذهن، تنها با آلودگی های درونی یا احساسی و عاطفی، دچار لغزش و کندی نمی شود بلکه به خاطر وابستگی دوسویه ی بدن و درونیات، هر نوع آلودگی جسمی نیز بر شفافیت ذهن، تأثیر مستقیم می گذارد.
 
سلامت جسمی در این مقوله، همان قدر مهم و تأثیرگذار است که سلامت روحی و درونی بدن و این دو باید با یک موازنه و هم سویی رعایت شود. برای سلامت بدن، راه کارهای گوناگونی وجود دارد؛ راه کارهایی که عمل به آن، چندان سخت و دست نیافتنی نیست اما روح و روان و درون را سالم و خالی از هرگونه آلودگی و آسیب، نگه داری نمودن، چندان آسان نیست و باید دقت بیش تری به کار بست که شیوه و روش آن، به طور کلی با شیوه های نگه داری جسم متفاوت است؛ دوری جستن از تنش های درونی، درگیرنمودن ذهن به مسائلی که فایده ای جز مختل نمودن و آزار ذهن ندارد، ورود به مقوله هایی که کوچک ترین کمکی به آرامش روحی نمی نماید، دروغ و پیامدهای بعدی که گاه بسیار شکننده تر از خود دروغ است.
 
خودنمایی های تخریبی به نحوی که گاه تا سال های سال، آثار منفی آن در تمام نسوج درونی یافت می شود، در معرض محیط های آلوده زیستن (انواع آلودگی های محیطی، صوتی، دیداری و...) به صورت بلندمدت و نیز عدم توجه کافی به شاخصه هایی که می تواند روح را از آزردگی های بلندمدت برای ادامه ی طریق، یاری گر باشد (ازقبیل مسافرت و تغییر محیط هرچند برای مدت کوتاه)، درگیری های درونی که تنها منشأ دورنی دارد و کم ترین اثر بیرونی در آن دیده نمی شود، مانند وجود تردیدهای ذهنی و اختلافاتی که ایده های گوناگون از درون، موجب تخریب و ویرانگری می شود و...
 
کوتاه سخن این که باید ذهن را شناخت، به قدرت و اهمیت آن پی برد، از آن حمایت و نگه داری نمود و درنهایت، از هرچیز که به شفافیت ذهن لطمه ای هرچند کوچک وارد می سازد، دوری جست چراکه عقیده داریم شفافیت ذهن، به وجودآورنده ی محیطی خواهد بود که بیش ترین کمک را به خلاقیت ذهن می نماید و این خلاقیت، خود در دامن ذهنی سالم و شفاف پدیدار و متولد می شود. باید به این دو مقوله، یعنی ذهن و شفافیت ذهن، اهمیت زیادی داد و نیز باید به خلاقیت، به گونه ای هم سو با ذهن، توجه کافی نمود و این سه واژه، قطعاً راهی جدید را پیش روی ما می گشاید؛ یعنی ذهن، شفافیت و خلاقیت، هر سه باید در کنار هم قرارگیرد تا اتفاقات خارق العاده ای شکل بگیرد و انسان، در بستری آرام و متعالی به رشد و بالانشینی دست یابد.
 
ذهن شفاف، در بدنی رشد می کند که در سلامت کامل روحی و روانی قرارداشته باشد و ذهنیت خلاق، تنها از پدیده هایی ست که از ذهن سالم و شفاف متبادر می شود و تفکر سالم و پویا نیز چندان با این مقوله بیگانه نیست. به خود بیندیشیم و آسیب ها را به هر شکل ممکن، از خود دور سازیم؛ از محیط های آسیب زا دوری جوییم تا احتیاجی به نگه داری مضاعف، احساس نشود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاثیر محبت بر مغز کودکان

بازديد: 29

تاثیر محبت بر مغز کودکان

به گزارش پایگاه اینترنتی مجله علمی "روانکاوی" آلمان، به هنگامیکه دانشمندان کودکان یتیم یک کشور اروپای شرقی را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سیاهی" یافتند که طبیعتا باید"‪Kortex‬ ‪ "orbitofrontale‬ باشد. این همان بخش از مغز است که مسوولیت رشد و تحول در درک احساس و ساخت، عملکرد و هضم عواطف، تجربه زیبایی و لذت، لیاقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با دیگران را برعهده دارد.
 
پژوهش های علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با کمک و کاربرد تکنیک پویشگری مغز و مطالعات برش های آن، ثابت کرده اند که سیستم اعصاب نه تنها به تحریکات عواطفی عکس العمل نشان می دهد، بلکه در اساس شکل می گیرد.
 
مغز یک نوزاد هنوز به خوبی شکل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریک نیاز دارد، نه تنها به تحریکات محسوس و شناختی در اشکال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیک، بلکه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است لبخند، تماس چشمها و وجود یک غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگی خاطر و همزمان نیز ترشح هورمونهایی در ‪می گردد یعنی در آن بخشی از مغز که در همان سالهای نخستین شکل می گیرد و در پختگی رشد و تحول رفتار اجتماعی سرنوشت ساز است.
 
هر چه روابط و تاثیرات متقابل مثبت بیشتری بوقوع بپیوندد، اتصالات و شبکه های بهتر و بیشتری در این بخش ایجاد می گردد. بدین ترتیب، نظریه پیوند "جان بوولبی" که گهگاه مورد تردید قرار می گرفت بوسیله پژوهش های بیولوژیکی تایید شد.
 
نظریه بوولبی می گوید، رشد و تحول یک کودک از طریق تجربه پیوندها و دلبستگیهای دوران کودکی به نحو مثبت و یا به گونه ای منفی تحت تاثیر قرار می گیرد.
 
یکی از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ویسکونسین" آمریکا نشان داد که نحوه و چگونگی عکس العمل یک فرد در مقابل فشارهای روحی در سنین کودکی تعیین می شود.نوزادانی که با مادران تحت فشار روحی یا افسردگی بزرگ می شدند، بعدها بیشتر از حد متوسط آسیب پذیر بودند. اینها در مواقع سخت و پیچیده با ترشح شدید هورمونهای فشار عکس العمل نشان می دهند. جالب توجه اینجا است که کودکانی که در سنین بالاتر مادران خویش را افسرده تجربه می کردند، از عکس العمل شدید مشابهی برخوردار نبودند.
 
بنابراین خاطرات بد اولیه نه تنها رفتار را نقش می دهد بلکه بر طبق علوم و شناختهای جدید، عکس العملهای الگویی فیزیولوژیکی مغز را که تعیین کننده چگونگی برخورد و رفتار ما با احساسات و دیگر اشخاص هستند، نیز تحت تاثیر قرار می دهند. بر اساس اکتشافات جدید، این پرسش در ظاهر ساده که آیا باید نوزاد عاجز گریان را در بغل گرفت و آرام کرد، دیگر به استیل تربیتی مربوط نمی شود.
 
واقعیت غیر قابل بحث آن است که نوزادان خود قادر به از میان بردن فشارهای روحی و احساسی خویش نیستند، آنها به هنگام هیجان و برآشفتگی، قدرت تغییر خودآگاه و انحراف ذهن خویش را ندارند. در این موقعیت "هیپوتالاموس" موادی را بعنوان علامت تولید می کند که باعث ترشح هورمن فشار "کورتیزول" می گردد.
 
در سالهای پس از دوران کودکی، مغز در مواقع سختی و فشار یا با تولید بیش از حد هورمون که نتیجه آن بروز ترس و افسردگی است و یا با تولید کمتر از حد لازم که نتیجه آن سردی عواطف و بروز خشونت است، عکس العمل نشان می دهد. نتیجه گیری از این شناختهای جدید علمی تنها چنین می تواند باشد که نوزاد در سالهای اولیه زندگیش به فردی نیازمند است که برایش شناخته شده باشد، فردی که حال و احوال نوزاد را درک کند، فردی که به وی لبخند بزند و با محبت و مهربانی رفتار کند.
 
خانم "سو گرهاردت" متخصص روان درمانی تردید دارد که پرورش و تربیت نوزاد توسط افراد غریبه بتواند این کیفیت پرورشی را بوجود آورد. وی می گوید: در کودکان کم سنی که توسط غریبه ها پرورش می یابند، احتمالا این کمبود تجربه که وجود و مفهوم خاصی برای دیگری داشته باشد، وجود دارد. "آنها می آموزند که باید در انتظار علاقه و توجه دیگران باقی بماند" والدین نیز در سالهای نخستین نیاز به حمایت دیگران دارند، مثلا در صورت وجود مشکلات با کودک به کمکهای روان درمانی یا به موسسات اجتماعی و گروهها و همدردان مشترک احتیاج دارند تا به این وسیله بتوانند از تنهایی و ایزوله شدن خود جلوگیری نمایند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاثیر محبت بر مغز کودکان

بازديد: 189

تاثیر محبت بر مغز کودکان

به گزارش پایگاه اینترنتی مجله علمی "روانکاوی" آلمان، به هنگامیکه دانشمندان کودکان یتیم یک کشور اروپای شرقی را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سیاهی" یافتند که طبیعتا باید"‪Kortex‬ ‪ "orbitofrontale‬ باشد. این همان بخش از مغز است که مسوولیت رشد و تحول در درک احساس و ساخت، عملکرد و هضم عواطف، تجربه زیبایی و لذت، لیاقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با دیگران را برعهده دارد.
 
پژوهش های علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با کمک و کاربرد تکنیک پویشگری مغز و مطالعات برش های آن، ثابت کرده اند که سیستم اعصاب نه تنها به تحریکات عواطفی عکس العمل نشان می دهد، بلکه در اساس شکل می گیرد.
 
مغز یک نوزاد هنوز به خوبی شکل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریک نیاز دارد، نه تنها به تحریکات محسوس و شناختی در اشکال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیک، بلکه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است لبخند، تماس چشمها و وجود یک غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگی خاطر و همزمان نیز ترشح هورمونهایی در ‪می گردد یعنی در آن بخشی از مغز که در همان سالهای نخستین شکل می گیرد و در پختگی رشد و تحول رفتار اجتماعی سرنوشت ساز است.
 
هر چه روابط و تاثیرات متقابل مثبت بیشتری بوقوع بپیوندد، اتصالات و شبکه های بهتر و بیشتری در این بخش ایجاد می گردد. بدین ترتیب، نظریه پیوند "جان بوولبی" که گهگاه مورد تردید قرار می گرفت بوسیله پژوهش های بیولوژیکی تایید شد.
 
نظریه بوولبی می گوید، رشد و تحول یک کودک از طریق تجربه پیوندها و دلبستگیهای دوران کودکی به نحو مثبت و یا به گونه ای منفی تحت تاثیر قرار می گیرد.
 
یکی از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ویسکونسین" آمریکا نشان داد که نحوه و چگونگی عکس العمل یک فرد در مقابل فشارهای روحی در سنین کودکی تعیین می شود.نوزادانی که با مادران تحت فشار روحی یا افسردگی بزرگ می شدند، بعدها بیشتر از حد متوسط آسیب پذیر بودند. اینها در مواقع سخت و پیچیده با ترشح شدید هورمونهای فشار عکس العمل نشان می دهند. جالب توجه اینجا است که کودکانی که در سنین بالاتر مادران خویش را افسرده تجربه می کردند، از عکس العمل شدید مشابهی برخوردار نبودند.
 
بنابراین خاطرات بد اولیه نه تنها رفتار را نقش می دهد بلکه بر طبق علوم و شناختهای جدید، عکس العملهای الگویی فیزیولوژیکی مغز را که تعیین کننده چگونگی برخورد و رفتار ما با احساسات و دیگر اشخاص هستند، نیز تحت تاثیر قرار می دهند. بر اساس اکتشافات جدید، این پرسش در ظاهر ساده که آیا باید نوزاد عاجز گریان را در بغل گرفت و آرام کرد، دیگر به استیل تربیتی مربوط نمی شود.
 
واقعیت غیر قابل بحث آن است که نوزادان خود قادر به از میان بردن فشارهای روحی و احساسی خویش نیستند، آنها به هنگام هیجان و برآشفتگی، قدرت تغییر خودآگاه و انحراف ذهن خویش را ندارند. در این موقعیت "هیپوتالاموس" موادی را بعنوان علامت تولید می کند که باعث ترشح هورمن فشار "کورتیزول" می گردد.
 
در سالهای پس از دوران کودکی، مغز در مواقع سختی و فشار یا با تولید بیش از حد هورمون که نتیجه آن بروز ترس و افسردگی است و یا با تولید کمتر از حد لازم که نتیجه آن سردی عواطف و بروز خشونت است، عکس العمل نشان می دهد. نتیجه گیری از این شناختهای جدید علمی تنها چنین می تواند باشد که نوزاد در سالهای اولیه زندگیش به فردی نیازمند است که برایش شناخته شده باشد، فردی که حال و احوال نوزاد را درک کند، فردی که به وی لبخند بزند و با محبت و مهربانی رفتار کند.
 
خانم "سو گرهاردت" متخصص روان درمانی تردید دارد که پرورش و تربیت نوزاد توسط افراد غریبه بتواند این کیفیت پرورشی را بوجود آورد. وی می گوید: در کودکان کم سنی که توسط غریبه ها پرورش می یابند، احتمالا این کمبود تجربه که وجود و مفهوم خاصی برای دیگری داشته باشد، وجود دارد. "آنها می آموزند که باید در انتظار علاقه و توجه دیگران باقی بماند" والدین نیز در سالهای نخستین نیاز به حمایت دیگران دارند، مثلا در صورت وجود مشکلات با کودک به کمکهای روان درمانی یا به موسسات اجتماعی و گروهها و همدردان مشترک احتیاج دارند تا به این وسیله بتوانند از تنهایی و ایزوله شدن خود جلوگیری نمایند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مغز چگونه فعالیت می کند؟

بازديد: 57

مغز چگونه فعالیت می کند؟

مغز یکی از پیچیده‌ترین ارگان‌های بدن انسان است. این عضو کوچک سخت‌ترین وظایف را در بدن بر عهده دارد که شامل کنترل سیستم‌های عصبی ، راه رفتن، صحبت کردن نفس کشیدن و فکر کردن و هزاران فعالیت دیگر می‌شود. مغز آنقدر پیچیده است که هر کدام از قسمت‌های آن وظیفه انجام و کنترل کاری خاص را به عهده دارند و عدم فعالیت درست هر کدام از آنها می‌تواند اختلالات بسیاری را برای هر فردی رقم بزند.
 
با وجود صدها سال تلاش بشر برای شناخت مغز هنوز هم نقاط و مسائل بسیاری وجود دارند که مبهم باقی مانده و پاسخی برای آنها بدست نیامده است. پیچیدگی بسیار زیاد مغز و رمز و رازی که در آن وجود دارد سبب شده است تا انسان‌ها تصورات و شایعات زیادی در مورد آن به راه بیندازند که بسیاری از این شایعات به مروز زمان به حقایقی تبدیل شده است که همگان آن را باور کرده‌اند. چند شایعه رایج در مورد مغز انسان را موارد زیر هستند که درست نیستند و رواج پیدا کرده‌اند:
 
رنگ مغز:
تا به حال با خودتان فکر کرده‌اید که مغزتان چه رنگی است؟ما رنگهای زیادی در بدنمان داریم که در خون، استخوان‌ها و مایعات جاری به چشم می‌خورند. در مورد مغز انسان ممکن است شما در مدرسه و کلاس های درستان مغزهای پلاستیکی را دیده باشد که معمولا به رنگ سفید و یا صورتی کم رنگ و یا خاکستری کم رنگ هستند. اما در واقع مغز انسانی که زنده است و فعالیت می‌کند  به رنگ های خاکستری، سفید ، سیاه و قرمز است.
 
شایعه وتصوری که تا به حال شنیده‌اید که مغز شما طوسی زنگ است اصلا حقیقت ندارد. درست است که در مغز شما همانطور که دستیار "پوآرو" به آن اشاره می‌کرد سلول‌های خاکستری وجود دارد اما این به آن معنا نیست که همه مغز خاکستری رنگ است.
 
وقتی چیزی یاد می‌گیرید مغزتان چین می‌خورد؟
وقتی به اینکه مغزتان چه شکلی دارد می‌اندیشید احتمالا به جسمی نسبتا کوچک فکر می‌کنید که خاکستری رنگ است و سطح آن را چین و چروک‌های بسیاری پوشانده است. حقیقت دارد آن است که هر چقدر سن بالا می‌رود تا به بلوغ نزدیک شود مغز اندازه بزرگتری پیدا می‌کند.
 
برای اینکه مغز در جمجمه جا بگیرد به مرور زمان به طور خودکار در خود جمع می شود تا در کاسه سر جا بگیرد. اگر تمامی چین و چروک‌های مغز را باز کنیم مغز به اندازه یک روبالشی بزرگ اندازه خواهد گرفت و تنها این نکته قطعی است که شکل مغز هر فردی با فرد دیگر تفاوت‌هایی خواهد داشت.
 
با وجود این اطلاعات مطمئن باشید که با یاد گرفتن و یا هوش بالاتر چین و چروک های مغز شما بیشتر نمی‌شود و از همان زمان ابتدای تولد این چروک‌ها وجود داشته و باقی خواهد ماند.
 
مغز انسان بزرگترین مغز نیست
حیوانات زیادی وجود دارند که کارهایی شبیه اعمال انسان‌ها انجام می‌دهند. رفتارهایی همچون پیدا کردن راه حلی برای مشکلات ، هوشیاری و نشان دادن احساسات به یکدیگر از جمله آنهاست. در حالی که هنوز ارائه دادن مدارک برای اثبات آنکه انسان‌ها باهوش‌ترین حیوانات هستند ادامه دارد اما آنچه بدیهی است آن است که انسان باهوش‌ترین مخلوقات است.
 
از آنجایی که معمولا بسیاری از افراد تصور می‌کنند که هر چه باهوشتر به معنای بزرگتر است ممکن است تصور شود که پس مغز انسان‌ها هم اندازه بزرگتری نسبت به سایر مخلوقات دارد. اما این درست نیست.
 
یک مغز معمولی به طور میانگین 1 کیلو و 361 گرو وزن دارد. دلفین که باهوش‌ترین حیوانات است به طور میانگین 1.5 کیلو وزن مغزش است اما برای وال‌ها موضوع کاملا فرق می‌کند. وال نوزاد که اندازه هوش او از دلفین بسیار کمتر است مغزی به وزن 7کیلو و 800 گرم دارد. سگ ها و اورانگوتان‌ها که حیوانات نسبتا باهوشی هستند نیز مغزهای کوچکی دارند که نشان دهنده مربوط نبودن اندازه مغز با هوش می‌باشد.
 
 هنگام قطع شدن سر از بدن مغز برای چند ثانیه همچنان کار می‌کند
زمان‌های قدیم قطع کردن سر مجرمان برای مرگ آنها کاری عادی بود. گیوتین‌ها برای مرگ‌های سریع استفاده می‌شدند و صدها نفر به این روش اعدام شدند. آنچه در زمانهای قدیم رایج شد آن بود زمانی که سر از بدن جا می‌شود برای حدود 30 ثانیه پلک زدن هنوز ادامه دارد و حتی چشمها به اطراف نگاه می‌کنند. این تصور تا سالهای سال ادامه داشت و هنوز هم بسیاری بر این عقیده هستند.
  
آنچه پزشکان امروزی مدعی هستند آن است که رفتاریهایی که از اعضای صورت بر می‌خیزد نه از روی آگاهی بلکه عکس العمل‌های ماهیچه‌های بدن است و در واقع حرکتی کنترل شده وجود ندارد. به محض اینکه ارتباط مغز با قلب قطع شود مغز به حالت کما فرو رفته و می‌میرد. این حالت نیز تنها 2 تا 3 ثانیه طول می‌کشد و آنقدر سریع است که هیچکس متوجه آن نخواهد شد.
 
 اختلال در مغز دائمی است.
 اختلال در مغز یکی از بزرگترین مشکلاتی است که ممکن است برای مغز پدید آید. با اینکه مغز ظاهری بسیار پیچیده و هیجان انگیزی دارد اما در عین حال آنقدر شکننده است که به محض وارد شدن مشکلی برای سلول‌ها قدرت دفاع از خود را از دست می‌دهد. اختلالات مغزی به دلایل مختلفی هچون عفونت و یا تصادفات ممکن است پدید آید و تعریف درست آن از بین رفتن سلول‌های این ارگان است.
 
برای بسیاری از انسان‌ها اختلال در مغز به معنای فرو رفتن فرد به زندگی گیاهی است و هیچ راه برگشت و مداوایی وجود ندارد و دست کم انسانی که به آن مبتلا شده است تا پایان عمر را باید استفاده از دست و پا و حرکت را فراموش کند.
 
اما این موضوع همیشه صحت ندارد. آسیب و تخریب مغز در شکل‌های مختلفی بروز میکند و اینکه چه اثری بر انسان‌ها می‌گذارد بستگی به آن دارد که این اتفاق در  کجا و چقدر بد رخ داده باشد.
 
یک صدمه سطحی مغز همچون ضربه مغزی زمانی صورت می‌گیرد که مغز در جای خود جمجمه تکان می‌خورد و سبب خونریزی و عدم کار صحیح می‌شود. مغز از پس ضربات و مشکلات سطحی خیلی خوب بر می‌آید و بر خلاف تصور همه، صدمات مغزی به عدم توانایی منتهی نمی‌شود.
جزاحی مغز و برداشتن لخته‌های موجود در مغز می‌تواند توانایی آن را دوباره برگرداند و در شرایط بسیار بد عدم تحرک و از کار افتادگی حاصل خواهد شد.
 
آنچه در مورد جراحات مغزی شایان ذکر است آن است که اگر رشته عصب‌ها آسیب دیده باشند هیچ راهی برای ترمیم وجود ندارد اما اگر محل الصاق عصب‌ها دچار آسیب دیدگی شده باشد ترمیم صورت می‌گیرد.
 
نکته‌ای که باید به آن توجه داشت آن است که مسائل بسیاری وجود دارد که در مورد مغز ناشناخته است و پزشکان  هم حتی ممکن است نتوانند پیش بینی کنند که یک اختلال مغزی تا چه اندازه امکان دارد بهبود یابد.
 
 آیا داخل مغز با استفاده از مواد مخدر حفره ایجاد می‌شود؟
این‌ که داروهای مختلف مخدر جه تاثیراتی روی مغز می‌گذارند متفاوت است. برخی معتقدند تنها داروهای بسیار قوی، مغز را با اختلال رو به رو می‌کنند و برخی نیز معتقدند که بار اول استفاده از مواد مخدر بیشترین تخریب را به جا خواهد گذاشت.
 
شایعات متفاوتی ارائه شده است که مواد مخدری همچون کوکائین و اکستازی می‌تواند داخل مغز حفره ایجاد کند. اما حقیقت آن است که تنها چیزی که می‌تواند در مغز ایجاد سوراخ کند مته های پزشکی است. این تصور که مواد مخدر این کار را با انسان می‌کنند اشتباه است اما آنچه اثبات شده آن است که این مواد می‌توانند تاثیرات بلند مدت و کوتاه مدت زیادی روی مغز بگذارد.
تنها تاثیر فیزیکی که از مواد مخدر  اثبات شده آن است که استفاده از آنها می‌تواند تغییراتی در فیزیک ظاهری و رشد مغز موثر باشد و به همین دلیل است که تغییر در رفتارهای یک فرد معتاد بسیار سخت خواهد بود.
 
آیا تنها از 10 درصد مغزمان استفاده می‌کنیم؟
اینکه هر فردی تنها از 10 درصد مغزش استفاده می‌کند یکی از رایج ترین خرافاتی است که در مورد مغز وجود دارد. یه علاوه دست کم 100 بیلیون رشته عصبی که در مغز دائما مشغول به فعالیت هستند بخش های مختلف مغز که هر کدام یک حرکت و رفتار را کنترل می‌کنند نیز همیشه مشغول به فعالیت هستند.
 
اسکن‌های انجام شده از مغز نشان می‌دهد که این ارگان همواره در حال کار است و مهم نیست ما در حال انجام چه فعالیتی هستیم مغز مدام مشغول به کار است و تنها زمانی از کار باز می‌ایستد که دچار اختلال شدید مغزی شده باشیم. پس ما از تمام مغزمان استفاده می‌کنیم و هیچ نقطه از آن نیست که بی‌استفاده مانده باشد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس