سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
جعفر پسر محمد (امام جعفر صادق) فرزند محمد باقر و ششمین امام شیعیان است. وی بنیانگذار بزرگترین نهضت علمی در جهان اسلام میباشد که مورد تأیید اهل سنت است. او توسط منصور، خلیفه عباسی کشته شد.
کارخانجات کاغذ سازی، در حدود پنج نوع کاغذ در دسته بندی کلی به شرح زیر تولید می کنند :
1- کاغذ پوستی و کالک : این نوع کاغذها از نظر کیفیت ساخت در سطح عالی می باشند و غالباً به رنگ سفید مات و نیمه شفاف می باشند.
2- کاغذ جلد و متن : این نوع کاغذها سبک و با طیف گسترده ای از انواع رنگها و بافتهای متفاوت می باشند.
3- کاغذ تحریر : عمومی ترین نوع کاغذ در مصرف روزانه است. نسبتاً سبک بوده و کمی هم براق است.
4- کاغذ کارتی : کاربرد این نوع کاغذ در تهیه ی کارتهای اندیکس و دفاترعمومی می باشد.
5- کاغذهای مخصوص : کاغذهایی که در دسته بندیهای بالا قرار نمی گیرند، کاغذهای مخصوص نام دارند. این دسته شامل کاغذهای پلاستیکی و هرگونه کاغذ غیرمعمولی می باشند.
هر کدام از کاغذهایی را که در بالا تشریح شد می توان با تغییر در روش ساخت، از نظر پوشش، رنگ، بافت و غیره به صورت دلخواه و متنوع تری درآورد. هنگامی که ساخت کاغذ پایان یافت، به صورت ورق بریده و دسته بندی می گردند. بسته بندی کاغذها معمولاً در تعداد پانصد برگی انجام می گیرد.
در بازار مصرف کاغذها را به جنس، گرم، نام کارخانه و یا کشور سازنده اش می شناسند. مانند کاغذ تحریر ژاپنی 70 گرمی و یا گلاسه هلیکا 180 گرمی. از انواع کاغذ در ایران می توان به نامهای زیر اشاره نمود :
تحریری، گلاسه (مات و براق)، الوان (دررنگهای متفاوت)، پوستی، کالک فانتزی (بافت دار)، پشت چسب دار، سلفون، سلفون پشت چسب دار و گراف از مقواها.
پشت طوسی – سفید، الوان، کرجی (جعبه شیرینی)، گریز، گلاسه (مات، براق، یکرو)، مقوای پشت چسب دار و ماکت.
انسان اولیه نسبت به اعداد بیگانه بود و شمارش اشیاء اطراف خود را به حسب غریزه یعنی همانطور که مثلاً مرغ خانگی تعداد جوجههایش را میداند انجام میداد. اما بزودی مجبور شد وسیلة شمارش دقیقتری بوجود آورد. لذا، به کمک انگشتان دست دستگاه شماری پدید آورد که مبنای آن 60 بود. این دستگاه شمار که بسیار پیچیده میباشد قدیمیترین دستگاه شماری است که آثاری از آن در کهنترین مدارک موجود یعنی نوشتههای سومری مشاهده میشود.
سومریها که تمدنشان مربوط به حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح است در جنوب بینالنهرین، یعنی ناحیه بین دو رود دجله و فرات ساکن بودند. آنها در حدود 2500 سال قبل از میلاد با امپراطوری سامی، عکاد متحد شدند و امپراطوری و تمدن آشوری را پدید آوردند.
در این موقع مصریها نیز در سواحل سفلای رود نیل تمدنی درخشان پدید آورده بودند. طغیان رود نیل هر سال حدود و ثغور زمینهای زراعتی این قوم را محو میکرد. احتیاج به تقسیم مجدد این اراضی موجب رهبری آنها به اولین احکام سادة هندسی گردید. همچنین مبادلات تجارتی و تعیین مقدار باج و خراج سالیانه آنها را وادار به توسعه علم حساب نمود این اطلاعات همگی از روی پاپیروسها و الواحی است که در نتیجه حفاریها بدست آمده و به خط هیروگلیفی میباشد. قدیمیترین آنها که مربوط به 1800 سال قبل از میلاد است شامل چند رساله دربارة علم حساب و مسائل حساب مقدماتی میباشد، از آن جمله رسالة پاپیروس آهس است که درسال 1868 توسط ایسنلر مصرشناس مشهور ترجمه شد. سایر تمدنهای شرقی نظیر چینی و هندی در ترویج دانش نقش مؤثری نداشتهاند و جز برخی نتایج پراکنده که در زیر فشار مفاهیم ماوراءالطبیعه خرد شده است چیزی از آنان در دست نیست.
قریب هزار سال پس از نابودی فرهنگ قدیم مصر و محو تمدن آَشور، یونانیان از روی مقدمات پراکنده و بیشکل آنها علمی پدید آوردند که در واقع به عالیترین وجه مرتب و منظم گردیده و عقل و منطق را کاملاً اقناع مینمود.
نخستین دانشمند معروف یونانی طالس ملطلی (639_548ق.م) است که در پیدایش علوم نقش مهمی بعهده داشته و میتوان ویرا موجد علوم فیزیک ، نجوم و هندسه «تشابه» به او کاملاً بیاساس است.
در اوایل قرن ششم ق.م. فیثاغورث (572_500 قبل از میلاد) از اهالی ساموس یونان کمکم ریاضیات را بر پایه و اساسی قرار داد و به ایجاد مکتب فلسفی خویش همت گماشت. فیثاغورثیان عدد را بخاطر همآهنگی و نظمی که دارد اساس ومبدأ همه چیز میپنداشتند و بر این عقیده بودند که تمام مفاهیم را به کمک آن میتوان بیان نمود.
پس از فیثاغورث باید از زنون فیلسوف و ریاضیدان یونانی که در 490ق.م در ایلیا متولد شده است نام ببریم.
در اوایل نیمه دوم قرن پنجم بقراط از اهالی کیوس فضاهایی متفرق آن زمان را گردآوری کرد و در حقیقت همین قضایا است که مبانی هندسة جدید ما را تشکیل میدهند.
در قرن چهارم قبل از میلاد افلاطون در باغ آکادموس در آتن مکتبی ایجاد کرد که نه قرن بعداز او نیز همچنان برپا ماند. وی ریاضیات مخصوصاً هندسه را بسیار عزیز میداشت، تا جائی که بر سردر مکتب خود این جمله را حک کرده بود: «هرکس هندسه نمیداند به اینجا قدم نگذارد». این فیلسوف بزرگ به تکمیل منطق که رکن اساسی ریاضیات است همت گماشت و چندی بعد منجم و ریاضیدان معاصر وی ادوکس با ایجاد تئوری نسبتها نشان داد که کمیات اندازه نگرفتنی که تا آن زمان در مسیر علوم ریاضی گودالی حفر کرده بود هیچ چیز غیر عادی ندارد و میتوان مانند سایر اعداد قواعد حساب را در مورد آنها بکار برد.
در این احوال اسکندر کشورها را یکی پس از دیگری فتح میکرد و هرجا را که بر روی آن انگشت مینهاد مرکزی از برای پیشرفت تمدن یونانی میشد.
پس از مرگ این فاتح مقتدر در 323ق.م و تقسیم امپراطوری عظیم او، مصر بدست بطلیموس افتاد و امپراطوری بطالسه را تشکیل داد. بطالسه که اسکندریه را به پایتختی برگزیده بودند تمام دانشمندان را بدانجا پذیرفتند و همین دانشمندان در صدد ایجادکتابخانة بزرگی در این شهر ساحلی برآمدند و به توسعه و تکمیل آن همت گماشتند.
اکنون به زمانی رسیدهایم که بایستی آنرا عصر طلائی ریاضیات یونان نامید. اهمیت فوقالعاده این دوره به سبب ظهور سه عالم بزرگ ریاضی یعنی اقلیدس ، ارشمیدس و آپولونیوس است که هم در دوران خود و هم برای قرون بعد از خویش شهرتی عالمگیر کسب نمودند.
در قرن دوم ق.م نام تنها ریاضیدانی که بیش از همه تجلی داشت ابرخس یا هیپارک بود. این ریاضیدان و منجم بزرگ که بین سالهای 161تا 126ق.م در رودس متولد شد گامهای بلند و استادانهای در علم نجوم برداشت و مثلثات را نیز اختراع کرد.
هیپارک نخستین کسی بود که تقسیمبندی معمولی بابلیها را برای پیرامون دایره پذیرفت. به این معنی که دایره را به 360 درجه و درجه را به 60 دقیقه و دقیقه را نیز به 60 قسمت برابر تقسیم نمود و جدولی تابع شعاع دایره بدست آورد که وترهای بعضی از قوسها را میداد و این قدیمیترین جدول مثلثاتی است که تاکنون شناخته شده است.در سال 47ق.م که ژول سزار نیروی دریایی مصررا آتش زد، در کتابخانه بزرگ اسکندریه نیز حریقی ایجاد شد که قسمت اعظم آنرا نابود ساخت. بالاخره در سال 30ق.م به هنگام امپراطوری ملکه کلئوپاترا کشور مصریکی از ایالات امپراطوری روم شد.
در این دوره کوتاه از کشفیات جدید خبری نبود و دانشمندان متوسطی نظیر بطلیموس، منلائوس و باپوس نیز که ظهور کردند تنها به تعلیم و انتشار آثار قدما اکتفا نمودند.
بطلیموس که به احتمال قوی با امپراطوران بطالسه هیچگونه ارتباطی ندارددر تعقیب افکار هیپارک کوشش بسیار کرد.
کتاب مشهور او به نام اصلی«ترکیب ریاضی» شامل یک دستگاه هیأت بیان حرکت دورانی اجسام سماوی و یکدورة کامل مثلثاتکروی و مستقیمالخط و توضیح و محاسبة نمودهای حرکت بومی است. این کتاب را درسال 827 از یونانی به عربی ترجمه کردند ونام آنرا مجسطی یعنی «بسیار بزرگ» نهادند و از آن پس به همین نام باقی ماند.
منلائوس که در اواخر قرن اول میلادی در اسکندریه میزیست به امر امپراطور دومی سین کتابی تألیف کرد که قضیه معروف منلائوس دربارة چهارضلعی محاطی در آن ذکر شده است.
پاپوس که دورة زندگانیش در حدود 350 میلادی بوده است دارای کتابی است به نام «مجموعة ریاضیات». هدف وی از تدوین این کتاب آن بوده است که به اختصار نتایجی را که از بدو پیدایش علم هندسه تا آن زمان حاصل شده بود برای خود بیان نماید. با این حال در موارد بسیار احکام جدید و جالبی که از اکتشافات خودش میبود و بر آن افزود. مسألة معروف پاپوس که در همه کتابهای هندسة ما وجود دارد و قضیه بسیار مهم تعیین مرکز نقل سطوح و احجام که برخلاف واقع آنرا به گولدن نسبت دادهاند.
در این احوال هندوستان به منزلة یک مرکز جدید روشنفکری توسعه مییافت و چنین به نظر میرسید که علم بدانجا فرار کرده و یا به عبارت بهتر فقط آنجا را مقام خود ساخته است. زیرا سابق براین در زمان یونانیها نیز در آنجا وجود داشته است. علوم هندی بیش از علوم تمام ممالک دیگر که تاکنون از ایشان سخن گفتیم در خدمت مذهب بود وشامل بعضی مقدمات علم طب یعنی همانقدر که برای ساختن مشروبات مقدس کفایت میکردو مختصری از علوم نجومیعنی درست همان اندازه که برای تشکیل تقاویم مذهبی مورد نیاز است و اندکی هندسه، مرکب از بعضی طرق عملی که برای ساختن مسجد و محراب لازم است بیش نبود.
در نخستین قرون تاریخ چهار ریاضیدان مشهور در این کشور وجود داشت که عبارت بودند از:
آپاستامبا(قرن پنجم)، آریاب هاتا (قرن ششم)، براهماگوپتا (قرن هفتم) و بهاسکارا (قرن نهم) که در کتب ایشان بخصوص قواعد تناسب ساده و ربح مرکب مشاهده میشود. محاسبات در این کتابها جنبه شاعرانه داشت و حتی نام علم حسابرا «لیلاواتی» گذارده بودندکه معنی دلبری و افسونگری دارد! با شروع قرن دهم پیشرفت کشفیات ریاضی در هندوستاننیز متوقف گردید و مشعل فروزان علم بدست اعراب افتاد.
در سال 622م که حضرت محمدصلی الله علیه و آله وسلماز مکه هجرت فرمود در واقع آغاز شگفتی تمدن اسلام بود. اعراب که جنبش شدید خود را از سدة هفتم آغاز کرده بودند پس از رحلت پیغمبر اسلام در 632 به توسعه سرزمینهای خود پرداختند و بزودی تمام ممالک آفریقائی ساحل مدیترانه را متصرف شدند و این توسعهطلبی ایشان را در اروپاتا اسپانیاو در آسیاتا هندوستانکشانید و در نتیجه تماس با کشورهای مغلوب که مردم آنها غالباً دارای تمدن عالی بودند ذوق شدیدی به آموختن در ایشان بوجود آمد. لذا با سهولت و چالاکی فرهنگ ممالک دست نشانده را پذیرفتند.
در زمان مامون خلیفه عباسی تمدن اسلام بحد اعتلای خود رسید بطوری که از اواسط قرن هشتم تا اواخر قرن یازدهم زبان عربی علمی بینالمللی گردید.
از ریاضیدانان بزرگ اسلامی یکی خوارزمیمیباشد که در سال 820 به هنگام خلافت مأمون در بغدادکتاب مشهورالجبر و المقابله را نگاشت.
وی در این کتاب بدون آنکه از حروف و علامات استفاده کند، حل معادلة درجه اولرا بدو طریقی که ما امروزه جمع جبری جمل و نقل آنها از یکطرف بطرف دیگر مینامیم، انجام داده است. دیگر ابوالوفا (998_ 938) است که جداول مثلثاتی ذیقیمتی پدید آورده و بالاخره محمدبن هیثم(1039_ 965) معروف به الحسن را باید نام بردکه صاحب تألیفات بسیاری در ریاضیات و نجوماست.
قرون وسطی از قرن پنجم تا قرن دوازدهم یکی از دردناکترین ادوار تاریخی اروپاست. عامة مردم در منتهای فلاکت و بدبختی بسر میبردند. جنگهای متوالی و قتل و غارت و از طرف دیگر نفوذ کلیسا آنچنان فکر مردم را به خود مشغول داشته بود که هیچ کس فرصت آنرا نمییافت که در فکر علم باشد، آری مدت هفت قرن تمام اروپا محکوم به این بود که بار گران جهل و نادانی را بر دوش کشد. در اواخر قرن دهم ژربر فرانسوی کوشید تا به کمک مطالبی که در چند مدرسه از کلیساهای بزرگ اروپا آموخته بود پیشرفت جدیدی به علوم مقدماتی بدهد. وی دستگاه مخصوص را که برای محاسبه بکار میرفت اصلاح کرد. این دستگاه همان چرتکه بود.
برجستهترین نامهائی که در این دوره ملاحظه مینمائیم، در مرحله اول لئوناردیوناکسی (1220_1170) ریاضیدان ایتالیائی است. وی که مدتهادر مشرق زمین اقامت کرده بود، آثار برخی از دانشمندان اسلامی را از آنجا به ارمغان آورد. همچنین برای اولین بار علم جبررا در هندسهمورد استفاده قرار داد. دیگر نیکلاارسم فرانسوی میباشد که باید او را پیشقدم هندسه تحلیلیدانست. وی اولین کسی است که نه تنها مجذور و مکعب و توانهای چهارم و پنجم اعدادرا در نظر گرفت بلکه اعدادرا بقوای کسری از قبیل یک دوم و دو سوم و یک هفتم و غیره نیز رسانید و به عبارت دیگر وانهای کسری اعدادرا بدست آورد.
در قرن پانزدهم ترقی فنی، پیشرفت علوم نظری را تحتالشعاع خود را قرار داد. اختراع چاپ در سال 1440 بوسیله گوتنبرگ سبب آن شد که تعداد کتاب در جهان با سرعتی صاعقهآسا رو به افزایش نهد و زمینه برای مطالعة منابع علمی گذشته که کم و بیش فراموش شده بود مهیا گردد.
در قرون پانزدهم و شانزدهم دانشمندان ایتالیائی و شاگردان آلمانی آنها در حساب عددی جبر و مکانیک ترقیات شایان نمودند. تارتاگلیا و کاردان در ایتالیا سنن ریاضیدانان عهد عتیق را از سر گرفتند.
رژیمن تانسوس آلمانی که از جمله بزرگترین منجمان این دوره است کتاب قدیمیترین کتاب جالبی دربارة مثلثات نگاشت. این کتاب قدیمیترین کتاب کامل مثلثات است که در مغربزمین انتشار یافت. همچنین ژانورتر از اهالی نورنبرگ آلمان که به هندسه قدما به خوبی مسلط بود راهحل عالمانه و بدیعی از یکی از مسائل ارشمیدس که موضوع آن تقسیم کره به کمک صفحه به نسبت معلومی بود بدست داد. وی در تمام قسمتهای ریاضی بخصوص مثلثات تألیفات بسیار دارد.
ریاضیدانان فرانسوی در اوایل قرن شانزدهم عموماً مادون ایتالیائیها بودند. مشهورترین آنها یکی اورنس فین است که در هندسه بویژه در موردتربیع دایره اکتشافات تازهای کرد. دیگر پییرلارامه موسوم به راموس است که بیشتر از لحاظ آثار فلسفی خود شهرت یافت. با وجود این به ریاضیات نیز علاقه فراوان نشان داد تا جائی که کتابی در ستایش ریاضیات و کتاب دیگری در مقدمات حساب و هندسه تألیف کرد. بالاخره کاندال را باید نام ببریم که در مطالعات مخصوص به چند وجهیها تخصص یافت.
در اواخر قرن شانزدهم در فرانسه شخصی بنام فرانسواویت (1603_1540م) به پیشرفت علوم ریاضی خدمات ارزندهای نمود. وی یکی از واضعین بزرگ علم جبر و مقابلة جدید و در عین حال هندسه دان قابلی بود. مثلثات جدید فقط متکی بر زحمات اوست. هر چند بسیاری از قدما و دانشمندان جدید باری پایهگذاری اساس آن زحماتی کشیدهاند، اما ترقی آن کاملاً مرهون وی است. او اولین کسی است که مثلث کروی را با معلوم بودن سه ضلع آن حل کرد و در عین حال نخستین ریاضیدانی است که برای حل مسأله ترسیم دایره مماس بر سه دایرة دیگر راهحل هندسی بدست داد و ریشههای معادلة درجه چهارم را ساخت.
کشور دانش خیز هلند نیز در اواخر این قرن مهد آزادی و یکی از مراکز مهم علمی جهان شده بود. آدرینرومن و سپس آدرین متیوس مقدار تقریبی عدد پی را محاسبه کردند و یکی دیگر از هموطنان آنان بنام وان سولن تا 30 رقم اعشار آن را بدست آورد.
همچنین انگلستان که در آغاز قرن شانزدهم برای پیشرفت علم جبرکوشیده بود اینک با کشف لگاریتم بوسیله جان نپر تئوری فن محاسبة عددی را یک قدم قطعی بجلو برد.
کوپرنیک(1543_1473) منجم بزرگ لهستانی در اواسط قرن شانزدهم در کتاب مشهور خود بنام «دربارة دوران اجسام آسمانی» که همزمان با مرگش انتشار یافت تصویری از منظومة شمسی بدست داد که امروز هر دانش آموزی با آن آشناست:
1. مرکز منظومة شمسی، خورشید است نه زمین.
2. در حالی که ماه بگرد زمین میچرخد، سیارات دیگر، همراه با خود زمین بگرد خورشید میچرخند.
3. زمین در هر 24 ساعت یکبار حول محور خود میچرخد نه کرة ستارههای ثابت.
پس از مرگ کوپرنیک در قلب اروپا، در کشور دانمارک مردی بنام تیکو براهه متولد شد که کارهای او پایه و اساس انقلاب قریب الوقوع نجوم گردید. وی نشان داد که حرکت سیارات کاملاً با نمایش و تصویر دایرههای هممرکز وفق نمیدهد. از آنجا که تیکو براهه بیشتر به رصدهای مستقیم و اندازهگیری سرگرم بود، هیچ کوشش برای تجزیه و تحلیل نتایج خود انجام نداد و این کار به یوهان کپلر که در سال آخر زندگی تیکو براهه دستیار وی بود محول گشت.
پس از سالها کار، وی به نخستین کشف مهم خود رسید و چنین یافت که سیارات در حرکت خود به گرد خورشید یک مدار کاملاً دایره شکل نمیپیمایند بلکه همة آنها بر روی بیضیهایی حرکت میکنند که خورشید در یکی از دو کانون آنها قرار دارد.
همچنین وی در نخستینبار اصل ماند (اصل جبر) را در مکانیک حدس زد که بعدها بوسیلة گالیله صورت تحقیق یافت.
قرن هفدهم در تاریخ ریاضیات قرنی عجیب و معجزهآسا است. از فعالترین دانشمندان این قرن کشیشی پاریسی بود بنام مارن مرسن که میتوان وی را گرانبهاترین قاصد علمی جهان دانست. این شخص اطلاعات لازم را به دانشمندان میداد و به ملاقات ایشان میرفت و هر هفته آنان را در کلبه خود جمع میکرد و وسیله تبادل افکارشان را فراهم میساخت. و حتی برای اینکه بتواند آثار علمای مزبور را منتشر کند، شخصاً چاپخانهای تهیه کرد و رابط مابین گالیله،دکارت،فرما و دیگران شد. به مدد همین اجتماعات بود که کولیر توانست آکادمی علوم پاریس را در سال 1666 تأسیس کند.
در سال 1609گالیله ریاضیات و نجوم را در دانشگاه پادوا در ایتالیا تدریس میکرد. وی یکی از واضعین مکتب تجربی است.
مخالفت او با اصول ارسطو اشکالات بزرگی برای وی تولید کرد و میدانیم که در سال 1663 وی در سن هفتاد سالگی در برابر دادگاه تفتیش عقاید حاضر شد و چون بعد از کوپرینک اول کسی بود که حرکت زمین را به دور خورشید تأیید کرد محکوم گردید. وی قانون سقوط اجسام را به دست آورد و مفهوم شتاب را تعریف کرد و آن عبارت است از ازدیاد سرعت در هر ثانیه و همچنین قوانین حرکت گلوله روی سطح افقی و سطح شیبدار نیز مطالعه نمود. گالیله موفق به اختراع دوربینی گردید که هنوز هم نام او را همراه دارد.
در همان اوقات که گالیله نخستین دوربین خود را به سوی آسمان متوجه نمود در 31 مارس 1596در تورن فرانسه رنه دکارت بدنیا آمد.
وی به زودی با مارن مرسسن که یکی از همکلاسهایش بود دوست شد و پس از یکدوره فعالیتهای نظامی و مسافرتهای متعدد به پاریس و هلند در سال 1650 درسوئد زندگی را بدرود گفت. دکارت در میان همه کارهایش از عرضه نمودن افکار فلسفی خود در روابط بین انسان و طبیعت غفلت ننمود. کتاب وی به نام دیوپتریک که موضوع آن مسائل مربوط به مبحث نور بویژه انکسار میباشد جزو برجستهترین آثار اوست. نام ریاضیدان بزرگ سوئیسی «پول گولدن» را نیز باید با نهایت افتخار ذکر کرد. شهرت وی بخصوص بواسطه قضایای مربوط به اجسام دوار است که نام او را دارا میباشد و در کتابی به نام «مرکز ثقل» ذکر شده است.
دیگر از دانشمندان برجسته قرن هفدهم پییردوفرما ریاضیدان بزرگ فرانسوی است که در سال 1601 در بومون دوکانی متولد شد و در 1665 در کاستر درگذشت.
وی مطالعات عمیق و جالبی درباره ریاضیات مطلق و نور کرد. یکی از برجستهترین آثار او «تئوری اعداد» است که وی کاملاً بوجود آورنده آن میباشد. در هندسه، فرما در همان زمان دکارت و مستقل از او مبانی هندسه تحلیلی را کشف کرد، گذشته از آن وی از دکارت نیز تجاوز نمود و اولین کسی است که این علم را در مورد فضای سه بعدی بکار برد.
تجسمات رفیع و استادانه او در حساب عالی است تا جائی که استدلال بعضی از قضایای او فقط یک قرن بعد بوسیله کسانی از قبیل اولرولاگرانژ باز یافته شد و یکی از قضایای او را حتی امروز نیز نتوانستهاند ثابت کنند.
ریاضیدان بزرگ دیگری که در این قرن به خوبی درخشید ژیرار دزارک فرانسوی میباشد که بیشتر به واسطه کارهای درخشانش در هنر معماری شهرت یافته بود. دزارک در هندسه آثاری ارزشمند دارد ومیتوان گفت که وی راه به سوی آنچه که «هندسه جدید» نامیده میشود بازکرد. او نخستین کسی است که درباره اشکال هندسی تنها به روابط متری مابین کمیات اکتفا نکرد و خواص تصویری را نیز در نظر گرفت و هندسه وضعی را پدید آورد.
و بالاخره ریاضیدان دیگر فرانسوی یعنی رو به روال را باید نام ببریم که بواسطه ترازوی مشهوری که نام او را همراه دارد همه جا معروف است.
در اواسط قرن هفدهم کمکم مقدمات اولیه آنالیز عناصر بینهایت کوچک در تاریکی و ابهام بوجود آمد و رفتهرفته سر و صدای آن به گوش مردم رسید و فکرها را بدان سوی متوجه ساخت. این نکته را نیز بایستی متذکر شد که مرکز ثقل علمی اروپا تغییر کرده بود:ایتالیا که مدتهای مدید درخشیده بود کمکم به خاموشی میگرائید. آلمان بلافاصله بعد از کپلر دچار جنگهای سی ساله شد و دیگر تا هنگام درخشیدن لایب نیتس گفتگوئی از آن در میان نبود.انگلستان در انتظار پیدایش موجود مافوق بشری همچون نیوتن بود و کشور هلند به انتظار هویگنس تنها به تربیت مردان علاقمند و متبحر اکتفا میکرد. در این احوال کشور فرانسه اولین مقام علمی را اشغال کرده بود. کدام کشور میتوانست مدعی وجود کسانی همچون دکارت،فرما، دزارک ، روبروال و پاسکال باشد.
بدون شک پاسکال همراه با دکارت و فرما یکی از سه ریاضیدان بزرگ نیمه اول قرن هفدهم بود و نیز میتوان ارزش او را در علم فیزیک برابر گالیله دانست. او هنگامی که هنوز آنقدر کم سن بود که خط راست را میله و دایره را گردی مینامید بدون آنکه هرگز کتاب هندسهای دیده باشد بسیاری از احکام سی و دو قضیه اولیه اقلیدس را خود به خود کشف کرده بود. درسن شانزده سالگی کتابی درباره مقاطع مخروطی نوشت و هنوز یکی از قضایای آن به نام او مشهور است، همچنین در هیجده سالگی یعنی در سال 1641 نخستین ماشین حساب را اختراع کرد که هنوز در کنسرواتوار صنایع و مشاغل محفوظ است.
درایتالیا آثار کاوالیری فصل جدیدی در هندسه بوجود آورد. وی در سال 1629 ایدهآلهای ارشمیدس را تحت عنوان «هندسه غیر قابل تقسیمها» دنبال نمود و در 1635 نیز کتابی به همین نام انتشار داد. طبق نظر او هریک از اجزاء مرتباً تقسیم به دو میشدند و بینهایت کوچک میگردیدند. همچنین اولین جستجوهای مربوط به حساب بینهایت کوچکها از اوست.
در نیمه دوم قرن هفدهم ریاضی بطور دقیق و کنجکاوانهای دنبال شد. سه نابغه فناناپذیر این دوره یعنی اسحاق نیوتن انگلیسی، لایب نیتس آلمانی و هویگنس هلندی جهان علم را روشن کرده بودند.
اسحاق نیوتن روز چهارم ژانویه سال 1643 در وولسی تورپ واقع در ناحیه لینکولشایر متولد شد و در بیستم مارس 1827 در گذشت. وی در هیجده سالگی جزو شاگردان مجانی وارد دانشگاه کمبریج شد و در آنجا ابتدا آثار اقلیدس و سپس هندسه دکارت را مطالعه کرد. در سال 1673 با کتاب هویگنس بنام «درباره نوسان ساعتها» که برای اولینبار اصول مکانیک آسمانی را شامل بود آشنائی یافت. مسلماً این کتاب موجب تقویت افکار او درباره قانون جاذبه گردید و کمکم میخواست او را بستوه آورد. در این هنگام وی تصمیم گرفت افکاری را که تا آنروز در مغز خود محفوظ داشته بود روی کاغذ آورد و بنا بر این از سال 1684 به نوشتن کتاب «اصول» مشغول شد. وی تحت عنوان «حساب فلوکسیونها» روش نوینی برای پیشرفت حساب بینهایت کوچکها ایجاد نمود که باعث ترقی و توسعه علمالقوا یا دینامیک گردید.
لایپ نیتس در سوم ژوئیه سال 1646 یعنی سه سال بعد از تولد اسحاق نیوتن در شهر لایپزیک آلمان چشم به دنیا گشود. وی درهمه بخشهای معارف بشری مطالعات عمیق کرد، و در همه آنها مطالب درجه اولی کشف نمود. ریاضیات، حقوق، مذهب، سیاست، تاریخ، ادبیات، منطق، مابعدالطبیعه و فلسفه هریک پس از دیگری توجه او را جلب کرد. در سال 1684 با انتشار مقالهای درباره حساب عناصر بینهایت کوچک انقلابی برپا کرد. وی در این مقاله یک منحنی را مرکب ازبینهایت پارهخط راست که هریک بینهایت کوچک بودند فرض کرده بود و اگر میخواست کمیتی مثل حرارت را مورد مطالعه قرار دهد که از مقداری معین تا مقداری دیگر تغییر میکرد چنین تصور میکرد که این تغییرات تشکیل یافته است از مجموع بینهایت تغییرات کوچک، و این تغییرات جزئی را دیفرانسیل و مجموع آنها را انتگرال نامید. با کشف دیفرانسیل وسیله جدیدی برای تحقیق آنالیز بوجود آمد. ورود آنالیز عناصر بینهایت کوچک در قلمرو علم همچون هجوم طوفان و یا موج مقاومت ناپذیری بود که به کلی دانش ریاضی را زیر و رو کرد و به آن صورت جدیدی بخشید.
هویگنس در 14 ماه آوریل 1629در شهر لاهه متولد شد. وی در تکمیل دینامیک و مکانیک استدلالی با اسحاق نیوتن همکاری کرد و عملیات مختلف آنها باعث شد که ارزش واقعی حساب انتگرال در بسط و توسعه علوم دقیقه روشن گردد. همچنین هویگنس دست به اصلاح ساعت زد و به این منظور دنباله تجسسات گالیله را گرفت.
در قرن هیجدهم دیگر تمام طوفانهای قرن هفدهم فرو نشست و تحولات این قرن عجیب به یک دوره آرامش مبدل گردید. تمام جهد و کوشش دانشمندان مصروف این میشد تا با وسایل جدید نتایج کشفیات اساسی متقدمین را توسعه دهند.
در اوایل این قرن موارد استعمال حساب بینهایت کوچکها در منحنی ها و رویه ها کشف گردید و همچنین حساب احتمالات تکمیل شد، باضافه کشفیات سرشار اسحاق نیوتن درباره مکانیک آسمانی که مدتی بدون انعکاس ماند مخصوصاً به کمک دانشمندان فرانسوی بسط داده شد.
دالامبر فرانسوی آنالیز ریاضی را در مکانیک بکار برد و از روشهای آن استفاده کرد و احکامی را که تا آنزمان فقط جنبه استنتاجات هندسی داشت به معادله گذارد ومبنای تمام این بنای عظیم فقط اصل سادهای بود، دالامبر با خود گفته بود: وقتی که جسمی حرکت میکند دلیل برآنست که نیروئی بر آن وارد میشود، بنابراین حتماً مابین این نیروها و تغییراتی که در حرکت ایجاد میشود تساوی یا تعادل وجود دارد، به عبارت دیگر گوئی که جسم با وجود حرکت در حال تعادل است.
کلرو رقیب او در 18 سالگی کتابی بنام «تفحصات درباره منحنیهای دوانحنائی» انتشار داد و در مدت شانزده سال رسالهای تهیه و به آکادمی علوم تقدیم نمود که شامل مطالب جالب توجهی مخصوصاً در اطراف مکانیک آسمانی و هندسه بینهایت کوچکها بود.
در اواسط این قرن هویگنس و نیوتون درباره معماری نور به موشکافی پرداختند.
اسحاق نیوتن در ضمن آزمایشهای خود به این نتیجه رسید که نور سفید تمام انوار مختلف را شامل است وبرای امتحان صحت این موضوع اشعات رنگین مختلف را با هم مخلوط کرد و از مجموعه آنها نور سفید بدست آورد و برای اینکه استدلال خود را قوی سازد دستهای از نور سفید حاصل را روی تیغه باریکی انداخت و یک سلسله حلقههای رنگین بدست آورد که نام حلقههای اسحاق نیوتن روی آنها مانده است.
ریاضیدانان انگلیسی سنسن و استوارت ضمن اکتشافات خود مسائل مختلفی از هندسه را استادانه مورد مطالعه قرار دادند. همچنین بروک تایلور و کولین ماکلرین کوششهای رها شدة اسحاق نیوتن را ادامه دادند. تایلور باعث توسعة فوقالعادة آنالیز ریاضی عناصر بینهایت کوچک که توسط لایب نیتس عرضه شده بود گردید و ماکلرین روش او را اصلاح کرد.
منجم انگلیسی هالی که در هندسه قدما نیز مطالعة بسیار میکرد آثار منلائوس و آپولونیوس را به چاپ رسانید و اولین راه حل مسألة یک مقطع مخروطی را با معلوم بودن سه نقطه ویک کانون آن به دست داد.
آبراهام مواور پروتستان فرانسوی که به انگلستان تبعید شده بود یک قضیة اصلی و اساسی دربارة اعداد موهومی ابداع کرد.
همچنین میش رول فرانسوی قضیه مهمی در جبر ابداع کرد و هموطن دیگر او آنتوان پاران هندسه تحلیلی دکارت را به فضای سه بعدی تعمیم داد. از جمله دانشمندانی که برای بسط کارهای لایب نیتس میکوشیدند میتوان خانوادة برتونی را نام برد. این خانواده از اهالی آنورس بلژیک بودند که به یال از شهرهای آلمان فرار کرده بودند.
ارشد ایشان ژاک اول حساب دیفرانسیل لایب نیتس را در دانشگاه بال تدریس میکرد. وی از جملة کسانی است که چگونگی محاسبة انتگرالها را تعلیم میداد. بعد از مرگ او برادرش ژان اول جانشین وی شد.
دیگر لئونارداولر ریاضیدان بزرگ سوئیسی است که در 15 آوریل 1707م در شهر بال متولد شد و در 17 سپتامبر 1783م در روسیه درگذشت.
در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم کشور فرانسه پیشرو نهضت علمی اروپا بود و این پیشرفت را باید نتیجه انقلاب کبیر سال 1789م دانست که باعث تهییج حس ملی مردم شد و علم را لازمة زندگی قرارداد و به این ترتیب جنبش جدیدی در جستجوها و کشفیات علمی بوجود آورد. نفوذ آزادی خواهانة انقلاب در عین حال که زوائد خفه کننده علم را از آن دور کرد کشور فرانسه را نیز به مقام راهنمای علمی اروپا ارتقاء داد.
ارتقاء به این مقام بواسطة وجود مردانی نظیر لاگرانژ، لاپلاس، لژاندر، مونژ، فوریه و غیره بود. عمومی شدن تحصیلات علمی و ترویج کامل آن بطور محسوسی جستجوها و کشفیات علمی را افزایش داد. به این ترتیب بهترین و مشهورترین دانشمندان فرانسه نخستین میوههای شیرین دوران انقلاب را میچیدند.
لاگرانژ از جملة بزرگترین ریاضیدانان تمام ادوار تاریخ بشر است. وی در 19 سالگی حساب تغییرات را اختراع کرد که روش جدیدی در آنالیز است و به کمک آن خیلی سهلتر از حساب دیفرانسیل بعضی از مسائل مربوط به ماکزیمم و مینیمم را حل کرد. وی براساس کارهای دالامبر تمام متدهای مختلفی را که تا آنروز برای حل مسائل مکانیک مورد استفاده قرار میگرفت جمع نمود. «مکانیک تحلیلی» او که در سال 1788م عمومیت پیدا نمود بزرگترین شاهکار وی بشمار میآید. همچنین در سال 1797م تئوری توابع تحلیلی خود را نوشت که فجر دوران جدید را اعلام میکرد. دو سال بعد «حل معادلات عددی» را انتشار داد و قدرت خویش را در سیاحت راههای جدیدی که خود برای آنالیز باز کرده بود مضاعف ساخت. این دانشمند گرانقدر که ناپلئون او را «هرم مرتفع علوم ریاضی» مینامید در دهم آوریل 1813 در پاریس، شهری که انقلاب زمینه افتخار را برایش تدارک دیده بود زندگی را بدرود گفت.
لاپلاس که در تدریس ریاضی دانشسرای عالی پاریس معاون لاگرانژ بود علاقه زیاد به علوم دقیقه داشت. وی با انتشار کتبی از قبیل «تئوری تحلیلی احتمالات» (1812) و «مطالعات فلسفی دربارة احتمالات» (1814) حساب احتمالات را تکمیل نمود و از سال 1799تا سال 1825 کتابی تحت عنوان «مکانیکآسمانی» در پنج جلد انتشار داد.
گاسپارمونژ، این ریاضیدان انقلابی و نابغة دانشمند هنگامی که هنوز بیست سال نداشت شاخة جدید علم هندسه بنام «هندسه ترسیمی» را بوجود آورد. در این هندسه اشکال مجسم را به وسیلة دو تصویر آنها روی صفحات قائم و افقی نمایش میدهند و برای اینکار دو صفحة مزبور را همچون کتابی که روی میز بازمانده، باشد، بر روی یک صفحه تسطیح مینمایند. این طریقه که امروز مبنای همة ترسیمات ماشینها و معماری است نسبت به روشهای تجربی و مبهم قدیم آنقدر بزرگ و مهم بود که مونژ را وادار کردند قسم بخورد که این اکتشاف رافاش نخواهد کرد و مدت 15 سال آن را جزو اسرار نظامی مخفی کرده بودند. همچنین مونژ هندسه بینهایت کوچکها را در فضای سهبعدی معمول کرد و پیشرفتهای زیادی به نظریة معادلات با مشتقات جزئی داد. این ریاضیدان بزرگ دربارة انحناء سطوح نیز کارهای مهمی دارد.
ژان بابتیست فوریه که در زمان انقلاب معلم ریاضیات بود در مسأله انتشار حرارت روش بسیار بدیع و جالبی اختراع کرد. این روش که بعدها تمام مباحث فیزیک را تحت تأثیر خود قرار داد و یکی از مهمترین مباحث آنالیز ریاضی گردید عبارت بود از گسترش توابع به سریهای مثلثاتی که آنها را سریهای فوریه نامیدند و مطالعة عمیق دربارة آنها هنوز ادامه دارد.
یکی دیگر از دانشمندان بزرگ این قرن سیمون دنیپوآسون (1840_ 1781) فرانسوی و شاگرد لاپلاس میباشد که اکتشافات مهمی در ریاضیات کرد. وی تئوریهای مهم اولر، لاگرانژ و لاپلاس را در مورد جاذبة اسحاق نیوتنی که به تئوری پتانسیل مشهور است در مورد الکتریسیته بکار برد و از 1824 آنها را در مورد مغناطیس نیز تعمیم داد. در سال 1828 این تئوریها به وسیلة ریاضیدان انگلیسی جورج گرین اصلاح شد و این شخص واضع دستور مهمی بنام فرمول گرین است که تمام ریاضیدانان آنرا به خوبی میشناسند.
گاوس ریاضیدان شهیر آلمانی که عنوان «پرنس ریاضیدان» بحق شایستة اوست، این تئوریها را مورد مطالعه قرار داد و تئوری کامل مغناطیس را بوجود آورد. مقام گاوس از لحاظ علمی همتای اسحاق نیوتن و ارشمیدس است. از اکتشافات درخشان او اولین دورة هندسه دیفرانسیل میباشد که منظور از آن مطالعة منحنیات و سطوح در نقاط بسیار نزدیک با یک نقطة بخصوص میباشد. مطالعات او دربارة انحناء و ترسیم نقشهها و نمایش سطوح بر صفحات، اصلی و اساسی میباشد.
کوشی فرانسوی، این ریاضیدان پرشور که در سراسر نیمة اول قرن نوزدهم بر دیگر هموطنان برتری داشت با منطق دقیق خود تئوریهای زیادی از حساب انتگرال را توسعه داد و آنالیز را واجد دقتی کرد که هندسه از زمان اقلیدس به بعد افتخار آنرا داشت. وی از سال 1820 تا سال 1830 تئوری توابعی را که دارای یک متغیر موهومی هستند بنا نهاد. این تئوری که امروزه بزرگترین عنوان افتخار او محسوب میشود، دانشمندان بزرگی نظیر ریمان، وشتراس، هرمیت و پوانکاره را بخود مشغول داشت.
علاوه بر مکتب ریاضیات فرانسوی و آلمانی مکتب ریاضیات دیگری وجود داشت و آن مکتب ریاضیات انگلیسی بود که کمکم از تاریکی خارج میشد. از نوابغ بزرگ این کشور ویلیام روون هامیلتون ایرلندی را بایستی نام برد که از لحاظ پیشرسی عجیب بود. در 5 سالگی متون لاتینی و یونانی و عبری را میخواند و ایتالیائی و فرانسوی را در 8 سالگی و عربی و سانسکریت را در 10 سالگی آموخت و در 14سالگی برای سفیر ایران خطابة خوشامدی به زبان فارسی تهیه کرد. این استعداد بیمانند بزودی متوجه علوم گردید بطوری که در 17 سالگی هامیلتون تمام حساب انتگرال را بخوبی میدانست و خسوف و کسوف را بخوبی پیشبینی میکرد و در 22سالگی استاد نجوم گردید. کارهای او بخصوص مربوط به مبحث نور، دستگاههای اشعه و مبحث دینامیک است. وی ملاحظات گاوس را درفضای سه بعدی تعمیم داد و در سال 1843 اولین اکتشاف خود را درباره کوآترنیونها یعنی جبر فضائی که تعمیم جبر گاوس و کوشی میباشد به آکادمی سلطنتی ایرلند تقدیم کرد. تقریباً در همین فکر را نه تنها در مورد فضای سه بعدی بلکه به فضای nبعدی تعمیم داد.
دوپیش درآمد ناگوار در حدود سال 1830 تاریخ علم را تاریک ساخته است. آبل نروژی و گالوای فرانسوی، پس از یک زندگانی بسیار کوتاه و پرهیجان در حالی که نتیجه با ارزش کشفیات اساسیشان شناخته نشده بود با رنج و مرارت درگذشتند.
نیل هنریک آبل متولد اوت 1802 در سال 1824 ثابت نمود که صرفنظر از معادلات درجة اول تا درجة چهارم، هیچ دستور جبری که بتواند معادلة درجه پنجم را به نتیجه برساند وجود ندارد و برای اینکه کارهای خود را به دیگران بشناساند در سال 1825 به آلمان سفر کرد و چون در آنجا نشانی از زندگی بدست نیاورد به پاریس روی نهاد. آبل در این شهر در شاهکار بزرگ خود دست دیگری برد و مقالهای «دربارة خاصیت عمومی طبقة بسیار وسیعی از توابع غیر جبری» انتشار داد. وی در نتیجة مکاشفهای که تنها حاصل نبوغش بود توانست راه خود را کج کند و انتگرالهای بیضوی لژاندر را مورد مطالعه قرار دهد و کشف او آنقدر استادانه بود که با نهایت سادگی کاری را که استاد بزرگ مزبور در مدت چهار سال انجام داد تبدیل به هیچ کرد.
آبل این کشف ذیقیمت خود را به کوشی سپرد. اما افسوس! کوشی آنرا گم کرد و نروژی بیچاره در حالی که آخرین شاهی خود را مصرف کرده بود و آخرین امید خود را از دست داده بود ناچار شد به وطنش مراجعت کند، و هم در آنجا بود که آبل در نتیجه محرومیتها و گرفتاریهای فراوان به مرض سل مبتلا گشت و در ششم آوریل 1829م جان سپرد. دو روز پس از آن تاریخ کوشی نسخة خطی او را پیدا کرد و آکادمی علوم از ارزش آن آگاه شد و جایزة بزرگ خود را به آپل و ژاکوپی آلمانی تخصیص داد. ولی آبل آنچنان فراموش شده بود که نامی از او در میان نبود و کسی نمیدانست که دو سال پیش مرده است.
گالوا که زندگیش در تاریخ علم صفحهای اندوه بار گشوده است در 26 اکتبر 1811م در پاریس متولد شد. در 14 یا 15 سالگی بجای انجام تکالیف عادی دبیرستان اوقات خود را صرف مطالعه در هندسه لژاندر و آثار بزرگ لاگرانژ و اکتشافات آبل مینمود. وی پس از عدم موفقیت در امتحان ورودی مدرسة پلی تکتنیک و نیز رانده شدن از دانشسرای عالی و مخصوصاً به سبب آشنا نبودن با دانشمندان مشهور وارد مبارزات سیاسی شد، او عقیده داشت: «من برای دانشمند شدن چیزی کم دارم و بنابراین قلب من آرزوئی دارد که مغز من قادر به انجام آن نیست.»
گالوا پس از چند ماه زندانی شدن آزاد شد. ولی درحالی که فقط چند روز بیش از بیست سال و هفت ماه داشت در یک دوئل بخاطر زنی هرجائی مجروح گردید. شاید در تمام تاریخ علم فصلی حزن انگیزتر از شب 29ماه مه 1832وجود نداشته باشد.
گالوا «تئوری گروهها» را که قبلاً بوسیله کوشی و لاگرانژ مطالعه شده بود در معادلات جبری به کار برد و گروه جانشینی هر معادله را مشخص کرد. این تئوری که امروزه تعمیم یافته و در عین حال سادهتر شده است برای حل مسائل گوناگون بکار میرود و وسیلة جستجوی بدست فیزیکدانان زمان ما داده است.
دیگر از دانشمندان بزرگ این قرن ژنرال پونسله فرانسوی میباشد که دارای آثاری همچون «موارد استعمال آنالیز در ریاضی» و«خواص تصویری اشکال» میباشد. اکتشافات پونسله باعث ترقی عظیمی در هندسه جدید گردید. وی برای اولین بار عوامل موهومی را در هندسه دخالت داد و تعبیر کرد و گذشته از آن پونسله «اصل ثنویت» و طریقة تعاکس را فراهم آورد و طریقة اخیر خود به خود هرگونه اکتشاف جدید را مضاعف مینماید: در حیقیقت به موجب این اصل تمام احکام هندسه تصویری دو بدو وابسته به یکدیگرند و برای رجوع از یکی به دیگری کافیست که در احکام قضایا عمل نقطه و خط را با یکدیگر عوض نمائیم. همچنین لازارکانو فرانسوی را باید نام ببریم که اکتشافات هندسی او دارای اهمیت اساسی میباشد.
لازار که تمام کوشش خود را برای آزاد کردن هندسه از قید آنالیز بکار میبرد دارای آثاری نظیر «هندسه وضعی» و «مطالعات دربارة نظریة موربات» میباشد که در پیشرفت هندسه ترکیبی که همان باقیماندة هندسه قدما میباشد مؤثر واقع شد. این هندسه که از زمان دکارت به بعد مورد توجه واقع نشده بود در نتیجة اکتشافات او و نیز کشفیات پونسله و شال فرانسوی آبروی جدیدی یافت و ترقیات شگرفی نمود.
میشل شال هندسه مطلق را با اعلیترین درجة هنر و استادی و با منتهای ظرافت و زیبائی به بالاترین حد ممکن ترقی داد. هدف اصلی او این بود که مسائل هندسه را بدون کمک محاسبه مطالعه نماید.
شال در سال 1834 افکار خود را در کتابی به نام «چشم انداز تاریخی» منتشر کرد که به دریافت جایزهای از آکادمی بلژیک موفق شد و شهرتی فراوان کسب کرد و در اواخر عمر تئوری «مشخصات» را اختراع کرد که از طرف جامعة سلطنتی انگلستان به اخذ جایز نایل گردید.
در نیمه اول قرن نوزدهم ریاضیدان نابغة روس نیکلای ایوانویچ لوباچوسکی استاد دانشگاه قازان با شجاعت تمام مطرح نمود که: اصل اقلیدس نتیجه منطقی سایر اصول هندسه نیست و بنابراین خود را درباره «هندسه غیر اقلیدسی» به جامعه ریاضیات و فیزیک قازان تقدیم کرد. در این هندسه قبول شده است که از هر نقطه واقع در خارج یک خط بینهایت خط عبور میکند که آن را قطع نخواهد کرد. به این ترتیب لوباچوسکی این فکر را که هندسه اقلیدسی همچون آیات آسمانی حقیقت مطلق است از میان برد و این کار قدرت فکری بیمانند و جرأت علمی حیرت آوری لازم داشت که نتایج آن تا ایام ما نیز روز به روز ظاهر میشود.
بدون شک، تردید لوباچوسکی دربارة حقیقتی که بیست و یک قرن تمام مورد تصدیق همة جهانیان بود یکی از نتایج انقلابات سیاسی و اجتماعی است که در آنوقت تمام اروپا را تحت تأثیر قرار داده بود. تقریباً در همان زمان ریاضیدان بزرگی درکشور مجارستان که تا آن موقع خارج از جریان ترقیات علمی بسر میبرد پیدا شد که همان نتایج ریاضیدان بزرگ روسی را بدست آورد. این شخص ژان بولیه بود که اثر خود را تحت عنوان «مطالعات مقدماتی در اصول ریاضیات مطلق» دربارة هندسه غیر اقلیدسی در سال 1832 انتشار داد.
وی نیز همچون لوباچوسکی ایمان و اعتقاد قطعی به هندسه اقلیدسی را باطل دانست و راه را برای ریمان آلمانی باز کرد که بیست و دو سال بعد از این تاریخ با قدرت بیمانندی فتوحات دو دانشمند متقدم خود را توسعه داد.
آن هندسه غیراقلیدسی که ریمان عرضه داشت دارای مفهومی به مراتب وسیعتر از آنچه که بولیه و لوباچوسکی در نظر داشتند میباشد.
بعد از او نوبت به ریاضیدان روسی پانتونی چبیچف استاد دانشگاه سنپطرزبورگ رسید و از آن پس کرونکر پر وسی وارد این صحنه گردید. وی با توسعة قلمرو قدیمی اعداد جبری – اعدادی که میتوانند ریشة یک معادلة جبری با ضرایب صحیح یا کسری باشند – طرح انقلابی را ریخت که مشابه با انقلاب غیر اقلیدسیها دربارة علم هندسه بود.
چندی بعد ادوارد کومر آلمانی در نتیجه اختراع نوعی از اعداد که به اعداد «ایدهآل» موسومند جایزه ریاضیات آکادمی علوم پاریس را بدست آورد. این اکتشافات او بعدها بوسیله آلمانی دیگر به نام دده کیند که آخرین شاگرد گائوس بود اصلاح شد. دده کیند توانست مسألهای را که از زمان ادوکس تا آن موقع متوقف مانده بود، یعنی تعریف دقیق اعداد اندازه نگرفتنی را با نهایت کفایت مورد مطالعه قرار دهد.
در اینجا ذکر نام دانشمندانی نظیر شارل وایراشتراس و شارل هرمیت که در مورد توابع بیضوی کشفیات ارزشمندی نمودند ضروری میباشد.
وایراشتراس آلمانی در توابع آبل که تعمیم توابع بیضوی میباشد مطالعات فراوان کرد و تئوری توابع نامتغیر مختلط را که به وسیلة کوشی و گائوس مطالعه شده بود به باد انتقاد گرفت و موضوع را از نظر دیگری _ به وسیلة بسط توابع تحلیلی به سریهای کامل _ مورد مطالعه قرار داد و این تئوری را بر مبانی جدیدی متکی ساخت.
هرمیت فرانسوی نخستین کسی است که توابع بیضوی را برای حل معادلات درجة پنجم به کار برد و مطالعات بسیار مشکلی دربارة حساب عالی نمود. همچنین هرمیت اصم بودن عدد پی را که در ریاضیات اهمیت بسیار دارد ثابت کرد.
از سال 1870 محصول و نتیجة ریاضیات با عدة پژوهندگان و مکتشفین در هر کشور اروپائی رو به فزونی نهاد و اتازونی که در آغاز قرن نسبت به مطالعات تکنیکی گوشهگیر بود به نوبة خود وارد در راه جستجوهای تئوریکی شد. دو دانشمند نابغه یکی ژرژکانتور و دیگری هانری پوانکاره تحولات این دوره را هدایت و راهنمایی مینمودند.
ژرژکانتور ریاضیدان آلمانی که در روسیه تولد یافته بود با نبوغ توأم با جسارت خود در ربع آخر قرن نوزدهم و در فاصلة سالهای 1882 تا 1897 با وضع «فرضیة مجموعهها» اساس هندسه اقلیدسی را که اصول موضوعة آن قریب دو هزار سال علم ریاضی را مهار کرده بود و ریاضیدانان برجستهای نظیر لوباچوسکی، بولیه و ریمان در آن خللهائی پدید آورده بودند چنان در هم کوفت که در حال حاضر رویش اقلیدسی جای خود را به روشی جدید بر اساس فرضیة مذکور داده است و گمان میرود که درک مفاهیم ریاضی با اعمال این روش سهلتر و قطعیتر از آن است که اقلیدس تصور میکرد.
کانتور مجموعه را به دو صورت زیر تعریف کرد:
1. مجموعه عبارت است از اجتماع اشیائی که دارای صفت ممیزة مشترک باشند. هر یک از آن اشیاء را «عنصر» مجموعه میگویند.
2. مجموعه عبارت است از اجتماع اشیائی مشخص و متمایز ولی ابتکاری و تصوری.
از نقطة نظر تشکیل مجموعهها تعاریف مذکور را میتوان در یک «اصل کلی» خلاصه کرد و آن تشکیل مجموعهای است که اشیاء و عناصر آن دارای خاصیت مفروضی باشند.
هنری پوانکاره یا «غول فکر ریاضی» آخرین دانشمند جهانی است که به همة علوم واقف بود و در واقع عبارت از ماحصل تمام کوششهائی بود که در قرن نوزدهم دربارة ریاضیات بعمل آمد. وی در تمام رشتههای ریاضی نظری و عملی نبوغ خود را ظاهر ساخت و به حل بسیاری از مسائل پیچیده و مشکل موفق گردید. پوانکاره صاحب سی جلد کتاب و پانصد مقاله است که مربوط به مسائل کلاً مختلف میباشد. وی در بیست و هفت سالگی بزرگترین اکتشاف خود یعنی «توابع فوشین» را به دنیای دانش تقدیم نمود و برای حل معادلات دیفرانسیل که قبلاً ریاضیدان آلمان لازارفوکس کشفیات زیبائی در مورد آنها کرده بود کلید جدیدی بکار برد و به کمک آن نه تنها مشکل معادلات دیفرانسیل را حل کرد بلکه معماری توابع بیضوی را نیز روشن ساخت. اکتشافات وی در مبحثی از ریاضی که سابقاً آنرا «تحلیل تواضع» مینامیدند و امروزه موسوم به «توپولوژی جبری» و از بزرگترین و مشکلترین مباحث ریاضی جدید است ارزش قاطع دارد. همچنین پوانکاره آنالیز را در مبحث نور و الکتریسته بکار برد و راه حل بسیاری از مسائل جبری را بدست داد.
بعد از پوانکاره ریاضیدان سوئدی میتاگ لفلر کارهای او ادامه داد و سپس ریاضیدان نامی فرانسوی امیل پیکارد در این راه قدم نهاد.
پیکارد هنوز بیش از بیست و چهار سال نداشت که با انتشار اثر خود درباره «توابع درست» در بین ریاضیدانان اروپا شهرت بسیار کسب کرد. در این اثر دو قضیة جدید دربارة توابع متغیر موهومی ذکر کرده و نظر بدیعی اختیار نموده بود، که نهضت جدیدی در ریاضیات ایجاد میکرد. وی در آنالیز روشی ابداع کرد که بوسیلة آن ممکن است بتدریج به جواب قطعی یک مسأله نزدیکتر گردید.
در اواخر قرن نوزدهم علم فیزیک ریاضی به منتها درجه تکامل خود رسید و دانش نجوم مکانیک آسمانی تکمیل گردید.
اکنون ریاضیدانان فرانسوی تنها به پرورش سنن کوشی واپرواشتراس اکتفا نمیکردند بلکه اکتشافات مهم گائوس دربارة مورد استعمال آنالیز در هندسه یعنی هندسه عناصر بینهایت کوچک را نیز اصلاح میکردند. برجستهترین ریاضیدانی که در این راه کوشش بسیار کرد ژوزف برتران است که دورة عظیم «حساب دیفرانسیل» را تألیف کرد و ضمن آن روش جدیدی برای مطالعة منحنیات و سطوح بدست داد.
پس از او گاستون داربو کارهای بزرگ او را ادامه داد. وی در صدد برآمد دو رشته مخالف یعنی هندسه و آنالیز ریاضی را با یکدیگر آشتی دهد. و موفق شد که نه تنها قسمتهای مقدماتی آنالیز بلکه معادلات با مشتقات جزئی را نیز در هندسه وارد سازد. داربو نتایج حاصل را در کتاب بزرگی به نام «دروسی درباره تئوری عمومی سطوح» که کلاسیک شده است انتشار داد.
چندی بعد ریاضیدان فرانسوی کامیل ژوردان به پیروی از کارهای کروتکر دربارة تئوری گروههای گلوا کتابی در این باره انتشار داد که از لحاظ انتشار موضوع دارای اهمیت فوقالعاده میباشد بطوری که تئوری گروهها همچون کلید سحرآمیزی به نظر میرسید که با نهایت استادی دستگاه دقیق و ظریف معادلات جبری را میگشود و در ساختمان آن آنقدر هنر به کار رفته بود که در عین حال در مسائل هندسی نیز مورد استفاده قرار میگرفت، و این کار در سال 1871 به کوشش ریاضیدان آلمانی فلیکس کلاین صورت گرفت.
پل پنلوه یکی دیگر از ریاضیدانان فرانسوی مسائل زیادی راجع به معادلات دیفرانسیل حل کرد و موارد استعمالی که بعدها در مکانیک برای آن یافت کاملاً جنبة کلاسیک پیدا کرد، و در همه جا تدریس میشود.
همچنین در نتیجه مساعی پنلوره و پیشقدمان او بود که مکانیک بصورت علمی کامل و جامع درآمد.
ویتوولترا ریاضیدان برجستة ایتالیائی درسال 1896 معادلات انتگرال را کشف کرد و وسیلة پژوهش جدیدی بدست صنعتگران فیزیک ریاضی داد و سپس درصدد برآمد موضوع را تعمیم دهد و آنالیز جدیدی اختراع کند که دیگر از مقادیر Yو Xو غیره بحث ننماید، بلکه بطور کلی توابع را در روابط وارد سازد. این اختراع جدید که «حساب توابع» نام داشت تاج سر علوم ریاضی از عهد عتیق تا زمان حال بود و در حقیقت نقطة انتهائی این تکامل محسوب میشد.
در اوایل قرن بیستم ماکس پلانک آلمانی و نیاز بوهر دانمارکی کوانتا را در اتم بکار بردند و طولی نکشید که نخستین فتح این تئوری ظهور کرد و آن تئوری مشهور آلبرت انیشتین آلمانی بود که معمولاً تئوری نسبیت خوانده میشود.
داوید هیلبرت آلمانی که از بزرگترین ریاضیدانان نیمة اول قرن بیستم و در عداد بزرگترین ریاضیدانان تمام تاریخ بشر محسوب میشود در سال 1899م کتابی به نام «اصول اساسی هندسی» انتشار داد که هدف آن مربوط کردن اصول موضوعة هندسه به اصول حساب برای جلوگیری از تناقضات بود.
ابداعات این مرد بزرگ در تمام شعب ریاضی اعم از جبر و هندسه و آنالیز و توپولوژی و حساب و غیره آنقدر اساسی و مهم است که شاید تا صدها سال دیگر نیز ریاضیدانان از گنجینههای آن بهرهبرداری کنند.
متأسفانه این دانشمند نامی که یهودی هم نبود در 81 سالگی بواسطه زجر و شکنجة عمال هیتلر در یکی از اردوگاههای اسیران جنگی درگذشت.
هنری لوبگ فرانسوی نیز یکی دیگر از ریاضیدانان بزرگ نمیه اول قرن بیستم است. وی درباره انتگرال مفهوم جدیدی بدست داد که از نظر عادی آنالیز را بکلی تغییر میداد. مسألة اندازهگیری «آنسامبل»ها و تئوری انتگرال لوبگ از اساسیترین ترقیات دانش در نیمة اول قرن بیستم میباشد.
بطوری که میتوان گفت بسیاری از ترقیات مهم آنالیز ریاضی و تئوری توابع و حساب احتمالات و آمار ریاضی و حتی دانش فیزیک مرهون این ابداع مهم میباشد.
موریس دوکانی ریاضیدان دیگر فرانسوی شعبه جدید هندسه به نام نوموگرافی را که ابتدا بوسیلة ریاضیدان ایتالیائی لوئیجی کرهمونا ایجاد شده بود فوقالعاده بسط داد.
این حکمت جدید که برای دانشمندان و مهندسین فواید بیشمار دارد نمودارهای سادهای را که برای نمایش قوانین عادی بکار میرود تعمیم میدهد و استعمال آباکها را جانشین محاسبات عددی طویل و پیچیده مینماید و امروزه در علم مساحی و فنون مهندسی و نقشهبرداری و هواپیمایی و توپخانه مورد استعمال یافته است. انتشار و ترویج تحصیلات جدید در نیمة اول قرن بیستم سبب آن شد که اتازونی از لحاظ پیشرفتهای علمی در رأس همة کشورها قرار گیرد و ترقیات شگرفی در زمینة علوم تجربی نصیب کشورهائی نظیر هند و ژاپن گردد.
با وجود این تمام تئوریهای بزرگ از قبیل کوانتا، نسبیت و مکانیکموجی از اروپای کهن یعنی کشورهای ایتالیا، انگلستان، فرانسه و آلمان سرچشمه میگیرد و در نتیجة رهبری ایشان بود که تجسسات علمی از حدود این کشورها تجاوز کرد و بینالمللی گردید. لیکن بعد از جنگ جهانی دوم نهضت بزرگ برای پیشرفت مسائل نظری در ممالک متحدة آمریکای شمالی بوجود آمد و بخصوص در دانش ریاضی که مبنا و اساس تمام علوم نظری و عملی است فعالیت خارقالعادهای میشود، بطوری که این فعالیت در هیچیک از ممالک دیگر وجود ندارد و تنها کشوری که از این لحاظ با ممالک آمریکای شمالی رقابت فشردهای داشت اتحاد جماهیر شوروی (سابق) بود که آن نیز کشوری جدید و غیر از اروپای کهن بود.
امروزه ریاضیات بیش از پیش و به نحو شگرفی در حریم سایر علوم نفوذ کرده است و نه فقط علوم نجوم و فیزیک و شیمی تحت انضباط آن درآمدهاند بلکه اصولاً ریاضیات دانش مطلق و روح علم شده است.
روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان و به تبع آن گرسنگی فواید زیادی دارد که از روی حدیثها این فواید دستگیر ما می شوند.اگر خدا بخواهد...
1- صفای قلب : زیرا سیری باعث ازدیاد بخار در مغز شده و مغز حالتی شبیه مستی پیدا می کند و نمی تواند خوب فکر کند،سرعت انتقال او کم شده و قلب کور می شود.برخلاف گرسنگی که باعث رقت و صفای قلب می شود و قلب را آماده تفکری که باعث شناخت می شود،می کند و نوری آشکار پیدا می کند.حدیثی از رسول اکرم نقل شده است :«کسی که شکم خود را گرسنه نگه دارد اندیشه اش تربیت می شود.»
2- تواضع و از بین رفتن سرمستی و ناسپاسی که منشا سرکشی است؛وقتی نفس خوار شد در مقابل پروردگارش خاضع شده و دست از ناسپاسی برمی دارد.
3- شکستن شدت شهوات و نیروهایی است که باعث انجام گناهان کبیره شده و باعث هلاک انسان می شوند.چون بیشتر گناهان کبیره از شهوت سخن گفتن و شهوت جنسی به وجود می آید و کم کردن این دو باعث مصون ماندن از خطرها می گردد.
4- آمادگی برای انجام عبادتها : به دلیل کم احتیاجی به تخلی و بدست آوردن غذا و کمتر بیمار شدن به بیماریهای مختلف است.
5- توانایی برای انجام تمام عبادتهای مالی : توانایی برای میهمانی دادن،هدیه دادن ، احسان و نیکی رفتن به حج و زیارت و بالاخره انجام تمام عبادات مالی است.
1- روزه عوام : با خودداری از مبطلات روزه که فقها در رساله های خود نوشته اند تحقق می یابد.
2- روزه خواص : با انجام اموری که در روزه عوام گفتیم و جلوگیری اعضای بدن از مخالفت با خداوند، تحقق می یابد.
3- روزه خواص خواص : با خودداری از امور حلال یا حرامی که انسان را از یاد خداوند باز می دارد تحقق می یابد.
هر کدام از دو درجه دوم و سوم نیز انواع زیادی دارد. بویژه درجه دوم که انواع بی شمار آن به تعداد مومنین اصحاب یمین است. و حتی هرکدام از خواص،روزه اش به گونه ای است که با دیگری فرق می کند. انشالله همه ما موفق به گرفتن روزه واقعی بشویم صلوات.
ماه مبارك رمضان، ماه خير و بركت ، ماه انسان ساز و ماه نزول بركات است كه هرچهانسان كامل تر باشد از فوايد اين ماه بيشتر بهره ميبرد.
"ورزش" كه همواره براي سلامتي جسم و روح به آن سفارش شده است ، در اين ماه جلوهپررنگتري يافته و ميتواند نقش خود دراين مهم را بهتروبيشتر ايفا كند.
"ورزش" نه تنها با "روزه" منافاتي ندارد بلكه اگربهصورت صحيح و اصولي انجامشود، باعث آرامش و كاهش استرس ورزشكاران ميشود واستقامت فكري و صبر آنان را تقويتميكند.
ورزش در ماه رمضان از تجمع چربي در بدن جلوگيري كرده و عمل سوخت و ساز را تسهيلمينمايد بطوريكه ورزشكاراني كه روزه ميگيرند كمتر دچار مشكلات گوارشي و قند خونميشوند.
ورزشكاران ميتوانند با يك برنامه غذايي غني،انرژي مورد نياز را براي انجامفعاليتهاي ورزشي و حفظ ساختار بدني بدست آورند.
استفاده به موقع و به اندازه از آب ازديگر نكاتي است كه ميبايست در طول اين ماهبه آن توجه كرد.
در ماه مبارك رمضان كم آبي ميتواند در برخي از موارد به خصوص هنگام ورزش كردنمشكل ساز شود اما با تغيير زماني در برناههاي ورزشي ميتوان بااين مشكل مقابلهكرد.
ورزشكاران ميتوانند برنامه ورزشي صبح خود را به عصر و بعد از افطار منتقل كنندو به اين ترتيب، احتمال وقوع مشكلات را به حداقل برسانند.
بهافرادي كه امكان تغيير برنامه ورزشي خود را ندارند نيز توصيه ميشود كهدرهنگام سحر و افطار مقدار بسيار زيادي آب بنوشند تا علاوه براينكه اين نياز بدن رامرتفع كرده باشند ، مقداري آب در بدن ذخيره كنند تا در موقع نياز و از دست رفتن آببدن، از آن بهره جويند و به اين ترتيب احتمال وقوع خطرات ناشي از كم آبي را بهحداقل برسانند.
راهكار ديگر هم اين است كه افراد از مصرف مواد غذايي كه باعث از دست رفتن آب بدناز راه ادرار ميشود، خودداري كنند.
در اين بين كافئين يكي از مهمترين اين مواد است كه در قهوه و چاي فراوان وجوددارد.
پيغمبر گرامي اسلام (ص) فرمود: در ماه رمضان به امت من پنج چيز عطا شده است، كه قبل از من به امت هيچ پيغمبري از طرف باري تعالي داده نشده است: عطاي اول: اينكه در شب اول ماه رمضان خداوند با نظر لطف به سوي آنها نگاه كند...
شناخت ماه خدا
امام باقر (ع): خداوند داراى ملائكهاى است كه وظيفه آنان استغفار نمودن براى روزه داران در هر روز از ماه رمضان تا پايان اين ماه است و در هر شب هنگام افطار به روزه داران بشارت مى دهند: اى بندگان خداوند اندكى گرسنگى را چشيديد و بزودى سير مى گرديد...
1- بجا آوردن نمازها در اول وقت. 2- حضور قلبي و نيت پاك در عبادات . 3- ضرورت شركت در نماز جماعت. 4- تلاوت قرآن به ويژه در هنگام سحر و قبل از افطار .
فضیلت ماه رمضان در روایات
ماه مبارک رمضان در حقیقت یکی از نعمات بزرگ پروردگار بوده که به منظور شستشوی وجود مان از گناهان به ما اعطاء گردیده است، لذا به هر خواهر و برادر با درک ماست تا از این لحظات گرانبها و از این شانس طلایی به منظور محو نمودن اشتباهات، خطاها و گناهانی که از ما سر زده است استفاده نماید ، و با باز گشت این ماه مبارک و پر فیض همزمان با آنکه از فواید طبی آن برخوردار میشویم، از فواید دنیوی و اخروی آن نیز مستفید گردیم. اینک در این مجموعه به امید آنکه گامی را در جهت پخش و گسترش احکام دینی خویش برداشته باشیم تعدادی از احادیث گرانمایه، حضرت رسول الله (ص) را جمع آوری نمودهایم تا همه از آن بهرهمند شده و ما را نیز شامل دعاهای شبانه روزی خویش گردانند.
خوشا به حال آن خواهر و برادر که هر لحظه این ماه پر فیض و پر برکت را غنیمت شمرده و از آن در جهت مغفرت و بخشش گناهانشان استفاده نمایند و حسرت و افسوس به حال آن خواهر و برادری که با فرا رسیدن این ماه مبارک هنوز هم از خواب غفلت بیدار نگردیده و با بیتفاوتی و بدون احساس مسئولیت، به گناهان گذشتهشان ادامه داده و از این شانس طلایی مستفید نمیگردنند.
رسول الله (ص) فرمود: خدای عزوجل می فرماید: هر عمل فرزند آدم برای اوست غیر از روزه که آن برای من است و من پاداش آنرا می دهم و روزه سپری است ( در مقابل دورخ یا گناهان ) و چون روز روزه، یکی از شما باشد ، باید ناسزا نگوئید، و فریاد نکشید و با کسی در گیر نشوید م اگر کسی او را دشنام داد و یا با او جنگ کرد باید بگوید: من روزه دارم و سوگند به ذاتی که جان مصطفی در ید اوست همانا بوی دهن روزه دار در نزد خداوند (ج) از بوی مشک نیکوتر است. و برای روزهدار دو شادی است که بدان شاد میشود، یکی که چون افطار کند، شاد میشود و دیگری که چون پروردگارش را ملاقات کند به روزهاش شاد میگردد.
این لفظ بخاری است و در روایتی از او آمده که روزه دار طعام، آشامیدنی و شهوت خود را از جهت من ترک میکند، روزه از برای من است و من بدان پاداش میدهم و حسنه به ده برابرش.
خدای عزوجل میفرماید: هر عمل فرزند آدم برای اوست غیر از روزه که آن برای من است و من پاداش آنرا می دهم و روزه سپری است (در مقابل دورخ یا گناهان)
در روایتی از مسلم آمده که هر عمل فرزند آدم چند برابر میشود نیکی به ده برابرش تا هفتصد برابرش - الله تعالی فرمود: مگر روزه که همانا از برای من است و من بدان پاداش میدهم - شهوت و طعام خود را به دستور من میگذارد و برای روزه دار دو شادی است یک شادی در وقت افطار ش و یک شادی در وقت ملاقات با پروردگارش و بوی دهن روزه دار در نزد خدای متعال از بوی مشک بهتر است.
ای مردم به شما ماه بزرگی رسیده. ماه مبارک، ماهی که در آن شبی است بهتر از هزار ماه. ماهی که خداوند روزه اش را فرض و قیام شبش را نفل قرار داده. کسی که به اجرای کاری نیکی تقرب جوید مانند آن است که فریضه را در ماه دیگری اداء نموده باشد. ماه صبر و ثواب صبر بهشت است، ماه دلجوئی است. ماهی است که روزی مومن در آن فراوان میشود. کسی که در آن روزه داری را افطاری میدهد، برای او با عث آمرزش گناهان و آزادی از آتش دوزخ میشود و به اندازهء اجر روزه دار به وی داده میشود بدون اینکه از ثواب روزه دار کاسته شود. گفتیم ای رسول خدا ، همگی ما توان افطار روزه دار را نخواهیم داشت. فرمود: این ثواب را کسی هم حاصل میکند که یک چشیدنی از شیر یا یک خرما و یا یک نوشیدنی آب به روزه دار بدهد و کسی که روزه داری را سیر می نماید، خدا او را از حوض من مینوشاند که تشنه نمیشود تا به بهشت داخل شود.
رمضان ماهی است که اولش رحمت، میانه اش مغفرت و آخرش آزادی از آتش است. کسی که بر زیر دستش در آن روز آسانی میکند، خدایش میامرزد و از آتش دوزخ آزادش میسازد.
برای شما ما مبارک رمضان آمده است که روزه ء آن را خداوند (ج) بالای شما فرض گردانیده که درین ماه دروازه های رحمت باز شده و دروازه های دوزخ بند میگردد و شیاطین بسته میشوند و در این ماه شبی وجود دارد که از هزاران ماه بهتر است و کسی که از خیر و برکت آن محروم گردد، در حقیقت کاملاً محروم گردیده است.
رسول الله (ص) در دههء اخیر رمضان اعتکاف نموده و می فرمود : شب قدر را در دههء اخیر رمضان جستجو کنید.
از عایشه روایت شده که گفت: گفتیم یا رسول الله (ص) اگر دانستم شب قدر کدام است در آن چه بگویم؟ فرمود بگو « اللهم انک عفو تحب العفو فاعف عنی » بار خدایا تو در گذرنده ای و گذشت را دوست داری پس از من در گذر.
کسیکه دروغگویی و عمل به دروغ پردازی را ترک ننمود، خدا به این حاجتی ندارد که وی خوردن و آشامیدن را ترک کند.
هرگاه روز روزه ء یکی از شما باشد، پس دشنام نداده و صدا بلند نکنید، و اگر کسی او را دشنام داد یا با او جنگ نمود باید بگوید : من روزه دارم.
رسول الله (ص) به چند دانه رطب ( خرمای تازه ) افطار می نمود. اگر خرمای تازه نمی بود، پس چند جرعه آب می نوشید.
رسول الله (ص) فرمود: خداوند عزوجل فرمود: محبوب ترین بندگانم نزدم کسی است که در افطار بیش از همه شتاب میکند.
رسول اکرم (ص) فرمود: فرق میان روزه، ما و روزهء اهل کتاب سحری کردن است.
سحری کنید زیرا در سحری ها برکت است.
چون رمضان آید، در های بهشت باز شده و در های دوزخ بسته گردد و شیاطین به زنجیر کشیده میشوند.
کسیکه یک روز از رمضان را غیر از رخصت و بیماری بخورد اگر تمام عمر خویش را روزه قضایی بگیرد آنرا جبران کرده نمیتواند.
رسول الله (ص) در رمضان تلاش و کوشش می کرد که در غیر آن نمی بود و در دهه ء اخیر رمضان سعی و کوشش میکرد که در غیر آن نمی نود.
رمضان ماهی است که اولش رحمت، میانه اش مغفرت و آخرش آزادی از آتش است. کسی که بر زیر دستش در آن روز آسانی میکند، خدایش میامرزد و از آتش دوزخ آزادش میسازد
روزه نیمهی از صبر است و به همین دلیل مومن به آمدن ماه رمضان خوش میشود و سینهاش گشاده میگردد.
کسیکه بخاطر خداوند (ج) یک روز روزه میگیرد، خداوند او را به اندازه هفتاد سال از آتش دورخ دور میسازد.
هر آئینه در بهشت دری است که به آن ریان گفته میشود و روزه داران در روز قیامت از آن داخل میگردنند که هیچکس غیر از ایشان داخل نمیگردد. گفته میشود: روزه داران کجایند ، پس ایستاده میشوند و از آن کسی غیر از ایشان داخل نمیگردد و چون داخل شوند در بسته میشود و هیچکس از آن وارد نمیشود.
قال رسول الله (ص) :
إِنَّ ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان ولاتغلق الى آخر لیلة منه(1)
رسول خدا (ص) فرمود: درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى شوند و تا آخرین شب بسته نمى شوند.
قال رسول الله (ص) :
اذا استهلَّ رمضان غلقت أبوابُ النار (2).
رسول خدا (ص) فرمود: هنگامى كه هلال ماه رمضان پدیدار گردد, درهاى دوزخ بسته شود.
قال ابوجعفر(ع) :
لكلّ شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان(3).
امام باقر (ع) فرماید: براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است.
عن ابى الحسن على بن موسى الرضا(ع):
من قرأ فى شهر رمضان آیة من كتاب الله كان كمن. ختم القرآن فى غیره من الشهور (4)
امام رضا (ع) :
كسى كه در ماه رمضان آیه اى از كتاب خدا(قرآن) را بخواند.
مانند كسى است كه در دیگر ماه ها تمام قرآن را خوانده باشد.
زمان افطار در کنار خانواده و صدای شجریان که ربنا را با آن صدای ملکوتیاش میخواند بسیار لذت بخش است. شاید بعضیهای بگویند افطار هم مثل شام خوردن در کنار خانواده است. اما تفاوتش مثل این است که شما شام را در یک ساندوچ فروشی صرف کنید و یا به یک رستوران درجه یک دعوت شده باشید و برای شما میزی آراسته باشند و شما شام را با یک موسیقی آرام و ملایم میل کنید.
دعوت به افطاری هم با میهمانیهای معمولی فرق میکند. جمعه شبی که گذشت یکی از همسایههای ما، بقیه را به یک افطاری ساده در حیاط مجموعهای که زندگی میکنیم دعوت کرده بود. در کنار باغچه فرش پهن کرده بودیم و سفره افطار را با سوپ، نان و پنیر و سبزی و زولبیا و بامیه آراسته بودیم. این اولین باری بود که همه همسایهها دور هم جمع میشدند. در این مراسم از دونفر از همسایهها که برای تعمیرات اخیر در ساختان زحمت.
کشیده بودند قدردانی شد و هدیه کوچکی به آنها داده شد. کار زیبایی بود و ساعات لذت بخشی در کنار یکدیگر گذراندیم.
در این ماه، دوستی، مهربانی، همبستگی و کمک به دیگران معمولن پر رنگتر از خشم، تنفر، عصبانیت و تفرقه است.
در ماه رمضان از سوی خدا برای همه مسلمانان دستور روزه داری رسیده است. همین روزهداری است که بین امت اسلام وحدت ایجاد می کند، چرا که با روزه گرفتن حس نوع دوستیدر انسان تقویت می شود.
وی افزود: خداوند می خواهد با گرفتن روزه، بینمسلمانان نوعی برادری که بالاتر از نوع دوستی است، ایجاد شود و با اطلاع از حال همدیگر بتوانیم جامعه زیباتری به وجود آوریم. این استاد حوزه، روزه را تقویتکننده حس صبر و استقامت دانست و تصریح کرد: با گرفتن روزه صحیح می توان علاوه برپیروزی بر دشمن درونی بر دشمنان بیرونی نیز پیروز شد و اسلام را از شر بدخواهاننجات داد.
وی با اشاره به لزوم آشنایی با فلسفه روزه گفت: زمانی که انسانبه فواید روزه پی ببرد، هرگز دست از آن برنمی دارد. روزه برای نزدیک شدن به خدا ورسیدن به تقواست و با روزه می توان جامعه سالم تری داشت.
حائری به گسترشفرهنگ انتظار در ماه رمضان اشاره کرد و یادآور شد: هر چه با ماه رمضان نورانیت ومعنویت بیشتری کسب کنیم، در جبهه انتظار حضور پررنگ تری می توانیم داشته باشیم. کسانی می توانند ادعای منتظر بودن داشته باشند که از پاکی و تقوای بیشتری برخوردارباشند و در عمل و رفتار به حضرت حجت(عج) بیشتر شبیه باشند.
اتحاد ملي يک مساله داخلي است وانسجام اسلامي يک مساله خارجي وهرکدام نيازمند راهکارهاي متفاوت (وحتي گاه متناقض) مي باشند. چرا که يک راهکار ممکن است منجر به انسجام اسلامي بالا، اما اتحاد ملي پايين وبالعکس راهکار ديگري ممکن است منجربه اتحاد ملي بالا ولي انسجام اسلامي پايين شود. دراين نوشتار سعي بر ارائه راهکارهايي است که همزمان منجر به اتحاد ملي وانسجام اسلامي بالايي گردند واز ارائه راهکارهايي با نتايج متضاد يا متناقض و گيج کننده پرهيز شده است. پيش از ارائه هرگونه راهکار بايستي عواملي که منجر به اتحاد ملي وانسجام اسلامي در کودکان ونوجوانان مي شوند را شناسايي نماييم وپس از آن با برنامه ريزي هاي دقيق زمينه هاي لازم را براي تقويت شکل گيري نگرش مثبت نسبت به اتحاد ملي وانسجام اسلامي وهمچنين کسب دانش لازم وايجاد رفتارها مناسب فردي وگروهي فراهم کرد. مباني نظري تحقيق، مطالعات رشد کودک ونوجوان و مصاحبه هاي صورت گرفته توسط محقق با تعدادي از دانشجويان عوامل مهم وتاثيرگذار برکودکان ونوجوانان (که مي توان از طريق آنها به تقويت اتحاد ملي وانسجام اسلامي پرداخت) را به شرح مدل ذيل استخراج نمود.
خانواده
والدين و برادران وخواهران نقش بسزايي در رشد همه جانبه فرد وازجمله ايجاد زمينه هاي لازم براي شکل گيري نگرش مثبت نسبت به اتحاد ملي و انسجام اسلامي دارند. لذا يکي از راهکارهاي مناسب به منظور ايجاد بستر لازم براي تقويت اتحاد ملي وانسجام اسلامي و ارائه آن در همان دوران اوليه رشد به کودکان ونوجوانان، بستر سازي اين مطلب در خانواده است. به اين منظور مي توان از نهادهاي مختلف (ازجمله آموزش و پرورش، بسيج، پليس و...) به منظور ارائه آموزشهاي لازم به خانواده جهت چگونگي بستر سازي اين امر در خانواده کمک گرفت.
مدرسه ( معلمان، محتواي آموزشي)
يکي ديگرازعوامل مهم و اثرگذار بر رشد کودکان و نوجوانان مدرسه است. مدرسه به طرق گوناگون رشد همه جانبه کودکان ونوجوانان وهمچنين نوع و ميزان دانش ونگرش آنها را نسبت به موضوعات مختلف از جمله تاريخ مشترک، سرزمين مشترک، و..... اتحاد ملي وانسجام اسلامي تحت تاثير قرار مي دهد. لذا به اين منظور بايستي کتب تحصيلي مورد بازنگري دقيق قرار گرفته ومفاهيم مربوط به اتحاد ملي وانسجام اسلامي (ادبيات وتاريخ مشترک، رسالت مشترک، دين مشترک، فرهنگ وهنر، و....) به نحو دقيق و کارشناسانه درمحتواي کتب تحصيلي، داستانها وحکايتها، ضرب المثل ها و... وارد گردد. ازاين طريق معلمان که انتقال دهندگان کليدي محتواي کتب رسمي هستند، آنها را به دانش آموزان انتقال داده و موجب درک عميق و نگرش مثبت نسبت به اتحاد ملي وانسجام اسلامي درخود ودانش آموزان (ودر نهايت درکل اجتماع) مي شوند. به اين صورت دانش آموزان به تدريج با اين مفاهيم آشنا شده وآنها را دروني مي کنند و درسرانجام خود آنها نيز به عنوان افرادي که در آينده اين دانش ونگرش مثبت را به ساير افراد اجتماع انتقال خواهند داد درخواهند آمد.
همسالان
همسالان تاثير بسيار زيادي بر رشد کودک و نوجوان دارند. لذا تدارک برنامه هاي مناسب گروهي، بازديد گروهي از موزه ها، آثار واماکن تاريخي ملي (ارگ بم، تخت جمشيد، سي وسه پل، عالي قاپو، هشت بهشت، ايوان مدائن و...) و مذهبي (حرم مطهر پيامبر اکرم (ص) وائمه عليهم السلام) موجود درايران وجهان اسلام تاثيرمناسبي برشکل گيري وتقويت اتحاد ملي وانسجام اسلامي دارد.
رسانه ها ومطبوعات
رسانه ها ومطبوعات به دليل داشتن مخاطبان وسيع ازهمه اقشار جامعه تاثير بسيار زيادي بررفتارهاي افراد جامعه وبخصوص کودکان ونوجوانان دارند. بنابراين آنها مي توانند با تدارک برنامه هاي مناسب براي کودکان ونوجوانان به شکل گيري وتقويت اتحاد ملي وانسجام اسلامي کمک هاي فراواني بنمايند. علاوه برآن هزينه بسياري از برنامه هايي که ازطريق رسانه ها پخش مي شود و همچنين زمان ونيروي انساني که صرف اين برنامه ها مي شود به مراتب نسبت به ساير روشها کم تر است. از طريق رسانه ها مي توان آثار واماکن تاريخي ملي ومذهبي موجود درايران وجهان اسلام را به تصوير کشيد. مي توان برنامه هاي مناسب در خصوص شخصيت هاي معتبراين سرزمين از جمله ابن سينا، فارابي، ملاصدرا، خيام، سعدي، حافظ و... تدارک ديد وبه اين طريق اتحاد ملي را تقويت نمود. علاوه برآن مي توان برنامه هاي مناسب در خصوص مباني ديني واعتقادي از جمله عدالت، برابري، آزادي، اخلاقيات وهمچنين ساير اصول ومباني اسلامي تهيه وعلاوه بر آن به معرفي پيامبران الهي و بخصوص پيامبر اکرم(ص) به عنوان نماد وحدت جهان اسلام (شيعه وسني) پرداخت وازاين طريق انسجام اسلامي را تقويت نمود. اين رسانه ها همچنين مي توانند شخصيت هاي معتبر جهان اسلام را دعوت نمايند تا علاوه بر معرفي آنها به جامعه از نظرات آنها جهت پيشبرد انديشه اتحاد ملي وانسجام اسلامي بهره گرفت.
دين ومذهب
دين به عنوان يک عنصر بسيار مهم مي تواند نقشي بسيار حياتي در تقويت انسجام اسلامي بازي نمايد. دراين خصوص دين اسلام وپيامبر اکرم(ص) بايستي کانون توجه کتب، رساله ها، مجلات، مقاله ها، فيلم هاي تلويزيوني وغيره قرار گرفته وتمام نهادها وارگان ها براهميت شخصيت والاي پيامبر اکرم (ص) به عنوان عنصر وحدت جامعه اسلامي تاکيد بيش از حد نمايند. نکته مهمي که دراين خصوص شايان توجه است وبنظر مي رسد درحال حاضردرجامعه کمتر به آن پرداخته مي شود.
اين است که تاکيد بسيارزيادي بر ائمه (ع) صورت مي گيرد. درحاليکه شايد به اين اندازه بر خصوصيات والاي پيامبراکرم (ص) تاکيد نمي شود. به عبارت ديگر برنامه ها بايد به گونه اي باشد که شخصيت ائمه(ع) در سايه شخصيت پيامبر اعظم معرفي گردند و شخصيت رسول اکرم تحت الشعاع قرار نگيرد، زيرا نشان دادن ضعف دراين خصوص يقينا به تضعيف انسجام اسلامي ودر نهايت تضعيف اتحاد ملي منجر خواهد شد. بنابراين ضروري است که مشترکات جهان اسلام استخراج ودر برنامه هاي مختلف کانون مورد توجه قرار گيرند.
زبان
زبان نقش مهم وکليدي در اتحاد ملي وانسجام اسلامي بازي مي کند. با توجه به تنوع زباني در داخل کشور وجهان اسلام بسيار ضروري است مطالعات لازم دراين خصوص صورت گيرد تا نقش اين عامل در اتحاد ملي وانسجام اسلامي روشن شود و پس از آن برنامه هاي مناسب براي ارتقا» اتحاد ملي وانسجام اسلامي با توجه به نقش زبان اجرا گردد.
عوامل اجتماعي - فرهنگي
اجتماعي که درآن قرار داريم ترکيبي است از عوامل فوق الذکر وساير عوامل احتمالي که به آن اشاره نشده است و همچنين ارزشها وفرهنگ وخرده فرهنگ هاي حاکم برآن که رفتار ما را احاطه کرده است. اين فرهنگ در حال حاضر درجاتي از اتحاد ملي وانسجام اسلامي را درخود دارد. لذا ضروري است که اين ميزان درجات در جاي جاي ميهن اسلامي مورد بررسي و شناسايي قرار گيرد تا اطلاعات لازم وکليدي استخراج شده وبرنامه هاي مناسب را با توجه به اطلاعات حاصله از وضعيت موجود جامعه ومقايسه آن با وضعيت مورد انتظار طراحي، اجرا، ارزيابي و اصلاح نمود. باشد که منجر به تقويت اتحاد ملي وانسجام اسلامي و دوري از هرگونه نفاق وگسيختگي درسطح داخلي وخارجي گردد.
مباني اتحاد ملي و انسجام اسلامي
اتحاد داخلي و بينالمللي يک ضرورت اجتناب ناپذير براي هر ملتي است. ملت پويا ملتي است که در جاي خود از تنش و مناقشات بهره ميبرد و به موقع از هر گونه اختلاف و تفرقه دوري ميجويد. نه يک دستي، سکوت و رکود دارد و نه اغتشاش و درگيري و جدل. زيرا هر دو مايه افول ملتهاست.
افراد، گروهها، صنوف و... هر کدام براي تعالي درون گروهي خود بايد فرياد برآورند و از همه ظرفيتهاي قانوني و شرعي براي ترقي و توسعه خود استفاده کنند. اما به هنگام خطر و تهديد امنيت يا منافع ملي از خواسته خود بصورت مقطعي، کوتاه آمده و به فکر دفع افسد باشد.
«تخم وفاق را تو در اين بوستان بکار – ميخ نفق را تو در اين زمين بکن» (اديب الممالک فراهاني)
اينکه در کجا بايد فرياد زد و در کجا سکوت، در کجا بايد عاقلانه و بر مبناي استدلال پيش رفت ودر کجا به مصلحت توجه کرد و... به شناخت اصول و ظرائفي محتاج است که در اين مقال در صدد تبيين آن ميباشيم.
اميد است خواننده محترم ( از هر جناح و فکر و سليقهاي که باشد ) با دقت و تأمل در اصول ذيل الذکر به کلمه تنومند «وحدت» چنگ زده و با ايثار و شهامت، جلوي خود کامگي و فرصت طلبي را بگيرد.
الف: واکاوي مفردات:
واکاوي مفردات عنوان اين مقاله که توسط رهبر بزرگوار انقلاب براي سال جاري نام گذاري شده است از بار معنايي برخوردار است و تا ريشه آن بررسي نشود نميتوان به عمق آن پي برد.
1- مباني:
«جمع مبني به معني: ريشه، پايه و بنيان يک چيز است» که در اين مقال به کنه و ريشه اين اتحاد و انسجام خواهيم پرداخت.
2- اتحاد:
«آنچه مرکب از دو چيز يا بيشتر و با نسبتهاي معين باشد. به طوري که چيز سومي از آنها به وجود آيد که با اجزاي خود تفاوت کامل داشته باشد. مثل آب. که مرکب از اکسيژن و هيدروژن است».
ريشه اين فعل «وحد» است که به باب «افتعال» برده شده است. اين باب براي مطاوعه ميباشد. مطاوعه يعني قبول کردن آن فعل و ممتنع نشدن. و براي آن در علم «صَرف» مثال ميآورند مثل: «کسرت الکوز فانکسر» يعني: من کوزه را شکستم و آن هم قبول شکستن کرد.
فعل «وحدت» وقتي در اين باب آورده ميشود به اين معني ميشود که: اتحاد مبتني بر اصولي خواهد بود و هر گاه ضرورت آن احساس شد ميبايست به آن عمل کرد و نبايد خواستههاي شخصي، سليقه اي، حزبي و گروهي را بر آن مقدم داشت.
3- ملي:
کلمه «ملت» که جمع آن «ملل» ميشود به معني: «پيروان يک دين، مردم يک کشور که از يک نژاد و تابع يک دولت باشند».
ملت در واقع يک واحد بزرگ انساني است که عواملي چون: فرهنگ، دين، جغرافيا، نژاد، قوميت و... ميتواند عامل پيوند آن باشد.
چنانچه در تعريف ملت نيز گفتهاند: «ملت يک روان است، يک اصل روحاني. دو چيز، که در واقع يک چيزند،... يکي؛ داشتن ميراث مشترک غني از خاطرهها و ديگر، سازش واقعي، ميل به زيست با يکديگر و خواستِ تکيه کردن کامل به ميراث مشترک».
پس ملت تجمع يک گروهي است که با اهداف خاصي و در چارچوبي تعريف شده علاوه بر حل کردن نيازات ابتدايي خود، در صدد توسعه فرهنگ، اقتصاد و سياست خود نيز ميباشند. بنابراين با توجه به تعريفي که در فرهنگ «عميد» آمده است ( تابع يک دولت...) ميرساند که براي رسيدن به اهداف خود بايد سازماندهي شده و با برنامه منظم، به حرکت رو به رشد خود ادامه دهند.
4- انسجام:
انسجام از ماده«سجم» به معني: «منظم و منسجم شدن کلام» ميباشد. و نيز در فرهنگ لغت فارسي به معني: «روان شدن، منظم شدن و با هم جور شدن، روان بودن کلام و عاري بودن آن از تقعيد و تکلف» آمده است.
5- اسلامي:
ريشه آن «سلِم يسلَم» که به معني: «سالم و بي عيب و آفت» ميباشد. که «اسلام» از باب افعال به معني «تسليم بي قيد و شرط» ميباشد. که همزه اين باب معني کثرت ميدهد. و اين همان معنايي است که «المنجد» براي آن گفته است. به عبارتي: تسليم بي قيد و شرط شدن يعني کثرت سلامت و زدودن آفت. البته اين همزه ميتواند معني «يافتن» هم داشته باشد. يعني در اسلام ميتوان سلامتي روح و روان را پيدا کرد تا از آفتها و بلاها در امان بود.
اما «يا» اضافه بر کلمه «اسلام»، «ياء» نسبت است. و به معني هر آنچه که مطابق دين حنيف اسلام است.
تعريف عنوان مقاله:
با توجه به همه توضيحاتي که در مفردات اين عنوان آمد، اين عنوان را ميشود چنين معنا کرد:
يافتن ريشههاي وحدت بر پايه توجه به هر آنچه يک ملت و يا ملتهاي مختلف را دور هم جمع ميآورد و احترام به آن و نظم بخشيدن عقلايي به اين علقههاي اتحاد و ارتباط براي رسيدن به سلامت و زدودن آفتهاي اجتماعي بر پايه براهين بي بديل وحي که نمودِ آن دين حنيف اسلام متجلي شده است و عدم مخالفتهاي شخصي و سليقگي با آن.
جان حيواني ندارد اتحاد – تو مجو اين اتحاد از روح باد» ( مولوي، مثنوي معنوي، دفتر چهارم)
ب: مباني اتحاد و انسجام از منظر عقل:
شکي نيست که هر انسان سليم النفسي بر اتحاد و انسجام هر چه بيشتر تأکيد دارد. هر فرد و جامعهاي در صدد رشد و توسعه همه جانبه است. ميخواهد در همه امور اعم از معنويت و ماديت ترقي کند و اين ممکن نميشود مگر با ارتباطات سالم و بر اساس منافع ملي.
در واقع همه سعي دارند از دانش، تکنولوژي و داشتههاي ديگران استفاده کنند بدون آنکه متحمل خسارت قابل توجهاي بشوند.
روايتي از حضرت امير(ع) هست که ميفرمايد: «الاسلام هو التسليم، والتسليم هو اليقين، واليقين هو التصديق، والتصديق هو الاقرار، والاقرار هو الاداء، والاداء هو العمل».
در اينجا مفهوم تسليم جز يقين نميباشد. و يقين زائيده عقل است نه احساس و عاطفه. پس اتحاد و انسجامي مد نظر است که بر پايههاي عقلانيت و استدلالات قرآن و دين اسلام استوار باشد. اين تسليم، تسليم جاهلانه و کورکورانه نيست. و بي شک نميتوانيم راههاي اتحاد و انسجام را کورکورانه طي کنيم.
وقتي درک درستي از دين و مؤلفههاي آن داشتيم و عقل سليم آنرا تأييد کرد، نتيجه آن يک عمل مناسب خواهد بود که آن عمل مناسب زير بناي هر گونه ارتباط و رشد و تعالي است.
در واقع اهميت توجه به جمع و دوري از فرد گرايي و تک محوري و توجه به آداب و سنن صحيح و عبرت آموز و تأمل و تدبر در آن، آموزه دين اسلام ميباشد که عقل سالم را بارور ميکند. و همچنين در سنت پيامبر (ص) و ائمه هدي(ع) نمونههاي بارز صلح، قهر، سکوت، فرياد، جنگ و... را مييابيم که همه آن براي اتحاد بين مسلمانان و انسجام هر چه بيشتر آنان بوده است. به عبارتي: صلح امام حسن(ع) براي حفظ دين و انسجام مسلمانان همان مقدار قابل اهميت است که قيام حضرت ابا عبدا...(ع) داراي اهميت است و...
اينکه محورهاي مختلف در سيره معصومين (ع) را کجا به موقع استفاده کنيم، نيازمند شناخت، درک شرائط زمان و مکان و ظرافتهاي لازم است. که خداي ناکرده در ارتباطاتمان به جاي جنگ صلح نکنيم و به جاي فرياد، سکوت. و...
اين نوشتار بر آن است تا با ارائه اصول و کلياتي در اين زمينه، مسير شناخت را هموارتر کند که در بخش آينده به واکاوي اين اصول در کلام وحي و سيره معصومين (ع) خواهيم پرداخت:
ج:مباني اتحاد و انسجام از منظر قرآن و اهل البيت(ع):
با توجه به تعريفي که در آخر مبحث «الف» آوردم با ارائه عباراتي از قرآن و اهل البيت(ع) در صدد ارائه چارچوب اين بحث هستيم.
1- صفات ياران پيامبر(ص):
خداوند تبارک و تعالي در قرآن کريم صفاتي را براي ياران پيامبر (ص) بر ميشمارد که توجه به آن و سعي در ملکه کردن و مداومت بر بقاء آن باعث ميشود تا متخلق به اخلاقي شويم که مسير هدايت و وحدت را براي ما هموارتر کند.
که از جمله آنها عبارتند از:
1-1 شدت و سختگيري بر کفار. به اين معني که از آنها تأثير منفي نگرفته و همواره با کساني که به هر شکلي ميخواهند آنها را به تاراج ببرند کنار نيايند.
2-1 مهرباني، کمک و ايثار نسبت به برادران ديني خود.
3-1 عبادت آگاهانه و عاشقانه از خصائص اين افراد خواهد بود. اينان به دنبال عبادت کورکورانه و يا رياکارانه نيستند. زيرا عبادتي که منشأ آن يکي از اين دو باشد، نميتواند اثر وضعي بر روح و روان و سيماي اين مؤمنين بگذارد.
2- نزاع نکنيد:
خداوند تبارک و تعالي در آيه ديگري از رياقرآن بي بديل ميفرمايد: «از خدا و فرستاده اش پيروي کنيد و جنگ نکنيد، زيرا سست ميشويد و شکوه و جلالت شما از بين ميرود».
در اين آيه چند نکته حائز اهميت است:
1-2 براي اينکه تفرقه به وجود نيايد، وجود و حضور قانون و رهبر لازم است. يک قانون کامل و جامع باعث ميشود تا اختلافات و درگيريها به حد اقل برسد و بعد از آن وجود يک رهبر و فرمانده باعث ميشود تا نواقص و ضعفهاي قانون موجب بروز اختلاف نشود.
2-2 در مسير وحدت به صبر و شکيبايي نياز است. زيرا گاهي موضوعي خلاف ميل است و بايد براي آنکه نظم و کثرت مسلمانان به هم نخورد از خواسته شخصي و يا حزبي عدول کنيم و مسئله را تا زماني که طرح آن به وحدت ضرر نزند به تعويق بيندازيم.
3-2 در مسير وحدت و تعويق خواسته به زماني ديگر، ايثار نياز است. و يکي از مظاهر جهاد اکبر مبارزه با نفس است، حتي جايي که انسان بر حق باشد. مثل مصاديق مختلفي که براي حضرت علي (ع) پيش آمد، و حضرت(ع) «استخوان در گلو و خار در چشم» همه آن شرائط را تحمل کرد.
4-2 اختلاف و درگيري باعث کاهش راندمان کاري ميشود.وقتي توجه مصروف موضوعات نزاع حزبي و يا فردي شد از توجه به مسائل عام المنفعه کاسته ميشود. و همچنين وقتي توجه به امور حسي و احساسي شد، انسان از توجه به امور کارشناسي و اقدامات پژوهشي باز ميماند که هر دو باعث کاهش راندمان کار و استفاده بهينه از منابع مختلف ميشود.
5-2 اين آيه اشاره به نزاع و درگيريهاي لفظي ميان گروهي دارد. يعني اگر مسلمانان براي موضوعات پيش پا افتاده با هم درگير شوند، هم از مکر و توطئه دشمن غافل ميشوند و هم توان اجرايي و فکريي آنان کم ميشود. در نتيجه دشمن طمع ميکند.
گاهي اوقات بر اثر بي تدبيري، نزاع لفظي و درگيري صورت ميگيرد و يا اقداماتي اتفاق ميافتد که ضربه آن از حمله دشمن بدتر خواهد بود. لذا طمع و هجوم دشمن نتيجه رفتار ماست. و «خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نميدهد مگر آنکه آنها خودشان سرنوشتشان را تغيير دهند».
6-2 اين آيه اشاره به جدل و نزاعهايي دارد که در آن منفعتي نيست. اما بيان ديدگاهها با توجه به ضرورت و اقامه دليل و همراه با انصاف نه تنها به زيان جامعه نيست بلکه مطلوب و باعث روشن شدن نقاط ضعف و چارهانديشي براي آن خواهد بود. با توجه به اين سه اصل دولتمردان، اهل قلم، متخصصان و... وظيفه شرعي و ملي دارند تا در قبال اقداماتي که با استنادات علمي در مخالفت است نه تنها سکوت کرده بلکه فرياد بر آورند و ضمن موشکافي ضعفها به راهکارهاي عملي توجه کرده و با نقدهاي منصفانه راه را براي توسعه و شکوفايي باز کنند.
به عقيده نگارنده وقت آن رسيده است تا پس از 30سال از عمر پر برکت انقلاب اسلامي با نقدهاي عالمانه، منصفانه و طبقه بندي شده (از حيث استفاده براي امور مختلف) نقاط ضعف را شناسايي و براي آن تدبير کنيم و نقاط مثبت را تقويت و مسير روبه رشد جامعه اسلامي مان را هموارتر و سريعتر کنيم.
پس نزاعها ومناظراتي که بر پايه انصاف واستدلال باشد نه تنها ضرري ندارد بلکه داراي منافع بي شماري خواهد بود:
3-عبرت از سرنوشت ديگر امتها:
امام علي (ع) ميفرمايد: «از بلاهايي که به سبب اعمال زشت و نکوهيده بر سر ملتهاي پيش از شما آمد، بپرهيزيد و احوال خوب و بد آنان را به ياد آوريد... اگر در احوال نيک و بد آنان بينديشيد، همان کاري را عهده دار شويد که عزيزشان کرد... و از کارهايي که پشت آنان را شکست و قدرت آنان را از بين برد، دوري کنيد...».
در اين خطبه حضرت امير(ع) به موضوعات مختلفي از جمله: علو شأن خداوند، نکوهش صفت تکبر، دشمني شيطان، نکوهش اخلاق جاهلي، پرهيز از سران متکبر و خود پسند، ضرورت عبرت از گذشتگان، فلسفه عبادت، علل پيروزي و شکست ملتها و...سخن فرموده است. که در يک فراز آن به علل پيروزي و شکست ملتها اشاره فرموده است. که عمده ترين آن علل را تفرقه، کينه توزي، دشمني و ياري نکردن همديگر ميداند. که اگر در جامعهاي اين خصوصيتها اتفاق بيفتد، شکست آن جامعه حتمي است و هيچکس را جز خود نبايد ملامت کرد.
در واقع بايد علت سقوط دول و ملل مختلف دنيا را در يافت وبراي آنکه براي خودمان اين اتفاق حاصل نشود تمهيدات لازم با واقع بيني وتدبير لحاظ شود.
4-پرهيز از تعصب:
پيامبر عظيم الشأن اسلام فرمودند: «کسي که تعصب بورزد يا نسبت به وي تعصب بورزند،حلقه ايمان را از گردن خويش باز کرده است».
اين روايت حاوي نکات بسياري است که تقديم حضور ميکنم:
1-4-تعصب يعني اصرار وپافشاري بدون دليل واستدلال براي انجام يا ترک موضوعي که منشأ آن جهل وناداني است.
2-4-کسي که متعصب است و به عقل واستدلال توجه نميکند در واقع ايمان ندارد. زيرا ايمان ريشه در عقلانيت و آگاهي دارد. مسلمان تا زماني که در دايره تعصب وجهل گرفتار است مزه و حقيقت ايمان را نخواهد چشيد.
تعصب گاهي در امور ديني است وگاهي در امور اجرايي وکاري. مسلمان و مؤمن مکلف به حرکت وتلاشي است که ريشه در عقلانيت وتدبير دارد واز همه راههاي رسيدنِ به علم و پژوهش استفاده ميکند وبدون پشتوانه علمي حرکتي را آغاز نميکند.
3-4 تعصب ؛آغاز تفرقه وپايان همدلي واتحاد است.اگر به حرف واستدلال اهل نظر توجه نشود ودر تصميم گيريها از آنان و فکرشان استفاده نشود، قطعا وحدت وهمدلي حاصل نخواهد شد واين ضايعه بزرگي خواهد بود.
4-4 ما مکلف هستيم نه خودمان متعصب باشيم ونه اجازه بدهيم ديگران به ما تعصب داشته باشند. به عبارتي: نبايد بگذاريم از ما بت بسازند. خواه يک فرد سياسي باشيم، يا مذهبي يا هر صنف وشغل ديگر. تعريف و تمجيدهاي غلط باعث ميشود که از ما بت ساخته شود وشايد کم کم هم باورمان بشود که: «من آنم که رستم بود پهلوان»!
در تاريخ افرادي که به وسيله اطرافيان منحرف شدند کم نيستند. اگر آناني که ادعاي مهدويت کردند، افراد جاهل تر از خودشان آنان را تصديق نميکردند، به گمراهيهاي بزرگ نميافتادند. و...
پس تعصب يعني اصرار بر جهل و عدم توجه به منطق و استدلال. که مايه سقوط فرد و جامعه خواهد بود. خواه اين تعصب مذهبي باشد يا قومي، سياسي، حزبي و...
امام علي (ع) در اين زمينه ميفرمايد: «هيچ کس را نيافتم که بدون علت درباره چيزي تعصب بورزد، جز با دليلي که با آن نا آگاهان را بفريبد...جز شما ! زيرا درباره چيزي تعصب ميورزيد که نه علتي دارد و نه سببي...پس اگر در تعصب ورزيدن ناچاريد، براي اخلاق پسنديده... تعصب داشته باشيد...».
در اين روايت چند نکته حائز اهميت است:
يک: عدهاي خود را به تعصب ميزنند تا بتوانند آدمهاي جاهل و نادان را بفريبند و از اين طريق افکار شيطاني خود را عملي کنند.
دو: عدهاي بي دليل متعصب اند. که اينان بي هدف، بلکه بازيچه ديگران قرار ميگيرند. اما اميد نجات دارند، زيرا بر تعصب خود آگاه نيستند و قصد انحراف ديگران را هم ندارند.
سه: تعصب در امور خير و اخلاق پسنديده، خوب و جايز است. در واقع همان مطلبي که به عنوان عِرق ديني و ملي از آن ياد ميکنيم.
بنابرين ؛ تعصب در نوع سوم به معني غيرت است که پسنديده و شايسته است و همراه با شعور و آگاهي است.
5- پرهيز از کشمکش:
وجود نازين پيامبر گرامي اسلام (ص) فرمود: «پس از نهي شدن از بت پرستي، از چيزي بهاندازه کشمکش کردن با مردم نهي نشدم».
«ملاحاه» (کلمه موجود در اين روايت که به معني کشمکش است ) مصدر ناقص يايي در باب مفاعله است. غالب استعمال اين باب براي انجام کار بين دو نفر است. «لحي» ( فعل ثلاثي مجرد اين باب ) به معني: «پوست درخت را کند» (17) ميباشد. اما اگر گفته شود: «لحي فلانا» يعني: «فلاني را سرزنش و ملامت کرد و به او دشنام داد و از او عيب و ايراد گرفت»
«کشمکش» در لغت فارسي مرکب از دو کلمه «کَش» (امر) و «مکَش» (نهي) ميباشد که کنايه از: گفتگو، جر و بحث و جنگ و نزاع ميباشد». (18)
از آنجايي که اين فعل کاربرد دو طرفه دارد، وقتي يک طرفِ ماجرا شروع به ملامت، دشنام و کشمکش ميکند، طرف مقابل هم کوتاه نميآيد و مقابله به مثل ميکند. در واقع کشمکش باعث ميشود لباس حياء و ادب کنده شود، همانگونه که پوست درخت کنده ميشود. و وقتي پوست به شکل قابل ملاحظهاي کنده شد، قطعا ادامه حيات اين درخت در جذب مواد اوليه از خاک و تبديل آن به ميوه با مشکل مواجه ميشود. و چه بسا درخت نيز خشکيده شود. و آن هنگام که حرمت و حياء بين مؤمنين از بين رفت ديگرارزش و منزلتي براي آنان باقي نميماند.
«آن که نام تو مسلمان کرده است – از دويي سوي يکي آورده است
خويشتن را تُرک و افغان خواندهاي – واي بر تو! آنچه بودي، مانده اي» ( اقبال لاهوري)
مؤمنان وظيفه دارند تا حتي اشکالات و اختلافات خود را در يک فضاي صميمي و به دور از بي نزاکتي و بي ادبي و با استدلال با يکديگر مطرح کنند.
البته کشمکش در جايي ديگر هم اتفاق ميافتد و آن در موضعي است که طرف مقابل زبان مشترک براي درک و فهم ندارد. لذا در آن شرائط نيز هرگونه بحث و استدلالي بي نتيجه خواهد بود و ادامه دادن آن باعث ملال خاطر، کشمکش و جدال خواهد شد.
به نظر ميرسد عمده جريانهايي که به کشمکش تبديل ميشود از نوعي لجاجت و غرض برخوردار است که هدفش خرد کردن طرف مقابل است. گاهي جهل، هواي نفس و مقدس مآبي هم چاشني آن ميشود.
6- نقش وحدت بين خواص:
امام علي (ع): «... افامرهم الله بالاختلاف فاطاعوه ! ام نهاهم عنه فعصوه...». (19)
خطبه 18 نهج البلاغه گوشهاي از استدلال اميرالمؤمنين(ع) در خصوص کساني است که به نام دين براي خودشان وجههاي کسب کردهاند و براي منافع خود تا جايي پيش رفتهاند که حتي حلال خدا را نيز حرام کردند...
در اين خطبه روي سخن به آدمهاي معمولي و کوچه و بازار نيست. بلکه به همه آناني است که مردم آنها را بعنوان نمايندگان دين ميشناسند. اختلاف و بي تقوايي در ميان خواص اهل دين صدمات و لطمات جبران ناپذيري را وارد ميکند. کما اينکه از صدراسلام تا کنون بيشترين ضربه را همين افراد منافق، خواصِ دنيا طلب و متنسکان جاهل زدهاند. و هر کدام داراي خطراتي است که بايد از کيد آن در امان بود. خواص دنيا طلب در «لحظه لازم» به دليل وابستگي به ثروت، قدرت، شهرت و... سکوت ميکنند و حتي ممکن است کارش به جايي برسد که چون شريح قاضي حکم قتل حسين (ع) را هم امضاء کند.
کساني که غائله «سقيفه» را به وجود آوردند، مردمان معمولي نبودند. و همچنين جنگ جمل، نهروان، صفين و...
اگر چه روي خطاب در اين خطبه به خواص منحرف زمان حضرت امير(ع) است اما نحوه استدلال منحصر به زمان خاص نيست و ميتواند همه ازمنه را در بر گيرد. زيرا حضرت به: وحدت اله، پيامبر و کتاب واحد اشاره ميکند و آن را مايه وحدت ميداند. و نيز اشاره ميکند که دين خاتم دين ناقصي نيست و به اين شکل، عقل و خرد را در درک و فهم دين وارد ميسازد که هر گاه شما به شکل استدلالي به نقص دين رسيديد آن وقت اختلاف کنيد. (که هرگز نخواهيد رسيد)
موضوعات بسيار ديگري در اين خطبه (اگر چه خطبه کوتاهي است)نهفته است که به مجال ديگر براي شرح و تفسير نيازمند است.
7- ملاک وحدت براي خواص:
بعد از پذيرش «حکميت» در صفين، «اشعث بن قيس» (که هميشه روحيه اعتراض داشت) به حضرت عرض کرد: «ما را از حکميت نهي فرمودي، سپس پذيرفتي و داور تعيين کردي! ما نميدانيم کدام يک از اين دو کار درست است؟»
امام (ع) دو کف افسوس را بر هم زد و فرمايشي را ايراد فرمود که در فرازي از آن آمده است: «اين القوم الذين دعوا الي الاسلام...» (21)
همانگونه که استحضار داريد؛ علت مشکلات عديده و آزار و اذيت امير مؤمنان (ع) در جنگ صفين سه گونه از خواص بود:
اول: خواص اهل حق منافق که سر دسته آنان معاويه و عمرو بن عاص بود.
دوم: خواص اهل حق مقدس مآب که نمونه آن ابو موسي اشعري بود.
سوم: خواص اهل حق جاهل کژ انديش که نمونه آن اشعث بن قيس بود.
در واقع اين سه جريان باعث به بن بست رسيدن صفين و سالم ماندن معاويه و تضعيف قدرت و اقتدار حضرت امير (ع) شد.
اما آنچه مهم است اين است که امام علي (ع) ضمن دل تنگي براي ياران قديمي خود صفات برجسته آنان را بر ميشمارد که اگر آن صفات در مؤمنين باشد هيچگاه شبيه سه دسته فوق الذکر نخواهد شد.
* «آنهايي که به اسلام دعوت شدند و پذيرفتند» معلوم ميشود که مسلماناني وجود دارند ولي هنوز اسلام را باور نداشته و آن را نپذيرفتهاند.
* «قرآن تلاوت کردند و معاني آنرا شناختند» اين جمله ميرساند که علاوه بر انس به قرآن، فهم در معاني و شناخت قرآن لازم است که بدون اين فهم آدمي بسان «الاغي خواهد بود که بار آن کتاب است»
* «به سوي جهاد برانگيخته شده و... شيفته جهاد گرديدند». آنان اهل جهاد و عاشق آن بودند. يعني اهل جان فشاني و ايثار. براي ياري دين خدا فقط از زبان و مال استفاده نکردند، بلکه از بالاترين چيز خود( جان ) هم مايه گذاشتند.
* «در مرگ شهيدان به تسليت نياز نداشتند. با گريههاي طولاني از ترس خدا، چشم هايشان ناراحت. از روزه داري فراوان، شکم هايشان لاغر... لب هايشان از فراواني دعا خشک و رنگ صورتشان از شب زنده داري زرد...»
آري خواص براي آنکه بينشان تفرقه به وجود نيايد و در «لحظه لازم حرکت لازم» را انجام دهند ميبايست با اين چهار فراز اخير انس بگيرند.
8- نقش دين و غيرت در وحدت:
خطبه 39 نهج البلاغه بعد از تهاجم يکي از فرماندهان سپاه معاويه به «عين التمر» بيان شده است. در اين سرزمين که سرزمين ابادي بود و در قسمت غربي فرات واقع شده بود، «مالک بن کعب» فرماندار منصوب امام علي (ع) در آنجا حضور داشت که حدود 100 نفر نيروي رزمي و اجرايي در اختيار داشت. «نعمان بن بشير» فرمانده سپاه معاويه با 2هزار نفر به آجا حمله کرد.
اميرالمؤمنين (ع) کوفيان را فرا خوانداما آنان توجهي نکردند و اين خطبه در مذمت آنان بيان شده است.در قسمتي از اين خطبه حضرت ميفرمايد:
«لا ابا لکم! ما تنتظرون بنصرکم ربکم؟ اما دين يجمعکم؟ و لا حميته تحمشکم؟...» (20)
گاهي حضرت امير (ع) در خطبهها جملاتي بيان ميفرمايد که شايد غير از ايشان هيچکس قادر به بيان آن نبود. «لا ابا لکم...» يک توهين بزرگي است که اگر به قدر سرِ سوزني غيرت در وجود مخاطبين ميبود، بايد به خود ميآمدند و در صدد جبران مافات اقدامات لازم را انجام ميدادند. کلمه «لا ابا لکم» يعني: بي اصل، بي ريشه، بي هويت. و حضرت از آنها سؤال ميکند که شما اگر ميخواهيد خدا را ياري کنيد در انتظار چيستيد؟ دين شما اجازه دفاع نميدهد يا غيرت شما؟
از بيان اين جمله معلوم ميشود براي جلوگيري از هرگونه تجاوزي به وحدت نياز است. اگر به شکل اعتقادي و با ايدئولوژي الهي، گروهها با هم متحد شوند، هم خير دنيا ميبرند و هم از ثواب آخرت بي نصيب نخواهند شد.
اما اگر دين عامل پيوند آنها نيود پس بايد به حکم غيرت، عزت و مردانگي دور هم جمع ميشدند و از تجاوز دشمن دفاع ميکردند.
جامعهاي که نه عرق ديني دارد و نه مردانگي، بي شک مرده است و چوب حراج بر آن خواهند زد.
د: مباني اتحاد از نگاه بنيانگذار انقلاب اسلامي:
بنيانگذار انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) از شروع مبارزاتش بيش از 2هزار بار از وحدت کلمه صحبت به ميان آوردند. اينجانب به قدر همت خود در کلام نوراني اش تفحص کرده و گزيدهاي از آن تفحص را خدمت دوست داران اسلام و انقلاب عرضه ميدارم:
1- هدف از وحدت:
در اين وحدت بايد مباني اسلام مورد توجه باشد. زيرا در اسلام همه چيز وجود دارد و ايشان فرموده است:
«هدف،اسلام است. استقلال مملکت است، طرد عمال اسرائيل است، اتحاد با کشورهاي اسلامي است...» (22)
در واقع با وحدت ميتوان به سه نتيجه رسيد. يکي تعالي اسلام. دوم: استقلال مملکت. چون با تلاش و خرد جمعي و شکوفايي آن ميتوان ريشههاي وابستگي را قطع کرد... سوم: طرد و جلوگيري از تجاوز دشمنان. چهارم: ارتباط مؤثر با ديگر کشورهاي اسلامي و ارائه يک الگوي مناسب از حکومت ديني.
امام بزرگوار در جهت تأکيد بر مسئله وحدت فرمود: «حفظ وحدت کلمه و مقابله با مشکلات ناشي از دخالت اجانب يک تکليف شرعي است». (24)
2- راههاي وحدت:
در کلام امام بزرگوار علاوه بر توصيه به وحدت راهکارهايي نيز ارائه شده است که ميبايست با دقت به آن توجه کرد و شيوههاي اجرايي آن را مورد بررسي قرار داد. از جمله:
3-2 وحدت بين علما و مراجع:
اگر چه فرض وجود اختلاف عمده بين علما و مراجع کم اتفاق ميافتد ولي همان مقدار کمش نيز براي ما زياد است. امام(ره) در سال1342 که شايد بعضي از علما خيلي ملتفت جريان انقلاب نبودند، آنها را به حفظ وحدت با مراجع توصيه ميکند.و ميفرمايد: «اميد است با وحدت کلمه علماي اسلام و مراجع... از حريم اسلام و قرآن دفاع کرده، نگذاريم دست خيانت به احکام مسلمه اسلام دراز شود». (25)
بي شک وحدت بين علماء طراز اول و مراجع در همه ازمنه ميتواند چنين دستاوردي داشته باشد. و نبايد غفلت کرد که دشمن به دليل سيليهاي مکرري که از دست پر قدرت علما خورده است در صدد انتقام و تلافي است. اما اين بار انتقام به شکل حذف فيزيکي و ترور نيست. بلکه آلوده کردن آنها و يا وابستگان درجه اول، تهمت، افترا، ترور شخصيت و... است. و بايد هوشيار بود و نقشه پليدشان را قبل از وا خواني آتش زد.
4-2 کار فرهنگي:
«آقايان سعي کنيد در[1-]دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببريد.[2-]تبليغات مذهبي بکنيد.[3-]مسجد بسازيد.[4-] اجتماعا نماز بخوانيد. تظاهر به نماز خواندن بکنيد». (26)
اگر دانشگاه کاملا اسلامي شد، تبليغات مذهبي و مساجد از جهت سخت افزاري و نرم افزاري آباد و نماز که سمبل دين است در جامعه اقامه شد...
آن وقت خواهيد ديد که دين چه اثري در زندگي مادي و معنوي مردم خواهد داشت.
3- توجه به مغرضين:
هميشه براي انجام هر کار ماندگار و سالم يک سلسله عوامل بازدارنده وجود دارد. حتي براي انبياء الهي. امام بزرگوار مغرضين مقابل پيامبر (ص) را دو دسته ميداند و ميفرمايد: «پيغمبر اسلام ميخواست در تمام دنيا وحدت کلمه ايجاد کند...منتهي اغراض سلاطين آن وقت از يک طرف، اغراض علماي نصاري و يهود و امثال ذلک از طرف ديگر سد شد». (27)
ترس سلاطين براي از دست دادن قدرت و حکومتشان بود و ترس علماي يهود براي از دست دادن مرجعيت ديني مردم. که يک دسته از آنها با تصديق پيامبر (ص) چون طفل صغيري خوشه چين محضرش شدند اما عده زيادي انکار کرده و گمراه شدند.
4- حفظ اسلام:
«ما اگر چنانچه اين وحدت کلمه و اين خاصيت که عبارت از اسلاميت است که در آن همه چيز هست، اگر اين را حفظش بکنيم تا آخر با پيروزي هستيم». (28)
5- بايد وحدت ايدئولوؤي باشد:
گاهي بعض افراد از «وحدت ايدئولوژي» عبور ميکنند و براي رسيدن به مطامع فردي و حزبي خود به دنبال «وحدت تاکتيکي» هستند. امام(ره) خط بطلان بر وحدت تاکتيکي ميزند و ميفرمايد:
«رمز پيروزي ما اين است که جنبه فقط سياسي نبود، فقط براي نفت و امثال اينها نبود. جنبه، جنبه معنوي بود، اسلامي بود.» (29)
6- وحدت فداکاري ميخواهد:
رسيدن به وحدت رنج و زحمت دارد. ايثار و فداکاري ميخواهد. وبه خاطر همين امر است که امام فرمود: «اسلام احتياج به مردان وبانوان فداکار دارد». (30)
در اين جمله کوتاه دو نکته مهم وجود دارد. يکي فداکاري و ديگري: توجه به جنس زن و مرد و استفاده از قابليتهاي هر دو جنس.
7- بالا و پايين مثل هم:
آنچه براي مسئولان مهم است اينکه به دنبال زر اندوزي نباشند ( البته بنده اعتقاد دارم که مسئولان بايد از امکانات و رفاهيات خوب بهره ببرند اما به شرط آنکه بر اساس جدول ارشديت انتخاب شده باشند که در هر اداره بهترين کارمندان آنجا مسئول باشد تا بتواند با شناخت کامل به رتق و فتق امور بپردازد و گره از کار مردم باز کند. نه با بي تدبيري بر مشکلات بيفزايد. که در اين صورت هر چقدر اين مسئول آدم خوب و متواضعي باشد ناکارآمد وزائد خواهد بود) که نمونه مبارزه با زراندوزي در سيره عملي اهل البيت(ع) و خصوصا امام علي (ع) قابل درک و احصاء است. اما نکته مهم ديگر آنکه: رابطه دولت و مردم يک رابطه صميمي و به دور از ترس باشد. يعني شهروندان براي نزديک شدن به دولتمردان و ارائه نظراتشان دچار ترس و دلهره نباشند. و به راحتي بتوانند حرفشان را بزنند.
دولتمردان هم گوش بزرگي براي شنيدن و زبان کوچکي براي گفتن داشته باشند. اگر حرف آن شخص درست بود به کار گيرند و اگر غلط، بدون آنکه حرمتش را بشکنند، توجهي نکنند.
امام در اين باره سخن زيبايي دارد: «وحدت کلمه و اسلامي بودن يک مملکت اين است که از آن رئيس جمهورش... تا آن کسي که آن پائين هاست اينها يک جور باشند. نه اين از او بترسد و نه او توقع داشته باشد که اين از او بترسد». (31)
8- رياکاري در وحدت:
ممکن است گاهي بعضي از افراد شعار وحدت سر دهند. اما وقتي در عمل به آنها دقت ميکني ميبيني که تا جايي با وحدت همراهند که به منافع خودشان آسيب وارد نشود.اما اگر قرار شد براي حفظ وحدت هزينهاي پرداخت کنند آن وقت از کوره در ميروند و حرف ديگري ميزنند.
امام امت در اين باره نيز بيان داشته است: «شعار وحدت اگر با عمل همراه نباشد رياکاري است». (32)
عمل مناسب هم با توجه به شرائط زماني و مکاني قابل فهم است. توجه به همه ظرفيتها و منابع موجود، اِعمال همه قوانين بدون تبعيض و مصلحت انديشي شخصي، و عدم قشري نگري به دين و ظرفيت نيروي انساني و ساير منابع ؛ علاوه بر اينکه ايجاد وحدت نميکند بلکه خود، عامل تفرقه و چند گانگي خواهد شد.
و باز امام (ره) فرموده است: اما اگر براي خودم هي ميخواهم بکشم، اگر هم ميگويم وحدت پيدا کنيد که خودم هم به نوايي برسم، اين مال شيطان است. هيچ اثري ندارد. يعني اثر سوء دارد براي انسان». (33)
9- وحدت به اخلاص نياز دارد:
اگر در شعار وحدت اخلاص نباشد، هرگز وحدت به وجود نميآيد. زيرا در وحدت انسان بايد دعوت به سوي خدا کند. اما اگر اخلاص نباشد دعوت به سوي خود و خودخواهيها ميکند.
امام عزيز در اين مورد نيز فرموده: «هم وحدت را حفظ کنيد، وهم اخلاص را». (34)
10- رمز پيروزي انقلاب:
بدون شک رمز پيروزي انقلاب عامل تداوم و توسعه آن نيز خواهد بود. معمار بزرگ انقلاب در اين زمينه فرموده است: «ما اگر توانستيم نظامي بر پايههاي نه شرقي و نه غربي واقعي و اسلام پاک و منزه از ريا و خدعه و فريب را معرفي کنيم، انقلاب پيروز شده است». (35)
در اين جمله مطالب مهمي حائز اهميت است:
الف:ما بايد نظام اسلامي را بدون نياز و وابستگي به قدرتهاي برتر دنيا سازماندهي کنيم که براي اين کار بايد از همه توان، دانش، تجربه، ظرفيتهاي فکري و اجرايي کشور استفاده کرد و به بهانههاي مختلف، گروه گروه از فرزندان اين ملت را کنار نزد.
ب: الگو بايد اسلام ناب (پاک)باشد. اسلامي که با اجماع نظر متخصصان عالي آن فهميده ميشود.
ج: دوري از ريا، خدعه و فريب بايد در دستور کار و سرلوحه زندگي قرار گيرد. امام (ره) در وصيتنامه خود، راز بقاء انقلاب را اينگونه بيان فرموده است:
«رمز بقاء...همان رمز پيروزي است و رمز پيروزي را ملت ميداند...دو رکن اصلي آن: انگيزه الهي و مقصد عالي حکومت اسلامي...» (36)
خيلي جالب است که امام (ره) دانستن رمز پيروزي را به ملت نسبت ميدهد نه دولتمردان. شايد به خاطر اين باشد که با عوض شدن دولتها سعي و تلاشي در جهت تعويض سياستها و فرهنگها شکل ميگيرد اما همواره ذُکر و حافظه ملت، ياد و خاطره جان فشانيها و توسل به قرآن و اهل البيت(ع) را فراموش نميکند. همان عواملي که باعث پيروزي شان شد. به همين دليل ملت به انقلاب و اسلام نزديکتر است. و دولتمردان اگر ميخواهند از مردم عقب نباشند بايد چنين حرکتي را مشي خود قرار دهند. و تمام تلاششان را مصروف تقويت انگيزه الهي مردم کرده و اهداف عالي اسلام را بر مبناي آموزههاي صحيح دين ترويج کنند. نه تند شوند و نه کند.نه دنبال تصوف باشند ونه تحجر. نه دنبال مقدس مآبي باشند و نه ولنگاري و...
11- تذکر به علما:
امام (ره) در ديدار با ائمه جمعه استان کرمان خطاب به آنان سه نکته را يادآور ميشوند:
«سعي کنيد وحدت را حفظ کنيد. وحدت بين خودتان، وحدت بين خودتان و مسئولين، و وحدت بين خودتان و مردم». (37)
در اين جمله کوتاه سه مطلب پر مغز وجود دارد:
يک: وحدت بين خود علما، که از اهميت بسيار برخوردار است. که متأسفانه گاهي اختلافات بين آنها به واسطه نفوذ بعض افراد نزديک به آنها صورت ميپذيرد. که در اکثر اين اختلافات معلوم شده است که آنها ذاتا با هم مشکلي ندارند اما اين وظيفه تفرقه ظاهرا بر عهده بعضي از حواريون! اين عزيزان است که بايد به اين مطلب بيشتر دقت بفرمايند...
دوم:وحدت بين علما و مسئولان اجرايي. با اين توضيح که نه بخطر مخالفت خطوط سياسي،آنها را سکه پول کرد و نه بخاطر همگرايي سياسي اشتباهات آنان را ناديده گرفت. همواره ديدبانان اميني براي مقام معظم رهبري و ولي فقيه باشند.
سوم:وحدت بين علما و مردم. قطعا از مردمي ترين نهادها، نهاد روحانيت است. و به دليل ارتباط تنگاتنگي که با همه اقشار مردم دارد، فاصلهاي بين آنها و مردم نيست. امين مردم است و بايد مدافع حقوق مادي و معنوي مردم باشند. خداي ناکرده اگر روزي حضورشان بين مردم کم رنگ شد و يا حمايت آنها از دولتمردان از دايره حمايت از خادمان ملت فراتر رفت و به دايره حمايتهاي جناحي تبديل شد، اهداف انقلاب و طي طريق کشتي بزرگ انقلاب با طوفانهاي سهمگيني مواجه خواهد شد.
علما و حوزههاي علميه پاسدار راستين اسلام ناب محمدي(ص) هستند. از خادمان ملت تشکر ميکنند اما در مورد آنها غلو نميکنند. زيرا در طول تاريخ علماي شيعه صف شکن مبارزه با «غاليان» بودهاند.
ه: مباني وحدت از ساير نگاهها:
1- مقام معظم رهبري:
«قرآن، ما را به وحدت توصيه کرده است. قرآن، ما را تهديد کرده است که اگر اتحاد و همبستگي خودتان را از دست بدهيد، آبرو و هويت و قدرت شما نابود خواهد شد». (38)
2- حضرت آيت الله فاضل لنکراني(ره):
«اين جانب به همه علما و دانشمندان و همه گروهها و اقشار مذهبي و ديني توصيه مينمايم که به شرايط اسلام در زمان معاصر توجه نمايند...». (39)
3- سيد محمد خاتمي:
«اتحاد ملي، زمينه مشارکت گسترده مردم را فراهم ميکند». (40)
4- سيد جمالالدين اسدآبادي:
«اميدوارم حاکم و سلطان همه ملتهاي مسلمان، تنها قرآن باشد. و عامل وحدت و يگانگي آنها، دين آنها باشد». (41)
اگر چه بحت وحدت و انسجام با يک مقاله و حتي چند کتاب، حقش اداء نميشود اما ظريفان نيازبه مطول خواني ندارند و جاهلان نيز گوشي براي شنيدن ندارند.
اميد است اين مطلب مختصر از باب «مشت نمونه خروار» هديهاي باشد تحفه درويش به محضر همه مخاطبان فهيم و دوست داشتني مان.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن