پروژه و تحقیق رایگان - 713

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

راهنمای نوشتن طـرح درس

بازديد: 242

راهنماي زير تنها راه نوشتن طرح درس نيست، بلکه مروري کلي بر مهمترين و کليدي ترين نکات پديد آوردن طرح درس است. با دنبال کردن گام به گام راهنمايي هاي زير مي توانيد علاوه بر درست کردن طرح، شرح هر يک از اجزاي طرح درس را نيز ياد بگيريد.

 

۱. روشن است که اولين چيزي که بايد در نظر بگيريد،موضوعي است که مي خواهيد درس بدهيد.اين موضوع بايد بر اساس استانداردهاي آموزشي تدوين شده باشد. در ضمن بايد بدانيد که براي چه پايه اي طرح درس مي نويسيد و اين نکته را تا پايان کار در ذهن خود داشته باشيد و تخميني از زمان لازم براي تدرس انجام دهيد تا در بودجه بندي زمان به شما کمک کند. وقتي موضوع را مشخص کرديد، بايد به اين مساله فکر کنيد که چطور مي خواهيد آن را درس بدهيد. حالا وقت آن است که سري به کتاب معلم درستان بزنيد و ببينيد که چگونه مي توان استانداردهاي خاص آن درس را رعايت کرد. اين کار بسيار ارزشمند و لازم است، چون شما را مطمئن مي کند که همه آنچه آموزش و پرورش کشور از يک معلم انتظار دارد را به بچه ها آموخته ايد.


۲. براي اينکه مطمئن شويد طرح درس شما درست همان چيزي را که مي خواهيد آموزش مي دهد، بايد اهداف روشن و مشخصي تدوين کنيد.دقت داشته باشيد که اهداف نبايد فعاليتهايي باشند که در طرح به کار برده ايد،بلکه بايد نتايج آموزشي آن فعاليتها باشند.مثلا اگر مي خواهيد جمع کردن 2+3 را به کلاس ياد بدهيد،هدف شما چنين خواهد بود:"دانش آموزان مي توانند نشان دهندچطور 2 را با 3 جمع مي کنند ".
اهداف بايد به طور مستقيم قابل اندازه گيري باشند. ( در اين باره در بخش ارزشيابي بيشتر صحبت خواهيم کرد. ) به عبارت ديگر مطمئن باشيد که مي توانيد تعيين کنيد به اهداف خود رسيده ايد يا نه. واضح است که در يک درس مي توانيد بيش از يک هدف را دنبال کنيد. 
براي معني دارتر کردن اهدافتان، مي توانيد هم هدفهاي کلي و هم اهداف جزئي را در آن بگنجانيد. اهداف کلي شامل هدفهاي نهايي طرح درس است مثلاً " آشنا شدن با نحوه جمع دو عدد ". اما اهداف جزئي بيشتر به همان مواردي که در بالا ذکر شد شباهت دارند.


۳. ممکن است براي تعيين مواد و موارد مورد نياز درستان لازم باشد تا انتهاي کار صبر کنيد، اما جاي نوشتن آنها در ابتداي طرح درس است. به اين ترتيب اگر کس ديگري بخواهد از طرح درس شما استفاده کند، قبل از هر چيز مي تواند ببيند وسايل مورد نياز را در اختيار دارد يا نه. مطمئن شويد تمام چيزهاي لازم را نوشته ايد تا در ميانه کار و يا هنگام اجراي درس مشکلي برايتان پيش نيايد.


۴. ممکن است مايل باشيد پيش درآمدي هم بنويسيد. اين پيش در آمد راهي است براي وارد شدن به طرح درس و جلب علاقه و توجه دانش آموزان نسبت به موضوعي که درس مي دهيد. يک مثال خوب در اين مورد، تدريس کسرهاست. معلم مي تواند درس را با اين سوال شروع کند که اگر بخواهيم پيتزايي را بين 5 دوست به اندازه هاي مساوي تقسيم کنيم چه راه حلي داريم و به آنها بگويد که اگر کار با کسرها را ياد بگيرند، مي توانند اين کار را به سادگي انجام دهند.


۵. حالا بايد روند کار را گام به گام بنويسيد، تا بتوان با انجام همه مراحل به اهداف تعيين شده رسيد. اين قسمت صرفا گفتن اينکه معلم بايد اين کار را بکند و آن چيز را بگويد نيست،  بلکه تمام فعاليتهاي مرتبطي که معلم بايد انجام دهد، در اين مرحله فهرست مي شود. مثلا براي درس 2+2 ميتوانيد روند کار را به صورت زير بنويسيد:

الف : معلـــم به هر دانش آموز، 2 مکعب مي دهد.
ب : معلم از بچه ها مي خواهد که روي کاغذ بنويسند چند مکعب دارند. 
ج : بعد بچه ها بايد يک علامت + زير عدد دو بنويسند مانند اين :


+

 

د: معلم به هر دانش آموز 3 مکعب ديگر هم مي دهد. 
ه : از دانش آموزان خواسته مي شود که تعداد مکعبهاي تازه را هم زير 2 بنويسند،مانند اين:  


3 +

 

و : حالا بچه ها بايد يک خط زير عدد 3 بکشند، به اين شکل :

 
3  + 
_____ 

 

ز : از دانش آموزان بپرسيد با چند تا مکعب شروع کرده بودند، چند تا به آن اضافه کردند و در آخر چند مکعب دارند.


۶. بعد از تمام شدن روند کار، ممکن است بخواهيد زماني براي تمرين فردي بچه ها درنظر بگيريد. مثلا ممکن است به بچه ها وقت بدهيم تا اعداد متفاوتي را با استفاده از مکعبهايي که دوستانشان به آنها مي دهند جمع کنند.


۷. درست قبل از رسيدن به مرحله ارزشيابي مي توانيد از يک پايان براي درس استفاده کنيد. يک ايده خوب براي اين کار بازگشتن به پيش درآمد است مثلا از بچه ها بپرسيد حالا که کسرها را بلد هستند، چطور پيتزايشان را تقسيم خواهند کرد.


۸. حالا بايد بخش ارزشيابي کارتان را بنويسيد. اکثر طرح درسها لزوما نيازي به امتحان ندارند، اما تقريبا تمام آنها به نوعي ارزشيابي يا برآورد از اينکه آيا اهداف مورد نظر برآورده شده اند يا نه احتياج دارند. کليد نوشتن ارزشيابي خوب در اين است که مطمئن باشيد که ارزيابي شما، مشخصا رسيدن يا نرسيدن به اهداف را اندازه مي گيرد. بنابراين بايد بين اهداف و ارزشيابي وابستگي مستقيم وجود داشته باشد. فرض کنيد که هدف، توانايي جمع کردن دو عدد تک رقمي با هم باشد، ارزشيابي را مي توان به اين صورت انجام داد که بچه ها تک تک به نزد معلم بروند و با گرفتن مکعب از او عمل جمع را روي کاغذ براي او نشان دهند.


۹. براي دانش آموزان کم توان و معلول و کودکان پيشرو هم بايد تطابقهايي در نظر گرفته شود. مثلا تک تک اضافه کردن مکعبها براي دانش آموز کم توان و اضافه کردن 9 به 13 براي دانش آموزان تيز هوش. براي اين کار بهترين راه اين است که تفاوتهاي فردي دانش آموزانتان را در نظر بگيريد. 


۱۰. اضافه کردن " بخش ارتباطي " هم ايده خوبي است که نشان مي دهد چگونه اين طرح درس مي تواند با ساير موضوعات تلفيق شود. مثلا به جاي مکعبها مي توان از دانش آموزان خواست اول 2 سيب و بعد 3 سيب ديگر را رنگ کنند تا هنر هم با اين درس ترکيب شود. حتي شايد بهتر باشد که هر کدام از سيبها را با بافت متفاوتي رنگ آميزي کنند. با وارد کردن موضوعات و کارهاي فراوان، مي توان واحدهاي تماتيک پيچيده اي پديد آورد که موضوعات مرتبط را از ديدگاههاي بسيار بررسي مي کند. تکرار يک موضوع در قالبهاي فراوان ما را از باقي ماندن آن در ذهن دانش آموزان مطمئن مي کند.


خوب تمام شد! اگر دستورالعمل بالا را انجام داده باشيد، حالا يک طرح درس موفق نوشته ايد که مي تواند به درد خودتان و ساير معلم ها هم بخورد. براي اين که در اين کار مهارت پيدا کنيد، بهترين راه خواندن طرح درسهاي ديگران و معلمان با تجربه است. امتحان کنيد!

 

 نمونـه پيـش نويـس يـک طـــرح 


گام اول: مشخصــــات

(برای ثبت مشخصات می توانید از این فرم استفاده کنید.)


گام دوم: 
اهداف محتوايـــي و شناختـــي.

- مي خواهيد دانش آموزانتان چه چيزي را بدانند يا قادر به انجام چه کاري باشند؟

- انتظار داريد دانش آموزان چه دانش، مهارت، استراتژي يا رفتاري را بياموزند؟

- دانش آموزان چه محتوا يا مفهوم مهمي را ياد مي گيرند؟

- در اين باره به چه استانداردهايي بايد مراجعه کرد؟ (برای این کار می توانید از این فرماستفاده کنید.)


گام ســـوم: ســــؤالات راهنماي درس 

- چرا بچه ها بايد به اين موضوع علاقه نشان دهند يا آن را بدانند؟

- چه سؤالات بحث برانگيزي در مورد اين درس وجود دارد؟

- چه سؤالاتي دانش آموزان را کمک مي کند تا بر جنبه هاي مهم موضوع تمرکز کنند؟


گام چهارم: ارزشيابــــي
- چطور مي فهميد بچه ها به اهداف مورد نظر رسيده اند؟

- از چه ابزارهايي براي ارزشيابي استفاده مي کنيد؟

- دانش آموزان چگونه در ارزشيابي مشارکت خواهند کرد؟

- چگونه خود را ارزيابي مي کنند؟

- تکنولوژي چه نقشي در ارزشيابي خواهد داشت؟


گام پنجـــم: ارتباطات

- کداميک از نيازها، علايق و دانسته هاي قبلي دانش آموزان مي تواند مبنايي براي اين درس باشد؟

- ممکن است دانش آموزان با چه مشکلات مفهومي اي روبرو شوند؟

- چگونه مي توان اين درس را به ساير موضوعات درسي مرتبط کرد؟


گام ششم: فعاليتهاي يادگيــــري
- بچه ها بايد چه فعاليتهاي يادگيري مشارکتي و با ارزشي را انجام دهند؟ 
۱. چگونه مي توانند دانش و مهارت بيندوزند، دانايي، توانايي و خلاقيت خود را نشان دهند و يادگيري را مديريت کنند؟ 
۲. به چه دلائلي مي توان گفت اين درس چالش برانگيز، بين رشته اي يا ويژه است؟ 
۳. استفاده از تکنولوژي چگونه به يادگيري دانش آموزان کمک مي کند؟
برای این کار می توانید از
 این فرم استفاده کنید.

 

گام هفتم: استـــــراتژيهاي تدريس
- از چه تمرين هايي براي درس استفاده خواهيد کرد؟

- محيط اطرافتان چه اثري بر يادگيري اين فعاليتها دارد؟

- نقش شما چيست؟

- نقش دانش آموزان در يادگيري درس چيست؟


مديــــريت
- دانش آموزان بايد کي،کجا و چگونه کار کنند: کلاس، آزمايشگاه، گروهي و يا ... ؟

- نيازهاي دانش آموزان را چگونه برآورده مي کنيد؟

- اين درس براي يادگيري فردي چه تغييراتي بايد بکند؟

- چگونه از منابع اضافي استفاده مي کنيد؟


مـــواد و منابــــع
- به چه منابع و کمکهايي احتياج داريد؟

- آيا به حضور اشخاص ديگر هم در کلاس نياز هست؟

 


گام هشتـــم: ارزيابــــي درس و معلــــم
در اينجا بايد سؤالات چالشي اي مطرح کنيد که براي ارزيابي بازده درس به کار بيايند.


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ایرانیهای موفق

بازديد: 139

ایرانیهای موفق:

پرفسور بیژن داوری

 معاون ارشد شرکتIBM

بزرگترین شرکت سخت افزار کامپیوتر در جهان

فریار شیرزاد معاون وزارت   بازرگانی آمریکا و دستیار ریاست جمهوری آمریکا در کاخ سفید

حسين اسلامبلچي

رئيس شرکت مخابرات آمریکا

  AT&T

     

www.IBM.com

 

اميد كردستاني معاون ارشد سايت google

www.google.com

 

www.trade.gov 

 

 

 

پيير اميديار موسس و رئيس شركتebay

 بنیانگذار تجارت الکترونیک در

جهان

www.ebay.com

www.att.com

 

فرزاد ناظم مدير

 فني سايت

Yahoo

www.yahoo.com

 

 

 

محمد حسین طباطبائی فوق تخصص مفاهیم قرآن از دانشگاه انگلیس

 

 

ایمان ضیابری مسلط به 4 زبان زنده دنیا و جوانترین خبرنگار فارسی در جهان

 

 

مهرداد فیاض بهروزی قهرمان تکواندو کشور در ایران

 

محمد شعبانی رئیس شرکت اطلاعات سیسکو در سن 17 سالگی

 

 

فرهنگ فلاح فوق لیسانس فیزیک در سن 13 سالگی

 

 

پروین بهاروند عضو تیم فوتبال ایتالیا 16 ساله

 

 

رضا كهلولي 17 ساله  برترین مخترع جهان در سال 2005

 

علیرضا خسروی 17 ساله کاشف پمپ قلب مصنوعی

 

توکا نیستانی انیمیشن ساز کارتونهای بین الملل

 

 دکتر نصرت الله نزاکت گو پیوندکبداز زننده به زننده( از مادر به فرزند)

 برای اولین بار در خاورمیانه

 

پروفسور مجید سمیعی رئیس جراحان مغز جهان در آلمان

 

خانم کر یستینا امان پور

رئیس بخش سی ان ان در آمریکا

 

خانم ماریا خرسند

رئیس شرکت اریکسون

 

خانم آزیتا ولی نیا

استاد فیزیک دانشگاه در آمریکا و عضو پژوهشگران ناسا

 

 خانم آ زاده تبازاده

دانشمند ایستگاه فضایی ناسا

 

خانم کتیا فلک شاهی

مدیر شرکت

NEA

 

خانم انوشه انصاری

رئیس موسسه تکنولوژی تل کام

 

خانم مریم کامکار

مدیر موسسه نرم افزار در سوئد

 

خانم اکرم منفرد آریا

خلبان زن در سوئد

 

خانم فرخ کریمی

تنها زن ایرانی پارلمان هلند

 

خانم مینو براتی

همسر وزیر امور خارجه آلمان

 

خانم شهره آقداشلو

هنرمند سینما در آمریکا

 

خانم مریم یزدانفر

نماینده پارلمان سوئد

 

خانم صبا ولدخانی برنده جایزه جوانترین کاشف جهان

 

 

محمد رضا شجریان دارنده مدال پیکاسو از سازمان یونسکو

 

جعفر پناهی برنده اول جایزه جشنواره سینمای ونیز و منتخب جایزه اسکار

 

پروفسور محمد جمشيدي مدير برنامه هاي داخلي ايستگاه فضايي ناسا

 

فيروز نادري مدير برنامه اجرايي سياره مريخ در ايستگاه فضايي ناسا

 

بهرام مهذبی مدیر شرکت ماکروسافت در سال 2000 در دوبی

 

قاسم اسرار عضو هيئت مديره ايستگاه فضايي ناسا

 

بيژن پاكزاد بزگترين سازنده عطر و طراح لباس جهان

 

نادر مدانلو رئيس اولين شركت خصوصي پرتاپ ماهواره در آمريكا

 

حمید عظیمی عضو ارشد شرکت

در آمریکا intel

 

پروفسور لطفي زاده استاد دانشگاه آمريكا و پدر منطق فوزي .

 کامپیوتر هوشمند

و بنیانگذار نسل سوم کامپیوتر در جهان

 

 

دکتر نادر نجفی مخترع سنجشگر فشار خون به اندازه دانه برنج

  منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اهميت مديريت

بازديد: 209

مدیــــریت عمــــومی

بسياري از صاحب نظران موفقيت و شكست سازمانهاي مختلف را ناشي از تفاوت مديريت حاكم بر آن سازمانها مي دانند. پيتر دراكر 1معتقد است عضو اصلي و هيات بخش هر سازمان مديريت آن است و هارولدكنتزمديريت را از مهمترين فعاليت انسان مي داند. اهميت مديريت به حدي است كه صاحبان و متوليان سيستمهاي مختلف در صورت مواجه با بحران هاي مختلف با استفاده از مديراني توانمند، بستر لازم را جهت خروج از بحران مهيا مي نمايند.

 

همه افراد جامعه از بهبود نحوه مديريت در واحد هاي مختلف خدماتي و توليدي سود مي برند. بهره وري بالا در سازمانهای مختلف، انجام خدمات مطلوب و به موقع، ايجاد اشتغال، بهبود وضعيت صنعت، پائين آمدن نرخ تورم و بيكاري و ... حاصل عملكرد خوب و موفق مديران در يك جامعه است. مديران لايق، كاردان و شايسته مي توانند در سيستم مورد فعاليت خود به صورتي مؤثر وكارا علاوه بر رفع مسايل و مشكلات موجود، با بهينه سازي مجموعه خويش، بهره وري را تا حد چشمگيري افزايش دهند. ايشان در مواقع ضروري و يا بحراني با اتخاذ تصميم هاي مناسب و به موقع باعث تغيير شكل وضع موجود شده و محيطهاي نامطمئن را به بستري مهيا و آماده براي فعاليت تبديل مي كنند.

 

اما اگر مديري نتواند به درستي عمل كند علاوه بر اينكه مشكلات زيادي را براي مجموعه تحت پوشش خود باعث مي شود، محيط پيرامون سازمان نيز بي نصيبنمانده و از اثرات سوء آن متاثر مي شود. مديراني كه بر حسب روابط و علايق شخصي نه ضوابط انتخاب مي شوند و يا به طور كلي كساني كه بر حسب عوامل مختلف انتخاب مي شوند و واجد شرايط مديريت آن مجموعه نيستند، در مدتي نه چندان طولاني وضعيت مجموعه تحت پوشش خود را به سمت و سوي نا به ساماني به گونه اي متحول مي كنند كه خسارات جبران ناپذيري به آن مجموعه وارد مي شود.

 

در دوراني كه علم، فن آوري و پيشرفت در عرصه هاي مختلف دانش با سرعت بسيار بالايي حركت مي كند واگذاري امور به دست مديراني ضعيف يا اصلاً غير مدير نه تنها باعث عقب ماندگي آن مجموعه مي شود بلكه باعث مي شود رقبا و واحد هاي مختلفي كه داراي توليد يكسان و يا خدمات مشابه مي باشند بازار را در دست گرفته و آن مجموعه را مجبور به ور شكستگي يا خروج از بازار نمايند.اينگونه مديران خواسته يا ناخواسته نقاط ضعيف سيستم را تقويت كرده و از تهديدات فراروي سيستم به صورتي سهل و آسان مي گذرند. از آنجائيكه خود قابليت انجام امور را ندارند و به خوبي نيز بر اين نكته واقفند،اجازه فعاليت بر ديگر مديران را نيز نميدهند و عرصه را بر افراد توانمند تنگ ميكنند زيرا اينان را تهديد جدي براي بقاي خود ميدانند. همچنين بايد دانست اهميت كار يك مدير از اهميت يك جراح و بسياري از شغل هاي حساس نيز بيشتر است. اگر يك پزشك در انجام امور خود مرتكب اشتباه شود تنها يك نفر يا يك خانواده با مشكل روبرو مي شود اما اگر يك مدير در تصميمات خود مرتكب اشتباه شود عده كثيري از اين اشتباه زيان مي بينند.

 

بايستي دقت و ژرف انديشي خاصي را در خصوص مديران معمول داشت زيرا ثمرات عملكرد موثر و كاراي يك مدير، طيف گسترده اي از جامعه را شامل مي شود. به مثال هايي در اين زمينه توجه كنيد. اگر يك شركت به علت سوءمديريت تعطيل شود امكان به انحراف كشيده شدن كاركنان آن بسيار زياد مي شود. ممكن است نفراتي به جهت نداشتن درآمد كافي به مواد مخدر روي آورند كه در اين صورت هم هزينه هنگفتي بر نيروهاي انتظامي به جهت كنترل ايشان وارد مي شود و هم به شبكه بهداشت به علت عواقب مواد مخدر وارد شده و هم لطمات روحي و رواني سنگيني به خانواده ايشان وارد مي آيد.

 

اگر مديري در سازمان استاندارد نتواند به درستي عمل نمايد چه ضربات جبران ناپذيري به محيط زيست وارد مي آيد و يا چه ضررهاي جاني و يا مالي به افراد مختلف به علت عدم رعايت نكات ايمني وارد مي آيد. اگر مديريت بانك مركزي نتواند به درستي خط و مشي مناسبي را تعيين كند، اگر مديران وزاتخانه صنايع نتوانند به درستي بستر لازم را به جهت توليد مهيا نمايند، اگر مديران وزاتخانه كار نتوانند ساز و كار مناسبي را جهت امورات كارگري و كارفرمايي تهيه نمايند و … چه خواهد شد؟ بسيارند فوايد و ضررهاي عملكردهاي مديريت در جامعه ما. هر گاه اطراف خود را بنگريد به راحتي مي توانيد از اثرات عملكرد مديريت چه سوء آن و چه خوب آن مشاهده كنيد.

 

شــــرايط عمــــومي انتخاب مديــــر

شروع فعاليت يك مدير با انتصاب ايشان آغاز مي شود. اما قبل از شروع به فعاليت و منصوب شدن مي بايستي مدير انتخاب شود، اين مرحله يعني مشخص كردن مدير واجد شرايط، داراي اهميت بسيار بالايي است. صرف وقت و دقت كافي و ژرف انديشي خاص در اين مورد اثرات و فوايد بسيار خوبي را در پي خواهد داشت مديران با تكيه بر دانش، تجربه، بصيرت و بينش خود و با استفاده از ابزار و امكانات لازم و در صورت نياز مشاوره، ابتكار عمل را در دست گرفته و براي نيل به مقاصد مورد نظر حركت مي كنند. اما اينكه ايشان چقدر توانايي انجام امور محوله را داشته باشند و بتوانند با استفاده از فرصتها، نقاط قوت سازمان، و ديگر عوامل لازم بستر مناسب را براي موفقيت مهيا سازند بستگي به ميزان دانش، تجربه بينش و بصيرت وهمچنين  كار آمدي مشاوران ايشان دارد.

 

مديران شايسته و توانا به صورتي مستمر مجموعه مورد فعاليت خود را اصلاح، بهبود و تنظيم مي كنند به صورتي كه هم بر ماندگاري مجموعه تاكيد داشته و هم براي متوليان و صاحبان سازمان بيشترين نفع را چه از لحاظ معنوي يا مادي و يا هر دوي آنها (بسته به نوع هدف سازمان) در پي داشته باشد. ايشان به لحاظ توانائيهاي كه در خود احساس مي كنند از روبرو شدن با مشكلات هراسي ندارند.حضرت علي (ع) در بخشي از نامه معروف خود به مالك اشتر در خصوص انتخاب و انتصاب كار گذراران چنين مي فرمايند « در كار هاي كار گذارانت درست بنگر و آنان را پس از آزمودن به كار گمار و ايشان را از روي محبت و نيازموده و سر خود به كار مگذار كه اين دو كار دو شعبه جور و خيانت را گردآورنده (و رعيت را به دست حكام نيازموده و خود سرتباه سازنده) است». 3

 

به نظر هنــــري فايول 4صاحب نظر و نظريه پرداز فــــرانسوي، مديــر هر مؤسسه خواه صنعتي و يا بازرگانـــي باشد به توانائيها و ويـــژگي هاي خاصي نياز دارد كه در ذيل به آنها اشاره مي شود:

۱- توانايي جسمي يعني داشتن سلامت، نيرو و ظاهر مناسب

۲- توانايي فكري يعني داشتن قدرت فهم و يادگيري و تشخيص نيروي فكري و سازگاري

۳- توانايي اخلاقي يعني داشتن ثبات رواني، اشتياق به پذيرفتن مسؤليت، ابتكار، وفاداري، ظرافت طبع و متانت

۴- معلومات عمومي يعني آشنايي كلي به اموري كه ارتباط خاص با وظايف سازمان ندارد.

۵- معلومات تخصصي يعني داشتن اطلاعات خاص در مورد وظايف شغلي و كار مورد تصدي كه ممكن است فني، تجاري، مالي، تاميني، حسابداري و يا اداري باشد.

۶- تجربه يعني دارا بودن معلوماتي كه ضمن كار عايد مي شود.5

 

تعــــاريف و وظايف مديـــــــريـت

بعد از سير مراحل انتخاب ومشخص شدن مدير واجد شرايط جايگاه وي مشخص و فعاليتش آغاز مي شود در اين مرحله است كه مدير شروع به فعاليت در مجموعه تحت پوشش خود مي نمايد. در اينجا به جهت شناخت خود مديريت ابتدا به طور مختصر مديريت تعريف و سپس شرح اجمالي از وظايف آن بيان مي گردد.

 

تعـــريف مديـــريت

در خصوص اينكه مديريت چيست و شامل چه نوع فعاليتهايي مي شود ،صاحب نظران و دانشمندان علم مديريت تعاريف متعددي را عنوان كرده اند كه به چند نمونه از آن اشاره مي گردد.

 

هنــــري فايـــول معتقد است:

" مديريت پيش بيني فعاليتها براي نيل به اهداف سازمان است."

هنري فايـول وظايف مديريت را در موارد ذيل مي داند :

برنامه ريـــزی، سازماندهــي، فرماندهــي، هماهنگــي، كنتــــرل.6

 

دكتــــر علــي رضائيان مديـــريت را اينگونه تعريف مي كند:

" فرا گرد به كار گيري مؤثر و كار آمد منابع مادي و انساني بر مبناي يك نظام ارزشي پذيرفته شده است كه از طريق برنامه ريزي، سازماندهي، بسيج منابع امكانات، هدايت و كنترل عمليات براي دست يابي به اهداف تعيين شده صورت مي گيرد."7

 

استـــونــر8 معتقد است :

" مديريت فرايندي، فرايند يعني شيوه منظم يا سيستماتيك براي انجام امور است، از برنامه ريزي، سازماندهي، رهبري و كنترل تلاش اعضاء سازمان و مورد استفاده قرار دادن ساير منابع سازماني براي رسيدن به هدف هاي مشخص يا اعلام شده سازمان "9

 

" مديريت يعني انجام دادن كار ها به وسيله و از طريـق ديگران. "

در اين تعريف برروي دو موضوع تاكيد شده است:

- به انجام رسيدن كار

وجود اشخاص براي انجام كار10

 

انـــــواع فعاليت ها و وظايـف مديــــريـت

مديران در عرصه هاي متعدد، فعاليت هاي متنوعي را انجام مي دهند. بسياري از وظايف و فعاليت هاي مديريت در سازمان يكسانند و بسياري ديگر از فرآيندها وفعاليت هاي سازماني با اين كه با هم شباهت دارند اما از لحاظ كار و ماهيت كاري تفاوت دارند. مديران مي توانند با استفاده از تجربيات و دانش گذشتگان، بسياري از تجربيات تلخ گذشته را تكرار نكرده و از نتايج تجربيات مفيد بهره مند شده و پله هاي ترقي را سريع تر طي كنند. فوايد بسيار استفاده از تحقيقات و تجربيات ديگران بر كسي پوشيده نيست اما اين نكته را نيز نبايد از نظر پنهان داشت كه نتايج به دست آمده با توجه به شرايط حاكم بر سازمان هاي مورد تحقيق به دست آمده و ممكن است برخي از اين شرايط بر سازمان هاي ديگر حاكم نباشد كه در اين صورت مي بايستي نتايج به دست آمده را با توجه به وجه افتراق و اشتراك نسبت سازمان كنوني تعديل كرد. به هر تقدير بسياري از آنها مفيد بوده و در طي مراحل موفقيت سودمند مي باشند.

 

فــــرد لوتاز و همكارانش بر روي فعاليت 450 مدير تحقيق كردند. آنان به اين نتيجه رسيدند كه اين مديـــران داراي چهار نوع فعاليت مي باشند.

۱. مديــــر سنتــــي: تصميم گيري برنامه ريزي و كنترل

۲. امــــور ارتباطـات: مبادله اطلاعات معمولي و روزانه و رسيدگي به امور اداري و دفتري

۳. مديريـت منابــع: ايجاد انگيزه، اعمال نظم و مقررات اداري، رسيدگي به شكايات، تامين نيروي انساني و آموزشي افراد.

۴. ايجاد شبكـه هاي ارتباطـي: اقدامات سياســي، در آميختن با ديگران و ايجاد روابط متقابل تعامل با افراد و گروه هاي خارج از سازمان"11

 

در ارتباط با وظايف مديريت دانشمندان و نظريه پردازان اين رشته قلم فرسايي بسيار كرده و عوامل متعددي را برشمرده اند. هر يك از اين محققين، عوامل موثر بر سازمان هاي متعددي را مورد بحث و بررسي قرار داده و نتايجي را به دست آورده اند. همان گونه كه اشاره شد اين يافته ها با توجه به عوامل موثر بر سازمان مورد تحقيق به دست آمده است.

 

درست است كه تعدادي از اصول به دست آمده با يكديگر متفاوتند اما اصولي كلي يافت مي شوند كه تعداد زيادي از اين افراد علاوه بر تاثير آن اصول راهكارهاي اجرايي آن را نيز برشمرده اند كه به تعدادي از آن ها اشاره مي شود البته قبل از آن، بايد به نكات نيز توجه داشت كه وظايف مدير با وظايف و عناصر سازمان داراي تفاوت است. اموري مانند فروش، امور مالي، حمل و نقل و مانند اين ها جزئي از وظايف سازماني هستند كه مدير علاوه بر انجام وظايف خود از قبيل برنامه ريزي، سازماندهي، هدايت و كنترل و ... به وظايف سازماني نيز شايسته است توجه كند و ديگر اين كه زماني كه مدير وقت خود را صرف كارهايي همانند كارهاي فني، توليدي و يا برخي وظايف بخش هاي تخصصي سازمان مي كند در اين مواقع اوقات مصرف شده جزء زمان مديريت به حساب نمي آيند. مثلاً هنگامي كه مدير شركت بر روي دستگاه تراش يا امثال آن بر حسب ضرورت يا موقعيت ايجاد شده كار مي كند. اين زمان را جزء امور فني او به حساب مي آورند نه زماني كه صرف امور مديريت محسوب مي شود.

 

بـــــرنامه ريــــزي

در ميان وظايف مديريت برنامه ريزي را يكي از اساسي ترين و بينادي ترين آن ها برشمرده اند. در حقيقت برنامه ريزي انتخاب راهي است از ميان راه هاي مختلف كه حال را به آينده اي مطلوب و يا هدف آتي مرتبط مي سازد. اين راه، راه ايده آلي است كه برنامه ريز تصور مي كند وي را به سر منزل مقصود رهنمون مي كند. انتخاب راه ها در برنامه ريزي با توجه به شرايط و امكانات موجود و احتمال آتي انجام مي پذيرد.

 

به هر تقدير پيش از هر گونه اقدامي ابتدا مدير دقيقاً بايد بداند خود چه مي خواهد؟ منظور و هدف سازمان چيست؟ منابع و امكانات رسيدن به آن منظور چيست؟ پاسخ به اين مطلب نياز به تجزيه و تحليل، بحث، تبادل نظر و تفكر دارد. اگر برنامه ريزي و يا انجام هر عملي بدون شناخت و تفكر قبلي صورت پذيرد، احتمال شكست در آن كار بسيار بالا خواهد بود اگر مدير ذهنيت كاملاً روشن نسبت به اهداف و علت اين كه چرا بايد كاري را انجام دهد نداشته باشد ديگر نمي توان از او انتظار داشت كه درست به هدف بزند.

 

ســـوت تسو، ســـردار و فيلسوف چيني پيش از ميلاد:

" خود را بشناس و دشمنت را بشناس آن وقت مي تواني در هزار نبرد شركت كني بدون اين كه شكست بخوري. "

 

مدير نياز به شناخت دقيق سازمان، اهداف استراتژيك، راهبردهاي كلان، تكنولوژي. روش هاي به كار گرفته شده و محيطي كه در آن مشغول است را دارد تا بتواند برنامه ريزي دقيق و حساب شده اي داشته باشد. "برنامه ريزي، تصميم گيري است از قبل، درباره اين است كه چه كاري بايد انجام داد. چطور بايد آن را انجام داد؟ چه زماني بايد آن را انجام داد؟ و چه كسي بايد بايد آن را انجام دهد؟ برنامه ريزي فاصله بين جايي را كه هستيم و جايي را كه مي خواهيم برويم را پر مي كند. برنامه ريزي رخداد چيزهايي را امكان پذير مي سازد كه در غير اين صورت اتفاق نمي افتاد. اگر چه آينده را به ندرت مي توان به دقت پيش بيني كرد و عوامل غيرقابل كنترل ممكن است در بهترين برنامه ها دخالت كنند ولي اگر برنامه ريزي وجود نداشته باشد، حوادث به شانس سپرده مي شود. برنامه ريزي يك فراگرد لازم است برنامه ريزي مستلزم تعيين آگاهانه ي جريان اعمال و اتخاذ تصميمات بر مبناي هدف، دانش و تخمين هاي فرصتي مي باشد."12

 

تصميم گيري، يا انتخاب از ميان گزينه هاي مختلف براي انجام يك كار نه تنها پايه و اساس برنامه ريزي را تشكيل مي دهد بلكه اين گونه مي توان در نظر گرفت كه اگر تصميمي اتخاذ نشود نه برنامه اي وجود خواهد داشت و نه كاري انجام مي شود. مديران دائماً در حال تصميم گيري هستند، انتخاب اين كه چه كاري را چه كسي بايد انجام دهد؟ چه زماني و در كجا كار انجام مي شود؟ چطور بايد انجام شود و ... قسمتي از زندگي روزانه مديريت است. لازمه تصميم گيري موثر؛ انتخابي منطقي و معقول است. "قبل از تصميم گيري منطقي شرايط معيني بايد وجود داشته باشد. در وهله اول بايد براي تحقق هدفي كه كوشش شود. ثانياً بايد درك روشني از گزينه اي كه براي تحقق هدف است، داشت. ثالثاً بايد بتوان گزينه ها را در پرتو هدف، ارزيابي كرد و بالاخره بايد گرايش داشت، بهترين گزينه را براي تحقق هدف انتخاب كرد."13

 

به اين ترتيب امكان اين وجود دارد كه برنامه ريزي را به اين صورت بيان كرد كه ابتدا مي بايستي مفروضات مساله تصميم گيري را تعيين كرد. چه فرض ها، راه ها، گزينه ها و ... براي حل مساله يا مشكل وجود دارد و منتهي به حل مساله به صورت مطلوب مي شود. پس بايد اين گزينه ها را اولويت بندي كرد. كدام بهترين شرايط را براي انجام دارند، از نظر امكان در دسترس بودن، هزينه، قابليت و ديگر شرايط، گزينه ها را مورد تجزيه و تحليل قرار داد. بعد از اين كه مفروضات مساله تعيين شد و گزينه هاي دستيابي به راه حل نيز تعيين شدند و مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفتند نوبت به انتخاب يك گزينه است يعني اتخاذ تصميم.

 

در ارتباط با زمينه فعاليت هاي مديريت مشكل مي توان كاملاً منطقي تصميم گيري كرد. زيرا سازماني به مدير رسيده است كه قدمتي از گذشته دارد و در آن قبل از او تصميم گيري و برنامه ريزي كرده، ساختار سازمان را تشكيل داده و آنرا هدايت مي كرده اند و وي بايد با توجه به داشته هاي گذشته سازمان تصميم گيري كند و از طرفي ديگر اكثر تصميمات مدير مربوط به آينده مي شود و در خصوص آينده نيز نمي توان اطمينان كامل داشت زيرا امكان دارد شرايطي به وجود آيد كه با تصورات ما قابل تطبيق نباشد. و به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه در برخي از تصميم گيري ها راه هاي متعددي پيش روست كه به سختي مي توان تمامي اين گزينه ها را ارزيابي كرد.

 

به هر صورت مدير با توجه به وظيفه و رسالتي كه بر عهده دارد مي بايستي تا حد امكان بهترين تصميمات و منطقي ترين آنها را اتخاذ كند. از مهمترين جاهايي كه مي توان مديران واجد شرايط را شناخت در همين مرحله است ( اتخاذ تصميم مناسب ) در اينجا مديراني كه داراي دانش كافي، تجربه وافي، بصيرت و بينش لازم و مشاوران شايسته مي باشند مي توانند بهترين تصميمات را اتخاذ نمايند و با انتخاب بهترين راه حل ها مجموعه اي را در آرامش كاري قرار دهند زيرا اين تنها وي نيست كه از تصميمات خود سود يا زيان مي برد، توجه به اين نكته نيز شايسته است كه به تبع دستورات وي بقيه مجري مي شوند و اين مدير است ( در هر سطح سازماني ) كه بايد خود را پاسخگوي تصميمات خود بداند. در صورت ضعيف عمل كردن، بسياري از افراد آن مجموعه حتي از ادامه كار كردن محروم مي شوند، اين يعني قطع درآمد ايشان، قطع درآمد خانواده هايشان و بسياري از مشكلاتي را كه براي آن فرد در پي خواهد داشت. همان گونه كه به عكس آن باعث اضافه شدن كارگران و مابقي ماجرا خواهد بود اين مطلب گوشه ي بسيار كوچك اما پراهميتي بود كه اشاره كردم. تصميمات مديران تبعات زيادي چه خوب و چه بد را در پي خواهد داشت كه اين امر باعث مي شود تا ايشان دقت بيشتري در تصميم گيري معمول دارند.

 

نظــــــم و انضبـــــاط

نظم و انضباط مستمر در سازمان باعث ايجاد امنيت و اطمينان خاطر شده و باعث مي شود تا پرسنل خود را مقيد به انجام وظايف بر پايه ي اصول و قوانين حاكم بر ساختار سازمان بدانند. اهميت وجود نظم در سازمان روشن و مشخص است و پرداختن به اهميت آن تكرار مكررات مي باشد. اما بايد توجه داشت كه اهميت برخي عوامل بسيار مهم نيز گاهي به فراموشي سپرده مي شود. مثالي از رفتار روزانه مبين اين موضوع است: اكسيژن از ضروريات بسيار مهم براي ادامه ي حيات است، اما بسياري از ما با بي توجهي به اين موضوع، هر روز با استفاده ي نابجا از وسايل دودزا، گرمايشي، ماشين آلات مختلف و ... شرايط كاهش اين عامل حياتي را ايجاد مي كنيم. در حقيقت وجود نظم در سازمان همانند وجود اكسيژن براي انسان است. اگر مدير نتواند نظم و انضباط صحيحي را بر روح سازمان حاكم كند علاوه بر دلسردي مرئوسين و كاركنان باعث مي شود تا ايشان نسبت به آينده با بيم و اميد بنگرند.

 

تغييرات ناگهاني در عوامل انساني، برخوردهاي غيرمنطقي و بدون دليل سازماني، برخوردهاي شخصي و ... شرايطي را پيش مي آورد كه پرسنل مي پندارند بيهوده با پاي بند شدن به مقررات، خود را مقيد كرده و زوال خاطر آنان را باعث مي شود. رعايت اين نكته بسيار مهم است. زيرا برخوردهايي كه بر حسب حب و بغض هاي شخصي و بدون منطق سازماني انجام مي شود و يا بدون دليل و علت كاري فرد يا افرادي مورد تنبيه و يا بي مهري واقع مي شوند انتظار رفتار معقول، منطقي و منظم سازماني را در سازمان كمرنگ مي نمايد زيرا ايشان نه خريداري براي فعاليت هاي خود مي بينند و نه مي دانند در چه شرايطي از ايشان پشتيباني خواهد شد. داستان ايشان، مصداق اين بيت از فردوسي است:

 

" قصـه بودن ما قصه موج است و كنار     دم به دم با هم و پيوسته گريزان از هـم "

 

در نهايت به وجود آمدن چنين شرايطي، در محيط هاي صنعتي و واحدهاي توليدي باعث كاهش كيفيت و كميت توليد شده و در واحدهاي خدماتي سبب سست شدن كاركنان و بي تفاوتي آن ها نسبت به ارايه ي خدماتشان مي شود. با به وجود آمدن بي نظمي شيرازه ي كار پاره شده و سازمان در راه رسيدن به اهداف خود با شكست مواجه مي شود. كاركنان با توسل به محافظه كاري دست به عصا راه رفته و باري به هر جهت جايگزين نظم مي شود و با كوچك ترين تنش يا جا به جايي مجموعه ي منفعل شده و همه سعي مي كنند به گونه اي موقعيت خود را حفظ كنند.

 

جابه جايي هايي كه بدون دلايل سازماني و بر پايه و اساس ارتباطات شخصي، سفارش هاي مختلف همخواني هاي حزبي و گروهي، بستر سازي جهت آماده سازي اختلاس هاي مالي و غيرمالي و ... انجام مي شود لطمات و خسارات جبران ناپذيري را به مجموعه و مشتريان و ارباب رجوع ها وارد و همچنين نظم را به شدت دچار بحران مي نمايد. اين جابه جايي ها باعث مي شود تا هر فرد فقط در پي حفظ موقعيت خود باشد. داستان اين موضوع داستان روباهي است كه سعدي شاعر خردمند پارسي درباره آن چنين گفته است:

 

"روباهي را ديدم و وقتي از او شرح پريشاني اش را پرسيدم كه: چه مهابت است كه موجب چنين مخافت است؟ جواب مي دهد: شتران را به سخره (بيگاري) مي برند، از اين روست كه ترس و وحشت وجود مرا فراگرفته است و فرار را به قرار ترجيح داده ام، و چون به او مي گويند: شتر را با تو چه مشابهت و مطابقت است كه مي گريزي و خود را هم وزن و هم شكل شتر مي پنداري؟ جواب مي دهد: تا ثابت كنم كه شتر نه، كه روباهم پوست من روانه دباغ خانه شده است و تا ترياق از عراق آورند مار گزيده مرده باشد."14

 

شايسته است مديران با استقرار نظمي پايدار با صراحت به كاركنان تفهيم كنند كه چه انتظاري از ايشان دارند و چگونه رفتارشان را با اهداف و برنامه هاي سازمان همسو كنند، محيط را به صورتي امن درآورند كه همه بدانند تا لحظه اي كه در محدوده ي اختيارها و وظايف گام برمي دارند از آنان پشتيباني خواهد شد.

 

هــــدايـت و كنتــــــرل

از ديگر وظايفي كه براي مديران برشمرده اند هدايت كاركنان به منظور نيل به اهداف سازماني است. "اهميت هدايت به حدي است كه برخي از صاحب نظران علم مديريت توان هر مدير را در گرو توان وي در هدايت نيروي انساني مي دانند، با اين تاكيد مديريت عبارتست از انجام كار به وسيله ديگران براي تحقق اهداف مورد نظر."15

 

"موفقيت اكثر سازمان ها براي دستيابي به اهداف استراتژيك به داشتن كارمنداني مناسب (داراي مهارت هاي لازم براي انجام موفقيت آميز وظايف) بستگي دارد. تصميم ها و روش هاي مديريت منابع انساني در جذب و نگهداري كارمندان مناسب بسيار مهم است".16

 

كنترل يكي ديگر از وظايف مديران است كه داراي اهميتي خاص بوده و عاملي موثر در تحقق اهداف و برنامه هاي سازمان محسوب مي شود. كنترل فرآيندي است كه وضع موجود را با وضع مطلوب يا استاندارد مقايسه كرده و شكاف بين آنها را مشخص مي كند در تمامي وظايف مديريت استفاده از كنترل براي جلوگيري از انحراف و همچنين بهينه سازي آن ها عاملي ضروري به حساب مي آيد.

 

انجام اين وظيفه در خصوص ايجاد و نظمي پايدار كه مختصري از آن در اين مقاله بحث شد موثر است. بازبيني فعاليتها موجب مي شود تا مدير نقايص و كاستي هاي برنامه و كارهاي سازمان خود را پيدا كرده و نسبت به رفع آن اهتمام ورزد. در يك مجموعه افراد مختلفي مشغول به فعاليت در عرصه هاي تخصصي خود هستند اما آيا ايشان همان كارهايي را انجام مي دهند كه وظايفشان است؟ آيا نقصي در كارهايشان نيست؟ آيا فعاليت ايشان طبق برنامه بوده؟ و همانگونه است كه هدف مديريت مي باشد؟ پذيرش يك شغل و مسئوليت آن تضمين اين نيست كه ايشان مطابق استاندارد انجام وظيفه مي كنند.

 

مديران ارشد نيز مصون از كنترل نيستند. ايشان چه در واحدهاي توليدي و چه در واحدهاي خدماتي از سوي متوليان و صاحبان اين سازمان ها به كار گرفته مي شوند تا مجموعه تحت پوشش را به اهداف سازماني برسانند. احكام اين مديران در تمامي سازمان جاري شده و به تبع آن اجرا مي شود، به عبارتي سكان مجموعه را در دست دارند و مجموعه به ساحلي مي رسد كه اينان خواسته اند در صورتي كه در عملكرد خود دچار اشتباه شوند در حقيقت كل مجموعه خود را به بيراهه برده اند.

 

پس كنترل مستمر و تطبيق آن با اهداف كلي سازمان مخصوصاً در جايگاه مديران ارشد حائز اهميت است. كنترل امري است كه بايد در تمامي سطوح سازمان به صورتي مستمر منظور شود و تا رسيدن به اهداف سازمان و بعد از آن نيز به آن اهتمام شده و استمرار يابد. به طور خلاصه در فرآيند كنترل بعد از مشخص شدن ميزان عملكرد واقعي آن را با عملكردهاي استاندارد و برنامه ريزي شده مقايسه كرده و مديريت براي اصلاح و بهبود وضعيت راهكارهاي خود را ارائه مي كند.

 

مديـــــران موفق و مديـــــران موثر

الگو گرفتن از شركتها و سازمان هاي موفق و تطبيق و تغيير راهكارهاي به دست آمده با شرايط حاكم بر سازمان مي تواند گامي سازنده براي موفقيت مديران باشد. اردگارد شاين در خصوص مديران موفق مي گويد:"مدير موفق بايد تشخيص دهنده شايسته اي باشد و براي روحيه تحقيق ارزش قايل شود."17

 

دو پژوهشگر به نام هاي مك كللند و ديويد برن هام بر اين باورند مديران موفق كساني هستند كه به نفع سازمان ( و نه براي فخر فروشي) به ديگران اعمال نفوذ كنند و قدرت خود را در آن راه به كار برند. آنان با تسلط كامل بر نفس سركش خويش (تنها براي تامين منابع سازمان) بر ديگران اعمال قدرت مي كنند (در مقايسه با آنان كه از قدرت براي تامين منابع شخصي سوء استفاده مي كنند يا مي كوشند تا بر تكيه بر آن محبوب القلوب شوند) موثرتر و موفق تر خواهند بود. مك كللند چنين نتيجه گرفت كه مديران قدرتمند و توانا در اوج قدرت خويشتن دار هستند. چنين مديراني روح همكاري را تقويت مي كنند، زيردستان را تائيد مي كنند و پاداش مي دهند، بدين وسيله باعث بهبود روحيه ي افراد سازمان مي گردند.

 

جان كاتر چنين استدلال مي كند كه مديران موفق از روش ها و فنون ثابت شده و معيني استفاده مي كنند و قدرت خود را در راه بهبود بهره وري اعمال مي كنند و او بر اين باور است استفاده ي بهينه از قدرت، محيط خارجي نقش ايفا كرده است." 18 در خصوص مديران موفق مطالبي عنوان شد اما اشاره به اين نكته حائز اهميت است كه مديران موفق با استفاده از ابزارهايي نظير تنبيه، توبيخ، تشويق و ساير موارد نتايج قابل قبولي را فراهم مي آورند، در حالي كه مدير موثر به كسي مي گويند كه "بتواند 80 تا 90 درصد توانائي هاي افراد را به كار گيرد."19

 

اثــــربخشـي و كارايــــي در مديــــريــت

تسهيلات فيزيكي، مادي و همچنين منابع انساني مورد استفاده هر سازمان با سازمان ديگر متفاوت است.هر سازماني امكان مالي به خصوصي دارد. هر سازماني وسايل نيل به هدف خاص خود را اختيار مي كند.

 

مديريتي كه بتواند بهترين استعدادهاي جامعه خود را با روشي صحيح در استخدام خود درآورد، بدون شك از لحاظ كارآيي، كيفيت و ميزان موفقيت با سازمان ديگري كه فاقد اين موارد است داراي كارايي و اثر بخشي بيشتر است. مدير بايد بداند چه نوع منابع انساني و فيزيكي را به استخدام خود درآورد و به چه ترتيب با برنامه ريزي صحيح و با ترتيبي از سلسله مراتبي از وسيله و هدف و تعيين تشخيص بهترين راهكارها، حداكثر كارايي و راندمان را در سازمان ها تامين كند. در صورتي كه مديران به صورتي ناموثر و ناكارآمد فعاليت كنند هم منابع اتلاف مي شوند و هم به اهداف نمي توانند برسند. "اگر آن سازمان ناكارآمد باشد و اگر نتواند خدمات و ياري كاركنان خود را پايدار سازد چنين نتيجه گيري خواهد شد كه "مديريت" آن سازمان نادرست است". 20

 

"اثر بخشي و كارآيي به آنچه كه انجام مي دهيم و اينكه چگونه انجام ميدهيم مربوط مي شود. كارآيي يعني درست انجام دادن وظيفه و به رابطه بين ورودي و خروجي اشاره دارد. براي نمونه اگر شما از نهاده معيني بازده بيشتري به دست آوريد كارآيي را افزايش داده ايد.اگر چه به حداقل رساندن هزينه شرط لازم براي كارآيي است اما شرط كافي نيست.بنابراين مديريت به تكميل فعاليتها توجه داده. ما در اصطلاح مديريت اين توانايي را اثر بخشي يعني انجام درست وظيفه و اثر بخشي در يك سازمان يعني دستيابي به هدف". 

 

وفـــــاداري به سازمـــــان

يك عامل ضروري در سازمان، آمادگي اشخاص براي ياري دادن به سازمان و مجموعه مورد فعاليت خود از طريق كوشش هاي فردي شان است. مديران و البته كاركنان از منابع مهم و ارزنده سازمان محسوب مي شوند هم اينانند كه با به كارگيري منابع و امكانات سازمان از قبيل اطلاعات، فن آوري، تسهيلات، مواد خام، پول و غيره چرخه توليد را به گردش درمي آورند و يا خدمات ارائه مي كنند. در صورتي كه مدير به سازمان وفادار باشد و با احساس تعلق در محيط كار خود به فعاليت بپردازد مي تواند در برابر بسياري از سختي ها، ناكامي ها و تلخي ها مقاومت كند و با دقتي خاص و هوشياري كامل علاوه بر قابليت انعطاف، توانايي سازگاري با محيط پر چالش مديريت را به دست آورد. چستر برنارد در كتاب خود با نام وظيفه هاي مديران چنين عنوان مي كند: "مهمترين خدمت يگانه اي كه از گروه مديريت خواسته مي شود كه به راستي شايستگي همگاني آن هاست وفاداري به سازمان است يعني آن به آنان زير چيرگي شخصيت سازمان قرار مي گيرند."22

 

افرادي كه وفادار به سازمان بوده و مشاغل مديريت يا سرپرستي را در هر يك از سلسله مراتب سازماني احراز مي كنند نبايستي به صرف اين مقام و موقعيت، خود را صاحب قدرت نامحدودي دانسته و بر قدرت خود محدوديتي متصور نشود. به صورتي كه كسي را نبايد ياراي آن باشد كه در نظر و قضاوت آنان شك و ترديدي روا دارد و از اين لحاظ آنان را مورد سوال و سرزنش قرار دهد اينان بهتر است به خود به چشم كساني بنگرند كه با افراد تحت نظارت و سرپرستي خود مدام تبادل نظر مي كنند، به اظهارات آنان گوش فرا مي دهند، مطالعه مي كنند و فكر خود را در مسايل و مشكلات سازمان و يا واحدهاي تحت نظارت خود به كار مي اندازند و آن گاه اقدام لازم را به عمل مي آورند. اقدامات اين گونه افراد به ندرت بر مبناي حدس ها و تصورات آنان انجام مي پذيرد و از طرفي نيز توجه به اين مطلب مفيد است كه عناصر سازنده سازمان به هم پيوسته و متكي هستند و با تعامل و همبستگي با يكديگر به نتيجه مطلوب مي رسند.

 

چند نكتــــه مفيـــــد

بايد توجه داشت هدف هاي سازمان به هدف هاي فرعي، تخصص ها و كارهاي مشخص و اموري همانند آن ها شكسته مي شود و افراد متعددي در سازمان براي اين منظور به كار مي پردازند و هر كدام از عناصر مجموعه بسته به نوع كارآيي و تخصصي خود   گوشه اي از اهداف را محقق مي سازند. درست است كه مديريت بايستي اقتدار لازم در كار را دارا باشد تا بتواند بر مجموعه خود چيره شود و نفوذ لازم را به دست آورد اما آن اقتدار بايد همراه با صبر و متانت و جداي از غرور و تكبر بيجا باشد. حضرت امام علي (ع) در قسمتي از فرمان تاريخي خود به فرماندار مصر چنين مي فرمايد: "اي مالك شراره خشمت را فرو بنشان و برندگي غضبت را در هم بشكن، يورش و تندي زبانت را در اختيار خودگير و با شتاب نكردن و جوش و خروش را عقب زدن از اين كارهاي نا به هنجار بركنار شو تا آنكه خشمت فرو نشيند و زمام اختيارت به چنگ افتد". 23

 

مديران سازمان هايي كه از قدرت دور انديشي بيشتر برخوردارند به منافع حاصل از توليد و خدمات بيشتر قانع نمي شوند بلكه استمرار آن ها را طلب مي كنند آنان مقداري از منابع و امكانات خود را كه مي توانند صرف توليد كرده و سود بيشتري حاصل كنند صرف امور تحقيقاتي كرده تا با ايجاد شيوه و راهي نوين و يا توليد محصولي جديد، آتيه خود را بيمه كنند. اهميت دادن به امور تحقيقاتي و ايجاد سرفصلي جديد براي ادامه روند سازمان، موضوعي مهم است. اهميت بالاي امور تحقيقاتي فقط براي ماندگاري سازمان نيست كه البته اين موضوع نيز خود اهميت بالايي دارد. توجه به امور تحقيقات مخصوصاً در بخش مديريت عالي سازمان، ثمرات و فوايد بسياري از جمله حل مشكلات سازماني، رفع تعارضات و تنش ها به صورت اصولي و پايدار، يافتن بازارهاي جديد، ارائه خدمات به صورتي سهل و آسان، ايجاد محصولي جديد و ... را در پي خواهد داشت. "بررسي بودجه پژوهش و تحقيق بين سال هاي 47- 1362 در ايران نشان مي دهد كه همواره كمتر از يك درصد بودجه كل صرف فعاليت هاي تحقيقاتي شده است. حال آنكه فقط در سال 1981 چهار كشور آمريكا، شوروي سابق، ژاپن و آلمان غربي حدود 200 ميليارد دلار در امر تحقيقات هزينه كرده اند.

 

طبق آمار در دهه 1370، هزينه تحقيقات در آمريكا و سوئيس براي هر نفر 185 دلار و در ايران 5/1 دلار بوده است."24 توجه به تحقيقات و اثرات آن خود بحثي حائز اهميت است كه به دليل عدم مجال كافي فعلاً از اين موضوع صرف نظر مي شود. به هر تقدير مديريت مي تواند با استفاده از اين روش خود براي خود ايجاد فرصت كند و يا به دنبال فرصت هاي جديد رفته و آن ها را پيدا كند. پيتر دراكر معتقد است: "كشف فرصت ها، رمز اصلي موفقيت مديران و سازمان هاست زيرا با بهره گيري از فرصت ها نتايج سودمندي حاصل مي شود. در حالي كه با حل مساله وضعيت به حالت عادي برمي گردد."25

 

ادوارد دمينگ از جمله افرادي است كه براي بازسازي سيستم توليد در كشور ژاپن، بعد از جنگ، راهنمايي هاي پرباري را ارائه كرد به همين سبب بزرگ ترين جايزه براي كيفيت محصول به نام اين دانشمند در ژاپن خوانده شد. اين جايزه كه از 1951 در اين كشور به افراد عطا مي شود نشانه اي از تعهد ژاپني ها به كيفيت است. دمينگ چهارده اصل را ارائه كرده است و از مديران ارشد مي خواهد براي كيفيت كالاهاي خود آن ها را رعايت كنند. اين چهارده اصل عبارتند از:

1. براي دوره هاي بلند مدت آينده برنامه ريزي كنيد و نه براي ماه يا سال بعد.

2. دررابطه با كيفيت محصول هيچگاه احساس رضايت نكنيد و هميشه درصدد بهبود آن برآييد.

3. بر فرآيند توليد، كنترل آماري و كمي اعمال كنيد و از عرضه كنندگان مواد اوليه نيز بخواهيد چنين كنند.

4. با تعداد انگشت شماري عرضه كننده مواد اوليه (بهترين آن ها) معامله كنيد.

5. مشخص كنيد كه آيا مشكلاتي را كه با آن ها روبه رو هستيد مربوط به قطعات يا بخش هاي خاصي از فرآيند توليد است يا اين كه كل فرآيند توليد چنين مساله اي دارد.

6. كارگران خود را در زمينه اي آموزش آموزش دهيد كه مي خواهيد كارهايي را در آن زمينه انجام دهند.

7. كيفيت سرپرستان خط توليد را هر چه بيشتر بالا ببريد.

8. وحشت و ترس را از خود دور كنيد.

9. دواير را تشويق كنيد تا با يكديگر همكاري نزديك داشته باشند و اجازه ندهيد كه هر دايره يا بخش روي كار خاصي متمركز شود.

10. مبادا تنها در پي هدف هايي باشيد كه با ارقام و آمار سروكار دارند از آن جمله فرمول معروف و شناخته شده توليد كالاهايي كه خرابي يا قسمت معيوب آن به صفر برسد.

11. از كارگران خود بخواهيد كه كيفيت كار خود را بالا ببرند نه اين كه از 9 صبح تا 5 بعد از ظهر فقط در محل هاي كار خود حاضر باشند.

12. كارگران خود را آموزش دهيد تا با روش هاي آماري آشنا شوند و  آن ها را درك كنند.

13. هر گاه احساس نيز كرديد مهارت هاي جديد به كاركنان خود آموزش دهيد.

14. هميشه مديران ارشد را مسئول اجراي اين اصول بدانيد."26

 

نتيجـــــــه گيـــــــــــری

مديران با پيش بيني تحولات آتي موثر بر عمليات سازمانشان مي توانند تصميمات صحيح اخذ كرده و سازمان را به ساحل مقصود برسانند. تحولات ممكن است افزايش نرخ تورم، نوآوري رقبا در فن توليد، كمياب شدن مواد اوليه يا بروز ناآرامي و مشكلات در وضعيت سياسي كشور باشد. هر چند كه مديران نمي توانند اين اوضاع را كنترل كنند. اما مي توانند براي كاهش مخاطره و آسيب پذيري سازمان از طريق آماده ساختن امكانات براي مقاومت و اثر بخشي در برابر امواج خروشان عدم اطمينان آينده برنامه ريزي كنند. اين امر نياز به درست ديدن حقايق دارد. خوب درك كردن و رسيدن به حقايق محتاج به مديراني است كه توجه و دقت بالايي را پيرامون حوادث و رفتار اطراف خود اعمال مي دارند. همچنين مديراني كه واجد معلومات و اطلاعات كافي، قلمرو ديد وسيع، هوش و نيروي ادراك بالا و تجربه كافي هستند، راحت تر مي توانند به حقايق محيط خرد و كلان (داخل سازمان و محيط اطراف سازمان) را به صورتي شفاف ببينند و به همين سبب تجزيه و تحليل درستي داشته باشند، با اطمينان، استراتژي هاي آينده  سازمان را برنامه ريزي كرده و نقاط قوت را تقويت كرده و نقاط ضعف را رفع كند.

 

اما حتي مديراني كه داراي شرايط مطلوب نيز باشند به علت محدوديت هايي كه با آن دست به گريبان هستند در برخي مواقع نمي توانند تمام عوامل، نيروها، عناصر، انگيره ها و حقايق مربوط به يك پديده را به صورت كامل درك كرده و رابطه موجود ميان حقايق، عوامل، انگيزه ها و عناصر را آن طور كه بايد و شايد دريابند.محدوديت وقت، محدوديت انرژي و نيروي فعاليت لازم براي دقيق شدن و تحقيق در مسايل باعث مي شود كه دنياي ديد و فكر آن ها تنگتر و تنگتر شود. هنگاميكه كسي نتواند تمام حقايق و روابط يك پديده را مورد مشاهده و يا فهم خود قرار دهد آنوقت قضاوتي كه با نظر و تائيد او صورت مي پذيرد يا تصميمي كه در باب آن موضع اخذ مي كند فقط مبتني بر يك قسمت از حقايق مربوط به آن موضوع است. پس مي بايستي با مديريت زمان بتوانيم از زمانها و فرصت هاي خود بهره وري بهينه نماييم.

 

درپايان ذكر چند نكته اين مطلب را به انتها مي رسانم. خداوند بخشنده و مهربان كه در حكمت بي همتا و آگاه به تمامي امور است در سوره 61 آيه 3 چنين مي فرمايد: " كبر مقتا عندالله تقولو مالا تفعلون : اين كه آن چه را كه نمي كنيد بگوئيد، بر خدا گران و دشوار است" همان گونه كه تمامي مطالب اين كتاب آسماني را مي بايستي در نظر بگيريم اين نكته را نيز سرلوحه ي كار خويش قرار داده و هنگامي كه پستي و يا مقامي در هر سلسله مراتب سازماني پيشنهاد مي شود و يا در صدد برمي آئيم به هر صورتي كه مي توان متصور شد آنرا به دست آوريم، انديشه كنيم كه آيا واقعاً مي توانيم آن كار را انجام دهيم؟ آيا لياقت، توانايي، تجربه، علم و ... كه در اين سطح لازم است را در كوله بار خود اندوخته ام؟ آيا شايسته تر از من كسي در دسترس نيست كه بتواند بهتر ارائه خدمت و كار كند؟

 

صرف به دست آوردن يك پست و مقام كه در نتيجه آن شايد به دست آوردن يك موقعيت اجتماعي و يا درآمد بالا در يك مقطع زماني خاص باشد شخصيت، اعتقادات و بسياري از دارائي هاي انساني و اعتباري خود را از دست ندهيم كه بعضي از آن ها بسيار با ارزش و غيرقابل برگشت هستند. اما در بستري ديگر خاطرتان را به اين دو مطلب معطوف مي دارم:

 

اول:

" در مطالعه، تجزيه و تحليلي كه از بررسي محتواي مطالب، مقالات. كتب منتشره در كشورهاي پيشرفته صنعتي به عمل آمده است، پنج موضوع بيش از ساير موضوعات مورد توجه صاحب نظران و نويسندگان بوده است: بيشترين درصد مطالب به موضوعات مديريتي و نحوه ي اداره شركت ها (31/46 درصد) سپس مسائل سياسي (11/21 درصد)، امور اجتماعي (12 درصد) و بالاخره مسائل خانوادگي (1/7 درصد) مربوط بوده است. اين آمار، اهميت مسائل مديريتي را در جهان امروز نه فقط در دهه ي 1990 بلكه در آغاز قرن 21 نشان مي دهد." 27

 

دوم:

"در تحقيقي كه روي دو كارخانه ي سيمان در ايران و ژاپن شده است، نشان مي دهد كه كارخانه ي ايراني با ظرفيت روزانه 6600 تن، براي توليد هر تن 115 كيلووات ساعت برق مصرف مي شود، اما در كارخانه ژاپني 90 كيلووات ساعت – در كارخانه ي ايراني 1400 نفر نيروي كار وجود دارد اما در كارخانه ژاپني 175 نفر، زمين كارخانه ژاپني 2 درصد كيلومتر مربع است و زمين كارخانه ايراني بيش از چهار كيلومتر مربع، اين نيز يك مثال از هرز رفتن منابع در اقتصاد كشور و نشانه ي پايين بودن بهره وري است".28

 

همه ما تلاش مي كنيم تا با داشتن بهره وري بالا زندگي مناسب تر و بهتري را براي خود و ديگر افراد جامعه مهيا سازيم اين امر با تحقيق، مطالعه و بررسي ميسر مي شود و يكي از بهترين راه هاي رسيدن به مقصود ژرف انديشي و تحقيق است. مثال اول به خوبي نشان مي دهد كه در كشورهاي پيشرفته، كنكاش در مديريت داراي اهميت بالايي است اما در مثال دوم ما كجاي كاريم؟ مديريت و عرصه اجرايي آن داراي گستره وسيع بوده و وظايف متعدد و متنوعي را در بر مي گيرد. مديريت و عرصه اجرايي آن داراي گستره وسيع بوده و وظايف متعدد و متنوعي را در برمي گيرد. اميد است اين اندك مورد بهره وري قرار گيرد.

 

پا نــــــوشتهـــــــــــا:

1- پیتــر دراکــر

2- هارولــد کنتـز

3- نهج البلاغه،اميرالمومنين علي بن ابي طالب (ع)، مترجم محمد علي انصاري قمي. ص 936

4- فایـول

5- نظريه هاي مديريت و سازمان،دكتر سيد رضا جوادي،دكتر علي رضا اميركبيري، 1980،ص 25

6- مباني سازمان و مديريت، دكتر علي رضاييان، 1380، ص 8

7- همان منبع ص 29

8- استونـر

9- مباني سازمان و مديريت، محمدرضا دلوي،دكتر مهدي جمشيديان،پورحكيم، 1379، ص 21

10- نظريه هاي سازمان و مديريت، ص 16

11- مباني سازمان و مديريت، محمدرضا دلوي، ... ص 25

12- اصول مديريت،هارولد كونتز،سيديل اودانل،هينز ويريچ،مترجم محمدهادي چمران،1379،ص 104

13- همان منبع ص 184

14- آئين مديريت، دكتــر حسام الــــدين بيان، 1369، ص 132

15- مبانـــــــي سازمان و مديريت، دكتر علــــــــي رضائيان، ص 423

16- مباني مديريت،استيفن پي رابينز،ديويدهاي دي سنزور،مترجم دكتر محمد اعرابي،1379،ص 211

17- مباني سازمان و مديريت، محمد رضا دلوي، ... ص 30

18- همان منبــع ص 31

19- مباني سازمان و مديريت، دكتر علــــــــي رضائيان، ص 24

20- وظيفه هاي مديران، چستر برنارد، مترجم محمد علي طوسي، ص 33 

21- مبانــــــــی مديريت، ص 19

22- وظيفه هاي مديــــــــران، ص 328

23- نهج البلاغـه، 960

24- بهره وري و تجزيه و تحليل آن در سازمان ها، شهنام طاهري، 1382، ص 54

25- مباني سازمان و مديريت، محمدرضا دلوي، ص 143

26- همان منبــــــــع، ص 508

27- بهره وري و تجزيــــــــه و تحليل آن در سازمانــــــــها، ص 34

28- همان منبــــــــع، ص 54 و 55

29- بــرگرفتــه از سایـت: www.saify.tk

 *با تشکر و سپاس بسیار از استاد ارجمنـد جناب آقـای مهـرداد سیفـی که اجازه استفاده از مقاله فوق را به اینجانب دادند. 


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

روشهـای كاهـش استــرس عصبـی در امتحانات

بازديد: 235

رویـين روان در آزمـونهـای زندگــی

نزديك شدن زمان امتحانات همواره براي دانش آموزان و دانشجويان با بروز حالات وواكنش هاي هيجاني، رفتاري، عصبي و.... همراه است. اين قشر از جامعه از يك طرف تحت تأثير عوامل استرس زاي عمومي كه كل جامعه را متأثر مي كند، قرار دارند و از طرف ديگر با حضور فعال در متن جامعه علمي، فشارهاي مقطعي ناشي از الزامات دانش اندوزي، مطالعه، تحقيق، امتحانات و... را تجربه مي كنند و هرچه به تاريخ امتحانات نزديكتر شوند، استرس بيشتر آنها را محاصره كرده و تحت فشار قرار مي دهد. در واقع اين گروه و يا طبقه از جامعه با استرس مضاعف روبه رو هستند كه حتي تابع منطق رياضي يعني ۴=۲+۲ نيست، بلكه از اصل هم افزايي (Synergy) يعني ۵=۲+۲ تبعيت مي كنند. همانند برخورد دو موج به يكديگر كه ارتفاع موج حاصل از دو موج، بيشتر از ارتفاع آنها قبل از برخورد است. بديهي است كه تحمل استرس تا اين حد براي دانش آموزان و دانشجويان كه در سنين جواني هستند و هنوز مقاومت هاي طبيعي خود را نه تجربه كرده و نه توسعه داده اند، اغلب بسيار سنگين و غيرقابل تحمل است و در صورت عدم شناخت و فراگيري شيوه كنار آمدن و دفع آنها، عوارضي از جمله بي خوابي، خستگي، بي حوصلگي، افسردگي، دلزدگي و در نهايت فرسايش رواني كه به قول «مارك سينگر» نوعي پريشاني و درماندگي است به دنبال خواهد داشت.

 

استـــــرس چيست ؟

استرس (فشار عصبي) از نظر لغوي از كلمه لاتين استرينجر به مفهوم به هم رفتن، قبض شدن و... گرفته شده است و در زبان فارسي معادل هاي تكانه عصبي، فشار رواني، تنيدگي، نگراني و... براي آن عنوان گرديده است. «استرس» را فشار عصبي (Nervous Strain) هم ترجمه كرده اند كه اين اصطلاح هم معادل دقيقي براي «استرس» نيست. زيرا استرس از «فشار» ناشي مي شود و خود فشار نيست، اگر چه به رغم دو نفر از محققان به نام هاي «مورهد» و «گريفين» با اندك اغماضي مي توان «استرس» را همان «فشار عصبي» معني كرد و آن را عكس العملي دانست كه انسان در مقابل محرك هاي ناسازگار از خود بروز مي دهد. در اين مقاله نيز اين معادل به كار گرفته شده است.

 

استرس پديده تازه اي نيست و در طول تاريخ بشر وجود داشته و به صورت هاي مختلفي بر انسان عارض شده است از جمله: نگراني از بلاياي طبيعي، جنگها،قتل عامها، ستمكاريهاي حكام جابر و ... با انقلاب صنعتي و به دليل تحولات عميق اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي ناشي از آن در كليه جوامع و ضرورت تطابق مداوم با شرايط جديد و در عين حال در تحول و تغيير، استرس، دامنه، شدت و وسعت بيشتري گرفت به طوري كه مي توان آن را فرزند ناخلف انقلاب صنعتي و يك قاتل بي سروصدا (Silent Killer) ناميد.


استرس در دنياي امروز تقريباً همه گير شده و از پير و جوان، زن و مرد، تحصيل كرده و بي سواد همه و همه به گونه و با نوعي از آن دست به گريبانند و فقط افراد معدودي كه شناخت كافي از آن داشته و ابزار مقابله با آن را در اختيار دارند از آثار مخرب آن بركنار هستند.

 

تحقيقات علمي مويد اين واقعيت است كه استرس بر سلامت جسم و روان فرد تأثير مي گذارد و انرژي هاي بالقوه و بالفعل او را هدر داده و باطل مي سازد. امروزه مردم اغلب كلمه استرس را به صورت موضوعي متداول و يا به شكل بيماري «اپيدمي» به كار مي برند و اين كلمه مدتها است كه در ادبيات محاوره اي جا باز كرده و به همان گونه كه از كار، غذا، مسكن، مسافرت، تحصيل و... صحبت مي كنيم، از استرس هم صحبت مي كنيم.

 

با تمام جنبه هاي منفي كه در فرهنگ عامه براي استرس وجود دارد، معهذا اين پديده داراي جنبه هاي مثبت نيز استجنبه هاي منفي استرس را «استرس مخرب» (Distress) مي گويند كه از شنيدن خبر ناگوار بر شخص دست مي دهد و جنبه هاي مثبت استرس، «استرس سازنده» (Eustress) است، كه هنگام دريافت خبرهاي شاد و خوشحال كننده عارض فرد مي شود.

 

تعاريف علمــي استــرس

محققان براي استرس تعاريف مختلفي ارائه داده اند. اين تعاريف اگر چه دارايتفاوت هايي ظاهري و شكلي هستند، ولي از نظر محتوائي تقريباً عقيده واحدي را منعكس مي كنند. «دنيس جيف» استرس را حالتي مي داند كه از دخالت متغيرات «رواني- فيزيولوژيكي» بر دو عامل محيط و سلامتي جسماني فرد بروز مي كند. محقق ديگري به نام «كري كوپر» آن را عكس العمل بيوشيميائي و رفتاري فرد مي داند كه در مواجهه با خطر به انسان دست مي دهد. به رغم «سوزان كارترايت» استرس مجموعه اي از واكنش هاي عمومي فرد به عواملناسازگار و غيرمنتظره محيط است كه او را وادار مي كند با اتخاذ روش «جنگ يا گريز«(Fight or Flight) با خطر مقابله كرده و يا راه فرار را انتخاب كند. «كاكس» مي گويد استرس پاسخ فرد به فرآيندهاي دروني و بيروني است كه بر ظرفيت ادغام نيروهاي جسمي و رواني، فشار وارد مي سازد.

 

به عقيده وي ، استرس بخشي از مجموعه سيستم پوياي برخورد و تعامل فرد و محيط و به عبارت ديگر تطابق بين «خود ديگر» و يا «خود درون» كه با «خود برون» در توافق نيست، مي باشد. از طرفي كارل البرشت، استرس را بخش طبيعي عملكرد انسان دانسته و عقيده دارد كه بايد اختلاف بين استرس منطقي و استرس مخرب را آموخت و حساسيت خود را تجربه كرد تا توانائي مقاومت در ما ايجاد شود.

 

عــــوامـل استــــرس زا

به طور كلي پاره اي از استرس ها مي توانند كل جامعه را آزار دهند كه شامل كليه اقشار و طبقات جامعه مي شود. علي رغم وجود استرس هاي عمومي و كلي، اقشار مختلفي كه در متن جامعه فعاليت دارند؛ از ديگر انواع استرس نيز رنج مي برند كه هر يك شيوه برخورد خاص خود را ايجاب مي كند. در اين بحث بدواً منشأ فشارزاهاي عمومي و نتايج فشارهاي عصبي و همچنين نقش تعديل كننده ها كه مكانيزم هاي طبيعي و غريزي انسان در برخورد با عوامل استرس زاست، مطرح و سپس فشارزاهاي طبقه دانشجو عنوان شده و نهايتاً راه حل هائي ارائه خواهد شد.

 

فشارزاهـاي عمومـــي (استـرس زاها) به قـــرار زيـر است:

1- فشارزاهاي محيطي شامل: تغييــرات اقتصادي، تغييرات سياسي و اجتماعي، تغييرات تكنــولوژيكي و تقسيم كار در خانواده.

2- فشــارزاهاي سازماني شامل: ساختار سازمان، فرهنگ و فضاي سازماني، سياست ها و خط مشي هاي سازمان.

3- فشارزاهاي اجتماعي شامل:رابطه با سرپرست،ماهيت كار گروهي،رابطه با دوستان.

4- فشارزاهاي فـــردي شامل: شـــرايط جسمي، طــرح شغل، حجــم زياد كار، تضاد نقش، ابهام نقش.

اين فشارزاها موجب بروز فشار عصبي و يا استـــرس شده و نتايج بسيار منفي به شرح زير را موجب مي شوند :

 

نتايـج فشــــار عصبــــي عبارتند از:

1. اثرات فيـــزيولوژيكي شامل: حساسيت به بيماريهاي معمولي، مــرض قلبي، زخم معده، ســــرطان و ...

2. اثرات روانــي شامل: محروميت و تهاجم، اضطراب، افسردگي، فرسودگي، پريشانی.

3. اثرات شناختـي شاملتقليل نيروي تمركز، حافظه ضعيف، اغتشاش فكري.

4. اثرات رفتـاري شامل: انجام كار نامناسب، غيبت، خروج از خدمت، مصرف الكل.

از طرفي سيستم مقاومت طبيعي انسان و تجربيات به دست آمده به عنوان عوامل تعديل كننده استرس همواره در جهت حفظ تعادل انسان به صورت خودكار عمل مي كنند.

 

فشـــارزاهاي خـاص طبقـه دانشجــــو ـ دانش آمـــــوز

فشارهاي عصبي طبقه دانشجو و دانش آموز كه به صورت مقطعي عمل ميكنند، اغلب ناشي از الزامات تحصيلي و آماده شدن براي امتحانات است. اگر چه در پاره اي موارد همان گونه كه اشاره شد با استرس عمومي جامعه داراي وجوه مشترك است، ولي به دليل محدود بودن به بخش خاصي از جامعه و همچنين مقطعي بودن، ماهيت ويژه و منحصر به خود را دارند، كه به دليل ارتباط ارگانيك با اين گروه اجتماعي با مسائل عمومي جامعه از آزارهاي استرس عمومي كاملاً در امان نيستند. نمونه اي از اين فشارهاي عصبي (استرس ها) عبارتند از: دل مشغولي تحصيلي، نگراني از آينده، تشكيل خانواده، وقايع زندگي، مشاجرات خانوادگي، مجادله با دوستان، مشكلات مالي و ...

 

راههــــاي مقابله با فشـار عصبــــي ( استـــــرس )

طبقه دانشجو و دانش آموز اگر چه دچار فشارهاي عصبي مقطعي در دوران امتحانات مي شوند، ولي مقابله با آن هنگامي سهل و آسان مي شود كه دانشجويان اولاً در ارتباط با فشارهاي عصبي سطح جامعه به تعادل رسيده باشند و ثانياً با تهيه برنامه هاي كوتاه مدت، امواج فشار عصبي در برهه زماني امتحانات را از سر رد كنند. در اينجا به دو روش كوتاه مدت و يا تاكتيكي براي برخورد با فشار عصبي مقطعي كه در زمان امتحانات براي دانشجو ضروري است؛ و روش بلندمدت و يا استراتژيكي که به نحوه رسيدن به آرامش، حفظ تعادل، عدم شتابزدگي،تمركز و اتخاذ حالات رفتاري مناسب و در نهايت مقابله با فشارهاي عصبي مي پردازد، اشاره مي شود.

اقدامات كــــوتاه مدت در مقابله با فشار عصبي ( استـــــرس
)

اين اقدامات شامل برخورد مقطعي با مسائل و فشـــارهاي ناشي از امتحانات به شـــرح زير است:

1. بــــرنامه ريــزي تحصيلــي :

 اين مورد از مهم ترين عوامل تخفيف فشار عصبي است. چنانچه برنامه ريزي بلند مدت (مثلا ۴ سال براي دريافت درجه كارشناسي) با دقت و به نحو سنجيده انجام شود، بدون ترديد برنامه هاي ميان مدت و كوتاه مدت در مسير مطلوب حركت خواهند كرد. برعكس اگر برنامه ريزي بلندمدت به طور صحيح انجام نشود كليه برنامه هاي ميان مدت و كوتاه مدت دچار اغتشاش شده و نتيجه مسلم آن بروز استرس شديد در دانشجو است.

 

2. مديــــــريت زمــان:

در اين رابطه بايد گفت كه انسان به طور كلي داراي محدوديت زماني است يعني ۲۴ ساعت كه هر شخصي آن را به نحوي مي گذراندبدون ترديد اگر برنامه ريزي زماني درستي وجود داشته باشد و هرچيزي در جاي خود انجام شود اختلاط و تداخل مسائل در اداره يا امور زندگي و تحصيلي به وجود نخواهد آمد و از بروز هرج و مرج در كارها جلوگيري خواهد شد. با اجراي مديريت زمان علاوه بر اين كه«برنامه هاي پرشتاب» از بين خواهند رفت، هرگونه كار و برنامه اي در آرامش كامل اجرا خواهد شد.

 

3.   تغذيــه صحيــــح و ورزش:

آنچه كه در فصل امتحانات براي طبقه در حال تحصيل بسيار مورد تأكيد قرار دارد، تغذيه صحيح و ورزش كردن است. افرادي كه ورزش مي كنند در بالا بردن «تحمل فشار عصبي» موفق هستند و اين كار بايد طبق برنامه و به طور مرتب انجام شود تا بتوان با دفع سموم بدن به تعادل و آرامش رسيد.

 

4. تمــــــــدد اعصـــاب و مـــــراقبـــه:

آموزش تمدد اعصاب (آرميدگي و يا آرام بخشي عضلاني) و مراقبه و تمركز، تكنيك هاي بسيار مفيدي براي جايگزين كردن هيجانات عصبي و تنشي و احساسات با وضعيت آرام و ملايم هستند كه بايد توسط متخصصان و با شيوه هاي اصولي و صحيح به كار گرفته شود تا اثرات خود را ظاهر سازند.

 

5. تغیـیر تدريجـي عكس العمل هاي رفتاري ـ شناختـي به فشـار عصبـي:

اين روش بر اين نكته تأكيد دارد كه وقتي نمي توانيم دنياي اطراف خود را عوض كنيم، لااقل مي توانيم عكس العمل هاي خود را تغيير داده و آنها را اصلاح كنيم و توانايي خود را در برخورد با فشار عصبي افزايش دهيم. در فصل امتحانات، ايجاد جو ساكت و آرام اهميت دارد . و در عوض از شركت در مهماني ها و ديدن و شنيدن برنامه هاي تلويزيوني و راديويي ( كه از عوامل اغتشاش آرامش دانشجو و دانش آموز هستند) بايد تا حد امكان پرهيز كرد و حالات رفتاري مناسب والدين باعث مي شود كه فرزندان در حال تحصيل آنها در فصل امتحانات از آسودگيفكري بيشتري برخوردار شوند.

 

اقدامات بلندمدت در مقابله با فشار عصبــي ( استــــرس)

رعايت اقدامات كوتاه مدت اگر چه براي دانشجويان و دانش آموزان بويژه هنگام فصل امتحانات ضروري و لازم است ولي كافي نيست زيرا تأثير آن موقتي است و جنبه مسكن دارد. فردي كه دچار حمله استرس شده براي نجات خود به هر توصيه اي عمل مي كنداو داروهاي مختلف مصرف مي كند، به ورزش و تفريح مي پردازد، كتابهاي مختلف در اين زمينه مطالعه مي كند، به كلاس هاي «يوگا» و «مديتيشن و مراقبه» و امثالهم مي رودمفتون آگهي هاي پرزرق و برق اين گونه كلاس ها كه اكثرآً از شرايط عصبي فرد استفاده تجاري و در واقع سوء استفاده انساني مي كنند، مي شود و پس از مدتها تلاش متوجه مي شود كه در نقطه شروع قرار دارد و ريشه استرس خشك نشده است و از مخصمه بيرون نيامدهاست.

براي برخورد ريشـه اي با معضل استـرس راههاي زيـر توصيـه شده است:

1.تقويت مباني دينــی:  

دوركيم مي گويد: انسان موجودي «دين ورز» است و انسان «دين ورز» قدمتي بيشتر از انسان «هوش ورز» دارد. تحقيقات ثابت كرده كه ايمان راسخ و داشتن اعتقادات ديني در حفاظت فرد در مقابل تنش ها و وسوسه هاي شيطاني و ...بيشترين تأثير را دارد. امروزه پزشكان براي معالجه بيماران روان نژند و روان پريش،تلاش در استحكام استوانه هاي ديني فرد را در مرحله اول اهميت قرار مي دهند و به كار بردن دارو را به عنوان روشي مكمل مي دانند كه به بيمار كمكي سطحي و موقتي مي كند.
اجرا كردن دستورات الهي و سنت هاي نبوي در دفع فشار عصبي اهميتي بسزا دارد به طوري كه فرد در برابر شديدترين ضربات عصبي چون درخت تناوري استوار مي ايستدخدامحوري كه به جاي خودمحوري، تقويت ايمان و تلقين اين موضوع كه «... انسان خسران پذير است مگر اين كه ايمان، عمل صالح و كشف سنت هاي الهي و در نهايت صبر چون سپري او را از گزند بليات و نوسانات روحي حفظ نمايد...»(سوره والعصر)

 

2. معتــدل بـودن:

به عقيده «فردريك پرلز» انسان معتدل انسان اين مكان و اين زمان است. به عقيده او انسان با احساس ايمني در لحظه هستي زندگي مي كند و در مي يابد كه تنها واقعيت همين لحظه است و نيازي به نگريستن به پس و پيش ندارد. انسان معتدل زنداني رويدادها و اوهام نيست، بلكه نقاط ضعف و قدرتش را مي شناسد و مي پذيرد.

 

3. خـروج از محدوديت:

نفی هميشگي استرس امكان ندارد مگر اين كه فرد از محدوديت هاي خود بيرون آيد. اين محدوديت ها مي توانند شامل بينش هاي محدود، خودخواهي ها، رقابت هاي مادي بي مورد، ستيز مداوم با خود و اطرافيان باشد. با خروج از محدوديت، فرد در مدار ديگري قرار مي گيرد و عرفان و مسائل عرفاني را مورد توجه قرار مي دهد. آميختن با عرفان اسلامي و آنچه در دين اسلام آمده از جمله دستوراتزندگي و شيوه هاي رفتاري و ... مؤثرترين عوامل دفع كننده استرس هستند و انسان را «روئيـن روان» مي سازند.

 

تـــــوصيـه هايــی مهــم بـرای امتحـــــان

امتحان معيار ارزشيابي دانسته ها و تواناييهاي شماست و شما مي توانيد از آن بعنوان ابزاري براي ارزيابي مهارت هاي يادگيري خود استفاده کنيد. اما شرايط فيزيکي و ذهني وجود دارد که عملکرد شما در حين امتحان را تحت تأثير قرار مي دهد. بنابراين لازم است پاره ای نکات را هنگام امتحان رعايت کنيد.

 

براي عملکــــرد بهـتــــر در امتحـان توصـيه هاي زيـر را بکار بنديد:

1. با آمادگي کامل و به موقع سر جلسه امتحان حاضر شويد.وسايل مورد نياز مثل مداد،خودکار، ماشين حساب،لغت نامه و ساعت را به همراه داشته باشيد.با اين کار همه چيز در دسترس شما خواهد بود و نيازي به قرض گرفتن وسايل ديگران پيدا نخواهيد کرد.

 

2. با اطمينان خاطر و آرامش کامل در امتحان شرکت کنيد. مثبت انديشي کنيد. همواره اين جملات را در ذهن خود تکرار کنيد: " من براي امتحان کاملا آماده ام و به خوبي از عهده آن برمي آيم. " نگراني را از خود دور کنيد. هر گاه احساس نگراني کرديد، چند نفس عميق بکشيد تا آرام شويد. قبل از امتحان با دوستانتان راجع به اضطراب و دلشوره صحبت نکنيد. بهتر است بدانيد که نگراني همچون يک بيماري مسري قابل سرايت به ديگران است.

 

3. آرام ولي هوشيار باشيد. اگر حق انتخاب داريد، مکان مناسبي را براي نشستن انتخاب کنيد. نيمکتي را انتخاب کنيد که بر روي آن فضاي کافي براي کار داشته باشيد. به پشتي نيمکت تکيه دهيد و راحت باشيد.

 

4. در ابتدا نگاهي گذرا به سؤالات بيندازيد. حدودا 10% از وقت خود را براي اين کار صرف کنيد. کلمات کليدي ( در سؤالات ) را مشخص کنيد و براي پاسخ دادن به سؤالات زمانبندي کنيد. در حاليکه سؤالات را مي خوانيد، نکاتي که به ذهنتان مي رسد و مي توانيد مفيد باشد را در کنار آنها يادداشت کنيد.

 

5. براي پاسخگويي به سؤالات از يک برنامه منظم پيروي کنيد. ابتدا به سؤالات ساده تر پاسخ دهيد و بعد به آنها که نمره  بيشتري دارند. سپس به ترتيب به سوالاتي پاسخ دهيد که:

 - مشکل تـــر هستند.

 - جواب دادن به آنها وقت بيشتــــري مي گيرد.

 - نمـــره کمتري دارند.

 

6. در امتحانات تستــي براي انتخاب پاســخ درست دقت کنيد.

 - ابتدا پاسخهايي را که مي دانيد اشتباه است، کنار بگذاريد.

 اگر تست نمره منفي ندارد، از بين پاسخهاي باقي مانده، پاسخ صحيح را انتخاب نماييد و يا حدس بزنيد.

-  اگر امتحان نمره منفي دارد ودليل خاصي براي انتخاب پاسخ خود نداريد، حدس نزنيد.

-  شک نکنيد، معمولا اولين گزينه اي که انتخاب مي کنيد، پاسخ صحيح است. پس پاسخ خود را تغيير ندهيد، مگر اينکه واقعا به نتيجه قطعي رسيده باشيد.

 

7.در امتحانات تشريحـي، قبل از پاسخ دادن به سؤالات خوب فکر کنيد.

-  ابتدا نکات مهمي که راجع به سؤالات به دهنتان ميرسد،درچرکنويس يادداشت کنيد.

-  اين نکات را به ترتيب شماره گذاري کنيد.

 - سپس آنها را تنظيم کرده و پاکنويس کنيد.

 

8. در پاسخ به سؤالات تشريحــي، به اصل موضـوع بپردازيد و حاشيه نرويد.

-  در جمله اول موضوع اصلي را بيان کنيد.

 مقدمه اي براي آن بنويسيد.

 سپس موضوع را با جزئيات بيشتري شرح دهيد.

-  به سؤال توجه کنيد و فقط به آنچه از شما خواسته شده پاسخ دهيد. از توضيحات غير ضروري و مثالهاي اضافي بپرهيزيد.

 

9. 10%از وقت امتحــان را براي مرور مطالب کنار بگذاريد.

-  براي ترک کردن جلسه امتحان عجله نکنيد.

 در انتها تمام سؤالات را مرور کنيد.

-  مطمئن شويد که به تمام سؤالات پاسخ داده ايد.

-  پاسخ ها را يک بار ديگر بخوانيد و در صورت لزوم جمله بندي، املاي کلمات و … را تصحيح کنيد.

 

10. وقتي نتيجه امتحان را گرفتيد، آن را بررســـي کنيد.

 به اشکالات خود توجه کرده و سعي کنيد در آن زمينه بيشتر مطالعه کنيد.

- بـــراي امتحانات آخر سال، سؤالات امتحانات کلاســـي را دوره کنيد تا اشتباهات گذشته را تکـــرار نکنيد.

-  بهترين روش يادگيري را که براي شما مؤثر بوده، انتخاب کنيد.

-  روشهايي که براي شما کارآيي لازم را نداشته، کنار بگذاريد.

 

 سعي کنيد بهترين روش را پيدا کرده و بر روي آن تمرين کنيد تا به نتيجه مطلوب برسيد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

راز نبوغ اينشتين كشف شد

بازديد: 107

لابد قبول داريد كه آلبرت اينشتين يكي از بزرگترين نوابغ عالم است. ولي آيا مي‌دانيد كه تحقيقات نشان داده‌اند كه اينشتين فردي بوده كه در انجام امور بيشتر از سمت راست مغز خود استفاده مي‌كرده است؟ قوي‌ترين كامپيوتر دنيا درست در مابين گوش‌هاي شما قرار دارد. اين كامپيوتر كه ظرفيت آن يك ميليون بار بيش‌تر از قوي‌ترين كامپيوترهاي موجود در دنياست، همان مغز خارق‌العاده انسان است. خيلي جالب است كه هنوز هيچ بشري قادر نشده تمامي ظرفيت‌هاي آن را كشف كند. بحث نيمكره‌هاي مغزي و عملكرد آنان مسلما توجه بسياري از شما را به‌خود معطوف كرده است. جالب است بدانيد كه اكثر نوابغ علمي بزرگ نظير ون‌گوگ، اينشتين و يا اميلي‌ديكين‌سن (شاعر معروف امريكايي) از سمت‌راست مغز خود بيشتر استفاده مي‌كرده‌اند. اما يك سوِال خنده‌دار: آيا تابه‌حال از خود پرسيده‌ايد كه هر فردي چند تا مغز دارد؟ حتما مي‌خنديد و مي‌گوييد كه خب معلوم است كه يك مغز بيشتر ندارد. ولي حقيقت اين است كه مغز توسط يك شيار از وسط به دو نيمكره چپ و راست تقسيم مي‌شود و به‌نظر مي‌رسد كه هر كدام از آنها جهت انجام رفتارهاي ويژه‌اي اختصاصي شده‌اند. مثلا نيمكره چپ مغزي بيشتر جهت انجام اموري نظير تكلم، رياضيات و منطق فعال است، حال آنكه نيمكره راست بيشتر به تصور و تجسم‌هاي فضايي، تشخيص رنگ و چهره، تخيل و موسيقي مي‌پردازند. البته ذكر اين موضوع به اين معنا نيست كه هر نيمكره فقط يك كار مي‌كند و نيمكره ديگر آن كار را انجام نمي‌دهد يا از آن چيزي نمي‌داند، بلكه به‌دليل آنكه اين دونيم كره به‌توسط يك باند ضخيم به‌نام رابط مغزي كه حاوي 002 تا 052 ميليون رشته عصبي است با يكديگر در ارتباطند و اطلاعات را ردوبدل مي‌كنند، هر نيمكره از كاركرد نيمكره ديگر آگاهي دارد. لابد تاكنون با افرادي برخورد داشته‌ايد كه معتقدند چهره اشخاص را هيچ‌گاه فراموش نمي‌كنند ولي در بخاطر سپردن اسم آنها مشكل دارند. اين افراد در واقع جزو كساني هستند كه مغز راست‌شان توانايي‌هاي بيشتري دارد. آرتور كاستر در كتاب معروف خود به‌نام روح در ماشين، ميل‌ به جنگ و ويرانگري را ناشي از عدم رشد نيمه‌راست مغزي مي‌داند، همچنين طبق بررسي‌هاي محققان، ‌افرادي كه فقط با مغز چپ خود فكر يا عمل مي‌كنند، بيش از سايرين بيمار شده و مستعد آسيب و انجام اشتباه در زندگي خود هستند و اصولا خيلي موفق نيستند. ولي در طرف مقابل، افرادي كه با مغز راستشان فكر مي‌كنند،‌سالم‌تر بوده و كمتر مستعد آسيب هستند و اشتباهات كمتري در زندگي خود مرتكب مي‌شوند.در كل، 09 درصد مردم با سمت چپ مغز خود فكر مي‌كنند در حالي‌كه فقط 01 درصد مردم از نيمكره راست مغزشان جهت تفكر استفاده مي‌كنند. اكثر مردم تنها از يك نيمه مغز خود استفاده مي‌كنند و خيلي از طرف مقابل كار نمي‌كشند مگر در موارد خاصي كه نياز به ارتباط بين دو نيمكره باشد كه حتي در آن صورت نيز اين ارتباط توام با ضعف است. بررسي‌ها نشان داده‌اند كه هرگاه نيمكره ضعيف‌تر مغزي ترغيب به همكاري با نيمكره‌ قوي‌تر شود، افزايش فوق‌العاده‌اي در مجموع توانايي و كارآيي آنها حتي تا حد 5 تا 01 برابر ديده مي‌شود. به‌طور كلي، هر نيمكره مغزي داراي امواجي با فركانس‌هاي خاص خود است به‌طوري‌ كه فركانس امواج مغزي در سمت چپ مغز در حدود 02 سيكل‌ در ثانيه است در حالي كه، فركانس امواج سمت ‌راست در حدود 01 سيكل‌ در ثانيه است (فركانس آلفا.) اين فركانس‌ها شبيه به حالتي هستند كه در امواج راديويي وجود دارند. حتما همه مي‌دانيد كه موج اف.ام كيفيت بهتر و بسيار مطلوب‌تري نسبت به موج اي.ام‌ داشته و صداهاي زائد آن را ندارد. در مورد امواج مغزي هم اينگونه تفسير مي‌شود كه امواج فركانس آلفا كيفيت و حالت بهتري دارند. به‌خصوص در افرادي كه نيمكره حاوي امواج آلفا در آنها غالب است،‌اين امواج موجب مي‌شوند كه آن فرد زندگي سالم‌تري داشته و خوشحال‌تر و موفق‌تر باشد. حال حتما اين سوِال به ذهن شما مي‌رسد كه چگونه مي‌توان نيمكره مغزي غالب را تشخيص داد؟ به‌طور كلي اين موضوع كه كدام نيمكره مغزي در امر تكلم غالب‌تر است براي يك جراح اعصاب بسيار مهم است تا قبل از انجام هرگونه جراحي مغزي،‌نيمكره غالب را تشخيص داده و از آسيب‌رساني به نواحي تكلمي جلوگيري كند. يك راه تشخيص نيمكره غالب، انجام آزموني است به‌نام <وادا.> در طي اين تست، يك داروي بي‌هوش‌كننده سريع‌الاثر به‌نام سديم آميتال كه نام ديگرش آموباربيتال است به‌داخل شاهرگ (شريان كاروتيد) راست يا چپ تزريق مي‌شود. شاهرگ سمت راست خون را به نيمكره راست و شاهرگ سمت چپ خون را به نيمكره چپ مغزي مي‌برند. تزريق آموباربيتال به‌داخل رگ موجب به‌خواب رفتن موقتي نيمكره مربوطه مي‌شود. در اين حالت، چنانچه توانايي‌هاي تكلمي فردي در نيمكره چپ غالب باشد، پس از تزريق آموباربيتال به شاهرگ چپ و به خواب رفتن نيمكره چپ، اين فرد ديگر قادر به تكلم نخواهد بود. يك راه ديگر جهت بررسي قابليت‌هاي تكلمي مغزي،‌انجام تحريكات الكتريكي مغز است كه جراحان اعصاب آن را بر روي مغز باز انجام مي‌دهند. در اين روش با توجه به آنكه خود مغز گيرنده درد نداشته و قادر به درك درد نيست،‌جراح مغز يك الكترود را در نواحي مختلف مغز بيمار در حين جراحي قرار داده و از بيمار مي‌خواهد تا چيزي را كه حس مي‌كند و يا به آن فكر مي‌كند را بيان كند. افرادي كه سمت چپ مغزي‌شان براي تكلم غالب است،در صورت تحريكات الكتريكي نقاط مختلف كورتكس (قشر) مغزي سمت چپ تكلم‌شان دچار اختلال مي‌شود. توجه داشته باشيد كه چنانچه فردي فقط از كارآيي يك طرف مغز خود استفاده كند،‌اين موضوع دليل نارسايي و يا ناتواني طرف ديگر نيست،‌بلكه شايد علت آن اين باشد كه طرف ديگر مغزي تمرين كافي جهت استفاده و كاركرد مناسب را نداشته است. شايد يكي از دلايل اينكه ما اغلب كمتر از سمت راست مغز خود استفاده مي‌كنيم اين باشد كه اكثر روش‌هاي يادگيري و آموزشي جامعه كه ما غالبا با آن سروكار داريم بر روي توانايي‌هاي سمت چپ مغز متمركز شده‌اند و متا‡سفانه، اغلب روش‌هاي آموزشي مرسوم در جامعه كمتر حاوي روش‌هايي هستند كه موجب تقويت مغز راست مي‌‌شوند. پس اگر خواهان موفقيت هستيد،‌سعي كنيد كه مغز راست خودتان را قوي كنيد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس