پروژه و تحقیق رایگان - 1380

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تاریخچه زبان ایرانی

بازديد: 279

 

تاریخچه زبان ایرانی

معمول ترين  و ساده ترين  تعريفي كه از زبان  ارائه مي شود  اين است  كه زبان  وسيله برقراري  ارتباط  در جوامع بشري است . از هيمن  تعريف ساده مي توان  دريافت  كه زبان  امري اجتماعي  است .

از آنجا  كه جوامع  بشري  پيوسته  در حال تغيير و تحول  اند ، نهادهاي اجتماعي هم كه  بايد متناسب با نيازهاي  اجتماع باشند ، هيچ گاه ثابت  و يكسان  نمي مانند و همواره  براي هماهنگي با جامعه  و نيازهاي  آن متحول مي شوند .

بدين  ترتيب زبان  كه مهمترين  وسيله  و ابزار پيام  رساني و برقراري  ارتباط  و انتقال  مفاهيم  ذهني در جوامع بشري  است امري ثابت  نبوده  همواره  به تبع جامعه تحول مي يابد.

براي بررسي تحولات  جوامع بشري  و پي بردن  به علل و موجبات  اين تحولات  و شناختن حوادث ورويدادهاي كه منجر به پيدايش  عناصري  جديد و پديده هايي نو مي شوند  از تاريخ دور مي جوييم .

هم چنانكه  تاريخ  سرگذشت  اقوام و ملتهاي مختلف  و حوادث گذشته  برآنها را در زمانهاي مختلف شرح  مي دهد  به تاريخ يك زبان  نيز تغييرات  و دگرگونيهاي ان زبان در گذار زمان  و در طول  دوره  دوام  و رواج آن زبان مشخص مي كند . وبه كمك برررسيهاي تاريخي هر زبان  است كه  مي توان  هم تغييرات  و تحولات  آن  زبان را در ادوار تاريخي  مختلف  شناخت  و هم قواعد  و قوانين حاكم و ناظر برآن  تحولات  را بدست آورد . زبان هاي مختلف  به طرق  گوناگون باقي مانده است  جمع آوري  كرد و سپس اين اسناد  و مدارك  را به ترتيب تاريخي ، مرتب و منظم  نمود و آن گاه با توجه به شباهتها و تفاوتهاي ساختاري و صوتي زبان بكار رفته  در اين اسناد و با مقايسه  صورتهاي مختلف  زبان ، آن مدارك را دسته بندي و طبقه بندي نمود.

بدين ترتيب مشخص مي شود  كه هر زبان  از زماني  كه قديمي ترين آثار  مكتوب آن موجود است تا زمان حاضر ،دستخوش چه تحولات و تغييراتي شده است .

دراواخر قرن هجدهم ميلادي در پي رواج فقه الله و دستور تطبيقي زبان ها يكي از مهم ترين خانواده هاي زباني دنيا به نام خانواده زباني «خسرواردياني » كه زبان هاي ايراني نيز از اعضاي اين خانواده به شمار مي روند ،شناخته شد .

در ميان زبان هاي هندو اروپايي زبان فارسي اين ويژگي ممتاز را دارد كه مي توان تاريخ آن را بر اساس منابع و مدارك موجود در تمامي ادوار تاريخي از قرن ششم پيش از ميلاد تا زمان حاضر به طور پيوسته اي بررسي كرد .

زبان هاي فارسي در جهان

زبان و ادبيات فارسي به عنوان دومين  زبان جهان اسلام و زبان حوزه فرهنگي و تمدن ايراني با هزاران آثار گران سنگ در زمينه هاي مختلف ادبي ، عرفاني ، فلسفي ، تاريخي همواره مورد اعتنا و اعتقاد ايرانيان و مردمان سرزمين هاي دور و نزديك بوده است .

عليرغم حوادث و رويدادهاي پرتب و تاب و گاه ناخوشايند سه صده اخير باز هم اين زبان شيرين و دلنشين در دورترين نقاط جهان امروز حضورو نفوذدارد .

اين حضور و نفوذ حكايت از آن دارد كه در ژرفاي  زبان و ادب فارسي آنقدر  مهعاني  بلند و مضامين  دلنشين  علمي ادبي  اخلاقي و انساني وجود دارد كه هر انسان سليم الطبعي با اطلاع  واگاهي از آنها  خود به خود  به فارسي ئو ذخاير مندرج در آن  دل مي سپرد . اگر چجنين نبود  ترجمه  و تاليف  هزاران  كتاب و مقاله  از سوي  خارجيان ددرباره  اثار جاودان  و جهان  ادب فارسي  مانند : شاهنامه فردوسي ، خمسه  حكيم نظامي گنجوي ، گلستان  و بوستان  شيخ اجل مثنوي مولانا جلال الدين بلخي چهره نمي جست               هزارانايران شناس و ايران  دوست غير ايراني  دل و عمر بر سر شناخت ، فهم ، تفسير  و ترجمه  اين آثار  ارزنده در نمي باختند . واقع آن است  كه نكات  نغز و حكمتهاي بديع  و درسهاي  انسانيت ، بزرگواري  اخلاقي و مردم  دوستي در ادب  فارسي آنقدر  حلاوت ولطا فت  دارد كه  مي تواند عطش تمام تشنه كامان  وادي معرفت و حيرت  را يك  تنه به آب  عذب خوبيش سيراب گرداند.

با در نظر گرفتن  ويژگيها و مختصات  زباني  قديمي ترين آثار و مدارك  بازمانده  اززبانهاي  ايراني تا زمان حاضر  مي توان  تحولات تاريخي  زبانهاي  ايراني رابه سه دوره  مهم  تقسيم كرد .

1- دوره باستاني                2- دوره ميانه                 3- دوره جديد

بدين ترتيب  مي توان گفت  «زبان فارسي »كه  يكي از زبانهاي ايراني  از قديمترين  صورت  بازمانده  آن تا  فارسي دري ، سه  دوره تحولي ,: باستان ، ميانه و جديد  را پشت سر گذارده است .

بنابراين  زبان فارسي  جديد  دنباله  طبيعي و صورت تحول  يافته زبان  «فارسي ميانه » است  وفارسي ميانه  خود صورت تحول يافته زبان «فارسي باستان » مي باشد .

چون  زبانهاي دوره باستان  و ميانه  ديگر بصورت  زنده بكار  نمي روند  و تنها  در مطالعات  تاريخي از صورت  مكتوب آنها  استفاده  مي شود، بطور كلي با زبانهاي «مرده »و «خاموش» خوانده  مي شوند .

دوره ميانه

زبانهاي ايراني ميانه

زبانهايي كه حد فاصل  بين زبانهاي باستاني  و زبانهاي  دوره اخير ايران اند ، زبانهاي دوره ميانه  ناميده مي شوند . ميزان  و ملاك تشخيص زبانهاي ميانه را  از يكسو  ساده تر  بودن  نسبت به صورت  باستانيان  و تغيير و تحول آشكار در سيستم  و نظام زباني  قديم و از سويي ديگر متروك و خاموش بودن آن دانسته اند .

البته  با توجه  به سير و تحول تدريجي  زبان  از صورتي  به صورت ديگر ، تعيين تاريخ دقيق و مشخص به عنوان حد فاصل  قطعي  بين زبانهاي باستاني  ، ميانه و جديد  ميسر نيست .

زبان شناسان تاسيس سلسه اشكاني در حدود (250 سال پيش از ميلاد ) را آغاز  دوره  زبانهاي ايراني  ميانه محسوب مي دادند  اين دوره  تا پايان  فرمانروايي سلسله ساساني  يعني 651 ميلادي كه  سال شكست  ساسانيان  از قواي  مسلمين  و انقراض  اين حكومت است  ادامه مي يابد .

بدين  ترتيب دوره  زبانهاي ايراني  ميانه  در حدود  هزار سال ، از قرن  سوم پيش از ميلاد تا قرن  هفتم  ميلادي محسوب  مي شود .

با توجه  به اينكه  از نظر  تاريخي دوره  زبانهاي  باستاني  با انقراض هخامنشيان  در سال (330 پيش از ميلاد ) به پايان  مي رسد  و دوره  ميانه  نيز از(250 قبل از ميلاد) كه سراغاز حكومت  اشكانيان  است شروع  مي شود . فاصله اي  قريب يكصد سال  ميان  اين دو  دوره تاريخي  زبانهاي  ايراني  وجود دارد  كه درتتبعات   تاريخي  زبان فارسي  به «سالهاي تاريك » معروف است  زيرا پس از برافتادن  هخامنشيان  بدست اسكندر ، طولي نكشيد كه  اسكندر خود در گذشت  و سرزمينهاي تحت تسلط وي ميان  سردارانش  تقسيم  شد و فرمانروايي ايران  زمين ، را يك از سرداران  اسكندر موسوم  به «سلوكوسي» گرديد .

سلوكوس و اعقابش قريب صد سال در ايران  حكومت  كردند  كه در تاريخ  ايران به دوران  سلوكيها  معروف  است . آنچه مسلم است  اين است  كه بدليل  يوناني بودن  فرمانروايان  سلوكي زبان  و خط ايراني  كمتر مورد  توجه  دستگاه  حاكمه  بود  و همين  عامل  موجب رواج  و تاثير زبان فرهنگ  و هنر يونان  در زبان فرهنگ  و هنر ايراني  گرديد . تاثير مختصات  خط يوناني  در خطوط ايراني  ابداع شده  در دوره  ميانه  نيز به  هيمن دليل  است .

بنابراين در تمام دوران  سلوكي ها اثري  مكتوب از خط و زبان  ايراني  بر جاي نماند  و به همين  دليل هيچ گونه  اطلاع  و آگاهي از چگونگي و كيفيت  زبان فارسي  دراين  مقطع خاص زماني  نداريم .

آخرين آثار  بازمانده  از دوره  باستان ، متعلق  به دوره هخامنشي  است و اولين  آثاري كه از دوره  ميانه بدست  آمده به دوران  حكومت  اشكانيان  تعلق دارد  و دوران  حكومت سلوكيان  كه ميان دو  سلسله  ايراني هخامنشي و اشكاني است. «دوره تاريك »  در حلقه  مطالعات  تاريخي  زبان  فارسي  به شمار  مي رود . بدين ترتيب  زبانهاي  ايراني  دوره ميانه ، زبانهايي هستند كه  در فاصله  زماني  سالهاي 250 پيش از ميلاد  (تاسيس سلسله اشكاني ) و 651 ميلادي ( انقراض  سلسله ساساني ) در سرزمين ايران بكار مي رفتند .

( اين نكته  شايان دقت است كه با يك تحول اساسي و چشم گير سياسي و اجتماعي ، زبان يك جامعه يكباره متحول  نمي شود . بلكه  ايجاد تغيير و تحول  در سيستم و نظام  زبان امري  است كه  به آهستگي و طي  قرنهاي  متمادي  صورت مي پذيرد )

از ميان  زبانهاي متعددي كه درايران  دوره ميانه بكار  مي رفتند  آثار و اسناد  مكتوبي اززبانهاي «پهلوي اشكاني »«پهلوي ساساني » «سعدي »«سكايي»«بلخي »«خوارزمي »باقي مانده  است .

اين زبانها با توجه  به مختصات  وويژگيهاي ساختاري  و موقعيت  و محدوده  جغرافي شان  به دو گروه  اصلي تقسيم  مي شوند .

الف : زبانهاي  گروه شرقي

ب: زبانهاي گروه غربي

ادبيات  زبانهاي  ايراني  ميانه  گروه شرقي

زبانهاي  ايراني ميانه  متعلق به گروه شرقي كه از آنها  آثاري باقي مانده  است عبارتند از :

1- سعدي         2- سكايي             3- بلخي               4- خوارزمي

سعدي

به زبان  سعدي در ايالت  سغد قديم  سخن گفته  مي شد كه مهم ترين  شهرهاي  آن سمرقند و بخارا (در جمهوري ازبكستان  كنوني ) بوده است .

علاوه بر اين ايالت ، زبان  سغدي در نواحي ديگر مانند  واحه هاي تورفان  در تركستان شرقي به عنوان  زبان  مراورات  تجاري و فرهنگي و زبان اداري و تاليف  و تصنيف رواج  داشته است  . از كتيبه بوگوت  در مغو لستان ، كه متعلق  به اندك  زماني پس از 581 ميلادي است ، چنين  بر مي آيد  كه سغدي  زبان رسمي  نخستين  امپراتوري تركان  بوده است  . اين زبان نه تنها  در مكه  هاي حكم  دانان  سغده بلكه  در اسناد رسمي  و نامه هاي  آنها  نيز به كار مي رفت  و درآسياي ميانه به عنوان  زبان  ميانجي ، از قرن  ششم تا دهم  ميلادي (چهارم ) معمول  بود  لا گسترش زبان فارسي  در آسياي ميانه  از حدود  قرن چهارم  هجري ، سغدي به تدريج  از اهميت  افتاد . با اين همه ، زرمنشان به عنوان  زبان تكلم تا حمله مغول  در قرن  هفتم هجري همچنان  به حيات خود ادامه داد .  بازمانده اي  از اين  زبان  اكنون در دره رودخانه           در شمال  كوه نقياب ( در جمهوري تاجكيستان ) قراول است . آثار  سغدي را بر حسب موضوع ،مي توان به دو دسته عمده تقسيم كرد : آثار غير ديني و آثار ديني .

آثار غير ديني سغدي

آثار  غير ديني سغري مشتمل  بر نوشته هاي  روي سكه ها ، اشياء سيمين ، منسوجات ، چرم  سفالينه ها و سنگهاي گرانبهاست .

قديم ترين  سكه هاي سغري  متعلق به قرن دوم  ميلادي است  و جديدترين آنها از دوران  حكومت  عورك  فرامانرواي سمرقند است كه  در ناحيه  پنجكنت (جمهوري تاجيكستان ) بدست  آمده اند .

نامه هاي  قديمي سغري

اين مجموعه ، كه شامل  پنج  نامه كامل  و چند  قطعه ناقص است ، در يك  برج نگهباني  متعلق  به ديوار  چين در غرب  تون هوانگ بدست آمده و احتمالا  به اوايل  قرن  چهارم  ميلادي  تعلق دارد .

اين اسناد  قديم ترين آثار مفصل سغري است و علاوه  بر اهميت  زبان شناسي ، از جهت  در برداشتن  اشاراتي  به حوادث تاريخي  و پي بردن  به چگونگي نامه  نويسي  نيز مهم به شمار  مي رود .

آثار  مكشوفه در سند  عليا

 در كاوشهاي آسماني پاكستاني  بين سالهاي 1979 تا 1988 در نواحي  ميان دهكده  شاتيان و شهر چيلاس و در هوترا در دره  سفر عليا ( شمال پاكستان ) بيش از 670 سنگ نوشته  كوچك  به  زبانهاي  ايراني  ميانه  كشف گرديد  كه بيشتر  ان كتيبه هاي سغري است  اين كتيبه  ها همه از  قرن چهارم  ميلادي  هستند  و از نظر  در برداشتن  نام هاي خاص ، همه به شمار  مي روند .

كتيبه بوگوت

اين كتيبه در سال 1956 در غرب  بروگوت  در جمهوري مغولستان  كشف گرديد ، بر سه طرف  سنگ فرار قائمي نگاشته  شده  و جمعاً داراي 29 سطر است  و در طرف چهارم  سنگ كتيبه اي  به سنسكريت (به خط براهي ) نگاشته  شده است . اين  كتيبه  مربوط به كوتاه  زماني  پس از 581 ميلادي  است و از جهت  در برداشتن  اطلاعاتي  درباره  تاريخ  فرمان روايان تركان ، حائز اهميت است .

كتيبه  هاي افراسياب

در سال 1965 در خرابه هاي  افراسياب در شمال  سمرقند  كنوني (جمهوري ازبكستان ) به همراه  نقش و نگارهاي روي ديوار حدود 10 كتيبه سغري  كشف گرديد . كتيبه  ها در شرح نقوش  روي ديوارهاست . بر يكي از ديوارها يك كتيبه 16 سطري  وجود دارد  كه در ان  شرح  بار يافتن  فرستاده  چغانيان به حضور  فرمان رواي  سمرقند  به نام  ورهومن آمده است  و پس از آن  سخن از فرستاده چاچي است . اين كتيبه ها متعلق به اواخر قرن  هفتم  و اوايل  قرن هشتم ميلادي  است .

كتيبه هاي پنجكنت

كتيبه هاي  كوچكي در پنجكنت ( تاجيكستان ) برروي  ظروف  سفالين ، استخوان و ظروف  سنگي بدست آمده است  كه به اواخر  قرن  هفتم  واوايل قرن هشتم تعلق دارند . از ميان  اين آثار  يك قطعه  سفال  نوشته  شش سطري از اهميت  بيشتري  برخودار است .  اين  نوشته مشتمل است بر فهرست الفباي سغري ، نام كاتب آن (درواسپ ) و حاكمي (كوي فرن ) كه دستور  تهيه آن را داده است .

كتيبه هايي كه برروي  چوب متعلق به قصر  چهل  هجره  در شمال اسرو شنه (تاجكيستان ) بدست آمده است .

نيز متعلق  به اواخر  قرن  هفتم  واوايل  هشتم ميلادي است .

آثار كوه منع

در1933 در خرابه نماي دژي در كوه  مغ در شمال  تاجكيستان 74 فقره  سند متعلق به بايگاني  ديواشتيج ،آخرين  فرمان رواي سغرؤ، بدست امد وي بهدنبال  حمله  اعراب  به قلمرو فرمان روايي خود به ان  دژ  كوهستاني  پناهنده  شده بود  . اين اسناد  كه روي چرم  و كاغذ  و پوست  نوشته  شده  ، مشتمل  بر  نامه هاي اداري اسناد مالي ،يادداشتها و دستورهاي اداري  و يك قباله ازدواج است .

اين آثار  از نظر پي بردن  به شرايط سياسي و اقتصادي  ناحيه  سغر در اوايل  قرن  هشتم ميلادي  اهميت بسيار دارد .  همچنين  نامه هاي  بدست آمده

 

كتيبه لادك

كتيبه اي  كوتاه در 9 سطر  در لادك  در  ، جنوب غربي جامو كشمير در دست  است كه  احتمالاً متعلق  به 2/841 ميلادي است  و باديد  آن را  از نوع  كتيبه هاي ياد بودي به شمار آورد  .در اين كتيبه  امده است كه مردي سمرقندي  به نانم  نوش فرن كه به عنوان  فرستاده راهي  درباره  خاقان     است .  به ناحيه  لادك  رسيده است . كتيبه  با ذكر سال (210 احتمالاًيزدگردي ) شروع  مي شد.

كتيبه  قره  بلگون

اين كتيبه  به سه زبان (سغدي ،چيني و اويغوري ) است  ودر قره بلگون ، پايتخت  تابستاني  شاهان  اويفوري در ساحل رودخانه  ارغوان  در مغولستان به دست  آمده  و متعلق به تاريخي بين 808 تا 821 ميلادي است . اين كتيبه  را خاقان  او يغور  به مناسب  گرويدنش به مانويت بر پا داشته است .

كتبيه هاي قرقيزستان

كتيبه هايي در جمهوري  قرقيزستان  كه بر روي  صخره  يا سنگ  به دستور  فرمان  روايان  ترك  قره خان  نگاشته  شده بدست  آمده است  و بايد آنها را  از نوع  كتيبه هاي يادبودي  به شمار آورد . بعضي از آنها  با ذكر تاريخ  ( به احتمال  قوي يزدگردي ) شروع  مي شود . اين كتيبه  ها از قرن 9 تا 11 ميلادي هستند .

علاوه  بر اين  ، سفال  نوشته هايي در نواحي  گوناگون  سغر قديم  مانند  ورخشه (بخارا ) ،فرغانه ، هفت  رود و وادي حصار و چند سفال نوشته  از خرابه هاي  مرو (تركمنستان ) بدست آمده  است . آثار غير ديني به خط خاص سغدي  نوشته  شده است .

آثار  ديني سغدي

اين آثار  متعلق  به پيروان  اديان  بودايي و مسيحي  و مانوي است  و همه آنها در اوايل  قرن بيستم  ميلادي  در نواحي  تورفان  و تون  هوانگ ، در جنوب  شرقي  تورفان ، در تركمنستان  چين ، كه پيروان  اين اديان  دران  جا مستقر شده بودند ، بدست آمده است .

آثار بودايي

اصطلاحات به كار رفته  به خوبي  نشان  مي دهد كه  اين آثار  بدست آمده بيشتر  از اصل سنكريت يا چيني  به سغدي ترجمه شده است  و تعيين  هويت  و تطبيق بسياري  از انها  با اصل ، تاكنون  انجام گرفته  است .  بسياري از اين  آثار به شيوه سوتره هاي  هندي نوشته شده است  و بعضي نيز ترجمه هاي جاتكه ها (داستان  زندگي بودا )واودانه ها (مقوله اي از داستانهاي روايي هند ) هستند .

از مهم ترين  آثار سغدي  بودايي مي توان  از دو كتاب  نام برد . و سنتره  جاتكه ، داستان  تولد  بود او  سوتراي علت  و معلول.

رساله هاي ديگر  در مجموعه  هاي آثار  سغدي بودايي به چاپ رسيده است  كه مفصل ترين آنها متون سغدي  محفوظ  در كتابخانه  ملي پاريس  است . در اين  مجموعه  علاوه بر متون خاص بودايي ، متن هايي نيز كه  اختصاصاً جنبه ديني  ندارد ، مانند متون پزشكي ، طلسم باران و بعضي اندرزها و سخنان  حكيمانه  نيز آمده است .

قطعه اي  كه از داستان  رستم  در اين مجموعه آمده  از نظر  ادبيات فارسي  اهميت ويژه اي  دارد.

آثار مسيحي

نوشته هاي سغدي  مسيحي بيشتر  در بولاييق در شمال  تورفان  كشف گرديده است  اين آثار  بيشتر از  سرياني ، زبان ديني مسيحيان     آسياي ميانه ، ترجمه شده است ودر مواردي . متن  سغدي همراه متن  سرياني  است .  در مواردي نيز متن  اززبان پارتي و احتمالا از فارسي ميانه  مانوي ترجمه  شده است .  متون سغدي  مسيحي  شامل  ترجمه  بخش هايي از كتاب  متون ( دانيال، سوقا، يوحنا ) اعمال  قدسيان ( مانند بادشبا و جرحين /جرج قديس ) مقاتل يا اعمال  شهداي مسيحي (مانند اعمال  پيشيون معاصر  يزد گرد دوم ساساني كه در آن شرح داده  شده است  كه چگونه وي توانسته  است  دختري بنام ناهيد و پدرش آدر هر مزد را كه  موبر بوده  ، مسيحي  كند و سرانجام  هر سه شهيد شده اند ، شهداي زمان شاپور دوم ) مواعظ و تفاسير ،  فرامير ، مجموعه اي از چيستان  ها و غيره .

آثار سغدي مسيحي  به گونه اي  از خط  سرياني  سطر بخيلي نوشته شده است .

مسيحيان  سغدي زبان ،گاه آثار خود را به زبان سغدي  نيز نوشته اند

آثار مانوي .

هيچ متن كاملي به زبان سغدي مانوي  بر جاي  نمانده است ،آنچه بدست آمده  قطعاتي از متون  گوناگون  است .  از كتابهاي هفتگانه  اصلي  مانويان ، تنها  قطعاتي  از كتاب  غولان  و قطعات  كوتاهي از نامه ها  در دست است .

مهم ترين  اثر سغدي مانوي عبارت اند از : توبه  نامه ها ، سرودهاي كوچك و بزرگ ، سرگذشت  دين ، تكوين  سالم ، داستانها و تمثيلها ، واژه نامه  و فهرست  لغات  و فهرست  نام  ملتها  و جداول تقويمي و  غيره .

متون  مانوي به خاص مانويان  نوشته شده است .

سكايي

آثاري به زبان  سكايي در اواخر قرن نوزدهم  و اوايل  قرن بيستم  در تمشق ، نزديك  مارال باشي واقع در شمال شرقي  كاشمر ودرختن ، در جنوب  شرقي همان شهر  بدست آمده است .

همه اين آثار متعلق به بوداييان  است  و حتي اثار غير ديني سكايي نيز رنگ و      بودايي دارد .

آثار غير ديني  بخشي شامل  نامه هاي  خصوصي  و بخشي  شامل  مكاتبات  ديوان  ختن است .

آثار سكايي رابه دو دسته سكايي ختني (يا ختني مطلق ) و سكايي تمشق تقسيم  مي كنند. آثار تمشقي از نظر  زبان  كهنه ترند .

تقريباً همه آثار  بودايي از سنكريت ترجمه  شده اند  كه فقط  اصل  بعضي  از آنها  در دست  است و اصل  بسياري از اين آثار  را از روي ترجمه  هاي  تبتي و چيني موجود  كه اصل  سنسكريت آنها از ميان  رفته است ، مي توان  باز شناخت . ترجمه ها گاه  تحت اللفظي  و گاه  نسبتاً آزاد  است .  متون  سكايي  شامل  مطالب  مربوط به اصول  عقايد ، تمثيل ها و روايتها  ، اقرارنامه ها و توبه نامه ، رسالت طبي ، يك متن  كوچك جغرافيايي ، واژه نامه هايي چيني ختني و يك واژه نامه تركي ختني است . مفصل ترين  متن  ختني  كتاب زمبست به شعر است .  داستان  هندي  رامه و همسرش سيتا منظومه اي  حماسي  است كه  از ان  تفسيري  بودايي شده است .  در ميان  اشعار  ختني ، نمونه هايي از اشعار  غنايي و مديحه  نيز وجود دارد .  نسخه هاي موجود  ختني در تاريخ 700 تا1000 ميلادي به خط  براهي (مقتبس از سنسكريت ) نوشته شده است .

خوارزمي

آثار بدست آمده  از زبان  خوارزمي قديم  به دو دسته عمده  تقسيم  مي شود .

آثار  خوارزمي  قديم و آثار خوارزمي متاخر

آثار قديم مشتمل است بر نوشته هاي روس سكه هاي فرمان روايان خوارزم (قرن 2يا3 ق . م ) .

كتيبه هايي برروي چوب و چرم  از ناحيه  تو يراق قلعه  احتمالاً متعلق به قرن دوم ميلادي ، كتيبه هايي (حدود صد قطعه ) بر ديوار  استودان هايي (ظروف مخصوص قراردادن استخوان مرده ) از ناحيه توق قلعه  محتملاً مربوط به قرن  هفتم ميلادي  و كتيبه هايي برروي  ظروف  سيمين  با تاريخ  هايي احتمالاً ميان  قرن ششم تا هشتم ميلادي  و سفالينه اي  از ناحيه  خود ( هو مبوز) تپه . اين آثار  همه به  خط قديم خوارزمي  كه مقتبس از خط آرامي بوده  ، نوشته شده  ودر انها  هزوارشي نيز بكار رفته است .

آثارمتاخرخوارزمي ازدوران  اسلامي وهمه به خط عربي است. درآثاربيروني مانند آثار الباقيه وصيدنيه كلمات خوارزمي  بسياري  نقل شده است .

در نسخه اي از كتاب  لغت مشهور زمخشري به نام  مقدمه الادب در برابر كلمات  و جمله هاي فارسي ، معادل آنها به زبان  خوارزمي آمده است . در دو نسخه  ديگر  از اين كتاب نيز گاه گاه  معادل  خوارزمي  كلمات  عربي نقل شده است .

جمله هاي خوارزمي  را همچنين  در دسته اي از كتابهاي فقهي  مي يابيم :

قيميه الدهر في فتاوي اهل الدهر تاليف محمد بن محمود الترجماني .

قنيه المينه تاليف نجم الدين  الزاهدي الغزميني .

و رساله كوچكي به نام رساله  الالفاظ الخوارزميه التحافي قنيه المسبوط تاليف كمال الدين العمادي الجرجاني ، مشتمل بر شرح لغات خوارزمي قنيه المينه

همان گونه كه از عنوان  و محتواي اين آثارمعلوم مي گردد. هيچ كدام  ازآنها از نظر  ادبي اعتبار چنداني ندارد ، گرچه  اهميت آنها  از نظر  زبان شناسي مسلم است .

بلخي

قديم ترين اثر از زبان بلخي  متعلق به قرن دوم  ميلادي است و آن كتيبه اي است  در 25 سطر  كه در مدخل معبدي  در سرخ كتل  در جنوب  شرقي  بغلان  بدست امده  است .

كتيبه هاي كوچك تري  نيز در اين  ناحيه  كشف  گرديده است  . كتيبه هاي كوچك تري نيز از افغانستان  و ازبكستان  نيز در دست است  ، اين آثار  به خط يوناني  نوشته شده است  . علاوه  بر اين  كتيبه ها ، 8 قطعه دست نوشته نيز به  خط يوناني بلخي  در تركمنستان  چين بدست آمده  است  و بنظر مي رسد  متعلق به بوداييان  بوده است  . قطعه اي  نيز به زبان  بلخي و به خط مانوي  در دست است .

زبانهاي  ايراني ميانه  گروه  غربي

زبانهاي  ايراني ميانه  گروه غربي رابه  دو زبان  شمالي و جنوبي  تقسيم  مي كنند.

زبان  ايراني ميانه  شمالي و جنوبي  ،زبان  ايلت  باستاني « يارت» است   نام اين سرزمين در كتيبه  داريوش  به صورت      Paryawa = پرتو ذكر شده است .

زبان  ايراني ميانه  جنوبي غربي ، زبان  ايالت «پاريس»است  كه در كتيبه  هاي فارسي  باستان به  صورت Parsa = پارسي ذكر شده است .

زبان پارتي

زبان  ايراني  ميانه غربي شمالي  كه زبان  قوم  پارت  بوده است  در مدت  حكومت اشكانيان زبان  رسمي  و اداري ايران بود.

زبان پارتي  به نامهاي پهلوانيك و پهلوي اشكاني نيز خوانده مي شود.  اين زبان  تقريباٌ تا حدود  قرن 4 ميلادي  در ايران  رواج  داشت  و حتي  كتيبه هاي  شاهان  نخستين  ساساني  نيز  به اين  زبان  نگاشته  مي شد .  زبان ÷ارتي  در زبان  فارسي ميانه  تاثير قابل  توجهي  داشته است  و بسياري  از واژه هاي  ÷ارتي  از طريق زبان فارسي  ميانه  وارد زبان  فارسي جديد شده است .

آثار  و اسنادي  كه از زبان  پارتي  موجود  است بطور كلي  به دو دسته  تقسيم  مي شود .

الف :آثاري  كه به خط پارتي نوشته  شده است .

بيوكليماتيك : آثاري كه به خط مانوي نگارش  يافته  اند و به نام  متون  تورفاني مشهورند .

اسناد نوع اول  عبارتند از :

1.      كتيبه ها

كتيبه هاي  شاهان  نخستين  ساساني  از جمله  اردشير شاپور  اول كه در قرن  سوم ميلادي  نوشته شده اند  به يه  زبان  ميانه ، ÷ارتي و يوناني  مي باشند . اين كتيبه ها  در نقش رستم (كعبه زردشت ) نقش رجب بيشاپور و حاجي آباد قرار  دارند .

كتيبه هاي شاهان  بعدي  ساساني  از جمله  كتيبه  نرسي دريا يكولي به دوزبان  فارسي ميانه و پارتي  است و  بلاخره  كتيبه هاي شاهان  آخري ساساني  تنها به زبان  فارسي ميانه است .

 بدين ترتيب ،كتيبه هاي شاهاناوليه  ساساني  از زمره  منابع  مكتوب بازمانده  از زبان  پارتي است  زيرا اين  كتيبه ها  علاوه  بر زبان  فارسي ميانه  به زبان پارتي  نيز  نوشته  شده اند .

به اين  منابع  مي توان  كتيبه هاي كال  چنگال  نزديك  بيرجند در جنوب  خراسان  كه احتمالا مربوط  به نيمه  اول قرن  سوم  ميلادي است  و كتيبه  اردوان  پنجم  را كه در  شوش  كشف  شده  افزود .

2.      سكه ها

شاهان  اشكاني  تا مدتها نام خود رابرروي  سكه ها  به يوناني  مي نوشتند و كلمه  فيلهلن به يوناني روي آنها  ديده مي شود  و گاهي  كلماتي  نيز به  خط پارتي  به چشم  مي خورد  اما از  حدود  قرن  اول ميلادي (از زمان  بلاش اول حدود 51 تا حدود 7680 م)  زبان  و خط پارتي  بكار رفته  است .

در ابتدا  نوشته هاي  پارتي  سكه ها  شامل  صورت  خلاصه  شده نام  شاه بوده  مانند ول به جاي ولگش = بلاش ) وبعد  در ثلث دوم قرن  دوم ميلادي نوشته ها  مفصل تر  مي شود  و نام شاه  به صورت  كامل ذكر مي گردد.

در روي  سكه هاي  مسي شاهان  محلي ايلام (جنوب شرقي  خوزستان ) در قرن  اول و دوم  ميلادي  نيز ظاهراٌ نوشته هاي پارتي  ديده مي شود .

مهرهايي نيز به خط پارتي  در دست است . اين مهرها احتمالاٌ متعلق به اواخر  دوره اشكاني و اوايل  دوره ساساني است .

3.      سفال نوشته ها

تعدادي از سفال  نوشته هايي كه در كاوش هاي باستان شناسي در ناحيه  ورامين  و چال طرخان عشق آباد (نزديك ري ) و قصر او نصر (نزديك شيراز ) و مواضع  گوناگون  در جنوب  جمهوري  تركمنستان  بدست آمده ، داراي نوشته هايي با مركب  به خط  پهلوي متصل است .

        كه در نزديكي  عشق آباد  پايتخت  تركمنستان  واقع شده است  . شهر مشهور  و قديمي  پارت است و  احتمالا مقبره  شاهان  اشكاني  نسز در اين  شهر قرار دارد .  از سنا به تعداد قابل  توجهي قطعات  سفالينه  يافت  شده كه  متعلق  به قرن  اول قبل  از ميلاد  است .  اين آثار  سفالي  داراي  مكتوباتي است كه  به زبان  پارتي  و به خطي مخوط  از آرامي  و پارتي  نوشته شده است اين نوشته  ها بر روي  كوزه هايي بوده است كه  براي حمل  شراب  از انهااستفاده  مي شد و شامل  نام هاي اشخاص جايها وزن و تاريخ است .

4.      قباله هاي اورامان

سه نوع معامله مربوط  به فروش  دو تاكستان  كه بر روي  پوست  آهو نوشته شده  در ادرامان  كردستان  پيدا  شده است  و اكنون  در حوزه  بريتانيا نگاهداري  مي شود .

دو سند  از اين  سه نوع ،به زبان  و خط يوناني  است  و هر  دو تاريخ  سلوكي دارد .  يكي  معادل 84/88 ق.م و ديگري معادل 21/22 ق.م  است  و در ÷شت  يكي از آنها  چند كلمه اي  به زبان  و خط پارتي  نوشته  شده كه خلاصه  متن يوناني  است و احتمالاٌ تاريخ نگارش آن نسبت به متن  يوناني  جديدتر  است .  سند سوم  به زبان  و خط پارتي  است و تاريخ  اشكاني دارد  كه معادل  سده اول  ميلادي  است .  خط پارتي  اين  متن به خط  سفالينه  هاي نسا  شباهت  دارد .

5. اسناد   مورا اوروپوسي

از حضريات  انجام شده  در ناحيه دورا اروپوسي در ساحل  رودخانه فرات  در وسيله  كنوني  نزديك  مرز  عراق ، تعدادي آثار ايراني ميانه ، هم به پارتي  وهم  به فارسي  ميانه  بدست آمده است .

دريكي از بادتگاههاي محلي  سه ديوار  نگاره به زبان  پارتي  پيدا شده است . همچنين  از اين ناحيه  سفالينه هايي به دو زبان  فارسي  ميانه  و پارتي  بدست آمده ات .

زبان  فارسي ميانه

فارسي  ميانه  زبان  ايراني  مانه  جنوبي غربي  است كه  زبان  ايالت  پارس  بود  . از آن جهت  كه صورت  ميانه فارسي باستان  و فارسي  جديد است  فارسي ميانه  خوانده مي شود .  از اين زبان  با نامهاي پارسيك و پهلوي ساساني  نيز ياد مي شود .

فارسي ميانه  در دوره  ساسانيان  زبان  رسمي  و اداري ايراني بود . ولي براي تعيين  مدت  روج فارسي ميانه  مي بايد  چندين  قرن  نيز به اين  تاريخ رسمي  افزود  زيرا  يك تحول  اساسي و مهم  سياسي اجتماعي  بلافاصله  موجب  تحول زبان  نمي گردد بلكه  دهها سال طول  مي كشد  تا زبان  در هر يك از دوره  تحولي را پشت سر  بگذارد .

 زبان فارسي  فارسي  ميانه  هم  از اين قاعده  مستثني  نبود  و تحول  آن  به صورت  فارسي  جديد  در مدت  زمان مديدي  بيش از دو قرن  به طول انجاميد  و آثار و اسناد فراواني  به زبان  فارسي ميانه  كه در بررسيهاي  تاريخ  زبان فارسي  اهميت  دارند  در طول  قرون  اوليه هجري  به رشته  تحرير درامد .

بنابر گواهي هاي موجود  تا اواخر قرن  سوم  هجري  برابر با  اواسط قرن  دهم  ميلادي  هنوز  اين  زبان به دروه  تحولي  جديد  خود نرسيده بود .

نخستين  آثار  زبان  فارسي  جديد كه به  خط عربي  نوشته شده اند  و مرحله  نوين تحول زبان  فارسي را  منعكس  مي كنند  به اواخر  قرن سوم  و اوايل  قرن چهارم  مربوط اند .

بدين ترتيب  دوره فارسي  جديد ملاٌ هزار ساله اخير است .

خط پهلوي

خطي كه براي نوشتن  متون فارسي  ميانه  بكار رفته بسيار  شبيه  خط متون  پارتي است  و به همان  نام پهلوي خوانده مي شود .

خز پهلوي در سراسر دوره ميانه  يعني از دوران  اشكاني تا حدود  قرن سوم  هجري در سنگ  نوشته ها ، سكه ها  اسناد معاملات ،كتابها و رساله هاي گوناگوني  كه به زبانهاي  پارتي و فارسي  ميانه  نوشته شده  بكار رفته  است .

خط پهلوي در زمان اشكانيان  از روي  خط آرامي  اقتباس شد و  نسبت به قومي  كه حاكم  بودند (توم پرتو ) پهلوي خوانده شد و در دوره هاي ساسانيان  نيز همين  خط با اندكي  تفاوت  بكار رفت .

همانطور  كه قبلاٌ گفتيم  زبانهاي ايراني  ميانه  هم به نام  پهلوي خوانده مي شدند  براثر اختلاط دو مفهوم  زبان  و خط در اذهان ، فظ پهلوي علاوه  بر زبان  به خط  نيز اطلاق  شد .

خط پهلوي  گونه  هاي متعددي  دارد از جمله :

الف :پهلوي اشكاني ، اين خط  به صورت  خطي  كتيبه اي  است و بروي مهره ها و سكه هاي  سلاطين  اشكاني ديده مي شود .

ب: پهلوي  كتيبه اي ، خطي است  كه در سنگنوشته ها  و سكه هاي دوره  ساساني  بكار رفته  است .

ج: پهلوي كتابي : خط تحريري كه نامه ها  و كتابها  را بدان  مي نوشتند .

ظاهرا در دوره  ساساني  خطوط  متعددي در ايران  متداول  بود كه  هر يك  از آنها  مورد  استعمال ويژه اي  داشت  و به جاي  خط لفظ  را بكار مي بردند . برخي از مورخان  اسلامي  از جمله  حمزه  اصفهاني و ابن نديم  ضمن  نقل  مطالبي درباره  خطوط  ايراني در زمان  ساسانيان  انواع انها را بر شمرده اند  و تعدادشان را هفت ذكر كرده اند .

خط پهلوي  از جهت  اصول  شبيه  خط فارسي  جديد است  . اين  شباهت  و همسانهاي موجود ميان دو  خط فارسي  ميانه و جديد  امري اتفاقي  و تصادفي  نيست  بلكه بدان  دليل است كه  هردوي آنها  از يك  آشبخور  سرچشمه  گرفته اند . خطوط  ايراين ميانه  از خط آرامي  كه  خودريشه سامي دراد .  اقتباس  شده بودند  و خط فارسي  جديد همان خط كوفي عربي است  كه با تغييرات جزئي  و ظاهري به صورت  كنوني درامده است  خط عربي  خود از زمره  خطوط  سامي  مي باشد  . خواندن  خط پهلوي دشواريهاي عديده اي دارد و از جمله  ينكه  برخي از حروف آن  چند صدايي هستند  و گاه  يك نويسه  بردو يا چند  واج دلالت مي كند .

مثلا نويسه هاي د،ا،س،ن هريك  نشانه  واجهاي متعددي به شرح  زير مي باشد :

د=ي،د،گ،ج و ذ               ا= ر،ن،و

س،خ،آ                           ن=ف،پ

شكل ديگر اين خط ا ز پيو ستن حروف به يكد يگر نا شي مي شود توضيح اين كه گا ه بر اثر اتصا ل دو حرف شكلي  حاصل ميشود كه شبيه به حرف سو مي است مثلا در خط فارسي جديدكه اگر نقطه هاي با يا نا رادر نظر  نگيريم  پس از پيوستن  اين حروف  به شكل سا  در مي ايد  كه شبيه س است .

 

 
 


همچنين در خط پهلوي همانند خط عربي  نويسه اي  براي ضبط مصوتهاي كوتاه  يعنيَ     ِ      ُ   وجو ندارد  و همين  امر خود  موجب بروز شكالاتي  در خواندن  خط پهلوي مي شود . مهمترين  عامل  دشواري  خط پهلوي اين است كه  در اين خط  هم مانند  اغلب  خطوط ايراني  دوره ميانه  عنصري به نام  هزوارش وجود دارد .

هزوراش

هزوارشها  كلماتي به زبان آرامي اند كه  خط پهلوي نوشته  مس شوند و ظاهراٌ در موقع  خواندن  معادل  فارسي ميانه  آنها تلفظ مي شود مثلاٌ:

MN مي نوشتند  و از  مي خواندند (من عربي )

YDE مي نوشتند ودست مي خواندند (يد)

YEMمي نوشتند وروز  مي خواندند(يوم )

LYLYA مي نوشتند و شب مي خواندند (ليل)

علت وجودهزوارش در خطوط ايراني آن است  كه از دوران هخامنشي كاتبان آرامي  به پشت  و ضبط درادين و امر دبيري و منشيگري  اشتغال داشتند و همين امرموجب اقتباس خطوط ايراني از خط آرامي شد.بدين ترتسب ،كاتبان آرامي به زبان خودتسلط بيشتري داشتندهنگام  نوشتن زبانهاي ايراني معادل برخي از كلمات رااز زبان  خودمي نوشتند . كلمات  هزوارش بيشتر شامل حروف اضافه  ،ضماير بن افعال و برخي  اسامي ويژه  بودكه كاربردشان درزبان زيادبود و نگارشي معادلهاي آرامي براي اين دبيران  متناسب ترو سهل تر مي نمود.

نكته  قابل توجه درمورد هزوارشان  اين است كه  تنها معادل آرامي حروف اضافه ،ضماير اسمها  نوشته  مي شد . درحاليكه وضعيت افعال فرق مي كرد . چون دستگاه  صرف  و ساخت  افعال  درزبان  فارسي با آرامي  فرق داشت  ناچار پس از نوشتن  صورت آرامي فعل به عنوان  ماده  وبن ،شناسه ها و يا پسوند مصدري (جزءصرفي فعل ) مطابق روال زبان فارسي بدان افزوده  مي شأ . مثلاٌ مصدر آمدن  به دو بخش تقسيم مي شد يكي  ماده كلمه كه آن رابه زبان آرامي YATWN ياتون مي نوشتند وديگر علامت مصدر زبان  فارسي يعني  تن كه آن را به دنبال  صورت  آرامي فعل  مي افزودند درنتيجه واژه آمدن به صورت ياتونتن نوشته مي شد همچنين درصيغه هاي ديگر صرفي نظير آيم وآيد صورتهاي ياتونيم وياتونيت نوشته مي شد.

تعدادهزوارشها در متون  پهلوي به مراتب فراوانترو متنوع تر از متون  متاخر است  در بعضي از متون  متاخر براي يك واژه واحد ،گاهي هردو صورت هزوارشي  غير هزوارشي بكار ميرود . مثلاٌ واژه روزدراين گونه متون به دو صورت هزوارشي (YOWM=يوم ) ر غير هزوارشي (RAZ=روز ) نوشته مي شد.

دردوره ميانه گذشته ازانواع خطوطي كه آنها را پهلوي مي خواندند براي نوشتن زبانهاي ايراني چندخط ديگرهم بكاررفته كه ظاهراٌ همه آنها از اصل آرامي مشتق بوده اند از جمله خط مانوي

خط مانوي

ماني در قرن سوم  ميلادي به تبليغ آيين خويش پرداخت  ر آيين مانوي درقرن  سوم ر چهارم  ميلادي رواج فوق الهاده اي داشت وتاقرن هفتم ميلادي از اديان  رايج منطقه  بود، بويژه درشمال شرقي اران اين آيين تا چنين نيزنفوذ  كرد ودرسراسر آسياي شرقي انتشار يافت .

ماني ر ÷يروانش بؤاي نگاؤش آثار خوداز خطي آوا نگار  استفاده مي كردند  كه به خط مانوي مشهوؤ  است ر البته  الفاباي آن همانند خطوط ديگر اين دوره  مقتبس ازآرامي است  ولي ماني كه  استعداد خاص درهنر نقاشي ر كتابت داشت آن را به شيوه اي ممتاز آراست .

مهمترين آثار مانوي كه  برجاي مانده  مكتوباتي  است كه در تركستان چين در ناحيه  تورفان  بدست آمده است . برخي از اين كتابها  به نقاشيهاي زيبايي مزين است . زبان نوشته هاي  مانوي متفاوت  است زيرا  مانويان  دين خودرا در هرمنطقه به زبان رايج درآن ديار تبليغ مي كردند ر مطالب مذهبي وادبيا ر سرودهاي مانوي را به زبان محلي حوزه تبليقي خود مي نگاشتند ولي خطي كه براي نوشتن  زبانهاي مختلف  بكار مي گرفتنديكي بود. همان خطي كه خط مانوي خوانده  مي شد.

بخش مهمي از آثار بازمانأه از زبانهاي پارتي ر فارسي ميانه  بدين خط مي باشد.

آثار بازمانده  از فارسي ميانه

كهن ترين آثار موجود از زبان  فارسي ميانه متعلق  به آغاز دوره ساساني است . اسناد بازمانده از اين زبان  نسبت به آثار دوره باستان فراوانتر ر متنوع تر ند . هم اين اسناد عبارتند از :

الف :كتيبه ها                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                              

يكي از مهمترين  منابع بارمانده  از زبان  فارسي  ميانه  كتيبه هاي است  كه در دوران  فرمانروايي ساسانيان  بر سنگ  نگاشته شده است .

سنگ نوشته هاي فارسي  ميانه  اغلب  مختصرند و چون  صدمه زيادي ديده اند  بطور  كامل خوانده  نمي شوند .  اين كتيبه ها شامل  نام و لقب و در پاره اي از موارد سلسه و شرح فتوحات و نام  نواحي تحت  سلطه شاهان  ساساني است .  اغلب  اين كتيبه ها داراي نقوش  و نگاره هايي هستند كه  مجدو عظمت شاهان  ساساني  و خمايت  ايزدان  از ايشان  و تاييد آنها بوسيله  اهورا مزدا  را نشان  مي دهد .

نكته قابل  ذكر در مورد  كتيبه ها  اين است كه سنگ  نوشته هاي اوليه  ساساني  مانند كتيبه هاي هخامنشي سه زباني اند  سنگ  نوشته  هاي اردشير و شاپور  اول  كه در قرن  سوم ميلادي  نوشته  شده به زبانهاي  فارسي ميانه پارتي  و يوناني است . در كتيبه هاي بعدي روايت  يوناني  خذف شده است  و كتيبه هاي آخري تنها  به زبان  فارسي ميانه  مي باشد .

مهمترين  سنگ  نوشته هاي  عصر  ساساني  عبارتند از :

كتيبه اردشير بابكان  در نقش رستم .

كتيبه شاپور اول در نقش رستم (كعبه زردتشت)

كتيبه شاپور اول در نقش رجب

كتيبه شاپور اول در حاجي آباد

كتيبه نرسي دريا يكولي (ناحيه اي است  ميان قصر شيرين و سليمانيه  عراق )

   كتيبه نرسي در شاپور  فارسي

كتيبه شاپور دوم در طاق بستان

كتيبه شاپور دوم در تخت جمشيد

كتيبه شاپور دوم در مشكين شهر

كتيبه شاپور سوم در طاق بستان

كتيبه كريتر در نقش رستم (كعبه زردشت)

كتيبه كريتر در نقش رجب

كتيبه  مهر نرسي (از وزراي نامدار ساسانيان ) در فيروز آباد فارس

چندين  كتيبه متعلق  به اواخر دوره ساسانيان  در نواحي :دربند قفقاز- استانبول تخت طاووس بيشاپور مقصود آباد و چند ناحيه ديگر .

ب:سكه ها

قديم ترين سكه هايي كه نوشته روي آن  به زبان  فارسي ميانه  است مربوط مي شود  به اواسط قرن  دوم  پيش از ميلاد  اين سكه ها توسط فرمانروايان  محلي ايالت فارس پيش از آغاز سلطنت ساسانيان  ضرب شده است و نوشته هاي روي سكه ها شامل  است بر نام و نسب شاهي كه سكه را ضرب كردند .

نكته قابل توجهي كه  مربوط به سيستم  نگارشي خط پهلوي است آن است كه  حتي در ميان  نوشته هاي اين سكه ها نيز هزوارش وجود دارد .

از شاهان ساساني  سكه هاي زر و سيم فراواني  به جاي مانده كه بر روي آنها علاوه  بر صورت شاه  نام و لقب  او نوشته شده است . برروي  ديگر  اين سكه  ها معمولاً آتشكده اي با درنگاهبان آتش نقش شده است .

ج: مهرها  و سنگهاي قيمتي و ظروف  سيمين

از شاهان  ساساني  تعداد قابل توجهي مهر و احجار كريمه  كهبرروي آنها اشكال ومطالبي به زبان فارسي ميانه  كنده شده  موجود  است .  همچنين تعدادي ظروف و آلات  سيسمين  كه مزين  به نقشهاي زيبا و كتيبه هايي به زبان  فارسي محسوب مي شوند .

د: آثلر يافت شده  در دورا-اروپوسي

بر اثر تحقيقات  اكتشافي از ناحيه اي  درساحل رودخانه  فرات واقع  در سوريه كنوني  نزديك  مرز عراق كه صالحبه ناميده مي شود .آثاري بدست آمده  كه بخشي از اين آثار  به زبان  فارسي ميانه است .

آن دسته  از اسناد  دورا-اروپوس كه به زبان  فاترسي ميانه است  عبارتند از :چندين ديوارنگاره مربوط به قرن  سوم ميلادي و قطعاتي برروي پوست  و اشياء سفالي

هـ :پاپيروسها

در حدود  يك قرن پيش در مصر قطعات  پاپيروسي كه به زبان  فارسي ميانه نوشته  شده است  بدست آمده  يادگار دوران كوتاه  دست  يافتن  ايرانيان  بر مصر  در اوايل  قرن  هفتم  ميلادي  است ..

اين پاپيروسها هم از  زمره اسناد مربوط به تاريخ  زبان فارسي  به شمار مي آيند .

و:ترجمه  فرامير داوود

در ناحيه اي موسوم  به «بلاييق» واقع در شمال  تورفان ، مجموعه اي  مشتمل بر قطعاتي  از فرامير داوود  به زبان فارسي  ميانه يافت  شده است . ظاهراً اين متون در اواخر دوره  ساساني  از سرياني به  فارسي ميانه ترجمه  شده است .

مانويان از نيمه دوم قرن سوم ميلادي براي رهايي از آزار و تعقيب ساسانيان  مراكز تجمع و فعاليت  خود را به شمال شرقي ايران  و آسياي ميانه  انتقال  دادند  و ظاهراً ديانت مانوي در ان سامان  رواج و رونق بسياري يافت . ازآنجا كه در ميان  مانويان آن  خطه ، اقوام  ايراني بسيار زياد بودند اغلب متون مانوي يافت  شده  در تورفان  به زبانهاي ايراني از جمله : پارتي ميانه پارتي و سغدي است .

متون فارسي ميانه  كه غالباً مربوط به اواخر قرن  هشتم  و قرن  نهم ميلادي  است  بخش مهمي  ازآثار  مكشوفه تورفان  را تشكيل  مي دهد .

خطي كه براي نگارش اين متون به كار رفته  همانند  متون پارتي و سغدي ، خط ابداعي  ماني است  كه نسبت به  خطوط ديگر رايج  در دوره ميانه  مزايايي دارد از جمله  اينكه  در اين  خط هزوارش وجود  ندارد  لذا تلفظ كلمات  را دقيق تر و روشن  تر از خط پهلوي بدست مي دهد .

متون تورفاني  فارسي ميانه  در بررسيهاي تاريخي  زبان  فارسي  اهميت  به سزايي دارد زيرا  نه تنها  مجموعه  بازمانده از زبان  فارسي ميانه  را غني تر مي سازد . بلمه بسياري  با پيدا شدن  اين متون  بر طرف  شده است .  بويژه  اينكه  خط پهلوي  املاي تاريخي را منعكس مي كند  و ازاين رو نمي تواند تحولات  صوتي زبان  فارسي را  در طول  دوره ميانه  كه طي چند قرن  صورت گرفته  نشان  بدهد .

در حاليكه  متون مانوي تاحدي  تلفظ رايج در قرون اخير  دروه  ميانه  را منعكس  مي كند .

متون  تورفاني  فارسي ميانه  شامل نامه ها قطعات  ادبي دعاها ،سرودها و نيز قطعاتي  از دو  كتاب  معروف  ماني به نامهاي« شاپور گان » و«انجيل مانوي » است .

ح: متون پهلوي

مهمترينم منابع و مدارك  بازمانده  از فارسي ميانه  رسالات و كتابهايي است كه  بخط پهلوي كتابي نوشته شده است . اكثر اين آثار  به دوره  متاخر ساساني  تعلق دارند  و برخي از انها  نيز در قرون  اوليه  هجذري  به رشته  تحرير درامده اند  اين كتابها  رابا توجه به مطالب  و مضامين شان  به دو بخش تقسيم  مي كنند .

الف : كتب ديني زردتشتي       ب: كتب غير ديني  زردتشتي

الف : كتب ديني زردتشتي

سلاطين ساساني  خود را وارثان  هخامنشيان  مي دانستند  و در بسياري  از موارد  سعي  مي كردند  تا رسوم  گذشته رادوباره  مرسوم  بدارند .  همچنين  ديانت  زردتشتي  را دين رسمي  قرار دارد .

به همين  دليل كتب  و. رسالات بسيار  زيادي  درزمينه مذهب  زردشت  در دوران  ساساني  تاليف  و تدوين  شد  با اينكه  قسمت  اعظم  اين مجموعه  حجيم  از ميان  رفته  همين  مختصر هم  كه بازمانده  براي  پي بردن  به تحولات تاريخي  زبان  فارسي اهميت فوق العاده اي  دارد . زيرا  اين آثار  علاوه  بر اينكه  انباشته  از واژه ها هيتند  و اين خود  مي تواند  تا حدودي  تغييرات  صوتي ، تحولات  معنايي و مجموعه  واتژگاني  زباني را  معين  كند ،جملات  و عبارات  بكار رفته  در اين  كتابها  اطلاعات  جامعي درباره  دستگاه  زبان  و ساختمان  صرفي  و نحوي زبان  فارسي  دردوره  ميانه  در اختيار  ما مي گذارد .

آنچه به عنوانم  متون مذهبي  زردشتي از فارسي ميانه بر جاي مانده خود به دو بخش مشخص تقسيم مي شود .يكي متون مذهبي كه در دوره ميانه تاليف و تحرير شده و ديگر ترجمه هاي پهلوي كتاب مقدس زردشتيان به نام اوستا . اين ترجمه ها اصطلاحاٌزند خوانده ميشوند.

زند اوستا

همچنانكه پيش از اين ذكر شده اوستا كتاب ديني زردشتيان به يكي از زبانهاي باستاني ايران است كه اصطلاحاٌ زبان اوستايي خوانده مي شود. مطالب اوستا قرنهاي متمادي به همان زبان كهن به صورت شفاهي سينه به سينه نقل و حفظ مي شود و بالاخره در دوره ميانه به صورت مكتوب درآمد ولي چون زبان اوستايي كهن و باستاني بود براي عامه مردم قابل فهم و درك نبود.    

لذا در دوره ساساني آنچه كه از اوستا حفظ و مدون شده بود به زبان فارسي ميانه ترجمه و به خط پهلوي نوشته شده بود. علاوه بر ترجمه ، توضيحات و تفسيرهايي نيز بر اين متون افزوده گشت كه برروي هم ترجمه وتفسيرهاي اوستا به زبان فارسي ميانه و به خط پهلوي زند اوستا خوانده مي شود.

زند و پازند

بزرگترين مشكل زند اوستا خطي است كه براي ثبت آن بكار رفته است زيرا از يكسو خط ناساز و ناقص پهلوي نمي توانست تلفظ دقيق و صحيح واژگاني را كه در نوشته هاي مقدس اوستا بكار رفته بود مشخص كند و از سويي ديگر وجود هزوارش در اين خط بر مشكل خواندن آنها مي افزود .لذا تقدس متون مذهبي و اهميت درست ودقيق خواندن آنها موجب شد تا براي رفع اين نقيصه تدبير بينديشند و از خطي استفاده كنند كه كاملاٌ آوا نگار باشد و خوانندگان را از لغزش و خطا در تلفظ برهاند.

از اين رو الفباي اوستايي كه يكي از كاملترين خطوط دنياست و چگونگي تلفظ واژگان را دقيقاٌ ثبت مي كند استفاده كرده متون زند را كه ترجمه و تفسيربه زبان فارسي ميانه بود به خط اوستايي نگاشتند . اين متون كه به زبان فارسي ميانه و به خط اوستايي هستند اصطلاحاٌ پازند خوانده ميشوند.

نكته قابل توجه اين است كه چون پازند نويسي مشكل خواندن خط پهلوي را برطرف مي كردبعدها براي نگارش متون  ديگر فارسي ميانه نيز بكار رفته است .امروزه آثار قابل توجهي از زبان فارسي ميانه به صورت پازند وجود دارد .

بنابراين بخش اعظم متون مذهبي فارسي ميانه عبارت است از ترجمه و تفسيرهاي اوستا به زبان پهلوي و به خطوط پهلوي و اوستاي كه اصطلاحاٌ زند وپازند معروفند.

گذشته از ترجمه هاي اوستا، متون مذهبي فراواني به زبان پهلوي موجود است كه مهمترين آنها عبارتند از :نيكره (يعني كتاب تكاليف و اعمال ديني )پذهشن (به معناي اساس و بن خلقت)و ارداديرافنامه روايات پهلوي مينوي خرد گزارش گمان شكن جاماسب نامه پند نامه زردشت و غيره

ب-كتب غير ديني پهلوي

متون غير ديني پهلوي را نيز به دو بخش تقسيم نمود. يكي اندرزنامه هاي پهلوي و ديگر كتب و رسالاتي كه درباره موضوعات متعدد تاليف و تدوين شده اند.

اندرزنامه ها كه بخش مهمي از ادبيات فارسي ميانه را تشكيل مي دهند پيشينه و اهميت ادبيات اندرزي را در ايران كه موضوع آنها اخلاقي، پند واندرز و امثال و حكم است نشان مي دهد . اكثر اين اندرزنامه هابه بزرگان و فرزانگان و حكيمان نسبت داده شده مانند اندرز بزرگمهر ، اندرز آذر باد مهراسپندان ، اندرز دانايان به فردسينان و غيره.

گذشته از اندرزنامه ها، كتب و رسالات متعددي به زبان پهلوي در زمينه هاي غير ديني تاليف يافته كه مهمترين آنها عبارتند از : كارنامه اردشير بابكان درخت آسودريك شهرستانهاي ايران- خسرو تبادان دريدك- افريهاي سيستان- ماديگان شطرنج- ماديگان هزار دستان و غيره.

بطور كلي آثار ديني و غير ديني موجود از زبان فارسي ميانه كه مختصراٌ به نام متون پهلوي خوانده مي شود ، حاوي اطلاعات وآگاهيهاي فراواني درباره واژگان و دستور زبان فارسي ميانه است و اطلاعات سودمندي از چگونگي زبان فارسي در دوره ميانه در اختيار ما مي گذارد كه در بررسي تاريخ زبان بسيار با ارزش و مهم است .

به اميد آن روز كه ما هم زبان فارسي را پاس بداريم و نگذاريم با ورود لغات و واژگان فرنگي در آن خدشه اي وارد شودهمانطور كه ديگران به ما سالم تحويل دادند ما هم براي آيندگان بدون لطمه وارد ساختن به آن به دست آنها بسپاريم.

                                                                         به اميد آن روز 

                                        

 

 

منابع و ماخذ

 

 

1- تاريخ ادبيات ايران           دكتر احمد تفضلي به كوشش دكتر ژاله آموزگار

 

2- تاريخ زبان فارسي        دكتر مهري باقري

 

3- زبان فارسي در جهان   غلامعلي زاده

 

4- دستور زبان فارسي    جوليا-اس

     

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 31 مرداد 1393 ساعت: 17:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تاريخچه روانشناسي

بازديد: 399

 

تاريخچه روانشناسي

بسياري از متخصصان معتقد به جسماني بودن عوامل ، خودشان در نهايت در زمره شبه دانشمندان بودند و بعضي ديگر از دانشمندان كاذب به شمار مي آمدند . مع هذا حتي اين گروه دوم هم بخشي از مطالعات ما هستند چون نظريات آن ها در مورد بعضي از پديده هاي رواني ، با اين كه بعدها خلاف آن اثبات شد باعث شدند تا ديگران به جستجو و اكتشاف توضيحاتي براي آن پديده ها برآيند .

و چنين وضعيتي در مورد دكتر فرانتس آنتون مسمر (1815 1734) مصداق پيدا كرد.  در سال هاي بعد از 1770 هنگامي كه آلماني هاي فطري گرا و بريتانيايي هاي تداعي گرا هنوز براي درك روانشناسي به تفكر پايبند بودند ، مسمر كه يك پزشك بود ، طبق اين نظريه كه نابساماني هاي فكر و جسم بيماران در صورتي كه ميدان نيروي جاذبه آن ها مجدداً‌همسو بشود قابل درمان است در مورد بيمارانش از مغناطيس استفاده ميكرد .

اين نظريه به وضوح بي ربط مي نمود ولي مداواي مبتني بر آن چنان موفيت چشم گيري داشت كه براي مدتي مسمر باعث خشم ويني ها و سپس دانشمندان پاريسي قبل از انقلاب فرانسه شد و حالا در اين شرايط ما به گفتگو درباره او مي پردازيم . سال 1778 است و ما در ميدان و اندوم در تالاري به سبك باروك كه نور كمرنگي بر آن حكمفرماست و مزين به آينه هاي بزرگ است قرار داريم . ده دوازده نفر خانم و آقاي خوش لباس در اطراف ظرف بزرگي از چوب بلوط ايستاده اند و هركدام يك سر ميله هاي متعدد فلزي را كه از ظرف پر از براده ها و تراشه هاي آهن ربا و مواد شيميايي بيرون آمده است گرفته است . از اتاق مجاور صداي ضعيف موسيقي كه توسط يك هارمونيكاي شيشه اي نواخته مي شود به گوش مي رسد . پس از مدتي صدا از بين مي رود . در قدري بيشتر باز مي شود و شخصي كه  رداي ارغواني بلند و عجيبي بر تن دارد و يك ميله آهني را مثل عصاي شاهانه در دست گرفته است واردمي شود و اين دكتر مسمر است كه معجزه ها مي كند .

وقتي مسمر با چهره اي كه بر آن آرواره هايش چهار گوش ، دهانش به صورت خطي طولاني و ابرواني آويخته ، با حالتي جدي و سهمگين ، با دقت تمام به مردي خيره مي شود و دستور مي دهد ( بخواب ) بيماران كه مبهوت مانده اند غرق در هيجان مي شوند .چشمان مرد بسته مي شود و سرش به روي سينه اش مي افتد . بيماران ديگر به نفس نفس مي افتند . حالا دكتر مسمر با دقت به يك زن نگاه مي كند و آن ميله آهني را آهسته به سوي او مي گيرد ،او بر خود مي لرزد و فريادي بر مي آورد كه گويي احساس او از سرتاسر جسمش بيرون مي خزد . همان گونه كه مسمر به حركتش در ميان حاضران ادامه مي دهد، واكنش هاي بيماران قوي تر و قوي تر مي شود .

در نهايت بعضي از آنها جيغ مي كشند ، بازوانشان را به اطراف حركت مي دهند و غش مي كنند . دستياران او آنها را به اتاق فريادها مي برند كه در مجاورت آن تالار قرار دارد و درآنجا به آنها رسيدگي مي شود و آرام مي گيرند تا حالشان جا مي آيد .پس از اتمام جلسه بسياري از حاضران كه تحت تاثير همه اين مراسم چه ( بخارات ) و چه حالات بي حسي عضلاني قرار گرفته اند اين عوارض در آنها برطرف مي شود و يا حتي درمان مي شوند . جاي تعجب نيست كه با اينكه دستمزد مسمر بسيار زياد است ، همواره به وسيله افرادي كه در طلب درمان هاي او هستند احاطه مي شده است .

با اينكه امروزه اين نحوه كار كاملاً حقه بازي به حساب مي آيد و خود او هم خيلي شيفته اين طرز كارش بود ، بسياري از دانش پژوهان در اين باور هستند كه او حقيقتاً به آنچه انجام مي داد و نظريه اي كه نتايج حاصله مبتني بر آن بود اعتقاد داشت . مسمر كه در سوابيا به دنيا آمده بود ، در ميان خانواده متوسط آلماني رشد كرده بود پدرش يك جنگل بان و مادرش دختر يك كليد ساز بود ولي او دوران آموزشي با واريابي و اتريشي را طي كرد . در ابتدا ميل داشت كشيش بشود ، بعد وكيل دعاوي و در نهايت پزشك شد . او در سن 32 سالگي گواهينامه پزشكي خودش را در وين به دست آورد .خوشبختانه استادان او نمي دانستند كه بسياري از رساله هاي او در موضوع نفوذ سيارات برگرفته از كارهاي يكي از همدرسان اسحاق نيوتن بوده است . به رغم عنوان ذكر شده ، رساله او در مورد نجوم نبود بلكه اظهار مي كرد كه بين (‌نيروي جاذبه جهاني ) نيوتن و شرايط بدن و ذهن انسان ارتباطي برقرار است . در آن بخش از رساله كه اثر خود مسمر بود ، او اين نظريه را كه در پايه اظهار نظرگذرايي از نيوتن تنظيم شده بود به اين گونه عنوان كرد كه جسم انسان متاثر از يك مايع نامرئي است كه در برابر جاذبه سيارات جوابگواست . مسمر عقيده داشت كه سلامتي يا بيماري منوط بر اين است (‌جاذبه حيواني ) بدن يا جاذبه سيارات هماهنگي يا مغايرت داشته باشد.

او دو سال پس از دريافت گواهينامه اش با يك بيوه ثروتمند ويني كه بسيار بزرگتر از خودش بود ازدواج كرد و بدين ترتيب به جامعه ويني ها راه يافت . او كه ديگر لازم نمي دانست تمام وقت را كار كند ، بيشتر توجه اش را به پيشرفت هاي علمي و فرهنگي معطوف نمود .

هنگامي كه بنجامين فرانكلين هارمونيكاي شيشه اي را اختراع كرد ، مسمر كه يك موسيقي دان شايسته غير حرفه اي بود ، يكي از آنها را خريد و در نواختن آن مهارت بسياري يافت .او و همسرش كه از علاقه مندان متعصب موسيقي بودند با لئوپولد موتسارت و خانواده اش مراسم گشايش اولين اپراي ولفگانگ دوازده ساله را كه باستيان و باستين نام داشت در باغ خانه مسمر برگزار كردند .

مسمر در حالي كه از اين شادكامي ها لذت مي برد به فردي پيشگام در طب و روانشناسي تبديل شد . در سال 1773 زن سي و هفت ساله اي به او مراجعه كرد كه از عوارضي رنج مي برد كه ساير پزشكان موفق به درمانش نشده بودند . مسمر هم نتوانست به او كمكي كند تا به ياد گفتگويي افتاد كه با يك كشيش يسوعي به نام ماكزيميليان هيل انجام داده بود و او پيشنهاد كرده بود كه شايد خاصيت مغناطيسي بتواند بر جسم اثر بگذارد . مسمر تعدادي آهنربا خريد و يك دفعه بعد از آن زن به ديدارش آمد با احتياط تمام با آنها يكي بعد از ديگري قسمت هاي مختلف بدن او را لمس كرد . زن شروع به لرزيدن كرد و كمي بعد دچار صرع شد مسمر چنين نتيجه گرفت كه او همان ( لحظه بحران ) است و هنگامي كه زن آرام گرفت ، اعلام كرد كه بسياري از عوارضش التيام يافته است . يك سري درمان هاي بعدي او را به كلي مداوا كرد . ( امروزه مي توان بيماي او را حالت عصبي هيستريك ناميد و درمان او نتيجه پيشنهاد آن مداوا بوده است )‌.

حالا ديگر مسمر بين خاصيت مغناطيسي و نظريه جاذبه حيواني خودش ارتباطي پيدا كرد. او به اين نتيجه رسيد كه جسم انسان نه به وسيله يك مايع جاذبه اي بلكه به وسيله يك خاصيت مغناطيسي احاطه شده است و اينكه ميدان نيروي آن ممكن است به غلط تنظيم گردد و موجب بيماري شود و تنظيم مجدد آن از طريق مداوا سلامت را اعاده مي كند . او آنچه را قبلاً ( جاذبه حيواني ) ناميده بود ( مغناطيس حيواني ) ناميد .او توضيح مي داد كه زمان بحران بيمار مقارن است . با درهم شكستن مانع سر راه جريان يافتن مايع مغناطيسي جسم كه در نهايت به برقراري (‌هماهنگي ) منجر مي شود . مسمر مداواي ساير بيماران را آغاز كرد و به آنها گوشزد مي كرد كه منتظر بعضي بازتابها از جمله لحظه بحران باشند . همه آنها با فروتني تمام همان گونه كه پيش بيني مي شد مي پذيرفتند و در نتيجه چيزي نگذشت كه روزنامه هاي

ويني مملو از داستانهاي درمان هاي مسمر شد .يك بار ماكزيميليان هيل در حضور جمعي اظهار داشت كه پيشنهاد اوليه از آن او بوده است نه مسمر و متعاقب آن دعواي پرجنجالي آغاز شد .مسمر با شهامت تمام اظهار داشت كه او در آن سالهاي اوليه اين نظريه را در رساله اش آورده است (‌كه قلب حقيقت بود ). بدين ترتيب در دعوا برنده شد و نام خود را به عنو ان كاشف اين پديده به ثبت رسانيد.

مسمر كه بر موج شهرت سوار بود ، سخنراني هاي پرشنونده و پرنمايشي را در شهرهاي مختلف برگزار كرد ولي دروين حالت زرق و برق او در نمايش نحوه درمانش پزشك هاي با نفوذ ديگر را ناراحت كرد . در سال 1777 به خاطر ادعاهاي مسمر در مورد يكي از بيمارانش به نام ماريا ترزافون پاراديس كه پيانيست نابينايي بود و موتسات پيانو كنسرتوي شماره كا 456 خودش را در بمل براي او ساخته بود ، جنجالي برپا شد. آن زن وقتي هجده ساله بود به مسمر مراجعه كرد . او از سن سه سالگي كور شده بود . مسمر ادعا كرد كه اين زن بر اثر مداواي او توانسته است بخشي از قدرت بينايي اش را به دست آورد .ولي بينايي او فقط در حضور مسمر اعاده مي شد و نه در مجاورت شخص ديگر .امكان داشته كه كوري او به دليل ابتلاع به نوعي بيماري روان تني بوده و او توانسته بود بر دختر نفوذ داشته باشد .ولي در سال 1778 والدين دختر مداواي او را متوقف كردند و پزشكان ويني مسمر را شارلاتان لقب دادند و او نيز بلافاصله همه چيزاز جمله همسر فرتوتش را رها كرد و عازم  پاريس شد .

مسمر در آن شهر پرآشوب  و هوس باز ، با استعدادي كه در اعتلاي خود داشت به سرعت شهرت بسيار و در زمان خود بدنامي بسيار كسب كرد .او در ابتداي امر بيماران را يك به يك مداوا مي كرد ولي همين كه كار طبابتش بالا گرفت سودمندتر تشخيص داد كه آنها را گروهي  درمان كند و بدين ترتيب وسيله اي اختراع كرد كه عبارت بود از يك سطل يا يك ظرف از چوب بلوط كه جريان مغناطيسي را از طريق ميله هاي آهني عبور مي داد . چون او قادر بود به وسيله لمس كردن ، گرفتن حالتهاي خاصي به خود ، و يا نگاه هاي عميق و يا طولاني بر بيمارانش اثر بگذارد ، به اين فكر افتاد كه وجود مغناطيسم و يا براده هاي آهني ديگر ضرورتي ندارد و بدن خود و او مي بايستي به طرزي غيرعادي حالتي مغناطيسي داشته باشد و بتواند مستقيماً جريان نامرئي مغناطيس را منتقل كند .

چيزي نگذشت كه ( مسمر يسم ) كه به اين درمان اطلاق مي شد به صورت آخرين فرياد مطرح گرديد . مردم در تالار مسمر ازدحام مي كردند .دستياراني زير نظرش تحصيل مي كردند و در مدت يك دهه شاگردان او حداقل دويست رساله و كتاب درباره نحوه هاي درمان او به رشته تحرير درآوردند .ولي دانشكده پزشكي دانشگاه پاريس و ساير موسسات پزشكي اصيل او را متقلب مي دانستند و به همين گونه از آن نام مي بردند . اگر او خودش معتقد بود كه نادرست عمل مي كند قطعاً نمي توانست آنگونه پاسخ گو باشد . او از طريق ارتباط هايي كه با طبقه اشراف داشت ، شاه را وادار كرد تا كميته خاصي را متشكل از پزشكان سرشناس و دانشگاهيان از جمله لاووازيه شيميدان و بنجامين فرانكلين سفير آمريكا تشكيل دهد تا در باره ادعاهاي او تحقيق شود .

اين كميته مطالعات دقيقي انجام داد از جمله نوعي آزمايش كه در روانشناسي جديد رواج دارد . آنها به گروه آزمايش اطلاع دادند كه از پشت يك در بسته در معرض خاصيت مغناطيسي قرار مي گيرند . ولي هيچ گونه شرايط مغناطيسي ايجاد نكردند . آن افراد فريب خورده ، دقيقاً همان گونه عكس العمل نشان دادند كه گويي در معرض خاصيت مغناطيسي قرار گرفته اند .آن كميته پس از بذل توجه به همه شواهد نظريه درستي را اعلام كرد كه جريان مغناطيسي مسمر وجود خارجي ندارد و همچنين به غلط اظهار داشتند كه آثار مداواي مغناطيسي چيزي نيست مگر يك تصور . بدين ترتيب محبوبيت نظريه ( مسمريسم ) كاهش يافت و بحث آن در ميان گروه هاي منازعه گر گسترده شد . در نهايت مسمر صحنه آبروريزي را ترك كرد و سي سال باقي مانده از عمرش را در سوييس در انزوا گذراند .

به مدت نيم قرن مسمريسم حالت شبه جادوگري يافت و پديده اي شد  كه كاملاً مورد سوء استفاده قرار گرفت و به وسيله شيادان بنامي مثل كنت الساندرودي كاليوسترو

 ( كه نام دروغين شيادين به نام جوزپه بالسامو بود ) و نمايشگران صحنه و بسياري افراد ناوارد ماجراجو و پزشكان غير اصيل در فرانسه ، انگلستان و آمريكا اعمال مي شد . بيشتر مسمريست ها در نهايت استفاده از مغناطيسم را كنار نهادند خود مسمر هم همين روش را پيش گرفت و ادعا مي كردند كه مي توانند انتقال خاصيت مغناطيسي را از طريق اجراي خاص مراسم مذهبي ، سحر و افسون ، نفوذ چشمان و ساير روشها ميسر سازند . ولي اين ها در حقيقت ايجاد خلسه و داد و فرياد مي كردند و برخي از علائم آسودگي پديدار مي شد .

در سالهاي دهه 1840 در انگلستان پزشكي به نام جان اليتسون با استفاده از خاصيت براي درمان روان رنجوري و  جراحي به نام دبليو اس وارد با استفاده از مسمريست براي بي حس كردن و بريدن يك  بيمار ، مجدداً براي آن كسب اعتبار نمودند . جيمز بريد كه يك پزشك اسكاتلندي بود ، پس از انجام دادن تعدادي آزمايش با روش مسمريست اظهار داشت كه اثر عمده آن نه به جهت نيروي مغناطيسي منتشر شده از طرف شخص مسمريست است . بلكه به استعداد خود بيمار متكي است . در حقيقت او اين پديده را به عنوان يك جريان روان شناختي معرفي كرد . بريد آن را نورو هيپنولوژي ناميد ( كه از لغت  neuron   يوناني به معناي عصب و hypnos  به معناي خواب حاصل شده است )‌ و اين واژه در مدت كوتاهي با لفظ هيپنوسيس ( hypnosis )  مورد استفاده عام قرار گرفت و از آن زمان تا كنون بدين مفهوم شناخته مي شود.

در اواسط قرن ، يك پزشك روستايي فرانسوي به نام اوگوست ليبو زرق و برق باقي مانده از تشريفات جادويي و پر رمز و راز هيپنوتيزم را كنار گذاشت . او بيمار را وادار مي كرد تا مستقيم به چشمانش خيره شود و خودش به كرات تلقين مي كرد كه بيمار دارد به خواب مي رود . هنگامي كه بيمار از خود بي خود مي شد ، دكتر به او مي گفت كه عوارض او ناپديد خواهد شد و در بسياري از موارد اين اتفاق رخ مي داد . در اواسط دهه 1860 ليبو كه شهرت بسيار در ماوراي شهرش نانسي به دست آورده بود كتابي در مورد روش خود و نتايج آن به رشته تحرير درآورد . از آن زمان به بعد هيپنوتيزم با اين كه هنوز مورد ترديد قرار داشت موضوع بحث هاي پرحرارتي شد و رسماً در كار طبابت وارد گرديد . مشهورترين شخصي كه در سالهاي پاياني قرن نوزدهم از اين روش بهره مي جست ، ژان مارتين شاركو مدير بيمارستاني به نام سال پترير در پاريس بود . او كه به نام ناپلئون روان رنجوري مشهور شده بود عقيده داشت كه پديده خواب آوري مصنوعي ارتباط بسياري با عوارض هيستري دارد و در حقيقت يك فرد مبتلا به هيستري را مي توان هيپنوتيزم كرد . او در برابر گروه هايي از دانشجويان بيماران هيستريك را هيپنوتيزم مي كرد تا عوارض هيستري را به نمايش بگذارد ولي معتقد نبود كه هيپنوتيزم كاربرد درماني دارد و آن را به عنوان مداوا به كار نمي برد . شاركو به غلط عقيده داشت كه خلسه فقط زماني به وجود مي آمد كه بيمار از دو مرحله قبلي رخوت و جمود كه هركدام عوارض خاصي دارند و در كاركرد دستگاه عصبي تغييرات اساسي به وجود مي آورند ، عبور كرده باشد. نظريات او بعدها به وسيله شاگردان ليبو رد شد چون آنها ثابت كردند كه حالت خلسه را مي توان مستقيماً ايجاد كرد و افراد غير هيستريك را هم مي توان هيپنوتيزم كرد . مع هذا بايد از وجهه و مهارت شاركو ممنوع بود كه در سال 1882 فرهنگستان علوم فرانسه را متقاعد كرد تا هيپنوتيزم را به عنوان يك پديده عصب شناسي كه هيچ ارتباطي را خاصيت مغناطيسي نداشت بپذيرند. بسياري از شاگردان با استعداد شاركو، از جمله آلفردبينه، پي ير ژانه و زيگموند فرويد به جاي ارائه توصيف عصب شناختي حالت هيپنوتيزم به جنبه هاي روان شناختي آن پرداختند و كاربرد هيپنوتيزم را به روش خودشان پيشنهاد كردند. ولي تنها در سال هاي اخير است كه روانشناسي انگيزه مورد توجه كافي قرار گرفته است، يعني آمادگي عده اي و عدم آمادگي گروهي ديگر در اطاعت از پيشنهادات فرد هيپنوتيزم كننده تا به حالت متغيري از آگاهي وارد شود و تلقينات پيش از هيپنوتيزم است را بپذيرد كه در ميان آن رهايي از عوارض قرار دارد. اگر دكتر مسمر همه اينها را مي دانست ، قطعاً شديدا به خشم مي آمد كه نظريه او كاملاً رد شده است ولي از اينكه ادعاهايش مبني بر امكان مداوا مورد قبول واقع شده است بسيار خرسند مي شد.


روانشناسان شخصيت پرداز

اسرار دل ديگران

طبيعت و مبداً شخصيت از ديرباز مورد توجه روانشناسان بوده است . براي روانشناسان پرسش مهم در مورد طبيعت انسان اين است : چه عواملي سبب مي شود كه خصوصيات و ويژگي ها و رفتار اشخاص با يكديگر متفاوت باشد ؟ براي اشخاص عادي و غير متخصص نيز اين سوال به شكلي مطرح است . براي مردم اين سوال مهم مطرح است كه چگونه مي توان به بهترين شكل در باره شخصيت و منش اشخاص داوري كرد . از كجا مي توان فهميد كه از ديگران چه انتظاراتي بايد داشته باشيم ؟ به روشني آنچه مردم مي گويند منبع اطلاعاتي لزوماً موثق نيست . انسان ها در ميان مجموعه موجودات زنده تنها گونه اي هستند كه مي توانند دروغ بگويند و اغلب هم اين كار را مي كنند . به ظاهر و ابرازهاي اشخاص هم نمي توان اطمينان كرد . انسان ها مي توانند در قالب ريا ظاهر شوند و بسياري هم در اين كار تخصص دارند حتي كردارشان اغلب واقعيت ها را آشكار نمي كند . مردم مي توانند در مقام فريب كاري برآيند تا آن كه در لحظه اي سرنوشت ساز مشتشان باز شود و خويش حقيقي خود را بروز دهند . با اين حال ديگران به هر نوع و شكل كه باشند كسي كه مي خواهيم با او ازدواج كنيم، كسي كه مي تواند يك خريدار بالقوه خانه ما باشد رهبر يك كشور دشمن چيزي ارزشمند تر از اين نيست كه بتوان درباره اشان قضاوت درست بكنيم و رفتارشان را پيش بيني بكنيم . به اين دلايل مطالعه شخصيت در تمام طول تاريخ موضوع مورد علاقه فيلسوفان و مردم عادي بوده است و در شش دهه گذشته يكي از زمينه هاي مهم روانشناسي را به خود اختصاص داده است .

علاقه مندان اوليه شخصيت متكي به علم كاذب ستاره شناسي بودند . از ده قرن پيش از ميلاد به بعد ستاره شناسان به استناد حركت و طرز قرار گرفتن كواكب در باره بروز جنگ ها و مصائب طبيعي نظر مي دادند و تا قرن پنجم قبل از ميلاد ستاره شناسان يوناني از اين اطلاعات براي تفسير درباره شخصيت اشخصاص استفاده مي كردند و درباره آينده اشخاص نظر مي دادند . اين كه قرار گرفتن كواكب به هنگام تولد اشخاص روي شخصيت آنها اثر مي گذارد و تقديرشان را رقم مي زند . هنوز هم در روزگار ما طرفداراني دارد هرچند درحيطه علوم رفتاري جز خرافاتي بي پايه و بي اساس ارزيابي نمي شود .

قيافه شناسي كه قبلاً هم به آن اشاره كرديم نظام ديگري براي شناخت شخصيت پنهان بود . بر خلاف ستاره شناسي اين عقيده كه حالات چهره سر نخهايي درباره درون انسان به دست مي دهد از اعتبار زيست شناختي برخوردار است . حالت ظاهري ما و اينكه چگونه به نظر مي رسيم مسلماً مسائلي را درباره ما و احساسمان نسبت به خودمان افشا مي كند ، اما اشكال اينجا است كه قيافه شناسان و از جمله آنها بقراط و فيثاغورث وديگران از ديرباز به اين جنبه از رابطه ميان حالت ذهني و حالت چهره توجه نداشته اند .  به جاي آن معتقد بودند كه مي توانند با توجه به حالت چهره اشخاص منش و شخصيت آنها را افشاكند . حتي ارسطوي كبير مي گفت كساني كه پيشاني بلند دارند تنبل و بي حال هستند كساني كه پيشاني اشان كوتاه است دمدمي مزاج و متلون هستند. كساني كه پيشاني پهن دارند آدم هاي جالبي دارند و سرانجام كساني كه پيشاني برآمده دارند زود از كوره در مي روند و عصباني مي شوند .

چهره شناسي هم مانند ستاره شناسي دوام آورده است. عالمان رمي به آن اعتقاد داشتند.سيسرو معتقد بود: ( چهره تصوير روح است ) و ژوليوس سزار مي گفت: من از آدم هاي چاق و خوش آب و رنگ نمي ترسم . ترس من از كساني است كه لاغر و رنگ پريده هستند. چهره واقعي عيسي مسيح بر كسي در روزگار ما مشخص نيست. نخستين چهره هاي او دو يا سه قرن بعد از مرگش در رم كشيده شده است. اما از قرن دوم بعداز ميلاد تا به امروز چهره هاي او را ظريف و فرهيخته نقاشي كرده اند. سنت چهره شناسي همچنان به حيات خود ادامه مي دهد و اغلب ما با ديدن اشخاص ناآشنا بي درنگ با توجه به حالت چهره آنها را درباره شخصيتشان نظر مي دهيم .

روش ديگر براي برآورد شخصيت با توجه به حالات ظاهر جمجمه شناسي بوده است كه در قرن نوزدهم طرفداران پروپاقرص داشت . با آنكه جمجمه شناسي در قرن بيستم اعتبارش را از دست داده هنوز بسياري از مردم معتقدند كساني كه پيشاني برجسته و بلند فكورتر و حساس تر و كساني كه پيشاني كوتاه و صاف دارند احمق و بي احساس هستند .

بيشترين تلاش قدما براي ارتباط دادن شخصيت به ويژگي هاي جسماني نظريه مشربي گالن بود. گالن معتقد بود كه زيادتي بلغم در شخص او را بلغمي مزاج مي كند زيادتي صفراي زرد سبب تندخويي و فراواني صفراي زياد موجب ماليخوليا و افسردگي است. خون زياد هم سببي است تا شخص خوش بين و اميدوار گردد . اصول عقايد گالن تا قرن هجده همچنان معتبر بود . بعد از او ديگران درصدد برآمدند با اقدامات شبه علمي با اصلاح شرايط شيميايي بدن سلامت ذهني و جسماني اشخاص را افزايش دهند .

سه قرن پيش كريستين توماسيوس ، فيلسوف و قاضي آلماني و بنيان گذار دانشگاه هال، روشي به ظاهر علمي ارئه داد . توماسيوس بر آن شد كه با امتياز دادن به جنبههاي مختلف خصوصيات منشي انسان در باره شخصيت او اظهار نظر كند . روش او با اينكه خام بود روي روش ارزيابي شخصيت به شيوه امروز تاثير فراوان گذاشت .

در تمامي اعصار بحث درباره شخصيت بر محور يكي از مباحث روانشناسي كه درباره آن بحث و گفتگوي فراواني صورت گرفته دور زده است. اين سوال هميشه مطرح بوده كه آيا طبيعت انسان از درون يا بيرون مشخص مي شود به عبارت ديگر آيا ذاتي يا اكتسابي است؟ آيا ذهن و ر فتار ما ناشي از نيروهاي دروني و ذاتي هستند؟ يا نه تحت تاثير شرايط محيطي شكل مي گيرند؟ اين بحث از زماني شروع شد كه افلاتون و پيروانش گفتند كه محتوي ذهن قبل از تولد انسان در او است و تنها كافي است كه دوباره به ياد آورده شوند. از سوي ديگر پروتاگوراس و ذيمقراطيس ، معتقد بودند كه دانش انسان ناشي از ادراك است . در قرون17 و 18 منازعه بيش از هر زماني رايج بود . دكارت و ساير عقل گرايان معتقد بودند كه انگاره هاي ذهن  دروني و ذاتي هستند.  اما جان لاك و ساير تجربه گرايان مدعي بودند كه ذهن تازه تولد يافته لوح نانوشته اي است كه تجربه روي آن اثر مي گذارد .

وقتي روانشناسي به يك علم تبديل شد ، معتقدان به توارث گالتون ، گودارد ، ترمن و ديگران براي درستي نظريه خود اطلاعاتي بر اساس پژوهش هاي به عمل آمده ارائه دادند . از سوي ديگر رفتارگرايان پاولوف ، واتسون ، اسكينر و ديگران نيز براي اثبات درستي ادعاهاي خود ارقام و آماري ارائه دادند . اين بحث همچنان ادامه دارد. امروزه نيز طبع گرايان به عوامل دروني و شرايط گرايان به عوامل بيروني تاثير گذار بر شخصيت و رفتار تاكيد مي ورزند .

اين دو ديدگاه متفاوت در باره تربيت فرزندان روشهاي آموزشي و تربيتي، روان درماني، سياست عمومي و دولتي در قبال گروه هاي اقليت، درمان جنايتكاران، خلافكاران، موقعيت و مقام زنان و همجنس بازان ، سياست هاي مهاجرتي و بسياري ديگر از مباحث اجتماعي نتيجه گيري هايي مغاير يكديگر ارائه داده اند به همين شكل اين مبحث در دهه هاي اخير روي روانشناسي ، شخصيت تاثير فراوان گذاشته است . نياز به اين است كه در اين زمينه پاسخي علمي ارائه شود. در ادامه بحث به نظريات و آراء متفاوت پژوهشگران در اين  زمينه پرداخته ايم تا بدانيم در اين ميان جوابي علمي براي مقوله شخصيت صورت خارجي پيدا كرده يا نكرده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 31 مرداد 1393 ساعت: 17:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد حجاب

بازديد: 503

 

 

تحقیق در مورد حجاب

لزوم پوشيدگي زن در برابر مرد بيگانه يكي از مسائل مهم اسلامي است. در خود قرآن درباره اين مطلب تصربح شده است عليهذا در اصل مطلب  از جنبه اسلامي نمي توان ترديد كرد.

 پوشيدن زن  خود را از مرد بيگانه يكي از مظاهر لزوم حريم ميان مردان و زنان اجنبي است، همچنانكه عدم جو از خلوت ميان اجنبي و اجنبيه يكي ديگر ازمظاهر آن است.

اين بحث را در پنج بخش بايد رسيدگي كرد:

1-آيا پوشش از مختصات اسلام است و پس از ظهور اسلام از مسلمين به غير مسلمين سرايت كرده است؟ يا از مختصات اسلام و مسلمين نيست و در ميان ملل ديگر قبل از اسلام نيز وجود داشته است؟

2- علت پوشش چيست؟

چنانكه مي دانيم در ميان حيوانات هيچ گونه حريمي ميان جنس نر و جنس ماده وجود ندارد، آنها آزادانه با يكديگر معاشرت مي كنند، قاعده اولي طبيعي اين است كه افراد انسان چنين باشند، چه موجبي سبب شده است كه ميان جنس زن و مرد حريم و حائلي به صورت پوشيدگي زن يا به صورت ديگر به وجود آيد؟


3-فلسفه پوشش از نظر اسلام.

4-ايرادهاو اشكالها.

5-حدود پوشش اسلامي . 

تاريخچه حجاب

علت پيدا شدن حجاب:

علت و فلسفة پيدا شدن حجاب چيست؟ چطور شد كه در ميان همه يا بعضي ملل باستاني پديد آمد؟ اسلام كه ديني است كه در همه دستورات خويش فلسفه و منظوري دارد چرا و روي چه مصلحتي حجاب را تاييد كرد و يا تأسيس كرد؟

مخالفان حجاب سعي كردند جريانات ظالمانه‏اي را به عنوان علت پيدا شدن حجاب ذكر كنند، و در اين جهت ميان حجاب اسلامي و غيراسلامي فرق نمي‏گذارند،  چنين وانمود مي‏كنند كه حجاب اسلامي نيز از همين جريانات ظالمانه سرچشمه مي‏گيرد.

 در باب علت پيدايش حجاب نظريات گوناگوني ابراز شده است و غالباً اين علتها براي ظالمانه يا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذكرشده است ما مجموع آنها را ذكر ميكنيم. 

نظرياتي كه بدست آورده ايم بعضي فلسفي ،و بعضي اجتماعي ، و بعضي  اخلاقي، و بعضي اقتصادي، و بعضي رواني است كه ذيلا ذكر مي‏شود:

   1 -  ميل به رياضت و رهبانيت (ريشة فلسفي).

   2 -  عدم امنيت و عدالت اجتماعي(ريشة اجتماعي ).

   3 -  پدر شاهي و تسلط مرد بر زن و استثمار نيروي وي در جهت منافع اقتصادي مرد (ريشة اقتصادي).

4-حسادت و خودخواهي مرد (ريشة اخلاقي).

رياضت و رهبانيت

ارتباط  مسألة پوشش با فلسفة رياضت و رهبانيت از اين جهت است كه چون زن  بزرگترين موضوع خوشي و كامراني بشر است، اگر زن ومرد معاشر و محشور با يكديگر باشد، خواه ناخواه دنبال لذتجوئي و كاميابي مي‏روند.

پيروان فلسفة رهبانيت و ترك لذت براي اينكه محيط را كاملاً با زهد و رياضت سازگار كنند بين زن و مرد حريم قائل شده پوشش را وضع كرده‏اند،  كما اينكه با چيزهايي ديگري هم نظير زن محرك لذت و بهجت بوده است مبارزه كرده‏اند.

پديد آمدن پوشش طبق اين نظريه ، دنباله و نتيجه پليد دانستن ازدواج و مقدم شمردن عزوبت است. ايدة رياضت و ترك دنيا همان طوريكه در موضوع مال، فلسفة فقر طلبي و پشت پا زدن به همة مسائل مادي را به وجود آورده است، در مورد زن فلسفة تجرد طلبي و مخالفت باجمال را ايجاد كرده است .

بلند نگهداشتن مو كه در ايان سيك‏ها، هندوها و بعضي دراويش معمول است، نيز از مظاهر مخالفت باجمال و مبارزة با شهوت و از ثمرات فلسفة طرد لذت و ميل به رياضت است.

مي‏گويند كوتاه كردن و ستردن مو، سبب فزوني رغبت جنسي مي‏گردد و بلند كردن آن موجب تقليل و كاهش آن است . در اينجا بد نيست قسمتي از گفته برتراندراسل را در اين موضوع بياوريم .

وي در كتاب زناشوئي و اخلاق مي‏گويد:

«بخصوص در قرون اول مسيحيت اين طرز فكر سن پول  (بولس مقدس) از طرف كليسا اشاعة تمام يافت و تجرد مفهوم تقدس به خود گرفت و عهده‏ بيشماري را  راه  بيابان پيش گرفتند تا شيطان را  منكوب سازند، شيطاني كه هر آن ذهن آنان را از تخيلات شهواني مملو مي‏ساخت.

كليسا ضمناً با استهمام به مبارزه پرداخت زيرا خطوط بدن انسان را به طرف گناه مي‏راهند، كليسا چرك بدن را تحسين كرده رايحه بدن صورت بوي تقدس را به خود گرفت؛ زيرا باز به نظر سن پول نظافت بدن و آرايش آن با نظافت روح منافات دارد، شپش مرواريد خدا شناخته شد »

 اينجا اين پرسش پيش مي‏آيد كه اساساً علت تمايل بيشتر به رياضت و رهانيت چيست؟ بشر طبعاً بايد كامجو و لذت طلب باشد، پرهيز از لذت و محروم كردن خود بايد دليلي داشته باشد.

چنانچه مي‏دانيم رهبانيت و دشمني با لذت جرياني بوده كه در بسياري از نقاط جهان وجود داشته است. از جمله مراكز آن در مشرق زمين هندوستان، و در مغرب زمين يونان بوده است.

نحلة «كلبي» كه يكي از نحله‏هاي فلسفي است و در يونان رواج داشته است، طرفدار «فقر» و مخالف لذت مادي بوده است. يكي از علل پديد آمدن اينگونه افكار و عقايد، تمايل بشر براي وسول به حقيقت است، اين تمايل در بعضي افراد فوق العاده شديد است.

و اگر با اين عقيده ضميمه گردد كه كشف حقيقت از براي روح آنگاه حاصل مي‏شود كه بدن و تمايلات بدني و جسماني مقهور گردد، قهراً منجر به رياضت و رهبانيت مي‏گردد.

به عبارت ديگر، اين انديشه‏ كه وصول به حق جز از راه فنا و نيستي و مخالفت با هواي نفس ميسر نيست، علت اصلي پديد آمدن رياضت و رهبانيت است.

علت ديگر پديدة رياضت  آميخته  بودن لذات مادي به پاره اي از رنجهاي معنوي است .  بشر ديده است كه همواره در كنار لذتهاي  مادي يك عده رنجهاي روحي وجود دارد.

 مثلاً ديده است كه هر چند، داشتن ثروت موجب يك سلسله خوشيها و كامراني ها  است  اما هزاران ناراحتيها و اضطرابها وتحمل ذلتها در تحصيل و در نگهداري آن وجود دارد، بشر ديده است كه آزادي و استغفا و علو طبع خود را به واسطة اين لذات مادي از دست مي‏دهد.

از اينرو از همة آن  لذات چشم  پوشيده  تجرد و استغناء را پيشة خود ساخته است. شايد در رياضت هندي عامل اول، و در فقر طلبي كلبي يوناني عامل دوم بيشتر مؤثر بوده  است.

علل ديگري نيز براي پديد آمدن رياضت و گريز از لذت ذكر كرده اند، از آنجمله اينكه محروميت و شكست در موفقيتهاي مادي مخصوصاً شكست  در عشق ،سبب توجه به رياضت مي گردد.

روح بشر پس از اين نوع شكستها انتقام خود را از لذتهاي مادي بدين صورت مي‏گيرد كه آنها را پليد مي‏شناسد و فلسفه‏اي براي پليدي آنها مي‏سازد. افراط در خوشگذراني و كامجوئي عامل ديگر توجه به رياضت است.

ظرفيت جسماني انسان براي لذت محدود است، افراط در كامجوئي و لذات جسماني و تحميل بيش از اندازة ظرفيت بر بدن موجب عكس العمل شديد  روحي مخصوصاً در سنين پيري مي‏گردد.

خستگي، سرخوردگي به وجود مي‏آورد. تأثير اين دو علت را نبايد انكار كرد ولي مسلماً اين‏ها علت منحصر نمي‏باشند.

تأثير اين دو علت بدين نحو است كه پس از شكست‏ها وعدم موفقيتها ، ويا  خستگي‏ها و فرسودگيها، انديشة وصول به حقيقت در روح بيدار مي‏گردد.

توجه به ماديات و غرق شدن در انديشه هاي مادي خود مانعي است براي اينكه انسان دربارة ازليت و ابديت و حقيقت جاوداني بيانديشد و در اين جهت فكر و تلاش كند كه از كجا آمده ام و در كجا هستم و به كجا مي روم؟

 اما همين   كه بواسطه  شكست ويا خستگي ، حالت گريز و بي رغبتي

نسب به ماديات در روح پديد آمد، انديشة در مطلقات بلا مزاحم مانده جان مي‏گيرد. اين دو عامل هميشه به كمك عامل اول سبب توجه به رياضت ميشود.

 والبته بعضي از افرادي كه به سوي  رياضت كشيده مي شوند تحت تأثير اين دو عامل مي باشد نه همة آنها.

ما منكر نيستيم كه رهبانيت و ترك لذت در نقاطي از جهان وجود داشته است و شايد بتوان پوشش زن را در جاهائيكه چنين فكري حكومت مي‏كرده است از ثمرات آن دانست، ولي اسلام كه پوشش را تعيين كرد نه در هيچ جا به چنين علتي استناد جسته است و نه چنين فلسفه‏اي با روح اسلام و با ساير دستورهاي آن قابل تطبيق است.

كرده است و اين مطلب را مستشرقين اروپائي هم قبول دارند. اسلام به نظافت تشويق كرده به جاي اينكه شپش را مرواريد خدا بشناسد گفته است:

«النظافته من الايمان» پيغمبر اكرم شخصي را ديد در حالي كه موهايش ژوليده و جامه‏هايش چركين بود و بدحال مي‏نمود.

فرمود: «من الدين المتعته» يعني تمتع و بهره بردن از نعمتهاي خدا جزو دين است و هم آنحضرت فرمود«بئس العبدالقاذورته» يعني بدترين بنده شخص چركين و كثيف است.

امير المؤمنين«ع» فرمود: «ان الله جميل يحب الجمال» خداوند زيبا است و زيبائي را دوست مي‏دارد. امام صادق فرمود «خداوند زيبا است و دوست  مي‏دارد كه بمده‏اي خود را بيارايد و زيبا نمايد و بر عكس، فقر را و تظاهر را دشمن مي‏دارد، اگر خداوند نعمتي به شما عنايت كرد بايد اثر آن نعمت در زندگي شما نمايان گردد.

به آن حضرت گفتند چگونه اثر نعمت خدا نمايان گردد؟ فرمود  به اينكه جامة شخص نظيف باشد، بوي خوش استعمال كند، خانة خود را با گچ سفيد كند، بيرون خانة را جاروب كند. حتي پيش از غروب چراغها را روشن كند كه بر وسعت رزق مي‏افزايد.»

در قديمي‏ترين كتابهايي كه در دست داريم مانند كافي كه يادگار هزار سال پيش است، بحثي تحت عنوان «باب الزي و التجمل» وجود دارد. اسلام به كوتاه كردن و شانه كردن مو و بكار بردن بوي خوش و روغن زدن به سر سفارشهاي اكيد كرده است.

عده‏اي از اصحاب رسول اكرم به خاطر اينكه بهتر و بيشتر عبادت كنند و از لذات روحاني بهره‏مند شوند ترك زن و فرزند كردند، روزها روزه مي‏گرفتند و شبها عبادت مي‏كردند، همين كه رسول خدا آگاه شد آنها را منع كردو گفت:

من كه پيشواي شما هستم چنين نيستم؛ بعضي روزها روزه مي‏گيرم؛ بعضي روزها افطار مي‏كنم؛ قسمتي از شب را عبادت مي‏كنم و قسمتي ديگر نزد زنهاي خود هستم.

همين عده از رسول خدا اجازه خواستند كه براي اسنكه ريشة تحريكات جنسي را از وجود خود بكنند، خود را اخته كنند.

رسول اكرم اجازه نداد، فرمود در اسلام اين كارها حرام است.

روزي سه زن به حضور رسول اكرم آمده از شوهران خود شكايت كردند، يكي گفت شوهر من گوشت نمي‏خورد، ديگري گفت شوهر من از بوي خوش اجتناب مي‏كند، سومي گفت شوهر من از زنان دوري مي‏كند.

رسول خدا بي‏درنگ در حالي كه به علامت خشم ردايش را به زمين مي‏كشيد، از خانة به مسجد رفت و بر منبر برآمد و فرياد كرد: چه مي‏شود گروهي از ياران مرا كه ترك گوشت و بوي خوش و زن كرده‏اند؟!

همانا من خودم خم گوشت مي‏خورم و هم بوي خوش استعمال ميكنم و هم از زنان بهره مي‏گيرم، هر كس از روش من اعتراض كند از من نيست.

دستور كوتاه كردن لباس بر خلاف معمول اعراب كه لباسهايشان بقدري بلند بود كه زمين را جاروب مي‏كرد به خاطر نظافت است كه در اولين آيات نازله بر رسول اكرم بيان شده است: و ثيايك فطهر.

همچنين استحاب پوشيدن جامة  سفيد يكي به خاطر زيبائي و ديگر بخاطر پاكيزگي است؛ زيرا لباس سفيد چرك را بهتر نمايان مي‏سازدو به همين موضوع در رويات اشاره شده است: البوا البياض فانه اطيب و اطهار.

رسول اكرم هنگامي كه مي‏خواست نزد اصحابش برود به آئينه نگاه مي‏كرد، موهاي خود را شانه و مرتب مي‏ساخت و مي‏گفت خداوند  دوست مي‏دارد بنده‏اش را كه وقتي ككه به حضور دوستان خود مي‏روند خود را آماده و زيبا سازند، يغني لباس سفيد بپوشد كه زيباتر و پاكيزه‏تر است.

قرآن كريم ،آفرينش وسائل تجمل را از لطف‏هاي خدا نسبت به بندگانش قلمداد كرده است و تحريم زينتهاي دنيا بر خود ، سخت مورد انتقاد قرآن قرار گرفته است:

«قل من حرم زينته الله التي اخرج لعباده و الطيبات من الرزق».

در احاديث اسلامي آمده است كه ائمة اطهار با متصوفه كراراً مباحثه كرده و مرام آنان را با استناد به همين آيه باطل نشان داده‏اند.

      

 

  

 

منابع  :

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 31 مرداد 1393 ساعت: 17:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد ورزش تنيس روي ميز

بازديد: 2225

 

تحقیق در مورد ورزش تنيس روي ميز

آشنايي با تنيس روي ميز

تنيس روي ميز در حال حاضر، يكي از محبوبترين ورزش‌ها در جامعه  ومدارس كشور است، زيرا اگر ميز آن فراهم باشد تهيه‌ي وسايل مورد نياز ديگر، مثل توپ و راكت به راحتي امكان‌پذير است. امروزه، اين گونه وسايل در نزديك‌ترين فروشگاه ورزشي در دسترس است و مي‌توان آن‌ها را با قيمت مناسبي تهيه نمود.

ديگر اين‌كه، از سن 7 تا 70 يا 80 سالگي و حتي بيشتر، مي‌توان به اين ورزش پرداخت. قابل ذكر است كه براي ورزشكاران اين رشته، از سن 7 سالگي به بعد در گروه‌هاي سني مختلف نونهالان، نوجوانان، جوانان، بزرگسالان و پيش‌كسوتان مسابقات رسمي در سطح آسيا و جهان برگزار مي‌شود. حتي در گروه پيش‌كسوتان براي افراد 80 سال به بالا هم مسابقات جهاني برگزار مي‌شود.

علاوه بر اين، افراد علاقه‌مندي كه نقص جسماني دارند، نقصشان مانع از اين نمي‌شود كه نتوانند از اين ورزش استفاده نمايند و نه فقط براي گذراندن اوقات فراغت بلكه مبارزه براي قهرمان شدن و به دست آوردن مقام، مي‌تواند مد نظر آنها باشد. اين تنها ورزشي است كه مي‌تواند همه‌ي گروه‌هاي جانباز و معلول را در برگيرد؛ حتي افرادي كه دچار ضايعه‌ي نخاعي گردني هستند مي‌توانند به اين ورزش بپردازند. البته براي اين گروه قوانين آسان‌تري از سوي فدراسيون جهاني معلولين در نظر گرفته شده است.

دختران و زنان هم مثل پسران و مردان مي‌توانند به عنوان تفريح و سرگرمي يا به عنوان ورزش قهرماني به اين رشته بپردازند و هيچ‌گونه مشكل و محدوديتي براي آنان نخواهد بود.

براي تنيس روي ميز محدوديت مكاني وجود ندارد. در زيرزمين منازل و پاركينگ آپارتمان‌ها، در يك اطاق كار و يا در باغ و فضاهاي روباز تفريحي و پارك‌ها روي ميزهاي سيماني، حتي در مكان‌هاي تفريحي كنار ساحل، در سالن‌هاي ورزشي چند منظوره و خيلي جاهاي ديگر مي‌توان به اين ورزش پرداخت.

تنيس روي ميز از ورزش‌هاي كم خطر است. از اين رو، به هنگام بازي تفريحي و مسابقه، نياز به مربي و يا مراقب ندارد.

يكي ديگر از محاسن اين ورزش بي‌آسيب بودن آن براي ورزشكاران است. به ندرت پيش‌آمده است كه ورزشكاري در اين رشته صدمه ديده باشد، آن هم در مسابقات مهم؛ البته در اثر ضعف‌هاي جسماني و اجراي نادرست فنون ممكن است عارضه‌هايي از قبيل كشيدگي عضلات و پارگي مويرگ‌ها و تاندون‌ها در دست، شانه و كمر يا آرنج ورزشكار ايجاد گردد.

با اين حال اگر بدن آمادگي‌هاي لازم را داشته باشد، اين عوارض هم براي ورزشكار پيش نخواهد آمد. اغلب حوادث معمولاً به علت سر (ليز) بودن كف محل بازي يا مناسب نبودن محل ميز يا بازي بروز مي‌كند ولي با كمي احتياط مي‌توان از وقوع اتفاقات و در نتيجه صدمات وارد به ورزشكاران هنگام بازي جلوگيري كرد.

تنيس روي ميز يكي از پرتحرك‌ترين ورزش‌هاست. سرعت توپ در اين ورزش گاهي به 180 كيلومتر در ساعت مي‌رسد.

شرط يك بازي خوب، داشتن تحرك، سرعت عمل و عكس‌العمل، ديد قوي و بدن آماده است.

تاريخچه‌ي تنيس روي ميز در جهان

تاريخ دقيق پيدايش تنيس روي ميز به درستي معلوم نيست اما با توجه به شواهد مي‌توان گفت، اين بازي، ابتدا در سال‌هاي 1880، مانند تنيس روي چمن، در فضاي باز در انگلستان انجام شده است.

عده‌اي از كارشناسان نيز معتقدند كه اين ورزش، در سال‌هاي 1890 به عنوان سرگرمي در اطاق پذيرايي منازل در انگلستان رواج يافته و پس از مدتي، توسط افسران انگليسي به ساير نقاط جهان منتقل شده است. در ‌آن زمان، بازي تنيس روي ميز اغلب با يك توپ از جنس چوب‌پنبه و راكت‌هاي دسته بلندي كه با پوست گوساله روكش شده بود انجام مي‌شد.

اولين سازمان شناخته‌ شده‌ي مربوط به اين بازي در سال 1902 در انگلستان به وجود آمد كه به نام « انجمن پينگ پنگ» يا P.P.A معروف شد. اين انجمن در سال 1905 عملاً منحل گرديد و هنگامي كه در سال 1922 يك تجارتخانه‌ي ورزشي (تجارتخانه‌ي برادران پاركز از كشور آمريكا) براي تبليغ علامت كالاي تجارتي خود از نام «پينگ پنگ» استفاده كرد، چنين استنباط شد كه كلمه‌ي پينگ پنگ براي يك ورزش سازمان يافته‌ي عمومي كلمه‌ي مناسبي نيست. از اين رو جمله‌ي انجمن پينگ پنگ «P.P.A» حذف و به جاي آن جمله‌ي انجمن تنيس روي ميز «T.T.A» برگزيده شد.

اين ورزش قبل از پينگ پنگ، نام‌هاي از قبيل « گوسيما»، «پيم پام»، « وايف»، «وف» و تنيس داخل سالن داشته است ولي در نهايت با تأسيس فدراسيون بين‌المللي براي اين رشته، نام « تنيس روي ميز» براي آن تثبيت شد. بر حسب تقاضاي انگلستان و با كوشش‌هاي آقاي جورج لمان (George Lehmann) آلماني در ژانويه‌ي سال 1926، فدراسيون بين‌المللي تنيس روي ميز در برلين تأسيس شد. پس از آن، اولين كنگره، شامل كنفرانس تهيه‌ي قوانين و مقررات خاص مسابقات، با شركت نمايندگان كشورهاي اتريش، چكسلواكي، دانمارك، آلمان، انگلستان، مجارستان، هند، سوئد و ولز در لندن تشكيل شد و آقاي ايور مونتاگو (Ivor Montagu) كه از مسئولان كوشا و احيا‌كننده‌ي اين ورزش بود به عنوان رئيس فدراسيون انتخاب شد؛ به دنبال آن، اولين دوره‌ي مسابقات جهاني تنيس روي ميز با شركت 7 كشور در ماه دسامبر 1926 در لندن برگزار شد كه همه‌ي عناوين هفت‌گانه‌ي قهرماني به مجارستان رسيد و فقط يك عنوان، نصيب اتريش گرديد كه آن هم در بازي‌هاي دو نفره (دوبل)‌ي زنان بود كه يك اتريشي، يار (همبازي) يك مجارستاني شد.

مسابقات جهاني تنيس روي ميز در قسمت‌هاي زيربرگزار مي‌شود:

1ـ مسابقات تيمي آقايان، به نام مسابقات جام سوئيت لينگ

 (Swaythling cup)

2ـ مسابقات تيمي بانوان، به نام مسابقات جام كوربيلن (Corbilon Cup)

3ـمسابقات انفرادي آقايان، به نام مسابقات جام پرايدويس (Bride vase cup)

4ـ مسابقات انفرادي بانوان به نام مسابقات گيست پرايز (Geist Prize)

5ـ مسابقات دو نفره ( دوبل) آقايان به نام جام ايران (Iran cup)

6ـ مسابقات دو نفره ( دوبل ) بانوان به نام پوپ تروفي (Pope trophy)

7ـ مسابقات دو نفره‌ي مختلط ( يك زن و يك مرد) به نام مسابقات هيدوسك پرايز (Heydusek prize)

در حال حاضر فدراسيون‌هاي تنيس روي ميز بيش از 180 كشور، عضو فدراسيون بين‌المللي تنيس روي ميز ( I.T.T.F) هستند. اين فدراسيون بيشترين عضو را در بين ورزش‌هاي راكتي دارد و وظيفه‌ي اصلي آن، برنامه‌ريزي فني و مسابقاتي و كنترل اين ورزش در جهت منافع بيش از 30 ميليون بازيكني است كه رسماً در تمامي نقاط جهان به رقابت مي‌پردازند. تنيس روي ميز يكي از ورزش‌هاي المپيكي است. اين بازي اولين بار در سال 1988 در بازي‌هاي المپيك سئول، رسماً در قسمت‌هاي انفرادي و دو نفره‌ي آقايان و بانوان جزو بازي‌هاي المپيك قرار گرفته است. 

تاريخچه‌ي تنيس روي ميز در ايران

تنيس روي ميز در ايران، نخستين‌بار از سال 1317 در شهرهاي آبادان، مسجد سليمان، آغاجاري و ديگر شهرهاي جنوب، كه محل اجتماع خارجيان و از جمله افسران انگليسي بود، رواج گرفت و كم‌كم توسعه يافت تا اينكه در سال 1324 مسابقاتي بين باشگاه‌هاي خصوصي و دسته‌هاي آزاد در همان شهرهاي جنوبي و با حضور خارجيان مقيم ايران و ايرانيان علاقمند، برگزار گرديد. از آنجا كه اين ورزش در سال 1325 به طور جدي‌تر مورد توجه قرار گرفت فدراسيون تنيس و فدراسيون تنيس روي ميز، هر دو، به رياست آقاخان بختيار تشكيل شد و كار خود را با برگزاري مسابقات مختلف بين باشگاه‌ها و دسته‌هاي آزاد، آغاز ودنبال نمود. پس از بختيار تصدي فدراسيون به محمود حاجبي واگذار شد. در سال 1326 (1947 ميلادي) اين فدراسيون به عضويت فدراسيون بين‌المللي تنيس روي ميز درآمد و در همان سال از سوي كشورمان، جايزه‌اي براي مقام نخست مسابقات دو نفره‌ي آقايان در مسابقات جهاني به نام جام ايران (Iran cup) در نظر گرفته شد كه از آن زمان تا كنون اين جام همچنان در جريان مسابقات جهاني به برندگان مسابقات دو نفره (دوبل) آقايان جهان اهدا مي‌شود. در سال 1332 براي اولين‌بار مسابقات قهرماني كشور در تهران برگزار شد. در سال 1346 غفور آلبا به رياست فدراسيون منصوب شد و در اين سال بود كه فدراسيون تنيس از تنيس روي ميز جدا و هر كدام داراي فدراسيون مستقلي شدند. در زمان آلبا، اولين مربي خارجي از مجارستان به نام لاسلو فولدي براي ارتقاي سطح بازيكنان ايراني به كشور دعوت شد و در طول 3 سال اقامت در تهران كمك بسياري به بازكنان ايراني نمود.

در مسابقات خارجي مختلف، بهترين مقام‌هاي بازيكنان ايران در رقابت‌هاي آسيايي به دست آمده است. بهترين مقام تيمي ايران در بازيهاي آسيايي 1958 توكيو حاصل شد كه تيم ايران پس از تيم‌هاي ويتنام و ژاپن در سكوي سوم آسيا ايستاد. در بازي‌هاي آسيايي 1966 بانكوك (1345 خورشيدي در رقابت‌هاي انفرادي، هوشنگ بزرگزاده با درخشش بسيار همراه كوجي كيمورا از ژاپن مشتركاً مقام سوم آسيا را بدست آورد. اين پيروزي تا كنون در تاريخ تنيس روي ميز ايران بي‌سابقه بوده است. ضمناً در جريان چهارمين دوره‌ي مسابقات قهرماني جوانان آسيا، در سال 1989 (1368 خورشيدي) در دهلي نو، در قسمت انفرادي نونهالان « بهنام رحمت‌پناه» بازيكن خوش تكنيك ايران به همراه يك بازيكن هندي، به مقام سوم آسيا دست يافت.

زمان شروع اجراي تنيس روي ميز

سئوالي كه اغلب مطرح مي‌شود اين است كه، از چه سني مي‌توان بازي تنيس روي ميز را آغاز كرد؟ جواب آن واقعاً ساده است. شما مي‌توانيد از سن 7 سالگي ورزش تنيس روي ميز را شروع كنيد و تا 70 يا 80 سالگي و يا بيشتر به اين ورزش بپردازيد. در مدارس كشور ما اين ورزش براي دانش‌آموزان در دروه‌هاي تحصيلي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه در نظر گرفته شده و اداره‌ي كل تربيت بدني وزارت آموزش و پرورش عهده‌دار برگزاري مسابقات سالانه‌ي آن در سطح كشور است. به علاوه، فدراسيون تنيس روي ميز هم مسابقات سراسري اين رشته را در رده‌هاي مختلف سني نونهالان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان برگزار مي‌كند. افرادي هم كه بالاي 40 سال سن دارند جزو پيش كسوتان محسوب مي‌شوند كه مسابقات آن‌ها در رده‌هاي سني مختلف ( 40 تا 50 سال ـ 50 تا 60 سال ـ 60 تا 70 سال و 70 تا 80 سال و بيشتر) در سطح كشور و يا از سوي فدراسيون آسيايي و فدراسيون بين‌المللي تنيس روي ميز در سطح آسيا و جهان برگزار مي‌گردد.


آشنايي با وسايل و تجهيزات تنيس روي ميز

در بازي تنيس روي ميز اولين تصميم انتخاب راكت مناسب است. راكت، مهم‌ترين وسيله‌ي مورد نياز اين بازي است. با توجه به اينكه انواع مختلف راكت وجود دارد، تصميم‌گيري در انتخاب راكت براي مبتديان بسيار مشكل است. توصيه مي‌شود مبتديان در آغاز با يك راكت معمولي كه گران قيمت نباشد به بازي بپردازند، آن‌ها وقتي بازيشان به سطح بالاتري رسيد مي‌توانند راكت بهتري را انتخاب نمايند. راكت مبتديان بهتر است داراي رويه‌اي صاف و با ضخامت، سرعت و پيچ متوسط باشد و چوب آن نيز نه زياد سبك باشد و نه زياد سنگين. دسته‌ي راكت نيز با توجه به اينكه از نظر شكل انواع مختلف دارد، بايد به گونه‌اي باشد كه راحت در دست قرار گيرد و به اصطلاح خوش‌دست باشد.

هنگام راهنمايي افراد براي انتخاب راكت، بايد به دو نكته توجه شود: يكي سطح بازي و ديگري روش بازي. اگر بازيكن مدت كوتاهي است به اين ورزش پرداخته و روش بازي او دفاعي است، لازم است چوب راكت او سبك و ضخامت رويه‌ي آن كم باشد و ابر يا اسفنج آن از نوع نرم (شل) باشد. اما اگر بازيكن با تجربه است و مدت زيادي است در اين رشته فعاليت مي‌كند و روش بازي او حمله‌اي است، بهتر است از چوب راكت سنگين و رويه‌ي سفت، كه جهش زياد دارد، استفاده نمايد.

اغلب بازيكنان حرفه‌اي، رويه‌هاي راكت خود را وقتي كهنه يا خراب شود و يا از كيفيت آن كاسته شود و به اصطلاح « مرده » باشد تعويض مي‌كنند. 

رويه‌ي راكت مي‌تواند بي‌هيچ مشكلي، توسط خود بازيكن تعويض و رويه‌ي جديد و نو چسبانده شود. چسبي كه براي اين كار مورد استفاده قرار مي‌گيرد بايد از نوع تأييده شده‌ي فدراسيون بين‌المللي تنيس روي ميز باشد كه فاقد مواد مضر براي بازيكنان است.

چسب‌هاي غيررسمي داراي مواد تولوئن و تري كلر اتيلن است كه براي دستگاه تنفس، اعصاب و بينايي زيان‌آور است و نبايد از آن‌ها براي چسباندن رويه‌ي راكت، مخصوصاً در فضاهاي سرپوشيده و يا داخل سالن‌ها استفاده شود. به طور كلي مطابق قوانين فدراسيون بين‌المللي تنيس روي ميز، چسب‌كاري راكت در داخل سالن بازي‌ها ممنوع است و در صورت مشاهده از طرف مسئولان مسابقات، مجازات محروميت از بازي‌ها را به همراه دارد.

خصوصيات راكت

به طور كلي، راكت تنيس روي ميز از سه قسمت تشكيل مي‌شود: چوب، ابر (اسفنج) و لاستيك. راكتي كه داراي اين سه قسمت باشد به آن راكت اسفنجي مي‌گويند. و چنانچه راكتي فاقد لايه‌ي مياني (ابر) باشد، راكت تخته‌اي ناميده مي‌شود.

چوب راكت (Blade): چوب راكت، از لايه‌هاي مختلف تشكيل شده كه تعداد آن‌ها معمولاً از 1 تا 7 لايه مي‌باشد. بهتر است از چوب راكتي كه داراي لايه‌هاي فرد است ( يعني 1، 3، 5، يا 7 لايه) استفاده كنيد. حداقل 85% از ضخامت چوب يا تيغه‌ي راكت بايد از چوب طبيعي باشد.

در برخي از چوب‌ها لايه‌اي از فيبر كربن يا فيبر شيشه‌ براي ازدياد جهش توپ در داخل تيغه مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

وزن چوب راكت در راكت‌هاي توليد كشور چين، كه هنوز هم فراوان استفاده مي‌شود، بين 75 تا 150 گرم است، اما امروزه چوب راكت‌هاي توليد ساير كشورها وزني بين 75 تا 95 گرم دارند كه به سه نوع چوب سبك، چوب متوسط و چوب سنگين تقسيم ‌مي‌شوند.

1ـ راكت چوب سبك: راكت چوب سبك بين 75 تا 80 گرم وزن دارد و براي بازيكنان دفاعي مناسب است، زيرا در اثر وارد آمدن ضربه با آن، توپ با سرعت كمي جهش مي‌كند.

2ـ راكت چوب متوسط: راكت چوب متوسط بين 80 تا 85 گرم وزن دارد و براي بازيكنان كنترلي ( يعني بازيكناني كه هم حمله مي‌زنند و هم دفاع مي‌كنند و بازي آن‌ها از سرعت متوسطي برخوردار است) مناسب مي‌باشد و در اثر وارد آوردن ضربه با آن، توپ جهش متوسط دارد.

3ـ راكت چوب سنگين: راكت چوب سنگين داراي وزني بين 85 تا 95 گرم است و براي بازيكناني كه شيوه‌ي بازي آن‌ها حمله‌اي است مناسب مي‌باشد؛ در اثر وارد آوردن ضربه اين راكت، توپ سرعت و جهش زياد خواهد داشت.

نوع دسته‌ي راكت‌ها نيز با يكديگر متفاوت است. بازيكنان با توجه به شيوه‌ي راكت‌گيري و عادت خود دسته‌ي مناسب انتخاب و استفاده‌ مي‌نمايند. البته شكل و اندازه‌ي راكت‌هايي كه براي شيوه‌ي راكت‌گيري قلمي (Penholder) ساخته مي‌شود با راكت‌هاي معمولي ( شيوه‌ي دست دادن = Shake hand) متفاوت است.

معمولاً بين وزن و سرعت چوب، رابطه‌ي مستقيمي وجود دارد. هر چه وزن چوب راكت زياد باشد سرعت راكت نيز بيشتر مي‌شود. چوب‌هايي كه با لايه‌اي از فيبر كربن و فيبر شيشه ساخته شده‌اند داراي سرعت و ضربه‌ي بيشتري هستند. قوانين مربوط به چوب راكت در كتاب « قوانين و مقررات و جزوات فني فدراسيون بين‌المللي تنيس روي ميز» به تفضيل آمده است.

 

 

 

ابر يا اسفنج (Sponge)

ابر راكت كه لايه‌ي مياني است و بين سطح چوب و لاستيك قرار دارد، مي‌تواند بين 5/0 تا 5/2 ميلي‌متر ضخامت داشته باشد و از هر رنگي نيز انتخاب شود.

راكتي كه فاقد ابر ( اسفنج ) باشد راكت تخته‌اي نام دارد و با توجه به اينكه در بازي‌هاي امروزي پيچ نقش مهمي را دارد و با راكت تخته نمي‌توان پيچ مناسبي به توپ وارد كرد، از اين رو، راكت تخته‌اي در بين بازيكنان كمتر كاربرد دارد.

با توجه به اينكه ابرها، از نظر فشردگي، با يكديگر تفاوت دارند آن‌ها را به 3 نوع تقسيم مي‌كنند:

1ـ ابر نرم ( شل ): ابر نرم، چون داراي منافذ زيادي است، وقتي توپ ره آن برخورد مي‌كند در آن فرو مي‌رود و با جهش ( سرعت ) كم برمي‌گردد؛ از اين رو براي بازيكنان مبتدي و دفاعي مناسب است.

2ـ ابر متوسط ( از نظر فشردگي ): اين ابر، منافذ كمتري نسبت به ابر نرم دارد و وقتي توپ به آن برخورد مي‌كند كمتر در آن فرو مي‌رود و در نتيجه جهش بيشتري دارد؛ از اين رو براي بازيكناني كه شيوه‌ي بازي آن‌ها كنترلي است بهتر است.

3ـ ابر سفت: اين نوع ابر داراي منافذ اندك است. وقتي توپ به آن برخورد كند در آن كم فرو مي‌رود و با سرعت زياد برمي‌گردد؛ از اين رو براي بازيكنان حمله‌اي مناسب است.

امروزه تنها، كارخانه‌هاي توليد راكت در چين نسبت به توليد ابر جداگانه اقدام مي‌كنند، اما كارخانه‌هاي ساير كشورها رويه‌ي راكت دو لايه‌ي (ابر و لاستيك) توأم را توليد مي‌كنند و اطلاعات مربوط به رويه‌ي راكت را بر روي بسته‌هاي حاوي رويه درج مي‌نمايند.

لاستيك (Rubber)

قسمت رويي لايه‌ي راكت لاستيك است كه ضخامت آن مي‌تواند بين 1 تا 2 ميلي‌متر باشد. لاستيك راكت داراي يك سطح صاف و يك سطح دونه‌دار است. اگر لاستيك را طوري روي راكت بچسبانيد كه سطح صاف آن رو به طرف خارج قرار گيرد به آن رويه‌ي معمولي يا صاف (Pips in) گويند و به دليل  به دليل صاف بودن سطح راكت پيچ بيشتري مي‌توان به توپ داد. اما اگر لاستيك را طوري بچسبانيد كه دونه‌هاي آن به طرف خارج (Pips out) باشد و به اصطلاح سطح راكت دون باشد، به دليل اينكه سطح تماس توپ و لاستيك كم مي‌شود، به توپ پيچ كمتري مي‌دهد و براي ضربه‌هاي پيچ‌دار مناسب نيست.

 شكل و اندازه‌ي دون‌هاي لاستيك‌ها مي‌تواند گوناگون باشد كه در زير به چند نمونه‌ي آن اشاره مي‌كنيم:

1ـ دون كوتاه و پهن: در اين نوع دون كه مي‌تواند هم به صورت استوانه‌اي و هم به شكل مخروط ناقص باشد، به دليل اينكه سطح تماس توپ و لاستيك زياد مي‌شود، پيچ توپ بيشتر مي‌شود ( البته نه به اندازه‌ي رويه‌ي صاف). از اين نوع رويه، بازيكنان دفاعي و بعضاً مبتديان نيز مي‌توانند استفاده كنند.

2ـ دون بلند و باريك: در اين نوع لاستيك چون ارتفاع هر دون زياد است وقتي توپ به آن برخورد مي‌كند ضرب و پيچ توپ گرفته مي‌شود و توپ بدون پيچ به طرف حريف برمي‌گردد؛ از اين رو اين نوع لاستيك يكي از انواع لاستيك‌هاي ضدپيچ محسوب مي‌شود.

3ـ دون مخروط واژگون: اين نوع دون كه سطح آن زياد ولي پايه‌هاي آن ضعيف و باريك است كيفيتي مشابه دون بلند و باريك دارد و ضد پيچ محسوب مي‌شود. با اين تفاوت كه توپ‌ها را مواج‌تر به طرف حريف برمي‌گرداند. در شرايطي كه شما از رويه‌ي راكت‌هاي توأم ( ابر و لاستيك ) استفاده مي‌كنيد، مجبوريد هنگام تعويض رويه‌ي راكت ابر آن را هم تعويض نماييد. به طور كلي، ضخامت رويه‌ي راكت ( ابر و لاستيك يك طرف راكت ) و چسب آن نبايد از 4 ميلي‌متر تجاوز كند و اگر از راكت تخته‌اي (راكت فاقد ابر) استفاده مي‌كنيد حداكثر ضخامت لاستيك در يك طرف راكت شما 2 ميلي‌متر مي‌تواند باشد.

لاستيك ضد‌پيچ (Anti Spin Rubber)

برخي از بازيكنان براي اينكه پيچ توپ حريف را خنثي كنند و ضعف‌هاي تكنيكي، تاكتيكي و جسماني خود را بپوشانند و به اصطلاح با حقه و كلك از حريف امتياز بگيرند از لاستيك ضدپيچ استفاده مي‌كنند. ما استفاده از اين نوع رويه را، مخصوصاً براي مبتديان و نوجوانان، توصيه نمي‌كنيم زيرا اين امر، مانع از يادگيري و اجراي صحيح تكنيك‌ها و پيشرفت ورزشكاران مي‌شود.

راكت تركيبي (Combination Racket)

اگر يك طرف راكت داراي رويه‌ي معمولي و طرف ديگر داراي رويه‌ي ضدپيچ باشد به آن « راكت تركيبي » مي‌گويند.

نگهداري راكت: لاستيك راكت را بايد بعد از هر جلسه‌ي تمريني با يك قطعه اسفنج نم‌دار تميز كرد؛ زيرا گرد و غبار باعث مي‌شود كه از كيفيت راكت كاسته شود. در پايان هر تمرين و مسابقه نيز لازم است راكت را در جلد خود قرار دهيم تا از صدمه و گرد و غبار محفوظ بماند. راكت را نبايد به مدت زياد در مقابل تابش مستقيم نور خورشيد قرار داد. در فصل زمستان كه هوا سرد است بهتر است هنگام بازي راكت را گرم نگه داريد تا حالت ارتجاعي آن ثابت بماند و بتوانيد به راحتي به توپ پيچ بدهيد.

در محل‌ها و شهرهايي كه رطوبت زياد است و به اصطلاح هوا شرجي است، لازم است رويه‌ي راكت را دائماً خشك كنيد تا توپ روي راكت سر نخورد و بتوانيد به راحتي ضربه‌ها را پاسخ دهيد و از فنون پيچ‌دار نيز استفاده نماييد.

توپ

تو‌پ‌هاي تنيس روي ميز در مقابل ضربه‌هاي محكمي كه سرعتي قريب به 180 كيلومتر به آن مي‌دهد به خوبي مقاوم‌اند. به طور كلي وزن هر توپ 7/2 گرم و قطر آن 40 ميلي‌متر و رنگ آن سفيد يا نارنجي و مات، تصويب شده است. هنگام بازي‌هاي تفريحي و دوستانه انتخاب رنگ توپ فقط به محل بازي بستگي دارد. در يك اطاق يا محلي كه ديوارهاي سفيد دارد، مسلماً انتخاب توپ نارنجي مناسب‌تر است اما در سالني كه كف آن زرد يا نارنجي رنگ است، توپ سفيد را بايد ترجيح داد. امروزه از توپ نارنجي بيشتر استفاده مي‌شود زيرا بهتر قابل تشخيص است و ضمناً در بازي‌هايي كه فيلم آن از تلويزيون پخش مي‌شود توپ نارنجي جذابيت بيشتري دارد و تشخيص آن براي بيننده راحت‌تر است. از نظر كيفيت، توپ انواع مختلفي دارد: توپ‌هاي تمريني، توپ‌هاي يك ستاره، توپ‌هاي دو ستاره و توپ‌هاي سه ستاره با آرم I.T.T.F

ارزان‌ترين توپ‌ها، توپ‌هاي تمريني ( بدون ستاره ) است و گران‌ترين و بهترين آن، توپ‌هاي 3 ستاره با آرم I.T.T.F مي‌باشد.

از توپ‌هاي تمريني يك ستاره و دو ستاره معمولاً در تمرينات و مسابقات غير رسمي و در مدارس استفاده مي‌شود ولي در مسابقات رسمي بين‌المللي حتماً از توپ‌هاي سه ستاره با آرم I.T.T.F استفاده مي‌كنند.

انتخاب توپ خوب

صرف‌نظر از اينكه كداميك از انواع توپ را در اختيار داريد، بهتر است قبل از شروع بازي، توپ را از نظر سالم بودن آزمايش كنيد. براي اين كار لازم است:

الف ـ با انگشتان شست و سبابه‌ي خود، از بالا و پائين دو نيم كره به توپ فشار بياوريد و در اين صورت، دو نيم كره بايد به يك نسبت و خيلي كم فرو رود.

ب ـ توپ را طوري روي سطح ميز قرار دهيد كه دو نيم‌كره‌ي آن در طرفين قرار گيرد؛ سپس با انگشت شست يك دست و انگشت وسط دست ديگر به توپ چرخش دهيد. توپ، وقتي دور خود مي‌چرخد نبايد لنگ بزند يعني كاملاً بايد كروي يا گرد باشد.

ج ـ توپ را روي سطح ميز قرار دهيد و راكت را با كمترين فشار بر روي آن حركت دهيد؛ اگر صداي تق تق شنيديد، توپ شكسته است. برخي از بازيكنان از بو كردن خط محل اتصال نيم‌كره‌ي توپ متوجه شكسته بودن آن مي‌شوند. اگر توپ بوي نامطبوعي بدهد شكسته است. لازم به ذكر است كه چون توپ از جنس ماده‌اي به نام سلولوئيد ساخته مي‌شود در صورت شكسته شدن بوي گاز سلولوئيد از آن متصاعد مي‌گردد.

د ـ آخرين موردي كه درباره‌ي انتخاب توپ لازم است به آن اشاره شود اين است كه هنگام تهيه يا خريد توپ‌هاي تمريني بهتر است توپ‌هاي بي‌خط (يك‌تكه) تهيه كنيد. اين توپ‌ها داراي كيفيت بهتري نسبت به توپ‌هاي خط‌دار (دوتكه) هستند.

ميز

سطح بالايي ميز كه به آن سطح بازي مي‌گويند بايد 274 سانتي‌متر طول و

 5/152 سانتي‌متر عرض داشته و ارتفاع آن از سطح زمين 76 سانتي‌متر عرض داشته و ارتفاع آن از سطح زمين 76 سانتي‌متر باشد. سطح‌ بازي از هر جنسي مي‌تواند باشد به شرطي كه اگر يك توپ استاندارد را از ارتفاع 30 سانتي‌متري روي آن رها كنيد، تقريباً 23 سانتي‌متر جهش داشته باشد. رنگ سطح ميز مي‌تواند به رنگ آبي يا سبز تيره و مات باشد. دور تا دور سطح ميز داراي خط سفيدي به پهناي 2 سانتي‌متر است كه جزء سطح بازي به حساب مي‌آيد. در وسط ميز خط سفيد ديگري به پهناي 3 ميلي‌متر به موازات خطوط كناري ميز كشيده شده است كه فقط در بازي‌هاي دو نفره (دوبل) كاربرد دارد. تور و گيره‌ي تور، ميز را از وسط به دو قسمت (زمين) مساوي تقسيم مي‌كند، ارتفاع تور 25/15 سانتي‌متر و طول آن 183 سانتي‌متر است.

لباس بازيكنان

مقررات لباس فقط براي مسابقات رسمي تعيين شده است. در موارد ديگر بازيكنان مي‌توانند لباس دلخواه خود را بپوشند. از مقررات لباس اين است كه وقتي در بازي از توپ سفيد استفاده مي‌شود، پيراهن و شلوارك نبايد سفيدرنگ باشد،تا لباس و توپ بازي قابل تفكيك باشند. به همين ترتيب موقعي كه از توپ نارنجي رنگ استفاده مي‌شود نبايد رنگ لباس نارنجي باشد ولي استفاده از لباس سفيد بلامانع است. پوشيدن كفش ورزشي مناسب در كليه‌ي اوقات، حتي زماني كه به عنوان تفريح و سرگرمي به اين ورزش مشغول شويد توصيه مي‌شود. زيرا حركت‌هاي ناگهاني با كفش‌هاي معمولي هنگام بازي بعضاً موجب پيچ‌خوردگي مچ‌پا و آسيب‌ديدگي آن مي‌شود.

نكات ايمني

از آنجا كه تنيس روي ميز، به دليل ماهيت و ويژگي‌هايش، ورزشي نيست كه ورزشكاران آن مثل ورزش‌هاي ديگر (فوتبال، كشتي، بسكتبال، هندبال و ....) درگيري جسماني رو در رو داشته باشند و ضمناً استفاده از وسايل و امكانات آن نيز مثل برخي از ورزش‌هاي ديگر (ژيمناستيك، اسكي، شنا و ....) نياز به مربي و مراقب ندارد، مخاطرات و صدمات جسماني در اين ورزش ديده نمي‌شود و اگر هم ديده شود به علت ضعف جسماني ورزشكاران، نرمش نكردن قبل از بازي و در نتيجه گرم نشدن بدن، نامناسب بودن كفش بازي و يا كف سالن است كه توصيه مي‌شود در اين امر دقت لازم به عمل آيد. اما يك نوع آسيب‌ديدگي به نام تنيس البو (Tennis Elbow) كه بين ورزشكاران رشته‌ي تنيس هم شايع است، بعضاً در بين ورزشكاران تنيس روي ميز ديده شده است كه به علت اجراي غيرصحيح فنون فورهند بروز مي‌كند. ورزشكاري كه دچار اين عارضه مي‌شود درد شديدي در ناحيه‌ي آرنج دست بازي (دستي كه راكت را مي‌گيرد) حس مي‌كند كه براي معالجه‌ي آن لازم است به پزشك متخصص مراجعه نمايد.

همچنين از آنجا كه ثابت شده است چسب‌كاري رويه‌هاي راكت در ميزان سرعت توپ ورزشكاران مؤثر است، ورزشكاران بعد از چند مسابقه، و بعضاً هر مسابقه، رويه‌هاي راكت خود را از روي چوب جدا كرده، آن را چسب‌كاري مي‌كنند و دوباره مي‌چسبانند و به بازي مي‌پردازند. نظر به اينكه چسب‌هاي استاندارد و مورد تأييد فدراسيون جهاني تنيس روي ميز در كشور ما كمتر وجود دارد و ضمناً بسيار گران قيمت است. ورزشكاران غالباً از چسب‌هاي غيراستاندارد استفاده مي‌كنند كه اين گونه چسب‌ها آثار سويي بر دستگاه تنفس، قوه‌ي بينايي و اعصاب دارد. توصيه مي‌شود حتي‌المقدور از اين گونه چسب‌ها استفاده نشود و در صورت استفاده، حتماً چسب‌كاري در فضاي آزاد انجام گيرد كه ضرر كمتري براي بازيكنان داشته باشد.

قدرت، سرعت، دقت و چرخش

قدرت: قدرت قابليت به كار بردن نيرو و عامل عمده‌اي است كه سرعت و پيچ (چرخش) از آن ناشي مي‌شود. اگر سرعت حركت زياد باشد قدرت توپ و پيچ آن نيز زياد مي‌شود. كه اين موضوع به كيفيت قدرت بدني ورزشكار نيز ارتباط دارد. قدرت ضربه‌ي توپ به طور عمده بستگي به 3 عامل دارد:

1ـ فاصله‌ي دست (راكت) تا توپ.

2ـ سرعت حركت دست بازيكن.

3ـ قدرت بدني.

اگر فاصله زياد باشد و دست با سرعت حركت كند، قدرت توپ زياد مي‌شود.

چگونه مي‌توانيد قدرت توپ را زياد كنيد؟

1ـ فاصله‌ي راكت با توپ را حفظ كنيد.

2ـ قبل از ضربه‌زدن، دست را به عقب ببريد، عضلات بازويي (عضله دو سر) را باز ( منبسط ) كنيد تا با انقباض سريع آن توپ با قدرت زده شود.

3ـ در لحظه‌ي تماس توپ و راكت، حركت دست در حداكثر سرعت خود باشد تا تمام نيرو به توپ وارد شود.

4ـ هنگام زدن توپ بايستي از تمام نيروهاي بدن ( پا، كمر و دست) استفاده كنيد و وزن بدن را به جلو منتقل نماييد.

5ـ بايد به تمرينات كمكي بپردازيد و از وسايل ورزش‌هاي ديگر، مثل بارفيكس، شنا، وزنه و .... جهت بالا بردن كيفيت قدرت بدني خود استفاده كنيد تا قدرت ضربه‌ي شما افزايش يابد.

سرعت: سرعت با ويژگي ورزش تنيس روي ميز ارتباط مستقيم دارد. به عبارت ديگر تنيس روي ميز يك ورزش سرعتي است، از اين جهت توجه به سرعت در اين ورزش در اولويت قرار دارد. سرعت به ورزشكار امكان مي‌دهد كه زمان به دست بياورد، ابتكار بازي را در دست بگيرد و حريف را تحت فشار قرار دهد. بنابراين كمي و زيادي سرعت با فاصله و زمان ارتباط زيادي دارد. در يك زمان معيني، هر چه فاصله‌اي كه يك جسم از نقطه‌ي به نقطه‌ي ديگر طي مي‌كند زيادتر باشد سرعتش نيز به همان اندازه بايد زيادتر باشد. برعكس، در يك فاصله‌ي معين، اگر جسمي بخواهد فاصله‌ي بين دو نقطه را در زمان كوتاه‌تر طي كند بايد سرعتش ( سرعت حركتش) زيادتر باشد.

تندي و كندي سرعت توپ با قدرت ضربه‌اي كه به توپ وارد مي‌شود نسبت مستقيم دارد. يعني هر چه قدرت توپ زيادتر باشد سرعت ناشي از آن نيز زيادتر خواهد بود. پس جهت افزايش سرعت ضربه به توپ بايستي زمان ضربه به توپ را كوتاه كرد و يا قدرت ضربه را بالا برد.

چگونه مي‌توانيد سرعت توپ را زياد كنيد؟

1ـ نزديك به ميز بايستيد تا فاصله‌ي حركت توپ كوتاه شود.

2ـ قوس توپ را كم كنيد تا از اين طريق توپ شما در زمان كمتري به حريف برسد.

3ـ قبل از اينكه توپ به اوج جهش برسد به آن ضربه بزنيد، بدين ترتيب از نيروي توپ حريف براي قوي‌تر زدن استفاده مي‌كنيد.

4ـ وقتي به توپ ضربه مي‌زنيد بايستي به طور كامل از نيروي مچ و ساعد خود استفاده كنيد. اگر از تمام دست ( به طور كشيده ) استفاده شود سرعت توپ كم مي‌شود.

5ـ وسعت حركت دست شما نبايد زياد باشد و در لحظه‌ي تماس توپ و راكت بايستي سرعت دستتان زياد ( در حداكثر) باشد.

6ـ وقتي به توپ ضربه مي‌زنيد، بايستي ضربه به مركز ثقل توپ يا نزديك به ثقل زده شود تا توپ سرعت خطي بيشتر پيدا كند.

7ـ بايد سرعت عكس‌العمل و سرعت حركت پا را زياد كنيد و آن را با سرعت ضربه به توپ، به طور مناسبي هماهنگ سازيد.

دقت: در اجراي فنون و كارهاي سرعتي به دقت زيادي نياز است. بازيكني كه فقط سرعت دارد ولي دقت ندارد، ابتكار بازي را از دست مي‌دهد؛ زيرا مفيد بودن سرعت حركت او تا اندازه‌ي قابل ملاحظه‌اي با دقت مورد نظر در آن حركت مربوط مي‌باشد.

در صورتي كه دقت و هدف‌گيري در حركت چندان مهم نباشد مي‌توان سرعت حركت را زياد كرد، اما اگر دقت و هدف‌گيري در حركت مطرح باشد سرعت حركت كم مي‌شود. در تنيس روي ميز كه براي آموزش‌ مهارت‌هاي آن بايد هم بر روي « سرعت » و هم بر روي « دقت » تأكيد شود بهتر است كه در مراحل اوليه‌ي يادگيري بيشتر بر روي دقت و صحت حركت و مهارت تأكيد به عمل آيد و پس از آن كه مهارت با دقت مورد قبول انجام شد، به تدريج سرعت حركت بالا برده شود.

چرخش ( پيچ ): وقتي به تو ضربه مي‌زنيم اگر نيرو به مركز ثقل توپ وارد نشود موجب ايجاد چرخش يا پيچ در آن مي‌گردد. به طور كلي، پيچ از حداكثر سرعت و حداقل تماس راكت با توپ ايجاد مي‌شود. به محض نزديك شدن توپ به نقطه‌ي تماس، چوب و ابر راكت به توپ قدرت مي‌دهد. براي پيچ دادن بايد راكت (لاستيك) را طوري به توپ بكشيم كه نيروي چوب به توپ منتقل نشود. كمي و زيادي چرخش توپ بستگي دارد به كمي و زيادي نيرويي كه به توپ وارد مي‌شود.

چطور مي‌توانيد چرخش توپ را زياد كنيد؟

1ـ چنان به توپ ضربه بزنيد كه نيروي وارد بر توپ از مركز ثقل آن دور باشد و بايد به زاويه‌ي راكت توجه شود.

2ـ جهت وارد آمدن نيرو به زاويه‌ي راكت يكي باشد.

3ـ تا حد امكان از بازو و مخصوصاً از ساعد و مچ دست استفاده كنيد و تمرينات خود را بيشتر در زمينه‌ي كات فورهند و بك‌هند (توي ميز)، و همچنين لوپ، انجام دهيد.

4ـ در لحظه‌ي تماس توپ را راكت تمام نيروي خود را به توپ وارد كنيد.

انواع و نحوه‌ي برگزاري مسابقات

انواع مسابقات

مسابقات تنيس روي ميز به صورت تيمي، دو نفره و انفرادي براي مردان و زنان برگزار مي‌شود. همچنين مسابقات دو نفره‌ي مختلط نيز جزء مسابقات جهاني و منطقه‌اي و ديگر مسابقات رسمي مي‌باشد. به اين ترتيب مسابقات رسمي شامل 7 نوع مسابقه مي‌باشد. 3 مسابقه مخصوص مردان، 3 مسابقه مخصوص زنان و يك مسابقه مختلط.

نحوه‌ي برگزاري مسابقات به عواملي همچون، زمان، رسميت مسابقات و نوع مسابقه بستگي دارد. مثلاً در مسابقات رسمي انفرادي از جدول تركيبي (دوره‌اي، حذفي) استفاده مي‌شود. اما انتخاب نوع برگزاري مسابقات در بازي‌هاي داخلي يا دوستانه مي‌تواند با توافقات مسئولين انجام گيرد. جداولي كه در مسابقات قابل استفاده است به شرح زير مي‌باشد.

1ـ جدول دوره‌اي

2ـ جدول يك حذفي

3ـ جدول دو حذفي

4ـ جدول تركيبي

5ـ جدول آسيايي

6ـ جدول MW

1ـ جدول دوره‌اي: در اين روش كليه‌ي بازيكنان و يا تيم‌ها با يكديگر بازي مي‌كنند و در نهايت پس از جمع امتيازها مقام هر نفر يا تيم مشخص خواهد شد. اين جدول زماني مورد استفاده قرار مي‌گيرد كه معمولاً زمان كافي براي انجام مسابقات وجود داشته باشد و از طرفي تعداد تيم‌ها و يا نفرات زياد نباشد. تعداد مسابقات در هر جدول بنابر فرمول زير مشخص مي‌گردد:

تعداد تيم ها يا نفرات = n

تعداد مسابقات =

مثلاً اگر5 نفر شركت‌كننده داشته باشيم و بخواهيم به صورت دوره‌اي مسابقات را برگزار كنيم تعدادمسابقات مساوي  يعني 10 مسابقه مي‌شود.

نحوه‌ي انجام مسابقات دوره‌اي به اين قرار است كه اگر تعداد زوج باشد نيمي در سمت چپ و نيمي ديگر به ترتيب شماره از پايين به بالا در سمت راست نوشته مي‌شود و براي انجام مسابقات دوره‌ي دوم، نفر آخر سمت راست از بالا به پايين شماره 1 مي‌آيد و بقيه‌ي شماره‌ها يك رديف پايين‌تر مي‌روند. به اين ترتيب به غير از عدد يك بقيه‌ي شماره‌ها تغيير مكان مي‌دهند. براي دوره‌ي بعد نيز به همين ترتيب عدد مقابل 1 به زير عدد يك آمده و بقيه يك رديف جابجا مي‌شوند. به همين ترتيب بقيه‌ي دوره‌ها را انجام مي‌دهيم تا زماني كه عدد 2 مقابل عدد 1 قرار گيرد كه دور آخر مسابقات مي‌باشد

در صورتي كه تعداد تيم يا نفرات فرد باشد يك عدد اضافه مي‌كنيم تا تعداد نفرات زوج شود و به آن استراحت (Bye) داده مي‌شود.

2ـ جدول يك حذفي: از اين جدول معمولاً زماني استفاده مي‌شود كه تعداد تيم‌ها يا نفرات زياد بوده و زمان كمي براي برگزاري مسابقات در اختيار داريم؛ ضمن اينكه در مسابقات دو نفره معمولاً از اين روش استفاده مي‌گردد. تعداد بازي‌ها در اين جدول از فرمول 1-n به دست مي‌آيد. جداول معمولي در اين روش با استفاده از توان 2 تهيه مي‌گردند. 21، 22، 23، 24 و ..... و يا جداول 2 نفره، 4 نفره، 8 نفره، 16 نفره و .... در اين شيوه هر بازيكن تا زماني كه برنده مي‌شود ادامه مي‌دهد و در هر كجا بازنده مي‌شود از دور مسابقات خارج مي‌شود. در صورتي كه تعداد نفرات مساوي هر يك از توان‌ها باشد از جدول مربوطه استفاده مي‌كنيم و در صورتي كه بيشتر و يا كمتر باشد از توان بالاتر  ويا پايين‌تر استفاده مي‌شود. هنگامي كه از توان بالاتر استفاده گردد مكان‌هاي خالي استراحت مي‌باشد. در جدول يك حذفي مقام سوم مشترك به بازيكنان نيمه‌نهايي تعلق مي‌گيرد. لازم به توضيح است كه اگر از توان مناسب استفاده كنيم جاي خالي وجود نداشته و نيازي به گذاشتن استراحت نمي‌باشد.

غيررسمي و در زماني كه وقت كافي براي مسابقات دوره‌اي نيست اما وقت بيشتري نسبت به يك حذفي در اختيار باشد از اين شيوه استفاده مي‌شود. تعداد بازي‌ها در اين روش از فرمول 1+(1-n)2 تعيين مي‌گردد.

در روش دو حذفي آخرين نفري كه از بازنده‌ها بالا مي‌آيد بايستي با نفري كه از برنده‌ها بالا آمده بازي كند و در صورتي كه دوبار نفر برتر جدول برنده‌ها را ببرد اول است در غير اين صورت دوم مي‌گردد.

توضيح اين كه در جداول يك حذفي و دو حذفي، به منظور رعايت عدالت، متناسب با تعداد بازيكنان و جدول، نفراتي كه قوي‌تر هستند انتخاب و در نقاط بالا و پايين ( نفرات اول و دوم مسابقه قبل) و در وسط جدول به صورت قرعه‌كشي به عنوان سرگروه قرار مي دهند. اين نفرات معمولاً كساني هستند كه در مسابقات قبلي مقام‌هاي مربوطه را كسب كرده‌اند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 31 مرداد 1393 ساعت: 17:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تاريخچه تربيت معلم در آموزش و پرورش

بازديد: 995

 

تاريخچه تربيت معلم در آموزش و پرورش

توجه به آداب معلمي از ديرباز در فرهنگ اسلامي و ايراني ما جايگاه خاصي داشته است . ليكن تا آغاز حكومت مشروطه در ايران ، دولت مركزي براي تأسيس مدرسه و تربيت معلم هيچگونه مسئوليتي براي خود قائل نبوده و هر مدرسه متولي مخصوص داشت كه از محل درآمد موقوفات مدرسه ، امور مختلف مدرسه را اداره مي‌نمود . معلمان از ميان طلاب ساعي و با استعداد انتخاب مي‌شدند . اين طلاب از استادان خود اجازه نامه‌اي ( كه در پشت صفحه اول يا آخر يكي از كتابها به خط استاد نوشته شده بود دريافت كرده بودند ) كه در واقع « دانشنامه يا گواهينامه » بود و سند معتبري براي معلم جهت تدريس محسوب مي‌شد .
در كنار اين مدارس مكتب‌خانه‌هايي نيز وجود داشت كه فرزندان عامه مردم در آن به تحصيل مي‌پرداختند و خود را براي ورود به مدارس آماده مي‌كردند . مكتب‌داري يك حرفه خصوصي بود و هر
روحاني محله‌اي كه حوصله و آمادگي براي تعليم به كودكان را داشت ، بي هيچگونه قيد و شرط و اجازه‌نامه‌اي به شغل معلمي و مكتب‌داري مي‌پرداخت . هريك از شاگردان ماهانه مختصري براي تحصيل مي‌پرداختند اين مبلغ براي زندگي بسيار ساده معلمان كافي نبود . ليكن آنها كار معلمي را با علاقه انجام مي‌دادند .
پس از تأسيس « دارالفنون » در سال 1229 هجري شمسي و ايجاد و گسترش مدارس جديد از قبيل مشيريه ، رشديه ، اديب ، سادات ، اسلام ، اقدسيه ، علميه ، كماليه ، مروت ، سلطاني ، شرف ، دانش و
نياز به معلم براي تدريس در مدارس به ويژه معلماني كه با اصول تعليم و تربيت جديد آشنا باشند به خوبي احساس مي‌شد . اولين اقدام رسمي در زمينه تربيت معلم ، تصويب قانوني در ارديبهشت ماه سال 1290 توسط مجلس شوراي ملي بود . در اين قانون اصول اوليه تربيت اطفال مطرح شده بود . طبق قانون مزبور براي اولين بار مجوز اعزام 30 نفر جهت ادامه تحصيل به خارج از كشور صادر شد كه از اين تعداد 15 نفر يعني نيمي براي معلمي ( رشته تعليم و تربيت ) و 8 نفر براي تحصيل در علوم نظامي ، 7 نفر براي رشته مهندسي انتخاب شدند . در همين سال براي افزايش سطح سواد معلمان موجود در تهران كلاسهاي مخصوصي در مدرسه دارالفنون تشكيل گرديد كه در برنامه درسي آن علاوه بر دروس علوم و ادبيات ، براي اولين بار دروس ديگري تحت عنوان « اصول تعليم » افزوده شده بود تا معلمان از اصول اوليه براي تربيت اطفال مطلع گردند .
اقدام مهم ديگري كه در راه تربيت و تأمين معلمان مدارس ابتدايي و متوسطه صورت پذيرفت تصويب قانون تأسيس « درالمعلمين مركزي » ( دارالمعلمين و دارالمعلمات ) در سال 1297 توسط مجلس شوراي ملي بود . از اين تاريخ ايجاد مراكز تربيت معلم زن و مرد صورت قانوني به خود گرفت . دارالمعلمينِ مركزي مدرسه‌اي دولتي و رايگان بود و تحت نظر وزارت معارف اداره مي‌شد رئيس آن توسط شخص وزير انتخاب و منصوب مي‌گرديد . وظيفه آن تأمين معلم براي مدارس ابتدايي و دوره اول متوسطه بود . بنابراين به دو قسمت ابتدايي ( تأمين معلم براي 4 سال اول دوره ابتدايي ) و عالي ( تأمين معلم براي سال پنجم و ششم ابتدايي و دوره اول متوسطه ) تقسيم مي‌گرديد دوره تحصيل در قسمت ابتدايي سه سال ( 2 سال نظري و يكسال عملي ) و در قسمت عالي چهارسال ( 3 سال نظري و يكسال عملي ) به طول مي‌انجاميد .
شرط ورود به هر دو قسمت داشتن گواهينامه شش‌ساله ابتدايي و سن متقاضيان براي ورود به قسمت ابتدايي بين 17 تا 21 سال و براي ورود به قسمت عالي بين 18 تا 22 سال تعيين شده بود .
پس از پايان مدت تحصيل به فارغ‌التحصيلان « تصديق‌نامه معلمي » براي تدريس در ابتدايي يا متوسطه اعطاء مي‌گرديد و موظف بودند پس از فراغت از تحصيل به مدت 10 سال در وزارت معارف تعهد خدمت خود را انجام دهند . نخستين مركز تربيت معلم به نام « دارالمعلمين مركزي » با رياست ابوالحسن فروغي و معاونت اسماعيل مرآت تشكيل شد پس از آن با توجه به احساس نياز به تربيت معلمان زن جهت تدريس در مدارس دخترانه ، اولين مركز تربيت معلم دختران به نام « دارالمعلمات » به نظامت خانم نشاط‌السلطنه دختر صفي عليشاه تأسيس شد .
در فروردين ماه 1306 اساسنامه « دارالمعلمين شبانه اكابر » به تصويب شوراي عالي معارف رسيد . هدف از تأسيس اين مراكز رفع نقايص تدريس معلمان ابتدايي بود و دوره تحصيل آن يكسال بود و در صورت عدم موفقيت معلمان در امتحانات آن ، از شغل معلمي محروم مي‌شدند .
در مهرماه 1306 اساسنامه دوره تحصيلات فني « دارالمعلمين ابتدايي ولايات و ايالات » به تصويب شوراي عالي معارف رسيد هدف از آن ، تأمين معلمان مدارس ابتدايي استان‌ها و شهرهاي ايران بود . متقاضيان شغل معلمي با مدرك دوره اول متوسطه وارد اين مراكز شده و در صورتي كه دوره يكساله را با موفقيت بگذرانند . به آنان « گواهي فارغ‌التحصيلي معلمي » اعطاء مي‌شد .
در سال 1307 قانون فرستادن دانشجو به خارج از كشور براي تحصيل در دانشگاه‌هاي معتبر اروپا به تصويب رسيد به موجب اين قانون ، دولت موظف شد تا 6 سال ، هر سال صد نفر از ميان فارغ‌التحصيلان دبيرستانها انتخاب و به اروپا اعزام نمايد. 35% از اين دانشجويان به موجب قانون بايست در رشته تعليم و تربيت تحصيل كنند و براي معلمي آماده شوند .
به منظور گسترش دبيرستانها و تربيت و تأمين دبيران مورد نياز آن در سال 1307 دارالمعلمين مركزي به « دارالمعلمين عالي » تبديل گرديد و برنامه تربيت معلم متوسطه بنيانگذاري شد اساسنامه و برنامه دارالمعلمين عالي در سال 1308 به تصويب شوراي عالي معارف رسيد . دارالمعلمين عالي مشتمل بر دو قسمت علمي و ادبي بود كه قسمت ادبي شامل رشته‌هاي فلسفي ، ادبيات ، تاريخ و جغرافيا و قسمت علمي شامل رشته‌هاي فيزيك ، شيمي ، طبيعيات و رياضيات بود . دوره تحصيلات دارالمعلمين عالي 3 سال در نظر گرفته شده بود و دارندگان گواهينامه كامل متوسطه رشته ادبي و علمي مي‌توانستند در رشته ادبي يا علمي اين مؤسسه براي تحصيل ثبت‌نام كنند . طبق اساسنامه ، تدريس دروس علوم تربيتي از مهرماه سال 1311 در دارالمعلمين عالي اجرا گرديد و دانشجويان اين مركز بايد علاوه بر تحصيل در رشته خود مواد علوم تربيتي را نيز فراگرفته و امتحان دهند . مواد علوم تربيتي شامل 6 درس و هركدام به ميزان 2 ساعت در هفته بود . اين دروس عبارت بودند از :
1- معرفت النفس از لحاظ تربيتي 2- فلسفه تربيت 3- علم اجتماع از لحاظ تربيت
4- تاريخ تعليم و تربيت 5- مباني تعليمات متوسطه 6- اصول تعليم و تربيت
دانشجويان مختار بودند كه اين دروس را در مدت 3 سال همراه با مواد رشته تحصيلي خود و يا در مدت يكسال به طور مستقيم بگذرانند . براساس « قانون استخدام فارغ‌التحصيلان دارالمعلمين عالي » اين فارغ‌التحصيلان با رتبه 4 به استخدام در مي‌آمدند ، در صورتي كه ساير كاركنان دولت با رتبه 3 استخدام مي‌شدند . وزارت معارف مكلف بود فارغ‌التحصيلان دارالمعلمين عالي را در مدارس دولتي به خدمت بگمارد و دولت نمي‌توانست اين فارغ‌التحصيلان را تا مو قعي كه وزارت معارف به آنان نيازمند بود در هيچيك از ادارات خود به خدمت بپذيرد. محل دارالمعلمين عالي در باغ نگارستان ( حوالي ميدان بهارستان ) قرار داشت . استادان دارالمعلمين عالي عبارت بودند از :
1- عباس اقبال آشتياني ، معلم جغرافياي انساني و تاريخ ( فارغ‌التحصيل از دانشگاه پاريس )
2- ميرزا احمد بهمنيار ، معلم زبان و ادبيات عرب و معلم مدرسه عالي سپهسالار 3- اسداله بيژن ، معلم علوم تربيتي ( فارغ‌التحصيل از دانشگاه كلمبيا ) 4- محمود حسابي ، معلم فيزيك ( فارغ‌التحصيل از دانشگاه پاريس ) 5- ابوالقاسم ذوالرياستين ، معلم گياه‌شناسي و كشاورزي ( فارغ‌التحصيل از مدرسه كشاورزي پاريس ) 6- رضا زاده شفق ، معلم تاريخ و فلسفه ( فارغ‌التحصيل از دانشگاه برلن )
7- عبدالحسين شيباني ، معلم تاريخ و وزير اسبق معارف 8- سيد كاظم عصار ، معلم حكمت قديم
9- بديع‌الزمان فروزانفر ، معلم ادبيات فارسي 10- مسعود كيهان ، معلم جغرافيا و وزير اسبق جنگ
ضمناً 8 نفر از اساتيد اين مركز را معلمان فرانسوي كه فارغ‌التحصيل دانشسراي عالي پاريس بودند تشكيل مي‌دادند .
از قوانين مهم ديگري كه براي تربيت و تأمين معلمان مدارس ابتدايي و متوسطه وضع شده است
« قانون تربيت معلم » مي‌باشد . اين قانون در اسفندماه 1312 به تصويب رسيد و به موجب آن دولت مكلف شد از اول فروردين ماه 1313 تا مدت 5 سال ، 25 باب دانشسراي مقدماتي و يك باب دانشسراي عالي دختران در تهران و در ولايات تأسيس و دانشسراي عالي پسران را نيز تكميل نمايد . در اين قانون عنوانهاي « آموزگار » براي معلم دوره ابتدايي ، « دبير » براي معلم دوره متوسطه ، « هنرآموز » براي معلم هنرستان و « استاد » براي معلم مدارس عالي دانشگاه وضع گرديد . براساس اين قانون شرط ورود به دانشسراهاي مقدماتي داشتن تحصيلات سه ساله متوسطه و شرط ورود به دانشسراهاي عالي داشتن گواهينامه كامل متوسطه بود . دانشسراهاي مقدماتي براي مدارس ابتدايي آموزگار ، و دانشسراي عالي براي دانشسراهاي مقدماتي و دبيرستانها معلم ، و براي مدارس ، مدير و بازرس و براي وزارت معارف اعضاي فني تربيت مي‌كند. رؤسا و استادان دانشسراي عالي بايد درجه دكتري و رؤساي دانشسراهاي مقدماتي بايد ليسانس دانشسراي عالي باشند .
همچنين در اين قانون مقرر شده بود كه به آموزگاران و دبيران حق تأهل ، حق مسكن و فوق‌العاده خارج از مركز نيز پرداخت شود . مفاد اين قانون و اجراي آن موجب گرديد تا افراد بهتر جذب شغل دبيري شوند . حقوق و مزاياي دبيران از همه ادارات بيشتر شود و زمينه‌هاي گسترش مراكز تربيت معلم در تهران و ديگر استانها و شهرها فراهم آيد .
برابر مفاد « قانون تربيت معلم » دانشسراها بايد شبانه‌روزي و رايگان باشند . مدت تحصيل در دانشسراهاي مقدماتي 2 سال و در دانشسراي عالي 3 سال تعيين شده بود . گواهينامه دانشسراي مقدماتي از لحاظ استخدامي معادل ديپلم كامل متوسطه و دانشنامه پايان تحصيلات دانشسراي عالي معادل با ليسانس بوده است . براي هريك از دانشسراها يك دبستان يا يك دبيرستان ضميمه پيش‌بيني شده بود كه شاگردان سال دوم بايد در آنجا تمرين معلمي را انجام دهند . طبق آئين‌نامه اجرايي اين قانون ، نخستين دانشسراهاي مقدماتي در شهرهاي تهران ، تبريز ، اصفهان ، شيراز ، كرمان ، مشهد ، رشت ، بيرجند ، اروميه ، بروجرد ، كرمانشاه ، اهواز و يزد تأسيس شد . با تأسيس دانشسراهاي مقدماتي ، دارالمعلمين و دارالمعلمات تعطيل گرديد.
برابر « قانون تربيت معلم » در سال 1312 دارالمعلمين عالي به « دانشسراي عالي » تغيير نام يافت كه بعد از تأسيس دانشگاه تهران در سال 1313 بخش ادبي آن به دانشكده ادبيات و بخش علمي آن به دانشكده علوم تبديل شد به عبارت ديگر دانشسراي عالي عملاً استقلال خود را از دست داد و اداره آن تحت نظارت دانشگاه ادامه يافت . در سال 1334 دانشسراي عالي از دانشكده ادبيات و علوم مجزا گرديد و در سال 1338 قانون « استقلال دانشسراي عالي » به تصويب رسيد . به موجب اين قانون دانشسراي عالي براي تربيت دبيران مورد نياز كشور تأسيس شد . برابر اين قانون دانشسراي عالي داراي شخصيت حقوقي بوده و به صورت يك مؤسسه مستقل زير نظر مستقيم وزير فرهنگ اداره مي‌شد . از وظايف پيش‌بيني شده در اين قانون ، دانشسراي عالي علاوه بر تربيت دبير مكلف است كه رشته‌هاي تعليماتي مخصوص براي تربيت مديران و بازرسان مدارس و ديگر كارمندان تعليماتي داير كند.
داوطلبان تحصيل در دانشسراي عالي از ميان فارغ‌التحصيلان دوره كامل متوسطه و يا ليسانسيه‌هاي رشته‌هاي مورد نياز از طريق مسابقه انتخاب مي‌شدند دوره تحصيلات براي فارغ‌التحصيلان متوسطه
حداقل 3 سال و براي ليسانسيه‌ها حداقل يكسال بوده است به فارغ‌التحصيلان دانشسراي عالي « دانشنامه معلمي » اعطا مي‌گرديد . برابر مفاد همين قانون همه ساله عده‌اي از آموزگاران شاغل به خدمت كه داراي گواهينامه كامل متوسطه و 5 سال سابقه آموزشي بودند ، از طريق آزمون انتخاب و به دانشسراي عالي معرفي مي‌شدند. اين داوطلبان پس از فراغت از تحصيل موظف بودند حداقل 5 سال در همان حوزه‌اي كه انتخاب شده بودند خدمت نمايند .
به موجب « قانون تعليمات اجباري » مصوب سال 1322 دانشسراهاي مقدماتي در مناطق مختلف كشور به تدريج توسعه يافت و براساس اين قانون كلاسهاي كمك آموزگاري نيز براي رفع كمبود آموزگار تشكيل گرديد . اين كلاسها به دو صورت برگزار مي‌شد دوره 2 ساله كه شرط ورود به آن داشتن گواهينامه تحصيلات ششم ابتدايي بود و دوره يكساله كه براي دارندگان گواهينامه سوم متوسطه تشكيل مي‌گرديد . ليكن به دليل ضعف دارندگان گواهينامه ششم ابتدايي ، از سال 1324 شرط اصلي ورود به اين كلاسها داشتن گواهينامه سوم متوسطه تعيين شد .
در سال 1325 « اساسنامه كلاسهاي تربيت معلم » به تصويب رسيد كه به موجب آن مقرر شد به طور آزمايشي در تهران كلاس تربيت معلم تأسيس شود . شرط ورود به اين كلاسها داشتن گواهينامه پنجم متوسطه و مدت تحصيل يكسال پيش‌بيني شده بود و فارغ‌التحصيلان آن گواهينامه ششم متوسطه علوم تربيتي دريافت مي‌كردند .
در سال 1327 به منظور تأمين و تربيت معلمان ورزش براي مدارس كشور ، اساسنامه دانشسراهاي تربيت بدني به تصويب شوراي عالي فرهنگ رسيد و دانشسراهاي تربيت بدني تأسيس شد شرط ورود به اين دانشسراها داشتن گواهينامه سوم متوسطه و دوران تحصيل آن 2 سال تعيين شده بود .
در سال 1328 براي تأمين آموزگاران دبستان‌هاي كشاورزي اساسنامه دانشسراي كشاورزي به تصويب رسيد و پس از تشكيل 7 باب دانشسراي كشاورزي و 6 باب دانشسراي تربيت بدني ، فعاليت اين دانشسراها عملاً از سال 1343 تعطيل گرديد .
در سال 1334 اساسنامه دانشسراهاي عشايري به منظور تأمين آموزگاران دبستان‌هاي عشاير به تصويب رسيد شرط ورود به اين دانشسراها داشتن حداقل مدرك تحصيلي ششم ابتدايي و عشايري بودن تعيين شده بود . كه پس از تشكيل دوره راهنمايي ، فارغ‌التحصيلان سوم راهنمايي نيز در اين دوره پذيرفته مي‌شدند مدت تحصيل در اين دانشسراها يكسال بود .
در سال 1338 به منظور تأمين آموزگاران مورد نياز دبستان‌هاي كشور دوره يكساله تربيت معلم تأسيس شد شرط ورود به اين دوره داشتن ديپلم كامل متوسطه بود و به فارغ‌التحصيلان آن فوق ديپلم داده مي‌شد با شروع كار سپاهيان دانش پسر در سال 1341 ، كلاسهاي تربيت معلم يكساله پسران تعطيل شد و با ايجاد برنامه سپاهيان دختر در سال 1347 ، دوره يكساله تربيت معلم منحل گرديد .
برابر مصوبه سال 1341 اساسنامه دوره تربيت معلم فني و حرفه‌اي به تصويب شوراي عالي فرهنگ رسيد . هدف از اين دوره تربيت معلمان مورد نياز آموزشگاه‌هاي حرفه‌اي بود .
در سال 1343 طبق اساسنامه مربوط « دانشسراي عالي صنعتي » تأسيس شد . هدف از تأسيس اين دانشسرا تربيت دبيران فني در رشته‌هاي مختلف جهت تدريس در هنرستان‌ها بود . دانشسراي عالي صنعتي به تدريج تغيير هدف داد و به دانشگاه علم و صنعت تبديل شد .
در سال 1343 دانشسراي عالي كه در سال 1312 تأسيس شده بود ، منحل شد و به جاي آن « سازمان تربيت معلم و تحقيقات تربيتي » به وجود آمد . اين سازمان داراي سه مؤسسه : تربيت دبير ، تربيت مدير و راهنماي تعليماتي و مؤسسه تحقيقات و مطالعات تربيتي بود .
در سال 1346 مجدداً دانشسراي عالي داير شد و مؤسسه تدريس رياضيات به سه مؤسسه قبلي افزوده شد و اختيارات آموزش و پرورش در مورد دانشسراي عالي به عهده وزارت علوم و آموزش عالي نهاده شد .
در سال 1347 اساسنامه مركز تربيت معلم كودكان استثنايي به تصويب شوراي عالي آموزش و پرورش رسيد . دارندگان ديپلم كامل متوسطه با گذراندن يكسال تحصيلي در اين مراكز به تدريس در مدارس ابتدايي كودكان استثنائي مي‌پرداختند .
در سال 1349 دانشسراهاي راهنمايي تحصيلي در تهران و شهرستان‌هاي رشت ، تبريز ، همدان ، كرمانشاه ، اهواز ، شيراز ، كرمان ، مشهد ، اصفهان و ساري تأسيس شد . تأسيس اين دانشسراها با توجه به تغيير ساختار آموزش و پرورش در سال 1345 و پيش‌بيني دوره راهنمايي تحصيلي در نظام آموزش و پرورش ايران صورت گرفت . در اين مراكز ابتدا رشته‌هاي تحصيلي علوم تجربي ، رياضي ، علوم انساني ، حرفه و فن و زبان خارجي داير و مدت تحصيل در اين مراكز 2 سال معين شد .
به منظور تأمين مربيان مورد نياز كودكستانها و دوره آمادگي ، مراكزي از سال 1351 در تهران و شهرستانها تأسيس شد . مدت تحصيل در اين مراكز ابتدا 6 ماه و سپس به يكسال ( 1000 ساعت ) افزايش يافت . در اين مراكز فقط بانوان با مدرك ديپلم متوسطه مي‌توانستند وارد شوند .
در سال 1352 تشكيلات اداري و آموزشي جديد دانشسراي عالي شامل دانشكده تربيت معلم علوم ، دانشكده تربيت معلم ادبيات و علوم انساني و دانشكده علوم تربيتي به تصويب رسيد . در سال 1353 دانشسراي عالي به « دانشگاه تربيت معلم » تغيير نام يافت . هدف دانشگاه تربيت معلم ، تربيت معلمان و دبيران متخصص و متعهد در زمينه‌هاي مختلف علوم و فنون و ادبيات ، تحقيق و مطالعه در علوم تربيتي ، تربيت مديران و كارشناسان امور آموزشي و متخصصين راهنمايي و مشاوره و سنجش اندازه‌گيري ، در زمينه‌هاي مختلف آموزش به منظور تجهيز نيروي انساني لازم و تأمين قسمتي از نيازهاي آموزش و پرورش مي‌باشد .
در خردادماه سال 1354 قانون الحاق 2 ماده به « قانون اجازه تأسيس دانشسراهاي مقدماتي و عالي » به تصويب رسيد به موجب اين قانون وزارت آموزش و پرورش مي‌تواند داوطلبان ورود به مراكز آموزشي تربيت معلم از قبيل مراكز تربيت مربي كودك ، دانشسراهاي عشايري ، مقدماتي ، راهنمايي تحصيلي ، عالي يا هر مؤسسه آموزشي كه وزارت آموزش و پرورش براي تربيت معلم معين كند را از تاريخ اشتغال به تحصيل به عنوان كارآموز بپذيرد و به آنان حقوقي برابر پايه يك گروه مربوط به مدرك تحصيلي لازم جهت ورود به رشته شغلي مورد نظر بپردازد . براساس اين قانون مدت تحصيل كارآموزان در صورت استخدام در حكم خدمت آزمايشي محسوب مي‌شود و فارغ‌التحصيلان اين مراكز موظفند دوبرابر مدت سالهاي تحصيل خود را در وزارت آموزش و پرورش خدمت كنند .
در سال 1355 اساسنامه و برنامه‌هاي دانشسراي مقدماتي مورد تجديد نظر قرار گرفت كه براساس آن دارندگان مدرك دوم متوسطه نظر ي نظام جديد ( دهم ) مي‌توانستند به اين دوره وارد شوند و پس از 2 سال تحصيل در دانشسرا به آنان ديپلم كامل در رشته آموزش ابتدايي اعطاء مي‌گرديد و دارندگان مدرك دوره اول متوسطه نظام قديم ( سيكل اول ) پس از 2 سال تحصيل با مدرك پنجم علمي به استخدام وزارت آموزش و پرورش در مي‌آمدند .
شرايط پذيرش در دانشسراهاي عشايري نيز تغيير كرد و دارندگان مدرك تحصيلي سوم راهنمايي پس
از 2 سال و دارندگان مدرك پنجم ابتدايي پس ز 4 سال از دانشسرا فارغ‌التحصيل شده و منحصراً در مناطق عشايري به تدريس مي‌پرداختند .
گرچه دانشسراهاي مقدماتي و عالي از مهمترين مراكزي بوده‌اند كه در آنها بيشترين آموزگاران و دبيران از سال 1313 تا سال 1357 ( سال پيروزي انقلاب اسلامي ) تربيت شده‌اند ولي بنا به ضرورت مراكز ديگري با روشهاي مختلف نيز براي تربيت و تأمين آموزگاران و دبيران و مربيان نيز به وجود آمدند و برخي از آنان پس از مدت كمي فعاليت منحل شدند . اين مراكز و روشها عبارت بودند از :
1- دانشسراي تربيت بدني 2- دانشسراي كشاورزي 3- دانشسراي عشايري 4- تأمين مربيان هنر و موسيفي مدارس 5- تشكيل كلاسهاي كمك آموزگاري 6- تربيت معلم دوساله روستايي 7- مراكز تربيت معلم يكساله
8- دوره تربيت معلم حرفه‌اي پسران و دختران 9- تأمين معلمان ابتدايي روستايي از طريق سپاه دانش
10- تأسيس آموزشگاه تربيت معلم روستايي در دزفول 11- مركز تربيت معلم ديني 12- مركز تربيت معلم يشيوا ( مخصوص كليميان ) 13- دانشسراي راهنمايي تحصيلي 14- تربيت معلم كودكان استثنائي
15- انستيتو مربيان هنري 18- مركز تربيت مربي كودك
در سال تحصيلي ( 58
57 ) يعني سال پيروزي انقلاب اسلامي مراكز تربيت معلم فعال كشور كه تحت پوشش وزارت آموزش و پرورش اداره مي‌شدند عبارت بودند از :
1- مركز تربيت مربي كودك ( 27 باب ) 2- دانشسراي مقدماتي ( 131 باب ) 3- دانشسراي عشايري ( يك باب ) 4- دانشسراي راهنمايي تحصيلي ( 27 باب ) 5- مركز تربيت معلم روستايي ( 45 باب )
بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در زمينه تغيير نظام آموزشي و تربيت معلم تصميمات مهمي اتخاذ گرديد . در سال 1358 اساسنامه جديد مراكز تربيت معلم تهيه و در غياب شوراي عالي آموزش و پرورش به تأييد شهيد رجايي وزير آموزش و پرورش رسيد با تصويب اين اساسنامه فعاليت كليه مراكز تربيت معلم قديم اعم از دانشسراهاي مقدماتي ، راهنمايي تحصيلي ، مراكز تربيت مربي كودك ، مراكز تربيت معلم روستايي و عشايري عملاً متوقف گرديد . بدين معني كه براي سال اول اين مراكز ، دانشجوي جديد پذيرفته نشد وليكن دانشجويان سال دوم تحصيل خود را به اتمام رساندند .
طبق مفاد اين اساسنامه ، مراكز تربيت معلم به منظور تربيت و تأمين معلمان شايسته براي مدارس ابتدايي و راهنمائي تحصيلي در سطح كشور تأسيس مي‌شود مدت تحصيل در اين مراكز 2 سال و به صورت شبانه‌روزي مي‌باشد . داوطلبان ورود به مراكز تربيت معلم بايد داراي گواهينامه كامل متوسطه بوده و سن آنها بين 17 و 22 سال باشد اين داوطلبان از طريق امتحان ورودي و مصاحبه انتخاب مي‌شوند . رشته‌هاي مراكز تربيت معلم عبارت بود از : 1- آموزش ابتدايي 2- علوم رياضي 3- علوم تجربي 4- علوم انساني 5- ديني و عربي 6- زبان خارجه 7- تربيت بدني 8- حرفه و فن 9- هنر 10- كودكان استثنايي . به فارغ‌التحصيلان اين مراكز مدرك فوق ديپلم اعطاء مي‌گردد . آزمون اولين دوره پذيرش دانشجو براي اين مراكز در سال 58 برگزار شد و حدود 7000 نفر در رشته‌هاي 10 گانه پذيرفته شده و در مراكز تربيت معلم به تحصيل اشتغال يافتند .
به دليل مشكلات موجود در اوايل انقلاب اسلامي پذيرش دانشجو براي مراكز تربيت معلم در سال 1359 متوقف گرديد و در اين سال دفتر تربيت معلم با بررسي وسيع و همه جانبه ، تغييراتي در روند برنامه‌ريزي و اجرايي مراكز به وجود آورد و در قالب طرحي جديد ، در سال 1360 از طريق آزمون سراسري در 52 باب مركز تربيت معلم تعداد 19204 نفر دانشجو پذيرش شد اين دوره را به نام « دوره شهيد رجايي و باهنر » نامگذاري نمودند . اين مراكز در دي‌ماه سال 1360 با پيام حضرت امام خميني ( ره ) بازگشايي گرديد و دانشجويان تحصيلات خود را در آن آغاز نمودند . براساس طرح جديد رشته‌هاي مراكز تربيت معلم به 12 رشته افزايش يافت كه عبارت بودند از : 1- آموزش ابتدايي 2- ادبيات فارسي 3- علوم اجتماعي
4- رياضي 5- علوم تجربي 6- زبان انگليسي 7- امور پرورشي 8- ديني و عربي 9- هنر 10- تربيت بدني 11- حرفه و فن 12- كودكان استثنايي ( با چهار گرايش نابينا ، ناشنوا ، عقب‌مانده ذهني ، ناسازگار )
براساس طرح مزبور دوره تحصيل در مراكز از 2 سال به 3 سال افزايش يافت به اين ترتيب كه سال اول تحصيل به صورت نظري در مراكز محل تحصيل و سال دوم به عنوان تدريس عملي ( به صورت تمام وقت حق‌التدريسي ) در مدارس مناطق سهميه خود ، سال سوم را مجدداً در مراكز تربيت معلم به تحصيل ادامه دهند كه به علت مشكلات اجرايي و نياز مناطق آموزش و پرورش به معلم ، اجراي تحصيل سال سوم دانشجويان در مراكز عملي نگرديد و بناچار دونيمسال باقيمانده را در دو تابستان طي نمودند و از آن به بعد نيز دوران تحصيل در مراكز تربيت معلم به صورت 2 سال تحصيلي متوالي انجام پذيرفت .
در شهريور ماه 1362 اساسنامه مراكز تربيت معلم به تصويب شوراي عالي آموزش و پرورش رسيد . طبق اين اساسنامه هدف از مراكز تربيت معلم ، تأمين و تربيت معلم مورد نياز آموزش و پرورش در دوره‌هاي قبل از دبستان ، دبستان و راهنمايي تحصيلي مي‌باشد . مراكز شبانه روزي بوده و مدت تحصيل در آن
2 سال تعيين شده است و دارندگان مدرك ديپلم كامل متوسطه به شرط داشتن 17 تا 22 سال سن و موفقيت در آزمون ورودي مي‌توانند به اين مراكز وارد شوند و به فارغ‌التحصيلان آن گواهي فوق ديپلم اعطا مي‌شود .
همچنين در اسفندماه سال 1362 اساسنامه دانشسراهاي تربيت معلم به تصويب شوراي عالي آموزش و پرورش رسيد . هدف از تأسيس اين دانشسراها تأمين و تربيت معلم مورد نياز در دبستانها بالاخص در روستاها و مناطق محروم سراسر كشور مي‌باشد دارندگان مدرك پايان تحصيلات دوره راهنمايي كه سن آنان بين 14 تا 17 سال بوده و در آزمون ورودي موفق گردند مي‌توانند وارد اين دانشسراها شوند . مدت تحصيل در دانشسرا 4 سال بوده و به فارغ‌التحصيلان آن مدرك ديپلم كامل متوسطه در رشته آموزش و پرورش ابتدايي اعطاء مي‌شود اين افراد موظفند دوبرابر مدت سنوات تحصيل در منطقه سهميه خدمتي مربوط ايفاي خدمت نمايند . دانشسراهاي مزبور منحصراً در روستاها و يا بخشها داير شدند .
با توجه به اينكه امكان تأسيس دانشسرا در بعضي مناطق روستايي طبق اساسنامه مزبور وجود نداشت ، لذا شوراي عالي آموزش و پرورش در ارديبهشت ماه سال 1364 مجوز تأسيس دانشسراهاي تربيت معلم روستايي را در شهرستانهاي استان‌هاي محروم كشور به تصويب رساند .
شوراي عالي آموزش و پرورش طبق مصوبه فروردين ماه سال 1365 با تأسيس دانشسراهاي تربيت معلم 2 ساله در مناطق شهري موافقت نمود . دارندگان مدرك قبولي سال دوم دبيرستانهاي نظري مي‌توانستند وارد اين دانشسراها شده و پس از 2 سال تحصيل موفق به اخذ مدرك ديپلم كامل متوسطه در رشته آموزش و پرورش ابتدايي گردند .
برابر مصوبه اسفندماه 1364 « شورايعالي انقلاب فرهنگي » به منظور ايجاد هماهنگي در برنامه‌هاي تربيت معلم و تعيين و تدوين خط مشي و ضوابط كلي برنامه و دوره‌هاي تربيت معلم « گروه هماهنگي برنامه‌ريزي تربيت معلم » تشكيل گرديد . رياست اين گروه با وزير آموزش و پرورش و اعضاي آن دو نفر از معاونين آموزش و پرورش ، معاون آموزشي وزارت علوم تحقيقات و فناوري ، صاحبنظراني از دو وزارت منجمله رئيس دانشگاه تربيت معلم و دبير شوراي عالي برنامه‌ريزي مي‌باشند .
قانون « متعهدين خدمت در آموزش و پرورش » ‌در خردادماه سال 1369 به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد . براساس اين قانون دانش‌آموزان دانشسراها و دانشجويان مراكز تربيت معلم و دانشگاههاي تربيت معلم و رشته‌هاي دبيري دانشگاهها مكلفند در آغاز تحصيل خود به وزارت آموزش و پرورش
تعهد خدمت بسپارند . افراد متعهد خدمت در حين تحصيل به استخدام آزمايشي در آمده و مي‌توانند از حقوق كارآموزي ماهانه معادل حقوق و فوق‌العاده شغل مدرك تحصيلي مربوط استفاده نمايند .
پس از استخدام رسمي اين افراد در وزارت آموزش و پرورش مدت تحصيل آنان جزء سابقه خدمت آموزشي محاسبه مي‌شود . متعهدين خدمت موظفند پس از فراغت از تحصيل به ميزان دوبرابر مدت تحصيل كه حداقل آن كمتر از پنجسال نخواهد بود ، در هر محلي كه آموزش و پرورش تعيين نمايد خدمت كنند و هيچيك از وزارتخانه‌ها ، سازمانها ، مؤسسات و شركت‌هاي دولتي و وابسته به دولت و شهرداريها و
قبل از انجام يا لغو تعهد آنان ، مجاز به استخدام و به كارگيري اين قبيل متعهدين خدمت نمي‌باشند .
از سال 1369 آزمون ورودي مراكز تربيت معلم در آزمون ورودي دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالي ادغام گرديد و از همان سال آئين‌نامه آموزشي مصوب شوراي عالي برنامه‌ريزي وزارت علوم در مراكز اجرا شد. سقف واحدهاي درسي دوره كارداني تربيت معلم 72 واحد تعيين شد كه شامل 15 واحد دروس عمومي ، 19 واحد دروس تربيتي و مابقي اختصاصي رشته مربوط بود . برنامه‌هاي درسي رشته‌هاي مختلف دوره كارداني مراكز تربيت معلم نيز از سال 72 تا 76 به تدريج به تصويب شوراي عالي برنامه‌ريزي وزارت علوم رسيد . عناوين جديد براي رشته‌هاي مراكز تربيت معلم بدين شرح تعيين گرديد . 1- آموزش و پرورش ابتدايي 2- آموزش زبان و ادبيات فارسي 3- امور تربيتي 4- تربيت بدني و علوم ورزشي 5- آموزش ديني و عربي 6- آموزش حرفه و فن 7- آموزش زبان انگليسي 8- آموزش مطالعات اجتماعي 9- آموزش علوم تجربي 10- آموزش رياضي 11- آموزش هنرهاي تجسمي 12- آموزش و پرورش كودكان استثنايي ، همچنين مصوب شدن مراكز تربيت معلم توسط شوراي گسترش دانشگاه‌ها كه از سال 1371 به آرامي شروع شده بود طي سالهاي 77 و 78 به بعد سرعت گرفت و تا سال 1382 كليه مراكز تربيت معلم به تصويب شوراي گسترش دانشگاه‌ها رسيد .
با توجه به نياز روزافزون به نيروي انساني مورد نياز براي دوره ابتدايي و راهنمايي كشور ، دانشسراهاي 4 ساله و 2 ساله تربيت معلم و مراكز كارداني تربيت معلم هرساله گسترش يافت تا در اوج فعاليت مراكز مزبور در سال تحصيلي ( 72-71 ) تعداد 555 باب مركز و دانشسراي تربيت معلم با حدود يكصد هزار نفر دانشجو و دانش‌آموز معلم در حال تحصيل ، فعال بودند .
از اين سال به بعد به دليل تغييرات در سياستگذاري جذب نيروي انساني و كاهش رشد جمعيت دانش‌آموزي به تدريج سهميه پذيرش براي تربيت نيرو در تربيت معلم كاهش يافت و نهايتاً در سال 74 اختصاص سهميه براي پذيرش در دانشسراهاي تربيت معلم متوقف شد و اين دانشسراها با پايان يافتن تحصيلات دانش‌آموز معلمان شاغل به تحصيل در آنها عملاً از سال 1376 تعطيل گرديدند و سهميه پذيرش دانشجو براي مراكز تربيت معلم هم به حدود 5000 نفر در سال تقليل يافت .
به منظور تأمين نيروي انساني مورد نياز وزارت آموزش و پرورش از بين دارندگان مدارك تحصيلي ليسانس و بالاتر در رشته‌هاي غيردبيري ، طبق مصوبه آذرماه سال 1375 شوراي عالي برنامه‌ريزي دوره يكساله « مهارت‌هاي تعليم و تربيت » ايجاد گرديد تعداد واحدهاي درسي تربيتي اين دوره حداكثر 24 واحد درسي بوده و اين افراد پس از اخذ گواهينامه مبني بر گذراندن موفقيت‌آميز دوره مزبور حق استخدام و يا اشتغال به تدريس در وزارت آموزش و پرورش را خواهند داشت .
به منظور تربيت نيروي انساني مورد نياز دوره ابتدايي و راهنمايي مناطق محروم كشور طبق رأي شوراي عالي آموزش و پرورش در شهريور ماه 1377 با ايجاد دوره كارداني پيوسته دانشسراهاي تربيت معلم موافقت گرديد. اساسنامه دانشسراهاي مزبور در آذرماه همان سال توسط كميته معين شوراي عالي به تصويب رسيد . طبق مفاد اساسنامه دانشسراهاي تربيت معلم كارداني پيوسته ، دارندگان مدرك قبولي سال دوم متوسطه كه سن آنها بين 15 تا 18 سال و بومي مناطق محروم همان استان باشند در صورت موفقيت در آزمون ورودي و 3 سال تحصيل در دانشسرا به اخذ مدرك كارداني پيوسته دانشسراي تربيت معلم نايل مي‌گردند . اين دانشسراها در سال 78 در استانهاي كرمان ، خوزستان ، سيستان و بلوچستان ، بوشهر ، همدان ، هرمزگان و كردستان داير شد كه با توجه به عدم تخصيص سهميه پذيرش در سال‌هاي بعد ، فقط دانشسراي هرمزگان به فعاليت خود ادامه داده است .
در اسفندماه سال 1381 اساسنامه جديد مراكز تربيت معلم به تصويب وزارت علوم ، تحقيقات و فناوري رسيد و در تيرماه سال 1382 به وزارت آموزش و پرورش ابلاغ گرديد . براساس مفاد اين اساسنامه اهداف مراكز تربيت معلم عبارتند از : تأمين و تربيت بخشي از نيروي مورد نياز وزارت آموزش و پرورش و فراهم كردن امكان ادامه تحصيل فرهنگيان و در وظايف آن به برگزاري دوره‌هاي آموزشي كوتاه‌مدت فرهنگيان نيز اشاره شده است .
اين اساسنامه از 4 ركن تشكيل شده است كه عبارتند از : هيأت امناي مراكز تربيت معلم
شوراي مركزي تربيت معلم رئيس مركز و شوراي مركز . در تركيب هيأت امناي مراكز تربيت معلم وزير آموزش و پرورش رياست هيأت امنا را بعهده دارد و وزير علوم ، رئيس سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور ، معاون برنامه‌ريزي و منابع انساني و معاون پشتيباني وزارت آموزش و پرورش و دو تن از اعضاي هيأت علمي دانشگاهها و يك تن از صاحبنظران امور آموزش و پرورش به عنوان ساير اعضا تعيين شده‌اند . براساس
ماده 4 اساسنامه هريك از مراكز تربيت معلم داراي شخصيت حقوقي و استقلال اداري و مالي مي‌باشند .
توضيح : آنچه در اين گزارش به آن پرداخته شده است عمدتاً در ارتباط با مراكز آموزشي تربيت معلم وابسته به وزارت آموزش و پرورش مي‌باشد كه صرفاً وظيفه تأمين و تربيت معلمان را عهده دار هستند و علاوه بر آن تأمين بخشي از نيروي انساني مورد نياز آموزش و پرورش از قبيل دبيران متوسطه ، هنرآموزان هنرستانها و
از طريق سفارش به دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالي به ويژه دانشگاههاي تربيت معلم ، دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي و آموزشكده‌هاي فني و حرفه‌اي انجام مي‌پذيرد .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 31 مرداد 1393 ساعت: 17:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس