تحقیق و پروژه رایگان - 87

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق در مورد قیام حسینی (عاشورا)

بازديد: 83
تحقیق در مورد قیام حسینی (عاشورا)

تحقیق رایگان سایت فروشگاه علمی اسمان

امام حسین (ع) و قیام عاشورا

« ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه »

گذشت روزگار بهترين مربي و معلم بشري است.

استفاده از سيره بزرگان تاريخ گذشته سنت عمومي بشري است كه هر قوم و ملتي آداب و عادات و حركات و كردار و گفتار بزرگان خود را به عمل گذشته و بصورت شئون آن ملت و رسوم اجتماعي درآورده است. پس مجموعه انديشه و گفتار و كردار بزرگان يك قوم آداب و مليت و شئون قوميت آن جامعه را تشكيل مي دهد. اين سيره پسنديده به قدري در ميان بشر معمول شده كه جزو سنن عمومي بشري به حساب رفته بلكه كتب آسماني هم همين سيره را تعليم و عمل بدان را تشويق و تأكيد فرموده است.

قيام امام حسين(ع) و واقعه عاشورا نه يك مقطع از تاريخ اسلام كه جرياني هميشه جاري در حيات اسلام و باور مسلمانان است و مقطع قابل تأمل و درس آموز براي همه جهانيان خصوصاً آناني كه آزادگي را لازمه تكامل و سعادت بشري مي دانند محسوب مي شود.

بهترين سند ما در اين رابطه فرمايش خود حضرت است كه ايشان در وصيت نامه خود به برادرشان محمد حنفيه فرمودند. من خارج شدم براي طلب اصلاح در امت جدم و لذا يكي از مهمترين علل قيام حضرت همين مسئله است. «طلب اصلاح در امت رسول اكرم» و سپس فرمودند كه مي خواهم «امر به معروف و نهي از منكر» كنم.

بنابراين اگر بخواهيم دلايل قيام امام حسين(ع) را در چند جمله كوتاه عنوان كنيم. طلب اصلاح در امت پيامبر(ص) ، امر به معروف ، و نهي از منكر سه دليل اصلي و عمده قيام امام حسين(ع) به شمار مي روند.

پس از وفات پيامبر اكرم(ص) مشكلات فراواني به وجود آمد. در اين رابطه بد نيست به ماجراي غدير خم اشاره كنيم كه پيامبر اكرم(ص) براي نصب اميرالمؤمنين علي ابن ابيطالب(ع) مأموريت يافتند و به فرمان الهي علي(ع) را نصب كردند طبق نقل طبري پيامبر اكرم(ص) در غدير خم فرمودند: خداوند علي را نصب كرد و البته پيامبر ، امامت همه ائمه را در اين رابطه با اين ويژگي متذكر شدند. به هر حال در زمان نصب حضرت علي(ع) افراد مخالف در اين قضيه كم نبودند و خداوند به حضرت رسول(ص) نيز اين مخالفتها با شدت بيشتري ادامه يافت و خلافت از محور اصلي منحرف شد ولي به هر صورت در زمان خليفه اول و دوم به ظواهر اسلام عمل مي شد اما در زمان خليفه سوم وضعيت دگرگون شد و شكل حكومت با شكل حكومت پيامبر اسلام كاملاً تفاوت پيدا كرد. اين جريانات همگي نشان از انحراف مي دهد و اين انحراف ادامه يافت تا بر زمان حكومت معاويه و يزيدبن معاويه مي رسد و شرايطي فراهم مي شود كه به تدريج اين دو نفر تيشه به ريشه اسلام بزنند.

از يك سو معاويه شخصيتي بود كه مشكل عقيدتي و فكري داشت و اساساً با اصل اسلام مشكل داشت ولي به عقيده خود را ظاهر نمي كرد و آن را بروز نمي داد در حالي كه يزيد علاوه بر همه انحرافاتي كه داشت تظاهر نيز مي كرد و صريحاً عقيده خود را نمايان مي ساخت در واقع يزيد بن معاويه در زمان خلافت خود با رسم تكرار مي كرد كه بني هاشم با ملك بازي مي كردند ، جبرئيلي در كار نبود و وحي و قرآن را دروغ مي دانست. بنابراين انحراف اسلام به طور كلي از اين زمان شدت گرفت و چنانچه فكر يزيد در جامعه ادامه مي يافت شايد ديگر عبارات «اشهد ان لا اله لا اله» و «اشهد ان محمد رسول ا » نيز شنيده نمي شد چرا كه يزيد اساساً وحي را منكر مي شد.

در چنين وضعيتي امام حسين(ع) با شرايط خاصي كه بوجود آمده بود يا بايد با چنين حكومتي و با يزيد بيعت كند و تسليم چنين حكومتي شود و با اين كه شهادت را بپذيرد و با توجه به اين كه تنها اين دو راه را پيش پاي ايشان نهاده بودند امام حسين(ع) شخصاً در اين رابطه مي فرمايد:

من مخير شده ام بين كشته شدن و يا تن به ذلت دادن در حالي كه دور است از من كه زير بار ذلت بروم و فرمودند كه دامن حضرت زهرا(س) اجازه نمي دهد كه من زير بار ذلت بروم.

لذا مي بينيم ايشان راهي جز آن نداشتند كه بر كربلا بروند و با خون خود اسلام را احيا كنند همانطور كه پيامبر اكرم(ص) مؤسس اسلام بودند علت بقاي اسلام نيز حضرت ابي عبدا (ع) بودند و شايد به همين دليل بود كه پيامبر(ص) در روايتي فرمودند: حسين از من است و من از حسين هستم و در مورد اين تعبير شايد منظور حضرت اين است كه دين و نام محمد به خاطر قيام امام حسين(ع) زنده و پا برجا خواهد ماند.

قيام امام حسين(ع) سر مشقي است كه حضرت در مقطع خاص خود نوشته اند تا چنانچه ملل و مردم دنيا در آن مقطع قرار گرفتند از آن استفاده كنند.

حضرت محمد(ص) درباره امام حسين و برادرش امام حسن(ع) فرمود:

اين دو (فرزند من) سرور جوانان اهل بهشت هستند.

 

سيري در زندگي امام حسين(ع)

امام حسين(ع) در شهر مدينه طيبه پس از برادر بزرگوارش امام حسن(ع) در زماني كمتر از مدت بارداري و در شش ماهگي متولد شوند. زمانيكه حضرت فاطمه زهرا(س) حسين(ع) را باردار بود پدر بزرگوارش رسول خدا به او فرمود: حبيب من جبرئيل از طرف خداوند متعال به من خبر داده كه اين فرزند ذكور است و به دست شقي ترين امت من به شهادت خواهد رسيد. فاطمه(س) وقتي اين را شنيد گريست و اظهار ناراحتي كرد پيغمبر(س) به او فرمود: ولادت اين فرزند من حتمي است و خداوند امامان 9 گانه را از نسل او متولد خواهد كرد. مدت بارداري آن بزرگوار شش ماه و دوران شير خوردگي ايشان 2 سال مي باشد كه مجموعاً سي ماه مي شود.

روز تولد امام حسين(ع) بعد از ظهر پنج شنبه شعبان المعظم در سال چهارم هجري بوده است در روايت آماده است زماني كه امام حسين(ع) متولد شد جبرئيل با گروههاي منظم فرشتگان جهت تبريك و تهنيت به پيامبر(ص) نازل گرديد. در راه هبوط گذرايشان بر جزيره اي در دريا افتاد كه در آن فرشته اي حاملين عرش الهي به نام (فطرس) به جهت  خطايي كه از او سرزده و مشمول غضب الهي شده بود مدت زيادي در آنجا زنداني و در عذاب به سر مي برد. فرشته محبوط هنگامي كه جبرئيل را به آن صفوف منظم و بسيار زيبايي ملائكه كه با بهترين وضعي در زينت و آرايش بودند مشاهده كرده سبب اينگونه ترول را جويا شد جبرئيل خبر ولادت با سعادت امام حسين(ع) را به او گفت: فطرس از او درخواست كه او به جمع ملحق شود و وي را نيز در معيت خود ببرد. وي در معيت جبرئيل به خدمت امام حسين رسيد ، و همين كه در كناره گهواره حضرتش قرار گرفت و بدن خود را به آن گهواره و بدن شريفش حسين(ع) رسانيد بالهايش به او بازگشت و خداوند توبه اش را پذيرفت و مقام اولش را بازيافت او در آسمان ها به خود مي باليد و مي گفت من آزاد شده حسينم و به اين جهت در دعاهاي روز سوم شعبان مي خوانيم: در اين روز شريف فطرس فرشته به گهواره اش پناهنده شد و ما نيز پس از او (امروز) به قبر شريفش متوسل و پناهنده مي شويم. از (بحار الانوار مجلسي)

حضرت شش سال و چند ماه با جد بزرگوارش(ص) سي سال با پدرش اميرالمؤنين و ده سال با برادرش امام حسن مجتبي(ع) و ده سال پس از شهادت ايشان كه مجموعاً پنجاه و شش سال و چند ماه مي شود در دنيا زندگي كر دند.

امام حسين(ع) همسران متعددي داشت كه از آنها صاحب ده فرزند شد ، شش فرزند پسر و چهارم فرزند دختر كه عبارتند از:

1-         علي اكبر ، كه در كربلا و در هجده يا بيست و پنج سالگي به درجه شهادت نايل گشت و مادرش به نام ليلا دختر ابي مره ثقفي است.

2-        علي اوسط زين العابدين امام چهارم كه در روز عاشورا به علت بيماري سختي كه داشت از تعرض و قتل مصون ماند و ائمه هدي از نسل حضرتش هستند. مادر ايشان شهر بانو دختر كسري يزد گرد آخرين پادشاه پارسي هاي پيش از اسلام است.

3-       علي اصغر ، كه در واقعه عاشورا در آغوش پدر بزرگوارش ، گلويش هدف تير «حرمله» ملعون قرار گرفت و در برابر پدر ، سرش از گوش تا گوش بريده شد در حاليكه بيش از شش ماه از سن شريفش نمي گذشت مادرش رباب دختر امرو القيس است.

4-        محمد و جعفر ، اين دو نيز در روز عاشورا در محضر پدربزرگوارشان امام حسين(ع) به شهادت رسيدند و مادرشان از قوم بني قضاعد مي باشد.

5-        دختران يكي سكينه رباب مادر ايشان است.

ديگر از دختران ، فاطمه و زينب بوده و چهارمين ايشان نامش رقيه است.

امام آن روزي كه از مدينه حركت مي كند چنين مي فرمايد:

من قيام نكرده ام براي اخلال و فساد و ظلم ، بلكه قيام من به خاطر امر به معروف و نهي از منكر و نشان دادن راه رسول اكرم و پدرم اميرالمؤمنين و اصلاح مفاسد در امت جدم است.

چيزي كه بايد گفت اين است كه ائمه طاهرين(ع) راجع به عزاداري و زيارت ابي عبدالله الحسين سفارش بسيار دارند و ثواب بزرگي بر آن شمرده اند. ما يكي از روايات بسيار را كه صاحب وسايل شيعه در كتاب فرار وسايل نقل كرده است مي آوريم و سپس توضيح مختصري در اينباره مي دهيم:

فضيل ابن سيار از امام صادق(ع) نقل مي كند كه فرمود: خدا رحمت كند افرادي را كه ولايت را زنده مي كنند ، قيام ابي عبدالله قيام نظامي نبود بلكه قيام عاطفي تبليغي بود. امام حسين(ع) نمي خواست شخص يزيد و يزيديها را بردارد. بلكه مي خواست شخصيت يزيدي ها و بني اميه و مروان را نابود  كند ، مردم را بيدار كند و روش شهادت و فداكاري و ايثار و شهادت پروري را به انسان مي آموزد. تهذيب نفس بخصوص صبر ، استقامت شجاعت و زيربار ظلم نرفتن از اثرات مستقيم آن است. نقش ديگر اين گونه مجالس زنده كردن دو قانون از قوانين بزرگ اسلام يعني امر به معروف و نهي از منكر است.

گريه براي امام حسين(ع) تشكيل مجلس عزا ، دسته هاي عزا ، زيارت از دور و نزديك ، ايجاد بناهايي مثل حسينيه و سقاخانه و زنده نگه داشتن ولايت زنده نگه داشتن خود حسين(ع) است. نيمه ماه رجب سال 60 پس از مرگ معاويه پسرش يزيد به خلافت رسيد و به مردان مدينه نوشت از همه مردم مخصوصاً چهار نفر شخصيتهاي بارز حجاز بيعت بگيرد.

حسين بن علي(ع) ـ عبداله پسرعمو ـ عبدالرحمن پسر ابوبكر ـ عبدالله بن زبير از اين جمله بودند ، روز 26 ماه رجب والي مدينه حسين(ع) را دعوت كرد براي ارائه نامه يزيد و بيعت از ايشان امام فرمود: سزاوار نيست بيعت من در پنهاني باشد فردا در مسجد پيغمبر(ص) صحبت مي كنم امام شب 27 رجب ناگهان با زن و فرزند از مدينه به مكه مهاجرت نمود. پنج ماه در مكه ماندند پس از آن يزيد مطلع شد بود به مكه نامه نوشت سي نفر شمشير زن انتخاب كند حسين را در حال طواف و احرام دستگير كرده يا به قتل برسانند. امام حسين روز هشتم ذي حجه ناگهان با زن و فرزند به طرف كوفه حركت كردند يزيد مطلع شد ابن زياد را كه حاكم بصره بود به امارت كوفه گماشت و او به دفاع كوفه پرداخت و روز اول محرم سال 61 با سر كرده يزيد بين دو راهي كوفه ـ عراق برخورد و شبانه به طرف كربلا كوچ كردند. صبح روز دوم بود كه بر كربلا رسيدند و آنجا خيمه و بارگاه سلطنتي گستردند. عمر سعد مأمور كار حسين(ع) شد به كربلا آمدند تا روز نهم محرم 33 هزار نفر به دستور ابن زياد براي يكسره كردن امام حسين به كربلا فرستاده شدند ، از روز هفتم محرم آب به روي حسين(ع) بستند ـ عصر نهم تيراندازي شروع شد و جنگ حتمي گرديد. صبح روز دهم جنگ آغاز شد و حملات طرفين شروع شد و عصر عاشورا پسر پيغمبر خدا را شهيد كردند و پس از آن به غارت و آتش زدن خيام پرداختند سرهاي شهدا را بريدند و اهل بيت اما را اسير كردند و به طرف شام بردند.

سيره زندگي امام حسين(ع) مظهر اعلاي انسانيت و مشعل هدايت و ارشاد براي يافتن راه سعادت و كامراني است. تاريخ جنگ يكروزه آن حضرت مهيج ترين سطور لرزاننده تاريخ است كه برجسته ترين سطور آن تعليمات عاليه است كه حضرت اباعبداله(ع) از عصر تاسوعا تا عصر عاشورا در فنون ديانت ـ سياست ـ‌ اجتماع ـ ناموس ـ تقدير از خادم و تحقير خائن ـ حمايت مظلوم و دشمني با ظالم ـ نرفتن زير بار ظلم و ستم ـ استقامت و پافشاري در راه عقيده و ثبات قدم در قيام به حق ـ ابراز شجاعت و شهامت ـ جود و بخشش ـ مراقبت در اقامه نماز و تعليم قرآن مجيد بزرگترين منجي عالم بشريت ـ درس قيام و دادخواهي براي گرفتن حق از دست بيدادگران ستم پيشه و جماد و از خود گذشتگي در راه حق و حقيقت.

دشمن كه نتوانست با آوردن حزب اموي و سلطنت معاويه و يزيد اسلام را نابود كند در مقام محو خاندان نبوت بر آمد كه ممتازترين شخصيت شاخص آن حضرت اباعبدالله حسين بن علي(ع) بود او را كشتند و اهل بينش را به اسارت بردند به گمان آنكه زمينه حكومت براي قرنها در دودمان آنها استقرار خواهد يافت غافل از اينكه كشتن حسين(ع) و اسارت اهل بيت او تيشه اي بود براي ريشه كن كردن كاخ خلافت يزيد و در هم پيچيدن تومار نقشه حزب اموي ، بزودي سلطنت آنها به دست آل مروان افتاد و آنها هم ديري نزيستند و همگي رسوا شدند.

امام حسين و نماز

نماز ذكر و سبب يادآوري و شكر گذاري پروردگار است و بر هر عبارتي رحجان دارد. نماز افضل طاعات و عبادات مي باشد. زيرا شامل كليه وظايف عبادات بدني و قلبي است و موجب ايجاد خوشبختي و رستگاري انسانهاست.

نماز امام حسين(ع) يك راز و نيازي بود در معركه جنگ كه گروهي مشغول تيراندازي بودند ، حضرت اباعبداله(ع) با تمام حضور قلب بدنش در مقابل خداوند از خوف خدا ميلرزيد و مي گفت «لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم» و چقدر خوشوقت شد كه در آن غوغاي جنگ و رستاخيز توانست از فرصت استفاده كند و اين دو ركعت نماز را بگذارد و راز و نيازي با خدا كند.

حضرت حسين با علم به شهادت و از ديده دور انديشي به كربلا رفت و در مقابل يك قدرت مستبد و ظالم قيام كرد و خود را به مهلكه نينداخت بلكه جاودان و پايدار گرديد تا قوانين آدميت رازنده و بر قرار ساخت. حضرت حسين(ع) با علم يقين دست زن و فرزند را گرفت و در يك بيابان بي آب و علف جانمرد و هزاران نفر كه مانع قيام و تصميم او بودند همه را با يك منطق مستدلي قانع كننده ساكت نمود و به مقصد خويش حركت كرد.

او ميدانست 72 نفر در مقابل چند هزار نفر غير قابل مقاومت است. آن حضرت آگاه بود يك جوان مثلاً سيزده ساله در مقابل انبوه دشمن فتح ندارد ولي چون نتيجه شهادت را به فتح و پيروزي مسلمانان مي دانست قيام كرد تا دين خدا باقي بماند و كتب آسماني مورد توجه بشر قرار گيرد ، اين حسين كه تربيت شده مهد نبوت و آغوش عفت و دامان ولايت است.

قيام كرد تا حق را از باطل جدا سازد و مثل اعلاي آنرا بنمايد.

قيام كرد تا عدالت را در برابر ستمكاري نشان دهد.

قيام كرد تا فضيلت و راستي و درستي را در برابر نادرستي و حيله و مكر و تهمت و افتراز را روشن سازد.

قيام كرد تا نور را از پس ظلمات ابرهاي مصنوعي بني اميه بيرون كشيده و مستجلي سازد تا هميشه پر تو افكن گردد.

قيام كرد تا چهره محبوب قرآن و حديث نبوي را از ميان تفاسير جعل و احاديث موضوعي مزدوران منفعتي اموي بيرون آورده نشان دهد و حقيقت را از مجاز بنماياند قيام كرد تا جنايات عمومي و خيانات هاي حزب اموي را با مظالم بيدادگري آنها كه در لباس حيله مرتكب مي شدند نشان دهد.

پس از شهادت امام حسين(ع) و يارانش حضرت زينب آن تربيت شده مكتب علوي استعداد و درس خود را از پروش خاندان ولايت در بازار كوفه و شام و مجلس يزيد بروز داد و علت تامه اين قيام گرديد با كلمات پر حرارت و آتشين خود در موقع شناسايي يك حركت فكري و تحول و وحي در مردم بوجود آورد كه چشم روزگار نديده و گوش بشر نشينده است.

او با خطبه هاي خويش تخم انقلاب براي نابودي دولت اموي در دل مردم پاشيد و توجه آنان را به دين اسلام و فداكاري رهبران آن جلب كرد و نشان داد كه ائمه دين همه با يك نقشه منظم و يك برنامه كامل و ثابت و غير قابل تزلزل كه خواه به كشتن يا كشته شدن خواه به گوشه نشيني و انزوا يا در كنج سياه چالهاي زندان و مسموميت در هر حال مشغول انجام وظيفه هستند. هنوز رايحه عطر خونهاي دشت كربلا به مشام مي رسد و صداي شيون اسب بي صاحب حسين(ع) از نينوا به گوش مي رسد.

هنوز بوي سوختن خيمه گاه آل رسول از فراسوي تاريخ به مشام مي رسد.

هنوز صداي خرين «مهلاً مهلا» زينب كبري(ع) و فرياد استغاثه او از تل زينبيه قلوب دلدادگان عاشق را مي لرزاند.

و هنوز نداي دلرباي تلاوت قرآن رأس بريده فرزند زهرا(س) براي بيداري خفتگان و عبرت غافلان و دلجويي اهل بيت خود ، از بازار كوفه بلند است كه: بشتابيد براي استعانت مظلوم و بستيزيد با ظالمان تاريخ. 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 30 فروردین 1397 ساعت: 11:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق رایگان با موضوع اعتیاد

بازديد: 99
تحقیق رایگان با موضوع اعتیاد

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

 

اعتیاد

اعتیاد یک بیماری روانی، اجتماعی و اقتصادیاست که از مصرف غیرطبیعی و غیرمجاز برخی مواد مانند الکل، تریاک، حشیش و... ناشی می‌شود و باعث وابستگی روانی یا فیزیولوژیک فرد مبتلا (معتاد) به این مواد می‌شود و در عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی ­­وی تأثیرات نامطلوب بر جای می‌گذارد. بررسی پدیده اعتیاد در قالب علوم پزشکی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی صورت می‌گیرد. از سال ۱۹۶۴ میلادی، سازمان بهداشت جهانی استفاده از عبارت وابستگی دارویی یا وابستگی به دارو را به جای اصطلاح اعتیاد توصیه نموده‌است، اما استفاده از اصطلاح اعتیاد هنوز رایج است.

تعریف اعتیاد

اعتیاد پاسخ فیزیولوژیک بدن است به مصرف مکرر مواد اعتیادآور. این وابستگی از طرفی باعث تسکین و آرامش موقت و گاهی تحریک و نشاط گذرا برای فرد می‌گردد و از طرف دیگر بعد از اتمام این اثرات سبب جستجوی فرد برای یافتن مجدد ماده و وابستگی مداوم به آن می‌شود. در این حالت فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به ماده مخدر وابستگی پیدا می‌کند و مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد.

مواد اعتیادآور                            

سازمان بهداشت جهانی مواد اعتیادآور را از جهت تأثیر آنها بر انسان به ۸ دسته کلی تقسیم می‌کند، که عبارت‌اند از:

۱.توهم‌زاها

۲.کانابیس یا شیره گیاه شاهدانه

۳.مواد مخدر

۴.سستی‌زاها (مسکن‌هاخواب آورها)

۵.آرام‌بخش‌ها

۶.چسب و مواد فرار (مواد استنشاقی)

۷.محرک‌ها

۸.الکل، توتون و قهوه

 

 

مراحل اعتیاد

آشنایی: در این مرحله فرد از راه‌های مختلف (مثلاً از طریق دوستان خود) با مواد مخدر و نحوه استعمال آن آشنا می‌شود.

شک و تردید: در این مرحله، فرد سعی می‌کند با میل خود مبارزه کند.

اعتیاد واقعی: در این مرحله فرد دچار اعتیاد می‌شود و برای رسیدن به حالت نشئگی، هر بار بر میزان مصرف خود می‌افزاید.

 

 

زیان‌های جانبی

اعتیاد به مواد مخدر افزون بر زیان‌هایی که به طور مستقیم برای مصرف‌کنندهٔ آن دارد و هیچ فایده و سودی برای استفادهٔ آن تأیید نشده‌است،یکی از عوامل اصلی گسترش بیماری‌هایی چون ایدز و هپاتیت می‌باشد و همچنین زیان‌های اجتماعی و اقتصادی درخوری برای جامعه دارد که از آن میان می‌توان به از بین بردن بخشی از نیرو و مغز فعال جامعه اشاره کرد.

به تازگی، برخی با مدل‌سازی اعتیاد با به کارگیری دانش اقتصاد نشان داده‌اند که درآمد و مصرف امروز مواد مخدر به چه میزان بر تقاضای مواد مخدر در آینده تأثیر خواهد گذاشت.

 

 

آزمایش اعتیاد

یکی از آزمایش‌های سنتی اعتیاد آزمایش ادرار است که روشی حتمی و دقیق نبوده و فرد می‌تواند با استفاده از مصرف مواد شیمیایی ویژه‌ای نتیجهٔ آزمایش را تغییر دهد هرچند که روش‌های دیگری برای آزمایش اعتیاد وجود دارد که با اطمینان بسیار بالا می‌توان از آن‌ها بهره گرفت.

 

 

گستردگی میزان اعتیاد در جهان

هم اکنون بیش از ۲۲۰ میلیون مصرف کننده مواد اعتیادآور در جهان وجود دارد. ۱۵۰ میلیون نفر معتاد به مواد توهم زایی مانند حشیش، ۱۵ تا ۲۰ میلیون نفر معتاد به ماده محرک کوکایین و مشتقات آن، ۱۵ تا ۲۱ میلیون نفر معتاد به هروئین و سایر مواد مخدر و سایرین نیز انواع مواد اعتیاد آور روانگردان و شیمیایی را مورد سوء استفاده قرار می دهند.

 

 

اهداف درمان اعتياد

درمان معتاد يك فرآيند است و از زماني شروع مي شود كه فرد مصرف كننده مواد مخدر به مراكز درماني مراجعه مي كند و فرد معتاد تحت يك برنامه درماني خاص قرار مي گيرد اين برنامه ممكن است تا زماني كه فرد به بالاترين سطح بهداشتي و احساس خوب بودن برسد ادامه يابد.

 براي موفقيت دردرمان بايستي سازمان ها و ارگانهاي مختلف مثل سازمانهاي بهداشتي آموزشي حقوقي رفاه اجتماعي و آموزش شغلي نيز در گير شوند و واضح است كه درمان معتادان بدون توجه به مسائل رواني فرهنگي اجتماعي و خانوادگي آنان نمي تواند موفق باشد .

نكته مهم در درمان اين است كه به فرد معتاد به عنوان يك اسان و يك عضو جامعه كه درحال حاضر نيازمند كمك است نگريسته شود نه مثل يك فرد خاطي مجرم و گناه كار كه مستوجب كيفرو يا دلسوزي است .

از نكات مهم ديگر كه لازم است در درمان اعتياد به آن توجه كرد اينست كه از يك طرف معتاد نسبت به درمان يك نگرش دو گانه اي دارد به ا ين صورت كه علي رغم ميل دائمي براي ترك و تصميم هاي مكرر جهت ترك از مراجعه به مراكز درماني به علت اينكه مصرف مواد مخدر خلاف عرف و ارزش هاي جامعه است اكراه دارد و از طرف ديگر معتاد ممكن است با اصرار والدين همسر خواهر يا برادر دوستان معلمان و يا روساي محل كار براي ترك مراجعه كرده باشد .

در اين حالت بايد دقت شود كه احتمال عدم همكاري بيمار يا بروز حالت هاي دفاعي وخصمانه وجود دار بنابرراين مي بينيم كه اولين برخورد و نحوه ارتباط با فرد معتاد و جلب اعتماد او نقشي مهم در روند درمان ايفا مي كند بعد از پيدايش اين ارتباط واعتماد لازم است كه براي درمان وي نيز تشويق صورت گيرد .

منابع :

سایت علمی و پژوهشی آسمان

http://www.asemankafinet.ir

برای حمایت از سایت ما بر روی صفحات زیر کلیک نمائید تا ما نیز با رغبت زیاد برای شما تحقیق بگذاریم :

 

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

 

 لیست گزارش تخصصی ها

 

لیست پروژه های آماری دبیرستان

 

به کانال ما در تلگرام بپوندید :

 

 

به کانال تلگرام سایت ما بپیوندید
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 30 فروردین 1397 ساعت: 9:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد استاد عبدالباسط

بازديد: 175
تحقیق در مورد استاد عبدالباسط

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

 

استاد عبدالباسط

 

ولادت و نسب

استاد عبدالباسط محمد عبد الصمد در سال 1927 در روستاى المزاعزه یكى از توابع شهر اَرمنت در استان قنا در جنوب مصر متولد شد، او در مكانى پاك كه به امر قرآن كریم از حیث حفظ و تجوید اهتمام مى شد متولد شد،جدّ او استاد عبدالصمد از مردان با تقوا و از حافظان قرآن كه از نظر حفظ قرآن كریم و تجوید و احكام آن مردى متمكّن بود،و پدر بزرگِ مادرى او عارف بالله استادِ جلیل ابو داود صاحب مقام مشهور و معروف در شهر ارمنت، مى باشد ، اما پدرش استادعبدالصمد یكى از مدرّسین حفظ و تجوید قرآن كریم بود، 2 برادر او محمود و عبدالحمید در آموزشگاه (مكتب) قرآن را حفظ مى كردند و برادر كوچك آنها عبدالباسط هم در سن 6 سالگى به ایشان ملحق گردید.

این كودك با استعداد به مكتب استاد امیر در ارمنت ملحق شد و استاد به بهترین وجه از او استقبال كرد چرا كه آثار مهارتهاى قرآنى را (كه با شنیدنِ تلاوت قرآن در شب و روز و صبح وشام براى او حاصل شده بود) دراو دیده بود، استاد امیر جمله اى از امتیازات و استعدادها را در شاگرد مستعدّش مى دید كه او را از سایرین ممتاز مى ساخت مانند سرعت فراگیرى ، هوش و ولع شدید در تبعیّت از استاد ، و دقت در خوب اداء كردن مَخارج الفاظ و وقف و ابتداء و صوت زیبائى كه گوشها را با شنیدن و یا گوش دادن به آن مى نواخت

قارى جوان از سوره احزاب در میان جمعیتى با این كثرت شروع كردسكوت همه جاى مسجد را فرا گرفت و همه دیده ها یه این قارى كوچك جلب شد كه با جرأت در جایگاه قاریان بزرگ نشسته استاما سكوت دقائقى بیش طول نكشید و تبدیل به فریادهائى شد كه مسجد را      مى لرزاند،(الله اكبر) (ربنا یفتح علیك) الخ

استاد عبدالباسط در گفتگوهاى خود گفته است: “ سنّم 10 سال بود كه حفظ قرآن كریم را در خلال این مدّت به پایان بردم و مانند نهرى روان از زبانم جارى مى شد، پدرم كارمندى در وزارت نقل و انتقال وپدر بزرگم از علماء بود من از ایشان راهنمائى خواستم كه قرائتها راچگونه فرا گیرم و آنها مرابه شهر طنطا درشمال مصررا هنمائى كردند تا به دست استاد محمد سلیم علوم قرآن و قرائات را فرا گیرم اما مسافت میان ارمنت كه یكى از شهرهاى جنوب مصر است تا طنطا درشمال بسیار دور بود ولى موضوع ، موضوع آینده و برنامه ریزى براى آن بود، این بود كه براى سفر آماده شدم اما یك روز مانده به رفتنم به سوى طنطا از آمدن استاد محمد سلیم به ارمنت مطلع شدیم، او آمده بود تاكلاسى براى آموزش قرائات در مدرسه دینى ارمنت بر پا كند اهالى ارمنت استقبال شایسته اى از او كردند و پیرامونش حلقه زدند چرا كه ایشان مى دانستند این مرد كیست و قدرت او در علم و قرآن را مى دانستند و گوئى قضا و قدر او را در زمان مناسب به سوى ما روانه كرده بود اهل بلاد گروهى را با عنوان (اصفون المطاعنه) براى حفظ قرآن، تشكیل دادند بنابراین استاد ، علو م قرآن و قرائات را آموزش مى داد و قرآن كریم را تحفیظ مى نمود ، من به آنجارفته و قرآن را نزد او دوباره مُرور كردم و متن شاطبیه كه متنى مخصوص به علم قرائات هفتگانه است را حفظ كردم.”

پس از اینكه استاد عبد الباسط به سن 12 سالگى رسید از هر شهر و روستا در استان قنا و مخصوصاً از جانب اصفون المطاعنه به كمك استاد سلیم ـ كه از عبدالباسط به هر جا كه مى رفت تعریف، مىكرد ـ دعوتهائى به سوى او روانه شد ، چراكه گواهى استاد سلیم نقطه اطمینان همه مردم بود.

زیارت ازمزار بانو حضرت زینب (س)

در سال 1950 به زیارت آل بیت رسول الله (ص) و عترت طاهرینش رفت ،آنچه باعث این امر شد محفلى بود كه به مناسبت ولادت زینب كبرى (س) بر پا شده بود،بانیان این محفل جمعى از بزرگانى از مشاهیر قاریان مانند استاد عبدالفتاح الشعشاعى،استاد مصطفى اسماعیل ،استاد عبدالعظیم زاهر و استاد ابو العینین شُعیشَع و غیر ایشان ازنخستین قُرّاء رادیو بودندپس از گذشت نیمى از شب و در حالى كه مسجد زینبیه از گروهِ انبوه محبین آل البیت (ع) كه از هر نقطه آمده بودند موج مى زد، یكى از نزدیكان عبدالباسط از مسئولین مجلس اجازه خواست تا این جوان با استعداد 10 دقیقه اى را به تلاوت بپردازد ، او اجازه داد وقارى جوان از سوره احزاب در میان جمعیتى با این كثرت شروع كردسكوت همه جاى مسجد را فرا گرفت و همه دیده ها یه این قارى كوچك جلب شد كه با جرأت در جایگاه قاریان بزرگ نشسته استاما سكوت دقائقى بیش طول نكشید و تبدیل به فریادهائى شد كه مسجد را مى لرزاند،(الله اكبر) (ربنا یفتح علیك) الخ كه این فریادها مستقیماً از دل برمى خواست،و به جاى 10 دقیقه قرائت به یك ساعت و نیم ادامه پیدا كرد ،حضّار تصور مى كردند كه ستونها و دیوارهاى مسجد هم با آنها هم صدا شده اند و گوئى كه صداى سنگها را مى شنیدند كه تنزیه و تسبیح مى گفتند.

 معرفى عبدالباسط به رادیو

با پایان یافتن سال 1951 استاد ضباع از عبدالباسط خواست تا براى قرائت در رادیو اقدام كندولى عبدالباسط با توجه به ارتباطش با مردم صَعید و نیز به جهت اینكه رادیو یك برنامه خاص و منظّمى را مى طلبد مایل بود كه این قضیه را به آینده واگذار كند امّا از آنجا كه خواست وبرنامه هاى الهى مافوق همه اراده ها وبرنامه ها است استاد ضباع نوارى را كه عبدالباسط در روز ولادت زینب كبرى (س) خوانده بود ،كه بسیار اعجاب برانگیز هم بود، به هیئت داوران رادیو داد و همگان از اداء قوى و صوت عالى او تعجب كردند و به هر حال در سال 1951 عبدالباسط به رادیو راه یافت تایكى از ستارگان درخشنده در آسمان تلاوت باشد،پس از به دست آوردن این شهرت در طول چند ماه ، عبدالباسط ناچار بود كه سر پناهى در قاهره بر پا كند و همراه با خانواده اش كه ایشان را از صعید منتقل كرده بود در جوار فرزند رسول خدا زینب (س) اقامت كند بانوئى كه مسبّب شهرت و ملحق شدنش به رادیو شده بود و به قول میلیونها نفر از مردم او را چون موهبتى به اسلام و مسلمانان هدیه كرده بود ، با ملحق شدن اوبه رادیو اقبال مردم براى خرید گیرنده هاى رادیوئى زیاد شد و در اكثر خانه ها گسترش یافت و هر كس دریك روستا یا یك منطقه رادیوئى داشت، صداى آن را بلند مى كرد تا همسایگان هم صداى او را بشنوند بالاخص در روزهاى شنبه مضافاً به اینكه محافل خارجى او هم مستقیم بر امواج رادیو پخش مى شد.هیچ روزنامه رسمى و یا غیر رسمى از عكس و نوشته هائى كه بر اسطوره بودن او دلالت دارد و مستحق تقدیر و احترم است، خالى نیست.

دیدار از كشورها

از سال 1952در ماه مبارك رمضان و یا غیر رمضان مسافرتهاى او به دورترین نقاط عالم شروع شد، حتى بعضى از دعوتهائى كه از او مى شد به مناسبت برگزارى یك محفل نبود بلكه از اودعوت مى شد تا در آن كشور حضور داشته باشد و هنگامى كه سوال مى شد به چه مناسبتى از استاد دعوت كرده اید ؟ مى گفتند: كه محفل به خاطر ایشان برگزار شده است چرا كه هنگامى كه استاد در یك محفلى حضور دارد فضائى از سُرور و شادى در آن مكان حاكم مى گردد این قضیه از استقبال كشورهاى مختلف جهان از او در چهار چوب استقبالهاى رسمى و دولتى و یا مردمى معلوم مى شود رئیس جمهور كشور پاكستان در فرودگاه به استقبال او آمد او را ملاقات كرده و با او مصافحه نمود، در جاكارتا در كشور اندونزى در بزرگترین مساجد آنجا به تلاوت قرآن كریم پرداخت در حالى كه هر گوشه مسجد ازحاضرین پر شده بود و جمعیت با مسافت یك كیلومترمربع به خارج مسجد كشیده شده بود ودر میدانِ مقابل مسجد بیش از 250 هزار مسلمان تا صبح در حالى كه سر پا ایستاده بودند به صداى او گوش مى دانداز میان كشورهائى كه عبدالباسط به آنجا سفرنمود هند است ، او به مسافرت به كشورهاى عربى و اسلامى بسنده نكرد ، بلكه شرق و غرب و شمال و جنوب عالم را پیمود تا در همه نقاط به مسلمانان دست پیدا كند ازمشهورترین مساجدى كه در آن به تلاوت پرداخته است ، مسجدالحرام در مكه ،مسجد نبوى (ص) در مدینه منوره ، مسجد الاقصى در قُدس ، مسجد ابراهیمى (ع) در فلسطین و مسجد اَموى در دمشق و مساجد مشهورآسیا ، آفریقا، ایالات متحده، فرانسه ، لندن، هند و اكثر كشورهاى جهان بوده است هیچ روزنامه رسمى و یا غیر رسمى از عكس و نوشته هائى كه بر اسطوره بودن او دلالت دارد و مستحق تقدیر و احترم است، خالى نیست.

بیمارى و وفات

مرض قند در اوشدت گرفت ،اما او با تناول غذاها و نوشیدنى هاى مختلف با این بیمارى به مبارزه مى پرداخت، ولى با اضافه شدن التهاب كَبدى، دیگر توان مقاومت در برابر این دو مرض را نداشت، او را به بیمارستان دكتر بدران در جیزه بردند ، اما اطبّاء به او توصیه كردند كه براى معالجه به لندن برود ، او به آنجا رفت اما پس از اقامت یك هفته اى در آنجا از پسرش ابن طارق كه همراه او بود خواست كه او را به مصر برگرداند و گوئى كه احساس كرده بود كه روزگار عمر سپرى شده است و وقت لقاء خداوند نزدیك شده و براستى زندگى جز ساعتى نیست كه به زودى مى گذرد ، روز وفات او به مَثابه صاعقه اى بود كه بر قلوب میلیونها مسلمان در هر مكانى از دنیا واردآمد، هزاران نفر از دوستداران صدا، اداء، و شخصیت او با تمام اختلاف زبان و جنازه اورا تشعیع كردند ، در این تشعیع همه سُفراء كشورهاى جهان به نیابت مردمشان حضور داشتند،و چون عبدالباسط سبب پیوند و علاقه در بین بسیارى از مردم در كشورهاى مختلف بود روز 30 فبریه در هر سال روز تكریم از این قارى بزرگ اعلام شد تا مسلمین به یادِ روزِ 30/2/1988 یاد او را گرامى داشته باشند روزى كه او ازمیان ما رفت واز زندگى این دنیا به زندگى جاودانى پیوست.

منابع :

سایت علمی و پژوهشی آسمان

http://www.asemankafinet.ir

برای حمایت از سایت ما بر روی صفحات زیر کلیک نمائید تا ما نیز با رغبت زیاد برای شما تحقیق بگذاریم :

 

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

 

 لیست گزارش تخصصی ها

 

لیست پروژه های آماری دبیرستان

 

به کانال ما در تلگرام بپوندید :

 

 

به کانال تلگرام سایت ما بپیوندید
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 30 فروردین 1397 ساعت: 9:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد سنت هاي ازدواج در ايران با ستان

بازديد: 21
تحقیق در مورد سنت هاي ازدواج در ايران با ستان

 تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

 

 

سنت هاي ازدواج در ايران با ستان

 

 

جایگاه ازدواج در ایران باستان

در فرهنگ غنی ایرانی ازدواج و پیوند زناشویی پايه و اساس يك خانواده و در نتيجه يك جامعه موفق و اخلاقي است . بزرگان اين سرزمين به موجب جلوگيري از سست شدن اخلاقيات در جامعه و كنترل انحطاط و فحشا و همچنین استواری تفکر و اندیشه زنان و مردان ایرانی , ازدواج را یکی از مهم ترين ارکان جامعه بر شمرده اند . از ديدگاه اجتماعي چه در حيات اقتصادي , چه مادي , چه معنوي و روحاني اين سنت نتايج پر ثمري دارد كه مهم ترين آن قوام خانواده ها و در نتيجه یک اجتماع است . هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند . به طور کلی میتوان گفت که انسانی موفق و پویا است که هر روز زندگی اش از روز گذشته اش کاملتر باشد . سير طبيعي گيتي چنين است كه دختران و پسران خردمند در پی رسیدن به استقلال فکری هستند و در نتیجه برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی تکامل و دانش و راهکارهای رسیدن به کمال هستند . ازدواج و  گزینش همسر مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل زنان و مردان را فراهم میکند . متاسفانه در این میان نیز دختران و پسرانی هستند که مستثنی می باشند , زیرا با عدم درک درست و منطقی از فلسفه ازدواج نه تنها به تفکر , اندیشه و روان خود ضرر می رسانند بلکه در دراز مدت به سهم خود بروی یک جامعه نیز تاثیر منفی میگذارند . گاتها چنین پند می دهد :

خواسته شما از خداوند , خانواده ای خوب با راستی و پارسایی در کشوری آباد است .

 از این روی در تمدن کهن ایرانی که یکی از پایه های تمدن بشری محسوب می شود بر این سنت نیک و اهورایی پافشاری شده است . در گاتها و متون پهلوی ایرانیان باستان در این مورد سخنها و پندهای بسیاری بیان شده است که ما باید برای بازگشت به آن شکوه و جامعه اخلاقی گذشته خود کوشش بسیار کنیم . بر طبق باور ایرانیان کهن نخستین انتظار پسران ايراني برای ازدواج با دختران نجابت و پاکدامنی زن بوده است :

عفت و نيك نامي و دوشيزگي پيش از ازدواج براي زنان ضرورت داشته است خانمان سعادمتند اجر شوهر نيك و زن نيكو است و جايگاه اهورامزدا و امشاسپندان 

و یا این سخن نیک از گاتها که مهم ترین سند ارزشمند اخلاقی و دینی ایرانیان باستان و جامعه کنونی ایرانیان راستین محسوب می شود :

پاکدامنی و پارسایی از ارزش های ویژه زنان است .

شخصیت زن يا مرد پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تبدیل میشود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگی و تربیت و آینده فرزندان تلقی میکند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار میگیرد و خود را مسئول آينده وي مي داند ؛ به عبارت دیگر، مهم ترین احساس مسؤولیت اجتماعی در او براي نخستين بار شکل میگیرد و بسیاری از شایستگیها و توانمندیهای نهفته در درونش را شکوفا میسازد. تا بتواند مسئولیتهای سنگین تری را نیز در جامعه بر عهده بگیرد . همچنین زنان و مردان میتوانند در کنار یک همسر خردمند و مهرورز میتوانند در راه درست و منش نیک ایرانی گام برداند و نواقص یکدیگر را برطرف سازند و در نتیجه جامعه ای اخلاق گرا , دانش پژوه و متمدن را نیز بنا سازند . به درستی که زرتشت فرمود :

زن و شوهر باید کوشش کنند تا در راه راستی و پاکی از یکدیگر پیشی جویند . مسابقه زندگی در پیمودن راه راستی است . (4)

بنابراین، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست . در واقع خداوند انسان را به گونه ‏ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است . یعنی در کنار جنس مخالفش کامل میشود . مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی , جسمی , جنسي و معنوي به هم وابسته‏ اند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل میکنند .

با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین  

                                                با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین

گزينش همسر در فرهنگ ايراني موجب آرامش و امنیت خاطر میگردد و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است . از سوی دیگر عشق و مهر آریایی ایرانیان که شهره خواص و عام در جهان است میتواند در پرتو پیوندهای درست و خردمندانه تبلور یابد و به اوج کمالات برسد و الگویی برای نسلهای بعد نیز گردد . چنانکه زرشت بزرگوار فرموده است :

عشق و وفاداری ریشه دار , در هر زندگی زناشویی نیاز است .

عشق و دلدادگی که جلوه ای از هنجار راستی است , بر شما نیایش کنندگان فزون باد . جلوه با ارزش اشا عشق و دلدادگی است

روانشناسان در بسیاری از موارد به این نتیجه رسیده اند که پس از دوره جوانی , آن هنگامی که زندگی تنهایی را برای خود برگزیده اند سایه تنهایی , بیهودگی و نداشتن پناه گاهی مستقل و همیشگی را بر زندگی خود احساس میکنند . ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته , دلسوز و هم اندیش این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت می انجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانیشان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد . در نسكهاي ايران زمين , از چهار هزار سال پيش تاكنون به اين امر سفارش بسيار شده است :

5 - در زن گرفتن و پيوند گيتي را برقرار كردن كوشا باشيد و از آن دوري نگيريد .

50 -در زن خواستن و فرزند داشتن و ديگر خويشكاري كوشا باشيد .

در همین راستا گزینش همسر ایده آل باید در سن مطلوب ازدواج مطرح و عملی شود , زیرا پیش از سن مذکور و یا پس از آن انتخاب ها در بیشتر موارد اشتباه , ناخواسته و یا دلخواه کامل یا نسبی نخواهد بود . این سن که به زمان مطلوب ازدواج شهرت دارد , برای پسران در زندگی امروزی بین 24 تا نهایت 30 سال دیده شده است و برای دختران 20 تا 26 سال . در کمتر از آن پختگی لازم و انتخاب درست کمتر دیده می شود و در بیشتر از این سن نیز انتخاب ها دشوارتر و توقع ها بالاتر می شود که بطوریکه در بسیاری موارد به عدم انتخاب منطقی و درست می انجامد . از این روی بایستی ازدواج در سنین مطلوب آن صورت گیرد حتی اگر زوجهای ایرانی سالهای نخست زندگی را با مشکلات مادی زیادی مواجه باشند . همدلی در فرهنگ ایرانی یکی از ارکان اساسی به شمار می آید . در سایه همدلی برای زنان و مردان ایرانی هر غیر ممکنی , ممکن خواهد شد و مشکلات یکی پس از دیگری برطرف می گردد . مولانا عارف بزرگ ایران زمین :

پس زبان خود محرمی دیگر است             همدلی از هم زبانی بهتر است

ایرانیان کهن پیوند دختران و پسران را فرخنده و پراهمیت می شماردند . به صورتیکه از عدد مقدس هفت برای شادمانی در جشنهای آنان بهره می بردند . ( هفت شبانه روز جشن و شادمانی و پایکوبی ازدواج ) عدد هفت یکی از اعداد آسمانی در نزد ایرانیان است که تا همین چند دهه پیش نیز اجرا می شده است و متاسفانه با گسترش شهره نشینی و گرفتاریهای زندگی مدرن کم کم به فراموشی سپرده شد . بیشتر از سوی دیگر ایرانیان مفتخر هستند که نامش به عنوان نخستین پایه گذاران عهد , پیمان و اخلاقیات جهان مطرح است . در سنگ نگاره های فره وشی یا فروهر که قدمتی بیش از چهار هزار سال دارد حلقه یا چمبره ای در دست انسان بالدار قرار دارد که از دیرباز تا کنون به حلقه پیمان زناشویی در نزد ایرانیان شناخته می شود  و این مایه مباهات ملت کهن ایران زمین است . نمایی از فروهر باستانی موبدان زرتشتی پس از پشت سر گذاشتن هزاران سال فراز و نشیب در فرهنگ ایرانی همچنان به باورهای نیک نیاکانشان پایبند هستند و دختران و پسرانی را که میخواهند با یکدیگر پیوند زناشویی برقرار سازند , با توجه به آنچه که اشو زرتشت برای ما به یادگار گذاشته است , چنین پند می دهند :

" پند و اندرز مي دهم شما را اي دوشيزگاني كه در آستانه زناشويي هستيد و هم شما اي نوجوانان , زيرا كه نيك ميدانم , به گوش هوش بشنويد , زندگي آسوده و انديشه آسوده را در سايه دين و احترام و فرامانبرداري از پدران و مادران بجوييد . چون در سايه پرهيزكاري است كه عشق و مهر و محبت شما هر روز عميق تر و نيرومند تر خواهد شد و تنها در اين صورت است كه به لذت و خوشي سالم دست خواهيد يافت . "

همچنين ازدواج در يكي از كهن ترين سندهاي تاريخي ايران و جهان كه به اوستا مشهور است اشاره شده است . در يشتهای اوستا , ارت ايزد خانواده خوب و نماد شوكت و جلال است . ايزد ارت سفارش به پيوند ميان دختران و پسران ميكند و از زناني كه فرزند بدنيا نمي آورند و يا سقط جنين ميكنند شكايت ميكند . اشاره شده است كه فروغ اهورايي به چنين افرادي نمي تابد . ارت يشت از خانواده هايي كه مانع از ازدواج دختران و پسران مي شود شكايت ميكند و چنين مي گويد :

اين زشت ترين كاري است كه دشمنان آيين اهورايي انجام ميدهند و دوشيزگان را از زناشويي و ازدواج باز ميدارند و در خانه ها نگاه ميدارند . اين امر در مهر يشت , آبان يشت , رام يشت , فروردين يشت وهوم بيان شده است :

چون دوشيزگان به سن ازدواج رسند براي به دست آوردن همسران نيرومند و شوهران دلير به سوي تو روي آورند . اردويسور اناهيتا پشتيبان و ياور دختران ايراني است كه در سن ازدواج قرار دارند . (8)

با پاي گذاشتن به عرصه زندگي مدرن در چند سال اخير و در نتيجه گسترش تمدن غربي در جامعه ايراني اين سنت نيك كم رنگتر شده است و در نتيجه شوربختانه پايه هاي اخلاقي جامعه ايراني نيز متزلزل شده است . از عواملي كه موجب شده است ازدواج در ايران طي اين چند سال اخير سير نزولي داشته باشد ميتوان به موارد زير اشاره كرد :

1 ) عدم مسئوليت پذيري در ميان دختران و پسران و تربيت غلط در خانواده های ایرانی

2 ) عدم اعتماد به نفس نزد دختران و پسران جهت آغاز يك زندگي مشترك

3 ) افزايش تحصيلات اجتماعي و رشد توقعات كاذب و غیر منطقی در ميان برخی دختران و پسران

4 ) تفريحات آزادانه دختران و پسران و تلقين به اين امر كه نيازي به زندگي مشترك نمي باشد

5 ) اعتقاد بر اين امر كه پس از ازدواج آزاديهاي زودگذر اجتماعي از آنان سلب  مي شود

6 ) تجملگرايي ميان خانواده هاي ايراني و چشم و هم چشمي ميان بستگان

7 ) دوري گزيدن از زندگيهاي معنوي و روي آوردن به زندگي هاي تک بعدی ماشيني

8 ) اعتقاد بر اين امر كه از ديد دانش و تفكر , توانايي لازم جهت تربيت فرزندشان را ندارند

9 ) اعتقاد بر اينكه توانایی برطرف کردن نيازهاي همسرشان را ندارند

10 ) تفکر شبه روشنفکری در میان جوانان بی هویت و عمدتا سطی نگر , در نتیجه باور به زندگی و دوستی های موقت غربی

هنگامي كه دختران و پسران با ناهنجاری ها اجتماعی مرزهاي اخلاقي زندگي معنوي را بشكنند و آنرا به صورت يك عادت روزانه براي خود تلقي كنند , هرگز نميتوانند نقش يك مادر و يا يك پدر موفق را در زندگي اجتماعي پسين خود ايفا كنند . چنين افرادي چه زن و چه مرد هرگز در تربيت فرزندان خود موفق نخواهند بود . زيرا آنها به اصول انساني و اخلاقي پايبند نبوده اند و نا خواسته فرزندانی که در آینده از آنان بوجود می آید نيز مانند خودشان با پايه هاي سست اخلاقي و اجتماعي تربيت مي شوند و اين امر در نسلهاي بعد نيز گسترش مي يابد و به سادگي ميتواند موجب ويراني يك جامعه كهن و اخلاقي همچون ايران شود . در ايران زمان هخامنشيان كه کشورمان اوج شكوه و عظمت خويش را يافته بود و نخستین امپراتوری احترام به ادیان و ملتها در جهان پایه گذاری شد , ازدواج و بدنيا آوردن فرزند از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است . به طوريكه داريوش بزرگ هخامنشي در كتيبه جهاني بيستون كرمانشاه براي آنكه شرح خدمات حکومتش به ايران از گزند حوادث محفوظ بماند از اهورامزدا بركت فرزندان بسيار طلب ميكند تا به درستی به نسلهای بعد برسد .

تا جاييكه شاهنشاهان هخامنشي به خانواده هايي كه فرزند بيشتري و یا پسر بيشتري داشته باشند هدايا ارزاني ميكردند .

مادران ايراني در دوره هخامنشيان به دليل آنكه فرزندان را تا سن پنج سالگي به طور كامل جهت تربيت درست براي شركت در آموزشگاه هاي رسمي در اختيار داشتند نقش بسيار مهم تربيتي را ايفا مي نمودند .

از سوي ديگر گزينش همسر نبايد به صورت بسته و ناشناخته صورت بيگرد . زيرا ازدواجهاي ناخواسته و بی منطق که بر پایه احساسات زودگذر پایه گذاری می شود نه تنها ميتواند موفق نباشد بلكه نقش ويرانگری نيز در جامعه ایفا میکند و زن و مرد نیز شکست بزرگی را در زندگی تجربه میکنند که ممکن است به تباهی زندگی شان بیانجامد . گزینش همسر با اتکا بر خرد , منطق , تکیه بر فرهنگ ها و باورهای طرفین و بینش صحیح موفق و سازنده و آموزنده خواهد بود . همانطور که زرتشت بزرگوار فرمود :

همسر خویش را با خردمندی برگزینید .

 گزينش همسر معيارهاي فراواني دارد . كه بايستي به آن دقت بسيار كرد . مهم ترين آن را ميتوان چنين دانست :

1 ) هم فكري , تفاهم و سليقه هاي نسبتا نزديك به هم در اساس پايه هاي زندگي مشترك

2 ) نزديكي سطح اجتماعي و تربيت دختر و پسر

3 ) نزديكي سطح خانواده هاي طرفين

4 ) نزديكي سطح تحصيلات , فرهنگ و شعور اجتماعي

5 ) نزديكي مسائل اعتقادي و باورهاي ديني دختر و پسر

6 ) نزديكي سني و يا پايين تر بودن سن دختر از پسر

در اندرز انوشه روان آذرباد مارسپندان خطاب به مردان آمده است كه :

50 - زن شرمگين را دوست باش و او را به زني به مرد زيرك و دانا ده . چه ( چراكه ) مرد زيرك و دانا همچون زميني نيك است كه وقتي تخم نيك در آن افگنده ( كاشته ) شد حاصل نيك به دست آورد .

همچنين خطاب به زنان ایرانی اشاره شده است كه :

ببخشاي بر ما اين نيكي را تا همسري به دست آوريم , همسري جوان و نام آور , از زيباترين آنها تا ما را در پناه خود گيرند و بتوانيم خانواده اي تشكيل دهيم , تا به ما فرزنداني زيبا و دلبر و زبان آور بخشايند , شوهراني كه از همه خوش بيان تر باشند .

آداب و رسوم ازدواج ایرانی نیز بر پایه مهر و همبستگی خانواده ها بنا نهاده شده است . رسم ايرانيان بر اين است كه پیش از ازدواج مراسم خواستگاري انجام دهند و اگر دختر و خانواده وي پذيرفتن مراسم ازدواج اجرا مي شود . خواستگاري و ديگر مراسم هاي كهن ما نيز قدمتي بيش از دو هزار سال دارد . چنانچه كه كيكاووس فرستاده اي نزد شاه هاماوران فرستاد و دخترش را براي همسري خواستار شد . در صورتیکه میتوانست از قدرت و نفوذش برای گرفتن دختر هاماوران استفاده کند :

بجنيد كاووس را دل ز جاي                  چنين داد پاسخ كه اي نيك راي

من او را از پدر خواستار                      كه زيبنده به مشكوي ما آن نگار

خسرو پرويز نيز هنگام ازدواج با شيرين معشوقه خود بر اين رسم تاكيد نموده است :

به موبد چنين گفت شاه زمان                         كه بر ما مبر جز به نيكي گمان

مر اين خوب رخ را به خسرو دهيد                   جهان را بدين مژده نو دهيد

مر او را به آيين پيشين بخواست           و آيين بود آنگاه راست

از مهم ترين پيامدهاي مخرب دوري گزيدن از اين سنت كهن که هرکدام میتواند به نوبه خود موجب زیانهای جبران ناپذیر اجتماعی گردد ميتوان به اين موارد اشاره نمود :

1 ) توقف يا کاهش چشم گير رشد جمعيت کشور و در نتيجه افزایش سن جامعه

2 ) افزايش زندگي هاي موقت , مشترك یا زندگی های دوستی در پيش از ازدواج

3 ) پيدايش فرزندان ناخواسته در جامعه و سرنوشت نامشخص آنان در آينده

4 ) گسترش روابط بیش از حد و غیر اصولی با جنس مخالف كه تنها براي ارضاي نيازهاي جنسی , اجتماعي و تفريحي طرفین صورت ميگرد

5 ) احساس پوچي و بي انگيزگي و روان پریشانی پس گذشتن از سن جوانی

6 ) بي اعتنايي به پايه هاي اخلاقی و معنوي زندگي انساني

7 ) افسردگي و احساس تنهایی دردوره پس از جواني

8 ) گسترش فساد اخلاقي و جنسي در جامعه و رشد بيماريهاي مربوطه

9 ) نبود پشتوانه معنوی در سنین بالاتر

آداب و رسوم:

انواع ازدواج در ایران باستان

در دین زرتشتی تعدد زوجات روا نیست و گفته شده همانگونه که یک زن نمی‌تواند در یک زمان بیش از یک شوهر داشته باشد مرد نیز نمی‌تواند در آن واحد دو یا چند زن داشته باشد. اختیار زن دوم در شرایطی خاص و سخت که در آیین نامه زرتشتیان آمده جایز است نظیر اینکه زن اول فوت شده باشد. در ایران باستان تنها در صورتی فرد زرتشتی می‌توانست با وجود زن اول زن دیگر اختیار کند که زن اول به تشخیص پزشک عقیم بوده و خود موافقت خویش را برای این کار اعلام کند و رضایت داشته باشد هدف از این عمل نیز بقا نسل و پرورش فرزندانی نیک برای دین و دنیاست.

 در مورد انواع پیوند زناشویی در ایران باستان گفتنی است که زن و مرد زرتشتی به 5 صورت و تحت عناوین پادشاه زن- چاکر زن- ایوک زن- ستر زن- خودسر زن پیوند زناشویی می‌بستند که هر یک جداگانه به شرح زیر است:

 1-پادشاه زن: این نوع ازدواج به حالتی گفته می‌شد که دختری پس از رسیدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسری ازدواج می‌کرد و پادشاه زن از کاملترین حقوق و مزایای زناشویی برخوردار بود و کلا" همه دخترانی که برای نخستین بار و با رضایت پدر و مادر ازدواج می‌کردند، پیوند زناشویی آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت می‌شد..

 2-چاکر زن: این نوع ازدواج به حالتی اطلاق می‌شد که زنی بیوه به عقد و ازدواج با مرد دیگری در می‌آمد. این زن با زندگی در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزایای پادشاه زن را در سراسر زندگی مشترک دارا بود، ولی پس از مرگ آیین کفن و دفن و سایر مراسم مذهبی اش تا سی روزه توسط شوهر دوم یا بستگانش برگزار می‌شد. ولی هزینه های مراسم بعد از سی روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنیای دیگر این زن از آن نخستین شوهر خود خواهد بود و به همین علت پیوند دوم او تحت عنوان چاکر زن یاد می‌شد.

حال برای برخی ناآگاهان پیوند زناشویی از نوع چاکر زن را اختیار کردن زن صیغه ای توسط پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدی بیان می‌کنند که صحت ندارد.

 3-ایوک زن: این نوع ازدواج زمانی اتفاق می‌افتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت می‌شد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در می‌آمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش می‌آوردند و این نوع ازدواج باعث شده که برخی افراد غیر مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتیان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج می‌کرده است. اینک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم کاملا" مردود است.

 4-ستر زن: وقتی که فرد بالغی بدون ازدواج در می‌گذشت، پدر و مادر یا خویشان این فرد موظف بودند به خرج خود و به یاد فرد درگذشته دختری را به ازدواج پسری در می‌آورند. شرط این نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد می‌شدند که در آینده یکی از پسران خود را به فرزند خواندگی فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند.

5- خودسر زن: اگر دختری و پسری پس از رسیدن به سن بلوغ برخلاف میل والدین خود خواستار ازدواج با یکدیگر می‌شدند و مصر بر این امر نیز بودند، با وجود مخالفت والدین ازدواج آنها منع قانونی نداشت و زیر عنوان خودرای زن ثبت می‌گردید و در این بین دختر از ارث محروم می‌شد، مگر اینکه والدینش به خواست خود چیزی به او می‌دادند یا وصیت می‌نمودند که بدهند.

 این نوع ازدواج ها در ایران باستان انجام می‌شد امروزه ازدواج ها تحت این عناوین ثبت نمی‌شود.

گفتنی است که طلاق در آیین زرتشتی مطرود و منفور است و تحت شرایطی ویژه و در مواردی نادر و خاص طبق آیین نامه زرتشتیان مجوز داده می‌شود.

فرجام سخن :

امید است فرزندان این سرزمین که نیاکانشان از پایه گذاران دانش و فرهنگ و تمدن جهان بشمار می روند , امروز نیز آنان چنین باشند و با استحکام باورهای اجتماعی , دینی و ملی باردیگر نام بزرگ ایران زمین را در جهان پرآوازه و جاوید نمایند . همچنین به سنت نیک ازدواج که بخش لاینفک فرهنگ غنی ایرانی است پایبند باشند . تا اخلاقیات ایرانی بیش از پیش زنده و پابرجا بماند و جامعه و فرهنگ جهانی ایران از این هجمه ضد اخلاقی غربی که بر اساس سیاست های اسعتماری , سایه به روی این سرزمین افکنده است مصون بماند و دانش و پیشرفت و فرهنگ ایرانی را بیش از پیش گسترش دهند . به امید پیوندهای نیک برای دختران و پسران ایران زمین که همسرانشان دوست و عاشق آنان خواهند بود . ایدون باد ...

 

منبع: سايت ويكي پديا

مقاله : روزبه پارساپور

 

منابع :

سایت علمی و پژوهشی آسمان

http://www.asemankafinet.ir

برای حمایت از سایت ما بر روی صفحات زیر کلیک نمائید تا ما نیز با رغبت زیاد برای شما تحقیق بگذاریم :

 

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

 

 لیست گزارش تخصصی ها

 

لیست پروژه های آماری دبیرستان

 

به کانال ما در تلگرام بپوندید :

 

 

به کانال تلگرام سایت ما بپیوندید
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت: 13:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد احادیث با موضوع دروغ

بازديد: 17
تحقیق در مورد احادیث با موضوع دروغ

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

 

احادیث با موضوع دروغ

 

1- خیر دنیا و آخرت

 

 

پيامبر صلى الله عليه و آله:

إِنَّ رَجُلاً أَتى سَيِّدَنا رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله فَقالَ: يا رَسولَ اللّه عَلِّمنى خُلقا يَجمَعُ لى خَيرَ الدُّنيا وَالخِرَةِ فَقالَ صلى الله عليه و آله : لاتَكذِب؛

مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: به من اخلاقى بياموزيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.

(بحارالأنوار، ج72، ص262، ح43)

 

 

2- اخلاق اسلام

امام على عليه السلام:

لَيسَ الكَذِبُ مِن خَلائِقِ الإِسلامِ؛

دروغگويى از اخلاق اسلام نيست.

(غررالحكم، ج5، ص74، ص7460)

 

 

3- ترجیح صداقت بر دروغگویی

امام على عليه السلام:

(علامة) اَلايمانُ أَن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرُّكَ عَلَى الكَذِبِ حَيثُ يَنفَعُكَ؛

(نشانه) ايمان، اين است كه راستگويى را هر چند به زيان تو باشد بر دروغگويى، گرچه به سود تو باشد، ترجيح دهى.

(نهج البلاغه، حكمت 458)

 

 

4- دروغ کوچک

امام سجاد عليه السلام:

اِتَّقُوا الكَذِبَ الصَّغيرَ مِنهُ وَالكَبيرَ، فى كُلِّ جِدٍّ وَهَزلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا كَذِبَ فِى الصَّغيرِ اجتَرَأَ عَلَى الكَبيرِ؛

از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخيش بپرهيزيد، زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرئت پيدا مى كند.

(تحف العقول، ص 278)

 

 

5- دروغ و روزی

پيامبر صلى الله عليه و آله:

اَلكَذِبُ يَنقُصُ الرِّزقَ؛

دروغ، روزى را كم مى كند.

(الترغيب و الترهيب، ج3، ص596، ح29)

 

 

6- عایدات دروغگو

امام على عليه السلام:

يَكتَسِبُ الكاذِبُ بِكَذِبِهِ ثَلاثا: سَخَطُ اللّه عَلَيهِ وَاستِهانَةُ النّاسِ بِهِ وَمَقتُ المَلائِكَةِ لَهُ؛

دروغگو با دروغگويى خود سه چيز بدست مى آورد: خشم خدا را نسبت به خود، نگاه تحقيرآميز مردم را نسبت به خود و دشمنى فرشتگان را نسبت به خود.

(غررالحكم، ج6، ص480، ح11039)

 

 

7- کمک خدا بر ضد دروغگویان

امام صادق عليه السلام:

إِنَّ مِمّا أَعانَ اللّه (بِهِ) عَلَى الكَذّابينَ النِّسيانَ؛

از جمله كمكهاى خداوند بر ضد دروغگويان فراموشى است.

(كافى، ج2، ص341، ح15)

 

 

8- دروغ به بچه

پيامبر صلى الله عليه و آله:

عَبدُ اللّه بنُ عامِرٍ : دَعَتنى أُمّى يَوما وَرَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله قاعِدٌ فى بَيتِنا ، فَقالَت : ها تَعالَ اُعطِكَ ، فَقالَ لَها رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله ما أَرَدتِ أَن تُعطيهِ ؟ قالَت : أَرَدتُ أَن اُعطِيَهُ تَمرا ، فَقالَ لَها رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله أَما إِنَّكَ لَو لَم تُعطِهِ شَيئا كُتِبَت عَلَيكَ كِذبَةٌ؛

عبداللّه بن عامر: روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله در خانه ما نشسته بودند. مادرم مرا صدا زد و گفت: بيا به تو (چيزى) بدهم. رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمودند: مى خواهى چه به او بدهى؟ عرض كرد: مى خواهم خرمايى به او بدهم. رسول خدا صلى الله عليه و آله به مادرم فرمودند: بدان كه اگر چيزى به او ندهى، دروغ برايت نوشته مى شود.

 (الترغيب والترهيب، ج3، ص597، ح32)

 

 

9- دروغ مصلحت آمیز

پيامبر صلى الله عليه و آله:

إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّ الكَذِبَ فِى الصَّلاحِ وَأبغَضَ الصِّدقَ فِى الفَسادِ؛

خداوند عزوجل، دروغى را كه باعث صلح و آشتى شود دوست دارد و از راستى كه باعث فتنه شود بيزار است.

(من لا يحضره الفقيه، ج4، ص 353، ح5762)

 

 

10- ثمره دروغگویی

پيامبر صلى الله عليه و آله:

اَلصِّدقُ طُمَنينَةٌ وَ الكَذِبُ ريبَةٌ؛

راستگويى [مايه] آرامش و دروغگويى [مايه] تشويش است.

(نهج الفصاحه، ح 1864)

 

 

11- شومی دروغ

 

پيامبر صلى الله عليه و آله:

اِعلَم اَنَّ الصِّدقَ مُبارَكٌ وَ الكِذبَ مَشؤومٌ؛

بدان كه راستگويى، پر بركت است و دروغگويى، شوم.

(تحف العقول، ص 14)

 

 

12- ترک دروغ هرچند به شوخی

پيامبر صلى الله عليه و آله:

اَنا زَعيمٌ بِبَيتٍ فى رَبَضِ الجَنَّةِ وَ بَيتٍ فى وَسَطِ الجَنَّةِ وَ بَيتٍ فَى اَعلَى الجَنَّةِ، لِمَن تَرَكَ المِراءَ وَ اِن كانَ مُحِقّـا وَ لِمَن تَرَكَ الكِذبَ وَ اِن كانَ هازِلاً وَ لِمَن حَسَّنَ خُلقَهُ؛

من براى كسى كه بگومگو را رها كند، هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترك گويد و براى كسى كه اخلاقش را نيكو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مركز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى كنم.

(خصال، ص 144، ح 170)

 

 

13- راستگویی در بهشت

پيامبر صلى الله عليه و آله:

عَلَيكُم بِالصِّدقِ فَاِنَّهُ مَعَ البِرِّ وَ هُما فِى الجَنَّةِ وَ ايّاكُم وَ الكِذبِ فَاِنَّهُ مَعَ الفُجورِ وَ هُما فِىالنّارِ ؛

شما را سفارش مى كنم به راستگويى، كه راستگويى با نيكوكارى همراه است و هر دو در بهشت اند و از دروغگويى بپرهيزيد كه دروغگويى همراه با بدكارى است و هر دو در جهنم اند.

(نهج الفصاحه، ح 1976)

 

 

14- رفاقت با دروغگو

امام صادق عليه السلام:

لا يَنبَغى لِلمَرءِ المُسلِمِ أَن يُواخىَ الفاجِرَ وَلاَ الحمَقَ وَلاَ الكَذَّابَ؛

سزاوار نيست كه مسلمان با بدكار و احمق و دروغگو رفاقت كند.

(كافى، ج2، ص640، ح3)

 

 

15- جوانمردی و عدالت در دروغ نگفتن

پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم يَخلِفهُم فَهُوَ مِمَّن كَمُلَت مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَت عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَت غيبَتُهُ؛

هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.

(خصال، ص 208، ح 28)

 

 

16- مومن و دروغ؟

امام صادق عليه السلام:

سِتَّةٌ لاتَكونُ فِى المُؤمِنِ: اَلعُسرُ وَالنَّكَهُ وَالحَسَدُ وَاللَّجاجَةُ وَالكَذِبُ وَالبَغىُ؛

شش (صفت) در مؤمن نيست: سخت گيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.

(تحف العقول، ص377)

 

 

17- مشورت با دروغگو

امام على عليه السلام:

لا تَستَشِرِ الكَذّابَ فَإِنَّهُ كَالسَّرابِ يُقَرِّبُ عَلَيكَ البَعيدَ وَيُبَعِّهُ عَلَيكَ القَريبَ؛

با دروغگو مشورت نكن، چون دروغگو، مانند سراب، دور را در نظرت نزديك نشان مى دهد و نزديك را دور.

(غررالحكم، ج6، ص310، ح10351)

 

 

18- همراهی دروغ با بزدلی

امام على عليه السلام:

لَو تَمَيَّزَتِ الشياءُ لَكانَ الصِّدقُ مَعَ الشَّجاعَةِ وَ كانَ الجُبنُ مَعَ الكَذِبِ؛

اگر خصلت ها از يكديگر متمايز و جدا شوند، هر آينه راستى با شجاعت باشد و بزدلى با دروغ.

(غررالحكم، ج5، ص118، ح7597)

 

 

19- دروغ برای ندادن حق

امام صادق عليه السلام:

تَركُ الحُقوقِ مَذَلَّةٌ وَإِنَّ الرَّجُلَ يَحتاجُ إِلى أَن يَتَعَرَّضَ فيها لِلكَذِبِ؛

ندادن حقوق (ديگران) ذلّت مى آورد و انسان در اين باره مجبور به دروغ گفتن مى شود.

(تحف العقول، ص 360)

 

 

20- دروغ کلید پلیدیها

امام حسن عسکری علیه السلام:

جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ؛

تمام پلیدیها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.

(بحار الانوار، ج78، ص377)

 

 

21- چیزی برتر از دروغ

امام على عليه السلام:

اَدَّبتُ نَفسى فَما وَجَدتُ لَها      بِغَيرِ تَقوَى اللهِ مِن اَدَبِ

فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَت     اَفضَلَ مِن صَمتِها عَنِ الكَذِبِ

وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم        حَرَّمَها ذُوالجَلالِ فِى الكُتُبِ

اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا       نَفسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ؛

به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براى آن / ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم

و اگر از پس اين امر برنيامد / براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم

و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را / خداوند با عظمت در كتاب ها حرام كرده است

اى نفس، اگر سخن تو / نقره است، سكوت طلاست

(اعلام الدين، ص 273)

 

22- دروغ در سرشت

امام صادق عليه السلام:

اَلمُؤمِنُ لايُخلَقُ عَلَى الكِذبِ وَلا عَلَى الخيانَةِ وَ خِصلَتانِ لا يَجتَمِعانِ فِى المُنافِقِ، سَمتٌ حَسَنٌ وَ فِقهٌ فِى السُّنَّةِ؛

مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد: سيرت نيكو و دين شناسى.

(تحف العقول، ص367)

 

 

23- دروغ با فایده و بی فایده

پيامبر صلى الله عليه و آله:

يا عَلىُّ اصدِق وَ إِن ضَرَّكَ فِى العاجِلِ فَإِنَّهُ يَنفَعُكَ فِى الآجِلِ وَلاتَكذِب وَإِن يَنفَعكَ فِى العاجِلِ فَإِنَّهُ يَضُرُّكَ فِى الآجِلِ؛

اى على راست بگو اگر چه در حال حاضر به ضرر تو باشد ولى در آينده به نفع توست و دروغ نگو اگر چه در حال حاضر به نفع تو باشد ولى در آينده به ضرر توست.

(ميراث حديث شيعه، ج 2، ص 27، ح 65)

 

 

24- دروغگو در لبه پرتگاه

امام على عليه السلام:

اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنجاةٍ وَ كَرامَةٍ وَ الكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهواةٍ وَمَهانَةٍ؛

راستگو در آستانه نجات و بزرگوارى است و دروغگو در لبه پرتگاه و خوارى.

(نهج البلاغه، خطبه 86 )

 

 

25- نتیجه دروغ و صداقت

امام على عليه السلام:

يَبلُغُ الصّادِقَ بِصِدقِهِ ما يَبلُغُهُ الكاذِبَ بِاحتيالِهِ؛

راستگو، با راستگويى خود به همان مى رسد كه دروغگو با حيله گرى خود.

(غررالحكم، ج 6، ص 471، ح 11006)

 

 

26- ثمره دروغ

امام موسى كاظم عليه السلام :

اَداءُ الاَمانَةِ وَ الصِّدقُ يَجلِبانِ الرِّزقَ، وَالخيانَةُ وَ الكَذِبُ يَجلِبانِ الفَقرَ وَ النِّفاقَ؛

اداى امانت و راستگويى روزى را زياد مى كند و خيانت و دروغگويى باعث فقر و نفاق مى شود.

(بحارالأنوار، ج 78، ص 327)

 

 

27- دروغ بدتر از شراب

امام باقر عليه السلام:

اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ لِلشَّرِّ اَقفالاً وَ جَعَلَ مَفاتيحَ تِلكَ الاَقفالِ الشَّرابَ وَالكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ؛

به راستى كه خداوند عزوجل براى شر قفل هايى گذارد و كليد آن قفل ها را شراب قرار داد و دروغ از شراب بدتر است.

(كافى، ج 2، ص 338، ح 3)

 

 

28- سه دسته سخن

امام صادق عليه السلام:

اَلكَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدقٌ وَكِذبٌ وَ إِصلاحٌ بَينَ النّاسِ قالَ: قيلَ لَهُ: جُعِلتُ فِداكَ مَا الصلاحُ بَينَ النّاسِ؟ قالَ: تَسمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلاما يَبلُغُهُ فَتَخبُثُ نَفسُهُ، فَتَلقاهُ فَتَقولُ: سَمِعتُ مِن فُلانٍ قالَ فيكَ مِنَ الخَيرِ كَذا وَ كَذا، خِلافَ ما سَمِعتَ مِنهُ؛

سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح ميان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح ميان مردم چيست؟ فرمودند: از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوى كه اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مى شود. پس تو آن ديگرى را مى بينى و بر خلاف آنچه شنيده اى، به او مى گويى: از فلانى شنيدم كه در خوبى تو چنين و چنان مى گفت.

(كافى، ج2، ص 341، ح 16)

 

 

29- دروغ ساده

امام على عليه السلام:

لا تُحَدِّثِ النّاسَ بِكُلِّ ما سَمِعتَ بِهِ، فَكَفى بِذلِكَ كَذِبا؛

هر چه را شنيدى براى مردم بازگو مكن، كه همين براى دروغگويى (تو) كافى است.

(نهج البلاغه، از نامه 69)

 

 

30- همراهان دروغ

امام على عليه السلام:

اَمرانِ لا يَنفَكّانِ مِنَ الكَذِبِ: كَثرَةُ المَواعيدِ، وَ شِدَّةُ العتِذارِ؛

دو چيز از دروغ جدا نمى شود: بسيار وعده دادن و به شدت عذرخواهى نمودن.

(نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 287، ح 282)

 

 

31- نتایج دروغ در دنیا و آخرت

امام على عليه السلام:

اَلكَذِبُ فِى العاجِلَةِ عارٌ وَ فِى الآجِلَةِ عَذابُ النّارِ؛

دروغ در دنيا ننگ و عار است و در آخرت عذاب جهنم.

(غررالحكم، ج 2، ص 31، ح 1708)

 

 

32- دروغ و امانتداری؟

امام على عليه السلام:

لَيسَ لِكَذوبٍ اَمانَةٌ، وَ لا لِفُجورٍ صيانَةٌ؛

دروغگو امانتدار نيست و بدكار، نگهدارنده اسرار.

(غررالحكم، ج 5، ص 85 ، ح 7506)

 

 

33- دروغگو همه را دروغگو می بیند

پيامبر صلى الله عليه و آله:

اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَصديقا لِلنّاسِ اَصدَقُهُم حَديثا وَ اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَكذيبا اَكذَبُهُم حَديثا؛

هر كس راستگوتر است سخن مردم را بيشتر باور مى كند و هر كس دروغگوتر است مردم را بيشتر دروغگو مى داند.

(نهج الفصاحه، ح 591)

 

 

34- دروغ نشانه نفاق (1)

پيامبر صلى الله عليه و آله:

ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِن صامَ وَ صَلّى وَحَجَّ وَاعتَمَرَ وَقالَ «اِنّى مُسلِمٌ» مَن اِذا حَدَّثَ كَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذَا ائتُمِنَ خانَ؛

سه چيز است كه در هر كس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمره كند و بگويد من مسلمانم، كسى كه هنگام سخن گفتن دروغ بگويد و وقتى كه وعده دهد تخلف نمايد و چون امانت بگيرد، خيانت نمايد.

(نهج الفصاحه، ح 1280)

 

 

35- دروغ نشانه نفاق (2)

پيامبر صلى الله عليه و آله:

آیَةُ المُنافِقِ ثَلاثٌ: اِذا حَدَثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذا اؤتُمِنَ خانَ؛

نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در امانت خیانت نماید .

(صحیح مسلم، کتاب الایمان، ح 89)

 

 

36- پرهیز از دروغ زیباترین اخلاق

امام على عليه السلام:

تَحَرِّى الصِّدقِ وَ تَجَنُّبُ الكَذِبِ اَجمَلُ شيمَةٍ وَ اَفضَلُ اَدَبٍ؛

راستگو بودن و پرهيز نمودن از دروغ، زيباترين اخلاق و بهترين ادب است.

(كافى، ج 8 ، ص 150، ح 132)

 

 

37- کلید همه پلیدیها

امام عسكرى(سلام الله علیه):

جُعِلَتِ الخَبائِثُ في بَيتٍ وجُعِلَ مِفتاحُهُ الكِذبَ.

همه پليدى‏ ها را در خانه‏ اى نهادند و كليد آن، دروغ است.

ميزان الحكمة- ح 

 

منابع :

سایت علمی و پژوهشی آسمان

http://www.asemankafinet.ir

برای حمایت از سایت ما بر روی صفحات زیر کلیک نمائید تا ما نیز با رغبت زیاد برای شما تحقیق بگذاریم :

 

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

 

 لیست گزارش تخصصی ها

 

لیست پروژه های آماری دبیرستان

 

به کانال ما در تلگرام بپوندید :

 

 

به کانال تلگرام سایت ما بپیوندید
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت: 12:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس