تحقیق و پروژه رایگان - 804

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

نگاهی اجمالی به حق تجدیدنظرخواهی در اسناد حقوق بشر و حقوق ایران

بازديد: 193
شاید بتوان درباره آثار مثبت مجازات مجرمان تردید كرد، اما درباره آثار زیانبار مجازات محكومان بیگناه به هیچ وجه نمی توان تردید یا تامل كرد. تجدیدنظر در احكام جزایی یكی از راههای پیشگیری از تحمیل مجازات به متهمان بیگناه و آثار زیانبار آن است. حتی در شرایطی كه صلاحیت، استقلال و بیطرفی دادگاه محرز است و دیگر تدابیر و معیارهای مربوط به یك محاكمه عادلانه نیز رعایت شده، نمی توان ضرورت تجدید نظر در احكام را نفی نمود؛ چرا كه اشتباه قضائی یا قانونی دادگاه همیشه ممكن است، و همین امكان اشتباه به تنهایی برای توجیه چنین ضرورتی كافی است. بر این اساس با پذیرش تجدید نظر به عنوان بخشی از فرآیند دادرسی عادلانه، قابل تجدیدنظر بودن آراء نیز بایستی به عنوان یک اصل مهم مورد قبول قرار گیرد.[1]پس چون این احتمال همیشه وجود دارد که انچه دادگاه حکم می کند مطابق با واقع و قانون نباشد، لذا عدالت اقتضاء دارد که امکان تجدیدنظر خواهی برای افراد فراهم گردد.[2]
 
 
    برای همین در خواست تجدیدنظر باید به عنوان حق برای تمام محکومان صرف نظر از شدت یا خفت جرم ارتکابی در قالب قوانین مناسب در نظر گرفته شود. با این همه حق مورد بحث ممكن است در مواردی نظیر محكومیت به مجازاتهای سبك و مواردی كه محكوم علیه از همان آغاز در عالیترین مراجع قضائی محاكمه شده محدود گردد؛ برای نمونه بند دوم ماده ۲ پروتكل شماره ۷ كنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر چنین محدودیتهایی را پذیرفته است.
 
   تجدیدنظر روشی است که در پرتو آن امکان بازبینی آراء قضایی فراهم آمده و اعمال ضابطه مند آن اجرای عدالت و احراز واقع را بیش از پیش ممکن می سازد. با لحاظ خطاپذیری انسان، تجدیدنظر امری کاملاً ضروری است.[3] البته از نظر مبنایی می توان مبانی این حق را در رعایت مواردی چون احتیاط در کشف حقیقت، تضمین بیطرفی در قضاوت، دقت در رسیدگی های قضایی و افزایش اعتماد و اطمینان مردم به دستگاه عدالت کیفری ملاحظه نمود. با این وصف، هر فرد محکوم به جرم کیفری، حق دارد که محکومیت و مجازات او توسط دادگاه عالی تر مورد تجدیدنظر و رسیدگی مجدد قـرار بگیرد.[4]
 
   تجدیدنظر خواهی به صراحت در بند ۵ ماده ۱۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی  به این شکل پیش بینی شده است که: «هركس به خاطر ارتكاب جرمی محكومیت یافته است حق دارد كه محكومیت و مجازات او از سوی دادگاهی بالاتر موافق قانون مورد رسیدگی مجدد واقع شود».
 
همچنین قسمت دوم ماده 81 اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی نیز در این باره مقرر می دارد: «دادستان و یا محکوم علیه بر اساس عدم تناسب جرم و مجازات می توانند بر طبق ترتیبات مقرر در «آیین نامه دادرسی و ادله» نسبت به میزان مجازات تعیین شده تجدیدنظر خواهی نمایند.»
 
    این حق در اسناد منطقه ای نیز به نحو ویژه ای مورد توجه است؛ برای نمونه این حق در قسمت هشتم بند ۲ ماده ۸ كنوانسیون آمریكایی و  بند الف ماده 7 منشور آفریقایی آمده  است.
 
كنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر درباره این حق یا تضمین آن ساكت است، اما ماده ۲ پروتكل شماره ۷ كنوانسیون چنین سكوتی را جبران نموده و به تصریح تمام از ضرورت مراعات حق تجدیدنظر محكومان سخن گفته است. مضاف بر آن از نظر دادگاه اروپایی حقوق بشر، حق مزبور در حق دادرسی عادلانه مندرج در ماده 6 کنوانسیون اروپایی حقوق بشر نهفته است.
 
حق تجدیدنظرخواهی به دلیل اهمیت و نقشی که در سرنوشت محکوم دارد مبتنی بر اصول چندی است به قرار زیر:
 
1ـ رسیدگی به درخواست تجدیدنظر در دادگاه عالی :
 
بند 5  ماده 14 میثاق حقوق مدنی و سیاسی، صراحتاً بر این امر تاکید نموده است. «منظور از عالی و بالاتر بودن این نیست که دارای چنین عنوانی در بین تشکیلات قضایی باشد، بلکه باید دارای ویژگی هایی باشد که آن را کاملاً از دادگاه پایین تر متمایز سازد. در اینجا هم مفهوم و معنای شخصی و هم مفهوم و معنای سازمانی مورد نظر است. بدین ترتیب حق متهم بر تجدیدنظرخواهی ایجاب می کند که از یک طرف درخواست امر در دادگاهی به غیر از دادگاه صادر کننده حکم مورد اعتراض و با قضاتی متفاوت مورد رسیدگی قرار بگیرد، از طرف دیگر رسیدگی به اعتراض او باید توسط قضات متعدد و باتجربه انجام یابد.
 
2- ممنوعیت تصمیم گیری بر ضرر متهم :
 
در اسناد حقوق بشر به این مهم اشاره نگردیده است که تجدیدنظرخواهی نباید وضعیت نامطلوب محکوم را بدتر نماید؛ به عبارت دیگر وقتی کسی به رأی اعتراض می کند در پی تحصیل وضعیت و شـرایط بهتـری است و انتظار وضعیت بدتر را ندارد و اگر احتمــال دهد که وضعیت او بـدتـر می شود، چه بسا به همین وضع تن داده و اعتراض نکند. بنابراین اگر متهم به رأیی که در مورد او صادر شده است اعتراض کند، چنانچه دادگاه تجدیدنظر رای صادر شده را از جهت انطباق با موازین قانونی صحیح تشخیص دهد ولی مجازات را متناسب نداند، نمی تواند مجازات را بیش از میزانی که در رأی دادگاه بدوی آمده است، افزایش دهد.
 
    کاربرد اساسی این اصل در واقع زمانی که متقاضی تجدیدنظر محکوم علیه است می باشد؛ «در این حالت اختیارات مرجع رسیدگی بسیار محدود و منحصراً در جهت منافع محکوم علیه خواهد بود. البته، در صورت مقتضی، می تواند حکم بدوی را تغییر دهد و اصلاح نماید، اما تشدید مجازات تعیین شده در حکم بدوی و یا هر تصمیمی که موقعیت محکوم علیه را از مرحله بدوی وخیم تر کند ممنوع است. این محدودیت مرجع پژوهشی را حقوقدانان تحت قاعده «منع اصلاح به ضرر پژوهشخواه» بیان می کنند.[5]
 
3ـ متهم حق دارد که تجدیدنظر خـواهی او به صورت کامل(هم ماهوی و هم شکلی) انجــام یابد. زیرا دادگاه تجدیدنظر همانند دادگاه بدوی، هم نسبت به امور موضوعی و هم نسبت به امور حکمی(قانونی) رسیدگی و قضاوت می کند.[6] علاوه بر این تجدیدنظر ماهوی علاوه بر اینکه مستلزم رعایت و تامین تمامی مصادیق حق بر دادرسی عادلانه است، بلکه مستلزم حضور متهم در دادگاه تجدیدنظر نیز می باشد.  
 
2ـ ارزیابی حقوق داخلی :
 
اگر قــوانین موضوعه در خصـوص آیین دادرسی را مورد بررسی قـرار دهیم، می بینیم كه دو درجه‎ ای بودن رسیدگی به عنوان اصل مهم در جهت تضمین حقوق متهم، در قانون اصول محاكمات جزائی1290هـ .ش مورد پذیرش قرار گرفته بود. چنانچه اصلاحاتی كه در سالهای بعد در این قانون اعمال شد، اصل دو درجه ای بودن رسیدگی دست نخورده باقی ماند. در سال 1358 به موجب لایحه تشكیل دادگاههای عمومی و انقلاب، متأسفانه رسیدگی به دعاوی اعم از حقوقی و كیفری یك درجه ای شد و اصل بر قطعی بودن آراء صادره از دادگاهها نهاده شد.
 
   در حال حاضر ماده 232 و 233 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور كیفری در خصوص تجدید نظر مقرر داشته است:
 
   «آراء دادگاههای عمومی و انقلاب در امور كیفری قطعی است مگر در موارد ذیل كه قابل درخواست تجدیدنظر می باشد:   الف ـ جرائمی كه مجازات قانونی آنها اعدام یا رجم باشد. ب ـ جرائمی كه به موجب قانون مشمول حد یا قصاص نفس و اطراف می باشد.  ج ـ ضبط اموال بیش از یك میلیون ریال و مصادرة اموال.  دـ جرائمی كه حداكثر مجازات قانون مستلزم پرداخت دیه بیش از خمس دیه كامل است. هـ ـ جرائمی كه حداكثر مجازات قانونی آن بیش از 3 ماه حبس یا شلاق یا جزای نقدی بیش از پانصدهزار ریال است. وـ محكومیت های انفصال از خدمت.
 
 تبصره ـ  منظور از آرای قابل درخواست تجدیدنظر در موارد فوق اعم از محكومیت، برائت، منع تعقیب یا موقوفی تعقیب است.»
 
   گرچه موارد مندرج در این ماده طیف نسبتاً وسیعی از جرائم را در بر می گیرد، ولی در خارج از این موارد باید گفت حق متهم در تجدیدنظرخواهی مسدود است و این غیرعادلانه است. مضاف بر آن، جواز تجدیدنظر خواهی از همین جرائم احصاء شده در مادة 232 متوقف است بر ذكر جهت تجدیدنظر خواهی كه در ماده 240 همان قانون آمده است. بر اساس این ماده: «جهات درخواست تجدیدنظر به قرار زیر است: الف ـ ادعای عدم اعتبار مدارك استنادی دادگاه یا فقدان شرایط قانونی شهادت در شهود و یا دروغ بودن شهادت آنها. ب ـ ادعای مخالف بودن رأی با قانون. ج ـ ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی. د ـ ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادركننده رأی.   تبصره ـ اگر درخواست تجدیدنظر به استناد یكی از جهات مذكور در این ماده به عمل آمده باشد درصورت وجود جهات دیگر مرجع تجدیدنظر می تواند به آن جهت هم رسیدگی نماید.»
 
بندهای فوق آن چنان كلّی است كه حقوق احتمالی متهم را در تجدیدنظرخواهی از دو درجه ای بودن به یك درجه ای بودن، تعدیل می كند.
 
   در دادگاه ویژه روحانیت، نحوه تجدیدنظر حالت ویژه و اختصاصی دارد و صرفاً به ترتیب مصرحه درآئین نامه دادسرا و دادگاه روحانیت[7] به آن عمل می شود؛ در مورد اشتباه قاضی، حسب تبصره 1 ماده 44، خود قاضی حکم را نقض و پرونده را جهت ارجاع به شعبه دیگر نزد ریاست شعبه اول دادگاه ارسال می دارد. هر چند که در موردی که شخص رئیس شعبه اول پی به اشتباه خود ببرد آئین نامه ساکت است. نحوه دیگر اعتراض حسب تبصره 2 ماده 44 در اختیار دادستان مجری حکم است که چنانچه رأی صادره را خلاف موازین تشخیص دهد درصورت عدم قبول، اجرا حکم را متوقف و پرونده را همراه نظریه مسئول خود نزد دادستان منصوب ارسال می نماید، در صورت تأئید اعتراض توسط دادستان منصوب حکم نقض و پرونده جهت ارجاع به قاضی دیگر به شعبه اول دادگاه ویژه ارسال می شود در صورت تأئید نظراول و ادامه اختلاف، رأی حاکم شعبه اول متبع است.[8]
 
     وضعیت در خصوص جرایم مواد مخدر به گونه دیگر است. به طوری که سلب حق تجدیدنظرخواهی از متهم و یك درجه‌ای كردن مرحله رسیدگی مغایر با حقوق متهمان می باشد. زیرا مادة 32 مصوبة مبارزه با مواد مخدر فقط در خصوص مجازات اعدام به ‌طور كلی و در سایر موارد با رعایت شرایط خاصی به دادستان كل كشور یا رئیس دیوان عالی كشور اجازة دخالت در رأی صادره را داده است.
 
     بر اساس این ماده: «احكام اعدامی كه به موجب این قانون صادر می شود پس از تأیید رییس دیوان عالی كشور و یا دادستان كل كشور قطعی و لازم الاجرا است. در سایر موارد چنانچه حكم به نظر رییس دیوان عالی كشور و یا دادستان كل كشور در مظان آن باشد كه بر خلاف شرع یا قانون است و یا آن كه قاضی صادر كننده حكم صالح نیست، رییس دیوان عالی كشور و یا دادستان كل كشور حق تجدید نظر و نقض حكم را دارند لكن وجود این حق مانع قطعیت و لازم الاجرا بودن حكم نیست.»  
 
البته تایید حکم اعدام توسط دو مقام عالی مذکور در ماده 32 قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر، تجدیدنظرخواهی محسوب نمی‌شود؛ چرا که این اقدام با هیچ‌یک از روش‌های اعتراض بر احکام مطابقت ندارد. تایید حکم اعدام به وسیله دو مقام یاد شده با توجه به سمت اداری آنها بوده و یک تکلیف قانونی است که دادگاه صادرکننده رای باید پرونده را پس از صدور رای به دادستانی کل کشور ارسال نماید و نیازی به تجدیدنظرخواهی متهم یا وکیل وی نیز نخواهد بود.[9]
 
در مجموع حقوق متهم در آیین دادرسی كیفری در ایران به ‌طور عام و در مورد جرایم مواد مخدر به‌طور خاص با موانع عمده‌ای مواجه است و در مورد جرایم مواد مخدر قانون‌گذار از یك آیین دادرسی كیفری خاصی تبعیت كرده است كه می‌توان آن را آیین دادرسی كیفری افتراقی نامید. وجه تسمیه آیین دادرسی جرایم مواد مخدر به آیین دادرسی افتراقی آن است كه اكثر قواعد مربوط به آیین دادرسی جرایم مواد مخدر با آیین دادرسی جرایم دیگر متفاوت است. این تفاوتها را می‌توان در واگذاری صلاحیت رسیدگی به جرایم مواد مخدر به دادگاه اختصاصی انقلاب، وجود مقررات خاص در مورد قرارهای تأمین، مقررات مربوط بـه تجدیـد نظرخواهـی و مقررات مربوط به نحوه دخالت وكیل  ملاحظه كرد. واگـذاری صلاحیت رسیدگی به جرایم مواد مخدر به دادگاه انقلاب به‌عنوان یك دادگاه اختصاصی كه از ویژگیهای این نوع دادگاهها سرعت عمل و شدت عمل است و نتیجه هر دو ویژگی مزبور نیز تضییع حقوق متهمان است، نشان‌دهنده شدت عمل قانون‌گذار در برخورد با این جرایم است.[10] علاوه بر این صدور احکام شدیدی چون اعدام بنا به تشخیص یک نفر قاضی و تایید حکم مزبور توسط نفر دیگر یعنی ریس دیوان عالی کشور یا دادستان کل مغایر با بسیاری از اصول دادرسی عادلانه می باشد. امکان اشتباه در چنین پرونده هایی و غیر قابل جبران بودن این نوع از اشتباهات، ضرورت سلب صلاحیت دادگاه انقلاب در خصوص جرایم مواد مخدر را بیش از پیش به ذهن متبادر می سازد. مخصوصاً اینکه فلسفه تشکیل دادگاه انقلاب مبارزه سریع و قاطع با جرایم علیه امنیت سیاسی کشور و ضد انقلاب بود نه جرایمی مانند قاچاق مواد مخدر یا قاچاق کالا و امثالهم.
 
بر این اساس با توجه به فعالیت ثمر بخش دادگاههای کیفری استان و ضرورت حضور ۵ قاضی در جرایمی که مجازات قانونی آنها اعدام می باشد، بهتر است که قانونگزار در مقررات آتی صلاحیت رسیدگی به جرایم مواد مخدر را که مستلزم مجازات اعدام می باشند به محاکم کیفری استان واگذار نماید. امری که در خصوص وارد کردن مشروبات الکلی به کشور به درستی مورد توجه قانونگزار قرار گرفت . زیرا بر اساس ماده ۷۰۳ اصلاحی قانون مجازات اسلامی : وارد نمودن مشروبات الكلی به كشور قاچاق محسوب می‌گردد و واردكننده صرف‌نظر از میزان‌آن به شش‌ماه تا پنج‌سال‌حبس و تا هفتادوچهار(74) ضربه شلاق و نیز پرداخت جزای نقدی به میزان ده برابر ارزش عرفی(تجاری) كالای یادشده محكوم می‌شود. رسیدگی به این جرم در صلاحیت محاكم عمومی است. 
 

نویسنده : محمدعلی جاهد(وکیل پایه یک دادگستری)

پی نوشتها : 

[1]. منصور آبادی، عباس، حق تجدیدنظر در فرایند دادرسی عادلانه، ص 77.

 
[2]. کاتوزیان، ناصر، گامی بسوی عدالت، ج2، ص 685.
 
[3] . منصور آبادی، عباس، حق تجدیدنظر در فرایند دادرسی عادلانه، ص 62.
 
[4] . البته اسناد بین المللی و منطقه ای در خصوص دفعات تجدیدنظر خــواهی و نیز تعداد آن ساکت هستند. اما باید اذعان داشت که اگر در قوانین داخلی کشورها بیش از یک مرحله تجدیدنظر خواهی وجود داشته باشد، شخص محکوم باید به نحو موثر به هر یک از این مراحل دسترسی موثر و کامل داشته باشد. ر.ک :       Weissbrodt D and Wolfrum R (Eds), The Right to a Fair Trial,p.97
 
[5]. خزانی، منوچهر، فرایندکیفری (مجموعه مقالات)، ص 93.
 
[6]. شمس، عبدا...، آیین دادرسی مدنی، ج 2، ص 353.
 
[7].درتاریخ 14/5/1369 آئین نامه ای مشتمل بر 47 ماده از طرف دادستان وقت دادگاه ویژه روحانیت به مقام رهبری پیشنهاد شد مقام رهبری در ذیل آئین نامه پیشنهادی دستور دادند: « بسمه تعالی،  با موارد مرقوم برای دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت موافقت می شود.»
 
[8]. در خصوص تجدیدنظر مواد مخدر و محاکم نظامی: فرج الهی، رضا، مقایسه قواعد تجدید نظر ناظر به محکومیت های جرائم مواد مخدر با سایر جرائم، مجله دادرسی ،1381، شماره 31 و یزدانیان، محمد رضا، تجدید نظر خواهی آرای دادگاه های نظامی، مجله دادرسی، 1381، شماره های 33 ،34
 
[9] . http://www.hoghough85.blogfa.com/post-1911.aspx
 
[10] . رحمدل، منصور، حقوق كیفری مواد مخدر، 1383و همان مولف، بحثی پیرامون احکام تجدیدنظر در جرایم مواد مخدر،مجموعه مقالات همایش بین المللی مواد مخدر،ص 116

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت: 21:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره افزایش موارد صلاحیت دادگاه كیفری استان در رأی وحدت رویه شماره 709 و نقد وارد بر آن

بازديد: 151
رأی وحدت رویه شماره 709 هیأت عمومی دیوان عالی كشور درخصوص صلاحیت دادگاه كیفری استان
 
 
تاریخ : دوشنبه، 12 اسفند، 1387
 
موضوع : آرای وحدت رویه
 
جلسه هیأت عمومی دیوان عالی كشور در مورد پرونده ردیف 86/28 وحدت رویه، رأس ساعت 9 بامداد روز سه‌شنبه مورخ 1/11/1387 به ریاست آیت‌الله مفید رئیس دیوان عالی كشور و با حضور آیت‌الله دری‌نجف‌آبادی دادستان كل كشور و شركت اعضای شعب مختلف دیوان عالی كشور در سالن اجتماعات دادگستری تشكیل و پس از تلاوت آیاتی از كلام‌الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شركت‌كننده درخصوص مورد و استماع نظریه جناب آقای دادستان كل كشور كه به ترتیب ذیل منعكس می‌گردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره 709ـ 1/11/1387 منتهی گردید.
 
۱۳۸۷/۱۲/۳
 
رأی وحدت رویه شماره 709 هیأت عمومی دیوان عالی كشور درخصوص صلاحیت دادگاه كیفری استان شماره5934/هـ
 
گزارش وحدت رویه ردیف 86/28 هیأت عمومی دیوان عالی كشور با مقدمه مربوطه و رأی آن به شرح ذیل تنظیم و جهت چاپ و نشر ایفاد می‌گردد:
 
معاون قضایی دیوان عالی كشور ـ ابراهیم ابراهیمی
 
الف: مقدمه
 
جلسه هیأت عمومی دیوان عالی كشور در مورد پرونده ردیف 86/28 وحدت رویه، رأس ساعت 9 بامداد روز سه‌شنبه مورخ 1/11/1387 به ریاست حضرت آیت‌الله مفید رئیس دیوان عالی كشور و با حضور حضرت آیت‌الله دری‌نجف‌آبادی دادستان كل كشور و شركت اعضای شعب مختلف دیوان عالی كشور در سالن اجتماعات دادگستری تشكیل و پس از تلاوت آیاتی از كلام‌الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شركت‌كننده درخصوص مورد و استماع نظریه جناب آقای دادستان كل كشور كه به ترتیب ذیل منعكس می‌گردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره 709ـ 1/11/1387 منتهی گردید.
 
ب: گزارش پرونده
 
احتراماً معروض می‌دارد: طبق گزارش 24/9/1386 ریاست محترم شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی شهرستان یزد از شعب بیست و هفتم و سی و سوم دیوان عالی كشور در پرونده‌های 27/10/769 و 15/33/787 با استنباط از مواد 54 و 183 قـانون آییـن‌ دادرسی دادگـاههای عمومـی و انقلاب در امـور كیـفری مصوب 1378 آراء مختلف صادر گردیده ‌است كه به شرح زیر خلاصه جریان پرونده‌های یادشده گزارش می‌گردد.
 
1ـ طبق محتویات پرونده 27/10/769 شعبه بیست و هفتم دیوان عالی كشور آقای « م ـ غ» فرزند « ح» به اتهام ربودن طفل 11 ساله بنام « الف ـ ب» و انجام عمل شنیع لواط با وی تحـت پیگرد قانونی قرار گرفتـه است، پرونـده در مورد اتهام انتسـابی مربوط به عمل لواط تفكیك و در شعبه اول دادگاه تجدیدنظر (كیفری) استان یزد با این استدلال كه چون با توجه به اظهارات شاكی لواط ایقابی تحقق نیافته، طی دادنامه 384ـ 10/4/1386 بلحاظ فقدان ادله اثباتی بر وقوع آن به استناد ماده 177 قانون آیین‌دادرسی دادگاههای مرقوم در امور كیفری قرار منع پیگرد صادر و درخصوص اتهام دیگر متهم دایر بر تفخیذ صرفنظر از صحت و سقم آن قرار عدم صلاحیت به شایستگی محاكم عمومی جزایی یزد صادر نموده و متقابلاً شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی نیز با این استدلال كه طبق مواد 54 و 183 قانون آیین‌دادرسی در امور كیفری كه باید به اتهامات متعدد متهم توأماً و یكجا رسیدگی شود از خود نفی صلاحیت نموده كه با حدوث اختلاف پرونده در شعبه 27 دیوان عالی كشور مطرح و به شرح ذیل به صدور دادنامه 880 ـ 21/8/1386 منتهی گردیده است:
 
« ضمن تأیید استدلال شعبه 103 محاكم عمومی جزایی یزد با اعلام صلاحیت رسیدگی شعبه اول دادگاه كیفری استان یزد حل اختلاف می‌گردد. شایان ذكر است قرار منع تعقیب صادره در مورد لواط ایقابی هم مخدوش و فاقد وجاهت حقوقی است چرا كه در صورت فقد ادله اثباتی باید رأی به برائت صادر شود.»
 
2ـ به حكایت پرونده 15/787 شعبه سی و سوم دیوان عالی كشور آقای « م ـ ح» به موجب دادنامه 614 و 615 ـ 28/5/1386 شعبه اول دادگاه كیفری استان یزد از اتهام لواط ایقابی مبری و درخصوص اتهام وی دائر به آدم‌ربایی و تفخیذ به شایستگی دادگاه عمومی جزایی یزد قرار عدم صلاحیت صادر گردیده، شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی یزد نیز طی دادنامه 1047ـ 12/8/1386 با توجه به اینكه به اتهامات متعدد متهم باید یكجا رسیدگی شود و دادگاه كیفری استان كه صلاحیت رسیدگی به جرم اهم را دارد و صالح به رسیدگی به جرایم مرتبط نیز هست، لذا به استناد مواد 54 و 183 قانون فوق‌الذكر از خود نفی صلاحیت نموده كه پرونده در شعبه سی و سوم دیوان عالی كشور رسیدگی و طی دادنـامه 569 ـ 5/9/1386 بدین شرح اعلام رأی شده‌است كه:
 
« با توجه به محتویات پرونده و لحاظ محدوده قانونی صلاحیت محاكم كیفری استان مصرّح در تبصره ماده 4 و تبصره یك ماده 20 اصلاحی قانون تشكیل دادگاههای عمومی و انقلاب با تأیید صلاحیت شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی یزد حل‌اختلاف می‌گردد. نظر به اینكه شعب بیست و هفتم و سی و سوم دیوان عالی كشور با استنباط از مواد 54 و 183 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی در امور كیفری در موارد تحقق اختلاف در صلاحیت فی‌مابین دادگاه عمومی جزایی یك شهرستان با دادگاه تجدیدنظر (كیفـری استـان) مستقر در حـوزه قضـایی آن استـان آراء متفاوتی صادر كـرده‌اند، لـذا به استناد ماده 270 قانون مرقوم تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوان عالی كشور جهت صدور رأی وحدت رویه قضایی درخواست می‌نماید.
 
معاون قضایی دیوان عالی كشور ـ حسینعلی نیری
 
ج: نظریه دادستان كل كشور
 
با احترام درخصوص جلسه مورخ 1/11/1387 هیأت عمومی دیوان عالی كشور راجع به طرح پرونده وحدت رویه ردیف 86/28 موضوع اختلاف نظر فی‌مابین شعب 27و 33 دیوان عالی كشور در استنباط از مواد 54 و 183 قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور كیفری مصوب 1387 در دو بخش ذیلاً نظریه خود را به عنوان دادستان كل كشور جهت استحضار حضرتعالی و قضات محترم شركت‌كننده در جلسه اعلام می‌نمایم.
 
مقدمتاً به استحضار می‌رساند دادگاه‌های كیفری استان براساس مفاد ماده 4 و ماده20 از قانون تشكیل دادگاههای عمومی و انقلاب اصلاحی 28/7/1381 پس از انقلاب و برای اولین بار در نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران با بهره‌گیری از سیستم تعدد قاضی پا به عرصه وجود نهاد. دادگاه‌های كیفری استان شعبی از محاكم تجدیدنظر استان‌ها هستند كه به پاره‌ای از جرایم رسیدگی نخستین می‌نمایند. با بررسی در پرونده‌های ارجاعی به این نوع محاكم مواجهه با دو دسته پرونده می‌شویم. 1ـ پرونده‌های منافی عفت مستوجب مجازات اعدام یا رجم 2ـ پرونده مستوجب مجازات قصاص عضو، قصاص نفس، صلب و اعدام یا حبس ابد است.
 
دسته اول بطور مستقیم به دادگاه‌ها ارجاع و مرحله تحقیقات مقدماتی و مرحله دادرسی مستقیماً تحت نظر و تعالیم قضات محترم دادگاه كیفری استان انجام و دسته دوم با طی نمودن مرحله تحقیقات مقدماتی در دادسرا و صدور كیفرخواست به دادگاه كیفری استان ارجاع می‌گردد.
 
ملاحظه شده بعضاً در پرونده‌های دسته اول جرایم دیگری از قبیل آدم‌ربایی، سرقت، ضرب و جرح هم مطرح و در برخی موارد اقاریر متهم به حدنصاب شرعی در جهت اجراء حد نمی‌رسد (موضوع ماده 64 قانون مجازات اسلامی) و یا تحقیقات به عمل آمده اثبات بزه مستوجب حدقتل را نمی‌نماید بلكه جرم دیگری كه مستوجب حدشلاق یا تعزیرات است اثبات می‌گردد. در برخی از موارد نیز اتهاماتی از قبیل مواد مخدر یا جرایم خاص نظامی و انتظامی كه در صلاحیت دیگر محاكم اختصاصی است مطرح می‌گردد. در برخی موارد هم كه پرونده با تنظیم كیفرخواست به دادگاه كیفری استان ارجاع می‌گردد نظیر قتل عمد، تحقیقات دادگاه منجر به اثبات قتل عمد نمی‌شود و قتل شبه عمد یا خطأی اثبات می‌گردد. قضات محاكم در مواجهه با این قبیل موارد رویه‌های مختلفی را در پیش گرفته‌اند برخی به استناد مواد 54 و 183 از قانون آیین‌دادرسی كیفری جرایم متعدد را به لحاظ صلاحیت در رسیدگی به جرم اهم یكجا رسیدگی می‌نمایند و برخی صلاحیت دادگاه كیفری استان را صرفاً در محدوده استنادی در قانون تشخیص داده و نسبت به آنچه خارج از صلاحیت منصوص بوده رسیدگی ننموده و قرار عدم صلاحیت صادر می‌نمایند و در شعب محترم دیوان عالی كشور نیز آراء مختلفی صادر گردیده. برخی شعب رسیدگی توأمان را قبول داشته اما مرجع تجدیدنظر را به صورت واحد و در دیوان عالی كشور نمی‌دانند و قائل به تفكیك شده و جرایمی را كه در صلاحیت دادگاه كیفری استان نبوده را برای رسیدگی به اعتراض به محاكم تجدیدنظر استان‌ها ارجاع داده‌اند. برخی صلاحیت محاكم كیفری استان را صرفاً در موارد مصرح در مواد 4 و 20 قانون تشكیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب دانسته و آراء صادره نسبت به سایر جرایم را نقض و رسیدگی را به دادگاههای عمومی جزایی ارجاع می‌نمایند. و برخی از شعب رأی دادگاههای كیفری استان در رسیدگی توأمان به جرایم متعدد متهم را صحیح و مبادرت به رسیدگی به اعتراض به عمل آمده نموده‌اند. در همه موارد توجیهاتی وجود دارد كه پرداختن به آنها در فرصت موجود امكان‌پذیر نیست. ضمن آنكه قضات محترم حاضر در جلسه به تفصیل به دلایل استنادی نسبت به آراء هرگروه صحبت فرمودند. آنچه بیشتر از هر چیز موجب رویه‌های متفاوت شده، رسیدگی به پرونده‌ها به صورت دوگانه یعنی در بعضی موارد مستقیم و بدون كیفرخواست و در برخی موارد با صدور كیفرخواست می‌باشد. كه بنظر می‌رسد اتخاذ تصمیم در مورد رسیدگی توأمان یا عدم رسیدگی توأمان نیز رافع همه مشكلات موجود نمی‌باشد. زیرا قضات می‌بایست اتهام منافی عفت مستوجب حد اعدام یا رجم را به طور مستقیم رسیدگی كنند و نسبت به ادعاهای دیگر نظیر آدم‌ربایی، ضرب و جرح، سرقت و از این قبیل را، پس از تنظیم كیفرخواست مورد رسیدگی قرار دهند. حال اگر محل وقوع جرم ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان و یا خواف در استان خراسان باشد طرفین پرونده مجبورند فاصله چند صدكیلومتری تا مركز استان را چندین بار طی كنند و این مسیر چه مشكلاتی و زحماتی را به دنبال خواهدداشت و امید است در جهت اصلاح وضع موجود اقدامات قانونی شایسته‌ای صورت پذیرد و با ارزیابی همه جانبه از قانون فعلی تدابیر لازمی برای تسهیل و صیانت از حقوق مردم و عفاف عمومی انجام پذیرد.
 
نظریه: علی ایحال با توجه به جمیع جهات مذكور به نظر می‌رسد رسیدگی توأمان به جرایم متعدد متهم در یك مرجع قضایی به صورت واحد منشأ آثار و نتایج قابل قبول و مطلوبی است و علیرغم وجود مشكلات ارجح آن است كه پرونده به قسمت‌های مختلف و در مراجع متعدد مورد رسیدگی قرار نگیرد. در عین توجه به نظرات مخالف مع‌الوصف با توجه به بررسی‌های انجام پذیرفته و با عنایت به روح قانون و مبانی شرعی و مصالح عمومی و رویه‌های قضایی و دكترین حقوقی و صلاحیت اعم كه دادگاههای كیفری استان دارند چنانكه در دادگاههای جنایی گذشته نیز همین حكم وجود داشته و در دادگاه كیفری یك نیز رویه مذكور مجرا بوده. نظر شعبه محترم 27 دیوان عالی كشور مبنی بر رسیدگی توأمان به جرایم متعدد در دادگاه كیفری استان را راجح دانسته و تأیید می‌نمایم.
 
د: رأی شمارة 709ـ 1/11/1387 وحدت رویه هیأت عمومی
 
مستفاد از اصول كلی حقوقی و مواد 54 و 183 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور كیفری، هرگاه متهم به ارتكاب چند جرم از درجات مختلف باشد دادگاهی باید به اتهامات او رسیدگی نماید كه صلاحیت رسیدگی به مهم‌ترین جرم را دارد. با این ترتیب به نظر اكثریت اعضاء هیأت عمومی دیوان عالی كشور در صورتی كه یكی از اتهامات متهم از جرایمی باشد كه رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه كیفری استان است، این دادگاه باید به اتهامات دیگر او نیز كه در صلاحیت دادگاه عمومی است رسیدگی نماید. همچنین چنانچه بزهی به اعتبار ترتّب یكی از مجازات‌های مندرج در تبصره‌ الحاقی به ماده 4 اصلاحی قانون تشكیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوّب 28/7/1381 در دادگاه كیفری استان مطرح گردد و دادگاه پس از رسیدگی تشخیص دهد عمل ارتكابی عنوان مجرمانه دیگری دارد كه رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه عمومی جزایی است، این امر موجب نفی صلاحیت دادگاه نخواهدبود و باید به این بزه رسیدگی و حكم مقتضی صادر نماید. آراء دادگاه كیفری استان در موارد فوق قابل تجدیدنظر در دیوان عالی كشور است.
 
این رأی طبق ماده 270قانون آیین‌دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور كیفری در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی كشور و دادگاه‌ها لازم‌الاتباع است.
 
نقد رای فوق
 
هرچند قانون اصلاح قانون تشكیل دادگاههای عمومی و انقلاب رسیدگی دادگاه كیفری استان را به سایر جرایم كه خارج از صلاحیت ذاتی آن باشد منع نكرده بود و بدین واسطه دادگاههای كیفری استان صلاحیت رسیدگی به جرائم خارج از صلاحیت خویش را بواسطه رسیدگی به جرمی كه رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه كیفری استان بود از باب رعایت قواعد تعدد جرم داشتند لیكن در عمل اختلاف رویه موجود سبب گردید كه هیئت عمومی دیوانعالی كشور طی رای وحدت رویه شماره ۷۰۹ مورخه ۱/۱۱/۱۳۸۷ در این زمینه تعیین تكلیف نماید.
 
به موجب این رای:
«مستفاد از اصول كلی حقوقی و مواد ۵۴ و ۱۸۳ قانون آئین دادرسی دادگاه عمومی و انقلاب در امور كیفری، هرگاه متهم به ارتكاب چند جرم از درجات مختلف باشد دادگاهی باید به اتهامات او رسیدگی كند كه صلاحیت رسیدگی به مهمترین جرم را دارد. با این ترتیب به نظر اكثریت اعضاء هیئت عمومی دیوانعالی كشور در صورتی كه یكی از اتهامات متهم از جرایمی باشد كه رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه كیفری استان است، این دادگاه باید به اتهامات دیگر او نیز كه در صلاحیت دادگاه عمومی است رسیدگی نماید.
 
همچنین چنانچه بزهی به اعتبار ترتب یكی از مجازاتهای مندرج در تبصره الحاقی ماده ۴ اصلاحی قانون تشكیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب ۲۸/۷/۱۳۸۱ در دادگاه كیفری استان مطرح گردد و دادگاه پس از رسیدگی تشخیص دهد عمل ارتكابی عنوان مجرمانه دیگری دارد كه رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه عمومی جزایی است این امر موجب نفی صلاحیت دادگاه نخواهد بود و باید به این بزه رسیدگی و حكم مقتضی صادر نماید. آراء دادگاه كیفری استان در موارد فوق قابل تجدیدنظر در دیوانعالی كشور است ...» رای وحدت رویه مذكور هر چند پایانی بر رویه های مختلف دادگاههای كیفری استان در رسیدگی به جرائم متعدد متهم است اما خالی از اشكال و ایراد نیست. چرا كه:
 
اولاً: به موجب صریح مقررات تبصره ۱ ماده ۲۰ قانون تشكیل دادگاههای عمومی و انقلاب، دادگاه كیفری استان ، شعبه ای از دادگاه تجدید نظر استان است كه در موارد خاص و به موجب قانون ابتدائاً صلاحیت رسیدگی به برخی از جرائم را پیدا كرده است، از این رو هر چند دادگاه كیفری استان تاسیس جدیدی در قوانین فعلی است اما نهاد جدیدی محسوب نمی گردد زیرا اصل و ماهیت آن شعبه ای از محاكم تجدیدنظر استان است كه به موجب قانون، نوعی صلاحیت اضافی در خصوص رسیدگی ابتدائی به برخی از جرائم به آن داده شده است.
 
بدین واسطه واضح و مبرهن است كه صلاحیت دادگاه كیفری استان در رسیدگی ابتدائی به برخی از جرائم استثنایی است و نه مبتنی بر قاعده و لذا مفاد رای وحدت رویه دیوانعالی كشور را باید مخالف با اصل صلاحیت دادگاههای عمومی و استثنایی بودن صلاحیت دادگاه كیفری استان دانست. چرا كه دادگاه كیفری استان شعبه ای از دادگاه تجدید نظر استان است و قاعدتاً دادگاه تجدیدنظر نمی تواند ابتدائاً در خصوص موضوع و جرمی كه هنوز در دادگاه بدوی مورد رسیدگی و صدور رای واقع نشده اظهار نظر نماید.
باید توجه داشت كه چنانچه دادگاه كیفری استان نهادی جدید در قوانین فعلی ما بود و شعبه ای از دادگاه تجدیدنظر محسوب نمی گردید، ایرادی به رای وحدت رویه صادره بنا به جهات مذكور نبود، از این رو به نظر می رسد رای وحدت رویه مذكور به جای جنبه تفسیری جنبه تقنینی پیدا كرده و بر خلاف قانون صلاحیت دادگاه كیفری استان را توسعه داده است.
 
به لحاظ عملی نیز با عنایت به اینكه در حقوق ایران و در بحث تعدد جرم، قاعده جمع مجازاتها مورد پذیرش مقنن واقع شده و نه اعمال مجازات جرم اهم، رسیدگی به جرائم متعدد متهم نیز در دادگاه واحد فسلفه وجودی قابل توجیهی جز تشدید مجازات مرتكب بواسطه ارتكاب جرائم متعدد در بر ندارد كه مع الوصف جمع مجازات جرائم متعدد متهم خود نوعی تشدید است و لذا چنانچه رای وحدت رویه مذكور نیز به كیفیت حاضر صادر نمی گردد، خللی به نحوه رسیدگی در محاكم وارد نمی آمد و در نهایت مجازاتها و احكام صادره از محاكم عمومی و انقلاب و دادگاه كیفری استان جمعاً در مورد محكوم علیه به مورد اجرا گذارده می شد. 
 
ثانیاً: در مواردی كه جرم ارتكابی از جرائم موضوع تبصره ۳ ماده ۳ اصلاحی قانون تشكیل دادگاههای عمومی و انقلاب بوده و رسیدگی به آن مستقیماً و بدون صدور كیفرخواست در صلاحیت دادگاه كیفر استان باشد مانند زنای محصنه یا لواط، در این صورت اعمال رای وحدت رویه صادره با اشكال مواجه خواهد شد، چرا كه بعنوان مثال چنانچه متهم علاوه بر زنای محصنه، متهم به سرقت ، جعل و كلاهبرداری نیز باشد، در این صورت تنها به اتهام زنای محصنه می توان مستقیماً و بدون كیفرخواست در دادگاه كیفری استان رسیدگی كرد و رسیدگی به اتهام سرقت، جعل و كلاهبرداری بدواً در صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب بوده و مستلزم صدور كیفرخواست جهت رسیدگی در دادگاه است.
 
حال معلوم نیست در چنین مواردی و با توجه به رای وحدت رویه، آیا دادگاه كیفری استان باید علی رغم معد صدور رای بودن پرونده زنای محصنه تا صدور كیفرخواست از دادسرا و ارسال پرونده به دادگاه جهت رسیدگی واحد منتظر بماند و یا به ترتیب دیگری عمل كند؟!
 
ثالثاً: قسمت اخیر رای وحدت رویه صادره نیز كه مرجع تجدیدنظر از آراء صادره از دادگاه كیفری استان را در مواردی كه رسیدگی به جرم موضوع پرونده در صلاحیت دادگاه عمومی است نیز نوعی قانونگذاری و خروج دیوانعالی كشور از حدود صلاحیت خویش و دخالت در امر قانونگذاری است.
 
در واقع با توجه به اشكالات و ایرادات وارده بر رای وحدت رویه مذكور، هیئت عمومی جهت استتار این ایرادات، مبادرت به پیش بینی امكان تجدیدنظرخواهی در خصوص آرائی نموده كه رسیدگی و صدور آن در صلاحیت دادگاههای عمومی بوده و بدین ترتیب ایراد دیگری بر دیگر ایرادات این رای افزوده است.
شایسته است كه قانونگذار در جهت اصلاح قانون اهتمام ورزیده و دادگاه كیفری استان را بعنوان نهادی جدید محسوب و آن را شعبه ای از دادگاه تجدید نظر استان نداند.

نویسنده : سید مهدی حجتی وكیل پایه یك دادگستری
 
 
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت: 21:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع روش های اعدام در گذشته و حال

بازديد: 259
مجازات اعدام به عنوان سنگین ترین مجازات در تاریخ بشریت به حساب می آید. روشهای اجرای این مجازات معمولاً با اعتقادات ماورایی، شدت جرم، انگیزه مرتکب، مسائل سیاسی و امنیتی، باورهای دینی و مصالح اجتماعی ارتباط داشته است و دارد. بسیاری از این روشهای غیرانسانی در حال حاضر منسوخ شده و برخی دیگر همچنان در تعداد قلیلی از کشورها اجرا می گردد. در لایحه جدید قانون مجازات اسلامی مجازات سنگسار به عنوان یکی از خشن ترین مجازاتها حذف گردیده است. در ادامه به برخی از روشهای اجرای مجازات اشاره می شود :
 
1ـ اعدام با گیوتین :
 
 در ۲۱ ژانویه ۱۷۹۳، انقلابیون فرانسوى دستگاه گیوتین مخصوصى را در پلاس دولارولوسیون (میدان انقلاب) کار گذاشتند. این دستگاه به مشهورترین گیوتین تاریخ و قربانى آن، لویى شانزدهم، به مشهورترین قربانى گیوتین تبدیل شدند. اسم این وسیله از نام جوزف ایگناك گیوتین پزشك فرانسوی و وکیل مجلس موسسان فرانسه كه آن را برای جلوگیری از ایجاد "درد غیرلازم" در فرد اعدامی پیشنهاد كرد،گرفته شده است. او می گوید : سر شما را در یک چشم به هم زدن قطع می کنیم بدون اینکه تحمل رنج نمایید. برخی از متفكران به نظیر "ولتر" درباره روش های انسانی تر اعدام شروع به بحث كردند. یكی از كسانی كه با این نظر آنها موافق بود دكتر گیوتین بود و او این وسیله را در 25 آوریل 1792 با این هدف یعنی اعدامی بدون درد بیشتر پیشنهاد كرد. گیوتین وسیله ای با تیغه سنگین است. این تیغه سنگین بین دو دیوار عمودی قرار داشته كه این دیوارها به عنوان وسیله هدایت تیغه عمل می كنند. جلاد طنابی را بریده،‌ سپس تیغه به پایین سقوط می كرد تا سر فرد را از تنش جدا كند. لویی چهاردهم پادشاه وقت فرانسه و همسرش ماری آنتوانت از جمله كسانی بودند كه به وسیله گیوتین توسط انقلابیون اعدام شدند.
 
  تیغه گیوتین از فولاد بود و معمولاً به آن وزنه هاى سربى اضافه مى شد تا وزن آن به حدود ۴۰ کیلوگرم برسد. تیغه با این وزن فاصله ۷ فوت را در یک سوم ثانیه طى مى کند و پس از فرود آمدن روى فنرى مى افتد که آن را دوباره به بالا مى فرستد. برخی حساب کرده‌اند پس از قطع سر انسان با تیغۀ گیوتین، خون موجود در جمجمه تا ده ثانیه برای فعالیت مغز کفایت می‌کند و محکوم در این لحظات همچنان صداها را می‌شنود و درک می‌کند.
 
2ـ غرق کردن در آب :
 
یکی از مجازات های مرسوم در قانون حمورابی می باشد. این قانون منسوب به حمورابى ششمین و بزرگ‏ترین پادشاه اولین سلسله پادشاهان حاکم بر بابل بود که چهار هزار سال قبل از این از سال 2123 تا 2080 قبل از میلاد سلطنت کرد. استوانه حمورابى که هم اکنون در موزه Louvre پاریس نگهدارى مى‏شود در حفریات شوش در سال 1902 به دست آمده است. . این قوانین مرکب از 282 ماده است و به طریقى آمرانه و به صورت جملات شرطى انشاء شده است؛ بدین صورت که «اگر کسى چنین کند چنان باید بشود».
 
ماده 108: «مجازات کم‏فروشى و گران‏فروشى،  غرق کردن در آب است».
 
اده 129: «زناى با زن شوهردار اعم از این‏که مرد متأهل باشد یا مجرد این است که دست و پاى هر دوى آن‏ها را بسته در آب می‏اندازند».
 
ماده 133: «خیانت زن به شوهر خود و عدم وفادارى به وى مستوجب غرق کردن در آب است».
 
3ـ کوبیدن سنگ بر سر :
 
یکى از روش‏هاى مجازات اعدام در زمان هخامنشیان گذاشتن سر محکوم بر سنگ و خرد کردن آن بوده است. پلوتارک در مورد زنى خیانت‏کار که استاتیرا زن اردشیر دوم پادشاه هخامنشى را مسموم کرده بود چنین می‏نویسد:«بالأخره این زن روزى اجازه گرفت به خانه‏اش برود. قراولان شاهى او را گرفته موافق قوانین پارسى که براى زهر دهندگان مقرر است با زجر او را کشتند؛ یعنى سرش را روى سنگ گذاشته کوبیدند تا خرد شد و صورتش پهن گردید».
 
4ـ کندن پوست:
 
کمبوجیه یکى از قضات شاهى را که براى صدور یک حکم غیر عادلانه رشوه گرفته بود با کندن پوست به قتل رساند.» ویل دورانت مطلب فوق را با شرحى جالب توجه بیان مى‏کند:«مجازات دهنده و گیرنده رشوه هر دو اعدام بود. کمبوجیه فرمان داد تا زنده زنده پوست یک قاضى فاسد را کندند و بر جاى نشستن قاضى در محکمه گستردند. آن‏گاه فرزند همان قاضى را بر مسند قضا نشانید تا پیوسته داستان پدر را به خاطر داشته باشد و از راه راست منحرف نشود.
 
5ـ دو کرجى :
 
دو کرجى چنان انتخاب شود که درست بر یکدیگر منطبق شود. گناه‏کار را که مقصود شکنجه کردن اوست در یکى از دو کرجى مى‏گذارند و کرجى دیگر را چنان بر وى قرار مى‏دهند که جز سر و دست‏ها تمام بدن وى در میان آن دو کرجى بماند. آن‏گاه به وى غذا مى‏دهند و اگر از خوردن آن خوددارى کرد با داخل کردن میخى به چشم وى او را به این کار وا مى‏دارند. چون خوراک خورد بر سر و صورت او مخلوطى از شیر و عسل مى‏پاشند و از همین شربت به وى مى‏نوشانند. در این حین کرجى‏ها را چنان نگاه مى‏دارند که رویش به جانب خورشید باشد. به این ترتیب مگسان بر وى هجوم می‏آورند و او را در میان خود مى‏گیرند چون خوراک خورده ناچار کارى مى‏کند که همه کسان دیگر که مى‏خورند و مى‏آشامند چنان مى‏کنند. از پلیدى‏هاى وى حشرات و کرم‏هایى تولید مى‏شود و به اندرونه وى راه مى‏یابد و همه تن او را مى‏خورد. چون پس از چند روز دانستند که آن مرد گناه‏کار به راستى مرده است کرجى فوقانى را برمى‏دارند و در آن حال دیگر گوشتى بر تن وى دیده نمى‏شود چه حشرات پلید که گویى از اندرونه وى برخاسته‏اند همه جاى او را خورده‏اند. به این ترتیب بود که مهرداد پس از هفده روز شکنجه دیدن جان داد.
 
6ـ اعدام همراه با استهزاء :
 
تنبیه و مجازات متداول این است که دو پاى راهزن را به چهار شتر می‏بندند و سینه وشکم وى را از بالا به پایین چاک مى‏زنند و براى عبرت بینندگان شتر را در تمام محلات و چهار سوى شهر مى‏گردانند و یا سر راهزن را در سوراخ تنگ دیوارى به در مى‏کنند به طورى که سر در یک طرف و بدن در طرف دیگر دیوار بماند و قادر به حرکتى نباشد و براى مسخره چپقى در دهان او مى‏گذارند تا بدین ترتیب تعذیب و کشته شود...» یکى دیگر از مجازات‏هاى زمان صفویه این بود: سوراخ کردن پاهاى محکوم و وارونه آویزان کردن وى بر درخت به گونه‏اى که سرش به سوى زمین باشد تا بمیرد و در صورت عدم موت شکمش را با شمشیر می‏دریدند و او گرفتار یک مرگ تدریجى و دردناک مى‏شد؛ زیرا در این صورت روده‏هاى وى بر صورتش مى‏ریخت و او مى‏بایست آن‏ها را در شکم خود فرو برد و سرانجام با وضع فجیعى جان مى‏سپرد.
 
7ـ اعدام با درخت در دوره قاجاریه :
 
سر دو درخت که خم کرده و هر کدام را به یک پای مجرم مى‏بستند و آن‏گاه درختان را رها مى‏کردند تا به حالت فنرى و با فشار زیاد به وضع طبیعى خود برگردند و بدن متهم دریده شود.
 
8ـ اعدام در دین اسلام :
 
با توجه به منابع فقه اسلامی روشهای اعدام با توجه به نوع جرم تعیین می شود. شایعترین روشهای اعدام در شرع اسلام عبارتند از : سنگسار، قطع سر با شمشیر، آتش زدن، صلب(در صورت زنده ماندن فرد مصلوب آزاد می شود) ، خراب کردن دیوار بر مجرم، پرتاب کردن از بلندی با دست و پای بسته.
 
9ـ اعدام با صندلی الکتریکی:
 
بعد از این که مجرم را به اتاق اعدام آوردند او را بر روی صندلی الکتریکی بوسیله نوارهای چرمی که از قفسه سینه، ران، پاها و بازوهای متهم میگذرد محکم می بندند.بعد دو الکترود مسی اضافه می شود. یکی از این الکترود ها را به یکی از پاهای مجرم که قبلا تراشیده شده می بندند. الکترود مسی دیگر را به نوعی کلاه خود که روی سر مجرم گذاشته می شود وصل می کنند. سر و پای مجرم را به خاطر اینکه گذر جریان الکتریکی راحتتر باشد می تراشند. البته قبل از آن الکترود ها را با آب شور یا نوعی ژله مخصوص مرطوب می کنند تا هم جریان راحت تر عبور کند و هم از آتش گرفتن جلوگیری کند. بعد از آن صورت مجرم را بوسیله پارچه سیاه یا یک تکه چرم می پوشانند. بعضی مواقع روی مجرم را نیز بوسیله یک پارچه می پوشانند. سپس جلاد دکمه‌ای را که بر روی تابلو کنترل قرار دارد فشار می دهد تا شک اول را به مجرم وارد کند. ولتاژی حدود 1700 تا 2400 ولت که حدود سی ثانیه تا یک دقیقه به او وصل می شود. که زمان و مقدار ولتاژ به صورت خودکار تنظیم می شود. معمولا دود از سر و پای مجرم که الکترود به آن وصل است بلند می شود. بعد از آن دکتر بالای سر او می رود تا از مرگ وی مطﻤﺌﻦ شود اگر مجرم نمرده بود شوک بعدی را این بار قوی تر وارد می کنند. واکنش فیزیکی بدن در مقابل این درجه حرارت و عبور جریان عبارت اند از بالا و پایین شدن شدید قفسه سینه، صدای خرخر حنجره، کف کردن دهان و بالا آورن خون، سوختن مو و پوست و در آخر بیرون آمدن مدفوع از بدن.
 
10ـ اعدام با تزریق مرگبار :
 
تاریخچه پیشنهاد تزریق مرگبار به عنوان نوعی از اعدام به اواخر قرن نوزدهم برمی گردد. آلمان نازی در دوره جنگ جهانی دوم از این روش بصورت گسترده در کنار روش‌های دیگر کشتار استفاده می‌کردند. مواد سدیم ساپیونتال(داروی بیوش کننده)، پانکرودیم برمید(فلج کننده و بازدارنده تنفس)، و پتاسیم کلرید (باز دارنده ضربان قلب) به ترتیب به فرد اعدامی تزریق می‌شود. یک دستگاه ثبت ضربان قلب به شخص اعدام شونده متصل می‌باشد تا زمان مرگ مشخص شود.
 
11ـ اعدام بوسیله گاز مرگبار :
 
در این روش محکوم به مرگ،  درون اتاق مخصوص،  به صندلی بسته میشود . کف اتاق محفظه ایست که درون آن قرصهای سیانید پتاسیم (KCN) قرار می گیرد . اعدام کننده ها سه نفر هستند و هر یک کلیدی را می زنند و در نهایت با زدن کلید سوم ، اسید سولفوریک از طریق لوله ای که به محفظه متصل است ، وارد ظرف حاوی قرصهای سیانید شده و گاز مرگبار سیانید هیدروژن تولید می شود. قبل از اعدام به شخص گفته می شود که با شروع اعدام چند نفس عمیق کشیده تا سریعتر از هوش برود و درد کمتری را تحمل کند . بعد از تمام شدن اعدام از گاز آمونیاک برای تمیز کردن اتاق گاز استفاده می شود.
 
12ـ اعدام با دار زدن :
 
یکی از روش‌های اعدام است که باعث شکستن ستون فقرات و گردن و در نتیجه آسیب شدید بصل النخاع می شود و موجب ایست دستگاه تنفسی بدلیل فلج شدن ششها می شود. البته اگر طول طناب کم انتخاب شده باشد، شکستن گردن اتفاق نمی‌افتد و وی با خفه‌شدن کشته می‌شد و در حالتی که طول طناب بسیار زیاد باشد،‌ سر از بدن جدا خواهد شد. در ایران برای دار زدن محکومین از روش سقوط کوتاه و معلق کردن استفاده می شود. اعدام های در زندان معمولا به روش سقوط کوتاه هستند یعنی فرد از جایی آویزان می شود و طناب به دور گردن و زیر پای او چهارپایه ای که معمولا ارتفاع آن از یک متر تجاوز نمی کند قرار می دهند و بعد با برداشتن چهارپایه منجر به سقوط وی می شوند و این سقوط معمولا کمتر از یک متر است و مرگ در این حالت بیشتر بر اثر خفگی و قطع شریان حیاتی رخ می دهد و محکوم مدتی را تا مرگ درد می کشد. اما در اعدام هایی که در ملا عام انجام می شود عموما از جرثقیل استفاده می شود و از روش معلق کردن، که در آن فرد به جرثقیل متصل می شود و بعد در هنگام اجرای حکم محکوم توسط جرثقیل به بالا کشیده می شود این روش نیز منجر به قطع شدن گردن نمی شود و مرگ بر اثر فشار طناب بر گردن محکوم و قطع شریان های حیاتی وی می باشد. معمولا فرد بعد از بالا کشیده شدن مدتی را در بین آسمان و زمین دست و پا می زند تا سرانجام بعد از چند ثانیه جان بدهد.
 
13ـ سوزانیدن در آتش:
 
یک روش اعدام است که در هند، یونان، روم، ایران و مصر باستان رواج داشته‌است. در هند باستان، این نوع اعدام به نام جآوهر، ساتی، ریزهج انجام می‌شده‌است. در قرون وسطا معمولاً برای اعدام جادوگران، آن‌ها را در آتش می‌سوزانیدند. ژاک دو مولای، ژان هوس، ژاندارک، پاتریک هامیلتون، ویلیام تیندال، میشل سرویت، گیوردانو برونو، از مهم ترین افرادی هستند که در آتش سوزانیده شده‌اند.
 
14ـ تیر باران:
 
یکی از راه های اجرای مجازات اعدام است . شخص محکوم به اعدام را معمولا با طناب به یک تیرک عمودی می بندند و بعد از قرائت حکم و به فرمان فرمانده جوخه آتش گلوله باران می شود . البته کیفیت اجرای تیر باران در کشورهای مختلف متفاوت است و با قوانین مختلفی اجرا می شود. اشخاص محکوم به مرگ با تیرباران معمولا نظامیان می باشند.
 
15ـ ساتی:
 

 

در هند باستان زن را پس از مرگ شوهرش می‌سوزانیدند که به این رسم ساتی گفته می‌شد. در هند باستان این رسم اهمیت فرهنگی و دینی بسیاری داشت و نشانه وفاداری زن به شوهر تلقی می‌شد. هر چند بیشتر ساتی‌ها به صورت داوطلبانه انجام می‌گرفت اما فشارهای خانوادگی و اجتماعی و اجبارها زن را به شرکت در این مراسم وا می داشت. رسم ساتی هم در بین زنان عادی و هم در بین زنان اشرافی رایج بود و یک فریضه دینی محسوب می‌شد. سال‌ها بعد با به قدرت رسیدن فرمانروایان مسلمان در هند ساتی نمادین به وجود آمد که در این مراسم زن بیوه در کنار شوهر مرده خود زانو می‌زد و کلماتی را که نشانه وفاداری اوست بر زبان می‌آورد؛ بدون این که مجبور به سوزانیدن خود باشد.
  منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت: 21:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره معرفی سلسله غزنویان

بازديد: 243

 

غزنویان

«583 - 351 ق / 1187 - 962 م»

مختصری درباره ی غزنویان

محمود بن سبکتکین قلمرو بالنسبه کوچک غزنه «غزنی، غزنین» به خراسان مقارن عهد انحطاط و انحلال سامانیان، ناگهان آن را به صورت امارتی وسیع و بزرگی درآورد که با جلب نظر و رضایت خلیفه عباسی، بدان استقلالی بخشید.

غزنه ولایتی کوهستانی بود که در زابلستان، در دامنه کوههای سلیمان یا نواحی شرقی افغانستان کنونی، قرار داشت. در زمان مرگ سبکتکین بر اثر فتوحات او در نواحی مجاور، حکومت غزنه شامل ولایات، قصدار، بُسْتْ، زابل، رُخج، زمین داور، پیشاور، و نواحی طَخارستان و بدخشان بوده است.

در آن زمان هر یک از این نواحی پیش از هر چیز یک ثَعْنر «سر حد مرزی» در حاشیه دنیای هند به شمار می‏آمد. از عهد امارت سبکتکین، غزو جهاد دایم در نواحی غربی هند این منطقه را به صورت یک کانون اسلامی و رهبری کننده غزوات درآورده بود که چون میراثی سیاسی به محمد منتقل شد و به این ترتیب به عنوان مهمترین و عمده‏ترین مشغله فکری و عملی این سلطان ستیزه جو درآمد.

بعدها با الحاق خراسان به آن، دولت غزنه وارث تمام قلمرو سامانیان در خراسان شد، به طوری که در مرزهای غربی خویش با دولتهای آل بویه و آل زیار همسایه شد که هیچکدام به اندازه حکومت غزنوی مورد تأیید خلیفه بغداد نبودند. از سویی دیگر سیف الدوله محمود نیز با دریافت لقب؛ یمین الدوله، بنیان قدرت و استقلال این قلمرو بالنسبه وسیع را در همان آغاز انحطاط سامانیان استوار ساخت.

نظام اداری و نظام لشکری غزنویان

محمود درخشانترین سیمای سلسله غزنویان که از او به عنوان «سلطان غازی» و امیر «کثیر الغزوات» یاد کرده‏اند، بر این باور بود که همه ساله می‏بایست جهاد و غزو علیه «کفار» «که فرض کردن گروهی از مردمان دیگر نواحی و اطلاق کفار بدانها در آن زمان کار چندان دشواری نبود» تکرار شود.

این عملیات تهاجمی و نظامی با نظارت دقیقی که محمود در همسو نگه داشتن دستگاه دیوانی با دستگاه لشکری اعمال می‏کرد، توسط بهره جویی از حداکثر دقت و سرعت عمل ماشین جنگی مهیب و مخرب غزنویان، حاصل می‏شد که آن را به صورت کاملترین و پر قدرت‏ترین حکومت اسلامی که تا آن زمان در ایران به وجود آمده بود، در می‏آورد.

ارتشی از اقوام مختلف

اتکاء این ماشین جنگی غزنویان که از یک «ارتش چند ملیتی» متشکل از ترک، تاجیک، گیل، دیلم، غز، هندو و عناصر دیگر بود، بر قدرت فرماندهی فوق العاده، نظم پیچیده دیوانی و ارتباطش با نظم لشکری استوار بود.

بعد از مرگ محمود که توانست به مدت سی و یک سال این مجموعه را به طور موفقیت آمیزی هدایت کند، پسرش مسعود، پس از یک کشمکش خانگی وارث آن شد. شاید تزلزل شخصیت و اختلاف بد فرجامی که با روی کار آمدن او، دیوان و درگاه را به دو اردوی متخاصم و نامتجانس تقسیم کرد، دلیلی بود که قدرت متعرضی و تهاجمی ماشین جنگی را از آن گرفت و از کار انداخت که همین امر آغاز انحطاط و تزلزل غزنویان را موجب شد.

تقابل دستگاه اداری و دستگاه نظامی

اما، اسباب عقب نشینی این دولت را از فضای سیاسی ایران و همچنین دگرگونی احوال اجتماعی حاکم بر قلمرو غزنویان را می‏توان از بررسی تحول رو به انحطاط دستگاه اداری و نظامی آن دریافت.

در واقع در این ایام و از مدتها پیش بود که ایران در سده‏های نخستین اسلامی، به تدریج توانست هویت متزلزل شده و تا حدی از یاد رفته خود را باز یابد.

جامعه ایرانی که عناصر تشکیل دهنده‏اش، فرهنگ ایرانی و زبان فارسی، و آداب و رسومش، مرده ریک آداب و رسوم ایران باستان بود، به داستانها و سرگذشت پهلوانان و فرمانروایان ایران باستان دلبستگی خاصی داشت به طوری که مراسم، جشنها و حتی خرافات باز مانده آن ایام را تا حدی که با آیین جدید سازگاری داشته باشد، همچون میراث نیاکان، عزیز و بی بدیل می‏انگاشت.

از جمله شاهنامه فردوسی که این هویت را از ظلمت ابهام بیرون آورد و به عرصه شعور و شهود حسی کشاند، در طی همین ایام به وجود آمد. جستجوی این هویت در عهد سامانیان، تاریخ بلعمی را در بخارا، و شاهنامه ابو منصوری را در طوس به وجود آورد به طوری که مسعودی مروزی را به نظم کردن «مزدوجه» خویش رهنمون شد. در این اثنا بود که دقیقی اقدام به نظم گشتاسب نامه و داستان ظهور زرتشت را وسیله‏ای برای بیدار کردن شعور به این هویت در بین فارسی زبانان عصر یافت.

سرانجام مرحله نهایی این جست و جو، با اتمام حماسه عظیم فردوسی انجام پذیرفت. به طوری که حس مشترک در قالب یک هویت قوی تقریباً تمامی طبقات جامعه را از دهقانان «بازماندگان نجبای فئودال عهد ساسانیان» تا عیاران شهر - که مصداقشان در شاهنامه در تعدادی از پهلوانان، عیاران و دلیران تصویر شده بود - به نوعی مرموز به هم پیوند می‏داد.

ولی از سوی دیگر، روح سازش ناپذیری و عدم تسامح و خشونت افراطی در برخورد با صاحبان دیگر عقاید و مسلکها نیز اجازه همدلی، همدردی و هم سرنوشتی را با این حکومت جباران و نظامیان نمی داد و آن را به طوری که فاقد هر گونه پایگاه مردمی و پشتیبانی باشد می‏ساخت. نتیجه آن که به محض پیدا شدن خلل و فرج در ماشین نظامی و از کار افتادن آن، مردم ترکان سلجوقی را، علی رغم سنی بودن، بر ترکان غز ترجیح دادند و به این ترتیب طومار آنان را از ایران برچیدند.

حکومت دویست و چهل ساله غزنویان

از فتح غزنین به دست البتکین حاجب در 334 ق / 955 م که با آغاز پیدایش دولت غزنه همراه بود تا خاتمه سلطنت خسرو ملک غزنوی در لاهور «583 ق / 1187 م» که انقراض نهایی دولت غزنویان بود ، مدت فرمانروایی امرای غزنه در ایران و خارج از ایران، روی هم رفته، قریب دویست و چهل سال به طول انجامید که از این مدت تنها نیم قرنی بیش در ایران مجال قدرت نمایی به آنها داده نشد و مابقی آن در قلمرویی که قسمت عمده‏اش به گذشته ایران تعلق داشت، ادامه پیدا کرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ساعت: 17:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

برای در امان ماندن از خطر آزبست چه نکات ایمنی را باید رعایت کرد ؟

بازديد: 1505

 

برای در امان ماندن از خطر آزبست چه نکات ایمنی را باید رعایت کرد ؟

نواع آزبست
 ۱- سر پنتین۲- آمفیبول

گروه آمفیبول شامل:

۱٫کروسیدولیت(آزبست آبی)۲٫آموزیت(آزبست قهوه ای)۳٫آنتوفیلیت۴٫ترمولیت۵٫اکتینولیت

همه گیری شناسی

آزبست در طی قرن گذشته به طور گسترده در جهان مورد استفاده قرار گرفته است و مصرف آن در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش بوده است. این ماده به علت مقاومت محیطی نسبت به سائیدگی، نسوز بودن و رشته ای بودن و تثبیت شیمیایی، بسیار مقرون به صرفه بوده و مصرف زیادی دارد.

موارد مواجهه با
 رشته های آسبست

۱٫   معادن۲٫   آسیاب ها۳٫   کارخانه های تولید کننده۴٫   نساجی رشته های آزبست۵٫   کارگران ساختمانی۶٫   لوله کش ها۷٫   سازندگان دیگهای بخار۸٫   جوشکاران۹٫   ساخت لباسهای ایمنی۱۰٫   انواع مختلف فیلتر ها۱۱٫   سیمان و آجر کف اتاق۱۲٫   پتوهای خاموش کننده آتش۱۳٫   لنت ترمز و کلاچ ماشین.

تعریف آزبستوز  

آزبستوز عبارت است از التهاب ریه ها به علت استنشاق ذرات آزبست . این یک اختلال مزمن است اما مسری نیست . آزبستوز ممکن است منجر به سرطان ریه شود (خطر بروز با سیگار کشیدن بسیار بیشتر می شود). مردان بالای ۴۰ سالی که در معرض ذرات آزبست بوده اند با احتمال بیشتری دچار این بیماری می شوند. آزبستوز شاید مهمترین بیماری ریوی ناشی از کار باشد.

معمولاً قبل از انکه بیماری بروز کند، بیمار دست کم ۱۰ تا ۱۵ سال سابقه  مواجهه متوسط یا شدید را با آسبست داشته است.در بیش از ۷۰% کارگران عایق کار که مواجهه قبلی داشته اند، بعد از ۲۰ الی ۳۰ سال مواجهه، اختلال در گرافی قفسه سینه مشاهده شده است. تماس مختصر به مدت یک سال یا کمتر ممکن است بعد از ۲۰تا ۳۰ سال شواهدی  منطبق بر آزبستوز یا بیماری پلور بدست

سبب شناسی

هر قدر رشته های آسبست کوچکتر باشند،احتمال ایجاد بیماری بیشتر است.این رشته ها علیرغم طول زیاد
قادر به نفوذ به اعماق ریه می باشند.عامل فیزیکی که سبب محدود کردن نفوذ به اعماق ریه می شود، قطر رشته هاست و به طول آنها ارتباطی ندارد.
بیماری زایی
تاکنون مکانیسم دقیق ایجاد بیماری شناخته نشده است.اختلال در
کلیئرانس ذرات اسبست و در نتیجه احتباس آن به عنوان یک عامل عمده
تعیین کننده در ایجاد ازبستوز شناخته می شود.
یک فرضیه:
بیماری زایی ، ناشی ازآزاد شدن اهسته اسید سالیسیلیک یا یک واکنش
ایمنولوژیک
  که از ذرات پوشیده شده با پروتئین تشکیل شده و
 به عنوان آنتی ژن عمل می کند، می باشد.
یک فرضیه دیگر:
فاگوسیتوز (بیگانه خواری) ناکامل رشته های آسبست که احتمالاً سبب آزاد شدن آنزیمهای لیزوزومی از ماکروفاژها می شود در ایجاد بیماری دخیل است.

آسیب شناسی
رشته های آسبست درمحل دو شاخه شدن مجاری آلوئولی نزدیک به
  برونشیول های انتهایی رسوب میکند.این رشته ها توسط ماکروفاژها برداشته  شده و از طریق سیستم موکوسیلیاری و سلولهای اپتیلیال تیپ  Iکه   مسئول حمل رشته ها با غشاء پایه و بعد از آن به فیبرو بلاست ها و  ماکروفاژهای انترستیشیل میباشند، خارج میشوند.
برداشت رشته های آسبست توسط فیبرو بلاست ها موجب
  پرولیفراسیون سلولی و افزایش تولید کلاژن می گردد.
  رادیو گرافی قفسه سینه
شایع ترین اختلالات موجود در گرافی قفسه سینه پلاکها و ضخیم
 شدن پلور میباشد. پلاکهای پلور معمولاً دو طرفه میباشد و به  صورت ضخیم شده در گرافی مشخص میشود . تشخیص رادیولوژیک  آزبستوز به وجود لکه های نامنظم یا خطی بستگی دارد که معمولاً ابتدا در نواحی تحتانی ریه جلب توجه کرده و بعداً به موازات پیشرفت بیماری به سمت لوبهای میانی و  فوقانی ریه گسترش می یابد.
 
ضخیم شدگی پرده پلور یکی از نشانه های مشخص آزبستوز است که در گرافی قفسه
  سینه به خوبی نمایان است.   حساس ترین تست برای تشخیص آزبستوزHRCT  می باشد.

هر تست یک حساسیت دارد و یک ویژگی.
حساسیت: درصد بیماران واقعی را نشان می دهد.
ویژگی: درصد سالم های واقعی را نشان می دهد.
علایم شایع
علایم اولیه :
تنگی نفس
سرفه ای که یا بدون خلط است یا خلط کمی دارد.
احساس کسالت عمومی
علایم بعدی :
نامنظمی خواب
بی اشتهایی
درد قفسه سینه
خشونت صدا
سرفه خونی
علایم نارسایی احتقانی قلب
آبی شدن ناخن ها
علل
مواجهه طولانی مدت با ذرات ریر آزبست به هنگام کار یا از منابع دیگر. قسمت محیطی ریه ها در اثر فیبرهای آزبست دچار آزردگی می شوند، که نهایتاً التهاب ، ضخیم شدگی و تشکیل بافت جوشگاهی در بافت ریوی (فیبروز ریوی ) را به دنبال خواهد داشت . امکان دارد تا
 ۲۰ سال از زمان مواجهه با آزبست بگذرد و سپس علایم بیماری ظاهر شوند.
عوامل افزایش دهنده خطر
مشاغلی که در ارتباط با آزبست هستند.
تغذیه نامناسب
سیگار کشیدن
سوء در مصرف الکل

تظاهرات بالینی
شایع ترین شکایت اولیه بیماران مبتلا به آزبستوز، تنگی نفس در هنگام فعالیت و سرفه بدون خلط تحریکی است. با پیشرفت بیماری شدت این علائم افزایش یافته و ممکن است سرفه ها همراه با خلط موکوپورلانت باشد.فیبروز پلور ممکن است به قدری وسیع باشد که موجب تنگی نفس شدید و حتی مرگ بیمار گردد.
بررسی عملکرد ریه
اولین تاثیر آسبست معمولا بر روی راههای هوایی کوچک می باشد.
 FVC کاهش می یابد
 TLC کاهش می یابد
نسبت
 FEV1/FVC ثابت می ماند.

تشخیص
تشخیص زمانی با اطمینان میباشد که موارد زیر رعایت شود:
سابقه مواجهه قابل ملاحظه با آسبست
شواهد رادیو گرافیک، بالینی و فیزیولوژیک
عدم وجود بیماری دیگر با علائم مشابه
 پلاکهای پلور نشانه محکمی برای مواجهه با
آسبست در گذشته است.
 شمارش ظاهری اجسام آسبست لازم است.

پیشگیری

اصل مهم در پیشگیری، کنترل گرد وغبار است
اولین روش پیشگیری از بروز ازبستوز جایگزینی است.
بعنوان مثال فایبر گلاس
Slag      woolیاRock wool
موارد دیگرجهت پیشگیری:
جلوگیری از تولید و یا انتشار ذرات در محیط کار، مفید است.
•   استفاده از سیستم بسته
•   جدا کردن
•   استفاده از تهویه موضعی و عمومی
•   مرطوب کرذن مواد
•   استفاده از کیسه های غیر قابل نفوذ برای حمل مواد آسبستی
•   در نهایت استفاده از PPE نظیر رسپیراتور و ماسک
مراقبت پزشکی
برنامه پایش سلامتی
مشتمل بر:
معاینات قبل از استخدام
معاینات دوره ای
معاینات پزشکی مرتبط با قطع کار می باشد.
معاینات پزشکی
معاینه بالینی
گرافی قفسه سینه
اسپیرومتری
سایر معاینات مناسب با وضعیت موجود
یکی از دستور العملهای گرافی سینه برای افراد آسبست کار
•   کمتر از ۱۲سال مواجهه با آسبست هر ۳ سال یکبار گرافی    سینه
 بین ۱۲ تا ۲۰ سال مواجهه هر ۲ سال یکبار گرافی
 بیش از ۲۰ سال مواجهه سالیانه یکبار گرافی قفسه سینه
به هنگام قرار گرفتن در معرض آزبست ، از ماسک حفاظتی مناسب یا هودی که با هوای آزاد ارتباط دارد استفاده کنید.
اقدامات توصیه شده در رابطه با مهار غبارهای آزبست را به کار بندید.
سیگار نکشید.
یک برنامه منظم ورزشی داشته باشید تا سلامت قلبی ـ تنفسی شما حفظ شود.
برای کارگرانی که در صنایع آزبست کار می کنند باید به طور منظم عکس برداری با اشعه ایکس انجام شود تا هرگونه سایه غیرطبیعی در ریه ها شناسایی شود. اگر در عکس مشکلی بود، فرد باید کار با آزبست را رها کند حتی اگر علامتی وجود نداشته باشد.
عواقب مورد انتظار
این بیماری در حال حاضر غیرقابل علاج است . اما علایم را می توان تخفیف داد یا تحت کنترل در آورد.
تحقیقات علمی درباره علل و درمان این بیماری ادامه دارد. بنابراین امید می رود درمان های رو به روز مؤثری ابداع شوند و نهایتاً بتوان این بیماری را معالجه نمود.
عوارض احتمالی
بیماری سل
نارسایی قلبی به علت بیماری ریوی
روی هم خوابیدن بافت ریوی
جمع شدن مایع در فضای جنب (اطراف ریه ها)
درمان

اصول کلی
سیگار کشیدن را متوقف کنید.
در صورت بروز هرگونه عفونت تنفسی ، حتی سرماخوردگی ، به پزشک مراجعه کنید.
اگر بیماری پیشرفته باشد، به فکر نقل مکان به یک جای گرم و خشک باشید.
فیزیوتراپی تنفسی و یادگیری روش های آن
روش های تخلیه نایژه ای را فرا گیرید و به کار بندید.
از دستگاه بخور خنک برای نرم کردن ترشحات نایژه ای استفاده کنید تا این ترشحات راحت تر تخلیه شوند.
واکسیناسیون آنفلوانزا و پنوموکک (ذات الریه ) را به روز نگاه دارید.
از افرادی که دچار عفونت هستند دوری کنید.
داروها
آنتی بیوتیک برای عفونت
گشادکننده نایژه (استنشاقی یا خوراکی ) همراه با استنشاق درمانی برای باز کردن لوله های نایژه ای تا حداکثر ممکن
برای رفع ناراحتی خفیف می توان از داروهایی مثل استامینوفن استفاده نمود.
امکان دارد اکسیژن ضروری شود.
فعالیت
در صورت وجود عفونت ، در رختخواب استراحت کنید.
پس از آغاز درمان ، با رو به بهبود گذاشتن علایم فعالیت های عادی خود را از سر گیرید.
برای حفظ ظرفیت ریه باید ورزش منظم به هر شکلی که قابل تحمل باشد انجام داد.
رژیم غذایی
رژیم خاصی توصیه نمی شود.
در این شرایط به پزشک خود مراجعه نمایید
اگر شما یا یکی از اعضای خانواده تان علایم آزبستوز را دارید.
اگر یکی از موارد زیر هنگام درمان رخ دهد:
ـ بالا رفتن درجه حرارت بدن تا
 ۳/۳۸ درجه سانتیگراد با بالاتر
ـ افزایش درد قفسه سینه یا تنگی نفس
ـ وجود خون در خلط
ـ کاهش فزاینده وزن
اگر دچار علایم جدید و غیر قابل کنترل شده اید. داروهای مورد استفاده در درمان ممکن است عوارض جانبی به همراه داشته باشند

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 ساعت: 20:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(1)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس