تحقیق و پروژه رایگان - 551

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

زندگینامه سید مرتضی علم الهدی (ره )

بازديد: 87

 

زندگینامه سید مرتضی علم الهدی )ره(

مجموعه: زندگینامه بزرگان دینی

 سید مرتضی علم الهدی (ره),زندگینامه سید مرتضی علم الهدی (ره

زندگینامه سید مرتضی علم الهدی (ره)

ابوالقاسم علی بن الحسین معروف به سید مرتضی و علم الهدی، در رجب سال 355 هجری قمری در شهر بغداد دیده به جهان گشود پدرش حسین موسوی بود که منصب رسیدگی به کار و زندگی سادات دودمان ابوطالب و مسؤولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی زائران خانه خدا را که از منصب‌های مهم آن روز بود به عهده داشت. پدربزرگش نیز ابراهیم مجاب از نوادگان حضرت امام کاظم(علیه‌السلام) بود. برادر بزرگوارش نیز سید رضی(ره) می‏باشد.

مقام علمی:

جناب سید مرتضی علم الهدی (ره) به حق شاگرد اصلی شیخ مفید می‏باشد که بنا بر آنچه نقل شده، شیخ مفید بعد از خوابی که دید و دو فرزند حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را به فرزندی قبول کرده بود، سیدمرتضی و سیدرضی را به شاگردی قبول کرد و تا آخر عمر به بارور کردن علم و عمل این دو برادر کوشید.

استادان دیگر این بزرگوار عبارتند از: ابومحمد هارون فرزند موسی تلعکبری،شیخ محمد صدوق، حسین بن علی بابویه برادر شیخ صدوق، احمد بن علی بن سعیدکوفی، ابوالحسن علی بن محمد کاتب و بسیاری علمای اعلام دیگر.

خداوند متعال به سید مرتضی استعدادی وافر داده بود و او نیز از این نعمت بزرگ الهی به خوبی بهره برداری کرد و در نتیجه تلاش و کوشش در مدتی نه چندان طولانی کتب زیادی تالیف کرد. مرحوم علامه امینی در الغدیر نام 86 اثر او را بیان کرده یکی از کتاب‌های وی دیوان معروف او با بیست هزار بیت است.مرحوم علامه امینی در الغدیر نام 86 اثر او را بیان کرده یکی از کتاب‌های وی دیوان معروف او با بیست هزار بیت است.

سید مرتضی علم الهدی (ره) علاوه بر مقام علمی و اجتهاد دارای ذوق شعر و ادب بود و در زمان ایشان، غیر از برادرش سید رضی شاعری همانندش نبود. کتاب دیگر او امالی است که در موضوع فقه و تفسیر و حدیث و شعر و فنون ادب است. کتاب دیگر ایشان شافی  است که هر چه علمای کنونی درباره امامت نوشتند، کمتر از آن است که در شافی سیدمرتضی تحقیق کرده است. دیگر کتاب‌های ایشان عبارتند از مسائل ناصریه، مسائل طرابلسیه، مسائل موصلیه.

در باب تدریس مرحوم سیدمرتضی باید گفت ایشان علوم زیادی را تدریس می‏کرد. یکی از ویژگی‏های درس او این بود که بزرگان بسیاری در آن شرکت می‌کردند، حتی گاهی استاد عالی قدرش شیخ مفید نیز در درس او حضور می‏یافت.

اما شاگردان حضرت استاد بسیارند از جمله:

شیخ طوسی، ابویعلی سلار دیلمی، ابوالصلاح حلبی، قاضی ابن براج طرابلسی، شریف ابویعلی محمد بن حسن بن حمزه جعفری، ابو الصمصام مروزی، سید نجیب الدین کراجکی، شیخ ابوالحسن سلیمان صهرشی، جعفر بن محمد دوریستی، ثابت بن عبدالله نباتی، شیخ احمد خزاعی، شیخ مفید ثانی، شیخ ابوالمعالی احمد بن قدامه، شیخ ابوعبدالله محمد فرزند علی صلواتی و ابوزید فرزند کیابکی حسینی و بسیاری از علمای دیگر.

سید مرتضی علم الهدی (ره)  در کلام دیگران:

علامه حلی این عالم گرانمایه درباره سیدمرتضی می‏گوید: "علم الهدی در علوم بسیاری یگانه بود‏. دانشمندان ما به وفور فضل و دانش او اتفاق نظر دارند‏. در دانش‏ هایی مانند علم کلام و فقه و ادب، از قبیل شعر و لغت و جز این‏ها بر همگان مقدم بود‏... شیعه از زمان وی تا عصر ما که در سال 693 قمری است، از کتاب‏های او استفاده کرده‏اند‏. او رکن طائفه شیعه و معلم آن‏هاست."

علامه بحرالعلوم نیز می‏فرماید: "علی بن حسین ابوالقاسم مرتضی علم الهدی، ذوالمجدین و صاحب الفخرین و الریاستین، مروج دین جدش، سرور ثقلین در قرن چهارم، به روش پیشوایان برگزیده، او سرور علمای اسلام و پس از ائمه اطهار از همه کس برتر است. او دانش‏هایی گرد آورد که نصیب هیچ کس نشد و از فضایلی برخوردار گردید که او را از همه کس ممتاز گردانید‏. دانشمندان مخالف و موافق درباره فزونی فضلش اتفاق نظر دارند و به تقدمش بر تمامی دانشمندان پیشین و پسین معترف می‏باشند‏."

ابو العلاء معری در ضمن شعر عربی، در پاسخ افرادی که از سید مرتضی پرسیدند، گفته است: "ای کسی که آمده‏ای تا درباره سید مرتضی از من بپرسی، بدان که او از هر نقص و عیبی پیراسته است. اگر او را ببینی، خواهی فهمید که وجود همه مردم در مردی جمع، و روزگار در یک ساعت متمرکز گشته و جهان در یک خانه قرار گرفته است."

او علاوه بر مقام علمی و اجتهاد دارای ذوق شعر و ادب بود و در زمان ایشان، غیر از برادرش سید رضی شاعری همانندش نبود.

فعالیت‌های اجتماعی:

بعد از سیدرضی برادر بزرگوارش امارت حج و نظارت بر دیوان مظالم به عهده سید مرتضی افتاد. از زمان خلفای بنی امیه تا زمان معتضد عباسی، فرزندان علی بن ابیطالب همیشه تحت تعقیب و مراقبت خلفا و ماموران بودند و معمولا در جنگ و گریزها به شهادت می‏رسیدند. هنگامی که حکومت و خلافت در سال 279 ق . به معتضد عباسی واگذار شد موضوع احترام به علویان و تعیین سرپرست مطرح شد و در هر شهری یکی از بزرگان سادات یا علمای علوی نقابت یعنی سرپرستی سادات آن شهر یا منطقه را به عهده گرفت.

سید مرتضی علاوه بر نظارت بر نسب و دفاع از حقوق و حفظ شرافت آنان موظف بود در میان آنان قضاوت کند، سرپرستی اموال و دارایی یتیمان را بر عهده گیرد، احکام الهی را در صورت ارتکاب گناه درباره آنان جاری کند، دختران و زنان بی سرپرست را شوهر دهد و از بی سرپرستان مراقبت کند.

امارت حج هم مسئولیت بزرگی بود که ریاست و رهبری زائران خانه خدا را به عهده داشت و معمولا شخص خلیفه آن را به عهده داشت . ولی گاهی خلیفه این مسئولیت بسیار مهم را به شخصی که شایستگی داشت واگذار می‌کرد.نظارت بر دیوان که در آن به اعمال ظالمانه حکام و امرا و رجال بزرگ دولت زیر نظر شخص خلیفه رسیدگی می‌شد، نیز یکی از مسئولیت‌های خطیر اجتماعی بود.

  سید مرتضی علم الهدی (ره),زندگینامه سید مرتضی علم الهدی (ره(

سید مرتضی عاشق نماز:

سید مرتضی در وصیت‏نامه زیبایی راجع به نمازش می‏گوید: "تمام نمازهای واجب مرا که در طول عمرم خوانده‏ ام به نیابت از من دوباره بخوانید." دوستانش پرسیدند چرا؟! شما که فردی وارسته بودید و اهمیت فوق‌العاده ‏ای به نماز می‌دادید، علاقه‏ مند و عاشق نماز بودید و همیشه قبل از فرارسیدن وقت نماز وضو گرفته‏، آماده می‏ شدید تا وقت نماز فرا رسد، حال چه شد که اینگونه وصیت می‌کنید؟!

وصیت می‌کنم که تمام نمازهای مرا دوباره بخوانید زیرا تصور من این است که شاید نمازهای من صد در صد خالص برای خدا انجام نگرفته باشد بلکه درصدی از آنها به خاطر لذت روحی و معنوی خودم به انجام رسیده باشد! پس همه را قضا کنید چون اگر یک درصد از نماز هم برای غیر خدا انجام گرفته باشد شایسته درگاه الهی نیست و می‌ترسم به همین سبب اعمال و راز و نیازهای من مورد پذیرش خدای منان قرار نگیرد!"

سید در پاسخ فرمود: "آری من علاقه‌مند به نماز بلکه عاشق نماز و راز و نیاز با خالق خود بودم و از راز و نیاز هم لذت فراوان می‏بردم، از این رو همیشه قبل از فرا رسیدن وقت نماز لحظه شماری می‏ کردم تا وقت نماز برسد و این تکلیف الهی را انجام دهم و به دلیل همین علاقه شدید و لذت از نماز، وصیت می‌کنم که تمام نمازهای مرا دوباره بخوانید زیرا تصور من این است که شاید نمازهای من صد در صد خالص برای خدا انجام نگرفته باشد بلکه درصدی از آنها به خاطر لذت روحی و معنوی خودم به انجام رسیده باشد! پس همه را قضا کنید چون اگر یک درصد از نماز هم برای غیر خدا انجام گرفته باشد شایسته درگاه الهی نیست و می‌ترسم به همین سبب اعمال و راز و نیازهای من مورد پذیرش خدای منان قرار نگیرد!"

وفات:

سید مرتضی سرانجام پس از عمری پربار و انجام کارهایی بزرگ و ارزنده در حدود هشتاد سالگی در 25 ربیع الاول 436 هجری قمری در شهر بغداد به جوار حق شتافت و به دست ابوالحسین نجاشی و دیگر شاگردانش ‍ غسل داده شد و سپس فرزندش سید محمد بر او نماز خواند و در خانه‏اش ‍ واقع در محله کرخ به خاک سپرده شد. پس از مدتی پیکر مطهر او به کربلا منتقل شد و در جوار جد بزرگوارش حضرت سید الشهدا در کنار قبر برادرش سید رضی در مقبره ابراهیم حجاب دفن گردید.

 --------------------

برگرفته از منابع

ریحانة الادب، محمد علی مدرس تبریزی، تهران، چاپخانه شفق

ترجمه روضات الجنات، محمد باقر ساعدی، تهران، کتاب‏فروشی اسلامیه

منبعtaamolnews.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 اسفند 1394 ساعت: 18:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

معرفی زنان مهم شاهنامه

بازديد: 143

 

معرفی زنان مهم شاهنامه

 اگر شخصیت زن را در شاهنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم می بینیم زن نه تنها در هر گونه عملیات قهرمانی و لشکرکشی ها و موفقیتها و عدم موفقیتهای پادشاهان و پهلوانان به طور مستقیم و یا غیر مستقیم نقشی مؤثر داشته است که خود می تواند لااقل موضوع یک کتاب جداگانه گردد، بلکه زنان سربازنامداری به چشم می خورند که خود رأساً در جنگ ها شرکت کردند و عده ای را رهبری کرده و یا با فداکاری و درایت و هوش بی نظیر خود مسیر وقایع تاریخی را غالباً تغییر داده اند که می تواند اثر بدیعی را بنام تجزیه و تحلیل حماسه زنان شاهنامه به وجود آورد. در این بررسی کوتاه سعی شده است بدون طولانی کردن کلام از میان تعداد زیادی زنان قهرمان شاهنامه به طور نمونه سه تن را معرفی نمائیم:

سیندخت

 مهراب پادشاه کابلستان از خانواده ضحاک است. شاه از سام خواسته است که به کابلستان لشکرکشی کرده آنجا را به خاک و خون بکشد. زال عاشق رودابه دختر مهراب می باشد. سین دخت مهراب و مادر رودابه است و زنی با کفایت و درایت می باشد. وقتی می فهمد سام به کابلستان لشکر خواهد کشید شخصاً برای دیدن او حرکت کرده و به نزد سام می رود و با او به صحبت می پردازد و سین دخت می خواهد سام را از این لشکرکشی منصرف نماید.

دل بی گناهان کابل موز

که آن تیرگی اندر آید بروز

از آن ترس کوهوش و زور آفرید

درخشنده ناهید و هور آفرید

سام از هوش خرد سین دخت متعجب شد.

زجائی کجا مایه چندین بود

فرستادن زن چه آیین بود

چو دید آن چنان پهلوان پر خرد

ستائید او را چنان چون سزد

مجدداً سین دخت با بیان نغز و هوشمندانه خود می خواهد سام را برسر آشتین آورد.

چنین گفت سین دخت با پهلوان

که بارای تو پیر گردد جوان

 بزرگان ز تو دانش آموخته

به تو تیره گیتی برافروخته

به داد تو شد بسته دست بدی

به گرزت گشاده ره ایزدی

به این ترتیب سام نرم می شود و به او قول مساعدت می دهد و سین دخت می گوید اگر کسی اشتباه و خطائی کرده است چرا مردم کابل بایستی نابود شوند:

اگر ما گنه کار و بد گوهریم

بدین پادشاهی نه اندر خوریم

گنه کار اگر بود سهراب بود

ز خون دلش مژه بر آب بود

سر بی گناهان کابل چه کرد

کجا اندر آورد آید گرد

همه شهر زنده برای تواند

پرستنده خاک پای تواند

سام از شاه اجازه می خواهد از گناه مردم کابل صرف نظر شود. بر اثر هوش و کفایت و سخن رانی سین دخت نتایج زیر حاصل می شود: شاه ایران وساطت سام را می پذیرد. سان اجازه می دهد که زال با دختر سین دخت، رودابه ازدواج کند. از قتل و خونریزی جلوگیری می شود و کابل از خطر انهدام نجات می یابد.

 

 

 

گرد آفرید

 

سهراب به تحریک افراسیاب به ایران حمله کرده و فرمانده ارتش ایران را از میان بر می دارد. گردآفرید خواهر کژدم زن شجاع و دلیریست که در جنگ آوری مشهور و بی پروا است و به قول فردوسی هرگز در جهان مردی نظیر او دیده نشده است. گردآفرید هنگامی که می فهمد هژیر فرمانده سپاه ایران به دست سهراب منکوب شده است بدون هیچ گونه تردیدی لباس نبرد را می پوشد.

چو آگاه شد خواهر کژدهم

که سالار آن انجمن گشت گم

غمین گشت و برزد خروش به درد

برآورد از دل یکی باد سرد

که بد نام آن دخت گرد آفرید

زمانه زما در جهان ناورید

چنان ننگش آمد ز کار هژیر

که شد لاله رنگش به کردار قیر

بپوشید درع سواران به جنگ

نکرد اندرآن کار جای درنگ

نهان کرد گیسو به زیر زره

بر افکند بند زره را گره

گردآفرید از دژ پایین می آید و مانند شیری سوار بر باد پای می شود و مانند پهلوانی در مقابل سپاه دشمن قرار می گیرد و مانند رعد می غرد مبارز می خواهد و می گوید کدام یک از شجاعان و جنگجویان و فرماندهان کار کشته که خود را در جنگجویی و دلاوری همانند نهنگ می داند، پیش می آید که با من جنگ آزماید.

فرود آمد از دژ به کردار شیر

کمر بر میان بادپائی به زیر

به پیش سپاه اندر آمد چو گرد

چو رعد خروشان یکی دید گرد

که گردان کدامند و نام آوران

دلیران کار آزموده سران

که بر من یکی آزمون را به جنگ

بگردد به سان دلاور نهنگ

زن گشتاسب

 

ترک ها به بلخ تاخته و آنجار ا به غارت گرفته و مردم را قتل عام نموده اند. لهراسب با اینکه با آنها دلیرانه رزم کرده ولی کشته شده است. گشتاسب در این موقع شاه سیستان است و زن او در نزد لهراسب می باشد. این زن دارای یک دنیا احساس و درعین حال محتاط و خیلی عاقل و هوشمند است. برای نجات بلخ از دست ترکان به شیوه آنها لباس می پوشد و اسبی از اصطبل سوار شده و به سرعت راه سیستان را که شوهرش گشتاسب در آنجا بوده است، در پیش می گیرد. ناراحت و مضطرب برای آنچه در بلخ گذشته، بدون اینکه خواب به چشمش آید شب و روز راه می پیماید، به طوریکه در هر روز راه دو روز را طی می کند تا به نزد گشتاسب می رسد و به او خبر می دهد که یک سپاه تورانی به بلخ آمده و لهراسب کشته شده و روز از این واقعه شب تاریک و پر از درد و رنج شده اشت.

زنی بود گشتاسب را هوشمند

خردمند و دانا و رایش بند

از آخر چمان باره ای برنشست

به کردار ترکان میان را به بست

از ایران ره سیستان برگرفت

وز آن کارها مانده اندر شگفت

نخفتی به منزل چو برداشتی

دو روزه به یک روز بگذاشتی

چنین تا به نزدیک گشتاسب شد

به آگاهی درد لهراسب شد

گشتاسب ابتدا کار را سهل می پندارد و زنش به او می گوید که موضوع خیلی جدی تر از آنست که تصور می کنی:

چنین داد پاسخ که یاوه مگوی

که کاری بزرگی که آمدش روی

شهنشاه لهراسب را پیش بلخ

بکشتند شد بلخ را روز تلخ

وز آنجا آذر اندر شدند

ز دوهیر بد را همه سر زدند

زخون شان فروزنده آذر بمرد

چنین بد کسی خوار نتوان شمرد

ببردند بس دخترانت اسیر

چنین کار دشوار آسان مگیر

و اضافه می کند که تمام دختران تو را اسیر کرده اند و به آفرید دختر تو را که وزش نسیم به او دسترسی نداشت، تاج از سرش برداشته اند و ظلم های ناگفتنی کرده اند و طوری با احساس صحبت می کند که اشک های خونین از چشم شوهرش جاری می شود و گشتاسب چنان تحت تأثیر قرار می گیرد که فوراً برای نجات بلخ لشکر می آراید و حرکت می کند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 اسفند 1394 ساعت: 16:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره ستار خان

بازديد: 273

 

ستار خان:

ستارخان ( ۲۸ مهر ۱۲۴۵ سردارکندی ورزقان - ۲۵ آبان ۱۲۹۳ تهران)با نام اصلی ستارخان قره‌داغی از سرداران جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملی است. وی با ایستادگی در برابر نیروهای دولتی ضد مشروطه در تبریز جان‌فشانی‌های بسیاری کرد.

زندگی‌نامه:

ستار خان سومین پسر حاج حسن قره‌داغی در ۲۸ مهر ۱۲۴۵ خورشیدی (۲۰ اکتبر ۱۸۶۶ میلادی) در روستای سردارکندی (بیشک) ورزقان در آذربایجان به دنیا آمد. وی در مقابل قشون عظیم محمدعلی‌شاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطه‌خواهان تبریز به آذربایجان گسیل شده بود، ایستادگی کرد و بنای مقاومت گذارد. ستارخان مردم را بر ضد اردوی دولتی فراخواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدان و باقرخان -سالار ملی- مدت یک سال در برابر قوای دولتی ایستادگی کرد و نگذاشت تبریز به دست طرفداران محمدعلی‌شاه بیفتد.[۱] اختلاف او با شاهان قاجار و اعتراض به ظلم و ستم آنان، به زمان کودکی‌اش بر می‌گشت.[۲]

جوانی:

ستار در جوانی به جرگه لوطیان (جوانمردان، یا اهل فتوت) محله امیرخیز تبریز درآمد و در همین باب در حالی که به دفاع از حقوق طبقات زحمتکش بر می‌خاست با مأمورین محمدعلی شاه درافتاد و به ناچار از شهر گریخت و مدتی به عیاری مشغول شد، اما از ثروتمندان می‌گرفت و به فقرا می‌داد. سپس با میانجیگری پاره‌ای از بزرگان به شهر آمد و به کار خرید و فروش اسب پرداخت او به درستی و امانتداری در تبریز شهرت داشت به همین دلیل مالکان، حفاظت از اموال خود را به او می‌سپردند. او هیچ گاه درس نخواند و سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما هوش آمیخته به شجاعتش و مهارت در فنون جنگی و اعتقادات مذهبی و وطن دوستی‌اش، او را «یگانه قهرمان آزادی ایران» نمود.[۳]

مقاومت در دوره استبداد صغیر

نوشتار‌های اصلی: محاصره تبریز و استبداد صغیر

او در مدت یازده ماه استبداد صغیر یعنی از ۲۰ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق تا هشتم ربیع‌الثانی ۱۳۲۷ ق/ ۳۱ خرداد ۱۲۸۷ش/ ۲۰ ژوئن ۱۹۰۸ رهبری ِ مجاهدین تبریز و ارامنه و قفقازی‌ها را بر عهده داشت و مقاومت شدید و طاقت فرسای اهالی تبریز در مقابل سی و پنج الی چهل هزار نفر قشون دولتی، با راهنمایی و رهبری او انجام گرفت، به طوری که شهرت او به خارج از مرزهای کشور رسید و در غالب جراید اروپایی و آمریکایی هر روز نام او با خط درشت ذکر می‌شد و درباره مقاومت‌های سرسختانه وی مطالبی انتشار می‌یافت.[۴] پس از ماه‌ها محاصره تبریز قوای روسیه با موافقت دولت انگلستان و محمدعلی شاه، از مرز گذشتند به سوی تبریز حرکت کردند و راه جلفا را باز کرد. ستارخان و دیگران مجاهدین تبریز که به شدت از روسها متنفر بودند، برای رفع بهانهٔ تجاوز روسها تلگرافی به این مضمون به محمدعلی شاه فرستادند:

شاه به جای پدر و توده به جای فرزندان است. اگر رنجشی میان پدر و فرزندان رخ دهد نباید همسایگان پا به میان گزارند. ما هرچه می‌خواستیم از آن در می‌گذریم و شهر را به اعلی‌حضرت می‌سپاریم. هر رفتاری که با ما می‌خواهند بکنند و اعلی‌حضرت بیدرنگ دستور دهند که راه خواربار باز شود و جایی برای گذشتن سپاهیان روس به ایران باز نماند.

. محمدعلی شاه پس از دریافت این تلگراف به نیروهای دولتی دستور ترک محاصره داد اما روسها به پیشروی ادامه دادند و وارد تبریز شدند،[۵] ستارخان حاضر به اطاعت از دولت روس نشد و در اواخر جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ق (اواخر ماه مه ۱۹۰۹م) به ناچار با همراهانش به کنسول خانه عثمانی در تبریز پناهنده شد. در منابع ذکر شده‌است که ستارخان به کنسول روس (پاختیانوف) که می‌خواست پرچم روس را خود به سر در خانه ستارخان زند و او را در حمایت دولت روس قرار دهد گفت: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!» [۶] امیرخیزی درکتاب خود جواب ستارخان را چنین آورده‌است: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق امیرالمؤمنین باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!» [۷]

ستارخان که طرفداری مراجع تقلید شیعه را پشت سر خود می دید به ویژه حمایت های آیات ثلاث را مشاهده می کرد از حیث مبارزه تقویت روحی می شد و همواره می گفت من در پی اجرای احکام حجج و علمای نجف بخصوص آخوند خراسانی هستم. علمای نجف نیز در عصر استبداد صغیر تعدادی از علما و طلاب را برای تقویت جبهه تبریز به این ناحیه گسیل داشتند که مشهورترین آن ها آیت‌الله سید علی تبریزی مشهور به سید علی داماد بود که به همراه خود میرزا احمدخان عمارلویی و تعدادی دیگر را به همراه داشت

 

 

مرگ :

بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸ق قوای دولت مشروطه، که جمعاً سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم خان ارمنی، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چند بار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و پانصد مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صمصام السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند.[۹]

بعد از این وقایع، ستارخان خانه نشین شد و اوایل اجازه درمان وی داده نمی شد،پس از مدتی که زخم کاری شده بود پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند، بر اثر اصابت گلوله هردواستخوان ساق پا شکسته بود و زخم دچار عفونت بود، دوبار پزشکان معالج (لقمان الدوله، حسین خان نظام الحکما، و دو پزشک خارجی) اقدام به عمل جراحی و تمیز کردن زخم نمودند و پس از مدتی شکستگی و زخم بهبودی نسبی پیدا کرد و با وجود کوتاهی پا می توانست با عصا راه برود. ستارخان پس از این واقعه نزدیک به چهار سال زندگی کرد و در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲هـ. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) در تهران درگذشت.

مزار وی در حرم عبدالعظیم حسنی واقع است. نوادگان چندین مرتبه سعی نمودند با کسب مجوزهای شرعی، پیکر وی را به تبریز منتقل کنند که موفق به اینکار نشدند.

یادبود:

فیلم سینمایی ستارخان درباره جنبش مشروطه و به کارگردانی علی حاتمی و نقش آفرینی علی نصیریان در نقش ستارخان در سال ۱۳۵۱ ساخته شد.[۱۳]

به پاس کوشش های ستارخان در جنبش مشروطه، پس از انقلاب ۱۳۵۷ خیابانی در غرب تهران به نام او نامگذاری شد.[۱۴] همچنین تندیس ها و بناهای یادبود دیگری نیز در تهران و دیگر شهرهای ایران به یاد او برپا شده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت: 18:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره ابونصر فارابی

بازديد: 825

 

ابونصر فارابی

ابونصر محمد فارابی یکی از نخستین روشن فکران مسلمان است که در انتقال آموزه های افلاطون و ارسطو به جهان اسلام موثر بود و روی فیلسوفان مسلمان آینده مانند ابن سینا تأثیر زیادی داشت.

مقدمه

ابونصر محمد فارابی یکی از نخستین روشن فکران مسلمان است که در انتقال آموزه های افلاطون و ارسطو به جهان اسلام بسیار موثر بود و روی فیلسوفان مسلمان آینده مانند ابن سینا تأثیر زیادی داشت. او یک زبان شناس برجسته بود که کارهای یونانی افلاطون و ارسطو را ترجمه کرده و اطلاعات خود را نیز به آن اضافه می نمود. به او لقب " معلم ثانی" را داده اند که به معنی استاد دوم یا معلم دوم است.

دوران کودکی:

فارابی تحصیلات اولیه ی خود را در فاراب و بخارا تکمیل کرد اما برای تحصیلات بیشتر به بغداد رفت. در بغداد او برای زمان طولانی ای کار و تحصیل کرد. در طی این دوره او در زبان های متعدد و شاخه های مختلفی از علوم و تکنولوژی مهارت یافت. فارابی فعالیت قابل توجهی در زمینه ی علوم، فلسفه، منطق، زیست، پزشکی، ریاضیات و موسیقی انجام داد، اما بزرگ ترین فعالیت های وی، در زمینه فلسفه، منطق و زیست بود که وی در آنها معلومات جامعی به دست آورد.

مشارکت ها و دستاوردها:

به عنوان یک فیلسوف، فارابی اولین فردی بود که فلسفه را از الهیات جدا کرد. از قرون وسطی به بعد به سختی می توان فیلسوفی را در اسلام و مسیحیت یافت که تحت تأثیر دیدگاه های او قرار نگرفته باشد. او به یک وجود عالی که دنیا را از طریق عقل متوازن آفریده است اعتقاد داشت. او همچنین اظهار می کرد که این قوه ی عقلانی، تنها بخش وجود انسان است که جاویدان می باشد و برای همین، او برترین هدف انسان را تکامل قوه ی عقلانی می دانست. او بیش از هر فیلسوف مسلمان دیگری به نظریه های سیاسی توجه نشان داده است.

فلسفه فارابی

از عصر فارابی تا عصر سبزواری، یعنی از قرن نهم تا نوزدهم میلادی، مبحث خلق جهان و حدوث و قدم عالم مهم‌ترین بحث تفکر اسلامی بود. فارابی به پیروی از ارسطو معتقد بود که جهان «قدیم» است. اما برای آنکه از چهارچوب تعلیمات قرآنی خارج نشود، سعی کرد بین عقیده ارسطو و مسئله خلق جهان در قرآن راهی بیابد. به همین سبب سعی می‌کرد موضوع «فیضان» و «تجلی» را با روش عقلی توضیح دهد. او عقل و انواع آن را ابداع خداوند می‌داند. اما اظهار می‌دارد که این ابداع در زمان اتفاق نیفتاده‌است. او معتقد است که «عقل فعال» ارسطو همان وحی قرآنی است.

فلسفه فارابی آمیزه‌ای است از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی که رنگ اسلامی و به خصوص شیعی اثنی‌عشری به خود گرفته‌ است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی است و در اخلاق و سیاست، افلاطونی و در مابعدالطبیعه به مکتب فلوطینی گرایش دارد.

 -وحدت فلسفه

فارابی از کسانی است که می‌خواهند آراء مختلف را با هم وفق دهند. او در این راه بر همه گذشتگان خود نیز سبقت گرفت. او در این راه تا آن جا پیش رفت که گفت: فلسفه، یکی بیشتر نیست و حقیقت فلسفی - هر چند مکاتب فلسفی متعدد باشند - متعدد نیست.

فارابی به وحدت فلسفه سخت معتقد بود و برای اثبات آن براهین و ادله بسیاری ذکر کرد و رسائل متعدد نوشت که از آن جمله، کتاب «الجمع بین رایی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو» به دست ما رسیده‌ است.

وی معتقد بود که اگر حقیقت فلسفی واحد است، باید بتوان در میان افکار فلاسفه بزرگ به ویژه افلاطون و ارسطو توافقی پدید آورد. اساسا وقتی غایت و هدف این دو حکیم بزرگ، بحث دربارهٔ حقیقتی یکتا بوده‌است، چگونه ممکن است در آراء و افکار، با هم اختلاف داشته باشند؟

فارابی میان این دو فیلسوف یونانی پاره‌ای اختلافات یافته بود، اما معتقد بود که این اختلافات، اختلافاتی سطحی است و در مورد مسائل اساسی نیست. مخصوصاً آنکه آن‌ها مبدع و پدیدآورنده ی فلسفه بوده و همه حکمای بعدی کم و بیش، به این دو متکی هستند.

مسائلی که به عنوان اختلاف مبانی افلاطون و ارسطو مطرح بود و فارابی درصدد هماهنگ ساختن بین آنها برآمد، عبارت بودند از:

روش زندگی افلاطون و ارسطو، روش فلسفی افلاطون و ارسطو، نظریه مُثُل، نظریه معرفت یا تذکر، حدوث و قدم، نظریه عادت.

البته تردیدی نیست که فارابی در این امر رنج بسیاری متحمل شده است؛ اما نکته مهم در این رابطه این است که یکی از منابع او برای انجام این مقصود، کتاب «اثولوجیا» یا «ربوبیت» بود که یکی از بخش‌های کتاب «تاسوعات» فلوطین می‌باشد. وی فکر می‌کرد که این کتاب متعلق به ارسطو است و چون در آن به یک سلسله آراء افلاطونی برخورد کرده بود، همین امر او را بر این کار، تشویق می‌کرد. (در حالی که مطالب این کتاب، ارتباطی با ارسطو نداشت.)

بنابراین، اگر چه فارابی در کار خود به توفیق کامل دست نیافت، ولی راه را برای دیگر فلاسفه اسلامی گشود. بدین ترتیب که میان ارسطو و عقاید اسلامی یک نوع هماهنگی ایجاد کرد و فلسفه ارسطو را جزو سرچشمه‌ها و اصول فلسفه اسلامی قرار داد.

 -منطق فارابی

فارابی اهتمام خاصی به مباحث منطق داشته و آثار مهمی در این باب نوشته  و کوشیده که مقام و اهمیت منطق را در زمانی که کسانی منکر آن بودند معین کند و نشان دهد که اهل علم چه نیازی به منطق دارند و نشان دهنده فوایدی از آن می‏توانند ببرند. فارابی منطق را صناعتی می‏داند که با آن عقل قوام پیدا می کند و در مواردی که  دچار خلط و اشتباه می شویم ما را به راه راست هدایت می‏کند.

فارابی معقولات را به دو دسته « بدیهی »  و « نظری » تقسیم می‏کند  مردم در بدیهیات به اشتباه دچار نمی‏شوند. چنان که همه تصدیق می‏کنند که کل از جزء بزرگتر است. اما معقولات دیگر را باید با کمک فکر و قیاس درک کرد و در این امور است که به منطق نیاز پیدا می‏شود فارابی علم منطق را با علم نحو  قیاس می‏کند و می گوید منطق با معقولات همان نسبتی را دارد که نحو با الفاظ دارد. همچنین فارابی منطق را قابل قیاس با علم عروض می داند. این قیاس ها از آن جهت اهمیت دارد که منطق به عنوان صورت معانی از زبان جدا می شود و در حکم صورت کلی عقل نوع بشر قرار می گیرد. ارسطو و افلاطون نیر با همین رویه به منطق نگاه می‏کردند.

 

-ما بعد الطبیعه فارابی

حاصل سعی فارابی  در توحید و توفیق فلسفه، نظام و صورتی از آن است که با دین نیز بیگانگی و تعارض آشکار ندارد و چنان فراهم شده است که  فیلسوف می‏تواند آن را باطن دین تلقی کند. علم الهی که ارسطو آن را تاج فلسفه اولی می دانست به همان صورت که در کتاب  مابعدالطبیعه ارسطو آمده بود باقی نماند.

فارابی گفت علم الهی سه بخش است:

بخش اول در ذات موجود من حیث هو موجود است و این عوارض اموری است که بی واسطه عارض موجود می‏شود. مراد از مطلق موجود هم این است که موجود به هیچ قیدی اعم از الهی، ریاضی و طبیعی مقید نباشد.

بخش دوم شامل بحث از مبادی علوم جزئی مانند منطق و ریاضیات است.

در بخش سوم از موجوداتی بحث میشود که جسم نیستند و در اجسام هم نیستند در این بخش در آغاز سوال میشود موجود غیر جسمانی وجود دارد و اگر وجود دارد این موجود واحد است یا کثیر متناهی است یا نا متناهی؟

و اگر موجودات غیر جسمانی کثیرند همه در یک مرتبه اند یا بعضی قویتر و بعضی ضعیف تر؟

فارابی موجودات ار کثیر میداند و معتقد است این کثرات متناهی اند و در پاسخ سوال سوم قائل به مراتب است. به نظر او موجودات از ناقص ترین  مرتبه به سوی کمال در حرکتند و هیچ چیز در مرتبه کمال به او نمیرسد وبه همین جهت ضد ونظیر هم ندارند.

فارابی شاید در تاریخ فلسفه اولین کسی بود که وجود را به « واجب » و « ممکن » تقسیم کرد و گفت که وجود بیرون از این دو قسم نیست واجب الوجود هم به واجب الوجود بالذات و واجب الوجود بالغیر تقسیم می شود و البته واجب الوجودبالغیر در حد ذات خود ممکن است و وجوب آن از خارج می‏آید. ممکن الوجود برای آنکه موجود شود به علت نیاز دارد و چون سلسله علت تا بی نهایت نمی‏رود باید این علل به وجودی منتهی شود که واجب است یعنی به ذات، خود موجود است و او موجود اول است و همه موجودات از او وجود می یابند. گفتیم که این موجود واجب الوجود بالذات است و ماهیت هم ندارد یا ماهیتش عین وجود است و ما در فرض و وهم، هم نمی‏توانیم آن را ناموجود بنگاریم زیرا از فرض تناقض و محال لازم می آید.

 

-نظرابن‌ خلدون‌ درباره‌ فارابي‌

«ارسطو را معلم‌ اول‌ بدين‌ جهت‌ گفته‌اند كه‌ او آنچه‌ از مباحث‌ و مسائل‌ منطق‌ متفرق‌ و پراکنده‌ بود جمع‌ كرد و در تهذيب‌ آنها كوشيد و بنای آن‌ را استوار كرد و اول‌ علوم‌ حكيمه‌ و فاتحه‌ی آنها قرار داد، و به‌ سبب‌ آنكه‌ فارابی در اين‌ راه‌ كوشيد و تمام‌ آن‌ مسائل‌ را از ترجمه‌های پراکنده‌ و مشوش‌ گرد آورد و در كتابی خلاصه‌ كرد، او را شبيه‌ ارسطو كرد و از اين‌ رو او را معلم‌ ثانی لقب‌ دادند.»

 -شاگردان

منابع، كمتر نامی از شاگردان بلا فصل ابونصر محمد بن طرخان خوارزمی ذكر كرده اند. اما می دانيم كه ابوعلی سينا آثار وی را مورد مطالعه قرار داده و گاه آنان را راهگشای می­يافته است. ابوعلی درهمين راه، شرح المجسطی اثر ابونصر فارابی را خلاصه كرده است.

ایده های سیاسی فارابی

بعدها فارابی در کارهایش به نظریه های افلاطونی برای خصوصیات لازم یک حکمران پرداخت. حاکم باید باکیفیت خوب یک شخصیت بومی حکمرانی کرده و رفتار درستی برای هر قانون نشان دهد. در قلب فلسفه ی سیاسی فارابی، مفهوم شادی وجود دارد که در آن افراد باید باهم کمک کرده تا به رضایت برسند. او با پیروی از آموزه های یونانی عنوان کرد که بالاترین میزان شادی به حاکمیت ایده آلی که روحش همانند زمانی که با عقل فعال یکی بود یکی باشد، داده می شود. فارابی یک منبع عظیم آرمانی برای روشن فکران قرون وسطی بود و کارهای زیادی برای دانش در زمان خودش انجام داد. او راه را برای دیگر فیلسوفان و اندیشمندان دنیای اسلام هموار کرد.

 

معرفت شناسی فارابی

معرفت شناسی فارابی هر دو بُعد افلاطونی و ارسطویی را شامل می شود. بهترین منبع برای طبقه بندی دانش فارابی کتاب او با نام احصاءالعلوم است. این کتاب به شکل منظمی نشان دهنده ی اعتقادات فارابی است، چه در زمینه ی مسائل درونی و چه بیرونی. در همه ی آن ها تأکید اصلی ارسطویی بر روی اهمیت دانش وجود دارد. پس در مورد معرفت شناسی فارابی، از آنچه که شرح داده شد می توان گفت که از نظر وسعت جامع، و از نظر بیان پیچیده بوده و در آن از ایده های نوافلاطونی و ارسطویی استفاده شده است.

کتاب های فارابی

مهم ترین کارهای فارابی به شرح زیر است:

الجمع بین الرایین

فصول الحکم

احصاءالعلوم

ما ینبغی ان تعلم قبل الفلسفه (آنچه شایسته است قبل از فلسفه فرا بگیری): در این کتاب، فارابی منطق، هندسه، اخلاق نیکو و کناره گیری از شهوات را پیش نیاز پرداختن به فلسفه ذکر می کند و دربارهٔ هر یک مطالبی بیان می نماید.

السیاسه المدنیه (سیاست شهری): این کتاب دربارهٔ اقتصاد سیاسی است.

الجمع بین رأی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو طالیس (جمع بین آراء دوحکیم بزرگ، افلاطون الهی و ارسطو): فارابی در این کتاب می کوشد بین نظریات افلاطون و ارسطو هماهنگی برقرار سازد.

رساله فی ماهیه العقل (رساله ای دربارهٔ ماهیت و چیستی عقل): در این رساله اقسام عقول را تعریف و مراتب آن ها را بیان می کند.

تحصیل السعاده (به دست آوردن سعادت): در اخلاق و فلسفه نظری.

اجوبه عن مسائل فلسفیه (پاسخ هایی به مسائل فلسفی): پاسخ هایی است به برخی پرسش ها و مسائل فلسفی.

رساله فی اثبات المفارقات (رساله ای در اثبات وجود موجودات غیر مادی): در این رساله، فارابی دربارهٔ موجودات غیر مادی بحث می کند.

اغراض ارسطو طالیس فی کتاب مابعد الطبیعه (اغراض ما بعدالطبیعه ارسطو) (مقاصد ارسطو در کتاب متافیزیک): این کتاب یکی از مهم ترین کتابهای فارابی است که مورد استفاده ابن سینا هم قرار گرفت.

رساله فی السیاسه (رساله ای در سیاست): فارابی دربارهٔ سیاست صحبت می کند.

فصوص الحکمه (فصوص جمع فص به معنای نگین می باشد: نگین های حکمت): این کتاب در مورد حکمت الهی و شامل ۷۴ بحث در این زمینه و مباحث نفس می باشد.

کتاب موسیقی کبیر: این اثر جنبه های گوناگون موسیقی مانند مقامات را تعیین می کند.

اندیشه های اهل مدینه فاضله: فارابی در این اثر آرمان شهر خود را بنا می کند.

فی وجوب صناعه الکیمیا (درباره ضرورت کیمیا)

فارابی همچنین در نوشتن کتاب برای جامعه ی اولیه ی مسلمانان نیز شرکت داشته است و یک کتاب قابل توجه برای موسیقی با نام کتاب الموسیقی (کتاب موسیقی) نوشته است که نظریه ای درباره ی موسیقی ایرانیان در آن زمان است، اگرچه در غرب این کتاب به عنوان کتابی برای موسیقی عرب معرفی گشته است. او در کنار مشارکت در دانش نوت های موسیقی، چندین ساز نیز اختراع کرد. گفته شده است که او به خوبی با ابزارهای خود موسیقی می نواخته است و می توانسته دیگران را با آن به خنده یا گریه بیندازد. فارابی درباره موسیقی درمانی هم مطالبی نوشته و درباره ی اثرات درمانی موسیقی بر روح به بحث پرداخته است.

اواخر زندگی و وفات

فارابی در طول زندگی خود به مناطق مختلفی سفر کرد و تجربیات زیادی به دست آورد. به دلیل کارهای زیادی که در آن مشارکت نموده است نام او همچنان به یاد آورده شده و از او تقدیر می شود. با وجود مواجه شدن با مشکلات زیاد، او با فداکاری زیاد کارکرد و نام خود را در میان دانشمندان بزرگ تاریخ بر جای گذاشت. او درحالی که عزب بود در سال ۳۲۹ هجری شمسی/ ۹۵۰ میلادی در دمشق در گذشت.

منابع :

http://shakhsiatnegar.com/

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 16 بهمن 1394 ساعت: 17:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره 22 بهمن

بازديد: 359

 

تحقیق درباره 22 بهمن

مقدّمه

روز 22 بهمن 57 نیز روز نجات ملت ایران از چنگال طاغوتیان زمان، روز آشکار شدن نعمت بزرگ الهی; یعنی، استقلال و آزادی بود.

این مسلم است که هر ملتی تا از وابستگی ها نجات پیدا نکند و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود، نمی تواند نبوغ و استعداد خود را آشکار سازد و در راه «الله » که راه مبارزه با هر گونه شرک و ظلم و بیدادگری است، گام نهد.

یادآوری 22 بهمن

یادآوری یوم الله 22 بهمن; یعنی، یادآوری رشادت ها و فداکاری ها و شهادت طلبی های ملتی منسجم و خداجوی و پیرو ولایت و رهبری که با ایثار خون خود ثابت کرد که «خون بر شمشیر و حق بر باطل پیروز است.» یادآوری 22 بهمن; یعنی، یادآوری تجلی حکومت الله در روی زمین، روزی که برنده ترین سلاح معنوی; یعنی، ایمان، پیروزی آفرید.

روزی که کلمه توحید در وحدت کلمه به دست آمد و در نتیجه اعتصام به «حبل الله » رژیم ستمشاهی دوهزار و پانصد ساله طاغوتیان به زباله دانی تاریخ سپرده شد و ثابت کرد آوای «الله اکبر» از رگبار «مسلسل » قوی تر و نیرومندتر است.

22 بهمن به ما آموخت که در مبارزه با دشمنان اسلام، فقط باید بر خدا تکیه داشت گرچه دست از سلاح تهی باشد. و وابستگی به شرق و غرب هرچند به سلاح های مدرن مجهز باشند، در برابر نیروی هماهنگ مردمی که با سلاح ایمان مبارزه می کنند، بی اثر است.

تداوم 22 بهمن

تداوم پیروزی ها، حاصل تداوم رمزهای پیروزی است. زیرا هرگز خداوند متعال نعمتی را که به قومی عطا فرمود، از آن ها باز پس نمی گیرد، مگر آن ها خود از نگهداری آن دست بر دارند.

«... ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم...» ; 

«خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند

«ان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم ...» ; 

«خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی دهد، جز آن که آن ها خودشان را تغییر دهند

پیروزی شکوهمند 22 بهمن 57، حاصل عوامل بسیاری است که مهم ترین آن ها عبارتند از:

1- ایمان به خداوند متعال

2- رهبری روحانی متقی و فقیه آگاه; امام خمینی رحمه الله

3- اتحاد و همبستگی همه، اقشار ملت.

4- استقامت و پایداری در راه خدا، تحمل مشکلات و ... بر هیچ کس پوشیده نیست که جمع شدن این عوامل در ملتی موجب نزول تاییدات غیبی الهی گردیده و پیروزی آن ها بر دشمنان حتمی می شود.

خداوند متعال می فرماید:

«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون » ; 

«به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند که! نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است

امام امت در وصیت نامه سیاسی الهی خود چنین نوشتند: «این انقلاب بزرگ که دست جهان خواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تاییدات غیبی الهی پیروز گردید ... بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه  » می باشد.

مقام معظم رهبری، حضرت آیة الله العظمی خامنه ای، دامت برکاته در این باره چنین فرمودند: «اولا، روز 22 بهمن سال 1357 یک روز بریده از قبل نبود، آنچه در آن روز اتفاق افتاد محصولی بود از تلاش همه جانبه ای که در طول سال های متمادی قبل از آن انجام گرفته بود و این تلاش از سوی همه قشرهای این کشور بود.

ثانیا، آن چیزی که قشرهای کشور ما را به هم مربوط می کرد برای این مبارزه، ایمان اسلامی بود و لذا مبارزه در طول سال های پیش از 22 بهمن 57 در مسجدها و حسینیه ها و مجالس سخنرانی و در حوزه علمیه قم و بعضی دیگر از حوزه ها جلوه مخصوصی داشت، این ها در حقیقت کانون های اصلی مبارزه بود.

ثالثا، این مبارزه حول یک محور رهبری مشخص و قاطعی جریان داشت که در طول دوران تاریخ ما از بعد از اسلام تا این روزگار، ملت ما چنین رهبری به خود ندیده بود.

 

رابعا، مردم بر اثر آن ایمان و آن رهبری بر اثر آنچه شنیده بودند و معتقد شده بودند در صحنه مبارزه از همه امکاناتشان برای پیروزی بر دشمن استفاده کردند ... کسانی که در مبارزه بودند، حاضر بودند برای خود سختی و ناراحتی را قبول کنند و نیروی خود را صرف مبارزه کنند» .

 

تا زمانی که ملت ایران همچون 22 بهمن 57، از خودخواهی ها و خودمحوری ها فاصله گرفته، دست در دست هم با همدلی و اتحاد در سایه ایمان و توکل به خداوند متعال به رهبری مقام معظم رهبری که برترین و بهترین شاگرد بنیانگذار جمهوری اسلامی و مجری فرامین الهی امام امت می باشد، در راه به ثمر رساندن مقصد الهی انقلاب قدم بردارند و در این راه استقامت نموده، در مقابل دشمنان اسلام و ایران تا پای جان بایستند، و فریب نیرنگ های رنگارنگ آن ها را نخورده، مجذوب فرهنگ مبتذل آن ها نگردند، نعمت پیروزی انقلاب اسلامی پابرجا و مستدام خواهد بود و تمام توطئه ها و نقشه های شوم آن ها بر ضد جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران، نقش برآب می شود و حاصلی جز رنج و زبونی خودشان در پی نخواهد داشت و هر روز عزت و سرفرازی و بالندگی ایران اسلامی بیشتر آشکار خواهد شد.

 

اتحاد و همبستگی

 

همان گونه که بیان شد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران عوامل زیادی داشت، سخن گفتن پیرامون همه آن ها مجالی دیگر می طلبد. ما در این جا فقط به یکی از مهمترین آن ها اشاره می کنیم. و آن اتحاد و همبستگی همه اقشار ملت برای انجام مقصد الهی و مقدس انقلاب; یعنی، از بین بردن طاغوت و تشکیل حکومت اسلامی برای تحقق حق و عدالت در جامعه بود.

 

هیچ کس تردید ندارد که اتحاد و همدلی معجزه می آفریند و بزرگترین موانع راه ترقی و پیشرفت را از سر راه بر می دارد. و قوی ترین دشمنان را نابود می سازد.

 

مورچگان را چو بود اتحاد

 

شیر ژیان را بدرانند پوست

 

خداوند متعال می فرماید:

 

«و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» ;

 

«به ریسمان الهی چنگ بزنید و هرگز از یکدیگر جدا نشوید و تفرقه نداشته باشید.»

 

«و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم » ;

 

«اختلاف و کشمکش نکنید که سست می شوید و دولتتان از بین می رود.»

 

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

 

«و الزموا السواد الاعظم فان ید الله مع الجماعة و ایاکم و الفرقة! فان الشاذ من الناس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب ...;

 

همگام با توده عظیم مردم (که پیرو سلطان عادل) هستند، باشید، زیرا دست (عنایت و کمک) خداوند با جماعت است و از جدائی و مخالفت بر حذر باشید. زیرا جدا شدن از جماعت (حق) طعمه شیطان شدن است چنانکه گوسفندی که از گله جدا شود، خوراک گرگ خواهد شد.»

 

و این اتحاد وقتی ثمربخش است که با همدلی همراه باشد.

 

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

 

«انه لا غناء فی کثرة عددکم مع قلة اجتماع قلوبکم ...;

 

در زیادی تعداد شما بی نیازی نیست [و این زیادی تعداد ثمربخش نخواهد بود] در صورتی که اجتماع دل های شما اندک باشد.» بدین جهت امام امت قدس سره و رهبر معظم انقلاب همواره مردم را به وحدت کلمه دعوت کرده اند و آن ها را از تفرقه و جدایی برحذر داشتند.

 

اما سنت و روش فرعون ها و طاغوت ها در طول تاریخ این است که مردم را به دسته های مختلف تقسیم می کنند و بین آن ها اختلاف می اندازند و آن ها را به استضعاف می کشانند تا قدرت قیام و ایستادن در مقابل آن ها را نداشته باشند و آن ها بتوانند سلطه ظالمانه خود را بر مردم حفظ کنند.

 

خداوند متعال می فرماید:

 

«ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفة منهم ...» ;

 

«فرعون در زمین برتری جویی کرد و اهل آن را به گروه های مختلفی تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی می کشاند ... .»

 

فرعون برای استحکام بخشیدن به سلطه اش چند اقدام کرد، که مهم ترین آن، این بود که مردم مصر را دو دسته کرد: به دسته اول; یعنی، قبطیان که بومیان و درباریان فرعون بودند، تمام وسایل رفاهی و کاخ ها و ثروت ها را می داد.

 

ولی دسته دوم که «سبطیان » یعنی، مهاجران بنی اسرائیل بودند و آن ها را به صورت بردگان و کنیزان خود درآورده بودند، فقر و محرومیت سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و سخت ترین کارها بر دوش این ها بود.

 

باید توجه داشت که این سنت وحشتناک، مخصوص فرعون در زمان حضرت موسی علیه السلام نبود، بلکه همه طاغوتیان از این روش و تز «تفرقه بینداز و حکومت کن » سالیان درازی بر توده های مردم حکومت کرده اند.

 

از امام زین العابدین علیه السلام چنین نقل شده است که فرمود:

 

«و الذی بعث محمدا بالحق بشیرا و نذیرا، ان الابرار منا اهل البیت و شیعتهم بمنزلة موسی و شیعته، و ان عدونا و اشیاعهم بمنزلة فرعون و اشیاعه;

 

سوگند به آن کسی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به حق بشیر و نذیر مبعوث گردانید، ابرار و خوبان از ما اهل بیت و شیعیانشان به منزله موسی و شیعه او می باشند و دشمنان ما و پیروان آن ها به منزله فرعون و پیروان او می باشند.» پس باید بیدار بود تا دوباره دشمنان سیلی خورده اسلام با استفاده از این روش بین مردم ایران اختلاف ایجاد نکنند و راه نفوذ و سلطه آن ها باز نشود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 15 بهمن 1394 ساعت: 17:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس