تحقیق و پروژه رایگان - 1612

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تأثير بازار آزاد در اشتغال:

بازديد: 415

تأثير بازار آزاد در اشتغال:

بازار آزاد روي كاغذ يكطوري موفق است اما خود بازار آزاد چند پيش شرط دارد كه عبارتند از:

نظم و قانون، امنيت اشخاص و دارايي ها، تعادل بين رقابت و تعاون، تقسيم مسئوليت ها و پراكندگي قدرت، انتقال قوه قضايه، روابط بين المللي از نظر سياسي،تحرك اجتماعي، اعتماد به دولت، اشكال در آمد رقابت، آزادي اطلاعات همراه با مخالفت- يك پول ثبات و يك نظام قابل اتكا و كار آمد بانكي، نظارت يا اجراي انحصارهاي طبيعي توسط دولت، چترهاي حمايتي، تشويق نوآوري به ويژه بيمه و اعمال علامت تجاري و حفظ حقوق آثار مهمترين هدف انسانها مطلوبيت مي باشد. عامل آن بودجه- سليقه و رضايت مندي نوع ان را انتخاب نموده از نظر كار به مقدار اوقات فراغت و ساعت كار و مقدار پول بر مي گردد به نوع سليقه فردي.

هدف بنگاه اقتصادي كسب سود است.

هر چه دستمزد كمتر باشد هزينه نيروي كار كمتر است و تقاضا براي نيروي كار بيشتر مي شود.

زمانيكه قيمت  بالا برود تعداد نيروي كار بيشتر مي شود و استفاده از آن به علت قيمت بالا كم مي شود و زماني كه تقاضا براي كار زياد باشد و قيمت پايين باشد اختلاف خوب نيروي كار به 2000 نفر مي رسد.

شرط اساسي آن انعطاف پذيري قيمتها مي باشد و دستمزدها كه شرط اصلي بازار آزاد مي باشد.

در كشورهاي جهان سوم چسبندگي دستمزد به سوي پايين وجود دارد.

 

آموزش در كشورهاي جهان سوم:

نيروي انساني مهمترين عامل توسعه مي باشد و سرمايه هاي مادي و مالي يك ابزار توسعه مي باشد.

پايه ثروت اصلي ملتها نيروي انساني توسعه يافته است. نيروي انساني كه بر مبناي فرهنك تخصص، آموزشي كمك كند به بهره وري مفيد باشد نيروي انساني كه بهره ور نباشد هيچ عامل ديگري جايگزين آن نمي باشد ممكن است رشد داشته باشيم ولي توسعه نداريم. از 30تا40 سال پيش تفكر بر اين بوده كه نظام آموزشي اثر مؤثر در بهره وري و نيروي كار دارد.

آموزش و رورش همگاني و ابتدايي بعد از چندين سال كه همگان با سواد شدن و سطح سواد بالا رفت هيچ نوع تحول صورت نگرفت از طرفي سرمايه صرف آموزش شد و از طرفي تحولي صورت نگرفته بلكمه فقر افزايش يافته  چرا؟

براي جواب بايد به چند محور اشاره نمود.

از جمله: در دهه 6 ميلادي شاخه اي از اقتصاد آموزش احداث گرديد كه بحث فايده آموزش را مورد بررسي قرار مي دهد و كار ان بررسي هزينه داشن آموز در سال و از طرف ديگر به عنوان خروجي بحث بهره وري مي باشد.

بهره وري نيروي كار از دو جهت مورد بررسي قرار مي گيرد.

1.      با افزايش دانش و تخصص فرد بيشتر توليد خواهد كرد.

2. با دانش و تخصص انتظار مي رود شعور و فرهنگ و پيش رفتاري نيروي انساني به رشد و توسعه مؤثر باشد با مطالعاتي كه در كشورهاي جهان سوم وصرت گرفته نشان مي دهد از يك طرف بهره وري نيروي كار چندان افزايش پيدا نكرده و علت انكه مي گوييم تفاوتي وجود ندارد اين است كه تفاوت در آمدي وجود ندارد و افراد تحصيل كرده كمتر از افراد تحصيل كرده كشورهاي پيشرفته مي باشند و از نظر در آمدي هم فرق دارند.

دومين جمع بندي بدين صورت مي باشد:

1. عدم تحرك و عدم كارايي در نظام آموزشي و مهمترين بحث بحث روشهاي يادگيري مي باشد. روش يادگيري روشي است كه فقط نسبت امتحان و از بر كردن است كه بر مبناي تحقيق و تحول.

2.       بحث تبحر و نا اگاه بودن معلمين: در كشورهاي جهان سوم معلمين به علت كمبود اقتصادي و سطح توقع كم كاري مي كند و در اين كشورها اقتصاد آموزشي رعايت نمي شود و نظام آموزشي و اداري عدم تحرك و ناكاآيي را دارا مي باشند.

در بحث خروجي بهره وري نيروي انسان كم است. زيرا نه قدرت تفكر و خلاقيت  را ندارد و از رطفي با نيازهاي واقعي كشورهاي جهان سوم تناقض دارد.

خانواده ها به دليل انتظاري كه از تحصيل دارند و عموماً فكر مي كنند در شرايط بيكاري افراد تحصيل كرده موفق ترند فرزندان را به دنبال تحصيل فرستاده و بر اساس بازار روز كار و ارايه تحصيل در آن رشته مي كند.

برنامه ريزي آموزشي همراه با شرايط و نياز جامعه بايد باشد. آموزش و پرورش سر چشمه گرفته شده از نظام اموزش و پر الگو از نظام اموزشي كشورهاي استمارگر.

نظام اموزشي عالي هم مانند نظام آمنوزشي اوليه مي باشد خروجي متناسب با نياز جامعه نمي باشد.

يكي از ويژگيهاي دانشگاههاي كشورهاي جهان سوم بايد انعطاف پذير باشد و لحظه اي عمل كند و بر اسا نياز قوي و لحظه اي جامعه پذيرش داشته باشد.

دانشگاه علاوه بر مهارت بايد شخصيت و تفكر را براي دانشجويان فراهم اورد. تا به دنبال خلاقيت و ابتكار روي آورد. وروديها كه شامل اقتصاد خانواده و شخصيت خانواده در موقعيت ورودي و خروجي تأثير دارد.

وروديها كه شامل قدرت يادگيري فرداست سرچشمه گرفته است از:

اقتصاد خانواده= ميزان فقر يا نبود فقر  

تغذيه= نوع بارداري مادر و تغذيه مادر و نوع تغذيه كودك چه قبل از تولد و چه بعد از تولد

بهداشت= نوع بارداري و تنوع روحي مادر چه قبل از تولد در رابطه با كودك

همشأن بودن=  ازنظر محيطي و اقتصادي

آموزش و پرورش تنها توسعه نيرو نيست بلكه قبل از ورود به آن و دوران اوليه نيز مهم مي باشد.

دكترين رشد متعادل اقتصاد ورود باطل:

مدلهاي رشد توسعه تجربه اي از كشورهاي توسعه يافته دنيا مي باشد و ما نيز از تجربه  آنها استفاده و توسعه دست مي يابيم. در نظر رشد رستو يكسري صنايع به عنوان صنايع پيشرو رشد يافته و در نتيجه بقيه صنايع بدنبال ان توسعه مي يافت. مثلاً در انگلستان صنعت نساجي رشد كرده و  بقيه صنايع هم بدنبال ان توسعه يافته اند. اما در مدل رشد اقتصادي متعادل، اقتصاد بايد بطور متعادل حركت كند و اگر يك قسمت به تنهايي پيشرفت كند قسمتهاي ديگر توسعه نخواهد يافت در اين مدل همه بخشها بصورت همزمان رشد مي يبند بنيانگذار اين مدل ااقي نوركس مي باشد كه او را رزن اشتاين و وودن ادامه دادند.

اقتصاد كشورهاي جهان سوم دچار دوره باطل فقر مي باشند. دوره باطل فقر بدين صورت است كه سرمايه كم مي باشد در نتيجه كارايي توليد به دليل كاهش بهره وري توليد كم مي شود مثلاً در يك زمين كشاورزي در صورت عدم سرمايه گذاري بجاي استفده از تراكتور و تكنولوژي بايستي از نيروي انساني و بيل استفاده كرد. زمانيكه كارايي توليد  در امد كاهش مي يابد در نتيجه 2 اتفاق مي افتد.

1.      پس انداز كم مي شود

2.       تقاضا كم مي شود كه همين باعث كاهش سرمايه گذاي و اين دوره هموراه ادامه خواهد داشت.

سؤال: دور باطل چگونه شكسته مي شود؟

عمدتاً بويژه در دهه 70 ميلادي تمركز بر سرمايه بود كه كشورهاي صنعتي و پيشرفته انجام داده و موفق شدند.

 

نكته اول:

نظريه هايي همچون روستو سرمايه گذاري را در صنايع پيشرو انجام داده اما نظريه رشد متعادل اقاي نوركس معتقد است در تمامي بخشهاي اقتصادي سرمايه گذاري كنيم بخشهايي كه حداكثر بهره وري  سود اجتماعي را داشته باشند. يك تفاوت بايستي ميان سود اجتماعي و سود فردي قائل شويم.

مثال آقاي نوركس در مورد سود اجتماعي : اگر كارخانه بزرگ كفش كه روزانه 30000 جفت كفش توليد كند بعد از يك مدت دچار مشكل مي شويم اما اگر يك كارخانه با روزي 1000 جفت كفش و كارخانه مواد غذايي و كارخانه لوازم خانگي و   و صنايع مكمل ايجاد نمائيم بازده اجتماعي انها بيشتر مي شود بدين صورت كه كارگر كارخانه كفش از لوازم خانگي و كارگر لوازم خانگي از مواد غذايي و كفش استفاده مي نمايد . مهمترين اتفاقي كه در اينجا  مي افتد كاهش ريسك عدم فروش مي باشد.

نكته دوم:

اقاي نوركس: كشورهاي جهان سوم مشكل عدم فروش و عدم وجود بازار مي باشد باي اينكه بازار فروش افزايش يابد نوركس دو راه حل ارائه مي كند 1. تبليغات و بازاريابي را افزايش مي دهد.   2. كاهش سطح قيمتها و افزايش قدرت خريد مردم.

مبناي تئوري نوركس اينستكه عرضه تقاضاي خود را ايجاد مي كند ( قانون say)  مهمترين عهده مشكل كشورهاي جهان سوم نمي توانند كالا توليد كنند به نظر نوركس سرمايه گذاري همه جانبه و متنوع باعث تقسيم نيروي كار افزايش بهره وري مواد اوليه افزايش مهارتهاي فني گسترش ابعاد بازار و استفاده مطلوبتر از منافع بالا سري اجتماعي و اقتصادي مي گردد.

نكته سومي كه نوركس در تئوري خود بيان مي كند اينستكه كشورهاي جهان سوم عليرغم اينكارها داراي بازار كوچك مي باشندو درواقع تون توليد انبوه را ندارند و بحث در مورد تجارت خارجي و رفع موانع تجارت خارجي مي باشد و بويژه توصيه به همكاريهاي منطقه اي مي كند كه چند كشور محصولات يكديگر را استفاده و بازار مصرف هم باشند و بطور خلاصه سياستهاي اقتصادي درهاي بازار را براي كشورها توصيه مي كند.

ايرادهاي نظريه نوركس:

1. سرمايه گذاري همه جانبه خارج از توان و منابع مالي كشورهاي جهان سوم مي باشد.

2.اين نظريه تأكيدش بر ايجاد صنايع نوين مي باشد در صورتيكه در كشورهاي جهان سوم صنايعي قديمي وجود دارند كه اين تئوري براي افزايش بهره وري آنها راهكاري وجود ندارد.

3. با توجه به كمبود نيروهاي متخصص و سرمايه گذاري در تمام ابعاد تقاضا براي نيروي  كار متخصص بشدت بالا مي رود.

4.با توجه به بيكاري زاد در كشورهاي جهان سوم(تراكم) زياد سرمايه در مراحل توسعه ضروري بنظر نمي رسد. درنقطه مقابل دكترين رشد متعادل اقتصادي مفهوم رشد نا متعدل اقتصادي را داريم. به عقيده آقاي هيرشمن هيچ كشور در حال توسعه اي وجود ندارد كه به اندازه كافي سرمايه و ديگر منابع داشته و بتواند آنرا بطور همزمان در تمام بخشهاي اقتصادي به جريان اندازد. بنابراين سرمايه گذاريها مي بايستي در صنايع يا بخشهاي منتخب يا پيشتاز صورت گيرد البته تنها زماني سياست رشد اقتصادي نا متقارن با رشد مداوم اقتصادي  همراه خواهد بود كه دولت با اعمال سياستهاي دقيق همانند برنامه ريزي سياستهاي پولي و مالي و فشارهاي تورمي را از جمله مصرف را كنترل نمايد.

مدل رشد هارد- دومار:

اين مدل بسيار ساده است بدين معنا كه پس انداز، سرمايه گذاري و در آمد تنها متغيرهايي هستند كه مورد مطالعه قرار مي گيرند با اين فرض ضمني كه عواملي چون عرضه محدود نيروي انساني كارآمد،نوسانات ارزش ارز و غيره از اهميت كمتري برخوردارند و انباشت سرمايه فرآيند مركزي حركت را تشكيل مي دهد كه ساير جنبه هاي توسعه بوسيله آن امكان تحقق مي يابند. در .واقع مدل هارد- دومار بيانمي كند كه افزيش محصول خالص داخلي از دوره t تا دوره دوره b+1 بوسيله مقدار خالص تشكيل سرمايه جديد در دوره t و بهره وري ان كه بوسيله معكوس نسبت سرمايه به توليد سنجيده مي شود تعيين مي شود.

در اين مدل فرض شده كه سرمايه گذاري خالص بوسيله سطح پس انداز ها  كه به نوبه خود به صورت تابعي به سطح در آمد از طريق ضريب ميل به پس  مربوط است محدود مي شود همچنين اين نظريه نسبت سرمايه به توليد را ثابت فرض مي كند كه معكوس آن  نشاندهنده نسبتي از هر سطح سرمايه گذاري خالص در دوره است كه بصورت اضافه توليد در ظاهر مي شود.

مدل اصلي را مي توان به صورت زير خلاصه كرد:

تابع پس انداز است كه در آن    = ميل متوسط به پس انداز

نسبت سرمايه به توليد                          ميزان سرمايه موجود41-12

رابطه بين سرمايه و در آمد كه در آن    = نسبت سرمايه به توليد و

سرمايه گذاري خالص است فرض مي شود كه سرمايه گذاري با پس انداز برابر است.

بنابراين جانشين كردن (4-1) و (4-2a)در (4-3) عبارت زير بدست امده است.

كه عبارت نهايي رابطه هارد- دومار از آن نتيجه مي شود:

به شرط داشتن مقادير محاسبه شده و اماري  و با فرض ثابت بودن آنها تساوي هارد- دومار (4-5) ظاهر نشان مي دهد كه حداكثر نرخ رشد قابل  حصول محصول ناخالص داخلي در اقتصاد را مي توان عموماً بصورت نسبت  بيان كرد باي مثال اگر كشوري كم توسعه يافته تقريباً 6% در آمد ملي خود را پس انداز كند و نسبت كلي سرمايه به توليد برابر 4 باشد در اين صورت تساوي (4-5) بيان مي كند كه اگر اين پارامترها ثابت بماند يعني هيچ تغييري در شرايط اقتصادي رخ ندهد برنامه ريزان اقتصادي مي توانند نرخ رشدي تا5/1%  براي در آمد ملي انتظار داشته باشند. حال اگر ما متغير جديدي را كه نشاندهنده نرخ رشد جمعيت است معرفي كنيم مي توانيم به برآوردي از مسير رشد احتمالي درآمد سرانه برسيم كه ملاك قطعي تر براي رفاه اقتصادي و توسعه است باي مثال اگر آمار دولتي نشان دهد كهجمعيت با نرخ متوسط 5/1 درصد در سال افزايش مي يابد در اينصورت با توجه به ضريبهاي 6%=    و4=    ملاحظه مي كنيم كه بدون تغيير د رسايتهاي اقتصادي نرخ رشد درآمد سرانه (محاسبه شده به صورت ) صفر خواهد وبد. اگر    بابر با 12/0 مي بود در اين صورت مي توانستيم انتظار داشته باشيم كه درآمد سرانه به ميزان5/1% افزايش يابد چون:

ونرخ رشد درامد سرانه برابر بود با:

مهمترين دستاورد اين نظريه براي افزايش رشد اقتصادي يا پس انداز را افزايش داد يا بهره وري سرمايه را در غير اينصورت رشد نمي يابد.

تئوري رشد در اقتصادهاي پيشرفته با 3 مقوله همراه است:

1.      تابع س انداز

2.       بازدهي سرمايه

3.      توليد.

د رحال حاضر تئوري هارد-دومار براي مقابله با عقب ماندگي اقتصادي كشورهاي توسعه يافته كار برد عملي پيدا كرده است(اين مدل زماني كاربرد دارد كه همه عوامل پيشرفت را دارند فقط سرمايه گذاري كم مي باشد در كشورهاي جهان شوم تمام پول پس اندازي سرمايه گذاري نمي شود و ول به دلالي خدماتي  و واسطه گري وارد مي شود).

 

اين مدل نه تنها نشان ميدهد كه اقتصاد با چه نرخي رشد كند بلكه شرايط استفاده كامل از امكانات ايجاد شده ناشي از سرمايه گذريهاي جديد را مشخص مي كند. همچنين اين مدل نشان مي دهد كه اگر قرار باشد در آمد و در آمد سرانه به ميزان معيني رشد كند ميزان پس انداز و نسبت سرمايه به توليد لازم بايد چه ميزان باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت: 10:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق دربراه چهره زن در شاهنامه

بازديد: 607

چهره زن در شاهنامه   

   آميزه ی مهر و خرد و وفاداری

در شاهنامه ی فردوسی نزديک به ۲۰ زن نقش آفرينی می کنند که البته بيش تر آن ها در دوری پهلوانی می زيند. به درستی می توان گفت که در هيچ کتاب ديگری در ادب کهن پارسی تا بدين پايه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند. و هيچ سخن گويی اين گونه زنان را نستوده است. (در نوشتهارهای پسين از برخی از اين زنان سخن خواهم گفت.)

زنان شاهنامه بسيار برتر از زنان ديگر چکامه (منظومه)های ادب پارسی اند. کافی است شيرين را در خمسه ی نظامی و شاهنامه با هم بسنجيد. شيرين نظامی زنی است عاشق پيشه که جز عشق هيچ از او نمی دانيم اما شيرين در شاهنامه زنی است خردمند و دلاور که زندگی می کرده است و در زندگی عاشق هم شده است. اين شيرين بسيار باورپذيرتر از شيرين نظامی است (هرچند نظامی سخن عاشقانه را به اوج خود رسانده باشد).

برخی خرمگسان (خرمگس جانوری است با چشم های  بزرگ اما تنها چيزهای پلشت را می بيند) به استناد يکی، دو بيت برافزوده (الحاقی) هم چون «زن و اژدها هر دو...» فردوسی را شاعری زن ستيز دانسته اند در حالی که دلاوری گردآفريد و خردمندی سيندخت و صراحت تهمينه و پاکی فرنگيس و وفاداری رودابه و سودابه (در نيمه ی نخست حضورش در شاهنامه) نمونه ی همه جانبه ی زن ايرانی در باور فردوسی ارجمند است.

باشد که زنان هم ميهن ما درس پاکی از فرنگيس گيرند و چون سيندخت خرد ورزند و مانند گردآفريد دلاورانه به دفاع از حقوق و ارزش های راستين خود برخيزند. ايدون باد و ايدون تر باد.

نگاه شاهنامه به زن در مجموع نگاهى است مثبت. حضور زن در تمام شاهنامه حضورى است تعيين كننده و سرنوشت ساز. نقش زن به عنوان پيونددهنده خانواده ها به يكديگر در همه جا به عنوان عاملى اساسى در پيدايش و نابودى قدرت مطرح است.

در داستانهاى مهم شاهنامه مانند داستان فريدون كه خواهران جمشيد به همسرى او درمىآيند و نيز مادرش فرانك و دختران سرو كه همسر پسران او مى گردند و نيز داستان كاووس كه سودابه دختر شاه هاماوران را پس از تسخير سرزمين هاماوران به زنى مى گيرد, نقش زن در روند قدرت كاملا به چشم مى خورد.

شاهنامه كه يك كتاب حماسى است بيشتر به بعد دلاورى زن توجه دارد تا جنبه دلبرى او. اگرچه به ماجراى برخى از زنان كه در ابراز عشق خود پيشقدم بوده اند مانند عشق تهمينه به رستم و سودابه به سياوش و منيژه به بيژن نيز اشاره مى كند:

زنى بود مردانه و تيغ زن                                    سوار و سرافراز مردم فكن

به نام آن پرىرخ سمن ناز بود                           گل و ياسمن را از او ناز بود

چنان چون به خوبيش همتا نبود                         به مانند مرديش يكتا نبود

به ميدان جنگ ار برون آمدى                           به مردى زمردان فزون آمدى

به مردى زمردى و پا در ركيب              زدلها قرار و زجانها شكيب

مى بينيم زن به مردانگى اى وصف مى شود كه در ميدان جنگ از مردان تواناتر است. در وصف گردآفريد, دختر گزدهم, پهلوان دژ سپيد هم, او را به بى مانندى در نبرد مى ستايد. چون سهراب در هجوم به ايران به دژ سپيد كه در مرز ايران و توران قرار دارد مى رسد و هجير, نگاهبان دژ را اسير مى كند گردآفريد غيرتش به جوش مىآيد, جامه رزم مى پوشد و خود را به هيإت مردان می آرايد و به جنگ سهراب مى شتابد:

زنى بود بر سان گردى سوار                              هميشه به جنگ اندرون نامدار

نهان كرده گيسو به زير زره                               زده بر سر ترك رومى گره

فرود آمد از دژ به كردار شير                            كمر بر ميان بادپايى به زير

زنان ديگرى نيز در جاىجاى شاهنامه مورد ستايش قرار گرفته اند مانند رودابه كه دلدادگى او به زال و سرانجام ازدواج آن دو, فصلى از اين كتاب را تشكيل مى دهد. رودابه دختر مهراب كابلى است كه نواده ضحاك است و بر سرزمين كابلستان حكمروايى دارد و كشور او با ايران دشمن است. زال فرمانرواى زابلستان و رودابه بی آنكه يكديگر را ديده باشند, از طريق شنيده ها و وصفها به هم دل مى دهند. اين دلدادگى پس از مدتى پنهانكارى, آشكار مى گردد. مهراب پدر رودابه با سرگرفتن وصلت آن دو كه كشورش را از خطر هجوم ايران در امان مى دارد شادمان است. در اينجا نقش مادر رودابه در تدبير و چاره گرى و خردمندى نيز مورد تحسين واقع مى شود. سيندخت مادر رودابه با پختگى و تدبيرى كه به خرج مى دهد امر مشكل ازدواج زال و رودابه به همت او آسان مى شود و كشورش از بلايى بزرگ كه تا آستانه اش آمده نجات مى يابد.(2) تنها زنى كه در شاهنامه از او به بدنامى و پليدى ياد مى شود سودابه است و هم اوست كه موجب بدنامى زنان را فراهم مىآورد. نابكارى سودابه زمانى بروز مى كند كه عشقى گناه آلود نسبت به ناپسرى خود, سياوش در دل مى پروراند. سياوش در اين زمان خيلى جوان است, شايد كمتر از بيست سال دارد. سودابه با زمينه چينى او را به شبستان فرا مى خواند و عشق خروشان خود را بدو ابراز مى كند. ليكن, سياوش كه جوان مهذب و پارسايى است دست رد بر سينه او مى نهد. سودابه اصرار مى ورزد و چون كام نمى يابد هم از بيم رسوايى و هم براى آنكه انتقام خود را از جوان گرفته باشد او را نزد پادشاه به قصد تجاوز به خود متهم مى كند. درست مثل زليخا كه او نيز بر اثر نوميدى و سرخوردگى به يوسف تهمت زد ... سياوش براى اثبات بيگناهى خود از ميان توده آتش مى گذرد و تندرست از آن بيرون مىآيد, اما چون سودابه از توطئه و تحريك دست بردار نيست, شاهزاده براى دور شدن از محيط مسموم دربار كاوس, داوطلب سپهسالارى لشكرى مى شود كه براى جنگ با افراسياب عازم است, سرانجام هم, چون راه بازگشتى براى خود نمى بيند به توران زمين نزد افراسياب پناه مى برد و همين امر موجب تباهى او مى گردد. پس از قتل سياوش, سودابه به انتقام خون او به دست رستم كشته مى گردد.(3) در حق اوست كه رستم به كاوس مى گويد:

كسى كاو بود مهتر انجمن                                 كفن بهتر او را زفرمان زن

سياوش زگفتار زن شد به باد                             خجسته زنى كاو زمادر نزاد

و فردوسى درباره سودابه و مكر و حيله اوست كه با عصبانيت اين ابيات را مى سرايد:

چو اين داستان سر به سر بشنوى                        به آيد تو را گر به زن نگروى

به گيتى به جز پارسا زن مجوى              زن بدكنش خوارى آرد به روى

روشن است كه فردوسى جنس زن را بد نمى داند بلكه زنان پارسا و نيكخو را مى ستايد و در جايى برپا بودن دين يزدان را به زنان نسبت مى دهد:

هم از زن بود دين يزدان به پاى                         يلان را به نيكى بود رهنماى

صفت نيك ديگرى كه او براى زن مى شمارد جلب رضايت شوهر است:

بهين زنان در جهان آن بود                    كزو شوى همواره خندان بود

اشاره هاى بدبينانه اى كه در شاهنامه به چشم مى خورد تنها نقل قول و روايت گفته هاست نه آنكه داستانسراى شاهنامه خود چيزى در مذمت زنان گفته باشد.

مثلا از زبان شاه يمن كه از مفارقت دخترانش كه فريدون براى پسران خود خواستگاريشان كرده اندوهگين و خشمناك است, چنين نقل مى كند:

بد از من كه هرگز مبادم ميان                            كه ماده شد از تخم نره كيان

به اختر كسى دادن كه دخترش نيست                چو دختر بود روشن اخترش نيست

اين پشيمانى به سبب دلبستگى اى است كه بدانان دارد, آنچنان كه دوريشان را برنمى تابد.

يا وقتى مهراب شاه مى شنود كه دخترش رودابه دل به زال بسته است چنين مى گويد:

همى گفت رودابه را رود خون                         به روى زمين بركنم هم كنون

مرا گفت چون دختر آمد پديد              ببايستش اندر زمان سر بريد

نكشتم بگشتم زراه نيا                                        كنون ساخت بر من چنين كيميا

يا هنگامى كه افراسياب از عشق و دلداگى دخترش منيژه آگاه مى شود:

به دست از مژه خون مژگان برفت                     برآشفت و اين داستان بازگفت

كرا از پس پرده دختر بود                                 اگر تاج دارد بداختر بود

كرا دختر آيد به جاى پسر                                 به از گور داماد نايد بدر

و زمانى كه قيصر روم مى شنود كه كتايون دخترش مايه ورى بى نام و نشان (گشتاسب) را به شوهرى برگزيده است به گزارنده خبر:

چنين داد پاسخ كه دختر مباد                            كه از پرده عيب آورد برنژاد

اگر من سپارم بدو دخترم                                  به ننگ اندرون پست گردد سرم

هم او را و آن را كه او برگزيد                          به كاخ اندرون سر ببايد بريد

اما پاسخ فردوسى به همه اين ناسزاگويى ها اين است:

چو فرزند باشد به آيين فر                                  گرامى به دل بر چه ماده چه نر

از فردوسى كه بگذريم در نگاه ديگر شاعران و اديبان بزرگ تصويرهاى كم و بيش منفى فراوان مى بينيم. خاقانى شروانى(4) يكى از منفى بافترين شاعران درباره زن است. عجيب است كه او در يك جا مادرش را مورد ستايش قرار مى دهد و ((حق دل مهربان)) او را نگاه مى دارد اما در جاى ديگر آرزو مى كند اى كاش مادرش نيز از مادر خود زاييده نمى شد.

چند بيتى از قصيده مدحيه او را در شإن مادرش مرور مى كنيم:

اى ريزه روزى تو بوده                                      از ريزش ريسمان مادر

خو كرده به تنگناى شروان                                با تنگى آب و نان مادر

زير صدف كسى نرفته                                       جز آن خدا و آن مادر

اى باز سپيد چند باشى                                       محبوس به آشيان مادر

شرمت نايد كه چون كبوتر                                روزى خورى از دهان مادر

تا كى چو مسيح بر تو نبيند                                 از بى پدرى نشان مادر

با اين همه هم نگاه مى دار                                حق دل مهربان مادر

اما انديشه ناصحيح خاقانى كه رنگ و بوى عرب دوره جاهليت را دارد, از دختر چنان گريزان است كه اعراب بدوى از آمدن دختر خشمناك مى شدند. او از اينكه فرزندانش همه پسرند بى نهايت خرسند است و مى گويد دخترى كه برادرانى چنين داشته باشد عروس بهشت و بانوى كشور است اما جنس دختر را از هر چيز سزاوارتر, آغوش خاك است!

مرا چه نقصان كز جفت من نزاد اكنون             به چشم زخم هزاران پسر يكى دختر

كه دخترى كه از اين سان برادران دارد                         عروس دهرش خوانند و بانوى كشور

اگر بميرد باشد بهشت را بانو                                         وگر بماند زيبد مسيح را خواهر

اگرچه هست بدينسان خداش مرگ دهاد                      كه گور بهتر داماد ومرگ به اختر

مرا ز زادن دختر چه خرمى باشد                                   كه كاش مادر من هم نزادى از مادر

نيازى به گفتن ندارد كه اگر مادر شاعر نبود, خاقانى اى پا به عرصه هستى نمى گذاشت و شگفت است شاعر به كسى كه هستى اش از هستى اوست چنين اهانتى روا مى دارد.

خوب است جواب خاقانى را از زبان امير خسرو دهلوى(5) شاعر بزرگ پارسى گوى سرزمين هند بشنويم كه:

پدرم هم زمادر است آخر                                 مادرم نيز دختر است آخر

گر نه بر در صدف نقاب شدى              قطره آب باز آب شدى

دانه بى كشت كى به بار آيد                             آسمان بى زمين چه كار آيد

بى پدر ممكن است شد معلوم                           چون مسيحا زمريم معصوم

ليك بى مادر خجسته وجود                              ولدى را نگفته كس مولود

در آثار سعدى(6) عنصر زن از دو جهت قابل مطالعه است. اول نگرش تغزلى و عاشقانه او كه بيشتر در غزلياتش نمود دارد و دوم نگرش اخلاقى و اجتماعى اش كه در بوستان و گلستان به چشم مى خورد.

در نگاه تغزلى و عاشقانه سعدى خود را در حد يك عاشق پاكباخته بر آستان معشوق نشان مى دهد و در مخاطب هر آنچه مى بيند لطف است و جمال و دلبرى و بى وفايى آميخته با حسن كه تمناى وصال را شديدتر مى كند:

چو تو آمدى مرا بس كه حديث خويش گفتم              چو تو ايستاده باشى ادب آنكه من بيفتم

تو اگر چنين لطيف از در بوستان در آيى                       گل سرخ شرم دارد كه چرا همى شكفتم

چو به منتها رسد گل, برود قرار بلبل                              همه خلق را خبر شد غم دل كه مى نهفتم

به اميد آن كه جايى قدمى نهاده باشى                           همه خاكهاى شيراز به ديدگان برفتم

دو سه بامداد ديگر كه نسيم و گل برآيد                        بتر از هزاردستان بكشد فراق جفتم

نشنيده اى كه فرهاد چگونه سنگ سفتى                        نه چوسنگ آستانت كه به آب ديده سفتم

نه عجب شب درازم كه دو ديده باز باشد                      به خيالت اى ستمگر عجب است اگر بخفتم

زهزار خون سعدى بحلند بندگانت                                تو بگوى تا بريزند و بگو كه من نگفتم

البته اين يك مشت از صدها خروار است. كمتر غزل سعدى در هواى غير عاشقانه سروده شده است. ادعاى عارفانگى غزلياتى از اين دست ادعايى مردود است زيرا مثلا آنجا كه مى گويد: ((به خيالت اى ستمگر عجب است اگر بخفتم)) روشن است كه مخاطب او كيست؟

او در غزلهايش كشيدن بار جور يار را آسان و قابل تحمل مى داند:

چو مى توان به صبورى كشيد جور عدو                        چرا صبور نباشم كه جور يار كشم

اما در گلستان كه يك كتاب اخلاقى و تربيتى است از دست زن بدخوى ناله سرمى دهد:

زن بد در سراى مرد نكو                                   هم در اين عالم است دوزخ او

زينهار از قرين بد زنهار!                                    و قنا ربنا عذاب النار

در نگرش اخلاقى و اجتماعى سعدى, زنى مطلوب است كه خوبروى و مستور و نيك خوى باشد:

دلارام باشد زن نيك خواه                                وليكن زن بد خدايا پناه!

تهى پاى رفتن به از كفش تنگ                         بلاى سفر به كه در خانه جنگ

به زندان قاضى گرفتار به                                   كه در خانه ديدن بر ابرو گره

زن خوب رخ رامش افزاى و بس                      كه زن باشد از درد فريادرس

چو مستور باشد زن نيك خوى              به ديدار او در بهشت است شوى

سعدى در باب اخلاق زناشويى بيش از هر چيز متإثر از قرآن است كه محيط خانه را محيط آرامش و تسكين خاطر مى داند: ((و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان فى ذلك لايات لقوم يتفكرون)). (و از نشانه هاى او اينكه همسرانى از جنس خود شما براى شما آفريد تا در كنار آنها آرامش يابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد. در اين نشانه هايى است براى گروهى كه تفكر مى كنند.)

سعدى در بوستان ((شاهد بازى)) را كه نشانه هوس بازى است مايه خانه خرابى مى داند و تشويق به ((زن گرفتن)) مى نمايد:

خرابت كند شاهد خانه كن                               برو خانه آبادگردان به زن

نشايد هوس باختن با گلى                                  كه هر بامدادش بود بلبلى

چو خود را به هر مجلسى شمع كرد                  تو ديگر چو پروانه گردش مگرد

فرمانبرى و اطاعت از شوى و پارسايى و امانتدارى از ويژگيهايى است كه سعدى براى يك زن خوب برمى شمرد:

زن خوب فرمانبر پارسا                          كند مرد درويش را پادشا

پى‏نوشت‏ها:

1 ـ شاعر حماسه سراى بزرگ ايرانى (و. 329 يا 330 ه.ق ـ ف 411 يا 416 ه.ق)

در ((فاز)) يا ((پاز)) طوس در دهه سوم قرن چهارم هجرى متولد شد. در سن 35 سالگى نظم شاهنامه را آغاز كرد و پس از 35 سال يعنى در 70 يا 71 سالگى آن را به پايان رسانيد. شاهنامه شامل سرگذشت پادشاهان سلسله هاى داستانى (پيشدادى و كيانى) و سلسله تاريخى ساسانى است.

2 ـ دكتر محمدعلى اسلامى ندوشن. آواها و ايماها, تهران 1370, ص26.

3 ـ همان, ص22.

4 ـ افضل الدين بديل (ابراهيم) بن نجيب الدين على شروانى, ملقب به حسان العجم شاعر مشهور, (و. حدود 520 ـ ف 582) تخلص وى در آغاز ((حقايقى)) بود ولى پس از معرفى به خدمت خاقان منوچهر به توسط ابوالعلإ استاد اخير او را خاقانى ناميد. در پايان عمر ميل به عزلت يافت و در تبريز ساكن شد و در همان شهر درگذشت.

5 ـ (و.پتيالى[ هند] 651 ـ ف.دهلى 705 ه$.ق). اميرخسرو در دهلى رشد يافت و در ادبيات فارسى متبحر شد. در غزل پيرو سعدى بود و از الفاظ و معانى شاعران متصوف ايرانى استفاده مى كرد. خمسه اى فراهم آورده است شامل: مطلع الانوار, خسرو و شيرين, مجنون و ليلى, آينه اسكندرى, هشت بهشت.

 

6 ـ مشرف الدين مصلح بن عبدالله شيرازى, نويسنده و گوينده بزرگ قرن هفتم هجرى, در شيراز به كسب علم پرداخت و سپس به بغداد رفت و در مدرسه نظاميه به تحصيل مشغول شد. وى طبعى ناآرام داشت و به سير در آفاق و انفس متمايل بود. پس از سفرهاى طولانى به شام و حجاز و شمال آفريقا و آشنايى و مصاحبت با اقوام مختلف به شيراز برگشت و به تإليف شاهكارهاى خود دست يازيد. آثار به جامانده از او از اين قرار است. بوستان (سعدى نامه),گلستان و قصايد و غزليات و قطعات و ترجيع بندها و رباعيات و مقالاتى كه در كليات سعدى فراهم آمده است. عمده مهارت سعدى در غزل عاشقانه است. سعدى در شيراز درگذشت و آرامگاه او هم بدانجاست.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت: 10:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره منطق فازی

بازديد: 581

 

مقدمه             Introduction

 

 تعریف منطق فازی  

بر خلاف منطق بولي،كه به هر گزاره ارزش درست يا غلط را نسبت مي دهد، منطق فازي درجه درستي به گزاره ها نسبت مي‌دهد.كامپيوتر ها مي توانند از منطق فازيبراي نشان دادن ايده هاي مبهم و غير دقيق استفاده كنند مانند گرما و بلندي وغیره که در بخشهای بعدی و طی توضیح کاربردهای این منطق، مطلب روشن تر خواهد شد.

- معرفی پرفسور لطفعلی عسکرزاده:

لطفعلی‌عسکرزاده (لطفی ‌عسکرزاده، لطفی زاده، لطفی ع. زاده) استاد دانشگاه برکلی در کالیفورنیا و واضع نظریهٔ منطق فازی است که در بخش یادکرد منابع اکثر متون فنی مربوط به منطق فازی نام او بصورت  (زاده) ذکر می‌شود.

وی در سال ۱۹۲۱ میلادی در شهر باکوی آذربایجان متولد شد.وی تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در تهران (دبیرستان البرز) و تحصیلات عالی را در دانشگاه تهران انجام داد. لطفی زاده در امتحانات کنکور سراسری، مقام دوم را کسب نمود. در سال ۱۹۴۲ رشته الکترونيک دانشگاه تهران را با موفقيت به پايان رساند و در طی جنگ دوم جهانی برای ادامه تحصيلات به آمريکا رفت.  

به طور خلاصه:

- سال 1946اخذ درجه کارشناسی ارشد مهندسی برق از دانشگاه فنی ماساچوست (ام.آی.تی)

- سال 1959 رفتن به برکلی و تدريس الکتروتکنيک

- سال 1963 گرفتن کرسی استادی در الکتروتکنیک و علوم کامپیوتر

- سال 1965 ارائه منطق فازی برای اولین بار

- سال 1991 بازنشستگی رسمی و اقامت در سانفرانسیسکو

- دارای 23 دکترای افتخاری از دانشگاههای معتبر دنیا

- دارای بیش از 200 مقاله علمی

- دارای مقام ” مشاور“ در هیئت تحریریه 50 مجله علمی دنیا

 

نظریه فازی          Fuzzy Theory

 

رياضيات فازي يک فرا مجموعه از منطق بولي است که بر مفهوم درستي نسبي، دلالت مي کند. منطق کلاسيک هر چيزي را بر اساس يک سيستم دوتائي نشان مي دهد ( درست يا غلط، 0 يا 1، سياه يا سفيد) ولي منطق فازي درستي هر چيزي را با يک عدد که مقدار آن بين صفر و يک است نشان مي دهد. مثلاً اگر رنگ سياه را عدد صفر و رنگ سفيد را عدد 1 نشان دهيم، آن گاه رنگ خاکستري عددي نزديک به صفر خواهد بود..

 

منطق فازي معتقد است که ابهام در ماهيت علم است. بر خلاف ديگران که معتقدند که بايد تقريب‌ها را دقيق‌تر کرد تا بهره‌وري افزايش يابد، لطفي‌زاده معتقد است که بايد به دنبال ساختن مدل‌هايي بود که ابهام را به عنوان بخشي از سيستم مدل کند. در منطق ارسطويي، يک دسته‌بندي درست و نادرست وجود دارد. تمام گزاره‌ها درست يا نادرست هستند. بنابراين جمله «هوا سرد است»، در مدل ارسطويي اساساً يک گزاره نمي‌باشد، چرا که مقدار سرد بودن براي افراد مختلف متفاوت است و اين جمله اساساً هميشه درست يا هميشه نادرست نيست.  

در منطق فازي، جملاتي هستند که مقداري درست و مقداري نادرست هستند. براي مثال، جمله "هوا سرد است" يک گزاره منطقي فازي مي‌باشد که درستي آن گاهي کم و گاهي زياد است. گاهي هميشه درست و گاهي هميشه نادرست و گاهي تا حدودي درست است. منطق فازي مي‌تواند پايه‌ريز بنياني براي فن‌آوري جديدي باشد که تا کنون هم دست‌آورد‌هاي فراواني داشته است  

پارادايم حاكم بر يك كنترلر فازي به اين ترتيب است كه متغيرهاي دنياي واقعي به عنوان ورودي دريافت مي‌شوند. قوانين فازي آن‌ها را به متغيرهاي معنايي تبديل مي‌كند. فرآيند فازي اين ورودي را مي‌گيرد و خروجي معنايي توليد مي‌كند و سرانجام خروجي‌ها به زبان دنياي واقعي ترجمه مي‌شوند.   

- اگر با پارکینگ پر مواجه شوید كجا اتومبيل خود را پارك مي‌كنيد؟

- با كمي اغماض مي‌شود يك ماشين را در پارکینگ جاي داد

- به هرحال تصميم مي‌گيريد و ماشين خود را پارك مي‌كنيد

- علم رياضيات و آمار و احتمال در مواجهه با چنين شرايطي قادر به پاسخگويي نيست. اگر قرار بود بر اساس منطق صفر و يك يا باينري كامپيوتر، روباتي ساخته شود تا اتوميبل شما را در يك مكان مناسب پارك‌ كند، احتمالش كم بود. چنين روباتي به احتمال زياد ناكام از پاركينگ خارج مي‌شد. پس شما با چه منطقي توانستيد اتومبيل خود را پارك‌ كنيد؟ شما از منطق فازي استفاده كرديد

کاربردهای تئوری فازی 

تئوری فازی در مسیر راه خود علاقمندانی پیدا کرد.

در ابتدا به کندی ولی بعدا با سرعتی بی نظیر رشد کرده و فراگیر شد.

پیشقدمی ژاپنی ها در بکارگیری منطق فازی در سیستم کنترل (از جمله در تجهیزات صنعتی، مترو، لوازم خانگی و غیره ) نقش مهمی در جلب توجه جهانیان و بویژه متخصصان و مهندسان غربی به کارآیی و اثربخشی این تئوری داشت.   

البته سیستمهای فازی، سیستمهای غیرفازی را کنار نزده اند، بلکه به تکمیل آنها پرداخته اند.

کاربردهای تئوری فازی در علوم مختلف اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، مدیریتی، پزشکی و سایر علوم بشدت مورد توجه است.

اخیرا موضوع محاسبات نرم مطرح شده است که اصول آن ائتلافی از چندین روش است که پایه ای برای مفهوم، طراحی و گسترش سیستمهای هوشمند است. اعضای اصلی این ائتلاف عبارتند از: منطق فازی، شبکه های عصبی، الگوریتمهای ژنتیکی، استدلال احتمالی و تئوری راف.

این روشها، اغلب بجای اینکه رقیب هم باشند، مکمل یکدیگرند. نمونه هایی از ترکیب این عوامل، سیستمهای عصبی-فازی هستند که در آنها از تکنیکهای شبکه عصبی برای تنظیم و بهینه سازی استفاده می شود.   

 

برخی از کاربردهای صنعتی تئوری فازی

 

- شاید معروفترین نمونه از بکارگیری منطق فازی، سیستم کنترل خط آهن زیرزمینی سندای ژاپن باشد. از سال 1987 که این سیستم توسط شرکت هیتاچی نصب شده است تا چندین سال بعد هرگز حادثه ای رخ نداده است. قطار، مسیر 13 کیلومتری را آنچنان هموار می پیماید که مسافران حتی در شرایط افزایش و یا کاهش شتاب نیازی به گرفتن میله ها و دستگیره های اطراف خود احساس نمی کنند. بعلاوه، سیستم فازی تا حدود ده درصد به انرژی کمتری نیاز دارد.   

- ماشین لباسشویی 

- دستگاه تهویه هوا   

- سیستم ترمز ضد قفل   ABS (Antilock Braking System)

دو عیب عمده قفل شدن چرخها:

1- دشواری کنترل و هدایت اتومبیل

2- اثربخشی ترمز با قفل شدن چرخها بهینه نیست.

سیستم فازی ترمز ضد قفل با کنترل دریچه های روغن ترمز، اثربخشی ترمز را بطور معناداری بهبود می بخشد.( در جاده های خشک، بارانی و برفی)   

- چراغ راهنمای هوشمند و کنترل ترافیک

- کاهش خطای آشکارسازهای اعلام حریق

- طراحی کفشهای طبی (پس از عمل زانو)

- سیستم کنترل گلوکز خون برای بیماران دیابتی

- سیستم کنترل قلب مصنوعی

- سیستم فرود خودکار در هواپیماهای جنگنده

- کنترل خودکار ایستگاههای پمپاژ فاضلاب    

- کنترل نیروگاههای فسیلی و اتمی

- حذف صداهای مزاحم در هواپیما

- تشخیص صدا، تصویر، دستخط و امضاء

- تشخیص تقلب در کارتهای اعتباری

- کنترل هوشمند آسانسورها

- یخچالهای کم مصرف و هوشمند

 

 

و دهها مورد دیگر000

 


Where to Get More Information

 

List books, articles, electronic sources

برخی از منابعی که در این مقاله از آنان بهره برده ام و برای اطلاعات بیشتر می توان استفاده نمود:

  •  کتاب سیستمهای فازی برای پردازش اطلاعات
  •  کتاب کاربردهای صنعتی منطق و شبکه های عصبی فازی
  •  کتاب مقدمه ای بر نظریه مجموعه های فازی

 http://www.eeuok.com  

http://www.academist.ir

http://www.shabakeh-mag.com

http://www.roodbari.com    

http://www.alisalar.blogsky.com     

http://fazi.blogfa.com        

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت: 13:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

عوامل جذب زن و مرد

بازديد: 545

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

عوامل جذب زن و مرد

تهیه و تنظیم :

فاطمه سادات درتومی

مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسب‌های بدنی یكدیگر توجه می‌كنند. اكثر ما انسان‌ها تناسب بدنی كاملی نداریم. یك نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و...

 

از نظر روانپزشکان 5 عامل در انتخاب همسر آینده شما دخیل است . به این 5 عامل توجه کنید:

 1. ژن CHM

 مطالعه‌های اخیر لكوس و دكونیگ سوئیسی نشان داده ما از نظر ژنتیكی قادر به تشخیص بو هستیم. وقتی فردی به شما می‌گوید بوی خوبی می‌دهید در واقع بدنش در حال تجزیه و تحلیل ژن‌های CHM شماست. این گروه از ژن‌ها، مسوول تدارك سیستم ایمنی هم هستند و وقتی قرار است عضوی اهدا شود، پزشكان توجه می‌كنند كه ژن‌های ‍CHM گیرنده و دهنده یكی باشد تا عضو پیوندی پس‌زده نشود.

 

معمولا اعضای یك خانواده ژن‌های CHM مشابهی دارند اما در خارج از خانواده موارد مشابه به سختی پیدا می‌شود. نكته بسیار جالب اینكه افرادی كه ژن‌های CHM آنها كاملا متضاد است جذب هم می‌شوند. برای اثبات این قضیه لكوس و دكونیگ تی‌شرت‌های چند مرد را به چند زن دادند تا بو كنند و لباسی را كه به نظرشان بوی جذاب‌تری دارد انتخاب كنند. نتایج بررسی‌ها نشان داد زنان لباس‌هایی را انتخاب می‌كنند كه متعلق به مردانی است كه ژن CHM آنها هیچ شباهتی به ژن‌های CHM آنها ندارد.

 

2. تناسب

 

مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسب‌های بدنی یكدیگر توجه می‌كنند. اكثر ما انسان‌ها تناسب بدنی كاملی نداریم. یك نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و دیگری پاهای كشیده اما این عدم تناسب گاهی به چشم جنس مخالف زیبا به نظر می‌رسد. رندی تورنهیل، روان‌پزشك آمریكایی به این نتیجه رسیده كه زنان هر چند به مردان غیرمتناسب علاقه داشته باشند به ویژه در دوره تخمك‌گذاری مردانی را جذاب می‌دانند كه بدنی كاملا متناسب دارند. دلیل آن هم تمایلی ناخودآگاه به داشتن فرزندانی متناسب است. مردان نیز زنانی كه اندامی متناسب دارند و اندازه دور كمر آنها كمتر از دور باسن شان است را جذاب‌تر و بارورتر می‌دانند.

3. هورمون‌ها

 تستوسترون هورمونی مردانه است كه باعث به‌وجود آمدن خوی خشن ماست. براساس تحقیقات هر چه میزان این هورمون بالاتر می‌رود میزان خوشبختی در میان زوجین كاهش می‌یابد.

 آمار نشان می‌دهد میزان خیانت، خشونت‌های خانگی و طلاق در میان زوجینی كه هورمون تستوسترون در جنس مرد بالاتر است، بیشتر دیده می‌شود. به همین دلیل زنان ناخودآگاه بیشتر به مردانی جذب می‌شوند كه صورتی نسبتا زنانه دارند.

 

4. شباهت

 شباهت، دلیل دیگر جذب شدن برخی زوجین به هم است. بیشتر مردان به سمت زنانی جذب می‌شوند كه نشان یا ردپایی از مادرشان داشته باشند. مدل مو، رنگ چشم، نوع حرف‌زدن، شكلی از رفتار... هر چیزی كه در ذهن یك مرد تداعی‌گر مادرش باشد، ممكن است باعث جذب او به یك زن شود.

 5. مهربانی

 جذاب بودن، تنها به دلیل داشتن یك ویژگی فیزیكی نیست. خلاق بودن ، مهربان و باهوش‌بودن از جمله ویژگی‌هایی است كه باعث جذب افراد به هم می‌شود. دیوید باس، روان‌شناس آمریكایی 10 سال پیش تحقیقی انجام داد و در آن از 10 هزار زن و مرد با 37 فرهنگ مختلف درخواست كرد معیارهای انتخاب همسر خود را بیان كنند.

 

 تمامی این افراد درصدر فهرست خود مهربانی و بعد از آن ذكاوت را قرار داده بودند. به نظر می‌رسد برای بزرگ كردن فرزندان و زندگی كردن در این دنیای ستمكار، زیبایی روح مهم‌تر از زیبایی جسم است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت: 12:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

قالب های شعر فارسی

بازديد: 751

قالب های شعرفارسی

 

مقدمه
   منظور از قالب یکشعر، شکل آرایش مصرعها و نظام قافیه آرایی آن است. شعر بهمفهوم عام خود نه در تعریف می گنجد و نه در قالب، ولی شاعران و مخاطبان آنها، بهمرور زمان به تفاهم هایی رسیده اند و شکلهایی خاص را در مصراع بندی و قافیه آراییشعر به رسمیت شناخته اند.

به این ترتیب در طول تاریخ، چند قالب پدید آمده و؛ شاعران کهن ما کمتر از محدوده این قالبها خارج شده اند. فقط در قرن اخیر، یکتحوّل جهش وار داشته ایم که اصول حاکم بر قالبهای شعر را تا حدّ زیادی دستخوش تغییرکرده است.

-1
قالب های کهن
در قالبهای کهن، شعر از تعدادی مصراع هموزن تشکیل می شود. موسیقی کناری نیز همواره وجود دارد و تابع نظم خاصی است.
هر قالب، فقط به وسیلهنظام قافیه آرایی خویش مشخّص می شود و وزن در این میان نقش چندانی ندارد. از میانبی نهایت شکلی که می توان برای قافیه آرایی داشت، فقط حدود چهارده شکل باب طبعشاعران فارسی قرار گرفته و به این ترتیب، قالبهای شعری رایج را پدید آورده است :

قصیده

مثنوی

غزل

قطعه

ترجیع بند

ترکیب بند

مسمط

مستزاد

رباعی

دو بیتی

تصنیف

چهارپاره

مفرد

تضمین



2
-قالب های نوین

تا اوایل قرن حاضر هجری شمسی ،شاعران ما دو اصل کلی تساویوزن مصراعهای شعر و نظم ثابت قافیه ها را رعایت کرده اند و اگر هم نوآوری درقالبهای شعر داشته اند، با حفظ این دو اصل بوده است. در آغاز این قرن، شاعرانی بهاین فکر افتادند که آن دو اصل کلّی را به کنار گذارندو نوآوری را فراتر از آن حدّ ومرز گسترش دهند. شعری که به این ترتیب سروده شد، شکلی بسیار متفاوت با شعرهای پیشاز خود داشت.
در این گونه شعرها، شاعر مقیّد نیست مصراعها را وزنی یکسان ببخشدو در چیدن مصراعهای هم قافیه، نظامی ثابت را ـ چنان که مثلاً در غزل یا مثنوی بود ـرعایت کند. طول مصراع، تابع طول جمله شاعر است و قافیه نیز هرگاه شاعر لازم بداندظاهر می شود. در این جا آزادی عمل بیشتر است و البته از موسیقی شعر کهن بی بهرهاست.
پدیدآورنده جدی این قالبها را نیما یوشیج می شمارند،. البته پیش از نیمایوشیج نیز اندک نمونه هایی از این گونه شعر دیده شده است، ولی نه قوّت آن شعرها درحدّی بوده که چندان قابل اعتنا باشد و نه شاعران آنها با جدّیت این شیوه را ادامهداده اند.
نوگرایی نیما و پیروان او، فقط در قالبهای شعر نبود. آنها در همهعناصر شعر معتقد به یک خانه تکانی جدّی بودند و حتّی می توان گفت تحوّلی که بهوسیله این افراد در عناصر خیال و زبان رخ داد، بسیار عمیق تر و کارسازتر از تحوّلدر قالب شعر بود.
شاعران کهن سرا می کوشیدند نظام موسیقیایی را حفظ کنند هرچنددر این میانه آسیبی هم به زبان و خیال وارد شود و شاعران نوگرا می کوشند آزادی عملخویش در خیال و زبان را حفظ کنند هرچند آسیبی متوجه موسیقی شود. پس می توان گفتپیدایش شعر نو، ناشی از یک سبک و سنگین کردن مجدّد عناصر شعر و ایجاد توازنی نوینبرای آنها بوده است.

قالب نیمایی

شعر آزاد

شعرسپید 

اینک به اجمال به شرح و توضیح قالب های شعرفارسی می پردازیم. ابتدا به بیان قالب های سنتی می پردازیم :

قصیده

قصیده نوعی از شعر است که دو مصراع بیت اول و مصراع های دومبقیه ی بیت های آن هم قافیه اند.
طول قصیده از 15 بیت تا 60 بیت می تواند باشد.

لحن و موضوع قصیده حماسی است و در آن از مدح و مفاخره و هجو و ذم و .... سخن می رود و مسائل دیگر از قبیل مسائل اخلاقی و دینی و وصف طبیعت در قصیده جنبهفرعی دارد.

هر چند قصاید شاعرانی چون ناصرخسرو به موضوعات مذهبی و فلسفی ومنوچهری و خاقانی به وصف طبیعت و سنایی به عرفان و مسعود سعد به حسبیه معروفند امامضمون اصلی قصیده مدح است و در قصاید عنصری و انوری نیز موضوع اصلی مدح کردن شاهاناست.

قصیده قالب رایح شعر فارسی از اوایل قرن چهارم تا پایان قرن ششم است واز این تاریخ به بعد غزل اندک اندک جای آن را می گیرد اما اوج قصیده سرائی در قرونپنجم و ششم است.

در قرن ششم بر اثر تحولات سیاسی و اجتماعی که رخ می دهد (بر روی کار آمدن سلجوقیان) بازار مدح از رونق می افتد و تصوف رواج می یابد و قصیدهکه اصل موضوع آن ستایش ممدوح در پایان شعر است جای خود را به دیگر قالب های شعری میدهد هر چند از این دوره به بعد هم قصیده دیده می شود اما دیگر قالب رایج نیست و غزلحتی وظیفه اصلی قصیده که مدح باشد را نیز بر عهده می گیرد.

سرانجام در قرنهفتم سعدی در طی قصیده ای مرگ قصیده را رسماً اعلام می کند و ساختمان سنتی آن در هممی شکند.

بعضی قصیده را "حماسه دروغین" خوانده اند چرا که در ادبیات حماسیقهرمان اغلب یک موجود اساطیری است که کارهای عجیب و خارج از توان بشر معمولی انجاممی دهد ولی در قصیده همه ی این صفات در مورد شخصی که کاملاً او ا می شناسیم و میدانیم هیچ یک از این کارها را نمی تواند بکند بکار می رود.

در قصیده هاییکه در مدح سلطان محمد غزنوی سروده شده است به نمونه های خوبی از این اغراق ها بر میخوریم که حتی اندکی هم با واقعیت شخصیت او سازگار نبوده است.

نمونه ای ازقصیده

قصیده "بهاریه" فرخی شامل صد و بیست و پنج بیت و در مدح سلطان محمودغزنوی است که برای نمونه ابیاتی از آن نقل می شود:

بهار تازه دمید، ای بهروی رشک بهار
بیا و روز مرا خوش کن و نبید بیار
همی به روی تو ماند بهاردیبا روی
همی سلامت روی تو و بقای بهار
رخ تو باغ من است و تو باغبان منی
مده به هیچکس از باغ من، گلی، ز نهار!
به روز معرکه، بسیار دیده پشت ملوک
به وقت حمله، فراوان دریده صف سوار
همیشه عادت او بر کشیدن اسلام
همیشههمت او نیست کردن کفار
عطای تو به همه جایگه رسید و، رسد
بلند همت تو برسپهر دایره وار
کجا تواند گفتن کس آنچه تو کردی
کجا رسد بر کردارهای توگفتار؟
تو آن شهی که ترا هر کجا شوی، شب و روز
همی رود ظفر و فتح، بر یمینو یسار
خدایگان جهان باش، وز جهان برخور
به کام زی و جهان را به کام خویشگذار

غزل

"
غزل" درلغت به معنی "حدیث عاشقی" است. در قرن ششم که قصیده در حال زوال بود "غزل" پا گرفتو در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید.

در قصیده موضوع اصلیآن است که در آخر شعر "مدح" کسی گفته شود و در واقع منظور اصلی "ممدوح" است اما درغزل "معشوق" مهم است و در آخر شعر شاعر اسم خود را می آورد و با معشوق سخن می گویدو راز و نیاز می کند.
این "معشوق" گاهی زمینی است اما پست و بازاری نیست و گاهیآسمانی است و عرفانی.

ابیات غزل بین 5 تا 10 ییت دارد و دو مصراع اولین بیتو مصراع دوم بقیه ابیات هم قافیه اند.

غزل را می توان به شکل زیر تصویرکرد:

......................
الف///////// ...................... الف
......................
ب ////////// ...................... الف
......................
ج ////////// ...................... الف

موضوعات اصلی غزل بیان احساسات و ذکر معشوق و شکایت از بخت و روزگار است. البته موضوع غزل به این موضوعات محدود نمی شود و در ادب فارسی به غزل هایی بر میخوریم که شامل مطالب اخلاقی و حکیمانه هستند.

هر چند غزل فارسی تحت تأثیرادبیات عرب بوجود آمد بدین معنی که در ادبیات عرب قصاید غنائی رواج یافت (در اینزمان قصیده در ایران مدحی بود و غزل فقط در قسمت اول آن دیده می شود) و در قرن پنجمبه تقلید از این قصاید غنایی غزل فارسی به عنوان نوع مستقلی از قصیده جدا شد، اماموضوعات غزل فارسی اصالت دارد و مثلاً غزل عرفانی به سبک شاعران ما در ادبیات عربنادر است.

نمونه ای از غزل سعدی:

هزار جهد بکردم که سر عشقبپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کسنسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان منآمد
دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوش
من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم
بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

نمونه ای از غزل حافظ:

ایپادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایمگل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفشبا باد همیکردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسلهمیرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از توچنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکتهکه در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تورنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بسترناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندینیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم میده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

نمونه ای از غزل عراقی:

نخستینباده کاندر جام کردند
ز چشم مست ساقی وام کردند
چو با خود یافتند اهل طربرا
شراب بیخودی در جام کردند
ز بهر صید دلهای جهانی
کمند زلف خوبان دامکردند
به گیتی هرکجا درد دلی بود
بهم کردند و عشقش نام کردند
جمالخویشتن را جلوه دادند
به یک جلوه دو عالم رام کردند
دلی را تا به دست آرند،هر دم
سر زلفین خود را دام کردند
چو خود کردند راز خویشتن فاش
عراقی راچرا بدنام کردند؟

 قطعه

"
قطعه" شعریاست که معمولاً مصراع های اولین بیت آن هم قافیه نیستند ولی مصراع دوم تمام ادبیاتآن هم قافیه اند. طول قطعه دو بیت یا بیشتر است.

......................
الف///////// ...................... ب
......................
ج ////////// ...................... ب
......................
د ////////// ...................... ب

قطعه رابیشتر در بیان مطالب اخلاقی و تعلیمی و مناظره و نامه نگاری بکار می برند.

قدیمی ترین قطعه ها مربوط به ابن یمین است و از بین شاعران معاصر پرویناعتصامی نیز بیشتر اشعارش را در قالب قطعه سروده است.

پروین اعتصامی مناظرههای زیادی در قالب قطعه دارد از قبیل مناظره نخ و سوزن، سیر و پیاز و ......

شکل تصویری قطعه به شکل زیر است:



علت اسم گذاری قطعه ایناست که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک قصیده برداشته شده باشد و درواقع قطعه ای از یک قصیده است.

نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی ----- بررستو بردمید بر او بر، به روز بیست

پرسیدازچنار که توچند روزه ای؟ ----- گفتاچنار سال مرا بیشتر ز سی است

خندید پس بدو که من از تو به بیست روز ----- برتر شدم بگوی که این کاهلیت چیست؟

او را چنارگفت که امروز ای کدو ----- باتو مراهنوز نه هنگام داوری است

فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان ----- آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست!!!

(
انوری)
مثنوی

واژه یمثنوی از کلمه ی "مثنی" به معنی دوتائی گرفته شده است. زیرا در هر بیت دو قافیهآمده است که با قافیه بیت بعد فرق می کند.

از آنجا که مثنوی به لحاظ قافیهمحدودیت ندارد بیشتر برای موضوعات طولانی به کار می رود.

خصوصیات مثنویباعث شده است که داستان ها اغلب در قالب مثنوی سروده شوند. علاوه بر داستان سرایی،برای هر موضوعی که طولانی باشد هم از مثنوی استفاده می شود.

مثلاً درادبیات آموزشی مثل آموزه های صوفیان هم از قالب مثنوی بهره می برده اند.

سرودن مثنوی از قرن سوم و چهارم هجری آغاز شده است که از بهترین مثنوی هامی توان به شاهنامه فردوسی، حدیقه سنایی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی اشاره کرد.

قدیمی ترین مثنوی سروده شده- که اکنون به جز چند بیت چیزی از آن در دستنیست- مربوط به رودکی است که متن کلیله و دمنه را در قالب مثنوی به نظم در آوردهبود.

نمونه ای از مثنوی از بوستان سعدی

حکایت

یکی گربه درخانه زال بود----- که برگشته ایام و بد حال بود
روان شد به مهمان سرایامیر----- غلامان سلطان زدند شر به تیر
چکان خونش از استخوان می دوید---همی گفتو از هول جان می دوید
اگر جستم از دست این تیر زن----- من و موش و ویرانه پیرزن

ترجیع بند

ترجیعبند از چند قطعه شعر تشکیل شده است که هر کدام از این قطعه شعرها دارای قافیه و وزنیکسان هستند و در آخر هر رشته شعر یک بیت یکسان با قافیه ای جداگانه تکرار می شود.

بهترین ترجیح بندهای مربوط به سعدی ، هاتف و فرخی است.

از ترجیعبندهای معروف ادبی فارسی ترجیع بند هاتف است که بیت ترجیع آن این است:


که نیکی هست و هیچ نیست جز او ----- وحده لا اله الا هو



نمونه ای از ترجیع بند از دیوان سعدی

دردا که به لب رسیدجانم ----- آوخ که ز دست شد عنانم

کس دید چو من ضعیف هرگز ----- کز هستیخویش در گمانم

پروانه ام اوفتان و خیزان ----- یکبار بسوز و وارهانم

گر لطف کنی به جای اینم ----- ورجور کنی سرای آنم

بنشینم و صبر پیشگیرم ----- دنباله کار خویش گیرم

زان رفتن و آمدن چگویم ----- می آیی و میروم من از هوش

یاران به نصیحتم چه گویند ----- بنشین و صبور باش و مخروش

ای خام، من این چنین در آتش ----- عیبم مکن ار برآورم جوش

تا جهدبود به جان بکوشم ----- و آنگه به ضرورت از بن گوش

بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله ی کار خویش گیرم

ای بر تو قبای حسن چالاک ----- صد پیرهن ازجدائیت چاک

پیشت به تواضع است گویی ----- افتادن آفتاب بر خاک

ماخاک شویم و هم نگردد ----- خاک درت از جبین ما پاک

مهر از تو توان بریدهیهات ----- کس بر تو توان گزید حاشاک

بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنبالهی کار خویش گیرم

**
توضیح: به علت طولانی بودن ترجیع بند تنها قسمتهایی ازآن انتخاب شده است که نشان دهنده ساختار شعری ترجیع بند باشد.

ترکیب بند

ترکیببند از لحاظ ساختار شعری مانند "ترجیع بند" است و تنها تفاوت آن این است که بیتتکرار شده در بین قطعه های شعر یکسان نیستند.

از ترکیب بندهای معروف ترکیببند محتشم کاشانی در توصیف واقعه ی کربلاست.





نمونه ی ترکیببند از وحشی بافقی


دوستان شرح پریشانی من گوش کنید ----- داستان غمپنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید ----- گفت و گوی من وحیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جانسوز نهفتن تا کی

 سوختم سوختم این سوز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکنکویی بودیم ----- ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل و دین باخته، دیوانهرویی بودیم ----- بسته سلسله ی سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من ودل بند نبود

 یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همهبیمار نداشت -----سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت

این همه مشتری و گرمیبازار نداشت ----- یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدشمن بودم

 باعث گرمی بازار شدش من بودم


**
توضیح: به علت طولانیبودن، تنها قسمت هایی از ترکیب بند که نشان دهنده ی ساختار شعری آن باشد انتخاب شدهاست.

 

 

مسمط
مجموعهجدید مصراع همقافیه (بند مسمط) و یک مصراع که قافیه آن مستقل است. (رشته مسمط یامصراع تسمیط) و این شکل چند بار با قافیه های متفاوت تکرار می شود.

و امامصراع های جدا با هم قافیه دارند، بدین نحو: الفالفالفی ببب ی ح حجی بهمسمط هایی که بند مسمط و رشته مسمط آنها مجموعه سه مصراع باشد مسمط مثلث به چهارمصراع مربع و به پنج مصراعی مخمس و به شش مصرایی مسدس گویند. مسمط حداقل مثلث وحداکثر (معمولاً) مسدس است و همه مسمطات منوچهری مسدس است.

مانند:

گویی بط سپید جامه به صابون زده است --- کبک دری ساق پای در قدح خون زدهاست

بر گل تر دلیب، گنج فریدون زده است --- لشگر چین در بهار، خیمه به هامونزده است

لاله سوی جویبار خرگه بیرون زده است --- خیمه آن سبزگون خرگه اینآتشین



باز مرا طبع شعر سخت به جوش آمده است کم سخن عندلیب،دوشبه گوش آمده است

از شغب مردمان لاله به جوش آمده است --- زیر به بانگ آمدهاست بم بخروش آمده است

نسترن مشکبوی، مشک فروش آمده است --- سیمش در گردناست، مشکش در آستین

مسمط معمولاً ساختمان قصیده را دارد اول آن تغزل است وبعد تخلص به مدح می پردازد. این نوع جدید مسمط است که به ابتکار منوچهری از مسمطقدیم ساخته شده است، مسمط قدیم بیتی است چند لختی که لخت های آن یک قافیه دارند (قافیه درونی) و لخت آخری آن با لخت های آخر ابیات دیگر هم قافیه است (قافیهبیرونی) او گاهی به این گونه اشعار شعر مسجع گویند و نمونه آن در اشعار مولانا زیاداست.


دیده سیرست مرا جان دلیرست مرا ----- زهره شیرست مرا، زهره تابیدهشدم

شکر کند عاشق حق، کز همه بردیم سبق ---- بر زبر هفت طبق، اختر رخشندهشدم

باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان----- کز رخ آن شاه جهان فرخ وفرخنده شدم

این ابیات را می توان به شکل زیر (مسمط و مربع) نوشت:

دیده سیرت مرا ----- جان دلبراست مرا

زهره شیرست مرا ---- زهرهتابنده شدم

که هر مصراع آن دو بار مفتعلن و به اصطلاح عروصی مربع است که درشعر فارسی مفعول نیست و ابیات فارسی معمولاً مسدس و یا مثمن هستند. از این رومنوچهری این پاره ها را طولانی تر کرد و به حد مصراع مفعول در شعر فارسی رساند.

  مستزاد

مستزادشعری است که در آخر مصراع های یک رباعی یا غزل یا قطعه، جمله ی کوتاهی از نثرآهنگین و مسجع اضافه می کنند که از لحاظ معنی به آن مصراع مربوط است ولی با وزناصلی شعر هماهنگ نیست.

در واقع کلمه ی مستزاد به معنی "زیاد شده" هم همینمعنی را می دهد و علت نام گذاری این نوع شعر هم قطعه اضافه شده در پایان هر مصراعاست.

نمونه ی چند مستزاد

گیرم که ز مال و زرکسی قارون شد ---------- مرگ است زپی!

یا آن که به علم و دانش افلاطون شد ---------- کو حاصل وی؟

اندوخته ام ز کف همه بیرون شد ---------- کو ناله ینی؟

ز اندیشه کونین دلم پرخون شد ---------- کو ساغر می؟
(مشتاقاصفهانی)

گر حاجت خود بری به درگاه خدا ---------- با صدق و صفا

حاجات ترا کند خداوند روا ---------- بی چون و چرا

ز نهار مبر حاجتخود در بر خلق ---------- با جامه ی دلق

کز خلق نیاید کرم وجود و عطا ---------- بی شرک و ریا
(سنا)
رباعی

"
رباعی" از کلمه ی "رباع" به معنی "چهارتایی" گرفته شده است.

"
رباعی" شعری است چهار مصراعی که بر وزن "لاحول و لاقوةالابالله" سروده می شود.

سه مصراع اول رباعی تقریباً مقدمه ای برای منظورشاعر هستند و حرف اصلی در مصراع چهارم گفته می شود.

رباعی در قدیم را ازلحاظ موضوع می توان به سه دسته تقسیم کرد:

الف) رباعی عاشقانه: مثل رباعیهای رودکی

ب) رباعی صوفیانه : مثل رباعی های ابوسعید ابوالخیر، عطار ومولوی

ج) رباعی فلسفی: مثل رباعی های خیام

شکل رباعیبه صورت زیر است:

.....................
الف ///////// ..................... الف

.....................
ب ///////// ....................... الف

البته در زمانهای قدیم بعضی رباعی ها دارایچهار مصراع هم قافیه بودند.

نمونه هایی از رباعی:

جز من اگرت عاشقشیداست بگو ----- ور میل دلت به جانت ماست بگو

ور هیچ مرا در دل تو جاستبگو ----- گر هست بگو، نیست بگو، راست بگو
(
مولوی)

هر سبزه که بر کنارجویی رسته است ---- گویی زلب فرشته خویی رسته است

پا بر سر سبزه تا بهخواری ننهی ---- کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است
(
خیام)

دوبیتی

کلمه ی "دوبیتی" علاوه بر اینکه در موردرباعی به کار می رود به معنی شعری است که دارای چهار مصراع است. دوبیتی شعری است کهدارای چهار مصراع است و می تواند در هر وزنی سروده شود. رباعی نیز در واقع یک نوعدوبیتی است که وزن خاصی دارد. بیشتر دو بیتی های مربوط به بابا طاهر است.


نمونه هایی از دو بیتی های باباطاهر:

دل عاشق به پیغامیبسازد ----- خمارآلوده با جامی بسازد

مرا کیفیت چشم تو کافی است ----- ریاضت کش به بادامی بسازد

***

ز دست دیده و دل هر دو فریاد ----- هر آنچه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد-------------زنم بردیده تا دل گردد آزاد

***

جوونی هم بهاری بود و گذشت ----- به مایک اعتباری بود و بگذشت

میون ما و تو یک الفتی بود. ------ که آن همنوبهاری بود و گذشت

 تصنیف

بوی جویمولیان آید همی ------ یاد یار مهربان آید همی

این شعر منسوب به رودکی راکه همراه با چنگ خوانده میشده شاید بتوان تصنیف دانست و از آن به بعد نیز عده ای ازشاعران اشعار خویش را همراه با عود و چنگ می خوانده اند.

در قرن ششم و هفتمتصنیف سرائی معمول بوده چنانکه دولتشاه سمرقندی نوشته است عبدالقادر عودی برای ابنحسام هروی (متوفی به سال 737- ه ق) تصنیفی سرود.

در روزگار صفویه نیزسرودن تصنیف معمول و متداول بوده است از جمله تصنیف سازان می توان به شاهمرادخوانساری اشاره کرد که تصنیف های متعددی را سرود.

در عهد زندیه تصنیف هایزیادی درباره رشادت لطفعلی خان زند سروده شد.

در زمان ناصرالدین شاه قاجارنیز ترانه های زیادی دهان به دهان برگشت که می توان به تصنیف هائی که درباره ظلالسلطان در دوران حکومتش در اصفهان و یا تصنیف درباره ی ماشین دودی شهر ری اشاره شداما مشهورترین تصنیف ساز دوره قاجاریه میرزا علی اکبر خان شیدا بود که همراه باتصنیف، سه تار می زد.

عارف قزوینی تصنیف ساز و شاعر معروف اولین کسی بود کهتصنیف را برای مقاصد سیاسی و میهنی سرود
ملک الشعرای بهار و رهی معیری نیز ازتصنیف سازان معروف بودند.

نمونه ای از تصنیف های ملک الشعرای بهار که دردستگاه ماهور خوانده می شود:

زمن نگارم / خبر ندارد/ بحال زارم/ نظر ندارد

خبر ندارم / من از دل خود / دل من از من / خبر ندارد

کجا رود دل کهدلبرش نیست/ کجا پرد مرغ / که پر ندارد

امان ازین عشق / فغان ازین عشق / کهغیر خون / جگر ندارد

همه سیاهی/ همه تباهی / مگر شب ما / سحر ندارد

بهار مضطر مثال دیگر / که آه و زاری / اثر ندارد

چهارپاره


"
چهارپاره" از قالب های جدیدی است که همزمان با رواجشعر نو بوجود آمده است.

"
چهارپاره" مجموعه ای از دو بیتی هایی است که در کلیک شعر را می سازند.

دو بیتی های تشکیل دهنده چهارپاره از لحاظ قافیه با همتفاوت دارند.

نمونه ای از چهارپاره:

فالگیر

کند ویآفتاب به پهلو فتاده بود ----- زنبورهای نور زگردشگریخته


درپشت سبزه های لگدکوب آسمان----- گلبرگ های سرخ شفق تازهریخته


***


کف بین پیرد باد درآمد ز راه دور ----- پیچیده شالزرد خزان را بهگردنش


آن روز میهمان درختان کوچه بود ----- تابشنوند راز خود از فالروشنش
***                                             
در هر قدمکه رفت درختی سلام گفت----- هر شاخه دست خویش به سویشدراز کرد


او دست های یک یکشان را کنار زد ----- چون کولیان نوای غریبانهساز کرد

***

آن قدر خواند که زاغان شامگاه ----- شب را ز لابلای درختانصدا زدند

از بیم آن صدا به زمینریخت برگ ها----- گویی هزار چلچله را درهوا زدند


***                             



شب همچو آبی از سراین برگ ها گذشت ----- هربرگ همچو نیمه دستیبریده بود


هر چند نقشی از کف این دست هانخواند ----- کف بین باد طالع هر برگدیده بود

(
نادرنادرپور)

   مفردات

هر شعری حداقل یک بیت دارد.

"
مفرد" شعری تک بیتی است که شاعر تمام مقصود خود را در همان یک بیت بیان می کند.

"
مفرد" یا همان "تک بیت" اغلب برای بیان نکته های اخلاقی به کار می رود.

در "مفرد" گاهی دو مصراع هم قافیه هستند و گاهی دارای قافیه نیستند.

بعضی از شعرا دارای تک بیت های زیادی هستند، مانند سعدی که در پایاندیوانش به تعداد زیادی از این "مفرد" ها بر می خوریم که تحت عنوان "مفردات" تقسیمبندی شده اند.

بعضی گفته اند که "مفرد" در واقع همان ضرب المثل است که بهشعر بیان شده است.

نمونه هایی از مفرد:

پای ملخی نزد سلیمان بردن ----- زشت است ولیکن هنر است از موری

***

مردی نه به قوت است وشمشیر زنی ----- آن است که جوری که توانی نکنی

  تضمین

تضمینبه طور کلی به این معنی است که قطعاتی از شعر شاعر دیگری را در داخل شعر خودبیاورند.

در بین شاعران قدیمی چون حافظ و سعدی و ... تضمین به این معنابوده است که با ذکر اسم شاعر، مصراع یا بیتی از شعر او را در میان غزل یا قصیده خودبیاورند.

مثلاً سعدی غزلی دارد که این گونه شروع می شود:

من از آنروز که در بند تو ام آزادم ----- پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

و حافظدر غزلی مصراع اول این غزل را به این صورت تضمین کرده است.

زلف بر باد مدهتا ندهی بر بادم ----- ناز بنیاد مکن تا نَکَنی بنیادم


و در آخر، مصراعسعدی را تضمین می کند و می گوید:

حافظ از جو ر تو، حاشا که بگرداند روی ---- من از آن روز که در بند تو ام آزادم

اما تضمین در بین شعرای سده یاخیر به این معنی است با شعری از شعرای قدیمی مسمط بسازند.

مثلاً غزلی ازسعدی یا حافظ را تضمین می کنند و با اضافه کردن ابیاتی هم وزن و هم قافیه مصراع هایاول آن شعر، شعری می سرایند که در قالب مسمط چهار یا پنج یا شش مصراعی است.

این نوع تضمین در قدیم مرسوم نبوده و در سالهای اخیر متداول شده است.

یکی از تضمین های معروف مربوط به ملک الشعرای بهار است ک غزلی از سعدی راتضمین کرده است.

قسمتی از این شعر در زیر آورده شده است:

ابیاتی کهبه رنگ نارنجی آورده شده است مربوط به غزلی از سعدی است که ملک الشعرای بهار آن رادر بین شعر خود آورده است.


سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟ ----- یا چو شیرین سخنت نخل شکر باری هست؟

یا چو بستان و گلستان تو گلزاریهست؟----- هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست

مشنو ای دوست! که غیر از تومرا یاری هست ----- یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست


لطف گفتارتو شد دام ره مرغ هوس----- به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس

پایبند تو نداردسر دمسازی کس----- موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس

به کمند سر زلفت نه منافتادم و بس----- که به هر حلقه‌ی زلف تو گرفتاری هست


بی‌گلستان تودر دست بجز خاری نیست----- به ز گفتار تو بی‌شائبه گفتاری نیست

فارغ ازجلوه‌ی حسنت در و دیواری نیست----- ای که در دار ادب غیر تو دیاری نیست!

گربگویم که مرا با تو سر و کاری نیست----- در و دیوار گواهی بدهد کاری هست



روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم----- شب نباشد که ثنای تو مکررنکنم

منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم ----- نزد اعمی صفت مهر منور نکنم

صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟----- همه دانند که در صحبت گل خاری هست
 




در پایان به شرح و توضیح مهمترین قالب های نو میپردازیم:

شکل نیمائیکه به آن شعر آزاد گویند.

نیمایی شعری است با وزن عروضی منتهاارکان آن مانند شعر سنتی محدود به دو و سه و چهار رکن نیست و قافیه جای منظم ومشخصی ندارد. اشعار نیما و اخوان و فروغ و سپهری و بیشتر شاعران نو پرداز بدین شکلاست.


نمونه ای از شعر نیمایی از فروغ فرخزاد:

"
هدیه"

من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شبحرف می زنم

***

اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم


__________________________________________________ _____________________________________

سپید

شکل شاملوئی که بدان شعر سپید گویند. ایننوع از شعر وزن و آهنگ دارد منتها عروضی نیست و قافیه در آن جای ثابتی ندارد. اغلبشعرهای احمد شاملو چنین است:

نمونه ای از شعر احمد شاملو:

"
سرودبرای مرد روشن که به سایه رفت"

قناعت وار
تکیده بود
باریک وبلند
چون پیامی دشوار
در لغتی
با چشمانی از سؤال و عسل
و رخساری برتافته از حقیقت و باد
مردی با گردش آب
مردی مختصر
که خلاصه خود بود
خر خاکی های در جنازه ات به سوء ظن می نگرند

***

بیش از آن کهخشم صاعقه خاکسترش کند
تسمه از گرده گاو توفان کشیده بود
آزمون ایمان هایکهن را
بر قفل معجرهای عقیق
دندان فرسوده بود
بر پرت افتاده ترین راهها
پو زار کشیده بود
رهگذری نا منتظر
که هر بیشه و هر پل آوازش را میشناخت

***

جاده ها با خاطره ی قدم های تو بیدار می مانند
کهروز را پیشباز می رفتی
هر چند سپیده تو را
از آن پیشتر دمید
که خروسانبانگ سحر کنند
مرغی در بال هایش شکفت
باغی درد رختش
ماد رعتاب تو میشکوفیم
در شتابت
مادر کتاب تو می شکوفیم
در دفاع از لبخند تو
کهیقین است و باور است
دریا به جرعه ای که تو از چاه خورده ای حسادت می کند

این شعر را احمد شاملو در رثای جلال آل احمد سرودهاست.

__________________________________________________ _____________________________________


موج نو

شعر موج نونه تنها وزن عروضی ندار بلکه آهنگ وموسیقی آن حتی مانند شعر سپید هم مشخص نیست و در حقیقت فرق آن با نثر در معنای آناست.

در شعر سپید تشبیهات و استعارات با زبان شعر بیان می شود و جز لطافت وتاثیرگذار معنوی، در ظاهر فرقی با نثر ندارد.

نمونه ی شعر موج از احمد رضااحمدی:

"
قلب تو....."

قلب تو هوا را گرم کرد
در هوایگرم
عشق ما تعارف پذیر بود و
قناعت به نگاه در چاه آب

***

مردم که در گرما
از باران آمدند
گفتی از اطاق بروند
چراغبگذارند
من ترا دوست دارم

***

ای تو
ای تو عادل
توعادلانه غزل را
در خواب
در ظرف های شکسته
تنها نمی گذاری
در اطرافانفجار
یک شاخه له شده انگور است
قضاوت فقط از توست

***

شاخه ابریشم را از چهره ات بر می دارم
گفتم از توست
گفتی: نه بادآورده است

***

هنگام که در طنز خاکستری زمستان
زمین را تازیانهمی زدی
خون شقایق از پوستم بر زمین ریخت

 

 

 

                                                     گروه ادبيات استان

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 ساعت: 12:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس