سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
مالياتهاي
خالص بر روي هزينه هاي كلي از طريق مصرف تاثير گذار هستند. اگر مالياتهاي خالص
افزايش يابد؛ در نتيجه مردم(خانوارها) در آمد مصرفي و هزينه هاي مصرفي كمتري
دارند. براي اينكه نشان دهيم چگونه مالياتهاي خالص بر هزينه هاي مصرفي و ميزان
مصرف تاثير گذارند اجازه دهيد تا يك ماليات مقطوع را مورد بررسي قرار دهيم. يك
ماليات مقطوع بستگي به ميزان و سطح توليد ندارد و ممكن است بصورت دريافت رقمي مشخص
و ثابت از هر فرد در اقتصاد؛ مثلا 100 دلار بدون در نظر گرفتن در آمد؛ نمود پيدا كند.
ميزان مصرف بدون پرداخت ماليات با علامت C
نشان داده شده و به همين ترتيب با پرداخت ماليات ميزان مصرف پايين مي رود كه با
علامت C" نشان داده مي شود. ببينيم چرا؟ تصور كنيد
اگر سرانه توليد در اقتصاد 1000 دلار باشد و هزينه هاي مصرفي 850 دلار؛ اگر
مالياتي نباشد. بخاطر آوريد كه بدون پرداخت ماليات توليد ملي اقتصاد نيز يك در آمد
مصرفي است كه به وسيله مردم(خانوارها) دريافت مي شود. اين موردي نيست اگر مالياتها
به اجرا گذاشته شوند.
اگر ماليات خالص 100 دلار در هر سطح
درآمدي باشد؛ در نتيجه درآمد مصرفي 100 دلار كمتر از توليد ملي در كليه سطوح است.
اما هزينه هاي مصرفي به درآمدهاي مصرفي بستگي دارد نه به توليد ملي. بنابراين؛ اگر
توليد ملي درشكل 4-4-4؛ 1000دلار است
درآمد مصرفي به 900 دلار كاهش مي يابد زيرا ماليات 100 دلار است. اگر حد نهايي
گرايش به مصرف 75/0 است يعني مصرف بميزان 75 دلار كاهش مي يابد؛ يعني مصرف فقط 775
دلار است(775=75-850) وقتي كه مالياتها برابر با 100 دلار است و از آنجا كه حد
نهايي گرايش به مصرف (MPC) در تمام
سطوح درآمدي يكسان است و مالياتها نيز در تمام سطوح درآمدي يكسان است ميزان مصرف
75 دلار در تمام سطوح توليد كمتر مي باشد؛ البته بر مبناي به اجرا گذاشتن
مالياتهاي خالص. ميزان مصرف جديد با ماليات خالص كه با علامت C"
نشان داده شده است بصورت عمودي پايينتر و موازي با خط مصرف قبلي مي باشد. بيشتر از
اين؛ خط مصرف جديد همان شيب خط قبلي را دارد چون حد نهايي گرايش به مصرف يكي است.
ما بايد توجه كنيم كه وقتي ماليات 100 دلار است مصرف فقط 75 دلار كاهش مي يابد چون
پس انداز بميزان 25 دلار بيشتر كاهش مي يابد. بخاطر داشته باشيد كه درآمد مصرفي
بين مصرف و پس انداز تقسيم مي شود. وقتي درآمد مصرفي تغيير مي كند مصرف و پس انداز
هم تغيير مي كند براساس حد نهايي گرايش به مصرف و پس انداز. در واقعيت مالياتها به
صورت مقطوع نيستند اما با افزايش سطح درآمد؛افزايش پيدا مي كند. اگر اقتصاد
درآمدبيشتري دارد؛ دولت درآمد مالياتي
بيشتري به دست مي آورد. در اين صورت ميزان مصرف با پرداخت ماليات موازي؛ با ميزان
مصرف بدون پرداخت ماليات نمي باشد.
اجازه بدهيد يكبار ديگر به اقتصاد
چرخشي برگرديم. در اينجا مي بينيم كه جريان توليد ملي به بخش بازرگاني مي رود؛
پرداختهاي عوامل توليد به بازارهاي عوامل توليد مي رود و درآمد ملي مي شود و هزينه
هاي مصرف از بخش خانوار(مردم) به بازارهاي توليد مصرفي مي رود. همچنين هزينه هاي
سرمايه گذاري به داخل جريان چرخشي تزريق مي شود و پس انداز از جريان چرخشي خارج مي
شود. بهر حال؛ ما نيازمند به در نظر گرفتن دو جريان اضافه مي باشيم؛ مالياتهاي
خالص و خريدهاي دولتي. در زمينه و محدوده جريان چرخشي؛ مالياتهاي خالص؛ وقتي كه
آنها بستگي به سطح درآمد دارند؛ استفاده غير مصرفي درآمدي دارند كه از چرخه خارج
مي شوند . به اين ترتيب مالياتهاي خالص جنبه پس انداز پيدا مي كنند. درواقع؛ هر
دوي مالياتهاي خالص و پس انداز از جريان چرخشي اقتصاد خارج مي شوند. به همين
منوال؛ خريد هاي مستقل دولتي به اين چرخه تزريق مي شوند بهمان صورتي كه هزينه هاي
سرمايه گذاري مستقل تزريق شدند. خريدهاي دولتي هزينه هاي اضافه اي را بر خدمات و
كالاهاي نهايي تحميل مي كند و جريان چرخشي متعاقب آن در رابطه با توليد ملي؛ پرداختهاي
عوامل توليد و دستمزدها و درآمد ملي و هزينه ها را تحت تاثير قرار مي دهد.نكته اي
كه بايد برآن در اينجا تاكيد كرد اينست كه خريد هاي دولتي و هزينه هاي سرمايه
گذاري اساسا به يك صورت بر جريان چرخشي تاثير مي گذارند. اين هم نيست كه كدام
تزريق صورت مي گيرد زيرا هر دو جريان حركت را متاثر مي كنند. همين مسئله براي پس
انداز و مالياتهاي خالص نيز وجود دارد كه درآمد را به خارج هدايت مي كنند كه مي
توانست در چرخه باقي بماند.
خريدهاي دولتي و مالياتها:
بودجه دولت شامل دو بخش هزينه اي اصلي
است.(خريد كالا و پرداختهاي انتقالي) و دو منبع درآمد( مالياتهاي دريافتي و اوراق
قرضه). اگر هزينه ها كمتر از مالياتهاي دريافتي باشند يك مازاد بودجه وجود دارد.
اگر هزينه ها بيشتر از مالياتهاي دريافتي باشند يك كسري بودجه بوجود مي آيد و دولت
بايد از بازارهاي مالي قرض نمايد. درسالهاي اخير دولت مركزي همه ساله با افزايش
كسري بودجه مواجه بوده است. بخش دولتي مي تواند به دوروش زير بر هزينه ها تاثير
گذار باشد؛ خريدهاي دولتي و مالياتهاي خالص. خريدهاي دولتي مستقيما بر هزينه هاي
كلي تاثير دارد زيرا مانند مصرف و سرمايه گذاري؛ آنها هزينه هاي خدمات و قيمت تمام
شده كالاي نهايي را به نمايش مي گذارند. ماليات هاي خالص؛ غير مستقيم بر هزينه هاي
كلي تاثير مي گذارند زيرا آنها درآمدهاي مصرفي را تغيير مي دهند و در نتيجه هزينه
هاي مصرفي را. هزينه ها و درآمدهاي پيش بيني نشده مي بايست هر ساله به تاييد برسند
و در نتيجه مي توانند بوسيله دولت كنترل و تنظيم شوند. هزينه ها و درآمدهاي پيش
بيني شده كم و بيش خودكار هستند زيرا اگر چه دولت خطوط راهبردي آنرا برقرار مي كند
ولي قادر به كنترل بودجه سالانه آن نيست. ماليات هاي خالص مالياتهايي هستند كه
پرداختهاي انتقالي آن كسر گرديده است. مالياتها و پرداختهاي انتقالي در اين روش با
يكديگر تركيب شده اند زيرا هر دو به يك شكل بر هزينه هاي كلي تاثير مي گذارند اما
در دو جهت مخالف. مالياتها درآمدهاي مصرفي را كاهش مي دهند و در نتيجه مصرف را
كاهش مي دهد. در حاليكه پرداختهاي انتقالي درآمدهاي مصرفي را افزايش مي دهد و در
نتيجه مصرف افزايش مي يابد. هزينه هاي كلي براي يك اقتصاد سه بخشي با اضافه كردن
خريدهاي دولتي به مصرف و سرمايه گذاري بوجود مي آيد. بطور واضح و نموداري؛ اين
موضوع با اضافه كردن خريدهاي دولتي به دو بخش هزينه هاي كلي (C+I)
نشان داده مي شود. هرچند كه مالياتهاي خالص باعث مي شوند كه ميزان مصرف پايين
برود. در جريان چرخشي؛ مالياتهاي خالص مانند پس انداز يك هدر رفت يا يك استفاده
غير مصرفي از درآمد هستند. بيشتر از اين؛ خريد هاي دولتي مانند سرمايه گذاري يك
تزريق و يا يك جور هزينه غير مصرفي هستند.
مرور واژه ها:
خريدهاي دولتي مستقل چیست :
خريدهاي دولتي كه وابسته به سطح درآمد ملي فعلي
و ميزان توليد ندارد.
بودجه:
ليستي از كليه درآمدها و مخارج و هزينه ها براي
يك دوره زماني تعريف شده. عناصر اصلي تشكيل دهنده بودجه دولت شامل خريدهاي دولتي و
پرداختهاي انتقالي بر روي بخش هزينه ها و مالياتها و اوراق قرضه بر روي بخش
درآمدها؛ مي شود.
كسري بودجه:
شرايطي كه در صورت افزايش هزينه هاي دولت در
مقابل مالياتهاي دريافتي بوجود مي آيد.
مازاد بودجه:
شرايطي كه در صورت كاهش هزينه هاي دولت
در مقابل مالياتهاي دريافتي بوجود مي آيد.
هزينه هاي پيش بيني نشده:
هزينه هايي كه بايد سالانه و يا دوره
اي توسط قانونگذاران و افراد سياسي كشور تاييد و تصويب شود. هزينه هاي پيش بيني
نشده قدرت كنترل زيادي به دولت براي كنترل مقدار كلي هزينه ها مي دهد.
ماليات خالص:
فرق بين مالياتها و پرداختهاي انتقالي. ماليات
خالص مقدار درآمد مالياتي است كه براي دولت پس از پرداختهاي انتقالي جهت خريدهاي
دولتي باقي مي ماند.
هزينه هاي پيش بيني شده چیست :
هزينه هايي كه براساس مصوبات قانوني است و بايد
پرداخت شود مگر اينكه قانون جديدي تصويب شود. هزينه هاي پيش بيني شده قدرت دولت را
در كنترل مقدار كلي هزينه ها محدود مي نمايد.
بخش5-4: تعيين كردن درآمد ملي و توليد:
اكنون وقت آن رسيده است كه ما عناصر و
اجزاء هزينه هاي كلي را كه در سه بخش گذشته مرور كرديم كنار يكديگر گذاشته و
عملكرد كلي اقتصاد را مورد امتحان قرار دهيم. بطور خاص؛ مي خواهيم ببينيم كه چگونه
سطح درامد ملي و توليد تعيين مي شود. تجزيه و تحليل ها در اين بخش به ما نشان مي
دهد كه چگونه اقتصاد بايك توليد كافي بمنظور تامين هزينه هاي كلي به يك موازنه و
تعادل دست مي يابد.ابتدا ما بايد چندين دستورالعمل را كنار يكديگر قرار دهيم تا
ببينيم اين تجزيه و تحليل ساده تعيين درآمد و توليد دركجاي تحليلهاي مفصل تر بخش
هاي بعدي جاي مي گيرد. تحليل اوليه ما بر مبناي برابري هزينه هاي كلي و توليد
استوار است. اينجا ما مي بينيم كه چگونه تعادل و توازن توليد در يك اقتصاد سه بخشي
شامل جمعيت خانوار- بازرگاني و بخش دولتي تعيين مي گردد. سپس چگونگي بررسي تعادل
را از طريق برابري هدر رفت و تزريق مورد بررسي قرار مي دهيم و نهايتا چگونگي
ارتباط اين تعادل تحليل شده را با بازار كلي مورد امتحان قرار مي دهيم.
دستورالعمل هاي اصلي و قواعد و روشها:
قبل از اينكه ما به جزئيات تعيين سطح تعادل
توليد در اقتصاد بپردازيم بسيار مهم است كه تعدادي از پيش فرض هاي بكار رفته در
اين بخش را مشخص و معلوم نماييم. اول؛ ما پيچيدگي هاي جريان اقتصادي بين بخش ها را
كه فقط بمنظور ساده كردن تجزيه و تحليلهايمان ناديده مي گيريم. از آنجا كه اكثر
جريانات نسبتا كوچك هستند و فقط بر روي سطوح مرتبط با هر ميزان درآمد و توليد
تاثير مي گذارند و نه دركل آن ما مي توانيم در حال حاضر بر روي محمترين جريانات
تمركز كنيم. بنابر اين ؛ چهار عنصر اندازه گيري درآمد و توليد –
توليد ناخالص ملي ؛ توليد خالص ملي –
درامد ملي و درآمد شخصي را معادل و برابر يكديگر در نظر مي گيريم. بمنظور يادداشت
و بخاطر سپاري اجازه بدهيد Yعلامت سرجمع
ميزان درآمد و توليد در اقتصاد باشد. يكي از جرياناتي كه ما در اين تحليل نگه مي
داريم ماليات خالص است . يا مالياتها پس از كسري پرداختهاي انتقالي. اين يعني
اينكه پنجمين عنصر درآمدي –
درآمد مصرفي- باديگر عناصر درآمدي و توليد برابر نيست. علامت يادداشت و بخاطر
سپاري درآمد مصرفي براي تميز دادن آن از علامت توليدY؛DYخواهد
بود. دوما؛ در اين تجزيه و تحليل ما فرض مي گيريم كه سرمايه گذاري؛ خريدهاي دولتي
و مالياتهاي خالص هيچ ارتباطي با توليد ندارند؛ در نتيجه شيب خط هزينه هاي كلي
برابر و مساوي خط حد نهايي گرايش به مصرف است. اين فرض بما اجازه مي دهد كه به
مشكلات اساسي تعيين تعادل بنگريم بدون اينكه بدون دليل تحليل خود پيچيده كنيم.
سوما؛ ما بخش خارجي را حذف مي كنيم؛ يكبار ديگر به خودمان اجازه مي دهيم تا بر روي
تحليل هاي مرتبط تمركز كنيم؛ هرچند كه هيچكدام از نتايج به دست آمده در اين بخش
اساسا با اضافه كردن بخش خارجي هم تغيير نكرده است.
تعادل و برابري با هزينه هاي كلي:
قبل از اينكه چگونگي تعيين تعادل و
برابري سطح توليد در اقتصاد را مورد امتحان قرار دهيم اجازه دهيد مروري بر مفهوم
كلي تعادل داشته باشيم. تعادل حالتي است كه درآن نيروهاي مخالف دقيقا يكديگر را
خنثي مي كنند و هيچ تمايل ذاتي براي تغيير وجود ندارد. مفهوم تعادل همچنين مي
تواند براي تمام و كل اقتصاد نيز بكار رود. به اين شكل كه؛ ما مي توانيم تعادل بين
تامين و تدارك كردن توليدات ملي و هزينه هاي توليدات ملي را مشخص كنيم و در بحث و
شزايط اقتصاد ملي تعادل زماني رخ مي دهد كه توليد ملي تغيير نكند.
در واقع دو راه براي بررسي تعادل در
اقتصاد وجود دارد. اولين روش كار كه مورد نظر ما در چند صفحه بعدي خواهد بود به
سطح كلي توليد و هزينه ها مي پردازد. روش دوم كار كه توجه ما را بعدا در اين بخش
بخود معطوف خواهد كرد؛ به هدر رفت ها و تزريق ها مي پردازد. براي اينكه ببينيم
اقتصاد چگونه مي تواند تعادل به دست بياورد؛ اجازه بدهيد اقتصاد سه بخشي شامل
جمعيت خانوار؛ بازرگاني و بخش دولتي را بررسي نماييم. تعادل در اقتصاد سه بخشي
زماني رخ مي دهد كه هزينه هاي كلي بر توليد مساوي و برابر با ميزان و مقدار توليد
بدست آمده باشد. در تعادل؛ كل توليدات حاصل توسط يكي از بخش هاي خريداري مي شود و
ديگر مازادي وجود ندارد . بعلاوه؛ بخش ها توليدي را به دست مي آورند كه مي خواهند
بخرند و ديگر كمبودي وجود ندارد.
بانک ها موسساتی هستند که از محل سپرده های مردم می
توانند سرمایه های لازم را در اختیار صاحبان واحدهای صنعتی، کشاورزی و بازرگانی و
اشخاص قرار دهند. تکامل بانکداری به زمانی که نوشتن به وجود آمد برمی گردد و اکنون
به عنوان یک موسسه مالی
که به بانکداری و ارائه خدمات فاینانس می پردازد همچنان رو به تکامل است.
در حال حاضر عموماً واژه بانک به موسسه ای گفته می شود که مجوز بانکداری
داشته باشد. مجوز بانکداری توسط دستگاه های نظارت مالی
اعطا می شود و حق ارائه اغلب خدمات مهم بانکی از قبیل پذیرش سپرده ها و
دادن وام را می دهد. موسسه های مالی دیگری هم وجود دارند که تعریف حقوقی
بانک را ندارند و در اصطلاح موسسه اعتباری غیر
بانکی نامیده می شوند. بانک ها زیرمجموعه ای از صنعت خدمات مالی
هستند. به طور معمول سود بانک ها از طریق کارمزد انجام خدمات مالی و نیز بهره ای
که از راه سپردهای مشتریان به دست می آید حاصل می شو د. در ایران بانک ها به عنوان
یک موسسه ی اقتصادی از طریق عقود متفاوت اسلامی با مشتریان مشارکت کرده، سود حاصل
می کنند«بانکداری اسلامی».
خدمات بانک ها
اگرچه نوع خدمات ارائه شده به وسیله یک بانک به نوع بانک و کشور بستگی دارد،
معمولاً بانک ها خدمات زیر را ارائه می دهند :
دریافت مستقیم
سپرده های اشخاص و افتتاح حساب جاری و حساب سپرده سرمایه گذاری
اعطای وام به
شرکت ها و اشخاص
تسهیل مبادله
پول از طریق انتقال تلفنی
صدور کارت
اعتباری، دستگاه خودپرداز و کارت بدهی
بانکداری
اینترنتی
نگهداری از
اشیای قیمتی، به ویژه در صندوق امانات
طبقه بندی انواع بانک
بانک های مختلفی وجود دارد که شامل موارد
زیر می شود:
بانک مرکزی
که معمولاً سیاست پولی یک کشور را کنترل می کند. اغلب این بانک مسئولیت کنترل
تهیه پول و چاپ اسکناس را به عهده دارد. از میان آنها می توان بانک
مرکزی جمهوری اسلامی ایران را نام برد.
بانک تجاری
که به طور سنتی به تامین منابع مالی تجارت می پردازد. اما در تعریف امروزی به
بانک هایی گفته می شود که سرمایه شرکت ها را به جای وام به شکل سهام
تامین می کنند.
بانک تجاری چیست
بانک های تجاری با قبول انواع سپرده و اعطاء اعتبار
نقش اساسی در فعالیت های اقتصادی هر کشور ایفا می کنند. بانک های تجاری به خصوص
وظیفه دارند سرمایه جاری موسسات تولیدی و بازرگانی را تامین نمایند. این نوع بانک
ها معمولاً به انجام دادن عملیات معمولی بانکی از قبیل قبول سپرده، نقل و انتقال
پول در داخل، انجام معاملات ارزی، صدور ضمانت نامه،
اعطای تسهیلات، افتتاح اعتبار در حساب جاری، تنزیل اسناد و اوراق تجاری «خرید
دین» و خدمات متنوع دیگر می پردازند.
بانک های تجاری از سرمایه گذاری های مستقیم
در خرید و فروش کالا به منظور تجارت و از ایجاد انحصارات بزرگ منع گردیده اند.
بانک تخصصی یا توسعه ای چیست
بانک توسعه ای به بانکی گفته می شود که علاوه بر وظایف
اعتباری بانکی عهده دار وظایف توسعه ای نیز می باشد، که اصلی ترین وظیفه آنها
تجهیز منابع مالی نسبتاً ارزان در میان مدت و بلند مدت برای اجرای طرح های اقتصادی
است. بانک های توسعه ای یا تخصصی عامل انتقال دهنده سیاست های اقتصادی دولت به بخش
های مربوطه بوده و با برنامه ریزیهای صحیح، منابع مالی جمع آوری شده را دربخش های
مختلف اقتصادی توزیع می نمایند.
بانک های تخصصی در ایران عبارتند از :
بانک توسعه
صادرات
بانک کشاورزی
بانک صنعت و
معدن
بانک مسکن
مجوز بانکداری چیست
دارا بودن مجوز
بانکداری برای یک موسسه مالی
که می خواهد خدمات بانکی ارائه دهد ضروری است. بر اساس اغلب قوانین فعالیت های
اصلی بانکی از قبیل گرفتن سپرده مردم تنها منحصر به دارندگان این مجوز می
شود.
با این وجود برخی
ازخدمات بانکی به وسیله موسساتی ارائه می شود که مجوز بانکداری ندارند. از جمله می
توان موسسسه ای را نام برد که غیر بانکی نامیده می شود.
بكارگيري پرتو
فرابنفش در فرايند پالايش آب و تصفيه فاضلاب روشي شناخته شده براي جايگزيني مواد
شيميايي گندزدا از قبيل كلر ميباشد. پرتو فرابنفش عمل ضد عفوني را به
طور موثر و بدون توليد تركيبات مشكل زاي جانبي ناشي از گندزداهاي شيميايي از
قبيل كلر انجام ميدهد.
مناسب ترين زمان
براي بازبيني استراتژي كلي فرايند گندزدايي در تصفيه خانه ها و شبكه توزيع آب
شهري، زمان نوسازي تاسيسات موجود تصفيه آب آشاميدني و يا در خلال طراحي تاسيسات
جديد مي باشد. گندزدايي مقدماتي و ثانويه شبكه توزيع آب، هر دو بايستي در
قالب يك استراتژي كلي گندزدايي گنجانده شوند. در اين مقاله مقايسه اي بين
گندزداهاي شيميايي وUV به عمل آمده و
تاثيرات انتخاب هر يك تشريح گرديده است.
1.هدف از
گندزدايي و ميزان مجاز ميكروب باقيمانده پس از ضدعفوني
2. بيولوژي
مرتبط با فرايند تصفيه آب و شبكه توزيع
3. تاثير
عملكرد واحد گندزدايي مقدماتي و كيفيت آب بر روي عملكرد سيستم گندزدايي ثانويه
4. ملاحظات
مكانيسمي، مقايسه محاسن و معايب و انتخاب محل براي استقرار سيستم گندزدا
1) ضرورت
بررسي استراتژي هاي جديد براي گندزدايي
گندزدايي آب يك
وسيله شناخته شده براي حفاظت جوامع از ميكرواورگانيزم هاي بيماري زاي آبزي به
شمار مي رود. با اين وجود، در حال حاضر حتي در جوامع پيشرفته نيز استراتژيهاي
گندزدايي كامل نيستند. در خلال سالهاي 1988-1981 تعداد 248مورد شيوع بيماريهاي
ناشي از آب آشاميدني در ايالات متحده آمريكا گزارش شده است. 45% موارد آلودگي در
سيستم هاي تامين آب شهري، 34% در سيستم هاي تامين آب برون شهري، 11% در منابع
تامين آب خصوصي و 10% در آب
تسهيلات ورزشي- تفريحي مشاهده شده اند[2].
44% از بيماريهاي
شايع شده توسط پاتوژنهاي موجود در آب مربوط به استفاده از آبهاي زيرزميني آلوده،
26% مربوط به استفاده از آبهاي سطحي آلوده و 13% مربوط
به آلودگي شبكه توزيع از محل اتصالات ويا هنگام تعميرات بوده است.
با وجود
اينكه گندزدايي شيميايي بوسيله كلر روشي كاملا عموميت يافته به شمار مي رود،
با توجه به تجربيات علمي فزاينده در مورد مصون شدن ميكروبها در مقابل گندزداهاي
شيميايي و بالا رفتن آگاهي وحساسيت مردم در مورد سلامتي، ايمني، هزينه ومحيط
زيست، نياز به يافتن فرايندهاي پيشرفته تصفيه آب با بكارگيري روش هاي گندزدايي
غيرشيميايي و حذف كامل گندزداهاي شيميايي ماندگار ازشبكه هاي توزيع بيش از پيش
ضروري گرديده است.
2) گند
زدايي با UV
گندزدايي با UV
به عنوان يك روش مطمئن براي
جايگزيني مواد شيميايي بطور
روزافزون بكارمي رود. دستگاه هاي UV مي توانند براي
دامنه وسيعي از كاربردها طراحي شوند. با در نظر گرفتن كيفيت آب و هدف از
گندزدايي، پرتو فرابنفش با
موفقيت كامل براي طيف وسيع كاربردي زير مورد استفاده قرار گرفته است:
1.آب شرب (
شهرها، شهرك ها، برج ها، كارخانجات، منازل و غيره ) از منابع آب سطحي و يا
زيرزميني
2.آبهاي
فرايندي و توليدي صنعتي شامل :
الف) صنايع غذايي، نوشابه سازي و آبمعدني
ب) آبهاي سيستم هاي خنك كننده و تهويه مطبوع
ج) تاسيسات پرورش
ماهي و ميگو، و غيره
3.فاضلاب
هاي شهري، پس از تصفيه مرحله دوم يا سوم
(بازيافت)
دلايل اصلي انتخاب
گندزدايي به روش UV عبارتند از:
- تاثير گذاري (در
مقايسه با كلر، UVمي تواند با دوز مصرف نسبتا پاييني طيف
وسيعي از ميكروبها، باكتري ها ويروسها را نابود كند.)
- حداقل ريسك براي
سلامتي ( تركيبات جانبي بسيار كم و قابل اغماض است.)
-به جا نگذاشتن باقيمانده كه با مواد آلي موجود در آب ايجاد
واكنش نموده و در نتيجه رنگ، عطر و طعم درمحصولات غذايي را تغيير دهد.)
- ايمني مصرف
كنندگان، مسئولان و جامعه (عدم حمل و نگهداري و كار با مواد شيميايي سمي)
- سادگي و هزينه
پايين در كاربري و نگهداري (دستگاههايUV
نسبت به دستگاههاي مولد اوزن و دي اكسيد كلر از پيچيدگي بسيار كمتري بر
خوردارند.)
- عدم نياز به مخازن بزرگ تماس (ضد عفوني با UVدر ظرف چند ثانيه كامل مي شود در حاليكه ساير روشهاي گندزدايي به 10
تا 60 دقيقه زمان نياز دارند)
- هزينه پايين سرمايه
گذاري دستگاههاي UV(در طراحي تاسيسات جديد، ضدعفوني با UV
كمترين هزينه سرمايه گذاري را دارد.)
3)
گندزدايي آبهاي سطحي
نور UV
در دوز متعارف با مولكولها واكنش شيميايي نشان نميدهد. درحاليكه مواد گندزداي
شيميايي با اكسيداسيون بعضي ملكولها بستر تغذيه منا سبي براي رشد ميكروبي ايجاد
ميكنند. مقدار پرتو UV مورد استفاده در گندزدايي، در مقايسه با
مقداري كه در تكنيكهاي پيشرفته اكسيداسيون با UV بكار ميرود، بسيار پايين است. از اين رو
ميتوان ميزان دوز UV را بدون اينكه منجر به جذب UV
در آب شود تا ميزان زيادي بالا
برد. عدم حساسيت مواد شيميايي آب نسبت به تغييرات دوز UV
مزيت اين شيوه بخصوص در گندزدايي آبهاي سطحي مي باشد. زيرا به خاطر كيفيت پايين
اين آبها در مقايسه با آبهاي زيرزميني معمولا گندزدايي بيشتري لازم است.
كلر در دوز بالا مي
تواند كيست هاي ژيارديا را ازبين ببرد ولي بروي كريپتوسپوريديوم، حتي در دوزهاي
بالا، تاثير نمي گذارد. پروتوزوا در آبهاي سطحي بيشتر يافت مي شود و براي از بين
بردن آن به مقادير بيشتري از گندزداهاي شيميايي نياز است كه مجددا به تشكيل
تركيبات جانبي مضر بيشتري مي انجامد.
مواردي كه وجود
كيستهاي پروتوزوا خطر شناخته شده ويا بالقوه باشد، عملي ترين راه حل
مقابله با آن استفاده از فيلتر مناسب در تصفيه خانه هاي شهري و منازل است. يك
سيستم خانگي مناسب ميتواند شامل يك پيش فيلتر براي خارج كردن رسوبات و ذرات درشت
تر، يك فيلتر با منفذ هاي 5 ميكرون مطلق براي خارج كردن ژيارديا، و در نهايت يك
فيلتر با منفذهاي 3 ميكرون مطلق براي خارج كردن كريپتوسپوريديوم باشد. اگر
فيلترها پس از تعويض و قبل از دورانداخته شدن به مدت طولاني در داخل مواد سفيد
كننده قرار گيرند، پروتوزوا درگير در منافذ فيلتر از بين ميرود. در تصفيه خانه
هاي شهري، عموما فيلترهاي شني و يا چند
لايه بكار ميرود. همچنين مي توان از روش هاي نوين تصفيه با سيستم ازن زني
استفاده نمود. در اين صورت بايد مواد آلي تجزيه شده توسط ازن پس از ازن زني
بوسيله فيلتر فعال بيولوژيكي ويا كربن فعال جذب شده و سپس باكتريهاي حاصل از اين
فرايند بيولوژيك نابود شوند.UV براي گندزدايي
نهايي اين سيستم بسيار مناسب مي باشد.
4) مقايسه
روش هاي ضدعفوني
پرتو فرابنفش
هيچگونه باقيمانده ضد عفوني كننده وارد شبكه توزيع نميكند همين مساله اين تصور
اشتباه را ايجاد كرده كه هرگاه امكان شكل گيري لايه هاي زيستي وجود دارد، بايد
به جاي اشعه ماوراء بنفش از كلر استفاده شود. (به عنوان مثال بر روي سطوح
دستگاهها و يا در داخل لوله هاي خطوط توزيع)
اكنون از مدارك علمي
انتشار يافته كاملا روشن است كه اگر آب حاوي مواد غذايي براي رشد ميكروبي باشد
(بخصوص كربن آلي قابل جذب AOC ) وجود كلر آزاد
باقيمانده به مقدار 1 PPM در خطوط توزيع
شهري به هيچ وجه تضمين كننده اين مسئله نيست كه لايه هاي زيستي در سطوح لوله شكل
نگيرند ودر نتيجه كاليفرم مدفوعي در شيرهاي مصرف آب ديده نشود[5].
در واقع كلر ماده اي
بسيار فعال و واكنشي است: واكنش با مولكول ها و ميكروبهاي واقع در سطح خارجي
بيوفيلم ها كلر باقيمانده را بسرعت مصرف مينمايد. نتيجتا، كلر نمي تواند در عمق
بيوفيلم نفوذ كرده و فعاليت ميكروبهاي موجود در سطوح عميق تر را از بين ببرد.
كلرآمين
بدليل آنكه نسبت به كلر واكنش كند تري از خود نشان ميدهد در از بين بردن بيوفيلم
ها و كنترل ميكروبي در خطوط توزيع بهتر عمل ميكند[4].
از آنجاييكه كلرامين
براي ضد عفوني اوليه بخصوص در دوزهاي متعارف مناسب نمي باشد و بعضي از ويروسها
نسبت به آن مقاوم مي باشند، يك استراتژي مطلوب جهت ضد عفوني ميتواند استفاده از
اشعه ماوراي بنفش به عنوان گندزداي اوليه و سپس استفاده از كلرامين با تاثير ضد
عفوني ماندگار ثانويه جهت جلوگيري از رشد ميكروبي در محيط هاي حاوي AOC
در خطوط توزيع باشد.
با اين وجود اين روش
يك مشكل اساسي دارد: اگرچه كلرامين، نسبت به كلر آزاد، تري هالومتانهاي بمراتب
كمتري توليد ميكند ولي باعث ايجاد مولكولهاي پيچيده تر و سنگين تري ميگردد. با
توجه به اين مطلب اين روش را ميتوان “دومينبهترين استراتژي ضد عفوني
آب” محسوب كرد.
5)
بهترين استراتژي ضدعفوني
بهترين استراتژي ضد
عفوني روشي است كه هيچ نوع تركيبات آلي جانبي ايجاد نكند و با كارايي بالا
باكتريها و ويروسها را از بين برده و پرتوزوا را تصفيه نمايد و همچنين به مواد
شيميايي باقيمانده در خطوط توزيع شبكه نياز نداشته باشد.
هيچ شيوه ضد عفوني
به تنهايي نميتواند كليه اين اهداف را برآورده نمايد ليكن طراحي فرايندي كه
اجزاء آن در كنار يكديگر موفق به دستيابي به اين اهداف گردند امكان پذير است[1].
يك چنين فرايندي شامل اجزاء زير ميباشد:
1.پيش
تصفيه آب بانضمام حذف ذرات آلي تا حد دستيابي به كيفيت مطلوب توسط فيلتراسيون
2.حذف مواد
محلول آلي غذايي توسط فيلترهاي بيولوژيكي فعال، شني وكربن فعال
3.ضد عفوني
با دوز صحيح توسط UV
بمنظور از بين بردن باكتريها و ويروسهايي كه از فيلتر ها عبور ميكنند
4.انتقال
آب پالايش شده به شبكه توزيع مجهز به سيستم تعمير و نگهداري بدون
استفاده از مواد شيميايي باقيمانده[6]
اين شيوه اي است كه
امروزه در اروپا بكار ميرود و سيستمي است كه از طرف بعضي محافل تخصصي بعنوان
روند تكاملي در تصفيه آب شناخته شده است.
امروزه در بعضي شهر
هاي بزرگ اروپا و برخي شهر هاي كوچك در ايالات متحده از هيچ نوع ماده ضد
عفوني كننده باقيمانده در آبهاي آشاميدني استفاده نمي كنند.
كيفيت آب در اين شهر
ها بسيار خوب است و شمارش ميكروبي پايين تر از حد مجاز ميباشد (به عنوان مثال
كمتر از 500 كلني در هر ميلي ليتر)
6) نحوه
عملكرد UV
اصول گندزدايي با
پرتو فرابنفش در مقالات متعددي منتشر شده است. بطور خلاصه ميتوان گفت كه لامپهاي
كم فشار جيوه اي با راندمان بالا و يا لامپ هاي پر فشار جيوه اي با راندمان كم
تر ولي شدت
تابش بيشتر ، در اسيد نوكلئيك (مولكولهاي حاوي اطلاعات ژنتيكي) ميكروبها تغييرات
فتو شيميايي ايجاد ميكند. اين تغييرات مانع تكثير سلولي و توليد مثل آنها
ميگردد. مقدار تخريب ايجاد شده توسط پرتو فرابنفش و در نتيجه ميزان تاثير فرايند
ضد عفوني با شدت نور و مدت زمان مجاورت با تابش متناسب ميباشد. از اين نظر، دوزUV
برابر است با حاصل
ضرب مقدار متوسط شدت تابش پرتو UV در طول موج 254
نانومتر در داخل محفظه دستگاه UV (بر حسب mW/cm2
) در مدت زمان عبور آب از داخل دستگاه ( بر حسب ثانيه). دوز UV
بر اساس ژول برمتر مربع ( J/m2) و يا ميلي وات
ثانيه بر سانتيمتر مربع (mW.s/cm2)محاسبه ميشود. دوز
متداول پرتو افشاني UV براي ضد عفوني آب شرب بر اساس كيفيت آب و
هدف ضد عفوني مورد نظر بين 400 و 1200 ژول بر متر مربع (40 تا 120 ميلي وات
ثانيه بر سانتيمتر مربع) قرار
دارد.
7) عوامل
موثر در تعيين دوز UV
بكارگيري موثر لامپ
هاي UV براي كاربرد هاي مختلف شامل ضدعفوني آب آشاميدني، آب فرايندي و
فاضلاب، نياز به آگاهي از عوامل تعيين كننده دوز UV
دارد. اين عوامل شامل موارد زير ميباشند:
1.ميزان آلودگي
ميكروبي آب ورودي
2.فرايند تصفيه قبل از ضد عفوني با UV.
فرايند تصفيه در مورد عوامل كيفي آب مانند مقدار و اندازه مواد جامد، كدورت،
شفافيت براي نور UV و غيره و همچنين مشخصات ميكربي آب عامل
تعيين كننده ميباشد.
3.قوانين و
استانداردهاي تعيين كننده ميزان مجاز
ميكروب باقيمانده پس از ضد عفوني بر حسب مورد كاربرد.
4.عوامل
بيولوژيكي مربوط به حساسيت ميكروبها در مقابل نور UV
5.عوامل
فيزيكي:
1-5- عوامل
تعيين كننده شدت تابش متوسط UV در داخل دستگاه :
- طراحي
محفظه دستگاه
-قدرت و
تعداد لامپها
-شفافيت آب در طول موج UV
2-5- حصول اطمينان از اينكه شدت تابش متوسط UV
در داخل دستگاه به ميكروبهاي داخل آب رسيده است يا خير :
- وضعيت استقرار
ميكروبها (شناور بصورت آزاد و يا داخل ذرات معلق، طيف اندازه ذرات معلق و تركيب
ذرات)
- نحوه
رفتار هيدروليكي مايع در هنگام عبور از داخل محفظه UV
و ميزان تلاطم
- دبي
مراجع
1.
Cairns
W.L. (1995)Ultraviolet Technology for Water Supply Treatment.
Convention Paper, 20th Annual Convention and Exhibition, Water
Quality Association.
2.
Craun G.F. (1991) Causes of waterborne outbreaks in the United States.
In Proceedings of the AWWA Water Quality Technology Conference – Advances in
Water Analysis and Treatment. Part I, p. 149-152. American Water Works
Association, Denver, CO.
3.
Kruithof J.C. & van der Leer R.C. (1990) Practical
experiences with UV- disinfection in the Netherlands. In Proceedings of
the AWWA Seminar on Emerging Technologies in Practice. P. 177-190, American
Water Works Association, Denver, CO.
4. Neden D.G., Jones R.J., Smith J.R., Kirmeyer G.J. &
Foust G.W. (1992) Comparing chlorination and chloramination for
controlling bacterial regrowth. Journal AWWA 84, 80-88.
5. Rice E.W. Scarpino P.V., Reasoner D.J., Logsdon G.S. &
Wild D.K. (1991) Correlation of coliform growth response with other
water quality parameters. Journal AWWA 83, 98-102.
6)شبكه توزيع آب
شهر زوريخ بدون نياز به تزريق كلر نهائي - بهرام
مظفر زنگنه (1378) مجله آب و محيط زيست، شماره 35، صفحه 24-28.
× كارشناس ارشد
مهندسي مكانيك، مدير عامل شركت مهندسي پيلاب –
فناوري هاي زيست محيطي
لغت آهنگري دقيق يك
فرآيند مجزاي آهنگري نيست تنها به معنايي از آهنگري نزديك ميشود. هدف از اين نگرش
توليد يك شكل خالص است يا حداقل نزديك به آن در مقايسه با قطعه آهنگري شده.
عبارت خالص نشان دهنده
عدم نياز به ماشينكاري يا فرآيندهاي نهائي كردن سطح آهنگري شده ميباشد. بنابراين
يك شكل خالص آهنگري شده به هيچ كار اضافي در هيچ يك از سطوح آهنگري شده نيازي
ندارد. گرچه اعمال ثانوي ممكن است براي ايجاد سوراخها، رزوه ها و جزئياتي از اين
دست نياز باشد.
يك آهنگري نزديك به خالص ميتواند برخي سطوح و
نه در تمام آنهاتنها نياز به يك
ماشينكاري حداقل يا نهائي كاري داشته باشد. آهنگري دقيق گاهي با آهنگري تلرانس
بسته ياد ميشود تا تا كيدي داشته باشد به هدف بدست آمده. فقط در طي عمليات آهنگري
ابعاد و دقت نهائي سطوح مورد نياز است در قطعه تمام شده.
فرآيند هاي آهنگري سرد به
صورت سنتي، دقيق تلقي ميشوند. ودر مباحث اكستروژن سرد در باره آن بحث خواهد شد.در
اين جلد درباره جزئيات صحبت نخواهد شد. به صورت مشابه فرآيند هاي آهنگري پودري نيز
در گروه آهنگريهاي دقيق طبقه بندي ميشوند. (مبحث آهنگري پودري را ببينيد) بايد
توجه شود كه آهنگري پودري تنها هنگامياقتصادي است كه تهيه قطعه از يك توده خام
قابل انجام نباشد.
در بيشتر مواقع سعي شده دقت بيشتري روي فرآيند
هاي سرد انجام شود. بطور سنتي آهنگريهاي گرم جز فرآيندها ي دقيق به شمار نميروند.
آهنگري نيم گرم حالتي است
كه در زير دماي تك فاز انجام شود و مزاياي هر دو روش آهنگري سرد وگرم را دارا ميباشد.
مثالهاي اين مبحث روي آهنگري فولاد متمركز شده است.
اطلاعات جزئي تر مربوط به
آهنگري دقيق آلياژهاي آلومينيوم و تيتانيوم نيز در مبحث آهنگري آليازهاي آلومينيوم
و آهنگري آلياژهاي تيتانيوم قابل دستيابي است.
آهنگری دقیق چه مزایایی دارد
در ارتباط با مشكلات
دسترسي به تلرانسهاي بسته و كيفيت سطح قابل قبول آهنگري گرم به صورت سنتي با يك
وسعت ماشينكاري طراحي شده اند (در حدود3mm يا بيشتر). انگيزه برايآهنگري دقيق حذف ويا كاهش فرآيند گران ماشينكاري است اين هزينه ها نه تنها
قيمت ماشينكاري است كه هزينه مواد براده شده نيز شامل ميشود.
صرفه جوئي ناشي از مواد
به وضوح صرفه جوئي ناشي از ماشينكاري نكردن نيست ولي ميتواند لحاظ شود.
وزن يك قطعه كه به صورت
سنتي آهنگري شده است اغلب دو برابروزن قطعه تمام شده ماشينكاري شده است.
و اين مربوط به نوع
قالبهائي است كه استفاده ميشود. يك مطالعه انجام شده توسط انجمن صنعتي آهنگري
تخمين زد كه حدود 20 تا 40 درصد وزن هر قطعه آهنگري شده پرت ميباشد. گرچه گاهي
اوقات جهت اطمينان از پر شدن قالب در تماميگوشه ها اين پرت ها ضروري است.
در طراحي دقيق اين پرتها
كاهش داده شده ويا گاها حذف ميشوند.(مثال 1 را ببينيد).
علت ديگر جهت استفاده از
آهنگري دقيق اين است كه خواص يك قطعه آهنگري دقيق شده اغلب از ماده اي كه پس از
آهنگري معمولي ماشينكاري ميشود بهتر است. واين به علت ساختار مولكولي در اين
فرآيند است.
و مزيت ديگر استفاده از
آهنگري دقيق در كارگا ه هاي توليد ي، نرخ بالاتر توليد آن است.
كاربرد های آهنگري دقيق :
پس از اينكه تصميم بر اين
گرفته شود كه يك قطعه بايد به روش آهنگري توليد شود بايد يا به روش سنتي ويا به
روش دقيق انجام شود. وتمام قطعات قرار نيست به روش دقيق انجام شوند.
و همينطور كه قبلا گفته
شد دقت يك فرآيند آهنگري بستگي به دقت نهائي توليد، هندسه مورد نياز، تلرانسهاي
ابعادي وكيفيت سطح دارد. اين نيازها بايد براي هرقطعه تشخيص داده شوند. اثر اين
نيازها در پارامترهاي توليد بايد در تحليل طراحي مورد نظر قرار گيرد.
ماهيت فرآيند آهنگري بازه
وسيع هندسي قطعات مورد استفاده خواص مشخصه اين فرآيند هستند.
فرضيات هندسي آهنگری دقیق :
فرض اوليه براين است كه
آهنگري بايد قابليت اين را داشته باشد كه پس از عمليات، به راحتي قطعه جدا شود. پس
قطعات با شيب منفي نميتوانند بااين فرآيند توليد شوند. علاوه بر اين صفحات موازي
با محور آهنگري اغلب نيروه هاي اصطكاكي زيادي هنگام فورج قطعه ايجاد ميكنند.
بنابراين آهنگري اغلب با اضافه كردن مقداري شيب به اينچنين سطوحي انجام ميشود.
واين ايجاد زاويه نيز
مسائلي ايجاد ميكند.
ـ ظرفيت مكانيزم خروجي
وسايل آهنگري كه بار مورد نياز را تهيه ميكند.
ـ كشش مواد قطعه در دماي
خروجي، قطعه بايد بار مورد نياز جهت خروج را تحمل كند.
ـ خوردگي قالب وصدمه ديدن
سطح قطعه ممكن است بخاطر اصطكاك اتفاق بيافتد.
فيزيك جريان فلز طي عمليا
ت آهنگري همچنين كاربرد هاي آهنگري دقيق را محدود ميكند. بعنوان مثال براي فلزات
اين امكان وجود نداردكه تيغه هاي نازك
ويا گوشه هاي تيز را پر كنند. علاوه بر اين نيروهاي زياد در قالب نيز ممكن است
باعث بروز مشكلات در جريان فلز شود.
خنك شده قطعه توسط قالب نيز جريان فلز را محدود ميكند.
واين يكي از دلايل استفاده از آهنگري قالب داغ يا هم دما ميباشد. (قسمت آهنگري در
قالب داغ ـ هم دما را ببينيد) و همچنين جريان فلز در آهنگري دقيق نيز ميتواند
باعث بروز مشكلاتي بشو د.
ديدگاه اقتصادي آهنگری دقیق :
ديد گاه هاي اقتصادي نيز
كاربردهاي آهتگري دقيق را تحت تاثير قرار ميدهد. اگر تنها قيمت فرآيند آهنگري در
نظر گرفته شود آهنگري دقيق عموما از نوع سنتي آن گرانتراست.
اين بر عوامل موثر در
آهنگري دقيق بر ميگردد. كه در ادامه در بالا آن بحث خواهد شد. كه مقدار زياذي از
آنها در آهنگري سنتي صرف نظر ميشوند.
اگر تعداد قطعات كم باشد
استفاده از آهنگري دقيق اقتصادي نيست.
آهنگري دقيق هنگاميجالب
تراست كه هدف توليد قطعه اي با سطوح پيچيده و مشكل جهت ماشينكاري است. واين روش از
لحاظ هزينه قابل مقايسه با فرزكاري، تراشكاري ويا سنگ زني است.
دقت ابعاديقابل وصول با اين روش ميباشد ودر بعضي مواقع دقتهاي بهتر نيز بدست آمده است.
و دوبارهاگر مقايسه اي انجام شود بين
قطعه اي كه با آهنگري دقيق تمام سطوح آن نهائي شده است با قطعه هاي كه نياز به
ماشينكاري دارد. نقع اين روش مشخص ميشود.
ديدگاه طراحي قالب :
طراحي ابزار جهت آهنگري
بايد شامل تحليل تمامياثراتي كه ميتوانند در دقت قرآيند موثر باشد بگردد. بايد
در نظر گرفته شود كه قالب مقداري انبساط انجام ميدهد به علت تماس با قطعات داغ،
وهمين ديد گاه بايد براي قطعه كار باشد كه پس از آهنگري شدن انقباض خواهدداشت.
تاثيرات حرارتي قطعه
وقالب تقريب زده شده است.(معادله 1 را ببينيد)
تغيير شكل ارتجاعي ابزار
و وسايل آهنگري حين فرآيند رخ ميدهد وبايد اثر آن روي دقت قطعه در نظر گرفته شود.
در اكثر موارد اين تغيير شكل ناچيز ميتواند صرف نظر شود.
ابعاد قطعه آهنگري شده
متناسب با ابعاد حفره قالب كاهش خواهد داشت.
يك لايه روغن نيز روي
قالب موجود است كه اكثرآن نيز ميتواند ناديده گرفته شود.
ضخامت بيشتر روغن باعث
جلوگيري از اكسيدا سيون سطحي ميگردد.
چنانچه قبلا در باره آن
بحث شد جريان فلز فرض مهميدر آهنگري دقيق ميباشد.طراحي قالب بايستي طوري باشد كه
پر شدن تماميحجم قالب را كنترل كند.
كار پذيري قطعه نيز يك
مبناي بررسي است. اين امر درآهنگري دقيق بسيار بحراني تر است چون تغيير شكلهاي
بيشتري نياز است تا به دقتهاي لازم برسيم.
در عمل لحاظ كردن
پارامترهاي فوق بسيار مشكل است.
تحليل دقيق دماي قطعه
وقالب نيازمند يك تحليل دقيق انتقال حرارت است. محاسبات تغيير شكل ارتجاعي نيازمند
داشتن نيروي آهنگري و تحليل تنش ميباشد وتحليل جريان فلز براي طراحي از تمام
اينها مشكل تر است.
مدل رياضي :
مدل رياضي فرآيند آهنگري
بر اساسروش اجزا محدود، توسعه پيدا كرده
براي كمك به مهندس طراح كه نيازمند اين تحليل هاست. اين مدلها در قالب برنامه هاي
كامپيوتري ارائه شده وميتواند نمودارهاي تنش ودما را به طراح نشان دهد.
بررسي شبيه سازي و مدل در
قسمت (تكنيكهاي مدل كردن) آمده است تحليل آهنگري دقيق بر اساس مدل كامپيوتر مفيد
است اگر قالب نيز با همين روش طراحي و ساخته شده باشد. هدف از شكل خالص ويا حداقل
نزديك آن، باعث اين خواهد بود كه آهنگري دقيق و ابزارهاي آن دقيقتر و مشكلتر باشد.
علاوه براين محاسبات دقيق مربوط به حجم وسطح كه به طور خودكارتوسط نرم افزار انجام
ميشود در قالبهاي آهنگري دقيق بحراني هستند.
شبيه سازي فيزيكي آهنگری دقیق :
شبيه سازي فيزيكي يكي از انتخابها براي شبيه
سازي رياضي آهنگري دقيق توسط كامپيوتراست شبيه سازي فيزيكي ساخت يك مدل و قطعه
قالب را در گير ميكند. بعنوان مثال مشاهد ه جريان يك ما ده خميري در دماي اتاق
مفيد واقع شده ه جهت دريافت جريان فلز حين آهنگري قالب در شبيه سازي فيزيكي نوعي
مخصوص پلاستيك شفاف است كه قادر ميسازد مارا كه مشاهده پيوسته اي از فرآيند داشته
باشيم. الگوهاي جريان فلز نيز ميتواند با استفاده از مداد رنگي مشاهده شود. شبيه
سازي فيزيكي در مبحثي بنام تكنيك هاي شبيه سازي استفاده شده در آهنگري دقيق بحث شده
است.
حتي با استفاده از روشهاي
تحليلي با هم نكاتي در ساخت قالب فقط جنبه تجربي داشته ودر كارگاه قابل دسترسي است.
در برخي موارد پارامترهاي آهنگري ويا ابعاد حفره قالب ميتواند تنظيم شود براي
دستيابي به دقت هاي لازم. ميزان توسعه عموما با مقدارزياد كار تحليلي افزايش پيدا ميكند.
راهبرد بهينه براي آهنگري
دقيق ايجاد تعادل مابين سعي وخطا در ساخت واستفاده از روشهاي تحليلي است.
نگرش تحليلي براي حالتي كه تجربه اي موجود نيست ميتواند
مفيد واقع شود.
نرم افزارهاي قدرتمندي
نيز جهت اين امر موجود ميباشد واز تلفيق آن با دانش وتجربه ميتواند به پيش فرضهايي
در زمينه ساخت قالبهاي آهنگري دقيق دست يافت.
فرضيات كنترل فرآيند در آهنگری دقیق :
پس از معين كردن يك قطعه
براي آهنگري دقيق، در ساخت قالب بايد به كنترل فرآيند توجه شود. ودر ارتباط با
عوامل مطرح شده در زير بايستي حداقل مطالعه صورت گيرد.
دقت قالب :
يك آهنگري دقيق نياز به
قالب دقيق دارد. دقت ابعادي بدست آمده، بهترازدقت ابعادي قالب نخواهد بود. پس
بايستي دقت ساخت قالب از دقت مورد نظرجهت قطعه بالاترباشد. اين همانند كاربرد گيج
ها ميباشد كه بايستي دقت ساخت آنها ازآنچه مورد اندازه گيري ميباشد، بيشترباشد.
پس از ساخت قالب بايستي
بازرسي شود تا اطمينان حاصل شود كه احتيا جات طراحي را شامل شود يا خير. اين
بازرسي مشكل خواهد بود اگر قالب داراي سطوح منحني باشد.
و اگر قالب بازرسي نشود، مشكل خواهد بود تا منشا
خطاهاي بوجود آمده را پيدا كرد.
اساس اندازه گيري توسط
گيج بررويقطعات نميتواند براي اندازه
گيري قالب مورد استفاده قرار گيرد.
براي طراحي قالب لازم است
دقت ماشينهاي مورد استفاده در ساخت قالب را بداند.
بعنوان مثال : اگر قرار
است حفره قالب توسط اسپارك انجام شود دقت الكترود ودقت باربرداري بايستي دانسته
شود.
پس از قرارگيري قالب در
توليد دقت آن فرق خواهد كرد بعلت وجود فرسايش در سطح قالب واين از عوامل مهم تغيير
دقت ابعادي است.
وقتي فرسايش اندك ميتواند خروج از اندازه مورد
نظر را در پي داشته باشد. هزينه تعمير قالب ويا جاگذاري هسته جديد بايستي در بعد
اقتصادي طراحي ديد ه شود.
دقت تنظيم :
كنترل جهت وتنظيم قالب در
پرس نيز همانقدر مهم است. نگهدارنده هايي كه براي بستن بلوكه هاي قالب استفاده ميشوند
نيز از درجه اهميت بالايي برخوردارند.
تنظيم قالب، ضخامت قطعه
آهنگري شده را تحت تاثير قرار ميدهد و ضخامت، خود جزو عوامل هندسي قطعه است كه ميتواند
درجه اهميت زيادي داشته باشد.
از طرف ديگر ضخامت وحجم نهائي قطعه به يكديگر
وابسته هستند. از آنجائيكه آهنگري دقيق براي پرت كم ويا بدون پرت طراحي ميشود،
مورد ضخامت كاملا بهراني است. اگر تنظيم قالب طوري باشد كه پرت درخط جدايش تشكيل
شود، در آنصورت گوشه هاي تيز پر نخواهند شد. واگر تنظيم از حد معمول دو كف قالب را
به هم نزديكتر كند، قالب صدمه خواهد ديد.
دقت ماده اوليه:
در آهنگري دقيق يك مرحله
اي ماده اوليه، برشي از ميلگرد ويا يك مقطع استاندارد ديگر است ولي در نوع برنامه
اي يا چند مرحله اي progressive)) محصول هر مرحله ماده اوليه است براي مرحله بعدي. ولي در هرصورت
دقت ماده اوليه اثر مستقيم در دقت محصول هر مرحله دارد. همانطور كه در بالا بحث شد
ارتباط تنظيم قالب با حجم ماده اوليه و حجم محصول كاملا بحراني است.
هنگاميكه شكل ماده اوليه پيچيده است، گسترش
ماده در آن مهم است جهت اطمينا ن از صحت جريان فلز حين فرآيند. آهنگري دقيق نياز
به ماده اوليه دقيق دارد.
درآهنگري چند مرحله اي،
هر مرحله بايستي به عنوان يك فرآيند دقيق در نظر گرفته شود.
حجم همچنين ميتواند با
وزن كردن نيز كنترل شود. ويا پيش بيني مكاني جهت فرار مواد اضافي در قالب در صورت
اضافه بودن مواد به آنجا هدايت شود.
كيفيت سطح ماده اوليه نيز مهم است چرا كه ميتواند
كيفيت سطح قالب را تحت شعاع قراردهد. جلوگيري از اكسيد اسيون يكي از عوامل مهم است
ودر بخش فرآيند هاي حرارتي درباره آن بحث شده است.
كيفيت سطوح برش خورده نيز مهم است گرچه گاهي
اوقات قالبها طوري طراحي ميشوند كه آن سطوح در سطوح غير بحراني محصول واقع شوند.
كنترل تركيبات شيميايي وريز ساختارهاي متالورژي
ماده خام ميتواند در كاربردها آهنگري دقيق مهم باشد. بعنوان مثال: هنگام آهنگري،
فولاد نبايد كربن از دست بدهد وبراي مواد خالص نبايد تغييري در ساختارمولكولي آنها
حاصل شود.
كنترل روانكاري :
از ميان تمام متغييرهاي
آهنگري، روانسازي به سختي قابل اندازه گيري است گرچه روانسازي بعنوان بحرانيترين
عامل موفقيت يك فرآيند آهنگري دقيق شناخته شده است. روانسازي بر نيروي آهنگري،
وضعيتي كه مواد، حفره قالب را پر ميكنند، يكنواختي متالورژيكي محصول،
ساختارمولكولي و كيقيت سطحي اثر ميگذارد. ابزارهاي خودكاردراين زمينه موجود است.
كنترل دماي قطعه كار:
دماي قطعه كاريك متغيير
بحراني در آهنگري دقيق ميباشد. اين قسمت به كنترل اين عامل ميپردازد قطعه كار
دچار يك تغيير دماي استحين فرآيند آهنگري.
در اكثر موارد دماي قطعه كار، دماي خروجي از كوره درنظر گرفته ميشود در آهنگري
دقيق بايستي روي اين دما بين +_10 Cتا+_20 C كنترل وجود داشته باشد. واين بازه كوچكترخواهد
شد درمواقعي كه دقت بالاتري مورد نياز است.
عموما نه عملي است ونه
لزوميدارد كه تغييرات دمايي قطعه مستقيما اندازه گيري شود. قطعه به محض خروج از
كوره شروع به از دست دادن دما ميكند. نوع انتقال قطعه از كوره تا پرس نيز ميتواند
موثر باشد و در اين مرحله ميتوان از ابزارهاي خودكار استفاده كرد.
قطعه بيشترسرد ميشود
هنگاميكه درتماس باقالب قرار ميگيرد. اين انتقال حرارت به ضريب هدايت گرمايي
قطعه وقالب و ضخامت ماه روانسازي بستگي دارد.
هنگام عمليات آهنگري كه
تما س بيشتر و نزديكتري بين قطعه و قالب صورت ميگيرد، اين انتقال حرارت بيشتر ميشود.
بنابر اين زمان تماس قالب
يا قطعه با اعمال نيرو نيز بر سرد شدن قطعه اثر ميگذارد. براي يك قالب با هندسه
معلوم زمان تماس با قطعه ثابت است.زمان تماس يك عامل مهم است اگر چه اشكال قالب
فرق كند.
در برخي تحليل هاي دمايي
آهنگري ممكن است ضرورت احساس شود كه روي دماي تغيير شكل نير حساب شود. درصد بالايي
(معمولا بالاي 90%) از انرژي مكانيكي فرآيند آهنگري تبديل به حرارت ميشود. و دماي
افزايش پيدا ميكند. پس دماي قطعه در طي آهنگري بايك تعادل مابين حرارت از دست
داده شده به محيط و حرارت توليد شده حين تغيير شكل نتيجه ميشود.
دماي قطعه دقت آهنگري را
تحت تاثير قرار ميدهد.
ـ اثر انقباض حرارتي
ـ اثر حرارت بر جريا ن مواد
تنش و حالت الاستيك قطعه و قالب
ـ اثر حرارت بر خواص
روانسازي
چنانچه در بالا بحث شد با بررسي طراحي قالب، ابعاد قطعه آهنگري
شدهمستقيما به حرارت آهنگري وابسته است
به علتانقباضات حرارتي.
براي بررسي اثرات حرارتي
يك دماي ميانگين براي قطعه در نظر گرفته ميشود.تحليل انتقال حرارت در آهنگري براي
اين مقصود توسعه پيدا كرده است.
كه درآن D يك بعد خطي، T دما، ضريب انبساط حرارتي ميباشد.
انديسهاي FوDبه Die – Forging باز ميگردند. انديس O به دماي محيط اشاره ميكند.چنانچه در بالا نشان داده شد دماي قطعه
يك مقدار ميانگين خواهد بود. دماي قالب نيز همچنين يك مقدار ميانگين ميباشد.
اگر انبساط حرارتي براي
قطعه و قالب خطي نباشد يك مقدار ميانگين بايستي بكار رود. علاوه بر انقباض حرارتي،
درجه حرارتدقت فرآيند + آهنگري را به علت
اختلاف جريان تنش در مواد قطعه تحت الشعاع قرار ميدهند. هم چنانكه در محث انتخاب
فرآيند حرارتي آمده است.
چنانچه در مبحث "
فرضيات طراحي قالب" بحث شد دماي آهنگري ميتواند انتخاب شود و جريان تنش ميتواند
تخمين زده شود. و مقدار نيروي آهنگري ميتواند محاسبه شود. تغيير شكل ارتجاعي قالب
در برخي مواد و وسايل آهنگري ميتواند تخمين زده شود. و حالت مناسب ميتواند در
طراحي قالب استفاده شود.
اگر تغيير شكل ارتجاعي
مهم باشد تغيير در دماي قطعه رخ دهد، اين اهميت، جريان تنش را تغيير ميدهد. جريان
تنش بسيارحساس است نسبت به تغييرات دمايي در دماهاي بالا. و جداول جريانهاي تنش
نيز در دماهاي بالا بيشتر هستند. پس اثرات ارتجاعي پيش از پيش مهم خواهند بود.
دماي قطعه ميتواند رفتار
روانساز را عوض كند. اهميت يك روانسازي ثابت براي رسيد ن به يك فرآيند دقيق را
قبلا متذكر شديم. دماي قطعه اثر مهم و خاصي درآفريند روانسازي دارد. اگر يك پوشش
روان كننده بصورت مستقيم روي قطعه پيش از شكل دهي وجود داشته باشد.
اکسيد اسيون قطعه اهميت
داشته باشد بايد توجه شود که عامل دما ميتواند موثر باشد. و در مبحث انتخاب فرآيند
هاي گرمايي دربارهآن بحث شده است. و بطور
کلي اکسيد اسيون بايستي درآهنگري دقيق مورد توجه قرارگيرد. کنترل دماي آهنگري ميتوانند
کنترل متالورزيکي فرآيند را در برداشته باشد. فرآيند سخت شدن شکل گيري مجدد شيک
بلوري دقيقا با دماي آهنگري در ارتباط است. جابجائي هاي متالورزيکي نيز ميتواند حين
فرآيند آهنگري روي دهد. در نظر گرفتن رفتارهاي متالورزيکي اگر پس از فرآيند عمليات
حرارتي لازم است، بايد انجام گيرد : جابجايي هاي متالورزيکي همچنين ميتواند اثرات
ابعادي نيز داشته باشد. واين بايد در آهنگري فولاد که در دماي 815 تا 340 انجام ميشود
در نظر گرفته شود.
جابچائي فازي در فولاد
اندکي بالاي دماي آهنگري روي ميدهد. اين امر با تغيير ي در حجم همراه است. دماي
وقوع اين مسئله بستگي به نوع آليازبکار رفته دارد.
ارتباط دماي آهنگري و دماي
جابجائي متالورزي، ريز ساختارها را معين ميکند.
بنابراين تنوع دماي آهنگري
ميتواند تعيين کننده ديگر خواص ها باشد.
نهايتا نحوه خنک کردن
قطعه پس از آهنگري نيز بايستي مورد توجه قرار گيرد که از تشکيل ساختارهاي ناخواسته
جلوگيري شود.
کنترل دماي قالب:
دماي قالب در آهنگري دقيق
داراي اهميت ميباشد. به دليل اهميت دماي قطعه که قبلا درباره آن صحبت شد.
دمايقالب
مستقيماً دماي قطعه را تحت تأثير قرار ميدهد (بهواسطة انتقال حرارت هدايتي).
سردشدن قطعه توسط قالب اهميت پيداميكند اگر
ديوارههاي نازك آهنگري شدهباشند. اگر دماي قالب از دماي محيط بيشتر شود، انبساط
قالب، اثرات ابعادي نيز خواهد داشت.
دماي قالب همچنين روانسازي رانيز دستخوش
تغييرات ميكند. دماهاي خيلي بالا يا خيلي پايين كيفيت روغن را عوض ميكند. پس
توجه شد كه قطعه نميتواند در يك دماي خاص نگاه داشته شود. به علت عوامل
تغييردهنده همچنين تغيير از سطح تا عمق قطعه.
قالبها عموماً پيشگرم ميشوند يكي از دلايل
استحكام نهچندان زياد قالبها دربرابر تغييرات زياد دمايي است. علت ديگر، اندازة تقريباً
ثابت قالب، حين توليد است.
اطلاعات راجع به تغييرات
دمايي هرقالب مهم است چراكه اثرات آن درنقاط خاص، درقالب ميتواند مسئلهساز شود.
چقرمگي يكي از خواص مواد است كه دراثر مام تغيير ميكند. اگر اين خاصيت مورد
اهميت باشد بايستي اثر دما بيشتر مورد توجه قرار گيرد.
قابليت خستگي حرارتي نيز درقالب ميتواند به
اين تغيير دمايي ارتباط داشته باشد. تنش ميتواند در سطح قالب بوجود بيايد. دماي
قالب ميتواند به كمك روانساز يا خنك كنندهها ثابت نگاهداشته شود. دماي سطح قالب
ميتواند اندازهگيري شود. دماي داخلي هم به كمك ترموكوپلهاي كارگذاشته شده در
قالب ميتواند اندازهگيري شود.
فرضيات تجهيزات :
فرضيات مهم انجام شده و تجهيزات بهكار گرفته
شده در آهنگري دقيق، ميتواند كامل كننده اين مبحث باشد. وسايل مورد استفاده جهت
روانسازي مورد بحث قرار گرفت جزئيات بيشتر راجع به وسايل مختلف مورد استفاده در بخش
زير بهطور كامل آمده است.
تجهيزات برش قطعه :
براي دستيابي به دقتهاي لازم و كيفيتهاي سطحي
بايستي راجع به جدايش و برش قطعه اوليه دقت بيشتري شود.
برش با پرس مهمترين روش بدستآوردن مواد اوليه
آهنگري است. كنترل طول قطعه اوليه از اين جهت مورد اهميت است كه عامل اصلي حجم
محصول را باعث ميشود. كنترل قطري مواد اوليه نيز به همان اندازه مهم است. برش
مواد اوليه ميتواند خودكار باشد كه نياز به سيستم تغذيه در وسيله برشي ميباشد.
علاوه بر حجم قطعه برش خورده كيفيت دوسطح بريده شده نيز داراي اهميت ميباشد.
درحالت كلي سطح بريده شده بايستي عاري از حفره و هرگونه نابجايي باشد. دوسطح
بايستي موازي و عمود بر محور قطعه باشد.
چنانچه دربالا بحث شد، فرآيند برش مهمترين راه
براي توليد مواد اوليه است. درمواردي قطرهاي بالاي مواد اوليه يا موادي با استحكام
بالا به سختي برش ميخورد، دراين موارد شمش قبل از برش ميتواند پيش گرم شود.
دستگاههاي برش پرسي خودكار نيز ميتواند
دراينگونه مواقع مفتولهاي پيش گرم شده را برش دهد. شمش ميتواند توسط اره نيز برش
بخورد. فرايند ارهكاري كند و پرهزينه است ولي كنترل روي اندازه، به اندازه كافي
ميتواند داشته باشد. كيفيت سطح برش نيز قابل قبول است. بعلاوه ارهكاري قابليت
سازگاري با اندازههاي مختلف شمش فلزي را دارا ميباشد. براي قطرهاي بيشتر و مواد
داراي استحكام بالاترنيز ميتواند استفاده شود.
وسايل گرماساز :
همچنانكه درباره وسايل آمادهسازي مواد اوليه
بحث شد، گرمكردن قطعات نيز احتياج بعدي هست. ايجاد يك لايه اكسيد يكي از مشكلات
آهنگري مواد آهني است. اين مشكل ميتواند با سريع گرم كردن مرتفع شود. نرخ
اكسيداسيون در دماهاي پايين اغلب براي آهنگري دقيق استفاده ميشود. (شكل 7 را
ببينيد)
كه در دمايCْ1100اگر قطعه
باقي بماند اكسيداسيون مشكل ايجاد خواهد كرد. درجاييكه گرم كردن سريع امكانپذير
نباشد و ضخامت لايه اكسيد قابل قبول نباشد دريك محيط عاري از اكسيژن (مثلاً ازت)
ميتواند عمليات گرم كردن انجام شود و چنانچه بحث شد كنترل دمايي كاملاً بحراني
است در آهنگري دقيق.
پخش حرارت توسط قطعه بايستي كنترل شود جهت
ايجاد اختلاف در جريان تنش يا ساختارهاي متالورژيكي.
تغييرات دمايي قطعه ميتواند چنانچه مواد اوليه
گرم شود رخ دهد. نحوه خروج مواد برش خورده از كوره، تماس با انبر، يا نوار نقاله و
نحوه گذاشتن در قالب تماماً مؤثر بر ميزان كاهش دماي قطعه ميشوند.
بازه دمايي تا درجه سانتيگراد دراغلب
فرايندهاي آهنگري موجود ميباشد. بازه مورد نياز بستگي به جزئيات كاربرد هر حالت
دارد. بازههاي كوچكتر و كنترل بيشتر منجر به فرآيند دقيقتر ميشود.
ايجاد حرارت القايي اغلب براي آهنگري دقيق
استفاده ميشود. هرچند استفاده از كورههاي گازي نيز مرسوم است. كنترل گرمايش
القايي بستگي به قطر شمش، قطر سيمپيچ و جريان الكتريكي دارد.
تجهيزات آهنگري :
اكثر تجهيزات مورد استفاده در آهنگري معمولي به
نوعي در آهنگري دقيق نيز مورد استفاده قرارميگيرند. جهت يك آهنگري دقيق بايستي
تجهيزات لازم بدقت مورد استفاده قرار گيرند. براي هر قطعه مخصوص با اندازه معلوم،
تجهيزات مجزا انتخاب ميشوند. نوع ماده اوليه، نرخ توليد نيز عوامل ديگر هستند.
هزينههاي سربار و نرخ انرژي را نيز نبايد فراموش كرد.
يك تعادل بهينه ميان عوامل فوق منتهي به توليد
با قيمت حداقل ميشود.
پتكها ميتوانند به عنوان وسيله توليد در
آهنگري دقيق بهكار روند هرچند رسيدن به الزامات كنترل فرآيند بسيار مشكل است
چراكه پتكهاي برقي اغلب بهعنوان وسيله توليد در آهنگري دقيق بهكارنميروند.
بلوكههايي بهعنوان شرط محدود كننده ضخامت ميتوانند
بهكارروند جهت كنترل اندازه. حساسيت جريان تنش و حرارت ميتواند باعث بروز
مشكلاتي بشود. بهعلاوه اگر سردكردن قطعه نيز اتفاق بيفتد. طبيعت كاربرد پتكها
باعث بروز اين مسائل ميشود.
پرسهاي هيدروليك نيز ميتوانند استفاده شوند.
همانند پتكها با استفاده از بلوكههاي ثابت درون قالب ميتوان روي ضخامت كنترل
داشت. اگر سرعت زياد تغييرشكل لازم باشد بايد پرس پيچي استفاده شود. گرچه پرس پيچي
هم مانند پتك نميتواند دقت زيادي روي ضخامت داشته باشد.
و اينجاهم استفاده از بلوكههاي ثابت جهت كنترل
ضخامت ميتواند مفيد باشد. بهعلت نوع ساختار مكانيكي پرس پيچي ميتواند طوري
استفاده شود كه تنها مقدار انرژي مورد نياز را به قطعه واردكند.
براي قطعاتي كه نيروي زياد تغيير شكل نياز
دارند نميتوان از پرس پيچي استفاده كرد گرچه پرسهاي پيچي با ظرفيت بالا نيز ساخته
شده اند.
اكثر آهنگريهاي دقيق روي پرسهاي ضربهاي انجام
ميشوند. و بهعلت نوع طراحي، اختلاف ساختاري با پتكها و پرسهاي پيچي و هيدروليكي
دارا ميباشند. داراي كورس متغير با دقت بالا دركنترل ميزان آن، بههمين علت ميتوان
كنترل زيادي روي ضخامت قطعه توليد شده داشت. مشكلي كه ميتواند بهوجود بيايد بهعلت
ثابت شدن كورس حين فرآيند، اگر تغيير دمايي در تجهيزات رخ دهد كورس خودبخود تغيير
خواهدكرد و دقت را تحتالشعاع قرارخواهدداد و اجزاي مختلف نيز ممكن است تحت اثر
نيروهاي آهنگري تغييرشكل دهند. گرچه اثر اين عوامل بسياركم و قابل صرفنظركردن است.
اثرآنها درحدود صدم ميليمتر است. يك پرس مكانيكي داراي مزايايي جهت توليد در
آهنگري دقيق است. (شكل 1 را ببينيد)
پرسهاي افقي نيز در توليد استفاده ميشوند. نرخ
بالاي توليد، خنككردن سريعتر قالب ازجمله خصوصيات ايننوع توليد است. اين ماشينها
براي توليد فولاد در تعدادي قالب كه كنارهم قراردارند ساخته شدهاند. مواد خام بهصورت
سيمپيچ و از طريق القايي گرم شده و بهدرون قالب تغذيه ميشوند. اينگونه مواد خام
ابتدا به صورت پرسي بريدهشده و سپس مرحله به مرحله درون قالب هدايت ميشوند.
نرخ توليد به اندازه قطعه بستگي دارند. بين
هزار تا پنجهزار قطعه در ساعت ميتواندباشد. جهت سرشكن كردن نرخ قالب بايستي
حداقل 100000 قطعه توليد شود.
كنترل دمايي قالب و قطعه در توليد خودكار
بحراني است. زيرا قطعات كوچك و نرخ توليد بالاست و هرگونه خطا و تغييري، مشكلات
زيادي ايجاد خواهد كرد.
انتخاب دماي فرآيند :
همانطور كه در تعريف اين مبحث آمده، بالاترين
دقتها در آهنگري سرد بهدست ميآيد پس در مواردي كه دقت بالا مورد نظر است بايستي
آهنگري سرد انجام شود.
آهنگري در دماهاي بالا هنگامياستفاده ميشود
كه :
1- نيروي آهنگري در دماي محيط از ظرفيت پرسهاي
موجود فراتر رود.
2- مواد مورد استفاده نميتوانند جريان خواستهشده
را داشتهباشند.
3- سخت شدن كرنشي ناشي از كار سرد مطلوب نباشد.
با استفاده از عوامل فوق خواهيم ديد كه بسياري
از توليدات بايستي توسط آهنگري گرم توليد شوند. افزايش دما، استحكام قطعه را كم
كرده و جريان فلزي راحتتر انجام ميشود. برخي مواد كه آهنگري سرد آنها امكانپذير
نيست براحتي ميتوانند آهنگري گرم شوند. بسياري مواد قبل از آهنگري سرد بايستي
آنيل شوند. مانند فولادهاي كربن متوسط يا كربن بالا.
و درصورت استفاده از آهنگري گرم لزوميبه اين
كار نيست.
برخي شكلهايي كه در آهنگري سرد توليد آنها
محدوديت دارد نيز ميتوانند در حالت گرم آهنگري شوند بهعنوان مثال گوشههاي تيز
يا تيغههاي نازك.
انتخاب دماي فرايند برپايه خواص مواد و استحكام
آن ميباشد.
ضرايب وابسته به كرنش و ضرايب مستقل از كرنش
استفاده ميشوند براي بيان رابطة زير :
d=k(e)n:جريان تنش
e:
كرنش حقيقي
K و nثابت
دردماهاي بالا رابطه فوق فرق خواهد كرد و
خواهيم داشت :
d=c(e)m
در جدول 3 و 4 و 5 ارتباط دما و جريان تنش آمده
است.
درمورد فلزات آهني، آهنگري گرم، معموليترين
روش براي تغيير شكل دقيق است.
جداول 1 و 2 دماهاي مورد استفاده براي آهنگري
مواد آهني را نشان ميدهد. برخي دادهها براي آلياژهاي فولادي در شكل 5 آمده است.
و شكل 6 اثر كربن بر شكلپذيري گرم را نشان ميدهد.گرچه دماي بالا شكلپذيري را آسانتر ميكند،
ولي ايجاد لايه اكسيد مشكل بزرگ است.
براي آهنگري فولاد اثر دما در شكل 7 نمايش داده
شدهاست. اثر حرارت قطعه بر قالب نيز مهم است.
مايعاتتقريبا تراکمناپذير هستند. اين ويژگي
سبب شده است که از مايعات به عنوان وسيله مناسبي برايتبديل و
انتقال کار استفاده شود. بنابراين ميتوان از آنها براي طراحي ماشينهايي کهدر عين سادگي ، بانيروي
محرکخيلي کمبتواندنيروي مقاومفوق العاده زيادي را
جابجانمايد، استفاده نمود.
جک هيدروليک چيست؟
جک هيدروليک وسيلهاي
است که در آن نيرويي برروغنموجود در يک استوانه کوچک وارد ميشود. اين نيرو
سبب ميشود که روغن غير قابل تراکم به استوانه بزرگ منتقل شود. روغن بهپيستوناستوانه
بزرگ فشار ميآورد و باعث بلند شدن بار روياستوانه
(مثلا ماشين) ميشود. مکانيزم کارماشينهاي جرثقيل، و غيره نيز چنين ميباشدکه در عين سادگي ، کار مفيد زيادي با بازده بالا انجام ميدهد.
در ساختمان جکهيدروليک از اين واقعيت استفاده ميشود که روغن تقريبا
تراکم ناپذير است و نيرويوارد بر خود را منتقل
ميکند. فشار وارد بر پيستون کوچک عينا به پيستون بزرگ منتقلميشود و
آنرا به طرف بالا ميراند.
مزيت مکانيکي
جک هيدروليک
فشارهاي
وارد بر استوانهها که هماننيروي
وارد بر واحد سطحيعنيP =
F/Aاست، باهم برابرند. بنابراين:
Pe = Pl
به عبارت ديگر ميتوان نوشت:
Fe/Ae = Fl/Al
که در آنFهمان نيروهايمقاوم و محرک ،Aهمان سطح
مقطع دو پيستون ميباشد. در حالت سادهترمزيتمکانيکيقسمت هيدروليکي
جک بصورت زير در ميآيد: AA = Ml/Ae
دسته جک نيز يکاهرم
نوع دوماست ومزيت مکانيکي مخصوص به
خود را دارد. دسته اهرم نيروي محرک را افزايش ميدهد. بر جکهيدروليک نيروي
مفيد دسته وارد ميشود و جک ايننيرورا افزايش
ميدهد. از اينرو مزيت مکانيکي کل دستگاه برابر
مزيت مکانيکي اين دو قسمت ميباشد.
آيا جک هيدروليک
مقدار کار را افزايش ميدهد؟
دستگاهي
وجود ندارد کهبتواند مقدار کار را افزايش دهد. هر
مقدار روغن که از استوانه کوچک خارج شود، همانمقدار وارد
استوانه بزرگ ميشود. در هر دو استوانه اين حجم روغن برابر است باحاصلضرب سطح مقطع استوانه در فاصلهاي که پيستون جابجا ميشود.
چون اين حجمها باهمبرابرند، بنابراين:
AeΔSe = AlΔSl
اگر ماشين را بدوناصطکاکدر نظر بگيريم داريم:
MA=Al/Ae=ΔSe/ΔSl
وچونMA
= Fl/Feبنابراين:
FlΔSl = FeΔSe
که نشان ميدهد در حالت ايدهآلکار خروجي يا مفيد با
کار ورودي يا داده شده برابر است.
درقرقره،
اهرم وجک هيدروليک ، وقتي اصطکاک وجود ندارد،
کار خروجي با کار ورودي برابر است. اين گفتهدر مورد ساير
ماشينها نيز برقرار است. در چنين شرايطي مزيت مکانيکي ايدهآل (يعنيبدون اصطکاک) هرماشينيرا ميتوان با بررسي هندسه ماشينبدست آورد.
با ملاحظه معادلهMA
= ΔSe/ΔSlحتي در پيچيدهترين
ماشين ، ميتوان مزيتمکانيکي ايدهآل را
فقط با دانستن اينکه وقتي نيروي محرک را در مسافت معيني حرکتميدهيم، نيروي
مقاوم چقدر جابجا ميشود، پيدا کرد.
کاربردهاي جک هيدروليک
در بلند کردنماشينآلات
سنگين،ماشينهاي کمپرسور،جرثقيلها،پالايشگاهها،حفاريهاي زير زميني،برج سازيومعماري،کليه وسايل نقليه و غيره از خود اين وسيله بسيار ساده و مفيد
يا مکانيزم کارشاستفاده ميشود
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن