تحقیق و پروژه رایگان - 135

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

آیا ما باهوش تر می شویم

بازديد: 59

آیا ما باهوش تر می شویم؟

تیم وو ستون‌نویس ثابت نیویورکر و استاد حقوق دانشگاه کلمبیا، نقش و تاثیر اینترنت و به طور کلی تکنولوژی را بر توانایی فردی انسان‌ها بررسی کرده است. اینکه آیا تکنولوژی و اینترنت از ما انسان‌هایی تنبل و کودن ساخته یا اینکه توانایی‌های ما را ارتقا داده است. 
  
آیا ما باهوش‌تر می‌شویم یا کودن‌تر؟ نیکولاس کار، سال ۲۰۱۰ در کتابش «سطحی‌ها: کاری که اینترنت با مغزهای ما می‌کند» اینترنت را برای افزایش مشکلات‌ شناختی سرزنش می‌کند در حالی که کلایو تامپسون در کتاب اخیرش، «باهوش‌تر از آنچه فکر می‌کنید: چگونه تکنولوژی ذهن‌های ما را بهینه می‌سازد» استدلال می‌کند که تکنولوژی‌ها در حال تقویت قابلیت‌هایمان هستند.  
 
برای راستی‌آزمایی این دو ادعاء آزمایش فرضی ذیل را در نظر بگیرید:  
 
یک مسافر زمان فرهیخته که در سال ۱۹۱۴ زندگی می‌کرده، وارد اتاقی می‌شود که توسط پرده به دو قسمت تقسیم شده است. محققی به او می‌گوید که وظیفه‌اش، از طریق پرسیدن هر سؤال دلخواهی، مشخص کردن هوش شخصی است که در طرف دیگر پرده قرار دارد.  
 
پرسش‌های مسافر زمان با صدایی که دارای لهجه است (لهجه امریکایی قرن بیست و یکم) جواب داده می‌شود که او تشخیص نمی‌دهد. زنی که در آن طرف پرده است دارای یک حافظۀ فوق‌العاده است. او می‌تواند بدون تأخیر زیادی هر متنی از کتاب مقدس یا شکسپیر را بخواند. توانایی ریاضی او فوق‌العاده است – سوال‌های سخت ظرف چند ثانیه حل می‌شوند- او همچنین و اگر چه با تلفظی عجیب، قادر به صحبت کردن به چند زبان خارجی است. 
از همه جالب‌تر، توانایی او در توصیف تقریباً هر نقطه‌ای از زمین با جزئیات زیاد است گویی که آن را از بالا مشاهده می‌کند. او همچنین در ربط دادن مفاهیم به ظاهر تصادفی به یکدیگر ماهر است و وقتی مسافر زمان از او می‌پرسد که چگونه خداوند می‌تواند هم خیر باشد و هم قادر مطلق، او می‌تواند پاسخ‌های نظری پیچیده‌ای ارایه کند.  
 
بر اساس این آزمون تورینگ تعدیل شده، مسافر زمان ما این طور نتیجه می‌گیرد که در قرن گذشته،‌ نژاد بشر به یک سطح جدید هوش بر‌تر دست یافته است. او با ملاحظه استفاده از یک زبان ویژه که در سال ۱۹۱۴ موجود نبود (و بعد‌ها توسط جان فون نویمان ابداع شد) ممکن است این طور نتیجه بگیرد که‌ نژاد انسان به مرحله‌ای بی‌نظیر رسیده، جایی که در آن به هوش و بینشی فرا‌تر از فهم ذهن سال ۱۹۱۴ دست یافته است.  
 
البته آن زن پشت پرده یکی از ما است. به بیان دیگر او انسانی عادی است که فهم خود را با دو ابزار تقویت کرده است: تلفن همراهش و نیز اتصالش به اینترنت یا به عبارت دیگر پایگاه‌هایی چون ویکی‌پدیا، گوگل‌مپز و کورا.  
 
برای ما او معمولی است ولی برای آن مرد حیرت‌انگیز است. با استفاده از ماشین‌ها، ما انسان‌های ارتقا‌یافته و خدایان مصنوعی هستیم اگر چه نسبت به این واقعیت مانند سایر اموری که به آن عادت داریم به نحو چشمگیری بی‌تفاوت شده‌ایم.  
 
بدون ابزار‌هایمان، مساله برطرف می‌شود و ما کودن‌تر از آن دوستمان هستیم که در اوائل قرن بیستم زندگی کرده است و دامنه توجه طولانی‌تری دارد و ممکن است بتواند لاتین را بخواند و بنویسد و حساب را سریع‌تر انجام دهد.  
 
نمایش مسافر زمان نشان می‌دهد که پاسخ به این سؤال که آیا ما در حال باهوش‌تر شدن هستیم یا نه بسته به آن است که چطور «ما» را طبقه‌بندی کنید. دلیل اینکه تامپسون و کار به نتایج متفاوتی می‌رسند همین مطلب است. تامپسون دربارۀ سایبورگ - یک موجود با هر دو اجزای ارگانیک و مکانیکی - قضاوت می‌کند حال آنکه کار انسان در پس آن را.  
 
پروژهٔ ارتقای انسان  در طول پنجاه سال گذاشته در حال اجرا بوده است. این پروژه در اوایل دهۀ شصت در پنتاگون شروع شد. آن زمانی که جی. سی. آر. لیکلیدر  روان‌شناس و مسئول تأمین اعتبار تحقیقات پیشرفته، دربارۀ آن چیزی می‌اندیشید که خود همزیسیتی کامپیوتر-انسان می‌نامید. (لیکلیدر همچنین پیشنهاد تأمین اعتبار پروژه‌ای را به بخش دفاعی داد که در ‌‌نهایت‌‌ همان اینترنت شد).  
 
او بر این باور بود که اهمیت ویژه کامپیوتر‌ها در ارتقای قابلیت‌های انسان است و به همین سبب او از میان سایر پروژه‌ها پروژۀ داگلاس انگلبارت، نویسندۀ کتاب «ارتقای هوش انسان» را تأمین اعتبار کرد؛ که پیشنهاد روشی نظام‌مند و جدید برای بهینه ساختن کارایی ذهنی افراد انسان ارایه می‌داد.  
 
انگلبرت مرکز تحقیقات ارتقا یافتن را پایه گذاشت که در دهۀ شصت فکر واسطه کاربری تصویری بر مبنای صفحه نمایش، صفحه کلید و ماوس را توسعه داد. بسیاری از محققان آن مرکز بعد‌ها به کار در آزمایشگاه‌های معروف شرکت زیراکس (Xerox) مشغول شدند. ایدۀ واسطهٔ کاربری توسط شرکت اَپل نیز استفاده شد.  
 
از آن زمان به بعد، پروژۀ اصلی رشتۀ کامپیو‌تر ساختن چیزهای مستقلاً باهوش (مانند HALL) نبوده، بلکه تلاش برای ارتقای هوش ما در نقاط ضعف آن بوده است. موفق‌ترین و سودمند‌ترین محصولات آن‌هایی هستند که به ما در انجام کارهایی کمک کرده‌اند که در غیر این صورت از انجام آن ناتوان بودیم.  
 
حافظه محدود ما نشان می‌دهد که در حساب ضعیف هستیم و هیچ فردی دیگر عملیات تقسیم طولانی انجام نمی‌دهد. از طرف دیگر، حافظه‌های ما غیرقابل‌اعتماد هستند و بنابراین آن‌ را بافضای ذخیره الکترونیک جبران کرده‌ایم. در مقایسه با کامپیو‌تر مغز انسان در برقراری ارتباط با سایر مغز‌ها ضعیف است. بنابراین ابزارهایی چون ویکی‌پدیا و موتور جستجوی گوگل را اختراع کردیم که به این نوع اتصال کمک کنند.  
 
دوست مسافر زمان ما ثابت می‌کند که اگر چه پروژهٔ ارتقای انسان یک موفقیت به حساب می‌آید نمی‌توانیم هزینه‌های آن را انکار کنیم. تصور نقصان بیولوژیکی هشداردهنده است و همیشه این احساس آزار می‌دهد که هوش‌های کمکی «ما» به شمار نمی‌روند. ولی نباید اشتباه کرد، ما هم اکنون موجوداتی غیر از آنی که قبلاً بودیم شده‌ایم. بجای تکامل و تحول بیولوژیک در حال تکامل تکنولوژیک هستیم در مسیری که باید امیدوار باشیم مثبت است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تمرین ریاضی در زندگی

بازديد: 95

تمرین ریاضی در زندگی

 جهانی از مفاهیم انتزاعی، فرمول‌هایی که باید به حافظه سپرد، تمرین‌ها و مهارت‌های خسته‌کننده و تکالیف منزلی که اغلب نامفهوم به‌نظر می‌رسند! برای پدران و مادرانی که چنین پیش‌زمینه‌ای از ریاضیات دارند، پیوند بین ریاضی و زندگی واقعی غیرممکن به نظر می‌رسد، اما خوشبختانه برای فرزندان ما آموزش ریاضی به اندازه‌ چشمگیری بهبود یافته است.

امروزه ریاضیات با رویکرد عملی و کل‌نگر(مفهومی) آموزش داده می‌شود. برای مثال، دانش‌آموزان به جای آن‌که جدول ضرب را به حافظه بسپارند، با استفاده از چیزهایی که می‌توانند لمس و حس کنند، شیوه‌های ضرب‌کردن را بررسی می‌کنند یا آنان می‌توانند با دوستان‌شان آزمایش‌هایی انجام دهند و ببینند سه کودک که هر کدام دو مداد در دست دارند، در مجموع ٦ عدد مداد به همراه دارند.

 ما پدران و مادران، پیوسته از آموزگاران و رسانه‌ها می‌شنویم که خواندن مطالب جالب برای فرزندان‌مان چه اندازه‌ اهمیت دارد. با وجود این، هنگامی که به ریاضی می‌رسیم، بسیار کم سخن می‌گوییم. بنابراین، باید در پی راه‌هایی باشیم که آموزش ریاضیات را درمنزل بسط دهیم. ما باید ریاضیات را برای فرزندان‌مان واقعی سازیم. فعالیت‌های زیر می‌توانند به شما کمک کنند تا به کودکان‌تان نشان دهید که ریاضیات بخش زیادی از زندگی روزانه‌ ما را تشکیل می‌دهد.

درختان، خودروها و چراغ‌ها را بشمارید  
  هنگامی که در خودرویی هستید، از فرزندتان بخواهید درختانی را که از آنها می‌گذرید، بشمارد. همچنین بپرسید چند تا خودرو قرمز رنگ می‌بیند یا چند چراغ راهنما را پشت‌سر گذاشته‌اید. شمارش معکوس نیز مهارت مهمی است که بچه‌ها را برای تفریق آماده می‌سازد. هنگامی که از پله‌ها پایین می‌آیید، از فرزندتان بخواهید به‌طور معکوس از عدد ١٠ شمارش کند.

  لباس‌ها را دسته‌بندی کنید
از فرزندتان دعوت کنید در شستن و اتوکشیدن لباس‌ها به شما کمک کند. از او بخواهید لباس‌ها را بر پایه‌ رنگ، اندازه یا شخصی که آنها را می‌پوشد، دسته‌بندی کند. جفت‌کردن جوراب‌ها و پی‌بردن به این‌که در پایان کار، تعداد جفت جوراب‌ها نصف تعداد همه‌ جوراب‌ها خواهد بود، به کودک کمک می‌کند یک مفهوم بنیادی ریاضی (عدد زوج و عدد فرد) را درک کند.
 
 میز و صندلی را با هم بچینید
چیدن وسایل خانه فرصت خوبی برای آموزش الگوهاست. چیدن میز و صندلی‌ها را آغاز کنید و از کودک‌تان بخواهید بر پایه‌ الگویی که شما آغاز کردید، کار را پی بگیرد.

  پول خود را حساب کنید  
هنگامی که در مغازه و خواروبار فروشی فرزندتان از شما می‌خواهد برایش شکلات بخرید، بگویید در صورتی برایت می‌خرم که بگویی برای پرداختن مبلغ آن چند سکه باید بپردازیم. اگر درست به اندازه‌ قیمت شکلات سکه ندارید، از او بخواهید بگوید فروشنده چقدر باید به آنان بازگرداند.

  یک کیک را تقسیم کنید
از فرزندتان بخواهید بگوید چگونه یک کیک را می‌توان به چند بخش مساوی تقسیم کرد. اگر در پایان کار قطعه‌ای از کیک می‌ماند از او بپرسید چگونه می‌توان آن را به نصف، یک‌سوم یا یک‌چهارم تقسیم کرد تا به هریک از اعضای خانواده مقدار مساوی از آن برسد.

مقدار لازم را سنجش کنید
آشپزی فرصت مناسبی فراهم می‌سازد تا کودک شما اندازه‌گیری را تمرین کند و با واژه‌های اندازه‌گیری آشنا شود. هنگام غذا پختن از فرزندتان بخواهید مقدار کافی از مواد لازم را برای پخت غذا پیمانه کند؛ برای مثال، یک فنجان آب، نصف قاشق چای‌خوری نمک و یک‌چهارم فنجان روغن.   برای کمک به آموزش مفاهیم به فرزندتان لازم نیست شما یک متخصص ریاضی باشید. فقط کافی است همان‌گونه که شرح داده شد ریاضی را به‌طور خودمانی‌تر معرفی و تقویت کنید. دانش خود را از ریاضی توسعه دهید و به کودک کمک کنید ارتباط و نقش مهم ریاضیات را در زندگی روزانه درک کند. 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

6 روش تدریس موثر ریاضی

بازديد: 181

6 روش تدریس موثر ریاضی

 

دکتر متیو بیرانوند- محقق و معلم ریاضی

 
نویسنده: Matthew Beyranevand
 
هدف نهایی آموزش ریاضی به دانش آموزان کمک به درک مطلب، کاربرد مهارتها در عمل و یادآوری مفاهیم در آینده است. مطمئنا فایده ای ندارد اگر یک دانش آموز یک فرمول یا یک مفهوم ریاضی را تنها برای امتحان از بر کند بی آنکه مفهوم اصلی آن را درک کرده باشد. هر معلمی دوست دارد مطمئن باشد که دانش آموزان مفهوم اصلی درس ریاضی را درک کرده اند بدون اینکه تنها و تنها درگیر حفظ کردن فرمول ها و راه حل ها شده باشند.
 
در این بخش، 6 راهی را که معلمان برای کمک به درک ریاضی می توانند استفاده نمایند، توضیح داده می شود:
 
1. یک آغاز اثرگذار
5 دقیقه آغازی درس، می تواند شروع موثری برای کل طول کلاس باشد. یکی از بهترین روش های این است که معلم شروع به فهرست کردن آنچه در آن روز در کلاس مطرح خواهد شد، نماید به این ترتیب دانش آموزان می توانند خود را برای آنچه در پیش رو خواهند داشت آماده نمایند. قدم دوم آن است که معلم اهداف آموزشی یا سوالات مهم را در مورد مبحث درس طرح کند یا روی تخته بنویسد به این ترتیب دانش آموزان می توانند اهداف درسی را متوجه شوند و پس از اتمام کلاس، میزان رسیدن به اهداف را بسنجند. در آخرین مرحله، معلم می تواند یک یا چند مسئله را برای دستگرمی یا ورود به مبحث درس مطرح نماید و با بحث و بررسی سوال و پاسخ های احتمالی، ذهن دانش آموزان را درگیر مبحث درسی نماید.
 
2. معرفی سرفصل ها از راه های مختلف
درس را به روش های مختلف معرفی کنید. استفاده از روش های تدریس مختلف و با ابزارهای ارائه متفاوت می تواند موضوع درسی را برای اکثر دانش آموزان قابل فهم نماید. برای مثال تنها کافی نیست که در مورد درس به صورت کلامی صحبت کنید، نشان دادن یک فیلم کوتاه، کشیدن یک تصویر روی تخته، استفاده از رنگ ها و اندازهای مختلف روی تخته، یا حتی طرح یک مثال نمادین می تواند، توجه دانش آموزانی با سبک های یادگیری متفاوت را نسبت به موضع درس جلب نماید.
 
3. حل مسئله از راه های مختلف
در یک کلاس درس ایده آل، معلم قادر است یک مسئلۀ واحد را به شیوه های مختلف حل کند و دانش آموزان را تشویق می کند که هر یک راه حل های خلاقانه خود را برای حل مسئله امتحان کنند. هر چه راهبردهای مختلف و بیشتری برای نگاه کردن به یک مسئله و حل آن به ذهن دانش آموزان برسد، به همان میزان قابلیت آنها برای درک جوانب مختلف مسئله نیز افزایش می یابد به این ترتیب آنها درگیر حفظ کردن یک فرمول یا یک راه حل نمی شوند بلکه بالعکس سعی می کنند، برای هر مسئله راه حل های مختلفی را بیازمایند.
 
البته باید بپذیریم که تشویق دانش آموزان به ساختن راه حل های مخصوص خودشان برای حل مسئله تا حدی نیز می تواند باعث ایجاد نگرانی و اضطراب در معلم ها باشد. ممکن است معلمان شرکت کنند که شاید دانش آموزان اشتباه کنند یا راه حل های نامناسبی را امتحان کنند یا از منطق نادرستی استفاده کنند. اما منافع توانمند کردن دانش آمزوان برای تجربه ساختن راه حل های فردی برای حل مسائل بسیار بیش از مضرات آن است. بنابراین اگر به عنوان یک معلم نمی توانید یا نمی خواهید همیشه از این روش استفاده کنید اما هر از گاهی استفاده از این روش، می تواند به احساس اعتماد به نفس و تسلط بر موضوع در دانش آموزان کمک کند.
 
4. نشان دادن کاربرد
هر معلمی به خوبی می داند یکی از موثرترین روش های برای یاد دادن یک مبحث درسی، نشان دادن کاربرد آن در عرصه عمل و در دنیای واقعی است. زمانی که دانش آموزان نحوه کاربرد یک مسئله را در جهان واقعی و در دنیای اطراف خود می بینند، با آن ارتباط برقرار کرده و کمتر دچار فراموشی می شوند. اما در یک کلاس ریاضی، پیدا کردن کاربرد مباحث درسی در دنیای واقعی و زندگی روزمره همیشه ساده نیست. بنابراین اگر نتوانستید مصادیقی را در دنیای واقعی بیابید دست کم می توانید کاربرد آن مفهوم ریاضی را در سایر مباحث ریاضی یا علمی نشان دهید. برای مثال اگر پیدا کردن مصداق عملی برای درس مشتق دشوار است، می توانید کاربرد آن را در درس انتگرال نشان دهید. به این ترتیب به دانش آموزان کمک می کنید ارتباطات بین مباحث درسی را در ذهن خود زنده و فعال نگه دارند.
 
5. به اشتراک گذاشتن استدلال ها
در صورتی که یک معلم بخواهد از میزان یادگیری و درک مطلب دانش آموزان اطمینان حاصل کنید، یکی از بهترین روشها، گوش دادن به نحوه استدلال آنها است. تنها کافی نیست که روش حل مسئله را به صورت نوشتاری و روی کاغذ ببینید اگر واقعا بخواهید که نحوه تفکر و مراحل رسیدن به پاسخ نهایی را آنچنان که دانش آموز تصور کرده و پیموده درک کنید، لازم است که دست کم دقایقی از وقت کلاس را به بحث و بررسی شفاهی در مورد نحوه حل مسائل اختصاص دهید. از دانش آموزان بخواهید روش حل مسئله را با صدای بلند برای همکلاسان خود توضیح دهند به این ترتیب نه تنها روش و طرز فکر آنها برای شما مشخص می شود بلکه دیگر دانش آموزان نیز می توانند با افکار و استدلال ها و راه حل های مختلف برای مسائل ریاضی رو به رو شوند و به یک یادگیری جمعی دست یابند.
 
6. به پایان بردن کلاس با یک جمع بندی کوتاه
هر کسی ممکن است در طول کلاس، ناگهان رشته کلام را از دست بدهد یا دچار حواسپرتی شود و بخشی از درس را متوجه نشود. بنابراین بهترین راه برای به پایان بردن 7 دقیقه آخر کلاس، یک جمع بندی نهایی کوتاه از مطالب ارائه شده قبل از به صدا درآمدن زنگ تفریح است. می توانید از این چند دقیقه مهم و حساس برای یکی از این سه کار  استفاده کنید:
 
- یک خودارزیابی مختصر و سریع از میزان یادگیری مباحث درسی: دانش آمزوان می توانند میزان یادگیریشان از مبحث درسی را از بین 1 تا 5 نمره گذاری کنند.
- مروز اهداف آغازین درس و یک معرفی کوتاه از آنچه در جلسه آینده مورد بحث قرار خواهد گرفت.
- مرور پیشاپیش تکلیف شب برای از بین بردن ابهامات یا سوالات ممکن.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تفاوت شبكه های عصبی مغز مربوط به محاسبات ریاضی و یادگیری زبان

بازديد: 79

تفاوت شبكه های عصبی مغز مربوط به محاسبات ریاضی و یادگیری زبان

به گزارش ساینس، از سال ها قبل در رابطه با مكانیزم های مورد استفاده مغز برای حل مشكلات محاسباتی و مشكلات مربوط به پردازش واژگان و به ویژه مسائلی كه مستلزم به كارگیری هردو قابلیت مغز است، بین متخصصان مباحث متعددی مطرح شده است، به گونه ای كه تعدادی از ریاضی دانان احساس می كردند در زمان حل مسائل ریاضی بخش خاصی از مغز آن ها فعال می شود. 

محققان فرانسوی تصمیم گرفتند از نقاط فعال مغز در زمان حل هر دو نوع مساله تصویربرداری كنند تا این اختلاف نظرها یك بار برای همیشه حل و فصل شوند. محققان آزمایشی را با كمك 30 داوطلب كه 15 نفر آن ها ریاضیدان و 15 نفر دیگر غیر ریاضیدان و علاقمند به خواندن بودند، با استفاده از فناوری fMRI انجام دادند. در این آزمایش هنگامی كه مغز داوطلبان با استفاده از دستگاه اسكن می شد، از آن ها سوالات متعددی پرسیده شد كه برخی نیاز به محاسبات ریاضی داشتند و باید پاسخ آن ها با بله یا خیر اعلام می شد.

در نتیجه معلوم شد وقتی هردو گروه به سوالات غیر ریاضی پاسخ می دهند، عملكرد مغز آن ها به گونه ای است كه پیش از این برای پردازش زبان و واژگان شناخته شده است؛ اما هنگام پاسخ به سوالاتی كه نیازمند محاسبات ریاضی سطح بالا بودند، بخش آهیانه ای (parietal)، بخش جلویی (prefrontal) و بخش گیجگاهی (inferior temporal) مغز ریاضیدانان فعال شد. با توجه به این كه داوطلبان دیگر آموزش لازم را برای حل مسایل محاسباتی دریافت نكرده بودند، در هنگام پاسخگویی به سوالات عمومی تر ریاضی بخش های مذكور از مغز آن ها فعال شد. در هر دو گروه بخش های مسئول پردازش زبان و واژگان در هنگام پاسخگویی به سوالات محاسباتی، غیرفعال بود. 

محققان از آزمایش خود به این جمعبندی رسیدند كه در هنگام حل مسایل محاسباتی، از سوالات ساده ریاضی گرفته تا محاسبات بسیار پیچیده مربوط به علوم فضایی، تنها بخش های خاصی از مغز فعال شده و شبكه های عصبی آن ها مشغول به كار می شوند، اما در زمان مكالمه با سایرین یا پردازش واژگان، شبكه های عصبی دیگری در مغز كارساز می شوند. گزارش كامل این تحقیقات در نشریه Proceedings of the National Academy of Sciences به چاپ رسیده است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مغز چگونه آگاهی را به وجود می‌آورد؟

بازديد: 129

مغز چگونه آگاهی را به وجود می‌آورد؟

مسئله آگاهی از دیرباز تاکنون، مهم‌ترین و پرمناقشه‌ترین بحث‌ها را میان متفکران برانگیخته است. امروزه که علم جنبه شگفت‌آور و رازگونه پدیده‌های طبیعی، ازجمله بدن انسان را از آنها زدوده و همه آنها را به سازوکارهایی فروکاسته، که با مفاهیم روشن علمی و محاسبات ریاضی قابل‌توضیح‌اند؛ مسئله آگاهی احتمالا از معدود مسائلی است که آن را نمی‌توان به‌راحتی به این‌گونه شرح‌ها فروکاست. فرایندهای عصب‌شناختی و زیست‌شناختی که می‌توان آنها را با مشاهدات تجربی و نظریه‌های علمی توصیف کرد، چگونه موجب شکل‌گیری پدیده‌های آگاهانه می‌شوند؟ از منظر علمی، وقتی محرک‌های بیرونی بر حواس ما اثر می‌کنند، زنجیره‌ای از فرایندها در سلول‌های عصبی ما (نورون‌ها) به کار می‌افتند. حال مسئله این است که «در فاصله یورش محرک‌ها به گیرنده‌های ما و تجربه آگاهی، دقیقا چه اتفاقی می‌افتد؟ فرایندهای میانی به چه شیوه‌ای موجب وضعیت‌های آگاهانه می‌شوند؟» یافتن راه‌حل این مسئله، پروژه اصلی جان سرل، متفکر آمریکایی، در کتاب «راز آگاهی» است که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد. سرل در این کتاب، نخست چند مورد از مهم‌ترین نظریه‌های علمی در جهان آنگلوساکسون را معرفی و نقد می‌کند؛ سپس موضع خود را شرح می‌دهد. فرانسیس کریک، جرالد ادلمن، راجر پنروز، دانیل دنت، دیوید چالمرز و ایزرائل روزنفیلد متفکرانی‌اند که سرل در این کتاب به نظریه‌های آنها می‌پردازد.

پرداختن به مسئله آگاهی به شیوه علمی، در آغاز کار ما را با مشکلاتی جدی مواجه می‌کند. علوم با تعریف چند کمیت می‌کوشند فرایندهای فیزیکی را به شکل واضحی تشریح کنند. هرچقدر هم که محاسبات مبتنی‌بر این کمیت‌ها پیچیده باشند، می‌توان آنها را با الگویی روشن توصیف کرد. مثلا از دیدگاه عصب‌شناختی، فرایندهای مرتبط با ادراک در سطوح خُرد نورون‌ها و سیناپس‌ها اتفاق می‌افتند. مغز انسان ساختار پیچیده‌ای است متشکل از صدها‌میلیارد نورون که از طریق سیناپس‌ها با هم ارتباط برقرار می‌کنند. «تمامی زندگی آگاهانه ما معلول این فرایندهای سطح پایین است». اگرچه محاسبه فرایندهای پرشماری که در این سطوح جریان دارد به علت کوچکی و آسیب‌پذیری آنها بسیار دشوار است، مشکلات مهم‌تری در حوزه نظری و فلسفی وجود دارد. پدیده‌های آگاهی «درونی، اول‌شخص و کیفی»اند. اگر بپذیریم این پدیده‌ها رابطه مستقیمی با فرایندهای مغزی دارند، باید بتوانیم این ارتباط را مشخص کنیم. باید به‌شکل روشنی شرح دهیم که «آتش‌زدن الکتروشیمیایی نورونی در سیناپس‌ها، چگونه موجب پدیده‌های خصوصی، ذهنی و کیفی می‌شوند». دیدن یک درخت، گوش‌دادن به موسیقی و احساس نگرانی‌داشتن یا ترسیدن، همگی تجربه‌های کیفی‌اند. این تجربه‌ها که وضعیت‌های آگاهانه ایجاد می‌کنند، «کوالیا» نام دارند. مسئله اصلی این است: کوالیا چگونه با فعالیت نورون‌ها مرتبط می‌شود؟

به پرسش ارتباط ذهن و مغز در طول تاریخ تفکر پاسخ‌های گوناگونی داده شده است. برخی به نظریه دوگانه‌انگاری روی آوردند. این نظریه نخستین‌بار توسط دکارت و گالیله مطرح شد و امروزه نیز کسانی مانند پنروز به‌نوعی طرفدار آنند. از نظر آنها، دو جهان متمایز وجود دارد: واقعیات فیزیکی که موضوع بررسی علم‌اند و واقعیت‌های روانی که از حیطه پژوهش علمی خارج است. آگاهی به جهان دوم تعلق دارد؛ بنابراین نمی‌توان آن را به‌ شیوه علمی مطالعه کرد. سرل که به‌دنبال توضیحی علمی برای تجربه‌های آگاهانه است، این دیدگاه را به‌وضوح رد می‌کند. در جناح دیگر، گروهی از دانشمندان معتقدند برای گریز از دوگانه‌انگاری، باید آگاهی را به چیزی دیگر فروکاست. برخی همچون دنت آن را به‌کلی کنار می‌گذارند و منکر واقعیت‌داشتنش می‌شوند. سرل این دیدگاه را نیز نمی‌پذیرد، زیرا از نظر او، نظریه دنت نمی‌تواند مسئله کوالیا را حل کند.

طرفداران نظریه فروکاست آگاهی، برای توضیح فعالیت‌های ذهنی به استعاره کامپیوتر متوسل می‌شوند. از نظر آنان، ذهن صرفا یک برنامه کامپیوتری است. ذهن برای مغز همچون نرم‌افزار برای سخت‌افزار است. سرل این نظریه را «هوش مصنوعی قوی» می‌نامد تا آن را از نظریه «هوش مصنوعی ضعیف» که خود به آن معتقد است متمایز کند؛ یعنی نظریه‌ای که مطابق آن کامپیوتر وسیله‌ای سودمند برای شبیه‌سازی ذهن است. او برای رد نظریه «هوش مصنوعی قوی» چنین استدلال می‌کند:
۱- کامپیوترها صرفا نمادهای صوری را دست‌کاری می‌کنند و برنامه‌های آنها نحوی‌اند
۲- ذهن حاوی درون‌مایه‌های معناشناختی است
 ۳- نحو با معناشناسی فرق دارد. به عبارت دیگر، نمی‌توان معنا را صرفا از فرایندهای نحوی بیرون کشید. ذهن صرفا نمادهای صوری را دست‌کاری نمی‌کند، بلکه معنای آنها را نیز درک می‌کند. مثلا وقتی به زبان انگلیسی می‌اندیشیم، واژه‌هایی که به آنها فکر می‌کنیم «صرفا نمادهای صوری تفسیرنشده نیستند»، بلکه معنای آنها را نیز می‌فهمیم.

مغز یک ماشین است. اما ماشینی فراتر از یک کامپیوتر؛ مغز ماشینی بیولوژیکی است. این موضوع چندان غریب به نظر نمی‌رسد، زیرا ما با ماشین‌های بیولوژیکی دیگری نیز آشناییم؛ ماشین‌هایی مانند قلب و کلیه، که کارکردشان را به‌خوبی می‌دانیم. اما آنچه مورد مغز را متمایز می‌کند، وضعیت ویژه آن، یعنی هوشمند‌بودنش است. نظریه‌ای که می‌کوشد راه‌حلی برای مسئله آگاهی بیابد، باید توضیح دهد که چرا فرایندهای مغزی‌اند که موجب آگاهی می‌شوند؛ چرا ماشین‌های دیگر را آگاه نمی‌دانیم. ازاین‌رو، این نظریه باید به مسئله کوالیا پاسخ گوید. سرل مدعی نیست که در کتاب «راز آگاهی» به این نظریه دست یافته و مسئله آگاهی را حل کرده است. او حتی ویژگی‌های این نظریه را هم شرح نمی‌دهد. از نظر او، ما هنوز نمی‌دانیم که این نظریه به چه شکل است. به‌زعم سرل، فراهم‌آوردن چنین نظریه‌ای کار «عصب-زیست‌شناسی» است.
 
در حوزه فلسفه، ما باید مسائلی را طرح کنیم که این پژوهش با آنها روبه‌رو است و نیز با ملاحظات روش‌شناختی برای پرداختن به این مسائل، بکوشیم موانع سد راه آن را برداریم. سرل معتقد است وضعیت‌های آگاهانه وجود دارند و فرایندهای مغزی موجب آنها می‌شوند: «حال چون می‌دانیم که درواقع، این وضعیت‌های آگاهانه اتفاق می‌افتند، باید فرض کنیم که حداقل اینکه چگونه اتفاق می‌افتند اساسا قابل‌فهم است». پروژه اصلی شرح رابطه علّی آنهاست. اینکه آیا عملا شرح این رابطه ممکن است را نمی‌دانیم. اما برای پیشبرد پژوهش «کماکان باید فرض کنیم که آگاهی نه‌تنها کشف‌شدنی، بلکه به‌لحاظ نظری نیز فهمیدنی است». همچنین باید مسیرهای نزدیک‌شدن به مسئله را برای پژوهش تعیین کنیم. آنچه آگاهی را رازآمیز می‌کند ندانستن نحوه کارکرد مغز نیست، بلکه این موضوع است که «حتی تصور روشنی نداریم که مغز چگونه می‌تواند آگاهی را به وجود آورد». ولی وقتی «این مسئله زیست‌شناختی» را فهمیدیم، راز آگاهی نیز فاش می‌شود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس