تحقیق و پروژه رایگان - 1273

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره راهكارهاي افزايش بهره وري

بازديد: 139

تحقیق درباره راهكارهاي افزايش بهره وري

 

چكيده

با وجود تعاريف زياد درباره بهره وري، به منظور اجرايي كردن آن مي بايست تعريفي هماهنگ و سازگار با شرايط و نيازهاي معين سازمان به كار برد و ازطريق مشاركت كليه كاركنان قدمهاي موثري را در اين راه برداشت. استمرار يك سيستم بهره وري، مستلزم اقداماتي چند نظير تسهيم منافع، اصلاح ساختار سازماني، توسعه منابع انساني و... است. راهكارهاي افزايش بهره وري مستلزم شناخت كافي وضعيت موجود و فرهنگ كاري شركتهاست. باتوجه به تفاوتهاي مهم در فرهنگ كاري شركتها و وضعيت موجود آنها مي توان گفت راهكارهاي افزايش بهره وري نيز در آنها متفاوت خواهدبود. ازجمله راهكارهاي افزايش بهره وري مي توان به كاهش ضايعات، ايجاد تعهد در كاركنان، توجه به كاركنان، استفاده بهينه از استعدادها، ايجاد انگيزه دركاركنان، توجه به تغييرات و... اشاره كرد. درجه تاثير هر يك از اين راهكارها در افزايش بهره وري به وضعيت موجود شركت در آن زمينه و ضرورت پرداختن به هريك از اين موارد بستگي دارد، كـه مي بايست به شكل ماهرانه اي شناسايي و اولويت بندي شده و برآن اساس اقدام شود. به عنوان مثال، در سازماني ممكن است كاهش ضايعات در اولويت اول قرار گيرد و در سازماني ديگر توجه به كاركنان وايجاد انگيزه در اولويت اول باشد. عدم شناخت كافي از وضعيت موجود شركتها و بي توجهي به اولويتها مي تواند اثرات معكوسي در ميزان بهره وري به وجود آورد. از اين رو قبل از هـــرگونه اقدامي در افزايش بهره وري برروي شناخت كافي وضعيت موجود و اولويت بندي صحيح راهكارها تاكيد مي شود.

بــراي آگــاهي از ميزان افزايش بهره وري مي بايست آن را در قالب شاخصهاي مختلف و در دوره هـــاي معيني اندازه گيري كرد. با اندازه گيري شاخصهاي بهره وري مي توان مشخص ساخت كه تلاشهاي بهره وري تاچه حدي مفيد بوده است. اندازه گيري بهره وري نيز مي بايست براساس يك سيستم مناسب و اصولـــــي انجام گيـرد، درغير اين صورت نمي توان به نتايج آن اطمينان و انتظار بهبود در آن را داشت. يكي از مـوارد مهم در اندازه گيري بهره وري مشخص كردن صحيح طول دوره ارزيابي است كه به عواملي نظير دسترسي به اطلاعات، ماهيت عمليات توليدي و اهداف مديريت بستگي دارد. از نتايج اندازه گيري شاخصهاي بهره وري مي توان به عنوان ابزاري مناسب جهت برنامه ريزيهاي بلندمدت مديريت در سطح سازمان استفاده كرد.

مقدمه

سرعت رشد صنايع بويژه صنعت خودرو و توسعه آن در دهه هاي اخير حاكي از آن است كه كشورمان درحال گذر از يك اقتصاد نيمه صنعتي به يك اقتصاد صنعتي است. توجه به توليد و بهره ور بودن آن مي تواند ضمن سرعت بخشيدن به رشد و توسعه صنعتي آن را در مسيري صحيح و اصولي هدايت كند. از اين رو به آشنايي شركتها با مفاهيم بهره وري و راهكارهاي افزايش آن تاكيد مي شود. بنابراين، مي توان گفت درجه توسعه يافتگي صنايع به ميزان قابل توجهي به بهره گيري مطلوب و بهينه از منابع و امكانات توليد بستگي دارد. از اين رو بهره وري و افزايش مستمر آن در شركتها از جايگاه ويژه اي برخوردار است. به اين ترتيب مشخص مي شود كه براي رشد و توسعه صنايع مي بايست به بهره وري و افزايش مستمرآن در شركتها توجه و اهميت بيشتري داده شود. بررسي شركتها نشان مي دهد كه توجه به بهره وري در شركتهاي مختلف به شكلهاي متفاوتي صورت گرفته و مي گيرد. البته باتوجه به شرايط شركتها و سياستهاي مديريتي طبيعي است كه به راههاي مختلف و متناسب با وضعيت موجود مي بايست اقدام كرد. به همين خاطر در اين مقاله سعي بر آن شـــده است تا ضمن اشاره به مفاهيم اصلي بهره وري، به رويكردها و راهكارهاي مختلف افزايش بهره وري پرداخته شود.

رويكردها

قبل از پرداختن به رويكردهاي افزايش بهره وري و انـــدازه گيري شاخصهاي آن، علي رغم اينكه امروزه كمتر كسي است كه واژه بهره وري را نشنيده و درباره آن نوشته هايي چند نخوانده باشد، بهتر است ابتدا به تعريف آن از ديدگاههاي مختلف پـــرداخته سپس به اندازه گيري شاخصهاي بهره وري و رويكردهاي افزايش آن بپردازيم.

بهره وري (
PRODUCTIVITY) در لغت به معني قــدرت توليد و بارور بودن و مولد بودن به كاررفته و در ادبيات فارسي به بهره وري، با فايده بودن و سود برندگي معني شده است. دررابطه با تعريف كاربردي بهره وري نيز تعاريف مختلفي ارائه شده كه برخي از آنها به قرار زير است.

- استيگل در تعريف بهره وري مي گويد: نسبت ميان بازده و مرتبط به عمليات توليدي مشخص و معين است.

- ماندلا بهره وري را چنين تعريف كرده است: بهره وري به مفهوم نسبت بازده توليد به واحد منابع مصرف شده است كه با يك نسبت مشابه دوره پايه مقايسه شده وبه كار مي رود.

بنابراين، اگر ما در هر موردي نسبت خروجي به ورودي را محاسبه كنيم، درواقع ميزان بهره وري را براي آن موضوع به دست آورده ايم كه جهت بررسي آن مي توانيم به شاخصهاي مهمي كه در اين زمينه در سطح جهاني از سوي شركتهاي مهم و پيشرفته به كار رفته است اتكا كنيم. البته بهتر است بجاي برگزيدن بهترين شاخص يك الگو (BENCHMARK) براي شركت خود برگزينيم و جهت دستيابي به آن حركت كنيم.

در اينجا بد نيست به تعريفي در اين زمينه كه از سوي سازمان بين المللي كار (ILO) به كار رفته است بپردازيم: بهره وري عبارت از رابطه بين ستــاده حاصل از يك سيستم توليدي با داده هاي به كاررفته مانند زمين، سرمايه، نيروي كار و غيره به منظور توليد آن ستاده است.

گــــرچه تعاريف عمومي زيادي براي بهره وري وجود دارد ولي به منظور قابليت اجرايي كردن آن، تعريف بهره وري مي بايست هماهنگ و سازگار با نيازهاي ويژه و معين سازمان باشد تا بتواند محيطي بهره ور جو با كاركناني مشوق براي اجراي بهره وري ايجاد كند و اگر مكانيسمي مناسب براي مشاركت كليه كاركنــــان تدوين و به كار گرفته شود مي توان گفت قدمهــــاي موثري در ايجاد بهره وري برداشته شده است. ولي تداوم و افزايش مستمر آن، مستلزم مواردي چند نظير تسهيم منافع حاصل از بهره وري بين كاركنان، اصلاح ساختار سازماني و ايجاد يك ساختار سازماني منــــاسب براي بالفعل درآوردن برنامه هاي افزايش بهره وري، توسعه و بهسازي نيروي انساني متناسب با ساختار سازمــاني ايجاد شده و توسعه و نوسازي فناوري هاي موجود است. تجربه نشان داده است كه سازمانهاي گوناگون به منظور افزايش بهره وري خود، روشهاي متفاوتي را به كار گرفته اند. بنابراين، به كارگيري الگوي خاصي از روشهاي بهره وري بدون درنظر گرفتن شرايط حاكم، شايد مفيد فايده واقع نيفتد. از اين رو، ضروري است ابتدا شناخت كاملي از وضعيت موجود شركت به دست آورده سپس شروع به بررسي راههاي افزايش بهره وري كرد. البته بايد گفت اگر چه هركشوري بايد متناسب با سنن ملي، فرهنگ و آداب و رسوم خود به بهبود بهره وري بپردازد، لكن بهره وري اكنون ديگر فقط يك مسئله ملي و داخلي نيست بلكه يك موضوع جهاني است و در جهان امروز سازمانهايي به حيات خود ادامه خواهند داد كه بهره ورتر توليد مي كنند.

ولي به طور كلي مي تـــوان گفت راههاي افزايش بهره وري در شركتهاي مختلف متفاوت است كه در زيـــــــر به برخي از رويكردهاي آن مي پردازيم.

كاهش ضايعات

يكي از راههاي افزايش بهره وري كاهش ضايعات است. ضايعات و افزايش روزافزون آن، يكي از پديده هاي توليد انبوه است كه كشورهاي صنعتي ازجمله اروپاييان در جستجوي يافتن راههايي براي جلوگيري و قطع اين جريان هستند. كاهش ضايعات يكي از اصول اساسي زندگي اجتماعي بشري است كه از هزاران سال قبل بدون آنكه آگاهي از مفهوم آن داشته باشند به كار مي بستند. به عنوان مثال انسان وقتي با كم آبي روبرو مي شد از مصرف غيرضروري آن خودداري مي كرد، زارعان اگر زمين كمتري براي كشت دارند تلاش بيشتري براي بهره بــــــرداري از تمامي آن به خرج مي دهند. و دهها مثال از اينگونه زندگي اجتماعي بشري همه و همه حكايت از ضايعات دارند. موضوع قطع جريان ضايعات و يا كاهش آن و همچنين دورسازي ضايعات اجتناب ناپذير، به دليل حجم بالاي منابع توليدي تلف شده و خسارت محيطي بالقوه از اهميت خاصي برخوردار است. اهميت كاهش ضايعات در اقتصاد ملي به قدري است كه بسياري از رسانه هاي كشوري گاه و بي گاه به بيان مطالبي ازضايعات منابع كشوري پرداخته و اهميت آن را به مردم گوشزد مي كنند.

با كـــاهش ضايعات و درنتيجه كاهش هزينه ها، سود بيشتري عايد شركت مي شود كه بخشي از آن نيز به عنوان بهره وري به كارگران و كاركنــان پرداخته مي شود. درنتيجه آنها نيز مي توانند با داشتن درآمد بيشتر زندگي بهتري را براي خود وخانواده خود و درنتيجه افراد جامعه فراهم آورند. از اين رو، توليد بهتر و با ضايعات كمتر علاوه بر آنكه سطح زندگي كارگران را بهبود مي بخشد موجب شكوفايي اقتصاد مملكت نيز مي گردد.

اگر اين اصل را كه براي كاهش ضايعات بايد برنامه اي مناسب و كارآمد داشته باشيم، قبول كنيم، تهيه يك برنامه جامع اجرايي براي هماهنگ ساختن اقدامات و تلاشهاي همه بخشهـــا و واحدهاي سازمان ضرورتي اجتناب ناپذيراست. اين برنامه موجب هدايت تلاشهاي سازمان درجهت تامين نيازها و ابزارهاي كاهش ضايعات مي گردد. كاهش ضايعات موجب كاهش تنشهاي موجود در سازمان و ايجاد فضايي سرشار از اعتماد و اطمينان در بين كاركنان مي گردد كه آنها را به همكاري هرچه بيشتر با يكديگر تشويق مي كند. حال كه كاهش ضايعات را به عنوان يكي از راههـــاي افزايش بهره وري بررسي كرديم، مي پردازيم به چگونگي كاهش ضايعات در شركتها.

كليه كاركنان بايد ضمن استفاده از تواناييهاي شخصي خود، با تشكل در گروههاي كاري، نظرات و پيشنهـــادات سازنده اي را در ارتبـــاط با كاهش ضايعات و افزايش بهره وري ارائه كنند. در اين رابطـــه مي توان به ايجاد و اجراي نظام پيشنهادات و تشكيل گروههاي كوچك كاري، نظير گروههاي كنترل كيفــي، گروه كاهش ضايعات، گروه افزايش بهره وري و گروههاي حل مشكل كه متناسب با شرايط خاص سازمان باشد اشاره كرد. در كارهاي گروهي علاوه بر غناي نظريات و عقايد ايجاد شده با تعامل گروهي، احتمال زيادي وجود دارد كه تصميمات گروه به عمل منجر شود. زيرا اين اعضاي گروه بوده اند كه راهبردهــــاي موردنظر را ايجاد و تصويب كرده اند. هرچه گروهها موثرتر و تعدادشان بيشتـــــر باشد، كار با كارآيي بيشتري انجام مي شود، چون افراد بيشتري براي سرنوشت خود مسئوليت تقبل كرده اند. در كارگروهي سازمان در مواجهه با چالش در رقابت، از تعدد عقايد و نظريات بهره مي برد و تك تك اعضاي گروه نصيب بيشتري از آن مي برند. اينكه عقايد و نظريات افراد را ديگر اعضاي گروه مي شنوند و مــي پذيرند، اعتماد به نفس آنان را تقويت مي كند. مهمتر از همه، فرد از تنهايي خود خارج مي شود.

يكي ديگر از راههاي كاهش ضايعات نوسازي و توسعه فناوري است.

هرگونه توسعه تكنولوژيك مستلزم افزايش مهارت كاركنان است كه مي بايست به همراه ساير زمينه هاي موردنياز مربوط به تغييرات تكنولوژيك به مورداجرا درآيد. فناوري هاي جديد بر روي ساختار سازماني، مهارتها، روابط كاركنان و مشاغل تاثير خواهدگذاشت. لذا كليه موارد فوق و ساير زمينه هاي مرتبط با آنها مي بايست موردتجزيه و تحليل دقيق قرار گرفته و اصلاحات يا تغييرات لازم جهت استفاده بهينه از آنها داده شود.

ايجاد تعهد در كاركنان

يك كارمند متعهد براي سازمان فوق العاده ارزشمند است. او مي تواند با انجام به موقع كارهــا و حس مسئوليت در افزايش توليد و بهره وري موثر باشد. لذا سعي كنيد كارمندان متعهــدي براي سازمان تربيت كنيد.
مديران مي توانند با برآورده كردن نيازهاي اساسي كاركنان، برقراري اعتماد متقابل ميان خود و آنها و ايجاد يك فرهنگ عاري از سرزنش، آنها را نسبت به سازمان متعهد كنند. تا زماني كه نيازهاي روحي و رواني كاركنان برآورده نشود هرگز به طور كامل نسبت به سازمان احساس تعهد نخواهند كرد.

تنها متعهد ساختن كاركنان به سازمان كافي نيست بلكه بايد تعهد آنها را به سازمان همواره حفظ كرد. يكي ازموثرترين راههاي حفظ تعهد در كاركنان و نگه داشتن آنها درسازمان، غني سازي شغل و افزايش انگيزه در آنان است. قدرداني از افراد به خاطر عملكرد برترشان انگيزه اي است در حفظ تعهد كاركنان و ايجاد رضايت شغلي در آنان. استفاده از محركهاي مالي نظير افزايش حقوق (مزايا)، پرداختهاي موردي تشويقي و غيره براي عملكردهاي استثنايي و داراي بهره وري بالاي كاركنان از لحاظ حفظ تعهد كاركنان حائزاهميت است. لازم به توضيح است كه هرگز ارزش و تاثير عميق استفاده از اصطلاحات ساده متشكرم، دستتان درد نكندو... در مقابل انجام كارهاي ساده را دست كم نگيريد زيرا اين كارها سبب ايجاد تعهد در كاركنـــــان و به دنبال آن افزايش فعاليت و بهره وري در آنها مي گردد.

توجه به كاركنان

تجربه نشان داده است كه يك سازمان فقط با اتكا به كاركنان خود مي تواند موفق باشد. از اين رو سازمانهاي نيك انديش همواره بر بهبود مستمر كيفيت كاري كاركنان خود توجه خاصي مي كنند و اين الگوي رفتاري در مديران سازمانها، كاهش ضايعات و بهبود كيفيت محصول را به همراه دارد كه نتيجه نهايي آن نيز افزايش بهره وري است.

دادن مشــــاغل جديد يا بهتر به افراد نشان دهنده آن است كه شما براي موفقيتهاي آنان ارزش قائل هستيد. اين كار شما آنها را به كسب موفقيتهاي بيشتر تشويق مي كند. يكي از روشهاي ساده و اثربخش براي ارتقاي كاركنان با توجه به دو سوال مهم زير اعمال مي شود: اول آنكه آيا آنها توانايي لازم براي انجام كار را دارند؟ دوم اينكه آيا آنها انگيزه لازم براي انجام كار را دارند؟ تنها كارمندي كه هم از انگيزه و هم از توانايي لازم برخوردار باشد مي تواند بهره وري شركت را افزايش دهد. ولي اگر فردي بدون استحقاق لازم ارتقاءيافته باشد علاوه بر اينكه باعث رنجش خاطر و نارضايتي ساير كاركنان شايسته تر مي شود، خود نيز احساس ناامني كرده و دائماً در دلهره به سر خواهد برد كه همه اين موارد باعث فعاليت كمتر و كاهش بهره وري خواهدشد.

بعضي از مديران نيازهاي توليد را به ساير نيازهاي سازماني مقدم مي شمارند و برعكس عـــده اي ديگر به افراد بيش از توليد اهميت مي دهند.

هر دو سبك مذكور اشتباه است. تغيير يا به كارگيري شيوه اي جديد زماني اثربخش خواهدبود كه هر دو گروه به يك اندازه موردتوجه قرار گيرند. توجه به كاركنان به عنوان انسان و ابراز علاقه نسبت به رفاه، سلامتي، اميال و آرزوهاي آنان، موجب عملكـــرد بهتر آنها شده و سبب مي شود كه بهره وري افزايش يابد.

استفاده از استعدادها

تشخيص و استفاده از استعدادهاي فردي افراد يكي از سازنده ترين و ارضاكننده ترين كارهاي يك مدير است. كه مي تواند به شكل ابزاري قوي در راه افزايش بهره وري به كارگرفته شود. در سازمانها بويژه سازمانهاي بزرگ، اغلب اوقات استعدادهاي فردي به طور كامل موردبهره برداري كامل قرار نمي گيرند و گاهي اوقات كاملاً ناشناخته باقي مي مانند. يعني استعدادهاي بالقوه در راستاي افزايش بهره وري به كارگرفته نمي شوند كه خود يك نوع فرصت از دست رفته افزايش بهره وري محسوب مي شود. بنابراين، لازم است مديران سعي كنند توانمنديهايي را كه به طوركامل مورداستفاده قرار نگرفته اند كشف و راههاي بهتري براي استفاده بيشتر از آنها در راستاي افزايش بهره وري پيدا كنند.

انگيزه

مسلماً پول تنها عامل انگيزش افراد نيست. اما اگر حقوق افراد خيلي نازل باشد باعث از بين رفتن انگيزه آنها مي شود. درنتيجه پاداش مالي همچنان به صورت يك انگيزش قوي براي آنها باقي مي ماند. از اين رو، سعي كنيد از پاداشهاي تشويقي به عنوان راهي براي سهيم كـــــردن كاركنان در موفقيتهاي سازمان و بهره وري حاصل از آن استفاده كنيد نه به عنوان عامل ايجاد انگيزه. به عبارتي براي كاركنان تفهيم شود در بهـــــره وري كاري كه انجام مي دهند سهيم اند.

بزرگترين ايجاد عامل انگيزه در افراد اين است كه به آنها نشان داده شود به نحوي در مالكيت سازمان شريك هستند. و اين همان سهيم كردن كارگران در بهره وري حاصل از كارشان است كه به نوبه خود موجب افزايش بهره وري مي گردد. ازطرفي پاداشهاي پرداختي يا سهيم كردن كارگران در بهره وري كارشان بايد عادلانه باشد، در غيراين صورت ممكن است نتيجه عكس بدهد. به عبارتي ساده بايد گفت ثمرات و مزاياي حاصل از بهره وري بايد به طور عادلانه بين مديريت و كارگران تقسيم شود. بهره وري بسيار بالاي افراد بيش از پرداختهاي اضافي به آنها ارزش دارد. ولي همه افراد پاداش عادلانه را دوست دارند. افراد مايلند پاداشي كه دريافت مي كنند متناسب با تلاش آنها باشد. در اين صورت آنها تعهد بيشتري نسبت به شيوه هاي جديد كار از خود نشان خواهند داد. درغير اين صورت، آنها در مقابل پرداختهاي ناعادلانه و افكار شما مقاومت نشان خواهند داد و ممكن است اين مقاومت به صورت منفعل بوده و موجب كاهش بهره وري گردد. اگر بـــه افراد احتياج داشته باشيد ولي نمي توانيد آنها را پيدا كنيد، اگر آنها در جلسات حضور پيدا نمي كنند و در صورت حاضر بودن در بحثها مشاركت نمي كنند، اگر از انتقال اطلاعات خودداري مي كنند، اگر پيغامها را به تأخير مي اندازند يا آنها را بلوكه مي كنند، يا چنانچــــه به ظاهر از ايده هاي شما حمايت مي كنند ولي درعمل جلو آن را مي گيرند، در آن صورت بايد نسبت به وجود مقاومت منفعل ظنين باشيد.

با هدف ايجاد انگيزه در كاركنان و رضايتمندي بيشتر آنها از كارشان، عملكردشان را ارزيابي كنيد. بنابراين، به قدرداني از موفقيتهاي افراد و مهارتهاي منحصر به فرد آنان اهميت بدهيد و آنها را درخصوص شيوه هاي بهبود عملكـــــردشان در راستاي افزايش بهره وري راهنمايي كنيد. به جاي انتقاد بيش از حد و مقصر قلمدادكردن افراد، سعي كنيد به آنها پيشنهادهاي سازنده بدهيد زيرا در اين صورت درجه پذيرش آنها بالارفته و موجب افزايش فعاليت درنتيجه افزايش بهــره وري مي گردد.

توجه به تغيير

تغيير براي سازمانها راهي براي افزايش بهره وري و حفظ توان رقابتي آنهاست. بنابراين، مي توان گفت جهت رشد سازمانها، تغيير امري اجتناب ناپذير است و افراد سازماني بايد با روند تغييرات سازگاري داشته باشند. اين سازگاري مي تواند ازطريق فراگيري مهارتهاي جديد حاصل شود. در بسياري از موارد ممكن است يادگيري تغيير، خود يك تغيير عمده محسوب شود، در اين صورت يكي از بهترين روشهاي ايجاد شيوه كار و تفكر جديد و سازگار، تشكيل يك «سازمان يادگيرنده» است. سازمان يادگيرنده، سازماني است كه در آن شيوه تفكر تغيير - گرا براي همه افراد به يك عادت تبديل مي شود. به همين علت تغيير همواره در حال رخ دادن است و كليه فرايندها و سيستم ها به طور طبيعي در معرض بازنگري مستمر قرار مي گيرند. اين نوع رويكرد، توسعه سازمان را تسهيل مي كند و اين اطمينان را به وجود مي آورد كه در مواقع اضطراري، سازمان آمادگي كامل براي مديريت بحران را دارد. اما براي اثربخش تر شدن تغييرات عمده، لازم است اين نوع تغييرات به همه افراد و همه موارد تسري داده شوند. امروزه تغيير مهمترين عامل موثر در مديريت كسب و كار موفق است. سازمانها و افراد شاغل در آنها بايد نگرش مثبتي نسبت به مسئله تغيير داشته باشند، تا از اين طريق توان رقابتي خود در بازارهاي تهاجمي امروزي را حفظ كنند. بي توجهي به يك روند درحال تغيير ممكن است بسيار پرهزينه باشد. تغيير براي سازمانها راهي براي رشد افزايش بهره وري و حفظ توان رقابتي است. درمورد افراد فرصتهاي به وجود آمده در اثر تغيير، موجب غني سازي زندگي شغلي و خصوصي آنها مي شود. انسانها بايد به نحوي خود را با تغيير هماهنگ كنند، چرا كه در غير اين صورت بهره وري آنها كاهش يافته و توان رقابتي خود را از دست خواهند داد.

اندازه گيري بهره وري

براي بشر آگاهي از نتايج تلاشهايش يك نياز ذاتي است و مديران نيز بايد بدانند سيستم سازماني كه آن را مديريت مي كنندچگونه عمل مي كند. اندازه گيري بهره وري ابزاري موثر در تجزيه وتحليل عملكرد شركت بوده و ضمن آنكه مشخص مي كند تلاشهاي بهره وري تاچه حدي مفيد بوده است، محلهاي قابل بهبود را نيز نشان مي دهد. اندازه گيري بهره وري زماني موثر بوده و به بهبود سازمان كمك مي كند كه براساس يك سيستم صحيح و اصولي انجام گيــــــــرد. در غيراين صورت، يعني از اندازه گيري هاي پراكنده و غيرسيستماتيك نمي توان انتظار بهبود مستمر داشت. براي اندازه گيري درست بهره وري بايد به نكات زير توجه كرد:

1 - مديران و كارمندان بايد سيستم بهره وري را درك كرده و به آن اعتماد داشته باشند؛

2- اندازه گيري بهره وري بايد تمام منابع و فعاليتهاي كسب و كار را دربربگيرد؛
3 - نتايج اندازه گيري بايد منبع سود را مشخص كند. مثلاً اينكه سود حاصل ناشي از بهره وري واقعي است يا تورم قيمتها؛

4 - نتايج حاصل بايد نشانه هاي روشني براي تصميمات مديريت داشته باشد.
درهر موردي مي توان براساس ورودي و خروجي آن سيستم، ميزان بهره وري آن را اندازه گيري كرد. هدف از اين اندازه گيري، مشخص كردن ميزان استفاده از وروديها يا منابع موردنياز در توليد يك كالا يا ارائه خدمات است كه با مقايسه آن با شاخصهاي جهاني يا استاندارد، مي توان استفاده از منابع را بهينه و موثر كرد كه درواقع همان افزايش بهره وري است. به طور كلي نتايج بهره وري را مي توان در سطح جزيي و كلي محاسبه كرد. درصورتي كه نسبت ستاده را با يكي از عوامل توليد محاسبه كنيم، آن را بهره وري جزيي و اگر اين نسبت را براي كل عوامل توليد محاسبه كنيم، آنگــــاه بهره وري كلي را موردمطالعه قرار داده ايم.

براي معني دار بودن و تحليل بهتر شاخصهاي بهره وري لازم است اين شاخصها براساس يك اطلاعات پايه براي همان ورودي و خروجيهاي موردنظر براي دوره هاي مشخص مانند ماهانه، فصلي يا سالانه محاسبه و موردمقايسه قرار گيرند. طول دوره ارزيابي تاحد زيادي به عوامل زير بستگي دارد.

الف - سهولت دسترسي به اطلاعات؛

ب - ماهيت عمليات توليدي؛

ج - اهداف مديريت از ارزيابي بهره وري؛

د- تعداد شاخصهايي كه بايد تعيين شوند.

بـــه منظور محاسبه به موقع شاخصهاي بهره وري لازم است سيستمي با اهداف زير تدوين گردد:

1 - ايجاد ساختار مناسب اطلاعاتي، جهت دسترسي به اطلاعات بهره وري در مقاطع زماني مختلف؛

2 - تعيين سيكل زماني ارسال اطلاعات ازطرف واحدهاي مختلف شركت؛

3 - تدوين رويه هاي اجرايي انجام فعاليتهاي بهره وري.

اندازه گيري شاخصهاي بهره وري جهت سنجش عملكرد شركتها، مي تواند به عنوان ابزار مناسبي جهت برنامه ريزيهاي بلندمدت مديريت در سطح سازمان باشد. به طوركلي هر سازمان براي اجراي برنامه هاي بهره وري از اندازه گيري بهره وري شروع مي كند. شاخصهاي به دست آمده از اندازه گيري را براساس يك مبنا كه قبلاً توضيح آن داده شد ارزيــــابي كرده و براساس نتايج ارزيابي، برنامه هاي بهره وري را تنظيم مي كند كه با اجـــراي آن برنامه ها معمولاً بهره وري بهبود مي يابد.

به منظور نهادينه كردن بهره وري و تبديل آن به يك فرهنگ، حمايت بي چون و چراي مديران ارشد و اتحاديه هاي كارگري (درصورت وجود) قبل از هر چيز امري لازم و ضروري است.

چرخه بهره وري

ادامه فعاليتهاي اقتصادي شركتها بدون اطلاع از وضعيت موجود آن، علي رغم صرف هزينه هاي هنگفت براي بهبود بهره وري اگر نه غيرممكن ولي مشكل بوده و همواره با بحرانهايي نظير وجـــود ضايعات، افزايش دوباره كاريها و پايين بودن كيفيت محصولات توليدي دست به گريبان خواهدبود. يكي از راههاي رهايي از اين معضل استفاده از چرخه بهره وري است. چرخه بهره وري فرايندي است كه اندازه گيري و برنامه هاي بهره وري در هر سازمان بر اساس آن انجام مي شود. يك چرخه بهره وري شامل چهار مرحله زير است كه به شكل يك سيكل بسته عمل مي كند.

اندازه گيري بهره وري؛

ارزيابي و تحليل شاخصها؛

برنامه ريزي بهره وري؛

بهبود بهره وري (انجام فعاليتهاي بهبود).

با اجراي صحيح چرخه بهره وري همواره مي توان وضع موجود شركت را تحت كنترل قرار داده و درجهت بهبود آن

كوشيد.

سنجش بهره وري از طريق ارزش افزوده

هرچه توليد بيشتر باشد، امكان بهبود زندگي مردم، بهره مندي از شرايط مادي، فرهنگي و اجتماعي بهتر و امكانات زيربنايي و دفاعي بيشتر و موثرتر فراهم مي شود. توليد بيشتر امكان سرمايه گذاري و ظرفيت سازي براي توليد بازهم بيشتر ايجاد كرده، درنتيجه زندگي مادي، اجتماعي و فرهنگي بهتر براي نسل آينده را امكان پذير مي سازد. از اين رو، كشورها در تلاش انـــد با تدوين و اجراي برنامه هاي درست و خردمندانه، توليدات خود را ارتقا و وضع زندگي مادي و معنوي خود را بهبود بخشند. با افزايش بهره وري توان پرداخت دستمزدهاي بالا براي شركتها ايجاد شده و بازدهي سرمايه را افزايش مي دهد كه اين هر دو، عوامل اصلي ايجاد ثروت ملي محسوب مي شوند.

به نظر اقتصاددانان افزايش بهره وري بهترين اهرم براي افزايش بهبود استانداردهاي زندگي و مقابله با تورم است. تجربه نشان داده است كه افزايش بهره وري كل مي تواند به كاهش قيمتها منجر شود. افزايش بهره وري به مفهوم كاهش قيمت تمام شده، افزايش كيفيت و برآوردن بهتر خواسته هاي مشتري است. با ابزاركاهش قيمتها و افزايش كيفيت مي توان سهم بيشتري از بازار را به خود اختصاص داده و در يك بازار رقابتي از رقبا سبقت گرفت.
داشتن سهم بيشتر بازار به مفهوم افزايش سود بوده و آن نيز به افزايش درآمد كاركنان و بالارفتن قدرت خريد آنها و درنهايت افزايش استاندارد زندگي آنها منجر مي شود.

از ديدگاه سيستمي با گسترش اين تفكر در سطح كل يك اقتصاد ملي، مي توان نتيجه گرفت كه افزايش بهره وري ملي به بالارفتن قدرت خريد مردم، رونق اقتصادي، افزايش درآمد ملي، كاهش تورم و همچنين افزايش اشتغال در درازمدت منجر خواهدشد. چرا كه با بهبود وضعيت اقتصادي، منابع لازم براي سرمايه گذاري هاي جديد تامين و توسعه فعاليتهــــا به نوبه خود به اشتغال زايي منجر مي شود. به عبارتي افزايش بهره وري به توسعه فرصتهاي شغلي براي افراد منجر مي گردد.

بد نيست نگاهي به مفهوم بهره وري از ديدگـــــاه كوهئي گوشي موسس مركز بهره وري ژاپن بيندازيم. كوهئي گوشي موسس مركز بهره وري ژاپن بر روي كارت تبريكـــــــي كه براي دوستانش مي فرستد مي نويسد:
بهره وري هدفي است كه ازطريق بهسازي مستمر تجهيزات مادي و نيروي انساني قابل حصول است. (روشهاي بهبود مستمر، ص 286) اين جمله ساده و درعين حال پرمعني، روشن ترين تعريفي است كه واقعيت بهره وري را نشان مي دهد، زيرا در بهره وري پيشرفت روحي و رواني انسانها به اندازه مواد و تجهيـــــزات موردتوجه قرار مي گيرد. به علاوه، تجربه نشان مي دهد كه جديدترين تكنيك ها و يافته هاي مهندسي و مديريتي تنها زماني موثر واقع مي شوند كه فضاي كاري آنقدر مناسب باشد كه كاركنان بتوانند ضمن سازگاري و تطابق خود با اين تكنيك ها، همگام با مديريت درجهت افزايش بهره وري تلاش كنند.

درنتيجه روشن است كه اولين گام در افزايش بهره وري جلب همكاري و حمايت كارگران از تلاشهايي است كه به اين منظور انجام مي شود. بنابراين، پيش ازآنكه شركتها براي افزايش بهره وري خود بهترين شعار را انتخاب كنند، لازم است كه كارگران ضمن آشنايي كامل با بهره وري از اين موضوع حمايت كنند، چرا كـــــه بهره وري مزايايي دوجانبه براي آنها دارد.

كارگران شركتهاي ژاپني كه برنامه هاي افزايش بهره وري آنها با موفقيت روبرو بوده است اظهار مي دارند كه آنها اين نكته مهم را كشف كردند كه مي توانند با مديريت همكاري كنند. در اين شرايط آنها اصل جدايي بين كارگران و مديريت را كنار گذاشتند و به اين موقعيت رسيدند كه همكاري با مديريت لزوماً به استثمار آنها منجر نخواهدشد و مي توان ضمن همكاري با مديريت، منافع شركت را زياد و از اين طريق سود خود را نيز افزايش دهند.

كوهئي گوشي كه زماني مدير سازماندهي مركز بهره وري ژاپن بوده و تا به حال هم با آن سازمان رابطه خود را قطع نكرده است در سال 1980 گفت: 25 سال پيش ما جنبش بهره وري را با اين عقيده كه هدف نهايي و غايي آن بايد افزايش سطح رفاه و آسايش كاركنان باشد آغاز كرديم، زيرا ما معتقديم كه تنها بهره وري فيزيكي نمي تواند به اين هدف كمك كند مگر آنكه كاركنان با علاقه براي شركت كار كنند و با اين احساس كه كار آنها مهم است نسبت به انجام آن تمايل و انگيزه لازم را داشته باشند. در آن ايام ژاپن مايل بود كه با تقليد از غرب روشها و نگرشهاي مديريت علمي را به مورداجرا بگذارد. اما به نظر ما كه مديريت نه تنها شامل فناوري است، بلكه اعتقاد داريم مديريت، به دست آوردن قلوب انسانها را نيز شامل مي گردد.

از اين رو چون تلاشهايي كه در غرب به منظور افزايش بهره وري صورت گرفته صرفاً به جنبه هاي فني توجه كرده، ما با شناخت اين اشكال، تمام تلاش خود را روي افزايش سطح رضايت كارگران در محيط كاري استوار كرديم. به بيان ديگر، افزايش بهره وري تنها ازجانب فني كافي نخواهدبود، چرا كه ما به قلوب انسانها مي انديشيم. بنابراين، ما معتقديم كه مشكل افزايش بهره وري را بايد در قالب يك نگرش فرهنگي مـــوردبررسي قرار دهيم. از اين رو جنبش بهره وري در ژاپن با رعايت اين ويژگيها رشد يافت و با استفاده از تكنيك هاي انسان گراي مديريتي مثل همكاري كاركنان با مديريت، روحيه جمع گرايي، فعاليت گروههاي كوچك كاري، فعاليت گروههاي كنترل كيفي و ساير مشخصات ژاپني به حد اعلاي رشـــد خود رسيد. بنابراين، فرهنگ بهره وري، يكي از بزرگترين دستاوردهاي ژاپن پس از جنگ است كه ما با افتخار آن را به ساير كشورهاي جهان صادر كرده ايم. (روشهاي بهبود مستمر ص 279)

نتيجه گيري

تلاش بشر همواره در راستاي ايجاد امكانات بهبود زندگي، بهره مندي از شرايط عادي، فرهنگي و اجتماعي بهتر و بيشتر بوده و براي رسيدن به آن توليد بيشتر و بهينه را هدف اساسي خود قرار داده است. ازطرفي توليد بيشتر و بهينه ميسر نمي شود مگر ازطريق توليد بهره ور. افزايش بهره وري ضمن اينكه سبب افزايش كيفيت محصول شده و قيمت تمام شده آن را كاهش مي دهد، بازدهي سرمايه را نيز افزايش داده و توان پرداخت دستمزدهاي بالا براي شركتها را فراهم مي سازد كه اين هر دو از عـــــوامل اصلي ايجاد ثروت ملي محسوب مي شوند. بنابراين، مي توان گفت كه افزايش بهره وري بهترين ابزار براي افزايش بهبود سطح زندگي مردم و ايجاد ثروت ملي است. از ديدگاه سيستمي با گسترش اين تفكر در سطح منابع اقتصادي جامعه مي توان نتيجه گرفت كه افزايش بهـــره وري شركتها موجب افزايش بهره وري ملي شده و آن نيز به بالارفتن قدرت خريد مردم، رونق اقتصادي، افزايش درآمد ملي، كاهش تورم و همچنين افزايش اشتغال در درازمدت منجر خواهدشد.


منابع و مأخذ:

1 - حيدر اميران، پويايي مديريت بهره وري، مجله روش شماره 18، بهمن 1372
2 - ريچارد اي. داچ، عشق به توليد، ترجمه مسعود نيازمند، نشر ساپكو 1379
3 - رابرت هلر، ترجمه سعيد عليميرزايي، اداره كردن افراد در محيط كار، انتشارات سارگل 1381
4 - رابرت هلر، ترجمه دكتر خدايار ابيلي و سعيد عليميرزايي، مديريت تغيير، انتشارات سارگل 1382
5 - چرا بهره وري را اندازه گيري كنيم، آموزش هماهنگ شماره 104 آذر 1378
6 - محمـــود نيك دهقان، چگونه يك نظامنامه بهره وري تهيه كنيم، آموزش هماهنگ شماره 105 دي 1378
7 - غلامرضا خاكي، مديريت بهره وري، نشريات بهره وري سازمان بهره وري ملي ايران
8 - ناصر احدي نيا، ماهنامه علمي، فني و خبري شركت ريخته گري تراكتورسازي ايران بهمن 1381
9 - عارفه فدوي، مجله روش، شماره 57 خرداد 1379
10 - بهزاد جعفري قوشچي، راههاي افزايش كارآيي، مجله تدبير، شماره 126 مهر 1381
11 - مهندس محمد شاه عليزاده، توسعه بهره وري، مجله روش، شماره 55 بهمن 1378
12 - سيدحسين موسوي حجازي، بهبود عملكرد سازمان، مجله روش، شماره 71 اسفند 1380
13 - داود اجــــاقي، ضرورت توجه به ارتقاي بهره وري، مجله روش شماره 71 اسفند 1380
14 - ماساكي ايمايي، روشهاي بهبود مستمر، ترجمه حيــــدراميران، انتشارات موسسه مطالعات و برنامه ريزي آموزشي
15 - معاونت اقتصادي و برنامه ريزي بنياد مستضعفــــان و جانبازان انقلاب اسلامي، استراتژي هاي بهره وري، «چشم انداز بين المللي»، 1372

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 9:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره رانت جويي مانعي در پيشبرد اصلاحات اقتصادي

بازديد: 201

تحقیق درباره رانت جويي مانعي در پيشبرد اصلاحات اقتصادي

           

 يكي از معضلات اساسي اقتصاد كشورهاي در حال توسعه، بويژه كشورهاي صادركننده نفت، وجود رانت و رانت جويي است. اقتصاد ايران نيز طي دورانهاي مختلف همواره با اين مسئله مواجه بوده است.

            مهمترين عامل ايجاد رانت و رانت جويي در اقتصاد ايران، وجود منبع طبيعي نفت و درآمدهاي نفتي حاصل از صدور آن بوده و مي باشد. اين عامل به همراه ساير عوامل شكل گيري رانت جويي، از جمله وجود انحصارات مصنوعي، ارائه انحصاري كالاها و خدمات دولتي، صدور مجوزهاي انحصاري براي فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي، تخصيص از ارزان و اعتبارات بانكي، باج دهي هاي سياسي، وجود دستگاههاي اجرائي نامرئي سياستگذاران، تخفيف قيمت كارشناسي در فروش اموال دولتي و موجب گسترش و رواج رانت جويي و در نتيجه اقتصاد رانتي در كشور شده است كه خود مشكلات و نارسائيهاي عديده اي را در اقتصاد كشور ايجاد كرده است.

            وجود رانت جويي در اقتصاد تك پايه اي ايران،‌منجر به نهادينه شدن فساد مالي، حذف وجدان كار، گسترش قاچاق كالاهاي مشمول رانت، تضعيف توليد ملي، تبعييض ناروا، كاهش كارايي و بهره وري، كاهش انگيزه توليد،‌تشويق نيروي كار متخصص به كسب رانت و بازماندن از كار فكري مولد، توقف رشد تكنولوژي در جامعه، گسترش دلال بازي از بين رفتن عدالت اجتماعي و اقتصادي و انباشت سرمايه در دست گروهي خاص كه تنها از امتياز و برتري وابستگي به منابع قدرت برخوردارند و بسياري مسائل و مشكلات عديده اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي ديگر شده است. بدين ترتيب وجود رانت جويي در اقتصاد، عملاً ابزارهاي شكوفايي اقتصاد و اصلاحات اقتصادي را ناكارآمد و ناتوان ساخته و با مه آلود كردن فضاي سياسي، اقتصادي، قضايي و اطلاعاتي بستر مناسب براي اصلاحات اقتصادي را از جامعه سلب مي نمايد. از اينرو، مبارزه و حذف هر گونه زمينه هاي رشد و شكل گيري رانت جويي به عنوان مهمترين ابزار در پيشبرد برنامه اصلاحات معرفي مي گردد.

 

 

 

 

 

 

 

تحليل اقتصادي رانت جويي در نظام بودجه ريزي دولتي ايران

اين پژوهش به تحليل اقتصادي رانت‌جويي درنظام بودجه‌ريزي دولتي ايران مي‌پردازد و هدف از آن اين است كه چارچوب تحليلي به دست داده شود كه به درك روشن‌تر ما از علل، منابع و شرايط رانت‌جويي در بودجه‌ريزي دولتي ايران كمك كند. از اين‌رو، چارچوب تحليلي كه به دست داده شده است، آورده‌ي تحليلي پژوهش نيز مي‌باشد. روش پژوهش تحليلي ـ توصيفي و نوع آن كتابخانه‌اي است. همچنين، برنامه‌ي پژوهشي كه در دستور كار قرار گرفته است نظريه‌ي انتخاب عمومي مي‌باشد. به عبارت ديگر، اين پژوهش، با پيروي از روش‌شناسي برنامه‌هاي پژوهش علمي ارائه شده توسط لاكاتوش، مي‌كوشد در چارچوب نظريه‌ي انتخاب عمومي به بررسي يكي از اساسي‌ترين آسيب‌هاي مديريت دولتي منافع عمومي در ايران بپردازد.

چارچوب تحليلي كه در اين پژوهش براي بررسي رانت‌جويي در بودجه‌ريزي دولتي ايران ساخته شده است، براساس نحوه‌ي تعامل دولت و مردم استوار مي‌باشد. اين تعامل در قالب چهار الگوي اقناع مالي، مبادله مالي، اجبار مالي و امتناع مالي طراحي شده است. با ملاحظه ساختار سياسي ـ اقتصادي ايران، استدلال شده كه تعامل دولت و مردم در كشور براساس تركيبي از سه الگوي 1) مبادله مالي ضعيف 2) اجبار مالي ملايم و 3) امتناع مالي نسبتاً قوي قابل تحليل مي‌باشد. سپس، براساس اين سبد تعامل، رانت‌جويي طيف كارگزاران بودجه‌ريزي دولتي ايران ـ يعني رأي‌دهندگان، سياستمداران و بوروكرات‌ها ـ و گروه‌هاي فشار تحليل گرديده است. تحليل‌ها حاكي از آنند كه محيط سياسي ـ نهادي كه تصميمات و سياست‌هاي بودجه‌اي در آن ساخته مي‌شوند و نيز فرايندهايي كه اين تصميمات و سياست‌ها از طريق آن‌ها پياده و اجرا مي‌گردند، زمينه را براي انتقال خودسرانه و غير توافقي منابع عمومي بودجه به طرف افراد و گروه‌هايي از طيف كارگزاران بودجه و گروه‌هاي فشار فراهم مي‌كنند.

همچنين، براساس چارچوب تحليلي مزبور، شاخص براي ارزيابي رانت‌جويي در بودجه دولتي ايران معرفي و مقدار آن براي سال‌هاي 83 – 1375 به تفكيك قواي مقننه، مجريه، قضائيه و دستگاه‌هاي خارج از سه قوه و نيز به طور سرجمع محاسبه شده است. افزون بر اين، در اين پژوهش، به ساختار هزينه‌اي و درآمدي بودجه دولتي نيز پرداخته شده است. در اين ميان برخي از ساختارهاي هزينه‌اي از جمله ساختار هزينه‌اي مربوط به اعمال حاكميت دولت، ساختار هزينه‌اي مربوط به امور عمراني و ساختار هزينه‌اي مربوط به تصدي‌گري‌هاي دولت بررسي شده است. همچنين، برخي از سازوكارها و حركت‌هاي هزينه‌اي رايج در بودجه‌ريزي دولتي ايران، كه با اصول متعارف بودجه‌نويسي مغايرت دارند و به نظر مي‌رسد زمينه‌ي رانت‌جويي در آن‌ها خيلي قوي باشد، تحليل شده‌اند. تحليل‌ها بيانگر آنند كه ساختارهاي هزينه‌اي بودجه در راستاي حفظ و تقويت ساختار فعلي مديريت دولتي كشور ـ كه هزينه‌زا و رانت‌جويانه است ـ مي‌باشند. همچنين، استدلال شده است كه ساختار درآمدي بودجه مبتني بر ظرفيت اقتصادي كشور نمي‌باشد. بلكه بيشتر متكي به درآمدهاي غيرتوليدي بوده و در مواردي گزينه‌هاي درآمدي آن جهت تأمين اعتبار گزينه‌هاي بودجه‌اي شناسايي و ايجاد شده‌اند كه توسط گفتمان‌هاي مسلط سياسي و نيز در راستاي پاسخگويي به فشارهاي سياسي، اجتماعي و برخي ملاحظات خاص در بودجه گنجانده شده‌اند.

در اين پژوهش، عوامل متعددي براي تبيين رانت‌جويي در بودجه‌ريزي دولتي ايران تحليل گرديده است. در اين ميان، شكل نگرفتن يك رابطه‌ي كارگزاري انعقاد يافته مبتني بر الگوي مبادله مالي بين مردم و دولت به عنوان اساسي‌ترين علت ضعف و شكنندگي حقوق مالكيت عمومي روي منابع بودجه و در نتيجه رانت‌جويي دولتي بر شمرده شده است. در اين رابطه، علت اصلي شكل نگرفتن يك چنين تعاملي ـ كه در مردم سالارهاي امروزي متعارف است ـ به خود مردم نسبت داده شده است. در واقع، بي‌تفاوتي يا بي‌ميلي تأمين‌كنندگان منابع عمومي در ايران نسبت به حقوق مالكيت و نيز حقوق شهروندي‌شان و در محاق بودن آن از جانب خود آن‌ها، به عنوان بنيادي‌ترين علت محيط سياسي و نهادي رانت‌جويانه ـ كه بودجه‌ريزي در چارچوب آن شكل مي‌گيرد ـ بر شمرده شده است.

 

 

 

مفاسد اقتصادي دولت و رانت اقتصادي

در برنامه سوم توسعه، بحث آزادسازي و خصوصي‌سازي به طور جدي مورد توجه قرار گرفته است. در بخش مخابرات نيز اقداماتي در جهت حضور فعال‌تر بخش خصوصي‌ و شكست انحصار موجود در بخش صورت پذيرفته است. حضور موفق اپراتورهاي غيردولتي در شرايطي ميسر خواهد بود كه، قوانين مناسب تنظيم شده و دستيابي به بازار بدون تبعيض و با اطلاعات شفاف مقدور باشد. لذا ايجاد سازمان تنظيم مقررات پيش‌بيني شده است. از جمله وظايف اين سازمان تنظيم ارتباط ميان اپراتورها است و در صورتي كه نهادي مستقل نباشد امكان كسب رانت براي اپراتور دولتي كه اپراتور مسلط نيز مي‌باشد به وجود خواهد آمد. در بحث تنظيم مقررات، استقلال امري مهم مي‌باشد و از وظايف دولت، جداسازي مجريان و قانون‌گذاران مي‌باشد. از دلايل اين موضوع پيش‌گيري از پيدايش رانت مي‌باشد. اما رانت چيست؟ در اين مقاله به اختصار در مورد مفهوم رانت بحث خواهد شد.

بحث "رانت اقتصادي" با بسياري از مسائل اقتصادي، از جمله كارآفريني در اقتصاد، ارتباطي تنگاتنگ دارد. برخي از اقتصاددانان1 كليد اصلي پاسخ به سئوالاتي از قبيل اينكه، چرا بعضي ملت‌ها در بعضي از مقاطع تاريخي از جهش‌هايي در رشد اقتصادي خود بهره‌مند شده‌اند در حاليكه در زماني ديگر دچار توقف و تنزل شده‌اند؟ و چرا برخي ملت‌ها در ركود و ايستايي به سر مي‌برند؟

را وجود يا عدم وجود مديران كارآفرين (Enterprneurs)‌ در يك جامعه مي‌دانند. اين نظريه چنين توضيح مي‌دهد كه در هر جامعه‌اي كه فعاليت كارآفريني رونق يابد، رشد اقتصادي حاصل مي‌شود و اگر كارآفريني دچار ركود شود، رشد اقتصادي نيز دچار ركود مي‌گردد.

اين بحث با مقوله توسعه تكنولوژي نيز مرتبط است، به اين ترتيب كه رشد اقتصادي هدف نهايي مستقيم و يا غيرمستقيم بسياري از تحولات تكنولوژي بوده و فعاليت‌ كارآفريني سرمنشأ بسياري از اقدامات نوآوري، سازمان‌دهي توليد و سرمايه‌گذاري است كه به توسعه و كاربرد تكنولوژي‌هاي جديد و بهبود تكنولوژي‌هاي موجود ختم مي‌شود.

اما چه عواملي موجب برانگيختن كارآفريني شده و چه عواملي مايه تنزل آن مي‌شود؟ بعضي از اقتصاددانان در پاسخ> اشاره به ساختار انگيزه‌هاي موجود و در حال عمل در يك نظام اقتصادي- اجتماعي دارند كه خود به اين مطلب برمي‌گردد كه چه كساني در نظام اقتصادي يك كشور به كار توليد ثروت (كالاها و خدمات) مشغول هستند و چه كساني از ثمره اين توليد بهره‌مند مي‌شوند؟ اگر اين دو گروه بر هم منطبق باشند، مي‌توان گفت كه ساختار انگيزش‌هاي در حال عملكرد مناسب براي فعاليت توليدي، كارآفريني توسعه فرآيندهاي جديد و فعاليت مداوم در جهت حل مسائل، فراگيري و انباشت دانش است. اما اگر اين گروه از هم متمايز باشند، مي‌توان گفت كه ساختار انگيزه‌هاي موجود در جامعه با مشاركت فعال در امر توليد و پيش نيازهاي آن مناسب نيست. اين مسئله در بررسي‌هاي اقتصادي تحت عنوان "جستجوي رانت" مطرح مي‌شود.

* تعريف و اهميت پديده رانت:

تعاريف متعددي از رانت اقتصادي ارائه مي‌شود كه همگي گوياي مفهومي واحد هستند. در ذيل مواردي از تعاريف ارائه شده، بيان شده است:

الف- رانت به معناي درآمد مازاد بر هزينه فرصت از دست رفته و يا اضافه درآمد يك عامل توليد نسبت به درآمد همان عامل توليد در شرايط رقابت كامل است.

ب- پرداخت به يك عامل توليد كه عرضه آن نسبت به اندازه پرداخت لازم براي استفاده از آن بدون كشش باشد را، رانت اقتصادي گويند.

ج- رانت، دريافتي حاصل از فعاليت‌هاي غير مولد است.

د- منظور از رانت اقتصادي، انتقال درآمد به افراد يا گروه‌هايي كه از جامعه به خاطر توان بالقوه آنها در ايجاد محدوديت در فعاليت اقتصادي ديگران است. در واقع درآمد بادآورده‌اي است كه، از توان بالقوه عده‌اي از افراد جامعه در انتقال درآمد ديگران حاصل مي‌شود.

ه- در مفهوم عاميانه، رانت اقتصادي همان سود بادآورده است كه كسب درآمد نه از طريق مشاركت عامل توليد در فعاليت توليدي، بلكه به واسطه داشتن قدرت سلب اختيار از ديگران امكان‌پذير شده است. وجود رانت در هر نظام اقتصادي اولا به معناي تخصيص غيربهينه منابع و ثانيا ناعادلانه بودن نظام اقتصادي است و لذا مانع رشد و توسعه اقتصادي است.

علل رانت:

در سير انديشه‌هاي اقتصادي، بحث عامل رانت به دو دوره مستقل تفكيك مي‌شود:

الف- از ريكاردو تا آلفرد مارشال: در اين دوره علت عمده رانت، كميابي ذاتي عوامل توليد و كشش ناپذيري عوامل است. در واقع محدوديت عرضه عامل توليد براي دارنده آن عامل يا دارنده اختيار قدرت ايجاد محدوديت، امكاني بالقوه جهت كسب درآمد ايجاد مي‌كند (ايجاد رانت). در واقع هر عاملي كه رقابت2  را به انحصار تبديل كند باعث پيدايش رانت مي‌شود. در حالت رقابت كامل هيچ‌گونه رانتي وجود ندارد و با فاصله گرفتن از رقابت كامل رانت افزايش مي‌يابد.

ب- از دهه 1960 آغاز مي‌شود و كساني مانند بوكانان و كروگر پيشتاز اين دوره هستند. در اين دوره علت رانت، مداخله دولت قلمداد مي‌شود. به طور كلي مداخله دولت موانع مصنوعي بر سرراه ورود به بازار جهاني ايجاد مي‌كند و با آسيب‌ رساندن به سازوكار بازار، باعث پيدايش رانت براي برخي از افراد مي‌شود.

در واقع داشتن قدرت انحصاري فقط يكي از ارزش‌هاي متعدد كسب رانت اقتصادي است و در بسياري از نظام‌هاي اقتصادي، محدوديت‌هاي مختلفي كه از سوي دولت ايجاد مي‌شود، زمينه‌ساز ايجاد رانت اقتصادي است. اين محدوديت‌ها به شكل تعيين سهميه كالا و مواد اوليه با قيمتي پائين‌تر از قيمت بازار براي بعضي افراد، صدور مجوزها و امتيازات خاص براي افراد، اعمال محدوديت‌هاي قانوني مانند تعرفه وارداتي و ... و ضبط و تملك حاصل تلاش ديگران و .. است و صرفا يك انتقال درآمد و ثروت از يك فرد و يا گروه به فرد يا گروه ديگر در جامعه نبوده و از نظر اقتصادي خنثي محسوب نمي‌شود. بلكه اين‌گونه انتقال درآمد و ثروت داراي هزينه اقتصادي و اجتماعي است. اين هزينه عبارت است از، هزينه منابعي كه توسط جستجوگران رانت جهت به دست آوردن آن صرف مي‌شود (صرف وقت و توان افراد و ساير هزينه‌هايي كه در اين راه صرف مي‌شود). براي مثال براي گرفتن سهميه واردات، شركت‌هاي وارداتي ايجاد مي‌شود و خويشان يا خود افراد ذي نفوذ در صدور مجوزها در شركت‌ها استخدام مي‌شوند، پرداخت رشوه و ... همگي هزينه‌هاي اجتماعي چنين اقداماتي است كه هر چه رقابت افراد در راه كسب امتيازات بيشتر باشد، اين هزينه‌ها افزايش مي‌يابد.

- اما مسئله "شفافيت اطلاعات" كه تاكنون كمتر در مورد آن بحث شده است و تنها برخي اقتصاددانان مانند "كنت آرو و داگلاس نورث" در اين مورد تحليل‌هايي ارائه كرده‌اند. بحث شفافيت اطلاعات را با كمي تلاش مي‌توان "تقارن اطلاعات" تعريف كرد تقارن اطلاعات بدين معناست كه؛ طرفين مبادله كننده به يك اندازه از كيفيت كالاي مورد مبادله در بازار اطلاع داشته باشند. به عبارت ديگر توزيع ناهمسان اطلاعات بين طرفين، عدم تقارن اطلاعات است.

اين عدم تقارن دو حيطه گسترده و تقريبا مستقل دارد:

1- مبادلات اقتصادي       

2- تصميم‌گيري‌هاي اجرايي

1-‌ عدم تقارن اطلاعات در مبادلات اقتصادي: با حركت از جامعه سنتي به سمت جامعه مدرن ميزان عدم تقارن اطلاعات افزايش مي‌يابد، چرا كه با تقسيم كار بيشتر و تخصصي‌تر شدن كارها، هر فرد، تنها در موارد معدودي از فعاليت‌ها اطلاع دارد. براي مثال يك بيمار كه به دندانپزشك مراجعه مي‌كند از علل درد دندان بي‌اطلاع است و دندانپزشك مي‌تواند علل مختلف و راه‌هاي درمان متفاوت تجويز كند و اگر دنبال حداكثر سود خود باشد مي‌تواند قيمتي بيش از هزينه متوسط مطالبه كند و براي خود رانتي ايجاد كند. اين عدم تقارن اطلاعات در بسياري از موارد مبادله كالا يا خدمات مي‌تواند باعث ايجاد رانت براي ارائه كننده كالا يا خدمات باشد.

2-‌ عدم تقارن اطلاعات در تصميم‌گيري‌هاي اجرايي: با توجه به اينكه تصميمات اجرايي، پيامدهاي اقتصادي به دنبال دارد، لذا دسترسي و اطلاع سريع‌تر از آن تصميمات، داراي ارزش اقتصادي خواهد بود. براي مثال: اگر دولت تصميم بگيرد كه ورود كالايي را ممنوع كند كساني كه سريع‌تر از اين تصميم مطلع شوند مي‌توانند، كالا را خريداري كرده و انبار كنند و پس از افزايش قيمت به فروش رسانند و... به عبارت ديگر كارگزاران سياسي و اجرايي به دليل دسترسي سريع‌تر به تصميمات اجرايي از اطلاعاتي برخوردارند كه عموم مردم و كارگزاران اقتصادي فاقد آن مي‌باشند. و همين امر به منزله رانتي براي كارگزاران سياسي است. نكته مهم اين است كه، در اينجا مسئله به عدم تقارن اطلاعات منحصر نمي‌شود بلكه رانت ناشي از اطلاعات به وضع قانون و مداخله مستقيم مؤثر هستند. اصولا هر قدر مداخله دولت در فعاليت‌هاي اقتصادي بيشتر باشد و يا قوانين اجرايي از ثباتي و روزمره‌گي بيشتري برخوردار باشند، رانت كارگزاران بيشتر خواهد بود. اما نبايد پنداشت كه "دولت حداقل" يا "عدم مداخله" دولت باعث مي‌شود كه كليه رانت‌هاي كارگزاران سياسي حذف شود. در مجموع هر چه قدرت دولت در ايجاد رانت و توزيع آن بيشتر باشد، توسعه اقتصادي جامعه مشكل‌تر و تحقق عدالت اقتصادي بعيدتر خواهد بود. توسعه اقتصادي مستلزم گسترش فعاليت‌هاي مولد است و اگر دولتمردان و حاكمان سياسي بتوانند براي برخي از افراد رانت ايجاد كنند، افراد به جاي پرداختن به فعاليت‌هاي مولد اقتصادي به تصاحب رانت خواهند پرداخت.

راه‌هاي پيش‌گيري از پيدايش و جلوگيري از رانت جويي:

1- پيش‌گيري از رانت حاصل از عدم تقارن اطلاعات: در اين زمينه گروهي "تزريق اطلاعات" به جامعه را پيشنهاد مي‌كنند. مسلما هر قدر اطلاعات افراد بيشتر باشد، امكان رانت‌جويي كاهش خواهد يافت. اما، اولا هر چند كه عصر كنوني "عصر انفجار اطلاعات" ناميده مي‌شود اما اين افزايش اطلاعات بيشتر در خدمت افزايش تخصص و تقسيم كار است كه خود، عامل پيدايش عدم تقارن اطلاعاتي معرفي مي‌شود. ثانيا؛ كسب اطلاعات يا تزريق آن هزينه‌هاي مبادله را افزايش مي‌دهد به نحوي كه گاهي اوقات هزينه كسب آن به اندازه‌اي است كه مبادله كننده از كسب آن منصرف مي‌شود. براي مثال، همان بيمار را در نظر بگيريد او براي اطمينان از صحت تشخيص دندانپزشك بايد به چند دكتر ديگر مراجعه كند كه هزينه‌اي براي او خواهد داشت ضمن اينكه تضميني وجود ندارد كه آنان نيز رانت‌جويي نكنند.

راه‌حل پيشنهادي ديگر 3 ، توجه به "اخلاق و ايدئولوژي" است كه شرط لازم براي مقابله و كنترل اين نوع رانت‌جويي است. اگر تنها انگيزه حاكم بر انسان‌ها نفع شخصي باشد افراد (عامه مردم و كارگزاران سياسي) از جهل طرف مقابل و يا اطلاعات و قدرت خويش سوءاستفاده مي‌كنند. اما در صورت وجود نيروهايي كه باعث شود آنان از سود خود بگذرند، (و در مورد كارگزاران سياسي، مصالح عمومي را مدنظر قرار دهند) رانت پديدار نخواهد شد. در واقع اخلاقيات شرط ضروري براي عدم سوءاستفاده است.

2- پيش‌گيري از جستجوگري رانت: اصولا تخصيص استعدادهاي يك جامعه، عميقا تحت تاثير پاداش‌هاي نسبي قرار دارد كه جامعه به فعاليت‌هاي مولد مثل نوآوري در مقايسه با پاداش‌هايي كه به فعاليت‌هاي غير مولد مانند جستجو كردن رانت و يا بزهكاري سازمان يافته ارائه مي‌نمايد. 4 

بنابراين نقش سياست‌گذاري دولت در امر ايجاد فرصت‌هاي كسب رانت و يا از بين بردن اين فرصت‌ها و در مقابل ايجاد شرايطي كه محيط اجتماعي مناسب فعاليت‌هاي مولد شود، حائز اهميت است.

در اين مقوله پيشنهاداتي به عنوان نمونه‌اي از اقدامات ممكن، ارائه شده است كه در اينجا به آنها اشاره مي‌كنيم:

الف- حذف زمينه‌هايي كه به واسطه آنها تخصيص كالاها و امكانات از طريق تصميمات اداري و فردي (مانند تصميم اداره- فرد- مسئول ارگان و ...) انجام مي‌شود. در واقع تخصيص منابع جامعه از خارج از حدود و اختيارات اشخاص قرار گيرد و به مكانيزم‌ها واگذار گردد.

ب- ايجاد تعادل در تقابل و توان چانه زني اقشار ذي‌‌نفع: براي مثال در روند گذشته اقتصادي كشور، قدرت تصميم‌گيري شهرنشينان در مقابل روستائيان، مصرف كنندگان و توزيع كنندگان در مقابل توليدكنندگان و واردكنندگان در مقابل صادركنندگان بيشتر بوده است. اينجا  تعادل در نقش اين گروه‌ها و سازمان‌دهي مشاركت آنها در تصميمات، مي‌تواند زمينه حذف بسياري از موارد رانت به نفع يك گروه و به زيان گروه ديگر را عملي سازد.

ج- جايگزين كردن مجوز: امتياز يا سهميه با روش‌هاي مناسب‌تر، مي‌تواند حذف و يا كاهش رانت را در برداشته باشد. براي مثال سهميه‌هاي وارداتي را مي‌توان با تعرفه گمركي جايگزين نمود كه رانت موجود را به دولت منتقل كند. يا تعرفه گمركي را با افزايش قيمت ارز جايگزين كرد كه چنين فرآيندي نتايج مربوط به عدم كارآيي اقتصادي تعرفه را در برنخواهد داشت.

3- شفاف كردن مراحل انتقال و ميزان رانت: در مواردي كه امكان عملي حذف رانت وجود ندارد حداقل، تعيين اينكه چه مقدار رانت، به چه كساني انتقال مي‌يابد، بسيار مفيد است و در نهايت جهت‌دار شدن اين‌گونه انتقالات (مثلا به سمت بهره‌مندي محرومين جامعه) توسط قواي مجريه و مقننه را زمينه‌سازي خواهند كرد. براي مثال اگر كسي موافقت اصولي يا سهميه ارزي به قيمتي زير قيمت واقعي دريافت مي‌كند، حداقل حجم و ميزان انتقال درآمد و ثروت به وي تعيين و همراه با ساير اطلاعات اعلام شود.

مهم‌ترين عامل بازدارنده از رانت‌جويي همان اخلاقيات، ايدئولوژي‌ و مسائل عقيدتي است و به موازات آن اقداماتي از قبيل كاهش مداخله مستقيم دولت در فعاليت‌هاي اقتصادي و بيشتر شدن نقش ارشادي و نظارتي دولت در اقتصاد، حذف امتيازات خاص اعطاء شده به برخي افراد (عدم حذف در صورت وجود مسائل ارزشي و در مقابل نظارت بيشتر بر عملكرد آنها)، برقراري سيستم مالياتي كارآمد و ايجاد واحدهاي تنظيم مقررات مستقل مي‌باشد، در بخش مخابرات نيز عينا بحث عدم تقارن اطلاعات، در اثر عدم استقلال سازمان تنظيم مقررات مي‌تواند به وجود آيد. علاوه بر آن چون زيرساخت‌هاي مخابراتي در انحصار شركت اوليه (اپراتور دولتي) مي‌باشد لذا اين شركت مي‌تواند با روش‌هاي مختلف از جمله تحميل هزينه‌هاي تداخل شبكه‌اي و ... رقابت را مختل سازد و حضور واحد تنظيم مقررات مستقل مي‌تواند مانع پيدايش رانت شود و با تنظيم قوانين و مقررات مناسب از قبيل قوانين تداخل بين شبكه‌اي، طيف فركانس و ... شفافيت و عدم تبعيض را در بازار ايجاد كند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 9:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره رابطه نرخ بهره با تورم در ايران

بازديد: 405

تحقیق درباره رابطه نرخ بهره با تورم در ايران

 

تحليلي پيرامون طرح مركز پژوهش هاي مجلس در ارتباط با كاهش سود تسهيلات بانكي

 

اشاره: مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي با ارائه طرحي، سياست كاهش نرخ بهره تسهيلات بانكي را موردتوجه قرار داده است. اين طرح كه در قالب يك بسته اقتصادي و در ادامه طرح تثبيت قيمتها ارزيابي مي شود، ديدگاههاي مختلفي را برانگيخته است.
گزارش زير به بررسي رابطه نرخ بهره و تورم در ايران مي پردازد.
.................................................................................................................


طرح مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي در ارتباط با كاهش سود تسهيلات بانكي شايد از خبرساز ترين مباحث اقتصاد سياسي ايران طي سه ماه گذشته بوده است كه با طرح و تصويب كليات آن در مجلس شوراي اسلامي ايران به اوج خود رسيد و بار ديگر نشان داد، نرخ تسهيلات بانكي يكي از اثرگذارترين ابزارهاي پولي در اقتصاد كلان تلقي مي شود. با وجود اين مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي در جزوه اي تحت عنوان: «اختلاف بين سود سپرده ها و تسهيلات بانكي» از ميان دلايل متفاوت بالا بودن نرخ تسهيلات بانكي به بالا بودن نرخ اسپرد بانكي (تفاضل سود پرداختي و سود دريافتي) تأكيد كرده و آن را علامت ناكارايي بانكهاي كشور مي داند، زيرا به نظر مركز پژوهش هاي مجلس از عوامل مؤثري كه موجب بالا بودن نرخ اسپرد بانكي (به زعم بانك مركزي
۴ درصد و به اعتقاد مركز پژوهش ها ۰۴/۱۱ درصد) در ايران است هشت عامل زير نقش اساسي ايفا مي نمايند: ۱- هزينه هاي عملياتي غيرضروري بانكها، ۲- ذخيره قانوني، ۳- سپرده هاي دولتي نزد بانك ها، ۴- اضافه برداشت بانك ها از بانك مركزي، ۵- نسبت سپرده هاي مدت دار به سپرده هاي ديداري، ۶- نرخ تورم، ۷- تسهيلات تكليفي و اعتبارات بخش دولتي، ۸- اعمال محدوديت ها و سقف هاي اعتباري. اگر چه به باور مركز پژوهش هاي مجلس سودجويي بانكي عامل اصلي بالا بودن نرخ سود تسهيلات بانكي است، اما ظاهراً بحث رابطه نرخ بهره با تورم اصلي ترين مبحثي است كه اكثر كارشناسان و اقتصاددانان دولتي بر آن به عنوان مانع كاهش نرخ بهره تأكيد داشته اند. زيرا هنوز مسأله رابطه نرخ بهره با تورم از نظر دست اندركاران اقتصادي و بانكي و شرعي حل نشده است و از سوي ديگر كارشناسان و اقتصاددانان مستقل بخش خصوصي نظريه روشني راجع به آن ارائه نداده اند. در نتيجه ذهن عموم مردم و بالاخص مراجع سياسي جامعه نسبت به آن در ابهام به سر مي برد. اما از نظر منافع بخش خصوصي واقعي فهم رابطه نرخ بهره با تورم در ايران منوط به درنظر داشتن ساختار اقتصادي ايران و بويژه شرايط حقوقي انباشت سرمايه در كشور مي باشد چرا كه نرخ بهره در نقطه تعادلي، محصول بازده نهايي سرمايه است و نرخ بازدهي سرمايه از جمله شامل نرخ تورم مي باشد، يعني نرخ تورم در نرخ بازدهي سرمايه چه در بخش دارايي ها در ميان مدت و چه در بخش توليد محصول در كوتاه مدت به تيغ سطح عمومي قيمت ها، همراه با تخمين استهلاك سرمايه كه شديداً تحت تأثير رشد فناوري است منظور مي گردد. چرا كه تأسيس بازار رسمي پول و به طور اخص بانك ها اصولاً نتيجه همين فرآيند است، كافي است به سير تاريخ بانكداري در اقتصاد سرمايه داري مراجعه كنيم، يعني بدون وجود بازار رسمي و قانوني پول، سرمايه گذار نمي تواند علائم قيمتي نرخ بازده سرمايه را شناسايي كند، لاجرم ريسك سرمايه گذاري آنقدر افزايش مي يابد كه هرگونه سرمايه گذاري به عنوان يك فرآيند اجتماعي صرفه خود را از دست مي دهد.

اما در واقعيت امر، چون محاسبه نرخ تورم به سادگي از طريق شاخص هاي اقتصادي نظير شاخص لاسپيرز و يا پاشه و حتي شاخص ايده آل فيشر از سبد كالاهاي مصرفي با عدد و با ثبت دوره اي قيمت كالا و خدمات قابل محاسبه است لذا به سبب سهولت اقتصادسنجي در اقتصاد پول و در تحليل هاي اقتصادي براي بررسي رگرسيون هاي مستقيماً از رابطه نرخ بهره با تورم استفاده مي شود. به همين سبب مقامات بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران اذعان مي دارند در ۱۷۴ كشور جهان نرخ بهره بالاتر از نرخ تورم است، حال آن كه تمام اين تحليل كم و بيش براي اقتصاد سرمايه داري آزاد كه عوامل بخش خصوصي صحنه گردان اقتصاد هستند قابل اعتنا است.

زيرا در اقتصاد ايران كه اقتصاد دولتي است نرخ تورم همان علائمي را منعكس نمي سازد كه در اقتصاد سرمايه داري آزاد آشكار مي نمايد. يعني نرخ تورم در اقتصاد دولتي نماگر تمام واقعيت نيست و لزوماً نشانگر نرخ بازده سرمايه نمي باشد. از همين رو انگيزه هاي سرمايه گذاري از طريق متغير نرخ بهره رسمي ظاهر نمي گردد. به عبارت ديگر در اقتصاد دولتي به دليل انحصار توليدي دولتي به استناد حقوق اساسي و تأكيد قانوني برعدالت توزيعي (ثروت) در حقوق اقتصادي كه ريشه در فراواني عوامل انساني توليد و كمبود تاريخي عوامل مادي توليد دارد، اجازه داده نمي شود نرخ تورم كه ناشي از ضعف انگيزه سرمايه گذاري به دلايل اقتصادي و حقوقي و سياسي است آثار مخرب خود را در دگي مردم عيناً منتقل سازد. حتي كشمكش در اقتصاد سياسي ايران راجع به توسعه با الگوي تعديل يا تثبيت ريشه در حقوق اساسي پذيرفته شده در ايران دارد و صرفاً ناشي از اختلاف در سياستگذاري هاي اقتصادي و اجرايي نيست، بلكه با حقوق اساسي متصوره جناح هاي سياسي گره خورده است زير چتر حمايتي و توزيعي ثروت و تزريق يارانه هاي مستقيم و غيرمستقيم كه هم در بودجه سنواتي دولت و همچنين از ناحيه نهادهاي بي شمار و نيز نحوه عملكرد مصرف كنندگان كه خريدهاي خود را از بازارهاي عمده فروشي بويژه در شهرهايي كه بازار سنتي از قدمت طولاني برخوردار هستند، انجام مي دهند. علاوه بر اين كالابرگ هاي توزيعي از سوي دولت همگي آثار نرخ تورم را تا اندازه قابل توجهي خنثي مي ساد، لذا نارضايتي كه مردم در اقتصاد سرمايه داري آزاد در نتيجه تورم ابراز مي دارند در اقتصاد دولتي وجود ندارد اما از نقطه نظر تاريخ علم اقتصاد، در قرن نوزده اقتصاددانان كلاسيك قائل به تفكيك بازار پول از بازار سرمايه نبودند، زيرا هنوز بانكها نقش دوگانه اي به عهده داشتند يعني از يك سو وظايف بازار پول را انجام مي دادند و اعتبار كوتاه مدت پرداخت مي كردند و از سوي ديگر منبع تأمين مالي سرمايه گذاران براي اعتبارات بلند مدت بودند، لذا آنها به اين باور اعتقاد راسخ داشتند كه نرخ بهره و بازدهي نهايي سرمايه رابطه معكوس دارند و اين دو متغير به طور معمول و خود سامان در تعادل قرار مي گيرند. چنانچه گيلبارت بانكدار بزرگ آلماني در قرن ۱۹ در مورد تفاوت بهره پول در اقتصاد سرمايه داري آزاد با بهره پول در اقتصاد فئودالي اروپا مي گفت: در اقتصاد فئودالي اين نرخ بهره پول بود كه سطح قيمت كالا را مشخص مي ساخت لذا در قرون وسطي از آنجا كه نرخ بهره به افزايش قيمت ها منجر مي شود و اين اجحاف به مصرف كنندگان است پس به درستي مذموم تلقي مي شد ولي در اقتصاد سرمايه داري آزاد برعكس اين نرخ بازده سرمايه و سود توليد است كه نرخ بهره را در قيمت تمام شده به علاوه بازده سرمايه معين مي سازد يعني نرخ بهره به جاي آن كه دست در جيب مصرف كننده كند، سهمي از سود سرمايه گذار را دريافت مي نمايد زيرا در اقتصاد سرمايه داري آزاد با سيطره اقتصاد بازار، قيمت كالا و خدمات ناشي از تعادل عرضه و تقاضا است. بنابراين قيمتها از سوي عرضه كنندگان تعيين نمي گردد تا بتوانند سود پول را در آن ملحوظ دارند بلكه برعكس عرضه و تقاضا مجموعاً قيمت را معلوم مي ساد، چرا كه بازار رقابتي اجازه اعمال قيمت هاي انحصاري و دلبخواهي را از اختيار توليد كنندگان خارج نموده است. بر اين اساس بود كه ضرورت ايجاد بازار پول و بانك و به ويژه تعيين نرخ بهره شرط تعادل اقتصادي به نظر مي رسيد و بانكداري در نظام سرمايه داري غرب رو به توسعه گذارد. درك اين موضوع كمك شاياني به حل مسئله رابطه نرخ بهره و تورم مي نمايد، چرا كه در اقتصاد سرمايه داري آزاد اساساً سرمايه گذاري به قصد فروش محصول در بازار و تحصيل سود است، حال آنكه در اقتصاد ماقبل سرمايه داري اصولاً سرمايه گذاري به خاطر سطح نازل فناوري يا وجود نداشت و در صورت وجود بسيار ناچيز بود؛ لذا توليد به منظور تأمين نيازهاي خانوار و مبادله محدود انجام مي گرفت. بازارها عموماً محلي و مهمتر آنكه ناپيوسته بود و از شهري به شهر ديگر قيمت ها متفاوت بود. در نتيجه فقط هنگامي كه سرمايه گذاري با هدف بيشينه سازي ثروت مشروعيت يافت، نقش پول به عنوان يك كالاي واقعي به دنبال وجاهت قانوني بهره پول موجب شد همان چيزي كه در اقتصاد فئودالي مذموم بود در اقتصاد سرمايه داري آزاد مطلوب گردد. به همين سبب در اقتصاد سرمايه داري آزاد نرخ بهره را قيمت واگذاري فرصت تلقي مي كنند، چرا كه در اقتصاد ماقبل سرمايه داري فرصتي به عنوان سرمايه گذاري وجود نداشت كه كسي پول خود را واگذار كند تا در قبال آن سهمي به عنوان بهره طلب نمايد. لذا به حق در اقتصاد فئودالي گرفتن بهره براي وام قرضي سخت مورد نكوهش بود. كالون بنيانگذار مسيحيت جديد در آغاز پيدايش سرمايه داري آزاد با استناد به احكام انجيل مي گفت: نفي دريافت بهره پول فقط در مورد وام به تهيدستان منظور مسيح(ع) است وگرنه دريافت بهره از غيرتهي دستان مجاز است.

مقامات بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران اذعان مي دارند در ۱۷۴ كشور جهان نرخ بهره بالاتر از نرخ تورم است، حال آن كه تمام اين تحليل كم و بيش براي اقتصاد سرمايه داري آزاد كه عوامل بخش خصوصي صحنه گردان اقتصاد هستند قابل اعتنا است
ولي در قرن بيستم كينزين ها رابطه نرخ بهره را به طور ضمني از نرخ بازدهي سرمايه جدا كردند و نرخ بهره را محصول عرضه و تقاضاي پول يعني به عرضه پول از ناحيه بانك مركزي و تقاضاي پول كه بستگي تام به رجحان نقدينگي داشت مربوط مي دانستند، چرا كه از نظر كينز نرخ بهره پاداش دريافتي است كه از نقدينگي صرفنظر شود يعني نرخ بهره قيمت انصراف از نقدينگي است.

در حقيقت از نگاه كينز انگيزه داد و ستد و انگيزه احتياط و به ويژه انگيزه سفته بازي و سوداگري عامل مؤثر تعيين نرخ بهره تلقي مي شود، لذا فقط در اقتصاد كلان بود كه نرخ بهره با نرخ بازدهي سرمايه از طريق بازده پيش بيني شده سرمايه گذاري و در نتيجه سطح تقاضاي سرمايه گذاري ارتباط پيدا مي كرد، كه علي الاصول تنظيم رابطه بين آنها در دستان پرقدرت بانك هاي مركزي قرار مي گرفت، لذا تدريجاً موضوع استقلال مطلق بازار پول از بازار سرمايه مطرح گرديد تا آنجا كه نرخ بهره مي توانست به عنوان يك ابزار بالاتر از نرخ بازدهي سرمايه و بيش از نرخ قابل پيش بيني سود سرمايه گذاري خصوصي (در حال ركود) قرار گيرد. در اين صورت سرمايه گذاري تقليل مي يافت و آثار منفي خود را در اشتغال ناقص آشكار مي نمود، از اين لحظه پاي اقتصاد دولتي كينزي به اقتصاد سرمايه داري آزاد كشيده شد و مداخله و تصدي گري اقتصادي دولت هاي غربي در رقابت با بخش خصوصي آغاز شد. لذا كينزين ها بانك هاي مركزي را سلطان واقعي اقتصاد كشورهاي سرمايه داري آزاد تلقي مي كردند و به عنوان قوه چهارم در كنار سه قوه ديگر به آن اهميت مي دادند و قوه اقتصاديه را بي آنكه از آن نام ببرند به رسميت مي شناختند ولي در نيمه دوم قرن بيستم با تقويت و گسترش بين المللي بازار سهام و تفكيك نسبي بازار پول از بازار سرمايه به ويژه در انگلستان و آمريكا و فرانسه و در نتيجه رابطه نرخ بهره و سود اوراق بهادار به عنوان دو كفه ترازو كه اقتصاد سرمايه داري آزاد را به تعادل مي رساند مورد توجه بيشتر كشورهاي جهان قرار گرفت. در نهايت از يكسو نرخ بهره، سود اوراق سهام را تحت كنترل داشت و از طرف ديگر سود اوراق بهادار نرخ بهره را تحت الشعاع خود قرار مي داد. با وجود اين در جهان معاصر در پي فروپاشي سوسياليسم رفته رفته پديده اي باز هم جديد به نام تجارت جهاني اوضاع و احوال كاملاً تازه اي به نظام سرمايه داري آزاد داده و مي رود تا متغيرتر از بازرگاني خارجي بيش از نرخ بهره و سود اوراق بهادار و حتي تورم، بازده قابل پيش بيني سرمايه گذاري را معين سازد. اخيراً آلن گرسپن رئيس بانك مركزي آمريكا در اظهارات خود راجع به اقتصاد جهاني هشدار مي دهد كه «اقتصاد جهاني سطح بي سابقه اي از مبادلات اقتصادي ميان كشورها را موجب شده است به طوري كه پيش بيني آينده كسري تجاري آمريكا امكان پذير نيست زيرا پيشرفت هاي قابل توجه ظرف دهه گذشته در مقررات جهاني سازي، جوي در اقتصاد بين المللي ايجاد كرده كه تفاوت زيادي با گذشته دارد.» در واقع اقتصاد جهان عصر تازه اي به نام تجارت را آغاز كرده كه شايد بسياري از متغيرهاي گذشته اهميت خود را از دست بدهند و تعدادي متغيرهاي جديد وارد تئوريهاي اقتصادي شوند.
اما در اقتصاد سرمايه داري دولتي عملكرد متغيرهاي اقتصادي و مفهوم تحليلي شاخص ها چيز ديگري است كه مورد مطالعه ژرفايي با روش شناسي علم اقتصاد واقع نشده است؛ چرا كه از نقطه نظر روش شناختي كسري بودجه پنهان (تا بيش از يكسان سازي نرخ ارز) و آشكار (در اثر بازي سياسي با ابزارهاي پولي نظير نرخ بهره و نرخ ارز و همچنين افزايش فزاينده حجم نقدينگي كه در اختيار بانك مركزي دولتمدار است) همزاد طبيعي و اجتناب ناپذير اقتصاد دولتي ايران مي باشد.

كافي است فقط به بودجه هاي دولت ايران نگاهي بياندازيم، آنگاه مشاهده خواهيم كرد كه بودجه شركت هاي دولتي در سال ۱۳۷۰ معادل ۱۰۳۹۳ ميليارد ريال بوده ولي پس از يكسان سازي نرخ ارز در سال ۱۳۸۱ رشد فزاينده بودجه اي شركت هاي دولتي دامنگير بودجه كل كشور شده است به طوري كه در سال ۱۳۸۱ معادل ۳۹۱۱۸۷ ميليارد ريال و اكنون در بودجه پيشنهادي سال ۱۳۸۴ به سقف يك هزار ميليارد ريال يعني به دو سوم كل بودجه كشور مي رسد، حال آنكه رشد بودجه عمومي دولت از سال ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۸۴ معادل ۵۰ برابر شده ولي رشد بودجه شركت هاي دولتي از مرز ۱۰۰ برابر افزايش گذاشته است. آيا با اين وجود در چارچوب سرمايه داري دولتي جز به روش دستوري مي توان به افزايش سطح عمومي قيمت ها فرمان ايست داد.

در هر صورت در منطق ذاتي اقتصاد دولتي متغيري به عنوان قيمت هاي بازار آزاد وجود ندارد، چرا كه در قيمت هاي بازار اگر طرف عرضه كل، عوامل بخش خصوصي باشند ضد عدالت تلقي مي گردد و دقيقاً دولت به همين دليل تأسيس شد تا مسئوليت عدالت توزيعي را به عهده داشته باشد، لذا هرگز نبايد از خاطر برد كه سرمايه داري در ايران اساساً براي توزيع عادلانه ثروت هاي ملي از قبيل نفت استقرار يافته و از پي آن هر نوع توليد ثروتي اگر دندان گير بود دولتي تلقي گرديده كه مي بايست توزيع آن از طريق ساز و كار اداري عادلانه صورت پذيرد. در واقع دولت در پي تحقق عدالت توزيعي است حال آنكه سرمايه داري آزاد براساس عدالت توليدي متولد شده است.


تلاشهايي كه در بانكداري بدون ربا از سوي نظريه پردازاني نظير ميرآخور و چودهري و غيره به عمل آمده تا از طريق نظريه
Q (كيو) توبين در اقتصادي كه ابزار بدهي (نرخ بهره) وجود ندارد با محاسبه هزينه جايگزيني سرمايه به عنوان معياري در مقابل نرخ بازدهي مورد انتظار سرمايه به كار بسته شود نتيجه همين نوع دريافت از نظام سرمايه داري است كه عوامل كاهنده فشارهاي تورمي را از طريق ابزارهاي غير اقتصادي ميسر مي بيند.
نرخ تورم در اقتصاد دولتي نماگر تمام واقعيت و لزوماً نشانگر نرخ بازده سرمايه نيست، از همين رو انگيزه هاي سرمايه گذاري از طريق متغير نرخ بهره رسمي ظاهر نمي شود
اما از آنجا كه تنفسگاه محدود بخش خصوصي در فضاي حياتي بي حد و حصر شركت هاي دولتي در اقتصاد دولتي اصلاً به حساب نمي آيد، طبيعي است كه بخش دولتي بتواند از نرخ تورم اسمي به عنوان مبناي نرخ بهره قطعي جان سالم بدر برد و به كمك انباشت زيانها و يا استفاده از تبصره هاي بودجه اي و موقعيت انحصاري مشكلات خود را حل كند ولي بخش خصوصي واقعي كه نه به چاه نفت متصل است و نه از قبل ماليات ها درآمدسازي مي كند به ناچار بايد واقعيت سطح عمومي قيمت ها يعني نرخ تورم مؤثر را در واقعيت دگي اقتصادي شناسايي كند تا نرخ قابل پيش بيني سود سرمايه گذاري خود را با آن بسنجند، به عبارت واضح تر هزينه توليد از يك سو و بازده از سوي ديگر در بخش واقعاً خصوصي از تورم مؤثر كه برآيند عملكرد اقتصاد كلان در تجربه اقتصاد خرد است تأثير مي پذيرد. اين كه مي گويند: توليدكننده در ايران يا عاشق است و يا ديوانه مربوط به آن كساني مي باشد كه يا از طريق منابع پولي بين الاشخاص (ربوي) كه اصلاً اسم آن را بازار پول غيررسمي نمي توان گذاشت و يا از طريق تسهيلات بانكي سرمايه گذاري مي كنند قابل اطلاق است كه قطعاً از عقل معمول اقتصادي به دور است.
ولي كساني كه با سرمايه شخصي توليد مي كنند چون معيار نرخ تورم مؤثر را مبناي آغاز بازدهي سرمايه مي دانند نه عاشق هستند و نه ديوانه بلكه آن بخش از عوامل خصوصي به شمار مي آيند كه سخت به اين آب و خاك چسبيده اند و مثل حاج اميرالضرب ها به رغم تنگناهايي كه سرمايه داري دولتي بر سر راه انباشت سرمايه خصوصي فراهم ساخته به اميد فرداي بهتر توليد مي كنند و باز هم توليد مي كنند تا ثابت كنند هنوز اعتماد به نفس در اين كشور نمرده است بلكه فقط در چنگال اقتصاد دولتي بسر مي برد.

بنابراين بخش خصوصي كارآفرين وقتي مشاهده مي كند بازده ده تا دوازده درصدي سالانه سرمايه براي او قابل پذيرش و هضم است به رغم نرخ بهره ۱۸ و ۲۲ درصدي در نظام بانكي كه فقط به كار سراب سفته بازي و دلالي مي آِيد چشم مي پوشد و به نرخ سود حاصل از سرمايه گذاري راضي و خشنود مي گردد. چرا كه بخش خصوصي كارآفرين شامل كساني مي شود كه از دولت تاجرترند و اقتصاد را بهتر تشخيص مي دهند تا چگونه تراز مالي خود را ببندند و سود مختصري نيز برداشت نمايند. اين ماجرا از آنجا قابل توجه است كه بخش خصوصي واقعي در تجربه تجاري خود (آلفرد مارشال مي گويد: اقتصاد عبارت است از مطالعه انسان در تجارت روزمره) ديده است كه اگر قرار شود با تسهيلات بانكي فعاليت اقتصادي كند عملاً به مستخدم بانكها تبديل خواهد شد. لذا طبيعي است كه افراد محتاط و عاقبت انديش (به قول آدام اسميت) از اين پولها و تسهيلات كه با نرخ تورم اسمي در اقتصاد سرمايه داري دولتي محاسبه شده است استفاده نكنند بلكه ميدان را خالي گذارد تا افراد ماجراجو يا فعالين نابغه از بانكها تسهيلات با نرخ بهره ۱۸ تا ۲۲ درصد در سال دريافت كنند، چرا كه علي القاعده فعال اقتصادي بايد در سال ۳۰ درصد كسب سود كند تا بتواند ۲۰ درصد آن را به بانك به عنوان بهره پول و هزينه هاي متفرقه پرداخت نمايد تا خود قادر باشد ده درصد منفعت ناويژه به دست آورد. البته اين امر در واقعيت دگي اقتصادي تجاري و توليدي و حتي خدماتي در ايران اصولاً غيرممكن است و بيشتر يك استثناء است تا يك قاعده، بنابر همين محاسبه است كه وامهاي بانكي يا فعالين واقعي بخش خصوصي را پشيمان مي كند و عطاي آن را به لقايش مي بخشند و يا آن كه در منجلاب بهره هاي مركب و جريمه ديركرد فرو مي روند و با سرخوردگي كامل به گوشه اي پناه مي برند. حتي افزايش مطالبات مشكوك الوصول بانكهاي دولتي ايران كه معادل ۱۵۰۰۰ ميليارد ريال يعني برابر كل سرمايه نظام بانكي را تشكيل مي دهد از همين واقعيت سرچشمه گرفته است و جالب اين كه في المثل بانكي كه كمترين به اصطلاح مطالبات مشكوك الوصول را دارد و به عنوان بهترين بانك ايران از سوي نهادهاي خارجي رتبه گذاري شده بالاترين تسهيلات خود را به دولت و شركت هاي دولتي داده و در بخش خصوصي به آن شركت هايي تسهيلات مي دهد كه طرف قرارداد آنها به شكلي باز، دولت باشد. به اين مي گويند مديريت عالي انباشت سرمايه دولتي! آيا طبيعي نيست كه اين بانك سالانه ۹ درصد رشد سود بي دردسر داشته باشد و با سود ۲/۳۶ ميليارد در سال ،۱۳۷۶ سال مالي ۱۳۸۲ را با سود ۹/۸۱۹ ميليارد ريال به پايان برساند.


بنابراين در اقتصاد دولتي نرخ تورم همان علامتي را كه در اقتصاد سرمايه داري آزاد به متغيرهاي مختلف مي دهد به سرمايه گذاران واقعي منتقل نمي سازد بلكه نرخ تشكيل سرمايه خصوصي بيش از آن كه به نرخ تورمي اسمي كه از طريق شاخص قيمت مصرف كننده تعيين مي گردد توجه نمايد از طريق درك شهودي تورم مؤثري كه آن را اساس و ملاك تعيين نرخ بهره تلقي مي كند تصميمات خود را عملي مي سازد. لذا چنانچه بازده سرمايه گذاري عوامل بخش خصوصي بتواند بالاتر از نرخ بهره واقعي از طريق سرمايه گذاري سودآوري داشته باشد اقدام به سرمايه گذاريخواهد كرد. ضرب المثلي كه مي گويد «تخم مرغ هاي خود را در يك سبد نگذار» امروزه بيش از آنكه انعكاس ناامني سرمايه گذاري در ايران باشد بيشتر ناشي از ابهام در انتقال علامت هاي رسمي متغيرهاي اقتصادي در تلاقي با عقل فردي و اقتصادي عوامل بخش خصوصي است. از اين رو عامل بخش خصوصي از اطلاعات رسمي صحيح كمتر برخوردار است و لاجرم به كام گيري كور مبادرت مي ورزد.

البته نبايد فراموش كرد كه قانون اساسي جمهوري اسلامي است و شالوده آن بر حمايت از اكثريت عددي جامعه كه نياز به توجه هاي مالي دولت داشته اند طرح ريزي گرديده است. يعني عملاً افراد جامعه را قادر مي سازد با درآمدهاي اسمي كمتر از تورم به دگي خود ادامه دهند. بنابراين در اقتصاد دولتي به خاطر وجود نظام حمايتي كه تا ۴۰ درصد توليد ناخالص داخلي را شامل مي گردد عملاً نرخ مؤثر و واقعي تورم در محاسبات عوامل بخش خصوصي كمتر از نرخ اسمي تورم برآورد مي گردد.


البته حتي در كشورهاي سرمايه داري آزاد، به سبب برخي اشكالات و نارسايي ها در تعيين شاخص بهاي مصرف كننده (سطح عمومي قيمت ها) و يا بعضي رويكردهاي مصرف كنندگان در نحوه خريد كالاها بسياري مواقع نرخ تورم مؤثر از نرخ تورم اسمي كمتر در نظر گرفته مي شود، ولي در اقتصاد دولتي انحراف تورم مؤثر از تورم اسمي تنها به تخفيف فشارهاي تورمي منجر مي گردد و بردرآمد مردم نمي افزايد بلكه فقط از غم و غصه مردم مي كاهد و فقر مطلق را عقب مي راند. اما در اقتصاد سرمايه داري آزاد انحراف تورم مؤثر از تورم اسمي نقش افزايش درآمدي دارد و فقر نسبي را تقليل مي دهد، يعني مردم را خوشحال تر مي نمايد. مثلاً آلن گرسپن رئيس كل بانك مركزي آمريكا در گزارش سالانه در سال
۱۹۹۴ به كنگره آمريكا راجع به نرخ تورم مي گويد: نرخ تورم در سال ۱۹۹۳ برابر ۳ درصد بوده است ولي در سال ۱۹۹۴ نرخ تورم به ۶/۲ درصد رسيده ولي فوراً خطاب به كنگره اضافه مي كند: به دلايلي چند نرخ مؤثر و واقعي تورم ۴ دهم درصد كاسته نشده است. بلكه تورم در سال ۱۹۹۴ به نسبت تورم در سال ۱۹۹۳ از سه درصد به ۵/۱ درصد تقليل يافته است. يعني تورم اسمي ۳ درصد است ولي تورم واقعي ۵/۱ درصد مي باشد، البته اين تفاوت بارز ميان نرخ تورم اسمي و تورم مؤثر در اقتصادي نظير آمريكا بسيار شگفت انگيز است. مثلاً كميسيون باسكين كه در آ مريكا كميسيون دولتي است خطاي مبالغه در رقم شاخص بهاي مصرف كننده را اولاً به رجوع مصرف كنندگان به فروشگاه هاي ارزانتر و ثانياً دست كم گرفتن شاخص بهبود كيفيت كالاها و خدمات و ثانياً ناديده انگاشتن توليدات جديد و جايگزين (ضعف شاخص لاسپيرز) و رابعاً به سبب در برگرفتن محصولاتي كه با قيمت هاي پائين موقت بعنوان ابزار رقابت عرضه مي شوند تمامي نرخ تورم مؤثر را از نرخ تورم اسمي متمايز مي سازد.لذا بخش خصوصي واقعي نمي تواند تورم اسمي را مبناي بازدهي خود قرار دهد و غالباً راه خود را بدون توجه به گزارش هاي مالي و پولي بانك مركزي و مقامات اقتصادي كشور طي كرده است. از اين نظر كساني كه معتقدند بعد از انقلاب در چارچوب بانكداري بدون ربا همواره نرخ بهره پائين تر از نرخ تورم بوده هيچگاه به واقعيت ساختار اقتصاد دولتي و نقش بازار پول در آن توجه كافي نكرده اند زيرا درست برعكس، چون بعد از تصويب قانون بانكداري بدون ربا بانك ها وكيل سپرده گذاران شدند آنها با استناد به عقود تجاري و مدني (حقوق خصوصي) و فارغ از رعايت حقوق اساسي مردم در نهاد بانك مركزي و ابزار نرخ بهره (حقوق عمومي) هرگز واقعيت تورم مؤثر را در نظر نگرفتند بلكه در محاسبه سود بانكي با نرخ هاي بالا عملاً تسهيلات را به بخش واسطه گري انتقال دادند. زيرا عقود بانكي ايران مربوط به حوزه حقوق خصوصي است، ولي تصميمات بانك مركزي از جمله تعيين نرخ بهره و ارز در چارچوب حقوق عمومي مي گنجد. لذا تضاد حقوق خصوصي و عمومي مبناي مناقشه نظري در قلمرو بانكداري ايران است.
در اقتصاد دولتي به خاطر وجود نظام حمايتي كه تا
۴۰ درصد توليد ناخالص داخلي را شامل مي گردد عملاً نرخ مؤثر و واقعي تورم در محاسبات عوامل بخش خصوصي كمتر از نرخ اسمي تورم برآورد مي گردد

به هر حال اكنون كه آشكار گرديد نرخ تورم اسمي از نرخ تورم مؤثر در ايران فاصله زيادي با يكديگر دارند بايد روشن شده باشد كه تعيين نرخ بهره در ايران در قالب بانكداري جامع كه حدود ۸۰ درصد از تسهيلات بانكي در بازار سرمايه به كار افتاده است (نسبت تسهيلات بلندمدت به كوتاه مدت در بانك هاي تجاري ۷۰ درصد در مقابل ۳۰درصد و در بانك هاي تخصصي ۹۳ درصد به ۷ درصد مي باشد). براساس نرخ تورم اسمي و يا حتي بالاتر از تورم چه فاجعه اي خواهد بود و علي القاعده نرخ بالاي بهره اولاً موجب مي شود افراد محتاط و حسابگر از فعاليت اقتصادي با اتكا به منابع مالي بانكي خودداري ورد و ثانياً نظام بانكي را به سوي چند نرخي شدن نرخ بهره سوق مي دهد به طوري كه از يك سو تسهيلات تكليفي را بر آن بار مي كنند و از سوي ديگر بايد به بخش كشاورزي مثلاً با نرخ بهره ۱۳درصد و بخش صنعت تا همين دو سال قبل با نرخ ۱۹درصد و بخش بازرگاني را حداقل ۲۳ درصد و صادرات را با ۱۸ درصد بهره، وام پرداخت نمايد. در هر صورت يكسان سازي نرخ بهره جز با محاسبه نرخ تورم مؤثر عملي نخواهد بود وگرنه فقط بر كتابچه برنامه چهارم توسعه باقي خواهد ماند.
بنابراين در صورتي شوراي پول و اعتبار مي تواند با اعتنا به نرخ تورم، نرخ بهره را تعيين كند كه بانك مركزي از طريق اقتصادسنجي سهم نظام توزيع ثروت شبه سوسياليستي در اقتصاد ايران را به ويژه با وجود بخش دولتي فربه و بخش تعاوني نسبتاً با اهميت مشخص سازد. (در سال
۱۳۸۱ در مقابل ۵۳۱۶۴ شركت دولتي تعداد ۲۹۴۵۴ شركت تعاوني احصاء شده است)، آنگاه اولاً بايد معلوم نمايد قيمت هاي بازار، چه فاصله اي با قيمت هاي دو بخش اصلي اقتصاد ايران (دولتي و تعاوني) دارد و ثانياً در مقايسه سطح عمومي قيمت هاي مصرف كننده با شاخص تعديل كننده توليدناخالص داخلي كه ضريب تورم را براساس افزايش قيمتي ارزش افزوده كالا و خدمات (به ويژه نفت و مشتقات آن) معين نمايد و ثانياً با مقايسه سطح عمومي قيمت ها با شاخص قيمت عمده فروشي كه در ايران به سبب وجود نظام خرده فروشي بسيار بزرگ و پراكنده (حدود ۲ميليون واحد خرده فروشي و عمده فروشي) و تورم ساز كه تفاوت فاحش ميان قيمت مصرف كننده و عمده فروشي در حدود ۲۵ درصد را به وجود آورده در نظر بگيرد، سپس مي توان به تجربه اقتصاد واقعي نزديك شد و تئوري اقتصادي نرخ بهره بانكي را انتزاع نمود و براساس آن ابزار نرخ بهره را در جهت رشد سرمايه گذاري بكار بست.
در حقيقت فقط براساس نرخ تورم مؤثر كه در اقتصاد دولتي محصول اولاً خنثي سازي فشارهاي تورمي از طريق يارانه ها و حمايت هاي مالي و كالايي مختلف است و ثانياً با محاسبه، انحراف شاخص بهاي مصرف كننده از شاخص ضمني (تعديل كننده توليد ناخالص داخلي) كه حس ششم دست اندركاران بخش خصوصي را علامت مي دهد نرخ بهره بانكي را مي توان مشخص ساخت.


الزاماً در اين صورت براي بانك ها مثل هر بنگاه اقتصادي معيار پرداخت تسهيلات شرط بازگشت سرمايه از طريق حضور فعال در اقتصاد خواهد بود و مشكل ورشكستگي بانك ها نيز از ناحيه مطالبات معوق منتفي مي گردد.

اگرچه اين ادعا كه نرخ بهره حتماً بايد بالاتر از نرخ تورم اسمي باشد حتي در كشورهايي كه چارچوب حقوقي آنها سرمايه داري آزاد است، هميشه و در همه حال رعايت نمي گردد بلكه در كلان اقتصاد رابطه نرخ بهره و اشتغال و نرخ بازدهي سرمايه با دقت مورد توجه قرار مي گيرد تا اميال ربوي بر اقتصاد سرمايه داري آزاد غلبه نكند.
ولي جالب است كه توجه داشته باشيم حتي طبق آمار بانك مركزي در
۹ كشور منتخب جهان در سال ۲۰۰۳ در پنج مورد يعني آمريكا و مكزيك و ونزوئلا و آرژانتين و تانزانيا نرخ بهره اسمي كمتر از نرخ تورم اسمي بوده و حتي در مورد آمريكا نرخ تورم ۳/۲ درصد اعلام شده ولي سود سپرده ها فقط ۲/۱ درصد پرداخت شده است.
اما از سوي ديگر چون در نظام اقتصاد دولتي ايران انباشت سرمايه از طريق درآمدهاي نفتي در انحصار دولت است عملاً هيچ تفكيكي ميان بازار پول و سرمايه نمي توان قائل شد، در حقيقت بازار پول نيز از نقطه نظر افزايشي حجم نقدينگي اولاً به دليل ذخاير ارزي بانك مركزي از ناحيه فروش ارز دولتي به بانك مركزي و ثانياً به واسطه انبساط بودجه اي در چارچوب رقابت با اقتصاد جهاني و پاسخگويي به ديوان سالاري بي حد و حصر و تأمين توقعات سوسياليستي مردم تماماً در انحصار دولت است. يعني نقدينگي از طريق نظام بودجه اي شامل مصرف دولتي و پرداخت هاي دستمزدي و تشكيل سرمايه دولتي، توزيع مي شود. در اين ساختار حقوقي چون دولت همان بانك مركزي از نقطه نظر اقتصادي قلمداد مي گردد، اصولاً ادامه حيات اين شكل از مناسبات توليدي با صورت بندي خاص روابط اجتماعي كه ميان مردم و حكومت برقرار شده قابل تفسير است. چرا كه گسترش شركت هاي دولتي و تسهيل سرمايه گذاري مجدد و رشد شركت هاي شبه دولتي(فقط در بخش عمومي بيش از دويست هزار كارگاه در قالب شركت مشغول به فعاليت هستند كه تعداد آنها دو برابر مجموع شركت هاي دولتي و خصوصي مي باشد) لازمه ساخت اقتصاد دولتي است. به همين خاطر حال كه شركت هاي دولتي و شبه دولتي از منابع بانكهاي دولتي جهت استمرار حيات سرمايه گذاري خود سود مي جويند كه طبعاً وجوه بودجه اي را نيز بر همين مبنا در نظر مي گيرند و ناكارايي را با نرخ بهره بالا توجيه مي كنند يعني كاري كه خود نكرده اند از بودجه اي كه بازدهي آن را با نرخ بهره اسمي مي سنجند برآورده مي ساد، كاهش نرخ بهره قانوني اولاً از يك سو گام مؤثري در افزايش سود آوري شركت هاي دولتي و شبه دولتي است كه به خودي خود از طريق ماليات بيشتر به دولت و يا تحميل زيان كمتر به بودجه منافع دولتي كه تصميم دارد بهره وري نيروي كار دولتي را افزايش دهد تأمين خواهد ساخت و ثانياً اگر كاهش نرخ بهره تا محدوده نرخ تورم موثر را در ساختار سرمايه داري دولتي موكول به كاهش نرخ تورم اسمي نماييم شايد تا آن زمان چيزي از بخش خصوصي مستقل باقي نمانده باشد و همان حداقل جايگاهي كه قانون اساسي براي بخش خصوصي به عنوان مكمل دو بخش دولتي و تعاوني در نظر گرفته نخواهد شد.


خلاصه آن كه اگر در ساختار اقتصاد دولتي نرخ بالاي بهره كه متكي بر نرخ تورم اسمي است پذيرفته شود اولاً علامت خطرناكي به بازار كالا است. از اين قرار كه فاصله قيمت نقدي كالاها و قيمت مدت دار آنها را به شدت افزايش مي دهد و در نتيجه دست توليد كنندگان را از وجه نقد كوتاه مي سازد و مصرف كننده بايد نرخ بهره
۵۰ درصد در سال را به علاوه قيمت كالا پرداخت كند. زيرا هم اكنون تفاوت قيمت نقدي و مدت دار در بازار كالا براي هر ماه ۵ درصد بهره اضافه مي شود. يعني رباخواري در بازار كالا رسميت يافته است. ثانياً در عرصه عمل سرمايه هاي بزرگ را جذب مي كند و در واقع صاحبان سرمايه هاي بزرگ را از ورود به عرصه توليد و تجارت معاف مي دارد. زيرا طبق تحقيقي كه در بانك مركزي در سال ۱۳۷۵ انجام شده مشخص گرديده كه حساسيت سپرده هاي بلندمدت نسبت به افزايش نرخ بهره معادل ۲/۱ مي باشد. يعني هر يك درصد افزايش نرخ بهره معادل ۲/۱ درصد سپرده هاي پنج ساله نزد بانك ها افزايش نشان مي دهد ولي حساسيت سپرده هاي كوتاه مدت نسبت به نرخ بهره بي كشش يعني معادل صفر مي باشد و از آنجا كه ۸۶ درصد سپرده هاي مدت دار در نظام بانكي كمتر از يك ميليون ريال است آشكار است كه حساب سپرده مدت دار ميان اكثريت افراد جامعه به عنوان وجه نقد احتياطي تلقي مي گردد زيرا سود يك ميليون ريالي حتي اگر ۵ سال سپرده گذاري شده باشد فقط ۰۰۰/۱۷۰ ريال در سال است كه با ملاحظه هزينه خانوار فقط اين وجه مي تواند روزانه تأمين كننده ۲ عدد بليط اتوبوس باشد.


از اين نظر نرخ بهره بالا در مقياس ملي مسئوليت صاحبان سرمايه ملي را مضمحل مي سازد و اتكا به سيستم دريافت سود پولي بي دردسر بانكي از تشكيل سرمايه خصوصي كه اساس رشد درونزا است جلوگيري مي نمايد. در عوض كساني وارد عرصه توليد و تجارت مي شوند كه دستي خالي و به قول شومييتر فقط كارآفرين هستند و ملتمسانه و به روش هاي غير اخلاقي(رشوه و تملق) از نظام بانكي تقاضاي تسهيلات مي كنند. در اين صورت هر فرد جامعه خود را كارآفرين تلقي مي كند و منابع كمياب را به هدر مي دهد. حال آن كه درست بر عكس بانك ها بايد مهارت جذب سرمايه هاي كوچك را به دست آورند كه هيچ كدام از آنها نمي توانند به طور انفرادي نه تنها سودي به دست آورند بلكه حتي قادر نيستند بخشي از كاهش ارزش پول خود را جبران نمايند. بنابر اين فقط جذب وجوه كوچك مي تواند نقش مثبت بانك ها را در اقتصاد كنوني ايران توضيح دهد وگرنه تبعيت مكانيكي نرخ بهره از نرخ تورم اسمي فاجعه عدم سرمايه گذاري عوامل بخش خصوصي را بيش از پيش دامن ميزند.



منبع: روزنامه همشهری

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 9:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره خداحافظ غنی سازی

بازديد: 127

تصویری از یک نیروگاه هسته ای

تصویری از سنگ معدن اورانیوم

 

 

 

 

تحقیق درباره خداحافظ غنی سازی

منبع:http://www.baztab.com/news

با توجه به آخرين نتايج به دست آمده از مذاكرات ديپلمات‌هاي ايراني، اكنون مي‌توان گفت كه متأسفانه، خداحافظي با غني‌سازي حقيقت دارد و با اين حساب، تلاش پانزده ساله دانشمندان ايراني در دستيابي گام به گام، به فناوري پيشرفته توليد سوخت هسته‌اي، محكوم به شكست شده است.

يك كارشناس ارشد انرژي هسته‌اي با اعلام اين مطلب به خبرنگار «بازتاب» گفت: طي اين سالها، تلاش‌هاي گسترده‌اي از سوي مسئولان، پژوهشگران و كارشناسان انرژي اتمي انجام شد تا كشورمان بتواند در يك روند گام به گام به مراحل مختلف غني‌سازي اورانيوم و توليد سوخت هسته‌اي دست پيدا كند.

وي گفت: با توجه به تحريم‌هاي گسترده‌اي كه طي اين سال‌ها عليه ايران به اجرا گذاشته شده بود، رشد صنعت اتمي كه يك جهش تكنولوژيك به شمار مي‌رود، با دشواري‌هاي فراواني روبه‌رو بود، اما پژوهشگران كشورمان از هر راه ممكن بهره بردند تا به مرحله كنوني رسيدند و توانستند انجام بخش اعظم مراحل توليد سوخت هسته‌اي به صورت صنعتي را در كشور امكان‌پذير كنند.

اين كارشناس ارشد انرژي اتمي با اشاره به پنج مرحله غني‌سازي اورانيوم توضيح داد: مرحله نخست اين فرايند، استخراج سنگ اورانيوم از معادن است كه در كشور ما در ساغند يزد انجام مي‌شود و سپس سنگ‌هاي معدني با انتقال به اردكان، فرآوري و تبديل به كنسانتره «اكسيد اورانيوم» مي‌شود كه در اصطلاح به آن «كيك زرد» مي‌گويند.
وي افزود: در مرحله دوم، كيك زرد در كارخانه «
UCF» اصفهان به كمك چند واسطه، به فلوريداورانيوم ((UF6 با غناي طبيعي تبديل مي‌شود و پس از آن، اين محصول براي بالا بردن درصد اورانيوم آن تا 5/3 درصد، به كارخانه نطنز منتقل مي‌شود.
وي با اشاره به تلاش متخصصان ايراني براي راه‌اندازي مراحل مختلف توليد سوخته هسته‌اي گفت: سال گذشته در همين روزها كارشناسان و دانشمندان كشورمان، تعطيلات نوروزي را در كارخانه «
UCF» اصفهان گذراندند و توانستند با توليد فلوريد اورانيوم، مرحله سوم توليد سوخت هسته‌اي را به انجام برسانند.

در اين مرحله، فلوريد اورانيوم در دستگاه‌هاي سانتريفيوژ، غني‌سازي مي‌شود و اين بار فلوريد اورانيوم كه اورانيوم آن از غناي 5/3 درصدي برخوردار است، دوباره به كارخانه «UCF» اصفهان منتقل شده و در مرحله پنجم و پاياني، با فعل و انفعالات شيميايي كه صورت مي‌گيرد، به اكسيد اورانيوم تبديل شده و در قلاف‌هاي زيركونيوم قرار مي‌گيرد تا جهت استفاده در توليد برق،‌ به نيروگاه اتمي منتقل گردد.

اين كارشناس هسته‌اي سپس گفت: با شرايط به وجود آمده گفته مي‌شود به ايران تنها اجازه به حركت درآوردن 500 تا 2000 دستگاه سانتريفيوژ داده مي‌شود كه حركت اين تعداد دستگاه، نه تنها كاربرد صنعتي ندارد، بلكه نتايج آن در موارد تحقيقاتي و آزمايشگاهي نيز چندان قابل اعتنا نيست.

وي گفت: با توجه به مراحل پنج‌گانه توليد سوخت هسته‌اي، حذف يك مرحله از آن به بي‌نتيجه ماندن كل مراحل قبلي مي‌انجامد و باعث مي‌شود تمام تلاش‌هاي انجام شده طي اين سال‌ها بي‌اثر شود.

وي توضيح داد: البته وجود دارند كشورهايي كه يكي، دو مرحله نظير استخراج و فرآوري اورانيوم را خودشان انجام مي‌دهند و مراحل بعدي را به كشورهاي ديگري واگذار مي‌كنند، اما با توجه به اين‌كه براي تأمين سوخت هسته‌اي سالانه نيروگاهي نظير نيروگاه بوشهر، تنها به حدود ده تا پانزده ميليون دلار نياز است،‌ انجام مراحل قبل از غني‌سازي با سانتريفيوژها و انجام غني‌سازي در خارج از كشور، براي ما به هيچ عنوان داراي صرفه اقتصادي نيست.
اين كارشناس در پايان گفت: با توجه به مشكلات امنيتي و اقتصادي مربوط به حمل اورانيوم پيش از توليد ميله‌هاي سوخت هسته‌اي، اين تئوري كه ما اورانيوم فرآوري‌شده را پيش از غني‌سازي به كشور ديگري مانند روسيه منتقل و در آن غني‌سازي انجام و مجددا اورانيوم غني‌شده براي توليد ميله سوخت به ايران منتقل كنيم، اقدامي بدون توجيه، گران و بي‌اساس است و به اين خاطر، تعطيلي بخش غني‌سازي، به معناي هدر رفت دست‌كم پنج ميليارد دلار سرمايه‌گذاري انجام شده در مورد چرخه سوخه هسته‌اي مي‌باشد و مسئولان عالي‌رتبه نظام و افكار عمومي به هيچ وجه اين تعطيلي را نخواهند پذيرفت.

mansouri

 

پيام هاي ديگران ( 5 نظر )

 

قوانين ترموديناميك به زبان ساده

ترموديناميك از چهار قانون بنيادين تشكيل شده است.

قانون صفرم، بيان كننده ي خاصيت ترانهادگي متغير دما است. به اين معني كه دو
جسم هم دما با جسمي سوم، خود با يكديگر هم دما هستند.

قانون يكم، بيان كننده ي پايستاري انرژي دروني سيستم است. انرژي دروني
تفاضل انرژي حرارتي داده شده به سيستم و كار گرفته شده از آن است. مثلا اگر
مجاورت دو جسم گرم و سرد را در نظر بگيريم (كه به تغيير دماي آن دو منجر
مي شود) در صورت منزوي بودن سيستم، كار انجام شده صفر خواهد بود، و در
نتيجه انرژي دروني هر جسمي برابر خواهد بود با انرژي گرمايي اوليه ي آن، به
اضافه ي تغييرات آن (علامت دار). مشخص است كه مجموع آن دو برابر خواهد شد
با مجموع انرژيهاي اوليه ي دو جسم، كه معادل با قانون بقاي انرژي خواهد بود.
انرژي مجموعه ي منزوي در طي فرآيند تغيير دما ثابت باقي مي ماند.

قانون دوم جهت تبادل حرارت را تعيين مي كند. هنگامي كه دو جسم گرم و سرد در
مجاورت هم قرار مي گيرند، حرارت از جسم گرم به جسم سرد منتقل مي شود،
نه برعكس.

قانون سوم بيان كننده ي اين است كه صفر مطلق دمايي حدسيست، و هيچگاه
نمي توان به آن رسيد، يا از آن پايينتر رفت

mansouri

 

پيام هاي ديگران ( 1 نظر )

 

جنگل شيميايی

در محلولي از سديم سيليكات،چند بلور مس سولفات بپاشيد تا شاهد رشد درهم برهم ودرخت مانند لوله هاي گره دار مس سيليكات راسب باشيد .سالهاست اين آزمايش كه به نام" باغ شيميايي" شناخته مي شود در نمايشهاي آموزشي و كيتهاي شيميايي براي نوجوانان مطرح بوده است . با اين حال ،جزئيات فرآيند رشد بلور آن تا كنون در پرده ابهام بود . به تازگي اليور اشتاين بك وهمكارانش در دانشگاه ايا لتي فلوريدا ،نمونه كنترل شده علمي اين آزمايش را تهيه كرده اند وقوانين حاكم بر رشد لوله هاي بلور را به دست آورده اند . اين پژوهشگران با وارد كردن يك لوله مويين شيشه اي از زير ظرف ازمايش خود ،توانسته اند محلول مس سولفات را تحت جرياني كنترل شده به ظرف آزمايش وارد كنند . آنها دريافته اند كه شاخصه هاي رشد لوله هاي بلور را غلظت نمك مس تعيين مي كند . در غلظت كم لوله هاي نازك و صاف رشد مي كنند ، در غلظت متوسط (1/0تا mol 35/0) حبابهايي از محلول نمك كه درلايه كلوبيدي نازكي محبوس اند از نوك لوله هاي در حال رشد جدا مي شوند وتا سطح محلول بالا مي روند . در غلظتهاي بالاتر ،اين حبابها مي تركند ومنشأ حبابهي جديدتر مي شوند ، كه خود به الگوهاي رشد نا منظم منجر مي شود . بررسي فيزيكي اين واكنش نوساني در غلظتهاي ميانه نشان داده است كه ديناميك آن شبيه شير آبچكان است . در غلظتهاي كم رشد بلورها لايه اي است ومي توان آن را طوري هدايت كرد كه ابتداي يك لوله بر انتهاي لوله ديگر قرار گيرد . به عقيده اين پژوهشگران تلاش در جهت درك بهتر نحوه رشد لوله هاي بلوري ،به دانشمندان كمك خواهد كرد تا بتوانندريز لوله هايي بسازند كه كاربردهاي فراواني از جمله قطعه هاي موسوم به "آزمايشگاهي روي يك ترشه" داشته باشد . منبع: مجله شيمي

 

 

شيميدان کيهان شناس

 

019386.jpg

 

 

مارتين ريس* - ترجمه سليمانفرهاديان: وحدت طبيعت صرفاً يك عبارت شاعرانه نيست. از زماني كه ايساكنيوتن (I.Newton) نشان داد كه همان نيروي گرانشي كه باعث مي شود زمين ما را به سويخود جذب كند، سيارات را نيز در مدارشان نگه مي دارد، بهتر متوجه اين نكته شده ايمكه كيهان (Cosmos) و خرد جهان (microword) اساساً به يكديگر مرتبطهستند

ماركوس چاون (M.Chown) نويسنده كتاب هاي علمي اين موضوع را به زيباييبيان مي كند. وي خاطرنشان مي سازد چرا دانشمندان پيش از آنكه بتوانند دريابند كهنور ستارگان از چه چيزي ساخته شده است مي بايست ساختار اتم را درك كنند و چگونه ايننكته به پذيرش اين واقعيت منجر شد كه اتم هاي موجود در روي زمين در ستارگان پير نيزوجود دارند. چاون در هنگام بررسي اين پژوهش هاي نظري، پيشرفت هاي حاصل شده توسطبسياري از پيشگاماني را كه در اين زمينه فعاليت داشتند، اما هيچ گاه يادي از آناننشده است، روشن مي سازد

آگوست كنت (A.Conte) فيلسوف فرانسوي در سال ۱۸۳۵عبارت مشهوري را بيان كرده است. وي تاكيد كرده است كه هر چند ما مي توانيم اطلاعاتيدر مورد اندازه و حركت ستارگان كسب كنيم، اما هيچ گاه نخواهيم دانست كه اين ستارگاناز چه ساخته شده اند. طي دويست سال گذشته مشخص شده است كه كنت در اشتباه بود. رابرتبونزن (R.Bunsen) شيميدان آلماني و گوستاوكيرشهف (G.Kirchhoff) هموطن فيزيكدان وينشان دادند كه عنصرهايي همانند سديم عامل خطوط تاريكي هستند كه پيش از اين در طيفنورخورشيد كشف شده بود و نشر حرارتي آنها را مي توان در آزمايشگاه تجزيه و تحليلكرد. بعدها ويليام هاگينز (W.Huggins) اخترشناس آماتور انگليسي با استفاده از فنونتصويربرداري كه به تازگي در دسترس قرار گرفته بود، دريافت كه طيف بسياري از ستارگانمشابه الگوي خطوط طيفي نورخورشيد است. مشخص شد كه خورشيد، زمين و ستارگان از مواديكساني ساخته شده اند، تمام اين اطلاعات پيش از آنكه ساختار اتم كشف شود، حاصل شدهبود. در حقيقت به رغم آنكه استدلال هاي غيرمستقيم و متقني مبني بر آنكه قطعه هايسازنده مواد به شكل واحدهاي مجزا هستند، ارائه شده بود ولي تا سال ۱۹۰۰ شك وترديدهاي بسياري در مورد اتم وجود داشت

طيف ستارگان «رمز ميله اي» (bar code) بسياري از عنصرهاي مختلف را آشكار ساخت. اما از آنجايي كه ارتباط واضحي بينشدت مشخصات طيفي و فراواني عنصري كه موجب آن مشخصات شده بود، وجود نداشت،فيزيكدانان قرن بيستم مي بايست به تشريح اين وضعيت بپردازند.در حقيقت تا دهه ۱۹۲۰مشخص نشده بود كه هيدرژون و هليم (سبك ترين عنصرها) با اكثريت قاطع، فراوان ترينعنصرهاي طبيعت هستند. عمده اعتبار اين كشف به سسيليا پاين (C.Payne) تعلق دارد. ويدر تز دكتراي خود كه در سال ۱۹۲۵ در رادكليف كالج ارائه كرد، نشان داد كه اين دوعنصر در مجموع حدود ۹۸ درصد از جرم خورشيد را به خود اختصاصداده اند

متاسفانه به دليل شك و ترديدهاي هنري نوريس راسل (N.H.Russell) اختر فيزيكدان متنفذ آن زمان، وي مجبور شد آنچه را كه واقعاً برترين كشف زندگي اشبود، كم اهميت جلوه داده و در مقاله اي اعلام كند كه اين فراواني محاسبه شده برايهيدروژن و هليم موجود در ستارگان «بسيار بعيد و به احتمال بسيار زياد غيرواقعياست.»معماي ديگر اين بود كه چه عاملي باعث مي شود كه خورشيد و ديگر ستارگان چنينبدرخشند.زمين شناسان قرن نوزدهم بر پايه تخمين هايي كه در مورد چينه هاي رسوبيانجام داده بودند عمر زمين را حدود چند صدميليون سال برآورد كردند. چارلز داروين (C.Darwin) به دليل همخواني اين تقريب با ايده انتخاب طبيعي وي با آن موافق بود، درحالي كه ويليام تامسون (W.Thomson) [لردكلوين معروف] با جزميت استدلال مي كرد كهخورشيد بيش از ده ميليون سال درخشان نبوده است.درك دقيقي از واكنش هايي كه موجبمي شوند خورشيد طي ۵/۴ ميليارد سال به صورت يك «راكتور همجوشي محدود شده گرانشي» بدرخشد تا پايان دهه ۱۹۳۰ميسر نشد

در اين هنگام دو فيزيكدان آمريكايي بهنام جورج گاموف (G.Gamov) متولد روسيه و هانس بته (H.Bethe) متولد آلمان به همراهفيزيكدان و فيلسوف آلماني به نام فردريش كارل فون وايز ساكر موفق به تشريح اينفرآيند شدند. اگر هسته هاي اتم مي توانند در درون ستاره ها عمل همجوشي را انجامدهند، آيا امكان دارد كه كل ۹۲ عنصر جدول تناوبي محصول تبديل هاي هسته اي درونستاره ها باشد؟ فرد هويل (F.Hoyle) اخترشناس بريتانيايي، همان شخصيت برجسته اي بودكه در ميانه هاي دهه ۱۹۴۰ چنين نظري را ابراز كرد.فرآيندهاي بسيار كارآتري درستاره هاي سنگين روي مي دهد و باعث مي شود پرنورتر از خورشيد بدرخشند و هيدروژنشانرا سريع تر بسوزانند. پس از آن گرانش باعث مي شود كه بيشتر منقبض شده و مركز آنداغ تر شود و بدين ترتيب اتم هاي هليم با همجوشي به اتم هاي سنگين تر تبديل مي شود. وقتي كه تمام سوخت ستاره هاي بزرگ مصرف شد، دچار رمبش (Collapse) شديدي مي شود بهطوري كه هسته آنها ۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۱ چگال تر از جامدات معمولي مي شود و آنهارا به ستاره هاي نوتروني يا حتي سياهچاله بدل مي كند

اما اين رمبش مقدارعظيمي انرژي نيز آزاد مي كند كه موجب انفجار فوق العاده عظيم - ابرنو اختر (super nova) - مي شود و همين عامل لايه هاي خارجي تر ستاره  را به اطراف پراكنده مي سازد. اين لايه ها در مراحل بعد منبسط شده و ساختاري پوست پيازي را به وجود مي آورد. ازطريق كيمياگري هسته اي هيدروژن تبديل به هليم مي شود، هليم به كربن، كربن بهنيتروژن و همين طور الي آخر، تا آ نكه عنصر هاي جدول تناوبي و از جمله آ هن ساختهشود. آهن عنصر اصلي هسته اين ستاره هاست كه به اين سرنوشت محتوم دچارشده اند

تشكيل عنصرهاي بعدي جدول تناوبي نيازمند دريافت مقدار بيشتر انرژياست. براي مثال توريم و اورانيوم در اثر حرارت ابرنواختر ها و باريم و بيسموت ازصيد الكترون در ستاره هاي غول پيكر سرخ به وجود مي آيد. اين فرآيند در سال ۱۹۷۵ دريك مقاله كلاسيك توسط هويل و با همكاري ويليام فاولر (W.Fowler) اختر  فيزيكدانهسته اي آ مريكا و جفري (Geoffrey) و مارگات (Margaret) اختر شناسان انگليسي مدونشد. آليستار كامرون (A.Cameron) فيزيكدان كانادايي بعضي از ايده هاي مهم در اينزمينه را به طور مستقل توسعه داد. كهكشان همانند يك زيست بوم (ecosystem) است. اتماكسيژني كه از يك ستاره عظيم خارج شده است ممكن است صدها ميليون سال در فضاي بينسياره اي سرگردان باشد. ممكن است اين اتم وارد يك ابر متراكم شود كه در اثر  گرانشخود در حال انقباض است و ستاره اي جديد را به وجود مي آورد و توسط صفحه اي ازگردوغبار احاطه شده است. اين ستاره ممكن است خورشيد ما باشد و آن اتم به خصوص همشايد وارد  كره زمين شده و احتمالاً طي چرخه هايي وارد سلول انسان مي شود. ماغبار هاي ستاره اي هستيم، شايد هم ضايعات هسته اي باقي مانده از سوخت هايي باشيم كهنور ستارگان از آنها توليد شده است.

اين سناريو جورج گاموف را نااميد كرد. وي فكر مي كرد همه عنصر ها از انفجار بزرگ ناشي شده اند، اما اين امر با محاسباتدقيقي كه انجام شده بود، سازگاري نداشت. وقتي كه تئوري نسبيت اينيشتين برايمدل سازي جهان در حال انبساط به كار رفت، مشخص شد كه پس از انفجار بزرگ دما چنانسريع سقوط كرد كه زمان كافي براي انجام شبكه اي از واكنش هاي مورد نياز براي توليدتمام عنصر ها در اختيار نبود. گذشته از اين، مشاهدات نشان دادند كه ستاره هايجوان تر بيش از ستاره هاي پير حاوي عنصرهاي سنگين هستند و اين نكته مويد اين نظربود كه ستاره ها از گاز هاي بين ستاره اي كه طي ساليان دراز به مواد ديگر نيز آغشتهشده است، ساخته مي شود. اما گاموف هم تا حدودي حق داشت، وي اثبات كرد كه در موردمنشا عنصر هاي سبكي همانند دوتريم، هليم و ليتيم حق با اوست. حتي پيرترين ستاره هاهم حدود ۲۳ درصد هليم دارند كه اين نسبت دقيقاً برابر مقداري است كه از انفجار بزرگبه وجود مي آيد.جست وجو براي يافتن منشا صحيح اتم ها يك تحقيق بين رشته اي بود كهطي ۲۰۰ سال جريان داشت. پيشگامان اين تحقيق نيز درست همانند كساني كه تكاملزيست شناختي را ارائه كردند و بحق تشويق شدند، شايسته قدرداني هستند.به واسطه بينشآنهاست كه ما امروز زمين و اتم هاي تشكيل دهنده آن را در زمينه يك ساختار عظيمكيهاني مشاهده مي كنيم. گاهشمار جذاب ماركوس چاون از دستاور د هاي دانشمندان،شايسته خواندن چندباره است.

Natural History , Mar.2001

*
مارتين ريس استاد انجمن سلطنتي دانشگاه كمبريج واختر شناس سلطنتي انگلستان است. آخرين كتاب وي با عنوان «فقط همين شش عدد: قوي تريننيروي هايي كه جهان را شكل داده  اند.» در سال ۱۹۹۹ توسط پرساوس پرس منتشرشد.

 

 

سال نو مبارک

 

 

 

آرزوهاي‌‏


 كنيد‏ نگاه‌‏ شيميدان‌‏ يك‌‏ آرزوهاي‌‏ بلندبالاي‌‏ فهرست‌‏ به‌‏ اگر‏ كه‌‏ دارد‏ قرار‏ ماده‌اي‌‏ فهرست‌‏ اين‌‏ صدر‏ در‏ كه‌‏ مي‌بينيد‏ عناصر‏ به‌‏ را‏ آب‏ خورشيد‏ نور‏ از‏ استفاده‌‏ با‏ مي‌تواند‏ .كند‏ تجزيه‌‏ اكسيژن‌‏ و‏ هيدروژن‌‏ يعني‌‏ آن‌‏ تشكيل‌دهنده‌‏ آساني‌‏ به‌‏ فتوسنتز‏ عمل‌‏ طي‌‏ در‏ را‏ كار‏ اين‌‏ گياهان‌‏ اگرچه‌‏ و‏ طبيعت‌‏ از‏ تقليد‏ براي‌‏ دانشمندان‌‏ اما‏ مي‌دهند‏ انجام‌‏ مواجه‌‏ فراواني‌‏ مشكلات‌‏ با‏ آزمايشگاه‌‏ در‏ عمل‌‏ همين‌‏ انجام‌‏ را‏ كار‏ اين‌‏ شوند‏ موفق‌‏ روزي‌‏ دانشمندان‌‏ اگر‏ اما‏.هستند‏ دست‌‏ هيدروژن‌‏ گاز‏ به‌‏ مي‌توانيم‌‏ ما‏ صورت‌‏ اين‌‏ در‏ دهند‏ انجام‌‏ محسوب‏ تميزي‌‏ سوخت‌‏ هم‌‏ و‏ است‌‏ ارزان‌قيمت‌‏ هم‌‏ كه‌‏ يابيم‌‏ به‌‏ كار‏ اين‌‏ براي‌‏ امروزه‌‏ كه‌‏ نوري‌‏ كاتاليزگرهاي‌‏مي‌شود‏ به‌‏ خورشيد‏ بنفش‌‏ ماوراء‏ نور‏ اثر‏ بر‏ مي‌شوند‏ برده‌‏ كار‏ دست‌‏ از‏ را‏ خود‏ كارآيي‌‏ سرعت‌‏ به‌‏ و‏ مي‌زنند‏ زنگ‌‏ آساني‌‏ را‏ ورشيد‏ نور‏ از‏ درصد‏ حدود 4‏ بنفش‌‏ ماوراء‏ نور‏.مي‌دهند‏ حدود 43‏ تشكيل‌دهنده‌‏ مريي‌‏ نور‏ مقابل‌‏ در‏).مي‌دهد‏ تشكيل‌‏ كه‌‏ دريافتند‏ ژاپني‌‏ محققين‌‏.(است‌‏ خورشيد‏ نور‏ از‏ درصد‏ از‏ كه‌‏) فلزي‌‏ اكسيدهاي‌‏ به‌‏ نيكل‌‏ از‏ كمي‌‏ مقدار‏ افزودن‌‏ وجود‏ به‌‏ را‏ پايداري‌‏ مواد‏ (مي‌شود‏ تهيه‌‏ تانتال‌‏ و‏ اينديوم‌‏ نيز‏ مريي‌‏ نور‏ بنفش‌‏ محدوده‌‏ در‏ مي‌توانند‏ حتي‌‏ كه‌‏ مي‌آورد‏ را‏ مواد‏ تبديل‌‏ بازدهي‌‏ ترفند‏ اين‌‏ از‏ استفاده‌‏.كنند‏ كار‏ به‌‏ نسبت‌‏ نوري‌‏ كاتاليزگرهاي‌‏ حساسيت‌‏ زيرا‏ مي‌دهد‏ افزايش‌‏
.مي‌يابد‏
افزايش‌‏ خورشيد‏ نور‏ مريي‌‏ قسمت‌‏

مبارزه‌‏



طوري‌‏
پياده‌روها‏ و‏ خيابان‌ها‏ ساختمان‌ها ، ‏ پس‌‏ اين‌‏ از‏
.كنند‏
مبارزه‌‏ هوا‏ آلودگي‌‏ با‏ بتوانند‏ كه‌‏ مي‌شوند‏ ساخته‌‏
مصالح‌‏
روي‌‏ تحقيق‌‏ سرگرم‌‏ هنگ‌كنگ‌‏ و‏ ژاپن‌‏ در‏ محققين‌‏
_ تيتانيوم‌‏
دي‌اكسيد‏ با‏ آنها‏ سطح‌‏ كه‌‏ هستند‏ جديد‏ ساختماني‌‏
_ خميردندان‌‏
و‏ سفيد‏ رنگ‌هاي‌‏ تشكيل‌دهنده‌‏ اجزاي‌‏ از‏
دريابند‏
تا‏ است‌‏ آن‌‏ تحقيق‌‏ اين‌‏ از‏ هدف‌‏.شده‌اند‏ پوشانده‌‏
مبارزه‌‏
هوا‏ آلودگي‌‏ با‏ مي‌توانند‏ ميزان‌‏ چه‌‏ به‌‏ مواد‏ اين‌‏
رنگدانه‌‏
عنوان‌‏ به‌‏ عمدتا‏ كه‌‏ تيتانيوم‌‏ دي‌اكسيد‏.كنند‏
اين‌‏
زيرا‏ كند‏ تصفيه‌‏ را‏ هوا‏ مي‌تواند‏ است‌‏ شده‌‏ شناخته‌‏ سفيد‏
ماوراء‏
نور‏ اثر‏ در‏ ماده‌‏ اين‌‏است‌‏ نوري‌‏ كاتاليزگر‏ يك‌‏ ماده‌‏
.كند‏
تجزيه‌‏ را‏ هوا‏ در‏ موجود‏ آب‏ بخارات‌‏ مي‌تواند‏ بنفش‌‏
هيدروكسيل‌‏
راديكال‌‏ مي‌شود‏ ايجاد‏ واكنش‌‏ اين‌‏ از‏ كه‌‏ ماده‌اي‌‏
و‏
كرده‌‏ حمله‌‏ معدني‌‏ مواد‏ به‌‏ هم‌‏ و‏ آلي‌‏ مواد‏ به‌‏ هم‌‏ كه‌‏ است‌‏
وسيله‌‏
به‌‏ آساني‌‏ به‌‏ كه‌‏ مي‌سازد‏ تبديل‌‏ موادي‌‏ به‌‏ را‏ آنها‏
در‏
هم‌‏ زياني‌‏ و‏ ضرر‏ هيچ‌گونه‌‏ ضمن‌‏ در‏ و‏ مي‌شود‏ شسته‌‏ باران‌‏
.ندارند‏
پي‌‏
از‏
مقداري‌‏ هوا‏ آلودگي‌‏ حذف‌‏ براي‌‏ مي‌توانيم‌‏ نكنيد‏ فكر‏ اما‏
كريستال‌هاي‌‏
زيرا‏ بماليم‌‏ پياده‌رو‏ سطح‌‏ روي‌‏ را‏ خميردندان‌‏
كار‏
اين‌‏ براي‌‏ خميردندان‌‏ در‏ موجود‏ تيتانيوم‌‏ دي‌اكسيد‏
كه‌‏
آن‌‏ براي‌‏ ماده‌‏ اين‌‏ كريستال‌هاي‌‏ اندازه‌‏.است‌‏ بزرگ‌‏ بسيار‏
باشد‏
كوچكتر‏ بسيار‏ بايد‏ كند‏ مبارزه‌‏ هوا‏ آلودگي‌‏ با‏ بتواند‏
.آيد‏
وجود‏ به‌‏ كاتاليزگرها‏ اين‌‏ در‏ بيشتري‌‏ تماس‌‏ سطح‌‏ تا‏
تماس‌‏
سطح‌‏ باشد‏ كوچكتر‏ جسم‌‏ هرچه‌‏ كه‌‏ باشيد‏ داشته‌‏ توجه‌‏)
.(مي‌يابد‏
افزايش‌‏ نيز‏ آن‌‏ نسبي‌‏
توانستند‏
توكيو‏ دانشگاه‌‏ محققين‌‏ دهه‌ 1970‏ ابتداي‌‏ در‏
از‏
.دريابند‏ را‏ تيتانيوم‌‏ دي‌اكسيد‏ كاتاليزگري‌‏ _ نور‏ خواص‌‏
باكتري‌ها‏
بردن‌‏ بين‌‏ از‏ براي‌‏ مواد‏ اين‌‏ از‏ دانشمندان‌‏ پس‌‏ آن‌‏
آلوده‌‏
آبهاي‌‏ تصفيه‌‏ و‏ بيمارستان‌ها‏ داخلي‌‏ سطوح‌‏ در‏
در‏
موجود‏ نيتروژن‌‏ اكسيدهاي‌‏ بردن‌‏ بين‌‏ از‏.كردند‏ استفاده‌‏
ماده‌‏
اين‌‏ كاربردهاي‌‏ آخرين‌‏ از‏ ديگر‏ يكي‌‏ نيز‏ شهرها‏ هواي‌‏
با‏
كه‌‏ خيابان‌هايي‌‏ و‏ پياده‌روها‏ سطح‌‏ هنگ‌كنگ‌‏ در‏.است‌‏
درصد‏
حدود 90‏ مي‌تواند‏ است‌‏ شده‌‏ پوشيده‌‏ تيتانيوم‌‏ دي‌اكسيد‏
عمده‌‏
قسمت‌‏.نمايد‏ حذف‌‏ را‏ هوا‏ در‏ موجود‏ نيتروژن‌‏ اكسيدهاي‌‏
و‏
قديمي‌‏ و‏ فرسوده‌‏ خودروهاي‌‏ توسط‏ نيتروژن‌‏ اكسيدهاي‌‏ اين‌‏
ايجاد‏
در‏ مواد‏ اين‌‏.مي‌شوند‏ رها‏ هوا‏ در‏ ديزلي‌‏ كاميون‌هاي‌‏
مواردي‌‏
ساير‏ و‏ اسيدي‌‏ باران‌هاي‌‏ (فتوشيميايي‌‏ دود‏ مه‌‏) smog
مي‌آورند ، ‏
وجود‏ به‌‏ انسان‌‏ براي‌‏ زيست‌محيطي‌‏ مشكلات‌‏ كه‌‏
.هستند‏
دخيل‌‏ بسيار‏
:مي‌گويد‏
هنگ‌كنگ‌‏ چيني‌‏ دانشگاه‌‏ شيميدان‌‏ ميو‏ _ چاي‌‏ جيمي‌‏
سطوحي‌‏
درمي‌يابيم‌‏ كنيم‌‏ توجه‌‏ آلودگي‌ها‏ حذف‌‏ ميزان‌‏ به‌‏ اگر‏
طي‌‏
در‏ مي‌توانند‏ شده‌اند‏ پوشيده‌‏ تيتانيوم‌‏ دي‌اكسيد‏ از‏ كه‌‏
را‏
آلودگي‌‏ طبيعي‌‏ روش‌هاي‌‏ ماه‌‏ يك‌‏ ميزان‌‏ به‌‏ دقيقه‌‏ چند‏
.كنند‏
برطرف‌‏
يك‌‏
تيتانيوم‌‏ اكسيد‏ دي‌‏ كه‌‏ جايي‌‏ آن‌‏ از‏ مي‌افزايد‏ وي‌‏
و‏
بياورد‏ دوام‌‏ مديدي‌‏ مدت‌هاي‌‏ مي‌تواند‏ است‌‏ كاتاليزگر‏
مواد‏
اين‌‏ كه‌‏ اين‌‏ علي‌رغم‌‏.دهد‏ ادامه‌‏ خود‏ كار‏ به‌‏ همچنان‌‏
.نمي‌كنند‏
جادو‏ ولي‌‏ مي‌دهند‏ انجام‌‏ مهمي‌‏ كارهاي‌‏
:مي‌گويد‏
مورد‏ اين‌‏ در‏ كلرادو‏ دانشگاه‌‏ شيميدان‌‏ كووال‌‏ كارل‌‏
نور‏
نمي‌توانند‏ كه‌‏ است‌‏ اين‌‏ مواد‏ اين‌‏ مشكل‌‏ مهمترين‌‏"
".كنند‏
جذب‏ كامل‌‏ به‌طور‏ را‏ خورشيد‏
:مي‌سازد‏
خاطرنشان‌‏ تگزاس‌‏ دانشگاه‌‏ شيمي‌‏ مهندس‌‏ هلر‏ آدام‌‏
دي‌اكسيد‏
جذب‏ مي‌تواند‏ خورشيد‏ نور‏ از‏ درصد‏ سه‌‏ فقط‏
مورد‏
آن‌‏ كاتاليزگري‌‏ فعاليت‌‏ انجام‌‏ براي‌‏ و‏ شده‌‏ تيتانيوم‌‏
زمينه‌‏
اين‌‏ در‏ پيشرفت‌هايي‌‏ اخيرا‏ اما‏.گيرد‏ قرار‏ استفاده‌‏
در‏
تويوتا‏ R d* مركزي‌‏ آزمايشگاه‌‏ از‏ آساهي‌‏ ريوجي‌‏ توسط‏
تا‏
را‏ آن‌‏ بازده‌‏ توانست‌‏ او‏ و‏ آمده‌‏ عمل‌‏ به‌‏ ژاپن‌‏ ناگاكوته‌‏
.دهد‏
افزايش‌‏ درصد‏ حدود 10‏
از‏
كمي‌‏ درصد‏ هم‌‏ هنوز‏ مقدار‏ اين‌‏ ولي‌‏":مي‌گويد‏ هلر‏ اما‏
".مي‌دهد‏
تشكيل‌‏ را‏ خورشيد‏ نور‏
است‌‏
ارزان‌قيمتي‌‏ نسبتا‏ ماده‌‏ تيتانيوم‌‏ دي‌اكسيد‏ اگرچه‌‏
زيادي‌‏
حدود‏ تا‏ ماده‌‏ اين‌‏ توسط‏ خيابان‌ها‏ سطح‌‏ پوشاندن‌‏ اما‏
.است‌‏
هزينه‌بر‏
مي‌توانند‏
دارند‏ را‏ آلودگي‌‏ ميزان‌‏ بيشترين‌‏ كه‌‏ كشورهايي‌‏
اما‏
.كنند‏ استفاده‌‏ فناوري‌ها‏ اين‌‏ از‏ وجه‌‏ بهترين‌‏ به‌‏
مالي‌‏
منابع‌‏ تامين‌‏ به‌‏ قادر‏ كشورها‏ اين‌گونه‌‏ اكثر‏ متاسفانه‌‏
.نيستند‏
كار‏ اين‌‏ انجام‌‏ جهت‌‏

 

Front Page

mansouri

 

پيام هاي ديگران ( نظر بدين )

 

 

 

سم نيکوتين

بومي هاي جنگلهاي آمازون از نوعي دارت که با لوله بلندي از طريق فوت کردن پرتاب ميشود به عنوان اسلحه استفاده ميکنند. اين دارتهاي کوچک آغشته به سمي هستند که بعد از اصابت وارد جريان خون ميشود, حالت گيجي و رخوت ايجاد ميکند و سپس حالت فلج و شوک به مصدوم دست ميدهد و در نهايت منجر به مرگ ميشود. اسرار تهيه اين سم تا مدتها پنهان بود تا اينکه در قرن نوزدهم توسط دانشمندان کشف شد : "نيکوتين"

نيکوتين ماده اي بسيار سمي است که در گياه تنباکو به وفور يافت ميشود و مقدار بسيار کمي از آن در حالت خالص يا با غلظت بالا باعث مرگ ميشود. در اينجا طرز تهيه نيکوتين غليظ را مي آوريم :

ابتدا مقداري تنباکوي خالص و بدون افزودني هاي معطر کننده تهيه کنيد. تنباکو را درون يک ظرف شيشه اي بريزيد و به آن آب اضافه کنيد تا تمام نيکوتين خيس بخورد. بعد از 24 ساعت, آب درون ظرف را داخل ظرف شيشه اي ديگري بريزيد و تفاله نيکوتين را داخل پارچه ريخته و درون ظرف بچلانيد تا آب درون آن کاملاً گرفته شود؛ حتماً دستکش لاستيکي ظرف شويي دست کنيد.

حالا ظرف را در محلي نسبتاً گرم و خشک, دور از نور آفتاب بگذاريد تا قسمت اعظم آب درون آن خشک شود و مايع زرد رنگ و غليظي ته ظرف باقي بماند. قسمت اعظم اين مايع نيکوتين است. هر چقدر در اين مرحله بيشتر صبر کنيد, مايع غليظتر و تيره تر ميشود و اثر آن بيشتر است. سم نيکوتين حاضر است. ميتوانيد آنرا درون يک ظرف کوچک مخصوص قطره چشم بريزد. دقت کنيد که اين مايع را بو نکنيد و حتي از تماس پوست با آن اجتناب کنيد.

 

mansouri

 

پيام هاي ديگران ( نظر بدين )

 

 

 

Methamphetamine Chemistry

byErowid


 

NAME :

Methamphetamine

CHEMICAL NAME :

(S)-N,a-Dimethylbenzene-ethanamine; d-N-methylamphetamine;

ALTERNATE CHEMICAL NAMES :

d-deoxyephedrine; d-disoxyephedrine;

ALTERNATE CHEMICAL NAMES :

1-phenyl-2-methylaminopropane; d-phenylisopropylmethyl-amine

CHEMICAL FORMULA

C10H15N

MOLECULAR WEIGHT

149.24

From the Merck Index 12th Edition





mansouri

 

پيام هاي ديگران ( نظر بدين )

 

 

 

سمينار

سلام

 

از ۱۸-۲۱ بهمن يک جشنواره علمی توی دبيرستان ما براپاست که بچه ها نتايج پژوهشی ۶ ماه اخير خودشون رو به نمايش می گذارند.

و من خوشحال می شويم اونجا ببينيمتون.

آدرس مدرسه : کارگر جنوبی - چهار راه لشگر - خيابان کمالی - خيابان غفاری - دبيرستان علامه حلی.

تلفن دبيرستان : ؟؟؟ فعلا يادم نيست.

پروژه من: مواد مخدر !!! ( وای اين پسر چه قدر مبتذله )

 

mansouri

 

پيام هاي ديگران ( نظر بدين )

 

 

 

يادداشت های شيمی

چراغ لانتانيدي

ولتر باخ اولين بار پارچه توري بافته شده از الياف كتان يا ابريشم مصنوعي را در محلول آبي داراي نيترات بعضي از عناصر لانتانيدها قرار داد و بعد پارچه را بيرون آورده و خشك كرد ولي اين پارچه را در معرض شعله قرارداد و مشاهده كرد كه پارچه را از ابتدا سياه و بعد از مدتي رنگ سياه از بين رفته و در نهايت نور درخشاني از آن ساطع مي شود . وي با آزمايش هاي مختلف پي برد كه علت اين درخشندگي به خاطر تجزيه نيتريتها عناصر لانتانيد و تبديل آن به اكسيد اين عناصر است كه با آزمايشهاي مختلف توانست بالاترين درخشندگي را بوسيله مخلوطي شامل 99% توريم دي اكسيد و 1% سريم اكسيد بوجود آورد . از اين توري بافته شده براي چراغ استفاده گرديد ولي بايد توجه داشت كه مواد موجود سرطان زا بوده و جزو موادي است كه خيلي دير بازيافت مي شود .  

 

استرانسيم در بدن

رفتار استرانسيم در بدن مشابه با رفتار كلسيم است و در انسان ها موجب سخت شدن استخوان ها و دندان ها مي شود و در حيوانات براي رشد بسيار اهميت دارد . مقدار تقريبي آن در استخوان ها بين 20 تا 80 ppm مي باشد . در مادران آبستن در آخرين روزهاي حاملگي مقداري از استرانسيم استخوان ها مهاجرت كرده و از جفت عبور مي كند و به اسكلت جنين وارد مي شود . تركيبات مختلفي از استرانسيم مانند بروميد ء يديد ء سالسيلات و لاكتات براي معالجه ناراحتي هاي پوستي و برخي از كزازها و حتي به عنوان مسكن كاربرد فراوان دارد . در ضمن اين عنصر ايجاد مسموميت نمي كند .

 

كاربرد شيمي در پزشكي ) روش ( s.t.m 

ابرهاديها از مجموعه چندين اكسيد عناصر قليايي خاكي و فلزات ديگر ساخته شده كه تغييرات دما : تغييرات ويژهاي در ساختار و رسانايي الكتريكي آنها دارد . مولكول هاي DNA ساختار وراثتي جانداران بوده و داراي هزاران ژن مي باشد . بطوريكه تغييرات ايجاد شده در هر ژن مي تواند اختلالاتي در افراد ايجاد كند با روش S.T.M مي توان تغييرات ايجاد شده در هر ژن را بطور وضوح مشاهده و بررسي كرد .

S.T.M مخفف ( Scanning Tuneling. Microscopy ) بوده كه از اين تكنيك براي عكسبرداري مولكول هاي DNA و شناسايي ساختار ابرهاديها استفاده مي شود. در اين روش قسمتي بنام PROB سوزني شكل وجود دارد كه در سه بعد مي تواند حركت كند و با ايجاد يك تونل الكتروني كه از اختلاف پتانسيل حاصل مي شود پيمايشي صورت مي گيرد . با اين عمل ساختار ابرهاديها يا حتي مولكول هاي DNA مشخص مي شود .

در روش S.T.M مي توان مولكولها را حتي تا يك ميليون برابر بزرگ كرد .

mansouri

 

پيام هاي ديگران ( 1 نظر )

 

 

 

mansouri

 

پيام هاي ديگران ( نظر بدين )

 

 

 

مشاهده حركت تك اتم روي سطح بلور و كاربرد آن در فيزيك سطح

با استفاده از ميكروسكوپ يون ميداني كه داراي قدرت تفكيك اتمي است مي‌توان حركت اتم اضافه شده به سطح بلور را ، كه در اثر گرم كردن سطح يا تواما" با گرم كردن و اعمال ميدان الكتريكي انجام مي‌شود ، مشاهده كرد. آزمايش نشان مي‌دهد كه تك اتم در مورد اول حركت كتره‌اي و در مورد دوم حركت جهت‌دار انجام مي‌دهد. با اندازه‌گيري ميانگين مربع جابه‌جايي اتم در حركت كتره‌اي ، و ميانگين جابه‌جايي و سرعت ميانگين آن در حركت جهتمند مي‌توان كميات فيزيكي مهمي مثل قطبش پذيري ، گشتاور دو قطبي القا شده توسط سطح ، و انرژي لازم براي پخش سطحي اتم اضافي را به دست آورد.

 

مجله فيزيك, ، سال 12 ، شماره 3، صفحات 89-85

 

 

 

mansouri

 

پيام هاي ديگران ( نظر بدين )

 

 

 

barf
 
barf mobarak
ma ham ajab shanse darema akhe vagtebarf omadan bod hade agal ye roze meomad ke madreseye ma tatel nabashe ke tatelbeshe madrese ye man hamin emroz be elat tamam shodan emtehana tatil shode bod 


 

mansouri

 

پيام هاي ديگران ( نظر بدين )

 

 

 

« كلاس شيمی »

روز اول در كلاس حاضر شدم

چون به زور تركه ها وارد شدم

از براي جيم زدن راهي نبود

تازه ناظم در حياط آماده بود

ميز آخر منزل مقصود من

ترم آخر مي شود معبود من

تا معلم شيمي آمد در كلاس

گويي در كلـّم زدن تير خلاص

بي سلام آغاز كرد آن دل نسوز

حرف زد بي مكث تا پايان روز

گفت وگفت وگفت وگفت وگفت وگفت

ناقلا اسم خودش آخر نگفت

گفت از غلظت ، رساندش تا فنول

ما از اين فرمول ها گشتيم خُـل

لرز كرد رازي درون قبر خويش

داد زد بش كن دگر تو جان ريش

چون كه واندر والس هم آهي كشيد

دالتون اندر قبر فريادي كشيد

عاقبت آن لحظه ي زيبا رسيد

زنگ خورد و گوشمان درجا شنيد

ما كه از فرمول ها آسي شديم

جملگي مان بر زمين جاري شديم

اين ركوردي بود در دنياي علم

كاش حالا مي رسيد پايان ترم

 

در پايان فقط مي گوييم كه اين شعر صرفا براي ارئه در سايت كيميا سروده  شده  و  سعي شده است در آن به گونه اي دقدقه هاي دانش آموزان ميز آخر گنجانده شود . درضمن اكيدا توصيه مي شود اين شعر براي معلمين شيمي قرائت نگردد !!

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 9:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره خانواده

بازديد: 347

تحقیق درباره خانواده

 

اهميت خانواده

نگاه اجمالي

خانواده به عنوان اولين کانوني که فرد در آن قرار مي‌گيردداراي اهميت شايان توجهي است. اولين تأثيرات محيطي که فرد دريافت مي‌کند از محيطخانواده است و حتي تأثيرپذيري فرد از ساير محيطها مي‌تواند نشأت گرفته از همين محيطخانواده باشد. خانواده پايه گذار بخش مهمي از سرنوشت انسان است و در تعيين سبک و خطمشي زندگي آينده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آينده نقش بزرگي بر عهده دارد.

عواملي چون شخصيت والدين ،سلامت رواني و جسمانيآنها ، شيوه‌هايتربيتي اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصيلات والدين به وضعيت اقتصادي وفرهنگي خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعيت خانواده ،روابط اجتماعيخانواده و بي‌نهايت متغيرديگر در خانواده وجود دارند، شخصيت فرزند ، سلامت رواني و جسماني او ، آينده شغلي ،تحصيلي ، اقتصادي ، سازگاري اجتماعي و فرهنگي ، تشکيل خانواده او و غيره را تحتتاثير قرار مي‌دهند.

خانواده و اهميت آن در دوره کودکي

نوزاد در خانواده به دنيا مي‌آيد واولين تعاملات خود را با محيط آغاز مي‌کند. در اين کانون اوليه اولين تأثير وتأثرات متقابل آغاز مي‌شود و کودک کم کم در فرآيند رشد و اجتماعي قرار مي‌گيرد. همانطور که روان شناسان معتقدند سالهاي اوليه کودکي نقش بسزايي در رشد شخصيت وآينده او دارد. بيشتر طرحواره‌ها و شناختهاي کودک از خود ، اطرافيان و محيط در ايندوران شکل مي‌گيرد. ميزان سلامت جسماني و رواني کودک بسته به ارتباطي است کهخانواده با وي دارد و تا چه حد تلاش مي‌کند نيازهاي او را برآورده سازد.



کودکاني که در اين سنين از لحاظ عاطفي و امنيتي در خانواده تأمين نمي‌شوندبه انواع مشکلات مبتلا مي‌شوند. مشکلات اين کودکان اغلب با شيطنتها ، دروغگوييها وحرف نشنيدنهاي ساده شروع مي‌شود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاريها وجنايات بزرگسالي منتهي مي‌شود. سخت گيري زياد والدين يا بي‌توجهي آنها ، يا ننر ولوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کليه نيازهاي منطقي و غير منطقي او ،شخصيتسالمي را به بار نخواهد آورد. سلامتخود خانواده ، تعادل شخصيتي والدين و آشنايي آنها به اصولي که مي‌تواند محيطخانواده را سالمتر سازد، بسيار حائز اهميت است.

اهميت خانواده در دوران نوجواني

 

نيازهايمرحله نوجوانيدوران حساس است. بطوري که در کنار ساير تحولات و تغييراتي که ازجنبه‌هاي جسماني و رواني در فرد اتفاق مي‌افتد، ويژگي مشترک و مهم ديگر آن دوران ،استقلال طلبي نوجوان در خانواده است. نوجوان مي‌خواهد به طريقي رشد استقلال خود رابه خانواده ثابت کند و بر اين اساس شروع به ايجاد فاصله بين خود و خانواده مي‌کند وبه گروه همسالان نزديک مي‌شود.


در صورتي که خانواده در اين دوران بهکارکردهاي اساسي خود آشنايي نداشته باشد و همچنين با ويژگيهاي دوران نوجواني آشنانباشد، نخواهد توانست عملکرد تربيتي خود را به نحو احسن ايفا نمايد. و چه بسا کهاقدامات نادرست از سوي خانواده ، فضاي نامناسب موجود در خانواده و غيره ، بيشتر وبيشتر نوجوان را از محيط خانواده دور ساخته و در صورتي که خانواده در گذشته نيزکارکرد تربيتي خود را به شيوه درست اعمال نکرده باشد و فرد از پختگي فکري کامليبرخوردار نباشد با گرايش به زمينه‌هاي ناسازگارانه مثل عضويت در گروههاي افراطي وساير زمينه‌ها مشکلات فردي و اجتماعي زيادي را به بار خواهد آورد.

سخت گيريزياد والدين و خانواده در اين دوران و همچنين سهل‌ گيري و آزاد گذاري آنها فرزند راموجودي سرکش ، طغيانگر و متزلزل بار خواهند آورد. از اين گذشته اين دوران ، دورانالگو گيري و همانند سازي و لازم است خانواده الگوهاي مناسبي را براي نوجوان خودفراهم سازند. ميزان حضور خانواده در اجتماع نيز در اين اهميت بسزايي دارد. هابزمعتقد است که بسياري از نوجوانان پريشان حال و آشفته به خانواده‌هاييتعلق دارند که از زندگي اجتماعي مجزا و بيگانه‌اند. خانواده در عين حال که کوچکترينواحد اجتماعي است، مبنا و پايه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم جامعه ، افراد موفقو افراد فعال اجتماعي از داخل خانواده‌هاي سالم بيرون آمده‌اند و افراد ناسالمپرورش يافته خانواده‌هاي ناسالم هستند.

 

اهميت خانواده = سلامت خانواده

 

انحرافات خانواده ، عدم سلامت روانيخانواده ، مشکلات اقتصادي و اجتماعي خانواده از لحاظ تأثيري که روي اعضاء خود داردجامعه را تحت تأثير قرار مي‌دهد. افراد پيوند ميان خانواده و اجتماع هستند. افرادپرورش يافته در خانواده وارد اجتماع مي‌شوند و ويژگيهاي سالم يا ناسالم خود را کهدر خانواده دريافت کرده وارد اجتماع مي‌کنند. از اين لحاظ سلامت يک جامعه به سلامتخانواده‌هاي آن وابسته است.

لامارکولوپلهو ديگران ،خانواده را مهمترين کانوني مي‌دانند که جامعه از آن تغذيه مي‌کنند. به اين ترتيبفرد در کنار تأثيري که از اجتماع خود مي‌پذيرد با توشه‌اي که از خانواده خود دريافتکرده است محيط پيرامون خود را تحت تأثير قرار مي‌دهد. چنين تأثيراتي علاوه بر مسائلپيراموني جزئي بلکه بر مسائل کلان اقتصادي - اجتماعي و سياسي يک جامعه نيز نقشدارند. به اين ترتيب به نظر مي‌رسد که اصلاح يک جامعه ، پيشرفت و ترقي آن ازجنبه‌هاي مختلف تأثير اصلاح خانواده ، توجه افراد به اهميت خانواده و آموزش آنهاست.

 

 

 

 

 

 

 

خانواده درماني

تاريخچه خانواده درماني

تخصص و حرفه خانواده درماني نسبتا جديد است و ظهوررسمي آن به دهه‌هاي 1940 ، 1950 و 1960 برمي‌گردد. در سال 1938شوراي ملي روابطخانوادگيشروع بکار کرد. در سال 1948 اولين اثر دربارهزناشوئي درمانيتوسط « بلامتيل من » منتشر شد و مطالعهخانواده‌هاياسکيزوفرنيک توسط « لايمن » صورت گرفت.


در خلال سالهاي 1950 تا 1959 « ناتان آکرمن » رويکرد روان تحليلي را برايکار کردن با خانواده‌ها مطرح کرد و « بيتسون » مطالعه الگوهاي ارتباط را درخانواده آغاز کرد و « کارل ويته » اولين کنفرانس را دربارهخانواده درماني در سي ايسلند ايالت جورجيا برگزار کرد. اولين نشريه در خانوادهدرماني در سال 1961 منتشر شد وشبکه ساز خانواده درمانيدر سال 1976 وانجمن خانواده درماني (AFTA) در سال 1977 شروع به کار کرد.


در خلالسالهاي 1980 تا 1989 شيوه‌هاي تحقيق در خانواده درماني متداول شد و رهبران جديدي درخانواده درماني ظهور کردند که بسياري از آنان زن بودند. از سال 1990 به بعد رشدعضويت متخصصان در انجمنهاي خانواده درماني چشمگير شد. خانواده درماني‌هاي متمرکز برراه حل فراگير شدند و بطور کلي جايگاه عميق‌تري بين فنون درماني حوزه روان شناسيپيدا کرد.

 

انواع نظريه‌هاي خانواده درماني

رويکردهاي نظري اصلي در حيطه خانوادهدرماني عبارتند از: خانواده درماني روان تحليلي ، خانواده درماني تجربياتي ،خانواده درماني شناختي رفتاري ، خانواده درماني ساختي ، خانواده درماني استراتژيک وخانواده درماني متمرکز بر راه حل.

 

خانواده درماني مبتني بر روان تحليلي

صاحبنظران اصلي آن ناتان آکرمن ،ويليامسون،لايمن واينوتئودور کيدزهستند که شيوه درمان آنها ريشهدرنظريه فرويددارد. در اين شيوه فرايندهايناهشيار اعضاي خانواده به يکديگر مرتبط دانسته مي‌شوند و اعتقاد بر اين است کهبايستي روي نيروهاي ناهشيار که آسيب را بوجود آورده‌اند، کار کرد. نقش درمانگر يکمعلم يا والد يا مفسر تجربه است. فنون درماني عبارتند از: تحليل رويا ، انتقال ،رويارويي ، تاريخچه زندگي ، تمرکز بر نقاط قوت.

خانواده درماني تجربياتي

 

نظريه پردازان عمده آنويرجينيا سيتر،کارل ويته کر،فرد دوهلو ... هستند که معتقدند مشکلاتخانواده از سرکوب احساسات ، خشکي و انعطاف ناپديري ، فقدان آگاهي ، مرگ عاطفي واستفاده بيش از حد از مکانيزمهاي دفاعي ريشه مي‌گيرد.

در اين رويکرد خانوادهدرمانگر تلاش مي‌کند انعطاف پذيري ، صميميت ، عزت نفس ، پتانسيل براي تجربه را درخانواده افزايش دهد و از فنونمجسمه سازي ، صحنه آرايي خانوادگي ، شوخي ، مصاحبهبا عروسکهاي خانواده ، هنردرماني خانواده ، بازي نقش ، بازسازي خانوادهو ... استفاده مي‌شود.

 

خانواده درماني‌هاي رفتاري و شناختي _ رفتاري

نظريه پردازان عمده آنويليام مسترز،ويرجنيا جانسون،جوزف ولپه،بندوراو ... هستند. اين شيوه درماني براساس نظريه‌هاي رفتاري و شناختي معتقد است، رفتار از طريق پيامدها ابقا يا حذفمي‌شود. رفتارهاي نامناسب را مي‌توان اصلاح کرد. همينطور شناختهاي غير منطقي رامي‌توان اصلاح کرده و در نتيجه در تعامدات و رفتارهاي زوجي يا خانوادگي تغيير ايجادکرد.

درمانگر نقش يک معلم و متخصص تقويت کننده رفتارهاي مناسب را بازيمي‌کند. در اين رويکرد از فنون درمانيتقويت منفي ، تعميم ، خاموش سازي ، اقتصادپته‌اي ، گريز ذهني ، عبارات مقابله‌اي منطقي ، سرمشق دهيو ... استفادهمي‌شود.

خانواده درماني ساختي

 

سالوادور مينوچين،مونتالوو،فيشمن،روزمنو ... نظريه پردازان اصلي اين شيوه ازخانواده درماني هستند که کارکرد خانواده را متضمن ساخت خانواده ، زير منظومه‌ها ومرزها مي‌دانند. درمانگران نقشه خانواده را بطور ذهني ترسيم مي‌کنند و در پيادهکردن ساخت مناسب خانواده تلاش مي‌کنند و در واقع همچون کارگردان تئاتر عمل مي‌کنند. فنون درماني عبارتند از: بازسازي ، الحاق ، تشديد پيامها ، مرزسازيو ... .

 

خانواده درماني‌هاي استراتژيک ، سيستمي و متمرکز بر راه حل

 

اين سه رويکردروش‌مدار و کوتاه مدت هستند که هر سه مرهون کارميلتون اريکسونمي‌باشند و از ميراث مشترکيبرخوردارند. هدف ، شيوه کار و فنون مورد استفاده در اين سه رويکرد مشابه يکديگر استو از فنوني چون باز تعبير ، کمرنگ کردن تعبير و تفسير ، تعيين تکاليف شاق ، تکيه برفرايند سوالات حلقوي ، تمرکز روي راه حلهاي فرضي ، تعيين کردن تشريفات و ... استفاده مي‌شود.

از نظريه پردازان استراتژيکجي هي لي،ريچارد فيشو از نظريه پردازان سيستميبوسکلو،کارل تامو از نظريه پردازان متمرکز بر راهحلايمسوبرگوديويسرا مي‌توان نام برد.

خانواده‌هاي نيازمند خانواده درماني

خانواده‌هايي که از فرايند خانوادهدرماني بهره مي‌برند، عبارتند از: خانواده‌هاي داراي عضو معتاد يابيماررواني و همچنين خانواده‌هاي داراي عضو مبتلا به اختلالات جسمي که به نحوي رويکارکرد خانواده تاثير گذاشته است ، خانواده‌هاي طلاق گرفته ، ازدواج مجدد کرده ،فوت يکي از اعضا ، خانواده‌هاي داراي مشکلات اقتصادي ، فرهنگي و ... .

خانواده‌هاي داراي مشکل اغلب به صورت غير مستقيم مثلامشکلاتتربيتي کودکان ، ناراحتي‌هاي روحي يکي از اعضا و يا تصميم گيريها و کمک براي حلمشکلات سطحي‌تر بهمتخصصان مشاوره و روان شناسيمراجعه مي‌کنندو در طول مشاوره‌هاي فردي نياز به توجه به نقش خانواده در بروز مشکل شکل مي‌گيرد وبرحسب رويکرد درمانگر ، روند درمان تداوم مي‌يابد.

 

 

کارکردهاي خانواده

مقدمه

خانواده با وجود اينکه به عنوان اولين واحد اجتماعي شناخته مي‌شود،ولي داراي پيچيدگيهاي فراواني است. بطوري که شناخت آن ، اهميت آن و تأثيرات وکارکردهاي آن بسيار مورد توجه صاحب‌نظران مختلف بوده است. بر اين اساس همچنان کهتعاريف متعددي از آن ارائه شده است و به اهميت آن در زمينه‌هاي مختلف فردي ،اجتماعي و غيره تأکيد شده است، کارکردهاي متفاوتي نيز براي آن ارائه شده است. بطوريکه بسيار ساده انگارانه خواهد بود، تنها يک يا دو کارکرد براي آن معرفي مي‌شود.

 

کارکرد زيستي و توليد مثل خانواده

وجود فرزندان در خانواده موجب استحکامخانواده مي‌شود. شايد اين کارکرد از جمله کارکردهايي است که تمام افراد چه صاحب‌نظرو غيره با آن آشنايي دارند. زن و شوهري کهازدواج مي‌کنند، دير يا زود منتظر تولد فرزند خواهند بود. هر چند ممکن است تفاوتهايي بينافراد مختلف ، فرهنگها و جوامع مختلف از لحاظ زمان بچه‌دار شدن و تعداد فرزندان وفاصله سني آنها تفاوتهايي وجود داشته باشد. اما تولد فرزند بطور مشترک در تماميفرهنگها ، جوامع ، طبقات مختلف اقتصادي و اجتماعي مورد توجه است.

امروزه دربرخي جوامع به دلايل متعدد از جمله تعليم و تربيت ، اقتصاد ،بهداشتو ... محدود کردن تعداد افرادخانواده را مورد تأکيد قرار مي‌دهند. در جامعه ما موضوع کنترل مواليد وتنظيم خانوادهمورد توجه قرار گرفته و وزارتبهداشت و درمان و آموزش پزشکي به کمک وزارتخانه‌ها و سازمانهاي مختلف به تهيه واجراي طرحهاي مناسب در اين راستا اقدام کرده‌اند.

 

کارکردهاي تربيتي و آموزشي خانواده

 

يکي از وظايف اساسي خانواده علاوه بردنيا آوردن فرزندان ، توجه به مسائل تربيتي آنهاست. خانواده با فراهم کردن محيطمساعد ، امکانات و شرايط مناسب و نظارت بر تربيت و آموزش فرزندان چنين کارکردي رامهيا مي‌سازد. در گذشته و قبل از تأسيس مکاتب و مدارس تمام وظايف تعليمي و تربيتي وايجاد مهارتهاي شغلي بر عهده خانواده بوده است. و کودکان و نوجوانان از طريقآموزشهاي غير رسمي و نزد پدران و مادران و افراد بزرگسال خانواده با آداب اخلاقياجتماعي و همچنين حرف و مشاغل مختلف جامعه ، آشنا مي‌شدند.


با توجه به شرايطفعلي زندگي بخصوص در جوامع پيشرفته و پيچيده مقداري از اين کارکرد بر عهدهمهدکودکها، مدارس و ديگر مؤسسات آموزشي و تربيتي گذاشته شده است. با اينحال توجهبه اين نکته ضروريست که هيچ يک از اين مؤسسات قادر نخواهند بود تأثيرات خانواده رابه صورتي کامل داشته باشند. بر اين اساس ضروريست خانواده‌ها سهم خود را در اينوظيفه بخوبي رعايت نموده و بر اهميت آن ازعان داشته باشند.

ارضاء و اقناع نيازهاي جنسي به عنوان کارکرد خانواده

در هر جامعه‌اي تلاشمي‌شود که مسائل و احتياجات جنسي به علت نيروي کششي زيادي که دارند به صورتي تحتنظارت قرار گيرند، هر چند شيوه‌هاي متفاوتي را مي‌توان از بين جوامع مختلف برايچنين کنترلي مي‌توان مشاهده کرد. در هر حال در تمامي جوامع نقش اساسي و عميق تشکيلخانواده در تأمين نيازهاي جنسي به شيوه‌اي سالم مورد تأييد است. خانواده با تأمينمحيط سالم و مساعد و روابط مناسب ، چنين نقشي را ايفا مي‌کند و از بروز مشکلاتمرتبط با نياز طبيعي جنسي جلوگيري مي‌نمايد.

 

کارکرد خانواده به عنوان تأمين کننده سلامت جسمي و رواني اعضاء

از وظايفمهم خانواده تأمين امنيت جسمي و روحي براي هر يک از اعضاء خانواده است. تا از اينطريق سلامت و روحي آنها تضمين کند. تأمين غذا ، بهداشت و جو مناسب عاطفي و روانيشرايط را بر رشد و شکوفايي افراد فراهم مي‌سازد. بديهي است در خانوادهايي که اينکارکرد با مشکل روبروست، عدم تأمين نيازهاي تغذيه‌اي ، عدم رسيدگي به وضعيت بهداشتيو جسمي ، زمينه را براي ابتلا به انواع بيماريها فراهم مي‌سازد.


از سوي ديگرعدم توجه به مسائل عاطفي افراد خانواده ، از جمله تأمين نيازهاي رواني آنها ، اعمالشيوه‌هاي ارتباطي مناسب ، آموزش شيوه‌هاي مواجهه با مشکلات افرادي که از لحاظ روانيدر وضع نامناسبي قرار گرفته‌اند، تحويل جامعه خواهد داد. به اين جهت لازم است تک تکافراد ابتدا در زمان تشکيل خانواده و بعد از آن در طول زندگي مشترک به نيازهايعاطفي رواني خود و بقيه افراد خانواده توجه داشته و به آموزش و کسب اطلاعات لازم دراين زمينه‌ها رغبت نشان دهند.


تحقيقات نشان مي‌دهد زوجهايي که سلامت روانيکافي ندارند، اغلب فرزنداني ناسازگار و ناسالم پرورش مي‌دهند. مادران افسرده اغلبفرزندان افسرده دارند و افراد افسرده چه از لحاظ فردي و چه از لحاظ اجتماعي مواجهبا مشکلات زيادي هستند. اين مسأله تنها به افسردگي ختم نمي‌شود، کليه ناراحتيهايروحي چه ضعيف و چه خفيف در جو عاطفي خانواده انعکاس نامطلوبي دارد. خانوادهمشکل‌دار درعلت شناسي آسيبهاي اجتماعيبسيار حائز اهميتاست.

 

کارکردهاي اقتصادي و اجتماعي خانواده

در اجتماعات سنتي خانواده اين کارکردخود را با کار و فعاليت اقتصادي مستقيم و آموزش و انتقال مستقيم مشاغل از والدين بهفرزندان انجام مي‌داد. امروزه با صنعتي شدن جوامع ، وضع به گونه‌اي تغيير يافته استو عمدتا چنين کارکردي به صورت غير مستقيم اعمال مي‌شود.


امروزه ديگر کمتر بهچشم مي‌خورد که مشاغل به صورت موروثي منتقل شوند، اما خانواده از لحاظ تأمين شرايطو امکانات لازم براي جوانان خود به شيوه فعاليت اقتصادي آنها و گزينش شغل آنها راتحت تأثير قرار مي‌دهد. همچنين خانواده با آموزشهاي مستقيم و غير مستقيم فرآينداجتماعي شدن فرزندان را فراهم ساخته ، ميزان موفقيت در امور اجتماعي را تحت تأثيرقرار مي‌دهد. خانواده‌هاي سالم معمولا فرزنداني دارند کهروابط اجتماعيمناسب‌تري دارند، فعاليتهايمختلف اجتماعي دارند.

 

 

 قانون حمايت خانواده

ماده 1 :

به كليه اختلافات مدني ناشي از امر زناشويي و دعاوي خانوادگي و امور مربوط به صغار از قبيل نصب و عزل قيم و ضم و امين در دادگاههاي شهرستان و در نقاطي كه دادگاه شهرستان نباشد در دادگاه بخش رسيدگي مي شود رسيدگي به امور مذكور در تمام مراحل دادرسي بدون رعايت تشريفات آيين دادرسي مدني خواهد بود.

ماده 2 :

 منظور از دعاوي خانوادگي دعاوي مدني بين هر يك از زن و شوهر و فرزندان وجد پدري و وصي و قيم است كه از حقوق و تكاليف مقرر در كتاب هفتم در نكاح و طلاق (منجمله دعاوي مربوط به جهيزيه و مهر زن ) و كتاب هشتم در اولاد و كتاب نهم در خانواده و كتاب دهم در حجر و قيمومت قانوني مدني همچنين از مواد 1005 و 1006 و 1028 و 1029 و 1030 قانون مذكور و مواد مربوط در قانون امور حسبي ناشي شده باشد.

ماده 3 :

 دادگاه مي تواند هر نوع تحقيق و اقدامي را كه براي روشن شدن استمداد از مددكاران اجتماعي و غيره به هر طريق كه مقتضي باشد انجام دهد.

ماده 4 :

دادگاه هر يك از طرفين را كه بي بضاعت تشخيص دهد از پرداخت هزينه دادرسي و حق كارشناسي و حق داوري و ساير هزينه ها معاف مي نمايد همچنين در صورت لزوم راسا وكيل معاضدتي براي او تعيين خواهد كرد. در صورتي كه طرف بي بضاعت محكوم له شود محكوم عليه اگر بضاعت داشته باشد به موجب راي دادگاه ملزم به پرداخت هزينه هاي مذكور و حق الوكاله وكيل معاضدتي خواهد گرديد. وكلا و كارشناسان مذكور مكلف به انجام دستور دادگاه مي باشند.

ماده 5 :

 دادگاه در صورت تقاضاي هر يك از طرفين مكلف است موضوع دعوي را به استناد رسيدگي به اصل نكاح و طلاق به يك تا سه داور ارجاع نمايد همچنين دادگاه در صورتي كه مقتضي بداند راسا نيز دعوي را به داور ارجاع خواهد كرد. داوري در اين قانون تابع شرايط داوري مندرج در قانون آيين نامه دادرسي نمي باشد. مدت اعلام نظر داوران از طرف دادگاه تعيين خواهد شد.

در صورت عدم وصول نظر مذكور تا پايان مدت مقرر دادگاه راسا رسيدگي خواهد كرد مگر اين كه طرفين به تمديد مدت تراضي نمايند يا دادگاه تمديد مدت را مقتضي تشخيص دهد.

تبصره : در صورتي كه طرفين به تعيين داور تراضي نكرده يا داور خود را معرفي ننمايند دادگاه داور يا داوران را به ترتيب از اقربا يا دوستان يا آشنايان آنان انتخاب خواهد كرد هرگاه اشخاص مذكور از قبول داوري امتناع كرده يا انتخاب آنان از جهت عدم حضور در محل يا جهات ديگر ميسر نباشد افراد ديگري به داوري انتخاب مي شوند.

ماده 6 :

 داور يا داوران سعي در سازش بين طرفين خواهند كرد و در صورتي كه موفق به اصلاح نشوند نظر خود را در ماهيت دعوي ظرف مدت مقرر كتبا به دادگاه اعلام مي نمايند. اين نظر به طرفين ابلاغ مي شود تا ظرف مدت ده روز نظر خود را به دادگاه اعلام نمايند در صورتي كه طرفين با نظر داور موافق باشند دادگاه دستور اجراي نظر داور را صادر مي نمايد مگر اين كه راي داور مغاير قوانين موجد حق باشد كه در اين صورت ملغي الاثر مي شود.

هرگاه يكي از طرفين به نظر داور معترض بوده يا در موعد مقرر جوابي ندهد يا راي داور مغاير قوانين موجد حق باشد دادگاه به موضوع رسيدگي نموده حسب مورد راي مقتضي يا گواهي عدم امكان سازش صادر خواهد كرد.

ماده 7 :

 هرگاه زن و شوهر دعاوي ناشي از اختلاف خانوادگي را عليه يكديگر طرح نمايند دادگاهي كه دادخواست مقدم به آن داده شده صلاحيت رسيدگي خواهد داشت و هرگاه دو يا چند دادخواست در يك روز به دادگاه تسليم شده باشد دادگاه حوزه محل اقامت زن صالح به رسيدگي خواهد بود.

در صورتي كه يكي از زوجين مقيم خارج از كشور باشد دادگاه محل اقامت طرفي كه در ايران مقيم خارج از كشور باشد دادگاه محل اقامت طرفي را كه در ايران است صلاحيت رسيدگي دارد و اگر طرفين مقيم خارج باشند دادگاه شهرستان تهران صلاحيت رسيدگي خواهد داشت .

تبصره : در مورد مذكور در اين قانون اگر طرفين اختلاف ، مقيم خارج از كشور باشند مي توانند به دادگاه يا مرجع صلاحيتدار محل اقامت خود نيز مراجعه نمايند. در اين مورد هرگاه ذينفع نسبت به احكام و تصميمات دادگاهها و مراجع خارجي معترض و مدعي عدم رعايت مقررات و قوانين ايران باشد مي تواند ظرف يك ماه از تاريخ ابلاغ حكم يا تصميم قطعي اعتراض خود را با ذكر دلايل و پيوست نمودن مدارك و مستندات آن از طريق كنسولگري ايران در كشور محل توقف به دادگاه شهرستان تهران ارسال نمايد دادگاه به موضوع رسيدگي كرده و راي مقتضي صادر مي كند و به دستور دادگاه رونوشت راي براي اقدام قانوني به كنسولگري مربوط ارسال مي گردد.

ثبت احكام و تصميمات دادگاهها و مراجع خارجي در مواردي كه قانونا بايد در اسناد سهلي يا دفتر كنسولگري ثبت شود و در صورت توافق طرفين يا در صورت عدم وصول اعتراض در مهلت مقرر بلااشكال است والا موكول به اعلام راي قطعي دادگاه شهرستان تهران خواهد بود.

ماده 8 :

 در موارد زير زن يا شوهر حسب مورد مي تواند از دادگاه تقاضاي صدور گواهي عدم امكان سازش نمايد و دادگاه در صورت احراز آن موارد گواهي عدم امكان سازش صادر خواهد كرد.

1 - توافق زوجين براي طلاق .

2 - استنكاف شوهر از دادن نفقه زن و عدم امكان الزام او به تاديه نفقه همچنين در موردي كه شوهر ساير حقوق واجبه زن را وفا نكند و اجبار او به ايفا هم ممكن نباشد.

3 - عدم تمكين زن از شوهر.

4 - سو رفتار و يا سو معاشرت هر يك از زوجين به حدي كه ادامه زندگي را براي طرف ديگر غير قابل تحمل نمايد.

5 - ابتلا هر يك از زوجين به امراض صعب العلاج به نحوي كه دوام زناشويي براي طرف ديگر در مخاطره باشد.

6 - جنون هر يك از زوجين در مواردي كه فسخ نكاح ممكن نباشد.

7 - عدم رعايت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال به كار يا حرفه اي كه منافي با مصالح خانوادگي يا حيثيات شوهر يا زن باشد.

8 - محكوميت زن يا شوهر به حكم قطعي به مجازات پنج سال حبس يا بيشتر يا به جزاي نقدي كه بر اثر عجز از پرداخت منجر به پنج سال بازداشت شود يا به حبس و جزاي نقدي كه مجموعا منتهي به پنج سال يا بيشتر و بازداشت شود و حكم مجازات در حال اجرا باشد.

 9 - ابتلا به هر گونه اعتياد مضري كه به تشخيص دادگاه به اساس زندگي خانوادگي خلل وارد آورد و ادامه زندگي زناشويي را غير ممكن سازد.

10 - هرگاه زوج همسر ديگري اختيار كند يا تشخيص دادگاه نسبت به همسران خود اجراي عدالت ننمايد.

11 - هر يك از زوجين زندگي خانوادگي را ترك كند. تشخيص ترك زندگي با دادگاه است .

12 - محكوميت قطعي هر يك از زوجين در اثر ارتكاب جرمي كه مغاير با حيثيت خانوادگي و شئون طرف ديگر باشد.

تشخيص اين كه جرمي مغاير با حيثيت و شئون خانوادگي است با توجه به وضع و موقع طرفين و عرف و موازين ديگر با دادگاه است .

13 - در صورت عقيم بودن يكي از زوجين به تقاضاي طرف ديگر همچنين در صورتي كه زوجين از جهت عوارض و خصوصيات جسمي نتوانند از يكديگر صاحب اولاد شوند.

14 - در مورد غايب مفقودالاثر با رعايت مقررات ماده 1029 قانون مدني .

تبصره : طلاقي كه به موجب اين قانون و بر اساس گواهي عدم امكان سازش واقع مي شود فقط در صورت توافق كتبي طرفين در زمان عده قابل رجوع است .

ماده 9 :

 در مورد ماده 4 قانون ازدواج هرگاه يكي از طرفين عقد بخواهد از وكالت خود در طلاق استفاده نمايد بايد طبق ماده قبل به دادگاه مراجعه كند و دادگاه در صورت احراز تخلف از شرط گواهي عدم امكان سازش صادر خواهد كرد.

ماده 10 :

 اجراي صيغه طلاق و ثبت آن پس از رسيدگي دادگاه و صدور گواهي عدم امكان سازش صورت خواهد گرفت .

متقاضي گواهي عدم امكان سازش بايد تقاضانامه اي به دادگاه تسليم نمايد كه در آن علل تقاضا به طور موجه قيد گردد. پس از وصول تقاضانامه دادگاه راسا يا به وسيله داور يا داوران سعي در اصلاح بين زن و شوهر و جلوگيري از وقوع طلاق خواهد كرد. هرگاه مساعي دادگاه براي حصول سازش نتيجه نرسد با توجه به ماده 8 اين قانون گواهي عدم امكان سازش صادر خواهد كرد. دفتر طلاق پس از دريافت گواهي مذكور به اجراي صيغه طلاق و ثبت آن اقدام خواهد نمود.

هر يك از طرفين عقد بدون تحصيل گواهي عدم امكان سازش مبادرت به طلاق نمايد به حبس جنحه اي از شش ماه تا يك سال محكوم خواهد شد. همين مجازات مقرر است براي سردفتري كه طلاق را ثبت نمايد.

ماده 11 :

 دادگاه مي تواند به تقاضاي هر يك از طرفين در صورتي كه صدور گواهي عدم امكان سازش مستند به سو رفتار و قصور طرف ديگر باشد او را با توجه به وضع و سن طرفين و مدت زناشويي به پرداخت مقرري ماهانه متناسبي در حق طرف ديگر محكوم نمايد مشروط به اين كه عدم بضاعت متقاضي و استطاعت طرف ديگر محرز باشد. پرداخت مقرري مذكور در صورت ازدواج مجدد محكوم له يا ايجاد درآمد كافي براي او كاهش درآمد يا عسرت محكوم عليه يا فوت محكوم له به حكم همان دادگاه حسب مورد تقليل يافته يا قطع خواهد شد.

در موردي كه گواهي عدم امكان سازش به جهات مندرج در بندهاي 5 و 6 ماده 8 صادر شده باشد مقرري ماهانه با رعايت شرايط مذكور به مريض يا مجنون نيز تعلق خواهد گرفت مشروط به اين كه مرض يا جنون بعد از عقد ازدواج حادث شده باشد و در صورت اعاده سلامت به حكم دادگاه قطع خواهد شد.

 

 

ماده 12 :

 در كليه مواردي كه گواهي عدم امكان سازش صادر مي شود دادگاه ترتيب نگاهداري اطفال و ميزان نفقه ايام عده را با توجه به وضع اخلاقي و مالي طرفين و مصلحت اطفال و معين مي كند و اگر قرار شود فرزندان نزد مادر يا شخص ديگري بمانند ترتيب نگاهداري و ميزان هزينه آنان را مشخص مي نمايد و نفقه زوجه از عوايد و دارايي مرد و نفقه اولاد و مبلغ ماهانه مقرر در ماده 11 از نفقه زوجه از عوايد و دارايي مرد يا زن يا هر دو و حتي از حقوق بازنشستگي استيفا خواهد گرديد. دادگاه مبلغي را كه بايد از عوايد يا دارايي مرد يا زن يا هر دو براي هر فرزند استيفا گردد تعيين وطريقه اطمينان بخشي براي پرداخت آن مقررمي كنددادگاه همچنين ترتيب ملاقات اطفال را براي طرفين معين مي كند حق ملاقات با طفل در صورت غيبت يا فوت پدر يا مادر به تشخيص دادگاه با ساير اقربا خواهد بود.

تبصره 1 : اطفالي كه والدين آنان قبل از تصويب اين قانون از يكديگر جدا شده اند در صورتي كه به طريق اطمينان بخشي ترتيب هزينه و نگاهداري و حضانت آنان داده نشده باشد مشمول مقررات اين قانون خواهند بود.

تبصره 2 : پرداخت نفقه قانوني زوجه و اولاد بر ساير ديون مقدم است .

 

 

ماده 13 :

 در هر مورد حسب اعلام يكي از والدين يا اقرباي طفل يا دادستان يا اشخاص ديگر تشخيص شود كه تغيير در وضع حضانت طفل ضرورت دارد (اعم از اين كه قبلا تصميمي در اين مورد اتخاذ شده يا نشده باشد) و يا به طريق اطمينان بخشي ترتيب نگاهداري و حضانت طفل داده نشده باشد دادگاه پس از رسيدگي حضانت طفل به هر كسي كه مقتضي بداند محول مي كند و هزينه حضانت به عهده كسي است كه به موجب تصميم دادگاه به پرداخت آن مي شود.

ماده 14 :

 هرگاه دادگاه خانواده تشخيص دهد كسي كه حضانت طفل به او محول شده از انجام تكاليف مربوط به حضانت خودداري كرده يا مانع ملاقات طفل با اشخاص ذيحق شود او را براي هر بار تخلف به پرداخت مبلغي از هزار ريال تا ده هزار ريال و در صورت تكرار به حداكثر مبلغ مذكور محكوم خواهد كرد.

دادگاه در صورت اقتضا مي تواند علاوه بر محكوميت مزبور حضانت طفل را به شخص ديگري واگذار نمايد. در هر صورت حكم اين ماده مانع از تعقيب متهم چنانچه عمل او طبق قوانين جزايي جرم شناخته شده باشد نخواهد بود.

تبصره 1 : پدر يا مادر يا كساني كه حضانت طفل به آنها واگذار شده نمي توانند طفل را به شهرستاني غير از محل اقامت مقرر در بين طرفين و يا غير از محل اقامت قبل از وقوع طلاق و يا به خارج از كشور بدون رضايت والدين به فرستند مگر در صورت ضرورت با كسب اجازه از دادگاه .

تبصره 2 : وجوه موضوع اين ماده و ماده 11 به صندوق حمايت خانواده كه از طرح دولت تاسيس مي شود پرداخت خواهد شد. نحوه پرداخت وجوه مذكور به اشخاص ذينفع طبق آيين نامه اي است كه به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.

ماده 15 :

 طفل صغير تحت ولايت قهري پدر خود مي باشد در صورت ثبوت حجر يا خيانت يا عدم و لياقت او در اداره امور صغير يا فوت پدر به تقاضاي دادستان و تصويب دادگاه شهرستان حق ولايت به هر يك از جد پدري يا مادر تعلق مي گيرد مگر اين كه عدم صلاحيت آنان احراز شود كه در اين صورت حسب مقررات اقدام به نصب قيم يا ضم امين خواهد شد.

دادگاه در صورت اقتضا اداره امور صغير را از طرف جد پدري يا مادر تحت نظارت دادستان قرار خواهد داد.

در صورتي كه مادر صغير شوهر اختيار كند حق ولايت او ساقط خواهد شد در اين صورت اگر صغير جد پدري نداشته يا جد پدري صالح براي اداره امور صغير نباشد دادگاه به پيشنهاد دادستان حسب مورد مادر صغير يا شخص صالح ديگري را به عنوان امين يا قيم تعيين خواهد كرد. امين به تشخيص دادگاه مستقلا يا تحت نظر دادستان امور صغير را اداره خواهد كرد.

ماده 16 :

 مرد نمي تواند با داشتن زن همسر دوم اختيار كند مگر در موارد زير :

1 - رضايت همسر اول.

2 - عدم قدرت همسر اول به ايفاي وظايف زناشويي.

3 - عدم تمكين زن از شوهر.

4 - ابتلا زن به جنون يا امراض صعب العلاج موضوع بندهاي 5 و 6 ماده 8.

5 - محكوميت زن وفق بند 8 ماده 8.

6 - ابتلا زن به هر گونه اعتياد مضر برابر بند 9 ماده 8.

7 - ترك زندگي خانوادگي از طرف زن.

8 - عقيم بودن زن.

9 - غايب مفقودالاثر شدن زن برابر بند 14 ماده 8.

ماده 17 :

 متقاضي بايد تقاضانامه اي در دو نسخه به دادگاه تسليم و علل و دلايل تقاضاي خود را در آن قيد نمايد. يك نسخه از تقاضانامه ضمن تعيين وقت رسيدگي به همسر او ابلاغ خواهد شد. دادگاه با انجام اقدامات ضروري و در صورت امكان تحقيق از زن فعلي و احراز توانايي مالي مرد و اجراي عدالت در مورد بند يك ماده 16 اجازه اختيار همسر جديد خواهد داد.

به هر حال در تمام موارد مذكور اين حق براي همسر اول باقي است كه اگر به خواهد گواهي عدم امكان سازش از دادگاه به نمايد.

هرگاه مردي با داشتن همسر بدون تحصيل اجازه از دادگاه مبادرت به ازدواج نمايد به حبس جنحه اي از شش ماه تا يك سال محكوم خواهد شد همين مجازات مقرر است براي عاقد و سردفتر ازدواج و زن جديد كه عالم به ازدواج سابق مرد باشند.

در صورت گذشت همسر اولي تعقيب كيفري يا اجراي مجازات فقط درباره مرد و زن جديد موقوف خواهد شد.

ماده 18 :

 شوهر مي تواند با تاييد دادگاه زن خود را از اشتغال به هر شغلي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيت خود با زن باشد منع كند. زن نيز مي تواند از دادگاه چنين تقاضايي را به نمايد. دادگاه در صورتي كه اختلالي در امر معيشت خانواده ايجاد نشود مرد را از اشتغال به شغل مذكور منع مي كند.

ماده 19 :

تصميم دادگاه در موارد زير قطعي است و در ساير موارد فقط پژوهش پذير مي باشد.

1 - صدور گواهي عدم امكان سازش .

2 - تعيين نفقه ايام عده و هزينه نگاهداري اطفال .

3 - حضانت اطفال .

4 - حق ملاقات با اطفال .

5 - اجازه مقرر در ماده 16 .

تبصره : در مورد بندهاي 2 و 3 و 4 اين ماده هرگاه در وضع طفل يا والدين يا سرپرستي كه از طرف دادگاه معين شده تغييري حاصل شود كه تجديد نظر در ميزان نفقه يا هزينه نگاهداري يا حضانت يا حق ملاقات با اطفال را ايجاب كند دادگاه مي تواند در تصميم قبلي خود تجديد نظر نمايد.

ماده 20 :

 طرفين دعوي يا هر يك از آنها مي توانند از دادگاه تقاضا كنند قبل از ورود به ماهيت دعوي مسئله حضانت و هزينه نگاهداري اطفال يا نفقه زن را مورد رسيدگي فوري قرار دهد و قراري در اين باره صادر كند دستور موقت دادگاه فورا به مورد اجرا گذاشته مي شود.

ماده 21 :

 مدت اعتبار گواهي عدم امكان سازش سه ماه از تاريخ صدور است در صورتي كه ظرف مدت گواهي مذكور به دفتر طلاق تسليم نشود از درجه اعتبار ساقط مي گردد.

دفاتر طلاق پس از ارائه گواهي عدم امكان سازش از ناحيه هر يك از زوجين به طرف ديگر اخطار مي نمايد ظرف مهلتي كه از يك ماه تجاوز ننمايد براي اجراي صيغه طلاق و ثبت آن حاضر شود. در صورتي كه ظرف مهلت مقرر حاضر نشود دفتر طلاق مكلف است حسب تقاضاي يكي از طرفين طلاق را جاري و ثبت نمايد.

ماده 22 :

 هر كس با داشتن استطاعت نفقه زن خود را در صورت تمكين او ندهد يا از تاديه نفقه ساير اشخاص واجب النفقه امتناع نمايد به حبس جنحه اي از سه ماه تا يك سال محكوم خواهد شد.

تعقيب كيفري منوط به شكايت شاكي خصوصي است و در صورت استرداد شكايت يا وقوع طلاق در مورد زوجه تعقيب جزايي يا اجراي مجازات موقوف خواهد شد.

ماده 23 :

 ازدواج زن قبل از رسيدن به سن 18 سال تمام و مرد قبل از رسيدن به سن 20 سال تمام ممنوع است معذلك در مواردي كه مصالحي اقتضا كند استثنائا در مورد زني كه سن او از 15 سال تمام كمتر نباشد و براي زندگي زناشويي استعداد جسمي و رواني داشته باشد به پيشنهاد دادستان و تصويب دادگاه شهرستان ممكن است معافيت از شرط سن اعطا شود. زن يا مردي كه بر خلاف مقررات اين ماده با كسي كه هنوز به سن قانوني براي ازدواج نرسيده مزاوجت كند حسب مورد به مجازاتهاي مقرر در ماده 3 قانون ازدواج مصوب 1316 محكوم خواهد شد.

تبصره : در نقاطي كه وزارت دادگستري اعلام مي كند دفاتر ازدواج مكلفند علاوه بر مطالبه گواهينامه مذكور در ماده 2 قانون گواهينامه ازدواج مصوب سال 1317 گواهي صحت مزاج نسبت به عوامل يا بيماريهاي ديگري كه موجب بروز بيماري يا عوارض سو در اولاد و يا زوجين خواهد شد نيز مطالبه نمايد. نوع عوامل و بيماري هاي مذكور را وزارت بهداري و وزارت دادگستري تعيين خواهند نمود.

ماده 24 :

 رسيدگي به امور خانوادگي در دادگاه بدون حضور تماشاچي انجام خواهد گرفت .

 

ماده 25 :

اجراي احكام دادگاه به موجب آيين نامه اي است كه از طرف وزارت دادگستري تهيه خواهد شد.

تبصره : در مورد وجوهي كه به موجب حكم دادگاه بايد ماهانه و مستمرا از محكوميت عليه وصول شود يك بار تقاضاي صدور اجراييه كافي است و مامورين اجرا مكلفند عمليات اجرايي را مادام كه دستور ديگري از دادگاه صادر نشده است ادامه دهند.

ماده 26 :

 مقررات اين ماده در مورد پرونده هايي كه تا كنون منتهي به صدور حكم نهايي نشده است قابل اجرا خواهد بود.

ماده 27 :

 آيين نامه اجرايي اين قانون را وزارت دادگستري تهيه و پس از تصويب هيات وزيران به مورد اجرا خواهد گذاشت .

ماده 28 :

 قانون حمايت خانواده مصوب سال 1346 و ساير مقرراتي كه مغاير با اين قانون است همچنين ماده 214 قانون مجازات عمومي از تاريخ اجرا اين قانون ملغي است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چگونه در خانواده احساسات خود را ابراز كنيم

 

انسان هاي زيادي در اين دنيا وجود دارند كه مشتاق آن هستند كه به شما عشق بورزند و عشق شما را نيز به نوبه خود دريافت كنند. چرا كسي را انتخاب كنيم كه به سادگي نمي تواند عواطف خود را بروز دهد و چرا وقتمان را روي كسي تلف كنيم كه مدام مجبور باشيم به زور قلب او را باز كنيم و احساسات و عواطفش را از زير زبانش بيرون بكشيم؟
غيرقابل دسترس بودن از لحاظ روحي، درجات متفاوتي دارد. همهٌ ما ديوارهايي دور خود بنا كرده ايم كه ازنشان دادن قسمت هايي از وجودمان جلوگيري مي كند. بخشي از ماموريت و هدف يك رابطه سالم نيز اين است كه بياموزيم چگونه هر چه بيشتر از نظر روحي و احساسي باز و گشاده باشيم و بيشتر نيز اعتماد كنيم؛ اما واقعيتي كه وجود دارد، اين است كه برخي از مردم آمادگي اين را كه با كسي ارتباط داشته باشند ندارند؛ زيرا از لحاظ روحي بيش از حد بسته اند. اين دسته از مردم مي بايستي به طورجدي التيام يابند؛ قبل از آن كه توانايي و قابليت آن را داشته باشند كه عشق بورزند و عشق نيز دريافت كنند.

اين نشانه هاي هشدار را در شناسايي فردي كه از لحاظ روحي غيرقابل دسترس است، مدنظر داشته باشيد.

1. نامزد يا همسرتان نمي تواند احساسات و عواطف خود رانشان دهد.
فايده رابطه با كسي كه اصولاً نمي تواند احساسات خود را نشان دهد، چيست؟ چرا اصلاً آدم تنها نماند؟ اصولاً بر طبق تعريف، رابطه به معناي تاثير و رفتار متقابلي است كه بين دو انسان وجود دارد نه سعي و تلاش ازجانب يك فرد به منظور كنش متقابل با ديگري و كم كاري يا بي تفاوتي و عدم همكاري از جانب فرد ديگر. اگر نامزد يا همسرتان نمي تواند احساساتش را با شما در ميان بگذارد، رابطه تان سطحي و در نهايت مايوس كننده خواهد بود و شما ناگزير يك كنسروبازكن انسان خواهيد شد كه همواره سعي درباز كردن احساسات نامزد يا همسر خود داريد! اين كار، وظيفه شما نيست بلكه وظيفه خود اوست. اين حق مسلم شماست كه از نامزد يا همسر خود توقع داشته باشيد كه بتواند احساسات و عواطف پايه اي و زيربنايي نظير: خوشحالي، غم، ياس، هيجان و عشق را از خود بروزدهد. چنان چه او اين قابليت را نداشته باشد، بنابراين آمادگي برقراري رابطه با هيچ كس را ندارد.

به خاطر داشته باشيد كه: چيزي به نام فرد غيراحساسي وجود ندارد. همگي ما روزي كودكاني احساسي بوديم. آيا تا به حال كودكي را ديده ايد كه نتواند احساسات خود را بروزدهد؟ اين امكان وجود دارد كه فردي در كودكي از لحاظ احساسي تخريب شده باشد و قابليت حس كردن و بروز عواطفش را از دست داده باشد؛ اما فرد غيرعاطفي اصولاً وجود ندارد.

2. نامزد يا همسرتان نمي تواند يا نمي خواهد كه درباره احساساتش صحبت كند.
منظور از يك رابطه، فقط مجاورت با يك فرد نيست، بلكه مصاحبت و برقراري ارتباط نيز هست و اين به معناي در ميان گذاشتن احساسات، نظرات و نگرش هاي مختلف با نامزد يا همسرتان است و براي اين مهم بايد بتوانيد با يكديگر صحبت كنيد. هيچ چيز برايم غم انگيزتر از اين نيست كه از كسي بشنوم: شوهرم نمي تواند احساسات خود را بيان كند. معمولاً دوست دارم در پاسخ به چنين افرادي بگويم كه: پس چرا وانمود مي كني كه رابطه اي دركار است. تنها واقعيتي كه وجود دارد، اين است كه شما در يك خانه مشترك زندگي مي كنيد. اما هيچگونه ارتباطي با يكديگر نداريد.
وقتي نامزد يا همسرتان از احساساتش با شما گفتگو نمي كند، به اين معنا است كه هيچ رابطه اي بين شما وجودندارد. تنها واقعيتي كه وجود دارد، اين است كه شما فقط يك قرارداد زندگي مشترك داريد نه يك ارتباط.

همگي بارها شاهد بوده ايم كه براي بسياري ازمردم صحبت از احساسات، امري مشكل است. به خصوص اگر در كودكي به آنان آموزش داده شده باشد كه احساسات خود را بروز ندهند؛ اما اگر نامزد يا همسرتان از اين كه حتي بياموزد چگونه احساسات خود رابيان كند، امتناع مي ورزد و يا اصولاً بسته است، رابطه تان دردناك خواهد بود. تنها با گفتگو و ارتباط است كه زن و شوهر مي توانند رابطه خود را به راستي متحول كنند. كتاب خواندن، كلاس رفتن، دوره ديدن ومشاوره ازدواج همه و همه روش هاي موثري هستند جهت آموختن اين كه چگونه با يكديگر گفتگو كنيم. نكته اي كه در اين جا حايز اهميت است، اين است كه مي بايستي زن و شوهر هر دو روي اين مشكل كار كنند.
3. نامزد يا همسرتان نمي تواند خود را رها كرده و به راحتي اعتماد كند.
برخي از مردم آمادگي و قابليت داشتن يك رابطه سالم را ندارند، زيرا احساسات و عواطفشان كرخت است. اين دسته از افراد ممكن است حتي سعي كنند تا اين حالتشان را كنار بگذارند، اما نمي دانند چطور بايد اين كار را بكنند، ممكن است اين قبيل افراد قبل از آن كه شما را به درونشان راه دهند، لازم باشد كه عميقاً التيام يابند. هنگامي كه صحبت از رابطه اي پردوام مي رود، حسن نيت به تنهايي كاري از پيش خواهد برد. به اين معني كه شما مي بايست كسي را پيدا كنيد كه آمادگي و از همه مهم تر، تمايل همكاري جهت فروريختن ديوارها و حصارهاي دفاعي خود را داشته باشد. در غير اين صورت، به يك مسابقه طناب كشي روحي كشيده خواهيد شد كه درآن همواره نامزد يا همسرتان را به سمت خود مي كشيد و او نيز شما را مدام پس مي زند.

http://www.ettelaat.com/

 

 

 

 

 

پارادوکسهاي سنت ومدرنيزم :         

۲. ازديدگاه اچتماعي نهاد خانواده ، سازوکار عيني پايش وزايش مرد سالاري وهژموني مرد بر زن مي باشد .تنفيذ وراهبري کارکردهاي مردخواهانه اي همچون شوهرداري ، کودک آوري وکودک پروري ، وخانه داري از مهمترين وجوه تقسيم کارسه گانه خانوادگي است که همواره از سوي مردان مسلط بر جامعه وخانواده دنبال شده است .الگوهاي مرد خواهانه اي نظير تعداد وجنسيت فرزند خواهي، نوع پوشش کامل سر وروي زنان، نوع آموزش زنان وفرزندان، نحوه انتخاب همسر براي قرزندان دختر وپسر ، نحوه صرف اوقات فراغت ، احترام به بزرگان وشيوخ خانواده وعشيره .جامعه وانتخاب طرز تفکر ديني وشدت وحدت رعايت سلوک ديني و... از زمره خدماتي بود که تقدس خانواده را دوچندان ميساخت .

   3 . از ديدگاه اقتصادي نيز کميت وتعداد خانواده از يکسو وکيفيت يا پسرزايي آنم از سوي ديگر دراقتصاد معيشتي وبسته داراي کارکردهاي مطلوبي بود .ميل به ازدواج زودهنگام وهمزمان با ورود به سن بلوغ اولين زمينه تشکيل خانواده وبهره گيري از حداکثر توان باروري وقرزند زايي است که موجبات قوام نسل واصل عشيره، افزايش نيروي کارجديد وتقويت قدرت اقتصادي واجتماعي در زيست بوم هاي کوچک عشيره اي وروستايي را فراهم مي آورد .بر همين اساس مردان يا زنان نازا يا باصطلاح اجاق کورفاقد ارج وقرب لازم بوده وبر خلاف آن افراد داراي فرزند بويژه پسرزا  ازقرب و اقتدارو تقدس بيشتري برخورداربودند .

  4. از منظر ديني نيز خانواده علاوه بر اهميت کمي در ايجاد فرصت افزايش تعداد لشکر مسلمين درمقابل کفار فرضي دردفاع از کيان وبيضه اسلام ، داراي اهميت کيفي درافرايش فرصت براي تکثير وگسترش انديشه اسلامي نيز بود .به عبارت ديگرتضمين نمايش اقتدار ديني روحانيت ومتوليان ديني موکول به حفظ وگسترش خانواده بوده و در عين حال وجود آن زمينه عيني لازم براي پيشبرد هژموني ديني وضرورت وجودي صاحبان دين واقتدار ديني بوده است .

 

خانواده نيمه مدرن: خانواده پاردوکسيکال!

   با ظهور پديده مدرنيزم وارداتي درکشور که از سالهاي واپسين حکومت قاجار ودر دوران زايمان خود درعصر مشروطه ودر اوج آن با روي کار آمدن پهلوي اول رو به توسعه گذارد، بسياري از نهادها ونماد هاي مدرنيزم بتدريج با نهادهاي سنتي وديني جامعه به چالش نشست ويکي ،ديگري را بر نمي تابيد . با شکل گيري تاسيسات مدني نويني همچون مدارس ( که در تعقيب نخستين الگوي مدرسه نوين رشديه بود) ، دانشگاهها ، دادگاههاي مدني و تصويب قوانين کيفري وجزايي نوين، سازمان هاي اداري وبروکراسي ، شناسنايي هويت هاي فردي با صدور شناسنامه ها وثبت ازدواج وطلاق بيرون از يد اقتدار سنتي دين و متوليان ديني، نهاد خانواده نيز دستخوش تغييرات اساسي گرديد. بطوريکه وظايفي همچون آموزش، اشتغال ، تربيت ، همسر گزيني، هويت يابي و جامعه پذيري افراد خانواده از زير سيطره پدر خارج وبه ساير نهاد هاي اجتماعي واگذار شد .در اين شرايط به دليل مقاومت متوليان سنت ودين از يکسو وناتواني متوليان نوگرايي در پيشبرد موفق اين فرايند ودرنتيجه فرسايشي شدن اين روند ،يسياري از نهادها وکارکردهاي آن با شرايط پارادوکسيکالي روبرو گرديد که بيشترين ناهنجاري هارا ميتوان در نهاد خانواده رديابي کرد .

  1. الگوي ازدواج بعنوان خاستگاه اصلي تشکيل خانواده دستخوش تغييرات مهمي شده است .اولين تغيير مربوط به الگوي همسر گزيني است. امروزه ميان ارزشهاي والدين وفرزندان براي انتخاب همسر تفاوت وگاه تضاد هاي آشتي ناپذيري بروز کرده است .بطوريکه جوانان ديگر تن به ازدواج هاي فاميلي نمي دهند واز درون همسري يا ازدواج با خويشاوندان وعشيره مشترک سرباز ميزنند . متغيير سن نيز اشکال متفاوتي بخود گرفته است .از طرفي جوانان در سنين جواني (از نظر روانشناختي تا 24) به ازدواج روي نمي آورندومتوسط سن ازدواج به حدود 27 سال رسيده است واز طرف ديگر با افرادي ازدواج مي کنند که کمترين فاصله سني را با او دارند .عامل سن وفزوني سن شوهر نسبت به زن در ساختار سنتي مبين ومقوم اطاعت پذيري زنان واستحکام نسبي خانواده بوده است . علاوه بر اين هويت فردي نيز در انتخاب همسر نقش تعيين کننده اي بدست آورده است چنانکه همسر گزيني به اقتداي هويت خانوادگي افراد صورت نمي گيرد .عواملي نظير تحصيل، شغل، ثروت ودارايي، زيبايي وقابليتهاي فردي نسبت به عواملي چون آبروي خانوادگي، اسم ورسم ، تبار ومنزلت اجتماعي، تدين واخلاق ديني وسنتي از اهميت بيشتري برخوردار گرديده است . امروزه بخصوص در اجتماعات نيمه سنتي- مدرن وشهرهاي بزرگ، موضوع تعيين مهريه وچگونگي احقاق حقوق زن درصورت جدايي از شوهر از مهمترين مراحل فرايند همسر گزيني بشمار ميرود .شکل افراطي ومرض گونه اين فاکتور چنان است که همچون الگوي کليدي اقتصاد سياسي نظام سرمايه داري " پول- کالا- پول " زن همچنان بعنوان کالا در معادله" جهيزيه- دختر- مهريه " قرار گرفته وسنجيده ميشود.

  2. همسرگزيني سنتي با همه محدوديت هايش، در ساختار بسته مناسبات دختروپسر داراي کارکردي بود که درشکل نيمه مدرن آن ، فاقداين کارکرد شده وبه دليل عدم شناخت کافي ولازم دختر وپسر از يکديگر از يکسو واهميت عوامل اقتصادي در سنجش وگزينش همسر از سوي ديگر نرخ طلاق وگسيختگي پيمان ازدواج بطورروزافزونيزياد شده است . شناخت سطحي وبسنده کردن بسياري از الگوهاي ازدواج به زيبايي، پول وامکانات رفاهي همسر وهمچنين نبود امکان همنشيني هنجارمند وفارغ از انگها وتهمت هاي اجتماعي در ايجاد رابطه آشنايي ومراوده آزاد ميان دختروپسر به صورتي آشکار وقانونمند به دليل مقاومت ساختارهاي ديني وسنتي در اين نوع از مناسبات انساني، منجر به تشکيل خانواده هايي مي گردد که تنها تضمين پايداري آن گاه مهريه سنگين و ترس از عواقب اجتماعي واقتصادي براي زن ويا فرزندان حاصل طلاق ميباشد .

  3. همسرگزيني از عروسي تا گور با شکل نمادين لباس سفيد عروسي در شروع وتن پوش سفيد مرگ در پايان که بازمانده از ساختار کهنه وسنتي خانواده ايراني است ، با مذموم شمردن واحتراز فراگير از طلاق، چنان به انسداد وبن بست هاي خانواده اي به عنوان يک سيستم باز منجر شده است که ديگر کمتر خانواده اي در ايران امروز ميتوان يافت که درمعرض نابساماني، تشتت وستيز وستيزه جويي نباشد .شواهد مربوط به نرخ بالاي طلاق در بين مهاجران ايراني در ساير کشورها که زمينه هاي امنيت اقتصادي واجتماعي زنان را قراهم مي آورند، گوياي اين مهم است که درصورتيکه امنيت اقتصادي واجتماعي زنان متاهل افزايش يابد، ميل به جدايي در بين زنان وحتي مردان متاهل نيزبيشتر ميشود .

  4. ناهمساني هاي ببار آمده در ميان زن وشوهر در ساختار سنتي، راه بديلي نيز پيش بيني کرده بود تادر صورت وقوع هر اشکالي در کارآمدي زن در خانواده براي حفظ منزلت وتقدس آن بجاي طلاق ، همزمان با حفظ خانواده نخست ، باازدواج مجدد مرد وبه اصطلاح آوردن "هوو" کارکردهاي خانواده قبلي زمينه تحقق مي يافت . در اينجا اصل حفظ کيان وتقدس خانواده است که مجري آن مردان بوده اند. اين الگوي جايگزين باوجوديکه ديگر امکان بروز ندارد وبه دلايل اقتصادي وفرهنگي بسياري از مردان توان بهره گيري از آن را ندارند، در عين حال زمينه ذهني وعيني حل بحرانهاي دامنگير وچاره ناپذير خانواده هاي امروزين را نيز بدست نياورده وبه دليل اينکه هنوز به لحاظ فرهنگي، اقتصادي واجتماعي امکان طلاق براي همه خانواده هاي بحران زده وجود ندارد، امروزه خانواده ايراني با مسايل عديده اي روبرو است .

4.1. تقاضاي روسپيگران در ميان مردان متاهل رو به تزايد استوحداکثر مجازات اين کار براي آنان انگ هاي اجتماعي نه چندان پر رنگ ولعابي است که بسياري آنرا تجورز هم ميکنند!

4.2. برخي از زنان ناراضي از شوهرانشان به اشکال مختلف به تامين نيازهاي جنسي خود روي آورده واغلب به دليل حکم سنگين مجازات آن بصورت سنگسار،به شکل پنهاني چنين مي کنند .

4.3. فضاي نامساعد تعامل وارتباط انساني وعاطفي ضعيف ميان اين قسم ازهمسران، منجر به گسيخته شدن اهرم نظارتي خانواده ووالدين بر فرزندان شده وبسياري از پديده ها وآسيب هاي اجتماعي از قبيل  فرارازخانواده، افت تحصيلي، کارکودکان، استعمال دخانيات در سنين نوجواني، افسردگي هاي مزمن مادران ونوجوانان وجوانان اين دست از خانواده هاو.. محصول عدم تناسب  کارکردهاي نوين مورد نياز جامعه در ساختارهاي سنتي خانواده ايراني است .

   5. خانواده امروزين ايران ديگر به الگوهاي نسل پيش از خود وفادار نبوده وفرايند جامعه پذيري راعمدتا درميان همسالان خود، رسانه هاي نويني چون ماهواره ، اينترنت والگوهاي زيست جوان امروزي در گستره جهاني جستجو کرده وبي تدبير مسوولان امور آموزشي وتربيتي با نگاه گذشته گرا، با نگاهي به آينده بدنبال فروپاشي ساختارهاي کهن اجتماعي، فرهنگي،فکري وسياسي هستند .    

  بي سبب نيست که امروزه ميتوان چنين ادعا کرد که نهاد خانواده ديگر نمي تواند کارکرد پاسداري از ساختارهاي کهنه را ايفا کرده وياريگر وفاداري براي متوليان دين وسنت باشد . از همين روست که بسياري از صاحبنظران امور اجتماعي نيز که درصد د توجيه وحفظ ساختارهاي سنتي هستند  به دنبال احياي ساختار کهن وکارکردهاي مالوف خانواده بوده وخانواده امروزين جامعه ايران را " مقدس" نمي شمارند . والبته به همين دليل نيز بايد اذعان کرد که "خانواده مقدس" مورد نظر متوليان دين وسنت در ايران در کوران گذار از سنت به مدرنيزم به يکي از بحراني ترين نهاد هاي اجتماعي مبدل شده است .! 

  از اينرو به نظر ميرسد تاتشکيل يک دولت مدرن با دو خصيصه مهم دولت رفاه وسکولار براي تضمين مناسبات آزادانه پسران ودختران وتامين حقوق انساني برابر فارغ ازارزشگذاري هاي ديني وسنتي ازيکسووتضمين امنيت فردي؛ اجتماعي واقتصادي با ايجاد نظام تامين اجتماعي فراگير ازسوي ديگر خانواده مقدس ايراني درصدر مهمترين چالشهاي سنت گرايان ونو گرايان کشور قرار گيرد .

خانواده ايراني،

 

               خانواده مقدس!؟

                                                                                   

    خانواده سنتي:از ضرورت تا تقدس!

 به روايت تاريخ اجتماعي انسان نهاد خانواده اولين نهاد اجتماعي است که برخي از جامعه شناسان ريشه پيدايش آن را همزمان با ظهورمالکيت فردي مي دانند (مورگان ومارکس) .درجامعه ايران نيز ازديربازنهاد خانواده اولين ومهمترين بستراجتماعي شدن فرد و فراگيري آموزه ها ، ارزشها و هنجارهاي اجتماعي بوده  وهست . اين ساختار بازمانده از سده هاي گذشته همواره داراي کارکردهاي بسياري بوده که منجربه قوام ودوام آن درايران نيز گرديده وبه آن سيماو کارکردي " مقدس " داده است . بطوريکه مي توان اززواياي مختلفي به اين کارکردها پرداخت .

   1. ازديدگاه سياسي ،نهاد خانواده مهمترين ابزار نگهداشت وتوسعه ساختار پاتريمونياليزم يا سلطه موروثي سلطان در جامعه و حفظ دولت مطلقه مردسالار و پدرسالارانه است . بطوريکه "ولي" کوچک درسطح خانواده (پدر) داراي همان اقتدار بي حد وحصري است  که" ولي" کبير درسطح جامعه با عناويني همچون والي ده يا شهر، سلطان و ولي فقيه داراست . ازاينرو خانواده براي نه تنها مردان مسلط برزنان ، بلکه براي مردان سياسي ود يني مسلط بر جامعه نيز داراي تقد س وارزش ويژه اي است که بدون آن ضمانتي بر پايداري ساختارهاي پيش گفته وجود نخواهد داشت . اطاعت وتسليم پذيري ، ترس وتقليد ازرهبران سياسي وديني وتبعيت وفرمانپرستي کورکورانه از صاحبان حوزه قدرت وسياست از گذشته تا کنون همواره آويز گردن ودستاويز بردگي مردم بوده است .بن مايه اين زور آشکاروپنهان چنان با سياست يگانه شده است که در ادبيات ايراني سياسيت به معناي تنبيه وادب کردن مردمان نااهل تعبير شده است .

 

http://daneshnameh.roshd.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 9:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس