تحقیق درباره زندگی نامه رهي معيــري
تحقیق دربارهزندگی نامه رهي معيــري
محمد حسن معيري، متخلص به « رهي » فرزند محمد حسن خان مؤيد خلوت در دهم ارديبهشت ماه 1288 هجري شمسي در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمد حسن خان چندگاهي قبل از تولد رهي رخت به سراي ديگر كشيده بود.
تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در تهران به پايان برد، آنگاه به استخدام دولت درآمد و در مشاغلي چند انجام وظيفه كرد و از سال 1322 به رياست كل انتشارات و تبليغات وزارت پيشه و هنر منصوب گرديد.
رهي از اوان كودكي به شعر و موسيقي و نقاشي علاقه و دلبستگي فراوان داشت و در اين سه هنر بهرهاي به سزا يافت. هفدهسال بيش نداشت كه اولين رباعي خود را سرود:
كـــاش امــشبم آن شمع طرب ميآمد وين روز مفارقت به شب ميآمد
آن لب كه چو جان ماست دور از لب ماست اي كـــاش كـه جان ما به لب ميآمد
در آغاز شاعري، در انجمن ادبي حكيم نظامي كه به رياست مرحوم وحيد دستگردي تشكيل ميشد شركت جست و از اعضاي مؤثر و فعال آن بود و نيز در انجمن ادبي فرهنگستان از اعضاي مؤسس و برجستة آن به شمار ميرفت. وي همچنين در انجمن ملي موسيقي ايران عضويت داشت. اشعارش در بيشتر روزنامهها و مجلات ادبي نشر يافت و آثار سياسي، فكاهي و انتقادي او با نامهاي مستعار « شاه پريون »، « زاغچه» «حقگو»، « گوشهگير» در روزنامة «باباشمل» و مجلة « تهران مصور» چاپ ميشد.
رهي علاوه بر شاعري، در ساختن تصنيف نيز مهارت كامل داشت. ترانههاي خزان عشق، نواي ني، به كنارم بنشين، آتشين لاله، كاروان و ديگر ترانههاي او مشهور و زبانزد خاص و عام گرديد. و هنوز هم خاطرة آن آهنگها و ترانههاي شورانگيز و طربافزا در يادها مانده است.
رهي در سالهاي آخر عمر در برنامة گلهاي رنگارنگ راديو، در انتخاب شعر با داود پيرنيا همكاري داشت و پس از او نيز تا پايان زندگي آن برنامه را سرپرستي ميكرد.
رهي در طول حيات خود سفرهايي به خارج از ايران داشت كه از آن جمله است: سفر به تركيه در سال 1336، سفر به اتحاد جماهير شوروي در سال 1337 براي شركت در جشن انقلاب اكتبر، سفر به ايتاليا و فرانسه در سال 1338 و دو بار سفر به افغانستان، يك بار در سال 1341 براي شركت در مراسم يادبود نهصدمين سال درگذشت خواجه عبدالله انصاري و ديگر در سال 1345. عزيمت به انگلستان در سال 1346 براي عمل جراحي، آخرين سفر رهي معيري بود.
رهي معيري كه تا آخر عمر مجرد زيست، در چهارم آبان سال 1347 پس از رنجي طولاني و جانكاه از بيماري سرطان بدرود زندگاني گفت و در مقبرة ظهيرالاسلام شميران مدفون گرديد.
رهي بدون ترديد يكي از چند چهرة ممتاز غزلسراي معاصر است. سخن او تحت تأثير شاعران چون سعدي، حافظ، مولوي، صائب و گاه مسعود سعد و نظامي است. اما دلبستگي و توجه او بيشتر به زبان سعدي است. اين عشق و شيفتگي به سعدي، سخنش را از رنگ و بوي شيوة استاد برخوردار كرده است به گونهاي كه همان سادگي و رواني و طراوت غزلهاي سعدي را از بيشتر غزلهاي او ميتوان دريافت.
« اگر بخواهيم با موازين كهن ـ كه چندان اعتباري هم ندارد ـ سبك شعر رهي را تعيين كنيم، بايد او را در مرزي ميان شيوة اصفهاني و عراقي قرار دهيم، زيرا بسياري از خصوصيات هر يك از اين دو سبك را در شعر او ميبينيم، بيآنكه بتوانيم او را به طور مسلم منتسب به يكي از اين دو شيوه بشماريم.
گاه گاه، تخيلات دقيق و انديشههاي لطيف او شعر صائب و كليم و حزين و ديگر شاعران شيوة اصفهاني را به ياد ميآورد و در همان لحظه زبان شسته و يكدست او از شاعري به شيوة عراقي سخن ميگويد.
رنگ عاشقانة غزل رهي، با اين زبان شسته و مضامين لطيف تقريباً عامل اصلي اهميت كار اوست، زيرا جمع ميان اين سه عنصر اصلي شعر ـ آن هم غزل ـ از كارهاي دشوار است»
اشكم ولي به پاي عزيزان چكيدهام |
خارم، ولي به ساية گل آرميدهام |
تحقیق رایگان از سایت علمی پژوهشی اسمان
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 مهر 1393 ساعت: 19:18 منتشر شده است
برچسب ها : تحقیق درباره زندگی نامه رهي معيــري,اثار رهی معیری,