ناسزای سزاوار، بررسی سبكی و نمادشناسی داستان «دشنام» اثر نادر ابراهیمی

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

ناسزای سزاوار، بررسی سبكی و نمادشناسی داستان «دشنام» اثر نادر ابراهیمی؛ مريم شريف نسب

بازديد: 205

ناسزای سزاوار، بررسی سبكی و نمادشناسی داستان «دشنام» اثر نادر ابراهیمی؛ مريم شريف نسب




 


 

درباره نادر ابراهیمی:
نادر ابراهیمی (متولد 1315 شمسی) از نویسندگان پُركار معاصر است. او در زمینه‌های مختلف مانند قصه كوتاه، رمان، نقد، فیلمنامه، قصه برای كودكان و ... فعالیت داشته است. تعدادی از آثار او عبارتند از:
ابوالمشاغل، اجازه هست آقای برشت (دو قصه نمایشی)، افسانه باران، انسان جنایت و احتمال، بار دیگر شهری كه دوست می‌داشتم، پاسخ ناپذیر، تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران (صوفیانه‌ها و عارفانه‌ها)، تضادهای درونی (مجموعه داستان)، تكثیر تأثرانگیز پدربزرگ (رمان)، آتش بدون دود (رمان)، خانه‌ای برای شب، در سرزمین كوچك من، صدای صحرا (فیلمنامه‌ای بر اساس قصه‌های صحرا)، لوازم نویسندگی، مردی در تبعید ابدی (بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی)، مصابا و رؤیای گاجرات، آرش در قلمرو تردید، مكانهای عمومی، هزارپای سیاه و قصه‌های صحرا، ... 

نادر ابراهیمی– از نویسندگان پُركار و نامدار معاصر ایران– اگرچه رمانهای خوب و زیبا در كارنامه هنری خود دارد، به زعم نگارنده، در نگارش داستانهای كوتاه شاخص و صاحب نظر است.
ابراهیمی در داستانهای استعاری‌اش به بیان دیدگاههای سیاسی- اجتماعی خود می‌پردازد و پیام خود را بر زبان نمادها می‌نهد: شیری كه در نقش شاه می‌نشیند، سنجابی كه نقش مبارزِ سیاسی را بازی می‌كند، كلاغی كه بر مسندِ «خبرچین ساواك» تكیه می‌زند و...
اگر قصه‌های كوتاه ابراهیمی را سبك‌شناسی ساختاری كنیم، به نتیجه جالبی دست خواهیم یافت: او در داستانهای سمبلیك كوتاه خود، هیچ سبك مشخصی ندارد! چرا كه بسامد هیچ مختصه‌ای– به طور خاص– در قصه‌های او بیش از سایر ویژگیها نیست. او سعی می‌كند هر قصه بر اساس زمینه فكری خاص خود نوشته، فضابندی و ترسیم شود. با این روش، هیچ دو داستان او به لحاظ واژگان، تركیبات و اصطلاحات، جمله‌بندیها و سایر اركان تشكیل‌دهنده زبان یكسان نیستند. در عوض به لحاظ دیدگاه، اندیشه، نوع باورها و اعتقادات، قصه‌های سمبلیك او (تقریباً همه) در یك امتدادند و خط مشی فكری او را– در آن سالها– نشان می‌دهند. او خود معتقد است:
«نثر با موضوع می‌آید. هر موضوعی نثر خود را خود انتخاب می‌كند و كلی‌تر اینكه هر موضوع، در هر زمینه نوع نمود خود را برمی‌گزیند. اما نویسنده باید كه در چنته‌اش همان‌قدر كه موضوع متفاوت دارد، نوع بیان متفاوت داشته باشد. یعنی اگر نداشت، متوقف است و هم عامل ایجاد توقف. در اینجاست كه او خود را موظف می‌بیند نثر را لباس بپندارد و موضوع را تن. این است كه ناگزیر جامه‌های متحدالشكلی می‌دوزد و همه موضوعات خود را در همان جامه‌های همیشگی می‌پوشاند. اینكه ما تصور می‌كنیم نویسنده را باید از طریق نثر و نوع بیانش بشناسیم، اشتباه است. اینكه می‌بینیم نویسنده‌ای یك نوع نثر برای خود ساخته و آن را چون جامی به دست گرفته تا تمامی مفاهیم جهان را مظروف آن ظرف كند، دلیل ضعف است، دلیل نداشتن قدرت تصور، جامد بودن، عدم رشد و نبود حركت و عدم تسلط واقعی بر زبان...»(ك1، ص28و29)
كلیت این سخنان درست است، هر چند كه می‌توان بخشهایی از آن را تعدیل نمود.
در این مقاله، داستان «دشنام»– نخستین تجربه نادر ابراهیمی در زمینه داستان كوتاه– مورد بررسیِ سبكی و نمادشناسی قرار می‌گیرد.

كلید واژه‌ها: داستان كوتاه، فابل، نماد، سبك.

سنجاب را از جنگل بزرگ راندند، چرا كه او دشنام داده بود...

«دشنام» نخستین داستان كوتاه نادر ابراهیمی است:
«دشنام كه نوشتن و بازنوشتن آن بیش از دو سال به درازا كشیده بود و حقیقتاً اعصاب و استخوانهای مرا خرد كرده بود و پوستم را بازنویسی‌های ظاهراً پایان ناپذیرِ آن كنده بود و باز هم مرا آنقدر كه می‌خواستم قانع نكرده بود، قصه‌ای بود كه نشست...»(ك1، ص15)
«دشنام» یك فابل (Fable) است و فابل، شیوه داستان‌پردازی معهود در ایران و شبه قاره است. در این نوع حكایات، جانوران نماینده و ممثل آدمیانند، مانند آدمیان عمل می‌كنند، سخن می‌گویند و در نهایت به شیوه‌ای تمثیلی یك اصل اخلاقی، اجتماعی یا سیاسی را بیان می‌كنند. پند و انتقاد در این حكایتها چنان لطیف، ضمنی و پنهان است كه كسی را نمی‌آزارد و فرمانروایان خودكامه و دستگاه امنیتی را به آزار و شكنجه صاحب قلم برنمی‌انگیزد. ظاهراً رواج داستانهای نمادین، خصوصاً فابلها، با شرایط سیاسی و اختناق و عدم آزادی بیان و اندیشه در ارتباط مستقیم است: هر چه فضا تنگ‌تر و آزادی بیان كمتر باشد، شیوع داستانهای نمادین (Symbolic) بیشتر است.
سمبولیسم، دستگاهی از استعاره‌های پیاپی است. نماد (سمبول) زمینه فعالیت مؤثر خواننده را در متن پدید می‌آورد؛ بدین معنی كه خواننده، بر اساس پیش‌آگاهیهای فرهنگی- ذهنی خود، از میان طیف مُشَبَّه‌های نزدیك به هم دست به گزینش می‌زند. به همین دلیل میزان و كیفیت درك طبقات مختلف مردم از نمادها كاملاً متفاوت است و از آنجا كه نماد (بر خلاف استعاره) در معنای واقعی خود نیز قابل درك و دریافت است، نوشته‌های نمادین بهترین ساخت برای پنهان كردن معانی ثانوی– و اغلب ممنوع– خود هستند.(نگ. ك5، ص530 به بعد)
«در آن روزگار همه جوانان اهل قصه و شعر، می‌دانستند كه شیر قصه كوچك دشنام، «شاه» است، كه البته بود، و همین هم شاید بیش از هر چیز قصه دشنام را تثبیت كرد و همین هم چه بسا باعث شد كه من ساده‌ترین و كوبیده‌ترین راه را برای قصه‌نویسی خود برگزینم: قصه‌های جانوری یا قصه‌هایی كه در آنها جانوران و اشیا به جای انسانها می‌نشینند، وظایف آنها را برعهده می‌گیرند، عواطف و احساسات آنها را بروز می‌دهند و در نهایت، عقده‌های دل آنها را خالی می‌كنند؛ آنقدر نرم و ساده و كودكانه كه حتی سانسورچیان را به شك نمی‌اندازد،...»(ك1، ص16)

«شیر»، سلطان جنگل و ضد قهرمان داستان، سنجاب كوچكی را می‌دَرَد «شاید به آن جهت كه حوصله‌اش سخت سر رفته بود!» برادرِ كوچكِ سنجابِ دریده شده، از روی درخت با اندوهِ تمام، از شیر می‌پرسد: «ای جوانمرد! به نظر تو كمی تلخ نبود؟» و شیر– كه واضح است زبان رعایای خود را نمی‌داند و آن را درك نمی‌كند– می‌پرسد: چه می‌گوید؟ و زبانگردان جنگل می‌گوید: «دشنام می‌دهد!!»
باید باور كنیم برای تألیف این قصه كوتاه دو سال وقت صرف شده است. انتخاب دقیق و حساب‌شده تك‌تك كلمات، این نكته را ثابت می‌كند. به راستی به كاربردن واژه «زبانگردان» به جای «مترجم»، گزینشی كاملاً هوشمندانه است. شارل بالی (پایه گذارسبك‌شناسی توصیفی) معتقد بود هیچ دو واحد فكریِ هم‌مضمون، دقیقاً مانند یكدیگر نیستند؛ زیرا به لحاظ بار عاطفی كه برای مخاطب ایجاد می‌كنند با هم متفاوتند.(نگ. ك6، ص118تا120)
مترجم عین گفته‌ها را ترجمه می‌كند، اما زبانگردان، گفته‌ها را عوض می‌كند؛ آن را به زیان گوینده تغییر می‌دهد؛ زبانگردان نسبت به مترجم دارای بار عاطفی منفی است.
انتخاب سنجاب نیز به عنوان قهرمان داستان، دقیق و حساب شده است. قهرمان این قصه (مثلاً) یك پرنده نیست؛ زیرا پرندگان ساكن آسمانند نه زمین، اهل خاك نیستند و از این رو دردِ اهل خاك را نمی‌دانند. از دیگر سو، قهرمان داستان یكی از جانوران كاملاً زمینی (مثلاً خرگوش) هم نیست؛ چرا كه آنها فقط اهل خاكند؛ بیش از حد زمینی‌اند؛ چهره‌ای ساده‌لوح و مظلوم‌نما دارند. اما سنجاب، نه آنقدر خاكی است كه نمایی احمقانه و دیدی كم‌وسعت داشته باشد و نه آنقدر آسمانی است كه از خاك بریده باشد. سنجاب روی درخت زندگی می‌كند و از بالا جنگل را می‌بیند. از همین رو، او قادر است دورترها را هم ببیند. سنجاب، دوراندیش جنگل است و البته كمی خوش‌بین!
او از جنگل رانده می‌شود، در حالی‌كه با خود می‌اندیشد:
«دنیا پر از همه چیز است و بی شك جنگل در میان آنها چیزی است. مرا جنگلهای دیگر و درختان سیب وحشی دیگری خانه خواهد شد.» (ص63)
و آنگاه كه به جنگل تازه‌ای می‌رسد، به مرزبانان می‌گوید:
« یك خانه نو جنگل شما را آبادتر خواهد كرد.» (ص63)
گویی سنجاب نمی‌داند– یا نمی‌خواهد بپذیرد– كه شیر اصلاً جنگل آبادان نمی‌خواهد! سنجاب از روی اعتماد به نفس می‌پندارد كه حضور كوچكش زینتی به جامه سبز جنگل تازه خواهد بود. اما مرزبانان به او می‌گویند:
«این هنوز همان جنگل بزرگ است؛ چه، جنگلهای عالم همه به هم گره خورده‌اند و شاخه‌های باریك تاكهای وحشی، فرسنگها راه را به هم زنجیر كرده اند.» (ص64)
«گره خوردن شاخه‌های تاك» تصویری از نشو و نمای ظلم است كه دامن كریه خود را هر روز بیشتر می‌گسترد. واژه «زنجیر كردن‌» تأكیدی بر همین موضوع است: همه جنگلهای جهان با هم مرتبطند. همه از یك نظر شبیه به هم هستند و آن، این است كه بر همه آنها «شیر» حاكم است. پس گویی در دنیا فقط یك جنگل وجود دارد و سنجاب از آن رانده شده است!
سنجاب نمی‌هراسد و می‌اندیشد:
«دنیا پر از همه چیز است و بی‌شك بیشه كوچكی كه از چار سوی باز باشد، در میان آنها چیزی است.» (ص64)
«بیشه كوچكی كه از چارسوی باز باشد» سرزمینی است مستقل. جایی كه از هیچ جانب به هیچكس و هیچ جا وابسته نباشد. جایی كه مردمانش خود می‌اندیشند و آن‌گونه كه مایلند زندگی می‌كنند؛ و سرانجام، وقتی بیشه بازی را می‌یابد و با سنجابهایی به رنگ دیگر برخورد می‌كند، با جملاتی شعارگونه، آنها را به یاری می‌طلبد:
«آه عزیزان من!... باور كنید تنهایی سنجاب بی‌خیالی چون مرا نیز از پای درآورده است. اگر بخواهید سرسختی سنجابها را فراموش كنم، برایتان هفت بار كه نخستین پرتو نور از آسمان بتابد، هفت روز كه شب شود و هفت بار كه فانوس آسمان را بیاویزند، گریه خواهم كرد. مرا قبول كنید و برایم در میان خود جایی باز كنید، جای بسیار كوچكی...» (ص65)
«اگر بخواهید سرسختی سنجابها را فراموش كنم...» شاید پیشنهادی برای تغییر نوع عملكرد (نه اهداف) باشد: تغییر روش به شرط حمایت شدن از جانب گروههای دیگر. ترس از تنها ماندن، سنجاب كوچك را به این فكر وامی‌دارد كه می‌شود از راههای مختلف به هدف واحدی دست یافت. از این‌رو، غرور را كناری می‌نهد و دست دوستی به سمت گروههای دیگر دراز می‌كند. سخنان این بخش بسیار شاعرانه، شعارگونه و اغراق شده می‌نمایند. او با اعتماد به نفس كامل می‌پندارد:
«من بیشه شما را آبادتر خواهم كرد!»
و آنگاه كه در چشمان سردشان نشانی از آشنایی نمی‌یابد، با خود می‌اندیشد:
«دروغ است؛ بی‌شك دروغ است كه سنجابها همه فرزندان یكدیگر بوده اند!»
گروه سنجابهای غریبه شاید نماد آنهاست كه با پشت سر گذاشتن پیشینه‌ای سخت و دردناك، به آرامشی نسبی دست یافته‌اند و به هر قیمتی سعی در حفظ كردن آن دارند:
«نویسندگان بیشه ما در كتابهایشان نوشته‌اند كه چنین آرامشی را بسیار گران خریده‌ایم...» (ص66)
و به این ترتیب مبارز كوچك از بیشه نیز رانده می‌شود. اندوهی یأس‌آلود وجودش را فرا می‌گیرد و اگر نگوییم به هدفش، به راهی كه برای رسیدن به آن در پیش گرفته شك می‌كند:
«حالا دیگر عدل و ظلم برایم یكسان شده است. شاید آن جمله را اشتباه آموخته‌ام. كاش می‌توانستم بازگردم و از مادرم بپرسم چه كسی گفته است كه دنیا از آنِ كسانی است كه می‌جویند و می‌یابند؟...» (ص66)
در فضای غم‌آلوده داستان، كلمات به نفوذ و القای هر چه بیشتر فضا به ذهن خواننده كمك شایان می‌كنند. چقدر واژه «گور» در بافت سنگین و حزن‌انگیز متن خوش نشسته است:
«زمان را به گور می‌كشید و پیش می‌رفت...»
و آنگاه كه به صحرا می‌رسد و با فریاد، یاری می‌طلبد، باد قاصدكی را به دامن صحرا می‌اندازد تا در گوش بوته خارها نجوا كند كه هرگز او را پناه ندهند، وگرنه شیر بیش از همیشه خشمناك خواهد شد.
بوته خارها درهم می‌پیچند و حصاری گزنده پدید می‌آورند. سنجابِ خسته، اندوهگین می‌گوید:
«وای بر دنیــای شما كه برای من جایی ندارد؛ برای چــون من خُردی كه از جنگــلی بزرگ رانــــــــده شده‌ام...» (ص67)
و این همان دنیایی است كه مبارز كوچك در ابتدای راه معتقد بود: «پر از همه چیز است» و بی شك برای او جای كوچكی خواهد داشت!
سنجاب كوچك ناامیدانه برای یافتن پناهگاهی در جاده به راه می‌افتد. دهقانی او را می‌بیند و به سایر دهقانان می‌گوید كه «موشهای بزرگ» به مزارع حمله كرده‌اند! و آنها را تحریك می‌كند تله و تور پهن كنند.
دهقانها همان افراد مرفهی هستند كه برای حفظ این رفاه، از آزردن دیگران ابایی ندارند؛ همان افرادی كه بی‌توجه دقیق به مسائل اطراف، خودپسندانه همه چیز را تحقیر می‌كنند (دهقان، سنجاب را «موش» می‌نامد)؛ افرادی كه در پوسته‌ای دفاعی و محافظه‌كارانه فرورفته، هر رهگذری– ولو بی‌آزار– را دشمن می‌پندارند.
سنجاب در راهی كه پیش گرفته است، گروههای دیگری را نیز می‌بیند: ماهیها، زنبورها، مورچه‌ها... همه اندكی با او سخن می‌گویند، سرگرم می‌شوند و سپس خسته و دلزده او را رها می‌كنند و تنها می‌گذارند. آنها شاید نماد همان دسته‌های سطحی و بی‌آرمانی باشند كه مهمترین آرمانشان حفظ شرایطی است كه سالیان سال و نسلهای نسل به آن خو گرفته‌اند، گروههایی كه هیچ تصوری از «تغییر» در ذهن ندارند.
... و سرانجام، در یك روز غمبار– مثل هر روز دیگر– وقتی كه «چیزی نمانده بود سنجاب اندیشمند شود»، همچنان‌كه متفكر و بریده از دنیای اطراف در جاده «بی‌هدف و سرگردان» به پیش می‌رفت، چرخ زنگ‌زده یك گاری راه خود را از روی جسم كوچك او باز می‌كند، بی‌خیال می‌گذرد و پرونده مبارزه او را برای همیشه می‌بندد.
گویی این سرنوشت محتوم همه آن مبارزان كوچكی است كه به تنهایی با «شیر»– سلطان مطلق و ستمگر جنگل– مخالفت كرده‌اند: بسیاری از آنها سرانجام در زیر چرخهای فشار حكومت جان سپردند. هرچند این گاری فرسوده بود؛ هرچند سرنگون شدن سرنوشت محتوم آن بود؛ هر چند سورچی محكوم به مرگ بود؛ پیش از رفتن خود بسیاری از مبارزان را له كرد...
«دشنام، بهترین داستان كتاب "خانه‌ای برای شب" پرگو نیست. محور اصلی داستان را ادامه می‌دهد و مضمونی اجتماعی را با ایجاز و بدون فلسفه‌بافی بیان می‌كند. این داستان، استعداد ابراهیمی را در فابل نویسی نشان می‌دهد.» (ك 8 ، ص241)

فهرست منابع:
1. ابراهیمی، نادر؛ مجموعه اول قصه‌های كوتاه؛ تهران: امیركبیر، 1369.
2. ـــــــــــــ؛ مجموعه دوم قصه‌های كوتاه؛ تهران: امیركبیر،1369.
3. چدویك، چارلز؛ سمبولیسم؛ ترجمه مهدی سحابی؛ تهران: مركز،1375.
4. رید، یان؛ داستان كوتاه؛ ترجمه فرزانه طاهری؛ تهران: نشر مركز، 1376.
5. سید حسینی، رضا؛ مكتبهای ادبی (جلد2)؛ تهران: نگاه، چ10، 1376.
6. شمیسا، سیروس؛ كلیات سبك‌شناسی؛ تهران: فردوس، چ2، 1373.
7. ــــــــــــــ؛ انواع ادبی؛ تهران: فردوس، چ8، 1380.
8. عابدینی، حسن؛ صد سال داستان‌نویسی در ایران (جلد اول: 1253 تا 1342)؛ تهران: تندر، 1366.
9. میرصادقی، جمال؛ عناصر داستان؛ تهران: شفا، چ2، 1367.

منبع: مجله دانش، فصلنامه مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، ش75-74، 1382.


 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 21 فروردین 1395 ساعت: 9:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس