تعريف قاطعيت
تعريف قاطعيت
جرأت ورزي، يك شيوهي ارتباطي خاص است كه مي توان آن را آموخت و به كار بست. مهارت جرأت ورزي فرد را قادر مي سازد تا افكار، احساسات و ارزش هاي خود را دربارهي يك موقعيت به طور آزادانه و مستقيم و با احترام به احساسات و ارزش هاي اشخاص ديگر بيان كند. اين مهارت بر حقوق فرد، ضمن توجه به حقوق ديگران، تأكيد دارد. بنابراين جرأت ورزي در موقعيت هايي كه فرد تحت فشار است، مهارت مهمتر مي باشد. تعاريف متعددي از جرأت مندي ارائه شده است. در اين جا به چند مورد اشاره مي كنيم:
·“ابراز عقايد، احساسات و افكار خود به طور مناسب، مستقيم، صادقانه و بدون بي احترامي به حقوق ديگران”.
·“تشخيص منافع خود و عمل براساس آن و مطالبهي حق خود، بدون تعرض به حقوق ديگران”.
همانطور كه مشاهده مي كنيد، در تمامي اين تعاريف بر رعايت و احترام به حقوق ديگران تأكيد شده است.
عناصر قاطعيت
جرأتمندي شامل هفت پاسخ است:
1- ابراز عقيدهي خود.
2- تقاضاي تغيير رفتارهاي نامطلوب ديگران.
3- رد درخواست ها و تقاضاهاي غيرمنطقي ديگران.
4- ابراز احساسات مثبت و منفي خود.
5- آغاز و ادامهي تعاملات اجتماعي.
6- پذيرش كاستي هاي خود.
7- ابراز جملات متعارف در هنگام رويارويي يا جدا شدن از ديگران.
براي كسب مهارتت جرأتمندي، لازم است فلسفهي اين نوع رفتار را بدانيد. جرأتمندي به عنوان يك شيوهي ارتباط بر چند اصل استوار است:
1- شناخت حقوق خود.
2- برابري انسان ها.
3- برخورداري از حقوق يكسان.
فلسفهي زيربنايي آموزش جرأتمندي بر اين فرض منطقي استوار است كه همهي انسان ها برابر هستند. هيچ كس نسبت به ديگري برتري ندارد. بنابراين ما از حقوق انساني يكساني برخورداريم. هدف جرأتمندي، دفاع از حقوق خود بدون تعرض به حقوق ديگران است. آگاهي از اين حقوق اساسي، خود گام مهمي براي شروع آموزش جرأتمندي محسوب مي شود. براي اين كه فرد بتواند رفتار جرأتمندانه از خود نشان دهد، ابتدا ضروري است حقوق اساسي خود و نحوهي احقاق آن را بشناسد.
حقوق اساسي ما
همهي ما به عنوان انسان، از يك سري حقوق اساسي برخوردار هستيم. ولي در كنار اين حقوق مسؤوليت هايي داريم. بنابراين لازم است در دفاع از حق خودمان به مسؤوليت هاي خود نيز توجه نماييم. مهم ترين حقوق و مسؤوليت هاي افراد در روابط بين فردي در اين جدول خلاصه شده است.
حقوق و مسؤوليت هاي شما
حقوق شما |
مسؤوليت هاي شما |
1-حق داريد براي خودتان تصميم گيري كنيد. 2-شما حق داريد به شيوهي محترمانه با شما رفتار شود. 3-شما حق داريد درخواست نامعقول ديگران را بدون احساس گناه رد كنيد. 4-شما حق داريد اشتباه كنيد. 5-شما حق داريد نظرتان را تغيير دهيد. 6-شما حق داريد براي بررسي درخواست ديگران، زمان صرف كنيد. 7-شما حق داريد تقاضاي منطقي از ديگران داشته باشيد. 8-شما حق داريد ديدگاه شخصي خودتان را داشته باشيد. 9-شما حق داريد سرنوشت خودتان را تعيين كنيد. 10- شما حق داريد احساسات خود را بيان كنيد. |
1-به ديگران اجازه دهيد در مورد زندگيشان تصميم بگيرند. 2-با ديگران رفتار محترمانه داشته باشيد.
3-به ديگران اجازه دهيد تا به طور جرأتمندانه و مؤدبانه درخواست نامعقول شما را رد كنند. 4-مطمئن شويد كه اشتباه شما به ديگران صدمهاي نمي رساند و مسؤوليت اشتباه خود را بپذيريد. 5-به ديگران اجازه دهيد تا نظر و عقيدهي خود را عوض كنند. 6-اقدام منطقي بكنيد. 7-تقاضاي خود را به ديگران تحميل نكنيد. 8-به نظر ديگران احترام بگذاريد. 9-به ديگران اجازه دهيد تا سرنوشت خود را كنترل كنند. 10- به احساسات ديگران توجه نشان دهيد. |
مديران با نگرش “من خوب نيستم- تو خوب هستي”
1-نگرش و رفتار انفعالي دارند.
2- اعتماد به نفس دارند.
3- خود را با ديگران مقايسه ميكنند و به طرز منفي بر كمبودهاي خود تاكيد ميكنند.
4- تائيد طلب هستند حتي اگر درباره آنها نظرهاي منفي داده شود.
5- سلطه پذيرند.
6- بهترين هدف براي تحقير شدن هستند.
7- اين نوع نگرش در نخستين سال هاي زندگي صورت ميگيرد.
ادراكي كه يك مدير يا كارمند منفعل از خود دارد اين است كه احتمالاً متوجه فقدان اعتماد به نفس خود شده است و در نتيجه از پذيرش مسئوليت و از اظهارنظر و برقراري روابط اجتماعي خودداري ميكند. تحت فشار توقعات بي شمار ديگران جرأت “نه” گفتن را ندارد و تسليم محض خواست و نظر ديگران ميشود.
راه حل اينست كه انسان به اين باور برسد كه در قبال خود مسئول است.
مديران داراي نگرش: “من خوب نيستم- تو خوب نيستي”
1-اين افراد نگرش و رفتار بازيگرانه دارند.
2-نسبت به خود و ديگران مملو از احساس منفي هستند.
3-افسرده و بي انگيزه هستند.
4-معمولاً با آنها پيرامون تصميمات مهم مشورت نشده است.
5-معمولاً به موقع به آنها ترفيع داده نشده است.
6-از خدمات طولاني و كارهاي مفيد آنها به اندازه كافي قدرداني نشده است.
برداشتي كه مديران با نگرش “من خوب نيستم- تو خوب نيستي” از خود دارند اينست كه:
1-نسبت به خود اعتماد ندارند.
2-نسبت به ديگران اعتماد ندارند و به ديگران مظنون هستند.
3-فكر ميكنند ديگران بدخواه آنها هستند و آنها هم بدخواه ديگران هستند.
مديران با نگرش “من خوب هستم- تو خوب نيستي”
- اين مديران يا كارمندان اغلب رفتار پرخاشگرانه دارند.
- نزد ديگران احترام نخواهند داشت.
- با امر و نهي افراطي به ديگران كارها را انجام مي دهند.
- به ديگران هيچ احترامي نمي گذارند.
برداشتي كه مديران و كارمند پرخاشگرانه از خود دارند:
1-با پرخاشگري، عدم اعتماد خود را پنهان ميكنند.
2-موضع تدافعي دارند.
3-دائماً از جانب ديگران احساس تهديد ميكنند.
4-دست كم گرفتن ديگران و برتر دانستن خود.
به اين مديران بايد گفت:
احساس غروري كه به بهاي شكستن غرور ديگران ارضا شود عمر پايداري نخواهد داشت.
مديران با نگرش: “من خوب هستم- تو خوب هستي”
1-اين افراد از قضاوت صحيح برخوردارند.
2-اين افراد همدلي صحيح دارند.
3-اين افراد اعتماد به نفس كافي دارند و از افكار مثبت برخوردارند.
4-در چهره آنان اطمينان و اعتماد وجود دارد.
5-قامت راسخ و قوي دارند.
6-لحن آرام، نرم ولي محكم دارند.
7-حمايتگر هستند.
8-از عزت نفس بالايي برخوردارند.
9-واقعاً احساس ميكنند با ديگران برابرند.
شناخت خود نخستين گام در داشتن رفتار قاطعانه
كليد اصلي تغيير رفتار پرخاشگرانه به رفتار قاطعانه: تغيير باورهاي منفي در مورد خود است.
سبك هاي ارتباطي
براي درك كامل مفهوم جرأتمندي ابتدا بايد بين آن و ساير سبك هاي ارتباطي تمايز قايل شويم. روان شناسان شيوه هاي ارتباطي انسان ها را به سه نوع طبقه بندي مي كنند: سبك ارتباطي منفعلانه، سبك ارتباطي جرأت مندانه و سبك ارتباطي پرخاشگرانه. همهي ما در موقعيت هاي مختلف به درجات متفاوتي رفتارهاي منفعلانه؟ پرخاشگرانه و جرأتمندانه نشان مي دهيم. مشكل زماني ايجاد مي شود كه ما به يك سبك رفتاري خاص كه غيرموثر و مشكل آفرين است، بچسبيم. براي ايجاد تمايز بين سه سبك، ارتباطي در اين قسمت ويژگي هاي آن ها را مورد بررسي قرار مي دهيم.
سبك هاي ارتباطي منفعلانه
انفعال يعني اهميت ندادن به نيازها و خواسته هاي خود و پذيرفتن خواسته هاي ديگران است، حتي اگر اين خواسته ها به ضرر فرد باشد. ويژگي هاي اساسي افراد منفعل عبارتند از:
·به حقوق فردي خود بي توجه هستند.
·احساسات، افكار و عقايد خود را بيان نمي كنند.
·به ديگران اجازه مي دهند به حريم خصوصي آنان تجاوز نمايند.
·به ديگران اجازه مي دهند به راحتي حقوق و احساسات او را ناديده گرفته و زير پا بگذارند.
·به ظاهر افرادي متواضع، صبور، از خود گذشته و مهربان قلمداد مي شوند، اما در باطن از اين كه توسط ديگران مورد سوء استفاده قرار مي گيرند و حقوق شان پايمال مي شود، ناراحت هستند.
·احساس درماندگي، ناتواني و بازداري مي كنند.
·قادر به پذيرش مسؤوليت نيستند.
·مضطرب و نگران هستند.
·نيازها و خواسته هاي ديگران را بر خواسته هاي خود اولويت مي دهند.
·به ديگران اجازه مي دهند براي آنان تصميم بگيرند.
·اعتماد به نفس ندارند.
پيام ارتباطي
اين افراد با رفتارهاي خود اين پيام را به ديگران منتقل مي كنند. “من خوب نيستم، شما خوب هستيد.” اين افراد خود را دست كم مي گيرند. نيازها، احساسات و افكار خود را بي اهميت مي دانند. از طرف ديگر، ديگران را افرادي مهم و محبوب به حساب مي آورند.
هدف
هدف اصلي افراد منفعل راضي نگه داشتن ديگران به هر قيمت ممكن و اجتناب از كشمكش است. اين افراد براي جلب رضايت و تأييد ديگران به هر كاري تن مي دهند و خود را به رنج مي اندازند.
يكي از دلايل رفتار منفعلانه، عدم آگاهي افراد از حقوق فردي خودشان است. هم چنين آنها فكر مي كنند براي اين كه مؤدب و مفيد باشند، لازم است تسليم خواسته هاي ديگران شوند. برخي از اين افراد بيان افكار خود و اتكا به نفس را ناشايست و نشانهي بي ادبي مي دانند. اين افراد مي ترسند اگر ابراز وجود كنند، ممكن است ديگران آنها را دوست نداشته باشند.
خصوصيات كلامي و غيركلامي افراد منفعل
·سرگرداني: كارها را بدون مطرح كردن پيشنهاد خاص رها مي كنند.
·از اين شاخ به آن شاخ پريدن: در بيان منظور خود ناتوان هستند و مرتب موضوع را عوض مي كنند.
·صداي آرام و لرزان: تن صداي شان آرام و لرزان است و خيلي آهسته، توام به پوزش طلبي بدون دليل حرف مي زنند.
·من و من كردن: در بيان احساسات و افكار خود صريح نيستند.
·اجتناب از تماس چشمي: در هنگام صحبت كردن با ديگران به فرد مقابل نگاه نمي كنند.
·وضعيت بدني نامناسب: قامت خميده، حالت بدني حاكي از خودكمبيني، شانه هاي افتاده، سربه زير.
·وقتي ديگران درخواستي از آنان مي كنند، با اين نوع جملات پاسخ مي دهند: “هرطور صلاح مي داني”، “برايم فرقي نمي كنه”، “هر چي شما بگوييد”.
نتايج رفتار منفعلانه
فرد منفعل به خاطر از خودگذشتگي هايش مورد تعريف و تمجيد قرار مي گيرد و در صورت شكست، چون تصميم گيرنده نبوده، خود را مقصر نخواهد دانست و ديگران از او حمايت خواهند كرد. غالباً ديگران تقاضاهاي غيرمنطقي خود را به افراد منفعل تحميل مي كنند. ساير پيامدهاي منفي رفتار منفعلانه عبارتند از: مشكلات بين فردي، عدم اعتماد به نفس، خودكمبيني، تن دادن به روابط ناخواسته. رفتار منفعلانه باعث مي شود تا ديگران ما را موجود ضعيفي بدانند، موجودي كه به سادگي مي توان او را فريب داد. در نتيجه ما اغلب از زندگي خود ناراضي هستيم و نمي توانيم به اهداف خود برسيم. ديگران نيز كم تر به ما اعتماد خواهند كرد.
سبك ارتباطي پرخاشگرانه
رفتار پرخاشگرانه عبارت است از ايستادگي سرسختانه براي مطالبهي حقوق خود و ابراز عقايد و احساسات به شيوه اي كه معمولاً نامناسب بوده و باعث زير پا گذاشتن حقوق ديگران مي شود. ويژگي هاي مهم اين شيوهي ارتباط عبارتند از:
·خودخواهي.
·بي توجهي به حقوق و خواسته هاي ديگران.
·برتر دانستن خود.
·رنجاندن ديگران براي جلوگيري از رنجش خود.
·برچسب زدن به ديگران.
پيام ارتباطي
پيامي كه افراد پرخاشگر به ديگران منتقل مي كنند، اين است كه آن چيزي كه من فكر مي كنم، احساس مي كنم يا مي خواهم مهم است. چيزي كه براي شما مهم است، براي من اهميتي ندارد. به طور كلي براساس تحليل تبادلي، پيام زيربنايي افراد پرخاشگر اين است: “من خوب هستم، تو خوب نيستي”.
هدف
هدف افراد پرخاشگر، برنده شدن بدون رعايت حقوق ديگران است. هدف ديگر اين افراد امتياز گرفتن از ديگران است. ساير اهداف افراد پرخاشگر عبارتند از: تسلط، برنده شدن، فشار آوردن به شخص ديگر براي تسليم شدن و تنبيه ديگران. اين افراد ديدگاه بدبينانه اي نسبت به انگيزه هاي ديگران دارند و در انتظارند كه ديگران آنان را مورد آزار و اذيت قرار دهند، بنابراين پيش دستي مي كنند. به عبارت ديگر، افراد پرخاشگر براساس اين باور زيربنايي رفتار مي كنند: “من شما را اذيت مي كنم، قبل از اين كه شما فرصت اذيت كردن مرا به دست آوريد”.
خصوصيات كلامي و غيركلامي
·صحبت كردن با صداي بلند و ناهنجار.
·طعنه يا نيش زبان زدن به ديگران.
·نااميد و دلسرد كردن ديگران.
·تهديد ديگران.
·استفادهي فراوان از عبارات ارزش گذارانه (بايد، حتماً، بايستي و …).
·برچسب زدن به ديگران.
·تحقير ديگران.
نتايج رفتار پرخاشگرانه
شايد افراد پرخاشگر در كوتاه مدت با اعمال زور و تهديد به خواسته هاي خود برسند. ولي در دراز مدت پرخاشگري قابل تحمل نيست. مردم، افراد پرخاشگر را اشخاصي ناسازگار، زورگو، سلطه گر و ناخويشتن دار تلقي مي كنند. اگرچه اين افراد با ترساندن ديگران مي توانند حرف خود را به كرسي بنشانند، اما باعث مي شوند تا ديگران از آنها بيزار و گريزان شوند. به اين ترتيب دامنهي روابط اجتماعي افراد پرخاشگر محدود شده و از لحاظ اجتماعي تنها و منزوي مي شوند. از طرف ديگر پرخاشگري خشم متقابل ديگران برميانگيزد. گاهي اين پرخاشگري كلامي به پرخاشگري جسمي مبدل مي شود. بنابراين پرخاشگري در درازمدت به دشمن تراشي و اختلال در روابط بين فردي و سلب آرامش فرد منجر مي شود.
گاهي وقت ها تركيبي از انفعال و پرخاشگري در كنار هم ديده مي شود كه سبك ارتباطي پرخاشگري، انفعالي را تشكيل مي دهد. اين افراد كساني هستند كه عواطف ناخوشايندي از قبيل خشم و خصومت تجربه مي كنند، ولي چون قدرت ندارند اين عواطف را بيان كنند، با توسل به شيوه هاي غيرمستقيم و انحرافي خشم خود را خالي مي كنند. اين الگو بدترين سبك ارتباطي است، چون كسي كه آماج خشم اين افراد قرار مي گيرد، نمي داند به خاطر چه تقصيري و توسط چه كسي آماج خشم و پرخاشگري قرار گرفته است.
سبك ارتباطي قاطعانه
جرأتمندي يعني پافشاري بر حقوق خود و بيان مستقيم، صريح و صادقانهي احساسات و افكار خود با احترام به حقوق ديگران مي باشد. ويژگي هاي مهم افراد جرأتمند عبارتند از:
·احترام گذاشتن به حقوق خود و ديگران.
·به رسميت شناختن و اهميت دادن به افكار، عقايد و احساسات خود و ديگران.
·ابراز احساسات و عقايد خود.
·پذيرش مسؤوليت اعمال و تصميم هاي خود.
·اهميت دادن به نيازهاي خود.
·برخورداري از اعتماد به نفس بالا و خود پندارهي مثبت.
·متكي بودن به ديگران، ضمن پاسخ دهي به حمايت هاي ديگران.
·رفتار عمومي حاكي از اعتماد و اطمينان.
پيام ارتباطي
افراد جرأتمند در روابط بين فردي خود اين پيام را به ديگران منتقل مي كنند: “من به شما اجازه نمي دهم از من سوء استفاده كنيد، در ضمن براي شخصيت شما هم احترام قائلم و هرگز از شما بهره كشي نخواهم كرد.” براساس تحليل تبادلي، پيام زيربنايي اين افراد عبارت است از: “براساس تحليل تبادلي، پيام زيربنايي اين افراد عبارت است از: “من خوبم، تو هم خوب هستي. اگر اختلافي پيش آمده من آمادهي مذاكره براي رسيدن به تفاهم هستم.”
هدف رفتار قاطعانه
هدف اين شيوهي ارتباطي، رعايت عدالت براي تمامي طرف هاي رابطه است. ترويج احترام متقابل و جلوگيري از بهره كشي و سوء استفاده، هدف ديگر اين نوع ارتباط است.
خصوصيات كلامي و غيركلامي افراد قاطع
·شنونده و پذيرا هستند.
·تن صداي شان محكم و استوار است.
·تماس چشمي مستقيم، در هنگام صحبت كردن با ديگران به چهرهي آنان نگاه مي كنند.
·بيان افكار و احساسات خود با استفاده از ضمير “من”. (من دوست دارم، من مي خواهم، من دوست ندارم.)
·استفاده از عباراتي كه نشان دهندة همكاري با ديگران است، از قبيل: “من معتقدم”، “من فكر مي كنم”، “من احساس مي كنم”، “نظر شما در اين مورد چيست؟” “چگونه ما مي توانيم اين مسأله را حل كنيم؟”
·عدم استفاده از كلمات مطلق مانند: بايد، حتماً، الزاماً و … .
·داشتن وضعيت بدني راست، متعادل و راحت.
·حتي وقتي كه موافق چيزي نيستند، به طرف مقابل احترام گذاشته و حقوق انساني او را رعايت مي كنند.
·دادن پاسخ خود انگيخته با لحني دوستانه، اما قاطع.
·ذكر مسايل مهم و پرهيز از حاشيه روي افراطي.
نتايج رفتار قاطعانه
افرادي كه جرأتمند هستند، كنترل بيشتري بر زندگي خود دارند و اغلب از روابط شان خشنوداند و به اهداف خود مي رسند. مردم به اين افراد احترام بيش تري ميگذارند، زيرا آن ها را افرادي محكم و استوار مي دانند. افراد جرأتمند از عزت نفس بالايي برخوردار هستند. بيش تر به خواسته هاي خود مي رسند. روابط بين فردي خوبي دارند و در برابر مشكلات رواني، اجتماعي و فشارهاي دوستان و همسالان كم تر آسيب پذير هستند.
با اين حال در برخي موقعيت ها كه افراد براي رفتار جرأتمندانه آمادگي ندارند، جرأت مندي مي تواند مشكلاتي در روابط بين فردي ايجاد كند. از اين رو لازم است شرايط را در نظر بگيريم. جرأت مندي يك انتخاب است. هميشه مي توانيد از خودتان بپرسيد: آيا رفتار جرأت مندانه مناسب است و شما را به نتيجهي دلخواه مي رساند يا خير؟ ولي هيچ تضميني وجود ندارد. عواملي مانند موقعيت، مكان، زمان و ماهيت رابطه بر تصميم شما، براي اين كه به شيوهي جرأت مندانه رفتار كنيد يا خير، تأثير مي گذارند.
به طور كلي اين سه سبك ارتباطي در طول يك پيوستار قرار مي گيرد. رفتار منفعلانه و پرخاشگرانه در انتهاي اين پيوستار و ولي رفتار جرأت مندانه در وسط پيوستار واقع مي شود و معمولاً مناسب ترين پاسخ است. انتخاب هر كدام از اين سبك هاي رفتاري دلايل و نتايج خاصي دارد. در جدول ارائه شده، مهم ترين دلايل و نتايج اين سبك ارتباطي نشان داده مي شود.
نمودار كلي سه سبك ارتباطي
دلايل و نتايج رفتارهاي پرخاشگرانه، قاطعانه و منفعلانه
دلايل رفتار منفعلانه |
نتايج رفتار منفعلانه |
1- ترس از تاييد نشدن. 2- ترس از انتقاد. 3- خارج شدن از ادب و نزاكت. 4- اجتناب از تعارض و كشمكش. 5- بازي دادن ديگران. 6- فقدان مهارت هاي جرأت ورزي. |
1- فقدان اعتماد. 2- احساس خشم، تنفر و ناكامي. 3- از دست دادن كنترل بر روابط بين فردي. 4- رفتار پرخاشگرانه. 5- كاهش احساس ارزشمندي. 6- فقدان يك رويه فردي. |
دلايل قاطعيت |
نتايج قاطعيت |
1- احساس خوب دربارهي خود. 2- احساس خوب دربارهي ديگران. 3- ايجاد احترام متقابل. 4- كاهش صدمه به ديگران. 5- احساس كنترل موقعيت. 6- صادقبودن نسبت به خود و ديگران. |
1- متداول نبودن ابراز احساسات. 2- دريافت برچسب پررو يا خودمختار. 3- به خطر انداختن روابط بين فردي. 4- تقويت روابط. 5- احساس كنترل. 6- احساس مصمم بودن. |
دلايل پرخاشگري افراد |
نتايج پرخاشگري |
1- ترس از شكست. 2- نداشتن اعتماد. 3- موفق بودن پرخاشگري در گذشته. 4- نشان دادن قدرت. 5- تخليهي خشم. 6- دستكاري ديگران. |
1- تعارض در روابط بين فردي. 2- از دست دادن احترام به خود. 3- فقدان احترام به ديگران. 4- افزايش استرس. 5- خشونت احتمالي. 6- دست نيافتن به نتايج. |
فوايد قاطعيت
برخورداري از مهارت جرأتمندي به ما كمك مي كند تا به اهداف زير برسيم:
1-جلوي پايمال شدن حقوق مان را بگيريم.
2-تقاضاهاي نامعقول ديگران را رد كنيم.
3-بتوانيم از ديگران درخواست هاي معقولي كنيم.
4-با مخالفت هاي نامعقول ديگران برخورد درست و مؤثري كنيم.
5-حقوق ديگران را به رسميت بشناسيم.
6-رفتار ديگران را در برابر خودمان تغيير دهيم.
7-از تعارضات پرخاشگرانهي غيرضروري خودداري كنيم.
8-در هر موردي موضع خود را با اعتماد به نفس و آزادانه مطرح كنيم.
9-احتمال رسيدن به خواست هاي خود را افزايش دهيم.
10- دربارهي خودمان احساس بهتري داشته باشيم.
11- بر زندگي خود احساس كنترل بيش تري داشته باشيم.
انواع قاطعيت
روان شناسان رفتار جرأت مندانه را به پنج نوع طبقه بندي مي كنند. در اين قسمت انواع مختلف جرأت مندي را مرور مي كنيم.
1) قاطعيت بنيادي
اين نوع جرأت مندي شامل عمل سادهي ابراز و اصرار بر حقوق، اعتقادات، احساسات يا عقايد شخص است. مثلاً وقتي كسي صحبت ما را قطع مي كند، مي توانيم بگوييم “ببخشيد، دوست داشتم حرفهايم را تمام كنم”.
2) قاطعيت همدلانه
در اين حالت ما با به رسميت شناختن موقعيت يا احساسات طرف مقابل نشان مي دهيم كه متوجه وضعيت او هم هستيم. مثلا در مورد مثال قبلي مي گوييم “مي دانم مايل هستيد نظرتان را مطرح كنيد، اما اي كاش اجازه مي داديد حرف هايم را تمام كنم”.
3) قاطعيت افزايشي
در اين حالت، افراد كار را با كمترين مقدار قاطعيت شروع مي كنند و اگر طرف مقابل بي تفاوت بود، به تدريج بر ميزان قاطعيت خود مي افزايند. براي مثال در مورد مديري كه مي خواهد با اصرار و سماجت حرف خود را به كارمندانش بگويد، مي توان از قاطعيت افزايشي به اين شرح استفاده كند:
“ببين دوبار گفتم نه، حالا ازت مي خواهم اين قدر اصرار نكني.”
4) قاطعيت مواجهه اي
وقتي از اين نوع جرأتمندي استفاده مي كنيم كه اعمال و گفتار طرف مقابل با هم هماهنگ نيست و بايد به او نشان دهيم آن چه مي گويد و آن چه مي كند، با هم فرق دارد. براي مثال “شما گفتيد نامه را سه شنبه تايپ كرديد، اما امروز پنج شنبه است و خبري از تايپ نيست. لطفاً همين الان آن را تايپ كنيد.”
5) قاطعيت با استفاده از ضمير من
در اين نوع جرأت مندي فرد به صراحت، رفتار طرف مقابل، تأثير آن بر زندگي يا احساسات خود و علت تغيير دادن آن رفتار را توضيح مي دهد. مثلاً وقتي كسي صحبت ما را قطع مي كند، به او مي گوييم: “در اين چند دقيقه اين چهارمين باري است كه حرفم را قطع مي كني. مثل اين كه توجهي به حرف هاي من نداري و مي خواهي مرا ناراحت كني. اجازه بده حرفم را تمام كنم.”
گاهي اوقات استفادهي زياد از كلمهي “من” باعث مي شود تا ديگران آن را حمل بر خودخواهي، خودمحوري و بي توجهي ما كنند. به همين دليل استفاده از ضمير جمع “ما” موثرتر از ضمير مفرد “من” خواهد بود.
مهارت هاي كلامي و غيركلامي قاطعانه
رفتار جرأت مندانه شامل مهارت هاي كلامي و غيركلامي است. روان شناسان اظهار مي نمايند كه دو سوم پيام هاي انسان ها در روابط بين فردي از طريق ارتباط غيركلامي منتقل مي شود. بنابراين شناخت مهارت هاي غيركلامي ارتباط و استفادهي مناسب از آن بسيار ضروري است. مهارت هاي غيركلامي شامل حالت هاي چهره، ژست ها، حركات بدني، تن صدا، سرعت و لحن گفتار، تكان دادن سر، تماس چشمي و فاصلهي فضايي است. هدف اين رفتارهاي غيركلامي تسهيل و تكميل پيام هاي كلامي است. رفتار جرأتمندانهي مؤثر مستلزم استفادهي مناسب از مهارت هاي كلامي و غيركلامي است. مهم ترين مهارت هاي كلامي و غيركلامي در جدول زير خلاصه است.
مهارت هاي غيركلامي |
مهارت هاي كلامي |
·سرعت كلام. ·بلندي صدا. ·تن صدا. ·واژگان. ·تماس چشمي. ·حالت چهره. ·وضعيت بدن. ·فاصلهي فيزيكي. |
·مهارت هاي “نه” گفتن. ·مهارت هاي درخواست كردن. ·اظهارنظر كردن. ·بيان احساسات. |
مهارت هاي غيركلامي قاطعانه
1-تماس چشمي مستقيم با فرد برقرار كنيد، ولي به فرد مقابل خيره نشويد.
2-خيلي آرام و استوار حرف بزنيد.
3-با صداي محكم و نسبتاً بلند، بدون فرياد كشيدن و پريشان شدن صحبت كنيد.
4-براي تأكيد روي نكات خاص از ژست هاي مناسب (حركات دست، حالات چهره، وضعيت هاي بدن) استفاده كنيد.
5-حالت چهره تان بايد به صورتي باشد كه بيانگر جدي و راسخ بودن شما و داشتن اعتماد به نفس باشد.
6-بدون بي قراري راحت بايستيد يا بنشينيد.
7-فاصلهي فيزيكي مناسب را رعايت كنيد، نه زياد دور از فرد بنشينيد و نه زياد به فرد نزديك شويد.
8-با كلمات شمرده و واضح و با سرعتي كه بيانگر اعتماد به نفس باشد، حرف بزنيد.
9-روبهروي كسي كه با او حرف مي زنيد، قرار بگيريد.
مهارت نه گفتن (رد درخواست هاي غيرمنطقي ديگران)
همهي ما بارها در موقعيت هايي قرار گرفته ايم كه گفتن كلمهي نه براي مان دشوار بوده است. ناتواني در نه گفتن و ناتواني در رد درخواست هاي غيرمنطقي ديگران، مي تواند در موقعيت هاي مختلف مشكلاتي براي ما ايجاد كند. تحقيقات روان شناسان نشان مي دهد، بسياري از نوجواناني كه دچار مشكلات مختلف، مانند مصرف مواد و فرار از خانه مي شوند، در نه گفتن مشكل دارند. ناتواني در نه گفتن به افراد دلايل متعددي دارد. شايد از نه گفتن احساس گناه كنيد، شايد نگران از دست دادن دوست تان باشيد و شايد هم نه گفتن را نوعي خودخواهي بدانيد. با اين حال لازم است بدانيد كه نه گفتن و رد خواست هاي ديگران حق شما است. به ويژه زماني كه اين درخواست پيامدهاي منفي براي شما در پي داشته باشد. به اين مثال ها توجه كنيد:
·يكي از دوستان تان شما را به منزلش دعوت كرده است. با شناختي كه از ايشان داريد، مي دانيد كه در اين مهماني مواد مصرف مي شود، لذا مايل نيستيد به اين مهماني برويد. چگونه مي توانيد درخواست دوست تان را رد كنيد.
·يكي از آشنايانتان مقداري پول به عنوان قرض از شما مي خواهد. دفعهي قبل كه به ايشان پول قرض داده بوديد، با هزار زحمت توانستيد پول تان را پس بگيريد. چگونه مي توانيد به درخواست اين فرد پاسخ نه بدهيد.
پاسخ نه گفتن شامل سه گام است. به ياد داشته باشيد اين نوع تفكيك گذاري فقط براي تسهيل يادگيري است. در عمل ما به اين شكل مصنوعي رفتار نمي كنيم.
گام 1- تصميم بگيريد.
در اين مرحله بايد تصميم بگيريد كه آيا دادن پاسخ مثبت به درخواست موردنظر به نفع تان است يا خير. به عبارت ديگر پيامدهاي كوتاه مدت و بلندمدت درخواست را بررسي مي كنيد. مثلا رفتن به يك مهماني كه مطمئناً در آن جا مواد مصرف مي شود، به نفع شما است يا خير. يا پاسخ مثبت دادن به پيشنهاد يك دوست براي انجام يك كار نادرست براي شما مناسب است. و يا دادن جزوهي درسي خود به يك فرد ديگر براي شما مفيد است يا خير. پس از تجزيه و تحليل موقعيت و درخواست موردنظر، پاسخ تان را بيان كنيد. مثلاً “نه، نمي توانم ضامن شما بشوم”، ”متأسفم، نمي توانم در مهماني شما شركت كنم”، “نه، نمي توانم اين كار را براي شما بكنم”. بنابراين قدم اول دادن پاسخ نه است.
گام 2- دليل خود را بيان كنيد.
به طرف مقابل علت تصميم، خواسته و احساس تان را بگوييد مثلاً “خودم آن را لازم دارم“، “قبلاً قول آن را به كسي ديگر داده ام”، “متأسفم، برنامهي ديگري دارم”، “متأسفم، نمي توانم كاري برايتان انجام دهم”. بنابراين ابتدا پاسخ نه مي گوييم، بعد دليل خود را به فرد مقابل بيان مي كنيم. زيرا ما حق داريم درخواست هاي غيرمعقول ديگران را رد بكنيم و نيز حق داريم براي رفتارهاي خودمان دليل ارائه نكنيم.
گام 3- به طرف مقابل نشان دهيد كه نظر، خواسته يا احساس او را درك مي كنيد.
همدلي كردن با ديگران و تلاش براي درك احساسات آنها موجب مي شود تا ديگران پاسخ منفي شما را راحت تر بپذيرند. در واقع فرق جرأتمندي و پرخاشگري در اين است كه ما ضمن احترام به خواست ها و احساسات ديگران، عقيده و احساس خود را بيان مي كنيم. مثلاً “البته، مي دانم كه تو واقعاً به آن نياز داري”. “البته وضع تو را درك مي كنم.”
موقعيت هايي كه نه گفتن در آن ها براي شما دشوار است، شناسايي كنيد و به همراه يكي از دوستان خود سه گام بيان شده را تمرين كنيد. به ياد داشته باشيد كه مدتي طول مي كشد تا اين رفتار در شما نهادينه بشود. فقط در اثر تمرين زياد مي توانيد بر اين مهارت تسلط يابيد و بدون احساس گناه پاسخ نه بدهيد.
همهي افراد به سادگي از خواستهي خود دست برنميدارند، از اين رو به شكل ها و شيوه هاي مختلف شما را تحت فشار قرار مي دهند تا با خواستهي آن ها موافقت كنيد. چند نمونه از اين شيوه هاي تأثيرگذاري عبارتند از: “القاي احساس گناه” “تو راضي مي شوي من در اين درس بيفتم”، “اگر من مشروط شدم، مقصر تويي”. تهديد “اگر اين كار را نكني، دوستي مان تمام مي شود” دست انداختن و تحقير “بچه ننهاي”، “دهنت بوي شير مي دهد”، “نترس! مامانت نمي بيند” لازم است اين شيوه ها را بشناسيد و با روش هاي خنثي سازي آن ها آشنا شويد.
روش هاي مختلف نه گفتن
هم چنين در برخي از موقعيت ها، به ويژه در شرايطي كه فشار گروهي وجود دارد، شايد يك بار نه گفتن براي كاهش فشار گروه كافي نباشد. از اين رو لازم است با راه هاي مختلف نه گفتن آشنا شويد. مهم ترين روش هاي نه گفتن در جدول زير خلاصه شده است.
روش |
مثال |
صرفاً گفتن “نه” |
نه يا نه، متشكرم. |
گفتن نه همراه با توضيح |
“نه متشكرم، من سيگار نمي كشم.” |
بهانه آوردن |
“نه متشكرم، من الان عجله دارم، بايد بروم” |
پشت گوش انداختن |
“نه متشكرم، شايد يك وقت ديگر.” |
عوض كردن موضوع |
گفتن “نه” و سپس صحبت راجع به موضوعي ديگر “نه متشكرم، راستي فيلم ديشب را ديدي؟” |
رو كم كني |
تكرار “نه” به شيوه هاي مختلف “نه متشكرم، نه، نه علاقه اي ندارم.” |
دور شدن |
گفتن “نه” و سپس دور شدن. |
بي اعتنايي |
ناديده گرفتن شخص مقابل. |
اجتناب از موقعيت |
اجتناب از هر موقعيتي كه در آن احتمال مي دهيد به كشيدن سيگار ترغيب شويد. |
در مواردي كه فرد بر خواسته هاي خود اصرار مي ورزد، مي توانيد از روش هاي زير استفاده كنيد:
·بيان دوبارهي پاسخ جرأتمندانه به طور روشن و محكم، با استفاده از زبان و وضعيت بدني مناسب.
·تكرار تقاضاي خود به شيوهي آرام، ارائهي يك دليل روشن و پافشاري بر آن.
·نشنيده گرفتن، پرداختن به موضوع ديگر، ترك موقعيت.
·تعريف كردن. نه متشكرم، بهتر است اصرار نكنيد.
·فشار وارونهي بيان خطرات رفتار موردنظر به فرد مقابل.
·شوخي كردن. تو بايد بچه باشي، اين بامزهترين چيزي است كه تا به حال شنيدهام.
مهارت درخواست كردن
همان طور كه در قسمت هاي قبل نيز اشاره شد، يكي ديگر از مهارت هاي جرأتمندي، توانايي در بيان خواسته هاي خود است. درخواست كردن شامل پنج گام است:
گام 1- مشكل يا وضعيتي كه مي خواهيد تغيير كند، به طرف مقابل بگوييد.
در اين مرحله مشكل يا شرايط خاص خود را با فرد در ميان مي گذاريد. مثلاً “من امروز خودكارم را جا گذاشته ام”، “من چند جلسه غيبت داشتم، به همين دليل جزوه هاي چند گلاس را از دست داده ام.”
گام 2- براي رفع مشكل يا تغيير دادن موقعيت، درخواست خود را بيان كنيد.
در اين مرحله پس از آن كه فرد مقابل را در جريان مشكل خود قرار داديد، درخواست خودتان را به طور روشن و بدون پرداختن به مسايل حاشيه اي مطرح مي كنيد.
گام 3- از فرد مقابل بخواهيد احساس خود را دربارهي درخواست شما بيان كند.
“مي خواهم بدانم نظرتان درباره تقاضاي من چيست؟”، “در مورد درخواست من چه احساسي داريد؟”
گام 4- گوش كردن به پاسخ فرد مقابل
گام 5- پذيرش پاسخ و قدرداني:
در صورتي كه فرد با درخوسات شما موافقت كند، ضمن پذيرش پاسخ از وي تشكر كنيد. “از اين كه مي فهمي، ازت سپاسگزارم.”
مدل STOP
گام هاي چهارگانهي رفتار جرأتمندانه |
مثال |
1-بيان رفتار يا عملي كه منجر به تعارض يا ناراحتي شما شده است. 2-به شخص مقابل بگوييد كه آن رفتار چه احساسي در شما ايجاد كرده است. 3-راه حل بديل و مطلوب خود را به شخص مقابل ارائه دهيد. 4-پيامدهاي مثبتي كه در صورت عمل كردن پيشنهاد شما به وجود خواهد آمد، گوشزد كنيد. |
وقتي (من مي بينم، مي شنوم، مي گويم…).
من احساس (خشم، نااميدي، ناراحتي، رنجش و …) مي كنم. در اين موقعيت من ترجيح مي دهم كه … .
اگر اين كار را بكنيد من / ما (مي توانيم، خواهيم توانست …). |
تكنيك هاي ويژهي قاطعيت
1) رد قاطعانهي درخواست هاي غيرمنطقي
اين تكنيك شكل ديگر نه گفتن است. ضمن حفظ حرمت فرد مقابل، پاسخ منفي خود را به شيوهي سازنده اعلام كنيد. رد قاطعانه داراي سه جزء است:
·ارائه بازخورد مثبت: “اي كاش مي توانستم كاري براي شما انجام دهم”.
·بيان دليل يا دلايل: “اما چون تصميم گرفته ام كه ماشينم را به هيچ كس امانت ندهم، بنابراين نمي خواهم در تصميم خود تجديدنظر كنم.”
·اعلام تصميم: “بنابراين در اين مورد متأسفم.”
در اين روش ابتدا علاقه مندي خود را براي كمك به فرد جهت حل مشكل اعلام مي كنيم، سپس با ذكر دليل يا دلايلي جواب منفي مي دهيم. هنگام رد قاطعانه، لحن (فرا كلام) صحبت بايد دوستانه و دليل ذكر شده بايد واضح، روشن و تا حد امكان كوتاه باشد. اگر طرف مقابل درخواست خود را دوباره تكرار كرد، پاسخ قبلي را عيناً و بدون حذف يا اضافه تكرار كنيد و اگر سماجت به خرج داد، از روش صفحهي خط افتاده استفاده كنيد.
2) روش صفحهي خطر افتاده
از اين روش زماني استفاده كنيد كه طرف مقابل شما بيش از حد سماجت نشان مي دهد. در اين روش، قسمت اول روش رد قاطعانه (يعني فيدبك مثبت) را حذف و دو قسمت ديگر را عيناً تكرار كنيد و در صورت تكرار درخواست، فقط قسمت آخر را تكرار كنيد. مثلاً “گفتم كه متأسفم، نمي توانم.” مثل اين كه سوزن صفحهي گرامافون گير كرده باشد.
3) روش خلع سلاح
گاهي طرف مقابل وقتي با جواب رد مواجه مي شود، ممكن است با توسل به شيوه هايي شما را در موضع انفعالي قرار داده و وادار به اعمالي نمايد كه مورد دلخواه شما نيست. مثلاً با برچسب زدن و استفاده از واژه هاي قضاوت كننده، شما را متأثر سازد. “بابا تو ديگه كي هستي، خيلي خودخواهي”، “واقعاً كه بچه اي”، “خيلي غيرمنطقي هستي“ و غيره. در روش خلع سلاح، سلاحي كه با آن به شما حمله شده از دست طرف ميگيريد.
علي: حسن آقا مي شه ماشين تان را امشب به من بدهي؟
حسن: اي كاش مي توانستم كاري براي تو بكنم. اما من ماشين خريده ام هرگاه لازم داشتم آن را در اختيار داشته باشم. بنابراين متأسفم (روش رد قاطعانه).
علي: خيلي خودخواهي!
حسن: “اگر اين عمل خودخواهي باشد، آره من خودخواه ام يا اتفاقاً خودم هم مي دانم گاهي وقت ها خودخواه مي شوم (روش خلع سلاح).
روش خلع سلاح يكي از مؤثرترين شيوه ها براي حل و فصل و كنترل يك رابطهي سوء استفاده گرانه است. رابطهي سوء استفاده گرانه، رابطه اي است كه در آن شخص با استفاده از واژه هاي قضاوت كننده و برچسب زدن به طرف مقابل، حالت عاطفي ناخوشايندي ايجاد مي كند.
4) خود را به خنگي زدن
اين روش، به ويژه در برخورد با انتقاد ديگران كاربرد دارد. در اين تكنيك به جاي انتقاد متقابل، طوري رفتار كنيد كه انگار انتقاد را پذيرفته ايد و يا درستي انتقاد را باور كرده ايد. يعني در ظاهر انتقاد ديگران را مي پذيريم، اما عملاً تغييري در رفتارمان ايجاد نمي كنيم:
مثال:
الف: تو هميشه ناراحت و گرفته اي.
ب: آره شايد اين طور باشه.
الف: نمي توني كمي شادتر باشي؟
ب: به نظرم بتونم.
الف: اگر شادتر باشي، كار كردن با تو راحت تر مي شه.
ب: بله! حق با توست.
روش هاي “روش صفحهي خطرافتاده”، خلع سلاح و خود را به خنگي زدن در موقعيت هايي كه در معرض فريب، عيب جويي يا گستاخي ديگران قرار مي گيريد، مفيد هستند. اين مهارت ها از ما در برابر حملهي غيرمنصفانهي ديگران محافظت مي كنند.
در چه موقعيت هايي رفتار قاطعانه مناسب نيست
جرأتمندي هميشه و در همهي شرايط بهترين پاسخ نيست. در سه موقعيت، عدم جرأتمندي بهتر از جرأتمندي است:
1-وقتي مي بينيم طرف مقابل در مخمصه افتاده است، مثلاً وقتي در رستوران شلوغي هستيد و مي دانيد كه پيش خدمت اين رستوران تازه كار است، مي توانيد بعضي ضعف هاي او را ناديده بگيريد. در اين حالت نبايد جرأتمندانه رفتار كنيد، زيرا او قصد ندارد حق شما را پايمال كند و رفتار جرأتمندانهي شما مي تواند استرس هاي او را بي جهت افزايش دهد.
2-تعامل با شخصي حساس: وقتي جرأتمندي شما موجب گريه يا حملهي شخص به شما مي شود، بهتر است جرأتمندانه رفتار نكنيد. به خصوص اگر اين “اولين و آخرين برخورد” شما باشد.
3-موقعيت هايي كه جرأتمندي احتمال رسيدن به هدف را كاهش مي دهد، مثلاً پس از ارتكاب به تخلفات رانندگي بهتر است در برابر پليس ابراز وجود نكنيم.
نتيجه گيري
جرأتمندي مجموعه اي از مهارت ها است كه هر كسي از راه تمرين مي تواند به آن دست يابد. مهم ترين جنبهي جرأتمندي آن است كه پس از كسب اين مهارت، ناگهان متوجه مي شويد مي توانيد بدون هرگونه احساس گناهي نه بگوييد، خواسته هاي خود را مستقيماً مطرح كنيد و به طور كلي راحت تر با ديگران ارتباط داشته باشيد و از همه مهمتر اين كه اعتماد به نفس شما را به شدت بالا مي برد.
نكات آموزشي
1-بين جرأتورزي و پرخاشگري تفاوت قايل شويد. زيرا هدف پرخاشگري برنده شدن به بهاي زير پا گذاشتن حقوق احساسات ديگران است.
2-هر چند ممكن است در هنگام رفتار جرأتمندانه خشم نيز وجود داشته باشد، ولي به احتمال زياد بهتر كنترل مي شود.
3-جرأتمند بودن يا نبودن يك انتخاب است. شما مجبور نيستيد هميشه جرأتمند باشيد.
4-ابراز احساسات دربارهي موقعيت بسيار مهم است. جرأتمند بودن به معناي برنده بودن در هر موقعيت نيست، بلكه به معناي آن است كه شما مسؤوليت احساسات خود را پذيرفته ايد و حق خود را بيان مي كنيد.
5-هميشه كانال ارتباطي را باز نگه داريد. سعي براي درك اين كه چرا مردم به شيوهي خاص رفتار مي كنند، به ما كمك مي كند تا به شيوهي مؤثرتري به آنان واكنش نشان دهيم.
6-در صورت استفاده از جرأتورزي، احتمال رسيدن به بهترين نتيجه بيشتر است، رابطه كمتر آسيب مي بيند و تعارض بدون احساس گناه و ناراحتي يك طرف رفع ميشود.
با تشكر و سپاس
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 16:28 منتشر شده است