تحقیق درباره نماز و عبادت‌

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره نماز و عبادت‌

بازديد: 349

 

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌

تحقیق درباره نماز و عبادت‌

فـــهرســـت‌ :
بخش‌ اول‌: عبادت‌

ريشه‌هاي‌ عبادت‌

چگونه‌ عبادت‌ كنيم‌

تداوم‌ عبادت‌

تحمل‌ سختيهاي‌ عبادت‌

تسليم‌ بزرگترين‌ فلسفه‌

نيت‌، ملاك‌ ارزش‌

اخلاص‌ در عبادت‌

اهميت‌ نماز جمعه‌

بخش‌ دوم‌: اهميت‌ نماز از ديدگاه‌ قرآن‌

معني‌ لغوي‌ صلاه‌

ترجمه‌ عرفاني‌ از معناي‌ صلاه‌

معناي‌ ولايي‌ نماز

نماز از نظر روايات‌

نماز، سپاس‌ نعمت‌

اهميت‌ نماز و حضور قلب‌

بخش‌ سوم‌: يك‌ تحقيق‌ پزشكي‌ و اجتماعي‌ درباره‌ نماز

نماز اول‌ وقت‌ و كرونوبيولوژي‌

بخش‌ چهارم‌: چند سخن‌ گرانبها از امام‌ خميني‌ (ره‌) درباره‌ نماز

عــــبـادت‌

عبادت‌، به‌ معناي‌ اظهار ذلات‌، عالي‌ترين‌ نوع‌ تذلل‌ و كرنش‌ در برابر خداوند است‌.در اهميت‌ آن‌، همين‌ بس‌ كه‌ آفرينش‌ هستي‌ و بعثت‌ پيامبران‌ براي‌ عبادت‌ است‌.خداوند مي‌فرمايد:"و ما خلقت‌ الجن‌ و الانس‌ الا ليعبدون‌"

هدف‌ آفرينش‌ هستي‌ و جن‌ و انس‌، عبادت‌ خداوند است‌.

كارنامه‌ همه‌ انبيا و رسالت‌ آنان‌ نيز، دعوت‌ مردم‌ به‌ پرستش‌ خداوند بوده‌ است‌.پس‌هدف‌ از خلقت‌ جهان‌ و بعثت‌ پيامبران‌، عبادت‌ خدا بوده‌ است‌، روشن‌ است‌ كه‌ خداي‌متعال‌، نيازي‌ به‌ عبادت‌ ما ندارد و سود عبادت‌، به‌ خود پرستندگان‌ برمي‌گردد.همچنانكه‌ درس‌ خواندن‌ شاگردان‌ به‌ نفع‌ خود آنان‌ است‌ و سودي‌ براي‌ معلم‌ندارد.

ريشه‌هاي‌ عبادت‌

آنچه‌ انسان‌ را به‌ پرستش‌ و بندگي‌ خدا وادار ميكند اموري‌ است‌، ازجمله‌ :

1 - عظمت‌ خدا

انسان‌ وقتي‌ كه‌ خود را در برابر عظمت‌ و جلال‌ خدايي‌ مي‌بيند، ناخودآگاه‌ در برابراو احساس‌ خضوع‌ و فروتني‌ مي‌كند. آن‌ سان‌ كه‌ در برابر يك‌ دانشمند و شخصيت‌مهم‌، انسان‌ خويشتن‌ را كوچك‌ و ناچيز شمرده‌، او را تعظيم‌ و تكريم‌ مي‌كند.

2 - احساس‌ فقر و وابستگي‌

طبيعت‌ انسان‌ چنين‌ است‌ كه‌ وقتي‌ خود را نيازمند و وابسته‌ به‌ كسي‌ ديد، در برابرش‌خضوع‌ مي‌كند.وجود ما بسته‌ به‌ اراده‌ خداست‌ ودر همه‌ چيز، نيازمند به‌ اوييم‌. اين‌احساس‌ عجز و نياز، انسان‌ را به‌ پرستش‌ خدا وا مي‌دارد. خدايي‌ كه‌ در نهايت‌ كمال‌ وبي‌ نيازي‌ است‌. در بعضي‌ احاديث‌ است‌ كه‌ اگر فقر و بيماري‌ و مرگ‌ نبود، هرگز گردن‌بعضي‌ نزد خدا خم‌ نمي‌شد.

3 - توجه‌ به‌ نعمت‌ها

انسان‌، همواره‌ در برابر برخورداري‌ از نعمت‌ها،  زبان‌ ستايش‌ و بندگي‌ دارد.يادآوري‌ نعمت‌هاي‌ بيشمار خداوند، مي‌تواند قوي‌ترين‌ انگيزه‌ براي‌ توجه‌ به‌ خدا وعبادت‌ او باشد. در مناجات‌هاي‌ امامان‌ معصوم‌، معمولا ابتدا نعمتهاي‌ خداوند، حتي‌قبل‌ از تولّد انسان‌، به‌ يادآورده‌ مي‌شود و از اين‌ راه‌، محبت‌ انسان‌ به‌ خدا را زنده‌مي‌سازد آنگاه‌ درخواست‌ نياز از او مي‌كند. خداوند مي‌فرمايد:"فليعبدوا رب‌ هذاالبيت‌، الذي‌ اطعمهم‌ من‌ جوع‌ و آمنهم‌ من‌ خوف‌". مردم‌ پروردگار اين‌ كعبه‌ رابپرستند، او را كه‌ از گرسنگي‌ سيرشان‌ كرد واز ترس‌، ايمانشان‌ نمود. در آيه‌اي‌ ديگراست‌، پروردگارتان‌ را بندگي‌ كنيد، چون‌ شما را آفريد.

 

4 - فطرت‌

پرستش‌، جزئي‌ از وجود و كشش‌ فطري‌ انسان‌ است‌.اين‌ روح‌ پرستش‌، كه‌ در انسان‌فطري‌ است‌، گاهي‌ در مسير صحيح‌ قرار گرفته‌ و انسان‌ به‌ خداپرستي‌ مي‌رسد، گاهي‌انسان‌ در سايه‌ جهل‌ يا انحراف‌ ،به‌ پرستش‌ سنگ‌ وچوب‌ وخورشيد و گاو و پول‌ وماشين‌ و همسر و پرستش‌ طاغوت‌ها كشيده‌ مي‌شود.

انبيا، براي‌ ايجاد حس‌ پرستش‌ نيامده‌اند، بلكه‌ بعثت‌ آنان‌، براي‌ هدايت‌ اين‌ غريزه‌فطري‌ به‌ مسير درست‌ است‌. بيشتر آيات‌ مربوط‌ به‌ عبادت‌ در قرآن‌، دعوت‌ به‌ توحيددر عبادت‌ مي‌كند، نه‌ اصل‌ عبادت‌. زيرا روح‌ عبادت‌ در انسان‌ وجود دارد. مثل‌ ميل‌ به‌غذا كه‌ در هر كودكي‌ هست‌، ولي‌ اگر راهنمايي‌ نشود، به‌ جاي‌ غذا، خاكي‌ مي‌خورد ولذت‌ هم‌ مي‌برد.

اگر رهبري‌ انبيا نباشد، مسير اين‌ غريزه‌ منحرف‌ مي‌شود و به‌ جاي‌ خدا،معبودهاي‌دروغين‌ و پوچ‌ پرستيده‌ مي‌شود. آنگونه‌ كه‌ در نبود حضرت‌ موسي‌ و غيبت‌ چهل‌روزه‌اش‌، مردم‌ با اغواي‌ سامري‌، به‌ پرستش‌ گوساله‌ طلايي‌ سامري‌ روي‌ آوردند.

چگونه‌ عبادت‌ كنيم‌؟

روش‌ عبادت‌ را بايد از قرآن‌ و عترت‌ آموخت‌. آنگونه‌ كه‌ آدرس‌ هر خانه‌ را بايد ازصاحب‌ خانه‌ گرفت‌. آيات‌ قرآن‌ واحاديث‌ معصومين‌، بهترين‌ عبادت‌ را كدام‌ مي‌دانندو چه‌ اوصافي‌ براي‌ آنان‌ مي‌شمارند؟ جواب‌ را بايد از قرآن‌ و عترت‌ دريافت‌. پس‌مروري‌ به‌ كلمات‌ اوليا دين‌ مي‌كنيم‌:

1 - عبادت‌ آگاهانه‌

رسول‌ خدا فرموده‌ است‌: از نماز، آن‌ قسمتي‌ مورد قبول‌ است‌ كه‌ انسان‌ براساس‌تعقل‌ و آگاهي‌ بخواند.

در حديثي‌ ديگر آمده‌:عابدي‌ كه‌ از روي‌ فهم‌ و درك‌ عبادت‌ نكند، همچون‌ الاغ‌آسياب‌ است‌ كه‌ حركت‌ مي‌كند ولي‌ درجا مي‌ زند و پيش‌ نمي‌ رود.

نماز آگاهانه‌ آنست‌ كه‌ انسان‌ بداند چه‌ مي‌كند، چه‌ مي‌گويد، با كه‌ صحبت‌ مي‌كند،حضور قلب‌ و توجه‌ به‌ خدا داشته‌ باشد.

پيامبر فرمود: دو ركعت‌ نماز با توجه‌، از شب‌ زنده‌ داري‌ غافلانه‌ بهتر است‌.

امام‌ صادق‌(ع‌) مي‌فرمايد: هركس‌ دو ركعت‌ نماز بخواند و بداند با كه‌ سخن‌مي‌گويد، گناهانش‌ بخشيده‌ مي‌شود.

2 - عبادت‌ عاشقانه‌

آنگونه‌ كه‌ بيمار، از غذاي‌ لذيذ، لذت‌ نمي‌برد، عبادت‌ كنندگان‌ بي‌ شوق‌ هم‌، لذتي‌از پرستش‌ نمي‌ برند. عبادت‌ بايد همراه‌ محبت‌ و عشق‌ ونشاط‌ و لذت‌ باشد، نه‌ همراه‌كسالت‌ و بيحالي‌ و افسرده‌ دلي‌.

نشاط‌ در عبادت‌، امتيازي‌ است‌ كه‌ انسانهاي‌ شيفته‌ دل‌ از آن‌ برخوردارند. زمينه‌ آن‌را هم‌ بايد با معرفت‌ و توجه‌ بدست‌ آورد. عبادت‌ زوري‌ و تحميلي‌، بي‌ نتيجه‌ است‌.امام‌ صادق‌ (ع‌) فرمود: عبادت‌ را به‌ خودتان‌ تحميل‌ نكنيد.

آنگونه‌ كه‌ براي‌ ديدار يك‌ شخصيت‌ محبوب‌ و بزرگ‌، نشاط‌ و شوق‌ مي‌يابيم‌، براي‌ديدار با خدا و پرستش‌ در آستان‌ او هم‌ بايد قلبي‌ مشتاق‌ و با نشاط‌ بيابيم‌. اوليا دين‌ ومعصومين‌ چنان‌ شيفته‌ لحظه‌ ديدار با خدا بودند و چنان‌ عاشقانه‌ نماز و عبادت‌داشتند كه‌ شگفت‌ آور است‌.

3 - عبادت‌ خالصانه‌

گوهر خلوص‌، به‌ عبادت‌ها ارزش‌ و اعتبار مي‌بخشد و عبادتي‌ كه‌ خالص‌ براي‌ خدانباشد و ريا نفاق‌، شهرت‌طلبي‌ و عوام‌ فريبي‌ باشد، فاقد ارزش‌ است‌ و نزد خداوند هم‌پذيرفته‌ نيست‌.

قرآن‌ مي‌فرمايد:"هر كه‌ به‌ خدا و قيامت‌ ايمان‌ دارد كسي‌ را در عبادت‌، شريك‌ خدانسازد."

چنين‌ كساني‌ از دين‌، دامي‌ براي‌ فريب‌ مردم‌ مي‌سازند. عبادت‌ بي‌ اخلاص‌،همچون‌ جسم‌ بي‌ جان‌ و پيكر بي‌ روح‌ است‌. و به‌ تعبيرقرآن‌، مردم‌ فرمان‌ نيافته‌اند مگرآنكه‌ با ديني‌ خالص‌ خدا را بپرستند.

4 - عبادت‌ خاشعانه‌

خشوع‌، آن‌ توجه‌ قلبي‌ به‌ پروردگار و داشتن‌ حالتي‌ است‌ كه‌ مناسب‌ با عظمت‌خداوند است‌. پرستش‌ خدا بايد همراه‌ با قلبي‌ سرشار از احساس‌ عظمت‌ خدا وكوچكي‌ و نياز در مقابل‌ او باشد. قرآن‌، در وصف‌ مؤمنان‌ رستگار، (خشوع‌ در نماز) رابيان‌ مي‌كند.

اين‌ خشوع‌ قلبي‌، بايد سراسر وجود اهل‌ عبادت‌ را فرا بگيرد. راه‌ بدست‌ آوردن‌ آن‌،اينست‌ كه‌ نمازگزار، چنان‌ عبادت‌ كند كه‌ گويا خدا را مي‌بيند و ذلت‌ و كوچكي‌ خويش‌را در برابر قدرت‌ و عظمت‌ او حس‌ كند. در حديث‌ است‌:" اعبدالله‌ كانك‌ تراه‌" خدارا چنان‌ عبادت‌ كن‌ كه‌ گويا او را مي‌بيني‌.

5 - عبادت‌ مخفيانه‌

انسان‌، مصون‌ از دامهاي‌ شيطان‌ نيست‌ و عبادت‌هاي‌ عابد، چه‌ بسا با عجب‌ و ريا وخودنمايي‌ تباه‌ مي‌شود. راه‌ غلبه‌ بر اين‌ آفت‌، عبادت‌هاي‌ پنهاني‌ است‌. البته‌ اين‌ درمواردي‌ است‌ كه‌ خود اسلام‌، دستور به‌ عبادت‌هاي‌ علني‌  نداده‌ باشد. چرا كه‌ نمازجماعت‌ در مسجد، برتر از نماز فرادي‌ در خانه‌ است‌. عبادت‌ مخفيانه‌ بسياري‌ اوقات‌جلوي‌ ريا و تباه‌ شدن‌ عبادت‌ را مي‌گيرد.

تداوم‌ عبادت‌

رهرو آن‌ نيست‌ كه‌ گه‌ تند و گهي‌ خسته‌ رود

                                           رهرو آنست‌ كه‌ آهسته‌ و پيوسته‌ رود

دوام‌ و پشتكار در هر كاري‌ پسنديده‌ است‌، در عبادت‌ هم‌ چنين‌ است‌.

از نظر اسلام‌، عبادت‌ كوچك‌ و كم‌، ولي‌ پيوسته‌، ارزشمندتر از عمل‌ نيك‌ بزرگ‌ولي‌ بي‌ دوام‌ است‌.

قرآن‌ مي‌گويد:"فاعبده‌ و اصطبر لعبادته‌".خدا را بپرست‌، و در راه‌ عبادت‌ اوصبور و شكيبا باش‌.

سفارش‌ شده‌ كه‌: هر كاري‌ را شروع‌ كرديد، حداقل‌ تا يكسال‌ ادامه‌ دهيد. پس‌ تداوم‌داشتن‌ عبادت‌ و روحيه‌ پرستش‌ در انسان‌، مهم‌ است‌. نه‌ آنكه‌ گاهي‌ تب‌ عبادت‌ و دعا ومسجد انسان‌ را بگيرد،و مدتي‌ هم‌ بكلي‌ اين‌ امور را رها كند و بيگانه‌ با عبادت‌ شود.

تحمل‌ سختي‌هاي‌ عبادت‌

راه‌ خداپرستي‌، دشواري‌هاي‌ هم‌ همراه‌ دارد، چه‌ از سوي‌ طاغوت‌ها كه‌ مانع‌ توجه‌مردم‌ به‌ خدايند، چه‌ از طرف‌ بي‌ دينان‌ كه‌ دينداران‌ را مسخره‌ مي‌كنند، چه‌ از سوي‌شيطان‌ و نفس‌، كه‌ تلاش‌ در جهت‌ بازداشتن‌ انسان‌ از عبادت‌ دارند، و چه‌ از طرف‌ هرعاملي‌ كه‌ مانع‌ تراشي‌ كند.

مگر پيامبر اسلام‌ را هنگام‌ نماز، در كعبه‌، آزار نمي‌دادند؟

مگر مسلمانان‌ مبارز، بخاطر خداپرستي‌، زير شكنجه‌هاي‌ طاغوت‌ جان‌ مي‌دادند؟

مردان‌ خدا در هيچ‌ حال‌ و شرايط‌، دست‌ از خدا و پرستش‌ او و اجراي‌ دين‌ اوبرنمي‌ دارند. راه‌ حق‌ دشواريهايي‌ دارد كه‌ بايد به‌ جان‌ خريد و از هو شدن‌ و دشمني‌ديدن‌ نهراسيد.

تسليم‌، بزرگترين‌ فلسفه‌

بدون‌ شك‌، دستوهاي‌ خدا و احكام‌ شرع‌، داراي‌ فلسفه‌ و دليل‌ است‌، ولي‌ لازم‌نيست‌ در تمام‌ احكام‌ و فرمانهاي‌ الهي‌، در پي‌ يافتن‌ دليل‌ اقتصادي‌، بهداشتي‌ و علمي‌آن‌ باشيم‌. مسلمان‌، بايد در برابر فرمان‌ وحي‌، تسليم‌ باشد و اين‌ روحيه‌ تسليم‌ وپذيرش‌، كمال‌ آدمي‌ است‌ و برخي‌ از دستورها براي‌ آزمودن‌ روح‌ تسليم‌ و بندگي‌است‌.

فرمان‌ خداوند به‌ ابراهيم‌، براي‌ قرباني‌ كردن‌ اسماعيل‌، نمونه‌اي‌ از آنست‌ و نشانه‌كمال‌ بندگي‌ است‌.

آنگونه‌ كه‌ هميشه‌ در راه‌ رفتن‌، مقصود ما رسيدن‌ به‌ جايي‌ نيست‌، گاهي‌ خود (راه‌رفتن‌) هدف‌ است‌، مثل‌ راهپيمايي‌ يا پياده‌ روي‌ براي‌ ورزش‌ يا دويدن‌ در مسابقه‌، كه‌هدف‌، خود دويدن‌ است‌ نه‌ رسيدن‌ به‌ جايي‌.

در دستورهاي‌ عبادي‌ و احكام‌ الهي‌ هم‌، گاهي‌ هدف‌، تسليم‌ و پذيرش‌ دستور وتمرين‌ براي‌ جلب‌ رضايت‌ معبود و اطلاعت‌ و محض‌ از آفريدگار است‌. هدف‌عبادات‌، پرورش‌ روح‌ انسان‌ است‌، آنگونه‌ كه‌ حركات‌ ورزشي‌ براي‌ تربيت‌ جسم‌ است‌.

گاهي‌ كسي‌ علاقه‌ دارد خدمتگزاري‌ كسي‌ را بكند. بدون‌ آنكه‌ چشمداشت‌ مالي‌ وهدف‌ اقتصادي‌ داشته‌ باشد. خود خدمت‌ به‌ آن‌ شخصيت‌ والا، برايش‌ هدف‌ وارزشمند است‌، و نه‌ حتي‌ كتب‌ دانش‌ يا كسب‌ وجهه‌ و رسيدن‌ به‌ موقعت‌ اجتماعي‌.

بسيارند كساني‌ كه‌ از نشستن‌ در كنار يك‌ شخصيت‌ يا داشتن‌ عكسي‌ با او، خوشحال‌مي‌شوند، هر چند نفعي‌ برايشان‌ نداشته‌ باشد. خود اين‌ نزديكي‌ برايشان‌ محبوب‌است‌. وقتي‌ براي‌ انسان‌ها در اين‌ دنيا، اينگونه‌ امور، گرانبهاست‌، بندگي‌ خداو درمحضر الهي‌ بودن‌ مايه‌ افتخار نيست‌؟

 

نيت‌، ملاك‌ ارزش‌

عنصري‌ كه‌ به‌ عمل‌ يك‌ انسان‌، بها مي‌دهد، نيت‌ و انگيزه‌ و هدف‌ اوست‌. از همين‌رو، در آيات‌ قرآن‌، كلمه‌(في‌ سبيل‌ الله‌) فراوان‌ به‌ كار رفته‌(70 بار) و اين‌ هشداري‌است‌ كه‌ انسانها مواظب‌ اعمال‌ و نيات‌ خود باشند كه‌ در راه‌ خدا باشد،نه‌ براي‌ غيرخدا يا انگيزه‌هاي‌ نفساني‌.مانند جاده‌ خطرناكي‌ كه‌ تابلوهاي‌ هشدار دهنده‌ فراواني‌درآن‌ نصب‌ مي‌كنند، بندگي‌ خدا هم‌ راهي‌ است‌ كه‌ لغرشگاههاي‌ فراواني‌ دارد و اينهمه‌تأكيد، هشدار براي‌ دوري‌ از انحراف‌هاست‌. بخصوص‌ در عبادت‌، كه‌ بدون‌"قصدقربت‌" و نيت‌ خدايي‌، كمترين‌ ارزشي‌ ندارد.

نيت‌، ركن‌ عبادت‌ است‌. مقدس‌ترين‌ كارها بخاطر نيت‌ بد، فاسد مي‌شود وساده‌ترين‌ كارها، با نيت‌ خوب‌، ارزشي‌ بسيار پيدا مي‌كند. نيت‌ خدايي‌، عامل‌ جذب‌الطاف‌ الهي‌ است‌. هر كه‌ در راه‌ خدا تلاش‌ كند، خداوند هم‌ راههاي‌ خودش‌ را به‌ اومي‌نماياند.

نيت‌، شرط‌ قبولي‌ عمل‌ است‌. امام‌ صادق‌(ع‌) از قول‌ خداي‌ متعال‌ نقل‌ مي‌كند:"لم‌اقبل‌ الا ما كان‌ خالصاً لي‌" جز آنچه‌ را خالص‌ براي‌ من‌ باشد، نمي‌پذيرم‌.

نيت‌، كار اندك‌ را بزرگ‌ مي‌كند.امام‌ صادق‌ (ع‌) فرمود: هر كس‌، كار اندك‌ خود رابخاطر خدا انجام‌ دهد، خداوند آنرا بيش‌ از آنچه‌ خواسته‌، در چشم‌ ديگران‌ جلوه‌مي‌دهد.و هر كس‌ از كار بسيار خود، هدف‌ غير خدايي‌ داشته‌ باشد و بجاي‌ جلب‌رضاي‌ خدا به‌ فكر جلب‌ توجه‌ مردم‌ باشد، خداوند كار زياد او را در نظر مردم‌، كم‌جلوه‌ مي‌دهد.

آري‌ عزت‌ و ذلت‌ بدست‌ خداست‌، و اوست‌ كه‌ دلها را بسوي‌ كسي‌ متحول‌مي‌سازد، پس‌ بايد براي‌ او كار كرد، تا خودش‌ كارها را درست‌ كند.

حضرت‌ ابراهيم‌، بخاطر خدا، همسر و فرزند خود را در بيابانهاي‌ داغ‌ مكه‌مي‌گذارد، آنگاه‌ از خداوند مي‌خواهد كه‌ دلهاي‌ مردم‌ را بسوي‌ آنها متمايل‌ و شيفته‌گرداند.و قرآن‌ هم‌ مي‌گويد: آنانكه‌ ايمان‌ به‌ خدا آورند و كارهاي‌ شايسته‌ انجام‌ دهند،خداوند برايشان‌ محبوبيت‌ ايجاد مي‌كند.

و اين‌ يكي‌ از پاداشهاي‌ دنيوي‌ خداوند است‌. البته‌ محبوبيت‌ خداداد، غير ازشهرت‌هاي‌ زرد گذر و كاذب‌ در ميان‌ مردم‌ است‌. چه‌ بسا افرادي‌ مشهود، پس‌ ازمرگشان‌ فراموش‌ مي‌شوند، و گمناماني‌ همچنان‌ در عمق‌ جان‌ مردم‌ جاو مكان‌ دارند.

پس‌ محبوبيت‌ را هم‌ بايد از خداوند خواست‌ كه‌ او مقلب‌ القلوب‌ است‌ و دلهاي‌مردم‌ در دست‌ اوست‌. اگر كسي‌ براي‌ خدا كار كند، خداوند هم‌ جبران‌ خلوص‌ او را به‌بهترين‌ وجه‌ انجام‌ مي‌دهد.انسان‌ بايد دربان‌ دل‌ باشد و در حريم‌ و حرم‌ دل‌، جز خدا راراه‌ ندهد. امام‌ صادق‌(ع‌) فرمود:"القلب‌ حرم‌ الله‌ و لا تسكنوا حرم‌ الله‌ غيرالله‌"دل‌، حرم‌ الهي‌ است‌، جز خدا را در آن‌ وارد نسازيد.

 

اخلاص‌ در عبادت‌

همه‌ عبادت‌ها بايد به‌ قصد قربت‌ انجام‌ گيرد و اگر گوشه‌اي‌ از آن‌ براي‌ غير خداباشد باطل‌ است‌. مثلاً اگر در نماز يكي‌ از واجبات‌، براي‌ غير خدا باشد، نماز باطل‌است‌.

اگر يكي‌ از مستحبات‌ هم‌ ريايي‌ انجام‌ گيرد، يا زمان‌ عبادت‌ و مكان‌ آن‌ براي‌ غيرخدا باشد، نماز باطل‌ است‌. حتي‌ اگر در زمستان‌، كنار بخاري‌ بايستد كه‌ هم‌ گرم‌ شود وهم‌ نماز بخواند، باز عبادتش‌ باطل‌ است‌. خداوند، عملي‌ را مي‌پذيرد كه‌ از جهت‌شرايط‌ زماني‌ و مكاني‌ و كيفيت‌ و خصوصياتش‌، همه‌ خالص‌ باشد و براي‌ او شريكي‌قرار داده‌ نشود. در احاديث‌ است‌ كه‌ اگر رزمنده‌اي‌ در جبهه‌، بخاطر تعصب‌  يا بدست‌آوردن‌ غنائم‌ جنگي‌ يا اظهار قدرت‌ و شجاعت‌ و امثال‌ اينها بجنگد، ارزش‌ ندارد.

داشتن‌ اخلاص‌ و دوري‌ از ريا، به‌ قدري‌ حساس‌ و مشكل‌ است‌ كه‌ در حديث‌ ازامام‌ عسكري‌ مي‌خوانيم‌: ورود شرك‌ در كارهاي‌ انسان‌ از حركت‌ مورچه‌ در شب‌تاريك‌، روي‌ سنگ‌ سياه‌ سخت‌، بي‌ نمودتر است‌.

علي‌ (ع‌) در باره‌ اخلاص‌، سخنان‌ بسياري‌ دارد كه‌ به‌ چند نمونه‌ اكتفامي‌شود:"نيت‌ خالص‌، نهايت‌ مطلوب‌ و هدف‌ نهايي‌ است‌. اخلاص‌، رستگاري‌ است‌.ايمان‌، خالص‌ ساختن‌ كار است‌. اخلاص‌ بلندترين‌ جايگاه‌ ايمان‌ است‌ و...." احاديث‌ديگر، كه‌ هم‌ نشان‌ دهنده‌ جايگاه‌ والاي‌ اخلاص‌ و نيت‌ خالص‌ در ارزشگذاري‌ اعمال‌و بهره‌ دهي‌ كارها در دنيا و آخرت‌ است‌.

 

اهميت‌ نماز جماعت‌

غير از آثار فردي‌ و اجتماعي‌ نماز جماعت‌ پاداشهاي‌ عظيمي‌ براي‌ آن‌ بيان‌ شده‌ كه‌در اينجا به‌ بعضي‌ از روايات‌، اشاره‌ مي‌شود.

از رسول‌ خدا نقل‌ شده‌ كه‌: نماز كسي‌ كه‌ صداي‌ اذان‌ را بشنود و بي‌ دليل‌ در نمازجماعت‌ مسلمانان‌ شركت‌ نكند، ارزشي‌ ندارد.و در جايي‌ ديگر تحقير نماز جماعت‌،به‌ منزله‌ تحقير خداوند بشمار آمده‌ است‌.

شركت‌ دائم‌ در نماز جماعت‌، انسان‌ را از منافق‌ شدن‌ بيمه‌ مي‌كند. و براي‌ هرگامي‌كه‌ به‌ سوي‌ نماز جماعت‌ و مسجد برداشته‌ شود، ثواب‌ و حسنه‌ در نظر گرفته‌ شده‌است‌.

همين‌ كه‌ كسي‌ براي‌ شركت‌ در نماز جماعت‌ از منزل‌ خارج‌ مي‌شود، يا در مسجد،در انتظار نماز جماعت‌ بسر مي‌برد پاداش‌ كسي‌ را دارد كه‌ در آن‌ مدت‌، به‌ نماز مشغول‌بوده‌ است‌.

تعداد حاضران‌ در نماز جماعت‌، هر چه‌ بيشتر باشد، پاداش‌ آن‌ بيشتر است‌. اين‌كلام‌ رسول‌ خداست‌ كه‌ فرمود:"ما كثر فهو احب‌ الي‌ الله‌"

حديث‌ جالبي‌ در بيان‌ فضيلت‌ نماز جماعت‌ است‌ كه‌ قسمتي‌ از آن‌ در رساله‌هاي‌علميه‌ هم‌ ذكر شده‌ است‌. ترجمه‌ تمام‌ حديث‌ چنين‌ است‌:

اگر اقتدا كننده‌ 1 نفر باشد، پاداش‌ 150 نماز داده‌ مي‌شود.

اگر اقتدا كننده‌ 2 نفر باشد، پاداش‌ 600 نماز داده‌ مي‌شود.

اگر اقتدا كننده‌ 3 نفر باشد، پاداش‌ 1200 نماز داده‌ مي‌شود.

اگر اقتدا كننده‌ 4 نفر باشد، پاداش‌ 2400 نماز داده‌ مي‌شود.

اگر اقتدا كننده‌ 5 نفر باشد، پاداش‌ 4800 نماز داده‌ مي‌شود.

اگر اقتدا كننده‌ 6 نفر باشد، پاداش‌ 9600 نماز داده‌ مي‌شود.

اگر اقتدا كننده‌ 7 نفر باشد، پاداش‌ 19200 نماز داده‌ مي‌شود.

اگر اقتدا كننده‌ 8 نفر باشد، پاداش‌ 36400 نماز داده‌ مي‌شود.

اگر اقتدا كنندگان‌ و امامجماعت‌ به‌ 10 نفر رسيدند، پاداش‌ 72800 نماز دارد.

ولي‌، همين‌ كه‌ عدد افراد از 10 نفر گذشت‌، حساب‌ آن‌ را جز خدا نمي‌داند.

در حديث‌ ديگر است‌: هر كه‌ نماز جماعت‌ را دوست‌ بدارد، خدا و فرشتگان‌ او رادوست‌ مي‌دارند.

در زمان‌ پيامبر هر گاه‌ افراد نماز جماعت‌ كم‌ مي‌شدند، آن‌ حضرت‌ به‌ جستجو وتفقد از افراد مي‌پرداخت‌ و مي‌فرمود: شركت‌ در نماز صبح‌ و عشا، بر منافقان‌ از هرچيز سنگين‌تر است‌.

قرآن‌ نيز، از اوصاف‌ منافقان‌، بي‌ حالي‌ و كسالت‌ هنگام‌ نماز را بيان‌ كرده‌ است‌. چراكه‌ سحرخيزي‌ و حضور در جماعت‌ مسلمين‌، آن‌ هم‌ از راه‌هاي‌ دور و در گرما و سرما،نشانه‌ صداقت‌ در ايمان‌ و عشق‌ نمازگزار است‌.

حضور در نماز جماعت‌، خاص‌ يك‌ منطقه‌ نيست‌. انسان‌ در هرجا كه‌ باشد، خوب‌است‌ به‌ فكر نماز جماعت‌ و حضور در آن‌ و تشويق‌ ديگران‌ باشد.

رسول‌ خدا درباره‌ اهميت‌ جماعت‌، فرمود: يك‌ نماز با جماعت‌ بهتر از چهل‌ سال‌نماز فرادي‌ در خانه‌ است‌. پرسيدند: آيا يك‌ روز نماز؟ فرمود: بلكه‌ يك‌ نماز.

و مي‌فرمود: صف‌هاي‌ نماز جماعت‌، همانند صف‌هاي‌ فرشتگان‌ در آسمان‌ چهارم‌است‌.

اولين‌ نماز جماعتي‌ هم‌ كه‌ بر پاشد، به‌ امامت‌ رسول‌ خدا و شركت‌ حضرت‌ علي‌ وجعفر طيّار بود. همين‌ كه‌ ابوطالب‌، فرزندش‌ علي‌ را ديد كه‌ به‌ پيامبر اقتدا كرده‌، به‌فرزند ديگرش‌ جعفر گفت‌: تو نيز به‌ پيامبر اكرم‌ اقتدا كن‌ و اين‌ جماعت‌  سه‌ نفري‌، پس‌از نزول‌ آيه‌" فاصدع‌ بماتومر" بود، كه‌ فرمان‌ به‌ علني‌ ساختن‌ دعوت‌ و تبليغ‌ مي‌داد.

 

 


 

اهميت‌ نماز از ديدگاه‌ قرآن‌

معناي‌ لغوي‌ صلوه‌

 

راغب‌ در مفردات‌ گويد:بسياري‌ از اهل‌ لغت‌ گفته‌اند كه‌ صلوه‌ به‌ معناي‌ دعا وتبريك‌ و تمجيد است‌ آنگاه‌ گويد بعضي‌ از اهل‌ لغت‌ گفته‌اند كه‌ اصل‌ صلوه‌ از "صلا"است‌ و معناي‌ اين‌ گفته‌ مي‌ شود "صلي‌ الرجل‌" آن‌ است‌ كه‌ او به‌ واسطه‌ اين‌ عبادت‌صلا را از خود برطرف‌ ساخته‌ و صلا عبارت‌ است‌ از آتش‌ فروزان‌ خداوند و بناي‌صلي‌ همچون‌ بناي‌ مرض‌ است‌ كه‌ به‌ معناي‌ زايل‌ كردن‌ مرض‌ مي‌باشد.

ترجمه‌ عرفاني‌ از معناي‌ صلوه‌

بعضي‌ از بزرگان‌ صلوه‌ را از نصليه‌ مشتق‌ مي‌دانند، بدين‌ معني‌ كه‌ چون‌ چوب‌هاي‌كج‌ را باگرفتن‌ به‌ نزديكي‌ آتش‌ و رساندن‌ حرارت‌ به‌ آن‌ راست‌ سازند، عرب‌ آن‌ را نصليه‌گويد. گويي‌ نمازگزار با توجه‌ به‌ مبدأ اعلي‌ در نماز و باحرارتي‌ كه‌ در اثر حركت‌صعودي‌ و قرب‌ به‌ شمس‌ حقيقت‌ معنوي‌ براي‌ نفس‌ حاصل‌ مي‌شود، كج‌ رفتاري‌ هاي‌نفس‌ را كه‌ در اثر توجه‌ به‌ غير خداو ميل‌ به‌ باطل‌ ايجاد شده‌ است‌ تعديل‌ مي‌نمايد.

نيز محتمل‌ است‌ كلمه‌ نصليه‌ كه‌ از باب‌ تفعيل‌ و در اين‌ مورد به‌ معناي‌ سلبي‌ آمده‌باشد، همچون‌ باب‌ افعال‌ كه‌ به‌ معناي‌ سلب‌ گفته‌ شود، بنابر اين‌ معناي‌ نصليت‌ سلب‌حرارت‌ مي‌شود، گويي‌ نماز گزار با انجام‌ عمل‌ نماز، حرارت‌ آتش‌ جهنم‌ را از خود دورنموده‌ و از سوزش‌ آن‌ مي‌كاهد.

پيامبر در خطبه‌اي‌ فرمودند: اي‌ مردم‌ پشت‌هاي‌ خود را كه‌ از بار گناهان‌ سنگين‌شده‌ است‌ با سجده‌هاي‌ طولاني‌ سبك‌ كنيد .

امام‌ صادق‌ فرموده‌ است‌:چون‌ نمازگزار به‌ نماز ايستد رحمت‌ بر او از افق‌ آسمان‌ تازمين‌ فرود مي‌آيد و فرشتگان‌ گرداگرد او را فرا مي‌گيرند و فرشته‌اي‌ نوازش‌ دهد كه‌ اگراين‌ نماز گزار مي‌دانست‌ كه‌ چه‌ در نماز هست‌ از نماز منصرف‌ نمي‌شد و قريب‌ به‌ اين‌مضمون‌ روايات‌ ديگري‌ نيز واردشده‌ است‌.

 آن‌ كساني‌ كه‌ در سماوات‌ اند ملائكه‌اند و آن‌ كساني‌ كه‌ در زمين‌ اند جن‌ و انس‌ اند ومائيم‌ اشخاصي‌ كه‌ نزد اوئيم‌.

معناي‌ ولايي‌ نماز

امام‌ باقر فرمود: اما نعمت‌ ظاهري‌ عبارت‌ است‌ از پيغمبر و آنچه‌ آن‌ حضرت‌ آورداز معرفت‌ خدا و توحيد او و اما نعمت‌ باطني‌ عبارت‌ است‌ از ولايت‌ ما اهل‌ بيت‌ پيونددوستي‌ ما، واز امام‌ موسي‌ بن‌ جعفر روايت‌ است‌ كه‌ فرمود: "نعمت‌ ظاهر،امام‌ ظاهراست‌ و نعمت‌ باطن‌،امام‌ غائب‌."

 بنابه‌ روايات‌ كه‌ بر عرش‌ خدا و كرسي‌ و لوح‌ و جبهه‌ اسرافيل‌ و بال‌هاي‌ جبرئيل‌ واكناف‌ آسمانها و زمين‌ها و كوهها و ماه‌ و خورشيد نوشته‌ شده‌ است‌، سپس‌ امام‌ صادق‌(ع‌) فرمود: آن‌ كساني‌ كه‌ سماوات‌ اند ملائكه‌اند وآن‌ كساني‌ كه‌ در زمين‌ اند جن‌ وانس‌اند و مائيم‌ اشخاصي‌ كه‌ نزد اوئيم‌.

پس‌ معلوم‌ گرديد كه‌ صلوه‌ به‌ هر معنا و به‌ هر مبدأ اشتقاق‌ كه‌ باشد اولا و بالذات‌مقدسه‌ صدق‌ مي‌كند.

نماز از نظر روايات‌

امام‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا در ضمن‌ جوابهائي‌ كه‌ به‌ سوالات‌ محمد بن‌ سنان‌ مرقوم‌داشتند فرمودند:" علت‌ آنكه‌ نماز بر مردم‌ واجب‌ شد آن‌ است‌ كه‌ نمازگزار به‌ ربوبيت‌خداوند متعال‌ اقرار و اعتراف‌ مي‌كند و هر گونه‌ شريكي‌ را از ساحت‌ عرشش‌ به‌ دورمي‌افكند و در پيشگاه‌ خداي‌ جبار جل‌ جلاله‌ با حالت‌ خواري‌ و بيچارگي‌ و فروتني‌ واعتراف‌ مي‌ايستد و چشم‌ پوشي‌ از گناهان‌ گذشته‌ را از حضرتش‌ خواستار مي‌شود و به‌منظور تعظيم‌ و بزرگداشت‌ خداي‌ عزوجل‌ هر روز صورت‌ بر زمين‌ مي‌گذارد تا بدين‌وسيله‌ هميشه‌ به‌ ياد خدا باشد وآني‌ خداي‌ را فراموش‌ نكند و نعمت‌ خداوند باعث‌سركشي‌ و طغيان‌ او نشود بلكه‌ حالت‌ دلشكستگي‌ و ذلت‌ را از دست‌ نداده‌ افزايش‌ دين‌و دنياي‌ خود را طالب‌ و راغب‌ باشد.

و نكته‌ جالب‌ توجه‌ آن‌ است‌ كه‌ نماز موجب‌ مداومت‌ شبانه‌ روزي‌ بر ياد خداست‌تا بنده‌ سرور خود و تدبير كننده‌ خود و آفريننده‌ خود را فراموش‌ نكند كه‌ اگر فراموش‌كرد ناسپاسي‌ كند و گردنكشي‌ آغازد ولي‌ ياد خدا و ايستادن‌ به‌ نماز در پيشگاهش‌ او رااز همه‌ گناهان‌ باز ميدارد و از هر گونه‌ فساد و تباهي‌ جلوگيري‌ مي‌كند.

نماز، سپاس‌ نعمت‌

انسان‌، اسير محبت‌ ديگران‌ مي‌شود.

نعمت‌ و نيكي‌، انسان‌ را به‌ مقام‌ سپاس‌ و تشكر مي‌كشد. اگر كسي‌ نعمتي‌ به‌ مابخشيد و احساني‌ در حق‌ ما كرد. با زبان‌ و عمل‌، سپاسگزار او مي‌شويم‌.

ما بنده‌ خدائيم‌ و غرق‌ در نعمت‌هاي‌ او، پس‌ در هر نفسي‌، نه‌ سك‌ تعمت‌ بلكه‌صدها نعمت‌ است‌ و بر اين‌ تعمت‌ها نه‌ شكري‌ بكه‌ هزاران‌ شكر لازم‌ است‌.

كافي‌ است‌ كه‌ اندكي‌ چشم‌ بصيرت‌ بگشائيم‌ و لطف‌ وفضل‌ خدا را درباده‌ خودمان‌ببينيم‌. آنگاه‌ خواهي‌ نخواهي‌ سپاس‌ او خواهيم‌ گفت‌.

نماز، نوعي‌ سپاس‌ از تعمت‌هاي‌ فراوان‌ و بيشمار اوست‌.

خداوند، به‌ ما هستي‌ بخشيد، آنچه‌ بريا زندگي‌ مادي‌ و معنوي‌ لازم‌ داشتيم‌، عطاكرد.هوش‌ و عقل‌ و استعدادمان‌ داد، قطرات‌ باران‌، برگ‌ درختان‌، ماهيان‌ دريا، پرندگان‌آسماان‌، نور خورشيد و هدايت‌ عقل‌ و ولايت‌ پاكان‌ و راهنمايي‌ وجدان‌ را جهت‌سعادت‌ ما ارزاني‌ داشت‌.

اعضاي‌ متناسب‌، قوايي‌ مفيد، مربياني‌ دلسوز، طبيعتي‌ رام‌ و مسخر ما قرار داد، تا بااو بيشتر آشنا باشيم‌ .آگر لب‌ ما نرم‌ نبود، توان‌ سخن‌ گفتن‌ نداشتيم‌.اگر آب‌ها، شور وتلخ‌ بود، درختان‌ نمي‌روئيد.و... هزاران‌ اگر ديگر، كه‌ به‌ تعبير قرآن‌، تعمت‌هاي‌ الهي‌،قابل‌ شمارش‌ نيست‌.

آيا اينهمه‌ نعمت‌، تشكر لازم‌ ندارد؟

آيا بي‌ انصافي‌ و حق‌ نشناسي‌ نيست‌ كه‌ انسان‌، غرق‌ نعمت‌هاي‌ خدا باشد ولي‌حالت‌ سپاس‌ به‌ درگاه‌ صاحب‌ نعمت‌ نداشته‌ باشد؟

نماز، تشكر از خداست‌ كه‌ ولي‌ نعمت‌ ماست‌، هر چه‌ داريم‌ از اوست‌. البه‌ اين‌سپاس‌، براي‌ خدا سودي‌ ندارد، بلكه‌ براي‌ خودمان‌ مفيد است‌ و نشان‌ معرفت‌ ماست‌.همچنانكه‌ تشكر يك‌ دانش‌آموز از معلم‌ خود، تيانگر كمال‌ و رشد فكري‌ اوست‌ و ازتشكرد او چيزي‌ عايد معلم‌ نمي‌شود.

چه‌ غافل‌ اند، آنانكه‌ برسرسفره‌ نعمت‌ خدا، عمري‌ مي‌نشينند يكبار هم‌ به‌ شكرانه‌اين‌ موهبت‌ها، درآستان‌ آن‌ خداي‌ متعال‌، پيشاني‌ عبوديت‌ و سجده‌ شكر بر زمين‌ نمي‌گذارد؟

اهميت‌ نماز و حضور قلب‌ در آن‌

در روايات‌ آمده‌ ايمان‌ مسلمان‌ و كافر شدنش‌ بيش‌ از ترك‌ عمدي‌ نماز واجب‌ و ياسهل‌ انگاري‌ اش‌ در نماز تا آنجا كه‌ نماز را به‌ جاي‌ نياورد فاصله‌اي‌ نداشت‌ و در جايي‌ديگر نقل‌ مي‌كنند كه‌ فاصله‌ ميان‌ كفر و ايمان‌ بجز ترك‌ نماز نيست‌.

امام‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:"هرگاه‌ در حال‌ نماز بودي‌ حتما با حالت‌ خشوع‌ باش‌ وروي‌ دل‌ به‌ سوي‌ نماز بدار كه‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد:"آنان‌ كه‌ در نمازشان‌ خاشع‌باشند."

حضور قلب‌ در نماز از ديدگاه‌ عالمان‌ رباني‌ و عارفان‌ الهي‌

كتابي‌ كه‌ اكنون‌ به‌ معرفي‌ آن‌ مي‌پردازيم‌، يكي‌ از آثار عرفاني‌ است‌ كه‌ به‌ جنبه‌هاي‌معنوي‌ نماز پرداخته‌ و حقيقت‌ آن‌ را شرح‌ داده‌ است‌. در اين‌ كتاب‌ سعي‌ شده‌ است‌ باجمع‌ آوري‌ بخش‌ هايي‌ از آثار عرفاني‌ بزرگاني‌ چون‌ امام‌ خميني‌ و شهيد ثاني‌ و فيض‌كاشاني‌ و ملامهدي‌ نراقي‌ و ديگر بزرگان‌ كه‌ درباره‌ حضور قلب‌ در نماز است‌، به‌جهات‌ معنوي‌ اين‌ عبادت‌ بزرگ‌ پرداخته‌ شود.

براي‌ معرفي‌ بهتر اين‌ اثر پس‌ از مقدمه‌اي‌ كوتاه‌، اشاره‌اي‌ به‌ محتواي‌ كتاب‌ دربخش‌هاي‌ مختلف‌ آن‌ خواهيم‌ داشت‌.

نماز حقيقي‌ داراي‌ دو بعد است‌: بعد ظاهري‌ كه‌ به‌ منزله‌ پيكره‌ نماز است‌ و بعدباطني‌ كه‌ روح‌ و حقيقت‌ آن‌ مي‌باشد. هر يك‌ از اين‌ دو بعد احكام‌ و آداب‌ ويژه‌اي‌دارند. نماز با وجود اين‌ دو بعد كامل‌ ميشود، يعني‌ همان‌ گونه‌ كه‌ نماز بدون‌ رعايت‌احكام‌ و شرايط‌ ظاهري‌، باطل‌ است‌. مراعات‌ نكردن‌ آداب‌ باطني‌ و قلبي‌ نماز نيزموجب‌ قبول‌ نشدن‌ آن‌ گشته‌، انسان‌ را به‌ قرب‌ حضرت‌ حق‌ نمي‌رساند.

بي‌ شك‌ از مهمترين‌ آداب‌ باطني‌ نماز، و بلكه‌ تنها راه‌ رسيدن‌ به‌ اسرار و آثار و نتايج‌آن‌، همانا حضور قلب‌ است‌. بهره‌ هر كس‌ از نماز، به‌ اندازه‌ حضور قلب‌ اوست‌ و چه‌زيبا فرموده‌ آن‌ مجاهد في‌ سبيل‌ الله‌ و عارف‌ بالله‌، امام‌ خميني‌ كه‌: "كليد گنجينه‌ اعمال‌و باب‌ الابواب‌ همه‌ سعادات‌، حضور قلب‌ است‌ كه‌ با آن‌، فتح‌ باب‌ سعادت‌ بر انسان‌مي‌شود،و بدون‌ آن‌ جميع‌ عبادات‌ از درجه‌ اعتبار ساقط‌ مي‌گردد."

كتاب‌ حاضر، برگرفته‌ از افادات‌ عالمان‌ رباني‌ و عارفان‌ الهي‌ است‌ كه‌ خود ازاصحاب‌ سيرو سلوك‌ بوده‌ و در پس‌ سالها عبادت‌ و مجاهدت‌ و رياضت‌، راه‌ وصول‌ به‌قرب‌ الهي‌ را طي‌ نموده‌ و به‌ جوار رب‌ العز نايل‌ آمده‌ و همواره‌ خود را حاضر درمحضر او ديده‌اند. آن‌ بزرگان‌ با استفاده‌ از انوار سخنان‌ معصومين‌ كتابهاي‌ ارزشمندي‌درباره‌ آداب‌ باطني‌ و قلبي‌ نماز تأليف‌ كرده‌ و آن‌ ها را اسرار الصلاه‌  نام‌ نهاده‌اند.

در ميان‌ اين‌ آثار، درزمينه‌ "حضور قلب‌" اثر مستقلي‌ به‌ چشم‌ نمي‌خورد،گرچه‌برخي‌ از اين‌ عالمان‌ سترگ‌ بخشي‌ از اثر خود را به‌ آن‌ اختصاص‌ داده‌ اند.

در اين‌ نوشتار مطالب‌ مربوط‌ به‌ حضور قلب‌ در نماز، از لابلاي‌ آثار آن‌ بزرگان‌گردآوري‌ شده‌ و به‌ جويندگان‌ حقايق‌ و معارف‌ ناب‌ اسلامي‌ عرضه‌ شده‌ است‌.

اكنون‌ مي‌پردازيم‌ به‌ ارائه‌ گزارشي‌ از محتواي‌ كتاب‌:

نخستين‌ بخش‌ اين‌ كتاب‌ ارزشمند ديدگاه‌ عالم‌ بزرگ‌ شيعه‌ شهيد ثاني‌ درباره‌حضور قلب‌ است‌، ايشان‌ قبل‌ از ورود به‌ بحث‌ اصلي‌ بيانات‌ عالمانه‌اي‌ راجع‌ به‌ تحقيق‌در معناي‌ قلب‌ ارائه‌ نموده‌ ودر قسمتي‌ از آن‌ بحث‌ فرموده‌ است‌:

بندگي‌ و عبادت‌ مانند كالبد و تني‌ است‌ كه‌ جان‌ و روان‌ آن‌، همان‌ توجه‌ قلبي‌ به‌پيشگاه‌ حضرت‌ پروردگار است‌. اين‌ توجه‌ و اقبال‌، ميزان‌ قبولي‌ اعمال‌ و معيار فزوني‌پاداش‌ها در دارالجنان‌ است‌. و در پرتو همين‌ توجه‌ و روي‌ كرد، انسان‌ مي‌تواند خود راشايسته‌ بهشت‌ برين‌ ونعمت‌هاي‌ جاويد آن‌ سازد. نعمت‌ هايي‌ كه‌ هرگز ديده‌اي‌ نظيرآن‌ را نديده‌ وگوشي‌ شبيه‌ آن‌ نشنيده‌ و به‌ قلب‌ انساني‌ خطور ننموده‌ است‌.

به‌ وسيله‌ همين‌ اقبال‌ و توجه‌ باطني‌ است‌ كه‌ انسان‌ خاكي‌ مي‌تواند به‌ جان‌ پاك‌ملكوت‌ را بيابد ودر افق‌ پهناور فرشتگان‌ بال‌ بگشايد واز جهان‌ غيب‌ و شهود كسب‌فيض‌ كند.

در پرتو اين‌ توجه‌ اقبال‌ قلبي‌، از عباداتي‌ اندك‌، پاداشي‌ بيكران‌ به‌ دست‌ آيد. ميزان‌پاداش‌ها بستگي‌ به‌ اين‌ توجه‌ دروني‌ و اقبال‌ قلبي‌ در افعال‌ و اقوال‌، و حركات‌ وسكنات‌، وتفكر در اسرار نهفته‌ در عبادت‌ مورد نظر دارد.

قلب‌ به‌ دليل‌ صفا و جلايي‌ كه‌ دارد، همانند يك‌ آيينه‌ صاف‌ و شفاف‌ مي‌تواند انوارو تجليات‌ الهي‌ را به‌ سوي‌ خود جذب‌ كند، ولي‌ در اثر عوامل‌ خارجي‌ كه‌ برخلاف‌روحانيت‌ و نورانيت‌ ذاتي‌اش‌ مي‌تواند بر آن‌ عارض‌ شود، استعداد پذيرش‌ تجليات‌رباني‌ را از دست‌ مي‌دهد و قابليت‌ پذيرش‌ آلودگي‌ها و تباهي‌ها و محروميت‌ها در آن‌پديد مي‌آيد.

استعداد پذيرش‌ انوار الهي‌ در قلب‌، به‌ حدي‌ است‌ كه‌ مي‌تواند در اثر تابش‌ انوارالهي‌ به‌ جايي‌ برسد كه‌ حقايق‌ بسياري‌ براي‌ او كشف‌ شود و دقايق‌ بي‌ شماري‌ براي‌ اومنكشف‌ گردد.

كوتاه‌ سخن‌ اين‌كه‌ به‌ مجرد بپا داشتن‌ صورت‌ نماز و تلاش‌ براي‌ اداي‌ تكليف‌،شيطان‌ از تو دور نمي‌شود، بلكه‌ براي‌ راندن‌ آن‌ رعايت‌ اصول‌ ديگر، از جمله‌ اصلاح‌درون‌ و پيراستن‌ خويش‌ از رذايل‌ لازم‌ است‌ كه‌ صفات‌ نكوهيده‌ ياران‌ و انصار شيطان‌است‌ و بدون‌ دفع‌ صفات‌ رذيله‌، عبادت‌ نه‌ تنها سودي‌ نمي‌بخشد، بلكه‌ احياناً ضرر هم‌مي‌رساند.

مرحوم‌ شهيد ثاني‌ سپس‌ وارد بحث‌ لزوم‌ حضور قلب‌ در نماز شده‌ و با استفاده‌ ازآيات‌ وروايات‌ بسياري‌ به‌ اثبات‌ اين‌ موضوع‌ مي‌پردازد كه‌ در همه‌ عبادت‌ها بخصوص‌نماز كه‌ در رأس‌ آن‌ها قرار دارد، حضور قلب‌ لازم‌ است‌. ايشان‌ در ادامه‌ بحث‌ پس‌ ازذكر احاديث‌ فراوان‌ مي‌فرمايد:

از احاديثي‌ كه‌ نقل‌ كرديم‌ استفاده‌ مي‌ شود كه‌ قبولي‌ نماز مشروط‌ به‌ توجه‌ قلبي‌ به‌سوي‌ خداوند و روي‌ گرداندن‌ از غير اوست‌، و نيز قبولي‌ نماز موجب‌ قبولي‌ ديگراعمال‌ است‌. از اين‌ رو اهميت‌ حضور قلب‌ و توجه‌ دروني‌ در نماز، به‌ خوبي‌ روشن‌مي‌شود، و نيز واضح‌ مي‌شود كه‌ بي‌ توجهي‌ و غفلت‌ از آن‌، موجب‌ خساراتي‌ بزرگ‌وزياني‌ جبران‌ناپذير است‌.

وي‌ سپس‌ به‌ بحث‌ "راه‌ تحصيل‌ حضور قلب‌" مي‌پردازد و ضمن‌ برشماري‌صفات‌ قلبي‌ شخص‌ مؤمن‌ به‌ عنوان‌ نتيجه‌گيري‌ مي‌فرمايد:

از اين‌ رو مي‌توان‌ گفت‌: بهترين‌ راه‌ ايجاد حضور قلب‌ و توجه‌ خاطر، مبارزه‌ جدي‌با هجوم‌ افكار پراكنده‌ و آشفته‌ است‌. براي‌ دفع‌ هجوم‌ اين‌ افكار و اوهام‌، راهي‌ جز دفع‌انگيزه‌هاي‌ آن‌ها نيست‌، زيرا افكار پراكنده‌ به‌ انسان‌ فشار مي‌آورد و مانع‌ توجه‌ قلب‌مي‌شود، لذا بايد علل‌ واسباب‌ آن‌ را يافت‌ واز بين‌ برد. علل‌ هجوم‌ اين‌ افكار دو نوع‌است‌:1- خارجي‌ 2- داخلي‌ .

ايشان‌ پس‌ از آن‌ به‌ بررسي‌ هر يك‌ از دو عامل‌ فوق‌ پرداخته‌ و علت‌ دوم‌ را مهم‌تردانسته‌ و مي‌فرمايد:

علل‌ داخلي‌ تشتت‌ افكار از علل‌ خارجي‌ آن‌ شديدتر است‌ و لذا مبارزه‌ با آن‌ نيزسخت‌تر است‌. زيرا كسي‌ كه‌ افكارش‌ دستخوش‌ امواج‌ سهمگين‌ اقيانوس‌ زندگي‌ شده‌،و رشته‌ ارتباطش‌ از هم‌ گسسته‌، و مرغ‌ افكارش‌ از شاخه‌اي‌ به‌ شاخه‌اي‌ مي‌پرد،فروبستن‌ ديده‌، در نماز، او را سودي‌ نمي‌ بخشد، و افكارش‌ در يك‌ نقطه‌ تمركز پيدانمي‌كند، زيرا آن‌ چه‌ در دل‌ جاي‌ گرفته‌، براي‌ پراكندگي‌ خاطر كافي‌ است‌.

براي‌ مبارزه‌ با عوامل‌ داخلي‌ تشتت‌ افكار، مناسب‌ترين‌ راه‌ اين‌ است‌ كه‌ نمازگزارخود را به‌ فهم‌ معناي‌ مطالب‌ نماز وادار كند، تا هر مطلبي‌ كه‌ به‌ زبان‌ مي‌راند معناي‌دقيق‌ آن‌ را بفهمد و روي‌ آن‌ تأمل‌ كند و انديشه‌ خود را با آن‌ مشغول‌ سازد تا افكارپراكنده‌ در دلش‌ جاي‌ نگيرد.

براي‌ تقويت‌ اين‌ معنا شايسته‌ است‌ كه‌ پيش‌ از تكبيره‌ الاحرام‌، ياد آخرت‌ كند وايستادن‌ در عرصه‌هاي‌ محشر و موقف‌ حساب‌ و كتاب‌ را به‌ يادآورد و ناله‌ و فرياد اكبرو هول‌ و وحشت‌ همگاني‌ روز رستاخيز را با خود بازگو و دلش‌ را از مطالب‌ دنيوي‌ وافكار پراكنده‌ خالي‌ كند و در چنين‌ حالي‌ تكبيره‌ الاحرام‌ گفته‌، وارد نماز شود و اجازه‌ندهد كه‌ چيزي‌ وارد قلب‌ شده‌، آنرا مشغول‌ سازد. اين‌ راه‌ تحصيل‌ آرامش‌ دل‌ و تسكين‌خاطر است‌.

اين‌ عالم‌ بزرگ‌ در پايان‌ اين‌ بحث‌ مي‌فرمايد:

دل‌ انساني‌ نيز همواره‌ مورد تهاجم‌ اين‌ افكار است‌ و هر قدر نماز گزار آن‌ها رابراند،حريص‌تر مي‌شوند و با تلاش‌ بيشتر باز مي‌گردند و هجوم‌ مي‌آورند. و بسيار به‌ ندرت‌اتفاق‌ مي‌افتد كه‌ قلب‌ انساني‌ از هجوم‌ اين‌ افكار باز دارنده‌ از توجه‌ قلبي‌ خالي‌ باشد.سبب‌ همه‌ اين‌ تشتت‌ افكار و تهاجم‌ اوهام‌ يك‌ چيز مي‌باشد و آن‌ " حب‌ دنيا" است‌ كه‌در حديث‌ آمده‌ است‌:"حب‌ الدنيا راس‌ كل‌ خطيئه‌" آري‌ محبت‌ دنيا سر سلسله‌همه‌ گناهان‌ است‌، هر پليدي‌ از آن‌ ناشي‌ مي‌ شود و هر نقصي‌ از آن‌ پديد مي‌آيد.

كسي‌ كه‌ دلش‌ را بر محبت‌ دنيا وادارد و به‌ هر مال‌ و منال‌ روي‌ آورد و دنيا را براي‌دنيا بخواهد - نه‌ به‌ عنوان‌ توشه‌ آخرت‌ - هرگز نبايد طمع‌ درك‌ لذت‌ مناجات‌ راداشته‌ باشد، كه‌ هر كس‌ براي‌ حطام‌ دنيا فرحناك‌ باشد، براي‌ مناجات‌ پروردگاراحساس‌ فرح‌ نخواهد كرد.

هر كس‌ به‌ هر چيزي‌ علاقه‌ و محبت‌ داشته‌ باشد، همه‌ همت‌ خود را در راه‌ رسيدن‌به‌ آن‌ صرف‌ مي‌كند، كسي‌ كه‌ دنيا را نور ديده‌ و روشنايي‌ دل‌ خود مي‌داند، به‌ ناگزيرهمه‌ هم‌ و غم‌ خود را در اين‌ راه‌ صرف‌ مي‌كند.چنين‌ افرادي‌ نيز نبايد تلاش‌ براي‌مبارزه‌ با تشتت‌ افكار را ترك‌ كنند، بلكه‌ بايد كوشش‌ كنند كه‌ دل‌ شان‌ متوجه‌ خدا و ياداو شود و به‌ قدر امكان‌ از تهاجم‌ اين‌ افكار پراكنده‌ در امان‌ بمانند.

حضور قلب‌ در بيان‌ سيد بن‌ طاووس‌

بخش‌ دوم‌ كتاب‌، ديدگاه‌ جمال‌ السالكين‌ سيد بن‌ طاووس‌ درباره‌ حضور قلب‌ درنماز است‌. در آغاز بحث‌ مي‌فرمايد:

اگر در حركات‌ و سكنات‌ خود همواره‌ از ياد پروردگارت‌ غافل‌ باشي‌ و دائماً خودرا غرق‌ در فكر دنيا و هواي‌ نفس‌ خويش‌ نمايي‌، ناگزير هنگام‌ حضور در نماز، نيازمندآن‌هستي‌ كه‌ با رنج‌ و تعب‌، با رشته‌ عقل‌ خويش‌، دل‌ از خدا گريخته‌ات‌ را حاضر ساخته‌و به‌ ايستادن‌ در پيشگاه‌ مولايت‌ وادار نمايي‌، و به‌ يادش‌ آوري‌ كه‌ خدا تو را دعوت‌ به‌ملاقات‌ نموده‌ و همواه‌ در محضر مناجات‌ با او حاضر شوي‌ و عبادت‌ خداوند جل‌جلاله‌ را بجا آوري‌.

و شايسته‌ است‌ هنگامي‌ كه‌ "الله‌ اكبر" مي‌گويي‌ و مشغول‌ سخن‌ گفتن‌ با خدامي‌شوي‌، در فكر فهم‌ معناي‌ اين‌ سخن‌ باشي‌ و بداني‌ كه‌ مشغول‌ عبادت‌ هستي‌، نه‌صرف‌ تلفظ‌ به‌ حال‌ غفلت‌ و بر طبق‌ عادت‌. و نيز بايد در گفتن‌ آن‌ صادق‌ باشي‌.

مرحوم‌ اين‌ طاووس‌ در ادامه‌ بحث‌، درك‌ عظمت‌ خداوند را سبب‌ ايجاد حضورقلب‌ دانسته‌، در اين‌ باده‌ احاديثي‌ از حالات‌ ائمه‌ اطهار را نقل‌ نموده‌ و سپس‌مي‌فرمايد:

بر ما همگي‌ واجب‌ است‌ كه‌ به‌ خاطر هيبت‌ و احترامي‌ كه‌ خداوند جل‌ جلاله‌ذاتاًمستحق‌ آن‌ است‌، همواره‌ از او بيم‌ و هراس‌ داشته‌ باشيم‌، ولي‌ غفلت‌، مارا به‌ جايي‌رسانده‌كه‌ از او بيم‌ نداريم‌، و حتي‌ از خوف‌ و هراس‌ معصومين‌ كه‌ بايد در عبادات‌ الهي‌به‌ آنان‌ اقتدا كنيم‌، پيروي‌ نكرده‌ و از خدا نمي‌هراسيم‌، و همچنين‌ به‌ خاطرمخالفت‌هاي‌ پي‌ درپي‌ مان‌ باخواسته‌ هاي‌ او و كوچك‌ شمردن‌ امر ونهي‌ و حب‌ و قرب‌و مناجات‌ با خدا، از اوبيم‌ نداشته‌ و در نماز حضور قلب‌ نداريم‌. البته‌ اين‌ به‌ سبب‌جهل‌ و ناداني‌ به‌ مقام‌ معبود مي‌باشد كه‌ به‌ جهل‌ منكران‌ و كافران‌ نزديك‌ است‌.

بحث‌ بعدي‌ در اين‌ بخش‌ حضورقلب‌ در هنگام‌ گفتن‌ اذكار نماز است‌. سيدبن‌طاووس‌ بانقل‌ يك‌ روايت‌ مي‌فرمايد:

مولاي‌ مان‌ امام‌ جعفر صادق‌ (ع‌) در حال‌ قرائت‌ در نماز دچار حالت‌ بي‌ هوشي‌شد، وقتي‌ به‌ هوش‌ آمد، از او پرسيدند: چه‌ چيز باعث‌ شد كه‌ حال‌ شما به‌ اين‌ حالت‌منتهي‌ شود. حضرت‌ فرمود: پيوسته‌ آيات‌ قرآن‌ را تكرار مي‌نمودم‌، تا اين‌ كه‌ به‌ حالتي‌رسيدم‌ كه‌ گويي‌ شفاهاً آن‌ را از كسي‌ كه‌ نازل‌ فرمود به‌ مكاشفه‌ و عيانا شنيدم‌، لذا قوه‌بشري‌ تاب‌ مكاشفه‌ جلال‌ الهي‌ را نياورد.

 

حضور قلب‌ در بيان‌ امام‌ خميني‌

بخش‌ سوم‌ كتاب‌ به‌ اولين‌ مقاله‌ از حضرت‌ امام‌ خميني‌ اختصاص‌ دارد، ايشان‌ درآغاز سخن‌ مي‌فرمايد:

يكي‌ از مهمات‌ آداب‌ قلبيه‌ كه‌ شايد كثيري‌ از آداب‌، مقدمه‌ آن‌ باشد و عبادت‌ رابدون‌ آن‌ روح‌ و رواني‌ نيست‌ و خود مفتاح‌ قفل‌ كمالات‌ و باب‌ الابواب‌ سعادت‌ است‌،و در احاديث‌ شريفه‌ كمتر چيزي‌ اين‌ قدر ذكر شده‌ و به‌ كمتر ادابي‌ اين‌ قدر اهميت‌داده‌ شده‌، حضور قلب‌ است‌.

در ادامه‌ بحث‌، امام‌ راحل‌، به‌ برخي‌ اسرار و فوايد عبادات‌ با دلائل‌ عقلي‌ اشاره‌فرموده‌ و آورده‌ است‌ :

از اين‌ جهت‌ است‌ كه‌ مي‌بينيد در ما پس‌ از 40 ،50 سال‌ عبادت‌ اثري‌ حاصل‌ نشده‌،بلكه‌ روز به‌ روز بر ظلمت‌ قلب‌ و تعصي‌ قوا افزوده‌ مي‌ شود، لحظه‌ به‌ لحظه‌ اشتياق‌ مابه‌ طبيعت‌ و اطاعت‌ از هواهاي‌ نفسانيه‌ و وساوس‌ شيطانيه‌ افزون‌ مي‌شود.

در مقاله‌ مذكور سپس‌، به‌ نقش‌ شيطان‌ كه‌ با وسوسه‌هاي‌ خود قلب‌ را تسخيرمي‌كند، و انواع‌ حيله‌هاي‌ او مشروحاً پرداخته‌ شده‌ و آن‌ گاه‌ احاديثي‌ درباره‌ حضورقلب‌ ذكر شده‌ است‌.

"دعوت‌ به‌ تحصيل‌ حضور قلب‌" عنوان‌ بحث‌ بعدي‌ است‌ كه‌ در آغاز آن‌ آمده‌ است‌:

اكنون‌ كه‌ فضيلت‌ و خواص‌ حضور قلب‌ را عقلاً و نقلاً دانستي‌ و ضررهاي‌ ترك‌ آن‌را فهميدي‌، علم‌ تنها كفايت‌ نكند، بلكه‌ حجت‌ را تمام‌تر نمايد، دامن‌ همت‌ به‌ كمر زن‌و آن‌ چه‌ را دانستي‌، درصدد تحصيل‌ آن‌ باش‌ و علم‌ خود را عملي‌ كن‌ تا استفاده‌ از آن‌بري‌ و برخوردار از آن‌ شوي‌.

 

سپس‌ در ادامه‌ اين‌ بحث‌ چنين‌ آمده‌:

پس‌ اي‌ عزيز، اگر ايمان‌ به‌ آن‌ چه‌ ذكر شد ـ كه‌ گفته‌ انبيا است‌ - آوردي‌ و خود رابراي‌ تحصيل‌ سعادت‌ و سفر آخرت‌ مهيا نمودي‌، ولازم‌ دانستي‌ حضور قلب‌ را كه‌كليد گنج‌ سعادت‌ است‌، تحصيل‌ كني‌، راه‌ تحصيل‌، آن‌ است‌ كه‌ اولاً رفع‌ موانع‌ حضورقلب‌ را نمايي‌ و خارهاي‌ طريق‌ را از سر راه‌ سلوك‌ ريشه‌ كن‌ كني‌، و پس‌ از آن‌ اقدام‌ به‌خود آن‌ كني‌ .

در ادامه‌ بحث‌ موانع‌ حضور قلب‌ اين‌ گونه‌ بيان‌ شده‌ است‌:

اما مانع‌ حضور قلب‌ در عبادات‌، تشتت‌ خاطر و كثرت‌ واردات‌ قلبيه‌ است‌ كه‌ گاهي‌از امور خارجي‌ و طرق‌ خواص‌ ظاهره‌ حاصل‌ مي‌شود، مثل‌ آن‌ كه‌ گوش‌ انسان‌ در حال‌عبادت‌ چيزي‌ بشنود و خاطر به‌ آن‌ متعلق‌ شده‌، مبدأ تخيلات‌ و تفكرات‌ باطنيه‌ شود، وواهمه‌ و متصرفه‌ در آن‌ تصرف‌ كرده‌، از شاخه‌اي‌ به‌ شاخه‌اي‌ پرواز كند، يا چشم‌ انسان‌چيزي‌ را ببيند و منشأ تشتت‌ خاطر و نصرف‌ متصرفه‌ گردد، يا ساير حواس‌ انسان‌،چيزي‌ ادراك‌ كند و از آن‌ انتقالات‌ خياليه‌ حاصل‌ شود.

در سخنان‌ حضرت‌ امام‌ خميني‌ براي‌ درمان‌ حواس‌ پرتي‌ و تشتت‌ خاطر آمده‌است‌ :

بسيار گمان‌ مي‌كنند كه‌ حفظ‌ طاير خيال‌ و رام‌ نمودن‌ آن‌، از حيز امكان‌ خارج‌ وملحق‌ به‌ محلات‌ عاديه‌ است‌، ولي‌ اين‌ طور نيست‌ و با تمرين‌ و رياضت‌ و تربيت‌ وصرف‌ وقت‌، آن‌ را مي‌توان‌ رام‌ نمود و طاير خيال‌ را مي‌توان‌ بدست‌ آورد، بطوري‌ كه‌در تحت‌ اختيار و اراده‌ حركت‌ كند كه‌ هر وقت‌ بخواهد آن‌ را در مقصدي‌ يا مطلبي‌حبس‌ كند كه‌ چند ساعت‌ در همان‌ مقصد حبس‌ شود.

طريق‌ عمده‌ رام‌ نمودن‌ آن‌، عمل‌ به‌ خلاف‌ است‌. آنچنان‌ كه‌ انسان‌ در وقت‌ نماز،خود رامهيا كند كه‌ حفظ‌ خيال‌ در نماز كند و آن‌ را حبس‌ در عمل‌ نمايد.

 

بيانات‌ شيخ‌ بهايي‌ درباره‌ حضور قلب‌

در اين‌ بخش‌ پس‌ از ذكر حديثي‌ جالب‌ از امام‌ صادق‌(ع‌) درباره‌ فهم‌ معاني‌ اذكارنماز آمده‌ است‌:

سزاوار آن‌ است‌ كه‌ نمازگزار، معاني‌ اذكار و آنچه‌ در نماز مي‌خواند و نيز معاني‌ادعيه‌ و تعقيبات‌ آن‌ را ملاحظه‌ نمايد، چه‌، مي‌بايد كه‌ از روي‌ دانستگي‌ و فهميدگي‌ به‌جا آورد، تا ذكر گفتن‌ و دعا خواندن‌ و قرائت‌ كردن‌ او، مجرد حركت‌ دادن‌ زبان‌، به‌ غيرملاحظه‌ معاني‌ مقصوده‌ آن‌، نبوده‌ باشد، چه‌ اگر چنين‌ باشد، حال‌ او مثل‌ شخص‌ عربي‌باشد كه‌ تلفظ‌ به‌ كلام‌ فارسي‌ مي‌كرده‌ و ساهي‌ و غافل‌ و مصروعي‌ كه‌ تكلم‌ به‌ چيزي‌مي‌نمايد، بدون‌ آن‌ كه‌ معني‌ آن‌ به‌ خاطر ايشان‌ گذرد و ندانند كه‌ چه‌ مي‌گويند.

 

بخش‌ پنجم‌ كتاب‌ ديدگاه‌ محدث‌ و حكيم‌ بزرگ‌ مولا محسن‌ فيض‌ كاشاني‌ است‌.

در اين‌ بخش‌ مطالب‌ سودمندي‌ در زير اين‌ عناوين‌ مطرح‌ شده‌ است‌:"دلايل‌حضور قلب‌ در نماز"، "رابطه‌ نماز باحضور قلب‌"، "آيا حضور قلب‌ شرط‌ صحت‌ نمازاست‌"، "راه‌ درمان‌ موانع‌ حضور قلب‌"،" راه‌ درمان‌ موانع‌ حضور قلب‌ "،" عوامل‌بيروني‌ و دروني‌ خطورات‌ قلبي‌".

در ابتداي‌ اين‌ مقال‌ آمده‌ است‌:

برانكه‌ ادله‌ شرط‌ بودن‌ خشوع‌ و حضور قلب‌ در آيات‌ احاديث‌ بسيار است‌، ازجمله‌ آن‌ها فرموده‌ خداوند متعال‌ است‌:"اقم‌ الصلاه‌ لذكري‌" نماز را براي‌ ياد من‌ بپادار.

فعل‌ امر "اقم‌" ظاهر براي‌ وجوب‌ است‌ و غفلت‌ ضد ذكر و يار مي‌باشد، لذا كسي‌ كه‌در همه‌ نمازش‌ غافل‌ و بي‌ توجه‌ است‌، چگونه‌ ممكن‌ است‌ نماز را براي‌ ذكر و يادخداوند بپا داشته‌ باشد و نيز قول‌ خداوند كه‌ مي‌فرمايد:"و لا تكن‌ من‌الغافلين‌"... و ازغافلين‌ مباش‌.

مبني‌ بر نهي‌ بوده‌ و ظاهر آن‌ دلالت‌ بر تحريم‌ غفلت‌ دارد و نيز آيه‌:"حتي‌ تعلمواما تقولون‌" بايد بدانيد كه‌ (در نماز) چه‌ مي‌گوييد.

اين‌ آيه‌ بيانگر علت‌ نهي‌ مستان‌ در دنيا از ورود به‌ نماز است‌ و همين‌ علت‌ در انسان‌غافلي‌ كه‌ غرق‌ در مقاصد و وسوسه‌هاي‌ خود و افكار دنيوي‌ مي‌باشد نيز شايع‌ و ثابت‌است‌.

در ادامه‌ علامه‌ فيض‌ كاشاني‌، به‌ بحث‌ درباره‌ شش‌ عامل‌ كه‌ باعث‌ كامل‌ شدن‌ نمازمي‌شود اشاره‌ دارد كه‌ عبارتند از:

حضور قلب‌ و فهميدن‌ معاني‌ اذكار و تعظيم‌ خداوند و هيبت‌ باري‌ تعالي‌ و حيانمودن‌.

بخش‌ ششم‌ كتاب‌ دربر دادنده‌ قسمت‌ دوم‌ از ديدگاه‌ حضرت‌ امام‌ خميني‌ درباره‌حضور قلب‌ است‌.اين‌ بخش‌ شرح‌ و توضيح‌ يك‌ حديث‌ از حضرت‌ امام‌ صادق‌ (ع‌)مي‌باشد كه‌ محتواي‌ آن‌ توجه‌ به‌ حضور قلب‌ است‌.

فراز نخست‌، بحث‌ فراغت‌ وقت‌ و فراغت‌ قلب‌ در عبادت‌ است‌. درباره‌ فراغت‌قلب‌ در عبادت‌ آمده‌ است‌:

و از فراغت‌ وقت‌ مهم‌تر فراغت‌ قلب‌ است‌. بلكه‌ فراغت‌ وقت‌ نيز مقدمه‌اي‌ براي‌اين‌ فراغت‌ است‌ و آن‌ چنان‌ است‌ كه‌ انسان‌ در وقت‌ اشتغال‌ به‌ عبادت‌، خود را ازاشتغالات‌ و هموم‌ دنيايي‌ فارغ‌ كند، و توجه‌ قلب‌ را از امور متفرقه‌ و خواطر متشتته‌منصرف‌ نمايد، و دل‌ را يكسره‌ خالي‌ و خالص‌ براي‌ توجه‌ به‌ عبادت‌ نمايد. ادامه‌ بحث‌درباره‌ مراتب‌ حضور قلب‌ است‌ كه‌ اين‌ چنين‌ بيان‌ شده‌ است‌:

پس‌ از آن‌ كه‌ معلوم‌ شده‌ كه‌ حضور قلب‌ در عبادات‌، قلب‌ و روح‌ عبادات‌ است‌ ونورانيت‌ و مراتب‌ كمال‌ آن‌، بسته‌ به‌ حضور قلب‌ مراتبي‌ است‌ كه‌ بعضي‌ از آن‌ مراتب‌اختصاص‌ دارد به‌ اولياي‌ حق‌، و دست‌ ديگران‌ از وصول‌ به‌ قله‌ آن‌ كوتاه‌ است‌، ولي‌بعضي‌ مراتب‌ آن‌ براي‌ سلسله‌ رعيت‌ نيز ممكن‌ الحصول‌ است‌. و بايد دانست‌ كه‌حضور قلب‌ به‌ طريق‌ كلي‌ منقسم‌ شود به‌ دو قسمت‌ عمده‌: يكي‌ حضور قلب‌ درعبادت‌، و ديگر حضور قلب‌ در معبود. سپس‌ در مورد هر يك‌ بطور مبسوط‌ به‌ بحث‌ وبررسي‌ پرداخته‌ آنگاه‌ راجع‌ به‌ راه‌ دستيابي‌ به‌ حضور قلب‌ آمده‌ است‌:

بدان‌ كه‌ حضور قلب‌ در عبادات‌ حاصل‌ نشود مگر به‌ افهام‌ نمودن‌ به‌ قلب‌ اهميت‌عبادات‌ و آن‌ در حقيقت‌ ميسور نشود مگر به‌ فهميدن‌ اسراسر و حقايق‌ آنها .

عنوان‌هاي‌ بعدي‌ مقاله‌ حضرت‌ امام‌ خميني‌ بدان‌ قرار است‌ :نوافل‌ جبران‌ كننده‌نقايص‌ نمازهاي‌ واجب‌ فراعت‌ در عبادت‌ موجد غناي‌ قلب‌ .

 

ديدگاه‌ مولي‌ مهدي‌ نراقي‌ در حضور قلب‌

بخش‌ هفتم‌ كتاب‌ شامل‌ ديدگاه‌ علامه‌ محقق‌ مولي‌ مهدي‌ نراقي‌ است‌ كه‌ اين‌ چنين‌آغاز مي‌شود:

نماز معجوني‌ آسماني‌ و تركيبي‌ الهي‌ است‌ كه‌ از اجزاي‌ بسيار، مركّب‌ است‌، اين‌اجزا در فضيلت‌ و اهتمام‌ به‌ آنها متفاوت‌ اند. بعضي‌ از آن‌ها به‌ منزله‌ روح‌ است‌ و بعضي‌به‌ مثابه‌ اعضاي‌ رئيسه‌ و بعضي‌ در حكم‌ ديگر اعضاء.

انسان‌ چون‌ حقيقتي‌ است‌ مركّب‌ از اجزاي‌ معين‌، موجودي‌ كامل‌ نمي‌باشد مگر به‌معناي‌ باطيني‌ كه‌ همان‌ روح‌ است‌ و روح‌ آن‌ حضور قلب‌است‌ .

در ادامه‌ به‌ بيان‌ شرايط‌ و معاني‌ باطني‌ كه‌ روح‌ و حقيقت‌ نماز است‌ پرداخته‌ و آمده‌است‌ :

روشن‌ است‌ كه‌ امور مذكور حقيقت‌ و روح‌ نماز و نيز مقصود اصلي‌ ازآن‌ هستند.زيرا غرض‌ اصلي‌ از عبادات‌ و طاعات‌ پالايش‌ نفس‌ و روشن‌ و صافي‌ كردن‌ جان‌ است‌،پس‌ هر عملي‌ كه‌ تاثير آن‌ در صفا دادن‌ و شفاف‌ ساختن‌ دل‌ بيشتر باشد، برتر است‌ وشكي‌ نيست‌ كه‌ آنچه‌ موجب‌ صفاي‌ و جلاي‌ نفس‌ و تجرّد و زدودگي‌ آن‌ از كدورت‌هامي‌شود جز امور مذكور نيست‌ و حركات‌ ظاهري‌ چندان‌ مدخليّتي‌ در صفاي‌ آنهاندارد، چگونه‌ حضور قلب‌ و خشوع‌، روح‌ نماز نباشد و كمال‌ نماز به‌ آن‌ بسته‌ نباشد وحال‌ آنكه‌ نمازگزار در نماز و دعاي‌ خود، در مقام‌ مناجات‌ با پروردگار است‌.

در ادامه‌ بحث‌ مرحوم‌ نراقي‌، احاديثي‌ درباره‌ حالات‌ ائمه‌ اطهار(ع‌) در نماز ذكرشده‌ و پس‌ از آن‌ آمده‌ است‌ :

با توجه‌ به‌ آن‌ چه‌ از كيفيت‌ نماز انبيا و اوليا دانستي‌ و آن‌ گاه‌ نماز خود و نماز مردم‌را ملاحضه‌ كردي‌، پي‌ مي‌بري‌ كه‌ مردم‌ درنماز بر چند قسم‌ اند:

 

1) غافلاني‌ كه‌ نماز خويش‌ به‌ پايان‌ مي‌برند، در حالي‌ كه‌ يك‌ لحضه‌ حضور قلب‌ندارند.

2) كساني‌ كه‌ در بخشي‌ از نماز خود غفلت‌ و در بخشي‌ ديگر حضور قلب‌ دارند،اين‌ها به‌ حسب‌ كمي‌ يا زيادي‌ حضور قلب‌ و غفلت‌ و فزوني‌ يكي‌ بر ديگري‌ مختلفند ومراتب‌ آنها نامتناهي‌ است‌ .

3) آنان‌ كه‌ نماز خود را تمام‌ مي‌كنند و دلشان‌ لحضه‌اي‌ غايب‌ نيست‌، بلكه‌ در همه‌نماز خود حضور قلب‌ دارند و همه‌ همّت‌ و انديشه‌ ايشان‌ نماز است‌. به‌ طوري‌ كه‌ آنچه‌نزد آنان‌ مي‌گذرد احساس‌ نكنند، چنان‌ كه‌ مولاي‌ ما امير مومنان‌ (ع‌) بيرون‌ كشيدن‌پيكان‌ از پاي‌ مبارك‌ را احساس‌ نكرد.

 

حضور قلب‌ از ديدگاه‌ ميرزا جواد آقاملكي‌

بحث‌ بعدي‌ كتاب‌ به‌ ديدگاه‌ عارف‌ بزرگ‌ و فقيه‌ سترگ‌، آية‌الله‌ ميرزا جواد آقا ملكي‌تبريزي‌ است‌ كه‌ در بخش‌ نهم‌ جاي‌ گرفته‌ است‌ ايشان‌ پس‌ از آيات‌ و رواياتي‌ كه‌ بيان‌ گرحقيقت‌ نماز است‌ مي‌فرمايد:

با ملاحظه‌ آن‌ چه‌ روايت‌ شده‌، تشريع‌ نماز در معراج‌ پيامبر (ص‌) است‌ و عروج‌ آن‌بزرگوار به‌ وسيله‌ اجزاي‌ نماز بوده‌ و هم‌ چنين‌ آن‌ چه‌ كه‌ درباره‌ نماز انبيا و ائمه‌ (ع‌) ازآن‌ حالت‌ عالي‌ رسيده‌ و آن‌ رواياتي‌ كه‌ مي‌گويد: ذات‌ اقدس‌ حق‌ نزد تمام‌ اجزاي‌ فعال‌و اذكار نماز بنده‌ مومن‌ است‌، وبراي‌ نماز چهار هزار باب‌ است‌، و نماز ستون‌ دين‌است‌ كه‌ اگر قبول‌ شد بقيه‌ اعمال‌ هم‌ قبول‌ خواهد شد و اگر رد شد بقيه‌ هم‌ رد مي‌شودواينكه‌ نام‌ نماز و اجزاي‌ آن‌ در كتب‌ الهي‌ و سنت‌ انبيا آمده‌ و تمام‌ اين‌ به‌ حكم‌ عرف‌ ولغت‌ بهترين‌ دليل‌ براي‌ اين‌ حقيقت‌ است‌ كه‌ مراد از نماز تنها صورت‌ ظاهري‌ بدن‌توجه‌ به‌ حقيقت‌ آن‌ نيست‌.

اين‌ عارف‌ بزرگ‌ سپس‌ به‌ بحث‌ «عوامل‌ تحقق‌ حقيقت‌ نماز» پرداخته‌ آنگاه‌فرموده‌ است‌ :

سبب‌ پيدايش‌ حضور قلب‌ همّت‌ آدمي‌ است‌ زيرا قلب‌ تابع‌ همّت‌ و اراده‌ بوده‌ واگرهمّت‌ تو، نماز نباشد، قلب‌ هم‌ در نماز حاضر خواهد بود، ولي‌ اگر همّت‌ در پي‌ چيزديگري‌ باشد قلب‌ هم‌ از نماز غافل‌ و نزد همان‌ چيز خواهد بود چون‌ خداوند براي‌هيچ‌ كس‌ دو قلب‌ قرار نداده‌ است‌.

براي‌ احضار قلب‌ در نماز راهي‌ جز اين‌ كه‌ همّتت‌ را متوجه‌ نماز سازي‌ نيست‌ زيراهمواره‌ همّت‌ انسان‌ متوجه‌ امري‌ مي‌شود كه‌ خيري‌ در آن‌ گمان‌ داشته‌ باشد و آن‌ رامايه‌سعادت‌ خود بداند. لذا حضور قلب‌ درهنگام‌ نماز تابع‌ ايمان‌ انسان‌ به‌ حقيقت‌ نماز واين‌ كه‌ نماز از همه‌ اعمال‌ بهتر و برتر است‌، مي‌باشد.

در جاي‌ ديگر اين‌ بحث‌ آمده‌ است‌ :

بهترين‌ و كامل‌ترين‌ نوع‌ حضور قلب‌ اين‌ است‌ كه‌ قلب‌ نمازگزار در تمام‌ اعمال‌ وگفتار و اذكار نماز متوجه‌ همان‌ عمل‌ و قول‌ باشد و مراعات‌ حضور پروردگارش‌ را كندو متوجه‌ باشد كه‌ اين‌ اعمال‌ را در حضور او ادا مي‌كند تأمل‌ و تفكر درباره‌ جزيي‌ ازنماز، اورا از توجه‌ به‌ آن‌ جز كه‌ مشغول‌ انجام‌ آن‌ است‌ باز ندارد و در هنگام‌ انجام‌ هرعملي‌ يا اداي‌ هر ذكري‌ به‌ فكر آن‌ عمل‌ و يا ذكر باشد و بداند كه‌ در آن‌ لحظه‌ انجام‌ آن‌جز از نماز و اداي‌ آن‌ ذكر از او خواسته‌ شده‌ و از خدا بخواهد كه‌ او را كمك‌ كند تا آن‌جز را همانگونه‌ كه‌ از او خواسته‌ انجام‌ دهد.

ايشان‌ در قسمتي‌ ديگر از مقاله‌ خود مي‌نويسد:

آن‌ كس‌ كه‌ باطنش‌ بر محب‌ دنيا سرشته‌ شده‌ و همتش‌ پيوسته‌ در پي‌ تحصيل‌ دنيا واشتغال‌ به‌ حفظ‌ و تكميل‌ ان‌ است‌ آن‌ هم‌ نه‌ به‌ حد ضرورت‌ بلكه‌ به‌ خاطر محبت‌ ولذت‌ - آن‌ كه‌ دنياي‌ مذموم‌ هم‌ همين‌ دنياست‌ كه‌ آدمي‌ را از ذكر و ياد خدا باز مي‌داردچنين‌ كسي‌ نبايد انتظار داشته‌ باشد كه‌ طعم‌ محب‌ خدا را بچشد و لذت‌ مناجات‌ با اورا آن‌ چنان‌ كه‌ زاهدان‌ در نماز و ديگر عبادات‌ و طاعات‌ خود مي‌چشند، دريابد.

زيرا كسي‌ كه‌ كسب‌ دنيا خوشحال‌ شود قطعاً از توجه‌ به‌ خدا ومناجات‌ او خوشحال‌و مسرور نخواهد شد همت‌ آدمي‌ متوجه‌ چيزي‌ است‌ كه‌ دلباخته‌ و علاقه‌مند به‌ آن‌باشد اگر دلباخته‌ دنيا باشد همّتش‌ هم‌ در پي‌ آن‌ است‌ و اگر علاقه‌مند به‌ نماز باشدهمتش‌ نيز متوجه‌ آن‌ خواهد بود وعلاج‌ كامل‌ همين‌ است‌.

بخش‌ پاياني‌ كتاب‌ قسمت‌ سوم‌ از ديدگاه‌ حضرت‌ امام‌ خميني‌ است‌ كه‌ در ابتداي‌آن‌ آمده‌ است‌ :

بر ارباب‌ بصيرت‌ و معرفت‌ و مطّلع‌  براسرارِ اخبارِ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ (ع‌)پوشيده‌ نيست‌ كه‌ روح‌ عبادت‌ و تمام‌ و كمال‌ آن‌ به‌ حضور قلب‌ و اقبال‌ به‌ آن‌ است‌،هيچ‌ عبادتي‌ بدون‌ آن‌ مقبول‌ درگاه‌ احدّيت‌ و مورد نظر لطف‌ و رحمت‌ نشود واز درجه‌اعتبار ساقط‌ است‌.

ادامه‌ بحث‌ درباره‌ بيان‌ حضور قلب‌ اجمالي‌ و تفضيلي‌ است‌ پس‌ از بيان‌ حضورقلب‌ اجمالي‌ چنين‌ آمده‌:

مرتبه‌ دوم‌ از حضور قلب‌، حضور قلب‌ در عبادت‌ است‌، تفضيلاً و آن‌ چنان‌ است‌كه‌ قلب‌ عابد در جميع‌ عبادت‌ حاضر باشد و بداند كه‌ حق‌ را به‌ چه‌ توصيف‌ مي‌كند وچطور مناجات‌ مي‌كند از براي‌ آن‌ مراتب‌ و مقاماتي‌ بسيار متفاوت‌ است‌، حسب‌تفاوت‌ مقامات‌ قلوب‌ و معارف‌ عابدان‌، و بايد دانست‌ كه‌ احاطه‌ تفصيله‌ به‌ اسرارعبادات‌ و كيفيت‌ مداح‌ و قناي‌ به‌ هريك‌ براي‌ احدي‌ جر كُمّل‌ اصفيا به‌ طريق‌ افاضه‌ ووحي‌ الهي‌ ممكن‌ نيست‌ ومابه‌ اينجا به‌ طريق‌ اجمال‌ مراتب‌ كليه‌ آن‌ رابيان‌ مي‌كنيم‌.

امام‌ راحل‌ سپس‌ به‌ بيان‌ چهار گروه‌ از نمازگزاران‌ پرداخته‌ و در مورد گروه‌ چهام‌فرموده‌ است‌ :

و اين‌ طايفه‌ از اهل‌ شهود وكشف‌ حضور قلبشان‌ درعبادت‌، عبارت‌ از آن‌ است‌ كه‌جميع‌ حقايقي‌ راكه‌ صورت‌ عبادات‌ كاشف‌ آنهاست‌. و اسراري‌ را كه‌ اوضاع‌ و اقوال‌عبادات‌ مظاهر آنهاست‌، بالعيان‌ مشاهده‌ كنند پس‌ در وقت‌ تكبيرات‌ افتتاحيه‌ كشف‌حجب‌ِ سبعه‌ برآنها گرديده‌ و خرق‌ آن‌ رانمايند، و در تكبير آخر كشف‌ سبحات‌ جلال‌ وجمال‌ بر آنهاگرديده‌ به‌ مناسبت‌ قلوب‌ آنها با استعاذه‌ از شيطان‌ قاطع‌ طريق‌ و جلوه‌اسم‌ الله‌ الجامع‌ وارد محامد گردند. چنان‌ چه‌ اشاره‌اي‌ به‌ آن‌ در محل‌ خود بيايد، ان‌شاءالله‌ .

در پايان‌ زير عنوان‌ اموري‌ كه‌ به‌ تحصيل‌ حضور قلب‌ كمك‌ مي‌كند آمده‌است‌ :

و آن‌ در نماز اموري‌ چند است‌ كه‌ پس‌ از اين‌ در مواقع‌ خود بعضي‌ از آن‌ را ذكرمي‌كنيم‌ و اكنون‌ به‌ طريق‌ كلي‌ براي‌ مطلق‌ عبادات‌ علاجي‌ ذكر مي‌كنيم‌ و اكنون‌ به‌ طريق‌كلّي‌ براي‌ مطلق‌ عبادات‌ علاجي‌ ذكر مي‌كنيم‌ و آن‌ اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ شواغل‌ داخليه‌ وخارجيه‌ را كه‌ مهمتر از همه‌ شواغل‌ قلبيه‌ است‌ قطع‌ كند.

شواغل‌ قلبيه‌ سبب‌ عمده‌ يا منحصرش‌ حب‌ دنيا و هّم‌ آن‌ است‌. اگر انسان‌ هّم‌اش‌تحصيل‌ دنيا و رسيدن‌ به‌ زخارف‌ آن‌ باشد، البته‌ قلب‌ فطرتاً متوجه‌ به‌ آن‌ مي‌شود و شغل‌شاغلش‌ آن‌ مي‌شود.

 

 

 

 

 

 

يك‌ تحقيق‌ پزشكي‌ و اجتماعي‌ درباره‌ نماز

1 - نماز موجب‌ نظم‌ بخشي‌ ارادي‌ در رفتار است‌. اين‌ نظم‌ بخشي‌ در تنظيم‌دوره‌هاي‌ شبانه‌ روزي‌ زيستي‌ و ترشح‌ هورمونها نيز مؤثر است‌. اگر چه‌ نماز يك‌عبادت‌ تكرار شوند است‌ مع‌ الوصف‌ به‌ خاطر زمينه‌ آئيني‌ خود موجب‌ خستگي‌نمي‌شود.

2 - در زندگي‌ يكنواخت‌ و صنعتي‌ امروز كه‌ عوامل‌ استرس‌ زا آدمي‌ را محاصره‌كرده‌ است‌، اين‌ شيوه‌ عبادت‌ كه‌ نياز به‌ دخالت‌ ديگري‌ ندارد هر فرد را به‌ تنهايي‌ قادرمي‌سازد تا به‌ طور مستقيم‌ و بدون‌ واسطه‌ با خداي‌ خود ارتباط‌ برقرار كند و اثر عوامل‌استرس‌ زا را قطع‌ نمايد.

3 - اگر نماز خواندن‌ تداوم‌ داشته‌ باشد به‌ ساختار شخصيتي‌ انسان‌ استحكام‌مي‌بخشد و سازگاري‌ و خوديابي‌ او را موجب‌ مي‌شود و از ديدگاه‌ رواني‌ موجب‌ مكث‌ذهن‌ و تجديد قواي‌ آن‌ به‌ هنگام‌ نماز مي‌گردد. نظافتي‌ كه‌ مقدمه‌ اين‌ عبادت‌ است‌نظافتي‌ نمادين‌ نيست‌ بلكه‌ حقيقي‌ است‌.

4 - نمازگزار با احساس‌ اتصال‌ به‌ يك‌ منبع‌ عظيم‌ و جاودانه‌ قدرت‌، تنهايي‌ وبي‌پناهي‌ را نفي‌ مي‌كند.

 

نماز اول‌ وقت‌ و كرونوبيولوژي‌

" همانا در آفرينش‌ آسمان‌ها و زمين‌ و آمد و شد شب‌ و روز براي‌خردمندان‌ نشانه‌ هايي‌ است‌."

يكي‌ از دانش‌هاي‌ ناشناخته‌ در عصر ما اما با سابقه‌ در اسلام‌، دانش‌ كرونوبيولوژي‌(گاه‌شناسي‌ زيستي‌) است‌. در اين‌ دانش‌ پديده‌هاي‌ زيستي‌ و تغييرات‌ آنها به‌ تناسب‌زمان‌ مورد مطالعه‌ قرار مي‌گيرد.مطالعات‌ پراكنده‌ و مكرر نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ ترشح‌بسياري‌ از هورمون‌ها دوره‌اي‌ و متناوب‌ است‌ يعني‌ در طي‌ مدت‌ 24 ساعت‌ به‌صورت‌ يكنواخت‌ ترشح‌ نمي‌شوند بلكه‌ بعضي‌ از هورمون‌ها بيشتر در ساعات‌ اوليه‌شب‌ و برخي‌ بيشتر در نيمه‌ شب‌ و برخي‌ در فاصله‌ بين‌ طلوع‌ فجر و طلوع‌ صبحگاهي‌ترشح‌ مي‌شوند. تغييرات‌ رنگ‌ نور خورشيد از هنگام‌ طلوع‌ تا غروب‌ آفتاب‌ بر فعاليت‌عناصري‌ چون‌ اكسيژن‌ تأثير مي‌گذارد. دوره‌هاي‌ تناوبي‌ ديگر مانند ماه‌ قمري‌ و سال‌شمسي‌ نيز تأثيرات‌ ديگري‌ بر فعاليت‌هاي‌ حياتي‌ انسان‌ و موجودات‌ زنده‌ مي‌گذارد.به‌ هر صورت‌ در اين‌ جابه‌ جاي‌ ورود به‌ يك‌ بحث‌ پيچيده‌ و مفصل‌ به‌ همين‌ مختصراكتفا مي‌كنيم‌ كه‌ ساعات‌ فضيلت‌ نمازهاي‌ پنجگانه‌ در نظام‌ سراسر حكمت‌آميزآفرينش‌ چنان‌ حكيمانه‌ و هماهنگ‌ با تغييرات‌ بيولوژيك‌ در بدن‌ انسان‌ و تحت‌ تأثيرتغييرات‌ زماني‌ تعيين‌ و طراحي‌ شده‌ كه‌ براي‌ محققين‌ و تشنگان‌ نوآوري‌هاي‌ علمي‌مطالعه‌ در اين‌ زمينه‌ خود باب‌ جديدي‌ از دانشي‌ نو را خواهدگشود.

امروز ما اين‌ مقدار مي‌دانيم‌ كه‌ استراحت‌ وخواب‌ در ساعات‌ اوليه‌ تاريكي‌ شب‌ درمقايسه‌ با ساعات‌ پاياني‌ شب‌ براي‌ تقويت‌ قواي‌ جسمي‌ و روحي‌ و ترميم‌ و باز سازي‌در بدن‌ بسيار مؤثرتر است‌. در اين‌ ساعات‌ سطح‌ هورمون‌ رشد در خون‌ به‌ بالاترين‌ميزان‌ مي‌رسد. توصيه‌ اسلامي‌ به‌ خواب‌ اول‌ شب‌ و بيداري‌ ساعات‌ پاياني‌ شب‌ تأكيدبر بيداري‌ بين‌ الطلوعين‌ كه‌ با زمان‌ افزايش‌ سطح‌ هورمون‌هاي‌ استرس‌ زا (كورتيزول‌،آدرنالين‌، گلوكوكورتيكوئيد...) مقارن‌ است‌، به‌ خوبي‌ به‌ انسان‌ مي‌آموزد كه‌ با اين‌مقدار از دستاوردهاي‌ علمي‌ موجود، تعيين‌ ساعات‌ خواب‌ و بيداري‌ و وضوگرفتن‌ ورو به‌ خدا كردن‌ وآرامش‌ روان‌ يافتن‌ درست‌ بايد همان‌ باشد كه‌ درآموزش‌ هاي‌ اسلامي‌بر اساس‌ تعيين‌ ساعات‌ فضيلت‌ نمازها و توصيه‌ به‌ استراحت‌ يا بيداري‌ آمده‌ است‌. درآموزش‌هاي‌ اسلامي‌ نسبت‌ به‌ برپايي‌ نماز اول‌ وقت‌ تأكيد بسيار شده‌ است‌ و دراحاديث‌ نقل‌ شده‌ از معصومين‌ عليهم‌ السلام‌ حتي‌ به‌ عنوان‌ معياري‌ براي‌ شناختن‌شيعيان‌ واقعي‌ به‌ تعهد ايشان‌ به‌ اقامه‌ نماز در اول‌ وقت‌ شرعي‌ اشاره‌ شده‌. و نيزفرموده‌اند نمازي‌ كه‌ در اول‌ وقت‌ خوانده‌ مي‌شود موجب‌ رضاي‌ خدا است‌ اما نمازبعد از اول‌ وقت‌ در حد اداي‌ تكليف‌ و بخشودگي‌ از عقوبت‌ است‌. امام‌ صادق‌(ع‌)فرمود:" آدمي‌ نبايد نماز اول‌ وقت‌ را جز به‌ خاطر شرايط‌ بيماري‌ و عذر موجه‌ به‌ عقب‌بيندازد." از پيامبر اكرم‌ درباره‌ نمونه‌ و مصداقي‌ از برترين‌ اعمال‌ سؤال‌ شد فرمود:

"الصلاه‌ لاول‌ وقتها" يعني‌ نماز در اول‌ وقت‌ با تأكيد بر بيدار نشستن‌ بعد از نمازصبح‌ تا طلوع‌ آفتاب‌ و به‌ عبادت‌ پرداختن‌. از حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ نقل‌ شده‌ كه‌ فرمود:اگر كسي‌ در محلي‌ كه‌ نماز صبح‌ خود را مي‌خواند بنشيند و به‌ ذكر خدا مشغول‌ باشدتا آفتاب‌ طلوع‌ كند براي‌ اوثواب‌ حج‌ خانه‌ خدا منظور مي‌ شود.

 

چند سخن‌ گرانبها از امام‌ (ره‌) درباره‌ نماز:

1 - نماز، يك‌ كارخانه‌ انسان‌ سازي‌ است‌.

2 - نماز بالاترين‌ ذكر خداست‌.

3 - عبادت‌ هر چه‌ مشقت‌ داشته‌ باشد، مرغوب‌ است‌ و مثلاً در زمستان‌ سرد، شب‌از خواب‌ ناز گذشتن‌ و به‌ عبادت‌ حق‌ تعالي‌ قيام‌ كردن‌، روح‌ را بر قواي‌ بدن‌ چيره‌مي‌كند و اراده‌ را قوي‌ مي‌كند و اين‌ در اول‌ امر، اگر قدري‌ مشكل‌ و ناگوار باشد، كم‌كم‌پس‌ از اقدام‌، زحمت‌ كم‌ مي‌شود، و اطاعت‌ بدن‌ از نفس‌ زياد مي‌شود.چنانكه‌ مي‌بينيم‌اهل‌ آن‌ بدون‌ تكلف‌ و زحمت‌ قيام‌ مي‌كنند.

4 - نماز انسان‌ را كم‌ كم‌ مأنوس‌ با ذكر و فكر و عبادت‌ مي‌كند. شايد مجاز به‌حقيقت‌ نزديك‌ كند انسان‌ را، و توجه‌ قلبي‌ به‌ مالك‌الملوك‌ شود و محبت‌ به‌ جمال‌محبوب‌ حقيقي‌ پيدا شود، و محبت‌ قلب‌ و تعلق‌ آن‌ از دنيا و آخرت‌ كم‌ گردد. شايد اگرجذبه‌ ربوبي‌ پيدا شود و حالتي‌ دست‌ دهد، نكته‌ حقيقي‌ عبادت‌ و سّر واقعي‌ تذكر وتفكر حاصل‌ آيد، و هر دو عالم‌ از نظر افتد و جلوه‌ دوست‌، غبار دوبيني‌ را از دل‌بزدايد، و جز خدا كسي‌ نمي‌داند كه‌ با همچو بنده‌اي‌ خدا چه‌ كرامت‌ كند.

5 - رسول‌ اكرم‌ درآن‌ وقتي‌ كه‌ تنها بود و هيچ‌ كس‌ با او نبود، الاّ يك‌ نفر، دونفر، درآن‌ وقت‌ با وحي‌ الهي‌ مردم‌ را دعوت‌ كرد. منتظر نشد كه‌ عده‌ و عده‌ زياد پيدا كند،منتظر نشد كه‌ جمعيت‌ها همراه‌ او باشند. از همان‌ اول‌ شروع‌ به‌ دعوت‌ كرد.

6 - آيا دعوت‌ قرآن‌ براي‌ اين‌ بوده‌ است‌ كه‌ مردم‌ توي‌ خانه‌ بنشينند وذكر بگويند وبا خدا خلوت‌ كنند؟ آن‌ بوده‌ است‌، لكن‌ انحصاري‌ نبوده‌ است‌. مسئله‌، مسئله‌ دعوت‌به‌ اجتماع‌، دعوت‌ به‌ سياست‌، دعوت‌ به‌ مملكت‌ داري‌ ودر عين‌ حال‌ كه‌ همه‌ اينهاعبادات‌ است‌ لكن‌ عبادتي‌ كه‌ مدغم‌ در سياست‌ است‌، سياست‌ در عبادت‌ مدغم‌است‌.

7 - وقتي‌ كه‌ آقايان‌ خودشان‌ را تهذيب‌ كردند، خصوصاً ائمه‌ جمعه‌ كه‌ سروكارشان‌با توده‌هاي‌ عظيم‌ مردم‌ است‌، آنها بايد ان‌ شاالله‌ به‌ مقام‌ عالي‌ تهذيب‌ برسند و مردم‌ راهم‌ دعوت‌ به‌ اين‌ مطلب‌ بكنند، تمام‌ آن‌ مسايلي‌ كه‌ در اسلام‌ است‌، حتي‌ مسايل‌سياسي‌ اش‌، مسايل‌ تهذيبي‌ است‌. براي‌ درست‌ كردن‌ آدم‌ است‌. ما نبايد همه‌ مسايل‌حالا را دنبال‌ مسايل‌ سياسي‌ قرار بدهيم‌، بايد همه‌ مسايل‌ را دنبال‌ مسايل‌ اسلامي‌ وخصوصاً اين‌ وجه‌ تهذيب‌ مردم‌ قرار بدهيم‌.

8 - مسجدالنبي‌ مركز سياست‌ اسلام‌ بوده‌ است‌ و ثقل‌ قدرت‌ اسلامي‌.همانطوري‌كه‌ پيغمبر توي‌ مسجد زندگي‌ مي‌كرد، توي‌ همان‌ مسجد با مردم‌ معاشرت‌ مي‌كرد و درهمان‌ مسجد هم‌ تجهيز مي‌كرد نيرويش‌ را براي‌ كوبيدن‌ قدرت‌ها.

 

 

 

 

                                                                                           پايان‌

منــــابـع‌ :

1 - حضور قلب‌ در نماز از ديدگاه‌ عالمان‌ رباني‌، به‌ اهتمام‌ محمد بديهي‌

چاپ‌ دوم‌، بهار78، انتشارات‌ تشيّع‌، قم‌

2 -پرتوي‌ از اسرار نماز،محسن‌ قرائتي‌

چاپ‌ سوم‌، سال‌ 1371 ،وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامي‌

3 - راز نماز (براي‌ جوانان‌)، محسن‌ قرائتي‌

چاپ‌ اول‌، زمستان‌ 1368،وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامي‌

4 -يك‌ تحقيق‌ پزشكي‌ واجتماعي‌ درباره‌ نماز

مقاله‌اي‌ ازاقدس‌ بكلو، كارشناس‌ پرستاري‌

5 - بازتاب‌ نماز در سلامت‌ روان‌ و زندگي‌

مقاله‌اي‌ از جمال‌ فرزندوحي‌، محمدرضا آقاجاني‌

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 24 بهمن 1393 ساعت: 18:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس