تاريخچه آموزش و پرورش
آموزش و پرورش فرايند يادگرفتن دانش و مهارت و ياد دادن آن است. اين فرايند از پيدايش انسان بر زمين آغاز شده، آرام آرام کاملتر شده و امروزه يکى از پايه هاى اساسى پيشرفت جامعهها شده است. ايرانيان در فرايند پيشرفت آموزش و پرورش، نقش شايستهاى داشتهاند به طورى که شکوفايى تمدن اسلامى تا حدود زيادي وامدار تلاش آموزشگران ايرانى است.
نخستين آمــــوزگاران
در دوران پيش از تاريخ، کودکان آداب و رسوم را با پيروى از بزرگترها فرا مىگرفتند و چون همراه آنان به کار مشغول بودند، مهارتهايى مانند شکار کردن و کاشتن گياهان را مىآموختند. در تمدنهاى باستانى، کاهنان و روحانيان آموزش هاى مخصوصى مىديدند و به آموزش ديگران مشغول مىشدند. آنان علاوه بر خواندن و نوشتن و مراسم دينى از پزشکى و اخترشناسى نيز آگاه بودند. يونانيان باستان نخستين کسانى بودند که يک نظام آموزش و پرورش رسمى بنيان نهادند، اما فقط پسران خانواده هاى ثروتمند مىتوانستند از آن بهرهمند شوند. يکى از درسهاى مهم آنان، هنر سخنورى براى سياستمداران جوان بود.
آمــــوزش در ايــــــران باستان
در دوران هخامنشى، آموزش رسمى ويژهى روحانيان زرتشتى(موبدان)، شاهزادگان و دولتمردان بود. اما چون در آيين زرتشت آموزش و پرورش به مانند زندگى مهم شمرده شده بود، مردم ايران به پيروى از گفتار حکيمانهى زرتشت، يعنى پندار نيک، گفتار نيک و کردار نيک، اخلاق و مهارتهاى سودمند را به فرزندان خود آموزش مىدادند. در آن زمان آتشکدهها جايگاه رسمى آموزش بودند و موبدان علاوه بر درسها مذهبى، پزشکى، رياضى و اخترشناسى نيز درس مىدادند.
نخستين دانشگـــاه
در دوره ساسانى فرهنگ و تمدن ايرانى به شرق و غرب گسترش يافت. اما هنوز هم آموزش به گروهى خاص محدود مىشد. در اين دوران مهمترين مرکز علمى و آموزشى دوران باستان، دانشگاه گندى شاپور، در شهر گندى شاپور به وجود آمد. اين شهر را شاپور ساسانى بنيان نهاد و تا حدود قرن چهارم پس از اسلام آباد بود. در دانشگاه گندى شاپور داشمندان ايرانى در کنار دانشمندان هندى، يونانى و رومى به فعاليت علمى و بحث و گفت و گو مشغول بودند. وقتى مدرسهى آتن در سال 529 ميلادى بسته شد، بسيارى از دانشمندان يونانى به گندى شاپور مهاجرت کردند. در زمان خسرو انوشيروان بيمارستانى در اين شهر ساخته شد و آموزش طب ايرانى، يونانى و هندى رونق گرفت.
اســـلام و آمــــوزش همگانــــــى
پس از پيروزى عربها بر سپاه ساسانى، حکومت ساسانى برچيده شد و آموزش و پرورش رسمى از انحصار طبقهى ثروتمندان بيرون آمد و دورهى جديدى آغاز شد. در آن دوره، آموزش اسلامى به جاى آموزش آيين زرتشت مورد توجه قرار گرفت و آموزش قرآن و زبان عربى و اصول و فروع دين نو در مسجد رواج يافت. آرام آرام خط و زبان عربى جاى خط و زبان پهلوى را گرفت و ترجمهى کتابهاى پهلوى که حاوى دانش توليد شده و جمع آورى شده از تمدنهاى گوناگون در گندىشاپور بود، به عربى ترجمه شد. مسلمانان علاوه بر مسجد به ساختن مدرسه پرداختند. نمونهى اين مدرسهها که پس از قرن سوم هجرى ساخته شد، در نيشابور، بلخ، هرات و بخارا تا قرنها بعد داير بودهاند. تحصيل در آن مدرسه ها رايگان بود و به فراگيران کمک هزينهاى نيز پرداخت مىشد.
بنيانگــــذارى شهـــــر خدا
در سال 141 هجرى قمرى، در زمان منصور خليفهى دوم عباسى و به راهنمايى خالدبن برمک ايرانى، نقشهى بغداد را مهندسان ايرانى طراحى کردند و آن را نزديک يکى از آبادىهاى قديم ايران به نام بغداد، به معناى شهر خدا، ساختند. برمکيان آيين کشوردارى را همراه خود به بغداد بردند و پايههاى تمدن اسلامى را بنيان نهادند. در سال 148 هجرى قمرى، منصور به بيمارى سختى مبتلا شد که پزشکان نتوانستند او را درمان کنند. از اين رو، جرجيس پسر بختيشوع، مدير بيمارستان گنديشاپور، براى درمان او به بغداد دعوت شد. اين پزشک ايرانى پس از درمان منصور، چهار سال در بغداد بمان و پزشکى ايرانى را در بغداد آموزش داد. او پس از بازگشت به ايران، عيسبن شهلافا را جانشين خود کرد و به اين ترتيب، پزشکى ايرانى به دنياى اسلام راه يافت.
خانه دانــش
بغداد در زمان هارون الرشيد به اوج شکوفايى خود رسيد. هارون علاوه بر دعوت از دانشمندان، به گردآورى و ترجمهى کتابهاى خطى از زبان يونانى، سريانى و پهلوى به عربى فرمان داد. پس از هارون، پسرش مامون، بيتالحکمه(خانهى دانش) بغداد را بنيان نهاد و به ساختن رصدخانه فرمان داد. اين کارها باعث جذب دانشمندان از جاجاى جهان به سوى بغداد و رونق گرفتن آموزش و پژوهش شد. نتيجهى اين فعاليت ها شکوفايى فعاليت هاى علمى و آموزشى در قرن سوم و چهارم هجرى شد که از آن با عنوان عصر طلايى اسلام ياد مىشود.
دوره آموزشـــــى نظاميـــــه
خواجه نظام المُلک وزير معروف و با تدبير سلجوقيان بود که به ساختن و مجهز کزدن مدرسههايى فرمان داد که به نظاميه شهرت يافتند. نظاميهها که در بغداد، نيشابور، اصفهان، بلخ، مرو و آمل ساخته شده بودند، به صورت شبانهروزى اداره مىشدند و هزينهى آنها را حکومت پرداخت مىکرد. اين نظاميهها برنامهى آموزشى منسجمى داشتند که زير نظر خواجه تنظيم شده بود و تا 150 سال با کمترين تغيير پىگيرى مىشد. از نقصهاى اين مدرسهها اين بود که کمکم بحث و گفت و گوى آزاد در آنها کمرنگ شد و بيشتر بر فراگيرى فقه شافعى، صرف و نحو، ادبيات عرب و قرآن و حديث تاکيد شد.
فــــــراز و فــــــرود
با حمله مغولها به ايران بسيارى از شهرهاى آباد ايران، از جمله شهر بخارا، به معناى مجمع دانشمندان، ويران شد. بسيارى از دانشمندان و صنعتگران کشته شدند، از کشور فرار کردند يا به اجبار به مغولستان برده شدند. مدرسهها و کتاب خانهها نيز طعمهى آتش شد و تا سه قرن آرامش و آسايش که براى فعاليت علمى ضرورى است، از ميان رفت. بغداد نيز که پايگاه دانش و آموزش جهان آن دوران بود، با حملهى هلاکوخان مغول، از رونق افتاد. اما پس از آشنا شدن نوادگان چنگيزخان با دين اسلام و روى آوردن آنان به اين دين پشتيبان دانش و آموزش، مدرسهها، مسجدها و رصدخانهها ساخته شدند و رونق گرفتند. خواجه نصيرالدين طوسى، وزير هلاکو، او را به ساختن رصدخانهى مراغه ترغيب کرد و خواجه رشيدالدين فضل اﷲ، وزير اولايجاتو، شهرک دانشگاهى رَبع رشيدى را نزديک تبريز بنا کرد. در آن شهرک بيش از 6 هزار فراگير به آموختن مشغول بودند. هزينهى شهرک از وقف فراهم مىشد و براى يتيمان نيز مدرسه و خوابگاه وجود داشت. مدرسهى بديعيه در هرات، مدرسهى رُکنيه در يزد و مدرسهى خاتونيه در ... نمونهاى از اين مدرسهها است.
در ســـــراشيبــــــى
در سال 905 هجرى قمرى با روى کار آمدن شاه اسماعيل صفوى، ايران داراى حکومت مرکزى قدرتمندى شد و ايرانيان طى 225 سال توانستند به ساختن و آبادى شهرها و روستاها بپردازند. ساختن آموزشگاههايى مانند مدرسهى چهارباغ، مسجدشاه و مسجد شيخ لطف اﷲ در اصفهان به دليل وجود امنيت و ثروت کشور در آن زمان رخ داد. در مدرسهها و مسجدهاى آن دوره باورهاى شيعى، احکام، تفسير، اخبار و حديث درس داده مىشد و به جز ستارههايى مانندملاصدرا، کمتر کسى به علوم عقلى و بحث و گفت و گو علاقهى وافر داشت. البته، در زمان شاه عباس بزرگ، ارتباط ايران با کشورهاى اروپايى برقرار شد و دانش و فن نوين کمکم به ايران وارد شد. پس از اين دوره ايران تا به حکومت رسيدن قاجارها ناآرامى و غارت را تجربه کرد و در دوران قاجار نيز در سراشيبى ناآگاهى اُفتاد.
جنگهـــــاى بيــــدار کننده
در دوران قاجار جنگهاى ايران و روس رخ داد که با شکست ايرانيان و از دست رفتن بخشهاى زيادى از ايران همراه بود. البته ان شکست دردناک باعث شد که دولتمردان دلسوز و فرهيختگان جامعهى آن روز به علت شکست ايرانيان آگاه شوند که همانا بىخبرى از دانش و فن آن روزگار بود. از اين رو، در سال 1231 هجرى قمرى، 5 نفر دانشجو به انگليس فرستاده شد؛ نخستين چاپخانهى سربى در 1227 هجرى قمرى در تبريز به کار افتاد؛ نخستين روزنامه را ميرزا صالح، از ئانشجويان فرستاده شده به انگليس، به نام کاغذ اخبار در 1253 هجرى قمرى منتشر کرد؛ و نخستين مدرسه به شيوهى امروزى با همت ميرزا حسن خان رشديه در 1254 هجرى قمرى در اروميه و در سال بعد در تبريز کار خود را آغاز کرد.
بنيانگـــــذارى دارالفنــــــــون
دارالفنون مرکز آموزشى دانش و فن نوين بود که در سال 1231 هجرى شمسى با تلاش ميرزا تقىخوان اميرکبير در تهران بنيانگذارى شد. نخستين معلمان اين مدرسه، اروپايى و بيشتر اتريشى بودند. نخست صد نفر فراگير از ميان فرزندان اشراف و بزرگان دولتى براى تحصيل در آن انتخاب شدند که در رشتههاى نظامى، پزشکى، داروسازى، معدن و مهندسى به تحصيل مشغول شدند. دارالفنون آزمايشگاه فيزيک، شيمى و داروسازى و کارخانهى شيشه و بلور و شمعسازى و چاپخانه داشت و فراگيران علاوه بر مطالعهى نظرى، به فعاليتهاى عملى نيز مىپرداختند. براى مثال، مسيو کرشيش اتريشى، که معلم توپخانه و رياضى بود، به کمک دانشجويان خود دستگاه فرستندهى تلگراف ساخت که آغازى براى گسترش ارتباط از راه دور در کشور بود.
آمــــوزش و پـــــرورش نــــوين
در بيشتر کشورها، گذراندن دورهى مقدماتى براى کودکان پنج و شش ساله و گذراندن دورهى متوسطه براى نوجوانان سيزده ساله اجبارى است. در بسيارى از کشورها حضور دانشآموزان پس از يازدهسالگى در مدرسهها کم مىشود؛ البته، آموزش تا بزرگسالى در دانشکدهها و دانشگاهها و مرکز هاى آموزش مهارتهاى عملى ادامه مىيابد. با وجود اين هنوز ميليونها نفر در دنيا از مهارتهاى ابتدايى خواندن و نوشتن بىبهرهاند. بر اساس قانون اساسى ايران، آموزش و پرورش براى همهى کودکان و نوجوانان ايرانى تا دورهى متوسطه رايگان است و دولت وظيفه دارد امکان تحصيل را براى همگان فراهم سازد. نظام آموزشى ايران داراى دورهى ابتدايى(پنج سال) دورهى راهنمايى(سه سال) دوره متوسطه( سه سال) و دورهى پيش دانشگاهى است. علاقهمندان به کارهاى عملى و فنى نيز مىتوانند مهارت هاى لازم را در مدرسهها و آموزشگاههاى کارو دانش بگذرانند. دانشآموختگان دوره پيشدانشگاهى در صورت مموفقيت در آزمونهاى سراسرى، به دانشگاه وارد مىشوند.
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:22 منتشر شده است
برچسب ها : تاريخچه آموزش و پرورش,تاريخچه آموزش,آموزش و پرورش,