نقد و بررسی براهین دکارت بر اثبات وجود خدا

منو



http://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/Untitled-3.jpg

http://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/ertegha.jpg


پشتیبانی با اسمس و
تلگرام
09159886819
به کانال تلگرام سایت ما بپیوندید

موضوعات

پیوندهای روزانه

صفحات جانبی

امکانات جانبی

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و تلگرام : 09159886819 و آیدی : @dabiryar  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

4 - در هنگام خریداگر باخطای شماره موبایل اشتباه است مواجه شدید ، زبان گوشی یا کامپیوترخود را در هنگام وارد کردن شماره موبایل انگلیسی قرار دهید مشکل حل می شود .

http://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/rahnemaonline.jpghttp://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/kart.jpg

لیست گزارش تخصصی ها   لیست اقدام پژوهی ها         تجربیات ارتقای شغلی

تلگرام

به کانال تلگرام فرهنگیان بپیوندید@dabiranyar
مطالب ما رادر زیر هر مطلب با دوستان خود در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

نقد و بررسی براهین دکارت بر اثبات وجود خدا

بازدید: 55

 

نقد و بررسی براهین دکارت بر اثبات وجود خدا

فهرست مطالب

چکیده4

کلید واژه:4

مقدمه. 5

مفاهیم از دیدگاه دکارت.. 6

اثبات وجود خدا8

برهان اول. 8

دو اشکال بر این برهان وارد است:9

برهان دوم. 10

نقد. 11

برهان سوم. 12

پیشینه برهان وجودی.. 14

برهان آنسلم. 14

تفاوت برهان دکارت و آنسلم. 15

اشکالات وارد بر برهان آنسلم. 17

نقد برهان وجودی دکارت.. 20

نتیجه. 22

فهرست منابع. 23

پی نوشت :23

 

چکیده

   دکارت برای اثبات وجود خدا سه برهان اقامه می کند. وی برای اثبات وجود خدا از مفهوم خدا بهره می گیرد. مفهوم خدا از نظر دکارت از جمله مفاهیم  فطری است. دکارت پس از استدلال اول تقریر دیگری از آن را ارائه می دهد که با توجه به تفاوت حد وسط برهان برخی آن را برهان جدید دانسته اند. سرانجام هنگام اثبات عالم ماده به برهان جدیدی در اثبات خدا می پردازد که به برهان وجودی موسوم شد. این برهان شباهت زیادی به برهان آنسلم دارد.

دکارت و هم مسلکان او این برهان را در اثبات وجود خدا کافی دانسته اما بسیاری از اندیشمندان آن را مقنع نمی دانند و نقدهای زیادی بر آن وارد کرده اند. در این نوشتار پس از بیان براهین دکارت، به توضیح برخی از اشکالات پرداخته شده است.

کلید واژه:

مفاهیم دکارتی، مفهوم خدا، وجود خدا، برهان وجودی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

اعتقاد به خداوند و باور به موجود مافوق بشری از قدیمی ترین اعتقادات بشر است. در طول تاریخ بسیاری از اندیشمندان در مورد اثبات چنین موجودی و بیان ویژگی ها و خصوصیات آن و همچنین رابطه ی میان مخلوقات اعم از انسان و جهان با خداوند سخن گفته اند.

فیلسوفان و اندیشمندان در قرون و بلاد مختلف، هریک از زاویه ای این مسئله را با ژرف نگری و کنکاش عقلانی بررسی کرده اند که رویکرد غالب، دفاع از خدا باوری و مبرهن کردن آن بوده است. اما گاهی فلسفه های الحادی یا شکاک هم مدتی بر اندیشه ی بشر سایه افکنده که سرانجام در برابر گرایش های خدا گرایانه تاب مقاومت نیاورده اند. البته این جریانات سبب قوت کار فیلسوفان خدا باور و عقل گرا شده است.

در قرون وسطی که روح فلسفه ی ارسطویی غالب و حاکم بود حکمت و فلسفه در خدمت دین قرار گرفت و از مقامی که نزد یونانیان داشت، به خادم دین در نزد حکمای مدرسی تنزل یافت. پس از آن در دوره ای که به رنسانس معروف است، عقاید قبلی به دلیل اندیشه های جدید علمی توسط دانشمندانی چون کوپرنیک، کپلر و گالیله از درجه ی اعتبار ساقط شده فرو ریخت؛ و اندیشه ای جایگزین برای آن وجود نداشت.در نتیجه «شک گرایی[1]» تفکر غالب  آن زمان شد.

 در چنین عرصه ای فیلسوف و دانشمند فرانسوی، رنه دکارت[2] اندیشه های جدیدی را برای نجات جامعه از پوچ گرایی و سوفسطی گری ارائه می دهد. دکارت با کنار گذاشتن فلسفه ی مدرسی روح فلسفه ی ارسطویی را با تعریف خاص خودش از حکمت و فلسفه احیا کرد. او سالها در اندیشه بود تا طرح نوینی برای معرفت فلسفه ی اولی ارائه دهد و پس از سال ها تحقیق و تفکر موفق شد روشی جدید برای معرفت بیان کند که نتیجه ی کار او شش تامل دقیق فلسفی در کتابی با عنوان "تاملات در فلسفه ی اولی[3]"به عالم علم و اندیشه عرضه شد.

وی در تامل سوم و پنجم، بر اساس مبانی فلسفه ای که خود او ارائه دهنده ی آن است، با دلایل خاصی به اثبات وجود خدا می پردازد. این دلایل نه تنها در آن برهه ی زمانی از اهمیت بسیاری برخوردار بوده بلکه تاکنون نیز مورد بحث و کنکاش های متعدد قرار گرفته است.

پژوهش حاضر پس از بیان استدلالات دکارت با توجه به دو کتاب مشهور او یعنی "تاملات در فلسفه اولی و "اعتراضات و پاسخ ها[4]" نگرشی به برهان وجودی آنسلم که مشابه با براهین اوست داشته و در ادامه برخی از اشکالات وارد بر براهین این دو را بررسی می کند.

مفاهیم از دیدگاه دکارت

استدلالاتی که دکارت بر وجود خدا اقامه می کند، مبتنی بر درک مفهوم خداست. به همین دلیل لازم است قبل از پرداختن به اصل براهینی که توسط دکارت بر وجود خدا اقامه شده در مورد «مفاهیم»[5] که در فلسفه ی دکارتی نقش مهمی ایفا می کنند، توضیح مختصری بیان شود.

دکارت در آغاز تامل سوم از کتاب تاملات بر اساس نظام فلسفی خود تمام افکارش را به چهار دسته تقسیم می کند: الف) ارادات[6]، ب) انفعالات[7]، ج) احکام یا تصدیقات[8] ، د) مفاهیم یا تصورات[9].

دکارت سپس در ادامه راهیابی خطا در آنها را بررسی می کند. او معتقد است: راه یافتن خطا[10] در دسته ی اول و دوم (یعنی اراده ها و انفعالات) ممکن است. اما وجود خطا در آنها چندان نگران کننده نیست. زیرا چه بسا اموری موهوم که هرگز واقعیت ندارند یا امور نا مطلوب، متعلق اراده قرار می گیرند، ولی این که من آن امور را می خواهم و اراده کرده ام واقعیت دارد.

در تصدیقات و احکام نیز خطا محتمل است و آنچه باید سخت مراقب آن باشد خطا در این نوع افکار است. مهم ترین و اساسی ترین خطایی که ممکن است در تصدیقات واقع شود این حکم است که آیا مفاهیم ذهنی با اشیاء خارجی مطابقت یا مشابهت دارد؟

دسته چهارم که مفاهیم یا تصوراتند، چنانچه این مفاهیم ذهنی صرفا حالات نفس و یا یکی از وجوه اندیشه تلقی شده و به اشیاء خارجی نسبت داده نشوند هرگز متضمن خطا نخواهند بود؛ پس تصورات زمانی خطا پذیرند که آنها را به اشیاء خارجی نسبت دهیم.[11]

از نظر دکارت سه دسته مفاهیم وجود دارد:

الف) تصورات فطری[12]: تصوراتی هستند که از طبیعت خاص انسان ناشی می شود. این تصورات با شخص زاده شده، به صورت بالقوه[13] درون انسان وجود دارد و توسط عقل[14] شناخته می شود. نظیر تصور نفس[15]، خدا[16]، امتداد[17] و زمان[18]. این مفاهیم به صورت استعداد در ذهن[19] موجود است و پس از برخورد با محسوسات کم کم نمودار می شود.

ب) تصورات جعلی[20]: تصوراتی که ساخته ی ذهن انسان است؛ مثل تصور عروس دریایی، اسب بالدار و نظیر آن.

ج) تصورات عارضی یا خارجی[21]: مفاهیمی که از خارج یعنی از طبیعت به ما می رسد؛ مثل صدایی که می شنویم یا احساس گرما و یا سرما. این تصورات از طریق حواس پنج گانه وارد ذهن آدمی می شود. وی برای مطابقت این مفاهیم با اشیاء خارجی دو دلیل ارائه می کند. دلیل اول اینکه ظاهرا طبیعت این را به من آموخته است که مفاهیم را مشابه اشیاء خارجی بدانم. دوم اینکه این مفاهیم هرگز وابسته به اراده ی من نیستند. اما هیچ کدام از این دو دلیل را قانع کننده نمی داند.[22]

براساس نظر دکارت هریک از مفاهیم و تصورات ذهنی را از دو جهت می توان لحاظ کرد: مفاهیم ذهنی از آن جهت که وجوهی از تفکرند هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند و همه ی آنها از جهت مفهوم بودن یکسانند، اما از آن جهت که حاکی از اشیاء خارجی اند کاملا با یکدیگر متفاوتند. حال این سوال مطرح است که مفاهیم به عنوان حکایت کننده از اشیاء خارجی واقعیت خود را از کجا به دست می آورند؟

وی عقیده دارد این مفاهیم واقعیت خود را از علت دریافت می کنند. علتی که واقعیت عینی آن دست کم به اندازه واقعیت ذهنی این مفاهیم باشد. زیرا اگر فاقد واقعیت بوده یا واقعیت آن کمتر از مفهوم باشد هرگز نمی تواند به معلول خود (مفهوم) واقعیت اعطا کند.[23]

اثبات وجود خدا

دکارت برای اثبات وجود خدا روش فلسفی خود را به کار گرفته و سعی می کند از راه مفهوم خدا، وجود عینی و واقعی او را اثبات نماید. خدا از دیدگاه دکارت به این صورت تعریف می شود: «مراد من از کلمه ی "خدا" جوهری است نامتناهی[24]، سرمد، تغییر ناپذیر، قائم به ذات[25]، عالم مطلق[26]، قادر مطلق[27]، که خودِ من و هر چیز دیگری را آفریده و پدید آورده است»[28]

از نظر دکارت مفهوم چیزی است که از حیث وجود داشتن در ذهن، متعلق تفکر است[29] و ذهن بی واسطه آن را درک می کند.[30] مفهوم به نحوی خود شیء است. مثلا مفهوم خورشید، خود خورشید است که در ذهن وجود دارد البته نه به نحو عینی و خارجی آن طور که در آسمان وجود دارد بلکه به نحو ذهنی. این نحو از وجود نسبت به وجود خارجی از حقیقت کمتری برخوردار است.[31]

برهان اول

دکارت اظهار می دارد: من مفهومی از خدا را در ذهن دارم و چون هر مفهومی نیازمند علت است باید ببینیم علت و منشاء مفهوم خدا چیست. پاسخ این سوال از سه فرض خارج نیست:

الف) منشاء آن خود من هستم. این فرض صحیح نیست زیرا اوصافی که برای مفهوم خدا لحاظ شده بسیار عظیم و اعلا است و صدور این مفاهیم از ذات من محال می باشد. چون علت مفهوم خدا حداقل باید به اندازه ی معلول خود حاوی واقعیت باشد.

ب) این مفهوم ناشی از عدم[32] باشد. این فرض نیز قابل قبول نیست زیرا مفهوم خدا مفهومی است کاملا حقیقی و نمی توان تصور کرد که این مفهوم از هیچ واقعیتی حکایت نکند.

ج) منشاء آن بیرون از من است. این فرض صحیح و قابل قبول است.

بنابراین تصور مفهوم خدا نه از عدم ناشی می شود و نه از ذات ما، زیرا عدم لاشیء محض است و هرگز قادر به ایجاد چیزی نیست. وجود ما نیز به دلیل نقص و ضعف نمی تواند ایجاد کننده ی مفهومی باشد که حاکی از وجود کامل است. پس فرض سوم اثبات شده و علت مفهوم خدا باید موجودی مطلقا کامل، نا متناهی و با عظمت یعنی «وجود خدا» باشد. پس خدا یعنی هستی مطلقا کامل به عنوان علت تامه[33] ی «تصور خدا» وجود دارد.[34]

برهان فوق که با توجه به بیانات دکارت "برهان علامت تجاری[35]" یا "برهان فطرت[36]" نامیده می شود، برهان لمی و پیشینی بر وجود خداست زیرا وی هنوز عالم ماده را اثبات نکرده است تا بتواند برهان إنی و پسینی بر وجود خدا اقامه کند، از این رو نمی تواند اشیاء مادی را حد وسط برهان اثبات وجود خدا قرار دهد. بنابراین دکارت براساس تفکر فلسفی خود می خواهد هستی خود را با سیر در مفاهیم ذهنی خود اثبات کند، زیرا وی در این مرحله از سیر اندیشه خود مصالحی جز مفاهیم ذهنی در دست ندارد.[37]

نقد

دو اشکال بر این برهان وارد است:

اولا از وجود مفهومی در ذهن، نمی توان نتیجه گرفت که منشا آن مفهوم بیرون از ذهن موجود است. زیرا اگر این را بپذیریم نتیجه اش این است که هر مفهوم ذهنی منشائی در بیرون دارد، پس هر چه در ذهن تصور شود لاجرم باید بیرون از ذهن موجود باشد و این مطلب ضرورتا باطل است.

اگر گفته شود مفهوم خدا با دیگر مفاهیم متفاوت است و چون این مفهوم، مفهوم جوهری نامتناهی و تغییر ناپذیر، قائم به ذات و ... است ضرورتا باید علت آن در بیرون باشد، این پاسخ نیز با مفهوم شریک الباری نقض می شود زیرا مفهوم شریک خدا نیز در ذهن موجود است و به لحاظ صفات و خصوصیات با مفهوم خدا یکسان است. پس باید شریک خدا نیز در خارج موجود باشد و این نیز باطل است.

ثانیا این استدلال بر فرض تمامیت، تنها چیزی که ثابت می کند وجود علت «مفهوم خدا» است،یعنی باید علتی بیرون از دکارت و اندیشه اش موجود بوده تا منشا مفهوم خدا باشد. اما این سوال همچنان به قوت خود باقی می ماند که آیا این علت همان موجود قائم به ذات، لا یتغیر و ... یعنی خداست؟ به این ترتیب این استدلال برای اثبات خدا ناقص و ناتمام است.

منشا اشکال خلط میان حمل اولی و حمل شایع است. مفهومی که به حمل شایع کوچک ­تر از خدا است، بزرگ­تر گرفته شده است. منشا تصور خدا، خود انسان است ودر این صورت مفهوم خدا به حمل اولی، خدا و بی­نهایت است ولی به حمل شایع مخلوق ذهن و متناهی است.

برهان دوم

در برهان دوم بر وجود خدا، دکارت از حد وسط[38] «مخلوق بودن» خودش استفاده می کند، به این ترتیب که او می گوید:

خداوند که علت تصور مفهوم خدا است، هنگام خلق من این تصور را به من داده است. حال اگر خدا وجود نداشته باشد، پس من چگونه پدید آمده ام؟ دو فرض قابل تصور است:

الف) خود منشاء ذات و هستی خویش هستم.

ب) منشاء ذات و هستی من علت های دیگر پایین تر از مرتبه خداوند می باشند.

فرض اول باطل است زیرا اگر من علت و خالق خود بودم، همه ی کمالات را به خود می دادم و جامع جمیع کمالات می شدم و دریک کلمه خدا بودم.

فرض دوم نیز باطل است به این دلیل که هیچ چیز نمی تواند کمالات را در حد خدا یا بیشتر از او داشته باشد، و هر کمالی هم که داشته باشد از ذات کامل خدا دریافت نموده است. پس نتیجه می شود که علت حقیقی وجود من، خدای نامتناهی و کاملی است که قائم به ذات است و تمام کمالات وجودی را دارد.»[39]

در اینکه این برهان مستقل از برهان اول است یا تکمیل کننده ی آن، نظرات مختلفی داده شده است. برخی بر این عقیده اند که برهان جدیدی است به این علت که حد وسط آن با حد وسط برهان قبل تفاوت دارد، اما برخی آن را تقریر دیگری از همان برهان اول دانسته اند. اما دکارت خود، آن را تبیین جامع تر برهان قبل می داند.

«به همین جهت تحقیق بیشتر را [درباره ی این سوال که] اگر خدا نبود آیا من می توانستم موجود شوم به عهده گرفتم، [اما] نه به قصد این که برهانی [جدید] را غیر از برهان قبل اقامه کنم بلکه بیشتر برای اینکه تبیین جامع تری از آن [برهان قبل] ارائه دهم.»[40]

اگر بپذیریم برهان دوم تبیین جامع تر برهان اول است، در این صورت اهمیت برهان دوم بیشتر از برهان اول شده و برهان اول به دلیل نقص قابل بررسی و کنکاش نخواهد بود.

به نظر می رسد که برهان دوم را علی رغم سخن دکارت می توان برهان دیگر تلقی کرد. زیرا تمایز براهین از یکدیگر به تمایز حد وسط است.  در این دو برهان حد وسط تفاوت زیادی دارد چون حد وسط در اولی از امور مفهومی و تصوری (مفهوم خدا)،  و در دومی از امور عینی و وجودی (وجود خود دکارت) است. «شاید به سب ترس از انتقاد احتمالی پیروان سنت توماس آکوینی[41] بوده است که دکارت در تامل سوم با صراحت می گوید که خداوند فقط علت تصوری که من از او دارم، نیست بلکه علت خودِ من به عنوان موجود بالفعل است که تصوری از خداوند دارد.»[42]

نقد

در این برهان دکارت از حد وسط مفهوم خدا به حد وسط مخلوق بودن خودش عدول می کند. او ابتدای برهان با تصور مفهوم خدا در ذات خود شروع می کند در حالی که در ادامه برهان به مخلوق بودن خود می پردازد.

 این برهان نیز بر فرض صحت وجود یک علت را ثابت می کند، و وجود خدا را همچنان که در ادامه خودش به آن اشاره کرده است،باید از طریق دیگر اثبات نمود. علاوه بر این، استدلال های دکارت بر خداوند قبل از اثبات وجود اشیاء دیگر است. دکارت از وجود خود شروع می کند و می خواهد به اثبات وجود خدا برسد در حالی که در این استدلال، علت های دیگر پایین تر از مرتبه ی خدا را نیز فرض می کند، بنابراین با مبنای خود او تعارض دارد.

برهان سوم

این برهان در تامل پنجم کتاب تاملات آورده شده و چون مبتنی بر هستی­شناسی است،"برهان وجودی[43]" نامیده شده است. دکارت در این برهان سعی می کند که وجود خداوند را با تحلیل تصور خدا به اثبات برساند، آن هم با روشی که مشابه روش ریاضیات است. دکارت در این مرحله قصد دارد پس از کشف و اثبات نفس خودش به عنوان اولین معرفت یقینی و اثبات خدا به عنوان دومین معرفت یقینی، به اثبات عالم خارج بپردازد.

او اظهار می دارد: اموری مثل کمیت و امتداد دارای مفهومی "واضح و متمایزند[44] "همچنین، این مفاهیم ساخته قوه خیال نبوده و از اشیاء مادی نیز وارد ذهن نمی شوند. این حقایق با اندک توجهی برای من مکشوف می شوند و آنقدر بدیهی، صریح و واضح اند که گویی من آن ها را از قبل می دانستم و این توجه و التفات صرفا به منزله ی تذکر و یادآوری است. بنابراین آنها دارای ماهیت و حقیقتی ثابت هستند که هرگز از آنها زائل نمی شود، یعنی از مفاهیم فطری هستند که خداوند آنها را هنگام آفریدن، در درون اشیا  نهاده است.

او به عنوان نمونه از مثلث[45] سخن می گوید:

مثلث دارای ویژگی های ثابتی است که من آن ها را با وضوح و تمایز ادراک می کنم، مثل اینکه مجموع زوایای آن مساوی دو قائمه است. اگر چه ممکن است این مثلث در همه جای عالم جز در ذهن من وجود نداشته باشد بازهم از ماهیت و خواص ثابتی برخوردار است که من آن را با وضوح و تمایز ادراک می کنم و بنابراین حقیقی است.[46]

دکارت در روند تحقیق و بررسی مفاهیم اشیای مادی،  به اقامه  برهان هستی شناختی برای اثبات وجود خدا می پردازد. البته قصد دکارت در این مرحله از سیر اندیشه فلسفی خود اثبات وجود خدا از طریق اشیای مادی نیست، زیرا او هنوز عالم مادی را اثبات نکرده است. علاوه بر این او قبلا خدا را با اقامه برهان علامت تجاری به اثبات رسانده است.

او می گوید: «من یقینا در ذهن خود واجد مفهوم موجودی مطلقا کامل هستم و این مفهوم را با وضوح و تمایز تمام ادراک می کنم و این وجود بالفعل و سرمدی متعلق به ذات خداوند است. پس چنین ذاتی باید خارج از ذهن من نیز عینیت و تحصل داشته باشد. زیرا اگر وجود نداشته باشد نمی تواند کامل باشد و این مخالف تصوری است که من از خداوند دارم.»[47]

به عبارت دیگر «همانطور که ذات مثلث با دو قائمه بودن مجموع زوایای مثلث تلازم دارد، ذات باری هم با وجود تلازم دارد چرا که عین کمال است و کمال بدون وجود متصور نیست چه اگر موجود نباشد کامل نخواهد بود.»[48]

گاسندی[49] ضمن اعتراضات زیادی که به نظرات دکارت وارد می آورد، نسبت به این برهان نیز اشکالاتی بیان می کند. او می گوید: «اگر چیزی وجود نداشته باشد، هیچ کمال و نقصی هم ندارد. بنابراین نمی توان گفت به همان نحوی که یک کمال در چیزی وجود دارد، وجود هم به همین نحو وجود دارد. وقتی ویژگی ها و کمالات مثلث را در نظر می گیرید نتیجه نمی گیرید که مثلث وجود دارد به همین ترتیب هم هنگام بر شمردن کمالات خدا نباید وجود را در زمره آنها قرار دهید در نتیجه برهان شما مصادره به مطلوب است.»[50]

اما دکارت تقریر دیگری از برهان خود ارائه می دهد که در واقع اشکال گاسندی در آن مطرح نمی شود و آن اینکه حد وسط برهان را از «مفهوم کمال» و کمال بودن وجود به «مفهوم وجوب وجود» تغییر می دهد. به این ترتیب که وجود ضروری در مفهوم خدا مندرج است. و آنچه که در مفهوم چیزی مندرج است می توان آن را در مورد آن چیز تصدیق کرد. بنابراین وجود خدا ضروری است و در نتیجه خدا وجود دارد.[51]

پیشینه برهان وجودی

حدود شش قرن قبل از تولد دکارت این برهان توسط "قدیس آنسلم"[52] ابداع شد. او در سال 1033 در ایتالیا متولد شد و یکی از حکما و فلاسفه مهم و موثر اسکولاستیکی[53] و نیز یکی از متکلمان برجسته مسیحی در قرن 11 میلادی بود. او معتقد است که ایمان به خدا و حقایق دینی بر تعقل در آن امور تقدم دارد یعنی ابتدا باید بر آنها ایمان قلبی آورد و سپس درباره ی آنها اندیشه کردو تا ایمان قلبی نباشد این مفاهیم فهمیده نمی شود.[54]

برهان آنسلم

او خدا را به عنوان «چیزی که نمی توان بزرگ تر از آن را تصور کرد» تعریف می نماید.مسلما مراد آنسلم از قید «بزرگ تر[55]» برخورداری از کمال بیشتر است نه بزرگ بودن از لحاظ ماده، زیرا خداوند مجرد از ماده و نواقص ماده است. مقدمات برهان آنسلم از این قرار است:

1) خداوند موجودی است که بزرگ تر از آن را نمی توان تصور کرد.

2) موجودی که بزرگ تر از آن را نتوان تصور کرد، باید نه تنها در ذهن بلکه خارج از آن نیز موجود باشد. زیرا اگر کامل ترین وجود قابل تصور فقط در ذهن وجود داشته باشد، ما با این تناقض روبرو خواهیم شد که ممکن است بازهم بتوان وجود کامل تری را تصور کرد، یعنی همان وجود با این وصف که در عالم واقع نیز مانند عالم ذهن وجود داشته باشد.

 نتیجه اینکه خداوند در خارج موجود است.[56]

مفهوم خدا ذاتی و فطری انسان است به همین دلیل آنسلم عقیده دارد: «حتی شخص سفیه[57] هم در ذهن تصور «موجودی که بزرگ تر از آن را نتوان تصور کرد» را دارد.»[58]

این برهان که در فصل اول کتاب" خطابه با دیگری" آمده فقط ذات خدا را اثبات می کند اما آنسلم در فصل سوم کتاب خودش برهان دیگری را ارائه می دهد که علاوه بر اثبات ذات، توان اثبات صفات خدا را نیز دارد.

در این برهان، خدا به گونه ای تعریف شده که تصور وجود نداشتن او غیر ممکن است. در این دیدگاه خداوند، وجود واجب قائم به ذات و کمال لایتناهی است و محدود در زمان یا با زمان نیست. بنابراین، فرض اینکه خداوند زمانی پا به عرصه زندگی گذارده یا زمانی هستی از او رخت بر بندد، مردود است و لذا عدم وجود خدا نا ممکن تلقی می شود.

حال اگر«آنچه که بزرگتر از آن را نمی توان تصور کرد» را بتوان اندیشید که وجود ندارد، بنابراین «آنچه که بزرگتر از آن نمی توان تصور کرد»، همان چیزی است که بزرگ تر از آن را می توان تصور کرد، یعنی چیزی که وجود خارجی دارد و این خلاف فرض و مدعای اولیه است. بنابراین «آنچه که بزرگ تر از آن را نمی توان تصور کرد»، واقعا وجود خارجی دارد به طوری که وجود آن را نمی توان انکار کرد.[59]

تفاوت برهان دکارت و آنسلم

اکثر کسانی که در این زمینه بحث کرده اند عقیده دارند: برهان دکارت، همان برهان آنسلم در اثبات وجود خدا است یا حداقل بسیار مشابه است اما دکارت خود این عقیده را ندارد.

دکارت در تاملات اشاره ای به سابقه ای این برهان نمی کند اما وقتی یکی از معترضین به دکارت اعتراضات وارد شده توسط توماس آکویناس به برهان آنسلم را بر برهان دکارت نیز وارد می داند، دکارت در پاسخ او می گوید: در صورت استدلال آنسلم خطای آشکاری وجود دارد، زیرا او از اینکه ما مفهوم خدا را می فهمیم نتیجه می گیرد که خدا در ذهن و خارج وجود دارد، اما این نتیجه درست نیست اما من می گویم: ما وقتی با دقت کافی ماهیت خدا را بررسی کردیم با وضوح و تمایز می فهمیم که وجود داشتن به ماهیت ثابت و حقیقی او تعلق دارد. بنابراین می توانیم به درستی تصدیق کنیم که خداوند وجود دارد.[60]

بعضی از اندیشمندان نیز تفاوت هایی میان این دو برهان قائل شده اند. از جمله:

- «در برهان دکارت یک جنبه ی صرف ریاضی دیده می شود که برهان آنسلم فاقد آن است، به همین دلیل این دو برهان با هم متفاوتند، خاصه از لحاظ جوی که به عصر و دوره ی زندگی هریک از آن دو حاکم بوده است.»[61]

 - زمینه طرح برهان مزبور و کیفیت رهیافت قدیس آنسلم، سخن سفیه مزامیر حضرت داود است، اما زمینه طرح برهان هستی شناختی دکارت ماهیت ثابت مفاهیم فطری است.

 -  آنسلم در تقریر خود اشاره ای به فطری بودن تصور خدا نمی کند اما دکارت بر آن است که مفهوم خدا فطری است به این معنا که خداوند مفهوم خود را هنگام ایجاد او، در درونش به ودیعه نهاده است.

-  دکارت معتقد است مفهوم خدا دارای حقیقتی ثابت و لایتغیر است اما آنسلم هیچ اشاره ای به این حقیقت ثابت نمی کند.

- دکارت معتقد است اگر خدا بدون وجود قابل تصور باشد واجب الوجود نبوده و ممکن الوجود خواهد بود.اما آنسلم اعتقاد دارد اگر خدا موجود نباشد تصور ما از خدا تصور بزرگترین موجود نخواهد بود.[62]

 اینکه زمینه دو برهان متفاوت دانسته شده نقشی در تفاوت برهان ندارد. آنچه اهمیت دارد، خود برهان، مقدمات و نحوه ی چینش آن است. البته آنچه می توان به عنوان تفاوت میان برهان دکارت و آنسلم پذیرفت، همان مسئله ی «علیت» است که دکارت در برهان خود به کار می برد و برهان آنسلم فاقد آن است. در شروع برهان دکارت با آنسلم شریک است، یعنی هر دو از مفهوم خدا شروع می کنند و می خواهند وجود عینی خدا را اثبات کنند، اما به لحاظ حد وسطی که در برهان بکار گرفته می شود، متفاوتند. زیرا آنسلم از تطابق ذهن و عین استفاده کرده ولی دکارت از علیت خارج برای ذهن و فطری بودن مفهوم خدا استفاده می نماید.بنا براین اگر نخواهیم نتیجه بگیریم که هر دو برهان مساوی است بی شک می توان نتیجه گرفت که بسیار شبیه به یکدیگر هستند.

اشکالات وارد بر برهان آنسلم

آنسلم و هرکسی که مشرب او را داشته، این برهان را برای اثبات ذات خداوند کافی دانسته، لکن همه ی محققان آن را اقناع کننده ندانسته اند.

برهان آنسلم در معرض انتقاد های زیادی واقع شده است. اولین انتقادات توسط گونیلو[63] مطرح شده که معاصر آنسلم بوده است. وی در کتاب" از طرف سفیه[64]" دو اشکال بر برهان وارد کرده و برای آنسلم می فرستد.

اشکال اول: از تصور مفهوم شیء که امری ذهنی است، به وجود شیء که امری عینی است استدلال شده است، در صورتیکه مفهوم و تصور یک شیء نمی تواند ضامن عینیت آن در عالم خارج باشد.

اشکال دوم: اگر چیزی که بزرگ تر از آن قابل تصور نیست در عالم خارج تحقق داشته باشد، پس باید کامل ترین جزیره ای که ما تصور می کنیم نیز در جایی تحقق داشته باشد. یعنی صرف تصور کامل ترین شیء مستلزم وجود خارجی آن نمی شود.

پس از گونیلون، توماس آکویناس نیز اشکالاتی بر آن وارد کرده است که تکرار سخنان گونیلون است اما یک انتقاد جدید نیز مطرح می کند و آن اینکه می گوید: وصف بزرگ تر یا کامل تر از اوصاف خداوند است و نمی تواند وجود خدا را اثبات کند،  بلکه فقط صفت او را اثبات می کند در حالی که نمی توان قبل از اثبات وجود چیزی، صفت آن را ثابت فرض کرد.

انتقادات کانت[65] بر برهان آنسلم نیز قابل توجه است.مشهور ترین انتقاد کانت در کتاب "نقد عقل محض[66]" عبارتست از «قضیه ی موجودی هست که بزرگ تر از آن را نمی توان تصور کرد، منطقا قضیه ای ضروری خواهد بود اما هیچ قضیه ی وجودی منطقا نمی تواند ضروری باشد» شاید نقد کانت را این طور بتوان توضیح داد که برهان آنسلم مبتنی بر این فرض است که یک موجود بی نهایت بزرگی هست. حال سوال این است که چنین موجودی بالفعل نیز وجود دارد؟ وقتی ابتدا می گوییم موجود در نهایت بزرگی هست، این موجود در ذهن وجود دارد. پس گویی از پیش گفته ایم که موجود در نهایت بزرگی وجود دارد بنابراین دچار مصادره به مطلوب می شویم.[67]

همچنین برهان آنسلم و تقریر دکارتی آن مورد نقد بسیاری از متاخرین فلسفه ی اسلامی نیز واقع شده است: شهید مطهری دراصول فلسفه و روش رئالیسم دو نحوه ی برداشت از این برهان را مطرح کرده و هر دو را نقد می کند.

طبق نظریه ی شهید مطهری اگر مدعای برهان، صرف تصور ذات برتر و بزرگ تر باشد تقریر برهان به این ترتیب است: (ما ذات بزرگ تر یا وجود کامل را تصور می کنیم و باید آنچه ما تصور می کنیم وجود داشته باشد، زیرا اگر وجود نداشته باشد ما ذات بزرگ تر را تصور نکرده ایم.)در این صورت ملازمه غلط است، زیرا ذات بزرگ تر چه وجود داشته باشد و چه وجود نداشته باشد تصور ما از ذات بزرگ تر تصور از ذات بزرگ تر است؛ پس خلفی لازم نمی آید.

 اگر مدعا واقعیت ذات بزرگ تر باشد، پس باید چنین بگوییم: (ما ذات بزرگ تر را در خارج در نظر می گیریم. آنگاه می گوییم، این ذات بزرگ تر خارجی باید وجود هم داشته باشد، والا ذات بزرگ تر نیست.) بدیهی است، در این تقریر وجود به منزله ی یک صفت و عارض خارجی بر ذات اشیاء فرض شده است درحالی که تفکیک ذات اشیاء از وجود در ظرف خارج، و توهم اینکه وجود برای اشیاء از قبیل عارض و معروض و لازم و ملزوم است، اشتباه محض است.[68]

استاد جوادی آملی، اشکال برهان آنسلم را خلط میان مفهوم و مصداق یا مغالطه حمل اولی و شایع دانسته است: آنسلم باید مراد خود را از کلمه ی موجود در عبارت «اگر خداوند موجود نباشد» روشن کند، اگر مراد او موجود به حمل اولی باشد، حق با اوست یعنی سلب مفهوم هستی و وجود از خداوند با تعریفی که از او به عنوان کامل ترین کمال قابل تصور می شود تناقض دارد. لکن صرف این مقدار، تحقق خارجی و موجود بودن به حمل شایع را برای واجب تعالی اثبات نمی کند و اگر مراد آنسلم از موجود بودن مصداق هستی و موجودیت به حمل شایع باشد، در این حال ملازمه ای بین سلب وجود به حمل شایع از خداوند و نفی کمال از مفهوم او نخواهد بود و در نتیجه تناقضی لازم نمی آید تا از این طریق نقیض مطلوب یعنی موجود نبودن خداوند ابطال شده و به دنبال آن مطلوب یعنی واقعیت و وجود داشتن او به حمل شایع اثبات گردد. زیرا یکی از وحدت های معتبر در تناقض وحدت حمل است.[69] 

یکی از مسائلی که میان حکمای اسکولاستیک محل گفتگو بود مسئله ی حقیقت کلیات است. آنسلم از معتقدین به حقیقت کلیات بوده و برهان وجودی او هم ناشی از همین عقیده است و روشن است که در این برهان فکرش مشغول مثل افلاطونی است.[70]

توضیح برهان آنسلم با مبنای مثل افلاطونی به این صورت است: چون صورت ذهنی از خارج گرفته می شود پس اگر حقیقت عینی نباشد صورت ذهنی هم نخواهد بود. بنا به عکس نقیض آن حال که صورت ذهنی هست معلوم می شود که حقیقت خارجی هم هست. بنابر این صورت ذهنی «برترین موجود که کامل تر از آن قابل تصور نیست» بر وجود چنین موجودی دلالت می کند.

آیت الله جوادی آملی می فرمایند: برهان آنسلم با مبنای پذیرش مثل افلاطونی هم قابل قبول نیست. «سرِّ ناتمام بودن این توجیه آن است که گرچه مثل افلاطونی حق است، یعنی برای اشیاء عینی گذشته از وجود طبیعی و مثالی وجود دیگری در نشئه تام عقلی هست که نفس هنگام ادراک کلیات عقلی به آن مرحله والا بار می یابد و آن را می فهمد، لیکن هرگز، با صرف تمثل چندین مفهوم به هم وابسته، نمی توان قطع پیدا کرد،که همه این مفاهیم از آن موجود مجرد واحد بسیط، گرفته شده اند، زیرا محتمل است که در اثر تصرف بعضی از قوای نفس که در تحلیل و ترکیب صور و معانی توانمند هستند، مفاهیم متعددی که از موجود های متعدد انتزاع شده و یا با مشاهده آنها به دست آمده است به هم مرتبط شده و به صورت: «برترین موجود که کامل تر از او قابل تصور نیست» در ذهن متمثل شود. لذا برای رفع هرگونه احتمال دخالت مخیّله، یا واهمه و سلامت فاهمه از پندارهای مجعول نیرو های تحلیل و ترکیب کننده لازم است تمام یافته یا بافته های ذهنی با میزان عقل مبرهن که از اولی یا بدیهی صرف کمک می گیرد، ارزیابی شود»[71]

بعضی از حکما مثل کارل بارت برهان آنسلم را برهانی در جهت اثبات وجود خدا نمی دانند. «برهان وجودی آنسلم نمی خواهد ملحدان را به آیین مسیحیت در آورد بلکه مقصود آن هدایت ایمان شکل گرفته ی مسیحی به شناخت عمیق تر اصول اعتقادی آن است.»[72]

نقد برهان وجودی دکارت

اگر برهان دکارت را همان برهان آنسلم بدانیم همه نقد هایی که بر آنسلم وارد می شود بر  دکارت نیز وارد است؛ به علاوه برهان دکارت دو اشکال دیگر نیز در بر دارد.

دکارت معتقد است مفاهیم فطری از بدو تولد در ذهن انسان وجود دارد. این که انسان از بدو تولد واجد دانسته هایی است درست است، اما آن دانسته ها از سنخ علم حضوری اند و نمی توان آنها را مفهوم نامید، زیرا مفهوم علم حصولی است و علم حصولی همواره نیازمند کسب و تحصیل است بنابراین دکارت در هر سه برهان به ویژه در برهان سوم دچار خلط میان علم حصولی و علم حضوری شده است. خود او نیز در جایی تصریح کرده که مفاهیم از طریق عقل به دست می آیند.

«بارها خاطر نشان کرده ام که چیزی را مفهوم می نامم که دلیل عقلی ما را از آن آگاه می کند درست همان طور که هر چیز دیگری را هم به هر نحو ادراک می کنیم مفهوم می نامم»[73]

اینکه دکارت می گوید: خداوند هنگام آفرینش مفهوم خود را در ما نهاده تا او را بشناسیم چنین احتمالی عقلانی به نظر نمی رسد زیرا مفهوم نهادنی و صدوری نیست بلکه تحلیلی و اکتسابی است. به همین جهت ممکن است که درست بوده و احتمال دارد که نادرست باشد.

مفاهیم را باید با استناد به مصادیق مورد بررسی قرار داد. اگر حقیقتی و رای مفاهیم نباشد مفاهیم خود تهی از معنی هستند. مفاهیم پدیده ای مستقل نیستند.آنها نمودی از حقیقتی هستند که در حوزه شناخت اصالت دارند. به عبارت دیگر دلیل فلسفی وجود ندارد که هر چیزی را که من به روشنی ادراک می کنم حقیقت باشد بنابراین دست کم احتمال دارد که درک انسان از حقایق نادرست باشد؛ همچنین ممکن است مطابق با حقیقت بوده اما دلیلی برای نشان دادن مطابقت نداشته باشد. به عبارت دیگر تردیدی وجود ندارد که حقیقت مساوق هستی است اما ملاک عقلانی وجود ندارد که فهم ما از حقیقت مساوق هستی باشد.[74]

         اشکال دیگر اینکه، دکارت وجود را از عوارض ذاتی ماهیت قلمداد می کند. همانطور که برابر بودن مجموع زوایای داخلی مثلث با دو قائمه جزء خواص ذاتی و ضروری یک مثلث است،وجود هم جزء خواص ذاتی و ضروری یک موجود کامل است.وهمانگونه که مثلث بدون خواص ذاتی نمی تواند مثلث باشد، مفهوم کاملترین موجود هم بدون وجود کامل نیست.

در حالیکه وجود مقابل ماهیت است و نمی­تواند جزو ماهیت یا از عوارض آن باشد. اگر وجود را بر موضوعی حمل می کنیم معنای وجود که محمول واقع شده تصدیق به این امر است که موضوع در خارج از  واقعیت  برخوردار است. وچنین محمولی نمیتواند از خواص ذاتی موضوع باشد. بنابراین برهان دکارت در اثبات وجود بالفعل خدا ناتمام می ماند.

       

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه

دکارت از استقلال فکری غیر قابل وصفی برخوردار بود. وی توانست  با  شک در وجود همه چیز فلسفه ی جدیدی را بنا نموده و با روش خود (شک دستوری[75])  وجود خویش، خدا و موجودات دیگر را اثبات کند. دوره ی مدرن فلسفی با تفکر دکارتی آغاز می شود. او علاوه بر فراگیری، به تفکر در دانسته ها نیز پرداخت، و همین مسئله سر آغاز پژوهشهای مدرن بوده است.

حتی اگر دکارت راه را اشتباه رفته باشد ولی نفس عمل او قابل ارزش است به خصوص اگر شرایط زمانی او را نیز لحاظ کنیم. اندیشه بشری هر چقدر  ژرف و عمیق باشد باز هم انتهای راه و مقصد نیست و می توان آن را نقد کرد. انتقاد از اندیشه ها سبب شکوفایی و باروری بیشتر آنها وتولد تفکرات واقعی تر و بهتر می شود.

فلسفه ی دکارت از دو جهت حائز اهمیت است. اول از این جهت که  روش خاصی را از ابتدا تا انتها رعایت کرده و هیچ گاه از اصول و مبادی اولیه خود عدول نمی کند؛ و دیگر از جهت براهینی که بر اثبات وجود خدا اقامه می کند. اصل فلسفه ی دکارت را می توان تقدم اندیشه بر وجود دانست، بنابراین برای اثبات وجود خدا هم از مفهوم خدا آغاز می کند. آنچه میان دکارت و منتقدان اصلی او مورد اختلاف است در واقع یک سوال اساسی است که مربوط به تطابق ذهن و عین، نحوه ی آن و تقدم و تاخر هریک نسبت به دیگری است. به ویژه در برهان سوم یعنی برهان وجودی این مسئله کاملا مشهود است. همان طور که در برهان آنسلم نیز این مسئله وجود دارد.

به هر حال علی رغم اشکالات فراوانی که به استدلالات دکارت گرفته شده که برخی از این اشکالات توسط خود وی پاسخ داده شده و برخی دیگر به قوه ی خود باقیست، براهین و فلسفه ی او پس از گذشت چند قرن هنوز جایگاه خود را در میان متفکران حفظ کرده است و این به دلیل قوت و عمق اندیشه ی اوست.

 

 

 

 فهرست منابع

1.    ادیانی، سید یونس، مفاهمه فلسفی (1) تفکری در فلسفه دکارت، تهران: نقش جهان،1379ش.

2.   پلانتینجا، الوین،جستارهایی در فلسفه دین، ترجمه: مرتضی فتحی زاده، انتشارات اشراق، چاپ اول، قم، 1380ش.

3.     جوادی آملی، عبدالله، سلسله بحث های فلسفه ی دین، تبیین براهین اثبات خدا، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1375ش.

4.  دکارت، رنه تاملات در فلسفه اولی، ترجمه: احمد احمدی، مرکز نشر دانشگاهی،تهران، چاپ دوم، 1369ش.

5.         دکارت، رنه، اعتراضات و پاسخ ها، ترجمه: علی موسائی افضلی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران،1384ش.

6.  رحمانی، غلامرضا، نظام فلسفی دکارت، بوستان کتاب قم، 1386ش.

7.         طباطبائی، سید محمد حسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه و پاورقی مرتضی مطهری ،انتشارات صدرا، قم، بی تا

8.    فروغی، محمد علی، سیر حکمت در اروپا، انتشارات صفی علیشاه، بی جا، بی تا

9.    مجتهدی، کریم، دکارت و فلسفه ی او، امیر کبیر، تهران،1382ش.

10.  هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه: بهزاد سالکی، الهدی، چاپ سوم، تهران، 1381ش.

 

--------------------------------------------------------------------------------

 پی نوشت :

[1] Scepticism

 

[2] Rene Decartes

 

[3] The Meditations of first philosophy

 

[4] Meditations, objections, and replies

 

[5] concepts

 

[6] wills

 

[7] passions

 

[8] judgements

 

[9] ideas

 

[10] error

 

[11] ر.ک: رنه دکارت، تاملات در فلسفه اولی، ص 40.

 

[12] Innate ideas

 

[13] potentially

 

[14] reason

 

[15] soul

 

[16] God

 

[17] extension

 

[18] time

 

[19] mind

 

[20] Factitious ideas

 

[21] Accidental ideas

 

[22] ر.ک: همان، صص 41- 43.

 

[23] ر.ک: همان، صص 44- 46.

 

[24] infinite

 

[25] independent

 

[26] All - knowing

 

[27] All - powerful

 

[28] همان، ص 49.

 

[29] ر.ک: رنه دکارت، اعتراضات و پاسخ ها، ص 105.

 

[30] ر.ک: همان، ص 226.

 

[31] ر.ک: همان، ص 106.

 

[32] Non - existence

 

[33] Sufficient cause

 

[34] ر.ک: رنه دکارت، تاملات در فلسفه اولی، صص 50- 51..

 

[35] The trade mark argument

 

[36] The innate argument

 

[37] غلامرضا رحمانی، نظام فلسفی دکارت، ص 165.

 

[38] Middle term

 

[39] ر.ک: رنه دکارت، همان، ص 53..

 

[40] رنه دکارت، اعتراضات و پاسخ ها، ص 110.

 

[41] Thomas Akuinas

 

[42] کریم مجتهدی، دکارت و فلسفه او، ص 49.

 

[43] Ontological argument

 

[44] Clear and Distinct

 

[45] triangle

 

[46] ر.ک: رنه دکارت، تاملات در فلسفه اولی، صص 71 - 72.

 

[47] همان، ص 74

 

[48] محمد علی فروغی، سیر حکمت در اروپا، ج1، ص 185.

 

[49] Piere Gassandi

 

[50] رنه دکارت، اعتراضات و پاسخ ها، ص 405.

 

[51] ر.ک: محمد علی فروغی، سیر حکمت در اروپا، ج1، صص 205 - 206.

 

[52] Saint Anselm

 

[53] scholasticism

 

[54] محمد علی فروغی، سیر حکمت در اروپا، ص 111.

 

[55] greater

 

[56] ر.ک: جان هیک، فلسفه ی دین، ترجمه: بهزاد سالکی، ص 45.

 

[57] fool

 

[58] محمد علی فروغی، سیر حکمت در اروپا، ص 114.

 

[59] ر.ک: جان هیک، همان، صص 44 - 45

 

[60] ر.ک: رنه دکارت، اعتراضات و پاسخ ها، صص 96 و 126.

 

[61] کریم مجتهدی، همان، ص 50..

 

[62] ر.ک: غلامرضا رحمانی، نظام فلسفی دکارت، صص 221- 224.

 

[63] Gaunilo

 

[64] On the behalf of the fool

 

[65] Immanouel Kant

 

[66] Critique de la raison pure

 

[67] ر.ک: الوین پلانتینجا، جستارهایی در فلسفه دین، ترجمه: مرتضی فتحی زاده، صص 24 25.

 

[68] ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، صص 86 و 87، پاورقی شهید مرتضی مطهری.

 

[69] ر.ک: عبدالله جوادی آملی، سلسله بحث های فلسفه ی دین، تبیین براهین اثبات خدا، صص 194-196 و 54- 58 .

 

[70] ر.ک: محمد علی فروغی، سیر حکمت در اروپا، ج1،  صص 111 - 112.

 

[71] عبدالله جوادی آملی، سلسله بحث های فلسفه ی دین، تبیین براهین اثبات خدا، صص 54 - 55.

 

[72] جان هیک، همان، ص 52.

 

[73] رنه دکارت، همان، ص 235.

 

[74] سید یونس ادیانی، تفکری در فلسفه دکارت، صص 112 و 142 و 197

 


این مطلب در تاریخ: دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 9:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات()

نظرات


نام
ایمیل (منتشر نمی‌شود) (لازم)
وبسایت
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) :S
نظر خصوصی
مشخصات شما ذخیره شود ؟ [حذف مشخصات] [شکلک ها]
کد امنیتی

خبرنامه سایت

کانال تلگرام فرهنگیان

با عضویت در کانال تلگرامی ما از اخرین تحقیقات سایت باخبر شوید
http://up.asemankafinet.ir/view/1689294/44.jpg

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام و نام خانوادگی نام فایل و ایمیل خود را به شماره همراه 09159886819 ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل به ایمیل شما  فرستاده می شود .

اینستاگرام سایت

ایسنتاگرام سایت علمی و پژوهشی آسمان

نظرسنجي

چقدر از تحقیقات سایت راضی هستید و به دیگران سایت را معرفی می کنید ؟




درباره ما

آدرس مشهد قاسم اباد - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 10000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , کارآموزی